Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب اقاي یاشار پورعلی گرامي، اول اتهامي كه به ايرانگلوبال زده ايد را با نشأن دادن فاكت ثابت كنيدو سپس به بقيه مطالب بپردازيد.داستان از اين قرار بود كه يكي از كساني كه أكانت سايت را در اختيار دارد، اطلاعيه اي از حزب دمكرات كردستان منتشر كرد كه در ان گفته شده بود كه استان ارميه!! پس از انتشار اين اطلاعيه ،دوتن از اعضاي مديريت سايت به انتشار ان اعتراض كردند، براي روشن شدن موضوع با يكي از كادر هاي اين حزب مصاحبه اي انجام دادم كه در ان به نوعي نا خرسندي ام را از اين تغيير نام ها إبراز كردم

لينك اطلاعيه و مصاحبه:
http://www.iranglobal.info/node/38978
نوشته شده توسط: Anonymous

محاصری کوبانی و مقاومت در کوبانی همچنان ادامە دارد ، امروز و امشب شورش بە تورکیە آنکارا و استانبول رسیدە و درگیری بە شدت بین مأمورین تورکیە و مردم جریان دارد 10ها ماشین آتش زدە شدە بحران کم کم دارد بە تمام شهرهای تورکیە سرایت میکند و همینطور شعلەهای مقاومت و دفاع از کوبانی کم کم دارد کوردستان عراق و بە شدت کمتری کوردستان ایران را هم در بر میگیرد و بعلاو امروز پ ک ک اعلام کرد اگر اوروپا سریعأ موضع گیری نکند شورش و دفاع از مردم کوبانی تمام اوروپا را فرا گیرد

نوشته شده توسط: Anonymous

خودت چرا از اسم دروغین فارسی و ایرانی " تهرانی !" سوء استفاده میکنی ؟ تو که تحمل این مصاحبه را نداری چرا شهامت نداری برای خودت از اسامی ترکی ات در اینجا استفاده کنی ؟ شما تجزیه طلبان استاد دروغ و تحریف و جعل و...هستید !

نوشته شده توسط: Anonymous

رسمی کردن زبان انگلیسی بعنوان زبان مشترک،کاری بسیارمعقول ومنطقی است وگامی بزرگ جهت پیشرفت مردم ایران است،فارسی زبان هایی که از رسمی شدن زبان انگلیسی که یک زبان جهانی است ناراحتند ،چرا این حق را به ملل غیرفارس نمیدهند که از رسمی شدن زبان فارسی که زبان ماددری آنان نیست وفاقد اعتباردرسطح جهانی است ناراحت باشند، زبان انگلیسی که یک زبان جهانی است باید بعنوان زبان مشترک مردم ایران قرارگیرد اما این امر بصورت سریع وآنی امکان پذیرنیست بلکه به یک مدت زمان ۱۲تا ۱۶سال نیازمند است.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئولین گرامی, وقتیکه چنین مصاحبه بی مسئولانه, تحریک آمیز ...........ت انگیز آقای شریفی را منتشر میکنید, باید ظرفیت جواب بدون توهین را به همچون مصاحبه ای داشته باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رضاخانی عزیز، با سلام. اخیرا دوکتاب در باره پیدایش اسلام و سقوط ساسانیان ترجمه شده است که کل تاریخ اسللام را به آن شکلی که ما می شناسیم (از جمله جنگهای قادسیه و جلولا و نهاوند) را زیر سؤال می برد. این دو کتاب با نامهای «آغاز اسلام: از اوگاریت به سامره» نوشته‌ی فُلکر پُپ ترجمه ب. بی‌نیاز (داریوش)» و «از بغداد به مرو بازخوانی تاریخ اسلام از آخر به آغاز، ک.ه. اولیگف ترجمه ب. بی‌نیاز (داریوش)» هم تاریخ پیدایش اسلام و هم تاریخ سقوط ساسانیان را بر اساس منابع غیر اسلامی و با اتکا به سکه شناسی و زبانشناسی تطبیقی بازخوانی انتقادی کرده اند و به نتایج بسیار جالبی رسیده‌اند. نظر شما به عنوان یک مورخ ایران دوره ساسانی در این باره چیست. با تشکر

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اسماعیل، شما هیچ پاسخ روشنی به سخنان من ندادید و همان سخنان پیش گفته را برای چندمین بار با واژه هائی دیگر نوشتید! من از شما پرسیدم شما که می گوئید ( ..... ایران باید به شش و هفت کشور تقسیم شود ..... ) مرز میان این شش و هفت کشور کجاست؟ همچنین از شما پرسیدم اگر شما شیراز و اصفهان و همدان و اراک و قم و تفرش و آشتیان و خراسان و تهران و ..... را از بخش های گوناگون فارسستان می دانید پس ده ها میلیون ترک را که صدها سال است در آنجاها زندگی می کنند نیز فارس می دانید یا ترک؟ و این چگونه فارسستانی است که ده ها میلیون تن از مردم آن ترک و کرد و عرب و ..... هستند؟! در شیراز و استان فارس صدها سال است ترک ها زندگی می کنند، آیا این ترک ها فارس هستند یا ترک؟ و یا از هنگامی که آقامحمدخان قاجار که یک ترک مازندرانی بود تهران را پایتخت ایران کرد انبوهی از ترکان در تهران و پیرامون تهران زندگی .....

..... می کنند و اکنون شماره این ترک ها به میلیون ها تن رسیده است، آیا ما این ترک ها را باید ترک بدانیم یا فارس؟ از هنگامی که اصفهان در زمان فرمانروائی پادشاهان ترک صفوی پایتخت ایران شد و حتی پیش از آن انبوهی از ترک ها در آنجا زندگی می کنند، آیا این ترک های فارسستانی را ما باید فارس بدانیم یا ترک؟ استان خراسان که بسیار دورتر از آذربایجان است پر از ترک های خراسانی است که صدها سال است در آنجا زندگی می کنند و نمونه ای از ترک های خراسان نادرشاه افشار وابسته به خاندان ترک افشار است و ترکان افشار و ترک های دیگر صدها سال است که زیستگاهشان در خراسان است نه در آذربایجان! دوست گرامی، اگر ما برابر نوشته های شما خراسان را از بخش های فارسستان بدانیم ترک های خراسان را باید ترک بدانیم یا فارس؟ دوست گرامی، گذشته از آن که ترکمن ها که ترک هستند صدها سال است در مازندران زندگی می کنند انبوهی از مردم ترک صدها سال است که در استان مازندران زندگی می کنند که نمونه ای از آنان آقامحمدخان قاجار است که سردار جنگی شایسته ای وابسته به خاندان ترک قاجار بود و زیستگاه قاجاریان مازندران است نه آذربایجان! آیا ترک های مازندران را شما ترک می دانید یا چون در فارسستان زندگی می کنند فارس می دانید؟! برای آگاهی بیشتر درباره ترکان مازندران کتاب: (خواجه تاجدار) نوشته: (ژان گور) ترجمه: (ذبیح الله منصوری) انتشارات: (امیرکبیر) را بخوانید تا بدانید سخن از چیست؟ دوست گرامی، اسماعیل، ده ها میلیون ترک ایرانی که در آذربایجان زندگی نمی کنند چه باید بکنند؟ آیا باید این ترک ها هست و نیست خود را رها کنند و از آن بخش های ایران که صدها سال است در آنجا زندگی می کنند به آذربایجان بکوچند تا ترک ها با دیگران درنیامیزند و آلودگی زبانی و نژادی پیش نیاید؟! چگونه می توان از ایران هفت کشور بر پایه دیوارکشی های هیتلری میان کرد و فارس و ترک و عرب جدا کرد؟ و مرز میان این هفت کشور کجاست؟ هنگامی که ده ها میلیون ترک در همه جای ایران پراکنده هستند چگونه می توان میان ترک ها و دیگران دیوارکشی کرد و گفت اینجا مرز ترکستان است و آنجا مرز فارسستان؟ ********** دوست گرامی، اسماعیل، پس از گفتن بسیاری از سخنانی که جز شعر و شعار نامی نمی توان بر آنها گذاشت شما می گوئید: ( ..... آذربایجان از استعمار ایران خلاص می شود! منابع زمینی و زیر زمینی آذربایجان توسط ملاها و بورژوازی فارس چپاول و غارت نمی شود! ..... ) دوست گرامی، خواهشمندم روشن کنید میلیاردرهای دانه درشت خاورمیانه مانند: مصطفی عالی نسب ترک، محمدتقی توکلی ترک، صادق محصولی ترک، بابک زنجانی ترک، حسین ضراب ترک، هوشنگ فاخر ترک، یونس ژائله ترک، محمدرضا زنوزی ترک (با دوازده میلیارد دلار دارائی و ثروتمندترین مرد در سرتاسر خاورمیانه!) ، رحیم جامبر صادقیان ترک، احد هریسچیان ترک، پرویز بیوک ترک، رسول بیوک ترک، محسن صدقی نسب ترک و ..... از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟! آیا این است آن بورژوازی فارس که آذربایجان را چپاول و غارت می کند؟ به این لینک نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/29466
نوشته شده توسط: Anonymous

