Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی چند فاکت ديگر از مراگز غير عشيره پرست برای تهمت زنان مرگز گرا فریتز هومئل "Hommel، Fritz"در ترجمه لوحه های سومری، بیش از 300 کلمه ترکی پیدا
کرد، کلماتی که اکثرا به همان شکل قدیمی اش در ترکی امروزی هنوز هم به کار برده
میشود، و لذا هومئل با استناد به کشفیات علمی خود از کتیبه ها و لوحه های سومری،
زبان سومری را به عنوان ریشه زبان ترکی و "پروتو ترک" معرفی کرد.
و Begmyrar Gerey, 5000 yıllık Sumer Türkmen bağları s.7, 41, 78

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی من چند فاکت از سومر شناس های شناخته شده خدمت شما مينويسم تا شايد کمکی بشما بکند ١-باستان شناس و معروفترین سومر شناس دنیا “فریتیز هومئل ” بعد از تحقیقات وسیع علمی و ترجمه تعدادی از لوحه های سومری با استناد بر کشفیات تاریخی جدید از نوشتجات سومری، خویشاوندی خیلی نزدیک سومری و ترکی را ثابت کرده و نوشت "یک شاخه ای از اجداد ترکان در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد از وطن اصیل ترکان یعنی آسیای میانه کوچ کرده و به آسیای نزدیک آمده و تمدن های زیادی را از جمله تمدن سومر را افریدند . آثار باقی مانده از سومرها نشان میدهد که زبان ترکی در قدیم به چه شکلی بوده است. ٢- A.Falkenstein, W. Von Soden, Sumerische und Akkadisch Hymnen und Gebete, s.7 ٣- Zakar Andereyas, “Current Antropologie”, World Journal of the Science of Man, 1971 p. 212 ٤- "دل هایمزِ ، Dell Hyme" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شیک

شیکاگو در بخش انسان
شناسی در رابطه با ارتباط ریاضی بین زبانها تحقیقی انجام داده و 200 لغت انگلیسی را
در دو زبان "سومری و ترکی " مقایسه کرده است. او در پژوهش چاپ شده‌اش رابطه مشترک
این دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کرده‌است. به این صورت که بعد از
2000 سال گسست از یک زبان مرده ریشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم
واقع میشود و ............... هر قدر دلتان ميخواهد من ميتوانم از سومرشناسان مختلف جهان فاکت بياورم . يک مثال هم من بياورم در تمامی دنيا فقط در زبان سومری و ترکی است که در شمارش اعداد بعد از رقم ده ، يک و دو و اعلا آخر علاوه ميشود يعنی گفته ميشود اون بير ، اون ايکی ، اون اوچ ولی در عربی ، روسی ، انگليسی و فارسی و غيره گفته ميشود يازده ،دوازده ، سيزده و علا آخر . اميدوارم مورد قبول باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

فارسی شکر است ! خودفروشان درست است و نه تن فروشان . آموختن زبان بدون عجله در این صفحه درست است .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آشیق قوپپوز، اطلاعات من در مورد موسیقی شاید همانی باشد که شما می گویید، شاید هم نباشد. بحث من با جناب لاچین ولی درباره موسیقی نیست. ایشان معتقد است که از منظر زبانشناسی نوروز یک جشن ترکی است و فارسها آنرا ترجمه کرده اند و به خودشان نسبت داده اند. من از ایشان خواهش کردم اسامی مقامات موسیقی آذربایجانی را بنویسد و آنها را هم از همین منظر تجزیه و تحلیل زبانشناسانه کند. حالا شما اگر در این زمینه تبحر دارید، بفرمایید شما اینکار را انجام بدهید. کل مسئله من این گرایش افراطی Turkification همه پدیده های عالم است و اینکه هر چیز خوبی در این دنیا هست (مثلا نوروز) اختراع ترکها است، آنهم با استناد به زبانشناسی عوامانه و کوچه بازاری. اگر در مورد زبانشناسی مقامات موسقی آذربایجانی حرفی دارید، من با تشکر آماده یادگیری هستم

نوشته شده توسط: Anonymous

دیمیتری کرچنیسکی گفته بود "" موجودیت ملی‌ گرای اوکراین فقط در کابد اژدهائی توان زیستن دارد که "" دم آن در شرق، قلب آن در قفقاز و سر آن در بالکان "" متجلی شود، چیزی که ایشون نمیدانست این بود که "" بالکان قادر به تولید تاریخی است که توان هضم آن را ندارد، ‌خرس قطبی نیز به راحتی‌ میتواند دم این اژدها را لت و پار کند، اینک ‌خرس قطبی با ضمیمه کردن کریمه به بخشی از خاک خود، عزم تسخیر قفقاز و دریای سیاه را خواهد کرد ولی‌ ژئوپلتیک قانون خود را دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی شما خصوصیاتی را ردیف کرده اید و به <ترک تباران> نسبت داده اید و هر کسی را که چنین خصوصیاتی داشته باشد <ترک تبار> می دانید. با این خصوصیات یعنی: <از فرهنگِ دیالوگ، از بکار گیریِ کلمات و واژه ها، از دروغهای آسمانی و زمینی، از رفتار ناهنجار آن در جامعه در خواهید یافت که این فرد تُرک تبار هست یا نه> و همینطور: <فرهنگ تُرکی خشونت و پاک سازیِ مخالف از هر طریق ممکن>. البته نسبت دادن این خصوصیات به یک <قو و تبار> (به قول شما)، از راسیستم عریان شما ناشی می شود و من در این مورد بحثی ندارم ولی اگر کسانی که چنین خصوصیاتی دارند، <ترک تبار> هستند، پس خود شما یک <ترک تبار> اصیل هستید چون تمامی این خصوصیتها را دارید. نه آقای کرمی، امروزه روز دیگر راسیسم تبلیغی شما در جهان جایی ندارد. ساده ترین نمونه برخودهای شما، جمع کردن مردمان <ترک تبار> در استان اردبیل و کشیدن دیوار دور آنها و ساختن جهنم برای

آنهاست. در همین کامنتاری که نوشته اید این ادبیات شماست: <اگر قصد دارید برای دست و پا کردن هویّتی کذاب خاکی بر سر خود بریزید....>. جناب آقای کرمی آیا من تا به حال کوچکترین توهینی در بحثهایم به شما کرده ام؟ من نظرم را در کمال احترام نوشته ام و سوالاتی از شما کرده ام که همه بدون جواب مانده اند. بیایید و به جای راه انداختن گرد و خاک به سوالات ساده ای که از شما می شود جواب بدهید. آیا درک این مسئله که سوال ساده ای از شما شده اینقدر برای شما سخت است؟
برای شخص من هیچ اهمیتی ندارد که سومری ها ترک بودند یا فارس یا کرد یا چیزی دیگر. بحثی که خود شما مطرح کرده اید و من هم در مورد آن از شما سوال کرده ام، خطی است که امروزه زبان فارسی را با آن می نویسند و اینکه اگر زبان ترکی از خط لاتین استفاده می کند، چون مال خودش نیست پس این زبان به درد خیلی چیزها نمی خورد و اینکه چرا همین قاعده من درآوردی شما نباید در مورد زبان فارسی که خط خاص خودش را ندارد و از خط دیگری استفاده می کند، صادق نیست؟ مسئله به همین سادگی است. لطفا بدون صغرا و کبرا به همین مسئله بپردازید.
در مورد جلسه پالتاکی که شما را دعوت کرده بودند، تنها به قاضی می روید. من هم در آن جلسه بودم و گوش می دادم. البته اینکه به شما قول داده بودند که آن را منتشر کنند و منتشر نکردند، ربطی به من ندارد و خود مسولان همان اتاق باید جواب این بدقولیشان را بدهند ولی تا آنجایی که من شاهد بودم طرف مقابل بحث شما <شرمنده جلسه را ترک> نکرد. تا نصف شب و حتی بیشتر از آنچه که قرار بود، در اتاق پالتاکی ماند و بعد هم باید می رفت و رفت ولی شما که وقت داشتید ماندید. حتی من هم که فردایش باید سر کار می رفتم نیم ساعت بعد اتاق را ترک کردم.
اگر شما فکر می کنید که <نخبگان ترک تباران> مقالات شما را می خوانند، باید بگویم که من اینطور فکر نمی کنم و شما خیلی خوش خیالید. حتی در همان اتاق پالتاکی، طرف بحث شما اطلاع داد که چون باید با شما بحث می کرد، رفته و تعدادی از مقالات شما را خوانده است. در ضمن برای اینکه سوءتفاهمی برای شما پیش نیاید، باید به اطلاعتان برسانم که من شخصا با بسیاری از مسائلی که طرف بحث شما و دیگران در اتاق پالتاکی مطرح کردند و یا در کامنتارهای ایرانگلوبال مطرح می شوند، موافق نیستم ولی مسائلی را هم که شما مطرح می کنید، به هیچوجه قبول ندارم و آنها را بی پایه می دانم. نمونه اش همین مقاله اخیر شما که برای روشن شدن مطلب، سوالی از شما مطرح کرده ام و از زیرش در می روید.
در ضمن شما این اتهام را هم مطرح کرده اید که: <سایت ایران گلوبال اغلب در اختیار و کنترل تُرک تباران هست>. امیدوارم که مسولین ایرانگلوبال این اتهام را روشن کنند و به من خواننده توضیح دهند که آیا این امر واقعیت دارد و اگر بله از چه طریقی سایت را در کنترل خود قرار می دهند. اتفاقا همین <ترک تباران> با نوشتن کامنتارهای زیاد برای مطالب شما، باعث می شوند که مقالات شما به بخش <ویژه ایرانگلوبال> برود و به جای اینکه فقط دو سه روز در بخش <دیدگاهها> باشد، یکی دو هفته ای در صفحه اول قرار بگیرد. اتفاقا شما از این بابت باید از <ترک تباران> ممنون باشید!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ شکی نیست کە ناصر کرمی تفکرات پان ایرانیستی دارد و شدیدأ تفکرات نژاد پرستانەی خود را علیە ترک زبانان تبلیغ میکند و این تفکرات راسیستی و نژاد پرستانە از طرف هر گرو و شخصی باشد باید جواب بگیرد و نقد شود ،،،،،،،،، ولی همانطور کە باید ناصر کرمی و تفکر نژاد پرستانەی ایشان باید بر خورد شود ،،، باید شدیدأ بە تفکرات پان تورکها نیز کە در این سایت کم نیستند کامنت میگذارند برخورد شود ........... تفرکرات نژاد پرساتانەی پان تورکها علیەی ارمنی ها انگار پایان ناپذیر است و پان تورکها اگر امکان و توانائی آن را داشتند یک بار دیگر ملت و مردم ارمنی را جنوساید میکردند ناصر کرمی پان ایرانیست و نژاد پرست است چە ربطی بە دادن اسم مستعار ارمنی بە ایشان وجود دارد کە نشان دهندەی تنفر کورررررررررر پان تورکها از ارمنی هاست بە این جملە یک پان تورک کامنت گذار این سایت توجە کنید ،،،، آقای آرنیک ناصر کرمی

