اقای امینی... اگر خاطرتان باشد در نشستی که در شهر (( ارواین.. اوورنج کانتی-کالیفرنیا )) در باره کسروی داشتید و بنده هم یکی از شرکت کننده گان در آن نشست بودم تحریف تاریخ و زبان ( ترکی ) را از طرف کسروی بحث کردیم.. تاریخ ایران و آزربایجان به یک تحقیق علمی و دور از سیاست بازیها احتیاج دارد. شما که در امریکا تشریف دارید و برای ملت ترک ایرانی زبان« فارسی » را تنها راه برقراری ارتباط ضروری میدانید فکر نمی کنم که برای من ترک آزربایجانی تاریخ جدیدی را عرضه بکنید. ما ترک ها دیگر به این نوع شگرد های سیاسی عادت کرده ایم. بهترین ها را برایتان آرزومندم..
شخصی به نام "" کاربر "" نوشته در صورت تغییر الفبای عربی به لاتین، ما از کجا به فرق "" عظیم "" با ""عزیم"" پی خواهیم برد؟ آیا کسی که جدّ اندر جدّ فارسی یا افغانی حرف زده معنی ""عزیم"" را میداند؟ در آمریکای شمالی، هیچ دانش آموزی، بعد از خواندن آثار شکسپیر، قادر به درک آن نیست و کلی "" جزوههای کمکی "" میخواند تا دریابد شکسپیر چه میگوید. در دنیایی امروز، ارتباط با گذشته، بیشتر از طریق مدیا صورت میگیرد، از اینها بگذریم، شاعر فیلسوف نیست، دامنهٔ واژهگانی یک شاعر مفت خور، ۳۰۰ یا ۴۰۰ واژه است، گذشته ما چیز قابل توجهی ندارد، فقط آخوند جماعت نان گذشته را میخورند، مگر در اروپا یا آمریکای شمالی، یک فرد نوعی چقدر تاریخ میداند؟ چقدر با ادبیات گذشته ارتباط خود را حفظ میکند؟ ببینید عزیز، اگر در جامعه فارسی و افغانی، ادبیات در سطح شعر و شاعری باقی مانده است ادبیات دنیا، با ۳۲ سبک ادبی،
به پیش میتازد، در کتاب فروشی ها، بخش شاعران، کوچکترین بخش قفسههای کتاب را به خود اختصاص میدهد. شعر و شاعری، متعلق به جامعهای است که دچار رخوت فکری است.
کاش دوستان به جنبههای عملی تغییر خط عربی- فارسی ، به خط لاتین (الفبایی که در ترکیه و جمهوری آذربایجان به کار می رود )نیز اشاره میکردند.
واژه ی مسعود (که به عنوان اسم به کار میرود) در اصل صفت است ( از فرهنگ دهخدا : ضد شقی، نیک بخت، مبارک... ).این واژه ، در ترکیه ( به عنوان اسم ) به صورت mesut نوشته میشود.
لغت مُحَمَّد هم، صفت است (که به عنوان اسم ) به صورت mehmet ، یا ( در جمهوری آذربایجان ) Məhəmməd نوشته میشود.
نظام الدین هم ، در ترکیه ( به عنوان اسم ) کار برد دارد و به صورت nizamettin نوشته می شود.
تا اینجا ( با آنکه صورت نوشتاری این واژگان ، به کمک حروف لاتین و حروف عربی کاملاً متفاوت اند ) با مشکل بزرگی رو به رو نیستیم. نام ها را به گونهای که تلفظ می شوند، میتوان نوشت. همانطور که واژه عیسی مسیح در آلمانی به صورت jesus christus و در انگلیسی به صورتJesus Christ
نوشته و به دو گونه ی متفاوت تلفظ میشوند.( در فارسی چنین نیست. ما ، محمد را ( که ممکن است در زبان محاوره، به اشکال متفاوت تلفظ شود ) در شناسنامه ،عموماً ، همان محمد می نویسیم. )
اما، آنجا که با شعر و نثر ( به گونه مکتوب) و درواقع ، با میراث فرهنگی و ادبی خود سر وکار داریم موضوع کاملاً متفاوت است. من نمیدانم در الفبای ترکی مورد استفاده در ترکیه و یا در جمهوری آذربایجان ( به عنوان مثال ) برای « ز» و « ظ» و ...حروف متفاوت در نظر گرفته شده است ، یا نه ؟ اگر چنین نباشد، واژگان « عزیم » و « عظیم» ،که دو معنای متفاوت دارند، چگونه نوشته میشوند ، تا تفاوت معنایی آنها مشخص شود؟( در این جا، صحبت از این نیست که میتوان برابر نهاده های این واژگان را نوشت. مثال زیر ، میتواند به فهم موضوع کمک کند )
به عنوان مثال ،دو بیت زیر از محمد فضولی را در نظر بگیریم :
واعظ اوصافی-جهنم قلیر، ای اهل ورع!/ وار اونون مجلسینه، بیل کی جهنم نه ایمیش!/
ای فضـولـی! مـزهیی-ساقی و صهبــا بیلـدیـن/ توبه قیل تا بیلهسن، زَرق و ریا هم نه ایمیش!
این شعر ( که به زبان ترکی سروده شده است ) باید به همین شکل و آهنگ ، با حروف لاتین نوشته شود. اگر آن را ، به ترکی سره ترجمه کنیم، دیگر ، سروده ی فضولی نیست.
واژگان عربی ِ « واعظ» ، «ورع» ، « ساقی » ، « ریا » و حتی واژه ی «فضولی » ( که نام شاعر است ) برای خود شناسنامه واژگانی دارند. به عنوان مثال ، واعظ ، وعظ ،موعظه … هم ریشه اند و در پیوند مشترک قرار دارند.یا واژگان ساقی و سقّاء . یا واژگان اوصاف ، وصف ، وصّاف ، توصیف و...
واژگان واعظ ،ساقی ، ریا ، ساقی و... ( در شعر وضولی ) هر کدام بار فرهنگی و تاریخی خاص خود را دارد.
کسی که ابیات بالا را با حروف لاتین می خواند ، چگونه میتواند بامعانی ، مفاهیم و ریشه ی این واژگان ارتباط بر قرار کند. و اگر نتواند صورت عربی این واژگان را بشناشد، چگونه میتواند با گذشته و میراث فرهنگی خود پیوند بر قرار کند؟
مردم ترکیه و جمهوری آذربایجان ( عموماً ) خود را با اسلام همهویت میدانند( میتوان ،کمونیست ها و برخی «کمالیست» ها را مستثنی کرد) . صرف نظر از ادعیه ی مذهبی ، منابع و مآخذ فرهنگی و ادبی آنها نیز ، از سرچشمه اسلام و قرآن آب میخورند.آیا ،کنار نهادن واژگان عربی و استفاده از حروف لاتین ، این پیوند با گذشته را نمی گسلد؟
مثنوی معنوی و دیوان شمس ، به ترکی ترجمه شده اند ( فعلاً کاری به این ندارم که شعر ، ترجمه پذیر نیست). نسل جوان امروز ترکیه ( که مولوی را ترک میداند و بسیار هم به او مفتخر است) چگونه میتواند از طریق ترجمه ی ترکی مثنوی مولوی، با ( به عنوان مثال ) نگاه عرفانی و وحدت وجودی مولوی پیوند بر قرار کند؟ و...
*** اگر در حروف لاتینی که در ترکیه ( یا جمهوری آذربایجان ) به کار میرود ، برای ( « ء» و « ع » )، ( « ز» و « ض » و « ظ» و « ذ » ) و... معادل هایی انتخاب شده باشد، آنگاه، بحث در مجرای دیگری میافتد.
خدایا این ترکها چرا در سایتهای ترکی خود این بحث های زرگری را انجام نمیدهند و این ساست ایرانی فارسی زبان را اشغال کرده اند که نتواند به افشاگری در باره دولت دیکتاتوری آخوندی بپردازد ؟ اینها خلاف ادعاهای خود بازهم وابسته به ایران و ایرانی هستند و توانایی راه انداختن تشکیلات خود را ندارند .وقتی 70-50 درصد لغات زبان آذری ، واژههای فارسی ایرانی عربی هستند ، چرا اینها بدون اجازه مردم و کارشناسان میخواهند خط و الفبا و زبان را لاتین کنند ؟ و اینجا نیروی اهل سیاست و مبارزه را هدر داده و منحرف میکنند ؟
بعد از ژاپن گزارشهائی می رسد کە در کونسول خانەی تورکیە در دوسلدروف آلمان بین هواداران حزب فاشیستی نژاد پرست MHP و هواداران P K K درگیری پیش آمدە هنوز چگونگی این درگیری مشخص نیست ولی بعلت زندگی تعداد زیادی از کوردها و تورکها در آلمان بە نظر میرسد در روزهای اخیر دامنەی این منازعات گستردە تر شود در روزهائی کمی کە بە انتخابات تورکیە باقی ماندە
""" مصاحبه خبرنگار اشپیگل با سردسته دار و دسته خواهران زینب مقیم اروپا """ خواهر میبینم که پلاکاردی در دست دارید، لطفا راجع به آن توضیح دهید. پیام روشن است، به فارسی سلیس میگوید که " هر چه خشم دارید بر سر ترکیه فاشیست بریزید ". به فارسی نوشتهام تا ارتباط ما با طالبان، داعش، تروریستهای پ ک ک ، اینترناسیونالیست ها قطع نشود. خبرنگار، خواهر آیا این پیام شما، تدائی کننده پیام خمینی نیست که میگفت هر چه خشم دارید بر سر امپریالیزم آمریکا بریزید؟ بله، خمینی ایران را آباد کرد ما نیز با این خشم انقلابی، ترکیه را آباد خواهیم کرد. نصف ترکیه را به تروریستهای پ ک ک خواهیم داد و نصف دیگر آن را، به ارامنه
سالام
وقتی فعالین آزربایجانی میکویند که مسئولین استان خائنین هستند این هم دلیل که بودجه در این زمان بیکاری جوانان خرج نشده به مرکز بر میگردد :
نماینده اردبیل: برگشت اعتبارات استانی به خزانه ملی تاسفآور است
مصطفی افضلیفرد، دبیر و سخنگوی مجمع نمایندگان استان اردبیل از برگشت اعتبارات استان اردبیل به خزانه ملی دولت ایران انتقاد کرده است.
دبیر و سخنگوی مجمع نمایندگان استان اردبیل گفت:" برگشت اعتبارات استان اردبیل با این شرایط عقبماندگی این استان جای تاسف و تاثر است به طوری که تعدادی از مسئولان استان در این زمینه مقصر هستند".
مصطفی افضلیفرد امروز در اردبیل اظهار کرد:" از 153 میلیارد تومان اعتبارات عمرانی استان اردبیل با گذشت نیمی از سال تنها ۳۵ درصد تخصیص پیدا کرده در حالی که ما به روزهای سرد سال نزدیک میشویم و بعید به نظر میرسد تا پایان امسال زمان و فرصتی برای اجرای پروژهها به وجود آید".
وی همچنین با بیان اینکه از محل اعتبارات سال گذشته تا 21 خرداد 94 بر اساس اعلام مسئولان استان 90 میلیارد تومان اعتبار هنوز جذب نشده بود و بعید به نظر میرسد در یک ماه فرصت باقیمانده امکان جذب آن وجود داشته است، گفت:" قطعا بخشی از این اعتبارات به خزانه ملی برگشت خورده که این اوج تاسف و نگرانی است که با این شرایط عقبماندگی استان بخشی از اعتبارات نیز برگشت بخورد".
دبیر و سخنگوی مجمع نمایندگان استان اردبیل با انتقاد شدید از مسئولان استان و مدیران اجرایی که در جذب اعتبارات در حوزههای مختلف پیگیرانه و مسئولانه عمل نمیکنند بیان کرد:" در حالی که پنج ماه از سال باقی مانده ما تنها شاهد جذب 35 درصد اعتبارات هستیم که اصلا این رقم قابل قبول نیست".
گفتنیست نماینده اردبیل در حالی این سخنان حق به جانب را بیان میکند که استان های آزربایجانجنوبی از جمله اردبیل با مشکلات عدیده اجتماعی از جمله بیکاری شدید مواجه است و برگشت بودجه استانی به صندوق ملی سالیان مدیدی است که تبدیل به فرهنگ و قانون نانوشته درمیان مسئولان استان های آزربایجان جنوبی شده است که این متد از طرف مرکز حکومت ایران مدیریت میشود.
کاربر گرامی آرزوی مرگ.....(( اگرروزی با مرگ روبرو شوم که میشوم مهم نیست. مهم این است که مرگ و یا زندگی من چه اثری بر روی زندگی دیگران داشته باشد... ماهی سیاه کوچلو))... دوست عزیز... فرار از مشکلات زندگی , مشکلات را حل نمی کند. بایستی با مشکلات روبرو شد و راه حلی پیدا کرد. جامعه ایران به آن حدّ انفجار ( تونسی) نرسیده است که با یک خودسوزی یک شخص کاسب , سونامی حق طلبانه استقلال-آزادی-عدالت را در دنیای عرب به جریان بیاندازد. مشکل شما عین مشکل هزاران ایرانی و مثل میلیون ها اولین مهاجرهای ایرانی بعد از انقلاب به کشورهای بیگانه است. کسانی که خیال میکنند مهاجر های ایرانی در «فرنگستان» نشسته بوقلمون های سرخ کرده همراه با شامپاین فرانسوی و ویسکی ها اسکاتلندی همراه با ماهی های سرخ کرده میل می فرمایند , در دنیای فانتزی زندگی می کنند. تازه اگر ( راسیست بازی های ) این اقایان را هم در نظر بگیریم مشکل
ما اولین مهاجران دو چندان بود.. داستان مهاجرین ایرانی بعد از انقلاب خود داستان ( تنازع و بقا ) است. امیدوارم و آرزو میکنیم که شما با مراجعه به کارشناسان واقف و آگاه بتوانید سلامتی روحی را باز دو باره بدست بیاورید. بهترین ها را برایتان آرزومندم.
ترسم آزاد نسازد ز قفس صیّادم....
آنقدر که ره باغ رود از یادم....
بس که ماندم ز قفس رنگ گل از یادم رفت....
گر چه با عشق گل از مادر گیتی زادم....
خانم ترابی گرامی، بله ، روشنی دیدگاهها به روشنی مسایل یاری میکند. ممنون از شما که نظر خود را مطرح کردید.
من در مقالات مختلف خود کوشیده ام راه حل فدرال را پیشنهاد کنم.
اگر راه حل قدرت متمرکز نیرو بگیرد - و راه حل فدرال ضعیف شود جامعه عملا به سوی تلاشی و جدایی و جنگ داخلی پیش خواهد رفت.
از دید من تمرکز طلبی قدرت ، برای جامعه، راهی به جز جدایی باقی نمیگذارد. این خطری ست که همزیستی را شدیداً تهدید میکند.
هر چه تمرکز طلبان پیشروند راه حل جدایی خواهی بیشر مطرح خواهد شد و عاقبت آن نیز تاریک است.
و زمینه ی مناسبی ست برای اداره کنندگان جهان که برنامه های مورد علاقه ی خود را پیاده کنند.
نقش روشنفکران و اهل سیاست و فرهنگ اینجا تعیین کننده است. امید است یک سیاست همگانی و دموکراتیک و خردمندانه ای برای آینده ی ایران پیش گرفته شود.
این خانومای خوشتیپ و یکدست که بینشون حتی یه زن بد قواره یا زشت و بد هیکل دیده نمی شه، انتخاب شدن و استخدام. مهم اینه که دستگیری امینه که به حجاب اعتراض داره با تظاهرات حد اقلی به چش بیاد. موضوع حمله به اسلامه.
سلام-لوایی عزیز.تعدادی شما وخواست شما ومن رادرک نکرده ونخواهندکرد.بنویس .بنویس که زخمهای زیرپوست ملت مارابازمیکنی .ولی ماتورکان تابحال هرچه براین ملت فارس نمک نشناس کردیم اشتباه بود.این هایک حق ناحق حق برای خودقایلند این حق نانوشته رابزرگان نادان ما به آنها داده اند.بفکرم دیگربس است ببنیم سیم خاردارافغانستان دیده خواهدشد یاسیم خادارترکیه آزربایجان شمالی .وار اول اللر وار اولسون.زنده بادآزادی بهرشکل وبهرنحو.
آقا .... زلفعلی! با سلام شما که بقول خودت سیاستچی هستی و سیاست میدانی ممکن است برای خوانندگان توضیح بفرمائید، کی و چه زمان اکراد و پ.ک.ک! ترکیه را تصاحب خواهند کرد؟ بعضی از کردها خیلی عجله دارند. ممنون.
.... آنهایی که مخفیانه به راسیسم نژادی آذری دامن میزنند و بجای مبارزه سیاسی طبقاتی فرهنگی دینی دولتی ، به مبارزه قومی نژادی دامن میزنند و آدرس غلط میدهند و خاک به چشم هم ولایتی های خود میپاشند . از اینکه فاشیسم آذری تجزیه طلب ، اینهمه به مبارزه نژادی در این سایت علاقمند است نشان میدهد که اهداف پلیدی دارد و مجری سیاستهای دشمنان ایران و در خدمت اسرائبل و عربستان و داعش است . ایرانیان و پارسیان حریف شما همچون گذشته خواهند شد .
آقای اردوقان خوش بحالتان. ببینید به یک چشم بهمزدن یک....تازه پیدا کردید. .... در ترکیه فعلاً به نوکر زیادی نیازی نیست. اندکی شیکبایی داشته باشید. تا وقتش برسد.
پس به پ.ک.ک بگید، تا دیر نشده بدود، سهمتان را بگیرد، ممکن است سهم بعضی ها از شما بیشتر باشد. یا الله تا دیر نشده بجنبید ترکیه را حراج و اسمش را از تاریخ پاک کنید و آن را کردستان بنامید! خوش بحالتان. به این میگن مردمان مهاجر خوشبخت. از هیچی صاحب ترکیه میشوید. به آقا جمال بگید، این روز پر افتخار را برایتان جشن بگیرد.
آقای جمال! مثل اینکه جنگ (چاناق قلعه) یادتان رفته! اینو ..... نیز بگو یادشان بیاید! مردم ترک فقط منتظر.... مهاجر کرد هستند که بیایند در ترکیه و آذربایجان کردستان درست بکنند! به بینیم و تعریف کنیم! درست حضرت عمر به همراهتان.
خانم ترابی گرامی،
1- بله تدریس زبانهای خارجی نسبت به احتیاج و مراگز آموزشی حتما فرق خواهد کرد. و زبانهای مختلف جهانی تدریس خواهد شد.
این کار یک روش استاندارد جهانی ست و در ایران هم تا حدی چنین بوده و خواهد بود.
2- زبان دیوانی فارسی هم که قدمت دارد خود را حفظ خواهد کرد-حداقل تا آینده های نزدیک. شرایط دور را نمی توانم تصورکنم . و چیزی هم ندارم که بگویم.
3- من معتقد به «حق انتخاب» هستم. چیزی را که انتخابی نباشد نمی توانم بپذیرم. انتخاب، غلط هم باشد طبیعی ست که هزینه اش خواه ناخواه پرداخته میشود. مردمانی که چیز نادرستی را انتخاب کنند باید تاوانش را بپردازند. و نقش فرهنگ و روشنگری اینجا کاربرد پیدا می کند و از آن گریزی نیست.
4- دولت مرکزی فدرال اگر دموکراتیک سرکارآید و شرایط رفتنش هم دموکراتیک قانومندی شود نمی تواند به یک دولت «دیکتاتور و فاشیستی و...» تبدیل شود.
در شرایطی که قانونا و عملا« حقوق اداره ی امور محلی» رعایت میشود.
-------
آمدن و رفتن دولت فدرال مرکزی -و دولتهای واحد فدرال، قانونا و عملا دموکراتیک تنظیم شود، و فرهنگ دموکراتیک در جامعه شکوفا شود؛ دیکتاتوری نمی تواند پا بگیرد. و پیشنه ی تاریخی اش نیز بریده میشود.
------
اینها مطالبی بود در کل در شرایط احتمالی «ایران فدرال» .
و مسایل ربطی به استقلال و جدایی خلق ها ندارد.
در حالت جدایی هرکس سرنوشت خود را خودش تعیین خواهد کرد. بد یا خوب مسئله خودش است.
سخن من به این مسئله مربوط نمیشد.
--------
جدایی خواهی هم مسئله اش مطرح است و دوستداران این راه حل هم برای آن میکوشند.
-------
اما آنچه به «خط و نوشتن به زبان مادری» مربوط است وابسته به شرایط «فدرال یا جدایی» نیست.
نویسنده چیزی را به خدمت میگیرد که مشکل نوشتن را حل کند. و خط لاتین آذربایجان اینجا مطرح است.
------
برای ایران بعد از حکومت اسلامی 3 راه حل در فضای سیاسی مطرح است:
1- حکومت متمرکز مرکزی ( که ناسیونالیستها و شونیستها» طرفدار آنند
2- ایران فدرال
3- جدایی خلقها یا ملتها
عملی شدن هر یک از اینها بستگی به شرایط و پیشامدها و سیر حرکت جامعه و جهان دارد.
کسی نمی تواند بگوید کدام برنامه تحقق خواهد یافت. تحقق یافتن هر یک از آنها احتمال اش وجود دارد.
اما به نظر میرسد در فضای روشنفکری و سیاسی حالت فدرال بیشتر مورد پسند است.
تا عملا چه پیش آید.
"" آموزش، دانشگاه و آگاهی فرهنگی "" آمار قدرت عجیبی دارند، من در این مقاله کشورهای دری زبان، فارسی زبان، هندی زبان و اردو زبان را با کشورهای ارال آلتأییک زبان در بعدهای دانشگاه و صنعت ماشین سازی مقایسه کردم، کسی جرات اظهار نظر در این بحث علمی را نداشت.
