Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی؛ ای کاش با برخورد مشخص خودتان را در جارچوب کلی گوئی حبس نمی کردید و مسائل مورد نظر را ("شعارنویسی"، "سبک بی رمق"، "فاقد بنیادهای لازم" و ...) با بیان مشخص سیاسی مکتوب می کردید تا من بتوانم زاویه سیاسی نگاه تان را دریابم. سپاس از توجه تان!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دکتر جان / حتما این برنامه در اتاق فرهنگ گفتگو با حضور شما برگزار خواهد شد

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

با تشکر از نقد و نظرات دوست بزرگوار و پرکار کیانوش عزیز، باید عرض کنم که کیانوش واقعا و صادقانه از خودش و زندگیش برای دمکراسی و اتحاد هزینه فراوانی کرده که قابل ستایش است و بر خلاف آنهایی که فقط با دلار کار می کند، ایشان از جیب خودشان هزینه کرده که قابل تشکر است. امیدوارم کیانوش و دوستان گرامی در ایران گلوبال بحث تالار گفتمان روز سه شنبه را به کنفرانس استکهلم اختصاص بدهند و از مسئولین این کنفرانس برای روشنگری و شفاف سازی دعوت کنند، تا روشن کنند منظور دقیقشان از "انتخابات آزاد" و شیوه عملی کردن آن چیست؟ شورای سیاستگزاری این اتحاد چه کسانی هستند و کی و کجا و چگونه انتخاب شدند؟ و

سوالات دیگر . .. کیانوش به درستی فرموده اند که در این جلسه دهها شبکه خبری برای پوشش دادن آن حضور داشتند (یعنی دعوت شده بودند). خوب سوال من این بود که چرا در کنار دهها شبکه خبری (عمدتا از کشورهای دیگر) چند فعال مدنی و سیاسی از استکهلم (آنهم با خرج بلیط مترو خودشان) دعوت نشده بودند؟ من نمی دانم این سوال ساده کجاش بهانه بنی اسرائیلی است؟ . . . . بر خلاف شورای ملی ایران و کمیته هماهنگی برای آن که نقد و انتقاد ( حتی علنی و رسانه ای) از درون فراوان بود که عده ای حتی جدا شدند. یعنی فرهنگ یا حداقل فضای نقدپذیری بود، و اعضاء شهامت انتقاد را داشتند. ولی در این حرکت "اتحاد برای دمکراسی" نقدپذیری محلی از اعراب ندارد و منتقدین مغضوب و رانده خواهند شد ( این را با دلیل و مدرک می گویم). در مقایسه با شورای ملی ایران، این مجموعه بسیار غیر دمکراتیک تر عمل می کند (من تجربه هر دو را دارم).
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی
شما همیشه شعار می نویسید. آیا فکر می کنید که خوانندگان شما این مطالب را نمی دانند یا مثلا این رژیم را نمی شناسند؟ در شعار نویسی نیز متاسفانه هنوز همان سبک بی رمق و روش "راه کارگر" را دنبال می کنید که با شمشیر چوبین به جنگ آسیاب می رود. در شعارهای شما هیچ سیستمی وجود ندارد و بسته به احوال روز و آب و هوای بد آلمان، فقط بی نظری "راه کارگری" را تبلیغ می کنید. شما متاسفانه فاقد بنیادهای لازم در مبارزه با این جمهوری هستید.

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی عنوان جالبی بود. پیش به سوی انتخابات

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز . آخر زبان ترکی چه ارزش علمی دارد که شما به فرزندان عزیز خود یاد میدهید ؟
لااقل بجای ترکی انگلیسی به آنها بیاموزید

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آتیلا تهرانی، بسیاری از سخنانی که شما می گوئید (چه درست و چه نادرست) هیچ پیوندی با نوشتار من ندارند! یادداشت های شما نشان می دهند که شما به گونه ای گذرا نوشتار مرا خوانده و گذشته اید! شما حتی یادداشت هائی را که من برای شما می نویسم به خوبی نخوانده و تنها نگاهی گذرا به آنها می کنید و می گذرید! چون بسیاری از سخنانی که شما می نویسید دوباره گوئی و دوباره نویسی همان سخنان پیشین شما هستند! از این روی بهتر است یک بار دیگر موشکافانه نوشتار و یادداشت ها و لینک های مرا بخوانید تا پی ببرید که من در این نوشتار درباره چه چیزی سخن گفته ام و سخن من در چه باره است؟ با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم "" نگاهی‌ به تحولات منطقه و روابط ایران با ترکیه """ اگر دقت کرده باشید دولت‌های اروپائی بعد از کلی‌ کشت و کشتار از همدیگر، گذشته را به صندوق میگذارند و در آن را با میخ به صندوق میکوبند. نمونه آلمان و فرانسه را نگاه کنید، قدرت گیری یکی‌ تهدید برای دیگری نیست. قدرت گیری آمریکا نیز تهدیدی برای کانادا یا اروپا نیست. ولی‌ کشور‌های آسیائی گذشته را مدام زنده میکنند. جامعه فارسی‌ هنوز کینهٔ شتری نسبت به اعراب، ترکان دارد. این کینه و نفرت بین چین و هند و بین ژاپن و چین و دیگران نیز وجود دارد، به همین دلیل """ برای تبدیل یک کشور آسیائی به سطح یک قدرت جهانی‌ "" موانع زیادی وجود دارد. ترکیه سعی‌ کرد بر این مشکل فائق آید، ولی‌ کینهٔ شتری فارسستان و جامعه فارسی‌ از همسایگان، همه چیز را وارد بن‌بست چاه جمکرانی کرد. توجه : """ در کامنت دوم اشتباهی رخ داده،

منظورم جنگ ارمنستان با آزربایجان بود """ .
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم "" نگاهی‌ به تحولات منطقه و روابط ایران با ترکیه """، اعضای پ ک ک بدون مشورت با دولت مرکزی عراق، وارد این کشور "" شمال عراق یا اقلیم کردستان "" شدند، نه تنها مالکی مخالف ورود پ ک ک به عراق بود بلکه ایران به هیچ وجه نمیخواست و نمی‌خواهد مساله کرد در ترکیه و منطقه حل شود. ایران زود برای جایگزینی پ ک ک در ترکیه و سوریه، حزب‌ا‌لله را وارد بازی کرد. با ورود پ ک ک به شمال عراق، چنانکه مالکی به کردستان عراق حمل کند، اقلیم کردستان، پ ک ک و ترکیه وارد جنگ بر علیه مالکی خواهند شد و جبهه جدیدی بر علیه حزب‌ا‌لله و بشر اسد در سوریه باز خواهد شد. ترکیه به دنبال "" پیشرفت اقتصادی "" است، و این بدون صلح در منطقه امکان پذیر نیست، ایران به دنبال تخریب حتی به بهای قحطی دادن به ملت خود است. ترکیه، ایران و مصر میتوانستند تبدیل به متحدان استراتژیک شوند و قلمرو خود را از اقیانوس هند تا

تنگه جبلل طارق و اقیانوس اطلس گسترش دهند، ولی‌ رژیم جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران از همان بدو تاسیس، با حمایت از ارمنستان در جنگ با ارمنستان، ذات خود را نشان داد. جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران در این جنگ دست کم میتونست بی‌ طرف بماند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نکته سوم / نقد دکتر دوشوکی این بار حزب راست میانه لیبرال مردم سوئد را نشانه گرفته است که بگونه ای که نیمی از مقاله ایشان به افشای «تبعیض و نابرابری» در جامعه سوئد اختصاص دارد. شایان ذکر است که ده درصد جمیعت 10 میلیون سوئد را خارجی ها تشکیل می دهند .واین کشور هنوز در زمینه قوانین مهاجرین و پناهجویان نسبت به سایر کشور های اروپایی دست و دلبارانه و انسانی تر است بطور مثال با اینکه چپ ها در دانمارک بر سر کارند ، مهاجرین و پناهندگان عملا پس از دهسال کار و تحصیل مداوم امکان دست یابی به اقامت دائم را دارند و تابیعت دانمارکی برای خارجیان ساکن این کشور غیر محال شده است در حالی که اقامت دائم پس از چهار سال بطور اتوماتیک به مهاجرین در سوئد داده می شود واقیعت این است که مهاجیرین و پناهندگان برای کشور میزبان درد سرها و مشکلات عدیده ای را ایجاد کرده است که معلوم نیست اخر و عاقبت این تنش به کجا

می انجامد .از این رو است که احزاب کوچک مسلمان ستیز بسرعت در غرب در حال رشد است . بطور مثال آرای یک حزب کوچک DF که ضد خارجی مسلمان؛ بسرعت رشد کرده است بگونه ای که از قدیمی ترین حزب این کشور یعنی سوسیال دمکرات حاکم برکشور پیشی گرفته است . واقیعت این است که 70 درصدد بزهکاران و خلاف کاران زندانی از میان جمیعت اقلیت مهاجر و پناهنده است که به نوبه خود تفکرات ضد خارجی ، ضد مسلمانان و راسیستی را در جامعه میزبان را تقویت می کند بهر حال در این زمینه دو طرف مقصرند. از این رو برخی احزاب کشورهای اروپایی اشکارا ویا پنهان به اسلام ستیزی میدان می دهند .
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نکته دوم _ ایده «اتحاد برای دمکراسی » را از20 سال پیش بدین سو بطور جدی دنبال کرده ام و بر اساس این زمینه فکری بود که در مشورت با نیروهای چپ و راست و گروههای اتنیکی اولین کنفرانس را در سال 1998 در پارلمان دانمارک برگزار کردیم. در این اجلاس از مجاهدین خلق ، حزب دمکرات کردستان ایران ، کومله ، حزب مشروطه ایران ، جبهه ملی ، حزب توده و فدائیان اکثریت و فدائیان شاخه 16 اذر، سوسیالیست ها و...شرکت داشتند . این اجلاس در نوع خود یک تا بو شکنی بی نظیر بود . متاسفانه رهبران احزاب شرکت کننده این راه «اتحاد برای دمکراسی » را نه تنها دنبال نکردند، بلکه پس از پایان اجلاس مسئولین محلی خود را سرزنش هم کردند که چرا مارا به چنین اجلاسی کشاندید!!! .....تا چند سال پیش مجدا طرح ملی رفراندم و سپس گنگره جهانی رفرندام و نشست های

زنجیره ای برلین ، پاریس ، لندن که اتفاقا دوست عزیز دکتر دوشوکی هم در این نشست ها شرکت داشت .... هر چند این تلاش ها به نتیجه چشم گیری نیانجامید ولی ایده «اتحاد برای دمکراسی در ایران» همراه با شرکت گروههای اتینکی روز به روز تقویت شد . بهر حال ارزویم این است که این کانون های مقاومت ، جبهه ها و احزاب ایرانی روزی حول حقوق اتنیکی و دمکراسی برای ایران تحقق بیابد و بطور مشخص نمایندگان آن با هم به گفتگو بنشینند . ایران در محله فروپاشی ، اخلاقی ، سیاسی و جغرافیایی قرار گرفته است و سناریو های خطرناکی بد تر از سوریه برای ایران تدارک دیده شده است بجای بهانه های بنی اسرائیلی به نقد سالم به منظور دستیابی به یک توافق حرکت کنیم . بنابراین از یک سال پیش که این اجلاس به دعوت بنیاد اولاف پالمه در شهر استهکلم برگزار شد ؛ مورد نقد اقای دوشوکی قرار گرفت . انتقاد ایشان به میزبان که مرکز اولاف پالمه نبود بلکه به مخفی بودن ان اجلاس اختصاص داشت.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوست عزیز ی که پرسیده بود شرکت اینجانب حتی بعنوان خبرنگار هم نادرست بوده باید خدمتشان عرض کنم از ده سال بدین سو اینجانب اگاهانه از شرکت و فعالیت دراحزاب سیاسی پرهیز کرده ام .همه کوشش و توانم صرف اطلاع رسانی و پرداختن به امورات روز مره سایت شد . بطور مشخص از زمان تاسیس ایران گلوبال تنها در چهار اجلاس آنهم بعنوان میهمان خبر نگار شرکت کردم که اولی در کنفرانس ایران فدارال در شهر بروکسل بوده و سه تای دیگر در اجلاس های مربوط به اتحاد به دمکراسی ... خوشبختانه در این اجلاس ها هیج نقشی در برگزاری ان نداشته ام .

ولی د ر حد توانم ، در تولید خبر اشتراک ورزیدم . یک روز مانده به اجلاس« استهکلم 2 » از من خواسته شد که بعنوان گرداننده پانل یک ؛ روز نخست مسئولیت بگیریم که منهم پذیرفتم که بهتر بود که نمی پذیرفتم . لازم به ذکر است که در یک ماهه گذشته در فضای سیاسی اپوزیسیون در خارج از کشور؛ 4 همایش ، گنگره و کنفرانس (گنگره فدائیان اکثریت ، جمهوریخواهان ، لائیک دمکراتها و گنگره ایران فدرال )برگزارشد. اتفاقا از سوی مسئولین این اجلاس ها بطور رسمی و شفاهی از من دعوت شد؛ منهم به این دوستان پاسخ دادم که توان پرداخت هزینه های شرکت در چنین جلساتی را ندارم ولی با این وجود گزارشات این اجلاس ها را در سایت پوشش مناسب داده شد بود. (طبیعتا در صورت شرکت بیشتر از اینها پوشش خبری می دادم) .در پایان بگویم در اجلاس استهکلم دهها شبکه خبری حضور داشتند .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جداری با سلام،
لطفا اگر ممکن است شعار کافیست، عزیز دلم. اگر ممکن است چند سطر هم شهر بگو، شما که الحمدو الله شاعر خوبی هستی! موضوعی که جنابعالی مطرح میکنید، والله بالله هر بنی بشری میدونه تو ایران چه میگدره. باباجون چرا اینهمه فریاد میکشی! دوست عزیز خسته نشدی؟ ببخشید جسارت کردم! با احترام مؤدبانه، گول آقا مهربان

