دوستان گرامی، پیش از این درباره سوپ روسی شی (щи) و سوپ روسی برش (борщ) برایتان نوشتم، یکی دیگر از سوپ های روسی آکروشکا (окрошка) نام دارد، در ایران خوراک هائی
مانند آبدوغ خیار سوپ نامیده نمی شوند و در ایران به خوراک های آبکی و گرم سوپ گفته می شود اما در روسستان خوراک هائی مانند آبدوغ خیار ایرانی نیز سوپ نامیده می شوند و به چنین خوراک هائی در روسستان سوپ سرد گفته می شود! از این روی در روسستان سوپ ها دو گروه هستند که یکی گروه سوپ های گرم و دیگری گروه سوپ های سرد است.
یکی از سوپ های سرد در روسستان آکروشکا (окрошка) نام دارد که با چند روش درست می شود و برای درست کردن آن ماست، خیار، تربچه، شوید، مرزه، پیازچه، فلفل سبز شیرین، سیب زمینی آب پز خرد شده و تخم مرخ آب پز خرد شده و گاهی گوشت آب پز خرد شده (یا سوسیس و کالباس) به کار می روند، گاهی برای درست کردن این سوپ سرد کواس (квас) که گونه ای نوشیدنی روسی است به کار می رود، در لینک زیر درباره چگونگی درست کردن چند گونه سوپ روسی آکروشکا سخنانی نوشته شده اند
در لینک زیر نیز فیلمی درباره چگونگی درست کردن یکی از گونه های سوپ آکروشکا را می توانید ببینید
https://www.youtube.com/watch?v=CE1FEXUGhH8
سوپ روسی آکروشکا بیماری کرونا را درمان نمی کند اما شاید برای کاهش تب در بیماران کرونائی سودمند باشد.
از سوی دیگر ویروس بسیار، بسیار، بسیار، بسیار، بسیار خطرناک دیگری به نام ویروس پانونا هم در میان ویروس ها یافت می شود که این ویروس مغزها را درگیر کرده و از کار می اندازد و این ویروس در جنگ جهانی یکم چهارده میلیون تن و در جنگ جهانی دوم پنجاه و پنج میلیون تن را به کشتن داد!!!
شما اگر گه گاه به بیمارستان ایران گلوبال و بخش: "صفحه شما" نگاه کرده و دیده اید که بیماران پانونائی که در آن بخش در قرنطینه به سر می برند (مانند پان ترک ها و پان کردها و پان فارس ها و پان عرب ها و .....) با مغزهای تبدارشان هذیان های پان نامه ای می نویسند پس از دیدن آن هذیان ها اگر خسته شدید و از خستگی تب کردید بهتر است به کارهای هنری ارزنده ای مانند کارهای زیر نگاه بکنید تا شاید درمان شوید!
یکی از اپراهای کلاسیک – زنده یاد دمیتری خواراستوفسکی
https://www.youtube.com/watch?v=-snRz5L3Ups
یک اپرای طنز و کمدی – زنده یاد دمیتری خواراستوفسکی
سالام اليكيم https://t.me/Ellimilyon/58626
مالک باشگاه تیراختور آذربایجان: عراقچی از دروازهبان ما خواسته به یک تیم تهرانی برود
زنوزی: «آقای عراقچی چرا باید به مظاهری زنگ بزند که بیاید و به فلان
بیاید و به فلان باشگاه برود؟
مشخص است که وی طرفدار کدام تیم است. به هیچ عنوان رضایتنامه نخواهیم داد.
یکسری مسائل پشت پرده وجود دارد که میخواهند هر طور شده یک جام به استقلال بدهند.»
سالام اليكيم https://t.me/Ellimilyon/58624
ترکیه علی‌رغم تمام اقدامات تحریک آمیز در مدیترانه شرقی خواستار مذاکره است
قبرس روم‌نشین با اقدامات نامشروع و نادیده شمردن حق و حقوق بخش ترک‌نشین
حق و حقوق بخش ترک‌نشین قبرس شمالی در شرق مدیترانه و عقد پیمان‌های نامشروع بین‌المللی در این راستا نخستین جرقه تنش در شرق مدیترانه را شعله‌ور کرد.
شرکت‌های غربی با حمایت دولتهای خود به اتفاق روم‌ها فعالیت تحقیقات و حفاری در مدیترانه شرقی را آغاز کردند.
ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی سالها برای راه‌حل عادلانه و پایدار در این منطقه برای بهره‌مندی عادلانه همه طرف‌ها از این ذخایر تلاش فراوانی انجام دادند، اما مخاطبان همیشه این هشدارها را نادیده گرفتند.
با کشف ذخایر بزرگ هیدروکربن در مدیترانه شرقی، کشورهای منطقه تلاش میکنند با عقد توافق نامه‌های اقتصادی انحصاری از این ثروت‌های زیرزمینی به تنهایی بهره‌مند شوند.
مصر در سال ۲۰۰۳، لبنان در ۲۰۰۷ و اسرائیل در سال ۲۰۱۰، موافقت‌نامه‌هایی به اصطلاح منطقه اقتصادی انحصاری با بخش روم‌نشین قبرس امضا کردند.
ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی در ارتباط با این توافق‌ها مکررا هشدار دادند. اما بخش روم‌نشین با همکاری شرکت‌های غربی به فعالیت‌های کشف گاز در حوزه ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی ادامه دادند.
مصر، یونان، قبرس روم‌نشین و اسرائیل در قاهره انجمن گاز مدیترانه شرقی را تشکیل دادند و تلاش کردند از این طریق کشورهای صاحب حقی چون ترکیه، لیبی و لبنان را حذف کنند.
ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی علی‌رغم تمام این اقدامات غیرمشروع با حسن نیت از طریق سازمان ملل متحد به بخش روم‌نشین پیشنهاد تشکیل کمیته مشترک منابع هیدروکربن را مطرح کردند که تا زمان یافتن راه‌حل عادلانه و پایدار، منابع در چارچوب توافق متقابل مورد بهره‌برداری قرار بگیرد.
اما بخش روم‌نشین با حمایت اتحادیه اروپا حاضر به همکاری در این خصوص نشد.
ترکیه صاحب بیشترین نوار ساحلی در این منطقه است و سال‌هاست که برای یافتن راه‌حل مسالمت‌آمیز برای احقاق حقوق خود در مدیترانه شرقی تلاش میکند.
ترکیه در چارچوب توافقات انجام شده با جمهوری ترک قبرس شمالی فعالیت‌های تحقیقاتی و اکتشافی خود را در غرب، شرق و جنوب جزیره قبرس آغاز کرده است.
ترکیه بر حل مسائل قبرس از طریق مذاکره و گفتگو تصریح کرده و رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور و سایر مقامات همواره خواستار مذاکره برای "تقسیم عادلانه" حقوق و منافع در مدیترانه شرقی شده‌اند.
یونان با ادعای تخصیص آبهای سرزمینی برای جزایر در دریای اژه می‌خواست به گونه‌ای رفتار کند که گویی بخش روم‌نشین تنها مالک جزیره قبرس است.
با توجه به رویاهای یونان که در "نقشه سویل" منعکس شده است ترکیه صرفا به خلیج آنتالیا محدود میشود.
دولت آتن یک حوزه صلاحیت دریایی ساختگی به مساحت ۴۰ هزار کیلومتر مربع در جزیره مئییس(Meis) به مساحت ۱۰ کیلومتر مربع٬ طراحی کرده که ۲ کیلومتر با منطقه کاش آنتالیا و ۵۸۰ کیلومتر با سرزمین اصلی یونان فاصله دارد.
خواسته‌های غیراصولی یونان منجر به برهم زدن این رویاها توسط ترکیه شده و آنکارا پس از سالها فعالیت‌های خود در راستای کشف منابع هیدروکربنی را شدت بخشیده است.
ترکیه فعالیت‌های اکتشافی خود با کشتی «اوروچ رئیس»، در منطقه‌ای که در آن ناوتکس اعلام شده است را در ۲۱ ژوئیه آغاز کرد.
ترکیه در پاسخ به درخواست آنگلا مرکل صدراعظم آلمان برای مصالحه و سازش، با توقف عملیات اکتشافی خود حسن نیتش را نشان داد. ولی مجددا با اقدام یک طرفه دیگری از سوی یونان مواجه شد.
یونان در تاریخ ۶ اوت گذشته اعلام کرد که با مصر توافق‌نامه تعیین مرز دریایی را امضا کرده است.
به دنبال ادامه تنش‌های فزاینده در دریای مدیترانه شرقی، مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه از کشورهای طرف در مدیترانه شرقی به ویژه دولت یونان خواست تا از طریق مذاکره به حل مسائل موجود بپردازند./آنادولو
سالام اليكيم https://t.me/meshebashli/92
فقط یک پان‌ایرانیست میتواند!
۱. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند در قرن ۲۱ که در مدت خیلی کوتاهی حجم علم دو برابر میشود و به دنبال آن پیشرفت و رفاه نصیب ملل
پیشرفت و رفاه نصیب ملل تلاشگر می‌گردد، پشت سر استخوان‌های پوسیده‌ی اجداد واقعی یا خیالی خویش سنگر گرفته و فارغ از تلاش برای پیشرفت و رفاه هر لحظه یادآور برتری‌های اجداد خویش شود.
۲. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند اجداد ناتوان و درمانده‌ی خویش را با بزرگنمایی دروغین توانا نشان دهد. واقعیت آن است که محل مسکن و زندگی قوم فارس یعنی قسمتی از کویر لوت و حاشیه آن بیابانی است سوزان و بی‌آب و علف که زندگی در آن بسیار مشقت‌بار است و احتمالاً بدون ثروت تورکان و اعراب که بدانجا پمپاژ می‌گردد، زندگی در کویر و حاشیه‌ی آن غیر ممکن گردد. انتخاب چنین محلی برای زندگی ناتوانی و درماندگی اجداد قوم فارس را نشان میدهد. اما علی‌رغم این واقعیت پان‌ایرانیست‌ها به تبعیت از افسانه‌پردازی‌های فردوسی اجداد خویش را یگانه‌ی عالم می‌شمارند.
۳. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند شکست مداوم پدران خویش را عین پیروزی قلمداد کرده و به تصویر کشد! واقعیت غیر قابل انکار و کتمان آن است که قوم فارس تقریباً در همیشه‌ی تاریخ زیر بیرق (بایراق) ملل دیگر مخصوصاً تورکها بسر برده‌اند. حاکمیت آنها گذشته‌ی صد ساله دارد که با طرح و یاری دولت انگلستان و اراذل و اوباش تبریز بدست آورده‌اند. هر چند پان‌ایرانیست‌ها نمیتوانند این واقعیت را انکار یا کتمان کنند اما با ترفندی دیگر سعی میکنند این شکست‌های مداوم را عین پیروزی به تصویر کشند.
پان‌ایرانیست‌ها مدعی‌اند که این درست است ما در جبهه‌ی جنگ شکست خورده‌ایم اما در جنگ فرهنگی همیشه پیروزی از آن ما بود و ما همیشه مهاجمان را به فرهنگ خویش در آورده‌ایم. ولی هیچ‌وقت به این سوال کوچک جواب نداده‌اند و نخواهند داد. چون چنین جوابی ندارند. اگر زبان یکی از اجزاء اصلی فرهنگ است که علاوه بر نقش ایجاد ارتباط، انتقال فرهنگ را نیز به نسل‌های بعد به عهده دارد، شما زبان کدام مهاجم را فارسی کرده‌اید؟ اگر دین یکی دیگر از اجزاء اصلی فرهنگ است که بسیاری از رفتارهای پیروان خویش را شکل میدهد، دین کدام مهاجم را تغییر داده و به دین خویش در آورده‌اید؟ کدام غذای خویش را بر سفره‌ی کدام مهاجم چیده‌اید؟ آیا شما از خود غذایی هم دارید؟ خورش قورمه (قوورما) سبزی، قیمه، بزباش (آبگوشت)، کوفته و ... غذاهایی هستند تورکی. شما لباس کدام مهاجمی را تغییر داده و لباس قوم فارس را بر تن‌اش پوشاندید؟
۴. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند نقاط قوت نداشته‌ی خویش را به عنوان "داشته" برجسته‌سازی کند و نقاط ضعف پرشمار خویش را حاشیه‌رانی کند. به عنوان نمونه به بند ۳ توجه فرمایید.
۵. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند در فحاشی حریف دهها نفر باشد. صد البته هنر فحاشی ارثی است از پدران بی‌هنرشان. واقعیت آن است پدران بی‌هنر قوم فارس برای جبران شکست‌های مداوم در نبرد واقعی در عالم ذهن برای تسکین درد سنگین شکست روی به فحاشی می‌آوردند. برای نمونه به شاهنامه‌ی فردوسی، کتاب مقدس پان‌ایرانیست‌ها، مراجعه فرمایید.
جریان روشنفکری و به‌خصوص تاریخ‌نگاری مرکزگرا در ایران با عدم پایبندی به بنیان علمی و حقیقت‌های تاریخی و تحریف حوادث به نفع خویش همواره سعی کرده است به
کرده است به بازخوانی نادرست تاریخ ایران در جهت آسیمیلاسیون ملتهای غیر فارس بپردازد، و حقیقت‌های تاریخ را در راه به‌اصطلاح مصالح ملی به مسلخ گاه فریب کشاند.
در رابطه با فرقه دمکرات و حکومت ملی آزربایجان نیز مسئله به‌دلخواه تفکر پان فارسیستی بیان میشود. اما خاطرات و نوشته‌های شاهدان عینی از حکومت ملی آزربایجان روایتی بسیار متفاوت از روایت ناسیونالیست‌های فارس است. در ذیل لینک برخی مقالات از خاطرات و مشاهدات افراد مختلف از دوره حکومت ملی در آزربایجان برای خوانشی صحیح از تاریخ معاصر در اختیار مخاطبان اؤیرنجی سسی قرار می‌گیرد.
فرقه دموکرات آزربایجان به روایت گنجعلی صباحی
حکومت فرقه دموکرات آزربایجان به روایت ویلیام داگلاس
حکومت فرقه دموکرات آزربایجان به روایت غلامحسین ساعدی
حکومت فرقه دمکرات آزربایجان از نگاه محمدعلی همایون کاتوزیان
سالام اليكيم https://t.me/eyvaztaha/848
بیانیه دوازده شهریور
بیانیه‌ی دوازده شهریور یکی از مترقی‌ترین بیانیه‌هایی است که یک گروه و یا حزب سیاسی می‌توانست هفتادوپنج سال پیش صادر کند.
بیانیه‌ی دواز
بیانیه‌ی دوازده شهریورِ فرقۀ دموکراتِ آذربایجان را باید بارها خواند. مانیفستی است برای حق تعیین سرنوشت، دموکراسی، عدالت و آزادی؛ مانیفستی برای یک زندگی سعادتمند.
به کامنت نویسی به نام مستعار لاچین ، لاچین ! ار این کمونیست ستیزی دیوانه وار دست بر دار . در دنیای کنونی حتی یک کشور واقعی کمونیستی وجود ندارد . رژیم های آزادیکشی نظیر رژیم
جمهوری اسلامی که مرتکب اینهمه انسان ستیزی و جنایت میشوند ، همه رژیم های سرمایه داری هستند. مساعی خود را صرف مبارزه با ابعاد مختلف حق کشی ها و بیدادگری ها در ایران تحت سلطه رژیم ضدمردمی جمهوری اسلامی کن! همین.
به کامنت نویسی به نام مستعار لاچین ، لاچین ! ار این کمونیست ستیزی دیوانه وار دست بر دار . در دنیای کنونی حتی یک کشور واقعی کمونیستی وجود ندارد . رژیم های آزادیکشی نظیر رژیم
جمهوری اسلامی که مرتکب اینهمه انسان ستیزی و جنایت میشوند ، همه رژیم های سرمایه داری هستند. مساعی خود را صرف مبارزه با ابعاد مختلف حق کشی ها و بیدادگری ها در ایران تحت سلطه رژیم ضدمردمی جمهوری اسلامی کن! همین.
هموطن گرامی من با نام
کم گو،گزیده گو ! در چهارده سطر ۱۴۰۰ سال تاریخ اسلام و رواج دهندگان ترک شیعه صفوی را به درستی بیان کردند. از قدیم گفته اند هار باش تا کسی پاچه ات را نگیرد و اکنون پان ترک ها
که نقش خود در نابودی ایران را خوب میدانند و برای اینده که کسی انتقام ازشان نگیرد الان دست پیش گرفته اند. ما زیادی انها را لوس کردیم و انقلاب مشروطه و نقش برجسته بختیاری ها را کم همه به آذری ها و ستارخان بیش از حد بها دادیم و اکنون سنگر گرفته ها پشت بهانه زبان مادری شادی کنان بر ماتم ملت ایران همراه با شیرینی زبان لذت موقت میبرند.
در پاسخ به کامنت نویس فحاشی به نام کم گو و گزیده گو ، راستی که ظاهرا لباس چپ پوشیده، شما پان ایرانیست ها چقدر عاجز و زبونید . به جای حرف مستدل و منطقی همیشه به فحاشی و ترور شخصیت
پناه می برید مقاله ای نوشته شده مستدل و کوبنده در نکوهش پان ایرانیست ها و پان فارسیست ها . اگر جربزه وجسارت داری به مطالب مورد بحث در مقاله ، پاسخ بده. اهانت به نویسنده مقاله و این یا آن ملت تحت ستم ایران را مورد حمله قرار دادن، نه تنها ماهیت ارتجاعی و شوونیستی افرادی نظیر ترا در مقابل دید خوانندگان کامنت ها به نمایش می گذارد ، بلکه نشانه این واقعیت تلخ است که پان ایرانیست ها - که تو یکی ار آنها هستی،- هنر ی جز سرکوب افکار و عقاید آزادیخواهانه مخالفین ندارند و تنها و تنها به بقای ستمگری ها و ناعدالتی ها در ایران اسیر و دربند، یاری می رسانند.
یک صلواتی برای این پان ترک سرخپوست با صدای بلند بفرستید ! فیل وارد صحنه و منیژه سیرک که شد، نخست یک بادی به در کرد. این نادان هم هنوز از کشته های استالین و هیتلر میگوید. این شعور این دانشمند میکروسکوپ
و تلسکوپ هاول در آزمایشگاههای ایالات نامتحد است !! که هنرش فقط جهالت و پارازیت های رادیو ایروان است بقول غربیها . مثل بچه ننر و لوس، فوری میرود سراغ کورش و شاهنامه یا آریایی و هیتلر .
ســـالام دوســـلار..
تعداد قربانیان مکتب (( کمونیسم )) در جهان بین هشتاد و صد میلیون تخمین زده میشود. در صورتی که قربانیان مکتب آریائیان نژاد پرست هیتلری در حدود پنجاه میلیون نفر میباشد. ولی این
ارقام دلیل آن نمی باشد که بگوییم نازی ها بهتر از کمونیست ها بودند. هر دو کشتار مکتبی , مایه ننگی برای بشریّت است. درست مثل این می ماند که بگوییم در زمان شاه سالی صد نفر از زندانیان سیاسی کشته میشد و در زمان خمینی دویست نفر..
جناب پان ترک چپ نما ! پرحرفی هایت در این سایت ایرانی، نشان داد که سواد لازم چپگرایان را نداری. در 2 جمله اولت 3 غلط ترکی جا داده ای. تاریخ ها چه صیغه ایست؟ معادل دکلامه چیست؟قابلامه است؟ تاریخ را کسی
جمع نمی بندد . ترکی سرا را از کجا آوردی؟ زبان ترکی که کاروانسر و حرم سرا نیست! چه کسی مدافع محدودیت زبانهای دیگر شده ؟ آروغ هایت چه فرقی با پان ترک راسیست فاشیست نادان دارد ؟! اگر شما آذری های فرصت طلب قدرت پرست و خدمتکار به حاکمان در طول هزار سال گذشته ، دارای هویت و غیرت ملی بودید، چه کسی مانع شما شده بود؟ شما که خود در قدرت بودید ! این چه بیماری مغولی شما نژاد زرد است که همیشه گندکاریهایتان را به گردن دیگران می اندازید؟ این چه شارلاتانیسمی است که بجای اثبات خود، فکر میکنید باید فرهنگ و تمدن و مشاهیر و تاریخ و مرزهای میهنی دیگران را انکار کنید ؟ ! . کدام یک از خلقهای ایران و جهان این روش شما نوادگان چنگیز و تیمور را بکار میبرد ؟ ! مگر کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و کافر و جهود و بهایی در میان اپوزیسیون مبارزه نمیکنند، کدامیک مانند شما افراد نادان و عقده ای مدام موضوعات را راسیستی میکنید و از ارمنی و کرد و فارس و ایرانی و هندی و کولی و روس نام میبرند ؟ ! اینها نشان میدهند که شما صلاحیت دسترسی به آزادی و استقلال و خودکفایی را ندارید، چون سوراخ دعا را گم کرده اید و هنوز سرگردان و بی هویت، که باید نزد اجداد اویغور و مغول تان بازگردید. حیف از این تریبون فارسی زبان ایرانی، که امکان انسان ستیزی و اشاعه تنفر قومی، به امثال شما چند نفر در قرن 21 گلوبال میدهد !
به مزدور حسن روحانی
مردکه نادان ساده لوح! در فکر موجودیت کولی خود باش! آیندت نا معلوم است. اینقدر در توالت ترکها دنبال بوی مورد علاقه ات نگرد.
بس است اینهمه در گورستانهای عصر پارینه سنگی
دنبال بوهای مورد علاقه راسیستی احمقانه ات میگردی! شعور امثال توست که قوم کولی تبارت، هنوز که هنوز است با کولیگری و در بدری در کشور های مختلف نزد ترکها و عربها، نزد روسها و چینی ها، به تکدی و دریوزگی مشغول است. داشناک نادان حیا کن! برای رژیم روحانی نوکری بس است.
مردکه نادان ! در فکر حال و آینده باش ! اینقدر در توالتها و قبرستانها دنبال بوهای مورد علاقه راسیستی احمقانه ات نگرد ! شعور امثال توست که قوم و تبارت در دهها کشور زیر نفوذ روس و فارس و ایرانی و عرب و..
سالام
حسن آقای عزیز،چه منظوری ازگذاشتن این که به فلان چریک تجاوزشد،یافلانی راکشتند،چیست؟
دیگرنه آن فدایی ومجاهدی که تومطرح میکنی است ونه آن تفکر.
الان ازبقایای همانها صاحب این سایت آقای توکلی است
که تو دراینجا متن ونظرمی نویسی.
این حرفهای بچگانه به چه دردی میخورد؟
اگرالان ایت الله طالقانی ویامطهری بود،قبول میکردند؟
اگرهویداوشاه ورضاشاه بود،قبول میکردند؟
اگرحرفی برای گفتن دررابطه باحل مضلات امروزین ایران ومردم ایران وجهان داری،آنرابگو تاماهم استفاده کنیم.
والا الان رجوی ونگهداروپالانی وهیتلروخمینی عاشق خال عروسش وهیچ کدام رامردم قبول ندارند.
اگرقبول داشتند،به یکی لبیک میگفتند.
حتی به آمریکا وروس وفرانسه وانگلیس هم لبیک نمی گویند،والا اینها شایدده موردکودتامیکردند.
اگردراین سایت تشریف داشته ایی بایدبدانی که دراینجاهمه نوع تفکروجوددارد.
ولی مامیخوانیم وفقط چیزی یادمیگیریم .
اگرحرفی برای گفتن داری آنرابفرما.ازکجامیدانی که درزمان جنگ به چندین نوجوان ده دوازده سالها مولاها وسرداران تجاوزنکرده اند؟وبعدهم شهیدسرافرازنشدند.
چرندنویسی شرط سیاسی بودن نیست.
به پانفارس تاریک فکر
این تاریک فکر، قبل از اینکه به الف تورک، قاف تمدن فارس هدیه کند، اول برود بجای الفبای عربی یک الفبای جدید برای خودش و ساکنان یزد و کرمان پیدا کند. بعد با افتخار به تمدن
بز چرانی و کولیگریش، دیگران را متهم کند!
دوم اینکه شاه معدوم، خمینی لعنتی جاهل، و گور بگور شده، همچنین هندیزادگان پانفارس بیخود کرده، و غلط میکنند زبان و فرهنگ مردمان ایران را قدغن میکنند!
فارس هندی زاد؛ قومی گستاخ، زورگو، بی منطق، بیسواد، نادان و زیاده خواه است. حتا بعضی مدعیان سوسیالیسم این قوم گدا صفت و کولی تبار، که باید شعور ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی داشته باشند، که ندارند.
نتیجه اینکه؛ اینها شباهت زیادی به ناسیونال سوسیالیست های گوبلزی دارند، مردم غیر فارس را متهم میکنند، که چرا به قدغن بودن زبانشان اعتراض میکنید!؟
عجب جانور گستاخ، وحشی، و پر روئی است، فارس هندیزاد.
هوشنگ کولیتبار، که بقدرت زبان فارسی مباهات میکند، صبر کند، زبان ترکی و عربی نیز در ایران زبان رسمی شوند، بعد به بینیم آیا زبان فارسی، در مقابل زبان عربی و ترکی، قدرت عرض اندام دارد؟
هوشنگ ارمنی تبار، این پند را آویزه گوشش کند، که قره باغ اشغالی، دیر یا زود از دست ارمنی های متجاوز باز پس گرفته خواهد شد.
ارمنی متجاوز با همکاری ارتش متجاوز روسیه، به کشتار تعدادی زیادی از زنان و بچه های مردم بیگناه منطقه قره باغ اقدام کرده، با بماران شهرهای آزربایجان که منجر به کشته شدن هزاران انسان بی گناه شده است، نزدیک یک میلیون نفر از مردم شهرهای آغدام، شوشا، کربه جر... را از خانه و کاشانه، و سرزمین خود آوارره و در بدر کرده است، ارتش اشغالگر ارمنی، با کشتار مردم بیگناه دست به جنایت علیه بشریت زده است.
خود نیز میداند دیر یا زود در مقابل جنایاتش پاسخگو خواهد بود.
رژیم متجاوز ارمنی بدون کمک رژیم پانفارس ایران و رژیم روسیه قادر نیست، روی پای خود به ایستد.
هوشنگ کولیتبار،
کمی صبر داشته باشد، زمان آزادی قره باغ نیز فرا خواهد رسید، آن لحظه که مردم جان بر کف آزربایجان برای باز پس گیری سرزمینهای اشعالی پا بمیدان نبرد خواهند گذاشت، ارمنی متجاوز شبانه قره باغ را ترک خواهد کرد. آنوقت رژیم پانفارس ایران نیز به رحمت ایزدی خواهد پیوست.
درحالیکه نوادگان پیامبر جدیدتان "شی جین پینگ" رهبر امپراتوری چین، با ریشه ترکی، داماد دخترانتان خواهند شد، فرزندانشان به زبان چینی صحبت کرده، در مقابل عظمت تورک سر تعظیم فرود خواهید آورد.
هوشنگ! کمی صبر داشته باشد، آنروزها زیاد دور نیست.
سالام اليكيم https://t.me/qocatabriz/11756
آیا ایرانی‌ها باهوشترین هستند؟!
خوشتان بیاید یا اعتراض کنید، باور کنید یا توجیه کنید..مهم نیست طبق آمار موسسه Intelligence related to income and climate
related to income and climate در همکاری با World Population Review لیست باهوشترین کشورهای دنیا که مردم آن کشورها از سواد و آگاهی روز و دانش زندگی جهانی و تحصیلات عالی برخوردار هستند امسال اعلام شده است. کشورهایی چون سنگاپور و ژاپن و کره و هنگ‌کنگ در رتبه‌های اول قرار دارند.
کشور ایران جزو رو به کم هوشترین کشورهای جهان در رتبه نود و شش قرار گرفته و صرفا از کشورهای آفریقایی و بعضی عربی بالا میباشد. این در حالی است که رتبه کشورهای همجوار مثل عراق، ترکیه، آذربایجان دهها مرتبه بالاتر از ایران است. این رتبه‌بندی بر اساس شاخص‌هایی چون جایزه نوبل، آی کیو و رتبه‌های درسی تنظیم میشود.
توهمی که در برخی ساخته شده این است که ایرانیان مهمترین جایگاه‌های مثلا آمریکا را دارند. باهوشترین ملتیم و یا همه چیز را ما اختراع کرده‌ایم. رسانه‌ها و روشنفکران خصوصا ملی‌گرایان باستان پرست ، بزرگترین خیانت را به واقعیت کردهاند.
موفق ترین ملل هندی‌ها مثل سوندار بیچای از هند رئیس گوگل یا چینی‌ها و یا شهروندان آمریکای لاتین هستند. اگر در این مستی باهوش بودن و وسعت دو امپراطوری دو هزار سال پیش بمانیم تا چند سال دیگر رتبه ایران در آخرین قسمت‌ها خواهد بود.
هموطنان گرامی بدانید که واقع بینی حتی اگر تلخ باشد شرط اول شروع موفقیت است.اگر ندانیم مثلا در زابل هستیم و فکر کنیم در جلفا هستیم و قصد داشته باشیم به جلفا برویم هرگز از جای خود تکان نخواهیم خورد. اگر ندانیم که در تاریکی هستیم ،هرگز به سوی روشنایی حرکت نخواهیم کرد.
سالام اليكيم https://t.me/Erdemaz/2396
«هیولای رامِ مادر»
مادر استالین شبیه همۀ مادران دنیا بود. پسرش را مانند همۀ مادران دنیا دوست داشت و دربارۀ پسرش می‌گفت: «پسری نمونه است. آرزو میکنم هر مادری
می‌گفت: «پسری نمونه است. آرزو میکنم هر مادری پسری مانند او داشته باشد.» اما اگر در جهان ده نفر دیگر مانند پسر او وجود داشت، احتمالاً نسل بشر منقرض میشد. نامش کِتِوان گِلادزه بود، زنی دردکشیده که زندگی سختی داشت و تنها چیزی که زندگی برایش گذاشته بود، همان پسر نمونه بود. کِتِوان در نوجوانی خانه‌های مردم را تمیز میکرد تا پولی درآورد. با مردی کفاش ازدواج کرد. چند سالی زندگی خوب و نسبتاً متمولی داشتند. سه پسر به دنیا آورد. دو پسر اول مردند و فقط یوسف (همان استالین) برایش ماند. شوهرش به زودی به الکل اعتیاد پیدا کرد و یوسف و مادرش را مرتب کتک می‌زد تا اینکه یک روز بی‌خبر گذاشت و رفت و مادر دوباره با تمیز کردن خانۀ مردم خرج زندگی را درمی‌آورد.
می‌خواست این تک‌پسرش روحانی شود. اما روحانی‌ستیزترین فرمانروای قرن بیستم شد. البته برای مادرش پسری دلسوز ماند. وقتی پس از انقلاب روسیه استالین به کادر رهبری کشور رسید، مصادف بود با حملۀ روسیه به گرجستان. مادر را به قصری منتقل کرد و اتاقی در اختیارش گذاشت. از ۱۹۲۷ که استالین قدرت را در شوروی قبضه کرد، همواره چند نگهبان از مادرش در تفلیس مراقبت میکردند. اما وقتی مادر در ۱۹۳۷ در تنهایی درگذشت، استالین برای خاکسپاری نرفت. آن روزها درگیر دسیسه‌ای شریرانه بود تا پاکسازی بزرگی به راه اندازد، قربانی اول هم توخاچفسکی بود، ژنرال بلندپایه و محبوب روس.
برای اینکه بگویم این «پسر نمونه» در روزهای مرگ مادر دست در چه کاری داشت، باید به هانا آرنت رجوع کنیم. آرنت در جلد سوم کتاب «عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر»، جمله‌ای تکان‌دهنده دربارۀ استالین دارد که میتوان روزها به آن اندیشید و بر خود لرزید. میگوید: «جنگی که رایش سوم [یعنی هیتلر] با همۀ ابزارهای جنایتکارانه علیه اتحاد شوروی به پیش برد، همچنان قربانیان بسیار کم‌تری بر جا گذاشت تا «جنگی» که استالین در دهۀ ۱۹۳۰ علیه کشور خود به راه انداخت.» جمله را دوباره و سه‌باره بخوانید و به خاطر بسپارید. پیش‌تر در نوشتاری به جمله‌ای از ارنست نولته، دیگر اندیشمند آلمانی، در این باره اشاره کرده‌ام که در کنایۀ تکان‌دهندۀ مشابهی میگوید، استالین بزرگترین رهبر کمونیست‌های جهان بود و هیتلر بزرگترین دشمن کمونیست‌های جهان، اما استالین کمونیست‌های بسیار بیشتری را کشت تا هیتلر!
و باز باید جملۀ تکان‌دهندۀ دیگری، این بار از الکساندر سولژنیتسین، نویسندۀ پرآوازۀ روس اشاره کنم که با کتاب «مجمع‌الجزایر گولاگ» دوزخ هولناک شوروی را بر جهانیان برملا میکند. او در همین کتاب می‌نویسد: ««این آدمها که ۲۴ سال خوشبختی کمونیستی را به جان چشیدهاند، در ۱۹۴۱ چیزی میدانستند که هیچ‌کس در جهان نمیدانست: میدانستند که در کل سیارۀ زمین و در کل تاریخ رژیمی خبیثتر، خونخوارتر و همزمان هوشمندتر از رژیم بولشویستی که خود را شوروی می‌نامد وجود ندارد؛ میدانستند که نه به لحاظ نابودگری و توان پایداری و نه به لحاظ هدفگذاری رادیکال و تمامیتخواهی مطلق و یکپارچه، هیچ رژیم زمینی دیگری با آن همسنگ نیست، حتی رژیم بچهمدرسهایِ هیتلر...» (سولژنیتسین هیتلر را در برابر استالین «بچه‌مدرسه‌ای» می‌نامد. اما داستان چیست؟ مسئله چیزی است که در همان جملۀ آرنت بیان شد. آرنت شرح میدهد رژیم‌های توتالیتر چگونه در کشور خود مانند فاتحانی بیگانه رفتار میکنند و اتفاقاً اوج قساوت را در کشور خود و علیه ملت خود بروز میدهند. آرنت می‌نویسد: «حاکم توتالیتر مانند فاتحی بیگانه به گنج‌ها و ثروت‌های کشور خود تنها به منزلۀ منبع غارت می‌نگرد که به او امکان میدهد برنامه‌های جنبش برای فتح جهان را به پیش راند. او فقط به همین متعهد است و این یعنی هیچ ملت، مردم و سرزمینی این بهره‌کشی چپاولگرانۀ نظام‌مند را پایانی نمی‌نهد. این فرایند هیچ درجۀ اشباعی نمی‌شناسد، زیرا در اصل میتواند به حدی نامتناهی استمرار یابد. بنابراین حاکم توتالیتر از فاتح بیگانه بدتر است؛ به گونه‌ای است که انگار از هیچ‌جا نیامده است و کارهای چپاولگرانه و تجاوزگرانهاش در نهایت به سود هیچ‌کس نیست... جنبش‌های توتالیتر هر جا باشند در خانۀ خودشانند، مانند دستۀ ملخ‌ها که هر جا فرود آیند آن‌جا خانه‌شان است. در این میان کشوری که... میهن دیکتاتور توتالیتر است، حتی وضع ناگوارتری دارد تا مناطقی که به تصرف او درآمده است، زیرا هیچ جای دیگر بی‌رحمی سرکوبگری نمی‌تواند چنین ابعاد نظام‌مند و مؤثری به خود گیرد.»
پ ن: بندهایی که از آرنت آوردم، از جلد سوم عناصر و
فرصت طلبی و ناجوانمردی ساواکیهای امروزی آنجاست، که برای قتل یک مبارز ضد شاه ،موذیانه اشک بریزند. فاشیسم پهلوی و دیکناتوری ساواک در رابطه با مجاهدین و فدائیان باعث شد که نیاز به انظباط انقلابی در
خانه های تیمی حاکم گردد ،و لاس زدن و عشق بازی های رمانتیک، ممنوع گردد. به این دلیل در یک خانه تیمی 4 نفره، بخاطر سرپیچی از این انظباط انقلابی، تصمصم گرفته شد ،که فرد خاطی را تنبیه کنند، تا چان چند نفر دیگر را به خطر نیندازند. اینکار از دید امروزی اشتباه بود، ولی آنزمان شاه جنایتکار و سازمان مخوف سیایی موسادی ساواک ،چنان فشاری بر مبارزان وارد نموده بوده که آن تصمیم غلط را گرفتند، و آن "دون ژوان" در لباس چریک را ،بقتل رساندند. پیش از آن ،پرویز شهریاری، فرد خودفروخته و همکار ساواک را نیز همرزمان مبارز سابقش ،به درک فرستادند چون وی موجب دستگیری دهها مبارز توده ای شده بود.
بازگشت امروزی ساواکی های مفعول به این نوع استثناهای دههای مبارزه 60-40 سال پیش ، نشان میدهد که این نوکران کثیف سرمایه و استثمار و بیگانه ،چه غرایضی را دنبال میکنند. این اشارات بچه ساواکیها کینه توز، دلیل راهنمایی های امثال احمد حراستی ها ، ساواکی معروف مقیم اروپاست، که با این مثالها میخواهد جنایتهای شاه و روی کارآوردن آخوندها را ماست مالی کنند و مبارزان را مقصر معرفی نماید.
اینها نشان میدهد که شاه و ساواک به دستور سازمان سیا و موساد، چه تبلیغات و سیاست رذیل و پستی را پیش از روی کار آوردن آخوندها در ایران، دنبال میکردند.
اسم ان چریک را متاسفانه در مطلبی که من خواندم ،شاید بخاطر اینکه چه کسی اورا تیرباران کرده است نیاورده اند .ولی من کوشش میکنم تا انجا که میتوانم در این باره تحقیق کنم . گزارش را معرفی میکنم .
.تکرار میکنم که در مقاله موردنظر امده بود که یکی از رفقای چریک عاشق رفیق سازمانی خود شده بود و گویا این گناه بوده است و به این دلیل اورا از بین برده اند .فرض که نام ان چریک نگون بخت را دانستیم ،ایا میتوان فرخ نگهدار را دادگاهی کرد ؟ اما در رابطه با رفتار رهبر سازمان مجاهدین کافی است به سایت ایران اینترلینک بروید . دهها زن بخاطر بار دار شدن مجبور به سقط جنین وگروهی را مجبور کردند تخمدان خود را در بیاورند .این حرفها شایعه نیست بلکه در گفتار ها و خاطرات زنان باز گشته از سازمان موجود است .اساسن نباید فرقی داشته باشد تجاوز و زورگویی در کدام سازمان انجام شده است .ولی صد درصد میتوان گفت که توحشی که مسلمین و مجاهدان در باره بانوان بکار میبرند بی‌سابقه است .من باور دارم که قتل ان چریک بدون شک ریشه در سنت دینی داشته و اساسن ربطی به فلسفه اجتماعی مارکس ندارد هرچند مولانا فرموده است ..نفس اژدهاست او کی مرده است ...
سالام اليكيم https://t.me/sarrizat/12284
سلطنت طلبی و آینده محتمل
سلطنت طلبان گاها در استدلالشان بر مشروط بودن حکومت شاه و مردم (شاه بر مردم) اشاره می کنند و تمثیلاتی در خصوص موفقیت تعدادی کشور
تمثیلاتی در خصوص موفقیت تعدادی کشور اروپایی که با نظام سلطنت مورد نظرشان اداره می شود سخن می گویند.
در واقع اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، کمی راست می گویند.
با این حال نگرش زمان گسیخته شان در خصوص دوران شاهنشاهی، انقلاب اسلامی و سلطنت مشروطه فرضی در آینده ممکن مانعی بر سر راه تمثیل و استدلالشان در خصوص انتقال از یک سیستم به سیستم دیگر است.
به عبارت دیگر برقراری سلطنت مشروطه نه انتقال بلکه پَرِش از شاهنشاهی پهلوی به سوی سلطنت مشروطه فرضی از بالای سر جمهوری اسلامی است.
طبیعتا در هنگام پرش پا در هوا قرار دارد و آینده محتمل مانند تکه یخ کوچک و شناوری روی آب است، در هنگام فرود معلوم نیست نتیجه سقوط در آب یا فرود نامتعادل بر روی یخ لیز باشد.
باید بدانیم که انتقال زمانی عملی به نظر میرسد که دو پدیده متصل به هم باشند.
اجازه بدهید مثال طنزی ذکر کنیم.
درد آپاندیسی که باعث شده بود ایران به خود بپیچد چه درست و چه غلط با دارو بهبود نیافت و راه همان کشورهای موفق مورد مثال را نرفت، بلکه طی یک عمل جراحی آپاندیس که شاه باشد از بدن جدا شد.
حال پس از گذشت بیش از ۴۰ سال صحبت کردن از برقراری سیستمی دموکراتیک با حضور شاه تشریفاتی از جنس قبلی، مانند این است که ایران بیمار را دوباره روی تخت جراحی بنشانیم و همان آپاندیس که ۴۰ سال پیش راهی سطل زباله شده بود را دوباره پیوند بزنیم.
این کار اولا بیهوده است، در ثانی اگر موجب مرگ بیمار نشود، یک شکم پاره نصیبش خواهد کرد.
سالام اليكيم https://t.me/Ellimilyon/58617
۷۵مین سالگرد تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان گرامی باد.تجربه ظهور فرقه دمکرات آذربایجان جنوبی به مرکزیت سیاسی تبریز که منجر به تشکیل حکومت ملی آذربایجان
آذربایجان نیز گردیدد تجلی آرمانهای آزادیخواهان و رهبر کبیر آذربایجان جنوبی “سیدجعفر پیشه وری “بود ،که خواهان تجلی اراده ملی آذربایجان جنوبی در قالب دولت ملی خود بوده و آرزوی سعادت دیگر ملت های منطقه را نیز داشت که امروز نقشه راه حرکت ملی آذربایجان جنوبی است .
☪ @Ellimilyon
سالام اليكيم https://t.me/c/1205385033/230621
اعتراف آشکار رسانه وابسته پ ک ک به حملات تروریستی به شهروندان غیرنظامی!
تروریست‌ها تحت نام به اصطلاح مبارزه! کارخانه، ماشین، انبار و سوپر مارکت مردم
ماشین، انبار و سوپر مارکت مردم را به آتش می کشند (فارغ از اینکه آماری که داده اند صحیح است یا نه!)
سالام
گون آیدین ،ایی گونلئر
جناب حسن جداری،من ومااین توهین ها واین مسایل را واین روشنفکرنماهارامیشناختیم ،میدانستیم
که چه درکله پوکشان میگذرد،
بهمین دلیل روی خواسته اصلی خوداصرارداشته ودلیلی
درسایه دیگران خوابیدن نمی دیدیم.
جناب حسن جداری شماانسان بزرگ باقلم زیبا وسوادعالی دراین سایت هستید،اولین قدم برای ما
درچیدن آجرهای دموکراسی ورسیدن به حقوق خود و رسیدن به زبان ملی خودمان است.
مامیدانیم که زبان تورکی اصلا وابدا قابل مقایسه بازبان زوری دری نیست،
مجله ایی درایران چاپ میشدبنام دیلماج،این مجله رادوست عزیزم آقای مهندس علیرضاصرافی مدیریت میکرد،
اگراشنایی بامهندس صرافی داشته باشید،سوادعمیقی درزبان شناسی دارد.ایشان زبان تورکی را
بازبان ریاضی درس وآموزش میداد.
متاسفانه جمهوری جهل ومرتجع داعشی اسلامی نگذاشت بیش ازچندشماره چاپ شود.
جناب جداری ،من به شرافت ووجدان شماآگاهی داشتم.میدانستم برادران صمدبهرهنگ وهمفکران واقعی اش شرافت خودرا زیرپانمی گذارند،
میدانستم که شماهمچون رضابراهنی دگردیسی واقعی درتفکرخودخواهی داشت.
باورکنید،ماباسوسیالیسم وداشتن تفکرات دیگرمشکل نداریم ودراندیشه تورکان ایران ممکن نیست
بی عدالتی شکل بگیرد.
بهمین دلیل که تورکان ایران همیشه ضدآلودگی هستند،بهمین دلیل موردکین استعمارگرانی همچون انگلیس وفرانسه وغیرگشته وآنهاحکومت راازتورکان گرفته به پان فارس هادادند.
جناب جداری ؛اگرتعدادی ازرفقا ودیگرتورکان دراین سایت به تفکرپان ایرانیستی ،پان فارسی وشاهنامه جعلی خوانی گرفتاراند،آنهاهمچون خامنه وهویدا واحمدکسروی می اندیشند.
بین اینهاوآنهاهیچ فرقی نیست.
من درطی فعالیت 46 ساله سیاسی خودباطرفداران چپ بوده وآشنایی کامل به تفکرآنهادارم.
اینهااکثرسوسیال ناسیونالیست کورهستند،به اینهاهیچ امیدی نیست،
سواداینهاباورکن درحدیک دوکلاسه سوسالیست های اروپایی وآمریکایی نیست.
بااین جماعت عقب افتاده مابهیچ جایی نخواهیم رسید.
مابافارس وکوردوعرب وبلوچ هیچ دشمنی نداشته ونخواهیم داشت واجازه هم نداریم دشمنی کنیم.
ماباپان فارس وپان کورد اختلاف داریم وقبولشان نمیکنیم.
صدسال جنایت درلفافه ایران ووطن واسلام به همه کرده اند،حتی به فارس وبه ایران.
فقط بخاطردرراسحکومت بودن پان فارس فاشیست نوکران استعمار.
اینهاراهمه بایددرک کنند.ماقوانین حقوق بشررابرای همه میخواهیم.
ماشعارنمی دهیم وظیفه داریم عمل کنیم.
مادیگرآرام نمی گیریم ،هرفحش وتوهینی بکنندوبدهند.
مااگرآذری ،تورکمن،سلجوقی،مغولیم هستیم.اگرمهاجریم،اگرمهاجمیم الان وهزاران سال است دراین خاکیم ،دنبال عقلانیت ومنطق وعلم وحقوق برابر وپیشرفت اجتماعی هستیم .
بگذاریدهمچون شغال زوزه کشند.
ســـالام دوســـلار..
آقای حسن ..
لطفآ اسم آن چریکی که بخاطر عاشق شدن به رفیق سازمانی خود تیرباران شد را در اینجا درج بکنید. چون مفت حرف زدن خیلی ارزان است. منتظر اطلاع رسانی شما هستیم.
شعر سعدی در سازمان ملل فقط یک شعار است مانند حقوق بشر ونه بیشتر .اما صفت عملی همه دولتهای عضو بدون استثنا ناشی از پیروی جانانه
از سیاست گرگ صفتانه است که ترکان مبلغ ومبتکر و مفتخر به ان هستند .
سالام اليكيم https://t.me/kitabsesi/3386
مگر صمد چه گناهی مرتکب شده است؟!
جامعه ی آذربایجان یک جامعه ی مذهبی است.در صدو چند سال اخیر اعتقادات دینی و مذهبی در تحولات جامعه ، مبنای بسیار مؤثری در پذ
جامعه ، مبنای بسیار مؤثری در پذیرش هر فکر واندیشه و تحول جدیداز طرف عامه ی مردم بوده است.در چنین جامعه ای اصلی ترین حربه ی رژیم پهلوی ایجاد تقابل بین فعالان مدنی و مبارزان با عامه ی مردم ،با توسل بر #مذهب بوده است.در حالیکه خودشان به زوردر روز روشن #چادرازسرناموس_مردم برمی داشتند.عجیب نیست؟!
نگاه به افکار واندیشه های صمد وقضاوت در آنها بدون درنظر داشتن شرایط زمانی این نویسنده ی بزرگ، باعث خطا رفتن برخی ها در شناخت واقعی او شده است.
دوران صمد دوران حاکمیت استبداد بود.شکاف طبقاتی جامعه هم در کنار استبدادسیاسی امثال صمد ها را به سختی می آزرد.همین اوضاع نامساعد جامعه ی آن سال های ایران، باعث گرایش صمد ها به تفکراتی شد که برای پایان دادن به این شرایط جذابیت بیشتری از خود نشان می داد:
«مارکسیسم» چهره ی جذاب آن سالها
فعالان‌سیاسی،مدنی و حتی برخی مذهبی ها بنا به مقتضیات زمان و شرایط حاکم ،تاثرات زیادی ازاین گرایشات چپی داشته اند.از آنجایی که منشا این تفکرات در آن زمان روسیه بود،
فرصت مناسبی برای حاکمیت وقت به وجود آوردکه با کمونیست (به معنی بی دین ) نامیدن این عده ،آنان را در میان مردم بی اعتبار کرده و مردمی را که مورد خطاب آنان بودرا دلزده و متنفرکند.یکی از کسانی که از این تخریب در امان نماند #صمدبود.
با چه منطقی می توانستنددر مقابل روشنگری های
#ماهی_سیاه_کوچولو ی صمد به ایستند؟! امثال صمد باید کمونیست و بی دین معرفی می شدند کم هزینه ترین راه هم برای بی تفاوت کردن مردم نسبت به اندیشه ی صمد همین راه بود.
آخر سر هم دیدند این
#حربه_ی_کثیف مؤثر نیفتاد و کلام بیدارگرصمدفراتراز آذربایجان در سراسرایران طنین افکند، راه چاره ی دیگری اندیشیدند.
نکته ی تأسف بار وجود کسانی در روزگارما هست که طفیل همان اندیشه تخریب گر هستند.اماهیچ دلیل و منطقی برای بدنام کردن صمد و خاموشی فریاداوندارند، جز تکرارهمان حربه ی کثیف دوران پالانی ها .
مگر صمد چه کرده است جز آگاهی بخشی و روشنگری درجامعه ای که در گرداب دیکتاتوری، گردن به یوغ خفقان نهاده بود؟!
آخرسر دراین راه جان خود را هم ازدست داد.
در جامعه ی خفقانی که صمد می زیست، او به فکر تحول در اندیشه ی همه ی کودکان ایران بود از هر قوم وزبانی .تنها راه رهایی از استبداد آن روز ها هم همین بود. جامعه ی هدف او ،به گستردگی همه ی اقوام وزبانها بود.
اندیشه ی صمد تنها برای آذربایجان ویا ایران نبودو نیست. اندیشه ی صمد اندیشه ی جهانی است برای همه ی کسانی که به دنبال هوای تازه هستند به دنبال رفتن از برکه به دریا واقیانوس هستند.
برکه مبارک کسانی باد که هنوز در گذشته مانده اند.
به نظرشما چرا عده ای هنوز هم با وجود اینکه جسم صمددرمیان ما نیست، باز با حربه ی «کمونیست»بودن در حال تخریب #صمد هستند؟!
سالام اليكيم https://t.me/BizimSulduz/26947
✔️اعطای نشان عالی دولتی اوزبکستان به دکتر محمدزاده صدیق
با فرمان رئیس جمهور ازبکستان به خاطر فعالیت‌های شایسته و مستمر فرهنگی و ادبی در حوزه پژوهش و ترجم
پژوهش و ترجمه آثار شاعر ملی اوزبکستان و دنیای تورک «امیرعلیشر نوایی» عالی‌ترین نشان دولتی تحت عنوان نشان دوستی به مناسبت ۲۹مین سالگرد استقلال اوزبکستان، به دکتر محمدزاده صدیق اعطا شد.
در نظام پادشاهی آینده ،شما وزیر عشرتکده ها و سکس و انجمنهای همجبسگرایی و سکس کلوپهای دسته جمعی ،خواهید شد، تا دیگر کسی مجاهد و فدایی نشود. کارشناسان اربابان امریکایی شما به این نتیجه رسیده اند که
تروریسم اسلامی، معلول فشار جنسی در اسلام است ، چون جوانان برای دسترسی به 72 حوری بهشتی، خود را در بلاد مغرب و مشرق منفجر میکنند. در مدارس آینده بجای مارکس و سیدالشهداء، باید فروید را درس داد، تا نظام سلطنتی آینده ، دیگر دچار مبارزه طبقاتی چپگرایان ، و یا عدالت صدر اسلام مجاهدین نگردد.
سالام اليكيم https://t.me/c/1205385033/230576
سبب استفاده ابزاری جمهوری اسلامی و علت حمایت پان ایرانیسم ها از اکبر قذافی برای تخریب خانه باغ ها در اورمیه پایین آوردن قیمت منطقه و ایجاد عدم اشتیاق
اشتیاق و تمایل مردم تورک آزربایجان برای زندگی در روستاها به علت کمبود امکانات رفاهی می باشد، رفتارهای که نهایتا منجر به فروش زمین های به گروهای حامی تروریست ها کردی خواهد شد
حمایت دولت ایران از تروریست کرد بر همه آشکار است و کردستان سازی از اراضی تاریخی آزربایجان یک پروژه ای است دولتهای پهلوی و جمهوری اسلامی طی نود سال میلیاردها هزینه کرده اند
فاکتوری که جمهوری اسلامی و پهلوی چی ها و دیگر اپوزیسیون را باهم متحد و دوست میکند مسله تورک و اراضی آزربایجان است
نمونه ای از ارتباط گروهای تروریستی کردی با پان ایرانیسم ها خارج از کشور و جمهوری اسلامی است مسله کردستان سازی بر روی اراضی تاریخی آزربایجان است
در شبکه های جمهوری اسلامی و شبکه های ایران اینترنشنال،من و تو ، بی بی سی و ... مشهود است به طوری که بیشتر کارشناسان و خبرنگاران این‌شبکه ها فارسی کردها می باشند و با استفاده از ابزارهای ارتباطی سعی در تخریب تورکها و بولد کردن حقوق کردها در منطقه می باشد ، حمایت از کولبرها ( قاچاقچیها) ، و انتشار و بزرگنمایی اخبار مربوط به فعالین سیاسی کرد انتشار خبرهای مربوط به کردهای سوریه و عراق و ترکیه همه و همه مهر تاییدی بر ارتباط دو گروه دشمن تورکها می باشد.
@oguztv
سالام اليكيم https://t.me/sarrizat/12277
ادامه تحصن «مادران دیاربکر» در اعتراض به ربوده شدن فرزندانشان توسط پ.ک.ک
مادرانی از مناطق متخلف ترکیه که به امید رهایی فرزندانشان از دست گروه تروریستی پ.ک.
فرزندانشان از دست گروه تروریستی پ.ک.ک از ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ تاکنون مقابل دفتر حزب دموکراتیک خلق‌ها در استان دیاربکر به تحصن خود ادامه میدهند.
یک سال از آغاز تحصن این مادران میگذرد و تاکنون ۱۵۰ خانواده در این تحصن شرکت کردند و ۱۵ خانواده دیگر نیز فرزندانشان را از دست گروه تروریستی پ.ک.ک نجات دادند.
حق با اقای سازاخ است .ما در ایران نیازمند یک انقلاب جنسی بودیم و نه انقلاب اسلامی و یا سوسیالیستی .
روابط شرم اور در سازمان مجاهدین نشان میدهد که انقلاب جنسی تا چه اندازه می‌توانست جلو فاجعه سال 57 را بگیرد.اما تعصب همگانی بویژه مذهبی مسیر تاریخ را از تمدن به توحش کشاند .در سازمان فدایی چریکی را بجرم عاشق شدن به رفیق سازمانی خود از سوی چریکها تیرباران کردند . بیک سخن ارزش فاحشه خانه های ایران بمراتب ارزشمند تر از سازمان فدایی مجاهدین و خود انقلاب اسلامی است .ارزش کار کسانیکه در این رشته ها کار میکردند بیشتر ومفید تر از نقش پلید خمینی و همه ایت الله های شیطان است .امروز قم و مشهد مرکز فاحشه های مسلمان است و حرم امام هشتم میعادگاه مشتریان عرب وغیره عرب برای این افتخار اسلامی است .
اول برو یک الفبای ترکی، بجای الفبای لاتین ترکیه - بعد بجای الفبای کریل باکو، بعد بجای الفبای عربی فارسی خودت ،و ساکنان تبریز - پیدا کن . و بعد بیا بشکل راسیستی ،فارسها را متهم کن !. دوم اینکه چرا حتی
شاهان عثمانی و قاجار و صفویه ،در دربار و محافل ادبی شان ، به زبان فارسی شعر میگفتند و یا نامه خصوصی مینوشتند ؟ !
ترک جماعت؛ قومی بی منطق و بیسواد و نادان و زیاده خواه است؛ حتی بعضی مدعیان سوسیالیسم قومگرای ترک، که باید شعور ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی داشته باشند، که ندارند. --نتیجه- اینها شباهت زیادی به ناسیونال سوسیالیستی دارند ،که بعضی فارسها را به آن متهم میکنند.
آن دو نفری که در کمنهای زیر، به شجاعت و جنگجویی آذری افتخار میکنند، بروند قره باغ را آزاد کنند و نه در سایتهای فارسی زبان ایرانی؛ مانند این زبان بسته، آدرس غلط راسیستی بدهند و اردغان را پیامبر جدید فراریان و گرگ و شغال و کفتارها معرفی کنند.
اگر ما شعر سوسیالیستی جغلی سعدی را که به ادعای فارسها باور کنیم که یر سر در سازمان ملل حک شده که دروغ محض است اگر کسی عکسی از این شعر در سر در سازمان ملل را نشان دهد ده هزار دلار جایزه می گیرد،
اگر این شعر از سعدی باشد، باید قبول کنیم که سعدی بانی سوسیالیسم و ماتریالیسم دیالتیک بوده و مارکس و انگلس غلط زیادی می کنند.که خود را بانی این عقاید می دانند، آخه دروغ یکی دو تا نیست که، این شعر چو ایران نباشد تن من مباد هم جعل است، اصلا وجود خود سعدی و فردوسی هم دروغ است، پول باد آورده نفت را چه دیدی؟ که از مدفوع شکلات می سازد.
پان ایرانیست ها و پان فارسیست های قسم خورده ، کسانی که به زبان و فرهنگ و ادبیات ملت های تحت ستم ایران پشیزی قائل نیستند ، مرتبا در بخش های مختلف ایزان گلوبال ، مطالبی
در ستایش از زبان فارسی نوشته و در برجسته کردن این زبان ، حد و مرزی نمی شناسند. این شوونیست های زبانی و نژادی با این زیور و زینت بستن به قامت زبان فارسی ، بر تسلط ناهنجار و غیر عادلانه این زبان در ایران و سرکوب زبان های دیگر رایج و دایر در این کشور اسیر در چنگ ارتجاع ، مهر تصدیق می نهند. در کشوری که در آن بیش از نصف اهالی کشور را ملل غیر فارس تشکیل میدهند ، چنین مداحی ها و اغراق گوئی ها در زمینه زبان مسلط و رسمی، هدفی جز تداوم تسلط زبان و ادبیات فارسی و محو و نابودی زبان ها و فرهنگ های ملل غیر فارس ایران را دنبال نمی کند. این کامنت نویسان برتری طلب و نژادپرست در واقع امر ، هنوز در قرون و اعصار گذشته زندگی می کنند و در نهایت بلاهت و نادانی، حقایق ملموس دنیای امروز را انکار مبکنند. اگر تاریخ جهان را ورق بزنیم خواهیم دید که در اروپا در تمام دوران فئودالیته ، زبان لاتین زبان کلیسا و کتابت و تدریس بود . با فرارسیدن رنسانس و ظهور و رشد بورژوازی در بخش هائی از اروپا ، به تدریج زبان های ملی در تمام زمینه ها جای زبان لاتین را گرفتند و به تسلط این زبان در اروپا پایان داده شد. در فرانسه ، ایتالیا، اسپانیا ، آلمان و انگلستان ، به کار بست زبان های بومی مرسوم و متداول شد. در بلاد مشرق زمین نیز به مانند اروپا زمانی زبان فارسی، زبان متداول شعر و ادبیات و تاریخ نویسی بود . شعرا و ادبا و مورخین اقوام غیر فارس ، به زبان فارسی آتار خود را تدوین میکردند. با رسیدن پای سرمایه داری مدرن به مشرق زمین، در این بخش از دنیا نیز ، با ظهور ملت ها ، زبانهای ملی نیز به جلو رانده شدند. شعرا و نویسندگان متعلق به ملت های مختلف که از ادغام اقوام، تشکیل شده بودند، در زبان های ملی به خلق آثار پرداختند. برای نمونه، 150 سال پیش، متفکر و نویسنده آذربایجانی ، میرزا فتحعلی آخوند زاده ، به شیواترین وجهی به زبان ترکی آذری، نخستین نمایش نامه ها را در قاره آسیا، خلق کرد. در کشورهای چند ملیتی مثل ایران که در آنها همواره رژیم های سرکوبگر و استبدادی بر سر کار بوده اند ، زبانها و ادبیات ملت های تحت ستم با توسل به زور و فلچماقی ، قدعن اعلام گردیده و به بوته فراموشی سپرده شده اند. در این کشور های اسیر در چنگ استبداد و خودکامگی، رژیم های زورگو، ستمگرانه زبان رسمی و فرمایشی را به ملت های غیر خودی، تحمیل کرده اند. در ایران، در تمام دوران پهلوی ها، هیچ نویسنده و شاعر و ومحقق متعلق به ملت های غیر فارس اجازه نداشت به زبان بومی خود، آثارش را بنویسد . به همین جهت نیز مجبور بوده است به زبانی بیگانه که همان زبان فارسی می باشد به نوشتن و خلق آثار به پردازد . این پان فارسیست های بیسواد و متعصب نمی فهمند که زبان فارسی برای ملت های غیر فارس ایران، چیزی جز زبانی بیگانه و تحمیلی نه می باشد . طی ده ها سال،تحمیل این زبان سبب شده است که زبان و ادبیات ملت های غیر فارس ایران لطمات جبران ناپذیری متحمل گردد. شواهد و دلایل غیر قابل انکاری وجود دارد که نظر مرا در این مورد، کاملا تائید می کند. این یک واقعیت است که تحمیل زبان فارسی ، مانع رشد و شکوفائی زبان و فرهنگ ملت های غیر فارس ایران میباشد . درعین حال ، این فاجعه که نویسندگان و شعرای متعلق به ملت های غیر فارس، مجبور بوده اند به زبان فارسی آثار خود را بنویسند ، شکاف و فاصله عمیقی بین اهل قلم متعلق به ملت های غیر فارس و آحاد این ملت ها ، ایجاد کرده است . اهالی هر ملتی شوق و اشتیاق وافری دارند که به زبان بومی خود در مدارس تحصیل کرده و کتاب ها و نوشته هائی که میخوانند به زبان خود آن ملت باشد نه زبان دیگری که با زور سرنیزه به آنها تحمیل شده است . اگر آتار تابناک صمد بهرنگی به زبان ترکی نوشته میشد، طبیعته تاثیر و نفوذ آن در خلق آذربایجان ، به مراتب بیشتر بود. . شوونیست های فرهنگی و نژادی که اینهمه در زمینه مخاسن و مزایای زبان فارسی ، پرگوئی میکنند . هرگز درک نه کرده اند که بلوچ ها ، کردها ، آذربایجانی ها, عرب ها و ترکمن های ساکن ایران چقدر از تحمیل زبان فارسی رنج میکشند و از این زور گوئی و تحمیل، بیزارند.
استاد !
شما هندی زادگان، بدون حمایت تورکها، حتا قادر نیستید شلوار تان را حفظ کنید، در طول تاریخ همیشه زیر چتر حمایت تورکها بوده اید. اگر باور ندارید، تاریخ را نگاه بیندازید.
وقتی خرمشهر به اشغال صدام حسین درآمد، لشکر فارسستانیها برای باز پسگیری خرمشهر با شعار ما مرد جنگیم پا به جلو گذاشتند ولی با صدای اولین گلوله خمپاره، با شعار ما برمی گردیم از جبهه جنگ فرار کردند،
ولی آزربایجانی هائی که هنوز ساده لوحانه مرزها را پرگهر می دانستند پا میدان گذاشتند و افراد دلسوزی مثل مهندس باکری و پورشریف با شعار یا اولوم یا آلیم (یا مرگ و بازپسگیری ) پا میدان گذاشتند و عرض مدت کوتاهی خرمشهر را آزاد کردند، ( قبرهای شهدای آزربایجان گواه این دلاوری آنهاست)، ولی ترکهای امروز دیگر از آن ترکهای سابق نیستند، امروز آنها متوجه شده اند که این فارسهای کم جنبه، بی جرئت همه چیز خوب را فقط برای خودشان می خواهند، چهل سال است که با شعار سوسولی بچه ها نترسید ما همه با هم هستیم و بستن یک لچک بر سر چوب سر چهار راهها می خواهند رژیم درنده جمهوری اسلامی را ساقط کنند، شما مطمئن باشد بدون شجاعت ترکها در میدان مبارزه آب از آب تکان نخواهد خورد، با سوسول بازی و بحثهای بی انتها فقط ماهیچه فکهاینان قوی خواهد شد، شما مجبورید دست بدامن ترکها بشوید تا رژیم را ساقط کنند، ولی.. ولی ...ولی شما مطیع و تابع رهبریت و اتوریته ترکها باید باشید، و زبان علمی و بین المللی ترکی را بعنوان زبان رسمی و حاکم و زبان غیر علمی فارسی را بعنوان زبان محلی قبول کنید و گرنه اگر این رژیم تا قرن سیم هم پابرجا بماند ما ترکها کوچکترین اقدامی برای سقوط رژیم انجام نخواهیم داد، و با شعار سوسولی بچه ها نترسید ما همه با هم هستیم، آب از آب تکان نخواهد خورد، امیدوارم شما ملت فارس و رهبرانتان شیر فهم شده باشید.
پان ترک ها مانند کوسه بوی خون را خوب تشخیص داده و چون چیزی برای از دست دادن ندارند سعی میکنند از طعمه زخمی از شمشیر چند صد ساله شیعه ترک صفوی تکه ای بکنند. به هیچ وجه به آنها اجازه نمیدهیم که با
ســـالام دوســـلار..
آقا و یاخانم یک روز ترک ها..
خیلی جالب است که شما از زبانی صحبت میکنید که هم دموکراتیک است و تولرانس دارد. ولی نوشته های عصبانی شده شما نه تولرانس را نشان میدهد و نه ترک زدائی
شما , دموکراتیک بودن این زبان را میرساند. یک سوال داشتم. لطفآ در این جمله که نوشته اید..
(( وگرنه نبرد راسیستی قوم مهاجم و اشغالگر، در درون ایران با نیروی لایزال ملتی است ، که یونان و رم و توران و مغول و عرب و امریکا و انگلیس را ، خاکمالی و خونین نموده، و این پاازیت های مفتخور فضای مجازی را نیز همچون زمان حال روانه آنکارا و اوران باتون و ماوراء البحر یانکی آباد، و روانه ماوراء النهر مغولی ،خواهد نمود)) , نــــــغـــاد لطیــــــف عــــــارفـــــانــــه و دیـــالکتیــــکی این جمله را پیدا بکنید. چوغ ساغ اول....
یک روز فارسها
شاید فارسهای هندی زاده یک روز با نوکران ارمنی شان، در این دنیای فانی، اشهد خویش را بخوانند و از سر عجز و ناتوانی اعتراف کنند ، که دشمن ذاتی مردم تورک اند، و در صدد
کندن ریشه آنان هستند، چنانکه خودشان نیز با گستاخی اعتراف میکنند، که زبان فارسی را بر زور سرنیزه، به ملیتهای ایران تحمیل کرده اند، تا ریشه زبان و فرهنگ آنان را بخشکانند. در حالیکه زبان فارسی در اصل زبان دری افغانستان است، در حقیقت کولی تباران هندی، زبان دری را از افغانها آموخته، حالا خود را فارس مینامند، کولیتبارانی که از دست فئودالهای "ماهاراجا" از جامعه برده داری هندوستان، به افغانستان گریخته، پس از مدتی سرگردانی، به لطف پادشاهان تورک در نواحی کویری برای خدمت در طویله ها، و مراقبت از مستراح های عمومی گماده شده اند. بعدها بطریق انگلیس و رضا پلانی بقدرت رسیده، اکنون از زبان خود سلاحی ساخته مثل ویروس کرونا، گریبانگیر ملتهای ایران شده اند.
زبانیکه با پومپاژ کردن میلیونها دولار پول نفت مردم عرب الاحواز، در واقع در حال مرگ است، مثل جنازه خشک شده، به زور سرپا نگه داشته اند.
زبانی که نه زبان تکنولژی است، نه زبان علم است، نه زبان مدرنیته است، بلکه زبانی مزاحم است. زبانی که به زبان قاتل معروف است به زور سرنیزه بر مردم ایران تحمیل شده، زبانیکه مثل زندان قرون وسطا، ارتباط مردم ایران را با دنیای خارج قطع کرده، جامعه ایران را به کام فقر فرهنگی، بکام عقب ماندگی فرو برده است.
زبانی که اگر پادشاهان تورک بخاطر فرهنگ دوستی از جیب خود برای ترویج فحش نامه فردوسی سرمایه گذاری نمیکردند، امروز کولیان هندی تبار، با قیافه های جزغاله شده، اینچنین گستاخ و پر رو نمی شدند. کولیتباران نادانی که بهمراه کاسه لیسان ارمنی، آلت دست بیگانگان، مامور سرویس های جاسوسی شده اند.
این جانوران نیمه وحشی و بیابانگرد، بجای قبول حقوق انسانی ملل ایران، بجای احترام بحقوق بشر، با توسل جستن به بقای رژیم جنایتکار آخوندی، با گستاخی و بیشعوری تمام، به بهانه تمامیت خواهی و خاک پرستی، و نژاد پرستی، با قدغن کردن زبان ملیتهای ایران، با دادن آدرس غلط، سوراخ دعا را گم کرده، از ترس فرو ریزی سیستم راسیستی پانفارسیسم، مثل موشهای دالانهای تاریک به تکاپو افتاده اند.
در صورتیکه این منطق و جبر تاریخ و طبیعت است، ک هر ملتی نیازهای اساسی و دنیای خود را با زبان مادری خود تعریف میکند و معنا میبخشد، زبان مادری نکته کلیدی درک دنیای دورن و بیرون انسان است.
اما این ساده لوحان نارسیست، با فرهنگ بز چرانی، هنوز به درک این واقعیت نرسیده اند، که در عصر شکوفائی تکنولژی اینترنت، نمیتوانند مردم ایران را در غل و زنجیر زبان فاسی، گرفتار نمایند.
هر ملتی صاحب زبان و فرهنگ خود، صاحب توانائیهای علمی، فرهنگی سیاسی اجتماعی خویش است.
اما نژاد پرستان کولیتبار هندی، هنوز شعورشان به این نمیرسد، درک کنند، به بهانه خاک پرستی با اعاده مالکیت بر ایران، نمیتوان زبان میلیونها انسان را قدغن، زبان کولی و عقیم خود را به دیگران تحمیل کرد. کولیتبارانی که با جعل تاریخ، دن کیشوت وار، میخواهند سیستم "کاستن" هندی را، در جامعه بنا نهاده، رسم کولیگری را در ایران رواج دهند.
فارس هندی زاده، اگر نمیخواهد رام و اهلی شود، اگر نمی خواهد به حقوق دیگران احترام بگذارد، باید به نزد نیاکان کولی خود به هندوستان برگردد. در صورت لزوم باید از آنان کولی زدائی شود. تا فرهنگ بز چرانی و بربریت را فراموش کرده، اهلی شوند.و حقوق مسلم زبانی، فرهنگی مردمان ایران را قبول کنند.
چون قانون دموکراسی، فرهنگ دمکراتیک، زبان و حقوق فرهنگی ملل ایران را برسمت می شناسد.
فارسهای هندی تبار باید در داخل فرهنگ دمکراسی اهلی و حل شوند. به یاد گیری زبان تورکی و عربی زبانهائی که هر دو زبان علم و فلسفه و قدمت ده هزار ساله دارند، همت گذارند، زبانهائی که منشا اصلی زبانهای دنیا هستند.
هندی زادگان فارس، لازم است این را نیز بدانند که جغرافیای موسوم به ایران بدون ملت تورک قادر به حفظ موجودیت خود نخواهد بود.
فارس هندی زاده، باید در جامعه ایران بتدریج اهلی و حل شود. خود را با قوانین دمکراتیک منطق نماید. و گرنه سرنوشت این قوم مهاجر هندی که مثل پارازیت در فضای مجازی، در درون ایران انگل وار اساس جامعه را تخریب میکند، با نیروی ملتی که در طول تاریخ حاکمان این سرزمین بوده است، همچون زمان گذشته روانه ماوراء کوههای هندوکش خواهد شد.
رضا پالانی، اگر پدر هویتی کولی تباران ارمنی میبود، حد اقل کاری میکرد، که این قوم نیمه وحشی و متجاوز از گدائی نجات یابد. زیرا چاپلوسی و خود فروشی، صفت بارز این مبلغان متوحش داشناکهای تروریست ارمنی بوده و هست.
سالام اليكيم https://t.me/kitabsesi/3382
شهریور ماه و سفر بی بازگشت صمد عمی...
علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
هیچ انسانی جدا از حوادثی نیست که در زندگی اش رخ داده آن حوادث در ظاهر تمام
داده آن حوادث در ظاهر تمام شده و به تاریخ پیوسته اند اما در حقیقت، بخشی از وجود ما گشته و در ما ساری و جاری هستند و زندگی میکنند...
حوادث تلخ بی شماری که بر سرمان آوار میگردند می توانند به آسانی ما را از پای در آورند اما اگر از پای در نیاییم بدون شک انسان بزرگی خواهیم شد...!
سه دوره و سه رخدادِ تلخ، تیپ و شخصیت صمد و نسل او را ساخته و پرداخته و آنها را بصورت عاصی و شورشگر بر علیه وضع موجود در آورده بود:
دوره اول: وقتی صمد در ۱۳۱۸ش.در محله چرنداب در یک خانواده‌ای تهیدست متولد شد اوج دیکتاتوری رضاشاه و سیاستهای یکسان سازی و قلع و قمع زبانها و فرهنگهای اقوام ایرانی بود...
شهر اولین ها(تبریز) که زمانی نگین ایران بود و به عنوان دارالسطنه عباس میرزا و قائم مقام فراهانی در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و فرهنگی پیشگام بود اینک در بدترین زمان خود به سر می برد، شهری که در انقلاب مشروطیت همه چیز خود را برای آزادی ایران از زنجیرهای استبداد مرکزی در طبق اخلاص گذاشته و انواع داغ ها و درفش ها را به جان خریده بود اما نه دژخویی محمدعلی شاه و نه درنده خویی و خشونت روسها نتوانسته بود غرورش را بشکند اما اینک، نه توسط بیگانه، بلکه استاندارش(عبدالله مستوفی) در روز روشن از هیچ توهینی و ظلمی فروگذاری نمیکرد! سرشماری تبریز را در 1319ش خرشماری می نامید...
می گفت«اینها ترکند یونجه خورده مشروطه گرفته اند حالا نیز کاه می خورند و ایران را آباد می سازند»!(روزنامه آذربایجان،ش.6،مورخه28آبان1320)
و افتخار میکرد که موفق شده قدغن کند تا مردم دیگر در مرگ عزیزانشان به ترکی عزاداری نکنند!(ستاره،ش1203 .مورخه25آذر1320)...
دوره دوم. متفقین آمدند استبداد سرنگون شده در زیر چتر حمایتی ارتش سرخ، فرقه دمکرات روی کار آمد...
این زمان، صمد هفت ساله بود چوبی را اره کرده بشکل تفنگ در آورده و به عنوان سرباز فرقه در رژه ها شرکت میکرد...
این نسل, تنها یک سال در دوره حاکمیت فرقه دموکرات آذربایجان، لذت نوشتن و خواندن به زبان مادری خود را چشیده بود اما یک مرتبه باز، تمام امیدها و آرزوهایشان در جایی دوردست در مسکو در توافق بین قوام السلطنه و دایی یوسف غرق در نفت شده و دود شده به هوا رفته بود و بدنبال آن، ناجیان آذربایجان(!) از مرکز سررسیده و از کشته ها پشته ها ساخته بود و صمد را به همراه شاگردان مدارس دیگر، مجبورشان کرده بودند تا کتابهای درسی به زبان مادری شان را به آتش بسپارند حادثه ای که صمد و حلقه او را برای همیشه داغدار زبان مادری شان ساخته بود:
«کلاس اول ابتدایی بوده بچه ها را از مدارس به صف کرده و به میدان آورده تشویق میکردند در مقابل گرفتن یک آب نبات چوبی! کتابهای درسی مربوط به دوره فرقه را که به ترکی بودند به آتش بسپارند...»( برادرم صمد بهرنگی... ص60)
دوره سوم.حادثه تلخ کودتای 28مرداد باز تجربه تلخ برباد رفتن آرزوها و امیدها و فرا رسیدن زمستان بود، حادثه ای که برای همیشه شکافی عظیم و پر نشدنی بین حاکمیت و نسل صمد بوجود آورد نسلی که تنها راه نجات و شکستن این زمستان را در توسل به آتش تفنگ می دیدند.
هنگامیکه شبح مبارزه مسلحانه و تقدیس سلاح و سیانور در سپهر سیاسی ایران موج می زد در دمدمه های ظهور جنبش چریکی، صمد در شهریور ۱۳۴۷ش به سفر بی بازگشت خود رفت دوستان باقیمانده اش نیز دو سال بعد به جریان توفنده ایی پیوستند که حضورش را از جنگلهای سیاهکل اعلام کرد...
اما غرق شدنش در ارس در مقایسه با فرجامِ تلخ دوستانش، مرگی به مراتب آسان نصیب او ساخت! فرجامش نه مانند دهها تن چون علیرضا نابدل بود که پس از شکنجه های طولانی سرانجام در اسفند 1350در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت و نه مانند بهروز دهقانی بود که پس از تحمل 9روز شکنجه های ددمنشانه، سرانجام تخت بند تنش درهم شکسته و کشته شد و نه چون غلامحسین ساعدی که در سرانجام, شاهد شکسته شدن دردناک آرمانهای رومانتیستی اش شد!.
از این نسل سوخته، برخی چون ساعدی از مرگ جان بدر برده بودند اما ساعدی پایانش به مراتب دردناکتر از آنانی بود که مشتعل از امید و آرزو به استقبال مرگ رفته بودند, ساعدی در فرجام انقلاب كه آرمان‌هايش به مانند «تامارای دنديل«اش به يغما رفته بود، ناچار به تبعيدی ابدی‌تن سپرد.
آن دوستانش که زمانی، بخاطر زندگی بهتر به استقبال مرگ رفته بودند اينك ساعدی از دستِ زندگی، باشيشه های پی درپی و مفرط الكل به دنبال مرگ می دويد تا مرگ او را از دست زندگی نجات دهد...!
نویسنده این مطلب صد در صد درست میگوید .پانترک زبان پا ر سی را دشمن اصلی خود میداند .چرا نمیدانم .ولی جای تعجب است که رومان مقاله کتاب روزنامه رابه این زبان مینویسند .مانند اقای براهنی. ولی ایا زبان
میتواند دشمن باشد در حالیکه هزاران اذری کرد و حتا اقبال لاهوری و به این زبان شعر گفته اند. ولی ما لهجه پارسی سخن گفتن هم میهمان اذری خود را بسیار دوست داریم و قاه قاه و گاهی هم گاه گاه می خندیم . صدای اذان اقای اردبیلی هنوز زیباست وبخشی از زندگی ما ایرانیان است .زندگی نیمروز از رادیو با صدای جاویدان این مرد خوش صدای اذری اغاز میگشت.در بازاردر هیاهوی رفت وامد ها .دشمن فقط نادانی است.
شاید یکروز ترکها، شاید در آن دنیا، اشهدی خواهند گفت، و اعتراف خواهند کرد،که دشمن پان ترک آذری، فارس نیست ،بلکه زبان فارسی است و این زبان سلاحی نداشته بلکه منطقی جامع زیبا چندبعدی انسانی نغاد لطیف
عارفانه دیالکتیک پلورالیستی دمکراتیک علمی تولرانس طبیعی خودمانی پوپولیستی و ...... بوده که توانسته هزاران سال در میان اقوام و خلقهای گوناگون و در میان شاه و قصر و کلبه و مسجد و دیر و آتشکده و میخانه و کلیسا و .... اشاعه بیابد ، و ابزار ارتباط و تفاهم گردد ، و حتی شاهان بیگانه و اشغالگر تورک و مغول و توران و بوران ،با این زبان در خانه و کاشانه و حرامسراهای خود به این زبان مسابقات شعرخوانی و نامه های عاشقانه نوشتن بگذارند. مبارزه پان ترک آذری نادان مامور بیگانه و تجزیه طلب با این زبان، آدرس غلط دادن و دن کیشوتی است که سوراخ دعا را گم کرده و نمیداند منطق و جبر تاریخ و طبیعت و نیازهای درون انسانها روی فلات ایران بوده که این زبان را مهمترین زبان ادبی هنری عارفانه استتیک تاریخ بشر کرده . مبارزه دن کیشوتی پان ترک مغول تبار؛ مبارزه با آسیابهای بادی و آبی است و نه با نظلم فئوذالی برده داری و سلطنتی حاکم در جامعه آنزمان سروانس و دن کیشوت بیچاره گمراه !
آذری اگز تزک است باید روانه ترکستان گزدد !
و
آذری اگر ایرانی ترکزبان است، باید از او ترک زدایی شود ؛ یعنی آسیمیلاسیون و حل در فرهنگ و زبان حداقل 7 هزار ساله پارسی ایرانی اهورایی !
وگرنه نبرد راسیستی قوم مهاجم و اشغالگر، در درون ایران با نیروی لایزال ملتی است ، که یونان و رم و توران و مغول و عرب و امریکا و انگلیس را ، خاکمالی و خونین نموده، و این پاازیت های مفتخور فضای مجازی را نیز همچون زمان حال روانه آنکارا و اوران باتون و ماوراء البحر یانکی آباد، و روانه ماوراء النهر مغولی ،خواهد نمود.
اردغان اگر پدر هویتی اینها میبود، برای قره باغ کاری میکرد. چاپلوسی و خودفروشی صفت، بارز این فراریان و مبلغان فرهنگ توحش گرگهای وحشی بوده و هست.
سالام اليكيم https://t.me/c/1205385033/230356
نبود فردوسی شاید به شما عجیب بنظر برسد
این شخص وجود ندارند
سوالاتی که یک کتابی که میخواهد قدمت خودش رو نشون بده باید به 4
سوال زیر جواب مستقیم بده :
سوال زیر جواب مستقیم بده :
1.این کتاب در چه زمانی نوشته شده؟
2.این کتاب با چی نوشته شده؟
3.این کتاب با چه خط و زبانی نوشته شده؟
4.این کتاب بر چی نوشته شده؟
بر اصل گفته ها ایشون قرن 4 میزیسته
سوال اینجاست :
عربی که هنوز الفباشو پیدا نکرده بوده(میتونید به کتاب های قرن 4 مراجعه کنید و نسخه اصلی خطی که شاعران عرب و نویسندگان عرب مینوشتند رو ببینید)
عربی که خطش رو به تشکیله و هنوز نمیتونسته یک ی ساده رو بنویسه چون قلم درست حسابی وجود نداشته چجوری آقای فردوسی خط عرب رو برداشته و گچپژ اضافه کرده و شعر نوشته؟
ایشون الفبارو در چه مکتبی یاد گرفتند؟
نسخه اصلی کتاب آقای فردوسی کجاست؟
کسی خبر داره؟؟؟؟
چرا هیشکی به دنبال نسخه اصلی این کتاب نیست؟
کتاب فردوسی با چی در اون دوران گسترش یافته؟
چاپگری بوده؟
کتاب ایشون کی پیدا شده؟
قرآنی که کاغذش به زور پیدا شد تا یک کتاب بشه
آقای فردوسی این کاغذ هارو از کجا آورده؟
تنها کتابی که میتونه به 4 سوال جواب بده
و وجود خودشو ثابت کنه قرآن هست
هم نسخه اصلی و آثار روی پوست شتر هست موجود هست
هم کتاب نسخه قدیمی که نمیشه اصلا خوند چون الفبای عرب کامل نیست
و هیچ تناقضی و جعلی در آیات روی پوست یک شتر با متنی که روی کاغذ نوشته شده وجود ندارد
سالام اليكيم https://t.me/Ellimilyon/58602
۲۰۴ سال پیش، اولین چاپخانه در شهر تبریز راه‌اندازی شد
نخستین چاپخانه ممالک محروسه برای چاپ متون و کتاب‌ها در دوره فتحعلی شاه قاجار در تبریز به راه افتاد.
افتاد.
عباس میرزا نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار، میرزا زین العابدین تبریزی را مأمور فراگیری فن چاپ و به راه انداختن چاپخانه در تبریز کرد.
میرزا زین العابدین تبریزی در یازدهم شهریور به سال ۱۱۹۵ شمسی اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورد و تحت حمایت عباس میرزا نایب السلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان جنوبی بود، چاپخانه‌ای برقرار کرد.
سالام اليكيم https://t.me/sarrizat/12241
انسان و خاک (ملت‌ها و سرزمین‌ها) (۲/۲)
جمله‌ی «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» نیز از این منظر توسط خاک‌گرایان انسان‌گریز مطرح می‌گردد. آنها می‌گویند
آنها می‌گویند «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد، همه‌ی ما ایرانی هستیم». این جمله، در واقع، مدخلی برای شروع پروژه‌ی آسیمیلاسیون و فارس‌زبان‌سازی ملل غیر فارس‌زبان مخصوصاً تورکها در ایران است. از نگاه اینان، زبان فارسی زبان یک قوم خاص نیست، بلکه زبان همه‌ی ایرانیان است. لذا وقتی یک تورک زبان تورکی را رها نموده و فارسی تکلم میکند، در ملتی دیگر هضم و آسیمیله نمی‌شود بلکه فقط ایرانیت خود (به معنای قومی ـ نژادی و مد نظر این افراد) را تقویت میکند! از دید این افراد، چون تورکها شهروند کشور تورکیه نیستند و شهروند کشور ایران هستند، پس زبان تورکها نیز تورکی نیست بلکه ایرانی (بخوانید: فارسی) است. بنابراین تورکها باید زبان تورکی را رها کرده و صرفاً به زبان ایرانی (فارسی) صحبت کنند و این استحاله محسوب نمی‌شود. با دقت در وضعیت فکری ـ زبانی تورک‌های آسیمیله در می‌یابیم این تاکتیک که از زمان مشروطه شروع شده تأثیر کمی نداشته است.
البته جمله‌ی «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» از منظر تاریخی صحیح است. واقعیت این است که تقریباً تا شروع حکومت دست‌نشانده‌ی پهلوی، نمیتوان کسی را پیدا کرد که ادعای فارس بودن داشته باشد. کلمه‌ی فارس تا اواخر دوره‌ی قاجار صرفاً به معنای یک ناحیه‌ی جغرافیایی در داخل فلات ایران بوده است. افرادی که امروزه فارس نامیده میشوند سابقاً تاجیک نام داشتند و هنوز هم در نواحی مرکزی ایران تاجیک نامیده میشوند. همچنین امروزه می‌دانیم خاستگاه زبان فارسی که تا قرن پیش عموماً دری یا تاجیکی نامیده میشد و فارسی نامیدن آن از اواخر دوران قاجار آغاز شده است، نه ایران کنونی بلکه ماوراءالنهر میباشد. بنابراین قوم فارس کنونی با اقوام باستانی مرده که امروزه هخامنشی و ... نامیده میشوند (و زبان فارسی با زبان آنان) ارتباطی ندارد.
به عبارت دیگر، جمله‌ی مزبور را میتوان به صورت «در ایران، قومی تاریخی به نام فارس وجود ندارد» تصحیح نمود. در واقع نیز، این قوم، ماهیت اتنوپلیتیک داشته و برساخت آن با فعالیت مستشرقین غربی شروع و با گمارده شدن پهلوی بر ایران تحت شرایط اشغال ۸ ساله‌ی کشور توسط بریتانیا به اوج رسیده است.
علاوه بر این، زبان فارسی (در واقع تاجیکی / دری) که سابقاً یک زبان محلی در ایران بود، در سده‌ی اخیر به کمک غربیان، مخصوصاً بریتانیا، با غصب موقعیت تاریخی و جغرافیایی زبان تورکی به عنوان تنها زبان سراسری کشور ایران و به طور ناشایست خود را به مقام تنها زبان رسمی کشور ارتقاء داده است. بنابراین، جهت حفظ سنن تاریخی و همچنین رعایت حقوق مردم ایران، لازم است این انحصار اجباری شکسته و تورکی نیز در ایران رسمیت سراسری یابد و از تمام مزایایی که امروزه فقط شامل زبان فارسی است بهره‌مند گردد.
برخی مورخین ﻓﺎﺭﺱزبان چنین می‌پندارند که ۱۴۰۰ سال پیش، اعراب، ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺼﺮﻑ ﮐﺮﺩه ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. آنها از این داستان خیالی ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﯾﺎﺩ کرده و پس ﺍﺯ ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ هنوز هم با یادآوری آن سالها مرثیه‌سرایی نموده و علیه اعراب کنونی موضع می‌گیرند و ﺍﺯ ﺩﻭ ﻗﺮنی که به زعم‌شان زبان فارسی ﺭﺳﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻋﺮﺑﯽ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩه ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ «ﺩﻭ ﻗﺮﻥ ﺳﮑﻮﺕ» ﯾﺎﺩ میکنند.
نکته‌ی جالب ماجرا آنجاست که همین مدعیان حقوق انسانی در ۱۴۰۰ سال پیش، امروز خود از بزرگترین ناقضان حقوق انسانی هستند. در شرایط امروز، از کشورهای پیشرفته مثل سوئیس بگذریم که نه تنها با وجود چند زبان رسمی تجزیه نمی‌شود بلکه یکی از امن‌ترین و مرفه‌ترین کشورهای جهان نیز میباشد، حتی در عراق و افغانستان همسایه نیز این مسائل حل و فصل شده و ﺩﻭﻟﺖها سعی دارند وظیفه‌ی خود مبنی بر تأمین آموزش به زبان مادری را برای همه‌ی ملل کشور خود به انجام رسانند.
اما معترضین نقض حقوق بشر در ۱۴۰۰ سال پیش، ﺧﻮﺩ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ با زیر پا گذاشتن توام موازین دینی، انسانی، اخلاقی و ... ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻏﯿﺮ ﻓﺎﺭس‌ها ﺗﺤﻤﯿﻞ ﮐﺮﺩﻩاند ﻭ خم نیز به ابروی خود نمی‌آوﺭﻧﺪ ﻭ حتی ﺁﻥ ﺭﺍ ﻃﺒﯿﻌﯽ و لازمه‌ی امنیت کشور قلمداد میکنند؟
با اینهمه، شوونیست‌ها و نژادپرستان از این مهم غافل‌اند که آنها در حالی به زعم تلاش برای حفظ بت تمامیت ارضی ایران، کودکان ملل ﻏﯿﺮ ﻓﺎﺭﺱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭی‌شان ﻣﺤﺮﻭﻡ کرده و قصد کشیدن آنها به صلابه‌ی تست «بسندگی فارسی» و حقنه‌ی زبان فارسی بر نوپایان معصوم غیر فارس میکنند که ملتهای تحت ستم ایران نیز چونان ابراهیم هر روز مصمم‌تر از دیروز، خود را برای روز جشن بزرگ نمرودیان آماده میکنند
دوستان گرامی، پیش از این درباره سوپ روسی شی (щи) و سوپ روسی برش (борщ) برایتان نوشتم، یکی دیگر از سوپ های روسی آکروشکا (окрошка) نام دارد، در ایران خوراک هائی
مانند آبدوغ خیار سوپ نامیده نمی شوند و در ایران به خوراک های آبکی و گرم سوپ گفته می شود اما در روسستان خوراک هائی مانند آبدوغ خیار ایرانی نیز سوپ نامیده می شوند و به چنین خوراک هائی در روسستان سوپ سرد گفته می شود! از این روی در روسستان سوپ ها دو گروه هستند که یکی گروه سوپ های گرم و دیگری گروه سوپ های سرد است.یکی از سوپ های سرد در روسستان آکروشکا (окрошка) نام دارد که با چند روش درست می شود و برای درست کردن آن ماست، خیار، تربچه، شوید، مرزه، پیازچه، فلفل سبز شیرین، سیب زمینی آب پز خرد شده و تخم مرخ آب پز خرد شده و گاهی گوشت آب پز خرد شده (یا سوسیس و کالباس) به کار می روند، گاهی برای درست کردن این سوپ سرد کواس (квас) که گونه ای نوشیدنی روسی است به کار می رود، در لینک زیر درباره چگونگی درست کردن چند گونه سوپ روسی آکروشکا سخنانی نوشته شده اند
https://www.russianfood.com/recipes/bytype/?fid=316
در لینک زیر نیز فیلمی درباره چگونگی درست کردن یکی از گونه های سوپ آکروشکا را می توانید ببینید
https://www.youtube.com/watch?v=CE1FEXUGhH8
سوپ روسی آکروشکا بیماری کرونا را درمان نمی کند اما شاید برای کاهش تب در بیماران کرونائی سودمند باشد.
از سوی دیگر ویروس بسیار، بسیار، بسیار، بسیار، بسیار خطرناک دیگری به نام ویروس پانونا هم در میان ویروس ها یافت می شود که این ویروس مغزها را درگیر کرده و از کار می اندازد و این ویروس در جنگ جهانی یکم چهارده میلیون تن و در جنگ جهانی دوم پنجاه و پنج میلیون تن را به کشتن داد!!!
شما اگر گه گاه به بیمارستان ایران گلوبال و بخش: "صفحه شما" نگاه کرده و دیده اید که بیماران پانونائی که در آن بخش در قرنطینه به سر می برند (مانند پان ترک ها و پان کردها و پان فارس ها و پان عرب ها و .....) با مغزهای تبدارشان هذیان های پان نامه ای می نویسند پس از دیدن آن هذیان ها اگر خسته شدید و از خستگی تب کردید بهتر است به کارهای هنری ارزنده ای مانند کارهای زیر نگاه بکنید تا شاید درمان شوید!
یکی از اپراهای کلاسیک – زنده یاد دمیتری خواراستوفسکی
https://www.youtube.com/watch?v=-snRz5L3Ups
یک اپرای طنز و کمدی – زنده یاد دمیتری خواراستوفسکی
https://www.youtube.com/watch?v=TKDXr_fimQ8
سالام اليكيم
https://t.me/Ellimilyon/58626
مالک باشگاه تیراختور آذربایجان: عراقچی از دروازهبان ما خواسته به یک تیم تهرانی برود
زنوزی: «آقای عراقچی چرا باید به مظاهری زنگ بزند که بیاید و به فلان
بیاید و به فلان باشگاه برود؟مشخص است که وی طرفدار کدام تیم است. به هیچ عنوان رضایتنامه نخواهیم داد.
یکسری مسائل پشت پرده وجود دارد که میخواهند هر طور شده یک جام به استقلال بدهند.»
@Ellimilyon
سالام اليكيم
https://t.me/Ellimilyon/58624
ترکیه علی‌رغم تمام اقدامات تحریک آمیز در مدیترانه شرقی خواستار مذاکره است
قبرس روم‌نشین با اقدامات نامشروع و نادیده شمردن حق و حقوق بخش ترک‌نشین
حق و حقوق بخش ترک‌نشین قبرس شمالی در شرق مدیترانه و عقد پیمان‌های نامشروع بین‌المللی در این راستا نخستین جرقه تنش در شرق مدیترانه را شعله‌ور کرد.شرکت‌های غربی با حمایت دولتهای خود به اتفاق روم‌ها فعالیت تحقیقات و حفاری در مدیترانه شرقی را آغاز کردند.
ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی سالها برای راه‌حل عادلانه و پایدار در این منطقه برای بهره‌مندی عادلانه همه طرف‌ها از این ذخایر تلاش فراوانی انجام دادند، اما مخاطبان همیشه این هشدارها را نادیده گرفتند.
با کشف ذخایر بزرگ هیدروکربن در مدیترانه شرقی، کشورهای منطقه تلاش میکنند با عقد توافق نامه‌های اقتصادی انحصاری از این ثروت‌های زیرزمینی به تنهایی بهره‌مند شوند.
مصر در سال ۲۰۰۳، لبنان در ۲۰۰۷ و اسرائیل در سال ۲۰۱۰، موافقت‌نامه‌هایی به اصطلاح منطقه اقتصادی انحصاری با بخش روم‌نشین قبرس امضا کردند.
ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی در ارتباط با این توافق‌ها مکررا هشدار دادند. اما بخش روم‌نشین با همکاری شرکت‌های غربی به فعالیت‌های کشف گاز در حوزه ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی ادامه دادند.
مصر، یونان، قبرس روم‌نشین و اسرائیل در قاهره انجمن گاز مدیترانه شرقی را تشکیل دادند و تلاش کردند از این طریق کشورهای صاحب حقی چون ترکیه، لیبی و لبنان را حذف کنند.
ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی علی‌رغم تمام این اقدامات غیرمشروع با حسن نیت از طریق سازمان ملل متحد به بخش روم‌نشین پیشنهاد تشکیل کمیته مشترک منابع هیدروکربن را مطرح کردند که تا زمان یافتن راه‌حل عادلانه و پایدار، منابع در چارچوب توافق متقابل مورد بهره‌برداری قرار بگیرد.
اما بخش روم‌نشین با حمایت اتحادیه اروپا حاضر به همکاری در این خصوص نشد.
ترکیه صاحب بیشترین نوار ساحلی در این منطقه است و سال‌هاست که برای یافتن راه‌حل مسالمت‌آمیز برای احقاق حقوق خود در مدیترانه شرقی تلاش میکند.
ترکیه در چارچوب توافقات انجام شده با جمهوری ترک قبرس شمالی فعالیت‌های تحقیقاتی و اکتشافی خود را در غرب، شرق و جنوب جزیره قبرس آغاز کرده است.
ترکیه بر حل مسائل قبرس از طریق مذاکره و گفتگو تصریح کرده و رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور و سایر مقامات همواره خواستار مذاکره برای "تقسیم عادلانه" حقوق و منافع در مدیترانه شرقی شده‌اند.
یونان با ادعای تخصیص آبهای سرزمینی برای جزایر در دریای اژه می‌خواست به گونه‌ای رفتار کند که گویی بخش روم‌نشین تنها مالک جزیره قبرس است.
با توجه به رویاهای یونان که در "نقشه سویل" منعکس شده است ترکیه صرفا به خلیج آنتالیا محدود میشود.
دولت آتن یک حوزه صلاحیت دریایی ساختگی به مساحت ۴۰ هزار کیلومتر مربع در جزیره مئییس(Meis) به مساحت ۱۰ کیلومتر مربع٬ طراحی کرده که ۲ کیلومتر با منطقه کاش آنتالیا و ۵۸۰ کیلومتر با سرزمین اصلی یونان فاصله دارد.
خواسته‌های غیراصولی یونان منجر به برهم زدن این رویاها توسط ترکیه شده و آنکارا پس از سالها فعالیت‌های خود در راستای کشف منابع هیدروکربنی را شدت بخشیده است.
ترکیه فعالیت‌های اکتشافی خود با کشتی «اوروچ رئیس»، در منطقه‌ای که در آن ناوتکس اعلام شده است را در ۲۱ ژوئیه آغاز کرد.
ترکیه در پاسخ به درخواست آنگلا مرکل صدراعظم آلمان برای مصالحه و سازش، با توقف عملیات اکتشافی خود حسن نیتش را نشان داد. ولی مجددا با اقدام یک طرفه دیگری از سوی یونان مواجه شد.
یونان در تاریخ ۶ اوت گذشته اعلام کرد که با مصر توافق‌نامه تعیین مرز دریایی را امضا کرده است.
به دنبال ادامه تنش‌های فزاینده در دریای مدیترانه شرقی، مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه از کشورهای طرف در مدیترانه شرقی به ویژه دولت یونان خواست تا از طریق مذاکره به حل مسائل موجود بپردازند./آنادولو
@Ellimilyon
سالام اليكيم
پیشرفت و رفاه نصیب ملل تلاشگر می‌گردد، پشت سر استخوان‌های پوسیده‌ی اجداد واقعی یا خیالی خویش سنگر گرفته و فارغ از تلاش برای پیشرفت و رفاه هر لحظه یادآور برتری‌های اجداد خویش شود.https://t.me/meshebashli/92
فقط یک پان‌ایرانیست میتواند!
۱. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند در قرن ۲۱ که در مدت خیلی کوتاهی حجم علم دو برابر میشود و به دنبال آن پیشرفت و رفاه نصیب ملل
۲. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند اجداد ناتوان و درمانده‌ی خویش را با بزرگنمایی دروغین توانا نشان دهد. واقعیت آن است که محل مسکن و زندگی قوم فارس یعنی قسمتی از کویر لوت و حاشیه آن بیابانی است سوزان و بی‌آب و علف که زندگی در آن بسیار مشقت‌بار است و احتمالاً بدون ثروت تورکان و اعراب که بدانجا پمپاژ می‌گردد، زندگی در کویر و حاشیه‌ی آن غیر ممکن گردد. انتخاب چنین محلی برای زندگی ناتوانی و درماندگی اجداد قوم فارس را نشان میدهد. اما علی‌رغم این واقعیت پان‌ایرانیست‌ها به تبعیت از افسانه‌پردازی‌های فردوسی اجداد خویش را یگانه‌ی عالم می‌شمارند.
۳. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند شکست مداوم پدران خویش را عین پیروزی قلمداد کرده و به تصویر کشد! واقعیت غیر قابل انکار و کتمان آن است که قوم فارس تقریباً در همیشه‌ی تاریخ زیر بیرق (بایراق) ملل دیگر مخصوصاً تورکها بسر برده‌اند. حاکمیت آنها گذشته‌ی صد ساله دارد که با طرح و یاری دولت انگلستان و اراذل و اوباش تبریز بدست آورده‌اند. هر چند پان‌ایرانیست‌ها نمیتوانند این واقعیت را انکار یا کتمان کنند اما با ترفندی دیگر سعی میکنند این شکست‌های مداوم را عین پیروزی به تصویر کشند.
پان‌ایرانیست‌ها مدعی‌اند که این درست است ما در جبهه‌ی جنگ شکست خورده‌ایم اما در جنگ فرهنگی همیشه پیروزی از آن ما بود و ما همیشه مهاجمان را به فرهنگ خویش در آورده‌ایم. ولی هیچ‌وقت به این سوال کوچک جواب نداده‌اند و نخواهند داد. چون چنین جوابی ندارند. اگر زبان یکی از اجزاء اصلی فرهنگ است که علاوه بر نقش ایجاد ارتباط، انتقال فرهنگ را نیز به نسل‌های بعد به عهده دارد، شما زبان کدام مهاجم را فارسی کرده‌اید؟ اگر دین یکی دیگر از اجزاء اصلی فرهنگ است که بسیاری از رفتارهای پیروان خویش را شکل میدهد، دین کدام مهاجم را تغییر داده و به دین خویش در آورده‌اید؟ کدام غذای خویش را بر سفره‌ی کدام مهاجم چیده‌اید؟ آیا شما از خود غذایی هم دارید؟ خورش قورمه (قوورما) سبزی، قیمه، بزباش (آبگوشت)، کوفته و ... غذاهایی هستند تورکی. شما لباس کدام مهاجمی را تغییر داده و لباس قوم فارس را بر تن‌اش پوشاندید؟
۴. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند نقاط قوت نداشته‌ی خویش را به عنوان "داشته" برجسته‌سازی کند و نقاط ضعف پرشمار خویش را حاشیه‌رانی کند. به عنوان نمونه به بند ۳ توجه فرمایید.
۵. فقط یک پان‌ایرانیست میتواند در فحاشی حریف دهها نفر باشد. صد البته هنر فحاشی ارثی است از پدران بی‌هنرشان. واقعیت آن است پدران بی‌هنر قوم فارس برای جبران شکست‌های مداوم در نبرد واقعی در عالم ذهن برای تسکین درد سنگین شکست روی به فحاشی می‌آوردند. برای نمونه به شاهنامه‌ی فردوسی، کتاب مقدس پان‌ایرانیست‌ها، مراجعه فرمایید.
۶. ...
مئشه‌باشلی
@meshebashli
سالام اليكيم
https://t.me/oyrencisesi/7587
جریان روشنفکری و به‌خصوص تاریخ‌نگاری مرکزگرا در ایران با عدم پایبندی به بنیان علمی و حقیقت‌های تاریخی و تحریف حوادث به نفع خویش همواره سعی کرده است به
کرده است به بازخوانی نادرست تاریخ ایران در جهت آسیمیلاسیون ملتهای غیر فارس بپردازد، و حقیقت‌های تاریخ را در راه به‌اصطلاح مصالح ملی به مسلخ گاه فریب کشاند.در رابطه با فرقه دمکرات و حکومت ملی آزربایجان نیز مسئله به‌دلخواه تفکر پان فارسیستی بیان میشود. اما خاطرات و نوشته‌های شاهدان عینی از حکومت ملی آزربایجان روایتی بسیار متفاوت از روایت ناسیونالیست‌های فارس است. در ذیل لینک برخی مقالات از خاطرات و مشاهدات افراد مختلف از دوره حکومت ملی در آزربایجان برای خوانشی صحیح از تاریخ معاصر در اختیار مخاطبان اؤیرنجی سسی قرار می‌گیرد.
فرقه دموکرات آزربایجان به روایت گنجعلی صباحی
حکومت فرقه دموکرات آزربایجان به روایت ویلیام داگلاس
حکومت فرقه دموکرات آزربایجان به روایت غلامحسین ساعدی
حکومت فرقه دمکرات آزربایجان از نگاه محمدعلی همایون کاتوزیان
سالام اليكيم
بیانیه‌ی دوازده شهریورِ فرقۀ دموکراتِ آذربایجان را باید بارها خواند. مانیفستی است برای حق تعیین سرنوشت، دموکراسی، عدالت و آزادی؛ مانیفستی برای یک زندگی سعادتمند.https://t.me/eyvaztaha/848
بیانیه دوازده شهریور
بیانیه‌ی دوازده شهریور یکی از مترقی‌ترین بیانیه‌هایی است که یک گروه و یا حزب سیاسی می‌توانست هفتادوپنج سال پیش صادر کند.
بیانیه‌ی دواز
#آذربایجان
#آزربایجان
#پیشه_وری
#فرقه_دموکرات_آذربایجان
#۱۲_شهریور
متن بیانیه اینجا
https://www.instagram.com/p/CEoovdzlc_I/?igshid=1r2ql95c5j6m
@eyvaztaha
به کامنت نویسی به نام مستعار لاچین ، لاچین ! ار این کمونیست ستیزی دیوانه وار دست بر دار . در دنیای کنونی حتی یک کشور واقعی کمونیستی وجود ندارد . رژیم های آزادیکشی نظیر رژیم
جمهوری اسلامی که مرتکب اینهمه انسان ستیزی و جنایت میشوند ، همه رژیم های سرمایه داری هستند. مساعی خود را صرف مبارزه با ابعاد مختلف حق کشی ها و بیدادگری ها در ایران تحت سلطه رژیم ضدمردمی جمهوری اسلامی کن! همین.به کامنت نویسی به نام مستعار لاچین ، لاچین ! ار این کمونیست ستیزی دیوانه وار دست بر دار . در دنیای کنونی حتی یک کشور واقعی کمونیستی وجود ندارد . رژیم های آزادیکشی نظیر رژیم
جمهوری اسلامی که مرتکب اینهمه انسان ستیزی و جنایت میشوند ، همه رژیم های سرمایه داری هستند. مساعی خود را صرف مبارزه با ابعاد مختلف حق کشی ها و بیدادگری ها در ایران تحت سلطه رژیم ضدمردمی جمهوری اسلامی کن! همین.هموطن گرامی من با نام
که نقش خود در نابودی ایران را خوب میدانند و برای اینده که کسی انتقام ازشان نگیرد الان دست پیش گرفته اند. ما زیادی انها را لوس کردیم و انقلاب مشروطه و نقش برجسته بختیاری ها را کم همه به آذری ها و ستارخان بیش از حد بها دادیم و اکنون سنگر گرفته ها پشت بهانه زبان مادری شادی کنان بر ماتم ملت ایران همراه با شیرینی زبان لذت موقت میبرند.کم گو،گزیده گو ! در چهارده سطر ۱۴۰۰ سال تاریخ اسلام و رواج دهندگان ترک شیعه صفوی را به درستی بیان کردند. از قدیم گفته اند هار باش تا کسی پاچه ات را نگیرد و اکنون پان ترک ها
در پاسخ به کامنت نویس فحاشی به نام کم گو و گزیده گو ، راستی که ظاهرا لباس چپ پوشیده، شما پان ایرانیست ها چقدر عاجز و زبونید . به جای حرف مستدل و منطقی همیشه به فحاشی و ترور شخصیت
پناه می برید مقاله ای نوشته شده مستدل و کوبنده در نکوهش پان ایرانیست ها و پان فارسیست ها . اگر جربزه وجسارت داری به مطالب مورد بحث در مقاله ، پاسخ بده. اهانت به نویسنده مقاله و این یا آن ملت تحت ستم ایران را مورد حمله قرار دادن، نه تنها ماهیت ارتجاعی و شوونیستی افرادی نظیر ترا در مقابل دید خوانندگان کامنت ها به نمایش می گذارد ، بلکه نشانه این واقعیت تلخ است که پان ایرانیست ها - که تو یکی ار آنها هستی،- هنر ی جز سرکوب افکار و عقاید آزادیخواهانه مخالفین ندارند و تنها و تنها به بقای ستمگری ها و ناعدالتی ها در ایران اسیر و دربند، یاری می رسانند.یک صلواتی برای این پان ترک سرخپوست با صدای بلند بفرستید ! فیل وارد صحنه و منیژه سیرک که شد، نخست یک بادی به در کرد. این نادان هم هنوز از کشته های استالین و هیتلر میگوید. این شعور این دانشمند میکروسکوپ
و تلسکوپ هاول در آزمایشگاههای ایالات نامتحد است !! که هنرش فقط جهالت و پارازیت های رادیو ایروان است بقول غربیها . مثل بچه ننر و لوس، فوری میرود سراغ کورش و شاهنامه یا آریایی و هیتلر .ســـالام دوســـلار..
ارقام دلیل آن نمی باشد که بگوییم نازی ها بهتر از کمونیست ها بودند. هر دو کشتار مکتبی , مایه ننگی برای بشریّت است. درست مثل این می ماند که بگوییم در زمان شاه سالی صد نفر از زندانیان سیاسی کشته میشد و در زمان خمینی دویست نفر..تعداد قربانیان مکتب (( کمونیسم )) در جهان بین هشتاد و صد میلیون تخمین زده میشود. در صورتی که قربانیان مکتب آریائیان نژاد پرست هیتلری در حدود پنجاه میلیون نفر میباشد. ولی این
جناب پان ترک چپ نما ! پرحرفی هایت در این سایت ایرانی، نشان داد که سواد لازم چپگرایان را نداری. در 2 جمله اولت 3 غلط ترکی جا داده ای. تاریخ ها چه صیغه ایست؟ معادل دکلامه چیست؟قابلامه است؟ تاریخ را کسی
جمع نمی بندد . ترکی سرا را از کجا آوردی؟ زبان ترکی که کاروانسر و حرم سرا نیست! چه کسی مدافع محدودیت زبانهای دیگر شده ؟ آروغ هایت چه فرقی با پان ترک راسیست فاشیست نادان دارد ؟! اگر شما آذری های فرصت طلب قدرت پرست و خدمتکار به حاکمان در طول هزار سال گذشته ، دارای هویت و غیرت ملی بودید، چه کسی مانع شما شده بود؟ شما که خود در قدرت بودید ! این چه بیماری مغولی شما نژاد زرد است که همیشه گندکاریهایتان را به گردن دیگران می اندازید؟ این چه شارلاتانیسمی است که بجای اثبات خود، فکر میکنید باید فرهنگ و تمدن و مشاهیر و تاریخ و مرزهای میهنی دیگران را انکار کنید ؟ ! . کدام یک از خلقهای ایران و جهان این روش شما نوادگان چنگیز و تیمور را بکار میبرد ؟ ! مگر کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و کافر و جهود و بهایی در میان اپوزیسیون مبارزه نمیکنند، کدامیک مانند شما افراد نادان و عقده ای مدام موضوعات را راسیستی میکنید و از ارمنی و کرد و فارس و ایرانی و هندی و کولی و روس نام میبرند ؟ ! اینها نشان میدهند که شما صلاحیت دسترسی به آزادی و استقلال و خودکفایی را ندارید، چون سوراخ دعا را گم کرده اید و هنوز سرگردان و بی هویت، که باید نزد اجداد اویغور و مغول تان بازگردید. حیف از این تریبون فارسی زبان ایرانی، که امکان انسان ستیزی و اشاعه تنفر قومی، به امثال شما چند نفر در قرن 21 گلوبال میدهد !به مزدور حسن روحانی
دنبال بوهای مورد علاقه راسیستی احمقانه ات میگردی! شعور امثال توست که قوم کولی تبارت، هنوز که هنوز است با کولیگری و در بدری در کشور های مختلف نزد ترکها و عربها، نزد روسها و چینی ها، به تکدی و دریوزگی مشغول است. داشناک نادان حیا کن! برای رژیم روحانی نوکری بس است.مردکه نادان ساده لوح! در فکر موجودیت کولی خود باش! آیندت نا معلوم است. اینقدر در توالت ترکها دنبال بوی مورد علاقه ات نگرد.
بس است اینهمه در گورستانهای عصر پارینه سنگی
مردکه نادان ! در فکر حال و آینده باش ! اینقدر در توالتها و قبرستانها دنبال بوهای مورد علاقه راسیستی احمقانه ات نگرد ! شعور امثال توست که قوم و تبارت در دهها کشور زیر نفوذ روس و فارس و ایرانی و عرب و..
سالام
که تو دراینجا متن ونظرمی نویسی.حسن آقای عزیز،چه منظوری ازگذاشتن این که به فلان چریک تجاوزشد،یافلانی راکشتند،چیست؟
دیگرنه آن فدایی ومجاهدی که تومطرح میکنی است ونه آن تفکر.
الان ازبقایای همانها صاحب این سایت آقای توکلی است
این حرفهای بچگانه به چه دردی میخورد؟
اگرالان ایت الله طالقانی ویامطهری بود،قبول میکردند؟
اگرهویداوشاه ورضاشاه بود،قبول میکردند؟
اگرحرفی برای گفتن دررابطه باحل مضلات امروزین ایران ومردم ایران وجهان داری،آنرابگو تاماهم استفاده کنیم.
والا الان رجوی ونگهداروپالانی وهیتلروخمینی عاشق خال عروسش وهیچ کدام رامردم قبول ندارند.
اگرقبول داشتند،به یکی لبیک میگفتند.
حتی به آمریکا وروس وفرانسه وانگلیس هم لبیک نمی گویند،والا اینها شایدده موردکودتامیکردند.
اگردراین سایت تشریف داشته ایی بایدبدانی که دراینجاهمه نوع تفکروجوددارد.