اقا اسماعیل این چیزهائی که شما نوشته اید برای ما مردم ایران بسیار خطرناک است .متاسفانه شما بدون اینکه بخواهید ما را به اخوند و نظام استبدادی اسلامی نزدیک می کننید و چاره ای جز قبول استبداد و نفی هرج و مرج برای ما باقی نمی گذارید .شما ماشالله که بچه نیستید که این مطالب را مینویسید . هرکه هستی با هر حزبی که باشی هر دینی که داری به هر نژادی که تعلق داری خطا میکنی وشاید زمانی متوجه شوی که ایران مانند سوریه شود و انوقت خیلی دیراست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شریفی اگر راست میگوئید به جای اعلان جنگ علیه ایران آنهم در منطقه آذربایجان غربی بروید جلو داعش را بگیرید تا دخترهای 15 ساله کرد مجبور به جنگ نشوند. جناب این شعار شما جز گمراه کردن اذهان عمومی چیز دیگری نیست و به این وسیله خواسته اید طبل توخالی بودنتان رااز نظر نظامی رو پوشی کنید.حزب دموکرات کردستان همان است .................... ول کنید. اگر جرعت دارید جلو داعش را بگیرید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اخبار کوبانی یکشنبه شب 5 .05.10.2014:خبر فوری:
ساعتی پیش در کمینی که نیروهای ی پ گ (یگانهای مدافع خلق) در ‫#‏کوبانی‬برای ‫#‏داعش‬ گذاشته بودند ۴۰ تروریست داعش کشته و یک تانک نیز به غنیمت مبارزین کرد در آمد*

هزار و پانصد نفر به نیروهای ی پ گ در ‫#‏کوبانی‬ ملحق شده اند
سازمان نظارت بر حقوق بشر سوریه اعلام کرد که از چهارشنبه هفته گذشته تاکنون دست کم ۱۵۰۰ نفر برای جنگ با داعش به "یگانهای مدافع خلق"، ی.پ.گ، در کوبانی پیوسته اند.پایان خبر. در زیر نظر و احساسات انسانی در فیسبوک کوبانی را نیز منعکس میکنم:

داعش به دو کیلومتری کوبانی رسیده. اگر کوبانی هم تصرف و قتل عام شود، لکه ننگی تاریخی در کارنامه پیمان "ناتو" خواهد بود، که یک عضوش (ترکیه) زمینه این قتل عام را فراهم کرده و "عملیات هوایی!" پر سرو صدای اعضای اصلی آن (آمریکا، بریتانیا، فرانسه،...) تاثیری در پیشروی داعش نداشته است. امیدواریم در این دو کیلومتر آخر معجزه ای رخ بدهد که سرنوشت کوبانی را تغییر بدهد.**********


کوبانی در محاصره غیر انسانی .......لعنت به حقوق بی بشر که این بار حتی نگران هم نمی شود ......... کودکان کوبانی دیگر رمق مقاومت ندارند ......
1. حملاتِ شدید داعش از 3 جهت و با بیش از 50 تانک بە کوبانی!
2. تصرفِ بیش از 21 روستا در اطراف کوبانی بە دست داعش!
نیروهای پ ک ک و پیشمرگهای اقلیم نیز نمی توانند خود را بە کوبانی برسانند زیرا کوبانی از 3 طرف در محاصرە داعش است و تنها راە ارتباطی کوبانی با دنیای بیرون از طریق مرز ترکیە است. هرچند ترکیە بە تعدادی از آوارگان کوبانی اجازە دادە است کە از مرز عبور کنند اما در واقع ترکیە این محدودە مرزی را شدیدا کنترل کردە و بە کسی اجازە رفت و آمد نمی دهد
نیروهای داعش ماههاست که راههای ارتباطی به کوبانی را قطع کردەاند. حلقەی محاصرەی کوبانی هر روز تنگتر می شود. گروهک تروریستی داعش روزهاست که آب و برق و مواد اولیه خوراکی را بر ساکنان شهرِ نیم میلیون نفری کوبانی بستەاند. گرسنگی و تشنگی در حال گرفتن جان کودکان کوبانی است و صدا از سنگ در می آید اِلا از جامعەی جهانی!
دیگر کلاشینکف های کوردانِ کوبانی توان مقابلە با تانک های داعش را ندارد! کوبانی تنهاست..... و یا.....
کوبانی‬ تنها نیست‫.***********