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان اگر ممکن است به جای متن بهم ریخته قبلی لطفا این مطلب را جایگزین آن نماید با سپاس.
جناب کاظم ثانی
با سلام، عطف توجه به گفتار جنابعالی، اینجانب هردو شخص، آقای یاشار گولشن، و همچنین آن فاضل گستاخ را که با افاضات سخیفش به جناب دکتر رضا براهنی، به بهانه دفاع از زبان فارسی، دهن دری و اهانت میکند، میشناسم. جناب دکتر براهنی عمر گرانبهایش را در راه اعتلای فرهنگ و ادبیات ایران، چه بصورت نقدهای با ارزش ادبی، مثل " طلا در مس"، "قصه نویسی"، " کیمیا و خاک"... و امثالهم، چه بصورت ، اشعار ناب مختص بخود، " مثل خطاب به پروانه ها..." ، "آهوان باغ"، " بیا کنار پنجره" ....، و دهها آثار دیگر که آن را فقط سبک براهنی باید گفت، چه بصورت آثار جاودانه و پر ارزش داستان های بلند و کوتاه ، مثل ،" آواز کشتگان"،

"چاه به چاه"،....و همچنین اثر فراموش نشدنی، رمان دو جلدی " رازهای سرزمین من" خدمت بزرگی به ادبیات فارسی انجام داده است که مقام شامخش مایه ارج و تقدیر است، نه اینکه آدم دهن دری از راه برسد، و اسم خودش را نویسنده بگذارد، و به بهانه ترک بودن آقای براهنی که میگوید زبان مادریش قدغن است، به وی با وقاحت تمام، حمله و توهین و دهن کجی بکند. اگر این آقا از ترک بودن جناب دکتر رضا براهنی ناراحت است، باید به خدمتش عرض شود که تقریبا بیش از نیمی از هنرمندان، شاعران و نویسندگان بنام ایرانی ترکند. از جناب آقای صادق هدایت ترک، بگیر تا شاعر پر آوازه شاملوی ترک، استاد غزل شهریار ترک، صمد بهرنگی ترک، پروین اعتصامی ترک، داستان نویس پر آوازه دکتر ساعدی ترک، شاعر پر آوازه ای مثل صائب تبریزی ترک، ... و ده ها ، بلکه صدها شاعر و نویسنده و صاحب نام دیگری، که ذکر اسامیشان در این مختصر مقدور نیست، ترکند. و شایسته است که از محضر چنین انسانهای ارزنده ای تشکر کرد که به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی خدمت شایانی کرده اند، نه اینکه مثل این آقا، که آقای "یاشارگلشن" گفتار و شخصیت وی را همانگونه که هست، به قلم کشیده است، به بهانه های واهی به اعراب، وترکان و امثالهم، با وقاحت تمام، توهین و دهن دری بکند. در اینجا باید از وی پرسید؛ که آیا این آقای نویسنده، نژاد پرست است؟ که در نوشته جات و گفتارش به دیگران ناسزا میگوید؟ این چه تربیت و شخصیتی است که او دارد؟ مردم ایران که از ملیتهای مختلفی تشکیل شده اند، باید از این به بعد، حسابشان را با چنین افرادی جدا بکنند. با تشکر سامان
نوشته شده توسط: Anonymous

آ طهرانى
اگر انجمن قلم قوم فارس واقعآ يک انجمن قلم دروست و حسابى مى بود،اين شخص را ،از انجمن اخراج مى کرد ولى متاسفانه
از اينجور اشخاص به وفور دراين انجمن موجود مى باشند،البته استاد بنى طرف مقالة بسيار جالبى در مورد افراد و عمل کرد
غير دموکراتيک اين به اصطلاح انجمن قلم قوم فارس به تحرير در اورده اند.که بسيار خواندنى مى باشد. ׳

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر خبر در سایت رسمی شورا نیامده به معنی این نیست که پس صحت ندارد. اگر صحت ندارد شورا می تواند تکذیب کرده یا موضع بگیرد. طرح سوال و پرسش و تلاش برای آگاهی از حقیقت یک موضوع به معنی اپوزسیون بودن نیست. این حق هر شهروند است که بخواهد در مورد اتفاقات پیرامونش سوال کند. کشف حقیقت به درک ماهیت بهتر پدیده ها کمک می کند. اگر مجاهدین و شورا در مورد سیاست های خود توضیح نمی دهند نمی توان از شهروندان خواست که فکر نکنند و سوال مطرح نکنند و اگر هم سوال دارند بگذارند تا رژیم سرنگون شود و بعد سوالشان را مطرح کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" نگاهی‌ به تحولات منطقه و روابط ترکیه با ایران """ اخیرا مقام بلند پایه عربستانی از ترکیه دیدن کرد، این مقام از ایران به دلیل فعالیتهای جاسوسی در خاک عربستان شاکی‌ بود مخصوصا که نزدیک به ۸ نفر را ۲ هفته پیش در ارتباط با این موضوع در عربستان دستگیر کردند. هفتهٔ گذشته در ترکیه نیز نزدیک به ۱۱ نفر را که اکثرشان پشت فعالیت روسپیگری به کار جاسوسی برای ایران جاسوسی میکردند، در ترکیه دستگیر کردند. اتحادیه اروپا دیروز "" تحریم صلاح به مخالفین اسد سوریه "" را لغو کرد و از این به بعد مخالفین اسد به سلاحهای سنگین مجهز خواهند شد. بعد از مانور نظامی هوائی سه ۳ کشور " ترکیه، عربستان، پاکستان "" در جنوب عربستان، ترکیه و عربستان قرارداد تبدیل شدن به متحدان استراتژیک را امضأ کردند. دولت مرکزی عراق به رهبری مالکی سر سپرده رژیم جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران در حال غلطاندن عراق به اوضاع سوریه است و

جنگ داخلی‌ سوریه در حال گسترش به لبنان است. ترکیه تنها راه ورودی و خروجی خاکی بین ترکیه و سوریه را بسته است و سایر راه‌های مرزی ورودی و خروجی بین این دو ۲ کشور در دست شورشیان سوری است، در کامنتی اشاره به این موضوع کردم که امروز ترکیه با چین در آفریقا رقابت می‌کند و چین جای اتحادیه اروپا و آمریکا را در این قاره گرفته، این در حالی‌ است که با بحران اقتصادی در اروپا، تعداد زیادی از " اقتصاد‌های نو ظهور "" به جز "" کولونیهای و مستعمرات سابق فرانسه در این قاره "" از آفریقا سر بر خواهند آورد. به نگاهی‌ به اوضاع در خواهید یافت که ایران و جمهوری اسلامی فارسی‌ در حال باخت سریع در همه میدان هاست، آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه به ترکیه نیاز دارند، و ترکیه به نفوذ در مصر به همراه سایر بازیگران دست بالا را در کنترل کانال سوئز خواهد داشت. مثلث اتحاد جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران، دولت ارمنستان و رژیم اسد سوریه در حال ترکیدن است، نوار مرزی شیعه که جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران، مالکی عراق، اسد سوریه و حزب‌ا‌لله لبنان را تا دریای مدیترانه امتداد میداد دچار هرج و مرج شده، رژیم جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران نه تنها خود را منزوی کرده، هر کسی‌ که با این رژیم از در دوستی‌ وارد شده به نوعی منزوی شده، از ارمنستان گرفته تا اسد سوریه، وقتیکه شکار بوفالو شروع می‌‌شود، کلّ رمه را می‌‌دوانند، اعضی‌ها از پرتگاه پایین می‌‌افتند، بعضی‌‌ها از رمه و گلّه جدا شده، منزوی می‌‌شوند، رژیم جمهوری اسلامی فارسی‌ ایران، خود را هم تبدیل به آن بوفالو از پرتگاه سقوط کرده، کرده است، هم آن بوفالو منزوی، آیا یادتان هست وقتیکه نوشتم "" جامعه فارسی‌ همیشه در تشخیص جایگاه خود، چه در بعد بومی و محلی، چه در بعد جهانی‌ "" مشکل داشته؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حامدلطفآ اسم دیگری انتخاب کنیدچون بنده سالها بااین اسم نوشته ام.باتشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

کمی هم انصا ف در هر مو رد ی لا ز م ووا جب است د ر اینکه خونخو ر ا ن ولا یت فقیه دشمن انسا نیت ورفاه و آ سایش مرد م هستند کوجک تر ین شک و ایها م و ابها می وجو د ند ار د مو رد قبو ل همگا ن است ولی آ یا ما مردمی که حا ضر نیستیم وا قعیت بپذیر یم وقبو ل کنیم که بخشی از این گرفتا ری ها خود ما ایجا د کرد ه ایم زیرا سال ها است که قد ر ت اندیشید ن را از ما گر فته اند وحاضر نیستیم این قد ر ت را باز سازی کنیم مطمئن با شیم که ضد بشر یتی بنام ولا یت فقیه به مرد م صاخب اندیشه نمیتوا ن ثالب کرد وتصور م این است که نخبه ها ومتفکر ین بیش از مرد م عا دی میتوانند در رفع این فا جعه به مر د م کمک کنند و بر ای یار ی رسا ذنید ن باید همراه وهمگام شوند وساز ما نی را تشکیل دهند وک در آ ن دین و مذ هب و اید ئو لو ژ ی و قوم وملیت امتیا ز ایجا د نکند وهمه نیرو فقط برا ی نجات ایرا ن از چنگا ل حا کمیت

ولا یت فقیه ونجات کشور از فاجعه بزر گ تر که همانا احتما ل حمله اسرا ئیل وجهان خوا ر ا ن است . رفتار و کر دار حاکما ن ولا یت فقیه بهانه کافی به جهان خو ا ران داد ه است بکو شیم همز ما ن با تلاش برا ی راند ن حاکمیت ولا یت فقیه تلاش بیشتر داشته باشیم برا ی جلو گیر ی از جنگ ایر ا ن بر باد ده هم
نوشته شده توسط: Anonymous

هر اتفاقي كه در جهان در 24و26 ماه مه 2013 رخ داده بأشد ،كأسه أش زير نيم كأسه كنفرانس استهكلم است!!!!!!!!!

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر گرامی،.... سعید.... درود بر شما....کسی میتواند برای" فردا و آینده" طرح و برنامه ریزی کند که "گذشته" را خوب بشناسد و "زمان حال" را بدرستی تحلیل کند، در این مقاله به هر سه زمان و یا به هر سه موردِ: گذشته، حال، و آینده پرداخته شده است. و علاوه بر آن این دوران را رو در روی هم قرار داده ام. شما لطف کنید کمی با کنجکاوی بیشتر به محتوای این مقاله توجه کنید ، بدون شک پاسخ خودتان را خواهید یافت.....

از این گذشته روشهای نوشتاری و تحقیقی افراد باهم فرق دارند و هر کس متدولوژیک خاص خودش را دارد. امیدوارم که شما با روش من آشنایی بیشتری پیدا کنید. می پذیرم به مطالب پرداخته شده در این نوشتار وسیع هست و احتیاج به بازگشایی بیشتری دارد، که من تلاش کرده ام با دادن اسامی و عنوان مطالب زمینه تکمیل آنر بر عهدهءِ خود خوانندگان گذاشته ام. و یا اینکه در پرسش و پاسخ در کامنت میتوانم پاسخگو باشم، چرا که مسئولیّت آنرا بر عهده دارم. با سپاس از شرکت شما در بحث.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

کاربر آشنا ی گرامی، مسؤلیت من در حد کامنتهاست و در این مورد نه تصمیم گیرنده هستم و نه مسؤلیتی دارم. نظر شما را در اختیار مدیریت سایت قرار می دهم.

نوشته شده توسط: Anonymous

راسيزم و بيماري نژاپرستي محتواي اصلي اين توهين و اهانتها به نويسنده بزرگ آذربايجان جنوبي را تشكيل ميدهد.رضا براهني يك نويسنده ي آذربايجاني و از تبار سيد جعفر پيشه وري است.قلمش چشم پان ايرانيستها و پان فارسيستها را ميسوزاند و خواهد سوزاند.

نوشته شده توسط: Anonymous

درست همان روزی که اين کنفرانس برگزار ميشد در استکهلم در مقابل سفارت ايران تظاهرات آذربايجانی ها بر گزار ميشود که بمناسبت قيام ١ خرداد بود آيا اين معنی دار نيست ؟؟ آيا آذربايجانی ها راه خود را جدا کرده اند ؟ اگر چنين است آنوقت مشروعيت اين کنفرانس زير سوال است.چرا چنين کنفرانس ها از طرف ترکها تحريم ميشود ؟

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، سام قندچی، ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ از آریاپرستی گرفته تا ترک پرستی تنها یک سودبر دارند و آن هم رژیم آخوندی است، از سوی دیگر جدائی خواهی در یک سرزمین در نوشتاری که من در لینک زیر نوشته ام ریشه یابی شده و روشن کرده ام که جدائی خواهی در یک سرزمین در چه چیزهائی ریشه دارد http://www.iranglobal.info/node/16550

نوشته شده توسط: Anonymous

""" سمفونی مردگان عباس معروفی ذوب شد‌گی کامل این نویسنده در حال و هوای رمان خشم و هیاهو ویلیام فاکنر """، آیا عباس معروفی کتاب "" سمفونی مردگان "" خود را با تقلید کامل از فضای کتاب "" خشم و هیاهو ویلیام فاکنر "" نوشته است؟ و آیا ایشون با اینکار "" لگدی به جهالت انسان ایرانی‌ "" مخصوصا جامعه فارسی‌ زده و به ریش همه خندیده؟ با مقایسه کتاب خشم و هیاهو ویلیام فاکنر و کتاب "" سمفونی مردگان عباس معروفی "" متوجه چنان تشابهاتی خواهید شد که "" لرزه بر وجودتان مستولی خواهد شد. ۱- در هر دو داستان، خانواده از هم میپاشد، در خشم و هیاهو، پدر و مادری به دلیل می‌‌خوارگی می‌میرند، و فرزندان از هم دیگر جدا می‌‌شوند، هم چنین پسر خانواده می‌میرد. در "" سمفونی مردگان "" پسر خانواده معلول می‌‌شود، آیدا از خانواده جدا می‌‌شود، پدر منزوی شده و می‌میرد و مادر بیمار شده و دار وادی را وداع می‌‌گوید. ۲- در کتاب

