نمونه ای از تحلیل نادرست آقای هدایت سلطانزاده :
«"چپ ایران را نیز میتوان قرینه‌ای از رژیم سلطنتی در حال سقوط نامید که ده سال پیش از انقلاب را در خانه‌های تیمی جدا از مردم سپری کرد و بنابراین، جسورترین فرزندان انقلابی کشور هرگونه فرصت سازماندهی مردم را از دست داده و به خودسوزی عملی توانائی های خود روی آوردند و به این ترتیب ناخواسته میدان را به دست نیروهای تاریک جامعه سپردند."» !!!
در دوره ای که شاه اجازۀ نفس کشیدن به نیروهای مترقی و چپ نمی داد و اختناق و استبداد و جو ترس، رعب و وحشت را با دستگاه پلیسی و امنیتی‌اش، بر جامعه حاکم کرده بود، نیروهای چپ چاره ای جز این نداشتند که به مبارزۀ مسلحانه روی بیاورند و به خانه های تیمی پناه ببرند. مبارزۀ چریکی جنبش چپ در اواخر دهه چهل و سالهای دهه پنجاه،فرزند زمانۀ خود بود و مبارزه‌ای که شرایط مشخص در یک دوره تاریخی معین، توجیه گر نیاز و ضرورت آن .
حماسه آفرینان فدایی که در 19 بهمن 1349 با حمله به پاسگاه سیاهکل، در جنگل‌های شمال جنگیدند، قهرمانانه ایستادند و در نبردی نابرابر، جان باختند، یک وظیفه‌ی بزرگ را بر عهده گرفته بودند. آنها با به اهتزاز درآوردن پرچم سرخ مبارزه در راه آزادی و سوسیالیسم، در یکی از سیاه ترین دوره‌های سلطۀ رژیم دیکتاتوری و اختناق شاه با صدایی رسا به رژیم اعلان جنگ دادند.
به دو دلیل خمینی توانست در سال 57 قدرت را بدست گیرد و حق حاکمیت مردم را غصب کند؛ اولین دلیل، زدوبندها و ساخت وپاختهای امپریالیسم آمریکا با خمینی خون آشام در مقطع انقلاب ضدسلطنتی در سال 57 بود و دوم اینکه زمینه های پذیرش خمینی در داخل ایران به دلیل استبداد و خفقان و دیکتاتوری شاه خائن مهیا شده بود و عاقبت خمینی توانست سوار بر موج انقلاب آزادیخواهانه ی خلق قهرمان ایران در سال 57، آن انقلاب شکوهمند را به سرقت ببرد و پاسدارها و بسیجی ها و کمیته چی ها و چماقداران وحشی را به جان انقلابیون و مردم بیاندازد. امپریالیسم آمریکا و دولتهای غربی راه را برای خمینی خون آشام باز کردند، خمینی با کمک آنها به سرعت انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران را به نفع حاکمیت ارتجاعی و نحس خود و به نفع حفظ دستگاه چپاول و سرکوب ، مصادره و جمع کرد و انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 را سر برید.
این امپریالیستهای غربی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و رژیم شاه خائن بودند که زمینۀ قدرت گرفتن خمینی را فراهم کردند. در دو واقعۀ 28 مرداد 1332 و انقلاب ضدسلطنتی سال 57 ، امپریالیسم آمریکا ضربات بزرگی بر پیکرۀ جریان آزادیخواهی در ایران زد. در کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 دولت قانونی و ملی و دمکرات زنده یاد دکتر محمد مصدق را امپریالیسم آمریکا سرنگون کرد و شاه خائن و بزدل به ایران بازگشت. در جریان انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57، ژنرال هایزر در ایران مستقر شد تا مانع از حرکت ژنرالهای بزدل دربار نکبت شاهنشاهی بر علیه خمینی شود و همچنین مانع از این بشود که کمونیستها و مجاهدین، رهبری انقلاب ضدسلطنتی را در اختیار گیرند. اگر هرکدام از این نیروها رهبری انقلاب را در دست می گرفتند و تشکیل حکومت می دادند، منافع امپریالیستهای غرب و رژیم اسرائیل به خطر می افتاد. وحالا با تمام این اوصاف یک مشت مغرض، مزخرف می گویند و تقصیرات را گردن کمونیستها و مجاهدین می اندازند.
آذربایجان در اصل بوده آذرآبادگان که در شاهنامه هم به همین نام آمده و بمرور آذربایجان شده . الف حذف شده ، گ به ج بدل شده ( مثل گوهر و جوهر) دال به ی بدل شده که در زبانشناسی معمول است همین الان پدر را در برخی مناطق ایران پیر ( بر وزن دیگر)
آذر هم همان آتش یا درست تر گرما است . آتیر و آتش همریشه است. آت و هات یعنی گرما
نامگزاری آذربایجان به احتمال زیاد به وجود آتشفشان و چشمه های آب گرم منطقه اشاره دارد.
تبریز = تپ ریز = تپ + ریز . تپ از تپش می آید و ریز یا ریس پسوند مکان است مثل نی ریز و کاریز و اشاره به زلزله های پرشمار تبریز دارد در حالیکه در ریشه شناسی عوامانه تب را به معنی تب امروزی می گیرند و داستان مسخره ای از زن هارون ارشید نقل می کنند که تب داشت و در این شهر تبش ریخت به همین دلیل اسم آنرا تب ریز گذاشتند!!! و یا داستانهایی که در این نوشته آمده
گیریم برای
گیریم برای آذربایجان با هزار زحمت معنی ترکی درست کردید برای تبریز و اردبیل و زنگان و سهرورد و ... چکار می کنید؟
چسباندن ترکی به سومری هم از آن طنزهای خنده دار است.
آذربایجان و استانبول و باکوو سمرقند و بخارا را تصاحب کرده اید ناز شستتان دیگر چرا خود را به زخمت می اندازید برای این نامگذاریهای تاریخی؟!
در ضمن
تاتلی در استانبولی یعنی شرینی و تات یعنی شیرین آیا رابطه ای بین ترک وترش هست؟
این خبر هم برای روح و روان اوردغان و پان تورکها ،،،،،،،،آمریکا برای نخستین بار «زره‌پوش» برای «نیروهای دمکراتیک سوریه» ارسال کرد بە نقل از خبر گزاری فرانسە و رویترز
در این مقاله من راه حلی برای ایران کنونی نیافتم .اما بنظر من بهترین و کم خطر ترین راه رسیدن به مقصود باور به انتخابات ازاد و همکاری همه سازمانها و احزاب باهم و پذیرفتن اراده مردم ایران است . هرگونه باور و اصرار به انقلابی دیگر و نظامی انقلابی و یادینی ویا جدا سری سرنوشتی بهتر از نظام کنونی نخواهد داشت . این مردم ایران هستند که باید در باره سرنوشت کشور خود تصمیم بگیرند .
جناب باغستانی سلام؛
پیش از همه سپاس که دید خود را بازتاب داده اید؛ من با وجود اختلاف جدی و بنیادی با نگاه تان آنرا گرامی می دارم.
همزمان، خیلی خوب می بود چنانچه می نوشتید که آیا شما باوردارید که ساختار سرمایه سالاری کنونی که به انگشت شمارها تعلق دارد! همین ساختار چندنفره چطور می تواند جهان و زندگی نوع انسان را متحول کند؟ رقابت سالم و سرزنده ی کلان اجتماعی برای هستی توده های کارمزد 99%ها برای مزد بیشتر باشد؟ و هماهنگ با آن به تحول و تحرکت تاریخ مدرنگرائی یاری رساند؟ و مهمتر از همه اقتصاد و سیاست رقابتی اش بیش از همه معطوف به پشتیبانی از نیازهای همگانی و انسانمدارانه باشد و قوانین حقوق بشری آنرا خود سرمایه ایجادسازد؟ و انگیزه های ناسالم و ناسازنده فراوان رقابت های کثیف و جنایتکارانه آمپریالیسم آمریکا، هموندان ناتوئی او و رقبای میدان چپاولگری های موجود را بسود پائینی های بیکار و گرسنه و
بجان آمده ی جهانی کنترل کرده و زمینه های ویرانگرهای تولید بنجول و مصرفِ تجملی را که پهنه ی زیست محیطی جهانی را در کمین نابودی قرارداده است، ترمیم کند؟ و دوستدار فضای سبزشود و بر سود که تنها انگیزه سرمایه است پشت کند؟
آیا این رمانتیسم ناب نیست؟ وگرنه بگوئید که چرا تاکنون هیچ جا سرمایه دست به ثبات خود نبرده است و کمیت داخلی و جهانی اش چرا همچنان و پیوسته می لنگد؟
دوست گرامی! استبداد فردی و گروهی احزاب چپ و کمونیست پیشین، واقعی و محصولی تاریخی ست که اینک آن گذشته ی ناسازگار با هدف ما چپ های نسل نو به اعصار سپرده شده است.
اما فراموش نکنید که بلوک چپ در تمام دوران وجود گذشته ی خود، با محاصره ای که ناتو و مدافعان آن، از این جنبش نوپا و مترقی کردند عملا، تلاش کل چپ و ورشو متمرکز بر گذر از آن هجوم شد و امید داشت که موفق شود و سرآخر نتوانست.
هجوم همه جانبه ی قدرتمند غربی ناتوئی ایکه به جان سوسیالیسم جوان افتاد و آنها را ناگزیر در مواضع تدافعی گذارد. و همگام با آن رشد نگرانی ها و ژرفش ترس ها از دشمن و نیروی خودفروش در به شکستن انقلاب، آنها را مجبور به محافظه کار در حزب و اعضای حزبی ساخت.
و به تبع آن احزاب کمونیست همه ی وظایف توده ها و کارگران را بی خردانه در دست خود گرفتند و همین منشا تراکم قدرت سیاسی حزبی در دست سران احزاب کمونیست، به فساد و خودکامگی الیت در قدرت انجامید و مسلما بدون پشتوانه کارگری ـ توده ای سوسیالیسم جوان کشورها فروریختند و بربادشدند.
این تجربه گران برای همه ی برابریخواهان، تبعیض ستیزان و آزادیخواهان پیش روست؛ و راه خستگی ناپذیر ما بسوی حق برابر و سیاست اجتماعی طبقاتی برای نوع بشر همچنان ادامه دارد.
لازم می دانم یادآورشوم که برابری و سوسیالیسم علاوه بر اینکه قانونمندی علمی دارد؛ همچنین پدیده ای بسیار اخلاقمند، نوعدوستانه و مسالمتجوست. از دید من اگر اکثریت جامعه بشری آنرا رد، تحقیر و یا برنتابند، که چنین نیست! بازهم ارزش های والای و خدشه ناپذیر پویاست. و من آنرا نه تنها یگانه راهِ درست و امروزی و فردائی لازم می دانم؛ بلکه بسیارانی نیز در این همهمه ی چپ و کمونیست ستیزی، بپاخاسته و در سراسر جهان و با دیدی مترقی و انسانگرایانه در راهش می باشند و با بردباری آرام آرام به پیش می روند. و به قلب پلید سرمایه که جز بهره کشی، و سرآخر انباشت بی هوده ی سرمایه که درمانی برای ثروتمند بیمار ندارد، ترس و لرز مرگ انداخته اند.
بیشترین بیسوادان و گرسنگان و محرومان جهان مسلمان ها هستند که ثروت شان توسط همین امپریالیسم آمریکا و دوستانش چپاولشده است. مسخرگی همین غارتگر در این است که امروز مسلمان ستیز بی شرمی شده است. من با وجود اینکه قربانی ستمزدگی مذهبی هستم؛ اما با نام یک نوعدوست و کمونیست، همدرد و همراه همه ی مسلمانان تبعیضزده هستم؛ این راسیسم آشکار ترامپ را بعنوان یکی از سرکرده ی جهان سرمایه بشدت محکوم می کنم.
در پایان نوشته اید:
اگر چپها و حزب توده از ازادی و دمکراسی در ایران دفاع میکردند هر گز این گشتار ها و اعدام در این وسعت به وجود نمی امد .و شاید هم اخوندی در مسند قدرت نبود؟
یک: شما برای ما نگفته اید که کجا در ایران آزادی و دمکراسی بود که ما مدافع آن نبودیم؟
دو: دوست گرامی! اگر منظورتان شاهان پیشین باشد! لازم است بدانید که: دهه ها ساختار گل و گشاد دوستی خاله خرسه با آخوندها و سرکوب نیروهای مترقی چپ، توانست کار دست خود شاه بدهد. و تحم نفرتِ چپ و کمونیست ستیزی توسط پهلوی های پدر و پسر توانست بسود مرتجعان بربر ببارنشیند؛ و خودکامگی خود او را برباددهد.
شاه خود با تنگ نظرهایش دکل های خیمه ی خلافت را بنا نهاد. چپ در این میدان ضدبشری قربانی شاه و سپس شیخ شد؛ و آنگونه بود که فاجعه آغازید.
باسپاس از شما
بهت آور است، در کشوری که برای اعدام انسانی بر سر چهار راهی، از ساعت دو نصف شب با تخمه و پتو برای تماشای جان کتدن انسانی انتظار می کشند و سرانه مطالعه آنها یک ونیم دقیقه است، این همه روسنفکر از کجا می آید.
منم بابک خرم دین ازآذربایجان : جهت اطلاع و اجتناب از عوام فریبی در مورد خزر ها.
«خزر» در لغت به معناي «آواره و سرگردان» است. مهاجرت این قبایل ترکیک به سوی غرب، پیش از مهاجرت هونها، آوارها و بلغارها صورت گرفته بود. خزرها در قرون پنجم تا سوم پیش از میلاد در جنوب روسیه امروز از غرب کزّاّخستان کنوني تا دریای سیاه (غرب اوکراین فعلی) مستقر شده و اقوام ایرانی سیتی (سیتیا) و ساماتیان را که در این مناطق زندگی می کردند پراکنده و یا مقهور خود ساخته و در مناطق متصرفه «خان نشین» ایجاد کردند. شماری از سیتی ها وساماتیان به آناتولیا و اروپا رفتند که دراروپا دسته ای از آنان «آلان» خوانده می شدند. خزرها که قبلا اقوامی چادرنشین بودند و در جستجوی مرتع و سبزه زار دست به مهاجرت زده بودند در اواخر قرن سوم پیش از میلاد وارد قلمرو ایران در قفقاز شدند که دولت اشکانیان واکنش نشان داد، نخست آنان را به داغستان و
و چچن امروز و سپس به غرب اوکراین امروز عقب راند که در این منطقه قرنها بعد گرفتار و درگير روس های کی يفان (Kievan Rus = Kievskaya Rus) شدند که قبلا اين روسها خراج گذار خزرها بودند. کي يفان روس در منطقه وسيعي ميان درياي سياه، ولگا و لهستان زندگي مي کردند که اينک سه کشور روسيه، اوکراين و بلاروس شده است.. اعراب مسلمان پس از تصرف ايران در صدد حمله به اروپا از طريق قفقاز بودند كه همين خزرها مانع اين كار شده بودند كه بعدا مسلمانان عرب از طريق آفريقاي شمال غربي (جبل طارق) قدم به آن قاره گذاشتند. روس های کی يفان بازهم از خزرها دست نکشيدند، خزرها شکست خوردند و در شمال اروپای شرقی و حاشیه اروپای مرکزی پراکنده و ذوب در ساکنان محلی شدند و اثری از ایشان باقی نمانده است.
خزرها پس از عقب رانده شدن از قفقاز توسط ارتش اشکانیان، به دين يهود گرويدند و گفته شده است كه يهوديان «اشكنازي» كه در اروپاي شرقي و نقاط ديگر پراكنده اند همين خزرها هستند. بلغارها که از پامير (رشته کوههای میان تاجیکستان و افغانستان) به حرکت درآمده و در اصل پارسي زبان بودند جای آنان را در منطقه ای از ولگا تا دریای سیاه گرفتند. بلغارهاي ولگا هنوز واژه هاي پارسي قديم را بكار مي برند.
با اين كه خزرها ديگر وجود نداشتند، روسها پس از درپيش گرفتن سياست جهانگيري و توسعه و برپايه منافع سياسي خود درياي مازندران را «خزر» خوانده اند. يونانيان باستان، اين دريا را به نام قوم ايراني «كسپين ـ كاسپين» ساكن ساحل جنوب غربي آن كه شهر قزوين به نام ايشان است درياي «كسپيان Caspian Sea» ناميده بودند كه بين المللي شده است.
برغم از میان رفتن خزرها، معلوم نیست که چرا در ایران «کسپیان سی Caspian Sea (دریای قزوین)» را هنوز دریای خزر می خوانند و امروزه اصرار در بکار بردن این واژه دارند!. در قرن جاري هجري سه بار به روزنامه هاي ايران و مولفان كتب درسي و معلمان مدارس توصيه اكيد شده بود كه خزر را درياي مازندران بگويند و بنويسند، يكبار در 1307، بار ديگر پس از ملي شدن نفت و از سال 1330 و بار سوم از سال 1335 و تاسيس سازمان هواشناسي و انتشار اخبار پيش بيني وضع هوا در رسانه ها. در دهه هاي 1330 و 1340 (1950 تا 1970) سازمان هواشناسی ایران به روزنامه هایی که دریای مازندران را دریای خزر می نوشتند گزارش وضعیت هوا نمی داد و این روزنامه ها باید این گزارش را از دست دوم (از خبرگزاری پارس) می گرفتند.
پاینده و جاوید باش ای ایران به دور باش از دروغ و دروغگویان
منم بابک خرم دین ازآذربایجان : با تشکر ازجناب جلالی چیمه کاملا صحیح میفرمایید .این مجمع الجزایر بی نام و نشان بی هویت ترک مهاجم به سرزمین ایران هستند هرگز ایران دوست و دلسوز برای ایران و ایرانی نبوده اند بیا بان گردانی نیا پرست بودند که با شهر و شهر نشینی دشمن بوده اند آنچه بر سر ایران آمده و این سیاه روزی مصبب اصلی ان این ترکان میباشند ازغز نویان تا قاجار و همین ترک تبریز خامنه ای .آذربایجانیان نباید فراموش کنند که آنان از بی هویتی خود را به ما آذربایجانیان میچسبانید ما آذربایجانیان هیچ گونه تشابهی با شما آلتایی ها مغولها اویغوریها ترکمنهابطور کلی با شما ترکان از هر مدل و و و و نداریم م م م م م ما آذربایجانیان حتی گویش شما را نمی فهمیم نه ما حتی خود بی خودتان بی نام نشان بی اصل و نصب هم گویش هم دیگر را نمی فهمید .برای کمک به رژیم جهل و جنون اسلامی این چرت و پرت ها میگوید.
کدام ایرانی آذربایجانی وطن دوست صلح طلب به دروغ گویی ترکان آخوند صفت جنگ طلب ترک را باور می کند. بروید و فکری به حال خوتان کنید که هنوز که هنوز است آواره هستید .با شهر نشینی مخالف و دشمنی می کنید همچون اصلافتان . قلم ازقتل و جنایت های شما در خجل است. زبان بسياري از كشورها مثلا غنا و جامائيكا وفیلی پین و ... انگليسي است ولي با انگليسي ها مليت واحدي را تشكيل نمي دهند. همچنین آذربایجانیان صاحب سرزمین ایران نه ترکان مهاجم به ایران . فاتحان فرانسوي جزاير انگلستان، قرنها زبان خود را به انگليسي ها تحميل كرده بودند و زبان انگليسي بعدا به نيروي ناسيوناليسم اين سرزمين احياء شد ولي بسياري از واژه هاي آن ريشه فرانسوي را حفظ كرده اند. پيش از انگليسي ها، ناسيوناليسم ايراني زبان فارسي را احياء كرده و ايران را از قلمرو زبان عربي خارج ساخته است .
پاینده و جاوید باش ای ایران بدورباش ازدروغ ودروغگویان .
این" آقازاده" مثل اینکه خبر ندارد که جنبش های ملی در جغرافیای سیاسی ایران گذشته از نوع حاکمیت ، فلسفه دولت – ملت ساختگی فارس محور را با چالش بزرگ مواجه کرده اند. ملل ساکن در این جغرافیا در نقد جمهوری اسلامی اتفاقا سیاست های میراث برده از حکومت جبار و نژاد پرست پهلوی را در بعد وسیع مورد هجوم قرارمی دهند، با این همه رضا پهلوی ژست رهبری توده های ناراضی را گرفته که در بهترین حالت میتواند رهبر بخشی از کسانی باشد که در پاسارگارد تجمع کرده بودند/
دانشمند و استاد ادبیات دانشگاه مجازی زابل "اسامه" در زبان بلوچی بجای حرف «ق» حروف « گ و ک» بکار برده میشود.
مانند: قاجار= گجر و یا قادر = کادر.
به تمام کسانی که به فارسی حرف میزنند( فارس و یا ترک و لر و....) بلوچها حتی در زمان حال "گجر" میگویند ، نه فقط فارسها.
جناب ALTAN زمانی کە شما تمام معیارهای نوشتن را بە هم زدی ایران را عیران ، ایران گلوبال عیران گلوبال و کمونیست را کمونیثط مینویسید بگذارید ما هم شما را بە جای ALTIN ....ALTAN بنویسیم
گویا عینک کوردی تو حرف "I" را در اسم من "A' می‌بیند که ALTIN را Altan مینویسی.
***
من در این سایت هرگز در مورد ترامپ نظری ننوشته‌ام اگر نوشته‌ام بطور مستند بیان نمایید و گرنه با توهم کوردی دیگران را متهم به عمل انجام داده ننمایید.
***
ما فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی، مثل شما پان‌اکراد نیستیم که بادمجانِ کوردی را دور بشقابِ تروریسمِ سفارش داده شده توسط اجانب بچینیم.
دم خروس ازحالا از جیب عالیجناب بیرون زده، کدوم اتحاد؟ چند هزارنفری که در پاسارگاد جمع شدند نماینده همه مردم نیستند آنها چند هزار نفر از نمایندگان شوونیزم استعمار فارس بودند واین از شعارهایی که علیه ملت های مختلف دادند مشخص شد.
اسامه مجددی هستم به دلیل بلوک شدن این نام تا انتخاب یک نام دیگر به همین شیوه کامنت مینویسم:
جناب راز کدام 300 ملیون
همه جمعیت تورکیه اگر تورک باشند =80
همه جمعیت جمهوری اذربایجان = 6
همه جمعیت تورکمنستان =3
همه جمعیت اوزبکستان=23
همه جمعیت قزاقستان=15
همه جمعیت قرقیزستان=5
بقیه تورکان دنیا را هم اگر 15 یا 25 ملیون بدانیم
جمعیت تورکان =150 یا حداکتر 170 ملیون نفر
اینها در صورتی بود که ما همه جمعیت این کشورها را تورک حساب کردیم در صورتی که یک دستکم یک سوم جمعیت تورکیه و یک سوم جمعیت عاذربایجان یا یکسوم جمعیت اوزبکستان یا یک چهارم قزاقستان تورک نیستند همین بس که در عاظربایجان نیم ملیون روس زندگی میکنند غیر از سایر اتنیک ها
درباره زبان بزرگ به اصطلاح تورکی با نام علمی التایی همین بس که زمانی که رئیس جمهور تورکیه به ترکمنستان میرود از مترجم استفاده میکند
جمعیت تورکان با محاسبه خطای اتنیک های غیر تورک به همان 100تا 120 ملیون محدود میشود
خیالپردازی چیز خوبی است برای دیدن خواب های شیرین و رنگی نه برای کامنت گذاشتن و دردنیای حقیقی این نوع سبک نوشتن را نگهدارید برای داستان گفتن برای وقت خواب نوه هایتان
اسامه مجددی سابق هستم به دلیل بلوک شدن این اسم تا انتخاب یک نام دیگر به همین شیوه کامنت مینویسم:
جناب 1111
گفته شما درباره خط و تولید فرهنگ و دانش با کمک خطی بیگانه در صورتی صحیح است که تورک ها بجز کتیبه های اورخون اثرهای دیگری به این خط هم داشته باشند تا جایی که ما میدانیم جز همین کتیبه چیز دیگری به خط رونی توسط تورکان به وجود نیامده است
هر چند دوست ندارم این را بنویسم ولی نکاتی هست کە پان اتراک باید بدانند ،،،هیچ کس بە اندازەی پان تورکها چە پان تورکهای آذری و چە پان تورکهای تورکیە برای رئیس جمهوری ترامپ خوشحال نشدند آنها خوشحالی خود را پنهان نمیکردند از رفتن اوباما و آمدن ترامپ از رئیس جمهور تورکیە گرفتە تا نخست وزیرش و تا بادمجان دور بشقاب کامنت نویسهای پان تورک در این صفحە جوهر کامنتهای yaradiciliq , Altan ,A هنوز خشک نشدە کە قند تو دلشان با آمدن ترامپ آب شدە بود چە وعدەها کە بە خود نمیدادند کە دیگە وقتشە ترامپ با تورکیە همکاری خواهد کرد در بمب باران و کشتار مردم کورد و منطقەی امن در سوریە را تحویل ارتش تورکیە خواهد داد ،، ولی انگار و خبرها حکایت از وخیم تر شدن وضعیت برای تورکیە را دارد
پان اتراک هیچ از خودشان پرسیدن ؟؟ کە چرا ترامپ با رئیس جمهور روسیە، با نخست وزیر اسرائیل با پادشاه عربستان با رهبران ابوظی ، امارت ، ووووو تلفی صحبت کردە ولی با وجود اینکە اوردغان مدام خواستار صحبت حضوری و تلفی با ترامث شدە ولی ترامپ محلش نمیزارد ؟؟ چون ترامپ و تیم ترامپ دقیقأ میدانند سر تمامی جریانات تروریستی اسلامی بە ایران و تورکیە وصل است ،،،،،،،،،،،، برای دل خوشی پان تورکها کاری کە اوباما انجام نداد ترامپ دارد انجام میدهد ،،، ترامپ و تیم حکومت ترامپ در پنتاگون ،،، کوردهای سوریە را با ماشینهای سنگین زرهی مسلح کرد چند روزی است اسلحەهای سنگین از طرف ادارە ترامپ بە دست کوردها میرسد
برای نخستین بار.. ترامپ کُردهای سوریه را مجهز به خودروهای زرهی کرد
http://farsi.alarabiya.net/
جنابA
واژه تورک هم ماندارین هست میخواهی معنی اش را بدانی یک سر بخوان (هارولد لمب / تیمور لنگ / مبحث تورک/صفحه313 تا 315)
من تازه از بلوک بودن خارج شدم حوصله سانسورر ندارم
بنای جعلی با نام ارک علیشاه تبریز:
کل بنای قدیمی ارک بر اساس قدیمی ترین عکی های موجود حتی به اندازه کف دست تزیینات کاشی کاری نداشته است. با دقت به آن کادر دایره ای قرمز رنگ نگاه کنید
همانگونه که در تصویر نیز مشاهده می کنید، هیئتی با چسباندن این چهارچوب فلزی به بدنه بنای ارک، سعی بر آن دارد، وانمود نماید، بنای خشتی کنونی از گذشته های درو دست دارای کاشی بوده است! http://s3.picofile.com/file/7945259351/DSCN4430_.jpg
در زیر تصاویری از دیوار بیرونی مسجد کبود را مشاهده می کنید. در اینجا نیز با چسبانده معدودی آجر طرح دار و کاشی معرق، می خواهند بگویند زمانی کل سطح این دیوار ها پر از کاشی بوده است http://s3.picofile.com/file/7945264836/DSCN0700_.jpg
این پروژه در مسجد کبود نیز اجرا شده است. همانگونه که می بینید دور تا دور دیوارهای این
دور تا دور دیوارهای این بزک تازه، به دلیل خالی بودن بندهای بین آجرها از آثار ملات حاصل از نصب کاشی، تا چندی پیش فاقد کاشی بوده اند. ولی اکنون با معجزه ای عجیب صاحب بزک هایی مسخره شده است
http://s2.picofile.com/file/7945269244/DSCN0703_.jpg
همانگونه که فلش ها مشخص می کنند حتی سفیدی گچ ها در برخی قسمت ها نشان می دهد که عمر زیادی از این کاشی چسبانی بر دیوار های لخت و آجری نمی گذرد. البته دلیل دیگری نیز بر سفیدی این گچ ها وجود دارد. به دلیل عدم اتصال اولیه کاشی ها به دیوار آجری، اتصال بعدی استحکام لازم را نداشته است بنابر این مجبور هستند که گاهگاهی با ملات، این وصله بد ریخت را محکم کاری نمایند. و این در حقیقت نه تعمیرات بلکه تولید جعل و کلاه بردای به تمام معنا است.
چون اگر از آقایان بپریسم این مرمت و کاشی چسبانی را بر اساس کدام طرح و کاشی های مانده از قسمت بیرونی بنا، شروع و در حال ادامه دادن هستید؟ جوابی جز سکوت و فحاشی و دادن القاب مختلف به مطرح کننده سوال نصیب نمی شود!
ایرج گرامی ! سپاسگزارم از توضیحات مختصرجنابعالی .
باید متذکر شد که اولین انسجام ایران به شکل امروزی در زمان قاجار روی داد و کشور ایران به صورت رسمی تشکیل شد.
با تأسیس حکومت قاجار، پادشاهان این سلسله در تلاش بودند بلوچستان را تحت تسلط خویش قرار بدهند. توجه دولت انگلیس به بلوچستان به عنوان کمربند دفاعی جنوب غربی هند و از طرف دیگر نگاه متمرکز شاهان قاجار به بلوچستان موجب تقابل سیاست آنان شد. در این زمان دیپلماسی قوی انگلستان در برابر دیپلماسی ضعیف قاجار قرار گرفت. انگلیسی‌ها برای رسیدن به اهداف خود دست به هر اقدامی زدند و نقشه‌های گوناگونی را به اجرا در آوردند، تا اینکه در نهایت بلوچستان را به عنوان سپر دفاعی هندوستان بین هندوستان و ایران تقسیم کردند.
