Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار :
گلمه لر = گلمه + لر = امدنی
صرف فعل امدن و رفتن هر دو در فارسی

komma - to come/آمدن gå - to go/رفتن
present/در حال حاضر
kommer/آمدن/بیا
går/برو/رفتن
past/گذشته
kom/آمد
gick/رفت
future/در زمان آینده
ska komma/خواهد آمد
ska gå/خواهد رفت
میبینی که فعل اینده با خواهد اغاز میشود نه با چیز دیگر
..........................

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت قبل:
طرز ساخت آن چنین است:مضارع مصدر داشتن +مضارع اخباری فعل مورد نظر

دارم می بینم داریم می بینیم

داری می بینی دارید می بینید

دارد می بیند دارند می بینند

ج ) مستقبل یا آینده: مستقبل یا آینده برانجام کاری در آینده دلالت می کند.فعل مستقبل رااز فعل مضارع خواستن وبن ماضی فعل مورد نظر می سازند. ، مثل : خواهم رفت . خواهد آمد

خواهم خواند خواهیم خواند

خواهی خواند خواهید خواند

خواهد خواند خواهند خواند

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت قبل :
دارم کم کم به موفقیتشان امیدوار می شوم ( دارم می شوم= مضارع مستمر)

10)آینده=خواهم.خواهی.خواهد.خواهیم.خواهید.خواهند+بن ماضی :

خواهم گفت / خواهی گفت/ خواهد گفت/ ...

اقسام فعل ازنظر زمان

الف)فعل ماضی یا گذشته ب) مضارع یا حال ج) مستقبل یا آینده

الف)فعل ماضی :

فعلی است که در زمان گذشته روی داده است.

مانند : زدم ، می زدم ، زده بودم

فعل ماضی بر 5 نوع است :

ماضی مطلق

ماضی استمراری

ماضی نقلی

ماضی بعید

ماضی التزامی

1- ماضی مطلق : فعلی است که در گذشته به طور ساده(مطلق) انجام گرفته است. خواه به زمان حال نزدیک و پیوسته و خواه دور باشد .وآن از بن ماضی وافزودن شناسه های لازم ساخته می شود:

پارسال این کتاب را خریدم .

مسعود الآن به خانه آمد .

آمدم آمدیم

آمدی آمدید

آمد آمدند

2- ماضی استمراری ،آن است که دلالت کند بر صدور فعل در زمان گذشته به طریق استمرار و تکرار و تدریج و علامت آن " می " یا " همی " است در اول ماضی مطلق :

روزها در س می خواند .

شب ها کار می کردند .

گاهی نیزبا افزودن«م«می»یا «همی»در اول ماضی مطلق ویا(ی)در آخر ماضی مطلق ویا(می)در اول(ی)درآخروگاهی نیز(همی)دراول(ی)در آخر ماضی مطلق ساخته می شود.مانند:

همی دیدم - می دیدمی- دیدمی- همی دیدمی

می رفتم می رفتیم

می رفتی می رفتید

می رفت می رفتند

3- ماضی نقلی : فعلی است که از گذشته آغاز شده ومعمولاًتاحال ادامه دارد واز صفت مفعولی فعلی که می خواهیم بسازیم و(ام،ای،است،ایم،اید،اند) ساخته می شود. مانند:

سهراب ایستاده است .

یوسف نشسته است.

رفته ام رفته ایم

رفته ای رفته اید

رفته است رفته اند

4- ماضی بعید یا دور :

فعلی است که در گذشته ی دور انجام یافته است واز صفت مفعولی فعل مورد نظر با ماضی مطلق« بودن» ساخته می شود.مانند :

مسعود ، دیروز بازار رفته بود .

بهرام ، بامداد اینجا آمده بود .

رفته بودم رفته بودیم

رفته بودی رفته بودید

رفته بود رفته بودند

5- ماضی التزامی : فعلی است که برانجام کاری در گذشته همراه با شک و تردید و خواهش و آرزو و مانند دلالت دارد.مانند:

باید آمده باشد .

شاید شنیده باشد.

به گمانم دیده باشند.

رفته باشم رفته باشیم

رفته باشی رفته باشید

رفته باشد رفته باشند
ب ) فعل مضارع :فعلی است که بر انجام کاری یا روی دادن حالتی وصفتی در زمان حال یا آینده دلالت می کند.

می گویم –همی گوید –می رود- می خوانیم

فعل مضارع دو قسم است:

مضارع اخباری

مضارع التزامی

مضارع اخباری: مضارع اخباری بر انجام کاری در زمان حال به طور قطعی به کار می رود.

مضارع اخباری به کمک بن مضارع فعل مورد نظر وشناسه ها(ضمایر متصل فاعلی)ساخته می شود. : می+ رو + م= می روم

می روم می رویم

می روی می روید

می رود می روند

2- مضارع التزامی:

مضارع التزامی فعلی است که بر انجام کاری در زمان حال یا آینده همراه با شک و دودلی و تردید دلالت دارد.

طریقه ی ساخت آن:هر گاه به جای «می» درمضارع اخباری «ڊ»قرار دهیم ،فعل به صورت مضارع التزامی در می آید.مثال:

« می رود » مضارع اخباری است.

« برود » مضارع التزامی است

بروم برویم

بروی بروید

برود بروند

3- مضارع ملموس(در جریان): مضارع ملموس برانجام کاری یاروی دادن حالت وصفتی در زمان حال یاآینده ی نزدیک به صورت استمرار دلالت دارد.

مثال: حسین دارد می نویسد.



نوشته شده توسط: Anonymous

هر چند که خیلی زشت هست که من از یک وبلاگ بچه دوازده ساله برای بزرگوارانی که ادعا میکنند فارسی بلد هستند کپی پیست کنم ولی چاره دیگری نیست برای اشنایی ایشان با اقسام فعل و صرف ان در فارسی
یعنی کسی که مینویسه" اینده یعنی فعلی که در اینده خواهد امد" دیگر هیچی نباید به این گفت
مثل اینکه بخواهی به کسی که جمع و تفریق بلد نیست دنباله های احتمالی مارکف را درس بدهی:
بقیه در ادامه

1)ماضی ساده/ مطلق =بن ماضی+شناسه های ماضی :

رفتم / رفتی/ رفت / رفتیم / رفتید / رفتند.
نکته: گاهی در قدیم برای زینت بخشیدن به فعل ماضی ساده پیشوند

« ب»می افزودند

بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرین من


۲)ماضی استمراری=می+ماضی ساده :

می رفتم / می رفتی / می رفت /می رفتیم / می رفتید / می رفتند
نکته 1: گاهی در قدیم به جای « می» از پیشوند « همی» استفاده

می کردند :

همی کشت و همی گفت ای دریغا که باید کشتن و هشتن در این دشت

نکته 2: گاهی در قدیم به جای « می» در اول فعل ، از پسوند « ی » در اخر فعل استفاده می شد :

کبوتران به طاعت و مطاوعت او روزگار گذاشتندی

3)ماضی نقلی=صفت مفعولی+ام.ای.(است).ایم.اید.اند :

رفته ام / رفته ای / رفته است / رفته ایم / رفته اید / رفته اند

نکته : شکل کامل فعل ماضی نقلی ( رفته استم / رفته استی و.... )

در قدیم گاهی مورد استفاده قرار میگرفت :

آن شنیدستی ( شنیده ای ) که از عشق نباید ترسید


4)ماضی بعید=صفت مفعولی+بودم.بودی.بود.بودیم.بودید.بودند :

رفته بودم / رفته بودی / رفته بود /.........


5)ماضی التزامی=صفت مفعولی+باشم.باشی.باشد.باشیم.باشید.باشند :

رفته باشم / رفته باشی / رفته باشد / .......

6 ) ماضی مستمر/ ملموس = داشت + + شناسه + ماضی استمراری فعل اصلی : داشتم میرفتم / داشتی میرفتی / داشت می رفت / .......

نکته : گاهی بین دو جزء کمکی و اصلی ماضی مستمر فاصله ایجاد می شود که نباید ما را به اشتباه بیندازد :

داشتم کم کم به او دل می بستم ( داشتم می بستم = ماضی مستمر)


7)مضارع اخباری=می+بن مضارع+شناسه های مضارع :

می روم / می روی / میرود/.......

نکته 1: گاهی در قدیم به جای پیشوند « می» از «همی» استفاده می شد:

همی گویم و گفته ام بارها بود کیش من مهر دلدار ها

نکته2 :گاهی این فعل (چه در زمان حاضر چه در قدیم ) بدون علامت خاص به

کار برده می شود :

بگفت آن جا به صنعت در چه کوشند ؟ بگفت اندوه خرند و جان فروشند. (کوشند/ خرند / فروشند ، مضارع اخباری هستند)

این کار مشکلاتی را با خود همراه دارد ( دارد = مضارع اخباری)

نکته3 : گاهی در گذسته به جای « می » ا ز« ب» در ابتدای فعل استفاده

می شد

8)مضارع التزامی= ب+بن مضارع+شناسه های مضارع :

ببینم / ببینی / ببیند / ..........

