Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

هنوز بحث بر سر چند زبانه کردن ایران‌گلوبال باز است و به نتیجه مشخصی نرسیده است.
دوستان عزیز، برای عملی کردن هر ایده‌ای در یک سایت اینترنتی، لازم است که طرحهای عملی مشخص ریخته شوند و تمامی جزئیات آنها از 3 منظر بررسی شوند: 1- از نظر فنی 2- از نظر نیروی انسانی 3- از نظر مالی.
حالا بار دیگر ایده چند زبانه کردن ایران‌گلوبال مطرح است. این ایده بارها در مدیریت سایت مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به این نتیجه رسیده شده است که نوشته‌های به زبانهای دیگر رایج در ایران می‌توانند همراه با ترجمه فارسی آن منتشر شوند. این تصمیم، یک برآمد دمکراتیک است.
در بحثهای مربوط به این مساله، من دو راه دیگر را نیز پیشنهاده کرده بودم که همینجا مطرح می‌کنم. در آن زمان هر دوی اینها، به درستی، به دلیل نداشتن نیروی انسانی و منابع مالی رد شدند. شاید این بار کسانی پیدا شوند و این منابع را تامین کنند تا ایران‌گلوبال

تا ایران‌گلوبال چند زبانه شود.
1- ایجاد یک بخش برای هر زبان: ما این امکان فنی را داریم که برای زبانهای دیگر بخش متفاوتی درست کنیم. به این صورت که نوار سبز یا آبی بالای صفحه را گسترش می‌دهیم و نام زبان مربوطه را در آن می‌نویسم و خواننده علاقمند، با کلیک بر روی آن به صفحه مربوطه می‌رود و نوشته‌های آن زبان را که به ترتیب تاریخ زیر هم آمده‌اند، مشاهده می‌کند. (مانند هر یک از بخش‌های موجود در سایت)
در این حالت، برای جلوگیری از اغتشاش، مطالب این بخشها در صفحه اول سایت، دیده نمی‌شوند.
هزینه مالی این کار اندک است و می‌توان آن را تامین کرد ولی برای تنظیم آن و کنترل کامنتهای آن زبان، نیروی انسانی لازم دارد.
2- می‌توان سایت را به این صورت چند زبانه کرد که در صفحه اول سایت امکان انتخاب زبان را داشته باشیم و با کلیک بر روی زبان مورد علاقه، به سایت ایران‌گلوبال با آن زبان وارد شویم.
این شیوه نیروی انسانی بیشتری برای مدیریت و کارهای فنی و کامنتهای آن لازم دارد و هزینه بالایی می‌طلبد.
با شناختی که من از سایت دارم، در حال حاضر ایران‌گلوبال امکان مالی و نیروی انسانی کافی برای اجرای این دو طرح را ندارد و تنها می‌تواند به همان شیوه‌ای عمل کند که تا به حال کرده است، مگر اینکه کسانی داوطلب شوند، هزینه و نیروی انسانی این طرحها را مهیا بکنند و دست به کار شوند و یا اینکه طرح عملی مشخص دیگری با بررسی جزئیات عملی آن، با در نظر گرفتن مسائل فنی، انسانی و تامین مالی، ارائه دهند.
نمی‌توان گفت ایده از من، شما بیایید طرحش را بریزید، امکاناتش را فراهم کنید، مشکلاتش را برطرف کنید، و ایده مرا به عمل درآورید!
این گوی و این میدان!
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از آقای قرجه لو که برای آگاهی مردم، نقشه های اینچنینی را در منطقه برای مردم تشریح میکند، اما باید یاد آور شد، که یکی ازعوامل اصلی جرتی تر شدن اکراد در ایجاد کردستان بزرگ که تنها به کشتار شمار وسیعی یعنی صدها هزار نفر از مردم منطقه مخصوصا ملل اعراب و ترک ....و امثالهم خواهد انجامید، و صدمه بزرگی نیز بخود اکراد خواهد زد، در واقع مشتی به اصطلاح هواداران دیروزی سوسیالیسم واقعا موجود رحمه الله دیروزی روسی، امروز برای خود شیرینی، و به بهانه دوستی با ناسیونالیستهای کرد، در خدمت تبلیغات سیاسی اکراد انجام وظیفه میکنند، و به زعم خودشان برای معروف شدن، مدام در تلویزیونهای تبلیغاتی آنها ظاهر میشوند، تا بعنوان جاده صاف کن بی مزد، انجام وظیفه نمایند. و نمود همین عناصر خود باخته آذربایجانی، که در تجزیه و تحلیل مسئل منطقه و نقشه های امپریالیستی در ایجاد کردستان بزرگ عاجزند، بعنوان خرک پرش،

به ناسیونالیستهای کرد، جرات میدهند، تا به بهانه ایجاد کردستان بزرگ بر روی مردم منطقه، خیز بردارند! و ادعای اراضی بکنند. و منطقه را به جنگ و آشوب بکشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آئلیار عزیز... در تبریز به این « اووخ OX» می گفتم که (( هاچا )) چوبه «Y» شکل , قسمت اصلی را تشکیل میداد. انتهای هر تک تک دوشاخه ها , به سر دو نوار باریک لاستیکی وصل میشد و انتهای نوار های لاستیکی هم به یک صفحه بیضی شکل کوچک (( چرمی)) که دو تا سوراخ در کانون های بیضی ایجاد شده بود , گره میخورد. سنگ در وسط صفحه چرمی گذاشته می شد . با داشتن « هاچا» در یک دست و با دو لا کردن صفحه چرمی همراه با سنگ و با کشیدن و طولانی کردن نوارهای لاستیکی با دست دیگر , سنگ را میتوانستیم با راها کردن صفحه چرمی به راه دور پرتاب بکنیم ..(تبدیل انرژی پتناسیل به انرژی جنبشی از نوع تبریزی)....باغدارها , مخصوصآ (( بوستان چی لار)) های اطراف تبریز در فصلهای بهار و تابستان از « سوپَک supək» استفاده می کردند تا کسی جرعت نکند به میو ها دست بزند.. « سوپَک» همان فلاخنهای دست بافته جوانان فلسطیینی است ..

نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی که هرگز متوجه نشده اید این است که چپ واقعی (و نه سوسیال ناسیونالیستها) چه در آذربایجان، چه در ایران یا آمریکا یا سومالی از حق تعیین سرنوشت خلقها حمایت کرده و میکند نه با دخالتهای امپریالیستی یا ایجاد دولتهای دست ساز. همچنانکه با ستم و تبعیض ملی مخالفت کرده و میکند. اما امثال اردوغان اگر منافع حقیرشان ایجاب کند، به کل ترکیه چوب حراج می زنند. بجای اردوغان کی قرار است انتخاب شود؟ احمد داووداغلو؟ عبدالله گول؟ یا کی؟ باز مثل انتخابات شهرداریها قرار است بشود که روستاییان را به شهرها ریختند تا شهردار انتخاب کنند؟ هنوز افاضات پیشینتان یادمان نرفته که گویا کارامدترین مدل سیاسی امروزه مدل پوتین - مدودوف است. دوستی شما با ترکیه دوستی خاله خرسه است. برای بار هزارم توصیه می شود دنبال کاری بروید که سر سوزنی هم که شده در آن سر رشته داشته باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

برای کسانی‌ که تحولات ( اقتصاد‌های نو ظهور ) را دنبال میکنند (goldman sach) به خوبی‌ شناخته شده است، به نظر آنان، عزیز دردانه ( اقتصاد‌های نو ظهور ) در سال ۲۰۱۵ کشور‌های ( تایوان، هند و ترکیه ) خواهند بود، اگر یادتان باشد در کامنتی اشاره کردم که بهترین رخداد اقتصادی سال، تغییر و جایگزینی لوله گاز (جریان یا نوار جنوبی ) به ( جریان یا نوار ترک ) توسط روسیه بود، بدون شک نزول و افت قیمت‌های نفت و گاز در بازار‌های جهانی‌، کسری بودجه ترکیه را پایین خواهد آورد، سال گذشته، بازار بورس استانبول، در رده بهترین پنج بازار بورس دنیا جای گرفت، بدون شک استانبول ظرفیت کافی‌ برای تبدیل شدن به یک مرکز ( مالی‌ جهانی‌ ) را داراست.

نوشته شده توسط: تبریزی

قاضی صلواتی یکی از اضلاع مثلت جنایت علیه بشریت http://iranglobal.info/node/24337

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، سوسیالیست های ایرانی دو برخورد با ناسیونالیست های ایرانی دارند، یک گروه سوسیالیست هائی هستند که در برابر ناسیونالیست ها نرمش نشان داده و همان واژه های به کار رفته از سوی ناسیونالیست ها را از زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای گرفته تا دیوارکشی های هیتلری میان مردم با دستاویزهائی مانند حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم طوطی وار بازگو کرده و بازتاب می دهند! چنین کسانی چپ های پوپولیست نام دارند! درباره چپ های پوپولیست به نوشتاری در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/22496 گروه دیگر سوسیالیست هائی هستند که خودشان و دیدگاه هایشان را از ناسیونالیست ها جدا کرده اند چون به خوبی دریافته اند که ناسیونالیسم با ویژگی هائی که دارد با سوسیالیسم سازگار نیست و نمی تواند باشد و راست گراترین راست گراهای جهان ناسیونالیست ها هستند! زنده یاد ژوبین رازانی (منصور حکمت) .....

..... یکی از سوسیالیست هائی است که خودش و دیدگاه هایش را از ناسیونالیست ها جدا کرد و در چندین نوشتار که یکی از آنها نیز نوشتاری به نام: (ملت، ناسیونالیسم و برنامه کمونیسم کارگری) است سخنانی در این زمینه نوشته و نشان داده است که اگر کسی سوسیالیست باشد باید خودش را از ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی جدا کند، چپ پوپولیست با هزار و یک فلسفه بافی همان سخنان ناسیونالیست های وابسته به زرسالاری را آن هم با گفتاورد از مارکس و انگلس و لنین بازگو می کند اما ژوبین می گوید: ( ..... مارکس و انگلس تعلقات ملی - قومی را به عنوان مبنای تشکیل کشورهای مستقل صریحا رد می کنند! ..... ) و یا هنگامی که چپ پوپولیست در برابر ناسیونالیست ها دچار خودباختگی شده و همان سخنانی را که ناسیونالیست ها درباره دیوارکشی های هیتلری میان مردم می گویند بی کم و کاست بازگو کرده و بازتاب می دهد ژوبین می گوید: ( ..... اگر از ما بپرسند آیا هر نژاد یا هر قوم یا متکلمین به هر زبان خاص یا ساکنین هر سرزمین معین حق دارند کشور خود را تشکیل دهند؟ بی شک پاسخ ما منفی است! ..... ) و سخن درست نیز همین است، آری، یک سوسیالیست هرگز خواستار دیوارکشی میان مردم یک سرزمین بر پایه نژاد و زبان نیست چرا که: ( ..... ناسیونالیسم محصول سیاسی و ایدئولوژیک ملت ها نیست، برعکس، این ملت ها هستند که محصول ناسیونالیسمند! ..... ) و مرزبندی میان انسان ها و برپائی صدها کشور نیز فراورده ناسیونالیسم است و ناسیونالیسم فراورده مرزبندی های نژادی و زبانی میان انسان ها نیست بلکه دیوارکشی میان مردم جهان بر پایه نژاد و زبان و رنگ پوست و نیاکان فراورده ناسیونالیسم است! ناسیونالیست ها پس از آن که با دستاویز کردن حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم نمی توانند مردم فریبی کنند از دموکراسی هم دم می زنند! ناسیونالیست ها می گویند جدائی بخشی از خاک یک کشور بر پایه نژاد و زبان نشانه دموکراسی است! اما ژوبین می گوید: ( ..... در تبلیغات ناسیونالیستی حاکمیت ملی به سادگی با حاکمیت آحاد آن ملت یکی جلوه داده می شود و این حقیقت پرده پوشی می شود که در واقع نفس حاکمیت به نام یک ملت و قرار گرفتن هویت ملی به عنوان مبنای حقوقی و معنوی وجود یک کشور، خود ناقض حق حاکمیت شهروندان و محدود کننده حق مردم واقعی در تعیین سرنوشت خویش است! ..... ) و هرگز دیده نشده است که در سایه رژیم های ناسیونالیستی دموکراسی در یک سرزمین پیاده شود و مردم آن سرزمین بتوانند گرداندن کارهای سرزمینی را که در آن زندگی می کنند در دست داشته باشند و ناسیونالیست ها سردمدار سیاهترین و پلیدترین رژیم های دیکتاتوری در همه جهان و همه تاریخ بوده اند و هیچکس نمی تواند چنین رژیم هائی را باورمند به دموکراسی بنامد! ********** دوستان گرامی، هر چند این نوشتار ارزنده است و بسیاری از سخنانی را که سوسیالیست های نیک آئین به آنها باورمند هستند بازتاب می دهد اما بدبختانه نوشتن آن به پایان نرسیده و نیمه کاره مانده است و بدبختانه کاستی هائی نیز دارد که نمی توان همه سخنانی را که در آن آمده است بی کم و کاست پذیرفت.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«زبان فارسی» گرامی
ممنون از آگاهی بخشی شما. «کیوار» برایم تازه بود. بله فلاخن یا کیوار ابزار بسیار قدیمی ست. اما تیرو کمان سنگی به دوران اخیر مربوط میشود که «کش و لاستیک» یا رزین( گویا واژه ی فرانسوی) اختراع شده بود. در قسمت بعدی، عکس تیر و کمان و فلاخن را خواهیم داشت که کودکان برای شکار و غیره استفاده میکنند. این قسمت مربوط است به دوران کودکی «سفر» ، شخصیت داستان. خوشحال میشدم که دوستان خاطرات خودشان را در مورد تیرو کمان یا فلاخن،اینجا می نوشتند.

دوستی در مورد تیرو کمان تعریف کرده :«از "کش" بچه های زیر7 و با لاترها ازلاستیک جنس « نامرغوب -که خوب کشش ندارد- و مرغوب که خوب کش میرود، بارنگ سرخ یا سیاه- استفاده میکردند». دوشاخه را گاهی از درخت سنجد می بریدند و با شیشه صاف میکردند که نقش های زیبایی روی دسته ی آن پدیدار میشد. و حتماً باید شاخه ها مقابل هم بودند و تا حدی هلالی . ...

در بعضی جا ها بعد ها جنس آهنی این وسیله نیز پیدا شد که میفروختند. البته در مقابل تولیدات خود بچه ها -که از چوب بود- کیفت نداشت. چون سنگین بود و نازک - و دست راحت نبود. لاستیک هم ایراد داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

در فرهنگ ایرانی نام ایندو . تیرکمان و (فلاخن . کیوار ) است . تیرکمان برای شکار پرندگان تا سن 18 سالگی استفاده میشد . فلاخن در جنگهای قدیم و پیش از کشف باروت حتا گاهی با گلوله های سریی بزرگ . چوپانان اغلب از کیوار برای هدایت گله استفاده میکنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

دو گروه حق تئوری سیاسی بافی در جهان آشفته کنونی را ندارند وگرنه بشریت روانه سراشیب نابودی خواهد شد . 1- پانترکیسم راسیست . 2- آخوند داعشی شیعه و سنی . در این جهان گلوبال آواره گی سوسیال بگیر ، هر کس از ننه اش قهر کرده در اروپا و امریکا نشسته و برای کشور ها نقشه جغرافیایی و حکومت دولتی تعیین میکند . سر اینها چنان به سنگ خورده که گیج شده اند و نمیدانند چه مینویسند . وظیفه سوسیالیسم و کاپیتالیسم و لیبرالیسم باید سرکوب این دو گروه هرج و مرج طلب باشد . هوالباقی !

نوشته شده توسط: Anonymous

این اردوغان نیست که از پ کا کا و تشکیل کردستان بزرگ حمایت می‌کند، این چپ‌های ایران، آزربایجانی بودند که کفن پوشان بدون اینکه متوجه باشند به سیاه لشگر آمریکا تبدیل شده بودند، اردوغان رهبر یک حزب است که دیر یآا زود مردم شخص دیگری را به جای وی انتخاب خواهند کرد.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای یونس شاملی
اینکه زبان من ترکی آذربایجانی است تغییری در اصل موضوع نمی دهد. من نه جو گیر می شوم و نه با حرفهایی از این قبیل که کاسه داغ تر از آش هستی و زبانت ترکی است و... از نظرم بر می گردم. برای این که نظر مرا تغییر دهید، نیاز به استدلال منطقی دارید، نه تهییج من.
شما نصف محتوای لیوان را نشان دادید و من همه محتوای آن را.
شما برای اینکه حرف خودتان را به کرسی بنشانید، آن بخش از نوشته کیانوش توکلی را آوردید که می توانستید برای پیشبرد هدفتان از آن استفاده کنید و بقیه را که نقض آن بود، نیاوردید. حالا هم همین کار را می کنید.
بر خلاف آنچه که می خواهید نشان دهید، من با انتشار مطالب به زبان های غیرفارسی هیچ مخالفتی ندارم. من می خواهم که این مطالب همراه با ترجمه فارسی آنها باشد. لطفا گفته های مرا وارونه نشان ندهید.
برخلاف نوشته شما، نوشته من تهدیدگونه نیست. من تنها نوشته آقای توکلی را

