Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفم برای کسانیکه فعالین سیاسی ترک آزربایجانی مانند یونس شاملی را جز نژادپرستان معرفی می کنند. هر کسی که متفاوت با نظرات شما می اندیشد نژادپرست تلقی می شود. شما هنوز فرق بین استقلال طلبی و نژادپرستی و پانترکیسم را نفهمیده اید. استقلال طلبی یک روش و عقیده سیاسی است و لزوما برپایه برتری اتنیکی نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ، ممکنه نظر شما درست باشد. از شما درخواست مکنیم ترجمه خود را زیر کمنتار خودتان بگذارید. ساق وسلامت

نوشته شده توسط: Anonymous

دیدگاه آقای رضاخانی با واقعیات تاریخی سازگار نیست. ایرانیان زیر فشار قتل، شکنجه، بردگی و جزیه مسلمان شدند، نه اینکه اسلام را آنچنانکه ایشان مدعی است با انتخاب آزادانه پذیرفته باشند. در شهرهایی چون استخر، بخارا و زابل و...بارها و بارها پس از شورش بر اعراب اسلام را رد کرده به دین زرتشتی برگشتند و در هر شورش ده ها هزار کشته از مردم بر جای ماند. دیدگاهی که این آقا اینجا ارائه می دهد همان دیدگاه ایدئولوژیک رژیم جمهوری اسلامی است که به گونه ای بزک کرده و " مدرن نما" به نمایش درآمده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آفای کرمی صرفنظر از این که نظر یک آلمانی به هیچ وجه سند نمیباشد, غلط هم ترجمه کرده اید. انگار سواد آلمانی تان در سطح خیلی پائین است.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

برای اینکه دریابیم که تفاوت کجاست به دوجمله از نوشته های دکتر Burkhard Meissner را در مورد شکست ساسانیان می آورم تا تفاوت ایشان را با آنچه آقای رضاخانی گفته اند را دریابیم.

Mit dem Panzerrittern und Bogenschützen schrecken die Sassaniden selbst Rom. Jahrhundert hielt sich die Dynastie, bis Reitervölker, Byzantiner, Innerer Zwist und Schließlich die Muslime sie zermürbt hatten.

ترجمهء من از دو جملهء فوق از آلمانی به فارسی: ارابه های جنگی و تیر و کمان داران ساسانی حتّی رُم را هم به وحشت انداخت. قرنها سلسلهء ساسانی پا بر جا و پایدار ماند، تا اینکه قبیله های عشایر ( اصطلاح اسب سواران وابستگی و بافت فرهنگی و جامعه شناسی را میدهد منظور مردمان آسیای میانه است) و بیزانسی ها ( رُم شرقی) و درگیریهای درونی بین خود ساسانیان و دست آخر بوسیلهء مسلمانان سقوط کردند، شکست خوردند پایان ترجمه.
در زبان آلمانی واژه و فعل Zermürbt // zermürben که در مورد رفتار مسلمانان و اعراب با ایرانیان بکار گرفته شده است، آنهم از زبان یک پروفسور، معنی احترام و رحمانی و حقوق مساوی و برابری و دمکراسی را که آقای رضاخانی ادعا میکند را نمیدهد، معانی بسیاری سخت غیر متمدنانه و غیر فرهنگی و کشتار و بزن و ببند را دارد، از جمله: تکه تکه کردن، به بیرون پرتاب کردن، تحقیر کردن، بهم ریختن و آشوب بپا کردن، به زانو درآوردن، بر زمین زدن، مچه مچه کردن، از کار انداختن، ستم روا داشتن، ریشه کن کردن، به لزره در آوردن، به تسلیم و بردگی واداشتن را میدهد.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای توکلی، اگر انتقاد از کسی بر اساس سند و مدرک باشد توهین و اتهام نیست، ما باید از این فرهنگ دیگر فاصله بگیریم. متأسفانه در بین تحصیل کردگان ایرانی نباید به مدرک تحصیلی آنها و یا جاه و مقام آنها توجه کرد، بلکه در نوع برخورد آنها با مسائل و صداقت در مطرح کردن پدیده ها میباشد. مطمئن باشید، آقای رضا خانی در دانشگاه دولتی آلمان نمی تواند به این شکل بررسی دورهء ساسانیان را به دانشجویان تحویل دهد. من از شما خواهش میکنم نام دانشگاهی که ایشان در برلین در آن تدریس میکنند را نام ببرید. روشن به شما بگم، من به تاریخ نگاران ایرانی اصلأ اعتمادی ندارم. زیرا آنها با غرض ورزی و عدم صداقت بجای بررسی علمی مطالب به واژگونه نگاری پرداخته اند و می پردازند.

در مورد تاریخ ساسانیان من به مطالب شرق شناس و باستان شناس و ساسانی شناس مشهور آلمانی مانند دکتر پروفسور Burkhard Meissner استاد دانشگاه هامبورگ مراجعه میکنم. مطالبی را که اقای رضاخانی مطرح کرده اند این اقای پروفسور در سه صفحه بروشنی و علمی مطرح کرده است، که آدم از خواندن لذت می برد.منابع علمی بسیار به زبان آلمانی وجود دارد. استاتید آلمانی معتبر جهانی دیگر مانند: // Josef Wiesehöfer و Bert Fragner هستند. انتقاد من به اقای رضا خانی بیشتر به متدولوژیک ایشان هست. که در آغاز هدف خودش را مشخص میکند و بعد به مسائل طوری می پردازد که نظر شنودهءِ کم شناخت را بخود جلب کند و دست آخر به مقصد خودش برسد. بحث در این زمینه طولانی خواهد شد امّا به چند نکته اشاره میکنم: بررسی دورهء تاریخی ساسانیان ربطی به اسلام و مسلمانان ندارد و فقط در فاز آخری آن میباشد، بحث دوران تکاملی علمی در تاریخ شرق بر سه پایه هست، یونانی ها، ایرانی ها و امپراطوری رُم شرقی است. که هزار سال بعد از آن هست که اعراب و اسلام مطرح میشود و 500 سال بعد از اعراب مردم تُرک تبار در تاریخ زنده و مستند پیدا میشوند. مبدآ قرار دادن تاریخ و تمدن ایرانی را بر اساس دوران قرون وسطی و دین اسلام و هجوم اعراب کاری اشتباه و غرض ورزانه و برای مشروعیّت بخشیدن به حملهء اعارب و نظام اسلامی است. دوران ساسانی را با باید با جنگهای فرسایشی با امپراطوری رُم بررسی کرد، برجسته کردن و سیاسی کردن دین زردشت از سوی ساسانیان به مناسبت مقابله با دین مسیحیّت بود که رُم شرقی آنرا دین سیاسی و دین رسمی و ایدئولوژیک امپراطوری خود قرار داد و بر علیه ایرانیان بود. مانی و مزدکیان آنطور که آقای رضاخانی از نظر فرهنگی معرفی کردن همچون بی بند و بار و زن باز نبودند، آنها اندیشهء دوآلیسم در دین و تحول در طبقات اجتماعی را ترویج میدادند. مانند توماس مونسر در آلمان که در قرن 15 زمینه های رنسانس و سکولاریسم را در اروپا ومطرح کردند. اسلام دین نیست، یک ساختار سیاسی و حکومتی است، شیعه گری دین نیست، پیروان حزبی بنام حزب علی (شیعه) را شعیان میگویند، مانند حزب سوسیال دمکرات، کریست دمکرات که پیروان آنها را هم به همین نام میخوانند. زمانی بود که همزمان پیروان امامت و پیروان خزب علی (شیعیان) و ایرانیان در جایگاه اپوزیسیون حکومت بنب امیه و عباسیان بودند، که آن دوران سپری شد، شیعهء امروزی در ایران مسلک و مذهب رسمی صفویان و قاجاریان هست، ایرانیان اجاز نداشتند ایرانی صحبت کنند و چون هم عربی بلد نبودند حرف نمی زدند به همین خاطر اعراب ایرانیان را عجم (گنگ و لال) می نامیدند. تسخیر هر سرزمینی با زور و کشتار صورت گرفته و میگیرد، اعراب با کشتار و با جاری کردن سیل خون ایران را تصرف کردند، زبان و فرهنگ خود را جانشین کردند، زنان و کودکان ایرانی را به اسارت بردند و در بازارهای مکه و مدینه به عنوان برده فروختند. در این مقالهhttp://www.iranglobal.info/node/29685 من بارها گفته و نوشته ام که زبان فارسی امروز زبان اپارسی باستان نیست، و آقای رضاخانی در این رابطه هنور کارآموز هست. مقایسه کردن فردی واپسگرا مانند مرتضی مطهری با زرین کوب بسیار زننده هست، مطالب دو قرن سکوت زرین کوب بسیار دقیق و اثباتی است، نمونهء آنرا امروز در کردستان عراق و سوریه می بینید که مسامانان و اعراب و تُرک تباران با مردمان ایرانی تبار کُرد با زنان و کودکان کُرد چکار که نمیکنند،.... و بسیار مسائل دیگر، کامنت بعدی در ادامه
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا يا خانم Anonymous در جمهوری آذربايجان تحصيل در مدارس و دانشگاهها به زبان ترکی است منتها مدارس روسی زبان نيز وجود دارد و در ضمن در آذربايجان از حروف لاتين استفاده ميشود و آذربايجان اولين کشور مسلمان دنياست که شکل اداری جمهوری را در سال ١٩٢١ قبول کرد که هم زمان حروف لاتين را برای تحصيل. که بعد از اشغال توسط ارتش سرخ استالين حروف کريم يا روسی را جا گزين کرد و از سال ١٩٩١ دوباره به حروف لاتين برگشت

