Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

يكي از دوستان در باره حًزب ليبرال مردم و،،،،جنين نوشت

.راجع به حزب مردم درگوگل مطالب زیادی هست ولی زیادبدردبخور نیست.این حزب درسال 1934 ازاتحاددوجریان لیبرالی درست شده،عضوبین الملل لیبرالیستی است.سیاست سختگیری درموردپناهندگان داردودوسه سال قبل امتحان زبان سوئدی راشرط برای مهاجرین پیشنهادکرده است، رهبرحزب درحکومت چهارحزبی دست راستی باسمت وزیرآموزش درقدرت است وسیاست ذخیره بودجه دولتی وکاستن ازبودجه وسرمایه گذاری درارگانها وسازمانهای رفاهی،ورزشی وتفریحی مخصوصا درمناطق خارجی نشین ،افزایش مدارس ملی برای اقشارمرفه وپولدار،پشتیبانی علنی ازسیاستهای تبعیض آمیزاسرائیل،خانه سازی درمناطق اشغالی،ترورفلسطینی هاازسوی محافل صهیونیستی ازجمله سیاستهای این حزب کوچک است که درمحافل چپ این حزب راحزب اسرائیلی مینامندکه طبق آمارهای جدیدحتی بحدنصاب 4درصدورودپارلمانراازدست داده است وممکن است که دوربعدبه پارلمان راه پیدانکند درخاتمه بایدبگویم که قوانین سوئد درموردپناهنده ها ومهاجرین خیلی مترقی ترازبقیه ممالک غربی است ولی متاسفانه مردم سوئد غریبه رادوست ندارندبخاطر اروپا ومسائل حقوق بشرودموکراسی سوئدی ها نمیتوانند سیاست وبرخوردایرانی ها باافغانی ها رابه پیش گیرندوالا اگردستشان برسد بدترازانهم رفتارمیکنند.برعکس آلمان که قوانین عقب مانده داردولی مردمانش درکل باخارجی ها مشکل ندارند مثلآ اگریک خانواده ترک درآلمان موردتجاوز فاشیستها قراربگیرد روزبعدحتمآ تظاهراتی علیه فاشیستها درآلمان براه میافتد ولی درسوئد هیچ خبری دراین نوع مسائل نمیشود.
روزوروزگارخوش
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ستوده ، هميشه عكس يادتون مي ره

نوشته شده توسط: Anonymous

اين هم پاسخ به تجزيه طلبانی که در زير اين مطلب که ربطی به بحث های آنها ندارد کامنت می گذارند...

چيه شما تجزيه طلبان مدتهاست در ايران گلوبال لانه کرده ايد و مرتب کامنت تحريک آميز مينويسيد و همه بحث های اين فوروم را به حرفهای بيهوده منحرف کرده ايد و فکر می کنيد چون کسی جوابتان را نمی دهد دليل بر آن است که حرفی برای گفتن داريد. خير شما نظير کسی هستيد که رفته است خانه يکنفر و می گويد چرا دموکرات نيستی که حق رأی به من بدهی که تصميم بگيرم که نصف خانه ات را ببرم. اين پيام شما برای مردم ايران است. اگر چين بيايد و به يک عده تجزيه طلب در آمريکا پول بدهد که يک تکه از تگزاس را جدا کنند آن افراد عامل چين به جرم خيانت محاکمه خواهند شد. حتماً می گوييد فلان قوم ايرانی صاحب يک چهارم خاک ايران است. اين يک حرف پوچ است ايران بر مبنای اتحاد جغرافيايی اقوام بوجود نيامده بلکه بر مبنای امتزاج اقوام شکل گرفته است که البته برای شما که می خواهيد بخشی از آن را بدزديد قابل فهم نيست. آمريکا هم اتفاقا همينطور شکل کرفته است يعنی هردو از امتزاج اقوام شکل گرفته اند. اين اصل تم کتاب اينجانب در مورد کردستان در 30 سال پيش بود اما شما اهل بحث آکادميک نيستيد و حالا بايد اينطوری به شما جواب داد که بله منطق شما منطق يک دزد است. اگر در زمان پيشه وری و قاضی محمد از روی ساده لوحی گول استالين را خوردند امروز شما آگاهانه عوامل نيروهای خارجی هستيد آنها که دنبال تکه تکه کردن ايران هستند و در کنفرانس های شما هم با پررويی می آيند که دست آخر شده است وحدت بر مبنای به اصطلاح دموکراسی که زمان خمينی بود و نشان داد که نتيجه اش می شود آنهايی که بعد از افتادن رژيم اسلحه دارند حرف آخر را خواهند زد و اگر نيروی خارجی باشد که به ايران حمله کرده است آنها حرف آخر را خواهند زد. اپوزيسيون خارج به جايی رسيده است که از بحث های واقعی جامعه که اتفاقا همين موضوعات نظير اهميت تلفن های هوشمند در ايران است به تکرار حرفهای پوچ تجزيه طلبان مشغول است و جلساتی که تکرار مکرراتند. شما کداميک از حقوق اقليت ها و مليت ها را حتی درباره اش حرف می زنيد. محسن رضايی دارد الان درباره حذف سربازی اجباری که برنامه ای بسيار مترقی در اواخر قرن بيستم و آغاز قرن بيست و يکم است حرف می زند و شما هنوز کارهای تروريستی امثال پژاک را توجيه می کنيد و گروه ها و سايت هايتان هم هر روز بيشتر تجزيه می شوند. حتی محسن رضايی دارد برنامه چشم انداز 20 ساله در بحث انتخاباتی خود مطرح می کند و اپوزيسيون خارج دارد حرفهای تکراری صد من يک غاز را تکرار می کند و چهار تا دارو دسته تجزيه طلب ديگر به خود اضافه کرده است. از امثال عبدالله مهتدی کومله انتظار داشتم که برای وحدت کل سرزمين ايران حرف بزند و از تماميت ارضی ايران دفاع کند اما افتاده است دنبال تعيين مرزهای به اصطلاح اقليم کردستان ايران. آقا يک اتفاقی افتاد و به عراق حمله ای شد و سرنوشت عراق اينگونه رقم خورد. آنچه در آذربايجان شوروی يا در کردستان عراق روی داد با وضعيت ايران فرق دارد. دفاع از حقوق مردم ايران از جمله مردم کردستان و آذربايجان در داشتن برنامه ای بهتر از چشم انداز 20 ساله آقای محسن رضايی است. حالا ناراحتيد که دارم اين واقعيت را به شما می گويم و مرا به انواع مختلف مورد حمله قرار داده ايد. بخودتان بياييد. نه آمريکا دوباره بوش و رامسفيلد خواهد داشت و نه اگر هم داشت ديگر انگونه عمل خواهند کرد و شما داريد می شويد عوامل برنامه های اسراييل و نئوکان ها اگر اتفاقی افتد و شما شريک جرم باشيد مانند آنهايی که بخاطر همکاری با صدام حسين هنوز مهر خيانت بر پيشانی شان است مهر خيانت در درون اپوزيسيون بر پيشانی تان خواهد خورد و تا عمر داريد نخواهيد توانست سرتان را بلند کنيد.
http://www.ghandchi.com/723-kurdistan-autonomy.htm
نوشته شده توسط: Anonymous

