Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

عجب آقای کیانوش!!!! داعشیها وقتی سایر مخالفان سنی خود را منجمله رفیده، جبهه اسلام وف س آ را قتل و عام میکرد لابد ترکیه منتظر اشغال سوریه و عراق بود. طبق آمار امروز نزدیک به یک و نیم میلیون مهاجر سوری در خاک ترکیه از دست داعش در امن و امان بسر میبرند و در حالی که دولت ترکیه میلیاردها دلار صرف ابن پناهندگان میکند چنابعالی برای تحقق یک تئوری غیر منطقی خود سود ناچیز از خرید نفت داعش را مطرح میکنید اگر هم حقیقت داشته باشد. طبق نظر تحلیل گران غربی (برای مثال گقتمان برنامه تحلیلی بی بی سی و مطبوعات اسکاندیناویا) علت تاخبر واکنش دولت ترکیه بخاطر ترس از سرنوشت پنجاه دیپلمات گروگان گرفته شده خود بود نه چیز دیگر. عجب، معلوم است چطور نفرت کور شما از سیاست اسلام گرای اردوغان در ابراز عقاید عجیت و غریب تاثیر گذاشته.

نوشته شده توسط: Anonymous

جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۳ ه‍.ش.
فرماندهی ی.پ.گ: نابودی داعش از کوبانی آغاز خواهد شد
فرماندهی قرارگاه مرکزی ی.پ.گ اعلام کرد که کوبانی هیچگاه سقوط نخواهد کرد و افزود:«در کوبانی مقاومت قرن صورت می‌گیرد. نابودی داعش از کوبانی آغاز خواهد شد. هر کوچه و هر خانه کوبانی را برای تبهکاران به گور مبدل می‌سازیم».
فرماندهی قرارگاه واحدهای مدافع خلق, ی.پ.گ در موردمقاومت کوبانی بیانیه‌ای منتشر و گفت ورود تبهکاران به کوبانی غیرممکن است.

جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۳ ه‍.ش.
فرماندهی ی.پ.گ: نابودی داعش از کوبانی آغاز خواهد شد
فرماندهی قرارگاه مرکزی ی.پ.گ اعلام کرد که کوبانی هیچگاه سقوط نخواهد کرد و افزود:«در کوبانی مقاومت قرن صورت می‌گیرد. نابودی داعش از کوبانی آغاز خواهد شد. هر کوچه و هر خانه کوبانی را برای تبهکاران به گور مبدل می‌سازیم».
فرماندهی قرارگاه واحدهای مدافع خلق, ی.پ.گ در موردمقاومت کوبانی بیانیه‌ای منتشر و گفت ورود تبهکاران به کوبانی غیرممکن است.

به وظایفمان عمل می‌کنیم
فرماندهی قرارگاه مرکزی ی.پ.گ یادآور شد که حملات تبهکاران داعش که از 15 سپتامبر به منظور اشغال کوبانی آغاز شده, در هجدهمین روز ادامه دارد و افزود که گروه‌های تبهکار در هر سه جبهه کوبانی با سلاح‌های سنگین به حمله دست می‌زنند و درصدد پیشروی هستند. این فرماندهی افزود همانطور که ی.پ.گ سه سال است در غرب کردستان از عفرین گرفته تا جزعه از خلق‌ها وارزش‌های آنها دفاع کرده, از این پس هم تحت هرشرایطی که باشد, به وظایف تاریخی خود عمل خواهد کرد.
کوبانی گورستان داعش خواهد شد
در بیانیه فرماندهی آمده:«خلق کرد و دوستان ما آسوده‌خاطر باشند که کوبانی هیچگاه سقوط نخواهد کرد. سقوط کوبانی غیرممکن است. مقاومت قرن در کوبانی در جریان است و برای داعش به گورستان مبدل خواهد شد. نابودی داعش از کوبانی آغاز خواهد شد. هر کوچه, خیابان و هر خانه کوبانی برای داعش به گور مبدل خواهد شد. مقاومت در حومه کوبانی گسترش می‌یابد و مسلما داعش بشدت شکست خواهد خورد».
برخی دشمنان به آرزویشان نخواهند رسید
فرماندهی ی.پ.گ در بیانیه خود ضمن اشاره به ادعاها و اخبار دروغین برخی رسانه‌ها مبنی بر اشغال کوبانی از سوی داعش, آن ادعاهای کذب را محکوم کرد. همچنین افزود:«این ادعاها کذب است. آرزوهای برخی‌ها به حقیقت نخواهد پیوست. ما همچو ی.پ.گ برای شکست داعش و کسب پیروزی هر آنچه لازم باشد, انجام می‌دهیم.
باید همگان بدانند که ما داعش را در دشت کوبانی به شکست دچار خواهیم ساخت و پیروزی غرب کردستان و سوریه دموکراتیک و آزاد به جهانیان اعلام خواهیم کرد.»
فرماندهی قرارگاه مرکزی ی.پ.گ خطاب به همه جوانان کردستان, جوانان آزادیخواه و برابری‌طلب گفت:«بیایید و به صفوف نیروی ما بپیوندید. به مسئولیت تاریخی خود عمل کنید و در رویارویی با حملات وحشیانه داعش به مبارزه در راه انسانیت بپیوندید».
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

حملات هوایی به داعش مشکل کوبانی را حل نمی کند. نیروی زمینی لازم است. اگر ائتلاف واقعا میخواهد در کوبانی قتل عام صورت نگیرد ضرورت دارد نیروی پیاده وارد نبرد کند. مخصوصاً ترکیه. اینکار بدون موافقت سوریه ممکن نیست. که اخیراً مخالفت کرده و به ترکیه هشدار داده است. سازمان ملل باید موافقت سوریه را برای مبارزه با داعش جلب کند. البته این کار را نمی خواهند بکنند . اینان داعش را لازم دارند. اکنون تنها هدف «کنترول» آن است. هر چند به بهای قتل عام مردم بیانجامد. مبارزان کوبانی باید خود کاری بکنند که شهر سقوط نکند. کمک ائتلاف بیشر نمایشی ست. تنها اندکی یاری رسان است که یقه ی ائتلاف را از قتل عام مثلاً خلاص کند. ترکیه مزر خود را برای کمک به کوبانی لازم است باز کند. و مانع از دفاع افراد حاضر به نبرد نشود.یک مادر بزرگ میگوید این «41 کشور خجالت نمی کشند که ار عهده ی یک گروه برنمی آیند؟

نه جانم اینها نمی خواهند . یکیشان هم میتواند این مار را سرکوب کند. نمیخواهند بکنند و دارند تئاتر برای مردم دنیا بازی میکنند. اینها برنامه های دیگر دارند که من و تو از
آن بی خبریم.» سلاح را در اختیار داعش گذاشته اند و مدافع کوبانی دختر 19 ساله-جیلان ئوزلور- مجبور است بخاطر کمبود گلوله آخرین گلوله را بخود بزند. و زد و جاودانه شد! شرم باد بر جنایتکاران جهانی. شرمشان باد!
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اسماعیل، شما در یادداشت شماره 42628 نوشته اید: ( ..... در پایان دو کلمه به رفیق تبریزی بگویم، تبریزی عزیز شما هنوز از زمان عقب هستید و ..... ) دوست گرامی، ناهمسانی بزرگ دیدگاه من و شما این است که شما ناسیونالیست هستید و من ناسیونالیست نیستم! و همه چیز را شما نخست از فیلتر ناسیونالیستی می گذرانید و سپس در آن باره سخنانی را می گوئید و می نویسید، دوست گرامی، تاریخ آموزگار بزرگی است و تاریخ نشان نداده است که در سایه ناسیونالیسم کسی به پیروزی رسیده باشد و همه ناسیونالیست ها در سرتاسر تاریخ یک فرجام داشته اند و آن هم شکست بوده است! اگر شما می خواهید از تاریخ و رویدادهای تاریخی پندآموزی کنید به فرجام ناسیونالیست هائی مانند ناپلئون و هیتلر و موسولینی و میلوشوویچ و صدام نگاه کنید! آیا این ناسیونالیست ها پیروز شدند؟ اگر چنین کسانی پیروز شدند شما نیز با گام گذاشتن در راه آنها که .....

..... راه ناسیونالیسم است پیروز خواهید شد! ******* دوست گرامی، اسماعیل، گذشته از باورداشت های گوناگونی مانند ناسیونالیسم و اینترناسیونالیسم و ..... شما از جدائی بخش های گوناگون ایران و ملل و ملت ها و استقلال ملی ملت ها و ..... نیز سخن گفته اید! دوست گرامی، پرسش من از شما این است که در ایران مرز میان آن چه که شما آن را (ملت ها) می نامید کجاست و مرزبندی میان (ملت ها) برای آن چه که شما آن را (استقلال ملی ملت ها) می نامید چگونه باید باشد؟ برای نمونه ترک های ایران در کدام بخش از ایران باید زندگی کنند و باید در کدام بخش از ایران میان خودشان و (ملت های) دیگر مرزبندی کنند تا به گفته شما از دیگران جدا شده و (استقلال ملی) داشته باشند؟ دوست گرامی، ترک ها تنها در آذربایجان زندگی نمی کنند و در خراسان، مازندران، شیراز، تهران، همدان، اراک، قم، اصفهان و ..... صدها سال است که ده ها میلیون ترک زندگی می کنند! این ترک ها باید چه کنند تا برنامه ای که شما آن را (استقلال ملی ملت ها) می نامید پیاده شود؟ آیا باید این ترک ها هست و نیست خود را رها کنند و از آن بخش های ایران که صدها سال است در آنجا زندگی می کنند به آذربایجان بکوچند تا برنامه (استقلال ملی ملت ها) که شما از آن سخن می گوئید پیاده شود؟ کردها چه باید بکنند؟ مانند کردهای خراسان و مازندران و زنجان و ..... که صدها سال است در آنجاها زندگی می کنند؟ ********** از اینها گذشته اگر جدائی خواهی حقی همگانی است پس همه باید از این حق برخوردار باشند و این حق نمی تواند تنها برای گروهی همچون یک خیابان یک سویه باشد! اگر شما می خواهید با برنامه (استقلال ملی ملت ها) از ایران جدا شوید و کشور دیگری مانند آذربایجان برپا شود بر پایه همان برنامه (استقلال ملی ملت ها) در کشور نوینی که از ایران جدا شده است باید جدائی خواهی برای کسانی که ترک نیستند نیز یک حق باشد یا نه؟ آیا اگر آذربایجان بر پایه برنامه (استقلال ملی ملت ها) باید از ایران جدا شود کردهای آذربایجان، ارمنی های آذربایجان، آشوری های آذربایجان، فارس های آذربایجان، دو رگه های آذربایجان، چند رگه های آذربایجان و ..... نیز باید از چنین حقی برخوردار باشند یا نه؟ و آیا با برنامه (استقلال ملی ملت ها) در آذربایجان کشور در درون کشور باید درست شود و یا کردها و ترک ها و فارس ها و ارمنی ها و آشوری ها و ..... باید به جان هم بیفتند و همدیگر را بکشند و لت و پار کنند تا برنامه (اسقلال ملی ملت ها) که شما از آن سخن می گوئید پیاده شود؟ ********** دوست گرامی، اسماعیل، شما چند بار واژگانی مانند: اشغالگران فارس، دولت های حاکم فارس و ..... را به کار برده اید! دوست گرامی، گذشته از شعر و شعارهای ناسیونالیستی و گذشته از نوشته های چپ های پوپولیست که باید آنها را چپ های ورشکسته ای که مردگان سیاسی هستند بنامیم در ایران یک رژیم ناسیونالیست بر سر کار نیست و رژیم ایران یک رژیم باورداشتی (ایدئولوژیک) است! که در این باره نگاه کردن به نوشتاری که در این باره ها در آن پژوهش شده است و در لینک زیر سودمند است http://iranglobal.info/node/27735
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لازم است درمورد یک اندیشه کمونیستی هم اشاره کنم که برخی ها «آگاهانه یا نا آگانه» از آن سؤء استفاده میکنند ؛ اندیشه:« کمونیست ها را سرزنش میکنند که گویا میخواهند میهن و ملیت را براندازند. کارگران میهن ندارند،آنچه را که ندارند نمی توان از آنان باز ستاند. از آنجا که پرولتاریا پیش از هر چیز باید تسلط سیاسی به دست آورد و به مقام طبقه ی ملی[درچاب بعد "به مقام طبقه ی رهنمون ملت" ] ارتقایابد یعنی خود به یک ملت بدل گردد، عجالتاً هنوز ملی ست،ولی بهیچوجه نه بدان مفهومی که بورژوازی از این واژه درمی یابد.» مانیفست حزب کمونیست. ترجمه ی پرهزمزان. من این پاراگراف را با ترجمه ی انگلیسی و اصل آن آلمانی مقایسه کردم و درستی ترجمه را تأیید میکنم. اینجا مارکس-انگلس میگویند کارگران میهن و ملیت دارند و داشته اند که "شما سرمایه داران" آنها را از آنها ستانده اید و دست خالی کرده اید.

و کارگران در پی رفع این مشکل هستند. که خود را به طبقه ی رهنمون ملت ارتقاء دهند. و به یک ملت تبدیل شود. معنی سخن آن است که این اتهام به ما نمی چسبد که «میهن و ملیت» را از بین می بریم. نکته ی دیگر واژه ی «انترناسیونال» است که در نام سرود کارگران وجود دارد «سرود انترناسیونال» یعنی سرود جهانی کارگران. اینجا چیزی به میهن و ملت ربط ندارد. مثل حقوق جهانی بشر. که واژه ی جهانی هم بدین معنی ست. اما «انترناسیونالیسم» به معنای «بی وطنی و یا جهان وطنی» به کمونیستها مربوط نیست. بل به سرمایه داران مربوط است که «سرمایه هیچ مرزی نمی شناسد و بی وطن» است. اما کمونیست میهن دارند و در عین حال «همبستگی جهانی گارگران و ستمکشان» را درست میدانند. تبلیغ «بی وطنی» و چسباندن آن به چپ ضدیت با کمونیست هاست. و هیچ چپی نمی تواند با آن موافق باشد. در همه انقلابات و جنبشها کمونیستها قهرمانانه از میهن و مردم خود و ستمکشان جهان دفاع کرده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای افقان زاده گرامی، از دانش سیاسی شما باید استفاده شایانی کرد. منتظر دیگر اندیشه پردازی شما هستیم. سرزنده بمانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دقیقأ جناب توکلی هدف تورکیە و غرب همین است بخصوص تورکیە تا کنون کە آمریکا و همپیماناش دور بر کوبانی را بمب باران کردن بیشتر بمب ها را بە جای اینکە سر داعش بریزند زمین خالی ، میکنند بعد میگویند داعش را اطراف کوبانی بمب باران کردند اگر آمریکا و هم پیمانان آنها وقعأ بخواهند بە مردم کوبانی کمک کنند و داعش را بمب باران کنند از بین بردن داعش اطراف کوبانی برای آمریکا کار 2 ساعت بود ولی متأسفانە جنایت علیە بشریت در کوبانی دارد صورت میگیرد و جامعەیجهانی کور و کر است آنها فقط نمیخواهند کە پتانسیل این جنگ کوبانی بە نفع مردم کورد تمام شود همین ولی در نهایت نیز فقط بە نفع مردم کورد و کوبانی تمام خواهد شد ،، ولی جناب توکلی صحبت شما کاملأ درست بود تورکیە میخواهد داعش کە مردم کوبانی را کشتار و جنوساید کرد ، ارتش قهرمان تورکیە نیز بدون درگیری وارد کوبانی شود بە عنوان قهرمان جنگ

نوشته شده توسط: Anonymous

در کوبانی همه چیز ساختگی و نمایش است. چه را داعش همه جارا ول کرده به کوبانی حمله میکند. آمریکا میخواهد به کردی بودن کوبانی شناسائی رسمی بدهد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

عجب !!!!! بگذاريد اول داعشي ها ،كردها را بكشند و بعد ارتش تركيه انجا را به أشغال خود در خواهد أورد و سر انجام دولت تركيه ،قهرمان جنگ عليه داعش خواهد شد !!!!واقعا بي شرميد جناب احمد داود اوغلو،....نفت داعشي ها را خريد يد ، خط تداركات ان را حمايت كرده ايد، جلوي مردم خود را كه قصد كمك به كردها را داشتند، را گرفتيد.... فكر مي كنيد ، مردم دنيا احمق اند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.stockholmian.com/news/persiska/2014/10_12/004_encrypt.htmاست… – ازروز اول اکتبر مراحل اجرایی توافق صورت گرفته مابین اتحادیه اروپا و ترکیه به که بر اساس آن شهروندان ترکیه امکان سفر بودن نیاز به روادید به اتحادیه اروپا را کسب نمودند بصورت مرحله ای به اجرا گذاشته می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی تبریزی عزیز، در کامنتهای شما تنها چیزی که بنظر میرسد برای شما مهم و حیاتی است، زبان فارسی می باشد. شاید این مطلب برای شما حیاتی و مهم باشد. چون زبان مادری تان است. اما فارسی برای ملل غیر فارس ایرانی، مانند یک بازداشتگاه اجباری بحساب می آید. چطور که شما زبانتان را دوست دارید، ملل غیر فارس نیز زبان مادری خود را دوست دارند، حتا بیشتر از جنابعالی که زبان خود را دوست دارید. دوست گرامی اگر از من نرنجید باید بگویم که شما شخص دمکراتی نیستی. برای این امر دلیل دارم. شما همیشه از چپ و انترناسیونال کره زمین دم میزنید، در صورتیکه به آن هیچ اعتقادی ندارید. انترناسیونالیسم جهانی میگوید، هر ملتی حق دارد به زبان خود درس بخواند. و آموزش ببیند. اما شما سخنان و پیام جهانی مارکس را رد میکند. و میگوید، بزور هم که شده همه باید زبان شما را یاد بگیرند. حالا اجازه بفرما چند سئوالی از

محضرتان داشته باشم: 1. شما چرا اسرار دارید، زبانتان را به دیگران تحمیل کنید. 2. آیا دوست دارید که دیگران نیز زبان خود را بشما تحمیل بکنند؟ 3. اگر ملل ایران قصد یاد گرفتن زبان خارجی را داشته باشند، زبانهای علمی اروپائی را اختیار می کنند. شما اگر آدم منطقی هستید، سعی کنید، زبانتان را به دیگران تحمیل نکنید. اگر انسان عاقل و طرفدار دمکراسی هستی، زبان شما به چه درد ما میخورد، که میخواهی بزور به دیگران تحمیل کنی! آخه وجدان و انسانیت هم چیز خوبی است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اسماعیل عزیز، ممنون که نظر خود را روشن نوشته اید. 1- اینکه در ایران دموکراسی و فدرالیسم پیاده نمی شود؛ دارای یک بخش صحیح است. اما صحیح ناقصی ست و نه کامل. که خواهم گفت چرا.2- در ایران دیکتاتوری دو باره حاکم میشود باز دارای بخش درستی ست. اما تمام قضیه نیست: 3- در تغییرات سیاسی جامعه دو چیز مورد توجه قرار میگیرد:الف نیروهای اجتماعی و اقشار ذینفع در تغییر؛ ب- نیروهای سیاسی. فراموشی یکی از اینها حساب را اشتباه میکند. متاسفانه برای تحلیل سیاسی از جامعه ایران ما آمار مردمان - نسبت به خواسته هایشان -و تعداد طرفداران نیروهای سیاسی- را بدلیل دیکتاتوری موجود دردست نداریم تنها امکان ما «شناخت نسبی از خواسته های مردم و نیروهای سیاسی» از«جوسیاسی موجود» در ایران است که در حرکات و مواضع بطور نسبی معلوم میشود. و شناختی که تاریخاً میتوانیم از جامعه و نیروها داشته باشیم. بر این اساس:

4- در ایران زمینه وجود دارد که یک دیکتاتوری با نظام متمرکز و با ظاهر دموکراسی قلابی پیروز شود و مستقر گردد. و نیروهای
تمزکز طلب ارتجاعی براین زمینه میکوشند. اما اینها تنها یک جریان هستند و بدون کمک قدرتمندان جهانی نمی توانند کاری از پیش ببرند. این است که مدام بدنبال آنها موس-موس میکنند. و آنرا هم زیر عنوان «لابیگری= در حقیقت وابستگی» که با لابیگری حقیقی و غیر وابسته تفاوت اساسی دارد، پنهان میکنند. اینها -هم شانس دارند و هم ندارند. شکست اینها را «میزان مبارزه ی دیگر نیروها و اقشار اجتماعی» تعیین میکند. اگر این مبارزه کارساز نباشد بدیهی ست که اینان میتوانند پیروز شوند. و به سرکوب آزادیها نیز بپردازند. من این نیرو را که درفضای سیاسی وجامعه هم تا حدی پایه دارد با همه مشی های سیاسی مختلف «نیروی نیو لیبرال ایران » مینامم. آن بر دو نظام شاه و شیخ ریشه دارد و بر سرمایه داخلی وجهانی متکی ست. این نیرو را نمیتوان حذف کرد ودر قدرت آینده شرکت خواهد داشت. اما میتوان آن را توسط حضور دیگر نیروها در قدرت محدود کرد. برای اینکه به تنهایی پیروز نشود و دیکتاتوری خود را در ظاهر قلابی دموکراسی مستقر نکند لازم است «نیروهای دیگر اجتماعی و سیاسی» که خواهان«دموکراسی عمیق و عدالت اجتماعی و برابری حقوقی»هستند «بجنبند».اینها شامل «دموکراتها-سوسیالیستها-چپ- زنان-جوانان -زحمتکشان و ملیتهای تحت ستم مضاعف و همه ستمکشان» را شامل است. پیروزی دموکراسی استاندارد نسبی یا عمیق به میزان «مبارزه و اتحاد و تشکل» این «نیروی اجتماعی و سیاسی» بستگی دارد.اما این نیرو از حالا باید بداند «دموکراسی استاندارد را با کدام نظام میخواهد؟» پیاده کند. اینجا هم باز پیروزی بستگی به کوشندکان «دموکراسی از راه فدرالیسم» دارد. با شناختی که از این نیرو در مجموع دارم در میان آن، گرایش «دموکراسی از راه فدرالیسم» قوی ست. البته باید کوشید و نگذاشت این راه را هم نیروی «نیو لیبرال» پوچ و تهی کند. که میکوشند.امید وارم با این توضیح «دو چرا»ی یاد شده در آغاز روشن شده باشد. پیروزی «دموکراسی از راه فدرالیسم و تأمین اداره ی امور محلی» بصورت استاندارد با معیارهای جهانی، به کوشش فعالان و «گروههای اجتماعی-سیاسی» جامعه دارد. و استراتژی و تاکتیک آنها. این راه اگر هم پیروز نشود راهی ست که «امکان عملی شدن دارد» و حرکتی واقعی و قابل تحقق است. اینکه پیروز میشود یا شکست میخورد ، توازون نیروها و شرایط است که تعیین میکند. از حالا نمی توان چیزی گفت.5-در «مبارزه ی اجتماعی-سیاسی» احزاب و اقشار، تعیین کننده «چگونگی خود مبارزه» است که میتوان توسط آن « خواسته های خود» را به انقلاب «تحمیل» کرد. فرض کنیم سخن شما درست است این گروه های سیاسی«خواست ما را مبنی بر دموکراسی حقیقی و برابری حقوقی» قبول ندارند و نمی خواهند پیاده کنند. مگر به دلخواه آنهاست که پیاده نکنند؟ مگر ما برگ چغندریم؟ «اؤلونو اؤز باشینا قویسان-سئچار کفنین باتیرار»! مرده را بحال خود بگذاری کفنش را آلوده میکند! یعنی اینکه در راه واقع بینانه و ممکن ضرورت دارد «خواست خود را به انقلاب تحمیل نمود». راه دیگری نیست. و این کار هم با نیرو و سازماندهی و با آمادگی قبلی در این مسیر ممکن است. 6- و اما پیشنهاد شما :« استقلال=جدایی»: من از دوستان این راه حل خواسته ام و از شما هم میخواهم در یک مقاله به این سئوال پاسخ دهید که در سایت درج شده و مورد بحث قرار گیرد که :« چرا در ایران راه حل جدایی ملیتها عملی ست، و به سود همگان است؟ ». لطف کنید پاسخ آنرا تهیه کرده و به صورت مقاله یا همینجا از راه کامنت برای من برسانید تا بتوانیم روی مسئله عمیق تر بیندیسیم. من نظرم و دلایل خود را در مورد رد این راه حل منتشر کرده ام و دیگر به آنها نمی پردازم. تا نوشته شما بدستم برسد. ساغ اولون - واراولون.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اسماعیل نوری علاء... تنها راه چاره از این بن بست زبانی این است که زبان « انگلیسی» زبان مشترک ایران باشد به این جهت که با زبان ( فارسی) نیم صفحه مقاله علمی و حقوقی را نمی توان نوشت. قرن 21, قرن اکتشافات هر چه بیشتر فضائی و تکنولوژی دیجاتلی و سایر علوم است . قرن شمع و گل و پروانه خیلی وقت هست که سپری شده. هر چند که من ( استقلال طلب) هستم ولی با رسمی کردن زبان انگلیسی, مشکلات جامعه آینده ایران تا اندازه ای مینواند برطرف بشود .

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا با انکار و نفی همه چیز یک پارچگی ایران را حفظ خواهید کرد؟ من گمان نمیکنم

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز ائلیار
من هم در مکتب چپ آموزش دیده و بزرگ شدم. دهها سال به تئوریهایی که شما اکنون اعتقاد دارید پافشاری کردم. اما تجربه های مبارزه و زندگی بر روی تفکرات و تئوریهایی را که در باره فدرالیسم، ایران و جهان وطنی داشتم خط قرمز کشیدند. من هم دوست داشتم و دهها مبارزه کردم که ایران فدرال و دمکراتیک و سوسیالیست باشد. اما ممکن نیست. من ابتدا به تناقض برخورد لنین و مارکس در باره مسئله ملی و شوونیسم روسی لنین پی بردم. از سوی دیگر در جریا ن مبارزه عمیقا به این نتیجه رسیدم که دولتهای حاکم فارس و احزاب سراسری ایران از چپ گرفته تا راست به هیچ وجهی حاضر نیستند به ستم ملی در ایران پایان دهند. دولتهای حاکم و فارس و همچنین احزاب سراسری ایرانی هیچکدام دمکرات نیستند. آنها حداقل در 50 - 100 سال آینده نمیتوانند حقوق ملی ترک و کرد و غیره و فدرالیسم ملی و دمکراسی را بپذیرند.

شما کلاه خود را قاضی کنید و بگوئید که کدام حزب چپ و راست جدی و قدرتمند در ایران حزبی دمکراتیک است و میتواند بعد از جمهوری اسلامی دموکراسی را در ایران نمایندگی کند و حقوق ملل تحت ستم و تحقق فدرالیسم را تضمین کند؟ مجاهد، چریک، جبهه ملی، اسلامگراها، کمونیست کارگری، سلطنت طلبها کدامیک از اینها آلترناتیو خوبی هستند؟ کدامیک به دمکراسی و فدرالیسم ایمان دارند؟ شما انصافا بگوئید ما تورکها و کردها و بلوچها تا کی منتظر باشیم تا اینها میلشان بکشد تا با ما همسو باشند و دست از شوونیسم و فاشیسم خود بکشند.
دوست عزیز اضافه کنم که علاوه بر عامل و وجود احزاب شوونیستی سراسری، عوامل دیگری هم هستند که تحقق دمکراسی و فدرالیسم در ایران را محال و غیر ممکن میسازند. در ایران بخاطر قدرت مذهب، وجود نفت و وجود ملل مختلف و ترس از تجزیه ایران هیچوقت دمکراسی و فدرالیسم در ایران پیاده نخواهد شد و دولتهای حاکم اجبارا دیکتاتوری خواهند بود.
برقراری دمکراسی و آزادی در ایران توهم و خیال است. ملتهای تحت ستم در صد سال گذشته با رنج و ستمهای فراوان به این تجربه، درک و شناخت رسیدند. ملل تحت ستم در ایران اعتماد خود را به احزاب سراسری و دولتهای حاکم فارس از دست داده اند. این اعتماد قابل بازگشت نیست.
ملتهای تحت ستم همچنین منتظر چند گروه چپ فارس، سراسری و لنینستی نمی نشینند که بحران سیاسی و تشکیلاتی چپ تمام شود و بعد از 100 - 200 سال سوسیالیسم روسی در ایران پیاده کنند تا شاید حق سرنوشت ملتها را بپذیرند و حقوق فرهنگی ملتها را برسمیت بشناسند. زمان بسرعت میگذرد و ملل تحت ستم همین امروز میخواهند قدرت سیاسی، اقتصادی و غیره را بدست بگیرند.
دوست عزیز تحقق فدرالیسم و دمکراسی در ایران امکان ناپذیر است. استقلال ملی ملتها تنها راه حل بی درد سر و راحت جهت رفع ستم ملی است. اگر ملتها در ایران به استقلال نرسند ایرانستان و ملت فارس هم دمکراسی و سوسیالیسم را به چشم خود نخواهد دید و همیشه تحت اسارت دولت خودی زندانبان ملل تحت ستم خواهد بود
ملتهای تحت ستم باید در اولین فرصت استقلال ملی خود را اعلام کنند تا هم خود آزاد شوند و هم ملت حاکم و ستمگر فارس را آزاد کنند.
در پایان دو کلمه به رفیق تبریزی بگویم. تبریزی عزیز شما هنوز از زمان عقب هستید و در سالهای 1357 - 1358 زندگی و مبارزه میکنید. شما ستم ملی را درک نمی کنید. شما حتی اهمیت رفع ستم ملی را هم نمیدانید. شما رابطه مطالبه رفع ستم ملی بعنوان مطالبه ای دمکراتیک با سوسیالیسم و انترناسیونالیسم را هم نمی دانید. ( امیدوارم اینها را توهین تلقی نکنید) شما فقط به انترناسیونالیسم جهانی و پیروزی پروتاریای جهانی در آینده ای نزدیک فکر میکنید. آرزو برای جوانها عیب نیست اما برای کسانی مثل من چنین آرزوهایی عیب است . فارسها مثلی اینچنینی دارند که میگوید " سنگ بزرگ زدن علامت نزدن یا برنداشتن آن است. سیاست شما بی عملی در حل مسئله ملی و خدمت به اشغالگران فارس و ایرانی است. فکر نکنید دم زدن از پرولتاریا و حمله به ناسیونالیسم شما را از این اتهام خلاص میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

