دوستان مواظب باشید که اینروز ها یک عده با نامهای مختلف با نوشتن کامنت سعی در اختلاف اندازی ما بین آذربایجانی ها « از جمله چپ و ملی گرا » و یا ما بین آذربایجانی ها و کرد ها هستند و این کامنت آقا یا خانم عوامل اردوغان نمونه بارز است
عوامل اردوغان باضافه یک مشت راسیست ترکپرست که هیچ عددی در میان خلق آذربایجان نیستند، باز هم افسار گسیخته اند و به جان چپها و آزادیخواهان افتاده اند. اینان که فکر میکردند گفتمان عدالت-محور آذربایجان را خانه نشین نموده اند و جای آنرا با ترکپرستی و ترکیه پرستی پر کرده اند، اکنون سراسیمه شده اند، چرا که میبینند قافیه را سخت باخته اند و ایدئولوژی سنی-محور ترکیه پرستانه اینان در برابر ایدئولوژی شیعه-محور حاکمیت ولایی رنگ باخته است. لاجرم به جان چپها و آذربایجانیهای عدالتخواه افتاده اند. آقایان افندیها و اردوغانچی ها؛ این ایدئولوژی نژادپرستانه شماست که بوی گندش همه جا را گرفته است. عوض بدوبیراه گویی به چپ، یک کمی هم ایدئولوژی گندیده خودتان را نقد بفرمایید و ببینید که چرا حرکت آذربایجان را متوقف نموده اید؟
جناب آقای پیشمرگ بی خود چک سفید نکشید ، تازگیها مد شدە تورکها گاه گاهی برای به کرسی نشاندن استدلالات بی پایهی خود خود را کورد یا فارس جا میزنند و فارس ها هم همچنین برای بە کرسی نشاندن استدلالاتتشان پدرشان گاهی کورد میشود یا مادر بزرگ کورد میشود یا یا یا جناب پیشمرگ ما کورد ایرانی، عراقی، تورکی، سوری نداریم کورد هم مثڵ تمام ملتهای جهان شناسنامه و هویت و سرزمین کود را دارد ، کورد تنها و تنها کوردستانیست و بس و غیر از این کورد ایرانی، تورکی، عراقی یا سوری فقط استمرار اشغالگری سرزمین کوردستان است
برای کسانی کە در پاریس زندگی میکنند ،،،،،، حضور نارین عفرین، فرمانده مقاومت کوبانی و صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) یک متینگ بزرگ برای حمایت از کوبانی روز دوشنبه ساعت 19 در پاریس برگزار خواهد شد.
Lundi 10 novembre, 19h
Théâtre du gymnase, 38 boulevard bonne nouvelle (Paris 10
Métro Bonne nouvelle
********************************************************
Madame, Monsieur,
Nous vous convions à un
GRAND MEETING DE SOLIDARITÉ AVEC KOBANÊ
En liaison avec Narîn EFRÎN, commandante en chef de la résistance de Kobanê.
En présence de Salih Muslim, coprésident du PYD, principal parti kurde de Syrie,
et de nombreuses personnalités politiques françaises.
Ouvert à tou-te-s.
نامه مشهور چارلی چاپلین به دخترش با عنوان «برهنگی بیماری عصر ماست» را می توان بزرگترین دروغ در مطبوعات ایران دانست که با گذشت بیش از چهل سال از انتشار این دروغ، به عنوان یک اثر واقعی نقل و انتشار می شود.
قصد نوشتن کامنتی را نداشتم، چرا که از آن بیم دارم که نوشتن کامنتی به ترور الله قلی جهانگیری از سوی رژیم مشروعیّت بخشد. ضمن محکوم کردن ترور ایشان و همفکران او، امّا باید گفت که بعد از انقلاب جریانات قومی و فئودالیته بویژه در قشقایی های ساکن استان فارس برجسته شد، خسروخان قشقایی از خارج برگشت و دوباره مانند گذشته به اقدامات ایلی و فئودالیته در ایل قشقایی و در منطقه دامن زد. رژیم در آنزمان موازی با برخورد با جنبشهای رادیکال سیاسی، جنبشهای ایلی و قومی را هم زیر نظر داشت. ضمن احترام به عقاید آقای الله قلی جهانگیری، فعالیّتهای ایشان با هر جهان بینی هم در چهارچوب فئودالیتهء ایلی و دشمنی های طبقاتی بین خوانین ایل قشقایی و زیردستان ایل قشقایی بود..
جریانات سیاسی آنزمان در استان فارس در مرکز این استان، شهر شیراز در مراکز دانشگاهی و سایر نهادهای آموزشی دیگر، در مراکز سازمانها از جمله چریکهای فدرایی اقلیّت و مجاهدین و غیره متمرکز بود، که از آقای الله قلی جهانگیری خبری نبود، در مبارزات دانشجویی برای مقاومت در مقابل سیاست انقلاب فرهنگی رژیم و بستن دانشگاهها از ایشان نامی آورده نشد. در آنزمان در استان شایع بود که گروه آقای جهانگیری با درگیری فئودالیته یکی از خوانین ایل قشقایی را ترور کرده است، و به همین مناسبت نمیتواند مکان ثابتی داشته باشد. مبارزهءِ مسلحانه بدون پشتوانهء مردمی در هر زمانی نتیجه بخش نخواهد بود، چه رسد در آن سالها که استان فارس هم در کنترل کامل حکومت بود. شایعه ای دیگری هم این بود که گروه الله قلی جهانگیری به ماشین مأموران وزرات آموزش وپروش در منطقه حمله بوده اند که این عمل در آن شرایط اشتباه بوده و افکار عمومی را بسود نظام حاکم رقم زد. در این حادثه یک تا دو نفر کشته شده اند و چند نفر جان سالم بدر برده اند، که طبیعتأ چنین عملی جو را برای افراد سیاسی از احزاب مختلف،بسیار وخیم تر کرد و خانه های تیمی و یا محفلهای تئوریک دیگر یکی پس دیگری با شدت تمام سرکوب شدند. یکی دیگر از آسیب پذیریهای احزاب و سازمانهای سیاسی از جمله سازمان مجاهدین این بود و هست، که افراد بدون شناخت و بدون تجربهءِ سیاسی را در ردیف کادر های خود قرار میداد، از آن دوازده نفر مجاهد نامبرده، در میان آنها دانش آموزان کم سن و سال دورهء راهنمایی وجود داشت. که آنها را کادر مینامند. امید بر آن است که جامعهء ایران با از دست دادن قربانیانی مانند الله قلی جهانگیرو بسیاردیگر، راه منطقی و جهانشمول خود را یافته باشد. آنچه از الله قلی جهانگیری در خاطره ها باقی مانده است، دو نظر هست: 1- حرکات سیاسی ایشان در آن مقطع زمانی پلیسی و نداشتن امکانات کافی، و نداشتن پشتوانهء مردمی امری سنجیده نبوده 2- رشادت و داشتن اعتماد به نفس ایشان به راه و عقیدهء خویش بوده است.
نظرات مستدل، سیستماتیک و بسیار مسئولانه است!!! "تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است." درود بر شما آقای تبریزی گرامی
in akhondha be modet do gharn ast ke ba hemaghrteshan zianhaie zyadi be in mmlkat zedean msle gheradad torkman chaie ve ghire baas tejzie bakhsh vsiei az iran shodean jaleb injas ke dast. as in ghoror ahmaghan barnmidaran e
این عنوان "دیپلم ناقص !" هم از کشفیات آنهایی است که قلابی تا دیپلم پیش رفته بودند . چه مرجعی این عنوان کذایی را قبول دارد غیر از شکست خوردگان سیستم درسی شاه و شیخ .پسری میرود خواستگاری دختری و تحصیلاتش را دیپلم ! ناقص معرفی میکند .واقعن در این سایت چه مطالبی درج میشود !
بدون تعارف به جایگاه چپ در ایران و آذربایجان خواهم پرداخت، چپ ایرانی و آذربایجانی امروز در ۴ میدان به فعالیت میپردازد که پررنگترین آن نقش چپ در جایگاه ( خود - یاری یا همان اصطلاح انگلیسی self-help) ظاهر میشود، اگر منادیان جنبش ( خود - یاری یا ) در غرب خلایق را از درد و رنج دنیوی، روانی، احساسی الخ می‌‌رهانند دست کم این منادیان ( خود یاری ) در غرب کاری به سیاست ندارند، چپ ایران از آنجائیکه از امتیاز ویژهٔ ( هنر نزد ایرانیان است و بس ) بهره برده هم در حوزهٔ ( خود - یاری ) هم در حوزهٔ ( سیاست ) وارد میدان میشود، پیامبران نهضت ( خود یاری self-help ) در غرب کاری به سیاست نداشتند و دستشان به خون مردم آغشته نیست، چپ ایران و آذربایجانی نیز اگر می‌خواهد در نقش پیامبر ( خود یار ) ظاهر شود باید از سیاست مخصوصا دیدگاه عقب مانده چپی به دنیا دست بشوید. بخشی از چپ هنوز
چپ هنوز در کپسول زمان مانده و قادر به هیچ دگردیسی نشده و هیچ درکی از دنیایی معاصر ندارد، بخشی از چپ مثل ایران نکبت زده ما ( بین سنت و مدرنتیه ) آویزان شده، اینها یک روز به میخ میکوبند یک روز به نعل، بخشی از چپ نیز خود را به دیدگاه‌های ملیتهای ایران نزدیک کرده در حالیکه هنوز از چشمه جوشان حزب توده خود را سیراب میکند، در این میان تحصیل کردهگان ابلهی نیز وجود دارند که به دلیل ( تشنهٔ شهرتی ) که در وجودشان زبانه می‌‌کشد از ریسمان چپ چسبیده اند، یعنی ابله خرفتی که امری را در غرب زندگی کرده، قادر به نظریه پردازی در هیچ بعدی نشده، برای اینکه نامی بین نامها پیدا کند، به ریسمان پوسیده چپ چسبیده است.
استقلال طلبان از نظر شما کسانی هستند که طی سالها شعاراستقلال سر داده اما در
جهت خواست های استقلال طلبانه خود، کوچک ترین اقدام ملموس و موثری به عمل نیاورده اند، می خواستیدچه کنند؟ ارتش خلقی متشکل از کارگران و زحمتکشان را سازماندهی کنند؟ فکر کنم این وظیفه آنهایی است که به لحاظ افکارشان مثل شما هنوز دردوران انقلابات پرولتری بسر میبرند! اگر فعالیت همانها نبود شماها بخودتان زحمت همین نوشته را هم نمیدادید.
دختران تقریباً ۱۲ تا ۱۶ ماه زودتر از پسران دندانهای دائمیشان بیرون میآید. و از دید جنسی نیز تنها ۱۲ تا ۱۶ ماه از پسران پیشی میگیرند ونه ۴ تا ۵ سال.
برای بدست آوردن دیپلم دبیرستان، هر دانش آموزی موظف است تعداد مشخصی دروس لازم را پشت سر بگذارد. اگر دروس ریاضیات، فیزیک، شیمی، مثلثات و جبر از سالهای دبیرستانی برداشته شود، در این صورت باید از دیپلم ادبی صحبت کرد که این هم خود شرایط لازم خودش را دارد. پس از این، نام آن را نمیتوان دیپلم گذاشت.
در این حالت، دختران با دیپلم ناقص نمیتوانند وارد کنکور شوند ودر نتیجه آنها به خیل نیمه سوادان اضافه خواهند شد. اگر اشتباه نکنم، این تعداد دختران که از ورود به دانشگاه محروم میشوند باید بوسیله پسران جانشین شوند. پسران جانشین شده یا باید سوادی برابر با دختران کنارگذاشته شده را داشته باشند تا بتوانند کنکور را موفق پشت سر نهند و یا
باید سطح کنکور را پائین آورد. اگر حساب دو دوتا کنیم، همان تعداد دختران فارغ تحصیلی که نتوانسته بود وارد بازار کار شود، به همان تعداد، پسران فارغ تحصیل تیز نمیتوانند وارد بازار کار شوند.
پس اتّخاذ چنین روشی برای بیرون راندن هر چه بیشتر دختران از محیط دانشگاهی نمیتواند بازار کار را بسود جویندگان کار دگرگون دگرگون کند.
هدف میتواند تنها خانه نشین کردن بیشتر دختران باشد. و این آرزو با بکار بردن ابزارهای گوناگون، در راه است.
انسان از این نوشته آل بایراق به تعجب می افتد ، انسان در نقد دشمن خود هم باید رعایت انصاف و اعتدال را بنماید ؛ حال آنکه تکرار حرف های ک گ ب و دیگر دشمنان آزربایجان در باره شخصیت رفیع محمد امین رسول زاده قهرمانی نیست و اگر نگویم یک تبهکاری سیاسی در نهایت یک نگاه سنگواره ایدئولوژیک است. محمد امین رسول زاده همواره از زاویه منافع ملت خود یعنی آزربایجان به محیط خود نگریست به نام آزربایجان آواره دیارها گشت و با ذکر نام آزربایجان چشم فرو بست. یادش گرامی باد او به راستای پیامبر آزربایجان نوین بود به رغم تمامی تبلیغات زهر آگین بلشیویکی – روسی از این تاریخ نریمان نریمانوف نه بلکه محمد امین سر بلند بیرون آمد.
آقاى تهرانلى كماليستها سابقه دروغ گفتنشان خيلى طولاني است براى مثال سالها ميگفتند ما أصلا در كشورمان كرد نداريم، تهمتهاى دروغى مثل همين كه در اينجا اورده اى به قهرمانان pyd روا ميدارند، بيچاره كماليستها، اين روزها خيلى سراسيمه و دلهره و نگرانند ، البته حق هم دارند زيرا قهرمانيهاى pkkوpyd را در كوبانى ميبينند، و دارند دق ميكنند، انواع دروغها وتهمتها را به فارسها و كردها ميزنيد، و نميدانيد رسوا خواهيد شد. زنده باد ايران ازاد و دمكراتيك، زنده باد تماميت ارضى ايران ، ما كردها ايرانى هستيم و ايرانى زندگى ميكنيم و ايرانى خواهيم مرد، اما نه در زير پرچم ولايت فَقيه.
