رفتن به محتوای اصلی

رنج‌نامه فائزه هاشمی

رنج‌نامه فائزه هاشمی

قبل از پرداختن به نامه خانم فائزه هاشمی از زندان اوین، لازم به تاکید است که داشتن زندانی سیاسی در کشور مخالف حق آزادی بیان است که حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی با همه ایراداتش بر آن تاکید شده است.

در یک جامعه مبتنی بر دموکراسی و حاکمیت قانون همه نیروهای سیاسی از چپ تا راست و حتی افراطی‌های این دو طیف حق آزادی بیان دارند و تنها چیزی که قلم یا بیان آنها را محدود می‌کند نفرت‌پراکنی قومی و نژادی علیه دیگران است. چنانچه بجز موارد استثنایی، در کشورهای اروپایی که سال‌ها تجربه دموکراسی‌ دارند، تفکرات و احزاب افراطی چپ و راست وجود دارند و در انتخابات نیز شرکت می‌کنند. در ایران نیز تحول‌خواهان و دموکراسی‌خواهان  نه تنها باید وجود رقبای سیاسی عرفی خود از طیف‌های مختلف سیاسی را طبیعتا به رسمیت بشناسند، بلکه اصولا با کنار گذاشته شدن نگاه حذفی، تندروهای دو طیف سیاسی نیز بعنوان بخشی از مردم کشور و واقعیت صحنه یا صف‌بندی سیاسی آن باید به رسمیت شناخته شوند و جای آنها زندان نیست.

در یک نگاه کلی اما شکوه‌نامه فائزه هاشمی از زندان بار دیگر تاکیدی بر این واقعیت است که اگر فرهنگ دموکراسی یعنی مدارا، تکثر‌پذیری و به رسمیت شناختن مخالف در میان مردم یک کشور نهادینه نشده باشد، این فقط حاکمان مستبد نیستند که دگر‌اندیشان و مخالفان یا منتقدان خود را به زندان می‌فرستند بلکه بخشی از مخالفان نیز بخاطر همان فرهنگ غیردمکراتیک که در آن زیسته‌اند به نوبه خود در داخل زندان، زندان ِخود را بنا می‌کنند، زندان اپوزیسیون در زندان پوزیسیون. یعنی کسانی با پرچم مخالفت با حکومت درحالیکه خود قربانی نظام استبدادی هستند، عده‌ای دیگر را تحت فشار می‌گذارند یا بایکوت می‌کنند تا از تصمیمات سیاسی آنها پیروی کنند و حتی در بند زندان نیز مانع کسانی می‌شوند که می‌خواسته‌اند در انتخابات ریاست جمهوری اخیر رای بدهند. این واقعیتی بدیهی و تلخ است که اگر فرهنگ یک جامعه استبدادزده باشد، در همه جا کم یا بیش و حتی درمیان زندانیان سیاسی، می‌تواند خود را نشان می‌دهد.

اینکه در خارج کشور هربار در هنگام انتخابات ریاست جمهوری گروهی افراطی تحت نام پادشاهی‌خواه یا چپ افراطی و حتی بنام دفاع از  دموکراسی و حقوق بشر در ایران به فحاشی و‌ گاه حمله به رای دهندگان در مقابل سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های ایران تجمع می‌کنند و عملا گروه فشار خارج کشور را تشکیل می‌دهند نیز حکایت دیگری است از سنخ آنچه بر فائزه هاشمی در زندان رفته است. طبق تعبیر نیچه، آن گروه‌های فشار در زندان و خارج کشور کسانی هستند که در مبارزه با هیولا مدت‌هاست خود به هیولا تبدیل شده‌اند.

در ایران ما در کنار نیروهای سیاسی چپ، راست، لیبرال و محافظه‌کار بطور عمده با چهار گروه تندرو روبرو هستیم که نگاه حذفی به دیگر نیروهای سیاسی دارند و اگر زمانی قدرت اصلی را در دست داشته باشند دیگران را کاملا سرکوب و حذف می‌کنند. این نیروها البته دارای قدرت، امکانات و پایگاه‌های سیاسی مختلفی هستند و شامل تندروهای داخل و درکنار حکومت، راست‌های سلطنت‌طلب و ناسیونالیست‌های فرشگردی یا «ایران‌نوین»ی، چپ‌های افراطی و نیروهای افراطی‌ها قومیت‌ها می‌شوند. هرچند هرکدام از نیروها دارای نگاه ایدئولوژیک و حذفی به دیگر نیروهای سیاسی هستند، اما برخورد دموکراسی‌خواهان طبیعتا به رسمیت شناختن آنها و رعایت حقوق‌شان در چهارچوب حاکمیت قانون است.