نقل کرده ام. باور نمی کنید، یک بار دیگر پاسخ ایشان را با دقت بخوانید.
آقای توکلی انسان عاقل و بالغی هستند که هم سنشان از من و شما بیشتر است و هم سابقه فعالیت سیاسی شان و من نمی توانم ایشان را به انجام کاری مجبور کنم.
شما از تفکر من شرمنده هستید! شما از اینکه من می خواهم با یک اقدام نسنجیده، سایت ایران گلوبال از هم نپاشد، شرمنده هستید؟
شما به استدلالات من توجه نکرده اید و هیچ پاسخی به آنها نداده اید و تنها چون می خواهید مطالب بدون ترجمه منتشر شوند، تنها از تهییج من استفاده می کنید. لطفا دلیل بیاورید که کجای استدلال من نادرست است.
شیوه درست بحث و گفتگو و رهیابی به راه درست، این نیست که به من بگویید چون زبانم ترکی است، باید دست از منطق بردارم.
به من می گویید که آقای توکلی را مورد مؤاخذه قرار می دهم که چرا اینگونه یا آنگونه نگفته اند.
لطفا یک بار دیگر و این بار با دقت کامنت مرا بخوانید. من تناقض نوشته آقای توکلی را نشان داده ام و طبیعتا این حق را دارم که از ایشان بخواهم منظورشان را دقیق بنویسند تا جای تفسیر باقی نگذارند.
حالا شما می توانید این خواست مرا هرگونه که خواستید تفسیر کنید ولی حقیقت آن نیست که بیان کرده اید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله مزبور ماهيت چپ ارتجاعى ،نژادپرستانه و سوسيال شونيست دارد،در واقع بيان كننده ورژن توركى يا توركيه اى حكمتيستها در توركيه است،حتى مى شود گفت كه ترجمه فارسى سخنان و اعتقادات دوغو پرينچك سوسيال شونيست مشهور توركيه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوب، شما نبودید که قبلا می فرمودید جهان ملزم به همکاری با ترکیه است؟ می بینید که جهان مثل شما تک بعدی و از دریچه تنگ ترکیه پرستی به قضیه نگاه نمی کند و در صورت لزوم به جهت تامین منافعش کارت کرد و یا کارتهای دیگری رو می کند که عقل من و شما به آنها قد نمی دهد. راجع به نظر آقای قره جلو در مورد هم جهت بودن آک پارتی با سیاستهای استعماری آمریکا نظرتان چیست؟ باز هم می فرمائید که آمریکا ملزم به حمایت از اردوغان است یا نرم نرمک به این نتیجه می رسید که اردوغان ممکن است مهره ای بیش نباشد برای زمین زدن ترکیه؟ شما که صبح تا شام اینجا تبلیغ آک پارتی و اردوغانیسم می کنید، بهتر بود نکاتی در مقاله را برای اظهار فضل انتخاب می کردید که با افاضات قبلیتان در تناقض است نه این که هر چه دوست دارید انتخاب کنید و تفسیر به رای بفرمایید.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ناصر کرمی
آفکار شما به قدری دور از واقعیت، دور از حقیقت، دور از عقلانیت است که امیدوارم انتظار نداشته باشید من برای پاسخ انها وقت بگذارم. جمله اولتان را از نگاه قلم ام بگذارم تا دیگران از ماهیت بقیه مطلب شما با خبر شوند.
مینویسید که، "ما ملتی به نام فارس نداریم، در زمان هخامنشیان ... این جغرافیا... پرشیا نامیدند. نام اصلی این سرزمین "ایران" ... به معنی سرزمین آریایی ها" می باشد.".
اولا، تاریخ تکوین ملت به تاریخ تکوین بورژوازی بازی میگردد و هیچ ارتباطی با دوره هخامنشیان (2500 سال پیش) ندارد. ملت فارس پروسه تکوین خود را دارد و شرایط تاریخی، سرزمینی، زبانی، فرهنگی این شکل گیری را در قرگذشته فراهم ساخته است. هخامنشیان چه ربطی به ملیت فارس کنونی در ایران دارند؟؟ نه زبانشان به هم ربط دارد، نه فرهنگشان، نه تاریخشان به دوره ملت سازی میرسد، و نه ارتباطی بین این دو

وجود دارد؟ اما جملات شما با توسل به معجزه این دو را به هم وصل میکنند. نتیجه نهایی تان نیز صددرصد نژادپرستانه است که میگویید "ایران سرزمین آریایی ها میباشد". این اظهار نظر با هیچ عقلی سازگار نیست. "آریایی" بی محتوا ترین مفهومی استکه در قرن 21 میشود از آن استفاده کرد. تازه تحقیقات ژنتیکی!! بعضی ها که در سایت بی بی سی هم منتشر شد نشان میداد که مردم ایران هیچ ربطی به نژاد آریایی ندارد. اساسا سخن گفتن از نژاد در عرصه بیولوژی حماقت آمیزترین کاریست که یک انسان ممکن است انجام دهد. اما شما ول کن تصورات ذهنی واهی خود نیستید. در چنین شرایطی من چه کمکی میتوانم به شما بکنم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی نیروهای فعا ل ایرانی را از جمله شادروان شاپور بختیار را با همکا ری پلیس فرانسه کشتند و میکشند و بسیاری دیگر هموطنان را. آیا فرانسه دست از این همکاریی ها با تروریست کشید ما نباید جو گیر شویم خود کرده را درمان نیست . من چارلی نیستم من شاپور بختیار هستم لطفآ جو گیر نشوید .
آز لخت شدن گل شیفته فراهانی یک ایران بیدار شد و معترض شدند ۳۴ سال است ایران را لخت کرده اند کسی از خواب بیدار نشده اند .
با بک خرم دین ایرانی آذر ی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی عزیز، شما با وجودیکه عمری ازتون گذشته، به این واقعیت مهم پی‌ نبرده اید که ( داشتن کتابخانه ) شرط علم نیست، همچنانکه کتاب خواندن زیادی نیز، شرط علم نیست، چیزی که مهم است ( خواندن کتاب‌های مفید ) است، آیا در همین ایران خودمان، هر خانه هزاران کتاب شعر و شاعری ندارد؟ وضع ایران بهتر است یا زیمبابوه؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب هندوانه
در زبان فارسی ضرب المثلی است که میگویند؛ کافر همه را به کیش خود انگارد. به احتمال بسیار زیاد تمامی زندگی تان از آن نوع زرنگی هایی گذشته است که تصور میکنید من هم "اکروبات بازی"، "لاپوشانی" "بهانه تراشیدن"، "زرنگ بازی" (که خودتان معنی آن را میندانید و من واقعا نمیدانم مقصودتان چیست)، "تست و آزمایش کردن"، "عملیتان انتحاری تروریستی!!!"، "عمل انجام شده" و... از این مفاهیم غیرقابل فهم و دور از یک واقعیت سخن گفته اید. شما ذهنتان چقدر پیچیده است!!! و چه مفاهیمی با چه معانی در ذهنتان سیر میکند برای من مطلقا غیرقابل تصور است. اما با این وجود شما دیگران را در این تصویر ذهنیتان شابلونیزه میکنید. فقط خدا به جامعه ایران برای رهایی از این منجلاب کمک کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای کرمی سند ارائه بدهید. نگفتم که از خودتان ببافید. سند یعنی چه می فهمید. من که از خودم ننوشته ام . این نوشته ویکی پدیا است که یک نفر آریائی پرست مثل شما نوشته است

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یونس خان! شما کم حافظه ترین آدمی هستید که حداقلش من دیده ام. آقای عزیز، نوشته های هیستریک شما در دفاع از ترکپرستی/نژادپرستی مرحوم بهارلی و شرکا در همین ایرانگلوبال موجود هستند. فکر میکنید خوانندگان هم مثل خودتان کم حافظه هستند؟ پس منظورتان از این ترم «تورکیسم نژادپرستانه» که در نوشته تان بکار برده اید چه کسانی هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اولین پیامد عملیات تروریستی، تشدید محبوبیت ( راست افراطی ) خواهد بود، مذهب و اسلام فقط یک بهانه است، اگر این بهانه نبود بهانه دیگری پیدا میکردند، در انگلستان بهانه( لهستانی لوله کش ) که کار را از دست اتبأع بومی انگلیسی‌ می‌‌ربود هنوز نمرده است، لهستانی ( با آن پوست سفید، چشمان آبی‌، موی بور و مذهب مسیحی‌ ) کجا و خاورمیانه‌ای کجا، اتحادیه اروپا دوباره وارد رکود اقتصادی شده، روسیه از راست‌های افراطی اورپا حمایت می‌کند همچنانکه از چپ افراطی یونانی حمایت می‌کند، برای اولین بار، راست افراطی و چپ افراطی اورپا، هدفی‌ مشترک دارند و آن ( اضمحلال اتحادیه اورپاست ) برای این کار نیز، تشدید جو ( مهاجر ستیزی ) با تمام توان، وارد کارزار خواهد شد تا این گروها سوار بر موج وحشت، قدرت را قبضه کنند.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای اژدر بهنام
وقتی مسئول اصلی سایت آقای توکلی مینویسند که "درصورت امکان ترجمه فارسی مطلب خود را... وارد کنید" شما کنسرواتیوتر از ایشان عمل میکنید مثل فارسی اش کمی تند است (کاسه داغتر از آش) مرا ببخشید. شما تمامی مطلب را نوشتید که با انتشار مطالب به زبانی غیرفارسی مخالفت کنید. این از شمایی که زبان خودتان ترکی است و زبان ملیونها انسان در آن کشور ترکی است بعید می نماید. آقای توکلی هم از آن ضابطه سایت با خبر است، اما ملایم تر به موضوع نزدیک میشود، اما شمای ترک، تاکید و حتی نوشته تان "تهدیدگونه" از حذف مطالب غیرفارسی خبر میدهد. آیا این تفاوت رفتاری دو انسان متفاوت را نشان نمیدهد؟ تازه در این کامئنت تان آقای توکلی را مورد مآخذه قرار داده اید که چرا اینگونه و یا آنگونه نگفته اند. یعنی شما آقای توکلی را نیز برای حذف مطالب غیرفارسی بدون ترجمه مجبور میکنید. من از این نوع

ابراز تفکر شرمنده میشوم. لطفا رفتار واکنشی را کنار بگذارید و مثبت بیاندیشید. شاید برای آرامش روح خودتان هم روش درست تری باشد. این جملات برادرانه نوشته شده است و برای محکوم کردن شما نیست.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر گرامی، خانم و یا آقا ANONYMUSj…... از آنجا که شما منبع کامنت آلمانی را نداده بودید، در جستجوگر گوگل آنرا پی گرفتم و دریافتم که نوشتهء آلمانی شما از "ویکی پدیا : میباشد در لینک زیر
http://de.wikipedia.org/wiki/Arier در بخش Herkunft دقیقاء کپی و رونوشت برداشته اید.

