Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

در دو روز گذشته، روزنامه‌ی "واشنگتن تایمز" از قرار گرفتن نقشه‌ی کُردستان در اطلس جدید جهانی خبر داد.
شهرهای "وان، کرکوک، موصل، آگری، ارض‌روم، ارومیه، کرمانشاه، اربیل" از جمله ‌شهرهایی هستند که در این نقشه از آنها به عنوان کلان‌شهر یاد شده است.

http://www.kurdpa.net/farsi/index.php?cat=idame&id=6524#.U2PIz5ScmQJ.fa…

http://www.kurdpa.net/farsi/index.php?cat=idame&id=6524#.U2PIz5ScmQJ.facebook
نوشته شده توسط: Anonymous

امر ملیتها و اقوام ایران یک واقعیت عینی جامعه ایران است که بی توجعی به انان به نتایج تاسف باری منجر خواهد شد، امروز هم خبر امد که دو فعال مدنی و فرهنگی عرب ایرانی به اتهامات واحی همیشگی رژیم سپاه و بسیج به اعدام محکوم شدند، هیچ کس در اقایم اهواز این اعدامها را فراموش نخواهد کرد، به هر حال ارزوی موفقیت برای سمینار را دارم

نوشته شده توسط: Anonymous

"" خط لولهٔ گازی صلح را به راه بیندازید "" یکی‌ از پیش بینی‌‌های من، نزدیکی‌ ترکیه به اسرائیل بعد از اتمام انتخابات ترکیه و به نویی رای اعتماد به حزب اردوغان بود، "" ۳ سه‌ کشور اسرائیل، قبرس و ترکیه "" باید بدون فوت وقت به طور مشترک طرح استخراج گاز از بستر دریای مدیترانه را شروع کرده و گاز این منطقه از توریق ترکیه به اروپا صادر شود، همچنین لولهٔ گازی به نام "" لولهٔ گاز صلح "" باید گاز اسرائیل را از منطقه " تامار "" به ترکیه انتقال و از آنجا به اروپا صادر کند، ترکیه با منابع عظیم آبی‌، ابتدا باید لولهٔ آبی‌ را قبرس از زیر دریا راه اندازی کرده و "" اتحاد قبرس شمالی‌ و بخش یونانی نشین را "" فراهم بیاورد، همچنین باید لولهٔ آبی‌ از ترکیه به اسرائیل کشیده شود، با این تحولات دومین پیش بینی‌ من که اتحاد قبرس بود نیز عملی‌ خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقبال خان، قدری منصفانه قضاوت کن. اگر قرار باشد که در ایران کسی از کسی عذر خواهی بکند، لازم است پان ایرانیسم تمامیت خواه از مردمان ایران عذرخواهی بکند، که ایران را برای آنان جهنم کرده است. در ثانی اگر فرصت کردی در مورد جنگ ارمنی و کرد، بیشتر کنگاش بکن. زیرا در ترکیه نزاع بین اکراد و ارمنی، و یورش آنها علیه یکدیگر که از هر طرف قربانی گرفت فراموش نکن. در ضمن این نکته را نیز فراموش نکن که خلق آذربایجان همیشه مورد هجوم ارمنیها که از طرف روسیه حمایت میشوند، قرار گرفته است. در حال حاضر بخشی از خاک آذربایجان شمالی از طرف داشناکهای ارمنی و ارتش روس اشغال شده است. این نکته را نیز از یاد نبر که زیاده خواهی اکراد همیشه باعث تعرضات آنان به خاک آذربایجان جنوبی شده است. و هنوز هم چنین ادعا های بی مورد نسبت بخاک آذربایجان جنوبی ادامه دارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محترم،
چپی که شما از آن یاد می کنید، خود بخشی از جمهوری اسلامی بود که هم اکنون بصورت "جمهوری اسلامی در تبعید" به زندگی گیاهی و دستفروشی اینترنتی مشغول است. این جریان خود دست کمی در تبهکاری و ضدیت با انسانیت نداشته و هم اکنون نیز در حال محو شدن از صحنه ی سیاسی بصورت فیزیکی می باشد. زیرا سنی از آن گذشته و کم کم یا گرفتار کم حواسی شده و دیگر توان ادامه ی حیات بصورت گذشته را هم ندارد، و یا خسته و فرتوت کنج خانه ی خود نشسته و گاهگاهی با بروز خشونت در جوامع دیگر دچار هیجان شده و هی اعلام می کند که عمر این یا آن بپایان رسیده. اما در حقیقت عمر خودش بپایان رسیده.
زیاد این جریان را جدی نگیرید و خودتان در فکر یافتن راههائی انسانی برای مشکلات لاینحل بشریت باشید. مارکس و دنبالچه های وی شبحی هستند که هر زمستان می لرزند و خواهان یافتن یک تابوت هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنا......... معلوماتتان در تاریخ به اندازه نقالهای دروازه قزوین هم نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا و یا خانم آتوسا.....شما در کدام کره زندگی میکنید؟ شما با داشتن فردوسی هم عربی می نویسید و هم 70 درصد از زبان ( دری ) نه فارسی که شما با آن تکلم می کنید عربی است.. لطف کنید بفرمائید که 300 و یا 400 سال پیش حکومت داران ( ایران) کی ها بودند؟ سلطان محمود غزنوی کی بود و فردوسی کی بود؟ ضمنآ لطف بفرمائید که این علم ( زبان شناسی) و ژنتیک را در کجا تعلیم دیده اید که ما هم از این دو علوم بهره ببریم.. از راهنمائی های شما سپاسگزارم...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقبالي جان، هيج قصد و غرضي در كار نبود، اقاي وهاب أنصاري ابتدأ در فيس بوك نوشت و سپس همان كامنت را در أينجا گذاشت، ابتدأ يادش رفته بود كه نامش را بنويسد،از اين رو مجددا همان كامنت را پست كرد

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای هالو نظر درخشانی داده است و باید اضافه کرد که؛ آلمانی ها بخاطر یهودی کشی، ترکها بخاطر ارمنی کشی و کردکشی، اسلامگرایان بخاطر دگراندیشان کشی و همه کسانی که علیه بشریت جنایت کرده اند، باید از جامعه بشری عذرخواهی کنند!

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

چه جالب است!!! دو نفر با نگارش ها و نظرات 100% مشابه ؟؟؟ آنها بسیار اند!

فرستاده شده توسط Anonymous در پ., 05/01/2014 - 11:02
نظر:
كيانوش جان، از آقاي ايجادي انتظار بيشتري بود. مطلب ايشان بيشتر به درد مطبوعات بولواري ميخورد، كه با تيتر هاي جنجالي و كم مايه دنبال جذب مشتري و ايجاد هياهو هستند. من نميدانم آقاي ايجادي بر أساس كد أمين فاكتها و كار تحقيقي اين احكام سنگين را عليه چپ صادر ميكند. فعالين منفرد چپ و احزاب تاريخي چپ (سازمان فداييان خلق اكثريت) هم كار تحقيقي در رابطه با گذشته چپ و خود كرده اند و هم به نقد خود نشسته اند. به جرات ميتوان گفت كه از ميان نحله هاي سياسي تاريخي ايران چپ قبل از همه شروع به نقد خود كرد و آن چيزهايي كه آقاي ايجادي فكر ميكند چپ همچنان گرفتار آنان است، را نقد و در عمل دوري گزيده است. امروز چپ در اكثريت خود به دمكراسي اعتقاد دارد و به هر نوع نظام ديكتاتوري و ايدئولوژي اعتقادي ندارد. آقاي ايجادي كمي به خود زحمت ميداد، اسناد و مكتوبات چپ را ميخواند، ديگر احتياجي به اين نوشته در اين شكل و..............