"" ارتش بیکاران و واقعیت زمین "" تنها کشور خاورمیانه که بدون اتکا به نفت و گاز، در حیطه اقتصاد رقابتی، ادبیات جهانی، تکنولوژی سری بین سرها بلند کرده و خودش را به جرگهٔ ۲۰ اقتصاد برتر دنیا رسانده، ترکیه است. با افت قیمتهای نفت و گاز، خاورمیانه باید از پیشرفت و توسعه ترکیه الگو پذیرد تا برای ارتش بیکاران و شکمهای گرسنهای که در راه است شغلی ایجاد کند. تروریست پ ک ک ، خواهران زینت مقیم اروپا، آخوندهای حوزه علمیه و پان فارسها به همراه ورشکستگان اردوگاه اینترناسیونالیستی قادر به درک عمق فاجعه نیستند و از تروریستهای پ ک ک آویزان شده اند تا منطقه هم اکنون ملتهب را، بیشتر وارد بی ثباتی بکنند. دوباره عقل و درایت کشورهای اروپائی با آگاهی به جایگاه مهم ترکیه در پیشبرد پیشرفت و توسعه، کفن پوشان عاشق نکبت را، بر سر جایشان خواهد نشاند.
باآویزان شدن از ادبیات فاشیستی و چشم پوشیدن بر فاشیسم کردی, ایرانی نمیتوان افکار عمومی جهان را بسیج کرد. تلفیق فاشیسم و کمونیزم و یدک کشیدن نام کمونیست کارگری دم خروسیست که همه ما ها شاهد آن هستیم الا خودتان!!!! شاید امر بر شما مشتبه شده و فکر می کنید از مهندسان مطرح و پر قدرت افکار عمومی جهانی هستید . بیدار شوید !!!
36 سالمه دانشجو ی کشاورزی شدم نه امید به درس خواندن دارم افسرده بیکار شب و روز تو خونه آرزوی مرگ خودم و آیت الله خامنه ای را دارم آنقدر از زندگی ناامیدم که حتی قرصها روانی نیز نتوانسته حالم خوب کنه
خطاب به گروهایی ضد جمهوری اسلامی من حاضر م شکممو پر بمب کنند بعد بدوزند برم خودمو بیندازم تو بغل خامنه ای باهم بریم جهنم
باز چی شده است که آقای توکلی! و مسئول کامنتها! دست فاشیسم فارس! و نژاد پرستان فاشیست آریائی را، دراین سایت ایران گلوبال باز گذاشته اند، هر دشنام و جفنگیاتی را نثار ما بکنند، اما کامنتهای ترکان را سانسور میکنند.
اوردغان و فاشیزم هیچ غلطی نمتوانند بکنند شمال سوریە بخشی از سرزمین کوردستان است همچنان کە شرق تورکیە نیز بخشی از سرزمین کوردستان اوردغان و فاشیزم تورک باید از شمال کوردستان ( شرق تورکیە ) نیز کە مزاحمین و مهمانان نا خواندە و شروری هستند در سرزمین کوردستان .. و ملت کورد حضور اشغالگرانە اوردغان و تورکیە را در سرزمین خود تحمل نخواهند کرد تاریخ مصرف نژاد پرستان تورک در تورکیە بە پایان رسیدە و باید تورکها و تورکیە بە همسایگی ملت کورد و سرزمینهای کورد احترام بگذارند
عامل اصلی تجزیه ایران،تجزیه طلبان پانفارس خواهند بود. تجزیه طلبانی که برای مردمان غیر فارس هیچ حقوقی قائل نیستند. و خود را آقای دیگران تصور میکنند و بمردمان دیگر از طریق جوک های شنیع اهانت میکنند. و هم اینان صد سال است زبان ملل غیر فارس را به زور سرنیزه و تفنگ قدغن کرده اند. اگر کسی دلشَ به ایران و مردمانش میسوزد، باید در اسرع وقت زبان مردمان ایران اعم از زبان ترکی، عربی ... و امثالهم را آزاد و رسمی کند و هیج امتیاز ویژای به زبان قوم فارس قائل نشود. اگر کسی میخواهد بوسیله تجزیه طلبان پانفارس! ایران از هم نپاشد، باید به جای زبان قوم فارس، زبان انگلیسی را بعنوان زبان مشترک، و زبان رابطه با جهان جایگزین کند. و زبان ملل غیر فارس بدون قید و شرط آزاد و رسمی شود. در غیر این صورت تجزیه طلبان پانفارس جغرافیای موسوم به ایران را از طریق جنگهای هولناک داخلی بر باد خواهند داد.
کسانی که ننگ استغمار را نمیتوانند درک کنند هرگز نمیتوانند مفهوم رهایی را بفهمند ار این روی است که بر پیشگامان رهایی مانند لوایی ها میتارند / زنده باد رهایی آزربایجان از دست استعمار.... فارس/
قرار نیست همخوانی کند۰ بخشی از حرف ها به فارسی زده می شود؛ بخشی دیگر به فرانسه. این برنامه برای آموزش زبان فرانسه نیست. شنوندگان آن می توانند فرانسوی زبان ها نیز باشند.
از صفحەی فیس بوکی سامان رسول پور ،،،،،،،،،،،تماشاچيان، به پدر و مادر و خانواده اش فحش داده اند. آن هم در سالن واليبال. داستان از اين قرار است: فرهاد پيروت پور، يكى از ستاره هاى واليبال شهردارى اورميه است. او با لباس كردى به سالن رفته تا تيمش را تشويق كند. در مقابل، جمع نه چندان كمى از تماشاچيان ترك، يكصدا عليه او و خانواده اش فحش و شعار داده اند. تنها به اين دليل كه او لباس كردى به تن داشته. كار به جايى كشيده كه فرهاد، خواسته از اين تيم كناره گيرى كند. معنا و اهميت اين رويداد چيست؟
يك) اورميه از لحاظ جمعيتى، شهر متكثرى است. ظرف سالاد است. پر از رنگ ها و طعم ها و مزه هاى مختلف. يكى از احمقانه ترين توصيف ها در خصوص اورميه تاكيد بر ترك بودن يا كرد بودن اين شهر است. اورميه شهر همزيستى كردها و ترك ها است. و غناى اورميه دقيقا از اينجا ناشى ميشود. ناسيوناليسم بيمار، عطش عجيبى در بلعيدن تنوعات دارد. ناسيوناليسم، سياه و سفيد است. رنگى اش وجود خارجى ندارد.
دو) جاى تعارف ندارد. ناسيوناليسم افراطى ترك (پان تركيسم)، يكى از خام ترين، ناپخته ترين و سطحى ترين ناسيوناليسم هاى منطقه است. كردستيزى و فارس ستيزى را از شاكله آن حذف كنيد، تهى ميشود. از لحاظ تئوريك، فقير است. از لحاظ عملى، بى برنامه و بى سازمان دهى است. توليدكننده نيست. مصرف كننده ايده ها و برنامه هايى است كه در تركيه و آذربايجان تئوريزه ميشوند. طيف ميانه رو و دموكرات آذربايجان، در صحنه عملى عملا صدايش شنيده نميشود. با آنكه وجود دارد. اما جاذبه آن قطعا به اندازه هياهوهاى رنگارنگ پان تركيست ها نيست. دموكرات هاى آذربايجان، در بين پان تركيست ها، همسوهاى ناسيوناليسم ايرانى-شيعى كاملا در اقليت هستند. شعار مرگ بر فارس و كرد، اوج شلختگى و سطحى نگرى و خامى اين طيف را نمايش مى دهد. پرسش راديكالى كه بى جواب است اين است: روشنفكران ترك دقيقا چكار كرده اند؟ اين روزها كجا هستند؟
سه) جامعه كردستان با همه انتقادهايى كه به آن وارد است، يك جامعه سياسى، سازمان يافته و داراى پارادايم است. پارادايم هايى كه در آنها شعار مرگ بر يك اتنيسيته ديده نميشود. بر همزيستى عادلانه تاكيد ميشود. برنامه محور و غنى است. جنبش كرد در خاورميانه، شانسى براى دموكراتيزاسيون و همزيستى عادلانه است. و در عين حال كردستان، خط مقدم مبارزه با تروريسم. هزينه اى كه كردها در زمينه مقابله با تروريسم داده اند، منحصربفرد است. اين مبارزه تنها محدود به دفاع مسلحانه نيست. تئوريك و پارادايميك است. كوبانى را همه مى شناسيم. هيچ كدام از نيروهايى كه با داعش درگيرند، يك جهان بينى دموكراتيك و رويكردى سكولار ندارند.
چهار) كردها به شدت بايد از تقابل سخت افزارى و عصبى با پان تركيست ها، اجتناب كنند. ميدانى كه در آن شعار مرگ بر يك زبان و جامعه داده مى شود، زمين بازى كردها نيست. جنبش كردها، مهمترين ويژگى اش، خروج از منطق كنش- واكنش است. اگر دولتى ذهنيتى فاشيستى دارد، كردها تنها با ذهنيتى دموكراتيك مى توانند، مبارزاتشان را به پيش ببرند. در اين ميان، در وضعيتى كه خطر نسل كشى يا كشتار دسته جمعى وجود دارد، دفاع مشروع هم به مثابه يك ضرورت اخلاقى خود را تحميل مى كند. كردها در تركيه و سوريه و عراق و ايران، هيچ گاه دشمن ملت ها نبوده اند. حتى با دولت هاى سركوبگر هم آماده گفتگو بوده اند. و هزينه هاى كلانى هم در اين ميان پرداخت كرده اند. جوانان كرد، در چنين وضعيت هايى بايد عميق تر و خونسردتر رفتار كنند. فارغ از همه جنبه هاى اين معادله، هميشه نيروى سومى در كمين بوده. نيرويى كه بيشترين سود را از تقابل ملت ها و اتنيسيته ها برده. 'تفرقه بيانداز و حكومت كن' يا 'سگ را با سگ فرارى دادن' راوى چنين وضعيتى است.
پنج) پان تركيست ها، از حمايت بخشى از مديران ارشد و ميانى امنيتى منطقه برخوردارند. حتى اگر بينشان تضاد منافع وجود داشته باشد،، با يكديگر همپوشانى دارند. مديران امنيتى كردستان، عمدتا ترك هستند. حاكم در مركز به خوبى مى فهمد، به جان كردها انداختن اين نيروها چه معنا و پيامدى دارد. كردها در چنين شرايطى تنها با دموكراتيزه كردن بيشتر خودشان، پرهيز از هيجانات و تاكيد بر همزيستى عادلانه و برابر مى توانند به مصاف ذهنيت هاى غيردموكراتيك بروند
""روایت رهائی چیست؟ "" بردگان هیچ روایتی ندارند، خط و الفبای آنان مشخص شده است، هویت آنان که فازری / آذری تشریف دارند در قالب قرائتهای مکتب "" آخوندیزم و پان فارسیزم "" شکل گرفته. با این تعریف، روایت رهائی، با پس زدن سلطه و هژمونی خط و الفبای عربی جامعه فارسی که با دستان "" پان فارسیزم و آخوندیزم "" ریخته شده، و جایگزین کردن لاتین بجای این الفبا، اعلام وجود میکند. در این حادثه، خواهران زینب مقیم اروپا و آخوندهای حوزه علمیه چنان گیسوان خود را بر باد خواهند داد که.... سیاه پوش خواهد شد.
این کدوم ....کە چنین تحلیلی داره ازپان ترکها وپان فارسیستاازاینم بیشتر انتظارنیست همه تحلیل نژادی ومتعصبانە بدورازاخلاق ورعایت حق ملت کورد وخودراهمه چیزودیگران راهیچ انگاشتن
این چند سطر در حقیقت نه برای اقای لوائی بلکه برای کسانی است که درد وطن دارند. بر این روزگار سیاه و تاریک روشن فکران شرقی باید گریست بر این فریب خرده گان مخوف ترین ادیان و ایدلوژی ها . بر روزگار از دست رفته لوئی ها که امال و اروزهای خودر ا در طبق اخلاص گذاشتند و این چنین مورد تجاوز دین و وعده دروغ قرا ر گر فتند. نه ایرادی به اقای لوائی نیست او ارزومند است و نمیداند در در چنبر ه چه هیولا و فریبی به دام افتاده است . لوائی هرچه دل تنگت میخواهد بنویس .
