Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: داریوش برادری

مگر میشد یک نفر انقدر برای لاجوردی مهم باشد که بنا به سخن اقای مصداقی وقتی موسی خیابانی را می کشد، انگاه جسدش را در زندان به مصداقی نشان می دهد تا بهش بگه که رهبرت را هم کشتیم و بعد بگذارش تو زندان ول بگردد و همه جا را ببیند که حال برای ما از همه سوراخ و سنبه های زندان تعریف بکند. همین صحنه را معمولا لاجوردی با یک تواب انجام می داد به شهادت دیگر توابان و نوشته ها. برای اینکه ببینه ایا تواب بودنشون واقعی است یا نقش است.

یا وادارشون بکنه که هر چه بیشتر بقیه را لو بدهند و بشکنند. جنایت هولناک تواب سازی یک جنایت زندانهای جمهوری اسلامی است و کسی که می خواهد راوی زندانها باشد، نمی اید حال به توابان حمله بکنند و بگوید تیر خلاص زده اید و من نزدم چون فقط انزجار دادم و نقش بازی کردم. خوب این دروغ است. لاجوردی هم انقدر احمق نبود که نفهمد کی نقش بازی می کند. انهم روباه مکار و جنایتکاری مثل او. مشکل مصداقی این است که چون زجر خویش به عنوان تواب و انزجاردهنده را نمی پذیرد و اینکه اصولا هیچ رژیمی حق ندارد یک زندانی را بشکند و وادار به نوشتن انزجارنامه یا زدن تیرخلاصش بکند، انگاه بخش مهمی از تلاشش می شود افشا کردن توابان و بریدگان و اینکه اگر توابی حق نظر نداری. نمونه اش حمله او سالها پیش به کتاب زن جوان ایرانی و مسیحی از کانادا بود و کتابش حسابی فروش رفت. انزمان نیز اقای مصداقی کمپینی راه انداخته بود که ای او تواب است. انگار تواب است حق بیان خاطرات زندانش را ندارد. یا همین نوشته اخرش در مورد فرخ نگهدار که مشخص است تمام تلاشش برای این است که نشان بدهد نگهدار اونی نیست که می گوید و با جزنی و غیره ارتباطی نداشته است. یعنی می خواهد طرف را رسوا بکند، انهم وقتی که نگهدار سالهاست که اصلا در اکثریت نقشی ندارد و دوما خطاهای نظری و اکتوئل نگهدار اینقدر زیاد است که اگر بخواهی بهش بپردازی و نقدش بکنی، اصلا نیازی نیست که بخواهی تو گذشته اش بگردی و هی بخواهی به شیوه پارانویید و شکاکانه همه جا دروغ و خیانت ببینی و حتی یکبار هم نپرسی راستی این همه تلاش من برای رسوا کردن نگهدار برای چیست و چقدر به کارم ضربه می زند و تحت تاثیرش قرار می دهد. من چند سال پیش نقدی بر کتاب مصداقی در مورد رجوی نوشته ام که خواندنش را به شما توضیه می کنم. تا ببینید که چرا من هم قدرتش را در جای خویش تحسین می کنم و هم انتقادم و روکردن دروغ بنیادین مصداقی برای رسواکردن او نیست بلکه به خاطر ضربه ایی است که او به خودش و کارهایش و همزمان به دیگران می زند. به کسانی که در مقام قاضی و افشاگر مرتب اسمشان را می دهد و افشایشان می کند و گاه حتی زندگیشان را بهم می ریزد. مثل داستان محسن درزی.
نوشته شده توسط: داریوش برادری

مشکل ایرج مصداقی این است که او توابی است که به توابها فحش و لعنت می فرستد و می خواهد به خودش و دیگران بقبولاند که او قهرمان و حال نماینده قهرمانان مرده است تا نگذارد که انها فراموش بشوند. بهای این دروغ اما این است که حتی سخنان و کارهای خوبش در یاداوری جنایات زندان و یا در نقدش بر مجاهدین و غیره، همیشه طعم گس فرصت طلبی را هم دارد و اینکه مثلا بدانی چه موقع لازم است کشتی در حال غرق شدن را ترک بکنی و اول انزجار بدهی و بعد بیایی خارج مدافع دو اتشه مجاهدین بشوی، بعدش ببینی دیگه دفاع ازشون ممکن نیست و حال بخواهی مهمترین نقادشون بشی و انکه جلوی رجوی می ایستد و غیره. اگر ایرج مصداقی واقعا یکبار با خودش و بقیه صادق می بود و می دید که او توابی بوده است که خوشبختانه وادارش نکرده اند که تیری بزند و یا توانسته در زیر لوای توابی و با انزجارنویسی جان سالم بدر ببرد، انگاه مطمئنا از او تاریخ نویسی قوی و مد

زیرا حتی ان کسانی که اینها را شکنجه دادند و یا کشتند و تواب کردند، قهرمانانی بودند و اسیر گفتمان قهرمانی و در خدمت راه و ارمانی. زیرا هر قهرمانی از طرف دیگر فرصت طلبی است و ترسویی در خدمت پدر و ارمانی. ازینرو می بینیم که ایرج مصداقی در حین فریادکشیدن بر علیه فراموشی مردگان، در پی و در حال «فراموش کردن» چیزی اساسی و محوری است و این دروغش همان باعث و بانی ضعف تاریخ نویسی و خطاهای مداوم اوست. اینکه او از یکسو می خواهد «فراموش بکند و پس بزند» که او نیز توابی بوده است و انزجارنامه نوشته است و به اینخاطر به حالت یک مکانیسم دفاعی «فراافکنی» حال مرتب به هر توابی می پرد و می خواهد مرتب دیگران و دروغهایشان را افشا بکند. دوم و مهمتر اینکه او بدینوسیله ناخوداگاه می خواهد «بحث اصلی و مهمتر را به فراموشی بسپارد» که همان اجتناب ناپذیربودن شکست جهان قهرمانانه به خاطر دروغهای ساختاریش است. اینکه جهان و دیسکورس قهرمانانه دقیقا همان خطای بزرگ و اساسی و مشترک بود که بایستی از آن گذشت و به فراموشی سپرد. جهان قهرمانانه ایی که تواب سازی و شبیه سازی هولناک را می افریند و از طرف دیگر پسران سرکش و قهرمان چون رجوی را وادار می کند که اخر شبیه پدر و مراد و مهدی موعود بشوند، چیزی که از جمله مصداقی در نقدش بر مجاهدین انرا بیان می کند، و یا باعث میشود که تاریخ نویسی مصداقی برای فراموش کردن زجر تواب بودنش، قهرمان نبودنش باشد و به اینخاطر تاریخ نویسی اش هیاهوی فراوان و سینه زنی بزرگ برای فراموش کردن چیزهای کوچک و بس اساسی و محوری است. اینکه تاریخ نویسی از منظر قهرمانانه در نهایت همانقدر مجبور به دروغ گفتن و خودشیفتگی دروغین است که هر نگرش و جهان قهرمان گرای دیگر از حکومت اسلامی تا مجاهدین و غیره و بهایش همیشه یک چیز است: فراموشی حقیقت محوری که همان شکست اجتناب ناپذیر پدر و پسر قهرمان است و برملا شدن دروغها و خودشیفتگیهایشان.
نوشته شده توسط: Anonymous

من در حودود 2 سال پیش در دادگاه لاهه هلند محاکمه جنایات جمهوری اسلامی تحت عنوان دادگاه ایران تیریبونال بود 3 روز در این دادگاه گزارش و فیلم تهیه میکردم تعداد زیادی از هموطنان زجز کشید برای شهادت در آن دادگاه حضور داشتند در بین آنان آقای ایرج مصداقی هم بود .دوروز اول نوبت ایشان برای شهادت نشد و ایشان در سالن کنار دادگاه راست راست راه میرفتند و با دوستانشان خوش بشی داشتند بنده هیچ نقصی در ایشان مشاهد نکردم تا زمانی که نزدیک شهادت ایشان رسید وقتی به سالن دادگاه وارد شد با صندلی چرخ دار و بالشی سفید رنگ برای ساپورت کمرش آوردند و نمایش

گونه در حضور 9 قاضی قرار گرفت و داستان خودشان را بیان کردند و در بین بیان شهادتشان چندین بار بصورت کاملا مشخص از نفس می افتادند و آبی مینوشیدن و ادامه میدادند . ابتدا پیش خودم فکر کردم حتما از پله های طبقه دوم سالن کنار دادگاه افتاده چون چندین بار شاهد بالا رفتن ایشان از این پله ها بودم . به هر حال محسن جان وقتی شهادت ایشان تمام شده چند دقیقه ائی نگذشته بود که دوباره صرو مُر گنده بدون صندلی چرخ دار از این طرف به آن طرف میرفت و به کتابش هم که برای فروش آورده بود سری میزد . این گونه شامورتی بازی را که از او دیدم سخنان ایشان برایم غیر قابل باور شد. من از کسانی که ایشان را خوب میشناسند میخواهم که نه تنها مراقب رفتار و کردار و سخنان آقای مصداقی باشند بلکه برای آبروی زندانیان واقعی و زجر کشیده دست افرادی دروغ گو و فرصت طلب را رو کنند و نگذارند با قلوِ یا غلو کردن های بی جهت رسالت مردان و زنان ستم کشیده زیر سئوال برود .سخنان ایشان در مورد شما کاملا بی اساس است و با پی گیری قانونی قابل رسیدگیست
نوشته شده توسط: Anonymous

راشل خانم ائن داستان شما نیز بشبیه داستانهای ثابقتان همچنین زیبا و احساس انگیز است. خواهشا بداستان نویسیتان در این سایت ادامه دهید.
با تشکر فراوان از همکاریتان
ع

نوشته شده توسط: Anonymous

چند جمله اول از تاریخ ساختگی در فرمایشات ایشان را شنیدم و از خیر این ویدئو گذشتم. تمامی سرزمین هایی که امروز در آن ها مردمان گوناگونی که به غلط بر همۀ آن ها نام کُرد داده اند، زندگی می‌کنند، پیش از صفویان در زیر فرمانروایی آق‌قویونلوها، سلسله‌ای از ترکمن‌های سنی، بودند. آن‌ها از ۱۳۷۸ تا ۱۵۰۸ میلادی بر قسمت‌های بزرگی از قفقاز، شرق ترکیه، عراق کنونی و شمال ایران فرمان می‌راندند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یوسف آذربایجان،
اگر من بجای شما بودم دیگر در غرب نمی ماندم و هرچه زودتر خودم را به آذربایجان شمالی میرساندم و دست از خودزی برمیداشتم.
پس هر چه زودتر و موفق باشید.
دهل صدایش از دور خوش است

نوشته شده توسط: Anonymous

آنچه که تفاوت حرکات ملی آذربایجانی را با حرکات ارامنه جدا میکند استفادۀ نا همگون این دو گروه از آلات و ادواتی که وجود خارجی دارند است.
آذربایجانیان هنوز متوجه یک واقعیت نشده اند که، ارامنه در ایران از برداشتن عکس خمینی و خامنه ای (که اصلأ مغایر تفکرات دینی ارامنه است که عکس رهبر دینی را حمل کنند که در قوانین جزایی و مدنی کلاس عقبتر از مسلمانان قرار داده است) شرم و ابا را بیدلیل میبینند زیرا که این دو عامل آنها را از رسیدن به اهداف خود باز میدارد. ولی آذربایجانیان با پرچم جمهوری آذربایجان و تورکیه یا یک کشور تورک دیگر کاربرد سیاسی این عمل را نمی سنجند.
در این میان نباید فراموش کرد که سیستم جمهوری اسلامی مشکل چندانی با کوردهایی که پرچمهای پ ک ک یا ی پ ی و یا عکسهای رهبران کشور دیگر را بردارند، نداشته. ظاهرأ تورکها نیروی ترسناکتری را تشکیل میدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این محقق گرامی آقای ارسی اشاره میکنند ".... چون آن‌ها را بنیاداً بد و اصلاح ناپذیر و غیرخودی می‌دانستند و سال‌ها علیه‌شان تبلیغ سوء کرده و زمینهٔ را برای اجرای چنان جنایت شومی آماده کرده بودند."

ایشان با زیرکی زیرآبی میزنند و ادعای اتهامی را دارند که نشانگر محدود بودن دایرۀ آگاهی ایشان است زیرا که اگر در مورد ارامنه ..."چون آن‌ها را بنیاداً بد و اصلاح ناپذیر و غیرخودی می‌دانستند و سال‌ها علیه‌شان تبلیغ سوء کرده" صحت داشت ایشان با تحقیقاتی که کرده اند نشان دهند چرا ارامنۀ غرب در تورکیه "...بنیاداً بد و اصلاح ناپذیر و غیرخودی دانسته نشده بودند و چرا بر علیه آنها که در مجلس قانونگذاری کشوری جا و مکانی داشته اند"؟!!
بنده به هیچ عنوان مدافع نه تورکیه هستم ونه دشمنی با ارامنه دارم ولی fact, fact است و شعور دیدن و تحلیل آن شعور بیطرفانه میطلبد که ظاهرأ محققان نیازی به کاربرد آن نمیبینند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسژل این سایت چرا شما نوشتۀ بنده را که از دهات میآیم و دایرۀ مقیاسی من در این حوزه است را پخش نمیکنید. آیا خوشتان نیامده شاید از فدائیان و اکثریت ایراد گرفته شد که درد اروگوه و پاراگوه را بیشتر به ما معرفی کردند تا درد ملت خود.
نوشتۀ بنده که توهینی به کسی را در احتوا نداشت.
یاک زبان متافوری بی تعارف که شاید شخص دیگری مینوشت با به به و چه چه انتشار میکردید. چرا آنچه که در تایید اندیشه های خود را بدون درنگی پخش میکنید ولی بیان یک آدم کم سواد را سانسور میکنید.
آنقدر نوشتۀ بنده برّان بود که ادعای افکارآزاد اندیشی شما را برید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

راستی تا جایی که بیاد میآورم جناب مصداقی در نشر ابتدایی خود ادعای خود را در نشر دوم تکرار نکرده است. تصور میشود که ایشان خوب میدانند که در دادگاه این ادعا باخت بزرگی را میتواند نسیب ایشان کند.

راستی کسی میداند که محل اقامت این آقا کجا است زیراکه لازمۀ آغاز یک پرونده بر علیه ایشان جهت راحت کردن کار مسژلان قضایی، میتواند اهمیت پیدا کند.
با این ادعا که "محسن درزی تیر خلاصزن بوده" جناب مصداقی پرونده را کلّه معلق چنان باخته است که شاهدانش هم بدرد 7 پشت هم نخواهند خورد.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

تبریزی گرامی،
متاسفانه من با آقای مصداقی رابطه‌ای ندارم و ایشان را تنها چند بار در مراسم یادبود کشتار 67 و یا مراسم دیگر ملاقات کرده‌ام و زمانی هم برای صحبت نداشته‌ایم و جز چند کلمه‌ای رد و بدل نکرده‌ایم. من امکان دسترسی به ایشان را ندارم.
به نظر من نیازی هم به بحث خصوصی نیست. این گفتگوها اگر با رعایت شرایط یک گفتگوی مدنی و یا درست‌تر، گفت و شنود مدنی همراه باشد، سازنده‌اند و بسیاری از مشکلات را حل می‌کنند. این گفت و شنود می‌تواند در صحنه‌ای علنی هم صورت بگیرد تا دیگران هم از آن سود ببرند.
به نظر من اشکال کار در اینجاست که آنچه در جریان است، نه گفتگو و یا گفت و شنود، بلکه حمله و تخریب و کینه‌ورزیست.
آیا واقعا این امکان وجود ندارد که بدون عصبیت و بدون پیش‌داوری و کینه‌توزی با هم به گفتگو بنشینیم و زوایای تاریک را روشن کنیم؟ آیا نمی‌توانیم به آنجایی برسیم که در یافتن "حقیقت"

از همان اول نتیجه گیری نکنیم و بر آن تصمیم اصرار نورزیم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یعقوب،
بنظر میرسد که سبک و انشاء شما برایم زیر نام دیگری آشناست، اما بگذریم!
آنچه مربوط به مدیا ترکیه میشود، باید اذعان کنم که بصورت نسبی با مدیای کشورهای همسایه تفاوتهائی دارد.
5 تا 6 میلیون مردم ترکیه که از قشر پائین جامعه بودند توانستند در پنجاه سال گذشته بعنوان کارگر در کشورهای غربی و مخصوصاً در آلمان کاری کنند. این مهاجرت باعث گسترش ذهن نسبی دمکراسی در میان این افراد شد. اینها هر سال یک بار به ترکیه رفته و برای مدتی که در آنجا میمانند، تفاوت جامعه ترکیه را با جامعه غرب عیناً میبینند. از این کانال هم خود دگرگون شده و همینکه افراد خانواه آنها هرچند کم، ولی تأثیر پذیر میشوند.
ترکیه چندین سال است که تلاش دارد وارد اتحادیه اروپا شود و برای این مقصود از هیچ پشتک و واروئی دریغ نکرد تا شاید بتواند با اجرای قوانین نیمبند، خود را جا بزند.

ولی اروپائیان، چه خوب و یا چه بد، اخلاق و روش دولتمداران ترکیه را شناخته اند و گول اقتصاد نیمبند آنرا نیز نمیخورند. برای آنها دیپلماسی و دیالگ، چه مرموزانه وچه سازنده و باز، حرف نخست را میزند. در صورتیکه دولتمردان ترکیه اگر تقاضای آنها جواب رد بگیرد با تهمت و فحاشی، با چهرهای خشن سعی در برآورد خواسته های خود دارند.
ولی آنچه مربوط به سند قتل عام ارامنه میشود، باید بگویم در ترکیه ائی که رهبران سیاسی اش در فسا مالی شنا میکنند و با قدرت در پی گم و گور کردن اسناد فساد مالی خودشان هستند، چگونه میتوان از اسناد قتل عام آن دروان سخنی گفت؟ و از همه اینها گذشته در اینجا کمیت قتل یا تعداد قربانیان مطرح نیست بلکه کیفیت آن زیر نظر است.
نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم رزا، برابر خواسته شما من کامنت شما بانوی دانشمند و بزرگوار را نه یک بار بلکه چند بار خواهم خواند و از نوشته های ارزنده تارنگار شما به نام: (آرشیو رزا) در نشانی زیر نیز بی گمان سود خواهم برد http://archiverosa.blogspot.com با سپاس از شما و با آرزوی شادمانی و نیکبختی برای شما و خانواده بزرگوارتان در همه زندگی ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، به جای نوشتن یادداشت های دور و دراز خواسته من از شما این است که به کشمکش پیش آمده میان دو دوست نازنین و بزرگوار من آقای توکلی و آقای مصداقی پایان بدهید و بیش از این مته به خشخاش نگذارید! از این کشمکش ها تنها کسی که سود می برد رژیم دژخیمان و شکنجه گران است نه من و شما و دیگر دشمنان رژیم! بهترین کار این است که شما کاری کنید تا آقایان توکلی و مصداقی با گفتگوی تلفنی به سازش برسند و این بگومگوهای زیانبار و رژیم شادکن بیش از این به درازا نکشند!

