Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که اینجا بارها گفته شده ، واقعا نشان دادی گرچه ادعای چپ و اکثریتی داری، آدم فرصت طلب و دورنگ ، و مشوق راسیسم و فاشیسم و سپاراتیسم پان ترک قومگرای دهاتی و ...هستی ،و هیچگونه صداقت روشنفکری و روشنگری و ژورنالیستی نداری. و یک آدم قلم بدست ...هستی.
-- اگر مسئول سایت به آرشیو کمنتهای در زمان تو ،که مسئول کمنتها بودی، مراجعه کند، می بیند که تو ناجوانمردانه چند هزار کمنت ایرانیان را سانسور کردی و به مزخرفات پان ترک فاشیست و راسیست در این صفحه، امکان پخش و پرواز دادی !
بیسوادی و بیگانگی ات با زبان و فرهنگ ایرانیست، که اینجا نوشتی، اگر کسی بجای ضمیر "شما" از ضمیر" تو" استفاده کند، سانسور میشود، چون ضمیر "تو " توهین است!. آنوقت خودت را سوسیالیست میدانی. در حالیکه تو یک شبه بورژوا فئودالزاده بچه بازاری؛ با فرهنگ آخوندی هستی.
وبا ادعای سومر شناس دروغین حتی نمیدانی که در غرب

و در زبان زبان لاتین "مایروتیت" ، یعنی اکثریتی. و آنوقت این کلمه را اینجا پیراهن عثمان نمودی تا چاپلوسی ات برای مسئول سایت را به اثبات برسانی!
اسم کمنت گذار مورد نظر " اشچی و صدای ترک" بوده. ولی تو ناجوانمردانه آنرا اینجا "آشچی " معرفی میکنی.
حود شخص آشچی مشکلی با این کمنت نداشت. تو مثل همیشه خودت را نخود هر آشی میکنی و از ساراخ راسیست ضد ارمنی، ضد کرد، ضد فارس، ضد ایرانی و ضد روس،حمایت می نمایی.
لابی گری ارتجاعی ات در اینجاست که در مقابل راسیسم و فاشیسم چند ساله پان ترک مغول تبار اعتراضی نداری ولی در مقابل "روستایی و قومگرا " نامیدن این شونیسم ناسیونالیسم تجزیه طلب آذری ، ظاهر میشوی و جعلیات و ...در اینجا منتشر میکنی !
حیف که مسئول سایت هنوز ترا درست نشناخته، و فکر میکند تو هم مانند لاجین ،با بهروز دهقانی و صمد بهربگی و بهزادکریمی و اشرف دهقانی، همکلاس و هم جلسه بودی.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز !
1- جمله فارسی شما که نوشته اید« در صحراهایی که به آب حسرت هستند...» صحیح نیست.
در فارسی « حسرت بودن یا هستن» نداریم. اینجا « در حسرت آب بودن» مطرح است.
( من در حسرت آن قطعات بودم \ بیهقی). در فارسی " در حسرت چیزی بودن" داریم. یعنی
آرزو و خواهش جهت برآورده شدن چیزی. اینجا داشتن آب.

2-
4 ?Suya hasret 1\ çöllerde 2\ beyaz güller3\ biter mi
به ترتیب شماره
حسرت به آب- در صحر ا( ها) - گلهای سفید- آیا می رویند؟ یعنی:
آیا گلهای سفید، در حسرت آب، بر صحرا ( ها) می رویند؟ یعنی:
آیا گلهای سفیدی که " آرزوی رسیدن به آب را دارند، بر صحرا می رویند؟
صحرا هایی که آرزوی داشتن آب(دارند) Suya hasret 1\ çöller 2
de- حذف می شود. اینجا چیزی هایی که آرزوی آب دارند، عزیز جان، گلها هستند، نه صحرا ها.
بند 1 مربوط به بند 3 است. و هر دوی اینها در بند2 و بعد فعل 4

ممنون می شدم ای کاش چیزی از شما میاموختم، متاسفانه ممکن نشد. ولی چرا؟ حدا اقل توانستم دوستانه نظرم را با شما در میان بگذارم. این هم تمرین و تجربه و آموزش است. مگرنه؟
---
احساس میکنم فارسی شما در تشکیل جملات معمولی مشکل دارد. در ضمن ترکی زبان نیستید.
ولی مهم نیست. با تلاش این مشکلات را حل میکنید.
---
در ضمن « دلمان میخواهد درست ترجمه کنیم.»
دو و دو هم همیشه و همه جا چهار نیست، می تواند کم و زیاد شود. ولی در ابعادی که ما زندگی میکنیم و انتخاب کرده اید چهار است.
تندرست باشید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

توضیح مسئول کامنت تحت عنوان « کامنتبان»،
توهین آشکار به شعور خوانندگان است.

مسئله اول
کامنت اشکالی نداشت، بله؟
1- کامنت عدم انتشارخورده توسط مدیر سایت با نام « آشچی صدای ترک» توسط شما منتشر شده!
آشچی اسم کاربر متعرض است، کاربر شما اسم او را دزدیده به نام خود با « صدای ترک» ترکیب کرده و موجب سردر گمی « سازاخ» شده، و موجب اعتراض صاحب اسم. این « اسم دزدی و به کار گیری آن علیه مخالف نظری» و تأیید کار او توسط شما ی مسئول کامنت، اشکال و توهین به شعور دیگران نیست؟
کامنت منتشر شده از سوی شما:
عنوان « آشچی صدای ترک» را به جای اسم نوشته که اسم، نیست.
- اسم شخص دیگر را دزدیده
- این اعمال مورد تایید مسئول کامنت قرار گرفته .
----

2- « پان ترک روستایی" که توهین به ترکها ست از دید شما توهین نیست . بسیار خوب « مسئول کامنت پان فارس -آریاپرست -روستایی » هم نباید توهین باشد. شاید شما توهین ندانید ولی دیگری احساس توهین میکند و شما « حق ندارید او را "شکنجه روحی" بدهید». کسی چنین حقی به شما نداده که توسط انتشار این عبارات دیگری را شکنجه بد هید.
شما شنکجه دادن دیگران را « آزادی بیان» درک میکنید، که نیست.

3- ردیف کردن بدون اجازه نام کاربران و زدن اتهام « پانترکیسم و گرگ خاکستری» به آنها هم « آزادی بیان» است، بله؟ و باز هم « اعمال شکنجه روحی به دیگران» تحت عنوان آزادی بیان. و انتشار آزاد.
چرا این کار را وقتی ترکها می کنند « ممنوع» است؟ و کامنت عدم انتشار!
4- اتهامات « پانترکیسم و گرگ خاکستری، شونیسم و راسیسم و فاشیسم ترک و مانند اینها» به کسانی زده شده که کسی با این عناوین خود را معرفی نکرده و حتی این چیزها را رد نموده اند. چرا با پخش این اتهامات دیگران را شکنجه روحی میدهید؟ میدانید شما با این کار
به عنوان مسئول کامنت « به شکنجه گر» تبدیل شده اید و « آزادی بیان و ایران دوستی تان »، یک بهانه برای شکنجه دادن دیگران است؟
5- شما این قدر از معرفت و احترام و اخلاق و رفتار انسانی خالی هستی که خطاب «کیانوش مازان مایروتیتت سابق»
به مدیر سایت را تآیید میکنید و « جزء آزادی بیان» حساب می شمارید، ولی در مورد خودتان تحمل بالای چشم ات ابروست را ندارید.
6- این کامنت فقط وسیله ای ست در دست شما جهت دادن شکنجه روحی به مخالفان نظری خود. ربطی به آزادی بیان ندارد. به بهانه آزادی بیان حق شکنجه روحی دیگران را ندارید.
---
مسئله دوم
کامنت آشچی، و موضع من،
آقاجان کامنت را منتشر کن! من طرفدار کسی نیستم، طرفدار انتشار کامنت هستم. شما بدون مدرک به دیگری اتهام میزنید و سانسوز میکنید و زور میگویید. این اضافه می شود به عمل شکنجه دادن شما.

مسئله سوم
باغجه لی
کسی از باغچه لی طرفداری نکرده، تنها گفته شده استعمال « به درک شد» در مورد مرگ یک فرد ( هر کسی میخواهد باشد) خوب نیست. کسی در مورد هیتلر نمی گوید «به درک شد». میگویند« او خود کشی کرد». اینجا سخن از « فرهنگ خطاب» در میان است نه « طرفداری». شما هنوز این تفاوت را درک نمی کنید. دوست دارید « مخالفان نظری» خود را « پانترکیست و فاشیست ترک» نشان دهید و آنها را « شکنجه روحی» بدهید و از بیان نظریات خود حذف کنید.
همه حق بیان نظر دارند حتی پان ترکها و جدایی طلبان و دیگران. با اتهامات نخ نما نمی توان جلو نظر را گرفت .

مسئله چهارم
اتهام « هواداری از یک حزب نژادگرا از یک کشور بیگانه»
کسی از « حزب نژاد گرا» طرفداری نکرده؛ ولی شما از « آریا گرایی» که نژاد پرستی ست دفاع کرده و آنها را حمایت کرده اید. اینجا من نوشته ای از یک آذربایجانی ندیده ام که « نژاد پرستی» را درست بداند. اما شما به عنوان اینکه
کسانی در ایران خود را« آریا » و آریاگرا» میدانند از « نژاد پرستی» دفاع کرده اید.
بر اساس دلایل بالا
شما با ابزار کامنت، مخالفان نظری خود را شکنجه میدهید به بهانه « ایران گرایی، آریا گرایی » و با اتهامات
ناروای سیاسی به آنها، مانع بیان آزاد و بدون تشنج نظریات هستید.
همه اتهامات شما و کامنتهای منتشر شده توسط شما « کذب محض» است.
در میان فعالان مورد بحث کسی نژاد پرست و فاشیست نیست.

