Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

"" پیشنهادی به گردندانندگان محترم گوناز تی‌وی "" آیا امکان دارد تا صفحه‌ای را در سایت گوناز به "" کامنت‌های فعالان ترک آزربایجانی اختصاص دهید که "" در ایران گلوبال حذف می‌‌شوند و به کشتار گاه روانه می‌‌شوند؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«انتخاب گرایی» چیست؟
جداری عزیز، و مخالف نظری ایشان بحثی کرده اند که ریشه ی حداقل صد ساله دارد.
نظر جداری : « منافع پرولتاریا تعیین میکند جدایی درست است یا عدم جدایی»
نظر مخالف: « منافع پرولتاریای آذربایجان در جدایی ست»
---
در کنار اینها نظر « انتخاب گرایی» من وجود دارد که در مقالاتم به آن پرداخته ام ، تحت عنوان « حق انتخاب جمعی» .
که « انتخاب گرایی» خوانده میشود.
انتخاب گرایی به این معنی ست که نه تنها هر فردی حق طبیعی انتخاب دارد، بل هر مردم یا خلق یا ملتی نیز حق طبیعی انتخاب جمعی دارد.
در مسایل مهم و همگانی، مردم کاری را« انتخاب» میکنند، و آن هم اجرا میشود.
چه کسانی موافق باشند و چه مخالف. سرانجام « انتخاب مردم» قابل اجرا ست.
----
اینجا مخالف آزاد است نظر خود را درست بداند همچنان که موافق میداند. ولی در نهایت تعیین کننده نتیجه ی انتخاب است.
چه مثبت باشد و چه منفی.

تئوری این است که عملاً تاریخ با تحقق « انتخاب گری» کار میکند. تعیین خیلی چیزها بدون تحقق عمل انتخاب خطاست.
یکی منافع پرولتاریا را اصل میداند، یکی منافع ملت را. یکی منافع ملتها را. اینها راههایی ست که وقتی نقض میشوند
به « جنگ و خونریزی و کشتار و اختناق» می انجامد و از دید « تئوری انتخاب گرایی» خطا محسوب میشوند.
انتخاب گرایی انتخاب را اصل میداند. بدون توجه به نتیجه مثبت و منفی اش. با اینکه دوستدار نتیجه ی مثبت برای مردم است.
پذیرش « حق انتخاب جمعی» این مشکلات را حل میکند و به جای آنها« دموکراسی و مسالمت و صلح» می نشاند.

« هرتصمیمی که مردم انتخاب کنند اجرا میشود». بخواهیم نخواهیم اجرا خواهد شد. پذیرش حق انتخاب جمعی یعنی این.
----
شاید بگویند مردم ممکن است انتخاب خطایی کنند. مانند انتخاب خمینی، هیتلر، و دیگران. بله. اینجا هم انتخاب خطایی اجرا شده است. بخواهیم ، نه خواهیم.
مخالفان انتخابی که خطا ست ، چاره ای جز این ندارند که پیرامون آن روشنگری کنند و به مردم یاری کنند. تا انتخاب درستی انجام دهند.
تئوری انتخاب گرایی معتقد است نباید از پیش «به جای مردم کاری را انتخاب کرد» . ضروریست کار مردم را به مردم واگذارکرد.
اما افراد و سازمانها می توانند چیزی را که درست میدانند روشنگری کنند. روشنگری کنند نه این که « انتخاب کنند» -البته برای مردم- و به جای مردم.
-----
راههایی که دوستان نوشته اند ایرادش اینجاست که « برای مردم انتخاب شده اند.»
کسی که آنها را رد کند از طرف همان دیدگاه « به نوعی مجرم» حساب میشود.

اینها دید قدیمی اند که بجای حل مشکل مشکل سازاند. و در نهایت با نقض حق انتخاب فرد و جمع ، دیکتاتوری. که به جای مردم
تصمیم برای مردم گرفته اند. امری که متضاد با دموکراسی ست.
---
از دید « انتخاب گرایی» برخورد به مسئله ی جدایی یا عدم جدایی می تواند چنین باشد:
گروه الف میگوید : گروه به تصمیم نهایی مردم معتقد است و هیچ تصمیمی برای مردم نمیگیرد، و انتخاب نمی کند.
در موضع انتخاب گرایی باقی میماند. نه جدایی را انتخاب می کند و نه عدم جدایی را.
اما از نظر گروه در وضعیت فعلی راه جدایی درست است . یا راه عدم جدایی درست است. و غیره.
گروه نظر گروهی خود را بیان میکند. حتی برای تصحیح نظر خود امکان میگذارد. نه خود را جدایی خواه و نه یگانگی طلب میداند.
بل معتقد به « انتخاب» میداند. و انتخاب گرا میماند.
اما نسبت به روند وضعیت برهه یی» فلان و بهمان راه را پیشنهاد و « صحیح و عملی» میداند. با تغییر « وضعیت» نظر خود را از نو اعلام میکند.
مثالی ست برای یک سیاست استراتژیک.
براین اساس گروه فرضی، حرکت خود را براصل بنیادین « عدم تبعیض» بنا میکند.
ونه بر این اساس که « جدایی خواه است» یا حتی « فدرالیست» است و یا « پرولتاریاگراست» و غیره.
گروه موضع دائمی ندارد ، موضع دائمی او « دموکراسی و عدم« تبعیض و استثمار و استعمار و اشغالگری و مانند اینهاست» .
و تابع « عمل انتخاب» مردم. نه نتیجه ی انتخاب. اگر نتیجه ی انتخاب را خظا دید باز برای تصحیح آن خواهد کوشید.

انتخاب گرا را f بنامیم و راه ها و حالت های انتخابی را در وضعیت متغییر a b c d
و نیرو را F و وضعیت متغییر را x ، داریم:
.(..F=fx(a.b.c.d
یعنی انتخاب گرایان در شرایط متغییر می توانند مواضع گوناگون داشته باشند. در حالتی که در« انتخاب گرایی» مشترک اند. و نیروی بزرگی تشکیل میدهند
اگر انتخابگرایی نقطه ی اتکاء باشد و مواضع مختلف آزاد. یعنی اساس دموکراسی قرارگیرد.

در این تئوری فعال یا یک گروه خود را « پرولتاریاگرا، فدرالیست، جدایی خواه، و غیره» نمی نامد. او فعال رفع تبعیض و کسب عدالت اجتماعی ست ، و حامی انتخاب عمومی ، در عین حال نظر شخصی و گروهی خود را درست میداند ونسبت به وضعیت متغییر میکوشد، .
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تشکر از این مقاله , برخورد یک عده در خدمت تشدید تضاد است بدین شکل که "" خزیی از کل "" را برخسته کرده وارد بحث می شوند. نمونه "" دوچرخه و وسایط نقلیه برای سلامتی مضر است. . پان ترکها و همه ایرانیان بیسواد هستند. "" در اینجا دوچرخه و پان ترکها متمایز از کل برای بهره برداری منفی به کار رفته اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تعریف یک "با سواد" از پانترکیسم: پانترکیسم و تورانیسم ایجاد جامعه اسلامی در سراسر جهان توسط "نژاد برتر" تورکها و برهبری ترکیه است.
آشنایی این "باسواد" از جامعه آذربایجان و حرکت ملی چنین می گوید: حرکت ملی آذربایجان یک حرکت پانترکیستی است که به دنبال ایجاد جامعه اسلامی در سراسر جهان توسط "نژاد برتر" تورکها و برهبری ترکیه .
جوانان مبارز حرکت ملی برای ممانعت تلاوت قرآن و شعبده بازیهای رژیم اسلامی زوزه می کشند اما این "با سواد" ادعا دارد که این جوانان دنبال ایجاد جامعه اسلامی در کل دنیا هستند.
نتیجه: این "باسواد" خود ثابت می کند که نه تعریف درستی از واژه ها دارد و اطلاعات دقیقی از جامعه و حرکت آذربایجان بلکه آرزوهای خود را در قالب "واقعیتهای ساختگی و ذهنی" به خورد رفقای خود می دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب فولاد ضمن سلام استغفراله بنده ایرانیان را توسری خور نه گفتم حتی هموطنان فارس را هم تو سری خور نه گفتم. بنده آن عده نویسندگان نژاد پرست آریا نسب را تو سری خور گفتم که عقده های حقارت دارند.اساسا ایرانی نیستند و مهاجر به ایران و خاورمیانه هستند و خودشان را ایرانیان اصیل می دانند در اصل هخامنشیان از نژاد اسلاومثل روس ها مثل صرب ها وغیر ایرانی هستند سفید پوست واکثرا بلوند که کلی ایرانیان را کشتند. کجا یک فارس سواد پائین یک ترک یک کرد یک بلوچ ووو گفته اعراب ملخ خور مغول های آدم خور ترک خ.... مارا کشتند؟ فقط نویسندگان نژاد پرست آریا نسب که نه در ایران در قدرت بودن و نه مثل غرب پیشرفت علمی داشتند می گویند. این عقب ماندگی خودشان را که اساسا زبان فارسی ناقص با فعل کم مسببش است به گردن اعراب ترک ها مغول ها می اندازند. شما ها که در دربار مغول ها اعراب و ترک ها نفوذ داشتید

(خواجه نظام الملک در دربار چندین پادشاه سلجوقیان نخست وزیر بود) و اگر علم در ثریا هم باشد شما فارس ها می روید و یاد می گیرید چرا این همه عقب ماندید که نان مردمتان را نمیتوانید تهیه به کنید. زبان فارسی که به حد کافی فعل ندارد چطور فلسفه روانشناسی جامعه شناسی می توانست رشد به کند. زبان فارسی به خاطر اینکه با صفات بازی می کند بهترین زبان برای شعر عروضی است که آن هم رشد کرد و باعث عقب ماندگی این مملکت شد. شاد باشید انزابی
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب موحدی،
- شما در کامنت اول نوشته اید میخواهید دیگران را « بی آبرو کنید»
من اعتراض کردم و سایت کامنت شما را عدم انتشار زد.

- در کامنت دوم باز در زیر مقاله ام به من « اتهام» زده اید که
«ناسیونالیست تجزیه طلب » هستم. اتهام به دیگری ممنوع ست.
چون من نه ناسیونالیست هستم و نه تجزیه طلب. ونه ایران گرا. اتهام نارواست.
من انتخاب گرا هستم.
لطف کن اینجا اسپام ننویسی راه نینداز که مقالات من جای این چیزها نیست.

نوشته شده توسط: peerooz

نمیدانم چرا درک این مساله ساده بعد از اینهمه سال برای خلق " تحریمیون " اینقدر مشکل است. با عرض معذرت فراوان و طلب بخشش که در مثال جای, مناقشه نیست, ضرب المثل مشهور فارسی میگوید که " خر لنگ محتاج چش " است. ایرانی جماعت چه در دوران پهلوی و چه در دوران " جمهوری " اسلامی به ندرت با میل و رغبت به پای صندوق رفته است و ترجیح میدهد که در خانه بماند. و این جماعت خارج نشین سالهاست که به این ها چیزی میگویند که تحصیل ما حصل است و احتیاجی به گفتن آن نیست. در عوض این " تحریمیون " باید خودشان و ملت را ترغیب کنند که به پای صندوق رفته و اگر مخالف رژیم اند یک تف گنده و یا یک رای سفید به این صندوق ها بیاندازند. خیال میکنید چنین میکنند ؟ جواب را بهتر میدانید .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بزرگوار، جناب جداری
منظورتان از اظهار نظر چه بود؟ آیا نظر شما در رابطه با موضوع بحث گوناز بود یا چیز دیگر؟
در هر حال من در بحث شما تناقض بزرگی دیدم. شما ابتدا از حق تعیین سرنوشت و جدایی ملتها دفاع قاطعانه کردید اما فوری بطور اختیاری شرط بسیار بسیار بسیار بزرگی گذاشتید که بلی ما شرط داریم ما چون و چرا داریم . شرط چیست؟ منافع پرولتاریا، و چنین فرمودید که اگر استقلال ملت تحت ستم مغایر با منافع پرولتاریا باشد ما کمونیستها مخالف استقلال ملت تحت ستم هستیم.
سوال، سوال: ما مردمان تحت ستم عرب ، بلوچ، ترکمن، ترک و کرد از پرولتاریا یش تا دهقانش و دکاندارش از شما کمونیست می پرسیم که شما منافع کدام پرولتاریا را مد نظر دارید؟ منافع پرولتاریای کورد تورک و بلوچ را در نظر می گیرید یا منافع پرولتاریای ملت حاکم فارس را؟
شما حتما میدانید که وضعیت پرولتاریای فارس با پرولتاریای

ملت های غیرفارس فرق و تضاد دارند. من بعنوان کارگر بلوج یا کرد اعتقاد عمیق دارم که منافع کارگر بلوچ در استقلال ملی است نه در تحت اشفال بودن و مستعمره دولت فارس بودن. منفعت کارگران ملل تحت ستم ایجاب میکند کردستان، آذربایجان و بلوچستان و ترکمنستان و عربستان از ایران مستقل شوند چون بیشترین فشار اقتصادی بر دوش کارگران ملتهای اسیر و زیر ستم هستند.
کمونیست ملت تحت ستم ترجیح میدهد سرزمین اش از اشغال و استعمار خلاص و رها شود و استقلال میخواهد.
سوال دیگر- سوال - شما از جانب کدام ملت و از جانب کدام حزب چپ و از زاویه که کدام پرولتاریا حرف میزنید. در ایران کمونیستهای ملتهای تحت ستم صف خود را از کمونیستهای ملت فارس جدا کردند. همین طور پرولتاریای ملتهای کرد و بلوچ و ترک و غیره منافع مشترک و وضعیت مشابه و مشترک ندارند و اصلا منافع یکدست و مساوی ندارند. بنا بر این این کمونیستی است که خود را مرجع تصمیم گیری در مورد میلیونها کارگر کرد و تورک و عرب و بلوچ میکند و به آنها حکم میکند که منافع آنها در عدم جدایی است. آیا شما قاضی دادگاه منصف هستید که در آن بعد از بررسی حکم برای کارگران شش یا هفت ملت تحت ستم صادر می کنید؟
شما نوشتید در ایران کثیرامله ما کمونیستها مخالف استقلال ملتها هستیم. شما می دانید که وضعیت ملتهای تحت ستم اصلا مثل هم نیستند ولی حق جدایی و استقلال را به هیچکدام قائل نیستید. اقلا استقلال را به یکی یا دو تا از ملل تحت ستم بنا به شرایط ویژه آنها برسمیت می شناختید تا حدودی حرفتان جدی به نظر می رسید اما شما استقلال را بر ضد منافع پرولتاریای نا کجا آباد می دانید.
دوست گرامی - شما مثل کمونیست فارس، شوونیست فارس و مثل دولت ها و احزاب فارس فکر می کنید و منافع ایران بزرگ و منافع دولت فارس را در اولویت قرار میدهید.
شما در جواب من خواهید گفت که نه خیر ما در جامعه کمونیستی ستم ملی را نابود خواهیم کرد. بسیار خوب ، اما کی؟ سوال من این است چند سال دیگر، چند دهه دیگر، چند صد سال دیگر شما کمونیستها در ایران سوسیالیسم را برقرار خواهید کرد و ستم ملی را محو و نابود خواهید کرد؟ فراموش نکنید که ما امروز استقلال و امروز رفع ستم ملی را میخواهیم. چون ما گرسنه هستیم، چون کار نداریم و صعنت نداریم. چون اقتصاد ما را نابود کردند چون هر روز کشتار و اعدام میشویم. فراموش نکن ما امروز استقلال میخواهیم و نه عمر نوح داریم نه صبر یوسف.
دوست عزیز استقلال ملی به نفع کارگر تورک و بلوچ و کرد و ترکمن و عرب است و زندگی و اقتصاد آنها را رشد و توسعه میدهد و آنها به جامعه مدرن و پیشرفته آماده میکند. ولی شما میخواهید آنها همچنان تا زنان نامعلوم و نامحدود تحت ستم و اشغال ایران بمانند چون شما هم میدانید در ایران به این آسانیها و به این زودیها سوسیالیسم برقرار نخواهد شد. پس با تفکرخودتان تعیین تکلیف بکنید و سیاست دیگری اتخاذ کنید و خود را از طلسم افکار شکست خورده نجات دهید.
با احترام
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی، همانطور که نوشته آ. ائلیار و ازا را در قسمتهای پربیننده سایت جا به جا می کنید که کاربران بیشتری بخوانند، منصفانه بود که جوابیه را نیز همانجا نشر دهید که حد اقل یک هفته در صحفه اصلی بماند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تهرانلی گرامی،
شما مرا « ترسو»، « چاپلوس» ، « کازنده ی بذر نفاق و نفرت بین آذربایجانی ها»، « شرین کار به پان فارس»، « تهدید با محضر مردم آذربایجان»، « به دروغ دم از دموکراسی زننده»، و اینکه « جرئت نکردم کامنت های شما رامقاله کنم»، « افکارم پان ایرانتستی ست» وغیره ، نامیده اید.

- آیا « غیر از این بد و بیراه ها و توهین و تهدید ، باز چیزی داری که بیان کنی؟ یا فقط همین هاست؟
اگر باز هم در « انبان معرفت چیزی دارید بفرمایید. دوست دارم با این دانش شما بیشر آشنا شوم.

- قبلا اعلام کرده ام من مقالات خودم را منشر میکنم-امکان انتشار نوشته ی دیگران را ندارم. ولی شما آگاه به این موضوع باز
درخواست مطرح میکنید. این یعنی زورگویی و عدم توجه به منطق.

- « افکار پان ایرانیستی» ذکرکردی نمونه نشان ندادی. سخن بدون نمونه ، فاقد منطق است.

- کامنت های شما « سرقت متن و ایده» ی دیگری است و سایت هم به این موضوع رسیدگی کرد. که هم انتشار کامنت و هم مقاله شده آنها اشتباهی ست. ولی برای اینکه « منظور و فکر شما» بیان شود این خطا قبول شده بود.