نوشته شده توسط: Anonymous

جنبش فدرال دموکراتهای ایران در بیانیه اش به جای 35 میلیو آذربایجانی چندتا نقطه گذاشته است . آذربایجانی ها نخواستند در جنبش فدرال دموکرات ایران عضو داشته باشند و ندارند. جنبش فدرال دموکرات ایران و هر کس دیگر خوب میداند, بدون دخالت آذربایجانی ها در ایران آب از آب تکان نخواهد خورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی! شما که بنظر میرسد، اطلاعات چندانی از موسیقی کهن و موسیقی مقام آذربایجانی ندارید، توسعه میشود برای درک بهتر غنای موسیقی آذربایجانی و پرده های آن، به آثار موسیقی کلاسیک آذربایجان بیشتر گوش بدهید، و در آن باره بیشتر مطالعه بفرمائید، تا نقصان و کمبود اطلاعاتتان در مورد، سه گاه، چهار گاه، و انواع و اقسام پرده های موجود، بر طرف شود. موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی نوشته اید«مواظب باشید که کور و خفه نشوید»؛جمله شما نشان میدهد که مبشرو بشارتگر فرهنگ خفقان هستید.و این هم، با توجه به افکار مقاله یتان، برای خواننده مبرهن است. اما شما میتوانید نظریات تبارگریانه خود را اینجا با دیگران درمیان بگذارید. ما فرهنگ خفقان را پشت سر گذاشته ایم. ولی تحمل شنیدن نظر دیگران را داشته باشید. و توهین نکنید. طرف مقابل شما میگوید سرتا پای تاریخ ایران که نوشته شاهان و عوامل آنهاست، دروغ است و همه را به نفع خود نگاشته اند. نیاز هست جاروب شوند. شماهم متقابلاً تاریخ طرف مقابل را نفی میکنید. از نظر من میتوانید به این بازیها ادامه دهید. \دیگر اینکه مطالب تکمیلی را اینجانب جهت اطلاعات خواننده از چگونگی بحث افزوده ام ، نظر اینجانب نیست بلکه نشان دادن قسمتی از منابع موجود است. در مورد موضوع بحث. منبع تنها کتابخانه و کتاب نیست. امروزه انترنت خود یک کتابخانه زنده است.

قبول و رد منابع مسئله شخصی خواننده است. و موضوعی ازرشی میباشد، و چیزیست سلیقه ای.
نوشته شده توسط: Anonymous

دلتون خوشه ها. اين دولت ها همشون دستشون تو يه كاسه است، دو روز ديگه يه هديه ناقابل واسه دولت هلند از ايران ميفرستن، اونا هم با ذكر "نداشتن مدرك كافى" همه اين مزدوران رو آزاد ميكنن.

نوشته شده توسط: Anonymous

خواننده گان گرامی... همانطور که متوجه هستید آقای آرنیک ناصر کرمی این سایت را به عوض اینکه به عنوان یک محیط ( برخورد اندیشه ها ) استفاده بکند , مثل همیشه به ( رینگ بوکس) تبدیل کرد..یادمان نرود ایشان کسی هستند که در این سایت نوشته بودند (( کاری نکنید که ایران را به جهنم تبدیل بکنم)). دوستان مغر یکی از پیچیده ترین و فوق العاده ترین عضو انسان است که هنور هم که هنوز است تحقیقات در باره کارکرد این عضو ادامه دارد و خواهد داشت . هرچند که این عضو به این عظمتی پیچیده است ولی متاسفانه این عضو خیلی آسان می تواند از کار بیفتد . میدانم که اکثر شما ها به عکس های که مشهور به Optical Illusion است آشنائی دارید. بطور مثال , همین مغز بین >----------< و <----------> که فاصله طولی مساوی دارند را نمی تواند تشخیص بدهد پس مغز از کار میافتد . این ( اپتیکال ایلوژن) نیست. این

Dysfunction of Brain است.یعنی مغز از کار افتاده است. مغزهای منجمد شده ... , دیگر قابل انعطاف پذیر نیستند. ما هرچقدر در باره ( ترک تباران) اطلاعات بدهیم به عقاید منجمد شده در مغز ایشان اثری نخواهد کرد.و چون خودشان را ( آرش کمانگیر ) تالارهای پالتا لک های بیشماری می دانند که اطرافیان, شرمنده جلسه را زود ترک میکنند, کرمی ها و بچه های مدارس قرانی در پاکستان که خود را به خاطر شستشوی مغری انتحار میکنند من فرقی نمی بینم....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین، باز هم با تشکر! ولی شما به خواهش من ترتیب اثر ندادید. خواهش من این بود که اسامی مقامهای موسیقی آذربایجانی را در اینجا بنویسید (مثل موسیقی ایرانی که از 7 دستگاه شور، نوا، همایون، چهارگاه، سه گاه، ماهور و راست پنجگاه و5 آواز اصفهان، دشتی، ابوعطا، بیات ترک و شوشتری درست شده است) و بعد همانطور که کلمه "نوروز" را تجزیه و تحلیل زبانشناسانه کرده و نتیجه گرفته اید که نوروز یک جشن ترکی است و فارسها آنرا به اسم خودشان ترجمه کرده اند، اسامی مقامهای موسیقی آذربایجانی را هم به لحاظ زبانشناسی بررسی کنید و بگویید از کجا آمده اند و چرا به این اسم خوانده می شوند. در ضمن ممنون خواهم شد اگر اسم ترکی "نوروز" را هم درج کنید و بفرمائید این اسم در کدام کشور بکار می رود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ارتباط زبان سومری (که علیرغم ادعاهای عشیره پرستان ترک اطلاعات چندانی از آن در دست نیست) با زبان ترکی یکی از آن لطیفه های خنده دار روزگار است که در مراکز علمی برای خندیدن در زنگ تفریح بین زبانشناسان رد و بدل می شود. به کسانی که اطلاعاتشان به "گوگل" و کپی-پیست از وبسایتهای پاتنرکیستی محدود نمی شود توصیه می کنم در باره زبان سومری (که مانند عیلامی از زبانهای تک-شاخه ایست) به آثار سومرشناسان اروپایی رجوع کنند و نه به خیالپردازیهای بچگانه انسانهایی که خودشان را چنان حقیر می بینند، که ناچار از دزدی فرهنگ و تمدن می شوند. اگر درست بیادم مانده باشد، مینورسکی نوشته است: «در هرکجای جهان که سوالات بی پاسخی در مورد یک تمدن و یا فرهنگ وجود داشته باشد، ترکها درست بروی آن انگشت می گذارند و آنرا تصاحب می کنند» در ضمن خواندن جمله «بعد از ظهور دین مبین اسلام به علت گرایش سریع قوم ترک به دین اسلام و به احترام