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی ملتی به استقلال دست یابد. مقایسه کنید جمهوری آذربایجان را با آذربایجان جنوبی و وضع همان ملت را که در زیر پرچم ایران زندگی میکند .
امروز مشعل المپیک اروپایی باکو روشن می شود + ویدئو https://www.youtube.com/watch?v=_FN1Lz-AQIg
مشعل المپیک اروپایی باکو از 15 شهر آزربایجان گزرانده خواهد شد
مراسمی که برای روشن کردن مشعل آغاز می شود در قصبه ی سورا خانی باکو در معبد آتشگاه برگزار خواهد شد بعد از روشن شدن مشعل توسط ورزشکاران بنام آزربایجان از همه ی مناطق آزاد این کشور عبور داده خواهد شد
در شهرستانها نیز این مراسم از فردا از نخجوان آغاز خواهد شد و بعد از گذر از 15 شهر این کشور در 11 ژوئن وارد مراسم افتتاحیه ی بازیهای المپیک اروپایی در استادیوم المپیک خواهد بود پیش بینی می شود که مراسم افتتاحیه بسیار با شکوه برگزار خواهد شد.
گفتنیست این اولین دور بازیهای المپیک

المپیک اروپایی خواهد بود و آزربایجان شمالی برای شناساندن چهره ی این کشور و جذب توریست بسیار فعالیت نموده است
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فانون! اگر درست میفرمائید، و بگفتار خود باور دارید، و مردم را دنبال نخود سیاه نمی فرستید، یک مقاله بشر دوستانه بنویسید، و به پانفارسیسم و پان ایرانیسم و نژاد پرستان فارس گوشزد کنید، که دست از هویت پرستی وعشیره پرستی بردارند! و به ملل ایرانی غیر فارس!، نیز حق حیات قائل شوند! زبانشان را قدغن نکنند، و برایشان هویت جعلی فارسی نسازند. در ثانی شما که بنظر میرسد متخصص مکتبهای "پسا مدرنی" و" پسا ساختارگرائی" هستید، لطف کنید، این موارد را برای خوانندگان توضیح بفرمائید. تا از کلی گوئی مجازی پیرهیزشود. کلی گوئی و ابهام گری برای مردم روشنگری نمیکند. و بی مفهوم است.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

مقاله را تا آنجایی که می‌توانستم با دقت خواندم. نویسنده دو تز را مورد بررسی قرار می‌دهد: امنیتی بودن و بیمار بودن.
برداشت من این است که نویسنده در نهایت به این نتیجه می‌رسد که آقای مصداقی بیمار است. نویسنده هیچ اتهامی به آقای مصداقی نمی‌زند. اتهاماتی را که برخی می‌توانند به راحتی به ایشان وارد آورند، به صورت سؤال و ابهام مطرح می‌کند ولی اتهام نمی‌زند. به نظر من این نکته به جای خود بسیار مثبت است.
تا لحظه‌ای که نظرم را می‌نویسم، 6 نفر زیر این مقاله کامنت نوشته‌اند، به علاوه نظر کوتاهی که آقای همنشین بهار به صورت مطلبی مستقل منتشر کرده‌اند.
کامنت اولی برایم روشن نبود و نتوانستم آن را بفهمم. کامنت دوم و سوم در موافقت با خانم کیمیا خاوری بوده و پا را فراتر گذاشته و فرضیه امنیتی را به صورتی جدی مطرح کرده‌اند.

نفر چهارم آقای تبریزی است که از آقای توکلی می‌خواهد در گفتگوی خصوصی مشکل خودش را با آقای مصداقی حل کند و اینگونه مقالات را که ایشان مانند تمامی نظرات مخالفانش "هرزنامه" می‌نامند، به تیغ سانسور لت و پار کنند. ایشان مطابق معمول مقاله را هم از دیدگاه "سیاه و سفید" مورد حمله قرار می‌دهند و مانند روال همیشگی خودشان، ابتدا فرضیاتی را از قول نویسنده پیش می‌کشند که در مقاله نیست و بعد آن را می‌کویند.
نفر پنجم هم خانم "Rosa" هستند که هشدارهایی جدی و قابل فکر می‌دهند ولی براداشت من این است که روانشناسان را یک دست کرده و عامل "شکنجه سفید" معرفی نموده و خواستار حذف روانشناسان از رسانه‌هاست.
نفر ششم آقای مراد هستند که تصور می‌کنم مقاله را دقیق نخوانده‌اند.
امیدوارم نظرات بیشتر و سازنده‌تری در زیر این مقاله بخوانم و یاد بگیرم.
راستش را بخواهید من اوایل، نوشته‌های آقای مصداقی را با ولع خاصی می‌خواندم. در آنها تناقضاتی می‌دیدم که برایم عجیب بودند(قصد و امکان آن را ندارم که این تناقضات را ردیف کنم که نیاز به کاری سنگین و وقت گیر دارد) و در این میان، آنچه که بیش از همه در نوشته‌های ایشان رنجم می‌داد و رنجم می‌دهد دو چیز بودند و هستند، لحن آنها و "ادبیات" ایشان، و اتهاماتی که به اشخاص زیادی زده، با دلایل غیرمستقیمی که خود شاهدشان نبوده و از دیگرانی نقل می‌کنند که در بسیاری موارد، هویتشان برای خواننده نامعلوم است و یا اعدام شده‌اند و دسترسی به آنها ممکن نیست.
متاسفانه من در این سالها نوشته‌ای از ایشان نخوانده‌ام که این خصوصیات را نداشته باشد.
من روانشناس نیستم و اطلاعاتم درباره روانشناسی، تنها یادمانده‌هایی گنگ و ناروشن از چند واحد درسی دانشگاه و چند کتابی است که جسته و گریخته خوانده‌ام. ولی احساس می‌کنم در مقاله خانم خاوری حرفهایی وجود دارند که می‌توان روی آنها عمیقا فکر کرد. برخلاف آقای تبریزی، اینکه "کیمیا خاوری" نام مستعار است یا حقیقی، برای من اهمیت اساسی ندارد. همچنان که آقای تبریزی می‌توانند با نام مستعار بنویسند، دیگران هم این حق را دارند.
خانم خاوری نتیجه گرفته‌اند که آقای مصداقی بیمارند. این تشخیص ایشان می‌تواند درست یا نادرست باشد. مانند تشخیص هزاران پزشگ که نادرست از آب درمی‌آیند. ولی با خواندن مقاله ایشان، صدها سؤال در مغز من پیدا شد و انگیزه‌ای در من پدید آمد که بار دیگر آثار آقای مصداقی را با نگاهی انتقادی‌تر و پرسشگرانه‌تر بخوانم شاید به پاسخ‌هایی برای صدها سؤال پیشین خودم نیز دست یابم. سؤالاتی از این قبیل که چرا آقای مصداقی به راحتی فحاشی می‌کند؟ چرا به راحتی به دیگران اتهام می‌زند؟ چرا در مورد دیگران اینهمه به دقیق بودن تاریخها حساس است و در مورد خود حساس نیست و اینکه این همه اطلاعات را چگونه گردآوری می‌کند؟ اگر منبع ایشان دیگر زندانیان سیاسی است، آیا حتی یک زندانی هم پیدا می‌شود که بتواند ادعا کند که فلان کس در بازجویی خودش این را نگفته و این را گفته است؟ و... صدها سؤال دیگر.
پیشنهاد من به آقای مصداقی این است که اگر خاطرات می‌نویسند، خاطرات خودشان را بنویسند و اگر از دیگران نقل قول می‌کنند، آن را در حد نقل قول نگهدارند و به حکمی قطعی تبدیل نکنند. اگر می‌خواهند کسی را نقد کنند، به مواضع سیاسی‌اش بپردازند و اگر گاها لازم می‌دانند که به مسائل خصوصی و شخصیتی هم بپردازند، فحاشی نکنند. . متاسفانه مجموعه نوشته‌های آقای مصداقی این منظره را جلو چشم ما پدید می‌آورد که ایشان به جای جمهوری اسلامی، اپوزیسیون را هدف قرار داده است.
به امید روزی که بتوانیم مواضع سیاسی و فکری هم را با جدیت تمام نقد کنیم، که نقد سازنده است و آلاینده. و به امید روزی که از به لجن کشیدن هم بپرهیزیم و این را در خود نهادینه کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز
یکبار دیگر کامنت من را بدون اشترس به همراه نوشیدن چای سبز بخوانید!
پایدار باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان و دشمنان محترم با سلام, بهتر نیست به جای این که زمین و زمان را به هم ببافید وعلم روان شناسی و سایر علوم را برای اثبات نظرات مشعشع خود مثله کنید, از آقای فرخ نگهدار بخواهید که در یک برنامه تلویزیونی و در برابر چشم همه پاسخ سوالات این یک لا قبای روانی اطلاعاتی!!!!! را بدهد تا برای همیشه از شرش راحت شوید. ان را که حساب پاک است از محاکمه (در اینجا پاسخگویی ) چه باک است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در دفاع از اقای مصداقی .کسانیکه با دستگاه مخوف استالین اشنائی دارند میدانند که استالین مخالفان خود را به روشهای مختلف سر به نیست کرد و محاکمات مسکو و تیر باران سران بلشویک و یاران لنین از اقدامات قدرت طلبانه استالین بشمار میرود.
اقای مصداقی نیز قربانی دستگاه مخوف رجوی است که این فرد رجوی به واقع دست اخوند و شیطان را از پشت بسته است. اجازه ندهیم که دستگاه فاسد و قدرت طلب رجوی مخالفان خود را از گوچگ و بزرگ نابود کند.هر انسان با شرف و مسئولی که به رجوی انتقاد سازنده داشت مورد خشم و نفرت و بی احترامی و هتاکی این سازمان قرار گرفت. مانند اقای دکتر کریم قصیم و سعید شاهسوندی ودها و صدها انسان شریف که در این سایت مقالات نوشته اند و افراد گمنانی نیستند.از تهمت ها و ناجوانمردی های رجوی و گماشتگان او نهراسیم و به دفاع از منتقدان سازمان مخوف رجوی بپا خیزیم.