ولی مامیخوانیم وفقط چیزی یادمیگیریم .
اگرحرفی برای گفتن داری آنرابفرما.ازکجامیدانی که درزمان جنگ به چندین نوجوان ده دوازده سالها مولاها وسرداران تجاوزنکرده اند؟وبعدهم شهیدسرافرازنشدند.
چرندنویسی شرط سیاسی بودن نیست.
به پانفارس تاریک فکر
بز چرانی و کولیگریش، دیگران را متهم کند!این تاریک فکر، قبل از اینکه به الف تورک، قاف تمدن فارس هدیه کند، اول برود بجای الفبای عربی یک الفبای جدید برای خودش و ساکنان یزد و کرمان پیدا کند. بعد با افتخار به تمدن
دوم اینکه شاه معدوم، خمینی لعنتی جاهل، و گور بگور شده، همچنین هندیزادگان پانفارس بیخود کرده، و غلط میکنند زبان و فرهنگ مردمان ایران را قدغن میکنند!
فارس هندی زاد؛ قومی گستاخ، زورگو، بی منطق، بیسواد، نادان و زیاده خواه است. حتا بعضی مدعیان سوسیالیسم این قوم گدا صفت و کولی تبار، که باید شعور ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی داشته باشند، که ندارند.
نتیجه اینکه؛ اینها شباهت زیادی به ناسیونال سوسیالیست های گوبلزی دارند، مردم غیر فارس را متهم میکنند، که چرا به قدغن بودن زبانشان اعتراض میکنید!؟
عجب جانور گستاخ، وحشی، و پر روئی است، فارس هندیزاد.
هوشنگ کولیتبار، که بقدرت زبان فارسی مباهات میکند، صبر کند، زبان ترکی و عربی نیز در ایران زبان رسمی شوند، بعد به بینیم آیا زبان فارسی، در مقابل زبان عربی و ترکی، قدرت عرض اندام دارد؟
هوشنگ ارمنی تبار، این پند را آویزه گوشش کند، که قره باغ اشغالی، دیر یا زود از دست ارمنی های متجاوز باز پس گرفته خواهد شد.
ارمنی متجاوز با همکاری ارتش متجاوز روسیه، به کشتار تعدادی زیادی از زنان و بچه های مردم بیگناه منطقه قره باغ اقدام کرده، با بماران شهرهای آزربایجان که منجر به کشته شدن هزاران انسان بی گناه شده است، نزدیک یک میلیون نفر از مردم شهرهای آغدام، شوشا، کربه جر... را از خانه و کاشانه، و سرزمین خود آوارره و در بدر کرده است، ارتش اشغالگر ارمنی، با کشتار مردم بیگناه دست به جنایت علیه بشریت زده است.
خود نیز میداند دیر یا زود در مقابل جنایاتش پاسخگو خواهد بود.
رژیم متجاوز ارمنی بدون کمک رژیم پانفارس ایران و رژیم روسیه قادر نیست، روی پای خود به ایستد.
هوشنگ کولیتبار،
کمی صبر داشته باشد، زمان آزادی قره باغ نیز فرا خواهد رسید، آن لحظه که مردم جان بر کف آزربایجان برای باز پس گیری سرزمینهای اشعالی پا بمیدان نبرد خواهند گذاشت، ارمنی متجاوز شبانه قره باغ را ترک خواهد کرد. آنوقت رژیم پانفارس ایران نیز به رحمت ایزدی خواهد پیوست.
درحالیکه نوادگان پیامبر جدیدتان "شی جین پینگ" رهبر امپراتوری چین، با ریشه ترکی، داماد دخترانتان خواهند شد، فرزندانشان به زبان چینی صحبت کرده، در مقابل عظمت تورک سر تعظیم فرود خواهید آورد.
هوشنگ! کمی صبر داشته باشد، آنروزها زیاد دور نیست.
سالام اليكيم
related to income and climate در همکاری با World Population Review لیست باهوشترین کشورهای دنیا که مردم آن کشورها از سواد و آگاهی روز و دانش زندگی جهانی و تحصیلات عالی برخوردار هستند امسال اعلام شده است. کشورهایی چون سنگاپور و ژاپن و کره و هنگ‌کنگ در رتبه‌های اول قرار دارند.https://t.me/qocatabriz/11756
آیا ایرانی‌ها باهوشترین هستند؟!
خوشتان بیاید یا اعتراض کنید، باور کنید یا توجیه کنید..مهم نیست طبق آمار موسسه Intelligence related to income and climate
کشور ایران جزو رو به کم هوشترین کشورهای جهان در رتبه نود و شش قرار گرفته و صرفا از کشورهای آفریقایی و بعضی عربی بالا میباشد. این در حالی است که رتبه کشورهای همجوار مثل عراق، ترکیه، آذربایجان دهها مرتبه بالاتر از ایران است. این رتبه‌بندی بر اساس شاخص‌هایی چون جایزه نوبل، آی کیو و رتبه‌های درسی تنظیم میشود.
توهمی که در برخی ساخته شده این است که ایرانیان مهمترین جایگاه‌های مثلا آمریکا را دارند. باهوشترین ملتیم و یا همه چیز را ما اختراع کرده‌ایم. رسانه‌ها و روشنفکران خصوصا ملی‌گرایان باستان پرست ، بزرگترین خیانت را به واقعیت کردهاند.
موفق ترین ملل هندی‌ها مثل سوندار بیچای از هند رئیس گوگل یا چینی‌ها و یا شهروندان آمریکای لاتین هستند. اگر در این مستی باهوش بودن و وسعت دو امپراطوری دو هزار سال پیش بمانیم تا چند سال دیگر رتبه ایران در آخرین قسمت‌ها خواهد بود.
هموطنان گرامی بدانید که واقع بینی حتی اگر تلخ باشد شرط اول شروع موفقیت است.اگر ندانیم مثلا در زابل هستیم و فکر کنیم در جلفا هستیم و قصد داشته باشیم به جلفا برویم هرگز از جای خود تکان نخواهیم خورد. اگر ندانیم که در تاریکی هستیم ،هرگز به سوی روشنایی حرکت نخواهیم کرد.
متن: رحیم بقال اصغری
سالام اليكيم
می‌گفت: «پسری نمونه است. آرزو میکنم هر مادری پسری مانند او داشته باشد.» اما اگر در جهان ده نفر دیگر مانند پسر او وجود داشت، احتمالاً نسل بشر منقرض میشد. نامش کِتِوان گِلادزه بود، زنی دردکشیده که زندگی سختی داشت و تنها چیزی که زندگی برایش گذاشته بود، همان پسر نمونه بود. کِتِوان در نوجوانی خانه‌های مردم را تمیز میکرد تا پولی درآورد. با مردی کفاش ازدواج کرد. چند سالی زندگی خوب و نسبتاً متمولی داشتند. سه پسر به دنیا آورد. دو پسر اول مردند و فقط یوسف (همان استالین) برایش ماند. شوهرش به زودی به الکل اعتیاد پیدا کرد و یوسف و مادرش را مرتب کتک می‌زد تا اینکه یک روز بی‌خبر گذاشت و رفت و مادر دوباره با تمیز کردن خانۀ مردم خرج زندگی را درمی‌آورد.https://t.me/Erdemaz/2396
«هیولای رامِ مادر»
مادر استالین شبیه همۀ مادران دنیا بود. پسرش را مانند همۀ مادران دنیا دوست داشت و دربارۀ پسرش می‌گفت: «پسری نمونه است. آرزو میکنم هر مادری
می‌خواست این تک‌پسرش روحانی شود. اما روحانی‌ستیزترین فرمانروای قرن بیستم شد. البته برای مادرش پسری دلسوز ماند. وقتی پس از انقلاب روسیه استالین به کادر رهبری کشور رسید، مصادف بود با حملۀ روسیه به گرجستان. مادر را به قصری منتقل کرد و اتاقی در اختیارش گذاشت. از ۱۹۲۷ که استالین قدرت را در شوروی قبضه کرد، همواره چند نگهبان از مادرش در تفلیس مراقبت میکردند. اما وقتی مادر در ۱۹۳۷ در تنهایی درگذشت، استالین برای خاکسپاری نرفت. آن روزها درگیر دسیسه‌ای شریرانه بود تا پاکسازی بزرگی به راه اندازد، قربانی اول هم توخاچفسکی بود، ژنرال بلندپایه و محبوب روس.
برای اینکه بگویم این «پسر نمونه» در روزهای مرگ مادر دست در چه کاری داشت، باید به هانا آرنت رجوع کنیم. آرنت در جلد سوم کتاب «عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر»، جمله‌ای تکان‌دهنده دربارۀ استالین دارد که میتوان روزها به آن اندیشید و بر خود لرزید. میگوید: «جنگی که رایش سوم [یعنی هیتلر] با همۀ ابزارهای جنایتکارانه علیه اتحاد شوروی به پیش برد، همچنان قربانیان بسیار کم‌تری بر جا گذاشت تا «جنگی» که استالین در دهۀ ۱۹۳۰ علیه کشور خود به راه انداخت.» جمله را دوباره و سه‌باره بخوانید و به خاطر بسپارید. پیش‌تر در نوشتاری به جمله‌ای از ارنست نولته، دیگر اندیشمند آلمانی، در این باره اشاره کرده‌ام که در کنایۀ تکان‌دهندۀ مشابهی میگوید، استالین بزرگترین رهبر کمونیست‌های جهان بود و هیتلر بزرگترین دشمن کمونیست‌های جهان، اما استالین کمونیست‌های بسیار بیشتری را کشت تا هیتلر!
و باز باید جملۀ تکان‌دهندۀ دیگری، این بار از الکساندر سولژنیتسین، نویسندۀ پرآوازۀ روس اشاره کنم که با کتاب «مجمع‌الجزایر گولاگ» دوزخ هولناک شوروی را بر جهانیان برملا میکند. او در همین کتاب می‌نویسد: ««این آدمها که ۲۴ سال خوشبختی کمونیستی را به جان چشیدهاند، در ۱۹۴۱ چیزی میدانستند که هیچ‌کس در جهان نمیدانست: میدانستند که در کل سیارۀ زمین و در کل تاریخ رژیمی خبیثتر، خونخوارتر و همزمان هوشمندتر از رژیم بولشویستی که خود را شوروی می‌نامد وجود ندارد؛ میدانستند که نه به لحاظ نابودگری و توان پایداری و نه به لحاظ هدفگذاری رادیکال و تمامیتخواهی مطلق و یکپارچه، هیچ رژیم زمینی دیگری با آن همسنگ نیست، حتی رژیم بچهمدرسهایِ هیتلر...» (سولژنیتسین هیتلر را در برابر استالین «بچه‌مدرسه‌ای» می‌نامد. اما داستان چیست؟ مسئله چیزی است که در همان جملۀ آرنت بیان شد. آرنت شرح میدهد رژیم‌های توتالیتر چگونه در کشور خود مانند فاتحانی بیگانه رفتار میکنند و اتفاقاً اوج قساوت را در کشور خود و علیه ملت خود بروز میدهند. آرنت می‌نویسد: «حاکم توتالیتر مانند فاتحی بیگانه به گنج‌ها و ثروت‌های کشور خود تنها به منزلۀ منبع غارت می‌نگرد که به او امکان میدهد برنامه‌های جنبش برای فتح جهان را به پیش راند. او فقط به همین متعهد است و این یعنی هیچ ملت، مردم و سرزمینی این بهره‌کشی چپاولگرانۀ نظام‌مند را پایانی نمی‌نهد. این فرایند هیچ درجۀ اشباعی نمی‌شناسد، زیرا در اصل میتواند به حدی نامتناهی استمرار یابد. بنابراین حاکم توتالیتر از فاتح بیگانه بدتر است؛ به گونه‌ای است که انگار از هیچ‌جا نیامده است و کارهای چپاولگرانه و تجاوزگرانهاش در نهایت به سود هیچ‌کس نیست... جنبش‌های توتالیتر هر جا باشند در خانۀ خودشانند، مانند دستۀ ملخ‌ها که هر جا فرود آیند آن‌جا خانه‌شان است. در این میان کشوری که... میهن دیکتاتور توتالیتر است، حتی وضع ناگوارتری دارد تا مناطقی که به تصرف او درآمده است، زیرا هیچ جای دیگر بی‌رحمی سرکوبگری نمی‌تواند چنین ابعاد نظام‌مند و مؤثری به خود گیرد.»
پ ن: بندهایی که از آرنت آوردم، از جلد سوم عناصر و
فرصت طلبی و ناجوانمردی ساواکیهای امروزی آنجاست، که برای قتل یک مبارز ضد شاه ،موذیانه اشک بریزند. فاشیسم پهلوی و دیکناتوری ساواک در رابطه با مجاهدین و فدائیان باعث شد که نیاز به انظباط انقلابی در
خانه های تیمی حاکم گردد ،و لاس زدن و عشق بازی های رمانتیک، ممنوع گردد. به این دلیل در یک خانه تیمی 4 نفره، بخاطر سرپیچی از این انظباط انقلابی، تصمصم گرفته شد ،که فرد خاطی را تنبیه کنند، تا چان چند نفر دیگر را به خطر نیندازند. اینکار از دید امروزی اشتباه بود، ولی آنزمان شاه جنایتکار و سازمان مخوف سیایی موسادی ساواک ،چنان فشاری بر مبارزان وارد نموده بوده که آن تصمیم غلط را گرفتند، و آن "دون ژوان" در لباس چریک را ،بقتل رساندند. پیش از آن ،پرویز شهریاری، فرد خودفروخته و همکار ساواک را نیز همرزمان مبارز سابقش ،به درک فرستادند چون وی موجب دستگیری دهها مبارز توده ای شده بود.بازگشت امروزی ساواکی های مفعول به این نوع استثناهای دههای مبارزه 60-40 سال پیش ، نشان میدهد که این نوکران کثیف سرمایه و استثمار و بیگانه ،چه غرایضی را دنبال میکنند. این اشارات بچه ساواکیها کینه توز، دلیل راهنمایی های امثال احمد حراستی ها ، ساواکی معروف مقیم اروپاست، که با این مثالها میخواهد جنایتهای شاه و روی کارآوردن آخوندها را ماست مالی کنند و مبارزان را مقصر معرفی نماید.
اینها نشان میدهد که شاه و ساواک به دستور سازمان سیا و موساد، چه تبلیغات و سیاست رذیل و پستی را پیش از روی کار آوردن آخوندها در ایران، دنبال میکردند.
بایرام ارمنی، به احتمال زیاد در قصاب خانه ارمنستان و بعدا هم در یزد و کرمان در قصابی کار میکرد، چون علاقه زیادی به بریدن زبان مردم دارد.
دوشنبه 31خرداد 1389 سایت عصرنو.امده است .
در این اعلامیه نام چریک کشته شده بخاطر. عاشق شدن رفیق عبدالله پنجه شاهی میباشد .امید است که این سند که در حقیقت اعترافنامه سازمانی است ، کافی باشد .قرار مصوب کنگره یازده سازمان فدایی در مورد قتل‌های درون سازمانی بین سالهای 51تا 1356.
اسم ان چریک را متاسفانه در مطلبی که من خواندم ،شاید بخاطر اینکه چه کسی اورا تیرباران کرده است نیاورده اند .ولی من کوشش میکنم تا انجا که میتوانم در این باره تحقیق کنم . گزارش را معرفی میکنم .
.تکرار میکنم که در مقاله موردنظر امده بود که یکی از رفقای چریک عاشق رفیق سازمانی خود شده بود و گویا این گناه بوده است و به این دلیل اورا از بین برده اند .فرض که نام ان چریک نگون بخت را دانستیم ،ایا میتوان فرخ نگهدار را دادگاهی کرد ؟ اما در رابطه با رفتار رهبر سازمان مجاهدین کافی است به سایت ایران اینترلینک بروید . دهها زن بخاطر بار دار شدن مجبور به سقط جنین وگروهی را مجبور کردند تخمدان خود را در بیاورند .این حرفها شایعه نیست بلکه در گفتار ها و خاطرات زنان باز گشته از سازمان موجود است .اساسن نباید فرقی داشته باشد تجاوز و زورگویی در کدام سازمان انجام شده است .ولی صد درصد میتوان گفت که توحشی که مسلمین و مجاهدان در باره بانوان بکار میبرند بی‌سابقه است .من باور دارم که قتل ان چریک بدون شک ریشه در سنت دینی داشته و اساسن ربطی به فلسفه اجتماعی مارکس ندارد هرچند مولانا فرموده است ..نفس اژدهاست او کی مرده است ...سالام اليكيم
تمثیلاتی در خصوص موفقیت تعدادی کشور اروپایی که با نظام سلطنت مورد نظرشان اداره می شود سخن می گویند.https://t.me/sarrizat/12284
سلطنت طلبی و آینده محتمل
سلطنت طلبان گاها در استدلالشان بر مشروط بودن حکومت شاه و مردم (شاه بر مردم) اشاره می کنند و تمثیلاتی در خصوص موفقیت تعدادی کشور
در واقع اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، کمی راست می گویند.
با این حال نگرش زمان گسیخته شان در خصوص دوران شاهنشاهی، انقلاب اسلامی و سلطنت مشروطه فرضی در آینده ممکن مانعی بر سر راه تمثیل و استدلالشان در خصوص انتقال از یک سیستم به سیستم دیگر است.
به عبارت دیگر برقراری سلطنت مشروطه نه انتقال بلکه پَرِش از شاهنشاهی پهلوی به سوی سلطنت مشروطه فرضی از بالای سر جمهوری اسلامی است.
طبیعتا در هنگام پرش پا در هوا قرار دارد و آینده محتمل مانند تکه یخ کوچک و شناوری روی آب است، در هنگام فرود معلوم نیست نتیجه سقوط در آب یا فرود نامتعادل بر روی یخ لیز باشد.
باید بدانیم که انتقال زمانی عملی به نظر میرسد که دو پدیده متصل به هم باشند.
اجازه بدهید مثال طنزی ذکر کنیم.
درد آپاندیسی که باعث شده بود ایران به خود بپیچد چه درست و چه غلط با دارو بهبود نیافت و راه همان کشورهای موفق مورد مثال را نرفت، بلکه طی یک عمل جراحی آپاندیس که شاه باشد از بدن جدا شد.
حال پس از گذشت بیش از ۴۰ سال صحبت کردن از برقراری سیستمی دموکراتیک با حضور شاه تشریفاتی از جنس قبلی، مانند این است که ایران بیمار را دوباره روی تخت جراحی بنشانیم و همان آپاندیس که ۴۰ سال پیش راهی سطل زباله شده بود را دوباره پیوند بزنیم.
این کار اولا بیهوده است، در ثانی اگر موجب مرگ بیمار نشود، یک شکم پاره نصیبش خواهد کرد.
سالام اليكيم
آذربایجان نیز گردیدد تجلی آرمانهای آزادیخواهان و رهبر کبیر آذربایجان جنوبی “سیدجعفر پیشه وری “بود ،که خواهان تجلی اراده ملی آذربایجان جنوبی در قالب دولت ملی خود بوده و آرزوی سعادت دیگر ملت های منطقه را نیز داشت که امروز نقشه راه حرکت ملی آذربایجان جنوبی است .https://t.me/Ellimilyon/58617
۷۵مین سالگرد تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان گرامی باد.تجربه ظهور فرقه دمکرات آذربایجان جنوبی به مرکزیت سیاسی تبریز که منجر به تشکیل حکومت ملی آذربایجان
☪ @Ellimilyon
سالام اليكيم
ماشین، انبار و سوپر مارکت مردم را به آتش می کشند (فارغ از اینکه آماری که داده اند صحیح است یا نه!)https://t.me/c/1205385033/230621
اعتراف آشکار رسانه وابسته پ ک ک به حملات تروریستی به شهروندان غیرنظامی!
تروریست‌ها تحت نام به اصطلاح مبارزه! کارخانه، ماشین، انبار و سوپر مارکت مردم
سالام
درسایه دیگران خوابیدن نمی دیدیم.گون آیدین ،ایی گونلئر
جناب حسن جداری،من ومااین توهین ها واین مسایل را واین روشنفکرنماهارامیشناختیم ،میدانستیم
که چه درکله پوکشان میگذرد،
بهمین دلیل روی خواسته اصلی خوداصرارداشته ودلیلی
جناب حسن جداری شماانسان بزرگ باقلم زیبا وسوادعالی دراین سایت هستید،اولین قدم برای ما
درچیدن آجرهای دموکراسی ورسیدن به حقوق خود و رسیدن به زبان ملی خودمان است.
مامیدانیم که زبان تورکی اصلا وابدا قابل مقایسه بازبان زوری دری نیست،
مجله ایی درایران چاپ میشدبنام دیلماج،این مجله رادوست عزیزم آقای مهندس علیرضاصرافی مدیریت میکرد،
اگراشنایی بامهندس صرافی داشته باشید،سوادعمیقی درزبان شناسی دارد.ایشان زبان تورکی را
بازبان ریاضی درس وآموزش میداد.
متاسفانه جمهوری جهل ومرتجع داعشی اسلامی نگذاشت بیش ازچندشماره چاپ شود.
جناب جداری ،من به شرافت ووجدان شماآگاهی داشتم.میدانستم برادران صمدبهرهنگ وهمفکران واقعی اش شرافت خودرا زیرپانمی گذارند،
میدانستم که شماهمچون رضابراهنی دگردیسی واقعی درتفکرخودخواهی داشت.
باورکنید،ماباسوسیالیسم وداشتن تفکرات دیگرمشکل نداریم ودراندیشه تورکان ایران ممکن نیست
بی عدالتی شکل بگیرد.
بهمین دلیل که تورکان ایران همیشه ضدآلودگی هستند،بهمین دلیل موردکین استعمارگرانی همچون انگلیس وفرانسه وغیرگشته وآنهاحکومت راازتورکان گرفته به پان فارس هادادند.
جناب جداری ؛اگرتعدادی ازرفقا ودیگرتورکان دراین سایت به تفکرپان ایرانیستی ،پان فارسی وشاهنامه جعلی خوانی گرفتاراند،آنهاهمچون خامنه وهویدا واحمدکسروی می اندیشند.
بین اینهاوآنهاهیچ فرقی نیست.
من درطی فعالیت 46 ساله سیاسی خودباطرفداران چپ بوده وآشنایی کامل به تفکرآنهادارم.
اینهااکثرسوسیال ناسیونالیست کورهستند،به اینهاهیچ امیدی نیست،
سواداینهاباورکن درحدیک دوکلاسه سوسالیست های اروپایی وآمریکایی نیست.
بااین جماعت عقب افتاده مابهیچ جایی نخواهیم رسید.
مابافارس وکوردوعرب وبلوچ هیچ دشمنی نداشته ونخواهیم داشت واجازه هم نداریم دشمنی کنیم.
ماباپان فارس وپان کورد اختلاف داریم وقبولشان نمیکنیم.
صدسال جنایت درلفافه ایران ووطن واسلام به همه کرده اند،حتی به فارس وبه ایران.
فقط بخاطردرراسحکومت بودن پان فارس فاشیست نوکران استعمار.
اینهاراهمه بایددرک کنند.ماقوانین حقوق بشررابرای همه میخواهیم.