آقای ائلیار، همانطور که سرانجام تا حدی اذعان کردید، باید به واقعیتها تکیه کرد.
آقای ائلیار، همانطور که سرانجام تا حدی اذعان کردید، باید به واقعیتها تکیه کرد. اتحاد و ارتباط مردمان ایران با بکارگیری هر زبانی که پیشینه ی ارتباطی در میان آنها نداشته است، ناممکن خواهد شد و چنین سناریوی کمیکی را تنها می توان در خیال و رؤیا جستجو کرد. جز این، شق تراژیکی که به تصور می آید، این است که یک حکومت مقتدر فاشیستی دیگر، اینبار "با انتخابات" تشکیل شود و کلیه ی مردمان "زبان نفهم" یا بخشی از مردمان "زبان نفهم" را به بند بکشد و با "زبان برگزیده ی جدید" آسیمیله کند و نام خودش را هم بگذارد "دولت مرکزی فدرال". این سناریو هم بسیار بعید است که بتواند پیاده شود، اگر هم پیاده شود، نیتجه ای جز جنگ داخلی در بر نخواهد داشت. بنابراین، در واقع، هر نیروئی که مخالف بکارگیری زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی است و قصد تحمیل زبانی دیگر و سرکوب مردمانی دیگر را هم در برنامه ی آتی خود ندارد، باید به صراحت طرحی برای جدائی طلبی ارائه کند تا همگان تکلیف خود را بدانند.
همانطور که پیشتر یادآوری کردم یادگیری زبانهای خارجی، از جمله انگلیسی تنها به عنوان یک زبان بیگانه برای ارتباط با جهان بیرون از ایران می تواند کاربرد داشته باشد. در سیستمهای آموزشی دمکراتیک، گزینش زبانهای بیگانه (خارجی) را در اختیار مدارس می گذارند و تابع یک سیاست همگانی و مرکزی نیست. در آلمان هم به همین روال است. در مدرسه ای زبان بیگانه ی اول، انگلیسی است، در مدرسه ای فرانسه یا روسی یا زبانی دیگر است. زبانهای بیگانه ی دوم و سوم هم به همین روال است. اگر چه مدارس بیشتری زبان انگلیسی را در برنامه دارند و بیشترین آلمانیها هم انگلیسی را یاد می گیرند اما ارحجیت آن در برنامه آموزشی بستگی به برنامه ی مدارس مختلف دارد. در کشورهای اسکاندیناوی وضع متفاوت است، به علت سابقه تاریخی و پیوندهای زبانی با انگلیسی که به عنوان یک زبان ارتباطی پیشینه داشته است. صرف نظر از این موارد، برتری انگلیسی بر فرانسه و آلمانی و یا مثلا یونانی، مسئله ای کاملا سیاسی است. این جنگ و رقابت در اتحادیه ی اروپا هم جریان دارد. وارد کردن این نوع سیاستها به سیستم آموزش همگانی ناقص استقلال سیستم آموزشی و اصول دمکراتیک است.
اينجانب زولفعلى كه بخاطر كچل بودنم اسمم را زولفعلى گذاشته اند ميخواهم روشنفكر شوم و مقاله هايم را در سايت وزين ايرانگلوبال منتشر كنم كه دنيا و آخرت خوانندگان را نجات دهم. از نقل و نبات ما را سهمى بايد جناب توكلى عزيز!
آقای اقبالی جنابعالی باز هم تفکرات مافوق ضد ترک خود را به اخبار رژیم آدمخوار ایران یعنی ایلنا اضافه کرده ای منتها یک سوال از جنابعالی دارم و آن این است که ترکها باعث چه ناراحتی شما شده که این همه زخم بر جا گذاشته و جنابعالی تا آخر عمر باید این زخم نا درمان را باید با خود حمل کنی....
سالام
آقای توکلی گرامی شما فرموده بودید روزانه 2 خبر میشود ارسال کرد حتی خود شما استثنا نیستید
بر خلاف نظر شما سه خبر توسط آقای اقبال اقبالی درروز یکشنبه سوم آبان ارسال و چاپ شده است برای تنویر اذهان بفرمائید چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در زیر نام خبرها :
هیات پارلمانی روسیه خبر داد؛ اعلام آمادگی اسد برای انتخابات زودهنگام
درگیریها مقابل سفارت ترکیه در ژاپن شماری مجروح برجای گذاشت
اردوغان: به کُردها اجازه کنترل شمال سوریه را نمیدهیم
آقای و یا خانم استخانلو....ما ترک های ایران صاحب هویّت- فرهنگ- زبان و از همه بالاتر صاحب وطن هستیم..ما هیج وقت دنبال هویّت نژادی نبوده ایم و نخواهیم بود چون به غیر از نژاد انسانی از نوع « همو سئپین ها» در روی کره زمین , هیچ نژادی دیگری وجود ندارد. نژاد پاک آریائی شما , پیش کشتان باشد. و اما در باره ترک زدائی و زردشتی... چنانکه که تاریخ نشان داده است حتی دست نشانده های انگلیس از جمله دو حکومت پهلویان نتوانست در ایران « ترک زدائی» بکنند. همان طوری که هیتلر نتوانست در اروپا ( یهودی زدائی) بکند. دلیل شکست ایرانیان از اعراب همین « دین زردشت» بود که به ارتجاع ترین دین دنیا محسوب می شود. اسلام با این همه مشکلات لااقل یک نصف ارزشی به « زن» می دهد. ارزش یک زن در دین زردشت (صفر) است. اکثریّت دین ملت ایران اسلام است و نه زردشتی...در پایان اضافه شود که هر کسی خیال میکند که ترک ها از ایران بایستی
مهاجرت اجباری بکنند یاد آوری میشود که که این افکار « فانتزی» را به دور انداخته و با واقعیّات روبرو بشوند . هیچ ترکی از وطنش مهاجرت نخواهد کرد...
این آقای لوائی و هم کاسه هایش وقتی چشمهایشان را در برابر دنیای واقعی باز خواهند کرد که دیگر بسیار دیر شده باشد. و آن زمانی است که آوارگان سوریه در ترکیه و بالکان جایشان را به پناهندگان ترک زبان ایرانی داده باشند و سعی در گسستن سیمهای خاردار این کشورها کنند.
حق تعيين سرنوشت، بسيار خوب و منطبق با كرامت و شاٌن انسانيست . اما به همان اندازه ، فرهنگ زشت و نكبت بار نفرت پراكنى، ايجاد خصومت و خشونت مصنوعى، دشمن تراشى و دشمن سازى واحى ... كثيف ، زشت و غير انسانيست . حق تعيين شرنوشت خيابانى نيست كه تنها از كوچه هاى خون و تانك وتوپ به ان رسيد . انسان هاييكه عينك خون بر چشم دارند و همه چيز را بر بستر درياى خون و وحشت مى بينند و سازشان را باكو و باكو ها كوك ميكند ، شور بختانه نميدانند كه ايران هرگز مدل و الگوى يوگسلاوى سابق را نخواهد رفت، واين آرزو بر دل باكونشينان تا ابد خواهد ماند ، چرا كه پيوند ترك هاى اذرى با ساير اقوام ايرانى از قوم گيلك گرفته تا كرد و فارس و ..... انچنان بهم تنيده و بويژه از زمان صفويه به اين سو انچنان بهم گره خورده كه با چند نفر عاشقان نفرت و جنگ و خون از هم نمى گسلد . دوست عزيز نويسنده اين سطور فارس نيست كه بخواهى او را با پسوند
پان فارسيست و نژاد پرست وغيره مفتخر بكنى من عاشق مردم اذربايجان و ترك و بلوچ و همه ى انسان ها هستم . براى اينكه تو به حق خود برسى جانم را فدا كرده در كنا تو وبا تو خواهم ماند ولى با نفرت پراكنى ، نژاد پرستى برترى طلبى بيزارم و با تو نخواهم ماند . امروز دختران ان باديه كليه خودشان را ميفروشند تا زنده بمانند هم دختران ترك هم فارس ، در خانه ى پدريمان مار سمعى خوابيده ، اب و خاك و هواى اين باديه را الوده و مردمش را به گروگان گرفته اند به دختران ما در روز روشن تجاوز ميكنند ، انوقت تو نشسته اى با شكم سير و خيال راحت گير ميدهى به كورش و زردشت و فردوسى ...
ايا اين راه رسيدنت به حق تعيين سرنوشت است ؟ با سياه مالى كردن بزرگان و شخصيت هاى جا افتاده ى تاريخى قوم ديگر كه هيچوقت دلشان نمي ايد و نخواسته اند حقى از تو ناحق گردد وگناه اين بى عدالتى ها بگردن شاه و شيخ بوده وهست نه مردم . دوست عزيز من ، در اين جهان ما تنها دو خانواده بشرى داريم وفقط يك مرز و ان خانواده ى خون خواران و ادمخوران تاريخ هست كه افراد ان از چنگيز و تيمور و هيتلر و خمينى وهزاران ديگر هستند و ان ديگرى خانواده ى خوبان و آزادگان و انسان دوستان هست . من نويسنده (ترا نمى دانم ) تلاش ميكنم و به فرزندانم هم ياد ميدهم عضوى و فاميلى از اين خانواده باشم ، خانواده انسان دوستان نه ادم خواران ، باقى مرز ها ، پرچم ها رنگ پوست ها و دين ها همه عناصر بى ارزش و تنها ديوارهايند ، ديوار بين من و تو . زبانت را بمن ياد بده تا با همان زبان فرياد بكشم كه دوستت دارم،رنگت را بمن نشان بده تا برايت گلواژه هاى مهربانى از همان رنگ بياورم . من با تو همراهم تا تو به حقت برسى و دستم را بسوى تو دراز ميكنم ، ما نبايد از هم نفرت داشته باشيم ، انگاه كه ميتوانم همديگر را دوست داشته باشيم . شاد باشيد .
اقای امینی... اگر خاطرتان باشد در نشستی که در شهر (( ارواین.. اوورنج کانتی-کالیفرنیا )) در باره کسروی داشتید و بنده هم یکی از شرکت کننده گان در آن نشست بودم تحریف تاریخ و زبان ( ترکی ) را از طرف کسروی بحث کردیم.. تاریخ ایران و آزربایجان به یک تحقیق علمی و دور از سیاست بازیها احتیاج دارد. شما که در امریکا تشریف دارید و برای ملت ترک ایرانی زبان« فارسی » را تنها راه برقراری ارتباط ضروری میدانید فکر نمی کنم که برای من ترک آزربایجانی تاریخ جدیدی را عرضه بکنید. ما ترک ها دیگر به این نوع شگرد های سیاسی عادت کرده ایم. بهترین ها را برایتان آرزومندم..