دیر است گالیا *
هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست *
هرچیز رنگ آتش و خون دارد این زمان *
هنگامه رهایی لبها ودست هاست
عصیان زندگی ست ...****************کوبانی عزیز به احترامت از جای بر میخیزم و تعظیم میکنم در برابر تک تک ساکنانت که شرف و آزادگی را برایم معنی کردند. ایمان دارم که یک روز تو تمام تنهائیت را تف خواهی کرد در صورت سازمان های کثیف کثیف کثیف حقوق بشری که به خاطر صلاحدید اربابانشان کور شدند و تو را ندیدند!!دوستان کوبانی در آستانه یک نسل کشی قرار دارد و ما را هیچ وقت نخواهد بخشید اگر سکوت کنیم و فریادش نزنیم! ای وااااای کوبانی تنهاست.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز، به سوالات شما در چند بخش جواب میدهم.
1- در جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان جریانات و گرایشات فکری مختلف هستند که برای کسب حق تعیین سرنوشت مبارزه میکند. این نیروها با هدف کسب استقلال ملی و رهایی ملی در جبهه ای واحد در مقابل جبهه اشغالگران ایرانی و مدافعان تمامیت ارضی ایران مبارزه میکنند. سوسیالیستهای استقلال طلب و فدرالیست در جبهه ای واحد با ناسیونالیستهای استقلال طلب و فدرالیست قرار دارند و با دشمن واحد یعنی با دولت سرمایه داری، اشغالگر و فاشیست جمهوری اسلامی ایران مبارزه میکنند. سوسیالیستها و ناسیونالیستهای ملل تحت ستم علیرغم هر اختلافی مجبورند در برابر دشمن مشترک متحد شده و اتحاد عمل داشته باشند.
ما در مبارزه باید دوستان و متحدین زیادی در آذربایجان، در میان ملل تحت ستم کرد، عرب، بلوچ، ترکمن، لر و بختیاری و مازندرانی در میان ملت فارس، کشورهای مختلف پیدا کنیم

. ما ضمن شدیدترین انتقادات به ناسیونالیستهای آذربایجان آنها را به همکاری و اتحاد عمل فرا میخوانیم تا در جبهه ای مشترک مبارزه کرده و ستم ملی را محو و نابود کنیم و آذربایجان مستعمره فعلی را به کشوری مستقل، مدرن و پیشرفته تبدیل کنیم. در ذهن شما اتحاد عمل دو نیروی مخالف غیر ممکن است اما ما به دموکراسی باور داریم و نیروی مخالف را تحمل میکنیم. امیدوارم ناسیونالیستهای آذربایجان هم سوسیالیستها را در مبارزه مشترک تا استحصال استقلال ملی آذربایجان تحمل کنند.
2 - شما دوست دارید چنین نشان دهید که در ایران ملل مختلف وجود ندارند، در ایران تنها "ملت ایران" وجود دارد و یا همه انسان هستیم و این انسانها در همه شهرها پراکنده شده اند و از اینرو جغرافیای ملی در ایران معنا ندارد. تبریزی گرامی شما با انکار موجودیت ملتها صورت مسئله را پاک و نفی میکنید تا دنبال حل مسئله نروید و بی خیال باشید. دوست عزیز درست است که ترکها و کردها و بلوچها و عربها بدلایل جنگ یا مشکلات اقتصادی از سرزمینهای خود به دیگر مناطق ایران و حتی اروپا پناه برده اند ولی علیرغم این تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، خوی،سلماس، میاندوآب، مراغه، بیجار، قروه، ماکو، آستارا و کرج شهر های فارس، بلوچ و عرب، روس، انگلیسی و غیره نیستند وهمچنان شهرهای ترکها هستد. همانطوریکه سنندج، کرمانشاه، مریوان، دیواندره، کامیاران، مهاباد، بوکان، سقز، بانه و سردشت شهرهای کردها و کردستان هستند و جزیی از شهرهای ترک، فارس و عرب و غیره نیستند و الی آخر. بهتر است شما خودتان را فریب نداده و یا خود را به کوچه علی چپ نزنید. وجود ملیتها و جغرافیای آنها در ایران و مبارزه ملی آنها یک واقعیت عینی است که تنها ناسیونالیستها، شوونیستها و فاشیستهای فارس به بهانه ها و تئوریهای مختلف موجودیت و هویت ملتها در ایران را نفی وانکار میکنند. از نوشته های شما چنین بر می آید که شما در این جبهه قرار دارید.
3 - شما پرسیدید سود جدایی و استقلال برای کارگران و زحمتکشان چیست؟ شما با بهانه، تئوری و سلاح سرخ "اتحاد پرولتاریای جهانی" و "انترناسیونالیسم" به جنگ با ملل تحت ستم وارد میدان شده اید. شما موجودیت ملل و سرزمینهای جغرافیایی آذربایجان، کردستان و غیره را نفی و انکار میکنید. شما چون اعتقادی به موجودیت ملتها ندارید در نتیجه اعتقادی به ستم ملی و اعمال ستم از سوی ملت بالا دست فارس به ملل غیر فارس را هم ندارید. این نقطه اشتراک شما با فاشیستهای فارس و جمهوری اسلامی ایران است. یک کمونیست با ستم طبقاتی،ستم ملی، ستم جنسی و ستم مذهبی مبارزه میکند.
جدایی و استقلال ملل تحت ستم از ایران مزایای زیادی دارد. مثلا- ستم ملی محو و نابود میشود. حق ملل در تعیین سرنوشت خویش بعنوان یک حق دمکراتیک متحقق میشود. کینه و نفرت مردمان و کارگران فارس و ترک و کرد تمام شده و دوستی و اتحاد جای نفرت ملی را میگیرد و یک قدم به انترناسیونالیسم مورد بحث شما نزدیک میشوند. آذربایجان از استعمار ایران خلاص میشود. منابع زمینی و زیر زمینی آذربایجان توسط ملاها و بورژوازی فارس چپاول و غارت نمی شود و آذربایجانیها کشوری مدرن، صعنتی و
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

