رفتن به محتوای اصلی

● صفحه شما

دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

افزودن دیدگاه جدید

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سالام دوسلار !
این سلطنت طلب…
دیدگاه:

سالام دوسلار !
این سلطنت طلب و پناهنده شده به سوسیال دمکراتها و جمهوریخواهان در اینجا ، حتی به خاطرات و تاریخ مبارزات چپ و ضد شاه، هم حسادت میکند ! خودش یک اسم مستعار و جعلی قومی برای خودش انتخاب کرده؛ تا فدرالیسم و خودمختاری خلقهای با فرهنگ و فولکلوریک ایران را بدنام کند.
او با کولی بازی میخواد دنکیشوت وار، با لاچین و ترک اوغلو و گمنامان و مسعود و مریم بجنگد.
آزادی برای ایران ! خودمختاری برای خلقها ! در 4 چوب ایران واحد.
ایران تهرون نیست ،و تهرون شمرون نیست !

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: چرا جنبش فدایی آتش زیر خاکستر است و دوباره سر بر خواهد افراخت ؟
دیدگاه:

جمله موضوع این کامنت بسیار برای من جای تعجب داشت! جنبش فدایی آن گونه که این آدم ناشناس کاملا شناخته شده در اینجا بیان میکند ... مرده است! میفهمی آقا؟ مرده است!!! هم آدمهاش مرده اند و اگر هم زنده هستند کلا این مشی را رد می کنند. تو کی هستی؟ جرات کن نامت را بگو کی هستی. میدانی چرا نامت را نمی گویی؟ برملا شدن نام تو که تهدید جانی ندارد! رژیم خطری برای تو ندارد. اگر تو نامت را نمی گویی برای آن است که هم رژیم به ریشت میخندد و هم رفقای سابق ات. سوخت بنزین فدایی قبل از آن که از یک ایدئولوژی برخاسته باشد برخاسته غیرت بود. این غیرت از نگاه بسیاری شاید نگاهی عامی و غیر سیاسی باشد. اما چنین نیست. غیرت یک پارامتر روانی و از سر حس مسئولیت است که انسان را به واکنش شدید وا میدارد. این غیرت و همیت چیزی است که ایدئولوژی تنها از پس آن بر نمی آید. این حس در جوان زمان شاه بود چرا که غیرت را از کودکی و در دبستان با داستان هایی مانند آرش کمانگیر در شما نهادینه میکردند و ارق وطن پرستی را در شما برجسته میکردند. امروز اما جای همه آن ارزشهای نیک را حقه بازی، پشت هم اندازی، سفسطه و نامردی و حرامزادگی و غیره گرفته و اسمش را زرنگی میگذارند. . ایده های فدایی خلق و مجاهد خلق موجب تمسخر است. این ایده هیچ آینده ای ندارد اما این فسیل ها جرات روبرو شدن با حقیقت را ندارند و میگویند انشالله که گربه هست.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سخنان یکی از شاهدان ترور…
دیدگاه:

سخنان یکی از شاهدان ترور بیژن جزنی و احمد اشرف. یاد مبارزان رهای خلق ایران گرامی باد!
https://www.youtube.com/watch?v=-N-M_nUkNf8

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: یاد مبارزان را ه آزادی و…
دیدگاه:

یاد مبارزان را ه آزادی و رهایی و عدالت و سوسیالیسم علیه شاه و شیخ و امپریالیسم جهانخوار و تجزیه طلبان قومگرا و مزدوران ارتجاعی شان گرامی باد
https://kar-online.com/90947/

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مسجد قبا و انتخابات
دیدگاه:

اولا معمولا حوزه ها غروب به بعد شلوغ می شوند . اما نکته من این است به پیرمردان توهین شده است . نویسنده تلویحا می گوید ان ها که در انتخابات اخیر شرکت می کنند عقل ندارند ؛ دلیل اش هم این است که در حوزه فوق جز چند پیرمرد کسی وجود ندارد . متاسفم

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سرمایه ربوده شده خانواده…
دیدگاه:

سرمایه ربوده شده خانواده پهلوی از ایران، و خاطرات احمدعلی انصاری در باره رضا پهلوی.
https://www.youtube.com/watch?v=jVzFUF8RUjY

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .سئوال و پرسش.
دیدگاه:

با سپاس از توضیحات طهماسب وزیری.
جناب توکلی!
شما در آن زمان در چه شرایطی بودید؟ آیا عضو بودید یا علنی یا حامی پشت جبهه؟ نظری در باره طهماسب وزیری دارید ؟
شاد و تندرست و پیروز باشید !

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: https://kar-online.com/%d8…
دیدگاه:

https://kar-online.com/%d8%b1%d9%85%d8%b2-%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%da%a…
چرا جنبش فدایی آتش زیر خاکستر است و دوباره سر بر خواهد افراخت ؟

طهماسب وزیری : درباره اینکه حمله ۸ تیر ۱۳۵۵ از کجا آمد نظرات و صحبت های مختلفی بوده. مسئله ای که من به آن اعتقاد دارم و تجربه کردم این است که بعد از اینکه در ۲۸ اردیبهشت (۱۳۵۵) ساواک ضربات شدیدی به سازمان زد، بخشی از رفقای علنی مخفی شدند. مثلا دو تا از رفقای علنی، رفیق عباس هوشمند و رفیق مریم سطوت بعد از ضربه آمدند به تیم ما و ما تبم ۴ نفره ای را تشکیل دادیم. بخشی از اینها که توانستند مخفی شدند، بخشی دستگیر شدند و بخشی را هم ساواک آزاد گذاشت و در تور خودش نگه داشت. اینها کسانی بودند که ساواک حدس میزد میتواند در این شرایط از طریق آنها به درون سازمان نفوذ بکنند، رد هایی پیدا کند و بخصوص رفیقمون حمید اشرف را از پای در بیاورد. به همین دلیل به نظر من رفیقی که اون خانه را گرفت رفیق لایق مهربانی در تور ساواک بود. بعد از اینکه آن خونه رو گرفت ساواک خودش را سازمان دهی کرد و منتظر شد تا جلسه ای گذاشته بشه و رفیق حمید بیاد اونجا. خیلی دقیق و با حوصله کارشون رو انجام دادند و خونه محاصره شد.

خانه ای که رفیقمون حمید در آن بود سه حلقه محاصره شده بود که رفیق مطلقا نتونه از اونجا فرار کنه. در اینجا بود که رفیقمان حمید از پا در آمد و تمام رفقای تیم که آنجا بودند از پای در آمدند. رفیقمان خراط پور هم آنجا از پای در آمد ولی ساواک اسم او را حرمتی پور زد و اسم برادر من را هم متوجه نشدند تا بگذارند.

من صبح که از خانه تکی خودم به محل کارم در پارک خرم میرفتم متوجه فضای تحت کنترل پلیس شدم و فهمیدم که یکی از خانه های تیمی ضربه خورده. در پارک خرم من فقط مسلح به نارنجک و سیانور بودم. برگشتنی که به محل خانه مهر آباد جنوبی رفتم، از وسائل آنها که بخشیش رو از ما گرفته بودند، متوجه شدم که برادرم آنجا به شهادت رسیده. وقتی سر سه راه آذری سر قرار با رفیقمون غزال آیتی رفتم دیدم خیلی گریان و با اندوه فراوان آمد و گفت فهمیدی چه شده؟ گفتم میدونم تیم برادرم ضربه خورده. گفت نه، فقط برادرت نبوده، حمید رو هم زدند. او خبر ضربه را در روزنامه خوانده بود.

آن روز برای ما روز خیلی سختی بود. نا امیدی شدیدی در ما شروع کرد به رشد کردن. فکر اینکه چگونه بتوانیم سازمان را بدون حمید ادامه بدیم برای ما غیر ممکن بود. در ضربات قبلی که حدود ۴۰ رفیق شهید شده بودند ما روحیه مان رو از دست نداده بودیم چون حمید هنوز بود. اکنون میدانستیم که ما چه رفیق سازمانگر و برجسته ای را از دست داده ایم. با این همه تلاشمان را دوباره شروع کردیم. رفقای مشهد آمدند پیش ما، رفقایی که ضربه نخورده بودند. رفیق صبا بیژن زاده بود، رحیم بود، مجید عبدالرحیم پور بود، و رفیقمون منصور قبرایی بود که تازه مخفی شده بود. اینها آمدند به کمک سازمان و تیم های جدیدی در تهران زده شد.

در اینجا مهم است شما بگم که خانواده رفیقمون عبدالله پنجه شاهی یکی از کمک کنندگان و نگهدارندگان سازمان بعد از ضربه ۸ تیر بود. آنها به خاطر نفوذی که رفیق در تهران داشت و نفوذی که مادر پنجه شاهی داشت، کمک های خیلی زیادی به ما کردند. تمام امکاناتشان را در اختیار سازمان قرار دادند تا سازمان بتونه خودش رو سر پا نگهداره.

مادر پنجه شاهی چشم بسته به خانه تیمی ما هم میآمد و جلوی همسایه ها با ما صحبت میکرد تا تیم ما که من و غزال و عباس هوشمند و مریم صفوت بودیم را توجیه کنه تا ضربه ای پیش نیاید.

سازمان تاکید کرده بود که ما به هیچ وجه نباید زنده دستگیر بشیم چون امکانات مان در وضعیت شکننده ای بود و اگر دستگیر میشدیم و تیمی را از دست میدادیم دوباره ساختن آن برایمان خیلی سخت بود. به همین دلیل هم بود که فقط رفیقمان رحیم دستگیر شد. او مقاومت مطلق کرد که اگر حرف زده بود باقیمانده سازمان را در آن موقع از دست میدادیم.

در یک موقعیت دیگر رفیقمون صبا بیژن زاده که در رهبری جدید یکی از سازماندهان بعد از حمید بود به همراه بهنام امیر دبانی همه با هم هنگام دریافت سند یک ماشین هیلمن که خریده بودند ضربه خوردند و در درگیری کشته شدند.

در این موقع که سازمان مرتب ضربه میخورد و ما رفقا رو از دست میدادیم بخشی از رفقا که دارای امکانات خوبی بودند و رفقای با کیفیتی بودند به عنوان انشعابیان از سازمان انشعاب کردند.

آقای تقی شهرام هم از آنطرف فشار آورد که شما سازمانتان درب داغون شده و ما با حمید و اینها به توافق رسیده بودیم. آنها میدانستند که ما نوار جلسات گفتگویشان با حمید اشرف و سازمان را نداریم و گفتند که بیایید با سازمان ما یکی بشوید، ما به شما امکانات میدیم. یک امکاناتی هم دادند، ولی وقتی ما مقاومت کردیم و گفتیم که سازمان باید ساخته شود آنها شیوه برخوردشان رو عوض کردند و بخشی از امکاناتی را هم که به ما داده بودند را گرفتند.