مسئله پنجم دخالت من
اعتراض شده که کامنت منتشر شود. تا راست و دروغ را ببینیم.
نمی کنید. اتهام میزنید که « بیمار روانی» نوشته بود.
متعرض میگوید « آزادی بیان من نقض شده »
و حالا میخواهید که من از آزادی بیان دفاع نکنم! سکوت کنم.
اشنباه میکنید.
من برای دفاع از آزادی بیان « قید و بندی نمی شناسم و از کسی هم اجازه نمی گیرم».

نوشته شده توسط: آشچی

ضمنا، در مورد تحت فشار گذاشتن کیانوش توکلی هم دروغ می گویی. من که حتی اسم ایشان را هم نیاوردم، هیچ کامنت یا ایمیلی خطاب به ایشان ننوشتم، چه طور او را تحت فشار گذاشتم؟ حتی راضی نبودم که اگر گرفتار است، به این موضوع برسد. سر تا پای آنچه نوشته ای جعل حقیقت و افتراست. از تحت فشار گذاشتن کیانوش توکلی تا ناراحتی من از انتقاد به باغچه لی تا نسبت دادن من به حزب حرکت ملی تا قایم کردن دسته گلت درباره کامنتی که من را به هواداری از فاشیستها متهم می کرد. جدا که این سطح و رویه باعث خجالت است.

نوشته شده توسط: آشچی

تمامش کن آقای محترم، دست از این سیاه بازیها و هوچی گریها بردار. شرم آور این دروغ گوییها، اتهام زنیها و هوچی گریهای توست. دلیل اینکه کامنت من را منتشر نمی کنی فقط این است که داری دروغ می گویی و جسارت اعتراف به باندبازی که اینجا راه انداخته ای را نداری. برای بار صدم، من هیچ کس را بیمار روانی خطاب نکرده ام. مگر نمی خواهی ائلیار از کرده اش پشیمان شود؟ مگر نمی حواهی که آشچی رسوا شود؟ پس بهانه جویی را تمام کن و کامنت را منتشر کن!
کی می خواهی بفهمی که دفاع از حقیقت، مثلا دفاع از این حقیقت که فلانی نمرده و زنده است برابر هواداری آن شخصیت نیست؟ یعنی رسیدن به این درجه ابتدایی از بلوغ فکری تا این درجه دشوار است؟ یا کودک سیاسی ماندن راحتتر و شیرین تر است؟
برای بار صدم، من کوچکترین قرابت فکری با حزب حرکت ملی ندارم. نه لزوما به دلایلی که تو برشمردی. بلکه مثلا به این دلیل که این حزب نقش مؤثری

در تثبیت حکومت اردوغان و قانون اساسی غیر دموکراتیک فعلی دارد. من بارها در کامنتهایم به این حزب انتقاد وارد کرده ام؛ نه به خاطر خوشایند امثال تو (که برایم پشیزی ارزش ندارد). بلکه به این سبب که اعتقاد قلبیم این است. اگر نبود این شایعه در حق باغچه لی و در حق دمبرتاش بود، باز آن را تکذیب می کردم. اگر در حق کلیچداراوغلو یا ترامپ یا بوریس جانسون بود، باز تکذیب می کردم. ولی، در سایه مدیریت باندبازی جنابعالی و باز گذاشتن دست ترولها، جایزه من برای دفاع از حقیقت متهم شدن به هواداری از فاشیستها شد (همان اتهامی که تو هم میزنی تا ثابت کنی در همان سطح و رشد فکری هستی). چرا این جایش را نگفتی؟ چرا این قسمت را زیر قالی جارو می کنی؟ چرا به هوچی گری و نسیت دادن این و آن به حزب حرکت ملی و شایعه نفوذ این حزب در ایران گلوبال رسیده ای؟ این اتهام زنیهای زشت و غیر اخلاقی باعث تبرئه تو نخواهد شد!
به هر حال، موضوع ساده ایست: شخصی که قرار است سامان دهنده وضع کامنتها باشد، خود عامل اصلی و مسبب تنش در این سایت است. با باز گذاشتن دست ترولی که با دهها اسم کامنت می گذارد و سانسور نرم ترین جوابهای دیگران به بهانه های دروغین، دارد از خدمات او در جهت نیات غیر دموکراتیکش بهره برداری می کند. خطر اصلی برای این سایت، خود همین شخص است!
نظر
نوشته شده توسط: Anonymous

ادامەی نوشتە جنگ اسماعیل اقا در سلماس
جنگ های پراکنده قسمت بالای کوه را سرگرم نمایند. وخود نیز با عده ای از سواران که در اختیار داشت از طرف پشت کوه به سنگرهایی که ارشد و چریک هایش در آن قرار گرفته بودند حمله کردند.
زمانی امیر ارشد متوجه قضیه شد که عمرخان به بالای کوه رسید . ارشد خواست از خود دفاع کند ولی با شلیک یک تیر مغزش متلاشی گردید. چریک های امیر ارشد با دیدن ای وضع پا به فرار گذاشتند و بقیه دستگاه جنگی وی از کار افتاد ، عده ای از چریک ها که سنگر های خود را رها کرده و فرار نمودند بدست عمرخان و سوارانش کشته شدند در این حال که توپ و مسلسل بدست عمرخان افتاد ، وی پرجم سفید رنگ لشکر اسماعیل آقا را بر روی توپ قرار داد

همین که اسماعیل آقا چشمش به پرچم سفید رنگ بر بلندی کوه شکریاز افتاد دریافت که عمر خان به پیروزی نهائی نائل گردیده و بقدری خوشحال شد که شمشیر را از غلاف کشید بلند و شروع به دویدن کرد و سپس دستور داد تمام قشون وی بجز محافظین اش بطور یک پارچه به نیروهای دولتی حمله کنند. بر اثر حملات بی امان جنگجویان شکاک لشکر دولتی شکست خورد و سنگر ها را ترک و از میان جنگ فرار کردند. ولی عمرخان به اتفاق سوارانش در بین خوی و سلماس در گردنه معروف به قره تپه راه را بر آنان بست ، جنگ به قانی دره (دره خونین) کشیده شد. بنا به گفته شاهدان عینی بقدری از افراد ارتشی و سواران چریک کشته شدند که لشکریان کرد از روی جنازه آنان رد می شدند، خصوصأ زمانی که ارتشیان و چریک ها متوجه شدند امیر ارشد فرمانده جنگی آنان کشته واز مقاومت باز ایستادند و بدون سرنوشت بطور پراکنده به آتراف متواری گردیدند و در آن حمله بزرگ به علیه کردها بار دیگر افتخار پیروزی نصیب لشکر عمرخان واسماعیل آقا سمیتکو شد.
نظر
نوشته شده توسط: Anonymous

بە نظرم خواندن این برگها از تاریخ برای تورکها در این سایت لازم است .
جنگ معروف شکریاز و شکست امیر ارشد و ارتش ایران در سال 1300 توسط اسماعیل آقا سمکو
بدنبال شکست های پی در پی قوای دولتی ایران که مخبر السلطنه والی آذربایجان را به سردرگمی عجیبی دچار کرده بود، او به منظور آن شکست ها به فعالیت جدیدی دست زد. با توجه به اوضاع آن دوران که شهر ارومیه کاملأ در تصرف اسماعیل آقا و نیروهای عمر خان بود. پس از عزیمت عمرخان شکاک ، ارشد الممالك از سوی اسماعیل آقا بعنوان نماینده وی در شهر تعیین شده ولی چون مردم ارومیه از طرز رفتار وی خوش بین نبودند و همیشه با هم اختلاف داشتند بنابه تقاضای اهالی ارومیه اسماعیل آقا او را از کار بر کنار کرد و مجددأ عمر خان را به سمت نماینده تام الااختیار خود تعیین و به ارومیه اعزام نمود .