*******************************************************************************************
******************
فرستاده شده توسط وهاب انصاري در پ., 05/01/2014 - 11:04
نظر:
كيانوش جان، از آقاي ايجادي انتظار بيشتري بود. مطلب ايشان بيشتر به درد مطبوعات بولواري ميخورد، كه با تيتر هاي جنجالي و كم مايه دنبال جذب مشتري و ايجاد هياهو هستند. من نميدانم آقاي ايجادي بر أساس كد أمين فاكتها و كار تحقيقي اين احكام سنگين را عليه چپ صادر ميكند. فعالين منفرد چپ و احزاب تاريخي چپ (سازمان فداييان خلق اكثريت) هم كار تحقيقي در رابطه با گذشته چپ و خود كرده اند و هم به نقد خود نشسته اند. به جرات ميتوان گفت كه از ميان نحله هاي سياسي تاريخي ايران چپ قبل از همه شروع به نقد خود كرد و آن چيزهايي كه آقاي ايجادي فكر ميكند چپ همچنان گرفتار آنان است، را نقد و در عمل دوري گزيده است. امروز چپ در اكثريت خود به دمكراسي اعتقاد دارد و به هر نوع نظام ديكتاتوري و ايدئولوژي اعتقادي ندارد. آقاي ايجادي كمي به خود زحمت ميداد، اسناد و مكتوبات چپ را ميخواند، ديگر احتياجي به اين نوشته در اي
نوشته شده توسط: Anonymous

هالو: اعراب بايد از جامعه بشريت عذرخواهي كنند.(youtube): ای آنکه دیده دوخته‌ای بر خلیج فارس این لقمه با شکمبهٔ تو سازگار نیست چونکه درون آب زلالش بدون شک ماهیست پا برهنه عرب سوسمار نیست.گاهی خصوصاً شعری که برای خلیج فارس گفتم یا شعری که برا تمب کوچیک و بزرگ گفتم توی یوتوب کامنت‌های عجیب قریب برام میذارند یه عده گفته بودند آقای عالی‌ پیام این نگاه نژاد پرستانه شما به عرب‌ها درست نیست شما فرد فرهیخته هستید بعدما خصومتی با عربها نداریم ائل بیل ..یه کسی‌ هم نوشته بود که آقای عالی‌ پیام بابت این شعر باید از عرب‌ها عذر خواهی‌ کند. اولا من اینرا باید بگم خیلی از دوستان که کامنت گذشته بودند از بچه‌های اهواز و آبادان و خرمشهر و اینها بودند .خدمت این دوستان بگم اولا شما عرب نیستید عرب زبانید...

بین عرب بودن و عرب زبان بودن خیلی تفاوت است همانطور که الان مردم عراق مردم سوریه مردم مصر مردم لیبی‌ عرب زباندن عرب نیستند نژاد عرب نیستند بعد از حملهٔ اعراب زبان عربی‌ به این کشور‌ها به این قومها تحمیل شد و زبان‌شان عربی‌ شد و اینها فردوسی‌ نداشتند که بتوانند زبان مادری خودشان را حفظ کنند. ما هم اگر فردوسی‌ نداشتیم الان عربی‌ حرف میزدیم.دقیقا مثل مردم عزیز آذربایجان که تا ۳۰۰،۴۰۰ سال پیش زبان‌شان ترکی نبود فارسی بود آنها هم ترک زبان هستند نژاد ترک نیستند نژاد آذربایجان هستند.این راجع به مطلب اول .که اهوازیها آبادانی‌ها بندری‌ها خرمشریها جنوبی‌ها عرب نیستید شما ایرانی‌ هستید . دوم اگر بنا بر عذر خواهی‌ باشد این عرب‌ها هستند که نه تنها از ایرانیها نه تنها از سوری‌ها مصری‌ها عراقیها لبنانیها از جمعی‌ بشریت عذر خواهی‌ کنند چون جنایت در حق بشریت شد ...
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر می شد به تمهیدی پسوند "-ستیز" و "-ستیزی" را از زبان فارسی حذف کرد، نیروهای متعصب و سنتی جامعه ایران در مقابله با انتقاد به مشکلات فراوانی برخورد می کردند. امروزه هر نوع انتقادی به اسلام انگ "اسلام‌ستیزی"، هر گونه حمله به نژادپرستی قومی "ترک‌ستیزی" (والبته عرب ستیزی، کردستیزی و ...) می خورد. والبته که نقد کارنامه ننگین و شرم آور چپ ایرانی هم "چپ‌ستیزی" نامیده می شود. تو گویی که همه این نیروهای ارتجاعی با هم در تماسند و از یک آبشخور فکری آب می خورند و اولین و مهمترین دغدغه آنان این است که با فرافکنی و پولمیک صدای هر منتقدی را در گلو خفه کنند. دوستان "رگهای گردن به حجت قوی"! مسئله بسیار ساده است: آیا بخشی از این چپ کمونیست ایرانی علی بی ابی طالب را مولای خود نمی دانست؟ آیا بخشی از همین چپ در درون سازمانهای خودش دگراندیشان را نمی کشت؟ آیا کار بخش بسیار بزرگی از این چپ به پادوئی و جاسوسی

برای خمینی و وزارت اطلاعاتش نکشید؟ آیا جز این است که وقتی در مسکو باران می بارید، بخشی از این چپ در تهران چترش را باز می کرد؟ خلاصه کنم، آیا کارنامه چپ ایرانی در 50 سال گذشته قابل دفاع است؟ (و لطفا به شیوه عاشقان آقا امام حسین زندان و شکنجه این دوستان را برخ ما نکشید و برای ما زیارت عاشورا - ببخشید زیارت سیاهکل - نخوانید). اگر این کارنامه قابل دفاع نیست، پس مشکل شما با منتقدینی که معتقدند: «چپ ايران در بن‌بست‌ها و عقب‌ماندگی فکری» گرفتار است، چیست؟ چپ ایرانی اگر بخواهد با اسلام تصفیه حساب کند، باید با یکی از اسطوره های خودش بنام خسرو گلسرخی هم وداع کند، و اگر بخواهد تئوری خشونت را نفی کند، دیگر نمی تواند در سالروز سیاهکل یادبود بگیرد و به امامزادگانی مثل جزنی و چوپانزاده دخیل ببندد. چپ ایرانی در ذات خودش مسلمانی است که حوصله نماز خواندن ندارد، واگرنه در رفتار و کردار چیزی از یک مسلمان کم نمی گذارد. به او هم اگر انتقاد کنی، به تو انگ "چپ ستیز" می زند. بزرگترین ضربه چپ ایرانی ولی به وچهه واقعی "چپ" است، به مثابه نیرویی که بدون حضور نیرومندش در جامعه، سرمایه داری افسار پاره می کند و تسمه از گرده نیروهای مولد می کشد. ولی کدام نیرویی که سرسوزنی عقل داشته باشد، از ترس سرمایه داری لجام گسیخته به جریانی پناه می برد، که اکثریت قریب به اتفاقش در نیم قرن گذشته خلاف منافع ملی حرکت کرده است و تا جاسوسی برای دشمنان پیش رفته است؟ این بی اعتمادی به "چپ"، بزرگترین خیانت سازمانهای چپ ایرانی به مردم این کشور است
نوشته شده توسط: Anonymous

اعدام بدترین شکل خشونت دولتی استکه بجای ترساندن مردم ازارتکاب جنایت، درعمل سطح خشونت وجنایت رادرجامعه بالا میبرد. وقتی کسی(اگربیمارنباشد) باامکانات امروزی، بمرحله ای میرسدکه تصمیم به قتل یک انسان میگیرد. ترس از قصاص احتمالی، اورا از ارتکاب جرم باز نمی دارد و چنانچه بیمار باشد بازهم جلواورا وجود قانون قصاص نمی گیرد. اما اگرجامعه ای جرایم کوچک را ببخشد و اعدام را لغو کند قدم مهمی در کم کردن خشونت و ارتکاب جنایت بر - داشته است ، بنا براین تصور قدما از قانون حمورابی(1750 قبل از میلاد)، موسی وتورات(از 1300 تا 470 پیش ازمیلاد ) و پیامبر اسلام(622 میلادی) با توجه به این نکتۀ روانشناسی اجتماعی بایستی به تاریخ حقوق جنائی تعلق گیرد: اعدام توحش دولتی است

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی، با سلام دسته جمعی، ایکاش نویسنده مطلب، اسم خود را بالای مقاله اش می آورد. مطلب فوق از نظر مضمون حائز اهمیت است. ایشان داستان گاو زنده یاد ساعدی، و محتوای آن را با جامعه آذربایجان انطباق میدهد. اما آیا چنین مطلبی از دیدگاه مبارزه سیاسی، انطباقی با جنبش آزادیبخش مردم آذربایجان دارد؟ شاید ایشان بر حسب اینکه خویشتن را از نظر خیالی، با شخصیت اصلی داستان همگون میبیند. و رفتار و دیدگاه وی در بطن ایشان حلول کرده است، به چنین قیاسی میپردازد؟ آیا چنین قیاسی بمثابه بک پیام غیر مستقیم به خواننده است، که بدین وسیله در جستجوی همدم، و آشناست؟ این داستان از نظر روانی چنان ژرف و تاثیر گذار است، که آثار روانی آن در اشخاص متفاوت است. اگر ایشان در حقیقت چنین حسی دارد، امید است، بدون اینکه احساس درونی خویش را با مبارزه مردم آذربایجان مقایسه بکند، این حسن نیت را داشته باشد، که موضوع را

با صداقت تمام مطرح بکند!! تا دوستان آذربایجانی بدون هیچ چشمداشتی به یاریش بشتابند، و در خدمتشان باشند و تنهایش نگذارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

من هم با کامنت یکی ار دوستان در بالا با نظر( چاخانیزم در هیچ جائی در خدمت فرهنگ سازی نبوده به جز در جامعه فارسی) همفکر هستم. این نوشته مرا به یاد یک فیلم مستند BBC حدود 11 سال پیش میاندازد. این فیلم یک ساعته در مورد تاریخ، چگونگی کشف جسد دختر خشایارشاه و روش مومیائی و نهایتا تلاش عده ای متخصص به زبان میخی و مومیائی در جعل تاریخ بحث میکند.
http://traffickingculture.org/encyclopedia/case-studies/persian-mummy/
از آنجائی که تمام شواهد نشان میدهد این فرهنگسازان جعلی از اعضا و استادان معتبر دانشگاه ایران بودند و الان هم شاید هستند معلوم نیست این آکادمیسیان شووئنیست بهمراه سایستمداران چه چیزهای دیگر راجعل نکرده اند. به همه توسعه میکنم این فیلم را ببینند اگر تا بحال نکرده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک عکس از رئیس حكومت و نخست وزیر کوردستان طرف راست نیچروان بارزانی ،،، و طرف چپ یوسف محـد صادق رئیس پارلمان کوردستان این عکس نمایان گر بسیار است از سیمای رهبران جوان کوردستان در مقایسە با رهبران پیر و پاتال مادام العمر کشورهای همسایە از سید علی بگیر تا علی اف و و
http://rudaw.net/sorani/kurdistan/0105201419

http://rudaw.net/sorani/kurdistan/0105201419
نوشته شده توسط: Anonymous

محضر گرامی پوپک خان خرمدین! با سلام به شرف حضورتان! اگر ممکن است یک مرور کوتاهی بر لغت نامه ترکی بفرمائید، و معنا و مفهوم کلمه " مانقورت" را یکبار دیگر بخاطر بسپارید. زیرا حیف است که فرد با شخصیتی مثل جنابعالی در خدمت منافع دیکتاتور های راسیسم و پان ایرانیسم , و نژاد پرستان ـ تمامیت خواه !! قرار بگیرد. موفق باشید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب مدني گرامي، اسلام سياسي در بعد إفراطي و ميانه رو قويا در جهان وجود دارد، چپ هم به مانند اسلام سياسي دو بخش دارد، هر دو اينها به لحاظ دولتي با شكست هاي جدي مواجه شدند ولي همچنان در بطن جامعه و قدرت دولتي فعالند، اشتباه استاد ايجادي اين است كه تفاوتي ما بين اين دو در بخش چپ و اسلام سياسي نمي بينيد،متاسفانه سكولاز ها ايران بخاطر شكست اسلام سياسي و چپ ايران، برخورد نادرستي دارند و يكي إز عوامل اصلي نا كامي سكولار هاي راست ميانه و پانيرانيست نديدن اين تفاوت هاست

چپ دمكرات در واقع همان سوسيال دمكراسي ايران است كه با بخش م.ل سنتي و طرفدار ان ديكتاتوري پرولتاريا تفاوت أساسي دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی جالب است در روز روشن تحریف انجام می گیرد. در جمهوری آذربایجان ملت آذربایجان به قدری رو‌سیزه شده‌اند که حال ندارند دیگران را آسیمیله کنند ضمنا، تالش‌ها در مدارس ابتدایی زبان تالشی را یاد می گیرند و کتاب درسی هم دارند... لزگی‌ها هم همین طور.. شما این دروغ‌ها را از کجا در آوردید؟ اگر بخواهیم برای مقالاتی چون این مقاله غیر علمی و موزیانه جوابیه نوشت باید خود را در سطح این فرد پایین آوریم.... چون با دروغ‌های که نوشته ماهیت مغرضانه خود را با نمایان گذاشته است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

وهاب جان، منهم به اين مقاله انتقادات جدي دارم، شخصا هم احزاب و سازمانهاي چپ را تجربه كردم و هم با سازمانهاي راست ميانه و ملي گرا اشنايي دارم، بنظر من چپ سابق به دو بخش دمكرات و بخش سنتي و أستالينيستي تقسيم شدند، از اين رو غير منصفانه است ،هر دو را يكسان فرض كنيم، واقعييت اين است كه نگاه أيشان به اسلام و خاو ميانه با نگاه جناح راست جمهوريخواه أمريكا يكسان است ، چنين نگاهي همه ي مشكلات جهان را إز اسلام مي داند، حمله به أفغانستان، عراق و...أقداما تي بود كه قصد داشت، القاعدة را ايزوله كند و دمكراسي را به خاور ميانه بياورد

اين ديدگاه كه بدنبال نظم جهاني بود به بي نظمي جهاني دامن زد وبه رشد بنيادگرايي إسلامي كمك كرد،اكنون غرب إز گذشته خود درس گرفت و أوباما و غرب كار با اسلامگراهاي ميانه رو و معتدل را در پيش گرفته اند.ا زسوي ديگر نگاه به أقليت هاي اينيكي بعد ديگر دمكراسي خواهي است كه إز نگاه ايجادي غايب است، در اين باره بيشتر مي شود نوشت....
نوشته شده توسط: Anonymous

از آقای محمود شوشتری بخاطر ترجمه ی این کار باید سپاسگزار شد! نوشته ی هانس آبراهامسون علیرغم اینکه بخشهائی از آن امروز بدلیل شکست و یا راکد بودن جنبش اتک و یا جنبش بازپس گرفتن خیابانها، و نیز سایر جنبشهای مشابه نمی تواند موضوع روز باشد ولی تزهائی که آبراهامسون معرفی می کند می تواند مجددن بروز شود چرا که موضوع اصلی یعنی تاثیر منفی جهانی شدن، از بین نرفتن شکاف بین شما و جنوب، فقر بیش از حد تقریبن 1/4 مردم دنیا، حفظ منوپول قدرت توسط 20% از مردم دنیا (بخوان اروپائیها/غربی ها) عدم توسعه تکنیکی، موسسه ای و اقتصادی کشورهای موسوم به جهان سوم می تواند همچنان موضوع بحث بین کنشگران مدنی، پژوهشگران، پژوهشگران اکتیویستی چوت آبراهامسون و مهمتر از همه طبقات و گروهائی که موضوع تحقیق هستند. یعنی پابرهنه های دنیا باشد. خواندن این کتاب را به علاقمندان مسایل صلح، توسعه، رشد و نیز حل اختلافها توصیه می کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

كيانوش جان، از آقاي ايجادي انتظار بيشتري بود. مطلب ايشان بيشتر به درد مطبوعات بولواري ميخورد، كه با تيتر هاي جنجالي و كم مايه دنبال جذب مشتري و ايجاد هياهو هستند. من نميدانم آقاي ايجادي بر أساس كد أمين فاكتها و كار تحقيقي اين احكام سنگين را عليه چپ صادر ميكند.
فعالين منفرد چپ و احزاب تاريخي چپ (سازمان فداييان خلق اكثريت) هم كار تحقيقي در رابطه با گذشته چپ و خود كرده اند و هم به نقد خود نشسته اند. به جرات ميتوان گفت كه از ميان نحله هاي سياسي تاريخي ايران چپ قبل از همه شروع به نقد خود كرد و آن چيزهايي كه آقاي ايجادي فكر ميكند چپ همچنان گرفتار آنان است، را نقد و در عمل دوري گزيده است. امروز چپ در اكثريت خود به دمكراسي اعتقاد دارد و به هر نوع نظام ديكتاتوري و ايدئولوژي اعتقادي ندارد. آقاي ايجادي كمي به خود زحمت ميداد، اسناد و مكتوبات چپ را ميخواند، ديگر احتياجي به اين نوشته در اي

كيانوش جان، از آقاي ايجادي انتظار بيشتري بود. مطلب ايشان بيشتر به درد مطبوعات بولواري ميخورد، كه با تيتر هاي جنجالي و كم مايه دنبال جذب مشتري و ايجاد هياهو هستند. من نميدانم آقاي ايجادي بر أساس كد أمين فاكتها و كار تحقيقي اين احكام سنگين را عليه چپ صادر ميكند.
فعالين منفرد چپ و احزاب تاريخي چپ (سازمان فداييان خلق اكثريت) هم كار تحقيقي در رابطه با گذشته چپ و خود كرده اند و هم به نقد خود نشسته اند. به جرات ميتوان گفت كه از ميان نحله هاي سياسي تاريخي ايران چپ قبل از همه شروع به نقد خود كرد و آن چيزهايي كه آقاي ايجادي فكر ميكند چپ همچنان گرفتار آنان است، را نقد و در عمل دوري گزيده است. امروز چپ در اكثريت خود به دمكراسي اعتقاد دارد و به هر نوع نظام ديكتاتوري و ايدئولوژي اعتقادي ندارد. آقاي ايجادي كمي به خود زحمت ميداد، اسناد و مكتوبات چپ را ميخواند، ديگر احتياجي به اين نوشته در اين شكل و محتوا نبود.
نوشته شده توسط: Anonymous

كيانوش جان، از آقاي ايجادي انتظار بيشتري بود. مطلب ايشان بيشتر به درد مطبوعات بولواري ميخورد، كه با تيتر هاي جنجالي و كم مايه دنبال جذب مشتري و ايجاد هياهو هستند. من نميدانم آقاي ايجادي بر أساس كد أمين فاكتها و كار تحقيقي اين احكام سنگين را عليه چپ صادر ميكند.
فعالين منفرد چپ و احزاب تاريخي چپ (سازمان فداييان خلق اكثريت) هم كار تحقيقي در رابطه با گذشته چپ و خود كرده اند و هم به نقد خود نشسته اند. به جرات ميتوان گفت كه از ميان نحله هاي سياسي تاريخي ايران چپ قبل از همه شروع به نقد خود كرد و آن چيزهايي كه آقاي ايجادي فكر ميكند چپ همچنان گرفتار آنان است، را نقد و در عمل دوري گزيده است. امروز چپ در اكثريت خود به دمكراسي اعتقاد دارد و به هر نوع نظام ديكتاتوري و ايدئولوژي اعتقادي ندارد. آقاي ايجادي كمي به خود زحمت ميداد، اسناد و مكتوبات چپ را ميخواند، ديگر احتياجي به اين نوشته در اين شكل و

كيانوش جان، از آقاي ايجادي انتظار بيشتري بود. مطلب ايشان بيشتر به درد مطبوعات بولواري ميخورد، كه با تيتر هاي جنجالي و كم مايه دنبال جذب مشتري و ايجاد هياهو هستند. من نميدانم آقاي ايجادي بر أساس كد أمين فاكتها و كار تحقيقي اين احكام سنگين را عليه چپ صادر ميكند.
فعالين منفرد چپ و احزاب تاريخي چپ (سازمان فداييان خلق اكثريت) هم كار تحقيقي در رابطه با گذشته چپ و خود كرده اند و هم به نقد خود نشسته اند. به جرات ميتوان گفت كه از ميان نحله هاي سياسي تاريخي ايران چپ قبل از همه شروع به نقد خود كرد و آن چيزهايي كه آقاي ايجادي فكر ميكند چپ همچنان گرفتار آنان است، را نقد و در عمل دوري گزيده است. امروز چپ در اكثريت خود به دمكراسي اعتقاد دارد و به هر نوع نظام ديكتاتوري و ايدئولوژي اعتقادي ندارد. آقاي ايجادي كمي به خود زحمت ميداد، اسناد و مكتوبات چپ را ميخواند، ديگر احتياجي به اين نوشته در اين شكل و محتوا نبود.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان چپ بدون اینکه عصبانی شوند و اتهاماتی نظیر کیهان شریعتمداری به نویسنده بزنند بهتر است ان را نقد کنند . منهم بعنوان یک چپ سابق ؛ نوشته جناب جلال ايجادی را نقد می کنم :
1_ او می نویسد:«، چپ متنوع و پيچيده است و افراد و لايه هائی هستند که خوشبختانه در بينش خود متحول شده اند، ولی بطور عمده مدل فکری و برنامه ی چپ در بنياد تغيير نيافته است.»او چپ را متنوع و پیجیده می نامد ولی می نتیجه می گیرد که

«سرو ته یک کرباسند» چرا چونکه چپ هااز «.. ؛نقد دين و روحيه انتقادی نسبت به يکی از عوامل اصلی انحطاط فرهنگی و روانی يعنی اسلام بدور ماندند» و یا بعبارتی دیگر چپ ها باندازه کافی اسلام ستیز نیستند. جناب استاد تحت تاثیر فکری نئو کانهای اسلام ستیز قرار دارد و چنین است که در یک تحقیق علمی، لباس استادی و علمی خود از تن خارج و بعنوان یک فعال سیاسی رادیکال ضد اسلامی به چپ های ایران می نگردد.ایشان غافل از این که خود سیاستمدار های غربی ازاوباما تا اتحادیه اروپا ؛سیاست مخرب و ترویست پرور؛ «اسلام ستیزی» را رها کرده اند / آنان تلاش می کنند با تقویت اسلام معتدل و میانه رو در خاوریمانه ؛ مواضع افراطیون اسلامی و تروریست های اسلامی را تضعیف نمایند. اتفاقا خط فکری استاد ایجادی در بین سیاستمداران غرب هم در اقلیت قرار دارند.
2_ جناب استاد ایجادی در باره چپ می نویسد:«ضديت با دمکراسی خواهی و آزادی های فردی و آزادی انديشه و حقوق بشر، بسياری از اين بازيگران را به افرادی مستبد کوچک و بزرگ تبديل کرد. » توجه نمائید ضدیت با دمکراسی و ازادی اندیشه ...بنظر من قضاوت کیلیویی علیه چپ های ایران که خود این احزاب به 2 دسته سیاسی سرنگون طلب و اسلام ستیز از یک طرف و جناح نسبتا قدرتمندی که از تحولات تدریجی و تقویت اسلامی سیاسی میانه رو تقسیم شدند ؛ نادرست است .از سوی دیگر میزان دمکراس درونی احزاب موجود نشان می دهد که اتفاقا دمکراسی درونی در چپ ها بسیار فراتر از احزاب راست شامل طرفداران پادشاهی و احزاب جمهوریخواه و ملی گرا است .در واقع بخش بزرگی از چپ ها عملا و نظرا به مواضع سوسیال دمکراتهای اروپا تحول پیدا کرده اند و اینکه همه چپ های کنونی را یک جا و فله ای استالینست بنامیم ؛ واقعا غیر منصفانه و غیر علمی است و این نشان می دهد که معیار ، مهک و میزان دمکراسیخواهی را استاد جلال در اسلام ستیز بودن احزاب چپ است.3_ برکسی پوشیده نیست که محور اصلی و تبلیغی سیاست چپ های دمکرات که بخش بزرگی از چپ ایران را تشکیل می دهد، حقوق بشر و دمکراسی است و بی جهت نیست که ریشه قبلی و فعلی اکثر فعالان حقوق بشر چپ است .4_ متاسفانه در فضای سیاسی ایران ما با کمبود احزاب راست میانه سکولار _ دمکرات مواجه ایم و در نبود آنان چپهای دمکرات که بهتر است این احزاب را سوسیال دمکرات بنامیم _جا و نقش احزاب راست میانه را پر کرده اند.




نوشته شده توسط: Anonymous

جناب صادق،هيچ كس ادعا نكرده كه فارسها منحوس هستند،شما مختار هستيد كه هر قضاوتى بكنيد ولى تا حالا كسى از مبارزان خلق هاى غير فارس ،ادعايى بر منحوس بودن خلق فارس نكرده اند، و اصولا منحوس خطاب كردن خلقى،فرقى هم نمى كند ،تورك ،فارس،كورد يا عرب باشد،غير انسانى و محكوم است،مشكل همه درست است كه ديكتاتورى است،ولى خلقهاى غير فارس با مشكل مضاعف فاشيسم هم روبرو هستند،و بدبختانه اين فاشيسم حتى در زندگى روزمره خلقهاى غير فارس هم بعضا بدون دخالت حاكميت هم تاثير مى گذارد،اينكه در ورزشگاه ازادى دهها هزار نفر يكصدا فرياد مى اورند كه تورك ،،، عرعرت كو،و هيچ روشنفكر و مقام و حتى مخالفى صداى اعتراض اش شنيده نمى شود،اين براى ما درد مضاعفى است كه اصولا التيامش اسان نيست،براى شما ممكن است معمولى باشد يا شوخى يا ارزش جدى گرفتن را نداشته باشد، ولى براي ما ظلم مضاعف است.و البته نشانه خيلى چيزها.
شما نمى توانيد

با فرار به جلو،و مظلوم جلوه دادن خود،وجدان خود و جمعى تان را تبرىه كنيد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب زيبا كلام مشكل را حس مى كند ولى هنوز ان را درك نكرده،و يا نمى خواهد درك كند،ايشان پا را فراتر مى گذارد و درخواست تحصيل به زبان مادرى از طرف اصلاح طلبان تبريز!يا اويزان شدن پوستر هاى توركى را در دانشگاه را به سطح پان توركسيم تقليل مى دهد،او درد انسان اذربايجانى را معمولى نمى داندو از ان شوك مى شود و يا برايش غير معمولى جلوه مى نمايد،اين هنوز نشان مى دهد كه او درد و رنج انسان اذربايجانى را درك نكرده، او براستى چاره درد را در دموكراسى مى داند،(كيست كه نداند)ولى باز عقب گرد مى كند كه درخواست تحصيل به زبان مادرى جدى نيست،و همين الان اگر دو مدرسه توركى و فارسى در تبريز بگذارند مردم بچه هايشان را در مدرسه فارسى ثبت نام مى كنند و دليل مى اورد به همان دليل كه در تهران از بين فارسى و انگليسى مردم دومى را انتخاب مى كنند، او توضيح نمى دهد كه اصولا چرا ما مجبور به انتخاب باشيم و چرا بايد

فارسى را به توركى ترجيح بدهيم،چون مى داند كه همچين انتخابى هيچ وقت در تهران نخواهد شد،و اصولا وقتى با اين همه تحقير و توهين و تبعيض عليه غير فارسها و رانت قدرت و ثروت در خدمت زبان فارسى ،غير فارس راه ديگرى ندارد.
ايشان با تقليل موضوع به احساسات و زبان مادرى و پان توركسيم،به مبارزات خلقهاى غير فارس دهان كجى مى كند،ايشان عاجز از درك اين نكته هستند كه مبارزه خلقهاى غير فارس بر عليه تحقير،توهين،تبعيض نژادى و اسيميلاسيون تحميلى است كه تحصيل به زبان مادرى تنها يكى از خواستهاى خلقهاى در بند ايران است،
نوشته شده توسط: Anonymous

عقل و شعورو شرف و صداقت همان توده ای و چریک ، هزاربار از شما بریدهها و فراریان شاهی و ملی و اسلام اختلاطی ، بیشتر بود و هنور پیشرو تر از شماها فرصت طلبان نیهلیسم است . آینده باز هم روی تان را سیاهتر نشان خواهد داد .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

وقتی یک استاد دانشگاه، یک آکادمیکر، به سان "کیهان شریعتمداری"، مبلغان چپ ستیز حکومتی، در مورد "چپ ایران" چیز مینویسد، این پرسش پیش میاید که ، آیا متد بررسی علمی یک موضوع ، برای استادان هم هنوز جا نیفاده است؟ پس اینان برای دانش جویان خود چه متدی تدریس میکنند که خود در عمل چنین مطالب "تبلیغاتی" و عاری از روش تحقیق و بررسی علمی موضوعات پس میدهند؟ موضوع عمل و تئوری چپ در جهان و ایران توسط صدها متخصص و حتی از سوی خود فعالان چپ تحقیق و نقد و بررسی شده که جایی برای این تبلیغات نگذاشته است.در چنین حالتی پس چه حاجتی ست برای پروپاگاندای حکومتی و شبه حکومتی؟ پاسخ سئوال این است که مسئله نه مربوط به علم است و نه مربوط به متد علمی! بل دقیقاً مربوط به «تسلط سرمایه» و منافع آن است. تبلیغات چپ ستیزی بازتاب ترس سرمایه از تهدید شدن آن و اجرای عدالت نسبی اجتماعی ست.

چپ ستیزی به معنای حفظ اقتدار سرمایه برای "بهره کشی" هر چه بیشتر از نیروی یدی و فکری زحمتکشان است. اینگونه مطالب نشانه ی وحشت راست از رشد و قدرت گیری چپی ست که خواهان کنترول سرمایه به نفع استثمار شدگان است. استادی که حرمت دانش و متد علمی تحلیل موضوعات را رعایت میکند هر گز به بدام پروپاگاندا نمی افتد. و چنین مطالب سطحی بیمایه بیرون نمیدهد. مگر اینکه وحشتی داشته باشد از به خطر افتادن غارت دسترنج زحمکشان از راه اجرای عدالت اجتماعی. بمانند کیهان شریعتمداری. در نوشته این استاد اندیشه در مورد چپ منجمد شده در نیم قرن پیش درجا میزند. و از تغییر و تحول و پیشرفت در عمل و تئوری چیزی در میان نیست. او خود را به بیخبری زده است. نیازی هم ندارد که تحقیق و تحلیل کند. حفظ سرمایه تنها به تبلیغات نیاز دارد. استاد هنوز درک نکرده که سیستم "مزد بگیری» انسان را از انسانیت خود خالی کرده و تنها به یک «شئی» تبدیل میکند. چون این پروسه را طی نکرده و قدرت تحلیل جریان طی شده را نیز ندارد. فقط بلد است عامیانه و غیر مستقیم بگوید «چپ اخ است و سرمایه همه چیز»! و چشم بر برده داری نوین جهانی ببندد. چرا که میداند چپ ستون اصلی مبارزه علیه این برده داری ست.
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پوپک خرمدین... در فرهنگ غنی ترکها , شما (( مانقورت )) هستید.. کسی که به فارس بودنش این همه سینه چاک میکند لازم است که لاقل هجّی بعضی از کلمات را مثل (( میراث)) را یاد بگیرد و ( میراس ) ننویسد...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وزیر اطلاعات؛ شما قدرت این را دارید که مخالفین خود را زندانی, تجاوز و شکنجه کنید ولی نمیتوانید خلیج را که دور و بر ان اعراب ساکن هستند تا ابد خلیج فارس نگه بدارید. پاسداران امام زمان را بفرستید. شاید بتوانند به خلیج فارس هم تجاوز بکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج مصداقی می نویسد :«جریان مراسم اعتراف گیری از حسین روحانی یکی از رهبران سازمان پیکار توسط لاجوردی در حسینیه‌ اوین واقعه ای اتفاق افتاد که می توانست هشدار جدی باشد به رهبران حزب توده اما آنها همچنان دست روی دست گذاشته و ناظر حوادث بودند!» واقیعیت این است که رهبران حزب توده دست روی دست نگذاشتند. نفوذی های کیانوری در بالاترین رده های اطلاعاتی ، نطامی و حتی در بیت خمینی فعال بودند.آنان برخلاف رهبران فدائیان اکثریت دارای چتر وسازمان اطلاعاتی بسیار قوی بودند؛ می دانستند در اطرافشان چه می گذرد ...

کیانوری می دانست که دیپلمات روس کلیه اطلاعات داده شده توسط حزب را به انگلیسی ها داده و طبیعی بود که آنان اطلاعات خود را به رزیم اسلامی ایران خواهند داد تا برای نابودی دشمن مشترک که همان حزب طرفدار شوروی بود_ اقدام نمایند.هم حزب توده و هم رزیم دارای تناقصات جدی بودند...ادامه خواهد داشت
نوشته شده توسط: Anonymous

Dorog go kasi hast ke ,migoyad chakhanism hamzade panfarsism hast .In eddeaa droq hast chon kasi droqgo....bedonya nemiayad.Dar zemn aya nivisandeye in Ensha khod ra bafteie joda tafte az on jame midanad?

نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن احترام به ديد گاه آقای زیباکلام بايد عرض کنم که با چنين بحث ها ميشود اولا تابو امنيتی بر روی ملل غير فارس را شکست دوما ميشود دنبال علل رفت که مثلا چرا جنبش ملی آذربايجان «سياسی-مدنی» در جريان جنبش ياحسين مير حسين«سبز» شرکت نکرد و يا نسبت به رويدادهای سياسی مرگزگرا بی اعتناست .و در ضمن فکر ميکنم تا زمانی که مرگز گرا ها جنبش ملی آذربايجان را برسميت نشناسند هيچ تغيری در وضع موجود حاصل نخواهد شد و اين عين نا انصافی است که مدعی شد که در آذربايجان حرکت سياسی وجود ندارد اگر وجود ندارد پس اين همه زندانی سياسی آذربايجانی در زندانهای ايران چه کاره هستند « نمونه سعيد متين پور - ٥ عضو شوارای مرگزی تشکيلات ينی گامو و پير مرد ٧١ ساله استا د موسيقی استاد حسن آذربايجان و صدها زندانی سياسی جنبش ملی آذربايجان ». در پايان من اين اقدام آقای زيبا کلام را مثبت ارزيابی ميکنم و اميدوارم الگو ی خوبی برای

برای ديگران نيز باشد
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر بنده چون جناب زیبا کلام کارشناس علوم سیاسی هستند در موضوع مربوط به جامعه شناسی نظر خود را با قطعیت داد نمیکنند و نظر ایشان با نظر یک طراح و گرافیست یا کارشناس برق تفاوتی ندارد.

در مورد رویگردانی مردم تبریز از سیاست نظر ایشان غلط است و دلایل دیگری دارد.
همچنین در باب شناخت روحیات مردم تبریز و اقبالی که به زبان فارسی خواهند داشت و همچنین انتظار آرمانگرایانه ای که هم از سیاسیون دارند و هم از مردم تبریز در صورتی که به قول ایشان حتی 51 درصد بخواهند که به زبان تورکی بیاموزند.
همچنین القاء این تفکر که رسانه های امروز تبریز همان رسانه هایی نیستند که ستارخان یا باقرخان بپسندد. چون اولاً کسی نمیداند که اگر ستارخان زنده باشد چه فکر خواهد کرد. این تفکر در مورد نسل اول انقلاب با افکار همان نسل در 10 سال بعدش ثابت نبود. ثانیاً ستارخان برای مقابله با تمام اشکال دیکتاتوری انقلاب کرد و این نوع از حکومت که به سایر ملیتهای ساکن در آن ظلم میشود یک نوع مهمتری از دیکتاتوری است. ضمن اینکه این نوع از حکومت به دلیل دارا بودن اشکال دیگری از دیکتاتوری از قبیل دیکتاتوری جنسیتی و مذهبی بیشتر مورد قهر ستارخان قرار میگرفت. در همین راستا نیز ممکن بود البته ستارخان به نشریات آذربایجان که تیم تیراختورسازی را به عنوان ابزار تشکل مکان تجمیع افکار ملیت خواهانه استفاده میکردند در نظر بگیرد ولی طبیعی است که ممکن بود بخواهد اشکال دیگری از مدنیت خواهی در این نشریات وجود داشته باشد. ولی هرگز چنین نیست که اگر ستارخان می بود الان میخواست با نشریات مخالفت کند و یا نشریات چنین موضعی در مورد ستارخان اتخاذ کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" نگاهی‌ به انتخابات عراق """ مسائلی‌ که ترک‌های آزربایجان باید بدانند """ برای تضمین پیروزی مالکی، گویا "" پیشمرگان اتحادیه میهنی کردستان "" از رژیم فارس ایران دعوت کرده است تا سفری به اقلیم کردستان عراق بکنند، در این سفر، پیشمرگان اتحادیه میهنی کردستان، چند درخواست از رژیم فارس ایران کرده اند و در مقابل، رژیم فارس ایران نیز، خواستار حمایت پیشمرگان اتحادیه کردستان از مالکی در انتخابات عراق شده، از خواستهای پیشمرگان اتحادیه کردستان، به زیر فشار گذاشتن "" گوران و سایر احزاب کردی " توسط رژیم فارس ایران جهت قبول این حزب،اتخاذ سیاستی از سویه رژیم فارس ایران که گوران و سایر احزاب کردی، این حزب را در سلیمانیه زیر فشار نگذرند، رفع همه فشار‌ها به این حزب از سوی گوران و اداره امور پیشمرگان به این حزب بوده، همانطور که میدانید "" سردار قاسم سلیمانی و سپاه قدس "" در

عراق و سوریه و لبنان به شدت فعال هستند، """ بنر‌ها ئی که در شهرهای آزربایجان جنوبی پیرامون احزاب کردی و کردستان عراق دیده شده "" با در نظر گرفتن این تحولات قابل درک است. """ موضع آمریکا """ سیاست اوباما پیرامون عراق چیزی جز تشتت نبوده، آمریکا از مالکی از حمایت می‌کند، خواستار حفظ تمامیت آرضی عراق است در همان حالیکه مالکی ملیشیای شیعهٔ را به سوریه می‌‌فرستد که آمریکا با اسد سوریه دشمنی دارد، در صورت انتخاب مجدد مالکی، اوباما باید تکلیف خود را با مردم عراق روشن کند که از مالکی حمایت میکند یا از مردم عراق، تا زمانیکه یک رژیم مرکزی وابسته به رژیم فارس ایران، در صدر دولت مرکزی عراق نشسته باشد، عراق روی صلح و پیشرفت را نخواهد دید. هتی اگر "" مقتدا صدر یا سایر گروه‌های شیعه "" به جای مالکی برنده شوند، ایران همچنان در اممور عراق دخالت خواهد کرد. هدف رژیم فارس ایران، حفظ عراق به شکلی‌ است که این کشور توان ایستادن به روی پایه خود را نداشته باشد، ضعیف و درمانده و جنگ زده، تا همیشه به ایران نیاز داشته باشد و ایران اینگونه عراق را چون طفلی به خود وابسته کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اینکار دولت هلند بسیار عالیست اما کافی نیست چون هنوز مزدورهای رژیم بطور گسترده مشغول هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی! پان فارسیسم، پان ایرانیسم، و رفتار نشئت گرفته از عقده های تاریخیشان، که هزاران سال تحت فرماندهی پادشاهان و سلاطین ترک قرار داشتند، سبب شده است که اینان هنوز هم، به عصر پارینه سنگی دوهزار و پانصد سال پیش! به داستان افسانه ای کوروش افتخار بکنند، و از واقعیت های روزمره و تمدن جهان امروزی، صد ها سال عقب بیفتند. نژاد پرستی؛ خود بزرگ بینی، جوک گوئی، گستاخی نسبت به ملل غیر فارس، دیگر وجهه ای برای راسیسم فارس باقی نگذاشته است! بدتر از همه چاخان گوئی و بزرگ نمائی، از وجوهات برجسته آن میباشد. در واقع پان ایرانیسم، و پانفارسیسم که در حدود هشتاد و اندی سال، سایه چاخانیسم خود را به جغرافیای ایران افکنده است، با تبلیغات و هیاهو، و تکرار مکررات، پوچی ماهیت تاریخی اش برملا شده است. و همین امر فاتحه جغرافیای ایران را خواهد خواند. نفرت، و انزجاری که پدیده پانفارسیسم، و رگه های

نژاد پرست، عشیره پرست، زبان پرست، خاک پرست آن، یعنی پان ایرانیسم، که در طول این مدت، با تحمیل زبان خود بر ملل دیگر، در ترکیب شاه و شیخ، برمملکت حاکم گردانیده است، دیگر صبر و تحمل، و عصیان و انفجار ملل غیر فارس را به منتهای درجه رسانده است. کلمه فارس که زمانی از احترام برخوردار بود، اکنون در میان ملل غیر فارس مفهوم اشمئزاز بخود گرفته است. اگر روزی جرقه نفرت در جغرافیای ایران زده شود، هستی ایران، بر باد خواهد رفت. دوستان چاره چیست؟ آیا راسیسم فارس تا آخر! با گستاخی تمام! بر طبل جنگ خواهد کوبید؟!! و ایران را با ادعای برتری نژاد خنده دارش، به یک جنگ تمام عیار سوق خواهد داد؟ و یا بر سر عقل آمده، با انتخاب زبان انگلیسی بعنوان (زبان ملی)، حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، زبانی و دیگر تعلقات ملی، ملل غیر فارس را به رسمیت خواهد شناخت، تا همه در کنار هم مسالمت آمیز زندگی بکنند؟؟ تا دیر نشده، جامعه فارس باید به این سئوال ساده پاسخ گوید! و سکوت مرگبار خود را بشکند!! و اشتباهات خود را بر گردن بگیرد و مثل دولت مردان، کشور کانادا، استرالیا، آفریقای جنوبی، ایالت متحده آمریکا، و امثالهم .. به رفتارهای نژاد پرستانه خود اعتراف کند. و از ملل غیر فارس برای آشتی عمومی عذر خواهی تاریخی بکند. و تقاضای عفو و آمرزش نماید.
نوشته شده توسط: Anonymous

پاپک خرم دین آذری نه ترک مسلمان هستم ولی عرب نیستم آذری هستم با اصالت چندین هزاره ی اما ترک نیستم ونه عرب میشویم ونه ترک بجای این فریب کاریها بروید بدنباله لغت فرهنگ که این لغت راشما کل ترکان ندارید! شاید شاید آن گوشه کنارها یک چیزی پیدا کردید.شما ترکها دست کمی ازهمپالکی نام برده خودتان ندارید تازه ازاون بدترکم سوادی است شما ترکان نیا پرست مهاجرو مهاجم به سرزمین آذربایجان بدنبال ملت سازی هویت سازی هستید هرکه را فریب بدهید ما آذر با یجانییها فریب شما را نمی خوریم تمام بدبختی جا معه ایران ازبدو ورود ترکان بوده تمام زیارتگاهها درکل ایران که خود مروجع دروغ پا یه اساس دروغ مقدس است دست پخت ترکان است هیچ فارس یا آذربایجانی درساخت زیارتگاهها دخیل نبوده حکومت ترک تبارجمهوری اسلامی میراس داردروغ های ترکان میباشد.واژه ملت خودش یک دروغ است معنی ملت را نمی دانید وبسیاراست هنرهای ترکان.

