Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ چیزی نارحت کنندە تر و خستە کنندە تر از این نیست کە در دنیای مجازی و تکنولوژی و انتر نیت عدەای ، کس یا کسانی خود محور بین و از خود راضی در یک صفحەی همگانی حضور داشتە باشد و شعور مردمان و خوانندگانی را کە بە لینک و صفحە مراجعە میکنند برای کسب خبر ، شرکت در دیالوگ دست کم بگیرد و فکر کنند کە ایشان استاد دانشگاه هستند و مردمان مراجعە کنندە بە صفحە همە محصلین و دانش آموز ایشان هستند منظور بە طور واضح معلوم هست کە در رابطە با چە صحبت میکنم چون من اولین کسی نیستم کە بە این فضل افاضات فروختن در این سایت از طرف کسانی نظرم را مینویسم

کسانی کە خود را سیاست مدار ، قلم زن ، شاعر ، جغرافی دان ، تاریخ دان ، زبان شناس، حقوق دان ، نجار ، بنا، استراتژیک ، خلاصە در همە چیز اظهار نظر کردن در ستح رهنمود دادن و در عالم خود بە چپ چپ کردن و بە راست راست کردن خلایق دارند باید مشکل جدی داشتە باشند ،،

بە از این همە بحث حال ما شاگردانی کە بە این صفحە سر میزنیم استاد ما را تفهیم میکند از لحاظ حقوقی کە مرز یک کشور چیست
مرزهای یک کشور:
-مرزها در مقابل تجاوز خاجی ست. مثل کار همه ی کشورها باید حفظ شوند
نوشته شده توسط: محمد علی اصفهانی

دوست ناديده ی گرامی، «انونيموس» يا «همان نفر قبلی»،
با سپاس از شما، لازم است توضيح دهم که من هيچ اطلاعی از وجود امکان دخالت فرد ديگری در بخش «فرهنگ و هنر» به غير از خود کيانوش توکلی که به نظرم آدم بی شیله پيله يی است نداشتم.
و حالا هم متأسفانه، پس گرفتن (!) اين شعر ـ چون منتشر شده است ـ ديگر در اختيار من نيست. که گفته اند: «تير از کمان چو رفت نيايد به شست باز»!
بار ديگر، از نظر لطف و احساس مسئوليت شما سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اتحاد آذربایجان:
از سالها پیش تئوری « اتحادیه کشورهای منطقه» را داده ام. اتحادیه یا اتحادیه هایی نظیر اروپا را. در مقالاتم هست.
من نه تنها اتحاد دو آذربلیجان بل سه آذربایجان (بخش ترکیه) را هم دوست دارم. اما از راه « انتخاب دموکراتیک مردمان خود آنها» نه از راه های خشونت آمیز.
نه تنها این را برای آذربایجان بل برای همه ی خلقها ی روی زمین برای اتحاد همه کشور ها دوست دارد. « اتحاد دموکراتیک» چیز بدی نیست. منهم این کارها را دوست دارم.
سیستم فدرال یک اتحاد داوطلبانه است. در سیستم فدرال اتحاد دو آذربایجان هم می تواند صورت گیرد. اگر هر دو بخواهند. اگر سیستم فدرال واقعا دموکراتیک باشد. چه متحد شوند کشور جدید تشکیل دهند و چه در یک اتحادیه قرار گیرند. همه چیز از راه دموکراتیک ممکن است. به شرطی که واقعا دموکراسی پیاده شود.
این اتحاذ را برای کردها-عربها- بلوچلوها -فارسها و همه دوست دارم.

اتحاد خلقها، کشور ها به صورت «دموکراتیک» خوب و عالی ست. چه در اتحادیه ها و چه تشکیل کشور جدید.
ولی همه ی اینها قدم به قدم پیش میرود. باید موافقت همه دولتها و ملتها جلب شود. که کار قرنها و هزاره هاست.
---
شعار ها باید مشکل روز را مطرح کنند نه آرزوها را. انسان خیلی آرزو دارد.
ولی احتیاج را باید حل کرد و پیش رفت.
اختیاج ما حالا رفع حکومت و ایجاد دموکراسی ست. ایجاد اداره ی امور برای آذربایجان و دیگر نقاط است.
تا راه برای آرزوهای دیگر باز شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار, شما با یک محدودیت بزرگ ذهنی مسائل را حلاجی می کنید. تصورتان بر این است که هر کس بمنظور حفظ هویت ائتنیکی خود و اعتلای زبان و فرهنگ و سرزمینش مبارزه کند نژادپرست است . آیا این ناشی از این مشکل نیست که شما تعاریف ایرانی-فارسی را از هویت و ترکیسم مبنای تحلیل خود قرار داده و آنهارا بنوعی مترادف با آریائسم و فارسیسم دیکشنری سیاسی ایران میدانید. باید بگویم سخت در اشتباهید. بسیاری از روشنفکران حرکت ملی ترک بودن را عضوی از 35 ملیون آزربایجانی که به زبان ترکی آزربایجانی تکلم می کنند, صاحبان سرزمین آبا و اجدادی خود آزربایجان هستند واسطوره ها و تاریخ یکسانی دارند تعریف می کنند . بعبارت دیگر ترک بودن فرهنگیست. شاید فکر کنید این تعریف مدرن ساخته همفکران من در قرن 21 است . اما اینطور نیست این تعریف پدر ترکیسم بنام اسمعیل گاسپرالی از تاتارهای شبه جزیره کریمه در نیمه دوم قرن 19 است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آ.ائلیار می فرماید"تغییر مرزها در داخل طبق خواست مردمان خود جامعه از راه « دموکراسی و صلح و مسالمت» می تواند صورت گیرد. اگر نیاز احساس کنند. اگر اکثریت یک مردم موافق باشند. "
جناب آ.ائلیار پس چگونه است تعداد کشورهای جهان در 60 سال اخیر دوبرابر شده است؟ با رای اکثریت مردمشان؟ من تعجب میکنم به نوشته های شما.
آقای ناصر کرمی اقلا هر چه است ولی رو راست است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مرزهای یک کشور:
-مرزها در مقابل تجاوز خاجی ست. مثل کار همه ی کشورها باید حفظ شوند.
-تغییر مرزها در داخل طبق خواست مردمان خود جامعه از راه « دموکراسی و صلح و مسالمت» می تواند صورت گیرد. اگر نیاز احساس کنند. اگر اکثریت یک مردم موافق باشند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه کامنت پیشین:
آذربایجان:
گفتم منظور از «ترک» یعنی کسی که « زبانش ترکی»ست.
همانطور فارس و کرد و عرب نیز به همین معنی ست که اشاره به زبان آنها دارد.
دنبال طایفه ی اولیه ی خود در جهان باستان یا نوین گشتن مشکلی را حل نمی کند چون همه ی طوایف انسانی کم و بیش باهم در آمیخته اند. انسان اولیه از طایفه ی انسانهای آفریقایی ست که در جهان پراکنده شده است. و ریشه ی مشترکی دارند. و بعد ها تحت تأثیر محیط رنگهای مختلف پیدا کرده اند.
مردم آذربایجان نتیجه ی همه ی انسانهایی ست که از جهان باستان تا کنون در این منطقه « زیسته، و رفت و آمد» داشته اند. و اقوام مختلفی با هم در آمیخته اند. زبانشان ترکی آذربایجان است. که قبایل ترکی زبان قدیم داشتند.


ایران:
منظور از ایران چیست:
1- زمین و محیط زیست(سر زمین)
2- مردمان گوناگون
3- سیستم حکومت
------
-من نه تنها محیط زیست زادگاهم را دوست دارم بل محیط زیست کره ی زمین را هم دوست دارم.
همین طور ایران را.
- نه تنها مردم زادگاه خود را دوست دارم بل مردمان جهان را نیز بسیار دوست دارم. و در این میان
مردمان مختلف ایران را.
- سیستم حکومت ایران ساخت آگاهانه و دموکراتیک مردمان ایران نیست. و به این دلیل هم باعث عذاب و نابودی همه چیز است.
من هم مثل خیلی ها خواهان تغییر این سیستنم حکومتی هستم. و طبیعی ست که آنرا دوست ندارم.
-نه تنها تبعیضات و زور گویی های حکومت علیه مردمان را دوست ندارم بل این چیزها را بین خود مان هم دوست ندارم.
سیستمها و مرزهای حغرافیایی قرار دادهای آدمهاست. با خواست آنها عوض میشوند. آنچه باقی میماند مردمان مختلف اند . و نسلهایشان. من خواست همه ی مردمان جهت زندگی بهتر را دوست دارم و برای حل اختلافات راهی بهتر از مسالمت و دیالوگ و شکیبانی نمیدانم. و حفظ صلح و دوستی اساس این راه است.

