Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

چوخ گوزل

نوشته شده توسط: Anonymous

دنیا را سیل هم ببرد این جبهه به اصطلاح ملی فقط فکر دشمنی با آزربایجان را دارد و این کینه کورکورانه غافلان آزربایجان را هم بیدار خواهد کرد در قرن 21 ما حتی اجازه خواندن و نوشتن یک سطر به زبان مادری مان را نداریم و تلویزیون های حکومت ساخته در جهت محو زبان ترکی از ایران قدم بر می دارند این متوهمان به فکر برگشتن ملت های مستقل به زندان ایران هستند :)

نوشته شده توسط: Anonymous

کلی گویی, ماستمالی کردن قضیه است و تا مثال عددی داده نشود مسئله شیرفهم نخواهد شد. مثلا آیا دولت جدید اوکراین نتیجه انقلاب مردمی شهروندان بود و یا محصول پنج میلیارد دلار کمک به فاشیست ها که روسی های اکراین را از بین ببرند؟ نمیدانم ولی میدانم که ده ها نمونه دیگر در دنیا وجود دارد که فاشیست بودن آنها بستگی به دید ما دارد یعنی هر سکه دو رویه دارد. آیا گروه های اسلامگرا فاشیست اند و یا آنها که آشیانه آنها را در خاورمیانه بهم زده اند و یا هردو؟ بازهم نمیدانم و هنوز نمیدانم حد آزادی بیان را کی تعیین میکند وامید این کودن به توضیح بزرگان است.

نوشته شده توسط: Anonymous

طبق درک و فهم شما از جامعه شناسی و علوم اجتماعی، باید این حوزه های علمی در تمام دانشگاهها بسته شوند، چرا که حرفی برای گفتن ندارند! البته رژیم فقها در ایران سالهاست که به دنبال این هدف است. بوکو حرام و الشباب و داعش و طالبان نیز همینطور. کسی چه میداند، شاید رهبر شما آقای اردوغان قبل از دیگر ارتجاعیون موفق به انجام اینکار در ترکیه بشود، دنیا را چه دیدی!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر ناصر کرمی هموطن گرامی، به امید آزادی ایران. سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی گمان میکنم معنی جمله های آلمانی که در کامنتتان نوشته شده است, نفهمیده اید.فکر میکنم آقای ناصر کرمی هم با آن آلمانی شکسته بسته اش معنی آنرا درست نخواهد فهمید

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

تفاوت است میان ازادی بیان سیاسی و آزادی های غیر سیاسی آدمکشانه و فاشیستی! افراد و گروه های فاشیستی (مدافعان نابودی اروپا، امریکا، آسیا .. ویا یک نژاد، ملت، و ..) در دایره نیروهای سیاسی گنجانده نمیشوند که آزادی های سیاسی شامل حال آنها گردد. هیچ قانون دمکراتیکی حق تنفرآفرینی، انسان ستیزی و تجاوز به حقوق آدمی و گروه های اجتماعی را برسمیت نمی شناسد.
Jeder darf seine Meinung frei äußern. Das stimmt. Aber nur – auch das steht im Grundgesetz – solange er nicht die Rechte anderer dabei "schwer verletzt" oder gegen die "verfassungsmäßige Ordnung" verstößt

Artikel 4

(1) Die Freiheit des Glaubens, des Gewissens und die Freiheit des religiösen und weltanschaulichen Bekenntnisses sind unverletzlich.
(2) Die ungestörte Religionsausübung wird gewährleistet.
(3) Niemand darf gegen sein Gewissen zum Kriegsdienst mit der Waffe gezwungen werden. Das Nähere regelt ein Bundesgesetz.
Artikel 5

(1) Jeder hat das Recht, seine Meinung in Wort, Schrift und Bild frei zu äußern und zu verbreiten und sich aus allgemein zugänglichen Quellen ungehindert zu unterrichten. Die Pressefreiheit und die Freiheit der Berichterstattung durch Rundfunk und Film werden gewährleistet. Eine Zensur findet nicht statt.
(2) Diese Rechte finden ihre Schranken in den Vorschriften der allgemeinen Gesetze, den gesetzlichen Bestimmungen zum Schutze der Jugend und in dem Recht der persönlichen

http://www.bundestag.de/bundestag/aufgaben/rechtsgrundlagen/grundgesetz/gg_01/245122
نوشته شده توسط: Anonymous

شیعه گری در طبرستان

محدوده‌ی جغرافیای طبرستان قدیم که امروزه از آن به مازندران یاد می شود، همواره‌ی تاریخ یکی از کانون‌های اصلی و مورد توجه دوست داران ولایت علوی بوده است، به طوری که علویان که از جریان‌های معارض و ستیزه گر با خلفای اموی و عباسی بوده و مورد آزار و اذیت آنها بودند، برای پناه‌جویی و بسط و گسترش اعتقادات شیعی به این دیار روی آورده و در سال 250 هجری قمری سنگ بنای تشکیل اولین دولت مستقل شیعی را در این دیار گذاشته و بنابر دلائلی که در این تحقیق بدان خواهیم پرداخت، تا اندازه‌ی زیادی در دعوت خود موفق بوده و با اقبال مردم طبرستان نیز مواجه شدند.
مورخان از جمله دلائل توفیق علویان در بسط و گسترش فرهنگ شیعی را در کثرت سادات علوی در این دیار، تبلیغ گسترده و چشمگیر علویان و انطباق رفتار و کردار داعیان علوی با آموزه های اسلامی و شیعی ذکر می کنند.
کلیدواژه ها: طبرستان، علویان، اسلام، تشیع.

مقدمه:
نوشته شده توسط: Anonymous

حکومت های شیعی فارس تبار در ایرن. سربداران شیعه دوازده امامی بودند


یکی از قیام‌های تاثیرگذار شیعی در سده میانی ایران سلسله سربداران بود . این حرکت که از
روستای باشتین شروع شد، برگرفته از تعالیم شیخ خلیفه و شاگرد او شیخ حسن جوری بود و از آموزه‌های شیعی 12 امامی بهره می‌برد.
حکومت سربداران دو دوره داشت. در دوره اول صبغه مذهبی این حرکت بازتاب بیشتری داشت و
بانیان آن بر یکی از مهم‌ترین مولفه‌های اصلی تشیع یعنی ترویج فرهنگ انتظار تاکید می‌کردند و چنانچه در منابع آمده، سربداران نام امام مهدی را بر سکه‌های خود ضرب می‌کردند اما در اواخر دوره، این حرکت تا حدودی دچار انحراف و افراط شد.
درباره بنیان فکری سربداران مطالب گوناگونی روایت شده است. حسن جوری با اتخاذ نوعی ایدئولوژی که هسته مرکزی اعتقادی آن ظهور قریب‌الوقوع امام دوازدهم بود و این‌که تمام مسلمین باید خود را برای کمک به حضرت مهدی و کار عظیم او آماده سازند تشکیلاتی مرکب از پیشه‌وران و تجار که معتقد به این آیین بودند ایجاد کرد که احتمالا الهام گرفته از نهاد فتوت و سرسپردگی به یک ماموریت مذهبی بوده است. این تفکر البته ادامه پیدا نکرد. خواجه علی موید آخرین امیر سربدار، دستور خراب کردن قبور شیخ حسن جوری و شیخ خلیفه را هم صادر کرد و به این ترتیب حکومت سربداران از بنیان‌های اولیه خود فاصله گرفت. در نهایت این‌که سربداران به جهت اهمیت و تاثیرگذاری بی‌نظیری که در شکل‌گیری جنبش‌های مردمی پس از خود دارد همواره یکی از نقطه‌های عطف مطالعات تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران میانه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جالب است که این آقای اقبال که یکی از مبلغان جنگ و نظرات فاشیستی تشریف دارند و با آهنگهای آریایی همصدا با کرمی در رقصند در مخالفت با فاشیزم حرف میزنند

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار عالی بود .متشکریم. دین اسلام و شیعه اساسن دو جریان ضد ایرانی و مخالف سر سخت ازاد ی و دمکراسی در ایران هستند.ازادی ایران از سد متجاوز اخوند و افشای دین ایران ستیز اسلام میگذرد. نه تنها دین اسلام و شیعه ترمز پیشرفت ایران و ایرانی و دمکراسی هستند بلکه به این دو دشمن تاریخی جریانات چپی و دینی مانند سازمان رجوی و تجزیه طلبان بین المللی نیز اضافه شده اند. اسلام دیروز و امروز هدفی جز گرفتن قدرت و همکاری با محافل بیگانه و دشمنان ایران تعقیب نمی کنند. کشور ما امروز بخاطر تسلط عربتباران اخوند و دین خرافه اسلام و شیعه در خطر نابودی و تهدید غرب و شرق است.فرقه ضاله و ضد ایرانی شیعه باعث شد که بخش های مهم از کشور ما به دست دولت روس و ترکان عثمانی در اید. این مصیبت ملی در زمان تسلط قاجار ها روی داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا ببینیم چگونه تئوریهای جامعه شناسانه، راه را به انواع و اقسام نظریه پردازیها باز میکنند، شما از مارکس مثال زده اید، من با مبنا قرار دادن مارکس، به یک نتیجه گیری کاملا متضاد خواهم رسید، مارکس هیچ اعتقادی به ( مالکیت شخصی‌ ) ندارد، همچنین روابط خانوادگی در دید مارکس جایگاه والائی ندارند، من با مبنا قرار دادن ( مارکس ) ادعا می‌کنم که چیزی که مارکس میخواسته ( جامعه زامبی‌ها ) یا همان ( جامعه مرده‌های متحرک ) است، زامبی‌ها هیچ اعتقادی به ( مالکیت شخصی‌ ) ندارند، بنا بر حس غریزی، مکان‌های شخصی‌ و دولتی را تصاحب میکنند، همچنین برای یک زامبی، برادر، خواهر، پدر، مادر، فرزند هیچ معنا ئی ندارد. آیا غیر از این است که دید مارکس به جامعه، یک دید اسطوره‌ای بود؟ علم نیز با اسطوره سر جنگ دارد، پس شما نمیتواند انتظار یک تفسیر علمی‌ با مبنا قرار دادن مارکس از من داشته باشید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اژدر جان استخفرالله ، این چه حرفی که میزنید؟ کی گفته قدغنه؟ گفتیم : ان ثار و تن ثار و من ثار همه را ردیف کنند که کلیک کمی بالابره. والله ما همه آرزوی بهبودی و کهبود ی داریم. فال میگیریم. دعا میکنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینهم خیلی جالب است. فکر میکردم که ما سینه چاکان حق آزادی بیان, پیرو این گفتار اشتباها منسوب به ولتریم که "I disapprove of what you say, but I will defend to death your right to say it.". و با وزش اولین باد مخالف فراموش میکنیم که حاضر بودیم از مخالفان تا پای مرگ از حق بیان عقیده شان دفاع کنیم. حد آزادی بیان با ماست یا با آنها ؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صد آفرین به مسئول کامنتها. جوهر و دوات آزادی یعنی این. آفتابه و لگن هفت دست!
ببینید میتوانید چند گروه داعشی دیگر را هم پیداکنید که بیان اینجا «کمدیمنت » بنویسند.
سفره ی حضرت عباس بازه. صواب داره. بیان بنویسند. تعداد کلیک ها هم یک ملیون برابر میشه. حیفه این سرمایه از کف بره. ..والله!
ساربان الله و کاروان الله و...همه را خبر کن که صحیفه سجادیه پر شود.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

عجیب است! یعنی شما می خواهید نظرات یک فاشیست را سانسور کنید؟ پس آزادی بیان چه می شود؟
وقتی در مقالات ایران گلوبال، اظهار چنین مزخرفاتی و تبلیغ چنین "نظرات" فاشیستی و توهین به مردم یک کشور آزاد است و "نظر" شمرده می شود، چرا باید در کامنتها آزاد نباشد؟
دوستان عزیز، خانه از پای بست ویران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

عجب پس چرا جامعه شناسان اروپائی با مبنا قرار دادن این جامعه شناسان، قادر به حل تضاد‌های اروپا نشدند؟ چرا امروز اروپا به این روز افتاده است؟ مارکس و مرده‌های متحرک تروریست بدون طبقه چگونه در این بلبشو تروریستی که آسمان اورپا را چون ابرهای سیاه در بر گرفته قابل تعریف و شناسائی هستند؟ وقتیکه اقتصاد یک جامعه فرو می‌‌پاشد دست کم چند نفر اقتصاد دان را دستگیر کرده و روانه زندان میکنند، جامعه امروز خودش را در شرایط ( وحشیگری آنی‌ ) می‌‌یابد، این جامعه شناسان مفت خور چرا قادر به تحلیل شرایط نشدند؟ آیا غیر از این است جامعه شناس، مثل آخوند، از چند نظریه بی‌ اساس، مکتبی‌ ساخته تا با اتکا به این نظریه ها، صاحب دکانی شود؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

ناصر كرمى و اظهارنظرهاى نژادپرستانه اش معروف عام خاص است. ايشان بار ديگر توهم ذهنى خود را به جاى واقعيت مي نشاند و در صديت كور با خلق ترك و خلق عرب ميگويد: "دو قومی که با نام ایران . پرشیا مخالفت و دشمنی دارند و داشتند، دو قوم تُرک و عرب بودند و هستند، و در پی نابودی آن بودند و هستند". آيا عقل سليم ميتواند چنين حكمى را عليه دو ملت عرب و ترك كه در سرزمينهاى مختلفى زندگى ميكنند و داراى دولتهاى مختلفى هستند صادر كند كه گويا آنها در پى "نابودى پرشيا" هستند؟!؟ شايد مليونها از اين جمعيت حتى واژه "پرشيا" را نمى شناسد! حتى در داخل خود ايران خيلى ها اين واژه را نميشناسند! اما تفكرات عقب مانده و ماقبل تاريخى جناب كرمى ميتواند مليونها انسان حتى بى خبر را با يك چوب براند، اين دقيقا آن چوبى (روشى) استكه هيتلر نيز تمام يهوديان و رومان (كولى) ها را با آن به كوره هاى آدمسوزى سپرى.

حالا ناصر كرمى مدافع پارسى، پارسه و هخامنش سر از قبر هيتلر برداشته و سخنان او را تكرار ميكند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یئنیلیک سابق و «وجدان آگاه» کنونی؛
چه کسی گفته < جامعه شناسی‌ مبتنی‌ بر زمان حال است>؟ جامعه شناسی دهها شاخه متنوع دارد که «سوسیولوژی تاریخی» هم یکی از مهمترین آنهاست. برخلاف تصور شما، حوزه فعالیت جامعه شناسان تاثیر گذاری مثل وبر، مارکس، دورکهایم، دوبویز، بوردیو و صدها متفکر دیگر «سوسیولوژی تاریخی» بوده است—یعنی بررسی پدیده ها در بستری تاریخی. این ادا و اطوارهای دون کیشوت گونه چه معنایی دارند بجز عقده گشایی های متوهمانه پانتورکی؟؟؟

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

متاسفم که ایرانگلوبال (مسئول کنترل کمنتارها) نظر داعشی ها را زیر لوای کمنتار منتشر می کند که بیشرمانه "به امید روزی که اسلامگرایان افراطی اروپا را نابود کنن" نشسته اند. بایدعلیه این کمنتارنویس فاشیست اعلام جرم کرد!

نوشته شده توسط: peerooz

خیلی خنده دار است که سخنان سارکوزی و هولاند یعنی دو " رهبر " سیاست چی که تمام منظورشان عوامفریبی و عوامگرایی ست و جزء چهل " رهبر" دیگر در راه پیمایی میباشند, بعنوان دفاع از " آزادی بیان " اقامه شده است. جناب سعید پیوندی میفرمایند که ایشان مواردی بسیار بدتر از آنچه که در باره اسلام دیده اند را در باره مذهب های دیگر در " شارلی " مشاهده فرموده اند. کاش ایشان چند مورد بدتر را ذکر میفرمودند. به عنوان مثال محمد و اسلام در " غرب " سمبول خشونت و تروریسم شناخته شده و در کاریکاتورها منعکس گردیده اند. یهودیان در بسیاری از جوامع به کسب مال از طریق قرض دادن و رباخواری متهمند. آیا کسی تا کنون کاریکاتوری در " شارلی " و یا نشریه دانمارکی از موسی را با شب کلاه یهودیت و البسه مراسم مذهبی در گوشه ای از خیابان پاریس دیده است که به این عمل ربا خواری مشغول باشد؟ آیا اصولا چنین چیزی ممکن است؟

به احتمال بسیار زیاد خیر. این نمونه را SHLOMO SAND در مقاله A Fetid Wind of Racism Hovers Over Europe آورده است. جناب سند, یهودی سابق و استاد دانشگاه دراسرائیل اند که به عللی از یهودی بودن خود تبری جسته اند. ایشان میگویند بسیار خوشحالند که مانند دهه های قبل کسی نمیتواند در فرانسه به یهودی ها ناسزا بگوید و در مواردی این کار غیر قانونی ست. ایشان میگویند اینکه " شارلی " در مورد مذاهب, آدم بی طرفی بوده دروغی بیش نیست. من سخنان این استاد را بیشتر باور میکنم تا فرمایشات سارکوزی و یا هولاند و یا ادعای جناب پیمان.

http://www.counterpunch.org/2015/01/16/je-suis-charlie-chaplin/
نوشته شده توسط: Anonymous

توانائی استفاده از حرف یک آدم مخالف با برداشت‌های شما، هنری است که نسیب هر کسی‌ نمی‌‌شود، جناب کرمی میگویند آلمانی در داخل کشور خودش را ( دویچه ) می‌‌خواند، ولی‌ در خارج از مرزهای آلمان، خودش را ( ژرمن ) می‌‌نامد، ما ترک‌های آزربایجانی نیز، مثل آلمانیان، در داخل آزربایجان خود را ( ترک ) می‌‌نامیم ولی‌ در بیرون از مرز‌های آزربایجان، خود را ( آزری ) مینامیم، هویت ترک و آزری همدیگر را کامل میکنند، نباید یکی‌ بر دیگری سنگینی‌ کند یا یکی‌ برای حذف دیگری وارد میدان شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

من بعید نمیبینم که همین روزها چپ اردوگاه سابقن سوسیالیستی، شارلی ابدو را پدوفیل هم بخواند!
این روفقا قبلن عصای دست خمینی در "مبارزات ضد امپریالیستی" بودند و اکنون پناهنده ی امپریالیست!
اگر به هفته نامه ی شارلی اتهامات ضد زنان و ضد همجنسگرایان و در طرفدار نژادپرستانه و ... میبندید، خوب من هم میگویم شما طرفدار البغدادی هستید و پشت سر القاعده نماز میگذارید! سند و مدرک هم نمیخواهد. چون شما هم برای اتهام زدن به شارپ به مدرکی نیاز ندارید.
البته صدها نقش علیه خانواده ی لوپن فاشیست در شارلی ابدو وجود دارد و این نشریه ضد فاشیست و ضد نژادپرستی بوده و فاشیستهای شناخته شده ای مثل لوپن اجازه ی شرکت در مراسم میلیونی شارلی ابدو را نداشت. و همچنین تاکنون هیچ فیمنیستی یا همجنسگرایی از شارلی ابدو شکایت نکرده،

نوشته شده توسط: Anonymous

نه عزیز من عقده‌ی جامعه شناس شدن ندارم، این حرف شما اتفاقاً نشان عدم آگاهی‌ شما از تحولات دنیای کنونی‌ است، ما به مرحله‌ای رسیده ایم که جامعه شناسی‌، به ضدّ خود تبدیل شده است و این امر در تعریف جامعه شناسی‌ و وظیفه آن نهفته است، برای اینکه شما را با این واقعیت آشنا کنم سعی‌ می‌کنم تعریفی‌ از جامعه شناسی‌ و وظیفه آن ارائه دهم. ( جامعه شناسی‌ مبتنی‌ بر زمان حال است ) و ( وظیفه جامعه شناسی‌ تعریف و تفسیر نظم‌های متغیر است )، در دنیائی که علم هر ۷ سال دو ۲ برابر می‌‌شود و انقلابی‌ اطلاعاتی تضاد ( ابزار و معناا ) را از بین می‌‌برد شما میخواهید کدام نظم متغیر را تعریف و تفسیر کنید؟ پیش از اینکه شما آن نظم متغیر را تعریف کرده باشید نظم دیگری جایگزین آن شده است. از طرفی‌ جامعه شناس‌های ایرانی هتی کاری به نظم‌های این جامعه در ۱۰۰ سال پیش ندارند و میخواهند نظم موهومی را از لابلای شاهنامه

شاهنامه بیرون بکشند و آن را عینیت ببخشند. کدام جامعه شناس ایرانی اومد گفت ( حرف فوکویاما ) مبنی بر پایان تاریخ و پیروزی ( دموکراسی و لیبرالیزم ) بی‌ پایه است، سوشیال دموکراسی و لیبرالیزم ( فقط مختص جوامع غربی ) است نه اوروپای شرقی‌، خاورمیانه یا آمریکای لاتین؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ویدئو کار نمیکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

همه نوشتش اینه قوم خودش که توی کوه هستن ایرانی واقعیه .. منظورش بختیاری ها است.. لابد بقیه برای گرفتن ایرانیت باید برن چند صباحی توی کو ههایی که خاندان آقای کرمی زندگی کرده اند بمونه

نوشته شده توسط: Anonymous

تركيه تنها مظنون به حمايت تسليحاتي از القاعده است آنهم از طرف مغرضان در حالي كه رژيم اسد دويست هزار نفر را به قتل رسانده و اصلاً مظنون شما نيست

نوشته شده توسط: Anonymous

استاد عزیزم ،همنشین ارجمند
با امتنان از پاسخی منطقی و تا حدودی جامع (آنهم با این سرعت )،به اطلاع شمای عزیز میرسانم که کمتر مقاله و نوشتاری(تاریخی) از شما خوانده ام که با دردهااتان نگریسته ام و با خیرخواهی و آرزومندی انسانی شما دلگرم نشده باشم و اگر مطلب علمی بوده باشد از درک واسع و عمیق تان در آن حوزه بهره نبرده باشم . شما و دانسته هایتان ،نظرات و دیدگاه هایتان را بخشی ارزشمند از دارایی تاریخ معاصر من میدانم و قدر دان این همه هستم.
در اینکه به عنوان یک ملت باید خود را مسوول وضعیت کنونی بدانیم با شما همنظرم ولی زیربنای تحرکات و فعالیتهای سیاسی در ایران را (چه از جانب حکومت و یا از سوی نیروهای سیاسی موافق و موافق با آن )به گونه ای سنتی (بیشتر مستقیم و گاهی غیر مستقیم )محصول و تولید دخالت بیگانگان،دانسته و خصوصا تاریخ مدرن ایران (از مشروطه تا کنون)را سرشار از مدارک و شواهدی

بر ثبوت این دخالتها مییابم . تصور من بر این است که در جنگل پر راز و رمز سیاست ،اگر تصویر بزرگ را مورد نظر و توجه قرار دهیم ،شاید راحت تر ببینیم که که یک ماشینری بزرگ که تشکیل شده از سیستمهای متفاوت (کشورها) با اندازه ها و نحوه عملکرد های به ظاهر متفاوت، چگونه با یکدگر مرتبطند و هر کدام از آنها در کدام گوشه این مجموعه بزرگ (برای حرکت و پیشبرد زندگی روزمره مردم )چه میکنند و چه گونه کار میکنند . چه تاثیراتی میگذارند و چه بر میگیرند .
با پوزش خواهی از این نثرپر تکلف و پاراگرافهای طولانی باید خلاصه کنم که مدیریت بحران در جهان غرب به معنای این نیست که بنشینند تا بحرانی پیش بیاید تا آنان به تدبیرش برخیزند یا بنشینند بلکه تفکر و فلسفه سیاسی و سیاست غرب به تولید کار (بحران) است برای واکیوم موجود ،یعنی اینان با علم و شناخت نسبتا جامعی که از فرهنگ و عصبییت جوامع مختلف
بشری دارند و نیز تاثیرات متقابل این فرهنگ ها بر، یا علیه خود و دیگری میتواند ایجاد کند ،اقدام به برنامه ریزی و ایجاد بحرانهایی میکنند که از پیش، دستور مدیریت آن را ،بر اساس آن علم و شناخت ، تهیه کرده اند .
وظیفه سائل درک ،ادراکات آنان از فرهنگ اینان است و البته پیدا کردن( پرتقال فروش !) راهی که فردای مجهول انسان را ختم به خیر کند .برای من این راه ،بجز از میان عدالت اجتماعی و سوسیالیسم مبتنی بر کرامت انسانی نمیگذرد که باز البته از اینهمه همیشه در نوشتار شما نشانها جسته و میجویم .
با سپاسی صمیمانه
نادر
نوشته شده توسط: Anonymous

داعش دست پروده........امریکاست

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا وارد شدن مذهب شیعه و گسترش آن در این منطقه که توسط رضا خان میر پنجه ایران نامگذاری شد مراحل مختلفی دارد یعنی تا رسیدن به دوره صفوی حدود ٨٠٠ سال گذشته،
مرحله اول، در میان "موالی" ایران در عراق. مرحله دوم، نفوذ تشیع در بعضی از مناطق مرکزی ایران همچون "قم". مرحله سوم، توسعه گرایشات شیعی با روی کار آمدن "بنی عباس". مرحله چهارم، فتح طبرستان به دست "علویان". مرحله پنجم، برپائی حکومت"آل بویه". مرحله ششم، پس از حملات "مغول ها". مرحهل هفتم، روی کار آمدن دولت "صفویه". و در ضمن شیخ صفی الدین جد صفوی ها نه سید بود و نه شیعه، بعداز مرگ او و روی کارآمدن نوه اش خواجه علی تعالیم صوفیان کاملا تحت تاثیر تشیع قرار گرفت و از آن پس بود که صوفیان صفوی شیعه شدند و تا آن جا پیش رفتند که خود را نیز سید و اولاد پیامبر نامیدند .و در ثانی این شیعه گری دولتی در نهایت مثل انقلاب مشروطه به ضرر ما ترکها و به نفع

به نفع فارسها تمام شده و آقا کرمی شب و روز باید به درگاه صفویان دعا گو باید شوی که برای اولین بار توسط همین صفویان ارتش منظم تشکیل شد و حتی اسامی و اصطلاحات ارتش يا اردو از آن روز به این طرف ترکی است مثل توپ- تفنگ -چادر- باروت -گلنگدن -قنداق -سان -چریک- پرچم - بیرق و امثالهم. یعنی اگر این ترکها نبود نه تاسی بود و نه حمام. نمک را بخور نمکدان را نشکن.
نوشته شده توسط: Anonymous