در این وضعیت سخت چند چیز به کمک سازمان اومد. یکی جنبش خارج از محدوده تهران بود که توانست روحیه سازمان را تغییر بدهد. تیم های جدید و هواداران وسیع به سازمان پیوستند و کم کم توانستیم با وجود اینکه هنوز هم تلفات زیادی میدادیم بر مشکلات غلبه پیدا بکنیم. مهم ترین شانسی که آوردیم و توانست سازمان را از بحران درونی نجات بدهد آغاز انقلاب بود که سازمان را توانست به یک سازمان وسیع و گسترده در جامعه تبدیل بکند.

در رابطه با ماندگاری سازمان که موضوع این نوشته است مسئله مهم به نظر من این است که سازمان ما سازمانی است پاک و صادق، و وفادار به زحمتکشان و کارگران ایران، که به هیچ جریان خارجی وابسته نبوده و نخواهد بود. این سازمان از همان روز اولی که دست به اسلحه زد جستجو گر و پویا بود. از همان اول که مسئله سلاح مطرح شد بحث ها در این مورد بود و از همان اول نیز سازمان معتقد به دمکراسی درون سازمانی بود.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: این میم-کاف شاه الاهی و…
دیدگاه:

این ............ الاهی و سلطنت طلب ضد فدرالیسم و ضد چپ و ضد حمهووری و ضد ملیون، از هر امکانی سوء استفاده میکند تا به دگر اندیشان توهین و تهمت بزند و ایجاد تنفر نماید ............نفله شده شاهنشاهی را از گردنه کوههای دالاهو عبور دهد .امید است که تک تیراندازن خدا و خلق و زحمتکشان و اقوام و ملل، در نقطه مناسب پاداشش را تقدیم کنند.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: تا نباشد چوب تر
دیدگاه:

شما همدستان جنایتکاران.. شما مبلغان پزشکیان!

همه کسانی که رفقایشان و همکیشان شان را در سال 67 رژیم اعدام کرد و همان حال امثال پزشکیان زیر بال این رژیم آدمکش را گرفتند اگر امروز رای دادن به او را بخاطر این که کمتر مردم ساچمه بخورند و کمتر کشته شوند تبلیغ میکنند، مثال بارز آن مثال معروف هستند.. که شاه نشناخت با چه کسانی طرف هست. شاه نفهمید که تا نباشد چوب تر فرمان نبرند الاغ و خر! اینها نمونه بارز این مثال هستند. این اصلا توهین نیست یک مثال بارز هست. از شما ها کشته اند و امروز میروید رای بدهید که وعده های پزشکیان که هیچ تضمینی بر آن نیست چنانکه اسلافشان نتوانستند را بلکه به انجام برساند؟ خامنه ای اگر بخواهد وعده های پزشکیان انجام شود مگر آدم کم دارد؟ مگر خودش نمیتوانست اقدام کند و همه را به حساب خود واریز کند؟ شماها نماد همان کسانی هستید که انگلیسی میگوید باید گرسنه اش نگه داشت. عرب گرسنه به یک خودسوزی یک دستفروش در تونس چند مملکت شان را زیر و رو کردند و امروز چهند ایرانی بیغیرت بی ننگ و عار و گرسنه و توسری خور تبلیغ مار غاشیه را بجای اژدها میکند. یک دروغ بزرگ را که یک مخبطی تحت فشار در زندان با وعده توده ای ها گفت که روی تپه های اوین کشته شدن رو هنوز رها نکردید و زخم تان هنوز پس از 50 سال تازه است اما کشتار سال 67 هزار هزار را فراموش کردید؟ پزشکیان کدام اعتراض را به این کشتارها کرد؟ اگر یک کارشناس در حضور پزشکیان به پورمحمدی ایراد گرفت و پورمحمدی به او براق شد پزشکیان اعتراض کرد؟ فردا همینجوری به مهساها و نیکاها و محسن های جدید ساچمه میزنند و از بام پرتاب میکنند و پزشکیان تماشا می کند! ! اگر خیلی غیرت دارید، همیت دارید، حقوق بشر براتون مهم هست چرا قاتل کشتار 67 و همدست هاش یا تایید کنندگانش مانند پزشکیان را تبلیغ میکنید؟ بگذارید یک نفرین از ته دل بکنم. امیدوارم اولین ساچمه ها و گلوله ها به عزیزان شماها در ایران اثابت کند و پرپر شوند و به زمین بیافتند. آنگاه از شماها خواهم خواست بیایید اینجا و بگویید انتخاب و تبلیغ تان بجا بوده. یک یک شما که تلبلیغ این جانیان را می کنید مسئول ساچمه ها و گلوله هایی هستید که به تن نوباوگان ایران میخورد و در این جنایات شریک پزشکیان خواهید بود. و امیدوارم هیچ نوباوه ای هدف قرار نگیرد اما اگر گرفت آن نوباوه از نزدیکان شماها باشد. بچه برادرت، خواهرت، یا کس و کار خودت که به ایران میروند و از کناری داشتند رد میشدند و ناگهان از بام پرتاب شدند پایین و خودکشی کردند.. این داستانی است که منتظر باشید گماردگان پزشکیان برای شما بازگو کنند. و شماها باید بیایید اینجا و بگویید با این قضیه مشکلی ندارید.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موفقیت رژیم خونخوار ایران تا این لحظه
دیدگاه:

موفقیت رژیم خونخوار ایران تا این لحظه : آیا فکر نمیکنید که تا این لحظه رژیم خونخوار ایران با قبول صلاحیت کاندیداتوری پزشکیان موفق بوده و این همه بحث و جدل بین مردم و بین مخالفین رژیم راه انداخته و حتی موقع پخش تلویزیونی کاندید ها مخالفین رژیم قبل از طرفداران رژیم پای تلویزیون نشسته و بلافاصله در دنیای مجازی بحث ها راه انداخته و به تحلیل سخنان کاندید ها پرداختند . واقعا دنیا عجیبی داریم در تورکیه سیاسی ها یک اصطلاحی بکار میبرند - چارپیق توپلوم چارپیق سیاست چیلر چارپیق اکونومی و ایشته چارپیق دولت و حاکمیت . یعنی جامعه درهم بر هم - سیاستمدار درهم برهم - اقتصاد درهم برهم و در نهایت دولت و حاکمیت در هم و بر هم . بفرمائید این هم اپوزیسیون درهم و برهم. حتما یک عده نیز الان جلو سفارتخانه های رژیم در صف رای گیری ایستاده اند و در میدان ولایت فقیه رژیم خونخوار دنبال معجزه پزشکیان هستند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: . از سوراخ بیرون !
دیدگاه:

آدم وقتی کامنت ترک اوغلی را می بنید، شبیه شعر نو است. لابد گوشی ها در ایران اجازه جمله بلند را نمیدهند.
من نوشته های وزین او را همچون شعر نو با صدای بلند دکلمه میکنم. به ضعیفه میگویم از آذری به فارسی ترجمه شده اگر نامانوس به نظر می آید.
هر کس با تورک اوغلی در بیفتد ممکن است لاچین وارد میدان شود و چندین لینک آبی پیرامون فاشیست بودن اولاد حضرت داریوش بگذارد. !
با پسر خواهرم تلفنی حرف میزدم میگفت آخوندها داریوش را تبدیل کرده اند به حضرت داریوش؛ یعنی حالت و عنوانی مقدس . گویا وی مسلمان هم بوده!شاه حتی مردم و دانش آموزان را با پرچم ایران هم آشنا نکرد چون ضد ملی بود و خودسر. فکر میکرد نفت بفروشد و اسلحه بخرد بفرمان امبرکا و موز و سیب لبنان وارد کند و بانک صادرات درست کند یعنی اشتغال. توفیق تصویری نشان داد که یک نماینده مجلس دستش را گذاشته روی باسن اش تا در آنجا بانک صادرات نسازند!

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: امیدارم آقای دکتر پزشکیان…
دیدگاه:

امیدارم آقای دکتر پزشکیان جنم داشته باشد و به میثاق نامه متعهد باشد و آنرا اجرا کند . که بیشتر ما ایرانیان با شک و تردید به ایشان رای میدهیم .به امید روسفیدی آقای پزشکیان

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: تورک اوغلی و چپ های این سایت
دیدگاه:

بیا پایین بخون

نوع بحث کردن تورک اوغلی و سوار شدنش با «رفقا» و جمهوریخواهان مدل آخوندی هست. یعنی چند مقدمه می چینه از این که مسلمان چه کسی است که اگر با حرفاش مخالف بودی بتواند تو را به نامسلمانی متهم کند. روش آخوندی در مدل استالینیستیش تهمت دشمن خلق و بورژوا بودن هست که نوعی تهدید اعدام یا تبعید به سیبری را بدنبال داشت و رفقا خوب از معنا و مفهوم آن خبر داشتند و نقطه ضعف بزرگی برای متهم و نقطه قوت برای اتهام زن بود. برای همین مثل فحش و نقل و نبات یکدیگر را به ضدخلقی بودن متهم میکردند. برای آن که آنها هم دستکم در دوران جوانی از همین متد برای انگ زدن به طرف مقابل و از میدان بدر کردنش استفاده میکردند. برای همین اگر به تورک اوغلی ها اعتراض کنند طرف بلافاصله سابقه اش را، مقالاتش را در دهه های گذشته میگذارد جلویش میگوید تو که رطب خوردی مرا منع نکن! یک نمونه از این «متدیک» را در مورد یک آخوند افغان دیدم که در میان هزاره های شیعه میخواست به جماعت یک حدیث را حقنه کند که شاش شتر حضرت پیامبر شفا بخش بود. اول مقدمه چینی کرد حسابی که هرکس شک کند نطفه اش حلال نیست، شیعه علی نیست و چه و چه... و بعد وقتی که حدیث مزخرف و مسخره شاش عفیر الاغ پیامبر یا شاش شتر حضرت پیامبر و شفابخشی آنرا مطرح کرد از همه طرف فریاد الله و اکبر و غش و ضعف و خشتک دریدن ها در تایید فرمایش این ملای جوان بی عمامه به هوا رفت. دقیقا صحنه خشتک دریدن هواریون در جوک ها یادم آمد. چپ ها و جمهوریخواهان در مقابل این متدها ضعف دارند و ضربه پذیر هستند و برای همین در مقابل تورک اوغلی ها کم می آورند و درگیر نمیشوند و نمیتوانند حرف دلشان را بزنند. یعنی از تورک اوغلی میترسند. نمیگویند ما میترسیم، بلکه ترسشان را زیر یک عذر نامشروع پنهان می کنند که ما نمیخواهیم با یک آدم بی سروپا درگیر شویم و شان مان را پایین بیاوریم. نه عزیز.. تو میترسی! و این ترس یعنی خیانت به حقیقت، یعنی خیانت به خودت. اشکالی نداره که خشتک محسن کردی را بکشی به سرش اما بخاطر حقیقت یک ایرادی هم از توروک اوغلی ها بگیر که بدهکار از دنیا نروی. فوقش میخواد تورک اوغلی به تو بگه که در راه خلق نیستی دیگه؟ خب نیستی این یک واقعیت هست که تو دیگه خلقی به معنای سابق نیستی، تو امروز یک فرد ملی گرای سوسیال دمکرات هستی. خب دیگه چه جای حاشا؟ تو امروز منتقد مارکس و لنینیسم هستی چه جای حاشا؟ با خودت رودرواسی داری؟ ترس داری از این که تورک اوغلی تو را با یک ساواکی و نوکر ارتشی محمدرضاشاه در یک نیمکت بنشاند؟ خب رفتار تورک اوغلی با تو رفتار همان ملای افغان با شیعیانش هست. اگر محسن کردی بگوید چلوکباب کوبیده از بهترین غذاهاست تو که دلت برای کوبیده غنج میزنه جرات نمیکنی نظرت را بگویی چون تورک اوغلی که خود را در اردوی تو میداند عقیده دارد رفقا نباید هرگز از چلوکباب کوبیده حرفی بزنند چون انگ همنظری با ساوک و شکنجه های زمان شاه است.
اگر شما با تورک اوغلی همنظر نباشید و از پزشکیان حمایت نکنید از نظر او شما ساواکی و کورش پرست هستید. جوابی برای این ندارید؟