- مرا « افندی» نوشته اید. افندی ، برابر آقا، را به کسی گویند که « ترکچو» است. شما ترکچو هستید چرا نام خود را به
من میدهید که « ادعا» می کنید « پان ایرانیست» هستم ؟ « سرقت اصطلاحات و جملات و ایده» از دیگری و انتشار آن با « عوض کردن اسم» برای خود، که سایت هم به خوبی شاهد آن است،

-آیا « اخلاق یک ترکچو ست»؟ آیا سرقت متن و ایده ی دیگری اخلاق ترکچوست؟
- آیا تهدید دیگری، اخلاق یک ترکچو ست، که قبلا نویسنده ای را به قتل در همین سایت تهدید کرده بودید؟ و حالا مرا با « محضر» تهدید میکنید؟ آیا یک ترکچو تروریست و اختناق آفرین و تهدیدگر است که شما این صفات پسنده را نشان میدهید؟
-آیا اتهام زنی های بی پایه به دیگری اخلاق ترکچوست؟ که مرا پان ایرانیست مینامید؟
- هرکس را از رفتارش قضاوت میکنند آیا این رفتارها خصلت یک ترکچوست که شاهدش هستیم که منعکس کننده ی « افکار تئوریک» و ترکچوی شماست؟

بهرحال از اینکه « اخلاق و رفتار و اعمال و افکار یک ترکچو را به نمایش میگذارید ، و به شناختم یاری میکنید بسیار ممنونم.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب اسامه,
شما حتی در آخرین کامنت هم درک درستی از مطلب ندارید. جمله " نه چیزی از زبانشان میداند و نه احتمالا از مرامشان " خطاب به جناب توکلی بود که خودش داخل گفتگوی کسانی نموده است که مستقیما ربطی به ایشان ندارد و شما این را بخود گرفته اید.

آقای من, من ترکی نمیدانم و به من و شما چه ربط دارد که زبان ترکی چنین است و چنان است و بالعکس؟ و یا ۴۰ درصد ژنتیک ترکی, عربی ست. چند درصد ژنتیک فارس ها و غیره عربی ست؟ ۵۰%, ؟ ۶۰% ؟ این " کشفیات " چه دردی را دوا میکند؟ پیش از اینکه اوضاع به کوری چشم دوستان و به کام دشمنان به چنین منجلاب کثیفی تبدیل شود قرنهای متمادی ما باهم زندگی کرده ایم و تنها کشوری در این ناحیه هستیم که چنین کرده ایم. چرا قدر این نعمت را نمیدانیم ؟ چرا از سرنوشت همسایگان پند نمیگیریم ؟ چشم باز و گوش باز و این عمی ؟ آیا درک این مساله هم مشکل است ؟ متاسفانه

کف زدن متمادی من با یک دست و بدون نفس هم نفس در میان همهمه افراطیان, بجائی نرسیده و نمیرسد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم جعفری عزیز،
این بی سوادان باسواد نما می خواستند لوایی دوم از شما بسازند تا به دست شما به حرکت حمله کنند و به خاطر همین بود که از شما تعریف و توصیف می کردند اما کامنت شما آرزوهای اینها را به باد داد و در عرض یک دقیقه ( بعد از خواندن کامنت شما) با یک چرخش ۱۸۰ درجه ای شما را به دشمن خود تبدیل کردند. اما نگران نباشید چون اینها هنوز عرضه نوشتن با اسم و هویت اصلی خود را ندارند و تعدادشان بیش از تعداد انگشتان یک دست نیست که دنبال یارگیری هستند. اگر دقت کنید نوشته هایشان تکراری، شبیه هم، پر از جنجال، هوچیگری، اتهامات و شایعه پراکنی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی همان طور که مقاله آن دو ناسیونال بلشویک را در قسمت پربیننده گذاشتی حق انصاف بود که این مقاله را هم که در جواب آن دو ناسیونال بلشویک نوشته شده در قسمت پربیننده قرار می دادی

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای توکلی لطفا بخوانید. وضع انتشار کامنتها در سایت شما فاجعه است. کامنتهای من که هیچ توهینی ندارد حذف میشود .ولی کامنتهای پر فحش و توهین چاپ میشود. خودتان رسیدگی کنیدحتما.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا ویا خانم عزا،جایگاه شمارا آقای جداری در جنبش ملی آذربایجان تعین کردند"اگر واقعا اهل جنبش باشید"جنبش ملی و مدنی آذربایجان نه راستی است نه چپی. بلکه جنبشیست به خاطر از دست رفتن حقوق اولیه هر انسان، مانند حقوق اتنیکی وملی که مورد تبعض وتحقیر قرار گرفته است.در این جنبش تمامی طیف ها وطبقات وجود دارند،از کارگر ودهقان گرفته نا معلم وکارمند ودکتر ومهندس وعلی الخصوص بورژوازی ملی که ستون فقرات جنبش را تشگیل میدهند جای دارند.اینجنبش بقول آقای جداری جنبش طبقاتی نیست بلکهجنبشی است ملی تمامی اقشار جامعه را حول محور خواسته های ملی جمع میکند جنبش ملی ومدنی آذربایجان هم مثل تمامی جنبش ها برای متحد کردن نیرو های خود حول محور جنبش به نمادها واوسطوره ها وقهرمانانی مانند ستار خان وشیخ محمد خیابانی وپیشه وری و محمد امین رسول زاده اولین بنیان گذار جمهوری آذزبایجان نیاز داردوهمچنین به اسطوره های مانند

ده ده قورقود وگور اوغلی بز قورد وغیره برای تهیج حرکت ملی مانند تمامی جنبش های جهان نیاز دارد.بنا براین لطفا شما برای پا پیچ شدن برای جنبش ملی آذربایجان از این انگ های مسخره مانند پان ترکیسم وناسیونالیسم افراطی دست بردارید و به راه خود در جنبش چپ ادامه بدهید ما هم دعا میکنیم انشا الئلاه در اتحاد با پرولتریای جهان انقلاب سوسیالیستی شما به جائی برسد.
نوشته شده توسط: Anonymous

من 3 بار کامنت فرستادم و از زحمت آقای اسامه که اطلاعات مفیدی در اختیار خوانندگان میگذارند تشکر کردم هر 3 بار کامنت من حذف شد. نمیدانم چرا این کاررا میکنید. من که حرف بدی ننوشتم فقط تشکر کردم. چرا حذف میکنید؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به ائلیار
مردک تجزیه طلب ، ناسیونالیست کوتوله ، تو چکاره هستی که کامنت ها را حذف می کنی خائن وطن فروش.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای توکلی چرا کامنت بنده را حذف کردید.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

درود بیکران بر بانو "شعله پاکروان" مادر دختر مظلوم ایران زمین "شهید ریحانه جباری" که به پاكی آسمان و عظمت درياها بود.
در انتخابات فرمایشی و تهوع آور رژیم پلید و ضدبشری جمهوری اسلامی نباید شرکت کرد.
آزادی و حاکمیت مردمی از خواست ها و شعارهای اساسی و اصلی در انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در بهمن 57 بود که در پی ملاخور شدن انقلاب از سوی خمینی خون آشام ، از همان ابتدا به اشکال مختلف و به بهانه های گوناگون نقض شد. به جای احترام به رای مردم و تشکیل یک مجلس بر آمده از رای ملت (مجلس موسسان) که می توانست به تعادل سیاسی جامعه عمل بپوشاند و ایران را به یک کشور دمکراتیک و پیشرو مبدل سازد، جوخه های اعدام و گروه های ترور تشکیل شدند.
نه شیاد و نه جلاد ، رای ما سرنگونی است. تحریم گستردۀ عمومی و یکپارچۀ نمایش انتخابات رژیم، نویدبخش پیروز در فردای ایران آزاد و مستقل و تشکیل جمهوری لائیک سوسیال ایران است.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

درود بیکران بر بانو "شعله پاکروان" مادر دختر مظلوم ایران زمین "شهید ریحانه جباری" که به پاكی آسمان و عظمت درياها بود.
در انتخابات فرمایشی و تهوع آور رژیم پلید و ضدبشری جمهوری اسلامی نباید شرکت کرد.
آزادی و حاکمیت مردمی از خواست ها و شعارهای اساسی و اصلی در انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در بهمن 57 بود که در پی ملاخور شدن انقلاب از سوی خمینی خون آشام ، از همان ابتدا به اشکال مختلف و به بهانه های گوناگون نقض شد. به جای احترام به رای مردم و تشکیل یک مجلس بر آمده از رای ملت (مجلس موسسان) که می توانست به تعادل سیاسی جامعه عمل بپوشاند و ایران را به یک کشور دمکراتیک و پیشرو مبدل سازد، جوخه های اعدام و گروه های ترور تشکیل شدند.
نه شیاد و نه جلاد ، رای ما سرنگونی است. تحریم گستردۀ عمومی و یکپارچۀ نمایش انتخابات رژیم، نویدبخش پیروز در فردای ایران آزاد و مستقل و تشکیل جمهوری لائیک سوسیال ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا میتوانید تضمین دهید که با رای ندان ما، صاحبان حکومت عقب نشینی کرده و ما مثل ونزوئلا، ترکیه، ایرلند شمالی و بسیاری کشور دیگر که انتخابات را تحریم کردند دچال دیکتاتوری دینی صد در صدی نمیشویم؟
آیا شما هم میتوانید حکومت هائی را مثال بزنید که با رای ندادن و تحریم انتخابات به پیروزی رسیده باشند؟
آیا شما در ایران زندگی میکنید؟
من بوگرافی شما را پیدا نکردم. نمیدانم با چه ایده و عقیده ای و از کجای دنیا ایرانیان را به رای ندادن تشویق میکنید...

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم جعفری! بعضی چپ نماهای بیسواد و فارس پرستان ایرانچی را زیاد جدی نگیرید. اینان نزدیک چهل سال است بدون یک حرکت مثبت در خارج گردن چاق میکنند، و تقریبا پیر و فرسوده شده اند، مثل یک متر کرباس نه به درد زنده میخورند، نه به درد مرده. فقط به درد انزوای خودشان میخورند. اینان سالهاست با مطالعه و افکار پویا، خدا حافظی کرده اند. البته سوادش را هم ندارند. از نظر سنی پیر و پاتیلند. تا دیروز سنگ خدا بیامرز سوسیالیم واقعا موجود شونیسم روس را به سینه میزند، در رکاب رهبرعزیزشان آقای استالین دست از پا نمی شناختند، اکنون درآغوش نرم و گرم امپبریالیسم غرب لم داده، خواب رویاهای برباد رفته را میبینند. برای شیرین کاری به پانفارسیم و خوشایند لابی ارمنی، بر روی حرکت ملی آزربایجان شمشیر میکشند. در صورتیکه بر خلاف ادعای خود، حتا جرئت نشان دادن چهره خود را ندارند. وقتی کسی با اینان صحبت میکند، برای فهم مطلب

باید سرشان داد کشد، تا متوجه گفتارت شوند. اینان کسی نیستند، در مورد حرکت ملی آزربایجان اظهار نمایند. امروز در خارج کسی اینان را بحساب نمی آورد. اصلا وجه ای نیستند، که در خصوص مسائل آزربایجان اظهار نظر نمایند. تمام این تشبثات، و هجوم و حمله بحرکت ملی آزربایجان برای آن است که بنحوی خود را مطرح کنند، تا کمی از انزوای جانکاه خود بکاهند. اولین سئوال هر آرزبایجانی از چنین چپ نماهای بیسواد، این است؛ اینان چه فرقی با پانفارسها، و پان ارمنیها و رژیم پانفارس اسلامی تهران دارند؟ آنان نیزعلیه مردم آزربایجان سمپاشی میکنند، این چپ نما ها هم همان کار میکنند! من شخصا فکر نمیکنم یک آزربایجانی صدیق بملت خود، به رهبران سیاسی آن چنین توهین و تهمتهائی روا دارد. آنطوریکه بویش می آید چنبن افرادی یا لابی ارمنی هستند، و یا کسانی هستند، که از چنین جریانات تغذیه فکری میشوند. برای شیرین کاری به بیگانه گان دست از پا نمی شناسند. در فرهنگ عامه به چنین کسانی که در خدمت بیگانه گان هستند، مانقورد اتلاق میشود. من تابحال هیچ پانفارس، پان ارمنی و یا امثالهم را ندیدم اینچنین علیه ملت خود، علیه رهبران سیاسی آن، حمله و هجوم نماید، بمردم خود دشمنی و کینه و نفرت ورزد. من شخصا فکر نمیکنم که وی آزربایجانی است، بنظر میرسد، ایشان از پان ارمنی های ایران است که حتا از نشان دادن چهره خود بمردم آزربایجان هراسان است. کسی که در عالم سیاست از نشان دادن چهره خود شرم دارد. آیا سزاواراست قاطی ساست شود؟
نوشته شده توسط: اسامه

درباره سومری ها تنها برای اینکه بدانید محافل علمی جمهوری اذربایجان و تورکیه هم حرف این اصحاب عقده را نمیپذیرند:

تورکی استانبولی :

https://tr.wikipedia.org/wiki/Sümerler

تورکی اذربایجان :

https://az.wikipedia.org/wiki/Şumer

فرانسه :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Sumer

انگلیسی :

https://en.wikipedia.org/wiki/Sumer

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آتش گرامی، شما « اندیشه» ارائه بدهید منتشر میشود ولی سایت « هر حرفی» را منتشر نمی کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاظیم عزیز
حق با شماست. دوران افراد کوتوله و بدبین و کینه جو سر آمده است. دوران بیسوادها و لمپن ها سر آمده است. دوران حذف نویسندگان سر آمده است.

نوشته شده توسط: اسامه

نه چیزی از زبانشان میداند و نه احتمالا از مرامشان
هم زبان هرگز نداشته تان را میشناسم هم مرام نداشته تان را همه عالم و ادم میشناسند

حاضری از این به بعد به تورکی پاسخ ات را مینویسم

نوشته شده توسط: اسامه

جناب پیروز :
ایا پرسش پرسیدن در محضر حضرت عالی گناه محسوب میشود :
من تنها و تنها در بخش کامنت پرسش های خودام را از حضرات تورکان پرسش پرسیدم
به کدام یکیشان پاسخ دادند؟
کجا من مطلبی نوشتم و چند تا لینک و رفرنس زیر اش برای نوشته ام نگذاشتم ؟
شما مینویسی این ها اراجیف است من هم میپذیرم ولی در صورتی که بیایی و با سند و مدرک پاسخ بدهی :
1- زبان توکی زبانی جعلی است از ترکیب مغولی بعلاوه عربی بعلاوه فارسی :
کامنت های لینک زیر اثبات شده :
http://www.iranglobal.info/node/59400
56 تا 70 درصد از اذربایجانی ها نژادی عربی دارند:
http://www.iranglobal.info/node/59400
تقریبا همه بنا ها و اثار تاریخی اذربایجان جعلی است:
http://www.iranglobal.info/node/58326
همه منتظر پاسخ های شما هستیم ان هم با سند و مدرک نه اینکه بایستی و شخصیت خودات را لو بدهی
هر کجاش را که میتوانی پاسخ بده

نوشته شده توسط: peerooz

جناب فولاد,
من نمیدانم که شما تا چه مقدار با نظریات من آشنائید و کامنت های مرا خوانده اید. درهمین چند کامنت اخیر هم بارها گفته ام که ترک و فارس انقدر بهم بد و بیراه گفته اند که جای آشتی نگذارده اند و در آنچه گفتم نامی از کسی نیاوردم و صریحا میگویم که آنچه گفتم به هردو طرف اطلاق میشود.
اما در مورد کاروانسرا, سالها این شعر حافظ را زمزمه میکردیم و آنرا دلیل بلند نظری و بزرگواری ایشان میدانستیم که "هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو - کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست ", تا آنکه جناب کیانوش آنرا در بوته آزمایش گذارد و نشان داد که پس از مدت معین سودمندی که طرفین نظریاتشان را بیان کردند, ادامه اش " فساد انگیخته " و جز پراکندن تخم نفاق و دشمنی توسط این افراطیان کار دیگری نکرده است. ضمنا میدانم در خانقاهی هم که حافظ از آن سخن میگوید همه کس را راه نمیدهند. اکنون هم جناب ایشان

خود را در طاس لغزنده کسانی انداخته است که نه چیزی از زبانشان میداند و نه احتمالا از مرامشان. و بر او منت هم گذارده و عذر خواسته اند که به زبان فارسی صحبت میکنند!! " کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست " !!
نوشته شده توسط: اسامه

جناب نیم ملیارد :
همه جمعیت تورکیه اگر تورک باشند =80
همه جمعیت جمهوری اذربایجان = 6
همه جمعیت تورکمنستان =3
همه جمعیت اوزبکستان=23
همه جمعیت قزاقستان=15
همه جمعیت قرقیزستان=5
بقیه تورکان دنیا را هم اگر 15 یا 25 ملیون بدانیم
جمعیت تورکان =150 یا حداکتر 170 ملیون نفر
اینها در صورتی بود که ما همه جمعیت این کشورها را تورک حساب کردیم در صورتی که یک دستکم یک سوم جمعیت تورکیه و یک سوم جمعیت عاذربایجان یا یکسوم جمعیت اوزبکستان یا یک چهارم قزاقستان تورک نیستند همین بس که در عاظربایجان نیم ملیون روس زندگی میکنند غیر از سایر اتنیک ها
جمعیت تورکان با محاسبه خطای اتنیک های غیر تورک به همان 100تا 120 ملیون محدود میشود
خیالپردازی چیز خوبی است برای دیدن خواب های شیرین و رنگی نه برای کامنت گذاشتن و دردنیای حقیقی این نوع سبک نوشتن را نگهدارید برای داستان گفتن برای وقت خواب نوه هایتان

نوشته شده توسط: اسامه

در ضمن زبان "توکی" که به نادرست تورکی نوشته و گفته میشود اصلا و ابدا یک زبان مستقل نیست درباره لهجه غربی زبان مغولی بودن این به اصطلاح زبان یکبار توضیحات کامل در لینک زیر داده شده که نیاز به کپی پیست این مطلب نیست
اگر واقعا فکر میکنید که زبانی با نام زبان تورکی یا درست تر بنویسم توکی وجود دارد همه منتظر پاسخ های شما به مطالب مطرح شده در لینک هستیم
اصولا زبان پسوندی(التصاقی) که از 40 تا پسوند اش هر 40 تا مال زبان های دیگر باشد دیگه خیلی نوبر هست
ما همچنان منتظر تنها 100 تا مصدر بسیط واقعی نه جعلی برای تورکی هستیم (واقعی مثل گلم و یاز نه جعلی با مک و ماق)

http://www.iranglobal.info/node/59400

نوشته شده توسط: سازاخ

در ده ما زنی بود بنام ننه خاور، با لباس محلی آزربایجانی تفنگ بر دوش سوار اسب می شد و مردها همه از او حرف شنوی داشتند و به او احترام می گذاشتند، بعد از انقلاب روستا‌ی به آن زیبائی، خالی از سکنه شد، بعدها وقتی که من در شهر به دیدار و دستبوسی او رفتم، و خواستم با او دست بدهم، دستش را کرد زیر چادر سیاه، که برای من تازگی داشت و گفت من نمی دانم، این جوانها می گویند دست دادن با نامحرم حرام است،

