Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

گرچه بسیاری از فرمایشات جناب پورمندی متین و قابل تحسین است ولی نتیجه گیری ایشان در بند هفتم محتاج تامل است. یکی اینکه " امروز ما شاهد یک جور زیاده خواهی زور گویانه از طرف بنیادگرایان مسلمان و واکنش های افراطی و نژاد پرستانه از سوی بعضی از اروپاییان هستیم ". گمانم اینست که ایشان تصویر را در آیینه می بینند که در آن همه چیز معکوس است. ایشان اقلا پانصد سال " زیاده خواهی زور گویانه " استثمار و استعمار " غرب " بر شرق و مسیحیت بر اسلام را نادیده گرفته و " واکنش های افراطی " مسلمانان را مسئول میدانند. و این چیزی نیست جز تاثیر تبلیغات وسیع غرب جهت معکوس نشان دادن واقعیات. دیگر آنکه " این بنیادگرایی یک جور سرماخوردگی است که دوره اش باید بگذرد. تب مارکسیسم با همه ابهتش به عرق نشست، تن این جماعت هم در زمانی خیلی کوتاه تر سرد خواهد شد.". تب مارکسیسم تب حاد سرما خوردگی بود که دوره کوتاه دارد.

تب مذهبی اعم از یهودیت, مسیحیت و اسلام تب مزمنی ست که در علاج آن صاحبنظران حیرانند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب tniknahad فکر میکنم رطبی که شما میخورید، از رطب ماخیلی لذیزتر باشد. و ما حتا خواب آن را هم نمیتوانیم ببینیم. شما که دیر آمده به میان بحث می پرید، این سخنان را به آقای ناصر موعظه بفرمائید،که دائما علیه ترکان سخن پراکنی میکند. خودتان بهترازهرکس میدانید، که بدون آذربایجان ایران هیچ مفهومی ندارد، و نخواهد داشت. اما این به معنای آن نیست، که راسیت و شونیسم فارس، به بهانه شعار قرون وسطائی همه باهم خمینی فارس! و ایران پرستی مدام العمر پان ایرانیسم و پانفارسیسم، برگرده ملل غیر فارس سوار بشوند. در ضمن، شما که بقول خودتان متخصص اید، و جامعه آلمان را میشناسید، در جائی از گفته های خود میفرمائید، گویا:"جامعه ایرانی مقیم آلمان تقریبا 150000 نفر میباشند. تعداد متخصصآن ایرانی(در زمینه های مختلف... ) با یک آمار سرانگشتی چندین برابر شهروندان ترک مقیم آلمان میباشند.." پایان نقل قول. عرض بحضور مبارکتان،

این که چیز تازه ای نیست که میفرمائید. شما طوری صحبت میکنید، انگار که کشفیات جدید انجام داده اید. اگر توجه کرده باشید، در میان همین ایرانیان متخصص، تعداد بیشترشان ترکهای آذربایجانی هستند. شما گوئی هنوز دو ریالیتان نیفتاده، که متوجه بشوی که دو گروه نا همگون را نمیشود، با یکدیگر قیاس نمود. یعنی ترکهائی که برای کار در ویرانه شهر های آلمان بعد از جنگ دوم جهانی، دعوت بکار شده بودند، در واقع اغلبشان کارگر ساده بودند. کسانیکه حتا در کشور خود نیز حتا بمدرسه نرفته بودند. در صورتیکه نسل فراری و پناهنده ایرانی اغلبشان تحصیل کرده و حد اقل یک پایان تحصیلی دبیرستان را با خود یدک میکشیدند. و شما یک قشر تحصیل کرده با تعداد محدود را، که یک بیستم تعداد ترکهای آلمان نیز نیستند را، با گروه کارگر، که اغلب از دهات دور افتاده ترکیه برای کارگری به آلمان آورده شده بودند، نمی توانید قیاس بکنید. و با این قیاس هیچ افتخاری نیز نصیبتان نمیشود. در ثانی شما اگر علامه دهر هم باشی، بجز اندک استثنا ها، که تعداد آن به نیم درصد هم نمی رسد، اغلب جماعت ایرانی چه تحصیل کرده باشد، و یا نباشد، در کار تاکسیرانی، پخش پیتزا، کار های انباری، و یا دکه داری،.. و امثالم مشغولند. و این بمعنای آن نیست که اگر ایرانی حتا تحصیلات دانشگاهی نیز داشته باشد، حتما کار تخصصی علمی دارد. نه خیر! اینطوری نیست. لطفا بیخودی بزرگنمائی نفرمائید. اینجور چیزها در آلمان خریدار ندارد. در ثانی چرا از شنیدن اینکه نوه های هلموت کل ترکند، آلرژی و حساسیت ناسیونالیستی تان گل میکند، شما طوری صحبت میکنید، که گوئی کشور آلمان ملک پدرتان است. و انگار کسی وارد ملک شخصی تان شده است. اگر خودتان در آلمان مهمانید، لطفا حد و حدود خودتان را بدانید، و از چهار چوبه خود خارج نشوید. خوشبختانه اختیارات سیستم سیاسی نه در دست شما ها، بلکه در دست آلمانیهاست. بس بیخودی نسبت به آلمان احساس مالکیت نکنید. آلمان ایران نیست! ایران هم فارس نیست! در ایران ملل مختلفی با زبانهای گونا گون، و فرهنگ مختص بخود زندگی میکنند. و شما نیز بخش کوچکی از آن هستید. لطفا حدود خود را بشناسید. و بیخودی نخود هر آشی نشوید.
نوشته شده توسط: Anonymous

این همه توهم را از کجا آورده ای ؟
بابا یک نگاه به کره جنوبی کن و تایوان
مگه حزب کمونیست یا سوسیالیست و یا برنامه های کمونیستی آنجا ها را به ثروت و رشد رسانده ؟
چرا این آمریکای جنایت کار سروت آنها را نمی بلعد ؟
.............؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من هم با آقای دکتر دوشوکی موافقم. با فحاشی و توهین متقابل و تحریک احساسات سطحی عوام های ناآگاه نمی توان به جنگ تحجر و بنیادگرایی رفت. جواب های آقای دوشوکی خیلی کوتاه مختصر مفید و موجز و روشن هستند. فحاشی یک عکس العمل سطحی و بیهوده است. باید با روشنگری عمیق و پایدار همانگونه که آقای دکتر دوشوکی گفته اند به جنگ سیاهی ها رفت. کاری است بسیار مشکل. اما طرح همین سوالات و جواب های "روشنفکران غیر شیعه" مثل آقای دوشوکی می تواند قدم کوچکی باشد در جای خود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ترانه ی صميمی و از دل برآمده و بر دل نشيننده ی هنرمند افتخارآفرين «جنبش سبز»، آريا آرام نژاد در باره ی کودکان کار:

http://www.ghoghnoos.org/rtv/ghasedak.html

نوشته شده توسط: Anonymous

dorood bi payan
bar tajhti filabi
khabiri mavedat
va digar yalane
iarnzamin

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای منوچهر برومند با درود بر شما که حق گوئی را بر خویشاوندی ترجیح دادید، اگر به آقای ادیب برومند دسترسی دارید به آگاهی ایشان برسانید که کلمۀ قهرمان از لحاظ ریشه شناسی( اتیمولوژی) هیچ ارتباطی با کلمۀ پهلوان ندارد و معرّب پهلوان نیست. ریشۀ قهرمان، کارمان است و در متون قدیم به معنی پیشکار و مباشر به کار رفته و به کسی اطلاق می شده که کاری را به عهده دارد. جناب ادیب بهترست در این زمینه ها اظهار نظر نکنند. با احترام.

نوشته شده توسط: Anonymous

- یعنی همه ان بازیهای علی لاریجانی و مجلس قلا بی بوده ؟ تئوری های آب نبات , و ظریف را به مجلس کشاندن و از وزرای روحانی زهر چشم گرفتن و .... همش الکی بوده ؟ و در راه کنترل کنگره ج ا (یعنی مجلس روس ساخته و فاسد روسی) بوده ؟
- یا دست پیش گرفته تا گناه شکست مذا کرات را بیندازد گردن اوباما نه کنگره ؟ اخه این با ند رفسنجانی مارمولک هر شکری که بخواهند بخرند ترجیح میدهند در دقیقه ٩٠ با جمهوری خواهان انهم مخفی بخورند و حسابی حال بدهند به آنطرف اما صدایش بعدها در بیاید . همین داش علی رفت کردستا ن عراق و در گوش بارزانی حرفهایی زد که روز بعد سناتور پر نفوذ جمهوری خواه مک کین رفت آنجا و احتمالا پیغام تسلیم و وادادگی اینها ( محافظه کاران روسی ) را شنید . احتمالا باید خیلی بیشتر از آنچه ظریف به شیوه مدرن دیپلماتیک به طرف غربی میدهد و میگیرد , اینها به جمهوری خواهان پیشنهاد " اش با جاش " را داده

اینها به جمهوری خواهان پیشنهاد " اش با جاش " را داده باشند . و کنگره امریکا به همین دلیل پس از ان تیز کرده علیه توافق اوباما ؟

اشتباه نکنید من اصلا دلم نمیخواهد و اطمینان هم ندارم که ج ا با اوباما کری به هیچ توافقی دست یابند . به نظر بنده بهترین حالت همان زورچپانی پرقدرت جمهوری خواهان به این عراقی های روسی در حکومت است چون این روش عمر ج ا را کوتاهتر میکند و ما یک قدم به دموکراسی غربی نزدیکتر میشویم . فقط دآرم میپرسم علی چی میگه ؟
- یا فکر میکند که سد روسی شکسته و رژیم ج ا عنقریب رفتنی است و مثل رفسنجانی میترسد که بعد ها گرفتار مجازات ضد آمریکایی گری منحط روسی شود و بر جرائم او افزوده گردد ؟
آنهایی که تخصص دارند در زبان روسی و عراقی لطفا برای بنده سرگردان ترجمه کنند
نوشته شده توسط: Anonymous

مسائلی است که بنده با وجود علاقه به مسائل سیا سی و مطالعات فراوان چه در داخل ایران و چه در غرب از فهم آنها عاجز هستم . لطفا اگر کسانی جواب این سوال ها را میداند ما را هم روشن کند
١) چرا میزان آزادی بیان و آزادی فعالیت سیاسی (در کشورهای غیر وابسته به روسیه) همیشه با آزادی مارکسیست ها در تظاهرات و بهم ریختن و تحریک به تجزیه و قوم بازیهای متحدین آنها و کشاندن کشور به سمت وابستگی سیاسی و اقتصادی و امنیتی به روسیه و اجازه بدون قید و شرط به ما رکسیست ها در بهم ریختن قواعد و قوانین داخلی و بین المللی حتا با استفاده ازکلاشینکف سنجیده می شود ؟ مگر د رکشورهای مارکسیستی و یا وابسته به روسیه , دگر اندیشان ( لیبرال ها , هواداران بازار آزاد, خوانش های مارکسیستی نا هماهنگ با خوانش روسی و یا حکومت وابسته به روسیه ) اصلا آزادی فعالیت و بیان دارند ؟ چرا مقیاس آزادی سنجی باید آزاد گذاشتن ژادارم کش ها ,

چرا مقیاس آزادی سنجی باید آزاد گذاشتن ژادارم کش ها , کلاشینکفی ها , جهان وطنان روسی و دیکتاتوری سازان مخوف و هم پیمانان آنها باشد ؟
مثلا در مصر ٦٨٥ نفر غیر مارکسیست محکوم به ا عدا م شدند ! فله ای , هزاران نفر د رخیابانها از گروه اخوان ( که مسلح و تروریست هم نبود ) کشته شدند. کودتای نظامی شد , رای گیری قلا بی شد ( رای گیری اخوانی ها اقلا قلا بی نبود ) پسران مبارک و مبارک آزاد شدند , قوه قضاییه فاسد بازیچه ارتش فاسد شد و ارتش فاسد کنترل امور را دوباره به دست گرفت , السیسی با پست ترین حکومت اسلامی تروریستی عربستان و با شیوخ اسلامی ساخت ان , متحد شد , ولی همه اینها اسمش شد انقلاب سکولار مردم مصر !
اما دیروز یک حزب تروریست چپی تظاهرات کرد و یک زن کشته شد . حالا همه از جمله دوچه ولله تروریست پرور و ضد امریکا که در دستان نیروهای امنیتی ج ا و حامیان مارکسیست روسی پوتین است میگویند دموکراسی زیر سوال رفته !!!! مردم سرکوب شده اند !!!! این حزب در رای گیریهای مرسی و در رای گیری های السیسی یک درصد هم رای نیاورده !
٢) چرا بازیهای روسیه با کشورها و ملت های دیگر , دوشیدن منابع اقتصادی آنها ( ج ا و همه ...ستان ها , مثل ارمنستان و مغولستان و ...و اوکراین یاکو و ...) تهدید علنی آنها به تلافی اگر به دنباله روی از جریانات روسی ادامه ندهند , سرکوب خلق های غیر روسی در داخل و تهدید کشورهای مستقل و متمدن و قطع نفت و گاز و تلافی جویی های امنیتی , حمله و اشغال سر زمینهای دیگران , حمایت سنتی از دیکتاتورهای فاسد , حکومت های نظامی زورگو و سرکوب گر , اقلیت های تروریست و زور گو و تجزیه طلب , ناقضین حقوق بشر , هرگز مور د بر رسی روشنفکران , سیاسیون , روزنامه نگا ران ایرانی قرار نمیگیرد ؟ و اگر هم اشاره ای به روسیه شود همیشه چهره مطبوع انقلابی و ضد امپریالیستی از ان ساخته میشود و همیشه حق تجاوز و کودتا و سر سپرده سازی و به ویرانی کشاندن این کشورها ( مثل سوریه ) به روسیه داده میشود و امریکا مقصر قلمداد میشود ؟

واقعا از آنهایی که تا یک وزیر خارجه با وزیر خارجه امریکا صحبت میکند و یا یک کیلو گیلاس اسرائیلی در بازار دیده میشود فریاد وای استقلال ملی را فروختند آنها به هوا میرود میپرسم :
چرا هرگز نمی پرسید که ان نظامی روسی د رتهران مخفیانه چی امضا کرد و رژیم درمانده ج ا به آنها چی از جیب ملت بخشید ؟
چرا اسرائیل از طریق روسیه به ایران پیغام میفرستد ؟
آیا ما نیز مثل کره شمالی که سگ هار چین شده برای ترساندن و باج گرفتن از غرب , سگ هار روس ها شده ایم ؟
آیا هما ن گونه که چین صاحب اختیار و مالک کره شمالی است , روس ها هم مالک ایران هستند ؟ وقتی وزارت خارجه روسیه رسما غرب را تهدید میکند که ا زسلاح ترسناک ماجراجویی و وحشیگری ج ا استفاده میکند اگر به او باج ندهند , آیا جز این است که مردم ما تبدیل به سوسک و موریانه روس ها شده اند ؟
٣) من نمی فهمم این علی لاریجانی چه میگوید ؟ او که یک عراقی است و دائم مثل احمدی نژاد حرفهای تحریک آمیز تروریستی علیه غرب میزند و همزمان گاهی با گردن کلفتی سیگنال میدهد که با غرب خواهان رابطه است ( مثل احمدی نژاد و نامه ها و دیدارها یش ) و ان برادر زن ضد ساپورتش حالا شده قهرمان ملی قلا بی رژیم ( مثل نوریزاد قهرمان ساخته سازمان امنیت برای نمایش آزادی روسی ) بر سر مسائل غیر مهم جنجال میکند اما در این موا رد مهم ساکت است , منظورش چیست وقتی میگوید :
" اوباما هم باید همانگونه که ما داخل را کنترل کردیم , کنگره را کنترل کند ؟!!!"
- یعنی همه ان بازیهای علی لاریجانی و مجلس قلا بی بوده ؟ تئوری های آب نبات , و ظریف را به مجلس کشاندن و از وزرای روحانی زهر چشم گرفتن و .... همش الکی بوده ؟ و در راه کنترل کنگره ج ا (یعنی مجلس روس ساخته و فاسد روسی) بوده ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

در قرن ۲۱، دولت کارامد یکی‌ از الزامات پروسه ملت سازی است، شما نمی‌‌توانید سرمایگذاران را از کشور فراری دهید بعدش هم انتظار برگرداندن ( حاکمیت ملی‌ ) را داشته باشید، من به شما قول میدهم سرنوشت یونان چیزی در حد سرنوشت ( بلاروس ) خواهد شد، از طرفی‌ در قرن ۲۱، پروسه ملت سازی با قرن ۲۰ متفاوت است، جنگ یوگوسلاوی نشان داد دولت ملی‌ با مداخله خارجی‌ و به پشتوانه دیگران امکان پذیر است، همه اینها در شرایطی امکان پذیر است که شما خودتان را منزوی نکنید چونکه در دنیایی امروز، منطقه بودن شرط است نه دولت بودن، کشور‌های یونان، ایتالیا، ایران و مصر را که نگاه می‌کنم میبینم که هیچ کدام اینها، قادر به ( ایجاد تحول ) نشدند، آیا براستی در قرن ۲۱، ( دود از کنده بلند می‌‌شود؟ ) آیا امروز قدرت دوبی، سنگاپور، هنک کنگ از یونان، ایران، مصر و ایتالیا بیشتر نیست؟ آیا در دوبی، سنگاپور، هنک کنگ چند سال

آیا در دوبی، سنگاپور، هنک کنگ چند سال پیش، کمونیست‌ها در راس قدرت هستند یا بودند؟
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

من تا کنون در کامنت های خود به بحث و نقش عرصهء اقتصاد در سیاست ورزی و تکامل اجتماعی و فرهنگی و ساختار شناسی حکومتی آن نپرداخته ام، ولی بحث اقتصاد را در یک نوشتار چهار بخشی در همین سایت ایران گلوبال انتشار دادم.
اهمیّت سرمایه و جامعهء سرمایه داری را کارل مارکس بخوبی در مانیفست خود توضیح داده است، و بهترین تعریف و اهمیّت اقتصاد را در این جملهء خود خلاصه کرده است:" اقتصاد یک تابع ثابت و بقیّه فاکتورها و توابع زیر مجموعه هایی متغییر از این تابع ثابت میباشند".

اوّلین وظیفهء سرمایه داری درهم شکستن جامعهءِ قبیله ای و فئودالیته و اقتصاد بازرگانی سنتّی آن است. دست آورد سرمایه داری دمکراسی و یکسان سازی حقوقی است که شما با دمکراسی اساسأ مشکل دارید، و از سویی جهش جامعهء ایران را در عصر قومی و قبیله ای سد کرده اید، نمیگذارید به ریشه و اصل ما قبل هجوم اعراب و تُرکان اسلام خود برگردد و یا استفاده کند، و نمیگذارید که جامعه و ساختار سیاسی ایران از دورهء فئودالیته به عصر مدرنیته و سرمایه داری وارد شود، بنا بر این این شما هستید که مفهوم سرمایه داری را درک نکرده اید. و ظرفیّت پذیرش آنرا ندارید.
● آلمان ترکیه و ایران نیست، که تُرک تباران با اسلامگرایی و نسل کشی و در بدری میلیونها انسانها، از 6 قوم و نژاد، چرخهء اقتصاد و سیاست را در ترکیه و در ایران بدست گرفته اند.
کاربر دیگری نوشته است که جمعیّت تُرک تباران در آلمان در حدود 2 میلیون هستند، امّا در راهپیمایی بخاطر کوبانی در آلمان معلوم شد، که نیمی از آن 2 میلیون مهاجر از کشور ترکیه در آلمان"کُرد" هستند، و بین شهروندان حکومت ترکیه در آلمان یعنی بین کُرد و تُرک شکاف بود و اکنون بسیار جدی تر و حادتر شده است. و آلمان هم به کمک مردم کُرد در خاورمیانه شتافته است.
اگر تنها مردمان کُرد ایرانی تبار و ایرانیان در آلمان بر علیه مردم تُرک سمپاشی کنند، میدانید بر روزگار مردم تُرک در آلمان چه خواهد گذشت ؟ و نتیجهء آن در ترکیه و منطقه چه خواهد بود ؟ اگر تُرک تباران این امکان را برعلیه ایرانیان و مردم کُرد میداشتند، چکار میکردند ؟.
● اکر یک میلیون مردم کُرد مهاجر به آلمان به یکبار پاسپورتهای حکومت ترکیه را بی اعتبار کنند و بر علیه حکومتهای ترکیه در آلمان و در اروپا اعتراض کنند، میدانید چه خواهد شد ؟.
کاربر دیگری نوشته است، که نسل جدید آلمان نتیجهء خوابیدن مردان تُرک با زنان آلمانی است، کافی است که این جمله را احزاب راست و چپ و نئونازیستها و بویژه ملّت آلمان بفهمند و یا در رسانه ای انتشار یابد. من جواب این گفتهء زشت را دارم، ولی پرده دری و بی احترامی به طبقهءِ کارگران و زحمتکشان تُرک نمیکنم.
فقط همین را میدانم که هر نکتهء مثبتی حکومتهای تُرکیه داشته افراد کُرد تبار در رأس حکومت بود ه اند، از این گذشته حکومتهای ترکیه نوکر و خدمتگزار مردم آلمان و حکومتهای آن بودند و هستند. اکنون میگویند که دیگر خدمتکار نمی خواهیم.
بر سفرهء دیگران نان خوردن و بجای سپاسگزاری و قدردانی، بعد بر آن سفره تف انداختن در فرهنگ این مردم بوده و هست، در ایران و در ترکیه همین عمل را میکنند، مردم آلمان به شاخص های این فرهنگ هم پی برده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

