Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اسامه

خوانندگان محترم :
یک چیز را هم من فراموش کردام بنویسم: این " یاز" در یازدیتدیردیم که لاچین به عنوان افتخار زبان باقاعده تورکی معرفی میکند از بن فعل یازیدن فارسی است و اصولا واژه تورکی نیست چون تورکی هیچ لغت انتزاعی ندارد چه برسد به نوشتن :
بنازم به زبان تورکی که واژه فارسی اثباات با قاعده بودن اش است:
منابع برای فعل یاز بن مضارع مصدر یازیدن فارسی :
یازیدن . [ دَ ] (مص ) اراده کردن و قصد نمودن . (از برهان قاطع). آهنگ کردن . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). گراییدن . متمایل شدن . مایل شدن . میل کردن . قصد چیزی کردن و روی آوردن یا نزدیک شدن یا کشیده شدن به سوی چیزی :
بار ولایت بنه از دوش خویش
نیز بدین شغل میاز و مدن .
کسائی .
بکن کار وکرده به یزدان سپار
بخرما چه یازی چه ترسی ز خار.
فردوسی .

بفرمود تا باسپهبد برفت
از ایوان سوی جنگ یازید تفت .
فردوسی .

چه سازی همی زین سرای سپنج
چه نازی به نام و چه یازی به گنج .
فردوسی
از این آگهی یابد افراسیاب
نیازد به خورد و نیازد به خواب .
فردوسی .

بگردند یکسر ز عهد وفا
به بیداد یازند و جور و جفا.
فردوسی .

نفرمایم و خود نیازم به بد
به اندیشه دلرا نسازم به بد.
فردوسی .

بدانید کین تیز گردان سپهر
نتازد به داد و نیازد بمهر.
فردوسی .

تهی کرد باید از ایشان زمین
نباید که یازند از این پس به کین .
فردوسی .

به فرهنگ یازد کسی کش خرد
بود در سر و مردمی پرورد.
فردوسی .

کنون از گذشته مکن هیچ یاد
سوی آشتی یاز با کیقباد.
فردوسی
برهنه چو زاید ز مادر کسی
نباید که یازد به پوشش بسی .
فردوسی .

همی از تو خواهم یک امشب سپنج
نیازم به چیزت از این در مرنج .
فردوسی .

سوی آشتی یاز تا هر چه هست
ز گنج و ز مردان خسروپرست .
فردوسی .

ای قحبه بیازی به دف زدوک
مسرای چنین چون فراستوک .
زرین کتاب .

ز همه خوبان سوی تو بدان یازم
که همه خوبی سوی تو شده یازان .
شهره ٔ آفاق .

همه به رادی کوش و همه به دانش یاز
همه به علم نیوش و همه به فضل گرای .
فرخی .

به غزو کوشد و شاهان همی به جستن کام
به جنگ یازد و شاهان همی به جام عقار.
فرخی .
|| دست دراز کردن . (انجمن آرا) (آنندراج ). دست فرا چیزی کردن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). دست بردن به چیزی و خود را کشیدن به سویی و گراییدن به جانبی :
بیفکندش از اسب برسان مست
بیازید و بگرفت دستش به دست .
فردوسی .

به تو هر که یازد به تیر و کمان
شکسته کمان باد و تیره روان .
فردوسی .

از آن پس به شمشیر یازید مرد
تن اژدها زد بدو نیم کرد.
فردوسی .

بماند از گشاد و برش در شگفت
بیازید و تیر و کمان برگرفت .
اسدی (گرشاسبنامه ).

بیازیدو بگرفت دستش به شرم
بسی گفت شیرین سخنهای گرم .
اسدی (گرشاسبنامه ).

عصبهاء سینه و دل بیازند و بندهاء آن گشاده شوداز یازیدن این عصبها. (ذخیره ٔخوارزمشاهی ). و مردم [در این بیماری ] خویشتن را همی پیچد و همی یازد و تمطی و تثاوب می کند. (ذخیره ٔخوارزمشاهی ).
بیازم نیم شب زلفت بگیرم
طبقات مردم از صدق یقین و خلوص اعتقاد دست به مبایعه ٔ او یازیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 292). به طاعت و تباعت دست به صفقه ٔبیعت یازیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 339). و دانست که اجل دست به گریبان او یازیده است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
چو تهی کرد سفره و کوزه
دست یازد به چادر و موزه .
اوحدی .

ز غیرت برآشفت چون پیل مست
پی خواهش نیزه یازید دست .
هاتفی .

به خیال تاراج و یغما و اندیشه ٔ غلبه و استیلا دست به استعمال سیف و سنان و تیر و کمان یازیدند. (حبیب السیر جزو سیم از ج 3 ص 160).
- کف یازیدن ؛ دست یازیدن :
به دربای آن سرو یازنده بالا
کف راد خود را سوی کیسه یازی .
سوزنی .

- گردن طمع یازیدن ؛ قصد تجاوز داشتن :
به ولایت بست و آن نواحی گردن طمع می یازید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- || گردن کشی و نافرمانی کردن :
بدان تا بدانستی آن نابکار
که گردن نیازد ابا شهریار.
دقیقی .

- نیش یازیدن ؛ دراز کردن نیش :
به دولت تو از این پس به چرخ دون با ما
نه نیش یازد عقرب نه کج رود خرچنگ .
جمال الدین عبدالرزاق .
|| دراز ساختن . (نسخه ای از برهان ). دراز کردن . پیش تر بردن . از جای خود کشیدن (در معنی متعدی ). از محل خود برآوردن . برآوردن و بالابردن به قصد زدن چنانکه تیغی از نیام :
یکی تیغ یازید کو را زند
سر نامدارش به خاک افکند.
فردوسی .
|| کشیدن . (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). خویشتن را در گذاشتن به درازا. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). ممتد شدن . کشیده شدن . خود را کشیدن :
نوشته شده توسط: peerooz

جناب سازاخ,
با اجازه جناب کرمی که داریم به اصل موضوع نزدیک میشویم, شاهزاده ایرج میرزای قاجار ترک تبریزی شعر زیبایی دارد که میگوید:
" من هم گویم یزیـد بد كرد
لعنت به یزید بدكنـــنده
اما دگر این كتل متل چیست
وین دسته خنـده آورنده".
همه آدمهای منصف گفته و میگویند و خواهند گفت که رضا شاه بد کرد. اما من ندیده ام که " ترک هایی " مانند شما هرگز قبول کنند که رضاخان ترک زاده, درست پا, جای پای آتاتورک گذارد و سعی کرد رفتار او را سر مشق قرار دهد و این همه در دورانی بود که آلمانی ها هم بر تبل برتری نژاد آریایی میکوبیدند و بد را بدتر میکردند. عزیز من اینها بهانه و قر قر کردن بجای گفتن کلمه " قرم..." است. منظور شما " نژاد پرستان " تخریب کشور کثیر المله ایست که اقلا ۵۰۰ پیش از اتحادیه اروپا وجود داشته و مردم آن بسیار بیشتر از اروپائیان با هم مخلوط شده اند و یک عده بازماندگان ابله " آریا پرست " هم

باشما - و مسلما دشمنانی که چشم دیدن ما را ندارند - همدست شده اند تا کفران نعمت کرده و روزی حسرت این نعمت را بخورند. از این ساده تر نمیتوانم منظور بشر دوستانه - نه نژاد پرستانه - خود را بیان کنم
نوشته شده توسط: اسامه

دوباره تقلب :
یارو تو داری دوتا فعل مینویسی نه یکی
یازدیتدیردیم
یازی + ت+ دیر + دیم
یاز = فعل
دیر = فعل
کجای یک زبان التصاقی (واژه بعلاوه پسوند و دیگر هیچ) دو تا واژه ان هم فعل +فعل را فعل بسیط معرفی میکنند
یاز = فعل امر = بنویس
دیر = است ( کاری به 8 صورت بیقاعده اش نداریم )
ت از پسوند های تورکی نیست که میبایست تو و تی مینوشتی یازیتودیر دیم