محمد عزیز، اینجا احزاب کردی مطرح نیست بلکه آزادی و زنده ماندن مردم یک شهر در برابر داعش جلاد مد نظر است. اکنون ما در منطقه مشکل داعش و زنده ماندن کوبانی را داریم. از کوبانی دفاع میکنیم، مثل اینکه از زنده ماندن خود دفاع میکنیم. در کوبانی ناسیونالیسم اکنون مطرح نیست و عمل هم نمی کند. تنها دفاع انسانی از حق حیات انسان مطرح است. این است که انسانهای آزادیخواه در هرکجا که هستند از مبارزه ی کوبانی برای زنده ماندن،آزادی، دموکراسی، برابری دفاع میکنند. این خواسته ها و ارزشها و دفاع از آنها ناسیونالیستی نیست، بلکه انسانی ست و متعلق به همه ی انسانها.من در آرزوی رهایی کوبانی از دست داعش هستم و خودم را در کنار مردم این شهر احساس میکنم. امیدوارم پیروز شود. و در حقیقت هم پیروز است، چون ثابت کرد که تنها از حق حیات و حقوق انسانی خود دفاع میکند که مورد هجوم قرار گرفته است.این مبارزه از زاویه نیرو شکست بخورد

از زاویه آرمان انسانی که دارند -حق زنده ماندن-آزادی-دموکراسی-حقوق برابر- اداره ی امور خود- صلح و دوستی- پیروز اند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جلال عزیز، در مقاله آمده « ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی مادر فاشیسم است. بین ناسیونالیسم و فاشیسم تنها یک وجب فاصله هست. تبعیض دیدگی هیچ تقدسی ایجاد نمیکند تنها حرکات مترقی و انسانی آنها ست که ارزشمندند» ؛ نه گفته ناسیونالیسم فلان خوب است و بهمان بد. همه ی ناسیونالیسم ها رادر نظر گرفته است. ناسیونالیسم خوب و بد نداریم همه تا فاشیسم یک وجب فاصله دارند. برای مثال کسی که میگوید « من افتخارمیکنم که ترک-فارس-کرد... هستم، و افتخار میکنم که وطنم فلان جاست. و فرهنگم بهتر و بالا تر از فرهنگ فلان ملت است...» یک ناسیونالیست است. اما کسی که میگوید:« این هیچ افتخاری ندارد که من در میان فلان ملت زاده شده ام ،تنها یک تصادف است که من در میان این ملت و خاک و فرهنگ بدنیا آمده ام. فرهنگ و زبان خود را برتر ازمال دیگران نمیدانم بل پاره ای از فرهنگ جهانی و انسانی میدانم ، به آن احساس نزدیکی بیشتری دارم

