● تریبون آزاد

«من هم صدای انقلاب شما مردم را شنیدم». از سال 57 تا امروز چند بار آن متن را خوانده اید؟ تقریبا مطمئن هستم که شما خواننده عزیز حتا یک بار هم آن متن را نگاه نکرده اید و هر برداشت و احساسی که نسبت به آن متن داشته اید حاصل نگاه آن جوان بی تجربه و هیجان زده زمستان سال 1357 است. و نظرتان این است که دیر شده بود. آیا اگر امروز علی خامنه ای شبیه چنین بیانیه ای بدهد بازهم خواهید گفت دیر شده سرجایت بنشین تا سرنگونت کنیم؟ باهم به آن دوران برویم

ایالت نیوهمپشایر با فانوس دریایی مشهور آن که شاهد درگیری‌های مسلحانه انقلاب آمریکا بوده به مرکزیت شهر کنکورد در شمال شرقی آمریکا یکی از ایالت‌های واقع شده در منطقه جغرافیایی نیو اینگلند و جزو ۱۳ مستعمره اولیه بود که بر علیه استعمار بریتانیا قیام و در تاریخ ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ اعلام استقلال کردند. نیوهمپشایر در تاریخ ۵ ژانویه ۱۷۷۶ میلادی یعنی شش ماه قبل از اعلام استقلال اولین قانون اساسی مستقل از قوانین بریتانیا را در میان مستعمرات به تصویب رساند.

پس از ترور قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس و یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های جمهوری اسلامی، رژیم ایران برای انتقام خون سلیمانی، به هدف قرار دادن پایگاه عین‌الاسد واقع در استان انبار عراق بسنده کرد. پاسخی که جمهوری اسلامی به آمریکا داد، عملا محدود و متواضعانه بود.

در این یادداشت با توجه به شرایط بحرانی منطقه و احتمال حمله تلافی‌جویانه جمهوری اسلامی پس از کشته شدن اسماعیل هنیه در تهران، آمده است: «شمارش معکوس انتقام ایران از اسرائیل پس از قتل فواد شکر، فرمانده حزب‌الله لبنان، در لبنان و ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس، در ایران در حال برطرف شدن است. پیش‌بینی می‌شود که در روزهای آینده تمایل به انتقام کاهش پیدا کند و، در عوض، اقدامات تهران برای بی‌ثبات کردن منطقه بیش از پیش افزایش یابد.»

ایالت کارولینای جنوبی با باغ های قدیمی و زیبا به سبک آمریکایی به مرکزیت شهر کلمبیا در جنوب شرقی آمریکا یکی از ۱۳ مستعمره بریتانیا یا ایالت‌های اولیه آمریکا بود که بر علیه استعمار بریتانیا قیام و در تاریخ ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ اعلام استقلال کردند.

چطور میشود که انسانی مهربان به جلّادی خونریز تبدیل میشود؟. چطور میشود که انسانی آرمانخواه و ایده آل گرا در موقعیّتهایی خاصّ به مستبد و شکنجه گر و جنایتکار تبدیل میشود؟. چطور میشود که انسانی دادگزار و مهرورز و آزادی دوست و متین و نیک در وضعیّتها و مقامهای مختلف به جبّار و دژخیم و خاصم هر گونه «آزادی و دادگزاری و مهرورزی» استحاله پیدا میکند؟. چطور میشود که انسانی در پروسه مناسبات فردی و اجتماهی و کشوری از رده ای به رده ای دیگر، به ستمگری و جبّاریّت رفتاری متمایل و وابسته میشود؟.

زید آبادی، پس از آنکه پروژه راه چهارمش را بی سر و صدا کنار گذاشت و به اردوی روزنه گشایان پیوست، به یکی از اجزای بسیار فعال ماشین تبلیغات این گروه بدل شد. او چند روز پیش، یقه خانم عبادی را گرفت و او را شایسته "جایزه نوبل جنگ" خواند. فردی که در مقام ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه قرار داشت،

چند ویدیو از روزهای پایانی شاه فقید را می‌بینم؛ پادشاهی روشن‌اندیش و آگاه که در زیر ضربات قدرناشناسی‌های مستمر از پا درآمد. ملتی را که عاشقانه دوست داشت و راضی نشد برای بقای خودش آنان را به کشتن بدهد، بدرود گفت و رفت، بی خط خونی. مرحوم تیمسار معین‌زاده، که دستیار سپهبد اویسی در فرمانداری نظامی بود می‌گوید، فهرستی که از آشوبگران داشتیم ۶۸۰ نفر بودند که می‌شد آن‌ها را از گروه خمینی دور نگاه داشت، بعضی میل به آرامش و احیای قانون اساسی مشروطه داشتند و جمعی چریک و خرابکار بودند.

خری پوست شیری پیدا کرد و آنرا به تن کرده و هر کجا که ظاهر می شد همه فرار می کردند و او به راحتی وهر کجا که میل داشت می چرید وخوش بود. بعد از مدتی زندگی خوش و بی دغدغه با خود گفت برای این که مردم بیشتر حساب ببرند بهتر است عربده ای هم بکشم تا خلق را بیشتر بترسانم. از این رو شروع به عربده کشیدن کرد ، و باعث شد همه فهمیدند خری است در لباس شیر !

تمام شاخص های اقتصادی طی دو دهه گذشته روندی منفی پیدا کرده است. افزایش سالانه ــ کسری بودجه؛ نقدینگی؛ بدهی دولت؛ بدهی بانک ها؛ تورم؛ نرخ بیکاری؛ رشد فساد و دزدی؛ فرار مغزها ، افزایش پول های بلوکه ایران در بانک های جهان و .... ــ یک سویه بحران ها را نشان می دهد. سوی دیگر بحران ها در ناترازی های اقتصاد دیده می شود. ناترازی ــ بنزین، ناترازی آب، ناترازی گاز، ناترازی برق و ناترازی صندوق‌های بازنشستگی و بالاخص کسری‌های تجاری غیرنفتی و کسری‌های حساب سرمایه ــ را داریم

در قبل از انقلاب اسلامی سال ۵۷ ،مدارس اسلامی یکی از کانون‌های مهم نیروهای اسلامی به‌ شمار می‌آمدند که بطور زنجیره ای در سراسر کشور زیر نظر روحانیت به ظاهر غیر انقلابی تأسیس شده بودند.

ایالت تاریخی ماساچوست به مرکزیت بوستون در شمال شرقی آمریکا یکی از ایالت‌های واقع شده در منطقه نیو اینگلند و یکی از مستعمرات سیزده‌گانه بود که بر علیه استعمار بریتانیا قیام و در سال ۱۷۷۶ میلادی اعلام استقلال کردند. در طول تاریخ آمریکا این ایالت تاثیر بسزایی در فرهنگ، هنر، اقتصاد و بطور کل شکل گیری کشور امروزی آمریکا داشته است.

ایالت کنتیکت به مرکزیت هارتفورد در شمال شرقی آمریکا قرار دارد. کنتیکت بهمراه رود آیلند، ورمانت، ماساچوست، مین و نیوهمپشایر شش ایالت مشهور به ایالت‌های نیوانگلند آمریکا و یکی از ۱۳ ایالت اولیه‌ای است که در جریان انقلاب آمریکا بر علیه استعمار بریتانیا قیام و اعلام استقلال کرد.

مغلطه «پس چه ایسم» به انگلیسی Whataboutism توسط کسانی بکار گرفته میشود که برای فرار از ایرادی که از آنها میگیرید به موضوعی شبیه به موضوع شما اما بطور کلی از مبحثی دیگر می پردازند. مثلا شما میگویید نوشیدن نوشابه های گاز دار برای معده و سیستم گوارش مضر است. او در پاسخ به شما میگوید پس چرا تو سیگار می کشی؟ در این پاسخ یک منطق نهفته است که هر دو مبحث به امر ضرر رسیدن به بدن میپردازند. ولی موضوع بحث فعلا سیگار نیست آن یک مبحث دیگر است. فرض را بر این بگذار که یک غیر سیگاری این سخن را گفته.

برخی از پنجاه و هفتی ها که به انقلاب شکوهمند ۵۷ همچنان مؤمن مانده و تمام قد از جمهوری اسلامی دفاع میکنند اما نمی دانم چرا در داخل کشور نمی توانند زندگی کنند که از نعمت های فراوان رژیم اسلامی برخوردار گردند و بیهوده در خارج کشور زندگی میکنند و جزو تبعیدی ها یا بقول رژیم در صف ضد انقلابیون قرار گرفته اند؟

سیاست یا ساختار، در فضای اپوزیسیونی ایران پرسشی است متدیک به درازای عمر جمهوری اسلامی با نتیجه‌ی نحوه مواجهه با آن. آیا تغییرات در نظام و اصلاح این سیستم، یا تمرکز بر صلبیت ساختار ولایی و تعیین تکلیف با ساختار را مقدم دانستن بر تزریق فلان یا بهمان سیاست به درون آن؟ حرف اولی‌ها در تحلیل نهایی این است که مبتنی بر اصل توازن قوا می‌توان بر همین ساختار ولایی، سیاست اصلاحی بار کرد و به باور بخشی‌شان حتی ساختار را متدرجاً تعدیل و آنگاه تغییر داد

«اگر…» ؛ این واژه سه‌حرفی قالیچه پرنده‌ای است که می‌تواند ما را به سفرهای جادویی فراتر از زمان و مکان ببرد. چند روز پیش با نگاه به تقویم که پایان مردادماه را نشان می‌داد، «اگر» به سراغم آمد تا مرا به سفری لبریز از فسوسان ببرد. پایان مرداد و آغاز شهریور برای ۱۰ سال طلایی در زندگی من، مصادف بود با جشن هنر شیراز و تخت جمشید که نخست به‌عنوان خبرنگار هنری و سپس در هیئت یک هنردوست عادی، در آن حاضر بودم.

ایالت پنسیلوانیا(Pennsylvania) به مرکزیت شهر هریسبورگ (Harrisburg) در شمال شرقی آمریکا یکی از مستعمرات سیزده‌گانه بود که بر علیه استعمار بریتانیا قیام و اعلام استقلال کرد و نهایتا خودمختار شد. نهایتا پنسیلوانیا در ۱۲ دسامبر سال ۱۷۸۷ میلادی پس از تصویب قانون اساسی ایالات متحده آمریکا بعنوان دومین ایالت به این کشور پیوست.

برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی،کابینه دولت و نهاد رهبری ولایت فقیه *یکی* شدند!
این واقعه را باید به فال نیک گرفت و هردو نهاد را به زیر ضرب برد!

جنبش های اجتماعی پراکنده در جامعه شهروندی، اندام های پیکر ملت ایران را تشکیل داده اند. گسست ایجاد شده میان اندام های این پیکر، آسیب های بزرگی به مردم و کشور رسانده و بقای دیکتاتوری را تضمین کرده است.

هزاره هاست که بر شالوده تجربیات مایه ای و پرنسیپهای فرهنگی مردم ایران، برای واقعیّت پذیری بُنپارهای خجسته و هرگز خدشه ناپذیرشان [= گزندناپذیری جان و زندگی، مهرورزی، دادورزی، راستمنشی] پیکارهای قرن به قرن شده است و نبردهای ستودنی در چهره ها و رویدادها و خیزشها و مقاومتها و کشمکشهای رنگارنگ با نامها و پرچمها و خلعتهای رنگین کمانی که در پروسه قرن به قرن، گلاویز شدن با حُکّام نالایق و بی فرّ و خونریز و غارتگر و جانستان، چه در ابعاد اجتماعی و میهنی، چه در ابعاد فرهنگی و نوشتاری هنوز به پیش میرود.

با ترور، مرگاندن غیبی و یا ویژگی کشته شدن مشکوک رنیسی هرچه که بود و سرانجام شد، پشت حضرت ولی فقیه مطلق شکسته و خالی شد

امروزه شبکه های اجتماعی، بخش مهمی از جامعه مدرن را تشکیل می دهند. شبکه های اجتماعی، نقش پر رنگی در دنیای امروز دارند که نمی توان آن ها را نادیده گرفت. تاثیر شبکه های اجتماعی بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی افراد و به همین دلیل، در حال گسترش هستند و در آینده، به مراتب نقش بیشتر و مهم تری را در زندگی بازی خواهند کرد.

در میان پژوهشگرانی که به واقعه 28 مرداد پرداخته اند، آقای علی میرفطروس را منصفانه ترین یافتم. این مطلب آقای میرفطروس که در گویا آمده است نیز مانند کتاب های روشنگر ایشان، کاملا بیطرفانه و منصفانه تاریخ را روایت می کند. خود من، محسن کردی نیز در پژوهش هایی که داشته ام، و اول بار در یک شماره نشریه نیمروز 30 سال پیش آوردم، بسته به این که شما نظام سوسیالیستی یا لیبرال را ترجیح میدادید بناچار در یکی از دوجناح که دمکراسی نیاز مبرم شان نبود قرار میگرفتید. هر دو گروه خواهان برکناری مصدق به هر قیمتی بودند.

قرار بود برق و آب مجانی شود اما سالهاست که مردم با پرداخت هزینه هنگفت،برق و آب کافی ندارند!
جمهوری اسلامی فقط به انسانها ظلم نکرده است بلکه آنچنان طبیعت ،جنگل ها،رودخانه ها،آب های زیرزمینی را هم ویران کرده است که در آینده نه چندان دور ، بیشتر نواحی ایران قابل سکونت نخواهد بود.

اگر قرار باشد که ما با کسانی دست بدهیم و دست در دستشان بگذاریم که ما را قبول دارند، آن کسان نیز باید فقط با کسانی دست بدهند و دست در دست کسانی بگذارند که آن‌ها را قبول دارند.
این یعنی ما و آن ها، و آن‌ها و ما، همگی یک جامعهٔ پاستوریزه و هموژنیزه می‌خواهیم.
و خیلی ببخشید، چنان جامعه‌یی فقط به درد گاو‌های روی بطری‌های شیر‌‌های پاستوریزه و هموژنیزه می‌خورد و بس.