نوشته شده توسط: اسامه

درباره زبان های التصاقی :
بجز زبان های التصاقی امروزی تمام زبان های باستانی مثل جرمنیک باستان ، فارسی باستان و... همه التصاقی بودن اما فرزندان اونها شدن تصریفی و تحلیل
یعنی زبان های تحلیلی و تصریفی و حتی التصاقی از ازل و قدیم وجود نداشتند بلکه همگی ابتدا از زبان های تک هجایی به التصاقی و پس به تحلیلی و تصریفی تکامل یافتند
یعنی زبان تورکی را اینگونه باید نوشت: زبان تک هجایی التصاقی
زبان عربی :زبان تک هجایی التصاقی تصریفی
زبان انگلیسی : زبان تک هجایی التصاقی تحلیلی
یعنی همین زبان فارسی امروز یک روز یک زبان التصاقی بوده با بیشتر از 600 تا وند که امروز تنها 600 تا از وند های ان باقی مانده کتاب 100 صفحه ای وندها فارسی بیش از 600 تا وند دارد زبان فارسی هخامه نشی یک زبان کاملا اشتقاقی هست مانند زبان عربی زبان فارسی امروز 1500 سال پیش به شکل ترکیبی متکامل شده است

نوشته شده توسط: اسامه

همه انها که نوشتی از سومری و لولوبی و.اورارتو و میتانی همگی سیاهپوست بودنند و به هیچ عنوان نقش نگاره هایشان شبیه زرد پوستان تورک و سفید پوستان نیست
لینک های زیر را را بخوان : اگر کسی با خواندن این لینک ها باز بگوید سومری ها و عیلامی ها و... غیر سیاه پوست بودنند در سواد اش باید شک کرد
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_1.htm

http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_2.htm

http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_3a.htm

http://realhistoryww.com/world_history/ancient/sumer_Iraq_4a.htm

http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_1a.htm

http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_3.htm

http://realhistoryww.com/world_history/ancient/sumer_Iraq_4.htm

نوشته شده توسط: اسامه

علاوه بر این سومریان و عیلامیان التصاقی زبان بودند . آیااینها التصاقی زبان بودند ولی ترک نبودند؟

نه نبودند اگر قرار باشد هر التصاقی زبانی تورک باشد الان نیمی از جمعیت افریقا بعلاوه یک میلیارد نفر دراویدی های هند که همه زبانی التصاقی دارند را باید تورک حساب کرد
شما بهتر هست یک تکه نوشته یا یک تکه اثر که نشان دهد تورک ها در ایران بیشتر از 500 سال قدمت دارند نشان دهید
لولوبی ها اورارتورها ماننا ها سومری ها ایلامی ها این ها که اریایی نبودند پس که بودن
اثبات شده که اصلا سومری ها و لولوبی ها و ارارتو ها "سفید پوست نبودند" بلکه سیاهپوست بودنند
چون تورک ها التصاقی زبان اند پس سومری ها و هرچی التصاقی زبان هست همه تورک اند . عجب منطقی همین الان در هندوستان یک میلیارد نفرد تامیلی و دراویدی همگی زبانی دارند که از تورکی هم التصاقی تر است ایا هندی ها تورک اند الان در افریقا دو سوم

قبایل سیاهپوست زبانشان التصاقی است چجور هست اونها سومری نیستند اتفاقا انها که چهره هایی شبیه تر به مجسمه ها و نقش برجسته های سومری مومجعد و سیه چهره و موفرفری دارند که ذره ای شبیه اصیل ترین تورکان زرد پوست چشم بادامی نیستند
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

.

به کاربران گرامی،،،،،،،Anonymous ، دکتر انزابی از مونترال،...، سازاخ،.........

آقای Anonymous…......اوّل اینکه من خود مایل نیستم که در چنین برنامه هایی با این فرهنگ دیالوگ و با این بضاعت کم دیدگاهی و تاریخی، آنچه که در تلویزیون گوناز. به نمایش داده میشود شرکت کنم، از همهء اینها گذشته در عصر تکنولوژی اطلاعاتی امروز، یک نوع دمکراسی دیجیتالی یه میدان آمد، که این نوع دمکراسی را همهء رسانه های گروهی ایرانیان مانند سایر مسائل دیگر مسموم و از کار انداختند، اگر من خوب مایل باشم حداقل در ماه یکبار در این رسانه ها میتوانم شرکت و اگر هم دعوتی از من بعمل نیاید میتوانم با پرداخت پول وقت از آنها بخرم و هر چه دلم میخواهد بگویم و خودنمایی کنم.
کمی در گفته های خود صداقت داشته باشید، من در کدام نوشته و بیان به کسی فحاشی و یا توهین کرده ام،

جز روشنگری و پرده برداری از حقیقت ها که این مسائل برای شما و برای طیف وسیعی جامعهء تُرک تبار توهین و فحش است، ولی اگر دروغپردازی و واژگونه نگاری آنها را تأیید کنی، از تو قهرمان و دمکرات و سیاسی کار نمونه و فیلسوف می سازند. تا کی جامعهء سیاسی تُرک تباری میتواند از بررسی مسائل بصورت زنده و رو در رو با آوردن بهانه های مختلف شانه خالی کند.

به آقای دکتر انزابی از مونترال: بطور کلی معنی و مفهوم واژهء # ایران# یعنی سرزمین آریایی ها، آنجا که آریایی ها سکونت دارند. تز جدیدی هست که شش قوم هند و اروپایی که اکنون در قارهأ اروپا هستند، از بلندیهای آسیای میانه برنخاسته اند، بلکه سرزمین اوّلیّه آنها فلات ایران بوده است، مثلأ ژرمن ها یکی از ده طایفه و شاخهء هخامنشیان میباشد.
کوتاه سخن: قوم ایرانی از اوّل قبل از ده هزار سال هم در فلات ایران بوده است، فقط میتواند تنها قوم ایرانی هخامنشیان که در سرزمین پارسه(پارس) سکونت گزیدند، حدو د سه هزار سال پیش بعد از سایر ایرانی تباران به فلات ایران و در غرب ایران مهاجرت کرده و یه هم تباران ایرانی خود پیوسته باشند.
اینکه میفرمایید: سومریان و عیلامیان زبان اتصاقی داشتند و چون زبان تُرکی هم التصاقی هست پس مردمان تُرک همان سومریان و عیلامیان هستند، بسیار کودکانه و توهم میباشد. اگر قرار بر این باشد پس نصف قاره آفریقا، و بخشی از اروپا و جهان که زبان التصاقی داشتند و دارند پس تُرک تبار میباشند،
این ادعا را شاید بشود برای از دنیا بی خبران و برای ناسیونالیسم های کور تُرکی تعریف کرد، ولی در هیچ محافل علمی و تاریخی نمی شود آنرا مطرح کرد، چرا که مورد تمسخر و ریشخند مواجه خواهد شد.

به اقای سازاخ..... نخیر اسمان به یکبار دهان باز نکرد و ناگهان مانند تگرگ بهاری نیم میلیون تُرک تبار را بر زمین نریخت، بلکه این مردم بصورت انفرادی، خانوادگی، و قبیله ای زادگاه و جغرافیای اصلی خود یعنی غرب چین و دامنه های آلتایی را ترک کردند و بطرف غرب به کوچ خود ادامه دادند. و در قرن 11 و 12 میلادی به فلات ایران و به قفقاز، و در قرن 14 در آسیای کوچک (ترکیه امروز) مهاجرت کردند، شما قبل از قرن 11 نشان و اثری، و حتی استخوان مرده ای از تُرک تباری در این جغرافیاهای نامبرده پیدا نمیکنید.
شما چرا پیوسته از تعداد تُرک تباران صحبت به میان می آورید و قدرتمندی و شمشیر کشی و چماق بازی آنها را به رُخ دیگران میکشید، چرا جامعهء تُرک تباری اینهمه زاد و ولد دارد و خود را تکثیر میکند، امّا به خردگرایی، عقل گرایی، قانونمندی، همزیستی مسالمت آمیز، تمدن آفرینی، رعایت دمکراسی، و بر پیمودن مراحل تاریحی و تکاملی اهمیتی نمیدهد ! چرا این مردم در هر سرزمین و دیار که اقامت گزیدند، سریع ادعای مالکیت آنرا دارند و به صاحب خانه حمله ور میشوند>
چندی پیش رجب طیب اردوغان به مردم تُرک ساکن آلمان و اروپا پیام داد که هر خانواده تُرک باید حداقل 5 فرزند داشته باشند، به منظور افزایش جمعیّت تُرک تباری و برای تصرف و تسخیر سرزمینی که در آن مهمان هستند، آیا تکثر جمعیّت تُرک تباری در ایران هم به همین منظور است ؟ تکثر جمعیّت برنامه های مختلف و آینده نگری را میطلبد، جامعه شم جز مصرف کننده بارآوری و خلاقیبتی که نداشته و ندارد، پس این افزایش جمعیّت برای چیست ؟ انسانها که مورچه و پشه که نیستند !
شما مردمان تُرک تبار در هر رقم و عددی که باشید، دست آورد شماها، جز نابودی فرهنگ و تمدن یونانی، ایرانی، و رم و ایتالیایی بود و اسلام را جاگزین آنها کرده اید و میکنید، و جهان شرق را در سیاهی و تباهی نشاندید و می نشانید، کار و هنری دیگری از شما ها ساخته نیست.
شما بفرمایید کدام زبان نوشتاری، کدام فرهنگ، کدام تمدن، کدام ساختار حکومتی و قانونمندی را با خود آورده اید ؟،
نوشته شده توسط: Anonymous

