Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی عزیز، به نظر می رسد که طبق روال گذشته و سنت همیشگی تخریب شخصیت شما و آ. الیار، مد نظر است، طبیعتا توسط مجری تلویزیون، همراه با تلفن های رگباری مشتریان دائمی تلویزیون، البته احتمال این هم هست که عدم حضور شما را با هوچیگری اینگونه تبلیغ کنند، که ما دعوت کردیم ولی آنها نیامدند، و از دمکراسی ما ترسیدند، در هر حال هر موقع ...جوابیه کتبی شما را همراه با کامنتها و جوابیه ویدئوئی شما را در قسمت پر بیننده سایتشان منتشر بکنند، تازه می شود یک کمی اطمینان کرد که در آینده ائی نه چندان دور احتمالا مصاحبه با شما می تواند امکان پذیر شود، و گر نه بدون مشاهده عملی رفتارهای دمکراتیک، به زودیها بعید بنظر می رسد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب برای جناب peerooz ,
مساله, مساله بیماری نیست. در قصبات و شهر های بسیار کوچک شخص مجبور است که با اهالی مراوده داشته باشد که گاه به دوستی صمیمی نیز منجر میشود. در شهر های بزرگ, شخص معاشرین خود را انتخاب میکند. جناب کیانوش در دنیای اینترنتی خانه خود را به روی کسانی گشوده بود که تا دوسال, پاس میزبان را داشته اند و پس از آن که همه از در باز آگاه شده اند بسیاری سرزده وارد و گاهی طفیلی و قفیلی را هم با خود آورده اند. جناب کیانوش یا " ماخوذ به حیا " شده و نمیتواند عذر میهمانان را بخواهد و یا هنوز " در جستجوی کشف حقیقت " است . بهر حال این جریان اکنون منجر به این شده است که در جستجوی دمکراسی و شاید هنوز حفظ " تمامیت ارضی ایران ", جناب کیانوش خود را در گود گفتگوی تئوریهای « ترکیسم » و بوزقود گرایی، تورانیزم،آذربایجانیزم، ترکیه گرایی، گولانیزم و اردوغان گرایی و تورکچولوق و

بسیار ایدئولوزی های دیگر انداخته و امید که سلامت از این گود بیرون بیایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سخنی چند با آقای توکلی: آقای توکلی ضمن سلام با تشکر از جنابعالی و همکارانتان مثل اینکه بد جوری از طرف مخالفین آزادی قلم و بیان تحت فشارقرارگرفته اید که جلو نوشتار ترکان ( به قول آقای ناصر کرمی ترک تباران) را در ایران گلوبال به گیرید. این ها به خاطر بیاورند که بزرگترین دشمن آزادی قلم و بیان سلسله پهلوی بود که با علم کردن وتبلیغ آریایی آریایی فارس فارس و تحقیر ملیت های غیر فارس حاکمیت شان به 60 سال هم نکشید وسرنکون شد. بالا ترین خیانت سلسله پهلوی در ایران از بین بردن اتحاد ملی بود قبل ازسلسله پهلوی کسی اهمیتی نمیداد که فارس است ترک است کرد است وو . سلسله پهلوی با تبلیغ به نفع فارسیت و آریائیت ویک زبانه کردن ایران و تبلیغ بر علیه ملیت های دیگر بیشترین لطمه را به هم وطنان فارس زده که اینان را یک مشت نژاد پرست جلوه داده است. درحالیکه هم وطنان فارسی نقشی در این مورد نداشته اند

فقط نویسندگان فارس در باری ونویسندگان ترک درباری که به خاطر منافع شخصی شان وگرفتن پست ومقام از پهلوی اول ودوم در راستای هدف های رژیم قلم زده اند. هم وطنان باید به دانند رسیدن به دموکراسی سکولاریسم و عدالت اجتمایی وحقوق بشرووواولین شرطش وجودآزادی قلم و بیان است که سطح آگاهی مردم رشد به کند. با عوض شدن رژیم ها هم در ایران به
دموکراسی سکولاریسم حقوق بشرو غیره نخواهیم رسید مگر با بالا رفتن سطح اگاهی مردم ایران که در این مورد قشر تحصیل کرده شرافتمند و ملی وظیفه بسیار سنگینی به عهده دارد. برای رسیدن به اتحاد ملی لازمه اش حقوق برابر است و انسان های فرهیخته ای مثل آقای توکلی از هر ملیتی می توانند نقش اساسی بازی کنند برای اتحاد ملی.اینان که دشمن آزادی قلم وبیان هستند واز جمله مخالف نوشتن ترک ها هستند افکار دوران پهلوی ها را در سردارندو مسببین جنگ های داخلی درایران ودر نهایت تکه پاره شدن مملکت در آینده هستند چونکه اعتقادی به حقوق برابر ندارند و با کوچکترین ضعف دولت جمهوری اسلامی مردم دست به استحه برده و هم دیگر را خواهند کشت و با این دشمنی که بین ملیت ها بوجود آورده اند کسی هم نخواهد توانست مردم را ساکت به کند واتحاد ملی را بوجود بیاورد. شما ها که تجزیه طلبی را بهانه می کنید جلو نوشتن ترک ها را بگیرید اگر شما حق هستید و تجزیه طلبان ناحق چرا فکر می کنید مردم دنبال شما نیاند و بروند دنبال تجزیه طلبان یک علت دارد آنهم شما ها از اگاه شدن ملیت ها ترس دارید. ومی خواهید رژیم را سرنگون به کنید و سیستم نژاد پرستی و آسمیله کردن ادامه پیدا به کند. در هر حال هم وطنان باید مواظب باشیم مملکت مان به ویرانه تبدیل نشود دشمنان ما دنبال جنگ داخلی در ایران هستند. اگر ترکان در این سایت حقایق را می نویسند چرا ننویسند. اگر حقایق را نمی نویسند افشا خواهند شد و شما ها هم می توانید جوابشان را بدهید ترس از چه دارید.. نژاد پرستان ضد آزادی قلم وبیان فراموش نکنید که فعالین ملیت ها در داخل مردمشان هستند و شما ها نه خواهید توانست جلو آزادی قلم و بیان اینان را بین مردمشان به گیرید. در آخرباید به ترکان عزیزم عرض کنم اگر مردم آذربایجان در داخل ایران به حقوق ملی شان برسند فارس ها بخشی از هم وطنان ما هستند اگر آذربایجان جدا شود بازهم هم وطنان فارس یکی از همسایگان ما خواهند بود پس دشمنی با فارس و زبان فارسی کاری نا صواب است. ولی باید نژاد پرستان را از هر ملیتی کوبید که در آینده اینها مسبب جنگ داخلی و تکه پاره شدن مملکت خواهندبود. و ایران هم مال همه کسانی است که از 150-200 پیش به این طرف در ایران زندگی می کنند. مرگ بر نژاد پرست. زنده باد انسان پرست و حقوق برابر. شاد باشید انزابی
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه , چرا از نژاد و زبان خودتان نمینویسید؟ خیلی ممنون میشویم که در باره نژاد و زبانتان معلوماتی ما بدهید. راست است تبار شما از کولی های هندی است؟ خیلی نوشته در این باره داریم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

چند نکته مهم ازدعوت گوناز تی وی :!_تناقضات در بيانيه ى گوناز زياد است. يكى اينكه مرا را به برنامه ى ديالوگ دعوت نكرده است!(دیالوگ برنامه روزهای شنبه است و دعوت از من روز جمعه می باشد)2_

اگر موضوع تخريبات است بايد موشكافى گردد كه چه كسى تخريب مى كند و براى همين لازم خواهد شد اسم افراد برده شود. 

در صورت نام برده شدن از افراد بايد اجازه ى دفاع به آنها نيز داده شود.(مثلا تلفنی)3_ ا.ایلیار در این برنامه شرکت نمی کند . من هم اين حق را دارم كه از گوناز بخواهم از لوايى نيز دعوت به عمل آورد چون يك سر دعوا اوست و او بهتر در چند و چون قضاياست4_

من طى دو ويدئو جواب اتهامات گوناز را داده ام اما متاسفم كه آنها جواب هاى مرا پخش نكرده اند اما من مقاله هاى آنها را با بهترين كيفيت در سر ستون و صفحات اصاى درج كرده ام. بنابراين تا اينجاى كار من شرايط دموكراسى را رعايت كرده ام

. 

من نمى خواهم دست آويزى باشم براى كوبيده شدن نويسنده و يا نويسندگان آذربايجان . همچنين نمى خواهم خوراك تبليغى باشم براى كسانى كه مى خواهند مرا به جاى پان ايرانيست ها و به جاى " دشمن " براى مردم آذربايجان نشان دهند. كارنامه ى ايران گلوبال نشان مى دهد كه ما تا حد توان خواسته ايم در دفاع منطقى از حقوق مردم آذربايجان مصرّ باشيم. لذا از هم اكنون مى خواهم اين موضوع را بطور روشن اعلام كنم كه بنده از منظر دموكراسى و آزادى بيان دفاع خواهم كرد. نبايد گفتمان را با بازپرسى و دادگاهى كردن فضا اشتباه گرفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

حق با آيلاست. در تلويزيونى كه فقط ........طرف صحبت همه هست احمقانه است كه برايش تلويزيون مردم آزربايجان بگوييم. اين تلويزيون يك تلويزيون شخصى است.