یکی از مشکلات اپوزیسیون با هدف کنار زدن ساختاری رژیم، تحت عنوان هر نامی، همین نگاه توهم افکن ،« رژیم به آخر خط رسیده است » می باشد. اپوزیسیون در کیسه پروپاگاندای اصلاح طلبان رژیم به امتیاز دهی تکراری خود مشغول است. نظرات تکراری صادق زیبا کلام بسیار شفاف است که او از کیسه اپوزیسیون خرج می کند .

زمانی که این مطلب را می‌خوانید شاید دیر شده باشد و نیازی به خواندن آن نداشته باشید، این در صورتی است که آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، با حمله این بار جدی به «رژیم اشغالگر قدس» جعبه پاندورا را باز کرده باشد. با این حال من هنوز امیدوارم که آقای خامنه‌ای با بیم غریزی‌اش به عبور از ساعت دوازدهم بار دیگر به نرمش قهرمانانه متوسل شود.

مبارزات مهاتما گاندی برای استقلال هند از استعمار بریتانیا، همواره به‌عنوان یکی از موفق‌ترین جنبش‌های مردمی در تاریخ مدرن شناخته شده است. گاندی با تأکید بر اصولی چون عدم همکاری، مقاومت مدنی و مبارزه بدون خشونت، الهام‌بخش جنبش‌های حقوق مدنی در سراسر جهان شد. اما در پس این روایات قهرمانانه، جنبه‌هایی از این مبارزات نهفته است که بررسی آن‌ها نشان می‌دهد میراث گاندی به همان اندازه که سازنده بوده، ممکن است با پیامدهای ویرانگری نیز همراه بوده باشد. در این مقاله، با نگاهی انتقادی به چهار مرحله کلیدی در ت

در این گفتگو که نسبتا صریح و چالشی از کار در آمده، کوشش کردم تا نشان بدهم که چرا طرح سه ماده ای مهندس موسوی که با رفراندم قانون اساسی آغاز می شود و با تاسیس مجلس موسسان،  تدوین رفراندم قانون اساسی جدید و به رفراندم گذاشتن آن  تداوم می یابد،  می تواند مبنای یک توافق ملی، تشکیل جبهه نجات ملی و گذار سامانمند، دموکراتیک و توافقی از جمهوری اسلامی به حکومتی عرفی و دموکراتیک قرار بگیرد.
امیدوارم که دوستان علاقمند به مباحث مربوط به گذار  با نظراتشان به غنا بخشی این بحث مهم یاری برسانند. 

هم ملیون و هم روحانیون در تمام دوران سلطنت پهلوی خواهان اجرای کامل قانون اساسی مصوبه مشروطه بودند!

بطورکلی کنش سلبی مردم در انتخابات علیه سیستم را باید در کنارجنبش‌های مطالباتی گسترده در مسیربغرنج و پرپیچ و خم شکل‌گیری اعتصابات سراسری و نیز سربلندکردن اعتراضات و خیزش‌های خیابانی، هم چون سه ضلع اصلی مقاومت جاری در زیرپوست جامعه در نظرگرفت که هرکدام به فراخور وضعیت می‌توانند در این یا آن مقطع برجسته تر شوند، اما دریپوند با یکدیگر و تقویت کلیت خویش، سه ضلع مثلت برمودائی را تشکیل می دهند که قادر به غرق کردن کشتی نظام در اعماق خودهستند.

سوسیال‌دمکرات‌ها چه می‌گویند؟ و چه می‌خواهند؟ سوسیال‌دمکرات‌ها در غرب و اروپا ی شمالی از کجا آمده‌اند؟ سر چه دارند؟ و چرا این کوشش‌ها پرکشش و پرهوادار شده‌اند؟ سوسیال دمکرات‌ها ی ایرانی کجا ایستاده‌اند؟

آقای پزشکیان ! عمق فساد و ورشکستگی کشور از ولی فقیه یعنی خامنه ای ناشی شده است نه از جانب شما!
این خامنه ای هست که خرابی های کشور را از خمینی به ارث برده و بدان دوام و قوام بخشیده است!
تا دیر نشده راهتان را از خامنه ای جدا کنید و او را با کوهی از جنایت ها و فسادها تنها بگذارید!

با وجودی که ترس از گوشمالی بزرگ توسط امریکا و متحدین آن بر سران حکومت اسلامی غالب گشته و از زبان تهدید کاسته اند، چشم انداز جنگ و انقلاب در ایران نزدیک تر می شود.