من بقول شما با همین آلمانی دست و پا شکستهء خود در همین نوشتار آلمانی شما موضوعی خلاف گفته های تا کنون خودم ندیدم. برای اطلاع شما تمامی گذشتگان مردمان هند و اروپایی که 6 شاخه هستند قبل مهاجرت چند مرحله ای خود در همان بلندیهای آسیای میانه میزیستند که هر یک به مهاجرت خود به سویی ادامه داد که شامل ایرانیان و مردمان شمال هند میباشد.

اتفاقأ این نوشتار آلمانی کامنت قبلی مرا تأیید میکند، که گذشتگان "ایرانیان (آریایی)، ساکن ایران امروز" از مردمان ایرانی از جمله که: پشتو ها، کُردها، پارسی ها، و بلوچها را شامل میشود، میباشند. که بیش از هزار سال قبل به سرزمین ایران امروز مهاجرت کرده اند، که مهاجرت این مردمان آریایی در کتاب و نوشته های مقدس اوستا و ودن هند قابل اثبات میباشد ( ترجمه عمومی است). نوشتهء آلمانی آن چنین هست:

Die iranischen Arier, die zu den Vorfahren der heutigen iranischen Völker, darunter der Perser, Paschtunen, Kurden und Belutschen, wurden, wanderten im 11. bis 10. Jahrhundert v. Chr. Ein. Die Migration der Arier in das Gebiet des heutigen Iran und Indiens ist in der Völkerkunde anhand der altiranischen heiligen Schriften des Avesta und der altindischen heiligen Schrift der Veden nachgewiesen.

با این حال بعد از 2 هزار سال مهاجرت ایرانیان به سرزمین ایران و با برپایی امپراوطریهای بزرگ جهانی، دو قوم عرب و و تُرک مهاجم به سرزمین ایران اکنون و امروز میخواهند برای این سرزمین نام و هویّت بسازند !!!!!.

کاربر گرامی شما که از اطلاعات کافی برخوردار نیستید و دانستنی های خود را در عرض یک دقیقه از ویکی پدیا میگیرید و کپی برداری میکنید، و تازه زبان آلمانی شما هم آنقدر ضعیف هست که برای خود دردسر و چاه میکنی، اجبار دارید که نسنجیده و بی حساب و کتاب خود را به وسط میدان پرت کنید،
به اطلاع شما برسانم من در این مورد، و بویژه ایران شناسی به زبان آلمانی کتابخانه دارم . که به چند تای آنها در پانویس مقالات آورده شده است. همچنان برای اثبات گفته های تاکنون خود آماده هستم که در هر مکان و زمان در مقابل هر کسی به گفتگو بنشینم.
نوشته شده توسط: Anonymous

پاکنویس یک چرکنویس استعماری .در ایران استانی بنام خوزستان وجود دارد و اقلیمی بنام الاحواز ویا عربستان ساخته و پرداخته عده ای خوش خیال است . اما حقیقت چیست ؟
نظام کنونی نظامی اسلامی وضدایرانی و اساسن برخاسته ازتجاوز دین اسلام عرب و تشیع یعنی بر خاسته از تسلط ترکان در ایران است یعنی تسلط فکر ی پدران این دو تن یکی در 14 قرن پیش و دیگر ی در 500 سال پیش .
اقای مصاحبه گر کوشش دارد که جنگ را راه حل نهائی نجات این ملیتها در ایران معرفی کند. ایشان از جنگ انچنان سخن میکوید که گوئی ارتشی د راختیار دارد.جای پرسش است که چرا اشاره ای به دین اسلام که مسبب واقعی این همه جنایات در تاریخ ایران و بویژه در 40 سال گذشته است نمی کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

در مورد استراژی کلان آمریکا در بوجود آوردن ( کردستان بزرگ ) با شما موافقم، همچنین به عدم رغبت کشور‌های منطقه در ایفای این نقش نیز با شما هم عقیده هستم، ( انبار فکر ) استراتژیست‌های غرب تاکید بر این امر مهم داشت که ( حمایت از کردستان ) باید دو هدف را مورد تمرکز قرار دهد. ۱- مبارزه با داعش ۲- بی‌ ثبات کردن ایران، ایران و زمامداران آن خیلی‌ دیر به ماهیت این هدف آمریکا پی‌ بردند و ( تشدید تنش ) بین ایران و اقلیم در اواخر سال گذشته از اینجا ناشی‌ می‌‌شود، واقعیت این است تشکیل کردستان بزرگ ( که بسیاری از چپ‌های ایرانی و آذربایجانی ) به دام آن افتادند در راستای هدف غرب برای بی‌ ثبات کردن منطقه است که شما نیز به اشاره کردید، تنها مردم آذربایجان جنوبی قادر به تشخیص این تله شدند که مورد خشم و غضب حزب کمونیست کارگری قرار گرفتند، تشکیل کردستان بزرگ، نه تنها هیچ دردی از دردهای منطقه را

در مورد استراژی کلان آمریکا در بوجود آوردن ( کردستان بزرگ ) با شما موافقم، همچنین به عدم رغبت کشور‌های منطقه در ایفای این نقش نیز با شما هم عقیده هستم، ( انبار فکر ) استراتژیست‌های غرب تاکید بر این امر مهم داشت که ( حمایت از کردستان ) باید دو هدف را مورد تمرکز قرار دهد. ۱- مبارزه با داعش ۲- بی‌ ثبات کردن ایران، ایران و زمامداران آن خیلی‌ دیر به ماهیت این هدف آمریکا پی‌ بردند و ( تشدید تنش ) بین ایران و اقلیم در اواخر سال گذشته از اینجا ناشی‌ می‌‌شود، واقعیت این است تشکیل کردستان بزرگ ( که بسیاری از چپ‌های ایرانی و آذربایجانی ) به دام آن افتادند در راستای هدف غرب برای بی‌ ثبات کردن منطقه است که شما نیز به اشاره کردید، تنها مردم آذربایجان جنوبی قادر به تشخیص این تله شدند که مورد خشم و غضب حزب کمونیست کارگری قرار گرفتند، تشکیل کردستان بزرگ، نه تنها هیچ دردی از دردهای منطقه را دوا نخواهد کرد بلکه به بی‌ ثباتی منطقه خواهد افزود، کرد‌ها به دنبال ( توسعه ) نیستند، به دنبال ( الحاق خاک ) هستند و این سیاست منطقه را برای دوران متمادی وارد ( بحران ) خواهد کرد. پ کا کا برای نفوذ در مدیا غرب، با کالای ( زنان فمینیست اسلحه به دست ) وارد میدان شد، امروز همین پ کا کا که کارش کشت و کشتار است از عملیات تروریستی فرانسه استفاده کرده به تبلیغات برای پ کا کا می‌‌پردازد، باز مثل اشاره شما، تروریزم در خدمت تروریزم قرار گرفته و هدف آن کشاندن ( تضاد ) به قلب خاورمیانه است و در این راه، پ کا کا انتخاب شده است، در اینجاست که چند ژورنالیست فرانسوی نیز میگویند که من امروز کرد هستم در حالیکه عملیات تروریستی فرانسه هیچ ربطی‌ به کرد ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

با عذرخواهی از عموم کاربران و مسئولین سایت ایرانگلوبال که یک پاراگراف کوچک بزبان آلمانی در این جا برای آگاهی آقای ناصر کرمی منتشر میکنم. آقای کرمی حتما با آن آلمانی شکسته وبسته اش قادر خواهد بود بخواند. در این نوشته که خود برادر به اصطلاح آریائی آقای کرمی نوشته است: پرشیاها قبل از آمدن به ایران نمادهائی بودند در غرب کوه های اورال و حدود 1000 قبل از میلاد شروع میکنند وارد فلاتی که امروز ایران نامیده میشود, بشوند. اگر آقای کرمی نوشته ای غیر از این پیدا کردند ع ارئه کنند.