نکته1 : گاهی این فعل بدون پیون پیشوند « ب » مورد استفاده قرار می گیرد :

اگر دستم رسد (برسد) بر چرخ گردون ........

نکته2 : گاهی به جای پیشوند « ب» در اول فعل از « می» استفاده می شود و برای تشخیص این فعل از مضارع اخبای فقط باید به معنی آن توجه کرد :

زاغ گفت: من باری جای نگه دارم و می نگرم (بنگرم) تا چه کنند

نکته3: شکل ظاهری « سوم شخص مفرد ماضی استمراری » و « دوم شخص جمع مضارع اخباری » در برخی افعال شبه هم هستند و فقط باید در جمله تفاوت آنها را تشخیص داد :

می خرید ( آن پسر هر روز کتاب می خرید «ماضی استمراری» ) و (شما همیشه کتاب می خرید « مضارع اخباری »)

این نکته برای افعال زیر نیز صدق میکند

دریدن / خریدن / لرزیدن / سنجیدن / لغزیدن / پریدن / ......

نکته4 : دوم شخص جمع مضارع التزامی و دوم شخص جمع فعل امر از نظر ظاهر کاملا شبیه هم هستند :

شاید به قایم شهر بروید ( مضارع التزامی ) به قایم شهر بروید( امر)

9 )مضارع مستمر ( ملموس ):فعل های کمکی از مصدر « داشتن » ( دارم / داری / دارد / ....) + مضارع اخباری :

دارم می روم / داری می روی / دارد می رود /........

نکته : گاهی هم بین جزء کمکی و اصلی مضارع مستمر فاصله ایجاد می شود:




1
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار نوشته ای :
معنی gəlmə در فارسی « آینده» نیست. آینده به معنی چیزی ست که در زمان آینده خواهد آمد
در کلاس دوم راهنمایی به دانش اموزان دوازده سیزده ساله در کتاب فارسی یاد میدهند
بن = امدن
بن ماضی= امد
فعل امر=بیا
بن مضارع= آی( بر وزن بای)
مثال در شعر مولوی :
"باز "آی" هر انچه هستی باز "ای "....... گر کافر و گبر و بت پرستی باز "آی"
آ
فعل اینده در زبان فارسی= خواهد + بن فعل
خواهد امد - خواهد شد
اسم فاعل = واژه + انده
مثل زاینده - دونده - راننده- خواننده - داننده
اسم مفعول = واژه + ایده
مثل گردیده - خندیده - چرخیده

حالا بن مضارع "ای" + انده = اینده (انچه هم اکنون میاید در حال امدن است )

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اکبر جان، منهم از شما و همه ی علاقمندان که زحمت مطالعه ی این نوشته را بخود داده اند تشکر میکنم.
اوخویانین آغزی-گؤزو وار اولسون

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یکنفر گرامی، عزیز جان،
دماغ خود را در مریخ ، و کوتلت را در خیابانهای ایران، بخوابی آشفته دیدیم. فقط همین.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب كاظم آذري سيسي با توجه به اسمتان شما حتما اهل آزربايجان هستيد و از جامعه آزربايجان مايلها دوريد آيا مي دانيد ديگر آزربايجاني از ستم وتبعيض پانفارسها به ستوح امده ندديگر حاضر نيستند زير بيرق ستم پان ايرانيست زندگي كنند آيا جامعه كنوني آزربايجان را مطالعه نموده ايد و از خواسته هاي بحق انها آگاهي داريد آزربايجاني امروز استقلال مي خواهد وديگر زمان سلطه كشورجهان سومي ايران برايش غير قابل قبول است بهتر است عالي جناب نيز همصدا با آزربايجاني شويد ودر اواخر عمرتان شايد مورد بخشش و عفو ملت آزربايجان قرار بگيريد

نوشته شده توسط: Anonymous

این شعر دارد نزدیک به هفتاد سال از تاریخ معاصر ایران را با هنرمندانه ترین و شاعرانه ترین تصویر ها بیان می کند. از کمی قبل از ۱۳۳۰ تا انقلاب ۱۳۵۷ و از آن زمان تا حالا!

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار بئی از شما بخاطر این نوشته روشنگرانه تشکر می کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

این سایت همانطور که بارها دیگران اشاره کرده اند،
پاتق نظامیان سابق و ماموران امنیتی سابق و فراری رژیم شاه هستند که همچون تجزیه طلبان آذری ، ارتجاعی ترین گروه ایرانی در کنار آخوندها و حزب اللهی ها و لس آنجلسی ها هستند و چون ضربه اصلی را از مبارزان کمونیست در سرنگونی رژیم شاهنشاهی خورده اند مثل شتر و فیل تا ابد کینه ورزی خواهند نمود و آدرس غلط و شعار غلط خواهند داد چون مواضع کنونی اینها در کنار اسلامیست ها و علیه هر گونه نیروی مترقی ملی یا جمهوریخواه یا چپ یا مدافع تمامیت ارضی یا مدافع حقوق اقلیتهاست.
غالب اینها از نظر بیولوژیک در سراشیب پیری و مرگ هستند و در حالیکه در ایران بیمه بازنشستگی میگیرند با اسامی مستعار و اسامی مغولی علیه اپوزیسیون آزادیخواه و مترقی سم پاشی می نمایند. شخصی بنام آلتین در رابطه با شما از کلمه "عنصر" استفاده میکند . این فرهنگ لغت ساواک بود که از عنصر مخرب

و تروریست وهلاکت و قوای مخرب سرخ و مارکسیست های اسلامی و غیره استفاده می نمود.
احتمال دیگر اینکه ،این نام حسن و پرویز و غیره همان شخص شیرازی ساکن امریکاست که دانشیان را با کمک ثابتی به تله انداخت.
منظور اینکه در این سایت غیر از افراد راست تجزیه طلب ضد ایرانی عرب و آذری ، فراریان و بازنشستگان ضربه خورده نیروهای امنیتی و نظامی سابق رژیم شاه با دادن کمک مالی ناچیز، اجازه دارند هرگونه بی اخلاقی و بی پرنسیپی لابی سرمایه داری و لابی امریکا و اسرائیل را در اینجا درج و پخش کنند. در حالیکه از6 کمنت من بعد از کودتای کیانوش توکلی تا کنون 4 عدد آن سانسور شده است .
نوشته شده توسط: Anonymous

ایکاش اشرف ها
عینک پان ایرانیستی را ازچشمان خود دورمی کردند ظلم ستمی که به مردم آزربایجان توسط پان ایرانیست تمامیت خواه می شود را می دیدند .
می دیدندکه چطورمعادن آزربایجان مانند مس سوگون به کرمان ومعدن طلای تکاب به اصفهان ومعدن خاک چینی وسرامیک به اصفهان ،یزد،سمنان ،رشت وسنندج انتقال می یابد وجوان آزربایجانی جویای کاربه آن شهرها می رود ودیگربرنمی گردد.
ودخترهای آزربایجانی که امکان مهاجرت برای آنها فراهم نیست ،پس ازمدتها انتظارتن به ازدواج با مردان هم سن پدرخودمی دهند.
آیا اشرفها آسیملاسیون شدند؟
آیا اشرف های کمونیست دیروز پان ایرانیست امروز شدند؟
آیا این ظلم وستم را نمی بینند اگرمی بینند کواعتراض آنها کو بیانیه آنها.
پان ایرانیست تمامیت هرچه دارد ازترکها دارد اگربه دین وزبان فارسی افتخارمی کند مدیون ترکها هستند تا قبل ازعزنویان دراستانهای فارس امروزکسی به فارسی صحبت نمی کرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار از شما با آن روحیه سنتیمنتال بعید است از ترور شخصیت افراد دفاع کنید مگر اینکه روشنفکر نمایی برای عوام فریبی باشد. کلا گذاشتن دماغ دراز ،شاخ، گوش دراز برای یک شخصیت بیانگر درماندگی طرف است. کسی که بجای نقد فرد برایش دماغ پینوکیو می گذارد لیاقت حمایت ندارد. در مورد دروغهای اوباما و کری هم آنقدر سند و مردک دارم که اگر بخواهم اینجا بیان کنم پروسسورهای مغزتان داغ می کند.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

تا بحال من ندیدم فردی به نام "پرویز" کامنتی بنویسد و در کامنت خود به مارکسیستها و مجاهدین حمله نکند!!! او با ربط و بی ربط با موضوع مقاله ها و در تمامی نظراتش به مارکسیستها و مجاهدین حمله می کند و علیه آنها لجن پراکنی و نفرت پراکنی می کند. هدف او از انجام این کار مشخص است و مقررات ایران گلوبال اجازه نمی دهد که وارد آن بشوم و این فرد را افشا کنم. او همیشه می گوید که جنبش پرافتخار چپ ایران "وطن فروش" ، "تجزیه طلب" و "بی وطن " است!!!!!! در صورتی که باید با صدای رسا گفت که چپهای واقعی ایرانی میهن پرست هستند و مخالف تجزیه و تکه پاره شدن ایران می باشند. میهن پرستی با برتری طلبی ملی و راسیسم و شوونیسم از زمین تا آسمان تفاوت دارد. پرولتاریا خانه و "وطن " دارند و به وطن خود عشق می ورزد. مارکسیستها "انترناسیونالیست" می باشند، انترناسیونالیسم پرولتری با "جهان وطنی" تفاوت دارد -

انترناسیونالیسم پرولتری بیان علاقۀ واحد و اتحاد خدشه ناپذیر طبقۀ کارگر سراسر جهان در مبارزۀ متحد آنها علیۀ دشمن مشترک یعنی سرمایهﺪاری و امپریالیسم است، انترناسیونالیسم بیان وحدت اهداف آنها برای برچیدن بهره کشی انسان از انسان و تقویت روحیۀ برادری بینﺍلمللی میان کارگران جهان است. برچیدن مالکیت خصوصی بر وسائل تولید و ساختمان جامعهﺍﯼ انسانی و بدون ستم و بهره کشی است. این ایدئولوژی کارگران صرفنظر از ملیت، نژاد، مذهب و قومیت آنهاست. انترناسیونالیسم پرولتری مظهر برادری بی شائبه و همبستگی جهانی کارگران است. آنها برای هدف واحد که جامعهﺍﯼ بی طبقه و جهانی باشد که در مرکز آن انسان و اصالت و حیثیت وی قرار داشته باشد و به مقام ارزشمند خویش نایل شود، مبارزه می کنند.
اما "جهان وطن" کسی است که هوادار حکومت جهانی و دنیای بدون مرز است و آن را موذیانه مظهر مدرنیسم و ترقی جلوه می دهد، با این تفاوت که به ملت و حق ملل در تعیین سرنوشت خویش، استقلال ملل، حق حاکمیت هر ملت مفروض، تمامیت ارضی کشورها، اعتقادی ندارد، روابط میان ملتﻫﺎ و اساساً مقولهﯼ ملت را کهنه شده می داند و می خواهد آن را با مقولهﯼ اتحادهای فراملی جایگزین کند. "جهان وطن" سنن و فرهنگ ملی را نفع می کند، "جهان وطن" این گونه تبلیغ و القاء می کند که به این دلیل که خودش واژهﯼ ملت را نمی پذیرد و "فراملی" فکر می کند و مرزها را قبول ندارد، مترقی است. وی پدیدهﯼ ملت را به گذشتهﯼ دور متعلق می داند. ایدئولوژی "جهان وطنی" که جهان را وطن خود می نمایاند و تعلقات ملی، آگاهی ملی ملل، استقلال ملی آنها را، آن هم در دوران امپریالیسم و جهانی شدن سرمایهﺪاری نفی می کند، یک ایدئولوژی ارتجاعی، در خدمت امپریالیسم جهانی، در خدمت نفی حقوق ملل و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آنها قرار دارد. این ایدئولوژی، ایدئولوژی استعمارگران است. که فقط جهانی را در زیر سلطهﯼ انحصارات می خواهند و مردم را با این تئوری به تسلیم در قبال آنها دعوت می کنند. جهان بدون مرز آنها جهانی نیست که کمونیستﻫﺎ می خواهند بر قبر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و نفی بهره کشی فرد از فرد به پا دارند. در جهان مورد نظر آنها همهﯼ دول و ملل باید به حلقوم امپریالیسم روان شوند و از هویتﻫﺎﯼ ملی خویش دست بردارند.
باری ، آنهایی که می گویند تمامی چپهای ایرانی "بی وطن " ، "تجزیه طلب" و "وطن فروش" می باشند، یا وابسته به رژیم ساقط شده و منحوس پهلوی هستند و یا وابسته به رژیم نکبت و جنایتکار و فاشیسم مذهبی جمهوری اسلامی.
محمدعلی عمویی کمونیست و از اعضای برجستۀ حزب توده در مصاحبه ای در باره شکل گیری حزب توده می گوید:
«"در هفتم مهر سال 1320 ، شماری از فعالان سیاسی جامعه ایران نشستی داشتند و طی سه روز درباره چگونگی جامعه، ترکیب طبقاتی و ویژگی های اجتماعی ایران بحث های طولانی کردند. آنجا حزبی پایه گذاری شد که متکی به توده مردم باشد و برای بهبود شرایط زیست مردم ایران فعالیت کند؛ "ضمن دفاع از تمامیت ارضی کشور" نه بر مبنای ناسیونالیسم بلکه بر مبنای "میهن دوستی ایرانیان"»
آموزگاران بزرگ کمونیسم به ما می گویند که یکی از وظایف پرولتاریای هر کشوری، دفاع از تمامیت ارضی میهن خود است. پرولتاریا، خانه و وطن دارد و از تمامیت وطن خود دفاع می کند.
سرنگون باد رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی
نابود باد بقایای سلطنت پهلوی
نابود باد تفکرات تجزیه طلبانه و تفکرات پلید پان ترکی و پان عربی
نوشته شده توسط: Anonymous

در رو در رویی با استعمار هیچ چیزی روی استعمار را کم نمیکند به غیر از شعور مللی, اراده مللی, و فریاد استقلال خواهی . که متاسفانه به غیر از لوایی کسی نیست در این برهه حساس از استقلال مللی آزربایجان جنوبی سخن بنویسد.! در حالیکه بیش از نود درصد فعالان مللی در داخل آزربایجان جنوبی استقلالچی هستند. در حقیقت در بین فعالان مللی کسانی که به اندیشه آزادی خواهی و رهایی طلبی لوایی حمله میکنند یعنی به مللت تحت استعمار آزربایجان جنوبی حمله میکنند. ! و حمله استعمار گران بر لوایی ها کاریست معمولی که انتظارش درست است . خیر پیش بر استقلالچیهای آزربایجان جنوبی

نوشته شده توسط: Anonymous

این حالت به Deja Vu معروف است و معنی آن " قبلن دیده ام " است و حدود صد سال است که در مورد ان تحقيق شده است و حتا با MRI مغز را بررسی کرده اند. اشکال کار در تحقیق کوتاه بودن مدت این پدیده است .
بطور خلاصه نتايج به شرح زیر است.
ابن احساس نتیجه غیر هماهنگ بودن ارتباطات الکتریکی در مغز است و لوب گیجگاهی مغز مسئول آن است. تجربه محیطی از کانالهای متعددی به مرکز پردازش مغز میرسد. اگر یک کانال حتا تاخير یکهزارم ثانيه هم داشته باشد مغز آنرا بعنوان تکرار برداشت میکند و حالت Deja Vu به ادم دست میدهد. این حالت با دیدن، بوییدن، چشیدن، شنیدن و لمس هم اتفاق می افتد.
افرادی که صرع دارند معمولن آنرا قبل از حمله احساس میکنند. افرادی هم که از نگرانی شدید، افسردگی و شیزوفرنی رنج ميبرند اغلب دچار این مسئله می شوند.
چیزی که در این راستا پیدا نشده جن و پری ، ارواح، نکیرو منکر و اجناسی از این ....

دسته اند. وقتی انسان این واقعیت را قلبا پذیرفت که مرگ اخر کار همه چیز است از اینگونه توهمات که در این مقاله آمده دست بر خواهد داشت.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

جناب ناصر پاك نژاد گرامی؛
1- ممنون از بیان نظرتان
2- واقعیت اینست که من مخالفت شخصی نه با شما و نه با دوستان شما دارم.
3- معیار "منافع ملی" برای همبستگی باشندگان آزادیخواه ایران کافی نیست. ظرف "منافع ملی" دیگی ست که نیروهائی از مدعیات تاج و تخت و احیاء نظام موروثی تا سیدعلی خامنه ای و مدافعان حکومت اسلامی را در بر می گیرد. در پاسخ شما (اتحاد پیرامون منافع ملی) راه حلی برای آزادی ایران و ایرانیان، برچیدن حکومت اسلامی و برپائی نظامی آزاد، دادگرانه و لائیک دمکراتیک مشاهده نمیشود.
4- اگر شما دیکتاتوری را یافتید که بنام مردم و منافع ملی حکومت نکرده باشد؛ آنگاه باید بشما حق داد که فرمول راهگشای تان از سوی دیگران درک نشده است.
5- در پایان خدمت شما عرض کنم که مسئله فوری نه "گفتمان ملی بر پایه منافع ملی" بلکه گفتمان سرنگون طلبانه برای پائین کشیدن حکومت اسلامی و انتقال قدرت بمردم است،

تا باشندگان ایران سرنوشت خود، کشور و راه و رسم اداره آنرا تعیین کنند.
پاسخ شما به سه پرسش بالا ناقص است؛ چرا که؛
- گوهر آزادیخواهانه پرسش نخست را نادیده می گیرد.
- موضوع چگونگی براندازی حکومت اسلامی را مسکوت می گذارد.
- از مصالح و ارزش های بنیادی حقوق بشری و لائیک دمکراتیک برای بنای نظام نوین، سخنی بمیان نمی آورد.
با احترام
اقبال اقبالی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایلار بلاخره معنی این آزربایجان چی شد؟ بطور خلاصه بنویس و نظر نهایی خودت را بگو
این AZ-ƏR -BAY-QAN اگر مسکن قوم آز باشد نقش از و بای و قان چه میشود
نوشته اید ار میشود مرد یا شوهر . آز هم که می گویید قوم آز یا کاس بوده اند ( حالا چه نشانی از اینها دارید معلوم نیست!) بای چه معنی دارد؟ قان هم که می گویید اسم مکان است در حالیکه در ترکی همچین چیزی نداریم با این وجود معنی آزربایجان می شود محل شوهر قوم آز ( چون ار معنی شوهر دارد طبق گفته شما. البته در ترکی استنبولی ارکک معنی مرد و پسر می دهد و نه – ار –
عجیبه که شما زبان ترکی امروزی را برای تفسیر آذربایجان رها کرده اید به سومری چسبیده اید.
AZ-ƏR -BAY-QAN در امروزه در ترکی :
Az = کم
Er = اگر همان ارکک در ترکی استانبولی باشد میشود مرد یا پسر یا شوهر بقول شما
Bay = مرد
Qan = خون
حالا اینها

را به هم بچسبانید ببینید چه معجونی میشود
در حالیکه اسم یک منطقه را باید با نامهای مناطق اطراف سنجید
مثلا آذربایجان از آذر و بایجان که معرب بایگان است تشکیل شده که این جزء آخر در نامهای تویسرکان و گلپایگان و چند نام دیگر در شمال غرب ایران در همان اطراف آذربایجان دیده میشود.
بایگان همان محل تجمع است که در بایگانی یا پادگان دیده میشود.
آذر همه که همان آتش است
وقتی شما آذر را آزر می نویسی معنی کلمه منفی میشود آز بمعنی حرص و طمع است و آزار و آزمند از آن درست شده در حالیکه آذر را گذشتگان عمدا با ذ می نوشتند چون تلفظی بین د و ت داشت مثل کنبد که گنبذ نوشته میشد.
در ضمن این gelme دقیقا چه معنی دارد ؟ گل یعنی بیا. گلمه یعنی نیا!

نوشته شده توسط: Anonymous

در مقاله مطلب جالبی درباره غرامت جنگ عراق بر علیه ایران و سکوت فعالان سیاسی و روشنفکران گفته شده و اینکه کویت تا دینار آخر غرامت خود را گرفته در حالیکه دست آفتابه دزد را قطع می کنند یا برای مهریه و نفقه مردان را به زندان می اندازند . فلسطین را اشغالی می نامند اما از جدایی بحرین و افغانستان و بخشهایی از آسیای میانه در دوره قجر و پهلوی کلمه ای نمی گویند. 20 سال است آب هیرمند را دولت همسایه بست و سیستان را نابود کرد و زابل آلوده ترین شهر جهان شد اما یک اعتراض کوچک هم از یک مسئول این لشکر روشنفکر و مفتخوران سیاسی شنیده نشد در حالیکه برای همان افاغنه سینه می زنند.
زابل و سیستان از خشکسالی نابود شد اما آب شیرین کن و نیروگاه مجانی به عراق هدیه می دهند. جوانهای ما در عراق و سوریه کشته میشوند. جوانهای خودمان بیکار هستند شغلها را به خارجیها دادند. 3 دهه پیش به مردم ایران گفتند بخاطر کمبود

امکانات بچه تولید نکنید اما چند میلیون مهاجر خارجی را به کشور تحمیل کردند که تا توانستند با آب و برق و نان ارزان یارانه ای بچه ساختند و امروز مدعی سند مالکیت.
چند میلیون مهاجر خارجی با پایین ترین سطح فرهنگ و اکثرا سلفی و وهابی را به ایران سرازیر کردند در حالیکه ایرانیان فرهیخته و وطندوست را با کمترین اختلاف و بهانه براحتی از کشور راندند
هیچ ملتی اینگونه به وطن خود بی علاقه نیست. البته دلیل این وضع ورود بی حساب بیگانه است . بیگانگانی که تعلقی به این آب و خاک ندارند.ظاهرشان ایرانی است اما باطنشان نه. الان هم که قوانین تابعیت را چنان تغییر داده اند که هر اجنبی می تواند وارد شود ودر آینده بر مقدرات مملکت مسلط شود.
وای به نسل آینده
اصلا این بساط قوم گرایی را راه انداخته اند تا کسی بفکر منافع ایران نباشد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار
درست میفرمائید ، برای ملت 3k باید از بظاهر از ما بهتران یک آلترناتیو 3 کلنگی مورد پسند خود را برای حقظ منافعشان به خورد ملت ایران بدهند.
فقط اگر روشنفگران سیاسی پیشه ، جامعه شناسان غم خوار پیشه و رسانه کاران دیداری و شنیداری و نوشتاری فرصت پیشه حالیشون نبود و موقعیت را درک نمیکردند مشکلی نبود ، ولی افسوس چون تمام صفتهائی را که نوشتید شامل حال مدعیان میشود ، پس از 38 سال جای تاسف بسیار دارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

باتشکر از جناب ابراهیم رفرف وآقای اسماعیلی: مضافا باید اشاره کرد:1- که طبق نوشته خود نویسندگان فارس تاریخ فارس ها از هخامنشیان شروع می شود علارغم اینکه زبان هخامنشیان با زبان فارسی امروز دو زبان جداگانه است. اما باید پرسید قبل از هخامنشیان چه مردمانی در آذربایجان زندگی می کرده اند. آیا ترک بودند یا فارس یا کسان دیگر.
2- بعد از حمله اعراب به ایران پادشاهان ترک در حدود 1150 سال در ایران حکومت کرده اند در این مدت پادشاهان ترک اکثرا زبان فارسی که زبان دیوانی بود (زبان فارسی = هندی – دری - تاجیکی= شاخه ای از زبان سانسکریت هند) را یاد میگرفتند و این زبان را تبلیغ وبه شعرای فارسی گوی کمک مالی می کردند و هیچ کسی را وادار نمی کردند که زبان ترکی را یاد به گیرند. در عرض این مدت در آذربایجان همیشه مکتب به زبان فارسی بوده وشعرای ترک فارسی را در این مکتب ها یاد گرفته و به فارسی شعر سروده اند

شعر سروده اند (مثل نظامی-خاقانی - شمس تبریزی و غیره) وبه غیراز زمان فرقه دموکرات آذربایجان هیچ زمان مکتب درآذربایجان ترکی نبوده میشه این آقایان بفرمایند به چه علت زبان فارسی جای گزین زبان آذری در آذربایجان نشد ولی زبان ترکی جای گزین زبان آذری شد.
3- این آقایان ادعا می کنند که مردم آذربایجان آذری (فارس) بودند وبعدا زبان ترکی توسط ترک هابا زبان فارسی جای گزین شد. بلوچ ها هم فارس بودند بعدا بلوچ شدند عرب های ایران هم فارس بودند بعدا عرب شدند کرد ها هم فارس بودند بعدا کرد شدند زبان فارسی چرا اینقدرزبان بدرد نخور بود که این مردمان زبان فارسی را کنار گذاشتند و زبان دیگری را یاد گرفتند.
با تشکر انزابی
نوشته شده توسط: Anonymous

افرین بر شما .به دو داوری تاریخی باید توجه ویژه شود . دو جریان دینی و توده ای از بنیاد میهن پرست نیستند و همواره علیه ملی گرائی و ایران دوستی تبلیغ میکنند . اسلام دین بی وطنی و دشمن فرهنگ ملی ومیهن دوستی است . کعبه د ل هر مسلمان نه ایران بلکه ان سنگ سیاه است که بیش از0 140 سال است همواره شاهد گردش سالانه فریب خورده گان به دور خویش و پولها و جانهائی که برای این سنگ سیاه به هدر رفته است . جریان چپ با تبلیغ 100 ساله خود اکنون به تمامیت ارضی ایران و قوام ملی ما ایرانیان خیانت میکند . گروهای کنونی تجزیه طلب همه و همه ازبند ناف حزب توده بریده شده اند . شعار های ضد ایرانی این تجزیه طلبان همان اهداف شوم استعمار روس است که
این اهداف اکنون در خدمت غرب و دولت یهود است . اعتراف باید کرد که در مسابقه ایران ستیزی جریان تجزیه طلب