اگر میخواهی از رو دست بقیه تورکان کپی پیست کنی اول برو یاد بگیر فعل لازم و متعدی به مفعول متعدی است نه به فاعل چون هر ادم بیسوادی هم میداند که فعل بدون فاعل در دنیا وجود ندارد

از این فعل های مرکب قبلا هم سهند نوشت و جواب گرفت

ووردورتدورماق: وردو + ت+ دور (صورت بیقاعده دیر) + ماق (اولماق به دو معنی مردن و کردن)
سئودیرتدیرمک= سئو + دیر (فعل) +ت+6 دیر(فعل )+ مک (اولمک) یعنی 4 تا فعل نه یکی

اصلا فکر

اولدورتدورمک= اولدو (تقلب قبلی لاچین با جا زدن به جای پسوند)+ ت+دیر ( صورت بیقاعده دور فعل = است)+ مک(اولمک = کردن ) یعنی سه تا فعل

یاروو فرض کردی بقیه زبانک عقیم تورکی را بلد نیستند هرچی خواستی میتوانی ببافی
حالا چی:
فعل + فعل + فعل = یک فعل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فعل + فعل + فعل + فعل=یک فعل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

لینک صفحه ای که در ان برای اولین بار همه تون رو سر کار گذاشتند و به سر مبارک شیره مالیدنند :

https://www.qirmiz.com/MotherTongue/نگاهی-به-افعال-لازم-و-متعدی-در-زبان-های-ترکی-و-فارسی/
نوشته شده توسط: Anonymous

lachin عزیز و گرامی‌، کی‌ تصورش را میکرد که " DNA " دی ان‌ای فراعنه مصر، با دی ان‌ای ما ترک‌ها و اورپائیها تشابهات زیادی داشته تا آفریقائیها؟ پارسال نوشتم " قرن ۲۱، متعلق به ترک هاست "، با یافته‌های جدید علمی‌ مخصوصا در حیطهٔ‌ ژنتیک و دی ان ای DNA، تاریخ ما ترکان، دوباره نوشته خواهد شد، می‌بینید که در این سایت، دانشمند چاه جمکرانی زبان، در مقابل زبان قدرتمند ما، به نفس افتاده است و "" دانشمند کوه‌های قندیل "" ادعا می‌کند ما ترکان مغول بودیم، در حالیکه دی ان‌ای فراعنه، فاکتور و واقعیت دیگری را بیان می‌کند. لاچین عزیز، اشتراک دیگر زبان قدرتمند ترکی با انگلیسی‌، دانشمند چاه جمکرانی ما را، آچمز که هیچ، مات خواهد کرد که به زودی خواهم نوشت.

نوشته شده توسط: اسامه

خوانندگان محترم درباره خواستگاه تورکان میتوانید مقاله علمی زیر را بخوانید یا نقشه را نگاه کنید :

بدون شرح:
http://www.turktoresi.com/images/BasResimler/Dna/haplo_i_harita.png

http://www.eupedia.com/forum/threads/26415-Turkish-Dna-Research-of-Hapl…

نوشته شده توسط: اسامه

خوانندگان محترم :
اصل مقاله درباره ازمایش هایMax Planck را از لینک دانشگاهی زیر بخوانید :
با عنوان :
The first genome data from ancient Egyptian mummies
و چکیده: مصریان باستان شبیه مردم خاورمیانه بودنند(نه سیاهپوست)
Close genetic relationship between ancient Egyptians and ancient populations in the Near East

لینک :
https://www.mpg.de/11317890/genome-ancient-egyptian-mummies

نوشته شده توسط: اسامه

جناب yaradiciliq
1- تقلب اول شما :
they were more Turkish and European than African

برای اولین بار شما "Turkish" به معنی تورکیه ای را "تورک =turk" معنی میکنی

2- تقلب دوم مقاله به دنبال این است که مصری ها سیاه پوست نبودنند وگرنه تورک هاپلو گروپ را باید در شمال چین پیدا کنی
قابل توجه:
Modern Egyptians share more ancestry with sub-Saharan Africans than ancient Egyptians did, the authors said.
The study found that ancient Egyptians were most closely related to ancient populations in the Levant – modern day Syria, Jordan, Israel and Lebanon - and were closely related to Neolithic populations from Europe and the Anatolian Peninsula
توجه کردی :سوریه لبنان اردن اسراییل

کسی که این ادعا را کرده :Max Planck

The study found that ancient Egyptians were most closely related to ancient populations in the Levant – modern day Syria, Jordan, Israel and Lebanon - and were closely related to Neolithic populations from Europe and the Anatolian Peninsula.
Modern Egyptians share approximately 8% more ancestry on the nuclear level with sub-Saharan African populations than with ancient Egyptians.
“The genetics of the Abusir el-Meleq community did not undergo any major shifts during the 1,300-year timespan we studied, suggesting that the population remained genetically relatively unaffected by foreign conquest and rule,” said Wolfgang Haak, group leader at the Max Planck Institute for the Science of Human History in Jena, German
نوشته شده توسط: Anonymous

این هم یک اپیدمی اسلامیست که در کوتاه مدت از طرف اردوقان نیز اظهار خواهد شد.

نوشته شده توسط: سازاخ

کرمی عزیز، ای کاش ترامپ برای پیشگیری از جنگ شیعه و ثنی، بعد از عربستان سعودی، به ایران و زیارت قبر حضرت امام رضا، به شهر مقدس مشهد شریفیاب می شدند و از آنجا هم برای شادمانی پانیرانیستهای داخلی و خارجی، به زیارت مقبره کورش کبیر، به شهر مقدس شیراز مشرف می شدند، و در بازگشت هم بر سرقبر نواب صفوی و امام خمینی، بانیان ترور اسلامی و انتفاضه در خاورمیانه، فاتحه ائی قرائت می فرمودند، و در خاتمه برای حفظ مرزهای پر گهر و یکپارچگی ایران و آسیملاسیون قطعی تمام ملتهای غیر فارس در ایران، یک تصبیح صدتائی صلوات ذکر می فرمودند.

نوشته شده توسط: اسامه

حالا جناب لاچین توضیح میدهند که:
چرا در worked .. work + ed فعل بعلاوه پسوند است
اما درایش ، ایشلدیم , ish , ishledim
ایش + اولدیم فعل + فعل است
اگر زبانک تورکی قادر به چنین کاری بود دیگر نمیگفتند تورکی التصاقی است میگفتند تورکی ترکیبی است
این افعال در تورکی بسیط نیست چون افعال مرکب اند که از نظر دستور زبان تورکیفعل + پسوند) همگی نادرست و جعلی اند

البته امروزه به ضرب چماق فرهنگستان تورکی این فعل ها به زبان تورکی تپانده شده اند اما به صورت "فعل جعلی"

نوشته شده توسط: Anonymous

شعری زنده از زنده یاد اخوان .