نوشته شده توسط: اسامه

جناب A:

با درنظر گرفتن شما عرب تبارها یا بدون در نظر گرفتن شما عرب زاده ها ؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

این ۳۸ سال است که این خیمه شب بازیهای آخوندی هر چهار سال یکبار برگزار میشود. علیرغم اینکه بلوچ ها به سرکردگی مولوی عبدالحمید شراکت حداکثری در انتخابات دارند اما در اداره امور کشور و یا حتی امور خود استان آنها را به بازی نمی گیرند. در حقیقت در ایران دموکراسی وجود دارد که رای و رای گیری مفهوم واقعی خود را داشته باشد. این نظام بنیادش بر دیکتاتوری است حتی اگر یک نفر وزیر و یا یک نفر استاندار سنی و غیر فارس هم بگمارند هیچ تاثیری در جامعه نخواهد داشت. دیکتاتوری مثل خامنه ای به سیاهی لشکر برای شرکت در سیرکوسی مثل انتخابات احتیاج دارد تا بتواند عربده بکشد که مردم طرفدار نظام ولایت او هستند.

نوشته شده توسط: اسامه

ایجاد حقوق برابر برای اهل سنت چگونه خواهد بود :
در مناطقی مثل کردستان غربی که به نادرست اذربایجان غربی خوانده میشود عده ای از تورکان از همین رانت حکومتی استفاده ها برده اند در حالی که 20 درصد جمعیت استان را بیشتر تشکیل نمیدهند 90 درصد مشاغل کلیدی را در دست دارند
در تالش که نیمی از جمعیت و قلمرو استان اردبیل را تشکیل میدهد هم اوضاع به همین منوال است تا جایی که قزلباش تبارها حتی اجازه تشکیل یک رادیو یا تلویزیون به زبان تالشی را نمیدهند در حالی که تالشی ها 700 هزار تن هستند برای ایجاد استان تالش جدای از اردبیل باید با محوریت اهل سنت و جامعه سنی تلاش های لازم با شدت پیگیری شود
از طرف دیگر در اذ غ اهل سنت باید به شدت پیگیر حقوق کورد سنی از اپارتاید تورک قزلباش باشند تا بلکه بقیایای این متجاوزین را از این استان بیرون ریخته و احیای حقوق خود که همان نام کوردستان غربی است باشند

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

این نام Secular Jihadists خود این چهارنفر به طنز به خود داده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب peerooz ‌، در کشورهای اروپایی برای حفظ و مدیریت محیط زیست، مردم مانده های غذایی، کاغذی و پلاستیکی خود را در سطل های جداگانه می گذارند تا به آسانی در کارخانه های وابسته بتوانند این باقی مانده ها را پس پردایش بازیافت کنند. اما کسانی (نمخواهم بگویم چه کسانی) با این وجود هنوز این دستورات و روابط را در نظر نمیگیرند و هر سه زباله ها را در یک سطل و گاهی روی پیاده رو و خیابان پرت میکنند و گاهی نیز تف خود را روی پیادهرو می اندازند. این هم خود ناشی از فراموش نکردن فرهنگی است که که دقیقا خودشان از آن گریخته اند اما آنرا در محیط نو عملا تکرار میکنن. من اگر بی انصاف نباشم نام این روش زندگی را بیماری میگذارم. برسر ایرانگلوبال نیز این بیماری فرودآمده و دیگر قابل مداوا نیست چراکه مدیر آن پزشگ نیست و تنها بیمارستای را اداره میکند که حتی پرستاری نیز در آن کار نمیکند. به امید روزی بهتر

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دوشوکی
بنده همیشه از مقالات شما لذت می برم و طرفدار دلنوشته های شما هستم. در زمانی که همه رسانه های فارسی زبان خارج از کشور و اصلاح طلبان دغل به شیوه های مختلف مردم را تشویق می کنند به روحانی مکار رای بدهند. این مقاله خیلی خوب و روشنگرانه نوشته شده. دست مریزاد

نوشته شده توسط: peerooz

تا کنون کسی پاسخی به سوال مطرح شده در کامنت قبلی مرا نداده است. پاسخ من اینست:
من نمیدانم جناب کیانوش بر خلاف من, از چه نظر طرفدار تمامیت ارضی ایران میباشند ولی میتوان تصور کرد که به قول قدیمی ها ایشان " دین دارند ولی ایمان ندارند ", یعنی مطمئن و مؤمن به عقیده خود نبوده و در جستجوی کشف حقیقت میباشند. تا کنون جستجو جهت کشف این حقیقت دوازده سال طول کشیده است که " دو سال اول آن ......... فکر ایجاد «اتحاد عمل برای دمکراسی » موضوع محوری این سایت بود......... پس از دوسال جریانات سیاسی اتینکی ایران متوجه آزادی بیان وسیع ایرانگلوبال شده اند و محور بحث بتدریج از «اتحاد برای دمکراسی » جای خود را به مباحث اتنیکی و مسایل قومی_ ملی داد"ه است, تا جائیکه در این ده سال, طرفین آنچه را که نباید به همدیگر بگویند گفته اند و "آزارها فرموده و جای آشتی نگذاشته اند" و این همچنان ادامه دارد و

هنوز در " جستجوی کشف حقیقت ایم ". آیا ما میخواهیم ثابت کنیم که آلبرت آینشتن اشتباه میکرد که گفته بود Insanity: doing the same thing over and over again and expecting different results ? نمیدانم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Azad جان،
در موضوعی که شما گفتید من ده ها و صدها نوشته دارم.
به قول دوستی، که از سر لطف میگوید « آرشیو آ. ائلیار دایره المعارف رفع تبعیض» است.
شما را به مطالعه آن رجوع میدهم.
http://www.iranglobal.info/taxonomy/term/81

نوشته شده توسط: Anonymous

فیلم اعتراض خشم آلود کارگران معدن یورت آزادشهر به روحانی و سخنان آنان

رزا: در فضای انتخاباتی و بدلیل شکاف موقتی در رژیم کثافت اسلامی فعلن فیلمهایی از اعتراض کارگران معدن به مقامات (روحانی و وزیر کار) بیرون آمده. که هر سه را در یک کلیپ گذاشتم.
روزی خواهد رسید که اینان از ترس مردم در چاه جماران شان قایم شوند....
اعتراض خشم آلود کارگران معدن یورت آزادشهر به روحانی و سخنان آنان

https://youtu.be/_lQh2z3YDc4

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه, در باره تاریخ و نژاد و زبان آذربایجانی ها باندازه کافی نوشتید و ماهم چیزی ننویشتیم. اگر ممکن است کمی هم در باره تاریخ و نژاد خودتان چند کلمه مرقو م فرمانید. سئوالم که کاملا مودبانه و بجا است.

نوشته شده توسط: اسامه

تصحیح کامنت قبل :

که هیچ زبانی در دنیا شبیه تر از تورکی و مغولی وجود ندارد که تورکی امیخته مغولی با واژگان فارسی و عربی است این را هم من کاملا اثبات کردام که تورکی لهجه غربی همان زبان مغولی است

نوشته شده توسط: اسامه

جناب ناصر کرمی :
کدام یک از نوشته های من درباره عرب تبار بودن بیشینه مردم اذربایجان بدون رفرنس و سند و مدرک از منابع معتبر انگلیسی بوده که شما بحث نکرده ان را رد میکند
در اینباره در بخش کامنت ها درباره ان با حضور خود به اصطلاح تورکان بحث گسترده شد و وقتی حضرات تورک دیدنند که تمام توهماتشان باد هوا شده شروع به فحاشی کردنند
درباره زبان به اصطلاح تورکی همین اندازه بس که من این زبان را یاد گرفتم تا تحقیقات ام زیر سوال نرود و به این نتیجه رسیدم که هیچ زبانی در دنیا شبیه تر از این دو وجود ندارد که یکی امیخته دیگری بعلاوه واژگان فارسی و عربی است
با این حال در گفتگو باز است
شما میتوانی اثبات کنی اذربایجانی ها عرب تبار نیستند یا زبانی با نام "تورکی" وجود دارد که اذربایجانی ها به استناد به ان تورک گقته شوند و در ادامه و پاسخ های خودات را بنویس نوشته های من در لینک زیر است

درباره اصل و نصب مردم اذربایجان از نظر تحقیقات ژنتیک :

http://www.iranglobal.info/node/59400

درباره زبان به اصطلاح توکی که به نادرست تورکی گفته میشود :

http://www.iranglobal.info/node/59400
نوشته شده توسط: اسامه

جناب A
کسی که باید تاریخ را یاد بگیرد شما هستی چون ما هرچه که درباره تاریخ تورک و اذربایجان نوشتیم صدا از سنگ درامد از شما نه

تقریبا همه بنا های اذربایجان جعلی است :

http://www.iranglobal.info/node/58326

درباره اصل و نصب مردم اذربایجان از نظر تحقیقات ژنتیک :

http://www.iranglobal.info/node/59400

درباره زبان به اصطلاح توکی که به نادرست تورکی گفته میشود :

http://www.iranglobal.info/node/59400

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار بئی! شما که مدام انرژی خود را برای تشریح باصطلاح چپ و راست حرکت ملی آزربایجان صرف میکنی، از نظرت گویا محتوای حرکت ایده ئولوژی وارداتی است، لطف کن قدری از انرژی خود را برای تجزیه و تحلیل جامعه استعمارگر پانفارس که یکصد سال تمام، ملل غیر فارس جغرافیای موسوم به ایران را به استعمار و بردگی کشیده است، عمریست یوغ فلاکت، زنجیرهای استبداد ملی مدنی، زبانی فرهنگی، استعمارسیاسی اقتصادی را بر گرده آنان آویخته است، صرف کن!، تا خوانندگان با نظر جنابعالی در خصوص تجزیه و تحلیل جامعه مرکز گرای پانفارسیسم، و ایده ئولژی راسیستی آن آشنا گردد. با تشکر!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه
ایده لوژی های عوام جمع کن ، که در حقیقت همه ی ایده لوژیها بدون استثنا عوام جمع کن هستند، نوعی « دینک»اند،
با شروع شکستها آغاز و بعد از شکست ها به دین های کوچک، یا ایده لوژی تبدیل میشوند. ناسیونالیسم، ترکیسم و بوزقوردیسم، آریایسم، و غیره چنین قصه ای دارند.

طرح شدن « ترکیسم در آذربایجان (ایران) » نیز بعد از شکست انقلاب ایران و بحرانی که درگرفته بود، به عنوان راه نجات آذربایجان پیش آمد. و آریائیزم نیز در ایران همین وضعیت را دارد.
شکست ها «راه و بیراهه ی تازه» میاورند . باید توجه عمیق داشت. راه ها هم ساده شده به بیراهه ها افزوده میشوند.

علت مسئله آن است که، حل مشکلات تنها با مشورت جمعی خود مشکلداران، آنهم با تست و بطور نسبی، ممکن است.
از راه مذهب و ایده لوژی سازی، رهبرگرایی، مکتب سازی، حزب، یا تنها با تغییر حکومت، مشکلات حل نمیشوند. فرمول « بد و بدتر» تکرار میشود.

اما افکار عوامانه عملا ایده لوژی « پوپولیسم» یا عوام چیلیق را خلق میکند. و مقولات پاکتی بیرون میریزند و تبلیغ میشوند.« ذهن انسان راحت طلب است»، کلمات ساده و راحت و کوتاه را دوست دارد. میخواهد با یک کلمه همه دانش بشری را به دست آورد . با یک کلمه ، تک تک یا همه ی مسایل را یکجا، حل کند.
---
در ایران،
اسلامیسم حاکم شد ، مارکسیسم عمدتا دین شده شکست خورد، جوانان قتل عام شدند . و نیروی جوان تازه به دنبال راه گشت. همه ی شرایط آماده است. « شکست ، بحران، نجات جویی»، پاسخ، عوام گرایی ، راه حل ساده ،راه نجات « ترکیسم». راه نجات آریاییسم. راه نجات کردیسم. راه نجاب عربیسم. ناسیونالیسم. و وو.

ایده لوژی ها با بحران زاده میشوند برای نجات مردم از بحران، ولی متاسفانه از آنجایی که خودشان « دین کوچک» اند ، فرمول « بد و بدتر» را تکرار میکنند.
راه رهایی « مشورت حمعی» ست در مورد مشکلات. مشورت خود مشکداران. کسب و کمک گیری از امکانات مادی و علمی برای حل آنها. که جامعه باید فراهم کند. این هم در « صلح و مسالمت و همزیستی و دموکراسی و آزادی و برابری و انتخاب آگاهانه ی خود مشکلدران» به طور نسبی ممکن است. راه دیگر همان عوام ایسم است.

با مقولات ناسیونالیسمها، و ایده لوژیهای دیگر ، با هسته ها و کلمات پاکتی، در بحرانها ، میتوان اکثریت عوام را جذب کرد. نمونه هیتلر، خمینی، ترامپ...
ولی از چاله به چاه افتادن است. راه حل مشکلات نیست.

-----
بهتر است مقولات ترکچولوق، مانقورت و بوز قورد و آریا و اسلام و غیره و غیره را از دید « هسته شکافی» ، با توجه به معنی « سیاسی-تاریخی» آنها در نظر گرفت و به دایره ی « مکتب عوام ایسم» توجه کرد. که همه از این چاه برآمده اند.
---
اکنون راه حلها در دنیای شکست خورده، اینهاست:« اسلامیزم، ناسیونالیسم افراطی، راست گرایی». که همه از مکتب عوام ایسم بیرون میایند.
آلتر ناتیو چه میتواند باشد؟
-نخست شناخت عوام ایسم
- بعد «مشورت گرایی مشکداران» را باید درک کرد.
درک کرد که مسایل انسانهای مشکدار با مشورت هم ، در آزادی و برابری و صلح و مسالمت ، و با استفاده از همه امکانات علمی جامعه میتواند بطور نسبی حل شود. این یک مسیر استراتژیک و تاکتیکی ست. انسانهای مشکلدار نیاز به همبستگی، دیالوگ، انتخاب، کارهم آهنگ، علم و صنعت و همزیستی دارند. چه در اتحاد با هم - و چه به عنوان همسایگان دوست، در اتحادهای بزرگتر.

درست است که شرایط مناسب برای این نیار ها وجود ندارد ولی خلقها باید آنرا باهم بسازند. هیحکس نمی تواند به تنهایی جل خود را از آب بیرون بکشد.
افتادن به تور عوام ایسم از چاله به چاه افتادن است. من به تنهایی فلان و بهمان میکنم، یعنی « گوپ ورمک gopvermək».
یعنی عوام عوام دانیشماق.
----
شاعر و نویسنده و هنرمند و استاد دانشگاه و مانند اینها که وجدان و ذهن بیدار جامعه اند، وقتی در تور «عوام ایسم» گیر کرده اند و با اولگوهای آن به دنبال «رهبر و بت سازی و اعتقاد پروری و سمبل سازی و چه و چه» اند وظیفه ی روشنگر متعهد به اجتماع ، صد چندان سنگین است.
این است باید گفت: بهوش! عوام ایسم، مارا خورده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

گوناز تى وى نه، احمد تى وى. اين تلويزيون براى مردم آزربايجانن نيست و مال احمد اوباليست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عوام گرایی ، هسته گرایی:
گفتیم عوام گرایی ، جذب توده ها، متدش اش، ارائه ی کلمات پاکتی ست. که کمتر کسی میداند درون پاکت چه چیزی وجود دارد.
پنهان نگهداری درون پاکت، هسته، برای ناآگاه نگهداشتن، و جذب راحت و ساده ی مردم است جهت تحقق اهداف سیاسی،
که بعدها عملا اثبات میشود به زیان خود توده ها ست. اما خیلی دیر. وقتی که کار از کار گذشته است.
استعمال کلمات پاکتی، هسته ای، توسط عوام گرایی ، ایده لوژی پوپولیسم، برای جذب توده ها کی رواج مییابد؟
وقتی رواج مییابد که عوام گرایی مد میشود. ربان عوام گرایی سنخگویی با کلمات پاکتی ست. فرهنگ جنبش های عوام گریانه
را در نظر گیریم به راحتی می بینیم ، این فرهنگ در لغات و مقولات و اصطلاحات اندکی خلاصه شده است.
« جمهوری اسلامی- ولایت فقیه» این چند کلمه در حقیقت هسته ی خمنینسم است.

در 58 که آنها رواج یافت مردم نتوانستند توی هسته و پاکت کلمات را متوجه شوند. چون هر کس تفسیر خود را داشت. آقا هم
پاکت تحویل داده بود. اسلام. تمام شد و رفت. خدا. تمام شد و رفت. حکومت خدا وو همه اش پاکت و پاکت و پاکت.
کلمات ساده، قابل تفسیر و خیال انگیز، و پنهان کننده ی اهداف گوینده.
در طول دهه ها از توی پاکتها داعش شیعه در آمد.کشتارها ووو ظاهر شدند. در نازیسم و فاشیسم و فالانژیسم و مانند اینها نیز داستان ، همین عوام پروری و پاکتی فلسفه بافی کردن ، بود..
عوام پروری با کلمات پاکتی توسط پوپولیسم در دوره های « بحرانی و شکست تلاش های بزرگ اجتماعی برای بهزیستی» مد شده رواج می یابد. و موجب پیدایش «ایده لوژی های عوام پسندانه» میشود. مانند خمینسم، نازیسم، فاشیسم، فالانژیسم، و غیره.

بحران، شکست، ایده لوژی عوام پسندانه:
جنگ جهانی اول تلاش مردم اروپا برای پیشرفت و بهزیستی را برباد داد. مردم از همه لحاط دچار بحران شدند. مادی، معنوی، آینده، گذشته، همه شکست و نومیدی آورد.
برای نجات به تور « عوام گرایی» افتادند. دو-و-دو چهار.ساده اندیشی.خارجی بیرون،بیکاری بیرون، یهود نابود، مخالف نابود، آلمانی ابر مرد، نژاد همه چیز، برو به دنبال آلمانی خالص. قوی همیشه پیروز است. ضعیف نابود است. علیل ها ننگ اند. نابود نابود نابود. توجه کنیم فلسفه ی نازیسم دارد با کلمات ساده، فکرساده، که تفکر لازم ندارند، مشکلات را با ایده واژه های پاکتی یک یک و به راحتی برای عوام حل میکند. برای عوام بیکاری را ، ضعف را، حل کرده و قدرت و برتری و بقا میدهد. باید برای بقا جنگید، نابود کرد، و خود قدرتمند شد ووو. اینها پیام و تئوری های جذب عوام و جوانان و کودکان بود که نازیسم با تبلیغاتش پیش برد و در انتخابات پیروز شد.
مردم اروپا برای نجات از بحران جنگ اول جهانی به تور ایده لوژی عوام اندیشانه و عوام پسندانه ی نازیسم و فاشیسم و فلانژیسم( فرانکو) افتادند. با مقولات پاکتی این تفکرات ساده نگرانه و جاهلانه. که نتیجه ی آن تاخت و تاز این مکتب ها شد . میلیونها و میلیونها انسان را به کام مرگ کشید .
از پایان جنگ جهانی دوم تا شکست بلوک شرق،باز تلاش برای رهایی از بحران برای بهزیستی است . تحت مکتب مارکسیسم. نظرات و برداشتهای یک متفکر را عوام گرایی چنان ساده کرد که از آن« دین بدون خداوند»درآمد.
نخست از نظرات مارکس که خودش نوشته بود نقد ایده لوژی ست، ایده لوژی مارکسیسم را ساختند. مارکس متوجه این حرکت شد و گفت من مارکسیست نیستم. ولی عوام گرایی کارش را کرده بود و بعد از مارکس ، پژوهشهای او ساده و ساده شده و به مارکسیسم-لنینیم-مائویسم،استالینیسم و هابئله غیره وغیره وعملا به عنوان « دین بدون خداوند» با آیه های فراوان و مشکل گشای همه چیز ظاهر و عملی شد.

نتیجه اش«ساخته شدن نظام سرمایه داری دولتی»با دیکتاتوری و کشتار و تبعیض و غیره بود. که سرانجام با شکست بلوک شرق، جوامع، دو باره به « نظام سرمایه داری مثلا آزاد» برگشتند.
بار دیگر بحران و شکست ، که در جنگ سرد شروع شده بود یقه ی مردم را گرفت.
از شکست بلوک شرق تا انتخاب ترامپ. این بحران شکست تلاشها برای زندگی بهتر ادامه دارد،
بلوک شرق ، انقلاب ایران، بهار عربی،شکست میخورند . نتیجه میشود : اسلامیزم، داعش، القاعده، و مانند اینها .نتیجه ی اینها هم میشود«قدرت گیری راست»درجهان مانند ترامپ و لوپن و راست آلمان و جاهای دیگر.

به نوک قله ی پدیده ها اشاره میکنم و از تو در تویی آنها گذشته، عوامل دیگر را خلاصه میکنم. فقط قصدم جلب توجه خوانده به این نکته است که معمولا مکتبهای عوام جمع کن، یا توده ای، با کلمات پاکتی، بعد از شکستها پیدا میشوند.

پیدایش ایده لوژی ترکیسم نیز تابع این اصل است. ترکیسم نیز با شروع شکست عثمانیزم ، برای نجات پیدا شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

یادمان باشد که جریانات پانترک هیچ گونه احساس همدردی و همبستگی با قربانیان این فاجعه اعلام نکردند .
فراموش نشود که حرف مفت زدن جریانات چپ پول نمی خواهد .دریغ از یک دلار کمکی این مدعیان پرحرف و پر مدعا به بازمانده گان ان رویداد تلخ .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی محترم. خوب میدانید گوناز تی وی تنها کانال تلویزیونی برای 35 میلیون تورک در ایران و از اهمیت خیلی بالائی برخوردار است و آقای ناصر کرمی نه ازنظر معلومات و نه از نطر طرز تفکر در مقامی نیست که به گوناز بعنوان طرف بحث دعوت شود. آقای کرمی اول تاریخ را باد بگیرد

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر قرار باشد نقدى به ملا داشته باشيم كه چرا مردم را مجبور به رأى دادن مى كنند، (گرچه عكس آن را در جامعه كنونى بلوچستان را شاهديم) اين ملا شايد گمان كرده كه وصى و وكيل أهل سنت مى باشند. شايد اين ملا پندارى در ذهن خويش دارد كه جوان بلوچ را در دهه أوايل انقلاب مقياسه كرده و ايشان فكر مى كند كه جوان بلوچ قدرت و توان انديشيدن سياسى را ندارد و ايشان است كه بايد برأى جامعه أهل سنت تصيم بگيرند. آقاى دوشوكى اگر شما جامعه امروز بلوچستان را در نظر بگيريد و سركى به بطن آن بكشيد خواهيد ديد كه جامعه بلوچستان و مردم آن قابل مقايسه با يك سال قبل آن نيستند تا چه رسد به چهار سال قبل .
علما قابل احترامند و هيچ موقع به خودشان اجازه ندادند كه به شعور سياسى مردم سلطه پيدا كنند و برأى آنها تعيين تكليف كنند، (مثل علمايى أهل تشيع ) . علما ما درك بسيار خوبى از جامعه بلوچستان حال حاضر دارند، اگر در ظاهر به

با چند تا دولتى مى گويند كه ما مردم را مجاب به شركت در انتخابات مى كنيم ولى در باطن به مردم هم مى گويند كه انتخاب دست خود شماست ، هر آنكس كه به نظرتون شايسته است رأى دهيد، حق داريد شركت كنيد يا نكنيد، (خودم شخصا شاهد اين موارد بودم ) چون چندين دوره اعتبار خود را گرو گذاشتند ولى از دولتمردان فقط وعده سرخرمن يافتند. يعنى قياس عقلى هر فرد را مى سنجند و به آن احترام مى گذارند ، اگر پشت بلندگو در نماز جمعه اى مطالبى گفته مى شود زياد روى آن حساب نكنيد ، چون علماى ما دير زمانيست متوجه شده اند كه رأست بودن با آدم سياسى حماقت محض است.
هر دولتى اگر بياد وضع به همين شكل است ، ولى شركت نكردن در انتخابات كسانى را رو قدرت سوار خواهد كرد كه دايره تنگ حاكم را تنگ تَر خواهند كرد. آن موقع توان نفس كشيدن هم نخواهند داشت تا چه رسد به مسند دولتى .
نوشته شده توسط: Anonymous

با توجه به شناختی که از افکار خانم شریفه دارم و در کامنتهای قبلی اشاره کرده بودم خانم شریفه نمی توانند آسیب شناسی درستی از جنبش ملی - دمکراتیک آذربایجان ارائه بدهند. چون ایشان متوجه مشکل اصلی نشدند.، مشکل و دردی که خودشان به آن دچار هستند و نمی خواهند علاج شوند.
آنچه که بیش از هر چیزی جنبش ملی آذربایجان را به وضعیت اسفناک فعلی رسانده افکار و ایدئولوژی فاشیستی و ضد دمکراتیک، ناسیونالیسم و پانترکیسم است که 20 -25 سال است بر چنبش ملی تحمیل شده است.
خانم شریفه مدافع جنبش ضد دمکراتیک پانترکیستی هستند و در کامنتی نوشتند که : " با توجه به هویتم یک آذربایجانی هستم و امروز در دفاع از حقوق ترکها در ایران فعالیت دارم البته در حد توان و بیشتر بواسطه قلم ، و محمد امین رسولزاده و آتاتورک را می ستایم زیرا آنها بزرگترین رهبران انسانهای آزادی خواه و اسطوره های تاریخ هستند."
مشکل همین است. ایشان

بانیان و علاملان بحران و ضعف جنبش ملی و دمکراتیک را می ستایند و آنها را "رهبران انسانهای آزادیخواه و اسطوره تاریخ " می نامند.
من از خانم شریفه تشکر میکنم که موضوع و کلمه " آسیب شناسی جنبش ملی" را مطرح کردند. فقط همین قدر. چون ایشان توان آسیب شناسی را در این عرصه ندارند.
یک توصیه دوستانه هم به خانم شریفه دارم. ایشان و دیگر زنان رزمنده و آزادیخواه آذربایجان باید بدانند و آگاه باشند که جنبش ناسیونالیستی - پانترکیستی در آذربایجان نه تنها ضد دمکراتیک و فاشیستی است بلکه کاملا جنبشی مرد سالار است. بی دلیل نیست که زنان آذربایجان در حوزه هیچ جنبشی فعال نیستند.
ناسیونالیسم و پانترکیسم به مبارزه زنان کارگر، به مبارزه فمنیستی و جنبش مستقل زنان اهمیتی نمی دهد و بر ضد حقوق کارگری و جنسی زنان است. پانترکیسم و ناسیونالیسم افراطی فقط زنان را بعنوان سیاهی لشکر و پشت جبهه جنبش مردسالارانه ملی میخواهد نه کمتر نه بیشتر.
ای کاش خانم شریفه در جنبش فمنیستی و جنبش مستقل زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند. پانترکیستها چنین وانمود میکنند که تنها یک جنبش در آذربایجان هست و آن تنها جنبش ملی است. آنها جنبشهای دمکراتیک زنان، جنبشهای دمکراتیک اجتماعی و طبقاتی را برسمیت نمی شناسند. آنها جنبشهای دیگر را مانع وحدت جنبش ناسیونالیستی و مردسالارانه ملی و مانع پیشروی جنبش ملی میدانند و در بهترین حالت آغاز این مبارزات را به آینده دور واگذار میکنند.
ضعف و نابودی افکار فاشیستی و ضد دمکراتیک پانترکیسم نه تنها جنبش ملی را از ضعف و نابودی نجات میدهد بلکه باعث تقویت و قدرتمندی جنبش ملی - دمکراتیک آذربایجان، رشد جنبش زنان و باعث رشد جنبش کارگری و دیگر جنبشهای دمکراتیک در آذربایجان هم میشود. باید بدانید که هیچ جنبشی به رهبری فاشیستها، افکار فاشیستی و نژادپرستانه به پیروزی نرسیده و نخواهد رسید. انتخاب با شماست، فاشیسم پانترکیسم یا دمکراسی؟
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اینجانب با مبانی فکری ناصرکرمی موافق نیست ولی ایشان بطور جدی در باره افکار خود کار و تلاش کرده است. به آقای احمد اوبالی پیشنهاد می کنم در برنامه گفتگو که روز های شنبه در گوناز تی وی ،از آقای کرمی دعوت نمایید

نوشته شده توسط: Anonymous

متن ضعیفی است شبیه انشاء بچه های دبستانی. نویسنده بدون اینکه مکانیزم خواب و رویا را بشناسد از این قالب استفاده کرده. اما در مجموع خانم عبادی با این داستانواره بی ارزش می خواهد بگوید بچسبید به همین جمهوری اسلامی و هیچ به فکر سرنگونی آن نباشید و از آینده بعد از رژیم اسلامی دیگران را می ترساند.

نوشته شده توسط: Anonymous

گرگ خاکستری در افسانه های ترکان
برای آشنائی با تاریخ قدیم پاره ای از خلقها داستانها تنها منبع شناخت بحساب میایند. داستانها بخاطر منعکس کردن عادات و رسوم، جهانبینی، شیوه زندگی، باورها و پسیخولوژی گذشته انسانها ازاهمیت بسیار با ارزشی برخوردار هستند.
بنا بر روایات تاریخی حضرت نوح سه پسر داشت بنامهای سام، حام و یافث. نوادگان سام اقوام سامی، بازماندگان حام اروپائیان و نوادگان یافث اقوام ترک را تشکیل داده اند. اوغوز خان که نوه حضرت نوح بود، دارای شش پسر بوده که هر کدام از آنها 4 فرزند داشته اند که مجموعا این 24 نفر منشا قبایل و طوایف 24 گانه ترکان بوده اند. نام این قبائل و طوایف عبارتند از: 1- قنق (قینیق)، 2- قیغ (قایی) 3- بایندر 4- ییوا (ییفا) 5- سلغر (سنقر، سالور) 6- بکدوز 7- افشار(اؤؤشار) 8- بیگدلی (بؤیوک دیللی) 9- یزغر (یازار) 10- بیات (بایات) 11- ایمور 12- قره بؤلوک (قره ائولی

13- آلقا بؤلوک (آلا بؤلوک) 14 – ایگدیر 15- اوره گیر 16 توتورغا (دودورغا) 17 قیزیق 18 قارقین19-اولا یونتولوق(آلایونتولی) 20 توکر 21- بجنک (بجنه) 22 جوالدوز 23 جبنی 24- جروقلوق. مورخین این قبایل 24 گانه را که در حقیقت نوادگان اوغوزخان میباشند، اوغوزها نامیده اند. (1)
درباورهای قدیمی ترکان بعضی موتیف ها و سمبل ها وجود دارند که تقریبا در بیشتر داستانها و افسانه ها بچشم میخورند. ریش سفیدان پند گوسمبل عقل و خرد، روشنائی سمبل پاکیزگی معنوی ، درخت سمبل فرهنگ و تمدن، کوه و صخره سمبل مکان وپناهگاه امن، گرگ خاکستری سمبل آزادی و رهائی ... از جمله این موتیف ها میباشند.
در بعضی ازاساطیر چین و همچنین درافسانه های ترکهای بلغار، هونها و کیمانلار گرگ بعنوان حامی، نگهبان و پرورش دهنده قبایل ترک نشان داده میشود. ترکان گرگ را سمبل آزادی میشمارند. زیرا:
گرگ در کوه ها و صحراها تنها و آزاد میگردد و آزادی را از همه چیز برتر میداند. گرگ خاکستری همچنین بمثابه سمبل همبستگی واتحاد بین خلقهای ترک تلقی میشود. در افسانه 9 اؤغوزها تانری (خداوند) حتی در جلد گرگ با دختران خاقان هون ازدواج میکند و بدینترتیب 9 اؤغوزها آفریده میشوند. (2)
در دوران گذشته تصویر گرگ بر روی پرچم بیشتر قبایل ترک بچشم میخورد . این تصویر حتی به روی سکه هائی که زمان آتا تورک در ترکیه حک شده بود دیده میشود.
برای آشنائی با جایگاه گرگ خاکستری در افسانه های ترکان داستانهای زیادی (اؤغوزخان داستانی، ارگه نه قون داستانی، کؤچ داستانی ...) موجود میباشد. در اینجا ترجمه داستان ذیل که در منابع چین نیز با ذکر نامهای جغرافیائی موجود میباشد در اختیار خوانندگان این نوشته گذاشته میشود.
آشینا و دیشی قورد افسانه لری (افسانه های آشینا و گرگ ماده)
اجداد تورکوت ها (گؤی تورکلر) در نواحی ساحل غرب دریاچه ای که از طرف چینی ها سی-هایی نامیده میشد زندگی میکردند. حاکم کشور همسایه (لینها) به آنجا لشگرکشی کرده و همه را قتل-عام میکند. تنها یک پسر بچه ده ساله ای زنده میماند. دستها و پاهای او را بریده به باتلاقی میاندازند. یک گرگ خاکستری نزد او آمده، او را پرورش داده و سالمش میکند. گرگ بعدها از همین پسر بچه حامله میشود. دشمنان میفهمند که پسر بچه هنوز زنده است. برای کشتن او نفراتی را میفرستند. (ارواح مقدس گرگ خاکستری را خبردار میکنند). گرگ بچه را به پشت خویش انداخته بسوی ساحل شرقی دریاچه غرب فرار میکند و (درشمال شرق تورفان) در غاری پناه میگیرد. گرگ از پسر صاحب 10 فرزند میگردد. آنها بزرگ شده و ازمحیط اطراف خویش 10 دختررا فراری داده به غار آورده و ازدواج میکنند. کم – کم به تعدادشان افزوده شده زیاد میشوند. از هر خانواده طایفه ای بوجود میاید. خانواده آشینا که مبدا طایفه گوی تورکلر میباشد جزو این خانواده هاست. بعد از چندین نسل همه همه اینها از غارها بیرون میایند. تابع دولت جووان – جووان میشوند و در دامنه های آلتای مکان میگیرند. بر روی پرچمهایشان تصویر سر گرگ هست. (3)
1- اسدالله مردانی رحیمی : قاشقائی سؤزلوگو (فرهنگ لغات و اصطلاحات ترکی قشقائی به فارسی) صفحه 15-16 نگاهی مختصر به قوم قشقائی. دفتر انتشارات انصاری، قم 1386
2- کامیل ولی یف : ائلین یادداشی ، دیلین یادداشی . باکی ، گنجلیک 1988، صفحه 13، انساندان تؤره مه میش انسانلار.
3- بؤزقورد، باکی آزادلیق نشریاتی، 1992، رافیق اسماعیل اوف. صفحه 39
نوشته شده توسط: Anonymous

پرداخت بیمه بیکاری به کارگران جان باخته در معدن زغال سنگ «یورت» "آزاد شهر"!+ فیلم

https://youtu.be/ZQQzQur3gH0

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا در باره اوضاع خشن ترکیه سکوت کردید ؟ بیمی از ترکها نیمی دیگر را به غل و رنجبر کشیده اند .
سعادت سیاسی یعنی این ؟
تاریخ یقه شما لابی گرگ ها را خواهد گرفت.

نوشته شده توسط: peerooz

" بنده ضمن اینکه طرفدار حقوق پایمال شده ی همه افراد در ایران وبخصوص ملیت ها هستم ، با توجه به هویتم یک آذربایجانی هستم و امروز در دفاع از حقوق ترکها در ایران فعالیت دارم البته در حد توان و بیشتر بواسطه قلم ، و محمد امین رسولزاده و آتاتورک را می ستایم زیرا آنها بزرگترین رهبران انسانهای آزادی خواه و اسطوره های تاریخ هستند. ".

سرکار خانم شریفه جعفری, محمد امین رسولزاده و آتاتورک و پهلوی و هیتلر و امثالهم فسیل های تاریخ اند, آینده ما در همزیستی با هم و در کنار همدیگر است. این کوتاه فکری ها را به محمد امین رسولزاده و آتاتورک و پهلوی و هیتلر و امثالهم واگذارید. به ابدازه کافی بیراهه رفته ایم.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من بهتر بود عنوان مناسب تری برای این مطلب انتخاب میشد.چون خیلی ها فقط تیتر خوان هستند و تیتر مقاله مفهوم مثبتی را در مورد سیرک بازی القا میکند.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کیانوش,
من مدتهای زیادی نیست که خواننده و گاه کامنت گذار این سایت بوده ام ولی به اندازه کافی آنرا مطالعه کرده ام که بدانم اقلا نود و پنج در صد عقاید ذکر شده در این سایت, تکراری ست و جز پافشاری بر مطالب ذکر شده از طرفین, موضوع تازه قابل اهمیتی مطرح نمی شود.