. بار دیگر عمرخان اوضاع شهر را بدست گرفت و در ساختمان حسین خان افشار مستقر گردید، تا اینکه خبر حمله ارتش از خوی به طرف سلماس را به اسماعیل آقا دادند. وی عمرخان را به سلماس احضار و بجای وی تیمور آقا یکی از اهالی کهنه شهر را جهت اداره امورات ارومیه بدانجا فرستاد .
و اما مخبرالسلطنه همانطوریکه لشکر آذربایجان را آماده کرده بود. از مرکز نیز درخواست کمک کرد که بنا به تقاضای وی ١٥٠٠ نفر ژاندارم ورزیده تحت فرماندهی لیندبر ک مستثار نظامی فرانسه به تبریز وارد شدند که پس از کمی استراحت به بندر شرفخانه اعزام شدند. و بدنبال آن سه هزار چریک آذری قره داغی به سرکردگی (امیر ارشد) معروف به امیر ارشد سام خان حاجی علیلو برادر (محمد حسین خان ضرغام) بطرف آذربایجان غربی حرکت و در بلندی های کوه شکریاز سنگربندی کرد. بنابه دستور موکد والی آذربایجان اقبال السلطنه هم با سواران ماکو و لشکر های خوی و ارومیه در گردنه قره تپه که در بین خوی و سلماس واقع شده است موضع گرفتند.
در تاریخ ٢٨ آذر ماه سال ١٣٠٠ نیروی نظامی در دامنه کوه بلند شکریاز که در نزدیک سلماس قرار دارد اردو زدند و تمام اطراف کوه شکریاز و گردنه قره تپه را سنگر بندی نمودند. در این حال ارشد با عده ای از چریکان ورزیده تحت اختیار خود و یک عراده توپ دور زن و یک قبضه مسلسل سنگین که ارشد شخصأ آن را هدایت می کرد در قسمت بالائی کوه شکریاز استقرار یافتند، علاوه برآن ارشد که کنترل چریک ها را بر عهده داشت نظارت کلیه نیروهای مسلح را نیز انجام می داد. در این موقع لشکر اسماعیل آقا که در سلماس و اطراف آن متمرکز بودند، در حالیکه صفوف سواره در پشت سر صفوف پیاده قرار گرفته بودند و گوش به فرمان اسماعیل آقا مبنی حمله به قوای دولتی بودند.البته قبل از شروع جنگ دسته ای از سواران عشیره حسنی (حسنانلو) که اتباع ترکیه بوده و بر اثر فشار ترکها به ایران آمده و به اسماعیل آقا ملحق شده بودند و ریاست آنان را یکی از بزرگ زادگان آن عشیره بنام سرتیپ فرزند فتح الله بیگ که پدرش نیز ریاست عشیره حسنی را اداره می کرد عهده دار بود از اسماعیل آقا اجازه خواستند که به قوای دولتی حمله کنند هر چند اسماعیل آقا بعلت اینکه آنان در ایران مهمان بودند و مایل نبود که به جنگ با قوای دولتی بروند ولی بر اثر اصرار سرتیپ ، اسماعیل آقا راضی شد . سرتیپ با سوارانش که بالغ بر هفتاد سوار بودند به طرف کوهی که ارشد بر روی آن قرار داشت حمله کردند. اگرچه سواران حسنی افرادی جنگجو بوده و در فنون جنگی مهارت کامل داشتند ولی بعلت عدم آشنایی بوضع منطقه بطور مستقیم به طرف کوه هجوم بردند. اما آتش شدید مسلسل که بوسیله ارشد راه اندازی می شد مانع پیشروی آنان گردید و نتوانستندکاری از پیش ببرند و با دادن ٩ نفر کشته ناچارأ عقب نشینی کردند و بدون اخذ نتیجه بطرف لشکریان اسماعیل آقا باز گشتند.
ارتشیان ایران عقب نشینی سواران حسنی را دال بر شکست لشکریان اسماعیل آقا تلقی کدند. بلافاصله در صدد پیشروی به سوی سلماس بر آمدند و مرتب گزارش هایی مبنی بر پیروزی قوای دولتی را پخش می نمودند. اسماعیل آقا از این شکست سواران حسنی بسیار ناراحت شد و پیشروی قوای دولتی را مشاهده می کرد و ارشد قره داغی همچنان در بلندی کوه شکریاز دستور پیشروی می داد و بوسیله توپ و مسلسلی که در اختیار داشت از نیروی مها جم حمایت می کرد.
اسماعیل آقا که شخصأ شاهد پیشروی نیروی دولتی به طرف شهر سلماس بود، از سوارانیکه برای جنگیدن آماده شده بودند خواست هر چه زودتر جلوی پیشروی آنان را بگیرند. وقتی اسماعیل آقا با آن وضع دشوار و خطرناک موجه گردید این بار مأموریت را به عمر خان که داوطلب بود با حدود یک صد سواره آزموده به طرف صفوف ڵشکریان دولتی رهسپار گردید ولی این نکته برایش روشن بود چنانچه در نقش سواران سرتیپ مبادرت به حمله کند بیگمان شکست
نظر
نوشته شده توسط: Anonymous

تورکها در این سایت کوردها را مهاجر هندی خطاب میکنند شاید خواندن این نوشتە بە درک آنها کمی کمک کند .
کردها و ژنوساید قتل عام کردهای مُکری
هزاران نفر از کُردهای مکری در خلال سالهای ۱۰۱۹ و ۱۰۲۰ هجری قمری به وسیله قزل‌باشهای تحت امر #شاه‌عباس‌صفوی به وحشیانه‌ترین صورت کشته شدند.
متن زیر برگرفته از کتاب "شاه عباس اول ، پادشاهی با درسهایی که باید فراگرفت" نوشته "دکتر #منوچهرپارسادوست " و با استناد به نوشته‌های مورخان شاه عباس از جمله اسکندر بیک منشی،مورخ مخصوص شاه عباس و ملاجلال منجم،منجم مخصوص شاه عباس و میرزا بیگ جنابدی،می باشد.

ربیع الثانی ۱۰۱۹ ه.ق، قبادخان رئیس ایل مکری ،برادرزن شاه عباس و ۹۴ نفر از بزرگان ایل به سراپرده شاهی در نزدیکی گاورود مراغه دعوت شده و به دستور شاه همگی به قتل می رسند!
قبادخان متهم به این بود که برادرش خان ابدال مکری در مقاومت قلعه دم دم در کنار امیر خان برادوست بوده است!
انتقام شاه عباس از ایل مکری بسیار شدید بود و با کشتن قباد خان و همراهانش التیام نیافت.
وی دستو داد هر کجا کسی از ایل مکری دیدید، بکشید!
مراغه و اطراف آن مسکن اصلی ایل کرد مُکری بود.
ملا جلال می نویسد " به دستور شاه عباس، قزلباشان چون مرغی که دانه از روی زمین برچیند، کردها را در کوه و دشت آن دیار از حیات مستعار ساختند "
(ملاجلال، تاریخ عباسی، صفحه ۳۸۵)
ایل مُکری به نوشته جنابدی دارای دوازده هزار خانوار متمول بود که در عرض و امتداد دوازده فرسخ متصل به یکدیگر در حوالی مراغه و رودخانه جغتو(زرینه)سکونت داشتند.در آن موقع شاه عباس شصت هزار سوار نامدار به همراه داشت.
او به سواران خود دستور داد به میان خانه‌های ایل تاخت کنند و کلیه مردان و جوانان ایل مُکری را به قتل برسانند، آنها نیز آن کردند که شاه دستور داده بود.
خود شاه عباس سوار بر اسب به قلعه گاورود مقر قبادخان تاخت و همه اهالی آنجا را از دم تیغ گذراند و علیقلی خان اشک آقاسی شاملو(از ترکان افشار)را به قلعه دیگری در نزدیکی آن قلعه فرستاد و اهالی آنجا را به نزد شاه آورده و سلاخی کردند!
ملاجلال مینویسد،علیقلی خان که نتوانست قلعه حسین خان برادر قباد خان را تصرف کند به حیله متوسل شده و به اهالی قلعه قول داد تا در تسلیم شدن و ابراز وفاداری، آزاد گردند! ۲۳۶ نفر از قلعه بیرون آمدند، آنها را نزد شاه فرستادند و آنجا همگی کشته شدند!
ملاجلال مینویسد، در میان اسیران پسری به سن ۸ سالگی به یکی از غلامان شاه عباس حمله می کند و با شمشیر او را زخمی میکند و به کُردی می گوید این به انتقام پدرم! آن پسر در دم کشته می شود!
همچنین می نویسد، در میان اسیران زنی حامله به همراه دختر شش ساله اش بود که یکی از قزلباشان او را جهت نزدیکی به نزد خود می برد ولی هنگامی که از حمام برمی گردد می بیند که وی دخترش را کشته و کارد بر شکم زده و‌ مافی‌الرحم را کشته و سپس رگ گردن خود را می زند و خود را نیز می کشد!
شاه قرچقای خان سردار نامی خود را نیز به کشتار کُردهای مُکری میگمارد و او تا ارومیه و انزل کسی از کُردهای مُکری را باقی نمی گذارد!
به دستور شاه عباس امیران قزلباش برای کُشتار کُردهای مُکری به اطراف اعزام شدند و هر کدام تعداد بیشماری سر بُریده و اسیر و مال غارت شده را با خود نزد شاه آوردند.
(ملاجلال، ص ۳۸۶ و ۴۰۸)
با توجه به اسناد مکتوب مورخان، در طول مدت قتل عام، کُردهای مُکری فوج فوج به نزد شاه عباس برده شده و با طرز فجیعی کشته می شدند.
مولانا خصالی درباره ماده تاریخ قتل عام کُردهای مکری که در ۱۰۱۹ ه.ق روی داد ابیات زیر را سروده است:
چو فتح قلعه کُردان نمودند
قزلباش خون از باده نشناس
برای فال می جستم در تاریخ
که گردد خاطرم خالی ز وسواس
رقم شد ماتم کُردان ز رومی
نوشتم عید فتح از شاه عباس
این شعر نشان می دهد که پس از این قتل عام، این کشتار به عنوان عید فتح، جشن گرفته شده است!
یک سال بعد یعنی در ۱۰۲۰ هجری قمری شاه عباس یکی از امرا را مجبور کرد تا ۱۲۰ سر بُریده از کُردهای مُکری را به نزد وی بیاورد و او نیز چنین می کند!
سپس خود او با تعدادی از باقیمانده‌های ایل مُکری مورد غضب شاه واقع شده و ۱۹۰ نفر از زن و مرد کُرد در قلعه حسن بانه زنده زنده در آتش سوزانده می شوند.
این قصه قتل عام کُردهای مُکری بود که در اوایل قرن ۱۱ هجری قمری به دست شاه عباس صفوی به درندانه‌ترین شیوه، به انجام رسید و شاه عباس هنوز کبیر است و قهرمان!
صالح نیک بخت
درگیری های اخیر در میدان «کامنت گذاری»!
نوشته شده توسط: کامنتبان

چند مورد پیرامون کامنت ها: ۱ـ آقای کیانوش توکلی به خاطر فشار وارد شده به او از سوی ۲ تن از کاربران ایران گلوبال، کامنت «آشچی و ترک» را که هیچ مورد ممنوعی دربرنداشت و تنها ابراز انتقاد بود حذف کرد. این کار آقای توکلی که اصل آزادی بیان را در برابر فشار شخصی نقض می کند موجب تأسف است.
۲ ـ شخصی با آیدی «آشچی» انتقاد کاربری از یک سیاستمدار فاشیست ترکیه ای به نام «دولت باغچه لی» را تاب نیاورده، به کاربر منتقد نسبت بیماری روانی می دهد و زمانی که این توهین او از کامنتش پاک می شود شروع به اعتراض کرده، به دروغ خواننده ی ترکیه ای، احمد کایا، را دستاویز قرار می دهد و «کامنت بان» را به ضدیت با احمد کایا متهم می کند! حال آنکه حذف بخشی از کامنت جناب «آشچی» به خاطر توهین شرم آورش به کاربری دیگر بود و ربطی به احمد کایا یا هر شخص دیگر نداشت.
۳ ـ آقای «ائلیار»، ظاهراً بی خبر از موضوع، بدون آنکه

به گفته ی خودش از کامنت جناب «آشچی» آگاهی داشته باشد، طرف جناب «آشچی» را می گیرد و به او پیشنهاد می کند که کامنت توهین آمیزش را برای انتشار کامل به او «ائلیار» بدهد! روشن است که نشر توهینی که به دست مسؤول مربوط حذف شده، تنها به خاطر درخواست توهین کننده و یک کاربر هوادار او منطقی نیست. با پیروی از این شیوه، هرکسی می تواند خواهان انتشار مطالب توهین آمیز خود به دیگر اشخاص شود و در نتیجه رسانه به سرعت به گند کشیده می شود.
۴ ـ تا اینجای کار، مسأله در حد یک رشته اختلاف نظر است و همه ی طرف ها هم دیدگاه خود را بیان می کنند. اما بناگاه آقای کیانوش توکلی، بر اثر «فشارهای وارده» به میدان می آید و در کامنت آقا یا خانم «نگاه» دست می برد و بدون آگاهی «کامنت بان» واژه ی «فاشیست» را از سر «دولت باغچه لی» حذف می کند! من خبری از روابط میان کیانوش توکلی و آشچی و ائلیار با دولت باغچه لی، سیاستمدار بدنام ترکیه ای و حزب نژادگرای او موسوم به «حرکت ملی» ندارم. ولی بسیار تأسف انگیز است که این حزب نژادگرای راست افراطی که با نام «گرگ های خاکستری» عامل جنایات ضدانسانی فراوانی در ترکیه بوده است، چنان نفوذی در تارنمای ایران گلوبال داشته باشد که کیانوش توکلی را وادار به نقض آزادی کاربران ایرانی و نقض پیمان خود با من به عنوان کامنت بان نماید!
کیانوش توکلی، در ادامه ی انتقال «فشارها»، کامنت «آشچی و ترک» را نیز بی دلیل منطقی به کلی حذف کرد!

برای رسانه ای که عنوان «اپوزیسیون» و مدافع آزادی، عدالت و دموکراسی برای ایرانیان را یدک می کشد، ننگ است که مدیر آن در برابر فشار هواداران یک حزب نژادگرا از یک کشور بیگانه چنین به زانو بیفتد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نه ، مثل اینکه "ندایی از غیب" درآمد!

انشاالله در روزهای آینده همه می توانیم فاتحه غم انگیز " کامنت" آشچی غزیز را بخوانیم.
اؤلدو، جانی قورتولدو! آلله رحمت ائله سین!
و تا دلت بخواهد
با « توهین نامه های جوزه ای»، در زرورق « ملی ایرانی، ملی ضد چپ و راست و میانه» ، همه جانبه و چند دم و ذوالفقاری،
با « بان باز» بمباران بشوی!
بمب باران با « کامنت های حوزوه ای-ملی» که نمونه ی( یک از 20 ، شاید هم 50 ) آنرا مدیر سایت منت گذاشت و عدم انتشار زد. عافل از اینکه « دهها کامنت آن کار بر و مانند های آن» دم دست انتشار خوابیده و عنقریب مدام منتشر خواهند شد.
« بیا! این هم جواب!»
بگیر ای« پان ترک و کمونیست و باغچه علی و ترک به ترکستان و مازانی ، زنده باد سوسیالیسم آریایی و سکولار ووو»

عبارت بالا چکیده ی 15 سال کامنت نویسی « کس و افرادی»ست که امروز مدیر سایت یکی از آنها را، منت گذاشته و بعد از انتشار توسط " مسئول کامنت عدم انتشار زده است. مبارک باشد.

این « کس و افرارد» را « حوزه ای و اهل حوزه » گویند.
اینان « لشگر ملی -میهنی امام زمان- رحمت شاه ، و مرگ بر این و آن اند» و کامنت هایشان گارد « ضد ترک و پان ترک و تجزیه طلب و چه و چه» .
وسیله خوبی برای دفاع از « ملا و آریا و مام میهن و ملت ایرانی-آریایی-فارسی» در مقابل « تجزیه طلبان پان ترک و فاشیست ووو» در دست هر مسئول کامنتی که « ریگی در کفش» دارد.
-----
گفتند چرا « ملاها و دعانویسان و روضه خواهان» بر شما حکومت میکنند؟
کسی جواب داد، چون درک ما قشر روشنفکر جامعه تا این حد بود که « ملا و دعانویس و روضه خوان» را « دموکرات های انقلابی» درک کردیم و « به دنبالشان راه افتادیم و می افتیم»!
چون لیاقت حل مشکل « دو کامنت» را نداریم!

داریم؟ تجربه 15 ساله گوید نداریم.
بروید کامنت های سایتهای « انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، و مانند اینها» را بخوانید و با کامنتهای « آخوندی» سایت مقایسه کنید.
واقعا آدم خجالت می کشد.
جامعه ما در واقع « بدویت چند هزار ساله » دارد ، نه « تمدن».
این « بدویت، با حکومتهای ما و در فهم و درک و شخصیت و اخلاق و رفتار ما» خود را خوب نشان میدهد.
سایتی که کامنت نویش اش در طی 15 سال فعالیت خود خلاصه اش این باشد که:

بگیر ای« پان ترک و کمونیست و باغچه علی و ترک به ترکستان و مازانی ، زنده باد سوسیالیسم آریایی و سکولار ووو»

این آدم ماموریت دارد و لابد بی مزد هم نیست، که این سیاست و تاکتیک 15 ساله را شب و روز ادامه میدهد.
و خوب معروف.
اما به کار گیری انتشار« کامنت های این لشگریان» علیه « مخالفان نظری خود، و ایجاد « اختلاف و دعوا» بین مردمان جامعه، در شرایطی که نیاز مبرم رهایی در « همبستگی عمومی با حفظ حقوق و تفاوتها»ست، به راستی ظلم عیان بر « خود و دیگری» ست.
نظر
نوشته شده توسط: Anonymous

میخواستم یک نوشتەای را بگذارم ولی انگار نمیشود باوجود اینکە تعداد کلمات و جملاتی کە اندازەی آن را رعایت کردم ولی کامنت کوتها قبول میکند نوشتە را نمیتوانم بگذارم هر چند تعداد کلمات را نیز رعایت کردم

باور کنید سایت مشکل دارد

نظر
نوشته شده توسط: Anonymous

عجیب است دوبارە بلوک شدم

نوشته شده توسط: Anonymous

گنه کرد در بلخ آهنگری ----- به شوشتر زدند گردن مسکری.
جناب توکلی ! بین سازاج و آشچی ، بر اثر بی توجهی سازاج، سوء تفاهمی پیش آمده. چرا کمنت "آشچی وصدای خواننده " را بلاک کردی ! ؟
مگر فرقی بین گذاشتن " لقب روستایی یا قومگرا " وجود دارد ؟ پان ترک به فارس و ایرانی در این صفحه روزانه دهها لقبی گه لیاقت خودش است، را میدهد.
واقعا آدم بی منطق و ... لابیستی و ... هستی ! اینهمه ادعا و تجربه گلوبال و چریکی و توده ای و سوسیالیستی و ضد کمونیستی، انگارانگشتت زیر دندان پان ترک و سازاج گیر کرده، تا دیگران را سانسور کنی؟ یا چون در آن کمنت به خودت مازی و اکثریتی گفته شده، به قبایت برخورده ؟
خلاصه ما را و نسل پنجمی های بعد از انقلاب را نا امید کردی ! به زبان داش مشتی، خیلی ...سه کردی .
مثل خلخالی اول حکم میدهی، بعدا رسیدگی میشود ! اگر خدا خواهد.

نظر
نوشته شده توسط: Anonymous

این کامنت را آزمایشی میگذارم ببینم رفع بلوک شدم

نوشته شده توسط: آشچی

آقای توکلی، ببین اگه خسته ای، وقت نداری، از کار برگشتی یا نظایر اینها، حالا نمی خواد عجله کنی. بذار آخر هفته ای سر فرصت نگاه می کنی. این قدرها هم مهم نیست برای من.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اینجانب کامنت" آشچی و صدای ترک" عدم انتشار زدم تا فردا حتما به شکایت ها رسیدگی می کنم. جمال هم بلوک نشده است

نوشته شده توسط: سازاخ

سخنرانی روحانی در سازمان ملل نشانگر آنست که دولت جمهوری اسلامی درد فشار اقتصادی تحریم بر روی مردم را هنوز درک نکرده، و شاید هم درک کرده و سعی می کند با سلاح بدون پشتوانه رجز خوانی، اینگونه وانمود کند که مردم ما خیلی پوست کلفتر از اینها حرفها هستند که شما ها فکر می کنید، در هر حال ایران و رژیم تروریست پرور مذبذب آن کلاف گره خورده ائی است در قلب خاورمیانه که این گره باید باز بشود، یا با مذاکره و یا با قیچی قدرتهای جهانی گره های آن بریده شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا می فهمی ما از دست این سازاچ ها و تورک اوغلو ها و سعید سزیم و یارادیسییلق ها و علی سکیمها چه میکشیم !؟ از حزب الله و لس آنجلسیها فرار کردیم، گیر این مغول تباران بی کلاس افتادیم. با رفتن خلخالی و ملاحسنی و 3 موسوی و خامنه ای، فاجعه تراژدیک کمدیک ترک پایان نیافته. اینها مخصول و تولید فرهنگ پهلوی هستند که بدتر از فرهنگ شیعه داعشی خامنه ایست است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینجا ترکیه نیست. اردغان در ترکیه 50 درصد مردم را تروریست مینامد. کمالیستها را . کردها. علویها را. چپها و سوسیال دمکراتها را. شیعه ها را. غیرسنی ها را. ارامنه و یونانیها و قزل باشها و گرجیها را.
در زبان فارسی، روستایی یعنی آدم تنگ نظر ،و ناسیونالیست محلی، و ناآشنا با جهان، و عین الله باقرزاده ها، چوخ بختیارهای آذری، و خورده بورژوازی ماکسیم کورکی، و سازاچ ها و کسانیکه این سایت و این محل را با ترکیه قاتی کرده. اند و فکر میکند کیانوش توکلی مانند یلینیک و بابک آزاد و دیگر پان ترکها، از طرف ترکیه ماموریت دارند تا ضد کرد و ارمنی و فارس و ایرانی و روس و عرب و عجم ، تبلیغات راسیستی و ...پخش کنند.

نوشته شده توسط: آشچی

جناب سازاخ، چرا من را مخاطب قرار می دهی. چشم که داری، سوادت هم باید برسد که نویسنده آن کامنت من نیستم. ولی موضوع این است که خیلی دلم می خواهد که این کارها و موش دوانیها ناشی از عدم تواناییت در خواندن اسم یک نفر و عجز در درک موضوعات بدیهی نباشد. چون به هر حال داری زحمتی می کشی و زندگی هم خرج و مخارج دارد و همه باید یک جوری نان بخورند بالاخره. مگه نه؟ خلاصه اش، التماس دعا برادر، اجرکم عندالله. سلام ما رو به حاجی برسان.

دروغنگو
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام _ آقای مسئول کامنت ،شماکامنت های من رابدون اینکه کوچکترین توهینی درآن باشد،
بلکل خذف میکنی ،
اگردوستان توجه کنند،بدترین توهین هادرکامنت های بی نامان دراین صفخه بتورکان کامنت نویس شده وچاپ میشوند.
من بااینکه تمام سعی ام رامیکنم تا بکسی توهین نشود،ولی درجواب هتاکان دربعضی مواقع اجباربه جواب دادن ساده میشوم
...

حکومت اسلامی فارس
نوشته شده توسط: Anonymous

اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سازمان ملل گفت جوود ها فلسطین را اشغال کرده اند. بلافاصله عمریکا و عصراعیل به مزدوران کورد ترکیه دستور دادند که بمبی را در کنار اتوبوس نظامی ترکیه منفجر کنند. و چند نفر عابر پیاده زخمی شدند.
ترکیه باید سریع به موشک های هسته ای دست پیدا کند . کاری که با تشکیلات گلون در ترکیه کرد با تشکیلات جوود های ترکیه کند. اینکه با یک توییتر ترامپ اقتصاد ترکیه به هم می ریزد دلیلش همکاری جوود های ترکیه با عمریکا است
در این سایت حدودن 10 نفر معمولان کامنت می گذارند اما بیش از 50 نفر شوونیست فارس و جوود های همیشه نگران در گوشه سایت قایم شده اند تا ببینند کسی علیه انها کامنت می گذارد :) کسی که کار درست و منطقی .انسانی انجام می دهد نگران هیچ چیز نیست فقط کلاه بردار ها همیشه نگران هستند . البته در هم تنبیدگی و همکاری قدم به قدم شوونیست فارس را با جوود ها اصلا نباید نادیده گرفت

آشچی و الیار و باغچه لی
نوشته شده توسط: Anonymous

این آشچی و الیار جوری برای این ......... دولت باغچه لی ترکیه یی سروسینه میزنند که انگار اصلا ایرانی نیستند . سوال اینه که اینها که سینه چاک پانترک ترکیه یی هستند اینجا سایت ایرانی چکار میکنند. مگر مجبورند بیایند سایت ایرانی و به ایرانی توهین کنند . واقعا خجالت دارد که کسی از باغچه لی قاتل وحشی که میگوید هرکس بمسجد و مناره ما نگاه کند جشمش را درمیاوریم و خواهان قتل عام دوباره کردوفارس و ارمنی هاست تا ترکیه را تاچین و اویغور بزرگ کند طرفداری کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنده با افتخار یک ناسیونالیست ترکم و طرفدار پروپا قرص ترانه های Ahmet Kaya. مگر سالهای دهه 60 و 70 میلادی هست که راستها Barış Manço و چپها Cem Karaca گوش کنند؟ هاها
اتفاقا به کمونیست های ترکیه توصیه کرده بودم که شما بهتر است سیاست، اقتصاد و ریاضیات را رها کنید و به موسیقی، هنر و ادبیات بپردازید چرا که در آن شاهکارها می سازید.
این هم ترانه محبوب بنده Ahmet Kaya - Hep Sonradan

https://www.youtube.com/watch?v=AYzorQUDJhw

خوب به خودت برسKendine iyi bak
نوشته شده توسط: آشچی

نه، آن کامنت را ندارم جناب ائلیار متاسفانه. کامنتهایم را ذخیره نمی کنم. ضمنا، ممنون بابت انتشار ترانه.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لازم است مسئول کامنت
کامنت جناب آشچی را منتشر کند. ایشان نوشته اند« هیچ جا کسی را «بیمار روانی» خطاب نکرده ام.»

از مدیر سایت و مسئول کامنت

تقاضا میکنم متن کامل سخن « جناب آشچی» منتشر شود. در غیر این صورت « تمام گفته های جناب آشچی صحت دارد.»
در چنین حالتی « اندیشه کاربر که محترمانه بیان کرده، سانسور شده است» . و این یک سانسور عیان است.
لازم است از کاربر عذر خواهی شود.
----
همینطور در کامنت های اجازه انتشار گرفته و منتشر شده « کلمات و اتهامات بسیار زشت توهین آمیز به عقاید و شخصیت دیگر کار بران و نویسندگان» مرتب منتشر میشود که به بخشی از آنها جناب آشچی در کامنت اعتراضی خود ( در کامنتی که در آن خواستار انتشار نوشته خود است) اشاره کرده.
---
از جناب آشچی تقاضا میکنم اگر "کامنت مورد اختلاف" خود را دارد، آنرا در زیر مطلب من، (ترانه احمد کایا: خوب به خودت برس)، درج کند.

در کامنتهای منتشر شده سایت« تمسخر و توهین و اتهام به ترکها» جهت ایجاد " اختلاف و دشمنی" بین ترک و غیر ترک، شیوه ی جا افتاده ای شده، که دیدگاهی راسیستی ست. و خود مشکل آزادی بیان.
پروپاگاندی بهائی ها.. الله ابهی
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســلار...
آقای مهرداد سید عسگری...
اگر بخواهید به دین ساختگی بهائی یک بعد علمی و انترناسیونالیستی بدهید , متاسفانه در قرن 21 و در عصر دیجیتالی این عملی نخواهد بود. البته نمی خواهم به جزعیات این دین ساختگی با پشتیبانی انگلیسی ها بپردازم.
ولی لقب « سر » گرفتن از پادشاه انگلستان توسط یکی از بانیان دین بهائی , انسان قرن 21 را بیشتر به فکر میاندازد. متاسفانه و یا خوشبختانه من این تجربه زندگی با یک شخص ( بهائی )را داشتم که با بهائیت بیشتر اشنا بشوم.