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: خط انحرافی ندهید.
دیدگاه:

سالام
نوشته های شمارا ازخیلی وقت پیش دنبال میکنم،
این نوشته های شما دقیقا
مغلطه و گول زدن سیاسیون
است،
که درست فکرنکنند،
خودت ولی دقیقا سیاست های انگلیس ودیگر استعمارگران را پیش میبری،
انگار که یک نویسنده انگلیسی بنویسد،
تئوری توطئه،،
و هرکس به سیاست استعماری برخورد کند،فورا
عواملشان انگ ومسخره ایی
بر او ببندند.
درهمین نوشته شما ،بروشنی
دروغ نوشته ایی.
خمینی باملی گرایی وارد ایران نشد،یعنی ایشان را
با اسلام واعتقادات پاک وغیرسیاسی مردم وارد ایران کردند.
ولی ارباب خودت ، رضا شاه را،باملی گرایی کور و عوامفریبی فراماسیونهای
انگلیسی وارد صحنه سیاسی ایران کردند.
جناب کار،کارانگلیس است.
آبا خودت واقعن درخط و در
اتاق انگلیسی ویا آمریکایی،
فرانسوی وغیر حرکت نمیکنی؟
عزیزدلم ، در نزدیک لوطی
معلق نمی زنند،
اینجا را دنیای مجازی می‌گویند،
فکرکنم هنوز این دنیای بزرگ را درک نکرده ایی،
ولی همان انگلیس،آمریکا،
وخصوصا فرانسه این
دنیارا درک کرده است،
لاقل وقتی میخواهی خطی راپیش ببری،
سیاست آن ارباب هارا متوجه باش.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

وقتی امام بیاید... بخوان وقتی پزشکیان بیاید...
جمهوری اسلامی در هر انتخاباتی کلک جدیدی سوار می کند اما باحال تر از جمبوری اسلامی روشنفکرانی اند که هر چهارسال یکبار بدنبال آخوندها راه می افتند.
یکبار به هوای آب و برق مجانی و یکبار با احساسات ناسیونالیستی.
امام می آید با کشتی نوح و همه حیوانات را با خود همراه می کند امام می آید با چفیه عرفات و لنگ موسی و الاغ عیسی با هیأت موتلفه و کتاب توصیح المسایل در دست و آداب زلزله و عمه را خواهد آموخت و بهشت زهرا را می‌پیماید با وعده شیرین آب و برق مجانی.
و چشم ها را با عرق سگی کور خواهد کرد و انسان را در آن دنیا به معنویات خواهد رساند.
وقتی امام بیاید کسی بجز امام و یارانش حق نخواهد داشت دروغ بگوید. کسی به در خانه خود قفل نمی‌زند. چون دزدان شاه کلید دارند. دیگر کسی به باجگزاران باجی نمی‌دهد، همه را می ریزند به حساب ۱۰۰ امام باجگیر اعظم. و همه به صیغه یکدیگر در خواهند آمد و بهم محرم خواهند شد و همدیگر را خواهر و برادر صدا خواهتد زد.
وقتی امام بیاید همه در ته صف خواهند ایستاد و کوپن های خود را به رهگذران خواهند فروخت و بجای ايستادن در صف‌های نان و گوشت و نفت و بنزین صف‌نام‌نویسی برای انتخابات های رنگارنگ تشکیل خواهد شد و صبح روز بعد که بیدار شوند وکلاه گشاد را ببینند، به همدیگر یواشکی لبخند خواهند زد. و اس ام اس رد و بدل خواهند کرد که ما به شهپر و مهوش رای دادیم.
آری امام باید می آمد تا مردم قدر شیطان را بدانند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: این سند ننگین مردم فریب نشان…
دیدگاه:

این سند ننگین مردم فریب نشان می‌دهد که فدایی .............د است.
اکثریت مردم ایران بالای 90 در صد مخالف نظام اسلامی و مخالف رای دادن ونرفتن پای صندوق های قلابی رای هستند.
اکنو ن شما ...... آنقدر شهامت ندارید که رای دادن را محکوم کنند. هر انسانی برای آزادی رای مبارزه می‌کند ولی سخن بر سر انتخابات کنونی که باید از سوی همه سازمان‌های مدعی محکوم و غیر قانونی شناخته شود.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: به موازات مبارزات جوانان…
دیدگاه:

به موازات مبارزات جوانان ایران علیه شاه و شیخ، در غرب چه گذشت؟ اتوبیوگرافی نویسی و بیوگرافی نویسی و خاطره نویسی، به همان اندازه طرح تئوری مبارزه، و آشنایی با آن ضرورت دارد. بدلیل وچود دیکتاتوری شاه و سیاست ضد کمونیستی دوران جنگ سرد بین دوبلوک، مبارزان جوان و بی تجربه ایرانی باید از صفر شروع میکردند. پدربزرگ مرحوم میگفت در دوران دانشجویی قرار شد که با کمک یک محفل، ماشین تایپی بخرند ،و اعلامیه تایپ کنند؛ ولی بعد متوجه شدند که در این کشور درواره تمدن بزرگ ،خرید ماشین تایپ نیاز به اجازه ساواک دارد . و یا برای کوهنوردی و راهپیمایی در دامن طبیعت،ژاندارمری گاهی ، اجازه نامه با مهر عبور و گذر میخواست! به این دلیل فاشیسم فعلی آخوندی فرزند خلف دیکتاتوری نظام شاهنشاهی امریکایی است.
حال باید از خود پرسید آنزمان جوانان غرب در راه مبارزه با چه مشکلاتی روبرو بودند و چه مقایسه ای میتوان با مبارزات جوانان ایران نمود :

شورش جوانان و خاطره نویسی تبعیدیان.در غیاب ما، در غرب چه گذشت ؟. این متن پیرامون ارثیه انقلابی سی ساله نسل سوخته و برباد رفته یک جنبش احتماعی میان سالهای 1990-1960 میلادی در غرب است. میشد آن را" خاطرات رمانتیک" در باره شورش جوانان بنامم. نویسنده در کتاب "تابستان دراز تئوری"، این شورش و جنبش را ،امید و گمراهی های یک نسل سوخته و برباد رفته نامیده؛ گرچه او خود متولد 1972میلادی، استاد فعلی دانشگاه، و برنده جایزه مقاله نویسی اجتماعی است.
در سرزمین مبارزه طبقاتی و در رابطه با وداع با دیروز، سال 1984 را پایان تاریخ نامیدند. امروزه میتوان گفت شورش و اعتراض جوانان از نظر تئوریک متکی به افکار چپ نو، آنارشیسم، و نظرات مرتدین دیالکتیک بود. اشاره میشد که جنبش دانشجویی 1968 نیز نیاز به یک انقلاب فرهنگی دارد.
مکتب التقاطی "چپ نو" کوشید تا دانشجویان را با دگم های فولکلوریک حزب سوسیال دمکرات روزیونیست آلمان آشنا کند. سئوال این بود که فلسفه برای عمل انقلابی چه اهمیتی دارد و آیا تئوری ها قابل عمل هستند یا خیر؟ از آدرنو نیز سئوال میشد در آن شرایط" نخبه گرایی استتیک "مهم است یا موزیک برای تودههای انقلابی؟و از آثار والتر بنیامین انتقاد میشد چون او مرز بین ژورنالیسم و کار علمی در تحقیق اجتماعی را مخدوش نموده. به ماکس هورکهایمر اخطار میدادند که "استتیک نخبه گرایی بورژوایی" را وارد مبارزه طبقاتی مارکسیستی ننماید و به ناشرین مسئول توصیه میشد که کتاب "دیالکتیک روشنگری" آدرنو را بدون فصلهای مشوق مبارزه طبقاتی، منتشر کند چون وظیفه روشنفکر، ماموریت برای تربیت یک طبقه انقلابی نبود.
در نیمه دوم قرن بیست،ولی پروفسورهای دانشگاهی خود را با "بحث هستی و زمان "هایدگر، و متون کلاسیک فلسفی سرگرم کننده،مشغول کرده بودند و بجای انتقاد از" روابط اجتماعی" دنبال کشف" حقایق ابدی" میرفتند ، و راستگرایان میگفتند جنبش اعتراضی جوانان چپ را باید با اندیشه های سوررئالیستی واکسینه نمود. در تئوریهای اگزیستنسیالیستی ادعا میشد که سرنوشت بشر وابسته به تفسیر متون تئوریک است چون شکست و پیروزی جنبش در رابطه با اهمیت "استتیک تئوری" و مبارزه طبقاتی بود.
آدرنو خلاف مارکس، در تعریف فلسفه در" عصر تئوری" ، میگفت جهان چون به اندازه کافی تفسیر نشد تغییرش تاکنون به تعویق افتاده. در این جنبش جوانان چپ در غرب، مفهوم تئوری، کالایی عقیدتی و ایدئولوژیک بود که نوری جادویی را تداعی میکرد ،یا ماشین حقیقت یابی ویا حتی نوعی سبک زندگی میان جوانان بعد از پایان جنگ جهانی دوم شده بود. تئوری مکتب "چپ نو" به رقابت با تئوری مبارزه طبقاتی مارکس و پراگماتیسم سوسیال دمکراسی رویزیونیستی میپرداخت. و بعد از مرگ استالین با پخش سخنرانی معروف خروشچف که موجب ذوب شدن یخها در بلوک شرق سابق شده بود، در غرب تکانی فکری به روشنفکران چپ داد.اینها در آثار آدرنو مانند کتاب" مینیما مورالیا" ، بوتیقای مفاهیم را می جستند چون او میگفت جهان سرمایه داری سیستمی از جنایت و خشونت است. آدرنو خودرا" انسانی تئوریک" میدانست که خواهان" استتیک نمودن تئوری" بود.
با آغاز مشی چریکی، دیکتاتوری رازداری و مخفی کاری حاکم شد. خواننده، چریک گردید و مطالعه موجب شادی و سرمستی شد. آندریاس بادر، یکی از پایه گزاران "سازمان چریکی ارتش سرخ آلمان" بعد از دستگیری در سال 1968 در زندان ،تازه نامه نویسی را آموخت و بعد از خودکشی یا قتل، در سلول زندان او بیش از 400 کتاب یافتند که اکثرا از آثار مارکس، مارکوزه، و ویلهلم رایش بودند. پایه گذار دیگر این سازمان مسلحانه، خانم اولریکه ماینوف بود. انسنبرگر؛ شاعر انقلابی و منتقد اجتماعی آلمان، او و والراف،نویسنده دیگر را، معلمان ادبیات انقلابی نامیده بود.
در آنزمان در میان مردها، تئوری- و در میان زنها، نقش مادری و یا الهه خلاقیت بودن، اهمیت داشت. آدرنو هم به هم جنس گرایان توصیه میکرد که برای کسب اعتماد به نفس خود، آثار ادبی آندره ژید فرانسوی را مطالعه کنند. گاتفرید بن ، شاعر مدرن آنزمان میگفت در نیمه دوم قرن بیست در غرب، محبوبیت شاعر بیشتر از مشهوریت فیلسوف بود. در مقابل او آدرنو در سال 1952 مدعی شد که بعد از فاشیسم شاعری جنایت است.
از ناشرین مسئول حواسته میشد که "دائرت المعارف شورش " را در اختیار جوانان بگذارند چون دانشجویان چپ نو نیاز به مواد مطالعاتی خطرناک برای شورش فکری داشتند یعنی متونی برای تغذیه فکری طرفداران مشی چریکی، آنارشیستها، هیپی، پانکها، و برای آوانگاردهای فضای هنری. افراد عادی با اضطراب می پرسیدند آیا تئوری سوسیالیستی همان مارکسیسم اصیل و دگماتیسم است؟
در تئاتر نمایشنامه های برشت، ایبسن، کامو، و هاینر مولر به روی صحنه میرفتند. بحای کانت،هگل،افلاتون، ویتگن اشتاین، و کارل شمیت، جوانان دنبال آثار ماکوزه،هورکهایمر،آدرنو،مارکس،بلوخ، لوهمن یا دنبال متفکران فرانسوی مانند دلوز، بودریا، میشل فوکو، رونالد بارت، لوی اشترلوس، لوسین گلدمن، لیوتار، آلتهوسر، و امبرتو اکوی ایتالیایی می رفتند. موضوعات مورد علاقه جنبش جوانان آنزمان اروپا، نئومارکسیسم، مکتب فرانکفورت، مارکسیسم ایتالیایی، تئوری انتقادی، تئوری سیستم ها، پسا ساختارگرایی فرانسوی، و یا اندیشه های پسامدرن دهه هشتاد میلادی قرن گذشته بودند.
از جمله کتابهای پرخواننده فضای روشنفکری آنزمان، کتاب "تحقیقات منطقی " از هوسرل در سال 1966، کتاب "زمان و هستی " از هایدگر، کتاب" فرهنگ و جامعه " از مارکوزه ، و کتاب" مینیمال و اخلاق" آدرنو از سال 1951 بودند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع ، اصلی حرف ازحق مردم است و
دیدگاه:

سالام
خودشان یا توهین میکنند،
یا تئز توهمی تولید میکنند،
یا ایجاد یاس بوجودمی آورند،
اسمشان هم گذاشته ایران دوست،مردم دوست،
تئوریسین،
حتی به متولیان خودتوهین
میکنند،
کجای این نامه اشکال داشت؟
حتما باید میگفت تفکر کودتایی،تفکر آمریکا بیاید بمباران کند،
کودتاکند،کوروش را می اورم، وو،،،ازکلمات قلمبه سلمبه استفاده میگرد،خوب میشد؟
مردم عادی و هویت طلبان
طرفدارش هستند،شما ها علم مخالفت دارید؟
همان بهتر که نیستید،تا ظلم
شماها هم مضاعف شود.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: من علی خامنه ای
دیدگاه:

من علی خامنه ای ولی مطلقه و رهبر مردم ایران متعهد .. نه.. من تعهدی به احدی ندارم دیگران به من تعهد دارند. بله.. داشتم میگفتم: من ولی مطلقه فقیه تاکید می کنم که این بابا خودش گفته که در خط رهبری هست لذا این صحبتها که میکنه همه پشم هست این بدون اجازه من جرات نداره آب بخوره. اگه این کارها و قول ها که میده شدنی بود مگه خودم بلد نبودم انجام بدم؟ اگه تابحال انجام نشده واسه اینه که من کلا با این قرتی بازی ها مخالفم!! لذا.. برای بار چندم بهتون میگم بره تو گوش اونایی که میگن ایشالا گربه س! آقا.. سر این بازیهای انتخابات اوسکل نشین! .. عه.. البته اوسکل بشین اما یادتون باشه خودتون خواستین. این حرفهای این همه هم کشک و پشمه مثل سلف هاش رئیس جمهوری های قبلی که الان همه شون مغضوب درگاه ما هستن و بدون اذن حاجیت آب نمیتونن بخورن.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: يك نفر از آذربايجان؛…
دیدگاه:

يك نفر از آذربايجان؛ ادربايجان بخاطر پزشكيان متحد شده است ؛ فضاي سياسي اذربايجان نشان مي دهد كه اكثر تورك ها به او راي خواهند داد؛ يكي مي گفت از لج زاكاني كه پزشكيان را تهديد كرده بود - به مسعود راي خواهند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: همیشه منت گذاشتن یا…
دیدگاه:

همیشه منت گذاشتن یا.......... که کامنت گذار میتوانست مفصل تر بنویسد ولی به کاربران رحم کرد و باید ...........بپردازند. این یعنی سنگ بزرگ علامت نزدن است. در کدام زبان و فرهنگ دنیا نویسنده خوانندگان را تهدید به زیاده نویسی و داستانسرایی میکند ! ؟ ! ؟
..........

تاریخ:
عنوان دیدگاه: توهمی که زاییده خیالات بی پایه است!
دیدگاه:

دروووود بر آقای پزشکیان گرامی!
اندکی گپهای خلاف آمد عادت برای به هوش آمدن!

آقای پزشکیان!. این صحبتهایی را که میکنم، میتوانند مفصّل باشند. ولی در خانه اگر تنابنده ای وجود داشته باشد، یک حرف بس است. شما میتوانید خودتان و همچنین تمام طرفداران شما فوری صحبت مرا پشت گوش اندازید و محکم و استوار به راه خودتان آوازخوان و سینه زنان پیش بروید. امّا مطمئن باشید که در انتهای راهتان، فقط با باتلاق رویارو هستید که هم شما و هم طرفداران شما را به قعر خودش خواهد بلعید.

