Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

در کل من امیدی به حقیقت جویی امثال شما ندارم. در همین بحث قبلی با فضاحت گفتید

اسم های ترکیبی یکی از راههاست:
اسم + صفت(اسم) Haz+ər
قاج+ار=قاجار
0البته این واژه مغولی قه جر هست نه تورکی )
صفت+ اسمbay+qan
..............................
درحالی که موصوف و صفت و مضاف و مضاف الیه یک واژه نیست بلکه چند واژه است در کامنت پیش به شما نشان دادم که این شیوه ترذکیبی هرگز در تورکی وجود ندارد و وارداتی است
وایضا:
3-اسم مرکب: اوغول-اوشاق، قیرخ-آیاق ، بدون پسوند. اسم-اسم...اسم فعل و اسم -صف و
...............................

در فارسی از آمدن چطور اسم درست میشود؟ = اینده . (اسم فاعل)
صرف
ایم
ایی
اید
اییم
ایید
ایند
gəl بیا
gəl-məاسم از بیا یا آمدن. برابر فارسی ندارد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جدا پس واژه اینده (درحال امدن اسم فاعل ) چی هست
پانترکان گرامی بدانند که مقدار سواد ایشان، ملاک سواد و درک دیگران نیست. اگر شما نمیدانید،

عزیزجان
-فارسی بلدید . جواب را میدانید. و به اندازه کسی که 4 سال زبلان فارسی خوانده هم ادعا داری
- فارسی بلد نیستید . جواب را میدانید.
------
نیازی به من و بقیه هم نداری چون ندارید. چون شما صرف دانستن محاوره فارسی علامه شده اید
..............
این دیگر از همه جالب تر هست:
آرام اسم باشد معنی « درنگ» میدهد.
ارام تنها در صورتی اسم است که حاصل مصدر باشد به صورت "ارامش" در بقیه صورت ها در جمله یا صفت است و یا قید حالت که در تورکی وجود ندارد
..................................
« آمدن ها، آمدنها، آمدن های پوچ». از مصدر اسم ساخته شده. بناچار. که اگر در جمله واژه ی ترکی گلمک را که مصدر گلمه است وارد کنیم امکان ترجمه میترکد: «بو گلمک گلمه یه یاراشماز»
«این آمدن به آمدن شایسته نیست.»
...................................
نه خداوکیل باید چند جلسه زبان فارسی پیش تو بیاییم فارسی یاد بگیریم

پاسخ سفسطه پیچی و جعل و فریب تو

"این ایندگی به امدن شایسته نیست"" این ایندگی امدنی نمیباشد" " این ایندگی به نیامدگی به"

......................
درباره بقیه جمله هم که نوشته بودی همه را از فعل مرکب استفاده کردی در حالی که همان فعل مرکب در فارسی را نشانه"ترکیدن" ترجمه دانستی
حالا ایلار بیا و پاسخ بده

ولی با اجازتون یک سوال بسیار مهم برام پیش اومده اگه میشه جواب بدید،اگربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که بسیاری از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛به نظر اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر شما افعال ترکیبی را به عنوان فعل ساده معرفی می کنید اگه اینطور نیست لطفا توضیح بیشتر بدید

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در مقاله آمده :
« زبان کاسبی، خزری، قوم آذ احتمالا یک زبان یا خیلی نزدیک بهم بودند. در حد لهجه های مختلف یک زبان.
kas سومری، kas در kas- pı با معنی gəzər در کلمه ی خزر xəzər نشان میدھند که زبانھای سومری، کاسپی، خزری و ترکی، در بن kas یا kaşھمریشگی و نزدیکی و خویشی دارند. »

برای اطلاع اضافه میکنم : برخی پژهشگران، زبانها را در منطقه مورد بحث به دو دسته نقسیم میکنند :
1- زبانهای آسیانی مانند: سومری، ایلامی، کاسبی ( نظر دیاکونوف)، هوری، لولوبی-قوتی ، اورارتویی و غیره
2- زبانهای دسته ی ترکی مانند : زبان توروک (هزاره ی اول قبل از میلاد- منبع لوحه های اورارتوتی و آشوری- ص. 876 - رئیس نیا- آذربایجان در سیر تاریخ) ) ، خزری، سوبارهمسایه ی هوری ها( سابیر- در لوحه ی سومریها) ، آوار، باشقیر، و غیره
----
این دسته بندی درست است. اما لازم است توجه کنیم دسته ی دوم جدا از دسته اول نیست.

به نوعی دسته ی ترکی شاخه ی جدید تر دسته ی آسیانی ست. دسته ی آسیانی میمرد و شاخه ی جدید به حیات خود ادامه میدهد.
مانند سابیری متعلق به دسته ی دوم و هوری متعلق به دسته اول. یا زبان تروک در کنار سومری و هوری. در این مورد به منبع قبلی بخش زبان و ص مذکور و بعد از آن رجوع شود.
------
آذربایجان ؛ هادیربیجان
در پیش از 57 بین پیرمردان آذربایجان نام « هادیربیجان» به جای آذربایجان معروف بود. رئیس نیا به این مسئله در کتابش اشاره کرده ولی نتوانستم ص مذکور را بیابم.
اینجا آمدن ha به بجای A میتواند تبدیل هاha به آ a را نشان دهد. که در تلفظ کلمات چیزی واقعی ست .
نوشته شده توسط: Anonymous

نه کوتاه تر مثلا: گشودن را بگویند "باز کردن" یا برانگیختن را بگویند "تحریک کردن" و.. بازهم اثبات این موضوع پدید آمدن زبان های تحلیلی پس از زبان های التصاقیست
2- به اشتباه عده ای از قاعده مند بودن افعال ترکی میگویند اما جواب این افراد:
بی قاعدگی های افعال همگی از بن های افعال شروع می شود در حالی که ترکی اصولا از آن زبان هایی است که به مرحله ی تصریفی بودن نرسیده است و در حالت التصاقی (پسوندی)باقی مانده!به عبارت دیگر بن ماضی و مضارع در ترکی اصلا جدا نشده که بخواهد باقاعده یا بی قاعده باشد! مثل این است که بگویند فلان نوزاد 4 روز به دنیا امده سرباز فراری است اصلا این نوزاد به مرحله ای نرسیده که بتواند سرباز باشد چه برسد به سرباز فراری
-

اما چرا بشر به سمت ساده گویی پیشرفت و زبان های التصاقی رو کنار گذاشت و زبان های تحلیلی و از پسش ترکیبی رو ایجاد کرد چون ساده سازی باعث انعطاف پذیری بی نهایت این زبان ها می شود دقیقا چیزی که ترکی در آن به شدت محدودیت دارد و حتی توانایی اندکی در رقابت با فارسی و کردی و سایر زبان های تحلیلی و به ویژه ترکیبی ندارد برای مثال تعدادی از ترکیب های فقط کلمه "زبان"در دانشنامه ی دهخدا را ببیند ترکها بیان با استفاده از توانایی زبانشون این ها رو بسازن ولی نمی تونن نتیجتا اونها هم مجبورا بیان به سمت ترکیبی کردن زبانشون و یعنی این توانایی که بهش پز میدادن رو کنار بذارن کاری که الان در آذربایجان و ترکیه داره انجام میشه و شما هرچی میگم آذری شمال ارس رو بیا مقایسه کن از زیرش در میری تا بفهمید ترکیب های واژه ی (زبان) در فارسی خود چندبرابر ترکی است و نتیجتا توانایی فارسی در واژه سازی به مراتب از ترکی بیشتر است:
1-زبانباز-2- چرب زبان-3- زبان دراز-4- بدزبان-5- زبانزد-6- زبانشناس-7-زبان بی سر-8-زبان بودن-9- زبان به کام کشیدن10- زبان نفهم-11- شیرین زبان-12- بی زبان-13- سرزبان-14-زبان دان-15-زبان به زبان مالیدن-16-زبان بگشادن17-همزبان-18- زبان ور-19- خوشزبان- 20-گل گاو زبان-21- زبان بسته-22-زبان بقفا-23- زبان بستن-24-زبان بستدن25-زبان افکندن-26-زبان اندرحکم نبودن-27- زبان درکشیدن-28-زبان بازکردن-29- زبان برخود بستن-30-زبان برزبان داشتن-31- زبان برآوردن-32- زبان برافراشتن-33- زبان پر بودن-34-زبان پرزجنگ شدن- 35-زبان بریدن-36-زبان برنگردیدن37-زبان برگشودن-38- زبان برزدن-39- یکزبان-40- ولزبان41- نیمزبان-42- نرم زبان-43- چیره زبان-44-مرغ زبان-45- گنجشک زبان-46- شیرین زبان-47- زخم زبان48- سیاه زبان-49- شکسته زبان-50- شوخ زبان51- شیوه زبان- 52- کوتاه زبان-53- گران زبان-54- گنده زبان-55-اهل زبان-56-آتش زبان-57-برزبان آوردن58- اره زبان-59-زبان آتشین-60- زبان آموزی-61-زاغ زبان-62- خیره زبان-63- روغن زبان-64-تلخ زبان-65-بلبل زبان-66- تشنه زبان-67-برزبان دویدن68- برزبان گرفتن-69-برزبان داشتن-70-باربستن زبان71- برزبان رفتن-72-برزبان نهادن-73-زبان تران74-زبان تیز-75- زبان رانی-76- زبان زده-77- زبان سوز78- زبان فریب-89- زبان گرفته-90- زبان فروش91- زبان گویا-92- زبان گز-93- زبان گیر-94- زبان هرزه95- زبان لابه کردن-96-زبان تاک-97- زبان ترازو-98-زبان جنباندن-99- زبان تاک-100- زبان دل-101- زبان روزه- 102- زبان سپر-103- زبان سرخ104-زبان کوته کردن-105- زبان قفل- 106-زبان سنگین107- زبان سپید کردن-108-زبان بند-109-زبان یافتن110- زبان لغزیدن-111- زبان کوفتن-112-زبان لگام و ...
اینها تنها گزیده ای از این ترکیب ها و تنها از دهخدابود نه از معین و نه از کتاب کوچه و نه از جمالزاده و ... حالا ترکی چطور برابر این ها رو با استفاده از توانایی خارق العادش :) خواهد ساخت هیچ طور مجبور است از زبان های ترکیبی تقلید کند وگرنه در گل گیر می کند تازه تو تقلید هم ضعف داره اما شما اگر هر ترکیبی رو بگید اگر فارسی با استفاده از انواع وندها(برخلاف ترکی که 95% پیشوند داره چون اصلا زبانش از گروه پیشوندیه) نتونه اون رو بسازه به راحتی از توانایی کلمات مرکب استفاده میکنه اصلا برای همین بشر به این سمت رفت چون مهم انتقال مطلبه اما زبان های التصاقی مثل ترکی با ایجاد محدودیت و به خصوص ناتوانی بیش از حد برای بشر ایجاد دردسر میکنن زبانها روز به روز دارن ساده تر میشن پس این ناتوانی زبان ترکی نتنها نقطه قوت نیست نقطه ضعفه
نوشته شده توسط: Anonymous