پس اگر همه ایرانیهائی که از راه ترکیه به اروپا آمده اند وباید به ترکیه برگردند، تکلیف آذربایجانیها چه میشود؟ آیا ترکیه آنها را در ترکیه نگه میدارد ویا آنها را به ایران میفرستد؟ شاید ترکیه تصمیم بگیرد از هر ایرانی ترک زبان یک آزمیش DNA بگیرد وکسانی که DNA ترکیه ائی دارند، در ترکیه حق سکونت بگیرند وآذربایجانیهای ایرانی را به ایران بفرستد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

از شایعاتی که اینجا پخش میکنی معلوم است تعصب ترکی چشمانت را بسته است . آلمان برای ترکهای ترکیه که غالبا سواد خواندن و نوشتن را هم ندارند ، مدرک آشنایی با زبان آلمانی می خواهد . گزارشهای رسانه ای هر ماه نشان میدهند که حتی ترکهایی که در آلمان وابستگان درجه یک دارند ، اجازه ورود به آلمان را ندارند . ازدواجهای اجباری در ترکیه باعث شده که حتی زن یا مرد نمی توانند ویزا بگیرند . ترکهایی که قبلا پاس آلمانی داشته اند و مدتی در ترکیه برای کار و برگشت رفته بودند ، پشت دیوار اروپا مانده اند و اجازه ورود ندارند . اتحادیه اروپا هیچگاه اجبار ویزا و دعوت نامه را برای کشورهای اسلامی مانند ترکیه و آذربایجان لغو نخواهد کرد . پس به فریب خود و دیگران در اینجا کوشش نکنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

در دفاع ا زمردم ایران.مردم ایران نیز مانند مردم هر کشوری کشور خود ر ا دوست دارند و برای سعادت و اینده ان کوششها کرده اند .خطاب نویسنده محترم نباید مردم باشند بلکه کسانیکه ادعای رهبری و روشن فکری دارند.میهن دوستی در وجود هر انسانی وجود دارد ولی وقتی تبلیغ میشود که میهن دوستی جریانی بورژوائی و سرمایه دار ی است راه خدمت به وطن بسته میشود و همه نیرو متوجه از بین بردن احساس میهن دوستی میشود.با این تبلیغات مسموم است وقتی سرود ای ایران نواخته میشود عده ای روی صندلی میخ میشوند و پرچم کشور را پرچم خود نمی دانند.تبلیغات صدساله متاسفانه چپ و جریان دینی جز نقاق و ایجاد دشمنی و تجزیه گرائی حاصلی ببار نیاورد .بی مهری به کشور ایران انچنان بود که مهربه وطن را از گفته های محمد نقل کردند.حب الوطن من الاایمان .ا زگذشته ها ی دور تا کنون باور به دین راه هر گونه عشق به ایران و

اینده و پیشرفت را گرفته است.دین اسلام اساسن دینی ضد ایرانی است و پیروان این دین درجه نخست به حرف همان اخوند گوش میکنند تا به نیاز های شهری و پیرامونی خود.بارها مردم به ساختن مسجدی اعتراض کردند که درمانگاه واجبتر

است اما کشش به سوی بهشت مردم را از داشتن بیمارستان محروم کرد.در همین سایت گزارش شد که وضع دبستانها چقدر فاجعه بار است و دولت اسلامی مسجد میسازد و مسلیمن به دیدار حرمین شریفه میروند.سالیانه صدها هزار نفر از مردم ایران به ملکه و مدینه و عراق سوریه میروند و پولیرا که از دست همین مردم گرفته اند به درون قبر رضا و حسین و عباس و زینب و اخوند نذر و نیاز و ووو میاندازند.در این فضای حقارت امیزو مرده پرستی جائی برای ایران وازادی و فرهنگ وجودندارد.و متاسفانه بسیاری از باسوادها سینه زن همین ارتجاع سیاه هستند.


نوشته شده توسط: Anonymous

اين مطالب نوشته شده را در چه قسمتى مى شود طبقه بندى كرد ؟! ،خبر يا يا بلند پروازي براى آزادى كردستان اشغالى(پان كرديسم) در برابر پان تركيسم

نوشته شده توسط: لاله موذن

ایشون دختر بچه نیستند و بالای 20 سال سن دارند و صدایشان هم همینطوری است! جعل ، تحریف؟! فکر نمی کنم توی این دوره زمانه ارتباطات کسی به خودش چنین اجازه ای را بدهد که خودش را فرزند ایشون جا بزند.

نوشته شده توسط: Anonymous

موافقم.
فقط شما که از اریتره واگاندا و کشورهای دیگه افریقایی اسم اوردین و از اوضاع احوالشون خبر دارین مطمئن هستید که این مشکل فقط در ایران و ترکیه هست و در هیچ کشور جهان موجود نیست؟
برای نمونه بیش از 35% از مردم ازبکستان تایجک هستند و به فارسی صحبت می کنند اما زبان رسمی ازبکستان ازبکی و روسی ست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«یار ممد» ، در شعر،احتمالاً اشاره است به «سردار یارمحمدخان زردلانی معروف به یارمحمدخان کرمانشاهی از فعالان مشروطه ، که در طی سال‌های ۱۲۸۷ تا ۱۲۸۹خورشیدی در نبردهای سختی وازجمله در محاصره تبریز به یاری ستارخان و باقرخان شتافت.
وی بعداً به‌وسیله عبدالحسین میرزا فرمانفرما حاکم کرمانشاه و عامل حکومت مرکزی در ۱۳ مهر ۱۲۹۱ ه. ش و در بازار مسقف کلوچه پز خانهٔ کرمانشاه به قتل رسید. تصویرش در کتابهای تاریخ مشروطه هست». سراینده از قهرمان آزادیخواه زادگاهش- کرمانشاه- یاد میکند. و چه زیبا. «سایه ای ریخته کنار سرم، با تفنگی که باز رو دوشه*یارمَمَد! چه زود مردی تو! دخترت مرگهاشو می پوشه»! یا «جای این بغض های معمولی، جسدی روی تخت خوابم شد *زندگی، این زنِ جزامی پیر، شکل تابوتِ توی قابم شد». شعرهای چراغپور -سراینده ی جوان- اوضاع و احوال روزگار «پیر و فرسوده»ی ما را چون« تابوتی هزارساله» به خوانش می نشیند.

از عشقهای فردی به شیفتگیهای جمعی گذرگاه است. چون شب زمانه را خالی از حقیقت می بیند سر بر ره افسانه میزند. افسانه ایکه تلخ ترین حقیقت وجود ماست. در تابوتی به بزرگی یک سرزمین . آویخته از دار و درفش گزمگان روزگار. که سایه ی شور و شوق و لبخند و جوانی را حتی از سنگفرش کوچه ها و خانه ها نیز می شویند.با خون! و آنچه میماند تنها صحنه های شکنجه و مرگ است که با قهقه های چندش آور خنرپنزیها در هوای خفقان آور گورستان درهم میامیزند. و انسان میماند مثل بچه آهویی تنها، خیره به چشمهای دیو آدمخوار!این هم آذربایجانی مصرعهای ذکر شده: Yaşayış,bu qoca xoralı qadın,-oldu qabdakı bir tabuta bənzər*
Yar"məməd! Nə tez öldün sən!Qızın öz ölümlərin geyir...برای سراینده موفقیت های بیشتر آرزو میکنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

بهتر است به آمارهای رسمی که هر سال دولت آلمان و دولتهای دیگر بصورت کتاب از طرف وزارت امور داخلی بیرون میدهند مراجعه کنی تا مجبور نباشی اینقدر اینجا خالی بندی کنی . لابد تا چند سال دیگر افرادی مثل شما ادعا خواهند کرد که سرزمین اروپا ترک نشین است پس اعلان جمهوری ترکستان غربی کنید همانکاری که در ایران مدعی هستید چون در ایران هم بعنوان مهمان و گله دار و دامپرور وارد شدید و حالا خواهان تجزیه خانه صاحبخانه هستید در صورتیکه مهمان باید سرش را پایین بیندازد و از صاحبخانه تقاضا نکند که زبانش را انگلیسی نماید .

نوشته شده توسط: Anonymous

این صدای دختربچه خیلی مصنوعی و ساختگی به نظر می آید . حیف است اگر جعل و تحریف به اینجا هم کشیده شده باشد .

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام آقای دکتر رضاخانی، خواهش میکنیم تاریخ فارسها را ول کنید. ما دوست داریم که بیشتر کوششتان را روی تاریخ ترکها تمرکز بدهید. خیلی از مسائل تاریخی ترکیه و ترک جالب و گوش کردنی است. تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی چند ماه قبل بهتون گفتم که برین یافته های آقای پورپیرار رو بخونین یا نه؟؟؟بازم اومدی اینجا برای ما داستان تعریف میکنی آقا جان؟؟؟؟؟این که شما اینهمه از نقش عرب ها ادر از بین بردن تمدنتون ناراحتین و خودتون رو از اسلاف تمدن ساسانی و ....میدونین بیزحمت لطف کنین بگین در اون زمان به چه خطی داشتین ارتباط برقرار میکردین؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

khabar az :

http://alef.ir/vdciuparpt1a532.cbct.html?243903

نوشته شده توسط: Anonymous

ما ترکان یکی از بهترین وبا کوششترین انسانها هستیم. دانشمندان ما در تمام دنیا معروفند. در آلمان بطور مثال پنج میلیون ترک وجود دارد که بیشتر آنها در برلین دارای مغازه، و دکتر ومهندس اند. آنها همه در صنایع پیشرفته مثل اتوموبیل سازی، هواپیما سازی وصنایع اتمی در ردهای بالا مشغول کارند. بطوریکه آلمانیها نسبت به ما ترکان خیلی حسود شده اند. بچه های ما در آلمان از خود آلمانیها در دبیرستان زرنگتر و با استعدادترند. بطوریکه ما باعث تعجب دیگران ومخصوصاً ایرانیهای تنبل شده ایم. بهترین دکترهائی که در آلمان هستند، همین ترکها اند. اگر شما در اینترنت نگاه کنید میبینید که در هر شهر چقدر دکتر ودندان پزشک ترک هست.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اين خبر صحت ندارد و جانيان داعش هنوز كوباني را تصرف نكرده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من در ابتدا گفتم که انسان باید نه بدبین و نه خوشبین باشد بلکه باید واقع بین باشد. در اینجا گفته می شود که رضا شاه فاسد بوده ، نقض حقوق بشر بوده و چنین و چنان . ما باید وضعیت آن زمان را نسبت به این زمان ایران مقایسه کنیم. در مورد مفاسد رضا شاه و یا اطراففیان محمد رضا شاه و خود او ، اگر مفاسد تمام این دو پادشاه و اطرافیانش را جمع کنیم و با مفاسدی که هم اکنون در جمهوری اسلامی روی داده و می دهد مقایسه کنیم نسبت یک به هزار است . در مورد اعدام ها باید گفت که رژیم آدم کش جمهوری اسلامی از همان روزهای ابتدای انقلاب آمار اعدام هایش به اندازه کل نفرات اعدام شده در دوران سلطنت پدر و پسر برابری می کند نقش ایران در منطقه در آن زمان برای ایجاد ثبات و آرامش بود که برای نمونه می توان از نبرد های ظفار در عمان یاد کرد در بسیاری از کتابها از قردی به نام پزشک احمدی سخن رانده می شود که در دوران رضا شاه با

تزریق آمپول مخالفان حکومت رضا شاه را از بین میبرده است . خوب اگر ما پزشک احمدی را در یک کفه ترازو و اسد الله لاجوردی را در کفه دیگرترازو بگذاریم کفه جنایات اسد الله لاجوردی یا خلخالی سنگینی می کند در دوران معاصر رژیم آخوندی تنها رژیمی است که در کارنامه خود کشتارهای دسته جمعی بالای هزار نفر در یک هفته را دارد منظور از گفتن این مطالب این است که انسان باید انصاف داشته باشد نقش این دو پادشاه در پیشرفت و ابادانی کشور انکار ناپذیر است و کارهایی که برای ایران انجام دادند نیز قابل ستایش است محمد رضا شاه برای نیروهای مسلح ایران چقدر زحمت کشید ؟ نقش این نیرو در نبرد ایران و عراق ثابت می شود محمد رضا شاه یک نیروی هوایی قدرتمند از خود به جا گذاشت که نقش خود را در نبرد ایفا کرد و موجودیت ایران از تهدید رها یافت . این دو پادشاه برای ایران فرشته نجات بودند و هدفی که برای رسیدن ایران به آن انتخاب کرده بودند نیز مقدس است منتها آنها راه را اشتباه رفتند ولی این باعث نمی شود ما به آنها حتاکی کنیم این دو نفر از شخصیتهای برجسته ایرانی هستند و تا ابد در قلب ما ایرانیها جای خواهند داشت
پاینده ایران
نوشته شده توسط: Anonymous

امرالله با جواب دادن به فردی مثل فریبرز نیک خودش را سبک کرد. این نوشته نیازی به جواب نداشت. کسی هم به آن توجه نکرد. چند نفری که لایک زدند برای نوشته او نیست. عفت اقبال و مجید بیدار و آرش پیروز لایک زدند که هر سه برای مخالفت با مجاهدین لایک زدند. امیر ابراهیمی هم که لایک زد را همه می شناسند و می دانند که از عراق به ایران رفت و 8 سال در ایران ؟ و بعدش هم از آنجا به اروپا. برای همین از سرنوشت خودش ترسید.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، نخستین کاری که مردم دردمند و درمانده ترک و فارس و کرد و عرب و ارمنی و آشوری و ..... در آذربایجان باید انجام دهند بریدن امید از ناسیونالیست های میلیاردرزاده مفت خوری است که مغزشان ناتوان از فهم ده برابر شدن بهای نان در ۲٤ ساعت برای مردم بی نان مانده و گرسنه در ایران است! تا کنون دیده نشده است که ناسیونالیست هائی که در فرامرز نشسته و برای گرسنگان ایرانی پان نامه های بی خواننده می نویسند بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و کار کنند! پس چرا و برای کدام انگیزه و برای رسیدن به کدام سود مردم گرسنه ایران که حتی برای خریدن نان ساده پول ندارند باید برای زبان، زبان کردن ناسیونالیست های زرسالار فرامرزنشین به جان هم بیفتند و همدیگر را بکشند تا ایران تکه پاره شود؟ و در این میان سودی که به مردم گرسنه ایران خواهد رسید چه خواهد بود که باید برای آن همدیگر را لت و پار کنند تا .....

..... میلیاردرزاده های زرسالار که خوراکی جز بوقلمون سرخ کرده و جوجه کباب و فیله ماهی و خاویار را نمی پسندند سوار هواپیما شده و به ایران بیایند و برای مردم گرسنه فرمانروائی کنند؟ ********** دیگر آن که ناسیونالیست های چپ نمائی که ادای سوسیالیست ها و کمونیست ها را درآورده و خلق، خلق می کنند بدانند که یک ناسیونالیست در آلمان بود که بهتر از آنها ادای سوسیالیست ها را درمی آورد و سردمدار حزبی به نام حزب ناسیونال – سوسیالیست کارگران آلمان بود و بهتر از آنها از "حق تعیین سرنوشت" ابزاری برای مردم فریبی ساخته بود اما اکنون پس از آن که چنین کسی در میدان کردار خودش را نشان داد دیگر در هیچ جای جهان بر سر کسی با واژه هائی مانند: خلق و سوسیالیست و کارگر و حق تعیین سرنوشت کلاه نمی رود! ********** دوستان گرامی، هرگز سوسیالیسم و کمونیسم به اندازه نوک سوزن با ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی سازگار نیستند! سوسیالیست ها و کمونیست ها باورمند به یک میهن در سرتاسر جهان به نام کره زمین هستند و به این باورداشت تک میهنی (اینترناسیونالیسم) گفته می شود! راست گراترین راست گراهای جهان نیز ناسیونالیست ها هستند و چپ گرا بودن هرگز با ناسیونالیست بودن سازگار نیست اما کسانی که خود را سوسیالیست و کمونیست می نامند و همان سخنانی را که ناسیونالیست ها می گویند و می نویسند طوطی وار بازگو کرده و بازتاب می دهند دچار پوپولیسم هستند و به چنین کسانی (چپ پوپولیست) گفته می شود! مردم ایران می بایست امیدشان را از چپ های پوپولیست نیز ببرند! برای شناخت پوپولیست های ناسیونالیزه شده به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/22496 ********** دوستان گرامی، هم اکنون در میان سازمان های سیاسی ایرانی حتی یک سازمان سیاسی کارآمد را نمی توان یافت که توان نابودی رژیم آخوندی را داشته باشد، از این روی بر دلسوزان و دردشناسان ایرانی است که به برپائی سازمانی سیاسی و نوین و کارآمد که هم رژیم آخوندی را براندازد و هم جانشین شایسته ای برای این رژیم دوزخی باشد بیندیشند اما هم اکنون در شوره زار خاموشی و نا امیدی مردم و نبود نیروی سیاسی کارآمد برای براندازی رژیم دوزخی ولایت فقیه کسانی سر برآورده اند که با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی بهترین و بیشترین سودها را به رژیم گدایان مفت خور آخوندی می رسانند! در این باره نیز به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/17485 ********** دوستان گرامی، هیچ رژیمی خود به خود از آسمان به زمین نمی افتد و پیدایش هر رژیمی در هر سرزمینی فرآورده ویژگی های آن سرزمین و ویژگی های مردم همان سرزمین است از این روی اگر ما بخواهیم پس از سرنگونی رژیم ولایت فقیه رژیمی کارآمد بر سر کار بیاید باید در آغاز زمینه سازی کنیم و این زمینه سازی در زمان کنونی کار فرهنگی و فرهنگ سازی است، کار فرهنگی برای از میان بردن پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی، کار فرهنگی برای از میان بردن پندارهای دینی به ویژه دین خردسوز اسلام چه تشیع و چه تسنن، کار فرهنگی برای فراخوان مردم به بیدین شدن، کار فرهنگی برای از میان بردن مردسالاری و فرهنگ سازی برای باورمندی به برابری حقوقی زن و مرد نمونه هائی از کارهای فرهنگی هستند که دلسوزان و دردشناسان در زمان کنونی می بایست انجام دهند تا زمینه برای نابودی رژیم آخوندی و برپائی رژیمی کارآمد فراهم شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

تحریک و تهدید به جنگ راه حل نیست. با توجه به احتمال اعدام افراد بالا اقای خالد عزیزی گفته اند که در حال بررسی مبارزه مسلحانه با ایران هستند. امیدوارم همه مخالفان نظام به خطرناک بودن نظرات اقای عزیزی اعتراض کنند.

( احزب دموکرات کردستان: درحال بررسی چگونگی مبارزه مسلحانه با ایران هستیم
چهارشنبه 7 ذو الحجة 1435هـ - 1 اکتبر 2014م



Balatarin
دبی، العربیه.نت فارسی
خالد عزیزی دبیرکل حزب دموکرات کردستان می‌گوید که این حزب در حال بررسی آغاز جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران است.

خالد عزیزی در مصاحبه با خبرگزاری «آناتولی» اظهار داشته است: «آسمان عراق در کنترل آمریکا و زمین آن، از طرف ایران کنترل شده‌ و ایران همیشه در تلاش تفرقه افکنی برای رسیدن به اهداف و منافع خود بوده ‌است.»

عزیزی با اشاره به درگیری‌های اخیر میان شبه نظامیان موسوم به «مدافعان شرق کردستان» و نیروهای نظامی ایران گفت: «این رژیم ایران بود که جنگ را بر کردها تحمیل و در پی آن حزب دموکرات خط مشی دفاع از مردمش را انتخاب کرد.»

آقای عزیزی در رابطه با احتمال شروع مجدد جنگ مسلحانه احزاب کرد با حکومت ایران اظهار داشت: «ما در زمانی به سر می‌بریم که هم پیشمرگ مسلح داریم و هم هزاران عضو و هوادار مان در داخل مسلح هستند، در واقع چگونگی آغاز مجدد جنگ مسلحانه موضوع گفتگوی داخلی ماست و هنوز تصمیم نهایی در این خصوص به شیوه سابق گرفته نشده است.»