تلاشی سیستم حکومتی و انقلاب
سیستم حکومتی ایران مثل سیستم شوروی سابق نیست که با آن روش متلاشی شود. یا این پدیده تکرار شود.
خیزش مردمان سراسر مملکت سیستم را تغییر خواهد داد. اگر جنگ خارجی یا کودتایی در کار نباشد.
به گمان من احتمال وقوع این رخداد نسبت به حوادث دیگر زیاد است.
نوشته شده توسط: Anonymous

در زبان فارسی با بیش از دو هزار سال ، فرهنگ و تمدن و ادبیات و فلسفه و دین و آیین و زیباشناسی و فلسفه و عاوم و تاریخ و احساسات اقوام ساکن فلات ایران ذخیره شده . بهتر است بیگانه پرستان ضد ایرانی و ضد پارسی برای آن وظابف من درآوردی افقی عمودی تعیین نکنند و برای خود و خویشان مغولشان یک الفبا و کتاب لغت دست و پا کنند . ایرانیان به اندازه لازم قوی هستند که برای خود راه و چاه را تشخیص دهند و نیازی به .... که با ایران سر جنگ دارند تبادل نظر کنند . گنجینه کار فکری ادبی فلسفی ایرانی ، با میلیونها کتاب و سفال و سنگ نبشته و غیره ،در جهان در ردیف سوم یا چهارم قرار دارد که در آینده جهان را شگفت زده خواهد کرد . اعتماد به نفس ایرانی سپری است در مقابل کینه دشمنان دور و نزدیکش

نوشته شده توسط: Anonymous

زمانی من هم منتقد کسانی بودم که به آنهایکه به تمامی فنومن ها با دیده ایدالوژیک نگاه میکنندبودم،اما حالا به این نتیجه رسیده ام که نقد آنان درست،صحیح وبجابود.وقتی انسان با نگاه ایدالوژیک به مسائل نگاه میکند،دچار کور رنگی میشود ویا همه چیز را به یک رنک می بیند.نمونه چنین اشخاصی دوست عزیزمان آقای دنیز ایشچی هستند.ایشان به خاطر دیدگاه ایداالوژیکش بهد از این همه تجربه،باز همم میکوید که مرغ یک پا دارد.برای مثال ایشان مینویسدکه"امروزه روزماجرای استراتژِی غرب در کشیدن کمر بند سبز ببه نوار جنوبیاتحاد جماهیر شوروی سابق،کنفرانس گواد لوب وتصمیم غربی به بر داشتن شاه ایران از حکومت تصمیم همان حاکمیت ها در آوردن خمینی از نجف به نوفل لوساتو وسوار کردن یک ساختار سیلسی اسلامی بر حاکمیت ایران بر ههمه گان آشکار است."من نمی دانم سن آقای دنیزچقدر است تا شاهد انقلاب پنجاه هفت هست یا نیست.ولی سن من می رسد که شاهد

پروسه انقلاب بودم.در شهر قم نبودم که در مراسم تعزیه پسر خمینی چه گذشت آما در چهلم کشته های قم در تبریز شاهد وناظر بودم که در قیام بیست ونه بهمن تبریز شعار قاطبه مردم "درود بر خمینی ومرک بر شاه بود" منظور اینکه رفتن شاه وآمدن خمینی نه در دست غرب بطور کلی ونه در دست آمریکا بود.بلکه این مردم اکثریت نود درگ صدی بود که شاه را فراری کرد وخمینی را به عنوان رهبر انقلاب به ایران آورد.لازم است به خاطر آقای دنیز بیاورم که از اول انقلاب این اتحاد شوروی و هوادارانش مثل حزب توده از خمینی پشتیبانی بی قید وشرط انجام دادندن.نه غرب ونه امریکا تا کنون کنونش از خمینی ودنباله روانش حمایت نکردند. این یک نمونه مالیخولیلی چپ سنتی ما از وقایع است.از این نمونه بگیر تا به موضوع اسد واردوغان وخرید نفت داعش توسط ترکیه وناجی بودن دیکتاتوری به نام مافیای پوتین تا به رس به آخر.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام.من بامقالات این همشهری دنیزایشچی چندین سال است کم وبیش آشناهستم ،علاوه برسایت ایرانگلوبال درسایت کارآنلاین نیز مقالات این عزیزگذاشته میشود.
نظرات خوبی دارد.اکثرمسایل راریشه یابی خوبی کرده واگر بیست خط بنویسدعادت داردلاقل دوسطرش رابه دشمنی باتورک وترکیه اختصاص میدهد.انگاروظیفه دارد ویابراوحکم میشودکه این کارت اجباری است.
من فکرنمیکنم نظرشخصی خودش باشد.انسان برای اینکه خط ومرزیک تشکیلات راداشته باشدبرخودوظیفه میداندتاازسیاست آن تشکیلات تبعیت نمایدوالاجو حاکم درآن گروه به صداقت وی شک کرده امکان نزولش به رده های پایین وجوددارد.
روشنفکرمادرایران یاچپ میزندویاراست، میزان بودن درکارش مشکل است.آموخته های وی درجامعه ازدبستان تا دانشگاه وبالاترهمگی همچون آبی ازیک چاه است .تعجب دراین است که چراانسان نبایدخودش نیزیک بارهم شده روی پای خودبودن راچرانباید امتحان کند.
این دوستان اکثردرخارج

ودرجامعه آزادزندگی میکنند.یاسوادی آزاد درآن نیاموخته اندویا واقعا تشکیلات وآموزه های تشکیلاتی چشم این هاراکورکرده است.
این همشهری درتمام مقالات خودتنگری به ترکیه وتورک میزند.
یک زمانی دنباله روی ازتفکرتشکیلاتی داشناک راداشت وحال نیزدوست داردازتفکرسیاسی پ کاکا پیروی کند.
برادرم این شیوه برخوردزشت است.یاننویس ویاتاپایان وجدان وشرافت قلم بدست گرفتن راقبول ونگه بدار .
شماکدام کشورراسراغ داریدکه درگروهای نظامی منطقه ایی وجهانی عضویت نداشته باشد.
چرا هنوزباوجوداینکه همه تان میدانیدجمهوری اسلامی چه جانوری است ازسیاست های او پیروی میکنید.هم به نعل زدن وهم به میخ چه عایدی برای شماداردکه دست ازاین سیاست برنمیدارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام
مسعود بارزانی: نیروهای تورکیه بر اساس توافق‌ با دولت عراق در موصل حضور یافته اند
گوناز تی وی: رئیس اقلیم کردستان عراق اعلام کرده که حضور نظامیان تورک در موصل بر اساس توافق با دولت عراق صورت گرفته است.
به گزارش گوناز تی وی، مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با بیان اینکه مسئله حضور نیروهای تورکیه در موصل بیش از حد گسترش یافت افزود:" سربازان تورکیه مستقر در حومه موصل، بر اساس توافق‌ نامه‌ای میان تورکیه و عراق، جهت آموزش نیروهای داوطلب عراقی برای نبرد با گروه‌های تروریستی و آزادسازی شهرستان موصل در آن منطقه حضور دارند".
وی گفت:" اعزام سربازان ترک براساس توافق بین طرفین انجام یافته است. به نظرم٬‌ این موضوع را بیش از حد بزرگش کردند".
مسعود بارزانی در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزیر خارجه آلمان در اربیل گفت:" به درخواست رجب طیب اردوغان

مسعود بارزانی در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزیر خارجه آلمان در اربیل گفت:" به درخواست رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری تورکیه فردا به این کشور سفر خواهم کرد و در رابطه با مسائل منطقه از جمله نقش تورکیه در مبارزه با گروه داعش گفتگو خواهم کرد".
گوناز تی وی
S.N
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

من تنها با آی دی خود کامنت می نویسم. این را از مسئولان فنی سایت می توانید سئوال کنید. متن را بچسب عزیز من. حاشیه کار ما نیست. با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز شما تنها شعارمی دهید. شما زیر بیرق دولت یا دولتهائی که شهروندش هستید و پاسپورتش را حمل می کنید قراردارید و تنها تعداد اندکی در جهان Stateless هستند و شما جزو آنان نیستید. شما هزار بار هم خود را انتر ناسیونالیست بنامید بازهم نیستید بلکه در عمل یک ناسیونالیست نسبتا رقیق ایرانی هستید. چرا که زندگی فرهنگی تان در درون جغرافیائی بنام ایران است و حتی برای نجات آن از اضمحلال, از سیتم فدرال جانبداری می کنید . چراکه از نظر شما ایده فدرالیسم بمنظور برقراری دولت فدرال آزربایجان متحد شامل آزربایجان جنوبی و جمهوری آزربایجان -که تمامی مشخصه های ملییشان یکیست- مذموم است و فدرالیستهای پیرو آنرا به باد انواع تهمت ها و ناسزاها ی سیاسی همانند فاشیست و بی فرهنگ میگیر ید و آنرا نقد می نامید. متاسفانه غرق در تناقص هستید و این در فرهنگ ایرانی-فارسی امری عادیست. بعبارت دیگر

دوالیته و ثنویت در افکارتان موج می زند و از دوگانگی نهادینه در فرهنگ و رفتار سیاسیون ایرانی زیاد فاصله نگرفته اید.
سایقیلاریملا
نوشته شده توسط: Anonymous

جامعه ای که رهبرش پدوفیل باشد، و در خصوص دست درازی و تجاوز به کودکان خرد سال رساله بنویسد و در دسترس عموم قرار دهد، و میلیونها مسلمان با ایمان از آن تبعیت کنند، دیگر چه انتظاری از مردان و یا زنان آن جامعه باید داشت؟. اگر کسی رساله آخوند معدوم "خمینی" را نگاهی بیفکند، میتواند در آن چیزهائی بخواند که انسان از به زبان آوردن آن شرم میکند، و عرق شرم بر جبین اش مینشیند. او در رساله اش مینویسد: اگر کسی آلت تناسلی بچه ای را، فرق نمی کند، که آن بچه، پسر یا دختر باشد، نوازش دهد، و به هدف التذاذ جنسی با اعضای تناسلی بچه بازی کند، از نظر وی اگر بچه از آن لذت ببرد، اشکالی ندارد. بقول او حتا بچه اگر کودک شیرخوار باشد. جامعه ای که پیامبر و امامان و رهبرانش، تجاوز به کودک شیر خوار را با کلاه شرعی تبلیغ و ترویج کنند، و رهبرش پدوفیل باشد، و در خصوص دست درازی و تجاوز به کودکان خرد سال رساله بنویسد

و آنرا در دسترس عموم قرار دهد، و میلیونها مسلمان با ایمان از آن تبعیت کنند، از مردان و یا زنان آن جامعه چه انتظاری باید داشت؟ جامعه جهل زده ایرانی که هنوز در دوران برده داری جنسی ما قبل تاریخ بسر میبرد، جامعه ای نکبت زده ای که رژیم خونریز و دیکتاتوراش هرگونه رابطه جنسی دختران و پسران بالغ را بطوراکید قدغن، و در مقابل آن سد ایجاد کرده است. و با زندان و شکنجه واعدام به آن پاسخ میدهد، دیگر چه انتظاری باید از مران و زنان آن جامعه داشت؟ جامعه ای که مردمش در قرن بیست و یکم بخاطر فردی بنام "حسین آقا"! که هزار و چهار صد سال پیش، در بیابانهای سوریه بدست عشیره نزدیک خود به قتل رسیده است، مراسم عاشورا برگذار میکند، و چهل روز برایش اعزای عمومی میگیرد، و با زنجیر و قمه و بر سر و صورت و پیکر خود میزند، و مثل وحشیان خود را بخون می آلاید، دیگر چه انتظاری باید از آن جامعه داشت. همان "حسین آقائیکه" بخاطرعشق زنی به نام زینب، که معشوقه یزد بود، خود را در صحرای کرب و بلا، به کشتن داد. اینک مشتی جاهل دیندار بخاطر مطامع زیر شکمی وی عزا میگیرند. و با قمه و زنجیر خود را هلاک میکنند. جامعه ایکه در باطلاق چنین خرافات مذهبی درحال غرق شدن است، دیگر چه انتظاری باید از مردان ماچوی آنان داشت؟ جامعه ای که خمینی معدوم و سیدعلی حرامزاده رهبر آن باشد، جامعه ای که آخوندهای گردن لفت اش هرکدام برای خود حرمسرا دارند، و با سرکوب مردم، و چپاول ثروت مملکت در اوج رفاه و ثروت، وعیش و عشرت زندگی میکنند، و ماشین های میلیون دلاری سوار میشوند، در مقابل، مردم جامعه روز به روز درباتلاق فقر و تنگدستی، فقراخلاقی، فقرجنسی، فقر فرهنگی، فقراخلاقی، و در منتهای عقب ماندگی قرون وسطائی بسر میبرد، دیگر چه انتظاراخلاقی و انسانی از افراد یک جامعه مریض که برای فرو نشاندن شهوت پرستی، عطش جنسی، که به بهانه ازدواج به کودکان و دختر بچه های بی پناه تجاوز جنسی میکنند، باید داشت؟ جامعه ای که قانوش ضد قانون است، جامعه ای که حقوقش، ضد حقوق بشر، و ضد ازش های انسانی است، جامعه ای که انسان زن در آن نصف مرد ارزش دارد، آیا میتواند محافظ حقوق کودکان مظلوم، و دختر بچه های خرد سال باشد؟ خانواده های تهی دست و گیرکرده در منجلاب فقر، که کودکان خود را برای امرار معاش حتا به کمتر از 100 دلار میفروشند، آیا هنوزهم دراین مملکت افتخار به کوروش و داریوش حسن و حسین، علی ونقی وتقی، بعنوان فرهنگ و تمدن، چندش آور و تمسخر آمیز نیست؟ این چه مملکت و چه تمدنی است که ایرانی به آن افتخار میکند. و هنوز که هنوز است بطورمسخره آمیزی خود را درعصر بیست و یکم با شاهنامه خوانی و افتخار به عصر بربریت مشغول کرده و به آن می نازد؟ و سنگ تمدن بر سینه میزند؟


نوشته شده توسط: Anonymous

جامعه ای که رهبرش پدوفیل باشد، و در خصوص دست درازی و تجاوز به کودکان خرد سال رساله بنویسد و در دسترس عموم قرار دهد، و میلیونها مسلمان با ایمان از آن تبعیت کنند، دیگر چه انتظاری از مردان و یا زنان آن جامعه باید داشت؟. اگر کسی رساله آخوند معدوم "خمینی" را نگاهی بیفکند، میتواند در آن چیزهائی بخواند که انسان از به زبان آوردن آن شرم میکند، و عرق شرم بر جبین اش مینشیند. او در رساله اش مینویسد: اگر کسی آلت تناسلی بچه ای را، فرق نمی کند، که آن بچه، پسر یا دختر باشد، نوازش دهد، و به هدف التذاذ جنسی با اعضای تناسلی بچه بازی کند، از نظر وی اگر بچه از آن لذت ببرد، اشکالی ندارد. بقول او حتا بچه اگر کودک شیرخوار باشد. جامعه ای که پیامبر و امامان و رهبرانش، تجاوز به کودک شیر خوار را با کلاه شرعی تبلیغ و ترویج کنند، و رهبرش پدوفیل باشد، و در خصوص دست درازی و تجاوز به کودکان خرد سال رساله بنویسد و در

دسترس عموم قرار دهد، و میلیونها مسلمان با ایمان از آن تبعیت کنند، از مردان و یا زنان آن جامعه چه انتظاری باید داشت؟
جامعه جهل زده ایرانی که هنوز در دوران برده داری جنسی ما قبل تاریخ بسر میبرد، جامعه ای نکبت زده ای که رژیم خونریز و دیکتاتوراش هرگونه رابطه جنسی دختران و پسران بالغ را بطوراکید قدغن، و در مقابل آن سد ایجاد کرده است. و با زندان و شکنجه واعدام به آن پاسخ میدهد، دیگر چه انتظاری باید از مران و زنان آن جامعه داشت؟ جامعه ای که مردمش در قرن بیست و یکم بخاطر فردی بنام "حسین آقا"! که هزار و چهار صد سال پیش، در بیابانهای سوریه بدست عشیره نزدیک خود به قتل رسیده است، مراسم عاشورا برگذار میکند، و چهل روز برایش اعزای عمومی میگیرد، و با زنجیر و قمه و بر سر و صورت و پیکر خود میزند، و مثل وحشیان خود را بخون می آلاید، دیگر چه انتظاری باید از آن جامعه داشت. همان "حسین آقائیکه" بخاطرعشق زنی به نام زینب، که معشوقه یزد بود، خود را در صحرای کرب و بلا، به کشتن داد. اینک مشتی جاهل دیندار بخاطر مطامع زیر شکمی وی عزا میگیرند. و با قمه و زنجیر خود را هلاک میکنند. جامعه ایکه در باطلاق چنین خرافات مذهبی درحال غرق شدن است، دیگر چه انتظاری باید از مردان ماچوی آنان داشت؟ جامعه ای که خمینی معدوم و سیدعلی حرامزاده رهبر آن باشد، جامعه ای که آخوندهای گردن لفت اش هرکدام برای خود حرمسرا دارند، و با سرکوب مردم، و چپاول ثروت مملکت در اوج رفاه و ثروت، وعیش و عشرت زندگی میکنند، و ماشین های میلیون دلاری سوار میشوند، در مقابل، مردم جامعه روز به روز درباتلاق فقر و تنگدستی، فقراخلاقی، فقرجنسی، فقر فرهنگی، فقراخلاقی، و در منتهای عقب ماندگی قرون وسطائی بسر میبرد، دیگر چه انتظاراخلاقی و انسانی از افراد یک جامعه مریض که برای فرو نشاندن شهوت پرستی، عطش جنسی، که به بهانه ازدواج به کودکان و دختر بچه های بی پناه تجاوز جنسی میکنند، باید داشت؟ جامعه ای که قانوش ضد قانون است، جامعه ای که حقوقش، ضد حقوق بشر، و ضد ازش های انسانی است، جامعه ای که انسان زن در آن نصف مرد ارزش دارد، آیا میتواند محافظ حقوق کودکان مظلوم، و دختر بچه های خرد سال باشد؟ خانواده های تهی دست و گیرکرده در منجلاب فقر، که کودکان خود را برای امرار معاش حتا به کمتر از 100 دلار میفروشند، آیا هنوزهم دراین مملکت افتخار به کوروش و داریوش حسن و حسین، علی ونقی وتقی، بعنوان فرهنگ و تمدن، چندش آور و تمسخر آمیز نیست؟ این چه مملکت و چه تمدنی است که ایرانی به آن افتخار میکند. و هنوز که هنوز است بطورمسخره آمیزی خود را درعصر بیست و یکم با شاهنامه خوانی و افتخار به عصر بربریت مشغول کرده و به آن می نازد؟ و سنگ تمدن بر سینه میزند؟


نوشته شده توسط: Anonymous

البته این وظیفه تاریخنگاران مستقل کشور است که به مقاله سرتا پا دروغ و تحریف پاسخ گویند. اما
حقیقت این است که بدون حمله المان هیتلری به شوروی و اشغال ایران از سوی دولت شوروی نه حزب توده ای بوجود میامد ونه فرقه دمکرات اذربایجان. فرقه دمکرات و حزب توده و همه چپها در حقیقت تولد خود را مدیون دو دیکتاتور بنام ادولف هیتلر و استالین هستند. حزب توده و فرقه هر گز قدمی در راه وحدت ملی ایران و ازادی و حکومت قانون بر نداشتند. تجربه دوران پس از جنگ دوم و عمر کوتاه 12 ساله حزب توده و سپس برامدن ارتجاع دینی در ایران در سال 57 و این بار هم نقش منفی حزب توده در دشمنی با ازادی و منافع ملی و دفاع از فاشیسم دینی روشن میکند که دولت شوروی هدفی جز تسلط برایران از طریق حز ب توده نداشته است . حز ب توده با شناسائی فرقه دمکرات اگاهانه

تجزیه ایران را پذیرفته است اگر جز این میبود نیازی به چند جریان کومونیستی در کشور نبود.
نوشته شده توسط: Anonymous

راستی یادم رفت این را بنویسم:
عجب نابغه ای هم هست این آقا یا خانم ناشناس ملقب به "آ. ایلیار" که بعید است حتی خود مسئول سایت هم بداند چه کسی است و از کجا آمده و چه هدفی دارد!
می گوید هر نوشته ای در این بخش ۷ روز در صفحه اول می ماند و هرکسی که می خواهد چیزی به این بخش سایت اضافه کند باید ببیند که آیا نوشته قبلی از صفحه اول خارج شده یا نه!
عزیز دل برادر! اگر نوشته قبلی ۷ روزش تمام شده باشد دیگر در صفحه اول نیست و خارج شده، و اگر هم ۷ روزش تمام نشده هنوز در صفحه اول هست و اگر مطلب جدیدی بیاید آن را به طور اتوماتیک قبل از موعد لازم از صفحه اول خارج خواهد کرد! پس هیچ وقت نباید نوشته تازه ای را در این بخش گذاشت، چون بالاخره یک نوشته در آخر ستون هست که هنوز ۷ روزش تمام نشده و اگر ۷ روزش تمام شده بود دیگر آنجا نبود!
مگر آن که کار حذف ها اتوماتیک نباشد و مستقیما به حجم یا تعداد مطالبی که

مگر آن که کار حذف ها اتوماتیک نباشد و مستقیما به حجم یا تعداد مطالبی که برای این بخش در صفحه اول در نظر گرفته شده بر نگردد، که در آن صورت اصلا نیازی به این حساب ها وجود ندارد!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اصفهانی عزیز!
حیف شما و شعر های درخشان شما و شخصیت والای شماست که در بخشی مطلب بگذارید که این آقا یا خانم ناشناس ملقب به "آ. ایلیار" که بعید است حتی خود مسئول سایت هم بداند چه کسی است و از کجا آمده و چه هدفی را دنبال می کند در آن جا بتواند به خودش اجازه بدهد که برایتان تعیین تکلیف کند.
دوستانه گفتم. می خواهید بپذیرید یا نپذیرید. میل خودتان است و از ارادت ما به شما کاسته نخواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام.فارس هایک مثلی دارندمیگویندیک سوزن به خودت یک چوالدوزبه دیگران.باتوجه به تمام روشنگری های شما وباتوجه به اینکه مسایل رامی شکافی ودوستان ازنوشته های شمااستفاده میکنند.هرچقدربیشتربنویسید،خوانندگان ازمطالب شما بیشتربه تفکرتان پی میبرندوشمامیتوانیدتغییریافته وبه صف استقلال طلب هاخدمت شایانی بکنید.من دراولین روزهای آشنایی بااین سایت مطلبی نوشتم وشماهم آنراتاییدفرمودید.من نوشتم مردم ایران سه راه بیشترندارند.1-سیستم هایی ازقبیل سلطنتی.جمهوری اسلامی.دموکراتیک. سوسیالیستی وجمهوری که این سیستم هاتوتالیتری وسرکوب گربادیدگاه تمامیت خواهی ودیکتاتوری که پس ازمدتی مردم بازبرای تغییربایدجنفشانی وانقلاب نمایند.2- فدرالیسم که دراین سیستم باوجوداینکه اکثرخواسته های عقب مانده مردم درصورت اجرای دقیق قوانین داده خواهدشد.ولی دوران این سیستم گذشته ومنافع استعماری وعوامل آن هاکه دراین صدسال یک حق

نامشروع غیرقانونی برای خودایجادکرده اندنخواهندگذاشت قوانین فدرالی کشورهای مدرن درایران اجراشود.
3-استقلال است که دراین راه مردم هرمنطقه بابدست آوردن آن دیگرازستم وظلم فرهنگی رهاخواهندشد.ولی شماراه دوم وفدرالی راگرفته وول نکردید.اگرکسی به راه سوم قدم گذارداورا به پان تورک .تورکیسم.بوزقوردویسم ووو..متهم کرده وازکلمات ناشیست که خوشایندنژادپرستان است نثارمبارزان تورک آزربایجانی میکنید.حال همانطورکه انواع واقسام اتهام وانگ هارانثارسیاسیون تورک کردیدیک سوزن هم به خودفروکرده وبدانید.هرکس وهرگروه وهرتفکری بعلت علم کردن افکارخوددیکران را تقبیح کرده وبه انواع اقسام پان وتورکیه پرستی وعلیف پرستی وایسم متهم میکند.خودنیزگرفتارهمان القاب شده وباتمامیت خواهی خودبه پان ایرانیسم کمک کرده درردیف پان ایرانیسم.شئونیسم فارسی.همکارسرکوبگررژیم قصاب.شاه وشیخ.درردیف همکارساواک وساواما.همکارناسیونالیست های کور.همکاربهانه جویان سرکوبگر.همکارپایمان کنندگان حقوق ملیت های تحت ستم.همکارسرکوب کنندگان ملت عرب.بلوچ.ترکمن.کرد.قرارگرفته وتمامیت خواهی اصل تفکرپان ایرانیستی بوده وشیعه گران شوبیعه نیزازهمین نام ها برای سرکوب استفاده میکند.
هویت طلبان رابه پان تورک.تورکیسیم.ترکیه ایسم.علیف ایسیم خواندن دراصل همان تفکرشئونیستی پان فارسیستی وپان ایرانیستی است.
بابهانه کردن واتهام جورکردن باشئونیست هادریک صف ودریک سنگرقرارگرفته وهدف افکاردیکتاتوری پان ایرانیستی وکمک به تفکرفاشیستی حاکمیت است.
اگرشمامتنی ومطلبی درجداکردن تمامیت خواهی وپان ایرانیستی ودیکتاتوری غیرازاین داریدوکمک شمابه دیکتاتوری صدساله ومخالفت بااستقلال خواهی مردم آزربایجان نیست ارائه فرمایید.شمابااین نام گذاری های انواع اقسام نژادپرستان راجری ترکرده وبه آنها حق ناحق میدهید.شمااگرمیخواهیدخودراتبریه کنیدبفکرمن عذرخواهی ازنوشتن این مقاله است نه بهانه تراشیدن واشتباه خودرابیشترکردن.
نوشته شده توسط: Anonymous

شاه و سلطنت و مهرههایش چنان بدنام هستند که بهتر است آدم اسمشان را نبرد . اپوزیسیون داخل همچون خارج باید در جبهه ای مبارزه کند که پشتیبان آن نیروهای چپ و ملی و مجاهد و جمهوری خواه و لائیک و نمایندگان خلقها باشند . برای مردم ایران در جهان و تاریخ ننگ است اگر باز دنبال سلطنت بروند . جبر تاریخ با سالها تاخیر حکومت شاهنشاهی را به بایگانی زیرمینی کتابخانه ها فرستاد ، خودکشی و عمل انتحاری است اگر کسی بخواهد خلاف جریان آب شنا کند و دنبال شاه و ملکه و ولیعهد برود .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Anonymj

به زبان خیلی ساده اگر بخواهیم بگوییم آ.ائلیار و سایر ایران‌گرایان تصور می‌نمایند اگر حس ناسیونالیستی (حس ناسیونالیستی تورکی/حس ملی‌گرایی تورکی) که اینها اسمش را «تورکیسم»، «پان‌تورکیسم»، «بوزقوردیسم» و ... گذاشته‌اند در فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی تضعیف شود اینها به سمت «ایران» گرایش پیدا نموده و مبارزه‌ی متحد و همبسته‌ی مد نظرشان با رژیم ولایت فقیه پدید می‌آید و در آینده مثلا ایرانی آزاد و دموکراتیک برپا می‌شود که شاید در آن گوشه چشمی هم از سر لطف و دلسوزی به این آزربایجانیان حبس شده در زندان فاشیسم فارس که نزدیک صد سال است زیر شلاق بدترین نوع آپارتاید فرهنگی و استعمار و استثمار هست و نیست‌شان درمعرض نابودی قرار گرفته است انداخته شود اما آزربایجان جنوبی در ایران آزموده‌ها را آزموده است و قرار نیست از یک سوراخ هزار بار گزیده شود.

اینبار دیگر وضعیت برای ملت تورک آزربایجان جنوبی در حالت کاملاً قرمز «مرگ و زندگی» قرار دارد و اگر پس از این رژیم نیز تکلیف آزربایجان جنوبی مشخص نشده و فاشیسم ....استعمار و استثمار خود را با شیوه‌ها و شگردهای آپدیت شده ادامه دهد دیگر فقط یک نام خشک و خالی از آزربایجان جنوبی باقی خواهد ماند که شاید آن هم نماند!
نوشته شده توسط: Anonymous

....
شما اول بیا سیاست را تعریف کن. سپس بگو برای پیشبرد امر سیاست چه ابزارو امکاناتی لازم است، بعد بگو آیا آن ابزارها و امکانات را برای پیشبرد کار وجود دارد....
آرمان چاروستایی شما یکجای کارت اشکال اساسی دارد. شما یا شخصی هستی که میخواهی اسم ورسمی پیدا کنی، که دراین ....
این راهم بگم، اگرمن مقاله ات را خواندم بخاطراین بود که ازهنگامی که با ایمان فروتن همکاری میکردی میشناختمت ولی فکرمیکردم هدفت این باشد که بخواهی پناهندگی بگیری. اما خط مشی ات بنام مخالف رژیم، درجهت حفظ رژیم بود. اما الان مطمئن شدم که دچارمشکل اساسی هستی و آدم قابل اعتمادی نیستی.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.آلیار گرامی , درست است اشتباه تایپی بود بجای اصلیت, منسوبیت درست بود من هیچ نژادی را اصیل و برتر نمی دانم. ولی از تمام نوشته های شما و دوستانتان, مثلا آلبایراقدار چنین نتجه میگیریم که شما فقط با شعار من ترکم مشکل دارید, با شعارهای , من فارسم , من کردم , من روسم , من فلانم هیچ مشکلی ندارید . برمیگردد به همان بحث که شما ها ضد ترک هستید. تمام

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ترک:
کلمه ی «ترک» طبق نظر پژوهندگان به معنی « güc=نیرو» از فعل « törümək» تولید مثل شدن یا törətmək تولید مثل کردن آمده است.
هرودت در کتاب خود نام طایفه ای را « تارژتااوس / ترگيتاوس » ذکر کرده و در تورات توقارمه / توغارمه آمده است . طبق نظر محقیقین گویا منظورهمین کلمه ی « ترک» است. و چینی ها «تروک» نوشته اند.
یعنی ترک در آغاز گویا نام یک طایفه بوده. بعد ها شده نام یک سری زبانهای نزدیک بهم. در حالی که اقوام نامهای مخصوص به خود را داشتند. واژه ی ترک بار زبانی دارد و فاقد مفهوم نژادی نسبی ست.
اگر نظری بخواهد به آن بار« نژادی - سیاسی » بدهد تکلیف اش روشن است.
بنا بر این : من ترکم، به معنای آن است که من به خانواده -طایفه -ملت ترکی زبان خود تعلق دارم. تنها زبان مورد اشاره است.
طایفه های مختلفی به هم در آمیخته اند و زبان هایشان نزدیک به یکدیگر شده است.

از جهان باستان تا کنون خیلی از طایفه ها چه خارجی و چه داخلی جسماً با هم در آمیخته اند. این در آمیختگی در زبانها هم دیده میشود. پس دنبال « اصل و نسب و نژاد ترک» گشتن معنی ندارد. اگر یک نظر سیاسی این مسئله را مطرح کند و در پی نژاد اصیل باشد یا به دنبال نژاد ترک بگردد، به روشنی نژاد گراست.
نوشته شده توسط: محسن کردی

همه رو ول کن.. اون اولی رو بچسب. خیلی باحال بود. انگار براش از زشتی ترک آسفالت خیابانها گفتی. در پاسخ میگه اگه شاه دیکتاتور رو سرنگون کنیم نیروهای مردمی خودشون آسفالتها رو مرمت میکنند. طرف بنظرم تو دوران میرزا کوچک خان گیر کرده.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" اگر نفت بشکه‌ای ۲۰ دلار شود عواقب آن بر ایران و روسیه چه خواهد شد؟ "" در کامنت قبلی‌‌ام توضیح دادم که با قیمت هر بشکه نفت حوالی ۳۰ دلار، کمونیست‌ها و چپ‌ها نمیتوانند قدرت را قبضه کنند، چونکه اقتصاد تک محصولی نفت، دیگر توان تامین مایحتاج مردم را نخواهد داشت. در ایران شاهد فروپاشی "" ملت سازی به شیوهٔ رضا خانی "" خواهیم بود چونکه دیگر "" کسب درامد و حمایت از خود و خانواده "" با اقتصاد فلج شده، مفهوم خود را از دست خواهد داد. در روسیه شاهد انقلاب خواهیم بود. جامعه فارسی‌ یکی‌ از آن‌ جوامع‌ای است که بر پایه یک سری "" فرضیات پوچ و باطل "" بنا شده، یکی‌ از آن فرضیات پوچ و باطل، این بوده که اگر ایران نفت و گاز نداشت، ایران ژاپن دوم می‌‌شد، با نفت بشکه‌ای ۲۰ دلار، جامعه فارسی‌ در خواهد یافت که زیادی دچار توهم شده بود و بجای ژاپن، افغانستان سرنوشتشان خواهد شد. به قول شاعر، "" کار هر گاو

نر نیست خرمن کوفتن، زن هوشمند می‌‌خواد که این گاو نر را، اهلی کند ".
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاسخ به دوستان:
با مین ائللی عزیز:
- کفر و دین: من این کلمات را به کار نبرده ام به سخن من مربوط نیست.
از نقد حرف زده ام. نفد به معنای نابودی نیست. بل « گذاشتن چرا، به چه دلیل، چه نتیجه دارد، عمل میکند یا نه، و... مثبت است یا منفی ، چه ربطی به حقوق دارد و غیره.این چیزهاست . البته در نوشته های سیاسی. و محول کردن موضوع به انتخاب خواننده. این کار را هم کرده ام.
- خواستن و نقد چیزی را نابود نمی کند. مردن یا زنده ماندن یک پدیده ی اجتماعی از جمله افکار طبیعی ست نه مکانیکی. زمان و پراتیک زندگی آنها را زنده و مرده میکند نه نقد من و شما. نقد تنها بیان نظر است. بنابرین آنچه در این مورد آمده بیرون از سخن من است.
- احساس را همه دارند مخصوص شاعر نیست. اما فن شعر مخصوص شاعر است. متاسفانه من شاعر نیستم تنها گاه گداری چیزهایی تمرین میکنم.

پرچم ایران: نوشته ام هرکس آزاد است راه زندگی جمعی خود را انتخاب کند. یعنی من هیچ پرچمی ندارم. آینده میتواند آنرا انتخاب کند.
فدرالیسم هیچ ربطی به پرچم ، یا ایران اسلامی یا شاهی ندارد.
با فدرالیسم جامعه و سیستم جدیدی زاده میشود. اگر اکثریت انتخاب کند. اگر درست پیاده شود.
اگر اکثریت آذربایجان نخواهند جدا شوند. که موضوع نامشخص است. بنا برین من هیچ پرچمی ندارم.
تنها آنچه عملی ست یا عملی نیست مورد توجه من است. از نظر من فدرالیسم راهی عملی ست. اما جدایی تنها بعد از این مرحله - اگر فدرالیسم عملا جواب ندهد- میتواند دموکراتیک عملی گردد. این نظر و پیشنهاد من است. و نه بیشتر.

با بی نام گرامی:
-بله ، نوشته ام من بچه ی ترکم. یعنی ترکم. از یک طایفه ی ترکم. اما ایده لوژی ترکیسم فکر من نیست. و نه فکر طایفه ی من بود.
- اصیل دررابطه با ملت ، در زبان فارسی به معنای «نژاد برگزیده» است. تحقیق کنید و برای منظور خود کلمه ی دیگری انتخاب کنید.
اگر این معنی را قبول ندارید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جهت اطلاع دوستان عزیز،
که در بخش فرهنگ و هنر مطلب میگذارند:
لطفا قبل از درج مطلب خود به تاریخ انتشار آخرین مطلب در بخش« فرهنگ» مراجعه کنید.
وقتی تاریخ نوشته یک هفته یا 7 روز پیش باشد ، مطلب خود را می توانید درج کنید. اگر
مراجعه نکنید و به تاریخ توجه نشود ، درج مطلب شما باعث میشود مطلب دوست دیگر زودتر از 7 روز از صفحه خارج شود و حق دوست ضایع گردد.
قرار تا کنون این بوده که مطالب دوستان در بخش هنر حداقل یک هفته بماند.
توجه به کار این بخش به عهده ی اینجانب است و از این رو اطلاع رسانی میشود.
تغییر زمان 7 روز به 6 یا 5 روز با مدیر سایت است. که در صورت لزوم میتواند اعلام کند.
هدف از اطلاع رسانی آن است که کار خودتان را خود به عهده گیرید . و خود مدیریتی شود که بهتر است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در آذربایجان کسی برای پانترک های ترکیه پرست مثل لوایی یا پانترک های سیاست باز مثل همین ا....ده تره خرد نمیکند. اینها همه شان باهم یک سالن عروسی را پر نمیکنند. اگرهم در سالن عروسی جمعشان کنی میزنند به سروکله هم و عروسی را عزا میکنند. این سایت نازنین ایران گلوبال را گیر آورده اند و پهلوان نمایی میکنند. یکی از دده قورقود میگوید و اینکه جد ترکها گرگ بوده و آن یکی هم مدعی میشود که بابک ترکی حرف میزده ! خلاصه معرکه گیری این بی ها و افندی ها نزد مردم آذربایجان عزیز ما یک قران خریدار ندارد. اقای توکلی خوب است این سایت ازاد را بامطالب پرارزش تری پر کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

باز یک فرد "بینام" اینجا یاد پورپیرار کرده و اظهار نظر "کارشناسی" هم فرموده که آزمایش علمی "فقط "قدمت ماتریال" رو معلوم میکنه نه قدمت کتیبه رو. از این "کارشناس بینام" باید پرسید آیا شما باستان شناسی که داری به روش شناسایی عمر کتیبه ها ایراد میگیری؟ آیا کمترین ارزشی برای تخصص قائل هستید و اینکه اینهمه باستان شناسان دانش آموخته از کشورهای مختلف جهان احتمالا چیزهایی میدانند که شمای غیر متخصص نمیدانی؟ دیگر اینکه آیا تابحال فکر کرده اید که تراشیدن یک "ماتریال" و ورود به لایه های زیرین آثاری ایجاد میکند که عمر قسمت تراشیده شده را نشان میدهد؟ واقعا که ساده نگرهای عامی باچه جسارتی به میدان علم و فن میپرند و میخواهند به کارشناسان خبره جهانی درس بدهند! خود این پورپیرار بیسواد مزدور رژیم هم از همین دسته بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

این کاربر که خودش را Azad نامیده استعدادش در حدی است که از روی کامنت من رونویسی میکند. اینقدر در وجودش توان نیست که چیزی از خودش بنویسد. اقای لوایی به هر نامی بیایی توهین کنی و برای خودت به به و چه چه نمایی دستت رو شده است. کسیکه منزوی و منفور همه است ناچار خودش باید بیاید به خودش دسته گل دهد! این است فرجام خدمتگزاری منافع بیگانه.

