Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

رازی گرامی، کامنت اول شما مربوط به آقای ائلیار است و ایشان باید آن را بررسی کنند و احتمالا ایشان الان پای کامپیوتر نیستند. کامنت دوم شما که مربوط به من بود منتشر شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کیانوش,
کامنت آخری من منتشر نشد. از "ما " گفتن و از شما نشنیدن. خود کرده را چاره " هست ". سنگی که در چه افتاده است را باید همانجا گذاشت و سر چاه را پوشید. باز هم تکرار میکنم
If you lie down with dogs, you will get up with fleas. جواب ابلهان خاموشی ست. جریان را هم به حساب تجربه بگذارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ببخشید من دو کامنت را تقریبا همزمان ارسال کردم که فقط دومی درج شد. آیا کامنت اول من ایراد اخلاقی-حقوقی داشت؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مقولات «سرنگونی» و«اصلاح» در مورد حکومت ایران: تقسیم شدن اپوزیسیون ایران به «اصلاح طلب و سرنگون طلب»، پدیده ای "عینی" ست. هر یک از اینها گزاره ی ویژه ی خود را دارد: سرنگون طلب:"حکومت ایران باید سرنگون شود، چون اصلاح پذیز نیست". اصلاح طلب: " حکومت ایران باید اصلاح شود چون اصلاح پذیر است". این گزاره ها نشان میدهند که از یک اندیشه غیر علمی نتیجه شده اند. به زبان عامیانه هر دو گزاره « احکام آخوندی صادر میکنند».چون میاندیشند :«حقیقت همین است و بس.و تنها در ید آنهاست». و از این رو نیز خود را «سرنگون طلب و یا اصلاح طلب» مینامند. مثل "مسلمان؛کافر"؛ و مانند اینها.هردوی این گزاره ها غلط اند. کسی که اندک آشنایی با اصول منطق دارد برایش روشن است که چنین فرمول هایی نشانه «ناآگاهی» عمیق است. چرا ؟ به گزاره ها نگاه کنیم که از آنها نیز نام خود را انتخاب کرده اند: حکومت باید سرنگون شود چون اصلاح ناپذیر است.

درست گزاره چنین است: «اگر» حکومت «به مسیرکنونی خود» ادامه دهد ، و عواملی آنرا از مسیر خود منحرف نکند، یا عاملی وجودش را نفی نکند ( حمله نظامی ناگهانی)؛ میتوان گفت اصلاح شدنی نیست؛ و لازم است ، کناربرودتوسط (یک فضای باز سیاسی احتمالی یا کودتا) یا سرنگونی و حالتهای دیگر احتمالی .با دخالت منطق «احتمالات» درگزاره ، سخن حالت "حکم" بودن خود را از دست میدهد. شرایط «متغیر» را داخل میکند و با «شرط و شروط» ایده را «نسبی» و نه مطلق بیان میکند. در نگرش علمی ، عملی، واقعی(رئال) گزاره به اندیشه دیگری تبدیل میشود. این اندیشه همان نیست که در گزاره ی نخست بیان کردیم. در عمل رعایت این فکر موجب آن میشود که شخص طبق اندیشه آخوندی خود را «از پیش سرنگون طلب» ننامد. و داستان گزاره ی اصلاح طلب نیز نظیر آن است. درسیاست عملی و رئال به این پارامترها توجه میشود.کسی که این چیزها را ندیده میگیرد بدیهی ست که «دینی یا غیرعلمی» میاندیشد. بدون اینکه خود متوجه باشد. بگذریم که از مفهوم رئال پولیتیک هر کس تفسیر متفاوت و متضاد خود را دارد.از اینرو هرحرکت و پدیده را در «زمان،مکان،حالت، محتوا، در ارتباط با نیروی بازدارنده،پیش برنده، و...»ضروریست مورد توجه قرار داد و موضع گرفت. و از اطلاق نامهای ثابت،مطلق، و احکام دگماتیک خود داری کرد.در سیاست این برخورد را «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» گفته اند. گفته میشود «حکومت اعدام میکند.من مخالم اعدام هستم.» گزاره درست است. اما اینکه گفته شود «حکومت یک حکومت همواره اعدام کننده است». این حکم ، کلی ست و خارج از شرایط مشخص. چنین احکامی نادرست اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

چشم مان روشن! آقای سخن گو میخواهد، بقول خودش دمکراسی جناب فردوسی، یعنی دمکراسی دوران پارینه سنگی را در ایران پیاده بکند! هنوز دو ریالی اش نیفتاده که کل عمر دمکراسی اروپای امروز کمتر از هفتاد سال است. عجب روزگار خنده داریه! در ضمن این آقا که هنگام صحبتهای خود مدام مردم ترک آذربایجان را "آذری" خطاب میکند، کسی نیست به این آقا بگوید، (آذری) پدرته، نه ما!. در ضمن مثل اینکه مدت مدیدی افکار منزویش در خارج خاک میخورد، انگار یادش رفته نصف مردم تهران ترک هستند، و تهران بیش از پانزده میلیون نفر جمعیت دارد. از نطر این آقای سخنگو مسئله ملیتها در زمان شاه حل شده بود، و از نظر ایشان با سر کوب ملیتهای ایرانی چیزی بنام قبیله وجود نداشت. و ایشان اضافه میکند، که گویا اگر ملت آذربایجان و سایر ملل ایران اداره امور خود را بدست بگیرد، و کسانیکه در تهران زندگی میکنند، مسئله شان چه خواهد شد. آقای

سخنگو! آیا میلیونها ایرانی که در کشور های آمریکا، و اروپائی زندگی میکنند، مسئله شان چه میشود؟ عجب حرفهائی مفتی ایراد مبفرمایند. ایشان ادعا میکنند نبض اقتصاد ایران در دست ترکهای آذربایجان است. اشتباه میفرمائید آقای دکتر!!، بخش بزرگی از نبض اقتصاد ایران دست حکومت گران فارس است. بیخودی زیر بغل مردم آذربایجان هندونه نذار! ایشان سخت متعجب است که ملل ایران خواهان حقوق ملی ـ مدنی، و حق تعیین سرنوشت خود را هستند. و از آزادیهای سیاسی صحبت میکنند. زیرا ایشان معتقد است که به بهای حفظ تمامیت ارضی شاهنشاه آریا مهری، باید یوغ بردگی را مدام العمر بر گردن ملل ایران آویزان کرد. عجب روئی! ایشان میفرمایند، تقسیم بندی ایران از زمان کوروش بزرگ بوده است. و گویا سلاطین ترک افشار، و قاجار و صفوی همه خاندان سلاله کوروش کبیر بوده اند و ممالک محروسه قاجار یادگار پدر بزرگشان جناب کوروش است. عجب حرفهای بامزه و چاخانهای شاخداری میفرمایند! ایشان میفرمایند، برای پیشرفت مملکت، اگر استانها همکاری کشاورزی و بیل وکلنگی داشته باشند، ایران پیشرفت میکند. عجب! از نظر ایشان هیکدام از مناطق جغرافیای ایران نمی توانند، بدون هم زندگی بکنند. و عاشق و معشوق چشم و ابروی یکدیگرند. و مردم آذربایجان گویا عاشق چشم و ابروی شوونبیم فارس و پان ایرانیستهای تمامیت خواه است، و بدون دگنک و سرکوب آنها خواب به چشمش فرو نمی رود. بارک الله! عجب نابغه ای!



نوشته شده توسط: Anonymous

و اما در مورد Friede, Freude, Eierkuchen حق با شما است، اشتباه از من بود و درستش همان است که شما نوشتید. فقط من نفهمیدم ربط آن به مقوله توهین و اتهام و شادروان هیئت چه بود، آنهم بعد از گذشت چندین ماه!؟ بگذریم از اینکه چنین اشتباهاتی را در افواه "لپی" می نامند و در مورد ضرب المثلهای زبان مادری هر کسی هم امکان اتفاق افتادنش هست و ربطی به زباندانی و ندانی ندارد. اینکه مشدعلی نامی بنویسد «زبان فلسفی ـ علمی آلمانی را، بشکل زبان خودتان قره قاطی نکنید» نشانگر نگاه ضدبشری او به انسانها است، زیرا اطلاق کلمه "قره قاطی" به زبان میلیونها انسان، چیزی جز راسیسم نیست (البته مطمئنم که شما صدها دلیل خواهید آورد که نخیر اینکار مصداق راسیسم نیست!) ولی اینکه شما هم سوار چنین موجی بشوید، آنهم در وسط بحث مهمی بنام آزادی بیان، خودش گویای هزار سخن است. با اینهمه من برای درز گرفتن مطلب از حضور ملت عظلم الشان آلمان

و نمایندگان فرهنگی اش در سایت ایران گلوبال عذرخواهی می کنم و قول می دهم بعد از این مرتکب چنین جنایتهای عظیم فرهنگی نشوم! امیدوارم حسابم در نزد استادان زبان فلسفی-علمی آلمانی (که بخی می گویند 17 درصد کلماتش ترکی است!) تسویه شده باشد! البته شاید هم علت تعصب شدید بعضی از عشیره پرستان بر روی زبان آلمانی همین خویشاوندی نزدیک دو زبان باشد، بالاخره 17% می شود از هر 6 کلمه یکی!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

میتینگ اعتراضی بر علیه قتل عام ترکمنهای عراق +گزارش تصویری اؤیرنجی سسی:گروهی از آزربایجانیان مقیم سوئد در اعتراض به بی توجهی جهانی نسبت به وضعیت ترکمن های عراق تجمع اعتراضی برگزار کردند. بنا به گزارش های رسیده به اؤیرنجی سسسی، دیروز دهم آگوست سال ۲۰۱۴ میلادی در مرکز شهر استکهلم و در برابر پارلمان سوئد میتینگ اعتراضی برگزار گردید. این حرکت اعتراضی به دعوت فدراسیون آذربایجانیها درسوئد صورت پذیرفت در این مراسم سخنرانان به سه زبان انگلیسی، سوئدی و ترکی به تشریح وضعیت دردناک ترکمنها پرداختند و نهایتا قعطنامه فدراسیون آذربایجانیها به سه زبان انگلیسی، سوئدی و ترکی قرائت گردید .متن این قعطنامه که نسخه ای از آن نیز در اختیار اؤیرنجی سسی قرار گرفته به شرح ذیل می باشد: دنیا نباید به قتل عام ترکمن های عراق چشم ببندد در حال حاضر ترکمن های عراق یک فاجعه وحشتناک انسانی را تجربه مینمایند در این مورد

اسناد قانع کننده بسیاری وجود دارد جای تاسف بسیار و نگرانی وجود دارد که در آینده نزدیک، پایانی به این وضعیت دردناک تصور نمی شود اما بر عکس با گذشت زمان وضعیت اسفناک ترکمنهای عراق به مرحله بسیار خطرناکی رسیده است بطور منظم و برنامه ریزی شده کودکان و زنان جوان ترکمنهای عراق از طرف گروههای تروریست، ربوده شده و به مکانهای نامعلوم برده می شوند.
مردان جوان در کوچه و خیابان با شلیک گلوله به سر به قتل می رسند بسیاری از خانواده ها برای نجات جان خود به صحرا و بیابان فرار می کنند متاسفانه بعلت کمبود آب ، سوء تغذیه ، گرمای بسیار شدید و عدم امکانات بهداشتی و درمانی افراد مسن و کودکان خردسال می میرند بطور منظم آوارگان ترکمن علی رغم خود وبزور به کامیونهای باری پرت شده و به مناطق عرب نشین انتقال داده می شوند این کار به منظور تغییر دادن ترکیب جمعیت در مناطق ترکمن نشین، صورت می گیرد.
فدراسیون آذربایجانیها در سوئد از جامعه جهانی می خواهد برای پایان دادن به این تراژدی انسانی هرچه زودتر اقدامات زیر را عملی نماید: ۱ - ارسال نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به مناطق ترور زده برای محافظت از جمعیت غیر نظامی در برابر گروههای تروریستی. ۲- کمک به ترکمنهای عراق که با توسل به زور به مناطق عرب نشین انتقال داده شده اند جلوگیری از انتقال اجباری ترکمنها به مناطق عرب نشین. ۳- جامعه جهانی باید به اندازه کافی آب آشامیدنی، مواد غذایی و دارو در اختیار پناهندگان ترکمن که در بیابان بسر می برند بگذارد. ۴- ترکیه باید مرز خود را به روی پناهندگان ترکمن باز کند و آنان نیز مانند دیگر آوارگان جنگی وارد ترکیه شوند.
۵- سازمان های بین المللی مانند صلیب سرخ باید در مورد کودکان و زنان ترکمن که توسط تروریست ها ربوده شده اند تحقیق نمایند و برای بازگشت آنان به خانواده هایشان زمینه سازی کند. ۶- رسانه های جمعی در کشورهای غربی، به ویژه در سوئد باید در مورد وضعیت وحشتناک ترکمن های عراق اطلاع رسانی کنند. ما معترضان بر این باوریم که نهایتا انسانیت بر تروریسم و جنایت پیروز خواهد شد و ترکمنهای عراق این وضعیت دردناک را در پشت سر قرار خواهند داد. فدراسیون آذربایجانیها در سوئد

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی، همانطور که خوانندگان شاهدند، شما در برابر هر انتقادی، از هر زاویه ای که باشد، یک سری جوابهای کلیشه ای از پیش آماده شده در چنته دارید و همانها را تکرار می کنید. پس من هم برای همان 10000 نفری که روزالنه به اینجا مراجعه می کنند می نویسم.متاسفانه آنچه که شما به عنوان "دلیل" مطرح می کنید به بهانه بیشتر شبیه است. به این جمله دقت کنید: «انتشار اتهامات به شخص من برنخورده بل خلاف مقررات است و مدیریت سایت در مقابل قانون جواب گوست. که فردا شکایتی علیه سایت شد باید جواب بدهد. ما نمیخواهیم برای خود خلاف قانونی درست کنیم» در این سایت روزانه دهها اتهام بر علیه افراد حقیقی و حقوقی مطرح می شود، از دزد بودن رضا پهلوی گرفته تا جنایتهای آشکار و پنهان سران جمهوری اسلامی، ولی من ندیده ام که شخص شما یا کیانوش توکلی از کسی درخواست سند کرده باشند. گذشته از آن تصور اینکه بازماندگان آقای هیئت به دانمار

دانمارک بیاید و به خاطر اظهارات تبریزی از شما شکایت بکند، نه تنها خنده آور است، بلکه مرا بیاد بهانه های قاضی مرتضوی برای تعطیلی مطبوعات در ایران می اندازد. از یاد نبرید که همین آقای کیانوش توکلی در نوشته ای رضا شاه را "رضا قلدر" نامیده بود. ولی رگ غیرت "توهین ستیزی" شما نجنبید (حالا این عشیره پرستان عقبمانده نروند بگویند رازی سلطنت طلب است، من سلطنت طلب نیستم، اگر هم باشم به کسی مربوط نیست) در دهها مورد دیگر که به افراد حقیقی و حقوقی توهین شد و اتهام زده شد، هیچکس از کسی تقاضای سند نکرد. تا اینکه کسی پیدا شد و به اسب توتم قبیله عشیره پرستان گفت یابو، ناگها همه فریاد "واتوهینا" و "وا زبان مادریا" و "وا شوینیسما" برآوردند و خود شما آقای تبریزی را به "گوبلز" تشبیه کردید. پس می بینید که مسئله حقوقی فقط بهانه است،زیرا اگر مسئله این بود، سالها پیش در دکانی بنام ایران گلوبال تخته شده بود. در باره کیانوش توکلی و رضاشاه: http://www.iranglobal.info/comment/19636#comment-19636 ///// پی نوشت: آیا سیستم جدید کُدگذاری فقط برای آزار کامنت گذاران است، یا هدف دیگری را دنبال می کند. من با دو تا ذره بین هم نمی توانم حروف را تشخیص بدهم!
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم سپهری، من هم با شما موافقم که: <ادعاهای انسان ها هویت آنان را مشخص نمیکند. رفتار و گفتار و کردار انسان است که نشان میدهد او چگونه می اندیشد و کجا ایستاده است>. با این فرمول بیایید ببینیم که آقای توکلی و سایت ایرانگوبال کجا ایستاده است و شما کجا ایستاده اید.
بیایید از اینجا شروع کنیم که آیا هر کس مخالف جمهوری اسلامی است، سرنگون طلب است یا نه؟ و اگر کسی سرنگون طلب نباشد، موافق جمهوری اسلامی است؟
به نظر من در عالم سیاست، هر کلمه ای بار خودش را دارد. تنها کسانی مانند شما که دنیا را سیاه و سفید می بینند، فرق این بار کلمات را متوجه نمی شوند. مخالفت هم مانند دیگر پدیده ها نسبی هستند. در ایران ملیونها نفر مخالف جمهوری اسلامی هستند. بعضی از آنها مخالف کلیت نظام هستند و می خواهند که جمهوری اسلامی نباشد و بعضی هم مخالف کلیت نظام و یا اسلامی بودن آن نیستند و اینجا و آنجا با آن مخالفند و مثلا

ولایت فقیه را قبول ندارند و یا...
حتی مخالفینی که با کلیت نظام مخالفند و نمی خواهند این رژیم بماند، طیف گشترده ای هستند. بعضی می گویند باید با نیروی قهر و انقلاب آن را سرنگون کرد، بعضی می گویند می توان آن را از طریق اعتراضات خیابانی آرام و مسالمت آمیز از میان برداشت و...
در عرف سیاسی، کسی وقتی سرنگون طلب است که راه قهرآمیز و انقلابی را پیش بگیرد. در عرف سیاسی بین <جمهوری اسلامی باید برود> و <جمهوری اسلامی باید سرنگون شود> فرق اساسی وجود دارد. چیزی که با توجه به نوشته های شما، برای شما قابل فهم نبوده است.
حالا بیاییم سر اصل موضوع یعنی آقای توکلی وسایت ایرانگلوبال، و شما.
آقای توکلی و سایت ایرانگلوبال تا به حال با انتشار مقالات و اخبار مخالف رژیم و تبلیغ علیه آن نشان داده اند که مخالف رژیمند. و از آنجایی که فقط مطالب یک جناح و خط مشخص (مانند سرنگونی طلبان، اصلاح طلبان، طرفداران مبارزه مسلحانه و...) را چاپ نمی کنند بلکه همه را منتشر می کنند، در <رفتار و گفتار و کردار> نشان داده اند که علاوه بر مخالف رژیم، دمکرات هم هستند. این سایت به قدری دمکرات است که با وجود اعتقاد به یکپارچگی ایران، مطالب <تجزیه طلبان> را هم چاپ می کنند. این را هم در نظر داشته باشیم که عالم سیاست ، عالمی سیاه و سفید نیست. یک سیاستمدار می تواند در این یا آن موضوع با دشمن خودش هم موضع مشترک داشته باشد. مثلا آقای توکلی می تواند در مورد حملات دولت اسرائیل به غزه، همانند جمهوری اسلامی، دولت اسرائیل را محکوم کند. ولی این همه ماجرا نیست. اینجا فرقی وجود دارد که شما عامدا جشم خودتان را به آن می بندید. جمهوری اسلامی در این میان به حماس کمک می کند و آقای توکلی حماس را به خاطر موشک پراکنی هایش محکوم می کند. و مثال دیگر اینکه شما با تاخت همیشگی خود به اپوزیسیون و استفاده از توهین تحقیر به آنها، هم خط و هم کردار جمهوری اسلامی می شوید.ا
تا آنجایی که من شاهد بوده ام و خوانده ام، آقای توکلی و ایرانگلوبال مخالف جمهوری اسلامی هستند.
و اما نظر من در مورد شما، با توجه به فرمول خودتان:
شما مخالف جمهوری اسلامی هستید. شما نه تنها مخالف اسلام، بلکه اسلام ستیز هستید (ببینید که مخالفت و ستیز هر دو در یک جبهه هستند با تفاوت اساسی بین آنها). از نظر شما فقط کسانی مخالف جمهوری اسلامی هستند و در اپوزیسیون قرار دارند که مانند شما لیوان آبجو در دست و خنده بر لب شعار بدهند که: <جمهوری اسلامی باید با قهر و خشونت سرنگون بشود> (نقل به معنی از کلیات نوشته های شما). و اگر کسی این را قبول نکند و راه مسالمت آمیز را انتخاب بکند، اخ و تف است و صدای عرعرش بلند است و... توهین و تحقیرهای دیگر.
خانم سپهری، از نظر من شما در لحظه حاضر یک دیکتاتور تمام عیار بی اطلاع از سیاست هستید که می خواهید به زور خودتان را در میان سیاسیون جا بکنید. تیتر نوشته خودتان را بخوانید، نوشته های دیگرتان را بخوانید، حتی احمدی نژاد هم اینطور حرف نمی زد.
اگر شما خوانده اید که میرزاده عشقی و عارف قزوینی و عبید زاکانی و ایرج میرزا و صادق هدایت و... در نوشته های خودشان از کلمات رکیک استفاده کرده اند، متوجه نشده اید که آنها اینکار را در موارد خاص و بجا انجام داده اند و عرصه ادبیات و هنر و سیاست را مانند شما به جاله میدان تبدیل نکرده اند.
خانم سپهری، به نظر من، مطابق فرمول خودتان، شما با توهین و تحقیر به اپوزیسیون، در کنار جمهوری اسلامی هستید و از نظر ادبیات مورد استفاده، یک چاله میدانی اصل.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شباهت، آیا شما بعنوان پانفارسیسم واقعا موجود در ایران گلوبال، ستون پنجم هستید، که مدام علیه مردم آذربایجان و جنبش حرکت ملی آن ... یاوه گوئی میفرمائید؟ ...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خانم آزاده سپهری / اگر من طرفدار جمهوری اسلامی هستم پس این « گرامی» را چرا برای من به کار می بری؟ شما زیر کلمه «آقای توکلی گرامی» هر چه دلت خواست بارمان کردی. اگر من از نظام منحوس جمهوری اسلامی طرفداری می کنم؛ پس اینجا چکار می کنی؟! و چرا از من همواره می خواستی، مطالبت اینجا منتشر شود؟ اگر تو مخالف جمهوری اسلامی و من طرفدار آن هستم ،براستی چرا آکانت سایت را در اختیار ت قرار داده بودم که هر چه دلت خواست بنویسی؟ در کدام نشریه اپوزیسیون و یا پوزیسیون حاضر بودند که مطلب آخری ات http://www.iranglobal.info/node/36921را درج کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای توکلی گرامی، ادعاهای انسان ها هویت آنان را مشخص نمیکند. رفتار و گفتار و کردار انسان است که نشان میدهد او چگونه می اندیشد و کجا ایستاده است. همانطور که از شما فاکت آوردم، این ادعای شما که "مخالف نظام جمهوری اسلامی" هستید، دروغی بیش نیست. حالا اینکه شما بنا به مصلحت یا بنا به اعتقاد راسخ در کنار نظام قرار گرفته اید، فرقی در موضوع مورد بحث نمی کند. به هر صورت یعنی به هر دلیلی مخالف نظام جمهوری اسلامی نیستید. حداقل در شرایط و زمان حاضر. و جالب است که "این شرایط و زمان حاضر" بیش از سی سال است به درازا کشیده و شما هنوز هم از طرفداری از نظام دست برنداشته اید و دل تان را به اصلاحات خوش کرده اید. اگر فکر میکنید این راه که می روید درست است، پس دست از پنهانکاری بردارید و با سری بالا مواضع خود را اعلام کنید، به جای اینکه زیر پوشش یک "خبرنگار بی طرف" با ادعاهای دروغین مردم را گمراه کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای عحبا چه راحت.... می گویی . ضمنا شما گفتار من را که به ندرت می نویسم ؛ می خوانید ولی از اعمال و کردار من چگونه اگاه هستید ؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

anonym گرامی، روی سخنم تنها با یک نفر، یا با یک تیپ و گرایش نیست. روزانه حداقل 10هزارنفر به سایت مراجعه میکنند. وهزاران نفر میخواهند بدانند که یک نفر آذربایجانی چه برداشتی از حق و حقوق خود دارد. مجبورم پیام را بی جواب نگذارم و خواسته خود را با دیگران درمیان نهم.حالا چه قبول و چه در نظر آید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در کامنت قبلی فضای پر پیج و خم متضاد سیاسی اپوزیسیون را به این منظور به تصویر کشیدم تا نشان بدهم که بازیگران این فضای سیاسی بسته به این که خود را چگونه می نامند وبعبارت دیگر برای خود چه نقش ، هویت ویا چه رسالتی برای آینده ایران قائل اند_ متفاوتند. برخی خود را فعال سیاسی ، بعضی ها فعال حزبی ؛ عده ای خود را وبلاگ نویس منتقد ، تعداد دیگر خود را روزنامه نگار ، اندکی خود را هویت طلب ، استقلال طلب ، برخی ها، مجریان مدیای فارسی زبان و مزد بگیر یک دولت خارجی هستند ....می نامند . اینجانب ؛ قبل از اینکه یک فعال سیاسی ویا به اصطلاح «اکتیویست» باشم ، مدیر مسئول یک نشریه متعلق به اپوزیسیون دمکرات هستم .اگر برعکس بود و من یک فعال حزبی و یا سیاسی بودم؛ قطعا مخالفین سیاسی خود را در این سایت محدود می ساختم و در واقع سعی می کردم در همه ی زمینه ها« خطی » و« چکشی »عمل کنم.

به این منظور، از 14 سال پیش که اولین هسته« گروه پالتاکی فرهنگ گفتگو» را در فضای مجازی تاسیس کردم با خود عهد کردم که وارد فعالیت سیاسی_ تشکیلاتی آنچنانی نشوم و خوشحالم که تا امروز به این عهد خود وفادر ماندم و تنها در اندک جلساتی ؛ آنهم به منظور پوشش خبری و تولید برنامه شرکت جسته ام . بنابر همین دلیل ، چندین بار تاکید کرده ام که در هیج کجا خود را «سرنگون طلب» و یا «اصلاح طلب» نخوانده ام و بیشتر سعی کردم که از« واقع‌گرایی سیاسی »ویا همان "رئال پلیتیک" پیروی نمایم . نسل من ، نسل انقلابی ها ، نسل آرمان‌ خواهی بود.نسل من جان های عزیز و فراوانی را از دست داد، از یکسو هم خود نا بود شدیم، و از دیگر سو نیز زندگی نسل بعد از خود را جهنم کردیم . از این رو نه تنها برای خود جایی در آینده سیاسی ایران نمی بینم، بلکه در حقیقت شکست خورده گانی هستیم که قصد جبران گذشته را دارند .باید به نسل جوان کنونی میدان داد که آینده بهتری برای نسل های بعد از خود فراهم سازند. یگانه شرط هم دمکراتیزه کردن فضای سیاسی اپوزیسیون ، علیه کم دانی ، نادانی، عوام گرایی و فریب کاری در جبهه خودی می باشد. بنابراین پرسشگری ، نقد بدون تعارف ، بدون نان بهم قرض دادنهای تهوع آور؛ فضایی را ایجاد کنیم که خلاقیت ، ابتکار تولید اندیشه های نو و ایجاد شود وگرنه زیر بسته ا«صلاح طلبی» و یا «سرنگون طلبی» می تواند به مردم زهر خوراند .. این بحث ادامه دارد
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایرج گرامی، 1- شما می توانید تفسیر خودتان را از این اصل داشته باشید. منهم تفسیر خودم را. اجباری در پذیرش تفسیر یکدیگر نداریم. مسئله آن است که «زبان آذربایجان لازم است در محل خود به زبان دولتی تبدیل شود. و از کودکستان تا دانشگاه تدریس و آموزش داده شود. لازم است فرهنگستان آذربایجان تشکیل شود. ». بله مردم آذربایجان در صد سال اخیر همیشه «زبان شفاهی » آزادی داشته اند.کسی هم منکر این مسئله نبوده است. اما در مدارس زمان شاه سرکلاس ما از این حق هم محروم بودیم. جریمه و شکنجه شده ایم. «عدم دولتی بودن زبان ترکی در آذربایجان " و "تحمیل و اجباری کردن زبان فارسی" که مفهوم این دو گزاره زیر «ممنوعیت زبان مادی» فرموله میشود؛ روح ملیونها انسان و به ویژه کودکان را شکنجه داده و حتی کشته است. من این ممنوعیت را «جنایت علیه بشریت» نامیده ام. که از سوی دو حکومت اجرا شده و میشود.

بخاطر همین مسئله هم عدم تدریس دولتی این زبان خلاف حقوق بشراست.
شما لازم نیست حرف مرا بپذیرید ؛ میتوانید رفتار حکومت ایران را عین حقوق بشر تلقی کنید. آزاد هستید. ولی دیگران هم نظرخود را دارند.
2- «خط قرمز» ، بله خط قرمز ها را حکومت تعیین میکند. شما میتوانید بگویید با این «خط قرمز»ها ایران بهترین دموکراسی را دارد.مثل احمدی نژاد. اما دیگری هم حق دارد بگوید « این دموکراسی نیست،بل دیکتاتوری ست». یا «آزادی زبانها و فرهنگها بخوبی رعایت میشود». دیگری هم بگوید «رعایت نمی شود، که هیچ نابود هم میشود». اینجا 35 سال است حکومت نظرش را گفته. دیگران هم با «کشتارشدن،زندانی و تبعید شدن، شکنجه شدن» حرف شان را تا حدودی میزنند. سر انجام مردمان ایران به صورت جمعی تصمیم خود را در این موارد خواهند گرفت.در فضایی آزاد و دموکراتیک. و برنامه های «زبان و فرهنگ آزاد، اداره ی امور محلی، دموکراسی،عدالت اجتماعی،حقوق بشر،لغو اعدام و شکنجه و زندان سیاسی و آزادی بیان و اندیشه،احزاب و تشکلها وحقوق بشرو غیره...» را به رأی آزادانه و آگاهانه ی مردم خواهند گذاشت. مسئله زبان و غیره چیزی نیست که در صحبت این و آن حل شود، مشکل جامعه است مثل هزاران مشکل دیگر. حل اینها تنها توسط مردم و در پای صندوقها و در فضای آزاد و دموکراتیک ممکن است . مثل «پوشش اجباری زنان». یا به عبارت دیگر «آزادیهای فردی و اجتماعی». من یا هرکس دیگر تنها میتوانیم راه حل خود را بیان کنم باقی با دیگران است. از نظر من در جامعه ایران ضرورت دارد حکومت تضاد خود با ملت را حل کند. در داخل و خارج. و تضاد خود با جهان را. از راه اجرای «آزادیهای فردی و اجتماعی» در داخل. و ترک سیاست اتمی ماجراجویانه و ضد محیط زیست ؛ و عدم حمایت از بنیادگرایان اسلامی، در دنیا . و سالم سازی سیاست خارجی . من شخصاً در آرزوی آنم که این تقریباً 70 یا 80 میلیون ایرانی در سلامتی،صلح،دوستی،،پیشرفت و رفاه، استقلال و آزادی و دموکراسی، عدالت و برابری زندگی کنند. و کشور خود را پیشرفت دهند. اینکار ممکن است اگر حکومت خردمندانه و انسان دوستانه و با رعایت برابری و عدالت عمل کند.اندیشۀ " می بخشیم و فراموش نمی کنیم" که در آفریقای جنوبی عملی شد، در چه شرایطی میتواند در ایران هم پیاده شود؟ در آفریقای جنوبی رژیم آپارتاید با اپوزیسیون سر میز مذاکره نشست و برای نفی سقوط قهقرایی جامعه « آشتی عمومی» را با پذیرش « رفع حاکمیت نژاد پرستی و تبعیض، و ایجاد دموکراسی» با هم پیش بردند. در ایران اگر حکومت در رابطه با اپوزیسیون سیاست آشتی عمومی پیش گیرد و بخواهد « رفع تبعیض و ایجاد دموکراسی و عدالت اجتماعی» را در جامعه عملی کند میتوان گفت امکان رسیدن به می بخشم و فراموش نمی کنم ، وجود دارد. و شرایط آن نیز چنین است:1- آزادی همه ی زندانیان سیاسی. 2- آزادی پوشش و برابری زن و مرد.3- آزادی همه احزاب و فعالیت سیاسی. 4- ایجاد سیستم چند حزبی. 5- ایجاد عدالت اجتماعی .6- رفع تبعیض از ملیتها و امکان اداره ی امور خود.
7- جدایی دین از دولت. 8- لغو مجازات اعدام و شکنجه. 9- جمهوری چند ساله و نه مادام العمر و با قدرت مطلقه.10-قانون اساسی نوین و غیره. در چنین شرایطی امکان تحقق ایده ی مذکور در ایران هم وجود دارد. ولی حکومت ایران متأسفانه فاقد چنین کیفیتی ست. این حکومت منتظر آن است که با خیزش عمومی سرنگون شود. و در چنین شرایطی او را « نه می بخشند و نه جنایتهایش را فراموش میکنند». آرزوی من هم آن است که حکومت به سوی انسانیت و عدالت و برابری بگراید ، و خرد خود را بکاراندازد و موجب انقلاب خونین نشود.انسان ایرانی از «خشونت و جنگ و خون ریزی و ستم بیزار است».نباید به راهی ادامه داد که ملت را علی رغم میل خود بدان سوی سوق داد .نباید راه داعش را رفت.یا ادامه داد. سرنوشت داعش برای حکومت ایران آموزنده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ائلیار، عجب حوصله دارید با این ها بحث میکنید. قانون را ملت حاکم و استعمار و نژاد گرا نوشته و خودش هم اجرا میکند.بحث با این ها فقط وقت تلف کردن است.

نوشته شده توسط: Anonymous

کلمه پان فارس بازی هم در این سایت قدغن شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز تفاوت من و شما در این است که من در ایران زندگی میکنم.با کمال احترام به شما باید بگویم صحبتهای شما را قبول ندارم.نتنها چاپ کتاب و مطبوعات به زبانهای محلی بخصوص ترکی کاملا آزاد است بلکه چندان سخت گیری به لحاظ امنیتی(اصطلاحی که دوستان شما بکار میبرند) بر روی آنها نمیشود.برای مثال کتابهایی که با تاریخ رسمی ایران تضاد آشکار دارد توسط چندین انتشاراتی از جمله انتشارات اختر تبریز و اندشه نو به ترکی و فارسی به وفور چاپ میشوند و نشریات با گرایش قومی مانند نوید آذربایجان در ارومیه و..آزادانه فعالیت میکنند.در تمام ادارجات تهران کارمندان ترک بایکدیگر و با ارباب رجوع درصورت نیاز آزادانه ترکی صحبت میکنند و کسی مانع آنها نیست.من گهگاهی به ایرانگلوبال به دلیل علاقه شخصی به مباحث ملی و قومی سر میزنم .وقتی برخی از مقالات این سایت را به دوستان آذربایجانی معرفی کردم نتنها مباحث مطرح شده برای آنها

تازگی داشت بلکه عجیب نیز بود.دوست عزیز مجددا تکرار میکنم در قانون اساسی به هیچ عنوان به تدریس زبان قومی و محلی اشاره ای نشده.نوشته اید" گفته شده حکومت ایران این اصل را تا جایی که به زبان فارسی مربوط است تمام و کمال اجرا میکند.ولی این را که «تدریس زبانهای ملیتها در مدارس آزاد است » را اجرا نمیکند."جمله " تدریس زبانهای ملیتها در مدارس آزاد است " در کجای اصل 15 آمده است؟مطمئنم که این خطای شما سهوی بوده است.من در اینجا بار دیگر اصل 15 قانون اساسی را می آورم:"زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است. " ایکاش شرایط به گونه ای بود که میتوانستیم سر کلمه به کلمه این اصل بحث کنیم. ... اما چند نکته را یاداوری میکنم.1-وقتی در باره قانون اساسی صحبت میکنیم هر کلمه بار حقوقی خاص خود را دارد.در این اصل کلمه باید برای دولت و حکومت الزام آور است یعنی وظیف دولت این است که اسناد و مکاتبات و....به فارسی باشد 2- تدریس یک زبان با تدریس ادبیات آن زبان کاملا متفاوت است همین الان در ایران و در دوره دبیرستان دانش آموزان، یک درس زبان فارسی دارند(یادگیری نکات دستوری زبان فارسی) ویک درس ادبیات فارسی دارند(آشنایی با متون کهن ونوین ادبی مانند شاهنامه.بوستان .گلستان.اشعار شهریار. پروین و...) دراصل 15 تدریس ادبیات محلی (نه تدریس زبان محلی و قومی و نه تدریس به زبان محلی و قومی)آنهم در کنار زبان فارسی آزاد است.در اینجا آزاد بودن وظیفه ای روی دوش دولت نمی گذارد طبق آمار آموزش و پرورش در اکثر شهرهای بزرگ و از جمله تبریز.ارومیه .اردبیل و زنجان تعداد مدارس خصوصی(غیر انتفاعی) از مدارس دولتی بیشتر است این مدارس مشکل مالی ندارند و میتوانند ادبیات محلی مثلا حیدر بابا یا اشعار شاعران محلی را تدریس کنند.3- هر شخص یا گروهی میتواند اصل 15 قانون اساسی را قبول نداشته باشد اما کسی نمیتواند تفسیر نادرست از آن داشته باشد.4-هر جامعه و حکومتی برای حفظ امنیت خود خط قرمزهایی دارد مسلما در آمریکا آزادی بیان وجود دارد اما حتی آنهم حد و مرز مشخصی دارد اگر اینگونه نبود امروز اسنودن پناهنده روسیه نبود یا صاحب ویکی لیکس...به شما اطمینان میدهم خط قرمزهای ایران صرفا انتشار کتاب و مطبوعات و..به زبان محلی و قومی نیست. هر کتاب و نشریه و...با هر زبان از خطوط قرمز عبور کند با آنها برخورد میشود....
نوشته شده توسط: Anonymous

برو اول باکو و اول قرباغ را تجزیه کن از ارمنستان و بعد بیا ایران تا ما تکلیف بعدی ات را تعیین کنیم .

نوشته شده توسط: Anonymous

عده ای میخواهند اینگونه باشد که برا ی رفتن به استانهای کشور مانند تبریز و ابادان و سنندج و گرگان و بروجرد در اینده مردم پشت سفارتخانه های ..سفارت اذربایجان در تهران /سفارت کوردستان در تهران .سفارت عربستان الحواز در تهران /سفارت بلوچستان در تهران /سفارت ترکمن صحرا در تهران / سفارت لرستان در تهران برای گرفتن ویزا صف بکشند.
ای مردم ایران میخواهید مانند مردم فلستین د رکشور خود بیگانه باشید و با بمب و موشک و محاصره اقتصادی و اواره گی روبرو شوید؟ ایران در حال حاضر نیاز به امنیت و استقلال و تمامیت ارضی دارد ونه حرفهای دشمن شاد کن.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی عزیز، نوشتم «نقد بدون فاکت و سند ممکن نیست». و کار ما هم نقد است. . کیانوش توکلی یک نفر است و میخواهد با دیدن «مدارک» نظر خود را داشته باشد. موضوع اتهام در مقررات سایت درج شده. و خلاف مقررات است. اجازه انتشار اتهام اشتباه گردانندگان سایت است. شما میتوانید نظرخودتان را داشته باشید. مثل هرکس. بله درست است. انسانیت خودی غیرخودی ندارد.صحیح است درسایت نفرت پراکنی هست. و این هم خلاف مقررات سایت میباشد. من خود بارها این مسئله را تقریبا در بیشتر نوشته هایم نقد کرده ام. ولی ایرادی ست که هنوز رفع نشده و نخواهد شد. چون این نفرت در واقعیت در جامعه وجود دارد و خواه ناخواه در مقالات و کامنتها منعکس میشود. من خود مخالف انتشار این چیزها هستم. ولی همه دید مرا ندارند و فکر میکنند چیزی که در جامعه هست بهتر است که در سایت هم منعکس شود و خواننده خود تصمیم بگیرد.

در ضمن انتشار اتهامات به شخص من برنخورده بل خلاف مقررات است و مدیریت سایت در مقابل قانون جواب گوست. که فردا شکایتی علیه سایت شد باید جواب بدهد. ما نمیخواهیم برای خود خلاف قانونی درست کنیم. نقل صحیح آن ضرب المثل در واقع " Friede, Freude, Eierkuchen " است. و سخن مشدعلی گرامی درست است. در فارسی با همین عبارت «خیالت راحت باشد» یا در ترکی آذربایجان میگویند «کفی ین ساز ساخلا» و مانند اینها منظور را می رسانند. البته در حالت مثبت. و نه حالت منفی ؛ که به منظورهای دیگر هم بکار میرود.مثلاً : فلانی از او عذرخواهی کرد و حالا باخیال راحت در آرامش کامل کیک اش را میپذد. (به کار خود مشغول است). این سخن آلمانی در چنین مواردی بکار میرود.
نوشته شده توسط: Anonymous

حسین کعبی میتوانست ساکت باشد، اما سیاست تبعیض نژادی علیه مردم عرب این در استان خوزستان به حدی است، که هر ادمی که کمی انسانیت داشته باشد نمی تواند از ان بگذرد، تازه این تبعیض هم تنها به فوتبال محدود نمیشود،در تمامی جامعه و با دستور مستقیم وزارت اطلاعات و سپاه که در مورد استخدام های جدید و بیرون کردن قدیمی ها به بهانه مازاد و اوردن لرها و یا از مناطق مرکزی ایران، شدت گرفته است، و حتی ورزش را و بخصوص فوتبال که در جان و روح جوانان عرب از سالها پیش و از زمان حضور انگلیسی ها در صنعت نفت دمیده بود، فر گرفته است و طبیعتا کسی مثل حسین کعبی که عرب است و نشان تبعیض بوده دیگر نمی تواند ساکت باشد. مردم عرب استان با این سیاست اشنا هستند و با ان رشد میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی با تشکر از اینکه باز هم از موضع استاد مسلم بر منبر موعظه مشرف شدید. همانطور که حدس زده بودم، توجیه این تناقض فاحش را پیشاپیش در جیب داشتید و ارائه کردید. ولی موضوع کاملا ساده است: شما ادعا می کنید: «امکان تحقیق و ثبوت خلاف یا عدم خلاف یک اطلاع و اندیشه برای سایت ممکن نیست» حالا کسی بنام تبریزی "اطلاع" و "اندیشه"ای را در این صفحه درج کرده که بشدت به شما بر خورده است. برای همین می نویسید: «تبریزی گرامی، لطفاً «سند اتهامات» خود را در مورد دکتر جواد هیئت به ایمیل آقای کیانوش توکلی ارسال کن. ایشان میخواهد اسناد شما را ببیند» اگر درخواست سند برای "تحقیق و ثبوت خلاف یا عدم خلاف یک اطلاع و اندیشه" نیست، پس بفرمائید آقای توکلی و مدیریت سایت می خواهد با این اسناد چکار کند؟ آنها را چاپ و کند و با کاغذش خودش را باد بزند؟ آیا موضوع برای شما تا این حد پیچیده است، یا اینکه پرنسیپهای شما

هم خودی و غیر خودی می شناسند و تساهل و آسانگیری شما فقط برای کسانی است که در راستای نفرت پراکنی قومی قلم می زنند؟ "نسانیت"ی که خودی و غیر خودی بشناسد، در جهان مدرن به پشیزی نمی ارزد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایرج گرامی، کسی نگفته این اصل 15 فاقد اشکال است. و یا اصل کامل و ایده آل است؛یا جوابگوی مشکل فرهنگها و زبانهاست. گفته شده حکومت ایران این اصل را تا جایی که به زبان فارسی مربوط است تمام و کمال اجرا میکند.ولی این را که «تدریس زبانهای ملیتها در مدارس آزاد است » را اجرا نمیکند. یعنی «عملاً اجرا را آزاد نگذاشته است.» برای مثال اگر کانونهای مدنی با مخارج خود کتاب های آموزشی تهیه کنند و در مدارس توسط معلم ها تدریس شود؛ آموزش پرورش اجازه نمیدهد. اجازه دادن منوط به آن است که روزانه یک ساعت تدریس زبان «پول» میخواهد و این پول لازم است به معلم پرداخت شود. کتابها باید توسط آموزش و پرورش تأیید شود. همانطور که ملاحظه میشود «تدریس زبان محلی در مدرسه» مثل تدریس زبان فارسی یک کار دولتی ست . دولت طبق قانون باید زمینه انجام این کار را از نظر وسایل «کتاب-معلم-هزینه» و اجرا به عهده گیرد. مثل زبان فارسی.

وقتی نمیگیرد و مانع هم میشود، یعنی «تبعیض، عدم اجرای قانون». از سوی دیگر « انتشار مطبوعات در زبان محلی» خیلی کم اجازه میگیرد و «عملاً اجرا نمی شود». مشکل زبان در ایران لازم است مثل دیگر مشکلات بارأی مردم و دموکراتیک حل شود.حالا هر طور که مردم صلاح میدانند و به آن رأی میدهند. مشکل آنست که «حکومت دموکراتیک » نداریم. دموکراسی حاکم نیست. نظام با «قدرت»متمرکز اداره میشود. مناطق مختلف در ایران «اختیارات قانونی» ندارند. از این رو نیز بیشر جریانهای سیاسی برای ایران «نظام فدرال» را پیشنهاد میکنند. و با به رأی گذاشتن آن موافق اند. فکر میکنند با این سیستم «هم چارچوبه ایران حفظ میشود و هم قدرت تقسیم میشود و مناطق مختلف میتوانند امور داخلی و سراسری خود را اداره کنند. مثل آلمان یا آمریکا یا دیگرجا ها».
نوشته شده توسط: Anonymous

اعتراض حسین کعبی به حذف عرب ها از تیم استقلال اهواز و جایگزینی لرها.

اظهارات علی پورکیانی قائم مقام باشگاه استقلال اهواز علیه حسین کعبی، این بازیکن را به واکنش وا داشت. کعبی مسئولان باشگاه استقلال را به ضدیت با بازیکنان محلی خوزستان متهم کرد.حسین کعبی در گفت و گو با «ورزش سه» گفت که عبدالله ویسی مربی آبی پوشان اهواز، استقلال خوزستان را به «استقلال لرستان» تبدیل کرده است.منظور بازیکن سابق تیم ملی ایران از این اظهار نظر ، حذف بازیکنان عرب خوزستانی از باشگاه استقلال و جایگزین کردن آنها بوسیله بازیکنانی از قومیت لُر است.در دهه هفتاد هجری شمسی بیش از ۷۰ درصد بازیکنان استقلال اهواز را بازیکنان عرب تشکیل می دادند. برداران خدریان ، عیسی عساکره، ابراهیم تهامی، رضا داوودی ، عادل حردانی، نادریان و

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی، اگر زبان آلمانیتان خوب نیست، مجبور نیستید، زورکی از امثال و حکم زبان آلمانی استفاده بکنید، شما خواننده را با دادن آدرس لینک حاضر http://iranglobal.info/node/21635 به صفحه کامنتهای جالب و خواندنی ارجاع میدهید، و درآنجا یک ضرب مثل آلمانی آورده اید، که آنرا غیر صحیح مرقوم فرموده و نوشته اید،"( مسلما این نیت خیرو قابل تقدیری است که شما می خواهید همه با هم دوست باشند و دنیا بقول آلمانیها همیشه Friede, Feier, Eierkuchen باشد. "). ... جناب عزیز صحیح این ضرب المثل در واقع " Friede, Freude, Eierkuchen " است. لطفا وقتی در نوشتار زبان آلمانی و استعمال ضرب المثل تبحرکافی ندارید، از کار برد غلط آن خود داری بفرمائید. و زبان فلسفی ـ علمی آلمانی را، بشکل زبان خودتان قره قاطی نکنید. اگر دقت بفرمائید، کلمه Friede ، با کلمه Freude هم قافیه است، و حتا در حرف روی نیز چنین است، و این هماهنگی

به سلاست بیان و آوای ضرب المثل لطافت و زیبائی خاصی میبخشد، و کار برد آوائی آنرا آسان و روان میسازد. در صورتیکه در نوشته شما هیچکدام از کلمات هم قافیه نیستند، و هم آهنگی و نظم کلمات بکلی درهم شکسته و از بین رفته است. و ظرافت و روانی ضرب المثل مخدوش، و اصلا با هم جور در نمی آید. لطفا به نکات منظوم آوائی، وعلمی زبان آلمانی توجه بفرمائید. و از جملات من در آوردی پرهیز کنید. مرسی.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام

شاید لازم باشد ابتدا اصل 15 قانون اساسی را بخوانیم:«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است. » کجای اصل 15 قانون اساسی حق تدریس زبانهای قومی ومحلی رو آزاد دونسته؟؟ بعضی حتی فرق بین تدریس یک زبان و تدریس ادبیات آن زبان را نمیداند.آنچه در اصل 15 قانون اساسی آمده تدریس ادبیات محلیه که میتواند به صورت فوق برنامه و به صورت شفاهی تدریس شود(مثلا در زبان ترکی تدریس شفاهی حیدر بابا.کوراوغلی و....) اما تدریس یک زبان یعنی تدریس الفبا.جمله بندی فعل و فاعل و... در ضمن در این اصل آمده:" ....و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است." آزاد بودن تدریس ادبیات برای دولت و حکومت الزام آور نیست. این امر میتواند در بعضی مدارس خصوصی اجرا شود.اما درباره زبان فارسی از واژه "باید" استفاده شده است."زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد" .
نوشته شده توسط: Anonymous

من هم مثل این آقایون معتقد به فدرالیسم برای آینده ایران نیستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم بقراط نوشته اند که (تجربه‌ی پیروزیِ انتقام‌جویانه‌ی «مشروعه» بر «مشروطه» در سال 1357، .)
خانم بقراط متاسفانه نظام سابق هیچ نشانی از مشروطه نداشت. استبدادی براستبداد دیگری پیروز شد. این سخن شما خطاست .مردم ایران مشروعه نمیخواستند. بسته شدن فضای قانونی یعنی همان موادی که در قانون اساسی سابق در ج شده بود میدان را برای عده ای ماجرا جو باز کرد . مردم ایران از داشتن حق انتخاب نماینده واقعی خود محروم شدند.مشروطه زمانی زنده است که مردم در سرنوشت خود شریک باشند. ازادی احزاب ( هرچند بد و وابسته). اولین قدم یک نظام قانونی همان انتخابات ازاد است که یکبار در کشور ما برگزار نشد.اگر یکبار انتخاباتی قانونی در ایران برگزار میگردید هر گز ایران این روزگار اسفناک را نمیداشت.نظام سابق این قدرت و امکان اجتماعی را داشت که قانون اساسی سابق را متحول کند ولی اقدامی نکردند.

.

نوشته شده توسط: Anonymous

ازدیدن چنین برنامه های عهد بوق، آدم خنده اش میگیرد. اینان کی هستند، که میخواهند به ملل جغرافیای ممالک محروسه ایران کدخدائی بکنند؟ مگر کی به این عزلت نشین های آواره، اجازه داده است، که برای دیگران تصمیم بگیرند. آیا خجالت نمی کشند، خود را وکیل مدافع دیگران بحساب می آورند؟ چه کسی به این آقایان اجازه داده است که از طرف دیگران صحبت بکنند. مردم ملل جغرافیای ایران خواهان رهائی از رژیم اسلامی، و خواهان حق تعیین سرنوشت خود هستند. و به هیچ وکیل مدافعی احتیاج ندارند. چرا بعضی از آقایان حد و مرز خود را نمی شناسند، و در مورد سرنوشت دیگران نسخه صادر میکنند؟ مگر کی به اینان چنین اجازه ای را داده است، که در باره دیگران تصمیم بگیرند؟ آیا اینان هنوز، بعد از ثلث قرن، چیزی از دمکراسی غربی یاد نگرفته اند؟ کسی نیست، به مغز متحجر و بتون آرمه شده آقایان فرو بکند، که آقای محترم! میدانید

که موجودیت شما ها، برای مردم آذربایجان به اندازه نوک سوزن نیز مفهومی ندارد.ملت آذربایجان خواهان تدریس بزبان مادری خود است. و میخواهد در مدارس و دانشگاه به زبان خود تحصیل بکند! مگر زور میگوئید؟! شما کی هستید مگر؟! که میخواهید، زبان روستائی خود را، به دیگران تحمیل بکنید؟! عجب گرفتاری داریم از دست عده ای زورگوی مفت خورخارج نشین!


نوشته شده توسط: Anonymous

سلام

دوستان گرامی مرحوم دکتر هیات یک جراح و پزشک حاذق بودند درست، خدا رحمتش کند این افتخار هر ایرانیست. اما ایشان چه تخصص یا تحصیلات آکادمیک درباره تاریخ ،فرهنگ، هنر، ادبیات و... ایران یا حتی منطقه آذربایجان داشت؟ پاسخ: هیچی یا لااقل هیچ جایی به آن اشاره نشده است. اگر ایشان به زبان مادری علاقه وافر داشت بهتر نبود در زمان دانشجویی در ترکیه بطور تخصصی این رشته را فرا میگرفت؟ آیا در اینصورت بهتر به جامعه و زبان مادری خود خدمت نمیکرد؟شایدهم ایشان در آن دوره چندان دغدغه زبان مادری نداشتن وتنها پس از انقلاب و به دلایلی به این مقوله علاقه مند شدند...الله اعلم... دوستان عزیز تا بحال فکر کرده اید چرا نظریه پردازان قوم گرا(یا به گفته شما هویت طلب) و عناصر ضد ایران عموما تخصص و تحصیلات آکادمیکی در مورد تاریخ و ادبیات و فرهنگ و زبان و... ندارند و فقط مقداری مطالعه ذوقی دارند که بر مبنای
تصورات خود از آن نتیجه گیری میکنند. از این دسته افراد زیاد هستند. مرحوم دکتر هیات.آقایان ذهتابی.صدیق.پورپیرار.یوسف عزیزی بنی طرف و... یا اصولا تخصصی در این موارد ندارند یا در یکی از کشورهای اطراف مدرک افتخاری گرفته اند. در همین سایت ایران گلوبال نیز چنین افرادی بسیارند. متاسفانه تاریخ و ادبیات و.... علم مظلومیست هرکسی فکر میکند با خواندن چند کتاب صاحب نظر شده است. امروز دیگر مثل 100 سال قبل نیست که هر کسی به هر موضوعی علاقه مند شد درباره اش کتاب بنویسد. به هر حال از دو جهت به مرحوم هیات احترام میگذارم:1- به عنوان یک پزشک حاذق 2- بدلیل علاقه به زبان و فرهنگ بومی وقومی خود.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایشان در زمان پهلوی مانندهزاران فریب خورده اسلامی و چپی علیه نظام قانونی کشور به خیابان امد و شعار مرگ بر شاه را نیز فریاد کرده بود .اما بسیار زود متوجه خطای خود شد و از راه رفته باز گشت. دوباره می سازمت وطن به همین منظور سروده شد ه است.او در پایان عمر به این نتیجه رسید که ارتجاع سرخ و سیاه در ایران هدفی جز تخریب و ویرانی و هرج و هرج ومرج و تجزیه و استبداد را تعقیب نمی کند.ایشان در شعری ندامت از همکاری با ارتجاع سرخ وسیاه را قاشق وار روایت کرده اند و ایشان با احساس عمیق میهن پرستی از جهان رفت. یادش گرامی باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ماهانی شما که خودت نماینده دائیمی پان فارسها در ایران گلوبال هستی، شما دیگه چرا حرف از پان میزنید؟ اول به گفتار وکردار و اعمال خوتان نگاه کنید، بعد در مورد دیگران نظر بدهید. پان ایرانیسمی که جنابعالی سنگ آن را به سینه میزنی آیا خوب است، و بر زبان آوردن حقوق ملل غیر فارس بد؟ مشاالله عجب منطق آبکی معروض میفرمائید. خداوند جلیل شما را به راه راست عنایت بفرماید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اين حضرات هنوز که هنوز در عالم خيال دنبال شعر فارسی توسط ترکان هستند و دلشان را به ٦٠٠ سال پيش خوش کرده اند که فلانی به فارسی شعر گفته و نمی گويند که هزاران هزار نفر در حال حاضر زنده اند و تا چند سال پيش ايران- ايران ميگفتند و به زبان فارسی مقاله مينوشتند و شعر ميگفتند ولی الان به فرزندانشان حتی يک جمله فارسی ياد نمی دهند . حضرات دوران عوض شده و الان دوره آگاهی ملی است استعمار در هر نوعش از جمله فرهنگی رنگش را باخته زمان زمان اينترنت و ماهواره است و ملت ترک آذربايجان با يک گاه کوتاه دوست و دشمن خود را تشخيص ميدهد و اين حضرات بدون خجالت حتما انتظار دارند که ما هم وطن حضرات محسوب شويم حضرات به رژيم خونخوار ايران و آخوند های هرزه محکم بچسبيد که تماميت ارضی را برایيتان نگه داشته .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی گرامی، واقعا جالب است که اصلا به روی خود نمی آورید که قبلش با دروغ و های و هوی چه جنجال مسخره ای به راه انداخته بودید. بد نبود بابت تهمت هایی که به بنده در اینجا زدید، یک معذرت خواهی ارائه می دادید. حتی سنگین تر بود که دیگر اصلا کامنتی زیر این مطلب منتشر نمی کردید تا اینکه دوباره حرفهای تکراری و بی معنی خود را تکرار کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا ایشان در زمان پهلوی هم مبارزه ای نمود ؟ چه مرامی داشت ؟ ملی. چپ . مذهبی . تکرو . غیره ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی, اگر ممکن است روشن فرمائید در چه رشته ای تحصیل دانشگاهی دارید و در چه سالی و در کدام دانشگاه یا هوخ شوله .لطفا با سند باشد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

مخالفین جمهوری اسلامی در بیش از سه دهه مهاجرت، امروز به آن درجه از آگاهی رسیده اند که خود را باز تعریف نمایند . از نگاه یک گزارشگر بی طرف، سیاسیون مخالف به دو دسته بزرگ، یکی سرنگون طلب و دیگری اصلاح طلب تقسیم شده اند. سرنگون طلبان خود به دسته های جمهوریخواه ؛ سلطنت طلب و تجزیه طلبان تقسیم شده اند . در جبهه جمهوریخواهان سرنگون طلب، ما شاهد چپ افراطی ، از اکستریم گرفته تا پان ایرانیست های افراطی ؛ ایران ستیز های افراطی، فدارلیست های متعادل

، لائیک های اسلام ستیز افراطی تا سکولار های متعادل و اسلام سیاسی شامل مجاهدین خلق وچند گروه دیگر هستیم... ما همچنین در این جبهه شاهد دو گرایش متضاد و جا افتاده ، یکی غرب ستیزو ضد امپریالیست و دیگری طرفداران جدی غرب نیز می باشیم... در جبهه مشروطه خواهان سطلنت طلب، طیف گسترده ای شامل افراطی هایی که حتی رضا پهلوی را خائن به نظام پهلوی می دانند تا مشروطه خواهان پیرو داریوش همایون که به لحاظ تاکتیکی و موقت دست از سرنگونی برداشته اند، هستند. این مجموعه عجیب و غریب دست و پایش چندان به داخل ایران بند نیست وحتی در خارج ازکشورهم توان هیج حرکتی چشم گیری را ندارد، و دائما در حال خراب کردن یکدیگر هستند و هر کسی را که موافق نظرات شان نباشند غالبان « رزیمی» و «نفوذی» می نامند.جبهه سرنگون طلبان در مبارزه با جمهوری اسلامی در حد شعار های کلی و استراتزیک یعنی نا بودی تام و تمام حکومت آخوندی در جا می زند؛ و برای چنین استراتژی مهم و بزرگی که می تواند تا 20 سال هم بطور انجامد، فاقد تاکیتک های روز مره و کوچک است. بخش بزرگی از انرژی آنان صرف خنثی سازی فعالیت اصلاح طلبان می شود. رزیم در حال حاضر ترسی از آنان ندارد.زیرا سرنگون طلبان توان تشکیل جبهه متحد و یکپارچه ای را ندارند. مهمترین خطر از نظر دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی، رضا پهلوی و سازمان مجاهدین خلق و برخی گروهای اتنیکی هست.
در مقابل اصلاح طلبان یک دست تر بنظرمی رسند . آنان جمهوریخواه هستند و انقلاب 57 را ضرورت تاریخی می نامند و تقریبا هم نظرند که جمهوری پس از انقلاب منحرف شده و به دره« داعشی های شیعه» سقوط کرده است . همگی براین اعتقادند که در چند سال اولیه پیروزی دچار افراط گرایی در عرصه داخلی و خارجی بودند و ... این بحث ادامه خواهد داشت
نوشته شده توسط: کاظم موافق

دوست گرامی‌،
تلاش من برای درک برداشت شما از نوشتار به جایی‌ نرسید. در کجای این نوشته کلامی‌ از فتح خوزستان به میان آمده که شما بنده را با عنوان " ثانی‌" به آن متهم می‌کنید؟ خوزستان متعل پاره تن‌ ایران و متعلق به همه خوزستانی هاست، از عرب و بختیاری گرفته تا شوشتری و و دزفولی و لٔر و زیدونی و قشقایی و بسیاری دیگر که شما حتما نمیشناسید. اعراب ایران که من نیز افتخار میکنم که جدّ اندر جدّ از آنان و زاده اهواز هستیم، بخش بزرگی‌ از هویت استان هستند، نه تمام آن. خوب یا بد باید این را بپذیرید، چون واقعیت عریانی است که تلاش در انکار آن دارید. اگر قرار است خوزستان را به صاحبان اصلیش بازگرداند، آنجا خاستگاه آشوریان و عیلامی هاست و نه اعراب.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با توجه به کامنتهای سایت، ضرورت دارد به مورد مهمی اشاره کنم که در فضای سیاسی ایرانیها هم دیده مشود. شاید برخی رفتار ها تغییر یابند: در فلسفه ی سیاسی دو نوع برخورد و نگاه به مسایل وجود دارد:1- برخورد قطبی؛2- برخورد غیر قطبی. در برخورد قطبی قلمرو سیاست و نگاه را به «قبول یا رد، طرفدار یا مخالف» اختصاص میدهیم. در برخورد و نگاه غیر قطبی،«فراگیری، پژوهش، تقابل اندیشه ها و شناخت دگرگونی های سیاسی و اجتماعی» را مد نظر داریم و از قطبی گرایی دوری میکنیم. چرا که زیر واقعیت و اصل «هم زیستی مشترک و گشودن دشواریهای مشترک» قرار داریم. اگر به این اندیشه توجه شود ما در صحبت بجای « تضاد جبهه ای» به «تحقیق» میرسیم و مشکل «تعصب» را هم حل میکنیم.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای...Lachin ...دانشگاه شهر هانوفر و استاد آلمانی، و دانشجوی تُرک و دوست ما یک جریان حقیقی است، این دوست ما اکنون هم ساکن این شهر است. این جریان امر مهمی تیست که شما روی آن تأکید میکنید. چه بسا برای هر کدام از ما از دوران دبستان تا امروز هم چنین شرایطی پیش آمده باشد. ....

امّا در مورد کامنت قبلی شما، که نوشته اید آیا موضوع دیگری بجز « تُرک تباران و اعراب» وجود ندارد که به آنها بپردازم. امروز در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا و آفریقا، و بسیاری از کشورهای دیگر، همچنین قرنهاست که در کشور ما ایران، مشکلی اساسی وجود دارد بنام اسلام و اسلامگرایی است. این مشکل اکنون جهانی هم شده است. بنا بر این هرکسی بخواهد خود را بدون هر گونه غرض ورزی و دشمنی با تاریخ و پروسهء تکاملی این دین اسلام تا به امروز مشغول کند، اعراب و تُرک تباران در محور قرار میگیرند، در محافل دانشگاهی هم چنین است. ایا غزنویان و سلجوقیان مبلغ اسلام نبودند ؟ آیا شما رونق شیعه گری را دست آورد صفویان تُرک تبار نمیدانید ؟ آیا شما انکار میکیند که عثمانیان مبلغ اصلی اسلام سیاسی از قرن 14 تا نیمهءِ اوّل قرن 20 یعنی نزدیک به 600 سال در خاورمیانه و جهان بودند ؟ آیا شما نمی پذیرید، که امروز تنها دو قوم عرب و تُرک در خاورمیانه حامی اسلام سنتی و سیاسی هستند و به طرق مختلف امثال داعش را حمایت میکنند ؟ آیا محمّد ابن عبدالله بیناد گذار این ایدئولوژی عرب تبار نبود ؟ و بسیار مسائل دیگر. آیا امروز بر کشورهای غربی ثابت نگشت، که در خاورمیانه هر جا نامی از دمکراسی و حقوق بشر و جنبشی بر ضد اسلام رادیکال جنابیتکار باشد، کشور ترکیه متحد ناتو و اعراب جایی ندارند. امروز تنها متحد غرب در منطقه مردم کُرد و حکومت خودمختار کردستان شمال عراق است و تنها پناگاهی برای مسیحیان هست ! شما مردم تُرک تا کی میخواهید همچنان سر در شن و ماسه کنید و جهان پیرامونی را آنطور که هست درنیابید،موضوع محمّد رضاشاه و کوتاه آمدن او با اسلامگرایی برخاسته از جنگ سرد بین دوقطب جهانی و فشارهای درونی و بیرونی بود. با سپاس...
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی گرامی، عین سئوال و جواب چنین است:«- به نظر شما برخورد با نویسندگانی که دست به تولید انبوه اطلاعات خلاف واقع می زنند و تحت هیچ شرایطی حاظر به پاسخگویی نیستند چگونه باید باشد؟
- امکان تحقیق و ثبوت خلاف یا عدم خلاف یک اطلاع و اندیشه برای سایت ممکن نیست. تنها روش سایت نقد توسط اعضا و خوانندگان و نویسندگان است. » اینجا گفته نشده شما سند نخواهید. گفته نشده سایت برای اتهام سند نمی خواهد. اینجا گفته شده «ثبوت خلاف یا عدم خلاف» . یعنی «صدور حکم خلاف یا عدم خلاف». بله سایت «محکمه نیست. حکم هم صادر نمی کند». اما نگفته سایت «سند نمی خواهد. درج نمی کند. کسی سند نخواهد.».شما صد بار سند خواستید کسی نگفت «سند نخواهید». گفتیم «دیگری را بهتر است در بحث دروغگو ننامید-بهتر است گفته شود: فلانی حرف شما صحیح نیست.»

.اینجا پاسخ در رابطه باسئوال آمده. و عمل «نقد» را درست دانسته. شما در رابطه با نقد روشن است که میتوانید سند بخواهید.
نقد بدون «فاکت و سند » ممکن نیست. سایت و نویسندگان و خوانندگان میتوانند از راه «نقد» و «منطق» وارد چالش سنجشگرانه شوند و در کشف صحت و سقم کوشش کنند. و اگر موفق شدند اثبات کنند. اما سایت محکمه نیست و حکم هم صادر نمی کند. در مورد اخبار هم باز همینطور است.که اخبار را نقل میکند از یک منبع. باقی کار به عهده ی نقد و منطق است. سایت در موارد خاص که به کارش مربوط است اگر لازم دید جمعی تصمیم میگیرد و «نظر» خود را اعلام میکند. علاوه از اینکه اعضا به تنهایی هم این کار را انجام میدهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

فرد رازی نامی علیه جنبش ملی و آزادی بخش مردم آذربایجان شمشیر را از رو بسته است، بلاخره برای مردم معلوم نشد، که هدفش از تخریب حرکت ملی آذربایجان چیست، ایشان اگر دست پرورده سابق سوسیالیسم واقعا موجود مکتب گورباچوف بنظر میرسد، اکنون به بهانه تمامیت خواهی در رکاب پان ایرانیستهای آریا مهری، شمشیر میزند. جنبش ملی آذربایجان بارها این سئوال را از او کرده است، اگرایشان سرباز جان برکف (حزب پان ایرانیسم) است، چرا برای خود شعبه ویژه ای تاسیس نمیکند، که شخصا و بطور مستقیم، در مقابل حرکت ملی آذربایجان بایستد؟ ایشان بطور یحتمل نماینده دایمی پان ایرانیستها واقعا موجود، در سایت ایران گلوبال است و فکر میکند مردم آذربایجان عاشق و شیدای (شوونیسم فارس) و ( پان ایرانیستهای اسلامی) هستند، اگر چنین فکری دارد چرا حزب و یا گروهی بنام (پان فارسهای واقعا موجود) را تشکیل نمیدهد؟ چرا اینهمه از نام آذربایجان

سوء استفاده میکند و اهداف و خواستهای دمکراتیک مردم آذربایجان را به گروگان گرفته و خدشه دار میکند؟ چرا در پشت نامهایی گوناگون مخفی میشود؟ و در عمل هنوز هم از سوسیالیسم واقعا موجود رفق پوتین و رفیق مئدوئد اف با خوشوقتی یاد میکند؟ مرسی آقای نماینده.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" کید فتح یا کلید جهنم؟ """ کسی‌ که درک ژئوپلتیک ندارد در حل مسائل اینگونه به بیراهه میرود، اگر اعراب، بومیان خوزستان، احساس کنند که کاظم ثانی‌ ها، اینگونگه کمر به فتح خوزستان بسته اند، سیل بی‌ ثباتی را، از آن سوی مرزها، به سوی خوزستان خواهند گشود، من باز هم این موضوع مهم را تکرار می‌کنم. """ با غلتیدن منطقه به دامن بی‌ ثباتی، منطقه خاورمیانه، دیگر اعتبار و ارتباط خود را "" به عنوان مرکز تامین انرژی جهان، از دست خواهد داد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

داغش بعد از شکست در عراق دوباره به سوریه سرازیر خواهد شد. و اگر به نیروهای ضد داعش کمک نرسد آنها در معرض قتل عام قرار خواهند گرفت.

نوشته شده توسط: کاوه جویا

سروده ی زنده یاد سیمین بهبهانی برای جانباختگان: فرزاد کمانگر، علی حیدریان، شیرین علم هولی ، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان، که در 19 اردیبهشت 1389 به دست رژیم جمهوری اسلامی اعدام شدند: بگو چگونه بنویسم یکی نه، پنج تن بودند - نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند - بگو چگونه بنویسم که دار از درخت آمد - درخت آن درختانی که خود تبر شکن بودند - بگو چگونه بنویسم که چوب دارها روزی - فشرده پای آزادی به فرق هر چمن بودند - نسیم در درختستان به شاخه ها چو می پیوست - پیام هاش دست افشان به سوی مرد و زن بودند - کنون سری به هر داری شکسته گردنی دارد - که روز و روزگارانی یلان تهمتن بودند - چه پای در هوا مانده چه لال و بی صدا مانده - معطل اند این سرها که دفتری سخن بودند- مگر ببارد از ابری بر این جنازه ها اشکی - که مادران جدا مانده ز پاره های تن بودند - ز داوران بی ایمان چه جای شکوه ام کاینان

- نه خصم ظلم و ظلمت ها که خصم ذوالمنن بودند
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار واقعا چقدر دنیا برای مدعیان دروغین مدرنیسم جای بدی است! یک کلیک می تواند همه اطلاعات مورد نظر را روی دایره بریزد. پس توجه شما را به کامنت خودتان جلب می کنم و قضاوت را به عهده عاقلان می گذارم. آ. ائلیار در گفتگویی با رازی در آدرس زیر. «- به نظر شما برخورد با نویسندگانی که دست به تولید انبوه اطلاعات خلاف واقع می زنند و تحت هیچ شرایطی حاظر به پاسخگویی نیستند چگونه باید باشد؟ - امکان تحقیق و ثبوت خلاف یا عدم خلاف یک اطلاع و اندیشه برای سایت ممکن نیست. تنها روش سایت نقد توسط اعضا و خوانندگان و نویسندگان است.» این جواب شما است به سؤال من.، که در آن صراحتا بررسی صحت و سقم ادعاهای کاربران را وظیفه سایت نمی دانید. حالا بفرمایید چظور شده که در مورد شادروان هیئت رگهای گردن "سایت" به حجت چنان قوی شده که از آقای تبریزی می خواهید اسنادش را رو کند و برای کیانوش توکلی بفرستد؟ البته با شناختی

که از شما دارم، می دانم که توجیه مناسب را همین الان در آستین دارید. ولی واقعیت این است که دفاع شما از انسانیت و حقوق انسان، محدود به خودی هاست. همان فرهنگی که من اسمش را "عشیره پرستی" گذاشته ام. //////// http://iranglobal.info/node/21635
نوشته شده توسط: peerooz

Brevity is the soul of wit
هرچه میخواهد دل تنگت بگو, اما در دوران تویتر و فیس بوک, کو حوصله بحر طویل شنیدن؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی گرامی، 1- لطف کن به سخن خود « فاکت» بیاور که کجا چنان حرفی گفته ام. به شما گفته شده که صحیح نیست در دیالوگ دیگری را دروغگو نامید بل برای رعایت جو دوستانه ی دیالوگ بهتر است گفته شود «فلانی حرف شما درست نیست». اکنون هم به شما همین را میگویم.سخن شما درست نیست. شما را دروغگو خطاب نمیکنم. فاکت بیاورید. 2- من از تبریزی سند نمی خواهم، مدیریت سایت بعد از رسیدگی به «اتهامات تبریزی» نتیجه را توسط من به اطلاع طرف رسانده است. در کامنت قبلی اطلاع داده شده که موضوع تبریزی در مدیریت طرح خواهد شد. و نتیجه هم به آگاهی او رسید.3- زدن اتهام و توهین به دیگران طبق مقررات ممنوع ست. کسی که اتهام سیاسی میزند حد اقل لازم است سند خود را نشان دهد.4- کسی به شما نگفت از فلانی سند نخواهید .