Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از اقای دکتر علی قره جه لو .مقاله بسیار اموزنده و روشنی بود . امیدوارم به کار خود همچنان ادامه دهید .
انچه ما در مقاله میخوانیم با انچه گروه تجزیه طلب عثمانگرا تبلیغ میکنند از زمین تا اسمان فرق دارد . پیروز باشید .

نوشته شده توسط: Anonymous

رای آزربایجان در انتخابات ریاست جمهوری زیر 30 در صد باشه یعنی آزربایجان به رفراندم استقلال جواب آری گفته. تحریم انتخابات ریاست جمهوری و حضور حداکثری در انتخابات شوراها تودهنی به رژیم اشغالگر فارس است. این پیام واضح و قدرتمندی دارد یعنی ما رای می دهیم ولی نه به رژیم اشغالگر فارس بلکه به استقلال آزربایجان جنوبی رای می دهیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

حقیقت این است که نه تنها نظام اسلامی غرق در خون ولجن است بلکه مخالفان نظام بویژه چپی ها به مدافع پلیدترین حکومت دوران بشریت تبدیل شده اند . راستی چرا جریان چپ باید تا این اندازه خود را در برابر نظام بربرمنش اسلامی حقیر و زبون نشان دهد؟ راستی جریان چپ با چه حقی میتواند مدافع حقوق همگانی و مردم زحمت کش ومدافع خون هزاران انسان بیگناه اعدامی از سال 57 تا 67 وکنونی باشد ؟
چپ در ایران نشان داد که گروهی ضد ازادی و بی خرد بی دانش و عاری از مسئولیت تاریخی و بی عشق به وطن و مردمان ان هستند .
این ننگ تاریخی دفاع از ارتجاع سیاه هر گز از دامان چپ زدوده نخواهد شد .جریان فکری چپ عقب افتاده تر از مردم عادی کوچه و بازار هستند که هر روز با مرگی به نام زندگی دست و پنچه نرم میکنند .

نوشته شده توسط: سازاخ

سایتها و تلویزیونهای دمکراتیک انتقال دهنده نظریات و افکار مردم هستند، نه مبلغ افکار شخصی خود، مدیا های دمکرات عقاید خود را بر جامعه تزریق نمی کنند، بلکه افکار متنوع را به به جامعه عرصه می کنند، و این مردم هستند که از بین بهترها، بهترین را انتخاب می کنند، و یا از بین بدترین ها، بد را انتخاب می کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

زیر این بیانیه را امضا و تائید میکنم اگر چه صد در صد موافق نباشم . و در ضمن یک مراجعت نامه با امضا ٤ شخصیت آذربایجانی « حسن آقا دمیرچی ، اکبر آزاد ، عباس لسانی و حسن راشدی در رابطه با انتخابات در آذربایجان غربی داده شده که خیلی قابل اهمیت است .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب خواننده عزيز اولا من با نام ASLAN كامنت گذاشته ام كه متاسفانه بي نام زده اند ثانيا اتحاد تلخ فارس ارمني در اشغال قره باغ كاملا بر مردم شريف آزربايجان محرز است و نمايش دروغين كشتار ارامنه توسط تركان در تهران شاهد اتحادشان هستيم ثالثا اتحاد پان فارس وپان كرد وگروهك تروريستي پژاك در غرب آزربايجان بر همگان محرز است رابعا استعمار تلخ پان فارس و پان ايرانيسم در تمامي زمينه هاي زندگي ملتهاي ساكن در اين جغرافيا مشهود وقابل لمس است از جمله استثمار واستعمار معادن از بين بردن فرهنگ وزبان ملتهاي ساكن وتغيير نام اسامي سر زمينهاي تاريخي مان و فارسيزه كردن مناطق مختلف آزربايجان از جمله استعمار هاست لذا اين ملت هاي مظلوم تحت ستم هستند كه تشخيص خواهند داد كه آينده وطن شان را چگونه رقم بزنند و از استثمار و استعمار جهان سومي خلاص شوند

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خير جناب جمشيد, ايرانگوبال هيج موضع گيري در ارتباط باانتخابات رياست جمهوري نگرفته است.برخي از همكاران و نويسندگان سايت ، بطور انفرادي پاي أين بيانيه را امضا كردند.

نوشته شده توسط: سازاخ

اگر مرز بین ناسیونالیسم متجاوز و ناسیونالیسم تدافعی مخدوش گردد، بطبع به یی عدالتی دامن زده می شود، حتی حیوانات هم برای حفظ لانه خود از دست متجاوز با فریاد کشیدن و چنگ و دندان و نیش زدن امنیت آشیانه خود را حفظ می کنند، ولی در مورد انسانها، گرگها در لباس میش وارد آشیانه آدمی می شوند، یکی لباس تشیع به تن می کند و آن یکی هم لباس سوسیالیسم به تن می کند، آیا دفاع کردن از خانه در مقابل متجاوز عملی غیر دمکراتیک است؟

نوشته شده توسط: سازاخ

اگر مرز بین ناسیونالیسم متجاوز و ناسیونالیسم تدافعی مخدوش گردد، بطبع به یی عدالتی دامن زده می شود، حتی حیوانات هم برای حفظ لانه خود از دست متجاوز با فریاد کشیدن و چنگ و دندان و نیش زدن امنیت آشیانه خود را حفظ می کنند، ولی در مورد انسانها، گرگها در لباس میش وارد آشیانه آدمی می شوند، یکی لباس تشیع به تن می کند و آن یکی هم لباس سوسیالیسم به تن می کند، آیا دفاع کردن از خانه در مقابل متجاوز عملی غیر دمکراتیک است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمیدانم چرا این اردوغانچی ها و ترکیه پرستان آذربایجانی و حتا ماموران دولت ترکیه و نیز جاسوسان دوجانبه ایرانی اینهمه با چپ و سوسیالیسم دشمنی میکنند، در حالیکه امپریالیسم قصد تجزیه ترکیه را دارد؟! آیا اینها فرق سوسیالیسم و امپریالیسم را میدانند؟ بیچاره دکتر قره جه لو هفته ای ده مقاله چاپ میکند تا آشی را که امپریالیسم برای ترکیه پخته است به همه نشان بدهد، ولی کو چشم بینا و گوش شنوا؟ بعد هم وقتی گفته میشود پانترکها بیسوادند، آقایان ناراحت میشوند! من شرط میبندم که اینها حتا سواد و حوصله خواندن مقالات را هم ندارند وگرنه اینهمه جهالت و بلاهت از خود به نمایش نمیگذاشتند!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي توكلي ،أيا تحريم انتخابات موضع و نظر سايت ايرانگوبال است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

"" یکی‌ دیگر از ابعاد کمک آمریکا به تروریست‌های کمونیست پ ک ک "" آمریکا موفق شده "" سیستم و مکانیزم قیمت گذاری نفت و گاز را به بی‌ ثباتی‌های ژئوپلتیکی پیوند بزند "" ، در شکل کلاسیک آن، عرضه / تقاضا و عملکرد اقتصاد جهانی‌، این مکانیزم قیمت گذاری را، به بازار دیکته میکرد. آمریکا با استفاده از ترورسیت‌های پ ک ک ، می‌خواهد مدیریت تعیین قیمت‌ها را، با تجهیز تروریست‌های پ ک ک و بی‌ ثبات کردن ترکیه، مسیر ترانزیت نفت و گاز خاورمیانه، روسیه، قبرس، اسرائیل، آسیای مرکزی، قفقاز به دست بگیرد. برای نقش بر آب کردن این طرح آمریکا، روسیه و ترکیه، تروریست‌های پ ک ک را، به آغوش بشار اسد هول خواهند داد. تا با تضمین ثبات ترکیه، ثبات اقتصادی منطقه تضمین شود. اروپا امروز چیزی نیست جز عروسک خیمه شب بازی

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آسیب شناسی
-----
یک تضاد انفجاری اندیشه یی:
و راه حل پیشنهادی:
بطور خلاصه آسیب مهم و عمده ( در تلاش عمومی آذربایجان)، که اساس مشکلات است، تضاد بین« ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی، از یک سو - و از سوی دیگر، دموکراتیسم» است. دموکراسی و استبداد. عوام گرایی و واقعگرایی.
کسانی که آسیب شناسی میکنند، توجه شان را به این مهم جلب میکنم.
راه حل رفع آن : « دموکراتیسم و جبهه ی متحد» است.
در «تلاش عمومی» آذربایجان تضاد های لاینحلی وجود دارد:

1- تضاد بین ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی - و دموکراتیسم
2- تضاد بین امکانات ناسیونالیسم - و امکانات برآورده شدن خواسته های دموکراتیک و عدالت اجتماعی
که از توان «ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی» خارج است.
3- بعضی ها کوشیده اند تضادها را یک جا جمع کنند که امکان ناپذیر است . و موجب تلاشی ست.
4- ماهیت این تضاد ها مانند تضاد بین « جمهوریت- و اسلامیت» حکومت است، که موجب تلاشی ست.
ناسیونالیسم ، در شرایط اوج راستها، متضاد با دموکراتیسم است. به راحتی به ناسیونالیسم افراطی تبدیل میشود و فاتحه ی
دموکراتیسم تمام است. همچنانکه تبدیل شده است.
بخصوص که جریانهای افراطی در « تلاشها» وزنه ی سنگینی دارند: « ترکیسم-بوزقوردیسم».
ناسیونالیسم موجود در آذربایجان ، یک ناسیونالیسم افراطی ست. و نافی دموکراتیسم.
جمع کردن دموکراتیسم با ناسیونالیسم افراطی یعنی قربانی نمودن دموکراتیسم.
همانطور که آقایان جمهوریت را قربانی اسلامیت کردند.

