Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

سوال اساسي م تاريخي اين است
رضا شاه بر عليه احمد شاه قاجار كودتاه كرد يا بر عليه مشروطه ؟؟
اگر رضا شاه بر عليه قاجار كودتاه كرده بود همه حرفها درست بود ،
ولي اگر بر عليه مشروطه كودتاه كرده است ، نام اين عمل همه چيز هست جز خدمت !
و تنها يك نام دارد خيانت به مشروطه ضد سلطنتي قاجار !
عمل رضا شاه براي كساني مقبول است كه اصولا ضد انقلاب مشروطه هستند
مشروطه، يعني ايراني خود انتخاب كرد ،گام زدن را در تاريخ !
رضا شاه با انكليس يعني ( مودبانه ) ايراني تو چكاره اي كه شروع كني به گام برداشتن !
ما به جاي تو گام برميداريم ،، ساختمان ميخواهي ما برايت مي سازي ،تو خودت حق يادگرفتن ساختن را نداري
اين سرنوشت مردم ماست ، درس تاريخ را از طريق مقايسه با هيولاي خميني وارونه جلوه مي دهند
فكر كنم اگر از تاريخ هيچ ندانيم تبعيد رضا شاه كبير و عدم اجازه دفنش در ايراني كه فرزندش پادشاه أن بود ،

بايد چيزي به ما آموخته باشد ، نزديك شدن رضا شاه به المان هيتلري تكليفش را براي هميشه براي انگليس روشن كرد ، و ده سال أزادي صغير و هلله و شادي مردم بعد از تبعيد و مرگ رضا شاه كبير !!
گماشتن فرزندش به پادشاهي نشان حق شناسي انگليس به محمد رضا بود كه در سال ٣٢ هم به جد از او در برابر حكومت ملي مصدق دفاع كرد .
چرا بايد هيولاي خميني باعث شود تفسير وارونه از تاريخ كه علمش مي خوانيم ،بدست بدهيم ،
سوال اساسي در برابر جريان روشنفكر ايراني اين است
اگر توانستيم با توجه به همه اختلافات فكري در برابر هيولاي كوچك متحد شويم ، چرا نمي توانيم در برابر هيولاي بزرك متحد شويم ؟؟
جوابش ساده است ، به قول خانم مينا أسدي ، ( با كمي تغيير ) آخوندها براي ما روشنفكر و سياسي و كارگردان و و و صادر و درست مي كنند .
پس
اگر از تاريخ را براي آموختن استفاده كنيم ، فريب شاه و شيخ را نميخوريم !
نوشته شده توسط: lachin

دوستان... فرصتی شد که به یکی از لینک های ژنتیست و زبان شناس , آقای ( اسامه ) برای اولین بار رجوع کرده و یافته های خودم را با شما در میان بگذارم.. ایشان در جواب کاربری نوشته است...
جناب دلقک:
تعداد پنج هزار فعل بسیط فارسی را در کتاب زیر دریافت کنید.
http://ia600304.us.archive.org/2/items/AListOfPersianVerbs/bashiri1.pdf
البته همین کتاب با دو لینک متفاوت فرستاده شده است ولی همان یک کتاب است با دو آدرس مختلف. دوستان اجازه بدهید که این کتاب که بصورت پی دی اف فایل هست باهم باز بکنیم تا بفهمیم اوج فاجعه تا کجاست. بعد از اینکه این فایل باز شد می بینیم که این کتاب دارای 94 صفحه در پی دی اف فایل می باشد ولی صفحه اخر کتاب به صفحه شماره فارسی 195 ختم میشود. اگر دقت بکنیم شروع افعال به اصطلاح بسیط از صفحه 105 این کتاب آغاز میشود. صفحه اول و دوم شماره ندارد , ولی همانطور که گفته شد این

افعال از صفحه 105 ( فارسی ) و یا از صفحه چهارم پی دی اف فایل شروع میشود. این کتاب مجموعآ 94 صفحه است هرچند که صفحه آخر این کتاب با شماره فارسی 195 پایان می یابد. در هر صفحه هم میانگینی 22 « فعل » است که بعد برمیگردیم به این افعال..
آقای اسامه تنها بخاطر اینکه ثابت بکند در زبان فارسی 5000 فعل وجود دارد ایشان 195 صفحه ( غیر حقیقی ) را ضربدر 22 میکند تا ( 4290) فعل را بدست بیاورد و بعد 700 تا هم از خودشان بر رویشان می افزایند که تعداد پنج هزار تا دقیق باشد. ولی حقیقت غیر از این است.
افعال گنجانده شده در این کتاب در 90 صفحه است و هر صفحه هم دارای 22 فعل می باشد . بدین معنی که این کتاب دارای 90x22=1980 یعنی کمتر از دو هزار فعل بسیط ....نکته خنده دار این است که در هر صفحه بین 2 و یا 3 فعل است که آشناست و در ادبیّات فارسی استفاده میشود و بقیه ساختگی است. و این ساختگی تنها به دلیل کم بودن افعال بسیط در زبان فارسی است که میخواهند هر چه بیشتر این افعال را نشان بدهند. . اگر این دو یا سه افعال را ضربدر 90 ( تعداد صفحات ) بکنیم 3x90=270 به تعداد افعال بسیط در زبان فارسی پی میریم. این تعداد 270 فعل بسیط فارسی درست همان تعدای است که دکتر خانلری به ان اشاره میکند.
تنیجه گیری.... دوستان فرض کنیم که اصلآ تمام 1980 افعال در این کتاب صحیح است. یک حساب ساده یعنی 1980 تقسیم بر 5000 می شود 0.39 و یا تقریبآ 0.40 که اگر با درصد حساب بکنیم میشود گفت 40% آزمایش درست و 60% اشتباه.
آقای اسامه... شما با کدام عقل و منطق دانشجویان و پژوهشگران را دعوت تحقیق در موضوعاتتان میکنید 60 در صدش اشتباه است؟ در اروپا و امریکا کار های تحقیقی که بیش از 90 درصد نتیجه ندهد به زباله دانی می اندازند. ...
و اما در باره این افعال...من چند نمونه از این افعال را در اینجا ذکر می کنم و از شما خواهش میکنم که در جمله بندی با این افعال مرا یاری بدهید. قبلآ از زحمات شما بی نهایت سپاسگزارم...
1- آچاریدن= چاشتی بطعام دادن.. بقول معروف Starter or appetizer
2- آغوشیدن= بغل گرفتن
3-آهاریدن = آهار زدن
4-انباریدن= انبار کردن
5-اسبوندن= اسب دوانیدن
6-اندوهیدن= غم گین شدند
7-باشیدن= در جای بودن
8-خواهیدن= خواستن
9-دندانیدن=زیر دندان نرم کردن
10-لاغریدن= لاغر شدن
11- هوشیدن= عاقل شدن
دوستان... اگر قرار باشد که علامت مصدر ( دن ) و (تن) را به اسم اضافه کرده تا فعل بسیط بسازیم , پس با صراحت می توان گفت که هر شخصی به میل خود می تواند افعال بسیط بسازد..
ساحته های من..
1- آجریدن= آجر کردن
2-کتابیدن= صحاقی
3-مدادیدن= با مداد نوشتن
4- قلمیدن= با قلم نوشتن
5-ماشینیدن= با ماشین رقتن
6- هواپیمائیدن= با هوا پیما رفتن
7- ترنیدن= با ترن رفتن
8- لحافیدن= زیر لحاف رفتن
9-میزیدن= میز چیدن
10- صندلیدن= صندلی چیدن
11- اسامیدن= اسامه را صدا زدن
بهترین ها را برای دوستان آرزومندم......
نوشته شده توسط: Anonymous

به عنوان یک عرب زاده ی خود تورک پندار آزربایجانی از مسئولین سایت تمنی دارم به حق آزادی بیان احترام بگزارند. امروز اگر صدای اسامه جان بردیه شود چه ضمانتی برای عدم سانسور بنده عرب زاده در فردایی وجود خواهد داشت؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- پیرامون معنی Ki-en-ngir
توضیحات مختلف داده شده ، از میان آنها «سرزمین خدایان » به معنی و منظور نزدیکتر است.
Land der Götter
----
2- روستا و طایفه ی dan-gir-a-lu دانقارالو یا dan-nga-ra-lu
روستا و طایفه ی çon-qa-ra-lu چونقارالو
( این روستاها در اطراف اورمیه واقع شده اند. و مردم شان از یک طایفه اند.)

3- طایفه ی کنگر لو ‭kən-gər رکنگ ، kən-gər-lu
4- کنگر لو و دانقیرآلو ، رجوع به مقاله: http://www.iranglobal.info/node/58476

5-پیرامون روستا و طایفه ی çon-qa-ra-lu چونقارالو
و "ماحال" یا منطقه روستای baran-duz -باراندوز ( در اطراف اورمیه)
نکاتی را اضافه کنم:
قبلا در باره ی چونقارالو نکاتی قید شده و این نظرات را نیز به آنها اضافه میکنم:
در زبان طایفه چونقارالو که ترکی ست صدای ng وجود دارد. یعنی çon-qa-ra-lu
دقیق تر به این صورت نوشته میشود:

çu یا ço
çu-nga-ra-lu
تبدیل شدن صدای ş به ç طبیعی ست : aş=aç
اگر فرض کنیم واژه باستانی ست ، و احتمالا به زبان یا لهجه های سومری مربوط است در چنین حالتی
میتوان صدای ç امروزی را صدای ş در زبان سومری دانست. و نوشت:
الف:
şu -nga-ra-lu احتمالا این ، یکی از دو تلفظ قدیمی است.

ب:
یا اینکه با su نیز میتوان نوشت: su -nga-ra-lu

احتمال تبدیل شدن s به ş و یا بعکس نیز وجود دارد. در زبان سومری هر دو کلمه ی su ، یا şu را داریم و تبدیل صدا ها نیز امکان پذیر است. طبق نظر (SUMERIAN GRAMMAR (Hdo
که گفتیم تبدیل آنها هم، بعدها، به ç نیز عملی ست.

در زبان ki -en -ngir ( سومری) ،
-şu یعنی دست .
šu [HAND] wr. šu; sum5; šu-x "hand" Akk. qātu

-و su یعنی رنگ قهوه ای و سرخ .
su [RED] wr. su4; sa5; šu4 "(to be) red, brown" Akk. pelû; sāmu
با در نظر گرفتن هر دو معنی میتوان تونشت:
1- nga ی سومری، در انگلیسی به معنی too و also یا در ترکی برابر و معنی da- یا də- دارد.
su -nga-ra-lu
برابر در ترکی:
al-[rəng]-də-ki-kişi
یعنی : کسی که برنگ قهوه ای یا سرخگون است. قیافه ی مردم چونقارا لو را هم میتوان تا حدی سرخگون گفت.
2- şu -nga-ra-lu
برابر آن در ترکی آذربایجان
əl-də-ki-kişi
کسی که در دسترس است . احتمالا منظور یاری دهنده و یاور باید باشد.
*
baran-duz اسم .

احتمالا تلفظ باستانی به صورت
baran-dus بوده .
s به z تبدیل شده است. در سومریz و s به هم نزدیک بودند. s , z =ts
n وند -سوم شخص فاعلی
در سومری baran یا baraدر اصل به معنی « سمت و سوی» است .پاراگراف 81 ; Delitzsch
baran-dal دور پریدن
bara(n)-zi خود را دور کردن.
bara-du دور شدن
baran به معنی varan در ترکی ست. از مصدر varmak : معانی زیادی دارد. اینجا یعنی کسی که راه را طی کرده:
baran-dus
varan-yol
yol-varan
تقریبا yolçu = yol- geçən راهی = رهنورد
*
محض اطلاع:
نمک در سومری ربطی به کلمه دوز =نمک کنونی ندارد:
dinig [SALT] wr. di-ni-ig "salt; potash" Akk. itrānu; ţabtu
mun [SALT] wr. mun; mun4; munu3 "(to be) brackish; salt" Akk. marru; ţabtu

*از زاویه ی دیگر:
bara-n-dus
bara [FISH] wr. bara2ku6 "a fish" یک ماهی : منطقه ی باندوز به خاطر آب زیاد در گذشته محل ماهیگیری بود.

dus [PATH] wr. du10-us2; du-us2 "path" Akk. kibsu
مسیر -راه
baran-dus(راه ماهی)
balıq- yolu = balığa gedən yol

---- قشه Priest، Priester
قشه qəşə در نام عاشیق قشم qəşəm نیز هست.
qəşə ; qəşəm
این دو کلمه به معنی «روحانی» دین مسیح : کشیش ، است که در اورمیه استعمال میشود.
در واقع شخص روحانی غیر مسلمان معنی میدهد.
اصل کلمه احتمالا بسیار قدیم است و ریشه ی آن به واژه ی سومری ga-şa-na-na یا ka-şa-na-na
( شهبانوی آسمان- الهه ی آسمان) . برمیگردد
ga-şa خانم
gaşa-an خانم آسمان : الهه ( خانم روحانی)
gaşa : امروزه gəşə تلفظ میشود. در باستان زمان و اکنون به شخص روحانی اشاره میکند.
qa-şa-am= qəşəm
m کوتاه am معنی بودن را میدهد. آنرا در کلمه ی ترکی : xanımm-am نیز داریم.
کشیش -ام

منطقه ی اورمیه،بر اساس کاوشهای اندک،در هزاره 5 قبل از میلاد مسکونی بوده
خیلی از نامهای آن باستانی اند -آنها را میتوان در سومری و دیگر زبانهای اتصالی کندوکاو کرد.
کهن ترین زبان منطقه سومری ست که ردپای خود را در نامها و زبانهای اطراف نهاده است.
احتمال سکونت قبایل هم زبان یا نزدیک بهم از این قوم در منطقه ی دریاچه اورمیه زیاد است.
منابع :
1- (SUMERIAN GRAMMAR (Hdo
2- کتاب Delitzsch گرامز سومری
3-sumerische Wörterbuch
http://psd.museum.upenn.edu
4-wikipedia
نوشته شده توسط: Anonymous

تیتر مطلب آدم را بیاد شعر مولانا می اندازد :
" ترک خندیدن گرفت از داستان ** چشم تنگش گشت بسته آن زمان "
جناب لاچین انسان باید به خودش افتخار کند وقتی با ژن عربی و زبان ترکمنی و لباس و رقصهای قفقازی، داستانی با ریشه عربی را از کتابی فارسی بگیرد و با آن اپرایی به سبک روسی اجرا کند! شما ترکها از خود چه دارید؟
شما با ژن عربی چرا دم از ترک بودن می زنی؟!
در ضمن شما ترکمن هستید چرا خود را ترک می نامید؟ در همه متابهای تاریخی قابلی قره قویولنو و آق قوینول و خصوصا قزلباشان را طوایف ترکمن نامیده اند که به آذربایجان سرازیر شدند و کشتار و تجاوز مذهب سنی مردم و زبان آذری آنها را تغییر دادند. سفرنامه های اروپاییان در زمان تبریز ازاوضاع تبریز را بخوانید بد نیست.
امید که به تیر غیب سانسور گرفتار نشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه این سایت به کل درخدمت پان اتراک قرار گرفته. مقاله های سرتاپا توهین به فرهنگ یک ملت منتشر میشود در کامنتها هم با چندین اسم مختلف توهین و فحاشی می کنند اما جواب آنها منتشر نمی شود. اسامه هم که اکانت دارد را معلق کرده اید در حالیکه کامنت زشت و زننده آن ترک قلی را منتشر کردید. وقتی مقاله ها و کامنتها ی این اتراک حرفهای هزاران بار تکرار شده است خواه ناخواه جوابهای آنها نیز تکراری خواهد بود و . بسیاری از کامنتها جواب کامنتهای بی ربط به مقاله است و باید اجازه انتشار پیدا کند.
شما بگویید اگر در همین مقاله بجای ایران، ترک و دیگر اقوام گذاشته شود اجازه انتشار می یابد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا خودزنی می کنید آقای "بهمن موحدی" ؟ هیچ مبارز سرنگونی طلبی نیاز به متحد شدن با مزدوران سایبری رژیم تحت عنوان اتحاد سرنگونی طلبان ندارد. سرنگونی طلبان با سرنگونی طلبان متحد می شوند نه با مزدوران سایبری رژیم. خودزنی شما کار بی ثمری است.
با موضوع مهمی که کاربر محترمی که کامنت جمعه, 06/30/2017 - 19:51 را گذاشته اند مطرح کرده اند موافقم و فکر می کنم همه مبارزان و مخصوصا جمهوری خواهان سرنگونی طلب باید مراقب ترفند های رژیم و مزدوران سایبری آن باشند.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

اتحادو همبستگی جمهوریخواهانِ سرنگون طلب، رمز پیروزی محتوم خلق ما و سرنگونی رژیم سفاک جمهوری اسلامی است. وقتی از اتحاد مبارزین در سایتهای اپوزیسیون سخنی به میان می آید، مزدوران رذل سایبری رژیم با سوز و گداز و دهن دریدگی به این و آن حمله می کنند و پاچه می گیرند و با نوشتن مطالب نفرت انگیز، قصد ایجاد تفرقه و دوبهم زنی بین مبارزین را دارند. و نیروهای انقلابی و دمکرات نباید نسبت به این دسیسه های مزدوران رذل سایبری رژیم بی توجه باشند.
باری، خامنه‌ای جلاد و توله سگ های او (مزدوران رذل ارتش سایبری رژیم) از اتحاد ما ایرانیان به‌شدت در هراس است و ما نیز بر آنیم تا با اتحاد و همبستگی، جنبش سرنگونی طلبی و مقاومت را در داخل و خارج از کشور یاری رسانیم و فریادرس مظلومان، گرسنگان زندانیان سیاسی و تمامی خون‌های به‌ناحق ریخته شده در این رژیم ضد خلقی و سرکوبگر باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

رهبران کومه له ، پیشمرگان مبارز کومه له را بخاطر سیاست غلط، درک نادرست از اوضاع سیاسی و نظامی منطقه، بخاطر نبود فرماندهی به کشتن میدهند. پیشمرگان گردان شوان، گردان 22 و صدهد پیشمرگ دیگر بخاطر عدم لیاقت و اشتباه رهبران کومه له کشته شدند. ولی کسی استعفا نداد، کسی تنبیه نشد، کسی اشتباه را به گردن نگرفت. کشتار پیشمرگان بدست فرماندهان و رهبران کومه له ادامه خواهد داشت. چون ذهنیت گذشته در تشکیلات کومه له همچنان باقی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از آقای جداری
همه مقاله جمله به جمله درست و صحیح است. نباید از شوونیسم انتظار دمکراسی و آزادی بیان داشت. همه از سانسور و استبداد شوونیسم خبر دارند. همه میدانند که در ایران ملت حاکم و شونیست هست و ملت ستمدیده هم هست. همه از دیکتاتوری ، سرکوب و شوونیسم خبر دارند.
در ایران نه مبارزه طبقاتی بلکه مبارزه ملی محور مبارزات شده است. دولت، احزاب و تک تک انسانها همگی چه چپ و جه راست به دو جبهه اصلی تقسیم شدند.
1 - جبهه شوونیست و ایرانگرایی
2 - جبهه ناسیونالیست و رهایی ملی از ستم.
جبهه سومی (کمونیسم) وجود ندارد. بخشی از کمونیستها در جبهه شونیسم هستند و بخشی دیگر از کمونیستها از ملل ستمدیده دفاع میکنند و در کنار ناسیونالیسم ملل تحت ستم قرار گرفتند. آنها تضادهایی هم با شونیسم و ناسیونالیسم دارند ولی هدف واحدی دارند. هدف جبهه اول تحت هر نامی اشغالگری و استعمار و حفظ کشور

ایران است و هدف جبهه دوم تحت هر نامی رهایی ملی، تشکیل دولت و کشور مستقل و خلاصی از استعمار ایران است.
باید از اینجا شروع کرد.
برای ما وجود شوونیسم در وب سایت ها، در دولت ایران، در احزاب چپ و راست ایرانی فرض مطلق است. این ماهیت آنهاست. با انتقاد ما آنها دمکراتیک و اصلاح نمی شوند. با انتقاد ما آنها دست از سانسور و تفنگ و غیره نمی کشند.
بهتر است ما در جبهه خود قرار بگیریم و برای هدف خود مبارزه کنیم. هدف ما کسب حق ملتها در تعین سرنوشت خویش یعنی کسب استقلال ملی و ایجاد دولت لائیک، دمکراتیک و سوسیالیستی است.
با احترام
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانگلوبال خواهشمندیم ما را انوار معرفت ساطعه از زابل محروم نفرمایید. همین یک هفته را ما بدون زابلیون چگونه تحمل کنیم. شما با این کارتان به رنک سایت لطمه شدیدی می زنید. ما مردم عرب نژاد ازربیجان تقاضای اکید داریم که حتی اگر در سایت را می بندید در دکان اسامه زابلی و استاد عبدل تر از جانش را نبندید.

