Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، رازی، واژه "عشیره پرست" را که شما به کار می برید برابر نوشته های خودتان ناسیونالیست هائی هستند که ویژگی های ناسیونالیست های زمان برده داری و دهداری را دارند نه ویژگی های ناسیونالیست های زمان سرمایه داری را و اندیشه های آنها برابر با اندیشه های ناسیونالیست های زمان برده داری و دهداری است! اما باز هم بهتر است شما واژه ناسیونالیسم و ناسیونالیست را به کار ببرید چون همگان آنها را می فهمند اما عشیره پرست واژه آشنائی نبوده و فهم آن برای همگان آسان نیست! مانند واژه کوسموپولیتیسم Cosmopolitism که برخی از نویسندگان آن را به جای اینترناسیونالیسم به کار می برند اما چون هر دو واژه یک چم دارند و واژه کوسموپولیتیسم نیز واژه ناشناخته ای است بهتر است همان اینترناسیونالیسم که برابر پارسی آن تک میهنی است به کار برده شود تا فهم آن برای همگان آسانتر باشد! ***** .....

........ دوست گرامی ما، آ.ائلیار، ... خوب است و مانند کسانی که شما آنها را عشیره پرست می نامید نیست و پیش از این نوشته های ارزنده ای نیز در ضدیت با ناسیونالیسم و نژادپرستی نوشته است اما گاهی .. ********** دوست گرامی، رازی، سخن شما که می گوئید در سایه بگومگوهای ناسیونالیستی به ویژه در جهان اینترنت ستم ها و ددمنشی های بی مانند و بی شمار رژیم آخوندی کمرنگ می شوند و حتی از یادها می روند صد در صد درست است و من پیش از این نوشتاری را در این لینک نوشته ام http://iranglobal.info/node/17485
نوشته شده توسط: Anonymous

از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که با این اوضاع و احولی که ما در منطقه داریم و بویژه با این مخالفان که هر یک سازی میزند یکی میخواهد حکومت کا رگری بیاورد یکی از چند سال پیش برای ما رئیسه جمهوری انتخاب کرده وعده ای خط کش و مداد برداشته و دارند هندسه ایران ر ا مهندسی میکنند و برای هم شاخ وشونه میکشند وتعین مرز میکنند و پارسزبانها را تهدید به نابود ی کشورشان میکنند و همه بدبختی قاجار و اسلام وشیعه و اخوند و ایل را بر سر مردم و زبان پارسی خالی میکنند که اگر این سیب گندیده به زمین افتاد چه قشقرقی خواهد شد عقل سالم حکم میکند که همین اخوندهای با همه صفات باقی بمانند.
اگر تضمین بدهند که اگراخوند برود اب از اب تکان نخواهد خورد و همه بچه ها به مدرسه خواهند رفت و نانوائی قصابی و باز خواهند بود بله منهم در صف نخست مرک براسلام گویان و مرک بر اخوند گویان هستم.پارس بد وزبان

پارسی اخ اخ اخ ولی برنامه شما بطور دقیق چیست؟ خطای زمان شاه ؟ ایا موافق رجوی هستید ؟ رهبرو برنامه شما چیست؟
با ما پارس زبانها چه میخواهید انجام دهید ؟کشور ما پارس زبانها کجاست ؟
امید وارم یکی از لشگر بی باک تجزیه طلبان و ستم دیدگان نقشه اینده کشور پارس زبانها و سرنوشت انها را قلمی کند .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی گرامی، امیدوارم منظور و قصد من را از کلمه "عشیره‌پرست" درک کرده باشید. کسی که از "فارسها" هیولا می سازد و تمام بدبختیهای دنیا را به آنها نسبت می دهد، دیگر فقط ناسیونالیست نیست. او یک "عشیره‌پرست" است. و اگر بدنبال معنی دقیق این کلمه هستید، عشیره پرست همان ناسیونالیست است، با فرهنگ رفتاری و گفتمانی دوران قبیله و عشیره. فرق عشیره پرست با ناسیونالیست این است که دومی درونمایه و جانمایه دنیای مدرن را می شناسد و به نوعی در طرز تفکرش "مدرن" است، و دومی اینها را نمی شناسد و فقط دست به تقلید از مظاهر دنیای مدرن می زند، بدون آنکه آنها را درک کرده باشد. به همین دلیل است که اگر فرهیخته ترین فعال قومی را هم کمی قلقلک بدهید، ادبیات و کلامش به ادبیات و کلام نژادپرستان نزدیک می شود و ماهیت اصلی اش آشکار می شود. گفتگوهای شما با آقای ائلیار بهترین سند بر همین مدعای من است. نوشته های آخر ایشان

می تواند از قلم علیرضا اردبیلی تراویده باشد، از قلم کسی که معتقد است فارسها نقص کروموزومی دارند و ملتی بیشعور و وحشی هستند. تنها تفاوت ایندو در این است که ائلیار باهوشتر از اردبیلی است و کلامش را که چیزی جز نفرت پراکنی قومی (برای انشقاق ملت ایران و رسیدن به استقلال آذربایجان) نیست، بهداشتی تر عرضه می کند و برای اهریمن سازی از فارسها از "ناسیونالیستهای فارسی" حرف می زند. همین روزها یک دانشجوی بهائی را از تحصیل محروم کردند، به خانه و مغازه چند بهائی حمله کردند، چند صد درویش گنابادی را بهمراه زن و بچه هایشان در خیابان لت و پار کردند، چند نفر را بخاطر (دزدی (بخوان فقر) اعدام کردند، یک دگر اندیش مسلمان را بدلیل برداشت غیر سنتی از قرآن اعدام کردند، صدها زن و دختر را در خیابان تحقیر کردند و .... آیا شما دیدید از این حضراتی که کلمه "تبعیض" به ورد ملکوتیشان تبدیل شده صدایی درآید؟ اینها موضوعاتی هستند که بدرد نفرت پراکنی قومی نمی خورند، پس عشیره پرستان در باره آنها سکوت می کنند. همینطور در باره حقوق دگرباشان جنسی، کارگران، کودکان کار، زنان تن‌فروش .... زیرا به بهانه دفاع از هویت و رفع تبعیض قومی و اعتلای زبان مادری می شود مردم یک کشور را با هدف رسیدن به استقلال به جان هم انداخت، ولی دفاع از حقوق بهائیان، همجنسگرایان، درویشان، کودکان کار و ... تنها و تنها باعث گسترش همبستگی ملی می شود، درست به همین دلیل است که عشیره پرستان به این موضوعات نمی پردازند. نمونه دم دست خشکسالی در ایران است: به خشک شدن دریاچه ارومیه می شود پرداخت، زیرا می شود آنرا به گردن فارسها (که عشیره پرستان از سر بزدلی کلمه "شوینیسم فارس" را در مورد آنها بکار می برند) انداخت و دشمنی ایجاد کرد و به استقلال رسید. ولی خشک شدن زاینده رود نیازی به بررسی ندارد، زیرا از آن ابی برای نژادگرایان عشیره پرست گرم نمی شود. این است معنی عشیره پرستی!
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی، هدف از کلی گوئیهای جناب تبریزی که مدام آنرا تکرارمیکند، چنین بنظر میرسد که گویا میخواهد بمردم تفهیم کند، که ای ملل سرکوب شده جهنم ایران! ای انسانهائی که صد سال تمام زیرچکمه های دیکتاتورهای شیخ و شاه، له و لورده میشود. لطفا تکان نخورید. از آزادی و ازحقوق پایمال شده زبانی، ملی ـ مدنی، و از حق تعیین سرنوشت خود سخن نگوئید، بگذارید که یوغ بردگی زبان فارسی نسل اندر نسل از گردنتان آویزان باشد. بگذارید نسل اندر نسل تان از طریق دیکتاتورهای شیخ و شاه به گاو آهن و خیش بسته شوند. و زندگیتان مدام العمر دراسارت و برده گی بگذرد. اگر شما ها حرف از حقوق ملی ـ مدنی، و حق تعیین سرنوشت خود بزنید، جهنم ایران ازهم می پاشد، و این برای دیکتاتورهای رژیم اسلامی خطر ناک است. و دیگر نمی تواند شما ها را سرکوب بکند، زندانی کند، و دراعدامهای روزانه از جرثقیل ها آویزان کند. لطفا تکان نخورید.
بگذارید

رژیم جنایتکار اسلامی هر چه که دلش میخواهد با شما ها بکند. از نظر جناب ایشان آزادی و استقلال سیاسی، و خود گردانی و حاکم شدن بر سرنوشت خود، چیز خوبی نیست. اجازه بدهید، مثل بردگان عهد بوق آقا بالاسری داشته باشید، که مدام العمر بشما فرمان براند، و دستور بدهد. و هر چه که خواست به شما دیکته کند. و آنچنان زندگی را بر شما تنگ بگیرد، و جهنم کند، که حتا زبانتان در کودستان، و مدارس و دانشگاه قدغن باشد. و حتا اجازه نداشته باشید به زبان خود تان نامه ای بنویسید. اگر شما ها از حقوق و آزادیهای خود صحبت بکنید، و موضع مبارزه در پیش بگیرید، دیگر راسیسم و شوونیسم فارس نمی تواند با خیال راحت علیه تان فیلمهای کوچه بازاری بسازد و شما ها را به سخریه بگیرد. هزاران دلقک، دیگر نمی تواند جوک ترکی، گیلکی، لری بگوید، و شما ها را مسخره بکند. اگر شما ها از آزادی و حقوق انسانی و از حق خود گردانی، حرفی بزنید، راسیسم و پان ایرانیستهای دو آتشه فارس، مثل رژیم اسلامی تهران به شما ها انگ ناسیونالیست زهر آگین میزنند، و میگویند، که شماها پان ترک، پان لر، و پان گیلک، و پان عرب، پان کرد، و پان بلوچ هستید. مبادا حقوق کلمه آزادی و حقوق انسانی را بر زبان بیاورید. بگذارید یوغ بردگی مدام العمر بر گردنتان آویزان باشد. تا جهنم ایران پایدار بماند. تا قصابان رژیم اسلامی با خیال راحت به چپاول و غارت جهنم ایران، و به سلاخی خلقها ادامه دهند. تا انشا الله همه مان به همت انترناسیونالیسم ـ جهانی مهدی موعود (عج تعالی فرجه و شریف)، عضوی از ساکنان کشور کره زمین باشیم. انشا الله.
نوشته شده توسط: Anonymous

غرب هر گز دوست کشوری نبوده و نخواهد بود. غرب/ جهان عرب و اسلام را به سخره گرفته و هنوز نمیخواهد مسئله فلستین واسرائیل را حل کند.شرق در حقیقت مزاحم غرب است ومیخواهد روز ی انرا از بین ببرد. توجه کننید که میلونها شرقی در جنگ بوسیله غرب کشته شده اند. بنا بر این این شرق و پیش روان شرقی هستند که باید برای خود فکر کنند.انچه در اسکاتلند گذشت در حقیقت مزاح بود و ما میدانیم که مردم ایرلند و اسیا چه مبارزاتی با همین دولت انگلیس برای ازادی خود داشتند.انچه امروز در سوریه و عراق میکذرد دست پخت غرب است و روشن فکران شرقی باید خود را از این دام نجات دهند.شادروان اقبال لاهوری در شعری کوتاه ما را از غرب بر حذر میدارد.تقسم ایران عدالت نخواهد افرید بلکه هرج ومرج .عدالت و ازادی اگر در چهار چوب ایران عملی نشود به سختی قابل دوام است.سخن اقبال را بشنویم.

ای اسیر رنـگ پاک از رنـــــگ شو / مومن خود کـافر افرنـــگ شـــو/
رشته‌ی سـود و زیان در دست توست / آبروی خاوران در دســـت توست/
این کهن اقوام را شیـــرازه بــــند / رایت صدق و صفــا را کــن بلند/
اهل حق را زندگــی از قــّوت است / قوّت هر ملت از جمعیــــت است/
هم هنر هم دین ز خـاک خـاور است / رشگ گردون خاک پای خاور است/
ای امیـن دولت تهــــذیب و دیــن / آن ید بیضــــا برآر از آستیــــن/
خـــیز و از کـــار امـم بگشـا گره / نشئه‌ی افرنــــگ را از ســر بنــه/
نقشــی از جمعــــیت خـاور فـکن / واستان خود را ز دســت اهـــرمن/
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، پیش از همه پرسی در اسکاتلند چند سال پیش در استرالیا همه پرسی شد که آیا مردم استرالیا می خواهند کشورشان در اتحادیه کشورهای مشترک المنافع با انگلستان بماند یا نه؟ مردم استرالیا ماندن در اتحادیه کشورهای مشترک المنافع را پذیرفتند! این بار هم که همه پرسی در اسکاتلند برای ماندن یا نماندن در کنار انگلستان انجام شد مردم اسکاتلند ماندن در کنار انگلستان را برگزیدند! اگر می پرسید چرا؟ پاسخ شما این است که در انگلستان مانند ایران رژیمی مانند رژیم آخوندهای مفت خور بر سر کار نیست! زنان انگلستان گرفتار حجاب سیاهی و تباهی و یا نابرابری حقوقی زن و مرد نیستند و در انگلستان شهبانو الیزابت دوم پادشاه آن کشور است و زمانی خانم مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا بود! در انگلستان چیزهائی مانند تورم تازنده و گرانی های جهشی و هزاران بدبختی و تیره روزی که از دستاوردهای رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه .....

