Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

"" سخنی با کیانوش توکلی گرامی‌ "" بدون شک همه چاخان میکنند ولی‌ کسی‌ این چاخان‌ها را در ادبیات و فرهنگ جامعه که نیاز به بستری شفاف و وجدانی آگاه دارد وارد نمیکند، در ایران هدف چاخانیزم تولید فرهنگی‌ است که از اساس وجود ندارد، این جامعه دچار بحران است و بدون شک چاخانیزم در تولید این بحران نقش به سزائی داشته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام خدمت دوستان، بعد از این همه بحث هنوز در اول راه هستیم ، و متاسفانه کسانی که بعنوان اعضای تشکیل دهنده به اصطلاح پارلمان آذربایجان خود را وسط انداخته اند، و بظاهر خود را دلسوز مردم آذربایجان نشان میدهند، نه تنها در حرف بلکه در عمل نیز هیچ باوری به اصول و پرنسیپ دمکراسی ندارند. یکی از دوستان که این آقایان را از نزدیک میشناسد، تعریف میکرد که اینان به خاطر پست و مقام، مثل بچه های مهد کودک به جان هم افتاده اند، و هنوز هیچی نشده هر کس خود را رئیس جمهوری تخیلی آذربایجان جنوبی بشمار میآورد. دوستی تعریف میکرد، گویا در نشستی که آقای احمد امید یزدانی نیز در آن جلسه تشریف داشته است، کسی در مورد تشکیلات و عملکرد "داک" از یکی از این حضرات سئوالی کرده بود و گفته بود که شما ها چرا مسئله آذربایجان را لوث میکنید، و حرکت ملی جنبش آذربایجان جنوبی را به بیراهه میکشید؟ دوستم میگفت: تا طرف مقابل

دهن باز کند، آقای یزدانی با گستاخی و عصبیت غیر قابل توصیفی مثل بادکنک منفجر شد، و جلسه متشنج گردید. ایشان برای نشان دادن خود در جلسه، به طرف سئوال کننده چنان توپید، که آن مرد بیچاره که سنش از آقای یزدانی نیز بیشتر بود، دیگر جرات حرف زدن را پبدا نکرد. دوستم میگفت، بدتر از هر چیزی که در آن جلسه مشاهده میشد، پیروی کورکورانه حاضرین در جلسه از این آقایان بود، و حتا کسی در آن جلسه جرات نکرد، به آقای یزدانی و دیگر اعضای "داک" بگوید، که چرا اینچنین از دیگران زهر چشم میگیرد؟، و حتا از ایشان سئوال بکند، که آیا آقای یزدانی دیکتاتور هستند، که به طرف سئوال کننده اینچنین می توپد؟ دوستم میگفت، اگر این آقا! که هیچ قدرت سیاسی ندارد، اگر قرار باشد، در جلسات و گرد همائیها، به این و آن حمله کند، اگر خدای نکرده این آدم صاحت پست و مقام و قدرت سیاسی بشود، فردا چه رفتاری با مردم میکند؟ بله، چنین است رفتار آقای یزدانی با دیگر آذربایجانیان که تحصیلاتشان از خود وی نیز بیشتر است. دوستم میگفت اگر آقای یزدانی مواظب رفتار خشن و گستاخ خود نباشد، ممکن است آن صحنه را که با موبایل ضبط شده است، در یوتوب، در اختیار عموم قرار دهد. تا جامعه رفتار گستاخ و عصبی وی را نسبت بدیگران، بهتر بشناسد. زیرا رفتار هر کس، که ادعای رهبری میکند، باید در معرض دیدگاه عموم قرار بگیرد، تا جامعه آذربایجان عملکرد و شخصیت آن فرد را بهتر بشناسد. و قضاوت بکند. زیرا جامعه آذربایجان از دیکتاتور ها، و دیکتاتور زاده ها، سیر شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی, نوشته آقای لوائی به شما هم بر خورده است , حقیقت همیشه تلخ است. اردوغان به ما ریطی ندارد. همین امروز یک کامنت بدون توهین مرا سانسور کردید. از طرفی ادعا میکنید سانسور نمیکنید. چاخان یعنی همین.

نوشته شده توسط: Anonymous

در اینجا احمد امید یزدانی به سوال کسی پاسخ نداده و از جواب سوالهای کاربران و فعالین سیاسی طفره رفتنه اند. ایشان فقط به دفاع از مدرک پروفسوری خودشان زیادی بها دادند.او به مدرک خودش بالیده و به دیگران توهین میکند و چنین عنوان میکند که منتقدین من "عقده های درونی خویش را که اثر ناکام ماندن تلاششان برای تحصیلات عالی و کسب تیترهای آکادمیک" بر سر من خالی میکنند. آقای یزدانی همچنان در گذشته های دور و با افکار مردمان جوامع عقب افتاده زندگی و مبارزه میکنند. به رخ کشیدن مدرک تحصیلی برای این قشر از جامعه بسیار مهم و بخشی از وجود و هویت شان میباشد. این تیب آدمها مرا به یاد صمد نه " صمد آقا" و عین الله نه " عین الله باقر زاده" می اندازد. انسانهای ضعیف برای پوشاندن ضعف ها و چهره واقعی شان به سلاح عناوین و القاب شغلی و تحصیلی متوسل میشوند تا خود را در برابر دیگران برتر نشان دهند و یا تصویری خوب از خود

ارائه دهند. این جماعت که تعداد شان هم در میان فعالین سیاسی آذربایجان کم نیست با عنوان کردن عناوین دانشگاهی و غیره بخودشان هویت داده و بدین وسیله خود را تکمیل میکنند تا مورد احترام دیگران قرار بگیرند.
خوشبختانه یا بدبختانه عنوان پروفسوری تنوانست بدرد او بخورد و جواب عامه پسندی را به منتقدانش در رابطه با "پارلمان موقت" بدهد، منتقدانی که بسیاری از آنها مدارک عالی دانشگاهی و غیره دارند ولی از ذکر عناوین علمی شان در زندگی روزمره و مسائل سیاسی احساس شرم و عار دارند. من بعد از خواندن کامنتهای انتقادی به "پارلمان موقت"و جوابهای آقای یزدانی متوجه شدم که انتظار منتقدان از گرفتن جواب کاملا بی جا است. آقای یزدانی نه توان جواب دادن دارد و نه جوابی دارد و حتی قصدی برای جواب دادن ندارد. تمام حرف ایشان این است که "پارلمان خوب است، پارلمان لازم و ضروری است، پارلمان ما را متحد میکند و در آخر او از منتقدان میخواهد بجای اعتراض، حسودی و حرص قدرت خوردن با او تماس بگیرند تا آنها هم به پارلمان دعوت شوند. راستش را بخواهید از این مصاحبه و کامنتها خیلی خوشم آمد. مصاحبه آقای یزدانی و کامنتهای خوانندگان خیلی چیزها را به مردم نشان داد. این مصاحبه و جوابهای آقای یزدانی بعنوان با سوادترین تئوریسین پارلمان ماهیت ضد دمکراتیک و چهره واقعی پارلمان و رهبران آن را نشان داد و به ضرر پارلمان تمام شد. در عین حال کامنتها اوج درایت و سطح بالای شعور سیاسی خوانندگان را نشان داد. در پایان اضافه کنم پارلمانی که با شرکت و رای تک تک آذربایجانیها و احزاب آنها در شرایط دمکراتیک تشکیل نشود راه به جایی نخواهد برد و در انزوا نابود خواهد شد و رهبران آنها بخاطر اقدام خودسرانه، اقدامی از بالا و ضد مکراتیک، اقدامی توطئه گرانه، اقدامی کودتا گرانه و مخفیانه اعتبار سیاسی خود را از دست خواهند داد. آقای یزدانی و دیگر رفقایش مطمئن باشند که هیچ انسان آزادیخواه و دمکراتی حاضر نخواهد شد در یک تشکل ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی شرکت کند. با احترام رضا
نوشته شده توسط: Anonymous

چون اساس ترکیسم تجزیه طلب روی دروغ و تحریف و حسادت و راسیسم و انسان ستیزی بنا شده ، هیچ ایرانی حرفهای کینه توزانه آنها را جدی نمی گیرد و با منطق و بحث با این ها جدل نمی کند بلکه بقول ماکیاولی ، زور و قدرت با اینگونه افراد حقیقت را تعیین می نمایند .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کیانوش توکلی، مگر در این متن از ترک و عرب و غرب و شرق بحثی به میان آمده است که شما عزیز اثبات کرده اید بنده می گویم ترک ها همه چیز دارند. در حیرتم از تحلیل شما. نوشته اید " آني كه چخان نمي كند ، در واقع إز مادر زاده نشده است"
. تقریبن این به یک باور ملی در ایران تبدیل شده است که خود شما هم به راحتی آن را می نویسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

عالی بود

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

أني كه چخان نمي كند ، در واقع إز مادر زاده نشده است، همه ي آدم ها دروغ مي گويند، اردو غان و علي اف هم دروغ مي گويند، بخش بزرگي إز تاريخ وسياست يعني دروغ،در ضمن نويسنده در پي اين است كه ثابت نمايد ،فارس ها هيچي ندارند و ترك ها همه چيز دارند، جهان پیجیده امروز سياه و سفيد نيست. مردمان تشکیل دهنده ایران علیرغم تفاوت های زبانی _ ملیتی خصوصضیات های فرهنگی ، اخلاقی ، دینی و... مشترکی د ارند. این خصصویات لزوما مثبت نیست و دروغگویی و چخان هم یکی از این خصویات منفی است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب صادق ،منهم به اين نوشته انتقاد جدي دارم ولي جز يك كامنت توهين أميزعلیه نویسنده مقاله ، کامنت ديگري حذف نشده است، بعبارت ديگر در ايرانگلوبال سانسوري اعمال نمي شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ریگ در کفش ایران گلوبال . نمیتوان باور داشت که در برابر این مقاله تهوع اور پاسخی نباشد.شما ایران کلوبال در خدمت تنفر قومی و دامن زدن به تشنج قرار دارید.ایا باور دارید که (نتیجه: چاخانیسم همزاد پان فارسیسم است. ) صد در صد نظراتی رسیده که انرا سانسور کردید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم ثانی,آذربایجانی ها احتیاج ندارند که از مردم ایران اجازه بگیرند, پارلمان درست کنند یانه و یا فلان تصمیم را بگیرند یانه. تشکیل پارلمان برای آذربایجانیها با این شیوه درست نبود.ولی لطفا شما هم در لفافه دلسوزی تان به آذربایجانی ها کالای دیگری نفروشید.
سای قیلار

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اسماعیلو... بانوی گرامی به عنوان یک انسان و با داشتن حقوق اولیه انسانی حق دارد در هر کجای دنیا که آزادانه زندگی میکند همان جا را کشور خودش بداند. همانطور که آن دو فنلاندی ایران را کشور خودشان میدانند, این بانو هم دانمارک را کشور خودش میداند. در زمان جنگ جهانی دوم , خیلی ازمردمان کشور های اوروپائی همراه با سرباز های آلمان نازی در جبهه های جنگ با روسها می جنگیدند به این خاطر که آلمان را مملکت خودشان می دانستند. ولی آنکه (( فرهنگ ایران قلب بزرگ انسانیّت است )) باز هم یکی از چاخان های پان فارس هاست..واقعآ خیلی عجیب است که شما چطور به خودتان اجازه می دهید که در یک فرهنگ بیمار گونه و مالیخولیای مثل فرهنگ ( پارسی) که بیش از 80 سال من و اجداد مرا بخاطر ( ترک ) بودن ( تحقیر حیوانی ) بکنید و در آن واحد صحبت از ( فرهنگ ایران قلب بزرگ انسانیّت است ) بزنید!!! این درست مثل حقوق بشر کوروش

کویرتان می ماند که یک جلاّاد تاریخ را به عنوان یک پادشاه بشر دوست می خواهید معرّفی بکنید...
نوشته شده توسط: Anonymous

""" ۳ سه‌ مورد چاخان ""۱- کتاب " سمفونی مردگان " عباس معروفی با کپی کامل از کتاب "" خشم و هیاهوی "" ویلیام فاگنر نوشته شده، سمفونی مردگان جعل کامل است. ۲- کتاب "" بوف کور "" صادق هدایت با کپی کامل از دفتر خاطرات "" ریلکر "" نوشته شده، ریلکر دانشجویی است که در زمان انقلاب فرانسه در پاریس زندگی‌ می‌کند و دفتر خاطراتی دارد که احساسات خود را بر آن می‌‌نویسد، بوف کور جعل کامل از " ریلکر " است. ۳- سخنی از " محمد حسنین هیکل " که گویا گفته است "" ما عرب شدیم چونکه فردوسی نداشتیم "" این ادعا ئی بی‌ پایه است،حسنین هیکل به زبان عربی‌ تعصب دارد.حسنین هیکل از دوستان بسیار نزدیک جمال عبدل آلناصر بود و جمال یکی‌ از رئیس جمهوران پان عرب بود که "" خلیج عربی‌ "" را تبلیغ میکرد، راستی‌ آیا این سخنان از صادق هدایت است یا ؟؟؟؟

از یوجین اونیل نویسنده و نمایشنامه نویس امریکائی؟ در زندگی‌ زخم هائی است که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند - زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی به‌وسیله افیون و مواد مخدره است
نوشته شده توسط: Anonymous

شعر بنى آدم اعضاى يكديگرند برداشتی از انجیل است. آنجا که می گوید
we are one body

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امید یزدانی، شما بجای جواب دادن به سوالات من با طرح سوالی از من از جواب دادن به سوالاتم طفره رفتید و خداحافظی هم کردید و معلوم نیست که من جوابم را به چه کسی بدهم. ولی من جوابم را به سوال شما می نویسم. احتمالا آن را بخوانید.
من معتقدم که در ایران یک حکومت دیکتاتوری فاشیستی مذهبی بر سر کار است که آن را با گوشت و پوست خود احساس کرده و می کنم. با توجه به مجموعه حرکتهای اعتراضی و آنچه که از اخبار و اینترنت دستم آمده، تحلیل من این است که مردم ایران خواهان یک حکومت مردمی و دمکراتیک هستند. و می دانم که مردم ایران ماموریتی برای تعیین دولت و پارلمان، چه موقت و چه دائمی به من یا به شما و یا به دیگری نداده اند. توجه داشته باشید که این که می گویم مردم ایران خواهان یک حکومت مردمی و دمکرات هستند یک تحلیل است ولی اینکه شما در بیانیه پارلمان موقتتان نوشته اید: <مسئولیت تایین وضعیت حقوقی دولت

آزربایجان جنوبی و پارلمان در تبعید را بر دوش می کشیم> درجه ای است که خودتان به خودتان داده اید و این ادعا پشتش خوابیده است که <ملت آزربایجان جنوبی> چنین ماموریتی به شما داده است. همینجاست که من می پرسم که ملت آذربایجان کی و کجا چنین ماموریتی به شما داده است؟ آقای امید یزدانی من با توجه به متن بیانیه ای که امضا کرده اید و با توجه به مصاحبه شما، سوالات مشخصی را از شما کرده ام ولی هیچ جواب مشخصی از شما نگرفتم. شما نشان دادید که اگر هم روزی واقعا در پارلمانی رای بیاورید و یا دولتی تشکیل بدهید، به ابتدایی ترین اصول دمکراتیک یعنی جوابگو بودن در مقابل مردم، پایبند نخواهید بود. من از شما بسیار تشکر می کنم که این را به من ثابت کردید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آتالار دمیشکن قوبیا سو توکمکله قویو قویو اولماز. ترجمه آن[ با ریختن آب به چاه، چاه چاه نمیشود]. معلوم است این همه حرف منطقی در موضع جنابعالی هیچ تاثیری نگذاشته.
بقول آقای کاظم ثانی <سوال: روحانی چندمین رئیس جمهور ایران است؟> و<جواب: ایران کشوری است که دیکتاتوری بر آن حاکم است و مردمش اکثرا مسلمانند و...>. آقای یزدانی عزیز مگر تنها تو و 26 نفر در کپنهارک هستند که پشتیبان مبارزه آزادیبخش ملی اتنیکهای تحت ستم هستند. حرف منتقدین این است که اعمال شما با تاسیس پارلمان موقت در راستای پشتیبانی از مبارزه آزادیبخش ملی آزربایجانیها بیشتر به این مبارزه لطمه میزند تا دردی از آن را حل کند. درک یک مسئله به این سادگی چقدر باید مشکل باشد؟
لطفا صدای وجدان بیدار خود را بشنوید قبل از اینکه به دیگران توصیه کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی, شوروی تان را هم میشود میشود مثل آورد. راستی نظرتان در باره چاخانیزم , نوشته آقای لوائی چه است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاظم ثانی ، لطفا به این سئوال بنده جواب بدهید. آیا معتقدید که در ایران یک حکومت دیکتاتوری حکومت میکند ؟ آیا معتقدید که خلقهای ساکن ایران خواهان تشکیل یک حکومت مردمی و دموکرات هستند ؟ اگر جواب شما مثبت است لطف فرموده بمن بگوئید : این خلقهای ساکن ایران کجا و در کدام جمع و یا در کدام نظرخواهی خواست تشکیل یک حکومت مردمی و دموکرات را مطرح کرده اند؟ دوست گرامی چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
من از شما و سایر کامنت نویسان صادق ، دموکرات و غیر وابسته خداحافظی میکنم. خواهش میکنم از من نرنجید، صدای وجدان بیدار خویش را بشنوید و پشتیبان مبارزه آزادیبخش ملی اتنیکهای تحت ستم مضاعف که بخش مهمی از مبارزه برای دموکراسی در ایران هست بشوید. در ضمن اگر در میان کامنت نویسان کسانی باشند که تمایل به شنیدن عقاید بنده در رابطه با تعریف دولت و ارگان سه گانه آن یعنی قلمرو، جمعیت و قدرت حاکمه

که برای وجود و بقای هر دولتی از جمله دولت اینده آزربایجان جنوبی لازم و ضروری میباشند وجود داشته باشند، لطفا بمن بنویسند. من سعی خواهم کرد بعد از ترمیم عملیات چشمهایم که در هفته اینده دارم به شرح این مطالب بپردازم. متشکرم.
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله ای مستند ومنطقی است،اما ذکرنکاتی ضروری است۱-درست است هدف نهایی دول غربی برهبری آمریکا تضعیف کشورهای منطقه بنفع اسرائیل است،اما نباید تمام بدبختی ها را هم بگردن آنها انداخت،اگربشاراسد طرح اتحادیه عرب را درهمان آغازبحران میپذیرفت،

وجای خود را به فاروق الشرع میدادو اقای الشرع دوران انتقالی را برعهده میگرفت،سوریه به این روز سیاه نمی افتاد،مشکل اینجا بود که اسد سوریه راملک پدری خود میدانست۲-درمورد اعلیحضرت همایونی خودمان باید ادغان کنیم حکومت باید تکیه گاهی داشته باشد،حال این تکیه گاه یا مردم هستندیا کشورهای خارجی ،شاه با ازبین بردن مشروطیت،انجام کودتای خانمانسوز۲۸مرداد،انجام انتخابات فرمایشی،تکیه گاه مردم را از دست داد ورسما به کرملیت روزولت گفت :سلطنت خود را مدیون شما هستم،حال این آقا با چه قدرتی میخواست درمقابل آمریکا بایستد ،درضمن قیمت نفت را تقاضای بازار تعیین میکرد،چه لزومى داشت شاه مسئولیت گران شدن آنرا برعهده بگیرد،حکومت عربستان بخوبی میداند پایگاه مردمی ندارد به همین دلیل به نوکربدون چون وچرای آمریکا تبدیل شده است،شاه هم یا باید این نقش را بازی میکرد که تا اندازه ای هم کرد،یا به ملت تکیه میکرد.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای محمدی گرامی؛
هدف همگی ما خوشبختی، آزادزیستن و آزادی انتخاب شهروندان در انتخاب شیوه زندگی شان است و رسیدن به این مهم از مسیر همگرائی و تاکید بر مشترکات انسانی و دمکراتیک ساکنین این سرزمین میسر است.
وقتی هدف اصلی برچیدن نظام اسلامی بعنوان مانع مقدم است،باید اشتراکات را جست و راه همپیمانی ملی را یافت. "شوینسم ایرانی" قبائی است از جنس سازندگان تاریخی این کشور که شامل سیستانی، کرد، فارس، آذری، مازی و ... می شود. در مورد تجزیه ایران من این احتمال را بسیار ضعیف و حتی در کوتاه مدت ناممکن می دانم. در جامعه ای که ترکیب فرهنگی، اجتماعی صورت گرفته است، جدائی ناممکن می باشد و اگر هم قرار باشد چنین گردد؛ جنگهای بیست ساله و بقیمت کشتار بیش از نیمی از جمعیت کشور تمام خواهد شد.
در نظر بگیرید که جامعه امریکا بر اساس خاستگاه تباری مردمانش تجریه شود؟!!!

تقسیم اراضی ایران یعنی آغاز جنگی بی پایان میان اقوام و همین افرادی که در سوراخ ها مخفی شده اند و نقشه برای "امپراطوری" های نژادی می کشند، هیتلرهای فردا هستند!
در پایان آقای محمدی عزیز، خدمت شما عرض کنم که حس هموطن بودن را جمهوری اسلامی از اکثریت شهروندان ایرانی (فرای تعلقات قومی، نژادی و قبیله ای) گرفته است؛ چراکه این جمهوری اسلامی است و نه ایرانی!
تندرست و سربلند باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

كسانى كه به شنيدن زبان مادرى حساس هستند،و انرا مضر در يادگيرى علم و مانع پيشرفت مى شوند،لطفا بيايند و دليل مخالفت خود را بصورت علمى ابراز كنند و نظر نويسنده را رد كنند،اميدوارم به نويسنده مثل ما مارك پان توركيست و تروريست نچسبانند!

نوشته شده توسط: Anonymous

ثانیا صرفنظر از چگونگی نظرخواهی ها در تلویزیون گوناز که من تجربه بدی از آنها دارم، سوال من نظرخواهی و انتخابات اینترنتی بوده و شما مرا به نظرخواهی گوناز بعد از تشکیل پارلمان موقت راهنمایی می کنید!
6- در مورد 6 به سوال 7 من جواب داده اید. بیانیه پارلمان موقت به روزنامه <مساوات> فرستاده شده و خطاب آن هم دقیقا به این روزنامه است. انگار که به روزنامه مساوات گزارش داده است. من سوال کرده ام که: <چرا این عده به جای اینکه به مردم آذربایجان نامه سرگشاده بنویسند و یا برای عموم مردم ایران یا دنیا نامه بنویسند و تشکیل تشکل خود را اعلام کنند، به روزنامه مساوات نامه نوشته اند؟> جواب شما این است که: < خبر نشست کپنهاقن میتواند از تمامی رسانه های دنیا پخش گردد. مساوات نیز یکی از این رسانه هاست...> خیلی خوب. من حرف شما را قبول دارم ولی باز هم سوال به جای خودش باقی است. چرا این نامه فقط به مساوات نوشته

شده است؟ چرا به رسانه های دیگر نوشته نشده؟ چرا تقریبا همه رسانه ها از قول مساوات خبر را پخش کرده اند؟ چرا حتی تلویزیون گوناز هم که مسولان آن جزو موسسین این پارلمان موقت بودند، خبر را به نقل از مساوات منتشر کرده اند؟
در خاتمه از اینکه حرف مرا مبنی بر اینکه این پارلمان موقت باید به <مردم آذربایجان نامه سرگشاده بنویسند و یا برای عموم مردم ایران یا دنیا نامه بنویسند و تشکیل تشکل خود را اعلام کنند> پذیرفته اید، از شما تشکر می کنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امید یزدانی متاسفانه باز هم شما به هیچکدام از سوالات من جواب نداده اید. شما احتمالا در دانشگاهی تدریس می کنید. فرض بگیرید که شما از دانشجویی می پرسید: <روحانی چندمین رئیس جمهور ایران است؟> و دانشجو جواب می دهد: <ایران کشوری است که دیکتاتوری بر آن حاکم است و مردمش اکثرا مسلمانند و...>. حالا شما هم به سوالات من آذربایجانی که از یکی از موسسین پارلمان موقت آذربایجان سوال کرده، اینطوری جواب می دهید. بیایید سوال و جوابها را کنار هم بگذاریم و ببینیم که چه می شود. 1- شما در مصاحبه خود نوشته اید: <ملت آزربایجان با خواست تشکیل پارلمان و دولت ملی خویش به ملت سیاسی تبدیل گردیده است> و من پرسیده ام: <ملت آذربایجان کجا و در کدام جمع و یا در کدام نظرخواهی خواست تشکیل پارلمان و دولت ملی را مطرح کرده اند؟> جواب شما این است که: <ملت ازربایجان زیر خشن ترین دیکتاتوری سیاسی جهان مجال نفس کشیدن راحت و

امکان اظهار نظرآزاد سیاسی خویش را ندارد. نظرخواهی عمومی در باره تشکیل پارلمان ملی ، دولت ملی، شکستن سدها برای نجات دریاچه ارومی، بستن راه های ترانزیت به ارمنستان، اداره امور داخلی بدست خود و غیره در داخل کشورغیر ممکن است.> ولی ننوشته اید که شما از کجا به این رسیده اید که <ملت آزربایجان با خواست تشکیل پارلمان و دولت ملی خویش به ملت سیاسی تبدیل گردیده است>
2- من پرسیده ام: <می تونید برای من آذربایجانی مشخص کنید که این 26 نفر را چه کسی به جلسه کپنهاک دعوت کرده بود؟> جواب شما این است که: <چه تفاوتی دارد اسم دعوت کننده حسنقلی باشد یا حسینقلی. مضمون عمل خیر است و دعوت به عمل خیر به صلاح حرکت ملی است> اتفاقا این که چه کسی دعوت کرده باشد خیلی مهم است و خیر بودن و یا شر بودن آن می تواند به دعوت کننده و نیات او بستگی داشته باشد. اگر جمعی از فعالات ملی واقعی دعوت کننده باشند، می تواند خیر باشد و اگر مثلا جناب علیف یا عوامل اردوغان و یا عوامل سیا دعوت کننده باشند، شرترین شرها خواهد بود.
3- من ضمن اظهار خوشحالی آشتی قهرکنندگان پرسیده ام: < چه نیرویی باعث این آشتی سریع السیر شد؟ عشق به آذربایجان و مردم آن؟ چرا این عشق سالها تاثیر نداشت و یک شبه تاثیر گذاشت؟> و شما ضمن خوشحالی از این آشتی در مورد اصول پارلمانتاریسم برای من نوشته اید.
4- شما در مصاحبه خودتان عنوان کرده اید: <برای رسمی شدن پارلامنت و گذارآن از اشتاتوس موقتی به اشتاتوس قطعی یک هیات کار 9 نفره برای دو ماه انتخاب شد و قرار بر این شد که این هیات کار در مدت 2 ماه برای تشکیل یک نشست بزرگ به تشکیلاتهای سیاسی – ملی، خانمها و همچنین شخصیت های فعال وشناخته شده ی ملی آزربایجان مراجعت بکند.> من پرسیده ام: <آیا یک پارلمان می تواند عرض دو ماه با مراجعه به چند تشکل خارج نشین، از حالت موقت خارج شده و رسمیت بیابد؟ مگر این 26 نفر می خواهند یک پارلمان ولایتی برای مردم درست کنند و ولی امر ملت آذربایجان بشوند؟> و جواب شما اینکه: <پارلمان به چند تشکل خارج نشین مراجعت نمیکند، بلکه فعالین سیاسی که خواهان تشکیل پلرلامنت هستند به تشکیلاتها و شخصیتهای فعال سیاسی مراجعت میکنند و با شرکت وهمیاری مستقیم آنها پارلامنت رسمی را تشکیل میدهند. > جالب است نه؟ من می پرسم آیا این 9 نفر می توانند در عرض 2 ماه پارلمان را رسمی کنند؟ (صرفنظر از اینکه اضسافه شدن چند نفر دیگر به این 26 نفر هم پارلمان را رسمی نمی کند) شما می گویید که... اگر تشکیل پارلمان برای یک ملت همین است که می فرمایید، آنوقت دنیا پر می شود از پالمان. هر 50 نفری که دور هم جمع می شوند می توانند یک پارلمان باشند!
5- سوال کرده ام که <آیا ابتدایی ترین اصول دمکراسی حکم نمی کند که حتی در خارج هم ایده تشکیل پارلمان در رسانه ها مطرح شود و حول آن بحث صورت گیرد و از عموم تشکلها و از عموم آذربایجانیها خواسته شود که در آن شرکت کنند و انتخاباتی مثلا از طریق اینترنت صورت گیرد و پس از آن پارلمان تشکیل شود> شما مرا به یک بیان کلی آدرس داده اید که گویا ایده تشکیل پارلمان از 10 سال پیش وجود داشته است. و اینکه سه هفته پیش در تلویزیون گوناز نظرخواهی شده است. اولا که من در طول این 10 سالی که می گویید، این بحث ایجاد پارلمان را به آن وسعتی که شما در نظر دارید، در رسانه های آذربایجانی و یا همین ایرانگلوبال که همه مباحثات ملی-قومی را منتشر می کند، ندیده ام. شاید یکی دو نفری این ایده را مطرح کرده باشند. شاید هم همه این مباحثات از نظر من دور مانده اند که در اینصورت ممنون خواهم شد اگر آدرسهایی به من بدهید و کمکم کنید. ثانیا صرفنظر از چگونگی نظرخواهی ها در تلویزیون گوناز که من تجربه بدی از آنها دارم، سوال من نظرخواهی و انتخابات اینترنتی بوده و شما مرا به نظرخواهی... بقیه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

مطلبی خواندنی که دارای موئلفه های دقیقی بخصوص در ارتباط با اکراین و سوریه میباشد ، علاوه بر آن باید اذعان کرد که نویسنده فردی خوش قلم و پرانرژی برای نوشتن است با امید به خواندن مطالب بیشتری از آقای آلام

نوشته شده توسط: Anonymous

نگارشی بسیار زیبا ، کلامی قوی ، نقدی پرمحتوی همانگونه از مازیار کاکوان عزیز انتظار میرود ، امید است که او بیشتر بنویسد و ما بیشتر استفاده کنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر این چهره آریایی که از پیروزی نیروی آریایی در رقابت های جهانی تشکر میکند . آیا ترکهای آسیای میانه توانستند به مقامی برسند ؟ یا طرفدارانشان در این صفحه با تحریف حقایق تاریخی و سیاسی فقط تخم کینه و دشمنی و انسان ستیزی میان حلقها پحش میکنند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان عزیز، امروز دیگر زمان فخر فروشی و پز دادن با مدرک تمام شده است. امروز در ایران به آدم میخندند اگر کسی بگوید که مثلا از فرنگ شریف میاورد و مدرک فرنگی دارد. در خود ایران بنا بر آمار داده شد %60 تحصیل کرده گان که مدرک دکترا دارند، خانمها هستند، و تعداد قابل توجهی از این رقم نیز بانوان آذربایجانی هستند که در رشته های مختلف فارغ التحصیل شده اند. اغلب تحصیل کرده گان ایرانی، که بخش بزرگ آن ترکان آذربایجانی هستند، در کشور های اروپائی از فرط بیکاری به شغل شریف تاکسی رانی مشغول هستند. و هیچکدامشان نیز ادعای دکتری و یا پرفسوری نمی کنند، با وجودیکه اینجانب کسانی را از نزدیک میشناسم که در بهترین دانشگاهای اروپا با مدرک دکترا فارغ التحصیل شده اند. و وجهه آکادمیک خود را حتا یکبار نیز بر زبان نمی رانند. اما متاسفانه افرادی نیز نخود هر آشی شده اند، و فکر میکنند، که با تکرار الفاظ مغلضات تحصیلی،

وجهه اجتماعیشان بالا میرود و پست و مقام میگیرند. در جامعه اروپائی رسم بر این است هرگاه کسی مایل به کسب مدرک دکتری باشد، بعنوان همکار علمی تحقیقی بحساب میاید، که در صورت اشتغال در دانشگاه نیمه سال را تدریس، و نیمه دیگر را به تحقیق علمی میپردازد، و چنین شخصی دیگر مجال ندارد که کار سیاسی نیز بکند. کسی که در دانشگاه کرسی تدریس دارد، اغلب به کار تحقیقات دانشگاهی میپردازد، و در رشته تخصصی خود کتاب و مقالات علمی منتشر میکند. و بعنوان پرفسور دهها دانشجو زیر نظر وی کار و تحقیق میکنند. استادی که تمام روز بکار تحقیق و تدریس میپردازد، آیا وقتی برایش باقی میماند که بطور جدی و مرتب به کار سیاست نیز بپردازد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاظم ثانی
به بیشتر سئوالات شما در مصاحبه و کامنتهای بنده جواب داده شده است. علیرغم آن سعی میکنم تکرارا به این سئوالات بصورت کوتاه جواب بدهم.
1- ملت ازربایجان زیر خشن ترین دیکتاتوری سیاسی جهان مجال نفس کشیدن راحت و امکان اظهار نظرآزاد سیاسی خویش را ندارد. نظرخواهی عمومی در باره تشکیل پارلمان ملی ، دولت ملی، شکستن سدها برای نجات دریاچه ارومی، بستن راه های ترانزیت به ارمنستان، اداره امور داخلی بدست خود و غیره در داخل کشورغیر ممکن است.
2- چه تفاوتی دارد اسم دعوت کننده حسنقلی باشد یا حسینقلی. مضمون عمل خیر است و دعوت به عمل خیر به صلاح حرکت ملی است.
3- من عیبی در اینکار نمی یینم و خوشحالم از اینکه دوستان قهرکننده از یکدیگر دوباره دور هم جمع میشوند و برای رسیدن به هدفهای مقدس و دموکراتیک ملی دست بدست همدیگر میدهند. در این دوره حساس سیاسی در منطقه و جهان که شاهد آن

هستیم ، برتر شمردن منافع ملی واجبتر از دعوای کودکانه بر سر صندل و احیانا امتیازات شخصی میباشد. علاوه بر آن پارلمان جای بحث و گفتگوی بینش های مختلف و حتی متضاد میباشد.
4- پارلمان به چند تشکل خارج نشین مراجعت نمیکند، بلکه فعالین سیاسی که خواهان تشکیل پلرلامنت هستند به تشکیلاتها و شخصیتهای فعال سیاسی مراجعت میکنند و با شرکت وهمیاری مستقیم آنها پارلامنت رسمی را تشکیل میدهند.
5- در حدود 10 سال است که ایده تشکیل پارلامنت در مهاجرت وجود دارد و این مسئله بارها در میان فعالین و تشکیلاتهای سیاسی آزربایجان هم از تلویزیون گوناز و هم در مطبوعات مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. شما برای تشکیل پارلامنت در مهاجرت در درجه اول باید به آزربایجانیهای فعال ملی در صحنه سیاسی مراجعت کنید. علاوه بر آن در برنامه ی زنده ای از تلویزیون گوناز که تقریبا سه هفته پیش به تشکیل پارلامنت در مهاجرت اختصاص داده شده بود، بیشتر از 95% از بینندگان برنامه که هم از داخل وهم از خارج تلفن میزدنند از این فکر طرفداری قاطع میکردند. در رابطه با این سئوالتان نظر شما را به بند آخر مصاحبه ام نیزجلب میکنم.
6 - خبر نشست کپنهاقن میتواند از تمامی رسانه های دنیا پخش گردد. مساوات نیز یکی از این رسانه هاست و در کنار خواستها و حقوق بحق ملت ما قرار دارد. بیشتر مطبوعات و تلویزیونهای اوپوزیسون آزربایجانی خبر این نشست را به اطلاع عموم رسانده اند. این فکر شما درست است که باید بعد از تشکیل پارلامنت به ملت آزربایجان و عمو م مردم ایران یا دنیا نامه سرگشاده نوشت و آنها را از تشکیل پارلامنت در مهاجرت خبردار ساخت. در رابطه با سئوال شما در باره " وضعیت حقوقی دولت آزربایجان جنوبی و پارلمان در تبعید" در کامنت آینده ام جواب خواهم داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بانوى گرامى
خوشحالم كه به آرزوهايتان رسيديد. اگ ٢٠٠ سال ديگر هم طول بكشد منِ ايرانى و با انديشه ايرانى ان قدر مبارزه خواهم كرد تا ايران را بسازيم تا دختران ايران زمين تمام چيزهاى را كه از شما گرفتند را در خانه خود داشته باشند. در ضمن چون عاشق ان كشور هستيد مسلما عاشق كتابخانه هايش ان هم هستيد. از شما ميخواهم برويد و به همان زبان فنلاندى در باره ايران بخوانيد و ببينيد انها چه ميگويند راجع به ايران و مردم ايران و فرهنگ ايران. در ضمن بدانيد كه مردان ايرانى بزرگى بجاى زير شكم فكر كردنشان، اعتبار جهانى به مردم جهان منجمله شما بانوى گرامى دادند. منهم ٣ فنلاندى ميشناسم ٢ زن و ١ مرد كه لياقت ساختن كشورشان فنلاند را داشته اند كه شما عاشق ان كشور بشويد و عاشق ايرانند و در ايران زندگى ميكنند و به اقرار حداقل ٢ نفرشان، فرهنگ ايران قلب بزرگ انسانيت است. حال خود به دنبال چرا ها برويد و دو معشوق

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله ای عالی و مستندل

نوشته شده توسط: Anonymous

ميتوان هزاران مورد ديگر از اين چاخانيسم كه بعضى وقتها نه باور بلكه اعتقاد شده است در زندگى معمولى و حتى رسمى و علمى كشور اضافه كرد و خود مى تواند به موضوع تحقيق و كتابى بزرگ تبديل شود،شعر معروف بنى ادم اعضاى يكديگرند كه در افرينش زه يك گوهرند. ادعا مى شود كه در سر در سازمان ملل نصب شده است،رئيس بنياد سعدى شناسى مى ايد و تكذيب مى كند و مى گويد هر كس از اين ادعا عكسى يا سندى دارد ارايه كند،در جواب مى گويند رئيس بنياد سعدى شناسى وابسته به حكومت است،خوب اولا كه باشد تو از اين سر در يك عكسى بنداز و سند ارايه كند،و رسوايش كن.

نوشته شده توسط: Anonymous

سیاست ماکیاولی اساس تفکر پان پارسی‌ است که برای رسیدن به اهدافش هر وسیله‌ای را توجیه می‌کند دروغ جعل شایعات تقلب تقیه تبانی کلک حیله ... همه مجاز هستند یا در اصل هیچ مرزی تقدسی حرمتی وجود ندارد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«گؤندری لرین»: گؤندردیک لرین* «ساوونامادیلار»: مدافعه اتمدیلر-«قورویامادیلار» : قوروما دیلار. باور!

از کودکان جنگ زده دفاع نکرد
کتابهای قاصدان تو-

و هواپیماهای کاغذی

که بچه ها از صفحات آنها ساختند.
احمدی زاده عزیز، حق ویرایش شما همواره پیش من محفوظ است. هرموقع خواستید ویرایش کنید لطفاً اینجا یا توسط ایمیل اطلاع دهید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان.. چندی پیش گفتاری بود در محفل اینتر نت که ( واحد سنجش ) دروغ , ( احمد ) گذاشته شود به این منظور که کسی که دورغ میگوید و یا می نویسد بگویند که ( یارو یک احمد دروغ می گوید)..آقای احمدی نژاد چنان فرهنگ دروغ گوئی را توسعه داد که واقعآ لیاقت چنین شناختی را از آن خود کرد. البته در تاریخ شاهد دروغ های شاخدار هستیم. دکترین نازیسم بر این باور بودند که دروغ هرچه قدر بزرگتر باشد نفی آن دروغ کمتر است که متاسفانه این تئوری در جوّ اجتماعی خیلی کارگر است. منهدم شدن آسمانخراشهای نیویورک به وسیله عده معدودی یکی از این دروغ های بزرگ عصر معاصر است. پرتاب یک میمون به فضا به وسیله نیروی هوای ایران و بازگشت سالم و زنده یک دروغ دیگری است. چندی پیش نوشته شده بود که ( علی خامنه ای ) آنقدر بی پول است که از راننده شخصی خودش پول قرض میکند. مثل مصاحبه شاه با ( پیتر اسنو ) می ماند که میگفت رابطه من

و ملت ایران چنان محکم هست که هیج احدی نمی تواند این رابطه را از هم بگسلد...تنها آقای روحانی نیست که در باره مدرک تحصیلی دروغ می گوید, مدرک آقای خاتمی که دم از برخورد فرهنگ ها صحبت میکرد ان هم دروغ از آب در آمد. هم وطنی که در دانمارک زندگی میکند و مقاله اش در این سایت درج شد مایه خوشحالی ماست فقط امیدوار باشیم که مهاجرت فرهنگ دروغ پردازی به وسیله مهاجران از کشورهای جهان سوم این کشور را هم مثل سایر کشورهای اروپا و اسکاندیناوی تبدیل به ( زینو فوبیا ) نکند...
نوشته شده توسط: Anonymous

این کاملا طبیعی است تا خوانندگان در باره سطح دانش و مدارج علمی نویسنده های سایت پرس و جو نمایند. من نیز سالهاست که شاهد هستم آقای یزدانی در جلو اسمشان از لقبهای «پروفسور دکتر» استفاده مینمایند. واژه «پروفسور» در زبان انگلیسی یک معنای عام دارد و به کسی اطلاق میشود که در دانشگاهی تدریس بکند. چرا آقای یزدانی از پاسخ به خوانندگان خودداری میکنند و نمی فرمایند که در کدام یک از دانشگاههای آلمان به کار تدریس مشغول هستند؟
با تشکر،
یک خواننده کنجکاو

نوشته شده توسط: Anonymous

شهامت و سیاست اردوعان جالب و قابل تحسین است . اما مطلبی هست که راقم سطور بالا حتما درباره آن جسته و گریخته چیزهائی شنیده است و آن هم اینکه ، دولت شوونیست و سپاراتیسم ارامنه در همین بیست سال اخیر منطقه قره باغ را به آشوب کشیده است ، ساکنین منطقه را آواره و قتل عام نمود و چون قره باغ مردمش مسلمان بود غرب و اروپا سیاست سکوت و استاندارد دوگانه اش را اعمال نمود و برای ما پوشیده نیست که برادران دینی مان چگونه آواره شدند و سوال این است : آیا ارمنستان بزرگ به قیمت کشتار مردم مسلمان قره باغ میخواهد به وجود آید!!!!؟؟؟؟ آیا کشتار مردم قره باغ نسل کشی نیست!!!!؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مهران مقدّس , شما از چه سرزمینی صحبت میکنی, شما گفتی مردم ایران خوشبخت هستند و روز به روز خوشبخت تر میشن! گویا اینروز ها تنها چیزی که حد و مرز نداره .....!آقای مهران مقدّس نه تنها شما بلکه به همسر دانمارکی تون خانم بل بگو ما داریم روز به روز بدبخت تر و خاک بر سر تر میشم!!!! شما آنقدر محو این متن شدین حتی متوجه نمیشن که این متن رو یک خانوم تایپ کرده ..آقای مهران مقدس پا کردیم تو کفشت! ایشالله که راضی باشی! :)

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب مهران مقدس /از اینکه مرا «بانو» خطاب کرده اید از شما تشکر می کنم؛ امیدوارم که این خطای شما از روی عمد نباشد. بهر حال من ان را به هیج وجه توهین به خود تلقی نمی کنم .خطای دوم شما این است که دقت نکرده اید که نام اینجانب بعنوان منتشر کننده این نوشته که در واقع کامنت خانمی از فیس بوک Dansk Persisk برداشته شد .از این دو خطای کوچک شما می گذرم .بر آشفتگی شما البته ناشی از این است که دختر جوانی جرئت کرد که احساسات مقایسه ای خود را در رابطه با 2 کشوری که در آن زندگی می کرد وزندگی می کند را بیان نماید . ایران ، کشوری که همه ی درب های ترقی و شادی بر روی او و دیگر دختران جوان بسته است.

کامنت این دختر جوان را آگاهانه در این اینجا اورده ام که نشان دهم که حکومت دینی و جامعه مسلمان و زن ستیز خاورمیانه ای چه به روز دختران و زنان مترقی و مدرن می آورد که اینگونه عاشق سرزمینی می شوند که ملکه هنرمند ش« زن » ، نخست وزیرش« زن» ، رهبر چهار حزب مهم آن« زن» نیمی از وزرای آن «زن» نیمی از مجلس آن را زنان تشکیل می دهند در کشوری که هیج محدودیت جنسیتی در ان موجود نیست؛ را با کشور ایران که هنوز در این 35 سال کسی زن رئیس جمهورش را نه در مسافرت های خارجی ویا داخلی اش ندیده است . زنان کشوری که حتی یک وزیر زن ندارد و مجلسی که به تعداد انگشتتان دست هم نماینده زن ندارد که دیه اش نصف مرد و رهبر ش همین چند روز پیش مطرح می کند که جای زن در آشپزخانه ، وظیفه اش تولید مثل است ؛ لطفا مرا به تاریخ چند هزار ساله نبر... بنظر من مشکلاتی که این خانم در این کامنت آن را بیان کرده است ؛ مشکل تقریبا همه ی زنان کشورهای اسلامی است .
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی عزیز با سپاس از ابراز نظر شما، بنده در متن نوشته بدنبال روشن نمودن انجام فعالیتهای فعلی اپوزیسیوم(البته مجازی)، فعالان مرکزگرا و نسل با تجربه این جنبش که در کدام خانه سکنی خواهد نمود؟ به نظر بنده و با توضیح مختصری که در مطلب آورده ام این رویه منجر به تجزیه ایران خواهد شد و این نه خواست بنده بلکه فضای سیاسی فعلی است که نمایانگر آن است.
البته این را نیز به یاد داشته باشیم هر نوع ساختار سیاسی برای کشورهای کثیرالمله در نهایت به دیکتاتوری و ستم ملی در حق اقلیت ها خواهد انجامید مگر آنکه قانون برای ثبات و ماندگاری دموکراسی ضمانت اجرایی در دسترس شهروندان و همچنین ملیتهای کشور قرار دهد که پیشنهاد بنده "حق تعیین سرنوشت" بوده است. «تجزیه طلبی اکنون انقلاب است» چراکه برای ماندن در یک مرز واحد...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بله «دوبالاق گؤنئیلی» عزیز، دوبالاق یا توپالاق طبق نوشته بهزادی دو معنا دارد: 1- پشت پا ؛2- نام گیاهی ست. که پیازچه اش مصرف طبی دارد. توضیحات شما درست است. و مکمل توضیحات من میباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

محضرمحترم آقای پرفسور، دکتر، احمد امید یزدانی، جناب دکتر! کی من با شما شوخی کرده ام؟ آیا میتوانید یک جمله نشان دهید؟ شما چرا زود عصبی میشوید، و دیگران را آموزش دیده قهوه خانه های (دوببه) تلقی میفرمائید؟ آیا چنین رفتار در شان و شخصیت برجسته جنابعالی که میخواهید برای مردم آذربایجان پارلمان تشکیل دهید، میگنجد؟، شما چرا با بر زبان آوردن چنین مهملاتی سلامتی روانی و شخصیت آکادمیک خودتان را در ملا عام زیر سئوال میبرید؟ شما به جای پرداختن به اصل موضوع و جواب دادن به سئوال خوانندگان کامنتر، بعنوان مشغله، بند کرده اید به اسم "دوبالاق"، که چه معنا دارد، و یا ندارد! مرد حسابی! اگرخوانندگان از جنابعالی خواستند، برای پایان دادن به بحث (مدارک)!، مدرک دانشگاهی، و درجه پرفسوری و تز (هابیلیتاسیون) و موضوع آن را در صفحه ایرانگلوبال قرار دهید، تا به بحث مدرک پایان داده شود، چرا عصبی شدید، و بجای

پرداختن به اصل مطلب سر از قهوه خانه های ( دوببه) تبریز در آوردید؟ من اولین بار است که چنین اسمی بگوشم میخورد. و هرگز در یک چنین قهوه خانه ای نبوده ام. اما به افراد چنین قهوه خانه ها هرگز بچشم حقارت نگاه نمی کنم، که جنابعالی چنین با اکراه از آن مثال میاورید. و باید بمحضرتان عرض شود که آنها نیز از همین مردم آذربایجان جنوبی هستند، که در زیر چکمه های دیکتاتورهای رژیم ایران سرکوب میشوند. شما به جای پاسخ به مسایل مربوط !، به صحرای کرب و بلا، زده، به اسم (دوبالاق) بند کرده اید. آقای ائلیار که قبلا از باریک بینی و توضیحاتشان جای سپاس است، این مطلب را با فاکت و منابع محکم بمحضرتان توضیح دادند. برای اطلاع بیشترجنابعالی، لازم است به نکته ای نیز اشاره شود که کلمه "دوبالاق" یا " توپالاق" به گیاهی که ریشه، و یا پیازچه های تیره وفندوق مانند دارد، اطلاق میشود. درلفظ عام در آذربایجان، (دوبالاق) و یا (توپالاق) به ریشه گیاه هم خانواده (Cyperus papyrus ) گفته میشود، که مصریها در قدیم از ساقه های لوله شده آن کاغد تهیه میکردند، گیاهی که هسته های ریشه اش برای درمان ذات الریه، دستگاه تنفس، و سرما خوردگی شدید، بکار میرود. منبع: لغتنامه (آذربایجانی ـ فارسی) بهزاد بهزدای. لغتنامه بزرگ (ترکی ـ استانبولی، بخش گیاهی)، لغت نامه ترکی (آذربایجانی ـ آذربایجانی). اگر شما هنوز از این توضیحات، و همچنین از توضیحات مستند جناب ائلیار قانع نشدید، لطفا به دایره المعارف بزرگ انگلیسی، (englisch Enzyklopädie Lexikon) مراجعه بکنید، و اگر از آن طریق نیز قانع نشدید، دیگر چگونه میتوان جنابعالی را قانع کرد؟ همچنین فرمودید که میخواستید، با من دیداری بفرمائید. روی چشم! تشریف بیاورید به قارا چاناق، در شهر اهر در قلعه بابک در خدمتتان باشیم. ما مثل شما آکادمیک نیستیم. مشغول باغداری هستیم. اما آب هوای کوهستان برایتان خوب است. و با نان و پنیر تازه در محضرتان باشیم. ( حیدر بابا ایلدیرملار شاخاندا، منیمده بیر آدیم گلسین دیلیوزه ). قوربانت دوبالاق.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نویسنده ی مقاله با عکس دیگری نظرات خود را به نام دیگری جهت انتشار فرستاده بود که اصلاح شد. واقعاً هدف او از این کار چه بود؟ هر هدفی داشته باشد روشن است که غیر اخلاقی ست و برای ضربه زدن به دیگری و دیگران. و نشانه عدم شجاعت. وقتی سایت ایران گلوبال
همه نظرات و حتی نظرات مدافعان حکومت را هم به بحث دعوت میکند دیگر این کارهای زشت و سطح پایین شناخته شده چه معنی دارند؟ در جهان عقاید آزاد، هرکس میتواند هر نظری دوست داشت، داشته باشد و هر وقت درست دانست آنرا عوض کند. فعالان سیاسی هم این را بخوبی میدانند. و آن شجاعت را دارند که خود عقاید خویش را انتشار دهند. دیگر جایی برای چنین اعمال زشت سیاسی و غیر اخلاقی نمانده است. مگر در لجنزاری که حکومت کرمهایش را در آن به جولان در میاورد.

هویت آذربایجان، زبان باکو و استانبول ، نزدیکی و تفاوتشان ، و نظرات مختلف در این باب، در میان قلمزنان آذربایجانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نویسنده ی « بی نام مقاله» چیز تازه ای ندارد که به آن پرداخته شود. باید گفت « دیر آمدید»! لطف کنید موضوع تازه ای پیش آرید که قابل توجه باشد. و بکر. نظر عمده در میان قلمزنان آذربایجانی در عرصه ادبیات-بر اساس نوشته ها- بر آن است که زبان ادبی ما میتواند با توجه به «اشتراکات زبان ترکی آذربایجان» با دیگر جاها در منطقه و همسایه ها- پیشرفت کرده و ادبیات ویژه خود را پربارتر کند. تأثیرات متقابل در زبان و فرهنگها در میان همسایگان چیزی طبیعی ست. و حفظ خود ویژگی نیز تابعی از و جود خود مردم است.تا مردم هستند هویت آنها هم هست. هویت چیزی جدا از مردم نیست. 80 سال سیاست یکسان سازی جنایتکارانه، با تمام دم دستگاهش -کاشته شده بر کله ی افراد- نتوانست هویت ترکی آذربایجان را بزداید- تأثیرات هرز دیگر-بیگانه با محیط- هم نمی تواند هویت این مردم را از آنها بگیرد. و محکوم به زدایش طبیعی اند.
عبارات مندرج در مقاله پرده از روی «هویت پنهان» نویسنده - که خود از عیان نمودن آن گریخته- بر میگیرد: «جمهوری جدیدالتاسیس آذربایجان»؛ « تهاجم فرهنگی»؛« اقدامات خصمانه این امپراطوری[عثمانی] در قبال آذربایجان موارد متعددی ازاشغال آذربایجان دربرهه های مختلف»؛ «تجهیز و تسلیح کردها [توسط ترکیه] بر علیه آذربایجان » ؛ «جمهوری غربی در ترکیه»؛ و مانند اینها نشان میدهد که نویسنده علی رغم به ظاهر طرح «هویت آذربایجان»، عیر مستقیم از « حفظ سیاست جنایکارانه یکسان سازی» دفاع میکند. با توجه به عبارات مذکور و روش کارسیاسی نویسنده و مغالطه گری مندرج در مقاله، این نوشته متعلق به حامی و حامیان سیاست یکسان سازی ست. که میتوانند در حکومت و بیرون آن باشند. با این نوشته آنها با طرح غیرمستقیم «سیاست یکسان سازی» و اقدام غیر اخلاقی ماهیت تبعیض گر خود را آشکار نموده اند. توصیه میشود به آنان که شجاعت دفاع از «سیاست یکسان سازی» را در طی بیش از 80 سال خونین و سیاه دارند، قلم و منطق پیش آرند و از «کرده ی خود» دفاع کنند. و دنبال عکس و نام دزدی نروند. که عمل شرم آوری ست. کسی و کسانی که جسارت دفاع از سیاست خود را ندارند و با دزدی کار سیاسی میکنند بهتر است بدانند که این تیشه به ریشه ی خود زدن است، پیش از آنکه آسیبی به کسی وارد کنند. دنبال معنی «آسیمیلاسیون » میگردید؟ آسیمیلاسیون یعنی همین«سیاست 80 -90 ساله ی یکسان سازی شاه و شیخ». یعنی همین، چرخ کردن همه مردمان گوناگون این سرزمین، در ماشین گوشت چرخ کنی« سیاست یکسان سازی» . یعنی همان لشگر کشی ها به نکات مختلف این سرزمین و قتل عام حق طلبان و برابری خواهان.
نوشته شده توسط: Anonymous

سایین یوسف آذربایجان عزیز؛
ممنون از دقت و توجه تان. من نه در اینجا و در مسئله آمستردام کسی را نکوبیده ام. خاصه در مورد آمستردام اگر هرگونه سندی دارید مشتاقانه علاقه مند هستم تا مطرح کنید. من کنفرانس آمستردام را مثبت می دیدم و هنوز هم دستآوردهای آن را مثبت (نه کافی) میدانم؛ اما هیچ نظری (مثبت یا منفی) در مورد کسانیکه شرکت نکرده بودند ابراز نکرده ام. برعکس کسانیکه آن کنفرانس و منافع جمعی حاصل از آنرا وجه مصالحه جاه طلبی هایشان نمودند را بیشتر مورد انتقاد قرار داده ام و می دهم.
در مورد این نوشته نیز با استناد به بخش آخر مصاحبه؛ تلویحا و با استعاره دانش و روح دموکارتیک مصاحبه گر را به چالش و پرسش کشیده ام چون آنرا مغایر با سطح فکری فردی آکادمیک می دانم. آیا این کوبیدن است؟ آیا حق ندارم شخصی را به صرف تملک درجه علمی مورد پرسش قرار دهی؟ من قصد توهین به مدرک علمی ایشان و دیگران را ندارم.

نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

آقای مشتاق گرامی توضیحات لازم به اول مقاله افزوده شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بانو کیانوش توکلی من نیز شیفته دانمارک هستم که اگر نبودام نزدیک به ۴۰ سال در این دیار دوام نمیاوردم. و آفرین به آقای اقبال اقبالی که چه شیوا سخن دل ما ایرانی‌هایی‌ را زد که از آن دسته هم میهنان دین زده و کم فرهنگ خود شرمنده ایم.
کیانوش بانو گرامی‌ نه‌ تنها من بل همسر دانمارکی من نیز عاشق صفا، مهربانی، مروت و صمیمیت مردم ایران است. مردمی که در منزل و دلشان به روی بیگانه باز است و با شنیدن سخن و گویش غیره رو ترش نمیکنند. مردمی که چنان به پروفسور پوپ آمریکایی محبت کردند که خود و همسرش کنار زاینده رود آرمیده اند.

من و همسرم والای مردم خوب دانمارک‌ و ایران زمین هستیم و از اقلیت مردم بد این دو سرزمین کناره میگیریم. ما عاشق همه مردم خوب دنیا هستیم و دلم تنگ خود را با سفر به سرزمین‌های آزاد ایران زمین در تاجیکستان، سمرقند و بخارا خوش نگاه می‌داریم، چه روز آزادی و سربلندی ایرانی‌ خواهد آامد

ما هر دو والای مردم خوب ایران و دانمارک‌ هستیم و از مردم بد همه جای دنیا کناره میگیریم

اگر روزی تشریف بردید به تاجیکستان و سمرقند و بخارا، خواهید دید که این ایرانیان جدا شده از پاره تن میهن ما چه آسوده از دین با هم خوش اند و به ناموس یکدیگر حرمت میگذارند.

آن روز خواهد آمد که ما نیز ازحکومت دین آزاد گردیم تا بتوانیم از بیدادگری این سوداگران دین نیز آزاد گردیم و سربلند تا به خودمان آئیم و بیاد بیاوریم که ایران، ایرانی‌ و فرهنگ پارسی از زمان باستان تا همین چند سال پیش همیشه مورد احترام تمامی مردم با فرهنگ دنیا بود
نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

آقای مشتاق گرامی، این مقاله مانند بسیاری از مقالات، توسط ایمیل به ما رسیده و مانند همه آنها منتشر شده است و چیزی غیرقانونی و غیر اخلاقی اتفاق نیافتاده است. ما ایمیل تکذیبیه شما را دریافت کردیم و آن را بعنوان سند در آرشیو خودمان می داریم و تکذیبیه شما را در بالای مطلب، همراه با توضیح خودمان قرار می دهیم. در ضمن شما با مراجعه به آدرس زیر در گوگل، می توانید دنبال کار را بگیرید. مقاله شما با عکس شما در این آدرس منتشر شده است: https://plus.google.com/101856852286923034256/posts

نوشته شده توسط: Anonymous

مدیر فنی خیلی خوب عمل کرد چون این آقا خودشو شخصیت معروف معرفی کرده معلوم نیست این مشتاق تازه کیه هر کی هست خودش نیست چون خودش مثل آدم مقاله نوشته و منتشر کرده شاید تشابه اسمیه داره خودشو میکشه

نوشته شده توسط: Anonymous

İn shakhs ra man nemishenasam.. va fekr mikonam yeki az dozdane NAME shakhsiyatha bashand...Ta kunun hich neveshte vaya maghaleyi be name man dar in bab chap va montasher nashode..

نوشته شده توسط: Anonymous

Aghaye masule fanni..
Man ba aghaye Tavakkoli tamas gereftam.. va elam kardam ke darje maghaleye kazayi ye Fatehe.... be name man geyre ghanuni va geyre akhlaghist..
İn maghale be ghalame man nist va adrese posti ham motaaleghe be injaneb nemibashad.. adrese maile man mmustak@yahoo com ast..lotfan ba man tamass begirid ta daste in nevisandegane jaali ra ru konim..
ba ehteram
m.moshtagh

نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

کیانوش عزیز من کنترل کردم. ایمیل با نام آقای مشتاق است. الان کامنت نویسی ادعا کرده که این نوشته قلم آقای مشتاق نیست. ما نمی توانیم با استناد به نوشته یک کامنت نویس این مقاله را عوض کنیم. ما منتظر می مانیم تا آقای مشتاق از طریق ایمیل با ما تماس بگیرند تا بتوانیم بطور مستند عمل کنیم. در ضمن نوشته اید که آقای مشتاق به شما تلفن کرده اند. آیا مطمئن هستید که تلفن کننده خود آقای مشتاق بودند؟ اگر ایمیل جعلی باشد، از کجا می توان مطمئن بود که تلفن جعلی نیست. لطفا کنترل کنید.