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای بهرام مشیری در باره حمله اعراب به ایران ایران سخن گفته است (از دقیقه 38).
http://www.ettelaat.net/14-januari/news.asp?id=77397

نوشته شده توسط: Anonymous

از کی تا حالا وکیل وصی انگلیسی،آلمانی،فرانسوی،ایتالیایی،روسی،بلغاری،ژاپنی،هندی هم شدین؟ یارو رو به ده راه نمیدادن سراغ کدخدا رو می گرفت.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

یکی از دلایلی که ناسیونالیستهای ایرانی مطرح می کنند که اسلام در ایران با جنگ و زو ر و ضرب شمشیر بر مردم ایران تحمیل شد و ایرانیان در مقابل حمله اعراب بیانگرد مقاوت کردند ؛ این است که بگویند در حالی که مصریانی که عرب نبودند با حمله اسلام زبانشان را از دست دادند در حالی که ایرانیان تواسنتد زبان فارسی را حفظ کرده و عرب نشوند. دکتر رضاخانی این ادعای ایرانیان ناسیونالیست را هم رد می کند و آن را ناشی از بی اطلاعی از تاریخ ایران می داند.او ادعا می کند که زبان رسمی دوران ساسانی ، زبان فارسی امروزویا حتی زبان فردوسی و رودکی نبود

در امپراطوری ساسانی ؛ زبانهای متعددی وجود داشت . زبان فارسی میانه که زبان اشراف و دربایان ، زبان رسمی بود و در قسمت هایی از ایران رواج داشت که با فارسی امروز متفاوت است. در دیگر مناطق امپراتوری ایران زبان مردم آرامی بود. زبان صغدی که زبان منطقه بلخ بود . زبان فارسی بعنوان زبان ملی در دوران ساسانی طرح نبود . پس از اسلام زبان فارسی ممنوع نشد.زبان فارسی زبان گویش بود .بنابراین الفبا مخصوصی نداشت و پس از اسلام به کمک الفبا عربی، بشکل نوشتاری در آمد. زبان دوران ساسانی که فرزند زبان فارسی میانه بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا و یا خانم شونیزم فارس..... داشتن لهجه یک امر طبیعی است برای هر تک تک بشر روی کره زمین که متاسفانه پان فارس ها آنقدر در منجلاب شونیزم دچار شده اند که نمی تواند این حقیقت علمی را قبول بکنند. داشتن لهجه عیب نیست , شونیزم بودن عیب است.. جناب شونیزم فارس... مگر شما ها زبان های انگلیسی , فرانسوی , آلمانی , ترکی , هندی , روسی , و...و...و. را مثل خودشان حرف میزنید؟ ؟ یک ایرانی فارس زبان و یک عرب زبان و یک هندی و یک فرانسوی موقعی که انگلیسی حرف میزنند , خیلی معلوم است که از کدام کشور آمده اند. یک انگلیسی زبان در اسکاتلند و یک انگلیسی زبان در انگلیس ,ایرلند و یا استرالیا و یا در امریکا لهجه های متفاوت دارند. یک انگلیسی زبان اسکاتلندی در شهرهای ادینبورگ , گلاسگو و آبردین لهجه های متفاوت دارند.. لهجه یک انگلیسی زبان لندنی از وست اند با لهجه ایست اند فرق دارد. لهجه های فرانسوی

پاریسی, کانادائی, و بلژیکی متفاوت هست. لهجه فارسی تهرانی با لهجه فارسی اصفهانی فرق دارد. لهجه های فارسی شیمران با لهجه های ( نازی آباد) فرق میکند. تازه این مردمان دارای زبان مشترکی دارند. چه برسد که این مردمان با زبان غیر مادری حرف بزنند. نمی دانم چرا این شونیست ها خیال میکنند که تمام ایرانیها بایستی مثل آنها حرف بزنند. آیا این عمق فاجعه فرهنگی ایرانی را نمیرساند؟؟؟ (( گر بیاموزی زبانی جز زبان مادری....بر گشائی روی خود دروازه های دیگری))..
نوشته شده توسط: Anonymous

بعد از 2 سال آتش بس بین پ ک ک و تورکیە امروز پ ک ک بە یک پادگان ارتش تورکیە بین دیاربکر و تفلیس با اسلحەی سنگین حملە کردە و تعدادی از ارتش تورکیە کشتە شدند و قوای کمکی ارتش تورکیە برای پادگان نیز بە کمین پ ک ک می افتد و آنها نیز کشتە و زخمی دارند این حملەی پ ک ک بە تلافی کمک تورکیە بە داعش و کسین 2 پناهندی کورد غیر مسلح در مرز میباشد

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصرکرمی گرامی / بخاطر کامنت شما که سر اسر اتهام به دکتر رضا خانی بود ؛ مجبور شدم یک ساعت و نیم وقت گذاشته مجددا این سخنرانی را با دقت گوش داده و یا دداشت برداری کنم . شاید این کامنت ها، برای کسانی که حوصله ویا وقت کافی ندارند؛ مفید واقع شود وشاید علاقمند شوند که این سخنرانی را دقیق گوش نمایند.از این روخلاصه ای از این سخنرانی را در اینجا می نویسم و قضاوت را بعهده دوستان صاحب نظر وا می گذارم :دکتر خداداد رضا خانی تاریخ دان است و در امریکا درس خوانده و اکنون استاد دانشگاه برلین است . اثار او به زبان انگلیسی است . خلاصه نظر ایشان در رد و نقد علمی دو دیدگاه؛ یکی اسلام گراها که نماینده اصلی ان مرتضی مطهری است و دیگری نماینده باستان پرستان ویا ناسیونالیست ها که نماینده اصلی آن عبدالحسین زرین‌کوب می باشد و کتاب دو قرن سکوت را نوشته است و ایشان تاریخ دادن نبوده است.