( اللّهُمَّ إنَّ سُرادِقَ العَدلِ قَد ضُرِبَت أطنابُها عَلی هذِهِ الأرضِ المُقَدَّسَةِ ... وَ نَشکُرُکَ وَ ‏نَحمِدُکَ ... اللّهُمَّ أیِّدِ الإمبراطُورَ الأعظمَ جُورجَ الخامِس عاهِلِ إنکِلِترا بِتَوفیقاتِکَ الرَّحمانِیَّةِ و ‏أدِم ظِلَّها الظَّلیلَ عَلی هذَا الأقلیمِ الجَلیلِ ... ع ع ) (مکاتیب عبدالبهاء جلد سوم ص 347)‏
ادامه..

ترجمه..
بار الها سراپرده‎ ‎ی عدالت در این سرزمین برپا شده است و من تو را شکر و سپاس می گویم ... پروردگارا امپراتور بزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیت ‏موید بدار و سایه‎ ‎ی بلند پایه‎ ‎ی او را بر این اقلیم جلیل ( فلسطین ) پایدار ساز.
آنچه که دین بهائی را در رادیو و تلویزیون ها با چندین افراد اروپائی به دنیا نشان میدهند و آنچه که بچه ها را از سنین کودکی در « ضیافت ها » , شستشوئی مغزی داده میشوند تا در سن 16 به عنوان بهائی رسمی ثبت شده در اسرائیل ببار بیاورند , خیلی فرق میکند. دین بهائی هم مثل سایر ادیان قابل احترام است ولی مثل سایر ادیان نه علمی است و نه به درد قرن 21 میخورد. تازه, این دین ساختگی آنقدر کم و کسر از سایر ادیان دارد که نمی توان اسم « دین » را به این عقیده و باور داد. بهترین ها رابرایتان آرزومندم. الله ابهی
حکومت اسلامی فارس
نوشته شده توسط: Anonymous

اشجی راست می گوید مسئول کامنتها در کارش صادق نیست کامنت های تبریزی را در ان بالا نگهمیدارد و کامنت های مارا دیر منتشر می کند.
اقای توکلی مسئول محترم سایت . یک جوود در این سایت بدون نام از حرفهای من علیه عصراعیل عصبانی شده و از تبریزی که با زبان مادری دیگران در این سایت در جدال است خواست تا هر اطلاعی از من دارد در اختیار ایشان بگذارد .
از ان ببعد هی به کامپیوتر من حمله می شود و از کار می اندازند . البته هر غلطی می خواهند بکنند فقط خواستم بگویم که اطلاعات کاربران سایت توسط تبریزی و دیگر مسئولان سایت در اختیار دیگران گذاشته می شود.

چه کسی چیپ و چه کسی ایکسپنسیو است؟
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـلار...
خانم لیلا... ما نمی دانستیم که پان فارسیست ها با کلاس و ایکسپنسیو هستند..

نوشته شده توسط: آشچی

جناب کامنتبان، دروغ می گویید. دروغ می گویید و برای پوشاندن رفتار زشت عدم تحمل افکار دیگران به دروغ متوسل شده اید. اگر راست می گویید کامنت من را منتشر کنید تا همه ببینند که هیچ جا کسی را «بیمار روانی» خطاب نکرده ام.
جهت اطلاع دیگران (چون شما که خودت موضوع را می دانی): داستان از آن جا شروع شد که کاربری به نام جمال، دانسته یا از سر ناآگاهی، خبری کذب راجع به فوت یک شخصیت سیاسی ترکیه به نام دولت باغچه لی منتشر کرد (البته با لحنی بسیار زشت و با کاربرد لفظ به درک واصل شد که لابد در ترازوی اخلاقی جناب کامنتبان کاملا پسندیده و مقبول است). با این که کمترین نزدیکی را به افکار باغچه لی دارم، نسبت به این خبر نادرست واکنش نشان دادم و آن را تکذیب کردم چون که باغچه لی زنده و کاملا سالم است. بعد کاربر دیگری نام نگاه، به بهانه افشای خبر دروغ جمال از طرف من و بیشتر با انگیزه دو بهم زنی و شلوغ کاری،

من را به پان ترکیسم، هواداری از فاشیستها، بی تفاوتی به احوال مردم تبریز و ... متهم کرد (و البته باغچه لی را هم «مردک نژادپرست» نامید که باز لابد به لحاظ معیارهای اخلاقی جناب کامنتبان کاملا مقبول است چون اجازه انتشار گرفته). من هم به ایشان توصیه کردم که آرامش خودش را حفظ کند، لیوانی آب خنک بخورد، ترانه احمد کایا را گوش کند و اگر همه اینها کارگر نیفتاد، از یکی از کاربران این سایت که طبق ادعای خودش روان شناس انقلابی است کمک بگیرد (من ترانه احمد کایا را دانسته انتخاب کردم چون کسی است که از طرف ناسیونالیستهای ترکیه بسیار تحت فشار بود). این کامنت و بخش ترانه احمد کایا دانسته و با نیتی بسیار موذیانه از طرف مسؤول کامنتها سانسور شد چرا که اگر من بگویم پان ترک نیستم، این چیزی را افاده نمی کند. اما اگر ترانه احمد کایا را توصیه بکنم، مفهوم عمیقی دارد.
در ثانی، مراجعه به روانشناس برای کنترل رفتار چه ایرادی دارد؟ چرا کسی باید فکر کند که هر کس به روان شناس مراجعه کرد لزوما «بیمار روانی» است؟ در این صورت صدها میلیون بیمار روانی داریم در دنیا! کسی که صرفا به بهانه تکذیب خبر فوت باغچه لی او را فاشیست بنامد، انسان متعادلیست آیا؟ اگر کسی خبر فوت خامنه ای را تکذیب بکند، باید به هوادار جمهوری اسلامی بودن متهم بشود و اگر متهم بشود، اتهام زننده دارای چه جور حالت روحی است؟ چرا باید از طرف یک نفر که مسؤول سلامتی یک محیط است، تعمدا چنین جو زشت و مسمومی راه بیفتد و تبلیغ شود؟
موضوع این چیزها نیست. هم من می دانم، هم دیگران که واکنش من، نرم ترین واکنشی بود که میشد به یک اتهام زشت نشان داد (در مقابل اتهام فاشیست بودن، یک ترانه زیبا توصیه کرده ام). قضیه این است که این شخص مسوول کامنتها خود بزرگترین عامل هرج و مرج و بی نظمی در این سایت است و دانسته جهت تحت فشار قرار دادن برخی کاربران چنین سیاستی را دنبال می کند. لابد به خودش مدال آزادی خواهی و ایران دوستی هم میدهد! باید به ایشان گفت، که آقای محترم، شما خودت یخشی از مشکل هستی و اگر این مملکت در این وضع است، به خاطر افرادی شبیه شما، با ذهنیت حذفی و بی تحمل نسبت به افکار مخالف است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Mostafa Hejrat گرامی
شما به ترجمه گوگل مراجعه کنید.
کسی شما را مجبور نکرده از این ترجمه استفاده کنید.
این برگردان برای کسی ست که ترجمه گوگل را صحیح نمی داند.
ما ترجمه می کنیم و هر طور هم دلمان خواست ترجمه می کنیم. خیالتان راحت باشد.
مواظب خودت باش : kendini koru
به خودت برس kendine bak
خوب به خودت برس Kendine iyi bak
باقی اشکالات هم هدیه شما.

جناب
* قسمتی از ترجمه گوگل (ترجمه دلخواه شماست. شما از این استفاده کنید):

آیا شبهایی که کنار هم می روند ، می گذرند؟
آیا درد ناگهان تمام می شود؟
شما یک کودک اشتیاق دارید که با شما تماس بگیرد
آیا این همیشه مثل این است؟
شما یک کودک اشتیاق دارید که با شما تماس بگیرد
آیا این همیشه مثل این است؟

آیا گلهای رز سفید در بیابان هایی که آرزوی آب دارند به پایان می رسد؟
آیا خارها به آسمان نفوذ می کنند؟
به شما عطر بنفشه می گویند؟
آیا این همیشه مثل این است؟
به شما عطر بنفشه می گویند؟
آیا این همیشه مثل این است؟......
------
کسی که این ترجمه را «خوب» یعنی " صحیح" میداند، نه تنها با زبان ترکی ناآشناست، حتی مشکل فهم زبان فارسی هم دارد!
---
ترجمه گوگل برازنده شماست. در استفاده از آن شیرین کام باشید.
---
برگردان گوگل در "حوزه ی علیمه" و استناد به آن، بین اهل " حوزه " و حوزه ای های فعال در فیسبوک و سایتها، خوب و عالی ست، منهم موافقم.
کامنت جناب آشچی
نوشته شده توسط: کامنتبان

جناب آشچی، اینکه بخشی از یکی از کامنت های شما پاک شد به علت توهین شما به یکی از کاربران کامنت گذار و بیمار روانی خواندن ایشان بود و هیچ ربطی به سروده ی «احمد کایا» نداشت. شما برای پوشاندن کار زشت خود پشت نام «احمد کایا» سنگر گرفتید! کامنت گذاری برای ابراز آزادانه ی اندیشه است نه برای پرداختن به شخصیت کاربران و توهین به آنان. مطمئن باشید که در صورت تکرار توهین، باز هم همین برخورد انجام خواهد شد. لطفاً از هرگونه توهین و بدزبانی بپرهیزید.

حکومت اسلامی فارس
نوشته شده توسط: Anonymous

مادام لیلا . به کدام تورک ها می گوئید پانترک؟ و ارزان و بی کلاس؟ می توانید چند تا مثال و دلیل بیاورید ؟
ممکن است مثالها و دلیل های شما حداقل برای عده ای قانع کننده باشد . اگر به گفته های خود مصمعم هستید پس ما منتظر مثال و دلیل های شما هستیم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

" روحیات و هنر و اندیشه " ترانه مال هنرمند است.
در توجه یا عدم توجه به آن آزادیم.