قبل از این که به سراغ ادامه بحث با ائلیار بروم لازم است چند تا چیز را برای خوانندگان این تایپک توضیح دهم:
یکی از فنون سفسطه‌ی پانترکیستی همین است که ضعفهای خود را بعنوان نقطه‌ی قوت یا افتخار وانمود کنند
.اما جواب:
زبانهای جهان را این چنین دسته بندی می کنند:

زبانهای جهان را این چنین دسته بندی می کنند:
1- زبان های تک سیلابی: که ساده ترین و نخستین زبانها هستند که صرف نمیشوند مثل زبان کودکان هستندکه نمونه های آن زبان های شرق و جنوب شرقی آسیا است از جمله چینی
2- زبان های التصاقی(پسوندی): که بعد از زبانهای تک سیلابی ایجاد شدند و مقداری پیشرفته تر از تک سیلابیها هستند و واژگانشان از ریشه و پسوند تشکیل می شود از ویژگی های آنها توانایی بالا در افزودن پسوند به ریشه فعل است که این آقا بهش اشاره کرده اما این نتنها نمایانگر توانایی نیست بلکه خود باعث ضعف این زبان هاست چطور به دو دلیل یکی پیدایش زبان های تحلیلی که در صورت ضعف نداشتن زبان های التصاقی نیازی به پدیدآمدن این گروه زبانی نبود دیگری رو هم در ادامه بهش اشاره میکنم تا این آقا بفهمه این چیزی که گفته نشونه ضعفه نه قدرت . مثل زبانهای آلتایی از جمله ترکی و مغولی
3- زبان های تحلیلی: که از نظر تاریخی نوین ترین زبانها محسوب می شوندو از دو دسته ی قبلی پیشرفته تر و علاوه بر ریشه و پسوند از پیشوند و ميانوند و بيناوند و درون‌وند هم بهره می برند.زبانهای تحلیلی خود به دو دسته تقسیم می شوند:
1- زبان های اشتقاقی: که واژه ها از هم مشتق می شوند و واژه های جدید می سازند؛ مثل زبانهای سامی از جمله عربی و عبری
2-زبان های ترکیبی: که وندها با هم ترکیب می شوندو واژه های جدید پدید می آورند مثل زبانهای هندو اروپایی ازجمله فارسی- انگلیسی-آلمانی-فرانسوی-کردی
اما پاسخ به ادعای این افراد در واژه سازی مثلا گفته شد یاپیشدیریلقا (یاپ+یش+دیر+یل+قا) این به ظاهر توانایی بالا در واژه سازیست و گفته شد فارسی توانایی اضافه کردن 10 پسوند به انتهای فعل رو نداره اولا فقط ترکی این توانایی رو نداره مغولی ، کره ای ، ژاپنی و به طور کل گروه های آلتایی این توانایی رو دارن اما این موضوع تنها باعث پیچیدگی زبان و ایجاد مشکل در آن میکنه و برای همین بشر رفت به سمت زبان های تحلیلی یعنی توانایی افزودن پسوند رو کاهش داد و به جای آن به سمت جمله سازی پیش رفت برای متوجه شدن مثالهایی رو میزنم :
همین پسوندها که به نظرتون باعث قدرت زبان ترکیه باید هنرمندانه به ریشه کلمات پیوند داده شوند!در زبان فارسی (تمام زبان های ترکیبی)پسوند به دنبال هر کلمه ای که بیاید در شکل و تلفظ آن هیچ تغییری نمی آید، حال آنکه در زبان ترکی و البته تمامی زبان های التصاقی(پسوندی) مثل مغولی بسیاری از پسوندها بر اساس حروف ریشه کلمه، به چهار یا هشت شکل مختلف تغییر شکل می کنند. مثلاً کلمه "است" که در زبان فارسی یک کلمه مستقل است، در زبان ترکی به صورت پسوند به هشت شکل مختلف تغییر شکل می کند،چنین پسوندهای در زبان ترکی فراوان وجود دارند که بر اساس ریشه کلمه به چهار یا هشت شکل مختلف تغییر شکل می کنند! و از آنجاکه در زبان ترکی پسوند ،خیلی زیاد مورد استفاده قرار می گیرد، در بسیاری از موارد چندین پسوند در پی هم می آیند تا معنی کلام را تشکیل بدهند و تمام این پسوندها باید بر اساس تلفظ ریشه کلمه تلفظ شوند! بسیاری از عبارت های که در زبان فارسی از یک فعل و چند کلمه مستقل ساخته می شوند، در زبان ترکی فقط از یک فعل و چند پسوند ساخته می شوند این نتنها باعث قدرت زبان نیست بلکه به پیچیدگی زبان می افزاید و در نهایت باعث ضعیف بودن آن می شود اساسا دلیل پیدایش زبان های تحلیلی و در پی آن زبان های ترکیبی همین پیچیدگی نا مناسب زبان های التصاقی است چسباندن 10 وند در ترکی و زبان های التصاقی برای رساندن یک مفهوم که هیچ نیازی (در فارسی و سایر زبان های ترکیبی)به آن نبوده هیچگاه برای زبانی برتری نیست چرا که افراد سعی در ساده گویی و ساده شنوی دارند که حتی افعال ساده را به صورت ترکیبی بگویند تا ساده تر باشد نه کوتاه تر مثلا: گشودن را بگویند ادامه کامنت بعد....
نوشته شده توسط: Anonymous

ای کاش این اقای آ. ائلیار از اهمان اغاز جوانی به دنبال ادب و ادبیات اذری و زبان شناسی و ریشه شناسی میرفت واین همه ستم و گرفتاری بر خود هموار نمیکرد . ای کاش صمد بهرنگی و صدها انسان ادب دوست در حرفه خود و اموزگاری روستا باقی مانده بودند و به دنبال تفنگ و فشنگ نمیرفتند .شاید سرنوشت ما بهتر از این بود ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار :
به اندازه ای تورکی میدانم که:
قیرمیزی-آلما= قیرمیز(واژه) + ی(پسوند)+ الما(واژه) ::::سیبی سرخ :::: موصوف و صفت است که دو واژه است نه یکی
تجانس و جناس هم نیست چون نه تام و نه کاهشی و نه افزایشی است جناس در دو واژه "هم اهنگ " تعریف میشود نه در یک واژه و ایضا سنیق-قاب
به کار بردن و جا زدن ترکیب دو واژه موصوف و صفت یا مضاف مضاف الیه به جای یک واژه :باهار-یاغیشی؛ ائو-قاپیسی قونشونون-اوغلو؛ سیزین-ائوینیز

نوشته شده توسط: Anonymous

سئوال اینست که موسی قدیمی تر است یا زردشت ؟ 700سال پیش از میلاد یا 10 هزار سال ؟

فلوطین غیر از متافیزیک، خالق نظراتی پیرامون هنر و استتیک نیزبود. اومیگفت از طریق احساس و درک زیبایی میتوان با احدیت تماس گرفت. کتاب زیبایی وی نوعی افلاتون گرایی استتیک در دوره رنسانس بود. نظراتش در باره هنر روی تئوری استتیک هگل نیز اثر گذاشت. هگل با تکیه به نظرات فلوطین پیرامون هنر نوشت" زیبایی یعنی ظاهر معنوی ایده" . استتیک فلوطین بعدها روی نظرات گوته، نوالیس، هردر، شلینگ و برگسن هم اثر نهاد. نظرات هنر در مکتب "ایده آلیسم آلمانی" نیز زیر تاثیر نظرات فلوطین بود.
از طریق فلوطین و آگوستین نظرات افلاتونی در الهیات کلیسایی بر نظرات ارسطویی پیروز شد. فلوطین روی افکار لایبنیتس و اسپینوزا نیز بی تاثیر نبود. 6 کتاب درسی فلوطین بعدها توسط شاگردش، پورفریوس منتشر شدند.


فلسفه متافیزیک اروپایی دهها سال است که توسط مکاتب ماتریالیستی، پوزیویستی، مارکسیستی و رئالیستی از میدان فرهنگی جوامع انسانی خارج شده.فلوطین؛متفکر وعارف نوافلاتونی رومی مورد نظر ما در اینجا، متولد شهر اسکندریه در مصر، میان سالهای 270-205 میلادی زندگی نمود. در زمان پست ایده آلیستی حال در قرن 21 نظرات او نیز اهمیت خودرا از دست داده اند.
فلوطین نخستین بار فلسفه نوافلاتونی زمان خودرا سیستماتیک نمود و نوافلاتونیها فلسفه و الهیات مسیحی را پایه گذاشتند. او را میتوان حلقه رابط میان فلسفه شرق و غرب یا میان یونان باستان و اروپای قرون وسطا دانست. مکتب نوافلاتونی را میتوان نشانه رشد نوستالژی اندیشه نجات انسان در پایان دوره باستان بشمارآورد.در زمان فلوطین امپراتوری روم در قرن سوم میلادی دچاربحران سیاسی و اجتماعی شده بود و روشنفکران در جستجوی یک فلسفه دینی و نجات بخش بودند و به عقاید شبه فلسفی مانند نظرات نوافلاتونی اهمیت میدادند.
فلوطین در سال 243 میلادی در سپاه امپراتور روم بنام گوردیان عازم ایران شد تا با فلسفه میترایی ایران و فلسفه برهمایی هند آشنا گردد. در زمان فلوطین شهر اسکندریه در مصر مهد مکتب نوافلاتونی بود. این فلسفه حدود چهارقرن درآغاز قرون وسطا میان سدههای 6-3میلادی در اروپا رواج داشت. مکتب نوافلاتونی نه تنها برای مسیحیت بلکه بعدها برای فلسفه اسلامی نیز بی اهمیت نبود. برای فلوطین افکار نوافلاتونی غیرازعرفان، فلسفه نجات بشمارمی آمد. او خلاف افلاتون به فلسفه سیاسی اهمیتی نمیداد. ایده آلیسم افلاتون هدف ایده آل نوافلاتونیان بود. فلسفه او چون متافیزیک است علاقه ای به امورسیاسی و اجتماعی نداشت.
یاسپار، فلوطین را چهره ابدی فلسفه غرب نامید. مورخین اورا همچون مارک اورل یک مسیحی بدون عیسی نامیدند. عرفان فلوطین بیشتر زیر تاثیر هندیهای کهن بود.او همچون برهماهای هند رابطه میان روح احدیت و روح جهان را" نفس جهان" می نامید. فلوطین چنان طرفدار روح و مخالف جسم بود که غیراز عادت به گیاهخواری، مخالف ازدوج و تصویرسازی و مجسمه سازی و پرداختن به پرسشهای پیرامون اتوبیوگرافی اش بود.
فلوطین در شهر رم کوشید تا به تقلید از افلاتون "شهر فیلسوفان" را بنا کند. در کلاس درس او برای نخستین بار زنان و دختران راهبه و اشراف اجازه یافتند بدون مزاحمت های فرهنگ مردسالاری شرکت کنند. تصور جهانبینی وی "پانته ایستی" است چون او روح جهان را طبیعت بشمار می آورد. احدیت گرایی وی متکی به نظرات پارمیندس یونانی بود.
الاهیات منفی فلوطین، یا روش برهان خلف او، زیر تاثیر افکار فیلون و فیثاغورثیان بود؛ یعنی از طریق رد غیرممکن ها تعریف میشد.فلوطین زیرتاثیر نظرات فیثاغورث وپارامیندس پایه گذار الهیات احدیت گرایی بود.غیر از آندو، افکار فلوطین متاثر از نظرات افلاتون و ارسطو و رواقیون نیزبود گرچه وی بیشتر افلاتونی ست.
بعد از مرگ فلوطین سه مکتب فلسفی نوافلاتونی با نامهای سوریه ای، اسکندریه ای، و آتنی بوجود آمد. در زمان فلوطین مرز میان فلسفه و دین مغشوش گردید و عقل گرایی حدود هزارسال درطول سدههای میانه به خدمت الاهیات درآمد. فلسفه هزارساله یونان باستان غالبا عقلگرا و سکولاربود. در مقابل افلاتون که نیکی را مهمترین ایده آل انسان میدانست، فلوطین احدیت گرایی را پرچم فلسفه خود نمود.
برای فلوطین فلسفه نوعی شکل زیستن بود و نه دانش نظری و یا تاریخ گرای. هدف اخلاقی فلوطین وحدت با خالق در حالت خلسه و عرفان بود. او مدعی بود که تمام جانداران مانند انسان و گیاه و جانور دارای روح هستند. امروزه اشاره میشود که الهیات مسیحی بدون افلاتون گرایی غیرممکن است. بعد از فلوطین شاگرد نوافلاتونی او یعنی آگوستین، تاثیر مهمی روی فلسفه و الهیات مسیحی گذاشت.
فلوطین غیر از متافیزیک، خالق نظراتی پیرامون هنر و استتیک نیزبود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

این نوشته ی ع-میانالی ست، که اسماعیلی گرامی ترجمه به فارسی کرده اند.

پیشنهاد هایی برای عزیزان: میانالی و اسماعیلی:
در مصرع میانالی « سئچیبدی یوللار» در آخر درست اش « سئچمیشدی سولار» میتواند باشد.
همانطور که مترجم نیز به درستی « انتخاب کرده بود» آورده است.
سئچیبدی یوللار (راهها انتخاب کرده)
« سئچمیشدی سولار» : راهها انتخاب کرده بود. که صحیح است.
----
در ترجمه " وقتی افتادیم به راه» : وقتی به راه افتادیم.
"ما را، بی آنکه خود بدانیم- انتخاب کرده بود راه "

" بی آنکه خود بدانیم- راه ما را- انتخاب کرده بود "

---------

وقتی به راه افتادیم
ما راه را
انتخاب نکردیم

بی آنکه خود بدانیم
راه ما را
انتخاب کرده بود.

----------
متد این است که تا حد ممکن جای کلمات در گرامر حفظ شود.
و تغییر کمتر صورت گیرد.

از این مشکلات در نوشته های من هم فراوان است. علت عدم ادیت و ادیتوراست.
ما در ترکی نویسی خود به مسئله ی « ویرایش و ویرایشگر» خیلی بی توجهی کرده ایم.
بطوری که ویرایشکران مطرح در جنوب نداریم.

بمناسبت سال ۵۷
==========


ع-میانالی


یوللار انیشلی دی
یوللار،یوکوشلی
یوکوشلدی
انیشلی یوللار

بیزیم عومرموزدن کئچبدی یوللار
بیزیولی سئچمدیک
یولا چئخاندا
بیزی، بیز-بیلمه دن
سئچیبدی یوللار

--------
—---------- ترجمه : احمد اسماعیلی

راه پرنشیب،
راه پر فراز
پر نشیب است راه پرفراز

راه ازمیان عمر ما گذرکرده است.

ماراه را انتخاب نکردیم
وقتی افتادیم به راه

ما را، بی آنکه خود بدانیم
انتخاب کرده بود راه
نوشته شده توسط: Anonymous

از رو به روئی به رو در روئی؟
جمع و تفریق خویش؟
نقش آذرباجانلیق در معادلات جهانی ؟؟؟
روحیه دادن به تندروها و اصولگرایان بیت رهبری با پیشگوئی تقویت آنها؟؟؟
بابا توهم تا چه حد؟ اوهام تا چه حد؟ باور کنید دوستانه میگویم که آشفته فکری یک انسان تا این درجه ناراحتم میکند، سنتی فکر کردن را کنار گذاشته و به یک روانپزشک مراجعه کنید.
مجبور نیستید روزانه تعداد معینی کلمه بی معنی بنویسید، کمی دراز بکشید و استراحت کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام

آیا ما بخشی از وجودمان غیبی نیست؟ قسمتی که به آن روح میگوییم.

ما نمی توانیم خودمان را موجودی کاملا طبیعی و برنامه ریزی شده مانند حیوانات بدانیم.ما حتی موجودی کاملا منطقی هم نیستیم.ناتمامیت استدلال انسان ثابت شده است.

بنابراین چیزی در نهان ماست. همین قدر میدانیم که آن بخش وجود ما شبیه مرکز سیستم عامل است..مرکز تصمیم گیری و احساسات و رشد درونی ما میباشد....از مغزما بعنوان پردازنده استفاده میکند.

این بخش غیبی آسمان وجود ماست.

در پس پشت عالم طبیعت نیز چیزی هست...میتوانیم "باور" کنیم....نمی توانیم بپذیریم موجودی مانند انسان در سیاره ای بوجود بیاید و توانایی پرتاب اشیاء را به سیارات دیگر داشته باشد و این خلقت بی هدف باشد...

قسمت غیبی طبیعت از جنس قسمت غیبی وجود ماست....بزرگترین دلیل بر وجود عالم غیب وجود خود ما انسان هاست...عالم غیب همان آسمان است.

والسلام

نوشته شده توسط: Anonymous

این کسانیکه امروز نه علیه نظام پلید اسلامی بلکه فقط به مردم پارس زبان ایرانی میتارند پیشینه و گذشته خونین و خیانت بار چپی/ توده ای و مهاجرتی دارند . این افراد زمانی برده فکری دولت شوروی در درون حزب توده بودند و با انقراض یک شبه فاشیسم سرخ به نان خوران غر ب و دولت یهود تبدیل شدند . نه اصالتی در زمان گذشته داشتندونه در زمان کنون . حقیقت تلخ این است که پدیده فاشیسم کنونی تجزیه طلب زاده طبیعی مناسبات خشن و سرکوب کننده انقلاب اکتبراست .گناهکارو فریب دهنده واقعی این افراد حزب توده است .نظام اسلامی جریانی عرب تباراست که به قیمت نابودی کشور ما ایران مخارج جنگ در سوریه و یمن و اوارگان فلستینی را براورد میکند . جهان عرب ارمغانی جر جنگ دینی و تروریسم و فروش نفت و خرید اسلحه ندارد . جهان عرب نتوانست به همراه کشور شوروی سابق دولت اسرائیل را

به ترک سرزمینهای عرب وادار کند .باید در انتظار واگنش جهان عرب و مهاجران عرب ساکن خوزستان بود که در برابر باز گشائی سفارت امریکا در اورشلیم و رویاروئی امریکا با نظام اسلامی چه خواهند کرد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

یکی باور کنه خمینی بهتر از همه مردم ایران رو میشناخت واسه همین اونا جشن پیروزی میگیرند شماها هر سال تو نظریه های این واون دنبال دلیل شکستون تا 50 سال دیگه همین

نوشته شده توسط: Anonymous

تصمیم ترامپ ریشه در جای دیگر دارد . بنظر این اقدام پیش گیرانه برای جلو گیری از حملات انتحاری ممکن از طرف ایران و منطقه تحت نفوذ ایران در صورت شعله ور شدن جنگی است که امریکا یی ها برنامه ریزی میکنند . تصمیم ترامپ از برخورد نظامی با ایران خبر میدهد و افزودن چند کشور دیگر در این لیست برای لاپوشانی هدف اصلی است .

نوشته شده توسط: Anonymous

علی جان! مگر هدف پانفارسیسم در ایران حفظ رژیم اسلامی و تثبیت پان ایرانیسم و پانفارسیم بر اساس ایده ئولژی ایرانیت نیست؟ خب اگر هست! مگر حضرت آیت الله خامنه ای صلوات الله علیه و صلم، با کشتار و سرکوب ملل جغرافیای جهنم ایران، جز این میکند؟ آیا واقعا خوشحال نیستی هدف حضرت آیت الله عظما حاج شیخ خامنه ای جز این نیست که میخواهد تحت شعار تمامیت ارضی، و پان ایرانیسم اسلامی، تحت لوای امداد های غیبی و ظهور حضرت آقا امام زمان عج الله تعالا فرجه و شریف سلطه پان ایرانیسم و پانفارسیسم را در ایران تثبت کند؟! این چه ربطی به " ترامپ" دارد. وقتیکه همه چیز برای تثبیت تمامیت ارضی، و تحکیم و گسترش زبان شیرین فارسی پیش میرود، و جنبنده ای نفس ندارد بگوید، بالای چشمتان ابروست، بازهم نگرانی؟ مگر نه اینست که منظور آقای خامنه ای رهبر عزیز امت مسلمان، از ایران و ایرانیت، تثبیت سلطه و سیطره، تحکیم قدرت سیاسی

جامعه فارس، ملت واحد و زبان واحد امت تک زبانی آریائی فارس است؟ بقول معروف زبان اسلامی حاکمیت رژیم آخوندی پانفارس، به برکت امدادهای غیبی و الطاف حضرتش ترمز بریده میره تا کرب و بلا. دیگر چرا از ترامپ دلخوری؟ آقای ترامپ چند روزی است که بر قدرت سیاسی تکیه زده است، در صورتیکه خامنه ای نزدیک چهل سال است به بهانه اسلام با هزینه کردن میلیاردها دلار برای نشر و بسط زبان شیرین فارسی، با قتل عام زبانهای ملل دیگر، جغرافیای موسوم به ایران را به قتلگاه و جهنمی هولناک بدل کرده، خدمات شایانی به پان ایرانیسم و پانفارسیسم، مخصوصا تبلیغ و ترویج ایده ئولژی پان ایرانسیسم تحت لوای همه باهم خمینی دامن زده است. نگران نباش! ترامپ با رژیم اسلامی تهران کاری ندارد. امید وار باش مدام العمر روزگار به همین منوال پیش برود و مردم یکپارچه امت مسلمان، زبان واحد و شیرین فارسی تحت رهبری داهیانه و سفارش حضرت کوروش کبیر صلوات الله علیه، بنیان گزار حقوق بشر، حقوقی که درایران برای ملل غیر فارس در نظر گرفته میشود، جهان را انشا الله با عدل و داد اسلامی فارسی آباد کرده، با ظهور حضرتش آقا امام زمان تمام دنیا به زبان شیرین فارسی صحبت نموده، با خواندن زبان شیرین شاهنامه، محبتشان به ملت تورک و عرب صد چندان شود! مخصوصا برای زنان احترام خاصی قائل شوند. بطوریکه جناب فردوسی میفرماید: زنان را ستائی سگان را ستا/ که یک سگ به از صد زن پارسا. البته باید گفت که ایرانیان عزیز لازم است چنین فرهنگ ناب را در کنار زبان جهانی فارسی که زبان علم و فلسفه، زبان صنعت و تکنولژی، زبان اختراعات و اکتشافت جهانی است، را گرامی بدارند. تا انشا الله روزی برسد تمام دنیا با خوشوقتی به زبان شیرین آقای فردوسی سخن گویند. علی جان! آقای خامنه ای (خامیش بئی!) هنوز چند سالی در قید درحیات خواهد بود. از این بایت نگرانی وجود ندارد! خود ترامپ هم اینو گفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج مصداقی در برنامه دیروز خود در میهن تی وی - فاش ساخت که بعضی سلطنت طلبان ترورهای مجاهدین در آغاز انقلاب در ایران را ، به پرویز ثابتی زبط میدهند که حقیقت ندارد .
دلیل این کار خبیث ثابتی برای ارتقاء مقام و خودشیرینی نزد شاه بوده . که مورد انکار ثابتی قرار گرفت .
مصداقی در این مصاحبه به رد همجنس گرایی محمدذرضا پهلوی نیز پرداخت که با یک همکلاس سوئیسی رابطه جنسی داشته .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوائی عزیز! سئوال خوبی مطرح کرده اید! حال به بینیم "گوناز خان" ( پاتوق دوستان!) در هتل شخصی خود، نسبت به رویداد های آتی جغرافیای موسوم به ایران، چه نقش اساسی ایفا خواهد کرد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

پرویز ثابتی یک شخصیت سیاسی - امنیتی مشخص است. بنابراین جناب یک نام دیگر انتخاب کن و یا بدون نام کامنت بگذار، در غیر اینصورت کامنت شما منتش نخواهد شذ

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به هموطن گرامی خانم راشل زرگریان
به نظر من اگر انسانها هیچ گونه دین و مذهبی نداشتند زندگی برای همه خیلی بهتر و شادتر و سالمتر بود. مذهب به هیچ وجه با علم و منطق سازگاری ندارد. جهان با پیشرفت پرسرعت خود به سوی بی دینی و رسوایی افشای مفاهیم ماوراطبیعه میرود هرروز خدایان و پیامبران و قدیسه های قتل و جنایت بیشتر به طنز گرفته میشوند. تمام بدبختی منطقۀ ما به خاطر وجود تریاک مذهب است، در میهن اسیر خودمان خمینی به واسطۀ دین به حاکمیت رسید.
دین تریاک خلق است، امروز اگر مارکس بود این را بسیار روشنتر میگفت.
در ضمن اینکه شما می گویید : «"آیا تا کنون برای شما اتفاق افتاده که جائی بوده باشی که هرگز نبودی اما ناگهان بدون اینکه آگاه باشی آنجا را میشناسی؟"» مربوط به ساختار مغز انسان و ذهنیت های دوران کودکی است و کاملاً علمی می باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بامسی
تمام ادبیات فارسی و آثار فردوسی و رودکی و ابن سینا و ابوریحان بیرونی و خوارزمی و ... مربوط به زمان سامانیان هستند. وقتی شاهنامه نوشته میشد محمود غزنوی غلام بچه ای 5 ساله بوده.
شما از 200 سال پیش نوشته به ترکی نداری از ما متون درسی و جزوه های کلاسهای دانشگاه جندی شاپور را می خواهی؟!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

آس قومی غیر ترک هستند که همین الان در منطقه آستیای شمالی و جنوبی در قفقاز زندگی می کنند و تنها قوم قفقاز هستند که زبانشان ایرانی است و نه ترکیک و قفقازی. چرا این آس ها یا آزهای ایرانی نام خود را به آذربایجان نداده باشند و یا حتی بازمانده های خزرها نباشند؟!
آز در ترکی یعنی کم ! کدام قومی اسم خود را کم می گذارد؟!
پسوند جمع ترکی لر هست و نه آن ( طبق نوشته بالا)
پات در فارسی بعمنی مراقب بودن است که از آن پدر ساخته شده
( ار و گر) پسوندهای اسم فاعل ساز در فارسی هستند. کارگر – پدر ( پات + ار که امروز پدر می گوییم به معنی مراقب خانواده. پات یا پاد به معنی مراقب و نگهبانی است. پسر = پس + ار = فرزندی که نسل خانواده را حفظ می کند .
حتی آذر یا آتور به معنی گرم کننده است و آذ یا آت به معنی گرما که در انگلیسی هات می گویند.
گان ( با تلفظهای دیگر مثل کان و قان و جان ) پسوند پر کاربرد فارسی است و

جمع.
گزر و gəzən ربطی به ترکی ندارد از گذشتن و گشتن آمده ( پسوندهای ار و آن در روان و خندان و گریان و بران و...)
Gec در ترکی از همین گشتن فارسی گرفته شد.
خزر ( فارسی هست)
خز > خزیدن > خزر = خزنده ( قومی که از مجاری کوهستانهای قفقاز به قفقاز جنوبی که در گذشته متعلق به ایران بود می خزیدند. راه خزر در متون قدیمی فراوان آمده : سپاهی بیامد ز راه خزر ( شاهنامه)
خز = پوست حیوانات > خزر = خز ور = دارای خز یعنی کسی که لباس خز می پوشد
در فارسی سبز را کاس می گویند اگر خز تغییر یافته کاس باشد خزر یعنی کسی که داری چشمان سبز بودند ( شاید در بین مردمان شمال قفقاز و روسها و اکراینیهایی که خزران در بین آنها حل شدند فراوان دیده میشود.
گیاه خزه را به خاطر رنگ سبزش خزه می گویند
دریای خزر هم یعنی دریای سبز در مقابل دریای سیاه
پس هم آذربایجان و هم خزر تنها در فارسی معنی دارد و نیز آسیا و حتی روم که تنها در فارسی معنی دارد و لازم نیست به متون اکثرا تقلبی اقوام خیالی سومر و مومر و کاس و ماس و داستانهای حسین کرد شبستری آویزان شویم.
اصلا قومی بنام کاس و سومر و لولوبی و ... نداریم اینها توهمات غربیها می باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و تشکر از بازتاب اندیشه های اقای بنی طرف عزیز. اساسا شوینیزم پانفارسی که دست ساخته استعمار وتاریخ جعلی نوشته شده برای قوم جعلی فارس توسط یهودی ها و فراماسونهای پلید می باشد که حداکثر پنج درصد مردم موجود در کشور ایران می باشد. با توجه به دسترسی همگان به انترنت در دوران ما بزودی بساط پان فارسیستی و آریایی بازی از ایران برچیده می شود و ملل تحت ظلم در ایران اعم از آزربایجانی ها و کوردان و خلق بلوچ و آزادیخواهان احوازی سرانجام به رهایی از زندان فاشیستی طبقه ی به اصطلاح نخبه فارس آزاد خواهند شد و به هویت پیشرو خود و نیاکان خود باز خوهند گشت. با تشکر از سایت وزین شما

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نوشته اند : Haz+ər+bay+qan
چطور اتصالی ست؟
ما در ترکی به شیوه های مختلف اسم سازی میکنیم ؛ تنها از راه پسوند تصریفی این کار صورت نمی گیرد.
رجوع شود به مبحث اسم سازی در دستور زبان ترکی.

الف - بدون پسوند ، از راه تجانس، ترکیب میشوند: قیرمیزی-آلما؛ سنیق-قاب
ب- یکی از طرفین پسوند نسبت می پذیرد-دیگری آزاد است: باهار-یاغیشی؛ ائو-قاپیسی
پ- هر دو طرف پسوند تصریفی قبول میکنند: قونشونون-اوغلو؛ سیزین-ائوینیز
و حالتهای بسیار دیگر.
اسم در ترکی بعضا یک کلمه است و بعضا دارای کلمات زیاد. که از نظر دستوری صاحب حالتهای گوناگون است:
آغ-قیوریم-توک-گئچی: بز مو وزوزی سفید . یک اسم است. توفارقانلی -عاشیق-عابباس. یک اسم است. تانری-تانیماز
دمیرچی -اوغلو-دلی- حسن. یک اسم.
- برای اسم سازی امکانات بسیار زیادی در ترکی وجود دارد.
در نام آذربایجان نخست اسم-اسم(صفت) بعد صفت اسم ترکیب شده اند.

اسم های ترکیبی یکی از راههاست:
اسم + صفت(اسم) Haz+ər
قاج+ار=قاجار
صفت+ اسمbay+qan
توپال -تیمور: تیمور لنگ
---------
نام قدیم آذربایجان به روش « اسامی مرکب» یکی از سه شکل اسم سازی در ترکی آذربایجان، درست شده ؛ مانند این اسم:

«مئشه-بئی- اوزون-حسن»
«دره-بئی -توپال -تیمور» :
Haz-ər-bay-qan

و از نوع اسم مرکب است. که از راه اسم- اسم ، اسم -صف، ، اسم -فعل و. غیره درست میشوند.
--------
کلمه ی ər هم اسم است و هم صفت
ار =مرد، شوهر
ار= جوانمرد ، صفت
---

انواع نامها در ترکی:
1- اسم ساده:سو؛ دمیر. ساده
2-اسم پیوندی: یازی-چی، داغ-لیق، با پسوند
3-اسم مرکب: اوغول-اوشاق، قیرخ-آیاق ، بدون پسوند. اسم-اسم...اسم فعل و اسم -صف و ...