رضا خانی معتقد است که هر دو این دیدگاه در این که «چگونه ایرانیان مسلیمان شدند؟ » نظرات افراطی ، اکستیریم و غیر علمی ارائه می کنند ولی با این وجود این دو دیدگاه متضاد که اولی معتقد است که ایرانیان با آغوش باز به اسلام روی آوردند و دومی معتقد است که اسلام با ضرب شمشیر بر ایران پیروزشد .با این وجود،هر دو دیدگاه افراطی و غیر علمی در سه مسئله که «چه شد؛ امپراتوری 415 ساله ساسانی مغلوب اعراب بیانگرد شد؟»، نظر مشترکی ارائه می کنند که ایشان هر سه نظر مشترک این دو دیدگاه را مورد بررسی و کاووش قرار داده و همگی این سه دلیل را رد می کند . :1_ضعف ساختاری سلسله ساسانی 2_ فاسد بودن دستگاه روحانیون زرتشت در اواخر دوره ساسانی3_در نتیجه این دو شرایط فوق؛ فرهنگ و اعتقاد دینی ایرانیان ضعیف شد و در نتیجه پیدایش اسلام بسیار راحت سقوط کرد.همچنین اسلامگرایان ایرانی و باستان پرستان و ناسیونالیستهای ایران معنقدند که ایرانیان با شیعه گری اسلام را ایرانی کردند!!!! دکتر رضا خانی آنگاه هردو نقط نظر مشترک در بین این افراطیون مسلمان و ناسیونالیست را نادرست و غیر علمی ارزیابی می کند که با داد های تاریخی دوران ساسانی در تضاد است .اول اینکه سلسله ساسانی در زمان خسرو پرویز در عرصه نظامی و اقتصادی در اوج خودبود فتوحات جدیدی داشتند و از لحاظ اقتصادی در اوج خود بود . بطور مثال جمع تعداد سکه های دوران خسرو پرویز به اندازه کل 415 سال سلسله ساسانی بود . ازیاد پول رایج نشانه رشد اقتصادی دوران خسرو پرویز است و همچنین در اواخر دوران ساسانی 3 محصول مهم برنج ، پنبه و نیشکر در ایران پیدا و رواج یافت و در دوران ساسانی ، پادشاهان پس از فتح کشورها ها مردم این مناطق را بعنوان کارگر به قسمت جنوب غربی ایران منتقل می کردند . همه این شواهد نشان از دوران اوج اقتصادی اواخر دوران ساسانی است .بنابرانی خسرو پرویز سقوط نکرد بلکه توسط دادگاه ویژه دربار ساسانی محاکمه و محکوم به اعدام شد . انچه که در اواخر دوران ساسانی اتفاق افتاد در گیری و اختلاف دورنی دستگاه سلطنت بود . در مورد فساد روحانیون زرتشت هم نا درست است .و دستگاه روحانیت زرتشت فاسد و سرکوبگر نیست زرتشت یک دین دولتی _ سیاسی بود و با ادیان دیگر تعامل داشت . پس از فتح ارمنستان سعی نکرد که ارامنه را زرتشی کند بلکه به جابه جایی قدرت در ارمنستان فکر می کرد و سرانجام اینکه در هیج کجا و هیج نوشته تاریخی شما نمی توانید فاکت بیاورید که موبدان زرتشی دستور مقاوت در مقابل حمله اسلام را داده باشند .دستگاه روحانیت زرتشت هم در اوج و انسجام بالایی برخوردار بود . زرتشت دیدن رسمی و دولتی بود تا دین مردم ...اسلام پس از 300 سال در ایران جا افتاد و بعنوان دین عمومی در امد و هنوز هم در ایران یهودی ، ارمنی و مسحی وجوددارد .در مورد زبان فارسی در کامنت بعدی خواهد امد . سایت دکتر رضاخانی در زیر امده است:
http://iranologie.com/the-history-page/
کتاب دو قرن سکوت و کتابهای مطهری در ویکی پیدا قابل درسترسی می باشد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای و یا خانم Anonymous...اولآ ( اگر قرار باشد ) نیست این کار بایستی حتمی باشد که کودکان آزربایجان و سایر ملل غیر فارس به زبان مادریشان تحصیل بکنند ..ثانیآ از اینکه که نوشتید زبان ترکی فاقد الفبا است, احتیاج دارید که پیدایش خط از زمان سومریان که دارای زبان التصاقی مانند ترکها داشتند را بیشتر مطالعه بکنید. چون نوشته شما نشان می دهد که شما بین الفبا و خطّی که همان الفبا نوشته میشود که دو موضوع متفاوت است فرق نمی گذارید.. هر زبانی برای خودش الفبا دارد ولی نوشتن همان الفبا با یکدیگر فرق میکند. همانطور که اکثر اوروپائیان ( انگلیسیها.. ژرمن ها.. اسپانیا ها.. فرانسوی ها.. ایتالیائیها...اسکاندیناوی ها..و..وو )برای نوشتن الفبایشان از خط لاتین استفاده میکنند, ترک ها هم از « خطّ» لاتین استفاده میکنند..الفبای ترکی را با خطّ عربی نمی توان نوشت . اگر در

شوروی سابق آرزبایجانیها را بخاطر استالین , مجبور کردند که ازخطّ ( سئریلیک) استفاده بکنند, دلیل بر آن نیست که الفبای ترکها, با خطّ روسی نوشته میشود. مهمترین کار علمی که بعد از استقلال آزربایجان عملی شد این بود که ترک ها آلفبای ترکی که با خطّ روسی نوشته میشد را ملغا کردند و در حقیقت الفبای ترکی که با خطّ لاتین نوشته میشود را جای گزین کردند ولی الفبای ترکی هیچ تغیری نکرده است. هیچ زبانی الفبای خودش را عوض نمی کند و لی نوع نوشتاری را به خاطر سیاست و دیکتاتوری می توان عوض کرد. بهترین ها را برایتان آرزو مندم.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام. در واقع این سوال برای من مطرح است، اگر قرار باشد در تبریز، ارومیه و سایر شهر های آذربایجان زبان مادری یعنی ترکی به کودکان آموزش داده شود، الفبای آن چگونه خواهد بود. تا آنجایی که اینجانب اطلاع دارم زبان ترکی فاقد الفبا هست. کشور ترکیه که ترک زبان هستند، یکبار الفبای خود را از الفبای عربی به لاتین عوض کرده اند. وضعیت در کشورآذربایجان چگونه است؟ آیا بغیر از زبان روسی، زبان دیگری در مدارس و مهد کودک ها آموزش داده می شود و اگر زبان ترکی در کشور آذربایجان هست، با چه الفبایی آموزش می دهند. ممنون می شوم از دانستن اطلاعات بیشتر در این موارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این بار ,ولی بدون کامنت.
معرفی دو کتاب برای سرکار خانم شاعر. بیان و معانی از دکتر شمیسا و نگاهی به بدیع.امیدوارم مورد استفاده قرا گیرد

نوشته شده توسط: Anonymous

فکر می کنم منظور ایشان از حقوقدان غیر سرهنگ اشاره به مناظره حسن روحانی با محمد باقر قالیباف قبل از انتخابات ریاست جمهور دارد . که حسن روحانی در جواب قالیباف و با کنایه به ایشان گفتند : من حقوقدانم ، سرهنگ نیستم!

نوشته شده توسط: Anonymous

اول از همه استان ارومیه نداریم بلکه استان آذربایجان غربی داریم. ثانیا زیر شعار مبارزه علیه جمهوری اسلامی, آب و هوای کردستان بزرگ در سر پروراندن را از سرتان بیرون کنید. ترکها مثلی دارند: چوخ یمک آز یمکدنده قویار. یعنی زیاد خوردن مانع کم خوردن هم میشود. این راهی که میروید به نا کجا آباد خواهد رسید. در سوریه, , در عراق مردم بیگناه را قربانگاه بمبهای امرکا و فرانسه کرده اید. همه اش نتیجه زیاده خواهی شما کردهای زیاده خواه است.با دسیسه های کشورهای جهان خوار به میدان افتاده اید هم جوانهای کرد و هم جوانهای ترک و عرب را به کشتن میدهید. دو سه روز قبل بود دو نفر از جوانهای آذربایجان( از تبریز و از اردبیل) در درگیریها با حزب ناسیونالیست به اصطلاح دموکرا ت کردستان کشته شده اند.

این عملهای ناسیونالیستی و زیاده خواهی در حقیقت برایتان هیچ ثمره ای جز ضرر نخواهد آورد. ظاهرا به بمب افکنهای آمریکا زیاد امید بسته اید. مواظب باشید , خوب میدانید , آذربایجانی ها زیاد حرف نمیزنند.زیاد با آتش بازی نکنید.در منطقه با تمامی ملتهای همسایه تان در افتاده اید. با این روشی که در پیش گرفته اید , کردستان بزرگ هیچ به کردستان کوچک هم نخواهید رسید. در خاتمه میخواستم شکستتان در قیل و قال سولدوز( نقده) را به یادتان بیاورم.
نوشته شده توسط: Anonymous

شما علاوه براینکه در شهر و ادارات و مدارس خودتون ، در چهار گوشه ایران نیز دارید با زبان ترکی صحبت می کنید.حتی زبان فارسی،انگلیسی،آلمانی،فرانسوی،ایتالیایی،روسی،بلغاری،ژاپنی،هندی رو هم با لحجه ترکی حرف میزنید.حالا ما ماءخوذ به حیا هستیم و حرفی نمیزنیم.ولی یه جو انصاف داشتن بد نیست آ.

نوشته شده توسط: Anonymous

المنصوری از خاندان ربیح در ایالت شارچه است و اصلا ایرانی نیست، نگار فراموش کردید که بیش از 58 درصد ربان فارسی عربی است، و تشابه اسم هم از همین تساط زبان عربی ناشی میشود. درست است که کشور امارات مقل نظام ایران هم در زمان شاه و هم امروز زیاد به عقبه مردم توجه نمی کند و حتی اگر اجدادش ایرانی باشند، اگر مواطن (سیتی زن) باشند، میتواندد وارد نیروی هوایی و یا دولت شوند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اکنون ارومیه دومین شهر بزرگ آذربایجان است. در آینده مردم باز خودشان خواهند گفت که چه دوست دارند و چه ندارند. سیاستی که در خدمت رو در رو قرار دادن ستمدگان است دودش به چشم صاحبان آن سیاست خواهد رفت. مطمئن باشید. همچنان که اکنون نیز میرود. به کشتن دادن انسانهای بیگناه با «ایده لوژی ناسیونالیسم» که ایده لوژی بخش سرمایه دار است، در خدمت فقر و تیره روزی زحمتکشان است. ناسیونالیسم ایده لوژی برده داران است. اگر دوست دارید برده باشید و در خدمت برده داران بفرمایید راه باز و جاده دراز. ولی در انتهای جاده «فقر و بردگی و استبداد» منتظر شماست. وضعیت اقلیم مثال خوبی ست.سطح سواد این گروه از نوشته است روشن است. کسانی که این را نوشته اند با تأسف «بیسواد سیاسی» هستند. هنوز نمیدانند دوران «شهید پروری» گذشته است. و مردم از «آخود بازی های سیاسی» خسته اند و چنین حرکاتی به زیان تبعیض دیدگان است.

در مقابل اشک و داغ دل مادران ، که جگر گوشه هایشان را در این« بیراهه» ، از دست داده اند ، تنها میتوانم بگویم این «اشک» بهترین سند «کجراهه» هاست.هر جا که اشکی از چشم مادری بچکد ، و لبخندی از لبان کودکی بپرد باید دانست که راه بخطاست. راه کسب حقوق «خشونت و کشتار» و داغ دل مادران! در کدامین فلسفه است این؟ ایده لوژی ناسیونالیسم؟ ایده ی برده داران؟ مگر خدمت گذار برده دارانید؟ در حیرتم از اینکه چگونه انسان با پا ی خود درخدمت برداران می نشیند!
نوشته شده توسط: Anonymous

دماغ سوختگی روحانی در نیویورک بیشتر از رژیم ایران, پان ایرانیست هارا سر افکنده کرده. همه شان از بی بی سی گرفته تا شاه اللا هی شان سکوت کرده اند. عجب؟Z3

نوشته شده توسط: Anonymous

محبوبیت علی رضا اردبیلی و یونس شاملی در میان روشنفکران آذربایجانی و در کل بین روشنفکران ملل ایرانی, بعضی ها را به شکم درد انداخته.

نوشته شده توسط: Anonymous

روح تازترین شهید راهه‌ ازادی كردستان شاد باشد.ملت كرد و فرزندان دلیر این ملت راهه‌ شهیدان و ادامه‌ خواهند داد تا رسیدن به‌ حق سرنوشت.
اقای ائلیار استان ازاربایجان نامه‌ جحلی است و ارومیه‌ اسم اسلیش است.ارومیه‌ همیشه‌ كردستان بوده‌ و خواهد ماند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- اخبار این اطلاعیه می توانست توسط خود منتشر کننده به عنوان خبر گزارش شود که نشده. اشکال اول.2- سایت مبلع مبارزه ی مسلحانه در ایران نیست که چنین چیزهایی را منتشر کند.تنها خبر آنرا خود گزارش میکند.اشکال دوم.3- در ایران و نقشه آذربایجان غربی «استان ارومیه»نداریم و این نام جعلی ست . شهر ارومیه را داریم. این نام جعلی اهداف سیاسی،از جمله جدا کردن این شهر را - گروه استقلال طلب «حزب دموکرات کردستان»-با حزب دموکرات کردستان ایران اشتباه نشود-دنبال میکند.اشکال سوم مطلب.4- مسئله ملی در ایران راه حل نظامی ندارد.این گروه آدمها را با یک تئوری غلط به کشتن میدهد. 5- تئوری این گروه در خدمت «درگیری » بین دو مردم ستمدیده است و از این رو نیز ارتجاعی ست.6- این گروه درست آن بود از جریان اوجالان که30هزار کشته بی نتیجه برجای گذاشته - و به راه حل مسالمت آمیز مسئله رسیده درس میگرفت.

7- بجای این کارها که برود سرباز وظیفه بکشد و جوانان خود راهم به کشتن دهد، درست بود تکلیف خود را با «ناسیونالیسم» تعیین میکرد. 8- درست آن بود که سیاستی پیش میگرفت که در خدمت دوستی خلقهای منتطقه بود و بر میزان کشته ها و اعدامیها نمی افزود.9- افسوس که دوران افت اندیشه ی واقعگرایانه و انقلابی ست. و اینان چنین حرکات دهه ها تکرار شده ی غلط را باز هم تکرار میکنند و انسانها را بیخودی در بیراهه ها پرپر میکنند...
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای توکلی، وقت گذاشتم و تاریخ انگاری آقای رضا خانی را گوش دادم. صحبتهای ایشان با آخوندهای حوزه ای قم منبر نشین و با بیناد گرایان اسلامی چندان تفاوتی ندارد، تفاوت فقط در انتخاب کلام و تبحر در واژگونه سازی است. داده های ایشان بطور کلی با تاریخ مدرن همسویی ندارد. دوران تاریخ نگاری شفاهی و داستانی به پایان رسیده است. جای شگفتی است که انجمن ایرانیان کپنهاگ طبق کدام شاخص از این فرد دعدوت بعمل آورده اند. جوهر بحث ایشان این بود که اسلام رحمانی بوسیلهء فرشتگان آسمانی و زمینی به ایران آورده شد و ایرانیان با آغوش باز آنرا پذیرفتند و ایرانیان از شر ساسانیان و دستگاه فاسد آن نجات یافتند.

سپاه داعش و جنایت نظام جمهوری اسلامی فقط نشانه ای از چگونگی و حشتناک تسخیر ایران و مسلمان شدن ایرانیان هست. نظام جمهور ی اسلامی برای تربیّت افرادی مانند رضا خانی در ایران و در دانشگاههای خارج بویژه در انگلستان و جدیدآ در مالزی بسیار سرمایه گذاری کرده است. مایهءِ تعجب هست که ایرانیان خارج از کشو با در اختیار داشتن اینهمه منابع تاریخی معتبر با تکنولوژی اطلاعاتی وسیع چگونه تحمل نشستن پای سفسطه بازی چنین اشخاصی را دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی در مورد جناب ائلیارمینویسند: <... خود ایشان بارها نوشته است که آرزوی استقلال آذربایجان را دارد...> جناب رازی، اولن آرزوی استقلال آذربایجان و یا هر جامعه دیگری را داشتن جرم نیست بلکه جزو حقوق مدنی هر انسانی است. درثانی، من هیچوقت ندیده ام که جناب ائلیار از گزینه استقلال دفاع نمایند. ایشان همیشه گفته اند که گزینه استقلال برای آذربایجان نه مناسب است و نه واقع گرایانه. ولی تاکید کرده اند که از حق و حقوق استقلال طلبان نیز باید مدافعه شود که اگر توجه کنید این به معنی خواستار استقلالیت بودن نیست بلکه به معنی دفاع از حقوق دمکراتیک استقلال طلبان است. جناب رازی در بخش دیگر

جناب رازی در بخش دیگر کامنترشان مینوسند: <ایشان نمونه های فراوانی از نژادپرستی برهنه و عریان مثل تراوشات قلمی امروز اردبیلیها و مهران بهاریها و یونس شاملیها و لوائیها را رها کرده و برای نمونه آوردن از نژادپرستی سراغ حزبی رفته است که در میان مردم عادی کسی حتی اسمش را هم نمی داند؟>
هر خواننده منصفی میداند که جناب ائلیار در همین سایت وزین ایران گلوبال بارها نسبت به نژادپرستی افرادی مثل شاملی و اردبیلی و بهاری واکنش نشان داده اند. واقعیت آن است که برخلاف روشنفکران فارس، روشنفکران آذربایجانی مسئولیت مبارزه با نژادپرستانی مثل شاملی و اردبیلی و بهاری را خودشان بر دوش گرفته اند. مگر روشنفکران و فعالان آذربایجانی نبودند که جریان نژادپرست موسوم به مهران بهاری را رسوایش کردند و فراریش دادند؟ تا جایی که من میدانم، آقای علیرضا اصغرزاده بودند که آخرین میخ را بر تابوت جریان بهاری کوبیدند. ولی جناب رازی، آیا شما هم میتوانید چهار نفر از میان روشنفکران فارسی زبان نام ببرید که بر ضد نژادپرستی آریایی، ایرانی و فارسی گامی برداشته باشند؟ آخه دوست گرامی، انصاف نیز چیز خوبی است!
نوشته شده توسط: Anonymous

البته این ضدیت با توهین و پرخاش و متلک گویی اصلا به شما نمییاد چون تجربه ثابت کرده که شما در تمام این ضمینه ها شاگرد اولین!

نوشته شده توسط: Anonymous

در مورد شعر و شاعری این خانم در قرن 21 در این صفحه قبلا به اندازه کافی نوشته شده است ولی ما شاهد ابراز نظر افرادی هستیم که بقول احمدی نژاد ،جای دیگرشان میسوزد . یک دسته افراد ضد ایرانی تجزیه طلب ضد فارس و ضد فرهنگ ایرانی هستند . دسته دوم سکسیسم دهاتی مرسالار ضد زن است که بر اثر فشار حسادت و تنگ نظری نمی تواندد خود را کنترل کنند و به توهین و پرخاش و متلک گویی می پردازند . جالب است اگر فقط نظرات ادبی و شعرشناسی در این رابطه در اینجا مطرح شود . بزبان دیگر در عصر اینترنت و پسامدرن ادبی ، هر کس آزاد است هر چه دلش خواست بنویسد ولی ما مجبور نیستیم آنها را بخوانیم یا جدی بگیریم . در دنیای تنهایی غرب و زندگی ماشینیستی ، قلمفرسایی گاهی میتواند نقش خود درمانی روانی داشته باشد . پس دیگران را عیب نکنیم و بلندنظر باشیم .

نوشته شده توسط: Anonymous

می خواستی اظهار نظر سیاسی کنی خب مقاله می نویشتی برادر جان چرا زیر شعر مهناز هدایتی به بهونه مهنناز هدایتی منتشر می کنی . حتما یک صفحه خالی هست !!

نوشته شده توسط: Anonymous

معلوم نیست این ضد چخوان چطوری از قیافه و لهجه این خانم فهمیده که هفت جد ایشون عرب هستند! تازه اینکه خانواده این خانم از ایران اومدن به امارات رو خیلی از سایت ها نوشتند. ضد چخوان حساسیت خیلی شدید ضد ایرانیش زده بیرون

نوشته شده توسط: Anonymous

آخه مجبورید هرچیزی را بعنوان شعر به خورد مردم بدهید و جای شعر و ادب واقعی را در این صفحه اشغال کنید؟ خوب اگر این شعر است، اگر هر نثری را هم بند بند زیر هم بنویسیم می شود شعر در حالیکه هیچکدام شعر که هیچ، معر هم نیستند. ایرانگلوبال واقعا شورش را درآورده. با معیار خانم هدایتی و ایرانگلوبال، این هم می شود شعر، توجه کنید:
با پیروزی حسن روحانی / در انتخابات ریاست جمهوری / و تشکیل دولت ؛ / کشمکش درونی باندهایِ قدرت / شدت بیسابقه ای گرفت و / اصول گرایان / بویژه جبهه پایداری / که از طرفداران احمدی نژاد تشکیل شده است / کاملا" از روی بسته / و با راه اندازی گروه " دلواپسان " / از " اتاق فکر / " وارد " اتاق عمل " شدند. / خامنه ای / که بخاطر به تأخیر انداختن انفجارهایِ محتملِ اجتماعی / و شورش مخالفان و مردم ناراضی / ا انتخاب حسن روحانی / برای ریاست جمهوری موافقت کرد /

اکنون با شاخ و شانه کشیدن رئیس جمهور نظام / و حامی پشت صحنه اش / ــ هاشمی رفسنجانی ــ / روبروست.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-آ.ائلیار حکومت را فراقومی تحلیل میکند. نه «ناسیونالیسم فارسی» . 2- در فلسفه ی ائلیار مقوله ی «دشمنی» وجود ندارد. او با «خطا» سروکار دارد.3- ائلیار با هیچ کس و جریانی و تفکری دشمنی ندارد، تنها نقد و نظرش را بیان میکند. 4- او با آزاد دانستن ناسیونالیسم آنرا نقد میکند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