خشم و هیاهو، مرد ۳۳ ساله‌ای را داریم که از نظر ذهنی‌ سه ساله مونده، در کتاب سمفونی مردگان نیز آیدین را داریم که شخصیتی‌ نیمه دیوانه است. ۳ - علاقه و محبت خواهر و برادر نسبت به یکدیگر در هر دو داستان، چیزی که بین سایر آاعضای خانواده اصلا وجود ندارد. ۴- سرنوشت اندوهناک دختر‌های خانواده در هر دو داستان.۵- پیچیده بودن موضوع زمان برای برای قهرمانان داستان.۶- داستان در هر دو کتاب، در چهار فصل نوشته شده که سه ۳ فصل آن از دید شخصیت‌های داستان و از دید ۳ سه عضو خانواده می‌‌نویسد ولی‌ در فصل نهائی و آخر "" چهارم "" زاویه نگاه را تغییر میدهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

شيدايي تاريخ افسانه اي ٢٥٠٠ ساله هخامنشي پارسي ايراني ضد ترك و ضد عرب حالا به آتش كشيدن كاخهايشان( من هنوز نمي دانم ستون هاي سنگي را چطور مي شود آتش زد) توسط اسكندر كبير را ناديده ميگيرد و تمام و جنگها و دشمني ها و فيلم ٣٠٠ را فراموش ميكنند و نمودارهاي ازكجا در آورده انها را وحي منزل ميداند و خيلي دوستانه و محترمانه از انها ياد ميكند بر عكس با اعراب و تركها

نوشته شده توسط: Anonymous

اين طوري پيش بره اپوزيسون خودخوانده به دنبال حرام حلال و تحريم ملت هاست كه اگر تسليم دعوت انها بسوي عبوديت هخامنش و رسولش كورش و امام به حقش پهلوي نشوند نجس خواهند شد و هرگونه داد و ستد با اين كفار حرام خواهد بود و خونشان مباح، خنده دار اينجاست ايشان وعده ايراني دموكرات در آينده ميدهد كه امروزش اوپوزيسونش نه با خودش به توافق دموراتيك رسيده بلكه يك صدا به تحريم و تهديد و توهين ملت ها مي پردازند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باقر مومنی نویسنده ومحقق مستقل چپ ،بخاطر انتقاد های درست وخروج ازحزب ... توده ددرسالهای بعدازکودتای ننگین 28مرداد ،ازجمله،مورداحترام است.آقای مومنی دربرنامه بی تعارف آقای فلاحتی درصدای آمریکابالینک
http://www.youtube.com/watch?v=Z5ViDDphEBQ
ازحکومت ملی وفرقه ی دموکرات آذربایجان ورفورم های مترقی حکومت ملی آذربایجان درسال 1325دفاع منطقی میکندوجنایات ووحشی گری های ارتش شاهنشاهی رامحکوم میکند.آیا جناب تبریزی شما بعنوان رادیکال ترین ناسیونالیست فارس محورکه درجلد اینترناسیونالیست بی وطن موعظه میکنید وگوبلزواراز200 میلیون فارس صحبت میکنید،وازکتاب سوزی احمدکسروی دفاع کرده وسره نویسی نژادپرستی ایشان راتقلیدکرده واورادانشمندمینامیددنظرتان درباره حکومت ملی پرافتخارفرقه دموکرات اذربایجان درسال 1325 چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب قندچی درزبان شیرین پارسی که باشکرعربی درست شده وحلوایش عربی میشودمیگویند*کچل ذولفعلی وکورشهلاست*شما هم که با عقب گردکامل مفاهیم عصرماقبل سرمایه داری ایل وتباروقوم رابجای مفاهیم دقیق وعلمی عصرسرمایه داری مثل ملت وملیت بکارمیبریدلطفآ فرق بین فال گیری سنتی واین باصطلاح *آینده نگری*تان راتوضیح دهید.فال گیری سنتی که برای فریبکاری از آینده صحبت میکرددرخانواده سنتی ما به سه نوع بود.1- فال حافظ،بخاطر اینکه پدر.مادربنده سوادخواندن ونوشتن فارسی رانداشتندرسم نبود2- فال قهوه هم،چون همه چائی رابه قهوه ترجیح میدادندرسم نبود3-فال کف دست!که خطوط درازکف دست رادراویش آینده نگر بطول عمرتفسیرمیکردند!پرطرفداربود!!!نظرشماچیست؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

با صبح بخیر،شما دردوسه هقته پیش با تذکردرست بیک نویسنده که چندپاراگراف بی محتوارا سرهم بندی کرده وبنام مقاله درج کرده بود،توضیح دادید که نوشته درحدیک پیام است ومقاله رابرداشتید.ایا این چهارپاراگراف بی محتوا وبیربط ویا بقول توده ها *آبدوغ خیاری* آقای قندچی درحدمقاله است؟اگربی طرفی رامراعات میکنیدلطفآ به آقای سام قندچی هم همان تذکرراداده ونونشته بی فروغ ایشان رانیزدرردیف پیامها بگذارید باتشکرقبلی

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه همه چیز را یک توطئه بدانیم و کار را کار انگلیس ها کار تحلیل سیاسی را آسان میکند ولی به این معنی نیست که با واقعیات همخوانی داشته باشد. این رژیم مسائلش را روز به روز حل میکند و اصلا توان چنین برنامه های بلند مدت را ندارد. هر روز صبح که از خواب بلند میشوند امام سیدعلی کار روزانه را به بقیه میگوید. مثال مشخص آن در یک روز آن است که صبح لاریجانی سراغ رفسنجانی میرود و به او میگوید برای حفظ آبروی نظام انصراف بده و او هم میگوید که من به مردم خیانت نمیکنم. درک هیمن چند ساعت واقعیت یک متفکر را به هر چه دورتر شدن از دائی جان ناپلئون بودن وامیدارد
داستان جدی است و 4 سر دارد مردم رفسنجانی خامنه ای و احمدی نژاد که این سه تای آخر در یک جنگ واقعی برای بود و نبود خود هستند شکست یعنی یک قدم به آرسنیک نزدیکتر شدن. حرف اصلی را اما مردم میزنند که میگویند دعوا نکنید به اندازه کافی آرسنیک برای همه هست

