مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه)
مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) نزدیک به نیم قرن در عرصه سیاست ایران فعال بوده و در دوره قاجار مقامهای مهمی از نمایندگی مجلس تا وزارت در اختیار داشته است. در ۱۳۱۵ه. ق،
مظفرالدین شاه به او لقب مخبرالسلطنه داد و به ریاست گمرکات و پستخانه آذربایجان منصوب شد. دو سال بعد به تهران احضار شد و ریاست مدرسه دولتی علمیه و سایر مدارس را به او سپردند. در سفر دوم مظفرالدین شاه به اروپا با اصرار علیاصغرخان اتابک ظاهرا به عنوان مترجم آلمانی جزو همراهان شاه بود. در همین سفر اجازه گرفت چند ماهی در آلمان فن کلیشهسازی و عکاسی را بیاموزد. پس از یک سال به ایران بازگشت و در دربار مظفرالدینشاه با سمت مترجم آلمانی مشغول خدمت شد. چون اروپا دیده و با افکار آزادیخواهان آشنایی داشت در تشویق و ترغیب مظفرالدین شاه برای صدور فرمان مشروطیت کوتاهی نمیکرد و در صدور فرمان مشروطیت نقش برجستهای داشت. آنچه میخوانید از کتاب «خاطرات و خطرات» وی برداشت شده است.
«تمدن و تربیت در مشرق سابقه دارد در مغرب در اکتشافات علمى و صنعتى پیش افتادند در اخلاق هنوز به مقام مشرقیان نرسیده اند، بلکه در سده اخیر که مذهب اهل حل و عقد ماتریالیسم شد عقب رفتند تمدن بولوارى بر تمدن لابراتوارى غلبه کرد و آن تمدن ناچیز به ما سرایت. تمدن را به صورت گرفتیم کلاه مان را عوض کردیم که رنگ تمدن به خود بدهیم در حوزه خواص، ملیت ما از دست رفت در مقابل هنرهاى لابراتوارى بىسیم، رادیو و هواپیما مستسبع (مات و مبهوت) شدیم، رقص، قمار، شرب و تظاهر به فواحش را ترقى دانستیم، افکار بى پايه ماتریالیسم را به خود راه دادیم که امروز از بیداد آن همه جا غوغا به پا است و فریاد بلند.
ما زندگی اى داشتیم ساده، آرام، بى دغدغه، خالى از بغض و تکلفات مزاحم، یک اتاق براى زندگى کافى بود در آن زیست میکردیم، میخوابیدیم، غذا میخوردیم، امروز اتاق خواب معطل، تختخواب، اتاق ناهارخورى معطل، بساط تغذیه، اتاق دفتر، اتاق سالن حتى اتاق قمار لازم شده است براى تدارک. به همین نسبت به حرص و دزدى افزوده.
سابق یک اتاق یا دو اتاق براى زندگى یک خانواده کافى بود اتاقها طاقچه داشت به جاى میز و قفسه رف داشت که کالاى پس دستى را بالاى رف میگذاردند (صندوقخانه) رختخواب را کنار دیوار، امروز تختخواب، میز، صندلى، نیمکت، قفسه جا تنگکن منزل لازم است، همه این تکلفات زندگى را دشوار کرده است رشک و حسادت را بسیار و تلاش روزى را مشکل.
تا سى چهل سال قبلا به اصطلاح دموکرات نبودیم اما زندگى دموکرات داشتیم، اعیان و اشراف در مساجد در روضه خوانیها با عامه اصطکاک داشتند، دستگیرى میکردند، خرجها مىدادند، در خانه ها باز بود، سفره ها پهن، خانهاى نبود که در آن وسیله پذیرايى ده الى بیست نفر از هرجهت فراهم نباشد حتى رختخواب. خدمه از مرد و زن به حد خود قانع و راضى بودند، کمتر خانه اى بود که چهار پنج نفر را از مرد و زن جمع آورى نکند تا صد و دویست هم میرسید. وزارتخانه ها سفره عام داشتند خلطه و آمیزش زیاد بود همه خرسند بودند از گوشه و کنار حرفهاى تازه را نفهمیده به گوش مردم میکشیدند و مورد اعتنا نبود. عنوان مجلس که پیدا شد سخن هاى سخیف و افکار کثیف در عنوان آزادى بىپیکر بر سر زبانها افتاد. به تقلید تمدن بولوارى و تفنن در بیعارى رشته زندگى ساده خودمان از دست رفت و پا به دایره تجدد گذاردیم. آن دموکراسى حقیقى فراموش شد و فساد اخلاق بالا گرفت در خانه ها بسته شد، علاقه ها گسسته، شکایات پیوسته.
منبع: مهدی قلی خان هدایت
خاطرات و خطرات
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید