Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: محسن کردی

جناب کلینیک... به کوری چشم دشمنان یکپارچگی ایران.. و به کوری چشم دشمنان ایران و ایرانی.. ایران ما پابرجا و پایدار خواهد ماند شما نگران نباشید.

نوشته شده توسط: محسن کردی

کیانوش عزیز تفسیر خوبی از اوضاع بعمل آوردی. کاملا با تحلیلت موافقم. متاسفانه غرب بدون تفکر به حمایت از مخالفین دیکتاتورهای مثل صدام و قذافی پرداخت بدون این که به فکر جانشین مناسب برای آنها باشد و داعش از جمله برآمدهای این رویکرد غرب است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهرام مشیری...بعد از شنیدن فایل صوتی چندین ماه پیشین شما که ترک های ایران را « وحشی» نامیدید, من به دفتر شما به عنوان اعتراض زنگ زدم و اسم و شماره تلفن همراهم را برایتان گذاشتم تا این مسئله را برایم بیشتر توضیح بدهید. من هنوز هم منتظر جواب تلفن شما هستم. در پیغامی که برای شما گذاشتم , تاکید کردم که اگر ترک های ایران « وحشی» هستند, لطفآ عکس ( ستّار خان و دکتر محمد مصدق ) را از میز دفترتان برداشته تا (( اهلی های )) فارس زبان بیشتر با شما آشنائی پیدا بکنند. تنها تعجب من این است که در یک فرهنگی که بیش از 80 سال من و اجداد مرا به خاطر ترک بودن (( آدم )) حساب نمیکنید, فکر نمیکنید که صحبت از (( همبستگی ملی)) یک صیغه غیر منطقی است؟ موقعی که روزنامه رژیم نکبت بار اسلامی , ترک های ایران را (( سوسک )) نامید , این همبستگی (( ملی)) در کجا تشریف داشت؟ چه خوش گفت شاعر شیرین سخن فارس ..

(( روز سختی خاک آزربایجان سر میشود.... وقت آسایش همان سر , خاک بر سر میشود)). آقای بهرام مشیری , ملل غیر فارس در جغرافیای ایران به این آگاهی دست یافتند که بدانند منافع ملی شان در کجا نهفته است... اعراب خوزستان و ترک های آزربایجان به قیّم احتیاج ندارند.....امیدوارم باز همدیگر را در اورنج کانتی کالیفرنیا ملاقات بکنیم...
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همشهری,
شما با بیان اینکه " ... این مباحث ازدواج ملیتها اکثرا یکطرفه پیش رفته چونکه جامعه ایرانی ظرفیت چنین قرارداد را ندارد " مطلب مورد نظر بنده را از زاویه دیگر میبینید; یعنی موضوعی که ٧٠-٦٠ سال پیش اهمیت داشته تا کنون ٢٧-٢٦ کامنت گرفته و موضوعی که سعادت ما در آنست بدون یک کامنت به بایگانی رفته است.

در مقایسه, امریکا بیش از دویست سال پیش حکومت فدرال را انتخاب و بسیاری از دولتهای دیگر به انواع مختلف این سیستم را برگزیدند و نتایج آنرا میبینند. و ما هنوز گرفتار گذشته ایم و بقول زنده یاد م.ا.ث ظاهرا " بیمرگ است دقیانوس ". با عرض معذرت, بیش از این, اینجا جای این گفتگو نیست. باقی بقایت.
نوشته شده توسط: Anonymous

شما مجمع الجزایر آلتایی ترک که حتی زبان مشترک ندارید و هرکی از برای قبیله خودش یک جور حرف میزنه .شما ترک مهاجر به سرزمین خصوصا سرزمین اجدادی من آذربایجان هستید.از اولین شما غز نویان که در ارتش مزدوری میکرد تا خامنه ای ترک و کلیه قزلباشان دیروز و پاسداران امروز و آدم خورها "چگین " که بنیان گذار آن شاه اسماعیل صفوی این سرزمین را بد بختی و فلا کت کشانده اید. شما هم همانند خمینی احساستان به ایران هیچ است و بس .ما آذریها شما را بهتر خودتان میشناسیم شما با عربان مشترکات بسیاری دارید ویران گری از بین بردن مدنیت و و و و که در اثار بجا مانده از شعرا مفهوم و مشهود است . لطفآ مظلوم نمای نفرماید حتی هیچ موجودی از ظلم حاکم بر ایران از بدؤ ورود عربان و از آنان بدتر ترکان در امان نیست زن ,مرد ,بچه ,طبیت ,حیوان ,درخت همه و همه .

چند تا لغت هم از روسها و انگلیسی ها یاد گرفته و میخواهید شاخه را از بن ببرید مگر از زمان غزنویان تا به امروز نکرده و نمی کنید . اگر شناختی آز ایران داشتید حرف از ناسیونالیسم که سا خته و پرداخته انگلیس است و همان شاه اسماعیل صفوی ترک اجرا کننده اوامر انگلو ساکسونها مروج آن بوده که پایه ان را گزادره .ملت ایران با فرهنگ غنی و بااصالت خود هیچ وقت هیچ وقت ناسیونالیسم نبوده ولی در مقابل دشمن های خود برای دفاع از خود در مقابل عرب و ترک (داعش ) چهل درصد نیروی ان ترک هستند . باید از منه آذری تا خوزی اولترا ناسیونالیسم باشیم در پایان امیدوارم به هو یوتی که ندارید برسید وبا امداد های غیبی از روسیه و انگلیس در نهایت بشوید پاکستان .اگر ترکیه را هم که همانند پاکستان بی ریشه و اصل ونصب است میبیند سیاست توازن قد رت است برای روسیه برای جلو گیری ازپیش روی روسیه . پاپک خرم دین ایرانی آذر بایجانی .
نوشته شده توسط: Anonymous

هموطنان گرامی آقایان پیروز و وغ وغ صحاب! بحث فدرالیسم چیز تازه ای حداقل در میان فعالان آذربایجانی نیست. سالها قبل از توجه وعنایت آقای سلطانزاده به جنبش ملی آذربایجان مقالات متعددی در مورد فدرالیسم و انواع آن در مطبوعات فارس و ترک زبان درج شده و مورد بحث واقع شده است. اما این مباحث ازدواج ملیتها اکثرا یکطرفه پیش رفته چونکه جامعه ایرانی ظرفیت چنین قرارداد را ندارد با این حال مقاله آقای سلطانزاده گرچه موضوع بحث در این بخش نیست حتما در نوع خود دارای ارزش خاص دارد اما اینکه مورد توچه دوستان بقول تو پرخاشگران نیست یقینا ارزش دق دلی را ندارد بحق یا ناحق.
شما که معتقد هستید موضوع فدرالیسم امروز نیازمند به تحلیل و مذاکره دارد لطف کنید موضوع را در همان بخش پیگیر ی کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاشکی ای آقای anonymous خوبتر و بیطرفانه مطلب را میخواند که چطور و چگونه ایران رفته و چگونه آنجا دوباره در عرضچند ماه وادار به فرار مجدد از ایران شده .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همشهری,
موضوع اصلی کامنت من در باره محتویات کامنت ها در باره موضوعی بود که تا کنون صد ها بلکه هزار ها مقاله در باره آن نوشته شده و چیز تازه ای نیست و ربط زیادی به گرفتاری های عاجل ما ندارد؛ در حالی که مسائل فوری تری وجود دارد که باید مورد گفتگو قرار گیرد. بنده حرفی در باره خود مقاله ندارم و بحث در باره آنرا را به شما وامیگذارم و از شما در باره فضولی خود عذر میخواهم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اول عضو سازمان مجاهدین بوده و بعد وقتی‌ به قول خودش از اشرف فرار کرده راست رفته ایران !؟؟ مخالف جمهوری اسلامی هم بوده !! حساب کنید نام پرتقال فروش را !!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای وغ وغ صحاب!! لازم است به محضر مبارکت عرض شود، که حرکت ملی مردمی، و رهائی بخش ملت آذربایجان را با کسانی مقایسه نکن، که از نام بردن اسم آذربایجان خجالت میکشند. کسانیکه هنوزهم با افکار پان ایرانیسم خجالتی، حتا از بیان زبان مادری و هویت ترکی خویش در پیش پان فارسها و ناسیونالیسهای افراطی عشیره پرسان فارس شرم دارند. اینان در بین مردم آذربایجان، و سیاستمداران آن جذابیتی ندارند! اگر ممکن است لطف کن موضوع مقاله سرکار خانم " اشرف دهقان" قهرمان شهیرملت آذربایجان را، با چنان افراد منزوی، محافظه کار و راحت طلب مقایسه نکن. سلامت باشی. "ساغ اول."

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من مبرمترين مسئله جامعه حل مسئله ملی ملل غير فارس است و علت بن بست و در جا زدن و حتی بعد از جريان تحريم های اقتصادی غرب در سال گذشته برخی از نيرو ها و افراد مرگز گرا بشکل آشکار با عنوان حراست از تمامیت ارضی به حمايت رژيم خونخوار ايران بر خواستند و رژيم مسئله ملی ملل غير فارس الخصوص آذربايجان را مترسک تماميت ارضی کرده و به سياست شونيستی و حاکميت ددمنشانه اش ادامه ميدهد

نوشته شده توسط: Anonymous

کمپین حمایت از آقای بهزاد علی شاهی سازمان مجاهدین خلق در پی توطئه در صدد آن است که پروسه پناهندگی اقای علی شاهی را در هلند متوقف کند . از هموطنان درخواست می شود که در حمایت از اقای علی شاهی در این کمپین شرکت کنند با تشکر از همیاری هموطنان .هر کدام از هموطنان می توانند در این حرکت خیر شرکت کنند خسته نباشید این هم ادرس سایتی است که می توانید مراجعه کنید
http://chn.ge/1rHoICD

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یا خانم همشهری ! بی توجهی به نوشته آقای سلطان زاده ، به این معنی نیست که نوشته ایشان « چندان نیاز یه تحلیل و حلاجی اضافه ندارد» .
از قضا، موضوع « فدرالیسم » ، جای سوء تفاهم بسیار و از این رو ، نیازمند « تحلیل و حلاجی » است .
اما ، قصد و غرض دوستان پرخاشگر، از حضور در بخش کامنت گذاری ، « تحلیل و حلاجی » نیست . دغدغه آن ها این نیست که فلان مقاله یا بهمان موضوع مورد بحث را درست بفهمند ، یا نفهمند. آن ها می خواهند ، « زنده باد ، مرده باد » خودشان را بگویند و دق دل خالی کنند.

درست به همین دلیل ، مقالات جدی و تحلیلی ، کمتر خوانده می شود و مورد توجه قرار می گیرد.
البته ، این تنها شامل حال « برخی کامنت نویسان » مورد نظر من نمی شود. بسیاری از دوستانی هم که مقالات ظاهراَ تحلیلی می نویسند ، گوش شنوایی برای حرف های دیگران ندارند. آنان از پیش تصمصم شان را گرفته اند و ایران گلوبال هم برای شان ، تنها جای عرضه متاع آن هاست. مشکل این ملت فلکزده هم در این جاست که هر کس می خواهد به شیوه خود خوشبختش کند ؛ که به تجربه دیدیم ، این نیت های ظاهراَ خیر، چه جهنمی را برای مردم تدارک می بیند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از مسئولین سایت بخصوص اقای کیانوش که صدای اقای بهزاد علی شاهی را به انتشار این مطلب به گوش هموطنان رساند . به ارزوی اینکه هر چه زودتر واقعیت بر سیستم قضائی هلند روشن شود و خود اقای علی شاهی در همین سایت پاسخ تمام هموطنان را بدهد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پیروز مثل اینکه متوجه نیستید و رغبتی هم برای درک سخنان دیگران هم نشان نمیدهید. بنابه تشخیص خوانندگان حرفهای آقای سلطان زاده چندان نیاز یه تحلیل و حلاجی اضافه ندارد. شما چقدر اصرار بی مورد میورزید؟ اینجا موضوع مقاله دیدگاه خانم اشرف دهقان در مورد مسائل ملی و برداشت ایشان از کتاب آقای زنده یاد نابدل میباشد و اگر حرفی در این مورد دارید لطفا بفرمائید و گرنه کشیدن پای شخص ثالث در موضاعات بی ربط چه دردی را حل میکند

نوشته شده توسط: Anonymous

حورمتلی جوماْ بوره ش
شهر امرلی یا AMeri نه امیرلیء با بغداد ۱۷۷ کیلومتر و با اربیل ۱۹۹ کیلومتر فاصله دارد.
اگر انطور که میگویید- تورکمنهای منطقه شیعه مذهب هستند‍؛ چرا حکومت شیعه پرست مالکی٬
مانند کربلا و بغداد و نجف، از این شهر و ترکمنهای هم دین خود دفاع نکردند؟
برای کردها، البته بهتر است که جنایتی که امروز بر مردم زجر دیده تورکمن توسط نیروهای داعش در امرلی
و نیروهای مسلح کرد در کرکوک و دیگر مناطق تحت اشغالشان، روا میشود، اصلا انعکاسی نداشته باشد.

اما در ادامه نوشته کوتاه خود وقتی از نقش ترکیه و دولت ان سخن بمیان میاورید، به نظرم شیپور را از دم دارید میگیرید. با زبان ساده و کوتاه طوری وانمود می خواهید بکنید که بله این ترکیه است که تورکمنها را راه کرده و میکند.
اما چرا از علل اصلی پیدایش، رشد و استحکام فاناتیزم سنی مذهب داعش، سخنی نیست؟.

اقای بوده ش، معتغدم نوشته کوتاه شما هم مانند هر نوشته دیگر پیام مشخصی را با خود دارد،
قسمت اول نوشته وقتی از وضعیت تورکمنهای امرلی صحبت میشود، ارزش و یا پیام خاصی ندارد، چون در این مورد
الان حدود یکماه است که خبرهای مختلف چاپ شده است و شما عقب ماندید؟.
نویسنده بعنوان فعال سیاسی تورکمن، از تراژدی ترکمنهای عراق مینویسد و................. نقش ترکیه را که به زعم ایشان و همه دوستان شوونیستشان، حامی اصلی وهمیشگی این مردم بوده است، به زیر سوال میکشد.

جوما-داده تا کی وچقدر میخواهید شخصیت ومحبوبیت خود را در خدمت یکعده شوونیست فارس بهدر دهید،
نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

Anonymous گرامی، کامنت شما مربوط به مطلبی است که آقای اقبالی منتش کرده اند و ایشان باید آن کامنت را بررسی کنند. مطمئنا ایشان الان پای کامشیوتر نیستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاربران گرامی ایران گلوبال.... خیلی خوشحال میشوم بدانم که چرا کامنت من به آقای بهرام مشیری در رابطه با هم بستگی ملی درج نشد...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب به peerooz, گرچه تبادل نظر با کسی که لحن سخنش " با این ادا و اطوال " هاست مشکل و بیهوده است ولی احتراما عرض میکنم در دورانی که جهان و به ویژه خاورمیانه دچار چنین مصیبتی ست , بجای این بحث ها و یا لااقل همراه با آن, گوش دادن به افرادی چون جناب سلطانزاده مفید است. بار دیگر عر ض میکنم که مروری بر این مصاحبه ایشان بفرمائید. ایشان بسیار بهتر از توضیحات من مطلب را حلاجی میفرمایند:http://www.achiq.org/herekat3/hidayet%20azdemocaq.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای وغ وغ!، شما بخش ناچیزی از مقاله فوق را دو مرتبه تکرار کرده ای، و چیز تازه ای برای گفتن نشان ندادی. خواننده چه چیزی باید از نبوغ سیاسی شما یاد بگیرد؟ مواظب باش سر نخوری! از راه در نری!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تز «حکومت دموکراتیک آذربایجان، با فدرال یا بدون فدرال» ،هم احتمالاً ایجاد سوء تفاهم کرده ، برای دوستان. بهتر است کمی توضیح بدهم . لازم به یادآوری ست که در «اندیشه های سیاسی» من از آغاز تا کنون تغییری که متضاد با نظریه های پیشینم باشد به عمل نیامده است. و هر وقت هم بیاید به روشنی آنرا جداگانه در مقاله ای توضیح خواهم داد.محتوای این نظریه همان «اداره ی امور محلی» است. و« حق انتخاب راه زندگی جمعی» که اصطلاحاً «تعیین سرنوشت» گفته اند. در این تز اداره ی امور محلی به شکل «حکومت» مطرح شده. من اصراری روی شکل ندارم که می تواند در عمل اشکال دیگر هم به خود بگیرد. امکان اداره ی امور در «فدرالیسم» ممکن است. و در حکومت متمرکز ممکن نیست. اگر تمرکز طلبان نخواهند اداره ی امور را با فدرالیسم بپذیرند بدیهی ست که «حق اداره ی امور محلی» را نقض میکنند. در این شرایط و حالت باز طبیعی ست که «ملیتهای تحت ستم مضاعف»

از حق خود نخواهند گذشت. و این خواست را حتی به شکل استقلال و جدایی مطرح خواهند کرد. از نظر من می توانند مطرح کنند. در اندیشه من مثل همیشه در شرایط حاضر طرح استقلال و جدایی یک شعار آوانتوریستی ملی ست و غیر عملی. و زیان بار . حکومت دموکراتیک آذربایجان با فدرالیسم و همبستگی عمومی زحمتکشان یدی و فکری ممکن است.وگرنه همانطور که گفته ام ناسیونالیسم و ترکیسم تنها میتواند در شرایط مناسب دیکتاتوری سرمایه را در آذربایجان پدید آورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای peerooz (پیروز) بین خودمان است، شما دیگه چه صیغه ای هستی!، اعجوبه بازی در نیار! خودت را لوس نکن!! سیاست جای دو پلو گوئیها نیس. اگر حرف درست و حسابی داری رک صحبت کن! بگذار خوانندگان با جواب دوستانه به محضر شریفت برسند. این چه نوع ادا و اطوال بازی است که در می آوری؟ آیا شما، میخواهی با این ادا و اطوال بازی، لجام سیاست مملکت بدست بگیری ...؟ وای بر ایران!

نوشته شده توسط: Anonymous

دنباله کامنت قبلی : در بالا گفتم که خانم اشرف دهقانی ، تنها مارکسیسم ـ لنینیسم ( به تعبیر دیگر ایشان ، « دید علمی ِ » ) همسو با خوانش خود و هم اندیشانش را، اندیشه راهنما برای داوری می داند. به عنوان نمونه، می نویسد : « با استناد به رساله " آذربایجان و مسئله ملّی" می بینیم که رفیق نابدل درست به خاطر مجهز بودن به دید علمی و برخورداری از منش و روحیه کمونیستی با توجه به این که وی تنها کشف حقیقت از ورای واقعیت را مد نظر داشته است، به مسئله ملّی هم بَری از هرگونه تعصب و تنگ نظری های بورژوائی و خرده بورژوائی برخورد کرده است...چه امروز و چه در گذشته ، در میان افراد متعلق به چپ همواره کسانی بوده و هستند که به مسئله ملّی در ایران و به خصوص در رابطه با آذربایجان با دید ناسیونالیستی و آلوده به شوینیسم برخورد کرده و می کنند. در کنار آن ها مرتجعین امروزی در رژیم جمهوری اسلامی هم قرار دارند که

از موضع ضد کمونیستی و کاملاً ارتجاعی، حکومت خود مختار آذربایجان را مورد حمله قرار داده و اساساً وجود آن را به عنوان یک آلت دست، ناشی از مقاصد سوء شوروی از جمله این که گویا قصد ملحق کردن آذربایجان جنوبی در ایران به آذربایجان شمالی در شوروی را داشته است قلمداد می‌کنند.» .
یعنی ، به رغم آن همه اسناد معتبری که در این سال ها (از آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی سابق ) بیرون آمده است ، ایشان هنوز هم منکر این واقعیت بدیهی است که فرقه دموکرات آذربایجان و در رأس آن پیشه وری ، چیزی کارگزار دست آموز سیاستگذاران شوروی سابق نبوده اند.......
مقاله خانم اشرف دهقانی گفتنی بسیار دارد ، که البته جایش در یک مقاله بلند است ، نه یک کامنت. از این رو، این کامنت را در همین جا پایان می دهم .


نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از دوستان ایراد گرفته است که چرا در کامنت ها، مستقیماَ به موضوعات مطروحه در مقاله خانم اشرف دهقانی پرداخته نشده اشت. من نمی دانم این کامنت نویس محترم چرا خودش به پیشنهادش عمل نکرده است.
در نوشته خانم دهقانی ، موانع بسیاری وجود دارد که نقد آن را مشکل می کند . از جمله ، نویسنده ، تنها مارکسیسم ـ لنینیسم ( آن هم ، مارکسیسم ـ لنینیسم همسو با خوانش خودش را ) معیار سنجش می داند . به علاوه ، نویسنده در بسیاری از فرازهای نوشته اش (بی اعتنا به خواننده ) تنها حکم جاری می کند که باید آن را بی چون و چرا پذیرفت.
خانم اشرف دهقانی ، بی نیاز از هرگونه احتجاج ، بخشی از فدائیان را بر حق و دیگران را ( در مؤدبانه ترین تعبیر ) رویزیونیست می خواند. نمونه بدهم . می نویسد « رفقای اولیه بنیانگذار سازمان چریکهای فدائی خلق از ...حد بالائی از مطالعه و سواد سیاسی برخوردار بوده و ...

نظرات ارائه شده از طرف آن ها حاصل مطالعه و پژوهش علمی مسئله مورد نظر بوده است.» ...... در مقابل چنین ادعایی ، چه باید گفت ؟ لابد ، باید بی چون و چرا پذیرفت ، که مرحومین محترمین ، علیرضا نابدل، امیر پرویز پویان ، مسعود احمد زاده و دیگر بنیانگذار سازمان چریکهای فدائی خلق ، محققینی در قد و قواره علامه قزوینی بودند که همه عمرشان در گوشه کتابخانه ها ، به تحقیقات علمی گذشته است !
نویسنده در جای دیگر از مقاله اش ، کتاب « "مبارزه مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک» ، نوشته مسعود احمد زاده را « کتاب هميشه ماندگار » می نامد. در مقابل این فرمایش سنجیده ! ایشان چه باید گفت؟!
خانم دهقانی ، وقتی به بیژن جزنی می رسد ، او را رویزیونیست می خواند و می نویسد : « پس از قیام بهمن در سال 1357، رفیق جزنی ، از طرف سازشکاران و اپورتونیست های لانه کرده در رأس سازمان چریکهای فدائی خلق ، به دروغ یکی از مبارزین متعلق به این سازمان و حتی بنیانگذار آن جلوه داده شد... واقعیت این است که نظرات این رفیق [ جزنی ] فاقد آن مختصات و مشخصات اساسی است که چریکهای فدائی خلق با آن ها شناخته می شوند. مثلاً رفیق جزنی علیرغم آگاهی بر وابستگی کامل رضا شاه به امپریالیسم انگلیس و رژیم شاه به امپریالیست ها و در رأس آن ها آمریکا ، باز در تحلیل رویدادها، برای این نوکران مزدور نوعی استقلال قائل می‌گردد. جزنی : "این اشتباه است که دستگاه حاکمه را صرفاً نوکر جیره خوار و گوش به فرمان امپریالیسم بشناسیم » .
این ها تنها نمونه های دم دستی از مشکلات مقاله خانم اشرف دهقانی است.
خانم دهقانی ، در ربط با مسئله ملی می نویسد : « نوشته‌های لنین در این زمینه خود به بهترین وجهی ثابت می‌کنند که از نقطه نظر مارکسیستی امروز دیگر چهارچوب برخورد علمی به مسئله ملّی کاملاً روشن است ». لابد، به باور خانم دهقانی ، این چهارچوب علمی ، همانی است که ایشان و مرحوم علیرضا نابدل ، به آن نظر دارند. در حالی که آقای بابک امیر خسروی ، در نوشته تحقیقی بلند و مبسوطی ( که از قضا ، با رجوع به آراء و نوشته های لنین تدوین و نوشته شده است ) ، « حق ملل در تعیین سرنوشت خویش » را، به گونه ای دیگر ( در تخالف با درک و دریافت و تعبیر خانم دهقانی و علیرضا نابدل ) توضیح می دهد. به لینک زیر مراجعه کنید :...................................
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=15488
بخشی از نوشته خانم دهقانی ، در ربط با زبان ترکی آذری است. در مورد خاستگاه زبان مردم آذربایجان ، مقالات تحقیقی بسیاری وجود دارد که نویسندگانی هرکدام ، مدعی آن هستند که در این مورد ، حرف آخر را زده اند. به نظر من، جای چنین بحث پرماجرایی ( که متأسفانه ، اخیراَ از حوزه زبانشناسی بیرون آمده و به قیل و قال چماق به دستان ِ کامنت نویس فروکاسته شده است ) در مقاله ای نیست که داعیه پرداختن به موضوعات دیگری دارد. به علاوه ، بررسی تاریخی یک زبان ، تنها در صلاحیت اهل فن و کسانی است که تخصص شان ( نه تنها در علم زبان شناسی ، بلکه ) در مورد همان زبان خاص است. خانم اشرف دهقانی مختار است که با تکیه بر ادعای یک شبه محقق و « همه دان ِ » جنجالی و با ردیف کردن نام هایی همچون مارکوارت، هنینگ، ویل دورانت، جرج سارتن، سر پرسی ساکس و دیاکونوف ( همه ، به نقل از آن همان « همه دان ِ » پرگو و پر مدعا ) سر و ته قضیه را هم بیاوَرَد . اما ، من بر این باورمُصرم ، که بحث تخصصی زبان ، بیرون از دایره زبان شناسان ، تبدیل به همان چماقی می شود که کامنت نویسیان ایرانگلوبال ، بر سر هم می کوبند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی منتظر، از نظر من دوستان آزاداند هر طور دوست دارند نظر خود را با ما در میان بگذارند و هیچ قید و بند و اجباری در چگونگی بیان نظر وجود ندارد. من انتقادات را با آغوش باز می خوانم و در صورت امکان توضیح میدهم. از دوست عزیزم خواننده گمنام بسیار ممنون هستم که نظر خود را به اطلاع من رساند. کمک کرد که دقت بیشتری داشته باشم. همین که محبت کرده اند موضوع را درمیان گذاشته اند قدم مهمی ست . و احساس مسئولیت ایشان را میرساند. بدون نقد انسان آماده است هر آن دچار خطا شود و تأثیر منفی ببار آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همشهری,
چشم باز و گوش باز و این عمی - حیرتم از چشم بندی خدا. در دوران اینترنت و وفور اطلاعات, و چشم بندی خدا ؟

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

دوست عزیز "عجب روزگاریه"، این خبر از دیشب تا امروز ساعت حدود 2 بعد از ظهر در ستون وسط صفحه اول بود که به دلیل ورود اخبار جدید به این بخش از آن خارج شد و به دلیل اهمیت موضوع، اکنون به ستون دیدگاهها منتقل شده است. طبیعی است با تراکم مطالب، گردانندگان سایت برای جابجایی مطالب به زمان احتیاج دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خواننده گمنام، شما که به جناب ائلیار، ایراد میگیری، و حتا از نوشتن نامت نیز پرهیز میکنی، اگر مرد میدانی، این گوی و این میدان. نق زدن کاقی نیست. بفرما نظرت را بطور روشن ارائه بفرما تا مردم به بینند، چه فرمایشاتی داری. آقای ائلیار شهامت این را دارد، که از حقوق انسانی خلقها سخن بگوید. آیا جنابعالی مثل پانفارسها و پان ایرانیستها مخالف استرداد حقوق ملل ایران هستی؟! اگر هستی پس بفرما خوانندگان ببینند، جنابعالی چه فرمایشی داری. نق زدن کاقی نیست. منتظریم!

نوشته شده توسط: Anonymous

جای تعجب است، که صفحه فریاد ترکمانان عراق، بجای بودن در صفحه اول و توجه انظارعموم به فاجعه آنان، و فراخان و همصدائی با آنان، متاسفانه به گوشه آخرین اخبار و مطالب ایران گلوبال تبعید شد. عجب روزگاریه.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پیروز، عطر آنست که خود بوید نه اینکه عطار گوید. نبود کامنت خود گویای خیلی سخن است برای گوش شنوا. کسی برای کسی خواب نبیند جزء صاحب خواب.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وغ وغ صاحاب! همانطور که از مقاله فوق استنباط کرده اید، مشکل بزرگ خاورمیانه، در واقع رژیم فارس اسلامی ایران است. که عمر ننگین آن نیز دیر یا زود بسر خواهد آمد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانیکه ازاکراد و کوبانی ها پشتیبانی میکردند، و برایشان شعر و مقاله مینوشتند، چرا در مورد قتل عام ترکمانان عراق سکونت اختیارکرده اند و صدایشان در نمی آید؟ ترکمانان عراق نیزمانند سایر گروه های اتنیکی عراق صاحب حقوق انسانی هستند. و هر کسی که بحقوق بشر و انسانیت باور دارد، وظیفه وجدانی خود میداند که صدای مظلومیت و قتل عام شدن آنان را ازطریق گروه های مسلح داعش، به جهانیان برساند و برای نجات جان آنان، ازهیچ کوششی دریغ نکند. کو وجدانهای بیدار، کو اعتراض احزاب، سازمانها و تشکیلاتها، افراد و شخصیهای بشر دوست، کسانیکه سنگ حقوق بشر و انسانییت را به سینه میزنند، و حلقومشان را برای سایر گروه های اتنیکی پاره میکنند؟ ترکمانان عراق که اصلا آذربایجانی هستند، برای نجات خویش بکمک فوری و مبرم نیاز دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نامِ نویسنده مطلب نوشته نشده. با عرض تشکر از نویسنده محترم. نوشتاری است خواندنی. یاد گرفتنی. توصیه به دیگران کردن برای خواندنش. بسیار نزدیک و واقع بینانه به مشکلاتِ جنسیتی واقعا موجود بسیاری از کشورها و ایران.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز جان خیالتان راحت باشد. درست است بکارگیری سیاست صحیح دررابطه با ناسیونالیسم مشکل است. اما متوجه هستم که ناسیونالیستها تنها از این زاویه که «کسب حقوق و قدرت» را مطرح کرده ام و از حق ضایع شده ی آنها هم دفاع نموده ام احتمالاً خوشحال هستند. ولی این چیزها سطحی ست. وقتی مسئله سرمایه و عدالت احتماعی و استقلال، حق و حقوق زحمتکشان یدی و فکری، و همبستگی ستمکشان ، مطرح شود میدانم که رم میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

هنوز یکی دو روز از انتشار این مقاله نگذشته ١١ کامنت در پایین آن ظاهر شده است که محتوی آنها اکثرا دق دل خالی کردن میباشد. در همین صفحه ایران گلوبال مقاله بسیار ارزشمندی وجود دارد ( فدرالیسم چیست؟ ) که حتی یک کامنت هم نگرفته است. http://www.iranglobal.info/node/37882 . از همین جناب سلطان زاده نوشته های زیادی در اینترنت در دسترس است که خواندن آنها جهت اطلاع از اوضاع منطقه و جهان ضروری ست. یکی از آنها اینست : مصاحبه اختصاصی کانون دمکراسی آذربایجان با هدایت سلطانزاده. http://www.achiq.org/herekat3/hidayet%20azdemocaq.htm . درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد - نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد. نظری کوتاه به اوضاع امروزی عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و غیره شاهد خوابی ست که از ما بهتران برای خاورمیانه دیده و اجرا کرده اند. نجات ما در اتحاد ماست.

گلستان سعدی " .......
مصلحت آن بینم که ترا از قلعه بزیر اندازم تا دیگران نصیحت پذیرند و عبرت گیرند. گفت: ای خداوند جهان پروده نعمت این خاندانم و این گناه نه تنها من کرده ام. دیگر را بینداز تا من عبرت گیرم.". کاش ما از افتادن دیگران عبرت گیریم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز جان، گویند وکیلی بود جهانی، که فقط کار دفاع از «جنایت کاران تاریخ» را به عهده میگرفت. گویا همان بود که وکیل پول پوت هم بود. پرسیده بودند:« آخه چرا»؟ جواب داده بود:« چون نمی توانم ببینم که حقی از کسی ضایع میشود»! حالا کار من هم نظیر این مسئله شده است. در مقاله گفته ام که «ناسیونالیسم » راه درستی نیست. صد البته «پان ترکیسم»نیز همینطور. اما وقتی «شونیستهای فارسی زبان» تبلیغات راه میاندازند و «بدون سند و مدرک» مدام در پی پروپاگاندا هستند، می بینم که اینجا «حقی از طرف مقابل ضایع میشود. » خود طرفداران ناسیونالیسم هم سکوت کرده اند. وجداناً نمی توانم نقض خقوق را ببینم. ناسیونالیسم که از 57 به این سو در آذربایجان
در غیاب نیروهای چپ و دموکرات میدانداری میکند پایه ی خود را روی «زبان و فرهنگ» محکم کرده، چیزی که نیروی چپ و دموکرات هم با رفع تبعیض آن موافق اند.

این نقطه مشترکت بین من و ناسیونالیسم است. البته «ساواکیهای جلد عوض کرده و افرادی مثل حسنی امام جمعه اورمیه هم گاهاً از حق مردم آذربایجان»حرف میزنند. اینها و نظیر آنها به ویژه ترکیستها و پان ترکیستها در بین ناسیونالیستها هستند . از نظر من «همه حق دارند از حقوق زبانی و فرهنگی دفاع کنند» . نمی شود گفت نکنید. ولی سنجشگر این چیزها «برنامه ی مخرب» پشت صحنه را هم حساب کرده است که چرا چنین کسانی از حق من دفاع میکنند. معمولاً اینان بخاطر برنامه های دور و درازشان که دارند «حقوق» را وسیله میکنند. از نظر من این ابزار توسط نیروهای مترقی باید از دست «اینها و ناسیونالیسم» گرفته شود. اینها حقوق را بهانه کرده اند. و براستی بدنبال حقوق نیستند.از سوی دیگر ناسیونالیسم خدمت گذار سرمایه است و علیه عدالت اجتماعی برای 99 درصد مردم. بنابرین با سیاست درست در برخورد به «ناسیونالیسم» و پانها اینان پایه های خود را از دست میدهند و این به نفع کسب حقوق واقعی و عدالت اجتماعی و دموکراسی ست. ناسیونالیسم به تعیین سرنوشت تکیه کرده. من برای اداره ی امور محلی آذربایجان «تز حکومت دموکراتیک آذربایجان» را مطرح کرده ام. بنابرین پایه های تئوریک سست ناسیونالیسم از هر جهت می شکنند. اینان چیزی ندارند که با آن جذب نیرو کنند. ناسیونالیسم، لازم است مسئله اش در جنبش کسب حقوق آذربایجان ، از نظر تئوری و پراتیک حل شود. پایه های این ایده لوژی استثمار محلی را باید درهم شکست.من در مقالاتم بارها به این موضوع اشاره کرده ام. برگردیم به «جواد هیئت و ذهتابی و دیگران »که نامها در مقاله آمده، اینان همانطور که گفته ام «ایده ی سیاسی» شان ناسیونالیسم است و لازم است کمک نمود نسلهای جوان بااین بیراهه ها تکلیف خود را حل بکنند. از نظرمن نیروهای مترقی لازم است3 پایه ناسیونالیسم را برای جوانان عمیقاً بشکافند. یعنی فرهنگ- حقوق- سرمایه؛ را. فکر میکنم نیاز هست موضوعات: « ناسیونالیسم و عدالت اجتماعی و سرمایه»؛ «حکومت دموکراتیک آذربایجان در ایران فدرال»، «ناسیونالیسم و مسئله کسب حقوق» برای نسلهای جوان توسط نیروهای مترقی باز شود و راه درست حل مسایل نشان داده شود. من واقعاً نمیرسم. از سوی دیگر کار نوشتن داستان وغیره دارم که مرتب به عقب میافتند... در حقیقت آدم دست تنهاست و میان کارهای تلنبار شده گم میشود. شاهد کوششهای امید انگیزی هم نیستیم.... ممنون از نظرتان
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یوسف، والله ما نفهمیدیم "مبرمترین مسیله جامعه" ایران در حال حاضر و "اللخصوص" آن از نظر شما چیه؟ میشه یه کم بیشتر توضیح بدین، ما هم متوجّه شیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز با بخشی از حرفهایت موافقم ولی در جریان کشاکش با ملیت پرستان عمیقا تحت تاثیر آنها قرار گرفته ای. این باعث خوشحالی ملیت پرستان افراطی و سبب تاسف همفکران سابقت است. فضا شدیدا تو را تحت تاثیر قرار داده. خدا عاقبت همه را بخیر کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز تعجب کردم از این استدلالهای تو. برایم جالب بودند. بجای آنکه اجازه دهی سینه چاکان پانترکیسم جواب دهند، جور آنها را توی دموکرات کشیدی. نمی دانم اگر کسی با خودت به شیوه خود تو بحث می کرد چه می کردی؟ روزگار عجیبی شده است....

نوشته شده توسط: Anonymous

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش - باز جوید روزگار وصل خویش

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمیدانم چرا برخی افراد خود مطلب ومقاله را کنار گذاشته و دنبال شلوغ کاری هستند من خواهش ميکنم در رابطه با خود مقاله و بلاخص برای حل مبرمترين مسئله جامعه والخصوص خواستهای ملت ترک آذربايجان نظر و راه حل ارائه دهيد. و در ضمن تا آنجائیکه من ميدانم يکی از علل اينکه جوانان آذربايجان وارد مبارزه با رژيم شاه شدند حس و آگاهی از ستم مضاعف بر ملت ترک آذربايجان بود و امروز اين علت تبديل به عامل اصلی و درجه يک شده و علتش آگاهی ملی است که جوانان آذربايجان را وارد کارزار مبارزه کرده.

نوشته شده توسط: Anonymous

جوابیه به امیر> االفبای زیانت و کلمه سرکار خانم به خودت لازم است. برای بنده زبان فارسی تا آن حد که بنوانم منظورم را برسانم لازم است. تو برو برای خودت کلاس قراماتیک باز کن و به مسائل سیاسی و سواد مردم کاری نداشته یاش. معلم زبان، اگر درباره موضوع بحث حرفی برای گفتن نداری بهتر است اظهار نظر نکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

شما که ادعای خواندن آن کتاب را میکنی، چه دسته گلی بر سر جنبش رهائی بخش حرکت ملی آذربایجان زده ای؟ کی شما را میشناسد. سرکار خانم "اشرف دهقان" مثل زنده یاد "بهروز دهقان"، برای مردم آذربایجان هنوزهم با تمام فراز و فرود مباره اش یک قهرمان است. آقای وغ وغ جنبش حرکت ملی آذربایجان اکنون به کابوسی برای خیلی ها در آمده است. شما غم این چیز ها را نخورید. رفیق سابق سوسیالیسم واقعا موجود! مواظب سلامتی خود باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج خان، از طرز گفتارت معلوم است که نه با زبان انگلیسی سر و کار داری، و نه با زبان لاتین، و نه با زبانهای منشعب از آن، و همینطوری از معده ات چیز هائی بلغور میکنی، که احتمالا خودت هم مفهوم آنرا نمیدانی. و الا چنین چیزی سطحی و بدون پشوانه علمی نمی فرمودید. لطفا کمی به معلومات خود اضافه کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

زبان ترکی آذربایجانی را با کلمه جعلی "آذری" قاطی میکنی، معلوم است که سوادت کفایت آنرا ندارد، خود را قاطی بحث سیاسی بکنی. وقت کردی کمی مطالعه بکن! و سخنگوی پانفارسیسم نباش. اگر در آذربایجان به کسی آذری بگوئی، میگوید، آذری پدرته!، سعی کن بلند گوی پان ایرانیسم نباشی! به هویت خود بر گرد! (هر کسی کو بازماند از اصل خویش/ روزگاری باز جوید وصل خویش). از مولایت "مولوی" چیز هائی یاد بگیر. بدردت میخورد!

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم اشرف اهقانی ! از آن سال هایی که « رفیق نابدل » ، از درون خانه های تیمی و بدون دسترسی به منابع معتبر، در مورد « دموکرات فرقه سی » رساله می نوشت ، بیش از نیم قرن می گذرد. اما ، انگار ، شما هنوز از غار اصحاب کهف ِ « چریک های فدایی خلق» تان بیرون نیامده اید.
گرچه نقش استالین و باقر اوف در راه انداختن فرقه دموکرات آذربایجان راز سر به مهری نبود و بسیاری از دست اندرکاران آن خیمه شب بازی ، نقش اتحاد شوروی را در برپایی آن غائله به وضوح نشان دادند. اما ، تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی ( جز اعتراف برخی بازیگران آن ، همچون دكتر نصرت‌ الله جهانشاه‌لو معاون اول پيشه‌وري، خلیل ملکی ، اردشیر آوانسیان ، انور خامه و ...) سندی که از لحاظ نقد تاریخی ، حرف آخر را بزند، در میان نبود.

. « باور عمومی چنین بود که باقراوف طرح ضمیمه کردن آربایجان ایران ، به آذربایجان شوروی را اماده کرده و بعد از کسب موافقت استالین آن را به موقع اجرا گذاشته بود. البته در سال های اخیر برخی از پژوهشگران برخوردی دیگر به این مسئله داشته و گفته اند که طراح اصلی نقشه استالین و مجری آن باقراوف بوده است.
به عقیده ی آن ها استالین می خواست از مسئله ی آذربایجان به عنوان وسیله ی فشار علیه دولت ایران در جهت به دست آوردن امتیاز نفت شمال ایران استفاده کند. »
« با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال های پایانی دهه ی 1980میلادی، نه فقط بخش مهمی از مضامین و مسائل تاریخی مربوط به این دوره که تا پیش از آن به دلیل اختناق حاکم بر اتحاد شوروی امکان طرح و بحث نداشتند، از نو مورد توجه و بررسی قرارگرفتند، بلکه با گشایش بسیاری از آرشیوهای محرمانه شوروی، اسناد و مدارک بسیار مهمی نیز در دسترس پژوهشگران قرارگرفتند که آن نیز به نوبه ی خود در روشن کردن بیش از پیش این مضامین و مسائل مؤثر واقع شد.
بحران آذربایجان در سال های پایانی جنگ دوم جهانی ، یعنی نقش شوروی در تشکیل یک حکومت خود مختار در آذربایجان، چگونگی تبدیل این واقعه به یکی از نخستین صحنه های رویارویی شرق و غرب در جنگ سردی که در آستانه ی شروع بود و بالاخره تحولاتی که به لزوم پایان دادن به این ماجرا منجر شد، یکی ار مضامین و مسائل تاریخی است که اینک به دلیل فراهم آمدن یک فضای تحقیقاتی مناسب در جمهوری آذربایجان و همچنین دسترسی پژوهشگران به گوشه هایی از اسناد و و مدارک ذی ربط ، به نحوی جدی و اساسی مورد بررسی قرارگرفته است. »
از جمله این تحقیقات ، دو کتاب از پروفسور جمیل حسنی( محققی از جمهوری آذربایجان) است که به گونه ای مشروح، نقش آشکار اتحاد جماهیر شوروی را، در راه اندازی فرقه دموکرات آذربایجان ( همینطور، جمهوری مهاباد ) نشان می دهد. پروفسور حسنلی ( به رغم اسنادی که خود ارائه می کند) و به رغم
تَأکید بر این که « وابسته بودن فرقه ی دمورکات به مسکو، خواه ناخواه این فرقه را آلت دست اتحاد جماهیر شوروی در پیش بردن سیاست توسعه طلبانه اش مبدل کرده است» ، با این همه ،هنوز به چیزی به نام « جنبش جدایی خواهانه آذربایجان » معتقد است ، از آن جانبداری می کند و آن را حرکتی مترقی می داند............. ده سال پیش ( از گزیده ی دو تحقیق پروفسور جمیل حسنلی ) کتابی ، به ترجمه اقای منصور حمامی به بازار آمد . خواندن این کتاب را ، به خانم اشرف دهقانی و دوستان دیگر توصیه می کنم. ................ مشخصات کتابشناسی کتاب ِ مذکور :
« فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان ، به روایت اسناد محرمانه آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی، جمیل حسنلی، نشر نی، برگردان از آذربایجانی منصور حمامی ، تهران ، اسفند 1383») .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب عیوض شیعه گری تهفه فارس ها در ایران است. بروید مبدا شیعه و شعوبی گری در ایران را دوباره بخوانید. برای افزایش سوادتان در این باره پیشنهاد میکنم حد اقل کتاب اسلام در ایران را بخوانید

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا عشیره پرستان فارس، به تحمیل زبان خود بدیگران اصراردارند. آیا نباید مردم غیر فارس!، خواهان تدریس زبان مادری خود در مدارس و دانشگاه باشند؟ مگر عشیره پرستان فارس کی هستند که بمردم غیر فارس امر و نهی میکنند؟ زبانی که به زور بمردمان تحمیل شود باید دراسرع وقت ازجغرافیای چند ملیتی ایران برچیده شود. زبان فارسی عامل بدبختی و عقب ماندگی و عامل فقرفرهنگی جامعه ایران است. چرا عشیرپرستان و زبان پرستان فارس نمی خواهند این حقیقت مسلم را قبول کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای بابک داد توجه دارید که نظام کنونی نظامی شیعه می باشد .این شیعه گر ی دست پخت خودهمین مردم ازربایجان و سران ترک است .نظام 500 ساله شعیان ترک قدمی در راه ازادی و دمکراسی و میهندوستی بر نداشته است.
شما در حقیقت بدهکار هستید ونه طلبکار .500 سا ل تسلط ترک و شیعه بر ایران این کشور را یکی از عقب مانده ترین و مرتجعترین کشور های جهان اسلام در اورده است. امدن خمینی نتیجه همان رسمی شدن شیعه در ایران است شیعیان تر ک در حقیقت ائین مرده پرستی را در ایران جا انداختند.در 500 سا ل گذشته چرا بفکر جدائی و خود مختاری یاغی گر ی نبودید؟
انچه شما باید انجام دهید غیر رسمی کردن شیعه در ایران است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا صادق!! شما که دیروز سرباز جان برکف سوسیالیسم واقعا موجود بودی، و در پشت عکس استالین سبیل کلفت، نماز میخواندی، اکنون چه شده است از راهت برگشته بدامن شوونیسم فارس پناه برده ای، و حلقومت را برای پان ایرانیسم، و پانفارسیسم پاره میکنی؟ شما که به خانم "اشرف دهقانی" خرده میگیری. اگر مرد میدان بودی چرا روند انقلاب را به سمت درست هدایت نکردی؟ آیا فکر میکنی که در پشت پانفارسیسم و پان ایرانیسم سینه زدن مسائل ملیتهای جغرافیای ایران را حل میکند؟ شما که مرد میدانی یک مقاله بنویس و عکس ات را بالای آن بگذار، تا مردم شما و راهت را بشناسند، و بعد به دنبالت راه بیفتند. هینطوری که نمیشود، شعار بدهی و نق بزنی! اگر انسان صادقی هستی، بدان که سروش ایزد واحدی، سی روز، نصیبت خواهد شد. برادر سوسیالیسم واقعا موجود دیروز، شیعه اثنا العشری امروز. التماس دعا!