موضوع دموکراسی واینکه سوئد چقدردموکراتیک است وباکدام کشورودرکدام موضوع؟مساله ی نسبی است.سوئد بعنوان کشوردموکراتیک بیش ازهمه ی ممالک غربی بخاطررفتارزشت باخارجی ها ازطرف مجامع بین الملی وحقوقی سازمان ملل اخطارگرفته .بارها سرزنش شده است.جسی جانسون نماینده پارلمان آمریکا سالها پیش ازسفربه سوئد بخاطررفتارنژادپرستانه سوئد ها،امتناع کرد.بله سوئد قوانین بسیارمترقی درموردپناهند ه ها ومهاجرین داردولی رفتارمردم سوئدباخارجی ها چطور؟؟؟
موضوع کنفرانس استکهلمرا باید شرکت کنندگان خودشان روشن کنندولی یک موضوع ازاول روشن است که حزب مردم سوئد
نزدیکترین دوست ویاوراسرائیل،پشتیبان تروریستهای خانه سازی صهیونیستها درسرزمین های اشغالی،ودفاع ازقتل وغارت مردم فلسطین میزبان کنفرانس استکهلم( که زیر حدنصاب 4درصدی ورودبه پارلمان )نمیتواندطرفداردموکراسی درایران باشد موضوع فراترازین هاست که درآینده روشن میشه

نوشته شده توسط: Anonymous

لطف کنید به آینده نگری(فالگیری)خودتان ادامه دهید ووکیل مدافع مورخ خودنامیده بدون مدرک دانشگاهی نباشید،که اتفاقااین مورخ باسوادشما نمیداندکه قوم مفهوم ماقبل سرمایه داری است وما درایران غیرازمهاجرین افغانی(بخاطرنداشتن سرزمین اجدادی درایران) قومی نداریم .ترجمه اتنیک بمعنی قوم نادیق است .مثلا ما ایرانی هادرممالک غربی که مهاجروپناهنده هستیم بازهم بخاطرنداشتن سرزمین اجدادی دراین ممالک اتنیک ایرانی،اتنیک عرب وسومالی و. راتشکیل میدهیم ولی درممالک خودی بخاطر سرزمین وزبان ملیت بوده واتلاق قوم واتنیک ارتجاعی وضدمردمی وتحقیرآمیزاست.وموضوع مهم تراینکه اقای داریوش همایون قبل ازفوتش چراغ سبزرابه آقای محمدامینیمورخ بدون مدرک دانشگاهی شما،نشان داد وگفت که درمیان روشنفکران فارس گویا آقای محمدامینی مثل خودآقای همایون رهبرحزب فاشیستی سومکا،جایگاه مخصوص دارند!!!بله این کمونیست صدآتشه جانشین داریوش همایون است

نوشته شده توسط: Anonymous

این 99 درصد کارکزاران سیستم دولتی هستند که هویت فرهنگی این دولت فارسی است ودولت مرکزی دولت قوم فارس هست از اینرسی جهت است که فقط فرهنگستان فارسی وسیستم دولتی فارسی داریم باشد که نوکران وغلامان این سیستم از دیگران است .

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم هایده ترابی، بی صداقتی، غرض ورزی و استدلالات مضحک و عوامفریبانه و سایر که در بالا اشاره شد برازنده خودتان است. در همان جواب نخست منبع و در جواب دوم سایر موارد توضیح داده شد. " لطفا سعی نکنید که با گل آلود کردن آب، برای خود یارگیری کنید، زیرا بی فایده است و تنها واقعیت غرض ورزی و عدم صداقت در کامنتهای شما را بیشتر نشان می دهد. " این بازتاب خود شما در کامنت هایتان است، درست خودتان هستید و جز این دو، موارد دیگری را نیز نشان می دهد. البته آن حرفی که از تو در مقاله بود مناسب بود. مخاطبان و کاربرانی که به نوشته هایی از این دست مراجعه می کنند نویسندگان خود را می شناسند، به این حرف تو در بازچاپ اشاره می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محمد امینی فرق شما با خمینی، خامنه ایی، محمدرضا شاه و نژادپرستی چون پرویز ورجاوند و بالاخره مسعود رجوی و دهها نام در این ردیف چیست؟ همهء این شخصیتها و خود شما هم در خصوص انکار ملیتهای غیرفارس و بی حقوق نگه داشتن آنها و استمرار یک دولت استعماری فارسی در ایران توافق دارید.

محمد امینی احتمالا فکر کرده اند اگر کروات داشته باشند با خمینی و یا خامنه ایی فاصله میگیرند. اما چنین نیست. فکر و رفتار محمد امینی در خصوص حقوق ملیتهای غیرفارس در ایران درست مثل خمینی، خامنه ایی و... است. به عبارت دیگر محمد امینی با نوشته های خود در خدمت سازمان تبلیغات اسلامی علیه ملیتهای غیرفارس است. البته احتمالا به کارشان افتخار هم میکنند. عنصری ضد انسان باید که در همراهی اش با خامنه ایی احساس غرور بکند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قند چی
صمن سلام، آیا از نطر شما قوم خواندن ملیتهای و یا ملل ایران، که هر کدام دارای زبان مسقل، فرهنگ، تاریخ و جغرافیای مجزای خویش هستند، نوعی توهین و دهن کجی به مردم آن سرزمینها تلقی نمیشود؟ شما مگر کی هستید که به خود چنین اجازه ای را میدهید ، به ملل ایران، در مفهوم منفی و توهین آمیز آن، کلمه، " قوم" را خطاب بکنید؟ مگر شما وکیل مردم هستید؟ و یا آذربایجا، کردستان، الاهوا، بلوچستاتن ملک پدری شماست؟ فکر میکنید اهالی سرزمینهای یاد شده از شنیدن حرفهایتان، از شما خوششان می آید؟ آیا فکر میکنید مسئله سیاسی شوخی برداره ؟ که هر کسی از راه برسه نظر بدهد؟ و هرچی دلش بخواد بگوید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

مهناز جان،
ای کاش حرفهایت بر ذهن منجمد شده بعضی ها که سه دهه دنبال این جادوگران راه افتاده اند، و از باند های مافیا تقاضای دمکراسی میکنند، تاثیر خود را بگذارد.. شعرت حان کلام را بیان کرده، خسته نباشی.
آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برایتان، شیرین بهارلو

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز Əbülfəz
« نوشتن به زبان آذربایجان خودمان» یعنی نوشتن به زبان مردم جنوب. مردم روستا ها و شهرهای جنوب.یعنی به زبان حیدر بابا- سهندیه- حبیب ساهر- معجز شبیستری، سهند، اوختای و...و مدینه گلگون و ...در شمال میگویند« یئدی ایل بوندان اول» ما در جنوب میگوییم « یئدی ایل بوندان قاباق» و ...مثالی بزنم اگر من در داستانی بنویسم : « ابولفضل بهنگام گردش در شاهگولو ی تبریز گفت : من یئدی ایل بوندان اول اورمونو گؤرموشم». این جمله از نظر "دانش ادبی" در زمینه دیالوگ شخصیتها نادرست است. چون تبریزی به زبان باکویی صحبت نمیکند. این همان تفاوت است که ضروریست رعایت شود. و صدها و هزاران مثال دیگر هست که رعایت این تفاوت را در ادبیات "الزامی میکند.
در زبان شمال، زبان روسی و در جنوب زبان فارسی-عربی به زبان ما تأثیر داشته اند. اما زبان ما زبان مردم جنوب است. که در آثار ادبی هم منعکس شده .