..... برای ایرانیان دردمند و درمانده هستند وجود ندارند و اسکاتلند بخشی از خاک دوزخی به نام ایران نیست بلکه بخشی از خاک بهشتی به نام انگلستان است! در انگلستان آخوندهای مفت خوار و دژخیمان خونخوار و دزدان سر گردنه بر هست و نیست یک سرزمین چیره نشده اند و انگلستان مانند ایران دوزخ سوزان نیست! در انگلستان که با خردورزی گردانده می شود نه دزدان کاخ نشین آخوندی دیده می شوند و نه مردمی که از گرسنگی رو به مرگ هستند! در انگلستان انتخابات فرمایشی، دادگاه های نمایشی، پارلمان دست نشانده، زندان ها و شکنجه گاه های اوین و گوهردشت و قزلحصار و تبریز و مشهد و اصفهان و شهرهای دیگر ایران ویران شده در سایه رژیم سر تا پا لجن جمهوری اسلامی وجود ندارند! در انگلستان گورهای گروهی هزاران تن که پس از محاکمه های پنج دقیقه ای اعدام شدند وجود ندارند! در انگلستان در سایه تورم تازنده و گرانی های جهشی چیزهائی مانند ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت دیده نمی شوند، در انگلستان هرگز میلیون ها تن با رها کردن هست و نیست خود به فرامرز نمی گریزند و در خیابان های کشورهای دیگر کارتن خوابی نمی کنند و ..... دوستان گرامی، اگر اسکاتلند از انگلستان جدا می شد سودی که به مردم اسکاتلند می رسید چه بود؟ نه تنها هیچ سودی به مردم اسکاتلند پس از جدائی از انگلستان نمی رسید بلکه مردم اسکاتلند دچار زیان های فراوان می شدند! ********** دوستان گرامی، گاهی مردم بخشی از یک کشور بدون انگیزه های زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و برای رهیدن از گرفتاری های گوناگونی که رژیم های دیکتاتوری و ناکارآمد به بار آورده اند از آن کشور جدا شده و کشور دیگری را برپا می کنند و این چنین نیست که جدائی خواهی ریشه در ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی داشته باشد! برای نمونه بنگلادش زمانی بخشی از پاکستان بود و به این سرزمین پاکستان خاوری نیز گفته می شد اما رژیم پاکستان تنها کاری که در بنگلادش می کرد بیدادگری بود! مردم بنگلادش نیز از هر نژاد و زبانی پس از نبرد با نیروهای جنگی پاکستان که گفته می شود سه میلیون تن در آن کشته شدند خواستار جدائی از پاکستان و آسودگی از ستم های رژیم نا کارآمد پاکستان شدند! ********** دوستان گرامی، جدائی خواهی در ایران واکنش و گریزگاهی روانی در برابر رژیم گنداب و لجن ولایت فقیه و واکنشی در برابر بیداد و ستم رژیم آخوندهای مفت خور است اما بی راهه ای است که پایان آن افتادن به پرتگاهی است که کشوری مانند یوگوسلاوی به آن پرتاب شد! جدائی خواهان به جای پیکار برای نابودی رژیم ولایت فقیه خواستار تکه تکه کردن ایران به جای نابودی رژِیم دژخیمان دوزخی و دزدان سر گردنه هستند! آن هم در کدام زمان و کدام جهان؟ و با کدام اندیشه و با کدام روش؟ اندیشه و روش چنین کسانی ناسیونالیسم است که پدیده ای کهنه و مرده و پرتاب شده به زباله دان تاریخ است، جدائی خواهی با انگیزه های ناسیونالیستی آغاز نمی شود اما سرانجام پنداری پلید و دوزخی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم نیز پا به میدان می گذارد! در زمانی (کشور کوچکتر، زندگی بهتر) و سخنان دیگری از این دست گفته و نوشته می شوند که همه مرزها در جهان رو به نابودی هستند و جهان به سوی تک میهنی (اینترناسیونالیسم) می رود و مرزبندی های گوناگون میان این کشور و آن کشور دارند از میان می روند و دیوارکشی ناسیونالیستی میان کشورهای گوناگون به پایان عمر تاریخی خود رسیده است و رسیدن به یکپارچگی جهانی بی چون و چراست و هر کشوری که زودتر به روند یکپارچگی جهانی و تک میهنی بپیوندد کمتر زیان خواهد دید و هر کشوری که دیرتر به این روند بپیوندد بیشتر زیان خواهد دید و تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است.
نوشته شده توسط: تبریزی

قوم فارس!!! کسی که از میلیون ها تن از مردم جهان آن هم در سده بیست و یکم با واژه (قوم) نام برده و همه این مردم را یک پارچه و یک تکه با یک چوب براند بی چون و چرا یک نژادپرست است و نژادپرستی نیز از اندام های زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم است و این ناسیونالیست های نژادپرست هستند که قوم، قوم می کنند! به کارگیری واژگانی مانند: قوم فارس، قوم ترک، قوم کرد، قوم عرب، قوم یهود و ..... برابر آئین نامه تارنمای ایران گلوبال که در آن نوشته شده است: "سایت مخالف هر گونه نژادپرستی است" ممنوع است اما چرا گردانندگان ایران گلوبال این هیتلرنامه ها را به نمایش درمی آورند مایه شگفتی است! دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، اگر چنین نوشته هائی را که مخالف با آئین نامه نیز هستند پیاپی به نمایش درآورید ارزش تارنمای ایران گلوبال در میان تارنماهای سیاسی از میان خواهد رفت http://www.iranglobal.info/node/19054

نوشته شده توسط: Anonymous

پس بمباران هوائی نیروهای ائتلاف که داعشی ها را به عقب نشینی ازکوبان وادار کرده چی شد؟ 130 هزار کرد فراری به ترکیه برای چه بود؟ کردها باید از امریکا و جامعه جهانی سرمایه داری سپاسگزاری کنند که کوبانی ها را از این فاجعه انسانی نجات داده و میرود داعش را در سوریه تارو مار کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بابک بخت آور فکر نمیکنید این شما هستید کە رگ تورک پرستیت گل کردە ، اولأ برای همە کاملأ عیان هست کە تورکیە از ابتدابە جبهتەالنصر و داعش کمک کرد و آنها را تقویت کرد و نفت قاچاق داعش را خرید و زخمیهای داعش در تورکیە مداوا میشوند ، قربان 41 گروگان تورکیە کراوات بستە و کت و شلوار اطو شدە با 2 اتوبوس از موصل بە تورکیە منتقل میشوند انگار تورکیە جادوگر است و میتواند این 41 نفر را بە طور نامرئی از دست داعش نجات دهد آمریکا بیش از 10 سال طول کشید با آن سازمان عریض و تویلش بن لادن را از بین ببرد ، آمریکا و انگلیس چند بار برای نجات جان 2 خبر نگار ناکام مادند انگار تورکیە سوپر من است بدون اینکە افراد مسلح داعش متوجە سوپر منهای تورکیە شوند 41 نفر را اوردغان با عملیات نظامی خارقالعادە نجات میدهد

جناب بابک بخت آور 130000 نفر از کوبانی از بخشی از سرزمین کوردستان بە بخشی دیگری از سرزمین اشغال شدەی خود رفتند ، کاش فیلم استاندار دیاربکر را در مرز کوبانی میدید در درگیر شدن با آن سرباز تورک میدیدید این سرزمین متعلق بە ملت کورد است و این مرز تصنعی دیر یا زود این ارتش تورکیە باید از سرزمین کوردستان بیرون بروند .

2 تکست کوتاه از سامان رسولپور برایتان کپی میکنم در رابطە با همین مسئلە
من سمپاتی برخی از دوستانِ تُرکم را نسبت به ترکیه درک می کنم. اصلا هم آن را عجیب و نامطلوب نمی دانم. اما یک پرسش: در حالی که شما می توانید خود را در هنر و زبان و شعر و موسیقی و فرهنگ و موضوعاتِ انسانی ترکیه سهیم و شریک بدانید، چرا اصرار دارید، خود را در سرکوب ها و رفتارهای دیگرستیزانه هم شریک بدانید؟ بگذارید مسئولیتِ این رفتارها صرفا متوجه خودشان باشد. حتی اگر از این رفتارها انتقاد هم نمی کنید، لااقل توجیهش نکنید. بگذارید ما دلمان به این خوش باشد که دوستانِ نازنین ِ ترکمان، سهمی در نیمه خالی لیوانِ ترکیه ندارند. نیمه پُرش مال شما! گوارای وجودتان!
یک ملت هستند. بینشان سیم خاردار گذاشته‌اند. پسرعمو و دختر عمو را از یکدیگر جدا ساخته‌اند. سرزمینشان را اول تجزیه کرده‌اند، و بعد به اتهام تجزیه طلبی، دهه هاست زندگی را برایشان تبدیل به جهنم کرده‌اند. حالا که داعش به جانشان افتاده، حالا که داعش از مرزهای آن‌ها به کوبانی حمله می‌کند، پُز این را می‌دهند که «ما مرز‌هایمان را به روی آواره‌ها باز کردیم». مرز‌هایتان آنجا چه غلطی می‌کنند؟ بین یک خانواده. مرز‌هایتان را به رویشان باز نکنید. مرز‌هایتان را بردارید. سیم خاردار‌هایتان را.
ترددِ عجیبی است. شب‌ها جوان‌های کردستانِ ترکیه، به کردستانِ سوریه می‌روند تا علیه داعش بجنگند. و روز‌ها کودکان و سالمندانِ کردستان سوریه به کردستان ترکیه. دیگران اما پُز ِ باز کردنِ مرز‌هایشان را می‌دهند. و کرد‌ها هم در جوابشان می‌گویند: «من سرزمین ِ خودم را می‌پیمایم، آن‌ها می‌گویند آواره است!»

نوشته شده توسط: Anonymous

matlab jalebi bud

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناسیونالیستهای فارسی زبان «تنها خودشان را مالک ایران» میدانند. زبان و فرهنگ فارسی خود را «تنها زبان رسمی» میدانند. می ترسند اگر این «حس تسلط زبانی و فرهنگی و ملکی» بشکند و دیگران هم حقوق زبانی-سیاسی-اقتصادی و ملکی برابر با آنها داشته باشند «ایران تجزیه»شده است. بله درست است. برای اینان «ایران=حس تسلط فرهنگی وسیاسی». و باز درست است که شکست این تسلط یا احساس تسلط، مساوی نابودی این احساس است و آن را هم مساوی نابودی ایران حساب میکنند. از اینرو مخالف «طرح تبعیض»هستند و مخالف «تقسیم قدرت»یا فدرالیسم. میگویند تبعیضی نبوده و نیست. همیشه گل بود و بلبل. نه گِل و بول. بنابرین برایشان تبعیض ملیت ها وجود ندارد و فدرالیسم هم تجزیه است.و تمامیت ارضی -زبان رسمی فارسی-قدرت متمرکز «سه الهه»یشان است. و با این سه الهه میخواهند «دیگر مردمان ایران» را تحت

