دوست گرامی آقای آ. ائلیار
در زندگی از هیچ چیزی بیشتر از خشونت بیزار نبوده ام. خشونت آخرین پیامی است که ممکن است از من شنیده شود. دلم نمیخواهد قطره خونی از بینی کودکی، دختری یا هر کس دیگر جاری شود. خشونت شیوه نظام های استبدادی و توتالیتر است. با شما کاملا موافقم. ای کاش همه مردم مانند من و شما فکر میکردند. این نظام های ضد بشری هستند، که با نهادینه کردن خشونت و ناممکن کردن هر گونه امکان طرح مطالبات مسالمت آمیز، خشونت را روزمره میکنند. در مقابل ما با یک روند عینی مبارزه روبروییم. روندی که از طرح مسالمت آمیز مطالبات مدنی و سوسیالیستی شروع میشود. و به دلیل استفاده حاکمیت از خشونت برای حفظ حاکمیت و ادامه حظورش در اریکه قدرت، ناگزیر به خشونت خواهد گرایید.. در چنین فضایی اگر به توده ها بگوییم، خشونت بد است، یا ما خشونت را تحریم میکنیم، فرقی نمی کند. فقط مبارزه را تحریم کرده ایم
واقعیت های عینی، جامعه را و بالطبع ما را به آن سوی هدایت می کند. البته ما تا آخرین لحظه و با تمام توان از مبارزه مسالمت آمیز حمایت میکنیم. اما احساسم که نه بی منطق است و نه بی منظور به من میگوید بجز توفان دگر راهی نمانده.
امید وارم این توفان با حداقل خشونت و خون ریزی همراه باشد. اما این را شرایط عملن به ما تحمیل خواهد کرد . انتخابی نیست وگر نه هیچ یک از ما که انساندوستی و عشق، زیر ساخت اولیه تفکر ماست خواهان خشونت نیست. با آرزوی پیروزی،
با این قرو اطوارها ، فرهنگ کشوری اروپایی نمی شود .اگر این طور بود پهلوی 50 سال پیش ایران را از عصر حجر نجات میداد .در یک انتخابات عمومی مردم یا به ایران ملحق خواهند شد یا جمهوری اسلامی انتخاب خواهند کرد متاسفانه . بروید فکر نان کنید که خربزه آب است .ترکیه ، کعبه ینیلیک نیز یکروز خواهد ترکید و اسلام سنی سلافی خواهد شد .
اقدامات امنیتی در تبریز به خاطر سالگرد قیام اول خرداد 88آزربایجان است و گرنه همه از جمله حکومت خیلی خوب می دانند که مردم آزربایجان برای مشایی و عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه رفسنجانی تره هم خورد نمی کنند
جناب rahmanii گرامی / اگر مسئول کامنت ها به دلیل اینکه کامنت شما حاوی توهین بود ...انتشار نداده بود و از آنجا که خطاب نوشته شما بودم ، با نقطه چین کردن کامنت تان ..دگمه تائید را زدم ... لطفا با سند و مدرک حرف بزنید . اقای زمانی حتی یک سنت هم به سایت ایران گلوبال کمک مالی نکرده است . طبق ائینامه نویسندگان حق عضویت سالانه 50 یورویی اجباری هم نیست و کاملا دواطبانه است.ما هیج پولی از ایشان دریافت نکرده ایم
خوب جناب تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار مستقل «خامنه ایی کل قدرت را به هاشمی واگذار می کند» نادرست از اب در آمد...حال چه پاسخی دارید؟! تجربه نشان می دهد هر چه شما بنویسید ؛ برعکس اش اتفاق می افتد. راستی می توانید چند تا از مقالات خود در روزنامه های ایران را در اینجا لینک بدهید تا بدانیم در گذشته دور چه رویدادهایی را پیش بینی کرده بودید!
آقای دیانتی... سیستم های تک حزبی هیچ وقت اصلاح شدنی نیستند , اگر میشد حزب کمونیست شوروی, حزب رستاخیز پهلوی, و تمام تک حزبی های کشور های سایر جهان اصلاح می شدند..سیستم آپارتاید اسلامی ایران اصلاح شدنی نیست بلکه برانداخته شدنی است..به امید هر چه زودتر آن...
از ابتدای اردی بهشت ماه نیز طبق گزارش های مردمی درشهر اراک نیزپلیس در خیابان ها درفواصل مختلف ایستاده اند در کنار انها نیروهای لباس شخصی سپاه هم در خیابان ها قدم میزنند در یک ماه گذشته کلا فضای شهر اراک امنیتی بوده ورزیم بصورت علنی درخیبان ها حضور سنگینی دارد در خیابان ها به واصل هر 100 متر حداقال 2 پلیس یا بیشتر ایستاده اند در میادین هم ماشین های پلیس ایستاده واحد های موتور سوار نیروهای ویزه نیز در خیابان ها با موتور تریل جولان میدهند انگونه که مردم می گویند رزیم خود در هراس از مردم دست به چنین تحرکات نظامی در سطح شهرمی زند
ریاست جمهوری نیازی نیاز به کارت پایان خدمت سربازی دارد که زنان از آن محروم هستند لذا نمی توانند ادعایی داشته باشند. البته اگر نگاهی به تعداد زنانی که اعلام آمادگی کرده اند داشته باشید می فهمید خود زنان نیز چنین توانایی را در خود نمی بینند پس بیخود بحث را زنانه و مردانه نکنید. نمی شود 5 میلیون مرد ایرانی بخاطر نرفتن به سربازی از دانشگاه و خروج از کشور و تصاحب یک شغل ساده کارمندی طبق قانون محروم باشند اما شما مدعی ریاست جمهوری زنان باشید و محرومیت از ان را ظلم و ستم بدانید.
سولمار گرامی، در این نوشته با طرح پرسش «چگونه می توان آشتی داد گرگان و ددان را با مردم؟» خود پاسخ میدهد:« انتخابی نیست!». اما « خشونت» را انتخاب میکند! در مقابل خشونت ددان: حکومت. خشونت توفان را:«انقلاب» را. اینجا پرسش اینست: آیا بین مردم و یک حکومت دیکتاتور و توتالیتاریست، آشتی مطرح است؟ در مبارزه غیر خشونت آمیز؟ پاسخ من چنین است: نه! آشتی مطرح نیست، بل «مبارزه » مطرح است. مبارزه مسالمت آمیز. چرا نه ، خشونت آمیز؟ چون در سرتاسر تاریخ بشر، مردمان تحت ستم ، نقض حقوق شده، همیشه مسالمت آمیز حقوق خود را مطرح کرده اند و برای آن هم کوشیده اند. و هنگامیکه آنان توانسته اند در مقابل خکومت اعمال «قدرت» کنند به «اجبار» متوصل شده اند. اجبار خشونت نیست. تنها « باید» است از سوی مردم. و لازم الاجرا.
اما حکومت های مستبد و دیکتاتور پاسخ حق طلبی مسالمت آمیز و اجبار را « با خشونت و قهر و کشتار» پاسخ داده اند. اینجا مردم به « ناچار از خود دفاع کرده اند -حتی با به کار گیری ابزار مورد استفاده حکومت ». در توفان انقلاب. دفاع مشروع . در ایران نیز این مسیر طی خواهد شد. حکومت ایران راههای رفورم و تغییر مسالمت آمیز را قدم به قدم بسته و خواهد بست. و قیام عمومی را پیش پای مردم خواهد نهاد. همانطور که در گذشته نوشته ام :«خصوصیات نظامی -استبدادی، و مذهبی ایده لوژیک، و تبعیض گرایانه و ناسیونالیستی و فاشیستی، ماهیت و طبیعت حاکمیت موجود را تشکیل میدهند که «حذفگرایی» را سیاست مسلط نظام کرده است. یکدست کردن نظام و مردم نتیجهء حذفگرایی ست.یعنی، حذف مداوم. حذف در حذف! خوره ایکه رهایی از آن تنها با رفع دیکتاتوری ممکن است.
چوبه های دار، تلاش در منحرف کردن مستقیم و غیر مستقیم جنبشها و اعتراضات، سرکوب تظاهرات و اعتصابات و غیره به تمامی از طبیعت ضد انسانی حاکمیت سرچشمه میگیرند.تلاش در جهت همگانی شدن اعتراضات و خیزش عمومی، تنها راهی ست که میتواند حکومت را به زانو در آورد.» خذف در حذف از خصوصیات نظامهای توتالیتاریست است. و حکومت ایران چنین نظامی ست. «خیزش عمومی، تنها راهی ست که میتواند حکومت را به زانو در آورد.» که تسلیم خواست مردم شود. در غیر این صورت مسئله دفاع در برابر کشتار یگانه راه حل خواهد بود. بگذریم که گاهاً حکومتها تسلیم را بر کشتار ترجیح داده اند. بعد از اندکی مقاومت و حتی کشتار. شاید نویسنده شعر نیز چنین اندیشه ای دارد اما طوری آنرا بیان کرده که این برداشت را نمیرساند.
توجه به ویژگیهای این مسیر، تفاوت کیفی دارد با «انتخاب خشونت». به ویژه «انتخاب خشونت در شعر». فرهنگ دموکراتیک - به معنای درست کلمه- فاقد خشونت است. با تربیت انسانی و انتخاب آزادانه و آگاهانه ی خصوصیات انسانی سرو کار دارد. فرهنگ خشونت نتیجه اش همین حکومت ایران است و حکومت نازیسم. و حکوممت استالین و پولپوت . و ...اگر بخواهیم به رفع تبعیض و دموکراسی برسیم مجبوریم فرهنگ خشونت را کنار بگذاریم. فرهنگ خشونت فرهنگ استبداد و دیکتاتوری ست چه به نام پرولتاریا و چه به نام این دین و آن آیین و ایده لوژی . شعر شعار سیاسی نیست. گرچه همه جوانب زندگی مردم را مطرح میکند. ولی از زاویه خودش.
آقاي بابك نوشته نيروهاي چپ ما مشغول رويت تصوير خميني در ماه هستند ،من در جواب ايشان نوشتم،اگر بي ربط است اين هم بي ربط است،دومي در باره ديدگاه آقاي كامران در باره پناه آوردن عربهاي شيعه به ايران جوابي نوشتم باز اگر بي ربط است اين هم بي ربط است،از اينها گذشته ربط و بي ربطي شايد از ديدگاه شخصي شما باشد،اگر اعتراضي عده اي از طرف كاربران مبني بر بيربط بودن باشد انگاه مي توان پذيرفت كه مشكل و مسئله اي است كه كاربر x بي ربط مي نويسد و مسئول كامنتها بهتر است كه كامنتهاي انرا پخش نكند،در غير اينصورت براحتي با عنوان كردن بي ربط كامنت هاي افراد را سانسور كرد
اين اولين باری نيست که جناب محمد ارسی بر عليه دادخواهی ملی در ايران شمشير از غلاف بيرون می‌کشند. جالب است که ايشان در کنار راست‌ترين جناحهای اپوزيسيون و صدالبته همچنين حکومت اسلامی در ايران صف‌آرايی میکنند. گويی در ارتباط با مسأله‌ی ملی اپوزيسيونی وجود ندارد. پيش‌فرض قراردادن پروژه‌ی استعماری "ملت ايران" و قوم خواندن خلقهای ايران (البته ببخشيد بدون مردم فارسی‌زبان کشورمان!) و تحقير و تکفير جنبشهای آنها نمی‌تواند استنتاجات ناسيوناليستی به دنبال نداشته باشد و وی را در کنار سلطنت‌طلبان و ناسيوناليستها و بخش واپسگرای اپوزيسيون قرار ندهد. با همين استنتاجات و توجيهات میتوان به مصاف اين خلقها رفت و به سلاخه‌يشان کشيد. اينجاست که دم خروس قسمهای دمکراسی‌های دروغين آنها آشکار میشود. هيچ انسان شريف و نيروی دمکراتی قادر نيست بدون باور به حق تعيين سرنوشت پاسخی عقلانی به اين مسأله دهد.
به دلیل قحطی تحلیل در مدیا و مطبوعات فارسی، مطلبی را توضیح خواهم داد. """ نگاهی به سفر اردوغان به آمریکا و گشایش افق‌های جدید """ در این سفر، محور گفتگو فقط اسرائیل، فلسطین، سوریه، ایران، عراق، ارمنستان، قبرس نبود، بلکه شریک کردن ترکیه در "" قرار داد تجارت آزاد ( ترانس اتلانتیک) بین آمریکا و اروپا، آسیای مرکزی، قفقاز، آزربایجان، و """" آفریقا """ بود. ترکیه در حال احراز جایگاه خود در آفریقا است، بهتر است بدانید که تعداد زیادی از "" اقتصاد‌های نو ظهور "" را کشورهای افریقائی به استثنای "" کلونی‌ها و مستعمرات فرانسه در این قاره "" تشکیل خواهند داد. اروپا دیگر توان نفوذ در این قاره را ندارد، چین جای اروپا را تصاحب کرده است و ترکیه در حال رقابت با چین در آفریقا است. فقط سال گذشته، پروژهٔ ساخت خط آهن اتیوپی، به ارزش ۳ بیلیون دلار، به طرف ترکیه‌ای و چینی واگذار شد. آمریکا امروز نه تنها
در آفریقا مخصوصا شرق این قاره به کمک ترکیه احتیاج دارد، بلکه قفقاز و آسیای مرکزی تنها از طریق ترکیه و آزربایجان به غرب وصل خواهند شد. در مورد آفریقا بهتر است بدانید که امروز این قاره با بازار نزدیک به ۱ بیلیون نفری فرصت‌های زیادی را خواهد آفرید، تا سال ۲۰۵۰ جمعیت این قاره از ۲.۵ بیلیون نفر فراتر خواهد رفت، نفوذ ترکیه در سومالی از این بعد قابل درک است، بزودی ترکیه حتی در کشور اریتره نیز کنسول گری باز خواهد کرد و بدین طریق ترکیه در همه کشورهای آفریقا ئی ، کنسول گری خواهد داشت. جمهوری آذربایجان در نزدیکی به ترکیه باید این واقعیت‌ها را در نظر بگیرد، آزربایجان باید در بازار بورس استانبول نفوذ کند، با نفوذ در شریان‌های اقتصادی ترکیه، نفوذ خود را به بالکان، خاورمیانه، آفریقا گسترش دهد.
