Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

بقیەی مطلب از کامنت قبلی

، یک بار هم در کسوت فیلسوفی که جسورانه ایده "دولت ـ ملت" را نقد می‌کند اما "وحدت‌سازی و مبارزه بدون خشونت اقلیت‌ها" در ایران را از جمله پیامدهای این توفیق اجباری می‌داند؛ همو که خود بسط دهنده تاملات در مورد "بزرگترین فجایع قرن" به زبان فارسی است اما نسبت به "فاجعه" بودن "انفال" تردید می‌کند.
• آن یکی در "اقدامی اخلاقی" و درخور ستایش از سهمش در فجایعی که علیه فلان اقلیت مذهبی روا داشته شد
نوشته شده توسط: Anonymous

فرق بین یک روشنفکر و سیاسی کورد با نخبگان تورک و فارس را در نوشتەت این دوست جوان کورد دوستان میتوانند ببینند کە چگونە همانطور کە از هویت و حقوق ملت کورد دفاع میکند از تورک و بلوچ هم دفاع میکند ولی ما در این بخش بارها و بارها شاهد بودیم کە چگونە پان تورکها و بە اصطلاح نخبگان تورک همانطور کە بە حق در برابر پان ایرانیستها موضع میگیرند هم زمان بە حقوق ملتهائی کە خود تحت ستم هستند مثل ملت کورد و ارمنی نیز حملە میکنند

نوشته خوبی است از «کاوه قریشی»، روزنامه نگار کرد
فرازد کمانگر و "گفتار رسمی"
جریان‌های فکری و سیاسی وطنی علاقه وافری دارند به یک‌کاسه کردن مسائل مختلف در کلیتِ مبهم و دهن پر کنی به نام ایران؛ درحالیکه ماحصل غایی تلاش آنان، تامل روی گفتارهای غالب رسمی و محدودی است که ـ در خو‌‌ش‌بینانه ترین حالت ـ تنها تحولات بخشی از جامعه ایران را بازنمایی می‌کند. "ایران" اینجا یک نام است، نام‌های دیگری هم هست. از "روشنفکری دینی" گرفته که با محور قرار دادن "الاهیات شیعی" کمر به حذف پیروان سایر ادیان می‌بندد، تا "نوروز ایرانیان" که تنها بخشی از حاملان این جشن منطقه‌ای را بازنمایی می‌کند و یا "تجربه مطبوعات در ایران" که صرفا به تجربه‌های این حوزه در زبان فارسی می‌پردازد و خارج از آن قائل به موجودیت زبانی و فرهنگی دیگری نیست.
نمود این گفتار را در جاهای دیگری هم می‌توان دید. در نادیده گرفتن اتفاقات و رخدادهایی که مستقیما با "مرکز" و گفتار غالب و رسمی همنوا نیستد. در بطن چنین گفتاری، ندا آقا سلطان می‌تواند به نماد سوژگی و سیاست تبدیل و ده‌ها مقاله و کتاب در موردش نوشته شود اما کیانوش آسا که از قضا او هم ـ مثل ندا ـ با آگاهی کامل به خیابان رفته بود تا سوژگی‌ و در اقلیت بودگی‌اش را به نمایش بگذارد،‌ نمی‌تواند جایگاه مشابهی بیابد و مثالی شود از یک حضور سیاسی و مردمی. این گفتار در تحلیل "جنبش سبز" در ژورنال وطنی و بین المللی به بررسی وجوه اعتراضی "مذهب تشیع" ـ که قانونی و رسمی هم هست‌ ـ و شعارهایی نظیر "الله و اکبر، یا حسین میرحسین" می‌پردازد و از آن به عنوان ماهیت و شناسنامه جنبش یاد می‌کند، اما از اعتصاب عمومی (کردستان) که آخرین مورد آن در اوج همین جنبش و در ادامه آن رخ داد، می‌گذرد یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت در رسانه‌های جریان اصلی با "بی طرفی کامل" و با تاکید بر سویه‌های "مسالمت جویانه"، آن را به رویدادی حقوق بشری تقلیل می‌دهد.
در چنین بستری‌ست که "دلایل هجوم اعراب به ایران" می‌تواند موضوع دو حلقه پیاپی فلان برنامه پرمخاطب فکری آن تلویزیون و فلان صفحه اندیشه آن روزنامه شود و برایش از حمید دباشی تا محمد رضا نیکفر دعوت کرد اما "جنبش انصراف از شکار"، اعتصاب عمومی در کردستان، قلع و قمع مدافعان "تحصیل به زبان مادری" در تبریز و مواردی از این دست، نمی‌تواند مبنای تامل فکری قرار بگیرد. این گفتار، همچنین اسامی خاصی را به مرتبتِ قهرمان بر می‌کشد و از آنان قهرمانان، منجیان و پهلوانانی نام آور می‌سازد اما به عنوان نمونه، فرزاد کمانگر و سویه‌های این سوژه سیاسی منحصر به فرد را نادیده می‌گیرد و آن را در بهترین حالت موضوع یک برنامه خبری تلویزیونی قرار می‌دهد تا "یک کرد خوب که اسلحه ندارد" با اطلاعاتی ویکی‌پدیایی به "بینندگان محترم" معرفی شود.
یعقوب مهرنهاد وبلاگ‌نویس بلوچ حتی در این حد هم نمی‌تواند به "خوراک"ی رسانه‌ای یا "معرفت‌شناسانه" تبدیل شود، همانطور که اعتصاب غذای زندانیان هویت‌طلب ترک همانند اعتصاب اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان و حتی چپ‌ها در اوین و رجایی‌شهر، ظرفیتی برای پوشش خبری و تامل نظری ندارد!
حاملان این گفتار هر بار در شکلی ظاهر می‌شوند؛
• یک بار در رسانه و به عنوان "کارشناسان مسائل سیاسی". بار دیگر نهادینه شده تر، در قالب "فرهنگستان فرهنگ و ادب فارسی و به عنوان حافظ فرهنگ ایران زمین"
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، در ایران و در سایه کشورداری خردمندانه حضرت ایة الله العظمی امام خامنه ای ترک بهای نان در بیست و چهار ساعت ده برابر شد و اکنون به پانزده برابر نیز رسیده است و نان لواش ده تومانی در بیست و چهار ساعت صد تومان شد و اکنون به صد و پنجاه تومان هم رسیده است! اما آیا مزد کارگران و رنجبران و مردم ندار و گرسنه و دردمند و درمانده و گرفتار آمده در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران نیز پانزده برابر شده است تا با آن مزد تنها توان خرید نان ساده را داشته باشند؟ نه! هرگز درآمد چنین کسانی پانزده برابر نشده است تازه اگر دارای پیشه ای باشند و گرفتار بیکاری نباشند! چون میلیون ها تن از مردم ندار و گرسنه و بی نان مانده ایران پس از ورشکستگی کارخانه ها و گریز سرمایه های ایرانی به فرامرز گرفتار بیکاری و بی درآمدی و بی پولی هم هستند! البته نان تنها یک نمونه ساده است و گر نه در سایه تورم تازنده و .....

..... گرانی های جهشی بهای بسیاری از کالاها به جای پانزده برابر به صد برابر نیز رسیده است! ********** دوستان گرامی، اکنون و در زمانی که مردم ایران در دوزخ ولایت فقیه گرفتار هستند چگونه سخنان صد من یک غاز و بی سر و ته ناسیونالیست های وابسته به زرسالاری (بورژوازی) که در فرامرز نشسته اند و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند در میان مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران می توانند خواننده و شنونده داشته باشند؟ ناسیونالیست هائی که برای مردم گرسنه ایران به جای نان بربری از زبان مادری می نویسند دارند خودشان را بیهوده خسته می کنند چون سخنانشان خواننده و شنونده ندارند! تا کنون دیده نشده است که به جز ناسیونالیست های وابسته به زرسالاری (بورژوازی) و میلیاردرزاده هائی که از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند کسانی در میان مردم گرسنه ایران پیدا شده و همه تیره روزی ها و بدبختی ها را رها کرده و سفت و سخت از این زبان و آن زبان بچسبند! تیره روزی هائی مانند تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود دارو و کمبود خوراک و بازار سیاه و حجاب و هزاران بدبختی دیگر جائی در نوشته های ناسیونالیست های زرسالار (بورژوا) ندارند! ناسیونالیست های میلیاردرزاده زرسالار درباره چیزهائی مانند گرسنگی و بیماری و بیکاری و بی پولی هیچ نمی نویسند چون فهم این پدیده ها برای آنها ناشدنی است! از کسانی که مانند ریگ بیابان در نوشته هایشان واژه (تبار) را به کار برده و از ترک تباران و عرب تباران و فارس تباران و آریائی تباران و اهورائی تباران می نویسند و پیاپی تبار، تبار می کنند گرفته تا کسانی که درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای پان نامه می نویسند تنها یک درد دارند و آن هم درد بیدردی است! چنین کسانی که مغزشان ناتوان از فهم ده برابر شدن بهای نان در ۲٤ ساعت برای مردم بی نان مانده در ایران است در پارک های سرسبز و گل آرائی شده با یک فنجان قهوه در یک دست و یک تکه کیک خامه ای در دست دیگر، درباره (از رنجی که می بریم) داد سخن می دهند بی آن که رنجی برده باشند! ********** اکنون اگر یک حزب الکی که گردانندگان آن سه چهار تن بیشتر نیستند و یک دفتر هم در زنجان گشوده اند که هر ماه یک بار برای گردش و هواخوری به آنجا می روند و پس از خوردن میوه و شیرینی و شام و ناهار در آن دفتر را تا ماه دیگر می بندند باید از کاه کوه ساخت و داد و هوار به راه انداخت اما اگر بابک زنجانی ترک میلیاردها تاراج کرد باید خاموش ماند چون داستان پردازی های پان نامه ای درباره (استعمار فارس) از میان می روند! رژیم آخوندی نیز که بسیاری از گردانندگان آن ترک هستند یا رژیم استعمارگر فارس است یا رژیم آپارتاید فارس است یا رژیم راسیست فارس است یا رژیم فاشیست فارس است یا رژیم نژادپرست فارس است یا رژیم شوونیست فارس! پرسشی که پیش می آید این است که کدام یک از مردم گرسنه زنجان خواننده این پان نامه های بی خواننده هستند؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هشیاراین اقدامات پلیس هلند دستگیری ماموران وزارت اطلاعات رژیم است چون این دستگیریها ربطی به مجاهدین ندارد...
خود مجاهدین هم کاری با امرالله ندارند و شما اصل موضوع که اقدامات کشور هلند واقدامات شاکیان این پرونده در محدود کردن فعالیتهای رژیم است را نادید میگیرید وبا ربط دادن آن به مجاهدین بحث را به حاشیه میبرید.در هر صورت چه بخواهید یا نخواهید اقدامات پلیس هلند در دستگیری ماموران رژیم مثبت است وامیدوارم در تمام کشورهای اروپایی این اقدامات انجام بگیرد و رژیم امکان فعالیت به عناوین مختلف نداشته باشد.دشمن ایران وایرانی رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی است.
با تشکر از مسئولان این سایت که با انتشار این اقدامات بدون ترس وحسابگری ضد رژیم ایران درکنار مردم وایرانیان تبعیدی هستند.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب کیانوش توکلی کامئنی توضیحی نوشته اند که من دقیق سردرنیاوردم. اما نکته مهم کامئنت ایشان انتقال بخشی از کامئنت ها به بخش دیگر در ایران گولوبال بود. نمیدانم این کار تا چه حد منطقی است. چون این تشخیص کامئنت نویس است که تعیین میکند کامئنت و یا نوشته ایشان در کجا قرار بگیرد.من نمیدانم که چه اشکالی داشت آن کامئنت ها همین جایی قرار میگرفتند که نوشته شده بودند؟ حالا من نمیدانم واقعا کدامین کامئنت ها از زیر این نوشته خارج شده و به جای دیگری منتقل شده است.

کیانوش عزیز اگر ممکن است بگذارید کامئنت زیر نوشته های من باقی بمانند تا من از محتوی آنان و فکر خوانندگان مطلب خودم مطلع شوم. در این کامئنت مسائل مثبت بسیار زیادی وجود دارد. امیدوارم از این پس چنین شود

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کاظم ثانی، بایستی به دو فاکتور اساسی دیگر نیز در توضیح سوءتفاهمی که برای شما ایجاد شده است، اشاره کنم.
احزاب سیاسی واحد های ملی در تقابل با احزاب سیاسی به اصطلاح سراسری؛
در نوشته تان به احزاب سراسری اشاره کرده اید که گویا

بایستی در تمامی واحد های ملی بایستی حضور داشته و فعالیت نمایند. اما احزاب سیاسی مرکزگرا که اساسا به اساسا به جامعه سیاسی فارس ایران تعلق دارند همه شان خودشان را سراسری میدانند و صد البته که به دکترین دولت ایران در خصوص استمرار سیطره استعماری بر واحدهای ملی غیرفارس عمل میکنند. احزاب سیاسی فارسی، احزابی هستند که زبان شفاهی و کتبی شان فارسی است، تاریخ فارسی را برای مردم ایران به مثابه تاریخ رسمی معرفی میکنند، زبان دولت، قوه قضاییه و مجلس فارسی است، زبان قانون اساسی آنان فارسی است، تمامی بودجه کشور در راستای توسعه و ترویج زبان فارسی مورد استفاده قرار میگیرد. این احزاب حتی کمونیست ترین ها نیز در تعلق ملی و اتنیکی فارسی نه تنها تعلل نمیکنند بلکه سیطره سیاسی دولت فارسی را (که آنان معمولا با نام مستعار دولت ایران میخوانندش) بر ملتهای غیرفارس و واحدهای ملی آنان را جزو جدایی ناپذیر برنامه سیاسی خود میدانند. اما هرکدام از این احزاب با ادبیات و لفاظی های خاص خویش این سیطره استعماری را توجیه میکنند. من نوشته ایی دارم در خصوص تیپولوژی اتنیک احزاب سیاسی فارسی که خود را احزاب سراسری میخوانند. لینک این مطلب را برای مطالعه شما در اینجا قرار میدهم؛
http://far.baybak.com/shomareh_6751.azr
در مورد سازمانهای سراسری یک سخنرانی هم دارم که میتوانید آن را نیز گوش کنید؛
http://www.youtube.com/watch?v=bZWkK5wdSj4
ادامه دارد
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کاظم ثانی، در ادامه بررسی ها بایستی به مورد دیگری اشاره کنم.
حق تعیین سرنوشت در تقابل با دمکراسی؛
در منشورجهانی حقوق بشر، کنوانسیونهای الحاقی آن و منشور ملل متحد، حق ملل در تعیین سرنوشت خویش به رسمیت شناخته شده است. ملت ها و یا ملیتهایی که

دارای وطن ملی هستند (مثل ترکها در آذربایجان، کردها در کردستان، بلوچ ها در بلوچستان و...) حق اداره منطقه ملی خود را دارند. حق تعیین سرنوشت بایستی بر اراده ملی مردم آن منطقه، سعادت آن مردم و در عین حال رشد و توسعه آن واحد ملی را مد نظر قرار میدهد. یعنی یک حزب آذربایجانی عمده ترین تمرکز برنامه ایی خود را توسعه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و .... آذربایجان (جنوبی) قرار میدهد. همچنان که یک حزب کردی و یا یک حزب بلوچی نیز همین اهداف را در رابطه با منطقه ملی خود پی میگیرد. در اهداف برای احزاب فارسی نیز صادق است. احزاب سیاسی فارس به طور طبیعی درست مثل دیگر احزاب سیاسی بایستی به توسعه منطقه فارس یا فارسستان (واحد ملی فارس و سرزمین آنان فارسستان) تمرکز داشته باشد. یک حزب سیاسی فارسی، بر اساس چه مقاصد و برنامه ایی میخواهد در کردستان، بلوچستان و یا آذربایجان فعال باشد؟ یک حزب فارسی با یک برنامه حزبی به زبان فارسی، توسعه فرهنگ فارسی، رشد و توسعه تکنولوژی و اقتصادی در واحد ملی فارس را میتواند در فعالیت خود بگنجاند. اما فعالیت چنین حزبی در آذربایجان یا کردستان و یا بلوچستان و یا منطقه الاحواز که هم زبانش با فارسی متفاوت است، هم فرهنگ و تاریخ خاص خود را دارد، هم از نظر حقوق اتنیکی و ملی دارای تفاوت فاحشی است، برای چه مقصودی دنبال میگردد؟
یکی دیگر از رمزهای فهم نوشته من دقیقا در این نکته نهفته است. خلق ترک، همچنانکه خلق کرد و یا بلوچ و یا عرب در صدسال گذشته مورد تعرض یک سیاست استعماری (داخلی) بسیار سهمگین قرار داشته است. هویت ملی خلق ترک و زبان ملی آن ترکی و تاریخ این مردم انکار شده و حتی دستخوش تحریفات بسیار جدی قرار داشته است. آذربایجان جنوبی همچون دیگر مناطق ملی که فوقا نامشان را برشمردم، با بی رحمانه ترین وسیله مورد تعرض استعماری قرار داشته اند. محرومیت روز افزون مناطق و واحدهای ملی غیرفارس با واحد ملی فارس غیر قابل مقایسه است. تحقیر، توهین و تبعیض جزء جدایی ناپذیر سیاستی استکه دولت فارسی ایران در نود سال گذشته به خلقهای غیرفارس و واحدهای ملی غیرفارسی روا داشته است. رفتار دولت ایران و سیاستهای تبعیض آمیز آن نسبت به حقوق خلقهای غیرفارس، نشانه های بسیار دقیق و روشن یک رفتار استعماری در اشل داخلی ایران بوده است.

بنابراین مبارزه علیه استعمار داخلی و تلاش برای برقراری حق تعیین سرنوشت خویش، ایجاب میکند که استقلال نسبی واحدهای ملی غیرفارس در ایران مورد توجه بسیار جدی قرار بگیرد. اینک سیطره جهنمی دولت ایران بر مناطق ملی غیرفارس ادامه دارد. یکی از پشتوانه های اساسی سیاست دولت ایران استحاله خلقهای غیرفارس در یک زبان، در یک تاریخ و در یک ملت که همانا ملت فارس میباشد، است. بنابراین ضرورت برپایی جنبش های مستقل متعلق به خلقهای غیرفارس در ایران امری غیرقابل اجتناب است. فعالیت احزاب سیاسی فارس در مناطق غیرفارس تنها و تنها برای توجیه سیطره سیاسی دولت فارسی بر مناطق غیرفارسی است. راه مقابل با سیطره استعماری برپایی جنبشی مستقل برای رهایی ملی از سویی و تشکیل دولت واحد های ملی بر اساس منشور ملل متحد است. دقیقا بر این اساس، همچنانکه فعالیت یک حزب کردی در منطقه عربی را ناموزون و غیرعقلانی نشان میدهد، فعالیت سیاسی احزاب فارس نیز در واحدهای ملی غیرفارس به همان درجه غیرعقلانی و در عین حال تلاشی است برای استمرار سیطره استعماری (داخلی) و استثماری دولت فارسی بر مناطق ملی غیرفارس است. مبارزه با استعمار داخلی و شگردهایی که سلامت یک جنبش م
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کاظم ثانی، در قضاوتتان تند رفته اید و مقایسه های متناقض را به میان کشیده اید. من در طول نوشته به شما نشان خواهم داد که خطای دید قابل توجهی در خصوص این نوشته داشته اید.
ایران چند ملیتی در تقابل با ایران تک ملیتی؛
مهتمرین خطای دید در ارزیابی شما

از نوشته من، که شما آن را شعارگونه تلقی کرده اید، به نوع نگرش ما از نقطه نظر اتنیکی در ایران بازمیگردد. تفاوت فاحش نگاه من و شما در اینست که اولا از نظر من ایران یک کشور کثیرالملله با "چند واحد ملی" (فارس، آذربایجان، کردستان، بلوچستان، الاحواز و...) است، اما شما این کشور را در نوشته خود به مثابه "یک واحد ملی" تلقی کرده و بر اساس آن به قضاوت نشسته اید. جوهره نوشته من در اینست که نرمالترین شیوه فعالیت احزاب سیاسی فعالیت در حوزه ملی خودشان است. یعنی حزب سیاسی فعال در آذربایجانی به مثابه یک واحد ملی و جغرافیایی منطقا بایستی از میان مردم آذربایجان برخاسته باشد. همچنانکه یک حزب سیاسی در کردستان بایستی و لزوما از میان مردم کردستان برخاسته باشد. مثال بیاورم شاید اندکی بیشتر روشن گردد. تصورش را بکنید که یک حزب کردی در بلوچستان به فعالیت بپردازد و یا یک حزب سیاسی بلوچ حوزه فعالیت خود را منطقه عربی الاحواز قرار دهد و یا یک حزب عربی آذربایجان را حوزه فعالیت خود انتخاب کند! این نوع فعالیت، اگر واقعا عملی باشد (که نیست) بی حاصل و حتی گیج کننده است. چون یک حزب سیاسی مثلا عربی در آذربایجان و یا کردستان نه میتواند پایگاهی داشته باشد و نه با زبان مردم آن منطقه آشناست و نه فرهنگ مردم را به درستی میشناسد و نه حتی از نیازها و مطالبات مردم در آن منطقه باخبر است. دقیقا چنین است برای یک حزب آذربایجانی که بخواهد در اهواز و یا آبادان به خودش چنین نقشی بدهد. با این مثالها خواستم روشن کنم که احزاب سیاسی واحدهای ملی (که نامشان را فوقا آوردم) در ایران بایستی از میان مردم و پیشروان سیاسی آن واحد و یا ایالت باشد، و گرنه هر حزب سیاسی که تعلق خاطری از نظر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... به منطقه فعالیت خود نداشته باشد، نه میتواند موثر باشد و نه میتواند تاثیر مثبتی بر روند تحولات در آن منطقه داشته باشد. این نوع فعالیت (یعنی فعالیت حزبی در واحد ملی غیرخودی را برای روشن شدن مسئله نامگذاری کنیم) اساسا غیرموزون، غیرمنطقی، حتی غیرعقلانی است. تاکید من به تعلق خاطر فعال و یا حزب سیاسی به منطقه ملی خود بخشا از این جوهره ناشی میشود. برای نمونه حزب سیاسی آذربایجانی بایستی بر فاکتورهای و مشخصه های این منطقه ملی توجه نشان دهد. البته که در آذربایجان فقط ترکها زندگی نمیکنند و در این سرزمین مردمانی با تعلق خاطر اتنیکی غیرترکی (کرد، فارس، ارمنی، گیلک...) نیز زندگی میکنند که حق فعالیت متشکل آنها بر اساس منشور جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن البته که باید محفوظ باشد.
نظام غیرمتمرکز در تقابل با نظام متمرکز؛
از سوی دیگر این شیوه نگرش، یعنی تعلق احزاب سیاسی به واحدهای ملی بر اساس ساخت بافت کثیرالمللگی کشور ایران، در عین حال به یک نظم غیرمتمرکز سیاسی در ایران راه میبرد. در صورتیکه نظم متمرکز یکی از پایه های اساسی تکوین استبداد سیاسی در صدسال گذشته بوده است. اما این همه داستان نیست.
ادامه دارد...
نوشته شده توسط: Anonymous

در کا منت های قبلی در صفحات دیگر یک کاربر سایت ایران گلوبال جواب شما را داده است که از ا تفاق خود آقای ابراهیمی این دادگاهها را زیر علامت سوال میبرد چرا که معتقد است که دولت هلند بخاطر رژیم در این مورد کم کاری میکند پس این گونه نیست که شما میفرمایید.که این در کشورهای اروپایی کسی بدون دلیل متهم نمیشود نمونه زیاد است مثلا به ادعای مجاهدین بدون دلیل آیا بقول خود مجاهدین مریم رجوی را به اتهام "پولشویی "را در فرانسه دستگیر نکردند ؟یا "بدون دلیل " به ادعای مجاهدین بعضی از اعضای مجاهدین را بدلیل کلاهبرداری در کشورهای مختلف اروپایی دستگیر نکردند ؟ و دهها نمونه دیگر که فقط به صرف "ظن" به "همکاری با تروریسم " افرادی در کشورهای اروپایی دستگیر شدند که بعد مشخص شد بی گناه بوده اند پس این استدلال شما که در کشورهای اروپایی بدون دلیل کسی دستگیر نمیشود به شهادت صدها فاکت پای جوبین دارد !

در رابط بی ربط بودن مجاهدین و اقای ابراهیمی یک ربط هایی به همدیگر دارد . مشخصا ایشان نمیاید بگوید وتایید کند که با مجاهدین کار میکند . این ادعا را همه میتوانند بکنند ولی کسانی که این جناب را از نزدیک میشناسند میدانند که ایشان بسیار هم ربط به مجاهدین دارند. و این ادعای افراد وانجمن های پوششی بسیاری از مجاهدین میباشد که تحت نام های متفاوت فعال میباشند که "ارتباطی با مجاهدین ندارند". حتی کسانی که به جلسات سیاسی توسط مجاهدین در اروپا حمله میکردند بنام "ایرانیان خشمگین "این کار را میکردند ولی از طرف مجاهدین فرستاده میشدند تا جلسه گفتگوی سیاسی افراد را به هم بریزند . نمونه تاریخی اش زیاد است ویا "ایرانیان خشمگین "در "خیابانها پاریس به جدا شدگان مجاهدین حمله فیزیکی "نمودن که در همین ایران گلوبال ویدئو آن منتشر شد که ااین ها هم "ایرانیان خشمگین بودند "وربطی به مجاهدین نداشتند !"بعلاوه متهم یک جدا شده مجاهدین است هم بطور ساده مخالف رژیم نیست که اکنون دو آتشه "افشاگری "میکند بلکه در یک ماموریت تشکیلاتی این کار را انجام میدهد
و در ثانی خود این جناب ابراهیمی هم دقیقا در متن نوشت هایش میگوید که کسانی میخواهند بنام "منتقد " این "مزدوران "را کمک کنند یعنی ایشان مانند شما چیز ی بنام منتقد مجاهدین را قبول ندارد مجاهدی متهم میشود به "همکاری و سفید سازی ". این فرهنگ دیگر بخوبی دم خروسها را لو میدهد ودقیقا به همین دلیل آقای امرالله ابراهیمی
و مانند خود مجاهدین هر منتقدی را هم "مزدور "خطاب میکند شما هم مانند مجاهدین هرکس مخالف صحبت کرد با همان فرهنگ
و البته چه کسی است که بیاید وعلنا بگوید که در پشت پرده چه میگذرد بلکه باید اورا شناخت برای نمونه هم همین کمک وپشتیبانی نیز توسط اعضای شورای مجاهدین به گفته یکی دیگر از کامنت نویسان بنام قدر خواه که شورای ملی مقاومت است آمده است . پس یک سری شواهد وجود دارد که ایشان به کجا میتواند منتسب باشد
- کسی که او روی او زوم کرده است یک عضو جدا شده منتقد مجاهدین است -حال یا بدرستی ویا به غلطی میتواند وابسته به رژیم باشد ویا نه ولی بهرحال عضو سابق مجاهدین وا جرا کننده برنامه های کمدی تلویزیون مجاهدین در گذشته است
هماهنگی کامل با خط مجاهدین و فرهنگ برخورد ایشان نشان دهنده برخورد مجاهدین است
کدهایی که ایشان میدهد همینگونه است
صفحات فیس بوکی ایشان پراز حمایت مجاهدین است
ایشان ارتباط نزدیکی با مهدی سامع وچند عضو سازمان پنج نفره ایشان دارد
وضعیت مجاهدین وبرخورد آنها برای جو سازی که قبلا توضیح داده شده است .
این نوع "سازمان ها وانجمن های "مستقل را مجاهدین به تعدد دارند پس این استدلال کافی نیست که کسی خود را "مستقل "اعلام میکند
و دقیقا این پیچیدگی است که باید شناخت و نانوشته ها را از بین سطور بیرون کشید .
در پایا ن لطف کرده و بلافاصله چماق تهمت وافترا را به عنوان "سفید سازی "بیرون نکشید . این هم از همان لغا ت وخطوط وفرهنگ مجاهدین بیرون میاید که در هر چهره مخالفی و منتقد و دگر اندیشی که در خط آنها حرکت نکند بلافاصله اتهامات را بیرون میاورند هرچند خود در این راه هم با رژیم جمهوری اسلامی و "امام ضدامپریالیست "و هم با صدام حسین ، هم با عمو سام در رده های مختلف همکاری کرده ومیکنند !
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقايانى كه چه مخالف و چه موافق فكر خودشان را نوشته اند، سعى كنند با انگ زدن هاى غيرلازم فضاى گفتگو را مسموم نكنند. اين مباحث و موضوعات هم از جهت أدبيات سياسى و چه از جهت نظرى مباحث و موضوعات نسبتا تازه ايى هستند و بايستى با حوصله و تحمل دنبال شوند. از واكنشها بر مى آيد از سويى من بايستى اندكى مبسوط مي نوشتم و از بروز بعضى از سوء تفاهمات و بد فهمى ها جلوگيرى ميكردم و از سوى ديگر از فرصتى كه اينجا براى ديالوگ پيش آمده به تعميق و بسط موضوع بپردازيم و جوانب موضوع را در پروسه بحث گفتگو بپرورانيم. من در آدامه به مسائل انتقادى مطرح شده در كامئنت ها خواهم پرداخت و در حد امكان جوانب مسئله روشن خواهم كرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

هرگاه شخصی بدون حب و بغض نظر خودش را ابراز کند نظرش ارزشمند و قابل تعمق است زیرا او با پرداخت عمر گران بهایش به این نتیجه رسیده و زاویه ی دیدگاهش در موضوع ارائه شده این است
توصیه می کنم به کتاب های فرصت، کتاب مفید، راه زندگی و سیطره ی حکومت انسان در تالار هستی اثر حبیب اله آزادی نظری بیندازید.
به نظر من در وجود خداوند و یکتایی آن شکی نیست، هم چنین در عدالت او و عظمت انسان وجهان دیگر
و اینکه برای تمام موجودات زنده از تک سلولی تا انسان چیزی به نام جبر وجود ندارد حتی تولد، حتی مرگ.
و اختیار هم معنا بخش انتخاب است یعنی آزادی در انتخاب، پس نمی توانیم مقابل جبر اختیار بگذاریم بلکه باید از واژه ی انتخاب استفاده کنبم.
این جسمی را که می بینید من نیستم بلکه این ماشین من است، من یک انرژی هستم به نام روح ، دارای ذهن و خرد که در

نوشته شده توسط: Anonymous

گفته اند آذربایجان ایران نیست. پارلمان آذربایجان تشکیل شده است. اکنون هم آقای شاملی بر این پایه نوشته احزاب غیر آذربایجانی، و آذربایجانی آسیمله شده، یعنی مانقورتی ، حکومتی، و نگفته واضح است که چپ سراسری، و شاید فدرالیست ها، حق فعالیت سیاسی در آذربایجان ندارند. یعنی فقط گروههای انتخاب شده از طرف خط سیاسی معین که در راستای خط پارلمان و خط آقای شاملی است حق فعالیت دارند. معنای این حرف آن است که آزادی برای احزاب خودیست، و غیر خودیها ممنوع است . آدم یاد وضعیت ایتالیا و آلمان در سالهای جنگ دوم جهانی میافتد که عین همین حرفها را حزب نازی و موسولینی میزدند. فرقش آن است که آنها در جریان قدرتگیری و سرقدرت چنین میگفتند و آقای شاملی دری به تخته نخورده این خط و نشانها را میکشد. اما خوب است خط های سیاسی ماهیت خود را عیان میکنند. تشکر از ایرانگلوبال که این امکان را فراهم آورده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا شما پان ترکها به ایرانیان میگویید دولت فارسی ؟ و نه دولت فارسها . کشور فارسها . فرهنگ فارسها . تاریخ فارسها . لابد از تغییر اسم خود توسط من تعجب میکنید ! می خواستم احساس علط نامیدن دیگران را بفهمی .------دوم اینکه چنان ار ورود ایرانیان و فارسها به استانهای آذری نشین مینویسد ، انگار شما یک کشور خارجی هستید و اقوام دیگر ایرانی حق ورود بدون ویزا ندارند . آیا دچار پریشان گویی نشده اید ؟ آیا فکر نمی کنید سرزمین اجدادی ترکهای تجزیه طلب ، خارج از فلات ایران یعنی میان مغولستان و ایغورستان چین است !

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانیکه ازظالم بظالم شکایت میکنند، هنوزالفبای سیاست را در نمی یابند. جناب کشتگر! دیکتاتوراعظم آخوند خامنه ای! هر جنایت کاری هم که باشد، پاسدار زبان و ادبیات فارسی است. و همینطورعامل سرکوب ملیتهای غیر فارس جغرافیای ایران. بفرض که خامنه ای تا پنج سال دیگر زنده است، بعد از او وضعیت ایران چه خواهد شد؟ اگر روزی منفذی!، در دیکتاتوری مطلق رژیم پدید بیاید، چه انفجاری در جغرافیای ایران رخ خواهد داد؟ آیا قریب به اتفاق جامعه فارس که نسبت بمسائل دیگر ملیتها، تا بحال در سکوت مطلق بسر میبرد، در فردای مرگ خامنه ای، که دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد، فکری بفردای خود کرده است. فکر میکنید، برای پاسداری فرهنگ فارس! مانقورد دیگری برای سرکوب ملل ایران اجیر خواهد شد؟ این دیگرغیرممکن است. تبریز دیگر سرایران نیست. تاریخ مصرف مانقورد سازی تمام شده است. دیگر کسی برای شعار " همه با هم" تره خورد نمیکند. راه حل چیست؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

یاد قیام بابک خرمدین بخیر؛ مردی که در برابر نفوذ و گسترش خلافت اشغالگران عرب در ايران قد برافراشت و آذربایجان را کانون شورش علیه خلیفه عرب (معتصم) در ایران کرد و پایه‌های حکومت تجاوزگر او را (بخشی از سپاهیان معتصم، لشکريان ترک بودند) لرزاند و سرانجام جان بر سر اين قيام نهاد و معتصم با بی‌رحمی خاصه خلفای عرب او را اعدام کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هشیار شما که در یک کشور اروپایی هستید واز قوانین هم بخوبی خبر دارید که هیچ کشور اروپایی بدون مدرک اقدام به دستگیری ماموران وزارت اطلاعات نمیکند واین توجیهات شما برای سفید سازی مزدوران وزارت اطلاعات است وربطی به مجاهدین ندارد.
امرالله هم صریحاً نوشته است با مجاهدین در ارتباط نیست و گروه آذرخش کاملا مستقل است .

نوشته شده توسط: Anonymous

دستگیری ماموران وزارت اطلاعات چه ربطی به مجاهدین دارد که افرادی آگاهانه اصل ماجرا را به حاشیه میبرند.
پلیس هلند با مدارکی که علیه این افراد در اختیار دارد اقدام به بازداشت کرده است.
باید به افرادی که این اقدامات را زیر سوال میبرند و یا سعی در وصل آن به مجاهدین دارند گفت نگرانی تان بخاطر دستگیری مزدوران وزارت اطلاعات جای سوال دارد؟

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوستان گرامي : ١- كامنت های غيرمرتبط با موضوع مقاله به "صفحه شما" منتقل مي شود، ٢- كامنت هاي كمتري حذف مي شوند ٣- كامنت هاي نويسنده های صاحب أكانت يك زمانه شده اند، در صورت توهين از سوي نويسنده، كامنت های ايشان هم دو زمانه خواهد شد٤- هر يك از گردانندگان ايران گلوبال حق بررسي كامنت ها ي مربوط به خود را خواهند داشت ٥- مسول كامنت ها بشكل سابق نداريم، بنا براين پاسخگويي هم بشكل سابق نخواهيم داشت.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوستان گرامي : ١- كامنت های غيرمرتبط با موضوع مقاله به "صفحه شما" منتقل مي شود، ٢- كامنت هاي كمتري حذف مي شوند ٣- كامنت هاي نويسنده های صاحب أكانت يك زمانه شده اند، در صورت توهين از سوي نويسنده، كامنت های ايشان هم دو زمانه خواهد شد٤- هر يك از گردانندگان ايران گلوبال حق بررسي كامنت ها ي مربوط به خود را خواهند داشت ٥- مسول كامنت ها بشكل سابق نداريم، بنا براين پاسخگويي هم بشكل سابق نخواهيم داشت.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

كامنت های تند و پرخاشگرانه و شعاری یا غيرمرتبط با موضوع مقاله به "صفحه شما" منتقل خواهند شد2- تلاش خواهد شد که كامنت های كمتری حذف و یا سانسور شوند 3- كامنت های نويسنده های صاحب اكانت يكزمانه شد 4- در صورت توهين از سوی نويسندگان سایت، كامنت های آنان هم دو زمانه خواهد شد 5- درصورت ارسال شکایتی از سوی نویسنده و یا کامنت گذاران مبنی بر وجود توهین و... به شکایت آنان رسیدگی می شود 6- هر يك از گردانندگان ايران گلوبال حق بررسی كامنت های مربوط به خود را خواهند داشت 7- مسئول كامنت ها به شكل گذشته وجود ندارد؛ بنابراين پاسخگويی هم به شكل پیشین نخواهيم داشت. توجه داشته باشید کامنت های شعار گونه به سود و یا زیان نویسنده ویا دیگران به صفحه شما منتقل می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نصرت اینکه به هر مخالف نظری انگ طرفداری از جموهوری اسلامی زده می شود، چیز تازه ای نیست. اینکه جمهوری اسلامی اعضای مرکزی حزب آذربایجانی ینی گاموج را دستگیر و زندانی کرده، به جای خودش محکوم است و نه تنها باید برای آزادی آنها مبارزه کرد بلکه باید برای آزادی کلیه احزاب و سازمانها سیاسی مبارزه کرد. من کاری ندارم که حزبی پان فارس است یا پان ترک یا پان... مسئله اصلی آزادی فعالیت همه احزاب در سرتاسر جغرافیای ایران است. جمهوری اسلامی فعالیت همه احزاب را در همه جای ایران ممنوع می کند و فقط به احزاب وابسته به خودش و یا احزاب بی خطر برای خودش اجازه فعالیت می دهد و آقای شاملی می خواهند در آذربایجان همه احزاب را ممنوع کنند مگر اینکه آن احزاب آرم آذربایجانی داشته باشد. و این نظر و تفکر خیلی خطرناک است و آینده تاریکی را پیش روی ما قرار می دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب yenilik اینکه <احزاب سیاسی دمکرات فارسی> و <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی> را باید از آذربایجان بیرون ریخت با اینکه <ترک تباران> را باید از ایران بیرون ریخت چه تفاوت ماهوی با هم دارند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شعار نژادپرستانه ایران را با شعارهای کشورهای دیگر مقایسه کنید

شعار تیم‌های حاضر در جام جهانی به شرح زیر است:

الجزایر: جنگجویان صحرا در برزیل

آرژانتین: نه فقط یه تیم، ما یک ملت هستیم

شعار نژادپرستانه ایران را با شعارهای کشورهای دیگر مقایسه کنید

شعار تیم‌های حاضر در جام جهانی به شرح زیر است:


الجزایر: جنگجویان صحرا در برزیل

آرژانتین: نه فقط یه تیم، ما یک ملت هستیم

استرالیا: امیدوار به تاریخ سازی

بلژیک: در انتظار غیرممکن

بوسنی: اژدها در قلب، اژدها در زمین

برزیل: خودت را نشان بده! ستاره ششم در راه است

کامرون: ‌شیر همیشه شیر است

شیلی: شی شی شی! لی لی لی ! شیلی شروع کن

کلمبیا: اینجا یک کشور است نه یک تیم

کاستاریکا: عشق من فوتبال است، قدرتم مردم هستند، افتخارم کاستاریکا است

ساحل‌عاج: فیل ها به برزیل میِ‌روند

کرواسی: با آتشی در قلبمان همه برای مردم کرواسی

اکوادور: یک مسئولیت، یک عشق، فقط یک قلب این ها به خاطر تو است اکوادور

انگلیس: آرزوی یک تیم، نبض یک ملت

فرانسه: غیرممکن کلمه فرانسوی نیست

آلمان: یک کشور، یک تیم ، یک آرزو

غنا:‌ستارگان سیاه برزیل را روشن می کنند

یونان: قهرمانان مثل یونانی‌ها بازی می کنند

هندوراس: ما یک ملت هستیم، ستاره در قلبمان

ایران: افتخار پارس

ایتالیا: بیا جام جهانی را آبی کنیم

ژاپن: سامورایی! زمان جنگ فرارسیده است

کره‌جنوبی: لذت ببر قرمز‌ها

مکزیک: همیشه متحد، همیشه آزتک

هلند: مردان واقعی نارنجی می‌پوشند

نیجریه: فقط با اتحاد می توانیم

پرتغال: گذشته‌ها به تاریخ پیوستند، موفقیت در آینده است

اسپانیا: درون قلبمان آرزوی یک قهرمان

ارگوئه: سه میلیون رویا، اروگوئه شروع کن

آمریکا: متحد به عنوان تیم، سرمشق گرفته از عشق
نوشته شده توسط: Anonymous

حق تعيين سرنوشت يكى از اولين و اصولى ترين حق هايى است كه يك انسان مالكش است و كسى را نمى توان به اتهام تجزيه طلب بودن از حقوقش محروم كرد،لطفا از اب گل الود ماهى نگيريد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب anonym من نه فقط امکان گرفتن امتحان ایدئولوژی از احزاب را ندارم بلکه به امتحان ایدئولوژی و تسویه ایدئولوژیک هم هیچ اعتقادی ندارم. دمکراسی حکم می کند که فعالیت همه احزاب آزاد باشد. من هیچ آشنایی با این حزبی که آقای شاملی گفته اند ندارم. کاری هم به آن حزب ندارم. موضوع اصل مطلبی است که آقای شاملی مطرح می کنند یعنی اینکه <احزاب سیاسی دمکرات فارسی نمیتوانند و نباید در مناطق ملی متعلق به ملیتهای غیرفارس فعالیت داشته باشند> و <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی که خود را شاخه زنجان آن حزب معرفی میکنند، بایستی به هر طریق از کل آذربایجان جنوبی بیرون رانده شوند.>
این یعنی ایجاد اختناق و دیکتاتوری.
من آقای شاملی را <از جنبه سیاسی> شبیه آقای کرمی دانسته ام چونکه آقای کرمی هم معتقد است که باید تمام <ترک تباران> را باید از همه جای ایران بیرون راند. حرف آقای شاملی روی دیگر همین سکه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا فاشيسم عريان فارس را از قلم نيندازيد،نمى توانيد دم از انسانيت بزنيد و فاشيسم فارس را ناديده بگيريد،

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای همام ، من به علم غيب اعتقاد ندارم و اميدوارم جنابعالی مرا از منابع علمی تان فيض ياب بفرفائید .لطفا اسم يکی- دو نفر عالم فارس زبان را همراه اسناد علمي شان مثلا کتاب‌ ، را قبل از تشريف فرمائی اعراب به منطقه و تسلط شان نام ببريد . چون در زمان تسلط ساسانيان آموختن سواد فقط مخصوص اعيان و اشراف و آخوند های جنايتکار آن دوره موهبان زردشتی بود . يعنی سواد آموزی محدوذ در حد شمارش اعداد تک رقمی در هر منطقه بود و اين اعراب بقول بعضی ها فلان- فلان شده اين محدوديت را برداشتن و پسر پينه دوز و فقير عمر خيام و زکريای راضی شد . از قديم گفته اند نمک را بخور و نمکدان را نشکن

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم ثانی, شما از موضع جمهوری استبداد اسلامی با ما حرف میزنید. در شرایطی که جمهوری اسلامی تمامی اعضای مرکزی حزب آذربایجانی ینی گاموح را دستگیر و زندانی کرده, چطور شما طرفداری از احزاب فعالییت احزاب فارسی در آذربایجان میکنید. شما که از فعالییت حزب پان فارسیستی در آذربایجان دفاع میکنید, آیا خبر دارد که در ایران هیچ حزب آزادی وجود خارجی ندارد. شما که طرفدار آزادی احزاب پان ایرانیستی اسلامی در آذربایجان میکنید, آیا متوجه هستید که طرفداری از جمهوری اسلامی دارید میکنید و جمهوری اسلامی را بطور غیر مستقیم دموکراتیک مینامید.

نوشته شده توسط: Anonymous

مقایسه این مطلب با افاضات جناب کرمی کمال کم لطفی‌ است، یکی‌ دست در دست سیستم حاکم، کمر به نابودی ما بسته است، دیگری میگوید از توی خیری به ما نرسد، شر مرسان

نوشته شده توسط: Anonymous

""" سیستم فارسی‌ بدترین سیستم برای توسعه است """ شکست مشروطیت در مرکز و به دست جامعه فارسی‌، کشته شدن ستار خان، رواج پدیدهی اصلاحات بر علیه اصلاحات همه از جامعه فارسی‌ برخاسته است، سیستم فارسی‌ هتی از سیستم روسی که نیز بدتر است، این سیستم و ناسیو نالیزم فارسی‌ قادر به تولید "" حزب، قوّه قضات ئیه مستقل از دولت، مطبوعات آزاد، فرهنگ نقد، بانک مرکزی مستقل از دولت، پیروزی نویسنده بر شاعر، پیروزی مدرنیته بر سنت نشد که هیچ در هر جای منطقه رخنه کرده جز بدبختی به ارمغان نیاورده، از عراق بگیر تا سوریه تا لبنان تا افغانستان، ما هیچ نیازی به نه تنها به تشکیلات فارسی‌ نداریم، بلکه وجود آنان الام جنگ تمام عیار بر علیه توسعه، پیشرفت، ترقی‌ و امنیت آزربایجان جنوبی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

همه جای ایران سرای من است. تبریک و تهنیت به حزب حاما که در شرائط کنونی و با تحمل زحمات فراوان در راه دفاع از ایران و تمامیت ارضی ان قدم بر میدارند.استبداد دینی و جریان چپ اساسن اجازه میهن پرستی و ایران دوستی را با سیاست های خود جریانی بورژوائی و ضد اسلامی معرفی کردند. نتیجه این سیاست ضد ملی و ضد ایرانی را ما هم اکنون در جریانات تجزیه طلب مشاهده میکنیم. من امیدوارهم که حرب دمکرات کوردستان نیز در تبریز و همدادن و اصفهان و شیراز
خوزستان دفتر حزب خود را باز کنند.سعادت مردم ایران فقط در همبستگی ملی و تمامیت ارضی و ازادی و دمکراسی است.
هر گونه تک روی و تفرقه و ایجاد اشوب و ناامنی در خدمت قدرت های بیگانه و مصیبت برای مردم ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همام ،المان بزرگترين فيلسوفان،مصلحان و دانشمندان تقديم بشريت كرده است،كانت يا ماركس ،هگل و صدها نفر ديگر باعث نشد كه فاشيسم هيتلرى در المان دنيا را به خون نكشاند،لطفا بحث ها را قاطى نكنيد،اصولا كسى با خلق فارس يا ايران كارى ندارد،كارى خوبى كرده ،تاريخ خوبى داشته ،انسانهاى خوبى تحويل جامعه داده، از خط عربى استفاده مى كند ،نوش جانش باشد،ولى اينها باعث نمى شود كه شما امروز ظلم و ستم فاشيسم فارسى را توجيه كنيد،شما و البته فاشيسم فارس عمدا بحث را به انحراف مى كشانيد كه كسى بيايد به شما به خيال خودتان حمله كند و شما از تاريخ درست يا دروغ براى خودتان دليل بياوريد كه نه ما چنين و چنان هستيم،هر چه باشيد،ما هم بعنوان يك انسان حق خودمان را مى خواهيم،حالا شما مى گوييد زبانمان ناقص است،خوب باشد اين انتخاب ماست،مى گوييد فارسى شيرين است،ما كه نمى گوييم شيرين و علمى نيست ولى مى گوييم ارزانى خودتان

،اينجا سخن از انتخاب است و حق انتخاب،كسى با زبان فارسى و تاريخ ايران كارى ندارد كه بحث را منحرف مى كنيد،
نوشته شده توسط: Anonymous

« دمکراتیک ترین شیوه این استکه احزاب فارسی تنها درمناطق فارسی فعالیت کنند و از فعالیت در مناطق غیرفارس اجتناب کنند»!!!پایان نقل قول.این نوع دمکراسی خواهی از جنس پان ترک,آدمی را بیاد حرفهای احزاب راست‌گرای افراطي فاشیستی اروپایی که ويژگي اصلي شان خارجي ستيز و مخالف مهاجران هستند مثل جبهه ملي فرانسه،حزب خلق دانمارک، حزب براي آزادي هلند،حزب دموکرات هاي سوئد،حزب ملي انگليس و .... میاندازد که معتقد رنگين پوست ها بايستي به کشورهاي خودشان بازگردند. بجای صلیب شکسته ،نماد گرگهای خاکستری که با دست پوزه و چهره‌ی یک گرگ را تداعی می‌کند در بالای این مطلب میتوانست زینت بخش آن باشد.تصور کنید در سوئیس در سایتی «چپ» بنویسند احزاب آلمانی زبان تنها درمناطق آلمانی فعالیت کنند و احزاب فرانسوی زبان تنها درمناطق فرانسوی و غیره. و هشدار به همدیگر بدهند که از فعالیت در مناطق«غیر» اجتناب کنند!....

.....این دمکراسی خواهی نیست،دماگوژی است. اين چنین تفکراتی پتانسيل تبديل شدن به خشن ترين جريان فاشيستي در ایران را دارند تفاوتی ندارد با صلیب شکسته و یا نماد گرگهای خاکستری و یا داس و چکش!!صورت مسأله همان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

بنده هم باعرض معذرت فكر مى كنم،شما از شرايط عينى مبارزه را درك نمى كنيد وبيشتر به شعار گرايى مد نظر است،اينكه جناب احمد حكيمى پور نشريه اميد زنجان را انتشار مى داد،كه خود كارى در خور توجه بود در زمان خودش،اينكه حتى مخالفش هم باشيم افكار خودش را دارد،و ازاد است و مى تواند فعاليت بكند،اينكه نبايد در اذربايجان كسى فعاليت كند بجز كسانى كه معتقد به حق تعيين سرنوشت هستند،غير منطقى است و مبتنى بر اصول جمهورى اسلامى است بنظر من البته،وانگهى همه مى توانند فعاليت كنند،هر كسى بايد خودش را عرصه كند و در اخر تصميم را بايد خلق اذربايجان بگيرد،ديكتاتورى و فاشيسم اسلامى فارس مى گويد شما نبايد فعاليت كند چون در اتهام تجزيه طلب بودن هستيد و الان كه شما مى گوييد كسى حق ندارد به جز معتقدين به استقلال در اذربايجان فعاليت كند،هر كدام دو روى يك سكه اند.اصولا همه مى توانند ادعا كنند كه فلانى عامل است،ايا در عامل

بودن يا فريب خورده يا هدايت شدن اينها سندى است؟عرض كردم كه اصولا همه الان با اين حربه به طرف مقابل حمله مى كنند،انها هم شايد شما را عامل يا فريب خوده مورد خطاب قرار دهند،و انتقاد به اين صورت كه اصولا مبتنى بر سندى نيست بيشتر بر تخريب مى ماند كه راه به جايى نمى برد، و البته اخلاقى هم نيست،يا فرقى با فاشيسم فارس پيدا نمى كند،اصولا ما نه تقليد كننده فاشيسم فارس ! بلكه بايد بر عكس اين فاشيسم حركت كنيم البته انتقاد حق شماست،ولى فعاليت و عرضه كردن هم حق هر كسى است،حتى مخالفتان هم،و ايشان مى تواند فعاليت كند ،و در اخر باز حق انتخاب با مردم است،باز تاكيد مى كنم كه شرايط موجود اذربايجان را درك نمى كنيد و بيشتر شعار را مد نظر داشته ايد،با تشكر
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم ثانی, این احزاب سیاسی فارسیستانی ها که در آذربایجان فعالیت میکنند, آیا نیت خیر خواهانه, انسان دوستانه, واقعا دموکراتی خواهانه دارند, یا با این اسامی و لقب و القاب پر تلالو در واقع عوام فریب, نیتی جز آسیمیله کردن و فارسیزه کردن ملت های غیر فارس دارند؟
انسان باید خیلی عوام باشد تا هم چون چیزها را درک نکند. مشابهت آقای شاملو با ناصر کرمی , واقعا عجیب به نظر می آید.

نوشته شده توسط: Anonymous

انسان از خواندن حرفهای آقای همام تبریزی! شاخ در میآورد. کسی نیست، به ایشان بگوید، برادر مگر چند رشته تخصصی داری، که به همه چیز نظر میدهی؟ مگر مجبوری که به هر چیزی گیر بدهی! شما که از تاریخ بحث میکنی، و با آب و تاب از تمدن باصطلاح درخشان ایرانیان، قبل از حمله اعراب، برای خودت مدینه فاضله می باقی، که گویا کتابها و کتابخانه های ایرانیان در حمله اعراب سوزانده شدند، با چنین ادعا های بی اساسی!، که گویا چاخانیسم پایه اساس تاریخ و فرهنگ ایران را، تشکیل میدهد، کم کم به باور عمومی تبدیل میشود،

برادر! عرض به محضرت!! لازم به گفتن است، که بشریت بخوبی آگاه است. که دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح، در اروپای آنتیک آنزمان، مخصوصا در "یونان" و "رم " باستان، کدام فلاسفه، هنرمند، پیکر تراش، نقاش و شاعری می زیسته اند. و یونان، و رم باستان نیز مثل اغلب کشورهای آنتیک در حال جنگ و گریز با نیروهای متخاصم داخلی و خارجی بودند. حتی بر اثر جنگ و گریز بارها "رم" با خاک یکسان گشت. و هخامنشیان باصطلاح طرفدار حقوق بشر! بار ها آتن و شهر ها و آبادیهای مجاور آن را آتش زده با خاک یکسان کردند. با تمام این اوصاف، هنوز هم اسامی و آثار فلاسفه، هنرمندان، و مجسمه سازان، پیکرتراشان، نقاشان و سایر نوابغ آتن و رم در سراسر عالم زبانزد عام و خاص است، و برای جهانیان قابل احترام و ستایش. جناب آقای همام تبریزی! شما که اینهمه از عظمت و علم و دانش باصطلاح ایرانیان، قبل از حمله اعراب، داد سخن میدهد، ممکن است اسامی چند تا از فلاسفه، شعرا، پیکر تراشان، نقاشان، مجسمه سان، تاریخ نویسان، فیزیکدانان، و همچنین اسامی آثارشان را برای ثبت در قسمت فرهنگی یونسکو، مرقوم بفرمائید؟! سقراط فیلسوف مشهور یونان، که به معلم اخلاق، و استاد فیلسوفان لقب داشت، با اینکه فیلسوفان بزرگی را تربیت کرده بود، و خود به فیلسوف فیلسوفان شهرت داشت، به فیلسوف بیکتاب، مشهور است. اما همه میدانند، که او استاد تعداد بزرگی، از فیلسوفان زمان خود بوده است. در صورتیکه در قیاس با او، "افلاطون" فیلسوف شاعر، و داستان نویس، و یا فیلسوفی مثل "ارسطو" که صاحب آثار مکتوب متنابهی درخصوص (فیزیک، متافیزیک، منطق، و استدال ریاضی، سیاست، دولت و اخلاق، جبر و مثلثات، و هندسه ... شعر و ادبیات، است، یعنی کم و بیش اسامی هنرمندان زبده، و نوابغ عصر آنتیک، و نام آثارشان حد اقل موجود است. در قیاس با چنین نوابغی، اگر ممکن است، آقای همام تبریزی نیز، که ادعا میکند، ایران قبل از اسلام، دارای کتابخانه های عریض و طویلی بوده، لطفا اگر چنین است، اسامی چند تا از نوابغ و فیلسوف، نقاش، شاعر، مجسمه تراش، پیکر تراش، ریاضی دان، فیزیکدان،... و امثالهم ایرانی را! که به قول خودش قبل از حمله اعراب به ایران، که درحال کنگاش و فحص و بحث بودند، که گویا آثارشان با حمله اعراب به ایران از بین رفته است را، نام ببرند. تا ما هم به نوابغ قبل از اعراب، خودمان افتخار بکنیم؟ و چنین اسامی را برای ثبت در لیست نوابغ جهان، به بخش فرهنگی یونسکو بفرستیم! و فیلسوفان و نوابغ خودمان را با خوشوقتی تمام به دنیا بشناسانیم و جشن بگیریم!! و از افتخار بدانان لذت ببریم!! ممنون!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یونس شاملی راستش را بخواهید من با خواندن این مقاله شعارگونه شما مو بر تنم سیخ شد!
متاسفانه من از جنبه سیاسی تشابه خیلی زیادی بین مواضع شما در این مقاله با مواضع آقای ناصر کرمی می بینم. امیدوارم که اشتباه از من باشد.
شما می نویسید که <احزاب سیاسی دمکرات فارسی نمیتوانند و نباید در مناطق ملی متعلق به ملیتهای غیرفارس فعالیت داشته باشند.> و بدتر از آن می نویسید که <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی که خود را شاخه زنجان آن حزب معرفی میکنند، بایستی به هر طریق از کل آذربایجان جنوبی بیرون رانده شوند.>
به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که هر حزبی که در آذربایجان بخواهد فعالیت کند باید نام ملت یا خلق آذربایجان را به یدک بکشد و اگر اینطور نباشد باید ممنوع الفعالیت شود و باید آنها را تحت عنوان عمله های استعمار داخلی از آذربایجان بیرون ریخت. یعنی حتی احزاب و سازمانهایی هم که تحت نام

احزاب سراسری می خواهند فعالیت کنند، اجازه فعالیت در آذربایجان را نخواهند داشت و ممنوع هستند و باید اعضا و هواداران آنها را از آذرباجان بیرون ریخت!
این است آن دمکراسی که به مردم آذربایجان وعده داده می شود؟
همچنین نوشته اید که <فعالین مدنی و سیاسی ترک در آذربایجان جنوبی بایستی با تمامی توان سیاست استعماری جدید احزاب سیاسی فارسی به اصطلاح مخالف حاکمیت و اصطلاح طلب را در آذربایجان افشا کنند و تا حد ممکن مانع از فعالیت این احزاب در آذربایجان گردند.> این هم با این معناست که دگراندیشان در آذربایجان حق ندارند علیه حاکمیت مبارزه کنند، نه احزاب مخالف حاکمیت و نه اصلاح طلبان! هر کس می خواهد با رژیم مبارزه کند باید بیاید تحت لوای شما و حزب فقط حزب شما، مبارز هم فقط خود شما!!!؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظرات صفحات شما در این باره توجه کنید تا مشخص شود منبع این خبرها کجاست و آقای امرالله ابراهیمی کیست
http://www.iranglobal.info/node/33209
درمقابل بازی پیچیده مجاهدین هشیار باشیم !
دوستان !توجه کنید که این شخص یک وابسته به مجاهدین است که در جهت اهداف مجاهدین در مقابل جدا شدگان آنها که اکنون برای آنها معضلی شده است بویژه که امروز نیز در عراق در وضعیت نامناسب قرار داشته و حتی سازمان ملل از آنها میخواهد که عراق را ترک کنند . انتخابات عراق که مسعود ومریم برروی آن حساب باز کرده بودند ظاهرا چیزی برای آنها به همراه ندارد و با آمدن احتمالی هزاران نفر از اعضایشان به کشور های اروپایی احتمالا در حال جو سازی برای این ها میباشند که دست از پا خطا نکنند وگرنه با مساله "اخراج "روبرو میشوند و در واقع این نمایشی است از طرف مجاهدین برای ترساندن دیگر اعضا که زبان به انتقاد بگشایند

بویژکه این روزها انتقاد از مجاهدین در ن نزدیکترین افراد به آنها دیده شده است مانند کریم قصیم ، محمد رضا روحانی که بیش از سی سال در شورای ملی مقاومت حضورداشتند و اخیرا به دلیل اعتراض به سیاستهای مجاهدین استعفا دادند که البته به لقب مزدور هم مفتخر شدند .
پس ایران گلوبال نباید به عنوان یک سایت خوب و مستقل زمینه ساز این جو سرکوب سازی عوامل مجاهدین قرار گیرد . ایران گلوبال برای آزاد ی انتقاد ایستاده است واین را سابقه این سایت نشان میدهد . البته قابل درک است که به هرکس باید ا جازه انتشا ر داد ولی باید آیا برای جریانی که ماهیت سرکوب گرانه دارد و سیله ای برای اهداف آنها شد چون آنها پرچم ضد رژیم را بالا میبرند وزیر مهمیز آن به سرکوب تشکیلاتی روی میاورند . دوستان این بازی مجاهدین است که بتوانند جو سرکوب را برای افراد واعضای خو د فراهم کنند و یک نشان برای اعضای دیگر که اکنون در لیبرتی گرفتار میباشند و به ا روپا در آ ینده خواهند آمد باشد که پای خود را از گلیم دراز تر نکنند وگرنه گرفتار اخراج و زندان در کشورهای اروپایی به عنوان "مزدور رژیم "خواهند شد این بازی پیچیده ای است که مجاهدین شروع نموده اند وشما نباید به آن دامن بزنید و زمین در اختیار آنها قرار دهید نباید فریب ضد رژیم بودن این حرکت را خورد این بهانه ای است برای سرکوب تشکیلاتی ودرون تشکیلاتی و خارج از تشکیلات مجاهدین که ترس وو حشت را در دل دیگران قرار دهند که به آنها ا نتقاد نکنند و بوِیژه جدا شدگان ویا اعضایی که درآ ینده از آنها جدا میشوند باید زبان نگه دارند وگرنه در خطر قرار میگیرند این حرکات آقای امراله ابراهیمی با توجه به ماهیت ایشان درگذشته وفعل در همین راستا است وبس !
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئولان سایت وزین و دموکرات ایرانگلوبال کلمه چاخانیزم را فیلتر میکنند. من در جواب آقای همام تبریزی کلمه چاخان نوشتم . در فیلتر آقایان گیر کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

حرف آقاي امرالله ابراهيمي درست است . ،،،،،،،نند سبحاني و عزيزي و مهدي خوشحال وصادقي در بيست ودوم ژانويه 2013 براي چه به عراق رفته بودند؟ هدف آنها چه بوده است ؟ يكي از اهداف آنها ، ميتواند شناسايي موقعيت هاي قرارگاه اشرف و آماده سازي براي حمله 1 سپتامبر2013 باشد . به لينك زير توجه كنيد .
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=2211

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا كامنت من درج نشد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دادگاه حقوق بشر اروپا هروقت روز كريسمس باز باشد كه ثابت كند يك دادگاه غير مذهبي غير مسيحي ضد اسلام نيست مي تواند صلاحيت صدور راي عادلانه را داشته باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

برای اینکه تا حدی مشخص شود که این تبلیغات هماهنگ مجاهدین میباشد به این تصویر لطفا توجه کنید که از صفحه فیس بوک یکی ازاعضای شورای ملی مقاومت وابسته به مجاهدین است که در فیس بوک امروز منتشر شده است
http://axgig.com/images/56003208741194934038.png
آدرس فیس بوک وی در لینک زیر میبا شد"
https://www.facebook.com/mansour.ghadarkhah
مجاهدین میخواهند که از احساسات پاک ضد رژیم مردم برای تصفیه حسابهای خود استفاده کنند و آقای ابراهیمی هم در همین خط فعال میباشد وربطی به مساله مبارزه با رژیم و "مزدوران رژیم "ندارد بلکه تصفیه حسابهای بین مجاهدین و جدا شدگان آنهاست

بارها وبارها به مردم ایران ضربه زده است واکنون نیز با این تبلیغات ذهن ها را از رژیم دور کرده و به جنگ زرگری رهبری مجاهدین درآورده است . رهبری مجاهدین باید در درجه اول از خود سوال کند که چرا طی این سالیان این همه"مزدور " صادر کرده است و باید به مردم بگوید که این باصطلاح "مبارزه "در کنار صدام حسین دیکتاتور چه تاثیری در مبارزات مردم داشته است واکنون هم با این بازی افرادش در سایتهای ایرانی خدمت دیگری به رژیم میکندچرا که باعلم کردن مشگلات خود با جدا شدگان ومنتقدین خود عملا انحراف ایجاد میکند در ابتدا این" مزدور رژیم "را عمل میکند که جلب نظر کند وبعد خطوط سازمان را پیش میبرد. بس کنید شما به اندازه کافی طی سی ساله گذشته به جنبش های مردمی وآزادی خواهانه ضربه زده اید پتانسیل عظیم هزاران جوان را با سیاستهای غلط و در حد خیانت به مردم به سلاخانه رژیم جنایت اسلامی برده اید بدون اینکه باروری برای مردم داشته باشد بیایید این بازیها را کنار بگذارید ، بیایید یک بار هم که شده از داستانهای حیدری ونعمتی که مشگل اساسی رجوی اکنون میباشد که بتواند از بحران عراق که در آن گرفتار است انحراف بدهد ، مبارزات مردم را برای جیب سیاسی خود کانالیزه نکنید . جنبش آزادی خواهی مردم ایران از شما ضربات سنگینی تاکنون دریافت کرده است سی سال خونریزی بی نتیجه واکنون نیز سیاست اینکه سه هزار نفر را در عراق زندانی کردن و در آنجا نگه داشتن وبعد هم بر سرجنازه هایشان اشک تمساح ریختن وبعد امثال آقای ابراهیمی نیز در فیس بوک در هلند گرم ونرم برایشان سرود آزادی خواهی وقهرمانی بخواند ! بس کنید این شو را بگذارید که مردم و اپوزیسیون ایرانی بتوانند راهی برای این اژدهای هشت سر ملاها پیدا کنند وآنها را درگیر جنگ های درون گروهی خود نکنید این به مردم ا یران وجنبش آزادی خواهی آنها مربوط نیست این جنگ درون گروهی یک جریان ارتجاعی است که میخواهد از مبارزه ضد رژیم و پتانسیل آنها سود ببرد . ا ین را نباید ا جازه داد و نیرو در اختیارشان قرار داد. مجاهدین جایی در جنبش مردمی ایران ندارند چرا که طی این سی ساله گذشت حساب خود را با دیکتاتورها ، جنگ طلبان همراه کرده اند و هیچ ارتباطی بین اهداف آنها و اهداف مردم ایران وجود ندارد چرا که مردم دیگر ازادی میخواهند نه دوباره یک گروهی که هرکس انتقاد کرد بگوید "مزدور" وبخواهند سرکوب کنند . مردم دوباره یک ولی فقیه دیگری بنام "رهبر ایدئولژیک "که "از جنس دیگر " است وبقول مهدی ابریشمچی "تنها به خدا جوابگوست "و طی این سالیان هم نشان داده است که تنها به خدا جوابگوست نمیخواهند . متاسف هستم که این رامیگویم ولی جریان مجاهدین عکس برگردان رژیم ستمگر ولی فقیه است ولی درقدرت نیست . همین امروز شاهد هستیم که با چه شیوه هایی منتقد ومخالف و جدا شده خود را زیر رگبار اتهامات بعضا درست واغلب نا درست قرار میدهد و درجهت سرکوب آنهاست . این بازی را تمام کنید وبگذارید که اپوزیسیون هرچند سخت وهرچند با جیب خالی برخلاف رجوی ، به تلاشهای خود ادامه دهد و جنگ های درون گروهی خود را جنگ مردم نکنید مردم ایران تنها با یک جریان سرجنگ دارند و انهم رژیم ضد مردمی وارتجاعی و ضد آزادی ایران است وبس !
نوشته شده توسط: Anonymous

I was wondering if you did work for mr saddam hussein as well?

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر کسی« عقل سلیم در بدن سا لم » داشته باشد و به گفته پروین اعتصامی(مشهورترین شاعر زن ایران) هر که را چشم حقیقت بین است، میداند که نقش ایرانیان در تاریخ تفکر و تحول و تمدن جهان غیر قابل انکاراست و شرق شناسان معروف غربی (که از قضا " فارس شوونیست" نیستند) نظیر میخائیلوویچ ارانسکی زبان‌شناس دانشگاه لنینگراد،ریچارد نلسون فرای ایران شناس برجسته آمریکای و استاد بازنشستهٔ دانشگاه هاروارد ،پروفسور والتر هینتس آلمانی از دانشمندان ایران‌شناس و متخصص خط و زبان‌های ایرانی،ارنست امیل هرتسفلد ایران‌شناس آلمانی،سیمز ویلیامز استاد پژوهش مطالعات ایران و آسیای میانه(خراسان بزرگ)در دانشگاه لندن,کلیفورد ادموند باسورث استاد دانشگاه منچستر و متخصص در آثار عربی،هانس روبرت رومرآلمانی که حوزه کاری شان مطالعه .در زمینه دانش, فرهنگ و تاریخ ایران‌زمین بوده است ،رسالهٔ دکتری و نظریات کارشناسانه شان بنا به

.. داده ها و پژوهش های تاریخی مستند و علمی و با تکیه به تحصیلات آکادمیک بوده و معتبر در مجامع علمی. و نه مانند سیاه نوشته«تاریخ دیرین ترکان ایران» محمدتقی زهتابی که در نزد هیچ مورخی و پژوهشگری ارزشی ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امرلله ابراهیمی راست میگوید مجاهد نیست ولی از همکاران چند نفره مهدی سامع میباشد. او دارای سه صفحه فیس بو کی یک ، دو وسه میباشد. که در هرکدام به سختی از مجاهدین وخط ماندن در عراق به عنوان "قهرمانان آ زادی "دفاع میکند . اوهرگز یک موضع ا نتقادی تاکنون در هیچ کجا به مجاهدین نداشته است و فقط مانند بعضی که همیشه تا پای جان از مجاهدین دفاع میکنند ولی میگویند کی بود کی بود ما نیستیم ، رفتار میکند. این است که ایشان میتواند صدها با رحاشا کند که با مجاهدین نیست ولی رفیق ایشان وخودایشان با مجاهدین همکاری دارند وخط وخطوط را هم از مجاهدین میگیرند . اگر این افراد "مزدور "باشند محصول این سازمان میباشند و عمری را با این سازمان همکاری داشته اند چرا بعضی پس از سالها جانفشانی جدا میشوند وبقول اینها "مزدور" باید این را به عنوان ضربه اپوزیسیون ایرانی دانست که یک سازمان در واقع با رفتار ش طی سی ساله گذشته

بارها وبارها به مردم ایران ضربه زده است واکنون نیز با این تبلیغات ذهن ها را از رژیم دور کرده و به جنگ زرگری رهبری مجاهدین درآورده است . رهبری مجاهدین باید در درجه اول از خود سوال کند که چرا طی این سالیان این همه"مزدور " صادر کرده است و باید به مردم بگوید که این باصطلاح "مبارزه "در کنار صدام حسین دیکتاتور چه تاثیری در مبارزات مردم داشته است واکنون هم با این بازی افرادش در سایتهای ایرانی خدمت دیگری به رژیم میکندچرا که باعلم کردن مشگلات خود با جدا شدگان ومنتقدین خود عملا انحراف ایجاد میکند در ابتدا این" مزدور رژیم "را عمل میکند که جلب نظر کند وبعد خطوط سازمان را پیش میبرد. بس کنید شما به اندازه کافی طی سی ساله گذشته به جنبش های مردمی وآزادی خواهانه ضربه زده اید پتانسیل عظیم هزاران جوان را با سیاستهای غلط و در حد خیانت به مردم به سلاخانه رژیم جنایت اسلامی برده اید بدون اینکه باروری برای مردم داشته باشد بیایید این بازیها را کنار بگذارید ، بیایید یک بار هم که شده از داستانهای حیدری ونعمتی که مشگل اساسی رجوی اکنون میباشد که بتواند از بحران عراق که در آن گرفتار است انحراف بدهد ، مبارزات مردم را برای جیب سیاسی خود کانالیزه نکنید . جنبش آزادی خواهی مردم ایران از شما ضربات سنگینی تاکنون دریافت کرده است سی سال خونریزی بی نتیجه واکنون نیز سیاست اینکه سه هزار نفر را در عراق زندانی کردن و در آنجا نگه داشتن وبعد هم بر سرجنازه هایشان اشک تمساح ریختن وبعد امثال آقای ابراهیمی نیز در فیس بوک در هلند گرم ونرم برایشان سرود آزادی خواهی وقهرمانی بخواند ! بس کنید این شو را بگذارید که مردم و اپوزیسیون ایرانی بتوانند راهی برای این اژدهای هشت سر ملاها پیدا کنند وآنها را درگیر جنگ های درون گروهی خود نکنید این به مردم ا یران وجنبش آزادی خواهی آنها مربوط نیست این جنگ درون گروهی یک جریان ارتجاعی است که میخواهد از مبارزه ضد رژیم و پتانسیل آنها سود ببرد . ا ین را نباید ا جازه داد و نیرو در اختیارشان قرار داد. مجاهدین جایی در جنبش مردمی ایران ندارند چرا که طی این سی ساله گذشت حساب خود را با دیکتاتورها ، جنگ طلبان همراه کرده اند و هیچ ارتباطی بین اهداف آنها و اهداف مردم ایران وجود ندارد چرا که مردم دیگر ازادی میخواهند نه دوباره یک گروهی که هرکس انتقاد کرد بگوید "مزدور" وبخواهند سرکوب کنند . مردم دوباره یک ولی فقیه دیگری بنام "رهبر ایدئولژیک "که "از جنس دیگر " است وبقول مهدی ابریشمچی "تنها به خدا جوابگوست "و طی این سالیان هم نشان داده است که تنها به خدا جوابگوست نمیخواهند . متاسف هستم که این رامیگویم ولی جریان مجاهدین عکس برگردان رژیم ستمگر ولی فقیه است ولی درقدرت نیست . همین امروز شاهد هستیم که با چه شیوه هایی منتقد ومخالف و جدا شده خود را زیر رگبار اتهامات بعضا درست واغلب نا درست قرار میدهد و درجهت سرکوب آنهاست . این بازی را تمام کنید وبگذارید که اپوزیسیون هرچند سخت وهرچند با جیب خالی برخلاف رجوی ، به تلاشهای خود ادامه دهد و جنگ های درون گروهی خود را جنگ مردم نکنید مردم ایران تنها با یک جریان سرجنگ دارند و انهم رژیم ضد مردمی وارتجاعی و ضد آزادی ایران است وبس !
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای همام تبریزی , به جای ای دروغ های چند منی, دو تا کناب به زبان فارسی با خط فارسی قبل از اسلام اسم ببرید.چاخان بازی را بگذارید کنار

نوشته شده توسط: Anonymous

خود گویم وخودخندم عجب مرد هنرمندم ! جناب امرالله ابراهیمی سروکله شان پیدا شده و از سایت بالاترین ما را به سایت دیگری یعنی دوباره به سایت ایران گلوبال حواله دادند چرا مستقیما لینک ایران گلوبال داده نمیشود هم سوالی است . البته مهم نیست.
ولی ایشان مخالفان روش خود برای "افشاگری "را مانند همان مجاهدین که البته منکر همراهی با مجاهدین میباشند و من هم فکر نکنم که ایشان عضو باشد ولی از نوع چرا خاموشهایی است که مجاهدین مدتی در چهره های متفاوت در سایتهای ایرانی ردیف کردند میباشند.البته این آتش "ضد مزدوری "ایشان این هم به منتقدین وجدا شدگان مجاهدین ویک کاسه کردن آنها دقیقا با خط مجاهدین م طابقت دارد.

مجاهدین روشهای متعدد و هماهنگ وگسترده ای برای نفوذ در بین ایرانیان دارند چون بخوبی به حساسیت مردم واینکه مردم به گفته های آنها اعتماد ندارند را میشناسند برای همین از افراد ویا سازمانهای متفاوت وسایتهیا متفاوت پوششی استفاده میکنند و از جمله همین جناب امر اله است . دم خروس امرالله در آنجاست که دقیقا از روش ، کلمات ، فرهنگ ومتد آنها استفاده میکند و دقیقا با فرهنگ وروش ها ومتد وفرهنگ مجاهدین مطابقت دارد . جاسازی افراد توسط مجاهدین در گروههای سیاسی دیگر سابقه طولانی دارد وبارها افراد خود را وارد سازمانها برای جاسوسی کرده اند .سازمان مجاهدین در هر سازمان سیاسی ویا در هر رسانه سیاسی ایرانی که بتواند با افراد گوناگون نفوذ میکندودراین راهم دروان آموزشی میبینند که به عنوان
"مبارز ضد رژیم " وارد صحنه شوند و میدان را بدست گیرند وخطوط سازمان را به پیش ببرند ولی آقای امراله ابراهیمی بخاطر ناشی گری وهمچنین کاملا الینه شدن در این فرهنگ ارتجاعی نمتیواند خود را از این فرهنگ برخورد مجاهدین با مخالفین ومنتقدین جدا سازد و همه را مانند مجاهدین یک کاسه میکند و با همان زبان با آنها حرف میزند.
مجاهدین از روشهای اطلاعاتی بالایی برخوردار میباشند چرا که در دستگاههای اطلاعاتی صدام وا ستخبارات وبه گفته سیمون هرش دوره های متفاوت در نزد سازمان جاسوسی جهان دیده اند و از تجربه کافی هم برخوردار میباشند . نمونه هایی از این دست مثلا کسانی مانند ایرج مصداقی بودند که تا چندی پیش مانند همین اقای امرالله هم قسم و آیه میخورد که مجاهد نیست ولی همه جا از مجاهدین به همان سبک مجاهدین دفاع میکرد وبه همین سبک همین آقای امرالله "مزدور "شناسی میکرد و لی بعد از مدتی خود به گفته مجاهدین تبدیل به "خائن ومزدور "شد چون منتقد مجاهدین شد. این است که این عناصر دم خروس خود را علی رغم قسم حضرت عباسهای گوناگون نمیتوانند بپوشانند .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای همام تبریزی.. نوشته بودید که (( مسعودی مورخ بزرگ عرب در قرن چهارم هجری یعنی بیش از ۳۰۰ سال که از تجاوز عرب می گذرد در کتاب التبیه و الاشراف ص ۹۲ مینویسد:«از ایرانیان باید کسب معارف کرد،هر چند اثارشان ازمیان رفته (اشاره به کتاب سوزان اعراب ) زیرا آنان در هر قسمتی مقدم و برتر میباشند».اگر مستندی غیر از این داده های پژوهشی تاریخی دارید معرفی کنید.))..آقای تبریزی .. اگر ما مسندی به غیر از این داده های پژوهشی نداشته باشیم, لاقل که « عقل سلیم در بدن سا لم » که داریم.. صنعت کاغذ سازی در زمان ساسانیان چقدرپیشرفت کرده بود؟ این کتابهای سوزانده شده بر روی ورقه های ( پاپیروس- چرم - و یا کاغذ) نوشته بودند؟ این کتابخانه عظیم که توسط اعراب سوزانده شد , نویسنده هایشان کی ها هستند؟ تحصیل در زمان ساسانیان مخصوص آقا زاده های درباری

بود..اکثر دانشمندان و شاعران ایرانی بعد از شکست ساسانیان پا به عرصه وجود گذاشتند.
نوشته شده توسط: Anonymous

میتوان بجای بیان همه سر و ته یکرباسند چنین هم گفت
آخوند و آخوندپرستان ( توده ای و نهضتی و جبهه ای و سازمانی ....و فک و فامیل ، فرصت و جدائی طلبان....) که احتمالا 10% ملت ایران را تشگیل میدهند یک هدف دارند و آنهم ماندگاری رژیم آخوندیست چرا که زیر سایه چنین حکومتی توانسته اند به آمال و آرزو و ثروت جاه و مقام و شهرت برسند. و بهمین دلیل به شگردهای لازم به حیات خود ادامه میدهند.!
اگر قرار است انتقاد کنیم باید از 90% باقی مانده انتقاد کرد که حتا روشنفکران و سیاسیکاران و جامعه شناسان و رسانهدارانش بویژه در برون ( در درون بعلت خفقان و بگیر و ببند هم عذرشان موجه است و هم چنیدین بار تلاش خود را کردهاند ولی بعلت نبود پشتیبان و مدیریت درست بی نتیجه مانده است ) یا هدفی برای سرنگونی رژیم آخوندی ندارند و یا اینکه در اثر بی خردی و خود محوری و خود پسندی و حسادت نمیتوانند برای خود هدف را نشانه روند.

در برون مرز تا زمانیکه وحدت در هدف و در عمل و یک اپوزیسیون هدفمند و همبسته و قابل اعتماد مردم برای پشتیبانی از مبارزان درون مرز نباشد ، آخوند و آخوند پرستان با خشنودی و اعتماد بیکدیگر به حکومت و یکه تازیشان ادامه خواهند داد.