موج ها خوابیده اند ، آرام و رام/
طبل توفان از نوا افتاده است../
چشمه های شعله ور خشکیده اند.. /
آبها از آسیا افتاده است... /
در مزار آباد شهر بی تپش /
وای جغدی هم نمی اید به گوش /
دردمندان بی خروش و بی فغان /
خشمناکان بی فغان و بی خروش /
آه ها در سینه ها گم کرده راه /
مرغکان سرشان به زیر بال ها /
در سکوت جاودان مدفون شده ست ../.
هر چه غوغا بود و قیل و قال ها /
آب ها از آسیا افتاد ه است /
دارها برچیده خون ها شسته اند /
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها /
خشکبن های پلیدی رسته اند /
مشت های آسمان کوب قوی /
وا شده ست و گونه گون رسوا شده ست /
یا نهان سیلی زنان یا آشکار /
کاسه ی پست گدایی ها شده ست /
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان/
و آنچه بود ، آش دهن سوزی نبود.../
این شب است ، آری ، شبی بس هولناک /
لیک پشت تپه هم روزی نبود.../
باز ما ماندیم و شهر بی تپش /
و آنچه کفتار است و گرگ و روبه ست /
گاه می گویم فغانی بر کشم/
باز می بینم صدایم کوته ست... /
باز می بینم که پشت میله ها /
مادرم استاده ، با چشمان تر /
ناله اش گم گشته در فریادها /
گویدم گویی که : من لالم ، تو کر/
آخر انگشتی کند چون خامه ای /
دست دیگر را بسان نامه ای /
گویدم بنویس و راحت شو به رمز /
تو عجب دیوانه و خودکامه ای /
من سری بالا زنم ، چون ماکیان /
ازپس نوشیدن هر جرعه آب /
مادرم جنباند از افسوس سر /
هر چه از آن گوید ، این بیند جواب /
گوید آخر ... پیرهاتان نیز ... هم/
گویمش اما جوانان مانده اند /
گویدم اینها دروغند و فریب /
گویم آنها بس به گوشم خوانده اند /
گوید اما خواهرت ، طفلت ، زنت... ؟/
من نهم دندان غفلت بر جگر /
چشم هم اینجا دم از کوری زند /
گوش کز حرف نخستین بود کر /
گاه رفتن گویدم نومیدوار /
و آخرین حرفش که : این جهل است و لج /
قلعه ها شد فتح ، سقف آمد فرود .../
و آخرین حرفم ستون است و فرج /
می شود چشمش پر از اشک و به خویش/
می دهد امید دیدار مرا /
من به اشکش خیره از این سوی و باز /
دزد مسکین برده سیگار مرا /
آبها از آسیا افتاده ، لیک /
باز ما ماندیم و خوان این و آن /
میهمان باده و افیون و بنگ /
از عطای دشمنان و دوستان /
آب ها از آسیا افتاده ، لیک /
باز ما ماندیم و عدل ایزدی /
و آنچه گویی گویدم هر شب زنم /
باز هم مست و تهی دست آمدی ؟/
آن که در خونش طلا بود و شرف /
شانه ای بالا تکاند و جام زد /
چتر پولادین ناپیدا به دست /
رو به ساحل های دیگر گام زد /
در شگفت از این غبار بی سوار/
خشمگین ، ما ناشریفان مانده ایم /

آبها از آسیا افتاده ، لیک /
باز ما با موج و توفان مانده ایم /
هر که آمد بار خود را بست و رفت /
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب /
زآن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ ؟/
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب ؟/
باز می گویند : فردای دگر /
صبر کن تا دیگری پیدا شود /
کاوه ای پیدا نمی گردد ، امید/
کاشکی اسکندری پیدا شود/
نوشته شده توسط: اسامه

اولا لازم است درباره فعل گذشته در زبان تورکی توضیح داده شود :
پیش از این گفتیم که "زمان فعل " در تورکی اصلا وجود ندارد
کاربری ادعا دارد با افزودن "دیم" و لدیم به اخر فعل فعل ماضی ساخته میشود حالا این "راضی اولدیم " چه معنی دارد در ادامه توضیح داده خواهد شد که "اولدیم(اولا= باش) " خوداش یک فعل بسیط است نه یک پسوند 40 تا پسوند تورکی قبلا نوشته شده میتوانید بخوانید که پسوندی با نام لدیم در تورکی نیست بلکه فعل بسیط ای با الدیم در تورکی هست که با افزودن به اخر یک واژه فعل مرکب میسازد که ابدا از ویژگی های زبانک تورک نیست چرا:
چون در زبان التصلاقی : فعل یا واژه + پسوند است
در زبان ترکیبی واژه +واژه یا فعل + واژه است که پسوند هم میپذیرد
اما توضیح : اولدی خوداش یک فعل هست در معنی شدن یا کردن
فعل + فعل از ویژگی های یک زبان التصاقی نیست چون فعل + پسوند ویژگی التصاقی است

در این باره این به اصطلاح زبان تورکی از زبان فارسی فعل مرکب تقلید میکند چون خوداش اصلا یک زبان نیست بلکه کریولی از سه زبان مغولی فارسی و عربی است

درست دقت کنید چگونه غفعل مرکب را به جای فعل بسیط جا میزنند:
در ماضی التزامی زبان فارسی

این نوع فعل از دو قسمت

رفته + باش + ضمیر

استفاده شده است

حال اگر ما این را تبدیل به زبان ترکی کنیم

بدین صورت میشود

رفته = گتمیش (get mish)(تا اینجا مشکلی ندارد اما از اینجا بعلاوه یک فعل دیگر با نام اولدی میشود که خوداش یک فعل است :
باش = اولا (Ola)

و ضمیر ها

م = م

ی=سان (san)

د= ...(ندارد)

یم = خ

ید = سوز(suz)

ند = لار (Lar)

حال کلمات

رفته باش (ضمیر)

را بهم میچسبانیم

رفته باشم = گتمیش اولام (getmish Olam)

رفته باشی = گتمیش اولاسان (getmish Olasan)

رفته باشد = گتمیش اولا (getmish Ola)

رفته باشیم = گتمیش اولاخ (getmish Olakh)

رفته باشید = گتمیش اولاسوز (getmish Olasuz)

رفته باشند = گتمیش اولالار (getmish Olalar)

خب این هم درس امروز
نوشته شده توسط: سازاخ

پیروز عزیز تخم پروژه آشوب نزدیک به یک قرن پیش توسط رضا شاه کاشته شده، وقتی که تمام سران ملیتها را به بهانه برچیدن روابط ملوک الطوایفی قلع و قمع و املاک آنها را بنفع دربار مصادره کردند و بدنبال آن تحصیل و نشر کتاب بزبانهای غیر فارسی ممنوع گردید و کلیه بودجه آموزشی و فرهنگی و تاریخ نگاری و علمی و مدنی را منحصرا بزبان فارسی اختصاص دادند و درصد خیلی ناچیز بودجه اقتصادی را به مناطق غیر فارس اختصاص دادند، زمینه فروپاشی سرزمینی در ایران سالها است که مهیا گردیده. ساختن دشمنان فرضی خارج از مرزهای ایران، نماینگر فرار از واقعیت و بدنبال مقصر گشتن است، تا تمام تقصیرات را بگردن ترامپ و عربستان و پاکستان و ترکیه بیندازند، تا بدین روش حاکمیتهای فارس سالار را از اتنوساید مزمن و پیگیر و از آسیملاسیون ملتهای غیر فارس و تک ملت سازی ( ملت فرضی ایران ) مبری سازند.

نوشته شده توسط: peerooz

ادامه,
جناب کرمی, فرمودید " بله ما در آغاز بسیار تأکید کردیم که ملّت ایران به هم تنیده و پیوسته است، رورابط چند گانه و وابستگی خانوادگی صورت گرفته است (که من در جمع خانودهء خودم در ایران شاهد آن هستم)، و امروز از جدایی و تجزیه و ار هم دور جستن، و بر سر زبانهای منطقه ای که در دوران فئودالیته باقی مانده اند و تکامل نیافته اید، گرایشی واپسگرا و بازدارنده است،".

" ای من فدای آنکه دلش با زبان یکی ست ". حافظ. اگر دل شما با زبان یکی ست پس این شعارهای آریا پرستانه تفرقه افکن نشانه چه میباشد ؟

نوشته شده توسط: سازاخ

موحدی عزیز، نگران نباش اگر هیچ اتفاقی هم که نیافتد، حاکمیت بعد از 39 سال، از داخل در حال پوسیدگی و دگردیسی است، یعنی خود آقازاده ها هم جلو والدین عقب مانده خود قد علم کرده اند، از نوه( دختر ) خمینی گرفته تا پسر محسن رضائی، و خیلی های دیگر که هنوز اسرار داخل بیت هایشان مخفی نگهداشته شده، این نسل جدید رشد یافته در داخل بیتها، هم دیگر نمی توانند، در چهار چوب فرهنگ عقب مانده حوزوی روحانیت نفس بکشند، ( چون آنها بیشتر از فقیر فقرا امکانات اینترنتی دارند و بیشتر از مردم عادی با دنیای مدرن در ارتباط هستند ) حاکمان جمهوری اسلامی که دیگر نمی توانند همه فرزندان و نوه هایشان را به زندان بیندازند، شکنجه و یا اعدام بکنند، هر آخوند انقلابی که تلف می شود، نسل جدید یا همان آقا زاده های پورشه سوار ویسکی خور، یک نفس راحتی می کشند،

و بیبشتر قدرت می گیرند، و در هر قدم باعث عقب نشینی دایناسورهای انقلابی و شرایط انقراض نسل آنها فراهم می گردد. البته بقول تبریزیها آخوندها نمی میرند بلکه می پوسند
نوشته شده توسط: peerooz

جناب سازاخ,
نگران نباشید. نه تنها شما بلکه جناب جلالت مآب دونالد ترامپ و عربستان و شیخ نشین ها و اسرائیل هم فهمیده اند که این " پارسی های " بی همه چیز ! منشاء تمام فساد نه تنها در خاورمیانه بلکه در تمام دنیا میباشند و دو هفته پیش, این دولت ها در عربستان تصمیم گرفتند که با پشتیبانی ناتو و استرالیا و کانادا و مغولستان و ترکیه و دیگر کشور های " آزاد " , خاک Persia را طوری " به توبره بکشند " " که نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان " و دنیا را از شر آنها خلاص کنند. صبور باشید.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کرمی,
در ابتدای گفتگو شما با احترام و شرم کامل از کسانی که " با برداشتی غلط خود را اپوزیسیون نامیدند و بی شرمانه به پای صندوقهای رأی رفتند " صحبت فرمودید و من پاسخ دادم و شما فرمودید :

" به کاربر گرامی،.... Peerooz....کامنتهای شما به موضوع بحث ربطی ندارد، فقط قصد گل آلود کردن فضای بحث و منحرف کردن بستر گفتگو را دارید ، شما وقتی انتخاباتی را که در ایران صورت گرفت، دمکراتیک مینامید، دیگر زمینه ای برای دیالوگ با شما نیست.
به شما پیشنهاد میکنم شغل و حرفهء دیگری برای خود پیدا کنید، و اوقات فراغت خویش را در جایی دیگر بسر کنید.".

بنا بر این بنده و کسان دیگر فکر کردیم که شاید موضوع گفتگو مربوط به تغییر زبان و حمله به ترکیه بوده است نه انتخابات که خوشبختانه شما هم وارد گفتگو شدید. ظاهرا باز ما اشتباه کرده ایم و متاسفیم .

جناب کرمی, انتخابات تمام شد. و رودکی درست گفت که

"ای آنکه غمگنی و سزاواری .... . کی رفته را به زاری باز آری ؟".
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

چرا اکبر گنجی تازه یاد هولوکاست 67 و آیت الله قتل و عام ها و حجت الاسلام خون آشام ها افتاده است ؟! چرا تا قبل از سیرک انتخاباتی اخیر رژیم سخنی از شهدای به خون خفته دهۀ 60 به میان نمی آورد و یادی از آنها نمی کرد؟!
واقعیت این است که اکبر گنجی برای تبلیغ باندهای نفرت انگیز رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی (اصلاح طلب ، اعتدال گرا) و به نفع منافع سیاسی آنها از خون شهدای مارکسیست و مجاهد سوء استفاده می کند. اکبر گنجی در دهۀ 60 از سرپاسدارها بود و بی شک در ایجاد زندان های سیاسی، اقرارگیری از زندانیان در زیر شکنجه و در قتل عام زندانیان سیاسی، نقش داشته است.
پروژه و طرح اکبرگنجی تحت عنوان "لیبرالیزه کردن اسلام" ، تضمین بقای رژیم جمهوری اسلامی و جلوگیری از سقوط آن است.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

مبارزه غیر خشونت آمیز با این رژیم ضدبشری معنایی ندارد و به جایی نخواهد رسید. تنها یک راه برای رهایی ایران و ایرانی از شر فاشیسم هار مذهبی وجود دارد که آن راه، "جنبش سرخ" می باشد. گفتمان جنبش سرخ یعنی گفتمان سرنگونی و جنبش سرخ یعنی جنبش سرنگونی. در ایران مبارزه غیر خشونت آمیز و امکان وقوع یک انقلاب مخملی یک خواب وخیال ضدانقلابی است. همانگونه که انتقال مسالمت آمیز قدرت سیاسی یک رویای دست نیافتنی بیش نیست. درست به همین دلیل هم هست که می بایست بی هیچ سازشی گفتمان اصلاحات یعنی گفتمان مسالمت را با شدت و حدت تمام نشانه گرفت و از سر راه برداشت. باید بی هیچ مسامحه ای مبلغین گذرمسالمت آمیز را افشا کرد. چرا که ریشۀ این تفکر ضد انقلابی از درون خود رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی جوانه زده است . این بالاترین خواست رژیم جنایتکار و چپاولگر جمهوری اسلامی است که در مقابل خشونت مداوم اعمال شده از سوی نیروهای

مسلحش ، مقاومتی شکل نگیرد.
آری گفتمان مسالمت، گفتمان خود رژیم است.
سربلندی و رهایی میهن عزیزمان ایران در تمامیت خود تنها و تنها در گرو سرنگونی قهر آمیز حاکمیت ضدبشری و نفرت انگیز جمهوری اسلامی است و لاغیر، چنین باد.
نوشته شده توسط: Anonymous

این هم یک آخوند کراواتی ضد سنی ضد عرب است که فرق چندانی با رهبر امت اسلامی نداره. درست در همان روزی که ولی امر مسلمین بدترین فحاشی و توهین ها را به کشورهای سنی و عربستان می کند، این آخوند کراواتی بالای منبر می رود و دقیقن همان حرف های ولی امر مسلمین را با لهجه و ژست دیگری بر علیه سنی ها و عربستان تکرار می کند. وای بر عوام الناسی که خود را روشنفکر می دانند و پای منبر این "عوام فریب" پر مدعا می نشینند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا خودش ناتوان از اجرای مشیت الهی خود است و ناچار وحی به سید علی میکند !!. عجب خدایی است این خدا !!مثلا سازنده کهکشان ها و هستی بی کران , به آخوند ابلهی برای قتل و جنایت وحی میکند !!! . یا این خدا موجودی سادیست است یا این دروغ گو ها شارلاتان تشریف دارند برای استحماق خلق خدا !!