تسلط داشته باشند.«حقوق برابر» برایشان یعنی احساس نابودی. که آنرا «نابودی» واقعی ایران تلقی میکنند
. بر این اساس به دیگران مارکهای گوناگون« فلان و بهمان» میزنند. خودشان را ناسیونالیست-شونیست-راسیست-عشیره پرست-پانگرا- نمیدانند ولی با اشاره به برخی نمودها در میان ملیتها (که این نمودهای منفی در همه جوامع و فضاهای سیاسی هست) ، و خودشان نمونه ی بارز آنند، آنها را بدین نامها میخوانند. هدف یک چیز است حفظ آقایی. که ندارند. آقایی را حکومت دارد. اینان تنها احساس کاذب آقایی میکنند-بخاطر وجود تسلط فرهنگ فارسی حکومتی که با آن وجوه مشترک دارند. در زبان رسمی و خاک.که البته دقیق شویم آنها را هم ندارند؛چون نه زبان فارسی را دارند و نه خاک را. زیرا در خارج زندگی میکنند. بخش قابل توجه شان. در نهایت ناسیونالیستهای فارسی زبان «اسیر توهمات خود اند» و «اسیر احساس کاذب آقایی». وقتی چیزی به این احساس کاذب شان بربخورد خود و ایران را از بین رفته حس میکنند. احساس ناسیونالیستی فارسی خود را بزرگنمایی میکنند و آنرا «احساس ملی» قلمداد کرده و خود را نیز«ملت ایران» مینامند.«ترس-توهم-احساس کاذب- خود بزرگ بینی-احساس تسلط- خیال پردازی نسبت به آینده» از خاصه های روحی این ناسیونالیسم است. علت این شرایط روحی نیز «سرنگونی حکومت شاه» است که اینان را دچار «بحران روحی» کرد و هنوز هم این بحران در آنها ادامه دارد. ولی واقعیت بدون توهمات آن است که حکومت فاشیستهای اسلامی 36 سال است که تسلط مطلق بر ایران دارند و این شکست خوردگان نیز دیگر «عددی» نیستند. نه در داخل ایران و نه در خارج. که فاقد پایگاه اجتماعی هستند. تنها دلشان به بیگانگان خوش است. با رویاهای گذشته. واقعیت دیگر آنست که در شرایط موجود و در ادامه این شرایط « مردمان 70 میلیونی که چند سال بعد به 90 و صد میلیون خواهند رسید، در صورت پیروزی یک انقلاب عمومی آنها تکلیف همه چیز-از مادی و معنوی و خاک- را خودشان مستقل از«« نو» تعیین خواهند کرد و به توهمات بحران زده ها خواهند خندید. بر این اساس توجه به این «عدد نبود»ها اتلاف وقت است وفاقد ارزش.
نوشته شده توسط: Anonymous

تا زمانیکه قوم فارس موجودیت ملل ایرانی را به رسمیت نشناسد، وضع جامعه جهل زده و مذهب زده جهنم ایران از این نیز بدتر خواهد شد. هر ملتی باید در مناطق خود بزبان خود تحصیل کنند، و زبان انگلیسی بعنوان زبان مشترک انتخاب گردد. این چه نوع مملکتی است که 35.000.000 مردم آذربایجان نمی تواند بزبان خود تحصیل بکند. عجب دیکتارهائی بر سرنوشت ملت آذربایجان حاکم شده اند؟ در هیچ کجای جهان چنین چیزی وجود ندارد، که زبان 35.000.000 انسان در سرزمین اجدادی خود ممنوع باشد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب آلپر آتاسی, من یک لا قبا که باشم که به الیت فارس و ترک و کرد و عرب چیزی را دیکته کنم. من بر اساس درک خود از اوضاع جهان, نظریات خود را بیان میکنم. گذشته از نفوذ و تحریکات همیشه حاضر خارجی, این ما فارس و کرد و لر و ترک و غیره هستیم که با نظر کلی به اوضاع جهان و دور و ور خود باید خیر و صلاح خود را تشخیص دهیم و مطابق آن عمل کنیم. بنظر من منفعت حفظ وضع هزار ساله موجود بر قدم گذاردن در راه نا معلوم جدایی میچربد. کسی هم آینده را نمیتواند پیش بینی کند و آیندگان خود تصمیم خواهند گرفت.

جهت رفع هرگونه ابهام باید یاد آور شوم که منظور از حفظ وضع موجود وضع جغرافیائی ست و گرنه همانطور که قبلا اشاره شد با حکومتی متفاوت از نوع حکومت های عرب و ترک و فارس ایران.
نوشته شده توسط: Anonymous

خوشبختانه عصر ارتباطات هست و همه چیز بر همه عیان! غرض ورزی و سمت و سوی نژادی یا قوم گرایانه کردیزم از سر تا پای مقاله میبارد. تورکیه بالاترین حجم پذیرش پناهجویان کورد را داشته است! حال اینکه آنچه که برای تورکمانان عراق که از نظر اتنیکی تورک نیز هستندانجام نداد! پس چگونه میتوان تورکیه را به حمایت از بر علیه کرد متهم نمود؟ هیچ سند و مدرکی به غیر از حرف های بی پایه و سند برخی جرایانات سیاسی مخالف تورکیه بیشتر جنبه تبلیغی دارد ارایه نشده است! واقعیت این است که تورکیه نمیخواهد امنیت شهروندان و منافع ملی خود را یکبار دیگر قربانی منافع و برنامه های آمریکا کند که هیچ ثباتی در ان دیده نمیشود. چنانچه در مورد سوریه و رژیم جنایتکار ، فاشیست بشار اسد تورکیه موضع قاطع گرفت اما با موضع مزورانه و متزلزل واشنگتن موقعیت تورکیه را تضعیف کرد. آنچه الان بر کل عراق و منطقه اعم از عرب شیعه، کرد و تورکمن میرود

دست پخت همانها و دستآورد همان سیاستهای نادرست در مواجهه با قتل و خونریزیهای رژیم فاشیست سوریه است نه سیاست کنونی تورکیه! این فاشیست های کورد همچون نویسنده فوق باید قدری تامل کنند و ببینند اگر تورکیه این حجم پناهجو را نمیپذیرفت چه جهنمی در انتظار این مردمان بی پناه بود. اما فرصت طلبان و تورک ستیزان هر فرصتی را برای انحراف افکار عمومی و خالی کردن عقده های نژادی و تباری خود مغتنم میشمارند!
بیش از پیش بدرخشید راهتان مستدام .... :)
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اگر "تورک" را مترادف فاشیسم تلقی کنید؛ آری چنین است!
اما پر واضح است که فاشیست ها هیچ ربطی به ملت ترک ندارند و انواع گوناگون آنها (نژادی، دینی و قومی) لکه های ننگ بر دامان ملل اند!!! هیچ ملتی در جهان بر دیگری برتری نداشته و ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پیروز همانطور که گفتید در اروپا پس از جنگهای طولانی 28 ملت(برخی از آن ملتها کمتر از یک ملیون جمعیت دارند) باهم متحد شدند/ یعنی ابتدا هویت همه به رسمیت شناخته شده و هر ملت حق تعیین سرنوشت خود را پیدا کرد و پس از آن داوطلبانه با همدیگر متحد شدند
اگر در اروپا هم همانند ایران رفتار می کردند هنوز گرفتار جنگ بودند و اگر الیت فارس همچنان به انکار ملیتهای ایران بپردازد و دست از سیاست استثماری برندارد سالهای سال این مبارزه ادامه خواهد داشت و ایران هر روز بدتر از روز قبل خواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

هر جا که زمزمه ای غلط یا درست علیه تورک بلغور میشود نام اقبال اقبالی می درخشد .... :)

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-مدارس ابتدایی مثل همیشه با زبان فارسی شروع میشوند.2- زبان مادری تدریس نمیشود.3- خشونت در مدارس هست. بخاطر درس-اخلاق- و حتی زبان. اما مقدار این خشونت در سه قسمت چقدر است لازم است تحقیق شود. در مهد کودک نیز خشونت با بچه ها وجود دارد. مسئله زبان در مهد کودکها- نیاز به تحقیق دارد.4- دوستانی که در این زمینه آگاهی هایی دارد میتوانند مطرح کنند. 5- در یوتوپ میتوان مسئله خشونت علیه بچه ها را دید. و در سایتها هم مطالبی در این زمینه ها هست.ویدئو های متن در این موارد روشنگر اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تاسف و چشمان تر برای کسی که جز حقیقت نمی جست.ننگ بر اسلام .ننگ با د بر مشایخ اسلامی .
این گروه بی وطن قرنها تکرار کردند که مخالفان خاکستر و اب دهان به روی پیامبر انداختند و محمد خشمگین نمیشد. اکنون ثابت شد که همان اب دهان و خاکستر حق ان یهود ی زاده عرب بود.
این چه دینی است که نمی تواند حرفهای یک جوان را تحمل کند؟ من در چهره داعش همان سیمای محمد وعلی و حسین را میبینم.
هیچ جریان ملحدی این گونه نمیتوانست دین اسلام را به لجن بکشد که اهل منبر به لجن کشیدند.
جز نفرت ابدی و اب دهان و خاکستر پاسخی نخواهید داشت.احساس و عقل از این همه پستی و حقارت دین اسلام و مروجان ان در حیرت است. نفرت بر دین شما مردمان بی اخلاق و بی وطن.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب lachin, اینکه بر اساس نفرت فرانسوی ها, لوموند بخواهد حقایق را تحریف کند نافی این حقیقت نیست که در آمریکا هر ٢٨ ساعت یکنفر سیاه پوست بدون عواقب و مجازات بدست پلیس و گشت های محلی کشته میشود. در یکی دو سال گذشته اگر دوربین تلفن های دستی نبود موارد این کشتار ها در فلوریدا و نیویورک و میسوری هرگز بر ملا نمیشد. گفتگوی بیشتر در این باره بحث را به انحراف میکشد. در اول این گفتگو پرسیدم که آیا ما میخواهیم با هم باشیم یا نباشیم. اگر میخواهیم با هم باشیم خراشیدن زخمهای کهنه کمکی به این موضوع نمیکند و دنیا عوض شده است.

منظور من نگاه کلی به مساله است: جدا شدن و خرد کردن میتواند تا حد اتم ( غیر قبل جدا شدن ) ادامه یابد و این خلاف آن چیزیست که در دنیای پیشرفته در جریان است. پس از قرنها خونریزی در اروپا, ٢٨ " ملت " با زبانها و مذهب ها و فرهنگ ها و تاریخ ها و مرام ها ی مختلف و گاه متضاد, اتحادیه ( فدرالیسم ) اروپا را به وجود آورده اند. آیا ما باید رشته محبت هزاران ساله خود را پاره کنیم که شاید در آینده گره خورد که بهم نزدیکترشویم ؟ سوال اینست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا و یا خانم Anonymous ! برای از بين بردن اين مشکل دو راه وجود دارد يا زبان ترکی بايد از بین برود يا اينکه شونيزم فارس .

نوشته شده توسط: Anonymous

لابد فقط ترکها مبلغ تئوری توطئه نیستند ؟ بدشانسی آذری های ایران اینست که در این سایت اینهمه تئوریسین بیکار و خودآموخته دارند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای peerooz..هر چند که آواز دهل از دور خوش است ولی متاسفانه و یا خوشبختانه در زندگی 37 ساله دور از ایران, من تقریبآ 17 سال در اسکاتلند و در شهر ادینبورگ و3 سال در اسسکس اطراف لندن و 17 سال است که در امریکا زندگی میکنم..هر جامعه ای به معیارهای مخصوص خودش بیماری های اجتماعی خودش را به یدک میکشد. بنابراین جامعه امریکا از این امر مبرا نیست و نمی تواند باشد..اگر امروز می بینید که روزنامه لوموند مقاله ای در باره کشته شدن سیاه پوستان توسط پلیس را می نویسد هیچ کس منکر این واقعیّات نمی باشد. مبارزه با برده داری یک بخش مهم تاریخ امریکا را تشکیل میدهد. نویسنده گان محترم لوموند می دانند که بیش از شش صد هزار نفر سفید پوست ( بیش از کشته شده گان در دو جنگ جهانی و ویتنام ) در جنگ های داخلی امریکا کشته شدند تا آزادی برده گان سیاه پوست در دوره ریاست جمهوری ابراهام لینکلن به تصویب برسد..نویسنده گان محترم

لوموند خوب میدانند که این سربازان امریکائی بودند که در سواحل نرماندی پیاده شدند که بیش از 30,000 کشته دادند تا راه ورودی با پای پیاده را برای آقای شارژ دوگل در خیابان شانزه لیزه را مهیّا سازند . میانگین زنده ماندن یک سرباز آمریکائی از کشتی به ساحل 7 دقیقه بود. گرداننده گان محترم لوموند می دانند که اگر این امریکائی ها کشته نمی شدند خیلی امکان داشت که این اخبار سیاهپوستان را به زبان آلمانی در مجله اشپیگل پاریس چاپ میکردند...ولی بحث اصلی در باره حقوق اولیه انسانی است که ما ترک های ایران خواهان آن هستیم..هر موقعی که یک ترک و یا یک عرب در باره حق تحصیل به زبان مادری میکند , به انگ تجزیه طلبی متهم میشود..دو عاملی که ایران را تجزیه خواهد کرد یکی وجود رژیم آپارتاید استعمار گر داخلی اسلامی ایران است و دیگری مهم تر, وجود پان ایرانیست های رنگارنگ است..
نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... هستند جز سفسطه و دلیل تراشی خنده دار چیز دیگری نیست! دوست گرامی، آ.ائلیار، ولادیمیر ایلیچ اولیلنوف (لنین) چون پس از جنگ جهانی یکم و پس از انقلاب اکتبر در روسستان به سختی دچار تنگنا شده بود سخنانی گفت و کارهائی کرد که تنها برای آن زمان و در آن سرزمین و از روی ناچاری بودند! در این باره آقای (احمد بخرد طبع) نوشتاری پژوهشگرانه به نام: (کردستان و مفهوم بورژوایی حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی ملل) در سه بخش نوشته اند که می تواند در این زمینه سودمند باشد و شما می توانید در این تارنما هر سه بخش این نوشتار را بیابید که امید است راهگشا باشد http://ofoghekaregare.com/Default.aspx دوست گرامی، گروه بندی انسان ها با خاک و مرز و پیدایش صدها کشور در جهان با دستاویزهائی مانند نژاد و تبار و زبان که از شش هزار سال پیش و از زمان برده داری آغاز شده است ناسیونالیسم نام دارد و باورمندی به برپائی ....

..... یک کشور در همه جهان به نام کره زمین به جای صدها کشور تک میهنی یا اینترناسیونالیسم نام دارد، در جهان کنونی مرزبندی های ناسیونالیستی به جای مانده از زمان برده داری به همراه اندام های زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مانند نژادپرستی صد در صد نابود نشده اند و کشوری یکتا در جهان به نام کره زمین برپا نشده است اما این مرزبندی ها رو به نابودی هستند و مرز میان بسیاری از کشورها مرزهای نمادین هستند نه مرزهای ناسیونالیستی و نژادپرستانه و جهان رو به سوی تک میهنی می رود و در فرجام تاریخ با نابودی ناسیونالیسم و دیوارکشی های ناسیونالیستی میان انسان ها تنها کشوری که در سرتاسر جهان به جا خواهد ماند کشوری به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان است و ناسیونالیست ها در جهان کنونی کسانی هستند که مغزشان با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی در شش هزار سال پیش و در زمان برده داری یخ زده است! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بدبختانه شما با نوشته هائی که به تازگی می نویسید به جای پیشرفت کم کم دارید پسرفت می کنید و سرانجام شاید به گنداب ناسیونالیسم که بسیار کسان در آن افتاده اند شما نیز بیفتید و من در این باره نگرانم! دوست گرامی، شما خودتان به نوشته های ارزنده ای که پیش از این در مخالفت با ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها می نوشتید نگاه کنید و نوشته های کنونیتان را با آن نوشته ها بسنجید و ببینید ناهمسانی از کجاست تا به کجا؟! (ترسم نرسی به کعبه ای آ.ائلیار – این ره که تو می روی به پانستان است!)
نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... دوست گرامی، آ.ائلیار، از کسی که می گوید: ( امروز اول ماه مهر روز جزا و شکنجه بچه های خردسال غیر فارس است و اولین روز مدرسه برای ۶ - ٧ ساله های غیر فارس عین مجلس عزاست و این از خاطرات من است که در تمام طول عمرم این خاطره ننگین را با خود حمل می کنم که چوب در دست معلم که سعی می کرد زبان بیگانه را به بچه های ترک زبان تحمیل کند و ..... ) بپرسید که از هزار سال پیش و از زمان آن تا کنون آن آموزگاران چوب به دست چه زبانی را در دبستان ها یاد می دادند؟ آیا زبان ترکی یاد می دادند؟ و یا با زبان مادری بچه ای که فارسی نمی دانست کار می کردند؟ این داستان پردازی ها و این چرندنامه ها و این بهانه تراشی های خنده دار ناسیونالیستی چرا هیچ شنونده و خواننده ای ندارند؟ برای آن که دروغ هستند و بر دروغبافی استوار هستند و دیگر هیچ! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، من چندین بار نوشته ام که چون من از ....

..... باورمندان به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستم دیدگاه من درباره زبان دیدگاهی بی سویانه است و مانند ناسیونالیست ها من از زبان بتی نمی سازم که باید در برابر آن به خاک افتاد! زبان برای من و همه خردمندان جهان ابزاری است برای پیوند میان انسان ها و جز این ارزش دیگری ندارد و در هیچ کجای جهان یاد گرفتن زبان نه بد است، نه گناه است، نه زشت است و شما اگر صد زبان نیز یاد بگیرید می توانید یاد بگیرید و هیچکس در هیچ کجای جهان نمی تواند به شما بگوید که چرا زبان یاد می گیرید اما سخن بر سر بهانه کردن زبان برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین از سوی کسانی است که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار انداخته است! دیدگاه من درباره زبان این است که زبان کاربردی هفتاد میلیون ایرانی اگر فارسی یا ترکی یا عربی یا روسی یا انگلیسی یا ماندارین و ..... باشد می تواند باشد، پس کجای این سخنان آن چنان که شما نوشته اید برابر است با ناسیونالیسم فارسی و ادامه دادن راه سومکائی ها و حزب پان ایرانیست و آریاگرائی و تمامیت ارضی طلبی و زیر سؤال بردن حقوق فرهنگی مردمان مختلف و سوزاندن ایده های مخالف و انسان سوزی و کتاب سوزی و فرهنگ سوزی و ..... ؟! دوست گرامی، آ.ائلیار، نوشته های مرا همگان می توانند بخوانند و داوری کنند که این سخنان شما که بر هیچ برهانی نیز استوار نیستند جز بهتان نام دیگری ندارند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بپردازیم به فدرالیسم، دوست گرامی، اگر یک سرزمین دارای ساختار مردم سالار باشد گرداندن کارهای هر بخش از آن سرزمین نیز به دست مردم همان بخش از آن سرزمین خواهد بود، در رژیم های فدرال - دموکرات مردم هر بخش از کشور کارگزاران آن بخش را برمی گزینند و کارگزاران نیز در برابر مردمی که آنها را برگزیده اند پاسخگو هستند و اگر مردم از آنها ناخشنود شوند می توانند آنها را برکنار کنند، در این شیوه از کشورداری که پیشرفته ترین روش کشورداری در سرتاسر جهان است همه دارائی ها و دستمایه های یک سرزمین در همه جای آن پخش می شود و همه بخش های یک کشور هماهنگ باهم پیشرفت می کنند و به این شیوه از کشورداری فدرالیسم دموکراتیک گفته می شود، در این شیوه از کشورداری ناسیونالیسم و اندام های آن مانند نژادپرستی جائی در بخشبندی بخش های گوناگون یک سرزمین ندارند و برای نمونه پنجاه استان آمریکا از دیوارکشی به گرداگرد پنجاه نژاد برپا نشده اند اما دو گروه فدرالیسم را ابزاری برای دیوار کشی های ناسیونالیستی میان مردم می دانند، یک گروه ناسیونالیست هائی هستند که مانند همه ناسیونالیست ها در همه تاریخ و همه جهان در پی دستاویز و یا دستاویزهائی برای دیوارکشی میان خودشان و دیگران هستند و فدرالیسم نیز مانند نژاد و زبان دستاویزی برای چنین کسانی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی است، روشن است که فدرالیسم دموکراتیک هیچ پیوندی با دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم یک سرزمین ندارد، گروه دوم برخی از سازمان های سیاسی گرفتار پوپولیسم هستند که هنگامی که از فدرالیسم سخن می گویند تنها روشی که از آن برای برپائی ساختار فدرالی یاد می کنند دیوارکشی های ناسیونالیستی میان پارس و ترک و کرد و عرب و است! مانند برخی از سوسیالیست ها و چپ گراها که در گرداب پوپولیسم گرفتار شده اند و همان سخنانی را می گویند که ناسیونالیست ها می گویند و چنین کسانی چپ های پوپولیست نام دارند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بپردازیم به اینترناسیونالیسم، دوست گرامی، همه مارکسیست ها اینترناسیونالیست هستند اما همه اینترناسیونالیست ها مارکسیست نیستند! اما این که برخی از ناسیونالیست ها با دستاویز کردن سخن ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) که گفته بود: "حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی ملل" خواستار دیوارکشی های هیتلری میان کرد و فارس و ترک و عرب .....
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، پاسخ سخنان شما را چند بار داده ام و سخنان شما چندباره نویسی هستند اما بار دیگر پاسخ شما را می دهم! به ویژه برای کسانی که به تازگی چنین سخنانی را می خوانند! دوست گرامی، نیازی نیست که کسی بگوید فلان نژاد برتر از نژادهای دیگر است تا همگان او را نژادپرست بدانند و هر واژه و پسوند و پیشوندی که انبوهی از مردمان یک سرزمین را یکپارچه و یک تکه کرده و با یک چوب براند نشانه نژادپرست بودن و ناسیونالیست بودن گوینده و نویسنده آنهاست! ناسیونالیست ها چون نژادپرست هستند از گروه های گوناگون مردم جهان با پسوند (ها) نام می برند و همه را با یک چوب می رانند! مانند: ترک (ها) ، فارس (ها) ، عرب (ها) ، کرد (ها) ، افغانی (ها) ، آلمانی (ها) ، یهودی (ها) ، ها، ها، ها، ها ..... کسی که از فارس، ترک، کرد، عرب، ارمنی، آشوری، یهودی، افغانی، سفید پوست، سیاه پوست، دو رگه، چند رگه و ..... با پسوند.....

..... (ها) نام برده و میلیون ها تن از انسان ها را بی آن که با آنها دیدار و گفتگو کرده باشد با یک چوب براند بی چون و چرا یک نژادپرست است و نیازی نیست که چنین کسی بگوید نژادپرستی خوب است و در ستایش از نژادپرستی داد سخن بدهد که ما او را نژادپرست بدانیم! به کارگیری واژگان دیگری نیز که گروهی از مردم را یکپارچه و یک تکه کرده و همه را با یک چوب برانند نشانه نژادپرستی هستند، مانند: جامعه فارس، جامعه فارس زبان، مردم فارس، فارس تباران، قوم فارس (و یا ترک، کرد، عرب، لر، یهودی، ارمنی، آشوری و .....) ********** این سخن که جامعه فارسی زبان (یا جامعه کسانی که زبان مادریشان فارسی است) دارای مشخصات بارز ناسیونالیستی و شوونیستی و حتی راسیستی است برابر با چیست؟ چنین سخنی برابر با یکسان دانستن همه کسانی است که زبان مادریشان فارسی است و با یک چوب راندن همه آنهاست! این سخن فتوکپی سخن پان آریاهائی است که می گویند: ترک تباران و عرب تبارانی که سرزمین اهورائی آریائی ها را (که همان ایران است) اشغال کرده اند باید گورشان را گم کنند و به ترکستان و عربستان بازگردند! این سخنان همانند هم هستند و ریشه در یک چیز دارند و آن هم ناسیونالیسم است! و با این روال همه فارس هائی که در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی له شده اند و می شوند حتما ناسیونالیست و شوونیست و راسیست هستند و همه ترک ها و عرب هائی که هر درد و رنجی در دوزخ رژیم آخوندی به آنها می رسد حتما اشغالگر سرزمین اهورائی آریائی ها هستند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... این ادبیات فارسی چه سیاسی و چه ادبی به کدام جامعه تعلق دارد؟ ..... ) دوست گرامی، پاسخ شما این است: سرزمین ایران، سرزمین افغانستان، سرزمین تاجیکستان، بخشی از عراق، بخشی از پاکستان و بخشی از هند و به گونه پراکنده در بخش های دیگری از جهان، برخی از پژوهشگران و زبانشناسان نیز زبان های کردی و بلوچی را به همراه چند زبان دیگر مانند زبان گیلکی و مازندرانی از شاخه های زبان فارسی می دانند و این چنین نیست که هر کس که زبان مادریش فارسی باشد فارسی دان و دیگران فارسی ندان هستند! و جامعه فارسی زبان یا جامعه کسانی که زبان مادریشان فارسی است برابر با همه کسانی نیست که دانا به زبان فارسی هستند! البته نام درست این زبان که کمابیش هزار سال است زبان کاربردی ایرانیان است دری است نه فارسی و شاید در آینده در این باره نوشتاری بنویسم. ******** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما از سیاست یکسان سازی ۸۰ ساله سخن می گوئید! دوست گرامی، امسال سال ۱۳۹۳ خورشیدی است، خواهشمندم برای من و همگان روشن کنید که در هشتاد سال پیش و از سال ۱۳۱۳ چه رخ داده است که از آن زمان سیاست یکسان سازی آغاز شده است؟ و آیا پیش از سال ۱۳۱۳ خورشیدی ده ها هزار دبستان به زبان ترکی و زبان های دیگر کار می کردند و پس از آن تاریخ برای پیاده شدن سیاست یکسان سازی آن دبستان ها از آموختن زبان های دیگر دست کشیدند و با زبان فارسی کار کردند؟ پس خواهشمندم برای من و دیگران روشن کنید زبان کاربردی ایرانیان ترک و کرد و عرب و لر و ..... در زمان طاهریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانیان، تیموریان، آق قویونلوها، قره قویونلوها، صفویان، افشاریان، زندیان و قاجاریان کدام زبان بوده است؟ آیا زبان ترکی بوده است و یا زبان دیگری بوده است؟ کمابیش هزار سال است که زبان فارسی زبان کاربردی ایرانیان از هر بوم و تبار بوده است و داستانی که برخی از ناسیونالیست های ترک ساخته اند که از زمان رضاشاه زبان فارسی زبان کاربردی ایرانیان شده است باد هواست! .....
نوشته شده توسط: Anonymous