Herkunft

Belegt ist die Selbstbezeichnung aryā nur aus dem Iran (Inschrift von König Dareios I. in Naqsch-e Rostam) und Indien (Rigveda). Man stellte sie sich als Nomaden vor, die sich seit dem 3. Jahrtausend v. Chr. von ihrer Urheimat in den Steppen westlich des Urals in die zentralasiatische Steppe, nördlich des Kaspischen Meeres und des Aralsees, ausbreiteten und sich dabei in einen indischen (Indo-Arier) und einen iranischen (Irano-Arier) Zweig spalteten.[1] Sie hatten Kontakt mit frühen finnischen Völkern, was man aus Lehnwörtern im Finnischen, Estnischen und Samischen schließen kann, wie finnisch sata für hundert (Sanskrit śata), mete für Honig (Sanskrit madhu, vgl. deutsch Met) und orja für Sklave (aus ārya, dem Namen des Volkes).[2]

Die Existenz eines zentralasiatischen nomadisierenden Hirtenvolkes, das sich Arier (Aryas) nannte, kann ausweislich heiliger Texte wie des Avesta und der Veden als gesichert gelten.[3] Im 2. Jahrtausend v. Chr. wanderte der indische Zweig der Arier (आर्य), deren Sprache Vedisch war, über den Hindukusch nach Nordwestindien ein, wo sie auf die Reste der Harappa-Kultur trafen.[1] Die iranischen Arier, die zu den Vorfahren der heutigen iranischen Völker, darunter der Perser, Paschtunen, Kurden und Belutschen, wurden, wanderten im 11. bis 10. Jahrhundert v. Chr. ein.[4] Die Migration der Arier in das Gebiet des heutigen Iran und Indiens ist in der Völkerkunde anhand der altiranischen heiligen Schriften des Avesta und der altindischen heiligen Schrift der Veden nachgewiesen.[1][3]
Kultur und Religion

Sprachwissenschaftler nehmen an, dass Indoarisch sprechende Ethnien während der späteren Kupfersteinzeit bis zur frühen Bronzezeit existierten. Ihre Kultur und Religion bleiben größtenteils im Dunkeln.
نوشته شده توسط: Anonymous

زمان گفتن اینکه من ".....هستم " ٣٦ سال پیش بود. در پای مقاله جناب فتح راضی در همین سایت کامنتی گذارده ام که تکرار نمیکنم. ما به قول آمریکایی ها باید ٣٦ سال پیش به روی Bandwagon میپریدم.

اثر ارابه موسیقی - ویکیپدیای فارسی
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%A…

نوشته شده توسط: Anonymous

من چارلی نیستم، من احمد هستم، پلیسی که به خاطر دفاع از چارلی کشته شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی بابت جوابتان خیلی متشکرم. از آنجائی که اصول و قوائد سایت ایران گلوبال اجازه نمیدهد اسامی اشخاص ثالث را در اینجا بیان کنم لذا سعی میکنم بطور اعم نقش دوستان و همفکرانتان را توضیح دهم. اما قبل از هر چبز خدمتان عرض کنم که اتهامات آقای کرمی و "این آقا" را محکوم میکنم و ارزش بحث و وقت زدائی هم نمیبینم. اما برگردیم به اصل موضوع یعنی ارائه راه و حل مسائل ملی برای جنبش ملی آزربایجان تحت عنوان "راه سوم".
همشهری محترم آقای شاملی! نزدیک به دو دهه کشمکشهای فکری با عنوانهای گوناگون من الجمله تحت عنوان بایراقچیلار/ایرانچلار، بوتوو آزربایجانچیلار/تورانچیلار و استقلالچیلار/فدرالچیلار پیش رفته و همچنان هم نه به شدت قبلی بلکه در جلوه دیگر پیش میرود. ملاحظه میفرمائید که جنبش ملی آزربایجان هرگز از کمبود فکری و یا خلع عقیدتی و تزهای نظری رنج نبرده و نخواهد هم برد چون نظرپردازان زبادی داریم.

بر خلاف شما و خیلی دیگر ار "تئوریسینهای" موجود در جنبش ملی که هر دم سعی میکنید با تزهای مختلف رازگشای مسائل ملی باشید بنده معتقد هستم رمزصعود حرکت ملی تنها در همکاری و همیاری میان اکثر(لزوما نه همه) فعالان ملی نهفته است. لابد شما میگوئید این که چیزه جدیدی نیست. همه این راز را میداند. بله همه فعالان این راز را میدانند اما متاسفانه راه تحقق آن را نمیدانند. و اینجاست که ره نمائی شما در غالب راه سوم چیزی بیش از آب در آونگ کوبیدن نیست. چون که اصل موضوع همان نبود راه حل است و بس. پلاتفرم همکاری با کی و برای چی؟
اما اجازه بدهید به کامنت قبلی خودم برگردم و بطور اعم دوستانتان و بطور اخص نقش جنابعالی را در تضیف جو همکاری در میان فعالان حرکت ملی سرپوشیده نوضیح دهم.
همانطوری که واقف هستید جنبش ملی برون مرزی آزربایجان در سه نوع متفاوت در جریان بود و هنوز هم بنوعی هم هست. 1/ کنکرههای جهانی 2/ فدراسیون و انجمنهای محلی و کشوری 3/ سازمان و احزابهای فرا مرزی.
حالا برگردیم ببینیم در تضغیف کنگره جهانی آزربایجانیها نقش شما و دوستان فدرالیسیتان بررسی کنیم؟ میبینیم شما (سهم شما شاید زیاد نبود) و دوستان فدرالیست تان که از بیخ مخالف چنین تشکل بودید روزی با یک جناح و روز دیگر با جناح دیگر اعتلاف میکردید و هیزمبر آتش تضاد بودید به این امید که شاید استقلال طلبان میدان مبارزه را ترک کنند. با اگر درست اطلاع گرفته باشم رفتار شکننده دوستان نزدیکتان و خودتان را در همزیستی فعالان در شهر استکهلم و سوئد بدون تعصب بررسی کنید یقین که نواقص خود را بخوبی در خواهید یافت. در جمعی که تو سخنرانی نکردید به آن تجمع ارزش حظور نگذاشتید. چیزی بنام اعتلاف در راه اهداف مشترک واقعیت بیپگانه در میان فعالان استکهلم شد. علاوبراین اگر نقش وعضویتتان را در اعمال غیر اخلاقی و سیاسی سازمان فدرال دموکراتها در کوبیدن مخالفان همسنگرتان را بررسی کنید یقینا متوجه خواهید شد با سکوت و همراهی خود چقدر در تضعیف کل جنبش ملی برون مرز نقش داشته اید.
اینها توضیحات سرپوشیده بنده بود و طبعا بسیاری از این ادعاهای بنده را رد میکنید اما امیدوارم که این نوشته را از دریچه دشمنی نپنداری چونکه نقاط مشترک من و تو صد برابر بیش از اختلاف نظرمان میباشد.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب فتح راضی, کامنت شما بهتر از مقاله مربوطه, نظر شما را بیان میکند ولی هیچکدام مرا قانع نمیکند که " جای [ دارد ] که هر ایرانی هم که مخالف حذف آزادی قلم و اندیشه در ایران ست،....... درچنین روزی درهرکجای ایران که هست به حمایت از مردم فرانسه بپاخیزد و با آنها همنوا شود که: "شارلی منم.". با دید ٢٠/٢٠ و از خارج گود ساده است که بگوئیم ٣٦ سال پیش ما باید میگفتیم که " فروهر منم " , " بختیار منم " , " قاسملو منم " وووو, ولی این تاخیر, حقانیت این ادعا را رد نمیکند. " شارلی " بر اساس مقاله خانم Khalisah K. Stevens , همانطور که شما هم فرمودید آدم چنان منزه و آزاد اندیش و مجری آزادی قلم و اندیشه نبود, گرچه هیچکس مستحق چنان سرنوشتی نیست. بعضی خود را بیشتر همدرد پلیس فرانسوی مسلمانی میدانند که در خط اول دفاع کشته شد. با طلب پوزش از فضولی, امید که در تلاش خود برای کمک به حل مشکلات ایران موفق باشید.

Guilty by Association, All 1.6 Billion of Us!
http://www.counterpunch.org/2015/01/09/4-reasons-why-je-suis-fatigue-from-islamophobia/
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای یونس شاملی،... 1- ما ملّتی بنام فارس نداریم، در زمان هخامنشیان، مورخان، از جمله مورخان یونانی نام ایران را بر اساس جغرافیای زیستی هخامنشیان ( پارسه) در جنوب غربی و جنوب ایران،" پرسیس، پرشیا، پرزین" نامیدند. نام اصلی این سرزمین " ایران" هست که به معنای "سرزمین آریایی ها" میباشد.

2- آنچه مسلم هست از نظر مردم شناسی و تاریخی مستند، چه نام سرزمین ایران "پارس" باشد و ساکنان ایرانی آنرا هم پارسی و زبانشان را هم " پارسی" بنامند، و چه نام این سرزمین "ایران" و زبان ایرانیان را " ایرانی" بنامند، در هر دو صورت این دو نام" پارس و ایران"، دو قوم مهاجم و مهاجر به ایران یعنی ، "عرب و تُرک" را شامل نمیشود، بلکه تیره های ایرانی، با گویشهای متفاوت در فلات ایران زبانی را در بر میگرد. که در همین راستا دو تیره ، کُرد و بلوچ از مهمترین تیره های ایرانی بشمار میروند