با احترام به نظر یک کاربر،
برگردان ترانه مورد اشاره ایشان ارائه میشود؛
که نوشته اند:
« آقا یا خانم محترم مسؤول کامنتها، چرا ترانه احمد کایا را سانسور می کنی؟ منظورت چیست؟ من یک بار دیگر آدرس این ترانه را اینجا می گذارم. امیدوارم که اشتباهی چنین کاری کرده باشی و قصد شیطنت نداشته باشی. اگر دست زدی به این کامنت، مطمئن باش که باید جواب پس دهی یا اگر مسؤول سایت ازت حساب نپرسه، من دیگر عمرا اگر این سایت را باز کنم. چون سایتی که ترانه احمد کایا را سانسور بکنه، درش رو باید گل مالی کرد. هر چی که ازش سر در نیاوردی دلیل نمیشه لزوما چیز بدی باشه.
https://www.youtube.com/watch?v=rdsAgz4dVxM
»
---
ترانه «سئوال» طرح میکند. به اختیار شنونده است که جوابی داشته باشد یانه.

همه چیز با "آیا" آغاز می شود. و راوی میخواهد بشنود.
برخلاف معمول، او کند وکاو میکند و جستجو گر است. وعلاقمند به دانستن. و تفکر.
طرح " چرا" ها را به شنونده محول کرده.
مثل خیلی ها " دستور باید نباید" صادر نمی کند.
که اغلب این دستور دهندگان و " باید نباید" کنندگان نیز، فرمان بر از ما بهتران اند.
و "پیشه و شخصیت" خود را منعکس میکنند.

ایده ها مشمول تغییرات زمان اند. اما آنچه جاودانه است،
"آیا و چرا " ست.
چگونگی از مارکس به هیتلر رسیدن
نوشته شده توسط: Anonymous

پیش از انقلاب شعار چپها این بود که تضاد اصلی بین کار و سرمایه است . وتا زمانیکه تضاد وجود دارد مبارزات خلق‌ها وطبقه کارگر علیه نظام سرمایه داری ادامه دارد .پس از انقلاب و همکاری نیروهای ضد سرمایه با اخوند ها گشتاری بنام 67 بوجود امد.
با شکست شوروی مارکس سرنگون شد و تضاد کار وسرمایه به تضاد خلق‌های غیر پارس با پارس ها تبدیل شد .
بسیاری از اعضا حزب توده که خود را برای خلق‌ها پاره میکردند اکنون به پیروان نژاد پرست ترک وعرب وکرد تبدیل شده اند .همه چپهای ضد غربی اکنون در غرب زندگی میکنند و با گذشته خود وداع کرده اند ولی پیرو ادولف هیتلر در غالب حقوق ملت های تحت ستم می‌باشند .
یکی از همین شعار ها استعمار داخلی است یعنی همه سرمایه داران ایران فقط پارس هستند و بقیه پرولتر و بدبخت وبی خانمان .
استعمار غربی یعنی انگلیس و فرانسه نه در ایران بلکه در خاورمیانه و اسیانقشی ندارند ؟
روشنفکران

خاورمیانه متاسفانه افرادی فریبکار دروغگو وقدرت پرست هستند که برای لقمه نانی هستی خود وخلق خود و اینده نسل های اتی را به ساده گی
برای قدرت میفروشند وهیچ رسالتی جز حقارت وتحقیر وابستگی برای مردمان خود ندارند .
چه تضمینی وجود دارد که همین مدعیان بامردم خود رفتاری غیر از رفتار اخوندها داشته باشند ؟
نوشته شده توسط: سازاخ

ائلیار عزیز، عدم اعتماد آزربایجانی ها به کمونیستها دقیقا از همین نقطه شروع می شود، کمونیستهای ترک فکرشان به همه کمونیستهای جهان است، ولی کمونیستهای ملل دیگر سنگ ملت خود را به سینه می زنند کمونیستهای فارس فقط بزبان فرهنک فارسی فکر می کنند کردها هم همینطور، ما آزربایجانی ها هستیم که همیشه می خواهیم به خاطر ملل دیگر ملت خود را بی ارزش کنیم و از هنر و شعر آنها بخاطر کمونیست بودنشان یک حماسه بسازیم، متاسفانه در و پنجره کمونیستهای آزربایجان بر روی همه باز است، در صورتی که کمونیستهای دیگر ملل در وحله اول به ملت خود فکر می کنند ما ها همانند دوچرخه ائی می مانیم که همیشه چرخ عقبمان پنچر است و هرگز نمی توانیم به پیش برویم، پ ک ک ارومیه را درو می کند و با خرید مناطق حساس، ارومیه را می خواهد ضمیمه کردستان بکند و ما هم شعر های احساساتی آنها را که بوی باروت و تفنک می دهد، ترجمه می کنیم، چون کمونیستند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

https://youtu.be/rdsAgz4dVxM
برگردان ترانه احمد کایا

از آ. ائلیار
خوب به خودت برس

?Yan yana geçen geceler unutulup gider mi
آیا شبهایی که در پی هم میگذرند، فراموش میشوند؟
?Acılar birden biter mi
دردها ناگهان پایان می یابند؟
,Bir bebek özleminde seni aramak var ya
آیا در حسرت کودکی، میتوان ترا حست؟ یا
?Bu hep böyle böyle gider mi
روز گار همیشه چنین میماند و چنین میگذرد؟
تکرار
?Suya hasret çöllerde beyaz güller biter mi
آیا گلهای سفید در حسرت آب، بر صحرا میرویند؟
?Dikenleri göğü deler mi
خارها آسمان را می شکافند؟
,Bir menekşe kokusunda seni aramak var ya
آیا در عطر و بوی بنفشه میتوان ترا جست؟ یا
?Bu hep böyle böyle gider mi
روز گار همیشه چنین میماند و چنین میگذرد؟
تکرار

آیا دعواها بدون خون پایان می یابند؟
.Kendine iyi bak, beni düşünme
خوب به خودت برس، به من فکر نکن( منظور: نگران من نباش.)
.Su akar yatağını bulur
آب روان بسترش را می یابد.
تکرار
?İçimdeki fırtına kör kurşunla diner mi
آیا توفان درونم با گلوله کوری خاموش می شود؟
?Kavgalar kansız biter mi
آیا دعواها بدون خون پایان می یابند؟
,Bir mavzer çığlığında seni aramak var ya
آیا در صدای تفنگی می توان ترا جست؟ یا
?Bu hep böyle böyle gider mi
روز گار همیشه چنین میماند و چنین میگذرد؟
تکرار
?Şu kahpe dünya seni bana düşman eder mi
آیا این دنیای هرزه، ترا دشمنم می کند؟
?Dostluklar birden biter mi
دوستی ها ناگهان به آخر میرسند؟
,Bir kardeş selamında seni aramak var ya
آیا در سلام برادری می توان ترا جست؟ یا
?Bu hep böyle böyle gider mi
روز گار همیشه چنین میماند و چنین میگذرد؟
تکرار
.Kendine iyi bak, beni düşünme
خوب به خودت برس، به من فکر نکن.
.Su akar yatağını bulur
آب روان بسترش را می یابد.
تکرار
شغل جدید
نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد من این است که در جلسات اتی ودر نشت های حزبی مترجمانی برای اعضا کرد وعرب واذری در نظر گرفته شود تا به عمق داستان پی ببریم

نوشته شده توسط: Anonymous

منظورم از بی کلاس و چیپ شما پانترکها هستید نه کسی دیگه !

نوشته شده توسط: سازاخ

اگر بافت اجتماعی ایران اینقدر سست و ضعیف است که با تحصیل ملتهای غیر فارس بزبان مادری این کشور تجزیه خواهد شد، بهتر است که ملتها تکلیف خود را با پانفارسیسم انحصار طلب مشخص، معین و یکسره کنند، همانطور نماز با یک باد ناغافل باطل می شود، مثل اینکه ایران هم به یک تکان کوچکی بند است که شیرازه اش از هم متلاشی شود، و تمام دعا و جادو جنمبل های پانفارسیسم و شاهنامه فردوسی هم برای حفظ یکپارچگی ایران کارگر نخواهد بود.

نوشته شده توسط: آشچی

آقا یا خانم محترم مسؤول کامنتها، چرا ترانه احمد کایا را سانسور می کنی؟ منظورت چیست؟ من یک بار دیگر آدرس این ترانه را اینجا می گذارم. امیدوارم که اشتباهی چنین کاری کرده باشی و قصد شیطنت نداشته باشی. اگر دست زدی به این کامنت، مطمئن باش که باید جواب پس دهی یا اگر مسؤول سایت ازت حساب نپرسه، من دیگر عمرا اگر این سایت را باز کنم. چون سایتی که ترانه احمد کایا را سانسور بکنه، درش رو باید گل مالی کرد. هر چی که ازش سر در نیاوردی دلیل نمیشه لزوما چیز بدی باشه.

https://www.youtube.com/watch?v=rdsAgz4dVxM

حزب چپ دشمن ملت ایران
نوشته شده توسط: Anonymous

گروه تروریستی فدایی که اکنون نام چپ بر خود گذاشته است برای گرفتن قدرت تن به هر ابتذال وخیانتی میدهد .این گروه تروریستی که شاهکارش ادم کشی وحمله به این وان است در اغاز انقلاب به همکاری نظام مرتکب بزرگترین جنایات تاریخ ایران شد که بنام کشتار 67 معروف است .اکنون با شعار زبان مادری هدفی جز کسب چند کرسی و نعلین لیسی اخوندها را ندارد .اموزش به زبان مادری یعنی تجزیه اذربایجان کردستان خوزستان از ایران .اما این حق شهروندان است که اموزش زبان مادری باید بخشی از درسهای دانشاموزان باشد .
اگر ریگی به کفش این تروریست‌های فدایی نیست اجازه دهند که سایت کار به زبان ترکی و کردی و عربی منتشر شود .

مارهایی که پوست نمی اندازند ترجمه ی: علی قره جه لو
نوشته شده توسط: Anonymous

مارهایی که پوست نمی اندازند ترجمه ی: علی قره جه لو
چقدر این ترجمه ترکی به فارسی شبیه کامنتهای تکراری یارادیسیلیک است گویا روزانه نوشته های ترکی را با کمی جابجایی و چاشنی جامعه شناس و پست مدرنیسم و لوله های گاز و فاضلاب آذربایجان به سمت ترکیه و اروپا در این سایت به نمایش میگذارد.
علی قره جه لو از عصمت اؤزچلیک چنین ترجمه میکند
تحولات بسیار سریع اند. صف بندی های جهانی جدیدی پدید می آیند. جای دوستان و دشمنان تغییر می کند. تغییر در مورد همه صادق است. در مورد ترکیه، آمریکا، روسیه، چین ... نیز صادق است. وضعیت آمریکا از همه وخیم تر است. در دریای چین، کره، خاورمیانه، اروپا، حتی همسایه اش آمریکای جنوبی، کنترل را از دست داده است. در چهار گوشه جهان زیر فشار است. آنهایی که تا دیروز در کنارش بودند، امروز در مقابل اش هستند.

حساب آمریکا در باره ترکیه

در مورد ترکیه هم وضعیت چنین است. آمریکا در سال 2002 چه تصورات و چه برنامه هایی در مورد ترکیه داشت! امروز همه آن محاسبات اش در هم ریخته است. قرار بود از ترکیه علیه ایران، روسیه و چین استفاده کند، نتیجه برعکس شد. "روند آستانا" ادامه دارد. حتی کافی نبود، "سازمان همکاری شانگهای" در دستور کار ترکیه است. این واقعیت را "برژینسکی" در سال های 1980 پیش بینی کرده بود: "منافع ترکیه در آسیا است، ترکیه به سمت آسیا جهت گیری خواهد کرد". ولی رهبران بعدی آمریکا نتوانستند حقیقت را ببینند، و یا نخواستند ببینند.
زبان مادری به پان فارسیست درست نشان دادن صلیبب دراکولاست
نوشته شده توسط: Anonymous

به پان فارسیت قیرمیزی تربچه ای ، زبان خاله و دایی من چون خواهر و برادرند یک زبان است اما تعجب اور است زبان خاله و دایی شما با وجود اینکه خواهر و برادرند یکی نیست ( شاید هم خواهر و برادر نیستند !! دنیا را چه دیدی !!) کسی که از گفتن زبان مادری خود خجالت کشیده و شرم کند ! آنهم از عجایب هفتگانه است !!! همه اینها به چه بهایی فروخته میشود ؟ امیدوارم مشکل سرکار را به همانی که اعتقاد دارید ، منصفانه و صادقانه حل کند تا شاید شما از این عذاب کار روزانه داس و چکشی رها شوید .

صهیونیسم جهانی
نوشته شده توسط: Anonymous

اتهام سه کشور غربی علیه ایران براساس منافع اقتصادی و فشار دولت امریکا و یهود است.غرب تا کنون بیش از میلیاردها دلار به اعراب اسلحه فروخته و دولت عربستان باجنگ در یمن بیشتر به تشنج دامن زده است. در این میان دولت یهود با دم خود گردو میکند .
کشور المان با دو جنگ بیش از صد ملیون ادم گشته است .
دولت انگلیس بیش از 300 ملیون افریقایی را نابود کرده است
دولت فرانسه دولت نژاد پرست بیشتر 200ملیون از افریقا تا خاور دور را از بین برده است .
این کارنامه سه دولت غربی است که حتابه یهودان همزبان خود رحم نکردند . دولت ایران باید با افشا جنایات غرب در جهان از حق خود دفاع کند . بیش از هفتاد سال است که مردم فلستین زیر فشار فاشیستی یهودان قرار دارند و دولت های غربی با لبخند از کنار ان میگذرند ..

نوشته شده توسط: آشچی

دوست بسیار گران قدر، جناب نگاه، باور کنید و به جان عزیزت قسم که فقط شما نیستی که در زندگی مشکل داری. همه ما انسانها درگیر مشکلات کوچک و بزرگ هستیم. انسان بدون مشکل از مادر زاده نشده. اما همه چیز را می شود با اندکی آرامش و اخلاق خوش حل و فصل کرد. نوشیدن یک لیوان آب خنک و چند نفس عمیق بعضا معجزه می کند. ضمنا، از آن جایی که تا جایی که می توانم به خاطر بیاورم، کاربر تازه کاری هستید، یک خبر خوش دارم برای شما. و آن هم این که ما در این صفحه فرهیختگان زیادی داربم. یعنی همه مثل حقیر نیستند که کاری جز آش پختن از دستش بر نیاید. مثلا، ما این جا یک دکتر روانشناس انقلابی داریم که با ایده های تکاملی ماتریالیستی 13 هزار ساله مغولی - اسکیمویی هر مشکل روانی را درمان میکند. ...

حکومت اسلامی فارس و زبان مجانی
نوشته شده توسط: Anonymous

تمام اطلاعیه هایی که در رابطه با شروع مدرسه ها منتشر شده چه در داخل و چه در خارج بیشتر به تحصیل رایگان اشاره کرده اند. ما تورک ها زبان فارسی را برای باسواد شدن یا برای اینده بهتر نمی دانیم بلکه زبان فارسی را زنجیری در گردن خود می دانیم که جلو پیشرفت ما را گرفته است . حالا فارس ها می خواهند به این زنجیر قیمت بگذارند که چقدر پولی باشد و چقدر رایگان. عجب روزگاری است.

زبان مادری به پان فارسیست قیرمیزی درست نشان دادن صلیب به دراکـــولاست....
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـلار..
در پاسخ به پان فارسیست قیرمیزی که نوشته است .. (( در کجای کره زمین و در کدام کشور دبستان ها با ده ها زبان کار می کنند)) جا دارد او را به نوع تحصیل در کشور سوئیس بکنیم..

؟What languages are taught in schools in Switzerland?
In Switzerland, lessons are taught in the language of the region – German, French, Italian or Romansh. From early on, students also learn one of the other official Swiss languages, as well as English.
ترجمه....در مدارس سوئیس به چه زبان هایی آموزش داده می شود؟
در سوئیس ، دروس به زبان منطقه - آلمانی ، فرانسوی ، ایتالیایی یا رومانیایی آموزش داده می شود. از اوایل به بعد ، دانشجویان همچنین یکی از دیگر زبانهای رسمی سوئیس و همچنین انگلیسی را یاد می گیرند. یادمان نرود که جمعیت کشور سویس تقریبآ 8.4 میلیون نفر است.
پــــــــایـــــــان داستــــــان.

نوشته شده توسط: تبریزی

در کجای کره زمین و در کدام کشور دبستان ها با ده ها زبان کار می کنند که ایران دومین کشور باشد؟ در ایران نیز مانند همه کشورهای جهان تنها یک زبان می تواند زبان کاربردی باشد و این زبان یا باید زبان فارسی باشد و یا ترکی و کردی و عربی و یا هر زبان دیگری اما نه ده ها زبان!

گویندگان و نویسندگان سخنان بی حساب و کتاب و سر دهندگان شعر و شعار درباره زبان مادری پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی وابسته به بورژوازی و سرمایه داری، ناسیونالیست های چپ نما، چپ های پوپولیست ناسیونالیزه شده، رویزیونیست های پشیمان از کمونیسمی مانند حزب چپ ایران - فدائیان خلق و آدم های شکم سیر دیگری هستند که روشن نمی کنند با کدام بودجه تریلیونی با ده ها زبان دبستان ها باید کار کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آلونک نشینی مردم تبریز نتیجه استیلای دولت فارسی-ایرانی بر آزربایجان است. طرفداران پروژه ایران باید جوابگو باشند. مگر پانترکها چند سال در حاکمیت بودند. آخرین باری که پانترکها قدرت در دست داشتند صاحب امپراتوری بودند که همین فارسستان تنها بخشی از آن بود. ایران یک پروژه شکست خورده است. تنها دست آوردش هم همین آلونک نشینی برای انسان های تحت حاکمیتش و تا بخواهید سرکوب مردم. ترک ها کمی بیشتر فارسها کمی کمتر. راه حل؟ ...تجزیه. تجزیه قدرت، حکومت مرکزی ضعیف، تسلیح مردم به جای دولت.
واشنگتن پایتخت آمریکا در مجلس سنا و کنگره نماینده و حق رای ندارد. تهران برای رنگ جوراب رئیس فلان اداره کل در آزربایجان بخشنامه صادر می کند.