شخصی به نام "" کاربر "" نوشته در صورت تغییر الفبای عربی به لاتین، ما از کجا به فرق "" عظیم "" با ""عزیم"" پی خواهیم برد؟ آیا کسی که جدّ اندر جدّ فارسی یا افغانی حرف زده معنی ""عزیم"" را میداند؟ در آمریکای شمالی، هیچ دانش آموزی، بعد از خواندن آثار شکسپیر، قادر به درک آن نیست و کلی "" جزوههای کمکی "" میخواند تا دریابد شکسپیر چه میگوید. در دنیایی امروز، ارتباط با گذشته، بیشتر از طریق مدیا صورت میگیرد، از اینها بگذریم، شاعر فیلسوف نیست، دامنهٔ واژهگانی یک شاعر مفت خور، ۳۰۰ یا ۴۰۰ واژه است، گذشته ما چیز قابل توجهی ندارد، فقط آخوند جماعت نان گذشته را میخورند، مگر در اروپا یا آمریکای شمالی، یک فرد نوعی چقدر تاریخ میداند؟ چقدر با ادبیات گذشته ارتباط خود را حفظ میکند؟ ببینید عزیز، اگر در جامعه فارسی و افغانی، ادبیات در سطح شعر و شاعری باقی مانده است ادبیات دنیا، با ۳۲ سبک ادبی،
به پیش میتازد، در کتاب فروشی ها، بخش شاعران، کوچکترین بخش قفسههای کتاب را به خود اختصاص میدهد. شعر و شاعری، متعلق به جامعهای است که دچار رخوت فکری است.آقای سیروس مددی گرامی، از شما برای فرستادن لینک ویدئوی جانباخته ی دلاور، شاهرخ زمانی، سپاسگزارم، منتشر شد.
کاش دوستان به جنبههای عملی تغییر خط عربی- فارسی ، به خط لاتین (الفبایی که در ترکیه و جمهوری آذربایجان به کار می رود )نیز اشاره میکردند.
نوشته و به دو گونه ی متفاوت تلفظ میشوند.( در فارسی چنین نیست. ما ، محمد را ( که ممکن است در زبان محاوره، به اشکال متفاوت تلفظ شود ) در شناسنامه ،عموماً ، همان محمد می نویسیم. )واژه ی مسعود (که به عنوان اسم به کار میرود) در اصل صفت است ( از فرهنگ دهخدا : ضد شقی، نیک بخت، مبارک... ).این واژه ، در ترکیه ( به عنوان اسم ) به صورت mesut نوشته میشود.
لغت مُحَمَّد هم، صفت است (که به عنوان اسم ) به صورت mehmet ، یا ( در جمهوری آذربایجان ) Məhəmməd نوشته میشود.
نظام الدین هم ، در ترکیه ( به عنوان اسم ) کار برد دارد و به صورت nizamettin نوشته می شود.
تا اینجا ( با آنکه صورت نوشتاری این واژگان ، به کمک حروف لاتین و حروف عربی کاملاً متفاوت اند ) با مشکل بزرگی رو به رو نیستیم. نام ها را به گونهای که تلفظ می شوند، میتوان نوشت. همانطور که واژه عیسی مسیح در آلمانی به صورت jesus christus و در انگلیسی به صورتJesus Christ
اما، آنجا که با شعر و نثر ( به گونه مکتوب) و درواقع ، با میراث فرهنگی و ادبی خود سر وکار داریم موضوع کاملاً متفاوت است. من نمیدانم در الفبای ترکی مورد استفاده در ترکیه و یا در جمهوری آذربایجان ( به عنوان مثال ) برای « ز» و « ظ» و ...حروف متفاوت در نظر گرفته شده است ، یا نه ؟ اگر چنین نباشد، واژگان « عزیم » و « عظیم» ،که دو معنای متفاوت دارند، چگونه نوشته میشوند ، تا تفاوت معنایی آنها مشخص شود؟( در این جا، صحبت از این نیست که میتوان برابر نهاده های این واژگان را نوشت. مثال زیر ، میتواند به فهم موضوع کمک کند )
به عنوان مثال ،دو بیت زیر از محمد فضولی را در نظر بگیریم :
واعظ اوصافی-جهنم قلیر، ای اهل ورع!/ وار اونون مجلسینه، بیل کی جهنم نه ایمیش!/
ای فضـولـی! مـزهیی-ساقی و صهبــا بیلـدیـن/ توبه قیل تا بیلهسن، زَرق و ریا هم نه ایمیش!
این شعر ( که به زبان ترکی سروده شده است ) باید به همین شکل و آهنگ ، با حروف لاتین نوشته شود. اگر آن را ، به ترکی سره ترجمه کنیم، دیگر ، سروده ی فضولی نیست.
واژگان عربی ِ « واعظ» ، «ورع» ، « ساقی » ، « ریا » و حتی واژه ی «فضولی » ( که نام شاعر است ) برای خود شناسنامه واژگانی دارند. به عنوان مثال ، واعظ ، وعظ ،موعظه … هم ریشه اند و در پیوند مشترک قرار دارند.یا واژگان ساقی و سقّاء . یا واژگان اوصاف ، وصف ، وصّاف ، توصیف و...
واژگان واعظ ،ساقی ، ریا ، ساقی و... ( در شعر وضولی ) هر کدام بار فرهنگی و تاریخی خاص خود را دارد.
کسی که ابیات بالا را با حروف لاتین می خواند ، چگونه میتواند بامعانی ، مفاهیم و ریشه ی این واژگان ارتباط بر قرار کند. و اگر نتواند صورت عربی این واژگان را بشناشد، چگونه میتواند با گذشته و میراث فرهنگی خود پیوند بر قرار کند؟
مردم ترکیه و جمهوری آذربایجان ( عموماً ) خود را با اسلام همهویت میدانند( میتوان ،کمونیست ها و برخی «کمالیست» ها را مستثنی کرد) . صرف نظر از ادعیه ی مذهبی ، منابع و مآخذ فرهنگی و ادبی آنها نیز ، از سرچشمه اسلام و قرآن آب میخورند.آیا ،کنار نهادن واژگان عربی و استفاده از حروف لاتین ، این پیوند با گذشته را نمی گسلد؟
مثنوی معنوی و دیوان شمس ، به ترکی ترجمه شده اند ( فعلاً کاری به این ندارم که شعر ، ترجمه پذیر نیست). نسل جوان امروز ترکیه ( که مولوی را ترک میداند و بسیار هم به او مفتخر است) چگونه میتواند از طریق ترجمه ی ترکی مثنوی مولوی، با ( به عنوان مثال ) نگاه عرفانی و وحدت وجودی مولوی پیوند بر قرار کند؟ و...
*** اگر در حروف لاتینی که در ترکیه ( یا جمهوری آذربایجان ) به کار میرود ، برای ( « ء» و « ع » )، ( « ز» و « ض » و « ظ» و « ذ » ) و... معادل هایی انتخاب شده باشد، آنگاه، بحث در مجرای دیگری میافتد.
خدایا این ترکها چرا در سایتهای ترکی خود این بحث های زرگری را انجام نمیدهند و این ساست ایرانی فارسی زبان را اشغال کرده اند که نتواند به افشاگری در باره دولت دیکتاتوری آخوندی بپردازد ؟ اینها خلاف ادعاهای خود بازهم وابسته به ایران و ایرانی هستند و توانایی راه انداختن تشکیلات خود را ندارند .وقتی 70-50 درصد لغات زبان آذری ، واژههای فارسی ایرانی عربی هستند ، چرا اینها بدون اجازه مردم و کارشناسان میخواهند خط و الفبا و زبان را لاتین کنند ؟ و اینجا نیروی اهل سیاست و مبارزه را هدر داده و منحرف میکنند ؟
بعد از ژاپن گزارشهائی می رسد کە در کونسول خانەی تورکیە در دوسلدروف آلمان بین هواداران حزب فاشیستی نژاد پرست MHP و هواداران P K K درگیری پیش آمدە هنوز چگونگی این درگیری مشخص نیست ولی بعلت زندگی تعداد زیادی از کوردها و تورکها در آلمان بە نظر میرسد در روزهای اخیر دامنەی این منازعات گستردە تر شود در روزهائی کمی کە بە انتخابات تورکیە باقی ماندە
""" مصاحبه خبرنگار اشپیگل با سردسته دار و دسته خواهران زینب مقیم اروپا """ خواهر میبینم که پلاکاردی در دست دارید، لطفا راجع به آن توضیح دهید. پیام روشن است، به فارسی سلیس میگوید که " هر چه خشم دارید بر سر ترکیه فاشیست بریزید ". به فارسی نوشتهام تا ارتباط ما با طالبان، داعش، تروریستهای پ ک ک ، اینترناسیونالیست ها قطع نشود. خبرنگار، خواهر آیا این پیام شما، تدائی کننده پیام خمینی نیست که میگفت هر چه خشم دارید بر سر امپریالیزم آمریکا بریزید؟ بله، خمینی ایران را آباد کرد ما نیز با این خشم انقلابی، ترکیه را آباد خواهیم کرد. نصف ترکیه را به تروریستهای پ ک ک خواهیم داد و نصف دیگر آن را، به ارامنه
دوستان عزیز سلام. خواستم ویدنوی چهلم شاهرخ زمانی را در ایرانگلوبال منتشر کنم. ممکن نشد. علت آن است که من دیر زمانی است که مطلبی منتشر نکرده ام و نام کاربری و... تغییر یافته. خواهش می کنم هرکس توانست آنرا منتشر کند. آدرس این است: https://www.youtube.com/watch?v=LcRdc2GBOiE
یا
https://www.facebook.com/sirus.madadi/videos/10203780150463159/
خانم ترابی گرامی،
امکان ویرایش کامنتها تنها در اختیار مسؤل کامنتها و آقای توکلی قرار دارد و برای دیگران این امکان وجود ندارد.
سالام
وقتی فعالین آزربایجانی میکویند که مسئولین استان خائنین هستند این هم دلیل که بودجه در این زمان بیکاری جوانان خرج نشده به مرکز بر میگردد :
نماینده اردبیل: برگشت اعتبارات استانی به خزانه ملی تاسفآور است
مصطفی افضلیفرد، دبیر و سخنگوی مجمع نمایندگان استان اردبیل از برگشت اعتبارات استان اردبیل به خزانه ملی دولت ایران انتقاد کرده است.
دبیر و سخنگوی مجمع نمایندگان استان اردبیل گفت:" برگشت اعتبارات استان اردبیل با این شرایط عقبماندگی این استان جای تاسف و تاثر است به طوری که تعدادی از مسئولان استان در این زمینه مقصر هستند".
مصطفی افضلیفرد امروز در اردبیل اظهار کرد:" از 153 میلیارد تومان اعتبارات عمرانی استان اردبیل با گذشت نیمی از سال تنها ۳۵ درصد تخصیص پیدا کرده در حالی که ما به روزهای سرد سال نزدیک میشویم و بعید به نظر میرسد تا پایان امسال زمان و فرصتی برای اجرای پروژهها به وجود آید".
وی همچنین با بیان اینکه از محل اعتبارات سال گذشته تا 21 خرداد 94 بر اساس اعلام مسئولان استان 90 میلیارد تومان اعتبار هنوز جذب نشده بود و بعید به نظر میرسد در یک ماه فرصت باقیمانده امکان جذب آن وجود داشته است، گفت:" قطعا بخشی از این اعتبارات به خزانه ملی برگشت خورده که این اوج تاسف و نگرانی است که با این شرایط عقبماندگی استان بخشی از اعتبارات نیز برگشت بخورد".