----
در فارسی از آمدن چطور اسم درست میشود؟
gəl بیا
gəl-məاسم از بیا یا آمدن. برابر فارسی ندارد. باید در یک جمله شرح داده شود که گلمه یعنی چه.
یا با کمک زبان عربی. میشود « حالت آمدن» . بیش از این ممکن نیست. این توضیح هم زیاد دقیق نیست.
میشود آرام نوشت. ولی معنی آن گلمه ی ترکی نیست. آرام اسم باشد معنی « درنگ» میدهد.
gəlmə معانی گوناگون دارد و در فارسی هم برای بخشی از آنها واژه داریم اما گلمه به معنی « فنومن آمدن یا عمل و حالت آمدن» گلمه نداریم. مجبوریم نام عمل آمدن ، نام حالت آمدن، بنویسیم. که رسا نیست.
گلمه لر، گلمه لر، ایچی بوش گلمه لر
جمله است که امکان ترجمه به فارسی ندارد. مگر اینگه خود مصدر « آمدن» را به جای گلمه اسم بگیریم. که چندان رسا نیست.
« آمدن ها، آمدنها، آمدن های پوچ». از مصدر اسم ساخته شده. بناچار. که اگر در جمله واژه ی ترکی گلمک را که مصدر گلمه است وارد کنیم امکان ترجمه میترکد: «بو گلمک گلمه یه یاراشماز»
«این آمدن به آمدن شایسته نیست.»
انفجار امکان ترجمه است. جمله ی فارسی بی معناست. در صورتی که در زبان اصلی چیز ضریفی را بیان میکند.
با اغماز و تقریب میشود نوشت« این چنین دیداری لایق نیست».
---------
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر و قدردانی از آقای هدایت سلطانزاده که برش مهمی از تاریخ معاصر را با قلمی شیوا و آموزنده تقدیم کرده اند، با آرزوی خواندن بیشتر از نوشته های پربار ایشان. یحیایی

نوشته شده توسط: Anonymous

عادل گرامی مرسی از توجه عمیق شما.
آقای بهمن موحدی آیا تا کنون برای شما اتفاق افتاده که جائی بوده باشی که هرگز نبودی اما ناگهان بدون اینکه آگاه باشی آنجا را میشناسی؟ موافق بودن با بازگشت روح انسان حتما دلیل بر تصدیق بودن مذهب نیست. اما نکاتی در مذهب هستند که با علم و منطق وفق میدهند. فرقی هم نمیکند چه دینی باشد. بدون شک چنانچه انسانها یک آئین داشتند برای همه زندگی خیلی بهتر و شادتر و سالمتر بود. انسانها بمرور زمان پی خواهند برد که در صورت اختلاف عقیده با هم میتوانند براحتی زندگی کنند. البته شاید در زمان ما چنین اتفاقی نیافتد. بر این عقیده ام عاقبت چنین خواهد شد. اما اگر دنیا نابود نشود. همگی شاد وسلامت باشید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برای اسامه مجددی

عزیزجان
-ترکی بلدید . جواب را میدانید.
- ترکی بلد نیستید . جواب را میدانید.
------
نیازی به من ندارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیارعزیز دست درد نکند
جناب آ.ائلیار پان ایرانیستها به جای اینکه وقت گران بهای شما را بگیرند .
1-ثابت کنند که قبل ازحکومت غزنویان به چه زبانی می نوشتند وصحبت می کردند.
2- وبداننداگرنبود حمایت پادشاهان ترک آلان ایران یک کشورعربی زبان بود چون پان ایرانیست هیچی وهیچی ازگذشته نداشته خود ندارد.
3-دردانشگاه جندی شاهپوربه چه زبانی تدرس می شدچرا اثری ازآن ندارند..
4-چرا پان ایرانیستها بیگانه پرستند 100سال گدشته درخدمت بیگانگان بودند ومنافع ملی را ازبین بردند وباید قبول کنند توان اداره کشور ندارند.
5- تازمانی که دیگرملیت ها را درامورکشورشریک نکنند ایران را ویران خواهند کرد.
6-درتاریخ معاصرایران فقط امیرکبیروفراهانی هست وبعدمی پرند به گذشته می چسبند به هخامنیشی ودیگرهیچی .
7- چون هیچی ازگذشته خودندارند هرآثاری کشف شده را به نحو پان ایرانیست مصادره می کند اگرنشد ازبین برده می برد.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

چقدر زشت و ناپسند است که پانترکها مبارزی دلاور به نام اشرف دهقانی را که محبوب تمامی ایرانیان است را به نام خود مصادره می کنند. اشرف دهقانی و بردار قهرمانش فدائی شهید "بهروز دهقانی" و همچنین خواهر نازنینش فدائی شهید "روح انگیز دهقانی" از افتخارات ایران زمین می باشند. پانترک از نگاه تنگ نظرانه و عشیره ای و نژاد پرستانۀ خود می گوید که اشرف دهقانی افتخار آذربایجان و ژاندارک آذربایجان می باشد، گویا پانترک فراموش کرده است که آذربایجان قسمتی از خاک ایران و متعلق به ایران می باشد و تا ابد نیز متعلق به ایران باقی خواهد ماند. اشرف دهقانی افتخار ایران است.
پانترک بجای اینکه در باره جنایات و غارتگری های رژیم جمهوری اسلامی بنویسد، تاریخ را جعل می کند و سومر نامه می نویسد! درباره معنی نام آذربایجان مقاله می نویسد و به خیال خود می خواهد ثابت کند که نام آذربایجان ریشۀ ایرانی ندارد ! در صورتی که -

واژۀ ‌ «آتروپات‌» و ‌«آترپاد‌» و‌ «آذرپاد»‌ و‌ «آذربُد‌» ازسال ها پیش از تاختن اسکندر به ایران ، درزبان پارس کهن روا بوده است ، بویژه آنکه دسته ای دیگر از دانشوران بر این باورندکه نام این استان ، از نام فرماندار ایرانی این سرزمین درزمان اسکندرکه «آتورپات‌» نامیده می شد گرفته شده است و به همین انگیزه آنجارا «آ تورپاتکان» گفته اندکه از دوبخ «آتورپات+کان» ساخته می شود .
فردوسی می گوید :
به یک ماه در آذرآبادگان
ببودند شاهان و آزادگان
ودر جای دیگر می گوید:
و زان جایگه لشکر اندرکشید
سوی آذرآبادگان پرکشید

نظامی گنجه ای می گوید :

از آنجا به تدبیر آزادگان
بیامد سوی آذرآبادگان
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

وایبر که از اول مجانی بود!!!!

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آن افرادی که رخ دادن "انقلابی دیگر" و"هرگونه باور و اصرار به انقلابی دیگر " و سرنگونی رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی را فاجعه بار می دانند و می گویند که «"اگر نظام اسلامی هم سرنگون شود باز دیکتاتوری جدیدی در ایران خیمه خواهد زد "» ، به طولانی شدن عمر سیستم فاسد و ناکارآمد و ضدبشری جمهوری اسلامی کمک می‌کنند. این‌ افراد مانعی بر سر راه سرنگونی حکومت استبدادی حاکم ایران هستند. با این حال، آنها دیگر نخواند توانست سدی در برابر امواج مردمی به سوی آزادی و برابری در ایران باشند. این افراد از طریق تبلیغات فراوان دائماً تلاش می‌کنند ترس از «سرکوب» را در قلب مردم القاء کنند، و مدام موضوعِ «خشونت» را پیش می‌کشند. به عبارت دیگر، آن‌ها برای رسیدن به هدف خود که همانا حفظ جمهوری اسلامی به هر قیمتی باشد، مساله‌ای فرعی را به مساله اصلی تبدیل کرده‌اند. با این حال، با توجه به شرایط حاضر،

آنها قادر نیستند برای مدتی طولانی به این تخته پاره متوسل شوند. مردم در ایران سخت تحت فشار هستند، و این شرایط بالاخره به انقلاب و سرنگونی تمام و کمال رژیم جمهوری اسلامی منجر خواهد شد .
تنها راه واقعی و عملی نجات مردم ایران از فقر و فلاکت و بیکاری و بیحقوقی زنان و اعدام و شکنجه و ارتجاع اسلامی یک انقلاب قهرآمیز و برپائی یک جامعه بر پایه برابری و آزادی و حرمت انسانها میباشد.باید با یک انقلاب ضربتی جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم و سرنوشت خود را بدست خود رقم بزنیم.
در ضمن برای اینکه در دوران پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، مبارزین باهم به مشکل برنخورند و درگیری داخلی در کشور ایجاد نشود، مبارزین باید پنج اصل را رعایت کنند :
1- همبستگی و اتحاد لائیک ها
2- تاکید بر جمهوریخواهی و نفی هرگونه سلطنت طلبی و پادشاهی خواهی
3- اصل جدایی دین و دولت
4- حقوق برابر زن و مرد
5- سرکوب شدید و قاطعانۀ تجزیه طلبان
به امید سرنگونی هرچه سریعتر رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی بدست خلق قهرمان ایران و تشکیل یک جمهوری دمکراتیک و لائیک و سوسیال .
نوشته شده توسط: احمد اسماعیلی

فراکسیون مناطق ترک نشینان،تاسیس فرهنگستان ادبیات ترکی،شروع تدریس زبان ترکی در دانشگاه ها ومهمتراز همه تدریس زبان کتاب آنا دیلی در زنجان همگی اجرای نیمه واندک خواسته های مردم آذربایجان بود که موقع رای دادن به نمایندگان مجلس وحتی رئیس جمهورشرط کرده و از آنها تعهد گرفته بودند که اصل15 قانون اساسی را اجراکنند.وافرادی مثل حداد عادل وغیره آن را فراکسیون تچزیه طلبان نامیده اند.ومخالفت خودرا با تاسیس فرهنگستان زبان ترکی را اعلام وآنرا نقشه تجزیه طلبان فلمدادکردند.امروزه فشارترک زبانان برمسئولین دانشگاهی ومدارس ونمایندگان به خاطرزبان ترکی بیش از آن است که بتوانند مقاومت کنند.امروزه مناطق ترک نشین درکمبود معلمان واستادان زبان ترکی که خودشان دارای سواد آکادمیک ترکی باشند هستند.چرا بیش از صد سال بوده که آموزش رسمی این زبان ممنوع بوده است وکمک به این قضیه قدمی گرچه اندک ولی برای احقاق حق آدری هاست

نوشته شده توسط: Anonymous

راشل عزیز
مقاله زیبا شما چنان جالب وخواندنی طرح و نوشته شده که از پس از خواندن ان نمیتوان به هیچ عنوان بیعکس العمل ماند. بنابراین تصمیم به نوشتن این نظریه نسبت بنوشته شما گرفتم. این نوشته چنان عمیق است که معنای اصلی خیلی از جملات ان, این نیست که لحضه اول درک میشود بلکه با کمی اندیشه عمیق میتوان به مفهومات دیگر انان نیز پی برد. به عنوان مثال تشبیه روح انسان به انرژی و همچنین بر اصول ماهیت انرژی مخصوصأ ابدیت ان میتوان بسادگی پی برد که بازگشت روح انسان بعد وفات او کاملآ ممکن پذیر میباشد. این مقاله شما برای اولین بار ایمان و باور را, با موفقیت تمام, به اصول علمی وصل کرده.
با تشکر کامل

نوشته شده توسط: احمد اسماعیلی

هاشمی رفت
بدرود ای" ساقی جام زهر" ++++

بگیر جام ازاین
ساقی جام زهر.
بخوان "راز" این
قوم برگشته بخت.
بده باده ی شوق
به چاوش خلق
که فریاد او
به وقت سحر
کند رخنه در گوش سنگین شب:
به گیر چشم ازاین , ولایت سرا
وآن
"والی شهرجهل" .
به بند بادبان امید
بر آن کشتی رهرو راه عقل
—---
احمد-اسماعیلی
1/9/2017

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار :
همه این ها را نوشتی که بگویی واژه اذربایجان تورکی است . تنها یک چیز را فراموش کردی تورکی زبانی پسوندی است نه ترکیبی این سبکی که تو برای ("از ار بای جان = اذربایجان ) نوشتی یک سبک ترکیبی است وگرنه" ار" و "بای" و "جان "هیچکدام از پسوند های زبان تورکی نیستند
پس از همین جا مشخص میشود این حساب و کتاب شما در باره این واژه اشتباه است چون طبق قانون زبان تورکی نیست و از نظر قانون کلاسیک زبان تورکی اذربایجان یک واژه نادرست است

اگر پاسخی به این"شبهه" داری همه میشنویم

نوشته شده توسط: Anonymous

محقق گرامی جناب بنی طرف! با سلام، مهاجرانی ها نیز سر و ته کرباس متعفن رفسنجانی های معدوم است. رفسنجانی معدوم یکی از ارکان اصلی و ستون فقرات استمرار تبعیض نژادی در ایران بود. او یکی از مهره هائی بود که درعملی کردن نقشه کشتار زندانیهای سیاسی سالهای 67 ـ 66 و سرکوب آزادیخواهان و تار و مار کردن سازمانهای سیاسی نقش اصلی را بر عهده داشت. در واقع میتوان نتیجه گرفت که او براساس دیدگاههای ضد خلقی اش، در استعمار و استثمار مناطق غیر فارس، و بلطبع در سر کوب ملل غیر فارس ایران رل اصلی را بازی میکرد. در حقیقت میتوان گفت، رفسنجانی معدوم ستون اصلی و جوهره ایدئولژی پان ایرانیسم و پانفارسیسم در جغرافیای موسوم به ایران بود. با نقشه های خائنانه وی مناطق جنوب، همچنین دریاچه اورمو در آزربایجان به کویر و شوره زار مبدل شد. چنین است که نفرین و نفرت مردم ستمدیده آزرباجان و الااحواز را بهمراه خود دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسلم تورکی
یک کامنت به زبان شیرین بلوچی بنویس بعد درس دستور زبان بلوچی بده چون اگر خود شما هم نتوانی بلوچی بنویسی از همان "قه جر" ها هستی
فقط خواهشا کپی پیست نفرما

تنها برای کسانی که میخواهند با این متقلب اشنا شوند سبک نوشتار اش را " دانشگاه مجازی زابل " پیگیری کنند

کامنت از لینک زیر با تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل" با نام "یکنفر"

http://iranglobal.info/node/54674

کامنت 4 از بالا با نام "بولان بلوچ" با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل"

http://www.iranglobal.info/node/56591

از بالا کامنت پنجم با نام "جما نارویی " با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل":

http://www.iranglobal.info/comment/73859

نوشته شده توسط: Anonymous

بانوی گرامی اشرف دهقان! سمبل حماسه و مبارزه است! ایشان عمر خود را صرف مبارزه در برابر دیکتاتورهای ساواک آریامهری، و رژیم دیکتاتوراسلامی نموده، مثل زنده یاد "بهروز دهقان" در مقابل هپچ دیکتاتوری سرخم نکرده است. آری! براستی میتوان او را „ژاندارک" توده های ستمدیده و رهبر بلامناع خلقها، مخصوصا اسطوره مقاومت مردم آزربایجان دانست! این دختر"شیردل" آزربایجان!، زندانهای مخوف شاه و شیخ را همچو توفانی بنیانکن درهم نوردید. در دل مبارزات عصیانگر خلقها جای گرفت. اشرف دهقان در تاریخ مبارزات خلقها جایگاه وِیژه ای دارد. باشد که در دگرگونیهای سیاسی جغرافیای موسوم به ایران، در مقابل دژخیمان سفاک رژیم اسلامی پانفارس، درکنار مردم قهرمان آزربایجان، به مبارزه قهرمانانه خود استمرار بخشد. اشرف دهقان! سمبل مبارزه علیه دژخیمان شیخ و شاه است. آری! او ژاندارک آزربایجان، اسطوره نبرد و مقامت، سمبل رهائی و آزادیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

به کاربر محترم بهمن موحدی:
درطول تاریخ دهها جنایتکار بوده اند که با انقلاب های مردمی مواجه نشده اند یا اگر مواجه بوده اند توانایی سرکوب انقلاب ها را داشته اند ،نمونه بارز آن همان هاشمی رفسنجانی بود که چندی پیش فوت کرد یا فوتونده شد،پس مسلما هرکس در این دنیا نتیجه اعمالش را کامل دریافت نمیکند،عدم وجود دنیای روح وروح مسلما به نفع جنایتکاران تمام خواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

صفر قهرمانی در رابطه با قیام 29 بهمن سال ٥٦ تبریز چنین میگفت تبریز آتش زیر خاکستر تمامی شکنجه ، تبعید و زندان سال ١٣٢٥ حکوت ملی آذربایجان بود و در ٢٩ بهمن این آتش شعله ور شد و رژیم پهلوی را سوزاند و با خاک یکسان کرد . چهلمین روز قم بهانه ای بود برای چند دسته کوچک دانشجو و همسفران کوه که در بین اینها چند نفر از شاگردان صمد بهرنگی که بعلت نبود دبیرستان به تبریز میامدند و اینها بودند که کیوسک پلیس فردوسی را با دو موتور سکلت پلیس ، بانگها را ، سینما ها را و در آخر دفتر مرکزی حزب رستاخیز را در ساعت دو بعد از ظهر آتش زدند تمامی لحظه به لحظه آنروز و چند روز قبلش برای آمادگی را بخوبی بیاد دارم .نه ملائی در کار بود و نه کسی خمینی را میشناخت

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

افتخار بر چریکهای فدایی خلق که در مقابل « ترور سازمان یافته ی حکومت شاه » ، برای دفاع از « آزادی و امنیت خلقها » به ناچار و علی رغم میل خود به « دفاع مسلحانه» برخاستند.
افتخار بر اشرف دهقانی ، ژاندارک آذربایجان، که همچنان پرچم مبارزه ی آزادی را علیه « استثمار و تبعیض» به دست دارد.

برای اشرف دهقانی

ژاندارک آذربایجان
---------------

او چون ژاندارک رزمید
چون ژاندارک به اسارت درآمد
اما بدتر از ژاندارک
شکنجه شد.

ژان مقاومت کرد
ژان فریب خورد

اما
ژاندارک آذربایجان
هوشیارتراز ژان
مقاومت کرد
او فریب نخورد.

*
ژان معصوم بود
ژان پاک بود

اما
ژاندارک آذربایجان
معصوم ترین و
پاکترین ژاندارک هاست.

چرا که او
همچنان در اسارت استثمار و تبعیض
شکنجه میشود.

چرا که او
همچنان در اسارت سرمایه و تبعیض
پرچم آزادی را
شیر دلانه
برافراشته است.

**
Arxa bildim Jan-ımızı
Unutmaram sevginizi

Hara getsəm dayağım san
İsti könül ocağım san.

Mavi yaşil qırmızı
Elimin aslan qızı

Dalğa desəm az olar
Qoy sənə dəniz deyim

Coşub daşan dənizim
!Nə çırpınırsan ürəyim

Yaşam burda ağır geçır
Ağır-ağır, axır geçır

Dırnaq ilə daş qazmaq
Daşdan su çıxartmaq
Yaşam burda ağır geçır

Biri ağa biri qul
Biri yeyir biri baxır
Biri varlı birı yoxsul
Biri yeyir onu baxır
Yaşam burda ağır geçır


Biri diri biri ölü
Biri vurur mini ölür
Yaşam burda ağır geçır

Mavi yaşil qırmızı
Elimin aslan qızı


ژاندارک مان را
پشتیبان خود یافتم
مهرتان را
فراموش نمیکنم.
بهر جا روم یاورم هستی
قلب گرم و اوجاقم هستی
*
ای! سبر و آبی و سرخ
شیر دختر خلقم
*
موج بنامم ات
بسنده نیست
بگذار ترا دریا بنامم
*
قلب پر جوش و خروشانم
وه که چه در تلاطمی!
*
زندگی اینجا
به سختی میگذرد
سخت و سخت میگذرد
*
کندن سنگ با ناخن
در آوردن آب از سنگ!
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.
*
یکی آقاست
یکی برده
یکی سیر میخورد
یکی گرسنه نگاه میکند
یکی دارا ست
یکی فقیر
یکی سیر میخورد
ده تن گرسنه نگاه می کنند
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.
*
یکی زنده است
یکی مرده
یکی میزد
هزارتن میمیرند
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.

ای! سبر و آبی و سرخ
شیر دختر خلقم.
نوشته شده توسط: Anonymous

باز هم علی یاری امکان یافته که کمنت ایرانیان را به میل خود جابجا کند ؟؟؟/ !!!
باز هم علییاری میدان را خالی دید بعد از کودتای کیانوش علیه آزادی خواهی در این سایت ؟
چرا کمنت عالتین در جای خود جابجا شده ؟؟

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

آقای اسماعیلی گرامی لطفا به ایمیلی که امروز برایتان فرستادیم توجه کنید. شما می توانید مطالب خود را در سایت منتشر کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم اشرف دهقانی عضو سازمان تروریستی چریکهای فدائی خلق است و باید روزی در دادگاه به جرم تروریسم محاکمه شود .این تروریست شناخته شده کومونیست اکنون یک تجزیه طلب و پرچم کش تجزیه طلبی در ایران است .

نوشته شده توسط: Anonymous

من به این نتیجه تلخ رسیدم که اساسن سازمانهای سیاسی در ایران مردم ایران را برای اهداف سیاسی و دینی خود میخواهند ونه اینکه بخواهند در خدمت مردم ایران باشند.مطمن باشید که اگر نظام اسلامی هم سرنگون شود باز دیکتاتوری جدیدی در ایران خیمه خواهد زد . اگر این سازمانهای مدعی که خواهان سرنگونی هستند اکنون نتوانند در کنار هم برای یک هدف مشترک مبارزه کنند . بسیار ابلهانه است که کسی باور کند پس از سرنگونی نظام همه برادر وار در کنار هم نشسته به کار های کشور رسیدگی میکنند .زهی خیال باطل و زهی دروغ گوئی .بی عملی و نداشتن برنامه مشترک در خدمت نظام اخوندی است و با هزار بار تاسف سازمانهای مذکور بی انکه بخواهند خود در خدمت نظام خونخوار اسلامی هستند .این یک خیال باطل است که یک توده ای و یا چپی فکر کند با سرنگونی نظام حزب او با رهبری طبقه کارگر به

پیروزی خواهد رسید و یا جریانات ترک وکرد بتوانند به تجزیه کشور اقدام کنند .سرنگون شدن نظام به هر دلیلی بدون برنامه مشترک مخالفان مصیبت دیگری برای مردم ایران است .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

.Düzün sözü,bu yazı məni də geçmişə apardi
,Amma baxdım bir az "alçaq-ucası" var
.sağlığıyan "ütü"lədim
مراهم به گذشته برد. کمی اوتو زدم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آذری تجزیه طلب اسم ایران و ایرانی را گذاشته فارس و زبان فارسی چون از نام ایران بر خود می لرزد.
اگر کسی خود را ترک میداند باید برود ترکستان چون ایران هیچ وقت وجود ترک را در کشور خود به رسمیت نشناخته.
مهاجمان ترک و مغول و ازبک و غیره باید آسیمیله گردند و از آنان ترک زدایی شود چون مهمان از میزبان ،طلبکار نیست که خانه اش را با او تقسیم کند.
قبایل ترک و مغول و سلجوق و اوویغور وازبک و ترکمن و غیره که برای دامپروری در قرن 13 میلادی بتدریج وارد خاورمیانه و قفقاز و ایران و آسیای صغیر شده اند باید بومی و آسیمیله و ترک زدایی گردند.
ترک به ترکستان ! ایران فقط میهن اقوام ایرانی است با زبان وفرهنگ پارسی .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اسماعیلی عزیز
1-شما متنهای ادبی خود را «دوزبانه» در قسمت کامنتها ، در زیر مقالات فرهنگی آ.ائلیار، میتوانید درج کنید.
2- به ایمیل من هم میتوانید بفرستید. « دو زبانه».
3- به ایمیل سایت هم میتوانید بفرستید. ولی من ایمیل سایت را نگاه نمی کنم.
4- سایت نوشت که امکان انتشار دارید . مشکل حل شد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

از دوستان نوشته اند سر زمین ما اسم اش «آذرآبادگان» بوده.
بلی. حق با شماست.
ما انکار نمی کنیم که شما هر نامی را که دوست داشتید به دیگران داده اید، مگر نام حقیقی آنها را.
اورمیه را رضائیه ، سلماس را شاهپور، و هزاران محل دیگر را جعل نام کردید و در اسناد ثبت نمودید.

همانطور نیز اسم « ترک» را « آذری» گذاشته اید.
و با سماجت صدساله، و با تمام اعتراضات یک ملت دهها میلیونی،
یک میلی مدنیت نشان نمیدهید که نام حقیقی هر چیز و هرکس آنست که خودش انتخاب کرده است. نه شما؛ و کلمات
تحمیلی شما.
ممنون از بیان نظر.

نوشته شده توسط: Anonymous

والا بعضی ها یه تحریفاتی راجع به همین تاریخ معاصر انجام میدهند که آدم شاخ در میاره اونم 4 تا!!!
طرف اومده قیام 29 بهمن سال 56 تبریز رو که همسو با قیامهای شهرهای دیگر ایران و به مناسبت چهلم شهدای قم علیه استبداد و دیکتاتوری انجام شده بود رو وصل میکنه به خونخواهی عده ای تجزیه طلب در سال 1325!!!

آدم نمیدونه از فرط انحطاط و تحریف چی بگه اصلا!!!

واقعا شماها با تاریخی که هنوز 40 سال از روی اون نگذشته چنین بی رحمی میکنید و جعل واقعیات میکنید پس با تاریخ 400 سال پیش و ...... چه میکنید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان! مثل سازمان اکثریت سابق! هنوز هم ترس دارند، در مورد سازمانهای تروریستی اکراد حرفی بزنند! بیمورد احزاب کرد را که مدام عامل تشنج و خونریزی در مرزها هستند، و بزرگترین تهدید برای صلح منطقه و خطر برای مردم آزربایجان بشمار میروند، آگاهانه و بطور تلویحی، با تمجدید از سازمانهای تروریستی اکراد، سعی دارند، در نزد آنان خود شیرینی کرده، حقوق مردم خود را با چنین شیرین کاریها لگدمال نمایند! خواندن چنین نوشته ای صرف نظر از بعضی نکات آن ، خصوصیات پان ایرانیسم خجالتی را در ذهن تداعی میکند. خواننده از خود میپرسد، بلاخره موضع شما چیست؟ آیا ممکن است کوتاه، و صاف و پوست کنده صحبت کنی؟ ببینیم حرفت چیست؟ برای فردا چه برنامه و راه حلی داری؟! مردم از کلی گوئی خسته اند! مردم از کلی گوئیهای آخوند مآبانه بیزارند! کوتاه و مختصر صحبت کنید ببینیم نظرتان در مورد آزربایجان و حرکت ملی آن چیست؟!

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

نظرات آقای هدایت سلطانزاده در خصوص مجاهدین کاملاً مغرضانه و بی ارزش است .