روشن است که شکوائیه فائزه هاشمی متوجه بخشی از زندانیان سیاسی است که چنین رفتاری داشته‌اند و چنانکه ایشان نیز تاکید می‌کند آنها در برابر کل زندانیان سیاسی گروه اندکی را تشکیل می‌دهند. پرواضح است که زندانیان آزاده در میان زندانیان سیاسی کشور بسیارند، از جمله خود ایشان یا افرادی چون سعید مدنی.

در زمان شاه نیز زندانیان سیاسی گاه چنین رفتارهایی با مخالفان خود می‌کردند، اما مردم از این رفتارها بعدها که آنها از زندان آزاد شدند به تدریج و بویژه با شروع اختلافات حکومت با سازمان مجاهدین خلق با خبر گشتند. در آن دوران و تا مدتی بعد از انقلاب زندانیان سیاسی دارای چنان جایگاه و تقدسی بودند، که کمتر کسی آنها را مورد نقد قرار می‌داد.

از هم‌اکنون برخی بر خانم هاشمی ایراد گرفته‌اند که ایراد گرفتن او از زندانیان سیاسی، نحوه خبررسانی گاه غلوآمیز آنها، افشاگرهای او درمورد رفتار برخی سلطنت‌طلب‌ها و چپ‌ها و یا سکوت یا همراهی برخی از دیگر زندانیان سیاسی با رفتار دیکتاتور‌مآبانه آنها در زندان با فائزه هاشمی و برخی دیگر، آب به آسیاب حکومت می‌ریزد و به مصلحت نیروهای اپوزیسیون و نیروهای مبارز نیست که چنین نکاتی مطرح شود.

در پاسخ باید گفت که اتفاقا دموکراسی از همین امروز و از هرجا که هستیم شروع می‌شود. بویژه اینکه کسانی چنین رفتارهای زشت و مستبدانه‌ای در زندان داشته‌اند که اصولا در آغاز مبنای مخالفت آنها با جمهوری اسلامی بخاطر همین نوع رفتارهای استبدادی و قلدرمنشانه حکومت بوده است. اتفاقا چون آنها وعده نظامی بهتر و دموکراسی می‌دهند باید از همین امروز مورد نقد و پرسش قرار گیرند که چطور کسانی که از هم‌اکنون در زندان دنبال جلوگیری از آزادی برخی از همبندان خود هستند و با آنها به روش، منش سرکوبگرانه و با ادبیات توهین‌آمیز و اتهام‌زنانه برخورد می‌کنند، چطور در فردای آزادی از زندان می‌‌خواهند به وعده دموکراسی و حقوق بشر خود پایبند بمانند؟

شجاعت فائزه هاشمی در نوشتن این نامه قابل احترام است. شکوائیه او از درون بند زنان زندان اوین نامه‌ای تاریخی است که در اسناد مبارزات سیاسی مردم ایران به یادگار خواهد ماند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
ایران امروز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

اصول الله طلب

جناب - فائزه شکوه نامه ننوشته است. فائزه لاس نامه نوشته است.
قبل اینکه به زندان برود در ظاهر انگار از خامنه ای به خاطر شرایط موجود در کشور انتقاد میکرد.
اما به روان شناختی یکی به میخ بزن یکی نعل که خاص ادبیات تزویر گرانه ی پدرش بود, استفاده ملا لغتی چند پهلو: - آقای خامنی ای, این شرایط موجود نمیتواند ادامه داشته باشد غیر شما کیست که مسئول این شرایط است.
"پس تا دیر نشد کاری بکنید چون غیر از شما کسی مسئول نیست." (?)
اگر مغز یک ذره نیورون داشت این رتوریک لاسانه با خامنی ای را در متنی دو پهلو میسنجد!
آقای خامنه ای غیر شما کسی مسئول نیست.
خامنی ای احتیاج به تفسیر این گونه لاس و لوس مدل رفسنجانی ندارد.
خودش آشکار میگوید که فقط من مرجع و مسئول در این کشور هستم.
اما در خارج کشور یک هورای گوش کر کن همه جا وایرل میشود:
- که فائزه رفسنجانی قهرمان از خامنه ای انتقاد کرده است!
امان از مغز های پوکیده و اخته فکران احمق که کمتر تاپالای گاو نیورون دارند!
فائزه در همان در ظاهر "انتقاد" از شرایط, نکته ی کلیدی خواسته خودش را مطرح میکند.
میگوید اصلاح طلبان که من هم هنوز یکی از آنان هستم باید در اداره امور کشور سهیم باشند.
فائزه به خامنی ای میگوید برایش فضایی سر سفره مف خوری فراهم کند.
----------------------------------------