نوشته شده توسط: سازاخ

آقای کرمی عزیز، مرحوم سعید نفیسی در مجلس آنموقع الفبای لاتین را برای فارسی پیشنهاد کرد، موررد پسند واقع شد ولی ورد تصویب واقع نشد، چون از بالا دستور آمد، که اگر مکاتبات به لاتین صورت بگیرد، ترکهای ایران می توانند ارتباط نوشتاری با ترکیه پیدا کنند و به تاریخ و ریشه خود پی می برند، و بعد نگهداری آنها در چهار چوب ایران مشکل می شود، خوشبختانه آزربایجان شمالی هم که با حروف کریل می نویسد، و دردسری برای ما ندارد،

نوشته شده توسط: سازاخ

ادامه، پس اسلام عربی در وحله اول وارد فارسستان شده و بعد با اضافه شدن گچ پژ به حروف الفبای عربی تبدیل به الفبای مقدس فارسی گردیده و همین الفبای مقدس فارسی در پوشش اسلام وارد آزربایجان شده و از آنجا هم توسط سلجوقیان به ترکیه سرایت داده شده، که بعدا خود همین سلجوقیان حکومت عثمانی را در ترکیه بنا نهاده اند. اگر شما شاهد اشعاری بزبان فارسی بوسیله شعرای قدیم ترک هستید این ناشی از عشق ورزیدن به زبان شیرین فارسی نیست، بلکه زبان مکتبخانه ها حروف مقدس الفبای فارسی بود، که تا استانبول سوار بر دین اسلام پرواز کرد، کتابهای تاریخی کیلوئی که در زمان شاه با پول باد آورده نفت، در شیره کش خانه و میخانه ها در عالم نئشگی و مستی با رفرنسهای نخود سیاهی نوشته شده که آدم از خواندش شاخ در می آورد که نمی تواند منبع تاریخی بشمار بیاید،

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقایان... ،.... Peerooz.... سازاخ ..... بحث در مورد انتخابات و نبود اپوزیسیون در ساختار جمهوری اسلامی بود و هست و شما موضوع را به زبان، دین، و شیعه گری، و به نهضت شعوبیه کشانده اید، و در شگفت هستم که از نهضت شعوبیه که کاملأ یک جنبش سکولار و ناسیونالیستی ایرانی ضد اسلام و ضد حمله و تسلط اعراب بود را دینی و شیعه گری مینامید.

این نهضت برای زنده نگهداشتن و پاسداری از زبان و فرهنگ ایرانی در مقابل اعراب بود و امروز هم تکرار آنرا در مقابل نظام جمهوری اسلامی شاهد هستیم. این نهضت به عبارتی آتئیسم هم بود.
این قیامها: با حاکم زابل، اشعب، و همینطور به آفرید، ابومسلم، بابک خرمدین ایرانی تبار، مقنع، قرمطیان، و سایر قیامهای ملّی در قرون دوّم و سوّم را پروروش داد.
شعارهای "ما ایرانی هستیم عرب نمی پرستیم " ادامه همان جنبش و مقاومت هست. شیعه گری ساخت و پرداختهء مردمان تُرک مهاجر به ایران است،
موضوع زبان انگلیسی را من در شرایطی مطرح کردم و میکنم که ایران خود را در میدان رقابت میان بیش از 200 کشور و ملّت در عرصه بین المللی می بیند، نه در قزوین و آستارا و رشت ، تبریز، شیراز.. بله ما در آغاز بسیار تأکید کردیم که ملّت ایران به هم تنیده و پیوسته است، رورابط چند گانه و وابستگی خانوادگی صورت گرفته است (که من در جمع خانودهء خودم در ایران شاهد آن هستم)، و امروز از جدایی و تجزیه و ار هم دور جستن، و بر سر زبانهای منطقه ای که در دوران فئودالیته باقی مانده اند و تکامل نیافته اید، گرایشی واپسگرا و بازدارنده است،

امّا وقتی افکار پیشتازان قومی هم در همان دوران پیشا مدرن فئودالیته باقی مانده است، موضعگیری ما هم شکل تدافعی بخود میگیرد، و خواهیم گفت این گوی و این هم میدان، خواهیم دید بازنده چه کسی خواهد بود ؟.
نوشته شده توسط: جمال

جناب سازاخ اشتباه شما در این است کە تاریخ تورک و آذری در بە اصطلاح آذربایجان شما بخوان ( مزوپوتامیا و مدیا و یا کوردستان ) را قبل از اسلام حساب میکنید قربان آن زمان کە اعراب بە کوردستان و پرشیای قدیم و آسورستان و ارمنستان حتی یک تورک در این جغرافیا زندگی نمیکرد تمام تاریخ و حضور جمعیت تورک زبانان در این جغرافیا بە بعد از حضور اسلام میرسد شما یا باید قبول کنید کە هلاکو خان متولد بە این اصطلاح اسم جعلی آذربایجان و تورکستان در خاور میانە است یا باید قبول کنید کە هلاکو نوەی چنگیز خان مغول است تاریخ کە میگوید هلاکو خان نوەی چنگیز خان مغول است و از مغولستان بە سرزمینهای مزوپوتامیا ،کوردستان و نینوا و آشور و بابل آمدە و با جنگ و سبعیت این مناطق را اشگال کردند و ماندگار شدند هلاکو از شهر اربیل یا هولیر را در کوردستان محاصرە میکند و در تصرف این شهر کورد نشین کە اکنون پایتخت کوردستان ا

است موفق نمیشود و راهش را کج میکند و بغداد را تصرف میکند ولی حضور اعراب در کوردستان و مزوپتامیا و کوهای کوردستان بدون هزینە نبودە تا جای کە کوردستان بە اصحابە کش مشهور میشود و بیشتر اصحابەهای عمر و محمد و ابوبکر در همین کوردستان دفن شدند خلاصە خدمت جناب عالی عرض کنم جناب حضور اعراب و تورک در کوردستان و مزوپتامیا و آشور و بابل و نینوا تاریخ آن معلوم است و با جعلیات التصاقی و خود را سومر و ایلام خاطاب کردن نمیتوانید تاپوی سرزمین کوردستان را بە اسم خود بنویسید
نوشته شده توسط: سازاخ

پیروز عزیز ، بخاطر هم مرز بودن مناطق فارس نشین با عربستان، اسلام و تشیع صفر کیلومتر و آکبند در وحله اول در این مناطق جذب شده و بعد از هضم کامل به کمک اعراب، به آزربایجان هم سرایت داده شده، لطفا در نقشه جغرافیائی نگاه کنید، آزربایجان کجا؟ عربستان کجا؟ در آن زمان که هواپیمای قاره پیما نبود، شتر هم اگر بال شترمرغ را داشته باشد که نمی توانست از مکه تا تبریز را یکسره پرواز کند، حتما یک توقفی برای سوخت گیری در شیراز و اصفهان باید می کرد، تازه اعراب مگر بدون کمک فارسها می توانستند کوهستانهای صعب العبور آزربایجان را با شتر فتح کنند، این است که اسلام دست دوم نصیب ما شده، دست اولش نصیب ملت فارس شده، و بعد از استفاده کامل از اسلام، اسلام کاملا دستکاری شده و رنگ و رو رفته نصیب ما شده.

نوشته شده توسط: سازاخ

محسن جان ایرانیت با دمکراسی جور در نمی آید، ایرانیت یعنی حاکمیت فارس سالارانه و ذوب دیگر ملتها در زبان شیرین فارسی، دمکراسی یکبعدی مد نظر شما، یعنی فقط عبور از دیکتاتوری ولایت فقیه، ولی دیکتاتور باقی ماندن در ابعاد دیگر دمکراسی، چه سودی به ملتهای غیر فارس خواهد داشت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

گویا جان هزاران ایرانی از زن ومرد پیر و جوان در بدر و اواره زیادی بود که برای هدف دیگری قربانی توحش ارتجاع سرخ وسیاه شدند . من با پوست و خون و استخوان و روح خود از جریان چپ متنفر هستم متنفر.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما عربستان سعودی را فریب دادید اما عربستان سعودی دیگر فریب نمی خورد . با فریب دادن عربستان سعودی عراق سوریه یمن و دیگر کشورها را اشغال کردید . الان هم خطر بزرگی برای امنیت عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی هستید .

نوشته شده توسط: سازاخ

قاعدتا این وحی های الهی هم بواسطه روسیه و بوسیله پستچی مورد اعتمادشان جناب پوتین بدست معظم اله می رسد!!

نوشته شده توسط: Anonymous

در ترکی مثل یونانی کلماتی هست که معنی جمله می دهد ولی در فارسی آن قسمت جای خالی هست ماننده فارسی : برو بالا ( ... ) برو پایین ( ... ) ترکی : گئد اشاغا ( یئن ) گئد یوخاری ( چیخ ) یونانی : فیه بانو ( انئوا ) فیقه کاتو ( کاتئوا ) . مورد توجه انهایی کل در پی تخریب زبان ترکی هستند بخاطر کم کسری زبان خودشان !