نوشته شده توسط: Anonymous

از این کامنت جناب آ.ائلیار جنین استنبات میشود: از والدین ترک بدنیا آمده است وخانواده اش ترک است و زبانش ترک است ولی خودش ترک نیست یا خودش را ترک نمیداند. اگر منظور آقای آ.ائلیار را درست فهمیده باشیم میخواهد هویت تباری نداشته باشد و بجای آن بیشتر قائل به هویت انسانی اش است. ولی چرا قائل به هویت فرهنگی اش است؟ این جایش برای من غیر قابل فهم است. شاید خودش هم متوجه این تضاد نیست. یعنی, آیا هویت انسانی احتیاج به هویت فرهنگ گروهی هم دارد؟ آ.الیار عزیز , قادانی آلیم, در حرکت آذربایجان خود را ترک دانستن مترادف با برتری طلبی برای ترک بودن نیست و یا بر تری خواهی نژادی و تباری نیست. ترک بودن یعنی همان فرهنگی است در ایران پایمال شده و آذربایجانی ها یا ترکهای دیگر نمی خواهند پایمال

بشود. واما جرا آذرباجانیها از اردوغان و یا در واقع از ترکیه طرفداری میکنند به بحث دیگری نیاز دارد. مربوط میشود به نیاز اجتماعی گروهی , همان طوری که آقای آلبایراق بخاطر نیاز گروهی کومونیست ها از کومونیزم دفاع میکند. شما باید نیاز گروهی هم فرهنگتان را هم باید در نظر بگیرید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای ائلیار همه میدانیم که شاعران احساساتی هستند و زود جوش می اورند و شما هم استثنا نیستید. شما از ادبیات پیامبران استفاده می کنید و تصورتان بر اینست که باید کفر را حتی قبل از اشاعه آن نابود سازید!!!!! فکر می کنید اگر ستار خان را قبول دارید باید مثل او ناهار و شام بخورید!!!! آیا ستارخان به دلیل البسه و عاداتش مورد احترام است یا مبارزه با دیکتاوری, مقاومت و شجاعت؟ ائلیار عزیز پرچم ایران فارس را دو دستی چسبیده اید و فکر می کنید زیر یوغ بیگانه نرفته و نمی روید!!!!. مقام شخضیتهای تاریخی را درحد پیامبران پائین می آورید و می خواهید هر جا .... را مالیده زیارتگاهش کنید و هر چه گفته اطاعت مطلق داشته باشید!!! گیریم ستار خان چنین حرفی زده. آیا باید از سخنانش نهج البلاغه ای تدوین کرده و برای منبر و موعظه از آن سود جست؟ براستی خوانندگانتان را در حد پامنبریهای مساجد ساده لوح می دانید؟

نه ما افسانه بوز قورد و ارکنگون را داستان واقعی می پنداریم و نه شما سیمرغ را می پرستید. تشکلهای منتسب به حرکت ملی آزربایجان نه تصفیه خونین دورن سازمانی کرده و شریف واقفی ها را کشته اند و نه همانند استالین تمامی اعضای اولیه مرکزیت بلشویکهارا نابودد کرده اند. پیشداوریهای شما بدلیل نگاه از روزنه تنگ و باریک ایرانی به مسائل است و از واقعیات فرسخها دور.
سایقیلاریملا

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مثال خود گویم که به کسی بر نخورد:
در خانواده( پدرو مادر) طایفه، ایل ، مردم « ترک» به دنیا آمده ام. تصادفاً. اگر پدرم در اورمیه به جای مادرم یک زن ارمنی یا غیره انتخاب میکرد تصادف جور دیگری بود.
زبانم ترکی ست. علمی بگوییم « آذربایجان ترکی سی» . آذربایجانلی هستم.
خانواده، ایل و مردم و آذربایجان و فرهنگ اش را دوست دارم. در آرزوی زندگی بهترش هستم. برای کسب حقوق ضایع شده اش تلاش میکنم. خوشحالم که در میان مردمی با فرهنگ عنی زاده شده ام.
اما «ترکیست نیستم. » چرا که ترکیسم « ایده لوژی» ست. ایده لوژی ها مجموعه ی «عقاید کاذب» اند. چرا که محیط را
« جزم گریانه» بازتاب میدهند. مثل مذاهب. و آیه وار.
هر ایده ای را می توان به ایده لوژی تبدیل کرد. راهش آن است که « آنها را آیه، تغییر نا پذیر، حقیقت مطلق، مخالف اش را دشمن، و..بدانیم». در این حالت ایده لوژی شکل میگیرد.

بچه ی ترکم. زبانم ترکی ست. حق ام ضایع شده ، برای کسب آن میکوشم. فرهنگ و وطنم را دوست دارم . بسیار خوب. حق است و احساسهای انسانی.این هیچ ربطی به ترکیسم ندارد. و برای زندگی در این راه من هیچ نیازی به ایده لوژی عقاید کاذب ندارم.
چرا باید اجازه دهم از نام ترک من سوء استفاده کنند جهت فریبم با ایده لوژی کاذب؟
برایم « ملت چی-آذربایجان چی- ترک چو» و بوزقود چو و غیره درست کنید.
ایده لوژی بدرد من نمی خورد. همه اینها دمشان « ایسم= چی یا چیلق ، چولوق، بسته اند .
من آزاد اندیشم و هیچ ایده لوژی را قبول ندارم. مشکل من عدم حقوق است و راههای کسب آنهم با مشورت و به کمک هم پیدا میشود. راهم مبارزه ی حقوقی - مدنی ست. در این مرحله از تلاش.

از سوی دیگر در مقابل یک اژدها قرار گرفته ام که مدام قدرتمند تر میشود. و هی به من میگویید:
« خودمان به تنهایی از عهده اش بر میاییم. » و « همه را در محیط خود دشمن حساب میکنید.»
می بینم این فکرتان هم خیال خام است. شکست اژدها نه تنها از عهده ی شما بر نمی آید بل از عهده ی هیچکس بر نمیاید.
دیگران هم همه دشمن نیستند. بر این اساس تاکتیک و استراتژی سیاسی شما هم مشکل گشا نیست. و تکروانه است و برابر شکست.
----
ممکن است جوانان در آغاز زندگی که « آسان گرا» هستند با «شعار های نیاندیشیده و توخالی » جذب شوند اما بعد ها وقتی زندگی آنان را به تفکر واداشت دیگر آنها را رها میکنند و همه چیز را زیر سئوال می برند. این پرسه در آذربایجان بخوبی مشاهده میشود. این ایده لوژی ها چیزی برای این پرسشها و باز بینی ها ندارند و می شکنند.
اما مسئله کسب حقوق همیشه باقی ست. چرا که مبارزه ای ست بدون اعتقادات کاذب. و آنهم تنها به یاری همه ی تبعیض دیدگان و ستمکشان و آزادیخواهان جامعه میسر است.تکروی شکست است.
یا همه آزاد میشویم یا هیچکس.
این سرنوشت ماست.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ائلیار

دز کامنت‌ها و نوشته‌های شما فقط جای خالی «جانم فدای ایران» خیلی مشهود می‌باشد اگر آن را هم با خط درشت بنویسید ممنون می‌شویم.

نوشته شده توسط: Anonymous

بە قسم حضرت عباستون باور کنیم یا دم خروس پیدایتون زیر عبا ؟؟؟

ایشان شخصی هستند مدام در این سایت چپ راست زدند گاه گاهی با پان تورکها پان تورک میشود و گاه گاهی با مدافعان حقوق بشر برتولبرشت و ماندلا و گاندی دکتر مارتین لوتر کینگ میشود ایشان کاتولیک تر از پاپ میشود ،،

فکر کنم ایشان تیتر این نوشتەی خودشان یادشان باشد کە چگونە تفکرات پان تورکی و نژاد پرستانەی خودشان را نشان دادند
شلوار کردی یا سیاست کردستان بزرگ،،،،،،

اخیراً به دنبال برخورد لفظی توهین آمیزدر ورزشگاه "الغدیر" ارومیه پیرامون « شلوار کردی» پیش آمد .. اما آنچه اکنون زیر شلوار کردی جریان دارد «سیاست کردستان بزرگ» است که توسط گروههای کردی تبلیغ میشود و هواداران آنها در همه ی زمینه ها این سیاست را میکوشند نشان دهند.

این چند جملەی کوتا نشان از تفر عمیق نویسندەی این جملات بە شلوار کوردی . زبان کوردی ، و هویت کوردی را نشان میدهد بە زعم نویسندەی این جملات پدر و برادر یک بازیکن کورد در تیم شهرداری اورمیە حق نداشتند برای تماشای مسابقە فرزندشان شلوار کوردی میپوشیدند و باز بە زعم نویسندە این جملات شلوار کوردی پوشیدن در اورمیە بە کوردستان بزرگ ربط دارد حال خود نویسندە بهتر از ما میداند کە یکی از ساکنین اصلی اورمیە کوردها هستند و بودند و کوردها نیز جزء معدود ملیتهائی هستند در منطقە کە لباس ملی خود را حفظ کردند رضا شاه با تمام لشکر کشیهاش بە کردستان و قدغن کردن لباس کوردی نتوانست نپوشیدن لباس کوردی را بە مردم کورد تحمیل کند و بە جای عمامە و دستار بە قول یکی دیگر از پان تورکها کلاه شاپو بە این مردم تحمیل کند رضا شاه و مأمورین و پاسبانهای حکومت رضا شاه مأموریت داشتند در کوردستان هر کس لباس کوردی بپوشد مأمورین آن نفت بروی مردم کورد کە لباس کوردی تنشان بود میرختند و در خیابان آنها را با همان لباس آتش میزدند با وجود این ماندگاری و حفظ لباس کوردی بە یکی از ارکانهای قوی ملت کورد در کنار زبان کوردی تبدیل شد ولی پان تورک کاتولیک تر از پاپ ما چرا نقش مادر ترزا و گاندی را گاهأ در این سایت بە عهدە میگیرد ؟ آیا ایشان مگر یادشان نیست کە همین چند روز پیش بود اخطار داد بە ملت کورد کە اورمیە 6 دانگ متعلق بە تورکهاست و کوردها حتی در یک استادیوم ورزشی حق پوشیدن شلوار کوردی ندارند و این بنزین ریختن است روی اتش ؟ این جناب چگونە بود ندیدند کە شعار مرگ بر کورد و توهین بە آن 2 نفر کە شلوار کوردی پشیدە بودند سیاست توران بزرگ نبود ؟ و آن شعارها پان تورکیستی نبود ؟ ولی شلوار کوردی 2 نفر در اورمیە سیاست کوردستان بزرگ بود ؟ بنا بە کدام رأی گیری ؟ کدام نظر خواهی . کدام مراجعت بە آرای عمومی اورمیە بیشتر بە شما تعلق دارد ؟ کە در اورمیە بە دنیا آمدی ولی بە من کورد تعلق ندارد کە من خودم ، پدرم ، پدر بزرگم ، پدر پدر بزرگم و پدر پدر پدر بزرگمم در همین اورمیە بە دنیا آمدەاند

ما این بازی های پان تورکی را باور کنید از خود شما بهتر بلدیم ، یک روز در صف پان تورکها مینویسد ، روز بعدش در صف مدافعان حقوق بشر و جنبش عدم خشونت شما با همان تأیید شعار بر علیە شلوار کوردی و توهین بە پدر یک بازیکن و تأید آن و وصل کردن آن بە کوردستان بزرگ نشان دادی کە خشونت گرای هستید کە اسلحە فعلأ دستتان نیست وای بە روزی کە این تفکر اسلحە دستش باشد در همان استادیون آن 2 نفر اعدام میشدند بە جرم نشان از کوردستان بزرگ
نوشته شده توسط: Anonymous

باباجون ! آیا کسی هست به این آ.الیار بگوید اینقدر از خودت تعاریف غیر علمی و .... و تقسیم بندیهای بنی صدری 24 ساعته اینجا در نیاور ! این شخص چه اصراری دارد که پاسخگوی تمام مسائل مطرح شده در این سایت باشد ؟ واقعا میدان را چقدر خالی دیده و کاربران را چقدر .... که همینطور مثل ماشین تئوری سازی آخوندی زمین و آسمان را بهم میدوزد .

نوشته شده توسط: Anonymous

ترکیستها ایرانپرست نیستند, ترکیستها فارس محور نیستند, ترکیستها فاذری نیستند, ترکیست ها ایران بایجان نیستند, ترکیستها .... گرا نیستند, ترکیستها مسکو و روسچی نیستند, ترکیستها لنین و استالینچی نیستند.,ترکیستها نسل پیر نیستند. ترکیستها روراست هستند, ترکیستها به اصالت خود افتخار میکنند, ترکیستها بی اصالت ملی نیستند. اما همه این خصائص در آ.ائلیار و آلبایراقدار وجود دارد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ترکیسم (ملی گرایی ترک) ، براساس « اعمال و ایده ها) که اینجا هم کم و بیش دیده ایم ،
- مدافع اختنان در تلاش عمومی آذربایجان است.
ترکیست ها یک مقاله در مورد ارزش ادبیات مردم- اینجا منتشر نکرده اند ولی در طومارهای کامنتی خود روی خوش نداشتن با ادبیات را همیشه نشان داده اند. نمونه ی جدیدش در کامنتهای زیر همین مقاله هست .
- فرهنگ مردم ما درست شده از شعر و نثر. داستانهای فولکلوریک و بایاتی ها. تاپماجا ها و ترانه ها ووو.
اما ترکیسم روی خوشی با ادبیات ندارد.
در حقیقت همان طور که ضد آزادی بیان است ، ضد فرهنگ نیز هست.
مگر اینکه این جریان بامقالات تئوریک موضع و عمل کرد خود را روشن کند و نشان دهد مدافع چه فرهنگی ست
آنچه من دیده ام در این زمینه هم فرهنگ دشمنی را تبلیغ میکند. نمونه اش «جمیلی» ست.

وقتی شعار ترکیستی « تبریز -باکی-آنکارا» را در کنار
“Lider Ülke Türkiye” ( سرزمین رهبر ترکیه) می بینم یاد حرف ستارخان میافتم که بهش گفتند:
« بیا زیر پرچم روس تا از تو دفاع کنیم.»
گفت ما زیر پرچم هیچ دولتی نمی رویم. اما 7 دولت خواست می تواند زیر پرچم ما بیاید».
حالا ترکیست ها باکو به کنار تبریز و آذربایجان را هم به کام ترکیه میفرستند و هیچ هم به روی خود نمی آورند.
نه باکو زیر پرچم ترکیه میرود و نه تبریز و آذربایجان . جنگ چالدران هم این را نشان داده است.
-بر این اساس ایده ی « ترکیسم یک اندیشه ی اسارت» بار و استعماری ست.
تکمیل این ایده با فکر « نئو عثمانیز» در کنار سر زمین رهبر ترکیه، با شعار تبریر باکو، آنکارا؛ به روشنی اندیشه ها و
سیاست استعماری و اسارت بار را بخوبی نشان میدهد.
روشن بگویم آذربایجان برای رهایی نیار ندارد به زیر پرچم هیچ دولتی برود. اگر برود آن نه آزادی بل اسارت است.
و ترکیستهای ما پیام آور اسارت اند.
ایده و سیاستهای ترکیسم در هر زمینه که نگاه میکنم ضد آزادی و اسارت بار است.
مجموعه ی اندیشه های ارتجاعی ست.
واضح بگویم ترکیسم در آذربایجان گام اول فاشیسم است. فاشیسمی که هم پا و هم جنس با فاشیسم آریایی ست.
لازم است ایده ی بوزقورد، ترکیسم،پان ترکیسم، و فاشیسم آریایی و کردی و مانند اینها نقد شود.
بین ناسیونالیسم و فاشیسم یک قدم فاصله است.
و ناسیونالیسم افراطی مقدمه ی فاشیسم است.



نوشته شده توسط: آ. ائلیار

استبداد و دیکتاتوری، دوختن دهانها، زندان و شکنجه ، ترور شخصیتها، در مورد دگراندیشان تحت نام دشمن در همه ی جوامع بوده است. مهم اینه که ببینم عمل درستی نیست و از این فاجعه عبور کنیم. بشر از این مرحله با سخن ولتر که گفت:
«جانم را میدهم تا تو بتوانی ایده ی مخالف ات را بیان کنی» گذشت. و بعدها حقوق بشر را به تصویب رساند.
اساس بحث ما این موضوع است.

ترکیستی دگر اندیشی را تهدید جانی کرده ، گفته ام این ایده و عمل ، مبارزه ی عدم خشونت را آلوده کرده و نفی میکند.
کسی از این ترکیستها حاضر نشده یک کلمه بنویسد که فکر و عمل تهدید دیگراندیش غلط است. خلاف قانون حقوق بشر است.
کوشیده اند با پیریدن به شاخه های مختلف با اتهام و بدگویی از این آن، عمل و فکر ضد حقوق بشری خود را تحت نام « آذربایجان» درست نشان دهند.
آیا شما از حالا دیکتاتوری نمی کنید؟ نشانه ی استبداد موجود در مبارزه ی عمومی نیستید؟
پس چرا نقض حقوق دگر اندیش پیشه کرده اید و حقوق بشر را له میکنید؟ چرا کمی نمی اندیشید که چه کار میکنید؟

آنچه در آذربایجان به صورت «تلاش عمومی مسالمت آمیز» جریان دارد در حقیقت عملی ست برای کسب همه ی حقوق انسانی. تا شاید صاحب زندگی بهتر شویم و از این تیره روزی رها شویم.

حالا هرکس یا هر جریانی تحت هرنامی از جمله آذربایجان یا ترک یا ایران و یا چیز دیگر، خلاف حقوق بشر اقدام میکند طبیعی ست که مورد نقد قرار خواهد گرفت. فرق نمی کند در اپوزیسیون باشد یا در حکومت.

من نقد نکنم کس دیگری خواهد کرد دهان همه را نه حکومتها و نه غیر حکومتی ها می توانند بدوزند. حتی با مرگ.
تلاشی عمومی در آذربایجان را نمی توان به خشونت و اختناق آلوده کرد.
بهتر است در « ایده و عمل» خود اندیشه کنید. سلب آزادی بیان، تهدید دگراندیش برای هیچکس قابل دفاع نیست. نه تحت نام
اسلام، نه آذربایجان ، نه ترک. نه زیر نام تبعیض دیده.
بیان نظر سیاسی آری، اختناق نه.



نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب سیروس، پاسخی برای سوالات شما ندارم، پیروز دوانی ظاهرا نه دستگیر شده بود ونه جز لیست اعدامی ها بود، پس او کجاست؟محل دفن او کجاست؟اینجانب تنها، یک سناریو _ روایت را برای باز شدن راز و رمز کشته شدن پیروز دوانی را طرح کرده ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی آن نقل قولی که از یک زندانی سیاسی کرده اید سوالاتی را پیش می آورد. آن زندانی سیاسی گفته است: «پیروز بدستور مستقیم محسنی اژه ای به قتل رسید و سپس در یکی از خانه های محسن اژه ای دفن شد»
سوال این است که خود او در این میانه چه نقشی داشته است که خبر دارد که پیروز دوانی به دستور محسنی اژه ای کشته کشته و در یکی از خانه های او دفن شده است. او از کجا این را می داند؟ اگر چنین اتفاقی افتاده باشد، فقط کسانی می توانند این را بدانند که در قتل و دفن او شرکت داشته باشند.
همینطور این زندانی سیاسی می گوید که پیروز «همراه با تیم اطلاعاتی در ان شب کذایی وارد خانه فروها شد».
سوال این است که آیا او هم در آنجا بود که دیده است پیروز وارد خانه شد؟
در ادامه هم گفته است که «بعبارت دیگر پیروز دوانی می تواسنت ماجرا قتل فروهر ها را برملا سازد و بهمین خاطر است که محسنی اژه ای به سعید امامی گفت ، ...«تمامش

...«تمامش کنید!" حتی واضحتر هم گفتند که: "با مسئولیت من بکشیدش!"»
آیا او این حرفها را از خود محسنی اژه ای شنیده است؟ یعنی خودش پیش محسنی اژه ای بوده است؟ این چه زندانی سیاسی ای بوده است که اینقدر به محسنی اژه ای و سعید امامی نزدیک بوده است؟
نوشته شده توسط: Anonymous

من یک فعال حقوق بشر هستم خوشحال میشوم که از سایت های من بازدید نمایید

https://antiislamsite.wordpress.com
http://ali-bidin.blogspot.com
http://islam-kiri2016.blogspot.com

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

یادداشت بالا، بررسی عملکرد حزب توده در ارتباط با انقلاب 57 ، کودتای نوژه و جمهوری اسلامی نبود ، کاری که سابق بر این انجام داده ام. هدف از نوشته کوتاه ، دقیقا بررسی نقاط تاریک عملکرد دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی می باشد. «ساواما » همان تا کتیک های« ساواک» را در بدام انداختن مخالفین دنبال می کرد. پس از سرکوبی های سال 1360 ، 61 و 62 اطلاعات رنگارنگ نظام «شبکه های ساختگی مبارزان» می ساخت و افرادی را تحت فشار، مجبور می ساخت که با انان هم کار کنند . یادم می اید درست در سالهای 64 و 65 روزنامه های رسمی کشور اخبار عملیات نظامی جعلی «سازمان بابک خرمدین » در تهران را با آب و تاب درج می کرد. تا بدین وسیله تولد سازمان سیاسی _ نظامی نوظهورمخالف رزیم را اعلام نماید.

کاملا مشخص بود که این «سازمان بابک خرم دین» وجود خارجی نداشت و تنها برای به دام انداختن برخی گروههای هوادار احزاب ملی ویا نظام پادشاهی در دستورکار وزرات اطلاعات می گرفتند . در عرصه سیاسی هم از افرا سر شناس زندانی سیاسی سابق برای بدام انداختن زندانیان آزاد شده استفاده می شد. در این سیستم افراد بدون اینکه خودشان هم بدانند، درطرح اطلاعاتی ها ، بعنوان «مهره» مورد استفاده شبکه ادم کشی رژیم قرار می گرفتند. بطور مثال گفته شد که کسانی که به اقای داریوش فروهر ابراز سمپاتی می کرد و خواهان دیدار با او می شدند و آنان به پیروز دوانی مراجعه می کنند که ترتیب ملاقات انان با فروهر ها را بر قرار سازد که همین طور هم شد. این تاکیت در خارج از کشور هم برای ترور رهبران احزاب مخالف قرار گرفت ، ترور زنده یاد شاهپور بخیتار ، قاسملو و شرفکندی بدین شکل کشته شدند.متاسفانه گروههای سیاسی اپوزیسیون بجای هماهنگی از این اتفاقات؛ برای تصفیه حساب های گروهی استفاده می کردند و عملا خوددر دام اطلاعاتی گرفتار می شدند . خوب« شاهد عملیات» می باید بشکل اسرار آمیز نا بود می شد که شد . مقامات زندان ، دادگاهها هر گز پاسخ در ستی به خانواده پیروزدوانی نداد و مقامات مسئول اطلاعاتی اظهار بی خبری می کنند که اصولا چنین شخصی هر گز دستگیر نشده است . قصدم این بود که اگر کسانی اطلاعات دیگری دارند در اینجا با نام مستعار و یا برای شخص خود ارسال نماید
نوشته شده توسط: Anonymous

90 درصد حرفاش حقیقت بود.
آزمایش کربن چطور میتونه ثابت کنه یه اثر باستانی هست یا نه؟ اون آزمایش، قدمت ماتریال رو تشخیص میده مثلا میگه این سنگ چند هزار یا میلیون سال پیش تشکیل شده، نه اینکه بگه فلان تاریخ روش مطلب نوشتن!
....

نوشته شده توسط: Anonymous

من معتقدم که این رژیم تنها با زبون سلاح میره و باید بره! در عین حال تهدید و تحدید و سرکوب همه مخالفین سیاسی رژیم رو هم محکوم میکنم! اما این تظاهرات دنا هم چیزی شبیه آش شله قلمکار "همه باهم" خمینی یه که توش خرافاتیهای جن و پری زده و پیروان رجوی و حقوق بشری ها؟! و احتمالاً نیم چلبی ها (با استفاده از عکس امیرانتظام جبهه ملی یی) دارن نسخه مبارزه "همه باهم"ی می پیچن!

باز هم تکرار می کنم من معتقدم که این رژیم تنها با زبون سلاح میره و باید بره! و تهدید و تحدید و سرکوب همه مخالفین سیاسی رژیم رو هم محکوم میکنم! اما اگه از "همه با هم"ی خمینی سودی عاید اکثریتمون شد میتونیم چشمامون رو بر نکاتی که برشمردم ببندیم و "اینشاالله گربه است" گویان ما هم جزیی از"همه با هم"ی ها بشیم!

به نظر من متاسفانه آقایون ملکی و نوریزاد همون "همه با هم" یعنی "همه با من" خمینی جنایتکار و رجوی رذل رو تبلیغ می کنند

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی یادتون نره!

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
ارامنه (جیلولار) در خوی سلماس اورمیه فجایع سال های ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ ه.ش که منجر به قتل عام حدود ۱۵۰ هزار نفر از اهالی اورمیه گردید،چنان وحشت ناک میباشد که تاریخ نویسان این منطقه از حوادث نه ساله حضور ارتش جرار روسیه تزاری به سادگی میگذرند.این حضور روس ها که از اردیبهشت ۱۲۸۸ ه.ش مصادف با ۲۹ آوریل ۱۹۰۹

نوشته شده توسط: Anonymous

درود براقاي دكتر محمد ملكي و حقيقتي كه به آن اذعان كرد ، عليرغم حاكميت ترور و وحشت بنازم به شجاعت اين مرد پهلوان كه باكي از ماموران گمنام ادمخوار اين نظام پليد ندارد
راست ميگويد فكر وانديشه را نمي شود با كشتن و سلاح از بين برد . كمااينكه تاكنون نتوانسته از بين ببرد
انسانها دردنيايي كه انديشه هاي آزاد وجود دارد شكوفا مي شوند بنابراين ترساندن مردم از بدتر ( بخوانيد مجاهدين) و غلطاندن مستمر آنها به آغوش بد ( بخوانيد ملاهاي پليد و تشنه به خون مردم ) از ويژگي هاي يك سري از كامنت نويسان است كه البته مدتهاست كه لو رفته است

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

موضوع قتل پیروز دوانی ربطی به عملکرد گذشته و حال حزب توده ندارد،هدف روشن شدن چگونگی قتل او بدستور محسن اژه ای
است، لطفا جای قاتل و مقتول را عوض نکنید، با امیر فرشاد ابراهیمی که با همین دار و دسته کار می کرد، روایت پیروز را تعریف کردم .او این داستان را نادرست می دانست. در کامنت بعدی بیشتر توضیح خواهم داد.