در کشور های چند ملیتی نظیر ایران، فرق فاحشی بین عناصر ملی گرا و کمونیست وجود دارد. یک فرد ملی گرا، هوادار رهائی این یا آن ملت تحت ستم از قید اسارت و ستمدیدگی ملی می باشد. در کشورهای چند ملیتی که در آنها در کنار ستم های مختلف، ستم ملی هم وجود دارد، یک فرد ملی گرا، کاری به مبارزه طبقاتی و تضادی که طبیعته بین طبقه کارگر و سرمایه دار در درون هر ملت تحت ستمی موجود می باشد، ندارد. مساله و مشغله فکری یک فرد ملی گرا در کشوری کثیر المله همچون ایران، رهائی ملت خودی از بند اسارت ملت ستمگر حاکم از طریق ایجاد فدراسیونی متشکل از ملت های مختلف در یک کشور واحد و یا استقلال کامل، می باشد. بهمین جهت نیز یک فرد ملی گرا در کشورهای چند ملیتی، با شیوه های گوناگون در جهت ایجاد حکومت فدرالی یا استقلال و جدائی کامل مبارزه می کند. اما، مساله اصلی یک فرد کمونیست ، همواره پیشبرد مبارزه طبقاتی و

دفاع بی چون و چرا. از منافع پرولتاریا در همه اوضاع و احوال می باشد. یک فرد کمونیست راستین در کشورهای چند ملیتی نظیر ایران که در آن ستم ملی هم بر انبوه ستمگری های دیگر افزوده شده است، پیگیرانه علیه همه جوانب و زوایای ستم ملی مبارزه می کند . چنین فردی از تز مارکسیستی حق تعیین سرنوشت ملل که به معنای جدا شدن از یک کشور کثیر المله و تشکیل کشور خودی نیز میباشد، قاطعانه دفاع به عمل می آورد . در واقع امر، "کمونیست هائی" که در کشور های چند ملیتی نظیر ایران، اصل حق تعیین سرنوشت ملل را قبول ندارند، کمونیست نبوده و اپورتونیست هائی بیش نیستند. اما برای یک کمونیست راستین، قبول حق تعیین سرنوشت ملل ، به معنای آن نیست که کمونیست ها در همه احوال و شرایط بدون چون و چرا با جدائی این یا آن ملت تحت ستم موافق می باشند. موضع کمونیستی در این مورد چنین است: اگر جدائی این یا آن ملت تحت ستم در کشوری چند ملیتی با منافع پرولتاریا و جنبش انقلابی موجود مغاییر نباشد و به منافع ضد انقلاب یاری نرساند، کمونیست ها با چنین جدائی و تشکیل دولت جداگانه به هیچ وجه مخالف نخواهنند بود . اما اگر جدائی این یا آن ملت تحت ستم، مغاییر با منافع پرولتاریای انقلابی باشد و به منافع و مقاصد سودجویانه ضد انقلاب یاری برساند، طبیعی است که کمونیست ها با چنین جدائی نمی توانند موافق باشند . با در نظر گرفتن آنچه در بالا گفته شد، آیا یک فرد کمونیست در ایران چند ملیتی کنونی می تواند خواهان استقلال این یا آن ملت تحت ستم باشد . به عبارت دیگر ، آیا در ایران چند ملیتی، مبارزه علیه ستم ملی به معنا و مفهوم مطرح ساختن شعار استقلال این یا آن ملت تحت ستم می باشد؟ پاسخ مارکسیستی به این سوآل البته منفی است . یک فرد کمونیست که وظیفه عاجل و اصلی اش دفاع از منافع پرولتاریا می باشد ، نمی تواند در عین حال استقلالچی و استقلال طلب باشد. مطرح شدن این شعار از جانب "کمونیست ها" در یک کشور چند ملیتی نظیر ایران ، بلا تردید به منافع بورژوازی " ملی" این یا آن ملت تحت ستم ، یاری میرساند. کمونیست های متعلق به ملت های تحت ستم ایران، هرگز نباید در مساله ملی منافع پرولتاریا را فراموش کرده و شعارهائی مطرح کنند ، دست به فعالیت ها و اقداماتی بزنند که در تجزیه و تحلیل نهائی ، به سود بورژوازی این یا آن ملت تحت ستم ، تمام شود. شعاربنیادی کمونیست ها همه جا سرنگون ساختن سلطه بورژوازی، نیل به جامعه سوسیالیستی از طریق انقلاب پیگیر و بدون وقفه کارگران و توده های زحمتکش میباشد . هدف بورژوازی ملت های تحت ستم در ایران و در دیگر کشورهای چند ملیتی که در آنها ستم ملی حاکم است ، همانا کسب استقلال وتشکیل دولت بورژوازی خودی میباشد . تنها از این طریق است که بورژوازی این یا آن ملت تحت ستم می تواند بازار خود را داشته باشد و در رقابت و همچشمی با بورژوازی کشورهای دیگر، از استقلال رای و آزادی عمل برخوردار باشد. در هر حال ، هدف بورژوازی در همه کشور ها نه استقرار آزادی و دموکراسی به معنای واقعی آن، بلکه کسب سود و غارت و چپاول ثروت های ملی و استثمار بیرحمانه کارگران و زحمتکشان " خودی" میباشد . با در نظر گرفتن اوضاع سیاسی و اقتصادی جهانی، این احتمال که بورژوازی این یا آن ملت تحت ستم ایران در صورت کسب استقلال و تشکیل دولت مستقل، به آزادی و دموکراسی احترام گذاشته و مخالف فعالیت و مبارزات مستقل کارگران و زحمتکشان خودی نباشد، بسیار ضعیف است. هر کمونیست متعلق به ملت های تحت ستم در ایران چند ملیتی کنونی که در آن رژیمی استبدادی و آزادیکش بر مقدرات کارگران و زحمتکشان حاکم است، ضروری است به آنچه در این نوشته کوتاه آمد، توجه کند . بقیه بحث در فرصتی دیگر.
نوشته شده توسط: Anonymous

در باره بحث یا مناظره گوناز تی وی
1 - بحث ظاهرا دوستانه و با لبخندهای زهرگین پیش رفت
2 - بحث دو جریان متضاد و دو جبهه دشمن بود از نظر گوناذ بجث پان تورکیسم با پان ایرانیسم بود
3 - هدف گوناذ تی وی از بحث:
الف - اعمال فشار به سایت ایران کلوبال جهت لغو و نابودی آزادی بیان و قلم
ب - معرفی ایران کلوبال بعنوان سایت دشمن، جبهه پان ایرانیسم و بی اعتبارنمودن سایت و مسئول وبسایت
پ - سرکوب و شخصیت شکنی مخالفان فکری نویسندگان آربایجانی سایت ایران کلوبال از جمله کارمند قدیمی گوناذ تی وی ( که تحمل شنیدن نام این مخالف را ندارند همانطوریکه دایی جان ناپلئون هم فیلم زمان شاه از ترس انگلیسها از بکار بردن کلمه انگلیسی ها وحشت داشت و فکر میکرد انگلیسی ها همیشه در حال توطئه علیه او هستند.) ، ائلیار همکار ایران کلوبال و چند کمونیست تورک
ت - گرم کردن بازار گوناذ که بیندگان خود را از
ت -

دست داده است.

مسئول ایران کلوبال که در اختلافات جناحهای چپ و راست آذربایجانی که "نه سر پیاز بود و نه ته پیاز" که تنها بخاطر رعایت آزادی بیان در سایت مورد محاکمه قرار میگرفت دفاع خوبی از آزادی بیان در وبسایت ایران کلوبال نکرد. او به ضعف وبسایت، عدم کنترل مسئولین و هرج و مرج در سایت تاکید کرد و نقطه ضعف بدست گوناذ داد. در حالی که او اشتباه کرد. او به ضد دمکراتیک بودن سایت گوناذ و تلویزیون گوناذ و مسئولین گوناذ چیزی نگفت و در برابر دشمنان آزادی بیان کوتاه آمد.

به نظر من گوناذ تی وی به بخشی از اهداف خود رسید
مسئول ایران کلوبال باید از اشتباهاتش و ضعف هایش درس بگیرد و در آینده در دفاع از آزادی بیان دفاع سیاسی و تئوریک بکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دانشمند بزرگوار آقا محمد! ای سلاله پاک کوروش! ای سلاله پاک اهورا مزدا! ای نواده زاگرس نشینان پرافتخار فردوسی! با سلامهای مکرم، لطلفا هرگاه تقدیر حاصل آید، ترتیبی اتخاذ فرمائید از سواحل زیبای کالیفرنیا، به وطن تمامیت عرضی عزیزتان ایران تشریف بیارید، تا در سایه توجه هات مکرمه الهی، کرامات اسلامی ارواح نافدا وعنایات حضرتش در معیت امداد های غیبی چاه مصفای جمکران، با عنایت نیروهای مبارک غیبی برای امت مسلمان اثناعشری دوازده امامی صلوات الله علیه و صلم، بعنوان رئیس جمهور منتخب امام و امت بر تخت ریاست جمهوری تکیه زده مسائل شرعی و شورائی مردم اهل حق را به یاری و نظرآقا امام زمان عج الله تعالی فرجه و شریف، حل وفصل فرمائید. در این فرصت آرزومند است، خدواند عز و جل وجود نازنین تان را از کنز کنازان، خنس خناسان و از عشوه ماهرویان بهشتی، و در کنف حمایت حضرتش از گزند روزگار مصون و محفظ دارد."آمین

دئیین دیلر لال اولماسین." ترجمه: "آمین یا حضرت ذوالجلال."

نوشته شده توسط: Anonymous

کاظیم عزیز،
اگر واقعأ فکر می کنید که گوناز چنان افتی داشته، سخت در اشتباه هستید. اتفا قأ بر عکس شما فکر می کنم گوناز خیلی قوی تر شده است. اخیرأ خیلی از فعالین داخل با فرستاتد پیغامهای ویدئو یی از گوناز و فعالیت آن قدر دانی کرده اند. من فکر می کنم که حوادث و فعالیتهای ضد حرکت ملی آذربایجان قدرت گوناز را دو چندان خواهد کرد چون به غیر از گوناز هیچ گروه یا کسانی در مقابل این حملات واکنشی نشان نمی دهند پس آرزوهایتان را به جای حقیقت دیدنتان اشتباه است. شرکت آقای توکلی در گوناز و روند بحث بسیار مثبت بود و امیدوارم ادمه داشته باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینها ادبیات اسامه ای است و در شان شما نیست . سنی از شما گذشته . رعایت حال خوانندگان و اعتبار سایت ایرانگلوبال را بکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای توکلی, من کامنتی که دیروز فرستاده بودم و منتشر نشد , امروز دوباره می فرستم. خطاب به آ.ائلیار بود: جناب آ.ائلیار, شما چگونه میتوانید به ایران دموکراسی بیاورید در حالیکه فرق توهین را با کنار زدن دیگر اندیشان نمیدانید؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

این اپوزیسیون نماهای خارج از کشور که مردم را به شرکت در نمایش انتخابات قلابی رژیم دعوت می نامند ، به هر رنگی كه درآيند، خواه سبز بشوند يا بنفش، شخصيت شان قهوه ای است و پرونده شان سیاه. این افراد بدنام که عنوان اپوزیسیون ! را یدک می کشند و فدائی آخوند روباه صفت حسن روحانی می باشند، خائن به ایران و خلق ایران هستند و لایق این هستند که به آنها گفته شود : "اراذل سیاسی".
هرگونه حضور در مضحکۀ انتخابات رژیم، فقط به معنای تحكيم پایه های رژیم منفور و کثیف جمهوری اسلامی است كه كارنامۀ 39 ساله اش، چيزی جز تحقير ايران و ذلت ايرنيان نبوده است. هوشيار باشيم.
دعوت به شرکت در نمایش انتخاباتی رژیم از سوی كسانی كه سالهاست با رياكاری در پوست اپوزيسيون خزيده اند و در امنيت خارج از كشور نشسته اند و نان مخالفت با آخوندها را خورده اند و اکنون فدایی آخوند روحانی شده اند؛ فقط خيانت نيست بلكه يك رذالت به تمام

معناست.
این اپوزیسیون نماها كه مغزشان آلوده و فكرشان فاسد است و همواره در حال خريد و فروش قلم هرزۀ خود برای كسب مشتي دلار هستند و به هيچ پرنسيپ اخلاقي و چارچوب سياسي پايبند نبوده و نيستند. اين افراد بارها ثابت كرده اند كه براي منافع شخصي حقيرشان، از هيچ رذالتی رويگردان نيستند و حاضرند حتي روی خون قربانيان بي گناه هم با گرگها برقصند.
با قاطعيت مي گويم كه خلق قهرمان ایران به دعوت خائنانۀ اين "اراذل سياسي" برای شرکت در انتصابات آخوندی توجه و اعتنایی ندارند. اين افراد، همه جا بدنام و مطرود هستند. و خودشان را به هر رنگي (از سبز يا بنفش) بزک كنند، باز هم رو سياهی خود را نمی توانند پنهان كنند. زيرا بالاتر از سياهی، رنگی نيست.
نوشته شده توسط: سازاخ

آقای کرمی 500 سال پیش یکدفعه آسمان دهان باز کرده و نزدیک به نیم میلیارد ترک، همانند تگرگ بهاری از اروپا تا چین و از سیبری تا کشورهای عربی بر زمین باریده، آیا شما به معجزه معتقدید؟ و به این داستانهای تخیلی رومانتیک تاریخ نویسان سوبسید بگیر از پول مفت نفت باور می کنید؟ و بدین خاطر است که تبار ترک را تار جدا بافته از دیگر ملل دنیا تصور می فرمائید، احتمالا شما هیچ سفری به مناطق ترک نشین حتی در داخل مرزهای پرگهر نداشتید، و فقط نام شهر اردبیل به گوشتان خورده، و بر خلاف دوقلوی فکریتان آقای اسامه ترکی هم که بلد نیستید، و هر کسی هم که مثل شما فکر نمی کند، مثل کیانوش، تصور می فرمائید که حتما کاسه ائی زیر نیم کاسه ائی هست، و احتمالا شما وجود افراد غیر ضد ترک تبار و غیر پانیرانیست را نمی توانید در داخل دنیای سکولار دمکراسی تصور فرمائید،

نوشته شده توسط: Anonymous

جوان 15-16 ساله ای بودم که در انتشارات پدرم در تبریز کتاب اشعار شاعر ارجمند مرحوم عباس بارز را (ائل دایاغینا سلام) چاپ کردیم. ماموران ساواک به مغازه و انبار ما ریخته کتابها را مصادره کرده و با خود بردند. پدرم به ساواک اظهار شده و در آنجا بعد از فحش و ناسزا چند سیلی محکمی نیز از بازجو میخورد. بازجو پدرم را پانترکیست مینامد. پدرم معنای پان ترکیست را نمیفهمد. از بازجو معنای پان ترکیست را سئوال میکند. بازجو در جواب سئوال پدرم میگوید " هرکس که کتابی ، شعری و یا مقاله ای بزبان ترکی بنویسد و یا چاپ کند پان ترکیست است". از این واقعه در حدود 55 سال گذشته است و ما هنوزدر گیر تئوریهای جاهلان فرهنگ ستیز هستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینهمه صغرا و کبرا چیده و ریش برادر کوچک تر را گرو گذاشته که بگوید بروید و درصحنه سازی انتخابات آخوندی شرکت کنید! آنهم بصورت مشارکت صد درصدی!خود آخوند خامنه ای هم که میگه حتی مخالفان نظام هم بیایند و رای بدهند، به این غلیظ نگفته بود. اصلن حرف تو که از همه می خواهی در انتخابات شرکنند با حرف خامنه ای که از همه می خواهد در انتخابات شرکت کنند ، چه فرقی دارد؟ مردم را در حقیقت تشویق می کنی بروند به روحانی شیاد و جنایتکار یا یکی از چهار نفر دیگر شورای نگهبان برگزیده رای بدهند که رئیسی انتخاب نشود؟ تو در اپوزیسیون این نظام جنایتکاری؟ یا حامی آن؟

نوشته شده توسط: Anonymous

بگو آقای رییسی بگو. سینه‌ا ت را باز کن حداقل راحت میشی .بگو چگونه دسته دسته جوانهای این کشور را اعدام کردی بگو رئیسی بگو حتی اجازه گریه به خانواده هاشون را هم ندادی بگو رئیسی بریز بیرون هر چه در سینه داری بگو حتی پول تیر باران شدن فرزندان این مملکت را هم از خانواده هاشون گرفتی .بگو میدانم زیاد درد دل داری .بگو رئیسی از درد ماذر وپدری بگو که هفته بعد منتظر آزادی فرزندانشان بودن وتو روز بعد خبر مرگشان را بی سرو صدا دادی .بگو رئیسی بگو من هم کمکت میکنم .رئیسی خیلی چیز ها برای گفتن داری رئیسی امروز نگی فردا مردم وادارت خواهند کرد که بگی .رئیسی بگو

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه و بقیه نظر
----------آ
نها از امپراطوری نژاد تورک و اسلامی دفاع میکنند آنها از اسطوره گرگ خاکستری یا بوزقورد تاریخ ، هویت، نماد، اشاره و استراتژی برای آذربایجان ساختند و مخالفان پانترکیسم را دشمن آذربایجان معرفی میکنند ولی مانند دیگر پانترکیستها آشکارا شهامت دفاع سیاسی و تئوریک از این جریان راسیستی و فاشیستی را ندارند.
6- مردم آذربایجان روز به روز آگاهتر میشوند و بیشتر با دمکراسی، سیاستها و اندیشه ای مختلف آشنا می شوند. اکنون نیروهای ضد دمکراتیک و سیاستها و تفکرات واپس گرا نژادپرستانه بیش از پیش افشا شده اند و در انزوا و سراشیبی شکست قرار گرفتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما هم که کامنت من را منتشر نکردید حذف دگر اندیش از طرف شما نیزصورت میگیرد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پیروز سندروم استکهلم می دانی چیست؟ شما اگر ترک مخفی نباشی بی شک گرفتار سندرم استکهلم می باشی.
سالهاست این سایت دربست در اختیار یک عده پانترک دیگرستیز است که هر چه به دهانشان آمد گفتند و هر توهین و فحاشی و تحقیر و تحریف تاریخی در قالب به اصطلاح مقاله و کامنت به فارس و کرد و ارمنی گفتند و نوشتند یکبار به آنها مختل المشاعر و دیوانه و گرفتار بیماری وسواس نگفتی حالا که در برابر اینهمه مقاله نویس رسمی و کامت گزار حرفه ای فحاش ، یک نفر و تنها یکنفر از دریچه محدود کامنت گزاری پته این اجانب و مهمانهای ناخوانده را روی آب ریخته نقاب از چهره شاعر مسلکی دروغین خود کنار زده ای و هر چه به دهانت رسید به اسامه گفتی که چرا حرفهای تکراری می زند و خود را قاطی هر عروسی و عزایی می کند؟ مگر حرفهای این اتراک چیزی بجز توهینها و دروغهای و تحریف هزاران بار گفته شده است. در همین کامنتهای زیر این مقاله آنکه

او را جناب دکتر می خوانی ایرانیان را توسری خورده عرب و ترک و مغول می داند که ننه توموروسشان کوروش را سربریده! و دیگری زبان فارسی ناقص است و دارای 70 درصد واژگان عربی است رگ گردن بلند نمی کنی اما در جوابشان که می گوید زبان ترکی استانبولی به گفته دانشمندان ترکیه ای 60 درصد واژگان غیر ترکی دارد و آن 40 درصد هم بیشترش ساخته 100 سال اخیر است ناراحت می شوی؟
اما اینکه از دربان کاروانسرا می خواهی جلوی ورود این و آن را بگیرد باید گفت زهی خیال باطل اصلا برای لایک وکلیک این جنگ زرگری را راه انداخته تا در پیرانه سر سرگرمی داشه باشند و در برابر یک دوجین کقاله نویش و کانت گزار از جبهه ایران ستیزان اکثرا تورک باید یک نیمچه روزنه ای برای این طرف هم باز کند وگرنه بازی یکطرفه تماشاچی ندارد!
دست از این یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدنها هم بردار چرا که جواب های هوی است دیگر دوران هندوانه دادن زیر بغل پان اتراک و دیگر پانها تمام شده هر که دنبال شهعم بیشتر از آب و خاک این مملکت طاعون زده است شما هنوز با شعرهای دو پهلو می خواهی از ترکهای عزیز و دیگر مهمانهای ناخوانده دلجویی کنی که بمانید و خاک پایشان توتیای چشم ایرانیان باشد و همچنان بیش از همه بخورید و تبریز را توسعه یافته ترین شهر و شهر بدون مهاجر کنید و در همان حال به صاحبخانه هم توهین وفحاشی کنید!.
اهل ادبیات هستی احتمالا داستان به شکار رفتن سلطان محمود با ایاز غلام مخصوص اش را شنیده ای که سلطان محمود ناخواسته نمیدانم با شمشیر یا تیری ایاز را زخمی کرد و او در بستر مرگ خدا را شکر کردن که چه خوب که به دست یکی چون محمود از این دنیا می رود!!
نوشته شده توسط: Anonymous

توسط Anonymou عزیز ضمن سلام: اگر کسی خودش را با این عناوین معرفی به کند شما هم به نامید درست است. چون بقال حسن، علی دیپلم، سوادسیز قلی، مهندس یوسف، ممد شوفر، باشماخچی جلال و حمال حمید درست است. اگر نه نامد شما به نامید نادرست است. اگر کسی که دکتر نیست شما دکتر به نامید ممکن است فکر به کند که شما مسخره اش می کنید بنا براین ما موظف هستیم کسی که خودش را هر طور می نامد به نامیم. علت اینکه با دکتر انزابی نظر می نویسم. 1- قبلا بنده با اسم انزابی مطلب می نوشتم کسی با اسم بنده انزابی که ساکن آلمان است شروع به مطلب نوشتن بر علیه ترک های اذربایجان نمود. دوستانیکه بنده رامی شناختند شروع به اعتراض کردند برای چه برعلیه آذربایجانی ها مطلب می نویسی اجبارا هم اسم دکتر را جلو اسمم کذاشتم چون دوستان بنده را به اسم دکتر انزابی می شناسند و هم مونترال گذاشتم که مشخص به شود مطلب نوشته شده مال بنده است.

بنده به انسان بودنم افتخار می کنم نه به دکتر بودنم. اگر اسمم را عبدالعلی می گذاشتم کسی نمی فهمید که انزابی هستم. و عده ای از دکترا هم بی سواد هستند و هم پدر سوخته. شما بنده را انزابی خطاب به کنید آقا هم ننویسید خوش حال می شوم چون احساس صمیمیت بیشتری می کنم. 2- کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند مدتی با آدم های با فرهنگ سروکار داشته اند پس توقع می رود که با فرهنگ باشند بودن کلمه دکتر جلو اسم بنده از نظر روانشناسی به بنده تاثیر می گذارد که اگر کسی به بنده توهین کرد توهین نه کنم چون ادعا دارم تحصیل کرده هستم. 3- برای پیدا کردن مقالات علمی شما کسی که دکتر است بیشتر توجه می کنید برای مقاله او. حتی اگر کسی ننویسد دکتر در مطبش شما فکر خواهید کرد پرستار است پس برای جذب مشتری بهتر است عناوین دکتری اش را به نویسد که مشتری بیشتری جذب به کند بنده دکتر بودنم را می نویسم تا خواننده بیشتری را برای نوشته هایم جذب به کنم نه به خاطر تکبر بنده دوستی داشتم دیپلم بود وراننده تاکسی معلوماتش از نظر تاریخ وزبان های منطقه و ایران ده برابر من بود جون بنده در شیمی تخصص گرفته ام ایشان فرصت داشت وده برابر من در این مور د کتاب خوانده بود. 4- آیا دکترو مهندس افراد تصیل کرده و با سواد در این سایت مطلب به نویسند وجهه سایت با لا نمی رود؟ 5- آیا مخفی نگه نداشتن دکتربودن انگیزه ای نمیشود که جوانان تشویق بشوند برای ادامه تحصیل چون مملکت ما برای پیشرفت نیاز به تحصیل کرده های شرافتمند دارد .
بنده از پانترکی که هدفش تجاوز به حقوق دیگران باشد واشغال خاک دیگران باشد نه تنها حمایت نمی کنم بلکه دشمنش هم هستم ولی پانترکی که هدفش اتحاد ترک ها باشد برای کمک به هم و دفاع از حقوق ملی شان حمایت می کنم چون 90 سال است که نژاد پرستان آریائی نسب واکثر کومونیست ها ارمنی ها و خیلی های دیگر نشان داده اند که دشمن ما ترک ها هستند و در صدد تفرقه انداختن بین ما استفاده از ما به عنوان حربه نظامی علارقم اینکه حقی برای ما قایل نیستند. چکار کنیم به ملتمان اعتماد نه کنیم به نژاد پرستان فارس اعتماد به کنیم که نه ما را به عنوان ترک ایرانی می دانند و نه حاضرند حق و حقوقی به ما قایل به شوند بخش بزرگی از ملت ترک در تمام مملکت ها مسلمان هستند ما که نمیتوانیم با دین مردم به جنگیم اگر اسلامیت و ترکیت سبب اتحاد ما خواهد شد چرا از این استقبال نکنیم.این اتحاد ترکیت واسلامیت بود که ترک ها عثمانی در چاناخ قالا در یک دست اسلحه در یک دست قران به ارتش انگلیس حمله کردن و آنها را تارو مار کردند و ترکیه را نجات دادند. ایا می دانید در مسئله روزنامه آیندگان کومونیست ها چند نفر را با گلو له زدند که چند نفر از همشهری های بنده بودند. بنده با اعدام و کشتار مخالفم. ولی رزیمی که 98% مردم برایش رای داده اند به رویش اسلحه به کشی که سرنگون بکنی چه حق چه نا حق عکس العمل نشان می دهد عزیزم با فیل لگدبازی به کنی زیره لگدش می مانی باید هشیار باشی به تله نیافتی. فعالین حرکت ملی آذربایجان هیچ زمان دست به اسلحه نه برده اند. اولا بنده مدافع حقوق خانم ها هستم ثانیا خانم هم باید از حقوق جنسی خودشان دفاع کنند و هم از حقوق ملی شان و در داخل حرکت ملی می توانند تشکیلات خودشان را داشته باشند که کمک می کند آقایان تر ک آذربایجانی به حقوق جنسی خانم ها آشنا بشوند. بنده اصلا مخالف فمنیسم نیستم که هیچ بلکه خودم هم فمنیست هستم چون دختر دارم خواهر دارم بلا تر از همه نصف خلق آذربایجان خانم هستند خانم ها باید حق طلاق داشته باشند ارثیه برابر با مرد ها داشته باشند. آغوش ما برای کومونیست ها یی که مدافع حقوق ملی آذربایجان هستند باز است کومونیست هایی که با حقوق ملی ما به بهانه بوز قورد پان ترک میجنگند جایی بین ما ندارند شاذ باشید انزابی