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... همانطور که متوجه هستید , صفحه اول گوگل شمائی از ساختمان مرکز « حیدر علی اوف » موزه و هنر ادبیّات آزربایجانی ها در باکوست.....
https://www.yatzer.com/heydar-aliyev-center-zaha-hadid-architects-baku-…
بهترین ها را برای دوستداران فرهنگ و هنر ارزومندم.....

نوشته شده توسط: lachin

دوست عزیز yaradiciliq....
اگر رابطه نزدیکی زبان ترکی را با انگلیسی در این سایت به میان بکشیم, بعضی از دانشمندان اگر به تیمارستان نرفتند حتمآ به بیمارستان خواهند رقت..
الف - در زبان مادری من ترکی, افعال ممکن است یک فاعل, یا دو فاعل و یا سه فاعل داشته باشد.
1- فعل یک فاعلی ...یک نفر کار خود را انجام میدهد مانند: یازدیم (نوشتم)
2- دو فاعلی ...فاعل اول کار را به مباشرت یک نفر دیگر انجام میدهد: یازدیردیم ( نویسانیدم !!!!!!! اگر ترجمه شود )
3- سه فاعلی... اگر فعل از فاعل اول به فاعل دوم و از آن به فاعل سوم برسد و کار به مباشرت شخص ثالثی انجام گیرد , آن فعل را سه فاعلی می نامند. یازدیتدیردیم ... برای این فعل معادلی در زبان فارسی دری وجود ندارد... (دادم نویساندند)..
تازه اگر این افعال ها را در 16 نوع فعل ماضی ها و در 11 نوع جمله های زمان ( آینده ) که یکی از زیبائی های زبان ترکی

ترکی است را صرف بکنیم, بعضی از دانشمندان نه تنها مشکل به باور کردن خواهند شد بلکه این دستور زبان را هم (( جعلی )) حساب خواهند کرد. همانطور که آثار باستانی , فرهنگ و هنر و ادبیّات آزربایجانی ها را جعلی میکنند. نقطقه مضحک این قضیه اینجاست که تاریخ این دانشمند ژنیتیک و زبان شناس معاصر که بوسیله بیگانگان « تحریف » شده است , ایشان میخواهد تاریخ و زبان و فرهنگ و ادبیّات مرا در این عصر با شکوه دیجتالی (( تحریف » بکند . برای هر کامنت , پنچ تا کامنت با لینک دار میقرستد تا اعتباری به این مقاله ها بدهد....خروس آسمان ها پشت و پناه بعضی از دانشمندان باشد. قــو قــولی قـــو...
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ جناب توکلی، این حقیرچندروزی است ،به سرزمین کفرغیرپارسی مهمانم،یعنی درونکووربهشت کافران وجهنم ایرانیان تمدن ساز،فکرکنم این شهررادردوران باستان کوروش کویرساخته وتحویل این بی دین ها وشایدهم دزدان دوران سرکوب بیت المال پارسی شاهنشاهی داده اند،چراکه دراین شهرزیبا وغیرقابل تصوربرای ماعقب مانده ببخشیدعقب مانده نگه داشته شده هاتعدادزیادی ایرانی دوران پهلوی امکانات وسیعی دارند،غرض،زمان کمی بااروپا وایران فرقی اساسی دارد.ازدیروزبوقت اینجافکرکردم سایت شماتعطیل شده وتنهایکی دوموردکامنت نوشته شد،نوشته های من فقیر وحقیروبدون رانت وپارتی رااین کنترلچی شما فکرکنم،بخاطرحضوردرسرزمین کفربه جهنم ویابه قبرستان سپرده است،ولی لومپن بازی وفرهنگ نویسی شعبون بی مخ ،همگی رادرعرصه تماشاهشته ونوربهشت رابرآن تابانده اند،این ماموردفن وکفن شمایک کمی انصاف بخرج داده لاقل یک برده رادرنظرگیرد،

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دراین نوشته ، هیج سخنی در ارتباط با نقش روسیه در نزاع بین ایران و سعودی نیامده است. در حالی که امتیاز دهی سعودی ها در تثبیت قیمت نفت که موجب خشنودی پوتین شد، چیزی در مقابل عربستان بدست نیاورد. احتمالا ، این بده و بستان علنی نشد

نوشته شده توسط: Anonymous

"" خبر مهم علمی‌ "" دی ان‌ای DNA جسد‌های مومیائی شده باستانی مصری, ریشه ترکی ، اوروپائی بودن آنان را ثابت میکنند "" بیشتر بخوانید >>> A detailed analysis of DNA of ancient Egyptian mummies has shown they were more Turkish and European than African. >>>
http://www.breakingnews.ie/world/ancient-egyptian-mummies-more-closely-…

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ جناب استخانلو،سرکوب کنید،تاببینیم،کجای دنیارامثل صدسال گذشته که جزعقب ماندگی دربرنداشته ،فتح خواهیدکرد.نمی دانم این داستان راشنیده اید ،یانه. دوستان ببخشند،اگرکمی بی پرده است، میگویند،روزی زنی پیش قاضی میرود ودرخواست طلاق میکند،ازقاضی اصرارواز زن درخواست ،بالاخره زن بیچاره پرده را کنارمیزند ومیگوید،جناب قاضی ،شوهرم ،نه برایم لباس میخرد ونه غذایی درست حسابی بمن میدهد،نه زبان خوبی دارد ونه محبتی،تنهاچیزی که ازمن میخواهد،همخوابی است، من بیچاره چکارکنم ،میخواهم آزادباشم وبرای خودم زندگی کنم،حالاشده جریان فکری فاشیستی شماها،نه عرضه مملکت داری دارید ونه علم ومنطق وزبان روز،تنهاکارتان وقت کشی،وطن فروشی،دیکتاتوری،وووو،،،،است،

نوشته شده توسط: peerooz

جناب سازاخ,
با تشکر از توضیح در باره کلمه " شعوبیه " که معنی آنرا نمیدانستم. ویکیپدیا میگوید " استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ. ق و دوران حکومت بنی‌عباس بازمی‌گردد ".

اگر مطابق فرمایش شما " مذهب تشیع شعوبیه پارسی " درست باشد پس لابد یا, " مذهب تشیع شعوبیه غیر پارسی " هم وجود داشته و یا, داستان بابک خرم دین هم مانند بسیاری از حوادث تاریخی دیگر از اساس دروغ بوده است.

آیا ممکن است بابک خرم دین, پیرو " " مذهب تشیع شعوبیه ترکی " بوده و شعوبیه, ترک و پارس نداشته باشد ؟ اگر فرض آخر را قبول کنیم پس چه جوری بین اقوام / ملت های ایران اختلاف بیندازیم ؟ به قول طلبه ها " مسئلتن " !!

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پیشنهادی به جناب توکلی برای جمع آوری پول """ هر کسی‌ که دعوای شخصی‌ خود با دیگران را""" افراد حقیقی‌ و حقوقی شناخته شده """ به ایران گلوبال بکشاند باید یک جریمه ناقابل ۳۰۰ سیصد دولاری بپردازد. حالا چرا سیصد ۳۰۰ ؟، چونکه زبان فارسی‌ عزیز نیز فقط سیصد فعل ساده دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همنشين اسلام
لطفا بفرمایید وقتی امام غایب شما ظهور نمود و 5.5 میلیارد کافر غیر مسلمان را مانند اجداد خود گردن زد ، حكومت الهی او آیا شبیه کمون پاریس خواهد شد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

"" اشتراکات جالب زبان‌های قدرتمند و با قاعده ترکی و انگلیسی‌ "" هر دو زبان ترکی و انگلیسی‌، برای بیان گذشته، از """ د d""" استفاده میکنند، در انگلیسی‌ با اضافه کردن " d" یا " ed" به آخر فعل، آن را تبدیل به فعل گذشته می‌کنیم، در زبان قدرتمند ترکی، با اضافه کردن " دیم " یا " لدیم " فعل گذشته درست می‌کنیم. مثال ها... worked .. work + ed

ایش ، ایشلدیم , ish , ishledim
در کامنت قبلی‌ نیز توضیح دادم که چگونه هر دو زبان انگلیسی‌ و ترکی، با استفاده از "" ل "" و اضافه کردن آن به "" اسم و صفت "" فعل ساده می‌‌سازند.