همکار عزیز! بحران یونان، از بحران بدهی های دولتی شروع شد، و به بحران برباد رفتن حاکمیت ملی منجر شد! رهبر اپوزیسیون میگوید در صورت قدرت گیری حزب او، اول به حکومت به یونان توسط ای میل از بروکسل و برلین خاتمه خواهد داد. هدف آنها قبل از همه احیاء حاکمیت ملی است، تا هر چیزی سر جای خود قرار بگیرد. تازه پس از آن است، که نوبت به تسویه حساب با فساد اداری، مالی و نظامی خواهد رسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

برای پی بردن به نکته از جنبش بهائیت و پناه دادن آنها توسط تورکمنهای تورکمنستان پیشنهاد خواندن مقاله زیر را دارم.
http://www.turkmenistaniran.com/18422/
تورکمنستان مأمن و پناهگاه امن بهائیان+ ویدئو
آ.گلی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ع.ب.تورک اوغلی, بنده به انگلستان نرفته ام ولی شنیده ام که در لندن میدان بسیار بزرگی هست که هرکس میتواند با چهار پایه خود به آنجا رفته و آنچه میخواهد دل تنگش را فریاد کند و بعد از تخلیه دق دلی ها به منزل رفته و آسوده بخوابد. کسی هم کاری بکارش ندارد و آب هم از آب تکان نمیخورد. نمیدانم چقدر واقعییت دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

معلم کامپیوتر ما سالها پیش که سرعت کامپیوتر ها شاید یک هزارم سرعت امروزی بود میگفت زمانی که تایپیست بسیار ماهری مشغول تایپ است, فاصله زمانی تایپ بین دوحرف از نظر کامپیوتر, زمانی ابدی به نظر میرسد. امید که سایت ایران گلوبال از چنان توانایی تکنولوژی برخوردار باشد که این کامنت های چند مقاله ای را به کامپیوتر وارد و نتیجه گیری را به فرم چاپ شده استخراج نماید, چون گمان ندارم که مغز بشری چون من, از عهده این کار بر آید. به امید موفقیت.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جم انگار جامعه آلمان را نمیشناسی، که اینچنین رطب میخوری. بیش از 40 ساله که ترکها (اهالی ترکیه ) در آلمان حضور دارند و بیش از دو میلیون تخمین زده میشوند. جامعه ایرانی مقیم آلمان تقریبا 150000 نفر میباشند.تعداد متخصصآن ایرانی(در زمینه های مختلف... ) با یک آمار سرانگشتی چندین برابر شهروندان ترک مقیم آلمان میباشند، که از میان ایرانیان متخصص تعداد قابل توجهی از هموطنان عزیز آذربایجانی میباشند. ترکها در زمینه کاسبی( اشکال مختلف ، رستوران، میوه فروشی، مغازه داری... ) و بعنوان نیروی کار
موفقیتهایی قابل توجهی دارند. ولی این به این معنا نیست که نوه هلموت با اتکا به این افراد در فردایی که شما خوابش را میبینی موفق بشه جامعه آلمان را قبضه کنه. بجای تعصب بیجا و اطلاعات غلط که جز دشمنی ثمری نداره، نهال دوستی که آدمها را به هم نزدک میکنه زیباتره...

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب توکلی باتشکرازایجادچنین امکانی که آنرامیتوان یک رسانه کاملاآزادوبدون توهین های رکیک به دیگران بایددانست ودست مریزادبرشماوافکارانساندوستانه شماومن برشماودوستان همکارشماصمیمانه ترین تشکرات قلبی خودرامیفرستم.ساغ وسلامات اولون.هامیزواوپورم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دوستان من دوسال پس ازفروپاشی شوروی سفری به آزربایجان داشتم.وپس ازآن نیزچندین مرتبه باسواری ازمرزگذشته وچون خوددرقبل ازفروپاشی پیروافکارچپ وبادیدگاه سوسیال انترناسیونال بودم دوست داشتم علت فروپاشی وزمنیه های آنهارا جویاشوم.باتمام افرادی که دراین زمینه مصاحبه داشتم همگی بالاستثناازنبوددموکراسی ودیکتاتوری افسارگسیخته مسئولان حزب کمونیست وازبی عدالتی وزورگویی صحبت میکردند.هرچندکه درسال های قبل اگرکسی یک کلمه ازحق کشی ونبودآزادی درشوروی حرفی میزدآنهاراضدکمونیست ودروغ پنداشته وحتی باآنهادرگیرمیشدم.وقتی خودم باگوش وچشم خوداین موضوع راشنیده ودیدم .تنهابه خودوبه آنهاییکه دراین راه نیروگذاشته وزندانی شدندوکشته شدندافسوس خوردم که دنبال چه مکتبی بوده ایم اینهاهمگی ازنبوددموکراسی واستبدادحاکمان باهمدستی استعمارگران بین المللی رانشان میدهدکه مانتوانیم راه درست رابرای خودانتخاب کنیم.درآزربایجان تحت

ستم اسلاوهای زیرپرچم کمونیسم کاری کرده بودندکه درایران باملل دیگرپان فارس هاکرده اند.دیکتاتوری.ظلم.استبدادوخیانت به تمام ملت هاحتی به خودشان.باورکنید،تنهاشاید10سال یا15سال درزمان لنین درشوروی کارساخت وسازشده بودبقیه همه شعاروحرف بود.این ملت هاآنچنان درفقرفرهنگی بودندکه جوانان حقه بازآستاراقرآن رابه چندین قسم تقسیم وبه آنهابعنوان یک جلدمیفروخته اند.من وقتی به طرف باکوبااتوبوس میرفتم درسرراه قبرستان وامامزاده زیادبوداتوبوس را نگه داشته مثل مردم ایران نذر وهدایای مسافران راجمع آوری کرده وبه صندوق میریختند.اینهاراآیانمیشودگفت که درآنحایی که اسلامی هاحکومت میکنندنادانی وفقرفرهنگی است؟. مگردرآنجاکمونیست هاحکومت نمی کردند؟پس درکشورهای کمونیستی ضددین هم بعلت نبوددموکراسی رامیتوان علت عقب ماندگی دانست.
نوشته شده توسط: Anonymous

خواستم بگویم گربه مرتضی علی که هر طور رهایش کنی چهار دست و پا به زمین میآید دیدم توهین است و آنرا نمیگویم اما در کودکی همسایه ای داشتیم که کفتر باز بود و صبح تا شب بر پشت بام, کفتر پرواز میداد و ما هم گاهی به تماشا می نشستیم و از پرواز آنها و " ملق " زدن شان لذت میبردیم. او کبوترهایی داشت که " سرسخت " بودند و هر جا رهایشان میکردی به آشیانه بر میگشتند. سایت ایران گلوبال هم کبوترهای سر سختی دارد که هرجا رهایشان کنی و هر موضوعی پیش آید بالاخره بر بام برخورد ملی - قومی - قبیله ای مینشنند, بویژه اگر آن بام, بام جناب کرمی باشد که از کفتر بازان صاحب نامند. امید که به کسی توهین نکرده باشم که کبوتر موجود زیبایی ست که همه آنرا دوست دارند. کفتر باز را نمیدانم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب يك إيراني /كدام مطلب تان را سانسور كرديم، در اين سايت تا دلت بخواد أزادي بيان و أنديشه وجود دارد

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من، ( شماره ۸ ) به نفع هر دو کشور ترکیه و یونان است، البته باید دید چگونه ( چپ‌های افراطی ) یونان قادر به ( برقراری بودجهٔ متعادل، تحکیم اصلاحات ، خارج کردن یونان از رکود اقتصادی و فراهم کردن پروسه رشد و تقویت اقتصادی و هکذا ) خواهند شد، می‌بینید که در یونان، کسی‌ مثل جناب کرمی، با آویزان شدن از تاریخ، سودای بازسازی کشور را نمیدهد، من همیشه گفته ام، ( فرایند رشد، با مرگ رمانتیزم سیاسی ) شروع می‌‌شود، با پیروزی چپ افراطی در یونان که من ۲ ماه پیش پیشبینی‌ کرده بودم، سرمایگذاران برای دست کم ۱۰ سال از یونان فراری خواهند شد، خواهیم دید که ( کمونیست‌ها دست پرورده قدرتهای جهانی‌ هستند ) با با تحمیل فقر بر یک ملت، آنان را چپاول کنند، در این مورد، آلمان بدون شک قصد تصاحب یونان را کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای کرمی من ازاینکه شمادرکشورآلمان که بقول خودتان که قوانین اش فدرالی است ودارای چنین تفکری انسانی که هستید ، درآنجادریک سرزمین کاملاآزادنتواندازکنیه بدورباشد متاسفم .کسی که دریک چنین کشوری وباچنان قوانینی چنین تفکری دارد ومیگوید نوه های من شایدازفرزندان هلموت کول شایدموفق ترباشدیعنی پدربزرگ شده ونتوانددارای یک روحیه مسالمت آمیزباشد بایدفاتحه ایی برای اوخواد!آقای کرمی وجودشمافکرنمیکنم درآلمان سازگاری داشته باشد،بهتراست شمابه همان محل اصلی مهاجرت اباواجدادی خودتان بدخشان وکشمیررفته ودرقالب طالبان والقاعده وباآناشروع به مبارزه کنیدبهتراست. پسرخوب اگرقوانینی که شمادرآن کشورزندگی میکنیددرایران پیاده شود،نه تو ونه خمینی ...تومیتوانست عرض اندام کنند،واز سیاسیون فارس که درعصرجدیدباپول ودلارهای نفتی نمیتوانست کشوررابه این روزسیاه بنشانند.شماخوب میدانیدکه خامنه ایی تورک نیست ودشمنی همچون توبا

ترکان دارد.این بحث هایی که بازمیکنی هرکدام رابایدیک کتاب نوشت تاجنایت هم فکران سیاسی فارس شمارادرعقب ماندگی وخودواموال فروشی مردم منطقه به استعمارگران غرب وبخصوص انگلیس روشن خواهدکرد.شمادربندآخرگفته ایی من دشمنی باهیچ قوم ونژادی ندارم. این حرف توآدم رابه یادتمام دروغ های تومی اندازدکه ازهیچ چیزپروا نداری!حیف ازکشورآلمان که شما باعث شده آزادی های انسانی آنرادرک نکرده وبه دامن نئوفاشیست هاافتاده ایی!نئوفاشیستهااگرازترکان ناراحت هم باشندحق دارندچون زمانی که اکثرمردان آلمانی بعلت حمایت ازفاشیسم کشته.مخفی.فراری شدندترک هابازنهای آلمانی ازدواج کردند واکنون نیزترکان نسل جدیدآلمان رافرزندان خودمیدانند.این به بعضی ازآلمانی هامثل همفکران شماسنگین آمده ازآن بابت نئونازی هاناراحت هستند.شمانگران ترک هانباش.یکی ازوزرای اصلی ونظامی آلمان وتعدادزیادی ازنمایندگان ومسئولان آلمان ترک هستند.آقای کرمی هیچ میدانی قوانین فدرال یعنی چی ؟واگرآن قوانین درایران اجرشودماروزی هزاربارخدارا شکرمیکنیم؟چون افکارحاکم واستبدادایجادشده عمدی توسط اربابان شمافروخواهدشکست آنموقع عیدماترکان.کردها.بلوچ ها.ترکمن ها.عرب ها حتی لرهاوگیل ومازنی هاشده وعزای عمومی برای نژادپرستان عقب مانده پان فارسیسم خواهدشد.............. شایدبه روزبچه های هلموت کول گرفتارنشویی این کارت برای بچه هاونوه هات خوب خواهدشد.شماخودراازسرزمین فارس بتوان سه اعلام کرده بودیداگرآنهاهم دوهزارسال پیش رگه هایی ازتوداشته باشندببین چه جنایتی نکرده اند!وهرچه ازآنهانوشته باشندمیتوان گفت درست است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا ناصر! ما نمی دانیم که شما در کدام دانشگاه تحصیل کرده ای، که اینچنین آبکی و من در آوردی به همه چیز نظر میدهی. یکی از اساتید علوم سیاسی آلمان، روزی در جواب دانشجوی علوم سیاسی، که پرسیده بود سیاست چیست، و سیاستمدار چه کارمیکند؟ با لبخند پاسخ داد: سیاست فضائی است، که تراست و کارتلهای بزرگ سرمایه، برای بازی سیاسی، در اختیار سیاستمدار قرار میدهند. او در تشریخ گفته خود افزود: یعنی بدون جامعه سرمایه و رهنمود سیاسی ـ اقتصادی آنان سیاستمدار هیچ کاره است. اگر فردا کارخانه های بزرگ آلمان دهها هزار گارگر و متخصص را از کار اخراج کنند، نه تنها دولت، بلکه کل جامعه گرفتار رکود، و تورم، و بحران سیاسی و اقصادی میشود. پس اقتصاد، و تراست کارتل های سرمایه نقش مهم و تعیین کننده ای درسیاست کشورآلمان بازی میکنند. و چون جنابعالی در چنبره سوسیالیسم واقعا موجود خدا بیامرز، و کشور واحد کره زمین، و

انترناسیونالیسم همه باهم خمینی، گرفتار شده ای، متاسفانه از درک واقعیت های موجود درجوامع سرمایه داری، مخصوصا جامعه آلمان ناتوان هستی. برخلاف برداشت نادرست تان از جامعه آلمان ، باید گفت؛ نقش شخص هلموت کل، صدراعظم سابق آلمان، و بنیانگذار، و پدر وحدت آلمان شرقی و غربی، در واقع هلموت کل، هنوز نیز مثل یک دولت سایه در روند سیاسی و اقتصادی آلمان نقش بازی میکند. و خانم آنگلا مرکل، نیز از طریق وی به سمت صدراعظم آلمان در نظر گرفته شد. و به توصیه و خواست وی!، حزب CDU به وی رای اعتماد داد. در خصوص یوشکا فیشر وزیر امور خارجه اسبق. لازم است بمحضرت برسد، که یوشکا فیشر تاکسی ران سابق که با دمپائی و دوچرخه برای خرید میرفت. اکنون که با وزیر امور خارجه شدنش به پول کلانی دست یافته است، و مثل شیوخ عربستان سعودی که حرمسرا دارند، او نیز با تعویض زنان مختلف، اکنون زن ایرانی او، ششمین زن اوست، چه بسا که درآینده نیز به وصال زنهای دیگری نایل شود، و از زن فعلی اش جدا شود. زیاد به اینجورچیزها دلخوش نباش! بقول حافط ترک: " طوطیان در شکرستان کامرانی میکنند/ از تحسر دست بر سر میزند مسکین مگس"
نوشته شده توسط: Anonymous

حالا خیلی سا ده است به خوش با ورا ن و مردم ساده قبولاند که
١) امریکا طا لبان را ایجاد کرد تا شوروی را برا ندازد !!! حالا دشمن خودش شده !!! پس شوروی کارش درست بود در کودتا و اشغال افقانستان !!!
٢) صدام و قذافی و اسد و میلوشویچ و تره کی و بقیه دیکتاتورهای ساخت شوری از همه جنا یاتی که علیه مردم خودشان کرده اند مبرا هستند و امریکا خطا کار ا ست !!!
٣) مردم منطقه دموکراسی به دردشان نمی خورد و باید همه برگردند به دیکتاتوریهای روسی جنگ سرد و کمونیست ها ی بنیاد گرای روسی باید قدرت را در منطقه و اروپا در دست بگیرند
این ساده لوحی سیاسی گاهی تا اندا زه ای به ابتذال می کشد که استالین را هم دوباره به صحنه میخواهد بیاورد و بر دموکراسی که پیشرفته ترین شیوه آزموده بشری در سیاست است برتری داده و دست آوردهای مدرن بشری را به پا ی بنیادگرایی ما رکسیستی روسی که امتحانش را با میلیو نها کشتار و شکنجه و

این ساده لوحی سیاسی گاهی تا اندا زه ای به ابتذال می کشد که استالین را هم دوباره به صحنه میخواهد بیاورد و بر دموکراسی که پیشرفته ترین شیوه آزموده بشری در سیاست است برتری داده و دست آوردهای مدرن بشری را به پا ی بنیادگرایی ما رکسیستی روسی که امتحانش را با میلیو نها کشتار و شکنجه و کودتا و فقر و ورشکستگی داده قربانی کنند

تازه اسم این کار را هم میخواهند بگذارند مبارزه با بنیادگرایی !!!!
اما واقعیت ان است که
- امریکا جز آنچه تاکنون کرده راه دیگری نداشته .
- اگر امریکا به عراق حمله نمیکرد الان عراق بعد از اشغال کویت چندین کشور دیگر را هم اشغال کرده بود و بنیاد گرایی بعثی پان عربیست او مثل اسد به میلیونها تن مواد شیمایی و احتمالا یک بمب کثیف مجهز شده بود و همه را تهدید میکرد
- اگر امریکا اجازه میداد شوروی افغانستان را به راحتی ببلعد , الان ایران و پاکستان هم رفته بودند و اتحاد صدام و شوروی معلوم نبود چه بر سر عربستان و شا هرا ه نفت با توجه به حرص روس ها برای کنترل جهان توسط انحصار نفت و گاز می آورد
فقط نگاه کنید به بازی پوتین - دوگین -حزب کمونیست روسیه با اوکراین و بازی با گاز آلمان و اروپا تا بفهمید شوروی و روسیه هم متفاوت با امریکا عمل نمیکنند
اما متاسفانه هیچ وقت روسیه و کارکرد تهاجمی و امپریالیستی آنها و اتحاد و بازی آنها با بنیادگرایان و مذهبی ها و پان روس ها و پان کرد ها و پان عرب ها موضوع بحث روشنفکر ایرانی و رسانه های ایرانی نبوده و نیست
فضیلت امریکا ستیزی که میراث مارکسسیم روسی است فضای کشور ما را کاملا برای رشد و نمو اندیشه های بنیادگرایانه آماده کرده که شیعه خمینی فقط یکی از آنها است
ببیند بنیاد گرایان کرد و تهاجم آنها به ترک ها را چه قدر شبیه بنیاد گرایی شیعی خمینی و سنی عربستان است
بنیاد گرایی حزب توده و مارکسیست های روسی دیگر را ببینید , هیچ از بنیاد گرایی خمینی کم ندارد
به همین دلیل است که بنیادگرایان ج ا بنیاد گرایان مارکسیست و کرد و روس و عرب و آمریکای جنوبی و چین را همیشه در کنار خود دارند در حالیکه با مسلمانان دیگر مثل ترک ها , لیبرال های مذهبی , حتا هم اندیشان دیروز خودشان ( موسوی و کروبی و خاتمی ) که امروز یک وجب با اقدامات دیوانه وار آنها فاصله گرفته اند , بازرگان و بنیصد ر و امیر انتظام , دراویش بی آزار , دشمنی خونین دارند
شما فکر میکنید بنیادگرایی شیعه خمینی اگر با مارکسیسم روسی پیوند نخورده بود و حمایت شوروی و چین را در صحنه های بین المللی به دنبال نداشت و بازیهای دوگانه برخی اروپایی ها مثل آلمان به آنها دل و جرات نمی داد , میتوانستند تا اینجا بیایند ؟ انهم در کشوری که مردمش کاملا آمیخته و عاشق فرهنگ غربی هستند ؟ عاشورا را هم کارناوال موزیک میکنند تا بتوانند فرو دهند ؟
خودتان را فریب ندهید
بنیادگرایی بدون بازی مارکسیست ها و روسیه با ان و اقدامات تخریبی دیکتاتورهای فاسد منطقه و بازیهای تجزیه طلبانه قومی , یک ماه هم نمیتواند دوام بیاورد . چون در زمان بدی به صحنه آمده و همه بنیاد گرایان دیگر قبلا غلاف کرده اند .
امروز نمیشود یک استالین ساخت که جهانگشایی کند . حد اکثر یک پفک نمکی که انهم به نان آمریکایی محتاج است و افسارش دست چین است
امروز کوبا هم مجبور میشود جام زهر بنوشد
جهان ما عوض شده
اما مارکسیست های روسی و سیاست های امپریالیستی روسیه در ایران تغییر ناپذیرتر از هر نوع بنیادگرایی هستند


نوشته شده توسط: Anonymous

دخالت تروریستی و گروه تروریست سازی مداخله گر در کشورهای دیگر به سبک کوبا و چه گوارا , نه از عربستان و پاکستان و ترکیه , که از ایران انقلابی شیعی ملهم از فرهنگ مارکسیستی روسی و مورد حمایت بدون قید و شرط مارکسیست ها و روسیه آغا ز شد .
این انجمن حجتیه و گروه نواب صفوی نبودند که از روز اول از فرودگاه تهران خواستند تروریست صا درکنند به لبنان و سوریه ! پدرخوانده و بنیان گزار حزب الله لبنان محتشمی پور از جناح مورد حمایت چپ روسی بود .
خمینی اولین کسی بود که در عراق که به او پناه داده بود دخالت تحریک آمیز کرد . مردم آنها را به شورش خواند و به عربستان لنگه کفش میپرا ند و ملک حسن مراکشی و ملک حسین اردنی را با نام های تحقیر آمیز ( حسن و حسین ) صدا میکرد اما به اسد و قذافی و بورقیبه کاری نداشت . یعنی درست بر عکس عربستان و پاکستان و اردن و مراکش و قطر و کویت و ....

خمینی اولین رهبر مسلمان بود که دستور قتل سلمان رشدی را داد .
خمینی اولین رهبر مسلمان بود که تروریست فرستاد در خانه خدا و خاک در چشمان عربستان پاشید ! سلاح همراه حاجی ؟! ان شورش شیعیان ؟ !
خمینی اولین رهبر مسلمان بود که فلسطینی ها را به دو دسته خوب و بد ( به نسبت فرمانبری از اسلام او و نزدیکی به روسیه ) تقسیم کرد .
عربستان خیلی زود متوجه شد که این بنیاد گرایی شیعی در کشور همجوار شباهتی به بنیادگرایی محدود آنها در شبه جزیره ندارد و قرار نیست در مرزهای ایران بماند .
انها به فراست دریافتند که این نیروی بنیادگرایانه چقدر میتواند مهیب و پر قدرت باشد . آنها دیدند که امریکا هم در برابر این قدرت جدید بنیادگرایانه که مورد استقبال و حمایت شوروی و چین هم هست چقدر فاقد قدرت پیش گیری است . گروگانگیری از سفارت امریکا ؟ ! حتا به مخیله فیدل کاسترو و رزمندگان فلسطینی هم خطور نکرده بود .
عربستا ن فو را دست به کار ایجاد شبکه های ترور سنی ( القاعده و طالبان ) کرد و با استفاده از سازمان امنیت پاکستان و گرفتن بودجه از امریکا زیر عنوان فریبنده بیرون راندن شوروی متجاوز از افغانستان عملا نوع سنی بنیادگرایی تروریستی را بنیان نهاد تا در برابر بنیاد گرایی شیعه که قصد دا شت با تند روی لنینیستی همه کشورهای مسلمان را قبضه کند عقب نماند . دقیقا به همان ترتیبی که دانشجویان خط امام با تند روی بیش از حد خواستند از چپ ها جلو بزنند و تاکتیک حمله را از خود آنها گرفتند و چرب تر و دیوانه وا رتر به کار بستند و به سخنان تنها مردی که در ایران بر به کار بستن عقل و ماندن بر قراردادهای بین المللی پافشاری میکرد ( با زرگان ) با ریشخند و توهین های آموخته از حزب توده و فدائیان برخورد کردند و شد آنچه نباید میشد ,
آمریکایی ها اما خیلی زود متوجه شدند که عربستان و پاکستان دنبال چی هستند و به همین دلیل وقتی طالبان در عرض ش روز به کمک سازمان امنیت و ارتش پاکستان , افغانستان را درچنگال خود گرفت , آمریکایی ها از به رسمیت شناختن ان سر باز زدند و دیدیم که بعدا تاوان آنرا در برج های دوقلو دادند و همه این بنیادگرایی سنی و شیعی پس از ان به صحنه آمد . آمریکایی ها برای مهار تروریسم سنی بعدا به شیعیان بنیاد گرا میدان دادند تا از قدرت بنیادگرایی سنی بکاهند اما انهم در سوریه و عراق و لبنان مشکلات جدیدی ایجاد کرد .
در سکانس بعدی تروریست های سنی و شیعی که بنیاد گرایان کرد تروریست را هم به دنبال خود به صحنه سیاست در خا ورمیا نه کشانده بودند و دنباله ان تا آفریقا هم زبانه میکشید , و در پی حمله امریکا به افغانستان و عراق و بهار عربی , با هم متحد شدند علیه نقشه های امریکا برای خا ور میانه . شوروی زخم خورده هم که پس از سقوط اولیه دوباره به دستان یک افسر ک گ ب بنیاد گرا ( تزاریست - استالنیست - ارتدکس ) افتاده بود و چین هم که از امریکا فقط سرمایه گذاری کلانش را میخواست به بازیگران متحد تروریستی سنی و شیعه پیوستند تا امریکا را شکست دهند .
دیکتاتورهای منطقه هم که با بنیاد گرایی دینی فاصله داشتند و یا حتا دشمن ان بودند به این متحدین ناهمگون ولی مشترک در یک هدف بزرگ ( شکست دادن سیاست های دموکراسی گسترانه در خاورمیانه امریکا و بیرون راندن آنها از منطقه ) پیوستند
اروپایی ها هم که همیشه رقیب ساکت امریکا بودند و به ان حسادت میورزیدند و نمی خوستند سیادت کامل آنرا بپذیرند در پوشش انتقادی گاهی تا مرز سنگ اندازی و حمله به امریکا و نزدیکی به اتحاد تروریستهای بنیادگرا - شوروی و چین - دیکتاورهای فاسد منطقه کمک شایانی کردند حالا خیلی سا ده است به خوش با ورا ن و مردم ساده قبولاند که
١) امریکا طا لبان را ایجاد کرد تا شوروی را برا ندازد !!! حالا دشمن خودش شده !!! پس شوروی کارش درست بود در کودتا و اشغال افقانستان !!!
نوشته شده توسط: Anonymous

البته شما هم مثل بقیه وب سایت ها که اولش با پز دموکراسی و لیبرال و غرب گرا می آیند و بعد از چند تا حمله صوری به توده ایها و فداییها و روسیه تغییر موضع داده و باز همان افکار بنیادگرایانه مارکسیستی لنینیستی در خط گسترش نفوذ روسیه در ایران را دنبال میکنند ( البته با استفاده از بودجه و امکانات کشورهای غربی ) از چاپ مطلب بنده خودداری میکنید اما شعار تا ن پابرجاست که بعله آزادی بیان باید حد و مرز نداشته باشد و حتا توهین هم اشکالی ندارد . چون اگر مطلبی را به دلیل اینکه اهانت به کسی یا مرامی است سانسور کنیم همانجا کلنگ دیکتاتوری و خفقان را زده ایم زمین . این یک بام و دو هوا در همه ما ایرانیها هست . اگر خودی باشد میتواند به همه (ترک و امریکا و دین اسلام و مجاهد خلق و اسرائیل و یهود و اوکراین و بازرگان و بنی صدر و امیر انتظام و کشورهای در خط امریکا ) توهین کند .

اما اگر صحبت از طرف نا خودی باشد علیه خودی ها ( مارکسیسم , لنینیسم , روسیه , کوبا , ونزوئلا , آرژانتین , حزب توده , فدایی , کردها , شرق اوکراین , چه گوارا و بختیار و اعراب بعثی و ترو ریست های عرب روسی و کانون نویسدگان و موسوی و بهزاد نبوی و کشورهای در خط روسیه ) فورا اتوماتیک سانسور میشود
اما جواب من به سوال های شما :
بنیاد گرایی مساله جدیدی نیست . فقط مختص به اسلام هم نیست . فقط مختص به ادیان هم نیست .
بنیاد گرایی یعنی باور به اصول صلب تغییر ناپذیر و تلاش برای تحمیل این باور به همه .
مسیحیت و یهودیت و بودیسم و ... هم دوران بنیادگرایی داشته ا ند هنوز هم بنیاد گرایان در میان آنها هستند
پس چرا بنیاد گرایی اسلامی ( شیعی و سنی ) این قدر در صدر رسانه ها است ؟
چون آنها بنیاد گرایی را پس از خونریزی های کلان و تلاش برای قبضه قدرت مدتها است پشت سر گذاشته اند . اما مسلمانان تازه شروع کرده اند .
همان گونه که بنیاد گراهای مسیحی و یهود و بودیست و مارکسیست لنینیست قبلا بودند و الان هم هستند اما قا در به قبضه دولت و قدرت نیستند , بنیاد گیان اسلامی هم قبلا بودند و الان هم هستند اما مشکل این است که بنیاد گرایان شیعه و سنی قدرت را در دست دارند و دنبال گسترش ان به کشورهای مسلمان دیگر هم هستند و اگر بتوانند غرب را هم ختنه میکنند و روسری روی سر زنان غربی از جمله میشل اوباما و مرکل هم می اندازند .
دقت میکنید تفاوت کجا است ؟ اینها در قدرت هستند آنها را به قدرت راه نمی دهند . چون قبلا گند زده اند .
اما چه گونه و کی اسلام گرایان بنیاد گرا حکومت قبضه کردند ؟
بله عربستان و پاکستان قبلا هم بودند حکومت اسلامی هم داشتند , گردن هم میزدند در عربستان . اما هیچ وقت به کشورهای دیگر ( مثل ایران زمان شاه و یا لبنان قدیم و یا عراق و سو ریه قدیم و یا پاریس و نیویورک و لندن ) تروریست اسلامی نمی فرستادند و دنبال گسترش اسلام تروریستی و بنیادگرای خودشان به جاهای دیگر نبودند چون نمی خواستند و یا فکر نمیکردند بتوانند ا ین بازیهای خطرناک را با غرب بکنند و یا کشورهای همسایه و یا غیر همسایه مسلمان . یعنی با قوانین بین المللی بازی میکردند در خارج و با قوانین اسلامی بازی کردند در داخل . کسی هم به کار آنها کاری نداشت چون منافع غرب و شرق را تهدید نمیکردند . در رسانه های غربی هم اگر به اسلام توهین میشد اینها صدایش را هم در
نمی آوردند .
چه موقع بنیاد گرایی به شکل حاد امروزی در آمد ؟
- اشغال افغانستان از طرف امپریالیست های شوروی و کشتار مسلمانان توسط آنها و تلاش آنها برای نابودی دین اسلام
- پیدایش خمینی در ایران اول به شکل آزادی خواهی بعد تغییر روش داد به سمت خصومت و ستیز با امریکا و غرب و بعد دنبال گسترش اندیشه بنیاد گرایی شیعی مخلوط شده با مارکسیسم روسی ( شریعتی - مجاهدین خلق - ملی مذهبی ها - خط امام ) رفت . دخالت در سوریه و لبنان و لیبی و اریتره و فلسطین و عراق و عربستان و بحرین و افغانستان و بوسنی و ...... که اتفاقا افرادی که مقبول شوروی بودند و توسط حزب توده حمایت ضد امپریالیستی میشدند و قاعدتا ضد دین سنتی بودند و ضد بنیاد گرایی دینی , مثل محتشمی پور و خویینی ها و بهزاد نبوی و موسوی و مجاهدین خلق و پیمان و ...... به این بنیادگرایی نوپای شیعی که طعم مارکسیستی روسی داشت و در سر سودای جهان گشایی و دخالت در خارج از مرزها را دا شت و در داخل سر میشکست از همه لیبرال ها , سلطنت طلبان , ملی ها , دگر اندیشان مستقل و روحانیت خواهان جدایی دین از سیا ست و اسلام گرایان معتقد به میانه روی و پرهیز از درگیری با دیگران و ..... دامن زدند
دخالت تروریستی و گروه تروریست سازی مداخله گر در کشورهای دیگر به سبک کوبا و چه گوارا , نه از عربستان
نوشته شده توسط: Anonymous

مرگ براصل ولايت فقيه - بهترين شعاري است كه هركسي درديدن اين نوع اخبار وفيلم ها بايد بگويد
ديروز درخبري خواندم كه هر روز به آمار زنان كارتن خواب درايران اضافه مي شود ، تا ديروز چشممان به افزايش سرسام آور آمار كودكان كار و دانشجويان دختر و زنان فاحشه براي هزينه كلاسها و زندگي خودو خوانواده اشان باز شده بود كه امروز هم اين فيلم واين خبر را از تلويزيون خود حاكميت جهل وجنايت مي شنويم .

نوشته شده توسط: Anonymous

Janabe Lolayee
Zendeh bashid, az dele man soxan kotieed
Sog olun

نوشته شده توسط: Anonymous

ما در زبان پارسی مثلی داریم که می گوید کرم از خود درخت است.البته یهود ستیز ی کار ی زشت است ولی اخراج و گشتار و اشغال مردم و کشور فلستین کاری بد تراز یهودی ستیزی است. با انکه اعراب دشمن ما ایرانیان هستند ولی عدالتخواهی مردم ایران دلیلی بر نادیده گرفتن جنایات دولت یهود نیست.
اشوب در منطقه و براه انداختن جنگ در سوریه و عراق و لیبی و ایران از خود هولوکاست که واژه ( ان عبری یعنی هلاکت ) بدتر است.
دولت المان بخاطر گشتار یهود بطور اشکار در برابر منافع ملی ایران قرار گرفته است . هیچ دلیلی ندارد که ما مردم ایران و خاورمیانه برای جنایات دولت المان مجازات شویم . واقعیت این است که اکثریت مردم المان هنوز از یهودان متنفر هستند و دولت المان نظر ملت المان را نماینده گی نمی کند.وقتیکه از 193 عضو سازمان ملل نیمی شرکت نمی کنند دلیل مخالفت انها نه با خود یهودی

بلکه با سیاست نژاد پرستانه دولت یهود است.دولت یهود باید بفهمد نمیتواند با کمک سنا تورهای امریگائی و ترور و ایجاد وحشت مردم خاورمیانه را به گروگان بگیرد.کار شگنی و جاسوسی وترور دانشمندان ایرانی و تهدید و تخریب در موسسات اتمی ایران از کار های دولت یهود است و میدانیم که دولت یهود دارای صد ها بمب اتمی است و دول غربی در این باره خفقان مرگ گرفته اند.تنفر از یهود جریانی تاریخی است و مارتین لوتر رهبر کلیسای پروتستان یهود را همسان خوک میداند.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر ...گرامی... جم... کامنت های شما چون از موضوع و از سویی دیگر از نُرم و منش فرهنگ سیاسی خارج هست، نه مسئولیتّی هست و نه ارزش پاسخ گفتن دارند. امّا چون در این کامنت حود اطلاعات اشتباهی را مطرح کرده اید، برای اطلاع خوانندگان سایت که در آلمان زندگی نمیکنند و یا شناخت کافی از سیستم آلمان، همچنین از خانوادهء هلموت کُل صدر اعظم قبلی آلمان ندارند، پاسخ میدهم.
1- دمکراسی آلمان یک دمکراسی پارلمانی با تکثر احزاب سیاسی است و سیستم حکومتی این کشور یک ساختار فدرالیسم همگون میباشد. صدر اعظم در آلمان شاه و پادشاه، خلیفه و سلطان، رهبر انقلاب و مانند شیخ نشینهای موروثی حوزهء خلیج فارس، یا نمایندهء طبقه و یا نژاد خاص، یا نمایندهء قانون اساسی، و یا نماینده تکنولوژی و صنعت و اقتصاد آلمان، و یا رهبر و فرمانده ارتش، رئیس قوهء قضائیه، و غیره و غیره نیست، فقط وظیفه فرمانبری واجرایی دارد

2- شما ظاهرأ خانوادهء هلموت کل را با خانوادهء علی خامنه ای تُرک تبار عوضی گرفته اید، که شخص علی خامنه ای سرمایه های ملّی و بازار و چرخهء اقتصاد و سیستم بانکی ایران را به حکومت ترکیه و به خانواده های تُرک تبار در ایران و ترکیه و در در هر کجای دنیا واگذار کرده است و در عرض سه شبانه روز 18 میلیارد یورو یا دلار به حساب حکومت ترکیه و چرخهء اقتصاد آن می ریزد تا از بحران نجات یابد، هزاران کارخانه های با نام و گمنام بنام مردمان تُرک ایرانی و ترکیه به ثبت رسانده تا دور زدن تحریمها را به هر قیمتی اجرا کند، تا همچنان به بر تخت ولایت بنشیند و ایران را همچنان غارت و چپاول کند
3- شما فرزندان هلموت کل را با فرزندان علی خامنه ای اشتباهی گرفته اید که آقا مجتبی به تنهایی بدون نمایندگی از سوی کسی بر ایران حکومت میکند، میلیارد ها دلار و یور سرمایه دارد، شاهر گ اقتصاد کشور را در اختیار خود و وابستگان قرار داده است و کامیون کامیون طلای ملّت ایران را به ترکیه رد و بدل میکند، و بسیار مسائل دیگر.
4- شخص هلموت کُل صدر اعظم قبلی به چندین خلاف سیاسی و اقتصادی و رشوه خواری متهم هست، خانوادهء هلموت کل یک داستان بسیار اسفباری دارد، همسرش خودکشی کرد، فرزندانش بطور کلی در جامعهء آلمانی اصلأ مطرح نیستند، فرزند بزرگش طبق کتاب و مصاحبه های ایشان در رسانه ها و شبکه های رسمی به مناسبت درگیریهای خانوادگی چند بار قصد خود کشی داشته است، به بیماری های روحی گرفتار بوده و تحت مراقبت و روان درمانی بوده است. آن پسر دیگرش( که همسرش تُرک هست)، یک انسان معمولی و اصلأ گمنام هست. وضعیّت روحی و خانوادگی او بهتر از برادر بزرگش نیست. در حال حاضر به دلیل های مختلف بین هملوت کل و فرزنداش ارتباطی نیست، اصلأ چه معلوم بوده است که هلموت کل با ازدواج فرزندش با خانم تُرک موافق بوده باشد، از ینها گذشته" گیرم که پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر ترا چه حاصل ؟/
5- هلموت کُل عضو حزب CDU و چهرهء محبوب CSU میباشد، این دو حزب کنزرواتیو و بر علیه شدید عضویّت ترکیه در اتحادیّهءِ اروپا بوده و هستند، اکثریّت این دو حزب میگویند، که اسلام ( منظور ترکیه میباشد) به اروپا تعلق ندارد،حال نوه های هلموت کل با رگه های تُرکی، آلمان را تسخیر خواهند کرد ؟
جو ضد خارجی و ضد اسلامی کنونی در آلمان را سیاست اسلامگرایی و سیاست هدفمند مسجد سازی بسیار حکومت ترکیه باعث شده است، جوّ ضد تُرکی در همهء اقشار جامعهء آلمانی قابل لمس هست چرا که میدانند عاقبت این مسجد سازی همان تسخیر سرزمین آلمان مانند ایران و ترکیهءِ امروز هست .
6- شما از کجا میدانید که نوه های ایرانیان با وابستگی و خویشاوندی با خانواده های آلمانی، از جمله نوه های خود من، از نوه های تُرکی هلموت کل صدر اعظم آلمان، در سرگذشت و ساختار آلمان آینده مؤثرتر و موفق تر نباشند ؟ در آلمان پول داشتن و فرزند کسی بودن نقشی را بازی نمیکند، مادر صدر اعظم بعد از هلموت کل رفتگر بوده است، وزیر خارجهء قبلی آلمان "یوشکا فیشر " بینادگذار حزب سبزها، رانندهء تاکسی بوده است، همسر فیشر ایرانی است، از کجا میدانید، که فرزندان فیشر بالاتر از نوه های هلموت کل نباشند، از اینها هم گذشته، بعد از 4 نسل تُرکها در آلمان در امور مدیریتّی و بالای سیستم آلمان درصد ایرانیان قابل مقایسه با تُرکها نیست،که این موضوع بشدت تُرکها را رنج میدهد.
- من دشمنی با هیچ کس و قوم و نژادی ندارم، مشکل ما در ایران و در ترکیه فرهنگ خودی و خشونت آمیز مردم تُرک است، که روشنگری ما در راستای پاسخی و یافتن راه حلّی برای این مشکل است، شما باید بجای تهدید و قتل و کشتار، باید به تعقل و خردگرایی روی بیاورید. زیرا آینده در هیج کجا به کام شما نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

در کشورهای کومونیستی از اسلام هم خبری نبود و از دموکراسی هم. نمونه اش همین کره شمالی

نوشته شده توسط: Anonymous

بنده سخن شما را که در هر کشور اسلامی که اسلام کمرنگ باشد دموکراسی پر رنگ است با اجازه شما تصحیح می کنم که متاسفانه در کشورهای اسلامی چیزی به نام دموکراسی معنا ندارد نمونش عربستان که برادری می میرد و برادر دیگر می شود پادشاه و اون یکی برادر ولی عهد اما بدین معنی نیست که که اگه اسلام کمرنگ بشه دموکراسی حتما پر رنگ خواهد شد نمونش ایران زمان پهلوی که اسلام حداقل در سطح حکومت کم رنگ بود اما آیا آن حکومت دموکراسی سرش می شد ؟ایا حکومت پهلوی به حقوق ملت های غیرفارس ارزشی قائل بود ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هند یکی‌ دیگر از کشور‌های آسیائی است، دیروز (نارندرا مدی )با تاسف تمام گفت که ( تعداد دختران هندی به دلیل ( انتخاب گزینشی ) به طرز باور نکردنی در حال کم شدن است چونکه خانواده‌های هندی، فرزند پسر را ترجیح میدهند، همه به ( تجاوز‌های گروهی در داخل اتوبوس و در کوچه و خیابان ) به دختران معصوم هندی واقف هستیم، پرسشی که از جناب کرمی داشتم این است که بدون ( ترکان و اعراب ) آیا جامعه فارسی‌ ۱۰ درصدی به جامعه هندی نزدیک می‌‌شد؟ بدون شک ارتباط زیادی بین هندی‌ها و زبان آنان با زبان فارسی‌ وجود دارد، آیا جناب کرمی روی این ارتباط کار کرده اند و آیا جناب کرمی فکر میکنند نسل ایشون زمانی‌ در هند زندگی‌ می‌کرده اند؟ اهورا مزدا سایه شما را از سر جامعه فارسی‌ کم نکند. آمین

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جم لرها هر چه باشند تاریخشان پر از ظلم و خون غارتگری نبوده نه ملتی دیگر را نسل کشی کرده اند و نه به سرزمین دیگران تجاوز کرده اند و نه خون بیگناهان را ریخته اند ، ما شا الله که همه تاریخشان مثل شما پر از خون نبوده ، اشتباهی گرفتی .

نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی ها ( بهتر است اسم نبرم والله فیلتر میشود) بخوانند که از بغضشان به ترکها همیشه رگهای گردنشان میترکد.
من شارلی نیستم! – ترجمه رفیق تراب حق شناس
من شارلی نیستم!
شلومو ساند (نویسنده اسرائیلی)
۱۳ ژانویه ۲۰۱۵
به نقل از سایت انجمن یهودیان فرانسوی پشتیبان صلح

http://www.hafteh.de/?p=85541
نوشته شده توسط: Anonymous

منظور اینست که وقتی سوال ساده " راه حل شما برای اینکه بنیادگرایی اسلامی در جهان تضعیف شود چیست ؟ " به هفت شاخه تقسیم شود جواب ها نیز به حساب تصاعدی اقلا چهل و نه خواهد بود. و نتیجه گیری و جوابی که همه یا اقلا اکثریت را راضی کند بسیار مشکل خواهد شد. ضرب المثلی میگوید اگر نخواهید کاری انجام شود آنرا به کمیته بفرستید. ببینیم از این کمیته چه معجزی برای تضعیف بنیادگرایی اسلامی در جهان سر خواهد زد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناصر خان! شما از قافله خیلی عقب افتاده ای! چندان طول نخواهد کشید که ترکها در آلمان نیز دایره سیاسی ـ اقصادی قدرتمندی را تحت نفوذ خود خواهند گرفت. اگر کمی توجه بفرمائید، حتا نوه های صدراعظم سابق آلمان هلموت کل، صاحبان تراست و کارتل های بزرگ نیز ترک هستند. چون مادرشان ترک است. و ترکی صحبت میکنند. شما مثل اینکه تحت تاثیر جو ضد ترکی حاضر قرار گرفته ای، فکر میکنی میتوانی در برابر دنیای ترک بایستی! و برعلیه ترکان سم پاشی بکنی؟ آیا تابحال از خودت سئوال کرده ای که شخصا بعنوان دشمن ترکان شناخته شده ای. عرض بمحضرت، ازشما با سوادترهایش خیلی تلاش کردند، ولی در این امرموفق نشدند. آیا فکرمیکنی میتوانی در این کار موفق بشوی؟ من شخصا شک دارم. اگر شما یقه خود، و فرهنگ و تمدن بزرگ، وعظمت پرشکوه و جلال ناشناخته لرها را، از دست خامنه ای ترک نجات

دهی، در واقع شاهکار کرده ای. بقیه اش پیش کش ات باشد! بقول حافظ ترک: " دست از طلب ندارم تا کام من بر آید/ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید."
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-انسانهاازدوران قدیم به باورهای مختلفی دل می بستند.این باورهاازانسانهای اولیه به این طرف به باران.آفتاب.آتش. مادر.پدرشروع وبه مرده پرستی.وادیان مختلف رومیتوان دید.باوریعنی قبول نوعی تفکرکه این تفکرراجدیدا در تزورویگردهای سیاسی نیزمیبینیم.دریونان قدیم فیلیسوفان این تفکرات وباورهاراهرکدام به نوعی تعبیروتفسیرگروهی و فردی میکردند.هم اکنون نیزمیتوان افکارکمونیسم.هم جنس بازی.وو..وهمچنین مذاهبی رامیتوان ازنوع همان باورهاشمرد. ولی هرکس ویاگروهی آنرا بشکلی که خودمیخواهدتفسیرمیکنند.حال جواب سئوال های جناب توگلی رامن اینطورمیتوانم تفصیر کنم.1-درکشورهایی مثل ایران برای خروج ازاین بحران تنهاراه وزدودن تفکرمتحجرسیاسی دینی وجدایی دین ازسیاست،حرکت برای دموکراسی واقعی وخواستن دموکراسی وحقوق برابربرای تمام ملت هاوبزرگ کردن خواست وحقوق مدنی واجرای منشورحقوق بشربوده تارهبران سیاسی رابه چالش کشیده تا

نتوانندبادین وعوام فریبی مردم رادنبال خودبکشند.ضامن این حرکت دسته جمعی قراردادوبستن قانونی پیمان میان اتینیک هادرسازمان ملل وسازمان حقوق بشررامیتوان نام برد.2-توهین به دین وواردکردن شوک به باورهای مردم درجوامع عقب افتاده یعنی دادن ابزارسوء استفاده دست رهبران مذهبی متحجر،وآنهارادرکشورنیروخواهدبخشید.این کاراصلاصحیح نبوده ونخواهدبود.3-بنظرمن دولت اسراییل وایجادکنندگان این کشوریکی ازسیاست های استراتژی آنهادرنگه داشتن مردم منطقه درفقرفرهنگی وجنگ وحرکت های احساسی مردم فلسطین ومردم مسلمان عرب بوده وچندین سال است مردم راباین حرکات نسنجییده وتندروی هامشغول کرده اند. دراین کارنیزبنوعی موفق بوده اند.دولت های استعماری درمنطقه دوست ندارندمردم منطقه ازطریق منطق وعلم وآگاهی باموضوع اسراییل برخوردکنند.4-غرب وکشورهای استعماری حتی روسیه نیزاول برای آسایش ملت خودومنافع خودمی کوشند،کوشش آنها روش های مختلفی دارد،ازهرنوع تفکری میخواهندبرای خودشان بهره برداری کنند.آنهاخودشان موج ایجادمیکنند،خودشان ازآنهابهره برداری کرده ویاآن راسرکوب میکنند.بنظرمن مسئله انرژی اتمی راغرب خودش برای بهره برداری وسرکوب خواسته مدنی وفراموش شده پس ازسال57مردم ایجادکردند وازنادانی مسئولان وبیسوادی ملت استفاده میکنند،این صنعت آفتی درپی داردکه هزینه های گرانی برای کشور،مردم،منطقه دارد دراینجاآنرا فاکتورمیگیرم.5-چندعامل رامیتوان درمواقعی ازشاخص های اصلی دراین موضوع هستند.1-خودکشورهای غربی بوجودوتقویت کننده این نوع تفکر2-سوء استفاده رهبران سیاسی باهمدستی کشورهای غربی.3-نبوددموکراسی وتمرین نشدن دموکراسی وسرکوب شدیدروشنفکران درست اندیش.4-بیسوادی رهبران سیاسی ونداشتن تحلیل سالم ازاوضاع ایران وجهان بعلت نداشتن تغذیه فکری سالم وغیردولتی.5-سرکوب آزادی های سیاسی وفرهنگی توسط عوامل استعماری ومخصوصا وبازمیگویم مخصوصانوکران متفکران استعمارگرپیرانگلیس ونواستعمارآمریکاتوسط رهبران سیاسی مذهبی وغیرمذهبی فارس های نژادپرست ،البته درعصرجدیدهیچ ملتی درجهان سوم تقصیری نداشته وتنهارهبران سیاسی وفرهنگی آنهارامیتوان مقصر اصلی بایددانست.6-بنیادگرایی درتمام ادیان ومذاهب هست وبوده،تنهااسلام وشیعه رانمیتوان عامل آن دانست،بنیادگرایی در یهودیت.درارامنه.درمسیحیت.درهندوهادرمیانمارودرخراب کردن مسجدبابری نیزمیتوان دید.حتی بنیادگرایی رادرکشورهای اروپایی ودررهبران آنهانیزمیتوان دید.این یکی ازاصول تحریک وسوء استفاده سیاسیون درجهان سیاست است.درتفکرات نوین مثل کمونیسم نیزدرافکارپلپوت،مائویست ها،انورخوحه ایی ها،استالینستها،که ادعای تفکرعلمی دارندمیتوان دگماتیسم وجمودفکری رادید.7-موضوع اصلی رامیتوان دراینجاهاجستجوکرد.اززمان شروع تفکرمدرنیسم درآسیاوخاورمیانه وبخصوص درایران که مبارزه برای مدرنیسم ودموکراسی شروع شدمشروطه خواهی پیش آمد،بزرگترین نواندیش دراین عصررامیتوان میرزافتحعلی آخوندزاده ومیرزاحسن رشدیه دانست.آنهاودیگرشاهزادگان قاجارتحصیلکرده درروسیه وغرب واستانبول پایه گذارنواندیشی بوده ولی متفکران علوم انسانی غرب برای مقابله بانواندیشی وایجاداستعمارنودرصددانحراف مبارزات به ایجادفراماسیونری ولوژیونری سلطنتی انگلیس وباسوء استفاده ازسیاسیون غربزده وروحانیون متحجربرای مقابله بااین مبارزات راتحریک کرده باسوء استفاده ازتفکرعقب مانده مردم عوام درصددشکست آنهابرآمدند.انگلیس باکمک عوامل خودبرای پایه گذاری حاکمیت جدیدوبانگرش پان فارسیسم نواندیشی وتجددگرایی راسرکوب نمود.ورهبران مشروطه رابه سلاخ خانه هافرستاد.حاکم شدن عوامل انگلیس باارگانهای مدرن سفارشی استعماری سرنوشت مارامهندسی نمودند.هم اکنون نیزنقشه کشورهای استعماری بجای کمک به دموکراسی خواهی عقلانی وتمرین دموکراسی امکان سرکوب وتوهین یااستفاده ازهرگونه مقابله بابنیادگرایی رامیتوان حدس زد
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

آقای تورک اوغلی موفق باشید. با احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

جواب های جداگانه که به سوال جناب کیانوش داده شده است آدم را به یاد جوکی میاندازد که در مذمت بوروکراسی و یا دیوان سالاری ساخته بودند, به این ترتیب که برای تعویض یک لامپ چراغ برق به چند نفر احتیاج است؟ جواب دیوان سالار این بود که نمیدانیم, اول باید کمیته ای تشکیل داد تا در این باره گفتگو و تصمیم گیری کند. اکنون جناب کیانوش باید این کمیته ای برای درک و تلفیق این نظریات تشکیل و نتایج آنرا به کمیته تصمیم گیری ارجاع فرمایند تا تصمیمات مقتضی در این باره گرفته شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی, این کانمت از مسخره هم مسخره تر است, پس چطور مجوز پیدا کرده است؟ حتما خواهید نوشت, متوجه نشده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای لوایی ممنون ازنثرزیباورسای شما، میشودگفت سوخت ماشین ماراتقویت کردی.میگویندطوفان دریا را اگرکسی ندیده باشدمعنی طوفان رانخواهندفهمید.آنهایی که درعالم جهل وبیسوادی فرهنگی وعدم شناخت ازمعنی آسیملاسیون زندگی میکنند. معنی دفاع اززبان مادری وقدرت زبان ترکی ومخصوصازبان تورکی آزری رانمیدانند.مارابخاطرنجابت ترکان آزری مجازات میکنند.مارا بخاطراینکه بیش ازاندازه قدرت رشددرزبان وتفکرداریم استعمارگران وصاحبان تراست های نفتی توسط دیگران وبادست غیر به زنجیرکشیده اند.مارابخاطراینکه فرزندان بزرگی درخلق وآفرینش نوداریم درزندان نگه داشته اند.ماوفرزندان مارابانام های مختلف ودرسایه عقب ماندگان محضورداشته اند.نسل ماراهمچون دلی جیران ومارال های تیزپاشکارمیکنند. ازفرزندان ماکه نسلی زیباوقدرتمنداست بوده مانقورت ساخته تابادستان آنهابتوانندمارابه زنجیرکشند.نفرین برآپارتایدفرهنگی ونفرین برآنهاییکه برروی

نسل ماراباآزمایش وعمل شنیع آپارتاید فرهنگی وهولوکاست فرهنگی مواجه ساخته وبرروی فرزندان ماآن تفکربیمارراسیسم راپیاده میکنند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ANONYMUSj می توان نوشت ولی نمی توان مسخره اش کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی, نمیشود به اقبال اقبالی حتی بالای چشمت ابرو است, هم نوشت؟

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

با عرض سلام و سپاس . خوانندۀ گرامی و محترم اگر در دادن جواب تاخیر داشتم معذرت می خواهم.

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

levayi.mohammad@gmail.com

سلاملار و سایغیلار

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پیروزی انقلاب دموکراتیک ایران کلید شکست اسلام سیاسی در منطقه:
س-راه حل ، برای اینکه بنیادگرایی اسلامی در جهان تضعیف شود چیست ؟
مسئله این است که «چه کسی میخواهد تضعیف کند یا آنرا شکست دهد؟ «مردم و جنبشهای اجتماعی»؟ یا 50 و چند دولت متحد؟
پاسخها فرق میکند.
دولتها:
اینها میخواهند «اسلام سیاسی را برای خود بی زیان کنند-به بازی گیرند- و حتی آنها را بسازند و تقویت کنند. در کل این پدیده ی اجتماعی-سیاسی را در کشورهای عقب مانده «تحت کنترول» داشته باشند و هرچه به نفع شان است با آن انجام دهند. اینان خواستار «شکست »آن نیستند.بل خواستار «کنترول» آنند.
سیاست کنترول مثبت است. اما در مقابل «سیاست بکارگیری»باید ایستاد.

جنبشهای مردمی سکولار و ضد دیکتاتوری:
اینها خواستار شکست قاطع آن هستند. و میدانند آنهم تنها از راه «پیروزی مدرنیته بر سنت و ارتجاع» تأمین میشود.با تغییر نظام مسلط از راه «انقلاب اجتماعی».
در این رابطه نکات مهم و مبرم چنین است:
استراتژی شکست بنیادگرایی در منطقه ی اسلام سیاسی،بر پایه ی پیروزی مدنیته بر سنت و واپسگرایی در منطقه قراردارد.
- پیروزی انقلاب دموکراتیک ایران، کلید شکست اسلام سیاسی در منطقه است. استقرار دموکراسی و سکولاریسم با جدایی نهاد دین از نهاد دولت در ایران و راندن دین به جایگاه «اعتقاد یا بی اعتقادی قلبی» ، کمر «اسلام سیاسی» را که در جهان ، تشنه ی یکی کردن «دین-دولت-مردم» است می شکند.با آزادی ایران از حکومت دینی ،بنیاد گرایی در ترکیه،افغانستان پاکستان و کشورهای عربی ،حتی در روسیه «چشم انداز حکومت اسلامی» را از دست خواهند دارد. و همه کمک ها و دخالتها ی رایج ایران در دیگر کشورها از بین خواهد رفت.
-همینطور ضرورت دارد در جامعه ی «عربستان سعودی» یک انقلاب دموکرایتک کمر وهابی گری را بشکند و پیروی مدرنیته بر سنت و ارتجاع را تضمین کند.
- سیاست غرب باید این باشد که دموکراسی در ایران از سوی مردم پیروز شود.
-غرب باید از سیاست «ساخت و حمایت و به بازی گیری گروههای اسلام سیاسی» دست بردارد. و سیاست حمایت از جنبش
دموکراسی خواهی و جدایی دین از دولت در منطقه را پیش بگیرد.(که بعید است از آن دست بردارد). باید توسط جنبشهای اجتماعی به آن فشار آورد.سیاست حمایت از اسلام معتدل غلط است. اسلام اعتدال ندارد. «حیله گری -تقیه» دارد. اسلام معتدل ترکیه نتیجه اش حمایت از«داعش»است. اسلام اعتدالی قدم اول نوعی ازحکومت اسلامی ست. زمینه شکست بنیادگرایی یا اسلام سیاسی، پیش بردن مدرنیته در منطقه است و انقلاب ایران کلید این ضندوق است. راه جلهای دیگر همه اش بازی ست.و آب درهاون کوفتن.

کاریکاتور:
کاریکاتور جزیی از«هنر و فرهنگ»است. چه طرف مقابل آن را توهین بداند و چه نداند باید آزاد باشد. اسلام سیاسی یا حتی غیر سیاسی حق زور گویی ندارد. این تنها خود هنر مند است که تصمیم میگیرد کارش را طوری انجام دهد که طرف مقابل توهین حساب کند یا نکند.بدهی ست که «کاری را که طرف مقابل «توهین حساب میکند»،نمی تواند اثر روشنگرانه داشته باشد.

-باقی مسایل بنیاد گرایی
و اسلام سیاسی هرچه باشند تنها از راه انقلاب ایران و سیاست درست غرب مبنی بر حمایت واقعی از دموکراسی خواهی مردم منطقه و قطع ارتباط با گروههای اسلام سیاسی و ایزوله نمودن آنها قابل حل است.

نتیجه ی این استراتژی
پیروزی مدنیت بر واپسگرایی ست.و واپسگرایان در این مسیر شکست شان رقم میخورد.جنبشهای اجتماعی درجهان لازم است بر تغییر سیاست دولتها در رابطه با اسلام سیاسی ؛ و در ایران برای پیروزی انقلاب دموکراتیک بکوشند.

نتیجه پیروزی خمینیسم در ایران:تقویت ارتجاع اسلام سیاسی:
تقویت پروسه ی
-روی کار آمدن اسلام ترکیه
-پیروزی اخوان مصر
-تشکیل گروههای اسلام سیاسی در منطقه
-چشم انداز شدن «عینیت حکومت اسلامی ایران»
-اثبات فاسد بودن حکومت اسلامی خمینی و بطلان تز او مبنی بر«ترکیب دین-دولت-مردم».

عدم راه حل کوتاه مدت:
با وجود سیاست غلط غرب
با وجود حکومت اسلامی ایران
با وجود حکومت اسلامی وهابی عربستان سعودی
بنیادگرایی یا اسلام سیاسی راه حل کوتاه مدت ندارد. نمیتوان مسئله را دو-دو تا ،چهار تا کرد.

کوتاه سخن:استراتژی درست نیروهای مترقی:
-ترک «سیاست بازی و حمایت از ارتجاع دینی» توسط غرب(تغییر سیاست غرب)
- «پیروزی انقلاب دموکراتیک مردم ایران»(سرنگونی رژیم ایران)
-انقلاب دموکراتیک در عربستان
جراحی سرطان اسلام سیاسی ست.
اسلام سیاسی در منطقه تنها بعد از سرنگونی حکومت ایران کمرش خواهد شکست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی آنموقع که آذربایجان و ملت ترک به ولایت فقیه خمینی فارس زبان در سال ١٣٥٨ نه گفت کجا تشریف داشتید ؟ حتی کمونیستهای حزب توده - اکثریت و پیکار و رنجبران تحت عنوان مبارزه با لیبرالیزم در حمایت جانیان رژیم برای سرکوب خلق مسلمان تشریف داشتند آرشیو نوشتجات و نشریات تمامی موجود است . ملت ترک آذربایجان وقتی مشروطه میخواست مشروعه خواهان به رهبری فضل الله نوری ترک زبان نبودند و خوشبختانه بعد از مردن شریعتمداری ما در آذربایجان مرجع تقلید نداریم و سعی رژیم دراین رابطه یعنی درست کردن یک آیت الله مرجع تقلید برای ترکها بی نتیجه مانده و لی در مناطق زاگرس فراوان است مرجع تقلید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی بیزحمت ایمیلتونو به من بدین

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

احمدی زاده ی عزیز
ممنون که زحمت مطالعه ی نوشته را متحمل میشوید. ولی این نوشته ظاهراً طولانی ست. امیدوارم سرانجام موفق شوم سر موقع به پایان برم. و زیاد طول نکشد. همینطور حداقل رضایت خودم را داشته باشد.
-خوشحال میشوم« از نظرات انتقادی » خودتان مرا محروم نکنید. به ویژه در مورد «زبان ترکی اش» و «ساختمان خود داستان». چنانچه مشکلاتی در مورد زبان به نظرتان برسد -برای خواننده پیش بیاورد--بدون ملاحظه بنویسید که سخت به آنها نیاز دارم . باشد که بتوانم در ادامه نوشته آنها را در نظر گیرم. همینطور اگر درساختمان داستان چیزهای منفی به نظرتان برسد با علاقه دوست دارم بدانم.
- در ضمن موضوعاتی که دوست دارید مطرح شود یعنی موضوعاتی که علاقه مند هستید در یک داستان ببیند ، نیز برایم قابل توجه است. هرچه که خودتان دوست دارید منظورم است.

-اکنون محیط داستان تقریبا به حدود سالهای 1340 رسیده و ادامه خواهد داشت به بعد و بعد تر...در این مسیر تا کنون هر موضوعی که طرح اش برایتان جالب باشد می توانید به عنوانهای آنها اشاره کنید. برای مثال تا کنون : 21 آذر-فقر- خانواده - دوستی کودکان- امید به زندگی بهتر در غربت و غیره در حد مناسب با جریان داستان مطرح شده است. در ادامه مهمترین موضوعات جامعه -زندگی افراد- راه زندگیشان خواهند آمد.

متن فارسی
در مورد تنبلی خواننده ی ترکی زبان حق با شماست. متوجه این نکته هستم . فعلاً راه حلی نیست. شاید بشود متن ترجمه را به صورت پ-د-اف در زیر متن گذاشت که هرکس خواست برود ببیند. در مورد انتشار متن بدون ترجمه توافقی حاصل نشده است.
باز هم ممنون از محبت تان.