پيشنهاد من به مسئولين اين سايت اين است كه كليداين سايت را بدهند به دست اين آقايان ملى گراى إفراطى ترك تا ثابت كنيد كه دمكراتيك، مترقى و از همه مهمتر انساندوست هستيد. مخصوصا اجازه ندهيد بهيچوجه اسمى از كرد و فارس به نيكى آورده بشه، ثابت كنيد كه انسانيد
سلام-من ازتمام دوستانی که ازلحاظ اخلاقی .وجدانی.انسانی.برای انسانیت وحقوق انسانی انسانهاقلم بدست میگیرند.یادرپشت کامپیوتربرای آگاهی دهی به دیگران قبول زحمت کرده ومیخواهندچیزی بنویسنداول معنی وریشه تاریخی ویاازلحاظ آواشناسی معنی کلمات رادانسته وازآن استفاده کنند.البته تعدادی نیزبه عمدازالفبای رایج درحروف عربی که حروف استفاده شده درفارسی نیزعربی وآنرابکارمیبرندهیچ گونه اشکالی ندارد. مثلاتعدادی افرادبعضی ازدوستان تورک آزربایجانی رامتهم به پان تورک کرده واز نوشتن کلمات مثل تورک وآزربایجان ایرادمیگیرند.این دوستان مثل دوستمان آقای تبریزی اول بصورت منطقی علت رایابپرسدویااینکه چوب اتهام رابرهرکسی نزنند.ملت تورک آزربایجان هنوزهیچ گونه امتیازی ازدولت توتالیتراسلامی فارس ایران نگرفته تامتهم به پان تورک شود.هنوزدراین کشوربعنوان شهرونددرجه سه نیزشناخته نشده تامتهم به پان شودحتی ازافغانی های فارس هم
ازلحاظ شهروندی درسطح پایینی هستند.من ازیک سیاسی که نام خودراسوسیالیست می نامد تعجب میکنم.آنهابرای خودشان موسیقی زبانی دارند.مدرسه بزبان مادری دارند شما چطور مبارزان یک ملت 35یا40میلیونی راکه هنوزازابتدایی ترین حقوق خودمحروم است پان مینامید.یاآنهاراکمالیست وغیرخوانده وخودراراضی میکنید؟ من به تمام دوستان مبارزتورک آزریاجانی که برای حق وحقوق ملت آزربایجان تلاش دارندعرض میکنم درمبارزات هیچ کس وگروهی نمیتواندبگویدمااشتباه نداشته ایم .ازشیوه های نلسون ماندلا.گاندی .ودیگرمبارزان بزرگ خودمان استفاده کرده ازنافرمانی مدنی.عدم خشونت بنحواحسن استفاده کرده واگرکسی راه وروش دیگررانیزبکاربردبرایمان عزیزاست. تعدادی برای مامسیج ترازپاپ شده وبابقول خودمان فارس ترازفارس گشته وراه نوشتن فارسی رامیخواهدبمابیاموزد.مااولین وظیفه مان تلاش برای آزربایجان است ولی انسانیت رازیرپانمیگذاریم.ماوصی وکیل.فارس.روس.تاجیک.کردوهندونیستیم.مااگرزرنگ باشیم ملت خودراازآپارتاید100ساله خارج میکنیم.سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است.ماقیم مردم دنیاوفارسستان نیستیم.آقایان عزیزوگرامی توکلی .اقبالی.ائلیار.تبریزی شماخوددانیدباشعارهای دهن پرکن دنیاراازستم واستثماررهاکنید.مااگرزرنگ باشیم ومبارزان سنتی سیاسی سوسیالیم آزربایجانی داشته باشیم وهمچون دگرگروه هاداخلی برایمان عزیزخواهندبود.مانمیخواهیم ناجی تمام دنیاویاایران باشیم.شمابخوانیدتفرقه انداز.من قبلاهم گفته بودم مانمیخواهیم.شاه اسماعیل.شاه عباس بوده وبرای تمام این خاک باشیم.برای مافرق نمیکندخلیج فارس باشدیاخلیج عرب ویاخلیج انگلیس وآمریکا.البته میدانیم که اکنون چه خلیجی است هرکس که بیش ازهمه ازدرآمدهای نفتی استفاده میکندخلیج آن است.ملت یک کشورکوچک مثل سوئد.نروژ.بلژیک.سویئس خیلی بهترازملت یک کشوربزرگ مثل ایران.افغانستان.سوریه.عراق زندگی میکنند.شماهایی که خاک زیادمیخواهیدبرویددنیاراآزادکنیدومال شماهاباشد.فرق است درزندگی ونگرش وافکار بین ملت هایی که نام بردم.
اتفاقا بحث درین کامنت ها باید مربوط به گفته ها و نوشته های افراد باشد که نشاندهنده بنیادهای فکری آنهاست و نیز آن دسته ازاصول سیاسی که بدان پایبند هستند. البته ظاهرا شما کاری به این حرف ها ندارید وحتی ببهای وارونه جلوه دادن واقعیت های تاریخی، هیستری ضد چپ خود پیش می برید که ادعا می کنید "چپ همینکه قدرت را قبضه کرد . . . زندگی را تبدیل به جهنمی برای همه می کند." من کاری به عملکرد چپ در جهان ندارم و مجالی هم برای چنین کاری درینجا نیست. ولی تا جائیکه به تجربه خود ما مربوط میشود
تا جائیکه به تجربه خود ما مربوط میشود کارنامه چریک ها پس از انقلاب چیزی نبود جز احترام به آزادی و برآوردن خواست توده های زحمتکش بصورت سازماندهی شوراهای خلق در ترکمن صحرا، جانفشانی در راه برآورد اهداف خلق کرد مبنی بر "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان." این چریک ها و نیز مجاهدین بودند که بمحض رهائی از زندان های شاه بسازماندهی درمقابله با اقدامات غیردمکراتیک خمینی پرداختند و درین راه ازجان خود مایه گذاشتند. نکند شما سرکوب های رژیم خمینی را بپای فعالین چپ می نویسید؟ کدام وجدان آگاهی میتواند اینچنین به قلب تاریخ بپردازد؟
پیش از این مکرراً در باره حقوق و وظایف زن در فقه زرتشتی بر اساس منابع دست اول زرتشتی سخن رانده‌ایم. یکی دیگر از این منابع که میتواند اطلاعاتی در این باره بدهد، کتاب «روایت پهلوی» است. چکیده مضمون آنچه در باره وظایف زن در قبال شوهر در این کتاب آمده، عبارت است از:
دختر را از سن 9 سالگی میتوان شوهر داد و در 12 سالگی نزدیکی با او جایز است. چنانچه زن از این خواست مرد تمکین نکند، مرگ ارزان (مستحق اعدام) میشود (ص 287). فرمانروایی مرد بر زن چنین است که مرد هر فرمایشی داشته باشد، زن باید انجام دهد.
اگر زن به این سبب بر شوهر خود گله کند، نسبت به او بی‌احترامی کرده است (ص 288). اگر زن بمیرد، هر چیزی که مرد به او داده بوده است، مجدداً متعلق به مرد میشود. اما اگر مرد بمیرد، هیچ مقدار از اموال و دارایی‌های مرد به زن تعلق نمی‌گیرد (ص 288). اگر زنی سه بار به شوهر خود بگوید «من زنی تو نمی‌کنم»، مرگ ارزان میشود (ص 288). اما اگر مرد از آسیب به تن یا روان خویش یقین داشته باشد، میتواند زن را طلاق دهد. از شرایط حاصل شدن یقین این است که زن دشتان ماهانه را از شوهر پنهان کند (ص 289). چنانکه پیش از این در باره نداشتن شخصیت حقوقی زن در دین زرتشتی گفته شد، زن در هر صورت و در هر سنی می‌بایست سرپرست و قیم داشته باشد. این قیم می‌توانسته پدر، شوهر و یا کس دیگری باشد که دستگاه دینی-قضایی زرتشتی برای او معین می‌کرده است.
به نظر می‌رسد متن فقهی روایت پهلوی در قیاس با فتاوی آذرفرنبغ فرخزادان حقوق بیشتری برای زنان قائل شده است؛ چرا که آذرفرنبغ شوهردادن دختر سه ساله را نیز به رسمیت شناخته است.
شما رفتار رئیسی در هشت سال پیش را امروز پیراهن عثمان میکنید برای کوبیدن چپ که چه بشود؟ که ورشکستگی ناسیونالیسم کور درسیمای بوزقورد، پان ترکیسم و جریان آبرو باختۀ مهران بهارلی در آذربایجان را پنهان کنید. بهتر است بخود بیآئید و فکری بحال استقلال طلبان که خود در زمرۀ آنان هستید بکنید که پس از گذشت سی سال نتوانسته اید به یک تشکیلات واحد بدل بشوید چون همگی درفکر منافع شخصی هستید که این هم بدست آوردن مال و منال بنام دفاع از منافع ملت آذربایجان را شامل میشود وهم خودنمائی دراین سایت ایران گلوبال که مسائلی را که هیچ ربطی بوضعیت امروزی جنبش ندارند مطرح می کنید. همه این مقاله شما که ظاهرا در نقد مقاله آل بایراق نوشته اید میتوانست در حد یک پاراگراف در دفاع از همکاری رسول زاده با فاشیسم هیتلری در زیر نوشتۀ ایشان بعنوان کامنت نقل شود.
مشکل ما در منطقه ارتجاع فاشیستی ست؛ ارتجاعی که در سیمای دینی - نژادی پان اسلامیسم، پان عربیسم و پانترکیسم دست به جنایت علیه بشریت زده و می زند.
برای رسیدن به صلح پایدار، دمکراسی، لائیسیته و زندگی بهتر همگان، باید از روی نعش های سیاسی - ایدئولوژیک این سه طیف عبور کرد.
شوربختانه گروهی بی توجه به بار مفهومی واژه ها، احساسات خود از نظرات را بعنوان نظر مورد نقد قرار می دهند و 1- مردمان باورمند به اسلام و ملل ترک و عرب را مترادف گروههای فاشیستی می پندارند، 2- نقد و نفی سه ایدئولوژی و سیاست را مترادف با نفی مردمان مسلمان، مردم ترک و مردم وانمود می کنند، 3- امیدوار هستند تا با گل آلود کردن آب، برای جبهه ارتجاع فاشیستی ماهی گیری کنند.
مدافعان ارتجاع با تحریف، تحمیق و فتوا بزرگ شده اند و سروکاری با فرهنگ نقد مستند ندارند.
حرمت مردم بیشتر از آنست که با عیار نژاد، دین و باورها محک بخورند!!!
جناب علاءالدین فتح راضی ، حشمت رئیسی حدودا هشت سال قبل زمانی که خود را کمونیست منفرد می دانست درباره وقایع آذربایجان که در سال 2006 روی داده اظهار نظر کرده است اما ایشان در حاضر خود را کمونیست نمی داند
آقای اقبال! اینکه مثال آورده ای، در واقع شعر نیست! معر است! تراوشات و هذیان مریض گونه فرد بیماری است که برای تندرستی خویش استمداد میطلبد. شما خودت را روشنفکر بحساب میآوری؟ اگر شاعرت چنین افرادی هستند، خوش بحالت !
این کامنت را خواهش می کنم حذف نکنید
کامنت زیر توسط به قول خودش ضد پان ترک در حمایت از خبرهای اقبالی نوشته است
..... کردها متحد استراتژیک فارس و ایرانی هستند . شما هم باید سراغ مسلمانان ترک بعد از آتاتورک و رجب اردوغان بروید .« قسمتی از کامنتی که در زیر خبر اقبالی آمده است»
چشم ما روشن ! پس این دوتا با هم متحد بودند !
به همین خاطر در مهاباد و سنندج پرچم ترکیه را بارها آتش زدند و مرگ بر ترک سر دادند!
به همین خاطر کردها 3 سال خصوصا پ ک ک ها از جنایات های بشار اسد ایران حمایت کردند ؟
به همین خاطر ترکها حق دفاع از بحران زیست محیطی دریاچه اورمیه را ندارند اما کردها در ایران راحت بدون مشکل در خیابان ها از اربیل و جنایات بارزانی در حق ترکمن ها و از کوبانی وتروریست های پ ک ک حمایت می کنند؟
اقبالی جان نقش تو در این اتحاد شوم چیست ؟
در جواب کسی که از کارهای اقای اقبالی وسیله ای بر تفرقه میان ملت های زیر ظلم و ستم استفاده کرده و بر اتحاد کرد و فارس تاکید می کند باید گفت که اولا این اتحاد میان کرد و فارس برای ما عملی نشان دهید تا ما هم متوجه شویم !
کردها همانند ترکها در محرومیت و تبعیض زندگی می کنند خودتو بخواب نزن یا خودتو به جای کرد جا نزن پان فارس های فاشیست؟
آیا نام شهر کوبانی ریشه آلمانی دارد؟
سایت المانی دویچه وله /آدرس خبر http://www.dw.de/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%87%D8%…
آتوسای گرامی،
نقل قولهای وبندهای گرفته از کتابهای گوناگون واینکه شکنچه به چه شکل وبا چه ابزاری در دوران ساسانیان، عباسیان، و یا در سده های میانی در اروپا ویا در قرن ۲۱ در ایران و ... انجام شده ویا میشود، چه ربطی به گزارش بالا دارد؟
آیا خودتان میتوانید از زبان خویش و با اندیشه خویش، گزارش بالا را موشکافی کنید؟
پرسشها:
آیا تماشای اعدام در میدانهای شهر و در میدانهای ورزشی، در برابر چشم کودکان، نمی تواند بازتابهای بیمارگونه ای بر روی روان این کودکان داشته باشد؟
آیا تعداد بیش از ۸۰۰ اعدام در سال نشانه امنیت و عدالت در ایران است؟
آیا دشنام دادن و کتک زدن مجرمین در حین بردن آنها به بازداشگاه میتواند آموزنده باشد؟
آیا برای دزدی، همچنان که در ردهای بالا و میانی حکومت رخ میدهد، دریافت یک اجازه نامه لازم است؟ مانند دریافت اجازه صید ماهی و یا دریافت اجازه شکار جانداران؟
انتقاد از مخالفت اربیل با ورود نیروهای بسیج مردمی به کرکوک
عضو فراکسیون بدر در مجلس نمایندگان عراق از مخالفت دولت اقلیم کردستان با ورود نیروهای بسیج مردمی همراه با نیروهای ارتش عراق به کرکوک برای آزاد سازی مناطق تحت اشغال داعش انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری کردپرس، محمد ناجی در گفتگو با خبرگزاری «الیوم الثامن» گفت: «ما نمی دانیم کردها چگونه می خواهند موضوع مخالفت خود را با ورود نیروهای بسیج مردمی همراه با نیروهای ارتش عراق به کرکوک و مناطق مورد مناقشه برای جنگ با گروه تروریستی داعش و آزادسازی مناطق اشغالی را توجیه کنند، در حالی که خودشان نیروهای پیشمرگ را به خارج از مرزهای عراق اعزام می کنند.»
وی از دولت اقلیم کردستان خواست از دخالت در موضوع ورود نیروهای بسیج مردمی به کرکوک برای دفاع از مناطق اشغالی خود بپرهیزد و به جای آن با دولت مرکزی برای سرکوب داعش همکاری کند.
عین العرب یا کوبانی ؛ به نام اومانیسم، به کام تروریسم:
در شهر عین العرب (کوبانی) در شمال سوریه جنگ شهری بین گروه تروریستی دولت اسلامی و گروه پ ی د که شاخه سوری سازمان تروریستی پ ک ک می باشد، جریان دارد.
نیروهای مسلح کرد تاکنون با کمک حملات هوایی نیروهای ائتلاف توانسته‌اند مرکز شهر را حفظ کنند ولی هر لحظه احتمال سقوط کامل شهر وجود دارد. اهالی غیر نظامی شهر را ترک کرده و وارد ترکیه شده‌اند و بدین طریق امکان یک قتل عام از بین رفته است.
شهر عین العرب یکی از سه منطقه‌ای است که در شمال سوریه در کنترل کردها میباشد. البته این مناطق نه در کنترل کردهای سوریه بلکه تحت کنترل شاخه سوری پ ک ک قرار دارند. یعنی در عمل این مناطق به نوعی تبدیل به قلمرو پ ک ک شده‌اند. عین العرب در این بین از اهمیت استراتژیکی برخوردار است . . .
زیرا پل مابین دو منطقه دیگر تحت کنترل پ ک ک می باشد و با سقوط آن عملاً ارتباط دو منطقه دیگر که قامیشلی و آفرین نام دارند قطع خواهد شد و مخصوصاً منطقه آفرین در شرایط بغرنجی قرار خواهد گرفت.
سقوط عین العرب ضربه‌ای بسیار جدی به شاخه مسلح پ ک ک خواهد بود.
اعضا و هواداران پ ک ک در داخل ترکیه تمام توان خود را بکار گرفته‌اند تا دولت ترکیه را مجبور کنند که مانع سقوط عین العرب شود. استدلال آنها این است که با سقوط عین العرب یک فاجعه انسانی رخ خواهد داد و مردم کرد قتل عام خواهند شد.
بر هر ناظر آگاهی روشن است که این استدلال طرفداران پ ک ک کاملاً بی محل است. زیرا عین العرب فقط چند کیلومتر با ترکیه فاصله دارد و حتی کودکان و سالخوردگان نیز براحتی و با پای پیاده می توانند خود را به ترکیه برسانند. همچنان که این اتفاق افتاده است و تقریباً تمامی ساکین شهر وارد ترکیه شده اند و تمامی احتیاجات آنان از طرف دولت ترکیه تامین می شود. ترکیه ای که در حال حاضر مأمن قریب به دو میلیون آواره سوری می باشد.
در اصل ناراحتی پ ک ک و طرفدارانش از آن است که یکی از پایگاه‌های اصلی خود را از دست می دهند و برای همین به دولت ترکیه فشار می آورند تا مانع سقوط عین العرب شود.
آیا واقعاً این خواسته آنان منطقی است؟ پ ک ک یک سازمان تروریستی است که در سی سال اخیر مشغول جنگ نامنظم با دولت ترکیه بوده است و مسئول کشته شدن نزدیک به چهل هزار شهروند ترکیه است. کدام دولت به یک سازمان تروریستی که بر علیه‌اش می جنگد کمک کرده است که ترکیه دومی باشد؟ این دقیقاً مانند آنست که مثلاً دولت عراق در خاک خود درگیر نبرد با سازمان مجاهدین خلق باشد و عده ای نیز در داخل و خارج ایران از جمهوری اسلامی بخواهند که برای کمک به سازمان مجاهدین خلق به داخل خاک عراق نیروی نظامی بفرستند!
هیچ شکی نیست که گروه تروریستی دولت اسلامی که در خونخواری و توحش هیچ حد ومرزی نمی شناسد به هر روی محکوم است و هیچ عقل سلیمی نمی تواند از اعمال آن دفاع کند. دفاع از قربانیان بی گناه این موجود خون آشام وظیفه انسانی هر فرد و گروهی است و تمامی مردمان کشورهای عراق و سوریه از هر گروه و قوم و زبان و منطقه ای که باشند نبایستی در مقابل این خون آشامان تنها گذارده شوند. این وظیفه تمامی وجدان‌های بیدار است که با تمامی امکانات در مقابل داعش بایستد.
ولیکن متاسفانه هستند کسانی که به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند. اینان سعی دارند از معرکه‌ای که داعشیان به پا کرده اند و از خون بی گناهان به نفع منافع حزبی و گروهی خود استفاده کنند.
گروههای تروریستی کردی و حامیان پان فارس آنان که از هر فرصتی برای دشمنی با ترکها استفاده می کنند از این فرصت نیز برای دشمنی با ترکیه و آزربایجان و مشروعیت بخشیدن به ادعاهای خولیایی خود استفاده می کنند. کسانی که وقتی اسد مشغول کشتار دویست هراز نفر از مردم سوریه بود از او حمایت می کردند و با او همکاری می کردند و وقتی داعش در شهرهای مختلف عراق و سوریه مشغول سلاخی هزاران انسان بی گناه بود دنبال منافع خود بودند اکنون چه شده است که فریادشان گوش فلک را کر کرده است؟ آیا درد اینان مردم عین العرب است یا منافع سیاسی شان؟ جمهوری اسلامی که اجازه کوچکترین تجمعی از هر نوعی را نمی دهد و حتی تجمعات مسالمت آمیز مردم آزربایجان برای یک موضوع محیط زیستی را به شدت سرکوب می کند اکنون چه شده است که به کردهای طرفدار پ ک ک اجازه راهپیمایی و فحش و بد و بیراه به ترکیه میدهد؟! جز آنست که برای حفظ متحد بعثی اش می خواهد به ترکیه فشار آورد؟!
سیاست بازی گروههای تروریستی و حامیانش با این همه نیز پایان نمی یابد. چه فرصتی بهتر از این برای تبلیغ کرد نشین بودن اورمیه و سند سازی برای ادعاهای ارضی گروههای تروریستی بر غرب آزربایجان؟
رییس پژاک: امیدوارم “کوبانی” نمونه‌ای باشد برای کردستان شرقی (غرب آزربایجان)
عبدالرحمان حاجی احمدی, رئیس مشترک حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، گفت که امیدوار است تجارب کوبانی و منطقه کردنشین سوریه در مناطق کردنشین ایران و غرب آزربایجان مورد الگوبرداری قرار بگیرد.
وی در مصاحبه‌ای که با یکی از رسانه‌های کردی انجام میداد، ابراز امیدواری کرد که گروه تروریستی پژاک و دیگر گروههای تروریستی بتوانند تجربه مناطق کردنشین سوریه ( تجربه برپایی کانتون‌ها) را در منطقه غرب آزربایجان تکرار نمایند. حاجی احمدی همچنین به‌صورت ضمنی موضوع اعزام تروریست‌های پژاک از منطقه غرب آزربایجان به عین العرب (کوبانی) را مورد تائید قرار داد و گفت که دراین‌باره “کودار” تصمیم‌گیری میکند.گفتنی است که پ.ک.ک در تلاش است که با کشاندن درگیری‌ها به منطقه غرب آزربایجان و تکرار تجربه کوبانی، اقدام به گسترش منطقه تحت کنترل خود کند.
جناب همنشین بهار گرامی /کاش این تاریخ نگاری زنده ؛از ادبیات دهه 50 بدورمی بود . کاش انقلابیون ازقهرمان سازی و شهید پروی، همچون امامان معصوم بدون عیب و نقص جلوه گرنمی شدند. در واقعیت انسان ها ، مجموعه ای از خیر و شرند؛ فرقی نمی کند ، طرف انقلابی و مارکسیست باشد ویا انسان «معمولی» .....
اصلا این مهم نیست که خوئی چی گفته، واقعیت این است که چپ با شعار شغل، نان، آب، خانه برای همه پا به عرصهٔ وجود میگذارد ولی همینکه قدرت را قبضه کرد از عملی کردن هیچ کدام این شعار‌ها بر نمی‌‌آید که هیچ بلکه زندگی را تبدیل به جهنمی برای همه میکند، آخوند جماعت نیز دست کمی از کمونیست‌ها ندارند، دولت خمینی هیچ دست کمی با دولت کرهٔ شمالی ندارد، رفقا دنیا عوض شده، کمی به خودتان بیائید.
اینکه ناسیونالیست های کور در جنبش ملی آذربایجان انفعال خود رابا حمله به چپ جبران می سازند و بی عملی خود را با ناسزاگوئی به آن توجبه می کنند تازگی ندارد ولی بابک آذری دیروز و آزاد از ادعاهای پیشین این بارهمچون دزدی ناشی به کاهدان زده ست و از فردی چون اسماعیل خوئی برای تائید هیستری چپ ستیزی خود اعتبارمی طلبد که درابتدای تشکیل در راس "جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران" قرارگرفت که ساخته و پرداخته سلطنت طلبان بود و تنها زمانی از آن کناره گرفت که دیگر قلابی بودن و عدم کارآئی آن بثبوت رسیده بود و در اصل ایشان از تشکیلاتی استعفا داد که وجود خارجی نداشت. من نظرم را در مورد گفته های خوئی در زیر مصاحبه ایشان آورده ام.
. ولی جناب آزاد در اینکار خود پافشاری می کند و شاهد دیگری از شخص حشمت رئیسی می آورد که دیگر خود را کمونیست نمی داند و پای اندازی در مقابل سلطنت طلبان را پیشه خود ساخته ست. راستی جناب آزاد آیا "آذربایجان" درست است یا "آزربایجان" که پیشتر با الهام مهران بهاری وشرکاء آنرا به این سیاق می نوشتید؟ پیداست که ما باید در انتظار دگردیسی های دیگری از این جناب باشیم که هرروز برنگی درآید بت عیار.
اینکه ناسیونالیست های کور در جنبش ملی آذربایجان انفعال خود رابا حمله به چپ جبران می سازند و بی عملی خود را با ناسزاگوئی به آن توجبه می کنند تازگی ندارد ولی بابک آذری دیروز و آزاد از ادعاهای پیشین این بارهمچون دزدی ناشی به کاهدان زده ست و از فردی چون اسماعیل خوئی برای تائید هیستری چپ ستیزی خود اعتبارمی طلبد که درابتدای تشکیل در راس "جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران" قرارگرفت که ساخته و پرداخته سلطنت طلبان بود و تنها زمانی از آن کناره گرفت که دیگر قلابی بودن و عدم کارآئی آن بثبوت رسیده بود و در اصل ایشان از تشکیلاتی استعفا داد که وجود خارجی نداشت. شاهد دیگر این جناب آزاد شخص حشمت رئیسی است که دیگر خود را کمونیست نمی داند و پای اندازی در مقابل سلطنت طلبان را پیشه خود ساخته ست.
شاهد دیگر این جناب آزاد شخص حشمت رئیسی است که دیگر خود را کمونیست نمی داند و پای اندازی در مقابل سلطنت طلبان را پیشه خود ساخته ست. راستی جناب آزاد آیا "آذربایجان" درست است یا "آزربایجان" که پیشتر با الهام مهران بهاری وشرکاء آنرا به این سیاق می نوشتید؟ پیداست که ما باید در انتظار دگردیسی های دیگری از این جناب باشیم که هرروز برنگی درآید بت عیار.
شکنجه‌های زرتشتی نه تنها دستکمی از شکنجه‌های داریوشی نداشته، که بسا سهمگین‌تر از آنها بوده‌اند. و این برای دین و روحانیونی که استاد مرتضی راوندی در «تاریخ اجتماعی ایران» (جلد نهم) آنان را با چنین عباراتی توصیف کرده است، عجیب به نظر نمی‌رسد:«در هیچیک از مآخذ موجود اشاره‌ای نشده است که جامعه روحانیان مصدر خدمات اجتماعی یا کارهای عام‌المنفعه بوده و یا در صدد تخفیف آلام و رفع احتیاجات توده ستمدیده مردم برآمده باشند. موبدان تمام سعی خود را در راه مبارزه با کفر و جلوگیری از رشد افکار عمومی و توسعه ادیان دیگر بکار میبردند تا موجبات تضعیف یا نابودی قدرت ایشان فراهم نگردد (ص 14). اسباب قدرت روحایان فقط این نبود که از جانب دولت حق قضاوت داشتند و ثبت ولادت و عروسی و تطهیر و قربانی و تشییع جنازه و اصغای اعترافات گناهکاران و عفو و یا تعیین میزان کفاره جرایم و جز اینها با آنها بود؛ بلکه علت عمده اقتد
موبدان زرتشتی برای سرکوب مخالفان و معترضان و پیروان ادیان دیگر دست به شکنجه‌هایی می‌زدند که مطالعه آنها مو بر تن انسان راست میکند. شرح این مجازات‌ها را آرتور کریستن‌سن به تفصیل و با اتکای به منابعی که نقل کرده در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» آورده است.
به موجب این منابع، آلات و ادوات شکنجه را در برابر چشم متهم می‌گستردند. زندانیان را از انگشت و یا از پا بطور سرنگون آویزان میکردند و آنان را با تازیانه می‌زدند. در زخم‌ها سرکه و نمک و انقوزه می‌ریختند. اندام آن بی‌نوایان را یک به یک قطع میکردند و پوست سرشان را می‌کندند. گاه پوست چهره را از پیشانی تا چانه بر می‌داشتند و گاهی پوست دست و پشت آنان را می‌بریدند. سرب گداخته یا روغن داغ در گوش و چشم می‌ریختند و زبان آنان را می‌بریدند و میل سرخ بر چشم می‌کشیدند. تمام یا قسمتی از پوست زندانی را می‌کندند و پر از کاه میکردند و از درخت می‌آویختند تا دیگران ببینند. زندانی را بر روی زمین یا بر روی دار سنگسار میکردند و یا زنده‌زنده لای دیوار می‌نهادند. گاه آن بخت برگشته را زیر پای فیل‌ها می‌انداختند و گاه گردن او را از پشت سوراخ میکردند و زبان را از آن سوراخ بیرون می‌کشیدند. جوالدوز در چشم و تمام بدن فرو میکردند. سرکه و خردل در دهان و چشم و بینی آنان می‌ریختند تا مرگشان فرا رسد (ص 414 و 415).
یکی از ادوات کثیر‌الاستعمال، شانه آهنین بود که گوشت تن محکوم را با آن می‌کندند و بر استخوان‌های بیرون زده، نفت می‌ریختند و آتش می‌زدند. شکنجه چرخ و اعدام با سوزاندن بر روی خرمن هیزم آتش زده، از دیگر شکنجه‌های متداول در بین روحانیون زرتشتی عصر ساسانی بود (ص 416).
نوع دیگری از شکنجه، موسوم به مجازات «نُه مرگ» بود. این شکنجه از این قرار بود که جلاد به ترتیب انگشتان دست و انگشتان پا را قطع می‌کرد و بعد دست و پای راست را تا مچ می‌برید. سپس دست را تا آرنج و پا را تا زانو قطع می‌کرد. پس از آن گوش و بینی و پشت سر را می‌برید. آنگاه اجساد اعدام شدگان را نزد حیوانات وحشی می‌انداختند (ص 416).
چنانکه کریستن‌سن به نقل از سوزومن آورده است (همان، صفحه 366)، در یک نوبت در سال 362 میلادی، تعداد 12.000 تن از ایرانیان مسیحی به همین ترتیب قتل‌عام شدند.
نادیده انگاشتن و بی‌توجهی به این رنج‌های بشری، ظلمی مضاعف در حق مظلومان و ستم‌کشیدگان و بی‌تفاوتی به آموزه‌ها و تجربه‌های تاریخی است. بی‌تفاوتی‌هایی که منجر به تکرار چندین باره چرخه شوم حوادث خواهد شد.
من کارخانه سیمان شهر ری رفته ام. کارخانه ایست متروکه. مربوط به دوره رضا شاه. سگ و گربه های بی صاحب (اونجا می گن ولگرد) داخل کارخانه سرگردانند. دور رو بَرش نا کجا آباد. این بی وجدان ها با اونجا ها هم کار دارن.
آدمی که ذهنش اسیر موهومات مکتبی است چشم و گوشش هم عوضی میبیند و میشنود مثل این کامنت نویسی که پلیس جمهوری اسلامی را ایتالیایی میبیند و صداهای " غلط کردم" و... را هم زبان خارجی میشنود! برای این بنده خدا آرزوی چشم و گوش سالم میکنم. راستی "غلط کردم" به ایتالیایی میشه چی ؟
اقای پیشمرگ
کمالیست ها وعثمانیست ها خلیج را خلیج بصره می نامند.هم در دوره عثمانی ونیزترکیه مدرن از ترم بصره کورفزی استفاده شده است.نامی که ساکنین اطراف ان خلیج بکار میبردند.ناصرخسرو قبادیانی هم انراخلیج بصره نوشته است.امروزه اعراب ان راخلیج عرب وفارس ها خلیج فارس می نامند.اصولا خلیجی که تمامی اطراف ان عرب نشین اند بایستی خلیج عرب نامیده شود چنان که کویر لوت را میتوان کویر فارس نامید.چون که درقلب فارسستان یعنی سرزمین به هم پیوسته فارس ها قراردارد.اورمیه هم پایتخت محمد قلو خان افشار وقلب اذربایجان می باشد.وهمه میدانیم که اقلیت ده درصدی اورمیه درطی سی سال اخیر امده اند.
....... کلمه "کمپانی "در کجای دنیا کلمه ای آلمانی است ؟معلوم میشود که نه انگلیسی میدانی و نه آلمانی و نه عربی و نه کردی ! آنوقت میخواهی دولت تعیین کنی و جغرافیای شرق و غرب را دستکاری کنی ! پیشینیان تو قبلا از این خوابها زیاد دیده اند . کردها متحد استراتژیک فارس و ایرانی هستند . شما هم باید سراغ مسلمانان ترک بعد از آتاتورک و رجب اردوغان بروید .
چهار کودک:
ترک، فارس، عرب
و کرد
تصویر مردی را کشیدند.
اولی دست‌هایش را
دومی سرش را
سومی میانه و پاهایش را
و چهارمی
تفنگی بر دوش اش.
از "امپراطور شعر جهان" شیرکو بی کس؛
گوئی می دانست که چهارمی "کوبانی" بود!
جناب ناظر
-جنبش کرد در همه ی مناطق از یکدیگر حمایت میکند. گفتم که «هم حمایت میکنند و هم مستقل تصمیم میگیرند». در این کار هیچ اشکالی نیست. وظیفه ی هر جنبش درجهان چنین بوده و هست. و راه درست مبارزه هم چنین است. و غیر از آن هم راهی نیست.
- در درگیری های کردستان ایران ، من آنجا نبودم که بببینم اول چه کسی حمله را شروع کرد. کرد یا نیروی حکومت. و مثل مرغ یا گوسفند سر یکدیگر را بریده اند. شما که حکم میدهید لابد ناظر بودید. من چنین حکمی نمی توانم بدهم.
- وقتی احزاب مخالف قدغن باشند ، و برای مخالف جرثقیلهای دار آماده کنند، طبیعی ست که مبارزه شکل «نظامی-سیاسی» میگیرد. دیکتاتوری این شکل را به مخالف تحمیل میکند. در زمان شاه هم دیکتاتوری این شکل مبارزه را به مخالفان تحمیل کرد. در همه ی جهان چنین بوده و هست. در این شکل مبارزه «خشک و تر» با هم میسوزند.
هم فرمانده سپاه حکومت مورد حمله قرارمیگیرد که موافق «قدغن بودن احزاب و جرثقیلهای داراست و طراح عملیات نظامی- و هم سرباز وظیفه و پاسبان شاه که اجرا کننده ی آنند-گیرم که قلباً مخالف اند- مخالف واقعی مسئولیت شخصی خود را فراموش نمی کند و حکمی را که مخالف آن است اجرا نمیکند. هر انسان مسئول عملی ست که انجام میدهد. و هزینه اش را هم می پردازد. انسان انسان است. ماشین کسی نیست. در مقابل انسانیت خود همیشه مسئول است. در هیچ شرایطی نباید حکمی را که با آن مخالف است اجرا کند. و قتی اجرا کرد هزینه اش را هم می پردازد».
درجهان بخاطر رد این راه حل غلط که متقابلاً اجرا میشود حقوق دانان در سطح جهانی راه حل درست را در «اجرای دموکراسی -کنار گذاشتن دیکتاتوری-و آزادی مبارزه ی سیاسی » جسته اند و عمل نموده اند. نتیجه هم مثبت بوده که امروزه در کشورهای دموکراسی مشاهده میکنیم.
-بله حکومتی که به نام آذربایجان سایت درست میکند و گروه کار، و خط سیاسی-
و به نام اسلام و با هدف دین بکارگیری هر ابزار «غیر اخلاقی-غیرانسانی-غیرحقوقی» را جایز میداند و عمل میکند، براساس تحلیل برنامه دارد «به نام آذربایجان نیروی شبه نظامی » بسازد. اگر توانست. در ادامه ی برادرکشی. نتیجه این کار به زیان خود حکومت است. راه آذربایجان مبارزه ی مسالمت آمیز بوده و هست. گروه شبه نظامی را به نام آذربایجان علیه کرد- حتی گاهاً برای رد گم کردن علیه خودش هم باشد- نمی تواند به نام آذربایجان قالب کند. این کار فقط کودکان سیاسی را فریب میدهد نه کس دیگر را.همه این مسایل را میدانند.
-حکومت تنها یک راه دارد تسلیم در برابر دموکراسی و آزادی احزاب مخالف. یا باید منتظر سرنگونی بشود. که راه نیست. بیراهه است.
کوبانی وعین عرب را ترک ها به آن شهر نگذاشتند!
در رسانه داخلی و خارجی فارسی هم هر دو نام استفاده می شود.
جالب اینجاست که نویسندگان و تاریخ‌نگاران کرد خود به آلمانی بودن ریشه نام کوبانی اشاره دارند و می‌گویند که این لفظ در طی جنگ جهانی اول پدید آمده است.
زوددویچه به نقل از محسن کیزیل‌کایا، نویسنده کرد می‌نویسد: «آلمانی‌ها در سال ۱۹۱۲ در هنگام ساختن خط آهن بغداد، یک ایستگاه کوچک راه‌آهن در کوبانی امروزی به‌راه انداختند.» ظاهرا نمایندگان قیصر آلمان قصد داشتند با ایجاد خط آهن میان برلین و بغداد که از حلب و موصل می‌گذشت، رویای عظمت‌طلبانه آلمان‌ها را محقق سازند.
کارگران محلی واژه آلمانی "كمپانی" را کوبانی تلفظ میکردند و این نام به مرور زمان برای شهرک و شهری که آرام‌آرام در یک سوی ریل قطار پدید آمد، مورد استفاده قرار گرفت.
اقای پیشمرگ که خلیج عرب خواندن را بر به قول خودتان کمالیست ها خرده می گیرید خودت را به خواب نزن.کرد و عرب و ترک و بلوچ زیر ظلم و ستم مضاعف پان فارس ها هست.
خبر از نمایینده همان مردمان خلیج در مجلس :منبع : دویچه وله/
نماینده اهواز در مجلس در نامهای از روحانی گلایه میکند که آب کارون با طی صدها کیلومتر درختان کنار زاینده رود را سیراب میکند اما آب بیش از هزار روستای خوزستان با تانکرهای آلوده تامین میشود. ( پان فارسیسم و پان ایرانیسم یعنی این )
آلودگی و کمبود آب در خوزستان و انتقال آب کارون به زاینده رود در اصفهان از محورهای اصلی نامه‌ی سرگشاده‌ای است که نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی خطاب به رئیس جمهور نوشته است.
حسن روحانی دی ماه سال پیش در نخستین سفر استانی خود به خوزستان برای تامین آب آشامیدنی، رونق کشاورزی، ایجاد اشتغال و لایروبی اروند رود وعده‌هایی به مردم داد که نماینده اهواز و عضو هیئت رئیسه مجلس می‌گوید هیچ‌کدام به اجرا در نیامده‌اند.
شریف حسینی خطاب به روحانی نوشت: «می‌گویند دولت راستگویان و خوش‌عهدان مستقر شده است. به طور حتم خاطر مبارک هست که در جمع مردم اهواز در نخستین سفر استانی خود گفتید که آب موسوم به پروژه غدیر یک هفته دیگر به اهواز خواهد رسید! آیا می‌دانید این وعده امروز به ضرب‌المثلی کنایه‌آمیز در خوزستان تبدیل شده است؟»
برخی از منابع خبری در روزهای نخست بهمن ماه سال پیش اعلام کردند وعده انتقال آب به اهواز تحقق پیدا کرد و وزیر نیرو با حضور در این شهر یکی از بخشهای طرح آب‌رسانی غدیر را افتتاح کرد که بر اساس آن، آب از پشت سد کرخه به شبکه آب اهواز وارد شد.
نماینده اهواز این ادعا را رد میکند و از رئیس جمهور می‌پرسد: «آیا می‌دانید آب غدیر که به اهواز نرسید، همان آب غیرقابل شرب با سرعت و مقدار کمتری در شبکه آب آشامیدنی اهواز جاری است؟ آیا باید هیات حقیقت‌یاب از فلان کشور خارجی بیاوریم تا شما باور کنید آب غدیر به اهواز نرسیده است؟»
سایت "روحانی‌سنج" که بررسی و پیگیری وعده‌های رئیس دولت یازدهم را محور فعالیت خود می‌خواند با استناد با گزارش‌های رسمی منتشر شده، مطالب رسانه‌های محلی و نظرخواهی از شهروندان خوزستانی در شبکه‌های اجتماعی نتیجه میگیرد که وعده تامین آب خوزستان را باید از وعده‌های تحقق نیافته روحانی ارزیابی کرد.
"روحانی‌سنج" به نقل از آژانس خبری خوزستان نوشت، آب سد کرخه از مسیری صد کیلومتری از طریق کانال‌های روباز به اهواز منتقل میشود و به شدت آلوده است.
شریف حسینی در نامه به روحانی نوشته است: «امروز که آب کارون بر پهنه زاینده رود جریان یافته است، یعنی صدها کیلومتر آب بالا و پایین رفته تا اصفهان از نعمت زیبایی آب محروم نماند، مردم خوزستان ما می‌پرسند دولتی که میتواند آب را در آن حجم و شکل به زاینده رود ببرد چرا نمیتواند آب کارون را که تنها چند متر با خانه‌های ما فاصله دارد در لوله‌های شبکه آب اهواز جاری سازد؟»
او در ادامه به رئیس دولت یازدهم طعنه می‌زند که "بی‌تردید پاسخ به این سوال از مذاکرات هسته‌ای با دولت‌های استکباری سخت‌تر و دشوارتر نخواهد بود!"
حسینی خاطر نشان کرد که "صدها گزارش فنی و تخصصی مراجع بی‌طرف و مستقل" آلودگی آب آشامیدنی اهواز را تایید میکند و استفاده از دستگاه‌های تصفیه توسط اغلب شهروندان نیز بر این آلودگی صحه میگذارد.
این نماینده مجلس همچنین یادآور شده که دستگاه‌های تصفیه "تنها کدورت و طعم و بوی آب آلوده اهواز را می‌کاهند" اما تاثیری در آلودگی‌های شیمیایی که به خاطر آن روزانه صدها خوزستانی راهی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی میشوند ندارد.
زنجیره‌ی انسانی برای نجات رود کارون
زنجیره‌ی انسانی برای نجات رود کارون
طعنه به "شش وزیر اصفهانی دولت"
نماینده اهواز به نقل از شهروندان خوزستانی خطاب به روحانی نوشت: «هوای ما نفتی است، بارانمان اسیدی است، آب شربمان شیمیایی است، نصیب ما از ده‌ها پروژه ملی، بیکاری است.»
در بخشهای دیگری از این نامه به شماری از وعده‌های روحانی به مردم خوزستان، از جمله لایروبی اروند رود و ایجاد اشتغال از طریق زیر کشت بردن ۵۵۰ هزار هکتار از زمین‌های این استان اشاره شده که به اعتقاد نویسنده هنوز تحقق نیافته‌اند.
آمریکا تعداد افرادش را در عراق دوبرابر خواهد کرد
ایالات متحده روز جمعه خبر داد که تعداد مأمورانش را درعراق تقریباً دوبرابر میکند تا بتوان ارتش عراق را برای مقابله با دولت اسلامی آماده کنند. فرستاده RFI در واشینگتن گزارش میدهد که ایالات متحده قصد دارد ۱۵۰۰ رایزن به ۶۰۰ رایزن و۸۰۰ سرباز مسئول حفظ سفارت آمریکا و فرودگاه که قبلا در بغداد و اربیل بودند، بیفزاید. سخنگوی پنتاگون، دریاسالار کبری، گفته است که رایزنهای جدید در تمام بخشهای عراق مستقر خواهند شد.
سخنگوی پنتاگون، دریاسالار کبری، یادآوری کرد که فرمانده مرکزی آمریکا، مراکز تمرین برای ۱۲ تیپ عراقی آماده خواهد کرد. ۹ تیپ از ارتش عراق و ۳ تیپ از پیشمرگان. این مراکز در شمال، جنوب وغرب عراق قرار خواهند گرفت. نیروهای همپیمان نیز به پرسنل آمریکائی میپیوندند تا بتوانند توانایی ارتش عراق را افزایش دهند.
در سه ماه آینده،
تعداد افراد ارتش آمریکا در عراق به ۳۱۰۰ نفر خواهد رسید، جدا از ۲۷۵ نفری که از ژوئن در آنجا بوده اند. برای پرزیدنت بارک اباما، که بخاطر پایان دادن به جنگ بخود میبالید، تصمیم آسانی نبود. کاخ سفید بسیار روی این مسئله تأکید میکند که اینها نیروهای جنگی نیستند وبا وجود این از جبهه دور نخواهند بود ونمیتوان احتمال از دست دادن آنها را ندیده گرفت.
برگردان شده از RFI واشینگتن Jean-Louis Pourtet
پرچم روی بازوی پلیس گویا پرچم ایتالیا باشد چون الله اکبر روش نیست . زبان متهمان هم فارسی نبود بلکه خارجی بگوش میرسید . ثانیا چرا نوشته نشده که جرم این اراذل و اوباش چیست ؟ همین هایی که غالبا در دیکتاتوری و فاشیسم رشد میکنند وبیشتر به مردم آزاری میپردازند .
قابل توجه انها که مستقیم یا غیر مستقیم ازاستبداد ولایت مطلقه نماینده خدا بر زمین حمایت میکنند وهمچون اقای فرخ نگهدار معتقدند که بکار بردن کلماتی مانند داعش شیعه اغراق میباشد.
تودهنی فعلان ملی آذربایجان به روحانی در تبریز. فیلم
https://www.facebook.com/video.php?v=10201702987895648
دوستان مواظب باشید که اینروز ها یک عده با نامهای مختلف با نوشتن کامنت سعی در اختلاف اندازی ما بین آذربایجانی ها « از جمله چپ و ملی گرا » و یا ما بین آذربایجانی ها و کرد ها هستند و این کامنت آقا یا خانم عوامل اردوغان نمونه بارز است
دوست گرامی، اقبال اقبالی، از شما بسیار سپاسگزارم.
عوامل اردوغان باضافه یک مشت راسیست ترکپرست که هیچ عددی در میان خلق آذربایجان نیستند، باز هم افسار گسیخته اند و به جان چپها و آزادیخواهان افتاده اند. اینان که فکر میکردند گفتمان عدالت-محور آذربایجان را خانه نشین نموده اند و جای آنرا با ترکپرستی و ترکیه پرستی پر کرده اند، اکنون سراسیمه شده اند، چرا که میبینند قافیه را سخت باخته اند و ایدئولوژی سنی-محور ترکیه پرستانه اینان در برابر ایدئولوژی شیعه-محور حاکمیت ولایی رنگ باخته است. لاجرم به جان چپها و آذربایجانیهای عدالتخواه افتاده اند. آقایان افندیها و اردوغانچی ها؛ این ایدئولوژی نژادپرستانه شماست که بوی گندش همه جا را گرفته است. عوض بدوبیراه گویی به چپ، یک کمی هم ایدئولوژی گندیده خودتان را نقد بفرمایید و ببینید که چرا حرکت آذربایجان را متوقف نموده اید؟
جناب آقای پیشمرگ بی خود چک سفید نکشید ، تازگیها مد شدە تورکها گاه گاهی برای به کرسی نشاندن استدلالات بی پایهی خود خود را کورد یا فارس جا میزنند و فارس ها هم همچنین برای بە کرسی نشاندن استدلالاتتشان پدرشان گاهی کورد میشود یا مادر بزرگ کورد میشود یا یا یا جناب پیشمرگ ما کورد ایرانی، عراقی، تورکی، سوری نداریم کورد هم مثڵ تمام ملتهای جهان شناسنامه و هویت و سرزمین کود را دارد ، کورد تنها و تنها کوردستانیست و بس و غیر از این کورد ایرانی، تورکی، عراقی یا سوری فقط استمرار اشغالگری سرزمین کوردستان است
برای کسانی کە در پاریس زندگی میکنند ،،،،،، حضور نارین عفرین، فرمانده مقاومت کوبانی و صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) یک متینگ بزرگ برای حمایت از کوبانی روز دوشنبه ساعت 19 در پاریس برگزار خواهد شد.
Lundi 10 novembre, 19h
Théâtre du gymnase, 38 boulevard bonne nouvelle (Paris 10
Métro Bonne nouvelle
********************************************************
Madame, Monsieur,
Nous vous convions à un
GRAND MEETING DE SOLIDARITÉ AVEC KOBANÊ
En liaison avec Narîn EFRÎN, commandante en chef de la résistance de Kobanê.
En présence de Salih Muslim, coprésident du PYD, principal parti kurde de Syrie,
et de nombreuses personnalités politiques françaises.
Ouvert à tou-te-s.
نامه مشهور چارلی چاپلین به دخترش با عنوان «برهنگی بیماری عصر ماست» را می توان بزرگترین دروغ در مطبوعات ایران دانست که با گذشت بیش از چهل سال از انتشار این دروغ، به عنوان یک اثر واقعی نقل و انتشار می شود.
قصد نوشتن کامنتی را نداشتم، چرا که از آن بیم دارم که نوشتن کامنتی به ترور الله قلی جهانگیری از سوی رژیم مشروعیّت بخشد. ضمن محکوم کردن ترور ایشان و همفکران او، امّا باید گفت که بعد از انقلاب جریانات قومی و فئودالیته بویژه در قشقایی های ساکن استان فارس برجسته شد، خسروخان قشقایی از خارج برگشت و دوباره مانند گذشته به اقدامات ایلی و فئودالیته در ایل قشقایی و در منطقه دامن زد. رژیم در آنزمان موازی با برخورد با جنبشهای رادیکال سیاسی، جنبشهای ایلی و قومی را هم زیر نظر داشت. ضمن احترام به عقاید آقای الله قلی جهانگیری، فعالیّتهای ایشان با هر جهان بینی هم در چهارچوب فئودالیتهء ایلی و دشمنی های طبقاتی بین خوانین ایل قشقایی و زیردستان ایل قشقایی بود..
جریانات سیاسی آنزمان در استان فارس در مرکز این استان، شهر شیراز در مراکز دانشگاهی و سایر نهادهای آموزشی دیگر، در مراکز سازمانها از جمله چریکهای فدرایی اقلیّت و مجاهدین و غیره متمرکز بود، که از آقای الله قلی جهانگیری خبری نبود، در مبارزات دانشجویی برای مقاومت در مقابل سیاست انقلاب فرهنگی رژیم و بستن دانشگاهها از ایشان نامی آورده نشد. در آنزمان در استان شایع بود که گروه آقای جهانگیری با درگیری فئودالیته یکی از خوانین ایل قشقایی را ترور کرده است، و به همین مناسبت نمیتواند مکان ثابتی داشته باشد. مبارزهءِ مسلحانه بدون پشتوانهء مردمی در هر زمانی نتیجه بخش نخواهد بود، چه رسد در آن سالها که استان فارس هم در کنترل کامل حکومت بود. شایعه ای دیگری هم این بود که گروه الله قلی جهانگیری به ماشین مأموران وزرات آموزش وپروش در منطقه حمله بوده اند که این عمل در آن شرایط اشتباه بوده و افکار عمومی را بسود نظام حاکم رقم زد. در این حادثه یک تا دو نفر کشته شده اند و چند نفر جان سالم بدر برده اند، که طبیعتأ چنین عملی جو را برای افراد سیاسی از احزاب مختلف،بسیار وخیم تر کرد و خانه های تیمی و یا محفلهای تئوریک دیگر یکی پس دیگری با شدت تمام سرکوب شدند. یکی دیگر از آسیب پذیریهای احزاب و سازمانهای سیاسی از جمله سازمان مجاهدین این بود و هست، که افراد بدون شناخت و بدون تجربهءِ سیاسی را در ردیف کادر های خود قرار میداد، از آن دوازده نفر مجاهد نامبرده، در میان آنها دانش آموزان کم سن و سال دورهء راهنمایی وجود داشت. که آنها را کادر مینامند. امید بر آن است که جامعهء ایران با از دست دادن قربانیانی مانند الله قلی جهانگیرو بسیاردیگر، راه منطقی و جهانشمول خود را یافته باشد. آنچه از الله قلی جهانگیری در خاطره ها باقی مانده است، دو نظر هست: 1- حرکات سیاسی ایشان در آن مقطع زمانی پلیسی و نداشتن امکانات کافی، و نداشتن پشتوانهء مردمی امری سنجیده نبوده 2- رشادت و داشتن اعتماد به نفس ایشان به راه و عقیدهء خویش بوده است.نظرات مستدل، سیستماتیک و بسیار مسئولانه است!!! "تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است." درود بر شما آقای تبریزی گرامی
in akhondha be modet do gharn ast ke ba hemaghrteshan zianhaie zyadi be in mmlkat zedean msle gheradad torkman chaie ve ghire baas tejzie bakhsh vsiei az iran shodean jaleb injas ke dast. as in ghoror ahmaghan barnmidaran e
این عنوان "دیپلم ناقص !" هم از کشفیات آنهایی است که قلابی تا دیپلم پیش رفته بودند . چه مرجعی این عنوان کذایی را قبول دارد غیر از شکست خوردگان سیستم درسی شاه و شیخ .پسری میرود خواستگاری دختری و تحصیلاتش را دیپلم ! ناقص معرفی میکند .واقعن در این سایت چه مطالبی درج میشود !
بدون تعارف به جایگاه چپ در ایران و آذربایجان خواهم پرداخت، چپ ایرانی و آذربایجانی امروز در ۴ میدان به فعالیت میپردازد که پررنگترین آن نقش چپ در جایگاه ( خود - یاری یا همان اصطلاح انگلیسی self-help) ظاهر میشود، اگر منادیان جنبش ( خود - یاری یا ) در غرب خلایق را از درد و رنج دنیوی، روانی، احساسی الخ می‌‌رهانند دست کم این منادیان ( خود یاری ) در غرب کاری به سیاست ندارند، چپ ایران از آنجائیکه از امتیاز ویژهٔ ( هنر نزد ایرانیان است و بس ) بهره برده هم در حوزهٔ ( خود - یاری ) هم در حوزهٔ ( سیاست ) وارد میدان میشود، پیامبران نهضت ( خود یاری self-help ) در غرب کاری به سیاست نداشتند و دستشان به خون مردم آغشته نیست، چپ ایران و آذربایجانی نیز اگر می‌خواهد در نقش پیامبر ( خود یار ) ظاهر شود باید از سیاست مخصوصا دیدگاه عقب مانده چپی به دنیا دست بشوید. بخشی از چپ هنوز
چپ هنوز در کپسول زمان مانده و قادر به هیچ دگردیسی نشده و هیچ درکی از دنیایی معاصر ندارد، بخشی از چپ مثل ایران نکبت زده ما ( بین سنت و مدرنتیه ) آویزان شده، اینها یک روز به میخ میکوبند یک روز به نعل، بخشی از چپ نیز خود را به دیدگاه‌های ملیتهای ایران نزدیک کرده در حالیکه هنوز از چشمه جوشان حزب توده خود را سیراب میکند، در این میان تحصیل کردهگان ابلهی نیز وجود دارند که به دلیل ( تشنهٔ شهرتی ) که در وجودشان زبانه می‌‌کشد از ریسمان چپ چسبیده اند، یعنی ابله خرفتی که امری را در غرب زندگی کرده، قادر به نظریه پردازی در هیچ بعدی نشده، برای اینکه نامی بین نامها پیدا کند، به ریسمان پوسیده چپ چسبیده است.استقلال طلبان از نظر شما کسانی هستند که طی سالها شعاراستقلال سر داده اما در
جهت خواست های استقلال طلبانه خود، کوچک ترین اقدام ملموس و موثری به عمل نیاورده اند، می خواستیدچه کنند؟ ارتش خلقی متشکل از کارگران و زحمتکشان را سازماندهی کنند؟ فکر کنم این وظیفه آنهایی است که به لحاظ افکارشان مثل شما هنوز دردوران انقلابات پرولتری بسر میبرند! اگر فعالیت همانها نبود شماها بخودتان زحمت همین نوشته را هم نمیدادید.
دختران تقریباً ۱۲ تا ۱۶ ماه زودتر از پسران دندانهای دائمیشان بیرون میآید. و از دید جنسی نیز تنها ۱۲ تا ۱۶ ماه از پسران پیشی میگیرند ونه ۴ تا ۵ سال.
باید سطح کنکور را پائین آورد. اگر حساب دو دوتا کنیم، همان تعداد دختران فارغ تحصیلی که نتوانسته بود وارد بازار کار شود، به همان تعداد، پسران فارغ تحصیل تیز نمیتوانند وارد بازار کار شوند.برای بدست آوردن دیپلم دبیرستان، هر دانش آموزی موظف است تعداد مشخصی دروس لازم را پشت سر بگذارد. اگر دروس ریاضیات، فیزیک، شیمی، مثلثات و جبر از سالهای دبیرستانی برداشته شود، در این صورت باید از دیپلم ادبی صحبت کرد که این هم خود شرایط لازم خودش را دارد. پس از این، نام آن را نمیتوان دیپلم گذاشت.
در این حالت، دختران با دیپلم ناقص نمیتوانند وارد کنکور شوند ودر نتیجه آنها به خیل نیمه سوادان اضافه خواهند شد. اگر اشتباه نکنم، این تعداد دختران که از ورود به دانشگاه محروم میشوند باید بوسیله پسران جانشین شوند. پسران جانشین شده یا باید سوادی برابر با دختران کنارگذاشته شده را داشته باشند تا بتوانند کنکور را موفق پشت سر نهند و یا
پس اتّخاذ چنین روشی برای بیرون راندن هر چه بیشتر دختران از محیط دانشگاهی نمیتواند بازار کار را بسود جویندگان کار دگرگون دگرگون کند.
هدف میتواند تنها خانه نشین کردن بیشتر دختران باشد. و این آرزو با بکار بردن ابزارهای گوناگون، در راه است.
انسان از این نوشته آل بایراق به تعجب می افتد ، انسان در نقد دشمن خود هم باید رعایت انصاف و اعتدال را بنماید ؛ حال آنکه تکرار حرف های ک گ ب و دیگر دشمنان آزربایجان در باره شخصیت رفیع محمد امین رسول زاده قهرمانی نیست و اگر نگویم یک تبهکاری سیاسی در نهایت یک نگاه سنگواره ایدئولوژیک است. محمد امین رسول زاده همواره از زاویه منافع ملت خود یعنی آزربایجان به محیط خود نگریست به نام آزربایجان آواره دیارها گشت و با ذکر نام آزربایجان چشم فرو بست. یادش گرامی باد او به راستای پیامبر آزربایجان نوین بود به رغم تمامی تبلیغات زهر آگین بلشیویکی – روسی از این تاریخ نریمان نریمانوف نه بلکه محمد امین سر بلند بیرون آمد.
آقاى تهرانلى كماليستها سابقه دروغ گفتنشان خيلى طولاني است براى مثال سالها ميگفتند ما أصلا در كشورمان كرد نداريم، تهمتهاى دروغى مثل همين كه در اينجا اورده اى به قهرمانان pyd روا ميدارند، بيچاره كماليستها، اين روزها خيلى سراسيمه و دلهره و نگرانند ، البته حق هم دارند زيرا قهرمانيهاى pkkوpyd را در كوبانى ميبينند، و دارند دق ميكنند، انواع دروغها وتهمتها را به فارسها و كردها ميزنيد، و نميدانيد رسوا خواهيد شد. زنده باد ايران ازاد و دمكراتيك، زنده باد تماميت ارضى ايران ، ما كردها ايرانى هستيم و ايرانى زندگى ميكنيم و ايرانى خواهيم مرد، اما نه در زير پرچم ولايت فَقيه.
پيشنهاد من به مسئولين اين سايت اين است كه كليداين سايت را بدهند به دست اين آقايان ملى گراى إفراطى ترك تا ثابت كنيد كه دمكراتيك، مترقى و از همه مهمتر انساندوست هستيد. مخصوصا اجازه ندهيد بهيچوجه اسمى از كرد و فارس به نيكى آورده بشه، ثابت كنيد كه انسانيد
ما هنوز منتظریم بدانیم! دست چه کسی در سانسور کامنتهای ما دخیل است. این عنصر مستبد به چه حقی بخود اجازه میدهد، کامنتهای ما را سانسور بکند؟!
سلام-من ازتمام دوستانی که ازلحاظ اخلاقی .وجدانی.انسانی.برای انسانیت وحقوق انسانی انسانهاقلم بدست میگیرند.یادرپشت کامپیوتربرای آگاهی دهی به دیگران قبول زحمت کرده ومیخواهندچیزی بنویسنداول معنی وریشه تاریخی ویاازلحاظ آواشناسی معنی کلمات رادانسته وازآن استفاده کنند.البته تعدادی نیزبه عمدازالفبای رایج درحروف عربی که حروف استفاده شده درفارسی نیزعربی وآنرابکارمیبرندهیچ گونه اشکالی ندارد. مثلاتعدادی افرادبعضی ازدوستان تورک آزربایجانی رامتهم به پان تورک کرده واز نوشتن کلمات مثل تورک وآزربایجان ایرادمیگیرند.این دوستان مثل دوستمان آقای تبریزی اول بصورت منطقی علت رایابپرسدویااینکه چوب اتهام رابرهرکسی نزنند.ملت تورک آزربایجان هنوزهیچ گونه امتیازی ازدولت توتالیتراسلامی فارس ایران نگرفته تامتهم به پان تورک شود.هنوزدراین کشوربعنوان شهرونددرجه سه نیزشناخته نشده تامتهم به پان شودحتی ازافغانی های فارس هم
ازلحاظ شهروندی درسطح پایینی هستند.من ازیک سیاسی که نام خودراسوسیالیست می نامد تعجب میکنم.آنهابرای خودشان موسیقی زبانی دارند.مدرسه بزبان مادری دارند شما چطور مبارزان یک ملت 35یا40میلیونی راکه هنوزازابتدایی ترین حقوق خودمحروم است پان مینامید.یاآنهاراکمالیست وغیرخوانده وخودراراضی میکنید؟ من به تمام دوستان مبارزتورک آزریاجانی که برای حق وحقوق ملت آزربایجان تلاش دارندعرض میکنم درمبارزات هیچ کس وگروهی نمیتواندبگویدمااشتباه نداشته ایم .ازشیوه های نلسون ماندلا.گاندی .ودیگرمبارزان بزرگ خودمان استفاده کرده ازنافرمانی مدنی.عدم خشونت بنحواحسن استفاده کرده واگرکسی راه وروش دیگررانیزبکاربردبرایمان عزیزاست. تعدادی برای مامسیج ترازپاپ شده وبابقول خودمان فارس ترازفارس گشته وراه نوشتن فارسی رامیخواهدبمابیاموزد.مااولین وظیفه مان تلاش برای آزربایجان است ولی انسانیت رازیرپانمیگذاریم.ماوصی وکیل.فارس.روس.تاجیک.کردوهندونیستیم.مااگرزرنگ باشیم ملت خودراازآپارتاید100ساله خارج میکنیم.سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است.ماقیم مردم دنیاوفارسستان نیستیم.آقایان عزیزوگرامی توکلی .اقبالی.ائلیار.تبریزی شماخوددانیدباشعارهای دهن پرکن دنیاراازستم واستثماررهاکنید.مااگرزرنگ باشیم ومبارزان سنتی سیاسی سوسیالیم آزربایجانی داشته باشیم وهمچون دگرگروه هاداخلی برایمان عزیزخواهندبود.مانمیخواهیم ناجی تمام دنیاویاایران باشیم.شمابخوانیدتفرقه انداز.من قبلاهم گفته بودم مانمیخواهیم.شاه اسماعیل.شاه عباس بوده وبرای تمام این خاک باشیم.برای مافرق نمیکندخلیج فارس باشدیاخلیج عرب ویاخلیج انگلیس وآمریکا.البته میدانیم که اکنون چه خلیجی است هرکس که بیش ازهمه ازدرآمدهای نفتی استفاده میکندخلیج آن است.ملت یک کشورکوچک مثل سوئد.نروژ.بلژیک.سویئس خیلی بهترازملت یک کشوربزرگ مثل ایران.افغانستان.سوریه.عراق زندگی میکنند.شماهایی که خاک زیادمیخواهیدبرویددنیاراآزادکنیدومال شماهاباشد.فرق است درزندگی ونگرش وافکار بین ملت هایی که نام بردم.اتفاقا بحث درین کامنت ها باید مربوط به گفته ها و نوشته های افراد باشد که نشاندهنده بنیادهای فکری آنهاست و نیز آن دسته ازاصول سیاسی که بدان پایبند هستند. البته ظاهرا شما کاری به این حرف ها ندارید وحتی ببهای وارونه جلوه دادن واقعیت های تاریخی، هیستری ضد چپ خود پیش می برید که ادعا می کنید "چپ همینکه قدرت را قبضه کرد . . . زندگی را تبدیل به جهنمی برای همه می کند." من کاری به عملکرد چپ در جهان ندارم و مجالی هم برای چنین کاری درینجا نیست. ولی تا جائیکه به تجربه خود ما مربوط میشود
تا جائیکه به تجربه خود ما مربوط میشود کارنامه چریک ها پس از انقلاب چیزی نبود جز احترام به آزادی و برآوردن خواست توده های زحمتکش بصورت سازماندهی شوراهای خلق در ترکمن صحرا، جانفشانی در راه برآورد اهداف خلق کرد مبنی بر "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان." این چریک ها و نیز مجاهدین بودند که بمحض رهائی از زندان های شاه بسازماندهی درمقابله با اقدامات غیردمکراتیک خمینی پرداختند و درین راه ازجان خود مایه گذاشتند. نکند شما سرکوب های رژیم خمینی را بپای فعالین چپ می نویسید؟ کدام وجدان آگاهی میتواند اینچنین به قلب تاریخ بپردازد؟پیش از این مکرراً در باره حقوق و وظایف زن در فقه زرتشتی بر اساس منابع دست اول زرتشتی سخن رانده‌ایم. یکی دیگر از این منابع که میتواند اطلاعاتی در این باره بدهد، کتاب «روایت پهلوی» است. چکیده مضمون آنچه در باره وظایف زن در قبال شوهر در این کتاب آمده، عبارت است از:
دختر را از سن 9 سالگی میتوان شوهر داد و در 12 سالگی نزدیکی با او جایز است. چنانچه زن از این خواست مرد تمکین نکند، مرگ ارزان (مستحق اعدام) میشود (ص 287). فرمانروایی مرد بر زن چنین است که مرد هر فرمایشی داشته باشد، زن باید انجام دهد.
اگر زن به این سبب بر شوهر خود گله کند، نسبت به او بی‌احترامی کرده است (ص 288). اگر زن بمیرد، هر چیزی که مرد به او داده بوده است، مجدداً متعلق به مرد میشود. اما اگر مرد بمیرد، هیچ مقدار از اموال و دارایی‌های مرد به زن تعلق نمی‌گیرد (ص 288). اگر زنی سه بار به شوهر خود بگوید «من زنی تو نمی‌کنم»، مرگ ارزان میشود (ص 288). اما اگر مرد از آسیب به تن یا روان خویش یقین داشته باشد، میتواند زن را طلاق دهد. از شرایط حاصل شدن یقین این است که زن دشتان ماهانه را از شوهر پنهان کند (ص 289). چنانکه پیش از این در باره نداشتن شخصیت حقوقی زن در دین زرتشتی گفته شد، زن در هر صورت و در هر سنی می‌بایست سرپرست و قیم داشته باشد. این قیم می‌توانسته پدر، شوهر و یا کس دیگری باشد که دستگاه دینی-قضایی زرتشتی برای او معین می‌کرده است.به نظر می‌رسد متن فقهی روایت پهلوی در قیاس با فتاوی آذرفرنبغ فرخزادان حقوق بیشتری برای زنان قائل شده است؛ چرا که آذرفرنبغ شوهردادن دختر سه ساله را نیز به رسمیت شناخته است.
شما رفتار رئیسی در هشت سال پیش را امروز پیراهن عثمان میکنید برای کوبیدن چپ که چه بشود؟ که ورشکستگی ناسیونالیسم کور درسیمای بوزقورد، پان ترکیسم و جریان آبرو باختۀ مهران بهارلی در آذربایجان را پنهان کنید. بهتر است بخود بیآئید و فکری بحال استقلال طلبان که خود در زمرۀ آنان هستید بکنید که پس از گذشت سی سال نتوانسته اید به یک تشکیلات واحد بدل بشوید چون همگی درفکر منافع شخصی هستید که این هم بدست آوردن مال و منال بنام دفاع از منافع ملت آذربایجان را شامل میشود وهم خودنمائی دراین سایت ایران گلوبال که مسائلی را که هیچ ربطی بوضعیت امروزی جنبش ندارند مطرح می کنید. همه این مقاله شما که ظاهرا در نقد مقاله آل بایراق نوشته اید میتوانست در حد یک پاراگراف در دفاع از همکاری رسول زاده با فاشیسم هیتلری در زیر نوشتۀ ایشان بعنوان کامنت نقل شود.
جرم سیاسی
http://asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=68
جرم سیاسی در لینک زیر":
http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/1000000511.html#.V
F9ZR8ItAeg
مشکل ما در منطقه ارتجاع فاشیستی ست؛ ارتجاعی که در سیمای دینی - نژادی پان اسلامیسم، پان عربیسم و پانترکیسم دست به جنایت علیه بشریت زده و می زند.
برای رسیدن به صلح پایدار، دمکراسی، لائیسیته و زندگی بهتر همگان، باید از روی نعش های سیاسی - ایدئولوژیک این سه طیف عبور کرد.
شوربختانه گروهی بی توجه به بار مفهومی واژه ها، احساسات خود از نظرات را بعنوان نظر مورد نقد قرار می دهند و 1- مردمان باورمند به اسلام و ملل ترک و عرب را مترادف گروههای فاشیستی می پندارند، 2- نقد و نفی سه ایدئولوژی و سیاست را مترادف با نفی مردمان مسلمان، مردم ترک و مردم وانمود می کنند، 3- امیدوار هستند تا با گل آلود کردن آب، برای جبهه ارتجاع فاشیستی ماهی گیری کنند.
مدافعان ارتجاع با تحریف، تحمیق و فتوا بزرگ شده اند و سروکاری با فرهنگ نقد مستند ندارند.
حرمت مردم بیشتر از آنست که با عیار نژاد، دین و باورها محک بخورند!!!
جناب علاءالدین فتح راضی ، حشمت رئیسی حدودا هشت سال قبل زمانی که خود را کمونیست منفرد می دانست درباره وقایع آذربایجان که در سال 2006 روی داده اظهار نظر کرده است اما ایشان در حاضر خود را کمونیست نمی داند
آقای اقبال! اینکه مثال آورده ای، در واقع شعر نیست! معر است! تراوشات و هذیان مریض گونه فرد بیماری است که برای تندرستی خویش استمداد میطلبد. شما خودت را روشنفکر بحساب میآوری؟ اگر شاعرت چنین افرادی هستند، خوش بحالت !
این کامنت را خواهش می کنم حذف نکنید
کامنت زیر توسط به قول خودش ضد پان ترک در حمایت از خبرهای اقبالی نوشته است
..... کردها متحد استراتژیک فارس و ایرانی هستند . شما هم باید سراغ مسلمانان ترک بعد از آتاتورک و رجب اردوغان بروید .« قسمتی از کامنتی که در زیر خبر اقبالی آمده است»
چشم ما روشن ! پس این دوتا با هم متحد بودند !
به همین خاطر در مهاباد و سنندج پرچم ترکیه را بارها آتش زدند و مرگ بر ترک سر دادند!
به همین خاطر کردها 3 سال خصوصا پ ک ک ها از جنایات های بشار اسد ایران حمایت کردند ؟
به همین خاطر ترکها حق دفاع از بحران زیست محیطی دریاچه اورمیه را ندارند اما کردها در ایران راحت بدون مشکل در خیابان ها از اربیل و جنایات بارزانی در حق ترکمن ها و از کوبانی وتروریست های پ ک ک حمایت می کنند؟
اقبالی جان نقش تو در این اتحاد شوم چیست ؟
در جواب کسی که از کارهای اقای اقبالی وسیله ای بر تفرقه میان ملت های زیر ظلم و ستم استفاده کرده و بر اتحاد کرد و فارس تاکید می کند باید گفت که اولا این اتحاد میان کرد و فارس برای ما عملی نشان دهید تا ما هم متوجه شویم !
کردها همانند ترکها در محرومیت و تبعیض زندگی می کنند خودتو بخواب نزن یا خودتو به جای کرد جا نزن پان فارس های فاشیست؟
آیا نام شهر کوبانی ریشه آلمانی دارد؟
سایت المانی دویچه وله /آدرس خبر
http://www.dw.de/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%87%D8%…
در کامت بالا فراموش شد نام خودم را بنویسم
آتوسای گرامی،
نقل قولهای وبندهای گرفته از کتابهای گوناگون واینکه شکنچه به چه شکل وبا چه ابزاری در دوران ساسانیان، عباسیان، و یا در سده های میانی در اروپا ویا در قرن ۲۱ در ایران و ... انجام شده ویا میشود، چه ربطی به گزارش بالا دارد؟
آیا خودتان میتوانید از زبان خویش و با اندیشه خویش، گزارش بالا را موشکافی کنید؟
پرسشها:
آیا تماشای اعدام در میدانهای شهر و در میدانهای ورزشی، در برابر چشم کودکان، نمی تواند بازتابهای بیمارگونه ای بر روی روان این کودکان داشته باشد؟
آیا تعداد بیش از ۸۰۰ اعدام در سال نشانه امنیت و عدالت در ایران است؟
آیا دشنام دادن و کتک زدن مجرمین در حین بردن آنها به بازداشگاه میتواند آموزنده باشد؟
آیا برای دزدی، همچنان که در ردهای بالا و میانی حکومت رخ میدهد، دریافت یک اجازه نامه لازم است؟ مانند دریافت اجازه صید ماهی و یا دریافت اجازه شکار جانداران؟
انتقاد از مخالفت اربیل با ورود نیروهای بسیج مردمی به کرکوک
عضو فراکسیون بدر در مجلس نمایندگان عراق از مخالفت دولت اقلیم کردستان با ورود نیروهای بسیج مردمی همراه با نیروهای ارتش عراق به کرکوک برای آزاد سازی مناطق تحت اشغال داعش انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری کردپرس، محمد ناجی در گفتگو با خبرگزاری «الیوم الثامن» گفت: «ما نمی دانیم کردها چگونه می خواهند موضوع مخالفت خود را با ورود نیروهای بسیج مردمی همراه با نیروهای ارتش عراق به کرکوک و مناطق مورد مناقشه برای جنگ با گروه تروریستی داعش و آزادسازی مناطق اشغالی را توجیه کنند، در حالی که خودشان نیروهای پیشمرگ را به خارج از مرزهای عراق اعزام می کنند.»
وی از دولت اقلیم کردستان خواست از دخالت در موضوع ورود نیروهای بسیج مردمی به کرکوک برای دفاع از مناطق اشغالی خود بپرهیزد و به جای آن با دولت مرکزی برای سرکوب داعش همکاری کند.
عین العرب یا کوبانی ؛ به نام اومانیسم، به کام تروریسم:
زیرا پل مابین دو منطقه دیگر تحت کنترل پ ک ک می باشد و با سقوط آن عملاً ارتباط دو منطقه دیگر که قامیشلی و آفرین نام دارند قطع خواهد شد و مخصوصاً منطقه آفرین در شرایط بغرنجی قرار خواهد گرفت.در شهر عین العرب (کوبانی) در شمال سوریه جنگ شهری بین گروه تروریستی دولت اسلامی و گروه پ ی د که شاخه سوری سازمان تروریستی پ ک ک می باشد، جریان دارد.
نیروهای مسلح کرد تاکنون با کمک حملات هوایی نیروهای ائتلاف توانسته‌اند مرکز شهر را حفظ کنند ولی هر لحظه احتمال سقوط کامل شهر وجود دارد. اهالی غیر نظامی شهر را ترک کرده و وارد ترکیه شده‌اند و بدین طریق امکان یک قتل عام از بین رفته است.
شهر عین العرب یکی از سه منطقه‌ای است که در شمال سوریه در کنترل کردها میباشد. البته این مناطق نه در کنترل کردهای سوریه بلکه تحت کنترل شاخه سوری پ ک ک قرار دارند. یعنی در عمل این مناطق به نوعی تبدیل به قلمرو پ ک ک شده‌اند. عین العرب در این بین از اهمیت استراتژیکی برخوردار است . . .
سقوط عین العرب ضربه‌ای بسیار جدی به شاخه مسلح پ ک ک خواهد بود.
اعضا و هواداران پ ک ک در داخل ترکیه تمام توان خود را بکار گرفته‌اند تا دولت ترکیه را مجبور کنند که مانع سقوط عین العرب شود. استدلال آنها این است که با سقوط عین العرب یک فاجعه انسانی رخ خواهد داد و مردم کرد قتل عام خواهند شد.
بر هر ناظر آگاهی روشن است که این استدلال طرفداران پ ک ک کاملاً بی محل است. زیرا عین العرب فقط چند کیلومتر با ترکیه فاصله دارد و حتی کودکان و سالخوردگان نیز براحتی و با پای پیاده می توانند خود را به ترکیه برسانند. همچنان که این اتفاق افتاده است و تقریباً تمامی ساکین شهر وارد ترکیه شده اند و تمامی احتیاجات آنان از طرف دولت ترکیه تامین می شود. ترکیه ای که در حال حاضر مأمن قریب به دو میلیون آواره سوری می باشد.
در اصل ناراحتی پ ک ک و طرفدارانش از آن است که یکی از پایگاه‌های اصلی خود را از دست می دهند و برای همین به دولت ترکیه فشار می آورند تا مانع سقوط عین العرب شود.
آیا واقعاً این خواسته آنان منطقی است؟ پ ک ک یک سازمان تروریستی است که در سی سال اخیر مشغول جنگ نامنظم با دولت ترکیه بوده است و مسئول کشته شدن نزدیک به چهل هزار شهروند ترکیه است. کدام دولت به یک سازمان تروریستی که بر علیه‌اش می جنگد کمک کرده است که ترکیه دومی باشد؟ این دقیقاً مانند آنست که مثلاً دولت عراق در خاک خود درگیر نبرد با سازمان مجاهدین خلق باشد و عده ای نیز در داخل و خارج ایران از جمهوری اسلامی بخواهند که برای کمک به سازمان مجاهدین خلق به داخل خاک عراق نیروی نظامی بفرستند!
هیچ شکی نیست که گروه تروریستی دولت اسلامی که در خونخواری و توحش هیچ حد ومرزی نمی شناسد به هر روی محکوم است و هیچ عقل سلیمی نمی تواند از اعمال آن دفاع کند. دفاع از قربانیان بی گناه این موجود خون آشام وظیفه انسانی هر فرد و گروهی است و تمامی مردمان کشورهای عراق و سوریه از هر گروه و قوم و زبان و منطقه ای که باشند نبایستی در مقابل این خون آشامان تنها گذارده شوند. این وظیفه تمامی وجدان‌های بیدار است که با تمامی امکانات در مقابل داعش بایستد.
ولیکن متاسفانه هستند کسانی که به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند. اینان سعی دارند از معرکه‌ای که داعشیان به پا کرده اند و از خون بی گناهان به نفع منافع حزبی و گروهی خود استفاده کنند.
گروههای تروریستی کردی و حامیان پان فارس آنان که از هر فرصتی برای دشمنی با ترکها استفاده می کنند از این فرصت نیز برای دشمنی با ترکیه و آزربایجان و مشروعیت بخشیدن به ادعاهای خولیایی خود استفاده می کنند. کسانی که وقتی اسد مشغول کشتار دویست هراز نفر از مردم سوریه بود از او حمایت می کردند و با او همکاری می کردند و وقتی داعش در شهرهای مختلف عراق و سوریه مشغول سلاخی هزاران انسان بی گناه بود دنبال منافع خود بودند اکنون چه شده است که فریادشان گوش فلک را کر کرده است؟ آیا درد اینان مردم عین العرب است یا منافع سیاسی شان؟ جمهوری اسلامی که اجازه کوچکترین تجمعی از هر نوعی را نمی دهد و حتی تجمعات مسالمت آمیز مردم آزربایجان برای یک موضوع محیط زیستی را به شدت سرکوب می کند اکنون چه شده است که به کردهای طرفدار پ ک ک اجازه راهپیمایی و فحش و بد و بیراه به ترکیه میدهد؟! جز آنست که برای حفظ متحد بعثی اش می خواهد به ترکیه فشار آورد؟!
سیاست بازی گروههای تروریستی و حامیانش با این همه نیز پایان نمی یابد. چه فرصتی بهتر از این برای تبلیغ کرد نشین بودن اورمیه و سند سازی برای ادعاهای ارضی گروههای تروریستی بر غرب آزربایجان؟
رییس پژاک: امیدوارم “کوبانی” نمونه‌ای باشد برای کردستان شرقی (غرب آزربایجان)
عبدالرحمان حاجی احمدی, رئیس مشترک حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، گفت که امیدوار است تجارب کوبانی و منطقه کردنشین سوریه در مناطق کردنشین ایران و غرب آزربایجان مورد الگوبرداری قرار بگیرد.
وی در مصاحبه‌ای که با یکی از رسانه‌های کردی انجام میداد، ابراز امیدواری کرد که گروه تروریستی پژاک و دیگر گروههای تروریستی بتوانند تجربه مناطق کردنشین سوریه ( تجربه برپایی کانتون‌ها) را در منطقه غرب آزربایجان تکرار نمایند. حاجی احمدی همچنین به‌صورت ضمنی موضوع اعزام تروریست‌های پژاک از منطقه غرب آزربایجان به عین العرب (کوبانی) را مورد تائید قرار داد و گفت که دراین‌باره “کودار” تصمیم‌گیری میکند.گفتنی است که پ.ک.ک در تلاش است که با کشاندن درگیری‌ها به منطقه غرب آزربایجان و تکرار تجربه کوبانی، اقدام به گسترش منطقه تحت کنترل خود کند.
جناب همنشین بهار گرامی /کاش این تاریخ نگاری زنده ؛از ادبیات دهه 50 بدورمی بود . کاش انقلابیون ازقهرمان سازی و شهید پروی، همچون امامان معصوم بدون عیب و نقص جلوه گرنمی شدند. در واقعیت انسان ها ، مجموعه ای از خیر و شرند؛ فرقی نمی کند ، طرف انقلابی و مارکسیست باشد ویا انسان «معمولی» .....
اصلا این مهم نیست که خوئی چی گفته، واقعیت این است که چپ با شعار شغل، نان، آب، خانه برای همه پا به عرصهٔ وجود میگذارد ولی همینکه قدرت را قبضه کرد از عملی کردن هیچ کدام این شعار‌ها بر نمی‌‌آید که هیچ بلکه زندگی را تبدیل به جهنمی برای همه میکند، آخوند جماعت نیز دست کمی از کمونیست‌ها ندارند، دولت خمینی هیچ دست کمی با دولت کرهٔ شمالی ندارد، رفقا دنیا عوض شده، کمی به خودتان بیائید.
اینکه ناسیونالیست های کور در جنبش ملی آذربایجان انفعال خود رابا حمله به چپ جبران می سازند و بی عملی خود را با ناسزاگوئی به آن توجبه می کنند تازگی ندارد ولی بابک آذری دیروز و آزاد از ادعاهای پیشین این بارهمچون دزدی ناشی به کاهدان زده ست و از فردی چون اسماعیل خوئی برای تائید هیستری چپ ستیزی خود اعتبارمی طلبد که درابتدای تشکیل در راس "جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران" قرارگرفت که ساخته و پرداخته سلطنت طلبان بود و تنها زمانی از آن کناره گرفت که دیگر قلابی بودن و عدم کارآئی آن بثبوت رسیده بود و در اصل ایشان از تشکیلاتی استعفا داد که وجود خارجی نداشت. من نظرم را در مورد گفته های خوئی در زیر مصاحبه ایشان آورده ام.
. ولی جناب آزاد در اینکار خود پافشاری می کند و شاهد دیگری از شخص حشمت رئیسی می آورد که دیگر خود را کمونیست نمی داند و پای اندازی در مقابل سلطنت طلبان را پیشه خود ساخته ست. راستی جناب آزاد آیا "آذربایجان" درست است یا "آزربایجان" که پیشتر با الهام مهران بهاری وشرکاء آنرا به این سیاق می نوشتید؟ پیداست که ما باید در انتظار دگردیسی های دیگری از این جناب باشیم که هرروز برنگی درآید بت عیار.اینکه ناسیونالیست های کور در جنبش ملی آذربایجان انفعال خود رابا حمله به چپ جبران می سازند و بی عملی خود را با ناسزاگوئی به آن توجبه می کنند تازگی ندارد ولی بابک آذری دیروز و آزاد از ادعاهای پیشین این بارهمچون دزدی ناشی به کاهدان زده ست و از فردی چون اسماعیل خوئی برای تائید هیستری چپ ستیزی خود اعتبارمی طلبد که درابتدای تشکیل در راس "جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران" قرارگرفت که ساخته و پرداخته سلطنت طلبان بود و تنها زمانی از آن کناره گرفت که دیگر قلابی بودن و عدم کارآئی آن بثبوت رسیده بود و در اصل ایشان از تشکیلاتی استعفا داد که وجود خارجی نداشت. شاهد دیگر این جناب آزاد شخص حشمت رئیسی است که دیگر خود را کمونیست نمی داند و پای اندازی در مقابل سلطنت طلبان را پیشه خود ساخته ست.
شاهد دیگر این جناب آزاد شخص حشمت رئیسی است که دیگر خود را کمونیست نمی داند و پای اندازی در مقابل سلطنت طلبان را پیشه خود ساخته ست. راستی جناب آزاد آیا "آذربایجان" درست است یا "آزربایجان" که پیشتر با الهام مهران بهاری وشرکاء آنرا به این سیاق می نوشتید؟ پیداست که ما باید در انتظار دگردیسی های دیگری از این جناب باشیم که هرروز برنگی درآید بت عیار.شکنجه‌های زرتشتی نه تنها دستکمی از شکنجه‌های داریوشی نداشته، که بسا سهمگین‌تر از آنها بوده‌اند. و این برای دین و روحانیونی که استاد مرتضی راوندی در «تاریخ اجتماعی ایران» (جلد نهم) آنان را با چنین عباراتی توصیف کرده است، عجیب به نظر نمی‌رسد:«در هیچیک از مآخذ موجود اشاره‌ای نشده است که جامعه روحانیان مصدر خدمات اجتماعی یا کارهای عام‌المنفعه بوده و یا در صدد تخفیف آلام و رفع احتیاجات توده ستمدیده مردم برآمده باشند. موبدان تمام سعی خود را در راه مبارزه با کفر و جلوگیری از رشد افکار عمومی و توسعه ادیان دیگر بکار میبردند تا موجبات تضعیف یا نابودی قدرت ایشان فراهم نگردد (ص 14). اسباب قدرت روحایان فقط این نبود که از جانب دولت حق قضاوت داشتند و ثبت ولادت و عروسی و تطهیر و قربانی و تشییع جنازه و اصغای اعترافات گناهکاران و عفو و یا تعیین میزان کفاره جرایم و جز اینها با آنها بود؛ بلکه علت عمده اقتد
موبدان زرتشتی برای سرکوب مخالفان و معترضان و پیروان ادیان دیگر دست به شکنجه‌هایی می‌زدند که مطالعه آنها مو بر تن انسان راست میکند. شرح این مجازات‌ها را آرتور کریستن‌سن به تفصیل و با اتکای به منابعی که نقل کرده در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» آورده است.به موجب این منابع، آلات و ادوات شکنجه را در برابر چشم متهم می‌گستردند. زندانیان را از انگشت و یا از پا بطور سرنگون آویزان میکردند و آنان را با تازیانه می‌زدند. در زخم‌ها سرکه و نمک و انقوزه می‌ریختند. اندام آن بی‌نوایان را یک به یک قطع میکردند و پوست سرشان را می‌کندند. گاه پوست چهره را از پیشانی تا چانه بر می‌داشتند و گاهی پوست دست و پشت آنان را می‌بریدند. سرب گداخته یا روغن داغ در گوش و چشم می‌ریختند و زبان آنان را می‌بریدند و میل سرخ بر چشم می‌کشیدند. تمام یا قسمتی از پوست زندانی را می‌کندند و پر از کاه میکردند و از درخت می‌آویختند تا دیگران ببینند. زندانی را بر روی زمین یا بر روی دار سنگسار میکردند و یا زنده‌زنده لای دیوار می‌نهادند. گاه آن بخت برگشته را زیر پای فیل‌ها می‌انداختند و گاه گردن او را از پشت سوراخ میکردند و زبان را از آن سوراخ بیرون می‌کشیدند. جوالدوز در چشم و تمام بدن فرو میکردند. سرکه و خردل در دهان و چشم و بینی آنان می‌ریختند تا مرگشان فرا رسد (ص 414 و 415).
یکی از ادوات کثیر‌الاستعمال، شانه آهنین بود که گوشت تن محکوم را با آن می‌کندند و بر استخوان‌های بیرون زده، نفت می‌ریختند و آتش می‌زدند. شکنجه چرخ و اعدام با سوزاندن بر روی خرمن هیزم آتش زده، از دیگر شکنجه‌های متداول در بین روحانیون زرتشتی عصر ساسانی بود (ص 416).
نوع دیگری از شکنجه، موسوم به مجازات «نُه مرگ» بود. این شکنجه از این قرار بود که جلاد به ترتیب انگشتان دست و انگشتان پا را قطع می‌کرد و بعد دست و پای راست را تا مچ می‌برید. سپس دست را تا آرنج و پا را تا زانو قطع می‌کرد. پس از آن گوش و بینی و پشت سر را می‌برید. آنگاه اجساد اعدام شدگان را نزد حیوانات وحشی می‌انداختند (ص 416).
چنانکه کریستن‌سن به نقل از سوزومن آورده است (همان، صفحه 366)، در یک نوبت در سال 362 میلادی، تعداد 12.000 تن از ایرانیان مسیحی به همین ترتیب قتل‌عام شدند.
نادیده انگاشتن و بی‌توجهی به این رنج‌های بشری، ظلمی مضاعف در حق مظلومان و ستم‌کشیدگان و بی‌تفاوتی به آموزه‌ها و تجربه‌های تاریخی است. بی‌تفاوتی‌هایی که منجر به تکرار چندین باره چرخه شوم حوادث خواهد شد.
من کارخانه سیمان شهر ری رفته ام. کارخانه ایست متروکه. مربوط به دوره رضا شاه. سگ و گربه های بی صاحب (اونجا می گن ولگرد) داخل کارخانه سرگردانند. دور رو بَرش نا کجا آباد. این بی وجدان ها با اونجا ها هم کار دارن.
آدمی که ذهنش اسیر موهومات مکتبی است چشم و گوشش هم عوضی میبیند و میشنود مثل این کامنت نویسی که پلیس جمهوری اسلامی را ایتالیایی میبیند و صداهای " غلط کردم" و... را هم زبان خارجی میشنود! برای این بنده خدا آرزوی چشم و گوش سالم میکنم. راستی "غلط کردم" به ایتالیایی میشه چی ؟
اقای پیشمرگ
کمالیست ها وعثمانیست ها خلیج را خلیج بصره می نامند.هم در دوره عثمانی ونیزترکیه مدرن از ترم بصره کورفزی استفاده شده است.نامی که ساکنین اطراف ان خلیج بکار میبردند.ناصرخسرو قبادیانی هم انراخلیج بصره نوشته است.امروزه اعراب ان راخلیج عرب وفارس ها خلیج فارس می نامند.اصولا خلیجی که تمامی اطراف ان عرب نشین اند بایستی خلیج عرب نامیده شود چنان که کویر لوت را میتوان کویر فارس نامید.چون که درقلب فارسستان یعنی سرزمین به هم پیوسته فارس ها قراردارد.اورمیه هم پایتخت محمد قلو خان افشار وقلب اذربایجان می باشد.وهمه میدانیم که اقلیت ده درصدی اورمیه درطی سی سال اخیر امده اند.
....... کلمه "کمپانی "در کجای دنیا کلمه ای آلمانی است ؟معلوم میشود که نه انگلیسی میدانی و نه آلمانی و نه عربی و نه کردی ! آنوقت میخواهی دولت تعیین کنی و جغرافیای شرق و غرب را دستکاری کنی ! پیشینیان تو قبلا از این خوابها زیاد دیده اند . کردها متحد استراتژیک فارس و ایرانی هستند . شما هم باید سراغ مسلمانان ترک بعد از آتاتورک و رجب اردوغان بروید .
چهار کودک:
ترک، فارس، عرب
و کرد
تصویر مردی را کشیدند.
اولی دست‌هایش را
دومی سرش را
سومی میانه و پاهایش را
و چهارمی
تفنگی بر دوش اش.
از "امپراطور شعر جهان" شیرکو بی کس؛
گوئی می دانست که چهارمی "کوبانی" بود!
جناب ناظر
هم فرمانده سپاه حکومت مورد حمله قرارمیگیرد که موافق «قدغن بودن احزاب و جرثقیلهای داراست و طراح عملیات نظامی- و هم سرباز وظیفه و پاسبان شاه که اجرا کننده ی آنند-گیرم که قلباً مخالف اند- مخالف واقعی مسئولیت شخصی خود را فراموش نمی کند و حکمی را که مخالف آن است اجرا نمیکند. هر انسان مسئول عملی ست که انجام میدهد. و هزینه اش را هم می پردازد. انسان انسان است. ماشین کسی نیست. در مقابل انسانیت خود همیشه مسئول است. در هیچ شرایطی نباید حکمی را که با آن مخالف است اجرا کند. و قتی اجرا کرد هزینه اش را هم می پردازد».-جنبش کرد در همه ی مناطق از یکدیگر حمایت میکند. گفتم که «هم حمایت میکنند و هم مستقل تصمیم میگیرند». در این کار هیچ اشکالی نیست. وظیفه ی هر جنبش درجهان چنین بوده و هست. و راه درست مبارزه هم چنین است. و غیر از آن هم راهی نیست.
- در درگیری های کردستان ایران ، من آنجا نبودم که بببینم اول چه کسی حمله را شروع کرد. کرد یا نیروی حکومت. و مثل مرغ یا گوسفند سر یکدیگر را بریده اند. شما که حکم میدهید لابد ناظر بودید. من چنین حکمی نمی توانم بدهم.
- وقتی احزاب مخالف قدغن باشند ، و برای مخالف جرثقیلهای دار آماده کنند، طبیعی ست که مبارزه شکل «نظامی-سیاسی» میگیرد. دیکتاتوری این شکل را به مخالف تحمیل میکند. در زمان شاه هم دیکتاتوری این شکل مبارزه را به مخالفان تحمیل کرد. در همه ی جهان چنین بوده و هست. در این شکل مبارزه «خشک و تر» با هم میسوزند.
درجهان بخاطر رد این راه حل غلط که متقابلاً اجرا میشود حقوق دانان در سطح جهانی راه حل درست را در «اجرای دموکراسی -کنار گذاشتن دیکتاتوری-و آزادی مبارزه ی سیاسی » جسته اند و عمل نموده اند. نتیجه هم مثبت بوده که امروزه در کشورهای دموکراسی مشاهده میکنیم.
-بله حکومتی که به نام آذربایجان سایت درست میکند و گروه کار، و خط سیاسی-
و به نام اسلام و با هدف دین بکارگیری هر ابزار «غیر اخلاقی-غیرانسانی-غیرحقوقی» را جایز میداند و عمل میکند، براساس تحلیل برنامه دارد «به نام آذربایجان نیروی شبه نظامی » بسازد. اگر توانست. در ادامه ی برادرکشی. نتیجه این کار به زیان خود حکومت است. راه آذربایجان مبارزه ی مسالمت آمیز بوده و هست. گروه شبه نظامی را به نام آذربایجان علیه کرد- حتی گاهاً برای رد گم کردن علیه خودش هم باشد- نمی تواند به نام آذربایجان قالب کند. این کار فقط کودکان سیاسی را فریب میدهد نه کس دیگر را.همه این مسایل را میدانند.
-حکومت تنها یک راه دارد تسلیم در برابر دموکراسی و آزادی احزاب مخالف. یا باید منتظر سرنگونی بشود. که راه نیست. بیراهه است.
کوبانی وعین عرب را ترک ها به آن شهر نگذاشتند!
در رسانه داخلی و خارجی فارسی هم هر دو نام استفاده می شود.
جالب اینجاست که نویسندگان و تاریخ‌نگاران کرد خود به آلمانی بودن ریشه نام کوبانی اشاره دارند و می‌گویند که این لفظ در طی جنگ جهانی اول پدید آمده است.
زوددویچه به نقل از محسن کیزیل‌کایا، نویسنده کرد می‌نویسد: «آلمانی‌ها در سال ۱۹۱۲ در هنگام ساختن خط آهن بغداد، یک ایستگاه کوچک راه‌آهن در کوبانی امروزی به‌راه انداختند.» ظاهرا نمایندگان قیصر آلمان قصد داشتند با ایجاد خط آهن میان برلین و بغداد که از حلب و موصل می‌گذشت، رویای عظمت‌طلبانه آلمان‌ها را محقق سازند.
کارگران محلی واژه آلمانی "كمپانی" را کوبانی تلفظ میکردند و این نام به مرور زمان برای شهرک و شهری که آرام‌آرام در یک سوی ریل قطار پدید آمد، مورد استفاده قرار گرفت.
اقای پیشمرگ که خلیج عرب خواندن را بر به قول خودتان کمالیست ها خرده می گیرید خودت را به خواب نزن.کرد و عرب و ترک و بلوچ زیر ظلم و ستم مضاعف پان فارس ها هست.
آلودگی و کمبود آب در خوزستان و انتقال آب کارون به زاینده رود در اصفهان از محورهای اصلی نامه‌ی سرگشاده‌ای است که نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی خطاب به رئیس جمهور نوشته است.خبر از نمایینده همان مردمان خلیج در مجلس :منبع : دویچه وله/
نماینده اهواز در مجلس در نامهای از روحانی گلایه میکند که آب کارون با طی صدها کیلومتر درختان کنار زاینده رود را سیراب میکند اما آب بیش از هزار روستای خوزستان با تانکرهای آلوده تامین میشود. ( پان فارسیسم و پان ایرانیسم یعنی این )
حسن روحانی دی ماه سال پیش در نخستین سفر استانی خود به خوزستان برای تامین آب آشامیدنی، رونق کشاورزی، ایجاد اشتغال و لایروبی اروند رود وعده‌هایی به مردم داد که نماینده اهواز و عضو هیئت رئیسه مجلس می‌گوید هیچ‌کدام به اجرا در نیامده‌اند.
شریف حسینی خطاب به روحانی نوشت: «می‌گویند دولت راستگویان و خوش‌عهدان مستقر شده است. به طور حتم خاطر مبارک هست که در جمع مردم اهواز در نخستین سفر استانی خود گفتید که آب موسوم به پروژه غدیر یک هفته دیگر به اهواز خواهد رسید! آیا می‌دانید این وعده امروز به ضرب‌المثلی کنایه‌آمیز در خوزستان تبدیل شده است؟»
برخی از منابع خبری در روزهای نخست بهمن ماه سال پیش اعلام کردند وعده انتقال آب به اهواز تحقق پیدا کرد و وزیر نیرو با حضور در این شهر یکی از بخشهای طرح آب‌رسانی غدیر را افتتاح کرد که بر اساس آن، آب از پشت سد کرخه به شبکه آب اهواز وارد شد.
نماینده اهواز این ادعا را رد میکند و از رئیس جمهور می‌پرسد: «آیا می‌دانید آب غدیر که به اهواز نرسید، همان آب غیرقابل شرب با سرعت و مقدار کمتری در شبکه آب آشامیدنی اهواز جاری است؟ آیا باید هیات حقیقت‌یاب از فلان کشور خارجی بیاوریم تا شما باور کنید آب غدیر به اهواز نرسیده است؟»
سایت "روحانی‌سنج" که بررسی و پیگیری وعده‌های رئیس دولت یازدهم را محور فعالیت خود می‌خواند با استناد با گزارش‌های رسمی منتشر شده، مطالب رسانه‌های محلی و نظرخواهی از شهروندان خوزستانی در شبکه‌های اجتماعی نتیجه میگیرد که وعده تامین آب خوزستان را باید از وعده‌های تحقق نیافته روحانی ارزیابی کرد.
"روحانی‌سنج" به نقل از آژانس خبری خوزستان نوشت، آب سد کرخه از مسیری صد کیلومتری از طریق کانال‌های روباز به اهواز منتقل میشود و به شدت آلوده است.
شریف حسینی در نامه به روحانی نوشته است: «امروز که آب کارون بر پهنه زاینده رود جریان یافته است، یعنی صدها کیلومتر آب بالا و پایین رفته تا اصفهان از نعمت زیبایی آب محروم نماند، مردم خوزستان ما می‌پرسند دولتی که میتواند آب را در آن حجم و شکل به زاینده رود ببرد چرا نمیتواند آب کارون را که تنها چند متر با خانه‌های ما فاصله دارد در لوله‌های شبکه آب اهواز جاری سازد؟»
او در ادامه به رئیس دولت یازدهم طعنه می‌زند که "بی‌تردید پاسخ به این سوال از مذاکرات هسته‌ای با دولت‌های استکباری سخت‌تر و دشوارتر نخواهد بود!"
حسینی خاطر نشان کرد که "صدها گزارش فنی و تخصصی مراجع بی‌طرف و مستقل" آلودگی آب آشامیدنی اهواز را تایید میکند و استفاده از دستگاه‌های تصفیه توسط اغلب شهروندان نیز بر این آلودگی صحه میگذارد.
این نماینده مجلس همچنین یادآور شده که دستگاه‌های تصفیه "تنها کدورت و طعم و بوی آب آلوده اهواز را می‌کاهند" اما تاثیری در آلودگی‌های شیمیایی که به خاطر آن روزانه صدها خوزستانی راهی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی میشوند ندارد.
زنجیره‌ی انسانی برای نجات رود کارون
زنجیره‌ی انسانی برای نجات رود کارون
طعنه به "شش وزیر اصفهانی دولت"
نماینده اهواز به نقل از شهروندان خوزستانی خطاب به روحانی نوشت: «هوای ما نفتی است، بارانمان اسیدی است، آب شربمان شیمیایی است، نصیب ما از ده‌ها پروژه ملی، بیکاری است.»
در بخشهای دیگری از این نامه به شماری از وعده‌های روحانی به مردم خوزستان، از جمله لایروبی اروند رود و ایجاد اشتغال از طریق زیر کشت بردن ۵۵۰ هزار هکتار از زمین‌های این استان اشاره شده که به اعتقاد نویسنده هنوز تحقق نیافته‌اند.
روحانی در سفر به خوزستان لایروبی ار
آمریکا تعداد افرادش را در عراق دوبرابر خواهد کرد
ایالات متحده روز جمعه خبر داد که تعداد مأمورانش را درعراق تقریباً دوبرابر میکند تا بتوان ارتش عراق را برای مقابله با دولت اسلامی آماده کنند. فرستاده RFI در واشینگتن گزارش میدهد که ایالات متحده قصد دارد ۱۵۰۰ رایزن به ۶۰۰ رایزن و۸۰۰ سرباز مسئول حفظ سفارت آمریکا و فرودگاه که قبلا در بغداد و اربیل بودند، بیفزاید. سخنگوی پنتاگون، دریاسالار کبری، گفته است که رایزنهای جدید در تمام بخشهای عراق مستقر خواهند شد.
سخنگوی پنتاگون، دریاسالار کبری، یادآوری کرد که فرمانده مرکزی آمریکا، مراکز تمرین برای ۱۲ تیپ عراقی آماده خواهد کرد. ۹ تیپ از ارتش عراق و ۳ تیپ از پیشمرگان. این مراکز در شمال، جنوب وغرب عراق قرار خواهند گرفت. نیروهای همپیمان نیز به پرسنل آمریکائی میپیوندند تا بتوانند توانایی ارتش عراق را افزایش دهند.
در سه ماه آینده،
تعداد افراد ارتش آمریکا در عراق به ۳۱۰۰ نفر خواهد رسید، جدا از ۲۷۵ نفری که از ژوئن در آنجا بوده اند. برای پرزیدنت بارک اباما، که بخاطر پایان دادن به جنگ بخود میبالید، تصمیم آسانی نبود. کاخ سفید بسیار روی این مسئله تأکید میکند که اینها نیروهای جنگی نیستند وبا وجود این از جبهه دور نخواهند بود ونمیتوان احتمال از دست دادن آنها را ندیده گرفت.برگردان شده از RFI واشینگتن Jean-Louis Pourtet
پرچم روی بازوی پلیس گویا پرچم ایتالیا باشد چون الله اکبر روش نیست . زبان متهمان هم فارسی نبود بلکه خارجی بگوش میرسید . ثانیا چرا نوشته نشده که جرم این اراذل و اوباش چیست ؟ همین هایی که غالبا در دیکتاتوری و فاشیسم رشد میکنند وبیشتر به مردم آزاری میپردازند .
قابل توجه انها که مستقیم یا غیر مستقیم ازاستبداد ولایت مطلقه نماینده خدا بر زمین حمایت میکنند وهمچون اقای فرخ نگهدار معتقدند که بکار بردن کلماتی مانند داعش شیعه اغراق میباشد.