بازدید کننده گرامی؛
سپاس از اینکه کمنتار نوشتید و بر موضوع درستی تاکید کردید. تفاوت کیفی بین اسلامگرایان داعشی و حزب اللهی وجود ندارد. تفاوت در ساختار اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی ایران و عراق است و همین امر سبب گشت که اسلامگرایان ایران نتوانند (نه اینکه نخواهند) در شکل طالبان و داعش، بلکه در هیبت حزب الله (خلخالی، لاجوردی، خمینی، خامنه ای و ..) ظاهر گردند.
آبشخور داعشی های سنی و شیعه یکی ست و از کوزه همان برون تراود که در اوست‎.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما المنصوری عربی را تبدیل کردی به منصوری ایرانی . قیافه و لهجه اش نشان میدهد که هفت جدش عرب هستند . شما ناسیونالیستها چرا هر موضوعی را قومی میکنید ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی گرامی، ممنون از نظر شما. بر سر انتخاب کلمه (ناسیونالیست یا عشیره پرست* می شود بحث کرد، من برای نشان دادن تمایز بنیانهای فکری این دو گروه، کلمه عشیره پرست را ترجیح می دهم. ولی آنچه را که در باره آقای ائلیار نوشته اید، نمی توانم دربست بپذیرم. ایشان در جمهوری اسلامی، که بزرگترین دشمن هویت ایرانی است، دم از ناسیونالیسم فارسی می زند. جمهوری اسلامی با هر هویتی، بجز هویت شیعی-ولایت فقیهی مشکل دارد و آنرا سرکوب می کند. پس دشمنی این رژیم با هویتهای رنگارنگ مردمان ساکن ایران (اعم از هویت قومی، زبانی، تباری، جنسیتی، دینی و طبقاتی) نه در راستای "ناسیونالیسم فارسی" مورد ادعای آقای ائلیار، بلکه در راستای نفی هرگونه هویتی به نفع هویت اسلامی-شیعی-ولایت فقیهی است. واگرنه هیچ کس به اندازه این حضرات هویت همان "فارسها"یی را که آقای ائلیار بر طبل دشمنی با آنها می کوبد، شبانه روز تحقیر نمی کند. نگاهی

بیندازید به وضعیت آثار باستانی قبل از اسلام و مقایسه کنید آنرا با وضعیت مرمت امامزاده های شیعی. نگاهی بکنید به متون درسی و مطالب مربوط به ایران پیش از اسلام تا بفهمید جمهوری اسلامی چقدر "ناسیونالیست فارسی" است. می ماند زبان رسمی فارسی، که آنرا هم نه جمهوری اسلامی و نه پهلویها رسمی کرده اند، بلکه در طول هزار سال و این نقش بر عهده این زبان گذاشته شده است. پس کسانی که به این بهانه فارسها را (با نام مستعار شوینیسم فارس) مسنول تبعیضهای اعمال شده توسط جمهوری اسلامی می دانند، آگاهانه مشغول عوامفریبی هستند و می خواهند دامان این حکومت فاشیستی-دینی را از همه گناهانش پاک کنند. اگر غیر از این است، جناب ائلیار بفرماید چند نفر در ایران اسم "سومکا" را شنیده اند؟ چه برسد به اینکه بدانند خوردنی است یا پوشیدنی؟ ایشان نمونه های فراوانی از نژادپرستی برهنه و عریان مثل تراوشات قلمی امروز اردبیلیها و مهران بهاریها و یونس شاملیها و لوائیها را رها کرده و برای نمونه آوردن از نژادپرستی سراغ حزبی رفته است که در میان مردم عادی کسی حتی اسمش را هم نمی داند؟ راستی علیرضا اردبیلی بیشتر مصداق راسیسم و معتقد به پاکسازی نژادی است، یا حزب پان ایرانیست؟ ایشان می فرماید «در 21 آذر با قتل عام مردم انجام داده اید» من نمی دانم "قتل عام" در قاموس ایشان چه معنایی دارد، ولی تا جایی که من می دانم، حتی رفتار اسرائیل با فلسطینیها را هم نمی شود "قتل عام" نامید. "قتل عام" یعنی کاری که هوتوها در روآندا با توتسیها کردند. یا کاری که مثلا چنگیزخان با شهرهای ایران کرد (کشتار دسته جمعی برای نابودی یک ملت یا شهروندان یک شهر یا روستا و ...) و تا جایی که من می دانم، تعداد کشته شدگان ماجرای 21 آذر از چند صد نفر (که همان هم باعث تأثف، ولی در درگیریهای نظامی اجتناب ناپذیر است) تجاوز نکرد. واگرنه اعضای فرقه دموکرات آذربایجان در پناه جناب باقروف تا بحال دهها کتاب از لیست "قتل عام" شدگان بچاپ رسانده بودند. و تازه حتی اگر تعریف من درآوردی ایشان را هم از قتل عام بپذیریم، مخاطب ایشان کیست؟ من؟ شما؟ هواداران سلطنت؟ ارتشیان؟ پس می بینیم که مطرح کردن اسم حزبی که نیم قرن پیش به تاریخ پیوسته است (سومکا) و ادعای شدیدا "نادرست" (از نوشتن کلمه اصلی به علت ترس از سانسور معذورم!) در باره قتل عام فارسها از ترکها در 21 آذر فقط و فقط در جهت نفرت پراکنی قومی است، زیرا خود ایشان بارها نوشته است که آرزوی استقلال آذربایجان را دارد و بر کسی پوشیده نیست که این استقلال حلقه آخر زنجیره ای است کهحلقه اولش ایجاد نفرت و انشقاق در میاتن ترک و فارس است. جالب اینجاست که من هم قبلا در مورد ایشان مثل شما فکر می کردم، ولی همانطور که گفتم، کافی است شما فرهیخته ترین فعال قومی را کمی تحریک کنید و قلقلک بدهید، تا چهره واقعی اش را در برابر شما عریان کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خرمدین٬ این احساس را من هم دارم.« نان بیار کباب ببر» برای شما روشن است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از آقای اقبالی به خود اجازه ی انتقادی سازنده را میدهم . این گونه زیر تیتر زدن "نسرین ستوده" موصل اعدام شد" حتی با وجود نیت خیر شما درست نیست. این عمل در برخی تفسیر و ترجمان و نتیجه گیری اشتباه را سبب میشود که گویا داعش وطنی بهتر از داعش غیر وطنی است و آستانه ی تحمل و مدارایش بیشتر!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-نوشته برای رأی گیری نیست. برای اندیشه روی مطالب آن است.و ستجش آنها.2-اگر مردمی حقوق و آزادی و استقلال و رفاهش تأمین شود جدا نمیشود.3- هیچ مردمی را نمیتوان با «توپ و تانک»برای همیشه مجبور به جدا نشدن کرد. چاره ای جز اتحاد داوطلبانه نیست.4- عدم وابستگی به نیروی خارجی برای واحدها و دولت مرکزی هر دو ضروری ست.5- استقلال واحد ها را در امور خرد و دولت مرکزی را در امور کلان قانون سراسری فدرال مشخص میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سلطان پور

می دانیم که موضوع نیروگاه بادی و اورنج، قبل از انتخابات استانی سال جاری صورت کرفت. احزاب مختلف به تفصیل به این موضوع پرداختند. در نهایت حزب لیبرال انتاریو به اعتبار رأی مردم، توانست دولت اکثریت را تشکیل دهد.

سیستم سیاسی و اجتماعی کانادا، نسبتن دموکراتیک است. دیدید و دیدیم که در مسئله سناتورها، با تلاش نمایندگان اقلیت مجلس فدرال، و پیگیری وسایل ارتباط جمعی ... مرتبن گوشه های بیشتری از خلاف کاری سناتورها، روشن شد، و مجازات هایی هم در نظر گرفته شد. رسیدگی به پرونده ها، هنوز هم ادامه دارد. پرونده جنجالی آقای راب فورد، نمونه دیگری است.

یقین داشته باشید که همه نمایندگان و دست اندرکاران شهری، استانی و فدرال، از جمله آقای مریدی، زیر ذره بین هستند. اگر خلافی صورت داده باشند، دیر یا زود باید به طور جدی، پاسخگو باشند.

در هر مجموعه ای، اعم از بخش دولتی و یا خصوصی، کارهای خلاف صورت میگیرد. ولی به این بهانه نمی توان تمام سیستم را، زیر سؤال برد.

شما در این ویدیو، هیچ مدرکی مبنی بر اطلاع قبلی آقای مریدی، از عملکرد خلاف و کلاهبرداری آقای فرمانی، ارایه نکرده، و تنها به حدس و گمان متوسل شده، و همه را متهم به اطلاع از خلافکاری آقای فرمانی کرده اید.

یکی از زوایای تاریک و مبهم اتهامات شما، نقش آقای مریدی در مورد موقعیت شغلی آقای فرمانی، در حوزه ریچموند هیل حزب لیبرال انتاریوست. آیا آقای مریدی ایشان را به این سِمَت منصوب کردند، و یا روند دیگری موجب انتصاب ایشان شد؟
بعد از دو بار گوش کردن سخنان شما، این گونه نتیجه گیری کرده ام:

(1) شما تنها به قاضی رفته، و به اصطلاح معروف، قصاص قبل از وقوع و ثبوت جنایت کرده اید.

(2) اتهامات شما، مصداق آن شعر معروف و قدیمی است که: گنه کرد در بلخ آهنگری === به شُشتَر زدند گردن مسگری

پیشنهاد می کنم، اگر علاوه بر حدسیات، در زمینه پرونده آقای فرمانی، مدارکی دال بر تخلف آقای مریدی، در اختیار دارید، بدون تأخیر در اختیار مراجع ذیصلاح قرار دهید.

من در تورنتو، و نه در ریچموند هیل، زندگی می کنم. با شنیدن سخنان شما، خود را موظف دانستم نظرم را به اطلاع شما و سایر شنوندگان برسانم، و اطمینان دهم اگر روزی اتهامات شما، نسبت به آقای مریدی، صحت داشته باشد، جزو اولین کسانی باشم که خواهان محاکمه و مجازات ایشان باشم.
نوشته شده توسط: Anonymous

مختصر و مفید و بدون حشو و زوائد, لب مطلب را بیان فرموده اند . سخن هرچه کوته بود خوشتر است.( مولانا ). " حقوق دان بی سرهنگ " را نفهمیدم. حقوق دان بی فرهبگ ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

برای عملی شدن نکات طرح شده در این سند توافق و تائید حزب و یا گروه و یا فردی کافی نیست هیچ دولتی هم به تنهائی مواد طرح شده در بالا را نمیتواند تائید ویا تصویب کند.تنها جریانی که حق دارد و میتواند به نکات بالا به عنوان پیشنهاد نظر بدهد همان مجلس نمایندگان مردم ایران است .یعنی باید در ایران یک انتخاباتی ازاد که همه احزا ب و سازمانها و گروها در ان شرکت داشته باشند و مردم نمایندگان خود را انتخاب کنند و این نماینگان مردم هستند که میتوانند در مورد پیشنهاد های مختلف از جمله پیشنهاد بالا گفتگو کنند.توافق من نوعی با مندرجات بالا و یا مخالفت من راهی به جائی نخواهد برد بلکه این نمایندگان مردم هستند که از نظزقانونی حق دارند در باره سرنوشت کشور و اینده ان وارد شور مشورت شوند.
بنا بر این اولین قدم باید ازادی انتخابات در ایران باشد.امادر باره چند ماده از مواد 16 گانه.

1)این ماده 16 میتواند سراغار یک جنگ داخلی شود .بخوانیم..16- اتحاد داوطلبانه برای حفظ چهارچوبه مرزی کشور.)
اگراتحاد داوطلبانه نبود معنائی جز جدائی استانها ندارد و این قابل پذیرش نیست و میدانیم که این ماده همان خواست حزب توده و فدائیان خلق است که باور به اتحاد داوطلبانه خلقهای ایران دارد.
2)ماده 14 در حقیقت مرزهای ملی ایران را مردود میداند .این مرزها رسمی هستند و نمیتوان انرا نادیده گرفت .رفت و امد مردمان از دوسوی مرزهای کشور هم اکنون عملی میشود .ماده 14 مینویسد.. 14-عدم مرز در داخل ایران بین خلقها و برداشتن موانع مرزی بین مردمان تقسیم شده در کشورهای همسایه .)
3)در اینکه هر دولتی باید مستقل باشدحرفی نیست ولی ماده 13 می گوید ..13- حفظ استقلال و عدم وابستگی به نیروهای خارجی.)
استقلال چه جریانی دولت محلی و یا دولت مرکزی ؟اگر منظور دولت محلی باشد نیازی به وابستگی به دولت خارجی ندارد و اگر دولت مرکزی مورد نظر است نشان می دهد که دولتهای منطقه ای باید تابع دولت مرکزی باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عیوض... اولین کاری که ما « تجزیه طلبها» با شما ( پارس) زبان ها خواهیم کرد این است که شما را تشویق خواهیم کرد که اسم صحیح زبانی که شما متکلم مکنید یعنی ( زبان دری) را بکار ببرید. همانطور که ما زبان ( چینی ) نداریم , زبان (پارس) هم نداریم...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی ... اگر جهان به جهت تک میهنی (( انترناسیونالیستی)) میرود, یک سوال ریاضی دارم.. لطفآ برایمان بگوئید که در سال 1917 بعد از انقلاب اکتبر تعداد ممالک مستقل چندتا بود و تعداد کشورهای مستقل ثبت شده در سازمان ملل متحد در حال حاضر چند تاست.. خیلی ممنون از جوابی که خواهید فرستاد...

نوشته شده توسط: Anonymous

حیف که ایران گلوبال کامنت های منه آذری وطن دوست ایرانی را سانسور می کنه البته به صلاح دید جمع تجزیه طلبان ترک تبار که متا سفانه در مجلس خبرگان ایران گلوبال قیچی سانسور در دستشان داده اند . این نیز بگزرد ملت ایران دشمنان بسیار دارد اینها هم یکی از اونها روزگار به کام ملت ایران هم خواهد چرخی.
پا پک خرمدین آذری ایرانی نه ترک

نوشته شده توسط: Anonymous

صحبت بر سر برگشتن آمریکا به عراق نیست. اتفاقاً اصلاً این مورد در مقاله وجود ندارد. صحبت از بی ثبات کردن کل منطقه است.
نویسنده، حتی تجزیه ی عراق به سه بخش مجزا را هم فقط يک «دور از بازی، در حالی که دور های ديگر بازی هنوز باقی مانده اند» می داند و بلافاصله هشدار می دهد که بقیه ی بازی و «دور های دیگر بازی» را باید زیر نظر داشت:
«هدف استراتژیک بزرگتر آمريکا ـ ناتو اما، بی ثبات کردن تمام خاورميانه، شمال آفريقا، آسيای ميانه، و جنوب آسياست. اين پهنه، ايران و پاکستان و هند را نيز شامل می شود.» ـــــ ـــــ ـــــ به نظر می رسد که یک بار دیگر خواندن مقاله بتواند به رفع ابهام در این مورد کمک کند. ضمن آن که باید توجه داشت که مقاله به بحث های متعدد دیگری می پردازد که با این بحث و بحث های دیگر، در پیوند هستند و یک کل واحد را تشکیل می دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