3- شما نه اینکه از قانونمندی در سایت ایران گلوبال بی اطلاع هستید، بلکه از آنچه در جهان پیرامونی میگذرد، از روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، از آمیختگی و پیوستگی ملّتها، از سیستمهای قانومند سیاسی، از تزهای همزیستی مسالمت امیز بی اطلاع و بی خبر هستید، شما در قرن 21 نیستید، و هنوز در همان اواخر قرن 11 میلادی هستید که اجداد شما از همان دامنه های آلتایی، به مهاجر ت شوم خود بسوی غرب، بسوی غرب دریای مازندران، بسوی قفقاز، و دریای سیاه، بسوی آسیای کوچک ( ترکیه امروز)ف در نهایت یسوی سرزمین ایران ما حرکت کرد، و تاکنون جهان شرق را در عقب ماندگی در بینش عشیره ای خون ریز و خشونت طلب، در جنگهای دینی و مذهبی نگهداشته است و هنوز به فکر تسخیر سرزمین دیگران، هنوز در مسیر نابودی فرهنگ و تمدن و تاریخ دیگران هستید.
4- من با هیچ قوم و ملّتی دشمنی ندارم و بر علیه هیچ زبان و گویشی هم نیستم، طبق نوشتار مستند من در سال 2002 آموزش به تُرکی را در جغرافیای زیستی آنها ( اذربایجان شرقی، و اردبیل) مطرح کرده ام و خواهم کرد. من مخالف بینش عشیره ای عقب مانده، مخالف اقتدارگرایی کور و فیزیکی بدون اندیشه ورزی و بدون شناخت افرادی مانند شما هستم و بر این دیدگاه خواهم ماند و میلیونها نسل جوان درون کشور پشتیبان این دیدگاه میباشد.
5- هدف شما خواندن و نوشتن به زبان تُرکی و بهبودی زندگی هم تباران تُرک خود، همچنین جایگزینی دمکراسی در ایران و در منطقه نبوده و نیست، حرکت و عمل شما فقط گل آلود کردن فضای سیاسی و سخن پراکنی بسود منافع تُرک تباری در ایران و در ترکیه و در قفقاز میباشد که علی خامنه ای در ایران و اردوغان در ترکیه آنرا نمایندگی میکنند. تُرک تباران در تاریخ و در جهان دیگر دوست و رفیقی دیگر برای خود باقی نگذاشته اند، فقط در ایران کمی احترام آنها را داشتند، که آنهم هم بر باد رفت.

6- موضوع و مسائل مهم و اساسی امروز ایران و در منطقه و در جهان، رو در رویی مدرنیته، و سنت گرایی، مبارزه بر علیه اسلامگرایی رادیکال است، که بدون شک منافع تُرک تباری و تُرک سالاری در ایران و در ترکیه را زیر سئوال جدی برده است، اعمال شما در چنین شرایطی هدفمند و برنامه ریزی شده بسود اسلامگرایان در ایران و در ترکیه میباشد. امروز نمایندگان جهان در پاریس گرد آمدند تا بر علیه اسلامگرایی همبستگی نشان دهند امّا در چنین مرحلهء تاریخی تنها غم شما گذاشتن مقاله به زبان تُرکی در سایت ایران گلوبال میباشد.

7- همینکه مدیریّت سایت ایران گلویال به شما و امثال شما اجازه داده است مقالات خود را به زبان تُرکی ولی با ترجمه فارسی در این سایت بگذارید، کمال حسن نیّت و نقطهء اوج دمکراسی در حق شما رعایت شده است، که در تاریخ و در هیچ جامعه ای دیده نشده است. حال شما در صدد تسخیر کل سایت به زبان تُرکی هستید، شما شاید سایت ایران گلوبال را با تصرف و تسخیر سرزمین دیگران عوضی گرفته اید. در کدام دمکراسی های مدرن امروز از جمله در آلمان، در یک سایت رسمی به زبان آلمانی، اجاز میدهند، مقالاتی به زبان تُرکی حتّی حتّی با ترجمهء آن به زبان آلمانی انتشار یابد. بدبخت به آن سرزمینی که شما به آن تعلق دارید و هویّت آنرا بدوش میکشید، بیچاره آن قومی که شما نخبه و پیشوایش باشید تا بخواهید از حق آنها دفاع کنید.
8- عمل تروریستی در پاریس ادامهء حملهء تروریستهای اسلامی به مردم کُرد در عراق و در سوریه و در کوبانی با پشتیبانی حکومت ترکیه میباشد، که شما و امثال شما تلاش در منحرف کردن افکار عمومیبسود تُرک تباری حداقل در سایت ایران گلوبال را دارید. محور اصلی هر سایتی از ایران گلوبال موضوعات مهم روز میباشد، نه پرداختن به پراکنده گویی شما.
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیاری از مسئولان ایران گلوبال استفاده از زبان ترکی را بدلیل نبود امکان کنترل آن !!!!! ( بخوانید تایید شورای نگهبان) مجاز نمی دانند!!!! رگه های کم رنگ تفکر ترور قلم از نوع عاملان قتل عام کاریکارتوریستهای شارلی ابدو را در آقایان میتوان بوضوح دید. قضاوت تنها و تنها از آن خواننده نوشتار است و هیچ ممیزچی بنام خلق و خدا و حزب و دسته و کشور و غیره نباید تیغ سانسور را تیز نگه دارد. نقد افکار و ادیان و ایدئولوژیها مرزی ندارد.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

اژدر خان نگفتم؟ ها ها ها. حقته! نگفتم که بعضی ها میان میگن که این اژدر خان بهنام ضد دمکراته، مخالف نوشتن به زبانهای مادریه، مانقوده، ضد انقلابه، محافظه کاره، هزار تا کوفت و زهرمار دیگه است. حالا این اولشه. صبر کن ببین چکارت می کنن! حقته. ها ها ها!

نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس مر خدایان را که سایه شمای تیزهوش را بر سر ایرانیان مستدام کرد. پس بیخود نمیگن که ایرانیان باهوش ترین ملت کره زمین هستند. واقعا کشف این عملیات تروریستی یونس خان فقط از پس ایرانی جماعت بر میومد و لاغیر. یه خرده اسپند ایرانی هم برای خودت بنداز که یه وقت چشم نخوری دکتر!

نوشته شده توسط: Anonymous

با اجازه فضلا و علما من هم خودم را قاطی این بحث می‌کنم. به نظر من وجود مقاله‌هایی به زبانهای مختلف رایج در ایران در همه رسانه‌ها باید هدف درازمدت ما باشد. دلیل آنهم از نظر من این است که رسانه آئینه جامعه است و وقتی جامعه چندزبانی است، پس رسانه هم باید این واقعیت را منعکس کند. گفتم هدف نهایی، زیرا در حال حاضر ایرادات ارژنگ عزیز کاملا بجا و وارد است. اشکال در آینجا بوجود میاید که در باره نوشته های فارسی همه مسئولین سایت می توانند نظر بدهند و به یک نتیجه برسند (مثلا نژادپرستانه یا توهین آمیز و غیرقابل انتشار). ولی در مورد زبانهای دیگر چنین امکانی وجود ندارد و مثلا در مورد نوشته هایی بزبان عربی یا بلوچی همه مسئولین وابسته به نظر یک فرد هستند. من به شخصه راه حلی برای اینکار ندارم، در عین حال معتقدم هدف درازمت باید چندزبانی شدن باشد. شاید بد نباشد مسئولین سایت یک بازه زمانی را برای بررسی این

موضوع اختصاص بدهند و فراخوانی هم برای اشتراک نظر خوانندگان اختصاص بدهند. شاید بشود از اینطور نقشه راهی را طرح ریخت و در درازمدت به هدف نهایی رسید. عمل گرائی شتابزده مشکلی را حل نمی کند.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای یونس شاملی
من لزومی ندیدم که اول از مزایای انعکاس زیانهای دیگر در ایران گلوبال بنویسم و سپس مخالفتم را با انتشار مطالب این زبانها بدون ترجمه آنها ابراز کنم. من به قدر کافی در این مورد نوشته ام و به قدر کافی از انتشار مطالب به زبانهای دیگر همراه با ترجمه فارسی در مدیریت سایت دفاع کرده ام.
اگر شما متوجه تفاوت مواضع من و ناصر کرمی تیستید، احتمالا یا از قصور قلم من است و یا از عدم توجه شما.
در کامنت بعدیتان هم خطاب به آقای کیانوش توکلی، جمله آخر را جا انداخته اید. بهتر این بود که تمام مطلب را می نوشتید. واقعیت این است که موضعکیری کیانوش توکلی متناقض است و شاید بهتر است بگویم که دقیق نیست.
کیانوش می نویسد: "لطفا در صورت امکان ترجمه فارسی مطلب خود را در ادامه آن وارد کنید.
توجه داشته باشید که از این به بعد، مطالب بدون ترجمه فارسی، از سایت خارج خواهند شد."
شما جمله آخررا که

عبارت است از "توجه داشته باشید که از این به بعد، مطالب بدون ترجمه فارسی، از سایت خارج خواهند شد" نیاورده اید.
نوشتم که موضعگیری کیانوش دقیق نیست زیرا از یک طرف می نویسد: "لطفا در صورت امکان ترجمه فارسی مطلب خود را در ادامه آن وارد کنید" و از سوی دیگر می گوید که "مطالب بدون ترجمه فارسی، از سایت خارج خواهند شد".
در صورت امکان یعنی اینکه اگر هم ممکن نبود، اشکالی ندارد، بدون ترجمه منتشر کنید. ولی جمله آخری تاکید می کند که مطالب بدون ترجمه از سایت خارج خواهند شد.
فکر می کنم علت این بی دقتی کیانوش توکلی این است که این جمله را از کامنتی که در ابتدای امر خطاب به شما و در مورد این مقاله نوشته بود، کپی کرده و در اینجا گذاشته است.
عین این جمله را برای آقای دنیز ایشچی هم نوشته بود.
حالا باید از آقای کیانوش توکلی پرسید که آیا گذاشتن ترجمه فارسی اختیاری است؟ (مطابق جمله اول) یا اجباری است؟ (مطابق جمله دوم).
در مورد طولانی شدن کامنتهایم پوزش می خواهم. من مانند شما این توانایی را ندارم که مقصودم را در دو جمله بنویسم.
نوشته شده توسط: Anonymous

ببینید این یونس شاملی چگونه با آکروبات بازی هندوانه زیر بغل مسئولین سایت میگذارد تا عمل خود را لاپوشانی کند . کمنت من - به یونس - سانسور شد . من در آنجا بحق دلایل اولین او را بهانه و.... در مقابل اتوریته و مسئولین سایت نام گذاشتم . اگر ممکن است این کمنت را از لیست حذف شدگان بیرون بیاورید تا ببینید ایشان چقدر خود را زرنگ بشمار می آورد . من فکر کنم این کار یونس شاملی یک تست برای آزمایش بود و شباهتی به عملیات انتحاری تروریستی دارد که میخواست غیرترکها را با یک عمل انجام شده روبرو کند . سپاس مرخدایان را که ایرانیان اش را تیزهوش آفرید !

نوشته شده توسط: Anonymous

دفتر خاطرات عزیزم، باز ساعت طلایی فرارسید و فرصتی دوباره دست داد تا صفحات قشنگت را با قلمم نوازش کنم. واقعا که چقدر این ساعت رو دوست دارم چون در کنار تو هستم. بعله، ساعت طلایی خاطره نویسی! آخه میدونی، روز من سه جور ساعت داره: یکی ساعات نقره ای که مشغول پوززنی از فارسستانیهای دهاتی تو سایت ایران گلوبال هستم. دوم ساعتهای طلایی که سرگرم نوشتن خاطرات آموزنده و گرانبهام میشم. و اما دسته سوم که اگه حسودیت نشه، قیمت اون ساعات رو با هیچ الماس و برلیانی نمیشه تخمین زد و اون ساعتهاییه که من مشغول حل مسائل ژئوپولتیک بین الملل در عالم خواب و رؤیا هستم. آخه میدونی عزیزم، این خواب و خیال خیلی چیز فوق العاده ایه! توی خواب هر غیر ممکنی ممکن میشه. مثلا شنیدی که بعضیا تو خواب یهو میلیاردر میشن؟ اما تو واقعیت ممکنه که شیپیش تو جیبشون آفتاب بالانس بزنه.

یا شنیدی که توی خواب بعضیا پرواز میکنن؟ حالا باز ممکنه طرف وقتی از خواب پا میشه، نتونه هیکل 130 کیلوییش رو تا ماوال بکشه.
حالا میپرسی اینا چه ربطی داره به تحلیل ژئوپولتیک؟ خوب حق داری که سوال پیش بیاد واست. اما جوابش خیلی ساده است و اون هم اینه که من توی خواب میتونم هر مساله ی به ظاهر بغرنجی رو سه سوته حل و فصل بکنم. مثلا یهو خواب میبینم که ترکای یاکوت سیبری قیام کردن و مستقل شدن. بعد فرداش خواب میبینم که یاکوتستان مستقل در نبردی حماسی، پوزه رفیق پوتین رو به خاک مالید و بعدش هم با مغولستان یکی شد. فرداش هم ترکستان چین قیام کرد و بعد ناکار کردن کمونیستای دوزاری ورشکسته، به کشور جدیدالتاسیس پیوست. پس و پسون فرداش هم قزاقستان و قرقیزستان و ازبکستان و ترکمنستان یکی شدن و روسها رو از چچنستان بیرون ریختن تا از شمال خزر راه رو باز کنن به آزربایجان شمالی. در همین اثنا آزربایجان جنوبی هم قیام میکنه و روستای فارسی که در دوران کپسولی به سر میبره رو به اسفل السافلین میفرسته.... خلاصه سرت رو درد نیارم، سر یه هفته یا حتی کمتر توران بزرگ به پایتختی استانبول از دریای چین تا کارا دنیز و به رهبری طیب سولطان اول تشکیل میشه و بعد هم نوبت میرسه به فتح مجدد بالکان به دست توانای بلال پاشای ولیعهد و فرزند برومند طیب سولطان اول تا دوره اروپای پیر و فرتوت و در حال احتضار برای همیشه سر بیاد.
خوب؛ دیدی چقدر راحت بود؟! آخه من نمیدونم چرا بعضیا کار راحت رو ول میکنن و میرن سراغ کارای سخت سخت. چرای بجای اتحاد با باکی و آنکارا میرن میفتن دنبال یه مشت دهاتی شر و ور خون که هنوز از دوران کپسولی خارج نشدن؟ شعار محوری «باکی تبریز آنکارا - بیز هارا فاسلار هارا» هم در همین راستا هستش دیگه. اما تحلیل بیشتر این شعار باشه برا یه فرصت دیگه. بجاش، حالا که به اینجا رسیدیم، بذار این راز رو هم برات فاش بکنم که من فقط وقتی سرم رو بالش میذارم، خواب نمی بینم که! من کلا در حال خواب دیدنم. چه شب، چه روز. اینجا توی کانادا به این حالت میگن day dreaming. و تحقیقات ثابت کرده که این حالات فقط مخصوص افراد خیلی باهوش و با استعداده که قدرت کارآفرینی و تحلیل ژئوپولتیک رو یه جا باهم دارن و ضمنا باید توان تولید خلق الساعه نظریات اجتماعی آوانگارد به مقدار کثیر (در حد کیلویی) رو هم داشته باشن. چه کنیم، ما اینیم دیگه!!!
و اما برسیم به تعریف بقیه خواب که هر چی از این خواب بگم کمه:
بعله، دلم داشت می نوشت برات که دو ملازم عثمان بی هدایای سلطان رو زمین گذاشتن و مرخص شدن. یعنی این جوری که یه بسته رو گذاشتن سمت راست (جلوی عبدالله پاشا) و اون یکی رو هم گذاشتن سمت چپ روبروی آحمت پاشا. در همین حال عبدالله و آحمت (یا به قوا این دهاتیای فارسستان، احمد) با هدیه ها مشغول شدن و شروع کردن به زیر و رو کردنشون. عثمان بی سعی میکرد که توجهی به اون دو تا نکنه و با سولطان گرم بگیره؛ اما وقتی دید که سولطان هم یه چشمش به صدراعظم و وزیرشه که مثل بچه های شیطون دارن با هدیه ها ور میرن، دیگه طاقت نیاورد و رو به اونها کرد و گفت: "بیلر! بیلر! بابا اونا رو ولشون کنید. اونا یه مشت هدیه از طرف کلثوم ننه ها و ننه قمرهاست که من برای رنگ کردن ملت آوردمشون. می بینین که یه مشت کار دستی و از این خرت و پرتهاست دیگه. اینا رو بدین همین بچه های حراست باهاشون سرگرم بشن. هدیه اصلی پیش منه!
در همین حال، عثمان بی دستش رو کرد تو جیب کتش که هدیه اصلی رو بیرون بیاره. اما هدیه واقعی چی بود و چی نبود، تعریف کردنش باشه واسه دفعه ی بعد. آخه اون قدر از مزایای خواب گفتم که حسابی خوابم گرفت. بازم نتونستم به قولم وفا کنم و همه خوابم رو برات تعریف کنم. اما عجله نکن چون شب دراز است و قلندر تو خواب. پس فعلا شب خوش تا بعد!
نوشته شده توسط: Anonymous

.... همه انواع بشر چارلی است، حتا آنهائی که زیر بمب های چهان سرمایه داری در خاورمیانه، در آفریقا، در آسیا، و در اقصا نقاط جهان بخون خود می غلتند. 55.000.000 نفر پناهجوی بی خانمان و آواره جنگ زده ، در سرتاسر جهان از خانه و کاشانه خود آواره گشه اند. و دریای مدیترانه گورستان هزاران نفر، که در جستجوی صلح وآرامش بودند، گشته است. آری آنها نیز چارلی هستند. و همه آنها، و همه ما نیزچارلی هستیم. اما کسی برای آنان راهپیمائی نمی کند. و شعر نمی سراید. آیا آنها چارلی نیستند؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کیانوش توکلی
بسیار از نظر وزین شما خوشحالم و یکی از جملات آخری کامنت تان پاسخ همهء مطالبی است که نوشته شده است. شما به روشنی قید کرده اید که: " لطفا در صورت امکان ترجمه فارسی مطلب خود را در ادامه آن وارد کنید.". بسیار متن و عالی است. هر نویسنده ایی که به زبانی غیرفارسی مطلب منتشر میکند "درصورت امکان" ترجمه مطلب خود را نیز در پایین مطلب خود اضافه کند. با تشکری دوباره

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب "این آقا" که اسمتان معلوم نیست
من خواستم تنها از این طریق دوری خودم را از اتهامات واهی که به من وارد کردید یادآوری کنم و برخورد از موضع نفرت و کینه را برازنده یک انسان ندانم. من در مواضع فکری ام تغییر نداده ام که دیروز چنان میکردم و امروز کار دیگری میکنم. این نهایت بی اطلاعی شما را از مسئله نشان میدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا رسانه های ترکی زبان حاضرند مقالات عربی ، کردی ، اردو ، پشتو ،لری ، دری ، و غیره را در سایتهای خود درج و چاپ و پخش کنند چند فروند از اینگونه رسانه ها را در اینجا نام ببرید .