نوشته شده توسط: جمال

سخنی بدون رو در واسی با اقبال اقبالی ، و این بهمن موحدی بامدادان ،،،،،،،،، باور کنید بالا برید پائین بیاید هاور کنید داد بزنید سرتان را بە دیوار بزنید حزب درست کنید تلویزیون بزنید حکومت عوض کنید رأی بدید یا ندید ،،خلاصە هر کاری بکنید ایران در نهایت تجزیە خواهد شد هیچ راه دوم یا راه گریزی از آن نیست مسئلە فقط مسئلەی زمان است من کە میگویم شرایط تجزیە ی ایران از هر زمان دیگری بە آن نزدیکتریم مسئلە فقط گرو بە یک بحران همە گیر و خلاء قدرت سیاسی در ایران و ایران در تاریخ معاصر 5 بار دچار بحران همە گر و خلاء قدرت سیاسی سدە این بار هم خیلی محتمل است کە بە زودی اتفاق خواهد افتاد ولی مطمئن باشید این بار ایران و حاکمیت ایران با این چهار چوب ارضی از بحران و خلاء قدرت سیاسی سالم و یکپارچە گذر نخواهد کرد اگر تمام ارتش جهان نیز در کنار یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران باشند

باز تجزیەی ایران اتفاق خواهد افتاد چندین قرب بی اعتمادی و کشتار و بی حقوقی را نمیتوان صورت مسئلەی آن را بە این سادگی ملت ایران و موزایک و تمامیت مرضی جواب داد ایران در این پرتگاه تجزیە قرار دارد فقط یک تلنگر کوچک و آن را رسمیت خواهد داد و مسئلە تازە فقط تجزیە ایران نیست این بی اعتمادی یخەی خودتان در خانەی خودتان را نیز خواهد گرفت یعنی ملت کورد ، تورک آذری ، بلوچ، حرب وو خیلی سادەتر و کم هزینە تر از ایرانگراها از بحران آتی ایران غذەر خواهند کرد حالا شما تا آن زمان تا میتوانید خال کوبی نشان دهید
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب اسامه، برخی از کامنتهای شما بسیار توهین آمیز است و بسیاری از آنها هم به موضوع مقاله ها مربوط نمی شوند.
به همین دلیل حساب کاربری شما تا یک هفته دیگر، یعنی تا عصر روز جمعه آینده بسته خواهد بود.
طبیعی است اگر پس از باز شدن حساب کابریتان، باز هم به این شیوه ادامه بدهید، حسابتان برای همیشه بسته خواهد شد.
لطفا کامنتهای خود را در رابطه با مضوع مقالات و بدون توهین بنویسید.

نوشته شده توسط: جمال

بە این جملە نگاه کنید ببینید کی ، کی را درس می دهد ،،،،
جملە از بهمن موحدی بامدادان ،،،،،اقبالی گرامی , در ضمن نباید قومیت های ایران (گروههای اتنیکی)، اقلیتهای مذهبی، جوانان و زنان را فراموش کرد و به هر طریقی که شده اعتماد آنها را باید جلب کرد ودر حفظ آن کوشید. اخر کست نیست بە ایشان بگوید شما کە شب و روز شمشیر بە دست گرفتی بە قلع و قمع این اقوام بە قول خودتان مشغولی حالا دیگران را درس میدهید جالبە مروری بە کامنتهای خود داشتە باشد انگار یادتون نیست نهار چی صوردید

نوشته شده توسط: سازاخ

اسامه جان، اگر فکر می کنید که عرب بودن کسر شان می آورد و اگر 56 در صد عرب بودن ترکها باعث بدبختی آنهاست، اتفاقا ما دوست داریم صد در صد عرب باشیم و بدینجهت از این به بعد شعارهایمان را هم به عربی خواهیم داد تا کور شود هر آنکه نژاد پرست تشریف دارد، و بجای:
یاشاسین آزربایجان = عاشت أزربيجان
ترک دیلینده مدرسه اولمالیدی هر کسه = المدارس الدينية في التركية يجب على كل محفظ
استفاده خوهیم کرد،

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

بله درست می فرمایید اقبالی گرامی، جنبش فرهنگی ، سیاسی - اجتماعی بر پایۀ ایرانگرائی لائیک دمکراتیک (جمهوری ایرانی) می تواند بیشترین نیروی جامعه را در برابر حکومت اسلامی به میدان آورد. و یا به عبارتی دیگر رژیمی که در گفتار و کردار خود ضد ملی و ضد ایرانی است، با آنتی تز آن یعنی با مبارزه ای ملی و با پاسداری از ارزشهای ملی و تبلیغ و ترویج لائیسیته و دمکراسی خواهی سرنگون می شود.
اقبالی گرامی , در ضمن نباید قومیت های ایران (گروههای اتنیکی)، اقلیتهای مذهبی، جوانان و زنان را فراموش کرد و به هر طریقی که شده اعتماد آنها را باید جلب کرد ودر حفظ آن کوشید.
اقبالی گرامی , لازمۀ پایان دادن به رژیم دیکتاتوری در میهنمان،در گرو ائتلاف گسترده و سازمان‌یافتۀ تمامی نیروهای سرنگونی طلبِ جمهوریخواه، در داخل و خارج ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک تاکتیک لو رفته سایبری های آموزش دیده وزارت اطلاعات که با نام های مستعار،ماموریت معینی را به طور سیستماتیک در یک یا دو سایت اپوزیسیون که به عنوان حوزه عمل برای آن ها در نظر گرفته شده پیش می برند وارد دیالوگ شدن آن ها با نویسندگانی در آن سایت هاست که بدنام نیستند.
آن ها از این طریق، این نویسندگان را یا با چاپلوسی یا با بد دهانی و وادار به دفاع کردن یا به بهانه های دیگر، به هم سخنی با خود می کشانند تا به این وسیله سوء ظن هایی را که احتمالا نسبت به رفتار ها و کامنت های مشکوک خودشان وجود دارد خنثی کنند.
فتوا های لازم از طرف بعضی روحانیون برای سهولت کار وزارت اطلاعات صادر شده که به این وزارت خانه اجازه شرعی می دهد که به افراد سایبری خود آموزش دهند که چگونه بدون نگرانی های مربوطه، برای رد گم کردن، خود را به عنوان یک ضد مذهب دو آتشه، یک کمونیست، یک هوادار مجاهدین، و یک کسی

که به کمتر از سرنگونی قهرآمیز رژیم راضی نیست جا بیندازند.
روزی که پرونده این مزدوران سایبری رو شود برای کسانی که به دام این ها افتاده بودند مشکل خواهد بود که خود را از آلودگی ناخواسته به این ها پاک کنند.
پاسخ هر چاپلوسی و تملق و ستایشی را نباید حتما داد و برای طرف مورد نظر اعتبار فراهم آورد. این اعتبار فراهم آوردن برای یک فرد مشکوک، باعث بی اعتبار شدن خود آن نویسنده ای خواهد شد که حواسش جمع ترفند های ارتش سایبری نیست.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

درود به جناب موحدی گرامی
ممنون از اینکه مانند گذشته نسبت به سرنوشت ایران و ایرانیان با حساسیت و احساس مسئولیت نوشتید. من لازم می دانم به موضوعی اشاره کنم که ناظر بر روانشناسی موجود در جامعه ایرانی می باشد.
می دانیم که مردم ایران پس از سه دهه تجربه حکومت اسلامی، در جریان خیزش 1388 برای نخستین بار آلترناتیو جمهوری ایرانی را در برابر "جمهوری" اسلامی قرار داد. این مطالبه در بستر برآمد ایرانگرائی در مقابل سیطره افسارگسیخته اسلامگرائی و از دل جامعه برخاست و بدلیل فروکش جنبش، فرصت سراسری شدن و شکوفائی نیافت.
واقعیت این است که جنبش فرهنگی، سیاسی - اجتماعی بر مدار ایرانگرائی لائیک دمکراتیک (جمهوری ایرانی) می تواند بیشترین نیروی جامعه را در برابر حکومت اسلامی بمیدان آورد. اگر قرار باشد جبهه یا جنبشی معطوف به ایجاد بسترهای واقعی تغییر توازن قوا در کف خیابان ایجاد گردد،

می بایستی روانشناسی و مطالبات جامعه شهروندی که بر مدار ایرانگرائی لائیک دمکراتیک قرار دارد، جایگاه خود را در گفتار و کردار سیاسی جبهه (جنبش) بازتاب دهد. پیشنهاد من این است که در این راستا گفتگو کنیم و نظرات مان را تعمیق دهیم.
آدرس من:
eghbal.eghbali@gmail.com
با مهر و احترام
اقبال
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - یاشا آقای جداری عزیز.
جناب جداری .باورکن درد ملت های ایران همین است.
که تعدادی خودرابه خواب خرگوشی زده وعلت خودزنی هانیزدراینجانهفته است.
این دوستان خودزن هم ،حتی اکثرنوشته ها رابلکل محو ونابود کرده تامحق بودن نظرات بدترازارتجاع دینی خود رابه اثبات رسانند.
ارتجاع رااگرتنها درفلانژیت وحزب الله بدانیم ؟وببینیم.
دراصل سرخودرامثل کبک به برف کرده وخودراندیده ایم.
بجای مبارزه همه جانبه با ساختارهای ویکتاتوری به فلسفه بافی وخودزنی مشغول میشوند.
بهمین خاطرزیاده خواهی ومحق بودن ناحقان غالب راحق جلو میکنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - 1-اولن متشکرم ازاینکه توانستی 80 درصد ادب رادر نوشته های آخری بکارببری.
2- دوستان اگرنوشته های این آقارا توجه کنید،همیشه مینوشت که درزبان تورکی حرف ر وجود ندارد.ولی دراین نوشته تنهااکتفا به نداشتن حرف ر در اول کلمات اشاره میکند.
این یک اصل زبان شناسی است که تعدادی اززبانها بعضی حروف رادر ادا کردن مشکل دارند.
یا بعضی حروف رااصلن ندارند.
این آقا بعلت اینکه بخواهد خودراثابت کند باجعلیات وردیف کردن اسامی نویسندگان میخواهدیک اصل ثابت شده راوارنه نشان داده ومحق بودن جعلیات خودبادروغ سازی ثابت کند.
مثلن زبان عربی چهارحرف پ .ژ.گ .چ راندارد.آیااین دلیل میشود که زبان عربی نداریم؟
یادرزبان لاتین ج نداریم وبجای آن ژ استفاده میشود.این چه منطقی است که بخواهیم دیگران رابخاطربنود ریشه خود نفع کنیم؟
3- همه میدانند که ملت خلج تورک هستند واین آقا آنهارانیز دری زبان کرد.4- افغان ها حتی سرزمین