گرچه ربطی به مطلب ندارد ولی در دنباله گفتگو با جناب lachin, در باره اینکه " در آمریکا هر ٢٨ ساعت یکنفر سیاه پوست بدون عواقب و مجازات بدست پلیس و گشت های محلی کشته میشود." امروز آسوشیتد پرس گزارش کرد که پلیس سفید پوستی در ایالت کارولینای جنوبی مرد سیاه پوست غیر مسلحی را جهت نبستن کمربند ایمنی اتومبیل, متوقف و در سه ثانیه چهار گلوله به او شلیک کرد. و این در حالی بود که سیاه بینوا فریاد میزد چرا بمن شلیک میکنی؟
http://hosted.ap.org/dynamic/stories/U/US_TROOPER_CHARGED_SOUTH_CAROLIN…

نوشته شده توسط: Anonymous

این داستان نتوانست مرا قانع کند. آمریکا کم یا زیاد در عراق بود. برگشت کاملش میتوانست ساده تر انجام بگیرد. آیا آمریکا از جریان طالبان درسی نگرفته؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی گرامی، هرچند من با انترناسیونالیسم شما همسو نیستم وآن را یک ایده آل دست نایافتنی میدانم، اما آنچه تا به حال از شما خوانه ام برایم روشن .وقابل هضم بوده. بگفته دیگر " دارای دست وپاست" . سعی شما درپیچاندن دیگری نیست. شما کوشش دارید به زبان پارسی ویا دری سره بنویسید؛ خوب این چه عیبی دارد؟ این حق و سبک شماست ودر اینجا هیچ شکایتی روا نیست. ولی شاید شما انرژی بیش از حد از دست میدهد، آنجایی که شما از انترناسیونالیسم دفاع میکنید. شاید این غذایی که ما احتیاج داریم بدون گوشت نیز دستیافتنی وقابل خوردن باشد. آنچه در مورد آقای "ایلیار" قصد داشتم بگویم اینست که ایشان با تمام حسن نیتشان، سر سه طناب را گرفته اند. گاهی طناب چپ، گاهی طناب راست وگاهی طناب میانی را میکشد که نه سیخ بسوزد ونه کباب. خوب، حالا سراغ مطلب دیگری برویم. چیزی که دستگیر من شده اینست که مردم آذری زودتر ازدیگر مردم ایران

از کوره در میروند، احسساتی، زود خشمگین وبقولی رادیکال میشوند. در ده 50، دورانیکه زندانهای شاه پر بود، بسیاری از زندانیان سیاسی را ترکهای کمونیست تشکیل میدادند. هرگاه در بین زندانیان ترک مذهبی و دیگر زندانیان برخوردی ناخوشایند رویمیداد، ترکهای کمونیست، بدون دانستن علت برخورد، وارد معرکه میشدند و موضع میگرفتند. اما این موضعگیریها در میان کردها ویا تهرانیها دیده نمیشد. میگویند، مادر بچه اش را بالاتر از همه چیز وهمه کس دوست دارد. اگر حتا بچه بیتربیت، بداخلاق و لوس از کار در آید. برای مادر، بچه، بچه است. اگر بچه اش سر کسی را نیز بریده باشد، مادرش میگوید: بچه من بیگناهست. امیدوارم تا اینجا توانسته باشم، بدون فرمولبندی وبدون تعارف خودم را بیان کرده باشم. من مطمئن هستم اگر بجای خامنه ای، آیت اله شریعتمداری رهبر و آقای موسوی، که فعلا در بازداشت خانگی بسر میبرد، نخست وزیر میبود، برگ برمیگشت ودوستان آذری دیگرسخنان میگفتند. و فرمول" دشمن دوست من، دشمن من است" را بکرات میشنیدیم. یک نمونه سند دار. در تاریخ 24 سپتامبر 17:18 آقای بابک بخت آور، دفاعی خنده آور از ترکیه میکند. ترکیه ای که تنها با فرمول" هویچ وجماق" وفشار کشورهای اروپایی، (فراموش نکنیم که برای جلب خودش در اتحادیه اروپایی هزار دست وپا زد)، چند سطری دمکراسی وارد ترکیه شد.( البته تا اینجا قابل تقدیر است) ایشان از ترکیه ایی دفاع میکند که پرونده ایی بسیار خونین در قتل عام مردم کرد، ارمنی وشهر تبریز دارد. و تنها حافظ شیرازی از آن بی خبر است که ترکیه در کمکهای پیش رفته نظامی به داعش دست بازی داشته. ایشان سند میخواهد! خوب موردی دیگر. در تاریخ 22 سپتامر 16:00 آقای یوسف آذربایجان می نویسد : " خوب آقای Peeroz آنچه "واقعیت" است این است که جامعه ایرانی کشش دموکراسی ندارد. و در تاریخ 23 سپتامبر 12:41 می نویسد: امروز اول ماه مهر روز جزا وشکنچه بچه های غیر فارس...و معلم سعی میکرد زبان "بیگانه" را به بچه های ترک تحمیل کند. و... دوست گرامی مو لیر، نمایشنامه نویس فرانسوی، نمایشنامه ایی بنام بیمار خیالی نوشته که خواندن آنرا به شما پیشنهاد میکنم. آقای یوسف............... و اگر همه اش تاتر بود، پس من هیچ چیز دیگر ندارم بگویم. آقای یوسف درتاریخ 24 سپتامبر 11:20 می نویسد: آقا وخانم Anonymous! برای از بین بردن این مشگل دو راه وجود دارد " یا زبان ترکی باید از بین برود ویا اینکه شونیزم فارس" خوب دوستان اینجا دیگر آقا یوسف زده به سیم آخر وسنگ تمام گذاشته. جمله ائی انتحاری! حالا من از خودم میپرسم آیا طالبان 100در صد ساخته وپراخته آمریکاست؟ من از استاد آرامش دوستار خواهشی دارم وآن اینست که ایشان یک مقاله تکمیلی در این باره بنویسد. شاید به این نام: "امنتاع تفکر در فرهنگ قومی " با درود فراوان
نوشته شده توسط: Anonymous

ناسیونالیست های نژاد پرست و زبان پرست فارس، که احساس آقائی نسبت به خلقهای غیر فارس دارند، از پیاده شدن دمکراسی ازاین جهت هراس دارند، که در صورت استراد حقوق زبانی و ملی ـ مدنی خلقها، کار برد زبان فارسی به مناطق فارس محدود خواهد شد. و برای همیشه سلطه و سیطره تحمیلی خود را از دست خواهد داد. از این جهت نامبرده گان آسمان را ریسمان میکنند، که مبادا ملل جغرافیای چند ملیتی ایران از حقوق زبانی و حق تعیین سرنوشت خود، حرفی بر زبان بیاورند. آقایان تمامیت خواه که جهنم ایران را ملک شخصی خود بحساب می آورند، با احساس.... و فئودالیستی خود فکر میکنند که از نژاد برترند. و ملل ایران باید مدام العمر نوکر و زیر دستشان باشند. و هر کس که به اینان سر فرود نیاورد، و گردن خم نکند، میشود ضد ایرانی. به به ! عجب استدلالی؟ به این میگند دمکراسی....!!