و لی همه زبانها و فرهنگ های انسانی را قابل احترام میدانم. مردم و فرهنگ و وطن خود را دوست دارم چون به آن احساس نزدیکی بیشتری میکنم ولی با اینهمه چیزی را «پرستش» نمیکنم؛ و تمام فرهنگ بشری را هم دوست دارم.آزادی خود را دوست دارم اما راضی به اسارت دیگری نیستم.حق خود را میخواهم اما راضی به نقض حقوق دیگری نیستم. سعادت من جدا از سعادت دیگری نیست.سعادت واقعی وقتی ست که همه یمان احساس سعادت کنیم و آزاد باشیم.» این دید غیر ناسیونالیستی ست. چون تنها خود را نمی بیند و نگاه محدود ندارد. به خود و دیگری یعنی هر دو میاندیشد.. بین ناسیونالیسم و دید بشری یک لغزش پا تفاوت هست. احزاب کردی در کل «دید محدود» ناسیونالیستی دارند. اکنون ما در منطقه مشکل داعش و زنده ماندن کوبانی را داریم. از کوبانی دفاع میکنیم، مثل اینکه از زنده ماندن خود دفاع میکنیم. در کوبانی ناسیونالیسم اکنون مطرح نیست و عمل هم نمی کند. تنها دفاع انسانی از حق حیات انسان مطرح است. این است که انسانهای آزادیخواه در هرکجا که هستند از مبارزه ی کوبانی برای زنده ماندن،آزادی، دموکراسی، برابری دفاع میکنند. این خواسته ها و ارزشها و دفاع از آنها ناسیونالیستی نیست، بلکه انسانی ست و متعلق به همه ی انسانها.من در آرزوی رهایی کوبانی از دست داعش هستم و خودم را در کنار مردم این شهر احساس میکنم. امیدوارم پیروز شود. و در حقیقت هم پیروز است، چون ثابت کرد که تنها از حق حیات و حقوق انسانی خود دفاع میکند که مورد هجوم قرار گرفته است.
نوشته شده توسط: Anonymous

از صفحەی فیسبوکیها ....
ئارین میرکان، فرمانده یک گروه از زنان مدافع کوبانی امروز در منطقه " مشتەنور" علیه تبهکاران داعش دست به کاری بزرگ زد و جان بر سر ایمان خویش فدا کرد. او توانست ده ها هیولای داعش را به جهنم فرستد و یک تانک آنها را منفجر کند.
خودکشی اگر معنایی داشته باشد همین است.
در سیمای او کمترین نشانه ای از اراده به کشتن خود و دیگری دیده نمی شود. نبرد کوبانی در ناگزیری مواجهه با شر مطلق اتفاق افتاده است. مبارزان کوبانی چه پیروز شوند و چه شکست بخورند تا به همین جا جهان را تکان داده اند. آنان نیروی آری گویی به حقیقت را بازیافته اند، در بدترین دقایق این شام مرگ زای، و در جهانی که بی شرمی حد ندارد.
امروز گرداننده یکی از صفحات مرتبط با خبررسانی کوبانی در پیامی کوتاه نوشت؛ "این صفحه دیگر به روز نمی شود. من و دوستانم امشب به کوبانی می رویم".

به کوبانی رفتن. این آرمان شهر ویران. چه آرزوی محالی است برای من و ما که به این صفحه ی ظلمانی خیره شده ایم. دریغا.
بین شما کدام
_ بگویید!_
بین شما کدام
صیقل می دهد
سلاح آبائی را
برای
روز
انتقام؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اجرای فرمایش جناب lachin در این زمان غیر ممکن است. اگر ایران مانند هند ٤٠٠ سال پیش مستعمره " مستقیم " بریتانیای کبیر میشد اکنون اهالی پشت کوه و خلخال و سواد کوه و بیرجند و اردکان و بم و بهبهان و دزفول و غیره انگلیسی را مانند زبان مادری صحبت میکردند. متاسفانه در آنصورت هم مانند هند تصمیم گرفته میشد که انگلیسی را بتدریج منسوخ و زبان غالب محلی - مثلا هندی - را جانشین انگلیسی بنمائیم. زبان انگلیسی در تمام دنیا قابل فهم و وسیله ارتباط است ولی هیچ کشور غیرانگلیسی زبان , انگلیسی را زبان رسمی نکرده و کسی مردم اروپا و آسیا و آفریقا را مجبور به آموختن آن ننموده است. اشکال کار ما اینست که ما یا خنگیم و یا بزرگان, ما را خنگ فرض میکنند که قادر به آموختن بیش از یک یا دو زبان نیستیم - امری که در اروپا بسیار رایج است - ومشکل زبان را به منظور خاصی بزرگنمایی مینمایند. گمان من بر فرض دوم است.