البته ناگفته نماند که بلوچستان تا روی کار امدن خاندان پهلوی بصورت یک حکومت ملوکالطوایفی و مستقل درآمده بود و شیوه تولید فئودالی به
عالیترین شکل خود جریان داشت. کارگاههای پارچه بافی با سرعت هرچه بیشتری بکار خویش ادامه میدادند. کشت و زرع نیز فعالانه رواج پیدا کرده بود. بمنظور تامین بودجه حکومت، مالیاتی بر درآمد وضع کرده بودند. بدینصورت که از دهقانان به هنگام برداشت محصول سهمی میگرفتند و به خزانه میریختند. نوعی پلیس شهری بنام "کوتوال" امنیت داخلی را بر عهده داشتند. همین افراد مامور دریافت مالیات بودند. بدلیل اینکه منبع درآمد دیگری جهت تامین نیازمندیهای مالی وجود نداشت، ازهمین مالیاتها حقوق سپاهیان و اشخاصی که دست اندر مسائل سیاسی بودند، پرداخت میگشت. حکومت دوست محمدخان را میتوان نمونه برجستهای از یک حکومت محلی دانست .
ناصر جان گرامی Higgs boson بوزون هیگز یک ذره بنیادی اولیه دارای جرم است که من عمدا کولون نوشتم که سطح دانش آکادمیک شما و برخورد نا مؤدبانه و توهین آمیز شما بیشتر عیان شود و علت اینکه با کوپی پیس سعی می فرمائید با عالم نشان دادن خود حقانیت برخوردهای غیر علمی در مورد تبار را هم محق جلوه دهید، و با جیغ و داد آی بیائیید این ترکه یا ترکها باید از صحنه روزگار باید محو شوند، شما هنوز که هنوز است در مورد علل پیدایش موجودات خطرناکی مثل علی سنبلی(دیوید) کوچکترین اظهار نظری نفرمودید، با اینکه این مساله در آلمان اتفاق افتاده بود،
به بهزاد خوشحالی
برخلاف عقیده تو، نتنها مردم ایران هموطنان زحمتکش کولبر کُرد خود را قاچاقچی نمی دانند، بلکه با آنها ابراز همدردی نیز می کنند و هدف قرار گرفتن کولبران توسط پاسداران جنایتکار رژیم را محکوم می کنند. از نگاه مردم ایران، قاچاقچیان اصلی همان سران مفتخور و جنایتکار سپاه پاسداران ضدخلقی می باشند.
ناتوانی رژیم غارتگر جمهوری اسلامی در بکارگیری سرمایه های ایران و رکود و تعطیلی کارخانه های صنعتی و تولیدی موجب روی آوردن کارگران حرفه ای و فنی به یک کار سنگین و جانکاه بنام کولبری شده است.میانگین واقعی سن کولبران 10 تا 80 سال است. اکثرآنها بدلیل فقرشدید تنها برای یک لقمه نان بارهای سنگین را در مسیری سخت و پرریسک بردوش میکشند.اکثرکولبران در واحدهای تولیدی شهرستان سقز و شهرک صنعتی قهرآباد، کارخانه قند، نوشابه سازی و لوله پلی اتیان کارگران فنی و حرفه ای بودند که با تعطیلی واحدهای -
تولیدی و تشدید بحران در دوران آخوند حسن روحانی بیکارشدند و به کولبری روی آوردند.
تعداد این رنجبران که برای لقمه نانی به چنین کار طاقت فرسایی دست میزنند دردولت روحانی رو به افزایش رفته است. کسانی که اگر توسط پاسداران رژیم کشته نشوند بعد از مدت کوتاهی بدلیل این کار طاقت فرسا بطور فیزیکی از دور خارج میشوند و دیگر همین لقمه ناچیز نان نیز از خانواده شان گرفته خواهد شد.
مردم ایران راه چارۀ همه این دردها و فجایع رادرجایگزینی این رژیم ضدبشری و غارتگر با یک حکومت دمکراتیک و لائیک و سوسیال می دانند .
نمونه ای از موذی گری و رذالت تجزیه طلبان منفور:
«"ایرانی ها زندگی می کردند، شعار می دادند، از انقلاب کبیرشان حمایت می کردند، عکس رهبرشان را در ماه می دیدند و برای رفتن به بهشت، از کردستان، جهنمی ساختند از آتش و دود و مرگ و خون. آنها هیچ نگفتند. مرگ همچنان سهم کردهاست و ایرانیان همچنان قورمه سبزی می خورند و به کلید بنفش و اصلاحات و تلگرام و صد البته آزادی های یواشکی مشغول هستند و البته دلخوش"»
الآن دیگر تمام جهانیان این مهم را درک کرده اند که تکلیف خلق ایران، از رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران جداست. اگر تجزیه طلبان و پان ترکها و پان کردها و پان عربها ذره ای شرافت و آزادگی داشتند با رژیم پست وپلید جمهوری اسلامی برخورد می کردند و نه با خلق مظلوم ایران. گروههای رزمندۀ کرد ایرانی در اوایل انقلاب به دنبال خودگردانی بودند و نه تجزیه طلبی، زنده یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو نیزهمیشه می گفت که -
ما ایرانی هستیم و در ایرانی بودن خود هم هیچ شکی نداریم.
خودگردانی داشتن و برخورداری از حقوق اجتماعی و سياسی هيچ ربطی به تجزيه طلبی ندارد.
پس از سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی, تمامی قومهای ایرانی با هر نژاد و زبان و دین و رنگی به رسمیت شناخته خواهند شد و در همۀ امور اقتصادی و سیاسی، شریک و سهیم و برابر هستند، و به طور قطع به آنها حق خودگردانی وآموزش به زبان مادری ( در کنار زبان فارسی) اعطا خواهد شد . و فقط یک مرز سرخ داریم که جدایی‌طلبی و تجزیۀ ایران است.
حق خودگردانی و آموزش به زبان مادری ( در کنار زبان فارسی) آری ؛ تجزیه و تکه پاره کردن ایران هرگز.
آقا رضا! پدرو پدر بزرگت دیکتاتور بودند. از آن معدومان عبرت بگیر! با لگد و اردنگی مردم ایران بیرون انداخته شدند. سرت را بیهوده به مشت مردم نساب! در جهنم ایران کسی به شاه و شیخ و رهبر نیازی ندارد. خیالت جمع باشد. اگرکسی درایران ادعای شاه شدن کند، مردم قاه قاه بهش میخندند. میگن فکرش معیوبه. به برکت اسلام آنقدر در ایران دزد و قاتل و دیکتاتور زیاده که اصلا احتیاجی به شاه نیست. " لوطفا قمیشووی چک بو مللت لردن". پیله مکن لطفا! برو دنبال کسب و کارت! بقول معروف؛ ما را به خیر تو امید نیست!، شرمرسان. قربونت!
کسانیکه دم ا ز ترک و ترک گرائی میزنند باید روشن کنند چه شد که حکومت قاجار بدون شلیک گلوله ای فرو ریخت و احمد شاه با وجود تذکرات زیاد به ممالک محروسه باز نگشت . باید پرسید خدمات این سلسله قاجار در دوران 150 ساله چه بود ؟ چرا به جنگ روس رفت و قفقاز را از دست داد ؟ در دوران قاجار کدام پیشرفت اجتماعی کدام دانشگاه و یا صنعت و ازادی مطبوعات وجود داشت ؟ قتل امیر کبیر و غل زنجیر کردن ازایخواهان و خفه کردن ( بقون نمودن)چه افتخاری برای ترکان دارد ؟ اما واقعیت این است که ترکان چه عثمانی وچه پیروان علی خلیفه چهارم با داشتن خاورمیانه و شمال افریقا بخاطر درک نکردن روح زمان محکوم به عقب نشینی و شکست بودند . ترکان چه شیعه و یا سنی دین را منشور زندگی و قانون اجتماع کردند و از تحولات فکری هنری و علمی اروپا عقب افتادند .متاسفانه هنوز هم در ترکیه اهل تسنن و
در ایران اسلام و شیعه زده دشمنی با دانش و فرهنگ وازادی و حقوق ادامه دارد . تا زمانیکه تحول فکری و احترام به دیگر ملیت ها در جامعه روشن فکران ترک بوجود نیاید دشمنی با ترکان با ارامنه و کرد و اکنون با ایراینان ادامه خواهد یافت . اینکه ترکان زمانی بر ممالک محروسه ایران فرمان میراندند و اکنون داوطلبانه از همه متصرفات خود صرفنظر کرده و خود را در استان اذربایجان تعریف میکنند ناشی از تنفرکور ونژادی به انچه غیر از ترک است میباشد .
مرکل کارعاقلانه ای میکنه! ایشان یک رهبرعظیم الاشان است. میدونه کسانیکه برای بهم ریختن ترکیه تلاش میکنن، شکست خواهند خورد. محاکمه خواهند شد. ایشان کارش درسته. به این میگن سیاست مدار واقعی. او میدونه اردوغان محصول و ثمره چهل سال سرمایه گذاری غرب است. گر چه اردوغان برای تشکیل کردستان بزرگ زیرحرفش زد، و غرب با تبلیغات شبانه روزی علیه اردوغان حیثییتی در او باقی نگذاشت، اما چون سیاست مخرب غرب برای متلاشی کردن ترکیه شکست خورد، اوباما بتاریخ پیوست. غرب با درس آموزاز سیاست شکست خود، اینک برای جلوگیری از رشد ترکیه و نزدیک شدن به روسیه، اینبار لازم است با لبخند پیش رود. و الا خود غرب میدانند که دیگر دوران دیکته کردن اوامر خود به سیاستمداران ترکیه به ماضی پیوسته است. ترکیه اکنون با گسترش تاسیسات و ابزار آلات رزمی خودکفا، دیگر از اوامر و دستورات اروپا بی نیازاست. مرکل نیز اینو بخوبی مییدونه!
جناب iraj سلام؛
مقاله من بیش از همه متوجه عنصر آگاهی دهنده و جویاست. بی گمان همانگونه که شما هم بر آن تأکیدکرده اید، در اعماق و پهنای تفکر سنتی توده ای، واماندگی هائی کهنه و بازدارنده ی تحول وجود دارد که مانع شناخت و شعور تاریخی نسل ها و عقبماندگی جاری آنها بوده و هست.
و درست به همین خاطر نقش نیروهای آگاهی رسان و سازمانده بینائی اجتماعی و کنش های هدفمند طبقاتی آنها بسیار تعین کننده است. در این عرصه بنا بر تجربه های تاریخی کشور ما و جهان، جریان های متنوع راست، لیبرال، ملی مذهبی و مذهبی های خالص مرتجع بیشتر این بوده از توده های ساده دل برای خود نردبان کسب قدرت و شهرت و ثروت بسازند و ساخته اند.
این تنها نیروهای چپ و کمونیست بوده که هرگز جزو این گروه های فرصتطلب و ضدمردمی بشمارنمی آید؛ و به گواه تاریخ در همه حال در کنار کارگران و توده ها بوده و پشتیبان منافع طبقاتی و حیاتی آنان مانده ست.
شگفتا که همین چپ ها و کمونیست ها که مرغ جشن عروسی و عزای شاه و شیخ شده اند، خودشان نیز دیریست تبدیل به ده ها هسته های خودمحور ایدئولوژیک شده و از اهداف تاریخی و جنبش توده ای فاصله گرفته، و عمدتا هرکدام ساز حق بجانبی حزب و سازمان خود را کوک کرده و در ارکستر بزرگ مبارزه ی طبقاتی، اهداف کارگری ـ مردمی را با ساز بساط فرقه های خود خارج از ریتم می نوازند.
در این بازار بیدادرسی های بیکاران و گرسنگان و بی سرپناهان، و ستمزدگی جنایتمدارانه مذهبی، و همزمان جپاولگری های میلیاردی ریز و درشت سران و آقازاده های نظام، و چاپیدن تتمه ی دارائی و هستی مردم توسط باندهای اقتصاد سپاهی، بازاری و نئولیبرالی بورژوازی، آیا براستی سزاوار است همین چپ که تنها یاور صادق کارگران، ستمکشان و مردمان بی پناه بوده و هست، او نیز در غارهای سکتاریسم خود بماند و همچنان در راستای سازماندهی و تراکم اراده ی مستقل کارگری ـ توده ای نباشد و دردا خنثی باشد و به این ناتوانائی ها پاسخی درخورد نداده باشد و اصلا از این خلاء خبردار نباشد؟ و پیوسته بر طبل فرقه های حقیر و کوچک خود بکوبد؟ نه هرگز جایز نیست.
و من راهکار کلان، راهبرد درست و پاسخ لازم را تنها در ایجاد یک ظرف کلان غیر ایدئولوژیک برای رویاروئی قطب بزرگ چپ می دانم تا هم به پراکندگی خانوادگی خود با حفظ مواضع پایان دهد و همراه آن در خدمت سازماندهی حضور توده ها در میدان مبارزه ی دگرگونی بنیادی قرارگیرد. تا علاوه بر زمینه ها و انگیزه ها برای تجمیع گسترده ی نیروهای کار یدی و فکری باشد؛ و همگام با آن بتواند و می تواند در برابر دیگر قطب ها بایستد و مواضع و منافع زندگی طبقاتی 99% درصدی را بیاری مستقیم آنان و دخالت شان در سیاست جاری، و تا سرنگونی رژیم آخوندی نمایندگی کند. بدون حضور توده ها ملا تا خدا خداست پابرجاست.
در کنار آن لازم می دانم بگویم: در یک جامعه ی طبقاتی اختلاف دید و برداشت نیروها و بویژه چپ از مسائل اجتماعی اقتصادی سیاسی امری طبیعی و همزمان ضروری ست. اما اختلاف دید و برداشت و عقیده نباید مانع همبستگی و کارمشترک برای زدودن ستم سرمایه و پلیدکاری رژیم مذهبی باشد.
با سپاس از پانویس باارزش تان
بیسوادی محض در کامنتهای تو پیداست مثل طوطی کلمات کلیشه‌ای مانند «عیران تک‌ملتی، تک‌زبانی و تک قومیتی» را تکرار می‌کنی اگر این کلمات شکمی از امثال تو گرفته شود به غیر از بوق زدن چیزی در چنته ندارید که با به رخ کشیدن بیسوادی محض‌تان خود را مضحکه‌ی عام و خاص نمایید.
همانگونه که نوشتم عیران فقط <82> سال سابقه دارد قبل از آن اسم این جغرافیا «ممالک محروسه‌ی قاجار» بوده است. در خصوص نام «عیران» حتی یک تکه سنگ هم درتاریخ وجود ندارد هر چه هست توهمات متوهمانی مانند توست اما با توهم‌پراکنی بیسوادان نژادپرست برای عیران خیالی تاریخ جعلی درست نمی‌شود.
باز هم تأکید می‌نمایم با سقوط رژیم جمهوری عصلامی، نسخه‌ی عیران ف-ا-ر-س-ی نیز در هم پیچیده خواهد شد و موقعی که بیسوادان نژادپرست مانند تو در توهم عیران خیالی‌شان غوطه‌ور هستند با بالکانیزه شدن آن سراسیمه از خواب هپروت خواهند پرید.
اگر تاج عاریه‌ای پادشاهی عیران با توطئه‌ی انگلیسی‌ها بر سر رضا میرپنج سوادکوهی، نگهبان اصطبل سفارت هلند گذاشته نمی‌شد اکنون قومک نزادپرستی به نام «ف-ا-ر-س» وجود نداشت که زبانک ف-ا-ر-س-ی را بر ملت‌های غیر ف-ا-ر-س عیران تحمیل نموده و باستان‌پرستان سرگشته‌ای مانند تو برای دفاع از عیران خیالی‌شان بر شکمشان بکوبند.
برای من هیچگونه اهمیتی ندارد که شما گیلک و یا منتسب به فلان منطقه‌ی کویری ف-ا-ر-س نشین هستید چون نژادپرستانی مانند تو را نه به چشم هم‌کشوری بلکه به چشم دشمن بشریت میبینم.
لطفاً با ریاکاری در کنار اسم من کلمه‌ی "گرامی" را به کار نبرید چون هیچگونه احترامی به نژادپرستانی مانند تو قائل نیستم.
میگم حالا که نوشته ای . .براى من اين جهان متن است و آزربايجان سرتيتر اين متن) بیا و مسئولیت رهبری ترکان جهان رابپذیر و دولت ترک در تبیعد را راه اندازی کن .بدون شک پیروان تو بیش از پیروان مهدی موعود خواهد بود. گفته میشود که مهدی عج الله تعالی فرج با 313 نفر خروج خواهد کرد و جهان 300 ملیونی تورک در انتظار توست . پس بخروج ای ناجی ترک در انتظار چه هستی ؟
اقای بهنام چنگائی سوسیالیسم مورد نظر شما هرگز راه گشای اداره کشورایران و اساسن جهان نیست .عدالت جریانی داوطلبانه و مسیری سخت است . درسوسیالیسم انچه از بین میرود انگیزه و رقابت است وجهان مدرن امروز بدون انگیزه و رقابت همان سوسیالیسم مورد نظر شما خواهد شد . سوسیالیسم مورد نظر شما به بن بست خواهد رسید و سرانجامی جز استالینسم نخواهد داشت .این استالین نبود که ان فاجعه را افرید این مکانیسم درونی بلشویک ها وخود سوسیالیسم بود که ملیونها انسان را به گام مرگ برد . در دمکراسی همه حق زندگی دارند و این را به چشم میبینیم ولی در سوسیالیسم
همه در جا خواهند زد و رقابت جای خود رابه وظیفه اجباری خواهد داد . اگر چپها و حزب توده از ازادی و دمکراسی در ایران دفاع میکردند هر گز این گشتار ها و اعدام در این وسعت به وجود نمی امد .و شاید هم اخوندی در مسند قدرت نبود؟
داستان این ناشناس که وکالت تسخیری جناب ایرج خان را بعهده گرفته ، حکایت آن جاهل محله که هر روز صبح می رفته ، داروخانه محل و هندوانه می خواست و فروشنده با تعجب می پرسید ، آخه بابا جون، داروخانه چه ربطی به هندوانه داره و طرف می رفته گوشه مغازه و زیب شلوارش را باز می کرد و می گفت که داروخانه ای که هندوانه نداره بشاش بهش، کارش را می کرد و از داروخانه خارج می شد، این جاهل محله بار برای بار دوم اینکار را کرد وقتی برای بار سوم که خواست دهانش را باز کند، داروخانه چی بهش گفت داداش برو آن گوشه و زیب شلوارت را باز کن....، حال حکایت وکیل مدافع مصداقی است که هر چیزی را بهانه قرار می دهد . مثلا می گه امید داتا، نژاد پرست و علیه فداییان چیزی گفته و خبر ندارد که همین امید نا دان که آکانت ایرانگلوبال را برای مدتی در اختیار داشت را بخاطر نژاد پرستی آکانت اش بلوک شد
و کیانوش چندین مطلب علیه او نوشت ، بحث بر سر مقایسه تکنیکی ویدئو کلیب های "رودست" امید دانا با ویدئو کلیب های سعید بهبهانی که دو و نیم ساعت میکروفون را بدست ایرج مصداقی می دهد که به منتقدین اش فحش و بد بیراه بده ولی 2 دقیقه وقت برای کسانی که مورد فحاشی و اتهام این بیمار روانی قرار گرفته اند نمی دهند و بی شرمآنه دم از دمکراسی می زنند، ماهیت کار مسول صدا وسیما جمهوری اسلامی تفاوتی با عمل بهبهانی ندارد. ن جناب نا شناس بیا از دمکراسی موجود در ایرانگلوبال استفاده کن و بازهم بگو فلانی یعنی کیانوش وزرات اطلاعاتی است برای تو منطق و دلیل بی ارزش تر از آن جاهل محله است
جناب iraj,
با تشکر از توجه, و نظر شما, حتی اگر مشکل الفبا هم نبود, همانطور که در کامنت بعدی اظهار شد " در صورت عدم امکان برنامه الگوریتمی اتوماتیک برای تصفیه کامنت ها - که عملا امکان ندارد - " بهترین راه ظاهرا ساده کردن کار ادیتور است که ذکر شد.
اما مساله مهمتر به نظر من اینست که کامنت, واکنش خواننده به محتوای مقاله و یا کامنت دیگران, و گفتگویی ست که باید سر انجام ما را به مقصدی که داریم برساند. اگر مقصد تفنن و سرگرمی ست چه اهمیت دارد که مردم به همدیگر بد و بیراه بگویند اگر از آن لذت میبرند؛ و اگر منظور تفنن نیست, بعد از دوازده سال آیا ما به مقصد خود نزدیک شده ایم و آن مقصد چیست؟ و در این صورت نه تنها کامنت ها بلکه مقاله ها نیز باید مورد بررسی قرار گیرد که ببینیم در این دوازده سال چه کرده ایم ؟ و گرنه خب بگذار مردم( ؟ ) خوش باشند, یعنی در این صورت " ایران گلوبال " باید
خیییر باشد نه در خیر گیر. و در این باره تاکنون " همچو کز سوی بیابان آواز " ی بر نخواسته است.
اقای توکلی گرامی با درود و سپاس از زحمات شما. شایسته است که فکری برای مقاله نویسان جوان در زمینه های علمی ادبی و کاو شهای جدید کننید . شایسته این تارنما نیست که فقط بلند گوی نظرات قومی این ان شود . با واردشدن و د رج مقالات از سوی نویسندگان ایرانی و خارجی در زمینه های مختلف اجتماعی این تارنما از یک سویه بودن به تارنمائی قابل اعتبار برای همه ایرانیان تبدیل خواهد شد . میدانیم که پویائی در تنوع اندیشه است . شاد کام باشید .
این جماعت نژاد پرست پان فارس هر آنکه از غیر فارسها دهان برای احقاق حقوق بکند فوری میریزند به سرش و این اولین بار است که میبینم که یک ترکمن از ترکمنستان از حقوق پایمال شده اش در این سایت حرف میزند و بلافاصله دچار غضب این جماعت پا فارس قرار میگیرد یعنی همان کاری که با عربها و تورکهای آذربایجان میکنند
یک مسئله دیگر که در صحبتهای این آقا پهلوی نظر مرا جلب کرد اینست که این آقا هنوز که هنوز است از کلمه تورک ترس دارد یعنی حتی ١٠٠ نماینده مجلس رژیم با آنهمه انکار واقعیت از طرف رژیم ایران بلاخره نام فراکسیون تورک را در مجلس رژیم قبول کردند ولی آقا پهلوی دنبال آذری ماذری است آقا پهلوی بهمین خیال باش
این اولین بار نیست که با چنین تیتر سخنرانی و تحلیل روبرو میشویم اگر به سخنرانی قبل از عملیات فروغ جاویدان مجاهدین خلق گوش دهید عین همین تحلیل را از رهبر مفقود اثر رجوی میشنوید یعنی این حرفها تازگی ندارد ولی آنچه که تازگی دارد ترامپ است که باعث شده دهان آقا رضا پهلوی آب بیافتد ولی بزرگترین اشتباهی که این حضرات میکنند این است که وزنه حرکت ملی آذربایجان و ملت تورک را با خوشان مقایسه میکنند . ملت تورک آذربایجان دنبال هیچ جریان تمامیت خواه بالخص سلطنت طلبان نمی افتد و تنها رهبری حرکت ملی آذربایجان است که هدایت مبارزه آزادیخواهی دارد و این حضرات تنها کاری که میتوانند بکنند برسمیت شناختن حرکت ملی آذربایجان و خواستهای ملت تورک آذربایجان است . و در ضمن بین ملت تورک آذربایجان و سلطنت طلبان دریای خونی است که در ٢١ آذر ١٣٢٥ ریخته شده و ما جواب این سلطنت طلبان را در قیام ٢٩ بهمن ١٣٥٦ تبریز دادیم
از یاد نبریم که حکومت ملا ها وارث حکومت پهلوی است و در زبان تورکی مثلی داریم که میگوید اینها تر و خشک ندارند
به آلتین گرامی
هرکسی که نوشته های من و شما رو اونهم با اون همه سطح کینه و نفرت و عصبیت که مینویسی بخوونه متوجه میشه که اینجا کی از سر استیصال توامان با بیسوادی داره زور میزنه!
از قضای روزگار اینجانب گیلک هستم و فارس نیستم که شما بتوانی به جرم دفاع از یکپارچگی میهنم به بنده برچسب پان فارسیسم و شوونیست و ال و بل بچسبونی!
از اهدافی که تجزیه طلبان با پوشش هویت خواهی و زبان مادری و اینها دنبال میکنند چیزی در دنیا فاشیستی تر وجود نداره! اینکه از یک قوم میخواهید ملت بسازید! زبان آن قوم را زبان ملی یک کشور تک قومیته و تک ساخت کنید! با خاک دزدی از کشورهای تاریخی مرزهای جعلی بنا کنید و تاریخ یک منطقه از کشوری دیگر را به عنوان تاریخ ملی خود ارائه دهید از این اهداف فاشیستی تر در دنیا وجود نداره اونهم از نوع سرقتیش!
بیش از هزار سال پیش فردوسی طوسی اینگونه سرود: چو ایران نباشد تن من مباد! در
تمام اسناد رسمی و پیمانهای سیاسی دوران صفوی و افشاری و زندیه و قاجار اسم ایران اومده! در بسیاری از اسناد و کتیبه ها و نشانه های تاریخی ایران باستان اسم ایران اومده! بعد میایی اینجا میگی عمر این کلمه 82 ساله؟! نه عزیزم سواد اونایی که جنابعالی رو مغزشویی کردند بیشتر از 82 سال قبل رو نمیکشه که ببینند! سواد اونها در این سطح بوده!
ایران یک حقیقت مسلم و مشخص در جغرافیای سیاسی جهانه و تاریخش جزء سازندگان تاریخ جهانی بشره، یک چنین عظمتی مگه قابل انکاره که شما با کج و ماوج کردن چندتا حرف بتونی سر خودت رو کلاه بذاری و انکارش کنی؟!
غربی ها برای نیت سو خود و اینکه به اقوام دیگر بگویند اینجا سرزمین پارس ها است و شماها باید جدا شوید و سرزمین های خود را داشته باشید ( تا راحت تر استعمار شوید ) چند سالی مد شده بود مینوشتند پرشیا و با هوشیاری پهلوی و بخشنامه دیپلماتیک به تمام سفارتخانه ها به آنها گوشزد شد که نام این سرزمین مطابق تمام دوران های گذشته ایران است نه پرشیا و اونها مقید شدند که از نام ایران که مدتی مد کرده بودند بنویسند پرشیا استفاده کنند و حالا بیسوادان اینطور از این ماجرا تاریخ سازی جعلی میکنند!
شما نه تنها شب خوابیده و صبح بلند شدید و یکباره با مغزشویی مواجه شدید و فکر کردید فعال ملی هستید بلکه حتی سواد و آگاهی لازم هم ندارید که حداقل بدونید چیزی به اسم ملت آذربایجان در ایران وجود نداره که شما فعال ملیش باشی، شما حتی تعریف ملت رو هم درعلوم سیاسی نمی دونی که به کدوم مردم میگن قوم به کدوم مردم میگن ملت! بعد فعال ملی هستی؟ اونهایی که بهت گفتند فعال ملی هستی خواستن اغفالت کنند!
یک عمر در مغز پانتورکهایی مثل شما تزریق کردند که مرکز ایران کویر و خشک و بیابان است و در آینده از فارسستان یک کویر میمونه! پسر جون طبیعت خرم آباد و لرستان و چهار محال بختیاری و شهرکرد و کوهرنگ و شیراز و دشت های لاله مرکز ایران رو تو توی خوابت هم ندیدی! و مطمئن باش اگر روزی بر فرض محال اندر محال بخش هایی از ایران از سرزمین مادری جدا شود نه تنها چیزی به اسم فارسستان به وجود نمیاد بلکه ما گیلک ها با پیوستن به هموطنان لر و بختیاری و مازنی و خراسانی و سیستانی و فارس و دیگر اقوام میهن پرست باردیگر ایران رو ایران خواهیم کرد!
اما شما باز یک پانترک در حال جنگ با روس ها و ارمنی ها و کردها و مردمان داخل اون سرزمین باقی خواهی ماند! اینه فرق یک سرزمین و ملت تاریخی با یک سرزمین و ملت جعلی!
پاینده ایران
دراین فیلم کوتاه مشاهده می کنیم که مزدوران لباس شخصی رژیم جوانی را دستگیر کرده اند و انبوه جمعیت حاضر به جای اینکه به مزدوران تهاجم کنند و آنها را گوشمالی داده و جوان را برهانند، فقط شعار "ولش کن ، ولش کن" را سر می دهند!!!!! با این سوسول بازی ها و "ولش کن ، ولش کن" ها ، رژیم ککش هم نمی گزد.
فاحشه های سیاسی و اپوزیسیون نماها و لابی های رژیم در آنسوی مرزهای ایران و همچنین رفرمیستهای حکومتی و غیرحکومتی در داخل ایران، مروج فرهنگ ذلت و بی عملی و توسری خوردن در برابر رژیم هستند، این جماعت در بین مردم اینگونه تبلیغ می کنند که در مقابل خشونت و وحشی گری مزدوران رژیم باید ساکت ایستاد و نباید مقابله به مثل کرد!!!! انگار که مردم ایران با نظام سیاسی کشوری مانند سوئد طرف هستند که به صورت مسالمت آمیز مبارزه کنند!
این جماعت در خدمت رژیم هستند و به بقا و دوام این رژیم کمک می کنند .
نمونه ای از تحلیل نادرست آقای هدایت سلطانزاده :
حماسه آفرینان فدایی که در 19 بهمن 1349 با حمله به پاسگاه سیاهکل، در جنگل‌های شمال جنگیدند، قهرمانانه ایستادند و در نبردی نابرابر، جان باختند، یک وظیفه‌ی بزرگ را بر عهده گرفته بودند. آنها با به اهتزاز درآوردن پرچم سرخ مبارزه در راه آزادی و سوسیالیسم، در یکی از سیاه ترین دوره‌های سلطۀ رژیم دیکتاتوری و اختناق شاه با صدایی رسا به رژیم اعلان جنگ دادند.«"چپ ایران را نیز میتوان قرینه‌ای از رژیم سلطنتی در حال سقوط نامید که ده سال پیش از انقلاب را در خانه‌های تیمی جدا از مردم سپری کرد و بنابراین، جسورترین فرزندان انقلابی کشور هرگونه فرصت سازماندهی مردم را از دست داده و به خودسوزی عملی توانائی های خود روی آوردند و به این ترتیب ناخواسته میدان را به دست نیروهای تاریک جامعه سپردند."» !!!