جالب بود. راستی این روزا وضعیت کلاس های اول ابتدایی در تبریز و بقیه شهر های آذربایجان چطوره؟ یعنی هنوز کودکان در اونجا سال اول مدرسه براشون جهنمه. دوگانگی زبان فارسی و ترکی دارن؟ بچه ها به زور میرن سر کلاس می شینن و عصر با گریه خونه بر می گردن. مهد کودک ها چی؟ یعنی بچه های مهد با دو زبانه تربیت شدن همزمان فارسی و ترکی سختی و مشکل دارن. حقیقتش تا حالا فکر این مطالب رو نکرده بودم. زمانی که تهرون بودم و بچه هام مهد کودکی و دبستانی. خیلی وقتا اتفاقات برامون تلخ بود. ولی بیشتر از سرویس مدرسه و راننده های ناجور بود. احساس ناامنی خیلی شدید بود. صبح ها بچه ها با کدوم راننده میرن و با کی بر می گردن. سر کوچه ولشون می کنن یا دم منزل پیاده میشن.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سلام . آلپر آتاسی عزیز،گؤزه لیم ، چوخ ساغ اولون نظریز اوچون. چشم ، امیدوارم در فرصت مناسب نظریاتم را در مورد چگونگی«حل مسایل آذربایجان در چهارچوب فدرالیسم» منتشر کنم. قسمت اول تحت عنوان «استراتژی-تاکتیک جنبش آذربایجان»را تدوین کرده منتشر نموده ام:http://www.iranglobal.info/node/11857 قسمت دوم این نوشته میتواند « مسایل فدرالیسم در آذربایجان» باشد.و مطالبی را که در کامنتها مطرح شده در خود بگنجاند. ولی باید توجه کرد که «مرام نامه فدرالیسم در آذربایجان» لازم است توسط دوستانی که در داخل و خارج به صورت «جمعی» تلاش میکنند، «جمعبندی شده و تدوین گردد». و راهنمای تلاشها شود. کاری که من یا شخصی مثل من میتواند انجام دهد «تدوین اندیشه خود» است. که تنها میتواند نظر و پیشنهاد فردی برای استفاده ی عمومی باشد. و ممکن است که اشکالات و اشتباهات زیادی نیز داشته باشد

و یا با شرایط عملی و موجود که دوستان با آن درگیر هستند نخواند و نیاز به اصلاحات و تغییرات داشته باشد. که اینها کار «جمع و مرام نامه» است و می تواند صورت بگیرد. همانطور که گفتم ،باشد نظر خود را در فرصت مناسب منتشر میکنم ؛ شاید جهت مطالعه مفید وافع شد. ولی روشن است که فردی نمیشود مرام نامه یا منشور نوشت. درست آن است که یک «جمع» آنرا انجام دهد که در گیر مسایل روزانه ی جنبش است. از نظر من آذربایجان نیاز دارد حداقل 20 گروه را در یک جبهه گردآورد و استراتژی و تاکتیک را جمعی مشخص کند . این کار با تکنیک انترنت میتواند مجازی نیز صورت گیرد. و خرجی هم ندارد. نهایت در یک سایت سئوالات مطرح شده و پاسخ ها دریافت میشود و بعد جمعبندی شده به رأی گذاشته میشود. نخست تشکلها می توانند با مرام نامه ی خصوصی خود را معرفی کنند و به پرسشها پاسخ دهند. حتی در بخش «احراب و تشکلها»ی این سایت هم میتواند عملی شود. امیدوارم دوستان اهل عمل این کار را بکنند. من نظریات فردی خود را در اختیار عموم قرار میدهم و غیر از این هم کاری از دستم بر نمیاید. حال چه قبول افتد و چه در نظر آید. ضرورت دارد که جبهه ی مستحکمی با استراتژی درست مدون تلاش کند. آن وقت لازم است گروهها هم استراتژی خصوصی خود را با اصول کلی- تئوری جبهه- همخوان نمایند. در مورد فدرالیسم دوستان «فدرال دموکرات آذربایجان» بصورت جمعی تلاش میکنند ولی من اطلاعی از آنها ندارم و حتماً تجربیات آنها میتواند برای جبهه مفید باشد. و همین طور مال دیگر جمع ها. از نظر من آذربایجان در شرایط حاضر« نیاز مبرم به تئوری مورد قبول عمومی و جبهه» دارد. در اثر این کار داخل نیز سامان مییابد. آنها هم میتوانند در تدوین تئوری شرکت کنند. بدین ترتیب عملاً کمبود یک یا دو حزب قدرتمند در آذربایجان می تواند رفع شود.جبهه با تئوری درست و رهگشا این کمبود را بخوبی میتواند رفع کند: بشرطی که به تئوریهای عملی و مختص آذربایجان-و اندیشه های انسانی-عموم بشری- دموکراتیک-و اخلاق انسان دوستانه و انقلابی تسلط کافی داشته باشد و این ویژگیها را خصلت خود سازد. جبهه میتواند «جبهه ی منشوری و عملی» باشد و نه تشکیلاتی.یعنی «پراکتیک-تئوریک» باشد.و حتی سایتی هم جهت ارائه ی اندیشه -بصورت دموکراتیک- و اطلاع رسانی ایجاد کند. این نوع تشکل شکل جدید ی ست و مختص شرایط حاضر. با فرم کلاسیک فرق اساسی دارد. و دارای رهبری غیر متمرکز و از پایین و مستقل است. در حقیقت فاقد رهبری کلاسیک است.امیدوارم دوستان عمل دوست چنین قدمهایی بردارند.
قربان سنه .ساغ اولون واراولون.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه : حلقه ی کمر به دستم فرو میرفت و زخمی میشدم.یک بار پدرم دید دستم زخمی شده- با این تصور که باز با بچه ها دعوا کرده ام - نوازشم داد.گفتم: «منو چرا میزنی، با کسی دعوا نکرده ام ، معلم با کمرش زده .» «خوب کرده باید درس بخوانی.»
کلمات فارسی را نمی توانستم به خاطر بسپارم. همینکه از مدرسه بیرون میامدم همه را فراموش میکردم. چاره ایکه اندیشیدم این بود :با خود گفتم :«چون اوشاغام فارسی یادیمنان چیخیر. یاخجیدی کی ائوه جن یادیمدا ساخلیییم- آناما اؤرگدیم -لازیم اولاندا اوننان سوروشوم. »«Çün uşağam "farsi" yadımnan çıxır, yaxcıdı ki, evəcən yadımda saxlıyım-anama örgədım -lazım olada onnan soruşum.» «چون کودکم "فارسی" فراموشم میشود-

بهتر است تا خانه به یاد داشته باشم و به مادرم یاد بدهم . هروقت لازم شد ازاو بپرسم».

همین کار را کردم. وقتی عصر بعد از توپ بازی به خانه برگشتم پدر گفت:
« پسرم بخوان ببینم امروز چه یاد گرفتی ؟»
نتوانستم . همه چیز فراموشم شده بود. از مادر کمک خواستم. بلد نبود. با او دعوا کردم.
«پسرم چرا دعوا میکنی، من که بلد نیستم!»
« آخه من به شما یاد دادم.»
«جانم من سواد ندارم...»
پدر گفت :« با مادر دعوا نکن.سعی کن خودت همه چیز را به خاطر بسپاری».

تا کلاس چهارم ابتدایی نمیدانستم «دارا» یعنی چه؟ « عروسک» یعنی چه؟
درکلاس اول ابتدایی درس ما این بود - که دستم را بارها زخمی کرد:« دارا-آذرکتاب دارا- عروسک آذر
دارا توپ بازی میکند- آذر توپ بازی میکند توپ دارا- عروسک آذر»
اما دراین ایام قصه ها و ترانه ها و اشعار زیادی را از فرهنگ فلکلوریک و شفاهی خودمان بلد و حفظ بودم .
بهرصورت خوشحالم که سرانجام تا حدودی توانستم زبان فارسی را بیاموزم و نظرم را با دیگران درمیان بگذارم.
اما حیف و صد حیف و هزاران بار حیف که امکانش نبود- من و ما از همان ابتدا-به زبان مادریمان تحصیل کنیم. بسیاری از استعدادها به این خاطر هم از بین رفت و نابود شد.
خیلی از بچه ها در همان دوره ابتدایی ترک تحصیل نمودند...
کتک-جریمه پولی(انداختن پول درقلک)- رونویسی درس- پرنده از جلوی پنجره گذشت-که من آنرا در یکی از نوشته هایم با همین عنوان توضیح داده ام- مثل گذاشتن مداد لای انگشتان و فشار دست توسط معلم است ، با این تفاوت که تا پرنده ای از جلوی پنجره کلاس رد نشده آموزگار دست بردار نیست- همه آزارو اذیتهایی بودند که ما کودکان برای یاد گرفتن اجباری زبان فارسی و فراموشی زبان مادری متحمل شده ایم.
امیدوارم روزی برسد که کودکان با میل و علاقه خود به آموختن زبان مادری و غیر مادری بپردازند.
« پنجره دن قوش کئچدی! »اوشاقلار کلاسدا.معلم تزه کلاسا گیریبدی:
-مشقها روی میز!ایکی اوشاق کلاسین دبینده،یاواشجا دانیشیر لار بیربیریله.آنا دلینده
- اول؟ -اَ یَرəyər!-دوم؟-دؤیَرdöyər!-سوم؟-سؤیَرsöyər!-چهارم؟-چالارçalar!-پنجم؟-پنجومو بیلمیره م!-ششم؟-شيشَرşişər!
اوشاقلارین بیر آیریسی سؤز آرایسی:-من بیلیره م! چهارم چالار!-دیدی.چالدی یولداشینین بئلیندن.اوشاق باغیردی اونون الیندن!
-«دوم دؤیَر! سوم سؤیَر! چهارم چالار! پنجومو من بیلیرم! گلین بورا!مداد لای انگشتها!جریمه تو قلک! باز باید تو آسمان پرنده نشون بدین!»-معلم دیدی.اوشاقلار آغلایارکن:
-آغا کلاسدا قوش اولماز!باغری داغلایارکن ، بارماقلارگؤینَدی،شیشدی،قارالدی !
کلاس باغیردی:-آغا پنجره دن قوش کئشدی!-آغا پنجره دن قوش کئشدی!پنجره دن قوش کئچدی،امما اوشاقلارین ایشی یاش یاش، یاش کئچدی!بچه ها در کلاس اند:معلم تازه وارد کلاس شده:- مشقها روی میز!( به فارسی) .دو بچه ته کلاس به آرامی با هم حرف میزنند: به زبان مادری:-کلاس اولی؟ -میترسد و کنار میکشد! -کلاس دومی؟ -کتک کاری میکند! -کلاس سومی؟-فحش میدهد! -کلاس چهارمی؟-میزند! -کلاس پنجمی؟-کلاس پنجمی را من نمیدانم ! -کلاس ششمی؟-پوز و افاده میدهد!
بچه دیگری به دنبال صحبت گفت:- من میدانم! کلاس چهارمی میزند!زد رو کمر دوستش. بچه داد کشید!معلم گفت:
-«کلاس دومی کتک کاری میکند!( زبان مادری).کلاس سومی فحش میدهد! کلاس چهارمی میزند! کلاس پنجمی را من میدانم.بیایید اینجا!( فارسی) مداد لای انگشتها! جریمه تو قلک!باز باید تو آسمان پرنده نشون بدین!»
بچه ها گریه کنان:- آقا تو کلاس پرنده پیدا نمیشه!( زبان مادری). انگشتها ورم کردند ، سیاه شده وبدرد آمدند.
داغ به دل بچه ها زد . کلاس فریاد کشید:-آقا!پرنده از جلوی پنجره گذشت!-آقا!پرنده از جلوی پنجره گذشت!پرنده از جلوی پنجره گذشت!اما کار بچه ها همیشه زاربود. و سخت و سخت گذشت.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

چون کودکم "فارسی" فراموشم میشود:

من خیلی به زحمت توانستم زبان فارسی را تا حدودی بیاموزم. تا کلاس سوم ابتدایی همیشه هفته ای جند بار به خاطر نفهمیدن این زبان کتک میخوردم. در کلاس اول ابتدایی معلم - آقای اورمیچی-که یک آذربایجانی بود -هر دفعه با کمر کتکم میزد. کاهاً میخ حلقه ی کمر به دستم فرو میرفت و زخمی میشدم. ادامه در بالا...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آزاد. با توجه به مدارک موجود در مورد فتنه 1357 و یا بقول شما خیزش مردمی و انقلاب ، جای تاسف است که شما و همفکرانتان مراجعه ای به آنها نمیکنید و همچنان شما و همفکرانتان برای پاک و بحق جلوه دادن خودتان خزب الله و سلطنت الله و کمونیست الله را مانع فعالیتهای خود میدانید. هرکسی رونسانس را از خود باید آغاز نماید. شما توطعه زا ها را بر شمردید لتفن برای رسیدن به آزادی وظیفه و مسولیت رونسانس گرا ها را تشریح کنید که از کجا باید آغاز نمایند تا مجبور نباشند پنسیلین استفاده کنند و با برای آرامش کوضعی مسکن

این حق مُسلٌم نسلهای پس از انقلاب 1357 است تا بدانند چرا و چگونه آخوند به خلافت رسید!ا
انقلاب ۵۷ - قسمت ۱
http://www.manoto1.com/videos/51036/vid5642
انقلاب ۵۷ - قسمت ۲
http://www.manoto1.com/videos/51037/vid5647
انقلاب ۵۷ - قسمت ۳
http://www.manoto1.com/videos/51038/vid5650
نوشته شده توسط: Anonymous

هم درد گرامی یوسف اذربایجان .ضمن همدردی باشما توجه داشته باشید که ما در مدرسه مجبور بودیم قران و شرعیات یاد بگیریم .امان از انوقت که ما کودکان مانند اقا معلم نمیتوانستیم قران بخوانیم و یا اصول دین را بلد نبودیم. در انتظار ما نه اموزش بود و نه محبت بلکه فلک کردن بود .ما همه بچه ها از ندانستن و معلم میترسیدیم و خود را پشت سر دیگری قایم میکردیم تا چشم معلم قران و شرعیات بما نباشد.بدترین و رنج اورترین ساعت در س همین خواندن و نفهمیدن قران بود .مصیبت بدتر اینکه میگفتند که اگر بلد نیستی باید هجی کننید. اقا یوسف شما میتوانید بسمه اللله الرحمن الرحیم را هجی کننید ؟ من هنوز بلد نیستم و هنوز هم نمیخواهم یاد بگیریم . من در دوران مدرسه میدانستم که اعراب دشمن ما هستند و به خانه ما ایران حمله کردند و مردم ایران را گشتند و به بردگی بردند مانند امروز جمهوری اسلامی که جوانان مردم

را اعدام میکند و اگر کسی نماز نخواند از اداره بیرون میشود مانند برادر من که او را از اداره اخراج کردند.
اقا یوسف من در د شما را میفهم و میدانم جگونه هم وطنهای ما در اردبیل و تبریزو بوکان مجبور بودند قران یاد بگیرندو بدانند امام اول کیست و نکیر و منکر و شب اول قبر چه در انتظار ماست.شما میتوانید ترس از جهنم را در ان سنهای پائین تصور کنید؟ اقا یوسف اذربایجان شما به من حق میدهید که من از قران و از اخوندو اعرابی که به ایران حمله کردند متنفرباشم ؟
اقا یوسف بما میگفتند که قران حرف خداست .من بعد ها دانستم که خدا الله نیست . الله بتی در مکه بوده و مردم ایران اکنون بت پرستان اسلامی هستند.
اقا یوسف من قران را نه به زبان عربی بلکه به زبان فرنگی خواندم و خواندم و خواندم و هیچ چیزی در ان نبود.
اقا یوسف ما بچه ها را برای هیچ و پوچ کتک میزدند فلک میکردند.اقا یوسف من از قران و اعرابیکه بما حمله کردند وایرانیان را که به زور شمشیر مسلمان کردند متنفرم.
اقا یوسف بما گفتند که محمد از طرف خدا امده ولی جمهوری اسلامی ثابت کرد که محمد خود شیطان است و ما مردم ایران شیطان پرست هستیم.
اقا یوسف کاش یکبار دیگر دبستانی میشدیم و بدون ترس از معلم قران و شرعیات درس وطن دوستی یاد میگرفتیم.
کامروا باشی
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام جناب ائلیار
پیشنهاد می کنم موارد بالا را با اشل یک مانیفست یا مرام نامه ای برای مبارزه ملتهای تحت ستم بنویسید اسم آن را هم مرام نامه فدرالیسم و یا آزادیخواهی رادیکال و یا هر نام دیگر بگذارید

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانیکه بر طبل تئوری توطئه میکوبند خود بخشی از خود توطئه هستنند وچون این غذای آشپزخانه نهادهای برساخته "ناتو"و "امپریالیسم"میل فرمودنند و بابت آن ......؟گرفتن .حال برای تبلیغ این توطئه پا پیبش گذاشتندند. ساختن "القائده"و "داعش" و "خاورمیانه بزرگ" و رسوخ در انقلاب ایران بوسیله افراد دارای "مارک"و بیشتر در اشکال و هیئت های مختلف و بردن کشور بطرف جنگ و سرکوب داخلی تا مرحله حذف و نابودی و بردن میلیاردهای دلار از منطقه و خرید نفت ارزان و آلوده کردن کشور ما به اورانیوم بوسیله عبدالقدیرخان عضو" سیا"و بردن تتمه ذخایر ارزی بوسیله افراد برگمارده خود .و این هم اوضاع منطقه ثروتمند خاورمیانه و.............آیا همه این کارها "عین توطئه "نبوده؟

نوشته شده توسط: Anonymous

برادر عزیز یوسف آذربایجان سلام علیکم، بنده درد شما میفهمم. من حدود 50 سال میشه که به مدرسه میرفتم و همین بلا سرم آمد. من نمیفهمیدم این معلما چی میگویند. انقدر طول کشید تا آخر سر فهمیدم که "او" خودمان "آب" است و "تیه" چشم است. چه عذائی؟ پدرم "بووم" عرب و مادرم "دایم" لر بود. پدرم یاد گرفته بود لری حرف بزنه ومادرم کم وکلی عربی بلد بود. من خودم عرب یوختی. بچه های محله بمن میگفتند عرب موش صحرائی. وقتیکه ما به اهواز میرفتیم، اهوازیها بمن میگفتند لر بلوط خور. چه عذائی ؟ تو مدرسه درسم خیلی خراب بود. اصلاً حوصله درس نداشتم. پدرم میگفت : تو بری کار کنی یا جائی پا دوئی کنی خیلی بهتره. منم از خدا خواسته مدرسه را ول کردم و رفتم تو یه سنگتراشی مشقول شدم. صاحب کار لری بلد بود وخیلی راحت بودم. سنگتراش ورشکسته شد. من هم رفتم تهران عمله شدم. دیدم خیلی از همولایتیها اینجایند. غیر از همولایتیها ،بچه های

ترک هم انجا زیاد بودند. صبها یا سر چهار راه سلسبیل ویا میدون شوش جمع میشدم تا کسی بیاد بمون کار بده. چند سالی به این منوال کار کردیم تا تهران را ساختیم. تو تهران خیلی زجر کشیدیم . بما میگفتند لر بلوط خور، به ترکا جیزی دیگر. ولی دیگه ما به همه این چیزا عادت کردیم. فرار کردم آمدم آلمان . ولی از راه ترکیه. خدا نصیبت نکنه. افتادیم تو زندون. پلیس های ترکیه وحشت زاست. زندون پر سوسک وشپش. ترکا بمون میگوفتند شوونیست یا همچون چیزی یا میگفتند شیعه بی کله. من مثل شما واسه بچه هام اینا را تعریف کردم. زار زار گریه. اینجا توی آلمان راحت نداریم. تو آلمان حدود 4 میلیون یا بیشتر ترکه . به ما میگن "رنگیها" و به ترکها که آلمان ساختن، میگن سو... من دیگه نمیتونم. بچه هام میگن برو پیش روانپزشگ یا روانشناس. ولی من از اینا خوشم نمیاد. به این چیزا باور ندارم. چه عذائی؟ یک وکیل همشهری دارم میگه سعی کنم با کسائی که همچنین بختی داشتند تماس بگیرم شاید درمونی جست. میگه همه یه هو جمع بشیم و از دولتها ادعای خسارت روحی کنیم. حالا گفتم ببینم نظر شما با سوادا چیه؟ منو میبخشید که انقدر زبون درازی کردم. از آقایون وخانم های محترم خواهش میکنم اینارا پخش کنند تا همه دنیا بدونند ما هم قلب داریم. خدا پشت وپناه همه شما باشه.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رضا پرچی زاده گرامی با درود و سپاس ، چه روشن فکر و چه روشن دل هستی.(دست در دستِ هم نهیم به مهر....).زنده باشی جوان . روشن دلی چیزی که هم کمونسیتهای«ایرانی» و هم تجزیه طلبهای قوم پرست به آن نیاز شدید دارند، برای زدودن دلهای زنگار نفرت گرفته شان از خاک ایران .

نوشته شده توسط: Anonymous

حسن آقا! زبان عشیره قوم فارس را به زور سزنیزه به ما تحمیل کن! برو برای خودت مشغولیت دیگری پیدا کن. ما خودمان زبان داریم که صد مرتبه از زبان فارسی هم سلیس تر است، هم زیباتر و هم غنی تر است، و هم شیرین تر. ما احتیاجی به زبان فارسی نداریم. اگر زبان خارجی بخواهیم! زبان انگلیسی برایمان کافیست! همه جا بدرد میخورد! زبان قوم فارس بدرد خودش میخورد. برای ما خیری ندارد. لطفا شر مرسان!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه: «انترناسیونالیسم» دنیا وطنی نیست.«همبستگی جهانی استثمارشدگان» است. با سوء استفاده از این واژه کسی مارکسیست نمی شود. و نمی تواند «انترن ناسیونالیست»بودن خود را مخفی کند؛ و «ناسیونال وطنی» اش را. و کشف آتش و «ایده سوزانی» را، که
«انسان سوزانی»ست. و شعاراش را میدهید. جامعه فارسی زبانی که شعارش «چو ایران نباش تن تو مباد»میدهد ناسیونالیست نیست؟ سازندگان «حزب سومکا» و «حزب پان ایرانیست» با درود های هیتلری ناسیونالیست و راسیست نیستند؟ ادبیات فارسی که در آن در طول تاریخ اش «در هیچ شعر و داستانی» از « وجود دیگران و فرهنگشان، از نفی شدن حقوق دیگران» صحبتی نکرده است آیا ناسیونالیستی و شونیستی نیست؟ «دنیا وطنی»ست، بله؟ فکر میکنید با سوء استفاده از واژه «انترناسیونالیسم» میتوانید «ایران ناسیونالیست»بودن خود را مخفی کنید

؟ با شعار«ایده سوزانی» و سوء استفاده از واژه ها و این کارهای کودکان سیاسی ، که با متد «نقد» ایده ها بیگانه است ، نمی شود «ایران ناسیونالیسم» را در خود مخفی کنید. و گنجشک را رنگ کرده بجای قناری بفروشید. «کارگران وطن ندارند» به معنای آن نیست که «کارگران خانه ای ندارند». و خانه خود را دوست ندارند، بل به معنای آن است که «کارگران در همه جای جهان استثمار میشوند، نه تنها در خانه خود» .و « متحداً توسط اشتثمارگران استثمار میشوند». مفاهیم مارکسیستی را نمی توانید در «ایران ناسیونالیسم»خود مورد سوء استفاده قرار دهید. در برابر چنین ادا و اطوار و کارهایی- مارکسیسم واکسانیزه شده است. شما شناختی از ناسیونالیسم ندارید. وگرنه ناسیونالیسم فارسی» خود را شعار نمیدادید. زیر سئوال بردن نقض شدن حقوق ملیتها با «کدام حقوق؟» ، «انکار وجود یکسان سازی»، «تبلیغ سره نویسی فارسی»، «سوء استفاده از مارکسیسم و مقولات آن،مثل "وطن و انترنالسیونالیسم"، دادن شعار «ایده سوزانی»، لوث کردن «نقد» ایده ها و... نشان میدهند که دارید «ناسیونالیسم فارسی» را می تازانید. بسیار خوب شما هم آزادید.
ولی بهتر است بدانید که «تبلیغ»، خود فریبی و دیگر فرییی ست. و با روشنگری و روشن اندیشی بیگانه است.بعضی ها حداقل قبول دارن که «تبعیض فرهنگی سیاسی و اقتصادی»بوده و هست و باید رفع شود ولی شما در صحبت خود هیچگاه آنرا قبول نکرده و از رفع آن حرف نزده اید. برعکس آنها را انکار کرده اید و با سوء استفاده از نام «چپ». و زیر «مارک ناسیونالیسم» به دیگران -«همواره حقوق ضایع شده» آنها را ندیده گرفته اید. فکر میکنید کسی متوجه این بازی شما نیست؟ شما هم به تبعیض دیدگان ضربه میزنید و هم نام چپ را بخیال خود خراب میکنید. که «ناسیونالیسم فارسی» خود را تبلیغ کنید. و خیال میکنید که دیگران توباغ نیستند. فارسیسم را نمی توان مخفی کرد. حالا من بگویم ناسیونالیستم، آیا کسی آنرا از من قبول میکند؟ غیر از آنهایی که «غرض و مرضی» دارند و با مارک زدن به دیگران میخواهند «فارسیست بودن» خود را مخفی کنند و شجاعت دفاع علنی از ایده ی قلبی خود راندارند؟ مگر با گفتن اینکه من ناسیونالیستم کسی نمی پرسد ، نقد آکادمیک ناسیونالیسم ترا چه کار کنیم که مثل اورست آنجا ایستاده؟ لابد پاسخ آنراهم شما « تبریزی» میخواهید بدهید؟!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

این «ادبیات فارسی -چه سیاسی و چه ادبی» به کدام جامعه تعلق دارد؟ به جامعه ی «انگلیسی زبان»؟ یا «فرانسوی زبان»؟ یا به «جامعه ی فارسی زبان»؟ نام این ادبیات را من نمیدانم، شما ، «تبریزی»، بگویید چیست؟ در دانشگاه شاه و شیخ «ادبیات فارسی» تحصیل میکنند یا «ادبیات ایرانی» ؟ آن استادان دانشگاهها که تاریخ ادبیات نوشته اند و تدریس میکنند «ادبیات ترکی» کار میکنندیا فارسی؟ و نام کتاب دستور زبانشان فارسی ست یا ترکی؟ ا ستعمال «جامعه ی فارسی زبان» نشانه ی «ناسیونالیسم -راسیسم »است ،اما به کارگیری «کدام حقوق؟» و زیر سئوال بردن حقوق فرهنگی مردمان گوناگون ایران ، و انکار « سیاست یکسان سازی» و کشف "آتش" و «سوزاندن ایده های مخالف»، که مقدمه ی «انسان سوزی و کتاب سوزی و فرهنگ سوزی» ست، و در 21 آذر با قتل عام مردم انجام داده اید، «نشانه ی ناسیونالیسم فارسی» و راسیسم نیست، بل «نشانه ی «جهان وطنی» ست،بله؟!

با مارک «ناسیونالیسم و پان» به دیگر اندیشان و ماست مالی « ادامه دهندگان راه سمکایی ها» و «حزب پان ایرانیست ها» و «آریا»گرا ها، «تمامیت ارضی طلبان نفی کننده حقوق دیگران» ، عین «دنیا وطنی» ست، بلی؟!
ماست مالی «سیاست 80 ساله ی "یکسان سازی" ، نفی "حقوق بشر"، با ادعای «دنیا وطن» بودن، «ناسیونال-وطنی» نیست ،
اما، «فدرالیسم» خواهی، «برابری حقوقی» خواهی ، ناسیونالیسم است ، بله؟! در زیر کاسه ی «دنیا وطنی»، «ایران ناسیونال -وطنی» را مخفی کردن ، «انترناسیونالیسم» است ، نه «انترن ناسیونالیسم»؟ حال شما خوب است؟ در اروپا که «کشورها»مستقل هستند و از «سیستم فدرال» استفاده میکنند بین شان«دیوارچین» هست؟ با ادعا از قول رفع تبعیض گران که سیستم فدرال دیواردارد، استقلال دیوار دارد، خودتان را گول میزنید یا دیگران را؟ استقلال دیوار ندارد اما تجاوز به حقوق دیگران دیوار چین دارد.مثل اروپا. ناسیونالیسم ایده است -من یا هرکس دیگر - در داشتن ایده آزادیم. در سیاست ورزی هم آزادیم. شما «حق سوزاندن» هیچ ایده ای را ندارید. فقط حق دارید «نقد و نظرتان» را بیان کنید.کشف آتش را لازم است فراموش کنید، و نفی حقوق دیگران را. لازم است به قانون برابری حقوقی تمکین کنید. زبان ترکی آذربایجان، فرهنگ آن ، برابر است با دیگر فرهنگها و ضروریست از رسمیت و حقوق و امکانات و حمایت برابر نیز برخوردار شود. دوران تسلط یک زبان و فرهنگ برجامعه ی ایران به پایان رسیده است. تلاش ارتجاعی مدافعان تبعیض خود فریبی ست.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، حسن، شما می گوئید: ( ..... ایرانیان پارس زبان ترک و کرد را هموطن خود می دانند ولی آن دو دیگر به خاطر وجود احزاب چپ در ایران و تبلیغ کشنده ملل تحت ستم در حقیقت ما را دشمن خود می دانند! ..... ) دوست گرامی، کی و در کجا شما با میلیون ها ترک و کرد ایرانی گفتگو کردید و به این هوده رسیدید که همه ترکان و کردان پارس ها را دشمن خودشان می دانند و چرا همه را با یک چوب می رانید؟ دیگر آن که چپ گراهای نیک آئین هرگز سخنان ناسیونالیست ها را مانند طوطی بازتاب داده و تکرار نمی کنند و چپ های پوپولیست دست به چنین کارهائی می زنند که در لینک در این باره بررسی شده است http://www.iranglobal.info/node/22496 اما سخن شما ه می گوئید جنگ ناسیونالیستی در ایران خواست دین یهود است سخنی بدون برهان است و تنها کسی که از ناسیونالیسم سود می برد رژیم ولایت فقیه است http://www.iranglobal.info/node/17485

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز اول ماه مهر روز جزا و شکنجه بچه های خرد سال غير فارس است و اولين روز مدرسه برای ٦-٧ ساله های غير فارسها عين مجلس عزا است و اين از خاطرات من است که در تمام طول عمرم اين خاطره ننگين را با خود حمل ميکنم که چوب در دست معلم که سعی ميکرد زبان بيگانه را به بچه های ترک زبان تحميل کند و ما نمی فهميد يم که او چه ميگويد و ما را چرا پدر و مادرمان به اين جهنم انداخته اند تا چی بشه ؟ تنبيه بدنی به خاطر استفاده از کلمات ترکی ؟ و تحمل کلی مصيبت ديگر بخاطر ياد گيری زبان خيلی شيرين و و و و فارسی . وقتی به فرزندانم از خاطرات اول ماه صحبت کردم آنچنان افسرده و پريشان شدند که مرا زير سوال گرفتند که چرا پدر و مادرها چنين کار کثيفی را که به فرزندانشان اعمال ميشد قبول کردتد و من هيچ جوابی نداشتم و حالا هم ندارم

نوشته شده توسط: peerooz

جناب lachin , گمان دارم که جایی در این گفتگو گفتم که کسی آقا بالا سر نمیخواهد و اگر درجه تربیت و تمدن ما به حد سویس رسیده بود احتیاجی به این گفتگو و شاخ و شانه کشیدن نبود. متاسفانه ما اینیم که میبینیم و این جهالت ما در اوضاع امروزی جهان که در اطراف ما زمنجنیق فلک سنگ فتنه میبارد ممکن است کار بدست ما بدهد. سعی من در اینست که از شدت هیجان بکاهم تا شاید بشود بدون احساسات و از روی عقل به گفتگو بپردازیم. متاسفانه اظهارات افراطی و شاید با مقصود, بحث را گل آلود میکند.

ضمنا آواز دهل شنیدن از دور خوش است. همین لحظه مقاله ای را میخواندم در باره وضع سیاهان در آمریکا که ترجمه مقاله فرانسوی لوموند است. این مقاله میگوید "....an African American male is killed every 28 hours by US police or vigilantes, with little or no accountability. In 2012, a total of 313 black people were unlawfully killed in this way".

http://www.counterpunch.org/2014/09/22/the-racial-crisis-in-american-society/
نوشته شده توسط: Anonymous

ایرانیان پارس زبان ترک و کورد را هموطن خود میدانند ولی ان دو دیگر به خاطر وجود احزاب چپ در ایران و تبلیغ گشنده ملل تحت ستم در حقیقت ما را دشمن خود میدانند که حقیقت ندارد.
ترک و کورد و عرب قرنها بر این سرزمین چه از نظر دینی و چه از نظر قدرت سیاسی حاکم بوده اند.توجه کننید که دین شیعه دین ترکان است و این دین به زور شمیشیر به مردم ایران تحمیل شد.
سیاست جهانی اراده کرده است که برای بقای دولت یهود ایران مانند سوریه و ترکیه تقسیم شود.انچه مرا دچار ترس و نگرانی میکند سرنوشت مردم ایران است.ما امروز شاهد هستیم که اعراب اهل تسنن چگونه کوردان اهل تسنن را از شهرو دیار اواره میکنند.همین سرنوشت میتواند برای مردم ایران روی دهد.درشهری که من زندگی میکنم شب وروز سالی 365 روز پلیس از یک کنست حفاظت میکند وخوشبختانه موردی پیش نیامده است ولی باورمندان به ائین یهود خاورمیانه را تش میزنند.

هیچ تضمینی نیست که مردم اصفهان و شیراز و همدان مانند مردم کوبانی اواره نشوند. تاریخ ما هنوز اغا محمد خان را به یاد دارد که در کرمان چه کرد.
هیچ تضمینی نیست که مردم ارومیه سرنوشت مردم کوبانی را در انتظار نداشته باشند.بدون شک داستان با صلوات ختم نخواهد شد و ادامه حیات ادمی حرف اخر را خواهد زد.جدا از نظام اسلامی هر دولت معقولی خاست های اقلیت ها را باید بپذیرد ولی در درون مزرهای ایران .تشکیل دولت مستقل کورد و یا ترک و یا عرب ویا بلوچ یعنی جنگ و این خاست دین یهود است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Peerooz...همه ما از نژاد حیوانی و از نوع « همو سپین» ها هستیم. این امکان دارد که ژن های مختلف داشته باشیم ولی همه ما از یک نژاد هستیم. ولی آنه که موضوع بحث است مسئله نژاد نیست. هرچند که افرادی مثل اقای تبریزی شیپور ( انترناسیونالیزم) را می دمند ولی اگر به عنوان مقاله توجه بکنیم میفهمیم که عنوان مقاله در رابطه با 5 میلیون اسکاتلندیها بودند که حتی با داشتن بیش از 90% خود مختاری , صد در صد از بریتانیای کبیر استقلال کامل میخواستند که با یک رفراندم کاملآ دموکراتیک, انجام نشد...شما تنها یک لحضه فکر بکنید که اگر ترک های ایران در آزربایجان هم مثل اسکاتلندی ها, پارلمان ملی, سرود ملی , پرچم ملی , اسکناسهای آزربایجانی, شب شعر شهریار مثل (Burn's Night),مراکز علمی که با زبان ترکی تدریس میشود,اختیار و نظارت کامل بردرآمد و مالیات