از رقیب دینی جلو زده است . همکاری با صدام و جاسوسی و لو دادن بر نامه ها ی هسته ای ایران به غرب و حمله نظامی به ایران هر گز قابل بخشش نیست . دشمنی حزب توده با ازادی خواهان و همکار ی با نظام اسلامی که به اعدام هزاران زندانی انجامید هر گز فراموش نخواهد شد . متاسفانه باید اعتراف کرد که اگر حزب توده و فدائیان به قدرت می رسیدند فاجعه ای بمراتب هولناکتر از سال 67 بوجود می اوردند ..گروهی از تاریخ شناسان بلشویک ازیک پیروزی در انقراض حزب توده سخن میگویند . حزب توده دشمن شماره یک مردم ایران اگر به قدرت میرسید و یا روز ی برسد ایران گورستان بزرگ جهان خواهد شد . یک توده ای یک بلشویک خونریز است که موظف به از بین بردن طبقات اجتماعی است . تار یخ جنایت های بلشویک طرح اتی حزب توده و جریان چپ در ایران است .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سه کلنگی ها : K3
-----------

اپوزیسیون بعد از 38 سال ، حد اقل در خارج، نتوانسته « آلترناتیو ، یا آلترناتیوهای دموکراتیک اکثریت پسند» ایجاد کند.چرا؟ چون «استعداد» ش را نداریم.
منظور « دانش و تجربه و آگاهی» یک قشر نیست، این هست، بل منظور آمادگی اکثریت مردم جامعه است. حداقل درخارج.
این امر نیز عملی نیست. چرا؟ چون اپوزیسیون فاقد« ارتباط سازنده » با داخل است. کی میتواند ارتباط سازنده داشته باشد؟
وقتی که خود در خارج «متشکل »باشد. چرا نمیتواند متشکل شود؟ چون « بویی از دموکراتیسم» نبرده است. چرا؟ چون « ذهن عقب مانده» دارد. از این رو نیز فاقد استعداد است.
بنابرین نه در داخل و نه در خارج « هیچ آلترناتیو دموکراتی» شکل نخواهد گرفت!
چرا؟ چون « ماهیت جامعه ی کلنگی» چنین است و جز آن نیست.

پس چه پیش خواهد آمد؟ این رخ خواهد داد که « آلتر ناتیو حکومت ، در میان پیش آمدهای تصادفی ، در ارتباط با حمایت نیروی های خارجی»، و در جهت منافع خارج « چلبی سازی » خواهد شد. از چه نیروهایی؟
از میان مجموع این گروهها :« مجاهدین- پهلوی- خمینی، مصدقی» چلبی سازی خواهد شد. چه جامعه دچار انقلاب شود و چه گرفتار حمله ی نظامی گردد. و چه حکومت از داخل خودش دچار فروپاشی شود.
به احتمال قریب به یقین « یک دیکتاتوری جدید با ژست و لاف دموکراتیک» . اگر گرفتار جنگ داخلی نشود.
این تقریبا سرنوشت تغییر ناپذیر جامعه ی ماست. مگر اینکه معجزه ای خلاف این امر تحقق یابد.
آیا جامعه ما میتواند « معجزه کند» ، من که باور ندارم.
اما تلاش میکنیم معجزه کند.
-------
جامعه کلنگی، اپوزیسیون کلنگی، آینده کلنگی
ما مردمان « سه کلنگی» هستیم: K3
نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه آقای ترامپ با کسی شوخی نداره و به همه وعده های انتخاباتیش داره یکی یکی عمل میکنه، جنگ اصلا چیز خوبی نیستش ولی خداییش میزنه هممون رو کوتلت میکنه و یه آجر سالمم برامون نمیذاره... نامردا
استیکر گریه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى اقبالى، براى رسيدن به جواب همه پرسش هاى شما تنها در انجام گفتمان ملى بر پايه منافع ملى امكان پذير است. موردى كه شما و دوستان تان بدون اينكه پاسخ مناسبى در رد آن داشته باشيد، حاضر نشديد تن به آن بدهيد.!!!
بدينجهت، شما به من بگوئيد وقتى راه حل اياسى ترى از گفتمان ملى بر پايه منافع ملى نداريد، به چه دليل از عدم پذيرش آن طفره ميرويد؟
آيا به اين دليل ايت كه مطرح كنندگان آن من و دوستانم بوده ايم؟
اگر چنين است، آيا اصولى است كه به دليل مخالفت تان با من و دوستانم، به منافع ملى لطمه بزنيد؟
آقاى اقبالى، از نظرمن، تا هنگامى كه شما و اشخاصى مانند شما الويت تان بر اساس تأمين منافع ملى نباشد، أب از آب تكان نخواهد خورد. و اين رژيم همچنان بر مسند قدرت باقى خواهد ماند.
حال پرسيدنى است: اشخاصى كه الويت شان بر مبناى تآمين منافع ملى نمى باشد، آيا در هرآنچه كه اين رژيم بر سر ايران و ايرانى

مى آورد، سهيم هستند يا خير؟
پاسخ من به اين سئوال صد در صد مثبت است.
پاسخ شما چيست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

در درازای 38 سال انواع اقسام مقاله در سرزنش و ناکارآمد رفتار و کردار و گندار اپوزیسیون نکاشته شده و شور بختانه میخ آهنین تا کنون بر سنگ نرفته.
آیا میتوان امیدوار بود با توجه به شرایط گردانندگان جهان و خلافت آخوندی ، اپوزیسیون امروز که در "بحران هویتی" گرفتار مانده و توانایی تعریف هویتی مشترک که همه طیف ها و نیروهای مخالف را در دور هم جمع کند را ندارد. بخود بیایند و تا دیر نشده و چلبی هایی سبز نشده ، آلترناتیو مورد اعتماد و اطمینان برای نمایندگی مردم ستم دیده ایران در جوامع بین المللی معرفی نمایند ؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برخی از پژهشگران در زمینه شعر این «متد » را مطرح میکنند که عدم توجه به " دیل قایدالاری» تنها به هنگام « اجبار و نیاز» ، صورت میگیرد.
غیر ضروری باشد، مخاطب سخن را پس میزند.
آنرا نالازم ، خلاف عادت ، و غیر استتیک مییابد.
به نظرم نویسنده میتواند خودش موضوع را تجربه کند.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

38 سال است که سران رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی تلاشهای گسترده ‌یی را با هزینه‌های کلان انجام می‌دهند تا ماهیت فرهنگی ایران را تغییر دهند. بر این اساس کارگروه بزرگی متشکل از حوزه‌های علمیۀ آخوندی، دانشگاهها، وزارت ارشاد، بسیج و سپاه ضدخلقی، موظف به اجرای این سیاست‌های ضدملی و خائنانه شده اند.
اهداف و خط مشی این پدیده به‌ صورت لیست موضوعی:
1- مبارزه جدی با باورها و اعتقادات باستانی ایرانیان که دارای همسویی با افکار جمهوری اسلامی نیستند.
2- تلاش جدی برای حذف نمادهای فرهنگی ایرانی هم‌چون چهارشنبه سوری، جشنهایی چون مهرگان... و تأکید بر یک سری جشنها و مناسبتهای خاص مذهبی مورد نظر آخوندهای حاکم.
3- مبارزه با فرهنگهای باستانی ایرانی و اسطوره‌ای و حتی کمرنگ ساختن شاهنامه و آثار ادبی مشابه.
4- کمرنگ نمودن تاریخ و دیرینه باستانی و تمدنی ایران قبل از اسلام و ایجاد تصویری مخدوش از آیینهای -

باستانی ایرانی.
5- مبارزه جدی با افکار و اندیشه‌های وابسته به مکاتب غیرشیعی و تلاش برای تخریب نمادها و شخصیتهای آنها
6- درگیر ساختن هدفمند اقوام و اقلیتها با تخریب هدفمند شخصیتها، گروهها و به‌ویژه اعتقادات بومی
7- محدود ساختن افکار و اندیشه‌های چهره‌های ملی در حوزه فرهنگ که مغایر با اندیشۀ ارتجاعی ولایت فقیه هستند. اشخاصی چون دکتر مصدق،و بنیانگذاران ایده‌های سیاسی و فرهنگی مترقی در دوران معاصر.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

جشن های ایرانی مانند "نوروز" ، "شب یلدا" و "چهارشنبه سوری" همچون خاری در چشم سران و مزدوران رژیم ضد ایرانی جمهوری اسلامی است . جشن و مراسم چهارشنبه سوری، نماد خشم و عصيان مردم و جوانان علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی می باشد . رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی که جشن و شادی و آتش افروزی ملت ایران را آتشی به خرمن وجود و هستی و موجودیت نحس خود می داند، در هر فرصت و هر لحظه، دشمنی و ضدیت هیستریک و کینۀ خود را با برگزاری این جشن ها و شادمانی ها نمایان می سازد. آخوندهای ضدبشر و غارتگر حاکم بر میهنمان، دشمن ایران و ایرانی می باشند، و چهارشنبه سوری را حرام می دانند.اکنون ملت بزرگ ایران دریافته است که تنها راه نابود کردن آخوند، این سرطان و میکرب های خطرناک، سوزاندن آن ها است.
از این روی، دختران و پسران شجاع وغیور میهنمان، بر آنند تا با برگزاری جشن چهارشنبه سوری، ریش آخوندها و -

و پاسداران جنایت کار را به آتش کشند.
آری، در این شرایط، فرصتی به دست ما می آید که با آتش افروختن خود، ریشۀ خامنه ای و شرکاء و پاسداران جنایت کارش، و دهها دوجین آیت الله ها و دیگر آخوندهای جنایت پیشه، این بیماری های واگیر و خطرناک را بسوزانیم و شر آنها را از کشور و تاریخ خود کوتاه کنیم و از این کابوس 38 ساله رها شویم .