در دوره ای که شاه اجازۀ نفس کشیدن به نیروهای مترقی و چپ نمی داد و اختناق و استبداد و جو ترس، رعب و وحشت را با دستگاه پلیسی و امنیتی‌اش، بر جامعه حاکم کرده بود، نیروهای چپ چاره ای جز این نداشتند که به مبارزۀ مسلحانه روی بیاورند و به خانه های تیمی پناه ببرند. مبارزۀ چریکی جنبش چپ در اواخر دهه چهل و سالهای دهه پنجاه،فرزند زمانۀ خود بود و مبارزه‌ای که شرایط مشخص در یک دوره تاریخی معین، توجیه گر نیاز و ضرورت آن .
به دو دلیل خمینی توانست در سال 57 قدرت را بدست گیرد و حق حاکمیت مردم را غصب کند؛ اولین دلیل، زدوبندها و ساخت وپاختهای امپریالیسم آمریکا با خمینی خون آشام در مقطع انقلاب ضدسلطنتی در سال 57 بود و دوم اینکه زمینه های پذیرش خمینی در داخل ایران به دلیل استبداد و خفقان و دیکتاتوری شاه خائن مهیا شده بود و عاقبت خمینی توانست سوار بر موج انقلاب آزادیخواهانه ی خلق قهرمان ایران در سال 57، آن انقلاب شکوهمند را به سرقت ببرد و پاسدارها و بسیجی ها و کمیته چی ها و چماقداران وحشی را به جان انقلابیون و مردم بیاندازد. امپریالیسم آمریکا و دولتهای غربی راه را برای خمینی خون آشام باز کردند، خمینی با کمک آنها به سرعت انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران را به نفع حاکمیت ارتجاعی و نحس خود و به نفع حفظ دستگاه چپاول و سرکوب ، مصادره و جمع کرد و انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 را سر برید.
این امپریالیستهای غربی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و رژیم شاه خائن بودند که زمینۀ قدرت گرفتن خمینی را فراهم کردند. در دو واقعۀ 28 مرداد 1332 و انقلاب ضدسلطنتی سال 57 ، امپریالیسم آمریکا ضربات بزرگی بر پیکرۀ جریان آزادیخواهی در ایران زد. در کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 دولت قانونی و ملی و دمکرات زنده یاد دکتر محمد مصدق را امپریالیسم آمریکا سرنگون کرد و شاه خائن و بزدل به ایران بازگشت. در جریان انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57، ژنرال هایزر در ایران مستقر شد تا مانع از حرکت ژنرالهای بزدل دربار نکبت شاهنشاهی بر علیه خمینی شود و همچنین مانع از این بشود که کمونیستها و مجاهدین، رهبری انقلاب ضدسلطنتی را در اختیار گیرند. اگر هرکدام از این نیروها رهبری انقلاب را در دست می گرفتند و تشکیل حکومت می دادند، منافع امپریالیستهای غرب و رژیم اسرائیل به خطر می افتاد. وحالا با تمام این اوصاف یک مشت مغرض، مزخرف می گویند و تقصیرات را گردن کمونیستها و مجاهدین می اندازند.آقای ائلیار اللره ساغلیق گئچمیشه گوتودون بیزی « دستت درد نکند ما را بگذشته بردی ».
بله حل شد.ممنونم.من بیشتر ترجمه شعرترکی به فارسی وبرعکس دارم وگاهی هم حقیرانه ایی از خودم آنها راچطور میتونم به اشتراک بگدارم
آذربایجان در اصل بوده آذرآبادگان که در شاهنامه هم به همین نام آمده و بمرور آذربایجان شده . الف حذف شده ، گ به ج بدل شده ( مثل گوهر و جوهر) دال به ی بدل شده که در زبانشناسی معمول است همین الان پدر را در برخی مناطق ایران پیر ( بر وزن دیگر)
گیریم برای آذربایجان با هزار زحمت معنی ترکی درست کردید برای تبریز و اردبیل و زنگان و سهرورد و ... چکار می کنید؟آذر هم همان آتش یا درست تر گرما است . آتیر و آتش همریشه است. آت و هات یعنی گرما
نامگزاری آذربایجان به احتمال زیاد به وجود آتشفشان و چشمه های آب گرم منطقه اشاره دارد.
تبریز = تپ ریز = تپ + ریز . تپ از تپش می آید و ریز یا ریس پسوند مکان است مثل نی ریز و کاریز و اشاره به زلزله های پرشمار تبریز دارد در حالیکه در ریشه شناسی عوامانه تب را به معنی تب امروزی می گیرند و داستان مسخره ای از زن هارون ارشید نقل می کنند که تب داشت و در این شهر تبش ریخت به همین دلیل اسم آنرا تب ریز گذاشتند!!! و یا داستانهایی که در این نوشته آمده
گیریم برای
چسباندن ترکی به سومری هم از آن طنزهای خنده دار است.
آذربایجان و استانبول و باکوو سمرقند و بخارا را تصاحب کرده اید ناز شستتان دیگر چرا خود را به زخمت می اندازید برای این نامگذاریهای تاریخی؟!
در ضمن
تاتلی در استانبولی یعنی شرینی و تات یعنی شیرین آیا رابطه ای بین ترک وترش هست؟
عکسها و فیلم زرە پوشهائی کە آمریکا و ادارە ترامپ برای کوردهای سوریە ارسال کردە
http://www.xendan.org/detailnews.aspx?jimare=17553&babet=4&relat=7053
این خبر هم برای روح و روان اوردغان و پان تورکها ،،،،،،،،آمریکا برای نخستین بار «زره‌پوش» برای «نیروهای دمکراتیک سوریه» ارسال کرد بە نقل از خبر گزاری فرانسە و رویترز
http://www.radiofarda.com/a/f35_us_ad_fsd_arm_vehicles_for_the_first_ti…
درود بر شما
دروود فراواناقای آ. الیار ضمن سلام نوشتار بسیار عالی بود دست شما درد نکند اللریز آغریماسین با تشکر انزابی
در این مقاله من راه حلی برای ایران کنونی نیافتم .اما بنظر من بهترین و کم خطر ترین راه رسیدن به مقصود باور به انتخابات ازاد و همکاری همه سازمانها و احزاب باهم و پذیرفتن اراده مردم ایران است . هرگونه باور و اصرار به انقلابی دیگر و نظامی انقلابی و یادینی ویا جدا سری سرنوشتی بهتر از نظام کنونی نخواهد داشت . این مردم ایران هستند که باید در باره سرنوشت کشور خود تصمیم بگیرند .
جناب باغستانی سلام؛
پیش از همه سپاس که دید خود را بازتاب داده اید؛ من با وجود اختلاف جدی و بنیادی با نگاه تان آنرا گرامی می دارم.
همزمان، خیلی خوب می بود چنانچه می نوشتید که آیا شما باوردارید که ساختار سرمایه سالاری کنونی که به انگشت شمارها تعلق دارد! همین ساختار چندنفره چطور می تواند جهان و زندگی نوع انسان را متحول کند؟ رقابت سالم و سرزنده ی کلان اجتماعی برای هستی توده های کارمزد 99%ها برای مزد بیشتر باشد؟ و هماهنگ با آن به تحول و تحرکت تاریخ مدرنگرائی یاری رساند؟ و مهمتر از همه اقتصاد و سیاست رقابتی اش بیش از همه معطوف به پشتیبانی از نیازهای همگانی و انسانمدارانه باشد و قوانین حقوق بشری آنرا خود سرمایه ایجادسازد؟ و انگیزه های ناسالم و ناسازنده فراوان رقابت های کثیف و جنایتکارانه آمپریالیسم آمریکا، هموندان ناتوئی او و رقبای میدان چپاولگری های موجود را بسود پائینی های بیکار و گرسنه و
بجان آمده ی جهانی کنترل کرده و زمینه های ویرانگرهای تولید بنجول و مصرفِ تجملی را که پهنه ی زیست محیطی جهانی را در کمین نابودی قرارداده است، ترمیم کند؟ و دوستدار فضای سبزشود و بر سود که تنها انگیزه سرمایه است پشت کند؟آیا این رمانتیسم ناب نیست؟ وگرنه بگوئید که چرا تاکنون هیچ جا سرمایه دست به ثبات خود نبرده است و کمیت داخلی و جهانی اش چرا همچنان و پیوسته می لنگد؟
دوست گرامی! استبداد فردی و گروهی احزاب چپ و کمونیست پیشین، واقعی و محصولی تاریخی ست که اینک آن گذشته ی ناسازگار با هدف ما چپ های نسل نو به اعصار سپرده شده است.
اما فراموش نکنید که بلوک چپ در تمام دوران وجود گذشته ی خود، با محاصره ای که ناتو و مدافعان آن، از این جنبش نوپا و مترقی کردند عملا، تلاش کل چپ و ورشو متمرکز بر گذر از آن هجوم شد و امید داشت که موفق شود و سرآخر نتوانست.
هجوم همه جانبه ی قدرتمند غربی ناتوئی ایکه به جان سوسیالیسم جوان افتاد و آنها را ناگزیر در مواضع تدافعی گذارد. و همگام با آن رشد نگرانی ها و ژرفش ترس ها از دشمن و نیروی خودفروش در به شکستن انقلاب، آنها را مجبور به محافظه کار در حزب و اعضای حزبی ساخت.
و به تبع آن احزاب کمونیست همه ی وظایف توده ها و کارگران را بی خردانه در دست خود گرفتند و همین منشا تراکم قدرت سیاسی حزبی در دست سران احزاب کمونیست، به فساد و خودکامگی الیت در قدرت انجامید و مسلما بدون پشتوانه کارگری ـ توده ای سوسیالیسم جوان کشورها فروریختند و بربادشدند.
این تجربه گران برای همه ی برابریخواهان، تبعیض ستیزان و آزادیخواهان پیش روست؛ و راه خستگی ناپذیر ما بسوی حق برابر و سیاست اجتماعی طبقاتی برای نوع بشر همچنان ادامه دارد.
لازم می دانم یادآورشوم که برابری و سوسیالیسم علاوه بر اینکه قانونمندی علمی دارد؛ همچنین پدیده ای بسیار اخلاقمند، نوعدوستانه و مسالمتجوست. از دید من اگر اکثریت جامعه بشری آنرا رد، تحقیر و یا برنتابند، که چنین نیست! بازهم ارزش های والای و خدشه ناپذیر پویاست. و من آنرا نه تنها یگانه راهِ درست و امروزی و فردائی لازم می دانم؛ بلکه بسیارانی نیز در این همهمه ی چپ و کمونیست ستیزی، بپاخاسته و در سراسر جهان و با دیدی مترقی و انسانگرایانه در راهش می باشند و با بردباری آرام آرام به پیش می روند. و به قلب پلید سرمایه که جز بهره کشی، و سرآخر انباشت بی هوده ی سرمایه که درمانی برای ثروتمند بیمار ندارد، ترس و لرز مرگ انداخته اند.
بیشترین بیسوادان و گرسنگان و محرومان جهان مسلمان ها هستند که ثروت شان توسط همین امپریالیسم آمریکا و دوستانش چپاولشده است. مسخرگی همین غارتگر در این است که امروز مسلمان ستیز بی شرمی شده است. من با وجود اینکه قربانی ستمزدگی مذهبی هستم؛ اما با نام یک نوعدوست و کمونیست، همدرد و همراه همه ی مسلمانان تبعیضزده هستم؛ این راسیسم آشکار ترامپ را بعنوان یکی از سرکرده ی جهان سرمایه بشدت محکوم می کنم.
در پایان نوشته اید:
اگر چپها و حزب توده از ازادی و دمکراسی در ایران دفاع میکردند هر گز این گشتار ها و اعدام در این وسعت به وجود نمی امد .و شاید هم اخوندی در مسند قدرت نبود؟
یک: شما برای ما نگفته اید که کجا در ایران آزادی و دمکراسی بود که ما مدافع آن نبودیم؟
دو: دوست گرامی! اگر منظورتان شاهان پیشین باشد! لازم است بدانید که: دهه ها ساختار گل و گشاد دوستی خاله خرسه با آخوندها و سرکوب نیروهای مترقی چپ، توانست کار دست خود شاه بدهد. و تحم نفرتِ چپ و کمونیست ستیزی توسط پهلوی های پدر و پسر توانست بسود مرتجعان بربر ببارنشیند؛ و خودکامگی خود او را برباددهد.
شاه خود با تنگ نظرهایش دکل های خیمه ی خلافت را بنا نهاد. چپ در این میدان ضدبشری قربانی شاه و سپس شیخ شد؛ و آنگونه بود که فاجعه آغازید.
باسپاس از شما
بهت آور است، در کشوری که برای اعدام انسانی بر سر چهار راهی، از ساعت دو نصف شب با تخمه و پتو برای تماشای جان کتدن انسانی انتظار می کشند و سرانه مطالعه آنها یک ونیم دقیقه است، این همه روسنفکر از کجا می آید.
منم بابک خرم دین ازآذربایجان : جهت اطلاع و اجتناب از عوام فریبی در مورد خزر ها.
و چچن امروز و سپس به غرب اوکراین امروز عقب راند که در این منطقه قرنها بعد گرفتار و درگير روس های کی يفان (Kievan Rus = Kievskaya Rus) شدند که قبلا اين روسها خراج گذار خزرها بودند. کي يفان روس در منطقه وسيعي ميان درياي سياه، ولگا و لهستان زندگي مي کردند که اينک سه کشور روسيه، اوکراين و بلاروس شده است.. اعراب مسلمان پس از تصرف ايران در صدد حمله به اروپا از طريق قفقاز بودند كه همين خزرها مانع اين كار شده بودند كه بعدا مسلمانان عرب از طريق آفريقاي شمال غربي (جبل طارق) قدم به آن قاره گذاشتند. روس های کی يفان بازهم از خزرها دست نکشيدند، خزرها شکست خوردند و در شمال اروپای شرقی و حاشیه اروپای مرکزی پراکنده و ذوب در ساکنان محلی شدند و اثری از ایشان باقی نمانده است.«خزر» در لغت به معناي «آواره و سرگردان» است. مهاجرت این قبایل ترکیک به سوی غرب، پیش از مهاجرت هونها، آوارها و بلغارها صورت گرفته بود. خزرها در قرون پنجم تا سوم پیش از میلاد در جنوب روسیه امروز از غرب کزّاّخستان کنوني تا دریای سیاه (غرب اوکراین فعلی) مستقر شده و اقوام ایرانی سیتی (سیتیا) و ساماتیان را که در این مناطق زندگی می کردند پراکنده و یا مقهور خود ساخته و در مناطق متصرفه «خان نشین» ایجاد کردند. شماری از سیتی ها وساماتیان به آناتولیا و اروپا رفتند که دراروپا دسته ای از آنان «آلان» خوانده می شدند. خزرها که قبلا اقوامی چادرنشین بودند و در جستجوی مرتع و سبزه زار دست به مهاجرت زده بودند در اواخر قرن سوم پیش از میلاد وارد قلمرو ایران در قفقاز شدند که دولت اشکانیان واکنش نشان داد، نخست آنان را به داغستان و
خزرها پس از عقب رانده شدن از قفقاز توسط ارتش اشکانیان، به دين يهود گرويدند و گفته شده است كه يهوديان «اشكنازي» كه در اروپاي شرقي و نقاط ديگر پراكنده اند همين خزرها هستند. بلغارها که از پامير (رشته کوههای میان تاجیکستان و افغانستان) به حرکت درآمده و در اصل پارسي زبان بودند جای آنان را در منطقه ای از ولگا تا دریای سیاه گرفتند. بلغارهاي ولگا هنوز واژه هاي پارسي قديم را بكار مي برند.
با اين كه خزرها ديگر وجود نداشتند، روسها پس از درپيش گرفتن سياست جهانگيري و توسعه و برپايه منافع سياسي خود درياي مازندران را «خزر» خوانده اند. يونانيان باستان، اين دريا را به نام قوم ايراني «كسپين ـ كاسپين» ساكن ساحل جنوب غربي آن كه شهر قزوين به نام ايشان است درياي «كسپيان Caspian Sea» ناميده بودند كه بين المللي شده است.
برغم از میان رفتن خزرها، معلوم نیست که چرا در ایران «کسپیان سی Caspian Sea (دریای قزوین)» را هنوز دریای خزر می خوانند و امروزه اصرار در بکار بردن این واژه دارند!. در قرن جاري هجري سه بار به روزنامه هاي ايران و مولفان كتب درسي و معلمان مدارس توصيه اكيد شده بود كه خزر را درياي مازندران بگويند و بنويسند، يكبار در 1307، بار ديگر پس از ملي شدن نفت و از سال 1330 و بار سوم از سال 1335 و تاسيس سازمان هواشناسي و انتشار اخبار پيش بيني وضع هوا در رسانه ها. در دهه هاي 1330 و 1340 (1950 تا 1970) سازمان هواشناسی ایران به روزنامه هایی که دریای مازندران را دریای خزر می نوشتند گزارش وضعیت هوا نمی داد و این روزنامه ها باید این گزارش را از دست دوم (از خبرگزاری پارس) می گرفتند.
پاینده و جاوید باش ای ایران به دور باش از دروغ و دروغگویان
منم بابک خرم دین ازآذربایجان : با تشکر ازجناب جلالی چیمه کاملا صحیح میفرمایید .این مجمع الجزایر بی نام و نشان بی هویت ترک مهاجم به سرزمین ایران هستند هرگز ایران دوست و دلسوز برای ایران و ایرانی نبوده اند بیا بان گردانی نیا پرست بودند که با شهر و شهر نشینی دشمن بوده اند آنچه بر سر ایران آمده و این سیاه روزی مصبب اصلی ان این ترکان میباشند ازغز نویان تا قاجار و همین ترک تبریز خامنه ای .آذربایجانیان نباید فراموش کنند که آنان از بی هویتی خود را به ما آذربایجانیان میچسبانید ما آذربایجانیان هیچ گونه تشابهی با شما آلتایی ها مغولها اویغوریها ترکمنهابطور کلی با شما ترکان از هر مدل و و و و نداریم م م م م م ما آذربایجانیان حتی گویش شما را نمی فهمیم نه ما حتی خود بی خودتان بی نام نشان بی اصل و نصب هم گویش هم دیگر را نمی فهمید .برای کمک به رژیم جهل و جنون اسلامی این چرت و پرت ها میگوید.
کدام ایرانی آذربایجانی وطن دوست صلح طلب به دروغ گویی ترکان آخوند صفت جنگ طلب ترک را باور می کند. بروید و فکری به حال خوتان کنید که هنوز که هنوز است آواره هستید .با شهر نشینی مخالف و دشمنی می کنید همچون اصلافتان . قلم ازقتل و جنایت های شما در خجل است. زبان بسياري از كشورها مثلا غنا و جامائيكا وفیلی پین و ... انگليسي است ولي با انگليسي ها مليت واحدي را تشكيل نمي دهند. همچنین آذربایجانیان صاحب سرزمین ایران نه ترکان مهاجم به ایران . فاتحان فرانسوي جزاير انگلستان، قرنها زبان خود را به انگليسي ها تحميل كرده بودند و زبان انگليسي بعدا به نيروي ناسيوناليسم اين سرزمين احياء شد ولي بسياري از واژه هاي آن ريشه فرانسوي را حفظ كرده اند. پيش از انگليسي ها، ناسيوناليسم ايراني زبان فارسي را احياء كرده و ايران را از قلمرو زبان عربي خارج ساخته است .پاینده و جاوید باش ای ایران بدورباش ازدروغ ودروغگویان .
این" آقازاده" مثل اینکه خبر ندارد که جنبش های ملی در جغرافیای سیاسی ایران گذشته از نوع حاکمیت ، فلسفه دولت – ملت ساختگی فارس محور را با چالش بزرگ مواجه کرده اند. ملل ساکن در این جغرافیا در نقد جمهوری اسلامی اتفاقا سیاست های میراث برده از حکومت جبار و نژاد پرست پهلوی را در بعد وسیع مورد هجوم قرارمی دهند، با این همه رضا پهلوی ژست رهبری توده های ناراضی را گرفته که در بهترین حالت میتواند رهبر بخشی از کسانی باشد که در پاسارگارد تجمع کرده بودند/
دانشمند و استاد ادبیات دانشگاه مجازی زابل "اسامه" در زبان بلوچی بجای حرف «ق» حروف « گ و ک» بکار برده میشود.
مانند: قاجار= گجر و یا قادر = کادر.
به تمام کسانی که به فارسی حرف میزنند( فارس و یا ترک و لر و....) بلوچها حتی در زمان حال "گجر" میگویند ، نه فقط فارسها.
جناب ALTAN زمانی کە شما تمام معیارهای نوشتن را بە هم زدی ایران را عیران ، ایران گلوبال عیران گلوبال و کمونیست را کمونیثط مینویسید بگذارید ما هم شما را بە جای ALTIN ....ALTAN بنویسیم
{کاربر اولترا پان‌کورد جمال}
گویا عینک کوردی تو حرف "I" را در اسم من "A' می‌بیند که ALTIN را Altan مینویسی.
***
من در این سایت هرگز در مورد ترامپ نظری ننوشته‌ام اگر نوشته‌ام بطور مستند بیان نمایید و گرنه با توهم کوردی دیگران را متهم به عمل انجام داده ننمایید.
***
ما فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی، مثل شما پان‌اکراد نیستیم که بادمجانِ کوردی را دور بشقابِ تروریسمِ سفارش داده شده توسط اجانب بچینیم.
دم خروس ازحالا از جیب عالیجناب بیرون زده، کدوم اتحاد؟ چند هزارنفری که در پاسارگاد جمع شدند نماینده همه مردم نیستند آنها چند هزار نفر از نمایندگان شوونیزم استعمار فارس بودند واین از شعارهایی که علیه ملت های مختلف دادند مشخص شد.
اسامه مجددی هستم به دلیل بلوک شدن این نام تا انتخاب یک نام دیگر به همین شیوه کامنت مینویسم:
جناب راز کدام 300 ملیون
جمعیت تورکان با محاسبه خطای اتنیک های غیر تورک به همان 100تا 120 ملیون محدود میشودهمه جمعیت تورکیه اگر تورک باشند =80
همه جمعیت جمهوری اذربایجان = 6
همه جمعیت تورکمنستان =3
همه جمعیت اوزبکستان=23
همه جمعیت قزاقستان=15
همه جمعیت قرقیزستان=5
بقیه تورکان دنیا را هم اگر 15 یا 25 ملیون بدانیم
جمعیت تورکان =150 یا حداکتر 170 ملیون نفر
اینها در صورتی بود که ما همه جمعیت این کشورها را تورک حساب کردیم در صورتی که یک دستکم یک سوم جمعیت تورکیه و یک سوم جمعیت عاذربایجان یا یکسوم جمعیت اوزبکستان یا یک چهارم قزاقستان تورک نیستند همین بس که در عاظربایجان نیم ملیون روس زندگی میکنند غیر از سایر اتنیک ها
درباره زبان بزرگ به اصطلاح تورکی با نام علمی التایی همین بس که زمانی که رئیس جمهور تورکیه به ترکمنستان میرود از مترجم استفاده میکند
خیالپردازی چیز خوبی است برای دیدن خواب های شیرین و رنگی نه برای کامنت گذاشتن و دردنیای حقیقی این نوع سبک نوشتن را نگهدارید برای داستان گفتن برای وقت خواب نوه هایتان
به جمال پان تروریست. معلوماتتا واقعا قندیلی است. شما صد بار این جا ننوشته اید که عربستان ار داعش حمایت میکند.
اسامه مجددی سابق هستم به دلیل بلوک شدن این اسم تا انتخاب یک نام دیگر به همین شیوه کامنت مینویسم:
جناب 1111
گفته شما درباره خط و تولید فرهنگ و دانش با کمک خطی بیگانه در صورتی صحیح است که تورک ها بجز کتیبه های اورخون اثرهای دیگری به این خط هم داشته باشند تا جایی که ما میدانیم جز همین کتیبه چیز دیگری به خط رونی توسط تورکان به وجود نیامده است
اسامه مجددی سابق هستم:
گویا کیانوش توکلی تنها و تنها بیش از یک هفته ما را میتواند بلوک کند نه کسانی دیگر از رفقایش را
هر چند دوست ندارم این را بنویسم ولی نکاتی هست کە پان اتراک باید بدانند ،،،هیچ کس بە اندازەی پان تورکها چە پان تورکهای آذری و چە پان تورکهای تورکیە برای رئیس جمهوری ترامپ خوشحال نشدند آنها خوشحالی خود را پنهان نمیکردند از رفتن اوباما و آمدن ترامپ از رئیس جمهور تورکیە گرفتە تا نخست وزیرش و تا بادمجان دور بشقاب کامنت نویسهای پان تورک در این صفحە جوهر کامنتهای yaradiciliq , Altan ,A هنوز خشک نشدە کە قند تو دلشان با آمدن ترامپ آب شدە بود چە وعدەها کە بە خود نمیدادند کە دیگە وقتشە ترامپ با تورکیە همکاری خواهد کرد در بمب باران و کشتار مردم کورد و منطقەی امن در سوریە را تحویل ارتش تورکیە خواهد داد ،، ولی انگار و خبرها حکایت از وخیم تر شدن وضعیت برای تورکیە را دارد
پان اتراک هیچ از خودشان پرسیدن ؟؟ کە چرا ترامپ با رئیس جمهور روسیە، با نخست وزیر اسرائیل با پادشاه عربستان با رهبران ابوظی ، امارت ، ووووو تلفی صحبت کردە ولی با وجود اینکە اوردغان مدام خواستار صحبت حضوری و تلفی با ترامث شدە ولی ترامپ محلش نمیزارد ؟؟ چون ترامپ و تیم ترامپ دقیقأ میدانند سر تمامی جریانات تروریستی اسلامی بە ایران و تورکیە وصل است ،،،،،،،،،،،، برای دل خوشی پان تورکها کاری کە اوباما انجام نداد ترامپ دارد انجام میدهد ،،، ترامپ و تیم حکومت ترامپ در پنتاگون ،،، کوردهای سوریە را با ماشینهای سنگین زرهی مسلح کرد چند روزی است اسلحەهای سنگین از طرف ادارە ترامپ بە دست کوردها میرسدبرای نخستین بار.. ترامپ کُردهای سوریه را مجهز به خودروهای زرهی کرد
http://farsi.alarabiya.net/
جناب اسلم تورکی:
به فارس ها نمیگویند به ماموران دولتی میگویند"قجر" بالاخره یاد گرفتی به زبان پدری یک کامنت بنویسی یا نه
جنابA
واژه تورک هم ماندارین هست میخواهی معنی اش را بدانی یک سر بخوان (هارولد لمب / تیمور لنگ / مبحث تورک/صفحه313 تا 315)
من تازه از بلوک بودن خارج شدم حوصله سانسورر ندارم
بنای جعلی با نام ارک علیشاه تبریز:
کل بنای قدیمی ارک بر اساس قدیمی ترین عکی های موجود حتی به اندازه کف دست تزیینات کاشی کاری نداشته است. با دقت به آن کادر دایره ای قرمز رنگ نگاه کنید
http://s1.picofile.com/file/7945241391/DSCN4428_.jpg
همانگونه که در تصویر نیز مشاهده می کنید، هیئتی با چسباندن این چهارچوب فلزی به بدنه بنای ارک، سعی بر آن دارد، وانمود نماید، بنای خشتی کنونی از گذشته های درو دست دارای کاشی بوده است!
این پروژه در مسجد کبود نیز اجرا شده است. همانگونه که می بینید دور تا دور دیوارهای اینhttp://s3.picofile.com/file/7945259351/DSCN4430_.jpg
در زیر تصاویری از دیوار بیرونی مسجد کبود را مشاهده می کنید. در اینجا نیز با چسبانده معدودی آجر طرح دار و کاشی معرق، می خواهند بگویند زمانی کل سطح این دیوار ها پر از کاشی بوده است
http://s3.picofile.com/file/7945264836/DSCN0700_.jpg
دور تا دور دیوارهای این بزک تازه، به دلیل خالی بودن بندهای بین آجرها از آثار ملات حاصل از نصب کاشی، تا چندی پیش فاقد کاشی بوده اند. ولی اکنون با معجزه ای عجیب صاحب بزک هایی مسخره شده است
http://s2.picofile.com/file/7945269244/DSCN0703_.jpg
http://s2.picofile.com/file/7945269244/DSCN0703_.jpg
همانگونه که فلش ها مشخص می کنند حتی سفیدی گچ ها در برخی قسمت ها نشان می دهد که عمر زیادی از این کاشی چسبانی بر دیوار های لخت و آجری نمی گذرد. البته دلیل دیگری نیز بر سفیدی این گچ ها وجود دارد. به دلیل عدم اتصال اولیه کاشی ها به دیوار آجری، اتصال بعدی استحکام لازم را نداشته است بنابر این مجبور هستند که گاهگاهی با ملات، این وصله بد ریخت را محکم کاری نمایند. و این در حقیقت نه تعمیرات بلکه تولید جعل و کلاه بردای به تمام معنا است.
چون اگر از آقایان بپریسم این مرمت و کاشی چسبانی را بر اساس کدام طرح و کاشی های مانده از قسمت بیرونی بنا، شروع و در حال ادامه دادن هستید؟ جوابی جز سکوت و فحاشی و دادن القاب مختلف به مطرح کننده سوال نصیب نمی شود!
ایرج گرامی ! سپاسگزارم از توضیحات مختصرجنابعالی .
عالیترین شکل خود جریان داشت. کارگاههای پارچه بافی با سرعت هرچه بیشتری بکار خویش ادامه میدادند. کشت و زرع نیز فعالانه رواج پیدا کرده بود. بمنظور تامین بودجه حکومت، مالیاتی بر درآمد وضع کرده بودند. بدینصورت که از دهقانان به هنگام برداشت محصول سهمی میگرفتند و به خزانه میریختند. نوعی پلیس شهری بنام "کوتوال" امنیت داخلی را بر عهده داشتند. همین افراد مامور دریافت مالیات بودند. بدلیل اینکه منبع درآمد دیگری جهت تامین نیازمندیهای مالی وجود نداشت، ازهمین مالیاتها حقوق سپاهیان و اشخاصی که دست اندر مسائل سیاسی بودند، پرداخت میگشت. حکومت دوست محمدخان را میتوان نمونه برجستهای از یک حکومت محلی دانست .باید متذکر شد که اولین انسجام ایران به شکل امروزی در زمان قاجار روی داد و کشور ایران به صورت رسمی تشکیل شد.
با تأسیس حکومت قاجار، پادشاهان این سلسله در تلاش بودند بلوچستان را تحت تسلط خویش قرار بدهند. توجه دولت انگلیس به بلوچستان به عنوان کمربند دفاعی جنوب غربی هند و از طرف دیگر نگاه متمرکز شاهان قاجار به بلوچستان موجب تقابل سیاست آنان شد. در این زمان دیپلماسی قوی انگلستان در برابر دیپلماسی ضعیف قاجار قرار گرفت. انگلیسی‌ها برای رسیدن به اهداف خود دست به هر اقدامی زدند و نقشه‌های گوناگونی را به اجرا در آوردند، تا اینکه در نهایت بلوچستان را به عنوان سپر دفاعی هندوستان بین هندوستان و ایران تقسیم کردند.
البته ناگفته نماند که بلوچستان تا روی کار امدن خاندان پهلوی بصورت یک حکومت ملوکالطوایفی و مستقل درآمده بود و شیوه تولید فئودالی به
نام این 100 نماینده تورک را مینویسید ایا ؟؟؟؟
ایرانی ها باید یقه حکومت خود ایران را بگیرند, نه یقه ترامپ را. ایران در تمام قاره ها با تروریزم مشغول است.
ناصر جان گرامی Higgs boson بوزون هیگز یک ذره بنیادی اولیه دارای جرم است که من عمدا کولون نوشتم که سطح دانش آکادمیک شما و برخورد نا مؤدبانه و توهین آمیز شما بیشتر عیان شود و علت اینکه با کوپی پیس سعی می فرمائید با عالم نشان دادن خود حقانیت برخوردهای غیر علمی در مورد تبار را هم محق جلوه دهید، و با جیغ و داد آی بیائیید این ترکه یا ترکها باید از صحنه روزگار باید محو شوند، شما هنوز که هنوز است در مورد علل پیدایش موجودات خطرناکی مثل علی سنبلی(دیوید) کوچکترین اظهار نظری نفرمودید، با اینکه این مساله در آلمان اتفاق افتاده بود،
حیف از این کت و شلوار و کراوات و این سایت مظلوم لابیست ، که این قصه های عامیانه 30 سال پیش خلخالی پسند از زیرش بیرون می آیند.
به بهزاد خوشحالی
تولیدی و تشدید بحران در دوران آخوند حسن روحانی بیکارشدند و به کولبری روی آوردند.برخلاف عقیده تو، نتنها مردم ایران هموطنان زحمتکش کولبر کُرد خود را قاچاقچی نمی دانند، بلکه با آنها ابراز همدردی نیز می کنند و هدف قرار گرفتن کولبران توسط پاسداران جنایتکار رژیم را محکوم می کنند. از نگاه مردم ایران، قاچاقچیان اصلی همان سران مفتخور و جنایتکار سپاه پاسداران ضدخلقی می باشند.
ناتوانی رژیم غارتگر جمهوری اسلامی در بکارگیری سرمایه های ایران و رکود و تعطیلی کارخانه های صنعتی و تولیدی موجب روی آوردن کارگران حرفه ای و فنی به یک کار سنگین و جانکاه بنام کولبری شده است.میانگین واقعی سن کولبران 10 تا 80 سال است. اکثرآنها بدلیل فقرشدید تنها برای یک لقمه نان بارهای سنگین را در مسیری سخت و پرریسک بردوش میکشند.اکثرکولبران در واحدهای تولیدی شهرستان سقز و شهرک صنعتی قهرآباد، کارخانه قند، نوشابه سازی و لوله پلی اتیان کارگران فنی و حرفه ای بودند که با تعطیلی واحدهای -
تعداد این رنجبران که برای لقمه نانی به چنین کار طاقت فرسایی دست میزنند دردولت روحانی رو به افزایش رفته است. کسانی که اگر توسط پاسداران رژیم کشته نشوند بعد از مدت کوتاهی بدلیل این کار طاقت فرسا بطور فیزیکی از دور خارج میشوند و دیگر همین لقمه ناچیز نان نیز از خانواده شان گرفته خواهد شد.
مردم ایران راه چارۀ همه این دردها و فجایع رادرجایگزینی این رژیم ضدبشری و غارتگر با یک حکومت دمکراتیک و لائیک و سوسیال می دانند .
سلام-کسی که هنوزتبارخودرانتوانسته ازدست لباس های پاکستانی (هندی قدیم)نجات دهد،چه توقعی ازایشان دارید؟
این آقاهمیشه سوزنی دردست داردتاباآن همه چیزرابرهم زده تاادبیات چوپانی خودرانشان دهد.
روزگاری بدی شده واین آقاهم حق دارد،خودش رانشان دهد،بسوزدپدردلارهای نفتی مفتی عرب های کپرنشین های خوزستان که دراین صدسال ازقبل آن واستفاده اتینیکی رانتی این هاراهارکرده است.
باورکنید،حیف است که دراین دنیایک تعدادعقب مانده های مانده درتاریخ 2500ساله برگرده ملت های مختلف سوارشده وبرایمان
ادعای عالمی وفضل کند.
نمونه ای از موذی گری و رذالت تجزیه طلبان منفور:
ما ایرانی هستیم و در ایرانی بودن خود هم هیچ شکی نداریم.«"ایرانی ها زندگی می کردند، شعار می دادند، از انقلاب کبیرشان حمایت می کردند، عکس رهبرشان را در ماه می دیدند و برای رفتن به بهشت، از کردستان، جهنمی ساختند از آتش و دود و مرگ و خون. آنها هیچ نگفتند. مرگ همچنان سهم کردهاست و ایرانیان همچنان قورمه سبزی می خورند و به کلید بنفش و اصلاحات و تلگرام و صد البته آزادی های یواشکی مشغول هستند و البته دلخوش"»
الآن دیگر تمام جهانیان این مهم را درک کرده اند که تکلیف خلق ایران، از رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران جداست. اگر تجزیه طلبان و پان ترکها و پان کردها و پان عربها ذره ای شرافت و آزادگی داشتند با رژیم پست وپلید جمهوری اسلامی برخورد می کردند و نه با خلق مظلوم ایران. گروههای رزمندۀ کرد ایرانی در اوایل انقلاب به دنبال خودگردانی بودند و نه تجزیه طلبی، زنده یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو نیزهمیشه می گفت که -
خودگردانی داشتن و برخورداری از حقوق اجتماعی و سياسی هيچ ربطی به تجزيه طلبی ندارد.
پس از سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی, تمامی قومهای ایرانی با هر نژاد و زبان و دین و رنگی به رسمیت شناخته خواهند شد و در همۀ امور اقتصادی و سیاسی، شریک و سهیم و برابر هستند، و به طور قطع به آنها حق خودگردانی وآموزش به زبان مادری ( در کنار زبان فارسی) اعطا خواهد شد . و فقط یک مرز سرخ داریم که جدایی‌طلبی و تجزیۀ ایران است.
حق خودگردانی و آموزش به زبان مادری ( در کنار زبان فارسی) آری ؛ تجزیه و تکه پاره کردن ایران هرگز.
آقا رضا! پدرو پدر بزرگت دیکتاتور بودند. از آن معدومان عبرت بگیر! با لگد و اردنگی مردم ایران بیرون انداخته شدند. سرت را بیهوده به مشت مردم نساب! در جهنم ایران کسی به شاه و شیخ و رهبر نیازی ندارد. خیالت جمع باشد. اگرکسی درایران ادعای شاه شدن کند، مردم قاه قاه بهش میخندند. میگن فکرش معیوبه. به برکت اسلام آنقدر در ایران دزد و قاتل و دیکتاتور زیاده که اصلا احتیاجی به شاه نیست. " لوطفا قمیشووی چک بو مللت لردن". پیله مکن لطفا! برو دنبال کسب و کارت! بقول معروف؛ ما را به خیر تو امید نیست!، شرمرسان. قربونت!
کسانیکه دم ا ز ترک و ترک گرائی میزنند باید روشن کنند چه شد که حکومت قاجار بدون شلیک گلوله ای فرو ریخت و احمد شاه با وجود تذکرات زیاد به ممالک محروسه باز نگشت . باید پرسید خدمات این سلسله قاجار در دوران 150 ساله چه بود ؟ چرا به جنگ روس رفت و قفقاز را از دست داد ؟ در دوران قاجار کدام پیشرفت اجتماعی کدام دانشگاه و یا صنعت و ازادی مطبوعات وجود داشت ؟ قتل امیر کبیر و غل زنجیر کردن ازایخواهان و خفه کردن ( بقون نمودن)چه افتخاری برای ترکان دارد ؟ اما واقعیت این است که ترکان چه عثمانی وچه پیروان علی خلیفه چهارم با داشتن خاورمیانه و شمال افریقا بخاطر درک نکردن روح زمان محکوم به عقب نشینی و شکست بودند . ترکان چه شیعه و یا سنی دین را منشور زندگی و قانون اجتماع کردند و از تحولات فکری هنری و علمی اروپا عقب افتادند .متاسفانه هنوز هم در ترکیه اهل تسنن و
در ایران اسلام و شیعه زده دشمنی با دانش و فرهنگ وازادی و حقوق ادامه دارد . تا زمانیکه تحول فکری و احترام به دیگر ملیت ها در جامعه روشن فکران ترک بوجود نیاید دشمنی با ترکان با ارامنه و کرد و اکنون با ایراینان ادامه خواهد یافت . اینکه ترکان زمانی بر ممالک محروسه ایران فرمان میراندند و اکنون داوطلبانه از همه متصرفات خود صرفنظر کرده و خود را در استان اذربایجان تعریف میکنند ناشی از تنفرکور ونژادی به انچه غیر از ترک است میباشد .مرکل کارعاقلانه ای میکنه! ایشان یک رهبرعظیم الاشان است. میدونه کسانیکه برای بهم ریختن ترکیه تلاش میکنن، شکست خواهند خورد. محاکمه خواهند شد. ایشان کارش درسته. به این میگن سیاست مدار واقعی. او میدونه اردوغان محصول و ثمره چهل سال سرمایه گذاری غرب است. گر چه اردوغان برای تشکیل کردستان بزرگ زیرحرفش زد، و غرب با تبلیغات شبانه روزی علیه اردوغان حیثییتی در او باقی نگذاشت، اما چون سیاست مخرب غرب برای متلاشی کردن ترکیه شکست خورد، اوباما بتاریخ پیوست. غرب با درس آموزاز سیاست شکست خود، اینک برای جلوگیری از رشد ترکیه و نزدیک شدن به روسیه، اینبار لازم است با لبخند پیش رود. و الا خود غرب میدانند که دیگر دوران دیکته کردن اوامر خود به سیاستمداران ترکیه به ماضی پیوسته است. ترکیه اکنون با گسترش تاسیسات و ابزار آلات رزمی خودکفا، دیگر از اوامر و دستورات اروپا بی نیازاست. مرکل نیز اینو بخوبی مییدونه!
جناب iraj سلام؛
مقاله من بیش از همه متوجه عنصر آگاهی دهنده و جویاست. بی گمان همانگونه که شما هم بر آن تأکیدکرده اید، در اعماق و پهنای تفکر سنتی توده ای، واماندگی هائی کهنه و بازدارنده ی تحول وجود دارد که مانع شناخت و شعور تاریخی نسل ها و عقبماندگی جاری آنها بوده و هست.
و درست به همین خاطر نقش نیروهای آگاهی رسان و سازمانده بینائی اجتماعی و کنش های هدفمند طبقاتی آنها بسیار تعین کننده است. در این عرصه بنا بر تجربه های تاریخی کشور ما و جهان، جریان های متنوع راست، لیبرال، ملی مذهبی و مذهبی های خالص مرتجع بیشتر این بوده از توده های ساده دل برای خود نردبان کسب قدرت و شهرت و ثروت بسازند و ساخته اند.
این تنها نیروهای چپ و کمونیست بوده که هرگز جزو این گروه های فرصتطلب و ضدمردمی بشمارنمی آید؛ و به گواه تاریخ در همه حال در کنار کارگران و توده ها بوده و پشتیبان منافع طبقاتی و حیاتی آنان مانده ست.
شگفتا که همین چپ ها و کمونیست ها که مرغ جشن عروسی و عزای شاه و شیخ شده اند، خودشان نیز دیریست تبدیل به ده ها هسته های خودمحور ایدئولوژیک شده و از اهداف تاریخی و جنبش توده ای فاصله گرفته، و عمدتا هرکدام ساز حق بجانبی حزب و سازمان خود را کوک کرده و در ارکستر بزرگ مبارزه ی طبقاتی، اهداف کارگری ـ مردمی را با ساز بساط فرقه های خود خارج از ریتم می نوازند.در این بازار بیدادرسی های بیکاران و گرسنگان و بی سرپناهان، و ستمزدگی جنایتمدارانه مذهبی، و همزمان جپاولگری های میلیاردی ریز و درشت سران و آقازاده های نظام، و چاپیدن تتمه ی دارائی و هستی مردم توسط باندهای اقتصاد سپاهی، بازاری و نئولیبرالی بورژوازی، آیا براستی سزاوار است همین چپ که تنها یاور صادق کارگران، ستمکشان و مردمان بی پناه بوده و هست، او نیز در غارهای سکتاریسم خود بماند و همچنان در راستای سازماندهی و تراکم اراده ی مستقل کارگری ـ توده ای نباشد و دردا خنثی باشد و به این ناتوانائی ها پاسخی درخورد نداده باشد و اصلا از این خلاء خبردار نباشد؟ و پیوسته بر طبل فرقه های حقیر و کوچک خود بکوبد؟ نه هرگز جایز نیست.
و من راهکار کلان، راهبرد درست و پاسخ لازم را تنها در ایجاد یک ظرف کلان غیر ایدئولوژیک برای رویاروئی قطب بزرگ چپ می دانم تا هم به پراکندگی خانوادگی خود با حفظ مواضع پایان دهد و همراه آن در خدمت سازماندهی حضور توده ها در میدان مبارزه ی دگرگونی بنیادی قرارگیرد. تا علاوه بر زمینه ها و انگیزه ها برای تجمیع گسترده ی نیروهای کار یدی و فکری باشد؛ و همگام با آن بتواند و می تواند در برابر دیگر قطب ها بایستد و مواضع و منافع زندگی طبقاتی 99% درصدی را بیاری مستقیم آنان و دخالت شان در سیاست جاری، و تا سرنگونی رژیم آخوندی نمایندگی کند. بدون حضور توده ها ملا تا خدا خداست پابرجاست.
در کنار آن لازم می دانم بگویم: در یک جامعه ی طبقاتی اختلاف دید و برداشت نیروها و بویژه چپ از مسائل اجتماعی اقتصادی سیاسی امری طبیعی و همزمان ضروری ست. اما اختلاف دید و برداشت و عقیده نباید مانع همبستگی و کارمشترک برای زدودن ستم سرمایه و پلیدکاری رژیم مذهبی باشد.
با سپاس از پانویس باارزش تان
{کاربر ایمان!}
بیسوادی محض در کامنتهای تو پیداست مثل طوطی کلمات کلیشه‌ای مانند «عیران تک‌ملتی، تک‌زبانی و تک قومیتی» را تکرار می‌کنی اگر این کلمات شکمی از امثال تو گرفته شود به غیر از بوق زدن چیزی در چنته ندارید که با به رخ کشیدن بیسوادی محض‌تان خود را مضحکه‌ی عام و خاص نمایید.
