رفتن به محتوای اصلی

ژوئیه 2007

آری بابک خرمدین، کاخ های ظلم ویران می شوند

آری آن روز بابک آن حرف ها رازد وچه به جا می نشیند درجایگاه امروزین دربرابر حکام جمهوری اسلامی که بر باردیگربرسرنوشت ملتی تکیه زده اند. سالهای پیش کاخ های پهلوهای وقاجارها پایین ریختندو حتما سالهای آینده کاخ های جمهوری اسلامی هم پایین خواهد ریخت، چون مردمی وجود دارندوبارستم حکام بردوششان سنگینی می کند. بعد از 1200 سال هنوز فریاد بابک خرمدین دربرابر نوع دیگری ازحکام اسلامی به گوش می رسد، مردمی هستند که کاخ های ستم راویران کنند

بررسی مسئولان گذشته، نه تسویه حسابهای دیرینه

امروز بحث روی این مسایل از ان جهت اهمیت دارد که با تکیه به این تجربه منفی از در غلتیدمان به این فرهنگ انحرافی در اینده جلوگیری کنیم. باز ما شاهد سر باز کردن این انحراف در شکلی دیگر هستیم. این دفعه رژیم برای مقابله و سرکوب مبارزات رفع تبعیض ملل غیر فارس در ایران باز به این فرهنگ روی اورده و سعی میکند با بکار انداختن تمام ماشین های تبلیغاتی اش، به مردم این ایده را القا کند که سر نخ این مبارزات در دست کشورهای خارجی است و هدفشان هم تجزیه ایران میباشد. وباز بار دیگر بخشی از اپوزیسیون...

بحران جنسیت در ایران بحران هویت ایرانیان، قسمت دوم

زن در فرهنگ ما به‌طور عمده به سه حالت «مادر مقدس»، «حوا یا جنّه‌ی فریبکار» و «زن اثیری» دیده می‌شود و بخش مهمی از جوانب زنانه، قدرت و خرد زنانه، اشتیاقات اروتیکی، عشقی و خویشتن‌دوستانه‌ی زنانه در پای این سه نقش سرکوب می‌شوند. مشکل در این است که این سه نقش در واقع سه نقش در یک بازی نارسیستی شیفتگانه/متنفرانه و برای نفی فردیت و تفاوت زنانه هستند.
زنان و مردان ایرانی باید بر بستر راز زنانه و نیاز مردانه‌ی خویش و به شیوه‌ی خویش هر چه بیشتر به یک زن عاشق پر راز و ناز و پرقدرت و...

فدرالیسم با ادبیات سیاسی دموکراتیک یا مستبدانه! پاسخی به مقاله آقای دکتر اسماعیل نوری علا

در مورد تقسیمات کشوری، باید ببینیم که می خواهیم یک مشکلی را که وجود دارد را حل کنیم یا فقط می خواهیم آن مشکل را به چند بخش کوچک تقسیم کنیم که دوباره همان مشکل اولیه در داخل آن بخش های کوچک باقی باشد؟ این که اصلا مساله زبان در تعیین حدود ایالتها دخیل نباشد و مثلا با چسباندن بخشی از مناطق کرد نشین به آذربایجان و برعکس به نوعی ایالتها به هم دوخته شوند تا امکان اینکه بگوییم این ایالت ترک نشین است یا کردنشین وجود نداشته باشد با چه منطقی قابل توجیه است؟

مشکل نشست پاریس 2 پاسخ به چند پاسخ

در واکنش به مقالة نخستم کریم رحیمی دشنام نامه ای نوشته اند و فارسها را همه غارتگر نامیده اند و فرموده اند که ما کردها جز استقلال به هیچ چیزی راضی نمی شویم؛
تنها بگویم این را که هم اکنون اگر سایة آمریکا از سر کردستان عراق کم شود؛ سرنیزة پان ترکیسم از یک سو و پان عربیسم از سوی دیگر در دل کردستان عراق به هم خواهند خورد؛ و گمان نمیکنم آذریهائی که انقلاب مشروطیت از بلوغ ملی آنها شکل گرفت؛ به این راحتی از تهران و اصفهان و شیراز و مشهد و کردستان و خوزستان دست بکشند.

سبک مثل پرنده... ویژه بخش اظهار نظرها!

کاربران با نام واقعی و یا بدون نام و امیل مطالبی می نویسند در این مدت چهارماهه نزدیک به 2000 کامنت گذاشته شده است برخی کامنت ها خود باندازه یک مقاله طول و عرض داشته است
برخورد نظری که بین آیدین تبریزی و احمد تقوایی صورت گرفت خیلی متین بود اگر کسانی همچون من که در ارتباط با مسایل قومی _ملی بدنبال یافتن بهترین پاسخ هستیم ؛برایمان سود مند بود ولی انهایی که اختلاف سیاسی را با " دق و دلی" عوضی گرفته اند، مطالبی می نویسند که شاید برای کسان دیگر جذابیت داشته باشد،

مشکل نشست پاریس مشکل آیندة ایران

اما، ما نه زبانی به نام زبان ایرانی داریم و نه فرهنگی به نام فرهنگ ایرانی؛ ایران، همواره، نامی بوده است برای یک مجموعة زبانی و فرهنگی چند گانه و چند گونه؛ یک جای فلات ایران را نشان بدهید که به ویژه ایران نامیده شود؛ یک زبان از چهل زبان ایرانی را نشان بدهید که به ویژه، زبان ایرانی نامیده شود
نشست پاریس به پیشنهاد یکی از بزرگانش، امر «اقوام» را به یک گروه کارشناس احاله کرد و نمایندگان اقوام نیز پذیرفتند

زبانشناسی اپوزیسیون ایرانی و نگاهی مجرد به" اندیشه"

اساسی ترین وسیله انتقال اندیشه هر کلکتیو انسانی "زبان" و "ادبیات" ان کلکتیو است، از اینرو، به صراحت می توان گفت که کلکتیوها و مجموعه های انسانی در طول تاریخ بدون دست یابی به زبانی مشترک، نمی توانستند به هیچ "تفاهمی" دست یابند. زبان و فرهنگ زبانی یک مجموعه انسانی در عین حال، "هویت" او نیز هست و انچه را که در کنه وجود اوست، بی پرده و با صراحت بیرون می ریزد. شرط اول در هر روندی ، هماهنگی و تفاهم است که تنها از طریق "زبان مشترک" میسر است و انجا....

نقدی کوتاه بر " داورینیسم اجتماعی" نیکروز اولاد اعظمی

نسبت دادن داروینیسم اجتماعی به دیدگاه مارکسیسم و آوردن نمونه از بهار پراگ و افغانستان امری نادرست است، زیرا مارکس و انگلس داروینیسم اجتماعی چالز داروین را با قاطعیّت تمام در مباحث و بصورت کتبی در نوشته ها غیر علمی و نادرست ارزیابی کرده اند.
در جایی دیگر، نویسندهء مقاله، ایالات متحدهء آمریکا را محکوم میکند که با سیاست جنگ در صدد برتری خود هست، از سویی دیگر کشورهای ملقّب به "بَبر" جنوب شرقی آسیا را که به نئو لیبرالیسم روی آورده اند و به توسعهء اقتصادی چشم گیری رسیده اند را به رخ دیگران میکشد.

بحران هویت ایرانیان

ایجاد این چالش نو و بیان تلفیق‌‌های نو و سؤالات نو هدف این مقالات سریالی در باب بحران هویت و اشکال مختلف آن است که این مقاله شروع آن است و امیدوارم با همکاری دوستان و نقادان دیگر به یک چالش خلاق تبدیل شود. زیرا بحران هویت بحران یکایک ما و بحران محوری جامعه‌ی ماست. از طرف دیگر، زندگی یک بازی عشق و قدرت است و ما با دست‌یابی به تلفیق‌های مدرن خویش ما نه تنها به یک «اروپایی خوب» و یک « ایرانی مدرن» تبدیل می‌شویم، بلکه با دست‌یابی به این حالت دوملیتی و چندلایگی قادر به ایجاد تفاوت و..