اگر ایراد و انتقادی به اقای مصداقی است باید با نام حقیقی و ارائه اسناد مردم ایران را اگاه کرد .ادعای پوچ پدیده امنیتی دارای ارزش نیست ولی ما بر اساس مدرک میدانیم که اقای رجوی در زندان همکاری نزدیک با سازمان ساواک داشته است.
نویسنده مقاله بخوبی میداند که اقای مصداقی روان پریش نیست بلکه میخواهد او را به دستگاه اخوندی وصل کند و این یک دروغ شرم اور است.
نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم رزا، آن چه که شما آن را (مقاله) نامیده اید یک هرزنامه است نه مقاله! نویسنده این نوشته می گوید اگر کسی به زندان برود پس از بیرون آمدن از زندان نباید چیزی را به یاد داشته باشد چون: ( ..... هیچ خاطره ای به تمامی در ذهن بشر بایگانی نمی شود! ..... ) و اگر کسی زندانی شد و پس از بیرون آمدن از زندان درباره یادمانده هایش با همه ریزه کاری ها کتابی نوشت حتما آن نوشته ها را وزارت اطلاعات دیکته کرده و او هم نوشته است! پس با این روال یا باید زندانیان به زور دچار فراموشی من در آوردی نویسنده این نوشتار شوند و یا مأمور وزارت اطلاعات هستند! و با این روال زندانیانی که یادمانده هایشان را درباره ددمنشی های رژیم ولایت فقیه در زندان ها و شکنجه گاه ها نوشته اند چون دچار فراموشی و آلزایمر من در آوردی نویسنده این نوشتار نشده اند حتما نوشته هایشان دیکته شده از سوی وزارت اطلاعات رژیم است! و کسانی

............. مانند: فریبا ثابت، مینا انتظاری، منیره برادران، عفت ماهباز، نسرین پرواز، زهره تنکابنی، سودابه اردوان، ثریا زنگباری، احمد موسوی، مهدی اصلانی، فریبا مرزبان و ..... که درباره ددمنشی ها و بیدادگری های بیمانند دژخیمان و شکنجه گران رژیم آخوندی کتاب های چند صد برگی نوشته اند چون دچار آلزایمر نشده و همه چیز را فراموش نکرده اند پس حتما مأمور وزارت اطلاعات هستند! آیا این شد حرف حساب؟! سرکار خانم رزا، شاید من یا شما نوشته های یک نویسنده را نپذیرفته و آنها را نادرست بدانیم اما با این دلیل تراشی های خنده دار نمی توان به یک نویسنده تاخت! نوشته های بسیاری هستند که روح مصداقی از آنها خبر ندارد و با ریزه کاری های فراوان درباره کارگزاران رژیم نوشته شده اند، آیا ما باید آن نوشته ها را هم کار وزارت اطلاعات رژیم ولایت فقیه بدانیم؟ برای نمونه به یکی از این نوشته ها در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/30149
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای قانون لالایی بلدیدچراخوابتان نمیبرد.؟چرااین شتررادرخانه خودنمی خوابانید؟کسی که نامش راقانون میگذاردفکرکنم لاقل به حداقل های قوانین دنیاآشناباشد.هرچندهرکشوری قوانینی داردواولین کسانی که آنرازیرپامیگذارندمسئولان تصویب کننده آن قوانین درجهان سوم است وتنهابه آن قوانین میشودگفت دکورند.انشاء الله که شماحداقل های قوانین دنیاراسعی کنیدخوانده باشید.برای شمااحترام به قوانین پیشرفته دنیاراآرزودارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

نظری شتابزده در مورد این مقاله!
دوستان، رفقا! در سیستم مخوف استالین بسیاری بجای زندان و سیبری به روان خانه ها فرستاده شده اند. در سیستم سرمایه داری نیز. جریان سقوط هواپیمای خطوط آلمان را به دیپرسیون کمک خلبان ربط میدهند! 150 نفر کُشته! تا کسی به ریشه ی سیستم نا انسان کار تولید و اجبار تعمق نکند...روانشناسان سالها است که در خدمت سیستم در شکنجه ی سفید دست دارند تا حتی بدون یک خراش بر بدن انسانها را بشکنند. سوای اینکه مصداقی و بقیه امنیتی هستند یا نه. من بشدت مخالف رسانه ای کردن اینگونه مطالب روانی کردن و روانی شناختن انسانها هستم. کار خطرناکی را شروع کرده اید. خوشبختانه تبریزی در حد خود نوشت. من نیز از نسل دوم به شما هُشدار میدهم. بسیاری از شورشیان در اروپا و دیگر کشورها بجای زندان! در روانخانه ها هستند. بروید کمی «فوکو» بخوانید! وقت ندارید ؟ پس فقط پاراگراف زیر را یکبار

دیگر بخوانید. این اخطاری به خود شما "رسانه ها" میباشد. لطفن آن را جدی بگیرید!
اختلافهایتان را درون اپوزیسیون حل کنید. اینها پاتولوژیستی نیستند. آنان که شورش میکنند در برابر قدرت، تواب میشوند، جاسوس میشوند، میشکنند یا مقاومند... اینها کاملن طبیعی هستند و چون انسانند. بگذاریم حرفشان را بزنند. تهدید به توسط قانون و شوک الکتریکی! اینهمه ابراز قدرت از روانشناسان و پزشکان واقعی بعید است! این نوشته زیر خود ابراز قدرت است. آن را جدی بگیریم. برای پوزه بند زدن به انسان نوشته شده و اگر روزی در جامعه قبول شود و در افکار عمومی جا بیفتد و قدرت بگیرد کسی نخواهد دانست: 2+2 جوابش 4 میباشد!
موضوع این مقاله مصداقی ها نیست. همه ی "مایی" هستیم که در جستجوی حقیقت ممکن است خود در جایگاه "بیمار" قرار بگیریم. آنوقت بجای اسنودن قهرمان منینگ و بقیه بمانند تمامی شورشگران علیه توتالیتاریسم، بمانند پرواز بر فراز آشیانه ی فاخته! بخش فرونتال مغزمان جراحی خواهد شد تا بمانند یک گوسفند اجازه ی ادامه ی حیات گیاهی داشته باشیم. ما هنوز میتوانیم اعدام شویم، تیرباران شویم. به اسم خرابکار شکنجه شویم در جهان سوم. و این خودش موهبتی است در برابر واقعیت تلخ دستکاری مغزها و شیمیایی کردن تفکر و شوک الکتریکی آرامش بخش! به هوش باشیم رفقا! در سیستم مارهایی هست که باید به افعی پناه برد! پاراگراف زیر رو به شما است! تهدید به خود را جدی بگیریم!
نوشته:
باری، سخن کوتاه. در این جا راهکارهایی وجود دارد تا از اعمال و رفتار این‌گونه افراد در سطح جامعه عمومی جلوگیری شود. این راه ـ کارها به طور سیستماتیک باید از سوی رسانه‌های دیداری و شنیداری(تلویزیون) و رسانه‌های اینترنتی صورت بگیرد. افراد جامعه با در نظر گرفتن حقوق شهروندی خویش به مراکز دولتی شکایت برده و اهداف شکنجه‌های روانی و ترور شخصیت او را نمایان سازند.

هر سایت و یا رسانه‌ای اینترنتی این مسئولیت را به عهده دارد که آن چه از او ارائه می‌دهند دامن خودشان را نیز خواهد گرفت.
نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... وزارت اطلاعات است http://iranglobal.info/node/24077 و ..... چرا؟ چون: ( ..... هیچ خاطره ای به تمامی در ذهن بشر بایگانی نمی شود! ..... ) دوست گرامی، کیانوش توکلی، در این لینک فهرست نوشته های آقای ایرج مصداقی که از آغاز تا کنون در تارنمای ایران گلوبال گنجانده شده اند دیده می شود http://iranglobal.info/taxonomy/term/1343 پس هر کسی هم که نوشته های ایرج مصداقی را به تارنمای ایران گلوبال فرستاده است نیز حتما همدست ایرج مصداقی و مأمور وزارت اطلاعات است! مانند: کیانوش توکلی، داریوش حاجبی، آ.ائلیار، تبریزی و ..... ********* دوست گرامی، کیانوش توکلی، سپس نویسنده این هذیان ها پزشک شده و گفته است: ایرج مصداقی هم دچار بیماری اسکیزوفرنی است، هم دچار بیماری پارانویا است، هم دچار بیماری وسواس است، هم دچار سردردهای میگرنی و عصبی است، هم دچار دردهای رماتیسمی است، هم دچار بی خوابی است! .....

..... دوست گرامی، کیانوش توکلی، من، شما و هر کس دیگری شاید نوشته ها و باورداشت های یک نویسنده را نادرست بدانیم و آنها را نپذیریم و برای ناسازگار بودنمان با آن نوشته ها و باورداشت ها و برای ارزیابی و بررسی و ویرایش آن نوشته ها سخنانی را بگوئیم و بنویسیم اما هرزنامه هائی این چنینی هرگز در هیچ کجای جهان ارزیابی و بررسی و ویرایش و ..... به شمار نمی روند، دوست گرامی، من سخنگو و یا وکیل مدافع آقای ایرج مصداقی نیستم و در کشمکش میان شما و آقای مصداقی بی سو مانده ام اما ارزش تارنمای ایران گلوبال در میان تارنماهای سیاسی با گنجانده شدن چنین نوشته هائی از میان می رود، بهترین کار این است که شما و آقای مصداقی با گفتگوی تلفنی کشمکش پیش آمده را از میان بردارید، اگر شما به آقای مصداقی بتازید و آقای مصداقی هم به شما بتازد و هر دوی شما هم به سومی بتازید و هر سه شما هم به چهارمی بتازید و ..... با این تاخت و تازها کی نوبت تاختن به رژیم دژخیمان و شکنجه گران خواهد رسید؟ دوست گرامی، کیانوش توکلی، اکنون زمانی است که ما باید همگی با شعار: (باهمی، پیکار، پیروزی) به کوبیدن رژیم آخوندی بپردازیم نه کوبیدن همدیگر!
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، همچنان که خودتان نیز دیده اید من تا کنون در کشمکشی که بدبختانه به تازگی میان شما و آقای ایرج مصداقی پیش آمده است بی سو بوده ام و هرگز در این کشمکش پا در میانی نکرده و به سود هیچکس چیزی ننوشته ام چون نه شما بچه کوچولو هستید و نیاز به آقا بالا سر دارید و نه آقای ایرج مصداقی بچه کوچولوئی است که نیاز به آقا بالا سر داشته باشد! شما و آقای مصداقی هر کشمکشی که داشته باشید می توانید با گفتگو از میان بردارید و این کشمکش ها هیچ پیوندی به کسانی ندارند که مصداقی تر از مصداقی و توکلی تر از توکلی از آب درآمده اند! به چنین کسانی در فرهنگ اروپائی گفته می شود: (کاتولیک تر از پاپ!) و در فرهنگ ایرانی گفته می شود: (کاسه داغتر از آش!) هرگز هم من نگفته ام که نوشته های آقای مصداقی سروش ایزدی هستند و آن نوشته ها را باید مانند آیه های قرآن قرائت و تلاوت کرد چون در نوشته های .....

..... آقای ایرج مصداقی شاید من و شما و هر کس دیگری سخنانی نادرست که از روی شتابزدگی نوشته شده باشند پیدا کنیم و با خواندن آنها دچار اندوه و افسوس شویم و با خود بگوئیم که ایکاش چنین چیزهائی نوشته نمی شدند! دوست گرامی، کیانوش توکلی، سخن من بر سر چیز دیگری است و آن هم سخنان صد من یک غاز و بی سر و تهی است که در این بخش از تارنمای ایران گلوبال نوشته شده اند! البته من تا کنون نتوانستم بفهمم نویسنده ای که با نام (کیمیا خاوری) این نوشته را نوشته است کیست؟ و آیا (کیمیا خاوری) به راستی نام کسی است و یا نامی ساختگی است؟ باری، نویسنده در بخشی از این نوشتار می نویسد: ( ..... هیچ خاطره ای به تمامی در ذهن بشر بایگانی نمی شود بلکه هر خاطره ای بنا به دوره آن کودکی - نوجوانی - جوانی - پیری و الزاما در اینجا دوران حبس و زندان، تنها بخش عمده و برجسته آن در ذهن باقی می ماند! ..... آیا او با حمایت وزارت اطلاعات و با همکاری با آنها به اطلاعات وسیعی دست نیافته و دست هائی در پرده نیستند که او را برای رسیدن به مقاصدش حمایت می کنند؟! ..... ) پس چون ذهن همه انسان ها کم توان است اگر کسی زندانی شود تنها چند یادمانده برجسته در یادش خواهد ماند و همه را فراموش خواهد کرد و اگر کسی فراموشکار نباشد و همه ریزه کاری هائی را که درباره ددمنشی های رژیم ولایت فقیه در زندان ها و شکنجه گاه ها دیده است بگوید و بنویسد حتما اطلاعاتی است و نوشته ها و گفته هایش را وزارت اطلاعات دیکته کرده و او هم آنها را گفته یا نوشته است! دوست گرامی، کیانوش توکلی، با این روال خانم فریبا ثابت که شوهرش اعدام شد و خودش هفت سال در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی زندانی بوده است و همه رویدادهای زندان ها و شکنجه گاه های رژیم را به جای آن که فراموش کند ریز به ریز در کتابی به نام: (یادهای زندان) نوشته است نیز حتما یک اطلاعاتی است! چرا؟ چون: ( ..... هیچ خاطره ای به تمامی در ذهن بشر بایگانی نمی شود! ..... ) http://iranglobal.info/node/22937 و با این روال خانم مینا انتظاری که هفت سال در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه زندانی بوده است چون فراموشکار نبوده و در ده ها نوشتار و گفتار ددمنشی های رژیم را بازگو کرده است نیز حتما مأمور وزارت اطلاعات است! به ویژه آن که مینا انتظاری اندکی پیش از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367 از زندان آزاد شد اما دوستانش اعدام شدند، چرا آنها اعدام شدند و او آزاد شد؟ درست است! خودش است! مینا انتظاری مأمور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است! چون: ( ..... هیچ خاطره ای به تمامی در ذهن بشر بایگانی نمی شود! ..... ) http://iranglobal.info/node/23106 و با این روال خانم منیره برادران که ده سال در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی زندانی بوده است هم حتما مأمور وزارت اطلاعات است! چون در کتابی به نام: (حقیقت ساده) انبوهی از دانستنی ها را درباره ددمنشی های رژیم ولایت فقیه و گردانندگان آن به دست می دهد بی آن که آنها را فراموش کند! به ویژه آن که برادرش به نام مهدی برادران اعدام شد و خودش آزاد شد! چرا باید برادرش اعدام می شد و خودش آزاد می شد؟ درست است! خودش است! منیره برادران مأمور وزارت اطلاعات است! http://iranglobal.info/node/23860 و با این روال حتما خانم عفت ماهباز که شوهر و برادرش اعدام شدند و خودش هفت سال در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم جمهوری اسلامی زندانی بود و کتابی چهارصد صفحه ای درباره ددمنشی های رژیم به نام: (فراموشم مکن) نوشته است نیز حتما مأمور وزارت اطلاعات است! خانم نسرین پرواز هم که هشت سال در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه زندانی بوده است و کتابی پانصد صفحه ای به نام: (زیر بوته لاله عباسی) نوشته است هم حتما مأمور .....
نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان دقت کنند که پست مدرنیزم منطق نفی است (( چونکه به نفی دولت به عنوان سمبل هویت ملی‌ میپردازد ))، در این مرحله،جامعه به دلیل پیشرفت علوم و تکنولوژی، دارای ساختاری است که در آن ساختار، قدرت از حوزه آکادمیک و دانش جدا شده، در ایران ما شاهد تفکیک ساختار قدرت از حوزهٔ آکادمیک و دانش نیستیم، جامعه فارسی‌ در رسیدن به مدرنیته چنان کلّه پا شده که هر ( جامعه شناسی‌ که ذره‌ای چیزی در چنته دارد ) میداند که این جامعه پست مدرنزیم را در هزاره بعدی نیز تجربه نخواهد کرد، گذر از مدرنیزم به پست مدرنیزم با شعار توخالی به دست نمی‌‌آید، ( پسا ساختار گرائی خوراک جامعه فارسی‌ و خاورمیانه نیست ) اگر یک جامعه شناس در درک واقعیت‌ها اینگونه به خطا می‌‌رود ما را به دنبال نخود سیاه خواهد فرستاد، پست مدرنیزم ظاهری و شعار زده که ( علم و تکنو لوژی ) شالوده آن نیست یک حرف مفت است و ما را به حقمان

به حقمان نخواهد رساند، پست مدرنیزم توخالی شعر زده تنها هدفش ( روبات سازی ) از انسان است، به همین دلیل، ما ترک‌های آزربایجان، باید ( جامعه شناسان امثال فانون‌ها ) را از پشت کامپیوتر‌ها بیرون بکشیم و در زمین واقعیت، شکست‌شان بدهیم. ما امروز با افراد عادی سر و کار نداریم، تحصیل کردگان خارج جامعه شناس، یکی‌ از میدان هائی هستند که باید فتح شوند. و این فتح دشوار نخواهد بود، ما در خارج یک جامعه شناس مطرح نداریم، همه اینها از کسروی تغذیه میکنند، چیزی در چنته ندارند،وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

کوتاه و مختصر و مفید. اقای مصداقی تنهانیست او نه یک پدیده امنیتی بلکه یک معضل جامعه روشنفکری است که به دنبال سراب قدرت دویدند و فریب دادند و فریب خوردند.کاروان شکست خورده سازمانهای سیاسی و بویژه سازمان اسلامی رجوی ارمغانی بهتر این این نوع افراد نتوانست تریت کند.مصداقی و بسیاری مانند او ابزاری بودند در خدمت دستگاه خود کامه سازمان قدرت طلب دینی رجوی .نیازی به اوردن نام افراد نیست ولی فداکاری و خود سوزی برای سازمان و عشق به رهبر جای خود را به تنفر از رهبر و سازمان و هم رزم داده است.این چرخش 180 د رجه ای نشان میدهد که جامعه روشنفکری ایران مستعد پذیرش دیکتاتور و رهبر دینی و عقیدتی مبیاشد وتا رسیدن به استقلال فکری و میهن پرستی فاصله زیادی دارد .سازمانهای سیاسی دینی و ضد دینی متاسفانه با نوع تفکر و برنامه خود از مومن مزدور میسازند.

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر میرسد این اولین بار است که کسی به جناب مصداقی آنطور که باید نگاه میکند. شک ندارم وقتی وزیر اطلاعات از اشراف بر اپوزیسیون میگوید گوشه چشمی به جناب مصداقی دارد. فقط حجم و دقتی که در اطلاعات ارائه شده توسط ایشان ارائه میگردد احتیاج به یک تیم تحقیقاتی دارد.وظیفه ایشان مغشوش کردن فضای اپوزیسیون و قتل شخصیت ها و بی اعتبار کردن و هتک حرمت چهره هاست. مرز نمی شناسد و به همه میتازد و هیچوقت هیچ کسی را قبول ندارد و حکومت وحشت و ترور را برای آدمها و تحقیر انها در جامعه خارج از کشور با تیمی که پشت اوست اعمال میکند. ایشان اگر فقط منبع اطلاعاتی خود را حتی به شکل کلی و انگیزه خود را از این که یک تنه به خود اجازه میدهد هرکس با هر مرامی را به لجن بکشد توضیح میدادند من عاجزانه از ایشان عذر خواهی خواهم کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای استخانلو! فاشیسم فارس، و ناسیونالیستهای نژاد پرست ارمنی، در جغرافیای موسوم به ایران به بهانه سالروز ادعای کذائی ارمنییان، علیه مردم ترک، از طریق حمایت بی چون چرای رژیم اسلامی فارس، رژه رفتند! و رژیم با لات بازی های خود، همه گونه امکانات در اخیتار داشناکسیونها قرار داد، اما بمردم ترک آذربایجان حتا اجازه اعتراض نداد. همین ارمنییان، به بهانه قتل عام کذائی، با عقده تمام دشمنی و نفرت خود را نسبت بمردم ترک ایران نشان دادند. رژیم جنایتکار ارمنی بکمک ارتش روس، تاکنون هزاران نفر از مردم آذربایجان را در خوجالی ، آغدام، فضولی، قاراباغ، و همچنین در خوی، سلماس، ارومو و یا سایر شهرها و مناطق آذربایجان جنوبی قتل عام کشتار کرده است. و کشورهای غرب و ایران بجای محکوم کردن این قتل و جنایات، ادعای کذائی یکصد سال پیش بمیان میکشند، تا کشتار و جنایت ارمنیان را سرپوش

بگذارند. یعنی دست پیش می زنند، که پس نیفتند. کسانیکه برای پنهان ساختن حقیقت، با بوق و کرنا و هیاهو چنین نمایشات کذائی را بازی میکنند، تا بدین بهانه بر ترکیه فشار بیاورند، دستشان خیلی وقت است که رو شده است. و کاملا راه اشتباهی را در پیش گرفته اند! در ثانی ترکیه اصلا نیازی به وارد شدن به اتحادیه اروپا ندارد. اتحادیه ایکه اعضایش همچون یونان، محتاج نان شب است، و تا خرخره درقرضهای نجومی فرو رفته است، مگر برای کشوری مثل یونان چه حاصلی جز بدبختی و دریوزگی، به ارمغان آورده است، که ترکیه عضو آن بشود؟
نوشته شده توسط: Anonymous

این هم نوعی دیکتاتوری فردی است یا عقدههای ناشی از سرکوب و قربانی بودن ؟ اسم نویسنده انگلیسی دو رمان مزرعه حیوانات - و - رمان - 1984یادم رفته . که نشان میدهد در دیکتاتوری چه انسانهایی بوجود می آیند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سیاوش! می گوئید: امروز در کلاس درس در مورد هندسه صحبت شد و نه در مورد حساب. خوب من کامنت اول شما را به گفتۀ خود شما ارجاع می دهم چرا که هیچ موردی در مورد انتقاد از متن مقاله در کامنت شما نیافتم. علت آنرا نیز می دانم. چون چیزی برای گفتن ندارید. به نظر من شما اصلا مقاله را نخوانده اید و یا سرسری خواندید. پیشنهاد می کنم مقاله را دو باره و با دقت بخوانید. متأسفانه کامنتهای شما هم بی محتوا و هم توهین آمیز است و بیشتر از روی احساسات پاک به رشتۀ تحریر در می آید. در آن مقاله نه اشاره ای به اینکه امپراطوری عثمانی خوب بوده یا بد صحبتی در میان نیست. آنچه پیغام اساسی آن نوشته می باشد توطئۀ کشورهای امپریالیستی است که ارامنه را نیز دستاویز اهداف توسعه طلبانۀ خود قرار داده اند. هم دیروز و هم امروز! به کنایه و تلویحا ادعا می کنید که تمام مدیای ترکیه دروغ می گویند ولی گویا مدیائی که در غرب از تئوری

نسل کشی ارامنه دفاع می کند راست می گویند. من سالهاست که رسانه های ترکیه را دنبال می کنم و در جریان بحثهای موافقین و مخالفین تئوری ذکر شده هستم. به نظر من از آنجا که شما رسانه های ترکیه را دنبال نمکنید نمی دانید که ترکیه ارمنستان، ایران و یا عربستان نیست که کسی بتواند آزادی بیان و کلا آزادی گردش اطلاعات را در آنجا مسدود سازد. مسئلۀ ارامنه ار هر لحاظ در تلویزیون، رادیو، مطبوعات و دانشگاهها ی ترکیه مطرح و بحثهای گسترده در اطراف آن صورت می گیرد. تصور من این است که احساسات شما اجازۀ قبول واقعیتها را نمی دهد.
در کامنت دوم خود ادعا می کنید که: کشتار ارامنه توسط عثمانیان با یک نقشه از پیش برنامه ریزی شده و بقصد پاکسازی یک ملت در کشورش خودش انجام شد. این یک ادعای کاملا جدید است. اولا بخش عمده بحث آکادمیک امروز در مورد مسئلۀ ارامنه همین است که شما ادعا کردید یعنی نبود نقشۀ از پیش برنامه ریرزی شده برای کشتن. تمامی مدارک عثمانی نیز دال بر تبعید و کوچ اجباری ارامنه از شرق عثمانی (و نه غرب عثمانی) یعنی از نوار جبهه های جنگ با روسیه به نواحی دیگر عثمانی است. دلیل این امر را نیز خود بهتر از من میدانید فقط به یک نکته اشاره می کنم که از جمعیت 810000 نفری ارامنه عثمانی 150000 تن از آنها با یونیفورم روسی در ارتش روسیه علیه عثمانی در جنگ بودند. هزاران نفر نیز در لژیون خارجی ارتش فرانسه و ارتش انگلیس علیه عثمانی می جنگیدند. حمله های ارامنۀ مسلح به پشت خطوط دفاعی ارتش عثمانی علیه روسیه و تعرضات آنان علیه دهات قصبه ها و شهرهای بی دفاع و کشتار مسلمانان علت اساسی تصمیم دولت عثمانی در تبعید آنان بود که متأسفانه خشک وتر را نیز با هم سوزاند. اگر آن تبعید صورت نگرفته بود هم اکنون کشوری بنام ترکیه وجود نداشت و آناطولی تحت اشغال و تصرف روسیه و دیگر کشورهای مهاجم بود.
آقای سیاوش اگر شما یک مدرک در مورد وجود قصد و منظور برای کشتن ارامنه با نقشۀ قبلی ارائه دهید تقریبا بیشتر مسئلۀ ادعاهای ارامنه حل شده است. در گذشته مدارکی (آندونیان) توسط دیاسپورای ارمنی ارائه شد ولی در سال 1985 جعلی بودن تمامی آنها به اثبات رسید و امروز آکادمیسینهای موافق نسل کشی حتی جرأت نام بردن از آن مدارک جعلی را نیز ندارند. یادآوری می کنم که جعل مدارک و تصاویر یک امر کاملا رایج در مورد مسئلۀ ارامنه است که باید در صحت و سقم آن دقت کرد. اصولا وجود قصد و منظور و برنامۀ از پیش تعیین شده برای امحاء یک گروه یکی از پایه ای ترین دلایل نسل کشی بحساب می آید که در سال 1999 و طی رسیده گی به جنایات صربها و کرواتها در بوسنی به تصویب رسیده است.
ثانیا ارامنه در مناطق شرق عثمانی بطور متوسط حدود 17 درصد جمعیت کل منطقه را تشکیل می دادند و در هیچ شهر و یا منطقه ای مگر در برخی دهات و قصبه ها اکثریت قومی نبودند. بنابراین ادعای اینکه منطقۀ شرق عثمانی کشور خود ارامنه بود است یک ادعای جدید است. از نظر شما تکلیف آن 83 درصد بقیه چه می تواند باشد؟ آیا موطن آنان شرق عثمانی نبود و ارامنه حق حیات در آن منطقه را داشتند؟ اتفاقا قصد و برنامۀ داشناکها و دسته های مسلح ارامنی نیز در حمله به دهات و شهرهای مسلمان عثمانی برای کم کردن تعداد آنها از طریق کشتار و یا فراری دادن برای جبران در اقلیت بودن ارامنه بود یعنی همان کاری که بلغارها با مسلمانان در بلغارستان و ارامنه در قراباغ و اطراف آن کردند.
نوشته شده توسط: فانون

نویسنده درست تشخیص داده. تنها در عرصه ادبیات نیست، دوران شیفته گی با هویت در حوزه های فلسفه و علوم اجتماعی هم به سر آمده است. اگر مکتبهای پسا مدرنیستی و پسا ساختارگرایی یک دستاورد مهم داشته باشند آن هم گذر از داستانها و ایداولوژیهای هویت-محور بوده است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مصداقی نوشته : « تردیدی نیست که نه من و نه هیچ‌یک از زندانیان سیاسی مقاوم نمی‌توانستیم نحوه‌ی شلیک گلوله از سوی محسن درزی را به چشم‌ ببینیم چرا که اساساً‌ در جوخه‌ی اعدام شرکت نداشتیم. اما زندان جایی نبود که رفتن به جوخه ‌اعدام و انجام اموری از این دست و «افتخار» کردن به آن، دور از چشم زندانیان بماند و در کل بند نپیچد و فرد انگشت‌نما نشود.»http://irajmesdaghi.com/maghaleh-580.html
یعنی همانطور که قبلا گفته «شنیده»!
و شکی هم در« شنیده» ی خود ندارد! چرا؟ چگونه می توان بر اساس شنیده به یکی اتهام «جنایی» زد؟ و اصرار بر درستی کار خود نمود؟« شنیدن از دیگران» در مورد هیچ جنایتی نمی تواند «مدرک و سند و دلیل» در دادگاه و افکار عمومی به حساب آید.
کسی که اصرار دارد شنیده را دلیل مجرم بودن فرد به افکار عمومی نشان دهد «خود فریبی و دیگر فریبی» میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

از نوشتن کشورش بجای کشور و اشیره بجای عشیره عذر خواهی میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز در کلاس درس در مورد هندسه صحبت شد ونه در مورد حساب.
کشتار ارامنه توسط عثمانیان با یک نقشه از پیش برنامه ریزی شده و بقصد پاکسازی یک ملت در کشورش خودش انجام شد. پارلمان آلمان از اینکه ارتش و نیروهایش در ترکیه با این نسل کشی همکاری کرده، متأسف شده. همچنین دولت ترکیه از این پیشآمد متأسف است. هرچند که از ارامنه عذرخواهی نکرد. اگر ارامنه با روسها همکاری داشته اند نمی توان ژنوسید یک ملت را برایش بهانه قرار داد. دولت ایران نیز درپی پاکسازی ملت آذربایجان، پس از همکاری آنها با قوای شوروی، برنیامد. مخدوش کردن این واقعه با دیگر جنگها که در طول تاریخ رخ داده، تعصب و اشیره پرستی بیش نیست. ما ایرانیان نیز باید از کشتار مردم هندوستان بدست نادرشاه افشار متأسف باشیم و از آنها عذرخواهی کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

در بقیه سایتها از تظاهرات میلیونی ارامنه در تهران علیه فاشیسم و راسیسم ترک و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی گزارش شده . در حال حاضر در ارمنستان حدود سه میلیون انسان زندگی میکنند و در دیاسپورا و خارج از ارمنستان حدود 7 میلیون ارمنی زندگی میکنند . یعنی آنان شباهتی با آواره گی یهودیان دارند . در فرانسه و امریکا و روسیه بیشترین رقم ارامنه ساکن هستند . نمیدانم در مراسم سالگرد قتل عام در ایروان کسی از طرف دولت ایران شرکت کرد یا با ترکیه پارتی بازی کردند . اروپا اعلان کرد که ترکیه با اینگونه عکس العمل های لات بازی و شونیستی اش ، هیچگاه وارد اتحادیه اروپا نخواهد شد و بهتر است یک اتحادیه کشورهای اسلامی درست کنند با پاکستان و بنگلادش .

نوشته شده توسط: Anonymous

" او مدعی‌است رادیو‌های محلی در مالمو دائم علیه او تبلیغ می‌کردند و افراد به خانه‌ی او حمله کرده‌اند. از او سؤال می‌کنم شکایت از من دیر شده بود و یا مجاهدین پشت کار من بودند چرا علیه آنان که خطایشان به روز بود و کسی پشت‌شان نبود و دم دست بودند شکایت نکردی؟"
در پس پردۀ رادیوی انجمن ایران و سوئد نیرویی مانع این کار شده بود. رادیوی دیگر که خود را رادیو آریامیهر از طرف نیروهایی اجرا میشد که بید و پینه ای نداشتند که به عنوان خسارت از آنها طلب شود
راستی این جناب مصداقی که در کتابهایش تصوری از یک مهرۀ مهم سازمانی بدست میدهد چگونه به آزادی رسیده در صورتی که رفیق 16 سالۀ مجاهد من اعدام شد؟!
بعنوان یک خانوادۀ مجاهد که حداقل 5 نفر از نزدیکانشان را اعدام کرده اند و رتبۀ حداقل دونفر از ایشان رتبۀ پایینتری از شما داشتند، اعدام شدند. چرا حکومت اسلامی یک مجاهد از کالیبر شما را اعدام نکرد؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت شما اقای تورک اوغلی را باید با اب طلا نوشت .با شما موافقم
درود بر شما

نوشته شده توسط: Anonymous

صحبت از کشتار 1.5 میلیونی ارمنیان در زمان عثمانی با عقل جور در نمی آید. طبق آمار پاتریارک وارجابدیان ارمنی ترکیب جمعیتی ارمنیان در دوران عثمانی به این شکل بوده است:«ارزروم ۲۸۰٬۰۰۰، وان ۴۰۰٬۰۰۰، بیتلیس ۲۵۰٬۰۰۰، الازیغ ۲۷۰٬۰۰۰، سیواس ۲۸۰٬۰۰۰ نفر.»[ یعنی حدود 1.5 میلیون نفر که با توجه به سایر آمارهای داده شده درست به نظر می رسد. اگر به آمار کنونی ارمنیان توجه کنیم، در حدود 12 میلیون ارمنی در سرتاسر جهان زندگی می کنند که 3.5 میلیون نفر از آنان در ارمنستان میباشند.

حال این سوال مطرح می شود که پس این 8.5 میلیون ارمنی باقیمانده از کجا آمده اند. ضمن اینکه بسیاری از همان 3.5 میلیون ارمنی ساکن ارمنستان کنونی، مهاجرینی هستند که در همان دوره جنگ جهانی اول از آسیای صغیر به این مناطق مهاجرت کرده اند. نگاهی به تر کیب جمعیتی مناطق مختلف ارمنستان کنونی در پیش از صد سال پیش آشکار می سازد که طبق اسناد معتبر، در آن مناطق اکثریت با ترکان آذری بوده است.
حال جهت رسیدن به حقیقت یک محاسبه ساده می کنیم. جمعیت ایران در صد سال پیش 9 میلیون نفر بوده است که این مقدار در زمان حاضر با توجه به جمعیت موجود رشد 9 برابری داشته است. با لحاظ چنین نسبتی، جمعیت کنونی ارامنه در حال حاضر مقداری کاملا منطقی را نشان می دهد. این مطالب ما را به این نتیجه می رساند که ادعای نسل کشی آنطور که ارامنه و همچنین کسانی که نفعی از این قضیه می برند، بی اساس می باشد. اگر چه نمی توان این موضوع را رد کرد که می توانسته است در این مهاجرت اجباری تعدادی بیگناه هم قربانی شده باشند.
حال اگر هدف از طرح هر ساله چنین ادعایی مسائل انساندوستانه می باشد پس چرا به صدها هزار کشته سوریه و سایر کشورها در سالهای اخیر اتفاق افتاده است، تا این حد پرداخته نمی شود و یا اینکه اگر غربیها نیت خیری دارند و هدفشان صرفا ضربه زدن به ترکیه اوج گرفته نمی باشد، پس چرا مسئولیت خود در قبال مرگ یک سوم جمعیت ایران در خلال جنگ جهانی اول بر اثر قحطی اهدایی خود به مردم بدبخت ایران را به عهده نمی گیرند.
تکلیف کاسه های داغتر از آش داخلی هم که مشخص است. آنها فقط به دنبال ترویج ترک ستیزی در داخل کشور می باشند
نوشته شده توسط: Anonymous

از هویت نگو, ازتاریخت نگو, از فرهنگت نگو, اززبانت نگو , از هیچ چیزت نگو
فقط بگو ایرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان, فااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارس , همههههههههههههههههههههههههههه

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقا مثل اینکه تازه از راه رسیده است! آقای عزیز! اگر شما به هویت خود ارزش قائل نیستی و بدان باور نداری، و هویت برایت مطرح نیست، پس چرا زبان عشیره فارس را بر ملل غیر فارس تحمیل کرده اید؟ اگر شما طرفدار انسان ، و طرفدار حقوق بشر هستید، و به زبان و فرهنگ و ارزشهای فرهنگی و ملی ـ مدنی ملل غیر فارس احترام میگذارید، چرا بزور سرنیزه و دگنگ زبان مردم غیر فارس را قدغن کرده اید، و به قتل و کشتار فرهنگی ملل ساکن جغرافیای ایران دست میزنید؟ شما که این حرف را میزنی، شخصا چه وقت، مطلبی در مورد دفاع از حقوق بشر، و دفاع ازحقوق ضایع شده ملل غیر فارس در جغرافیای جهنم ایران زده اید. آیا فکر میکنی با یک مشت احمق و کودن سر وکار داری؟ یا علامه دهری؟ جناب بزرگوار!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محسن درزی حتما اطلاع دارید که آقای مصداقی دوباره همان اتهامات را که قبلا مطرح کرده بود دوباره مطرح کرده است.
حالا باید دید که آیا شما علیه او شکایت می کنید یا نه.
آدرس مقاله ایرج مصداقی:
http://irajmesdaghi.com/maghaleh-580.html

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سیاوش! با این گفتار تان، میخواهید نتیجه بگیرید که ارمنی ها، زاده پاک خداوند بودند. دستان پاکی که حتی به مورچه ای آزار نرسانده است؟ آیا قتل و کشتار مردم آذربایجان شمالی در خوجالی، آغدام، فضولی، و اشغال قارا باغ، را نمی بینید؟ آیا قتل و کشتار صد ها هزار مردم آذربایجان جنوبی، وگورستانهای دسته جمعی را بدست ارمنی ها و روسها، و دول غربی، در خوی، ماکو، سلماس، اورمو را نمی بینید؟ آیا گوشهایتان را بسته اید؟ آیا رادیو و تلویزیون امپریالیسم غرب، و همپالگی هایشان فقط و فقط از صبح تا شب راستی و درستی را تبلیغ میکند. آیا اینهمه لشکر کشی، و قتل وغارت در عراق، سوریه، یمن، لیبی، مصر و افغانستان، ... و امثالهم بدست چه کسی صورت میگیرد؟ آیا ورود ارتش ارمنی به پشتیبانی ارتش تا دندان مسلح روس، که بخاک کشورهای مجاوروهمسایه گان خود تجاوز میکند، گروزنی را باخاک یکسان کرده است، هزارن تن از