نه تنها هیچ انتقادی از خامنی نکرد چون اشاره ی روشن به اصول گرایان میکند که اینجا مفهوم "شرایط" آشکار تر میشود, بلکه از خامنی ای و قدرت "تک مسئولی" او حمایت هم میکند.
- جز شما کسی مسئول نیست, هشدار میدهد که اصول گرایان به خاطر حجم سهمی که دارند میتوانند به "رهبری" شما پشت کرده و قدرت به حق فقاهت رهبری شما را به چالش بکشانند.
- آقای خامنی ای اجازه بدهید دلسوزان کشور در این شرایط سخت مشارکت داشته باشند!
- "دلسوزان انقلاب" هم تکه کلام بابا رفسنجانی "سعیدی سیرجانی" کش بوده.
فائزه دنبال شانسی برای آزاد شدن برای خودش به مخ پزشکیان سوژه لاس صادر کرده است.
یادم میاید که سازمان اکثریت مستقیم برخی جوانان دانشگاهی را بسیج میکرد:
که شعار شاه شاه اکبر شاه - مرگ بر شاه سر بدهند.
چون فائزه از شرایط باز تر آن زمان استفاده کرد و چند لاس جانانه با فرح دیبا میآید.
کتاب فرح خاطرات فرح را منتشر میکنند و حتی از تکه کلام فرح هم در شعارهای سیاسی چه رفسنجانی (پدر) و چه فائزه استفاده میکردن : شایسته سالاری!
ادبیات حزب توده و سازمان اکثریت آن زمان : آقای خامنه ای (?)... اما اکبر شاه!!!???
رفسنجانی بو برد که پشت شعار شاه شاه اکبر شاه یک مشت فسیل پیر پکال های توده ای بودند.
مصاحبه کرد گفت: من مخالف بیرون انداختن توده ای ها از کشور بودم اما اقایان گوش نمیکردند.
یک روز طول نکشید که در رسانه ها و ادبیات توده ای و اکثریت همه چیز زیر و رو میشود.
- آقای رفسنجانی و خامنی ای مستبد!
البته خامنه ای احتیاجی به این فرامین کارگردانان قسم حضرت عباسی توده ها ندارد چون نیروهای امنیتی خودش با همکاری توابان توده و اکثریت تمام بیا بروهای اینها را مونیتور میکنند.
این نیروهای امنیتی صادر شده در پشت نقاب "اصلاح طلب" هم در اپوزوسیون نفاق ایجاد میکنند و هم چمدون چمدون اطلاعات به کشور میبرند و در اختیار خامنی ای قرار میدهند
رفسنجانی که حس کرده بود دیگر خامنه ای "دوست او نیست" و طرح حذف او را دارد برای ارتباط محکم تر و مطمئن تر با توده و اکثریت در مصاحبه های بعدی ادامه میدهد: اینها یک مشت سوسول سلطنت طلب بودند.
و همچنان ادامه میدهد که "سیاست های روسیه" نسبت به ایران روشن نیست ما مدت هاست که منتظریم آن ها تشریف بیارند و سیاست هایشان را برای ما روشن تر تشریح کرده و بیان بفرمایند.
زمانی این آخوند فاسد, مال اندوز و جنایت کار که دستش در مفرغ در خون قربانیان آلوده است, این مجیز خوانی های آویزان شدن به هر آن چه که به چنگ میرسد را در یاوه بافی هایش انعکاس میداد که دیگر دیر شده بود.
- باند خامنه ای با پوتین ارتباط مستقیم و مطمئن ایجاد کرده بود.
نیش و نوش لاس های دو پهلویی رفسنجانی ها دیگر برای خامنه ای اثر ندارد.
فائزه سر خورده از شعار تیپیک فرح دیبا "شایسته سالاری" و شعار اصلاح طلبان "مردم سالاری" میخواهد در نیروهای سوم جای پا باز کند: اصول الله طلبان
ترکیب دو گروه اصول گرایان و اصلاح طلبان که من این گروه را "اصول الله طلبان" مینامم, کسانی مثل ظریف, پزشکیان, اون مردک کی بود به پسرش میگفت ما ژن خاص هستیم پس حکومت حق ماست؟ و تعدادی در خور توجه در کابینه و دولت پزشکیان.
- تعدادی از مدیران دست پرورده ی باند رفسنجانی و اتاق بازرگانی که از قدرت روز افزون اقتصادی سپاه پاسدار نگران و عصبی هستند بعلاوه بخش هایی از محافل ملی منقلی و عمو و برادر فائزه هاشمی رفسنجانی هم در جمع "اصول الله طلبان" میگنجند.

ش., 14.09.2024 - 16:17 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

چون بابا اکبرش موفق نشد اتوبوس نویسندگان ودگراندیشان در مسیر ارمنستان به ته دره بفرسته (۱۳۷۵) حال................ اکبر رفسنجانی ماموریت داره دگراندیشان زندانی در اوین رو ته دره بفرسته

جمعه, 13.09.2024 - 11:12 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید