Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ساغ اول، فراوان؛ جناب ائليار كه روبند فريبنده از چهره ی زشت خود برتر بينان، وخويش را هميشه حق باوران اندك، كنار ميزنيند تا به ياري ياران راستين مدافعين حقوق بشري، حق ستيزان ياوه گو و وارونه نويس را بيش از اين توان توسعه ی توهم ودروغ وتفسير شيادانه وخود بهتر نمايانه نماند. ادبيات نوين ومتعهد وآزاد را انسانهاي رها از بند ناف تاريخ جعلي، وجهان ادبيات ديواني شاه فرموده و اجير، بايستي باني ورهرو گردند؛ نه قبيله و قبله ی قداره بند قلم بدست؛ و قلدر شاه وشيخ خود پرستان پريشان خاطر، و عقل در بند و دهان فراغ.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" ابعاد دیگر این قضیه """ یادم میاد نوجوانی بیش نبودم و در کتابخانه، تلنباری از کتاب‌ها که روی میز رها شده بودند نظرم را جلب کرد، یکی‌ از این کتاب ها، کتاب حافظ شیرازی بود، حواسم به تصاویر مینیاتوری صفحات داخل این کتاب شعر حافظ بود که ناگهان واقعیتی را در یافتم، اکثر نقاشی‌های افراد داخل این کتاب شعر، چشمانی بادامی داشتند با ظاهری شبیه مردم آسیای مرکزی، از طرفی‌ "" پان فارسیسم و شاهنامه پرستان "" مدام در رادیو، تلویزیون، مدارس، کتاب‌های تاریخی به "" نژاد زرد "" می‌‌تازیدند، با شناخت محدود یک نوجوان از دنیایی اطرافش، اولین تضاد جامعه فارسی‌ با واقعیت‌های تاریخی را، دریافته بودم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

يادش گرامي باد/جناب تبريزي چرا وابستگي سازماني زنده ياد علی اصغر ضیغمی أشاره اي نشد؟

نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم فهیمه، با سپاس از شما، درباره خانمی به نام (زهرا رنجبر) در لینک زیر سخنانی نوشته شده اند، شما درباره ایشان و هر کس دیگر هر چه می دانید بهتر است در برنامه (ورد) بنویسید و پس از ویرایش و پاکنویس کردن بفرستید تا دیگران نیز درباره چنین کسانی بیشتر بدانند، همچنین خود شما اگر در زندان های رژیم آخوندی مانده اید و یادمانده هائی در این باره ها دارید آنها را هم بنویسید. با سپاس – تبریزی http://www.iranrights.org/fa/memorial/story/19818/zahra-ranjbar

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

همه انسانها در روی زمین از یک ریشه اند و چیزی به نام نژاد و جود ندارد. تفاوتهای ظاهری افراد ریشه در محیط جغرافیایی و شرایط زیست آنان دارد. نه «ابر انسانی» هست و نه می توان آن را ساخت. همه این چیزها بیهوده گویی های راسیستی ست. ادبیات در شعر و نثر، عرصه بازتاب هنری درد و آرزو ها ، غم و شادی، و تلاش و مبارزه ی انسان در راستای بهزیستی ست. عرصه «اعتراض هنری»ست. نه «سکوت». اما ادبیات زبان فارسی در این تلاش هنری یا مداح شاهان و قدرتمندان بوده و یا انعکاس درد را «فارسی» کرده است؛ بجای «بشری» نمودن. ادبیات فارسی «ذات ادبیات را نفی کرده» و از اینرو نیز ادبیات نیست. چرا که دموکراتیک نیست

. در هیچ شعری، در هیچ داستانی از این نویسندگان نامدار زبان فارسی نمی توانی مطلبی پیدا کنی که «تبعیض فرهنگی»، این کشتارگاه روحی و حتی گاهی جسمی میلیونها انسان، که بیشترین مردم ایران را تشکیل میدهند ، بازتاب داده شده باشد. این زبان زبان خود بین است و دگر نبین. و از این رو نیز نویسندگانش خود به نوعی تبعیض گر اند.
و همراه تبعیض گران بوده اند. و با تبعیض گری لاس زده اند. ادبیات زبان فارسی را عمیقاً بررسی نموده و از تاریخ آن آگاهی کافی دارم . براساس این پژوهش علیه این ادبیات و نویسندگانش اعلان «جرم» میکنم. و میگویم که شما و ادبیات تان «مجرم» اید. شما «به جای اعتراض سکوت» کرده اید. و با سکوت و عدم اعتراض خود با تبعیض گری همراهی نموده اید . حتی در یک برگ از این ادبیات نمی توان «اعتراض هنری» در مورد «تبعیض فرهنگی» مشاهده کرد. بله، از «هنر متعهد» سخن میگویم. از هنر متعهد به «اعتراض» علیه ستم. و دفاع از «انسان دوستی و آزادی». و دفاع از «ذات دموکراتیک ادبیات». شما و ادبیات تان نه متعرض بوده اید و نه «انسان دوست». و نه دموکراتیک. آفریده های شما براین پایه ادبیات به معنی درست کلمه ادبیات نیست. چرا درسطح جهانی، ادبیات جهانی توجهی به ادبیات فارسی ندارد و آنرا قابل طرح نمیداند. دولت آبادی و شاملو و نادر و نادرپور و مانندهایشان می توانند در صف « نوبل» منتظر بمانند، اما در جهان ادبیات به جوانب «عموم بشری و اعتراض» ، و بازتاب هنری آنها، توجه میشود و شما از این زاویه مردودید که هیچ حتی مجرم اید. این ادبیات با این ویژگی هرگز نمی تواند در ردیف ادبیات عموم بشری قرار بگیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بلاخره‌ مجبورت كردیم پرچم كوردستان را به‌ رسمیت بشناسید و با پای خودتان در زیر پرچم كوردستان كنفرانس مطبوعاتی برگزار كنید اسلحه‌ای هم كه‌ فرستادید كوردستان پشیزی ارزش نداره‌ و با همین اسلحه‌ای كه‌ خودتان فرستادید یكی یكی شهرهای كوردستان سنندج ، مهاباد و كرمانشاه را از وجودتان پاك میكنم

نوشته شده توسط: Anonymous

به همین خاطر هم دیوانه وار به همه چیز دست میزنند . آن چه که مسلم است, این بار آذربایجان مصصم است به آقائی فارسها در ایران برای همیشه خاتمه دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر بعضی از شاعران فارس زبان، در مورد حقوق بشر چیز هائی نوشته اند، اغلب آنان اصالتا ترک، و از ترکان آذربایجان بوده اند، برای مثال( پروین اعتصامی، صائب تبریزی، مولوی، شاملو، شهریار... و امثالهم) اینجانب در عصر حاضر شعر نویس فارسی نمی شناسم که از حقوق بشر یعنی از حقوق پایمال شده ملیتهای جغرافیای چند ملیتی ایران حرفی بزند. اغلب سکوت کرده اند. و این سکوت مرگبار قرنهاست ادامه دارد. از اول هم همین بود. اینان با توجه به آموزشهای خود بزرگ بینی، و هیاهوی پوچ تبلیغاتی که گویا نژاد برتر و فرهنگ والائی دارند، سالهاست که به خود بزرگ بینی، خود فریبی، خود پرستی، و نارسیسم افراطی، دچار شده اند. و ملل ایران را کمتر از خود می بینند. و با چنین طرز فکر ارتجاعی هیچ حقوقی برای مردمان دیگر قائل نیستند، از این جهت نه تنها، از حقوق دیگر ملیتهای ایران حمایت نمی کنند، و آنرا بر زبان نمی آورند. بلکه حتا

مثل رژیم اسلامی علیه آن نیز عمل مینمایند. و با برچسب های "پان" و یا "ناسیونالیستی" .... و امثالهم!، خواست و حقوق زبانی، ملی ـ مدنی، آنان را بطور آشکار پایمال و سرکوب میکنند. اما اکنون جامعه انحصار طلب، و تمامیت خواه فارس بخوبی میداند، که شعار " همه باهم "خمینی، که سه دهه مردم را سر کار گذاشت، تاریخ مصرفش سپری شده است. و حتا جوک گوئیها، و جوک سازیها و توهین های جامعه فارس علیه خلقهای ایران، تاثیری ندارد، که تحت این امر مردمان غیر فارس نا خواسته خود را فارس بنامند. امروز در هر مجلسی و یا گرد هم آئیهائی که شرکت میکنیم، می بینیم هر خلقی نه تنها هویت خود را پنهان نمیکند، بلکه با غرور تمام به هویت تباری و حقوق انسانی و ملی ـ مدنی خویش تاکید میکند و خواهان استرداد آن است. و ملل ساکن جهنم ایران خیلی وقت است که صف خود را از پان ایرانیسم و شوونیسم فارس جدا کرده اند. و هر کسی به زبان مادری خود تولید ادبیات میکند. و هیچ انتظاری از مقاله نویسان، و شعر نویسان جامعه فارس ندارند. که از حقوق پایمال شده آنان حمایت بکنند، زیرا جامعه بسته فارس هنوز در رویای افسانه های پارینه سنگی بسر میبرد. و بطرز مریض گونه عاشق خود است. و از یک چنین جامعه خرافی، مرده پرست، و جهل زده، که در عهد پارینه سنگی سیر میکند، هیچ انتظاری نمیتوان داشت. حالا اگر چنین جامعه ای با بزک کردن ظاهری خویش، خود را چپ و یا راست، دمکرات، و یا جنبش زنان، فمینیست، و یا آزادی خواه بنامد، هیچ تفاوتی در ماهیت ارتجاعی و نژاد پرستی اش نمیکند. و با تاسف بسیار باید گفت، بدبختانه ملل غیر فارس، با یک جامعه نژاد پرست، و قرون وسطائی سرو کار دارند، که اصلا نمی داند، مفهوم حقوق بشر چیست!

نوشته شده توسط: Anonymous

در بین اعدام شدگان 1367 بودن کسانی که حکم آزادی گرفته و یا از پایان حکمشان بیش از یکسال یا چند ماه می گذشت . اغلب اعدام شدگان آثار شکنجه که قابل علاج نبود روی بدن داشتند علاوه بر ضربه های روحی که قابل رویت نبود وآنها که قربانیان تجاوزبودند. ساق پا و پشت زهرا رنجبر بر اثر شکنجه پارگی داده وبعد گوشت اضافه آورده بود. از زبان خودش شنیدم که تا بحال چندین بار او را در زندان به نزد پزشک بردند تا بلکه این آثار شکنجه را محو کند! برادرش را سال 62 اعدام کرده بودند . او هم بهمراه بسیاری دیگر از سرمایه های کشورمان ایران در تابستان سیاه اعدام شد. یاد جانباختگان راه آزادی گرامی باد********

نوشته شده توسط: Anonymous

کار بسیار سختی هست. در حالیکه بسیاری از منتسبان به ملیتهای غیرفارس که خودشان این تبعیض ها را از نزدیک حس کرده اند و خودشان تبدیل به یکی از موتورهای ادبیات ناسیونالیستی فارسی شده اند دیگر چه انتظاری می توان از نویسندگان جامعه فارس داشت که این تبعیض ملی را احساس نکرده اند.

نوشته شده توسط: peerooz

" آخوند حسن روحانی گفته است که "حمله نیروهای افراطی به نجف و کربلا برای ایران خط قرمز محسوب می‌شود و در این صورت هیچ محدودیتی برای عملیات ایران وجود نخواهد داشت."........در حالیکه قلب های ایرانیان برای کوبانی ها، شنگالی ها و کرد و کردستان می تپد و خط قرمز یک حکومت انسانی، ایرانی و ملی سرنوشت کردستان و مردمانی است که زیر تیغ اسلامگرایان سلاخی می شوند".

داستان چوپان دروغگو را همه میدانیم. پس از چندبار دروغگویی و اطلاعات غلط دیگر کسی حرفهای او را باور نمیکرد. نمیدانم این خبر سراسر تحریف شده را کی و به چه منظور نوشته است. امید که این نتیجه سهل انگاری باشد. خبر به نقل قول "-" از آخوند حسن روحانی نوشته شده. چنین نیست. وزیری در قم - شاید بخاطر خوشنودی ملا ها - این خبر را داده است, تا آنجا که من میدانم. همین. ظاهرا این شخص همچنین گفته است در صورت تقاضای کمک دولت عراق - و نه دولت کردستان - ایران , مانند امریکا , به عراق کمک نظامی خواهد کرد. چون ظاهرا ایران مانند بسیاری از کشور ها تمامیت ارضی عراق را به رسمیت میشناسد ( بر خلاف امریکا که از دو سوی دهان حرف میزند).
وزیر کشور به نقل از روحانی رئیس جمهور: نجف و کربلا خط قرمز است. سر خط . http://www.sarkhat.com/fa/group/%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%86%D8%AC%D9%81-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7-%D8%AE%D8%B7-%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-wrvtwt/
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب yenilik , اگر بقیه گفته های شما هم در ردیف نوشتن " امری " [عمری] و " هتی" [حتی] و " دست کم پاکستانی به "" بی‌ نظیر "` بوتو افتخار می‌کند" ( به ادامه نظر نگاه کنید ) باشد تکلیف همه چیز معلوم است.

اتهام فساد مالی خانواده بی‌نظیر بوتو

بی‌نظیر بوتو و شوهرش بارها توسط دادگاه‌ها و دولت‌های پاکستان و کشورهای مختلف به فساد مالی متهم، و با حکم دادگستری پاکستان به زندان محکوم شدند. اثبات این اتهامات باعث شد که بی‌نظیر بوتو در سال ۱۹۹۶ از مقام خود برکنار شود. آصف‌علی زرداری همسر بوتو، پیش‌تر مقام وزارت سرمایه‌گذاری پاکستان را عهده‌دار بوده است.[۱۰]

در ۲۷ آوریل ۱۹۹۸، دادگاهی در پاکستان حکم به انسداد دارایی‌های بی‌نظیر بوتو و همسرش آصف‌علی زرداری داد. بر اساس این حکم، حق استفاده بوتو و شوهرش از حساب‌های بانکی و خرید و فروش املاک از آنها سلب شد. پیش از این هم دادگاهی در بریتانیا خواستار تفحص در دارایی‌های این زوج شده بود.[۱۱]

در ۲۳ ژوئیه ۱۹۹۸، دولت سوییس مدارکی را مبنی بر دست داشتن بی‌نظیر بوتو و همسرش در فساد مالی، پولشویی، و دریافت رشوه در سوییس به دولت پاکستان تحویل داد. این اقدام در حالی صورت گرفت که همسر بی‌نظیر بوتو در رابطه با قتل برادر زنش در زندانی در پاکستان به سر می‌برد.[۱۲]

در ۷ مه ۱۹۹۹ دولت لهستان مدارکی را در اختیار دولت پاکستان قرار داد که نشان می‌داد بی‌نظیر بوتو و همسرش آصف‌علی زرداری در جریان خرید هشت هزار دستگاه تراکتور از کارخانه‌ای در لهستان، مبلغ قابل توجهی رشوه برای عقد قرارداد دریافت کرده بوده‌اند. بر اساس این مدارک، بوتو و همسرش رشوه دریافتی رابه حسابی در یک بانک سوییسی واریز کرده بودند. دولت سوییس پیش از این مدارک مربوط به انتقال این پول را به دولت پاکستان تحویل داده بود. مدارک تحویل داده شده از سوی دولت لهستان شامل اسناد انتقال بانکی و پیام‌های فاکس بین کارخانه تراکتورسازی لهستانی و دلال معامله بوده است. یک ماه پیش از این، دادگاهی در پاکستان بی‌نظیر بوتو و همسرش را به اتهام فساد مالی به ۵ سال زندان و پرداخت ۸ و نیم میلیون دلار جریمه محکوم کرده بود.[۱۳]

در ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۰، دولت بریتانیا پذیرفت که اسناد و مدارک مربوط به اموال آصف‌علی زرداری، همسر بی‌نظیر بوتو را به دولت پاکستان تحویل دهد. دولت تازه‌کار پرویز مشرف همسر بوتو را به کلاه‌برداری و اختلاس میلیون‌ها دلار از پاکستان متهم کرده بود. از جمله اموالی که در گزارش بریتانیا ذکر شد، مدارک مربوط به خرید خانه‌ای ۹-خوابه و اعیانی توسط همسر بی‌نظیر بوتو به در شهر ساری در نزدیکی لندن بود. دولت پاکستان معتقد بود که این اموال با استفاده از پولهای اختلاس شده خریداری شده‌اند و اسناد آن باید به دادگاه تحویل داده شوند.[۱۰]
بی‌نظیر بوتو در سال ۱۹۸۸

پدر و دو برادر بی‌نظیر بوتو نیز متهم شده بودند که مبلغ هنگقتی از شرکتی در لندن به عنوان وام دریافت کرده، اما از بازپرداخت وام سر باز زده بوده‌اند. دادگاه عالی لندن آنها را گناهکار شناخت و به پرداخت ۳۲ و نیم میلیون دلار محکوم کرد.[۱۳]

Wikipedia , بی‌نظیر بوتو
نوشته شده توسط: Anonymous

تئوری بافی شما نیز ریشه نژادگرایانه دارد . در دنیا دو گونه ادبیات وجود دارد . ادبیات سرگرم کننده و ادبیات مسئول انسانی واقعگرایانه . ادبیات مبارز مسئول رئالیستی به تمام بی عدالتی ها از جمله مسئله خلقها و زنان و رنجبران و ستم دیدگلن و غیره می پردازد . شما باید از صمد بهرنگی آذری و درویشیان کرد انتظار طرح مسائل قومی باید داشته باشید و نه از سیمین و شاملوی تهرانی . شما آذری ها بیش از همه اقوام ایرانی دیگر از جمله فارسها ، دچار قوم گرایی و اسیسم هستید و بقول شاعر . کافر همه را به کیش خود می خواند .

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای آ. ائلیار خوشبختانه اشتباه می کنید. این ادبیات صد ساله نیست بلکه بیش از هزار سال عمر دارد انچه صد ساله است فریبی بنام چپ است که اساسن هدفی جز استقرار نظام دیکتاتوری و تسلط خشونت امیز در جامعه ایرانی نداشت.
در صد سال گذشته جریان چپ دشمنی خود را با وحدت ملی ما با ازادی و دمکراسی همواره علنی کرده است.
من با نوشتن به زبان اذری ترکی هیچ مخالفتی ندارم ولی حضرت عباسی یک مقاله در روزنامه مردم روزنامه فدائی وچپ من به زبان همین ملیتها از ترکی و عربی و مازندرانی و کوردی مورد نظر شما ندیدم.چرا ننوشتند ؟
راه دور نروید . برادر از همین سایت محترم ایران گلوبال شروع کننید و ستون چپ و یا راست انرا به اذر ی و به هر زبان دلخواه خود مزین کننید.همین مقال را به اذری انتشار دهید .گفته شد در ایران 42 ملیون نفر کاربر انترنتی وجود دارد
و این جا میدانی برای گسترش زبان

زبان و ادبیات مورد نظر شماست. اگر شما به اذری نوشتید من به شما تبریک میگویم و مشوق شما هستم.من متوجه رنج و نگرانی شما هستم .من نیز در دبستان برای قران ندانستن چوب خوردم و هنوز از قران خواندن متنفرم و هنوز نمیخواهم بدانم افعال عربی چگونه صرف میشوند.
بنظر میرسد که کم کار ی از خود همین روشن فکران کوردو ترک عرب و بلوچ و غیره باشد که اساسن کتابهای خود را به زبان مادر ی ننوشتند.
هیچ دلیلی ندارد کتاب طلادر مس به پارسی باشد ویا شوهر اهو خانم یا یک هلو هزار هلو ویا ماهی سیاه کوچلو و غیره.
ولی من میدانم در همان زمان قدیم مردم اشعار شبستری را به اذری میخواندند و مومنین ترک برسرو سینه خود میزدند و کسی نگفت چرا ترکی نوشته و یا ترکی میخواند.جائی خواندم که در زندان دولت انقلابی اسلامی یک زندانی چپ ترک میخواهد که بوسیله یک ترک به او شلاق زده شود ونه توسط یک شیعه دوازده امامی فریب خورده نادان فارس .
توجه دارید که تنفر سازی چپ تا کجا ریشه دوانده است ولی ما هرگز نگفتیم چرا معلم شیمی و حتا ادبیات ما باید یک ترک ویا کورد ویا پیشنمار محله ترک و رهبر دینی مردم پارس ایت الله شریعتمداری باشد و هر روز به زبان عرب نماز می خوانیم بدون انکه بدانیم چه گفته میشود.از اینکه هویت به باد رفته ما را یاد اوری می کننید متشکریم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با تأسف بسیار باید قید کنم که ادبیات زبان فارسی-در شعر و نثر- در صد سال اخیر به جای پیمودن راه «ادبیات دموکراتیک و بشری»، سخت «ناسیونالیستی» ست. انسان گرایی شاملو، سیمین بهبهانی، و دیگران همه با اندک استثنا هایی دارای دید و محتوای ناسیونالیسم فارسی ست. جنبش زنان هم جنبش زنان فارسی زبان است. بدیهی ست که این راه برای ادبیات و هم برای جنبش زنان نادرست است. این ناسیونالیسم فارسی در دیدگاه چپ ایران هم به صورت بارز وجود دارد و یکی از عوامل فلج شدن اندیشه چپ است. بازتاب این شرایط در بین ملیت ها نیز ناسیونالیسم ملی را موجب شده است. راه درست هنر و ادبیات و سیاست زدودن رگه های ناسیونالیسم است. ایران نیاز به فرهنگ و سیاست و جنبش با دید بشری دارد که از حق و حقوق انسانها در مقابل تبعیض و دیکتاتوری و بیعدالتی دفاع نماید. پیشنهادم به فرهنگ سازان ملیتها آن است که راه خود را به روی فرهنگ بشری باز کنید.

و از سرنوشت ناسیونالیستی فرهنگ زبان فارسی بیاموزید. ادبیات زبان فارسی در سده ی اخیر چشم اش را به روی «تبعیض فرهنگی اکثریت مردم »ایران بسته است. منهای استثناها. چنین ادبیاتی هر چند خود را «دموکراتیک و انسان دوست» بنامد، با کمال تأسف حقیقتاً فرهنگی ناسیونالیستی ست. رهایی از این دید و نگرش ضرورت ادبیات فارسی ست. لازم است رهروان ادبیات امروز خود را از این تنگ نظریها برهانند. اگر میخواهند براستی ادبیاتی «دموکراتیک و بشری» بیافرینند. بدون تصویر تبعیض اکثریت مردم جامعه در شعر و داستان تنها میتوانی فرهنگ شووینیستی و ناسیونالیستی تولید کنی. ادبیات براستی دموکراتیک -که در حقیقت ذات و سرشت ادبیات دموکراتیک است-نمی توان فرهنگ انسانی آفرید. از نویسندگان فارسی زبان مشروطیت بگیرید : دهخدا و...تا نیما و صادق هدایت و چوبک و صادقی و احمد محمود و محمود دولت آبادی و به آذین و فروغ و فرخزاد و شاملو و نادرپور و مشیری و سهراب سپهری و دیگران و دیگران تا همین امروز، همه چشمشان را به تبعیض فرهنگی اکثریت مردم جامعه خود بسته اند. منهای آل احمد که تحت تأثیر صمد بهرنگی و غلام حسین ساعدی در یک مقاله از آن سخن گفته است. بله ، سخن از چشم فروبستن ادبیات نوین زبان فارسی و حتی کانون نویسندکان اش به روی درد و ستم اکثریت مردم است. با جرئت بیان میکنم ادبیاتی که تبعیض فرهنگی جامعه را منعکس نکند ادبیات نیست. سخن در مورد بررسی و نقد ادبیات زبان فارسی از این زاویه زیاد است و نیاز به کتابها دارد. من تنها به کلیت اشاره میکنم تا تکلیف صد ساله ادبیات این زبان درجامعه روشن شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

به به،واقعا که حظ بردم! هرگز باور نداشتم که از جنس :رازهای سرزمین من :دوباره ترشحات !قلمی به همان نغزی تولید شود !واقعا که حبذا !
یادش به خیر !مجوز حی و حاضر ،فیلم و زینک مجانی مون وزیر ارشاد ،نوچه خود آدم !
بهشتی بود استاد مگر نه؟و باز دوباره فیل لامصب !دوباره یاد ایرانه خانم رو کرده !چرا چون که ظاهرا ،اندک اندک جمع مستان میرسند !
فقط جای مرحوم (شهید؟!)هوشنگ زنوزی خالیست که یک مشت و مال نظیفی ! به جناب نظیفی !بدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیاراستفاده کردم،فعلا که به مرحمت زمانه هر که هر چه مییابد از ما ،مصادره میکند ولی فارغ از اینکه ابن سینا ایرانی تا ترک یا عرب بوده است ،شایسته آن است که برای خود تفکر و اندیشه انسانی ارزش قائل شویم نه اینکه به فکر قاپیدن متفکری،دانشمندی یا هنریمردی از یکدگر باشیم . دوستی که از عدم توان و ظرفیت زبان فارسی برای ترجمه شف یا امثال آن قلم میرآند باید از خود بپرسد که چرا درصد بالایی ازمتن قانون اساسی ترکیه به لغت فارسیست. اگرچه برای ناسیونالیسم الکی،بی مایه وپر ادعا ارجی قائل نیستم و بیشتر برانم که :گیرم پدر تو بود فاضل ،از فضل پدر.......؟ ولی بنا شایسته است که بر بزرگداشت خود دانش و معرفت و اندیشه باشد بی عنایت به مصدر جغرافیایی آن .
با تشکر مجدد از همنشین بزرگوار

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب
اگر" مسلمانی همین است"چرا شما بازهم به کرات از لفظ "مسلمانان افراطی"در مقاله تان استفاده کرده اید!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

در جواب به آقای بابک خرم دین, این احمد خاتمی امام جمعه تهران ایرانی و سمنانی و فارس اصیل صد بار از داعش بد تر است. این هم عکسش. داعش سهل است خود شیطان هم از این می ترسد
https://www.dropbox.com/s/5u35bigansazv8q/khatami_ahmad_091.jpg?dl=0

نوشته شده توسط: Anonymous

بهترین کار آشنا کردن ملت با هویت و تاریخی ایران با گذشته تاریخی وحقیقی خودش است ازآنجا که تاریخ را پیروزمندان مینویسند. مملو و انباشته است از نادرستی است.حقیقت اصلی نزد مردم است که نسل به نسل دیگری انتقال میابد آن که پدربزرگ و مادربزر هایمان میگویند آ ذربایجانی ترک مهاجم نیست وترک مهاجم هم آذری نیست همانطورکه ایرانی عرب نیست .باید آگاهی رسانی کنیم چون زبان کارگری.درایران ترکی است همانند آلمان باید بدانند فرق ترک و آذری را. آگاه کنیم که ملت با اصالت ایران عرب ویا ترک نیست .آگاهی دهیم که این بلای خانمان سوز که باغزنویان ترک در سرزمین پدری مان ریشه گرفت و تا همین امروز در این آتش میسوزیم عربان را هم همه ملت ایران میشناسند ترکان آنروی سکه دا عش است. حتی چهل درصد نیروی داعش ترک هستند جای تعجب نیست.
پاپک خرمدین ایرانی آذری

نوشته شده توسط: Anonymous

باید گفت"یکی دو نفری پیداشدند و با مبنا فرار دادن تشابه چند کلمه به این نتیجه رسیدند که سومریان ترک بوده اند..." اما گروه بندی زبانها به این سادگی که فکر میکنید نیست دانش رسمی و آکادمیک زبانشناسی در دنیا چیز دیگری میگوید..... لطفا مطالعه بفرمایید..آنکس که نداند و نداند که نداند....در جهل مرکب ابد الدهر بماند.......آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند..

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت یکی از کاربران ایرانی که در یکی از صفحات فیسبوکی درج شده بود . بسیار خواندنیسیت:
....
از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق کره زمین همه بر داعش می توپند و او را تروریست و بی رحم و حکومت غیر بشری میخوانند . اما همه این کسانی که بر داعش ایراد میگیرند توجه ندارند که داعش گفته است قانون اساسی ما قرآن است !!!! داعش سنت پیامبر اسلام و آنچه او کرده و ما گاهی در کتب آنرا می خوانیم را به ما نشان میدهد .
سنگسار سنت کیست ؟.....
از کوه پرت کردن سنت کیست ؟
جزیه و خراج گرفتن سنت کیست ؟
قطع دست و کور کردن چشم سنت کیست؟
صیغه کردن سنت کیست ؟


جنگیدن و کشتن مردم بمنظور مسلمان کردنشان سنت کیست ؟
حضرت خلیفه الله البغدادی حفظ الله المسلمین , چه کاری کرده که خارج از منشور اصلی اسلام بوده ؟ کدام فعل این جانشین پیامبر اسلام بر خلاف سنت رسول الله و کتاب وحی الهی است ؟ آنچه او امروز جلوی دوربین میکند همان چیزی است که پیامبرش به آن امر کرده و خود بارها آنرا انجام داده است .
داعش , اسلام را اکران عمومی کرده است , همین ! داعش به همه مردم دنیا اسلام را نشان داده و میدهد . مگر بهشت زیر سایه شمشیر ها نیست ؟ پیامبر اسلام جز مسجد سازی , زن گرفتن و جنگ کار دیگری هم کرد ؟ چند بیمارستان ساخته ؟ چند مرکز تحقیقات ساخته ؟ چند مدرسه درست کرده ؟ کجاست ؟
اسلام یعنی جنگ , شمشیر , شلاق , جریمه , صیغه , مسلمان کردن به هر قیمتی , سنگسار و دهها خشونت ضد بشری دیگر ! شاهکار مسلمانان
از پادشاه عربستان تا رهبر ایران همین کارها را میکنند بی سر و صدا و در خفا , کسی هم صداش در نمی آید !! حالا داعش اسلام را اکران عمومی کرده از انگلیس و آمریکا و کانادا بگیر بیا تا بورکینوفاسو دارند آنرا تقبیح میکنند و به مخالفانش در مناطق کرد و عرب منطقه کمک نظامی و غیر نظامی میکنند . جان من عزیز من , اسلام یعنی همین !
داعش عبارت از ان حکومتی است که مو به مو احکام اسلام را ساری و جاری میکند , داعش حقیقت دین مبین اسلام را به جهانیان نشان میدهد , داعش اصل اسلام است و خلیفه آن به حق شایستگی جانشینی پیامبرش را دارد . زنده باد داعش و پاینده باد خلیفه الله البغدادی که چهره اصلی و واقعی اسلام و محمد ( ص ) را به ما نشان داد و دست این ماله کشان اسلامی از سرزمین حجاز تا قمبل عظیم تهران را رو کرد که 1400 سال است ماله کشی میکنند که پیامبر چنین و چنان بوده و اسلام نتیجه معجزه پیامبر است و رسول الله مهربان بود و چون خاکستر بر سرش می ریختند خم به ابرو نمی آورد و با مسیحیان و یهودیان و... رافت اسلامی داشت . ! شاهکار جانشینان پیامبر اسلام با مسیحیان و ایزدی های عراق است

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم """ چین و ژئوپلتیک منطقه """ نشانه‌های ورود رقیبان چین به آسیای مرکزی """ با قدرت گیری نیروی دریائی چین، اولین کشوری که خطر را بیخ گوش خود احساس خواهد کرد کشور ژاپن خواهد بود که چین به شدت در حال افزایش توان نظامی خود در دریای زرد است، هفتهٔ گذشته """ ترکیه و ژاپن ""به طور مشترک طرح ساخت یک مرکز "" تولید کود با استفاده از گاز طبیعی ""به ارزش ۱.۳ بیلیون دلار را در کشور " تورکمنستان "" به امضا رساندند، این مرکز برای ۱۰۰۰ هزار نفر اشتغال ایجاد خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی، ما به این زبان عربی‌ شما هیچ نیازی نداریم، اشاره کردم که در هند، در دادگاه‌های عالیرتبه فقط به انگلیسی‌ مکاتبات خود را می‌‌نویسند چونکه زبان هندی، قادر به تطبیق خود با اصطلاحات مدرن حقوقی دنیایی معاصر نشده، در ایران نیز، زبان فارسی‌، از اصطلاحات زبان عربی‌ سود میجوید، در هند، عوام و توده‌ ها، از درک محتوای قانون به همین دلیل عاجزند چونکه انگلیسی‌ است، در ایران، عوام و توده‌ ها، از درک محتوای قانون عاجزند چونکه عربی‌ است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرج، مستشرقین ....ی پیدا شدند و فقط با "" مبنا قرار دادن تشابه چند کلمه "" مثل "" برادر، ستاره و هکذا "" به این نتیجه رسیدند زبان فارسی‌ از خانواده زبانهای "" هند و اروپا ئی است، با این منطق، زبان فارسی‌ به ۷۵ درصد واژگان عربی‌، باید فرزند خوانده زبان عربی‌ باشد، با همین منطق زبان ترکی با کلماتی مثل "" brain , beyinبئیین، ، deep,دیپ و هکذا باید از جمله زبان‌های "" هند و اروپا ئی نیز باشد. میخواهید بحث زبان را باز کنید، در کشور زبان، قدرت زبان را با "" توانائی زبان در ساختن فعل ساده، از اسم و صفت و بلعکس "" ارزیابی میکنند، زبان فارسی‌ فاقد این توانا ئی است، به همین دلیل، با فقط ۲۷۰ فعل ساده، به زندگی‌ با "" تنفس مصنوعی "" ادامه میدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی! لطفا زبان فارسی را که از طریق دیکتاتور های شاه و شیخ بزور سرنیزه بملل جغرافیای ایران تحمیل شده است، با زبان لاتین مقایسه نکن! زیرا زبان فارسی، با زبان و فرهنگ لاتین که بزرگترین فلاسفه، دانشمندان، ریاضی دانان، هیکل تراشان، نقاشان، هنرمندان و نوابغ بسیاری را در دامن علمی خود پرورده و به جامعه بشریت تحویل داده است، قابل مقایسه نیست. حروف لاتین که پایه گذاران و ابداع کنندگان آن "ترکهای اتروسک" بودند و "رم" پایتخت ایتالیا را بنا نهادند، و "سمبل گرگ " در اساطیرشان ریشه دارد، در پروسه زمانی با بخشی بنام "لاتین" بتدریج بهم پیوستند، و هنوز هم اسم دریای بین شبه جزیزه ایتالیا و جزایر کرت "دریای توران" نام دارد، که میتوان آن را در اطلس مشاهده کرد، که در هزاره قبل از میلاد مسیح، زبان و فرهنگ اتروسک های ترک ایتالیا، و بخش لاتین بتدریخ از هم تاثیر پذیر شدند و زبان ایتالیای امروزی

را که 49 درصدش ریشه ترکی دارد، بوجود آمد. و زبان انگلیسی که بیش از چهل در صدرش لاتین است و خود زبان لاتین بخش قابل توجهی لغات ترکی را در بر دارد. برای مثال؛ کلمه دیالگ (گفت و گو)، ریشه در (دئیه رک و یا دئمه ک) ترکی است، و یا کلمه اکونومی، (اقتصاد)، ریشه در (اکنه می، و یا اکمک) ترکی است ...، و هزاران واژه دیگر، که بررسی آن در حوصله این مختصر نیست. بدلیل حساسیت بعضی دول غربی نسبت به مردمان ترک، از بیان این موضوع خود داری میکنند، و حتا از نام بردن اسم ترکیه اکراه دارند و به جای ترکیه، اغلب کلمه آسیای صغیر بکار میبرند. اما در موضوعات منفی تبلیغاتی، اسم ترک و ترکیه را بفور بکار میبرند. جنابعالی در نوشته خود به نقل از حمد الله مستوفی که او را تاریخ نگار بحساب می آورید، میفرمایئد، " حمدالله مستوفی در صفحهء840 و841 گویا مینویسد: [.. که ترک ها اهلِ آذربایجان و ایرانی نژاد هستند. اگر خودشان خیلی پای« بیزیمکی» و « اوزگه» ( خودی و غیر خودی) را به میان نکشانند و به اوزگه ها با نظر مغایرت نگاه نکنند و بالاختصاص خیلی پاپیِ حفظ زبان تُرکی که به زور شمشیر مغول و تهدید بریدن زبان بر آنها تحمیل شده است، نباشند... باید آقایان این زبان وحشی را تُرک گفته یا لامحاله در حرف زدن با دهاتیهای آذربایجان بکار برند..] پایان نقل قول. آقای کرمی! در اینجا لازم است نکاتی را به محضرتان آوری بکنم. 1. اگر شما راست میگوئید، لطفا همان صفحه هات را که ادعا میکنید، از مستوفی هستند، عینا و بی کم و کاست، برای آگاهی عموم در ایران گلوبال انتشار دهید. 2. آقای حمد الله مستوفی خیلی اشتباه میکند، که به زبان مردم ترک توهین میکند. و آن را زبان وحشی مینامد. این چه نوع زبان وحشی است، که "جایزه نوبل ادبیات" گرفته است، و زبان فارسی هنوز خواب آن را نیز نمیتواند ببیند؟ 3. زبان ترکی زبان مغولی نیست، و کسی که فرق این دو را نمی داند، بیانگر آنست که در مورد پدیده زبان کمترین اطلاعی ندارتد. 4. اگر درست مشاهده بفرمائید، ریشه تقریبا هفتاد درصد زبان فارسی در واقع عربی است. و بی جهت نیست که دانشمندان زبان، فارسی را لهجه ای از زبان عربی مینامند. 5. در ضمن، بکار بردن مفهوم (زبان ایرانی) کاملا غلط است. زیرا ایران یک جغرافیاست. و سنگ و کوه زبان ندارد، که حرف بزند. در جغرافیای ایران، ملل مختلفی زندگی میکنند، که هر کدام زبان خود را دارندو بدان حرف میزنند. مثل زبان ترکی آذربایجانی، زبان فارسی، زبان عربی، .... و امثالهم. 6. چطور که بکار بردن "زبان ایرانی" غلط است زیرا در ایران زبانهای مختلفی وجود دارد، به همین ترتیب نیز بکار بردن کلمه " نژاد ایرانی" نیز غلط است. زیرا در ایران نه یک نژاد!، بلکه نژاد های مختلفی، مثل ترک، فارس عرب و غیره وجود دارند." 7. تحمیل تک زبان فارسی! بملل جغرافیای ایران که با زور و سرکوب انجام میشود!، علل ا
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز میتوانم بپرسم تحصیل کرده رشته زبانشناسی هستید یا خیر؟ من دسته بندی علمی زبانها ی موجود در ایران را یادآوری کردم....شما زدی به صحرای کربلا...میتوانید به معتبرترین مراکز علمی دنیا مراجعه کنید و اطلاعات نداشته خود را درباره علم زبان شناسی کامل کنید.......البته از جماعتی که جراح و متخصص قلبش بدون هیچ پشتوانه علمی درباره تاریخ و زبان کتاب مینویسد انتظار زیادی نباید داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای گلمراد مرادی، آدرس اشتباهی ندهید. «دنیای "متمدن" در برابر داعشی های افراطی با افکار قرون وسطائی ساکت» نمانده و «پنبه در گوش» نگذاشته. چند کشور متمدن در دنیا که نمی توانند مشکلات همه کشورهای وحشی دنیا را یک تنه حل کنند. نمونه اش همین ایرانیان. اینها هر وقت میل شان می کشد، از کشورهای غربی می خواهند در مسائل ایران دخالت کنند و حتی سران نظام را در دادگاه های بین المللی محاکمه کنند، بعد هنوز جوهر قلم شان خشک نشده، دوباره به دنبال نظام و سرانش می افتند. به قول قدیمی ها: "از ماست که بر ماست"! کشورهای متمدن حضرت مهدی که نیستند که هر وقت ملتی کاملا به خودش گند زد، یک شبه ظهور کنند و نجات شان دهند. ملتی که یک مشت آخوند با عمامه و "عمامه از سر برداشته" را کرده رهبران خودش و به ساز آنان می رقصد، بیش از این انتظار روز بهتر را نباید داشته باشد. در مورد عراق هم وضع همین است. آمریکا صدام را سرنگون

کرد. اولش همه مردم عراق پایکوبان و رقص کنان و شیرینی پخش کنان به استقبال سربازان آمریکایی رفتند. بعد همگی خواهان خروج آمریکا از عراق شدند و به جان یکدیگر افتادند. حالا هم که خون و خون ریزی هایی که خودشان با کمک جمهوری اسلامی و انواع جهادگران تروریست دیگر به راه انداخته بودند دارد از کنترل خارج می شود، دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و خواهان دخالت نظامی آمریکا در عراق شده اند. واقعا مسخره است که یکی مثل نوری المالکی که صد در صد حامی جمهوری اسلامی ست و با آمریکا و غرب دشمنی جانانه دارد، حالا خواهان دخالت آمریکا در کشورش شده. و حتی خود جمهوری اسلامی هم قصد داشت آمریکا را وارد جنگ داخلی ای که خودش به راه انداخته کند. خودشان گند میزنند، بعد میخواهند کشورهای غربی که حتی "متمدن" و "دمکرات" هم نمی دانندشان، بیایند سرمایه مالی و جانی بگذارند و فرزندانشان را بخاطر یک مشت فرصت طلب دروغگوی جانی قاتل به کشتن بدهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

( دوستان عزیز ایران گلوبال خواندن رمز برای فرستادن نظر حتا با عینک مقداری وقت میخواهد و باید چندین بار ازمایش کرد تا موفق شد. در صورت امکان رمز را ساده تر کننید . با سپاس.

چون نود امد صد هم پیش ماست.)
//////////////////////////////////////////////////////
درگذشت بانوی بزرگ شعر فارسی، خانم سیمین بهبهانی، از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران، که تأثیر عمیقش بر شعر فارسی معاصر، و صدای رسایش در آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، هرگز فراموش نخواهد شد، فرهنگ ایران بویژه شعر فارسی را در ماتمی عمیق فرو برد. او تازگی و تجدد خاصی در لحن شعر، بویژه در شکل غزل فارسی و تغزل معاصر به وجود آورد که همراه با حس مسئولیت اجتماعی و تاریخی، زبانزد خاص و عام بوده است. او نه تنها در شعرش صلای سربلندی آزادی بود، بل که غزل فارسی را به فضاهای جدیدی رهنمون شد که پیش از او شعر سنتی ایران از آنها غافل بود. حیاتی پر نعمت هنری برای کشور ما بود. در غزل به ندرت در تاریخ شعر ما شاعری با این نظم فکری در احیای گذشته ای به شکل امروزین همت کرده بود. شعرش چنان نزدیک بود هم از نظر بیان و هم محتوای آن بیان، که نام او را در شکل سنتی رو به تجدد امروزین، یکتا و بی نظیر به اعتلا رساند. زبانی که به کار گرفت هم از نظر تخیل و اندیشه درون آن و هم از نظر زیبایی و بصیرت آگاه و ناخودآگاه، و آن زنانگی دلنشین بیان بی همتا بود. بر همۀ اینها باید خِرَدی را افزود که نشانۀ سلامت نفس او و حس مسئولیت اجتماعی و تاریخی او بود. شعر دلنشینی که در آن عشق و مهر درونی از پشت فریاد اعتراض او علیه ظلمت و بدعهدی زمانه جلوه ای زیبا، دلسوزانه، توأم با حقیقت گویی داشت.

برای منِ ناچیز، خواهری دلسوز و مهربان بود. هرگز در شعر کلاسیک، این همه نوآوری توأم با اعتراض شاعرانۀ جدی، به جلوه ای به این بلندی و رسایی دست نیافته بود. بردن روح زبان جدید در قالب غزل، در راه ایجاد همبستگی نو بین شکل سنت ادبی فارسی با زبانی نوپرداز، فرصتی بزرگ فراهم کرد که بی شک قبالۀ آن تا ابد به نام او خواهد ماند.

خواهر بزرگ مهربان من، دوستی که از پلیدی و پلشتی و ظلم نفرت داشت، همۀ اذهان پاک و انساندوست و شعردوست، حرمت او را به عنوان یک انسان پاک نهاد و زنی با تسلطی بی همتا بر شعر کلاسیک فارسی، و هموار کردن راه آن شعر برای اقبال بیشتر در راه جاودانگی، تا زبان فارسی، شعر فارسی، و تا زبان و شعر وجود دارد، نگاه خواهند داشت.

برای شعر فارسی، سیمین بهبهانی نمرده است. گام در جاودانگی نام های جاویدان شاعران بزرگ ایران گذاشته است.

من مرگ هیچ عزیزی را بویژه این عزیز را، هرگز باور نمی کنم.

رضا براهنی

29 مرداد 1393
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای...Yelinik ... در این شکی نیست که زبانهای ایرانی( فارسی امروز) از زبان عربی تأثیر بسیار گرفته است و زبان فارسی امروز مناسبت چندانی با زبان پارسی باستان ندارد. گویش ها و زبانهای ایرانی داریم که در زمان هخامنشیان بنام جغرافیای زیستی آنها "پارسه" ( در غرب، جنوب غربی، و جنوب ایران امروز ) بر گرفته شده است، مانند زبان لاتین که از جغرافیای کوچک "لاتینو" در حومهء رُم باستان بر گرفته شده است. زبان پارسی بردار برآیند از همهء گویشها و زبانهای ایرانی است. و متعلق به جغرافیای خاصی در ایران امروز نیست.این زبان که امروز پارسی نایمده میوشد،" دری" است.....

در مورد زبان پارسی باستان یک مقاله نوشتم و در فرصت مناسب به آن خواهم پرداخت.● امّا برگردیم به زبان تُرکی، تا سال 1926 زبانی بنام تُرکی وجود نداشت. و وجود ندارد. اصلأ واژه ای بنام تُرک در هیچ منبعی نیست. این زبانی که امروز تُرکی نامیده میشود ترکیبی از زبانهای مختلف هست که ستون آن زبان فارسی و عربی است. ● حمدالله مستوفی تاریخ نگار که گویند خود تُرک تبار هست در صفحهء840 و 841 و ...کتاب تاریخی خود مینویسد: [... که ترک ها اهلِ آذربایجان و ایرانی نژاد هستند. اگر خودشان خیلی پای« بیزیمکی» و « اوزگه» ( خودی و غیر خودی) را به میان نکشانند و به اوزگه ها با نظر مغایرت نگاه نکنند و بالاختصاص خیلی پاپیِ حفظ زبان تُرکی که به زور شمشیر مغول و تهدید بریدن زبان بر آنها تحمیل شده است، نباشند...... به عقیدهءِ من ریشهءِ این مغایرت که اقایان ماورای قافلانکو به آن تظاهر و خودستایی میکنند، جز همان مغایرت زبات چیز دیگری نیست. باید آقایان این زبان وحشی را تُرک گفته یا لامحاله در حرف زدن با دهاتیهای آذربایجان بکار برند... پایان نقل قول]. شما خود میتوانید ادامهء این مطلب را در کتاب تاریخ دوجلدی ایشان بخوانید. بنا بر این وقتی کسی مانند حمدالله مستوفی تُرک تبار خود زبان تُرکی را وحشی مینامد، دیگر این ادعای شما از کجاست ؟ ● متأسفانه وقت کافی نیست که به پراکنده گویی های „محمّد سهیمی" پاسخی دهم، بازهم متأسفانه مقالات مختلفی از سایت های دیگر در ایران گلوبال انتشار می یابد، بدون اینکه نویسندهء ء این مقالات طبق قوانین ژورنالیستی و یا همان طبق اصول تحقیق آکادمیک پاسخگو باشند.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، کمتر از دوازده ساعت است که شما دگرگونی هائی را برای بهسازی پیکربندی تارنمای ایران گلوبال در این تارنما انجام داده اید اما در پی این دگرگونی ها آشفتگی هائی به بار آمده اند که با این آشفتگی ها نه تنها پیکربندی ایران گلوبال بهسازی نشده است بلکه در بخش های گوناگون دچار هرج و مرج شده است! آن چنان که امروز من می خواستم نوشتاری را درباره ددمنشی های رژیم آخوندی در تابستان سال ۱۳۶۷ به ایران گلوبال بفرستم اما برای آشفتگی های پیش آمده از این کار خودداری کردم! دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، یکی از کارهائی که شما انجام داده اید این است که فونت ها را بزرگ کرده اید اما بزرگ کردن فونت ها هنگامی سودمند است که بر پهنای کادرهای متنی نیز افزوده شود چون بدون افزایش پهنای کادرهای متنی بزرگ شدن فونت ها افزایش شماره سطرها را در پی خواهد داشت و همه چیز .....

..... در پاراگراف بندی نوشتارها درهم و برهم خواهند شد! همچنین رنگ پاره ای از متن های فیکس که نویسندگان نمی توانند آنها را دگرگون کنند مانند تیترها را شما به رنگ سرمه ای درآورده اید اما رنگ سرمه ای چون رنگی مانند رنگ سیاه است چشم آزار است و باید این رنگ نیز رنگی روشنتر باشد، در عددها نیز آشفتگی هائی دیده می شوند، مانند پاره ای از عددهای لاتین که چون در لینک ها فارسی شده اند نمی توان آن لینک ها را در مرورگرهای اینترنتی باز کرد! به هر روی بهترین کار این است که به جای شتابزدگی به همان پیکربندی پیشین برگردید و همان پیکربندی پیشین را به کار گیرید و پس از پژوهش ها و بررسی های کارشناسانه پیکربندی دیگری را در ایران گلوبال به کار بندید تا از هر گونه آشفتگی پیشگیری شود. با سپاس – تبریزی
نوشته شده توسط: Anonymous

""" زبان ایرانی‌ ، آیا این زبان ایرانی‌ است؟ """ هر کسی‌ که در جامعه فارسی‌، کارش به دادگاه کشیده شده، ناگهان احساس کرده به قرن ۱۶ پرتاب شده، به متن یک نوشته در دادگاه‌های جامعه فارسی‌ دقت کنیم. """" ما در قرن ۲۱ به این زبان عربی‌ / فارسی‌ هیچ نیازی نداریم """از محضر دادگاه معزز مستدعی است علیرغم اکاذیب عدیده ای که خواهان محترمه در ضمن اقاریر خود بر زبان جاری ساخته مبادرت به قلب حقیقت و تلبیس باطل نموده با امعان نظر بر ادله ی ابرازی این جانب خاصتاً آنچه در خصوص سابقه ی تصرف ملک متنازعٌ فیه معروض داشته گردید مقتضی است دادگاه محترم با عنایت به محتوای پرونده بر دلایل متقن و اشتمال آن بر استشهادیه های فوق الاشعار مفتون خدعه و مغلطه ی وکلای مدعیان قرار نگرفته اصدار رأی را منوط به احضار و استماع شهادت شهود گردانیده صدور حکم بر بی حقی خواهان مورد تقاضا است.»

نوشته شده توسط: Anonymous

در همبستگی با روح زلال یک مرد
زبان ادم نمی سازد این ادم است که زبان بوجود می اورد

راز نهفته انسانی بنام ینی لینک.من کوشش میکنم درون پر هیاهوی انسانی بنام ینیلینک را کاوش کنم .
در ضمیر این انسان با احسا س که جهان او فراتر از ترک بیرون نمیرود و جهان جز ترک وترکی تفسیر نمیشود راستی چه کسی سم درون این ذهن زلال انداخت؟
من سمی نمیشناسم که هر روز انسانی را نابود کند و باز زنده کند.اما گمان من این است که
هیچ زهری و یا سمی کشنده تر از تبلیع نیست .چه تبلیغ شد که روح ینی لینک این گونه شد؟
شاید ان سم که بر روح و روان ینیلینک ریخته شد حتا زهر حقارت نباشد ولی گویا تبلیغ حقارت بود.
چه کسی تبلیغ حقارت کرد ؟ من نبودم و ما نیز نخواهیم بود . هر گز.شاید از خودشان بودند .از کی ؟
از رفقا . انها که سراب می فروختند و خوشبختی را جار میزدند.
از انها که او را فریب دادند .از انها که عشق و جوانی را از او دزدیدند و باغ سرسبزی را از دور نشانش دادند.ایا خبری هست؟
پس کجا رفتند ؟ ان همه رفیق و همدم و دوست . همه رفتند ای وای
لینیک تنهاست .شاید جوانمردی گوش به درد های او کند .



نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم "" چین و ژئوپلتیک منطقه """ هارتلند یا قلب جزیره جهانی‌ ( قلب حیاتی‌ سرزمین جهانی‌ ) """ اگر فرهنگ شعر و وری اندیشه شما را به انحطاط نکشانده باشد باید دریافته باشید که "" چین به رهبری سازمان شانگهای و هند در راس اتحادیه کشور‌های جنوب شرقی‌ آسیا ( آسیان ) "" در آسیای مرکزی به مصاف هم خواهند رفت، اگر چین فشار به ترکان آسیای مرکزی را زیاد کند زمین را به "" آسیان "" خواهد باخت، از طرفی‌ اتحادیه اروپا و آمریکا نیز فقط با کمک ترکیه میتواند در این منطقه نفوذ کنند، همچنین موفقیت "" اوراسیا پوتین "" به جذب ترکیه در این اتحادیه است، آیا یادتان است پارسال نوشتم در قرن ۲۱، هر کسی‌ ترکان را در کنارش داشت باشد پیروز میدان خواهد شد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" چیزی به نام زبان ایرانی‌ نداریم، همچنانکه چیزی به نام اریائی نداریم """ آیا میدانید در هند، مکاتبات در سطح دادگاه‌های عالیرتبه، فقط به زبان انگلیسی‌ صورت می‌گیرد؟ یعنی‌ زبان هندی، قادر به تطبیق خود، با اصطلاحات مدرن قانونی‌ نشده، زبان فارسی‌، با بیشتر از ۷۵ درصد واژگان عربی‌، میتواند زیر مجموعه‌ زبان عربی‌ باشد، ولی‌ این زبان، هیچ ربطی‌ به زبان اروپا ئی ندارد، بعضی‌ از دوستان بعضی‌ مواقع ادعا میکنند هتی زبان کر و لال‌ها نیز کامل است، این دوستان نمیدانند که اشارات در زبان کر و لال ها، حامل الفبا هستند، زبان فارسی‌ در ۲ قرن گذشته هتی یک فعل ساده درست نکرده و این زبان همراه با پیشرفت‌های تکنولوژیکی، به قهقرا رفته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" نگاه دوگانه چپ‌ها و کمونیست‌ها به مسائل دنیا "" در این شکی نیست که جامعه آمریکا از مسائل و مشکلاتی رنج میبرد، ولی‌ چرا چپ‌ها و کمونیست ها، همیشه از مطرح کردن مشکلات بزرگ ونزوئلا، طفره میروند، ونزوئلا در یک تحقیق جدید، خطرناک‌ترین کشور دنیا نام گرفته است، فقط پارسال، ۴۲ دانش آموز و دانش جؤ در این کشور کشته شده اند، دولت کمونیست این کشور، از این به بعد، شروع به "" انگشت نگاری از شهروندان "" خواهد کرد تا میزان خرید آنان را کنترل کند، ونزوئلا امروز تنها کشور آمریکای لاتین است که مالاریا معدنچیان را می‌‌کشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

زبانهای ایرانی یک اصطلاح زبانشناسی است. در علم زبانشناسی زبانهای فارسی-کردی- لری- مازندرانی- گیلکی-دری -تاجیکی-پشتون- بلوچی-اوستی-پامیری-یغنوبی- نورستانی و... زبانهای ایرانی نامیده میشوند(منظور از ایرا ن جغرافیای فعلی ایران نمیباشد) زبانهای دیگر ایرانی که از بین رفته اند خوارزمی- سغدی است. زبانهای ایرانی زیرشاخه زبانهای هند و ایرانی است که آن نیز زیر شاخه زبانهای هند و اروپایی میباشد. سایر زبانهای موجود در کشور ایران مربوط به شاخه های دیگر زبان هستند مثلا ترکی آذری- ترکمنی- قشقایی- خلجی مربوط به گروه زبانی اورال- آلتایی میباشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار گرامی.

نوشته اید" دکتر جواد هیئت روز دوازدهم آگوست ۲۰۱۴ در بیمارستانی بنام کیلینیک مرکزی در باکو درگذشت. او از بنیاد گذاران مجله وارلیق ؛ مؤلف مقالات علمی، نویسندۀ آثار «سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی (۱۳۶۵) ترومبوز و قلبیت و درمان آن (۱۳۳۵) نگاهی به تاریخ ادبیات آذربایجان (دوجلد) مقایسه اللغتین مقایسه فارسی و ترکی (۱۳۶۲) زبان وادبیات ترکی آذربایجان در قرن بیستم (گزارش به ترکی استانبولی در چهارمین کنگره بین‌المللی تورکولوژی - استانبول ۱۳۶۴) نگاهی به تاریخ و فرهنگ ترکان (۱۳۶۵)آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی (۱۳۶۷)ادبیات شناسلیق (۱۳۷۴)خلاصه تاریخ فلسفه غرب» می باشد. او با کوششهای خستگی ناپذیر و تألیف چنین آثاری از«حق آزادی زبان مادری» ملیتهای ایران دفاع کرده است." باید بگویم جانا سخن از زبان ما میگویی؟ با استناد به این نوشته شما دیگر سرکوب زبان و فرهنگ خلق ترک رنگ میبازد.ایشان طی 5 سال(از سال 62 تا 67) پنج کتاب نگاشته و یک مجله معروف را سردبیری کرده اند.پس کجاست آن سرکوب فرهنگی ؟ فقط از یک نفر سالی یک کتاب منتشر شده است.باقی نشریات و کتابهی نویسندگان دیگر بماند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" خود فریبی یا پیروزی بزرگ؟ """ سیمین بهبهانی سند یک فرهنگ شکسته خورده است که با وجود لشگری از شاعران در جامعه فارسی‌، هنوز "" شعر و شاعر "" تولید می‌کند و قادر به رسیدن به "" تکامل ادبی‌ "" نیست، دست کم پاکستانی به "" بی‌ نظیر "` بوتو افتخار می‌کند، یا به "" ملالا "" دختر نوجوانی افتخار می‌کند که طالبان را به چالش کشید، جامعه فارسی‌، شاعری دارد که امری را ورق سیاه کرد و تمام این سیاه کردن، حامل هتی یک اندیشه نیست، کشور‌های هند، ترکیه، پاکستان و هتی بنگلادش به "" ایندیرا گاندی،تانسو چیلر، بی‌ نظیر بوتو و شیخ هاسینا "" افتخار میکنند، جامعه فارسی‌ یا باید به گذشته دروغین پنها ببرد، یا دست به دامن شاعر شود، چونکه چیزی برای زمان حال ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" چین و ژئوپلتیک منطقه """ این واقعیت را در هیچ یک از مدیا فارسی‌ نخواهید خواند ولی‌ یکی‌ از اهداف چین در "" احیا جاده ابریشم"" حذف کانال سوئز "" است، ایجاد خط آهن سریع السیر از غرب چین "" سین کیانگ یا ترکستان شرقی‌ "" به سوی آسیای مرکزی، ترکیه و اروپا با این هدف در حال احداث است، چین میداند بزودی "" هند و کشور‌های اسیان "" نفوذ چین را در اقیانوس هند و دریای زرد محدود خواهند کرد، همچنین کارگر ارزانی‌ که ویتنام، فیلیپین و دیگر کشور‌ها میتوانند فراهم کنند قدرت رقابت شرق چین با انتظارات بالای دستمزد را از دست چین خواهد ربود، تمرکز به شرق به همین دلیل، برای "" زنده ماندن و جان سالم به در بردن از "" تنگنای اقتدادی، اجتناب ناپذیر است، ولی‌ شرق چین خالی‌ از ریسک نیست، کّل آسیای مرکزی با مردم "" سین کیانگ "" قرابت فرهنگی‌ / زبانی‌ دارند و این چین را دچار چالش‌های جدید در آینده خواهد کرد. اعدام

مردم سین کیانگ بدون شک ورود چین به منطقه را سهل نخواهد کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

افشاگری در مورد پروفئسور هیات ; قسمت اول
ملت آذربایجان بی صاحب و بی دولت است.حتی حق ندارد دانشمند خودرا در شهر خودش دفن کند

فشاگری در مورد پروفئسور هیات

روز 23 آگوست مراسم ترحیم و بزرگداشت ترکشناس و جراح شهیر ترک، پرفسور دکتر هیئت، در انجمن آذربایجان شهر آنکارا برگزار گردید. در این مراسم مسائل بسیار مهمی در مورد چند هفته بیماری و نحوه تدفین ایشان بیان شد: - استاد هیئت طبق روال برای انتشار فصلنامه وارلیق به تهران می روند و در این مدت مریض می شوند. ایشان برای مداوا به پزشک مراجعه کرده بودند که در هنگام برگشت دچار سانحه می شوند. - سازمان اطلاعات ایران پس از اطلاع از وضعیت وخیم ایشان و احتمال فوتشان فشار بر خانواده ایشان را شروع می کنند. به خانم شان تلفن می زنند و خواستار حضور مرحوم هیئت در وزارت اطلاعات برای بازجویی می شوند که خانم دکتر هیئت به دلیل وضعیت وخیم و نیمه هشیار مرحوم با آن مخالفت می کند. سازمان اطلاعات از خانواده هیئت می خواهد که بعد از یک هفته به وزارت مراجعه کنند ولی باز به دلیل وضع وخیم دکتر هیئت این مسئله ممکن نمی شود. بعد از یک هفته زنگ و تهدید مداوم از طرف وزارت شدت می گیرد و در نتیجه همسر ایشان برای حفظ امنیت دکتر ایشان را به باکو منتقل می کنند. مامورین اطلاعات حتی در فرودگاه تهران اصرار بر بازجویی از مرحوم هیئت را داشته اند که بیهوشی دکتر مانع از آن می شود و مامورین به بازجویی از همسر ایشان اکتفاء می کنند. - پس از انتقال به باکو به دستور شخص رئیس جمهور آذربایجان درمان ایشان در بهترین بیمارستان ها و در عالی ترین شرایط ممکن انجام می شود. خانواده دکتر با افزایش احتمال فوت مقدمات انجام وصیت ایشان را فراهم می کنند. با سفارت ایران در باکو و آنکارا تماس گرفته می شود و هیئت تحریریه وارلیق نیز با هیئت دولت ایران و استانداری آذربایجان شرقی وارد مذاکره می شوند. بنابر ادعای مسئولین ایران، مسئله در هیئت دولت مطرح شده و روحانی دستور تدفین ایشان را در تبریز می دهد. به نزدیکان و دوستان گفته می شود که ایشان به جز در مقبره الشعراء در هر جای دیگر تبریز می توانند دفن شوند. - دوستان و نزدیکان دکتر به دلیل همین احتمال و برای اینکه روند تدفین دچار مشکل و تردید نشود تصمیم می گیرند تا اقدامات غیرمسئولانه وزارت اطلاعات را علنی ننمایند تا سیاسی شدن روند بهانه ای برای جلوگیری از تدفین و مراسم لایق مرحوم هیات در تبریز نشود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

حسن گرامی، چپ ایران از آغاز تا کنون پیام آور مدنیت و صلح و دوستی و انسانگرایی ست. و بر استقلال و آزادی و دموکراسی تکیه کرده است .شما این پیام را وارونه گرفته اید. آنچه خشونت و بیرحمی و دیکتاتوری و بیگانه پرستی بود کار حکومت شاه و اکنون حکومت داعشی ایران است. چپ تنها در برابر این خشونت های دولتی مجبور شده از خود دفاع کند. بازرگان در دادگاه خود به حکومت شاه گفت که «ما آخرین نسلی هستیم که با کلام سخن میگوییم». چپ در بیدادگاهها راه درست را به شاه و حکومت کنونی نشان داده است. ولی حکومت شاه درک نکرد و صدای انقلاب را شنید. حکومت دموکراتیک آذربایجان راه حلی ست برای اداره امور محلی ، کسی که این پیام را نمی شنود دارد مثل شاه عمل میکند. راه رفع تبعیض در ایران راه مدنیت و مسالمت است. و فعالین آذربایجانی در طول چند دهه این را عملاً نشان داده اند.

پیش از جنبش سبز فعالین آذربایجانی برای کسب حقوق راه مبارزه مسالمت آمیز را پیاده کرده اند. آذربایجان در زمان 21 آذرهم راه مدنیت را برگزید و اجازه داد دولت به «انتخابات» نظارت کند. اما دولت چه کرد؟ جنایت علیه بشریت راه انداخت. مطمئن باشید آذربایجان روزی به این جنایت در سطح جهانی رسیدگی خواهد کرد. دفاع از حق حیات خشونت نیست حق هر انسانی ست. چه در برابر دیکتاتوری و چه دربرابر تبعیض. استراتژی رفع تبعیض در آذربایجان مبارزه مسالمت آمیز است تا پیروزی. ولی حق دفاع از حیات خود را هم در مقابل خشونتگران حفظ میکند. مشکل تنها تبعیض فرهنگی نیست. سیاسی و اقتصادی هم هست. راه حل ایران فدرالیسم است. اگر این راه حل پذیرفته نشود و حکومت متمرکز حفظ شود به معنای نقض حق اداره ی امور محلی است و تعیین سرنوشت جمعی . مردم حق انتخاب دارند و میخواهند انتخاب کنند چگونه دوست دارند زندگی کنند. این حق را بدون فدرالیسم هم پیش خواهند برد . این را گویند استقلال کامل یا جدایی. انتخاب با تبعیض گران است. فدرالیسم یا استقلال. اگر می خواهید ایران تجزیه شود راه حکومت متمرکز را بروید. یا نه میخواهید حفظ شود راه فدرالیسم را بروید. اگر فدرالیسم را قبول ندارید پس راه خشونت را انتخاب کرده اید و میخواهید به دیگران هم تحمیل اش کنید. وضع عراق آموزنده است. راه حل عراق فدرالیسم است. که در سه واحد متحد قرارگیرد. اگر حکومت عراق راه حکومت متمرکز پیش گیرد عراق به سه کشور کوچک تقسیم خواهد شد. ایران هم وضع عراق زمان صدام را دارد. اگر در چند واحد فدرال متحد قرار نگیرد در شرایط «هرج و مرج» به 7 کشور کوچک تقسیم خواهد شد. انتخاب راه تجزیه ایران یا یک کشور فدرال متحد و پرقدرت مثل آمریکا و آلمان و غیره به درایت دوستان فارسی زبان بستگی دارد. باید خوب فکر کنند میخواهند ایران را تجزیه کنند یا حفظ نمایند.
برای حفظ ایران ضروریست دوستان فارسی زبان از خواب و رؤیاهای سلطنت 2500 ساله بیدار شوند و با دست خود ایران را به 7 کشور کوچک تقیسم نکنند.و دوستی خاله خرسه را کنار بگذارند. و هرج و مرج را هم پس انداز نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

این نوشته از آن زنان فارس محور به اصطلاح اصلاح طلبی است که تاکنون جز در راه تحکیم نظام مردسالار و زن ستیز جمهوری اسلامی، راهی دیگری نرفته اند. ایدئولوژی اینان بر مینای تمکین به قدرت سیاسی حاکم است؛ هر قدرتی، فرق نمی کند. اینان خواسته اند نقد کانون نویسندگان ایران را براین مراسم خاکسپاری بی اعتبار و خنثی کنند و این خواست حاکمیت سیاسی، ولایت ققیه و دولت وقت هزار چهره و مزورش است.

متأسفانه حرفها و اشعار سیمین بهبهانی نیز، فارغ از ارزشهای ادبی آن، عمیقا آلوده به ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی بود، او در رفتار سیاسی نیز لغزشهای مهمی در نزدیکی و حمایت از دولت خاتمی و عواملش از خود نشان داد. "فمینیسم مادرانه ی" وی، یک "فمینیسم" پیرو ارزشهای پدرسالارانه ی نیاکانی و "آریائی" بود و باب طبع مشاهیر پدرسالار ایرانی. بی جهت نیست که در مراسم خاکسپاری وی شجریانی می رود آن بالا و می گوید که جهان را مردان می سازند و مردان را زنان می زایند. با این همه سیمین بهبهانی با همه ی نگاه ایدئولوژیک و سنتی اش تا این اندازه در نغلتیده بود که نویسنده یا نویسندگان این سطور می نمایند.چه دوران سیاهی! روزی اما حقیقت صدایش رساتر خواهد شد. و هر کس رفته یا مانده، با هر رفتار و خطا و لغزش و ارزشی، جایگاه درخورش را نه کمتر و نه بیشتر از آن چه بوده است، خواهد یافت. نسلهای امروز و فردا نه کورند و نه کر.
نوشته شده توسط: Anonymous

(هدف استراتژیک استقرار حکومت دموکراتیک آذربایجان است. با فدرال یا بدون فدرال.بگذار توتالیتاریستها و دیکتاتوران و قاتلان جنبش 21آذر بر خود بلرزند.)
انچه در بالا نقل قول شده ثمره کار روشنفکران ترک و یا چپ و بدون شک تسلط نظریه خشونت خوی چپ در ایران است.همه ما متاسفانه در مکتب ویرانگر و ضد ملی حزب توده درسی جز جنگ و خشونت و بی وطنی و سرسپرده گی یاد نگرفته ایم.
پرسش این است که به چه قیمتی میخواهید به المال خود برسید ؟ خطای اندیشه ما جز شکست بار ی به بار نیاورده است. همین جداسری پیشه وری و قاضی محمد/ شکست تاریخی حزب توده د ر ایران/ افتضا سیاسی نظامی مجاهدین و جریان چپ جوان همه حکایت از تخریب و خشونت و انتقام ندام کاری است .همین نظام اسلامی هم نتیجه دشمنی های بی منطق با نظام سابق است. زبان بهانه ای بیش نیست .در هیمن سایت میتوان به زبان دلخواه نوشت

و کسی حق ایراد ندارد.هم نوع گرامی در کشور ما هر گز قانون حاکم نبوده است.مردم ایران با قاجار ها مشگلی نداشتند که انقلاب مشروطه براه انداختند بلکه با بی قانونی قاجار ها.در کشور ما دین حرف اخر ر ا می زند ونه قانون مدنی .در طول 500 سال گذشته شیعه و سلطان ترک براین کشور حاکم بوده اند نه نماینده مردم .مردم اذربایجان در صورت ایستیقلال باز هم روز عاشورا برای عرب سینه خواهند زد و مانند امروز به ترکی نوحه خواهند خواند.
نه جانم .راه حل این نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

من به علت نا آشنایی با جناب هیئت نظری در این باره ندارم و کامنت ها را بیشتر از روی کنجکاوی مرور میکنم و در این مورد دو نکته بنظرم میرسد که اول دومی را میگویم. نام شخص و مکان و غیره را باید بهمن نحوی نوشت که مرسوم و شناخته شده است. مثلا افرادی بانام لشگری وجود دارند که بقول نادرپور درست آن لشکری ست ولی اگر کسی را که لشگری ست لشکری بخوانیم غلط است و همان شخص نمیباشد. بنابر این پیشنهاد جناب تبریزی صحیح نیست و حمل بر سفسطه و سست اندیشی میگردد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب " به آقای peerooz "
اگر معیار و دید جهانی و صلاح بشریت از نظر شما, طرز تفکر و عملکرد " دیپلمات های آمریکائی " ست , چنین باشد. دنیا بزرگتر و سعادت بشر بالاتر از آنست که عملکرد " دیپلمات های آمریکایی " را مقیاس قرار دهیم. ترک و فارس و عرب و کرد هم " آدمیم " و باید صلاح خود را خود تشخیص دهیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام ، کاملأ حق با شماست. یکی از دلایلش هم این سبلیلش است که از چنگیز و مغلان تأثیر فرهنگی برداشته.

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفم براي آقاي قصيم ، قبلا فكر ميكردم يك انسان جدي وكوشا است . با اين صحبت ها ، احساس كردم بادكنك تصوراتم به كلي تركيد ! درهيچكدام از جملات وپاراگراف صحبت هايش ، جايي كه بتوان روي آن محكم ايستاد ، پيدا نكردم .
مجري برنامه هم به ويژه با سوال آخر ، مي خواست ازاواقرار گرفته و دردهان او بگذارد كه عمرش طي سالهاي گذشته تلف شده است. به قول ما ايروني ها ، خود سوال هم موش داشت ..

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب " به آقای peerooz "
اگر معیار و دید جهانی و صلاح بشریت از نظر شما, طرز تفکر و عملکرد " دیپلمات های آمریکائی " ست , چنین باشد. دنیا بزرگتر و سعادت بشر بالاتر از آنست که عملکرد " دیپلمات های آمریکایی " را مقیاس قرار دهیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه فقط عروسکش را گردن زده. در جمهوری اسلامی ایران که کودکان خودشان یا دوستان شان را در بازی دار می زنند. اگر خبر و عکس هایش یادتان رفته، لینکش را ارسال کنم خدمت تان.