2-بله گرامر شمال و جنوب در کل یکی ست. 3- شما از ادبیات فولکوریک و شعر عاشیقی گفته اید. اینجا ما صحبت از ادبیات نوین میکنیم که از 1357 به این سو در جنوب نوشته میشود. سخن پیرامون شعرنو و داستان و رمان نواست. که بر پایه مدرنیسم و پست مدرنیسم شکل گرفته اند. و ادبیات سنتی و کلاسیک را پشت سر گذاشته اند. 4- مسئله جدایی مطرح نیست - شمال هم وطن فرهنگی ماست.
اما زبان ما با زبان شمال تفاوت دارد و این تفاوت بر اساس معیارهای هنری دانش ادبیات در آفرینش آثار حفظ میشود. هر دوی ما در «حفظ تفاوت» هم نظر هستیم. و همیتطور در « اشتراکها».5- بیش از سی سال است که در جنوب ادبیات به راه تازه و نوینی پا گذاشته و نوشته های زیادی هم بیرون داده است. صحبت بر سر این ادبیات است.
نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی شما آقای دوشکی در مورد دموکراتیک بودن سوئد شک دارید؟ عجب! و در ضمن آن مسئله مهاجرین چه ربطی به کنفرانس اتحاد برای دموکراسی دارد؟ شما باید به مسائل مهاجرین در سوئد آشنا باشید که بتوانید به دولت سوئد انتقاد بکنید.
واقعا اطلاعات شما جای سئوال دارد؟ بنظر میرسد چون شما در کنفرانس دعوت نشدید شروع به انتقادهای نادرست کرده اید و این شیوه شما در برخورد با سازمانها و یا رسانه های است که شما را دعوت نمی کنند، اگر دعوت میشدید اصلا انتقاد نمیکردید. و این مسئله برای شما که ادعای دموکراتیک بودن دارید بسیار به ضرر شما تمام میشود. شیوه برخورد شما با اتحاد دموکراسی درست مسئله برخوردن کیهان شریعتمداری با این گروه است. در ضمن اگر این گروه کسی در آن نمیخواهد شرکت کند شما چرا اینقدر به آن ایراد می گیرید؟ واقعا این سئوال است.

اگر نسبت به انتخابات آزاد مسئله دارید بحث نظری بکنید، این شعاری همه گیر است و یک استراتژی برای به زیر کشدن این حکومت است. در ضمن شما گفتید که نماینده ای از حزب دموکرات در جمع حضور نداشت به اطلاع شما میرسد که آقای آسو صالح عضو کمیته مرکزی شرکت داشت و بسیار هم صحبت کرد. اتفاقا چند کانونه بودن مبارزات سیاسی درون اپوزیسیون بهرسمیت شناخته شده و جای بحثی ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

هیچوقت در ایران بعد از جمهوری اسلامی وضعیت بهتر از امروز نبوده است.تفاوت در اینجاست که امروز دامن خود شکنجه گران دیروز را گرفته است.اگر آنها دیروز در شکنجه و سرکوب نقش داشتند امروز آرزوی آنروزها را کردهاند و با وقاحت برگشت به روزهای دوران امام را دارند.در سالهای اول انقلاب خیلی ها را حتی بدون پرسش و جواب ابتدایی به جوخه های اعدام سپردند امروز حد اقل یک حقوقی برایشان قیل میشوند.از این ضحبتها یک ناظر خارجی نتیجه خواهد گرفت که شکنجه فقط بعد از خرداد 88 شروع شده است که مسخ تمام گذشته است و این ممکن است ماموریت آن اپوزیسیون ساختگی و مامور امروزی باشد.هر گز فراموش نمیکنم خانمی با نام مسیح علی نژاد اولین کاری که شروع کرد در خارج سمپاشی علیه نیرو های سیاسی قبلی بود که چراغ سبز برای این اشخاص از طرف غرب همیشه بوده است.پس نگویید که تاریکترین دوران است.تاریک برای شماست چرا که روزهای خوشی داشتید.

نوشته شده توسط: Anonymous

از بستن راه بر هاشمی، و اصول‌گرایان معتدل، همچنین می توان نتیجه گرفت که حالا باید جبهه‌ی اصلاح‌طلبی گسترده‌تر و برآیند مطالبات و شعارهای آن را - با توجه به حضور طیف‌های تازه - همگانی‌تر شود.(از متن)
آیا اصلاح طلبان وبقیه هم به این نتیجه رسیده اند یا شما این طور فکر میکنی و آرزوی شماست

نوشته شده توسط: Anonymous

یا سلام. مقاله خوبی بود ولی در بعضی جاها ابهاماتی مثل « نوشتن به زبان آذربایجان خودمان» وجود دارد. آیا شما در آذربایجان جنوبی دانشگاهی دارید که در آنجا زبان ترکی شما تدریس شود و یا اصولا رسانه‌های جمعی و تشکیلاتی که به زبان ترکی شما رسمیت بدهد، وجود دارد؟ نکنه شما می خواهید که یکی از اساسی‌ترین وسایل ارتباطی را که دلیل وحدت معنوی و فرهنگی دو آذربایجان گشته به گونه‌ای از هم جدا کنید و باعث عمیق‌تر شدن این افتراق شوید؟ ایا شما در حد لیسانس به زبان مادری تسلط دارید؟ نوشتن به زبان ترکی در ایران اولین گام انقلابی است و دومین گام یادگیری علمی آن زبان و خلق آثار علمی ادبی ماندگار بدان زبان است و صد البته آموزش آن به دیگران. فعلا آذربایجان شمالی بهترین الگوی زبانی برای آذربایجان جنوبی است ولی قبول دارم باید ظرفیت آذربایجان جنوبی را در نظر بگیریم و از ژانرهایی استفاده کنیم که مقبول این طرف باشد و

در گزینش لغات از گنجینه لغات اصیلی که بیشتر برای آذربایجان ایران قابل فهم است استفاده شود و صد البته اسلوب نوشتاری هم باید کمی با آن سوی ارس متفاوت باشد نه کل ربان. ولی دستور زبان همان است که در آذربایجان شمالی جایگاه رسمی کسب کرده است.
البته نیازهای آذربایجان ایران فعلا در حیطه حراست از زبان ترکی و فرهنگ مادری است و فعلا سایر دغدغه‌ها در درجه بعدی قرار دارند. در آذربایجان ایران فعلا فرصتی برای ظهور ناظم حکمت وجود ندارد و یا بختیار وهابزاده. در ایران زمان زیادی لازم است تا عرصه برای ظهور چنین افرادی خلق شود ولی شعرا می توانند فعلا ادبیات آذربایجان را به زبان فارسی ولی با روح آذربایجانی خلق کنند مثل استاد شهریار....
بهترین گزینه برای ملت آذربایجان ایران استفاده از زبان مادری، استفاده از ژانرهای ادبیات ترکی، وزن ملی ترک‌ها (هجایی). اگر شعرای ترک در ژانرهای بایاتی، گرایلی، قوشما، دیوان و س. اثری خلق کنند همین اثر می تواند توسط آهنگسازان و آشق‌های آذربایجان به ترانه تبدیل گشته و از سوی افراد بیشتری مورد استفاده قرار بگیرد. ولی بعد از اینکه فرصت یادگیری زبان ترکی فراهم شد آثار برتر و عمیقی مثل آثار وهابزاده‌ها، حکمت‌ها، رامیز روشن‌ها، سهندها و س. فرصت خلق خواهند یافت.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز زلفعلی، 1-خلق اثر ادبی یک نویسنده آذربایجانی -درشرایط حاضر- تأکید میکنم در شرایط امروزی- مخصوصاً در داخل - درستش اینست که به زبان «ترکی آذربایجانی» باشد. البته اگر توان لازم نوشتن به این زبان را داشته باشد. اما متأسفانه ما به خاطر گذشته ی دردناکمان «از هردو زبان استفاده میکنیم.2- من از هر دو الفبا استفاده میکنم ولی فکر میکنم درستش الفبای لاتین است. الفبای عربی-فارسی، غیرقابل استفاده است و دهها و صدها مشکل میافریند. و مانع یاد گیری کودکان است.3- در خارج از آذربایجان، با هر زبانی که بتوان برای مردم خود و حتی بشریت خدمت نمود میتوان نوشت. یعنی آذربایجانی، انگلیسی و غیره. اما اثر ادبی برای آذربایجان ضروریست که به «ترکی آذربایجانی» باشد.