شان بانام قومشان گره ناگسستنی داشته .حتی نمی توان یک افغانی درسرزمین ترکان ازربایجان یافت.5-- درزبان های بومی ویاقومی فارس مثل لر.گیل.مازنی.بلوچی تاتی هنوزهم دراول کلماتی که آ دارد ئو استفاده میشود. ویادراصل نوشتارهای قدیمی تاتشکیل فرهنگستان زبان فارسی هیچ کتاب ونوشته ایی یافت نمیشود که تصحیح نشده باشد.چون یابصورت محلی نوشته شده ویا
هفتاد درصدش عربی است.
ماهم اعلام میکنیم که دربکاربردن کلماتی که اولش حرف ر بوده آ را برآن اضافه میکردند.
ولی دروغ نویسی وجعل وکلاهبرداری که بخواهد ثابت کند ماتورکان درهیچ کلمه ایی حرف ر نداریم ،حرف چرند است.
همانطورکه ایشان تورک را توک مینویسد.
ازاین جعلیات تابخواهی درکتاب های بیسوادان عقده ایی درمناطق مختلف یافت میشود.
یادم می آید با یک لری درمورد رضاشاه گفتگویی داشتم میگفت شماباید کتاب ..ازالشتر تاآلاشت .. رابخوانی ..چون درآن کتاب ثابت شده که رضاشاه لر بود.
حالا شده جریان این آقای اسامه .
یاکتابی را درگیلان بمن نشان دادند وگرفتم نام کتاب کادوسان بود
دراین کتاب که نویسنده اش یک تالش بود تمام دنیا را ازریشه تالش ها معرفی کرده بود.
عزیزجان اگربخواهیم ازاین سندسازی هاجمع کنیم .
میتوان گفت ادیسون.وات.استیوجابز.انیشتاین.برادران رایت.کانت.
ماگسیم گورکی.داروین.هگل ومارکس ولنین راهم فارس کرد.
بخاطر این هاست که نوشته وسیاه وپرکردن این سایت ها دوهزارارزس ندارد.
ماازحقوق مدنی.پیشرفت.قوانین جهانی.علم ومنطق وازراه برون رفت ازفلاکت ملل ایران حرف میزنیم ،شمادنبال توکی.پارس.حرف ر و پ چ .ژ گ هستی.
بخاطراین هاست میگوییم .دهن به دهن شدن باشما هیچ گونه ارزش ندارد.
حالا قانع شدی یا ماموریت شما ادامه خواهد داشت؟
نوشته شده توسط: Anonymous

"" یک فرصت تاریخی "" ضمن تشکر از دوستمان " ع.ب.تورک اوغلی "، فکر نمی‌کنید که باید با " برجسته کردن این واقعیت که """" کمونیست‌ها حتی به کودکان ما نیز رحم نمیکنند """ با عمده کردن همین مقاله، جنگ با استالینیست الهی‌ها را به میان کودکان برد؟ به آنها نشان داد کمونیست‌ها بعد از سپردن " جوانان ما به دست رژیم شاهنامه خوان ایران،با انگ "" پان تورکیسی""، اینک میخواهند شما کودکان را، به همراه پدر و مادرتان، به دست رژیم شاهنامه خوان ایران بدهند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

حضرت اسامه، من همچنین با "" بباز "" مشکل دارم، آیا " بباز " فعل امر "" بباخ، باختن "" است، پس اینجا تکلیف "" بازنده "" چه می‌‌شود؟ آیا "" بباز "" فعل امر "" باز کن "" است؟ ما در ترکی فعل بسیط "" آچ - ach"" برای باز کردن، و فعل بسیط "" اوتوز - utuz"" برای باختن داریم. لطفا دقت کنید در هر دو زبان قدرتمند با قاعده ترکی و انگلیسی‌، " open" lose" مصدر و بن، حالت امری دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

از ترک و ترکیسم گریه ام میگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

حضرت اسامه، من سعی‌ کردم این جمله را به فارسی‌ بگویم ولی‌ مشکل آوائی و تلفظ زبان فارسی‌، یک کمی‌ قاراشمیش است. در ترکی ما میگویم " allah dirnaxsizdir" خدا بدون ناخن است ". در فارسی‌ این "" ناخن به تلفظ ناخون نزدیک می‌‌شود "، به ذهن چنین متبادر می‌‌شود که انگار "" خدا به تزریق خون نیاز دارد " نظر شما چیست؟

نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل:
برسی ریشه های عربی داستان لیلی و مجنون
قدیمی‌ترین نوشته‌ای که در آن یادی از لیلی و مجنون شده‌است، کتاب «الشعر والشعرا» (قرن سوم هجری) است که هیچ جزئیاتی از داستان این دو ارائه نمی‌دهد. پس از آن در کتاب «الاغانی» ابوالفرج اصفهانی (قرن چهارم)، الزهره ابوبکر ابن داوود ظاهری (قرن سوم) و مصارع العشاق ابن سراج (قرن پنجم) ابیاتی منسوب به مجنون و یا داستان‌های خیلی کوتاهی از زندگی او گردآوری شده‌است(ستودیان، ریشه‌یابی لیلی و مجنون، ۱۰۰)
به گفته حشمت موید، مجنون لقب شاعری عرب به نام قیس بن ملوّح عامری از قبیله عامر از نجد بوده که در نیمه دوم قرن هفتم میلادی می‌زیسته‌است. بر این اساس مجنون عاشق لیلی، دختری از همان قبیله بوده و اشعاری برای وی می‌سروده‌است. این اشعار چنان در میان اعراب مؤثر افتاد که دست‌کم تا دو قرن بعد، هر شعری که نام لیلی در آن بود، به وی منسوب می‌شد.

این اشعار و حکایات،، طی دویست سال بعد جمع‌آوری شد و در این مدت دست‌کم ۵ کتاب به زبان عربی به حکایت مجنون اشاراتی کردند. به تدریج داستان مجنون دچار تحولات زیادی شده و شاخ و برگ زیادی بر آن افزوده شد..(کتاب موید، در مدار نظامی، ۵۲۸و۵۲۹.)
روایت دیگر آن است که جوانی از بنی‌امیه یا بنی‌مروان عاشق دخترعموی خویش شده و چون این راز فاش شد، اشعاری با نام مستعار مجنون سرود.(ذوالفقاری، مقایسه چهار روایت، ۶۰و۶۱.) کراچکوفسکی اعتقاد دارد که لیلی و مجنون هویت تاریخی داشته و در اواخر قرن اول هجری در عربستان می‌زیسته‌اند.[کراچکوفسکی، تاریخ اولیه داستان، ۱۲۱.] یک تحقیق دانشگاهی توسط مهدی ستودیان نیز این نظر را تأئید می‌کند.[ستودیان، ریشه‌یابی لیلی و مجنون، ۹۶.]

طه حسین ادیب و محقق عرب، وجود واقعی مجنون و شخصی به نام قیس را مورد تردید قرار داده‌است. به گفته او گروهی از اعراب متعصب گمان می‌کنند که تردید در وجود مجنون، از مجد و عظمت اعراب می‌کاهد. از دید این افراد، «محقق ماهر» کسی است که با هر حیله و روشی تلاش کند تا وجود مجنون را اثبات کرده و به این ترتیب ثابت کند که ادبیات عربی، برترین و ممتازترین است.[ لیلی و مجنون حسین، ۳۸.] به نظر طه حسین مجنون شخصی خیالی است و هیچ نقد و بررسی سنجیده و درست علمی نمی‌تواند وجود او را که حتی در مورد نام و نسب و حوادث زندگی او اتفاق نظر وجود ندارد، اثبات کند. لیلی و مجنون حسین39] به گفته طه حسین اشعار و روایات عربی که به مجنون نسبت داده می‌شود آن اندازه تناقض دارند که بر اساس آن نمی‌توان یک شخصیت واحد انسانی برای مجنون و یا لیلی تصویر نمود.[ لیلی و مجنون حسین41 و42]

به گفته عبدالحسین زرینکوب صرفنظر از واقعی یا تخیلی بودن قهرمان داستان (مجنون)، نام او دست‌کم سه سده پیش از نظامی وجود داشته‌است.[رضایی اردانی، نقد تحلیلی-تطبیقی، ۹۷.] ولی آنچه از اخبار عرب به دوره نظامی رسیده، گزارش‌هایی سست و بی‌پیوند و گاه متناقض از زندگی مجنون بوده که از میان اشعار منسوب به قیس عامری و حکایات بومیان و شایعات و تعابیر درست و غلط گردآوری شده بود. این ماده خام عشقی بدوی، در اصل نه از عمق معنوی برخوردار بود و نه با تخیلات یک شاعر بزرگ آمیخته بود.{موید، در مدار نظامی، ۵۳۷.]

قدیمی‌ترین داستان فارسی مستقل نوشته‌شده منسوب به مجنون داستان آزادکردن آهوی اوست که در حدیقه الحقیقه اثر سنایی غزنوی ذکر شده‌است. در هر حال اصل داستان بسیار ساده بوده و نظامی از تلفیق تمامی روایات مکتوب و شفاهی و با کمک تخیل خود برای اولین بار داستانی نو با عنوان لیلی و مجنون آفریده‌است.۲[ذوالفقاری، مقایسه چهار روایت لیلی، ۶۱.] به عبارت دیگر شهرت لیلی و مجنون و مثل شدن آنان از دولت سر شاعران ایرانی بوده ایرانیان بودند که تکه‌پاره‌هایی را تبدیل به یک داستان منسجم و واحد و باارزش کردند؛ و حتی اگر ثابت شود که داستان لیلی و مجنون که فعلاً در اختیار ما است، ریشه‌ای عربی دارد، بازهم از تأثیر فرهنگ و ادب ایرانی در تبلور این داستان چیزی کم نمی‌کند. قدیمی‌ترین نوشته‌ای که در آن یادی از لیلی و مجنون شده‌است، کتاب «الشعر والشعرا» (قرن سوم هجری) است.[ستودیان، ریشه‌یابی لیلی و مجنون، ۱۰۳و۱۰۴.]
نوشته شده توسط: اسامه

و اما درباره لیلی و مجنون که از اصل هم داستانی عربی است :
لیلی دختری زیبا از قبیله عامریان بود و مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بودو بس .

پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند

مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد
نوشته شده توسط: اسامه

ایا پای سپاه عرب به اذربایجان رسیده یا نه :
بلاذری مینوسید :
"اشعث ابن قیس" آذربایجان را فتح کرد و درب آن شهر را به روی سپاه اعراب گشود . در زمان عثمان وی والی آذربایجان شد او شماری زیادی از خانواده های عرب را روانه آذربایجان کرد تا در آنجا سکنی گزینند . عشایر عرب از بصره و کوفه و شام راهی آذربایجان شدند . به گفته وی عده معدودی از عربان زمینهای عجمان را خریدند . لیکن اکثر عربان برای مصادره کردن زمینهای مجوسان با یکدیگر مسابقه نمودند - یعنی هر گروهی هرچه میتوانست مصادره میکرد . بدین صورت اموال و زمینهای ایرانیان یکی پس از دیگری به تاراج گذاشته شد
اعراب به آذربایجان نیز مانند دیگر نقاط ایران سرازیر شدند. به نظر می‌آید در قرنهای اول و دوم هجری تعدادشان در آذربایجان زیاد بوده‌است. کسروی این امر را به دو دلیل دانسته یکی اینکه مردمان آذربایجان بسیار پایداری کردند به گونه‌ای که مسلمانان

ه گونه‌ای که مسلمانان آذربایجان را به عنوان(الاراضی المفتوحه عنوه) یعنی «سرزمین‌های به زور گرفته شده» می‌شمردند که در فقه حکم خاص دارد. و دوم سرسبزی این دیار. از عشیره‌های عرب که در قرون اول و دوم هجری به آذربایجان وارد شدند بنوتغلب، یمانیان و حمدانیان ثبت شده‌است. آذربایجان در قرنهای ابتدایی ورود اسلام به ایران از کانونهای عمده مقاومت وشورش ایرانیان در برابر اعراب و عمال خلیفه بود و مردمانش همه گاه در حال زد و خورد با تازیان بودند.
نکته‌ی قابل توجه در این میان، تلاش سپاهیان عرب برای فتح شهرها بدون جنگ بود. چنانکه گفته شد و به تعبیر ابوعلی بلعمی (وزیر دولت سامانیان) «پس اين عتبة بن فرقد از يك سوى آذربايگان برفت و بكير بن عبداللّه از يك سوى، و نخستين كسى كه پيش بكير آمد ملكى بود از ملوک آذربايگان، نام او اسفنديار، و بكير او را اسير كرده بود. و آن شهرها كه گرداگرد او بود هنوز نگرفته بودند، و اسفنديار او را گفتا: كدام دوست‌تر دارى كه اين شهرهاى آذربايگان به صلح بگشايى يا به جنگ؟ گفتا: به صلح». همین گونه هم شد. مردم آذربایجان اکثراً با سپاه عرب صلح نمودند، دادنِ جزیه (مالیات) را پذیرفتند و جان و مال و ناموسشان در امان ماند
پی‌نوشت:

. محمد بن جرير طبرى‏، تاريخ الامم و الملوك (تاريخ الطبري‏)، بيروت: روائع التراث العربى، ۱۹۶۷. ج ‏4، ص 153-155
و تاريخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاينده‏، تهران: انتشارات اساطير، ۱۳۷۵. ج‏ 5، ص 1979-1981
. تاریخ بلعمی، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۷۸. ج ‏3، ص 529-530
. احمد بن على بن مسكويه‏، تجارب الامم‏، تهران: انتشارات سروش، 1379. ج ‏1، ص 400-399
. و ابن اثير جزرى، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه: عباس خليلى، ابو القاسم حالت‏، تهران: انتشارات مؤسسه مطبوعات علمى‏، ۱۳۷۱. ج‏ 9، ص 39-40
ابن اثير جزرى، الكامل في التاريخ، بيروت‏، دارالصادر، ۱۹۶۵. ج‏ 3، ص 27-28
. ابوالفداء اسماعيل بن كثير الدمشقي، البدایة و النهایة، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1988. ج 7، ص 138
تاريخ ابن خلدون، بيروت: دار احياء التراث العربي، ج 2، ص 119
یاقوت حموی، معجم البلدان، بيروت: دار الفكر، ج 1، ص 130-129
. یاقوت حموی، همان، ج 1، ص 129
نهج البلاغه، خطبه 3 (مشهور به خطبه شقشقیة)، قم: انتشارات دارالهجرة، ص 48
بنگرید به مقاله «نامه ها و سخنان حضرت علی (ع) درباره ی مردم ایران»
نوشته شده توسط: اسامه

منابع کامنت قبلی من برای پژوهشگرانی که میخواهند از منابع دانشگاهی بیشتر تحقیق کنند:
منابع مورد استفاده:
-کتاب افغان نوشته ژوزف پیری فریر(ترجمه انگلیسی ان ازسرهنگ ویلیام جیسی)
برای تهیه کتاب:
http://books.google.co.uk/books?id=-OttAAAAMAAJ&dq=
history+of+the+afghans&printsec=frontcover&source=bl&ots=HRJ67gfr2V&sig=VFT_BgdaP9
MzywlUjvNQfCOwSoc&hl=en&ei=yhElStrdMd7RjAfgmeHWBw&sa=X&oi=book_result&ct=resul
t&resnum=2#PPR7,M1

منابع بیشتر:

http://digitalcommons.unl.edu/afghanenglish/7/

http://digitalcommons.unl.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1008&context=…

نوشته شده توسط: اسامه

و اما درباره لرزیدن استخوان افغانان :
اذربایجان خاستگاه قوم افغان است
تمام نوشته های این مقاله از کتاب افغان وترجمه ان نوشته سرهنگ ویلیام جیسی از انگلیسی به فارسی بدون دستکاری در متن اصلی ترجمه شده است
عده زیادی از دانشمندان و شرقشناسان برای یافتن منشا افغان ها تلاش کرده اند و نظریات متفاوتی را نوشته و گفته اند که بجز دو مورد بیشتر انها از زبان عوام به افسانه میماند تا واقعیت ما در این جا تنها دو مورد را که مستند و اثبات شده است خواهیم اورد و از دیگر نظریات وهمی خواهیم گذشت ؛ اما اکثریت نویسندگان و شرقشناسان، افغان ها را بازمانده مردمی میدانند که روزگاری در اذربایجان میزیستند ولی به جهت شورش و طغیان علیه حکومت مرکزی ایران به نواحی شرق ایران کوچ داده شده اند و نظر خود افغانها نیزچنین است
نظریه شرقشناس مشهور پروفسور (ای ام روفین

پروفسور روفین شرقشناس مشهوردراثرخویش بنام "افغان ها" میگوید که "منشای افغانها ازالبانیهای(قفقاز)در آسیا است که متعاقب اغتشاشات متعدد ایشان، ازیک محدودۀ ایران بمحدودۀ دیگرآن یعنی خراسان تبعید داده شدند؛ اینها مردمی بسیارجنگجوبنام اغوان یا اوغان بوده و خود را درتاریخ ایران مشهورساختند. منشای البانی آنها ازنام آنها آشکاراست، چون برای نخستین بار ان ها را در نوشته های یونانی به صورت البان میبینیم که تلفظ یونانی واژه ارمنی اگوان یا اغوان است(کسانی که با زبان ارمنی اشنایی داشته باشند با سبک تلفظ ع و الف در این زبان و سبک تلفظ ان اشنایی داشته و این نوشته را بهتر درک میکنند
این نظریه توسط نویسندگان و دانشمندان زیادی تایید شده شده،و از توجه ویژه ای برخورداراست، چون این نظریه با کردارو رفتار شاهان ایران تطابق دارد که مردمی را که کمترین نا آرامی ایجاد میکردند و یا شورش و بلوا به پا میکردند، از سواحل مدیترانه یا دریای سیاه انتقال داده اند، همان گونه که یونانی ها را از غرب ایران به شرق ان منتقل کرده بودند ، تعداد قابل توجهی اینها درتمام دوران درارتش وجود داشته اند وبآنها اجازه داده میشد که دربدل خدمات ایشان، خود را درقسمت های معینی ازآن قلمرو مستقرسازند،یکی از این جنگ ها جنگ خشیارشاه با یونانیان بود. مورخین یونانی ، ما را درجریان یکی ازاین جنگ ها گذاشته وازآنها میآموزیم که وقتی اسکندر به تعقیب بیسوس بداخل باکتریا(پکتیا در افغانستان) پیشروی میکند، شهر برانسیز را تخریب نموده و باشندگان یونانی آنرا که فرزندان یونانیهای میلیزیان بودند محکوم بمرگ میکند، مجازات بخاطر جرمی که نیاکان آنها انجام داده بودند – یک عمل بسیاربیرحمانه وغیر عادلانه
نظریه پروفسور (ای ام یوگین بوری
اغوانها یک مردم قدیمی و متمایزاند که باراول توسط پومپی درزمان تهاجم برقفقازبرملا گردیدند. یونانیها ولاتین ها با رونوشت یا استنساخ نادرست ازنام ایشان، آنها را البانیها نامیدند؛ آنها باشندگان کوههای بلند ووادیهای هم مرزدریای کاسپین در اذربایجان بودند که حالا تشکیل کنندۀ ولایات داغستان و شیروان و اذربایجان میباشند. ارمنیها هرگزتوانائی آنرا نداشتند تا این مردم شجاع را تحت انقیاد آورند، مردمی که بواسطۀ قوانین فئودالی اداره میشدند، مانند اروپا درجریان قرون وسطی؛ اینها قبل ازمسلمان گردیدن مسیحی بوده و قرارمعلوم آنها آزادی خود را تا زمان رسیدن بوزان، سرلشکر سلطان سلجوقی ملک شاه، حفظ نموده بودند. زبان این قوم بطور کامل ازارمنی ها متفاوت است. ... خلاصه، میتوانیم بگوئیم که مردم متذکره توسط نویسندگان یونانی وتحت قیمومیت البانیها با درنظرداشت زبان خاص آنها نمیتواند دارای منشای غیر اذربایجانی درنظرگرفته شوند – نظریه ایکه در تناقض مستقیم با نظریۀ مورخین آنهاست (موسیز گالگاندیراستی که درحدود سدۀ نهم عصرمیلادی زندگی میکرد و موسیز کورینوس که میگوید اینها اولادۀ سیسَگ ازنژاد ارمنی اند). ما امیدواریم این نکته را پس از جمع آوری مستنداتی ازنواحی کوهستانی که بازمانداگان این قوم که امروز با نام خلج ها نامیده میشوند و بازمانه اغووانها هستند وبا بقایای زبانی که آنها به ان سخن می گویند آشکار سازیم. بایددرنظرداشت مشابهت واژه ها و دستور زبان بسیار زیادی میان زبان خلجی و زبان افغانها (قبایل فئودالی پراگنده در افغانستان که آنها بیشترازدیگرافغانها قدیمی بنظرمیرسند) وجود دارد زبان افغانها با زبان خلجی اولیه دارای یک ریشه اند همانگونه که اثبات کردیم افغانها مردمانی برخاسته از اذربایجان و اران بوده اند که در زمانهایی به علت شورش یا بلوا از اذربایجان به نواحی شرق خراسان رانده شده اند
نوشته شده توسط: اسامه

ما همچنان منتظر تنها 100 تا مصدر بسیط واقعی نه جعلی برای تورکی هستیم که در ان مجبورنباشد مثل گاو ماق بکشد

درباره این زبان به اصطلاح تورکی هم یکبار مفصلا با حضور دانیشمندان تورک بحث شده :

http://www.iranglobal.info/node/60110

http://www.iranglobal.info/node/60350#comment-89474

http://www.iranglobal.info/node/60350

درباره "خدا کوچک است" زبان تورکی چیز جالبی هست :
کوچک . [ چ َ / چ ِ ] (ص ) مقابل بزرگ . (آنندراج ). خرد. صغیر. خرد. (فرهنگ فارسی معین ) :
مهتر ز همه خلق جهان او به دو کوچک
مهتر به دو کوچک به دل است و به زبان است .
منوچهری .

حالا تورک ها چی مینویسند :
عاذری: کیچیک، kiçik

ازبکی: кичик، майда
انگلیسی: small
اویغوری: kiqik
تاتاری: keçek
ترکی: küçük
حلا تورک ها "خدا کوچک است را چگونه بنویسند ؟؟ که اویزان زبان فارسی نباشند

کوچک /kuča(e)k/
معنی
۱. دارای جسم یا اندازۀ اندک: دست‌های کوچک.
۲. (اسم، صفت) آن که سنش کم است؛ خردسال.
۳. [مجاز] دارای مقام پایین.
۴. [مجاز] بی‌ارزش؛ پست: آدم کوچک و کوته‌بینی بود.
۵. [مجاز] صفتی که شخص هنگام تواضع به خود می‌دهد؛ مطیع: من کوچک شما هستم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تنگ، محقر
۲. بچه، خرد، خردسال، طفل
۳. صغیر، کمجثه
۴. پست، حقیر
۵. اندک، قلیل
۶. کمحجم ≠ بزرگ، پهن، عریض، فراخ، وسیع
منوچهری .

کوچک دو کفت مه زدو دریای بزرگ است
بسیار نزار است مه از مردم فربه .
منوچهری .

پرآژنگ رخ داد پاسخ تورگ
که گر کوچکم ، هست کارم بزرگ .
اسدی .

تو از مشک بویش نگه کن نه رنگ
که در گرچه کوچک ، بها بین نه سنگ .
اسدی .

و بر یک فرسنگی کوفه آنجا که اکنون مشهد است شتر بخفت بر آن تل کوچک . (مجمل التواریخ ). و دهران نابینا بود و فان کوچک ، پس از این سبب از هر گوشه دشمنان سر برآوردند. (مجمل التواریخ ). کرج ، شهری است میانه نه کوچک و نه بزرگ . (مجمل التواریخ ).
طفل کوچک چو بهر نان بگریست
چه شناسدکه نحو و منطق چیست .
اوحدی .
نظر، قاصدی در گذرهاش ساقط
زمین ، کوچه ای در فضاهاش کوچک .
؟ (در صفت فتح آباد باخرز از نسخه ٔ خطی مورخ 651 هَ . ق .).
- انگشت کوچک ؛ کهین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهین شود.
|| هر چیز کم وسعت و کم حجم . || اندک . قلیل . کم . (فرهنگ فارسی معین ). || حقیر. محقر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بی اهمیت : گفت : شاها این کاری کوچک نیست که ما این کار را خردداریم . (اسکندرنامه ٔ نسخه ٔ نفیسی ). || بچه . کودک . طفل . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صغیر. نابالغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و بودند آنان که خوردند، با پنج هزار مردم غیر زنان و کوچکان ، آن مردمان که این معجز را بدیدند. (انجیل فارسی ص 100 از فرهنگ فارسی معین ). و شد هشتم روز که کوچک را ختنه کنند، نام او زکریا نهاده اند به نام پدر. (ترجمه دیاتسارون ص 14). || در تداول عامه ، بنده . فرمانبردار: من کوچک شما هستم . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) نام مقامی است از دوازده مقام موسیقی . (غیاث ). نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء). نوایی است از موسیقی و آن یکی از دوازده مقام موسیقی ایرانی است . زیرافکن . (فرهنگ فارسی معین ) :
رهاوی را به راه راست می زن
پس از کوچک حجاز آغاز می کن .
قاآنی (از فرهنگ فارسی معین ).
کوچک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ بزرگ] kuča(e)k ۱. دارای جسم یا اندازۀ اندک: دست‌های کوچک.۲. (اسم، صفت) آن که سنش کم است؛ خردسال.۳. [مجاز] دارای مقام پایین.۴. [مجاز] بی‌ارزش؛ پست: آدم کوچک و کوته‌بینی بود.۵. [مجاز] صفتی که شخص هنگام تواضع به خود می‌دهد؛ مطیع: من کوچک ش...
کوچک
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنگ، محقر ۲. بچه، خرد، خردسال، طفل ۳. صغیر، کمجثه ۴. پست، حقیر ۵. اندک، قلیل ۶. کمحجم ≠ بزرگ، پهن، عریض، فراخ، وسیع
کوچک
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kasla طاری: kas طامه ای: kesle طرقی: kas کشه ای: kas نطنزی: kesle
کوچک
لهجه و گویش مازنی
koochek ۱سفت ۲گردوی سخت پوست
کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
تافه , جزيي , جيب , دقيقة , صغير , صغير جدا , ضييل , قليلا , لفترة قصيرة , مصغر
واژه‌های مشابه
نوشته شده توسط: Anonymous

عرض جواب .اقای جداری ای کاش چند نمونه ا ز برخورد های غیر دمکراتیک علیه اقلیت ها را ردیف میکردید . در همین تارنمای ایران گلوبال با نظرات اقای لوائی اشنائی داریم و همه نویسنده گان ترک تبار علیه هتاکی های غیر اخلاقی و فاقد سند و مدرک تاریخی ایشان مطلبی ننوشتند. دشمن خیالی بنام خلق فارس راه هر گونه همکاری متحد علیه نظام پلید اسلامی را سد کرده است . این دروغ تاریخی که خلق فارس حاکم است همه زوایای فکری جریانات چپ رادر بر گرفته است . با گذشتن از خلق فار س شما با دشمنی دیگری بنام کرد و ارمنی ووروبرو خواهید شد.
جداری جان حقیقت این است که روشنفکران این سرزمین از هر قوم تبار سعادت و خوشبختی و هویت خود را در جریانی بنام سوسیالیسم و اسلام انقلابی ودشمنی با ازادی و غرب جستجو میکنند . اگر جریان چپ در تاریخ خود ذره ای

به ازادی های لیبرالی اهمیت میداد ما اکنون این همه نابسامانی فکری و در بدری نداشتیم و چپ در خود ایران داری هویت و منزلت و مورد احترام بود .حقیقت این است که چپ با سه دولت لیبرال یعنی دولت مصدق بختیار ودولت بازرگان دشمنی کردند . توجه دارید که هنوز هم یک برنامه مشترک یک نشست مشترک یک دیدار دوستانه فقط برای صرف چای اساسن وجود ندارد .وقتیکه هیچ همکاری فکری نیست چگونه میتوان به پیروز ی رسید ؟
نوشته شده توسط: اسامه

جناب دلقک:
تعداد پنج هزار فعل بسیط فارسی را در کتاب زیر دریافت کنید

http://ia600304.us.archive.org/2/items/AListOfPersianVerbs/bashiri1.pdf

http://azargoshnasp.com/languages/Persian/bashiri1.pdf
ان جایزه اورهان پاموک هم اثری در نسل کشی ارامنه بود که جایزه نوبل گرفت
زبان ترکی حتی 100 تا فعل بسیط هم ندارد و تقریبا همگی افعال زبان تورکی مصدر جعلی اند
اگربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که بسیاری از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛ اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر شما افعال ترکیبی جعلی فرهنگستانی را به عنوان فعل ساده معرفی می کنید درحالی که قاعده ای با نام واژه + مک و واژه +ماق در زبان تورکی اصلی وجود ندارد و یک قاعده مندراوردی است

اگر فکر میکنی غیر از این است اینها از جمله مصادر بیسیط تورکی اند (یاز- گلم - گلد و....) تنها 100 فعل مثل اینها بنویس که ماق و مک نداشته باشند
حالا شما چجور در زبان کاملا التصاقی تورکی واژه سازی به صورت :... مرکب از صفت و اسم، صفت و فعل، اسم و اسم، اسم و فعل، پیشوند و اسم و فعل و پسوند و ... میکنید که ابدا از قواعد زبان پسوندی تورکی نیست جای سوال بسیار دارد
چون همه این ها که شما نوشتید از ویژگی های زبان های تصریفی و پیوندی است نه زبان تورکی التصاقی
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

با درود به هموطن گرامی ؛ آقای اقبال اقبالی
اقبالی گرامی , ابراز نگرانی شما در مورد خطر پوپولیسم کور و به انحراف کشیده شدن خیزش های مردمی کاملاً بجا و صحیح است و من نیز با شما موافق هستم. اما می توان با ایجاد جبهۀ مشترک نیروهای سرنگونی طلب ، حفظ اتحاد و همبستگی ملی، التزام مبارزین به نفی کامل حکومت اسلامی با تمامی باندهای منفورش ، تاکید مؤکد بر جمهوریخواهی و لائیسیته و حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی ایران، این تهدیدات را خنثی کرد.
واقعیت این است که رژیم پا به گور جمهوری اسلامی، در گرداب بحرانهای سیاسی بین‌المللی و منطقه‌ای و در ورشکستگی اقتصادی قرار گرفته، و عرصه بر جنایتکاران حاکم تنگ شده است و دور نیست روزی که سونامی لشکر جوانان جویای کار، همگام با لشکر گرسنگان و مال باختگان در همراهی کارگران و دانشجویان بر سر غارتگران و جنایتکاران حاکم بر میهنمان فرود بیاید.

نوشته شده توسط: Anonymous

از میان خبرها .(

زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه آلمان گفته است که درست نیست رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه در جریان نشست گروه ۲۰ برای ترک‌های ساکن آلمان سخنرانی کند. قرار است نشست گروه ۲۰ هفته آینده در هامبورگ آلمان برگزار شود.

به گزارش بی بی سی وزیرخارجه آلمان به خبرنگاران گفت که ترکیه برای این سخنرانی درخواست رسمی داده است.
اما آقای گابریل تاکید کرد که دولت این کشور نمی خواهد که آقای اردوغان ترک های ساکن آلمان را تحریک کند.
وزیران دولت ترکیه در جریان همه پرسی اصلاح در قانون اساسی در این کشور از انجام هر گونه سخنرانی در خاک آلمان منع شدند.
این اقدام آلمان باعث شد تا اردوغان مقامات این کشور را به داشتن "رفتاری مانند نازی‌ها" متهم کند.
آلمان جمعیت بزرگی از مهاجران ترک دارد که تابعیت ترکیه را هم دارند.
روابط آلمان و ترکیه از زمان کودتای نظامی نافرجام ژوئیه گذشته در ترکیه و پیامدهای آن رو به وخامت گذاشته است.
آلمان منتقد دستگیری‌های گسترده و پاکسازی در نهادهای دولتی پس از کودتا بوده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین انسان باید به خودش افتخار کند وقتی با ژن عربی و زبان ترکمنی و لباس و رقصهای قفقازی، داستانی با ریشه عربی را از کتابی فارسی بگیرد و با آن اپرایی به سبک روسی اجرا کند! حالا خوبه اینها در تبریز و اردبیل اجرا نشد و در آنسوی مرز بوده که برای رفتن به آنجا شماها باید به سختی ویزا بگیرید وگرنه از خوشحالی جان به جان آفرین تسلیم می کردی!
در ضمن شما از زیر بار ننگ و گناه کشتن 50 میلیون انسان با توپ و تفنگ راحت شدی اما همچنان ننگ و گناه گشتن 100 میلیون انسان بیگانه توسط چنگیز و آتیلا و تیمور و قزلباش و چگینهای آدمخوار و دیگران را آنهم با شمشیر و تیر و کمان و نه توپ و تفنگ بر دوش شماست.
هر چند ما نفهمدیم کشتار جنگ جهانی و استفاده آلمانهای بی تاریخ از واژه آریایی چه ربطی به ما و شما دارد؟!
خروس آسمان و مرغان زمینی نهگدار شما باشد!