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ناصر کرمی
نگاه بسیار منفی و حتی غیرانسانی شما در ضدیت با زبانها و ملیتهای غیرفارس غیرقابل فهم است و مطمئن هستم که کسی انتظار ندارد من به موارد کامئنت شما بپردازم. تمام استدلال شما بر این مبناست استوار شده است که چرا من از مسئله ترجمه مطالب غیرفارسی در ایران گلوبال بی خبر بوده ام. این بی اطلاعی واقعا این همه اهمیت دارد که شما این قدر بنویسید و سیاهی افکارتان را دوباره در عالم روشنایی بر دیگران توضیح دهید؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای آژدر بهنام
تفسیر بلندتان در خصوص نفی انعکاس چند زبانگی در سایت ایران گلوبال مرا بسیار متعجب کرد. تمامی صغری کبری هایتان تنها و تنها برای رد پیشنهاد آقای آئلیار بود چرا؟ ترکی زبان مادری شما هم هست، اما کامئتی به این بلندی برای نفی انعکاس این زبان در ایران گلوبال از نقطه نظر منطقی غیرقابل فهم است. در طول نوشته تان هیچ به این نپرداخته اید که چندزبانگی در ایران گلوبال میتواند هم به تفاهم میان ملیتها و رفع سوءتفاهم میان آنها و گسترش حوزه بینندگان ایران گلوبال کمک میکند. نگاه کنید به تفسیر ناصر کرمی، که خود را آشکارا دشمن آزادی زبان نشان میدهد! موضع شما نباید با ایشان اندکی تفاوت داشته باشد؟؟ یعنی انتظار من این است که بایستی چنین میبود و فکر شما تشعشع یک نگاه مثبت بود (بدون در نظر گرفتن کم و کیف آن) تا نگاهی منفی به مسئله.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب همشهری
من در این نوشته به دنبال مجرم نه گشته ام، بلکه تلاش کردن بصورت کلان گرایشات فکری و عملی در جنبش سیاسی آذربایجان را نشان دهم و تمایلم را به تقویت گرایش معین که من آن را "راه سوم" خوانده ام نشان دهم. اما شما تلاش کرده اید "سکوت مرا"، "همراهی مرا" با همفکران همسنگران محفلی و حزبی را در تعضیف جنبش سیاسی در آذربایجان مورد بررسی قرار دهم !! اما فکر نمیکنید بجای اتهام بستن به همراهان و همفکران من، قدری در مورد نگاهتان در این حوزه مینوشتید. یکی از جنبه های نوشته فوق من دوری از اتهام و تکیه به یک زبان دمکراتیک است که متاسفانه شما در همین کامنت تان از آن عدول کرد ه اید و دوستان مرا (که نمیدانم مقصودتان کیست اند) مورد اتهام قرار داده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

قای سانسورچی

این لغتی که سانسور نمودید از کدام لغت فاشیستی آقای کرمی بدتر است. آیا ...... از ترک تروریست است؟

بنده مایل هستم کمک ملی به سایت بکنم به شرطی که مطالب فاشیتی و توهین آمیز به ملل ایرانی‌ چپ نشوند. این کار شما دوستی‌ خاله خرسه است و به روابط هزاران ساله مللل ایرانی‌ ضربه میزند. بیدار شوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

درود به تو گل گل گل گل گلشیفته

نوشته شده توسط: Anonymous

من چارلی هستم

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

اژدر خان بیخودی جوش نزن. میدونی که کسی به حرفت گوش نمیده. میدونی که آخرش هم این کیانوش تسلیم جو میشه و میگه باشه.
خودت می مونی و هزار تا کار روی دستت. بعد هم که پشیمون شدن، اصلا به این فکر نمی کنن که چه زحمتی به خاطر این هر چه پیش آید خوش آیدها کشیدی.
بیخودی زور نزن که این دفعه مساله فرق می کنه. این دفعه یه شعار دهن پر کن پشت این طرح خوابیده: "حق هر کسی برای انتشار مطالب به زبانهای غیر فارسی". یه لشکر هم پشت اون صف کشیدن و دارن هورا می کشن و شعار میدن.
مگه یادت رفته؟ همین چند وقت پیش بود که همین ائلیار خان و اقبال خان طرح جدید بررسی کامنتها رو دادن. هر چی گریه کردی، التماس کردی، که ای بابا این کار عملی نیست، هزار تا مشکل داره، اول کمی روش فکر کنین و بعد تصمیم بگیرین، انگار نه انگار!
کسی به گریه هات توجهی نکرد. بعدش چی شد؟ هیچی! رفتی دو روز نشستی، صفحه جدید درست کردی برای این کامنتها.

آخرش هم همه پشیمون شدن بجز این ائلیار خان. آخرش چی شد؟ کلی مساله پیش اومد؟ که چی؟ هیچی! دو روز کارت هدر رفت؟ به جهنم! می خواستی این کارها رو قبول نکنی! پس برای چی اسمتو گذاشتی مسؤل فنی؟ چشمت کور بکش که تقصیر خودته.
یادت رفته طرح دادن که بیایین خط سایت رو عوض کنیم؟ یادته اون گریه هات؟ یادته هی گفتی آقا جون کمی فکر کنین، این کار هزار تا مشکل داره؟ یادته می گفتی همه چی به هم می ریزه؟ خوب نتیجه چی شد؟ باز هم این کیانوش به همراه بقیه گفتن: هر چی پیش آید خوش آید!
نتیجه چی شد؟ بعضی از این خوانندگان و کاربران اعتراض کردن. مجبور شدی خلاف عقیده خودت هی با این بعضی ها بحث کنی. آخرش چی شد؟ مجبور شدن همه چی رو برگردونن به حالت اولش. حالا به چه قیمتی؟ اونش که مهم نیس! کمی خرج رو دست سایت گذاشت و خودت هم مجبور شدی دو سه هفته ای هی کار کنی، هی کار کنی، اشکالات رو برطرف کنی، شبها نخوابی! خوب که چی؟ به جهنم و درک! می خواستی مسؤل فنی نشی! مهم اینه که طرح بزرگان اجرا بشه. زحمتی که برای اونا نداره!
حالا یه رهنمود عاقلانه بهت می دم. اگه به اون عمل کنی، راحت میشی. اگه عمل نکنی، باز هم باید هی گریه کنی و تو سر کچلت بزنی و التماس کنی و آخرش هم چشمت کور، هی باید کار کنی و کار کنی و بعدش که پشیمون شدن، دوباره کار کنی و کار کنی تا همه چی رو به حالت اولش برگردونی.
حالا به رهنمود داهیانه من گوش کن:
اصلا ناله نکن. بحث هم نکن. التماس هم نکن. چون بعضی ها گوششان بدهکار نیست که نیست. مخالفتت به اینجا می رسه که بعضی ها سوءاستفاده می کنن و میگن که این اژدر خان بهنام ضد دمکراته، مخالف نوشتن به زبانهای مادریه، مانقوده، ضد انقلابه، محافظه کاره، هزار تا کوفت و زهرمار دیگه است.
بزار این کار رو بکنن. خودتو بکش کنار. کارهای فنی این کار رو هم بزار به عهده ائلیار خان و کیانوش خان. خودشون که نمی تونن، بزار برن یکی رو پیدا کنن که این کار رو بکنه. اونوقت که دیدن جیب مبارکشون سوراخ میشه، متوجه میشن که این کار هزار تا مشکل داره.
آخه اونا چی می دونن؟ اونا فکر می کنن که خوب، مطلب مثل بقیه مطالب منتشر میشه و همین. وقتی بدونن که پشت این قضیه ده تا کار فنی خوابیده و باید به زحمت بیفتن و دست در جیب مبارک کنن. اونوقته که زور میاره.
بین خودمون باشه. من که متخصص امورات کامنت هستم می دونم که باید برای همین کامنتها 100 نفر رو استخدام رسمی بکنن! برای هر کدومشون هم یه صفحه مخصوص درست کنن تا کارشون تداخل نکنه و دعواشون نشه.
اون وقته که بخودشون میان و میگن: کاش از اول فکرشو کرده بودیم. البته همه این چیزها رو که گفتم آخر کار زورش به کیانوش خان می افته. اون هم تا بخواد متوجه بشه کار از کار گذشته.
حالا بهنام خان عزیزم، قربون اون عینکت برم، قربون اون سر کچلت برم، خود دانی! یا به رهنمود داهیانه من عمل کن یا که چشمت کور.....!
نوشته شده توسط: Anonymous

یاداشتهای آخر هفته، دفتر خاطرات عزیزم، تصمیم گرفته‌ام کتابی بنویسم و اسم این کتاب را ( تکامل معکوس ) بنامم، طرح داستان در فضای صد سال قبل و در یکی‌ از کشور‌های خاورمیانه به وقوع می‌‌پیوندد، تحولات ژئوپلتیکی یک آدم ناقصلخلقه را بر مسند امور این کشور می‌‌گذارد، از این به بعد، هر کسی‌ که قادر به درک، فهم و نوشتن زبان این آدم ناقصلخلقه نشود حق حیات ندارد، از بخت بد، مستشرقان این زبان ناقصلخلقه را به عمد از ( ریشه زبانهای هند و اوروپائی ) می‌‌نامند تا همچنان به استعمار این کشور ادامه دهند و با هندوانه گذاشتن زیر بغل مردمی که زبانتان هند و اوروپائی است استعمار را در شکلی‌ دیگر ادامه دهند.