4- مقالات سیاسی، نقد، فلسفه و غیزه نیز بسته به توانایی نویسنده - بسته به نیاز محیط- به ترکی آذربایجانی یا فارسی و یا حتی یک زبان جهانی مثل انگلیسی میتواند باشد. 6- نوشتن به ترکی آذربایجانی در خارج بسیار سخت است. ولی بهتر از هیچ است. در خارج آدم با چندین زبان سروکار دارد و نیرویش تجزیه میشود. ولی بهر زبانی که آدم بتواند بنویسد و خواننده داشته باشد خوب و درست است.
7- خارج بهتر است تجارب ادبیات جهانی را به داخل آذربایجان برساند. با هر زبانی که میتواند. سخت مورد نیاز است. 8- فرهنگ و ادبیات آذربایجان (ایران) به علت فقراش، تشنه آثاری ست که به زبان ترکی آذربایجانی باشد. چه اثراز آن نویسنده ی مقیم خارج باشد و چه داخل. پاسخ مثبت به این نیاز بستگی به «شرایط قلمزن» دارد. بعضی ها فقط به ترکی مینویسند- برخیها- به ترکی و فارسی- بعضی ها هم به سه یا چهار زبان مطلب مینویسند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار جان، باسلام
بحث خوبی را مطرح میکنید، شما که شخصا با ادبیات سیاسی کم و بیش سر و کار دارید، بنظر جنابعالی یک قلم بدست آذربایجانی، به چه زبانی باید خلق آثار بکند؟ آیا به زبان فارسی یا ترکی؟ اگر به زبان ترکی با چه الفائی؟ عربی یا لاتین؟ اگر در آمریکا و یا اوروپا زندگی میکند، و بر زبانهای آن ممالک به نیکی اشراف دارد، به چه زبانی باید بنویسند؟ با تشکر زلفعلی قارا داغلی

نوشته شده توسط: Anonymous

میرزا زاده هیچ وقت چپ نبود و همیشه طرف جریانات مذهبی مختلف مانند شریعتی و مجاهد و سامی و غیره بود . کینه مستشار به وی از کجا ریشه گرفته . کسیکه خودش هنوز هر از گاهی از شاه و سلطنت دفاع میکند .

نوشته شده توسط: Anonymous

کاش میگفتی که 99 درصد اینها خود ترک هستند ولی تجزیه طلبان در اروپا از فازسها طلبکار شده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

بچه ها مؤدب باشید، سر یک اسم بیهوده به جان هم نیفتید. التماس دعا

نوشته شده توسط: Anonymous

به غربگرا و همچنین آقای مستشارکه منتشر کرده اند

ای کاش برای خوانندگان این مطلب هم مینوشتید که میرزا زاده هم مثل من و شمای چپ دچار توهم خمینی شده بود و بر اثر این توهم دو فرزند رشیدش را نیز در میدانهای اعدام خمینی از دست داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

حناب صلواتی ، حرفهایتان حرف دل میلیونها خلقهای ستم دیده ایران است. خیلی از این کراوات بسته ها اینقدر عطش پست و مقام دارند، که برای رسیدن به قدرت از روی نعش ملل رد میشوند. اینها هنوز فکر میکنند، که در اروپا یا آمریکا صاحب مدرک هستند، و مردم هم منتظر ایشان. در صورتیکه در شهر اردبیل 130 نفر فوق لیسانس، برای استخدام شدن بعنوان آبدارچی یک اداره ثبت نام کرده بودند. حالا خودتان حساب بکنبد، ببینید چه قدر تحصیلکرده بیکار در شهرهای دیگر ایران وجود دارد. عده ای هم تو خارج نشسته اند، و برای مردم راه و چاه نشان میدهند. در صورتیکه در عرض 34 سال هیچ کاری از دستشان بر نیامده است. و فقط شعار میدهند. این است وضعیت این مردم بدبخت.

نوشته شده توسط: Anonymous

هميشه در ايران گلوبال از پاسخ به کامنت ها پرهيز کرده ام و اگر کامنتی را از نظر بحث موضوعی حائز اهميت يافتم در مقاله بعدی پاسخ دادم. اما متأسفانه عده ای بتازگی زير هر مطلبی که گذاشته می شود کامنتی می گذارند که حمله شخصی است و ربطی به موضوع مقاله ای که زير آن کامنت را گذاشته اند ندارد. حمله به افراد ديگر در زير مقالات اينجانب ابدا درست نيست. مثلا مرتب به آقای محمد امينی تحت عنوان پان ايرانيست حمله می شود. نه تنها ايشان پان ايرانيست نيستند بلکه در کل جنبش سياسی ايران هيچ کسی به اندازه ايشان در مورد تاريخ ايران سواد ندارد. البته کسانی نظير دکتر کاوه فرخ متخصص تاريخ در عرصه های معينی نظير تاريخ ساسانيان هستند اما آقای محمد امينی در مورد کل تاريخ ايران صاحب نظر و مطلع ترين هستند. در نتيجه لطفاً حملات شخصی و تخريب ايشان و هرکس ديگری را در زير مقالات اينجانب انچام ندهيد. با سپاس از توجه شما

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سامان
با سلام، حرفهایتان کاملا قابل درک است، کسی که با وقاحت تمام علیه ملیتهای غیر فارس، توهین و ناسزا بگوید، و با بی تربیتی تمام، فرمان تهدید فیزیکی علیه شخصیتی بزرگی مثل دکتر رضا براهنی، شاعر، رمان نویس و منتقد بزرگ ایرانی را صادر کند، چیزی از خمینی کم ندارد، که فرمان قتل نویسنده انگلیسی سلمان رشدی را صادر کرد. در اینجا باید به این آقای به اصطلاح معروف، خاطر نشان ساخت، ممکن است صدور چنین حکمی برعلیه خود این آقا تبدیل شود، وهواداران و دوستاران جناب دکتر رضا براهنی، پاسخ یاوه گوئی های این آقا را بدهند.امید که هیچ اتفاقی نیفتد. ولی این آقای با فرهنگ که میخواهد:" کسی با لگد بر دهن آقای براهنی بزند." قدری بخود بیاید و از تهدید دیگران دست بردارد، و از محضر جناب دکتر رضا براهنی، عذر خواهی کند، و بی تربیت نباشد. آدم بی تربیت درهیچ کجا ارزش ندارد. با تشکر صائب

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قندچی
با درود فراوان، بقول آقای حیدر، اتفاقا موضوع جالبی را مطرح کرده است، آنهائی که به ملیتهای ایران عزیز، هیچ حقوقی قائل نبستند، و حقوقشان را پایمال میکنند، آیا حاضیرید، بقول رفیقمان ، حق شما را پایمال کنند، و .......؟ با احترام فائقه کریم