خط قرآن» مرا به یاد شعار معروف پانترکیستها می اندازد: «رهبر قرآن، هدف توران!» و اینکه فاشیسم شیعی حاکم بر ایران بهترین دوست و پشتیبان پنهان قومگرایی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همام تبريزى شما البته مختار هستيد كه نظرتان را ابراز داريد و بى شك نظرتان قابل احترام است،من هم به همين خاطر حق انتخاب دارم،پس لطفا عوض من تصميم نگيريد،در ضمن بغل ما زياد هندوانه دادند ديگر گنجايش بيش از اين را ندارد،جهت اطلاع البته!در ثانى حقوق ملى و انسانى خلق اذربايجان چه ربطى به توركيه يا عثمانى دارد كه شما از اب گل الود ماهى ميگيريد،لطفا سعى كنيد درد انسانها را درك كنيد نه اينكه انها را طرد كنيد و سعى كنيد جاسوس يا عامل بيگانه بنگريد،البته حق انتخاب با شماست فقط توصيه كردم،سوما اسم كسروى و تقى زاده را همراه با اسم بابك،شهريار يا ستارخان نياوريد كه هيچ نسبت و سنخيتى با هم ندارند،نمى دانم خودتان بى اطلاع هستيد يا ملت را بى اطلاع فرض كرده ايد كه اسم كسروى و تقى زاده مجيز گوى قدرت ،را همراه با اسم بابك يا شهريار يا ستارخان مى اوريد،

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقایان ..... بهرنگ و.... کاظم ثانی... آقای بهرنگ مسئول سایت ایران گلوبال،... لازم نیست شناسنامه و پیشینهءِ اجدادی و داده های ژنتیکی کسی را بررسی کنید تا دریابید که این فرد تُرک تبار هست و یا نه، فقط از فرهنگِ دیالوگ، از بکار گیریِ کلمات و واژه ها، از دروغهای آسمانی و زمینی، از رفتار ناهنجار آن در جامعه در خواهید یافت که این فرد تُرک تبار هست یا نه .....

/// شما بجای عنوان کردنِ کلماتِ زشت و در صدر سایت ایران گلوبال قرار دادن و علنأ به حقوف فردی و آزادیهای دیگران تجاوز کردن، و بجای مسموم کردن فضای اجتماعی، توهین به قلم و هویّت دیگران، میتوانستید همین لوحه هایی را که از "ویکی پدیا" و از اینترنت کپی کرده اید و آنرا به الفبا و زبان تُرکی نسبت میدهید را به اطلاع دیگران برسانید، تا ما هم منطقی به شما پاسخ دهیم. نه اینکه در عمل خود همان فرهنگ تُرکی خشونت و پاک سازیِ مخالف از هر طریق ممکن را، و بار دیگر فرهنگِ تُرکی صیقل نخورده را به نمایش بگذارید. // من از خوانندگان گرامی تمنی میکنم، عنوان های را که پایین هر لوحه ای که آقای بهرنگ مسئول سایت ایران گلوبال این لوحه ها را به تُرک تباری نسبت میدهد را کپی کنید و در جستجوگر گوگل بگذارید، و نتیجه را لطفأ مشاهده کنید.
// آقای بهرنگ حداقل با بچه های بیگناهِ خود رُک و راست باشید تا در آینده مانند خودتان با این هویّت سازی کذاب مورد تمسخر جهان پیرامونی خود قرار نگیرند، و از اینهمه دروغ و سطحی نگری، و از فرهنگ دُزدیِ تاریخی، زبانی، فرهنگی، دُزدی نژاد ، و آثار باستانی دیگر مردمان دست بر دارید، آبروی خود و هم تبارانتان را نبرید. خط سومری و لوحه های اورخون با تُرک تباری اصلأ ربطی ندارد. تُرک تباری کجا و سومری ها کجا !!!!. که من اکنون وقت پرداختن به آنرا ندارم.// آقای بهرنگ.. ظاهرآ اطلاعات شما در آن حدی نیست که وارد بحث تُرک شناسی شوید و فقط به " ویکی پدیا " مراجعه کرده اید. آقای " بهرنگ دوستانه به شما میگویم اگر قصد دارید برای دست و پا کردن هویّتی کذاب خاکی بر سر خود بریزید، حداقل بروید پای تپه ای که خاک داشته باشد. کَله گنده ها و استادهایِ شما مانند: علی پاشا صالح// محمّد تقی زهتابی //، اولجاس سلیمان//، پرفسور عثمان ندیم تونا، و امثال اینها، همچنین ناصر پورپیرار که این تبلوها را جمع آوری کرده اند، آنقدر از این خاکها بر سر خود ریختند که دست آخر خودشان را کور و خفه کرد، مواظب باشید که کور و خفه نشوید. // به آقای کاظم ثانی.... بله من مطمئن هستم که نخبگان قوم تُرک تبار چنین نوشتارهایی مانند نوشتهءِ من را میخوانندو در 9 فوریه در تالار پالتالکی که من با اتفاق کس دیگری در آن شب سخنرانی داشتیم، همه حضور داشتند، عده ای را مشخصأ با نام و نشان و عده ای را از طرق دیگر می شناختم، من حاضر هستم در هر رسانه ای با این نخبگان قوم تُرک آذری به گفتگو بنشینم. مشکا اینجاست که تزها و ادعاهای آنها فقط پشت درهای بسته است و توان بیان آنرا در آنجا که مقابله به مثل میشود را ندارند، مانند آن شب در تالار خودشان که دیگر تیری در ترکش نداشتند، و شرمنده جلسه را ترک کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" مرگ تنوع و تکثر """ انقلاب مشروطیت، پر شکوهترین انقلاب تاریخ ایران، در آزربایجان شروع شد، شهر‌های تبریز و اورمیه مرکز افکار مدرن در حال بیرون آوردن ایران از زیر خروار هزاره‌های گذشته بودند، بهترین مغز‌های ایران، از ریاضی دان گرفته، تا موسیقی‌ دان تا نویسنده از آزربایجان برخاستند. اینک در عمیق تر شدن گسست "" بین آزربایجان و فارسستان و جامعه آزربایجانی با جامعه فارسی‌ "" جامعه فارسی‌ در حال "" تجربه‌ تکثر استعمال مفاهیم و تجربه‌های مکرر "" است. آن رود‌های خروشان که امواج پر خروش افکار مدرن به "" برکه ایران "" بود با تلاش سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند خشک شده‌اند، جامعه فارسی‌ تا کی‌ لشگری از شاعران را تولید خواهد کرد؟ جامعه فارسی‌ تا کی‌ شاهد شکست مدرنیتی بر سنت خواهد بود؟‌ای قهرمانان گمنام مشروطهٔ تبریز و اورمیه کدامین شهر در روستای فارسی‌ امثال

شماها را در دامن خود خواهد پرورد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا اسم شوروی یا شوروی سوسیالیستی را فراموش کرده ای یا این سایت هر کی به هرکی شده هر کس هر چه دلش خواست بنویسد . به ایران میگویند کشور فازسی ............به خوزستان میگویند غربستان به شهر اهوار میگویند ایالت الهواز

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی... کامنت من در باره موسیقی « موسیقی موغام» متاسفانه بدون اسم من ارسال شد..

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی ... برای کسب اطلاع بیشتر در باره « موغام» لطفآ به این سایت http://www.mugamradio.az/ رجوع کنید. این رادیو 24 ساعت موسیقی موغام را پخش میکند. در این سایت میتوانید به تاریخچه این موسیقی و تکامل طبیعی این فرهنگ موسیقی که مخلوطی از فرهنگ ایرانی- آزربایجانی و عرب و ( مسلمانی) , و کلآ فرهنگ (( شرقی)) است دسترسی پیدا بکنید. لازم بیادآوری است که هر دوسال یک بار مسابقه جهانی موغام برگذار می شود که خواننده گانی از چین گرفته تا ایتالیا , ایران,عراق و کشورهای خاور میانه شرکت میکنند.https://www.youtube.com/watch?v=lC7NI3iuSMU این سایت شروع مسابقه موغام 2013 است....http://en.wikipedia.org/wiki/Mugham.. در سال 2003 یونسکو ( موغام) را شاهکار فرهنگ شفاهی برای بشریّت اعلام کرد. این هم یک خواننده از کشور ( کره جنوبی) که خود را برای مسابقه بعد آماده میکند.www.youtube.com/watch?v=HngrY4GKmHk..

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پشت پرده چه خبر است؟ """ اشتاین مایر و گفته ایشون که به نظر مرسد "" برخی‌ از جدائی طلبان نه به مسکو و نه به کی‌ یف گوش می‌‌دهند و این برخی‌ افراد را در مسکو به فکر وا‌ داشته است "" هیچ ربطی‌ به عمق آنچه که روی داد ندارد. همزمان که پوتین اعلام کرد نیروهای روسی از شرق اوکراین عقب نشینی خواهند کرد، رئیس جمهور و مقامات ترکیه در حال دیدار از گرجستان بودند، آنان به اهمیت گرجستان به عنوان مرکز ترانزیت نفت و گاز تاکید کردند، با برجسته کردن خط راه آهن "" باکو، تبلیس و قارص "" چیزی که اهمیت داشت نزدیکی‌ شرق و جنوب و اتصال آنان به این خط آهن راه آهن بود، این دو کشور "" تورکمنستان در شرق و ایران در جنوب "" بودند، ایران نیز اعلام کرد که حاضر است "" نیاز‌های گازی اروپا "" را تامین کند، "" همچنین ترکیه و چین "" آمادگی‌ خود را برای سرمایگذاری "" ۱۰ ده بیلیون دولاری در

معادن ذغال سنگ "" اعلام کردند، ترکیه همچنین خواهان حل مسائل "" اقلیم کردستان عراق با دولت مرکزی عراق "" شد و ۱.۵ میلیون بشکه نفت اقلیم کردستان در بندر جیهان بدون اینکه جائی برود لنگر انداخت، چین برخلاف هند، سیاستی بسیار جاه طلبانه را برای تامین نیاز‌های گازی و نفتی‌ خود دنبال می‌کند، پوتین ناگهان متوجه شد کشورش بدجوری در مخمصه گیر کرده و به شدت منزوی خواهد شد، همه اینها توام بود با تصمیم "" فدرال ریزرو آمریکا "" مبنی بر افزایش ندادن نرخ بهره که صادرات تکنولوژی پیشرفت را به کشور‌های مجاور روسیه پر هزینه نخواهد کرد، این در حالی‌ است که با تشدید تحریم‌ها بر علیه روسیه، همه کشور‌های مجاور صاحب تکنولوژی پیشرفت امریکائی و غربی می‌‌شدند به جز روسیه، این را اضافه کنید به مبادلات تجاری بیمابین بین آمریکا و این کشور‌ها که اطراف روسیه را احاطه کرده اند، آیا یادم رفت به این نیز اشاره کنم که ایران حاضر شده بود مقداری از گاز آذربایجان توسط ایران به ترکیه انتقال داده شود. "" در صورتیکه لوله‌های فعلی ظرفیت کافی‌ را نداشتند. "" همه اینها را اضافه کنید به تلاش‌های جدید ۳ کشور "" مصر، اسرائیل و ترکیه "" برای استخراج گاز دریای مدیترانه
نوشته شده توسط: تبریزی

( مصطفی قندهاری علویجه ) یکی از کسانی است که در این فهرست نام او نیامده است! مصطفی قندهاری علویجه برای هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران در تاریخ دوازده اردیبهشت شصت و دو هنگامی که بیست و هشت سال داشت در تبریز اعدام شد! در لینک زیر درباره مصطفی قندهاری علویجه سخنانی نوشته شده اند:

http://www.iranrights.org/fa/memorial/story/67061/mostafa-qandehari-ala…

نوشته شده توسط: Anonymous

این مجمع الجزایر که هیچ وقت یکجا نشین نبوده اند حتی امروز هم حرف همدیگر را با درصد بالایی نمی فهمند.من آذر بایجانی هستم بسیار بسیارانی هستند که زبان ترکان تکلم میکنند آنها هم مشکل فهمیدن لغات را دارند. زبان پارسی زبان دیوانی است که در طول زمان زبان محاوره ای شده است زبان شعر و ادب است, زبان گآرگری یا مزدوری در آرتش نیست که با غزنویان شروع شده واز آن دوره تا قاجار ایران را بخاک سیاه نشانده راه مغولا ن را بی تدبیری خو آرزمیان باز کرد و تمدنشان را همه بخاطر دارند .تیمو ر لنگ و محمود افغان که جور پلاس شاه اسما عیل ترک را جمع کرد و ده ها فا جعه دیگر آخریش هم آیت لله شریتمداریی که در پی مال و منان دنیوی در تلو یز یون اظهار ندامت کرد و جلوی فاجعه خمینی هندی زاده را نگرفت.حال تعدادی با فریب لغات پهلوی قدیم را که در زبان آذری است را به ترکی مصادره به مطلو ب میکنند .

اگر شما ترکان شهر نشین و یکجا نشین بودید صد در صد لغت های چون نبردبان و یا از همه مهم تر لغت فر هنگ را که نشان تمدن و تمدن سازی است در شکل فعل مصدر یا می سا ختید یا با روند تکا مل جوامع ساخته میشد . بخاطر همین نبود ها کمبودها خود را به ما د کوچک یا اتور پادکان یا آذربایجا ن میجسبانید .زبان آذری اصیل را هم خراب میکنید به سلا متی هم دیگر هم ساندیس می نوشید.همانند عربان که تلفظ پ را ندارند و پا پک را با بک می گو یند پاپا را با بابا می گو یند ما در خانواده خود هنوز که هنوز است پدر پا پا می گویم . لا زم به توضیح است که زبان دوم در آلما ن ترکی است و قشر کارگر که خود را هم کارگر میدانم ترکی است یا هما نندی آن با آمریکا زبان اسپانیایی است که مکزیکی ها با آن تکلم میکنند .پایند ه و جاوید باد ای ایران این روز ها خو ا هد گذشت . پا پک خرمدین ایرانی آذری
نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس از درج خطوط قدیمی زبان ترکی .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی مطمئنا آقای توکلی و مسولین ازانگلوبال به اعتراض شما و اتهام شما که <سایت ایران گلوبال اغلب در اختیار و کنترل تُرک تباران هست> جواب می دهند و به من مربوط نیست ولی تا آنجایی که به من مربوط است شما به یک سوال ساده در مورد خط فارسی که چرا عز علبای عربی استفاده می کند و آیا این استفاده می تواند دلیل بدی و غیرقابل مصرف بودن زبان فارسی باشد، جواب نداده اید. درثانی آیا شما مطمدن هستید که <نخبگان قوم تُرک تبار> مقالات شما را می خوانند تا به آن جواب بدهند؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای..توکلی،.. و سایر مسئولین سایت ایران گلوبال.... در نوشتار : "آیا زبان تُرکی یک زبان الفبایی و نوشتاری است ؟ " از نخبگان قوم تُرک تبار درخواست و تمنی کرده ایم که الفبای زبان تُرکی را انتشار دهند، تا کنون خبری نشده و فقط تلاش در انحراف بحث و اصل موضوع و پاک کردن صورت مسئله هستند. ولی ما همچنان منتظر پاسخ هستیم.
با اینحال همکار شما آقای "بهرنگ" چند کامنت را انتخاب کرده" و با عنوان : "آیا از اینهمه عقب ماندگی دچار تهوع نمی شوید؟ نوشته* ناصر کرمی زیر ذره بین " آنرا در بخش دیدگاهها گذاشته است. اوّل که انتخاب چنین عناونی ناشایسته و زشت است و مناسب خوانندگان و نویسندگان این سایت نیست، قرار بر این نیست که واژه های نسنجیدهءِ هر فردی را عنوان کنید و در سایت بگذارید //

// دوّم اینکه این کلمات زشت و غیر اخلافی در رابطه با نوشتهء من نیست من منطقی و با مسئولیّت مسئله ای را مطرح کرده ام و منتظر پاسخ منطقی و قانونمند آن هستم// سوّم من اعتراض دارم که نام من و یا هر نویسندهءِ دیگر سایت در کنار چنین عنوانهای (تهوع آور) با این سطح پایین قرار گیرد.// شما میدانید که من مخالف سرسخت هر گونه سانسور هستم و از نقد و اتتقاد متین استقبال کرده و خواهم کرد.// از اینها گذشته، سایت ایران گلوبال اغلب در اختیار و کنترل تُرک تباران هست، و هر وقت ما یک مقاله در مقابل 100 مقالهءِ آنها در سایت میگذاریم، از هر طریق ممکن و با ایجاد ترافیک با گذاشتن مطالب بی مورد و یا گذاشتن مطالب از سایت های دیگر، و با راه انداختن هیاهوی بیجا تلاش بر آن شده است که مقالهء ما را از میدان بحث خارج کنند. تقریبأ از سه ماه گذشته تمام سایت در اختیار مطالب بدون پشتوانهءِ تُرک تباران بود.// در تاریخ 9 فوریه در تالار پالتالکی " آذرتالک" سخنرانی داشتم، به تمام مسائلی که در سایت ایران گلوبال مطرح میشود آنجا هم مطرح گردید، از نیمه های شب گذشته هم ماندم و به تمامی سئوالات پاسخ منطقی و متین دادم، دست آخر آن سخنرانی را سانسور کردند و حتّی یک کپی آنرا بخودم ندادند، قرار بر این بود که این نشست در رسانه های گروهی انتشار یابد.، این مردم با دمکراسی مشکل اساسی دارند، قدرت و توان آنها فقط در اقتدارگرایی پسامدرن و در سانسور و در جعل تاریخ و نابودی ارزش های دیگران هستند، امیدوارم که سایت ایران گلوبال دستخوش چنین افراد و چنین قوم و قبیله ای نشود.
نوشته شده توسط: Anonymous

اونی که اومدی به من جواب دادی وبازور میخای اقای پورپیرار رو ربط بدی به پان ترکیسم.....چیزی اونم ساخته و پرداخته بنی اسراییله تا دشمن دیرینش یعنی قوم ارمنی رو به خاک سیاه بشونه اینو بدون جوابت کاملا هوشمندانس و میخای یه جوری به من تلقین بکنی که بله قوم فارس دشمن ترکاس نه ه ه ه؟؟؟؟؟مطمن باش قوم بنی اسراییل جنگ داخلی در ایران را با خودش به گورررررررررررررر میبره ه ه ه ه ه ه.خخخخخخخخخخخ

نوشته شده توسط: Anonymous

یا سلام مجدد به ناصر کرمی، واقعا دلم برای امال هر چیز دانی شما تنگ شده بود، واقعا گل کاشتید!!!
آخه آدم هرچیزشناس و همه‌چیز دان، تو دنیا تنها 9 الفبا وجود دارد، که هر کسی می‌تواند از این الفباها استفاده کنذ. اروپایی‌ها از الفبای ساخت اتروسک‌های (اصالتا) ترک استافده می‌کنند. مگه با این کار عقب مانده هستن؟؟؟ آخه فارس که برای خود الفبا نداشته، ولی آیا عقب مانده است؟؟؟ شما دیگه نوبر هستید؟ اتفاقا این الفبای لاتین بازمانده الفبای ترکی اتروسکی است تقربا 20 حرف آن مشابه است ولی ون شما از بدو بیراه گفتن مجال مطالعه ندایرید هیچ موقع این مورد را درک نخواهید کرد!!! بنده آدرس کتاب ارتباط ترک‌ها و اتروسک‌ها برای شما می گزارم تا بخوانید البته به خاطر ندانستن ترکی محروم خواهی بود از خواندن این کتاب؟؟؟ http://www.oguzlar.az/upload/Firudin%20Agasioglu%20-%20Etrusk-turk%20ba…

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زیبا کلام، گوئی با یک مشت مردم نادان و هالو حرف میزند، میخواهد با آب حمام ، با حرفهای مفت، برای خود دوست یگیرد. هزاران زیبا کلامها نه دلشان به مردم آذربایجان میسوزد، و نه چشم دیدن آنرا دارند. اینان دنبال نوکر میگردند، که بار راسیسم خود را بر دوش آنان حمل کنند. اما نمی دانند که دیگر زمان عوض شده است و مردم آذربایجان برای خوشبختی و آینده خود پا به میدان مبارزه نهاده است. و دیر با زود گردن کسانی را که حقوق مدنی، و زبان و فرهنگ، و آزادیهای سیاسی آن را، بزور سرنیزه قدغن کرده اند، خواهد شکست. بعد از آن، نه پاسدار، و نه قداره بندان رژیم، نخواهند توانست در مقابل توفان و عصبان میلیونها انسان بجان آمده بایستد. هر چیزی زمان لازم دارد، و زمان آزادی آذربایجان، از دست قداره بندان، و دژخیمان رژیم نیز، دیر یا زود خواهد رسید. آقایان زیبا کلامها! اینرا مطمئا باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی، با سلام ، توضحات جناب لاچین، در مورد نسخه برداری و اقتباس کلمه " نو روز" از روی مشابه آن از زبان ترکی صحیح می باشد، مستدعییست در مورد غنا و ژرفای زبان و ادبیات ترکی توجه بیشتری مبذول بفرمائید!

نوشته شده توسط: Anonymous

ما كه منتظر نتيجه تحقيقات جناب كرمى هستيم كه در مورد الفباى مورد استفاده زبان فارسى توضيح دهند، و احيانا توضيح دهند در اينكه نتيجه تحقيقاتشان اين شد كه اين الفبا در اصل الفباى عربى است ،انوقت تكليف زبان فارسى چه مى شود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

پروژه اهریمن سازی// این همکاری آن ضرب المثل ایرانی که می گوید « دست، دست را می شوید» به یاد آدمی میاندازد.۵۰۰ سال پیش ترکان عثمانی، ۵۰ هزار سکنه ترک زبان تبریز را از دم تیغ‌ های شمشیرشان گذراندند و شهر تبریز را به تلی از خاکستر مبدل کردند، آن زمان نه اینها آذری‌ها را ترک می‌دانستند و نه آذری‌ها خویش را ترک مینامیدند و به همین خاطر هم سال‌ها در مقابل ترکان عثمانی ایستادند و از ایران و ایرانی‌ بودن دفاع کردند. کل نقشه این است:۱- اول باید با کمک استخوان‌های پوسیدة اسطوره‌های تاریخی،یک "ملت" را تعریف کنند۲- دوم باید این "ملت" پیوستار فرهنگی هزاران ساله خود را به هویّت‌های منقطع جعلی بدهند ۳-نام این"ملت" را تبلیغ میکنند تا گوش‌ها با این پدیده جعلی جدید، آشنا شود. بعد آن نام را به یک گروه انسانی هدف منسوب می کنند. ۴- ویژگی این "ملت های" جدیدالظهور نیز مشترک است.«ستم کشیدة مظلوم»....

.. که لازم است آن را از اسارت نجات داد! .۵- بعد برای جدا کردن ارتباط این قوم جدید از دیگرانی که با آنها بوده اند، عموماً "فرهنگ گفتاری/ زبانی" او را تغییر می‌دهند، یعنی فرهنگ ارتباطی او را دگرگون می‌کنند. این باعث قطع ارتباط قوم جدیدالتاسیس با بیرون از حوزة قومی‌اش (حوزة تعریفش) می‌شود و مجبور است به ارتباط درونی روی بیاورد.۶-برای آنکه کسی به این جعل و بازسازی‌ها اعتراض نکند برای قوم جدید یک تابو درست می کنند تا هر کس اعتراض کرد براحتی مورد حمله و هجمه قرار گیرد و خفه شود .بزودی شاهد "ملت" مازندرانی! "ملت"تهرانی ! "ملت"اصفهانی ! "ملت" کاشانی !و غیره هم خواهیم بود. نمونه پروژة ساخت "ملت ترک"! از آذربایجان که در زمان حمله اسکندر و اعراب زیر بار اشغال نرفت و شاهد قهرمانیهای امثال بابک بود.از آذربایجانی که پاسدار زبان پارسی و دین زرتشت و پرورندن بزرگانی مثل ستار خان و باقر خان وشهریارو تقی زاده‌ و کسروی ها بوده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زیباکلام می گوید مردم آذربایجان بی خاصیت شده اند ،دردشان معاش ، مسکن و نان شب است
از شما باید پرسید چرا ؟

شما که مشکل نان و مسکن و کار ندارید، آیا هرگز از خود پرسیده اید مردم یک منطقه باید چه کار بکنند چگونه امرار معاش کنند در حالی که ثروتشان شبانه روز به غارت می رود، معادنش به مناطق فارس نشین برده می شود ودر آنجا از حالت اولیه و خامی به مواد قابل استفاده تبدیل می شود ، مگر در آذربایجان کارخانه نمی شود ساخت و بدون صرف هزینه ی حمل ،این عملیات را انجام داد. مانع سرمایه گذاری در آذربایجان می شوند، وآثار باستانی اش را روز به روز تخریب می کنند ، برای جلوگیری از جذب توریست در قبال از طویله های به جا مانده یزد و اصفهان جاذبه های توریستی می سازند
دریاچه ی به آن عظیمی را به شورستان تبدیل می کنند و اکراد را بلای خاک آذربایجان می سازند ،و مردم اورمیه و اطراف را دسته دسته واداربه کوچ به جهنم های اطراف تهران می سازند . گفته اید باید آسیب شناسی شود که چرا ملت آذربایجان اینگونه شده اند؟ از شما می پرسیم جناب زیبا کلام زمانی که ملت ترک زبان و آذربایجان را به سوسک تشبیه می کردند ؟ زمانی که در مدارس تهران تست های تحقیر آمیز علیه ترکها طرح می کردند ، با هر بهانه ای دمار از روزگار ملت آذربایجان در می آوردند ، به فکر آسیب شناسی نبودید. قسمتی از مقاله خانم شریفه جعتری در جواب به مصاحبه آقای زیباکلام
برای خواندن کامل مقاله این لینک را باز کنید.
http://www.gamac.at/index.php/farsdillinde/2385-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81%D9%87-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C.html
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین، با تشکر. 1. من با آوردن چند نمونه فقط خواستم به شما نشان دهم که ادعای شما در مورد ترکی بودن "نوروز" (که ایضا یک اسم خاص است) با بقیه اسامی خاصی که در زبان فارسی رایج هستند، نمی خواند و متأسفانه ریشه در زبانشناسی عوامانه و کوچه بازاری دارد. این یک قاعده قدیمی در زبان فارسی است که برای ساختن اسم از صفت و موصوف / مضاف و مضاف الیه جای ایندو با هم عوض می شود. مثلا" اردشیر یک" دست دراز" دارد - اردشیر درازدست است. پیری با موی سپید - پیر سپیدموی و ... 2. از آنجا که شما در این نوع از زبانشناسی نوروز را هم دارای ریشه ترکی می دانید و معتقدید که بعدها به فارسی ترجمه شده است، از شما خواستم اسم مقامات موسیقی آذربایجانی (و نه آن مقامی خاصی که به فضا فرستاده شد)، یعنی فهرست مقامهای این موسیقی را (مثل دستگاههای موسیقی ایرانی) برای اطلاع خوانندگان در اینجا بنویسید.