نوشته شده توسط: Anonymous

طرف شوم دعوای.
تجزیه طلب کسی است که در هر جمله خود تهدید به جدایی و استقلال از ایران کند چنانچه به اهدافش نرسد . یک ایرانی یا یک مشهدی یا شیرازی یا اصفهانی یا شمالی یا ... هیچ گاه نخواهد گفت اگر چنین و چنان نشود ما جدا میشویم و اعلان کشور مستقل می کنیم. یعنی تمام حقوق اتنیکی باید در چهارچوب خفظ تمامیت ارزی ایران باشد وگرنه وظیفه اپوزیسیون است که به سرکوب اینگونه نیروهای تجزیه طلب و ضد ایرانی بپردازد.
تجزیه طلب کسی است که نتواند سه جمله بگوید بدون اینکه نامی از فارس و ایرانی ببرد و موضوع را راسیستی کند و بجای مبارزه سیاسی طبقاتی نظامی فرهنگی با دولت . با مردم ایران مبارزه میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من محسن درزی هستم ! الهی به پنج تنِ الِ عبا این مسئولینِ ایران گلوبال یرقانِ تایلندی بگیرن با این معرکه شون ... حدودِ دو ساعت نشستم هم مطلبِ خانومِ کیما خاوری رو مطالعه کردم هم کامنت‌های فراوان و پر حجم رو . داستان از این قرار شد : توی صفحه فیسبوکیم داشتم ولگردی می‌کردم که بر خوردم به نوشته‌ای از محسن آرمین و همون جا لینکی‌ زده بود که بهش رجوع کنیم ( لینکِ همین مطلب )
خانمِ خاوری سه جا از من نام برده بود . در حالی‌ که فرموده بودن ، من رو نمی شناسند . خیلی‌ها به ایشون رجوع کرده‌اند بی‌ آنکه از آنان نامی‌ ببرد ( احتمالا اجازه نداشتند ) اگر این بزرگوار از من می پرسیدند که اجازه دارم نامِ من رو ببرند در مقاله شون ، قطعاً می‌گفتم نه ! بگذریم زیاد هم مهم نیست ...
بعد در کامنت‌ها به وفور در دفاع یا ردیه در موردِ من آماده " محسن درزی - محسن درزی - محسن درزی ... "

من محسن درزی هستم ! الهی به پنج تنِ الِ عبا این مسئولینِ ایران گلوبال یرقانِ تایلندی بگیرن با این معرکه شون ... حدودِ دو ساعت نشستم هم مطلبِ خانومِ کیما خاوری رو مطالعه کردم هم کامنت‌های فراوان و پر حجم رو . داستان از این قرار شد : توی صفحه فیسبوکیم داشتم ولگردی می‌کردم که بر خوردم به نوشته‌ای از محسن آرمین و همون جا لینکی‌ زده بود که بهش رجوع کنیم ( لینکِ همین مطلب )
خانمِ خاوری سه جا از من نام برده بود . در حالی‌ که فرموده بودن ، من رو نمی شناسند . خیلی‌ها به ایشون رجوع کرده‌اند بی‌ آنکه از آنان نامی‌ ببرد ( احتمالا اجازه نداشتند ) اگر این بزرگوار از من می پرسیدند که اجازه دارم نامِ من رو ببرند در مقاله شون ، قطعاً می‌گفتم نه ! بگذریم زیاد هم مهم نیست ...
بعد در کامنت‌ها به وفور در دفاع یا ردیه در موردِ من آماده " محسن درزی - محسن درزی - محسن درزی ... " و شده‌ام گوشتِ قربونی ...
نسبتی که آقای مصداقی به من داد و پاسخی که من دادم ( که خیلی جا‌ها هم هر کدام به شیوهِ خود به کل‌کل کشید ) به تکرار و بن‌بست کشید . به قولِ خودِ ایرج مصداقی : من حرفم رو زدم ، تو هم زدی برداشت از دیگران ( نقلِ به معنی‌ )
واقعیت آن است که برای کسانی‌ چون من و ایرجِ مصداقی دهه ۶۰ و زندان و ماجرا‌هایش و رنج‌هایش دردرونمان پایان نگرفته و نمی‌گیرد . ۳۰ سال گذشته ، ۳۰۰ سال هم بگذرد و از بابِ مثال زنده هم باشیم ، در خواب و بیداری با ماست ...
لاجوردی بارها در سلول‌ها و حسینه آوین گفته بود : خوابش رو ببینید کسی‌ از اینجا قهرمان بیرون رود ... و چنین شد .
پدیدهِٔ لاجوردی فراتر از مبحثِ جنایاتِ جمهوری اسلامی در آن سال هاست . سال ۱۳۵۵ با پروژه " سپاس آریامهر " عفو نوشت و این حقارت رو سرنوشت به او فرصت داد که حقارتِ خود رو از دیگران با چنگ و دندون انتقام بگیرد ...
بگذریم ، گفتنی بسیار است . تنها یک آرزو دارم ، هرگز هرگز هرگز میهنِ ما و مردمِ ما به آن سال‌های " درد و زخم و خون " باز نگردند ...
در پایان ؛ به نظرِ من جالب نیست تصویرِ ایرجِ مصداقی رو با یک علامت سوال در وسطِ آن بگذارید . خود دانید ... مخلص همگان محسن درزی
نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز. بحث درباره زبان به خودی خود بسیار خوب است و می تواند آموزنده باشد. ولی اینکه جناب اسامه در زیر هر مقاله ای که به هیچ وجه ربطی به زبان ندارد، کامنتهای متعدد و تکراری درباره زبان ترکی می نویسد، هم جای زیادی را در کامنتهای زیر مقاله می گیرد و هم اینکه موضوع بحث را عوض می کند و هم اینکه خواننده کامنتها برای پیدا کردن کامنتهای مربوط به مقاله دچار مشکل می شود و هم اینکه کامنتهای خوب مربوط به مقاله در میان کامنتهای ایشان گم می شود و...
و در نهایت اینکه هم بی ارزش دانستن وقت خوانندگان است و هم توهین به شعور آنها.
دوستانه به شما توصیه می کنم به وعده های خودتان عمل کنید: یا جلو ایشان را بگیرید و به ایشان بفهمانید که کامنتهای مربوط به مقاله بنویسد و یا اینکه کامنتهای ایشان را به صفحه شما منتقل کنید.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی اظهار دارند: "خرده زبانهای دیگر مانند تُرکی، ترکمن، و زبان عربی، همچنین گویشهای دیگر زبان فارسی از جمله کُردی، بلوچی، و ...."
1-"خرده زبان " چقدر مقرضانه و تحقیر امیز، زبان هایئکه (عربی، ترکی) که میلیون ها انسان مکالمه میکنند و هشتاد درصد زبان فارسی برگرفته از این زبانها میباشد، چگونه "خرده زبان" هستند!؟
2- بلوچی و کردی هر کدام زبانهای جداگانه از زبان فارسی هستند و نه گویشهای زبان فارسی.
جناب کرمی در ادامه متنی به زبان بلوچی نوشته شده ، اگر توانستید متن را بخوانید و با زبان فارسی مقایسه کنید .!ایا زبان بلوچی گویشی از زبان فارسی است و یا زبانی جداگانه که میلیونها بلوچ در بلوچستان شرقی (پاکستان) ، بلوچستان غربی (ایران) و بلوچستان شمالی (افغانستان) با این زبان مکالمه میکنند!؟
کاربران سایت! این هم سطح سواد و اگاهی یک روشنفکر خارج نشین فارس ؟

بوت کنت کہ بازیناں سید ءِ سیاھگ ءُ راست نبیسّگ ءِ وانگی ءِ سر ءَ وتی زانت ءِ کچّ ءُ کساس ءَ بازیں تاکدیم سیاہ کُتگ اَنت ، لَهتیناں نبیس اِتگ کہ سید ءِ رَھبند ءَ چِہ شَرتر یں رَھبند نیست لهتیناں گْوشتگ کہ سید ءِ رَھبند ءِ بابت ءَ سید ءِ جند ءَ ھم گْوشتگ کہ گِهتری ءِ گنجائش اَست اِنت پمشکا کمّکے سُرینگ پُرینگ پکار اِنت ءُ لهتیناں گْوشتگ کہ سید ءِ رھبند پَھک ءَ مٹّینگ لوٹ ایت ۔
چوش کہ ما سائِنس ءُ ٹیکنالوجی ءِ زمانگ ءَ اوشتاتگ ایں ءُ اِے زمانگ ءِ لوٹ ھمیش انت کہ ھمک وانشتی یا اِلمی گپّ ءِ منّگ ءُ نہ منّگ ءِ پسّو گوں اِلمی دلیل یا منّاک دَیگ بہ بیت۔
کَسے دیم پہ وت بئیت بہ گْوش ایت سید ءِ سْیاھگی رَھبند تچک اِنت ما گْوش ایں کہ تئی گپّ ءِ بنیاد چی اِنت ؟ زاناں تو سید ءِ سْیاھگ ءِ رَھبند توارینک ءِ سائینٹیفک تورانی سر ءَ چکّاس اِتگ ؟
اگاں کَسے بئیت بہ گْوش ایت کہ اِے رَھبند ءِ توک ءَ چیزے سُرینگ پکار اِنت چَہ مئے نیمگ ءَ ھمے جُست پاد کَیت کہ چونیں چیزاں سُرینگ لوٹ ئے ءُ کُجام بنیاد ءَ تو اِے گپّ ءَ جَـنَگ ءَ ئے ؟
پَـدا ھَمے رنگ ءَ کَسے بہ گْوش ایت کہ سید رَھبند پَھک ءَ مَـٹّینگ لوٹ ایت گُڑا ما گوش ایں کہ ترا رھبند ءِ مَـٹّینگ ءَ پیش آئی ءِ سرجمی ءَ رَد بَیَگ پیش دارَگ ءُ مَـنّینَگ لوٹ ایت ۔
نوشته شده توسط: سازاخ

پیروز گرامی،
ضرب المثل لا لحب علی بل لبغض معاویه
ترجمه: دوست داشتن علی توسط ایراانیان <<شعوبیه پارسی >> نه به خاطر عشق به علی، بلکه بخاطر نفرتی بود که از معاویه داشتند،
این ضرب المثل مثل عربی در زمان معاویه و بعد از شکست ساسانیان و پیدایش گروههای مخفی شعوبیه یا منشعب شدگان از اسلام توسط عربها ساخته شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای گابریل توضیح دهند در این 38 سال چقدر از جیب ملت ایران دوشیده اند و آلمان چشم خودش را به تضییع سیستماتیک حقوق بشر در ایران از سوی جمهوری اسلامی بسته است. حالا همه اروپائی ها از اینکه ترامپ تونسته قرادادهای میلیاردی با عربستان امضا کند عصبانی شده اند. معلومه که هر رئیس جمهور میهن دوستی به منافع ملی کشور خودش فکر می کند و برای تامین این منافع حداکثر تلاش را بعمل می آورد. شوربختانه رجزخوانی ها و صدورانقلاب از سوی ملایان این معاملات را جوش می دهد و ایران را در معرض تهدید ها و تعرض های نظامی همسایگان قرار میدهد. مردم ایران هم که فعلا ماست خودشان را می خورند و ازاینکه یک جنایتکار را به ریاست جمهوری برگزیدند پایکوبی و شادی می کنند. امیدوارم هرگز جنگ دیگری به مردم ایران تحمیل نشود که این یکی فاجعه بارتر و خونین تر از حمله عراق خواهد بود

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب صادق تبريزي ، نمي شود با نام مستعار عليه أشخاص حقيقي نوشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

در کامنت من اسامی را حذف کرده اید که باید بگویم به هیچ وجه توهینی در کار نبود بلکه اسامی فاعلین بودند مثلا اسامی شرکت کنندگان طرفدار جنبش سبز در تلویزیون گوناذ و مجری برنامه که مسئول تلویزیون میباشد و یا اسم نویسنده مقاله آقای سیروس مددی که تا ٣-٤ روز پیش با اسم خودش توسط آقای ائلیار انتشار یافته بود و یا مخاطب قرار دادن علی سلیمانی که این نامه سر گشاده را نوشته .در تعجبم که چرا اسامی را حذف کرده اید ؟

نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل :
خانواده زبان‌های ترکی (Turkic Languages) را زبان‌هایی التصاقی، تحت قانون هماهنگی اصوات، بدون جنسیت نحوی که از پسوندها بجای حروف اضافه استفاده می‌کنند دانسته اند. لارس یوهانسون در فصل 3 کتاب "زبان‌های ترکی" مشخصه‌های صوتی، نحوی، صرفی و لکسیکی زبان‌های خانواده ترکی را با جزئیات توضیح داده اس

این تعریف، زبانها، لهجه‌ها، شیوه‌ها و گویش‌های بسیاری را در گستره جغرافیایی وسیعی از چین تا بلغارستان در بر می‌گیرد که هر کدام را به نامی و بعضاً بصورت اضافه بر "ترکی" مانند "ترکی ازبکی"، "ترکی اویغوری" و غیره می‌شناسند.
"در گروه ترکی زبان و لهجه و شیوه های مختلف قرار دارد که مهمترین آن عبارتند از
1– یاقوت‌ها 2– چوواش‌ها 3– قیرقیزها 4– قازاق‌ها 5– ترکان ترکستان شرقی یا اویغورها 6– ازبکها 7– ترکمنها 8– ترکان غازان باشقرد 9– ترکان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) 10– ترکان غرب: ترکی ترکیه و آذربایجان، عراق و سوریه 11– ترکان کریمه 12– ترکان بالکان 13– قاقاووزها یا گوک اوغوزها (ترکان مسیحی رومانی) 14– ترکان آلتای 15– ترکان خاکاس – آباقان 16– ترکان سویون یاتووا
در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." ("سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی"، "منشاء زبان ترکی"، جواد هئیت، نشر پیکان، 1365)

حالا این پرسش پیش میاید چرا زبان تورکی یاکوت و چوواش که هر دو خالص ترین زبان تورکی هستند برای بقیه تورکان نامفهوم اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دانشگاه احمد یسوی لغت‌نامه‌ای به نام "لغت‌نامه لهجه‌های ترکی" تدوین کرده است که معادل لغات را به 9 لهجه ترکی، ترکیه، آذربایجانی، باشقورد، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، ترکمن و اویغور آورده است
ما دلیل این تناقض را یافتیم و ان این بود "تورکی یک زبان نیست" بلکه لخجه غربی یک زبان دیگر با نام زبان مغول است به همین دلیل است که دقیقا خالص ترین تورک ها یعنی یاقوت ها و چوواش ها زبان همسایگان مغولشان را هم میدانند و هم میفهمند اما زبان این دو برای لهجه و گویش های غربی اذربایجانی استانبولی قابل فهم نیست چون این دو به واژگان عربی و فارسی بیشتری مخلوط شدنند و دستور زبان انها بیشتر تقلیدی از این دو زبان است نه تورکی اصل
در اینجا نشان داده میشود که هرچه از غرب به شرق به سمت التای پیش میرویم واژگان به واژگان یک زبان معلوم از نظر زبان شناسی نزدیکی پیدا میکنند