شوربختانه خبر رسید که شورای نگهبان صلاحیت دکتر هوشنگ امیر احمدی را تأیید نکرده است. در حالیکه رسانه ها سرتیتر اخبار خود را به رفسنجانی و مشائی اختصاص داده اند، حذف دکتر امیر احمدی که یکی از شانس های جدی برای نجات ایران بود به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت.
صدالبته که راه اصلاحات در جمهوری اسلامی بسته نیست و در فرصت های بعدی اگر هنوز کشوری در کار باشد و هفتاد میلیون ایرانی بر اثر فقر و فلاکت از بین نرفته و ایران هنوز سرجای خود باشد، دکتر امیراحمدی هم کماکان در کنار دیگر اصلاح طلبان، آماده کاندیداتوری و ادامه خدمت به ولی فقیه خواهد بود. آمین
مهدی بهرامی-آقای خاچاطوریان ترکیه همان کشوری است که هم اکنون بیش از صد هزار نفر از همشهریهای شما از ارمنستان یا همان آذربایجان اشغالی برای سیر کردن شکم خود به آن پناه برده اند و زبان ترکی مردم آذربایجان زبان همان شاهانی مثل شاه عباس کبیراست که لطفشان در حق پدران شما بر کسی پوشیده نیست .مثلی داریم "داغدان گلیب باغداکینی قوووریعنی از کوه آمده صاحب باغ را بیرون میکند"
""" دو کشور متفاوت، سرنوشتی یکسان یا متفاوت؟""" بخش یونانی نشین قبرس بعد از دهه‌ها در جان زدن و به دور باطل چرخیدن، اندک اندک در می‌یابد که آینده آن با اتحاد با بخش ترک نشین رقم خورده است، بعد از اتحاد، سرمایه ترکیه وارد کشور قبرس خواهد شد و اقتصاد آن جانی تازه خواهد گرفت، پروژه‌های مشترک استخراج و صادرات گاز از درایی مدیترانه و از طریق کشور ترکیه میسر خواهد شد. "" کشوری دیگر "" ارمنستان "" است، کشوری که ذهن سیاستمداران آن هنوز در قرن ۱۶ جولان میدهد، ارمنستان می‌توانست جای گرجستان را در طرح‌های اقتصادی منطقه بگیرد، ولی ارمنستان هیچ وقت سیاست مدارنی مثل ادوارد شوارد نازه یا حیدر علی اوف نداشته، این کشور از سر ناچاری، امروز انزوای خود را، با جمهوری اسلامی فارسی منزوی، شریک میشود.
شما با این تفکرات نباید هم نقشی در حکومت داشته باشید.
در ضمن من نفهمیدم این کردستانی که شما از آن دم می زنید دقیقا کجاست؟ یک استان کوچک به اسم کردستان داریم که تازه اسم آن تا همین چند وقت پیش اردلان بود. شما از فارس بودن چه بدی دیده ای که می خواهی هنوز کرد باشی؟ کرد در کجای تاریخ اسمی ازش برده شده که شما مدعی حقوق تارخی آنها هستی و فارس را اشغالگر می دانی . آخه آدم ملک خوش را اشغال می کند؟ دست بردارید از این حرفها و بین یک خلق پیوسته جدایی نیندازید.
اگر بعضی ها فکر میکنند که با جعل تاریخ، و نفی نژاد و زبان ملت ترک آذربایجان ، موفق خواهند شد این ملت کهن را دوباره به استعمار و برده گی بکشند، و هر روز برایش حوک بسازند، سخت در اشتباه اند. معلوم است که از گذشته درسی نیاموخته اند.
مستر انونیمس جنگ طلبی با هر رنگی است که جايگاهی در منطق علمی و انسانی ندارد یعنی ترتيب کشتن دانشمندان اتمی ايران را دادن و بيچاره هايی مثل اعدامی دیروز را فدای اميال پليد آنها و اربابانشان کردن
ببخشید منظور از پاسخ علمی آقای نوری علا چیست ؟ در معقولات اصلاح طلبی با هر رنگی ، پاسخ علمی جایگاهی ندارد. می نوشتید پاسخی دلخواه شما و یا در پشتیبانی از شما
انتظار بدتر از مرگ برای فرخ نگهدار و اصلاح طلبان حکومتی.
انتظار بدتر از مرگ برای فرخ نگهدار و اصلاح طلبان حکومتی....................
فرخ نگهدار در فیس بوک خود بگونه ای مضطربانه نوشته است که فردا، شورای نگهبان با تأیید یا حذف رفسنجانی، آینده میهن را رقم خواهد زد. نگهدار و لشگر شکست خورده اصلاح طلبان حکومتی تا چند هفته پیش تنها راه نجات وطن را ورود خاتمی به انتخابات میدانستند.
نگهدار با سبکی حماسی و سرشار از احساس و اضطراب من نویسد:
" چند ساعت مانده به راما. سرنوشت ایرانیان قرار است فردا با رای ۱۱ عضو شورای نگهبان تعیین شود. همه چیز متمرکز است بر یک تصمیم: «حذف هاشمی»؟ یا «تحمل هاشمی»؟ سرنوشت انتخابات و از پی آن آتیه میهن را همین یک تصمیم تعیین می کند. "
همین چند هفته پیش نگهدار در وصف خاتمی و حضورش در انتخابات نوشته بود:
"ورود خاتمی انتخابات را پر شور می کند. جامعه با این ورود تکان می خورد. دهها میلیون شهروند پا پیش می گذارند. این برآمد امید می سازد، دلگرمی درست می کند. این ورود از نو چشم ها را از نو به سوی «اصلاح امور در جمهوری اسلامی ایران» می چرخاند .این ورود کاخ های شنی تازه برپا شده در ساحل سرنگونی طلبی را از نو می شوید و به دریا می کشد. این حضور کسب و کار را مجاهدین و سلطنتی ها - و نوزادانِ همداستان با ایشان - را تعطیل می کند؛ این ورود امید قدرت های جهانی به «اپوزیسیون برانداز» را تضعیف می کند و چشم ها را به طرف «راه حل های دیپلماتیک» و «همزیستی مسالمت آمیز با رژیم» می گرداند."
چه چیزی میتواند کسی را وادار به انکار ملیت و قومیت خود کند؟ ... چونکه شخص دوش آگاه هر چه بخوریش بدهند قبول کرده و مطابق تبلیغات بدخواهان عمل میکند. نمونه ساده آن همین دیالکتیک تکراری و فرسوده پروپاکاندای جهان وطنی ساختگی وارداتی از کشورهای بیگانه است که متاسفانه در فحوای صحبت برخی از دوستان بود. این واژه ترک و یا اسم کرد از کجا پیدا شد. ما با کمی مداقه در زبانشناسی براحتی در میابیم که نخستین زبان ایرانی زبان اوستاییست ، بعد زبان فارسی باستان و بعد از آن پهلوی. در قرن 12 میلادی ناگهان بدلیل نادانی سلاطین ایران، سلجوقیان بر ایران حاکم شدند و با بیرحمی به فارسی ستیزی پرداختند طوری که در آترپاتکان با بریدن زبان مردم را وادار به فراموش کردن زبان مادری نمودند. حالا آذربایجانیهای عزیز ما خیال میکنند که ترک اند، که البته نیستند. زبان همشهریان تبریزی من زبانی اوستایی مانند است. البته
زبان ترکی هیچ اشکالی ندارد ولی تا آنجا که کسی به زبان زورکی که تا حالا از خودش چیزی برای ملت ایران به ارمغان نیاورده است افتخار نکنیم. اصلا برای هر ملتی جای بسی افتخار بود که فرهنگی همانند فرهنگ پارس میداشت. من مدت چهل سالیست که در ایالات متحده آمریکا زندگی میکنم، فوق لیسانسم را از پنسیلوانیا گرفتم و در ضمن حسابدار رسمی آمریکا هم هستم و بزبانهای انگلیسی-آلمانی-فارسی-عربی-ارمنی احاطه کامل دارم ترکی "د بیر آز بیلیرم" زبانهای پهلوی اوستایی، حاتی را مطالعه کرده، ترجمه هایی نیز کرده ام و خوب میدانم که ارزش جه در این جدول کجاست. دوستان وقتی که که رساله ای برای یکی از دوستان دانشپژوهم در باره ولد، (پدر رومی) از آلمانی بفارسی ترجمه میکردم فهمیدم که هشتاد در صد زبان ترکی یا عربی و یا فارسیست و از زبانهای یونانی و ارمنی و السنه دیگر استفاده کرده اند. دوست عزیز ترکیه را طوری معرفی نمودید که من یک لحظه خیال کردم راجع به آلمان صحبت میکنید و نه راجع به ترکیه ای که سالی چهار میلیارد دلار از آمریکا گدایی میکند و بقول خودشان پزونگ(یعنی دلال محبت) سیاسی خاور میانه شده است. حالا شما اینها را با ملت شریف ایران مقایسه میکنید که تک و تنها در برابر جهانخواران ایستاده و از هیچکس صدقه نمی پذیرد ملتی که هر چه دارد از خود دارد نه مانند ملل خلیج که میخواهند نامش را از ما بدزدند بزرگان ادب جهان مانند گوته ولتر با احترام از سعدی حافظ فردوسی و گنجوی یاد میکنند. ولی ویکتور هوگو در برابر یک شهر منهدم شده و به آتش کشیده میگوید از اینجا ترک رد شده. باز هم بگم یا "کافی یه" برو شکر کن که خدا شما را قاطی ملتی شریف و نجیب کرده که نام نامدارش تا دنیا هست به نیکی یاد خواهد شد.
اخبار روز هم مثل عصر نو متأسفانه به شدت گرفتار باندبازیهای حقیر و انواع حذفهای ناروا و سانسورهای چندگانه است. در دوره ی قحط السایتهای آزاد و مستقل و حرفه ای کاربران نیاز به سایتهائی دارند که از آنها خبری بگیرند و بدانند که چه می گوید، اخبار روز به این نیاز به صورت شکسته بسته و نارسا اندکی پاسخ می دهد. فقط همین. بسیاری از کاربران از قحطی منابع خبری مستقل و آزاد و حرفه ای است که به سایتهائی چون اخبار روز روی می آورند، اگر نه از از نظر کیفیت و فضای دمکراتیک که جاذبه ای ندارند.
""" تعارض ژئوپلیتیکی و بزرگ نمائی چند توهم """ واقعیت این است که در دنیای امروز، برای عینیت یافتن بعد ژئوپلیتیکی، دولت بودن ارجح نیست، بلکه منطقه بودن شرط است. فرض را بر این بگیریم که کلّ سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی فارسی بر اساس توانمند سازی در سه ۳ بعد شکل گرفته که عبارتند از: ۱- بعد شیعه ۲- بعد نفت و گاز ۳- بعد اتمی . بعد شیعه هم اکنون چنان دچار خونریزی شده که دستاورد آن فقط امروز کشته شدن نزدیک به ۳۱ عضو حزب‌ا‌لله در سوریه توسط ارتش آزادیبخش سوریه و نزدیک به ۷۴ کشته در عراق است. همچنین این شیعه فارسی شیعیان ترک آزربایجانی در داخل ایران و شیعیان جمهوری آذربایجان را با حمایت از کشور اشغال گر ارمنستان به خودی و غیر خودی تقسیم کرده است. بعد نفت و گاز دیگر ارزش گذشته را ندارد، اگر کامنت پیشین من را خوانده باشید در خواهید یافت که عراق در حال جایگزینی ایران است و کشورهای جدیدی
به زودی به صف صادر کنندگان نفت و گاز خواهند پیوست. بعد اتمی هیچ نیازی به توضیح ندارد، آیا پاکستان اتمی از ایران غیر اتمی وضع بهتری دارد؟
دوراهی شورای نگهبان ارتجاع و هراس حکومت آخوندی از خيزشهای مردمی
جنگ گرکها و «دو راهی شورای نگهبان» - تلاشها ی باند خامنه ای برای رد صلاحيت رفسنجانی
در حاليکه تلاشهای باند خامنه ای برای رد صلاحيت رفسنجانی از سوی شورای نگهبان ادامه دارد، خبرگزاری مهر آخوندی به نقل از سخنگوی شورای نگهبان نوشت: «اگر فردی که قصد به دست گرفتن يک پست کلان اداری را دارد، فقط قادر به انجام چند ساعت کار در روز باشد طبيعی است که نمی تواند تأييد شود، اين که آيا شرايط جسمی در مباحث تواناييهای رئيس جمهوری مد نظر قرار خواهد گرفت يا خير موضوعی است که ممکن است آن را مد نظر قرار دهيم، اما هنوز بحثی درباره آن نشده است».در مقابل علی مطهری، نماينده مجلس آخوندی در اعتراض به مطالب سخنگوی شورای نگهبان گفت «سؤال من اين است که شورای نگهبان از چه طريقی احراز می کند که يک فرد نمی تواند 4ساعت کار کند؛ اينها از کجا می دانند آقای هاشمی توانايی جسمی برای رياست جمهوری ندارد... اگر هاشمی رد صلاحيت شود اصل انقلاب و نظام زير سؤال می رود چرا که هاشمی در ميان کانديدای موجود بيشترين نقش را در انقلاب داشته است... اگر شورای نگهبان در اين رابطه تصميم نهايی را گرفته باشد دست به يک بازی خطرناک زده است که به صلاح نظام نيست».بخشايش اردستانی عضو کميسيون امنيت مجلس ارتجاع به خبرگزاری رسمی (ايرنا) رژيم گفت: در حال حاضر شورای نگهبان بر سر دو راهی قرار گرفته است، چرا که اگر رفسنجانی و مشايی از سوی شورای نگهبان تأييد شوند طرفداران شورای نگهبان و متدينين بر سر دو راهی قرار می گيرند، چرا که تا کنون اين دو به عنوان فتنه و انحراف شناخته می شدند، اگر به تأييد برسند صالح محسوب می شوند، لذا راهی جز اين وجود ندارد که هاشمی و مشايی با حکم حکومتی وارد عرصه رقابت شده و قطبهای اصلی انتخابات را شکل دهند.از سوی ديگر کيهان، ارگان ولی فقيه ارتجاع بار ديگر از شورای نگهبان خواستار رد صلاحيت رفسنجانی شد و نوشت: شورای نگهبان حق ندارد سر اصول کلی انقلاب و منافع ملی، کمترين تخفيفی بدهد. اين جا يک موضوع مهم وجود دارد و آن اين که سر انگشتان سازمان فتنه را بايد در صحنه قطع کرد. معنای حضور همه سليقه ها، راه دادن کسانی نيست که در امانت خيانت کردند. موضوع مهم، اعلام برائت و بيزاری از طيف منافقی است که 4سال پيش بازی جمهوريت و دموکراسی را به هم ريخت.در همين حال روزنامه جمهوری اسلامی رژيم در سرمقاله خود با جانبداری از رفسنجانی، نوشت: از اين واقعيت نبايد غفلت کنيم که ما امروز هيچ فرصتی برای منازعات داخلی، پرخاشگری و مچ گيری نداريم. اظهاراتی که از آنها بوی انتقام گيری و چنگ و دندان نشان دادن به چهره های انقلابی به مشام می رسد، نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه موجب نااميدی می شود.هراس حکومت آخوندی از خيزشهای مردمی:يکی از پيامدهای احتمالی انتخابات می تواند شورش در تهران و سپس در ساير نقاط کشور و مجدد در تهران باشددر سال 88 اگر شورش به شهرهای ديگر سرايت می کرد شايد شرايط به گونه يی ديگر رقم می خوردرئيس دفتر سياسی سپاه پاسداران، پاسدار سنايی راد، درباره خطر خيزشهای مردمی در جريان انتخابات رژيم، گفت: برگزاری دو انتخابات با دو ويژگی متفاوت می تواند پيامدهای احتمالی هم در پی داشته باشد، يکی از اين پيامدهای احتمالی می تواند اجرا کردن مدل شورش روسی در تهران و سپس به ساير نقاط کشور و مجدد به تهران باشد، تجربه سال 88 اين بود که اين فتنه در تهران رخ داد و نيروهای امنيتی نيز در اين شهر منسجم شدند تا توانستند اوضاع را کنترل کنند. ولی اگر اين شورش به شهرهای ديگر سرايت می کرد، بر اثر پراکندگی نيروهای مدافع، شايد شرايط به گونه يی ديگر رقم می خورد.mojahedin.org
جناب جلال زاده این "چپ واقعی" دیگر چه ترمینی است، معیار علمی آن کجاست تا ما هم با این چپ سنج شما بیشتر آشنا شویم . این طرز جواب مرا بیاد اسلام واقعی و اسلام آمریکای و اسلام منافقین می اندازد که هر گاه لازم شد با این حربه مخالفین را از سر راه بردارند. در زمان مرحوم استالین هم از هر کسی که خوششان نمی آمد تروتسکیست ، مساواتچی و غیره میگفتند تا بدین طریق کلکشان را بکنند. درضمن نوشته اید که چپ اولین حکومت دئموکراتیک ایران را ساخت، تا آنجا من میدانم چپ در ایران حکومت نساخت که اولینش هم دموکراتیک باشد. اگر منظور حکومت ملی آزربایجان به رهبری پیشه وری باشد این ربطی به ایران ندارد و پیشه وری هم بیشتر از آنکه شما فکر میکنید از کمونیزم فاصله گرفت او به تمام معنا یک فرد ملی بود و برنامه حکومتی آن هم ملی بود هیچ ربطی به کمونیزیم نداشت.
اولا این اقای فضول فکر کنم بیکار هستند و اهداف مشخص .و بارها هم نوشتم حنای این اقا رنگی ندارد .من هدفم مشخص است .من خوشحال هستم که با کارم و هدفم فکر افرادی مثل اقای فضول را به خود مشغول نموده ام .بچرخ تا بچرخیم .در نهایت پیروزی با ازادی خواهان است .
""" آیا چاه‌های نفت و گاز هیچوقت ته نخواهند کشید؟ """ آن تئوری و فرضیه‌ای که اعتقاد را بر آن گذارده بود که بزودی معادن نفت و گاز دنیا خشک خواهند شد با تکنیک "" فرکینگ "" شل چه زود به زباله دان تاریخ سپرده شد، تا سال ۲۰۱۸ کشور آمریکا به تنهائی نزدیک به 40 درصد بازار گاز صادراتی را از آن خود کرد، هم اکنون سازمان "" کشورهای قطب شمال "" که مشتمل بر "" کانادا، آمریکا، فنلاند، ایسلند، نروژ "" است در حال بررسی چگونگی استخراج منابع عظیم قطب شمال است، کشور اندونزی دیروز کار حفاری برای استخراج گاز با استفاده از تکنیک فرکینگ را شروع کرد، کشورهای غنی نفت و گاز اگر تا امروز با بی کفایتی تمام قادر به استفاده بهینه از کاپیتال به دست آمده از صادرات گاز و نفت به پیوستن کشورشان به جامعه کشورهای توسعه یافت نشدند، دیگر فرصت چندانی ندارند، یکی از کشورها ونزوئلا بود که با تفکر عقب مانده چپی
تمام فرصت‌ها را از دست داد، کشوری دیگر جمهوری اسلامی فارسی ایران است که با حماقت‌های شاه و شیخ، هیچ گامی در مسیر توسعه ور نداشتند در حالیکه بغل گوششان، کشورهای عربی با مدیریت مدرن ثابت کردند نفت و گاز مانع توسعه نیست.
پاسخ جناح رفسنجانی به ایراد سنی کاندیدای خود : به نقل از سایت روز « هم اکنون صلاحیت هاشمی رفسنجانی در شورای نگهبان در حال بررسی است؛ شورایی که دبیرش احمد جنتی هفت سال از هاشمی بزرگ تر است و محمد یزدی یکی از اعضای تاثیرگذارش هم هشتاد دو سال دارد. صاحب کرسی ولایت مطلقه فقیه هم که مطابق قانون مسئولیت هائی چند برابر رییس جمهور دارد ۷۶ساله است.وبسایت هاشمی‌رفسنجانی اما ترجیح داده در پاسخ به این انتقادات به آیت‌الله خمینی اشاره کند که تا ۸۷سالگی درمسند رهبری جمهوری اسلامی قرار داشت:
"اینکه مخالفان آقای هاشمی، سن ایشان را دلیلی برای تخریب قرار داده اند حرف نادرستی است چرا که امام خمینی در همین سن رهبر انقلاب بودند. سن در عاشورا مطرح نیست و اگر کسی عاشورایی باشد در هر سنی به وظیفه خود عمل میکند."از سوی دیگر روحانیون و مراجع تقلید به طول عمر مشهورند و بسیاری از متشرعین، طول عمر این افراد را به زهد و پارسایی و مقامات معنوی‌شان مربوط می‌دانند.»
آقای توکلی من آدمی به ...... آقای زمانی ندیده بودم.............. داره!خودش را میخواد با این مقالات .... نویسنده جای بزنه...شما هم بهش میدان دادید!ایرانگلوبال چرا جلوی یک سارق ادبی را نمی‌گیره!چرا با وجود اینکه آقای زمانی چندین مطلب ..... خودش منتشر کرده،کسی جوابگو نیست!آقای زمانی هم که وقتی گند قضیهٔ در میاد،غیب می‌شه!آقای توکلی لطفا تکلیف خودتون را با این موارد(سرقت ادبی)روشن کنید؟برخی‌‌ها میگویند چون آقای زمانی به سایت کمک مالی کرده به همین خاطر شما در مقابل سرقت های ادبی آشکار او خاموش هستید!
ممنون از اظهار نظرتان افشار گرامی
چپ واقعی همیشه در کنار جنبشهای عدالت خواهانه و برابری طلب ملتهای تحت ستم بوده و هست و راهکار عملی نیز ارائه کرده و میکند .اولین حکومت دئموکراتیک ایران را بر پا ساخت و عملا پای بند حقوق ملت تحت ستم بود.حکومت 1 ساله فرقه دئموکرات اذربایجان به رهبری پیشه وری کمونیست نمونه بارزیست که شما یا با آن اشنلیی ندارید یا نمیخواهید ببینید.چپ سراسری که در تقابل جنبش های ملی موضع گیری کرده اساسا چپ نیست و در اردوگاه ناسیونالیزم ایرانی قرار گرفته و ملت دروغین ایرانی را نمایندگی میکند
""" مشکل بختک نیست، مشکل کمای عمیق است "" بختک که در انگلیسی به آن ""sleep paralysis"" میگویند اختلال خواب است، کابوسی است که بیشتر به "" فلج خوابی "" میماند، جامعه ایرانی دچار بختک نیست، بختک موقتی است، ولی کما دائمی است، چرا جامعه ایران وارد این کما شده؟ علت‌های آن راباید در "" ذهنیت اسطوره‌ای "" استدلال قیاسی "" جستجو کرد، به همین دلیل است که جامعه فارسی همیشه در "" تشخیص موقعیت خود چه بعد بومی و محلی، و چه در بعد جهانی، مشکل داشته، این جامعه هیچ ارتباطی با واقعیت‌های اطراف و تحولات جهانی ندارد، در همین سایت شخصی مطلبی نوشته مبنی بر اینکه "" انتخابات در ایران از معنی تهی شده ""، جامعه ای که به کما رفته و در حالت "" هیپنوتیز شده گی دائمی "" قرار گرفته، چگونه میتواند لبریز از معنی و مفهوم باشد؟
آقای زمانی در کپی برداری و سرقت ادبی اید طولایی دارند.چندین بار در همین ایرانگلوبال نویسندگان نسبت به سرقت ادبی زمانی معترض شده اند اما آقای توکلی وقعی به این اعتراضات نداده است.یک بار یادم هست که آقای عزیزان با سند ۶ تا از مقالات دزدی آقای زمانی را در بخش نظرات فاش کردند ولی مدیریت ایرانگلوبال هیچ اقدامی در این موارد نکرد!امیدوارم یکی از مدیران ایرانگلوبال پاسخ بدهند که در این نوع موارد چه کسی مسول است؟چرا برخوردی با شخص متخلف انجام نمی‌پذیرد؟
به عنوان یک فارس باید عرض کنم، با تمام این تفاصیل که هر کسی به مسئله ملی در ایرن نظر میدهد، اگر معضل اقوام و حقوق ملی و شهروندی آنان به رسمیت شناخته نشود، ایران عزیز ما به سراشیبی سقوط خواهد لغزید. و متاسفانه در این میان نه در چپ و نه در راست، راه حل منطقی بچشم نمیخورد. چون هرکس به فکر منافع شخصی و تشکیلاتی خود است. خدا به همه ما رحم کند. و ایران عزیز ما را نجات دهد. دلم از اتفاقات بس هولناکی خبر میدهد!
ایرانزمین ثروتمند، با تاریخ چند هزار ساله، با فرهنگی عمیق وغنی و گذشته ای درخشان، چگونه وچرا به کشوری عقب افتاده، دشمن پیشرفت و مدرنیته ومحور شرارت تبدیل شد؟ برای دفع این فتنه چه باید کرد؟
من خيلي موافقم اين طرحم
به شرطي تمام تركها از تهران و كرج و شهريار برگردند به سر سرزمين آبا و اجداديشون والا خيلي خوب مشيه! مخصوصا از نظر ترافيك عاليه ! خدا را صد هزار مرتبه شكر كه چنين دانشمندان فاضلي در ميان ما حضور دارند و گرنه تكليف ما معلوم نبود چي ميشه!
دوست عزیز، اول این که این ویدئو را مسؤل سایت رسانه منتشر کرده و اگر آدرسشان را ننوشته اند، تقصیر ما نیست. دوم این که اگر کمی دقت کنید ما در پایین ستون سمت راست تبلیغ این سایت را هم گذاشته ایم.
جناب زمانی من حوصله نکردم که تمامی مقاله شما را بخوانم. فقط بخشی از اول، وسط و آخر آنرا خواندم. تصادفا بخش وسط آن به نظرم آشنا آمد. گوگل به من کمک کرد و دیدم این بخش کپی بی کم و کاست از ویکی پدیاست. کافیست که عبارت ترور میکونوس را در ویکیپدیا جستجو کنیم:
fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1_
%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%88%D9%86%D9%88%D8%B3
در آنجا نوشته شده است: <یک سال بعد از حادثه رستوران میکونوس یک ایرانی به نام کاظم دارابی کازرونی که مشکوک به عضویت در سپاه پاسداران و سازمان امنیت ایران بود و ۴ لبنانی به نامهای یوسف امین، محمد اتریس، عطاالله عیاد و عباس رحیل توسط پلیس آلمان دستگیر شدند و محاکمه متهمان در ششم آبانماه سال ۱۳۷۲ در آلمان آغاز شد. دادگاه این عده حدود ۵ سال و ۲۴۷ جلسه طول کشید و حدود ۹ میلیون فرانک هزینه در برداشت.
در جلسات این دادگاه بیش از ۱۷۰ نفر در دادگاه حاضر شده و در مورد حادثه ترور شهادت دادند. شهادت برخی از این افراد بر ضد جمهوری اسلامی و برخی نیز به نفع جمهوری اسلامی ایران بود. دادستان دادگاه برونو یوست و قاضی آن فریچوف کوبش بودند. حکم دادگاه میکونوس در بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۷۶ صادر شد و طی آن کاظم دارابی از اتباع ایرانی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمداتریس هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. در این حکم متهم دیگر نیز به نام عطاالله ایاد تبرئه شد. همچنین از آنجا که در جلسات دادگاه مفهومی به نام وظایف ویژه مطرح شده بود که سران رژیم ایران تصمیم گیرندگان اصلی آن کمیته بودند، مسئولان وقت جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران متهم به زمینه سازی ماجرای میکونوس شدند> شما هم واو به واو آن را در اینجا آورده اید.
بخش آخر هم که جکی است که بارها شنیده بودم و آن را علاوه بر ده ها آدرس اینترنتی در اینجا هم می توان خواند: http://www.toluesoft.com/fa/article/view/646 اگر فرصت کردم و حال و حوصله داشتم بقیه را هم میخوانم تا ببینم که بقیه را از کجا گرفته اید. باید بگویم که الاحق مونتاژچی جالبی هستید. به شما تبریک میگویم. طنزتان نه، ولی کارتان خنده دار است.
جناب زمانی؛ ایرانیان 34 سال پیش به قرون وسطی اسلامی بازگشتند، از اینروبرای رهایی از آن نیازمند یک رستاخیزند. رستاخیزیکه، با برکناری جمهوری اسلامی و برپایی نظامی سکولار دمکرات، با دوری از فرهنگ اسلامی و انحصارا با اصلاحات دین ومذهب امکان پذیر خواهد بود. همانگونه که جنبش فرهنگی اروپا با نوزائی افکارواندیشه (رنسانس)، آغازگری وگشود دورانی پراهمیت اصلاحات دین ومذهب وتحولی دردانش و پیشرفت هنری، رستاخیز بزرگ قرن پانزدهم را سبب شد. رنسانس اروپا، یک تحول ۳۰۰ ساله بود که درایتالیا آغاز شد ودر انگلستان پایان یافت، آنرا میتوان خروج ۳۰۰ ساله اروپا از قرون وسطی مسیحی قلمداد کرد. سرعت تحول فرهنگی اروپا درقرن هفدهم، با گذارازقرون وسطی مسیحی شتابی بیشترگرفت، بمرورسکولاریسم، آزادی اجتماعی ودمکراسی درآن کشورها نهادینه شد. آرامش، رفاه و آنچه که ما امروزدراروپا میبینیم، دستاورد رنسانس یارستاخیز اروپاییست.
درمیان 193کشورعضو سازمان ملل, ایران تنها کشوریست که روح الله خمینی بنیانگذاررژیم قرون وسطایی اسلامی, قیومت قانونی مردم را تصریح کرده است. اوباور داشت؛ این قیومت قیومت شرعی قیم بر صغیر است و قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه وموقعیت فرقی ندارد. اومیگفت؛ مردم جاهل, ناقص و ناکاملند, آنها نیازمند کمالند وشرعن احتیاج به قیم دارند. با این قانون ولایت فقیه، ایرانیان تنها ملتی هستند که ازکلیه حقوق انسانی محروم بوده وهمانند بردگان درلابلای یک قیومت قانونی غوطه ورند. اکنون نظام شکست خورده اسلامی برای ادامه حیات خود، دوباره درصدد برگذاری انتخاباتی پرشور برای متقاعد کردن سازمان ملل، پارلمان اروپا ومردم دنیا، برای اثبات سرسپردگی ملت ایران به این نظام فاسد وبیمقداراسلامیست. گرچه بدون آزادی عقیده و بیان، آزادی رسانه ها، آزادی فعالیت سیاسی، آزادی احزاب، سندیکا ها و سازمانهای سیلسی، آزادای انتخاب شدن، شمارش درست و دقیق آرا انتخاب نمیتوان کرد، اما جمهوری اسلامی این تردستی مکارانه را انتخابات مینامد. این حرکت متقلبانه که باید تحریم شود، زیرا درعمل بیعت گرفتن ازملت ایران برای پایدارنگاه داشتن تبهکاری نظام است. ازطرفی سركردگان فاشيزم مذهبی حاكم بر ايران درآستانه انتخابات نمايشی و مهندسی شده یا بزبان ساده پراز تقلب وتزویرشان، درکمال ضعف ودرماندگی بدشمنی با هم برخاسته به جنگ قدرت مشغولند واینروزها شورای نگهبان ورهبرنظام فقاهتی در دغدغه و پیچ و تاب سرنوشت خودشان، به بررسی و جدل بر سر رد و یا تصویب صلاحیت های کاندیدا ها سپری میکنند. مشکل آنها در اینست ; هاشمی رفسنجانی ۷۸ ساله، فردی که دو دوره ريیس جمهور بوده، رییس فعلی شورای تشخیص مصلحت نظام است ورهبر گزینش خود را مدیون اومیداند. ازآن سوی اسفندیار رحیم مشایی، ۵۳ ساله و مشاور ارشد ريیس جمهوراست. با اینها چه باید بکنند؟ رد صلاحیت یا تایید آنها؟ هیچکدام مطابق میلشان نیست. آنها آقای جلیلی بی بخار را میخواهند یا حداقل ولایتی را میپسندند. مردم که را میخواهد درولایت فقیه مورد بحث نیست، مردم بگفته خمینی متعصب؛ جاهل, ناقص و ناکاملند, آنها نیازمند کمالند وشرعن احتیاج به قیم دارند.
مسأله اصلی، بحران عميق وبی سابقه رژيم است - به قلم سنابرق زاهدی
با ورود رفسنجانی به عرصه انتخابات رياست جمهوری رژيم، برخی از تحليلگران خارجی به اين پرداخته اند که رفسنجانی می تواند برون رفتی از تنگناها و بحرانهای کنونی رژيم باشد.
زمانی که بعد از مرگ خمينی، خامنه ای را به زور جانشين او کردند و رفسنجانی رئيس جمهور رژيم شد، تحليلگران و سياستمداران ارباب بی مروت دنيا دل در او بستند واو را پيام آور تغيير و ميانه روی و اعتدال و... ناميدند. برخی از مزدوران به ظاهر ايرانی رژيم مانند جعفر رائد هم او را «شيخ الرئيس» ناميدند که در تاريخ فرهنگی کشور ما لقب ويژه دانشمند بزرگ ايران بوعلی سيناست. غربيها گاهی به اين استدلال سخيف متوسل می شدند که چون يک عمامه سياه رفته و يک عمامه سفيد آمده پس شرايط رو به گشايش می رود.
به اين ترتيب بود که فرش سرخ جلو رفسنجانی پهن شد و او هم بی محابا به ترور گسترده چهره های اپوزيسيون در کشورهای مختلف پرداخت. اولين ترور، درست در چهلمين روز مرگ خمينی روی داد و عبدالرحمان قاسملو و دو نفر همراه او در وين به دست پاسدارانی که به ظاهر از طرف رفسنجانی آمده بودند با او مذاکره کنند سلاخی شدند. بعد هم دولت اتريش قاتلان را به سمت تهران بدرقه کرد.
مسأله اصلی البته در آن زمان هيچ يک از اينها نبود. مسأله اصلی اين بود که مقاومت ايران و همه دست اندرکاران ديپلوماسی مقاومت تلاش می کردند به مخاطبين خارجی خود بفهمانند که هر چند در آغاز رفسنجانی به ظاهر دست بالا را در قدرت دارد، اما با توجه به ماهيت رژيم و پايه آن که بر روی نهاد ولايت فقيه ساخته و پرداخته شده اين خامنه ای است که در اين ساختار دست بالا را خواهد گرفت.
سالها طول کشيد تا اين حقيقت برای همگان روشن شد.
اکنون نيز بايد تلاش کرد مسأله اصلی را دريافت. مسأله اصلی اين است که نهاد ولايت فقيه در اثر قيام مردم ايران در سال 1388 هيبتش زير پای مردم له شد و شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر اصل ولايت فقيه جادوی ولايت فقيه را باطل کرد.
سقوط هيبت ولايت و شکستن طلسم خامنه ای اکنون در تحولات مربوط به انتخابات دارد به عيانترين صورت ملموس و ماده می شود. ورود رفسنجانی به رغم مخالفتهای پيدا و پنهان خامنه ای به عرصه انتخابات گويای اين واقعيت است. کما اين که تيغ هشت پر زوج مشايی- احمدی نژاد نيز در گلوی ولی فقيه گير کرده است. بنابراين همه «سران نظام» می بينند که ديگر پشم زيادی به عمامه آقا باقی نمانده است.
آيا خامنه ای می تواند با شورای نگهبانش اين دو را حذف کند؟ حداقل بعيد به نظر برسد که تيغ شورای نگهبان بتواند «گردن کلفت» رفسنجانی را ببرد. هر چند حذف مشايی هم ممکن است برای خامنه ای بها بطلبد.
بهرحال اگر رفسنجانی حذف شود ممکن است خامنه ای مجبور شود مرز سرخ قيام را بپذيرد. اگر هم بماند و در انتخابات شرکت کند، آيا می تواند با عمليات «مهندسی» از خارج شدن رفسنجانی از صندوقها جلوگيری کند؟ و اگر بفرض جلوگيری کند آيا باز هم خطر مرز سرخ قيام نيست؟
اما اگر رفسنجانی بماند وبه رغم خواست خامنه ای رئيس جمهور نظام شود، بايد ديد وضعيت خامنه ای و ولايت فقيه چه می شود. بی ترديد ديگر معادله قدرت کنونی به هم می ريزد. اما سؤال اين است که بالاخره نفر اول نظام چه کسی خواهد بود؟ آيا خامنه ای مجبور نمی شود در عرصه های مختلف جامهای زهر متوالی مصرف کند؟
اين سؤالات و ابهامات و دهها سؤال و ابهام ديگر معرف وضعيت کنونی رژيم و به طور خاص خامنه ای است. و از آنجا که در نظام ولايت فقيه، بحران خامنه ای معنای بلاواسطه اش بحران کليت نظام ولايت فقيه است، بنابراين قبل از پرداختن به مسايل ديگر بايد اين حقيقت روشن را ديد که نظام آخوندی در بحرانی گرفتار آمده است که در طول 33سال گذشته سابقه نداشته است. آيا اين بحران مرگ رژيم ولايت فقيه نيست؟
أقام زماني ،من در خيال خود نام شما را قديمي كذاشته أم ،زيرا مطالب شما بد جوري قديمي است، زن فلاني كه 5 سال قبل رفته بود ايران شما نوشتيد كه همين حالا تو ايران داره كيف مي كنه،ديروز هم قبول نكر دي كه ويدو مربوط به 12 قبل است،شما به زمان كذشته بسيار علاقه مندي،،،،خوب اين هم يك طنز كامنتي است
به عنوا نه یک آ ذ ری با ید عر ض کنم که نقطه نظر ا ت آ قا ی محمد آ رسی بجا و صحیح است تا باشد اینگونه نظر ها که بی طر ف ا ست .نیر و ها ی چپ ما مشغو له رو یت تصو یر خمینی در ماه هستند .ما مردم ایران .با ید فکری به حا له خود بکنیم.
سیاسوینی که از محدوده سوراخ تنگ تعصبات دینی و یا ایدئولوژی به مسأله سیاسی دنیا و حرکت هویتخواهی ملت ترک آذربایجان جنوبی نگاه می کنند، تلاش می کنند علل هر پدیده اجتماعی را در محدوده مرزها و شابلونهای تعیین شده تعصبات افکار خود جستجو کرده و جوابگو باشند، و اگر نتوانند جوابی در آن چهارچوب پیدا کنند، برای سرپوش گذاشتن به ناکارآمدی و ضغف افکار خود، در جوابگوئی به پدیده های نوین اجتماعی و برای فرار از پاسخگوئی به این معضلات اجتماعی، بلافاصله بدنبال مقصری می گردند، تا تمام ناکارآمدی تعصبات دینی و یا ایدئولوژی خود را به دشمن خیالی و توطعه های ایادی شیطان و استکبار جهانی و یا به سرسپرده گان امپریالیسم نسبت دهند و چون تئوری توطعه کلیدی است که به هر قفلی می خورد و نیازی به بحث و بررسی و تحلیل ندارد، لاجرم به تئوری توطعه متوسل شده و متعاقباّ به دامن برخورد های ماکیاولیستی می افتند،
و از مخالفین خود آنچنان هیولای خطرناکی در ذهن خود و هواداران خود می تراشند که ریختن خون آنها مباح و طبیعا کشتن و نابود کردن مخالفین در چشم هواداران آسانتر از کشتن پشه جلوه کند،
مذهبیون و ایدئولوژیست ها با مکیدن پستونک دین و ایدئولوژی، همانند کودک شیرخوار و با تجسم شیر مادر در ذهن خود، به آرامش روحی می رسند، ولی بخاطر عدم تطابقت و همخوانی رویاها و آرزوهای آنها با قانون طبیعت و تنازع بقاء و واقعیاتهای زندگی، اگر زمانی هم برحسب اتفاق در نقطه ائی از دنیا به حاکمیت برسند برای دوام و حفظ حاکمیت خود، کلیه دارائی های آن کشور را بدون آینده نگری بین سران حاکمیت و ته مانده آنرا همانند صدقه و حق السکوت بین مردم نسل حاظر تقسیم و حیف و میل می کنند و برای نسلهای بعدی چیزی از خود باقی نمی گذارند و مردم را موجوداتی جیره خوار و تنبل و کسل بار می آورند و در نتیجه اخلاق اجتماعی را در نسل اول تخریب کرده و در نسلهای بعدی به قهقرا می کشانند، نمونه بارز آن، کلیه کشورهای سوسیالیستی سابق و موجود، از غرب تا شرق و نمونه های دینی آن ایران و لیبی و عراق و سوریه،
بعضی از رهبران حرکت ملی با تصوری خیالی، خود را در بطن حرکت ملی احساس می کنند و با برخوردی ایدئولوژیک با مساله آذربایجان، تصوراتی همانند رهبران احزاب کمونیست روسیه و چین (لنین و استالین و مائوتسه تونگ) و یا مثل پیشوایان دینی (خمینی و خامنه ائی و مسعود رجوی) با ذهنی منجمد در بند تفكرات مستبد زندگی می كنند و تراوشات ذهن خویش را تنها واقعیات موجود می پندارند و انتظار دارند که همه بیانات و نوشته های آنها و هر آنچیزیکه از دهانشان درمی آید به جهان بینی ایدئولوژیکی و یا به فتوای شرعیات دینی محض و بدون شک و تردید تبدیل گردد، که این نوعی فرهنگ بربریت سازی است،
دوست گرامی آقای آ. ائلیار
واقعیت های عینی، جامعه را و بالطبع ما را به آن سوی هدایت می کند. البته ما تا آخرین لحظه و با تمام توان از مبارزه مسالمت آمیز حمایت میکنیم. اما احساسم که نه بی منطق است و نه بی منظور به من میگوید بجز توفان دگر راهی نمانده.در زندگی از هیچ چیزی بیشتر از خشونت بیزار نبوده ام. خشونت آخرین پیامی است که ممکن است از من شنیده شود. دلم نمیخواهد قطره خونی از بینی کودکی، دختری یا هر کس دیگر جاری شود. خشونت شیوه نظام های استبدادی و توتالیتر است. با شما کاملا موافقم. ای کاش همه مردم مانند من و شما فکر میکردند. این نظام های ضد بشری هستند، که با نهادینه کردن خشونت و ناممکن کردن هر گونه امکان طرح مطالبات مسالمت آمیز، خشونت را روزمره میکنند. در مقابل ما با یک روند عینی مبارزه روبروییم. روندی که از طرح مسالمت آمیز مطالبات مدنی و سوسیالیستی شروع میشود. و به دلیل استفاده حاکمیت از خشونت برای حفظ حاکمیت و ادامه حظورش در اریکه قدرت، ناگزیر به خشونت خواهد گرایید.. در چنین فضایی اگر به توده ها بگوییم، خشونت بد است، یا ما خشونت را تحریم میکنیم، فرقی نمی کند. فقط مبارزه را تحریم کرده ایم
امید وارم این توفان با حداقل خشونت و خون ریزی همراه باشد. اما این را شرایط عملن به ما تحمیل خواهد کرد . انتخابی نیست وگر نه هیچ یک از ما که انساندوستی و عشق، زیر ساخت اولیه تفکر ماست خواهان خشونت نیست. با آرزوی پیروزی،
با این قرو اطوارها ، فرهنگ کشوری اروپایی نمی شود .اگر این طور بود پهلوی 50 سال پیش ایران را از عصر حجر نجات میداد .در یک انتخابات عمومی مردم یا به ایران ملحق خواهند شد یا جمهوری اسلامی انتخاب خواهند کرد متاسفانه . بروید فکر نان کنید که خربزه آب است .ترکیه ، کعبه ینیلیک نیز یکروز خواهد ترکید و اسلام سنی سلافی خواهد شد .
اقدامات امنیتی در تبریز به خاطر سالگرد قیام اول خرداد 88آزربایجان است و گرنه همه از جمله حکومت خیلی خوب می دانند که مردم آزربایجان برای مشایی و عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه رفسنجانی تره هم خورد نمی کنند
جناب rahmanii گرامی / اگر مسئول کامنت ها به دلیل اینکه کامنت شما حاوی توهین بود ...انتشار نداده بود و از آنجا که خطاب نوشته شما بودم ، با نقطه چین کردن کامنت تان ..دگمه تائید را زدم ... لطفا با سند و مدرک حرف بزنید . اقای زمانی حتی یک سنت هم به سایت ایران گلوبال کمک مالی نکرده است . طبق ائینامه نویسندگان حق عضویت سالانه 50 یورویی اجباری هم نیست و کاملا دواطبانه است.ما هیج پولی از ایشان دریافت نکرده ایم
خوب جناب تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار مستقل «خامنه ایی کل قدرت را به هاشمی واگذار می کند» نادرست از اب در آمد...حال چه پاسخی دارید؟! تجربه نشان می دهد هر چه شما بنویسید ؛ برعکس اش اتفاق می افتد. راستی می توانید چند تا از مقالات خود در روزنامه های ایران را در اینجا لینک بدهید تا بدانیم در گذشته دور چه رویدادهایی را پیش بینی کرده بودید!
آقای دیانتی... سیستم های تک حزبی هیچ وقت اصلاح شدنی نیستند , اگر میشد حزب کمونیست شوروی, حزب رستاخیز پهلوی, و تمام تک حزبی های کشور های سایر جهان اصلاح می شدند..سیستم آپارتاید اسلامی ایران اصلاح شدنی نیست بلکه برانداخته شدنی است..به امید هر چه زودتر آن...
از ابتدای اردی بهشت ماه نیز طبق گزارش های مردمی درشهر اراک نیزپلیس در خیابان ها درفواصل مختلف ایستاده اند در کنار انها نیروهای لباس شخصی سپاه هم در خیابان ها قدم میزنند در یک ماه گذشته کلا فضای شهر اراک امنیتی بوده ورزیم بصورت علنی درخیبان ها حضور سنگینی دارد در خیابان ها به واصل هر 100 متر حداقال 2 پلیس یا بیشتر ایستاده اند در میادین هم ماشین های پلیس ایستاده واحد های موتور سوار نیروهای ویزه نیز در خیابان ها با موتور تریل جولان میدهند انگونه که مردم می گویند رزیم خود در هراس از مردم دست به چنین تحرکات نظامی در سطح شهرمی زند
ریاست جمهوری نیازی نیاز به کارت پایان خدمت سربازی دارد که زنان از آن محروم هستند لذا نمی توانند ادعایی داشته باشند. البته اگر نگاهی به تعداد زنانی که اعلام آمادگی کرده اند داشته باشید می فهمید خود زنان نیز چنین توانایی را در خود نمی بینند پس بیخود بحث را زنانه و مردانه نکنید. نمی شود 5 میلیون مرد ایرانی بخاطر نرفتن به سربازی از دانشگاه و خروج از کشور و تصاحب یک شغل ساده کارمندی طبق قانون محروم باشند اما شما مدعی ریاست جمهوری زنان باشید و محرومیت از ان را ظلم و ستم بدانید.
متن اس ام اس تلفنی در تهران :از ساعت ۹ صبح امروز در خیابان‌های تهران حماسه میسازیم اینبار قبل از برگزاری انتخابات
سولمار گرامی، در این نوشته با طرح پرسش «چگونه می توان آشتی داد گرگان و ددان را با مردم؟» خود پاسخ میدهد:« انتخابی نیست!». اما « خشونت» را انتخاب میکند! در مقابل خشونت ددان: حکومت. خشونت توفان را:«انقلاب» را. اینجا پرسش اینست: آیا بین مردم و یک حکومت دیکتاتور و توتالیتاریست، آشتی مطرح است؟ در مبارزه غیر خشونت آمیز؟ پاسخ من چنین است: نه! آشتی مطرح نیست، بل «مبارزه » مطرح است. مبارزه مسالمت آمیز. چرا نه ، خشونت آمیز؟ چون در سرتاسر تاریخ بشر، مردمان تحت ستم ، نقض حقوق شده، همیشه مسالمت آمیز حقوق خود را مطرح کرده اند و برای آن هم کوشیده اند. و هنگامیکه آنان توانسته اند در مقابل خکومت اعمال «قدرت» کنند به «اجبار» متوصل شده اند. اجبار خشونت نیست. تنها « باید» است از سوی مردم. و لازم الاجرا.
اما حکومت های مستبد و دیکتاتور پاسخ حق طلبی مسالمت آمیز و اجبار را « با خشونت و قهر و کشتار» پاسخ داده اند. اینجا مردم به « ناچار از خود دفاع کرده اند -حتی با به کار گیری ابزار مورد استفاده حکومت ». در توفان انقلاب. دفاع مشروع . در ایران نیز این مسیر طی خواهد شد. حکومت ایران راههای رفورم و تغییر مسالمت آمیز را قدم به قدم بسته و خواهد بست. و قیام عمومی را پیش پای مردم خواهد نهاد. همانطور که در گذشته نوشته ام :«خصوصیات نظامی -استبدادی، و مذهبی ایده لوژیک، و تبعیض گرایانه و ناسیونالیستی و فاشیستی، ماهیت و طبیعت حاکمیت موجود را تشکیل میدهند که «حذفگرایی» را سیاست مسلط نظام کرده است. یکدست کردن نظام و مردم نتیجهء حذفگرایی ست.یعنی، حذف مداوم. حذف در حذف! خوره ایکه رهایی از آن تنها با رفع دیکتاتوری ممکن است.چوبه های دار، تلاش در منحرف کردن مستقیم و غیر مستقیم جنبشها و اعتراضات، سرکوب تظاهرات و اعتصابات و غیره به تمامی از طبیعت ضد انسانی حاکمیت سرچشمه میگیرند.تلاش در جهت همگانی شدن اعتراضات و خیزش عمومی، تنها راهی ست که میتواند حکومت را به زانو در آورد.» خذف در حذف از خصوصیات نظامهای توتالیتاریست است. و حکومت ایران چنین نظامی ست. «خیزش عمومی، تنها راهی ست که میتواند حکومت را به زانو در آورد.» که تسلیم خواست مردم شود. در غیر این صورت مسئله دفاع در برابر کشتار یگانه راه حل خواهد بود. بگذریم که گاهاً حکومتها تسلیم را بر کشتار ترجیح داده اند. بعد از اندکی مقاومت و حتی کشتار. شاید نویسنده شعر نیز چنین اندیشه ای دارد اما طوری آنرا بیان کرده که این برداشت را نمیرساند.
توجه به ویژگیهای این مسیر، تفاوت کیفی دارد با «انتخاب خشونت». به ویژه «انتخاب خشونت در شعر». فرهنگ دموکراتیک - به معنای درست کلمه- فاقد خشونت است. با تربیت انسانی و انتخاب آزادانه و آگاهانه ی خصوصیات انسانی سرو کار دارد. فرهنگ خشونت نتیجه اش همین حکومت ایران است و حکومت نازیسم. و حکوممت استالین و پولپوت . و ...اگر بخواهیم به رفع تبعیض و دموکراسی برسیم مجبوریم فرهنگ خشونت را کنار بگذاریم. فرهنگ خشونت فرهنگ استبداد و دیکتاتوری ست چه به نام پرولتاریا و چه به نام این دین و آن آیین و ایده لوژی . شعر شعار سیاسی نیست. گرچه همه جوانب زندگی مردم را مطرح میکند. ولی از زاویه خودش.
آقاي بابك نوشته نيروهاي چپ ما مشغول رويت تصوير خميني در ماه هستند ،من در جواب ايشان نوشتم،اگر بي ربط است اين هم بي ربط است،دومي در باره ديدگاه آقاي كامران در باره پناه آوردن عربهاي شيعه به ايران جوابي نوشتم باز اگر بي ربط است اين هم بي ربط است،از اينها گذشته ربط و بي ربطي شايد از ديدگاه شخصي شما باشد،اگر اعتراضي عده اي از طرف كاربران مبني بر بيربط بودن باشد انگاه مي توان پذيرفت كه مشكل و مسئله اي است كه كاربر x بي ربط مي نويسد و مسئول كامنتها بهتر است كه كامنتهاي انرا پخش نكند،در غير اينصورت براحتي با عنوان كردن بي ربط كامنت هاي افراد را سانسور كرد
برای این که هیچ ربطی به موضوع مقاله ندارند.
چرا كامنت هاي من پخش نشد؟
اين اولين باری نيست که جناب محمد ارسی بر عليه دادخواهی ملی در ايران شمشير از غلاف بيرون می‌کشند. جالب است که ايشان در کنار راست‌ترين جناحهای اپوزيسيون و صدالبته همچنين حکومت اسلامی در ايران صف‌آرايی میکنند. گويی در ارتباط با مسأله‌ی ملی اپوزيسيونی وجود ندارد. پيش‌فرض قراردادن پروژه‌ی استعماری "ملت ايران" و قوم خواندن خلقهای ايران (البته ببخشيد بدون مردم فارسی‌زبان کشورمان!) و تحقير و تکفير جنبشهای آنها نمی‌تواند استنتاجات ناسيوناليستی به دنبال نداشته باشد و وی را در کنار سلطنت‌طلبان و ناسيوناليستها و بخش واپسگرای اپوزيسيون قرار ندهد. با همين استنتاجات و توجيهات میتوان به مصاف اين خلقها رفت و به سلاخه‌يشان کشيد. اينجاست که دم خروس قسمهای دمکراسی‌های دروغين آنها آشکار میشود. هيچ انسان شريف و نيروی دمکراتی قادر نيست بدون باور به حق تعيين سرنوشت پاسخی عقلانی به اين مسأله دهد.
به دلیل قحطی تحلیل در مدیا و مطبوعات فارسی، مطلبی را توضیح خواهم داد. """ نگاهی به سفر اردوغان به آمریکا و گشایش افق‌های جدید """ در این سفر، محور گفتگو فقط اسرائیل، فلسطین، سوریه، ایران، عراق، ارمنستان، قبرس نبود، بلکه شریک کردن ترکیه در "" قرار داد تجارت آزاد ( ترانس اتلانتیک) بین آمریکا و اروپا، آسیای مرکزی، قفقاز، آزربایجان، و """" آفریقا """ بود. ترکیه در حال احراز جایگاه خود در آفریقا است، بهتر است بدانید که تعداد زیادی از "" اقتصاد‌های نو ظهور "" را کشورهای افریقائی به استثنای "" کلونی‌ها و مستعمرات فرانسه در این قاره "" تشکیل خواهند داد. اروپا دیگر توان نفوذ در این قاره را ندارد، چین جای اروپا را تصاحب کرده است و ترکیه در حال رقابت با چین در آفریقا است. فقط سال گذشته، پروژهٔ ساخت خط آهن اتیوپی، به ارزش ۳ بیلیون دلار، به طرف ترکیه‌ای و چینی واگذار شد. آمریکا امروز نه تنها
در آفریقا مخصوصا شرق این قاره به کمک ترکیه احتیاج دارد، بلکه قفقاز و آسیای مرکزی تنها از طریق ترکیه و آزربایجان به غرب وصل خواهند شد. در مورد آفریقا بهتر است بدانید که امروز این قاره با بازار نزدیک به ۱ بیلیون نفری فرصت‌های زیادی را خواهد آفرید، تا سال ۲۰۵۰ جمعیت این قاره از ۲.۵ بیلیون نفر فراتر خواهد رفت، نفوذ ترکیه در سومالی از این بعد قابل درک است، بزودی ترکیه حتی در کشور اریتره نیز کنسول گری باز خواهد کرد و بدین طریق ترکیه در همه کشورهای آفریقا ئی ، کنسول گری خواهد داشت. جمهوری آذربایجان در نزدیکی به ترکیه باید این واقعیت‌ها را در نظر بگیرد، آزربایجان باید در بازار بورس استانبول نفوذ کند، با نفوذ در شریان‌های اقتصادی ترکیه، نفوذ خود را به بالکان، خاورمیانه، آفریقا گسترش دهد.شوربختانه خبر رسید که شورای نگهبان صلاحیت دکتر هوشنگ امیر احمدی را تأیید نکرده است. در حالیکه رسانه ها سرتیتر اخبار خود را به رفسنجانی و مشائی اختصاص داده اند، حذف دکتر امیر احمدی که یکی از شانس های جدی برای نجات ایران بود به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت.