مردم آذربایجان را قتل عام و کشتار کرده است، و در بیست و یک یانواردرباکو! با تانک از روی نعش مردم عبور میکرد، و بخشی از خاک آذربایجان شمالی را هنوزهم که هنوز است، اشغال کرده است، بخشی از خاک گرجستان را جدا کرده است، به اوکرائین لشکر کشی میکند، شبهه جزیره کریمه را اشغال کرده است، و کل منطقه را تهدید میکند، بدون هیچ گناهی، هیچ کشته‌ای، هیچ تجاوزی و هیچ جنایتی انجام میشود؟ همه رادیوها، تلویزیونها وهمه مدیا دروغ میگویند و تنها با پول مجبور میشوند چنین و چنان بگویند و بنویسند؟ وتنها روسها، و ارمنی ها و رژیم اسلامی ایران حقیقت را میدانند؟ آیا قلدوری، تصاحب اموال کشورهای زیرسلطه از طریق روسیه، که بیش از یکقرن ثروت و دارائیها و نفت و گاز منابع طبیعی باکو، و آذربایجان شمالی را غارت کردند، و حرمت شکنی آنها نسبت به دیگر مردمان باعث نشد که از طریق عصیان ملل مختلف، شوروی سابق از هم بپاشد؟ آیا شما هرگاه که خود را درآئینه نگاه میکنید از خودتان خیلی خوشحال و راضی هستید؟ و به دروغتان افتخار میکنید؟ آیا برای شما فقط و فقط عشیره ‌تان حساب میشود؟ و مفهوم ومعنا دارد؟ و دیگران کسی بحساب نمی آیند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-هرکسی درایران ازحقوق مدنی وفرهنگی وتدریس زبان مادری حرفی زده وچیزی بگوید،میشودپان ترک هرکس ازجنایت ارامنه ودولتهای غرب چیزی بنویسدمیشودنوکرآزربایجان وترکیه .هرکسی ازفدرال حرفی بزندمیشودتجزیه طلب.وای به حال کسانیکه که یک کانال تلویزیون زده ودربرابرده ها تلویزیون لوس آنجلسی وشئونیستی واستعماری ودولتی بابودجه فوق سری لوس آنجلسی وومثل بی بی سی .ووآ خودی نشان داده ودرکانال خودظاهرشود.ازدولتی وساواکی وارمنی.سیا.انتل جل سرویس بگیرتاخودی نااگاه به اوحمله کرده وآن هارامزدوروجاسوس دیگران بایدبگویندوآیابهترنیست ماساکت مانده وبه جای اینکه دولت چشم وگوش ماراببندد،همزبان های ما،دست بکارشده وماراکورولال کنند!یکی بانام تبریزی.یکی بانام آذری یکی باستاره یکی آرم الله.یکی باداس وچکش وو...این دوستان فکرنکنم مامورباشند!فکرنکنم غیرخودی باشند!فکرنکنم اصلاستمی برتورکان رواداشته شده فکرنکنم اینترنتی و

وماهواره وموبایل ودرآمده باشد این دوستان فکرمیکنندهنوردرعهدبوق زندگی میکنیم.بفرماییدآقاجان شله کشی مفت شده وپس ادعای وظیفه سرسفره ودرمحلی که بقول تبریزی شیشلیک وبوقلمون سرخ شده درشراب فرانسوی درانتظارشماست.بورسیه تحصیلی.رانت دولتی.دانشگاه سفارشی .استخدام فرزندان.امتیازهای مختلف درانتظارشماست.
نوشته شده توسط: Anonymous

( هویت و بغرنج بودن ) در جامعه که هویت فردی شکل نگرفته، افراد فاقد ( انتخاب فردی ) هستند، چونکه حق انتخاب فردی ( منوط به تعامل و ارتباط با جمع ) است. بدون این تکامل اجتمائی جامعه ، جامعه یک بعدی می‌‌ماند و در چنین فضا ئی شبه روشنفکر جامعه شناس , یک روز شما را ( آذری ) می‌خواند و ترک بودن شما را نفی می‌کند، یک روز برای مردگان شما هویت درست می‌‌کند و روزی دیگر هویت زندگان شما را به کلی‌ انکار می‌کند، این خصلت یک جامعه عاری از هویت فردی است، و در چنین جوی، حتی اگر هزاران سال با هم زندگی‌ کرده اید باز نسبت به هم بیگانه هستید چونکه ( هویت تبدیل به توپ فوتبال شده است ) و تو اگر یک جامعه شناس هستی‌ و این را نمیدانی آن مدرکت به هیچ دردی نمی‌‌خورد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

چون آقای مصداقی در سایت خودشان ایران پژواک و در همین رابطه به نحوی از من هم نام بردند پاسخ ایشان را به شکل زیر دادم:
اقای ایرج مصداقی! بار سوم است که جنابعالی در مورد من افاضه فضل میفرمائید. فراموش نکنید که من هرچند اهل سیاست نیستم و هیچ انگیزه سیاسی ندارم و سیاست را بخصوص در شرایط اپوزیسیون و پوزیسیون ایرانی کثافت میدانم اما از کهنه کاران این میدان کثیفم . جنابعالی میتوانید هرچه میخواهید و هر کجا میخواهید بگوئید و بنویسید و راه را تا تلویزیون های اپوزیسیون باز کنید و به عنوان مرجع و ممیز حقایق و شخصیت های سیاسی مورد سوال قرار بگیرید و بنابه شرایط نقل قولهای شما برای به لجن کشیدن ادم ها به کار گرفته شود اما ماهیت و ماموریت شما اگر برای همه نامفهوم است برای من کاملاٌ روشن و مشخص است. وظیفه شما و البته تیم شما گل الود کردن فضای این اپوزیسیون بیچاره و علیل است. به همه میتازید از

چپ و راست و مجاهد و منافق و سلطنت طلب و جمهوریخواه و مذهبی و لامذهب و .... و با دادن اطلاعات سوخته و بی ارزش و بعضاً هم نسوخته اما همیشه بی ارزش به همه هجوم میبرید تا در میان اطلاعات دروغ و درست ماهیت خود را پنهان کنید وهرکس به نحوی از انحاء سری در سرها داشته باشد به کثافت بکشید. نگاهی به لیست آدمهائی مورد تهاجم و فحاشی شما در سالهای گذشته وخودتان بیاندازید و خواهید دید در طول این همه سالها در فهرست آدمهای به لجن کشیده شده همه گونه چهر های معتبر وجود دارد و بر عکس هیچکس نمیداند هزینه های این دم و دستگاه شما و روزگار شما و دسترسی به این همه اطلاعات غریب از کجا سر چشمه میگیرد؟ البته نمیتوانم به عنوان یک سیاسی کار قدیمی موفقیت برجسته شما را نادیده بگیرم. حضرتعالی که به منابع وزارت اطلاعات دسترسی دارید بهتر است بجای حرفهای پراکنده و گزیده و سرهم بندی شده در مورد من از وزارت متبوع خود کمک بگیرید وگرنه برای من بالاتر از سیاهی رنگی نیست. من اهل ادبم و نه اهل سیاست
نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

مراد گرامی، کامنتی از شما در زیر این مقاله وجود ندارد که سانسور شده باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من فکرمیکنم سایت ایران گلوبال اگردرفکریک روانپژیک بی طرف باشد،کاری درست تر ازگذاشتن بعضی ازاین نوشته هادرسایت کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای ترک اوغلان حق با شماست هیچ ملتی از نقد نمی ترسد.من در دفاع از نوشته اقای اذری چند سطری نوشتم که به تیغ سانسور گرفتار امد این ملتها نیستند بلکه روشنفکران خود خوانده ملتها هستند که از نقد میترسند.کسی که امروز سانسور میکند فردا بگیر و بند خواهد کرد.اقای ترک اوغلان روشنفکران کشور ما و خلق شما دارای استقلال فکر نیستند و نکته این جاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقائی که به اسم لقمان این مطلب ضد آذربایجانی را برای اختلاف انداختن در بین آنها انتشار داده است آیا واقعا دکتر است؟ اگر اینهمه سواد و معلومات دارد، حتما باید از طریق مطبوعات و رسانه ها دانسته باشد، که پارلمان آذربایجان به مراحل تشکیل و نضج خود نزدیک میشود! اگر او از صمیم قلب بحرکت ملی مردم آذربایجان نظرخوشی دارد، این نکته را بمحضر ایشان برسانم که پایه فکری و اساسی چنین پارلمانی خیلی وقت است که شکل گرفته، و در جریان است. با اینکه بنا به بعضی مشکلات، اعلان نمود ظاهری آن بطور رسمی هنوز عملی نشده است، اما همین پارلمان و به کل اعضای مؤسس، و مجموع اعضای تشکیل دهندگان آتی آن، در جنبه های مختلف کارهای خود را به پیش میبرند، و در وقتش نیز بطور رسمی اعلان موجودیت خواهد کرد. اغلب سازمانها، احزاب، تشکلهای سیاسی، اجتماعی، هنری، موسیقیٍ، ورزشی، افرد سیاسی منفرد، بسیاری از شعرا، نویسندگان،

افرداد سیاسی منفرد، علما، دانشمندان، نخبه گان آذربایجان، محافل اجتماعی و مدنی، و بیش از نود در صدر مردم قهرمان آذربایجان از تشکیل و اعلام موجودیت آن حمایت میکنند. واگر بعضی کسان کوته فکر، دیکتاتور و مقام پرست، در جهت عدم تشکل آن سنگ اندازی میکنند، در وقت خود چهره واقعی آنان با هر نام والقابی که داشته باشند، ماهیت شان بمحضر مردم قهرمان آذربایجان معرفی خواهد شد. لقمان خان! مطئن باش که این کار در حال نضج و شکل گیری است، دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد! صد سال بردگی و خیش بر گرده کشیدن و ملیجک بیگانه گان شدن کافیست!

نوشته شده توسط: Anonymous

من یک ترک متعصبم و نمی دانم چرا باید از نقد ترسید . ملت ترک از نقد نمی ترسد هیچ کس جواب منطقی نمی دهد . چه شده است ما را که اینقدر در برابر انتقاد وحشت زده شده و می ترسیم ؟ یک نفر همزمان 3 تا کامنت گذاشته و به شعور دکتر لقمان آذری که همزبان من نیز است تهمت زده است . ای کاش روزی منطق جای تهمت زنی را بگیرد.