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - جناب آقای بی نام ،دراصل استالین الله.یاایران الله بقول ائلیاراستالین الله سنگ پران صدساله.
باورمیکنی،شاید 20 بار جواب های متنوعی داده شده ولی نوچه های جناب مستطام الله توکلی یعنی مطرح کننده این مقاله که من آن رامتوهم درخواب سیبری خودزن استالین الله مینامم ،نگذاشت چاپ شود وهمه را درراه استالین به جهنم واصل کرد.
اگه باورنداری بفرمایید ،بدون کم وکاست آنهاراچاپ کرده تاشماهم شیرفهم شوید.
میدانم که دموکراسی خواهی این استالینیست اجازه نخواهدداد چاپ شود.درغیراینصورت طبقه پرولتر ومستعضف آسیب پذیرخواهدبود.
این برادر ببخشید ائلیار آنچنان دراین سایت به خودباد زده وفکرمی کند.
فردای اوخواسته بتوسط طبقه کارگروپرولترآزربایجان دردنیا آزادخواهد شد.
جایی غیرازسایت ایرانگلوبال پیدانکرده تا حاکمبت دیکتاتوری پرولتری را درآن پیاده کند.
من که نتوانستم ایشان راقانع کنم ،تامتن های من راچاپ کند شاید

شمابتوانید.
چون نوشته های ماراسنگ پرانی ،یا توران اللهی ها دانسته ودوست دارد، این بحث های علمی خودمفیددانسته ولازم میداند این پروژه خودزنی راتکمیل کند.
جای احمدکسروی.تقی زاده.تبریزی ستاره داربه غیبت رفته خالی است.
شمابازهم بگوجواب میخواهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

نمی خواستم کامنت بذارم چون اصلا ارزشش را نداشت ولی خیلی جالبه تا اونجایی که ما تاریخ خوندیم ترکها نقش جدی در حاکمیت ایران داشتن. حالا هر کی ناراحته اول اسم و فامیلشو عوض کنه بعد هم به زبان فارسی ننویسه تا عقده اش تسکین پیدا کنه.
اما برای افراد اندیشمند عرض کنم زبان فارسی فقط یک نماد مقابله با فرهنگ اسلامی تحمیلی بوده و هست. خیلی از شعرایی که زبان مادریشان فارسی نبوده به زبان فارسی شعر می سرودن تا از غرق شدن در فرهنگ تحمیلی فرار کنند. حالا شما به دنبال چه هستید؟ آیا تصور می کنید فرهنگ متفاوتی نسبت به کسانی که زبان مادریشان چیز دیگری است دارید؟ تا آنجایی که بنده نگاه می کنم خیر. اصلا نژاد چه ارزشی دارد؟ بیشتر ما به دلایل تاریخی زبان مادری فعلیمان را داریم و اصلا از نژاد دیگری هستیم. بنابراین من مطرح کردن این بحثها را نتیجه بحران هویت می دانم وگرنه ما همه انسانیم .
تلگرام @Opportunitytarget

نمی خواستم کامنت بذارم چون اصلا ارزشش را نداشت ولی خیلی جالبه تا اونجایی که ما تاریخ خوندیم ترکها نقش جدی در حاکمیت ایران داشتن. حالا هر کی ناراحته اول اسم و فامیلشو عوض کنه بعد هم به زبان فارسی ننویسه تا عقده اش تسکین پیدا کنه. (این برای افراد ظاهرالبالغ بود). برای افراد اندیشمند عرض کنم زبان فارسی فقط یک نماد مقابله با فرهنگ اسلامی تحمیلی به بوده و هست. خیلی از شعرایی که زبان مادریشان فارسی نبوده به زبان فارسی شعر می سرودن تا از غرق شدن در فرهنگ تحمیلی فرار کنند. حالا شما به دنبال چه هستید؟ آیا تصور می کنید فرهنگ متفاوتی نسبت به کسانی که زبان مادریشان چیز دیگری است دارید؟ تا آنجایی که بنده نگاه می کنم خیر. اصلا نژاد چه ارزشی دارد؟ بیشتر ما به دلایل تاریخی زبان مادری فعلیمان را داریم و اصلا از نژاد دیگری هستیم. بنابراین من مطرح کردن این بحثها را نتیجه بحران هویت می دانم وگرنه ما همه انسانیم.تلگرام من @Opportunitytarget
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله در نقد بيشنهاد " ترور و تصفيه خونين مخالفان بانتركيسم" است. يكي از فعالين بانتركيست اين بيشنهاد را دادند ولي تأكنون تشكلها و مدافعان انها جوابي به اين بيشنهاد ندادند. جرا و علت جيست؟

نوشته شده توسط: سازاخ

اسامه جان، دستت درد نکند، همیشه رویت خندان باشد، شما واقعا باعث مسرت هستید، خصوصا با لینکهای نخود سیاهی که اگر یکی دنبالش برود، دی ان آ شناس می شود، ما نه تاریخ شناسیم و مهندس ژنتیک، ولی همینقدر می دانیم که از اروپا تا چین هر جا بروی ترک است، حالا اینها از سیبری آمدند و یا همین دیشب از کره مریخ بر روی زمین نزول کردند، ما با واقعیت ملموس و عینی کار داریم ما خود لیوان آب را بشما نشان می دهیم که پر از آب است شما عکس لیوان خالی را بما نشان می دهید و اصرار دارید که بروید در این لینک نگاه کنید ، در عکس، لیوان خالی دیده می شود، در گذسته ماتریالسیتها با ایده آلیستها بر سر وجود طبیعت بحث می کردند، ایده آلیستها اسرار داشتند که هر آنچیزی که ما در طبیعت می بینیم تصوری بیش نیست، تا اینکه ماتریالسیت دست ایده آلیست را در آب گرم فر می کند، و او فریاد می کشد آی سوختم، می گوید، تو تصور می کنی

نوشته شده توسط: اسامه

درباره عید نوروز و ینی گون یا هم در دو لینک زیر بحث کاملی انجام شده است و پاسخ اراجیف پانترکان داده شد :

http://www.iranglobal.info/node/60689

http://www.iranglobal.info/node/59446

نوشته شده توسط: اسامه

این دو نقشه را هم میگذارم که همه بدانند خاستگاه این هاپلو گروپ در کجا است و تیر خلاص بر پندار های باطل :

https://en.wikipedia.org/wiki/File:Haplogroup_J_(Y-DNA).svg

تا کنون درباره ژنتیک مردم عاظربایجان گفتگو بسیار شده و نشان دادیم که چطور عرب ها در اذربایجان یک زاد و ولد وحشتناک با زنان غیر عرب کرده اند که نزدیک به 70 درصد دی ان ای پدری مردم کنونی (--J- L )ان به یک عرب میرسد
یک بحث کوچک درباره تورک ها ی واقعی ،واقعا چه کسانی هستند:

Q-M242 is the predominant Y-DNA haplogroup in Turkic peoples of Central Asia and Northern Siberia.

https://en.wikipedia.org/wiki/File:Haplogroup_Q_(Y-DNA).PNG

میبینید که اصیل ترین تورک ها همان یاکوت و اسکیمو ها هستند در عاظربایجان تنها 4 درصد است ا

در میان اسیا بیشترین دارندگان این هاپلو گروپ تورک های اصیل امروزی هستند:


Q-M242 originated in Asia (Altai regions), and is widely distributed across it.[2] Q-M242 is found in Russia, Siberia (Kets,[32] Selkups, Siberian Yupik people, Nivkhs, Chukchi people,[33] Yukaghirs, Tuvans,[34] below.)

منابع:

http://www.nature.com/jhg/journal/v51/n1/full/jhg20068a.html

بقیه هاپلو گروپ های این گروه:
Q-M242 M242
Q-P36.2 P36.2, L232, L273, L274 (Q1)
Q-MEH2 MEH2 (Q1a)
Q-F1096 F1096, F1215 (Q1a1)
Q-NWT01 NWT01 (Q1a1a)
Q-M120 M120, M265/N14 (Q1a1a1)
Q-M25 M25, M143 (Q1a1b)
Q-L712 L712 (Q1a1b1)
Q-M346 L56, L57, M346, L528 (Q1a2)
Q-L53 L53 (Q1a2a)
Q-L54 L54 (Q1a2a1)
Q-CTS11969 CTS11969, M930 (Q1a2a1a)
Q-M3 M3 (Q1a2a1a1)
Q-M19 M19 (Q1a2a1a1a)
Q-L804 L804 (Q1a2a1a2)
Q-CTS1780 CTS1780, M981, M971, Z780 (Q1a2a1b)
Q-L330 L330 (Q1a2a1c)
Q-F835 F835, L940 (Q1a2b)
Q-F1161 F1161
Q-L527 L527
Q-L275 L275, L314 (Q1b)
Q-M378 M378/Page100, L214, L215/Page82 (Q1b1)
Q-FGC1774 FGC1774, Y2016 (Q1b1a)
Q-245 L245 (Q1b1a1)
Q-Y1150 Y1150 (Q1b2) (Q1b-L68)
45

Q-M242 M242
P36.2, L232, L273.1, L274.1
MEH2, L472, L528
M120, N14/M265
M25, M143, L714, L716
M346, L56, L57, L474, L892, L942
P89.1
NWT01
L275, L314, L606, L612
M378, L214, L215
The Y Chromosome Consortium tree[edit]
This is the 2008 tree produced by the Y Chromosome Consortium (YCC).[9] Subsequent updates have been quarterly and biannual. The current version is a revision of the 2010 update.[10] The first three levels of subclades are shown. Additional detail is provided on the linked branch article pages.

P-M45
Q-M242 M242
Q-P36.2 P36.2
Q-MEH2 MEH2
Q-M120 M120, N14, M265
Q-M25 M25, M143
Q-M346 L56, L57, M346
Q-P89.1 P89.1
Q-L275 L275
Q-M378 L214, L215, M378
Phylogenetic variants
نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل:
بحث ما بحث ژنتیک و دو دو تا چهارتا هست نه سری داستانهای تورکی تخیلی
خودات سرچ کن"arab haplogroup"
نتایج:

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(Y-DNA)

https://en.wikipedia.org/wiki/Y-DNA_haplogroups_in_populations_of_the_N…

............حالا انصافا هاپلو گروپ J در هر مورد عربی نیست؟

هاپلو گروپ جی عربی هست 56 درصد مردم اذربایجان شرقی عرب خالص هستند
در همین سایتی که تو معتبر ترین سایت ژنتیک است دقت کن:
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml

حالا نقشه فراوانی ان را ببین:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif

یعنی اذربایجان و عراق و عربستان بیشترین دیگر حرفی برای گفتن داری :

Neolithic colonisation of the Arabian peninsula and East Africa

حالا لطف بکن برای اقای لاچین توضیح بده به چه دلیل اذربایجان و عراق و جنوب عربستان بیشترین مقدار این هاپلو گروپ را دارند که متعلق به سومالی و اتیوپی(همسایگان جنوب عربستان اند) اند یا این هاپلو گروپ انجا چه کار میکند و توسط چه کسی به اذربایجان اورده شده است
شاهد دیگر کوچ اعراب به اذربایجان و نه برعکس ان وجود هاپلو گروپ T در اذربایجان است که پس از ان بیشترین اش از اتیوپی و سومالی به جنوب عربستان یعنی یمن و بعد عراق و اذربایجان است دقت کن
توجه کن به پراکندگی ان از همان منبع خودات برای اروپا :
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml


ببین بیشترین اش برای اذربایجان و اعراب جنوب عراق است یعنی یک سند دیگر در کوچ دست جمعی اعراب به اذربایجان :
توجه کن:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif
حالا توجه کن به مبدا این هاپلو گروپ از افریقا به اذربایجان :

http://3.bp.blogspot.com/-RFDBC3MrhRc/TwSONGTqaEI/AAAAAAAAAKA/tx02k-dvLNs/s1600/E_Snp_Phylogeography.jpg

از افریقا به اروپا:

http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6
نوشته شده توسط: Anonymous

مدرنیست شدن یک شیعه ی شعوبیه چون آغای نوریزاده و از شجره ی طیبه ی یکی از آخوند های شیعه ، چون گردکان برگنبد است . نگاه کنید به سوریه و عراق و یمن وغیره .... تا ببینید که شیعه ، چه جعفری اش باشد وچه درویش تشیع سرخ علویش ، چه خونهایی را از فرط جهالت میریزند ! حالا آغای نوریزاده که گویی نافش با زلفقار مولی علی بریده شده ، از برچیده شدن بساط حکومت آخوندی نگران گشته وبه کمک فقهای فقه جعفری شتافته است . من تنها سوآلم از آغای نوری زاده این هست که « اصلاً در مبانی مورد ادعای فقه شیعه حقیقتی وجود دارد تا شما هم از حقانیتش دفاع کنید ؟ » اگر هست ، لطفاً برای مثال چند تا از دلایلی را با اتکا بر آنها به فقه شیعه حقانیت قائل میشوید مرقوم فرمایید تا ما هم از محضر شما یاد بگیریم .

نوشته شده توسط: Anonymous

زنده باد کردستان

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه آقای لوایی در دور باطلی افتاده . ایشان بجای اینکه به مسائل و مشکلات آزربایجان جنوبی بپردازد مشغول مرثیه سرایی ، نبش قبر جامعه فاسد فارس و ایرن است. ایشان باید بداند که این کارها تلف کردن وقت است. جامعه خودمان دریای از مشکلات و کاستی است اگر جامعه ما مشکل نداشت که الان در دست یک مشت قوم هندی نژاد که اسیر نبود. الان کردها به سرعت در حال ایجاد امپراطوری هستند و با کمک روسیه و آمریکا نقشه کردستان بزرگ را داند اجرا می کنند و برای غرب آزربایجان نقشه ریخته اند. فردا اگر تقی به توقی بخورد با موشک میلان و هاون و تانک آمبرامز به سراغ ما خواهند آمد. آیا ما برای آن روز آماده هستیم. آیا شما کهه به همه چیز فارسها فکر می کنید در مورد این مسئله هم فکر کرده اید؟ آیا راه حلی دارید؟ آزربایجان چقدر برای روزهای آینده آمادگی دارد؟!

نوشته شده توسط: سازاخ

ژاله عزیز در زبان ترکی ضرب المثلی هست که می گوید، دلی دلینی گورنده چماغین گیزلدر، ( وقتیکه دیوانه ها با هم رو در رو می شوند، چماق هایشان را قایم می کنند ) همانطوری که برای صدام و بن علی و قزافی و مبارک، بوش کابوی لازم بود، برای رژیم دیوانه زنجیری ایران و سوریه هم ترامپ هفت تیر کش لازم است، چون در ایران دیگر کمتر کسی هست که بخواهد برای دمکراسی و آزادی از جانش مایع بگذارد، آزربایجانی ها هم دیگر پایشان را کشیده اند کنار، چون خاطرات تلخی با جامعه فارسی بودن دارند، آزربایجانی ها برهبریت ستارخلن برای بیرون راندن استبداد تا تهران آمدند، بعد از راندن استبداد، ستارخان سر به نیست شد، در اتقلاب ۵۷ مردم تبریز برای اولین بار در قیام ۲۹ بهمن سال ۱۲۵۶ با پایین کشیدن عکس شاه از جلو ساختمان ترمینال، روح اعتماد به توانایی سرنگونی شاه، بدست مردم را به جامعه دمیدند،

در جریان رفراندوم ولایت مطلقه فقیه باز هم آزربایجان برهبری شریعتمداری در برابر دیکتاتوری خمینی مقاومت کرد، ولی با حمایت جامعه فارسی این مقاومت درهم شکسته شد، و شریعتمداری هم سر به نیست شد،، آخرین رمق و اعتماد ازربایجانی ها به جامعه فارسی با دادن هزاران شهید در باتلاق های جنوب در راندن صدام حسین از خرمشهر به پایان رسید، و به این نتیجه رسیدند که مرزهای پر گهر تله ایی بیش نیست و این هموطنی مرتبا از آزربایجان قربانی می گیرد و در مقابل عملا جامعه فارس سالار این ملت را ضمن تحقیر فرهنگی از همه امکانات اقتصادی و سیاسی محروم می سازد، حتی از تحصیل بزبان مادری.
با تمام این تفاصیل، آیا از ته مانده های بهار عربی، وزشی بدست ترامپ بسوی ایران خواهد وزید؟ و یا این آرزوها شکل خوابهای شیرینم در سلول انفرادی می باشد؟ که در پارک دست بچه ام را گرفته ام و او از من می خواهد که برایش بستنی بخرم، و در عالم رویا غرق در عشق به فرزند، در ساعت دو نصف شب یکدفعه در سلول باز می شود، و صدای خشن بازجو، چشم بندت را ببند و بدنبالش بازجویی و شلاق، تمام خواب و رویاهای شیرین منو نابود می کند.
آیا پایان شب سیه سفید است؟ ویا باز هم سیاه باقی خواهد ماند؟ و ما آرزوی آزادی و دمکراسی و احترام به خواست قانونی فردیت انسانها را بگور خواهیم برد؟
نوشته شده توسط: lachin

کاربران گرامی راز و سازاخ عزیز... مسئله ما جدی گرفتن و یا جدی نگرفتن موضوع نیست. این آقایون عادت کرده اند که هرچه ما را تحقیر بکنند , ما بایستی لب بسته ساکت بمانیم. خوشبختانه دیگر آن دوران گذشته و در مقابل هر تحقیری بایستی ایستاد و جواب داد , گیرم که این جواب ها به « میل » این آقا زاده ها نباشد. از کسی که (( شبه علم )) را بجای « علم » می خواهد بفروشد نبایستی زیاد انتظار داشت چون افکارشان هم به اندازه محیط ( باجا...ماجا...سوراخ ...سنبه .. آتیشگا... پوتوشگا ) است . ولی همانطور که میدانیم خوشبختانه حرکت ملی آزربایجان مملو از جوانان آگاه و پرشور بوده که دینامیک این حرکت را در دست دارند و ما هم بایستی بخاطر آنان تا اندازه ای ( احساس مسئولیّت ) بکنیم. متاسفانه انتهای چاه های جمکران ها خیلی عمیق است. بهترین ها را برایتان آرزومندم . چوخ ساغ اولاسوز....

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد میشود به روشنفکر ستیزی در ایران هم اشاره ای بکنید.
در فضای مجازی ، نظام جمهوری اسلامی برنامه هایی را منتشر کرده از جمله کلنجار صادق زیبا کلام با بنیاد گرایانی که تجدد را منفی و نتیجه کار منورالفکران میدانند.
جلال آل اجمد هم بعد از شکست و بریدن از حزب توده ، روشنفکران را عامل توسعه نیافتگی ایران معرفی نمود.
از مبارزان روشنفکری مانند ملکم خان و آخوند زاده و...... باید اعاده حیثیت گردد.
پان ترکیسم تجزیه طلب آذری در کنار آخوندیسم و آنتی کمونیسم و سلطنت طلبان برای ممانعت از روشنگری مردم، سالهاست با هم متحد شده و آدرس غلط داده و شکست خود را به گردن قشر روشنفکر می اندازند.
در مملکت دیکتاتوری که بدلیل نبود کادرهای سیاسی فرهنگی کارکشته لازم، دانشحویان و نویسندگان و هنرمندان خود را وارد نبرد تاریکی و روشنی، انقلاب و ارتجاع, نموده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجانِ ترکی برای شما خاطره خواهد شد!
اوضاع همین گونه پیش برود و کشور از هم بپاشد، شرق ایران که کلا در برابر دو کانون ناامنی یعنی پاکستان و افغانستان و گروه های تروریستی و طالبان و کارتلهای مواد مخدر و اشرار مرزی بی دفاع است ناامن میشود و میلیونها نفر برای رسیدن به اروپا به سمت غرب کشور حرکت می کنند و در آذربایجان مستقر میشوند تا بلکه راهی به آنسوی مرز پیدا کنند . بدین وسیله زبان آذربایجان تماما فارسی خواهد شد! همانطور که با ورود قبایل ترکمان قزلباش و آق قویونلو و قره قویونلو زبان منطقه ترکی شد. در مقبره الشعرای تبریز تعداد زیادی شاعر از شرق ایران و ماوراءالنهر دفن هستند.
شمال غرب کشور شامل آذربایجان غربی و شرق و اردبیل 5 میلیون جمعیت ندارد. سرازیر شدن تنها 5 تا 10 میلیون مهاجر از نواحی شرق و مرکزی کشور عنصر ترکی را برای همیشه محو خواهد کرد!

نوشته شده توسط: Anonymous

عکس های بچه های فعالین مدنی آذربایجان با علامت بزقورد عاملان نسل کشی نرم ترکها را خیلی نگران و غصه دار کرده آنها انتظار داشتند بچه های غیر فارس که هیچ حق و حقوقی از ملیت خود ندارند باید بجای علامت بزقورد که علامت اتحاد و سنبل هر ترک در دنیاست باید پلاکارد "خلیج ف. ا. ر. س " را پیش رو می گرفتند که مایع خرسندی عوام فریب ها می بود، عوام فریب های که منکر هزاران نام ترکی بوده و هزاران نام ترکی مناطق آذربایجان را تغییر داده اند ولی شکر حالا مردم آذربایجان دست ترمز آنها را کشیده اند و جراتی دیگر در خود نمی بینند ، از روی عصبانیت تلاش به تخریب آشکار غیر فارس می پردازند تا فشار خود را اندکی کم کنند که بدتر و بدتر می شود و گاها پشت کردها به بهانه اریایی قائم می شوند و به ترکها سنگ می اندازند ، چنانکه قبلا به بهانه شیعه بودن با ترک ها پشت ترکها قائم شده بودند و به سنی ها سنگ پرت می کردند!