دبیر و سخنگوی مجمع نمایندگان استان اردبیل با انتقاد شدید از مسئولان استان و مدیران اجرایی که در جذب اعتبارات در حوزههای مختلف پیگیرانه و مسئولانه عمل نمیکنند بیان کرد:" در حالی که پنج ماه از سال باقی مانده ما تنها شاهد جذب 35 درصد اعتبارات هستیم که اصلا این رقم قابل قبول نیست".
گفتنیست نماینده اردبیل در حالی این سخنان حق به جانب را بیان میکند که استان های آزربایجانجنوبی از جمله اردبیل با مشکلات عدیده اجتماعی از جمله بیکاری شدید مواجه است و برگشت بودجه استانی به صندوق ملی سالیان مدیدی است که تبدیل به فرهنگ و قانون نانوشته درمیان مسئولان استان های آزربایجان جنوبی شده است که این متد از طرف مرکز حکومت ایران مدیریت میشود.
کاربر گرامی آرزوی مرگ.....(( اگرروزی با مرگ روبرو شوم که میشوم مهم نیست. مهم این است که مرگ و یا زندگی من چه اثری بر روی زندگی دیگران داشته باشد... ماهی سیاه کوچلو))... دوست عزیز... فرار از مشکلات زندگی , مشکلات را حل نمی کند. بایستی با مشکلات روبرو شد و راه حلی پیدا کرد. جامعه ایران به آن حدّ انفجار ( تونسی) نرسیده است که با یک خودسوزی یک شخص کاسب , سونامی حق طلبانه استقلال-آزادی-عدالت را در دنیای عرب به جریان بیاندازد. مشکل شما عین مشکل هزاران ایرانی و مثل میلیون ها اولین مهاجرهای ایرانی بعد از انقلاب به کشورهای بیگانه است. کسانی که خیال میکنند مهاجر های ایرانی در «فرنگستان» نشسته بوقلمون های سرخ کرده همراه با شامپاین فرانسوی و ویسکی ها اسکاتلندی همراه با ماهی های سرخ کرده میل می فرمایند , در دنیای فانتزی زندگی می کنند. تازه اگر ( راسیست بازی های ) این اقایان را هم در نظر بگیریم مشکل
ما اولین مهاجران دو چندان بود.. داستان مهاجرین ایرانی بعد از انقلاب خود داستان ( تنازع و بقا ) است. امیدوارم و آرزو میکنیم که شما با مراجعه به کارشناسان واقف و آگاه بتوانید سلامتی روحی را باز دو باره بدست بیاورید. بهترین ها را برایتان آرزومندم.ترسم آزاد نسازد ز قفس صیّادم....
آنقدر که ره باغ رود از یادم....
بس که ماندم ز قفس رنگ گل از یادم رفت....
گر چه با عشق گل از مادر گیتی زادم....
خانم ترابی گرامی، بله ، روشنی دیدگاهها به روشنی مسایل یاری میکند. ممنون از شما که نظر خود را مطرح کردید.
من در مقالات مختلف خود کوشیده ام راه حل فدرال را پیشنهاد کنم.
اگر راه حل قدرت متمرکز نیرو بگیرد - و راه حل فدرال ضعیف شود جامعه عملا به سوی تلاشی و جدایی و جنگ داخلی پیش خواهد رفت.
از دید من تمرکز طلبی قدرت ، برای جامعه، راهی به جز جدایی باقی نمیگذارد. این خطری ست که همزیستی را شدیداً تهدید میکند.
هر چه تمرکز طلبان پیشروند راه حل جدایی خواهی بیشر مطرح خواهد شد و عاقبت آن نیز تاریک است.
و زمینه ی مناسبی ست برای اداره کنندگان جهان که برنامه های مورد علاقه ی خود را پیاده کنند.
نقش روشنفکران و اهل سیاست و فرهنگ اینجا تعیین کننده است. امید است یک سیاست همگانی و دموکراتیک و خردمندانه ای برای آینده ی ایران پیش گرفته شود.
این خانومای خوشتیپ و یکدست که بینشون حتی یه زن بد قواره یا زشت و بد هیکل دیده نمی شه، انتخاب شدن و استخدام. مهم اینه که دستگیری امینه که به حجاب اعتراض داره با تظاهرات حد اقلی به چش بیاد. موضوع حمله به اسلامه.
سلام .اتفاقا شما شهروندمعمولی تشریف ندارد.شمابایک دید عوامفریبانه و.... وبازبان تهدیدحرف های حکومتی ونزادپرستان رابه قلم می آورید.خودت رابه کوچه علی چپ نزن اینجا همه مارخورده وافعی شده هستند.اقای مثلا ایرانی.معلوم نیست درخدمت کی
سلام-لوایی عزیز.تعدادی شما وخواست شما ومن رادرک نکرده ونخواهندکرد.بنویس .بنویس که زخمهای زیرپوست ملت مارابازمیکنی .ولی ماتورکان تابحال هرچه براین ملت فارس نمک نشناس کردیم اشتباه بود.این هایک حق ناحق حق برای خودقایلند این حق نانوشته رابزرگان نادان ما به آنها داده اند.بفکرم دیگربس است ببنیم سیم خاردارافغانستان دیده خواهدشد یاسیم خادارترکیه آزربایجان شمالی .وار اول اللر وار اولسون.زنده بادآزادی بهرشکل وبهرنحو.
آقا .... زلفعلی! با سلام شما که بقول خودت سیاستچی هستی و سیاست میدانی ممکن است برای خوانندگان توضیح بفرمائید، کی و چه زمان اکراد و پ.ک.ک! ترکیه را تصاحب خواهند کرد؟ بعضی از کردها خیلی عجله دارند. ممنون.
روحش شاد.
.... آنهایی که مخفیانه به راسیسم نژادی آذری دامن میزنند و بجای مبارزه سیاسی طبقاتی فرهنگی دینی دولتی ، به مبارزه قومی نژادی دامن میزنند و آدرس غلط میدهند و خاک به چشم هم ولایتی های خود میپاشند . از اینکه فاشیسم آذری تجزیه طلب ، اینهمه به مبارزه نژادی در این سایت علاقمند است نشان میدهد که اهداف پلیدی دارد و مجری سیاستهای دشمنان ایران و در خدمت اسرائبل و عربستان و داعش است . ایرانیان و پارسیان حریف شما همچون گذشته خواهند شد .
آقای اردوقان خوش بحالتان. ببینید به یک چشم بهمزدن یک....تازه پیدا کردید. .... در ترکیه فعلاً به نوکر زیادی نیازی نیست. اندکی شیکبایی داشته باشید. تا وقتش برسد.
پس به پ.ک.ک بگید، تا دیر نشده بدود، سهمتان را بگیرد، ممکن است سهم بعضی ها از شما بیشتر باشد. یا الله تا دیر نشده بجنبید ترکیه را حراج و اسمش را از تاریخ پاک کنید و آن را کردستان بنامید! خوش بحالتان. به این میگن مردمان مهاجر خوشبخت. از هیچی صاحب ترکیه میشوید. به آقا جمال بگید، این روز پر افتخار را برایتان جشن بگیرد.
آقای ائلیار، خوب است که دوری و نزدیکی دیدگاهها روشن تر شود. مرسی.
آقای جمال! مثل اینکه جنگ (چاناق قلعه) یادتان رفته! اینو ..... نیز بگو یادشان بیاید! مردم ترک فقط منتظر.... مهاجر کرد هستند که بیایند در ترکیه و آذربایجان کردستان درست بکنند! به بینیم و تعریف کنیم! درست حضرت عمر به همراهتان.
خانم ترابی گرامی،
در شرایطی که قانونا و عملا« حقوق اداره ی امور محلی» رعایت میشود.1- بله تدریس زبانهای خارجی نسبت به احتیاج و مراگز آموزشی حتما فرق خواهد کرد. و زبانهای مختلف جهانی تدریس خواهد شد.
این کار یک روش استاندارد جهانی ست و در ایران هم تا حدی چنین بوده و خواهد بود.
2- زبان دیوانی فارسی هم که قدمت دارد خود را حفظ خواهد کرد-حداقل تا آینده های نزدیک. شرایط دور را نمی توانم تصورکنم . و چیزی هم ندارم که بگویم.
3- من معتقد به «حق انتخاب» هستم. چیزی را که انتخابی نباشد نمی توانم بپذیرم. انتخاب، غلط هم باشد طبیعی ست که هزینه اش خواه ناخواه پرداخته میشود. مردمانی که چیز نادرستی را انتخاب کنند باید تاوانش را بپردازند. و نقش فرهنگ و روشنگری اینجا کاربرد پیدا می کند و از آن گریزی نیست.
4- دولت مرکزی فدرال اگر دموکراتیک سرکارآید و شرایط رفتنش هم دموکراتیک قانومندی شود نمی تواند به یک دولت «دیکتاتور و فاشیستی و...» تبدیل شود.
-------
آمدن و رفتن دولت فدرال مرکزی -و دولتهای واحد فدرال، قانونا و عملا دموکراتیک تنظیم شود، و فرهنگ دموکراتیک در جامعه شکوفا شود؛ دیکتاتوری نمی تواند پا بگیرد. و پیشنه ی تاریخی اش نیز بریده میشود.
------
اینها مطالبی بود در کل در شرایط احتمالی «ایران فدرال» .
و مسایل ربطی به استقلال و جدایی خلق ها ندارد.
در حالت جدایی هرکس سرنوشت خود را خودش تعیین خواهد کرد. بد یا خوب مسئله خودش است.
سخن من به این مسئله مربوط نمیشد.
--------
جدایی خواهی هم مسئله اش مطرح است و دوستداران این راه حل هم برای آن میکوشند.
-------
اما آنچه به «خط و نوشتن به زبان مادری» مربوط است وابسته به شرایط «فدرال یا جدایی» نیست.
نویسنده چیزی را به خدمت میگیرد که مشکل نوشتن را حل کند. و خط لاتین آذربایجان اینجا مطرح است.
------
برای ایران بعد از حکومت اسلامی 3 راه حل در فضای سیاسی مطرح است:
1- حکومت متمرکز مرکزی ( که ناسیونالیستها و شونیستها» طرفدار آنند
2- ایران فدرال
3- جدایی خلقها یا ملتها
عملی شدن هر یک از اینها بستگی به شرایط و پیشامدها و سیر حرکت جامعه و جهان دارد.
کسی نمی تواند بگوید کدام برنامه تحقق خواهد یافت. تحقق یافتن هر یک از آنها احتمال اش وجود دارد.
اما به نظر میرسد در فضای روشنفکری و سیاسی حالت فدرال بیشتر مورد پسند است.
تا عملا چه پیش آید.
"" آموزش، دانشگاه و آگاهی فرهنگی "" آمار قدرت عجیبی دارند، من در این مقاله کشورهای دری زبان، فارسی زبان، هندی زبان و اردو زبان را با کشورهای ارال آلتأییک زبان در بعدهای دانشگاه و صنعت ماشین سازی مقایسه کردم، کسی جرات اظهار نظر در این بحث علمی را نداشت.
"" ارتش بیکاران و واقعیت زمین "" تنها کشور خاورمیانه که بدون اتکا به نفت و گاز، در حیطه اقتصاد رقابتی، ادبیات جهانی، تکنولوژی سری بین سرها بلند کرده و خودش را به جرگهٔ ۲۰ اقتصاد برتر دنیا رسانده، ترکیه است. با افت قیمتهای نفت و گاز، خاورمیانه باید از پیشرفت و توسعه ترکیه الگو پذیرد تا برای ارتش بیکاران و شکمهای گرسنهای که در راه است شغلی ایجاد کند. تروریست پ ک ک ، خواهران زینت مقیم اروپا، آخوندهای حوزه علمیه و پان فارسها به همراه ورشکستگان اردوگاه اینترناسیونالیستی قادر به درک عمق فاجعه نیستند و از تروریستهای پ ک ک آویزان شده اند تا منطقه هم اکنون ملتهب را، بیشتر وارد بی ثباتی بکنند. دوباره عقل و درایت کشورهای اروپائی با آگاهی به جایگاه مهم ترکیه در پیشبرد پیشرفت و توسعه، کفن پوشان عاشق نکبت را، بر سر جایشان خواهد نشاند.
باآویزان شدن از ادبیات فاشیستی و چشم پوشیدن بر فاشیسم کردی, ایرانی نمیتوان افکار عمومی جهان را بسیج کرد. تلفیق فاشیسم و کمونیزم و یدک کشیدن نام کمونیست کارگری دم خروسیست که همه ما ها شاهد آن هستیم الا خودتان!!!! شاید امر بر شما مشتبه شده و فکر می کنید از مهندسان مطرح و پر قدرت افکار عمومی جهانی هستید . بیدار شوید !!!
36 سالمه دانشجو ی کشاورزی شدم نه امید به درس خواندن دارم افسرده بیکار شب و روز تو خونه آرزوی مرگ خودم و آیت الله خامنه ای را دارم آنقدر از زندگی ناامیدم که حتی قرصها روانی نیز نتوانسته حالم خوب کنه
خطاب به گروهایی ضد جمهوری اسلامی من حاضر م شکممو پر بمب کنند بعد بدوزند برم خودمو بیندازم تو بغل خامنه ای باهم بریم جهنم
زنده باد ترکیه
باز چی شده است که آقای توکلی! و مسئول کامنتها! دست فاشیسم فارس! و نژاد پرستان فاشیست آریائی را، دراین سایت ایران گلوبال باز گذاشته اند، هر دشنام و جفنگیاتی را نثار ما بکنند، اما کامنتهای ترکان را سانسور میکنند.
افرین درست میگه خودم نوکرشم مجید ترکمن از مازندران
اوردغان و فاشیزم هیچ غلطی نمتوانند بکنند شمال سوریە بخشی از سرزمین کوردستان است همچنان کە شرق تورکیە نیز بخشی از سرزمین کوردستان اوردغان و فاشیزم تورک باید از شمال کوردستان ( شرق تورکیە ) نیز کە مزاحمین و مهمانان نا خواندە و شروری هستند در سرزمین کوردستان .. و ملت کورد حضور اشغالگرانە اوردغان و تورکیە را در سرزمین خود تحمل نخواهند کرد تاریخ مصرف نژاد پرستان تورک در تورکیە بە پایان رسیدە و باید تورکها و تورکیە بە همسایگی ملت کورد و سرزمینهای کورد احترام بگذارند
عامل اصلی تجزیه ایران،تجزیه طلبان پانفارس خواهند بود. تجزیه طلبانی که برای مردمان غیر فارس هیچ حقوقی قائل نیستند. و خود را آقای دیگران تصور میکنند و بمردمان دیگر از طریق جوک های شنیع اهانت میکنند. و هم اینان صد سال است زبان ملل غیر فارس را به زور سرنیزه و تفنگ قدغن کرده اند. اگر کسی دلشَ به ایران و مردمانش میسوزد، باید در اسرع وقت زبان مردمان ایران اعم از زبان ترکی، عربی ... و امثالهم را آزاد و رسمی کند و هیج امتیاز ویژای به زبان قوم فارس قائل نشود. اگر کسی میخواهد بوسیله تجزیه طلبان پانفارس! ایران از هم نپاشد، باید به جای زبان قوم فارس، زبان انگلیسی را بعنوان زبان مشترک، و زبان رابطه با جهان جایگزین کند. و زبان ملل غیر فارس بدون قید و شرط آزاد و رسمی شود. در غیر این صورت تجزیه طلبان پانفارس جغرافیای موسوم به ایران را از طریق جنگهای هولناک داخلی بر باد خواهند داد.
کسانی که ننگ استغمار را نمیتوانند درک کنند هرگز نمیتوانند مفهوم رهایی را بفهمند ار این روی است که بر پیشگامان رهایی مانند لوایی ها میتارند / زنده باد رهایی آزربایجان از دست استعمار.... فارس/
قرار نیست همخوانی کند۰ بخشی از حرف ها به فارسی زده می شود؛ بخشی دیگر به فرانسه. این برنامه برای آموزش زبان فرانسه نیست. شنوندگان آن می توانند فرانسوی زبان ها نیز باشند.
از صفحەی فیس بوکی سامان رسول پور ،،،،،،،،،،،تماشاچيان، به پدر و مادر و خانواده اش فحش داده اند. آن هم در سالن واليبال. داستان از اين قرار است: فرهاد پيروت پور، يكى از ستاره هاى واليبال شهردارى اورميه است. او با لباس كردى به سالن رفته تا تيمش را تشويق كند. در مقابل، جمع نه چندان كمى از تماشاچيان ترك، يكصدا عليه او و خانواده اش فحش و شعار داده اند. تنها به اين دليل كه او لباس كردى به تن داشته. كار به جايى كشيده كه فرهاد، خواسته از اين تيم كناره گيرى كند. معنا و اهميت اين رويداد چيست؟
يك) اورميه از لحاظ جمعيتى، شهر متكثرى است. ظرف سالاد است. پر از رنگ ها و طعم ها و مزه هاى مختلف. يكى از احمقانه ترين توصيف ها در خصوص اورميه تاكيد بر ترك بودن يا كرد بودن اين شهر است. اورميه شهر همزيستى كردها و ترك ها است. و غناى اورميه دقيقا از اينجا ناشى ميشود. ناسيوناليسم بيمار، عطش عجيبى در بلعيدن تنوعات دارد. ناسيوناليسم، سياه و سفيد است. رنگى اش وجود خارجى ندارد.دو) جاى تعارف ندارد. ناسيوناليسم افراطى ترك (پان تركيسم)، يكى از خام ترين، ناپخته ترين و سطحى ترين ناسيوناليسم هاى منطقه است. كردستيزى و فارس ستيزى را از شاكله آن حذف كنيد، تهى ميشود. از لحاظ تئوريك، فقير است. از لحاظ عملى، بى برنامه و بى سازمان دهى است. توليدكننده نيست. مصرف كننده ايده ها و برنامه هايى است كه در تركيه و آذربايجان تئوريزه ميشوند. طيف ميانه رو و دموكرات آذربايجان، در صحنه عملى عملا صدايش شنيده نميشود. با آنكه وجود دارد. اما جاذبه آن قطعا به اندازه هياهوهاى رنگارنگ پان تركيست ها نيست. دموكرات هاى آذربايجان، در بين پان تركيست ها، همسوهاى ناسيوناليسم ايرانى-شيعى كاملا در اقليت هستند. شعار مرگ بر فارس و كرد، اوج شلختگى و سطحى نگرى و خامى اين طيف را نمايش مى دهد. پرسش راديكالى كه بى جواب است اين است: روشنفكران ترك دقيقا چكار كرده اند؟ اين روزها كجا هستند؟
سه) جامعه كردستان با همه انتقادهايى كه به آن وارد است، يك جامعه سياسى، سازمان يافته و داراى پارادايم است. پارادايم هايى كه در آنها شعار مرگ بر يك اتنيسيته ديده نميشود. بر همزيستى عادلانه تاكيد ميشود. برنامه محور و غنى است. جنبش كرد در خاورميانه، شانسى براى دموكراتيزاسيون و همزيستى عادلانه است. و در عين حال كردستان، خط مقدم مبارزه با تروريسم. هزينه اى كه كردها در زمينه مقابله با تروريسم داده اند، منحصربفرد است. اين مبارزه تنها محدود به دفاع مسلحانه نيست. تئوريك و پارادايميك است. كوبانى را همه مى شناسيم. هيچ كدام از نيروهايى كه با داعش درگيرند، يك جهان بينى دموكراتيك و رويكردى سكولار ندارند.
چهار) كردها به شدت بايد از تقابل سخت افزارى و عصبى با پان تركيست ها، اجتناب كنند. ميدانى كه در آن شعار مرگ بر يك زبان و جامعه داده مى شود، زمين بازى كردها نيست. جنبش كردها، مهمترين ويژگى اش، خروج از منطق كنش- واكنش است. اگر دولتى ذهنيتى فاشيستى دارد، كردها تنها با ذهنيتى دموكراتيك مى توانند، مبارزاتشان را به پيش ببرند. در اين ميان، در وضعيتى كه خطر نسل كشى يا كشتار دسته جمعى وجود دارد، دفاع مشروع هم به مثابه يك ضرورت اخلاقى خود را تحميل مى كند. كردها در تركيه و سوريه و عراق و ايران، هيچ گاه دشمن ملت ها نبوده اند. حتى با دولت هاى سركوبگر هم آماده گفتگو بوده اند. و هزينه هاى كلانى هم در اين ميان پرداخت كرده اند. جوانان كرد، در چنين وضعيت هايى بايد عميق تر و خونسردتر رفتار كنند. فارغ از همه جنبه هاى اين معادله، هميشه نيروى سومى در كمين بوده. نيرويى كه بيشترين سود را از تقابل ملت ها و اتنيسيته ها برده. 'تفرقه بيانداز و حكومت كن' يا 'سگ را با سگ فرارى دادن' راوى چنين وضعيتى است.
پنج) پان تركيست ها، از حمايت بخشى از مديران ارشد و ميانى امنيتى منطقه برخوردارند. حتى اگر بينشان تضاد منافع وجود داشته باشد،، با يكديگر همپوشانى دارند. مديران امنيتى كردستان، عمدتا ترك هستند. حاكم در مركز به خوبى مى فهمد، به جان كردها انداختن اين نيروها چه معنا و پيامدى دارد. كردها در چنين شرايطى تنها با دموكراتيزه كردن بيشتر خودشان، پرهيز از هيجانات و تاكيد بر همزيستى عادلانه و برابر مى توانند به مصاف ذهنيت هاى غيردموكراتيك بروند
""روایت رهائی چیست؟ "" بردگان هیچ روایتی ندارند، خط و الفبای آنان مشخص شده است، هویت آنان که فازری / آذری تشریف دارند در قالب قرائتهای مکتب "" آخوندیزم و پان فارسیزم "" شکل گرفته. با این تعریف، روایت رهائی، با پس زدن سلطه و هژمونی خط و الفبای عربی جامعه فارسی که با دستان "" پان فارسیزم و آخوندیزم "" ریخته شده، و جایگزین کردن لاتین بجای این الفبا، اعلام وجود میکند. در این حادثه، خواهران زینب مقیم اروپا و آخوندهای حوزه علمیه چنان گیسوان خود را بر باد خواهند داد که.... سیاه پوش خواهد شد.
این کدوم ....کە چنین تحلیلی داره ازپان ترکها وپان فارسیستاازاینم بیشتر انتظارنیست همه تحلیل نژادی ومتعصبانە بدورازاخلاق ورعایت حق ملت کورد وخودراهمه چیزودیگران راهیچ انگاشتن
روس وفارس یک آشی پختهاند و یک بد ....پیاز داغش را
آقای بهنام، ویرایش مستقیم کامنتها ممکن نیست، غلطهای تایپی را چگونه می شود تصحیح کرد؟
درود بر ترکیه مردن و آزاد /.... تروریست های پ ک ک و پان کردها که بازیچخ دست آمریکا و غرب هستن
این چند سطر در حقیقت نه برای اقای لوائی بلکه برای کسانی است که درد وطن دارند. بر این روزگار سیاه و تاریک روشن فکران شرقی باید گریست بر این فریب خرده گان مخوف ترین ادیان و ایدلوژی ها . بر روزگار از دست رفته لوئی ها که امال و اروزهای خودر ا در طبق اخلاص گذاشتند و این چنین مورد تجاوز دین و وعده دروغ قرا ر گر فتند. نه ایرادی به اقای لوائی نیست او ارزومند است و نمیداند در در چنبر ه چه هیولا و فریبی به دام افتاده است . لوائی هرچه دل تنگت میخواهد بنویس .
آقای ائلیار، همانطور که سرانجام تا حدی اذعان کردید، باید به واقعیتها تکیه کرد.
آقای ائلیار، همانطور که سرانجام تا حدی اذعان کردید، باید به واقعیتها تکیه کرد. اتحاد و ارتباط مردمان ایران با بکارگیری هر زبانی که پیشینه ی ارتباطی در میان آنها نداشته است، ناممکن خواهد شد و چنین سناریوی کمیکی را تنها می توان در خیال و رؤیا جستجو کرد. جز این، شق تراژیکی که به تصور می آید، این است که یک حکومت مقتدر فاشیستی دیگر، اینبار "با انتخابات" تشکیل شود و کلیه ی مردمان "زبان نفهم" یا بخشی از مردمان "زبان نفهم" را به بند بکشد و با "زبان برگزیده ی جدید" آسیمیله کند و نام خودش را هم بگذارد "دولت مرکزی فدرال". این سناریو هم بسیار بعید است که بتواند پیاده شود، اگر هم پیاده شود، نیتجه ای جز جنگ داخلی در بر نخواهد داشت. بنابراین، در واقع، هر نیروئی که مخالف بکارگیری زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی است و قصد تحمیل زبانی دیگر و سرکوب مردمانی دیگر را هم در برنامه ی آتی خود ندارد، باید به صراحت طرحی برای جدائی طلبی ارائه کند تا همگان تکلیف خود را بدانند.همانطور که پیشتر یادآوری کردم یادگیری زبانهای خارجی، از جمله انگلیسی تنها به عنوان یک زبان بیگانه برای ارتباط با جهان بیرون از ایران می تواند کاربرد داشته باشد. در سیستمهای آموزشی دمکراتیک، گزینش زبانهای بیگانه (خارجی) را در اختیار مدارس می گذارند و تابع یک سیاست همگانی و مرکزی نیست. در آلمان هم به همین روال است. در مدرسه ای زبان بیگانه ی اول، انگلیسی است، در مدرسه ای فرانسه یا روسی یا زبانی دیگر است. زبانهای بیگانه ی دوم و سوم هم به همین روال است. اگر چه مدارس بیشتری زبان انگلیسی را در برنامه دارند و بیشترین آلمانیها هم انگلیسی را یاد می گیرند اما ارحجیت آن در برنامه آموزشی بستگی به برنامه ی مدارس مختلف دارد. در کشورهای اسکاندیناوی وضع متفاوت است، به علت سابقه تاریخی و پیوندهای زبانی با انگلیسی که به عنوان یک زبان ارتباطی پیشینه داشته است. صرف نظر از این موارد، برتری انگلیسی بر فرانسه و آلمانی و یا مثلا یونانی، مسئله ای کاملا سیاسی است. این جنگ و رقابت در اتحادیه ی اروپا هم جریان دارد. وارد کردن این نوع سیاستها به سیستم آموزش همگانی ناقص استقلال سیستم آموزشی و اصول دمکراتیک است.
اينجانب زولفعلى كه بخاطر كچل بودنم اسمم را زولفعلى گذاشته اند ميخواهم روشنفكر شوم و مقاله هايم را در سايت وزين ايرانگلوبال منتشر كنم كه دنيا و آخرت خوانندگان را نجات دهم. از نقل و نبات ما را سهمى بايد جناب توكلى عزيز!
آقای اقبالی جنابعالی باز هم تفکرات مافوق ضد ترک خود را به اخبار رژیم آدمخوار ایران یعنی ایلنا اضافه کرده ای منتها یک سوال از جنابعالی دارم و آن این است که ترکها باعث چه ناراحتی شما شده که این همه زخم بر جا گذاشته و جنابعالی تا آخر عمر باید این زخم نا درمان را باید با خود حمل کنی....
سالام
هیات پارلمانی روسیه خبر داد؛ اعلام آمادگی اسد برای انتخابات زودهنگامآقای توکلی گرامی شما فرموده بودید روزانه 2 خبر میشود ارسال کرد حتی خود شما استثنا نیستید
بر خلاف نظر شما سه خبر توسط آقای اقبال اقبالی درروز یکشنبه سوم آبان ارسال و چاپ شده است برای تنویر اذهان بفرمائید چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در زیر نام خبرها :
درگیریها مقابل سفارت ترکیه در ژاپن شماری مجروح برجای گذاشت
اردوغان: به کُردها اجازه کنترل شمال سوریه را نمیدهیم
البته در اتخابات آینده آقای اسد نه تنها ۹۸٪ بلکه ۱۰۰٪ از آرا را بدست خواهد آورد. جای شگفتی ست؟
آقای و یا خانم استخانلو....ما ترک های ایران صاحب هویّت- فرهنگ- زبان و از همه بالاتر صاحب وطن هستیم..ما هیج وقت دنبال هویّت نژادی نبوده ایم و نخواهیم بود چون به غیر از نژاد انسانی از نوع « همو سئپین ها» در روی کره زمین , هیچ نژادی دیگری وجود ندارد. نژاد پاک آریائی شما , پیش کشتان باشد. و اما در باره ترک زدائی و زردشتی... چنانکه که تاریخ نشان داده است حتی دست نشانده های انگلیس از جمله دو حکومت پهلویان نتوانست در ایران « ترک زدائی» بکنند. همان طوری که هیتلر نتوانست در اروپا ( یهودی زدائی) بکند. دلیل شکست ایرانیان از اعراب همین « دین زردشت» بود که به ارتجاع ترین دین دنیا محسوب می شود. اسلام با این همه مشکلات لااقل یک نصف ارزشی به « زن» می دهد. ارزش یک زن در دین زردشت (صفر) است. اکثریّت دین ملت ایران اسلام است و نه زردشتی...در پایان اضافه شود که هر کسی خیال میکند که ترک ها از ایران بایستی
مهاجرت اجباری بکنند یاد آوری میشود که که این افکار « فانتزی» را به دور انداخته و با واقعیّات روبرو بشوند . هیچ ترکی از وطنش مهاجرت نخواهد کرد...این آقای لوائی و هم کاسه هایش وقتی چشمهایشان را در برابر دنیای واقعی باز خواهند کرد که دیگر بسیار دیر شده باشد. و آن زمانی است که آوارگان سوریه در ترکیه و بالکان جایشان را به پناهندگان ترک زبان ایرانی داده باشند و سعی در گسستن سیمهای خاردار این کشورها کنند.
حق تعيين سرنوشت، بسيار خوب و منطبق با كرامت و شاٌن انسانيست . اما به همان اندازه ، فرهنگ زشت و نكبت بار نفرت پراكنى، ايجاد خصومت و خشونت مصنوعى، دشمن تراشى و دشمن سازى واحى ... كثيف ، زشت و غير انسانيست . حق تعيين شرنوشت خيابانى نيست كه تنها از كوچه هاى خون و تانك وتوپ به ان رسيد . انسان هاييكه عينك خون بر چشم دارند و همه چيز را بر بستر درياى خون و وحشت مى بينند و سازشان را باكو و باكو ها كوك ميكند ، شور بختانه نميدانند كه ايران هرگز مدل و الگوى يوگسلاوى سابق را نخواهد رفت، واين آرزو بر دل باكونشينان تا ابد خواهد ماند ، چرا كه پيوند ترك هاى اذرى با ساير اقوام ايرانى از قوم گيلك گرفته تا كرد و فارس و ..... انچنان بهم تنيده و بويژه از زمان صفويه به اين سو انچنان بهم گره خورده كه با چند نفر عاشقان نفرت و جنگ و خون از هم نمى گسلد . دوست عزيز نويسنده اين سطور فارس نيست كه بخواهى او را با پسوند
پان فارسيست و نژاد پرست وغيره مفتخر بكنى من عاشق مردم اذربايجان و ترك و بلوچ و همه ى انسان ها هستم . براى اينكه تو به حق خود برسى جانم را فدا كرده در كنا تو وبا تو خواهم ماند ولى با نفرت پراكنى ، نژاد پرستى برترى طلبى بيزارم و با تو نخواهم ماند . امروز دختران ان باديه كليه خودشان را ميفروشند تا زنده بمانند هم دختران ترك هم فارس ، در خانه ى پدريمان مار سمعى خوابيده ، اب و خاك و هواى اين باديه را الوده و مردمش را به گروگان گرفته اند به دختران ما در روز روشن تجاوز ميكنند ، انوقت تو نشسته اى با شكم سير و خيال راحت گير ميدهى به كورش و زردشت و فردوسى ...ايا اين راه رسيدنت به حق تعيين سرنوشت است ؟ با سياه مالى كردن بزرگان و شخصيت هاى جا افتاده ى تاريخى قوم ديگر كه هيچوقت دلشان نمي ايد و نخواسته اند حقى از تو ناحق گردد وگناه اين بى عدالتى ها بگردن شاه و شيخ بوده وهست نه مردم . دوست عزيز من ، در اين جهان ما تنها دو خانواده بشرى داريم وفقط يك مرز و ان خانواده ى خون خواران و ادمخوران تاريخ هست كه افراد ان از چنگيز و تيمور و هيتلر و خمينى وهزاران ديگر هستند و ان ديگرى خانواده ى خوبان و آزادگان و انسان دوستان هست . من نويسنده (ترا نمى دانم ) تلاش ميكنم و به فرزندانم هم ياد ميدهم عضوى و فاميلى از اين خانواده باشم ، خانواده انسان دوستان نه ادم خواران ، باقى مرز ها ، پرچم ها رنگ پوست ها و دين ها همه عناصر بى ارزش و تنها ديوارهايند ، ديوار بين من و تو . زبانت را بمن ياد بده تا با همان زبان فرياد بكشم كه دوستت دارم،رنگت را بمن نشان بده تا برايت گلواژه هاى مهربانى از همان رنگ بياورم . من با تو همراهم تا تو به حقت برسى و دستم را بسوى تو دراز ميكنم ، ما نبايد از هم نفرت داشته باشيم ، انگاه كه ميتوانم همديگر را دوست داشته باشيم . شاد باشيد .
این آقای جاوید بد نیست کمی از مشکلات همولایتی های خود بنویسد نه اینکه هر خبری ضد ایران را اینجا و آنجا منتشر کند