تلاش عمومی، در کل تضاد « ناسیونالیسم افراطی- با دموکراتیسم را » به نمایش میگذارد.
در واقعیت نیز چنین است. ناسیونالیزم موجود در آذربایجان- متضاد با دموکراتیسم ضرور در جامعه ی ماست.
و این تضاد پاشنه ی آشیل تلاشهاست. تنها با جبهه ی متحد میتوان این تضاد را به « همزیستی و همبستگی» تبدیل کرد.
در شرایطی که « دموکراتیسم جای "ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی" را در تئوریهای سیاسی پرکند.
در غیر اینصورت نفی دموکراتیسم و شکست تلاشها را نتیجه خواهد داد.
---
«ماهیت تلاش همگانی جهت تأمین خواسته ها در آذربایجان»،
ماهیت « حقوقی - رفع تبعیض- دموکراسی و عدالت خواهی» دارد و ربطی به ناسیونالیزم ندارد.
ماهیت تلاش همگانی « حق طلبانه ، دموکراتیسم و عدالت اجتماعی خواهی» ست نه « ناسیونالیزم».
----
بطور خلاصه آسیب مهم و عمده ، که اساس مشکلات است، تضاد بین« ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی، از یک سو - و از سوی دیگر، دموکراتیسم» است. دموکراسی و استبداد. عوام گرایی و واقعگرایی.
کسانی که آسیب شناسی میکنند، توجه شان را به این مهم جلب میکنم.
راه حل زفع آنرا نیز پیشنهاد کرده ام : « دموکراتیسم و جبهه».
----
میگویند: « ماهیت جنبش ملی آذربایجان جنوبی ناسییونالیزم مدرن می باشد که به لحاظ تاریخی برخی عناصر پست مدرن را نیز شامل می شود. آزادی، برابری حقوقی انسانها، حکومت قانون ، اومانیسم، دموکراسی، سکولاریسم، پلورالیسم دینی-سیاسی-فرهنگی، حقوق بشر ، حفظ محیط زیست ، برابری حقوقی زن و مرد و تلاش برای احقاق حقوق زنان و ... عناصری جدانشدنی از هویت حرکت ملی آذربایجان جنوبی می باشند. لطيف حسني- مبارزه مدنی و فرصت انتخابات»
ناسیونالیز موجود یک ناسیونالیزم افراطی ست و توانایی تحقق این ادعا ها را ندارد. در ماهیت آن نیست.
این ناسیونالیزم « بازتاب نیازها و خواسته ها در تلاش عمومی » نیست. مدرن هم نیست.ناسیونالیسم موجود متضاد با مدرنیست است( ترکیزم و بورقوردیزم».
ردیف کردن دهها نیاز دموکراتیک در قالب « ناسیونالیزم موجود» از قبیل :
« آزادی، برابری حقوقی انسانها، حکومت قانون ، اومانیسم، دموکراسی، سکولاریسم، پلورالیسم دینی-سیاسی-فرهنگی، حقوق بشر ، حفظ محیط زیست ، برابری حقوقی زن و مرد و تلاش برای احقاق حقوق زنان و ... »
مانند سوار کردن جمهوریت بر گرده ی اسلامیت است. ناسیونالیزم افراطی موجود هرگز در ماهیت اش نیست که این نیاز ها را برآورده سازد. و نشان داده که شدیداً نافی دموکراتسم است.
این کار، به شعار رفع تضاد طبقاتی در حکومت اسلامی، ماننده است که رژیم میدهد. و فاقد توان تحقق است. و متضاد با ماهیت اش. برای ادعاهای دموکراتیک و انسانی، ماهیت دموکراتیک ضروری ست که ناسیونالیزم موجود فاقد آن است.
ایده لوژی« ترکیزم و بوزقوردیزم»، با دموکراتیسم بیگانه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

دکتر انزابی عزیز و گرامی‌، من با فرمایشات شما موافقم، اشاره من به ورود جوامع به "" جذابیت ارقام "" نیز، مزید بر علت است، امروز مردم میخواهند بدانند کی‌ "" آمار بیکاران را پایین خواهد آورد "" کی‌ سرمایگذاری خارجی‌ را جذب خواهد کرد "" کی‌ با کدام برنامه، مانع فرار مغز‌ها خواهد شد "" کی‌ درامد سرانه مردم را بالا خواهد برد ""، با اولویت این مباحث، و شکست اردوگاه چپ به دلیل "" بازده کم از منابع در دسترس ""، چپ جز شعار، دیگر چیزی در اختیار ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود و تشکر از آقای محسن کردی. پاینده باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا تحریم.
بهتر نیست به جریان انقلابی سعید شمیرانی بپیوندید تا سریعتر به هدف ملی خود دست یابیم.
جنبش فدائیان ایراندر حال پیش ریزی انقلابی نوین در 26 اردیبهشت در تهران و سراسر ایران می باشد.
چرا ایران گلوبال سکوت کرده است؟
چرا تمام رسانه نماهای اپوزیسیون سکوت کرده اند؟
امروز جوانان ایرانی به این رسانه ها نیاز دارند.
لینک کانال سعید شمیرانی در تلگرام https://telegram.me/saiedshemirani

نوشته شده توسط: Anonymous

چند سوال از آقای انزابی در رابطه با کامنت شان:
1- شما منظورتان و هدف تان از بکار بردن کلمه "دکتر" در کنار انزابی چه منظوری دارید؟ آیا آوردن اسم شغل و تخصص و مدرک تحصیلی در کنار اسم اشخاص عاقلانه و متمدنانه است؟ نامیدن آدمها با عناوینی چون بقال حسن، علی دیپلم، سوادسیز قلی، مهندس یوسف، ممد شوفر، باشماخچی جلال و حمال حمید درست است؟

2 - شما پانترک هستید که از پانترکیسم حمایت میکنید؟

3 - آیا مطالبات و اهدافی را که شما شمردید و برایش مبارزه میکنید با اهداف و مطالبات پانترکیستها که خواهان حاکمیت دولت اسلامی در جهان توسط نژاد تورک هستند یکی است؟

4 - شما نوشتید که : کومونیست ها با فریب جوانان ساده لوح مدرسه ای این جوانان را به تشکیلات های خودشان کشاندند و با رودرو قرار دادن این جوانان ساده لوح با رژیم جمهوری اسلامی باعث کشته شدن این جوانان شدند که مسئولیت کشته شدن این جوانان به گردن اینها است "
آیا شما جمهوری اسلامی ایران را مسئول کشتار، زندانی، شکنجه و اعدام دهها هزار جوان نمی دانید و واقعا کمونیستها را مسئول میدانید؟

5 - آقای دکتر اکنون تعدادی زیادی از آذربایجانیها که تعدادی پانترکیست و بوزقورد هم هستند در زندان هستند و تعدادی زیادی هم با سم، زهر در زندان و بیرون سکته فلبی کرده و جان باختند و تعدادی با تصادف ساختگی کشته شدند. مسئول جان این افراد محافل پانترکیستی و خود شما هستید و هستند یا جمهوری اسلامی ایران؟

6 - آیا به نظر شما در آذربایجان به غیر از جنبش ملی ، جنبش کارگری، جنبش زنان و غیره هستند یا نه ؟ اگر این جنبشها باشند موضع شما نسبت به جنبش کارگری و جنبش زنان و جنبشهای اجتماعی و دمکراتیک چیست؟

7 - شما در کامنت خواهان برابری زن و مرد شدید ولی شما بجای اینکه از زنان بخواهید در تشکلات مستقل زنان متحد و متشکل شوند خواهان پیوستن زنان به تشکلات ملی شدید. آیا مخالفت با تشکل مستقل زنان، مخالفت با جنبش مستقل زنان ، مخالفت با فمنیسم و فراموش کردن مطالبات زنان دشمنی با زنان نیست؟ آیا این بمعنای خلع سلاح زنان در برابر بوزقوردهای مدافع کاپیتالیسم نیست؟

8- آیا وجود این جنبشها به ضرر جنبش ملی هستند؟

9 - موضع شما نسبت به کمونیستهای آذربایجان با تمامی ضعفها و اشکلاتش چیست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته اى ------كه آسمان و ريسمان را به هم دوخته تا مردم را به انتخابات دعوت كند. سكوت امثال لطيفى در چنين مواقعى به مراتب سنگين تر و متين تر از نظر دادنهايشان است.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان ... همانطور که اطلاع دارید دانشمندی که چندی پیش تحقیقاتشان را در باره جشن گرفتن تورکان از مجسمه « آلت تناسلی ) مثل ژاپنی ها در این سایت کامنت میگذاشتند , تحقیقات بعدیشان را در باره ژنتیک ادامه دادند و ثابت کردند که ترک ها از نظر ژنتیکی دقیقآ عرب تشریف دارند. بعد از زیست شناسی و علم وراثت تحقیقات ایشان بعد از گذشتن از ( سوراخ-سنبه و باجا و ماجا ها) رسید به زبان ترکی که باز هم ایشان ثابت کردند که زبان ترکی ( لهجه ای از زبان مغول ) است. بعد باز هم بعد از تخقیقات زیاد و خسته ناپذیر ایشان ثابت کردند که در زبان ترکی حرف ( خ ) وجود ندارد. این تحقیقات حاصل پشتکاری های ایشان که شب و روز مشغول بودند به نتیجه رسید. شب زنده داریها ادامه داشت که ایشان بار هم به یک اکتشاف بزرگ دست یافتند به این مضمون که حرف «ر» در

زبان ترکی وجود ندارد. ایشان سوال به چرا نبودن خرف « ر» نر زبان ترکی کردند که جوابش خیلی ساده است. سوال ایشان باز هم (( گیج و سر درگمی )) را نشان می دهد که نه منطق بکار گرفته میشود و نه از قدرت عقل استفاده میشود. دوستان شما با کدام منطق میتوانید بگوئید که در زبان ترکی حرف (ر) وجود ندارد ولی اهالی این زبان در سرزمین (( آذ«ر» بایجان )) و یا جمعی از اهالی در (( تب«ر»یز)) , (( او«ر»مو)) زندگی میکنند و به قهرمان (( کـــو«ر» اغلـــو )) عشق می ورزند. در ثانی اصلآ قبول بکنیم که در زبان ترکی حرف «ر» وجود ندارد. So what نیست که نیست خوب که چی ؟. آیا نبودن این حرف از اهمیّت این زبان می کاهد؟ در زبان فارسی هم Ə و Üو Öو .ث، ح، ص، ض،‌ ط، ظ، ع، ق.... نیست. در زبان انگلیسی حرف ( خ ..ژ...چ....) نیست. آیا نبودن این حرفها از اهمیّت زبان انگلیسی می کاهد؟......این معیار ها و ارزشها از کجا ناشی میشود؟ نقطه مضحک این منطق اینجاست که کسی که به زبان مادری من ایراد میگیرد با زبانی صحبت میکند که 70 درصدش عربی است ( این توهین به فرهنگ عرب نیست) , 5 درصدش ترکی است 24.5 درصدش ( زبان دری ) است و 0.5 درصدش هم علمی است و با خط عربی هم مینویسد. اگر زبان مادری من کمبود های دارد , این مشکل منِ ترک زبان است نه مشکل شما.. من , بچه هایم و نسلهای اینده ام , حاضر هستیم که با زبان مادری ( مشکل دار) در سرزمین اجدادی تحصیل بکنیم و لی زبان شیرین بدون مشکل پیشکشتان باشد....
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یک تضاد انفجاری اندیشه یی:
---
این نوشته دارای تضاد های لاینحلی ست:
1- تضاد بین ناسیونالیسم- و دموکراتیسم
2- تضاد بین امکانات ناسیونالیسم - و امکانات برآورده شدن خواسته های دموکراتیک و عدالت اجتماعی
3- نوشته کوشیده تضادها را یک جا جمع کند که امکان ناپذیر است . و موجب تلاشی.
4- ماهیت این تضاد ها مانند تضاد بین « جمهوریت- و اسلامیت» حکومت است، که موجب تلاشی ست.
ناسیونالیسم ، در شرایط اوج راستها، متضاد با دموکراتیسم است. به راحتی به ناسیونالیسم افراطی تبدیل میشود و فاتحه ی
دموکراتیسم تمام است.
بخصوص که جریانهای افراطی در « تلاشها» وزنه ی سنگینی دارند: « ترکیسم-بوزقوردیسم».
ناسیونالیسم موجود ، یک ناسیونالیسم افراطی ست. و نافی دموکراتیسم.
جمع کردن دموکراتیسم با ناسیونالیسم افراطی یعنی قربانی نمودن دموکراتیسم.
همانطور که آقایان جمهوریت را قربانی اسلامیت کردند.

نوشته در کل تضاد « ناسیونالیسم افراطی- با دموکراتیسم را » به نمایش میگذارد.
در واقعیت نیز چنین است. ناسیونالیزم موجود در آذربایجان- متضاد با دموکراتیسم ضرور در جامعه ی ماست.
و این تضاد پاشنه ی آشیل تلاشهاست. تنها با جبهه ی متحد میتوان این تضاد را به « همزیستی و همبستگی» تبدیل کرد.
در غیر اینصورت نفی دموکراتیسم و شکست تلاشها را نتیجه خواهد داد.
---
تشخیض از «ماهیت تلاش همگانی جهت تأمین خواسته ها در آذربایجان» نادرست است.
که ماهیت « حقوقی - رفع تبعیض- دموکراسی و عدالت خواهی» دارد و ربطی به ناسیونالیزم ندارد.
ماهیت تلاش همگانی « حق طلبانه ، دموکراتیسم و عدالت اجتماعی خواهی» ست نه « ناسیونالیزم».
---
در مورد انتخابات معرفی« نماینده ی مستقل» را پیشنهاد میکند، و تبلیغ برای او را.
که میداند تنها یک « نما» ست.
---
ماهیت این کار در واقع « تبلیغ خواسته های خود» است. بدون توقعی از حکومت.
که اصلی ست قدیمی .
---
ندیدم تحریم را درست بداند. و « روشنگری» را توصیه کند. در واقع از راه «نما» میخواهد تبلیغ کند.
----انتخابات
خامنه ای دوست دارد با رییسی و مانند او کارکند. نه با روحانی. اما مردم هر سه نفر را مانع خواسته های خود می بینند. گویند سروته یک کرباس.
خامنه ای با این تمایل خود یک تضاد جناحی راه انداخته که دارد بازار صندوقهای رأی گرم میشود.
- مردم عملا باز بین خامنه ای- و روحانی جبهه خواهند گرفت و به روحانی رای خواهند داد. اما آقا مهندسی کرده که با کس دیگری کار کند. اگر عملا موفق شود روحانی بازنده است مگر اینکه مهندسی آقا جواب ندهد.
----
کار اساسی تحریم است. مردم لازم است یاد بگیرند با تاکتیک تحریم چگونه میتوانند حکومت را به زانو در آورند. تحریم تنها رأی ندادن نیست و صدها عمل لازم می طلبد که به یک ابزار مبارزه تبدیل شود. تحریم را باید به وسیله ی مبارزه ی گسترده
تبدیل کرد. البته اکنون دیگر دیر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دکتر انزابی از مونتریال،
نجات دادن ترکهای ایران و ترکهای دنیا پیشکشتان. چرا در شهر مونتریال نتوانسته اید حتا یک گروه/محفل سه نفره فرهنگی تشکیل دهید؟ تا حال چند بار به مناسبت روز زبان مادری، سالگرد 21 آذر و امثالهم در مونتریال برنامه گذاشته اید؟ دوست عزیز، برو مرد عمل باش، و گرنه حرف مفت گنجشک مفت! در ضمن نوشته هایتان پر از غلط غلوط املایی و انشایی است. شما دکتر چی هستید و در کدام دانشگاه تحصیل کرده اید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تعدادی از دوستان پانترکیست از این مسئله ناراحت هستند که چرا من آنها را کم سواد و بی سواد سیاسی نامیدم. آنها با طعنه مرا "باسواد" شمردند و به نقد و ضدیت با سوسیالیسم روسی، بلشویسم و لنینیسم پرداختند بی آنکه من لنینیست باشم.
این دوستان حاضر نیستند انتقاد بپذبرند و دوست ندارند کسی اشکال فکری و سیاسی آنها را گوشزد کند. من از بی سوادی سیاسی صحبت کردم نه از سواد و دانش غیر سیاسی.
ابتدا در رابطه با انواع سواد و بعدا به بیسوادی سیاسی اشاره کنم تا شاید موثر افتد.
انواع سواد از قبیل فرهنگی، اجتماعی، بین المللی، تکنولوژی و سیاسی همچنین سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد عاطفی، سواد رسانه، سواد آموزش و پرورش و سواد کامپیوتری و غیره وجود دارند و مخصوصا کسانی با سواد شمرده میشوند که تحصیلات دانشگاهی با استاندارهای بین المللی، تسلط کامل به زبان انگلیسی و آشنایی کافی با کامپیوتر داشته باشد. شما


میدانید که در ایران سطح آموزش در همه بخشها و همه سطوح دانشگاهی در کیفیتی بسیار پایین و در سطح بسیار پایین تر از استانداردهای بین المللی است بطوری که بعضی از کشورهای اروپایی مدارک تحصیلی "ایرانی" ها را نمی پذیرند. اکنون توانایی خواندن و نوشتن مانند قدیم، سواد بحساب نمی آید و حتی داشتن مدارک و مدارج عالیه دانشگاهی مانند لیسانس و دکترا نیز باسوادی افراد محسوب نمی شود.
مردم در ایران و آذربایجان در تمامی بخشهای علوم غیر سیاسی هم بسیار کم سوادتر از دیگر کشورهای اروپایی و غیره هستند.
حال به بی سواد سیاسی برگردیم. منظور من بی سوادی و کم سوادی سیاسی پانترکیستها است. بقول برتولت برشت "بدترین نوع بیسوادی، بیسواد سیاسی است ؛ بیسواد سیاسی کور و کر است، درک سیاسی ندارد" و غیره
بیسوادی سیاسی نه سن می شناسد نه جنس نه تحصیلات ، میتوان ریش سفیدان یا تحصیل کرده های بیشماری یافت که دچار شکل حاد بیسوادی سیاسی هستند و فقدان داده های سیاسی در ذهنشان تمام قوای آنان را متمرکز بر تزاید منافع فردی کرده و بیگانه با منفعت جمعی نموده است.
دوستان به نظر من همه مردم در ایران و بخصوص تورکهای آذربایجان همه بیسواد سیاسی و در بهترین حالت بسیار کم سیاسی هستند و شعور سیاسی پایینی دارند. به همین علت هم یک رژیم وحشی و فاشیست با مسلط کردن افکار ضد انسانی اسلامی توانسته به آنها حکومت کند و از منافع طبقه سرمایه دار و نظام کاپیتالیسنی دفاع کند و ابتدایی ترین حقوق انسانها را پایمال کند. دوستان شما پانترکیستها و ما چپها و سوسیالیستها محصول چنین جامعه ای هستیم. نه تنها پانترکیست بلکه چپ سوسیالیست هم کم سواد و بیسواد سیاسی است.( من از همه بیشتر بیسواد سیاسی هستم و خیالتان راحت باشد.) دانش و شعور سیاسی با خواندان کتاب ماهی سیاه کوچولو، چند اعلامیه حزبی، مطالعه اخبار، مرور چند وبسایت و خواندن دو سه کتاب مائو و لنین کسب نمی شود.
مارکس دهها و دهها کتاب، صدها مقاله و صدها سخنرانی دارد که یک صدم آن به فارسی یا ترکی ترجمه نشده است. 99.9 از"سوسیالیستها " در ایران نه تنها کاپیتال را نخوانده و یا ندیده اند بلکه حتی آن چند کتاب فارسی را که حزب توده بمیل خودش و از زاویه افکار خودش آنها را ترجمه کرده است را نخوانده اند. این است سواد سیاسی چپ. متاسفانه آذربایجان چپ و سوسیالیست ندارد. اگر یکی دو نفر منفرد و یا منفعل هم باشند کارایی چندانی ندارند. نیود و غیبت چپ و سوسیالیست آذربایجان یکی از عللی است که پانترکیستها قد علم کرده اند. سوسیالیستها بعد از قتل عام ها در سال 1325 و بعد از سقوط دولت آذربایجان نتوانست عرض اندام کنند. چپ آذربایجان استقلال خود را از دست داد و به جبهه سوسیال شونیسم فارس و ایرانیگرا ملحق شد. خیلی ها در دهه 60 هم اعدام شدند. بعد از شکست سوسیالیسم روسی (سرمایه داری دولتی ) بخشی از چپ هم مرعوب پانترکیسم شد و در جبهه آن شمشیر میزنند و کاسه داغتر از آش شدند. اکنون آذربایجان و جنبشهای ملی، کارگری، زنان و دمکراتیک چوب ضعف و نبود چپ را میخورند. در هر جامعه و کشوری چپ و سوسیالیست حضور قدرتمند و متشکل نداشته باشد انواع مختلف فاشیسم و افراط گری راست و ناسیونالیست بسرعت رشد میکند. این وضع را نه تنها در آذربایجان بلکه در سطح جهانی شاهد هستیم.
دوستان، ما سوسیالیستها اگر کم و ناقابل هم باشیم ،همانطوریکه نمی توانیم در برابر دولت اشغالگر و فاشیست ملت حاکم فارس و احزاب فاشیست - شوونیست و سوسیال شوونیست فارس سکوت کنیم به همان صورت هم ما نمی توانیم در برابر فاشیسم - نژاد پرستی، دیکتاتوری، افکار، اعمال و سیاستهای ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی پانترکیستها هم سکوت کنیم. پانترکیسم آذربایجان را بسوی شکست سوق میدهد. در باره آن خیلی صحبت کردیم و درستی حرف ما اثبات شده است
نوشته شده توسط: Anonymous