نوشته شده توسط: Anonymous

این قدر نشناسی و جرات جسارت به بزرگان اندیشه وقلم در قالب سخیف کلمه چینی معروفه معلوم کاهیست از کوه خود بزرگ بینی ناشی از حقارت تاریخی و نفرت نفرین شده قومی غاصب وناحق که جهان امروز بیزار از این نا روائیهاست، زشتی کار در گستاخی و اندازه ندانی منحصر به معروفه ومعروضه سخیف نیست بلکه بنیان آموزش وسپهر فرهنگی این خلایق مسموم از دگر ستیزی وخود شیفتگیست وگرنه کدامین عقل سالم و دارنده هنجار رفتاری چنین چهار نعل سر به رسوایی میزند و شبپره وار زم آفتاب میکند

نوشته شده توسط: Anonymous

ناصر جان
با سلام، حالا بین خودمونه ، شما آنوقت اونجا بودی؟ عزیزم مگه تو این ایران خرابه موضوع کمه، که رفتی دوبار ه سراغ
عصر بوق. عزیز جان ، کسی نمیدونه فردا چه بر سر ایران میاد، شما اینجا رو ول کردی رفتی دوباره تو عالم هپروت
.عزیزم یه تحلیل بده ببینم فردا این آخوندهای ذلیل شده چه بلائی سر این مردم بدبخت میخوان بیارن. ازم دلخور نشو! میدونی که هوا تو دارم. این مسئله را از نظر نینداز عزیر. قربانت سعید گیله مرد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سامان رشتی اگر کمی دقت کنید متوجه میشوید که این یک طنز است که برای عباس معروفی نوشته شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

سامان رشتی
دوستان ایران گلوبال با سلام و درود، استدعا دارم این مطلب را در سایت خود پوشش دهید.
در مورد مطلب " درد دلهای یک آدم معرف" با تاسف غم انگیزی باید به محضر نویسنده آن عرض بکنم، که این دیگر آبرو ریزی است. که کسی اسم خود را نویسنده بگذارد و به دیگران اینچنین توهین و دهن دری بکند. این چه فرهنگی است که این آقا اینچنین آن را نمایندگی میکند. و آبروی همه را میبرد. این آقای باصطلاح نویسنده که گویا عقده های معروف شدن دارد، آیا میخواهد با اهانت و تهدید دیگران عقده هایش را خالی بکند ، یا از اینطریق راهی برای معروف شدن بجوید؟ اگر یک همچه آدمی چنان تو خالی و گستاخ، به ملیتهای ساکن ایران اهانت میکند. با اطمینان تمام باید گفت که وای بحال فردای ایران! این آقا که گویا غیرتش گل کرده و لنگه لگدش رو هواست، که بر دهن دیگران بکوبد. اسم خودش را هم گذاشته با فرهنگ! وای بحال آن فرهنگی که

یک چنین آدمی مبلغ آن است. من از همان اول گفتم که این آدم از فرط گستاخی در پوست خود نمی گنجد. الیته تجربه نشان داد که همینطورهم هست! این آقای نویسنده فکر میکرد که در ایران تولستوی است ، و مردم اروپا منتظر ایشان هستند، که با دسته گل به پیشوازش بروند، و در روزنامه بزرگش بکنند، وقتی دید کسی تحویلش نمیگیرد، و مثل میلیونها انسان در انزوای خود پوک میشود، اکنون عقده های تنهائی اش شکوفا شده و به بهانه دفاع از زبان فارسی ، که گویا آقای براهنی گفته که او هم زبان مادری دارد، به جای احترام و قدردانی از وی ، هر چه به دهنش میاید، نثار او میکند. اگر این آقا خود را روشنفکر و نویسنده میداند، وای بحال بقیه! ، شخص اینجانب بعد از این خجالت میکشم بگم ایرانی هستم. وای بر ما، لعنت بر این فرهنگ، که چنین آدمی، آن را نمایندگی میکند. با تشکر سامان
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حنیف حیدر نژاد تا وقتی که این خبر در سایت رسمی شورا نیامده خبر رسمیت ندارد. برای مچ گیری کمی صبر داشته با شید ! کاش در مورد رژیم کهریزک نشان هم اینقدر نگران بودید ! مجاهدین به اندازه کافی مشکل دارند. شما اپوزیسیون رژیمی یا اپوزیسیون شورای ملی مقاومت ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دوشوکی گرامی باتشکرازنوشته منطقی وبجا که بنده هم موافقم . حزب دست راستی *حزب مردم لیبرال* سوئد ازارتجاعی ترین احزاب اروپا ونزدیک ترین حرب به صهیونیستهای اسرائیلی ،پشتیبان دائمی سیاستهای نژادپرستانه اسرائیل درسرزمین های اشغالی فلسطین است.اینکه افرادی چون نوری زاده انقلابی همیشه درصحنه!!!وپاسدارسابق سازگارا وجناب آهی مشاورسابق دزدزاده ،ازکمک های کانون های * امدادغیبی * حزب صهیونیستی سوئد درجهت دموکراسی درایران برخوردارندمساله ی جدیدی نیست ولی تعجب من از شرکت انسان فرهیخته ای چون توکلی حتی بعنوان خبرنگار دراین شو ونمایش همیشگی دموکراسی!!!قابل سئوال است امیدوارم خودشان توضیح دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب قندچی بازهم افاضات عالمانه! هموطنان کرد درآذربایجان شرقی نیستند!جناب اردبیل را به آذربایجان وصل نکردند بلکه برای تکه تکه کردن آذربایجان اردبیل را ازآذربایجان جداکردندواستان ادربیل نامیدند!این ها درحد جفرافیا ی سوم ابتدائی است که آینده نگران عقب انده نمیدانند.پارلمان کانادا فرانسوی زبانان کبک را ملت فرانسه زبان در آگوست 2008 تصویب کرد
که آینده نگران عقب مانده هنوز ازقوم صحبت میکنند وبی دلیل نیست که فا شیست وناسیونالیست سایت که فارسی زبانان دنیارا 200 میلیون طبق رهنمودرهبرش گوبلز،بزرگ کردن دروغ،ازنوشته ارتجاعی شما تعریف وتمجید میکند چون که ایران قوم نداریم بجز افغانی های مهاجر وپناهنده ، که فاقد سرزمین اجدادی هستند ملل فارس وکردوترک وعرب وبلوچ ترکمن همه صاجب سرزمین اجدادی اندبازبان خودشان ! پس تعریف ارتجاعی قوم وتئوری بافی های ارتجاعی برمبنای قوم بدرد پان
فارس میخورد

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت چهارم """ دیگ‌ها در حال ترکیدن هستند """، میدانید چرا به پدیده "" حس نوستاجیک و فراق "" انسان انگلیسی‌ اشاره کردم؟ انسان انگلستانی قادر به "" انتقال آن حس نوستالژیک و فراق "" به آن آنسوی مرزهای خود "" آمریکا "" شده، انسان جامعه فارسی‌ ما، "" فارسستان یا کُبِک ایران "" چنین امکانی را ندارد؟ انسان جامعه فارسی‌ که نمیتواند " این حس نوستالژیک " را به جامعه عقب مانده افغانستان انتقال دهد چونکه این جامعه قادر به " برآورد کردن نیاز‌های روانی‌ و احساسی‌ "" جامعه فارسی‌ نیست. و چنین است که "" بازگشت به گذشته، باز تولید هخا، دو دستی‌ چسبیدن به گذشته "" جزعی‌ جدا نشدنی‌ از هویت جامعه فارسی‌ است. به همین دلیل است که این جامعه بین "" سنت و مدرنیته "" کلّه پا شده , و چنین است که ""بن‌بست جامعه فارسی‌ را تعریف می‌کند """

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم، جناب قندچی،آشکارا و به روشنی میگویند که امروز "" کُبِک کانادا منفور است ""، با منطق جناب قندچی، آیا می‌‌شود این پرسش را به نوعی دیگر مطرح کرد؟ آیا امروز "" کُبِک ایران، "" فارسستان "" نیز منفور است؟ ابتدا به یک پدیده که هیچ ربطی‌ به ایران ندارد اشاره خواهم کرد. همه میدانیم که ‌انگلستان کشوری است که روزی آفتاب در مستمراتعش غروب نمیکرد، به تدریج آمریکا جای انگلستان را گرفت، امروز با اینکه ‌انگلستان از نظر جقرافیائی در اروپا واقع شده، ولی‌ از نظر فرهنگی‌ خود را به آمریکا نزدیکتر می‌بیند، "" انگلیسیها‌ها با این نزدیکی‌ به آمریکا، از نظر روحی‌ و روانی‌، آن حس نوستالژیک، فراق با گذشته دوران امپراطوری خود را به نوعی تسکین "" میدهند. و در کامیابی آمریکا، به نوعی کامبابی خود را جشن میگیرند. چیزی که در روان یک انگلیسی‌، با توجه به واقعیت‌های تاریخی، تبدیل به "" حالت نوستالژیک و فراق ""

شده در "" کُبِک ایران "" یعنی‌ فارسستان زیر پوشش بمباران فرهنگ شعری که چیزی جز جفنگیات و گنده گویی‌های تاریخی نیست نوعی "" حس توهم "" را ایجاد کرده، این حس توهم باعث شده که انسان جامعه فارسی‌ یا همان "" کُبِک ایران "" موضوعاتی را احساس یا درک کند که "" وجود خارجی‌ "" ندارند، از جمله آنها این حس که ایران "" ملک پدری فارسستانیان "" است. کسانی‌ که کمی‌ روان شناسی‌ میدانند آگاه هستند که حس توهم به """ پارانویا یا "" می‌‌انجامد، ابتدای آن با هنر "" دشمن ایجاد کن "" بروز می‌کند، سپس "" انزوا "" مثل مور و ملخ به جان کسی‌ که به مرز مبتلاست افتاده و تراژدی "" خود زنی‌، دیگر زنی‌ "" خاتمه این دور باطل است.
نوشته شده توسط: Anonymous

بعداز ۳۲ سال من هنوز ان صحنه ای را که هاشمی در نماز جمعه می گفت امروز اگر هزار هزار نکشیم فردا باید ده هزار ده هزار بکشیم را فراموش نکرده ام. اقای نوری زاده ایا بنظر شما امروز باید ده هزار ده هزار بکشند!

نوشته شده توسط: Anonymous

نگایش شیوا ویاری جستن از واؤه های چند وجهی ونونوار کردن پریشان گوییهای کهن دیگر کاربردی ندارد ، فقدان صداقت در گفتار ورفتار محمد امینی در گذر زمان ودگردیسی شگرف آرمانی و...... بسنده است که امیدی به اینده مشترک با این خود همیشه حق دانان و مغلطه سرایان نداشته باشیم . هر ازگاهی هم اگر وجدان بیداری پژواک فریاد خفته دردمندان میشود این خود شیفته گان بر نمی تابند . امینی بجای پاسخ صریح که اباید اعتراف به خطاکاریهای تاریخی خود وقبیله به اصطلاح اینده نگر شان باشد شیوه خودرا دارد وآن مغلطه سازی پست مدرن است ! واگر نشانی از راستی وراستگویی وباور انسانی و حقوق امروزین انسان در خویش سراغ دارد این نوشته خانم صدر را بدون فکردن به دادن جواب دندانشکن با آرامش چند بار بخوانند تا شاید ازدنیای خیالی دری به جهان واقهیتها گشوده شودhttp://news.gooya.com/politics/archives/2012/09/147014.php

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
این آقای محمد امینی با تکرار مکرراتش هیچ مشکلی را حل نمیکند. ملیتهای ایران به اندازه کافی نخبه گان سیاسی دارند که نیازی به حسن آقا شریتمداری، و امثال او آقای محمد امینی، نیست. عرض کنم خدمت ایشان که دیگر دوران برده داری سیاسی به پایان رسیده است. ما از این حرفهای تکراری زیاد شنیده ایم، که هیچ دردی را دوا نمیکند، مگر اینکه جامعه ایران را بطرف یک تنش دلخراش سوق میدهد. با تشکر سیاوس

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی! با سلام، من تعجب میکنم جنابعالی که خواست مردم آذربایجان، و یا توده های میلیونی را در مفهوم " پوپولیستی"، یعنی در معنای منفی آن ، ارتجاعی و یا به قول خودتان "عوامفریبی" و یا " پان ترکیسم"، قلمداد، میکنید. چطور یکدفعه از مفهوم کلمه "خلق" که در مفهوم لاتین" یوپولوس" معنا میدهد، یکهو نظرتان را تغییر داده ، و خواست خلق، و یا خواست مردم آذربایجان را که از نظر تان، " پوپولیستی" و یا " پانترکیستی" است، اینبار آن را "دمکراتیک" می نامید؟ کلمه "پوپولوس" که در زبان لاتین " خلق" یا " ملت " معنی میدهد، در مفهوم خود نه منفی است، و نه مثبت. مثل کلمه "آدم" که در ذات خود فقط یک اسم است. فقط از طریق رفتار میتوان آنرا به مثبت و یا منفی تعبیر کرد. شاید شما شنیده اید؛ که در عالم سیاست میگویند، فلان سیاست مدار پوپولیست است و یا افکار پوپولیستی دارد. این بدان معنی است که طرف

خلقی صحبت میکند، اما برخلاف نظر و گفتار خود، عمل میکند و " پوپولوس" و یا "خلق" را گول میزند. این تعریف در مورد کسی صدق میکند که خلق را نمایندگی، و عکس گفته های خود را عمل میکند. در صورتیکه وقتی مردم و یا توده های مردم برای خواست خویش به خیابان میریزند، و برای حقوق سیاسی، فرهنگی و مدنی خود، مبارزه میکند، حنابعالی نمی توانید خواست خلق را به معنی منفی، یعنی عوام فریبی بنامید. چون خلق و یا " پوپولوس" خودش خودش را نمایندگی میکند، و احتیاج به کفیل و قیم ندارد. و شاید هم نظرتان این است که وقتی خلق خواسته اش را مطرح میکند، خودش را گول میزند؟ صحبت ما در مطلب گذشته اصلا در خصوص کلمه "دمکراسی" نبود که جنابعالی یکمرتبه از کلمه "پوپولوس"، یعنی "خلق" به کلمه " دمکراسی"، یعنی "اراده، یا قدرت خلق" می پرید. تازه اگر شما طرفدار دمکراسی هم باشید، دمکراسی بدون تبیین مشخص در شرایط مشخص، هیچ دردی را دوا نمی کند. و اصلا مفهوم ندارد. جز فریب مردم. امروز خیلی ها خود را دمکرات و طرفدار دمکراسی مینامند، بی آنکه الفبای دمکراسی را بلد باشند. و یا ذره ای به آن باور داشته باشند، از آن فقط، سو استفاده میکنند. من شخصا در عصر حاضر هیچ دیکتاتوری را نمی شناسم، که نگوید دموکرات نیست! همه از دمکراسی حرف میزنند. جناب تبریزی! در عصر حاضر جنایتهای بیشماری تحت لوای کلمه دمکراسی رخداده است. اینجانب از شما سئوال میکنم؛ دمکراسی یعنی چی؟ پسر شاه معدوم هم از دمکراسی دم میزند، اغلب سازمانهای ملغا شده چپ، راسیستهای پان ایرانیسم هم، از دمکراسی دم میزنند، و خیلی ها از دمکراسی دم میزنند، نمایندگان تراستها، کارتل ها، سرمایه داران "جهان وطنی" نیز، از دمکراسی دم میزنند. آیا صحبت از دمکراسی و کلی گوئی در آن باره کافیست، و مشکل حل میشود؟ جناب تبریزی! از نظر اینجانب، هر گاه دمکراسی در چارچوبه شرایط مشخص، و بطور عملی ، و از طریق نمایندگان خود آن خلق، در راستای خواستهای آزادیهای سیاسی، اجتماعی، مدنی ، بهبود شرایط زندگی، ایجاد شغل ، ارتقا مناسبات اقتصادی ، حقوق زنان، و آزادی های طبیعی، فردی .. تامین معیشت کارگران و زحمتکشان، ایجاد رفاه عمومی نباشد، به اندازه پشیزی برای خلق ارزش ندارد. وقتی "خلق" ، و یا " پوپولوس" خودش زمام امور خود را بدست نگیرد، و خودش و یا نمایندگان منتخب اش، آنرا نمایندگی نکند، دمکراسی به اندازه نک سوزن ارزش ندارد. وقتی خلق نتواند خودش اختیارات حق تعیین سرنوشت خود را دارا باشد، صحبت کردن از دمکرسی عوامفریبی است. تاکید میکنم، بدون اراده خلق، دمکراسی وجود خارجی ندارد! وقتی جنابعالی از دمکراسی صحبت میکنید، اگر به دمکراسی باور دارید! پس به خواست و اراده مردم آذربایجان احترام بگذارید. نه اینکه خواست آنان را "عوامفریبی" و یا بقول خودتان "پوپولیسم" انحرافی ، و یا " پان ترکیسم" قلمداد کنید. از طرفی شما میگوئید که صحبت شما بر سر موضوع "ژن شناسی مردم ایران است"، که گویا مخلوط میباشد، اگر شما از دانش و مطالعه، و تحقیق ژن شناسی (DNA) برخوردارید، لطفا نتیجه تحقیقات خود را بصورت کتابی منتشرکنید، تا نتایج تحقیقات ، دانش و پژوهش حنابعالی در جامعه ایران مثمر ثمر باشد. ما نیز از چنین تحقیقات علمی استقبال میکنیم، زیرا نتیجه تحقیقات جناب دکتر "مازیار اشرفیان بناب" که باتفاق تیم علمی خود، تحقیقاتی در دانشگاه "پورتموس" انگلیس انجام داده بود، و بقول خودش ده سال تحقیق و پژوهش در آن باره کرده بود، منتقدین مو شکاف را آنطور که باید قانع نکرد. جنابعالی که با چنین تحقیقات ارزنده علمی مشغول هستید، برای ما به عنوان یک هموطن مایه بسی خوشحالیست، که با نتایج تحقیقات علمی شما آشنا بشویم. لطفا آنها را منتشر کنید تا مایه روشنگری جامعه شود.
با تشکر آتیلا
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم """ شما نباید انشتین باشید تا به این واقعیت پی‌ ببرید که """" کُبِک ایران """ نه آزربایجان، نه کردستان، نه عربستان که در واقع "" کُبِک ایران "" فارسستان "" است. ولی‌ با کودتای رضا خان، اینک کُبِک ایران، بر کلّ ایران فرمانروائی می‌کند. ولی‌ همانطور که کُبِک کانادا نمیتواند بر کانادا فرمانروائی کند، چه برسد به کلّ آمریکای شمالی‌، کُبِک ایران "" فارسستان "" نیز نمیتواند بر کلّ ایران فرمانروائی کند چه برسد به کلّ منطقه.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" کالبد شکافی تناقضات """ جناب قندچی، مورد کبک کانادا که شما به آن اشاره کرده‌اید، به روشنی تناقض شما را نشان میدهد. در آمریکای شمالی‌، کُبِک بین انگلیسی‌ زبانان احاطه شده، در ایران جامعه فارسی‌ و فارسستان و فارس زبانان بین ترک زبانان و عرب زبانان. کُبِک از نظر زبانی‌ به نوعی در محاصره است. فارسستان از نظر زبانی‌ به نوعی در محاصره است. اقتصاد کُبِک چون قطره‌ای از اقتصاد از اقتصاد آمریکای شمالی‌ است. اقتصاد فارسستان و جامعه فارسی‌ چون قطره از اقتصاد دنیای ترک و دنیای عرب است. در مورد کشور‌های تجزیه شده از یوگسلاوی سابق نیز همه میدانند که اقتصاد اروپا در گٔل نشسته، مخصوصاً کسانی‌ دستی‌ بر آتش دارند " منظورم از نظر اقتصادی ""، و اقتصاد این کشور‌های تجزیهٔ شده جدا از اقتصاد کلّ اروپا نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست من،

ضمن سپاس از مهر شما، مطلب را دوباره بخوانید. بنده هم دقیقا به همین مطالب (البته به صورت خلاصه) اشاره و ضرورت بازبینی زبان آموزشی را یادآور شده ام

پیروز باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست من،

ضمن سپاس از مهر شما، مطلب را دوباره بخوانید. بنده نیز دقیقا به همین مطلب اشاره کرده‌ام و نیاز به پالایش زبان موجود فارسی‌ و آسان سازی آن برای نسل‌های آینده اشاره کرده ام.

پیروز باشید

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، سام قندچی، برای بسیاری از نویسندگان و گویندگان خودگردانی (فدرالیسم) برابر با دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین است. خوشبختانه کسانی مانند شما با خردورزی این باورداشت را نادرست دانسته و مانند من باورمند به برنامه کشورداری بر پایه: (فدرالیسم آری، ناسیونالیسم هرگز) هستید. من نیز در نوشتاری به این برنامه و خودگردانی مردمی (فدرالیسم دموکراتیک) بدون ناسیونالیسم پرداخته ام http://www.iranglobal.info/node/16877