ایا فکر می کنید کارمندان بی بی سی فقط بخاطر دستمزد سیاستهای استعماری انگلیس را پیش می برند؟
خیر ! انها جوود .بهایی.ارمنی . هستند و تازکی ها کرُد ها هم به انها اضافه شده و منافع همه اینها با سیاستهای
انگلیس گره خورده است.
۲- ایا می دانید فرانسوی ها یکبار در هفته و بعضی ها یکبار در دو هفته حمام می گیرند؟ هیچ وقت در کنار فرانسوی ها بوی بد را احساس نکرده اید؟
ایا می دانید فراسوی ها انقدر خسیس و یا بقولی چشمشان تنگ است که حتی نمی توانند یک خیابان یا یک گوچه گشاد درست کنند؟ و سعی می کنند تا حد ممکن خیابان یا گوچه باریک و تنک درست کنند.
اگر کمی با فرانسوی ها زندگی کنید انگشتان بدهان خواهید ماند که این ملت چطور توانسته چندین کشور را به مسعمره خود در بیاورد.
فرانسوی ها صدو چند سال پیش توانستند عده ای زیادی از سرخ پوستان کانادا را قتل عام کنند و ان قسمت را که الان کوبک یا کببک نامیده میشود جزو خاک فرانسه اعلام کنند اما نیروی های انگلیس که سایر نقاط کانادا را تصرف کرده بودند به طرف کوبک یا کب بک که در اختیار فرانسوی ها بود حمله کردند و در این جنگ فرانسوی ها شکست خوردند اما انگلیس به انها اجازه داد تا یک حالت خود مختار داشته باشند و فرانسوی ها بد جوری تحقیر شدند الان هم در این مورد شرم می کنند.
دیگری حمله المان به فرانسه در جنگ دوم جهانی است که فرانسه فقط ۶ روز در مقابل حمله المان توانست مقاومت کند بعد از ۶ روز با کمال تعجب رسمن تسلیم شد و سربازان المانی در قهوخانه های فرانسه نشستند چایی خوردند و پرچم فرانسه از همه جا پائین اورده شد و پرچم المان بالا رفت. و تمام مسئولان دولتی و نظامی فرانسه در سوراخ موش قایم شدند
تا اینکه شوروی و تا حدودی امریکا و سایر کشور ها المانی ها را از فرانسه بیرون کردند.
برای همین الان امریکایی ها می گویند اگر ما نبودیم الان فرانسوی ها المانی حرف می زدند.
این دو شکست تاریخی پر رویی فرانسوی ها را در هم شکست .
دوست گرامی این سوزاخ و امثالش بخوبی همچی را میدانند چون خود مزدور مستقیم خردوغان و الهام جون هستند. و واجا ساپورتر آنهاست. پس چرا این جریان پانترکی با اینهمه فعالیتش یک کشته و اعدامی نداده؟ دولت آنها
را زندانی میکند تا نامشان پرآوازه گردد و طرفدارانشان زیاد شود و فریادشان بلند شود که مظلومیم. ولی در واقع همه آنها آزادند.
بازخورد و پاسخ پانترکان جاعل و زبان نفهم که با ارائه سند زبان گذشته تبریز باز هم در ترکی بودن آذربایجان اصرار دارند کاملا قابل پیشبینی بود. این پانهای متعصب مانند کسی هستند که وقتی درحال مات شدن
در شطرنج هستند به یکباره میز شطرنج را واژگون کرده و داد و بیداد راه می اندازند. دوستان خشک مغز لاچین و لاپا فریاد میزنند که بما چه آذربایجان ترک نبود. ما از آذری بیزاریم. بما چه که هزار سال پیش ترکان با شمشیر زبان نیاکان ما را بریدند. ما فقط صدسال اخیر را میبینیم که مادربزرگ ما فارسی بلد نبود. برای ما سخت است که فارسی سخن بگوییم چون زبان آذری سالها در این سرزمین از بین رفته بود و کار سختی است که زنده اش کنیم. و این بلغورات ترکی آق و ماق و استفراق که زشت ترین زبان دنیاست از نظر ما شیرین است
سالام اليكيم https://t.me/c/1205385033/232766
تبلیغ ادعاهای مالیخولیایی گروه‌های تروریستی تحت نام «کردستان بزرگ» و گروه تروریستی پ ک ک در کتابهای درسی فرانسه
از فجایع جیلولوق گرفته تا اشغال قارا
از فجایع جیلولوق گرفته تا اشغال قاراباغ، از حمایت از پ ک ک گرفته تا مناقشه شرق مدیترانه، در طول تاریخ هرکجا منافع ترکها وجود دارد فرانسه در جبهه مقابل است
ســـالام دوســـلار..
این قطعه از « امید علی » را دختر برادرم از تبریز فرستاد. جا دارد که با زبان و ادبیّات خود بیشتر آشنا شویم. تا آنجا که خواهیم توانست, در برابر هویت قومی و زبان سازی
برای ما تورک توسط دیگران خواهیم ایستاد.
امیدعلی:
از زبان تورکی بگم واستون؟
ما كدو را قاباق / خاک را توپراق میگوییم..............
خشكسالی را اگر قوراق / سرمای سخت را سازاق میگوییم...........
شاخه درختان را بوداق / سنبل گندم را باشاق میگوییم..............
وصله را ياماق / پيراهن كلفت را قازاق میگوییم...................
هر وسيله پرواز را اوچاق / هر وثيقه ممنوع را قاچاق میگوییم.............
داس قوسی‌شكل را اگر اوراق / قوس رنگين‌كمان را قوشاق میگوییم...............
بر مسافت‌های دور اوزاق / دورتر اگر باشد ايراق میگوییم...............
عضو پايه بدن را آياق / عضو داخل بدن را دالاق میگوییم...................
گلاب به رويت تهوع را قوساق / هرچه ممنوع شود اگر ياساق میگوییم.................
اندكی قبل را بيرآز قاباق / قبل‌تر را ولی باياق میگوییم...............
كلاف و نخ توپی را يوماق / چاشنی غذا را سوماق میگوییم..............
آغوش گرم و صميمی را قوجاق / خود گرما را سيجاق میگوییم..................
نام و نشان كردن كسی را آداق / آزمودنش را ولی سيناق میگوییم..................
درك و فهم آدمی را قاناق / كاسه غذا را چاناق میگوییم..............
كودک و بچه را گاهی اوشاق / چوبدستی را ولی چوماق میگوییم..............
خر باركش را ائششک و اولاق / زين و چرم اسب را ياراق میگوییم.....................
تكيه‌گاه و حامی را داياق / روش و سبک و راه را ساياق میگوییم..................
كلاه‌خود و سرپوش را پاپاق / شانه‌ی موی سر را داراق میگوییم...................
تخت‌خواب شبانه را ياتاق / روشنی‌بخش شب را چيراق میگوییم.................
گوشه و جای دنج را بوجاق / گوشه و كنار چيزی را قيراق میگوییم...................
ايستگاه نَقليات را دوراق / پرس‌و‌جوی نشانی را سوراق میگوییم....................
لب‌و‌لوچه انسان را دوداق / گوش شنوايش را ولی قولاق میگوییم....................
شخص بسيار ابله و گيج را مایماق / كنجكاوی را ماراق میگوییم......................
درب و درپوش ظرف را قاپاق / آتش زير آن را اوجاق میگوییم......................
شيرمردِ دلير را قوچاق / چاقوی تيز را پيچاق میگوییم............................
خانه‌های كوچکِ سرا را اوتاق / بخش انباريش را قالاق میگوییم...................
تله و دام توركی را دوزاق / ميهمانِ خانه را قوناق میگوییم..................
برگ درخت را یاپراق / پرچم کشور را بایراق میگوییم.................
یاشاسین منیم گۆجلۆ آنا دیلیم..
با ادبیات و زبان خود همراه باشیم....
بهترین ها را برایتان آرزومندم...
این پان ترک ها و حتی تبریزی ستاره دار کمونیست دوست ندارند کسی از آق قویونلو و قارا قویونلو بگوید و مثل زنده یاد احمد کسروی ریشه زبا ن آذری را بشناساند بلکه باید بگویند خداوند ترکان و زبان ترکی را بر
بال فرشتگان نازل کرد و چون در غرب ایران رسیدند بخاطر سردی هوا زبان منجمد شد و تا الان به سختی تلفظ میشود ولی در استانبول نمناک فرشتگان زبانشان نم کشید و نرم و یوموشاک شد. یک بهانه زبان مادری دارند و درب محضر اماده نشسته اند تا آذربایجان را بنام بزنند فقط مهر محضر دار دسته اش در بیت رهبری جامانده و باید منتظر ماند.
بنده خدا ها امثال آشچی و چورباچی و .... نه ترکیه قبولشان دارند و نه میتوانند زبان زیبای ترکی استانبولی را از حسادت تحمل کنند و نه آذری هستند و نه ترک بنابراین به تاریخ و زبان دیگران حمله میکنند.
این ها همه از زمانی آغاز شد که پول ایرانیان ۴۱ سال به سمت ترکیه سرازیر شد و سریال های ترکی با بزک کردن فرهنگ ترکیه به نمایش درامد و گرنه وضع اقتصادی و سیاسی ایران بعد سقوط جمهوری ترک صفوی اخوندی که خوب شود دوباره دوگانه سوزان پان ترک امروزی یاد اجداد آذری خود می افتند.
سالام
پیشنهادمن به آقای هاشمی این است که ایشان وامثال ایشان دوراه بیشترندارند.
چون اکثرایرانیان تورک هستندویاتخم تورک آسیمله شده میباشند،ویامهاجرند.
بهتراست ایشان وهمنام هایی که اسم عربی دارند.
1- هاشمی ها،موسوی ها،طباطبایی ها،میرها،سیدها،وو...اسم وفامیلی صددرصدعربی دارند، بهتراست این برادران دینی عرب ما به منطقه الاحواز(خوزستان) ویابه یکی ازکشورهای مسلمان عرب تشریف ببرند.
چون درصورت ماندن درایران که توران شاهنامه فردوسی اگردرست باشد،آنراتاییدکرده ،برایشان باتفکری که شمادارید،رنج آورخواهدشد.
افرادی که درمنطقه ایی قراردارند،ورنج ازآن مردم ومنطقه دارند،یادق مرگ میشوندویاخاین .
من یکی دوست ندارم شماگرفتاراین دوبیماری شوید.
2-وقتی اینجاتوران بوده وفردوسی هم تاییدکرده وشماهابخاطرخوش رقصی برای خودتان هاشمی نام نهاده اید وافغانی یعنی اهل ایران فردوسی افغانستان هستید،وبااشرف افغان به اینجاتشریف آورده اید.
بهتراست کاری برای مهاجرت به افغانستان کاری انجام دهید،زیرامیترسم نتوانی ودیرشود.هلاک شوی.
برو بابا! به من چه که ابن حوقل چی گفته یا ترمذی ترمز بریده! حالا چه کار بکنیم مثلا؟ به این زبان عجق وجق صحبت بکنیم؟ آدم کل عضلات چانه اش به زلزله می افته : کُرُفت واسُرنگ کردي اَکَه بناخَشي باشه يکيش
این هم شد حکایت آخوندهای شیعه که صبح تا شب در مورد فقه اسلامی صحبت می کنند. اگر مس را از روی کفش بکشیم صحیح است یا اگر گوز در حد گوز فندقی باشد اشکالی دارد یا ندارد یا... اما من تا به امروز یک سنی را ندیده ام که در اثر این حرفها شیعه شود. ولمان کنید آقاجان! دست از سر مردم بردارید و تفریح دیگری برای خود دست و پا کنید. مردم آذربایجان به زبان ترکی زیباترین ارتباطات فرهنگی و عاطفی و دوستی را برقرار می کنند. شما هم اگر می خواهی زبانت شیرین و محترم باشد، آن را برای خودت نگه دار. کی بالاخره قرار است از دست مبتذلات دل بهم زن این عقب افتاده ها خلاص بشیم! مشتی آدم دیکتاتور منش عقب مانده که می خواهند زبانشان را به زور به عالم و آدم تحمیل کنند. من مادربزرگ مادرم را خوب به خاطر دارم که یک کلمه هم فارسی نمی دانست. بنابراین حداقل مادربزرگ ایشان هم فارسی نمی دانسته وگرنه یک چیزهایی یاد می گرفته. حالا این که ترمذی چه غلطی کرده به من ارتباطی نداره.
پیشنهاد من این است که ترکان عزیز تجزیه طلب برای اینکه استقلال خود را حفظ کنند همواره بازوبندی که روی ان ترک TURKنوشته شده همراه داشته باشند .این بازوبند زمینه سرخ دارد و علامت روی باید شمشیر و
کلمه پاک و طیبه قران کریم .فقتل فی سبیل الله. حک شده باشد .
با درود بر فریدون جنیدی ، حقیقت برای دشمنان ایران که وارونه نگاری و انکار حقیقت را سرمشق خود قرار داده اند تلخ است و چون رژیم اسلامی شیعه ترک صفوی مثل اجداد قاجارشان با زور و دروغ و بر باد دادن ایران
بر قدرت تکیه زده اند پان ترک ها هم امیدوارند که با دروغ و جعل تاریخ قدرت را بدست بگیرند.
زبان ترکی آذری در طول اعصار و قرون، زبان متداول در آذربایجان بوده است. شش صد سال پیش، عماد الدین نسیمی، غزلیات دلنشین خود را بدین زبان سروده و چند دهه بعد، فضولی ، شیواترین اشعار را
به زبا ن ترکی آذری، ساخته است . نمیدانم هدف کسانی که کسروی وار گاه و بیگاه مقوله زبان آذری را پیش می کشند، چیست ؟ گیرم که اهالی ترک زبان آذربایجان قرن ها پیش، به زبان آذری و هر زبان فرضی دیگری حرف میزدند . اما در حال حاضر و طی صد ها سال گذشته، زبان متداول در آذربایجان، زبان شیرین ترکی بوده است. زبان حقیقی یک ملت، زبانی است که مادران در گهواره ها به اطفال خود بدان زبان لالائی می گویند و ترانه سازان ترانه ها و سرود های خود را در آن زبان می سرایند. ادبیات عامیانه و فولکلوریک نیز، بدان زبان است. احمد کسروی که تاریخ ارزنده مشروطیت را نوشته ، شوربختانه در شمار آن پژوهشگران معاصر است که شیفته سیاست تمرکزگرائی مرگبار رضا شاه بودند و کورکورانه از منویات شوونیستی آن دیکتاتور قلدر مآب، تبعیت می کردند . جزوه زبان آذری کسروی در حقیقت امر، ثمره تلخ این دنباله روی غیر منطقی و زیان بار می باشد! در حدود یک قرن است دو رژیم ارتجاعی آزادیکش ، زبان فارسی را به مردم آذربایجان با زور و قلدری تحمیل کرده و آنها را از فرا گرفتن و به کاربست زبان مادری منع کرده اند . در این مدت طولانی، شوونیست های زبانی از احمد کسروی گرفته تا امثال فریدون جنیدی ها در خدمت به تداوم سلطه زبان فارسی در ایران ، مقوله زبان آذری را پیش کشیده و بدین وسیله به سیاست های ضد ملت های غیر فارس رژیم های استبدادی حاکم، مهر تصدیق نهاده اند . د ر زمان دیکتاتوری رضا شاه ، برخی از نزدیکان شوونیست وی ، طرحی را پیش کشیده بودند که مطابق آن، قرار بود در سرتاسر آذربایجان به منظور از بین بردن زبان ترکی و متداول ساختن زبان فارسی، کودکستان هائی شبانه روزی تاسیس گردد و کودکان نوزاد آذربایجانی از مادرن و آغوش خانواده جدا شده،در این مراکز تربیتی به زبان فارسی آموزش به بینند . این احمق ها خیال میکردند که از این طریق ضد انسانی ، می توانند زبان ترکی را نابود ساخته و زبان فارسی را به زبان متداول در آذربایجان مبدل سازند . غافل از آنکه ، زبان یک ملت را با توسل به بدترین شیوه های سرکوب و ترور نمی توان از آن ملت،گرفت.رضا شاه و این مشاورین کوتاه فکر و فاشیست مآب وی همه ازبین رفتند . اما زبان ترکی همچنان باقی مانده و اشتیاق خلق آذربایجان به زبان مادری هرروز بیشتر میشود. هدف قلم به دستان شوونیستی نظیر جنیدی در پیش کشیدن افسانه زبان آذری ، چیزی جز تداوم تسلط زبان فارسی در آذربایجان نیست. راستی این شوونیست ها و این دشمنان زبان های غیر فارس ایران ، از جان مردم آذربایجان ، چه میخواهند !
سازاچ اگر ترک است باید روانه ترکستان شود چون ایران در طول 3000 سال تاریخ ژئوپولیتیک خود وجود ترک درآنجا را قبول نداشته. مردم ایران همیشه پوزه ترکهای مهاجم بی فرهنگ را خونمالی کرده اند. شاعر شعر آینه
را در این مورد گفته که، آینه چون شکل تو بنمود راست، خودشکن ، آینه شکستن خطاست. تقصیر سیاست پهلوی بود که اجازه داد آذری ها به همه نقاط ایران خصوصا تهران کوچ کنند و در جامعه پارسی آسیمیله شوند یا در پستهای امنیتی ساواک جا خوش کنند و فارسها و کردها و ارامنه را شهید کنند و یا محاکمه نمایند.سازاچ اگر ترک است چرا به همسز خود میگوید مادربزرگ نوههایش ؟ ! مگر لغت همسز و زن در زبان آذری وجود ندارد؟ مگر همسر او نام فارسی ایرانی اسلامی ترکی مغولی یا حتی ارمنی ندارد ؟ درشعر قم افراد متعصب مذهبی به همسر میگویند ننه خاتون یا ننه مصطفی یا ننت سکینه یا ننه مهمت و ننه بیگم و قس علیهذا...
دوستان گرامی، این داستان که آذربایجانی ها ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند در زمان محمدرضا پهلوی ساخته شد! در آذربایجان کسی نمی گوید که من آذری هستم و همه
خود را ترک می نامند! البته کسانی هستند که نا آگاهانه و بدون دانستن چرائی آذری نامیده شدن مردم آذربایجان در زمان محمدرضا پهلوی واژه آذری را به کار می برند! (حتی گروهی از ترک های نا آگاه ایران و جمهوری آذربایجان و ترکیه و جاهای دیگر!)
این که چرا از زمان محمدرضا پهلوی بدین سو مردم آذربایجان آذری نامیده شدند برای آن است که از یک سو مغز محمدرضا پهلوی با زهر آریاپرستی از کار افتاده بود و از سوی دیگر مادر محمدرضا پهلوی یک دختر ترک زبان و ترک نژاد و ترک تبار به نام تاج الملوک آیرملو بود که در باکو زاده شده بود و تاج الملوک آیرملو دختر ترک زبانی بود که هنگام آمدن به ایران زبان فارسی را نمی فهمید و از صفر آغاز به یادگیری زبان فارسی کرده بود!
برای ماله کشی کردن و ماست مالی کردن ترک بودن مادر محمدرضا پهلوی آریاپرست چاره ای نبود که چند داستان ساخته شوند که یکی از آن داستان ها هم این بود که مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند! پس مادر ترک زبان محمدرضا پهلوی هم که در باکو زاده شده است ترک نیست و آذری است و از نژاد اهورائی آریائی است!!! داستان خنده دار دیگری که در زمان رژیم پهلوی ساخته شد این بود که آیرم همان آیرام است و آیرام هم همان آریان است پس آیرملوها از نژاد اهورائی آریائی هستند!!!
از سوی دیگر پدر رضاشاه به نام عباسعلی داداش بیگ از ترک های مازندران بود و زن او دختری ترک و قفقازی تبار به نام نوش آفرین آیرملو بود اما چون نوش آفرین آیرملو دختر بی سوادی بود که جز زبان ترکی زبان دیگری را نمی فهمید از این روی رضاشاه نیز ترک زبان به بار آمد و حتی در نوشته های صدها بار سانسور شده زمان محمدرضا پهلوی نیز آمده است که رضاشاه در بزرگسالی آغاز به یادگیری خواندن و نوشتن به زبان فارسی کرده است!
ترک بودن رضاشاه نیز در زمان محمدرضا پهلوی یا با داستان پردازی های خنده دار ماله کشی و ماست مالی می شد و یا به سختی سانسور می شد! چنان که فیلم گفتگوی رضاشاه با آتاترک به زبان ترکی هر جا که یافت شد از میان برده شد و رژیم محمدرضا پهلوی پول های گزافی را برای یافتن و از میان بردن این فیلم هزینه کرد! اکنون این پرسش ها درباره آذری بودن و آریائی بودن آذربایجانی ها پیش می آیند:
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های شیراز هم شیری هستند و شیری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های خراسان هم خراسی هستند و خراسی ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های زنجان هم زنجی هستند و زنجی ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های مازندران هم مازی هستند و مازی ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
و ..... و ..... و .....
البته این سخنان که من می گویم نشانه پان ترک بودن من نیست و باورداشت من تک میهنی (انترناسیونالیسم) است و همچنان که همگان دیده اند پان ترک های گرامی بارانی از دشنام و ناسزا را درباره من و نوشته های من به ایران گلوبال می بارانند! در دو لینک زیر فیلم های سانسور شده در زمان محمدرضا پهلوی را می توانید ببینید که در آنها رضاشاه با آتاترک به زبان ترکی گفتگو کرده است
آقای فریدون جنیدی، چکیده کوپی پیس کتاب زبان آزربایجان احمد کسروی بعنوان مقاله برای جوانان آزربایجان رونویسی کردند، تا با خیال خام خود هزاران جوانی که در میادین ورزشی فریاد می زنند تورک دیلینده مدرسه،
به آنها درس بی هویت سازی کسروی را تکرار کنند، تلاشهای مذبوحانه شماها برای آذری سازی و فهلوی سازی آزربایجان و تبلیغ تئوری فاشیستی نژاد پاک آریائی سالهاست که توسط تاریخ شناسان مردود و این تفکرات را ناشی از ذهنیت نژاد پرستانه ارزیابی کرده اند، نوشته شما شبیه تکرار آگهی تجاری قدیمی است: روغن نباتی قو مزه کره دارد
البته در این دوره و زمانه، جوانان آزربایجانی به تبلیغ اینگونه افکار عقب مانده می خندند.
مقاله اقای جنیدی یک حقیقت تا ریخی است .با سپاس از نوبسنده فرهیخته و میهن پرست ایرانی .این نوشتار به روشن شدن حقیقت تار یخ اذربایجان و نقش مهاجران ترک اشاره دارد .با سپاس از زحمات نویسنده ان .
متاسفانه حشمت رئیسی بقول داور ساوجی از تقاضای ترامپ برای منع نوید افکاری حمایت نکرد و بالعکس از قانعی فر تعریف نمود که وی فردی ملی و باسواد است.به این دلیل باقیماندههای ساواک علیه چپ اینجا فعال شده
سالام
اگرچنانچه دلسوزان وروشنفکران صادق وسالم وغیروابسته ایران درموردسندهمگاری فرهنگی 2030 را
باعقلانیت پیش نبرند،بازهم زمان راهمچون دوران حکومت 57 ساله پالانی ها و42 ساله جمهوری جهل شعوبیه داعشی
اسلامی پان فارسی خواهندسوزاند.
همه میدانند،زبان علمی امروزین دونیا بهرحال زبان انگلیسی شده است.
زبان انگلیسی باید ازمهدکودک درتمام نقاط ایران رسمی وقانونی ومجانی گردد.
درکنارزبان انگلیسی هرملتی بایدزبان منطقه وهویتی خودراآموزش علمی ببینند.
بایدترمز نژادپرستی پان فارسی (دری) ماسیونی راکشید.ونگذاشت ماسیونهای مذهبی درزیرلفافه مذهبی همانسیاست ماسیونی لاییک های پالانی راپیش ببرند.
بهمین دلیل لازم وضروری است همه باهم برای پیشبردسیاست فرهنگی 2030 را حمایت ونگذاریم زمان بسوزد وبعدتقصیرعقب ماندگی های فکری حال خودرابه گردن حکومت های قبلی اندازیم.
سالام
باتبریک به جناب تبریزی ستاره دار؛
جناب تبریزی جواب های درستی به این آقای فریدون جنیدی داده اند.
میشودگفت نوددرصدجوابش منطقی وقابل تقدیراست ،
ولی اینکه فرموده جنیدی به فرهنگ ایران خدماتی کرده
حرف چرتی بیش نیست.
دراین صورت هیتلروراسیسم نیزخدمات بزرگی به دنیاکرد،چون صنعت آلمان را به بالاترین حدخوددرزمان قبل ازدیوانه بازی هیتلر رسانده بودند.
چون خط آهن آلمان رابه دورترین نقاط دنیا وصل کردند.
چون هواپیما وتانک های مدرنی اختراع وتولید کردند.
جناب تبریزی ستاره دار آیا این رامنطق میگویند؟
انگارشماعروسی را بهترین لباس هاراپوشنانده ولی درنهایت چشم اش راگوربکنی ،آیا این منطق است؟
امثال جنیدی ها باکمک فرهنگستان های نژادپرستی باامکانات دولتی اثراتی هدفمندمیگذارند،
بعدازاینکه اینگونه افرادرابزرگشان کردند،ازاینهاوازنوشته های آنها سوء استفاده مغرضانه میکنند.
چون این افرادذات ناپاکی دارند،فورا به سیاستمداران بزرگ سواری میدهند.
شماهم سعی نکنید،هم به میخ بزندوهم به نعل.
سن ساغ من سالامات.
دوستان گرامی، آریاپرستی پلیدترین و زهرآگین ترین چهره ناسیونالیسم در همه جهان و همه تاریخ بوده است و انسان ها در هیچ کجای جهان و در هیچ کجای تاریخ آن چنان که از آریاپرستی آسیب
دیده اند از شاخه های دیگر زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم آسیب ندیده اند! جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته ریشه در شاخه ای از آریاپرستی به نام پان ژرمنیسم داشت و جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته ریشه در شاخه ای از آریاپرستی به نام نازیسم داشت! شوونیسم که سردمدار آن ناپلئون بناپارت فرانسوی بود نیز شاخه ای از آریاپرستی است و فاشیسم که سردمدار آن بنیتو موسولینی ایتالیائی بود نیز شاخه ای از آریاپرستی است!
آریاپرستی از اروپا به ایران راه یافت و پیش از بر سر کار آمدن محمدرضا پهلوی چیزی به نام آریاپرستی در ایران یافت نمی شد و سرانجام با دیوانه بازی های محمدرضا پهلوی آریاپرست بود که کار به انتحار اسلامی کشید و از سرزمین ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته شد!
به هر روی آریاپرستی پدیده ای وارداتی است و این که کسی خود را پژوهشگر تاریخ و فرهنگ بداند و پیاپی واژه آریا را به کار ببرد برابر با آن است که بدبختانه و با اندوه فراوان هنوز که هنوز است پندارهای زمان محمدرضا پهلوی از مغزش شسته نشده اند!
ســـالام دوســـلار..
کسروی زبانشناس نبود. نوشته های ناسیونالیستی ایرانی او هرگز دال بر ( زبان تورکی ) آزربایجانی ها در ریشه زبان فهلوی , پهلوی , چهلوی , دهلوی , علوی و هر « حلبی » نمی باشد.درست
عین این است که بگوییم زبان انگلیسی, هم ریشه فارسی دری دارد و هم ریشه ترکی . بدین جهت که کلمه Door از کلمه فارسی دری « در » ریشه گرفته است و کلمه Yogurt ( ماست ) که اصلآ صد در صد ترکی است...
پان فارسیست ها ی رنگارنگ.. در قرن بیست و یک و در زمان شکوفایی عصر دیجیتالی , این چرندیات نه خریدار دارد و نه خواننده. شما خودتان را با استوانه حقوق بشر کوروش و داستان های رستم سهراب مشغول بکنید. ما خودمان میدانیم « کی » هستیم و در یک نقطه از تاریخ در « کجا » ایستاده ایم و حوصله شندین شاهنامه را نداریم. ساغ اولون....
دکتر فریدون جنیدی کارهای ارزنده ای در زمینه های فرهنگی انجام داده است اما بدبختانه سخنان نادرستی را نیز که بر هیچ پایه درستی استوار نیستند گفته و نوشته است! برای نمونه دکتر فریدون جنیدی چند بار
در سخنانش از گروه وجود نداشته ای به نام: "ترکان مغول!" نام برده و گفته است که هنگامی که ترکان مغول به ایران تاختند چنین و چنان شد! اما گروهی به نام: "ترکان مغول!" تا کنون در هیچ جا یافت نشده است! نخست آن که مغول ها و ترک ها هیچ گونه پیوند نژادی و تباری و زبانی و فرهنگی ندارند و کسانی که کارهای مغول ها را هنگام تازش به ایران به حساب ترک ها می گذارند دارند تاریخ را تحریف و دستکاری می کنند!
دیگر آن که چنگیزخان مغول هنگام تازش به ایران بیش از نود درصد کسانی را که کشتار کرد ترک بودند و سخن کسانی که می گویند: "هنگام حمله ترکان مغول!!! به ایران زمین هزاران تن از ایرانیان آریائی نژاد کشته شدند!" یک جوک است و با این سخن دارند همه را به خودشان می خندانند! چنگیزخان مغول هنگام تازش به ایران به شهرهای فارس نشینی مانند شیراز و کرمان و سپاهان و کاشان و همدان و ..... حتی یک سنگریزه نیز پرتاب نکرد چه رسد به کشتار! و آن چنان که گفته شد بیش از نود درصد کسانی که هنگام تازش مغول ها به ایران کشته شدند ترک بودند نه از نژاد اهورائی آریائی! سخن گفتن از گروهی به نام ترکان مغول که در هیچ جا یافت نمی شود مانند سخن گفتن از سیاهپوستان ژرمن نژاد!!! است و ما گروهی به نام ترکان مغول نداریم!
در همین نوشتاری هم که از دکتر فریدون جنیدی در ایران گلوبال به نمایش درآمده است پژوهش های تاریخی کسانی مانند زنده یاد احمد کسروی تبریزی تحریف شده و پس از تعبیرها و تفسیرهای گوناگون با نژادپرستی و ناسیونالیسم آمیخته شده اند! برای نمونه در این نوشتار آمده است: (..... از همه برتر فرهنگ بلند آذربایجانیان است که بی هیچ گمان ایرانی است و هیچ همانندی با فرهنگ ترکان زردپوست ندارد! چهره و بالا و رنگ پوست و دیگر ویژگی های نژادی آذربایجانیان بی هیچ گمان ایرانی و آریائی است و هیچ همانندی با زردپوستان نشان نمی دهد! .....) به این سخنان می گویند نژادپرستی پان آریائی و این سخنان هیچ پیوندی با پژوهش های فرهنگی و تاریخی ندارند! که در این باره نگاه کرده به نوشتاری در لینک زیر سودمند است
ســـلام دوســـلار..
همانطور که متوجه هستیم این آقای ( قوی روخ لی .. دنباله دار ) سیتاره قئپ قیرمیزی گشنه ما که کارتن خواب است , مثل اینکه تازه گی ها مدرک پزشکی سنّتی هم گرفته . چون هر انشاء و یا
هر دستور عذای سوپ روسی که می نویسد , به سودمند بودن آن هم تاکید میکند. مثال..
1- نگاه کردن فیلم با لینک پائینی سودمند است.
2- خوردن سوپ روسی تند سودمند است.
3- خواندن انشاء های تکراری من سودمند است.
4- سر زدن به ( گنداب خانه صفحه شما ) در عرض پنج روز بیست بار ( ع.ب.تورک اوغلی ) , سودمند است.
5- تبدیل به گدا شدن موقعی که زبان مادری به میان کشیده میشود, سودمند است.
ولی خواستن حق و حقوق اولیه انسانی یعنی تحصیل به زبان مادری اصلآ ســـــودمــــــند نیست..
سند زیر نشان میدهد که کومونیستهای روسیه و ایران هدفی جز تجزیه ایران نداشتند .
(رفیق باقراف
اقدام به تشکیل یک حرکت تجزیه طلبانه در آذربایجان جنوبی و دیگر استانهای ایران شمالی
در نظر بگیرید که توصیه میشود به کارهای مقدماتی برای تشکیل یک ولایت («اوبلاست») خودمختار ملی آذربایجان در چارچوب دولت ایران شروع شود که صاحب اختیارات وسیع باشد. در عین حال در استانهای گیلان، مازندران، گرگان و خراسان هم یک جنبش تجزیه طلبانه سازماندهی شود.
در آذربایجان جنوبی فرقه‌ای دمکرات با نام «فرقه («حزب») دمکرات آذربایجان» با هدف رهبری جنبش تجزیه طلبانه ایجاد شود. ایجاد فرقه دمکرات آذربایجان جنوبی باید هم‌زمان با تجدید سازماندهی شاخه آذربایجان حزب توده ایران باشد و طرفداران جنبش تجزیه طلبانه از تمام طبقات مردم را به آن جلب کند.
فعالیت مناسب بین کُردهای شمال ایران برای جلب آنان به جنبش جدائی طلبانه و ایجاد یک ولایت خود مختار ملی کُرد انجام شود.
درتبریز گروهی از کارگران مسئول برای رهبری جنبش تجزیه طلبانه را تشکیل داده به آنها وظیفه هماهنگ‌کردن («برقراری تماس») کارشان با سرکنسولگری اتحاد شوروی در تبریز را بدهید. سرپرستی عمومی این گروه به عهده باقراف و یعقوب‌اف است.
طرح‌ریزی کار مقدماتی در رابطه با برقراری انتخابات مجلس پانزدهم ایران در آذربایجان جنوبی و همچنین انتخاب نمایندگان طرفدار جنبش تجزیه طلبانه به کمیته مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) (باقراف و ابراهیم‌اف) سپرده شود. کار مزبور تحت این شعارها انجام خواهد شد:
تقسیم اراضی دولت و مالکان بزرگ به دهقانان و دادن وام‌های دراز مدت به دهقانان،)
در اینکه گروهی اعلامیه مشترک داده اند جای بسی خوشبختی است .اما این اعلامیه مشترک از یک خانواده فکری بنام فقط چپ است .
اعلامیه مشترک یعنی حزب توده / فدایی خلق /حزب مشروطه خواهان / جبهه ملی ایران
و جمهوری خواهان بویژه نیروهای درون کشور .اگر این کار برای اصول اساسی صورت گرفت یک موفقیت است در غیر اینصورت خود و ملت را فریب دادن است .
فرانسه با به جلو انداختن یونان مقابل تورکیه و ایجاد جو جنگی در مدیترانه، به عنوان ابزار گلوبالیست‌ها جهت انحلال ناتو استراتژی کلان خود را دنبال میکند تا ارتش اوروپا ئی را تشکیل دهد
>> ادامه >>
https://www.youtube.com/watch?v=clD-H7t8k8M
Fransa, Akdenizden Dışlanabilir! Avrupadan Yunanistana Meis Tepkisi...! Erdoğan'a Kalsaydı Çoktan..!
ولی استراتژیست‌های تورک، با مهارت تمام، در حال تشکیل ارتش توران هستند >> بزودی تورکیه ورود به عرصه سلاح‌های اتمی را ئلان خواهد کرد >> آیا پاکستان و تورکیه سالها دور از چشم همه مشغول همکاری‌های استراتژیکی بودند؟ شاید فروپاشی اتحادیه اوروپا، با جایگزینی دولت‌ها و ارتش توران توام خواهد شد. بدون شک فرانسه در آفریقا باخته است، سیاست استعماری فرانسه در آفریقا، چنان چهره کریه فرانسه در نه تنها آفریقا، بلکه دنیا را خدشه دار کرده که بزودی ارتش فرانسه باید در خیابان‌های پاریس، پوتین‌های ارتش توران را واکس بزنند
دوست بزرگواری که مسئول کامنت های ایران گلوبال هستید خواهشمندم برای من و دیگران روشن کنید که خواسته شما از به نمایش درآوردن کامنت های جعلی با نام: "تبریزی" در بخش: "صفحه شما" چیست؟
دوستان گرامی، کامنت دوزمانه شماره 112604 را که یک هرزنامه نویس با گذاشتن نام: "تبریزی" بر روی خودش نوشته و مسئول کامنت های ایران گلوبال آن را به نمایش درآورده است من ننوشته ام!
سالام اليكيم
ادامه(٣) https://t.me/c/1205385033/232368
این تشکیلات در عین حال که منسوبیت به آذربایجان را در نام خود دارد، ولی عملا سعی دارد آذربایجان و ترکان آذربایجان را کم اهمیت جلوه دهد. در نقطۀ
در نقطۀمقابل جریان«تورک ائلی» و تشکیلات « اتحاد دمکراتیک آذربایجان- بیرلیک» کسانی فعال هستند که بر آذربایجان، آذربایجانی، آذری و آذربایجانجا تأکیددارند. زبان ترکی عمومی و رایج در آذربایجان را به اصرار «زبان آذری» مینامند و استدلالشان اینست که اگر ترکان آذربایجانی خود را «ترک» معرفی کنند مغضوب اروپا خواهند شد. چون اروپاییها از ترکان عثمانی خاطرۀ خوشی ندارند. در نیتجه اگر ترکان آذربایجانی بر «تُرک» بودن نام اتنیکی خود و «ترکی»بودن زبان خود اصرار ورزند، اروپانیان همانطور که برعلیه ترکان عثمانی و ترکیۀمعاصر موضع گیرکرده اند بر علیه ترکان آذربایجانی هم موضع گیری خواهندکرد. کسان چون آقای حبیب ماکو، دکتر علیرضااصغرزاده و سایرین مبلغ این تفکر تسلیم طلبانه و منفعلانه میباشند. برخلاف نظر اینان؛ ما اگربخواهیم بعنوان یک ملت زنده، بحیات خود ادامه دهیم؛ باید چنان بر هویت اتنیکی و زبانی خود تأکیدو از آن دفاع کنیم که تمام ملت از جمله ملل اروپایی مجبور به تمکین وبه رسمیت شناختن هویت زبانی و ائتنیکی ترکان آذربایجان باشند. ما اگر توانسته ایم در ایران هویت ترکی خود را تثبیت کنیم، در کل دنیا هم خواهیم توانست تثبیت کنیم.
موضع دیگری:
کردستان سرزمینی است که در آن اقوام مختلفی از جمله کرد، ترک، لر و... زندگی میکنند. هرگاه بخواهیم کسی را به کردستان منسوب کنیم میگوییم کردستانی واین لزوماً به معنای منسوبیت کردی نیست و میتواند منظور گویند منسوبیت«ترکی» و یا «لُری» نیز باشد. چنانکه کردهای کردستان منسوبیت خود را «کُرد» و زبان خود را «کردی» معرفی میکنند و ترکهای ساکن کردستان منسوبیت اتنیکی خودرا «تُرک» وزبان خودیا «تُرکی» معرفی میکنند و هر نمیگویندزبان ما «کردستانی» است !!!
آذربایجان هم سرزمینی است که در آن اقوام و اتنیکهای مختلف ازجمله ترک، کرد، تالش، لُر،آسور(آشور)، ارمنی و....! ساکن هستند. هر زمان ما بخواهیم اینان به سرزمین آذربایجان منسوب کنیم میتوانیم هم به آنها به شکل کلی «آذربایجانی» بگوییم ویا بطور مشخص ترک آذربایجانی، کرد آذربایجانی، تالش آذربایجانی،آسور(آشور) آذربایجانی، ارمنی آذربایجانی و... بگوییم. این بدان معنا است که وقتی میگوییم «آذربایجانی» لزوماً و تنها به معنای «ترک آذربایجانی» نمیتواند باشد و میتواند هر یک از اتنیکها ساکن در آذربایجان را افاده کند. براین اساس، ما حتی «اصطلاح جعلی آذری» را بپذیریم؛ این اصطلاح نمیتواند صرفا به معنای ترکی رایج در آذربایجان ویا به معنای ترکان آذربایجان باشد، چون میتواند به معنای زبان هریک از اتنیکهای ساکن در آذربایجان نیز باشد. همچنین اصطلاح «آذربایجانجا» که برای نامیدن «زبان ترکی آذربایجانی» توسط رژیم کمونیستی استالین ابداع شده بود؛ اصطلاحی غلط است. چون میتواند به معنای زبان هریک از اتنیکهای ساکن در اراضی آذربایجان نیز باشد.
سالام اليكيم https://t.me/c/1205385033/232367
ادامه (٢)
با در نظر گرفتن مرکزیت تبریز؛ تمام اراضی که به طور پیوسته با تبریز قرار دارند و در بین مردمان ساکن در آن اراضی، فرهنگ و زبان ترکی آذربایجانی
اراضی، فرهنگ و زبان ترکی آذربایجانی جریان دارد، آذربایجان محسوب میشود. متأسفانه در بخشهایی از این گونه اراضی آذربایجان، ترکیب جمعیت با تحمیلات گوناگون تغییر داده شده و مشکل مضاعف گشته است که لازم است از این زاویه به حدود تاریخی آذربایجان که در کتب تاریخی مختلف ثبت و ضبط شده است، تأکید شود. همچنین این را نیز باید در نظر داشت که ترکان آذربایجان با سایر ترکان ساکن ایران که به دلایل تغییر ترکیب جمعیت دربعضی از اراضی، مهاجرت ویا وجود بعد مسافت که از سرزمین آذربایجان فاصله دارند ویا به گویشی متفاوت با گویش ترکی آذربایجانی تکلم میکنند، برادری زبانی و فرهنگی دارند و سرنوشت همۀ ترکان ساکن ایران خواهی – نخواهی جدا نیست، بلکه به هم پیوسته میباشد! البته در درجۀ اول لازم است ترکان هرمنطقه ای در ایران، خودشان برای حفظ هویت خود به طریق اصولی، مسالمت آمیز و به دور از خشونت بکوشند و در عین حال همبستگی و غلایق خود با ترکان سایر مناطق را فراموش نکنند.
اشاره شد در گذشته عده ای از بیرون موجودیت ترکان ایران را، خصوصاً ترکان آذربایجان را مورد هجوم قرار میدادند، انکار کرده و زیر سئوال میبردند! اکنون وضعیت دگرگون شده و هجمه ها مضاعف بلکه چندین برابر شده است. یعنی علاوه بر اینکه حمله های عوامل بیرونی ضدترک و ضد آذربایجانی به قوت خود باقیست. عده ای هم پیدا شده اند که از درون ترکان آذربایجان و موجودیت آذربایجان را مورد حمله قرار میدهند و خواسته یا ناخواسته در صدد متزلزل کردن صفوف نسبتاً منسجم ترکان آذربایجان هستند. اینان بطور عمده به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند:
1⃣ کسانی که به ظاهر بر عنصر زبانی تأکید دارند و عملاً سعی میکنند عنصر آذربایجان را کمرنگ کنند.
2⃣ کسانی که بر سرزمین آذربایجان و زبان«آذری» تأکید دارند و سعی میکنند زبان و هویت ترکی را کم اهمیت جلوه دهند.
کسانی که به ظاهر بر هویت و زبان ترکی در ایران تأکیدمیکنند، نقش آذربایجان و ترکان آذربایجان را که بعنوان نیروی محرکۀ موجودیت ترکان ساکن ایران میباشد، بی اهمیت جلوه میدهند ودر صورت توانستن مایل به حذف آنها از معادلات هستند. سر سلسلۀ این جریان که خود را به «تورک ائلی» موسوم میکنند شخص مجهول الهویه ای به نام«مئهران بهاری» میباشد و حدود 10 الی 15 نفر هم به نوعی نظرات و ادعاهای او را تکرار میکنند. اشخاصی نظیر فاهران پورنجفی بالوو(Balov Fahran Purnecefi) بابک جوانشیر(Babək Cavanşir)، گونتای جوانشیر(Güntay Cavanşir= برگوتای ایلتیریش Bergutay İlteriş) و...
اینان با نگرش فله ای به موجودیت ترکان ایران، «اقوام ترک» ساکن ایران را صرفاً بعنوان «ترک»معرفی میکنند و خصوصیات زبانی، فرهنگی، دینی، تاریخی و فاصلۀ جغرافیایی محل سکونت آنان را بی اهمیت جلوه میدهند.
پر واضح است همانطور که ترکان در ترکیه، ترکمنستان، قیرقیزستان، اؤزبکستان، قازاقستان، افغانستان و... دارای ویژگیهای خاص خود هستند و لازم است از سوی دیگر ترکان به رسمیت شناخته و محترم داشته شود؛ ترکان ساکن در مناطق مختلف جغرافیای سیاسی ایران هم دارای ویژگیهای خاص خود هستند و باید از سوی همه محترم شمرده شوند. مبلغان «تورک ائلی» با کم اهمیت جلوه دادن و انکار ویژگیهای ترکان ساکن در مناطق مختلف ایران، یک هویت انتزاعی برای آنان تبلیغ میکنند و در عمل با تبلیغات خود سرعت آسیمیلاسیون همۀ ترکان را افزایش میدهند.
در کنار مبلغان جریان«تورک ائلی» بعضی از دیگر جریانات هم به نوعی وبه ظاهر با تأکید بر عنصر ترک سعی دارند از اهمیت منطقۀ ترک نشین آذربایجان بکاهند و «یک هویت انتزاعی برای ترکان ایران» تبلیغ میکنند که در عمل همان نتیجه جریان «تورک ائلی» حاصل میشود و به روندآسیمیلاسیون ترکان در ایران، سرعت میبخشد. یکی از جریانات شاخص مبلغ این تفکر، تشکیلاتی بنام « اتحاد دمکراتیک آذربایجان- بیرلیک» میباشد که آقای یونس شاملی و همکارانش در آن متشکل هستند.
ادامه
ترکان آذربایجان و در ادامۀآن سرزمین آذربایجان موردتهاجم سیستماتیک و برنامه ریزی شدۀ مضاعف
مضاعف، بلکه چندین جانبه قرار دارد. این تهاجم هم از سوی بظاهر دوستان، و هم از سوی دشمنان صورت میگیرد. همانطور که همگان میدانند، این ضدیت با ترکان آذربایجان در ایران از زمان تشکیل دولت قاجاریه خصوصاً جنگهای روسیه- قاجاریه شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. زمانی بود فقط دشمنان و بعضی از عوامل خود فروخته در دوران حکومت قاجارها از جمله میرزا یعقوب و پسرش میرزا ملکم و به طور کلی عوامل ماسونی عضو در تاریکخانه و فراموشخانۀ میرزا ملکم، همچنین اغلب اعضای لژهای ماسونی دوران مشروطه و تمام عوامل ریز ودرشت رژیم پهلوی نظیر سید حسن تقی زاده، عبدالرحیم خلخالی، سید احمدکسروی، ایرج افشار، نفیسی، اقبال آشتیانی، بهار، قزوینی، محیط طباطبایی، ممتحن و... صدها شخص ریز و درشت دیگر. رفتارها تهاجمی این عوامل به تدریج به عادت ثانویه تبدیل و در آموزش عمومی و رسانه های جمعی تثبت شد که هنوز هم ادامه دارد و باز تولید میشود. در دوران معاصر هم افراد نظیر شیخ الاسلامی، حدادعادل، طباطبایی، ولایتی و... ضدیت و مخالفت با ترکان را تداوم بخشیده اند. علاوه بر اینها باید تأکید کرد که تمام جریانهای چپ و کمونیستی متأثر از اردوگاه شوروی و چین کمونیست هم، به شیوه خود و در قالب الفاظ و عبارات به ظاهر انقلابی و در عمل همسو باجریانهای ماسونی فوق الذکر، با زبان و فرهنگ ترکی ضدیت میکردند و کمابیش همچنان ضدیت میکنند. دلیل عمده این ضدیتهای کمونیستهای ایرانی با عنصر ترک و زبان و فرهنگ ترکی، علاوه بر پرورش یافتن در چهارچوب آموزش عمومی حاکم؛ تبعیت از سیاستهای روسیۀ شوروی و چین کمونیست بود. تضاد روسیۀشوروی و چین کمونیست با خلقهای ترک منطقه دو دلیل عمده داشت و دارد:
1⃣ کینۀشکستهایی دارندکه روسها و چینیها در طول تاریخی از امپراتوریهای ترک متحمل شده بودند.
2⃣ اختلاف منافعی که روسیۀشوروی و چین کمونیست با خلقهای تُرک تحت سلطۀ و اسارت خود، از جمله با ترکان اویقور، قازاق، قیرقیز، اؤزبک، تورکمن، تاتار، ترکان آذربایجان و... داشتند و دارند.مهاجمان ضد فرهنگ و زبان ترکی، ابتدا و به طور معمول از بیرون برعلیه هویت مردم ترک آذربایجان و موجودیت جغرافیای آذربایجان فعالیت میکردند. این دشمنان از یک سو میگفتند: اهالی آذربایجان بر اثر هجوم قبایل ترک آسیای میانه تغییر زبان داده و ترک شده اند. مثلاً عده ای میگفتند باهجوم ترکان غزنوی و سلجوقی تُرک شده اند. ویا عده ای چنین تبلیغ میکردند که گویا با هجوم مغولها و ایلخانیان ویا استقرار آغ قویونلوها، قارا قویونلوها ترک شده اند، عده ای هم تشکیل دولتهای صفوی، افشار ویا قاجارها و... را سبب ترک شدن اهالی آذربایجان و سایر نقاط ایران میدانستند و میدانند. و حضور ترکان در ایران را حداکثر به زمان استقرار غزنویان و سلجوقیان (حدود هزارسال پیش) مربوط میدانستند و شواهد تاریخی قبل از آنرا نادیده گرفته و انکار میکردند و میکنند. در حالی که سوابق و شواهد تاریخی حضور ترکان در ایران و آذربایجان به قبل از سلجوقیان بازمیگردد و در پیش از ظهور اسلام هم تا 7000 هزار سال پیش از این به عقب باز میگردد. اینان در حالی که هویت ترکی مردم آذربایجان را انکار میکردند و میکنند؛ یک هویت جعلی تحت عنوان «آذری» جعل و بر آن تأکید داشتند و دارند. طبق شواهد قطعی، «مبلغان اولیۀ تئوری جعلی آذری» در ایران، ترکیه، کشورهای عربی، هندوستان و... با محافل ماسونی فرانسه، انگلیس، بلژیک، روسیه، آمریکا و... در ارتباط مستقیم و عضو آنها بوده اند ویا بخاطر داشتن روابط گسترده، از آن محافل متأثر بوده اند. هم اینان با ترفندهای گوناگون حدود آذربایجان را نیز تهدید میکردند و میکنند. ترفندهایی که به تدریج نام آذربایجان را از اطلاق به اراضی تاریخی ای که همیشه آذربایجان نامیده شده اند و در کتب مختلف تاریخی و جغرافیایی ثبت است، حذف میکردند و میکنند. بخشی از اراضی تاریخی آذربایجان براساس تغییر مرزهای سیاسی در تقریبا دویست سال اخیر و قرارگرفتن در ترکیب کشورهای عراق، ترکیه، ارمنستان، گرجستان و روسیه، نام آذربایجان را از دست داده است. حتی در بعضی موارد ترکیب جمعیت در این اراضی را نیز تغییر داده اند. مانند تغییر ترکیب جمعیت در مناطق ترک نشین عراق، ارمنستان، روسیه و.... آن قسمت از آذربایجان هم که در ترکیب ایران باقی مانده، در قالب تقسیمات متعدد کشوری، در ترکیب استانهای اردبیل،گیلان، زنجان، تهران، مرکزی، همدان، اصفهان وکردستان قرار داده شده و عملاً نام آذربایجان از آن اراضی حذف شده است. البته برای رفع چنین تعدیاتی یک راه حل حداقلی
تیم تراختور با هواداران میلیونی اثبات کرد که تبریز مثل همیشه در تاریخ، ظرفیت و توانائی رهبریت تمام ترکهای دنیا را از اروپا تا ژاپن و سیبری و بعنوان پایتخت توران را دارد، پانفارسیسم در خواب خرکوشی
شاهنامه فرو رفته، آنها نمی دانند که در فردای رها شدن ترکها از چنگال درکولای پانفارسیسم انگلیسی، جامعه فارسی بدون پول مفت نفت در کویر لوت و کویر نمک برای سیر کردن خود باید دنبال ملخ و مارمولک و بزمچه باید بگردند
وظیفه اخلاقی حکم میکند که در دوران کرونا و غم نان واب وخانه وبیکاری مردم ایران و بویژه مردم ترکزبان اذربایجان با انها ابراز همدردی و همبستگی کرد .دشنام گویی وتهدید ملت ایران کمکی به مردم ایران نیست .
ساده نباشید، کی گفت و کی باور کرد.
شاید هشتاد سال پیش حبیب یغمایی و محمدعلی فزوغی سروده باشد.
تهران و زبان فارسی قجری هشتاد سال نیست ، دستور قواعد نوشتاری دارد.
پنج استاد برای فارسی
از روی قواعد زبان عربی برای زبان دری قواعد ساخت.
الفبای عربی در قرن هشتم هجری از کوفی به الفبای امروزی تکامل یافته است.
در حکومت پهلوی و جمهوری نادان اسلامی داعشی شعوبیه نیز بدان پر و بال دادند، شما هم باور کردید؟
بهمین دلیل میگویند، مردم ایران بیسواد است، حتی دو دقیقه وقت برای فکر کردن نمی گذارد.
کسی که به فردوسی و دیگر شعرای قبل از قرن هشتم باور دارد، رو به قبله بخوابد، بهتر از زنده بودن است.
سالام اليكيم https://t.me/c/1205385033/232316
میدانید چرا استعمارگران انگلیس وروسیه وفرانسه هویت این کشور را صد سال پیش با به کار گماری پهلوی به فارسی دری جعل وتغییرداد ؟؟ زیرا تنها قومیکه در برابر
فارسی دری جعل وتغییرداد ؟؟ زیرا تنها قومیکه در برابر آنها منفعل بود ومبارزه نمیکرد فارسها بودن ، ترکها ، لرها ، عربها ، بلوچها و شمالیها همه در برابر آنها مقاومت کردن جز فارسهای دری زبان
سالام اليكيم https://t.me/sarrizat/12670
سیاست آسیملگی
یک پدیده اجتماعی با تبعات وابستگی عقلی و احساسی است اسیملاسیون را عموما نوعی از جن زدگی رایج تعبیر می کنند زیرا فرد در فرهنگی دیگری حلول
حلول پیدا کرده که مال خود نیست و از خود واقعی اش فاصله گرفته است .نکته با اهمیت در این واقعیت خوابیده است که آسیملاسیون بیشتر در قشر فرهنگی نمود عینی دارد .با این حال همانند هر پدیده اجتماعی دیگر، آسیملاسیون نیز برای خود تاریخی دارد .در دوره های پیش از دولت مدرن نیز، آسیملگی چه در شکل فرهنگی و چه در حوزه سیاسی و نظامی وجود داشت اما میزان تأثیرگذاری ،و نیز نحوه نظم بندی آن متفاوت بود . نبود رسانه های قوی و عدم دخالت دولت در شیوه زندگی مردم، آسیملاسیون را از حالت اپیدمی خارج می کرد و گاها نیز شکل تصادفی به خود می گرفت .
آسیملاسیون در شکل نظامی به صورت حذف و هدم« فرهنگ اقلیت» گام بر می دارد به عنوان نمونه آنچه را که دولت آمریکا علیه سرخپوستان در قرن نوزدهم انجام داد نمونه از حذف فیزیکی بود. میلیون ها سرخ پوست آمریکایی در جهت تثبیت و اشاعه فرهنگ لیبرالیسم از بین رفتند مراکز فرهنگی و نیز آثار تمدنی سرخ پوستان در زیر چکمه های ارتش آمریکا با خاک یکسان شد اما این روند بخشی از عملکرد آنها بود آمریکایی ها سعی نمودند با تشکیل کلاس های درسی، فرهنگ غالب خود را بر بچه های سرخپوست حمل کنند . دگرگون سازی فرهنگ اقلیت مغلوب ، شکل موجه آسیملاسیون می باشد ، دولت یکپارچه ، توسعه سیاسی و اقتصادی ، دست یافتن به دموکراسی و رفاه ، شعاری است که« سیاست آسیملگی» را توجیه می کند .در زمان رضاخان و پسرش محمد رضا آسیملاسیون در ایران مهمترین برنامه دولت محسوب می شد. باید اعتراف نمود که بستر چنین پروسه ای را بیشتر نخبگان آذربایجان آماده کردند .کسانی که بی توجه به فرهنگ قومی ،غلبه تجدد را ،در استمرار دولتی سانترالیستی، می دانستند این رجعت به گذشته با نوستالژی که در خود داشت نوعی پسروی بود اما هیچگاه عوارض و آسیب های اجتماعی آن به جد مورد بررسی قرار نگرفت .تاثیرات دراز مدت این سیاست هم اکنون نیز قابل مشاهده می باشد .
آسیملاسیون به لحاظ روحیه و روانی در فرد،تولید نوعی بیماری دماغی می کند و فرد آسیمله شده معمولا دردها و رنج های خود را احساس نمی کند با محیط و جمعیت اطراف رابطه انسانی سالم بر قرار نمی کند. بیگانگی با محیط و اطراف ، ستیز با هرآنچه که خودی است از مشخصات بارز آن می باشد . در بیشتر موارد فرد دچار آسیمله ،تبدیل به مبلغ سرسخت فرهنگ غالب شده و درجه و دوز ذوب زدگی را اصطلاحا بالا می برد .بیشتر روشنفکران آسیمله شده آذربایجان نمونه از این دست بودند طوری که روشنفکران فارسی زبان را وادار به واکنش نمود. احمد کسروی و سید جواد طباطبایی دارای نظریات به شدت افراطی در آسیمله کردن آذربایجانی های تورک بودند. نظریات افراطی آنها روشنفکران فارسی زبان را جان به لب کرده است .
آسیملگی دوران مدرن دارای وجه تمایزی با گذشته است و آن این است که دارای ماهیتی نظام مند ، و نیز استفاده از متدهای پیچیده فرهنگی و سیاسی و تاریخی است .تاریخ سازی و دولت سازی بخش مهمی برای توسعه سیاسی و نیز تبعیض مدرن قومی و ملی است . بیشتر دولت های خاورمیانه هنوز از متد قرن نوزدهم غربی برای تثبیت قدرت خود استفاده می کنند . در غرب متولی اقتصاد و فرهنگ به طور معمول نهادها و سازمان ما ، شرکت های خصوصی غیر دولتی، است .سندیکاها و اتحادیه ها قدرت دولت را به چالش می کشند و دست های مرئی و نامرئی حاکمیت هر روز کوتاه تر می شود .در شیوه حکومت داری فدرالیسم، ایالات قدرت سیاسی را تقسیم نموده اند و جامعه چند ملیتی تحت عنوان یک دولت به شیوه فدرالیستی اداره می شود اما هنوز نیز دولت در خاورمیانه خدای قدرت و ثروت محسوب می شود و نیروی انسانی تحت سیطره توده گری به هرز می رود . سیطره دولت بر فرهنگ عمومی و جامعه امری ضروری و قطعی است. در واقع دولت تحت عنوان وجدان عمومی تعریف می شود و به همین دلیل تکثر فرهنگی تحت و ذیل قوانین امنیتی و به عنوان اباحه گری یا تجزیه طلبی معنا می یابد
سالام اليكيم https://t.me/AzimHassanzadeh/1246
12 شهریور 1324(شهریورین اون ایکیسی1324)
علی مرادی مراغه ای
فرقه دمکرات آذربایجان که در 12شهریور اعلام موجودیت کرده کتابها و مقالات زیادی در مورد آن
آن نوشته شده اما می توان گفت که 90درصد این منابع آغشته به حب و مخصوصا بغض بوده و خارج از تاریخ نگاری علمی هستند. در مورد این رخداد مهم تاریخی و نقاط قوت و ضعف آن قبلا در کتابها نوشته ام در اینجا در حد محدود تلگرام به چند مورد جزیی می پردازم که ندیده ام در منابع آمده باشند..
اول.در سال1383 یک کتاب مزخرفی بنام«فراز و فرود فرقه دمکرات آذربایجان» نوشته جمیل حسنلی با ترجمه فردی بنام منصور همامی توسط نشر نی منتشر شد که در واقع این کتاب سلاخی شده دو کتاب جالب و خوبِ دکتر جمیل حسنلی بوده! نوشته جمیل حسنلی که من اصل آنها را به زبان ترکی خوانده ام 566صفحه بوده اما این مترجم بزرگوار برداشته کتاب او را به میل خود سلاخی کرد و در 239صفحه بیرون داده! و عجیب اینکه نشر نی که یکی از با سابقه ترین ناشران کشورمان است آنر منتشر کرده! و عجیبتر اینکه دو تا از اساتید با سابقه دانشگاه تهران(اسم شان را ذکر نمی کنم...) در همان زمان انتشار در مطبوعات پایتخت به تبلیغ و معرفی آن کتاب پرداخته و آنرا یکی از مهمترین منابع در مورد فرقه دمکرات آذربایجان نامیده اند و البته کتاب هم به چاپهای متعدد رسیده که چاپ چهارم آنرا دیده ام!
اطلاع دارم که دکتر حسنلی، حسابی ناراحت شده و حتی میخواسته شکایت کند...این کار ضد علمی و ضد تاریخی در یک کشورِ دارای کپی رایت میتواند برای مجرم اش گران تمام شود اما در کشوری که هنر نزد آنها است و بس!...آبی از آب تکان نمی خورد و کتاب همچنان تجدید چاپ میشود...!
دوم. در 21آذر1325وقتی ارتش وارد آذربایجان شده و فرقه دمکرات سرنگون شد در تهران نه تنها مطبوعات وابسته به دربار، بلكه مطبوعات تقريباً بی طرف نيز ميكوشيدند از قشون دولتی به عنوان يك «ناجي آذربايجان» یاد کنند و می نوشتند«در هنگام ورود ارتش به تبريز كه امروز صورت گرفت بقدری از طرف اهالی گوسفند و گاو قربانی شد كه در سطح خيابانها جوئی خون راه افتاد»( مرد امروز، محمد مسعود، شماره 86، مورخه 23 آذر 1325 ص 9). البته،هیچکدام از این مطبوعات، اشاره نکردند که حتی آدم هم قربانی میکردند یعنی افراد فرقه را دستگیر کرده مثل گوسفند در پای ارتش سرمی بریدند! دکتر احمد ساعی استاد دانشگاه تهران در یک نمونه پس از هفتاد سال، در خاطرات خود چنین مینویسد:
«... چند روز بعد، مدیر مدرسه بعد از نطق آتشینی اعلام کرد که برای پیشواز ارتش آماده باشید... روز پیشواز از ارتش هنگام عبور از جلوی منزل آقای فتحی با دیدن جنازه‌ها میخکوب شدم. شمردم، ۱۹ نفر بودند. در محل معروف به «طیاره مئیدانی» ایستادیم و انتظار طول کشید...بالاخره کامیون¬های ارتش دیده شد اولین ماشین که ایستاد، افسری پیاده شد تا آن لحظه متوجه نبودم که ۳ نفر با دست¬های بسته بین جمعیت هستند هر ۳ نفر را دست و پا بسته زمین خواباندند و سر بریدند. خونشان روی لباس‌هایم پاشید. به شدت بر خودم لرزیدم و هنوز هم آن لرزش را در وجودم احساس می‌کنم...»( مجله خوی نگار،مجله خوی نگار، دوره سوم شماره ۶ اسفند ۱۳۹۱)
سوم. پس از سرنگونی فرقه دمکرات وقتی طبق معمول تمام حوادث کشورمان!...زمانِ نابودی آثار فرقه رسید پس از فراغت از نابودی تابلوهای مغازه ها به زبان ترکی و سوزاندن کتاب و نشریات ترکی، نوبت به شناسنامه ها رسید! یعنی شناسنامه هایی که در زمان فرقه دمکرات صادر شده بود...
در اسناد کتابخانه ملی سندی در این مورد وجود دارد که هیئتی از تهران برای این کار به آذربایجان فرستاده میشود و ماموریتشان تعویض اسناد و شناسنامه های صادره مربوط به دوره فرقه دمکرات آذربایجان است...!
چهارم. سالها بعد که همه ساله جشن 21آذر از سوی حکومت در شهرهای مختلف ایران برگزار می شد حکومت، فرهنگیان و کارمندان مختلف را تشویق میکرده که در ستایش محمدرضاشاه به عنوان «ناجی آذربایجان» شعر بگویند و ترفیع بگیرند... امروزه بسیاری از این شعرها که توسط برخی کارمندان و معلمان سروده شده هنوز در آرشیو سازمان اسناد ملی ایران موجود هستند مثلا در یک نمونه، معلمی در قم شعری در ستایش شاه به عنوان «ناجی آذربایجان» سروده و رئیس آموزش و پرورش آن ناحیه، شعر را به همراه نامه ای در1347ش. به دکتر فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش در دولت هویدا فرستاده...
در زیر [اینجا] تصویر برخی از این اسناد را آورده ام (آنچه در بالا آمد برگی از کتاب منتظر چاپ و مجوز اینجانب بوده با عنوان: انکار و مقاومت: خوانشی جدید از فرقه دمکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد در پرتو اسناد محرمانه دست اول شوروی، به ضمیمه ترجمه اسناد فوق محرمانه اتحاد جماهیر شوروی...)
اگر ترکیه یک کشور مسیحی بود کشور های غربی یا مسیحی با ترکیه چنان دشمنی می کردند؟ اگر ترکیه مسیحی بود الان جزو اتحادیه اروپا نبود؟ اگر ترکیه مسیحی بود کشور های غربی از تروریست کرُد در مقابل ترکیه حمایت
می کردند ؟ چرا اکراد هندی تبار در یونان.ایتالیا. یا سایر کشور های مسیحی نمی توانند ادعای یک وجب سرزمین بکنند؟
ایا اکراد هندی تبار واقعن مسلمان هستند ؟ صد در صد نه . فقط در ظاهر بعداز امدن به منطقه قبول کرده اند.
ایا در عمرتان دیده اید که در صد سال گذشته دولت فارس در طهران و زسانه های فارس به عناوینی از ترکیه در مقابل کشور های دیگر حمایت کنند ؟ الان در مسله پیش امده در لیبی و در یونان دولت فارس در طهران و رسانه های فارس و اپوزیسیون در طرف ترکیه هستند ؟ یا در جهت مخالف؟ اصلا چرا فارس ها موضوع گیری مشخص نمی کنند؟
اما در مورد ونزولا چطور؟ ونزولا چه کار به فارس ها کرده که ترکیه نکرده؟
چرا فارس ها از طرف تورک ها نگران هستند؟
Turan Kurulsaydı Başkenti Neresi Olurdu? // Türk Halklarının En Yakın Dostu ?
در حالیکه حزب توده و سایت پیک نت، به دروغ با نقل قول از شهرداری‌های استانبول و آنکارا پیرامون اپیدمی کرونا، شانتاژ و تبلیغات ضد تورکیه و آزربایجان را ادامه میدهد >>> هندوستان ئلام کرد حاضر به خرید تمام گاز استخراج نشده در میادین کشف شده دریای سیاه است >> دکترین تئوری حاکمیت ما تورکان کجا و یک مشت کمونیست حزب توده و سایت پیک نت کجا، پیشتر نیز گفتم ابله‌های شما تحلیلگر شده اند، برای درک تحولات دنیا، ابله‌های تهلیلگرتان را در گاوداری به کار بگمارید و تحلیلگران جدیدی را انتخاب کنید
مرکز ثقل ژئوپلتیک دنیا، دریای مدیترانه است، از این به بعد تمام دکترین تئوری حاکمیت و استراتژی‌های کلان آن، با مرکزیت دریای مدیترانه و لیبی که دروازه ورود به آفریقا است شکل خواهد گرفت، و کدام ابلهی نمیداند امروز تورکیه و آزربایجان در مدیترانه و لیبی، حرف اول و آخر را میزنند
https://iranglobal.info/node/80777 نظری به قفقازیه،جغرافیا و مردمان، احزاب و فِرَق سیاسی , مهرداد سید عسگری
زبان و فرهنگ مردم ایران پارسی است. ترک به ترکستان ! ایران میهن اقوام ایرانی از جمله آذری است. ایران جای راسیسم و شبه فاشیسم و سپاراتیسم و ترکیه پرستی و بیگانه و رجب پرستی پان ترک و نوادگان مغول نیست !
مدافعین نظام سلطنتی، در عین حال بدترین شوونیست ها در برخورد به تاریخ ایران هستند. هنوز قلم بدستان سلطنت طلب در زمینه فر و شکوه دوران شاهان هخامنشی و ساسانی و رابطه بین شاهان پهلوی و این
سلسله های پادشاهی ، قلمفرسائی میکنند. یادمان نرفته است که شاه شاهان، محمد رضا شاه، جشن دوهزار و پانصد سالگی سلطنت را در ایران در خرابه های تخت جمشید برگزار کرده و بسیاری از سران کشورهای جهان را به این مضحکه آریامهری دعوت کرده بود . شاه خودکامه،برای جاودانه ساختن سلطنت استبدادی خاندان خود، مهمانی شاهانه ای برپا کرده و میلیون ها دلار از ثروت های کشور را بر باد میداد . غافل از اینکه همین جاه طلبی ها و ولخرجی ها ، بر خشم و انزجار توده ها غلیه رژیم ساطنتی به مراتب می افزود. در این جشن کذائی، شاه متکبرانه روح کوروش را مخاطب قرار داده و به این پادشاه نیمه افسانه ای اطمینان میداد که در گورش آسوده بخوابد که جانشین بحق وی بیدار است و از تخت کیان و سلطنت هخامنشیان و ساسانیان با تمام نیرو، صیانت به عمل می آورد. شاه خودکامه این را نمی دانست که ذر روز واقعه، روح کوروش به دادش نخواهد رسید و بنیاد سلطنت خاندان پهلوی را خشم روز افزون توده ها بر خواهد کند. نویسندگان سلطنت طلب که تاریخ را چیزی جز تاریخ شاهان و امیران نمیدانند ، هنوز در جهت احیای سلطنت خاندان پهلوی قلم فرسائی کرده و در رابطه با عظمت تاریخ دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی در ایران ، افسانه بافی می کنند . همین نویسندگان شوونیست آزیا مهری ، بر برتری نژادی و زبانی ایرانیان - بخوانید فارسها - سخت تاکید ورزیده و ملت های غیر فارس ساکن ایران را به مثابه اقوام مهاجم و مهمان و ... تحقیر می کنند . نگاهی اجمالی به تاریخ 25 قرن گذشته ، به روشنی نشان میدهد که شاهان و امیران و گردنکشان حاکم در ایران و بخش های دیگر خاورمیانه ، در اغلب موارد، "خون پاک آریائی " در رگهایشان جاری نبوده است . در دوران حکومت پهلوی ها ، تاکید مبلغین و محققین آریا مهری بر روی دو سلسله پادشاهی بود . هخامنشیان و ساسانیان . شاهان این دو سلسله در حدود600 سال در سرزمین هائی حکومت داشتند که ایران کنونی هم جز آن بود . سلطنت اشکانیان - پارت ها- بیش از 500 سال طول کشید . در دوران پهلوی ها، به این بخش از تاریخ گذشته، نوجهی مبذول نمیشد . احتمالا این واقعیت که در دوران اشکانیان در سرزمین های زیر سلطه این سلسله، ملوک الطوایقی برقرار بود ، حوش آیند رضا شاه که ایرانی یک پارچه تحت سلطه نژاد "خالص" آریائی میخواست، نبود! در هر حال ، عمر سلطنت ساسانیان با حمله اعراب مسلمان به پایان رسید و ایران و سرزمین های مجاور، به مدت سیزده قرن در دست امرا و سلا طین عرب و ترک و مغول بود . با در نظر داشتن این امر که پس از کشته شدن داریوش سوم هخامنشی، یک صد سال هم جانشینان اسکنر در ایران فرمانروائی داشتند، در واقع امر از تاریخ 2500 ساله ایران، بخش اعظم آن، تاریخ سلطنت امرا و سلاطینی می باشد که مطلوب نظر سلطنت طلبان دو آتشه آریامهری نیست . در چنین صورتی ، تظریه تاریخ سال2500 پادشاهی در ایران، افسانه است که مبلغین و محققین دوران جکومت شاهان پهلوی برای تداوم سلطه استبدادی این سلسله اختراع کرده اند. مدافعین بر گشت سلطنت، از یک طرف از تاریخ دو هزار و پانصد ساله و گاهی هفت هزار ساله دم میزنند و از طرف دیگر ، شاهان و امیران ترک و عرب و مغول را به مثابه مهاجمین بیگانه ایران بر باد ده، قلمداد میکنند ! لازم است به این نکته هم اشاره کنم که تاریخ ایران، تاریخ سلاطین و امرای حود کامه فارس و ترک و عرب و مغول نیست . تاریخ واقعی ایران ، تاریخ توده های محروم و ستم دیده شهر و ده است که طی قرن ها،با تلاش و کار طاقت فرسای خود ،تداوم زندگی اجتماعی را تضمین کرده ا ند . شاهان و امیران ، با زور و قلدری، بر انبوه ز حمتکشان حاکم بودند و زالو صفت خون توده کار و زحمت را می مکیدند تاریخ ایران،مشحون از مبارزات و قیامهای خونین توده های به ستوه آمده است که دز زیر یوغ شاهان و امیران، اسیر و دربند بودند. .تاریخ ایران، تاریخ لشکر کشی ها و جنایات کوروش ها ، شاپور ذوالاکتاف ها ، سلطان محمود ها ، چنگیزخان ها، رضا شاه ها و دیگر سلاطین قلدر و خودکامه نیست ، تاریخ ایران ، تاریخ مزدک ها ، بابک ها، ستارخانها و هزاران زحمتکش دلیر و از جان گذشته دیگری است که همواره پرچم مبارزه را علیه مستبدین و خودکامگان، بر افراشته، نگه داشته اند.
ـ با رسمی شدن زبان ترکی در ایران، امپراتوری فارس از ایران رخت بر میبندد.
ـ ایران را با زیبائی تمام میسازیم.
ـ در واقع رسمی شدن زبان ترکی در ایران ارزشهای فرهنگی ایران را غنا
می بخشید،
ـ آموزش و پرورش، و رشد و توسعه ادبیات داستانی در ایران، سرعت فوق العاده ای بخود میگیرد.
ـ با فرو ریزی امپراتوری فارس، ملتها آزاد و زبان و فرهنگشان رسمی میشود.
ـ هر ملتی در منطقه خود امور اختیارات ملت خود را، در دست میگیرد. تهران استثمار گر و مصرف کنند، از مرکزیت ساقط میشود.
ـ نخست وزیران، و رؤسای دولتهای خودمختار منطقه، سالی یکبار برای تشریک مساعی دور هم جمع میشوند. اما نه در تهران.
ـ هر سال بطور نوبتی در استانهای مختلف. مثلا سال اول در آزربایجان، سال دوم در بلوچستان، سال سوم در ترکمنستان، سال چهارم در الاحواز، سال پنجم در لرستان، سال ششم در کرمان،... الا آخر.
ـ با رسمی شدن زبانها، دوران شکوفائی فرهنگی ایران شروع میشود. زبان فارسی به عنوان زبان اقلیت فارس، در منطقه یزد و کرمان فعالیت فرهنگی خود را دوام می بخشد.
ـ ارمنی های ستون پنجم، کسانیکه برای سرویسهای ماسیون، فعال هستند، تحویل دادگاههای صلاحیتدار داده میشوند.
ـ جغرافیای موسوم به ایران از زیر یوغ استعمار و غل و زنجیر پانفارسیسم خارج، بعنوان یک کشور چند ملیتی با حقوق یکسان زبانی، با قوانین دمکراتیک اداره میشود.
ـ همانند کشورهای سوعد، دانمارک، سوئیس... و امثالهم.
ـ در قوانین دمکراتیک، هیچ قوم، و یا ملتی اجازه نمی یابد بر ملل دیگر حکومت و فرمانروائی کند.
ـ زبان انگلیسی، بعنوان زبان مشترک کشور تعیین میشود، تا مثل کشورهای کانادا، هند، آفریقای جنوبی، پاکستان، سوئیس، آمریکا،دانمارک، فنلاد.. و امثالهم ارتباط مردم ایران با دنیای خارج سهل تر شود.
ـ در کنار زبان هر ملتی، زبان انگلیسی به عنوان زبان علمی،مدرن که زبان ادبیات، زبان فلسفه، زبان اختراعات و اکتشافات،و زبان تکنولژی مدرن است،
تدریس میشود.
ـ جامعه چند ملیتی ایران بدینوسیله قادر میشود ارتباط علمی و تکنولژی با تمام دنیا داشته باشند.
ـ آموزش زبان انگلیسی، از مهد کودک شروع، و تا مدارس و سطح دانشگاه تدریس میشود، تا در صورت ادامه تحصیل دانشجویان ایرانی در خارج، نیاز به یاد گیری زبان نداشته باشند.
ـ با رسمی شدن زبان ترکی، در کنار زبانهای دیگر، برای هر زبانی در گسترش حیطه ادبی فرهنگی و آموزش و پرورش خود، سالانه بودجه لازم اختصاص می یابد.
ـ تا امکان سرکوب زبانهای دیگر از طرف زبان فارسی، که به زبان قاتل معروف است، منتفی گردد.
ـ برای تعیین بودجه، روسای دولتهای خود مختار ممالک محروسه، هر سال جلسات مشترکی را برای تشریک مساعی برگزار میکنند.
ـ نخست وزیر ایالت خود مختار، برای تداوم همبستگی در جلسات منطقه ای، برای تعیین بودجه در امور اداری، شرکت میکند.
ـ هر منطقه خود مختار، بدست مجلس و دولت، و نخست وزیر آن منطقه، اداره میشود.
ـ قانون تمرکز گرائی برای همیشه از تاریخ ممالک محروسه ایران حذف، بجای آن اتحاد دولتهای منطقه جایگزین میگردد.
ـ هدف از آن، اینستکه اقلیت فارس نتواند، بر اکثریت مردم ایران حاکمیت داشته باشد.
ـ طرح قوانین فوق، ازین جهت حائز اهمیت است، تا برای همیشه به سیستم پانفارسیسم پایان داده شود.
ـ تا هیچ اقلیت قومی نتواند، زبان خود را به زور بر ملل ایران تحمیل کند.
ـ مذهب شیعه اثنا العشری دوازده امامی، بعنوان مذهب رسمی منسوخ، بجای آن قوانین لائیک و دمکراتیک جایگزین میگردد.
ـ در سیستم قوانین دمکراتیک، اصل قانون بر همه چیز مقدم است. اداره امور کشور بحکم قوانین دمکراتیک تنظیم میشود، نه بر اساس باور مذهبی.
ـ در سیستم لائیک و دمکراتیک قدرت اجرای قانون، ملاک و معیار عدالت است. نه شریعت.
ـ هیچ مذهبی بعنوان مذهب رسمی اعلام نمیشود. تا مذاهب دیگر را سرکوب، یا فسخ نماید. هیچ مذهبی بر مذهب دیگر مقدم نیست.
ـ انسانها در برابر قانون مساوی، از حقوق یکسان بر خوردار میشوند.
ـ مذاهب در حیطه خصوصی آزاد است. هیچکس اجازه ندارد مذهب خود را بر دیگران تحمیل کند.
ـ تبلیغ مذاهب در ملا عام، ایجاد مزاحمت برای مردم تحت هر بهانه، از نظر قانونی منع میباشد.
ـ در قوانین دمکراتیک هرکس در انتخاب دین و مذهب و یا عقاید خود آزاد است.
ـ در قوانین لائیک، دین بمثابه اعتقاد شخصی تلقی میشود. تبلیغ آن در ملا عام و ایجاد مزاحمت برای مردم، مجاز نمیباشد.
ـ کسانیکه به بهانه حجاب اجباری مزاحم خانمها میشوند، به سبب فضولی در امور خصوصی مردم، و حتک حرمت، بدست قانون سپرده میشوند.
ـ با تصویب قوانین دمکراتیک، و حذف امپراتوری فارس، آینده درخشانی در انتظار مردم ایران است.
در غیر اینصورت توفان هولناکی در راه است.
ایا فکر می کنید کارمندان بی بی سی فقط بخاطر دستمزد سیاستهای استعماری انگلیس را پیش می برند؟
انگلیس گره خورده است.خیر ! انها جوود .بهایی.ارمنی . هستند و تازکی ها کرُد ها هم به انها اضافه شده و منافع همه اینها با سیاستهای
۲- ایا می دانید فرانسوی ها یکبار در هفته و بعضی ها یکبار در دو هفته حمام می گیرند؟ هیچ وقت در کنار فرانسوی ها بوی بد را احساس نکرده اید؟
ایا می دانید فراسوی ها انقدر خسیس و یا بقولی چشمشان تنگ است که حتی نمی توانند یک خیابان یا یک گوچه گشاد درست کنند؟ و سعی می کنند تا حد ممکن خیابان یا گوچه باریک و تنک درست کنند.
اگر کمی با فرانسوی ها زندگی کنید انگشتان بدهان خواهید ماند که این ملت چطور توانسته چندین کشور را به مسعمره خود در بیاورد.
فرانسوی ها صدو چند سال پیش توانستند عده ای زیادی از سرخ پوستان کانادا را قتل عام کنند و ان قسمت را که الان کوبک یا کببک نامیده میشود جزو خاک فرانسه اعلام کنند اما نیروی های انگلیس که سایر نقاط کانادا را تصرف کرده بودند به طرف کوبک یا کب بک که در اختیار فرانسوی ها بود حمله کردند و در این جنگ فرانسوی ها شکست خوردند اما انگلیس به انها اجازه داد تا یک حالت خود مختار داشته باشند و فرانسوی ها بد جوری تحقیر شدند الان هم در این مورد شرم می کنند.
دیگری حمله المان به فرانسه در جنگ دوم جهانی است که فرانسه فقط ۶ روز در مقابل حمله المان توانست مقاومت کند بعد از ۶ روز با کمال تعجب رسمن تسلیم شد و سربازان المانی در قهوخانه های فرانسه نشستند چایی خوردند و پرچم فرانسه از همه جا پائین اورده شد و پرچم المان بالا رفت. و تمام مسئولان دولتی و نظامی فرانسه در سوراخ موش قایم شدند
تا اینکه شوروی و تا حدودی امریکا و سایر کشور ها المانی ها را از فرانسه بیرون کردند.
برای همین الان امریکایی ها می گویند اگر ما نبودیم الان فرانسوی ها المانی حرف می زدند.
این دو شکست تاریخی پر رویی فرانسوی ها را در هم شکست .
سالام
یک دفعه بگو چوخ بختیار،خودت راراحت کن.
چوخ بختیارصمدبهرنگی جوابگوی همه این صفات است.
دوست گرامی این سوزاخ و امثالش بخوبی همچی را میدانند چون خود مزدور مستقیم خردوغان و الهام جون هستند. و واجا ساپورتر آنهاست. پس چرا این جریان پانترکی با اینهمه فعالیتش یک کشته و اعدامی نداده؟ دولت آنها
را زندانی میکند تا نامشان پرآوازه گردد و طرفدارانشان زیاد شود و فریادشان بلند شود که مظلومیم. ولی در واقع همه آنها آزادند.بازخورد و پاسخ پانترکان جاعل و زبان نفهم که با ارائه سند زبان گذشته تبریز باز هم در ترکی بودن آذربایجان اصرار دارند کاملا قابل پیشبینی بود. این پانهای متعصب مانند کسی هستند که وقتی درحال مات شدن
در شطرنج هستند به یکباره میز شطرنج را واژگون کرده و داد و بیداد راه می اندازند. دوستان خشک مغز لاچین و لاپا فریاد میزنند که بما چه آذربایجان ترک نبود. ما از آذری بیزاریم. بما چه که هزار سال پیش ترکان با شمشیر زبان نیاکان ما را بریدند. ما فقط صدسال اخیر را میبینیم که مادربزرگ ما فارسی بلد نبود. برای ما سخت است که فارسی سخن بگوییم چون زبان آذری سالها در این سرزمین از بین رفته بود و کار سختی است که زنده اش کنیم. و این بلغورات ترکی آق و ماق و استفراق که زشت ترین زبان دنیاست از نظر ما شیرین استسالام اليكيم
از فجایع جیلولوق گرفته تا اشغال قاراباغ، از حمایت از پ ک ک گرفته تا مناقشه شرق مدیترانه، در طول تاریخ هرکجا منافع ترکها وجود دارد فرانسه در جبهه مقابل استhttps://t.me/c/1205385033/232766
تبلیغ ادعاهای مالیخولیایی گروه‌های تروریستی تحت نام «کردستان بزرگ» و گروه تروریستی پ ک ک در کتابهای درسی فرانسه
از فجایع جیلولوق گرفته تا اشغال قارا
آخوند و کمونیست فارس چشم به راه جو بایدن هستند، و تحلیلگر بدبخت فارس، زبان فارسی با فقط ۲۷۰ فعل ساده را
https://www.youtube.com/watch?v=GtoeLADw770
https://www.youtube.com/watch?v=GtoeLADw770#sondakika AME-RİKA TÜRKİYE'Yİ SEÇTİ.. BAŞARDIK..
امیر طاهری با آن تحلیلهای آبکی و امارات متحده عربی اش با پایان دوران اقتصاد نفتی در کجا ایستاده اند؟
https://www.youtube.com/watch?v=pC11PjwaSHg
TÜRKİYE'YE SİPARİŞ YAĞDI.. BAŞARDIK..
https://www.youtube.com/watch?v=pC11PjwaSHg#sondakika ÇOK GÜZEL HABER GELDİ..!! TÜRKİYE'YE SİPARİŞ YAĞDI.. BAŞARDIK..!!
ســـالام دوســـلار..
برای ما تورک توسط دیگران خواهیم ایستاد.این قطعه از « امید علی » را دختر برادرم از تبریز فرستاد. جا دارد که با زبان و ادبیّات خود بیشتر آشنا شویم. تا آنجا که خواهیم توانست, در برابر هویت قومی و زبان سازی
امیدعلی:
از زبان تورکی بگم واستون؟
ما كدو را قاباق / خاک را توپراق میگوییم..............
خشكسالی را اگر قوراق / سرمای سخت را سازاق میگوییم...........
شاخه درختان را بوداق / سنبل گندم را باشاق میگوییم..............
وصله را ياماق / پيراهن كلفت را قازاق میگوییم...................
هر وسيله پرواز را اوچاق / هر وثيقه ممنوع را قاچاق میگوییم.............
داس قوسی‌شكل را اگر اوراق / قوس رنگين‌كمان را قوشاق میگوییم...............
بر مسافت‌های دور اوزاق / دورتر اگر باشد ايراق میگوییم...............
عضو پايه بدن را آياق / عضو داخل بدن را دالاق میگوییم...................
گلاب به رويت تهوع را قوساق / هرچه ممنوع شود اگر ياساق میگوییم.................
اندكی قبل را بيرآز قاباق / قبل‌تر را ولی باياق میگوییم...............
كلاف و نخ توپی را يوماق / چاشنی غذا را سوماق میگوییم..............
آغوش گرم و صميمی را قوجاق / خود گرما را سيجاق میگوییم..................
نام و نشان كردن كسی را آداق / آزمودنش را ولی سيناق میگوییم..................
درك و فهم آدمی را قاناق / كاسه غذا را چاناق میگوییم..............
كودک و بچه را گاهی اوشاق / چوبدستی را ولی چوماق میگوییم..............
خر باركش را ائششک و اولاق / زين و چرم اسب را ياراق میگوییم.....................
تكيه‌گاه و حامی را داياق / روش و سبک و راه را ساياق میگوییم..................
كلاه‌خود و سرپوش را پاپاق / شانه‌ی موی سر را داراق میگوییم...................
تخت‌خواب شبانه را ياتاق / روشنی‌بخش شب را چيراق میگوییم.................
گوشه و جای دنج را بوجاق / گوشه و كنار چيزی را قيراق میگوییم...................
ايستگاه نَقليات را دوراق / پرس‌و‌جوی نشانی را سوراق میگوییم....................
لب‌و‌لوچه انسان را دوداق / گوش شنوايش را ولی قولاق میگوییم....................
شخص بسيار ابله و گيج را مایماق / كنجكاوی را ماراق میگوییم......................
درب و درپوش ظرف را قاپاق / آتش زير آن را اوجاق میگوییم......................
شيرمردِ دلير را قوچاق / چاقوی تيز را پيچاق میگوییم............................
خانه‌های كوچکِ سرا را اوتاق / بخش انباريش را قالاق میگوییم...................
تله و دام توركی را دوزاق / ميهمانِ خانه را قوناق میگوییم..................
برگ درخت را یاپراق / پرچم کشور را بایراق میگوییم.................
یاشاسین منیم گۆجلۆ آنا دیلیم..
با ادبیات و زبان خود همراه باشیم....
بهترین ها را برایتان آرزومندم...
این پان ترک ها و حتی تبریزی ستاره دار کمونیست دوست ندارند کسی از آق قویونلو و قارا قویونلو بگوید و مثل زنده یاد احمد کسروی ریشه زبا ن آذری را بشناساند بلکه باید بگویند خداوند ترکان و زبان ترکی را بر
بال فرشتگان نازل کرد و چون در غرب ایران رسیدند بخاطر سردی هوا زبان منجمد شد و تا الان به سختی تلفظ میشود ولی در استانبول نمناک فرشتگان زبانشان نم کشید و نرم و یوموشاک شد. یک بهانه زبان مادری دارند و درب محضر اماده نشسته اند تا آذربایجان را بنام بزنند فقط مهر محضر دار دسته اش در بیت رهبری جامانده و باید منتظر ماند.ســـالام دوســـلار..
خانم مری...
اگر رضا پهلوی به ایران برگردد چکار بکند؟ کارگاه ماشین شوئی باز کند یا سنگک پزی؟..
بنده خدا ها امثال آشچی و چورباچی و .... نه ترکیه قبولشان دارند و نه میتوانند زبان زیبای ترکی استانبولی را از حسادت تحمل کنند و نه آذری هستند و نه ترک بنابراین به تاریخ و زبان دیگران حمله میکنند.
این ها همه از زمانی آغاز شد که پول ایرانیان ۴۱ سال به سمت ترکیه سرازیر شد و سریال های ترکی با بزک کردن فرهنگ ترکیه به نمایش درامد و گرنه وضع اقتصادی و سیاسی ایران بعد سقوط جمهوری ترک صفوی اخوندی که خوب شود دوباره دوگانه سوزان پان ترک امروزی یاد اجداد آذری خود می افتند.سالام
1- هاشمی ها،موسوی ها،طباطبایی ها،میرها،سیدها،وو...اسم وفامیلی صددرصدعربی دارند، بهتراست این برادران دینی عرب ما به منطقه الاحواز(خوزستان) ویابه یکی ازکشورهای مسلمان عرب تشریف ببرند.پیشنهادمن به آقای هاشمی این است که ایشان وامثال ایشان دوراه بیشترندارند.
چون اکثرایرانیان تورک هستندویاتخم تورک آسیمله شده میباشند،ویامهاجرند.
بهتراست ایشان وهمنام هایی که اسم عربی دارند.
چون درصورت ماندن درایران که توران شاهنامه فردوسی اگردرست باشد،آنراتاییدکرده ،برایشان باتفکری که شمادارید،رنج آورخواهدشد.
افرادی که درمنطقه ایی قراردارند،ورنج ازآن مردم ومنطقه دارند،یادق مرگ میشوندویاخاین .
من یکی دوست ندارم شماگرفتاراین دوبیماری شوید.
2-وقتی اینجاتوران بوده وفردوسی هم تاییدکرده وشماهابخاطرخوش رقصی برای خودتان هاشمی نام نهاده اید وافغانی یعنی اهل ایران فردوسی افغانستان هستید،وبااشرف افغان به اینجاتشریف آورده اید.
بهتراست کاری برای مهاجرت به افغانستان کاری انجام دهید،زیرامیترسم نتوانی ودیرشود.هلاک شوی.
برو بابا! به من چه که ابن حوقل چی گفته یا ترمذی ترمز بریده! حالا چه کار بکنیم مثلا؟ به این زبان عجق وجق صحبت بکنیم؟ آدم کل عضلات چانه اش به زلزله می افته : کُرُفت واسُرنگ کردي اَکَه بناخَشي باشه يکيش
این هم شد حکایت آخوندهای شیعه که صبح تا شب در مورد فقه اسلامی صحبت می کنند. اگر مس را از روی کفش بکشیم صحیح است یا اگر گوز در حد گوز فندقی باشد اشکالی دارد یا ندارد یا... اما من تا به امروز یک سنی را ندیده ام که در اثر این حرفها شیعه شود. ولمان کنید آقاجان! دست از سر مردم بردارید و تفریح دیگری برای خود دست و پا کنید. مردم آذربایجان به زبان ترکی زیباترین ارتباطات فرهنگی و عاطفی و دوستی را برقرار می کنند. شما هم اگر می خواهی زبانت شیرین و محترم باشد، آن را برای خودت نگه دار. کی بالاخره قرار است از دست مبتذلات دل بهم زن این عقب افتاده ها خلاص بشیم! مشتی آدم دیکتاتور منش عقب مانده که می خواهند زبانشان را به زور به عالم و آدم تحمیل کنند. من مادربزرگ مادرم را خوب به خاطر دارم که یک کلمه هم فارسی نمی دانست. بنابراین حداقل مادربزرگ ایشان هم فارسی نمی دانسته وگرنه یک چیزهایی یاد می گرفته. حالا این که ترمذی چه غلطی کرده به من ارتباطی نداره.پیشنهاد من این است که ترکان عزیز تجزیه طلب برای اینکه استقلال خود را حفظ کنند همواره بازوبندی که روی ان ترک TURKنوشته شده همراه داشته باشند .این بازوبند زمینه سرخ دارد و علامت روی باید شمشیر و
کلمه پاک و طیبه قران کریم .فقتل فی سبیل الله. حک شده باشد .با درود بر فریدون جنیدی ، حقیقت برای دشمنان ایران که وارونه نگاری و انکار حقیقت را سرمشق خود قرار داده اند تلخ است و چون رژیم اسلامی شیعه ترک صفوی مثل اجداد قاجارشان با زور و دروغ و بر باد دادن ایران
بر قدرت تکیه زده اند پان ترک ها هم امیدوارند که با دروغ و جعل تاریخ قدرت را بدست بگیرند.زبان ترکی آذری در طول اعصار و قرون، زبان متداول در آذربایجان بوده است. شش صد سال پیش، عماد الدین نسیمی، غزلیات دلنشین خود را بدین زبان سروده و چند دهه بعد، فضولی ، شیواترین اشعار را
به زبا ن ترکی آذری، ساخته است . نمیدانم هدف کسانی که کسروی وار گاه و بیگاه مقوله زبان آذری را پیش می کشند، چیست ؟ گیرم که اهالی ترک زبان آذربایجان قرن ها پیش، به زبان آذری و هر زبان فرضی دیگری حرف میزدند . اما در حال حاضر و طی صد ها سال گذشته، زبان متداول در آذربایجان، زبان شیرین ترکی بوده است. زبان حقیقی یک ملت، زبانی است که مادران در گهواره ها به اطفال خود بدان زبان لالائی می گویند و ترانه سازان ترانه ها و سرود های خود را در آن زبان می سرایند. ادبیات عامیانه و فولکلوریک نیز، بدان زبان است. احمد کسروی که تاریخ ارزنده مشروطیت را نوشته ، شوربختانه در شمار آن پژوهشگران معاصر است که شیفته سیاست تمرکزگرائی مرگبار رضا شاه بودند و کورکورانه از منویات شوونیستی آن دیکتاتور قلدر مآب، تبعیت می کردند . جزوه زبان آذری کسروی در حقیقت امر، ثمره تلخ این دنباله روی غیر منطقی و زیان بار می باشد! در حدود یک قرن است دو رژیم ارتجاعی آزادیکش ، زبان فارسی را به مردم آذربایجان با زور و قلدری تحمیل کرده و آنها را از فرا گرفتن و به کاربست زبان مادری منع کرده اند . در این مدت طولانی، شوونیست های زبانی از احمد کسروی گرفته تا امثال فریدون جنیدی ها در خدمت به تداوم سلطه زبان فارسی در ایران ، مقوله زبان آذری را پیش کشیده و بدین وسیله به سیاست های ضد ملت های غیر فارس رژیم های استبدادی حاکم، مهر تصدیق نهاده اند . د ر زمان دیکتاتوری رضا شاه ، برخی از نزدیکان شوونیست وی ، طرحی را پیش کشیده بودند که مطابق آن، قرار بود در سرتاسر آذربایجان به منظور از بین بردن زبان ترکی و متداول ساختن زبان فارسی، کودکستان هائی شبانه روزی تاسیس گردد و کودکان نوزاد آذربایجانی از مادرن و آغوش خانواده جدا شده،در این مراکز تربیتی به زبان فارسی آموزش به بینند . این احمق ها خیال میکردند که از این طریق ضد انسانی ، می توانند زبان ترکی را نابود ساخته و زبان فارسی را به زبان متداول در آذربایجان مبدل سازند . غافل از آنکه ، زبان یک ملت را با توسل به بدترین شیوه های سرکوب و ترور نمی توان از آن ملت،گرفت.رضا شاه و این مشاورین کوتاه فکر و فاشیست مآب وی همه ازبین رفتند . اما زبان ترکی همچنان باقی مانده و اشتیاق خلق آذربایجان به زبان مادری هرروز بیشتر میشود. هدف قلم به دستان شوونیستی نظیر جنیدی در پیش کشیدن افسانه زبان آذری ، چیزی جز تداوم تسلط زبان فارسی در آذربایجان نیست. راستی این شوونیست ها و این دشمنان زبان های غیر فارس ایران ، از جان مردم آذربایجان ، چه میخواهند !تنها راه نجات ایران بازگشت رضا پهلوی به ایران است
سالام اليكيم
https://t.me/Ellimilyon/58711
تداوم کمک‌های نظامی ایران و روسیه به اشغالگران ارمنی
خودروهای جنگی ساخت روسیه، توسط ایران، از مرز نوردوز به ارمنستان ارسال میشوند.
سازاچ اگر ترک است باید روانه ترکستان شود چون ایران در طول 3000 سال تاریخ ژئوپولیتیک خود وجود ترک درآنجا را قبول نداشته. مردم ایران همیشه پوزه ترکهای مهاجم بی فرهنگ را خونمالی کرده اند. شاعر شعر آینه
را در این مورد گفته که، آینه چون شکل تو بنمود راست، خودشکن ، آینه شکستن خطاست. تقصیر سیاست پهلوی بود که اجازه داد آذری ها به همه نقاط ایران خصوصا تهران کوچ کنند و در جامعه پارسی آسیمیله شوند یا در پستهای امنیتی ساواک جا خوش کنند و فارسها و کردها و ارامنه را شهید کنند و یا محاکمه نمایند.سازاچ اگر ترک است چرا به همسز خود میگوید مادربزرگ نوههایش ؟ ! مگر لغت همسز و زن در زبان آذری وجود ندارد؟ مگر همسر او نام فارسی ایرانی اسلامی ترکی مغولی یا حتی ارمنی ندارد ؟ درشعر قم افراد متعصب مذهبی به همسر میگویند ننه خاتون یا ننه مصطفی یا ننت سکینه یا ننه مهمت و ننه بیگم و قس علیهذا...دوستان گرامی، این داستان که آذربایجانی ها ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند در زمان محمدرضا پهلوی ساخته شد! در آذربایجان کسی نمی گوید که من آذری هستم و همه
خود را ترک می نامند! البته کسانی هستند که نا آگاهانه و بدون دانستن چرائی آذری نامیده شدن مردم آذربایجان در زمان محمدرضا پهلوی واژه آذری را به کار می برند! (حتی گروهی از ترک های نا آگاه ایران و جمهوری آذربایجان و ترکیه و جاهای دیگر!)این که چرا از زمان محمدرضا پهلوی بدین سو مردم آذربایجان آذری نامیده شدند برای آن است که از یک سو مغز محمدرضا پهلوی با زهر آریاپرستی از کار افتاده بود و از سوی دیگر مادر محمدرضا پهلوی یک دختر ترک زبان و ترک نژاد و ترک تبار به نام تاج الملوک آیرملو بود که در باکو زاده شده بود و تاج الملوک آیرملو دختر ترک زبانی بود که هنگام آمدن به ایران زبان فارسی را نمی فهمید و از صفر آغاز به یادگیری زبان فارسی کرده بود!
برای ماله کشی کردن و ماست مالی کردن ترک بودن مادر محمدرضا پهلوی آریاپرست چاره ای نبود که چند داستان ساخته شوند که یکی از آن داستان ها هم این بود که مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند! پس مادر ترک زبان محمدرضا پهلوی هم که در باکو زاده شده است ترک نیست و آذری است و از نژاد اهورائی آریائی است!!! داستان خنده دار دیگری که در زمان رژیم پهلوی ساخته شد این بود که آیرم همان آیرام است و آیرام هم همان آریان است پس آیرملوها از نژاد اهورائی آریائی هستند!!!
از سوی دیگر پدر رضاشاه به نام عباسعلی داداش بیگ از ترک های مازندران بود و زن او دختری ترک و قفقازی تبار به نام نوش آفرین آیرملو بود اما چون نوش آفرین آیرملو دختر بی سوادی بود که جز زبان ترکی زبان دیگری را نمی فهمید از این روی رضاشاه نیز ترک زبان به بار آمد و حتی در نوشته های صدها بار سانسور شده زمان محمدرضا پهلوی نیز آمده است که رضاشاه در بزرگسالی آغاز به یادگیری خواندن و نوشتن به زبان فارسی کرده است!
