Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

سولماز خانم بعنوان يک فعال حرکت ملی آذربايجان برايت بگويم که بزرگترين ضعف حرکت ملی آذربايجان در نداشتن حمايت بين المللی است و حتی حکومت آذربايجان شمالی تا بحال هيچ حمايت و کمکی بما نکرده و اگر بکند به وظيفه ملی اش عمل کرده و دولت ترکيه هميشه در رابطه با حقوق اقليتهای هم موضع با ايران بوده و اگر تغيری در ترکيه حاصل شود به نفع ما ترکها ست.ولی برايت عرض کنم که کسی از روی نادانی و دل بخواهی دنبال استقلال آذربايجان نيست بلکه از روی شناخت جامعه فارس زبان و نماينده گانش « حداقل در 90 سال اخير» هيچ اميدی برای حل مسئله ملی ملل تحت ستم نمانده . همين تحت عنوان زبان رسمی چه بلايی بر سر زبانهای ديگر نياوردند .و هر روز که ميگذرد دامنه اين ظلم و ستم بيشتر ميشود و وضع باصطلاح اپوزيسيون رژيم خيلی بدتر از رژيم است . ما هم ميدانيم استقلال به اين راحتی بدست نميايد ولی راه نجاتمان برای زيستن

زيستن همچون انسانهای جوامع ديگر در استقلالمان است . طلاق يا جدايی حق مسلم هر شخص و ملت است.
نوشته شده توسط: Anonymous

متوجه یک شباهت شده اید؟ رسانه ها و مفسران سیاسی داخلی ایران همیشه وقتی دلیل قانع کننده ای ندارند دم از وجود یک دشمن فرضی مانند غرب و امپریالیسم و آمریکا و انگلیس و ... میزنند. دقیقا فرد یاد شده در بالا و خیلی های دیگر هم همین ترفند را به کار می گیرند. شما ببینید چقدر در متن بالا صحبت از دشمن و دشمنی کشورهای همسایه و تورک و عرب و... است!!! این حیله دیگر نخ نما شده است. امروزه به عنوان مثال در داخل تورکیه شاید 90% مردم آنجا اصلا در باره ایران می دانند و نه دلشان می خواهد بدانند و همینطور آذربایجان و عربها.

نوشته های بالا نیز نشان میدهد مدعیان دروغین آزادی مردم ایران هیچگاه به صراحت حذف این رژیم را خواستار نیستند و اگر این رژیم بخواهد حرکتهای آزادی خواهانه ملل غیر فارس راسرکوب کند چه بسا پشت سر او هم خواهند ایستاد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بنده همیشه گفته ام دشمن اصلی ملل غیر فارس ایرانی همین پان فارس ها هستند که نمونه اش در بالا آمده است. این رژیم منحوس اسلامی هزار بار به نظر من بهتر از امثال اینهاست. این را به صراحت عرض میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم عزیز اولا :برای سهم خواهی به حق ملت کرد و ترک و عرب شما اندامتان نلرزد و از سوویی واقعا چرا نود سال جوانان ترک و کرد اعدام و تحقیر و شکنجه شدند اندام شما و پدران شما نلرزید و هرگز از حقوق ملی صحبت نکردید بلکه انکار و مسخ نمودید کاری که هم اینک نیز دوستان پان ایرانیست و وطن پرست شما انجام می دهند دوما : بعد برپایی یک حکومت ملی دمکراتیک و فدرال آن موقع ما تماما ارامنه و تالشی های ساکن در خاک آذربایجان جنوبی را تماما تامین خواهیم نمود و مردم قشقایی نیز تماما حق جدایی و یا هر حقی برایشان محفوظ است . ما مثل ملت آریایی فارس نیستیم که نود سال تمام به سرکوب و انکار و محو آثار باستانی ملل دیگر بپردازیم . اما در باب ایالت خوزستان آن هم واقعیت تاریخی است که آقای بنی طرف مدارک و اسناد حاکمیت 200 ساله اعراب را بارها ارایه داده اند و اگر وقت داشتید بفرمایید مطالعه کرده و اگر نظریه عللمی مستند

دارید می توانید در رد نظریه علمی ایشان قلم فرسایی کنید ولی شما حق انکار و تمسخر حقوق همان اعراب در اقلیت در خوزستان " عربستان " را ندارید . اساسا حقوق بشر و تعیین سرنوشت ملل تحت ستم از حقوق ابتدایی و اساسی قید شده در منشور سازمان ملل است اگر بخواهید آن را هم مطالعه بفرمایید
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله سازنده ای بود.به واقع چیزی برای یاد دادن داشت . متشکریم

نوشته شده توسط: Anonymous

سرانجام ماهیت خودت را بتدریج نشان دادی. همانطور که شاهدوستی ات را سالها مخفی کردی . اخیرا نشان دادی که تو نیز یک تجزیه طلب ضد ایرانی میباشی . با آخوند ها را بهانه کردن شاید بتوانی هم کلاسی های بچه ات را فریب بدهی و نه مبارزانی که از کوره دود و آتش و خون گذشته اند .حالا چه چپ و چه ملی و چه مذهبی .

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و تشکر از جواب، حتما شما در جریان استفاده از اینترنت در ایران هستید بنابراین ما هم مجبور هستیم از حداکثر امکانات استفاده کنیم. ه_اقبال

نوشته شده توسط: Anonymous

به چهره سوخته ومحروم اهالی همیشه خلیج فارس نیز نگاهی بیندازید!برای مثال شهر بندرعباس روزگاری شهر جزامی ها ی ایران بود. آری در تهران ،اروپا،امریکا و کانادازندگی کردن و به خلیج تاریخی پرافتخار فارس نازیدن،هیچ مزیتی ندارد .وقتی در دفاع از مردم فقر زده حرکتی از خود نشان دهیم ،آنگاه کاری انسانی کرده ایم!جمهوری اسلامی در 35 سال گذشته نشان داده است که بخوبی می تواند از جزایر سه گانه خلیج فارس در برابر اعراب دفاع نماید.اپوزیسیون حکومت اسلامی بهتر است از حقوق آزادی مردم ، عدالت اجتماعی و دیگر خواسته های اساسی مردم دفاع نماید نه آب وخاک ! ورنه جمهوری اسلامی ـ ایران ک

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آقای هوشنگ اقبال گرامی، از آنجایی که شما و جناب م_پایدار از یک آدرس آی پی و از یک کامپیوتر استفاده کرده اید، برنامه ما بطور اتوماتیک نام م_پایدار را برای آن انتخاب کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام، ایران گلوبال عزیز من هوشنگ اقبال هستم که با امضأ ه_ اقبال برای شما نظرم را فرستادم چرا با نام م_پایدار منتشرش کردید. با تشکر ه_اقبال

نوشته شده توسط: Anonymous

جمهوری اسلامی به تنهائی می تواند از تمامیت ارضی خود دفاع نماید،در همین رابطه حکومت اسلامی برای اپوزیسیون درمانده هیچ شانسی برای دفاع از تمامیت ارضی ایران نمی گذارد!
انتقاد جمهوری آذربایجان از بررسی ترکمنچای در مجلس ایران!

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : فرد پان ایرانیست اعتراف کرده : "...محتوا و علایم فرهنگ ایرانی از جمله زبان فارسی و دین اسلام.."خوب زبان فارسی قبول هرچند این زبان 64 درصدش عربی دارد و مغولی ترکی ولاتین ولغات اقوام شملی اسیای میانه نیمدانم این زبان چگون میتواند هویت بومی مارا درخود داشته باشد فقط زبانی التقاطی است برای ارتباط اقوام مختلف ساکن ایران نوعی ابزار حکومتی است بعد اضافه کرده دین اسلام هم که منظور مذهب شیعه باشد هویت ایرانی است همان فرهنگ ماقبل شهری ابراهیمی را میگوید که در شیعه گری باز به خرافات یهودی صلیبی خویش وپیوند با یهودیت صلیبی گری میرسد وکیش استعماری برای افزایش رخنه صلیبیان در خاورمیانه بوده است و فرهنگ ماقبل شهری است پان ایرانیست ها میخواهند بزور شمشیر مردم اذربایجان را مجبور کنند به این هویت ماقبل شهری تن بدهند و انهارا از اذربایجان اواره کرده بصورت کوچرو به

یه تهران و دیگر شهرا گسیل کنند یعنی مردم بدون سرزمین و با اسکان انها در مناطق خارج از اذربایجان با تشویق تهدید و فریب انهارا مورد نفرت افرادی قرار دهند که اذربایجانی ها را بدانجا کوچ داده اند انهارا طبق اموزه های افشار در سراسر ایران پخش کنند وبه دوران مقابل یکجا نشینی وادارشان کنند یعنی باز انهارا کوچرو کنند این سیاست حکومت های پان ایرانیست کوچرو کردن مردم و مجبور کردن انها به کوچرویی در سراسر ایران و به وجود اوردن نفرت بین مردم های مختلف این کوچرویی از کجا اب میخورد از کوچرویی خود قبایل اریایی پس کوچرویی هم هویتی است که جزو هویت ایرانی تحمیلی این پان ایرانیست هاست برای همین هست که حزب تمدن گرا و بومی گرا که یکجانشینی و تمدن را مد نظر دارد واز یکجا نشینی اقوام در سراسر ایران فعلی دفاع میکند نمیتواند به هویت جعلی این پان ایرانیست ها تن دهد.افرادی که هنوز در دوران کوچرویی فکر میکنند وسیاست میورزند ومی خواهند مردم را با کوچ های اجباری یا نشان دادن اب نبات در تهران ونقاط مرکزی به مرکز بکشانند یا نقاط دیگر ومردم را رودردوی هم قرار دهند.حواستان باشد با طناب پان ایرانیست ها اوراه و کوچرو نشوید درسرزمین های خود بمانید و برای داشتن سرزمین وهویت نیاکانی خویش تلاش کنید و یکجا نشین مبارزه کنید درشهر وروستای خود برای داشتن اقتصاد وحقوق اساسی مبارزه کنید وکسته شوید و تحت هیچ عنوان کوچرو نشوید.این حکومت ها تنها میخواهند شمارا از سرزمین هایتان جدا کرده وکوچرو بی هویت وگدای خویش سازند.یادتان نرود تمدن یعنی سرزمین پدر و مادری و حفظ ان و مبارزه برای داشتن ان در همان منطقه.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

میترای گرامی / ما هیج مشکلی در این باره نداریم و از همینجا اعلام می کنم در ارتباط با همین مسایل و در پاسخ به بهروز مطلب زاده هر کدام از مسئولین حزبی شناخته شده که حاضر به گفتگو باشد، مصاحبه خواهد شد، تا دو طرف حرف و سخن خود را بگویند. تلفن تماس 004526730554است

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب تبریزی گرامی / هدف از این بند آئینامه این است که یک حد و مرزی باشد حالا زیاد سخت نمی گیریم که هفته از شنبه شروع بشه ویا دوشنبه ...ولی در مورد اخبار محدویت چندانی نیست . محدویت در مورد مقالات است.

نوشته شده توسط: Anonymous

حیف از این شعر طنز که اینگونه به صورت متن پیاپی نوشته شده. باید به همان شکل قصیده ی موسی و شبان بیت به بیت و پشت سر هم نوشته میشد تا خواندنش نیز راحت تر میشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

فقط باید به خانم ذالک زاده این نکته را یادآوری کنم که ایران فقط و فقط یک ملت دارد که شامل اقوام متفاوت است. لطفا ترمینولوژي و واژگان متوهمان تجزیه طلب را بکار نگیرید

نوشته شده توسط: Anonymous

در جواب هومن: کامنت شما مصداق بارز بازی با کلمات و مغلطه و مصادره همه چیز به مطلوب خودتان بود. اولش فکر کردم که داری طنز مینویسی!!! سرمایه داری جهانی؟ چه ربطی به حکومت دارد؟ هنوز هیچی نشده داری برای خوزستان و لرستان نقشه می کشی؟

نوشته شده توسط: تبریزی

به بسیاری از سخنان نویسنده در این لینک پاسخ داده شده است http://www.iranglobal.info/node/16550

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده ایرانگلوبال، پرسشی از شما دارم که می خواهم مرا راهنمائی کنید. در آئین نامه تارنمای ایرانگلوبال آمده است که هر نویسنده می تواند دو نوشتار از دیگران را در هر هفته در ایرانگلوبال بگنجاند. پرسش این است که هفته ای که شما از آن سخن می گوئید آغاز و انجام آن کی است؟ آیا هفته ای که شما از آن سخن می گوئید با روش ایرانی از روز شنبه آغاز و در روز آدینه به پایان می رسد؟ و یا با روش فرنگی از روز دوشنبه آغاز و در روز یکشنبه به پایان می رسد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

نيش عقرب اين نوشته كاملاً از ره كين است "شترچرانان عربستان" .اين مقاله در جايهاي ديگه هم با عنوان تهديد خواهر ستار بهشتي مو جود است ولي در اين نوشته اصل مطلب گم و گوره در بين بد و بيراه ها به رژيم و حكومت و اسلام و از همه بدتر و بي ربط تر به شترچرانان عربستان است.در حالي كه اين يك تهديد است در اهواز در اين روزها دستگيري و زنداني و شكنجه تعداد زيادي يك فاجعه است و چون شترچرانان عربستان است اشكالي ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار گرامی ! به گمانم ، گفتنی ها گفته شد و ادامۀ گفت و گو ، به این صورت ، بیشتر مایۀ ملال و اتلاف وقت است ، تا گشودن گرهی از کاری. با این همه ، مایلم ، یکی ـ دو مورد را به عرض تان برسانم :
1 ـ من ( عمومآ ) نیازی نمی بینم که به به فرهنگ لغت رجوع کنم. برای من ، عقل سلیم ، به علاوۀ آن چه که ( از نوجوانی ، تا به امروز) از ادب کلاسیک و ادبیات معاصر فارسی خوانده ام ، کفایت می کند ، تا بدانم که این واژه یا آن اصطلاح چه معنی یا مفهومی دارد و کاربردش در کجاست ؛ و ( محض اطلاع شما ، باید بگویم ) در مواردی از این دست ، برای بزرگتر از آقای آشوری هم تره خرد نمی کنم. ( شما می توانید این را به به حساب تفرعن ، گنده گویی و یا خود بزرگ بینی بگذارید .)

جناب ایل یار گرامی ! به گمانم ، گفتنی ها گفته شد و ادامۀ گفت و گو ، به این صورت ، بیشتر مایۀ ملال و اتلاف وقت است، تا گشودن گرهی از کاری. با این همه ، مایلم ، یکی ـ دو مورد را به عرض تان برسانم :
1 ـ من ( عمومآ ) نیازی نمی بینم که به به فرهنگ لغت رجوع کنم. برای من ، عقل سلیم ، به علاوۀ آن چه که ( از نوجوانی ، تا به امروز) از ادب کلاسیک و ادبیات معاصر فارسی خوانده ام ، کفایت می کند ، تا بدانم که این واژه یا آن اصطلاح چه معنی یا مفهومی دارد و کاربردش در کجاست ؛ و ( محض اطلاع شما ، باید بگویم ) در مواردی از این دست ، برای بزرگتر از آقای آشوری هم تره خرد نمی کنم. ( شما می توانید این را به به حساب تفرعن ، گنده گویی و یا خود بزرگ بینی بگذارید .)
2ـ کاش می نوشتید که من ، در کجا و چه موردی تعصب نشان داده ام و، به علاوه به کدام خط سیاسی وابسته ام !
بحثی که با هم داشته ایم ، در دو زمینه بود . الف ـ مفهوم اصطلاح « یکی به نعل و یکی به میخ زدن » ، که در موردش ، به روشنی توضیح دادم . حال، اگر شما اصرار دارید که در فهم این اصطلاح ، کُمِیتِ فارسی دانی ام لَنگ است، من ، برای اثبات خلاف آن، هیچ اصراری ندارم .
ب ـ درستی یا نادرستی ِ قول آقای داریوش شایگان ، در مورد فرقۀ دموکرات آذربایجان : من به هیچ وجه وارد ماجرا نشدم. تنها عرضم این بود که ، آنچه آقای شایگان روایت کرد ، شرح واقعاتی بود که ایشان ناظرش بودند و عرض کردم ، مقام این بزرگوار، اجلّ از آن است که بخواهد وارد بازی مبتذل ِ« پان فارس و پان ترک » شود.
مرحمت عالی مستدام .

نوشته شده توسط: Anonymous

به هر حال ريش و قيچي دست شماست،همين كه سايه وجود ما ها خواب آسوده شان را پريشان ميكند كافيست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا ائلیار، لطفا اگر ممکن است، بنویسید که این مقاله در چه تاریخی نوشته شده یا برای اولین بار کی‌ چاپ شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی عزیز، شما که بنا به گفتهٔ خودتان غم رعایت دموکراسی درون حزبی را می خورید آیا به فکرتان نمیرسه که با یک مسئول حزبی هم در این باره صحبت کنید، شما هم دقیقا به سبک بی بی سی سنگ را بسته و سگ را رها می کنید...

نوشته شده توسط: Anonymous

آنهایی که دنبال اپوزیسیون واقعی و باسواد هستند بهتر است به سایتهای چپ و سوسیال دمکرات و مجاهد و ملی ایرانی مراجعه کنند و نه به این سایت و سایتهای لس آنجلسی و سلطنت طلبانه . افراد اراده گرایی مثل شما دو نفر فکر میکنید دور از مردم و دور از مبارزه صبور و مداوم با چند نفر هم تیپ خودتان حکومتها را تغییر دهید ولی در غرب به این اندیشه خرده بورژوایی شما ولنتاریسم میگویند که راه به قبرستان یا فرنگستان است . شما بریدههای سیاسی بهتر است مردم و مبارزاتشان را فراموش کنید چون به آن آسیب میرسانید .اپوزیسیون واقعی ایرانی نباید گوش به افراد خاصی دهد . از آنجمله .....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رئوفی!
«من» تبریز 3 کیلو گرم است و «من» ری 6 کیلو. این «من» شما چند کیلو گرم است!؟ که این همه در نامه ی گشادتان از آن سخن گفته اید!؟ توجه بفرمایید:
1 - دعوت (کمیته مرکزی) از من و امثال من.
2 – من اگر می خواستم تحت تأثیر پلیس امنیتی قرارگیرم.
3 – من همه این موارد را قبل از اینکه در محفلی مطرح کنم، رسما به کمیته مرکزی اعلام کرده ام.
4 - (من) برای چندمین بار از شما (رفیق خاوری) سئوال می کنم. (اوه، اوه، اوه! کامران جان کمی رحم داشته باش!)
5 - در مصوبه ی کنگره، خطاب به امثال من.
6 - آنچه که من در مکاتباتم با کمیته ی مرکزی عنوان کرده ام.
7 - به اعتقاد من و براساس فاکتورهای روشن.
8 - (من) می دانم که اطلاعاتی را که به شما (رفیق خاوری) داده اند جانبدارانه و به کلی غلط است. ( بابا کعب الاخبار! بابا آش و تیلیت پرس!)
ادامه دارد...

9 - کمیته مرکزی حزب توده ایران بیانیه ای دادند بدون اینکه بدانند این پروژه یک سرش به پلیس وصل است. (من) چون آگاه به این ترفند رژیم بودم آن را درجا خفه کردم.(حالا بماند که چرا فقط آقای رئوفی و پلیس از ترفند مورد بحث آکاه بوده اند!!)
10 - حتی رفیق نیک آیین را هم در این پروسه وارد کرده بودند که من خطر را به او گوشزد نمودم و خوشبختانه پذیرفت.( بمیرم برایت که نگذاشتند جایگاه رفیق نیک آیین را که به حق جایگاه امثال تو بود در کمیته مرکزی داشته باشی!)
11 - می توانم با اطمینان بگویم که خطاب آن به امثال من است.
12 - سپاسگزارم که این بار از ادبیاتی منطقی تر در برخورد با من و امثال من استفاده شده است.
13 - من نه تنها از حزب جدا نشده ام، بلکه به روشنی اعلام نموده ام که فقط مرگ قادر است مرا از حزب توده ایران جدا کند.
(آقای رئوفی مثل اینکه آلزایمرتان خیلی پیشرفت داشته است!.. این جمله منقول از همین گشادنامه تفریحی شماست: «با نامه ی رسمی و توضیح علت آن، از تشکیلات حزب توده ایران خارج شدم.» آیا خارج شدن با جدا شدن فرق دارد!؟ به این می گویند مردی که مرده بود و خود نمی دانست!)
14 - من به روشنی و کتبا به تشکیلات حزب نوشته ام که مسئولی که برای اداره من برگزیده اید قابل اعتماد نیست. (و لابد حزب وظیفه داشته است که بر اساس نوشته شما عمل کند و این کار را نکرده است؟ بله؟! کامی جان چطور است که پیشنهاد کنیم حزب به شمار اعضای دل نازکش کمیته مرکزی داشته باشد تا کسی از تصمیمات رهبری حزب نرنجد!.. ها؟.. موافقی!؟ )
15 - متاسفانه کمیته مرکزی حزب توده ایران در مکاتبه ی رسمی در پاسخ به من، جانب آن عناصر را گرفت.
(واقعاً هم که چه قدر جای تأسف دارد و عجب کمیته مرکزی بد و وظیفه نشناسی هست که جانب پیامبر اولوالعزم کامران رئوفی را رها کرده و جانب عنصری که کامی جان قبولش ندارد را گرفته است! وامصیبتا!)
16 - رفیق خاوری گرانقدرم، من به عنوان فرزندی شلوغ و اعصاب خرد کن از شما سئوال می کنم (کامی جان! اگر در کل سخنانتان اندکی درستی بوده باشد در همین جمله هست. شلوغ و اعصاب خرد کن ! )
17 – (من) عتقاد راسخ دارم که این اپورتونیسم مزمن، حزب ما را نابود خواهد کرد.
(«اپورتونیسم مزمن»؟!. مزمن یعنی کهنه، یعنی زمان دار. این اپورتونیسمی که شما از آن سخن می گویید از چه زمانی در حزب وجود داشته است؟ از زمانی که مورد غضب افراد «شلوغ و اعصاب خرد کن» قرار گرفته است؟ از زمان رهبری قبلی که حتی یک انتقاد ساده را هم به آنها وارد نمی دانید و بوی کز پستان چسبیده به تنورتان بیش از همه خودتان را کیج کرده و به پرت و پلاگویی واداشته است؟ قبل تر از آن؟ از زمان روزبه که گفت تمام گلبول های خونش و همه ذرات وجودش توده ای هست و هرگز از اتهام رزیلانه و سخیف «اپورتونیسم مزمن» عنوان شده توسط دشمنان حزب و پیرمردان شلوغ و اعصاب خرد کن و خرفت و منم منم گو چیزی بر زبان نیاورد؟ شاید این حرف هم مثل بسیاری دیگر از گفته هاتان همینطوری و بی اختیار از دهان گشاد قلم سرگشاده نویستان بیرون تراویده است؟ لطفاً روشن تر بفرمایید، مزمن از چه زمانی؟ از زمان آموزگار طبقه کارگر ایران، ارانی؟ از زمان سردار توده ها حیدر عمواقلی؟ اگر به آنچه میگویید و به وجود «اپورتونیسم مزمن» در حزب توده ایران «عتقاد راسخ» دارید، پس خزعبلاتی بیش نیست این ادعا که « فقط مرگ قادر است مرا از حزب توده ایران جدا کند.»
غضنفر را گفتند حرف بزرگ بزن گفت: فیل! کرگدن!)
نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه آقای سبز علی مو جمال. اگر شما آنقدر شهامت ندارید که با نام اصلی خود ادعاهای پوچتان را مطرح کنید. حداقل باید از آقای مطلب زاده متشکر بود که با شجاعت نظراتش را مطرح کرد بدون آنکه پشت درخت مو و خرزهره و غیره پنهان شود. در ضمن شما سعی بکنید برای نماینده لندن نشینتان جانشینی پیدا کنید که دارد تق اش در می آید.شاید هم خود شما بعد از جابه جائی در چند کشور اکنون خودتان را برای جانشینی او آماده می کنید. مبارک است.

نوشته شده توسط: Anonymous

arizu ber cevan ayb nist

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : تمام جنبش های ایالات و سرزمین ها که مبتنی بر قوم گرایی ایلی وزبانی نیست وکندن وچسباند منطقه ای به خارج ودرست کردن کشوربا نمونه مشابه قوم خارجیش شما نمیتوانید دم از مبارزه با سرمایه داری جهانی بزنید وباز دنبال تشکیل حکومت مرکزی در تهران باشید جنبش ضد سرمایه داری وطرفدار خودگردانی و استقلال سرزمین عیلام مبتنی بر مرزهای قومی زبانی نیست وتنها دفاع از یک قوم ایلی یا یک زبان دفاع از سرزمینی ثروتمند وغارت شده با تمدنی هزاران ساله است دربرابر حکومت مرکزی که سالها انرا انکار کرده و سرمایه هایش را غارت میکند وبه خارج انتقال میدهد و از رهگذر این غارت تجمع ثروت در مشتی اشراف حکومتی را باعث شده به قیمت فقر و نداری شهروندان عیلامی

جنبش رهایی بخش عیلام جنبش اتحاد سرزمینی تمام اقوامی است که در استان های خوزستان بوشهر لرستان بختیاری کهگیلویه کرمان فارس مرکزی اصفهان بندرعباس ایلام زندگی میکنند که توسط تقسیم بندی های استانی با نام های ایلی و تهران گفته تجزیه شده اند تا راحت تر غارت شوند عیلام محل زندگی اقوام مختلف با زبان های فارسی(بالهجه های گونه گون عیلامی وجنوبی همسان عربی لری کردی ترکی ... است جنبش رهایی بخش عیلام جنبشی تمدن خواه است ووحدت طلب وخواستار الحاق وتسلیم عیلام به هیچ کشور ویا قومی خارج از عیلام نیست جنبشی درونگراست نه برون گرا جنبشی است که با پان عربیسم پان کردیسم پان ترکیسم پان شیعه ایسم پان فارسیسم وپان اریایسم وپان اسلامیسم سرستیز دارد وبرای هیچ قومی درعیلام حق وِیزه قایل نیست جنبشی سرزمینی است وبرای تمام زبان ها وفرهنگ ها حق برابر قایل است به شرطی که خودرا عیلامی بدانند جنبشی است که نه حرفش زبان مادری یا پدری یا دین مادری یا پدری بلکه تمدن هزاران ساله عیلام ونیز مالکیت ومدیریت جمعی وشورایی مردم در عیلام است جنبشی است که خواهان قطع کردن دست حکومت های استعماری تهران از منابع ومعادن وسواحل عیلامی است جنبشی است که دنبال مشارکت مردم در تولید کشاورزی وصنعتی مولد تعاونی است جنبشی است که دنبال کار و تولید است وبا صادرات مواد خام به هر کشوری برای کسب درامد ستیز دارد جنبشی است که دنبال کشاورزی وصنایع سبز وغیر الاینده وغیر وابسته و غیر استعماری است جنبشی است که میخواهد مردم بیکار شده را به کار مولد وادارد نه نفت خوری و گاز خوری وگدایی از تهران یا دین فروشی جنبشی است که باواردات کالاهایی که توان ساخت داخلی دارند ستیزه دارد جنبشی کارافرین است جنبشی است که دنبال تراکم سرمایه در دست خودمردم عیلام ودرخود عیلام است وجلوگیری از خروج سرمایه های عیلام به خارج از عیلام درکل جنبشی تمدن گراست در عین پایداری به مالکیت جمعی بر منابع وزمین ها ومعادن دنبال سرمایه سازی و سرمایه افزایی از طریق اشتغال حداکثری مردم است .طبیعتا این جنبش نمیتواند هسوبا حرکت حکومت مرکزی سازان اینده که باز میخواهند کشوری با سرمایه عیلام وطرد مردم عیلام باز بسازند نیست .قبل از ایران عیلام بوده وتمام اسناد تاریخی وباستانشانسی حضور مارا درتمام قلمروها ذکر شده ثابت میکند عیلامیان به زبان های مختلف تکلم میکنند ولی وارث تمدنی گرانقدر هستند وسرمایه هایی گران که باید با مبارزه امروز انها را از انهدام توسط حکومت های مرکزی حفظ کنند وبه دست عیلامیان اینده تحویل دهند .طبعا امپریالیسم وحکومت مرکزی با راه اندازی جنبشهای قبیله ای ایلی وزبانی قصد تجزیه عیلام را دارند وچسباندن قطعاتی از ان به حرکات ایلی وقبیله ای پان گرای وابسته .ولی عیلامیان باید بدانند تنها با اتحاد و دوری از زیاده خواهی قبیله ای زبانی ایلی میتوانند سرزمین ثروتمند ومتمدن خویش را اززیر اوار 2500 ساله حکومت های مهاجم بیگانه نجات دهند .
نوشته شده توسط: Anonymous

داستان ساده و تکراری است . هر کسی که کوچکترین نقدی به حزب توده ایران بکند، خائن ، جاسوس ، بریده ....است .کامران رئوفی یکی از زندانیان سابق توده ای نامه ای به علی خاوری می نویسد بجای درج نامه در نامه مردم ؛ فحش نامه ای بنام کاوه مهرآیین در ارگان حزب در پاسخ به کامران درج می شود . حالا ایران گلوبال اقدام به درج هر دو نامه کرده است و مصاحبه ای را با یکی از منتقدین حرب انجام داده است متهم به نقض بی طرفی می شود . اقایان دست بردارید . دنیا استبدادی عوض شده است ؛.سانسور دیگر کار ساز نیست .اقایان از خواب بیدارشوید .

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام، آقا بابک نامه مردمی‌ها و طرفدارشون کاری به اینکه کسی‌ ضدّ حزب باشه یا توهین به حزب کنه ندارن فقط بر علیه علی‌ خدای چیزی بگه کافیه و اگر کسی‌ از سر دلسوزی چیزی گفت تو مرام آنها اول باید پرسش نامه پر کنه بعد حرف بزنه. با ی‌ک نگاه به صفحه فیس بوکی شون می‌‌بینید حتا برای کسانی‌ که به حزب و رهبری گذشته اون توهین کردند لایک هم می‌‌زنند.وای بر ما که چه کسانی و با چه ادبیاتی از حزب توده ایران هواداری می‌‌کنند. ه_اقبال

نوشته شده توسط: Anonymous

سئوالی داشتم آیا کمیته مرکزی یک حزب سیاسی به کار چریکی مشغول است که باید اسم آن مخفی بماند یا به کار جاسوسی مشغول است که برای لو نرفتن آن نباید اسمی از آن بیاید . من یاد ندارم حزب توده ایران تا قبل از انقلاب 57 و تا زمان سرکوب حتی در بدترین شرایط کسی اعضای کمیته مرکزی آن را نشناسد.آقای موخجالت بکشید . حزب توده ایران به مانند دیگر احزاب کمونیست فراز و نشیب بسیار دیده و سرانجام در برخورد با واقعیات ناآلودگی های آن پالایش می یابد . دور نیست که کسانی که با یک برنامه مشخص دست به کار تبدل شدن حزب به یک حزب 10 الی 15 نفره بودند ، سند بی لیافتی اشان همراه با سند همکاری اینتلجنت سرویس برای همگان افشا شود . به راستی آقای ........که سالهای سال در انگلیس سکونت داشته روابط نزدیکی با حزب کار انگلیس دارد ، چه کسی می باشد و چرا اصرار دارد تا زیر سایه رفیق ..... به اعمال و روش های پست خود ادامه دهد .

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود ها گرم و صمیانه جناب آقای مرید گرامی !
ضرب المثل های ایرانی بیهوده به وجود نیامده اند! برای مثال ـــــــ
بنام آفریگار درستی و راستی

از کوزه همان بیرون ترواد که در اوست !

نوشته شده توسط: Anonymous

نقد خوبی بود از منظر تحلیل کیفی این نمایش. فیلم " آواز کرگدن" ایشان هم به کارگردانی بهمن قبادی نیز "هیاهوی بسیار برای هیچ " بود و چه خوب که من فیلم را دیدم. نمیدانم هنرمند عزیز آقای وثوقی چرا تن به اینگونه اجراها میدهد. کسی او را بواسطه ی عدم فعالیت فراموش نخواهد کرد؛ همچنانکه گوگوش هم در طی 21 سال سکوت هرگز از ذهن مردم بیرون نرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : هر حکومتی مردم تهران ری و فیروز کوه ورامین وکرج و قلمرو تمدن بومی مرکزی اطراف تهران به صلاحدید خودشان روی کار اوردند فقط برای قلمرو سرزمین خودشان حاکمیت دارد و تنها پاسدار قلمروسرمینی انجاست در سرزمین های دیگر حق دخالت و قدرتی ندارد مردم ایالات و سرزمین های دیگر هم دخالتی دران نخواهند داشت وبعدا تنها باهم همکاری اقتصادی خواهند داشت در مورد سرزمین های دیگر خودشان برای خودشان تصمیم میگیرند چه سامانی داشته باشند طبعا این حکومت با مرز طبیعی کوهستان البرز ازشمال محدود میشود وبردی درایالات شمالی نخواهد داشت مرزهای غربی و شرقی وجنوبی اش هم با سرزمین ها وقلمروهای تمدنی باستانی دیگر محدود خواهند شد که سامانی مستقل و خودگردان خواهند داشت نیروهای اوپزیسیون تنها در براندازی

حکومت مرکزی فعلی همراه هم خواهند بود و پس از فروپاشی حکومت فعلی تهران هر نیرویی در ایالت وسرزمین خویش با مردم بومی خودش سامانی خودگردان ومستقل در سرزمینش را پایه ریزی خواهد کرد بازهم این اتحاد باید ها و نباید هایی دارد اینگونه نباشد مبارزان ایالات توان خویش را مصروف براندازی حکومت مرکزی فعلی کنند و بعد حکومت مرکزی بعدی بخواهد باز در ایالات دیگرحضور داشته باشد و از تهران سرزمین هارا اداره کند اگر این تضمین نباشد فعلا هم هیچ اتحادی با اوپزیسیون مرکز گرا نخواهد بود و صف مبارزه کاملا جدا ومرزبندی شده است مثل مشروطه نشود مبارزان ایالات خون بدهند بعد در تهران سرشان زیر اب برود باز فاجعه کشتن ستارخان وباقر خان میرزا اقاخان کرمانی وشیخ احمد روحی وشیخ محمد خیابانی و پسیان ... تکرارشود مبارزان ایالات و سرزمین ها تا زمانی که به یقین نرسند هیچ همکاری با دیگر نیروهای اوپزیسیون نخواهند داشت ما نمی خواهیم با ساده لوحی از دام یک امپراطوری غارتگر استعماری به دست خودمان به دام امپراطوری دیگر برویم .فعلا اولویت باید تشکیل احزاب سرزمینی در ایالات باشد محدوده های سرزمین ها مطابق حوزه های تمدنی بومی نشین باستانی مشخص شود ومبارزان سرزمینی درکنار همدیگر برای فروپاشی حکومت مرکزی مبارزه کنند .ما دیگر شهرستانی ساده دل پاکباز نیستیم برای به قدرت رساندن افرادی در مرکز شهید بشویم .
نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.youtube.com/watch?v=PaR9kIJzcO8
شما میتوانید کنفرانس برگزار شده در پایتخت آزربایجان را از این لینک تماشا کنید. این کنفرانس در دهم فروردین ماه 1392 خورشیدی ( 30 مارس 2013) با عنوان « فردای آذربایجان جنوبی با چشم انداز مدرنیته» ( چاقداش گونی آذربایجان ساباحی ) از سوی جبهه ملی آزادی آذربایجان جنوبی ( گاماج ) با شرکت تعدادی از کارشناسان، دانشگاهیان، دیپلومات ها و سیاسیون سابق جمهوری آذربایجان، فعالین و سخنگوی جبهه آزادی آذربایجان جنوبی برگزار شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

صد مرحبا به "بی طرفی" کیانوش خان توکلی و هزار مرحبا به رشد فکری و سیاسی و ادب بهروز خان مطلب زاده که نه اتهام میزند نه به کسی توهین میکند و نه نام مخفی افراد کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران را در اینجا و جاهای دیگر لو میدهد. بلکه تنها تحلیل منطقی، علمی و سیاسی میکند آنهم چنان در خشان که باعث خوشحالی است که خارج از حزب تودۀ ایران و در اروپا به چنین درک بسیار بالائی رسیده است. من توصیه میکنم "راه توده" ایشان را بجای علی خدائی به رهبری بر گزیند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در زیر یک ویدیو کلیپ میزنم از مسابقەی فوتبال تیم ملی ایران و تیم ملی آلمان در ورزشگاه آزادی تهران نگاه کنید و و بە این فرهنگ ایرانیان درود بفرستید و آن را تحسین کنید ببینید کە چگونە فاشیزم و راسیزم و نژاد پرستی تا مغز استخوان علیل این ایرانیان رسوخ کردە این دیگر بهانەی حملە عرب بە ایران و ترک بە ایران نیست اینجا استادیوم آزادی در تهران است و نگاه کنید چگونە بیشرمانە این فرهنگ برتر ایرانی برای نواختن سرود ملی آلمان مردم با فرهنگ ایرانی دستهایشان را بعنوان سلام نازی و هیتلیری بالا میکنند تا جای کە مورد تعجب خود آلمانیهای تماشاچی در استادیوم میشود ننگ بر نازیسم و راسیسم چە ایرانی چە هر جای جهان کە باشد https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=-MqKkQ91Xcs#!

https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=-MqKkQ91Xcs#!
نوشته شده توسط: Anonymous

تقدیم به به آتوسا صلواتی
یک روز صبح در کشور آلمان:
یک روز صبح در کشور آلمان مردمی که برای خرید شیر آمده بودند، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز ۱ یورو فروخته میشد ، امروز ۱٫۵ یورو عرضه میشود . هیچ‌کس سرو صداو اغتشاشی نکرد اما ، هیچ کس هم شیر نخرید.
بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل از تلویزیون رسمی
آلمان به‌صورت زنده از مردمان کشورش بابت این گرانی عذر خواهی کرد و از فردا شیر دوباره به قیمت ۱ یورو توزیع شد …!!!!

یک روز صبح در کشور آلمان:
یک روز صبح در کشور آلمان مردمی که برای خرید شیر آمده بودند، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز ۱ یورو فروخته میشد ، امروز ۱٫۵ یورو عرضه میشود . هیچ‌کس سرو صداو اغتشاشی نکرد اما ، هیچ کس هم شیر نخرید.
بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل از تلویزیون رسمی
آلمان به‌صورت زنده از مردمان کشورش بابت این گرانی عذر خواهی کرد و از فردا شیر دوباره به قیمت ۱ یورو توزیع شد …!!!!
*یک روز صبح در کشور ایران:
یک روز صبح در کشور ایران مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز ۳۵۰ تومان فروخته میشد ، امروز ۷۵۰ تومان عرضه می‌شود. همه سرو صدا و کردند اما ، همه هم شیر خریدند و حتا از نیاز روزانه نیز بیش‌تر خریدند!!!
پاکت‌های شیر به کارخانه مرجوع نشد و همه به فروش رسید حتی در بازار نایاب نیز شد و فردای همان روز مجددا قیمت شیر افزایش پیدا کرد و به ۱۳۵۰ تومان رسید و هم‌چنان مردم خریدند و کسی هم عذرخواهی نکرد و شیر نیز توزیع شد….!!!!!!! عرضِ دیگه‌ای نیست!!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي ناصر مستشار در ادامه نوشتار شما متن كوتاهي از آقاي قياس آبادي مي گذارم كه وضع اپوزيسون داخل كشور را نشون ميده...

می‌پرسیدم چرا این همه جمعیت و فشار و تقلا برای گرفتن یک بشقاب قیمه یا یک لیوان شربت؟ می‌گفتند برای اینکه «نذری» است. می‌پرسیدم چرا این همه هجوم و بگیر و بکش برای یک ظرف قورمه‌سبزی؟ می‌گفتند برای اینکه «شفا» است. همه اینها درست.



اما این واقعه را که عکس‌های آن در چند روز اخیر و با خفت و خوارداشت ایرانیان در بسیاری از رسانه‌های جهان منتشر شده (جستجو کنید: ice cream tehran) و اسباب تحقیر و سرزنش ما را فراهم آورده، چگونه می‌توان جواب داد و توجیه کرد؟ چگونه و با چه انگیزه‌ای ممکن است چنین جمعیت انبوهی از ملت سانتی‌مانتال بالای شهر تهران در توچال بخاطر تصاحب یک بستنی لیوانی مجانی دست به اینچنین هجوم و فشار و لگدمال کردن یکدیگر بزنند و همدیگر را خفه کنند؟ اینجا که نه پای نیاز مطرح است (که هیچ نیازمندی اینچنین حقیرانه رفتار نمی‌کند که خوراکی‌ای را جلویش بیندازند)، نه از گرسنگی است، نه بخاطر ثواب نذری است، و نه پای شفای ضامن آهو در میان است.

پس چیست جز بیدار شدن غریزه نهفته غارتگری و تصرف مال مفت و آن ضرب‌المثلی که می‌گوید «از چوبه دار مجانی هم باید بالا رفت»؟ به راستی اگر توضیح داده نمی‌شد، بیننده چنین عکسی تصور می‌کرد که این جمعیت انبوه دست‌های خود را برای کدام آرمان والایی بالا برده‌اند؟

و جالب‌تر است اگر توجه کنیم که چنین مطاعی را در اینجا نه می‌توان ذخیره‌ و نگهداری کرد و نه می‌توان حتی آنرا با خود برد. حداکثر بتوان یکی- دوتایی را همانجا خورد و از فیضش مستفیض شد.



دیدنی‌تر بود اگر کسی بستنی را توزیع نمی‌کرد و بستنی‌ها را بر زمین می‌نهادند تا هرکس خود از آن بردارد. آنگاه می‌دیدید و می‌دیدیم چه‌ ماجراها که نمی‌شد. و دیدنی‌تر بود اگر عکاسان حاضر در محل، از وضعیت محیط پس از رفتن این قوم نجیبِ همیشه در صحنه عکس می‌گرفتند: هزاران هزار قوطی و پوشک و چوب بستنی با هزاران دستمال و کیسه نایلونی پراکنده در دامنه‌های محیط زیستی که تا این اندازه در حرف شعار حفاظتش را می‌دهیم و خاکش را توتیای چشم و کیمیای هنر جهان می‌پنداریم.



وقتی مردمانی مرفه در انظار عموم و در برابر دوربین رسانه‌های دنیا برای یک لیوان بستنی چنین کنند، می‌شود تصور کرد که وقتی مسلحانه و در رکاب کورش شهر ثروتمندی مثل بابل را «فتح» می‌کرده‌اند و به آن همه مال مفت دست می‌یافته‌اند، چه می‌کرده‌اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

مرد در ميدان نباشد، خروس‌ها ابوالقاسم‌خان می‌شوند!

يک ضرب المثل کرمانشاهی می گويد؟ وقت مرد در ميدان نباشد ،خروس ابوالقاسم خان می شود!

در جمهوری اسلامی سالهاست که در فقدان يک اپوزيسيون و آلترناتيو مناسب برای آينده سياسی کشور ،همچنان خروس ها خود را ابوالقاسم خان جا می زنند.

دولت های بی کفايت فراوانی در 35 ساله گذشته بر سرکار آمده اند ورفته اند و کشور را به روزسياه تر نشانده اند وهمچنان از بقايای نيروهای رژيم اسلامی بر کسب رياست واداره دولت به سبقت جوئی می پردازند!

براستی چرا رژيم اسلامی اينهمه می تواند مانور بدهد و اپوزيسيون بيکاره فقط خود را به تماشاگری و تحليل های وقايع بعضا ساختگی و بحران های ساختاری نظام مشغول نمايد؟

اينهمه زنان و مردان ورزيده سياسی و دانش آموخته مبارز که در داخل و خارج کشور زندگی می کنند اين روزها کجا هستند و چکار می کنند که تا کنون به اتحاد نرسيده اند تا برای کشور برنامه ای تهيه نمايند تا در غياب آنها خروس ها ابولقاسم نما کارزار سياسی را بدست نگيرند؟

از هم اکنون بخش وسيعی از اپوزيسيون داخل و خارج کشور که همواره بدنبال تضادها درونی بوده اند تا برای خود موضوعی رسانه ای ساخته تا از اين راه به يکی از کانديداهای فرضی ياری رسانند!

بخشی از نيروهای سياسی فقط به تفاسير رويدادها واکنش نشان می دهند وهيچگاه از خود برای اداره کشور برنامه ای ارائه نکرده اند.

اگر محمد رضا پهلوی نيز مانند آخوند ها می توانست به ترفند مشغول سازی مردم در انتخابات رنگارنگ و توخالی روی بياورد ،شايد تا به حال خاندان پهلوی در ايران در حال سلطنت می ماند.

اما شوربختانه استبداد شاه بدانجائی رسيده بود که در دهه چهل خورشيدی جبهه ملی را از فعاليت سياسی ممنوع کرده و عاقبت حتی نتوانست احزاب پان ايرانيست ، ايران نوين و حزب مردم را نيز تحمل نمايد وبناچار آنهارا منحل نمود و حزب دست نشانده خود يعنی « رستاخيز» را قانونی کرد و در همين راستا باقی مانده تلاطم سياسی جامعه را نابود نمود و همه زمينه ها را برای انقلاب اسلامی آماده نمود!

شاهنشاه فرمودند: «آنها که به قانون اساسی و رژيم شاهنشاهی و اصول انقلاب شاه و ملت مؤمنند و می خواهند فعالانه در زندگی سياسی سهم بگيرند بايد به حزب جديد بپيوندند. کسی حق ندارد جدا و کنار بماند. آنها که به اين اصول معتقد نيستند خائن و بی وطنند! که اگر اعمالی انجام دهند جايشان در زندان است و گرنه بايد از ايران بروند»

آياقهرمان سازی مشائی آغاز شده است؟
نوشته شده توسط: Anonymous

درود به داعی

نوشته شده توسط: Anonymous

بد نیست ، کسانی که اظهار نظر درباره ی هزاران سال تاریخ را به.............« پور پیرار » ( که حتی نامش نیز جعلی ست ) سپرده اند ، به موارد زیر نگاهی بیندازند :

http://zulqarnain2.wordpress.com/2009/09/20/35/
----------------------------------------------------------------------
http://zulqarnain.blogfa.com/post-3.aspx

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

بابک گرامی لطفا با پیش کشیدن احتمالات شخصیت افراد را زیر سوال نبرید. هر کسی می تواند برای تخریب دیگران هر احتمالی را مطرح کند. حتی در مورد شما که با نامی مستعار در اینجا ظاهر شده اید، می توان ده ها احتمال پیش کشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که در مقاله به آن اشاره شده، مسئله ساختار زمانی حکومت است، مهم نیست که چه نوع حکومتی باشد، مادامیکه سکولار، دمکراتیک و مبتنی بر اصول حقوق بشر باشد. اسم حکومت مهم نیست چه باشد، فقط باید دارای ساختار محدود باشد و نه نامحدود.

نوشته شده توسط: Anonymous

نقد بسيار عالي وجامعي بود.
از خواندنش بسي بيشتر از فيلم لذت بردم.
واقعا كه پادشاه لخت است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کاربرگرامی، 1- برای معنی درست « یکی به نعل یکی میخ زدن» لطف کنید به فرهنگ بزرگ سخن تألیف دکتر حسن انوری که جدیدترین فرهنگ فارسی ست مراجعه کنید. داریوش آشوری مینویسد «من هم به آن مراجعه میکنم». فرهنگها در کشورهای پیشرفته هرسال نو میشوند ولی در ایران این زمینه هم عقب مانده است. هیچکدام از این فرهنگها- معین و سخن- در رابطه با نعل و میخ «دودوزه باری» را نیاورده اند که ربطی هم به معنی آن ندارد. دودوزه بازی توهین به دیگری ست. و معنی متفاوتی دارد. 2- من پاسخ دقیق شما را در اولین کامنت خود داده ام و با مثال هم روشن کرده ام . ولی شما باز مشکل دارید. « تعصب»را کنار بگذارید که « آفت» است. و

دید علمی را کور میکند. اما در مورد «تمامیت ارضی»، شما معتقد به آن هستید . این نظر شماست. و برای من هم محترم است.اما من شخصاً در مورد این موضوع مقاله نوشته ام و نظرم را گفته ام. در آرشیو هم موجود است. چرا به خودتان زحمت نمیدهید؟چرا از تحقیق و پرسش میگریزید؟ دیگران قوانین فیزیک و ریاضی کلاسیک را زیر سئوال می برند. اما در جامعه سیاسی ما برخیها از پرسش پیش خود و تحقیق فرار میکنند . کی میخواهیم این عادات نادرست را ترک کنیم؟ من علاوه از اینکه روزانه هشت تا ده ساعت بیرون کار میکنم - کار سایت- نوشتن مطلب (در سیاست و ادبیات)- مطالعه و تحقیق را نیز انجام میدهم و همینطور به کارهای زندگی معمولی خود هم میرسم. به پیامها پاسخ میدهم و...دوستی پرسید این همه انرژی را از کجا میاورید؟ گفتم از شماها میگیرم. آری احساس مسئولیت میکنم. یا فحاشی برایم نوشت« فلان فلان شده شما کار و زندگی ندارید»؟ ...روی بعضی مقولات و مسایل مجبورم هفته ها در زبانهای مختلف مطالعه کنم تا بتوانم با اطمینان سخنم را بگویم و بنویسم. منظور از این سخنان اینست که میخواهم بگویم « با وقت اندکم - پیش من همه چیز زیر سئوال است؛ آنهم زیر سئوال خیلی بزرگی. و رویشان عمیقاً مطالعه میکنم». حق انتخاب چیست؟ چه فرقی با جدایی دارد؟ آیا «جدایی» یک حق است؟ پاسخ اینها در نوشته هایم موجود است. آیا استفاده از حق در همه شرایط درست است؟ معیار درست و نادرست چیست؟ در شرایط گوناگون معیار درستی و نادرستی یکی ست؟ پاسخ لازمی که میتوانم به شما بدهم اینست :« بروید بدون تعصب- بدون گرایش سیاسی- با روش علمی مشکلات و مسایل خود را تحقیق کنید». نخست ضرورت دارد به این موضوع مسلط شوید که « روش علمی چیست»؟ با خود آموزی در این زمینه ها کلید خیلی از نوشته ها از جمله نظریات من براحتی قابل درک میشود. 3- کامنتهای شما نشان میدهند که یک خط سیاسی مشخص چیز مینویسد. پیشنهاد میکنم خط سیاسی را درخانه بگذارید - خودتان به کتابخانه بروید و در مورد مسایلتان تحقیق کنید. اگر توانستید اینکار را بکنید می بینید که به نتایج کاملاً جدیدی میرسید. و هزگز اجازه نخواهید داد خط سیاسی به جای شما سخن بگوید. به عبارت دیگر با مغز خود بیندیسید نه با مغز خط سیاسی. این مشکلی ست که ما در جامعه سیاسی خود با آن روبرو هستیم. پیش از پرداختن به مسایل ضرورت دارد آدم تکلیف خود را با این مسئله روشن کند. و بتواند مستقل بیندیشد. مسئله « صحت و دروغ » را هم تحقیق کنید. اگر معلم در جواب شاگرد که میگوید 2 . 2 میشود 5 بگوید دروغ میگویید میدانید چه اشتباهی کرده است؟ اشتباه علمی نکرده بل خطای « خطی» کرده است. خوش و خرم باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ایران گلوبال سانسور جایز نیست! من همه آن مقدمه را برای طرح این سوالی که شما سانسور کردید نوشتم. مجددا سوالم را برای آقای دکتر احمدی طرح می کنم لطفا سانسور نفرمایید!

نوشته شده توسط: Anonymous

من هم عضو مشاور کمیته مرکزی،منتخب کنفرانس ملی بودم که از سوی رفقای مقیم سوئد برای شرکت در کنگره ی سوم حزب انتخاب شدم.از برلین تلفن های پی در پی شد که مرا اعزام نکنند.پا فشاری ی رفقای سوئد باعث شد من در کنگره شرکت کنم.نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم اینست که آیا تا به حال کسی دیده یا شنیده است که حزبی کنگره تشکیل دهد و اولین گزارشی که داده می شود گزارش کمیته ی مرکزی نباشد؟شنیده اید که کنگره ی حزبی،در غیاب اعضای کمیته ی مرکزی و هیئت سیاسی تشکیل شود؟آری دوستان!من دیدم که از حدود 60 نفر اعضای اصلی و مشاور فقط 5 نفر در کنگره ی سوم حضور داشتند و کنگره بدون گزارش کمیته ی مرکزی سر هم بندی شد.به اسناد حرب و نامه ی مردم مراجعه کنید تا به صحت حرف من پی ببرید.از همان تاریخ من هم مانند بقییه کنار گذاشته شدم و من هم در گوشه ی خاوت خود فقط ناظر بودم.ولی دروغ های کثیف علیه عموئی و خدائی تحمل ناپذیراست

نوشته شده توسط: Anonymous

من یک خواهش از آقای دکتر احمدی دارم و آن اینکه لطفا کمی هم از برادر زاده اتان حمید احمدی بنویسید. فردی که پیش از انقلاب در سفری به آلمان هوای عضویت در حزب توده ایران به سرش می زند و سال ها بعد در دوران مهاجرت پس از دو یورش به حزب با صرف هزینه های هنگفت از هیچ تلاشی برای تخریب حزب سابق خود غافل نماند. آخرین "شاهکارش" مصاحبه پر سرو صدایش با همسر زنده یاد جوانشیر بود که در کمال تعجب بیش از همه مورد استقبال رهبری کنونی حزب و هوادارنش بقرار گرفت. ادعاهای حمید احمدی (فردی ضد حزبی) برای نامه مردمی ها حکم "سند را دارند!
ای کاش شما بعنوان معرف وی به حزب شناخت امروز خود از وی و تحلیلتان پیرامون "راهی" که وی در حزب طی کزد و خنجری که پس از جداییش به روی حزب کشید را علنی می کردید.
..........
پاینده و سالم باشید!