ادبیات سخیف و راسیستی این نوشتار, باضافه کج فهمی های فراوان ,خاطره سخنان برخاشگرایانه حزب اللهی های جنایتکار, در در مباحث خیابانی اوائل انقلاب را در ذهنم زنده ساخت. جنایتکاران اسلامی نهایتن به کهریزک رسیدند اما اینکه فرصت اطراق در آیشویتس قرن 21 را آقای کرمی کسب خواهد کرد یانه بستگی به عزم ما دارد. باید در صفوف فشرده حرکت ملی آزربایجان متحد شد تا راه فاشیسم آریائی را برای همیشه مسدود کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
همدردی شما به خاطر فرانسوی بودن انهاست چرا برای کشته شدگان جنگ غزه سوریه لبنان عراق یا برمه ابراز همدردی نکردیدهمین فرانسویها هستند که سوریه را به نابودی کشاندند به امید روزی که اسلامگرایان افراطی اروپا را نابود کنن در ضمن من نه اسلامگرا هستم نه مدافع بشار اسد یا دیکتاتورهای خونخوار دیگر. باتشکر

نوشته شده توسط: همنشین بهار

سلام به دوست عزیزی که در مورد «آپولو» (از جمله ابزار شکنجه در ساواک) پرسیده بودند.
قسمت اول:
آپولو اسمی بود که زندانیان به طنز روی دستگاه شکنجه برقی گذاشته بودند. زندانی را روی یک صندلی آهنی می‌بستند بطوریکه دست‌ها و پاهایش را نتواند حرکت دهد. سپس یک کلاه خود مانندی روی سرش نهاده و بعد جریان الکتریسیته را به جاهای حساس بدنش وصل می‌کردند. آپولو از سال ۵۲ در کمیته مورد استفاده قرار می‌گرفت.
برای من پیش نیامده بود اما کسانی که با آن شکنجه شده بودند می‌گفتند زندانی بطور همزمان با شوک برقی، شلاق هم می‌خورد و در موارد معدودی با فندک و سیگار، داغ شده یا تهدید به کشیدن ناخن‌هایش می‌کردند. کلاه خود آهنی سبب می‌شد تا فریاد زندانی زیر شکنجه با شدت بیشتر بر گوش و سر خود وی وارد شده و زجر وی را بیشتر کند.

قسمت دوم:
یادآوری کنم که بعد از انقلاب اگرچه در زندانها «آپولو» استفاده نمی‌شد اما شکنجه هایی به مراتب هولناک تر از پیش متاسفانه رایج بود. پیش تر در «خاطرات خانه زندگان» (که ۵۰ قسمت آن در سایت خودم موجود است) به موارد فوق اشاره داشته ام.
http://www.hamneshinbahar.net/index.php?page=memoris
با کمال احترام: همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=133
خاطرات خانه زندگان (۳۸(
قلب دلائلی دارد که مغز از آن آگاه نیست
نوشته شده توسط: همنشین بهار

سلام بر شما دوست عزیز نادر
از اینکه وقت گذاشتید و مقاله «گاست و هایزر و گوادلوپ» را خواندید ازتون تشکر میکنم. در پاسخ پرسش شما که کار از کجا خراب شد؟ و انقلاب به بیراهه افتاد؟ اندکی را که می‌دانم براینان می‌نویسم.
ـــــــــــــــــــــــــــ
قسمت اول:
اگرچه به قول هگل Das Wahr ist das Ganze حقیقت تمامیت است و شناخت هر چیز باید شناخت یک تمامیت باشد یعنی برای بررسی هر قضیه‌ای نباید کمر آن را گرفت و باید کل روند حرکت را در نظر داشت، اما همه چیز برمی گردد به بروز زودرس «جریان راست ارتجاعی» که به نام اسلام و انقلاب بر میهن ما حاکم شد. ...
یادمان باشد که روحانیت در تمام شهرها و روستاهای ایران و حتی در کوره دهات جای پا و نفوذ داشت و وقتی ابهت ساواک شاه شکست با «تشکیلات» منظمی که دهها سال دپو شده و در اختیارشان بود، سلانه سلانه به میدان آمد.

قسمت دوم:
البته نباید از سکویی که امروز ایستاده‌ایم به وقایع دیروز نگاه کنیم، ولی این یک واقعیت است که انقلاب بزرگ ضد سلطنتی ملا خور شد و شریعت شیخانه دست کمی از استبداد شاهانه نداشت.
...
ما (نوع من در زندان شاه) توجه نداشتیم که مرحله فرهنگی و تاریخی جامعه ما یک پایش در قرون وسطی است و برخورد ریشه‌ای با آن فقط با برخورد سیاسی از بالا ممکن نیست. نمی‌دانستیم که در جامعه‌ای مثل ایران، حرکت سیاسی بدون تکیه بر حرکتی اجتماعی، فکری، فرهنگی و بدون حرکتی در جهت زیرسئوال بردن ارزشهای متداول و موجود، حتماً و حتماً به جیب کسانی خواهد رفت که دارای پیشینه تاریخی و پایگاه اجتماعی و دارای پروژه سیاسی هستند.
...
وقتی عقاب جور بر همه جا بال گشود و پاک‌ترین جوانان ایران سر بر دار نهادند و پدران و مادران داغدار شدند. وقتی بهار به کوره غم رفت و فصل ابتذال رسید و غنچه لبخند بر لب‌ها پژمرد تازه فهمیدیم که شریعت شیخانه دست کمی از استبداد شاهانه نداشت. واقعیت دردناکی که در دهه پرابتلاء ۶۰ کشف حجاب کرد و با فتوای هولناک آیت‌الله خمینی در سال ۶۷ به کرسی نشست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد کنفرانس گوادلوپ
بخش ناچیزی از گفتگوی طالبان نفت و دلار در گوادلوپ در مورد ایران و چگونگی مواجه با انقلاب مردم بود. و پر واضخ است که از مابهتران فقط و فقط در فکر حفظ منافع خود بودند و بس.
به اصطلاح «عقلانیت» امثال سولیوان و رمزی کلارک هم، در جهت منافع خودشان بود. آنها برخورد سیخکی (کودتایی) امثال برژینسکی را نمی‌پذیرفتند و آنرا به زیان منافع آمریکا و غرب تفسیر می‌کردند.
بار دیگر از شما تشکر میکنم و لطفاً در موارد دیگر نیز راهنمایی خودتان را از من دریغ نکنید.
...
پیش تر در «خاطرات خانه زندگان» (که ۵۰ قسمت آن در سایت خودم موجود است) به موارد فوق اشاره داشته ام.
http://www.hamneshinbahar.net/index.php?page=memoris

با کمال احترام:‌همنشین بهار
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای کرمی این نوشته هاونظرات فرزندان توانمندآزربایجان رادراین سایت ودرسایت های دیگرببینندوبدانندکه چه فرزندانی دردامن مادران وشیرزنان ترک آزربایجان پرورش یافته واین توبمیری ازآن توبمیری های قبلی نیست.مادیگرچماق وسربازان هیچ پان ایرانیست وتمامیت خواه وبخصوص فارس های شئونیست نخواهیم شد.اگرچاهکن هم باشیم برای خودچاه خواهیم کند.هرچندکه برای ضربه زدن به دیکتاتوری درنقاطی سال 88واردمعرکه شدیم ودرحرکات تهران نقش بزرگی درنامشروع کردن رژیم بازی کردیم، ولی آن دلیل لبیک به موسوی وکروبی نبود.مادران آزربایجانی فرزندان زیادی بارآورده اندکه دراین عصرتنهابرای خودکارکنند.باهرتفکری ماآنهاراقبول کرده واشباهات آنهارااصلاح وبه صفوف خودخواهیم آورد.نوشته های آقای شاملی .وجدان آگاه.آتوسا.یوسف آزربایجان وو..راخوانده وبایدتن وبدنش بلرزدتابفهمدکه باچه کسانی درتفکرش طرف است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در باز خوانی کامنت خود پس از انتشار, متوجه شدم که " الف " از " ریش " " شاد " کنده و, پیوند " سبیل " " سخت " شده و " وضعیت " " وضیعت " گردیده است. عذر من اینست که از فارسی نویس گوگل استفاده میکنم و اگر غفلت شود " تا کله چرخ داده ای خوردت ". اما این بهانه ها " شلختگی " را توجیه نمیکند و مسئولیت درست نویسی به عهده نویسنده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در انگلیسی ضرب المثلی وجود دارد Between a Rock and a Hard Place بمعنی مخمصه, تنگنا، و یا دو راهی خطرناک که شاید معنی بهتر این باشد که الهی بخت برگردد ازین طالع که من دارم - نه در غربت دلم شد و نه رویی در وطن دارم . وضع ما ایرانیان درست حالت کسی ست که بین تخته سنگ جمهوری اسلامی و جای ساخت دیگر ( آن دیگر هرچه میخواهد باشد ) گیر کرده است. وضیعت حجاب بهترین و ساده ترین مثالی ست که این حقیقت را به وضوح نشان میدهد و میتوان آنرا به بسیاری چیزهای دیگر تعمیم داد. "ما" طرفداران " حقوق بشر " برای حق آزادی پوشش, گوش آسمان را کر کرده ایم و اکنون با این حقیقت روبرو شده ایم که نه در ایران و نه در فرانسه چنین چیزی وجود ندارد. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوب، شما هم می توانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://books.google.co.uk/books?id=DtjSpIRhNNMC&pg=PA233&lpg=PA233&dq=…
یا
https://books.google.co.uk/books?id=wfYpUXdlf54C&pg=PA74&lpg=PA74&dq=se…

پیدا کردنشان 30 ثانیه هم طول نکشید. می گوید خود اشتغالی در میان ایرانیان ساکن لوس آنجلس 6 برابر نرخ آن در میان جمعیت بومی است. در مورد پارامترهای مؤثر در این امر نیز بحث می کند. از خانمهای ایرانی هم تعریف میکند. حالا ایرانیها باید چه کار کنند؟ صبح تا شب بروند در سایتهای لوس آنجلسیها و خودنمایی و عقده گشایی کنند؟
متد و روش نگاه شما به مسائل علمی نیست، بلکه دیمی است. این چیزهایی که شما در مورد جامعه ایران و کمونیسم و کوبا و غیره می زنید، البته من را نمی رنجاند. سالیان سال است که آخوند و بازاری و ... به کمونیست فحش می دهد و مثلا به او مارکس پرست می گوید و از این قبیل. وانگهی من کمونیست نیستم. این چیزها من را نمی رنجاند، بلکه جهالت و نگاه قشری نهفته در این سخنان است که من را می رنجاند. نتیجه این قشری گری، میشود حمایت و سینه زدن برای اردوغانی که جامعه ترکیه را دارد به سراشیبی سقوط رهنمون می کند. ترکیه را دارد به لانه فالانژها و تروریستها و خطرناکترین گروههای مسلح جهان مبدل می کند تا فردا که لازم شد، به دست آنان جامعه مدنی و جنبشهای مترقی و دانشجویی را خفه کند.
جامعه ی کوبا مشکلات فراوانی دارد. ولی سطح بهداشت، آموزش، تغذیه و بسیاری دیگر پارامترهای مرتبط با رفاه عمومی در کوبا اصلا قابل مقایسه نیست با سطح آنها در کشورهای همجوار کوبا. این است نتیجه خون انقلابیون کوبا. همین چند وقت پیش زلزله هائیتی را زیر و زبر کرد و گند و کثافت سیستم وابسته به سرمایه داران بزرگ همه را خفه کرده بود. ضمنا، این آمریکا بود که نهایتا ناکارآمدی و شکست تحریمهایش را دید و رسما رئیس جمهور آمریکا به بی فایده بودن تحریمهای کشورش اعتراف نمود. این هم یک پیروزی دیگر برای انقلاب کوبا که تحریمهای ظالمانه را خود آمریکاییها مجبور به لغوشان شدند. البته شما زمانی که این شکست مفتضحانه سیستم مورد علاقه تان را دیدید، آمدید اینجا و از زانو زدن انقلاب کوبا گفتید و مشتی لاطائلات دیگر که ارزش پرداختن و صرف وقت ندارد. ضمنا قدرتهای بزرگ هرگز کمونیستهای واقعی و جنبشهای عدالت طلبانه کارگری، ملی و غیره را تقویت نمی کنند. آنچه آنها تقویت می کنند گروههای ارتجاعی مثل آک پارتی و غلیظتر از آن داعش و جبهه النصره و القاعده و از این قبیل است تا کمر کشورهای مستقل را بشکنند.
ایرانیها مثلی دارند که می گوید: مشک آن است که خود ببوید - نه آنکه عطار بگوید. ساده شده اش برای شما میشود: هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه. هر زمان یک نفر (شخصیت حقیقی) در این دنیا پیدا شد که از دست آوردهای جامعه شناسی شما تعریف بکند یا بدانها استناد بکند، آن وقت من هم به شک می افتم که شاید حق با شما باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جستجوی مختصری دراینترنت اطلاعات زیادی در باره سایمنتولوژی بدست نمیدهد. گرچه این " دانش " ساخت ایران است ولی نامگذاری آن به انگلیسی و مرکب از [‘Psyche’ +‘Mental’ +Logy] میباشد. در باره تحصیلات و زندگی این " مخترع " چیزی پیدا نکردم. آیا کسی اطلاعات بیشتری دارد؟ آیا این علم است یا مذهب و یا فرقه و یا شیادی و یا چیزی دیگر؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی... این هجویات دیگر ارزش خواندن را ندارد...