ترک بودن رضاشاه نیز در زمان محمدرضا پهلوی یا با داستان پردازی های خنده دار ماله کشی و ماست مالی می شد و یا به سختی سانسور می شد! چنان که فیلم گفتگوی رضاشاه با آتاترک به زبان ترکی هر جا که یافت شد از میان برده شد و رژیم محمدرضا پهلوی پول های گزافی را برای یافتن و از میان بردن این فیلم هزینه کرد! اکنون این پرسش ها درباره آذری بودن و آریائی بودن آذربایجانی ها پیش می آیند:
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های شیراز هم شیری هستند و شیری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های خراسان هم خراسی هستند و خراسی ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های زنجان هم زنجی هستند و زنجی ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
اگر مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند آیا ترک های مازندران هم مازی هستند و مازی ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند؟
و ..... و ..... و .....
البته این سخنان که من می گویم نشانه پان ترک بودن من نیست و باورداشت من تک میهنی (انترناسیونالیسم) است و همچنان که همگان دیده اند پان ترک های گرامی بارانی از دشنام و ناسزا را درباره من و نوشته های من به ایران گلوبال می بارانند! در دو لینک زیر فیلم های سانسور شده در زمان محمدرضا پهلوی را می توانید ببینید که در آنها رضاشاه با آتاترک به زبان ترکی گفتگو کرده است
فیلم یک
https://www.youtube.com/watch?v=A5Cmb3gu_m4
فیلم دو
https://www.youtube.com/watch?v=2i019jlCjA8
آقای فریدون جنیدی، چکیده کوپی پیس کتاب زبان آزربایجان احمد کسروی بعنوان مقاله برای جوانان آزربایجان رونویسی کردند، تا با خیال خام خود هزاران جوانی که در میادین ورزشی فریاد می زنند تورک دیلینده مدرسه،
به آنها درس بی هویت سازی کسروی را تکرار کنند، تلاشهای مذبوحانه شماها برای آذری سازی و فهلوی سازی آزربایجان و تبلیغ تئوری فاشیستی نژاد پاک آریائی سالهاست که توسط تاریخ شناسان مردود و این تفکرات را ناشی از ذهنیت نژاد پرستانه ارزیابی کرده اند، نوشته شما شبیه تکرار آگهی تجاری قدیمی است: روغن نباتی قو مزه کره داردالبته در این دوره و زمانه، جوانان آزربایجانی به تبلیغ اینگونه افکار عقب مانده می خندند.
مقاله اقای جنیدی یک حقیقت تا ریخی است .با سپاس از نوبسنده فرهیخته و میهن پرست ایرانی .این نوشتار به روشن شدن حقیقت تار یخ اذربایجان و نقش مهاجران ترک اشاره دارد .با سپاس از زحمات نویسنده ان .
متاسفانه حشمت رئیسی بقول داور ساوجی از تقاضای ترامپ برای منع نوید افکاری حمایت نکرد و بالعکس از قانعی فر تعریف نمود که وی فردی ملی و باسواد است.به این دلیل باقیماندههای ساواک علیه چپ اینجا فعال شده
پخش فیلم علیه برادران افکاری در تلویزیون رژیم ولایت فقیه! / نگاهی به تناقضات
https://www.hra-news.org/2020/hranews/a-26493
سالام
اسلامی پان فارسی خواهندسوزاند.اگرچنانچه دلسوزان وروشنفکران صادق وسالم وغیروابسته ایران درموردسندهمگاری فرهنگی 2030 را
باعقلانیت پیش نبرند،بازهم زمان راهمچون دوران حکومت 57 ساله پالانی ها و42 ساله جمهوری جهل شعوبیه داعشی
همه میدانند،زبان علمی امروزین دونیا بهرحال زبان انگلیسی شده است.
زبان انگلیسی باید ازمهدکودک درتمام نقاط ایران رسمی وقانونی ومجانی گردد.
درکنارزبان انگلیسی هرملتی بایدزبان منطقه وهویتی خودراآموزش علمی ببینند.
بایدترمز نژادپرستی پان فارسی (دری) ماسیونی راکشید.ونگذاشت ماسیونهای مذهبی درزیرلفافه مذهبی همانسیاست ماسیونی لاییک های پالانی راپیش ببرند.
بهمین دلیل لازم وضروری است همه باهم برای پیشبردسیاست فرهنگی 2030 را حمایت ونگذاریم زمان بسوزد وبعدتقصیرعقب ماندگی های فکری حال خودرابه گردن حکومت های قبلی اندازیم.
سالام
حرف چرتی بیش نیست.باتبریک به جناب تبریزی ستاره دار؛
جناب تبریزی جواب های درستی به این آقای فریدون جنیدی داده اند.
میشودگفت نوددرصدجوابش منطقی وقابل تقدیراست ،
ولی اینکه فرموده جنیدی به فرهنگ ایران خدماتی کرده
دراین صورت هیتلروراسیسم نیزخدمات بزرگی به دنیاکرد،چون صنعت آلمان را به بالاترین حدخوددرزمان قبل ازدیوانه بازی هیتلر رسانده بودند.
چون خط آهن آلمان رابه دورترین نقاط دنیا وصل کردند.
چون هواپیما وتانک های مدرنی اختراع وتولید کردند.
جناب تبریزی ستاره دار آیا این رامنطق میگویند؟
انگارشماعروسی را بهترین لباس هاراپوشنانده ولی درنهایت چشم اش راگوربکنی ،آیا این منطق است؟
امثال جنیدی ها باکمک فرهنگستان های نژادپرستی باامکانات دولتی اثراتی هدفمندمیگذارند،
بعدازاینکه اینگونه افرادرابزرگشان کردند،ازاینهاوازنوشته های آنها سوء استفاده مغرضانه میکنند.
چون این افرادذات ناپاکی دارند،فورا به سیاستمداران بزرگ سواری میدهند.
شماهم سعی نکنید،هم به میخ بزندوهم به نعل.
سن ساغ من سالامات.
دوستان گرامی، آریاپرستی پلیدترین و زهرآگین ترین چهره ناسیونالیسم در همه جهان و همه تاریخ بوده است و انسان ها در هیچ کجای جهان و در هیچ کجای تاریخ آن چنان که از آریاپرستی آسیب
دیده اند از شاخه های دیگر زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم آسیب ندیده اند! جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته ریشه در شاخه ای از آریاپرستی به نام پان ژرمنیسم داشت و جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته ریشه در شاخه ای از آریاپرستی به نام نازیسم داشت! شوونیسم که سردمدار آن ناپلئون بناپارت فرانسوی بود نیز شاخه ای از آریاپرستی است و فاشیسم که سردمدار آن بنیتو موسولینی ایتالیائی بود نیز شاخه ای از آریاپرستی است!آریاپرستی از اروپا به ایران راه یافت و پیش از بر سر کار آمدن محمدرضا پهلوی چیزی به نام آریاپرستی در ایران یافت نمی شد و سرانجام با دیوانه بازی های محمدرضا پهلوی آریاپرست بود که کار به انتحار اسلامی کشید و از سرزمین ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته شد!
به هر روی آریاپرستی پدیده ای وارداتی است و این که کسی خود را پژوهشگر تاریخ و فرهنگ بداند و پیاپی واژه آریا را به کار ببرد برابر با آن است که بدبختانه و با اندوه فراوان هنوز که هنوز است پندارهای زمان محمدرضا پهلوی از مغزش شسته نشده اند!
ســـالام دوســـلار..
عین این است که بگوییم زبان انگلیسی, هم ریشه فارسی دری دارد و هم ریشه ترکی . بدین جهت که کلمه Door از کلمه فارسی دری « در » ریشه گرفته است و کلمه Yogurt ( ماست ) که اصلآ صد در صد ترکی است...کسروی زبانشناس نبود. نوشته های ناسیونالیستی ایرانی او هرگز دال بر ( زبان تورکی ) آزربایجانی ها در ریشه زبان فهلوی , پهلوی , چهلوی , دهلوی , علوی و هر « حلبی » نمی باشد.درست
پان فارسیست ها ی رنگارنگ.. در قرن بیست و یک و در زمان شکوفایی عصر دیجیتالی , این چرندیات نه خریدار دارد و نه خواننده. شما خودتان را با استوانه حقوق بشر کوروش و داستان های رستم سهراب مشغول بکنید. ما خودمان میدانیم « کی » هستیم و در یک نقطه از تاریخ در « کجا » ایستاده ایم و حوصله شندین شاهنامه را نداریم. ساغ اولون....
دکتر فریدون جنیدی کارهای ارزنده ای در زمینه های فرهنگی انجام داده است اما بدبختانه سخنان نادرستی را نیز که بر هیچ پایه درستی استوار نیستند گفته و نوشته است! برای نمونه دکتر فریدون جنیدی چند بار
در سخنانش از گروه وجود نداشته ای به نام: "ترکان مغول!" نام برده و گفته است که هنگامی که ترکان مغول به ایران تاختند چنین و چنان شد! اما گروهی به نام: "ترکان مغول!" تا کنون در هیچ جا یافت نشده است! نخست آن که مغول ها و ترک ها هیچ گونه پیوند نژادی و تباری و زبانی و فرهنگی ندارند و کسانی که کارهای مغول ها را هنگام تازش به ایران به حساب ترک ها می گذارند دارند تاریخ را تحریف و دستکاری می کنند!دیگر آن که چنگیزخان مغول هنگام تازش به ایران بیش از نود درصد کسانی را که کشتار کرد ترک بودند و سخن کسانی که می گویند: "هنگام حمله ترکان مغول!!! به ایران زمین هزاران تن از ایرانیان آریائی نژاد کشته شدند!" یک جوک است و با این سخن دارند همه را به خودشان می خندانند! چنگیزخان مغول هنگام تازش به ایران به شهرهای فارس نشینی مانند شیراز و کرمان و سپاهان و کاشان و همدان و ..... حتی یک سنگریزه نیز پرتاب نکرد چه رسد به کشتار! و آن چنان که گفته شد بیش از نود درصد کسانی که هنگام تازش مغول ها به ایران کشته شدند ترک بودند نه از نژاد اهورائی آریائی! سخن گفتن از گروهی به نام ترکان مغول که در هیچ جا یافت نمی شود مانند سخن گفتن از سیاهپوستان ژرمن نژاد!!! است و ما گروهی به نام ترکان مغول نداریم!
در همین نوشتاری هم که از دکتر فریدون جنیدی در ایران گلوبال به نمایش درآمده است پژوهش های تاریخی کسانی مانند زنده یاد احمد کسروی تبریزی تحریف شده و پس از تعبیرها و تفسیرهای گوناگون با نژادپرستی و ناسیونالیسم آمیخته شده اند! برای نمونه در این نوشتار آمده است: (..... از همه برتر فرهنگ بلند آذربایجانیان است که بی هیچ گمان ایرانی است و هیچ همانندی با فرهنگ ترکان زردپوست ندارد! چهره و بالا و رنگ پوست و دیگر ویژگی های نژادی آذربایجانیان بی هیچ گمان ایرانی و آریائی است و هیچ همانندی با زردپوستان نشان نمی دهد! .....) به این سخنان می گویند نژادپرستی پان آریائی و این سخنان هیچ پیوندی با پژوهش های فرهنگی و تاریخی ندارند! که در این باره نگاه کرده به نوشتاری در لینک زیر سودمند است
http://iranglobal.info/node/19054
ســـلام دوســـلار..
هر دستور عذای سوپ روسی که می نویسد , به سودمند بودن آن هم تاکید میکند. مثال..همانطور که متوجه هستیم این آقای ( قوی روخ لی .. دنباله دار ) سیتاره قئپ قیرمیزی گشنه ما که کارتن خواب است , مثل اینکه تازه گی ها مدرک پزشکی سنّتی هم گرفته . چون هر انشاء و یا
1- نگاه کردن فیلم با لینک پائینی سودمند است.
2- خوردن سوپ روسی تند سودمند است.
3- خواندن انشاء های تکراری من سودمند است.
4- سر زدن به ( گنداب خانه صفحه شما ) در عرض پنج روز بیست بار ( ع.ب.تورک اوغلی ) , سودمند است.
5- تبدیل به گدا شدن موقعی که زبان مادری به میان کشیده میشود, سودمند است.
ولی خواستن حق و حقوق اولیه انسانی یعنی تحصیل به زبان مادری اصلآ ســـــودمــــــند نیست..
سند زیر نشان میدهد که کومونیستهای روسیه و ایران هدفی جز تجزیه ایران نداشتند .
(رفیق باقرافاقدام به تشکیل یک حرکت تجزیه طلبانه در آذربایجان جنوبی و دیگر استانهای ایران شمالی
در نظر بگیرید که توصیه میشود به کارهای مقدماتی برای تشکیل یک ولایت («اوبلاست») خودمختار ملی آذربایجان در چارچوب دولت ایران شروع شود که صاحب اختیارات وسیع باشد. در عین حال در استانهای گیلان، مازندران، گرگان و خراسان هم یک جنبش تجزیه طلبانه سازماندهی شود.
در آذربایجان جنوبی فرقه‌ای دمکرات با نام «فرقه («حزب») دمکرات آذربایجان» با هدف رهبری جنبش تجزیه طلبانه ایجاد شود. ایجاد فرقه دمکرات آذربایجان جنوبی باید هم‌زمان با تجدید سازماندهی شاخه آذربایجان حزب توده ایران باشد و طرفداران جنبش تجزیه طلبانه از تمام طبقات مردم را به آن جلب کند.
فعالیت مناسب بین کُردهای شمال ایران برای جلب آنان به جنبش جدائی طلبانه و ایجاد یک ولایت خود مختار ملی کُرد انجام شود.
درتبریز گروهی از کارگران مسئول برای رهبری جنبش تجزیه طلبانه را تشکیل داده به آنها وظیفه هماهنگ‌کردن («برقراری تماس») کارشان با سرکنسولگری اتحاد شوروی در تبریز را بدهید. سرپرستی عمومی این گروه به عهده باقراف و یعقوب‌اف است.
طرح‌ریزی کار مقدماتی در رابطه با برقراری انتخابات مجلس پانزدهم ایران در آذربایجان جنوبی و همچنین انتخاب نمایندگان طرفدار جنبش تجزیه طلبانه به کمیته مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) (باقراف و ابراهیم‌اف) سپرده شود. کار مزبور تحت این شعارها انجام خواهد شد:
تقسیم اراضی دولت و مالکان بزرگ به دهقانان و دادن وام‌های دراز مدت به دهقانان،)
در اینکه گروهی اعلامیه مشترک داده اند جای بسی خوشبختی است .اما این اعلامیه مشترک از یک خانواده فکری بنام فقط چپ است .
و جمهوری خواهان بویژه نیروهای درون کشور .اگر این کار برای اصول اساسی صورت گرفت یک موفقیت است در غیر اینصورت خود و ملت را فریب دادن است .اعلامیه مشترک یعنی حزب توده / فدایی خلق /حزب مشروطه خواهان / جبهه ملی ایران
فرانسه با به جلو انداختن یونان مقابل تورکیه و ایجاد جو جنگی در مدیترانه، به عنوان ابزار گلوبالیست‌ها جهت انحلال ناتو استراتژی کلان خود را دنبال میکند تا ارتش اوروپا ئی را تشکیل دهد
>> ادامه >>
https://www.youtube.com/watch?v=clD-H7t8k8MFransa, Akdenizden Dışlanabilir! Avrupadan Yunanistana Meis Tepkisi...! Erdoğan'a Kalsaydı Çoktan..!
ولی استراتژیست‌های تورک، با مهارت تمام، در حال تشکیل ارتش توران هستند >> بزودی تورکیه ورود به عرصه سلاح‌های اتمی را ئلان خواهد کرد >> آیا پاکستان و تورکیه سالها دور از چشم همه مشغول همکاری‌های استراتژیکی بودند؟ شاید فروپاشی اتحادیه اوروپا، با جایگزینی دولت‌ها و ارتش توران توام خواهد شد. بدون شک فرانسه در آفریقا باخته است، سیاست استعماری فرانسه در آفریقا، چنان چهره کریه فرانسه در نه تنها آفریقا، بلکه دنیا را خدشه دار کرده که بزودی ارتش فرانسه باید در خیابان‌های پاریس، پوتین‌های ارتش توران را واکس بزنند
دوست بزرگواری که مسئول کامنت های ایران گلوبال هستید خواهشمندم برای من و دیگران روشن کنید که خواسته شما از به نمایش درآوردن کامنت های جعلی با نام: "تبریزی" در بخش: "صفحه شما" چیست؟
دوستان گرامی، کامنت دوزمانه شماره 112604 را که یک هرزنامه نویس با گذاشتن نام: "تبریزی" بر روی خودش نوشته و مسئول کامنت های ایران گلوبال آن را به نمایش درآورده است من ننوشته ام!
سالام اليكيم
در نقطۀمقابل جریان«تورک ائلی» و تشکیلات « اتحاد دمکراتیک آذربایجان- بیرلیک» کسانی فعال هستند که بر آذربایجان، آذربایجانی، آذری و آذربایجانجا تأکیددارند. زبان ترکی عمومی و رایج در آذربایجان را به اصرار «زبان آذری» مینامند و استدلالشان اینست که اگر ترکان آذربایجانی خود را «ترک» معرفی کنند مغضوب اروپا خواهند شد. چون اروپاییها از ترکان عثمانی خاطرۀ خوشی ندارند. در نیتجه اگر ترکان آذربایجانی بر «تُرک» بودن نام اتنیکی خود و «ترکی»بودن زبان خود اصرار ورزند، اروپانیان همانطور که برعلیه ترکان عثمانی و ترکیۀمعاصر موضع گیرکرده اند بر علیه ترکان آذربایجانی هم موضع گیری خواهندکرد. کسان چون آقای حبیب ماکو، دکتر علیرضااصغرزاده و سایرین مبلغ این تفکر تسلیم طلبانه و منفعلانه میباشند. برخلاف نظر اینان؛ ما اگربخواهیم بعنوان یک ملت زنده، بحیات خود ادامه دهیم؛ باید چنان بر هویت اتنیکی و زبانی خود تأکیدو از آن دفاع کنیم که تمام ملت از جمله ملل اروپایی مجبور به تمکین وبه رسمیت شناختن هویت زبانی و ائتنیکی ترکان آذربایجان باشند. ما اگر توانسته ایم در ایران هویت ترکی خود را تثبیت کنیم، در کل دنیا هم خواهیم توانست تثبیت کنیم.ادامه(٣)
https://t.me/c/1205385033/232368
این تشکیلات در عین حال که منسوبیت به آذربایجان را در نام خود دارد، ولی عملا سعی دارد آذربایجان و ترکان آذربایجان را کم اهمیت جلوه دهد. در نقطۀ
موضع دیگری:
کردستان سرزمینی است که در آن اقوام مختلفی از جمله کرد، ترک، لر و... زندگی میکنند. هرگاه بخواهیم کسی را به کردستان منسوب کنیم میگوییم کردستانی واین لزوماً به معنای منسوبیت کردی نیست و میتواند منظور گویند منسوبیت«ترکی» و یا «لُری» نیز باشد. چنانکه کردهای کردستان منسوبیت خود را «کُرد» و زبان خود را «کردی» معرفی میکنند و ترکهای ساکن کردستان منسوبیت اتنیکی خودرا «تُرک» وزبان خودیا «تُرکی» معرفی میکنند و هر نمیگویندزبان ما «کردستانی» است !!!
آذربایجان هم سرزمینی است که در آن اقوام و اتنیکهای مختلف ازجمله ترک، کرد، تالش، لُر،آسور(آشور)، ارمنی و....! ساکن هستند. هر زمان ما بخواهیم اینان به سرزمین آذربایجان منسوب کنیم میتوانیم هم به آنها به شکل کلی «آذربایجانی» بگوییم ویا بطور مشخص ترک آذربایجانی، کرد آذربایجانی، تالش آذربایجانی،آسور(آشور) آذربایجانی، ارمنی آذربایجانی و... بگوییم. این بدان معنا است که وقتی میگوییم «آذربایجانی» لزوماً و تنها به معنای «ترک آذربایجانی» نمیتواند باشد و میتواند هر یک از اتنیکها ساکن در آذربایجان را افاده کند. براین اساس، ما حتی «اصطلاح جعلی آذری» را بپذیریم؛ این اصطلاح نمیتواند صرفا به معنای ترکی رایج در آذربایجان ویا به معنای ترکان آذربایجان باشد، چون میتواند به معنای زبان هریک از اتنیکهای ساکن در آذربایجان نیز باشد. همچنین اصطلاح «آذربایجانجا» که برای نامیدن «زبان ترکی آذربایجانی» توسط رژیم کمونیستی استالین ابداع شده بود؛ اصطلاحی غلط است. چون میتواند به معنای زبان هریک از اتنیکهای ساکن در اراضی آذربایجان نیز باشد.
سالام اليكيم
اراضی، فرهنگ و زبان ترکی آذربایجانی جریان دارد، آذربایجان محسوب میشود. متأسفانه در بخشهایی از این گونه اراضی آذربایجان، ترکیب جمعیت با تحمیلات گوناگون تغییر داده شده و مشکل مضاعف گشته است که لازم است از این زاویه به حدود تاریخی آذربایجان که در کتب تاریخی مختلف ثبت و ضبط شده است، تأکید شود. همچنین این را نیز باید در نظر داشت که ترکان آذربایجان با سایر ترکان ساکن ایران که به دلایل تغییر ترکیب جمعیت دربعضی از اراضی، مهاجرت ویا وجود بعد مسافت که از سرزمین آذربایجان فاصله دارند ویا به گویشی متفاوت با گویش ترکی آذربایجانی تکلم میکنند، برادری زبانی و فرهنگی دارند و سرنوشت همۀ ترکان ساکن ایران خواهی – نخواهی جدا نیست، بلکه به هم پیوسته میباشد! البته در درجۀ اول لازم است ترکان هرمنطقه ای در ایران، خودشان برای حفظ هویت خود به طریق اصولی، مسالمت آمیز و به دور از خشونت بکوشند و در عین حال همبستگی و غلایق خود با ترکان سایر مناطق را فراموش نکنند.https://t.me/c/1205385033/232367
ادامه (٢)
با در نظر گرفتن مرکزیت تبریز؛ تمام اراضی که به طور پیوسته با تبریز قرار دارند و در بین مردمان ساکن در آن اراضی، فرهنگ و زبان ترکی آذربایجانی
اشاره شد در گذشته عده ای از بیرون موجودیت ترکان ایران را، خصوصاً ترکان آذربایجان را مورد هجوم قرار میدادند، انکار کرده و زیر سئوال میبردند! اکنون وضعیت دگرگون شده و هجمه ها مضاعف بلکه چندین برابر شده است. یعنی علاوه بر اینکه حمله های عوامل بیرونی ضدترک و ضد آذربایجانی به قوت خود باقیست. عده ای هم پیدا شده اند که از درون ترکان آذربایجان و موجودیت آذربایجان را مورد حمله قرار میدهند و خواسته یا ناخواسته در صدد متزلزل کردن صفوف نسبتاً منسجم ترکان آذربایجان هستند. اینان بطور عمده به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند:
1⃣ کسانی که به ظاهر بر عنصر زبانی تأکید دارند و عملاً سعی میکنند عنصر آذربایجان را کمرنگ کنند.
2⃣ کسانی که بر سرزمین آذربایجان و زبان«آذری» تأکید دارند و سعی میکنند زبان و هویت ترکی را کم اهمیت جلوه دهند.
کسانی که به ظاهر بر هویت و زبان ترکی در ایران تأکیدمیکنند، نقش آذربایجان و ترکان آذربایجان را که بعنوان نیروی محرکۀ موجودیت ترکان ساکن ایران میباشد، بی اهمیت جلوه میدهند ودر صورت توانستن مایل به حذف آنها از معادلات هستند. سر سلسلۀ این جریان که خود را به «تورک ائلی» موسوم میکنند شخص مجهول الهویه ای به نام«مئهران بهاری» میباشد و حدود 10 الی 15 نفر هم به نوعی نظرات و ادعاهای او را تکرار میکنند. اشخاصی نظیر فاهران پورنجفی بالوو(Balov Fahran Purnecefi) بابک جوانشیر(Babək Cavanşir)، گونتای جوانشیر(Güntay Cavanşir= برگوتای ایلتیریش Bergutay İlteriş) و...
اینان با نگرش فله ای به موجودیت ترکان ایران، «اقوام ترک» ساکن ایران را صرفاً بعنوان «ترک»معرفی میکنند و خصوصیات زبانی، فرهنگی، دینی، تاریخی و فاصلۀ جغرافیایی محل سکونت آنان را بی اهمیت جلوه میدهند.
پر واضح است همانطور که ترکان در ترکیه، ترکمنستان، قیرقیزستان، اؤزبکستان، قازاقستان، افغانستان و... دارای ویژگیهای خاص خود هستند و لازم است از سوی دیگر ترکان به رسمیت شناخته و محترم داشته شود؛ ترکان ساکن در مناطق مختلف جغرافیای سیاسی ایران هم دارای ویژگیهای خاص خود هستند و باید از سوی همه محترم شمرده شوند. مبلغان «تورک ائلی» با کم اهمیت جلوه دادن و انکار ویژگیهای ترکان ساکن در مناطق مختلف ایران، یک هویت انتزاعی برای آنان تبلیغ میکنند و در عمل با تبلیغات خود سرعت آسیمیلاسیون همۀ ترکان را افزایش میدهند.
در کنار مبلغان جریان«تورک ائلی» بعضی از دیگر جریانات هم به نوعی وبه ظاهر با تأکید بر عنصر ترک سعی دارند از اهمیت منطقۀ ترک نشین آذربایجان بکاهند و «یک هویت انتزاعی برای ترکان ایران» تبلیغ میکنند که در عمل همان نتیجه جریان «تورک ائلی» حاصل میشود و به روندآسیمیلاسیون ترکان در ایران، سرعت میبخشد. یکی از جریانات شاخص مبلغ این تفکر، تشکیلاتی بنام « اتحاد دمکراتیک آذربایجان- بیرلیک» میباشد که آقای یونس شاملی و همکارانش در آن متشکل هستند.
ادامه
سالام اليكيم
https://t.me/c/1205385033/232366
هویت ما – بیزیم کیملیک-(صفحۀ اول از سه صفحه)
: اکبر آزاد
ترکان آذربایجان و در ادامۀآن سرزمین آذربایجان موردتهاجم سیستماتیک و برنامه ریزی شدۀ مضاعف
مضاعف، بلکه چندین جانبه قرار دارد. این تهاجم هم از سوی بظاهر دوستان، و هم از سوی دشمنان صورت میگیرد. همانطور که همگان میدانند، این ضدیت با ترکان آذربایجان در ایران از زمان تشکیل دولت قاجاریه خصوصاً جنگهای روسیه- قاجاریه شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. زمانی بود فقط دشمنان و بعضی از عوامل خود فروخته در دوران حکومت قاجارها از جمله میرزا یعقوب و پسرش میرزا ملکم و به طور کلی عوامل ماسونی عضو در تاریکخانه و فراموشخانۀ میرزا ملکم، همچنین اغلب اعضای لژهای ماسونی دوران مشروطه و تمام عوامل ریز ودرشت رژیم پهلوی نظیر سید حسن تقی زاده، عبدالرحیم خلخالی، سید احمدکسروی، ایرج افشار، نفیسی، اقبال آشتیانی، بهار، قزوینی، محیط طباطبایی، ممتحن و... صدها شخص ریز و درشت دیگر. رفتارها تهاجمی این عوامل به تدریج به عادت ثانویه تبدیل و در آموزش عمومی و رسانه های جمعی تثبت شد که هنوز هم ادامه دارد و باز تولید میشود. در دوران معاصر هم افراد نظیر شیخ الاسلامی، حدادعادل، طباطبایی، ولایتی و... ضدیت و مخالفت با ترکان را تداوم بخشیده اند. علاوه بر اینها باید تأکید کرد که تمام جریانهای چپ و کمونیستی متأثر از اردوگاه شوروی و چین کمونیست هم، به شیوه خود و در قالب الفاظ و عبارات به ظاهر انقلابی و در عمل همسو باجریانهای ماسونی فوق الذکر، با زبان و فرهنگ ترکی ضدیت میکردند و کمابیش همچنان ضدیت میکنند. دلیل عمده این ضدیتهای کمونیستهای ایرانی با عنصر ترک و زبان و فرهنگ ترکی، علاوه بر پرورش یافتن در چهارچوب آموزش عمومی حاکم؛ تبعیت از سیاستهای روسیۀ شوروی و چین کمونیست بود. تضاد روسیۀشوروی و چین کمونیست با خلقهای ترک منطقه دو دلیل عمده داشت و دارد:1⃣ کینۀشکستهایی دارندکه روسها و چینیها در طول تاریخی از امپراتوریهای ترک متحمل شده بودند.
2⃣ اختلاف منافعی که روسیۀشوروی و چین کمونیست با خلقهای تُرک تحت سلطۀ و اسارت خود، از جمله با ترکان اویقور، قازاق، قیرقیز، اؤزبک، تورکمن، تاتار، ترکان آذربایجان و... داشتند و دارند.مهاجمان ضد فرهنگ و زبان ترکی، ابتدا و به طور معمول از بیرون برعلیه هویت مردم ترک آذربایجان و موجودیت جغرافیای آذربایجان فعالیت میکردند. این دشمنان از یک سو میگفتند: اهالی آذربایجان بر اثر هجوم قبایل ترک آسیای میانه تغییر زبان داده و ترک شده اند. مثلاً عده ای میگفتند باهجوم ترکان غزنوی و سلجوقی تُرک شده اند. ویا عده ای چنین تبلیغ میکردند که گویا با هجوم مغولها و ایلخانیان ویا استقرار آغ قویونلوها، قارا قویونلوها ترک شده اند، عده ای هم تشکیل دولتهای صفوی، افشار ویا قاجارها و... را سبب ترک شدن اهالی آذربایجان و سایر نقاط ایران میدانستند و میدانند. و حضور ترکان در ایران را حداکثر به زمان استقرار غزنویان و سلجوقیان (حدود هزارسال پیش) مربوط میدانستند و شواهد تاریخی قبل از آنرا نادیده گرفته و انکار میکردند و میکنند. در حالی که سوابق و شواهد تاریخی حضور ترکان در ایران و آذربایجان به قبل از سلجوقیان بازمیگردد و در پیش از ظهور اسلام هم تا 7000 هزار سال پیش از این به عقب باز میگردد. اینان در حالی که هویت ترکی مردم آذربایجان را انکار میکردند و میکنند؛ یک هویت جعلی تحت عنوان «آذری» جعل و بر آن تأکید داشتند و دارند. طبق شواهد قطعی، «مبلغان اولیۀ تئوری جعلی آذری» در ایران، ترکیه، کشورهای عربی، هندوستان و... با محافل ماسونی فرانسه، انگلیس، بلژیک، روسیه، آمریکا و... در ارتباط مستقیم و عضو آنها بوده اند ویا بخاطر داشتن روابط گسترده، از آن محافل متأثر بوده اند. هم اینان با ترفندهای گوناگون حدود آذربایجان را نیز تهدید میکردند و میکنند. ترفندهایی که به تدریج نام آذربایجان را از اطلاق به اراضی تاریخی ای که همیشه آذربایجان نامیده شده اند و در کتب مختلف تاریخی و جغرافیایی ثبت است، حذف میکردند و میکنند. بخشی از اراضی تاریخی آذربایجان براساس تغییر مرزهای سیاسی در تقریبا دویست سال اخیر و قرارگرفتن در ترکیب کشورهای عراق، ترکیه، ارمنستان، گرجستان و روسیه، نام آذربایجان را از دست داده است. حتی در بعضی موارد ترکیب جمعیت در این اراضی را نیز تغییر داده اند. مانند تغییر ترکیب جمعیت در مناطق ترک نشین عراق، ارمنستان، روسیه و.... آن قسمت از آذربایجان هم که در ترکیب ایران باقی مانده، در قالب تقسیمات متعدد کشوری، در ترکیب استانهای اردبیل،گیلان، زنجان، تهران، مرکزی، همدان، اصفهان وکردستان قرار داده شده و عملاً نام آذربایجان از آن اراضی حذف شده است. البته برای رفع چنین تعدیاتی یک راه حل حداقلی
تیم تراختور با هواداران میلیونی اثبات کرد که تبریز مثل همیشه در تاریخ، ظرفیت و توانائی رهبریت تمام ترکهای دنیا را از اروپا تا ژاپن و سیبری و بعنوان پایتخت توران را دارد، پانفارسیسم در خواب خرکوشی
شاهنامه فرو رفته، آنها نمی دانند که در فردای رها شدن ترکها از چنگال درکولای پانفارسیسم انگلیسی، جامعه فارسی بدون پول مفت نفت در کویر لوت و کویر نمک برای سیر کردن خود باید دنبال ملخ و مارمولک و بزمچه باید بگردندوظیفه اخلاقی حکم میکند که در دوران کرونا و غم نان واب وخانه وبیکاری مردم ایران و بویژه مردم ترکزبان اذربایجان با انها ابراز همدردی و همبستگی کرد .دشنام گویی وتهدید ملت ایران کمکی به مردم ایران نیست .
ساده نباشید، کی گفت و کی باور کرد.
از روی قواعد زبان عربی برای زبان دری قواعد ساخت.شاید هشتاد سال پیش حبیب یغمایی و محمدعلی فزوغی سروده باشد.
تهران و زبان فارسی قجری هشتاد سال نیست ، دستور قواعد نوشتاری دارد.
پنج استاد برای فارسی
الفبای عربی در قرن هشتم هجری از کوفی به الفبای امروزی تکامل یافته است.
در حکومت پهلوی و جمهوری نادان اسلامی داعشی شعوبیه نیز بدان پر و بال دادند، شما هم باور کردید؟
بهمین دلیل میگویند، مردم ایران بیسواد است، حتی دو دقیقه وقت برای فکر کردن نمی گذارد.
کسی که به فردوسی و دیگر شعرای قبل از قرن هشتم باور دارد، رو به قبله بخوابد، بهتر از زنده بودن است.
سالام اليكيم
فارسی دری جعل وتغییرداد ؟؟ زیرا تنها قومیکه در برابر آنها منفعل بود ومبارزه نمیکرد فارسها بودن ، ترکها ، لرها ، عربها ، بلوچها و شمالیها همه در برابر آنها مقاومت کردن جز فارسهای دری زبانhttps://t.me/c/1205385033/232316
میدانید چرا استعمارگران انگلیس وروسیه وفرانسه هویت این کشور را صد سال پیش با به کار گماری پهلوی به فارسی دری جعل وتغییرداد ؟؟ زیرا تنها قومیکه در برابر
@tehranturk45
سالام اليكيم
حلول پیدا کرده که مال خود نیست و از خود واقعی اش فاصله گرفته است .نکته با اهمیت در این واقعیت خوابیده است که آسیملاسیون بیشتر در قشر فرهنگی نمود عینی دارد .با این حال همانند هر پدیده اجتماعی دیگر، آسیملاسیون نیز برای خود تاریخی دارد .در دوره های پیش از دولت مدرن نیز، آسیملگی چه در شکل فرهنگی و چه در حوزه سیاسی و نظامی وجود داشت اما میزان تأثیرگذاری ،و نیز نحوه نظم بندی آن متفاوت بود . نبود رسانه های قوی و عدم دخالت دولت در شیوه زندگی مردم، آسیملاسیون را از حالت اپیدمی خارج می کرد و گاها نیز شکل تصادفی به خود می گرفت .https://t.me/sarrizat/12670
سیاست آسیملگی
یک پدیده اجتماعی با تبعات وابستگی عقلی و احساسی است اسیملاسیون را عموما نوعی از جن زدگی رایج تعبیر می کنند زیرا فرد در فرهنگی دیگری حلول
آسیملاسیون در شکل نظامی به صورت حذف و هدم« فرهنگ اقلیت» گام بر می دارد به عنوان نمونه آنچه را که دولت آمریکا علیه سرخپوستان در قرن نوزدهم انجام داد نمونه از حذف فیزیکی بود. میلیون ها سرخ پوست آمریکایی در جهت تثبیت و اشاعه فرهنگ لیبرالیسم از بین رفتند مراکز فرهنگی و نیز آثار تمدنی سرخ پوستان در زیر چکمه های ارتش آمریکا با خاک یکسان شد اما این روند بخشی از عملکرد آنها بود آمریکایی ها سعی نمودند با تشکیل کلاس های درسی، فرهنگ غالب خود را بر بچه های سرخپوست حمل کنند . دگرگون سازی فرهنگ اقلیت مغلوب ، شکل موجه آسیملاسیون می باشد ، دولت یکپارچه ، توسعه سیاسی و اقتصادی ، دست یافتن به دموکراسی و رفاه ، شعاری است که« سیاست آسیملگی» را توجیه می کند .در زمان رضاخان و پسرش محمد رضا آسیملاسیون در ایران مهمترین برنامه دولت محسوب می شد. باید اعتراف نمود که بستر چنین پروسه ای را بیشتر نخبگان آذربایجان آماده کردند .کسانی که بی توجه به فرهنگ قومی ،غلبه تجدد را ،در استمرار دولتی سانترالیستی، می دانستند این رجعت به گذشته با نوستالژی که در خود داشت نوعی پسروی بود اما هیچگاه عوارض و آسیب های اجتماعی آن به جد مورد بررسی قرار نگرفت .تاثیرات دراز مدت این سیاست هم اکنون نیز قابل مشاهده می باشد .
آسیملاسیون به لحاظ روحیه و روانی در فرد،تولید نوعی بیماری دماغی می کند و فرد آسیمله شده معمولا دردها و رنج های خود را احساس نمی کند با محیط و جمعیت اطراف رابطه انسانی سالم بر قرار نمی کند. بیگانگی با محیط و اطراف ، ستیز با هرآنچه که خودی است از مشخصات بارز آن می باشد . در بیشتر موارد فرد دچار آسیمله ،تبدیل به مبلغ سرسخت فرهنگ غالب شده و درجه و دوز ذوب زدگی را اصطلاحا بالا می برد .بیشتر روشنفکران آسیمله شده آذربایجان نمونه از این دست بودند طوری که روشنفکران فارسی زبان را وادار به واکنش نمود. احمد کسروی و سید جواد طباطبایی دارای نظریات به شدت افراطی در آسیمله کردن آذربایجانی های تورک بودند. نظریات افراطی آنها روشنفکران فارسی زبان را جان به لب کرده است .
آسیملگی دوران مدرن دارای وجه تمایزی با گذشته است و آن این است که دارای ماهیتی نظام مند ، و نیز استفاده از متدهای پیچیده فرهنگی و سیاسی و تاریخی است .تاریخ سازی و دولت سازی بخش مهمی برای توسعه سیاسی و نیز تبعیض مدرن قومی و ملی است . بیشتر دولت های خاورمیانه هنوز از متد قرن نوزدهم غربی برای تثبیت قدرت خود استفاده می کنند . در غرب متولی اقتصاد و فرهنگ به طور معمول نهادها و سازمان ما ، شرکت های خصوصی غیر دولتی، است .سندیکاها و اتحادیه ها قدرت دولت را به چالش می کشند و دست های مرئی و نامرئی حاکمیت هر روز کوتاه تر می شود .در شیوه حکومت داری فدرالیسم، ایالات قدرت سیاسی را تقسیم نموده اند و جامعه چند ملیتی تحت عنوان یک دولت به شیوه فدرالیستی اداره می شود اما هنوز نیز دولت در خاورمیانه خدای قدرت و ثروت محسوب می شود و نیروی انسانی تحت سیطره توده گری به هرز می رود . سیطره دولت بر فرهنگ عمومی و جامعه امری ضروری و قطعی است. در واقع دولت تحت عنوان وجدان عمومی تعریف می شود و به همین دلیل تکثر فرهنگی تحت و ذیل قوانین امنیتی و به عنوان اباحه گری یا تجزیه طلبی معنا می یابد
بهنام کیانی اجیرلی. @behnam_kianii
سالام اليكيم
آن نوشته شده اما می توان گفت که 90درصد این منابع آغشته به حب و مخصوصا بغض بوده و خارج از تاریخ نگاری علمی هستند. در مورد این رخداد مهم تاریخی و نقاط قوت و ضعف آن قبلا در کتابها نوشته ام در اینجا در حد محدود تلگرام به چند مورد جزیی می پردازم که ندیده ام در منابع آمده باشند..https://t.me/AzimHassanzadeh/1246
12 شهریور 1324(شهریورین اون ایکیسی1324)
علی مرادی مراغه ای
فرقه دمکرات آذربایجان که در 12شهریور اعلام موجودیت کرده کتابها و مقالات زیادی در مورد آن
اول.در سال1383 یک کتاب مزخرفی بنام«فراز و فرود فرقه دمکرات آذربایجان» نوشته جمیل حسنلی با ترجمه فردی بنام منصور همامی توسط نشر نی منتشر شد که در واقع این کتاب سلاخی شده دو کتاب جالب و خوبِ دکتر جمیل حسنلی بوده! نوشته جمیل حسنلی که من اصل آنها را به زبان ترکی خوانده ام 566صفحه بوده اما این مترجم بزرگوار برداشته کتاب او را به میل خود سلاخی کرد و در 239صفحه بیرون داده! و عجیب اینکه نشر نی که یکی از با سابقه ترین ناشران کشورمان است آنر منتشر کرده! و عجیبتر اینکه دو تا از اساتید با سابقه دانشگاه تهران(اسم شان را ذکر نمی کنم...) در همان زمان انتشار در مطبوعات پایتخت به تبلیغ و معرفی آن کتاب پرداخته و آنرا یکی از مهمترین منابع در مورد فرقه دمکرات آذربایجان نامیده اند و البته کتاب هم به چاپهای متعدد رسیده که چاپ چهارم آنرا دیده ام!
اطلاع دارم که دکتر حسنلی، حسابی ناراحت شده و حتی میخواسته شکایت کند...این کار ضد علمی و ضد تاریخی در یک کشورِ دارای کپی رایت میتواند برای مجرم اش گران تمام شود اما در کشوری که هنر نزد آنها است و بس!...آبی از آب تکان نمی خورد و کتاب همچنان تجدید چاپ میشود...!
دوم. در 21آذر1325وقتی ارتش وارد آذربایجان شده و فرقه دمکرات سرنگون شد در تهران نه تنها مطبوعات وابسته به دربار، بلكه مطبوعات تقريباً بی طرف نيز ميكوشيدند از قشون دولتی به عنوان يك «ناجي آذربايجان» یاد کنند و می نوشتند«در هنگام ورود ارتش به تبريز كه امروز صورت گرفت بقدری از طرف اهالی گوسفند و گاو قربانی شد كه در سطح خيابانها جوئی خون راه افتاد»( مرد امروز، محمد مسعود، شماره 86، مورخه 23 آذر 1325 ص 9). البته،هیچکدام از این مطبوعات، اشاره نکردند که حتی آدم هم قربانی میکردند یعنی افراد فرقه را دستگیر کرده مثل گوسفند در پای ارتش سرمی بریدند! دکتر احمد ساعی استاد دانشگاه تهران در یک نمونه پس از هفتاد سال، در خاطرات خود چنین مینویسد:
«... چند روز بعد، مدیر مدرسه بعد از نطق آتشینی اعلام کرد که برای پیشواز ارتش آماده باشید... روز پیشواز از ارتش هنگام عبور از جلوی منزل آقای فتحی با دیدن جنازه‌ها میخکوب شدم. شمردم، ۱۹ نفر بودند. در محل معروف به «طیاره مئیدانی» ایستادیم و انتظار طول کشید...بالاخره کامیون¬های ارتش دیده شد اولین ماشین که ایستاد، افسری پیاده شد تا آن لحظه متوجه نبودم که ۳ نفر با دست¬های بسته بین جمعیت هستند هر ۳ نفر را دست و پا بسته زمین خواباندند و سر بریدند. خونشان روی لباس‌هایم پاشید. به شدت بر خودم لرزیدم و هنوز هم آن لرزش را در وجودم احساس می‌کنم...»( مجله خوی نگار،مجله خوی نگار، دوره سوم شماره ۶ اسفند ۱۳۹۱)
سوم. پس از سرنگونی فرقه دمکرات وقتی طبق معمول تمام حوادث کشورمان!...زمانِ نابودی آثار فرقه رسید پس از فراغت از نابودی تابلوهای مغازه ها به زبان ترکی و سوزاندن کتاب و نشریات ترکی، نوبت به شناسنامه ها رسید! یعنی شناسنامه هایی که در زمان فرقه دمکرات صادر شده بود...
در اسناد کتابخانه ملی سندی در این مورد وجود دارد که هیئتی از تهران برای این کار به آذربایجان فرستاده میشود و ماموریتشان تعویض اسناد و شناسنامه های صادره مربوط به دوره فرقه دمکرات آذربایجان است...!
چهارم. سالها بعد که همه ساله جشن 21آذر از سوی حکومت در شهرهای مختلف ایران برگزار می شد حکومت، فرهنگیان و کارمندان مختلف را تشویق میکرده که در ستایش محمدرضاشاه به عنوان «ناجی آذربایجان» شعر بگویند و ترفیع بگیرند... امروزه بسیاری از این شعرها که توسط برخی کارمندان و معلمان سروده شده هنوز در آرشیو سازمان اسناد ملی ایران موجود هستند مثلا در یک نمونه، معلمی در قم شعری در ستایش شاه به عنوان «ناجی آذربایجان» سروده و رئیس آموزش و پرورش آن ناحیه، شعر را به همراه نامه ای در1347ش. به دکتر فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش در دولت هویدا فرستاده...
در زیر [اینجا] تصویر برخی از این اسناد را آورده ام (آنچه در بالا آمد برگی از کتاب منتظر چاپ و مجوز اینجانب بوده با عنوان: انکار و مقاومت: خوانشی جدید از فرقه دمکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد در پرتو اسناد محرمانه دست اول شوروی، به ضمیمه ترجمه اسناد فوق محرمانه اتحاد جماهیر شوروی...)
اگر ترکیه یک کشور مسیحی بود کشور های غربی یا مسیحی با ترکیه چنان دشمنی می کردند؟ اگر ترکیه مسیحی بود الان جزو اتحادیه اروپا نبود؟ اگر ترکیه مسیحی بود کشور های غربی از تروریست کرُد در مقابل ترکیه حمایت
می کردند ؟ چرا اکراد هندی تبار در یونان.ایتالیا. یا سایر کشور های مسیحی نمی توانند ادعای یک وجب سرزمین بکنند؟ایا اکراد هندی تبار واقعن مسلمان هستند ؟ صد در صد نه . فقط در ظاهر بعداز امدن به منطقه قبول کرده اند.
ایا در عمرتان دیده اید که در صد سال گذشته دولت فارس در طهران و زسانه های فارس به عناوینی از ترکیه در مقابل کشور های دیگر حمایت کنند ؟ الان در مسله پیش امده در لیبی و در یونان دولت فارس در طهران و رسانه های فارس و اپوزیسیون در طرف ترکیه هستند ؟ یا در جهت مخالف؟ اصلا چرا فارس ها موضوع گیری مشخص نمی کنند؟
اما در مورد ونزولا چطور؟ ونزولا چه کار به فارس ها کرده که ترکیه نکرده؟
چرا فارس ها از طرف تورک ها نگران هستند؟
کتابی که ثابت میکند بدون عنصر تورک و زبان تورکی، فارسستان جا ئی در قفقاز و آسیای مرکزی ندارد، ( پایتخت توران کجا انتخاب شود؟ ) نگاه کنید
https://www.youtube.com/watch?v=X5KWWBFVrOQ
Turan >>>
https://www.youtube.com/watch?v=X5KWWBFVrOQTuran Kurulsaydı Başkenti Neresi Olurdu? // Türk Halklarının En Yakın Dostu ?
در حالیکه حزب توده و سایت پیک نت، به دروغ با نقل قول از شهرداری‌های استانبول و آنکارا پیرامون اپیدمی کرونا، شانتاژ و تبلیغات ضد تورکیه و آزربایجان را ادامه میدهد >>> هندوستان ئلام کرد حاضر به خرید تمام گاز استخراج نشده در میادین کشف شده دریای سیاه است >> دکترین تئوری حاکمیت ما تورکان کجا و یک مشت کمونیست حزب توده و سایت پیک نت کجا، پیشتر نیز گفتم ابله‌های شما تحلیلگر شده اند، برای درک تحولات دنیا، ابله‌های تهلیلگرتان را در گاوداری به کار بگمارید و تحلیلگران جدیدی را انتخاب کنید
مرکز ثقل ژئوپلتیک دنیا، دریای مدیترانه است، از این به بعد تمام دکترین تئوری حاکمیت و استراتژی‌های کلان آن، با مرکزیت دریای مدیترانه و لیبی که دروازه ورود به آفریقا است شکل خواهد گرفت، و کدام ابلهی نمیداند امروز تورکیه و آزربایجان در مدیترانه و لیبی، حرف اول و آخر را میزنند
https://iranglobal.info/node/80777 نظری به قفقازیه،جغرافیا و مردمان، احزاب و فِرَق سیاسی , مهرداد سید عسگری
دوستان گرامی، پیرو کامنت پیشین (زبان آدمی زاد به جای زبان پانمی زاد!) فیلم زیر برای تکمیل لینک یکم پس از چند ماه منتشر شده است که دیدن آن سودمند است
https://www.youtube.com/watch?v=CyF85kWI4VE
زبان و فرهنگ مردم ایران پارسی است. ترک به ترکستان ! ایران میهن اقوام ایرانی از جمله آذری است. ایران جای راسیسم و شبه فاشیسم و سپاراتیسم و ترکیه پرستی و بیگانه و رجب پرستی پان ترک و نوادگان مغول نیست !
مدافعین نظام سلطنتی، در عین حال بدترین شوونیست ها در برخورد به تاریخ ایران هستند. هنوز قلم بدستان سلطنت طلب در زمینه فر و شکوه دوران شاهان هخامنشی و ساسانی و رابطه بین شاهان پهلوی و این
سلسله های پادشاهی ، قلمفرسائی میکنند. یادمان نرفته است که شاه شاهان، محمد رضا شاه، جشن دوهزار و پانصد سالگی سلطنت را در ایران در خرابه های تخت جمشید برگزار کرده و بسیاری از سران کشورهای جهان را به این مضحکه آریامهری دعوت کرده بود . شاه خودکامه،برای جاودانه ساختن سلطنت استبدادی خاندان خود، مهمانی شاهانه ای برپا کرده و میلیون ها دلار از ثروت های کشور را بر باد میداد . غافل از اینکه همین جاه طلبی ها و ولخرجی ها ، بر خشم و انزجار توده ها غلیه رژیم ساطنتی به مراتب می افزود. در این جشن کذائی، شاه متکبرانه روح کوروش را مخاطب قرار داده و به این پادشاه نیمه افسانه ای اطمینان میداد که در گورش آسوده بخوابد که جانشین بحق وی بیدار است و از تخت کیان و سلطنت هخامنشیان و ساسانیان با تمام نیرو، صیانت به عمل می آورد. شاه خودکامه این را نمی دانست که ذر روز واقعه، روح کوروش به دادش نخواهد رسید و بنیاد سلطنت خاندان پهلوی را خشم روز افزون توده ها بر خواهد کند. نویسندگان سلطنت طلب که تاریخ را چیزی جز تاریخ شاهان و امیران نمیدانند ، هنوز در جهت احیای سلطنت خاندان پهلوی قلم فرسائی کرده و در رابطه با عظمت تاریخ دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی در ایران ، افسانه بافی می کنند . همین نویسندگان شوونیست آزیا مهری ، بر برتری نژادی و زبانی ایرانیان - بخوانید فارسها - سخت تاکید ورزیده و ملت های غیر فارس ساکن ایران را به مثابه اقوام مهاجم و مهمان و ... تحقیر می کنند . نگاهی اجمالی به تاریخ 25 قرن گذشته ، به روشنی نشان میدهد که شاهان و امیران و گردنکشان حاکم در ایران و بخش های دیگر خاورمیانه ، در اغلب موارد، "خون پاک آریائی " در رگهایشان جاری نبوده است . در دوران حکومت پهلوی ها ، تاکید مبلغین و محققین آریا مهری بر روی دو سلسله پادشاهی بود . هخامنشیان و ساسانیان . شاهان این دو سلسله در حدود600 سال در سرزمین هائی حکومت داشتند که ایران کنونی هم جز آن بود . سلطنت اشکانیان - پارت ها- بیش از 500 سال طول کشید . در دوران پهلوی ها، به این بخش از تاریخ گذشته، نوجهی مبذول نمیشد . احتمالا این واقعیت که در دوران اشکانیان در سرزمین های زیر سلطه این سلسله، ملوک الطوایقی برقرار بود ، حوش آیند رضا شاه که ایرانی یک پارچه تحت سلطه نژاد "خالص" آریائی میخواست، نبود! در هر حال ، عمر سلطنت ساسانیان با حمله اعراب مسلمان به پایان رسید و ایران و سرزمین های مجاور، به مدت سیزده قرن در دست امرا و سلا طین عرب و ترک و مغول بود . با در نظر داشتن این امر که پس از کشته شدن داریوش سوم هخامنشی، یک صد سال هم جانشینان اسکنر در ایران فرمانروائی داشتند، در واقع امر از تاریخ 2500 ساله ایران، بخش اعظم آن، تاریخ سلطنت امرا و سلاطینی می باشد که مطلوب نظر سلطنت طلبان دو آتشه آریامهری نیست . در چنین صورتی ، تظریه تاریخ سال2500 پادشاهی در ایران، افسانه است که مبلغین و محققین دوران جکومت شاهان پهلوی برای تداوم سلطه استبدادی این سلسله اختراع کرده اند. مدافعین بر گشت سلطنت، از یک طرف از تاریخ دو هزار و پانصد ساله و گاهی هفت هزار ساله دم میزنند و از طرف دیگر ، شاهان و امیران ترک و عرب و مغول را به مثابه مهاجمین بیگانه ایران بر باد ده، قلمداد میکنند ! لازم است به این نکته هم اشاره کنم که تاریخ ایران، تاریخ سلاطین و امرای حود کامه فارس و ترک و عرب و مغول نیست . تاریخ واقعی ایران ، تاریخ توده های محروم و ستم دیده شهر و ده است که طی قرن ها،با تلاش و کار طاقت فرسای خود ،تداوم زندگی اجتماعی را تضمین کرده ا ند . شاهان و امیران ، با زور و قلدری، بر انبوه ز حمتکشان حاکم بودند و زالو صفت خون توده کار و زحمت را می مکیدند تاریخ ایران،مشحون از مبارزات و قیامهای خونین توده های به ستوه آمده است که دز زیر یوغ شاهان و امیران، اسیر و دربند بودند. .تاریخ ایران، تاریخ لشکر کشی ها و جنایات کوروش ها ، شاپور ذوالاکتاف ها ، سلطان محمود ها ، چنگیزخان ها، رضا شاه ها و دیگر سلاطین قلدر و خودکامه نیست ، تاریخ ایران ، تاریخ مزدک ها ، بابک ها، ستارخانها و هزاران زحمتکش دلیر و از جان گذشته دیگری است که همواره پرچم مبارزه را علیه مستبدین و خودکامگان، بر افراشته، نگه داشته اند.ـ با رسمی شدن زبان ترکی در ایران، امپراتوری فارس از ایران رخت بر میبندد.
می بخشید،ـ ایران را با زیبائی تمام میسازیم.
ـ در واقع رسمی شدن زبان ترکی در ایران ارزشهای فرهنگی ایران را غنا
ـ آموزش و پرورش، و رشد و توسعه ادبیات داستانی در ایران، سرعت فوق العاده ای بخود میگیرد.
ـ با فرو ریزی امپراتوری فارس، ملتها آزاد و زبان و فرهنگشان رسمی میشود.
ـ هر ملتی در منطقه خود امور اختیارات ملت خود را، در دست میگیرد. تهران استثمار گر و مصرف کنند، از مرکزیت ساقط میشود.
ـ نخست وزیران، و رؤسای دولتهای خودمختار منطقه، سالی یکبار برای تشریک مساعی دور هم جمع میشوند. اما نه در تهران.
ـ هر سال بطور نوبتی در استانهای مختلف. مثلا سال اول در آزربایجان، سال دوم در بلوچستان، سال سوم در ترکمنستان، سال چهارم در الاحواز، سال پنجم در لرستان، سال ششم در کرمان،... الا آخر.
ـ با رسمی شدن زبانها، دوران شکوفائی فرهنگی ایران شروع میشود. زبان فارسی به عنوان زبان اقلیت فارس، در منطقه یزد و کرمان فعالیت فرهنگی خود را دوام می بخشد.
ـ ارمنی های ستون پنجم، کسانیکه برای سرویسهای ماسیون، فعال هستند، تحویل دادگاههای صلاحیتدار داده میشوند.
ـ جغرافیای موسوم به ایران از زیر یوغ استعمار و غل و زنجیر پانفارسیسم خارج، بعنوان یک کشور چند ملیتی با حقوق یکسان زبانی، با قوانین دمکراتیک اداره میشود.
ـ همانند کشورهای سوعد، دانمارک، سوئیس... و امثالهم.
ـ در قوانین دمکراتیک، هیچ قوم، و یا ملتی اجازه نمی یابد بر ملل دیگر حکومت و فرمانروائی کند.
ـ زبان انگلیسی، بعنوان زبان مشترک کشور تعیین میشود، تا مثل کشورهای کانادا، هند، آفریقای جنوبی، پاکستان، سوئیس، آمریکا،دانمارک، فنلاد.. و امثالهم ارتباط مردم ایران با دنیای خارج سهل تر شود.
ـ در کنار زبان هر ملتی، زبان انگلیسی به عنوان زبان علمی،مدرن که زبان ادبیات، زبان فلسفه، زبان اختراعات و اکتشافات،و زبان تکنولژی مدرن است،
تدریس میشود.
ـ جامعه چند ملیتی ایران بدینوسیله قادر میشود ارتباط علمی و تکنولژی با تمام دنیا داشته باشند.
ـ آموزش زبان انگلیسی، از مهد کودک شروع، و تا مدارس و سطح دانشگاه تدریس میشود، تا در صورت ادامه تحصیل دانشجویان ایرانی در خارج، نیاز به یاد گیری زبان نداشته باشند.
ـ با رسمی شدن زبان ترکی، در کنار زبانهای دیگر، برای هر زبانی در گسترش حیطه ادبی فرهنگی و آموزش و پرورش خود، سالانه بودجه لازم اختصاص می یابد.
ـ تا امکان سرکوب زبانهای دیگر از طرف زبان فارسی، که به زبان قاتل معروف است، منتفی گردد.
ـ برای تعیین بودجه، روسای دولتهای خود مختار ممالک محروسه، هر سال جلسات مشترکی را برای تشریک مساعی برگزار میکنند.
ـ نخست وزیر ایالت خود مختار، برای تداوم همبستگی در جلسات منطقه ای، برای تعیین بودجه در امور اداری، شرکت میکند.
ـ هر منطقه خود مختار، بدست مجلس و دولت، و نخست وزیر آن منطقه، اداره میشود.
ـ قانون تمرکز گرائی برای همیشه از تاریخ ممالک محروسه ایران حذف، بجای آن اتحاد دولتهای منطقه جایگزین میگردد.
ـ هدف از آن، اینستکه اقلیت فارس نتواند، بر اکثریت مردم ایران حاکمیت داشته باشد.
ـ طرح قوانین فوق، ازین جهت حائز اهمیت است، تا برای همیشه به سیستم پانفارسیسم پایان داده شود.
ـ تا هیچ اقلیت قومی نتواند، زبان خود را به زور بر ملل ایران تحمیل کند.
ـ مذهب شیعه اثنا العشری دوازده امامی، بعنوان مذهب رسمی منسوخ، بجای آن قوانین لائیک و دمکراتیک جایگزین میگردد.
ـ در سیستم قوانین دمکراتیک، اصل قانون بر همه چیز مقدم است. اداره امور کشور بحکم قوانین دمکراتیک تنظیم میشود، نه بر اساس باور مذهبی.
ـ در سیستم لائیک و دمکراتیک قدرت اجرای قانون، ملاک و معیار عدالت است. نه شریعت.
ـ هیچ مذهبی بعنوان مذهب رسمی اعلام نمیشود. تا مذاهب دیگر را سرکوب، یا فسخ نماید. هیچ مذهبی بر مذهب دیگر مقدم نیست.
ـ انسانها در برابر قانون مساوی، از حقوق یکسان بر خوردار میشوند.
ـ مذاهب در حیطه خصوصی آزاد است. هیچکس اجازه ندارد مذهب خود را بر دیگران تحمیل کند.
ـ تبلیغ مذاهب در ملا عام، ایجاد مزاحمت برای مردم تحت هر بهانه، از نظر قانونی منع میباشد.
ـ در قوانین دمکراتیک هرکس در انتخاب دین و مذهب و یا عقاید خود آزاد است.
ـ در قوانین لائیک، دین بمثابه اعتقاد شخصی تلقی میشود. تبلیغ آن در ملا عام و ایجاد مزاحمت برای مردم، مجاز نمیباشد.
ـ کسانیکه به بهانه حجاب اجباری مزاحم خانمها میشوند، به سبب فضولی در امور خصوصی مردم، و حتک حرمت، بدست قانون سپرده میشوند.
ـ با تصویب قوانین دمکراتیک، و حذف امپراتوری فارس، آینده درخشانی در انتظار مردم ایران است.
در غیر اینصورت توفان هولناکی در راه است.