حرکت خوبیست و صددرصد با آن موافقم. فقط با تحریم میشود با این انتخابات مسخره این حکومت ولایت وقیح مقابله کرد. امیدوارم این صدا بگوش مردم داخل کشور برسد.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
رژیم آخوندی از اعلام آمار دقیق قربانیان معدن آزادشهر سر باز می‌زند
روز گذشته مدیرکل مدیریت بحران استان گلستان اعلام کرد جسد یکی دیگر از معدن‌چیان در معدن آزادشهر کشف و تعداد کشته‌شدگان این حادثه به ۴۳ نفر رسید.
در حالیکه یک هفته از انفجار معدن آزاد شهر می‌گذرد، رژیم آخوندی از اعلام اعداد و ارقام واقعی قربانیان فاجعه طفره می‌رود. این معدن500کارگر داشته است، اما ارگانهای ذیربط از افشای این‌که هنگام وقوع انفجار چه تعدادی در درون معدن بوده‌اند سر باز می‌زنند. برخی از کارگزاران رژیم می‌گویند این حادثه در ساعت تعویض شیفتها بوده که به‌معنای حضور شمار بیشتری از کارگران در اعماق زمین است. برخی از منابع رژیم در ابتدا شمار معدنچیان محبوس را تا 90تن اعلام کردند اما بعداً تلاش کردند با اعلام آمار ضد و نقیض بر ابعاد تکاندهنده این فاجعه سرپوش بگذارند.

هادی حسینی دبیر کانون شوراهای اسلامی کار در استان گلستان گفت: «هنوز معلوم نیست که از مجموع ۶۰ کارگر مورد نظر چه تعداد در حادثه معدن جان خود را از دست داده‌اند». وی اذعان کرد که «تعدادی از این کارگران به سن بازنشستگی رسیده بودند و می‌بایست با استفاده از «مزایای قانون سختی و زیان آور» بازنشسته می‌شدند» (خبرگزاری حکومتی ایلنا- ۱۸ اردیبهشت).
سرکردگان بسیج و سپاه که سهامدار اصلی این معدن هستند با سکوت کامل درصدد لاپوشانی نقش خود در این فاجعه هستند. آنها در 12ساعت اول بعد از انفجار به جای رسیدگی به مجروحان و تلاش برای نجات جان معدنکاران، به سرعت به بسیج نیرو و استقرار یکان ویژه در محل دست زدند تا از اعتراضات کارگران و خانواده‌هایشان جلوگیری کنند.
آخوند روحانی رئیس‌جمهور شیاد رژیم نیز 5روز بعد از این فاجعه در یک اقدام نمایشی به محل رفت. مردم و معدنچیان خشمگین، با حمله به خودرو او، خشم و انزجار خود را نسبت به تمامیت این رژیم و سران جنایتکار آن که کمترین توجهی به درد و رنجهای بیشمار کارگران ندارند، به نمایش گذاشتند. کارگران این معدن به فقدان تجهیزات ایمنی، گاز سنج، هواکش و کانال تخلیه گاز و کپسول اکسیژن و بی‌اعتنایی به هشدارهای معدنچیان و تعویق 18ماهه در پرداخت دستمزد ناچیز آنها در قبال این کار خطرناک و سخت و این‌که اعتراضهای آنها با دستگیری و اخراج مواجه می‌شود، اعتراض کردند.
این وضعیت تکاندهنده تنها مختص معدن آزاد شهر نیست و گریبانگیر تمامی معادن کشور است. در 18 اردیبهشت نیز یک کارگر معدن طزره TEZARAHدر شاهرود بر اثر گازگرفتگی جان خود را از دست داد.
همایون هاشمی نماینده مجلس رژیم از میاندوآب با اعتراف به گرسنگی کارگران درباره وضعیت معادن کشور می‌گوید: «در حال حاضر در حوزه انتخابیه بنده ۱۰۰ معدن وجود دارد که وضعیتش بدتر از منطقه یورت است. بارها به این وزرا تذکر دادم، اما اتفاقی نیفتاد... حدود ۲۲ ماه است که به برخی کارگران در این معادن حقوق پرداخت نشده و همین یک ماه پیش ۲۰۰معدنکار اخراج شدند» (خبرگزاری حکومتی ایسنا- ۱۹ اردیبهشت).
خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران رژیم چپاولگر آخوندی را مسئول این‌گونه حوادث تلخ و به‌خصوص بالابودن تلفات آنها توصیف کرد و گفت در حالی‌که در حوادث مشابه در سایر کشورها همه امکانات در خدمت نجات سانحه‌دیدگان قرار می‌گیرد در ایران همه امکانات در خدمت چپاول و سرکوب است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
20 اردیبهشت 1396 (10مه 2017)
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه سندی که داری نشان می دهد پاسارگاد آرمگاه کوروش است و 7 آبان روز تولد کوروش است کو به چه علت منشور دروغین حقوق بشر به زبان عیلامی است و به زبان هخامنشی نیست. این نوشته مردوخ کاهن بابلی است نه کوروش. چرا دروغ گفتید هم تو دروغ گو هستی وهم نویسندگان فارس آریایی نسب هیچ دلیل و مدرک ندارید دروغ گویان. در ضمن ترک ها بلوچ ها کرد ها و غیره ایرانی هستند بغیر از شما فارس های آریایی نسب که مهاجر به ایران هستند و مسایل ایران هم مربوط به شما نیست برید تاریخ پسر عمو هایتان افغانی ها و تاجیک ها را بررسی کنید و بنویسید برای خودتان در ایران تاریخ سازی نه کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام عرض ادب جناب yaradiciliq و A عزیز بغیر از عده کمی از کومونیست ها اکثریت کومونیست ها حتی کومونیست های آذربایجان با حرکت ملی آذربایجان دشمنی می کنند. با مطرح کردن کارگر و سرمایه دار وسوسیالیسم دنبال ایجاد شکاف و تحریک سرمایه دار ها علیه حرکت ملی آذربایجان هستند. از طرف دیگرهم با مطرح کردن اینکه فعالین آذربایجان مرد سالار هستند در صدد تحریک خانم های ما بر علیه حرکت ملی آذربایجان هستند بعلاوه مطرح کردن بوز قورد و پانترک دنبال ایجاد اختلاف بین ما وبخشی از ملت ما که در ترکیه و جمهوری آذربایجان زندگی می کنند هستند. ما مدافعین و فعالین حقوق ملی آذربایجان به اولویت ها نگاه می کنیم . کومونیست ها و مجاهدین با فریب جوانان ساده لوح مدرسه ای این جوانان را به تشکیلات های خودشان کشاندند و با رودرو قرار دادن این جوانان ساده لوح با رژیم جمهوری اسلامی باعث کشته شدن این جوانان شدند