ماشعارنمی دهیم وظیفه داریم عمل کنیم.
مادیگرآرام نمی گیریم ،هرفحش وتوهینی بکنندوبدهند.
مااگرآذری ،تورکمن،سلجوقی،مغولیم هستیم.اگرمهاجریم،اگرمهاجمیم الان وهزاران سال است دراین خاکیم ،دنبال عقلانیت ومنطق وعلم وحقوق برابر وپیشرفت اجتماعی هستیم .
بگذاریدهمچون شغال زوزه کشند.
ســـالام دوســـلار..
آقای حسن ..
لطفآ اسم آن چریکی که بخاطر عاشق شدن به رفیق سازمانی خود تیرباران شد را در اینجا درج بکنید. چون مفت حرف زدن خیلی ارزان است. منتظر اطلاع رسانی شما هستیم.
شعر سعدی در سازمان ملل فقط یک شعار است مانند حقوق بشر ونه بیشتر .اما صفت عملی همه دولتهای عضو بدون استثنا ناشی از پیروی جانانه
از سیاست گرگ صفتانه است که ترکان مبلغ ومبتکر و مفتخر به ان هستند .
سالام اليكيم
جامعه ، مبنای بسیار مؤثری در پذیرش هر فکر واندیشه و تحول جدیداز طرف عامه ی مردم بوده است.در چنین جامعه ای اصلی ترین حربه ی رژیم پهلوی ایجاد تقابل بین فعالان مدنی و مبارزان با عامه ی مردم ،با توسل بر #مذهب بوده است.در حالیکه خودشان به زوردر روز روشن #چادرازسرناموس_مردم برمی داشتند.عجیب نیست؟!https://t.me/kitabsesi/3386
مگر صمد چه گناهی مرتکب شده است؟!
جامعه ی آذربایجان یک جامعه ی مذهبی است.در صدو چند سال اخیر اعتقادات دینی و مذهبی در تحولات جامعه ، مبنای بسیار مؤثری در پذ
نگاه به افکار واندیشه های صمد وقضاوت در آنها بدون درنظر داشتن شرایط زمانی این نویسنده ی بزرگ، باعث خطا رفتن برخی ها در شناخت واقعی او شده است.
دوران صمد دوران حاکمیت استبداد بود.شکاف طبقاتی جامعه هم در کنار استبدادسیاسی امثال صمد ها را به سختی می آزرد.همین اوضاع نامساعد جامعه ی آن سال های ایران، باعث گرایش صمد ها به تفکراتی شد که برای پایان دادن به این شرایط جذابیت بیشتری از خود نشان می داد:
«مارکسیسم» چهره ی جذاب آن سالها
فعالان‌سیاسی،مدنی و حتی برخی مذهبی ها بنا به مقتضیات زمان و شرایط حاکم ،تاثرات زیادی ازاین گرایشات چپی داشته اند.از آنجایی که منشا این تفکرات در آن زمان روسیه بود،
فرصت مناسبی برای حاکمیت وقت به وجود آوردکه با کمونیست (به معنی بی دین ) نامیدن این عده ،آنان را در میان مردم بی اعتبار کرده و مردمی را که مورد خطاب آنان بودرا دلزده و متنفرکند.یکی از کسانی که از این تخریب در امان نماند #صمدبود.
با چه منطقی می توانستنددر مقابل روشنگری های
#ماهی_سیاه_کوچولو ی صمد به ایستند؟! امثال صمد باید کمونیست و بی دین معرفی می شدند کم هزینه ترین راه هم برای بی تفاوت کردن مردم نسبت به اندیشه ی صمد همین راه بود.
آخر سر هم دیدند این
#حربه_ی_کثیف مؤثر نیفتاد و کلام بیدارگرصمدفراتراز آذربایجان در سراسرایران طنین افکند، راه چاره ی دیگری اندیشیدند.
نکته ی تأسف بار وجود کسانی در روزگارما هست که طفیل همان اندیشه تخریب گر هستند.اماهیچ دلیل و منطقی برای بدنام کردن صمد و خاموشی فریاداوندارند، جز تکرارهمان حربه ی کثیف دوران پالانی ها .
مگر صمد چه کرده است جز آگاهی بخشی و روشنگری درجامعه ای که در گرداب دیکتاتوری، گردن به یوغ خفقان نهاده بود؟!
آخرسر دراین راه جان خود را هم ازدست داد.
در جامعه ی خفقانی که صمد می زیست، او به فکر تحول در اندیشه ی همه ی کودکان ایران بود از هر قوم وزبانی .تنها راه رهایی از استبداد آن روز ها هم همین بود. جامعه ی هدف او ،به گستردگی همه ی اقوام وزبانها بود.
اندیشه ی صمد تنها برای آذربایجان ویا ایران نبودو نیست. اندیشه ی صمد اندیشه ی جهانی است برای همه ی کسانی که به دنبال هوای تازه هستند به دنبال رفتن از برکه به دریا واقیانوس هستند.
برکه مبارک کسانی باد که هنوز در گذشته مانده اند.
به نظرشما چرا عده ای هنوز هم با وجود اینکه جسم صمددرمیان ما نیست، باز با حربه ی «کمونیست»بودن در حال تخریب #صمد هستند؟!
سالام اليكيم
پژوهش و ترجمه آثار شاعر ملی اوزبکستان و دنیای تورک «امیرعلیشر نوایی» عالی‌ترین نشان دولتی تحت عنوان نشان دوستی به مناسبت ۲۹مین سالگرد استقلال اوزبکستان، به دکتر محمدزاده صدیق اعطا شد.https://t.me/BizimSulduz/26947
✔️اعطای نشان عالی دولتی اوزبکستان به دکتر محمدزاده صدیق
با فرمان رئیس جمهور ازبکستان به خاطر فعالیت‌های شایسته و مستمر فرهنگی و ادبی در حوزه پژوهش و ترجم
در نظام پادشاهی آینده ،شما وزیر عشرتکده ها و سکس و انجمنهای همجبسگرایی و سکس کلوپهای دسته جمعی ،خواهید شد، تا دیگر کسی مجاهد و فدایی نشود. کارشناسان اربابان امریکایی شما به این نتیجه رسیده اند که
تروریسم اسلامی، معلول فشار جنسی در اسلام است ، چون جوانان برای دسترسی به 72 حوری بهشتی، خود را در بلاد مغرب و مشرق منفجر میکنند. در مدارس آینده بجای مارکس و سیدالشهداء، باید فروید را درس داد، تا نظام سلطنتی آینده ، دیگر دچار مبارزه طبقاتی چپگرایان ، و یا عدالت صدر اسلام مجاهدین نگردد.سالام اليكيم
اشتیاق و تمایل مردم تورک آزربایجان برای زندگی در روستاها به علت کمبود امکانات رفاهی می باشد، رفتارهای که نهایتا منجر به فروش زمین های به گروهای حامی تروریست ها کردی خواهد شدhttps://t.me/c/1205385033/230576
سبب استفاده ابزاری جمهوری اسلامی و علت حمایت پان ایرانیسم ها از اکبر قذافی برای تخریب خانه باغ ها در اورمیه پایین آوردن قیمت منطقه و ایجاد عدم اشتیاق
حمایت دولت ایران از تروریست کرد بر همه آشکار است و کردستان سازی از اراضی تاریخی آزربایجان یک پروژه ای است دولتهای پهلوی و جمهوری اسلامی طی نود سال میلیاردها هزینه کرده اند
فاکتوری که جمهوری اسلامی و پهلوی چی ها و دیگر اپوزیسیون را باهم متحد و دوست میکند مسله تورک و اراضی آزربایجان است
نمونه ای از ارتباط گروهای تروریستی کردی با پان ایرانیسم ها خارج از کشور و جمهوری اسلامی است مسله کردستان سازی بر روی اراضی تاریخی آزربایجان است
در شبکه های جمهوری اسلامی و شبکه های ایران اینترنشنال،من و تو ، بی بی سی و ... مشهود است به طوری که بیشتر کارشناسان و خبرنگاران این‌شبکه ها فارسی کردها می باشند و با استفاده از ابزارهای ارتباطی سعی در تخریب تورکها و بولد کردن حقوق کردها در منطقه می باشد ، حمایت از کولبرها ( قاچاقچیها) ، و انتشار و بزرگنمایی اخبار مربوط به فعالین سیاسی کرد انتشار خبرهای مربوط به کردهای سوریه و عراق و ترکیه همه و همه مهر تاییدی بر ارتباط دو گروه دشمن تورکها می باشد.
@oguztv
سالام اليكيم
فرزندانشان از دست گروه تروریستی پ.ک.ک از ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ تاکنون مقابل دفتر حزب دموکراتیک خلق‌ها در استان دیاربکر به تحصن خود ادامه میدهند.https://t.me/sarrizat/12277
ادامه تحصن «مادران دیاربکر» در اعتراض به ربوده شدن فرزندانشان توسط پ.ک.ک
مادرانی از مناطق متخلف ترکیه که به امید رهایی فرزندانشان از دست گروه تروریستی پ.ک.
یک سال از آغاز تحصن این مادران میگذرد و تاکنون ۱۵۰ خانواده در این تحصن شرکت کردند و ۱۵ خانواده دیگر نیز فرزندانشان را از دست گروه تروریستی پ.ک.ک نجات دادند.
حق با اقای سازاخ است .ما در ایران نیازمند یک انقلاب جنسی بودیم و نه انقلاب اسلامی و یا سوسیالیستی .
روابط شرم اور در سازمان مجاهدین نشان میدهد که انقلاب جنسی تا چه اندازه می‌توانست جلو فاجعه سال 57 را بگیرد.اما تعصب همگانی بویژه مذهبی مسیر تاریخ را از تمدن به توحش کشاند .در سازمان فدایی چریکی را بجرم عاشق شدن به رفیق سازمانی خود از سوی چریکها تیرباران کردند . بیک سخن ارزش فاحشه خانه های ایران بمراتب ارزشمند تر از سازمان فدایی مجاهدین و خود انقلاب اسلامی است .ارزش کار کسانیکه در این رشته ها کار میکردند بیشتر ومفید تر از نقش پلید خمینی و همه ایت الله های شیطان است .امروز قم و مشهد مرکز فاحشه های مسلمان است و حرم امام هشتم میعادگاه مشتریان عرب وغیره عرب برای این افتخار اسلامی است .این حسن جداری هم به احتمال زیاد در کله پزی تبریز و بعدا همراه لنین و استالین در مسکو کله پزی کار میکردند چون علاقه زیادی به زبان دارند.
اول برو یک الفبای ترکی، بجای الفبای لاتین ترکیه - بعد بجای الفبای کریل باکو، بعد بجای الفبای عربی فارسی خودت ،و ساکنان تبریز - پیدا کن . و بعد بیا بشکل راسیستی ،فارسها را متهم کن !. دوم اینکه چرا حتی
شاهان عثمانی و قاجار و صفویه ،در دربار و محافل ادبی شان ، به زبان فارسی شعر میگفتند و یا نامه خصوصی مینوشتند ؟ !ترک جماعت؛ قومی بی منطق و بیسواد و نادان و زیاده خواه است؛ حتی بعضی مدعیان سوسیالیسم قومگرای ترک، که باید شعور ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی داشته باشند، که ندارند. --نتیجه- اینها شباهت زیادی به ناسیونال سوسیالیستی دارند ،که بعضی فارسها را به آن متهم میکنند.
آن دو نفری که در کمنهای زیر، به شجاعت و جنگجویی آذری افتخار میکنند، بروند قره باغ را آزاد کنند و نه در سایتهای فارسی زبان ایرانی؛ مانند این زبان بسته، آدرس غلط راسیستی بدهند و اردغان را پیامبر جدید فراریان و گرگ و شغال و کفتارها معرفی کنند.
اگر ما شعر سوسیالیستی جغلی سعدی را که به ادعای فارسها باور کنیم که یر سر در سازمان ملل حک شده که دروغ محض است اگر کسی عکسی از این شعر در سر در سازمان ملل را نشان دهد ده هزار دلار جایزه می گیرد،
اگر این شعر از سعدی باشد، باید قبول کنیم که سعدی بانی سوسیالیسم و ماتریالیسم دیالتیک بوده و مارکس و انگلس غلط زیادی می کنند.که خود را بانی این عقاید می دانند، آخه دروغ یکی دو تا نیست که، این شعر چو ایران نباشد تن من مباد هم جعل است، اصلا وجود خود سعدی و فردوسی هم دروغ است، پول باد آورده نفت را چه دیدی؟ که از مدفوع شکلات می سازد.پان ایرانیست ها و پان فارسیست های قسم خورده ، کسانی که به زبان و فرهنگ و ادبیات ملت های تحت ستم ایران پشیزی قائل نیستند ، مرتبا در بخش های مختلف ایزان گلوبال ، مطالبی
در ستایش از زبان فارسی نوشته و در برجسته کردن این زبان ، حد و مرزی نمی شناسند. این شوونیست های زبانی و نژادی با این زیور و زینت بستن به قامت زبان فارسی ، بر تسلط ناهنجار و غیر عادلانه این زبان در ایران و سرکوب زبان های دیگر رایج و دایر در این کشور اسیر در چنگ ارتجاع ، مهر تصدیق می نهند. در کشوری که در آن بیش از نصف اهالی کشور را ملل غیر فارس تشکیل میدهند ، چنین مداحی ها و اغراق گوئی ها در زمینه زبان مسلط و رسمی، هدفی جز تداوم تسلط زبان و ادبیات فارسی و محو و نابودی زبان ها و فرهنگ های ملل غیر فارس ایران را دنبال نمی کند. این کامنت نویسان برتری طلب و نژادپرست در واقع امر ، هنوز در قرون و اعصار گذشته زندگی می کنند و در نهایت بلاهت و نادانی، حقایق ملموس دنیای امروز را انکار مبکنند. اگر تاریخ جهان را ورق بزنیم خواهیم دید که در اروپا در تمام دوران فئودالیته ، زبان لاتین زبان کلیسا و کتابت و تدریس بود . با فرارسیدن رنسانس و ظهور و رشد بورژوازی در بخش هائی از اروپا ، به تدریج زبان های ملی در تمام زمینه ها جای زبان لاتین را گرفتند و به تسلط این زبان در اروپا پایان داده شد. در فرانسه ، ایتالیا، اسپانیا ، آلمان و انگلستان ، به کار بست زبان های بومی مرسوم و متداول شد. در بلاد مشرق زمین نیز به مانند اروپا زمانی زبان فارسی، زبان متداول شعر و ادبیات و تاریخ نویسی بود . شعرا و ادبا و مورخین اقوام غیر فارس ، به زبان فارسی آتار خود را تدوین میکردند. با رسیدن پای سرمایه داری مدرن به مشرق زمین، در این بخش از دنیا نیز ، با ظهور ملت ها ، زبانهای ملی نیز به جلو رانده شدند. شعرا و نویسندگان متعلق به ملت های مختلف که از ادغام اقوام، تشکیل شده بودند، در زبان های ملی به خلق آثار پرداختند. برای نمونه، 150 سال پیش، متفکر و نویسنده آذربایجانی ، میرزا فتحعلی آخوند زاده ، به شیواترین وجهی به زبان ترکی آذری، نخستین نمایش نامه ها را در قاره آسیا، خلق کرد. در کشورهای چند ملیتی مثل ایران که در آنها همواره رژیم های سرکوبگر و استبدادی بر سر کار بوده اند ، زبانها و ادبیات ملت های تحت ستم با توسل به زور و فلچماقی ، قدعن اعلام گردیده و به بوته فراموشی سپرده شده اند. در این کشور های اسیر در چنگ استبداد و خودکامگی، رژیم های زورگو، ستمگرانه زبان رسمی و فرمایشی را به ملت های غیر خودی، تحمیل کرده اند. در ایران، در تمام دوران پهلوی ها، هیچ نویسنده و شاعر و ومحقق متعلق به ملت های غیر فارس اجازه نداشت به زبان بومی خود، آثارش را بنویسد . به همین جهت نیز مجبور بوده است به زبانی بیگانه که همان زبان فارسی می باشد به نوشتن و خلق آثار به پردازد . این پان فارسیست های بیسواد و متعصب نمی فهمند که زبان فارسی برای ملت های غیر فارس ایران، چیزی جز زبانی بیگانه و تحمیلی نه می باشد . طی ده ها سال،تحمیل این زبان سبب شده است که زبان و ادبیات ملت های غیر فارس ایران لطمات جبران ناپذیری متحمل گردد. شواهد و دلایل غیر قابل انکاری وجود دارد که نظر مرا در این مورد، کاملا تائید می کند. این یک واقعیت است که تحمیل زبان فارسی ، مانع رشد و شکوفائی زبان و فرهنگ ملت های غیر فارس ایران میباشد . درعین حال ، این فاجعه که نویسندگان و شعرای متعلق به ملت های غیر فارس، مجبور بوده اند به زبان فارسی آثار خود را بنویسند ، شکاف و فاصله عمیقی بین اهل قلم متعلق به ملت های غیر فارس و آحاد این ملت ها ، ایجاد کرده است . اهالی هر ملتی شوق و اشتیاق وافری دارند که به زبان بومی خود در مدارس تحصیل کرده و کتاب ها و نوشته هائی که میخوانند به زبان خود آن ملت باشد نه زبان دیگری که با زور سرنیزه به آنها تحمیل شده است . اگر آتار تابناک صمد بهرنگی به زبان ترکی نوشته میشد، طبیعته تاثیر و نفوذ آن در خلق آذربایجان ، به مراتب بیشتر بود. . شوونیست های فرهنگی و نژادی که اینهمه در زمینه مخاسن و مزایای زبان فارسی ، پرگوئی میکنند . هرگز درک نه کرده اند که بلوچ ها ، کردها ، آذربایجانی ها, عرب ها و ترکمن های ساکن ایران چقدر از تحمیل زبان فارسی رنج میکشند و از این زور گوئی و تحمیل، بیزارند.استاد !
شما هندی زادگان، بدون حمایت تورکها، حتا قادر نیستید شلوار تان را حفظ کنید، در طول تاریخ همیشه زیر چتر حمایت تورکها بوده اید. اگر باور ندارید، تاریخ را نگاه بیندازید.
وقتی خرمشهر به اشغال صدام حسین درآمد، لشکر فارسستانیها برای باز پسگیری خرمشهر با شعار ما مرد جنگیم پا به جلو گذاشتند ولی با صدای اولین گلوله خمپاره، با شعار ما برمی گردیم از جبهه جنگ فرار کردند،
ولی آزربایجانی هائی که هنوز ساده لوحانه مرزها را پرگهر می دانستند پا میدان گذاشتند و افراد دلسوزی مثل مهندس باکری و پورشریف با شعار یا اولوم یا آلیم (یا مرگ و بازپسگیری ) پا میدان گذاشتند و عرض مدت کوتاهی خرمشهر را آزاد کردند، ( قبرهای شهدای آزربایجان گواه این دلاوری آنهاست)، ولی ترکهای امروز دیگر از آن ترکهای سابق نیستند، امروز آنها متوجه شده اند که این فارسهای کم جنبه، بی جرئت همه چیز خوب را فقط برای خودشان می خواهند، چهل سال است که با شعار سوسولی بچه ها نترسید ما همه با هم هستیم و بستن یک لچک بر سر چوب سر چهار راهها می خواهند رژیم درنده جمهوری اسلامی را ساقط کنند، شما مطمئن باشد بدون شجاعت ترکها در میدان مبارزه آب از آب تکان نخواهد خورد، با سوسول بازی و بحثهای بی انتها فقط ماهیچه فکهاینان قوی خواهد شد، شما مجبورید دست بدامن ترکها بشوید تا رژیم را ساقط کنند، ولی.. ولی ...ولی شما مطیع و تابع رهبریت و اتوریته ترکها باید باشید، و زبان علمی و بین المللی ترکی را بعنوان زبان رسمی و حاکم و زبان غیر علمی فارسی را بعنوان زبان محلی قبول کنید و گرنه اگر این رژیم تا قرن سیم هم پابرجا بماند ما ترکها کوچکترین اقدامی برای سقوط رژیم انجام نخواهیم داد، و با شعار سوسولی بچه ها نترسید ما همه با هم هستیم، آب از آب تکان نخواهد خورد، امیدوارم شما ملت فارس و رهبرانتان شیر فهم شده باشید.پان ترک ها مانند کوسه بوی خون را خوب تشخیص داده و چون چیزی برای از دست دادن ندارند سعی میکنند از طعمه زخمی از شمشیر چند صد ساله شیعه ترک صفوی تکه ای بکنند. به هیچ وجه به آنها اجازه نمیدهیم که با
عصبانی و خسته کردن ما به آرزوی شومشان برسند.ســـالام دوســـلار..
شما , دموکراتیک بودن این زبان را میرساند. یک سوال داشتم. لطفآ در این جمله که نوشته اید..آقا و یاخانم یک روز ترک ها..
خیلی جالب است که شما از زبانی صحبت میکنید که هم دموکراتیک است و تولرانس دارد. ولی نوشته های عصبانی شده شما نه تولرانس را نشان میدهد و نه ترک زدائی
(( وگرنه نبرد راسیستی قوم مهاجم و اشغالگر، در درون ایران با نیروی لایزال ملتی است ، که یونان و رم و توران و مغول و عرب و امریکا و انگلیس را ، خاکمالی و خونین نموده، و این پاازیت های مفتخور فضای مجازی را نیز همچون زمان حال روانه آنکارا و اوران باتون و ماوراء البحر یانکی آباد، و روانه ماوراء النهر مغولی ،خواهد نمود)) , نــــــغـــاد لطیــــــف عــــــارفـــــانــــه و دیـــالکتیــــکی این جمله را پیدا بکنید. چوغ ساغ اول....
یک روز فارسها
کندن ریشه آنان هستند، چنانکه خودشان نیز با گستاخی اعتراف میکنند، که زبان فارسی را بر زور سرنیزه، به ملیتهای ایران تحمیل کرده اند، تا ریشه زبان و فرهنگ آنان را بخشکانند. در حالیکه زبان فارسی در اصل زبان دری افغانستان است، در حقیقت کولی تباران هندی، زبان دری را از افغانها آموخته، حالا خود را فارس مینامند، کولیتبارانی که از دست فئودالهای "ماهاراجا" از جامعه برده داری هندوستان، به افغانستان گریخته، پس از مدتی سرگردانی، به لطف پادشاهان تورک در نواحی کویری برای خدمت در طویله ها، و مراقبت از مستراح های عمومی گماده شده اند. بعدها بطریق انگلیس و رضا پلانی بقدرت رسیده، اکنون از زبان خود سلاحی ساخته مثل ویروس کرونا، گریبانگیر ملتهای ایران شده اند.شاید فارسهای هندی زاده یک روز با نوکران ارمنی شان، در این دنیای فانی، اشهد خویش را بخوانند و از سر عجز و ناتوانی اعتراف کنند ، که دشمن ذاتی مردم تورک اند، و در صدد
زبانیکه با پومپاژ کردن میلیونها دولار پول نفت مردم عرب الاحواز، در واقع در حال مرگ است، مثل جنازه خشک شده، به زور سرپا نگه داشته اند.