نوشته شده توسط: تبریزی

بررسی شعارهای رژیم زن ستیز دربارۀ حجاب و بی حجابی

http://jahanezan.wordpress.com/2010/08/19/tanin-451
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous گرامی، پاسخ سئوالهای شما در کامنتهای من هست ولی باز میگویم: جواب قائلین شما یک کلمه است :«جدایی». جواب من هم یک جمله کوتاه است:« جدایی عملی نیست». قرار است لوایی عزیز «دلایل اثبات درستی و عملی بودن جدایی » را در یک مقاله لطف کنند. آن وقت میتوان منطق و استدلال موضوع را سنجید.سن ساغ- من سلامت.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

احمدی زاده ی عزیز، ممنون از توضیح شما. که موجب شد من عکس نت ها را کامل کردم. امیدوارم همین عکس محتوای کامل آنها باشد. انتشار کارهای هنری شما در ایران گلوبال باعث خوشحالی ماست. برایتان سلامتی و موفقیت آرزو میکنم. راستش نسل ما قبل از 57 آرزومند بود که جامعه ی دموکراتیکی داشته باشیم و نسلهای بعدی روی غربت و سختی را نبینند. اما آرزو و تلاش ما شکست خورد و در وضعیتی گیر کردیم که میدانید. این دوره هم میگذرد - امید است که آینده بهتر از اکنون باشد.متأسفانه دید ها در خیلی جا ها - خطی ست. و بسته. برخورد دموکراتیک کم است. این هم مشکلی ست که هنرمندان و نویسندگان را آزار میدهد. و مانع رشد و شکوفایی استعدادهاست. بهر صورت وضعیت اینجوری ست . امید است به تدریج در این زاویه هم یخها آب شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تمام کوششهای دروغین و غیر علمی تجزیه طلبان بجایی نخواهد رسیذ مردم ایران همچون چند هزار سال گذشته حریف شما خواهند شد . دریاچه ارومیه و فوتبال تراکتورسازی و زبان ترکی و جوک اردیسلی و نفی کوروش و آریا و فردوسی و نقشه بابل و ذختر ایلام و مقاله یهودی وذولت فارسی و حکومت فارسان همه اینها ایراد بنی اسرائیلی است و ما میدانیم بقول احمدی نژاد کجای شما میسوزد . راست و دورغ حرفهایتان را فقط یک نبرد ملی ایرانی ،نشانتان خواهد داد تا در اروپا و ترکیه و باگو قصه سزایی کنبد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار متاسفانه شما از هدف، جهان بینی و محتوای مکتب تبریز اطلاعی ندارید و این سئوال را باید قائلین به مکتب تبریز جواب دهند. بی غمی و سکوت گسترده در خصوص حقوق ترک ها و عرب ها و ترکمن ها و سنی ها و دیگران را چه می نامید؟ چه طلبکارانه و پر مدعا حرف می زنید. یک بار دیگر سئوال های مقاله را می نویسم و از از شما می خواهم بدون به در و دیوار زدن یک یک آنها را جواب دهید. در غیر این صورت نیازی به بحث و جدل بی مورد نیست.

( می خواهم بدانم بین آنکه در ساختار قدرت، آزادی را بر نمی تابد با همین دموکرات هایی که آزادی را در لابلای گفتمان دموکراسی برای آیندۀ پس از استبداد گم کرده اند چه فرقی موجود است؟ هیچ از خود سئوال کرده اید که چرا قواعد حجت و برهان و دلیل شما ما را قانع نمی سازد؟ هیچ از خود سئوال کرده اید که چرا ما با هزار رنج و زحمت می خواهیم بدی ساختار قدرت شما را طی ادوار تاریخی تان - راجع به مردم عرب و ترک و سنی ها و سایرین - گوشزد کنیم؟ و آنچه البته به جایی نرسد فریاد است...
چرا ما در همزیستی با شما احساس خوشبختی نمی کنیم؟ دلایل خوبی اقتدار شما در به سعادت رساندن انسان هویتی کدام است؟ برای زبانشان مدرسه و دانشگاه باز کرده اید؟ نمادهای فرهنگی و باستانی شان را مثل تخت جمشید خودتان نگه داشته اید؟ اقتصادشان را رو به راه کرده اید؟ می توانید برای لحظه ای هم که شده چوب امر ونهی را کنار نهاده و خود را به لحاظ روانشناختی آماده سازید تا با نیمۀ پنهان و سرکوب شدۀ حقیقت روبرو شوید؟ می توانید این عادت منحوس متکلم الوحده بودنتان را که بدجوری به مطلق انگاری خودتان واداشته از بین ببرید؟ می توانید بشنوید؟ می شود از سیاست پیچاندن و طرد کردن و کوچک انگاری دست بردارید؟ که هر چه بر آن اصرار ورزید مطرود دیگران خواهید شد.
از احقاق حقوق، از زبان و فرهنگ ترکی، از زیبایی و رنگارنگی زبانها که می نویسیم به پان ترکیستی بودن، به خشونت طلبی، به قوم گرای عقب مانده و مهجور و ...محکوم می شویم. غرق شدن و زیستن در زوایای زبان و فرهنگ خویشتن فلاکت نیست بلکه فلاکت وقتی ظاهر می شود که جلوی آن را بگیریم. ما خود حاضر نیستیم که زبان و فرهنگ شما کوچک ترین آسیبی ببیند و عملکرد تاریخی ما گواه این ادعاست. آسیب های سیاست و فواید آن را به هنگام پرداختن به مقولۀ فرهنگ می شناسیم و اتفاقا هیچ کس بهتر از آزربایجانی ها نمی تواند مفاهیم فرهنگ و سیاست را تشریح کند، چون آزربایجان درد ها و دلخوشی هایش را در این دو اقلیم آزموده و آب دیده شده است. در بحث بین شما و سایر ملت های دیگر این شما هستید که بدهکارید پس با ادبیات طلبکارانه با ما حرف نزنید.)
( حوصله اش را دارید که تعریف مکتب تبریز را این بار از زبان ما بشنوید و یا اینکه از همین پرسش آغازین به جستجوی دلایلی برای انکار و حذف بر خواهید خاست؟)
( از سکوت تبریز دلخورید و آن وقت دوست دارید که ما از سکوت تهران در قبال مطالبات خویش خشنود باشیم؟)
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار! در لینک داده شده فقط نت آواز و نت همراهی پیانو را گذاشته ام. متاسفانه در شرایط موجود امکان ضبط هیچکدام از نوشته هایم موجود نیست. در ایران که بودم کتابهایم در ارتباط با موسیقی بزرگسالان انتشار یافت. اما پس از اینکه همچون دیگر دوستان موزیسین مجبور به ترک وطن شدیم

در خارج از کشور روزها حمالی کردیم تا خرج خانواده را در بیاوریم و شب ها به کار موسیقی مان پرداختیم، اولین مجموعه ام به شکل کتاب برای کودکان به اسم ماته ماتیک و موزیک همچنان چاپ نشده ودر حال خاک خوردن است و این آهنگ که با اسم قارقا وبولبول نوشتم اولین ترانه از کتاب جدیدی خواهد بود به اسم اوشاق ماهنیلاری که امیدوارم از طریق انتشار در سایت هایی نظیر ایران گلوبال به دست معلیمین موسیقی در داخل ایران برسد. می دانید که هنرمند جهت ادامه حیات هنری اش نیاز به اسپونسور دارد. متاسفانه در خارج از کشور آنهایی که دم از زبان مادری و موسیقی ملی مان میزنند و توانایی مالی هم دارند، تنها کاری که بلدند اینست که مثلا فلان آشیق را به اروپا وامریکا و یا کاندا دعوت کنند و کنسرتی برایش اورگانیزه بکنند و بدین وسیله گویا دین شان را به فرهنگ ملی مان ادا کرده باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی عزیز؛ همگرایی، اشتراکات، برابری حقوقی, پذیرش سیاسی فرهنگی و...به عبارتی همگرایی دمکراتیک با کدام ضمانت اجرایی ؟ همین رژیم جمهوری اسلامی در ابتدا تمامی این واژگان را بسیار گوشنوازتر از فعالان فعلی شعار ساخته بود و قدرت به یکباره دیکتاتوری بی همتا ساختش....
در دنیای امروزی، حق هر انسانی برای درک آزادی در رسمیت داشتن "حق تعیین سرنوشت" مسلم است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- در ترجمه و ادیت سعی شده متن نه کلمه به کلمه، بل مفهوم جملات و بندها به فارسی قابل درک برگردانده شوند. و تناسبی بین دنیای کودکی در دو زبان ایجاد گردد 2- صدای پیانو از لینک داده شده گیر نیامد- اگر با لینک یوتوب یا فرمات ام-پ 3 بود میشد آنرا زیر مطلب قرار داد.3- حالا که سخن از ترانه کودکان درمیان است بهتره این ترانه ی کودکانه را هم بخوانیم که باز سخن از پرندگان است و مربوط به کودکان کناره ی دریاچه اورمو: « !Qarqa diyər: Qar-qaqr- Qəcələ diyər: Zəhremar کلاغه میگه قارقار-زاغه میگه زهرمار-!Serçə diyər:Nə işinvar گنجشکه میگه " تو چه کاره ای "
.Bubbu diyər: Hər nə desə həqqi var شانه به سر میگه "هرچی بگه حق داره ".کوتاه و آهنگ دار- که میتوان سریع و راحت یادگرفت. درضمن -چهار پرنده ، هر یک نماد چهار نوع رفتار و تفکر و روش زندگی درجامعه. حالا که از این خوشتان نیامد پس اینها را هم بخوانید:

که حسابی عصبانی بشید: این قسمت دیگر غیر قابل ترجمه است. با اینکه من در گذشته در مقالاتم بخشی از آنها را به نحوی برگردانده ام. برابر اینها همین چیزهاست که کودکان فارسی زبان دارند مانند:عموزنجیرباف-یه توپ دارم قل قلیه-لی لی لی لی حوضک-دویدم و دوی-جان مريم-ننه سرما-عروسک قشنگ من-پاشو پاشو کوچولو-اتل متل یه مورچه--کوچولویم کوچولو :« بیر ایکی ........بیزیم کی -اوچ دؤرد.........قاپینی اورت - بئش آلتی.......زیرآلتی - یئددی سککیز.......فرنگیز -دوققوز اُون.........قیرمیزی دُون.* سینیبق قؤل آی سینیق قؤل-اؤدونا گئده ر سینیق قؤل-تزه یه گئده ر سینیق قؤل- بیرجه پیلؤو یییه نده-
دوم-دوز دویار سینیق قؤل.*یک .......یکه دانیشما- دو.......دونبالاق آشما- سه ..........سفه دانیشما-
چهار......چادیرامی آشما- پنج ........پنجره دن قاشما- شش .....شیشمه سن الله- هفت......هفته بیجه للر-
هشت ....هشته بیجه للر- نه .........نخود ساتاللار- ده .........دخیله سالاللار.*جیققلی قیزیم دو چای قوی-
ائممیزی سوپور ناهار قوی-بیر استکان وئر منه-من گئدیره م خرمنه-خرمنیمیز اوزاخدی-هوققوشوموز چولاخدی.* inə اینه - اینه ،
اوجی دویمه ،شام آغاجی ، شاتیر کئچی ، قوز آغاجی ، قوتور کئچی ،هاب بان هوب بان ، یاریل ییرتیل ،سو ایچ ، قورتول .» تزه ک=توپاله-شاتیر=شاطر؛ قوز آغاجی=درخت گردو؛ هوققوش=خر (در زبان کودکان). هفته بیجه= هفته بئجار=ترشی هفت بیجار؛ شام آغاجی = سرو سیاه( کاج)؛ هاب بان ، هوب بان= حرفهای بیهوده؛ هاب بان=آتیل؛ هوب بان=دوش(در زبان کودکان). هوب بانماق=پریدن*جی جی: پالتار-په په: چوره ک-پوفی: ایستی یئمک-قاقا: شیرنی-جیززا: چیراق-قوجی: قوجاق-تتی پاتی: آتدیم،آتدیم آت-قوقو: تویوق،خوروز-دودومه: قویون،قوزو-گورگور باب: ایلدیریم-هم: یئ-چیم چیم: یویونماق،یویون-
جیز: یاندیریجی شئ -جوجو: بوجک-چپان چپان: چپیک چالماق-تاتان تاتان: آتدیم آت-پاپا: باشماق-اوپبالا: یوخاری،گوی-جینقیلی: کیچیک،بالاجا-دینقیلی: کیچیک،بالاجا-دردر: گزمک،ائودن اشیگه گئدمک-لالا: یاتماق-üf=su- duvvə=kitab





نوشته شده توسط: Anonymous

جناب محمدعلی شيرزادی گرامی / کاملا درست می گوید؛ ایرج مصداقی کارش تخریب زندانیان اصلاح طلب و دیگر مخالفین سیاسی مجاهدین خلق است. در حالی که حقوق بشر و دفاع از زندانیان سیاسی می باید بدور از خطوط سیاسی باشد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous عزیز، در مورد زیبا کلام چند مسئله است: 1- او در مورد رفع ستم مضاعف تنها «دموکراسی» و در حقیقت نوع اسلامیش را کافی میداند. که درست نیست. و لی حتی دموکراسی سکولار هم کافی نیست. باید قدرت عدم تمرکز و برابری حقوقی پیاده شود و اداره امور محلی و استقلال مردم تضمین شود. همینطور عدالت اجتماعی نیز باید اجرا گردد- و آزادیهای سیاسی و صنفی- که بتوان از دموکراسی حرف زد 2- «ناسیونالیسم آذری» را درست نمیداند- از نظر من هم کجراهه است.3- اجرای برابری حقوقی در ولایت مطلقه و همینطور اجرای دموکراسی غیر ممکن است.4- بله نویسنده راه را با « مکتب ناسیونالیسم تبریز» جدا کرده توجه کنید:
«زندانی کلیت مجموعۀ شما هستیم- می خواهیم ... جمع ببندیم و از ترکیب سلطه پا بیرون نهیم» . یعنی «جدا بشویم» . این یعنی نویسنده میگوید و می نویسد« راه ما با شما جداست».

5- میگوید« تبریز پایتخت هویت جویان جهان» ؛ سخن درستی نیست. 6- به اصطلاح مکتب ناسیونالیسم ترکی تبریز بر اساس همان تئوری «استعمار-مستعمره-جدایی ست» . که سیاستش «سکوت در برابر دیکتاتوری و تقسیم اندوه بر فارس و ترک است». این است بی غمی این ناسیونالیسم در برابر کشتار رژیم در جنبش خیابان در شهرهای بزرگ ایران. حالا نام این حرفها را مکتب گذاشتن هم هست که قصه دیگری دارد. آن هم بنام شهر بهرنگیها و دهقانیها.
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز
1- در متن نوشته شده است :
( و البته این بدین معنا نیست که مبارزۀ فارسها برای رسیدن به دموکراسی برای ما ارزش ندارد. در این راه حساب ما با پان فارسیسم جداست. ) و شما پیش چشم خواننده آن را سانسور شده می نویسید:
« راه ما از شما جداست». این دقیقا بی اعتنایی به خواننده محسوب می شود.
2- نوشته اید " سلطه فرهنگی بخشی از سیاست اعمال ستم مضاعف است . ربطی به مردم فارسی زبان ندارد." کجای این نوشته با مردم فارس زبان کار دارد؟ چرا می پیچانید؟ نویسنده با صاحبان آن ستم مضاعف گفتگو می کند و یک خوانندۀ عادی نیز این را به سادگی می فهمد.

3- تقریبا همۀ موارد 2 تا 5 که اشاره کرده اید در مقاله موجود است و تنها جواب ها موجود نیست. در حقیقت موارد شما هم با موارد مقاله یکی است. من فقط استنباط شما را از دریافت کلی و ذهنی خودتان درک نمی کنم.
4- به قول آقای افشار این مقاله به نوعی جواب برای زیبا کلام است و نویسنده سعی دارد سکوت تبریز را توضیح دهد.
5-( از احقاق حقوق، از زبان و فرهنگ ترکی، از زیبایی و رنگارنگی زبانها که می نویسیم به پان ترکیستی بودن، به خشونت طلبی، به قوم گرای عقب مانده و مهجور و ...محکوم می شویم. غرق شدن و زیستن در زوایای زبان و فرهنگ خویشتن فلاکت نیست بلکه فلاکت وقتی ظاهر می شود که جلوی آن را بگیریم. ما خود حاضر نیستیم که زبان و فرهنگ شما کوچک ترین آسیبی ببیند و عملکرد تاریخی ما گواه این ادعاست.) کجای این نوشته بوی خشم و خون و دگماتیسم می دهد؟
6- شخصا به دنبال جواب برای پرسش های مطرح شده در مقاله هستم به خصوص می خواهم بدانم مکتب تبریز چیست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام بر اقایان مقاله نویس و کامنت گذاران عزیز.من چند وقتی هست که به این سایت میام و مقالاتش رو میخونم ولی چون تخصص ندارم در امر سیاست دوست دارم نظر آقایان رو در مورد ادعاهایه آقای ناصر پورپیرار که میگه کله تاریخ ایران جعلیه و دست نوشته یهودیاس بپرسم .ممنون میشم سایت هم در مورد حرفا و ادعاهایه ایشون نظر بدن.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous عزیز، اجازه بدهید:1- Düz oturaq-düz danışaq رک و راست سخن بگوییم. نویسنده مقولات « همزیستی و عشق» را بکاربرده معنی اینها در دیدگاه مقاله یعنی «خدا حافظ». یعنی « نفرت »! کسی که عشق و دوستی و همزیستی را می شناسد نمی تواند بنویسند « راه ما از شما جداست». 2- شما آ.ائلیار را با دیگری یا دیگران اشتباه گرفته اید. تز من در مورد دموکراسی سالهاست زبان زد تبعیض دیدگان است: « راه دموکراسی در ایران از راه ِ حل ِ مسئلۀ ملی میگذرد». یعنی تنها با رفع ستم مضاعف و تبعیض، دموکراسی میتواند راهش را بیابد. بنا برین نظری که میگوید «دموکراسی از مرکز حاصل میشود» نادرست است و به من مربوط نیست. 3-راه حل قدرت، «عدم تمرکزقدرت» است.4- ستم ملی یا ستم مضاعف یا تبعیض که همه به یک محتوا هستند نتیجه ی « سیاست یکسان سازی 80 ساله است. که از سوی دوحکومت در ایران اعمال شده است».

حکومتها ربطی به مردم فارسی زبان ایران یا ملتها ندارند. چون هیچگاه مردم « آگاهانه و آزادانه حکومتی را برنگزیده اند» همیشه تحمیلی بوده اند و «سیاستهای آنها- از جمله یک سان سازی» نیز تحمیلی بوده است. استعمال مقولات «فارس و ترک و غیره» تنها برای «جدایی» ست. از نظر من جدایی خواهی، نظراست و حق و حقوق. و قابل احترام و آزاد. اما « عمل ِ درستی و نادرسی آن- عملی بودن یا نبودن آن» چیز دیگری ست. و قابل بحث. 5- وقتی سخن از ستم مضاعف میرود یعنی برابری فرهنگی-سیاسی-اقتصادی» اجرا نشده و نمی شود.6- و من میگویم در دیکتاتوریها امکان برابری حقوقی نمی توانست وجود داشته باشد. و همینطور است در قدرت متمرکز.7- سلطه فرهنگی بخشی از سیاست اعمال ستم مضاعف است . ربطی به مردم فارسی زبان ندارد. با تئوری مقاله « استعمار-مستعمره- استقلال» هیچ مردمی امکان پیروزی بر حکومت ندارد. و هیچ اتحادی با این تئوری پدید نمیاید. این تئوری نه در خدمت رهایی بل در خدمت اسارت آذربایجان است. تئوری یی که اندوه را نسبی تقسیم میکند و از «اندوه فارس و ترک» حرف میزند چه میداند «عشق» چیست و دوستی و همزیستی کدام است. تئوری یی که فرهنگ را تقسیم میکند چه میداند فرهنگ بشری چیست. در تئوری مذکور نسب گرایی پوششی ست برای نژادگرایی، که هسته ی مرکزی آن را تشکیل میدهد. کدام انسانی میتواند غم را نژادی تقسیم کند و از عشق و دوستی سخن بگوید؟ نوشته ام باز می نویسم در هیچ دوره از تاریخ آذربایجان اندیشه چنین افتی نداشته است. اینها اندیشه نیستند، عشق و دوستی و همزیستی نیستند؛ اینها « نفرت» عریان آن تز اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

نائلیتها .... جالب است

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار برداشت های شما برخاسته از ذهنیت خود شماست نه مقالۀ نویسنده.
( ما مردمی هستیم که با شعر وموسیقی خویش دنیا را عاشقانه ستوده ایم و صلح و محبت را پیشۀ دیرینۀ خود ساخته ایم. ما عاشق همۀ زبان ها و ملت ها هستیم و چه دلیلی بهتر از تاریخ دراز همزیستی ما با شما. ) تاکید نویسنده بر تاریخ دراز همزیستی را چگونه شرح باید داد؟ چرا شما فورا با تز استعمار و مستعمره و ایمان ناسیونالیستی و دگماتیسم سعی دارید بحث را به انحراف بکشید. خیلی ساده حکم می دهید و اجرا می کنید. اتفاقا علمی ترین مقالۀ موجود است. سئوال نویسنده در متن پیداست و آشکار.

شما اگر قالبی از هویت و مطالبات ترک ها، عرب ها و سایرین را نداشته باشید دموکراسی مد نظرتان محتوایی نخواهد داشت. آیا تنها زبان و نژاد و فرهنگ شما محتوای دموکراسی است؟ گفتمان برای دموکراسی یا دموکراسی برای گفتمان؟ اکنون که به لطف جهانی شدگی ارتباطات زمینه برای گفتمان هست چرا سکوت پیشه باید کرد؟ دموکراسی اخته شده به چه درد ما می خورد؟ نمی شود گفت که بیایید دموکراسی را از مرکز بیاغازیم.دموکراسی که عامل شکل گیری و تقویت تمرکزگرایی نیست. در غیر این صورت دموکراسی می شود همان " دئم قیراسی " شهر من.
می خواهم بدانم بین آنکه در ساختار قدرت، آزادی را بر نمی تابد با همین دموکرات هایی که آزادی را در لابلای گفتمان دموکراسی برای آیندۀ پس از استبداد گم کرده اند چه فرقی موجود است؟ هیچ از خود سئوال کرده اید که چرا قواعد حجت و برهان و دلیل شما ما را قانع نمی سازد؟ هیچ از خود سئوال کرده اید که چرا ما با هزار رنج و زحمت می خواهیم بدی ساختار قدرت شما را طی ادوار تاریخی تان - راجع به مردم عرب و ترک و سنی ها و سایرین - گوشزد کنیم؟ و آنچه البته به جایی نرسد فریاد است...
چرا ما در همزیستی با شما احساس خوشبختی نمی کنیم؟ دلایل خوبی اقتدار شما در به سعادت رساندن انسان هویتی کدام است؟ برای زبانشان مدرسه و دانشگاه باز کرده اید؟ نمادهای فرهنگی و باستانی شان را مثل تخت جمشید خودتان نگه داشته اید؟ اقتصادشان را رو به راه کرده اید؟ می توانید برای لحظه ای هم که شده چوب امر ونهی را کنار نهاده و خود را به لحاظ روانشناختی آماده سازید تا با نیمۀ پنهان و سرکوب شدۀ حقیقت روبرو شوید؟ می توانید این عادت منحوس متکلم الوحده بودنتان را که بدجوری به مطلق انگاری خودتان واداشته از بین ببرید؟ می توانید بشنوید؟
ذهن و سئوال های خود را برای خودتان نگهدارید و به این سئوالها جواب بدهید. تاریخ به لوث کشیدن نوشته ها و افراد با روش شما گذشته است. از مکتب تبریز حرف بزنید و برایمان تعریف کنید. لب سخن نویسنده دموکراسی است منتها نه دموکراسی موجود در ذهن شما. ذهنتان را باز کنید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لوایی گرامی، در نوشته خود با اندشه ی « رد حکومت و اپوزیسیون- با تکیه به آذربایجان محوری و مبارزه در "انزوا" - با توجه به مقولات آسیمیلاسیون و "مانقورت" ،و غیر مستقیم با پیش گیری راه جدایی(یا استقلال) ، ستم مضاعف را از مشروطیت تا کنون مطرح کرده است. با عبارت " راه حساب ما با پان فارسیسم جداست" ». یعنی تئوری نویسند بر اساس تز « استعمار-مستعمره -جدایی» قرار دارد. لب سخن آن است که «آقا! ما نمی توانیم همزیستی کنیم- راه ما جدایی ست». اینها برداشتی ست که من از این نوشته کردم. بر این پایه «دیالوگ» و گفتمان هم بخودی خود حذف میشود. و صحبت یعنی «آب در هاون کوفتن». چیزی که اینجا برای من مطرح است رسیدن نویسنده به « حقیقت مطلق» است. در مورد مقولات و تزهای «جدایی» در مقالاتم نوشته ام. اینجا تنها همین موضوع «چگونگی رسیدن به حقیقت مطلق» یعنی « جدایی» برایم مهم است.

.« تئوری استعمار و مستعمره و استقلال» که نظریه مقاله است و " حقیقت" - آنهم مطلق- نتیجه اش « انزواگرایی و تکروی» و حذف «گفتمان و دیالوگ» است. سئوال آن است که چرا نویسنده به راه خود -جدایی- با بینش ِ«حقیقت مطلق- و تنها مالک حقیقت بودن» می نگرد؟ بر پایه دو مسئله ی :الف- تئوری نویسنده حقیقت است . ب- جدایی حقیقت است. پاسخ من به این پرسشها آن است که نویسنده :« به تئوری راه خود اعتقاد و ایمان دارد». مثل «ایمانی که دین» در آدم دینی ایجاد میکند. یعنی من خواننده با یک نوشته ی « ایمانی» و با یک نویسنده « اعتقادی» - یعنی دگم گرا - روبرو هستم. راه حل مشکل: تئوری حقیقت نیست. حقیقت مطلق نیست. هیچکس مالک حقیقت نیست. ایمان و اعتقاد دگماتیسم است و با علم مناسبتی ندارد. نویسنده با « شک» علمی غریبه است. اینها مشکل اندیشه در مقاله است به ناچار باید قید میشدند. اما از نظر من هر کس هر طور دوست دارد میتواند باشد.ولی رابطه دانش هم با مقولات مشخص است.
ضمن تأیید رفع ستم مضاعف باید بگویم من خواننده با « ایمان ناسیونالیستی و دگماتیسم» در نوشته روبرو هستم. و چنین چیزی با علم بیگانه است. منظور از«پان فارسیسم» در این نوشته یعنی «حکومت+اپوزیسیون+ملت فارسی زبان که دولت آن حاکم » است. فارسی زبانان موافق رفع ستم مضاعف نیر چون نمود ندارند به حساب نمی آیند. یعنی پاکتی «کل فارسها-منهای استثناها- و مانقورتها » پان فارسیست اند. و فاشیسم فارس. این اندیشه ایست که من برداشت میکنم. کجراهه بودن این تئوریها در نوشته هایم نقد شده اند و به همین اشاره بسنده میکنم. و میگویم «ناسیونالیسم مادر فاشیسم» است. فرق نمیکند چه زبانی داشته باشد.