صدالبته که راه اصلاحات در جمهوری اسلامی بسته نیست و در فرصت های بعدی اگر هنوز کشوری در کار باشد و هفتاد میلیون ایرانی بر اثر فقر و فلاکت از بین نرفته و ایران هنوز سرجای خود باشد، دکتر امیراحمدی هم کماکان در کنار دیگر اصلاح طلبان، آماده کاندیداتوری و ادامه خدمت به ولی فقیه خواهد بود. آمین
مهدی بهرامی-آقای خاچاطوریان ترکیه همان کشوری است که هم اکنون بیش از صد هزار نفر از همشهریهای شما از ارمنستان یا همان آذربایجان اشغالی برای سیر کردن شکم خود به آن پناه برده اند و زبان ترکی مردم آذربایجان زبان همان شاهانی مثل شاه عباس کبیراست که لطفشان در حق پدران شما بر کسی پوشیده نیست .مثلی داریم "داغدان گلیب باغداکینی قوووریعنی از کوه آمده صاحب باغ را بیرون میکند"
""" دو کشور متفاوت، سرنوشتی یکسان یا متفاوت؟""" بخش یونانی نشین قبرس بعد از دهه‌ها در جان زدن و به دور باطل چرخیدن، اندک اندک در می‌یابد که آینده آن با اتحاد با بخش ترک نشین رقم خورده است، بعد از اتحاد، سرمایه ترکیه وارد کشور قبرس خواهد شد و اقتصاد آن جانی تازه خواهد گرفت، پروژه‌های مشترک استخراج و صادرات گاز از درایی مدیترانه و از طریق کشور ترکیه میسر خواهد شد. "" کشوری دیگر "" ارمنستان "" است، کشوری که ذهن سیاستمداران آن هنوز در قرن ۱۶ جولان میدهد، ارمنستان می‌توانست جای گرجستان را در طرح‌های اقتصادی منطقه بگیرد، ولی ارمنستان هیچ وقت سیاست مدارنی مثل ادوارد شوارد نازه یا حیدر علی اوف نداشته، این کشور از سر ناچاری، امروز انزوای خود را، با جمهوری اسلامی فارسی منزوی، شریک میشود.
شما با این تفکرات نباید هم نقشی در حکومت داشته باشید.
در ضمن من نفهمیدم این کردستانی که شما از آن دم می زنید دقیقا کجاست؟ یک استان کوچک به اسم کردستان داریم که تازه اسم آن تا همین چند وقت پیش اردلان بود. شما از فارس بودن چه بدی دیده ای که می خواهی هنوز کرد باشی؟ کرد در کجای تاریخ اسمی ازش برده شده که شما مدعی حقوق تارخی آنها هستی و فارس را اشغالگر می دانی . آخه آدم ملک خوش را اشغال می کند؟ دست بردارید از این حرفها و بین یک خلق پیوسته جدایی نیندازید.
اگر بعضی ها فکر میکنند که با جعل تاریخ، و نفی نژاد و زبان ملت ترک آذربایجان ، موفق خواهند شد این ملت کهن را دوباره به استعمار و برده گی بکشند، و هر روز برایش حوک بسازند، سخت در اشتباه اند. معلوم است که از گذشته درسی نیاموخته اند.
دوست گرامی، واهاگن خاچاتوریان، شما می گوئید: ( .......... چه چیزی می تواند کسی را وادار به انکار ملیت و قومیت خود کند؟ .......... ) ..........
مستر انونیمس جنگ طلبی با هر رنگی است که جايگاهی در منطق علمی و انسانی ندارد یعنی ترتيب کشتن دانشمندان اتمی ايران را دادن و بيچاره هايی مثل اعدامی دیروز را فدای اميال پليد آنها و اربابانشان کردن
http://www.youtube.com/watch?v=5GAmCirXzo0
ببخشید منظور از پاسخ علمی آقای نوری علا چیست ؟ در معقولات اصلاح طلبی با هر رنگی ، پاسخ علمی جایگاهی ندارد. می نوشتید پاسخی دلخواه شما و یا در پشتیبانی از شما
انتظار بدتر از مرگ برای فرخ نگهدار و اصلاح طلبان حکومتی.
انتظار بدتر از مرگ برای فرخ نگهدار و اصلاح طلبان حکومتی....................فرخ نگهدار در فیس بوک خود بگونه ای مضطربانه نوشته است که فردا، شورای نگهبان با تأیید یا حذف رفسنجانی، آینده میهن را رقم خواهد زد. نگهدار و لشگر شکست خورده اصلاح طلبان حکومتی تا چند هفته پیش تنها راه نجات وطن را ورود خاتمی به انتخابات میدانستند.
نگهدار با سبکی حماسی و سرشار از احساس و اضطراب من نویسد:
" چند ساعت مانده به راما. سرنوشت ایرانیان قرار است فردا با رای ۱۱ عضو شورای نگهبان تعیین شود. همه چیز متمرکز است بر یک تصمیم: «حذف هاشمی»؟ یا «تحمل هاشمی»؟ سرنوشت انتخابات و از پی آن آتیه میهن را همین یک تصمیم تعیین می کند. "
همین چند هفته پیش نگهدار در وصف خاتمی و حضورش در انتخابات نوشته بود:
"ورود خاتمی انتخابات را پر شور می کند. جامعه با این ورود تکان می خورد. دهها میلیون شهروند پا پیش می گذارند. این برآمد امید می سازد، دلگرمی درست می کند. این ورود از نو چشم ها را از نو به سوی «اصلاح امور در جمهوری اسلامی ایران» می چرخاند .این ورود کاخ های شنی تازه برپا شده در ساحل سرنگونی طلبی را از نو می شوید و به دریا می کشد. این حضور کسب و کار را مجاهدین و سلطنتی ها - و نوزادانِ همداستان با ایشان - را تعطیل می کند؛ این ورود امید قدرت های جهانی به «اپوزیسیون برانداز» را تضعیف می کند و چشم ها را به طرف «راه حل های دیپلماتیک» و «همزیستی مسالمت آمیز با رژیم» می گرداند."
چه چیزی میتواند کسی را وادار به انکار ملیت و قومیت خود کند؟ ... چونکه شخص دوش آگاه هر چه بخوریش بدهند قبول کرده و مطابق تبلیغات بدخواهان عمل میکند. نمونه ساده آن همین دیالکتیک تکراری و فرسوده پروپاکاندای جهان وطنی ساختگی وارداتی از کشورهای بیگانه است که متاسفانه در فحوای صحبت برخی از دوستان بود. این واژه ترک و یا اسم کرد از کجا پیدا شد. ما با کمی مداقه در زبانشناسی براحتی در میابیم که نخستین زبان ایرانی زبان اوستاییست ، بعد زبان فارسی باستان و بعد از آن پهلوی. در قرن 12 میلادی ناگهان بدلیل نادانی سلاطین ایران، سلجوقیان بر ایران حاکم شدند و با بیرحمی به فارسی ستیزی پرداختند طوری که در آترپاتکان با بریدن زبان مردم را وادار به فراموش کردن زبان مادری نمودند. حالا آذربایجانیهای عزیز ما خیال میکنند که ترک اند، که البته نیستند. زبان همشهریان تبریزی من زبانی اوستایی مانند است. البته
زبان ترکی هیچ اشکالی ندارد ولی تا آنجا که کسی به زبان زورکی که تا حالا از خودش چیزی برای ملت ایران به ارمغان نیاورده است افتخار نکنیم. اصلا برای هر ملتی جای بسی افتخار بود که فرهنگی همانند فرهنگ پارس میداشت. من مدت چهل سالیست که در ایالات متحده آمریکا زندگی میکنم، فوق لیسانسم را از پنسیلوانیا گرفتم و در ضمن حسابدار رسمی آمریکا هم هستم و بزبانهای انگلیسی-آلمانی-فارسی-عربی-ارمنی احاطه کامل دارم ترکی "د بیر آز بیلیرم" زبانهای پهلوی اوستایی، حاتی را مطالعه کرده، ترجمه هایی نیز کرده ام و خوب میدانم که ارزش جه در این جدول کجاست. دوستان وقتی که که رساله ای برای یکی از دوستان دانشپژوهم در باره ولد، (پدر رومی) از آلمانی بفارسی ترجمه میکردم فهمیدم که هشتاد در صد زبان ترکی یا عربی و یا فارسیست و از زبانهای یونانی و ارمنی و السنه دیگر استفاده کرده اند. دوست عزیز ترکیه را طوری معرفی نمودید که من یک لحظه خیال کردم راجع به آلمان صحبت میکنید و نه راجع به ترکیه ای که سالی چهار میلیارد دلار از آمریکا گدایی میکند و بقول خودشان پزونگ(یعنی دلال محبت) سیاسی خاور میانه شده است. حالا شما اینها را با ملت شریف ایران مقایسه میکنید که تک و تنها در برابر جهانخواران ایستاده و از هیچکس صدقه نمی پذیرد ملتی که هر چه دارد از خود دارد نه مانند ملل خلیج که میخواهند نامش را از ما بدزدند بزرگان ادب جهان مانند گوته ولتر با احترام از سعدی حافظ فردوسی و گنجوی یاد میکنند. ولی ویکتور هوگو در برابر یک شهر منهدم شده و به آتش کشیده میگوید از اینجا ترک رد شده. باز هم بگم یا "کافی یه" برو شکر کن که خدا شما را قاطی ملتی شریف و نجیب کرده که نام نامدارش تا دنیا هست به نیکی یاد خواهد شد.اخبار روز هم مثل عصر نو متأسفانه به شدت گرفتار باندبازیهای حقیر و انواع حذفهای ناروا و سانسورهای چندگانه است. در دوره ی قحط السایتهای آزاد و مستقل و حرفه ای کاربران نیاز به سایتهائی دارند که از آنها خبری بگیرند و بدانند که چه می گوید، اخبار روز به این نیاز به صورت شکسته بسته و نارسا اندکی پاسخ می دهد. فقط همین. بسیاری از کاربران از قحطی منابع خبری مستقل و آزاد و حرفه ای است که به سایتهائی چون اخبار روز روی می آورند، اگر نه از از نظر کیفیت و فضای دمکراتیک که جاذبه ای ندارند.
""" تعارض ژئوپلیتیکی و بزرگ نمائی چند توهم """ واقعیت این است که در دنیای امروز، برای عینیت یافتن بعد ژئوپلیتیکی، دولت بودن ارجح نیست، بلکه منطقه بودن شرط است. فرض را بر این بگیریم که کلّ سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی فارسی بر اساس توانمند سازی در سه ۳ بعد شکل گرفته که عبارتند از: ۱- بعد شیعه ۲- بعد نفت و گاز ۳- بعد اتمی . بعد شیعه هم اکنون چنان دچار خونریزی شده که دستاورد آن فقط امروز کشته شدن نزدیک به ۳۱ عضو حزب‌ا‌لله در سوریه توسط ارتش آزادیبخش سوریه و نزدیک به ۷۴ کشته در عراق است. همچنین این شیعه فارسی شیعیان ترک آزربایجانی در داخل ایران و شیعیان جمهوری آذربایجان را با حمایت از کشور اشغال گر ارمنستان به خودی و غیر خودی تقسیم کرده است. بعد نفت و گاز دیگر ارزش گذشته را ندارد، اگر کامنت پیشین من را خوانده باشید در خواهید یافت که عراق در حال جایگزینی ایران است و کشورهای جدیدی
به زودی به صف صادر کنندگان نفت و گاز خواهند پیوست. بعد اتمی هیچ نیازی به توضیح ندارد، آیا پاکستان اتمی از ایران غیر اتمی وضع بهتری دارد؟دوراهی شورای نگهبان ارتجاع و هراس حکومت آخوندی از خيزشهای مردمی
جنگ گرکها و «دو راهی شورای نگهبان» - تلاشها ی باند خامنه ای برای رد صلاحيت رفسنجانیدر حاليکه تلاشهای باند خامنه ای برای رد صلاحيت رفسنجانی از سوی شورای نگهبان ادامه دارد، خبرگزاری مهر آخوندی به نقل از سخنگوی شورای نگهبان نوشت: «اگر فردی که قصد به دست گرفتن يک پست کلان اداری را دارد، فقط قادر به انجام چند ساعت کار در روز باشد طبيعی است که نمی تواند تأييد شود، اين که آيا شرايط جسمی در مباحث تواناييهای رئيس جمهوری مد نظر قرار خواهد گرفت يا خير موضوعی است که ممکن است آن را مد نظر قرار دهيم، اما هنوز بحثی درباره آن نشده است».در مقابل علی مطهری، نماينده مجلس آخوندی در اعتراض به مطالب سخنگوی شورای نگهبان گفت «سؤال من اين است که شورای نگهبان از چه طريقی احراز می کند که يک فرد نمی تواند 4ساعت کار کند؛ اينها از کجا می دانند آقای هاشمی توانايی جسمی برای رياست جمهوری ندارد... اگر هاشمی رد صلاحيت شود اصل انقلاب و نظام زير سؤال می رود چرا که هاشمی در ميان کانديدای موجود بيشترين نقش را در انقلاب داشته است... اگر شورای نگهبان در اين رابطه تصميم نهايی را گرفته باشد دست به يک بازی خطرناک زده است که به صلاح نظام نيست».بخشايش اردستانی عضو کميسيون امنيت مجلس ارتجاع به خبرگزاری رسمی (ايرنا) رژيم گفت: در حال حاضر شورای نگهبان بر سر دو راهی قرار گرفته است، چرا که اگر رفسنجانی و مشايی از سوی شورای نگهبان تأييد شوند طرفداران شورای نگهبان و متدينين بر سر دو راهی قرار می گيرند، چرا که تا کنون اين دو به عنوان فتنه و انحراف شناخته می شدند، اگر به تأييد برسند صالح محسوب می شوند، لذا راهی جز اين وجود ندارد که هاشمی و مشايی با حکم حکومتی وارد عرصه رقابت شده و قطبهای اصلی انتخابات را شکل دهند.از سوی ديگر کيهان، ارگان ولی فقيه ارتجاع بار ديگر از شورای نگهبان خواستار رد صلاحيت رفسنجانی شد و نوشت: شورای نگهبان حق ندارد سر اصول کلی انقلاب و منافع ملی، کمترين تخفيفی بدهد. اين جا يک موضوع مهم وجود دارد و آن اين که سر انگشتان سازمان فتنه را بايد در صحنه قطع کرد. معنای حضور همه سليقه ها، راه دادن کسانی نيست که در امانت خيانت کردند. موضوع مهم، اعلام برائت و بيزاری از طيف منافقی است که 4سال پيش بازی جمهوريت و دموکراسی را به هم ريخت.در همين حال روزنامه جمهوری اسلامی رژيم در سرمقاله خود با جانبداری از رفسنجانی، نوشت: از اين واقعيت نبايد غفلت کنيم که ما امروز هيچ فرصتی برای منازعات داخلی، پرخاشگری و مچ گيری نداريم. اظهاراتی که از آنها بوی انتقام گيری و چنگ و دندان نشان دادن به چهره های انقلابی به مشام می رسد، نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه موجب نااميدی می شود.هراس حکومت آخوندی از خيزشهای مردمی:يکی از پيامدهای احتمالی انتخابات می تواند شورش در تهران و سپس در ساير نقاط کشور و مجدد در تهران باشددر سال 88 اگر شورش به شهرهای ديگر سرايت می کرد شايد شرايط به گونه يی ديگر رقم می خوردرئيس دفتر سياسی سپاه پاسداران، پاسدار سنايی راد، درباره خطر خيزشهای مردمی در جريان انتخابات رژيم، گفت: برگزاری دو انتخابات با دو ويژگی متفاوت می تواند پيامدهای احتمالی هم در پی داشته باشد، يکی از اين پيامدهای احتمالی می تواند اجرا کردن مدل شورش روسی در تهران و سپس به ساير نقاط کشور و مجدد به تهران باشد، تجربه سال 88 اين بود که اين فتنه در تهران رخ داد و نيروهای امنيتی نيز در اين شهر منسجم شدند تا توانستند اوضاع را کنترل کنند. ولی اگر اين شورش به شهرهای ديگر سرايت می کرد، بر اثر پراکندگی نيروهای مدافع، شايد شرايط به گونه يی ديگر رقم می خورد.mojahedin.org
جناب جلال زاده این "چپ واقعی" دیگر چه ترمینی است، معیار علمی آن کجاست تا ما هم با این چپ سنج شما بیشتر آشنا شویم . این طرز جواب مرا بیاد اسلام واقعی و اسلام آمریکای و اسلام منافقین می اندازد که هر گاه لازم شد با این حربه مخالفین را از سر راه بردارند. در زمان مرحوم استالین هم از هر کسی که خوششان نمی آمد تروتسکیست ، مساواتچی و غیره میگفتند تا بدین طریق کلکشان را بکنند. درضمن نوشته اید که چپ اولین حکومت دئموکراتیک ایران را ساخت، تا آنجا من میدانم چپ در ایران حکومت نساخت که اولینش هم دموکراتیک باشد. اگر منظور حکومت ملی آزربایجان به رهبری پیشه وری باشد این ربطی به ایران ندارد و پیشه وری هم بیشتر از آنکه شما فکر میکنید از کمونیزم فاصله گرفت او به تمام معنا یک فرد ملی بود و برنامه حکومتی آن هم ملی بود هیچ ربطی به کمونیزیم نداشت.
اولا این اقای فضول فکر کنم بیکار هستند و اهداف مشخص .و بارها هم نوشتم حنای این اقا رنگی ندارد .من هدفم مشخص است .من خوشحال هستم که با کارم و هدفم فکر افرادی مثل اقای فضول را به خود مشغول نموده ام .بچرخ تا بچرخیم .در نهایت پیروزی با ازادی خواهان است .
""" آیا چاه‌های نفت و گاز هیچوقت ته نخواهند کشید؟ """ آن تئوری و فرضیه‌ای که اعتقاد را بر آن گذارده بود که بزودی معادن نفت و گاز دنیا خشک خواهند شد با تکنیک "" فرکینگ "" شل چه زود به زباله دان تاریخ سپرده شد، تا سال ۲۰۱۸ کشور آمریکا به تنهائی نزدیک به 40 درصد بازار گاز صادراتی را از آن خود کرد، هم اکنون سازمان "" کشورهای قطب شمال "" که مشتمل بر "" کانادا، آمریکا، فنلاند، ایسلند، نروژ "" است در حال بررسی چگونگی استخراج منابع عظیم قطب شمال است، کشور اندونزی دیروز کار حفاری برای استخراج گاز با استفاده از تکنیک فرکینگ را شروع کرد، کشورهای غنی نفت و گاز اگر تا امروز با بی کفایتی تمام قادر به استفاده بهینه از کاپیتال به دست آمده از صادرات گاز و نفت به پیوستن کشورشان به جامعه کشورهای توسعه یافت نشدند، دیگر فرصت چندانی ندارند، یکی از کشورها ونزوئلا بود که با تفکر عقب مانده چپی
تمام فرصت‌ها را از دست داد، کشوری دیگر جمهوری اسلامی فارسی ایران است که با حماقت‌های شاه و شیخ، هیچ گامی در مسیر توسعه ور نداشتند در حالیکه بغل گوششان، کشورهای عربی با مدیریت مدرن ثابت کردند نفت و گاز مانع توسعه نیست.پاسخ جناح رفسنجانی به ایراد سنی کاندیدای خود : به نقل از سایت روز « هم اکنون صلاحیت هاشمی رفسنجانی در شورای نگهبان در حال بررسی است؛ شورایی که دبیرش احمد جنتی هفت سال از هاشمی بزرگ تر است و محمد یزدی یکی از اعضای تاثیرگذارش هم هشتاد دو سال دارد. صاحب کرسی ولایت مطلقه فقیه هم که مطابق قانون مسئولیت هائی چند برابر رییس جمهور دارد ۷۶ساله است.وبسایت هاشمی‌رفسنجانی اما ترجیح داده در پاسخ به این انتقادات به آیت‌الله خمینی اشاره کند که تا ۸۷سالگی درمسند رهبری جمهوری اسلامی قرار داشت:
"اینکه مخالفان آقای هاشمی، سن ایشان را دلیلی برای تخریب قرار داده اند حرف نادرستی است چرا که امام خمینی در همین سن رهبر انقلاب بودند. سن در عاشورا مطرح نیست و اگر کسی عاشورایی باشد در هر سنی به وظیفه خود عمل میکند."از سوی دیگر روحانیون و مراجع تقلید به طول عمر مشهورند و بسیاری از متشرعین، طول عمر این افراد را به زهد و پارسایی و مقامات معنوی‌شان مربوط می‌دانند.»آقای توکلی من آدمی به ...... آقای زمانی ندیده بودم.............. داره!خودش را میخواد با این مقالات .... نویسنده جای بزنه...شما هم بهش میدان دادید!ایرانگلوبال چرا جلوی یک سارق ادبی را نمی‌گیره!چرا با وجود اینکه آقای زمانی چندین مطلب ..... خودش منتشر کرده،کسی جوابگو نیست!آقای زمانی هم که وقتی گند قضیهٔ در میاد،غیب می‌شه!آقای توکلی لطفا تکلیف خودتون را با این موارد(سرقت ادبی)روشن کنید؟برخی‌‌ها میگویند چون آقای زمانی به سایت کمک مالی کرده به همین خاطر شما در مقابل سرقت های ادبی آشکار او خاموش هستید!
من از ارمو خواهان استقلال ازربايجان كبير از يوغ كشور جعلي ايران هستم
ممنون از اظهار نظرتان افشار گرامی
چپ واقعی همیشه در کنار جنبشهای عدالت خواهانه و برابری طلب ملتهای تحت ستم بوده و هست و راهکار عملی نیز ارائه کرده و میکند .اولین حکومت دئموکراتیک ایران را بر پا ساخت و عملا پای بند حقوق ملت تحت ستم بود.حکومت 1 ساله فرقه دئموکرات اذربایجان به رهبری پیشه وری کمونیست نمونه بارزیست که شما یا با آن اشنلیی ندارید یا نمیخواهید ببینید.چپ سراسری که در تقابل جنبش های ملی موضع گیری کرده اساسا چپ نیست و در اردوگاه ناسیونالیزم ایرانی قرار گرفته و ملت دروغین ایرانی را نمایندگی میکند
""" مشکل بختک نیست، مشکل کمای عمیق است "" بختک که در انگلیسی به آن ""sleep paralysis"" میگویند اختلال خواب است، کابوسی است که بیشتر به "" فلج خوابی "" میماند، جامعه ایرانی دچار بختک نیست، بختک موقتی است، ولی کما دائمی است، چرا جامعه ایران وارد این کما شده؟ علت‌های آن راباید در "" ذهنیت اسطوره‌ای "" استدلال قیاسی "" جستجو کرد، به همین دلیل است که جامعه فارسی همیشه در "" تشخیص موقعیت خود چه بعد بومی و محلی، و چه در بعد جهانی، مشکل داشته، این جامعه هیچ ارتباطی با واقعیت‌های اطراف و تحولات جهانی ندارد، در همین سایت شخصی مطلبی نوشته مبنی بر اینکه "" انتخابات در ایران از معنی تهی شده ""، جامعه ای که به کما رفته و در حالت "" هیپنوتیز شده گی دائمی "" قرار گرفته، چگونه میتواند لبریز از معنی و مفهوم باشد؟
همین که گونی تنش نکرده و بیاد خودش جای امیدواری داره
آقای زمانی در کپی برداری و سرقت ادبی اید طولایی دارند.چندین بار در همین ایرانگلوبال نویسندگان نسبت به سرقت ادبی زمانی معترض شده اند اما آقای توکلی وقعی به این اعتراضات نداده است.یک بار یادم هست که آقای عزیزان با سند ۶ تا از مقالات دزدی آقای زمانی را در بخش نظرات فاش کردند ولی مدیریت ایرانگلوبال هیچ اقدامی در این موارد نکرد!امیدوارم یکی از مدیران ایرانگلوبال پاسخ بدهند که در این نوع موارد چه کسی مسول است؟چرا برخوردی با شخص متخلف انجام نمی‌پذیرد؟
به عنوان یک فارس باید عرض کنم، با تمام این تفاصیل که هر کسی به مسئله ملی در ایرن نظر میدهد، اگر معضل اقوام و حقوق ملی و شهروندی آنان به رسمیت شناخته نشود، ایران عزیز ما به سراشیبی سقوط خواهد لغزید. و متاسفانه در این میان نه در چپ و نه در راست، راه حل منطقی بچشم نمیخورد. چون هرکس به فکر منافع شخصی و تشکیلاتی خود است. خدا به همه ما رحم کند. و ایران عزیز ما را نجات دهد. دلم از اتفاقات بس هولناکی خبر میدهد!
ایرانزمین ثروتمند، با تاریخ چند هزار ساله، با فرهنگی عمیق وغنی و گذشته ای درخشان، چگونه وچرا به کشوری عقب افتاده، دشمن پیشرفت و مدرنیته ومحور شرارت تبدیل شد؟ برای دفع این فتنه چه باید کرد؟
من خيلي موافقم اين طرحم
به شرطي تمام تركها از تهران و كرج و شهريار برگردند به سر سرزمين آبا و اجداديشون والا خيلي خوب مشيه! مخصوصا از نظر ترافيك عاليه ! خدا را صد هزار مرتبه شكر كه چنين دانشمندان فاضلي در ميان ما حضور دارند و گرنه تكليف ما معلوم نبود چي ميشه!
دوست عزیز، اول این که این ویدئو را مسؤل سایت رسانه منتشر کرده و اگر آدرسشان را ننوشته اند، تقصیر ما نیست. دوم این که اگر کمی دقت کنید ما در پایین ستون سمت راست تبلیغ این سایت را هم گذاشته ایم.
جناب زمانی من حوصله نکردم که تمامی مقاله شما را بخوانم. فقط بخشی از اول، وسط و آخر آنرا خواندم. تصادفا بخش وسط آن به نظرم آشنا آمد. گوگل به من کمک کرد و دیدم این بخش کپی بی کم و کاست از ویکی پدیاست. کافیست که عبارت ترور میکونوس را در ویکیپدیا جستجو کنیم:
در جلسات این دادگاه بیش از ۱۷۰ نفر در دادگاه حاضر شده و در مورد حادثه ترور شهادت دادند. شهادت برخی از این افراد بر ضد جمهوری اسلامی و برخی نیز به نفع جمهوری اسلامی ایران بود. دادستان دادگاه برونو یوست و قاضی آن فریچوف کوبش بودند. حکم دادگاه میکونوس در بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۷۶ صادر شد و طی آن کاظم دارابی از اتباع ایرانی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمداتریس هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. در این حکم متهم دیگر نیز به نام عطاالله ایاد تبرئه شد. همچنین از آنجا که در جلسات دادگاه مفهومی به نام وظایف ویژه مطرح شده بود که سران رژیم ایران تصمیم گیرندگان اصلی آن کمیته بودند، مسئولان وقت جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران متهم به زمینه سازی ماجرای میکونوس شدند> شما هم واو به واو آن را در اینجا آورده اید.fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1_
%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%88%D9%86%D9%88%D8%B3
در آنجا نوشته شده است: <یک سال بعد از حادثه رستوران میکونوس یک ایرانی به نام کاظم دارابی کازرونی که مشکوک به عضویت در سپاه پاسداران و سازمان امنیت ایران بود و ۴ لبنانی به نامهای یوسف امین، محمد اتریس، عطاالله عیاد و عباس رحیل توسط پلیس آلمان دستگیر شدند و محاکمه متهمان در ششم آبانماه سال ۱۳۷۲ در آلمان آغاز شد. دادگاه این عده حدود ۵ سال و ۲۴۷ جلسه طول کشید و حدود ۹ میلیون فرانک هزینه در برداشت.