زبانی که نه زبان تکنولژی است، نه زبان علم است، نه زبان مدرنیته است، بلکه زبانی مزاحم است. زبانی که به زبان قاتل معروف است به زور سرنیزه بر مردم ایران تحمیل شده، زبانیکه مثل زندان قرون وسطا، ارتباط مردم ایران را با دنیای خارج قطع کرده، جامعه ایران را به کام فقر فرهنگی، بکام عقب ماندگی فرو برده است.
زبانی که اگر پادشاهان تورک بخاطر فرهنگ دوستی از جیب خود برای ترویج فحش نامه فردوسی سرمایه گذاری نمیکردند، امروز کولیان هندی تبار، با قیافه های جزغاله شده، اینچنین گستاخ و پر رو نمی شدند. کولیتباران نادانی که بهمراه کاسه لیسان ارمنی، آلت دست بیگانگان، مامور سرویس های جاسوسی شده اند.
این جانوران نیمه وحشی و بیابانگرد، بجای قبول حقوق انسانی ملل ایران، بجای احترام بحقوق بشر، با توسل جستن به بقای رژیم جنایتکار آخوندی، با گستاخی و بیشعوری تمام، به بهانه تمامیت خواهی و خاک پرستی، و نژاد پرستی، با قدغن کردن زبان ملیتهای ایران، با دادن آدرس غلط، سوراخ دعا را گم کرده، از ترس فرو ریزی سیستم راسیستی پانفارسیسم، مثل موشهای دالانهای تاریک به تکاپو افتاده اند.
در صورتیکه این منطق و جبر تاریخ و طبیعت است، ک هر ملتی نیازهای اساسی و دنیای خود را با زبان مادری خود تعریف میکند و معنا میبخشد، زبان مادری نکته کلیدی درک دنیای دورن و بیرون انسان است.
اما این ساده لوحان نارسیست، با فرهنگ بز چرانی، هنوز به درک این واقعیت نرسیده اند، که در عصر شکوفائی تکنولژی اینترنت، نمیتوانند مردم ایران را در غل و زنجیر زبان فاسی، گرفتار نمایند.
هر ملتی صاحب زبان و فرهنگ خود، صاحب توانائیهای علمی، فرهنگی سیاسی اجتماعی خویش است.
اما نژاد پرستان کولیتبار هندی، هنوز شعورشان به این نمیرسد، درک کنند، به بهانه خاک پرستی با اعاده مالکیت بر ایران، نمیتوان زبان میلیونها انسان را قدغن، زبان کولی و عقیم خود را به دیگران تحمیل کرد. کولیتبارانی که با جعل تاریخ، دن کیشوت وار، میخواهند سیستم "کاستن" هندی را، در جامعه بنا نهاده، رسم کولیگری را در ایران رواج دهند.
فارس هندی زاده، اگر نمیخواهد رام و اهلی شود، اگر نمی خواهد به حقوق دیگران احترام بگذارد، باید به نزد نیاکان کولی خود به هندوستان برگردد. در صورت لزوم باید از آنان کولی زدائی شود. تا فرهنگ بز چرانی و بربریت را فراموش کرده، اهلی شوند.و حقوق مسلم زبانی، فرهنگی مردمان ایران را قبول کنند.
چون قانون دموکراسی، فرهنگ دمکراتیک، زبان و حقوق فرهنگی ملل ایران را برسمت می شناسد.
فارسهای هندی تبار باید در داخل فرهنگ دمکراسی اهلی و حل شوند. به یاد گیری زبان تورکی و عربی زبانهائی که هر دو زبان علم و فلسفه و قدمت ده هزار ساله دارند، همت گذارند، زبانهائی که منشا اصلی زبانهای دنیا هستند.
هندی زادگان فارس، لازم است این را نیز بدانند که جغرافیای موسوم به ایران بدون ملت تورک قادر به حفظ موجودیت خود نخواهد بود.
فارس هندی زاده، باید در جامعه ایران بتدریج اهلی و حل شود. خود را با قوانین دمکراتیک منطق نماید. و گرنه سرنوشت این قوم مهاجر هندی که مثل پارازیت در فضای مجازی، در درون ایران انگل وار اساس جامعه را تخریب میکند، با نیروی ملتی که در طول تاریخ حاکمان این سرزمین بوده است، همچون زمان گذشته روانه ماوراء کوههای هندوکش خواهد شد.
رضا پالانی، اگر پدر هویتی کولی تباران ارمنی میبود، حد اقل کاری میکرد، که این قوم نیمه وحشی و متجاوز از گدائی نجات یابد. زیرا چاپلوسی و خود فروشی، صفت بارز این مبلغان متوحش داشناکهای تروریست ارمنی بوده و هست.
سالام اليكيم
داده آن حوادث در ظاهر تمام شده و به تاریخ پیوسته اند اما در حقیقت، بخشی از وجود ما گشته و در ما ساری و جاری هستند و زندگی میکنند...https://t.me/kitabsesi/3382
شهریور ماه و سفر بی بازگشت صمد عمی...
علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
هیچ انسانی جدا از حوادثی نیست که در زندگی اش رخ داده آن حوادث در ظاهر تمام
حوادث تلخ بی شماری که بر سرمان آوار میگردند می توانند به آسانی ما را از پای در آورند اما اگر از پای در نیاییم بدون شک انسان بزرگی خواهیم شد...!
سه دوره و سه رخدادِ تلخ، تیپ و شخصیت صمد و نسل او را ساخته و پرداخته و آنها را بصورت عاصی و شورشگر بر علیه وضع موجود در آورده بود:
دوره اول: وقتی صمد در ۱۳۱۸ش.در محله چرنداب در یک خانواده‌ای تهیدست متولد شد اوج دیکتاتوری رضاشاه و سیاستهای یکسان سازی و قلع و قمع زبانها و فرهنگهای اقوام ایرانی بود...
شهر اولین ها(تبریز) که زمانی نگین ایران بود و به عنوان دارالسطنه عباس میرزا و قائم مقام فراهانی در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و فرهنگی پیشگام بود اینک در بدترین زمان خود به سر می برد، شهری که در انقلاب مشروطیت همه چیز خود را برای آزادی ایران از زنجیرهای استبداد مرکزی در طبق اخلاص گذاشته و انواع داغ ها و درفش ها را به جان خریده بود اما نه دژخویی محمدعلی شاه و نه درنده خویی و خشونت روسها نتوانسته بود غرورش را بشکند اما اینک، نه توسط بیگانه، بلکه استاندارش(عبدالله مستوفی) در روز روشن از هیچ توهینی و ظلمی فروگذاری نمیکرد! سرشماری تبریز را در 1319ش خرشماری می نامید...
می گفت«اینها ترکند یونجه خورده مشروطه گرفته اند حالا نیز کاه می خورند و ایران را آباد می سازند»!(روزنامه آذربایجان،ش.6،مورخه28آبان1320)
و افتخار میکرد که موفق شده قدغن کند تا مردم دیگر در مرگ عزیزانشان به ترکی عزاداری نکنند!(ستاره،ش1203 .مورخه25آذر1320)...
دوره دوم. متفقین آمدند استبداد سرنگون شده در زیر چتر حمایتی ارتش سرخ، فرقه دمکرات روی کار آمد...
این زمان، صمد هفت ساله بود چوبی را اره کرده بشکل تفنگ در آورده و به عنوان سرباز فرقه در رژه ها شرکت میکرد...
این نسل, تنها یک سال در دوره حاکمیت فرقه دموکرات آذربایجان، لذت نوشتن و خواندن به زبان مادری خود را چشیده بود اما یک مرتبه باز، تمام امیدها و آرزوهایشان در جایی دوردست در مسکو در توافق بین قوام السلطنه و دایی یوسف غرق در نفت شده و دود شده به هوا رفته بود و بدنبال آن، ناجیان آذربایجان(!) از مرکز سررسیده و از کشته ها پشته ها ساخته بود و صمد را به همراه شاگردان مدارس دیگر، مجبورشان کرده بودند تا کتابهای درسی به زبان مادری شان را به آتش بسپارند حادثه ای که صمد و حلقه او را برای همیشه داغدار زبان مادری شان ساخته بود:
«کلاس اول ابتدایی بوده بچه ها را از مدارس به صف کرده و به میدان آورده تشویق میکردند در مقابل گرفتن یک آب نبات چوبی! کتابهای درسی مربوط به دوره فرقه را که به ترکی بودند به آتش بسپارند...»( برادرم صمد بهرنگی... ص60)
دوره سوم.حادثه تلخ کودتای 28مرداد باز تجربه تلخ برباد رفتن آرزوها و امیدها و فرا رسیدن زمستان بود، حادثه ای که برای همیشه شکافی عظیم و پر نشدنی بین حاکمیت و نسل صمد بوجود آورد نسلی که تنها راه نجات و شکستن این زمستان را در توسل به آتش تفنگ می دیدند.
هنگامیکه شبح مبارزه مسلحانه و تقدیس سلاح و سیانور در سپهر سیاسی ایران موج می زد در دمدمه های ظهور جنبش چریکی، صمد در شهریور ۱۳۴۷ش به سفر بی بازگشت خود رفت دوستان باقیمانده اش نیز دو سال بعد به جریان توفنده ایی پیوستند که حضورش را از جنگلهای سیاهکل اعلام کرد...
اما غرق شدنش در ارس در مقایسه با فرجامِ تلخ دوستانش، مرگی به مراتب آسان نصیب او ساخت! فرجامش نه مانند دهها تن چون علیرضا نابدل بود که پس از شکنجه های طولانی سرانجام در اسفند 1350در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت و نه مانند بهروز دهقانی بود که پس از تحمل 9روز شکنجه های ددمنشانه، سرانجام تخت بند تنش درهم شکسته و کشته شد و نه چون غلامحسین ساعدی که در سرانجام, شاهد شکسته شدن دردناک آرمانهای رومانتیستی اش شد!.
از این نسل سوخته، برخی چون ساعدی از مرگ جان بدر برده بودند اما ساعدی پایانش به مراتب دردناکتر از آنانی بود که مشتعل از امید و آرزو به استقبال مرگ رفته بودند, ساعدی در فرجام انقلاب كه آرمان‌هايش به مانند «تامارای دنديل«اش به يغما رفته بود، ناچار به تبعيدی ابدی‌تن سپرد.
آن دوستانش که زمانی، بخاطر زندگی بهتر به استقبال مرگ رفته بودند اينك ساعدی از دستِ زندگی، باشيشه های پی درپی و مفرط الكل به دنبال مرگ می دويد تا مرگ او را از دست زندگی نجات دهد...!
نویسنده این مطلب صد در صد درست میگوید .پانترک زبان پا ر سی را دشمن اصلی خود میداند .چرا نمیدانم .ولی جای تعجب است که رومان مقاله کتاب روزنامه رابه این زبان مینویسند .مانند اقای براهنی. ولی ایا زبان
میتواند دشمن باشد در حالیکه هزاران اذری کرد و حتا اقبال لاهوری و به این زبان شعر گفته اند. ولی ما لهجه پارسی سخن گفتن هم میهمان اذری خود را بسیار دوست داریم و قاه قاه و گاهی هم گاه گاه می خندیم . صدای اذان اقای اردبیلی هنوز زیباست وبخشی از زندگی ما ایرانیان است .زندگی نیمروز از رادیو با صدای جاویدان این مرد خوش صدای اذری اغاز میگشت.در بازاردر هیاهوی رفت وامد ها .دشمن فقط نادانی است.شاید یکروز ترکها، شاید در آن دنیا، اشهدی خواهند گفت، و اعتراف خواهند کرد،که دشمن پان ترک آذری، فارس نیست ،بلکه زبان فارسی است و این زبان سلاحی نداشته بلکه منطقی جامع زیبا چندبعدی انسانی نغاد لطیف
عارفانه دیالکتیک پلورالیستی دمکراتیک علمی تولرانس طبیعی خودمانی پوپولیستی و ...... بوده که توانسته هزاران سال در میان اقوام و خلقهای گوناگون و در میان شاه و قصر و کلبه و مسجد و دیر و آتشکده و میخانه و کلیسا و .... اشاعه بیابد ، و ابزار ارتباط و تفاهم گردد ، و حتی شاهان بیگانه و اشغالگر تورک و مغول و توران و بوران ،با این زبان در خانه و کاشانه و حرامسراهای خود به این زبان مسابقات شعرخوانی و نامه های عاشقانه نوشتن بگذارند. مبارزه پان ترک آذری نادان مامور بیگانه و تجزیه طلب با این زبان، آدرس غلط دادن و دن کیشوتی است که سوراخ دعا را گم کرده و نمیداند منطق و جبر تاریخ و طبیعت و نیازهای درون انسانها روی فلات ایران بوده که این زبان را مهمترین زبان ادبی هنری عارفانه استتیک تاریخ بشر کرده . مبارزه دن کیشوتی پان ترک مغول تبار؛ مبارزه با آسیابهای بادی و آبی است و نه با نظلم فئوذالی برده داری و سلطنتی حاکم در جامعه آنزمان سروانس و دن کیشوت بیچاره گمراه !آذری اگز تزک است باید روانه ترکستان گزدد !
و
آذری اگر ایرانی ترکزبان است، باید از او ترک زدایی شود ؛ یعنی آسیمیلاسیون و حل در فرهنگ و زبان حداقل 7 هزار ساله پارسی ایرانی اهورایی !
وگرنه نبرد راسیستی قوم مهاجم و اشغالگر، در درون ایران با نیروی لایزال ملتی است ، که یونان و رم و توران و مغول و عرب و امریکا و انگلیس را ، خاکمالی و خونین نموده، و این پاازیت های مفتخور فضای مجازی را نیز همچون زمان حال روانه آنکارا و اوران باتون و ماوراء البحر یانکی آباد، و روانه ماوراء النهر مغولی ،خواهد نمود.
اردغان اگر پدر هویتی اینها میبود، برای قره باغ کاری میکرد. چاپلوسی و خودفروشی صفت، بارز این فراریان و مبلغان فرهنگ توحش گرگهای وحشی بوده و هست.
سالام اليكيم
سوال زیر جواب مستقیم بده :https://t.me/c/1205385033/230356
نبود فردوسی شاید به شما عجیب بنظر برسد
این شخص وجود ندارند
سوالاتی که یک کتابی که میخواهد قدمت خودش رو نشون بده باید به 4
سوال زیر جواب مستقیم بده :
1.این کتاب در چه زمانی نوشته شده؟
2.این کتاب با چی نوشته شده؟
3.این کتاب با چه خط و زبانی نوشته شده؟
4.این کتاب بر چی نوشته شده؟
بر اصل گفته ها ایشون قرن 4 میزیسته
سوال اینجاست :
عربی که هنوز الفباشو پیدا نکرده بوده(میتونید به کتاب های قرن 4 مراجعه کنید و نسخه اصلی خطی که شاعران عرب و نویسندگان عرب مینوشتند رو ببینید)
عربی که خطش رو به تشکیله و هنوز نمیتونسته یک ی ساده رو بنویسه چون قلم درست حسابی وجود نداشته چجوری آقای فردوسی خط عرب رو برداشته و گچپژ اضافه کرده و شعر نوشته؟
ایشون الفبارو در چه مکتبی یاد گرفتند؟
نسخه اصلی کتاب آقای فردوسی کجاست؟
کسی خبر داره؟؟؟؟
چرا هیشکی به دنبال نسخه اصلی این کتاب نیست؟
کتاب فردوسی با چی در اون دوران گسترش یافته؟
چاپگری بوده؟
کتاب ایشون کی پیدا شده؟
قرآنی که کاغذش به زور پیدا شد تا یک کتاب بشه
آقای فردوسی این کاغذ هارو از کجا آورده؟
تنها کتابی که میتونه به 4 سوال جواب بده
و وجود خودشو ثابت کنه قرآن هست
هم نسخه اصلی و آثار روی پوست شتر هست موجود هست
هم کتاب نسخه قدیمی که نمیشه اصلا خوند چون الفبای عرب کامل نیست
و هیچ تناقضی و جعلی در آیات روی پوست یک شتر با متنی که روی کاغذ نوشته شده وجود ندارد
سالام اليكيم
افتاد.https://t.me/Ellimilyon/58602
۲۰۴ سال پیش، اولین چاپخانه در شهر تبریز راه‌اندازی شد
نخستین چاپخانه ممالک محروسه برای چاپ متون و کتاب‌ها در دوره فتحعلی شاه قاجار در تبریز به راه افتاد.
عباس میرزا نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار، میرزا زین العابدین تبریزی را مأمور فراگیری فن چاپ و به راه انداختن چاپخانه در تبریز کرد.
میرزا زین العابدین تبریزی در یازدهم شهریور به سال ۱۱۹۵ شمسی اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورد و تحت حمایت عباس میرزا نایب السلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان جنوبی بود، چاپخانه‌ای برقرار کرد.
سالام اليكيم
آنها می‌گویند «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد، همه‌ی ما ایرانی هستیم». این جمله، در واقع، مدخلی برای شروع پروژه‌ی آسیمیلاسیون و فارس‌زبان‌سازی ملل غیر فارس‌زبان مخصوصاً تورکها در ایران است. از نگاه اینان، زبان فارسی زبان یک قوم خاص نیست، بلکه زبان همه‌ی ایرانیان است. لذا وقتی یک تورک زبان تورکی را رها نموده و فارسی تکلم میکند، در ملتی دیگر هضم و آسیمیله نمی‌شود بلکه فقط ایرانیت خود (به معنای قومی ـ نژادی و مد نظر این افراد) را تقویت میکند! از دید این افراد، چون تورکها شهروند کشور تورکیه نیستند و شهروند کشور ایران هستند، پس زبان تورکها نیز تورکی نیست بلکه ایرانی (بخوانید: فارسی) است. بنابراین تورکها باید زبان تورکی را رها کرده و صرفاً به زبان ایرانی (فارسی) صحبت کنند و این استحاله محسوب نمی‌شود. با دقت در وضعیت فکری ـ زبانی تورک‌های آسیمیله در می‌یابیم این تاکتیک که از زمان مشروطه شروع شده تأثیر کمی نداشته است.https://t.me/sarrizat/12241
انسان و خاک (ملت‌ها و سرزمین‌ها) (۲/۲)
جمله‌ی «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» نیز از این منظر توسط خاک‌گرایان انسان‌گریز مطرح می‌گردد. آنها می‌گویند
البته جمله‌ی «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» از منظر تاریخی صحیح است. واقعیت این است که تقریباً تا شروع حکومت دست‌نشانده‌ی پهلوی، نمیتوان کسی را پیدا کرد که ادعای فارس بودن داشته باشد. کلمه‌ی فارس تا اواخر دوره‌ی قاجار صرفاً به معنای یک ناحیه‌ی جغرافیایی در داخل فلات ایران بوده است. افرادی که امروزه فارس نامیده میشوند سابقاً تاجیک نام داشتند و هنوز هم در نواحی مرکزی ایران تاجیک نامیده میشوند. همچنین امروزه می‌دانیم خاستگاه زبان فارسی که تا قرن پیش عموماً دری یا تاجیکی نامیده میشد و فارسی نامیدن آن از اواخر دوران قاجار آغاز شده است، نه ایران کنونی بلکه ماوراءالنهر میباشد. بنابراین قوم فارس کنونی با اقوام باستانی مرده که امروزه هخامنشی و ... نامیده میشوند (و زبان فارسی با زبان آنان) ارتباطی ندارد.
به عبارت دیگر، جمله‌ی مزبور را میتوان به صورت «در ایران، قومی تاریخی به نام فارس وجود ندارد» تصحیح نمود. در واقع نیز، این قوم، ماهیت اتنوپلیتیک داشته و برساخت آن با فعالیت مستشرقین غربی شروع و با گمارده شدن پهلوی بر ایران تحت شرایط اشغال ۸ ساله‌ی کشور توسط بریتانیا به اوج رسیده است.
علاوه بر این، زبان فارسی (در واقع تاجیکی / دری) که سابقاً یک زبان محلی در ایران بود، در سده‌ی اخیر به کمک غربیان، مخصوصاً بریتانیا، با غصب موقعیت تاریخی و جغرافیایی زبان تورکی به عنوان تنها زبان سراسری کشور ایران و به طور ناشایست خود را به مقام تنها زبان رسمی کشور ارتقاء داده است. بنابراین، جهت حفظ سنن تاریخی و همچنین رعایت حقوق مردم ایران، لازم است این انحصار اجباری شکسته و تورکی نیز در ایران رسمیت سراسری یابد و از تمام مزایایی که امروزه فقط شامل زبان فارسی است بهره‌مند گردد.
برخی مورخین ﻓﺎﺭﺱزبان چنین می‌پندارند که ۱۴۰۰ سال پیش، اعراب، ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺼﺮﻑ ﮐﺮﺩه ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. آنها از این داستان خیالی ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﯾﺎﺩ کرده و پس ﺍﺯ ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ هنوز هم با یادآوری آن سالها مرثیه‌سرایی نموده و علیه اعراب کنونی موضع می‌گیرند و ﺍﺯ ﺩﻭ ﻗﺮنی که به زعم‌شان زبان فارسی ﺭﺳﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻋﺮﺑﯽ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩه ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ «ﺩﻭ ﻗﺮﻥ ﺳﮑﻮﺕ» ﯾﺎﺩ میکنند.
نکته‌ی جالب ماجرا آنجاست که همین مدعیان حقوق انسانی در ۱۴۰۰ سال پیش، امروز خود از بزرگترین ناقضان حقوق انسانی هستند. در شرایط امروز، از کشورهای پیشرفته مثل سوئیس بگذریم که نه تنها با وجود چند زبان رسمی تجزیه نمی‌شود بلکه یکی از امن‌ترین و مرفه‌ترین کشورهای جهان نیز میباشد، حتی در عراق و افغانستان همسایه نیز این مسائل حل و فصل شده و ﺩﻭﻟﺖها سعی دارند وظیفه‌ی خود مبنی بر تأمین آموزش به زبان مادری را برای همه‌ی ملل کشور خود به انجام رسانند.
اما معترضین نقض حقوق بشر در ۱۴۰۰ سال پیش، ﺧﻮﺩ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ با زیر پا گذاشتن توام موازین دینی، انسانی، اخلاقی و ... ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻏﯿﺮ ﻓﺎﺭس‌ها ﺗﺤﻤﯿﻞ ﮐﺮﺩﻩاند ﻭ خم نیز به ابروی خود نمی‌آوﺭﻧﺪ ﻭ حتی ﺁﻥ ﺭﺍ ﻃﺒﯿﻌﯽ و لازمه‌ی امنیت کشور قلمداد میکنند؟
با اینهمه، شوونیست‌ها و نژادپرستان از این مهم غافل‌اند که آنها در حالی به زعم تلاش برای حفظ بت تمامیت ارضی ایران، کودکان ملل ﻏﯿﺮ ﻓﺎﺭﺱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭی‌شان ﻣﺤﺮﻭﻡ کرده و قصد کشیدن آنها به صلابه‌ی تست «بسندگی فارسی» و حقنه‌ی زبان فارسی بر نوپایان معصوم غیر فارس میکنند که ملتهای تحت ستم ایران نیز چونان ابراهیم هر روز مصمم‌تر از دیروز، خود را برای روز جشن بزرگ نمرودیان آماده میکنند