همانگونه که نوشتم عیران فقط <82> سال سابقه دارد قبل از آن اسم این جغرافیا «ممالک محروسه‌ی قاجار» بوده است. در خصوص نام «عیران» حتی یک تکه سنگ هم درتاریخ وجود ندارد هر چه هست توهمات متوهمانی مانند توست اما با توهم‌پراکنی بیسوادان نژادپرست برای عیران خیالی تاریخ جعلی درست نمی‌شود.
باز هم تأکید می‌نمایم با سقوط رژیم جمهوری عصلامی، نسخه‌ی عیران ف-ا-ر-س-ی نیز در هم پیچیده خواهد شد و موقعی که بیسوادان نژادپرست مانند تو در توهم عیران خیالی‌شان غوطه‌ور هستند با بالکانیزه شدن آن سراسیمه از خواب هپروت خواهند پرید.
اگر تاج عاریه‌ای پادشاهی عیران با توطئه‌ی انگلیسی‌ها بر سر رضا میرپنج سوادکوهی، نگهبان اصطبل سفارت هلند گذاشته نمی‌شد اکنون قومک نزادپرستی به نام «ف-ا-ر-س» وجود نداشت که زبانک ف-ا-ر-س-ی را بر ملت‌های غیر ف-ا-ر-س عیران تحمیل نموده و باستان‌پرستان سرگشته‌ای مانند تو برای دفاع از عیران خیالی‌شان بر شکمشان بکوبند.برای من هیچگونه اهمیتی ندارد که شما گیلک و یا منتسب به فلان منطقه‌ی کویری ف-ا-ر-س نشین هستید چون نژادپرستانی مانند تو را نه به چشم هم‌کشوری بلکه به چشم دشمن بشریت میبینم.
لطفاً با ریاکاری در کنار اسم من کلمه‌ی "گرامی" را به کار نبرید چون هیچگونه احترامی به نژادپرستانی مانند تو قائل نیستم.
میگم حالا که نوشته ای . .براى من اين جهان متن است و آزربايجان سرتيتر اين متن) بیا و مسئولیت رهبری ترکان جهان رابپذیر و دولت ترک در تبیعد را راه اندازی کن .بدون شک پیروان تو بیش از پیروان مهدی موعود خواهد بود. گفته میشود که مهدی عج الله تعالی فرج با 313 نفر خروج خواهد کرد و جهان 300 ملیونی تورک در انتظار توست . پس بخروج ای ناجی ترک در انتظار چه هستی ؟
اقای بهنام چنگائی سوسیالیسم مورد نظر شما هرگز راه گشای اداره کشورایران و اساسن جهان نیست .عدالت جریانی داوطلبانه و مسیری سخت است . درسوسیالیسم انچه از بین میرود انگیزه و رقابت است وجهان مدرن امروز بدون انگیزه و رقابت همان سوسیالیسم مورد نظر شما خواهد شد . سوسیالیسم مورد نظر شما به بن بست خواهد رسید و سرانجامی جز استالینسم نخواهد داشت .این استالین نبود که ان فاجعه را افرید این مکانیسم درونی بلشویک ها وخود سوسیالیسم بود که ملیونها انسان را به گام مرگ برد . در دمکراسی همه حق زندگی دارند و این را به چشم میبینیم ولی در سوسیالیسم
همه در جا خواهند زد و رقابت جای خود رابه وظیفه اجباری خواهد داد . اگر چپها و حزب توده از ازادی و دمکراسی در ایران دفاع میکردند هر گز این گشتار ها و اعدام در این وسعت به وجود نمی امد .و شاید هم اخوندی در مسند قدرت نبود؟
داستان این ناشناس که وکالت تسخیری جناب ایرج خان را بعهده گرفته ، حکایت آن جاهل محله که هر روز صبح می رفته ، داروخانه محل و هندوانه می خواست و فروشنده با تعجب می پرسید ، آخه بابا جون، داروخانه چه ربطی به هندوانه داره و طرف می رفته گوشه مغازه و زیب شلوارش را باز می کرد و می گفت که داروخانه ای که هندوانه نداره بشاش بهش، کارش را می کرد و از داروخانه خارج می شد، این جاهل محله بار برای بار دوم اینکار را کرد وقتی برای بار سوم که خواست دهانش را باز کند، داروخانه چی بهش گفت داداش برو آن گوشه و زیب شلوارت را باز کن....، حال حکایت وکیل مدافع مصداقی است که هر چیزی را بهانه قرار می دهد . مثلا می گه امید داتا، نژاد پرست و علیه فداییان چیزی گفته و خبر ندارد که همین امید نا دان که آکانت ایرانگلوبال را برای مدتی در اختیار داشت را بخاطر نژاد پرستی آکانت اش بلوک شد
و کیانوش چندین مطلب علیه او نوشت ، بحث بر سر مقایسه تکنیکی ویدئو کلیب های "رودست" امید دانا با ویدئو کلیب های سعید بهبهانی که دو و نیم ساعت میکروفون را بدست ایرج مصداقی می دهد که به منتقدین اش فحش و بد بیراه بده ولی 2 دقیقه وقت برای کسانی که مورد فحاشی و اتهام این بیمار روانی قرار گرفته اند نمی دهند و بی شرمآنه دم از دمکراسی می زنند، ماهیت کار مسول صدا وسیما جمهوری اسلامی تفاوتی با عمل بهبهانی ندارد. ن جناب نا شناس بیا از دمکراسی موجود در ایرانگلوبال استفاده کن و بازهم بگو فلانی یعنی کیانوش وزرات اطلاعاتی است برای تو منطق و دلیل بی ارزش تر از آن جاهل محله استجناب iraj,
با تشکر از توجه, و نظر شما, حتی اگر مشکل الفبا هم نبود, همانطور که در کامنت بعدی اظهار شد " در صورت عدم امکان برنامه الگوریتمی اتوماتیک برای تصفیه کامنت ها - که عملا امکان ندارد - " بهترین راه ظاهرا ساده کردن کار ادیتور است که ذکر شد.
اما مساله مهمتر به نظر من اینست که کامنت, واکنش خواننده به محتوای مقاله و یا کامنت دیگران, و گفتگویی ست که باید سر انجام ما را به مقصدی که داریم برساند. اگر مقصد تفنن و سرگرمی ست چه اهمیت دارد که مردم به همدیگر بد و بیراه بگویند اگر از آن لذت میبرند؛ و اگر منظور تفنن نیست, بعد از دوازده سال آیا ما به مقصد خود نزدیک شده ایم و آن مقصد چیست؟ و در این صورت نه تنها کامنت ها بلکه مقاله ها نیز باید مورد بررسی قرار گیرد که ببینیم در این دوازده سال چه کرده ایم ؟ و گرنه خب بگذار مردم( ؟ ) خوش باشند, یعنی در این صورت " ایران گلوبال " باید
خیییر باشد نه در خیر گیر. و در این باره تاکنون " همچو کز سوی بیابان آواز " ی بر نخواسته است.اقای توکلی گرامی با درود و سپاس از زحمات شما. شایسته است که فکری برای مقاله نویسان جوان در زمینه های علمی ادبی و کاو شهای جدید کننید . شایسته این تارنما نیست که فقط بلند گوی نظرات قومی این ان شود . با واردشدن و د رج مقالات از سوی نویسندگان ایرانی و خارجی در زمینه های مختلف اجتماعی این تارنما از یک سویه بودن به تارنمائی قابل اعتبار برای همه ایرانیان تبدیل خواهد شد . میدانیم که پویائی در تنوع اندیشه است . شاد کام باشید .
این جماعت نژاد پرست پان فارس هر آنکه از غیر فارسها دهان برای احقاق حقوق بکند فوری میریزند به سرش و این اولین بار است که میبینم که یک ترکمن از ترکمنستان از حقوق پایمال شده اش در این سایت حرف میزند و بلافاصله دچار غضب این جماعت پا فارس قرار میگیرد یعنی همان کاری که با عربها و تورکهای آذربایجان میکنند
یک مسئله دیگر که در صحبتهای این آقا پهلوی نظر مرا جلب کرد اینست که این آقا هنوز که هنوز است از کلمه تورک ترس دارد یعنی حتی ١٠٠ نماینده مجلس رژیم با آنهمه انکار واقعیت از طرف رژیم ایران بلاخره نام فراکسیون تورک را در مجلس رژیم قبول کردند ولی آقا پهلوی دنبال آذری ماذری است آقا پهلوی بهمین خیال باش
این اولین بار نیست که با چنین تیتر سخنرانی و تحلیل روبرو میشویم اگر به سخنرانی قبل از عملیات فروغ جاویدان مجاهدین خلق گوش دهید عین همین تحلیل را از رهبر مفقود اثر رجوی میشنوید یعنی این حرفها تازگی ندارد ولی آنچه که تازگی دارد ترامپ است که باعث شده دهان آقا رضا پهلوی آب بیافتد ولی بزرگترین اشتباهی که این حضرات میکنند این است که وزنه حرکت ملی آذربایجان و ملت تورک را با خوشان مقایسه میکنند . ملت تورک آذربایجان دنبال هیچ جریان تمامیت خواه بالخص سلطنت طلبان نمی افتد و تنها رهبری حرکت ملی آذربایجان است که هدایت مبارزه آزادیخواهی دارد و این حضرات تنها کاری که میتوانند بکنند برسمیت شناختن حرکت ملی آذربایجان و خواستهای ملت تورک آذربایجان است . و در ضمن بین ملت تورک آذربایجان و سلطنت طلبان دریای خونی است که در ٢١ آذر ١٣٢٥ ریخته شده و ما جواب این سلطنت طلبان را در قیام ٢٩ بهمن ١٣٥٦ تبریز دادیم
از یاد نبریم که حکومت ملا ها وارث حکومت پهلوی است و در زبان تورکی مثلی داریم که میگوید اینها تر و خشک ندارندبه آلتین گرامی
تمام اسناد رسمی و پیمانهای سیاسی دوران صفوی و افشاری و زندیه و قاجار اسم ایران اومده! در بسیاری از اسناد و کتیبه ها و نشانه های تاریخی ایران باستان اسم ایران اومده! بعد میایی اینجا میگی عمر این کلمه 82 ساله؟! نه عزیزم سواد اونایی که جنابعالی رو مغزشویی کردند بیشتر از 82 سال قبل رو نمیکشه که ببینند! سواد اونها در این سطح بوده!هرکسی که نوشته های من و شما رو اونهم با اون همه سطح کینه و نفرت و عصبیت که مینویسی بخوونه متوجه میشه که اینجا کی از سر استیصال توامان با بیسوادی داره زور میزنه!
از قضای روزگار اینجانب گیلک هستم و فارس نیستم که شما بتوانی به جرم دفاع از یکپارچگی میهنم به بنده برچسب پان فارسیسم و شوونیست و ال و بل بچسبونی!
از اهدافی که تجزیه طلبان با پوشش هویت خواهی و زبان مادری و اینها دنبال میکنند چیزی در دنیا فاشیستی تر وجود نداره! اینکه از یک قوم میخواهید ملت بسازید! زبان آن قوم را زبان ملی یک کشور تک قومیته و تک ساخت کنید! با خاک دزدی از کشورهای تاریخی مرزهای جعلی بنا کنید و تاریخ یک منطقه از کشوری دیگر را به عنوان تاریخ ملی خود ارائه دهید از این اهداف فاشیستی تر در دنیا وجود نداره اونهم از نوع سرقتیش!
بیش از هزار سال پیش فردوسی طوسی اینگونه سرود: چو ایران نباشد تن من مباد! در
ایران یک حقیقت مسلم و مشخص در جغرافیای سیاسی جهانه و تاریخش جزء سازندگان تاریخ جهانی بشره، یک چنین عظمتی مگه قابل انکاره که شما با کج و ماوج کردن چندتا حرف بتونی سر خودت رو کلاه بذاری و انکارش کنی؟!
غربی ها برای نیت سو خود و اینکه به اقوام دیگر بگویند اینجا سرزمین پارس ها است و شماها باید جدا شوید و سرزمین های خود را داشته باشید ( تا راحت تر استعمار شوید ) چند سالی مد شده بود مینوشتند پرشیا و با هوشیاری پهلوی و بخشنامه دیپلماتیک به تمام سفارتخانه ها به آنها گوشزد شد که نام این سرزمین مطابق تمام دوران های گذشته ایران است نه پرشیا و اونها مقید شدند که از نام ایران که مدتی مد کرده بودند بنویسند پرشیا استفاده کنند و حالا بیسوادان اینطور از این ماجرا تاریخ سازی جعلی میکنند!
شما نه تنها شب خوابیده و صبح بلند شدید و یکباره با مغزشویی مواجه شدید و فکر کردید فعال ملی هستید بلکه حتی سواد و آگاهی لازم هم ندارید که حداقل بدونید چیزی به اسم ملت آذربایجان در ایران وجود نداره که شما فعال ملیش باشی، شما حتی تعریف ملت رو هم درعلوم سیاسی نمی دونی که به کدوم مردم میگن قوم به کدوم مردم میگن ملت! بعد فعال ملی هستی؟ اونهایی که بهت گفتند فعال ملی هستی خواستن اغفالت کنند!
یک عمر در مغز پانتورکهایی مثل شما تزریق کردند که مرکز ایران کویر و خشک و بیابان است و در آینده از فارسستان یک کویر میمونه! پسر جون طبیعت خرم آباد و لرستان و چهار محال بختیاری و شهرکرد و کوهرنگ و شیراز و دشت های لاله مرکز ایران رو تو توی خوابت هم ندیدی! و مطمئن باش اگر روزی بر فرض محال اندر محال بخش هایی از ایران از سرزمین مادری جدا شود نه تنها چیزی به اسم فارسستان به وجود نمیاد بلکه ما گیلک ها با پیوستن به هموطنان لر و بختیاری و مازنی و خراسانی و سیستانی و فارس و دیگر اقوام میهن پرست باردیگر ایران رو ایران خواهیم کرد!
اما شما باز یک پانترک در حال جنگ با روس ها و ارمنی ها و کردها و مردمان داخل اون سرزمین باقی خواهی ماند! اینه فرق یک سرزمین و ملت تاریخی با یک سرزمین و ملت جعلی!
پاینده ایران
دراین فیلم کوتاه مشاهده می کنیم که مزدوران لباس شخصی رژیم جوانی را دستگیر کرده اند و انبوه جمعیت حاضر به جای اینکه به مزدوران تهاجم کنند و آنها را گوشمالی داده و جوان را برهانند، فقط شعار "ولش کن ، ولش کن" را سر می دهند!!!!! با این سوسول بازی ها و "ولش کن ، ولش کن" ها ، رژیم ککش هم نمی گزد.
فاحشه های سیاسی و اپوزیسیون نماها و لابی های رژیم در آنسوی مرزهای ایران و همچنین رفرمیستهای حکومتی و غیرحکومتی در داخل ایران، مروج فرهنگ ذلت و بی عملی و توسری خوردن در برابر رژیم هستند، این جماعت در بین مردم اینگونه تبلیغ می کنند که در مقابل خشونت و وحشی گری مزدوران رژیم باید ساکت ایستاد و نباید مقابله به مثل کرد!!!! انگار که مردم ایران با نظام سیاسی کشوری مانند سوئد طرف هستند که به صورت مسالمت آمیز مبارزه کنند!
این جماعت در خدمت رژیم هستند و به بقا و دوام این رژیم کمک می کنند .