بخش آخر هم که جکی است که بارها شنیده بودم و آن را علاوه بر ده ها آدرس اینترنتی در اینجا هم می توان خواند: http://www.toluesoft.com/fa/article/view/646 اگر فرصت کردم و حال و حوصله داشتم بقیه را هم میخوانم تا ببینم که بقیه را از کجا گرفته اید. باید بگویم که الاحق مونتاژچی جالبی هستید. به شما تبریک میگویم. طنزتان نه، ولی کارتان خنده دار است.
جناب زمانی؛ ایرانیان 34 سال پیش به قرون وسطی اسلامی بازگشتند، از اینروبرای رهایی از آن نیازمند یک رستاخیزند. رستاخیزیکه، با برکناری جمهوری اسلامی و برپایی نظامی سکولار دمکرات، با دوری از فرهنگ اسلامی و انحصارا با اصلاحات دین ومذهب امکان پذیر خواهد بود. همانگونه که جنبش فرهنگی اروپا با نوزائی افکارواندیشه (رنسانس)، آغازگری وگشود دورانی پراهمیت اصلاحات دین ومذهب وتحولی دردانش و پیشرفت هنری، رستاخیز بزرگ قرن پانزدهم را سبب شد. رنسانس اروپا، یک تحول ۳۰۰ ساله بود که درایتالیا آغاز شد ودر انگلستان پایان یافت، آنرا میتوان خروج ۳۰۰ ساله اروپا از قرون وسطی مسیحی قلمداد کرد. سرعت تحول فرهنگی اروپا درقرن هفدهم، با گذارازقرون وسطی مسیحی شتابی بیشترگرفت، بمرورسکولاریسم، آزادی اجتماعی ودمکراسی درآن کشورها نهادینه شد. آرامش، رفاه و آنچه که ما امروزدراروپا میبینیم، دستاورد رنسانس یارستاخیز اروپاییست.
درمیان 193کشورعضو سازمان ملل, ایران تنها کشوریست که روح الله خمینی بنیانگذاررژیم قرون وسطایی اسلامی, قیومت قانونی مردم را تصریح کرده است. اوباور داشت؛ این قیومت قیومت شرعی قیم بر صغیر است و قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه وموقعیت فرقی ندارد. اومیگفت؛ مردم جاهل, ناقص و ناکاملند, آنها نیازمند کمالند وشرعن احتیاج به قیم دارند. با این قانون ولایت فقیه، ایرانیان تنها ملتی هستند که ازکلیه حقوق انسانی محروم بوده وهمانند بردگان درلابلای یک قیومت قانونی غوطه ورند. اکنون نظام شکست خورده اسلامی برای ادامه حیات خود، دوباره درصدد برگذاری انتخاباتی پرشور برای متقاعد کردن سازمان ملل، پارلمان اروپا ومردم دنیا، برای اثبات سرسپردگی ملت ایران به این نظام فاسد وبیمقداراسلامیست. گرچه بدون آزادی عقیده و بیان، آزادی رسانه ها، آزادی فعالیت سیاسی، آزادی احزاب، سندیکا ها و سازمانهای سیلسی، آزادای انتخاب شدن، شمارش درست و دقیق آرا انتخاب نمیتوان کرد، اما جمهوری اسلامی این تردستی مکارانه را انتخابات مینامد. این حرکت متقلبانه که باید تحریم شود، زیرا درعمل بیعت گرفتن ازملت ایران برای پایدارنگاه داشتن تبهکاری نظام است. ازطرفی سركردگان فاشيزم مذهبی حاكم بر ايران درآستانه انتخابات نمايشی و مهندسی شده یا بزبان ساده پراز تقلب وتزویرشان، درکمال ضعف ودرماندگی بدشمنی با هم برخاسته به جنگ قدرت مشغولند واینروزها شورای نگهبان ورهبرنظام فقاهتی در دغدغه و پیچ و تاب سرنوشت خودشان، به بررسی و جدل بر سر رد و یا تصویب صلاحیت های کاندیدا ها سپری میکنند. مشکل آنها در اینست ; هاشمی رفسنجانی ۷۸ ساله، فردی که دو دوره ريیس جمهور بوده، رییس فعلی شورای تشخیص مصلحت نظام است ورهبر گزینش خود را مدیون اومیداند. ازآن سوی اسفندیار رحیم مشایی، ۵۳ ساله و مشاور ارشد ريیس جمهوراست. با اینها چه باید بکنند؟ رد صلاحیت یا تایید آنها؟ هیچکدام مطابق میلشان نیست. آنها آقای جلیلی بی بخار را میخواهند یا حداقل ولایتی را میپسندند. مردم که را میخواهد درولایت فقیه مورد بحث نیست، مردم بگفته خمینی متعصب؛ جاهل, ناقص و ناکاملند, آنها نیازمند کمالند وشرعن احتیاج به قیم دارند.بهتر بود که آدرس و امیل این سایت را در اینجا درج میکردید . مگر اینکه از رقیب واهمه دارید که تبلیغ نکنید .
مسأله اصلی، بحران عميق وبی سابقه رژيم است - به قلم سنابرق زاهدی
زمانی که بعد از مرگ خمينی، خامنه ای را به زور جانشين او کردند و رفسنجانی رئيس جمهور رژيم شد، تحليلگران و سياستمداران ارباب بی مروت دنيا دل در او بستند واو را پيام آور تغيير و ميانه روی و اعتدال و... ناميدند. برخی از مزدوران به ظاهر ايرانی رژيم مانند جعفر رائد هم او را «شيخ الرئيس» ناميدند که در تاريخ فرهنگی کشور ما لقب ويژه دانشمند بزرگ ايران بوعلی سيناست. غربيها گاهی به اين استدلال سخيف متوسل می شدند که چون يک عمامه سياه رفته و يک عمامه سفيد آمده پس شرايط رو به گشايش می رود.با ورود رفسنجانی به عرصه انتخابات رياست جمهوری رژيم، برخی از تحليلگران خارجی به اين پرداخته اند که رفسنجانی می تواند برون رفتی از تنگناها و بحرانهای کنونی رژيم باشد.
به اين ترتيب بود که فرش سرخ جلو رفسنجانی پهن شد و او هم بی محابا به ترور گسترده چهره های اپوزيسيون در کشورهای مختلف پرداخت. اولين ترور، درست در چهلمين روز مرگ خمينی روی داد و عبدالرحمان قاسملو و دو نفر همراه او در وين به دست پاسدارانی که به ظاهر از طرف رفسنجانی آمده بودند با او مذاکره کنند سلاخی شدند. بعد هم دولت اتريش قاتلان را به سمت تهران بدرقه کرد.
مسأله اصلی البته در آن زمان هيچ يک از اينها نبود. مسأله اصلی اين بود که مقاومت ايران و همه دست اندرکاران ديپلوماسی مقاومت تلاش می کردند به مخاطبين خارجی خود بفهمانند که هر چند در آغاز رفسنجانی به ظاهر دست بالا را در قدرت دارد، اما با توجه به ماهيت رژيم و پايه آن که بر روی نهاد ولايت فقيه ساخته و پرداخته شده اين خامنه ای است که در اين ساختار دست بالا را خواهد گرفت.
سالها طول کشيد تا اين حقيقت برای همگان روشن شد.
اکنون نيز بايد تلاش کرد مسأله اصلی را دريافت. مسأله اصلی اين است که نهاد ولايت فقيه در اثر قيام مردم ايران در سال 1388 هيبتش زير پای مردم له شد و شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر اصل ولايت فقيه جادوی ولايت فقيه را باطل کرد.
سقوط هيبت ولايت و شکستن طلسم خامنه ای اکنون در تحولات مربوط به انتخابات دارد به عيانترين صورت ملموس و ماده می شود. ورود رفسنجانی به رغم مخالفتهای پيدا و پنهان خامنه ای به عرصه انتخابات گويای اين واقعيت است. کما اين که تيغ هشت پر زوج مشايی- احمدی نژاد نيز در گلوی ولی فقيه گير کرده است. بنابراين همه «سران نظام» می بينند که ديگر پشم زيادی به عمامه آقا باقی نمانده است.
آيا خامنه ای می تواند با شورای نگهبانش اين دو را حذف کند؟ حداقل بعيد به نظر برسد که تيغ شورای نگهبان بتواند «گردن کلفت» رفسنجانی را ببرد. هر چند حذف مشايی هم ممکن است برای خامنه ای بها بطلبد.
بهرحال اگر رفسنجانی حذف شود ممکن است خامنه ای مجبور شود مرز سرخ قيام را بپذيرد. اگر هم بماند و در انتخابات شرکت کند، آيا می تواند با عمليات «مهندسی» از خارج شدن رفسنجانی از صندوقها جلوگيری کند؟ و اگر بفرض جلوگيری کند آيا باز هم خطر مرز سرخ قيام نيست؟
اما اگر رفسنجانی بماند وبه رغم خواست خامنه ای رئيس جمهور نظام شود، بايد ديد وضعيت خامنه ای و ولايت فقيه چه می شود. بی ترديد ديگر معادله قدرت کنونی به هم می ريزد. اما سؤال اين است که بالاخره نفر اول نظام چه کسی خواهد بود؟ آيا خامنه ای مجبور نمی شود در عرصه های مختلف جامهای زهر متوالی مصرف کند؟
اين سؤالات و ابهامات و دهها سؤال و ابهام ديگر معرف وضعيت کنونی رژيم و به طور خاص خامنه ای است. و از آنجا که در نظام ولايت فقيه، بحران خامنه ای معنای بلاواسطه اش بحران کليت نظام ولايت فقيه است، بنابراين قبل از پرداختن به مسايل ديگر بايد اين حقيقت روشن را ديد که نظام آخوندی در بحرانی گرفتار آمده است که در طول 33سال گذشته سابقه نداشته است. آيا اين بحران مرگ رژيم ولايت فقيه نيست؟
ممنونم از توجه شما دوست عزیز .من شخصااز شما به بدلیل پیگیری مقالات تشکر مینمایم و شما را ستایش میکنم ..
أقام زماني ،من در خيال خود نام شما را قديمي كذاشته أم ،زيرا مطالب شما بد جوري قديمي است، زن فلاني كه 5 سال قبل رفته بود ايران شما نوشتيد كه همين حالا تو ايران داره كيف مي كنه،ديروز هم قبول نكر دي كه ويدو مربوط به 12 قبل است،شما به زمان كذشته بسيار علاقه مندي،،،،خوب اين هم يك طنز كامنتي است
به عنوا نه یک آ ذ ری با ید عر ض کنم که نقطه نظر ا ت آ قا ی محمد آ رسی بجا و صحیح است تا باشد اینگونه نظر ها که بی طر ف ا ست .نیر و ها ی چپ ما مشغو له رو یت تصو یر خمینی در ماه هستند .ما مردم ایران .با ید فکری به حا له خود بکنیم.
سیاسوینی که از محدوده سوراخ تنگ تعصبات دینی و یا ایدئولوژی به مسأله سیاسی دنیا و حرکت هویتخواهی ملت ترک آذربایجان جنوبی نگاه می کنند، تلاش می کنند علل هر پدیده اجتماعی را در محدوده مرزها و شابلونهای تعیین شده تعصبات افکار خود جستجو کرده و جوابگو باشند، و اگر نتوانند جوابی در آن چهارچوب پیدا کنند، برای سرپوش گذاشتن به ناکارآمدی و ضغف افکار خود، در جوابگوئی به پدیده های نوین اجتماعی و برای فرار از پاسخگوئی به این معضلات اجتماعی، بلافاصله بدنبال مقصری می گردند، تا تمام ناکارآمدی تعصبات دینی و یا ایدئولوژی خود را به دشمن خیالی و توطعه های ایادی شیطان و استکبار جهانی و یا به سرسپرده گان امپریالیسم نسبت دهند و چون تئوری توطعه کلیدی است که به هر قفلی می خورد و نیازی به بحث و بررسی و تحلیل ندارد، لاجرم به تئوری توطعه متوسل شده و متعاقباّ به دامن برخورد های ماکیاولیستی می افتند،
و از مخالفین خود آنچنان هیولای خطرناکی در ذهن خود و هواداران خود می تراشند که ریختن خون آنها مباح و طبیعا کشتن و نابود کردن مخالفین در چشم هواداران آسانتر از کشتن پشه جلوه کند،مذهبیون و ایدئولوژیست ها با مکیدن پستونک دین و ایدئولوژی، همانند کودک شیرخوار و با تجسم شیر مادر در ذهن خود، به آرامش روحی می رسند، ولی بخاطر عدم تطابقت و همخوانی رویاها و آرزوهای آنها با قانون طبیعت و تنازع بقاء و واقعیاتهای زندگی، اگر زمانی هم برحسب اتفاق در نقطه ائی از دنیا به حاکمیت برسند برای دوام و حفظ حاکمیت خود، کلیه دارائی های آن کشور را بدون آینده نگری بین سران حاکمیت و ته مانده آنرا همانند صدقه و حق السکوت بین مردم نسل حاظر تقسیم و حیف و میل می کنند و برای نسلهای بعدی چیزی از خود باقی نمی گذارند و مردم را موجوداتی جیره خوار و تنبل و کسل بار می آورند و در نتیجه اخلاق اجتماعی را در نسل اول تخریب کرده و در نسلهای بعدی به قهقرا می کشانند، نمونه بارز آن، کلیه کشورهای سوسیالیستی سابق و موجود، از غرب تا شرق و نمونه های دینی آن ایران و لیبی و عراق و سوریه،
بعضی از رهبران حرکت ملی با تصوری خیالی، خود را در بطن حرکت ملی احساس می کنند و با برخوردی ایدئولوژیک با مساله آذربایجان، تصوراتی همانند رهبران احزاب کمونیست روسیه و چین (لنین و استالین و مائوتسه تونگ) و یا مثل پیشوایان دینی (خمینی و خامنه ائی و مسعود رجوی) با ذهنی منجمد در بند تفكرات مستبد زندگی می كنند و تراوشات ذهن خویش را تنها واقعیات موجود می پندارند و انتظار دارند که همه بیانات و نوشته های آنها و هر آنچیزیکه از دهانشان درمی آید به جهان بینی ایدئولوژیکی و یا به فتوای شرعیات دینی محض و بدون شک و تردید تبدیل گردد، که این نوعی فرهنگ بربریت سازی است،