قوانین شهروندی که با مرکز مغایرت دارد,و.....از این حقوقها بهره مند میشدند و در یک رفراندم همه گانی شرکت میکردند , نتیجه این رفراندم چه میشد؟....بارها اشاره کرده ام که هنوز متاسفانه روشنفکر فارس به همان اندازۀ به پای روشنفکری فرانسوی نرسیده که هم فرانسوی باشد و هم از حقوق الجزایری ها در مبارزات استقلال طلبانه دفاع بکند. اگر امروز می بینید که در امریکا رشد آگاهی جامعه سریع تر شده است و در مدت کمی یک سیاه پوست به رئیس جمهوری میرسد به این خاطر است که بنیان گذاران این کشورهمچون ( توماس جفرسون و توماس پئین Thomas Paine) مذهب را از دولت جدا کردند.تا زمانی که شما آزاد نباشید و آزادانه فکر نکنید , هیچ وقت رشد نخواهید کرد. قانون اساسی امریکا همیشه در روند تکامل وتغیر دادنش خیلی مشکل است. بعلاوه, انقلاب امریکا قبل از انقلاب کبیر فرانسه افتاده است . شما به عنوان یک شهروند آمریکائی , رئیس جمهور این کشور را می توانید به دادگاه بکشید...متاسفانه هنوز یکی از مشکلات جامعه ایرانی در قرن بیست و یک این است که با پای راست به توالت بروند ویا با پای چپ...
نوشته شده توسط: Anonymous

استعمار هند توسط انگلیس, گناه هندی ها بود یا انگلیسی ها ؟ مسلما کسانی که به دنبال جواب ساده می گردند و همواره به دنبال آنند که تقصیر را بر گردن دیگری بیندازند, اعتقاد دارند که این انگلیس بود که مردم هند را استعمار می کرد.
در صورتی که به هیچ وجه اینطور نیست. چنانچه مردمی از شعور و درک بالا برخوردار باشند, نه تنها هیچ قدرت خارجی, بلکه هیچ دیکتاتور داخلی هم مجال این را نمی یابد که این مردم را استعمار کند.
ریشه داعش به ذات خود مردم عراق و سوریه باز می گردد. در سوریه که بشار اسد علوی و خاندانش سالهاست بر سر کارند و اکثریت سنی سوریه را به ستوه آوردند, یا در عراقی که اقلیت سنی سال ها به لطف صدام حسین یکه تاز میدان قدرت بودند, ولی با حمله آمریکا و تشکیل دولت جدیدی که به لطف نوری المالکی و ایران تبدیل به دیکتاتوری اکثریت شیعیان شد, حیثیت و منافع خود را بر باد رفته دیدند و در صدد مقابله برآمدند.

به دنبال علت گشتن در هر جا به غیر از جامعه و مردم سوریه و عراق, تلف کردن وقت است و لاغیر.
به نظر اینجانب, نویسنده به گونه ای آرمانی به جامعه ایران نگاه کرده است. مردم ما نه توانایی و نه ظرفیت مقابله با جمهوری اسلامی را دارند. صدها گروه مثل داعش به وجود بیاید, باز هم نمی تواند باعث سقوط رژیم ایران به دست " مردم " شود. مگر اینکه حمله خارجی رژیم را از بین ببرد.
نوشته شده توسط: تبریزی

.......... آذربایجانی به چه کسی باید گفته شود؟ در این ساختار، مردمی که در بخشی از کره زمین که آذربایجان نام دارد زندگی می کنند و یا مردم باشنده در آذربایجان از هر نژاد و گویشوران به هر زبان آذربایجانی نامیده می شوند. این مردم شاید ترک، پارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری و ..... باشند و به زبان های گوناگون سخن بگویند ..... ****** ..... اگر فدرالیسم به جای آن که ابزاری برای مردم سالاری باشد دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم ایران باشد چه خواهد شد؟ برای نمونه به جای شناسه اینترناسیونالیستی از آذربایجانی بودن که درباره آن سخن گفته شد به چه کسی آذربایجانی گفته خواهد شد؟ آن هنگام آذربایجانی به کسانی گفته خواهد شد که نژاد آنها از نژاد ترکانی است که پدران و مادرانشان از سرزمینی به نام ترکستان یا ختا در شمال باختری چین که امروز بخشی از کشور چین به نام سین کیانگ است به بخشی از .....

.......... کره زمین که آذربایجان نام دارد کوچ کرده اند و به زبان ترکی سخن می گویند! با شناسه ناسیونالیستی از آذربایجانی بودن پارس ها و عرب ها و ارمنی ها و آشوری هائی که در آذربایجان زندگی می کنند آذربایجانی نیستند چون نژاد آنها از نژاد ترکان سرزمین ختا نیست! و با شناسه ناسیونالیستی از آذربایجانی بودن کسانی مانند: سیداحمد کسروی تبریزی، سیدجعفر پیشه وری، سیدمحمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) ، سیدمیرآرمان سیدعلینژاد عالی نسب ( آرمان عالی نسب ) و ..... هیچکدام آذربایجانی نیستند چون از دیدگاه دانش تبارشناسی ( علم الانساب ) سیدها عرب هستند و عرب ها یا باید گورشان را از سرزمین آذربایجان گم کنند و یا باید کشته شوند و لاشه آنها سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی با نژادهای دیگر آلوده نشود! و با شناسه ناسیونالیستی از آذربایجانی بودن زناشوئی آن دختران تایوانی که از آنها یاد شد با آن پسران تبریزی ناشدنی است! و اگر زناشوئی رخ داد یا باید آن دختران تایوانی از شوهران تبریزیشان جدا شوند و گورشان را از آذربایجان گم کنند و به تایوان بازگردند و یا باید کشته شوند و لاشه شان سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی با نژادهای دیگر آلوده نشود! و با شناسه ناسیونالیستی از آذربایجانی بودن زناشوئی آن پسران انگلیسی و آن دختران تبریزی که از آنها یاد شد ناشدنی است! و اگر زناشوئی رخ داد یا باید آن پسران انگلیسی از زنان تبریزیشان جدا شوند و گورشان را از آذربایجان گم کنند و به انگلستان بازگردند و یا باید کشته شوند و لاشه شان سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی با نژادهای دیگر آلوده نشود! و با شناسه ناسیونالیستی از آذربایجانی بودن فرزندان دورگه و چند رگه چنین کسانی نیز آذربایجانی نیستند و باید کشته شوند و لاشه آنها سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی آلوده نشود! البته آذربایجان نمونه است و گر نه در سرتاسر ایران دستاویز کردن فدرالیسم برای دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم در همه ایران چنین خواهد کرد! شاید این پرسش پیش بیاید که اگر فدرالیسم دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم ایران باشد پس شهرهائی که دو بومی یا چند بومی باشند چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟ باز هم نمونه از آذربایجان می آوریم: با شناسه ناسیونالیستی از آذربایجانی بودن در شهرهائی مانند اورمیه و نقده و مهاباد و بوکان و اشنویه و پیرانشهر و ..... که کمابیش نیمی از آنها ترک و نیمی از آنها کرد هستند باید جنگی برای کشتار کردهائی که با این شناسه آذربایجانی نیستند درگیرد و ترک ها و کردها تا می توانند همدیگر را بکشند و در این کشاکش برای آدمکشی هر گروه از ناسیونالیست ها که بهتر و بیشتر توانست بکشد شهرهای اورمیه و نقده و مهاباد و بوکان و اشنویه و پیرانشهر و ..... از آن او خواهد بود! در این میان برای برنده شدن در کشت و کشتارهای ناسیونالیستی هر گروه از ناسیونالیست ها از کشورهای دیگر یاری خواهند خواست و پس از باز شدن پای کشورهای فرامرزی به ایران کشوری به نام ایران از نقشه جغرافیا پاک خواهد شد! ( مانند یوگوسلاوی ) و سرانجام ناسیونالیسم و اندیشه های ناسیونالیستی چون در همه جهان و همه تاریخ باورمندانش را به شکست رسانده است نابودی نهائی نیز برای ناسیونالیست ها خواهد بود! و پس از آن که در نبردهای بی برنده ناسیونالیستی میلیون ها تن کشته و زخمی و آواره شدند از نو سخن از یکپارچگی ایران با ساختاری مردم سالار و خودگردان و بدون نژادپرستی و بر پایه تک میهنی گفته خواهد شد! ............... ********** (برای خواندن همه این نوشتار به این لینک نگاه کنید) http://iranglobal.info/node/16877
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، آ.ائلیار، در یادداشت شماره 42281 شما می گوئید: ( ..... جامعه فارسی زبان هم دارای مشخصات بارز ناسیونالیستی و شوونیستی و حتی راسیستی است ..... ) و میلیون ها فارس زبان را بی آن که آنها را ببینید و بشناسید با یک چوب می رانید و از سوی دیگر در نوشته های گوناگونتان خودتان را مخالف نژادپرستی و ناسیونالیسم می نامید! دوست گرامی، به کار گیری واژگانی مانند: جامعه فارس زبان، جامعه ترک زبان، جامعه عرب زبان، جامعه کرد زبان و ..... اگر برابر با نژادپرستی نیست پس چیست؟ و اگر شما ناسیونالیست نیستید پس به کارگیری چنین واژگانی برای چیست؟ دوست گرامی آ.ائلیار، اگر به ناسیونالیست ها پیوسته اید یک بار همه را آگاه کرده و بگوئید من که آ.ائلیار نام دارم و تا دیروز نوشته های پر آب و تابی بر ضد ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها می نوشتم از این پس ناسیونالیست هستم و خود و همه را آسوده کنید!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نوایی جان، ببخشید. من ابدا قصد جسارت نداشتم. فقط به نظرتون بهتر نیست که باید یه کمی هم از زندگی، از مسافرت و تفریح، از غذاهای لذیذ، از ورزش، از فیلم های قدیمی که باهاش خاطره دارید، از روزمرگی، لذّت برد. یعنی این حقِ ماست. نمی خام نسخه بپیچم ولی تو زندگی چیزهای خیلی خوبی هست که میشه بهشون فکر کرد. مثلِ سکس، زن های زیبا کنار ساحل دریا، مشروب های خوب، عکس های زن های لخت تو اینترنت. ماجراهای عشقی هنرپیشه ها و ستاره های سینما باهم. اگه خواستی برام پیغام بذار، برات بیشتر مثال می آرم. مطابق با همون حرف آخر جواب خودت که گفتی "خوش باش". همشون هم بدون توهم، واقعی و با در و پیکر. قربان شما - ناشناس جان

نوشته شده توسط: Anonymous

رودابه خانم , تهران را ترکها ساخته اند و شهر ترکی است. اگر تا حال نمی دانستید , بدانید

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-یا من «سومری» صحبت میکنم یا «نیرنگی» در کار هست! یا الکی خوانی.یا سَرسَری خانی!نه، خوانی.نه!معلم اول در کتاب "السنجد" گوید: الَک خانی ست،و "سره خوانی"!نمیدانم شاید هم "سُر-سُره" خانی ست! نوشته ام « ناسیونالیست های فارسی زبان نمی توانند«تمرکزگرایی خود را به دیگران حقنه کرده و «حقوق مردمان مختلف را» نقض کنند . زمان این عقب ماندگی گذشته.معنی این آنست که از قول من نقل شده «( ..... ناسیونالیست های فارس زبان نمی توانند حقوق مردمان مختلف را نقض کنند ..... )»؟!به به! بنازم به این ذکاوت! 2- ما کبریت و آتش نداریم که «چیزی را بسوزانیم». در دموکراسی و فدرالیسم مثل کشورهای اروپایی «همه سیاستها » در حد قانون آزاد اند.3- ایران فدرال، فدرال خواهد بود نه چیز دیگر. ولی هز چیز دیگر در حد قانون آزاد خواهد بود مثل همه کشورهای پیشرفته. ناسیونالیسم هم آزاد است.

هر چیز برمدار قانون حرکت خواهد کرد- امیدوارم.
.4- جهان وطنی هم آزاد است. همینطور « عاشق کوچه ی خود بودن» و با ذغال روی درهای کهنه دوستت دارم نوشتن.
دنیا وطن، میتواند با رؤیای جهان خوا ب ببیند و دیگری هم بر کوچه های زخمی اش آمد و شد کند.هیچ حسودی و اجبار و زوری نیست.چرا باید ناسیونالیسم را «سوزاند»؟ مگر ما خدای ناکرده آتش ماتشیم؟ یا چیز-میز سوزانیم؟ یا شیطان نکرده «کوره-موره»ایم؟!
این «سوزاندن»که حرف اش را آورده اید، بو و صدای «دیکتاتوری و راسیسم» میدهد! گفتم همه چیز آزاد است - «در حد قانون». نگفتم «ایده سوزانی » آزاد است. که مقدمه انسان سوزی ست! در مورد ایده فقط «حق نقد» قانونی نیست. نه «سوزاندن».
ایده سوزانی؛ امروز؛ فردا هم «انسان سوزانی»!.....جهت دریافت معانی الفاظ ثقیل مثل:خان- سرسری خان-الک خان-سُر-سُره خان و مانند اینها به فرهنگ معلم اول رجوع شود.