1- شما سوپر من نیستید. گیرم که مثلا سوپر من نیز بودید، هیچگاه نمیتوانستید، در فاصله زمانی نیم قرنه، یکی از موارد «تعهدات ادّعایی» خودتان را برآورده کنید. خوشخیالی در این خصوص؛ یعنی نحیف بودن در شناخت خویشتن و بیسوادی مطلق و عدم آگاهی از معضلات میهنی و انسانی به طور کلّی. شما در سنّی و موقعیّتی و موضع قدرتی نیستید که بتوانید فقط یکی از موارد تعهدات ادّعایی را ولو برای فرصتی آزمایشی واقعیّت پذیر کنید؛ زیرا چیزی که ما به ازای اجرایی نداشته باشد، هیچگاه در فرصت امروز و فرصت هزاره ای نیز چهره ای به خود نخواهد گرفت؛ گیرم که مدام از آن در بوق و کرّنا سخنها گفته و ادّعاها شود.
2- چیزی که پرنسیپ کلیدی هر اقدامی را تضمین میکند و متخصّصین خاٌص خودش را طالب است، زیرساختیست که از لحظه اقتدار و قدرت حکومت فقاهتی که زمامدارانش هیچگونه حقّانیّتی به فرمانروایی بر ایران و مردمش در جامعیّت وجودی ندارند، اصلا و ابدا هیچ اشاره ای در تعهدات ادّعایی شما به آن نشده است؛ آنهم «قداست جان و زندگی و ارجمندی انسانها». تا زمانی که پرنسیپ کلیدی در جامعه ایرانی واقعیّت صد در صد عینی و ملموس و تضمینی پیدا نکند، هر گونه ادّعایی از طرف زمامداران و کوشندگان دم و دستگاه فقاهتی فقط «وعده و وعیدها و تعهدات بی اصل و پایه» محسوب میشوند که بر مدار فریب و حقّه و تبهکاری در حقّ مردم ایران میچرخد از بهر همچنان سیطره داشتن و امتداد استبدادگری ناحقّ کاست اخانید و اعوان و انصار و ترضیه امراض امتیازخواهیهای نجومی آنها بر ایران و مردمش.
3- هیچ فردی/ رجلی/شخصیّتی/سازمانی/حزبی/ گروهی/تشکیلاتی نمیتواند به تنهایی از امروز به فردا، معضلاتی را حلّ و فصل کند که از لحاظ فرهنگی، قدمت هزاره ای دارند و از لحاظ اقتصادی، قدمت دست کم هفتاد ساله. کار ایران، پروژه ای مشترک است از اجتماع ایرانیان میهندوست و مردمدوست که برای سعادت و خوشی و شادخواری و آزادمنشی و عزّت و شرف و سربلندی و بزرگی جویی خودشان و فرزندانشان همبسته شوند و در کنار یکدیگر فراسوی اعتقدادات شخصی، تلاشهای بایسته کنند.
4- شما شزم نیستید، دیوان عالی دادگزاری نیز نیستید. خیلی هنر و استعداد و توانایی و نفوذ داشته باشید، باید حدّاقل در یک مورد، «ادّعاهای تعهدی خودتان» را اثبات کنید تا مردم بفهمند که شما به راستی قصد و هدفی انسانی و به قول خودتان «ملّی» دارید؛ یعنی «ادّعایی که تقریبا نیم قرن تمام، سیاستهای اجرایی حکومت اسلامی فقط در جهت نابودی و قلع و قمع آن، همّتهای الهی کرده است تا همین ثانیه های گذرا. منظورم مسئله «ملی» است.
5- شما جمع متخصّصین و کارشناسان و شخصیّتها و متفکّران و فیلسوفان و کاردانان و مشاوران نیستید؛ بلکه یک انسانی هستید همچون انسانهای دیگر با تمام ضعفها و تواناییها و خطاها و بلاهتها و دانشها و تجربه ها و کلّا مجموعه ای تقریبا نسبی از مقادیر متفاوت. خیلی که کاری از دستتان برآید و به راستی بخواهید نقشی ارزشمند از خودتان به یادگار بگذارید قبل از اینکه مرگتان فرا رسد و در گور بخوابانند شما را، همین است که فقط بر یک نکته «تعهد ادّعایی» خودتان را اثبات کنید؛ آنهم «قداست جان و زندگی» و لغو بی چون و چرای «اعدام و شکنجه و حبس» و تاکید مبرم و آشکار بر اینکه، هر کس که بخواهد در چارچوب حکومت فقاهتی، کوچکترین آزار و گزندی به جان و زندگی برساند، بلافاصله باید کت بسته در پشت میز محاکمه گذاشته و مواخذه و محکوم شود به اینکه برای آبادان و باغ پر صفا و خوشی پروریدن کویر لوت و کویر نمک برای تمام عمرش تلاش کند. چنان مجرمی خواه «مقام معظّم رهبری» باشد، خواه «کلبعلی خادم مسجد». خواه استاد ممتاز دانشگاه.
نه! آقای پزشکیان گرامی!. خودتان را فریب ندهید که با فریب دادن خودتان، ملّت ایران را در جامعیّت وجودی نمیتوانید اغفال بکنید؛ سوای همانانی را که همعقیده شما هستند و دست به سینه اوامر «مقام معظّم رهبری» ایستاده اند؛ یعنی رهبری که هیچ عظمت و عزّتی ندارد؛ سوای ضحّاک مار دوش بودن و مریض و شیفته قدرتپرستی هولناک. خودتان را فریب ندهید آقای پزشکیان. مردم ایران اغفال نخواهند شد؛ زیرا هنوز «خاورانها، و عواقب هولناک زلزله به حقّ مهسا و اعدام جوانان رشید ایران و تجاوز به نوگلهای میهنی و کور کردن زیباترین دختران و پسران ایرانی» را هنوز که هنوز است در پیش چشم دارند. خودتان را از این ثانیه به بعد، فریب ندهید؛ زیرا عمری فریب دادید و نتیجه اش را با چشمان خودتان به عیان در اقصاء نقاط وطن و جهان میبینید. بس است دیگر. شما اگر کاری از عهده تان بر آید و مرد عمل باشید؛ نه شعار فریبولوژیکی دادن، پس بیایید رادمنشی و صمیمیت خودتان را به جای سنگ بزرگ ادّعاهای تعهدی با عرض معذرت - سیکیم خیاری!- که هیچکدامشان را عمرا در تحت اسارت اقتدار و قدرت مقام معظّم رهبری، نمیتوانید اجرا کنید، به کار بگذارید و فقط «قدم کلیدی» را بردارید و آنهم تلاش برای «تثبیت بی چون و چرای قداست جان و زندگی». بقیه موارد را بگذارید به عهده آنانی که کاردانند و متخصّص.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .هوای دشت ارژنگ.
دیدگاه:

فرخزاد یک بند باز سیرک فرصت طلبی بود و موقع برگشت به ایران قربانی سازمان اطلاعات آخوندی شد. آخوندها میدانستند فرخزاد اگر به ایران بیاید بعد از مدتی دوباره برای ادامه سوء استفاده های فرصت طلبانه به خارج بر خواهد گشت. اخلاق مدار ی فرخزاد در آنجاست که پسر معلول خود بنام رستم را در شهر مونیخ به اداره معلولین واگذار کرد و حتی در طی دهها سال با او دیدار ننمود. سخنان سران سلطنت طلب مانند گنجی و همکار رسانه ای فرخزاد در فضای مجازی نشان میدهد که فرخزاد بعد از اتهام دزدی وسایل و پول کمک به کودک سربازان در عراق و شکایت از او در لس آنجلس به شخصیت سلطنت طلبان و شاه الهی ها پی برد و تصمیم گرفت به آخوندها پناه ببرد ولی آخوندها با رقاص و هم جنسگرا هیچکاه آشتی نخواهند کرد. مصاحبه های فرخزاد با رادیو اسرائیل دیگ زود پز آخوندها را به قل قل رساند. از مار نباید به افعی پناه برد!

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: این ............ غربتی…
دیدگاه:

این ............ .... دوباره کاسه داغتر از آش وارد معرکه شد و مانند............... امکانی یافت تا خودش را خالی کند. امثال این سلطنت طلبان در میان حزب اللهی ها هستند که سر فرخزاد را گوش تا گوش بریدند. صدای پای فاشیسم از امثال این ........... در سال 60 فرخزاد را فراری داد.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: فریدون و مارکسیسم و سوسیالیسم.
دیدگاه:

ادامه در نظر

اول این تیکه را از ویکی پیدا بخوانید، بعد قضاوت کنید که همانطور که یک ناشناس.............و بی جربزه از زیر چادر قضاوت کرده، چرا در محاکمه گلسرخی در تلویزیون شومن بود و دلقک بازی در میاورد. این نویسنده بدون مطالعه فوق لیسانس علوم سیاسی و مارکس شناسی فرخزاد را زیر سوال برده و میگه هرگز مدرک خود را رو نکرد! مگه هرکسی میرفت دکترا میگرفت مدرک را کول خود داشت و همه جا نشان میداد؟ بخصوص به جنابعالی! مگه رفیق دکتر فرخ نگهدار جلوی من و شما دکتراشو نشون داده؟ ولی من باور نمیکنم که فرخ نگهدار در مورد مدرک دکترایش دروغ بگوید برعکس دکتر رئیسی! اما تو آدم قلب .....ه از هرچه دم دستت برسد برای لجنمال کردن دیگران استفاده میکنی و موجود قابل ترحم و عقده ای و بدبختی هستی.

فرخزاد در مونیخ، وین و برلین حقوق سیاسی خواند. پایان‌نامهٔ فوق لیسانس علوم سیاسی[۴] را دربارهٔ تأثیر عقاید مارکس بر کلیسا و حکومت آلمان شرقی نوشت و از دانشگاه مونیخ در مقطع کارشناسی ارشد (M.A) دانش‌آموخته شد. سپس در دوره دکتری حقوق سیاسی در همان دانشگاه، مشغول به تحصیل شد اما تحقیق در رسالهٔ دکتری را که در مورد وضعیت حقوق سیاسی احزاب در لهستان بود، ناتمام گذاشت و به ایران بازگشت.[۵]

خب.. حالا تو .............. به من بگو کدام یک از مارکیست بیشتر اطلاع داشتند، جوان دانشجویی که با دوتا جزوه و حرفهای احساساتی تبدیل به چریک و مجاهد تروریست شد بیشتر از سوسیالیسم و مارکسیسم خبر داشت یا فرخزداد؟ کی گفته که هرکی مارکس رو بخونه الزاما باید مارکیسیت هم بشه؟ مگه این همه محققان که قرآن را خواندند مسلمان شدند؟ مسلمان نشدند هیچ که اصلا قرآن را کتابی عقبمانده برای بشریت بحساب آوردند. مثل آن است که کسی کتاب ولایت فقیه را بخواند و به ولایت فقیه معتقد شود. فرخزداد چون مارکسیسم را خوب فهمیده بود مارکیست نشد. آدم باید خیلی احمق باشد که از مرگ امثال خلخالی و لاجوردی و رئیسی و خسرو گلسرخی اندوهگین باشد. به درک که مردند یا اعدام شدند من برای گلسرخی ابله متاسف میشوم اما عزا نمیگیرم. گلسرخی در صف دشمنان سربلندی ایران بود. مثل چریک ها و مجاهدین که نیت خیر شان چیزی بجز نکبت برای ایران نبود. متاسفم که در درگیری با ساواک کشته و زندانی شدند اما اگر عقل امروز را میداشتم و خانه تیمی آنها را می شناختم به ساواک لو میدادم. البته.. اگر مهدی فتاپور و فرخ نگهدار و همین کیانوش تووکلی هم عقل امروز را میداشتند اصلا چریک نمی شدند. بنده درگاه همایونی هم نمیشدند اما هرکدام شغلی آبرو مند میداشتند و در ساختن کشورشان سهیم میشدند. گور بابای شاه هم کرده مردمان حق دارند برای کشورشان قدم بردارند. یکی هم شومن میشود و مرا میخنداند.. دمش گرم.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: ناشناس
دیدگاه:

این ناشناس پانفارس، که حتا جرات تعیین اسم مستعار را بر خود ندارد، و گویا سم نژاد پرستی در رگ و اعصباب و شعورش رسوخ کرده است، تماشا کن که چگونه در خصوص زنده یاد فریدون فرخزاد سم پاشی میکند. مدارک دانشگاهی وی را زیر سئوال میبرد. انگار که مامور ساواک است. فکر میکند که آلمان نیز ایران است و با پول میتوان مدرک خرید. در صورتیکه کشور آلمان یکی از کشورهائی است که به این آسانی دست کسی مدرک نمیدهد.
همین چند سال پیش بود که وزارت فرهنگ آلمان مدارک تحصیلی "دکترا" بخشی از وزرا، و اعضای کابینه خود را ملغا اعلام کرد، در این میان دکترای تقلبی یک ایرانی، بنام " بیژن جیر‌سرایی" که سخنگوی حزب (اف د. پ) است، به جهت رونویسی غیر قانونی از منابع دیگر ملغا اعلام شد. اما این یارو چنان صحبت میکند، که گویا وزیر علوم آلمان است.
اکنون این سئوال در ذهن خواننده نمودار میشود؛ نکند تورک بدون زنده یاد فرخزاد ، روان طرف را آزرده میکند؟ تا اینچنین شروع به سمپاشی در خصوص وی میکند؟ اگر زنده یاد فرخزاد در قید حیات میبود،آیا چنین عنصری جرات میکرد در خصوص وی سمپاشی کند؟ لحن دشمنی و نفرت وی نسبت به زنده یاد فرخزاد، انسان را به یاد کولییان سرگردان در زمان سلطان محمود غزنوی می اندازد، کولیانی که از ظلم فئودالهای هندی "ماهاراجا" مجبور به ترک هندوستان شدند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سنگینی سایه شوم سانسور بر کامنتها
دیدگاه:

آقای توکلی شما، همچنین نوچه های ساواکی ایرانشهری شاه الهی ات، ضعیفتر از آن هستید که با سانسور کامنتهای ما، بتوانید صدای ما را خاموش کنید. شما هنوز از جنایات رژیم پانفارس آخوندی تهران هیچ درس عبرتی نگرفتید، که با سانسور عقاید و اندیشه دیگران، نمی توان آنها را از صحنه سیاسی حذف کرد. کسانیکه از روی ترس و بزدلی از شنیدن نظرات دیگران طفره میروند، در واقع تاریخ مصرف خود را مثل رژیم خونخوار شاه الهی و شیخ الهی بر روی پیشانی خود نصب میکنند.
شما که تا دیروز بظاهر پشت سازمان پانفارس اکثریت موضع گرفته بودی، سازمانی که از مریدان و سینه چاکان رژیم آخوندی تهران است، اما برای رهائی از این رسوائی فلاکتبار، با پیش دستی از خود اعلام برائت کردی که گویا دیگر با آن تشکیلات ماسیونی نیستی. اما آن نیز، تغییری در دیدگاه پانفارسیستی شما ایجاد نکرد. با تاسف چهره و ماهیت بغایت پان ایرانیستی و پانفارسیستی تان بیش از پیش برای خوانندگان و مردم ایران نمایان شد. شیخ سعدی میگوید: طلا اگر در خلاب افتد همان طلاست. کلوخ اگر زر اندود نمائی همان کلوخ است. در خصوص ماهیت سیاسی تان نمونه دوم مصداق مفهوم است. به دیگر سخن: انقلابی شدن آسان است. انقلابی ماندن کار هر کسی نیست.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: معرفی کتاب: قتل عبداله پنجه…
دیدگاه:

معرفی کتاب: قتل عبداله پنجه شاهی و بیماری کودکی چپ روی:

در بهار ۱۳۵۶ واقعه بسیار دردآور و تلخی در «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» رخ داد. این واقعه هولناک اعدام یکی از اعضای برجسته آن سازمان به نام عبدالله پنجه‌شاهی بود. این جنایت چنان دردآور و هولناک بود که تصمیم گیرندگان آن حتی خبرش را از اعضای این سازمان هم پنهان کردند و به آن‌ها گفتند که عبدالله ضربه خورده، یعنی بدست ساواک کشته شده است. اما واقعیت این بود که او ظاهراً به ادعای رابطه عاشقانه جنسی با رفیق هم‌رزم خود ادنا ثابت اعدام شد. آیا این ادعا درست بود؟ آیا به فرض درست بودن آن، عبدالله باید بدین خاطر اعدام می‌شد؟ آیا علت واقعی این جنایت ادعای ثابت نشده بود؟ پاسخ نگارنده به پرسش اول تا حدود زیادی منفی، و به پرسش دوم و سوم کاملاً منفی است.

گرچه چند سالی است که خبر این اعدام علنی شده است، هنوز نادانسته‌های قابل توجهی در این خصوص وجود دارد. در چنین شرایطی که اطلاعات کافی درباره این واقعه در دست نیست، برخی می‌کوشند حدس‌های خود را به جای نادانسته‌ها قرار دهند و بر این پایه به سؤال‌های مربوط به اعدام عبدالله پاسخ دهند. بیشتر این حدس‌ها واقعی نیستند و برپایه تمایل و دیدگاه‌های سیاسی گوینده آن‌ها بنا شده‌اند.

برخی مواقع این حدس‌ها چنان از واقعیت دور هستند که بیشتر به واقعه پردازی و داستان سرایی شبیه‌اند. یکی می‌گوید، عبدالله بدلیل رد مشی چریکی و باور به کار توده‌ای بدست رفقایش کشته شد و دیگری به داستان سرایی روی می‌آورد و به سخره قتل عبدالله را نتیجه عشق آتشین دو رفیق مرد به رفیق زنی در «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» می‌پندارد.۱ برخی که موضعی شدیداً ضد مارکسیستی دارند، از اعدام عبدالله ابزاری برای محکوم کردن مارکسیسم و چپ می‌سازند.

متأسفانه اطلاعات نسبتاً کمی درباره اعدام عبدالله در دست است. دو دلیل عمده برای این موضوع می‌توان بر شمرد. دلیل اول سرشت کار مخفی در سازمان‌های زیرزمینی بخصوص «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» است. بر این پایه هر عضو سازمان تنها در محدوده کاری خود اطلاعاتی از فعالیت‌های سازمان داشت و نه بیشتر. به همین دلیل بیشتر اعضای سازمان اطلاعی درباره اعدام عبدالله نداشتند. دوم اینکه برخی از اعضای سازمان که بیشترین اطلاع را درباره اعدام او داشتند، مانند ادنا ثابت و دو نفر از اعضای رهبری آن زمان سازمان یعنی احمد غلامیان لنگرودی و رضا غبرایی متأسفانه زنده نیستند و در نتیجه به اطلاعات آن‌ها دسترسی نداریم.

از اعضای آن روز «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» که زنده هستند، برخی اطلاعاتی درباره اعدام عبدالله منتشر کرده‌اند. بخشی از این اطلاعات درست، برخی با یکدیگر ناسازگار و برخی مبهم‌اند، یعنی معلوم نیست که درست هستند یا نادرست. بنابراین مشکل تنها کمی اطلاعات درباره اعدام عبدالله نیست بلکه موثق بودن یا نبودن اطلاعات موجود هم هست.
https://www.akhbar-rooz.com/113956/1400/02/30/

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع ایرانشهری ماسونی مطرح است
دیدگاه:

سالام
عباس آخوندی ازپیروان سیدجوادطباطبایی ایرانشهری بزرگ است.همان
طباطبایی که درآخر عمری
به دخترش آیدین طباطبایی
مشاورنظامی بایدن شد،
ما باین شخص کار فراوان داشته وخواهیم داشت،
ما از دشمنان ایران و ملت تورک وملل تحت ستم
فرهنگ وسیاست فراماسونها
گذشت نخواهیم کرد.
باندعباس آخوندی یک مافیای خطرناکی است ،
که دقیقا پا به جای پای محمدعلی فروغی وسیدضیاطباطبایی،اقبال آشتیانی ،قوام،اردشیررپرتر،
محسن پزشکپور،تیمیارنصیری ،تهرانی ووو،،،غیر گذاشته اند.
دور پزشکیان را گرفتن هم دلایل زیادی دارد.
نسل کشی فرهنگی وبه مستعمره گی درآوردن ایران
واسارت ملت ایران و فرار
سرمایه وفرار فرزندان ایران
زیرسر این تفکرسازان میباشد،
همانطور که سیدجوادطباطبایی طباطبایی درغرب ودر دامن
اربابان خود مرد،
اینها هم بدان شکل خواهندمرد،
ما اینهارا بخوبی میشناسیم.
درسال ۱۳۹۹ هزاران میلیارد
تومن با رانت خواری ازبورس
ایران خارج کردند،
وسرمایه بیش از۵۰میلیون
انسان را در ایران عزیز
این عوامل اجنبی بجیب خودریختند،
اینهاباند خطرناکی هستند،
عباس آخوندی،تاج زاده،حجاریان،جلایی پور،
قوچانی،وخیلی های دیگر
دراین باند ایرانشهری جای
دارند.
میدانم که بخاطر این نوشته
ها بازهم ،فراخوانده خواهم شد،
ولی منهم ،طبق اصول وطبق روش کرامت الله دانشیان ،که محاکمه نظامی
خود راتبدیل به محاکمه تیمسارها،پهلوی ووو،،،کرد،
دقیقا ازهمان روش استفاده
کرده ومیکنم،
مبارزه من مدنی،عدم خشونت،وو،،،مبارزه منفی با
عوامل استعماری بوده وخواهدبود

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: انتخابات و دموکراسی
دیدگاه:

سالام
دموکراسی از دهان لوله تفنگ و دهان توهینی ما،
ونوکری بر استعمارگران،
عوام فریبی بدست نمی آید،
دموکراسی راباید فهمید،
دموکراسی از حضور مدنی
وعدم خشونت ،وباچالش کشیدن حاکمان بدست می آید
تعدادی حتی معنی دموکراسی رانمی دانند،
درخارج و در داخل نشسته
فقط حکم ویا تئوری بی مصرف تولیدمیکنند،
امثال قاضی زاده هاشمی،زاکانی،حتی پورمحمدی اینها بخاطر
تقسیم قدرت مخالفان خود
بمیدان آمده ودر دقیقه نودبنفع خودی هایشان
خارج میشوند،
اینها فقط دنبال رانت وعوامفریبی هستند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: آزادی ومبارزه با فرد وباقهرمانسازی درست نیست
دیدگاه:

سالام،
قهرمان سازی ازافراد که حتی باتوطئه ازبین رفته اند،
درست نیست.
خط فکری و چیدمان ساختارهای مبارزات از راه
و روش سالم می‌تواند
مردم کشوری رابسوی سعادت ببرد،
این دختر بیچاره ،همچون خیلی از دختران وجوانان فدای صداقت وخواست انسانی درونی خودشدند
که با بهره برداری از اینها تعدادی خودرامطرح کردند،
ما اگر درست حرکت کنیم،
وبه موقع کنار بکشیم،
جلوی آفت‌های بزرگ راخواهیم گرفت،
نمونه. مجاهدین خلق با
امیال و خودخواهی امثال رجوی هزاران نفرجوان ونوجوان را ازدو طرف به کشتارگاه فرستاد،
درهمان زمان حزب توده، فداییان اکثریت،باعقب نشینی که درخیلی جاها افراد بیسواد راهم باخط سرخ به بیرون فرستاد،
که الان به راهی میروند،که راهشان فاشیستی است،
ولی بازهم کلی طرفدار خودرا نجات دادند.
مهسا امینی وخیلی ازجوانان
ساده وحق را حزب کومله وپژاک به کشتارگاه فرستاد،
این آزادیخواهی نه با مهسا امینی آمد ونه برای او خواهدبود،
چون تازمانیکه ظلم وستم
به هرشکل وچوددارد،مبارزه
نیز وجودخواهدبود ،
پس چه بهتره که اندیشمندانه ،سالم،منطقی،
علمی مبارزه کرد.
بهمین دلیل،باید دید،
نسل جوان به چراغ ونور
پاک نیازدارد،
نه به سرابی که نتیجه اش
درنهایت پوچ خواهدشد،
مبارزه هم عین این کار است،
کسی باید مبارزه کند،
که خروجی حرکت خودرا بنواندببیند،
والا چه فایده ؟
۵۰ سال حکومت کنی،
ولی انگ خیانت ونوکری در
پرونده ات جا گیرد.
نگاه باید کرد.
الان انگلیس وفرانسه وو،،بکل دنیابا زبان انگلیسی سایه انداخته اند،
درایرانهم ،تعدادی رفته
ازگورهای ۲۵۰۰ ساله توهمی
برای ما دنبال کلمه ایی بجای
قلم وکتاب و چماق ،
چراغ هستند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: شما بفرمایید.
دیدگاه:

سالام
۴۵ سال ازانقلاب خوب یا بد
گذشت،
۵۷ سال پهلوی ها حکومت کردند،آخرش هم نفهمیدم
کی مارا بمیدان آورد،
۴۵ سال نزدیک نیم قرن است،
یک سال ودوسال نیست،
خارج نشین شعاردادن رابلدهستند،
هیچ فکری ازآنها پیاده نشده
شایدهم من نمی دانم،
اینها الکی شعارمیدهند،
حکومت تفکراینهارا یک تنه انجام می‌دهد.
وقتی راهکاری نداری ،،یعنی
بوشی،،توخالی هستی.
فقط دئگیرمان چاقچاقاسی
تک باش آغریدیرسان،،
یعنی همچون ، چاق چاقه آسیاب سر مردم را در می آوری.
من باید بگویم،که تابحال فقط به موسوی رای داده ام،
درسال ۵۸ هم دربرگه نوشتم،
جمهوری خلق ،،
ولی درانتخابات نمایندگان،
اگرفردی را سالم میدیدم، به
او رای میدادم،
جناب مستشار، شما یک سیستمی رابفرمایید،
که ما هم وقتی دیدیم،بدردبخوراست ،به آن رای بدهیم،
آقای پزشکیان با نیمه ونصفه
تفکرما ،،بمیدان آمده ومن به
حداقل های نیازمان قانع هستم،
درهیچ کدام ازخارج نشینهاهم سوسویی برای
روشنایی وطن نمی بینم،
ما ایشان راشارژ کرده
و حرف خودمان را درمیدان
فریاد زدیم،
وخواهان حقوق مدنی هستیم،
سنگ بزرگ علامت نزدن آست،
من فلسفه خودرا پیش میبرم،
هیچ وقت سنگی را برنمی دارم ،که نتوانم وزورم نمیرسه برداشته به پیشانی طرفم بزنم
سنگی را برمیدارم ،که بتوانم
آنرا با توان خود وباقدرت به
پیشانی مقابلم بکوبم،
ازکجا معلوم که شمای نمونه ،،خود مامور چندجانبه نباشی؟
و نخواهی مردم درانتخابات شرکت نکنند،
تا امثال جلیلی بازهم پیشتازی نکنند؟
در همین ،،سایت
اگرکمی عقب برگردی،
همین رضا پهلوی ،از آقای
امیراحمدی میخواهد،
که دستش را دست آقای
محمدخاتمی بگذارد،
خوب بنظرشما که پهلویچی هم هستی،
خودشما ،همفکر ایشان نیستی؟
من عرض کردم ،،ازبس مارخورده ایم افعی گشته ایم،

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع روانی بودن
دیدگاه:

سالام
متاسفانه وقتی میگویم،
تفکراستعماری ،تعدادی تحمل شنیدن این حرفم راندارند،
بایدعرض کنم که تا برچیدن شدن حکومت قاجار باهرمشخصه خود،
این حکومت مستقل ازوابستگی به قدرتهای جهانی بود،
تاپایان قاجار،حکومت‌ها بعللی ویابعلت فشارحکومتهای مداخله گر،گهگاهی به این کشورها
نزدیک میشدند،
که وابستگی تشکیلاتی نبود
و افرادخاصی برای کشورهایی مخفیانه کارمیکردند،کشمش دربین شخصیت های رده وزیران
وجود داشت،
که جدای ازشاهان قاجارعمل میکردند.
متاسفانه، کمپانی هندشرقی،
بازدن تشکیلات ماسیونری
علاوه بر اشخاص سازمان وتشکیلات را ایجادکرد،
کاراین تشکیلات ها ،فرهنگسازی و ایجادتفکر نوچه گری به غرب مسیحی
واستعماری پیش آمد ،
وهنوزهم که هنوزه این نوچگان در درون ایران استقرار داشته وبرای خادمی
به اربابان عمل میکنند،
نمونه اش احزاب ملی گرای
جبهه ملی و حزب پان ایرانیست پزشکپور،تشکیلات
مخفی وخطرناک فراماسون،
وو،،احزاب کوچک غربگرانمونه غربی آن بوده و
حزب توده وزیرمجموعه آن
نیز برای روسیه کارمیکردند،
افرادخاص جدای ازاین تشکیلاتها بصورت موازی
کارمیکرده اند.
ومیکنند.
افراد درون این وادی تفکرات
خودندانسته و حتی بدون مزد اهداف آنهارا پیش می‌برده ومیبرند
دوستان وعزیزان ناراحت نشوند
ومودبانه بنویسم ،نتیجه کار
کل حکومت پهلوی دراین اتاق فکری بود ،
وهنوزهم در این جهت کارمیکنند،
این افراد،خودشان متوجه کارشان نیستند،
ولی خروجی تفکرشان دقیقا
برای منافع استعمارگران میباشد،
یا در جمهوری اسلامی،
حزب موتلفه و احزابی
ازهمان زمان شاه برای منافع
استعماری وبخصوص اسرائیل همفکر انگلیس بوده وهستند،
که خودآقای اکبرگنجی ندانسته خادمی آنهارا میکرد،
حالا که کنارگود قرارگرفته
جلیلی رانشان میدهد،
درصورتیکه اگر جلیلی وامثال جلیلی

اگرهم جاسوس اسرائیل باشند،
این خط فکری حاکم است،
که افراد را حتی ناخواسته
وارد این ریل خطی کرده آست،
تا زمانیکه در هرکشوری آزادی قانونمند و احزاب مستقل وغیر وابسته به
این باندهای استعماری مسیحی امنیتی وجود ندارد.
توقع اضافی آب درهاون کوبیدن است.
من این خط های سیاسی را
را دخیل بودن در بیماری روانی مردم را میدانم،
پس دریک کشوری که سیاسیون آن وفرهنگسازی
آن کشور نتوانسته اند،
بدرستی ریشه های اصلی
این بیماری راپیدا نکرده اند،
حق ندارند،به دیگران روانی یا بیمار روحی نام گذارند،
چون امکان دارد،
خودش هم متاسفانه گرفتار
بیماری بوده ولی از بیماری خود بی خبراست.
من حتی اساتید دانشگاهی را
دیده ام ،که متاسفانه در دانشگاه های اروپایی وآمریکایی تدریس میکنند ولی دقیقا درگرفتاری مردم میهن خود دخیل می‌باشند.
یک خواهشی از جناب توکلی وگروه نرم افزاری این سایت
محترم دارم،
در قراردهی جملات درصفحه
زیر مقالات فضای متن هارا
بدرستی تنظیم کنند.
تا زنجیری نوشته دیده نشوند،
بدین صورت است ،که دوسوم صفحه خالی ودریک سوم متن ها دیده میشوند،
باتشکر از مسئولین سایت.

انسانها

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .بت سازی فرخزاد.
دیدگاه:

عنوان این کلیپ را نمی بایست فریدون فرخزاد میگذاشتی.
آیا فرخزاد واقعا دارای دکترا ی علوم سیاسی از آلمان بود و پایاننامه اش را درباره مارکسیسم نوشت؟
آیا فرخزاد در جایی پایاننامه اش را علنی نمود و نشان داد یا در صفحات مجازی وجود دارد؟
فرخزاد هنرمند بود ولی فاقد شخصیت یا اخلاق صادقانه بود چون سعی کرد با همه نوع سیاست حاکم همکاری کند و سرانجام قربانی این فرصت طلبی خود شد.
باباخان تهرانی تنها مدافع او که در شهر مونیخ با برادر و خواهر فرخزاد رابطه داشت از او دفاع نمود. ولی فرخزاد در اوج جنبش دانشجویی 1968 المان و فعالیت کنفدراسیون ایرانی در رادیو و تلویزیون شهر مونیخ برنامه داشت. اگر او روشنفکر چپ بود به او این امکان داده نمیشد.
در جریان محاکمه گروه گلسرخی، فرخزاد در تلویزیون ایران شومن بود و دلقک بازی در می آورد و از مجریان سرگرم کننده مبتذل فرهنگ حاکم زمان شاه بود.
حتی سلطنت طلبان هم بشکل جمعی از فرخزاد دفاع نمیکنند غیر از امثال رضا ضرابی و یک چپ سابق مانند خانبابا تهرانی که با خانواده فرخزاد رابطه داشت.
چرا فرخزاد بجای شاه و شیخ و مارکس، سعی نکرد هوادار و فعال جبهه ملی ایران شود؟! فرصت طلبان بازندگان و قربانیان تاریخ هستند.
از محتوای حرفهای فرخزاد نمی توان باور داشت که او مارکسیست بود یا سواد مارکسیستی داشت.
همینگوی میگفت: در داستان نویسی از صفات عالی برای قهرمان داستان استفاده نکنید! چرا ؟

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: شجاعت بازگویی گذشته
دیدگاه:

درود بر آقای کیانوش توکلی که با شجاعت بی‌نظیری گذشته چپ را بررسی می‌کند. امیدو آرم این نمونه سرمشقی برای همه کسانی باشد که در گذشته نقشی ایفا کردند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سالام دوسلار. اینقدر تبلیغ…
دیدگاه:

سالام دوسلار. اینقدر تبلیغ این لعنتی را نکن. اگر فردا انتخاب نشد و جلالی یا قالیباف انتخاب شد آن موقع روسیاهی می مونه برا زغال.
باشاسین ابرقو.

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: پرسش درستی است ؛ چنین قتلی…
دیدگاه:

پرسش درستی است ؛ چنین قتلی صورت گرفته است که در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: بخشی از تاریخ خونبار
دیدگاه:

قاتل یا قاتلین زنده یاد رفیق فدایی عبدالله پنجه شاهی که چند عضو خانواده خود را در راه مبارزه بر علیه ارتجاع از دست داد نام ببرید. او به اتهام رابطه جنسی با رفیق زن ادنا ثابت( بعدا به سازمان پیکار پیوست و توسط ج.ا تیرباران شد ) بقتل رسید.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: این مادر بیچاره شازده…
دیدگاه:

این مادر بیچاره شازده اسدالله میرزا یک کاره ای بود که مدام ؛ او به مادر سیاستمدار ها گیر می ده؛ جمع کن ؛ این نگاه زن ستیزی پادشاهی خواهی ات را

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: گلناز؛ بسیار عالی بود ؛…
دیدگاه:

گلناز؛ بسیار عالی بود ؛ اشتباه بزرگ چپ ها در مورد فریدون فرخزاد خیلی درست و به جا بود و البته در بین هم نسل های شما هنوز این دیدگاه متاسفانه وجود داره

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

آیا میتوان به ژی جین پینگ.. پوتین... جو بایدن و بچه..............هایی مانند کیم جونگ اون... رهبر فرزانه و ..... سایر اوباشان تحصیل کرده و یا ایدئولوگ که همه مزخرفاتی که میبافند بر اساسِ حفظ شرایط کنونی بنا شده است تکیه کرد ؟ و زمانی که بخواهیم مانند یک شمپانزه دست به انتخاب بزنیم بگوییم که: من به مادر ............. ها رأی میدهم و گروهی دیگر از شمپانزه ها بگویند که: ما به مادر........ ها رأی میدهیم.... و به تعبیری دیگر بیایید رأی بدهیم که پس از این.... خورشید باید به دور زمین بچرخد؟.... البته که میتوانید در کنگره ها و سناها و کمیته های مرکزی احزابِ کمونیست به این تصورات مزخرف رأی های قهرمانانه بدهید.... اما هرگز نمیتوانید که خورشید را وادار به چرخیدن به دور زمین بکنید

تاریخ:
عنوان دیدگاه: احد قربانی : عالی است کیانوش…
دیدگاه:

احد قربانی : عالی است کیانوش با همین فرمان و مستند ادامه بده. فقط بعضی جاها عکس ها با صحبت تو همراستا نیست، اگر امکان دارد دقت بیشتر کن.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: مریم : درود کیانوش جان جالب…
دیدگاه:

مریم : درود کیانوش جان جالب بود ، واقعا سطح شعور و شناخت و آگاهی ما از زندگی مدرن صفر بود، ما هیچ نمی دانستیم که چرا سازمان اینهمه هوا دار داره ؟!ولی حاکمیت میدونست داره چکار میکنه ...!!

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: در لینک زیر، چپ مقاوم نشان…
دیدگاه:

در لینک زیر، چپ مقاوم نشان میدهد ؛ که راههای :سلطنی/ ملی/ اسلامی /لیبرال /قومی/ اسرائیلی/ یانکی آبدی/ برای سرنگونی آخوند کافی نیست ،و باید زیر پرچم سرخ وحدت سوسیالیست ها، از درون و بیرون وطن، به سیستم ارتحاعی اسلامی حمله نمود.

https://www.youtube.com/watch?v=0PhPGGXRXGQ

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: روان رنجور اکبر گنجی
دیدگاه:

من بارها نوشته ام که در میان ما اهل سیاست بسیاری مشکل روانی داریم. جمهوری لاپوشانی گر اسلامی خود میگوید که 75 درصد مردم ایران نیاز به مشاوره روانی دارند. در میان ما تبعیدی ها و بخصوص اهل سیاست که بسیار رنج برده ایم از نگاه من این درصد بالاتر است. یکیش همین اکبر گنجی! میگوید سعید جلیلی جاسوس موساد! هرچه او در مورد جلیلی نوشته همان است که سیاست های خامنه ای است! نتیجه این که اصن خود خامنه ای جاسوس موساد باید باشد! و یک نظریه جنون آمیز دیگر او و بسیاری دیگر این است که اسرائیل ایران را تکه تکه میخواهد و خواهان یک ایران یکپارچه دمکراتیک نیست. چرا؟ چون درگیری پیش میاد و در اینصورت دیگه اسرائیل نمیتونه مدعی بشه که تنها کشور دمکراتیک خاورمیانه است! اسخفورولا! ینی ایران یکپارچه و آزاد زمان شاه برای اسرائیل بد بود؟ یه جوری مثل خاله زنک ها مینویسه که اسرائیل نمیخواد یه کشور دمکراتیک دیگه در خاورمیانه بوجود بیاد انگار قضیه چشم و همچشمی ایران خانوم و اسرئ خانومه تو کوچه خاورمیانه س! اوا خاک عالم!
خدایا.. این رژیم منحوس رو تا ما دیوانه کامل نشدیم از روی زمین محو کن! آمین

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

پیش بینی جو بایدن پیش از انتخابات خواهد مرد

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: ما به حداقل‌های دستاورد فکرمیکنیم
دیدگاه:

سالام
عزیزدلم،آنی که درخارج نشسته و لنگش کن میگه ،
وخودلیدری میکند،
بدردملت ایران و ملت تورک
وملل ایران نمی خورد،
چه علیرضا اردبیلی باشد،
چه جناب شاملی،یا انصافعلی هدایت،
من تمام نوشته ها ومصاحبه ها را خوانده،دیده،و برای آن
نطرات ساعتها وقت گذاشته میشود،
ما گروه های هویت طلب ،
همچون پان ایرانیست ها ،
به نحله های فکری مختلف
تقسیم میشویم،
همانطور که پان ایرانیستها
به گونه های فکری مختلف تقسیم میشوند،
وبرای ما درکل نتیجه کارشان صدساله مشخص
عمل کرده و دیده می‌شوند.
دربین هویت طلبان هم ،
نظرات مختلفی وجود دارد،
تعدادی حتی ما که فدرالیسم
خواه هستیم قبولمان ندارند،
آنها هم سنگهای بزرگی برمیدارند،که به همه آسیب
میزنند،
ما در درون ایران ،حتی باتفکرمان بنفع فارس غیر
سیاسی فکرمیکنیم،
که یقه همه را ازدست خود فروشان ماسون فکر اجنبی
درست کن ،رها سازیم.
درببن سیاسیون تورک ایران،
مثلاآفای شاملی،یا انصافی علی هدایت،
مثل محسن کوردی تفکر آتش به اختیاری راتبلیغ میکنند،
حتی میگویند،آمریکا بیاید
سلاح بین مردم بریزد،
یامناطقی را بمباران کند،
بنظرشما اینها سیاسی هستند؟
لطفا نوشته های من را درست بخوانید.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: حامد عزیز
دیدگاه:

تنها ره رهایی جنگ مسلحانه.. امروز معنا پیدا کرده. در ادامه بخوانید

حامد عزیز، ممنونم از طرح نظرت. سخت منتظر بودم یکی ماست خور مرا در این مورد بگیرد و داشتم مایوس میشدم که شما از راه رسیدید. مشی مسلحانه در مقابل شاه اشتباه بزرگی بود به این دلیل که نظام شاه یک تیران نبود، بلکه یک نظام اقتدارگرا در جهت خواست جامعه بود. شما در فامیل زندانی سیاسی داشتید؟ چون ما در فامیل بزرگ مان نداشتیم. در محل هم نداشتیم. چون مردم ایران مشکلی با شاه نداشتند. یک مشت چریک هپروت زده میخواستند قدرت را بدهند دست پرولتاریا اما پرولتاریا اونها رو دست بسته میداد دست پلیس. فرخ نگهدار و فدائیان در عملیات شهری تروریست بودند نه مبارز! در سیاهکل مشی مسلحانه دنبال میشد نمیشه اسم تروریست روش گذاشت. چریک شهری در کلمبیا و نیکاراگوا معنا پیدا میکرد نه در تهران. در تهران چریک حضور نداشت بلکه تروریست حضور داشت. بعد از انقلاب هم مجاهدین در شهرها تروریست بودند نه چریک.
از اینها بگذریم شرایط زمان شاه با شرایط امروز قابل مقایسه نیست. بگذارید یک فرض را مقابل شما بگذارم. چنانچه درگیری در تهران مثل روزهای جنبش مهسا آغاز شود، و مثلا آمریکا با ده دوازده تا هواپیما بارهای مملو از سلاح های سبک و مهمات را روی تهران خالی کند و حمایت هوایی هم بر علیه مواضع ثارالله و وزارت اطلاعات و بسیج بکند، مردم این سلاح ها را بر میدارند و به روی رژیم آتش می گشایند. جای تعارف نیست! من کاملا موافق جنگ مسلحانه شهری در شرایط مناسب هستم. راه دیگری نمانده. من نمیخواهم ببینم نوه نتیجه های ما موالی مسلمانان معتقد به ولایت فقیه باشند. مرگ بهتر از این زندگی است. به وقت مناسب باید اسلحه را برداشت. آخرین روزهای این رژیم را گلوله رقم خواهد زد.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: چه عجب ! حالا احسان نراقی؛…
دیدگاه:

چه عجب ! حالا احسان نراقی؛ همکار شاه و شیخ ،شده تئوریسین ....!
.........ه با روش اراده گرایی و ولنتاریسم به اپوزیسیون ......... باید فلان کند و بهمان کند ! ؛ وگرنه 57 ی هست، و چپول است ،و مصدق چی است، و روشنفکر عینکی است، و پیر و بیمار و موسفید و چریک، وغیره، است.!
دهها بار مردم را لعنت کردی که چرا انقلاب نمیکنند، حالا اشک تمساخ ریختن میشود که بیچاره اند ولی پای صندوق خواهند رفت.
نظر سیاسی اجتماعی دادن، نیاز به یک حداقلی سواد جامعه شناسی، و شناختن اقشار و طبقات و اصناف و گروههای آن جامعه دارد. بهتر است از جامعه شناسی مانند احسان نراقی چند صفحه مطالعه شود. امیرحسبن آریانپور به شما بخشش ، بقول فرزندان ستار و باقر.