نوشته شده توسط: Anonymous

دنیز جان
با سلام اگر ممکن است موضع تان را مشخص کنید، تا مردم بدونند، حرف حسابتان چیه. آیا شما هم مثل ....... از دیکتاتورهای جمهوری اسلامی دمکراسی طلب میکنید؟ یا خواهان سرنگونی مقام محترم رهبر کبیر مسلمین جهان جناب حضرت آیت الله عظمی علی خامنه ای دامش افاضاتو و یاران وفادارش هستید؟ و یا اگر در میان دو صندلی قرار دارید، با چنین وضعی باید به محضر مبارکتان برسانم که ، رفیق عزیز، از آنقدر چنین سیاستمداری در ایران وجود دارد که نیازی به این گفتارها نیست. مفهوم آن این است که ؛ از ظالم نمیشود به ظالم شکایت کرد. با علاقه رفیقانه حمدالله خداپرست.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناصر جان
بنظرم نظریه های ایران دوستی شما که یادگار سلاله بزرگ کوروش کبیر می باشد، نه تنها ایران را ، بلکه کشورهای اروپائی را و شاید کل دنیا را نجات خواهد داد. شما خود به اندازه کافی دانش دارید. و بقول برادران ، سلاله کورش را نمایندگی میکنید، سلاله ای که به حمد خدا، قوانین کبیرش باید در حهان پیاده شود. و مردم را از کسالت و جهالت نجات دهد. وجود شما دوست عزیز نعمتی بزرگ برای ایرانیان است، که این نمک نشناس ها، قدر این نعمت خدا دادی نمی دونند، چرا این فرهنگ خود خواه و عقب مانده قدر یک چنین انسان شریف را نمی داند؟ خداوند بشما عمر وافر کرامت بکند ، قربانت اهبر

نوشته شده توسط: Anonymous

برو بفکر آینده باش . اینقدر در گذشته زندگی نکن ! چند ماه زندن بودی و حالا از همه طلبکار هستی غیر از سلطنت طلبان . اکر زردشت میدانست که تو بنام او از جنایتهای پهلوی و شاهان دفاع میکنی میگفت سرخی تو به او زردی او بتو ! کسیکه ضد چپ و ضد لیبرال و ضد دمکرات و ضد فدرال و ضد سوسیال باشد و در اروپای دمکرات زندگی کند دوست مردم ایران نمی تواند باشد شاید مدافع شاه دوستان .

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

با تشکر از لطف و گوشزد بجای شما؛ و با عرض معذرت از اشتباه تایپی. مطمئنم آقای تبریزیان گرامی با بزرگواری مرا بخاطر این اشتباه تایپی می بخشند. من جناب آقای حبیب تبریزیان را سالهاست می شناسم. در ضمن اصلا خبر ندارم که ایشان کی به سایت آمدند و چرا رفتند؛ و نوشته های شخصی بنام تبریزی را هرگز نخوانده ام و ایشان را نیز نمی شناسم.

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام وروزبخیرجناب دکترداشوکی گرامی،لطفآ این اشتباه خودراجبران فرمائیدکه آقای حبیب تبریزیان با آقای تبریزی یکی نیست وپیام شما خطاب به نویسنده این نوشته آقای حبیب تبریزیان است که حدوددوسال قبل سایت رابااختیارخودشان ترک کردند. آقای نبریزی بعنوان یک ناسیونالیست افراطی وخطرناک که ایده های نازی های هیتلری رادرقالب اینترناسیونالیسم تبلیغ میکندوشدیدآ ازنوشته های ناسیونالیستی وضدملی محمدامینی وسام قندچی علیه مردمان غیرفارس تحت لوای « مبارزه با ناسیونالیسم»!!!دفاع کرده وادعا میکند که فارس زبانان 200 ملیون نفرند!!!وشوربختانه کشوربلژیک درمرکز اروپارانمی شناسد که بخاطر مسائل ملی وزبانی درحال تجزیه است وکاتالانها رانفی میکند وازسره نویسی نژادپرستانه دفاع میکند ونظرات گوبلزی وناسیونال سوسیالیستی هیتلری را بجای مبارزه با ناسیونالیسم میگذارد. لطفآ اشتباه تشابه اسمی خودراتصحیح بفرمائید باتشکرقبلی.

نوشته شده توسط: Anonymous

عین واقعیته. اینها همه سر و ته یک کرباسند. به قول معروف سگ زرد برادر شغاله.

نوشته شده توسط: Anonymous

باز انتقاد ملول و زار اوپوزسيون زخمي و پريشان از رژيم كه در اين سالها بارها تكرار شده بدون كوچكترين حاصلي،چرا ؟ چون ملت به خوبي درك كرده اند كه اينها تنها مخالف رژيم هستند و بس ،نه مخالف سانسور نه مخالف استبداد نه مخالف شكنجه نه مخالف زندان و تبعيد نه مخالف تبعيض و تحقير و توهين و ارعاب و تهديد... كه تمام اين فشارها را به دگر انديشاني چون فعالين حقوق انساني و هويت طلب ملت هاي مختلف ايران مجاز و مباح مي دانند،و اگر خداي ناخواسته قدرت را در دست بگيرند چنان ظلم و ستمي بر ملت بكنند كه راديكاترين انقلاب منطقه بر عليه شان صورت بگيرد ،درست همان انقلابيكه ٣٤ سال پيش بر عليه كه خفقان و ظلم رژيم پهلوي به وقوع پيوست. رژيم قبل از بدست گرفتن حكومت وعده و وعيد آب و گاز مجاني و برابري و برادري ميداد انچنين از آب در آمد حال اوپوزسيون كه از الان و اين و ان را تحريم و تهديد و تحقير ميكند(مثل تحريم...

هر نشستي كه تماميت ارضي ايران را تاييد نكنند) اگر قدرت را در دست بگيرند چه مي كنند،
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب قندچی
اگر ایران دوستان، به این حد از گسست ایران وحشت دارند، پس چرا به حد افراط به بیماری خود شیفتگی نژادی، و پان ایرانیسم گرفتار شده اند، مگر خلقهای دیگر در جغرافیای ایران، هیچ حق و حقوقی ندارند، و از نظر شما، باید همه شان را به خیش بست؟ حیدر حقجو

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

جناب آقای تبریزی گرامی. می دانید که برای جنابعالی احترام زیادی قائلم و نوشتار حامیانه و دلگرم کننده تان را ارج می نهم. به همیت دلیل امیدوارم شما را در ایستگاه پنجم این قطار به راه افتاده "اتحاد" و "دمکراسی" و "آزادیخواهی" بعنوان عضو و یا میهمان اصلی (و نه ناظر، فقط با دو دقیقه حق و سکوت) دعوت کنند تا تقبل هزینه شخصی هم نفرمائید. مطمئنم اینگونه خواهد شد. هر وقت هم که رسالت مشخص کنفرانس را توانستید تشخیص بدهید، لطف فرموده ما را هم مطلع سازد. زیرا بهشت موعود و هوس انگیز "انتخابات آزاد"ی که سوزنبانان این لوکوموتیو نوید آن را به "معتقدان" می دهند، در عرصه واقعیت جز سرابی وسوسه انگیز بیش نمی نمایاند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای کرمی، از آنجایی که پای ایران گلوبال را در رابطه با اتاق پالتاکی "فرهنگ گفتگو" به میان کشیده‌اید و آقای توکلی در این باره توضیح نداده‌اند، لازم دیدم که موارد زیر را برای اطلاع شما و دیگر خوانندگان گرامی تذکر دهم: همانگونه که بارها توضیح داده شده است، سایت ایران‌گلوبال و اتاق پالتاکی "فرهنگ گفتگو" دو ارگان جداگانه‌اند که ربطی به هم ندارند. تنها چیزی که این دو را با هم مربوط می کند، وجود آقای توکلی در هر دوی آنهاست. اتاق "فرهنگ گفتگو" گردانندگان خود را دارد که مستقل از سایت ایران‌گلوبال عمل می‌کند و مدیریت سایت هیچگونه دخالتی در تصمیم‌گیری‌های آنها ندارد. کلیه اعضای مدیریت سایت ایران‌گلوبال که در گفتگوهای این اتاق شرکت می‌کنند، همانند دیگر نویسندگان سایت، در این اتاق با دیگر شرکت کنندگان حقوق برابر دارند و دارای هیچ امتیازی نیستند. خود من هم که معمولا در این اتاق شرکت می‌کنم، همانند