که مسئولیت کشته شدن این جوانان به گردن اینها ست که این جوانان را در امان خدا رها کرده وفرار کردند رفتند کشور های خارج. حتی تشکیلات های اینها 1% کارگر هم نبود فقط هنگام بحث لباس کارگری می پوشیدند که مردم را فریب بدهند. از نرمی دستشان معلوم بود که حتی یک روز کارگری نه کرده اند. اینها از همان انقلاب 57 بجای خواهان آزادی قلم وبیان دموکراسی وسکولاریسم و غیره دنبال سر نگون جمهوری اسلامی و قبضه قدرت بودند. مگر اینها چند در صد مردم بودند که دولت تشکیل بدهند مگرایینها نماینده مردم بودند. اینها بخاطر این اشتباه وبی تجربگی شان کلی خانواده ها را داغدار کردند و به شدت پایگاه جزئی هم که داشتند از دست دادند. حالا به صورت چند نفر محافل روشنفکری که اکثرا کار هم نمیکنند شروع کرده اند به سنگ اندازی و کارشکنی درحرکت ملی آذربایجان. اولویت ها ی ما چیست ؟ ا- تحصیل به زبان مادریمان در آذربایجان 2-تقسیم عادلانه در آمد ایران ودریافت سهم آذربایجان.3- توقف اعدام 4- ازادی قلم وبیان حقوق برابر زن ومرد وغیره.
1- ما در این مقطع نیاز به سرمایه دارهای آذربایجان داریم که با سرمایه گذاری ایجاد کار به کنند و اقتصاد آذربایجان رونق به گیرد مسلما سعی خواهیم کرد رابطه سالم بین کارگر وسرمایه دار ایجاد بشود و حقوق کارگر توسط سرمایه داررعایت بشود حتی سعی خواهیم کرد عدالت اجتمایی را درتمام جنبه ها بوجود بیاوریم. ما دنبال جمع کردن تمام اقشار مردم آذربایجان از جمله سرمایه دار کارگر خانم ها مسلمان ها کمونیست های مدافع حقوق ملی زیر پرجم دفاع از حقوق ملی آذربایجان هستیم. ما خواهان ورود خانم هایمان داخل حرکت ملی هستیم اکثر خانم های ما با سواد هستند آشنا به حقوقشان حرکت ملی قادر نیست مرد سالار باشد3- ما خواهان حفظ رابطه خوب با بخشی از مردممان در ترکیه و آذربایجان هستیم چون با دادو ستد با آنها میتوانیم وضعیت اقتصادی مان را بهبود به بخشیم. و اگر وضعیت خشکسالی ادامه پیدا بکند وزندگی در آذربایجان جنوبی بدلیل کم آبی وخشک شدن دریاچه اورومیه غیر ممکن بشود باید بخشی از مردم ما به ترکیه وجمهوری آذربایجان مهاجرت به کنند چاره دیگری نداریم. چند آدم بی مسئولیت چه ترک چه فارس نخواهد توانست بین مردممان در ترکیه وجمهوری آذربایجان و ما دشمنی ایجاد به کند به بهانه بوز قورد پانترک و غیره. ما به نژاد پرستان فارس اریایی نسب اعتماد نداریم اولا بیشتر در آمد ایران را در مناطق فارس نشین مخصوصا تهران و حومه صرف می کنند و برای مناطق مرزنشین کمتر می دهند ثانیا دنبال از بین بردن زبان فرهنگ هویت وملیت مردمان غیر فارس هستند فعلا برای ما حقوق ملی و اقصاد آذرباجان در اولویت است مسئله سرمایه دار و غیره در مراحل بعدی است. شاد باشید انزابی
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

-من عاشیق گوله گوله
سؤوزم وار گوله گوله
اوخو حکمت لی سؤزلر
ده دانیش گوله گوله.
----
-عزیزیم گول اؤزونده
سؤزوم وار گول اؤزونده
هر گولون بیر مکانی
وار بیزیم یئر اوزنده.

عاشیغا سؤز گله
دیلیمه سؤز گله
باخمام گول اوزونه
سیرادان سؤز گله.
----
هر گولون بیر مکانی -وار بو یئر اوزنده.
---
برگردان:

دلباخته ی گلم ، گل
سخنها دارم بر گلها
بخوان سخنان حکمت آمیز را
سخن بگو، بر گلها.
--
عزیزم، با رخ گل ات
سخن [ها] دارم پرامون گل [ها]
هر گلی را مکانی هست
بر روی این زمین.
--
دلباخته ام ، که سخن سرریز شود
برزبانم [ بجوشد و] سر ریز شود
[تا] بگویم با رخ گل ات
ردیف به ردیف، [قطار به قطار].
----
هر گلی را مکانی هست
بر روی این زمین.
--------
ترجمه ی بخشی از نوشته های ترکی، بدون
همراهی نویسنده ، یا گوینده، غیر ممکن است.
این، یکی از رازهای این زبان است.
-----

بر طبق حکمتی که در این شعر هست. هرگلی را مکانی ست.
افسانه ی « بوز قورد» مکانی دارد. همانطور که همه افسانه های خلقها مکان و صاحبی دارند .
اما افسانه ها مثل برندگان مهاجراند. و به خیلی جاها سر میزنند و گاها نیز ساکن میشوند.
طبق نوشته ی تاریخ نگار آذربایجانی رحیم رییس نیا در نوشته ی « ترک و ترکها»:
افسانه ی آشینا (گرگ نجیب) توضیح هسته و ریشه ی « گوگ ترکها» ست. آخرین دولت هون.
و افسانه ی بوز قورت ساخته ی آنهاست.

آذربایجان هم افسانه های خاص خود را دارد مثل اصلی-کرم، افسانه ی عشق، کور اوغلو ، افسانه ی رزم، و غیره ، که در میان خلقهای زیادی پخش شده است.
-
رییس نیا:
« هستة اولية اتحادية گوک ترک قبيله اي بود از بازماندگان دودمان حاکم تسو ـ کو که آخرين دولت هون را
تشکيل داد. نام اين دودمان که از پانصد خانواده تشکيل مي شد آشينا به معناي «گرگ نجيب » بود. اين دودمان
در همان ايالت که هونها و سين ـ پيها در قرن چهارم ميلادي از چينيها گرفته بودند از در هم آميختن طوايف
مختلف ساکن مغولستان و دشتهاي آسياي مرکزي به وجود آمدند (گوميليوف ص ٣٠ .(منشأ اين نام روايتي از
افسانة بوزقورت است که بر اساس آن از قبيلة آشينا که به دست دشمن نابود شده بود تنها پسري دست و پا بريده
باقي مانده بود که گرگي ماده او را نجات داد و از وي باردار شد و به کوههاي آلتاي گريخت. در آنجا ده پسر به
دنيا آورد که هرکدام منشأ قبيله اي شدند. آشينا که عاقلترين برادر بود فرمانرواي ترکها شد و به يادبود پرچمي
مزين به کلة گرگ بالاي خيمة خود نصب کرد (بانارلي ج ١ ص ٢٤ .(در اواسط قرن پنجم ميلادي پس از
برافتادن آخرين دولت هونها به دست دولت ترک تبار تبقاچ / طمغاج (به چيني : تو ـ با تو ـ پا ) دودمان آشينا از
غرب ايالات شمالي چين به منطقة کوهستاني آلتاي فرار کرد و به امپراتوري ژوان ـ ژوان ها ملحق شد و براي
آنها آلات و جنگ افزارهاي آهني توليد کرد (قفس اوغلو ص ٤٩ ٧٨ـ٧٩ آوجي اوغلو ج ٢ ص ٥٦٦ .(از قبايل
بومي پراکنده در حوالي آلتاي که از بقاياي هونها و غالبا ترک زبان بودند اتحاديه اي در اطراف دودمان آشينا شکل
گرفت. آشيناها پيش از رانده شدن از چين به کوههاي آلتاي به زبان مغولي تکلم مي کردند ليکن طي يک قرن
که در محيط ترک زبان آلتاي ماندند ترک زبان شدند و نشانه هاي زبان مغولي را در نظام عناوين خود حفظ کردند
(گوميليوف ص ٣٤ .(از آنجا که چينيها و ژوان ـ ژوان ها اتحادية پديد آمده در اطراف دودمان آشينا را تو ـ کيوئه /
تو ـ کيو مي ناميدند نام «ترک » که برگرفته از همان نام تو ـ کيوئه است بتدريج و بويژه با تشکيل و گسترش
قلمرو امپراتوري گوک ترک يا خاقانات ترک عموميت يافت. چگونگي تشکيل اتحادية سياسي و امپراتوري گوک
ترک که براي نخستين بار با نام ترک در تاريخ معرفي شد به قرار زير است ...»
*
افسانه ی بوز قورت، بعد ها توسط گرایندگان به پانترکیسم، به خصوص در ترکیه، قالب ایده لوژیک یافت و مورد
استفاده ی سیاسی قرارگرفت. و بازتاب آن در تشکیل و تئوری «بوزقورد ها» ی ترکیه دیده میشود.

این مقوله ی « افسانه یی سیاسی شده»،با اصطلاحات « بوزقورت-مانقورت» از ترکیه به فرهنگ سیاسی
آذربایجان وارد شده است.
در آغاز، در میان هونها، و در رمان چنگیز آیتماتوف ( روزی به درازای یک قرن)
شکل ایده لوژیک ، و ترکیستی یا پانترکیستی ندارد.

این نامها تنها با پیدایش ایده لوژی پانترکیسم و بخصوص پان ترکیسم ترکیه و گروه بوزقورد های ترکیه
قالب « سیاسی ایده لوژیک» یافت. و توسط گرایندگان به آن ایده لوژی به آذربایجان وارد شد.
و بعد از انقلاب ، در دوران خاتمی به شکل وسیع در آذربایجان تبلیغ شد.
در پیش از انقلاب در دوره ی جنبش فدایی ع. نابدل در "مسئله ی ملی درآذربایجان" به تلاش عده ای از « ترکیست ها»
اشاره کرده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تشکر از این مقاله، از مشخصات یک لیدر و رهبر، آوردن شفافیت با برجسته کردن تحولات روز در " سطح بومی / منطقه‌ای / جهانی‌ " است. تشخیص اولویت ها، توانمندسازی، قدرت مدیریت در حالیکه منطقه را طوفان بی‌ ثباتی در نوردیده است از ویژگیهای منحصر به فرد یک لیدر است. جامعه ما ترکان آزربایجانی، به خود میبالد که چنین فرزندانی را در آغوش خود، پرورانده است.

نوشته شده توسط: سازاخ

آقای دوشوکی و آقای حمید و آقای مهران و آقای اقبالی عزیز، این چکیده جوابیه سکولار دمکراتیک شمایان به کامنت من می باشد، با تشکر و سپاس فراوان از الطفاتات حضرات عالی:
دمکراسی و آزادی بیان اعتقاد ندارید. تعصب و خودشیفتگی هم باید حد و اندازه داشته باشد، اینقدر بسیجی دوآتشه حزب اللهی نشو و مته به خشخاش نگذار. کمی کسب سواد کن و بعد بیا اظهار فضل و کرامات بکن.
انتگرال مجموعه همه این افاضات، یعنی سازاخ خفه شو، دمکراسی بی دمکراسی، دمکراسی و آزادی بیان یعنی کشک......

نوشته شده توسط: Anonymous

چنانکه درکامنت اولی شرح داده شد، نژاد پرستی آریائی پانفارسیسم، به این موارد محدود نمیشود، بلکه جملات قصار راسیستی دیگری مانند “ هنر نزد ایرانیان است و بس! و یا "فارسها مایه تمدن بشریت اند." و یا "علم اگر در ثریا باشد مردانی از فارس بدان دست خواهند یافت." چنین شعارهائی، در نوشتجات و وب سایتهای پانفارسها بطور فراوان قابل دید است. برای مثال در روی جلد نشریه جات پان ایرانیستهای تمامیت خواه، همیشه در کنار شمایل صلیب شکسته، آرم مخصوص نژاد پرستی آریائی، با خط درشت، بر روی علامت تساوی دو تیره بصورت تقاطی کشیده میشود که بیانگرعدم اعتقاد به تساوی حقوق، و برتری نژاد آریائی نسبت به دیگر نژاد ها محسوب میشود. و یا جمله کوتاه “نژاد پاک آریائی برتر از همه نژادهاست، را سر لوحه شعار های خود قرار میدهند. حال سئوال این است زمانیکه اعراب ساسانیان را به زانو در آوردند، زنان و دخترانشان را به کنیزی و

بردگی بردند، کجای این نژاد پاک و اصیل مانده است؟ عقاید نژاد پرستان پانفارس در نشریجات متعدد خود، مخصوصا در نشریه رسمی حزب پان ایرانیستهای ایران، شکل و شمایل سلامهای هیتلری به صورت معمول در آمده است. یکدیگر را با کلمه "های! و یا های هیتلر" سلام میکنند. این شاهنامه خوانان متوهم در گاهنامه حزب پان ایرانیستها، نشریه رسمی نژاد پرستان این حزب توضیح میدهد: ما کی هستیم؟ ما نواده گان کورش هستیم. ایدئولوژی ما چیست؟ فارس گرائی بودن. عقیده و کیشمان چیست؟ برتریت نژاد فارس و ملت فارس. منشاء، منبع و علت این برتریت در چیست؟ خون فارس عقاید و کیش نژاد پرستان آریائی! در “برتریت نژاد فارس” میباشد. علت برتریت نژاد فارس برانسانهای دیگر در اصالت “خون فارس” میباشد. اینها جوهر و هسته اصلی اندیشه پانفارسیم هستند. پانفارسهای ایران هم خون و نژاد فارسها را اصیل و پاک میدانند. چنانکه خود را نژاد پاک اهورائی تلقی میکنند. مدافعان این جریان آشکارا به نژاد ملتهای تورک، کورد، عرب، ترکمن، بلوچ،... و غیره اشکالات ژنتیکی میگیرند. تا آنها را حقیر، دون پایه، ناقص، احمق، نفهم، خشن، پست، فرو مایه، بی فرهنگ و عقب مانده نشان دهند. ناصر کرمی فعال پانفارس اعلام کرد:" فارسها از نژاد پاک اهورائی هستند." او دیگر نژاد ها را با فارسها همطراز نمی بیند. معتقد است: تبار های دیگر ایرانی عقل و شعور ندارند. راسیستهای فارس سیاستهای بورژوایی، ضد کارگری و استعماری خود را در پشت لفافه ای از تئوریها و تبلیغات مبتنی بر تعصبات ملی و نژادی پوشش میدهند. لازم به تاکید است که جریانات نژاد پرست فارس، در عرصه سیاسی از اصول اساسی فاشیستها مانند رواج خشونت، مخالفت، دشمنی با افکار و عقاید دموکراتیک ملل غیر فارس ایران، تبعیت بی چون و چرا از حزب و دولت ، تقدیس پیشوایان و رهبران پانفارس (حزب پان ایرانیست) ها، دشمنی با تشکلهای دیگر، دفاع از نظام تک حزبی، تمامیت خواهی، تمرکز گرائی، اسطوره پرستی، قهرمان سازی، شخصیت پرستی، مخالفت با آزادی و دموکراسی، دشمنی با حقوق ملی مدنی، فرهنگی زبانی، آزادیهای سیاسی، انکار حق تعیین سرنوشت، ملل غیرفارس از ایده ئولوژی نژاد پرستی آریائی تبعیت میکنند. سیستم پانفارسیسم و ایدئولوژی راسیستی آن در مقابل جنبش ملی و دموکراتیک آذربایجان می ایستد، اما در فراسوی آن محکوم به شکست است. زیرا چنین جریان نژاد پرستانه ضعیفتر از آنست بتواند مبارزه ملی مردم آذربایجان تحت تاثیر قرار دهد. در واقع خصوصیات نژاد پرستانه پان ایرانیسم و پانفارسییم از دورن خود منجر به ضعیف و شکست و پراکندگی است. پانفارسیست ها با ترویج راسیسم در داخل ایران، چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی خود را بی اعتبار میکنند. از این جهت محکوم به شکست هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

موضع شونیسم فارس در برابر حرکت ملی آزربایجان:
پانفارسها، و راسیستهای آریا مهری، دقیقتر بگوئیم؛ نژاد پرستان پانفارس با ایدئولوژی راسیستی شان، در میان مبارزات رهائی بخش ملل جغرافیای موسوم به ایران و مخصوصا در میان مردم آزربایجان جنوبی جائی ندارند. زیرا آنها به برتری نژاد فارس باور دارند. میگویند:" کیش و آیین ما برتریت نژاد فارس است." از نظر اینان فارسها باید به همه حکومت کنند! همه را تحت سلطه و قیمومیت خود در آورند! به همین جهت یکقرن تمام است زبان و فرهنگ ملل غیر فارس را در ایران قتل عام میکنند. هیچگونه حقوقی برایشان قائل نیستند. چه در زمان شاه معدوم و چه در زمان رژیم منحوس اسلامی تهران. تفکرپانفارسیسم و آریائی گری، و بدتر از همه باستان گرائی بر پایه “نژاد فارس، بر پایه "خون فارس، فارس گرایی و اسلامگرایی” و اسطوره پرستی آریائی، شکل

گرفته است. آنها با توسل به اشعار فرودسی، برای شعار “تشکیل ملت واحد فارس، براساس وحدت نژاد” فارس، ارمنی، و کرد مبارزه میکنند. اینان بر اساس افسانه موهوم آریائی، خود را از ریشه، تبار صرب نامی بنام کوروش میدانند. از توتم گرایی حماسه های دیو و دد برای خود ایدئولوژی راسیستی ساخته اند. نخبگان پانفارس در ادبیات خود آشکارا و با افتخاراعلام میکنند که “خون اصیل و پاک در رگهای فارسها جاری بوده و فارسها از نژاد عالی، برتر و برگزیده هستند” به همین جهت فکر میکنند فارسها دارای بهترین صفات و خصوصیات انسانی هستند. برتری های نژادی و ناب فارسها ، در برتریهای روانی، فرهنگی و اجتماعی آنها هم متبلور میشوند. زیرا با نامیدن خود به نژاد پاک اهورائی زاگرس نشینان، ملل غیر فارس ایران را از نظر حقوق انسانی و زبانی با خود همطراز و برابر نمی بینند. پانفارسها با غرق شدن در رویاهای موهوم عظمت طلبی آریائی که ریشه در عصر پارینه سنگی تاریخ دارد، معتقدند “همه چیز در جهان باید برای فارسها و در خدمت فارسها باشد؛” ، “خدا فارسها را حفظ کند” و “بخاطر فارس بودن، جهان صد در صد متعلق به آنهاست. برای مثال هیتلر بعنوان سمبل راسیسم از پیامبران پانفارسیسم میگفت: “خوشبخت کسی است که نژاد پاک آریائی باشد.؛” از نظر اینان “یک فارس آریائی برابر با کل نژاد های جهان است؛” “جوانان آریائی فارس، نیرویی که لازم دارید در خون نژاد پاک اهورائی است که در رگهایتان جاریست؛ "نژاد فارس در جهان برازنده ترین وعالی ترین نژاد هاست؛” در حزب پان ایرانیستهای تمامیت خواه، نژاد پرستان اهورائی، در کنفرانسهای خود بیش از همه این موضوعات را مورد بررسی قرار میدهند: معاینات انسان شناسی بر روی نژاد آریائی، روش اصلاح نژاد، اصلاح ژن ، تحقیقات اولیه انسان شناسی بر روی مغزهای آریائیهای موهوم. نقش وراثت در حفظ نژاد راههای جلو گیری از تخلیط نژادی. در نتیجه، چنین تلاشهای بی سابقه نژاد پرستانه،هزاران نفر را تحت پوشش قرار داد. در این تلاش موضوعات راهبردی راسیسم آریائی بشرح زیر آمده است: اندازه گیری سر انسانهای زنده، اندازه گیری جمجمه های مردگان. سنجش شاخص های اعضای بدن انسان. هیتلر حتا پزشکان مخصوصی برای اینکار سفارش داده بود، تا خصوصیات اخلاقی فرد از روی جمجمه سر مشخص شود. نوع موی انسان. طول قد و درازی پاها. مقدار وزن مغز افراد و اشکال جمجمه. محاسبه مشخصه های صورت، چشم، اندازه گیری فاصله پیشانی، بینی و چانه. در نتیجه چنین توهمات نژاد پرستی آریائی بود، که قرن بیستم کشتار بیش از 55 میلون انسان بیگناه را شاهد بود. اما بنظر میرسد، نژاد پرستان آریائی از اینهمه حوادت تلخ و ناگوار تاریخ، و تراژدی کشتار انسانها درس عبرتی نه گرفته، باز در صددند، سایه ننگین و یوغ اسعتمار زبانی، فرهنگی، عقب ماندگی اجتماعی و ملی مدنی خویش را بر گرده ملل غیر فارس ببندند، به بهانه انگ های مختلف، بر ملل غیر فارس ایران حکم فرمائی کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه ماساژت سکارا ول کن سندی که در دست داری نشان می دهد که پاسارگاد آرامگاه کوروش است و 7 آبان روز تولد کوروش است ارائه بده اگر ارائه ندی درو غ گو هستی هم تو هم تمام نویسندگان نژاد پرست آریایی نسب