نوشته شده توسط: Anonymous

بیشتر بهتون میاد کوروش عاریایی باشید، تا بابک آذربایجانی

نوشته شده توسط: احمد اسماعیلی

ممنون آقای توکلی .پس کلا 3مطلب ؟ ضنا مطالب کی از سایت برداشته میشود که بتوان مطلب جدیدی گذاشت؟

نوشته شده توسط: احمد اسماعیلی

بسیار ممنون از نوجه شما.نثر از دستور زبان تبعیت میکند وبایستی مراعات شود.ولی نظم وشعر چنین اجباری ندارد.به شعر بزرگان مراجعه نمایید. شعرلرده ،دبل قورولوش -قایدا لاری لازم دگیل

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لطیفه

دماغ

1- اگر قرار بود باهر دروغ دماغ کسی دراز شود اکنون « دماغ ایران گلوبال » به کره ی مریخ رسیده بود!!

کوتلت
از
No name

2- ترامپ با کسی شوخی نداره و به همه وعده های انتخاباتیش داره یکی یکی عمل میکنه.
جنگ اصلا چیز خوبی نیست ولی خدایی اش میزنه همه مون رو کوتلت میکنه؛ و یه آجر سالمم برامون نمیذاره... نامردا !

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای علی کشتگر ! پدیدۀ شوم تروریسم تکفیری و جهادی، محصول شری است که ملاخمینی و دیگر آخوندها 38 سال پیش در منطقه ایجاد نمودند و هنوز ادامه دارد. مردم ایران 38 سال است تحت حاکمیت سیاه دیکتاتوری فاشیسم مذهبی و تروریستی جمهوری اسلامی، یعنی پدرخواندۀ داعش، قرار دارند. در واقع با سرقت انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 توسط خمینی خون آشام ؛ یک جریان " تکفیری " و "سلفی" به سر دمداری خمینی و آخوندها بقدرت رسید که در داخل کشور ؛ سیاست سرکوب و اعدام و کشتار دگر اندیشان و اجرای احکام و مجازاتهای بیرحمانه و قرون وسطائی را به اجرا گذاشت و در خارج مرزها ؛ برنامه " صدور انقلاب " یعنی صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ارتجاع را در سرلوحه کار خود قرار داد . اساس و شالودۀ اعتقادی و حتی کارکردها و شیوه های اجرا در " دولت اسلامی عراق و شام " دقیقاً کپی و الگو برداری از آخوندهای حاکم بر ایران است -

آنها معتقد اند " یا مرگ یا پذیرش اعتقادات داعش " در ایران هم طرفداران رژیم میگویند " حزب فقط حزب الله ؛ رهبر فقط روح الله " یعنی بقیه خفه !!!
با یقین و قاطعیت باید بگویم که ؛ اگر مبارزه و مقاومت دلیرانه کمونیستها و مجاهدین ــ در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب ــ در مقابل ایلغار ارتجاع و بنیادگرائی خمینی خون آشام نبود ؛ اگر فداکاری و جانفشانی های بی دریغ کمونیستها و مجاهدین در افشای ارتجاع و بنیاد گرائی نمی بود و اگر رشد فرهنگی جامعۀ ایران و بخصوص اگر ایستادگی دلیرانه زنان آزادیخواه ایران در برابر اجبارات دینی و از جمله پوشش اجباری نبود و ...... ؛ در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب ؛ داعش از ایران برخاسته بود .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

حسن جان، ایکاش شما، آرزوی من بود و هست.
اما دریغ و دردا، که «سیستم بد حکومت» ها نمیگذارند انسان با آرزوهای خوب خود زندگی کند.
آنها را به « حسرتها» و بعد به « خشم و تنفرها» - تنفر از ظلم و ستم- تبدیل میکنند.
به ناچار انسان برای « آزادی و رفاه و دوست داشتن» مجبور میشود موانع را « بشکند».
حتی با « اسلحه و فشنگ».
کسی عاشق مردن یا کشتن نیست. اما اگر نگذارند انسان« آزاد زندگی » کند، به ناچار به دفاع و مقاومت بر میخیزد.
« یا مرگ یا آزادی» از وقتی که انسان هست وجود دارد. مسئله امروز و دیروز نیست.
-----
دیکتاتوری شاه ، آزادی را برانداخت. و جامعه قیام کرد. اما نتوانست جانشین بهتری ایجاد کند. کار از قبل هم خرابتر شد.
قبول نکردن دیکتاتوری یک چیز است و اینکه « قدرت ایجاد دموکراسی» را داشته باشی چیزی دیگر .
دموکراسی را « تشکلهای قدرتمنذ مدنی-سیاسی» ایجاد میکنند.

اینها هستند که سیستم حکومتی دموکراتیک» سرکار میاورند. در جایی که آنها به علت وجود دیکتاتوری، پا نگرفته باشند، روشن است که دیکتاتوری جدید جای قبلی را پر میکند. این بلایی بود که برسرجامعه ی ایران آمد.
باز هم تکرار این رخداد دور از انتظار نیست. چون اکنون نیز جامعه فاقد « تشکلهای قدرتمنذ مدنی- سیاسی» ست.
------
جامعه ما جهان سومی ست. و عقب نگهداشته شده. برای ایجاد دموکراسی، باید اکثریت مردم تشکلهای مدنی-سیاسی دموکراتیک داشته باشند. که ندارند. استعداد و شرایط ایجاد آنها را ندارند. مانده اند « دست خالی».
هنور بعد از تقریبا 40 سال ، حد اقل در خارج، نتوانسته ایم « آلترناتیو ، یا آلترناتیوهای دموکراتیک اکثریت پسند» ایجاد کنیم.
چرا؟ از نظر من جوابش ساده است. «استعداد» ش را نداریم.
منظور « دانش و تجربه و آگاهی» یک قشر نیست، این هست، بل منظور آمادگی اکثریت مردم جامعه است.
-----
اکثریت جامعه توان پذیرش خمینی را داشتند. و در حد اندیشه ی خمینی بودند، و نه در حد پذیرش « نیروی دموکرات و چپ» جامعه.؛ که در اقلیت بود.
این است که غرب خمینی را به عنوان آلترناتیو شاه در مقابل « نیروی دموکرات و چپ» حمایت و راه اندازی کرد.
سیاست غرب حمایت از اسلامیستها بود. که دیدیم خمینی، طالبان، داعش و القاعده و غیره علم شدند.
------
در این اوضاع و احوال خیلی ها نمی توانند تنها به « کار علمی، شغلی، ادبی» بپردازند، به ناچار وارد « سیاست» میشوند.
و از « راه و بیراهه ها» اقدام میکنند همانطور که اکنون میکنیم. منظور نیروی فعال جامعه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

در اغلب موارد از نوشته های آقای محمد رضا لوائی، سر در نمی آورم . ایشان چرا نظرات سیاسی خود را صریح و ساده بیان نمی کند؟ راستی چرا!

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

روز چهارشنبه 13بهمن 95 یک کولبر زحمتکش در سردشت با شلیک مستقیم پاسداران جنایتکار رژیم به‌ شدت زخمی شد. این کولبر که عثمان احمدی 35ساله و اهل روستای ”دوله“ از توابع سردشت است از ناحیه سر به‌شدت زخمی شده و اکنون در یکی از بیمارستانهای ارومیه بستری است.
روز دوشنبه 11بهمن نیز یک کولبر دیگر به نام پیمان کرمی در ثلاث باباجانی از توابع استان کرمانشاه مورد اصابت مستقیم گلوله توسط پاسداران قرار گرفت و از ناحیه پا زخمی و به بیمارستان جوانرود منتقل شد.
لازم به یادآوری است که طی هفته جاری، در سردشت و پیرانشهر به‌دلیل سقوط بهمن و برف و کولاک 5 کولبر زحمتکش جان خود را از دست دادند.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

مقالۀ خوبی بود , از خواندنش لذت بردم.
آخوندها گروهی مفت‌ خور، دروغگو، کلاهبردار و جنایتکار حرفه‌ای بیش نیستند، و تنها کاری که از دست شان ساخته است، ایستادگی در برابر تکامل، تحول و پیشرفت ایرانیان است . آخوندهای پست‌ فطرت، شیاد حرفه‌ای، مفت خور، خود را از سربازی معاف کرده، و از سازمان اوقاف حقوق بیکاری دریافت میکنند، و کلاً ملایان نه کارگراند، نه بافنده، نه ریسنده، نه سازنده، نه دوزنده، نه نجار، نه بقال، نه بنا، نه دست فروش، نه کشاورز، و نه دامدار، نه آهنگر، نه سرباز، نه رفتگر، و کلاً هیچ کاره مفت خور و انگل حرفه‌ای جامعۀ ایران هستند. این شیادان بی وجدان شارلاتان، به غیر از دروغگویی، حیله گری، صحنه سازی و ایجاد جنگ‌های خونین، فریب دادن مردمان وحشت زده از خرافات مذهبی آخوند ساخته، و گدایی دینی کار دیگری انجام نداده، و مایل به فراگیری هیچ کسب و حرفه‌ای نیز نبوده و نیستند. این جماعت مفت خور -

کثیف ، زالوهایی هستند که باید نسل آنها از ایران ریشه کن شود .
سخنانی ناب از بزرگان و اندیشمندان در مورد ملاها و روحانیان:
شهید راه وطن و اندیشمند و آزادیخواه بزرگ "میرزا آقاخان کرمانی " :
«از طایفه آخوند و ملا بر حذر باش که اگر دوست باشند مالت را میخواهند و اگر دشمن شوند، خونت می خورند... ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل! خلاصه به اعتقاد من ظلم و خرابی ملاهای ایران به بیچارگان بیشتر از سلاطین ظلم و جور بوده است.»
تولستوی:
«روحانیان ذهن مردم را تیره و تار می کنند و آنان را در حالتی از کودنی همیشگی نگاه می دارند.»
احمد کسروی:
«بهترین نمونه از زیان کیشها و از بدیهایی که در پیروان خود پدید می آورد حال ملایان است که پیشوایان دین می باشند. همان بهتر که کسی حال آنان را بسنجد و اندازه تیره مغزیشان به اندیشه سپارد. آیا دین برای پروردن چنین کسانی می باشد؟! آیا برای پروردن چنین کسانست که خدا برانگیختگان (پیامبران) بر می انگیزد؟!!»
دیوژن:
«زمانی که به روحانیان، پیامبران و رویاشناسان می نگرم، به عنوان انسان چیزی را پست تر از آنان نمی دانم.»
نیچه:
«فاتحه ی روحانیان و خدایان وقتی خوانده شده است که انسان به علم دست یابد!»
ولتر:
«نخستین روحانی، نخستین کلاهبرداری بود که به نخستین ناآگاه برخورد.»
رابرت اینگرسُل:
«در همه ی دوران ها ریاکارانی به نام «روحانی» تاج بر سر دزدانی به نام «شاه» نهاده اند!»
ویکتور هوگو:
«در هر دهکده ای یک مشعل است؛ معلم مدرسه. و یک خاموش کننده ی مشعل؛ ملای ده!»
توجه داشته باشید، که اگر بجای خواندن هفده رکعت نماز روزانه، هفده دقیقه مطالعه و کسب دانش روزانه به پیروان اسلام تکلیف شده بود، امروز هیچ مسلمانی در دنیا وجود نمیداشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین ازآذربایجان :جناب با زبان نمی توان ملت ساخت اونهم از این مجمع الجزایر بی نام و نشان تورک خونریز آلتایی مها جم به ایران .چرا سعی درآب ریختن آسیاب آخوندا هستید چه مستقیم وچه غیر مستقیم .زبان کارگری ترکی یا زبان چوپانی ترکی یا زبان کشت و کشتار ترکی که ابزار وادوات ان همه ترکی است بخاطر مزدوری در ارتش مشالله انقدر فرمانبر بودند این ترکان میگفتند, کلاه بیار کلاه را با سر طرف میاوردند.با صفات ثبت شده درتاریخ ازاین آواره های ترک .کجا تاب و توان دارد این زبان با پارسی دیوانی عر ض اندا م کند.بقوله معروف ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست.اگر هر موقع كشورهای مثلا غنا و جامائيكا وفیلی پین و ... انگليسي تکلم میکنند با انگليسي ها مليت واحدي را تشكيل نمي دهند. هر موقع آفریقاییها انگلوساکسون شد ند.

ما آذربایجانیان هم شما را قبول میکنیم تا اونموقع لطفآ از ما آذربایجانیان برای خودتان مایه نگذارید .وطن دوستی ما آذریان کجا و وطن فروشی شما ترکان کجا که پاچه خاری پوتین و اردوغان را می کنید.هی با عقل تان معقول سازی کنید با هزار دروغ بزرگ نمای کنید و خودتان را به سومری ها بچسبانید مغول و اویغوری کجا با با سومری کجا!! از این آخوند و ملا خوب چیزهای یادتان دادند .بدانید و آگاه باشید شما مستجر هستید و مهمان . ترا بجان هرکسی که دوست داری ترا بجان عمو پوتین مطاله کن اجازه بده با داده های صحیح جواب صحیح بگیری .چرا دانسته یا ندانسته در خد مت وزارت ا طا عات خوش خد متی میکنید.درد ما مشترک است همه در عزابیم. چرا نمک میخوری و نمکدان میشکنی مگر آب و خا ک ایران به تو چه کرده بد کاری کردیم به شما چوپانان جا و مکان دادیم شما را با آنهمه جنایت که قلم شرم دارد از نگارش جنایات ترکان لطفآ بفکر مردم باشید از هر نوع و رنگ و عقبه همه ما در عزآبیم از این اسلام ترکی قزلباش آیا قد رت درک ان را دارید ترکان بروید دنبال کسب دانش و مدنیت.
پاینده و جاوید باش ای ایران به دور باش از دروغ و دروغگویان
نوشته شده توسط: Anonymous

به گمان من ،ماهم باید برای رویدر رویی احتمالی با آخوندها و پاسداران چپاولگرشان با صرفنطر از قوم وتبارشان ، ورویه رویی با اپوزیسیون فارس مخصوصاً با آنهاییکه متجدد و مدرنیست ترند و دشمنان خارجی آخوند، خود را آماده سازیم . جنبش ملی ما تورکها ، باید لجاجت دوران طفولیت را پشت سرگذاشته و با نیروهای مخالف رژیم وارد بده -بستانهای سیاسی هم در داخل و هم در خارج شود . ما باید از ، حسن پالانی ! ،حسین پالانی ، امام پالانی ! ملًاپالانی گفتن دست برداشته و مخاطب مان، خواه دوست باشد ،خواه دشمن ، خواه موافق ما باشد و خواه مخالف ما ،وجود مشکلات مشترک ما ایجاب میکند که « با هرکسی و هر گروهی وارد مذاکره شویم ......

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته زیر که منتسب به مایکل فلین است ، را یک کرد خیالباف نوشته . این نوشته دروغ است و نمی تواند از زیان یک امریکایی باشد . منبع این گفته و تاریخ آن در کجاست ؟ ساده لوحی قوم گرایان همیشه توی ذوق میزند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم منظر جاوید هنوز زوده در مورد ترامپ قضاوت کنی و برایش دماغ پینوکیو بزاری. زمان نشان خواهد داد که این دماغ برازنده شماست با آن دروغهای خبری یا دونالد ترامپ. ولی من قطعن می تونم بگم که اگر قرار بود با هر دروغ دماغ کسی بلند می شد الان طول دماغ اوباما و جان کری باید از واشیگتن تا نیجریه(خانه پدری اوباما) بود .

نوشته شده توسط: جمال

سخنان کوتاه زیر سخنان مایکل فلین مشاور امنیت ملی امریکا، کە تلویزیون کوردستان تی وی با ایشان مصاحبە کردە مایکل فلین همان مشاور ارشد کاخ سفید همان کە دیروز رسمأ بە ایران هوشدار داد ،، صحبتها ی مایکل فلین کە در مورد کوردستان صحبت میکند جالب است و نشان میدهد کە ادارە حکومت ترامپ برنامەهای بزرگی برای خاور میانە و بخصوص کوردستان دارند

مایکل فلین مشاور امنیت ملی امریکا، ما در ایندە شاهد خاورمیانەای جدید و دولت کوردستان خواهیم بود
پیشمرگە کوردستان قهرمانترین نیرو هستند و تا انجایی کە بندە با انها کار کردەام بە وضوح دیدە میشود کە نیرویی منسجم و سازماندهی شدە و دارای یک سرپرستی عالی هستند.انها بە پشتیبانی و حمایت بیشتر امریکا نیاز دارند تا داعش را کاملا شکست دهند.نیروی پیشمرگە کوردستان در تمام خاورمیانە خصوصا در عراق وظیفەی بسیار مهمی را عهدەدار میباشند و انرا انجام میدهند.واقعا دوست دارم کە ببینم نیروی پیشمرگە کوردستان از سوی امریکا حمایت و پشتیبانی بیشتری را دریافت بکنند و من دوست دارم کە کوردستان بە جایگاە مهمی در خاورمیانە تبدیل شود کە سمبل اشتیخواهی و دموکراسی ست.بە نظر من ملت کورد قهرمانتترین ملت هستند کە تا کنون مشاهدە کردەام.من اینطور فکر میکنم کە خاورمیانەای جدید بوقوع خواهد پیوست و همینطور ما میتوانیم شاهد ان باشیم کە عراق و سوریە دارن تجزیە و متلاشی میشوند و در خاورمیانەای نو سە تا چهار دولت جدید متولد خواهند شد و در ایندە کوردستانی مستقل را خواهیم دید
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

فکر نمی کنم ریشه یابی نام آذربایجان و سومر نامه نوشتن و همچنین آریا شناسی و کورش نامه نوشتن دردی از خلق در زنجیر ایران دوا کند، با این بحث های ارتجاعیِ پان ترکیستی و پان آریایی، آبی برای میهن اسیر و خلق در زنجیر ایران گرم نخواهد شد.
به جای این بحث های بیهوده و ارتجاعی ، با قلم خود دشمن ضدبشر و ضدایرانی را که همانا رژیم جمهوری اسلامی باشد را هدف قرار دهید و آخوندهای کثیف و جنایتکار و متعفن را رسوا کنید.
بر قرار باد اتحاد تمامی خلقهای ایران
سرنگون باد رژیم پست و پلید جمهوری اسلامی

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوست گرامی احمد-اسماعیلی ، در هر بخش تنها یک مطلب می توانید درج کنید ، حداکثر 2 تا 3 مطلب می توانید بگذارید

نوشته شده توسط: Anonymous

علی جان! مگر هدف پانفارسیسم در ایران حفظ رژیم اسلامی و تثبیت پان ایرانیسم و پانفارسیم بر اساس ایده ئولژی ایرانیت نیست؟ خب اگر هست! مگر حضرت آیت الله خامنه ای صلوات الله علیه و صلم، با کشتار و سرکوب ملل جغرافیای جهنم ایران، جز این میکند؟ آیا واقعا خوشحال نیستی هدف حضرت آیت الله عظما حاج شیخ خامنه ای جز این نیست که میخواهد تحت شعار تمامیت ارضی، و پان ایرانیسم اسلامی، تحت لوای امداد های غیبی و ظهور حضرت آقا امام زمان عج الله تعالا فرجه و شریف سلطه پان ایرانیسم و پانفارسیسم را در ایران تثبت کند؟! این چه ربطی به " ترامپ" دارد. وقتیکه همه چیز برای تثبیت تمامیت ارضی، و تحکیم و گسترش زبان شیرین فارسی پیش میرود، و جنبنده ای نفس ندارد بگوید، بالای چشمتان ابروست، بازهم نگرانی؟ مگر نه اینست که منظور آقای خامنه ای رهبر عزیز امت مسلمان، از ایران و ایرانیت، تثبیت سلطه و سیطره، تحکیم قدرت سیاسی

جامعه فارس، ملت واحد و زبان واحد امت تک زبانی آریائی فارس است؟ بقول معروف زبان اسلامی حاکمیت رژیم آخوندی پانفارس، به برکت امدادهای غیبی و الطاف حضرتش ترمز بریده میره تا کرب و بلا. دیگر چرا از ترامپ دلخوری؟ آقای ترامپ چند روزی است که بر قدرت سیاسی تکیه زده است، در صورتیکه خامنه ای نزدیک چهل سال است به بهانه اسلام با هزینه کردن میلیاردها دلار برای نشر و بسط زبان شیرین فارسی، با قتل عام زبانهای ملل دیگر، جغرافیای موسوم به ایران را به قتلگاه و جهنمی هولناک بدل کرده، خدمات شایانی به پان ایرانیسم و پانفارسیسم، مخصوصا تبلیغ و ترویج ایده ئولژی پان ایرانسیسم تحت لوای همه باهم خمینی دامن زده است. نگران نباش! ترامپ با رژیم اسلامی تهران کاری ندارد. امید وار باش مدام العمر روزگار به همین منوال پیش برود و مردم یکپارچه امت مسلمان، زبان واحد و شیرین فارسی تحت رهبری داهیانه و سفارش حضرت کوروش کبیر صلوات الله علیه، بنیان گزار حقوق بشر، حقوقی که درایران برای ملل غیر فارس در نظر گرفته میشود، جهان را انشا الله با عدل و داد اسلامی فارسی آباد کرده، با ظهور حضرتش آقا امام زمان تمام دنیا به زبان شیرین فارسی صحبت نموده، با خواندن زبان شیرین شاهنامه، محبتشان به ملت تورک و عرب صد چندان شود! مخصوصا برای زنان احترام خاصی قائل شوند. بطوریکه جناب فردوسی میفرماید: زنان را ستائی سگان را ستا/ که یک سگ به از صد زن پارسا. البته باید گفت که ایرانیان عزیز لازم است چنین فرهنگ ناب را در کنار زبان جهانی فارسی که زبان علم و فلسفه، زبان صنعت و تکنولژی، زبان اختراعات و اکتشافت جهانی است، را گرامی بدارند. تا انشا الله روزی برسد تمام دنیا با خوشوقتی به زبان شیرین آقای فردوسی سخن گویند. علی جان! آقای خامنه ای (خامیش بئی!) هنوز چند سالی در قید درحیات خواهد بود. از این بایت نگرانی وجود ندارد! خود ترامپ هم اینو گفت.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جانم
استعمال کلمات در ترکی نسبت به فارسی ، و گرامر ترکی نسبت به دستور فارسی چیزهای جداگانه هستند و گرچه در بخشی چیزها میتوان برابر نهاد انجام داد ولی در بخش دیگر ممکن نیست و عمل صحیحی نمی باشد:
( دستورشما با دستور ما فرق دارد!)
قرمز در فارسی رنگ قرمز معنی دارد ولی در ترکی قرمز گفته نمیشود بل قرمز را « قیزمیزی» گویند. بنابرین
« ی» در قیزمیزی علامت افزوده شده نیست جانم. قیرمیزی یک واژه ساده است .صفت. رجوع شود به فرهنگ ترکی . و آلما هم یک اسم.

- اسم مرکب از دو یا چند کلمه تشکیل میشود. اما یک اسم است. مانند سنیق-قاب.

- باهار-یاغیشی؛ ائو-قاپیسی ، هر کدام یک اسم اند از دو کلمه درست شده اند. کلمه اول ساده است و کلمه ی دوم وند «ı» قبول کرده اند.
قونشونون-اوغلو؛ دو کلمه دارد. و « یک اسم » است. اما هر دو کلمه « وند» دارند.
همینطور است سیزین-ائوینیز.

معنی gəlmə در فارسی « آینده» نیست. آینده به معنی چیزی ست که در زمان آینده خواهد آمد.
در فارسی چاره ای نیست مگر اینکه مصدر « آمدن» را اسم انتخاب کنیم و با ها نیز « آمدنها» جمع بندیم.
لطف کن فارسی این جمله را بنویس: « بو گلمه لر گلمگ دگیل».
-----
شما اشکال AZ-ƏR -BAY-QAN
را پیدا کردید به من هم خبر بده.
نوشته شده توسط: Anonymous

بگو الان چه داری ؟ نه اینکه چه داشتی ؟ آنهم در خیال و رویا و دستبرد از مردگان غایب !

نوشته شده توسط: Anonymous

الان وقت بیش از این نیست
کسانی که میخواهند بیشتر با طرز دستور زبان تورکی اشنا شوند میتوانند طرز نوشتن ترکی آذربایجانی و همچنین اطلاع رسانی، اقای علی قرجه لو این سطور مصوبات سمینار اورتوگرافی را به فارسی ترجمه کرده و در اختیار هفته نامه "شهروند" قرار داد. ترجمه فوق در شماره 646 ، جمعه 7 دی. 1380 (28 دسامبر. 2001) در شهروند به چاپ رسید. از آنجائی که فایل های فوق در شهروند قابل دسترسی نبود، علاقه مندان می توانند به لینک های مربوطه در سایت "آچیق سوز" مراجعه نمایند
لینک ها در ادامه


www.achiq.info/anadil/ortoqrqfi.pdf
www.achiq.info/anadil/qereorto1.pdf
www.achiq.info/anadil/qer2.epdortof

بعدا توضیح داده خواهد شد که تا چه اندازه در کامنت های قبل که برای این تورکی کردن نام اذربایجان نوشته شده اند تقلب شده است
نوشته شده توسط: Anonymous

ترکی نویسی و حتی طرز صحبت این جماعت در واقع شرح حال آن دسته از آذربایجانی های ناآگاه و از خود شرمنده ای است که با چند سال اقامت در تهران، زبان مادری خود یعنی زبان ترکی آذربایجانی را به شکل ناهنجاری که فارسیزه و در عین حال قرطی شده است صحبت می کنند! این جماعت فکر می کنند با چند سال اقامت در ترکیه (چه به منظور تحصیل .. و یا اقامت اجباری برای گرفتن پناهندگی از کشورهای غربی) می باید زبان خود را با ملقمه ای از زبان ترکی آناتولی و ترکی آذربایجانی بنویسند و صحبت کنند و از این بابت که مردم عادی وقعی به قرطی بازی آنها نمی گذارند عصبانی و طلبکارند!