به طور ساده مساله اینست که آیا مشی نشریه با هدف آن, و این هردو, با پرنسیپ و اصول اخلاقی ناشر آن همراهی دارد یا نه ؟

تا آنجا که من دیده ام شما بارها گفته اید که طرفدار تمامیت ارضی ایران هستید. من هم طرفدار تمامیت ارضی ایرانم نه به جهت آریا پرستی, بلکه به دلیل ساده اینکه اقلا پانصد سال پیش از اتحادیه اروپا, ما ۷ - ۶ ملت , قوم , طایفه , نژاد , قبیله و یا هرچه دیگر, طبق قرارداد نا نوشته باهم و در کنار هم زیسته و در هم آمیخته ایم. اگر هدف سعادت بشر همزیستی مسالمت آمیز است, هدف ما باید نه تجزیه ایران به ۷ - ۶ جزء بلکه ایجاد وحدت

با همسایگانی باشد که از روی جهالت و تحریک دیگران در پی تجزیه ایران میباشند.

بر گردم به ادعای تمامیت ارضی و اصول اخلاقی شما و با عرض معذرت از توسل به اغراق گویی جهت تفهیم منظور خود. آیا اگر شما پدر چند پسربچه زیبا در منزل باشید باز هم به خاطر اصل آزادی بیان, اجازه خواهید داد که بچه باز ها, به خاطر حق آزادی بیان خود, در منزل شما به فعالیت بپردازند؟ از این واضح تر نمیشود مساله را مطرح کرد.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب "پاسخ به کیانوش" که از این پس شما را "آقای باسواد"می نامم . من سعی کرده بودم کلمه ای بیابم که درهم تنیدگی و بافت اتنیکی ایران را توضیح دهد ، بنظر م رسید که "جغرافیای سیاسی"می تواند این مفهوم را تا حدودی برساند. ما در عصری زندگی می کنیم که کودک 2 ساله هم ،هیج موضوعی را به ضرب سانسور و سکوت نمی پذیرد،شما که ادعای دانایی می کنید ، بفرمایید، نظرات اوبالی و لوایی را نقد کنید و برایشان ثابت کنید که تجزیه بسود هیج کس نیست، شما و هزاران روشنفکر ایرانی سرتان را زیر برف کرده اید بجای آن مرا مورد استهزا و ریشخند قرار می دهید. چرا به آنان اجازه سخن داده ام . مگر جلوی پاسخ شما را گرفته ام در همین کامنت هم بی آدبانه ترین کلماترا علیه من بکار برید، من آن را عدم انتشار نزدم،در واقع چیزی جز توهین در چنته ندارید، گیریم درب ایرانگلوبال تخته شود ، فکر می کنی گوناز و افکار جدایی طلبی خاموش خواهد شد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام بر آقاي دوشوكي گرامي بازهم يك نوشته ارزشمند دررابطه با حق وحقوق مليتهاي مختلف وستم ملي وفرهنگي ونيز مذهبي ،موفق وسلامت باشيد

نوشته شده توسط: Anonymous

جامعه بلوچستان كنونى و شعور سياسى جوان بلوچ

اگر قرار باشد نقدى به ملا داشته باشيم كه چرا مردم را مجبور به رأى دادن مى كنند، (گرچه عكس آن را در جامعه كنونى بلوچستان را شاهديم) اين ملا شايد گمان كرده كه وصى و وكيل أهل سنت مى باشند. شايد اين ملا پندارى در ذهن خويش دارد كه جوان بلوچ را در دهه أوايل انقلاب مقياسه كرده و ايشان فكر مى كند كه جوان بلوچ قدرت و توان انديشيدن سياسى را ندارد و ايشان است كه بايد برأى جامعه أهل سنت تصيم بگيرند. آقاى دوشوكى اگر شما جامعه امروز بلوچستان را در نظر بگيريد و سركى به بطن آن بكشيد خواهيد ديد كه جامعه بلوچستان و مردم آن قابل مقايسه با يك سال قبل آن نيستند تا چه رسد به چهار سال قبل .
علما قابل احترامند و هيچ موقع به خودشان اجازه ندادند كه به شعور سياسى مردم سلطه پيدا كنند و برأى آنها تعيين تكليف كنند، (مثل علمايى أهل تشيع ) . علما ما درك بسيار خوبى از جامعه بلوچستان حال حاضر دارند، اگر در ظاهر به چند
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه 2:
«نامها، معانی لغوی، و معانی سیاسی- تاریخی آنها»:
سه کامنت بالا را صاحبان آنها نوشته و خوانده اند. اما نگاه به نامها و کلمات از زاویه معنانی « سیاسی-تاریخی» :

صلیب شکسته: سنیق خاچ:
1- معنی باستان شناسانه:
معنی صلیب شکسته از نظر لغوی در زبانها آلمانی و انگلیسی، و فارسی و ترکی چیز خاصی نمیگوید، فقط یک نام است. صلیبی ست مثلا به شکل شکسته شده. اما در باستان شناسی نیز معنی دارد:
- یکی استدلال میکرد صلیب شکسته چیز بدی نیست، یک شئی و علامت باستانی ست که در ایران باستان وجود داشت: «علاقه ی من به صلیب شکسته که دوست دارم به گردنم آویزم، بخاطر باستانی بودن آن است. یادگاریست از نسلهای باستانی. من تاریخ و تبارمان را با این علامت دوست دارم. اگر شما به اتاق من نگاه کنید می بینید که اشیاء مختلف باستانی دیگر هم در اتاقم دارم. فرد عتیقه دوستی هستم.»

2- مفهوم صلیب شکسته از نظر سیاسی:
مدالی ست که ایده لوژی نازیسم ( ایده لوژی نژاد پرستانه ) برای ارتش خود برگزیده بود.
3- معنی آن در تاریخ سیاست:
صلیب شکسته علامت مکتب نازیسم در جنگ جهانی دوم. و معتقدان به آن مکتب.
4- استفاده یا به کار گیری صلیب شکسته:
اینجا ما با نظرات مختلف روبرو میشویم:
- عتیقه دوست ما بخاطر عتیقه دوستی آنرا به گردنش میاویزد و میگوید این مدال هیچ ربطی به هیتلر ندارد. من با ایده ی دیگر از آن استفاده میکنم. تازه هیتلر نازیسم در آلمان بود، من در ایرانم. کار من ربطی به نازیسم ندارد.
- تاریخی-سیاسی بین: میگوید از نظر سیاسی و تاریخ سیاست و نظامیگری آن مدالی ست ، علامتی ست که در کشتار بسیاری از انسانها بوده و تبدیل به سمبل جنایت و نژادگرایی شده است. صلیب شکسته شده مساوی نازیسم و کشتار .
- لغت شناس ما میگوید معنی لغوی آن یعنی صلیبی که به شکل شکسته است. صلیب می تواند شکسته یا نشکسته باشد. صلیب مدال مقدسی ست.
- تبار و فرهنگ دوست: میگوید این بخشی از فرهنگ و تبار من است. دیگر مردمان هم دارند.
ایتالیایی ها مجسمه ی گرگ را دارند. مردم سومر گاو را درست کرده بودند. و دیگران گاو آپیس را.
- و احتمالا کسانی هم پیدا شوند از زوایای دیگر به مسئله پردازند.
-------
- یک نظر این است که میتوان از صلیب شکسته استفاده کرد
- نظر دیگر به خاطر معنی « سیاسی- تاریخی» که تبدیل به مدال جنایت و راسیسم و نازیسم شده استفاده ی سیاسی و زینتی را مردود میداند.
-----
تعیین کنند « معنی سیاسی- تاریخی»:

در همه این نگاهها قسمتی از حقیقت وجود دارد. آن مدال، عتیقه ، باستانی، نشانه ی تبار، فاقد معنی لغوی زشت، و علامت جنایت و نازیسم، است. اینجاست که نمی توان این عتیقه را از خون و نازیسم پاک کرد و به گردن آویخت.
در میان این معانی و مفاهیم تعیین کنند « معنی سیاسی- تاریخی» این مدال است که اجازه نمی دهد از آن استفاده کنیم. نه تفسیر و معنی زاویه های دیگر.
-
این مثال و متدی بود برای درک درست معنی « بوز قورد و مانقورد» : که میتوان از چند زاویه نگاه کرد و زاویه « سیاسی-تاریخی» تعیین کننده را دید.
این نامها از نظر «مفهوم سیاسی-تاریخی» که در ترکیسم و بوزقوردیسم هست ، نشانه ی جنایت و نژاد گرایی است.
با معانی و تفسیر های دیگر نمی توان «مهر تاریخ سیاسی جنایت و نژادگرایی» را از آن زدود. آلوده به خون و جنایت و نژادگرایی ست.

وگرنه معانی لغوی، فرهنگی، تباری و غیره بخودی خود زشت نیستند . اما اینها را نمی توان ملاک استعمال قرارداد.
-
در عوام گرایی : پوپولیسم: عوام چیلیق:
تبلیغ و توجیه برای خواننده و شنوند روی زاویه های مختلف است با عدم توضیح و توجه ، به « معنی سیاسی-تاریخی » نام یا مقولات.
عوام گرایی گفتیم کارش هسته نشان دادن است هیچوقت دوست ندارد درون هسته را نشان دهد که از نظر سیاسی به زیان آن است. نمی تواند نیرو جذب کند. اکثریت مردم به « جمهوری اسلامی» رأی دادند کسی هم توضیح نداد که این هسته درونش چه چیزهست.
عوام گرایی با معنی سیاسی تاریخی، با درون پدیده ، با جهات آگاهی دهنده کاری ندارد و تنها میکوشد آنها را مخفی نگهدارد.
این است که دوستان از هر زاویه بوزقورت و مانقورت را معنی میکنند ولی با معنی سیاسی-تاریخی اش کاری ندارند.
آن را از دید ها منحرف میکنند با بزرگ نمایی معانی دیگر.
این متد و کار عوام گرایی، پوپولیسم و عوام چیلیق است. مردم را با عوام چیلق راحت گول میزنند.
فعال آذربایجانی، با آن گذشته و تاریخ و محیط زندگی نمیتواند متد « عوام چیلیق» را در مقولات ترکیسم تشخیص دهد.
این یعنی گرایش کورکورانه و فریب خوردن.
هسته ها را بشکنید. در سیاست تعیین کنند معنی سیاسی-تاریخی یک مقوله است. عوام چیلق را بشناسیم و بشناسانیم.
روشنگری یعنی این.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دو تن از دوستان متفاوت اندیش در مورد «مانقورت و بوزقورد»
نظرشان را بیان کرده اند.
لازم است موضوع را از زاویه دیگری هم مورد توجه قرار دهیم:
«نامها، معانی لغوی، و معانی سیاسی- تاریخی آنها»: عوام چیلیق:

ASLAN
نظر:
توضيح مختصر ومفيد در مورد مانقورت و بوزقورد
اولا مانقورت معنايي بغير از تعابير داده شده در اين مقاله وكامنتها دارد مانقورت كسي است كه به فرهنگ هويت وزبان خود پشت نموده و در اثر تبلغات سو قدرت حاكم بر جامعه فرهنگ و زبان غالب را برتر از فرهنگ وزبان مادري خود مي داند و خود را سعي مي كند همانند افراد فرهنگ غالب حاكم بر جامعه نشان دهد
دوما بوزقورد يك نماد براي همبستگي توركان بوده وكليه تعابير موجود در اين نوشته وكامنتها كاملا بي اساس وپايه است و در كليه جوامع جهان چنين نمادهايي وجود دارد
در ضمن مانقورتها دشمن آزربايجان نبوده ونيستند بلكه بايستي جهت تنوير افكار آنها تلاش نمود ونشان داد كه زبان فارسي هيچ برتري نسبت به فرهنگ زبان وهويت توركي ندارد.

Habib
نظر:

اقای اسلان, بوزقورد در وحله اول به این دلیل سمبل ملت آذربایجان نیست که چون, نه در داستانها و اسطوره های آذربایجان کوچکترین اشاره ای به ان شده, نه در اثار نوشتاری آذربایجان به چنین ادعایی برمیخوریم.وگرنه ایا شما فکر میکنید که واقعا چنین چیزی بوده و دده قورقود و دیگران ان را منکر شده و ان را پنهان کرده اند, یا اطلاعات و اگاهی شما نسبت به این امر ناقص میباشد? ویا خدای ناکرده میخواهید ادعا کنید که تاریخ آذربایجان و تورک را بهتر از دده میز قورقود و یا از محمود کاشغری می دانید?
حقیقت این است که این ایده یولوژی بعدها با اهداف سیاسی , از طرف افراطیون و باند های راسیستی−تروریستی تورکیه به ادبیات سیاسی جهان وارد شده است. و تقریبا ۹۹درصد مردم دنیا ازان بعنوان یک ایده یولوژی راسیستی−تروریستی تورکی-تورکیه ای یاد میکنند بقیه ۱درصد نیز ان را افراطی وفناتیک میشناسند.
خلاصه اینکه اگر واقعا آذربایجان را دوست دارید اجازه ندهید که چنین نماد خطرناکی به سمبل ملی و سیاسی-فرهنگی آذربایجان تبذیل بشود و سعی نکنید ان را بعنوان یک نماد بی ازار و خوب و عادی قلمداد کنید. دوستان نباید به این تله بیافتند. موفق باشید.

---------
آ.ائلیار
نظر :

«نامها، معانی لغوی، و معانی سیاسی- تاریخی آنها»:

پوپولیسم : عوام گرایی: عوام چیلیق
چرده ک اوینو: بازی هسته یی:


.... بعضی ایده لوژیها پیامها ی سطحی و ساده و ظاهری دارند و عوام را زود جذب میکنند. مانند ایده لوژی نازیسم و فاشیسم و ناسیونالیسم و اسلامیسم و ترکیسم و آریاییسم و غیره .
اینها پیامهای عوام گریانه اند ، مثلا در نازیسم: مقولات « یهود، نژاد برتر ، خون، خارجی، جنگ، آلمانی، و بیکاری ، غیره»
یا مقولات اسلامیزم ( خدا، قران، پیامبر، جهاد...) ، با یک جمله توضیح، نیروی عظیمی را جذب میکند( پوپولیسم) .
کاری که خمینی و ترامپ و لوپن و مانند اینها میکنند.

یا ادای بوزقورد ها را در آوردن، انگشتان و زوزه .
یا بایک کلمه ترکچولوق، آذزبایجان چلیق، و مانند اینها مشکل گشایی کردن. که هیچکس نمیداند در توی این
« هسته های اتمی» چه نهفته است. ولی همه مثل نقل و نبات پخش میکنند. عوام گرایی و پوپولیسم یعنی این.

راست افراطی همیشه و در همه جا « استراتژی و تاکتیک اش» بازی هسته یی بوده است. چودک اوینو.
بازی با « هسته ها». که معلوم نیست توی شان چی هست!
?A kişi! Axı de görüm bir, bu çəvdəkdə(çərdəkdə) nə var, nə gizlədibsən
!Daşdan səs çıxar, amma bizim bu kişidən səs çıxmaz
!Oyundur qardaş oyun, çəvdək oyunu
آ کیشی! آخی ده گؤروم بیر، بو چودک(چردک) -ده نه وار، نه گیزله دیب سن.
داشدان سس چئخار امما بیزیم بو کیشیدن سس چئخماز!
اویون دور قارداش اویون. چودک اویونو!
------
ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

با آقای دکتر دوشکی عزیز 100 درصد موافقم. نوشته بسیار بجا و وزینی است. دست شما درد نکنه. امیدوارم ملیت های تحت ستم و سنی ها به این پیام بسیار مهم دکتر دوشوکی ارج و احترام بگذارند و از رای دادن پرهیز کنند. البته امیدوارم که دکتر دوشوکی همیشه در دفاع از حقوق ملت های تحت ستم پایدار بمانند و نوسان سیاسی به این ور و آن ور نداشته باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

منصور من با شما موافقم. دوشوکی با این مقاله بسیار خوب و ارزشمند ثابت کرد که آدم واقعن موجه و فهمیده ای است اگر چه در گذشته از فارس ها و ایرانی های حمایت می کرده. ولی این مقاله نشون میده که دوشوکی ذاتا انسان خوب و ارزشمندی است اگرچه بعضی مواقع بیش از حد طرفدار فارسها است. ولی در نهایت یک بلوچ واقعی است و گاه و گداری این را نشون می ده

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا چه نيازى بود اينهمه جار و جنجال و تبليغ كنند براى جمعه؟ اين لوايى مادرمُرده كارى كرده كه همشون افتادن رو بورس. بذار اونا حرف بزنن تا ببينيم اين ور دعوا چه ها كه نوشته نشود واللا. سرياليه واسه خودش

نوشته شده توسط: Anonymous

از حالا معلوم است كه دو برنامه چين ع. س و ا. ا برنامه چيده اند تا لوايى را بكوبند. طبق سخنانى كه ع.س به نزديكانش زده قرار است يك هفته با خانواده مهمان شيكاگو باشد و برنامه را طورى چيده اند كه هم فال تو فال باشد و هم تماشا. سرشان درد مى كند براى حاشيه آفرينى. شريفه خانم هم خيالش خوش است كه برايش از صلح و صفا و دوستى در حركت خواهند نوشت. خخخخخ

نوشته شده توسط: Anonymous

این ترکی که در تلویزیون گوناز میگفت تهران باید پایتخت آذربایجان گردد ، اسمش انصافعلی هدایت است . در مصاخبه ها بجای اینکه گرداننده بحث باشد و بی طرفی را حفظکند ، مدام راستگرا تر از اوبالی علیه فارس و ایرانی سخن سرایی میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

شريفه خانم مبهم حرف مى زند. معلوم نيست اين آسيب شناسى ها را چه كسى كاناليزه مى كند. اگر اين يك تصميم شخصى است اشكالى ندارد اما با توجه به اينكه شريفه جعفرى يك نويسنده مستقل است اميدوارم كارش را حرمت بگذارند. اما كو گوش شنوا؟ اين كريم اصغرى همانى نيست كه قرار است از تركيه به شيكاگو برود؟ سخن معروف او زبانزد عام و خاص شده. او گفته كه تصميم گرفته ايم لوايى را به شدت بكوبيم. شايد هم به اشتباه از او نقل كرده اند. بالاخره بهتر است همينجا جواب بنويسد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آنچه که در کامنت بالا، در مورد جغرافیای سیاسی گفت شد، کلی است و به توضیح نیاز دارد.
جغرافیای سیاسی ، از جمله به تأثیر عوامل جغرافیایی روی سیاست و قدرت می پردازد و ربطی به اتنیک ها ندارد.به عنوان مثال، 2000 کیلومتر مرز مشترک بین ایران واتحاد شوروی سابق ، در رابطه قدرت بین بلوک شرق و غرب تأثیر گذار بود.

یا خلیج فارس و تنگه ی هرمز، در رابطه با حمل و نقل نفت از خلیج فارس به جهان و... دربازی قدرت بین ایران ، شیخ نشین های منطقه وجهان ، حساس و تأثیر گذار است.
آب رودخانه های دجله و فرات از طریق ترکیه به سوریه و عراق جاری می شود. چندی است که ترکیه، با احداث سدهای بزرگ بر روی این رودخانه ها ، کنترل ورود آب به این دوکشور را در دست گرفته و از این طریق ، هم به لحاط سیاسی و هم اقتصادی، این دوکشور را در تنگنا قرار داده است. این یعنی ، استفاده ا زعامل جغرافیایی ،یعتی آب، در قدرت سیاسی .
سدی که افغانستان بر روی رودخانه ی هیرمند بسته است و کاهش ورود آب این رودخانه به ایران ، موجب خشکیدن تالاب هامون و ایجاد مشکلات فراوان برای مردم منطقه سیستان شده است که تا چندی پیش انبار غله ی ایران بود...
جغرافیای سیاسی موضوع بحث انگیزی است. اما،هرچه هست به مسائل اتنیکی ربطی ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله زیر از زاویه ای دیگر به فرقه رجوی و بازی کردن در دستان جهانخواران پرداخته.اما نکته ای که بدان اشاره نشده اینکه این وعده سرنگونی هرچند نا معلوم و هرچند سرخرمنی مک کین حالا با هر انگیزه که باشد، چگونه خواهد بود؟نویسنده بدرستی نوشته که فرقه رجوی سالیان است که هیچ کاری به مردم ایران ندارد. بنابراین با توجه به ا ینکه مدعی در 5000کیلومتری (آلبانی) است، آیا جز از طریق مزدوری برای جهانجواران (البته اگر او را در آن مرحله به مزدوری بپذیرند که رهبر مرحومش همواره گفته بودکه بعید است) بفکر بدست آورد قدرت در ایران در سناریویی همچون عراق است؟
آیا سناریوهای سیاسی منطقه اینگونه است؟ که : آمریکا شما سرنگون کن منو بگذار سرکار و خود همانند جنگ کره و عراق، و آلمان، و دها نمونه دیگر(که هنوز هم برنگشتی) برگرد به واشنگتن و من از نو همان انقلابیگریهای سالهای 1358-9 را از سرمیگیرم. و آمریکا نیز میگوید چشم

البته رهبرمرحوم سالیان است که بسیار بهتر از ناظر، هم آمریکا و هم عربستان و هم عراق صدام را میشناخت و شناخت. که حتی صدام که علیرغم جنگی که با رژیم داشت حتی تره هم برای رجوی خرد نکرد که چند بار هم سرش معامله کرد. چه برسد به عربستان و آمریکا و…
امید است که نویسنده جدا شده از “شو”را به این قسمت نیز بپردازد. چون از نظر ما که همه وقایع را از درون میبنیم و میدانیم و فقط در جلسات “شو”را توجیهه(تحمیق) نشده ایم میدانیم که آن ارتش حتی در اوج لشگرکشی هایش زائده ای بود از سیستم ارتش عراق که بیشتر مانند فیلمهای اکشن برای نمایش (در مطبوعات و تحمیق و فریب “شو”را) بدرد میخورد. همانگونه که در عمل واقعی جز فاجعه ای پرفروغ با 1400 تلفات چیزی بجانگذاشت.
امروزه نیز بعد از پیروزی بزرگ!!!!! (انتقال به تیرانا) اگر در حال دادن تلفات بیشتر از 1400 نباشد کمتر نیست طوری که در حال ساختن دو پادگان است یکی جداشدگان در سطح تیرانا و یکی برای جداشدگان آینده.
در ضمن آیا بدهان آمریکا پسر دیکتاتور سابق خوش مزه تراست یا مریم رجوی متحد صدام، مورد تنفر مردم ایران در خارج و بویژه در داخل ایران، قاتل آمریکایی ها، با روسری، و سینه زدن ها، عاشوراهایش (که در اشرف از نزدیک شاهد بوده است)؟ چرا خودمان را به …میزنیم ؟
الان فرقه رجوی در تعادل قوای سیاسی (با فرض اینکه در ایران نیزهیچ رژیمی وجود ندارد که اثر گذار باشد) اصلا معادل حتی یک سیاستمدار درجه صدم آمریکا هست چه برسد به تقسیم قدرت آنهم در ایران با آمریکا؟
آیا تنها سناریوجز مزدوری و خود را بعنوان فضولات جهانخواران حفظ کردن فقط و فقط برای بقاست نیست؟ آنهم صدها هزاربار با غلط کردم گفتن به گذشته و صدها هزار بار خودو کشور فروشی در آستان آنها و در پشت پرده و قبول چاکری و هم….سیاسی با عقد کامل نمیتواند در همین حد نیز توسط از ما بهتران مطرح باقی بماند.
آنچه “شو”رایی ها باید چشم باز کنند و ببینند این است که، آنچه سوارند زیردریایی نیست، بلکه کشتی غرق شده است که سی سال است در اعماق دریاست. و اتفاقا آمریکا و مک کینها بهتر از همه میدانند
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سازاخ گرامی ، در پاسخ سئوال مهم شما«آیا برخورد ها اتفاقی است ؟»
میتوانم کوتاه بگویم: « بله» . اتفاقی و غیر عمدی ست. منظور « بیشتر برخورد ها»،نه تنها در من ، بل در « اکثریت دوستان».
منهای«مقام و مال دوستان». خانلیق ، چوره ک آغاجی قورانلار.
----
اما باز نمودن مسئله کمی کوتاه نیست. مجبورم به برخی مسایل اشاره کنم:
- با توجه به انتخابات و تغییرات سیاسی در جهان و ایران. ترکیه ، که می بینید. و با توچه به رویدادها در فضای سیاسی و خود آذربایجان؛ مثلاً :موضوع انتخابات در آذربایجان، سفر حج فعالان، برخی اختلافات، حرکات کردها، حرکات ناسیونالیسم فارس،
فضای سیاسی سایت های آذربایجانی و فارسی زبان؛ فعالان یا برای مثال فعال آذربایجانی تحت تأثیر موارد مورد اشاره و مانند اینها قرار میگیرد. اتوماتیک ، واکنش تولید میشود. فعال از خود می پرسد « چه واکنش درستی میتواند نشان دهد؟»

به زبان سیاسی بر اساس چه سیاست درستی میتواند واکنش یا موضع گیری کند؟
از آنجایی که در جنبش آذربایجان « مرکز تفکر و سیاست گذاری جمعی جبهه یی» ( به قول بعضی ها اتاق فکر) ، و جود ندارد تا فکر خود را با فکر جبهه نیز بسنجد، اجبارا به صورت « فرد یا گروه» میماند. و واکنش یا موضع خود را در سایتها اعلام میکند ، به قول شما « برخورد اتفاقی»
انجام میدهد. و فکر میکند که برخوردش درست است. این برخورد موضعی، اتفاقی، فردی و گروهی، غیرعمدی، بدین معنی که « بدون توجه یا بی خبر از استراتژی و تاکتیک جنبش» ، در فضای سیاسی بازتاب می یابد و مشاهده میکنیم.
-----
برپایه ی توضیح بالا « مسایل سرنوشت ساز جنبش» مورد توجه قرار نمیگیرد یا کمتر به آنها توجه میشود. یا برداشتها از مسایل سرنوشت ساز متفاوت و متناقض میشوند. چیزی را که یکی مهم میداند دیگری فرعی یا نالازم و حتی مخرب حساب میکند.
تشکل جمعی بزرگ ، مرکز سیاسی سیاست گذاری، این اشکالات را رفع میکنند. شما برخورد های تاکتیکی-استراتژیک جبهه ها یا سازمانهای بزرگ را در نظر آورید، در محیط خودشان کمتر با این مسایل روبرو میشوند.
از این روست که گفته ام « جبهه، مرکز آن اتاق سیاست گذاری تاکتیکی -استراتژیک ؛ ضرورت دارد. در حکم نان برای گرسنه است.
----
در اوضاع احوال حاضر هر فرد و گروه، ساز خود را مینوازد. و به کسی هم نتوان گفت چی درست است و چی خطا.
هر کس کار خود را اعلا میداند.
البته بودن سازهای مختلف زیباست ، ولی اینجا یک چیزی از قلم افتاده است.
یک ساز بزرگ، که این ارکستر را کامل کند. نه؟
----
گروهی فکر میکند باید به حج برود علاج آذربایجان آنجاست. گروه دیگر میگوید فلان مقاله را که نوشتی خائن هستی.
فرد یا گروه دیگر میگوید نه او آزاد اندیش است و نباید جلو نظرش گرفته شود.
کس دیگری به همه ی این مسایل از زاویه دیگر نگاه میکند. به « اختناق و حج و انتخابات و فراکسیون و غیره» از زاویه ی
سیاست « جناح راست و چپ» می نگرد.
----
بله قصه ی ما چنین بود و چنین است و چنین نیز خواهد بود.
« بله» . اتفاقی و غیر عمدی ست. منظور « بیشتر برخورد ها» ، نه تنها در من ، بل در « اکثریت دوستان».
- شما لطف کنید بگویید به نظرتان مسایل سرنوشت ساز آذربایجان چیستند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

منوچهرخان
شما بنشينيد و روزها و ساعت ها مقالات ما را تجزيه بفرماييد تا انشاللاه تجزيه شويد و ما و خود را خلاص كنيد