خالد عزیزی شایعه توقف مشی مسلحانه از سوی حزب دموکرات را رد کرده و در این خصوص گفت: «به هیچ وجه خط مشی مسلحانه را به کلی متوقف نکرده‌ایم، بلکه چگونگی آن را تغییر داده‌ایم و در حال حاضر که‌ اعزام نیروهای سپاهی، امنیتی، بسیج، اطلاعات و مزدوران محلی به کردستان باعث بیشتر شدن تمایل جوانان کردستان برای پیوستن به احزاب کردی شده ‌است، این موضوع را با جدیت بیشتری دنبال کرده‌ایم.»

دبیر کل حزب دموکرات کردستان افزود: «با تمام این اوصاف اگر جمهوری اسلامی راه برای مبارزه مدنی و امکان کار و فعالیت را هموار کند، ما مجبور به بکارگیری اسلحه نخواهیم بود.»

خالد عزیزی در ادامه از حسن روحانی رئیس جمهوری ایران انتقاد کرده که با «شعار اصلاحات» به میان آمد ولی «متاسفانه وعده‌هایش را فراموش کرد، مانند تحصیل و تدریس به زبان کردی و اجرای برخی اصول معوقه در رابطه آزادی احزاب و گشایش سیاسی و غیره، که‌ وی به همه‌ی وعده‌های خود پشت کرد.»

خالد عزیزی در این گفت‌وگو بر آمادگی حزب متبوعش در صورت هر گونه تغییری در ایران تاکید می‌کند و می‌گوید در صورت هرگونه تغییری این حزب مناطق کردنشین را کنترل خواهد کرد.

دبیرکل حزب دموکرات کردستان در ادامه در رابطه با دید و نگاه جمهوری اسلامی ایران به مساله کرد گفت: «برای ما عجیب نیست که روابط جمهوری اسلامی با احزاب کرد دیگر بخشهای کردستان حسنه باشد، ولی رفتار جمهوری اسلامی با کردهای ایران بسیار غیر انسانی و مبتنی بر سرکوب و انکار حقوق مردم است و از طرق مختلف سعی بر به حاشیه راندن مسله کرد و حقوقشان در ایران را دارد.»)
نوشته شده توسط: Anonymous

فریبرز نیک فکر می کنه که دستگیری بهزاد علیشاهی و کریم حقی و احمد جعفری و دیگر نفوذی های وزارت اطلاعات توهمات امرالله ابراهیمی است؟ بابا ای والله. فریبرز نیک روان شناسی اش از خامنه ای هم بهتر شده. پس پلیسی که این مزدوران را دستگیر کرد هم توهم دارد. فریبرز جان تو که روانشناسی ات اینقدر خوبه یک سر برو به ملاقات بهزاد علیشاهی و به او کمک کن

نوشته شده توسط: Anonymous

شاید فریبرز نیک نمی دونه که پلیس هلند و آلمان مدتی بعد از افشاگری امرالله صحت افشاگری او را تایید کردند. تعداد زیادی از مزدوران در این دو کشور دستگیر شدند . دستگیریهای فوریه 2000 و یا حمید خرسند و ... بعد از آن اتفاق افتاد. وزارت اطلاعات هم نوشت. نشریه مجاهد هم نوشت

نوشته شده توسط: Anonymous

با دست گیری و محدودیت همه مزدوران نظام اسیر کش فقط برادران قاچاق چی‌ میتوانند مخالف باشند. اگر این جانیان محدود شده بودند الان فریدون فرخ زاد ، بختیار ، و ... زنده بودند. دست آقای ابراهیمی و همکارانش درد نکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسماعیل, در محاسباتتان اشتباه میکنید. کردها هم در محاسباتشان اشتباه میکنند. اگر جتهای جنگی آمریکا نبود , اربیل را داعش تصرف کرده بود وبارزانی در اربیل نه بلکه در غارهای قندیل بود. کرد ها تا تشکیل کردستان کوچک هم راه درازی و سختی در پیش دارند. کردها باید از سد عربها در عراق و سوریه بگذرند و از سد آرتش ترکیه و ایران که هرکدام آرتش یک میلیونی را صاحب هستند, بگذرند, بعد با آذربایجانیها در گیر شوند. این را کرد ها خودشان میدانند و آذربایجانیها هم دارند خونسرد صحنه را تماشا میکنند. کرد ها عاجز هستند , یک شهرک کوچک کوبانی را در مقابل چند صد داعشی حفظ کنند , چطور خواهند توانست آرتش های نیومند منطقه را شکست دهند؟ تشکیل کردستان بزرگ بک ادعای بچه گانه ای بیش نیست. در مورد آذربایجانیها باید بگویم,

آذربایجانی ها نقاط قوی هم زیاد دارند و خودشان هم میدانند. بنابراین نگران آذربایجان نباشید
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اسماعیل عزیز، در بین کردها، اگربرداشتم صحیح باشد، دو نظر و تئوری هست :1- جدایی و کردستان بزرگ. 2- اول فدرالیسم در ایران بعد جدایی، و کردستان بزرگ. از نظر من هردوی این راهها نادرست است. چون برپایه ی ناسیونالیسم و کردستان بزرگ قرار دارند. و بفرض هم تحقق یابند از میان جنگها بین خلقها و دولتها راهش خواهد گذشت . یعنی از میان کشتارها و دریای خون. عاقبت هم نصیب 90 در صد مردم کرد « فقر و استثمار و بدبختی و دیکتاتوری خودی»ست. من پیشنهاد میکنم دوستان کرد روی این مسایل عمیقاً بیندیشند. ** و اما در آذر بایجان: اول :1- راه جدایی و اتحاد دو آذربایجان است. که من این راه را غیر عملی ، غیر واقع بینانه و تخیلی میدانم. چرا که شرایط تحقق چنین راهی در ایران و آذربایجان وجود ندارد. تئوری ضرورت دارد منطبق با شرایط موجود باشد.راه دوم :2- فدرالیسم در ایران و اداره ی امور محلی در آذربایجان. این راه را هم برای ایران

و هم برای آذربایجان عملی و واقع بینانه میدانم. چون از نظر «فکری» و نیرو ، در جو سیاسی ایران ، موافقان قابل توجهی دارد و از سوی دیگر با «مسالمت» می تواند تحقق یابد. راهی انسانی، متحدانه برای همه خلقها ست. در این راه عدالت اجتماعی برای زحمکشان یدی و فکری را هم میتوان تحقق بخشید. 3- خلقهای تقسیم شده مشکلشان از طریق «اتحادیه های منطقه ای» ، با استفاده از راه حل اتحادیه اروپا: میتوان «موانع مرزی» را با نورم های جهانی با توجه به شرایط خود منطقه- حل کرده و امکانات بهزیستی خلقهای تقسیم شده را فراهم نمود.4- اتحاد دو آذربایجان؛ اتحاد چهار منطقه کرد نشین؛ اتحاد دیکر خلقهای تقسیم شده در منطقه، نخست از راه حل «اتحادیه های منطقه ای» میگذرد.با صلح و دوستی و مسالمت. 5- بعد از دوره ی اتحادیه یا اتحادیه ها، مزرها و کشورهای منطقه چه شکلی خواهند گرفت ، کار نسلهای دور آینده است. و نباید در راههای دور نیرو تلف کرد. آنها خودشان تصمیم خواهند گرفت که چکار خواهند کرد. 6- آنچه به آذربایجان مربوط میشود، راه حل مناسب در شرایط کنونی «پیروزی فدرالیسم یا شکلی از قدرت غیر متمرکز» در ایران است ، که « اختیار اداره ی امور محلی» کسب شود. نه تنها برای خلق آذربایجان ، بل برای همه ی خلقها. 7- بعد از این پروسه ، جامعه شرایط جدیدی خواهد یافت. در آن شرایط نیروهای ترقی و انسان دوست، لازم است «خودشان تصمیم بگیرند که باز چگونه به راه ترقی و پیشرفت می توانند ادامه بدهند. از حالا نمی توان چیزی گفت.8- من برای بهزیستی خلقهای تقسیم شده راه حلی نظیر اتحادیه اروپا را -که با توجه به شرایط خاص خود منطقه باید باشد- پیشنهاد کرده ام.9- عملی یا غیر عملی بودن مسئله بعد از تحقق فدرالیسم در ایران میتواند ارزیابی شود. 10- من بدون شرکت همه زحمتکشان یدی و فکری درایران-در این پروسه- فدرالیسم و دموکراسی را پیروز مند نمی بینم.11- پیروزی خلقها در راه اداره ی امور خود تنها با شرکت و موافقت همه تبعیض دیدگان و استثمار شدگان و دموکراسیخواهان و ستمکسان ایران، با حمایت معنوی جهان ممکن است.12- راههای دیگر را ناکافی، نادرست، و بیراهه می بینم.13- در راه مبارزه ضرورت دارد «مبارزه ی برابری حقوقی و رفع تبعیض » را از ناسیونالیسم جدا کرد. ناسیونالیسم در جریان عمل قابل کنترول نیست و به سرعت حالتهای «افراطی» و فاشیستی میگیرد و « منطقه را دچار جنگهای داخلی و کشتار و جنایات ضد بشری» میکند. این راه آزادی و دموکراسی و کسب حقوق نیست .نمونه را در بین همه خلقها میتوان دید. که ناسیونالیسم افراطی کرد یکی از آنهاست. از وقتی که این افراط گری هست «ادعای ارضی» نیز وجود دارد. ولی در برخی شرایط طرح آنها بیشتر رو میاید. 14- کمونیست نمی تواند اشغالگر باشد، اگر اشغالگر بشود دیگر کمونیست نیست. با اشغالگری تحت هر عنوانی نمی توان موافقت کرد. چون عملی ضد انسانی ست. 15- تا 20 گروه و شاید بیشتر - تشکل آذربایجانی هست ولی اینان یکی دو حزب نیرومند ندارند. من برای آذربایجان پیشنهاد «جبهه متحد آذربایجان» را مطرح کرده ام و امیدوارم در فرصت مناسب مقاله ای در این مورد نیز منتشر کنم. درست است اگر در ایران خلاء قدرت پیش آید «آذربایجان با ناسیونالیستهای کرد که ادعای اراضی دارند» مشکلات زیادی خواهد داشت.قدم مثبت در این جهت تشکیل جبهه متحد آذربایجان است. 16-« راه آذربایجان سازماندهی در جهت پیروزی فدرالیسم در ایران است». این راه جلو ناسیونالیسم کرد و حتی خودی را نیز خواهد گرفت و از ماجراجویی ها مانع خواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