در هر نوبت حدود 10 دقیقه وقت دارم و هیچ ادعایی هم در این مورد نمی‌توانم داشته باشم. بدیهی است که سخنرانان میهمان، وقت بیشتری دارند. قابل ذکر است که به دلیل شرکت مستقیم و مؤثر آقای توکلی در سازماندهی این اتاق، تبلیغ آن و فایل‌های صوتی آن مداوما در سایت ایران‌گلوبال منتشر می‌شود و این تنها همکاری سایت با آنهاست. امیدوارم که این توضیحات کافی باشد تا اگر شکایت و یا انتقادی از اتاق "فرهنگ گفتگو" دارید، مستقیما با خود گردانندگان آن تماس بگیرید و پای سایت ایران‌گلوبال را به میان نکشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

فرخ جان،
رفیق عزیز با سلام، چه مردم رای بدهند، چه رای ندهند، هیچ تغییری و تحولاتی در ماهیت و یا عمکرد این آخوند ها بوجود نخواهد آمد، بیخودی به خودتان زحمت ندهید. مگر جناب آیت آلله "سید خندان" بحاٍث تمدنها، که میخواست جهان را اداره کند، با آن ریش و پشمش، چه دستی گلی به آب داد ، که احمدی نژادش به آب بدهد، به احتمال زیاد جنگولکی مثل جناب حضرت آیت الله بدون عمامه، "سعید جلیلی" ازطرف حضرت آیت الله خامنه ای شاه شاهان، به مسند مبارک ریاست جمهوری منصوب میشود، باور کنید، آب از آب نیز تکان نخواهد خورد... تا روزی که گرد بادی مهیبی، همه را با خود خواهد برد. شما در تمام طول این سی و چهار سال از حکامانی که تشنه قدرت اند، و جز کشتار و چپاول هدفشان چیزی نیست، با متانت تمام، آزادی خواستید، و چنانکه اکنون بنظر میرسد، با تاسف بسیار این آرزوی شما برآورده نخواهد شد. با درود حسن مارکسیست

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران کشوری است که بر اساس انکارها و نفی ها بنا شده است، روزی که این انکارها و نفی ها از میان برداشته شود، ایران هم به طور اوتوماتیک از هم خواهد پاشید. یکی ا ز این انکارها و نفی ها، هیچ انگاشتن و نادیده گرفتن ملل غیر فارس در ایران است. گسل بین فارسگرایان (چه از نوع فارس و چه از نوع تورک و کورد و عرب و غیره) گسلی وحشتناک و عمیق است. این گسل در آینده بسیار نزدیک باعث به وجود آمدن زلزله ای عظیم در ایران سیاسی خواهد شد و موجودیت این کشور را از هم خواهد پاشید. دلیل اصلی به وجود آمدن این گسل عمیق هم روشنفکران فارسگرا است. متأسفانه روشنفکران فارسگرا و فارس بین فاشیزم و خودبرتربینی را در فرهنگ فارسی و مردم فارس تزریق کرده اند و بیماری فاشیزم هر روز در بین فارسها بیشتر ریشه می دواند.

نوشته شده توسط: Anonymous

یونوس جان،
با سلام، مثل ترکی میگوید؛ خمیرهله چوخ سو آپارار، تا چؤرک اولسون! تا خمیر نون بشه، آب زیاد میبره.! کسی که بطور طبیعی خوابیده است، میشود او را بیدار کرد، اما سر و کله زدن با آدمهائی که خودشان را به خواب زده اند، بیدار کردنشان واقعا مشکل است، زحمات جنابعالی برای خواننده قابل درک است. با سپاس ماوی

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای توکلی گرامی،... اگر همین فردا شما روش و سبک روشنگری من را اختیار کنید تا یکهفته طول نخواهد کشید که هزاران مخالف پیدا خواهید کرد، بنا بر این روشنگری در هر جامعه ای هزینه و دردسر دارد آنهم در فرهنگ سیاسی ما که من آگاهانه پیامد آنرا پذیرفته ام و همچنان به روش خودم ادامه خواهم داد. من حقیقت را فدای مصلحت نکرده ام و نخواهم کرد. میخواهم اوّل با خودم رُک و راست باشم و دوّم با دیگران. بخوبی میدانید که نیروی محرکه و تأثیرگذار جوامع پیشرفتهءِ امروز در قرونِ وسطی و در عصر مدرنیته و دورانِ روشنگری و زمانِ امروز، همین روشنفکرانِ روشنگر منزوی و لعنت شده از سویِ بسیاری از مردم و از سوی نهادهای قدرت سیاسی آسمانی دینی و زمینی در آن جوامع بودند و هستند. بسیاری از مسائلی که در بین ایرانیان سیاسی و تحقیقی نامیده میشود، بیشتر تعارفات و تشریفات بدون پشتوانه است،

، که در نهایت به ناصر جان و کیانوش جان گفتن ها پایان می پذیرد. ایکاش یک میزان سنجی میبود که نشان دهد، من که با نوشته هایم فقط دشمن تراشی میکنم در جهت اندیشه ورزی و فعال بودن سایت ایران گلوبال و شفافیّت بخشیدن به مسائل مختلف بیشتر مؤثر بوده ام و یا نویسندگانِ مورد تأیید شما و سایر کاربران دیگر که فقط برای دست یابی به جایگاهی و دعوت شدن به تلویزیون های لوس آنجلسی و یا به این و آن مصاجبه. همین روش من باعث شد که همین آقای محمد امینی که از تجزیه طلبان کوی سبقت را ربوده بود امروز طور دیگری می نویسد،. نوشته های آقای امینی و پاسخهایی که من در هیمن سایت ایران گلوبال به ایشان داده ام را در آرشیو خودم دارم. روشن به شما عرض کنم، من با شناختی که به تاریخ زنده و مجسم امروزی دارم آقای امینی را به عنوان مورخ نمی شناسم و نخواهم شناخت. تعاریف روستایی و فئودالیته را که نمیشود پژوهش در تاریخ نامید. شما از آن تجربه برخوردار هستید که دریابید، جوهر فکری و استراتژی محمد امینی و آقای حسن شریعتمداری مهم است، نه آنچه به نمایش میگذارند، طرح قومی شریعتمداری تجزیه و نابودی ایران بود و هست، اگر تجزیه طلبان خواهان جدایی فقط آذربایجان هستند، امینی و شریعتمداری حاکمیّت و تاریخ همهء ایران را در سر دارند. ● هرگز فکر نمیکردم که انتقاد من را به حساب دعوت نشدن خودم از سوی شما به عنوان سخنران بگذارید. با پوزش من هر گونه دعوت شما را به عنوان سخن ران در اتاق فرهنگ گفتگو رد خواهم کرد. ● در پایان من عدد صد نیستم، و چنین تصوری را هم ندارم، بلکه حقیقت عدد صد هست که من تلاش دارم به حقیقت ها نزدیک شوم و دیگران را هم به ین روش و راه دعوت میکنم، دشمن من فقط دروغگویی و ریا کاری و فخر فروشی بیجاست. با سپاس از شما.
نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

ایرانخواه گرامی، ما در این ستون دخالتی نداریم و مطالب پربیننده را بطور دستی وارد نمی کنیم. مطالب پربیننده بر اساس بازدیدهای مطلب و به طور اتوماتیک رده بندی می شوند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصرکرمی گرامی / این درست است که شما برای نوشتن مقالات خود زحمت فراوان می کشید و جدا از قضاوت در باره محتوای نوشته هایتان ، سعی می کنید، تا آن را بشکل علمی تدوین نمائید ولی متاسفانه رفتار تان با دیگران بگونه ای است که برای خود بی جهت دشمن تراشی می کنید در حالی در سیاست فاصله ای است ، مابین عدد صفر وعدد صدکه می باید مابین اعداد تفاوت قایل بود و اگر خودتان راصد در نظر بگیرید ،رفتار تان باید بگونه ای باشد که هرفردی که به شما نزدیکتر است ابتدا نقاط مشترک با او را غنیمت بشمارید ؛ بطور مثال در برخورد با محمد امینی و حسن شریعتمداری تا کسانی به لحاظ نظری از شما خیلی دورند بعنوان مثال آقایان یونس شاملی ، بابک ازاد ، علیرضا اردبیلی

و دیگران فرق قایل نمی شوید و همه را رد وبه یک سان از خود دور می سازید در حالی که محمد امینی که به تمامیت ارضی معتقد است ، بشما خیلی نزدیک تر است تا بطور مثال کسانی که خود را استقلال طلب می نامند... نکته دیگر در کنفرانس استهکلم و در لابی هتل بحث های جالبی بود و خیلی از نویسندگان سایت در آن جا حضور داشتند و به بحث ها جالبی پرداختند ...در اجلاس هم کاوه آهنگری ، محمد زمانی ، حبیب تبریزیان ، ناهید حسینی ، حسین باقرزاده ، ماشالله سلیمی وخیلی از کاربران دائمی سایت حضور داشتند . .. اما با این وجو د انتقاد شما وارد است سعی می کنم در زمینه اتنیکی شما و دو نویسنده سایت را بعنوان سخنران دعوت کنم..
نوشته شده توسط: Anonymous

تذکری به سایت ایران گلوبال: در ستون "نویسندگان ـ پر بیننده" در سمت چپ همین صفحه، هنگامی که روی گزینه "پربیننده" کلیک می شود گاهی مطالبی به عنوان مطلب پربیننده نمایان می شود که پربیننده بودن آنها براستی مورد تردید است. البته کاربران به آمار استقبال از مطالب دسترسی ندارند، اما دانسته ها و تجارب فردی می تواند تا اندازه ای میزان استقبال از یک نوشته را برآورد کند. از مسؤولان سایت می خواهم به مسئله امانتداری و درستی اعلامات خود توجه کنند تا اعتماد خوانندگان سست نگردد. یعنی مهر نمایند و مطالب را واقعاً به ترتیب آمار بینندگان در این ستون درج کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امین پور، آنچه که اینجا نوشتم به هیچ روی نه بی مورد بوده است و نه اتهامات ناروا. اتهامی هم به ایران گلوبال وارد نشده است؛ لطفا سعی نکنید که با گل آلود کردن آب، برای خود یارگیری کنید، زیرا بی فایده است و تنها واقعیت غرض ورزی و عدم صداقت در کامنتهای شما را بیشتر نشان می دهد. فکر می کنم که ایران گلوبال نیز در این زمینه حق را به من بدهد. من تنها یادآوری کردم که پس از این کامنت نویسی ها، ایران گلوبال نیز می بایست مسئولیت به عهده بگیرد، زیرا این نوشته ی شما اصلاح نشده است و کماکان در سایت ایران گلوبال با

همان کیفیت تقلبی در معرض دسترس همگان است. آیا شما این خطای توجیه ناپذیر را به اطلاع سایتهای دیگری که نوشته ی شما را درج کرده اند، رسانده اید تا آن را برطرف کنند؟ خیر. آیا شما بابت این خطا از کاربران و سایتی چون ایران گلوبال پوزش خواسته اید؟ خیر. روش شما همچنان همان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است و مقصر جلوه دادن دیگری که شاکی است. هر که می نویسد باید بداند که حتا برای "جملات به یاد مانده" و "مناسب" نیز، نویسنده موظف است که نشانی دقیق منبع را در پانویس ذکر کند. و عجبا که حافظه ی شما حتا "واو" را هم در "جملات به یاد مانده" جا نمی اندازد اما منبع و نام صاحب قول آنها را حذف می کند! آنچه که باعث شده این گفتگو کش یابد، وجود بی صداقتی و استدلالات مضحک و عوامفریبانه در کامنتهایتان است. روشن است که با شما نمی توان از در منطق و اصول وارد گفتگو شد اما متأسفانه چاره ای ندارم جز این که برای چنین مواردی سطحی وقت بگذارم. من تنها دارم برای اطلاع مخاطبان و کاربرانی می نویسم که به نوشته هائی از این دست مراجعه می کنند و همچنین برای سایت ایران گلوبال. باید با چنین مواردی در عرصه ی افکار عمومی برخوردی روشنگرانه کرد اگر نه هم به کیفیت یک رسانه جدی لطمه می خورد و هم بازار سانسور و تقلب و کپی برداری در این عرصه ها داغ تر می شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

رضای عزیز،
با اجازۀ فرخ نگهدار گرامی، من جسارتاً به زبان خیلی روشن جواب سئوال شما را می دهم:
1- به عنوان یک جریان مسئول و سیاستمدار حرفه ای "تحریم" انتخابات زمانی مفهوم دارد که همراه باشد با "بایکوت" رقیب و اقدام برای پایین کشیدن او!
2- اگر به عنوان اپوزیسیون و در موقعیتی قرار داشته باشیم که هیچ کدام از کاندیداها امکان حداقل تاثیر در روند تحولات اجتماعی را نداشته باشند، و ماهم در موقعیت "بایکوت" و اقدام مردمی - البته توجه دارید اقدام مسالمت آمیز به معنی همراهی میلیونها شهروند آگاه هم می باشد. - نباشیم. (مثل بچه مثبت های عاقل) حداکثر می توان در انتخاباتِ مفروض "شرکت" نکرد.
3- بیماریِ تحریم انتخابات در چنین حالتی (مورد بند 2) نوعی خود فریبی است که البته قبل از هرکسی "شهروندان" متوجه آن می شوند و ارزش و اعتبار سیاسی و مردمی ندارد.
(در این موضوع یادداشتی تحت عنوان « در ملامتِ بازی ...

«در ملامتِ بازی با لغتِ "تحریم" انتخابات! تحریم انتخابات یا شرکت پیش از موعد در انتخابات!؟
در ایران گلوبال قبلاً منتشر شده که نقد و بررسی آن می تواند در این مسیر ما را برای رسیدن به نظریات مشترک یاری نماید.
با احترام
نوشته شده توسط: Anonymous

انتظار میرفت شما در باره کاندیدها چیزی می نوشتید چون پیش از این سالهاست که در باره رنگ عمامه و زیرشلواری مهرههای جمهوری اسلامی سخنان تکراری را درج میکردید . البته نباید حرفهای رادیو اسرائیل را منتقل کرد .

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

در دو جلسهءِ پالتالکی فرهنگ گفتگو که آقای خادم و آقای شهریار آهی به عنوان سخنران به تشریح دیدگاه کنفرانس "اتحاد برای دمکراسی" پرداختند. در هر دو جلسه علاوه بر وقت محدود با هشدارهای گرداندهءِ جلسات مواجه بودم، با وجودِ این در جلسه شرکت کردم و در مورد کیستی و چگونگی شکل گیری این کنفرانس، همچنین شناخت بافت هویّتی و پایگاهی و جایگاهی افراد این نهاد سئوالاتی را مطرح کردم ولی پاسخی منطقی دریافت نشد،
● از سویی دیگر زحمات آقای توکلی در اطلاع رسانی و در راه جایگزینی دمکراسی، راه و عملی است که ایشان بطور اختیاری در زندگی خود انتخاب کرده و هزینه ها و پیامد های آنرا از همان آغاز قبول کرده است، با وجود از ایشان و امثال ایشان جای تقدیر است.امّا این درست نیست که حدود 100 نفر نویسنده که کد سایت را دارند و در طول سال با گذاشتن وقت شخصی و خانوادگی برای گردش و فعال بودن این سایت

و برای آفرینش یک سقف اندیشه ای تلاش میکند، امّا به یکبار تمامی گردش و سقف فکری سایت در اختیار یگ گروه ناشناس و سکوی تبلیغاتی مفت و مجانی نهادی مانند "کنفرانس برای دمکراسی" قرار گیرد تا دیدگاه و اهداف نا مشخص آنها به دیدگاه عمومی سایت ایران گلوبال تبدیل کنند و بر تمامی زحمات سالانهءِ نویسندگان این سایت سایه اندازد. تازه افراد بنیاد گذار این کنفرانس بنا به گفتهءِ خودشان از بعد از انقلاب تا کنون در صحنهء سیاسی نبوده اند و به یک بار به فکر این کنفرانس افتادند.
●من به نمایندهءِ نویسندگان سایت نیستم، امّا این 100 نفر نویسنده در طول سال از همهء مطالب مینویسند و تحقیق میکنند، امّا در جلسات پالتالکی فرهنگ گفتگو به آنها فرصت داده نمیشود که نظرات خود را بصورت گفتاری مطرح کنند و از آنها دفاع کنند. آخر مگر این 100 نفر نویسنده مورچه های بارکش سایت ایان گلوبال و اتاق فرهنگ گفتگو هستند ؟. آقای توکلی و مسولین اتاق فرهنگ همهء سخنرانان خود را خارج از این 100 نفر انتخاب و معمولا مقالاتی را به عنوان بستر بحث انتخاب میکنند که یا در سایت اخبار روز و یا در سایت ایران امروز و یا در سایت های دیگر انتشار یافته اند، پس همهء مقالاتی که در سایت ایران گلوبال انتشار می یابند همه بی ارزش هستند ؟، ● همین انتخابات ریاست جمهوری پیش رو را در نظر بگیرید، دیشب آقای توکلی آقای بهزاد کریمی را به عنوان سخنران دعوت کرده بودند و مقاله ای از ایشان را که در واقع یک کامنت با محتوایی عامی و سنتی بدون تحلیل بود را سرمشق بحث قرار داده بودند. در چگونگی توضیح گفتاری آقای بهزاد کریمی آنقدر خسته کننده و عامی بود که دیشب من اتاق را ترک کردم. ● برای نمونه من نویسنده فقط و فقط از سوّم همین ماه مه تا بیست و هفتم ماه مه چهار مقالهء اساسی و سنگین را در مورد انتخابات از ظهور اسلام محمد و از یونان و رِم 500 سال قبل از میلاد و با پرداختن به سیستمهای مدرن امروزی با نمودار، در مورد بایکوت انتخابات، در مورد پیامد رد صلاحیّت رفسنجانی و مشایی پرداخته ام که در هیچ سایتی به این گستردگی پرداخته نشده است، امّا چرا آقای توکلی و فرهنگ گفتگو میخواهند نوشتهءهای معمولی و سخنرانان مورد علاقه خود را بر ما و بر سامانهء سایت تحمیل کنند ؟.● آیا این توهین به نویسندگان سایت ایران گلوبال نیست که مقالاتی مانند بهزاد کریمی را انتخاب کنند ● آقای توکلی باید بدانند که اگر بهزاد کریمی و یا حسن شریعتمداری و شهریار آهی و دیگران برای ایشان سیاست مداران برجسته و دوستان خوبی بوده اند و یا خواهند شد، اولأ که میدان سیاست ورزی عرصهء دوست بازی نیست، دوّم اینکه این افرادی که برای آقای توکلی و فرهنگ گفتگو الگو میباشند برای من نوعی نیستند، مگر اینکه خودم در عمل و اندیشه و در گفتگو از این افراد شناخت حاصل کنم. ● این حق آقای توکلی هست که هرکسی را بر اثر دوستی و یا هم حزبی و هم سازمانی دعوت کنند و ارج بگذارند، و این حق طبیعی من هم هست که در جلسات شرکت نکنم و یا نوشتاری از خودم را در سایت ایران گلوبال انتشار ندهم، اما مشکل اینجاست که ما فعلأ در سایت یک کار گروهی و تبادل نظر داریم و هدف مسئولین سایت و نویسندگان آن رسیدن به هدفی مشترک هستیم.
این تنها مشکل سایت ایران گلوبال نیست، مشکل فضای سایبری و تمامی رسانه های گروهی ایرانیان است که چند نفر معروف و مشهور شدهءِ سنتّی و یا بر اثر روابط و مناسبات دیگر را از این جلسه به آن جلسه از این نشست به آن نشست میبرند و فضای سیاسی را بی رمق کرده اند.
به نوشتهء جدید فرخ نگهدار در سایت ایران گلوبال تحت عنوان" چه باید کرد ؟ " توجه کنید!. امّا امروز و فردا این فرد را از این جلسه به آن جلسه دعوت میبرند تا این نوشته کم بها را بازگشایی کند، چون فرخ نگهدار است، همان فردی که کوهی است از اشتباهات سیاسی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

کار خود مجاهدین است
دارند مظلوم نمایی میکنند
اولین بار نیست که با ریختن خون نیروهایش رو به جلو میرود

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نگهدار،
بنظر شما چه اتفاقات دیگری باید بیافتد تا شما تحریم انتخابات فرمایشی را توصیه کنید!
آیا از دید شما اصلا تحریم انتخابات میتواند روزی موضوعیت پیدا کند!
چونکه تا بحال ما انواع و اقسام کاندید ریاست جمهوری داشته ایم، از معتدل گرفته تا افراتی، از نیمه متمدن گرفته تا نوع آدمخوار اسلامی، همه را تجربه کرده ایم. ولی شما همیشه شرکت در انتخابات را مطرح کرده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جالبه که مجاهدین طی ۳۵ سال گذشته یک ذره هم عوض نشدند! این طرز کار کودکانه و آبدوغ خیاری تا کی ادامه خواهد داشت؟

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

البته کیانوش گرامی، حضور نماینده اتحاد برای دمکراسی، از حضور من خیلی مهم تر است یا وگرنه ذکر مصیبت و نوحه خوانی در جاده یکطرفه سودی نخواهد داشت. سوالات مطرح شده اند و باید جواب داده شوند. بدون حضور پاسخ دهنده، طرح سوال اتلاف وقت خواهد بود.