نوشته شده توسط: Anonymous

از کوزه همان تراود که در درون اوست. مشکل ما آذربایجانی ها در ایران تنها از طرف ناسیونالیستهای فارس در درون حکومت نیست بلکه ساختار فکری و فرهنگی جامعه فارس و لایه های آکادمی کی آن است که مدام یک جامعه تک فرهنگی را باز تولید میکند. آزاد اندیشی در جامعه فارس تابو است و آقای زیبا کلام هم نمیتواند مجزا از آن باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ايشان به نسبت خيلي از نويسندگان و استادان و به اصطلاح روشنفكران چه داخل چه خارج ديدگاه واقع بينانه تري دارند

نوشته شده توسط: Anonymous

دروغ همزاد پان پارس است و دليل تاريخي هم دارد كه گفته كشور و يا ملتش را از دروغ و خشكسالي محفوظ بدارد آيا اين هم به پان تركها و يا با تخفيف به عشره پرستان نسبت مي دهي؟ يك سايتي است به اسم گمانه كه در اين سايت اگر مبالغه نكنم هفته اي نيست كه دروغ ها و شايعات بي اساس موكلين شما را بررسي نكند،نسبت دروغ و توهمات پان پارس با هيچ ملتي قابل مقايسه نيست

نوشته شده توسط: Anonymous

آزربایجان ماهیت حرکت سیاسی خود را تغییر داده است و هم اکنون تفکر درباب مسئله حقوق ملی و آینده سیاسی آزربایجان رفته رفته به تفکر غالب در این منطقه تبدیل می شود. طبیعتا این حرکت به دلیل اینکه در مراحل اولیه خود قرار دارد از نظر ادبیات سیاسی کم تجربه و ضعیف است ولی در آینده نه چندان دور قدرت واقعی خود را به افرادی مانند آقای زیبا کلام نیز نشان خواهد داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سایه دختر جوان مراغه ای در یکی از بیمارستانهای آلمان فوت کرد. سایه در سالهای تازه جوانی اش قربانی دولت بی کفایت حسن روحانی شد.روحش شاد

دانش آموز آذربایجانی به دلیل کارشکنی مقامات دولت ایران جان باختٌِريالآژق

گوناز تی وی: سایه مقدسی دختر جوان مراغه ای که شاعر و جزء استعدادهای درخشان نیز بود، شب گذشته در پی کارشکنی کنسولگری ایران در آلمان،در بیمارستان شهر فرانکفورت در گذشت.

به گزارش گوناز تی وی،محمدرضا مقدسی پدر سایه،بامداد امروز مرگ دختر جوانش را در یکی از بیمارستانهای آلمان تایید کرده است.

پدر سایه مقدسی در مصاحبه ای درباره درگذشت فرزنداش گفته است:"سایه تمام شد، سایه دیگر جان ندارد صدای مرا به گوش مردم و مسئولان برسانید. ما به دستور رییس جمهور به آلمان اعزام شدیم اما کار شکنی‌های سرکنسولگر باعث شد، دخترم جانش را از دست بدهد. سایه امید داشت، ما هم امید داشتیم اما لجبازی‌های یک آدم، باعث شد، سایه از بین برود".

او با اشاره به آزمایش‌هایی که روزهای اول ورود به آلمان روی سایه انجام گرفت، می‌گوید:"وقتی پزشکان پرونده سایه را بررسی کردند و آزمایشاتی انجام دادند به ما گفتند که زمان مناسبی او را رسانده‌اید و برای بیماری سایه درمان قطعی وجود دارد. پرفسور پیتر بادر، پزشک معالج سایه به ما گفت که آینده‌ی درمان سایه روشن است اما توقف درمان، همه چیز را خراب کرد".

سایه مقدسی دانش آموز شاعر از شهر مراغه‌ آذربایجان جنوبی و عضو سازمان استعدادهای درخشان (سمپاد) به دستور رییس جمهور کشور ایران برای مداوای بیماری ای. ال.ال به آلمان اعزام شده بود.

سرکنسولگر ایران در فرانکفورت با این که نامه رسمی آموزش و پرورش مبنی بر استخدام پدر سایه را دریافت کرده بود، حاضر به تنظیم قرارداد و در نظر گرفتن حق بیمه برای خانواده مقدسی نشد. او هزینه‌ی بالای درمان سایه را دلیلی برای سرباز زدن از تنظیم قرداد و بیمه عنوان کرده است .

سرکنسول ایران قبلا" عنوان کرده بود که فقط به دستور مستقیم رییس جمهور و یا وزیر امورخارجه حاضر به تنظیم قرارداد هستم . بیمارستان فرانکفورت چهار هفته پس از بستری سایه به دلیل عدم دریافت بیمه، طبق قانون آلمان درمان را متوقف کرد و سایه مقدسی بعد از توقف درمان جان خود را از دست داد .

پزشک معالج سایه در گفت‌و گو با یکی از خبرگزاری های ایرانی این موضوع را تایید کرده و گفته بود:" درمان سایه به دلیل نداشتن بیمه، متوقف شده است".

سرکنسول ایران بعد از متوقف کردن روند درمان این دختر جوان آذربایجانی در آلمان ادعا کرده بود که وی را باید به ایران بفرستند. این اتفاق زمانی رخ داد که چهار ماه قبل پزشکان ایرانی از درمان وی ناامید شده بودند و اعلام کرده بودند که تخصص کافی برای درمان وی در ایران وجود ندارد.

لازم به ذکر است حدود یک‌ماه قبل روند درمان دانش آموز آذربایجانی متوقف شد تا این‌که بعد از رسانه‌ای شدن ماجرا، درمان، از سر گرفته شد امابه گفته‌ی پدر سایه، بدن وی دیگر کم آورده بود. صبح روز گذشته پرفسور پیتر بادر ناامید از درمان سایه، از پدر ومادرش اجازه خواست که درمان سایه را متوقف و دستگاهها را قطع کنند. محمدرضا مقدسی این اجازه را نداد. چند ساعت پس از مطرح شدن این موضوع سایه در همان بیمارستان، زیر دستگاههای تنفسی جان داد.

گفتنی است پدر این دانش آموز آذربایجانی اعلام کرده است که از سرکنسول ایران به قوه قضائیه و رئیس جمهوری ایران شکایت خواهد کرد. وی سرکنسول ایران را عامل مرگ فرزندش می داند .
نوشته شده توسط: Anonymous

اخه خجالت نمي كشين اين مزخرفات رو در مياريننن؟؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقایان و کسانی که در ارامش و راحتی خیال در حال اسیمیلاسیون و نابودی ملت تورک ازربایجان جنوبی دراسترحت کامل به سر می برند و و گوش به زنگ واماده به صحنه امدن زمانی هستند که کسی و یا کسانی قدمی برداشته و برای این ملت اسیر ظلم سیستم حاکمیت دیکتاتوری و فاشیستی فارس قدمی بردار مثل امت همیشه در صحنه ولایت وقیه وارد صحنه شده شروع کنند به داد و بیداد و انتقاد گزنده و تخریب .یکی از این افراد امت همیشه در صحنه را نام می برم که نوشته ملت ازربایجان کی و در چه زمان و در کجا به این زحمت کشان تشکیل پارلمان در تبعید ازربایجان اجازه داده که اینها اقدام به تشکیل پارلمان در تبعید ازربایجان جنوبی نمایند.من به عنوان یک ازرباجانی اسی ردر چنگ ستم حکومتی دیکتاتوری فاشیستهای فارس از شما سوال می کنم که ملت ازربایجان کی این مجوز را به شما داده که از طرف انها حرف بزنید و به فرزندان صادق و دلسوز ملت ازربایجان جنوبی

در تلاش هستند که برای این ملت اسیر در زندان فاشیستهای فارس به نام ایران گرفتار امده و از تمامی حقوق ملی و انسانی خود محروم شده اند و زبانشان قدغن ثروتها و معدن و مالیاتشان غارت و خود در وضعت سختی به سر برده حتی از زور فقر و نداری و بیکاری که دشمن حاکم برایشان فراهم اورده مجبور به کوچیدن از مناطق اجدادی ومادری خود شده و در مناطق دشمن تن به کارهای سخت و سطح پایین مثل سوپوری و حمالی و سایر کارها بدهندکه از تیلیاردها ثروتی که دشمن حاکم ازمناطق انها دزدیده و غارت نموده مقدار ناچیزی از ان را به انها بدهد و از انها مثل یک برده بهره کشی نماید.خوب سوالی که من از شما رفیق قافله ها دارم اینه که اینها اصولی نبوده به نظر عالی جنابان به فرض شما .شما در مقابل به چه کارها ی اصولی و همه پسند دست زده و اقدام نمودید جهت بر داشتن فشار و کاهش ظلمی که از طرف دشمن تاریخی ملت تورک ازربایجان جنوبی بر انها اعمال می گردد یا وظیفه شما مثل امت در صحنه ولایت وقیه تنها سرکوب تخریب فعالان حرکت ملی دموکراتیک زربایجان جنوبی می باشد و از اربابانوخود دست مریزاد گرفتن؟؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

لازم است در جواب یکی از نویسندگان بنویسم که آدم اگر به اشتباه خودش اعتراف کند، نمی میرد! بحث بر سر چیست؟ بحث بر سر این است که کسی آمده و ادعا کرده "چاخانیسم همزاد پانفارسیسم" است. یک کس دیگری آمده و تعدادی از دروغهای شاخدار جریان پانترکیسم را در برابر چشمان او و خوانندگان قرار داده و به او گفته است: «اول یک سوزن به خودت بزن، بعد یک جوالدوز به دیگران» یعنی چی، یعنی جریانی که (پانترکیسم) ذاتش برپایه دروغ است و بنیادش بر چاخانیسم مزمن گذاشته شده است، حق ندارد دیگران را متهم به دروغگویی کند. من بارها در این سایت با سند و مدرک ثابت کرده ام بدنبال حرف راست در نوشته های عشیره پرستان باید با ذره بین گشت. از طرف دیگر یک نویسنده ای در یک جایی گفته که تهمینه ترک بود و رستم به او تجاوز کرد. او که خودش می داند این حرف تا چه اندازه فکاهی و خنده دار است، جرأت پاسخگویی به سؤالات را ندارد، زیرا با

روشن شدن دروغگوئی اش، پته همه عشیره پرستان به آب می افتد و آنها حتی در نزد همفکرانشان هم رسوا می شوند. پس مجبور می شود به جلو فرار کند و به منتقدین نسبتهای شاخدار بدهد. اشکال از منتقدین نیست. اشکال از تفکر عقبمانده ای است که اگر چه در اینترنت می نویسد، ولی هنوز نمی داند که امروزه می شود با فشار دادن یک شصتی انبوهی از اطلاعات مختلف را بدست آورد و اگر تو یک دروغ از "پانفارسیسم" رو کنی، می شود در عرض چند دقیقه دهها دروغ شاخدار "پانترکیسم" را افشا کرد، و دیدید که شد! از اینها گذشته همه مشکل من با سایت ایران گلوبال و بخصوص استقلال طلبان آن که برای رسیدن به استقلال گوشه چشمی به نژادپرستان دارند، این است که اینها به بلندگوی ادبیات نژادپرستانه تبدیل شده اند و مشکلی با نفرت پراکنی عشیره پرستان ندارند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب صادق گر أمی/ برخلاف نظر شما که علت و علل مسایل اتنیکی ویا به قول شما تجزیه طلبان و.به .چپ ایران نسبت می دهید_نیست، هر چند برخی از فعالان هویت طلبی ، سابقه چپی دارند .واقیعیت این است که چپ ایران خواهان تمامیت ارضی ایران است از این رو نمی تواند با استقلال طلبان و... هم نظر باشد. در سایت ایران گلوبال ؛ همگان شاهد اختلاف نظر جدی ما بین آنان در باره مسایل قومی_ملی بوده ایم.

بنابراین هویت طلبی اتینکی هیج ربطی به چپ ایران ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آزاد عزیز, با این آدم ها زیاد تلف وقت نکنید. به من یکی هر چه بگویند هستم ولی مطمئن باشند زبان فارسی برای من یک زبان مرده است , برای خودشان هرچه میخواهد باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چناب تبریزی گرامی! شما در کامنتر خود میفرمائید: "... و داستان دروغین و تازه ای که برخی از ناسیونالیست های ترک پس از خوردن جوجه کباب و خاویار و بالا انداختن چند لیوان شامپاین فرانسوی و ویسکی اسکاتلندی ساخته اند این است که قوم منحوس فارس و رژیم فاشیست فارس (البته به رهبری خامنه ای ترک!!!) از آذربایجانی ها بهره کشی می کنند!" پایان نقل قول. دوست عزیز شما که به زندگی شخصی و امکانات رفاهی دیگران خرده میگیرید، آیا کسی که امکانات دارد، از نظر شما باید در فقر و گرسنگی زندگی بکند؟ آنوقت میشود طرفدار گارگر؟ آیا شما که اغلب به رفاه دیگران انتقاد میکنید، آیا بعنوان طرفدار کارگر، احیانا در فقر زندگی میکنید؟ شما در هر رستوران ایرانی در اروپا میتوانید تقریبا با ده دولار جوجه کباب تناول بفرمائید. و با ده دلار یک بطری ویسکی نرمال اسکاتلندی تهیه کنید.اما فرض کنیم که کسی بدلیل فقر مالی حتا شش ماه یکبار

نیز به صرف جوجه کباب، خاویار، و یا شربیات نامبرده نایل نمیشود، با چنین اوضاع مالی چه کمکی میتواند، به کارگران بکند؟ کسی که از نظر امکانات مالی در حال غرق شدن است چه کمکی میتواند به دیگران بکند؟ جنابعالی که در رفاه اروپا تشریف دارید، میدانید، که بدون سرمایه گذاری کلان جامعه سرمایه در قسمتهای صنعت و تکنیک و ماشین سازی، کامپیوتر .. و امثالم، کارگر اروپائی از فرط بیکاری، و بی پولی، و گرسنگی کف بالا میآورند. البته اغلب گفته های شما در مورد سازمانهای بظاهر چپ مورد تائید است که تحت لوای چپ، فاشیسم آریائی، و ناسیونالیسم فارسی را تبلیغ میکنند. اما دیگر زمان چنین تبلیغات و تاریخ مصرف آن شعار ها سپری شده است. امروز شما دیگر نمی توانید، به هیچ بهانه ای زبان خودت را به دیگران تحمیل بکنی. چون زبان شما فقط یک زبان است. و بهتر از زبان دیگران نیست! تحمیل زبان خود به دیگران از نظر حقوقی و قوانین بین المللی جرم محسوب میشود. هر کسی که زبان دارد، باید بزبان خوش حرف بزند، و چیز بنویسد. زبان مردم را نمی شود به هیچ بهانه ای قدغن اعلام کرد. چون چنین چیزی جرم دارد. اگر من بجای شما بودم برای جلوگیری از، از هم پاشیدن ایران، مقاله ای مینوشتم و میگفتم بیاید، زبان انگلیسی را زبان رسمی بکنیم و در کنار آن هر کسی زبان خود را داشته باشد. اما شما این را نمی خواهید. و با امر و نهی میفرمائید، (آش دوغ همسایه به پایت است، بخوری هم همینه، نخوری هم همینه!) اینکه نمیشه عزیز جان! شما که خودتان آدم عاقل، منطقی و دنیا دیده هستید، و در اروپا تشریف دارید! با طنز و دلخوری میفرمائید: "این است که قوم منحوس فارس و رژیم فاشیست فارس (البته به رهبری خامنه ای ترک!!!) از آذربایجانی ها بهره کشی می کنند!". پایان نقل قول. محض اطلاع جنابعالی ممکن است پدر خامنه ای ترک باشد، اما مادرش صد درصد فارس زبان است. و فارسی، زبان مادری خامنه ای است. و اگر توجه کرده باشید، در بیانات اخیرشان؛ فرمودند، که رژیم اسلامی باید کاری کند که آمریکائی ها و اروپائی ها نیز زبان خود را رها کرده و فارس زبان بشوند. پس التفات میفرمائید، که ایشان تا چه اندازه خواهان گسترش زبان مادری خویش است. در خاتمه اشاره به یک نکته نیز لازم است، که تاکید شود، که دیگر مردم بیدار شده اند! و دیگر نمی توان فرد مانقوردی را به عنوان اینکه ترک است در مسند کار قرار داد و از آن طریق زبان،فرهنگ و تاریخ، منابع طبیعی، و ذخایر زیر زمینی و هستی مردم مظلوم آذربایجان را تاراج کرد. و اگر کسی اعتراض بکند، پان ایرانیستها بر سرش بریزند، و با عوام فریبی فریاد بزنند، و بگویند؛ " رهبر خودش ترک است." و به این بهانه یک ملت کهن را با زبان و فرهنگ و تاریخ غنی اش نابود بکنند! اکنون این موضوع را هم اروپا میداند، و هم آمریکا. و نمونه اش جریان جنبش سبز به رهبری آقای موسوی بود، که دیدیم مردم آذربایجان کوچکترین وقعی به وی ننهادند. چرا؟ برای اینکه مردم آذربایجان به اندازه کاقی نخبه سیاسی، اساتید ورزیده، تشکیلاتهای سیاسی، و هزاران کادر فعال و تشکیلات چی که دیروز در ترکیب سازمانهای دیگر بودند، اینک صف خود را جدا کرده و بعنوان نیروی جنبش آزادیبخش آذربایجان خواهان حقوق مدنی، زبانی، فرهنگی، سیاسی، و حق تعیین سرنوشت خود هستند. حالا شما میگوید؛ همه اینان پان ترک هستند، خوب نطرت برایت محترم است. اما فردا استدعا دارم از آنان، و بطور کلی از مردم آذربایجان دیگر گله نکن، که چرا از پیر و جوان برای کسب حقوق خود، و رهائی از نابودی حتمی، احیانا سلاح بر دوش بکشند.