نوشته شده توسط: Anonymous

شرکت آزربایجان در انتخابات ریاست جمهوری زیر 30 درصد باشد به معنی رفراندم استقلال است. در انتخابات شوراها شرکت کنیم و انتخابات ریاست جمهوری رژیم اشغالگر فارس را تحریم کنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه شما با ضغرا کبرا کردن اصل موضوع را نخوا هی توانست منحرف به کنی و ماست مالی کنی مسئته ماساژت و سکا ها نیست باید سند بدی که پاسارگاد آرمگاه کورش است و باید سند بدی که 7 آبان روز تولد کوروش است. سند هم ندارید چون هم تو دروغ گو هستی وهم نویسندگان مغرض فارس آریایی نسب. در ضمن ترک ها کرد ها بلوچ بخشی از اعراب ایرانیان اصیل هستند شما آریایی ها اصلا ایرانی نیستید و مهاجر به ایران هستید اولین مهاجرت آریائیان 536 2 پیش بوده. صد بار هم حاشیه بری مسئله را ماست مالی بکنی یقه ات را خواهم گرفت کو سندت دروغ گو که پاسارگاد آرامگاه کوروش است کو سندت دروغ گو که 7 آبان آرامگاه کوروش است . بزرگترین دروغ گو ها شما نژاد پرستان آریا پرست هستید که تمام تاریخ ایران را جعل کردید

نوشته شده توسط: Anonymous

همین تعبیر آلپ اصلان ترکش نشان می دهد که کلمه بزقورد از آزربایجان وارد ترکیه شده و نه بلعکس. شعار م ح پ قبل از علامت بزقورد یا الله بسم الله الله اکبر بود ولی دیدند حس ملی مردم را نمی توانند تحریک کنند بعد به بزقورد آزربایجان متوسل شدند. این تعبیر مزخرف آلپ اصلان ترکش هم دست آویزی شده برای ناسیونال بلشویک های وطنی. آخه این علامت چه ربطی به اسلام و مهر داره ؟! این علامت شکل سر گرگ خاکستریه . گرگ دو تا گوش داره و یک دهان. شما مگر انتظار دارید گرگ یک گوش داشته باشه . اینها تعابیر ترکش بود که کاملا مزخرفه و نشان میده این آدم هیچ آشنایی با افسانه ارکنه گون و بزقورد نداره( اگر این نقد قول بی سند درست باشه که بعیده یک کمونیست حرف راست بزنه)

نوشته شده توسط: اسامه

قابل توجه یازیچی

نوشته شده توسط: اسامه

جناب انزابی درباره بقیه نوشته های شما هم اینکه
سایت ایرانگلوبال معمولا جای افراد سطح بالا و بعضا صاحب نظر هست
شما میتوانید برای داستان نویسی و تخیل نویسی و دورغ نوسی و جعل کردن و فحش دادن تشریف ببرید سایت قیرمیز یا تبریز سسی یا اویرنجی سسی انجا نه تنها کسی "نمیگیردتان " برای نوشته هایتان تشویق هم میشوید
ساغ اول کیشی

نوشته شده توسط: اسامه

جناب انزابی نوشته های شما درباره ماساژت ها هم دروغی بیش نبود
چرا
چون:
languages such as Middle Persian and Avestan, the prefix massa means "great", "heavy", or "strong"

لینک منابع :
انگلیسی :
https://en.wikipedia.org/wiki/Massagetae

تورکی استانبولی : جالب تر از همه Massagetler İranî halklardandır.
https://tr.wikipedia.org/wiki/Massagetler

Masagetler'e Alan ve Khorezm İranileri

از نظر ویکی اذربایجانی :
https://az.wikipedia.org/wiki/Massagetlər
Həmçinin, Massagetlərin İrandilli xalqlarından olması haqqında bir çox fərziyyələr də vardır
ایتالیایی :
https://it.wikipedia.org/wiki/Massageti

I Massaget (greco Μασσαγέται, latino Massagetae)erano un antico popolo nomade iranico citato per la prima volta da Erodoto. Forse erano legati ai Tissageti.

نوشته شده توسط: اسامه

جناب انزابی :
کتاب را دانلود کردام توش نوشته کورش در شمال شرق توسط قوم ماساژت کشته شد
شما بگو در کدام صفحه نوشته ماساژت ها تورک یا درست تر بنویسم توکی بودنند

نوشتی :""گروز میگی پارسا بناب گفته ایرانی ها آریایی هستند""
من هم می نویسم بر هرچی ادم دروغ گو لعنت من کی نوشتم پارسا بناب ؟
شما اینقدر گیج هستی که حتی نمیدانی من چی نوشتم
من همیشه از دکترمازیار اشرفیان بناب منبع اوردام که دقیق ترین تحقیقات ژتتیک ایران را انجام داده
دکتر مازیار اشرفیان بناب در حال حاضر عضو رسمی آکادمی آموزش عالی کشور انگلستان بوده (Higher Education Academy) و بعنوان محقق و عضو هیئت علمی دانشگاه مشغول تدریس و تحقیق در رشته ژنتیک پزشکی و جمعیتی و همچنین پزشکی قانونی است. وی همچنین عضو رسمی و برجسته انجمن علوم قانونی انگلستان (Forensic Science Society) است.
"ک روز میگی ترک های ایران عرب هستند"

من نوشتم اذربایجانی ها اصالت ژنتیکی عربی دارند و اثبات هم کردام ان هم از سلایت های دقیق ژنتیک
تمام این مباحث در لینک های زیر اثبات شده دلیل و پاسخی هم تا کنون کسی به ان نداده

http://www.iranglobal.info/node/59400

زبانی با نام زبان تورکی هم وجود ندارد اثبات اش هم در همان لینک
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای گمنام به انچه نوشتی خودت هم باور نداری. اتحاد سه گانه پار س و کرد ارمنی حقیقت ندارد و با این دروغ بزرگ مردم و گروهی جوان بی تجربه را گمراه میکنی . شرافت و اخلاق و مردانگی از خصلت های بشری است و با این شعار های من دراوردی که فقط در خدمت نظام است جزبه جیب خود به هیچ کسی کمک نکرده ای . تعجب از کسانی است که سنگ خلق ترک و ازادی را به سینه میزنند ولی اجازه میدهند این گونه خزعبلات و دروغهای شاخدار به دفاع از ( خلق ترک ) منتشر شود . شرافت انسانی حکم میکند که از دروغ و ریا و دو بهم زنی بپرهیزیم . کدام استعمار ؟ یعنی حکومت هزار ساله ترکان برایران و یونان و اروپای شرقی استعمار نبود ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز
من برای نوشتن کامنت کوتاه و فشرده در باره راسیسم بوزقورد از این نوشته استفاده کردم
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=429460034087288&id=10…
منابع در آنجا هستند. هرکس بخواهد می تواند مراجعه کند
تشکرلار

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر می رسد آقای دوشوکی سرنا را از سر گشادش می زنند. با وجود ارائه این همه سند در مورد تبعیضی که جمهوری اسلامی به سنی های ایران روا می دارد ایشان بجای تحریم شعبده انتخابات فرمان صادر می کنند که به روحانی رای ندهید! آقای دکتر، ایرانی ایران دوست در این خیمه شب بازی شرکت نمی کند و رای نمی دهد. .
خانه از پی بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه اگر یکی از این مشهدیها(که حکومت را قبضه کرده اند) کنار بکشد شانس پیروزی دیگری زیاد است.بخصوص رئیسی دروغ پرداز که از جانب طیف مفت خور های امنیتی وسپاهی وبی سوادان مسند نشین وخصوصأ روحانیون وحتی خود رهبرساپورت میشودواین یعنی شروع یک پسرفت ویران کننده برای عیران واحتمالأ شروع دوباره تحریمها وشاید برگشت به دوران اقتصاد کوپنی!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دوشوکی با اینکه بعضی از مصاحبه های قبلی شما در رسانه ها آمیخته با تعصب کور به پان ایرانیستی وگاهن پان فارسی است.لیکن با نظربه مقاله منطقی وخوب شما من نیزتصمیم داشتم از دست دو تا عقرب جرار(رییسی وقالیباف) به روحانی رای بدم گرچه تا حال در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده ام.واین بار هم رای نمی دهم.

نوشته شده توسط: Anonymous

قوم مهاجر فارس بوسیله الطاف پادشاهان تورک در جغرافیای موسوم به ایران پناه داده شده است. این قوم که به قول جامعه شناس معروف آمریکا، در هند آنان را "قبیله کاستن" می نامند، و هرگونه مماشات را با آنان دریغ میدارند، و حتا اجازه ندارند، از راهی که مردم عادی عبور میکنند، گذر کنند، فئودالهای هند که به "مهاراجا " یعنی پادشاه بزرگ معروفند، قوم یاد شده هماره مورد استثمار جنسی و کاری فئودالهای هند قرار گرفته اند. تا جائی که کار بدانجا رسید که قوم فارس در اثر ظلم هندیان ناسیونالیست و مهاراجای ستمگر مجبور به ترک هندوستان شده به افغانستان روی آوردند، در آنجا از مردم افغان فارسی دری را آموخته بتدریج در خدمت پادشاهان تورک قرار گرفتند. بخشی نیز از طریق آناتولی وارد بالکان شده با مردم صرب زبان در هم آمیخته به کولیان بالکان معروف هستند. البته اینان زبانشان با سربها، بلغارها، .. در آمیخته

اکنون به زبان کولیان بالکان معروف است. که هیچ کجا بند نیستند! هماره در حال گشت و گذار و کوچ اند. اکراد و ارامنه نیز رگه ای از همین قوم پراکنده است. که زمانی در اثر ظلم مهاراجای هندی موطن خود را رها نموده به کوچ اجباری روی آوردند. اکنون این قوم مهاجر به ما تورکان آزربایجان که بیش از هزار سال در جغرافیای موسوم به ایران حکومت کرده، ایجاد دولت نموده، عمران و آبادانی کرده، شهرها ساخته، و قوم مهاجر فارس را برای خدمت به پادشاهان تورک، از کولیگری به شهرها آورده، بهشان آداب و رسوم و تمدن آموخته است!، به جای تشکر از ترکان، با ناسپاسی و گستاخی ادعا مالکیت ایران را دارند. گویا ایران ملک شخصیشان است و ملل دیگر خبر ندارند. اگر اینان از تاریخ تورکان ایران اندک اطلاعی داشتند، هیچگاه بخود اجازه نمیدادند، در محضر تورکان چنین گستاخی و جسارت کنند. چون هرگاه مردم چهل میلیونی آزربایجان دست از ایران بر دارند، قوم مهاجر فارس حتا قادر به حفظ موجودیت خود نیز نخواهد بود. آنوقت خواهند فهمید که تورکان همیشه پناهگاه شما بوده، بدون آنان مضمحل خواهید شد. پس بجای گستاخی، در محضر تورکان ادب نگه دارید!
نوشته شده توسط: Anonymous

سازاخ. شما مثل اینکه به دمکراسی و آزادی بیان اعتقاد ندارید. تعصب و خودشیفتگی هم باید حد و اندازه داشته باشد. اقوام فلات ایران یعنی همان ملت های شناخته شده قدیمی که بعضی ها اکنون دولت دارند و در عرف سیاسی ملت (از نظر عضویت سازمان ملل) شناخته شده اند مثل تاجیک ها، افغانها و ترکمن ها و آذربایجانی ها که ملت دولت خودشان را دارند. و بعضی ها مثل بلوچ ها و کردها که دولت شناخته شده خود را ندارند. پس اینقدر بسیجی دوآتشه حزب اللهی نشو و مته به خشخاش نگذار. کمی کسب سواد کن و بعد بیا اظهار فضل و کرامات بکن. یا کلمه می تواند چندین معنی متفاوت داشته باشد. قوم هم به یک ملت تاریخی می گویند و هم به خویشاوندان یک فرد. هر دو این معانی درست هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

اتحاد پان فارس وپان ايرانيسم پان ارمنيسم و پان كرديسم جهت انحراف مسير حركت ملي آزربايجان وايجاد اختلاف بين فعالين ملي ورهبران حركت ملي آزربايجان با شكست مواجه شده وملت شريف آزربايجان نقشه شومشان را نقش بر آب نمودهاست اما با اين حال هر روز به بهانه اي و بابازي با كلمات سعي در غير دموكراتيك نشان دادن حركت ملي را دارند غافل از اين امر كه حركت از بطن ملت شريف ازربايجان شروع شده وهر روز با استقبال بيشتر مردم آزربايجان روبه جلو حركت ميكند و از هر قشري از كارگر گرفته تا معلم ودكتر ومهندس از كودك گرفته تا جوان وپيرو از زن گرفته تا مرد پشتيوان حركت مردمي آزربايجان هستند كه اميد به پيروزي بر استعمار جهان سومي ايران را در دلها گشوده ومردمي شدن حركت خوف در صفوف دشنمان قسم خورده آزربايجان انداخته است لذا همه با هم ودست در دست هم و يكصدا فرياد رهايي سر خواهيم داد و استعمارگران را مجبور به ترك سرزمينمان

خواهيم نمود واستقلال را به ارمغان خواهيم آورد
نوشته شده توسط: Anonymous

این سایت هر چند باید مدافع منافع ملی مردم ایران و ازادی بیان و تمامیت ارضی ایران باشد ولی در عمل گروه کودتاه چی ترک تباران با تبلیغات یک سویه و غیر عقلانی جامعه ایرانی را بسوی جنگ داخلی و ایجاد تنفر از پارس زبانها و جدائی ودشمنی با کرد و ارمنی و وو پیش میبرند . فقط میتوان هشدار داد که گروه ترکان باید از سرنوشت سیاسی مجاهد خلق و کردان عبرت بگیرند .پیش اهنگان تجزیه طلبی باید به سرنوشت رقت بار مردم هند و پاکستان توجه کنند و از همه مهمتر بدانند ایجاد شکاف در جها ن تشیع پایانی جز مرگ و نابودی سران ان از سوی نظام اسلامی نخواهد داشت. نظامی که برای تشیع درسوریه و لبنان میجنگد اجازه تجزیه کشور شیعه علوی را نخواهد داد . نا گفته پیداست که ابشخور جریان تجزیه طلبی جدائی خواهی ارثیه شوم چپ است که اکنون مزورانه خود را کنار کشیده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار دیروز یک کامنت در رابطه با آقای EZA و جنابعالی نوشته بودم که قسمتهائی را دوباره تکرار خواهم کرد منتها این جواب تو به دعوت گوناذ TV اصلا قابل قبول نیست چون خودت هم خوب میدانی که احمد اوبالی میخواهد در برنامه زنده تو را ذبح شرعی بکند و تو نیز راه فرار را با جوابیه کتبی میخواهی حل کنی که درست نیست یا وارد این بحثها نمی شدید و حالا که وارد شده اید این چه مقوله ای است که من جواب کتبی میدهم و اما این اواخر امت همیشه در صحنه ، تحت عنوان کامنتهای جالب و Anonymous و پارگرافهای ائلیار مدام یکی بعد از دیگری منتها با همان لغات و جملات کوپی برداری شده یک بعد از دیگری پخش و انتشار داده میشود منتها با پخش عکسهای مختلف و ما بی سوادان و ناآگاههای حرکت ملی آذربایجان را به خیال خود میخواهند زیر این بمباران لح کنند « حضرات خودتانی ». ببینید شوربختی تمامیت خواهان و شونیستها و ته

شونیستها و ته مانده هایشان در این است که ما خود قبلا در همین تشکیلاتهای وطنی شما تشریف داشتیم حتی در سطح مسئولین این تشکیلاتها . اگر بخواهم به تک تک جملات و پاراگرافهای غیر واقعی و اتهام آمیز جواب بدهم کلی وقت لازم است ولی انگار شما در شهر کور ها و کر ها ما را مخاطب قرار دادید مثلا نوشته فرموده اید که اصطلاح مانقورت و بوزقورت از تورکیه به ما آذربایجانی ها صادر شده ، عین نوشته حضرات با سواد چنین است « کلمه مانقورت


« کلمه مانقورت که به همراه بوزقورد از ترکیه وارد فرهنگ سیاسی آذربایجان شده است » حال آنکه چنگیز آیتماتوف نویسنده ی نامدار قیرقیزستان در رمان ( روزی برابر یک قرن) برای اولین بار بشکل کتبی از این اصطلاح استفاده کرده و رسول رضا شاعر و نویسنده نامدار آذربایجان بعد از خواند این رمان در زمان شوروی سابق و تاثیر کلمه مانقورت در آثارش و سخنرانی هایش از این اصطلاح بیشتر از همه استفاده کرده و در سالهای اخیر این اصطلاح وارد ادبیات سیاسی تورکیه شده .اما اصطلاح بوزقورت که سمبل تمام ملتهای تورک زبان است و آراز ائل سس خواننده آذربایجانی اهل سولدوز « نقده » در سالهای ١٩٩٥ در کنسرتش در باکو برای اولین بار با اشاره انگشتانش شکل بوزقورت را در میآورد و از شرکت کنندگان میخواهد که آنها هم این کار را بکنند و این عمل بعدا در بین ناسیونالیستهای تورکیه فرا گیر شد .کوتاه بگویم حضرات شما با گوناز TV در اختلاف هستید من نیز از عمل کرد احمد اوبالی خوشم نمیآید منتها شما زورنا را از سر گشادش میزنید و حرکت ملی آذربایجان را در احمد اوبالی میبینید و حالا اگر من نیز حرکت چپ و طرفدار طبقه کارگر ایرانی در فرخ نگدار و یا تقی شهرام خلاصه کنم چه میشود ؟
نوشته شده توسط: سازاخ

حمید عزیز، در صد سال گذشته کلیه بودجه آموزشی کشور منحصرا بزبان فارسی و فرهنگ فارسی و ویکی پدیای فارسی و تاریخ و فرهنگنامه و لغت نامه فارسی اختصاص داده شده، البته در مقابل بقیه زبانها مطلقا ممنوع و تحقیر شده اند، و طبیعا منابع فارسی در اینجور موارد قابل اعتماد نیستند، و فرضیه ملت ایران، فرضیه ائی است کاملا مکانیکی که می خواهد همه ملتهای موجود در ایران را در دبه ائی بنام ایران بریزد و زبانفارسی را هم بعنوان سرکه در دبه بریزد، تا با گذشت یکقرن همه ملتها رنگ و بوی زبانفارسی بخود بگیرند، که در عمل نشد که نشد، در تبریز صدای هارای هارای من ترکم گوش فلک را کر کرده، پس عدم صحت تعاریف فرضیه ملت ایران و قوم خاصیت خود را از دست داده و بجای آن در سازمان ملل و یونسکو، جریان ملتهای بدون دولت از تمام دولتها خواسته اند که تا سال 2030 کلیه ملتهای قوم نامیده شده را از بند تک ملت سازی رها سازند،