مهناز بانو فقط غزل بنویس سیاسی ننویس حیفه استعدادرو صرف سیاست کنی . ما به تو احتیاج داریم بانوی غزل ای لاو یو

نوشته شده توسط: Anonymous

درسطور اول این مقاله خواننده چنین تصور میکند که کردها بعد از دریافت سلاح از غرب و درگیریهای کوبانی به سیاست توسعه طلبی و گسترش اراضی کردستان روی آورده اند اما همانطوریکه رفیق ائلیار در مقالات قبلی در باره اختلافات ارضی کرد و ترک اشاره کرده اند این داستان سابقه طولانی دارد.
1 - مسئله و اختلاف ارضی و یا ادعای ارضی کردها و تورکها دیگر برای کسی پوشیده نیست. اکثر احزاب کرد و مردم کردستان بطور رسمی و آشکار آذربایجان غربی و بخشهایی دیگری از آذربایجان مانند قروه و بیجار را جزیی از کردستان میدانند. اگر از مناطق عراق، سوریه و ترکیه اطلاع داشته باشیم عین همین سیاست را کردها در ترکیه و سوریه و عراق هم پیش میبرند و مناطق آذربایجان در شرق ترکیه را کردستان معرفی میکنند و یا اراضی ترکمن و حتی مناطقی از اراضی عربها را بخشی از کردستان میدانند.

کردها برای گسترش اراضی خود تبلیغات وسیعی راه انداختند. بیش از 20 تلویزیون، صدها وبساید، دهها رادیو، دهها حزب و تشکیلات، منابع عظیم مالی، نظامی و نیروی انسانی در خدمت توسعه طلبی کردها قرار دارند. ناسیونالیستها و کمونیستهای کرد شدیدا برای تحقق اهداف توسعه طلبانه شان تلاش میکنند و ترکها را در آذربایجان مهمان خطاب میکنند. در این اختلافات ترکها در موضع ضعف هستند. اگر امروز در منطقه خلا قدرت ایجاد شود کردها بخش وسیعی از آذربایجان را اشغال خواهند کرد. چرا؟ چونکه جنبش ملی در آذربایجان ضعیف است و احزاب سیاسی جدی و فعالی در آذربایجان وجود ندارد که مردم را سازماندهی کند. در آذربایجان نیروهای سیاسی چپ و راست ضعیف هستند. ناسیونالیستهای آذربایجان در فکر منافع ترکیه، آذربایجان شمالی و منافع شخصی خودشان هستند و چپها و سوسیالیستهای آذربایجان هم در فکر تمامیت ارضی ایران و منافع پرولتاریای جهان. در واقع آذربایجان فعلا قدرت دفاع از خود را ندارد.
2 - دوست گرامی آقای ائلیار، این اشتباه است که بگوییم " مسئله ملی راه حل نظامی ندارد" . اتفاقا بر عکس، اشغالگران فارس، ترک ترکیه و عربها هیچ راه چاره دیگری را جز جنگ برای کردها باقی نگذاشته اند. هر چه کردها بدست آورده اند در نتیجه جنگ و مبارزه مردم کرد میباشد. کردها اگر دست به سلاح نمی بردند اکنون نه تنها در کردستان ترکیه، سوریه و عراق به چنین دستاوردهایی نمی رسیدند بلکه اسمیله و محو و نابود می شدند
3 - شما در مقاله تان به ناسیونالیسم حمله کردید. من هم مخالف افکار ناسیونالیستی هستم اما دقت بکنید که ناسیونالیسم ملت تحت ستم علاوه بر نقش منفی ، نقش مثبتی هم در رفع ستم ملی دارد. شما میدانید که وضعیت کردها بویژه در کردستان عراق بهتر از گذشته است. کی و چه جریانی باعث پیشرفت کردها و جهانی شدن مسئله ملی کردها شده است؟ بی شک ناسیونالیستها در این پروسه و مبارزه نقش بزرگی داشته اند. این واقعیات بخصوص کسب استقلال ملی در 20 کشور در 30 سال گذشته کمی تئوریهای پوسیده ما چپها را بر هم میزنند.
4- شما از آن طرف دیوار تحت نام بی طرفی و نمایندگی منافع زحمتکشان به اختلاف ترک و کرد پرداختید و آنرا مضر میدانید. اما شما تحت نام زحمتکشان و با پرچم اتحاد و همزیستی کارگران و زحمتکشان ایران نسخه دیگری غیر از حفظ ایران عزیز ندارید. شما باز روی همین دایره ایران دور میزند و در نهایت قرار داد فدرالیسم در ایران یکپارچه را می خواهید. شما دقت نمیکنید که عامل همه بدبختی های ملل تحت ستم و اختلافات ارضی آنها در همین ایران شکل گرفته اند. تا زمانیکه ایران پایدار بماند نه تنها اتحاد طبقاتی، اتحاد ملتها متخقق نخواهد شد بلکه دامنه اختلافات ملی، اختلافات ارضی و غیره در ایران بیشتر خواهد شد.
5- شما نمی توانید برای مدت زیادی در برابر افراطیون و ناسیونالیستهای توسعه طلب ملت فارس و ملت کرد که هر دو در برابر مردم آذربایجان مسلح و انگشت به ماشه نشسته اند بی تفاوت باشید. امیدوارم همگی ما از کمونیستها فارس و کرد وطن دوستی را یاد بگیریم. آنها برای وطن شان و اشغال اراضی دیگر ملل دست به هر فداکاری و تلاشی میزنند ولی کمونیستهای تورک مثل ما چی؟ یا بی تفاوت هستیم و مسئله ملی را مسئله بورژوازی میدانیم، یا در کناری نشسته وانتقاد میکنیم و یا به عامل و مجری سیاستهای دولت و احزاب ملت بالا دست تبدیل شدیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسن... اگر تمام بدبختی ها جامعه امروزه را به گردن ترک ها و عرب ها می اندازید که یک نوع تفکر جدید از طرف پان فارس ها در ذهنیّت جامعه نهادینه میشود, یک سوال ساده دارم. گیرم که شما درست میفرمائید, پس در طول این 2500 ساله آریائی ,شما فارسها در کجا تشریف داشتید که جامعه را به (( تمدن بزرگ )) برسانید؟ تاریخ نشان داد که با نوه قاجاریان زنده یاد دکتر مصدّق (از شیعه اردبیلی ها ) , آریامهرهای پهلویان باهاش چه رفتاری کردند...خیلی ساده است که اشتباهات را به گردن دیگران بیاندازیم بدون اینکه خود را مسئول بدانیم.....

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از آقای موافق برای این نوشته ارزنده. همانطور که می‌بینید گروهی از دوستان که از درک برخی مفاهیم عاجزند، ناآگاهی خود را به حساب نویسندگان می‌گذارند و گمان می‌کنند با پنهان شدن در پشت کلمات قلنبه می‌توانند مخاطبشان را مرعوب کنند. از جمله این اصطلاحات "عشیره پرستی" و "تفکر قبیله‌ای" است. دوستانی که هنوز در فضای فکری قرن نوزدهم دم می‌زنند و گمان می کنند با تکرار مداوم اصطلاحات مدرن لابد خودشان مدرن شده‌اند، هنوز نمی‌توانند درک کنند که روزگار انسان با تفکر انسان ممکن است همخوانی نداشته باشد. گروه داعش که در قرن 21 سربرآورده است و از پیشرفته‌ترین تجهیزات و امکانات استفاده می‌کند، به لحاظ فکری در قرن هفتم بسر می‌برد. بسیار خوب! با تعبیر این حضرات داعش داری تفکر باز است یا بسته؟ آیا هیچ انسانی که ذره‌ای از عقل و دانش مدرن بهره برده باشد، در مورد آدمکشان داعش چنین سؤالی را مطرح می کند. عشیره

عشیره پرست کسی است که به لحاظ فکری هنوز در فضای فرهنگی قبیله و عشیره دم می‌زند. برای او انسانها با توجه به تبار، نژاد یا زبانشان به "خودی" و "غیرخودی" تقسیم می شود. او اهمیت استقلال فرد را درک نمی کند و می خواهد با ایجاد دیوارکشیهای جدید "قبیله خودی" را از دیگران جدا کند و به استقلال برساند. البته از آنجایی که او در قرن 21 زندگی می‌کند، ناچار است برای "استقلال" مفهوم جدیدی اختراع کند و در پشت مفاهیم عامی مثل "سوسیالیسم" و "فدرالیسم" پنهان می‌شود. برای او "اختیار" و "آزادی" تنها در آزادی برای ایجاد مرزهای جدید و اختیار جدایی از دیگران خلاصه می‌شوند. "ما" بنیاد جامعه عقبمانده و قبیله‌ای است، در حالی که "من" اسم دیگر شهروند است و واحد سازنده جامعه شهری. در جامعه شهری انسان تصمیماتش را بر اساس منافع فرد می گیرد و همراهی او با جمع تا جایی است کع حقوق فرد (حتی یک فرد) قربانی نشود. شهروند "من‌گرا" است و عضو عشیره "ما-گرا". شهروند هرگز همرنگ جماعت نمی‌شود و تصمیماتش در جهت اصالت حقوق فرد است، زیرا تا وقتی که حقوق "فرد" به رسمیت شناخته نوشد، حقوق اجتماعی معنی پیدا نمی‌کنند. عشیره پرست و تفکر قبیله‌ای ولی همیشه تابع جمع است. او همه جا خودش را نماینده میلیونها انسان می‌داند و از "ما ترکان"، "ما فارسها" و "م ..." حرف می زند. تفاوت درست در همین نقطه است. در تفکر مدرن اصالت با "فرد" (من) است. در تفکر قبیله‌ای ولی اصالت با عشیره است. آقای موافق در ریشه یابی تفکر قومگرایان به نظر من انگشت بر نکته مهمی گذاشته است که نگاهی گذرا به کامنتها درست همین ادعای ایشان را تأیید می کند. سالها پیش کسی در مورد قومگرایان از "ناسیونالیسم روستایی" یادکرده بود، که به نظرم نوشته آقای موافق هم در همین راستا است، با تشکر مجدد از ایشان.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای کاضمینی روحانی معترض میگوید:« دین را قاطی سیاست نکنید. دین اعتقاد فردی و قلبی انسان است و نباید موجب آزار دیگری شود.و یک امر خصوصی ست». ایشان با این اندیشه متعلق به اندیشمندان «رنسانس دینی در ایران» است و حرکت و اعتراض اش در جهت رهایی جامعه از «اسلام سیاسی و داعشی حاکم» است. لازم است همه آزادیخواهان و بشردوستان به هر طریقی که میتوانند « از حیات و آزادی» ایشان ، که بخشی از آزادی خودشان است دفاع کنند. اسلام داعشی حاکم بر ایران وقتی در ذهن ها به کنار میرود که «رنسانس دینی» در ایران تحقق یابد. سکولار دموکراتها ضرورت دارد از این جنبش فکری که بخشی از حرکت فکری خود آنهاست عمیقاً دفاع کنند.نباید گذاشت صاجبان چنین اعتراضهایی به کیوتین دار بروند.