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و با محکومیت هر نوع شکنجه و با داشتن تجربه شخصی‌ از زندان اوین در دهه شصت از نویسنده محترم با این همه سابقه زندان و شکنجه در دوران شاه، خواهش دارم تا کمی‌ در مورد نوعی از شکنجه که به آپلو معروف شده است را در این سایت توضیح دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

معلومه که شما عقده جامعه شناس بودن دارین و گرنه به جامعه شناسان میهنمان این همه توهین نمیکردین. شما که اینقدر عقده جامعه شناس بودن دارین، چرا در همان کانادا این رشته را بصورت علمی نمیخونین تا لااقل با مبتدیات علم جامعه شناسی آشنا بشین و از دری-وری گویی دست وردارین؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آمپریالیسم غرب، برای نیل به اهداف اقصادی، سیاسی و نظامی خود، گروهای تروریستی را ، بنام اسلام، بخدمت گرفته ، و با صرف میلیونها دلار، و تسلیح و آموزش آنان، مثل القاعده، داعش، .... و امثالهم، با کشتن میلیونها انسان بی گناه مسلمان در سراسر جهان، به خصوص در خاور میانه، که با هیاهوی بسیار گسترده ای تبلیغاتی، و رسانه ای همراه است، اینبار، از دین اسلام هیولائی ساخته، و بیش از یک میلیارد انسان مسلمان را ، در جهان بد نام میکند. اما چنین سیاستی در دراز مدت موفق نخواهد شد. زیرا گروههای تروریستی، که خود را مسلمان می نامند، و انسانهای بیگناه را میکشند، در واقع مورد نفرت اکثریت مسلمانان جهان قرار دارند. و اکثریت مسلمانان جهان حملات تروریستی اتفاق افتاده در "پاریس" را محکوم میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی و امثالهم , علیرغم زندگی چندین دهه ای در قلب تمدن امروزی, هنوز از درک این اصل بنیادین دموکراسی عاجزند که مشروعیت سیستمهای سیاسی, با برخورد گزینشی (بعبارت دیگر حذفی) بمنظور اثبات قرائت مطلوب خود از تاریخ تامین نمی گردد. مشروعیت از این قماش همانند مشروعیت دینی در تضاد کامل با حقوق بنیادین انسانها بوده و دلیل اصلی عقب ماندگی مفرط سیاسی اجتماعی در ایران است. مشروعیت بمعنی legitimacy همان خواست مردم هر سرزمینیست که اصل حق تعیین سرنوشت سازمان ملل متحد, مبنای قانونی آن می باشد. مردم آزربایجان اگر ارده کنند قانونن و براحتی میتوانند کلمه ایران را از اسم خود حذف نمایند چه مغولان از افسانه های شاهنامه انرا بر گرفته باشند چه رضا شاه رسمیش کرده باشد!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی این موجود علناً در حال نفرت پارکنی قمی آلیه گروه کثیری از ایرانیان است متعجبم که چرا اجازه کاپ خوزه عبالات این آقا را در این سایت می‌دهید. این آقا نیاز اساسی‌ به مراجعه به یک روانشناس دارند! مطالبی که از طرف این آقا منتشر میشود مصداق بارز نژاد پرستی و قابل پیگرد در کشورهای پیشرفته و متمدن می‌باشد. عناصری چون ناصر کرمی باعث و بانی تلاشی ایران و جنگهای داخلی‌ هستند. آتشی را در حل افروختن هستند که دامنگیر خودشان خواهد شد .

نوشته شده توسط: Anonymous

استاد عزیز
هماانچه را که شما به عنوان سند ،مرجوع میکنید، خود به راحتی میتواند به نحوه دیگری خوانده ،تحلیل شده ونیز فهمیده شود .
با تشکر از جمع آوری این همه اسناد و ارجاعات پراکنده که برای روشن کردن مسوولیت واحد و کامل ملت ایران در امر انقلاب صورت گرفت ،بنده به نتیجه عکس نتیجه گیری شما رسیدم (اگر چه اعتقاد به وجود دخالت خارجی از شروع و تحریک و تهییج مردم به انقلاب تا به نتیجه رساندن آن، پیش مطالعه مقاله شما هم در من وجود داشته)ولی با این که در نتیجه گیری همسو نیستیم و نیز با احترام وعلاقه همیشگی واقعا قدردان همه زحمت شما در روشنتر کردن برخی زوایای این گوشه از تاریخمان هستم .
اگر ممکن است و مربوط ،لطفا اشاره جامعی بکنید به اینکه کار از کجا خراب شد؟و انقلاب به بیراهه افتاد؟آیا نگاه رمانتیک و نوستالژیک به مبارزه سیاسی واقعا میتوانست درستتر و مناسبتر و کارسازتر از عملکرد

عاقلانه ،توام با تدبیر و نیز بهره وری از تجارب گذشتگان و تاریخ باشد؟ آیا واقعا در گوادلوپ(که به زعم شما و نه خود حاضران ،هیچ راجع به انقلاب ایران نبود !) حاضرین حتی یک صد هزارم این احساسات گرم و انسانی و عاطفی شما را نسبت به مسایل مطروحه در نشست داشتند یا بر خرج دادند؟ یا اینکه خیر ، با علم و نگاهی در حد مقدوردیپلماتیک و جزمی و عملی فقط به منافع خود و مملکتشان بها میدادند ؟ همنشین عزیز لطفا نظرتان را از پنجره ای غیر از پنجره "ارزش احساسات "به من خواننده عرضه دارد.
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
" در میان مسئولین آمریکا «سولیوان» و «رمزی کلارک»، از همه عاقل‌‌تر بودند، شاید به همین دلیل کاخ سفید به گزارش‌هایشان شّک می‌کرد. "
آیا عقلانیت سولیوان و کلارک در جهت منافع ملت ایران بود یا خودشان؟
من با تواضع دوستدار نگاه انسانی شما و قدردان قلم توانا و سلیم وصریح و پاک شما هستم و در مقام یک خواننده (نیمه مطلع)و جویای واقعیت گاهگاهی سوالی میپرسم به امید آنکه شاید (تو به چشم من در آیی! )به لطف پاشخی درخور ،از این دایره بسته مشئوم و گنگ ،سر برون آرم و نوری بینم .میدانم که هر سوالی را پاسخی نشاید ،که وقتتان تنگ است و تکلف بسیار ،ولی اگر پاسخی بگیرم شاد میشوم ولو کلامی کوتاه باشد .
در خاتمه همدردی و تسلی بی شائبه مرا برای آنکه رفت "و دیگر نه بر قفاش نگاه ...از خرابی ماش نه ابادان! ..دلی از ما ولی خراب ببرد "بپذیرد .
دوستدار واقعی نادر
نوشته شده توسط: Anonymous

شخص خامنه ای که مادرش فارس است. و فارسی زبان مادری اوست. مثل خمینی معدوم، عامل اصلی دیکتاتوری، و ابقای زبان فارسی در جغرافیای ایران است! به همین جهت حتا ازهمان شروع سیاست قتل و کشتار رژیم اسلامی در زمان خمینی فارس، تا بحال یعنی نزدیک یکقرن است که زبان فارس دوران طلائی خود را سپری میکند. و سرنوشت آن اکنون به عمر رژیم اسلامی به رهبری خامنه ای بسته است. و در صورت در گیری های داخلی، و یا ایجاد دمکراسی، که با توجه به حساسیت راسیسم فارس در ایران، ایجاد دمکراسی بعید بنظر میرسد، در صورت درگیرهای داخلی و با جدی شدن مسائل حقوق زبان ملل غیر فارس در جغرافیای ایران، وضعیت تغییر خواهد کرد. اما صرفنظر از این موضوع بنا بر تجربه صد سال سرکوب شدگی زبانی ملل غیر فارس در ایران، چندان طول نخواهد کشید، که نسل مدرن، و تازه بدوران رسیده و جوان آذربایجان جل و پلاس مذهب شیعه را

از آذربایجان بیرون خواهد ریخت. اکنون نسل جوان آذربایجان با آگاهی از قهرمانان و اسطوره های تاریخی خود، نه تنها مثل نسلهای قبلی، مذهبی فکر نمیکند، بلکه به جای علی، (کور اوغلو)، بجای حسین، (بابک)، و بجای محمد، (ده ده قورقوت ) را درزبان محاوره، وادبیات و اشعار و موسیقی خود تبلیغ و ترویج و ستایش میکند. و این خود آگاهی سیاسی، تاریخی، فرهنگی و زبانی!، برای نسل جوان و پیشرو آذربایجان خمیرمایه افکار روشنگریست! بدین سبب مذهب خرافی شیعه کم کم درحال مردن، و افول و فراموشیست. در آینده پان ایرانیسم، و پان فارسیسم ، باید برای حفظ اقتدار سیاسی خود برملل غیرفارس درجغرافیای ایران، متحد دیگری برای خود دست و پا بکند. زیرا مردم آذربایجان دیگر برای اقتدار دیگران، آلت دست و پیاده نظام کسی نخواهد شد. جریان جنبش سبز نمونه بارزی براین مدعا بود. دیگر سر مردم و نسل جوان آذربایجان کلاه نمی رود. و تاریخ مصرف شعار"همه باهم" خمینی به پایان رسیده است. سه باراشتباه تاریخی کافی بود. دیگر مردم آذربایجان برای تامین منافع سیاسی پان ایرانیسم و پان فارسیسم، گوشت دم توپ نمیشود. هرکس که دل وجرات دارد، و خود را آزادیخواه میداند، بفرماید، بیفتد جلو و مبارزه بکند! ما هم به جرتش احسن بگوئیم. پان ایرانیسم و پان فارسیسم، بهتر است بجای اصلاح رژیم، با صرف میلیونها دلار، در فکر ابداع جوکهای تازه ترکی باشد. و فرهنگ و تمدنش را به جهانیان نشان بدهد!
نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجە جناب ناصر کرمی ایشان در نوشتەی آخیر خودشان در رابطە با کوردستان تورکیە از آماری استفادە کردند بدون بیان منبح آن ، ایشان در رابطە با مبارزە ملت کورد در تورکیە میگویند 58500 کورد بە حنوان جاسوس و حقوق بگیر و 23000 کورد بە عنوان خود شیرینی بە حکومت تورکیە کمک میکنند معلوم نیست این آمار را از کجا آوردە ؟،، درثانی برای اطلاع جناب کرمی در سالهای 1980 تا 1988 در عراق نزدیک بە نیم میلون حقوق بگیر مسلح کورد در خدمت ارتش صدام حسین بودند با جنگ اول خلیج و درگیری آمریکا با عراق بدون اینکە آمریکا بخواهد کە تمام ارتش عراق از بین برود در کوردستان عراق یک قیام روی داد و این نیم میلون مسلح کورد زبان کە در خدمت ارتش عراق صدام بود تمامی پادگانهای صدام را تسخیر کردند و تمام کوردستان را از وجود ارتش عراق پاک سازی کردند این نیروهای مسلح بارزانی و طالبانی نبودند کە عراق را از وجود ارتش عراق

پاکسازی کردند منظور این است کە ملت کورد بە هویت ملی خود کاملأ آگاه است اگر از سر ناچاری در تورکیە یا ایران یا عراق تعدادی در خدمت نیروهای مسلح این کشورهای اشغالگر کوردستان باشند در واقع همینها در یک بحران و خلاء قدرت سیاسی در هر کدام از این کشورهای اشغالگر کوردستان سریعأ بە نیروهای واکنش و تسخیر پادگانهای این کشورها و پاک سازی نیروهای مسلح این کشورها تبدیل میشوند و و خیلی سریع بە یک ارتش مجهز کوردستان تبدیل خواهند شد
نوشته شده توسط: Anonymous

حالا ببینیم چگونه و چرا دست ایران از قفقاز و آسیای مرکزی قطع شد، دکترین سیاسی ایران پیرامون قفقاز و آسیای مرکزی، هول شعار مبارزه با امپریالیزم آمریکا شکل گرفت و تبیین چنین سیاستی، نزدیکی‌ روسیه و ایران را الزامی می‌‌ساخت، فرایند آن چیزی جز ( تشکیل اتحاد روسیه، ارمنستان، ایران و سوریه ) نبود، به همین دلیل، ایجاد ارتباط تنگاتنک با ارمنستان ضروری شد، ارمنسان با اتکا به ارامنه ایران و سوریه، ارتباط ایران با ارمنستان و سوریه را میسر می‌‌ساخت و ایران در مقابل از ارمنستان در جنگ با آزربایجان حمایت می‌‌کرد، در این راستا، هدف تضعیف آزربایجان که روسیه، ایران و ارمنستان بدجوری خواستار آن بودند نیز بر آورده می‌‌شد. امروز هر دو کشور روسیه و ایران به آزربایجان نیاز دارند و هیچ کدام به ارمنستان نیاز ندارند، در واقع آزربایجان هلی‌کوپتر ارمنی با جنگ افزار‌های

با جنگ افزار‌های روسی منهدم کرد تا پیامی به ارمنستان فرستاده باشد، این وقایع در حالی‌ ادامه دارند که بزودی عربستان، افغانستان را به چنگ خواهد گرفت، نزدیکی‌ عربستان به جمهوری آزربایجان تشدید خواهد شد، با تکمیل خط آهن ( باکو، تبلیس، قارص ) آزربایجان برای اولین بار به دریای سیاه وصل خواهد شد، ترکیه و آزربایجان در افق تنش‌های روسیه با اوکراین، نفوذ در عمق آسیای مرکزی را شدت خواهند بخشید، و خط لوله ( ترانس کاسپین، تاناپ ) آسیای مرکزی، قفقاز و اورپا را از طریق ترکیه به هم پیوند خواهند داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس مر خدای را که ادبیات گاهی میتوند نقش خود درمانی داشته باشد . بقول نیچه اینگونه شیفتگان ، باید کمک مالی را فراموش نکنند اگر بزبان آخوندی ، چیزی در بضاعت دارند . سه نیم جمله فارسی در زیر فیلم لابد برای گذر از سانسور زبانهای غیر رسمی است .