نوشته شده توسط: Anonymous

به عنوانه یک آذربایجانی زبان مادری را باید از مادر آموخت ما در ایران عزیز یک زبان ملی دیوانی داریم که پارسی است و بس زبان شعر و دانش و معرفت زبان های دیگه هم سر جای خودش محترم است. زبان فرهنگ و مدنیت است البته تا قبل از هجوم ترکان آ لتا یی به این سرزمین هنوزهم درزیر دست ترکان وعربان دست و پا میزند باشد که دوباره چون ققنوس از خاکسترش به پا خیزد .پاینده و جاوید باد ایران. از نویسنده که اهواز را احواز مینویسد معلوم که به کجا بند است قسم حضرت عبا س و دم خروس.
پاپک خرم دین ایرانی آذری

نوشته شده توسط: Anonymous

این پاراگراف را در یکی از سایتها آذربایجانی دیدم و به موضوع کلی بحث ربط دارد :

مبارزه ملت ستمدیده کرد در هر چهار پارچه کردستان جهت کسب آزادی، حق تعیین سرنوشت خویش و استقلال کردستان قابل دفاع است، اما افراط گری، توسعه طلبی و زیاده خواهی های کردها هرگز قابل تحمل نمی باشند. توسعه طلبی کردها در منطقه باعث دشمن تراشی به کردها شده و دوستان را به دشمن تبدیل میکند. با جان گرفتن و قدرتمند شدن جنبش ملی کرد در دو دهه اخیر، سیاستهای توسعه طلبی و " جهان گشایی" کردها هم گل کرده است. احزاب و رهبران کرد هر روز نقشه جغرافیایی کردستان را از هر گوشه و زاویه ای بسط و گسترش میدهند. اکنون کردها ادعای ارضی به بخشی بزرگی از سرزمینها در ایران، ترکیه، عراق و سوریه دارند.

که اراضی کردستان تا دریای خزر در شمال ایران، دریاچه ارومیه در آذربایجان، دریای سیاه در شمال ترکیه، دریای مدیترانیه در جنوب غربی ترکیه و خلیج عرب در عربستان احواز بسط داده شده است بطوریکه کردستان از هر سو به دریاهای آزاد و دریاچه ها وصل شده است. آنها این سیاستها را تبلیغ میکنند، اختلافات و مناقشات ارضی را دامن میزنند و روی آنها پافشاری میکنند تا در فرصت مناسب، اگر شرایطی پیش آید آن مناطق را با زور سلاح به کردستان الحاق کنند و در غیر اینصورت نمایش رفراندوم را به اجرا بگذارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

پس قصد عمل هم داری....خوبه و از یه جهت ازت خوشم میاد. از این جهت که اسمی رو خودت گذاشتی که متناسب با روحیاتته. خوب؛ فرزند راستین ایران! همین فرمون رو بگیر و تخته گاز برو جلو تا ببینیم چه گلی به سر خودت و ما و ایران زمینت میزنی. اما! و اما فردا روز که پوچی خام خیالیهای شوونیستی خودت و بی مایگی اونهایی که دارن بادت میکنن و میفرستنت جلو رو به عینه دیدی و با گوشت و پوستت لمس کردی، نباس بچایی و جا بزنی ها! این حرف رو خوب خوب به خاطر بسپارکه گفتنیها رو گفتیم... :)

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان عزیز، این حرفها چیست که می نویسید؟ و مشکلات را به گردن این و آن میاندازید! چر از این همه منابع ، حداقل در انترنت ، استفاده نمی کنید که مشکلات را در «علوم » تحقیق کنید و بعد نظر خود را بنویسید؟ آیا این روش درستی نیست؟ اگر درست است چرا انجام نمیدهید؟ وقتی مشکلی به جامعه مربوط است لازم است در مورد اینکه «جامعه چیست؟» در علم جامعه شناسی حداقل معلومات پایه را دید و مطالعه کرد. وقتی به حکومت و ملت مربوط است لازم است باز این مسایل را تحقیق و مطالعه کرد. وقتی «تبعیض» مطرح میشود باز باید مطالعه کرد و بعد نتایج را مد نظر داشت و در مورد مشکل کامنت نوشت. بدون هیچ تحقیقی بیاید به هم بپیرید اینکه کامنت نویسی نیست. وقتی هم کامنت شما پخش نمی شود مثل کودکان داد و فریاد راه میاندازید که کامنت من سانسور شده.

آخه جانم نوشته شما بدون مطالعه، بدون تحقیق، بدون تفکر، حاوی فکری نمی تواند باشد که دیگران به آن توجه کنند. و بتوان نام کامنت به آن داد. در مطلب بالا مسئله ی « تبعیض فرهنگی در جامعه ی جهان سومی ایران، در حکومتهای دیکتاتوری، و در اجتماع چند فرهنگی» مطرح شده و به دنبال راه حل هستیم. چرا این مشکل بوده و هست؟ چگونه میتوان آنرا رفع کرد؟ چرا این مسئله در جهان توسعه نیافته و جود دارد؟ حکومت دیکتاتوری چه نقشی بازی میکند-اینجا؟ این تبعیض چه ربطی به دیگر تبعیضها دارد؟ و چه ربطی به جامعه شناسی و تاریخ و سیاست و فرهنگ -و خود مردمان ایران دارد؟ همه این مسایل لازم است مطالعه شوند و بعد بتوان در مورد مشکل چیز نوشت. اینکه تبعیض نیست. باید علمی و با مطالعه نشان داد. فارس یا ترک یا عرب و غیره ایران را خراب کرد یا نکرد موضوع بحث نیست. کسی که چنین چیزی طرح میکند لازم است نشان دهد در علم پیرامون خراب شدن یک جامعه چه اصولی هست؟ و علم خراب شدن یا کردن جامعه را چگونه توضیح میدهد؟ آخه نمی شود که بیایید حرفی بپرانید و اسم اش را کامنت بگذارید و بروید! نشان دادن این سطح فرهنگ پایین خوب است؟ چرا با متد بهتری به موضوع نمی پردازید؟ مگر بازی الک-دولکه؟...واقعاً ، کسی که به مسایل می پردازد بهترنیست بعد از مطالعه در مورد موضوع چیز بنویسد؟ خلاصه اینکه کامنت ها- منهای بعضی از آنها- بدون تحقیق و مطالعه نوشته شده اند و کامنت به حساب نمی آیند. اصولا بهتر بود آنها را پخش نمیکردیم. ولی خواستم «مشکل تفکر و تحقیق» خودمان هم روشن شود و روی این «کار و متد» عقب مانده ی خود نیز فکری کنیم. شاید بتوان راهی برای رفع آن هم پیدا کرد. که جدا از مشکل تبعیض فرهنگی نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

از زمان فرعون تا زمان مهدی ، شما ترکها همیشه نیمی از مهرههای حکومتی را بعهده داشته اید . اگر افتضاهی در تارخ و جامعه ایران ملاحظه میشود ، شما ترکها نیز باید پاسخگو باشید .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دکتر قصیم، با سلام. آقای قصیم شما در گفتگویتان با همنشین بهار گفتید که بیست سال با سازمان مجاهدین همکاری میکردید. پیشنهادهائی در زمینه ورود هنر وموسیقی برای پیشبرد آوازه شورای مقاومت کردید. همنشین بهار از شما پرسید که شما از روز اول با چه انگیزه ائی وارد شورا شدید؟ مگر شما نمیدانستید که آنها دارای چه نظرگاه فلسفی هستند؟ شما پاسخ میدهید که در زمان انقلاب، آقای رجوی، رجوی دیگری بود. او به پیشنهادهای شما توجه داشت. پرسش اینجاست که شما بعنوان یک نظریه پرداز و دارای آموزش دانشگاهی، مترجم وآشنا به فلسفه، چگونه پس از بیست سال ونه پس از دو ویا چهار سال متوجه شدید که نمیتوانید با گروه رجوی همکاری کنید؟ شما از کیش شخصیت او گفتید واینکه او ازخود فردی امام گونه ساخته و میگوئید: میدانستید که نمیتوانید این سازمان را اصلاح کنید. اما بیست سال با آنها همکاری کردید. بسیار خوب. شما از غاری میگوید

که تنها آقای رجوی با دیگر مشاورانش در آن گرد مآمدند، پس از مشاوره پیش شما برمیگشتند و نتایج گفتگویشان را با شما درمیان گذاشته، اما آنها همیشه حرف آخر را میزدند. پس اگر همیشه کار به این منوال میگذشت، چه معنی داشت ماندن در آنجا و بقول خودتان دندان قروچه کردن. آقای قصیم، شاید شما بتوانید به این پرسشها غیرفنی پاسخهائی فنی بدهید. با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

هه!تا حالا سپرده شده بودش به شما ها اهلش و متخصصش؟نچای.سینه پهلو می کنی یا.پادرهوا.بحثشم مال شما تا هروقت دلتو بزنه.عملش از آن فرزندان راستین ایرانِ.عینکو از رویِ دماغت بردار،واقعیت رو بهتر می بینی.متخصصش:)