نوشته شده توسط: Anonymous

متأسفانە جامعەی جهانی و سازمان ملل در مقابل کشتار و محاصرەی مردم شهر کوبانی کرو لال است ،،، ولی با این حال حماسەی کوبانی انگار تازە دارد شروع میشود . مأسفانە امروز یک دختر زیبای کورد با همان تاکتیک داعشیها و عملیات فدائی در کوبانی با بستن بمب بە بدن خود و منفجر کردن آن تعداد زیادی از وحوش داعش را بە جهنم مشرف کرد و خودش هم برای آزاد زیستن و دفاع از مردم شهر کوبانی جان باخت

نوشته شده توسط: Anonymous

" بارها گفته ام و بار دگر میگویم " که "Brevity is the soul of wit" یعنی ایجاز در بیان مطلب, نشانه و مظهر فهم و درک و تسلط برمطلب است. و بقول مولانا " سخن هرچه کوته بود خوشتر است". من از دوران فعالیت جناب آیت الله زاده بنی صدر چیز زیادی نمیدانم ولی همه نوشته های ایشان نشان میدهد که احتمالا ایشان درک زیادی از آنچه میگویند ندارند و با تفنگ ساچمه زنی تیری در تاریکی میاندازند که شاید یکی به هدف بخورد. برای تیر انداز ماهر یک تیر کافیست انهم در دوران فیس بوک و تویتر و در زمانی که از فاصله هزاران کیلومتری با درستی و دقت هدف را نشانه میگیرند و میزنند. دوران رستم نامه و امیر ارسلان نامدار با مرگ سلطان صاحبقران به پایان رسید. و تکرار این موضوع " از هر زبان که می شنوم نا مکرراست".

نوشته شده توسط: Anonymous

احزاب کوموله حزب دموکرات کردستان و اخیرا پژاک اقداماتی انجام داده و می دهند که دست کمی از اقدامات جانوران وحشی داعش نیست بهتر است منطقی باشیم و کمی به گذشته این احزاب و کسانی که از آنها به اشتباه حمایت کرده اید نیز نیم نگاهی بنگرید شاید کمی منطقی به نتایج انسانی برسید.منصفانه برخورد کنید بدانید هر نخودی در آش بیاندازید همان زیر دندانتان خواهد آمد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناسیونالیسم کردی هیچ موقع افراطى نبوده است،اما ناسیونالیسم ترکی دو مسیررا پیموده است درایران بعلت اینکه عوامل غرب درترک های ایران نفوذ نکردند ،بلکه سوسیالیسم ترکی بقدرت رسید.
درزمان مرحوم پیشه وری ما شاهد یک قانون اساسی پیشرفته ومدرن درآذربایجان بودیم.
اما درترکیه بعلت روی کارآمدن گماشتگان

غرب ما شاهد بودیم ،ناسیونالیسم ترکی به فاشیسم وحشتناکی منجرشد که فاجعه قتل عام ارامنه و کشتارکردها منجرشد .الان این فاشیسم به مرحله ای رسیده است که به تجهیز و ارتباط با گروه وحشی و آدم سربرداعش میپردازد.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا ما در همزیستی با شما احساس خوشبختی نمی کنیم؟ دلایل خوبی اقتدار شما در به سعادت رساندن انسان هویتی کدام است؟ برای زبانشان مدرسه و دانشگاه باز کرده اید؟ نمادهای فرهنگی و باستانی شان را مثل تخت جمشید خودتان نگه داشته اید؟ اقتصادشان را رو به راه کرده اید؟ می توانید برای لحظه ای هم که شده چوب امر ونهی را کنار نهاده و خود را به لحاظ روانشناختی آماده سازید تا با نیمۀ پنهان و سرکوب شدۀ حقیقت روبرو شوید؟ می توانید این عادت منحوس متکلم الوحده بودنتان را که بدجوری به مطلق انگاری خودتان واداشته از بین ببرید؟ می توانید بشنوید؟ می شود از سیاست پیچاندن و طرد کردن و کوچک انگاری دست بردارید؟ که هر چه بر آن اصرار ورزید مطرود دیگران خواهید شد. از احقاق حقوق، از زبان و فرهنگ ترکی، از زیبایی و رنگارنگی زبانها که می نویسیم به پان ترکیستی بودن،

به خشونت طلبی، به قوم گرای عقب مانده و مهجور و ...محکوم می شویم. غرق شدن و زیستن در زوایای زبان و فرهنگ خویشتن فلاکت نیست بلکه فلاکت وقتی ظاهر می شود که جلوی آن را بگیریم. ما خود حاضر نیستیم که زبان و فرهنگ شما کوچک ترین آسیبی ببیند و عملکرد تاریخی ما گواه این ادعاست. آسیب های سیاست و فواید آن را به هنگام پرداختن به مقولۀ فرهنگ می شناسیم و اتفاقا هیچ کس بهتر از آزربایجانی ها نمی تواند مفاهیم فرهنگ و سیاست را تشریح کند، چون آزربایجان درد ها و دلخوشی هایش را در این دو اقلیم آزموده و آب دیده شده است. در بحث بین شما و سایر ملت های دیگر این شما هستید که بدهکارید پس با ادبیات طلبکارانه با ما حرف نزنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا جامعه فارس خود را بهتر و روشنفکرتر از بقیه میداند، و فکر میکند که آقای دنیاست؟ ترک را مسخره میکند، کرد را مسخره میکند، عرب را مسخره میکند، لر را مسخره میکند، گیلک را مسخره میکند، و فکر میکند که شعورش خیلی بالاست. آقایان چرا از ترکها گله میکنید؟ شما آنقدر به مردمان غیر فارس به چشم حقارت نگاه کردید که رفتار تحقیر آمیزتان به نفرت عمومی مبدل شد. زبان میلیونها ترک را قدغن کرده اید، و انتظار دارید، که به شما بله قربان و فدایت شوم بگویند؟ شما با رفتار خود کلمه "ایران" را از چشم همه انداختید. کار را بدانجا رساندید که، ایران قبل از اینکه از هم بگسلد، دراذهان مردم خیلی وقت است تکه تکه شده است. من شخصا به ایران علاقه داشتم، اکنون ایران برایم مفهوم ندارد. زیرا وقتی بزبانم، بخلقم، بفرهنگم توهین میشود، جغرافیای ایران برایم به معنای جهنم است. و هیچکس دوست ندارد در جهنم زندگی بکند. یعضی از آقایان

میگویند، مقصر رژیم است. خوب رژیم هم ماهیت زبانی، و فرهنگی فارسی دارد، و گردانندگان رژیم هم دشمن ترکان هستند. اگر دشمن ترک نبودند، زبان ترکی را نیز مثل زبان فارسی آزاد میگذاشتند. و دریاچه ارومو را نمی خشکاندند! و میلیونها انسان را از زادگاه خود آواره نمیکردند! پس معلوم است که ماهیت رژیم، از نظر زبانی و اتنیکی فارسی، و در خدمت زبان و اتنیک فارس است. موضوع برای همه عیان است. بعضی ها هنوز هم خیال خام میکنند، که گویا ترکها باید قیام بکنند، خون بدهند، و دومرتبه مشتی ..... تحت نام حکومت جدید! در راس قدرت قرار بگیرند! و با شعار دروغین " همه باهم" به دیگران آقائی بکنند. اما گذشت دیگر آن دوران. جامعه فارس باید در فردای مرگ خامنه ای، چاره ای بحال خود بکند. زیرا "مانقورد سازی" و نشاندن، یک "مانقورد" دیگر بجای خامنه ای کارساز نخواهد بود. نمونه اش "میر حسین" بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

هر بار که من مقاله ویا گفتاری، چه به زبان فرانسه وچه به زبان فارسی، از آقای بنی صدر میخوانم ویا میشنوم، ازخود میپرسم چگونه ممکن است کسی که به مقام رئیس جمهور کشور ایران رسیده باشد در حالی که نمیتواند دو صفحه فارسی ویا فرانسه بنویسد که زیبا وبدون قلم شنگه باشد؟

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

وبلاگ عباس مودب :
http://janvakherad.blogspot.se/2013/10/blog-post.html

نوشته شده توسط: Anonymous

کدام وبلاگ؟؟ لطفا مطلب را اول بخوانید و بعد بفرستید.

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب توده به عنوان ستون پنجم همسایه شمالی و ارتش شوروی بزرگترین لطمات را به ملت ایران فرود اورد .از اغاززندگی حزب توده تا کنون حزب توده همواره علیه ازادی خواهان ایران و ایرانی لحظه ای غافل نمانده است.حزب توده .... در باره اقای امیز انتظام نیز بیکار نبود و توپخانه حزب در این بار اقای امیر انتظام را هدف گرفت. حزب توده حزب طراز نوین حزب طبقه کار گر حزب مارکسیسم لنینییسم چنین در روزنامه مردم نوشت وگذشت روزگار نشان داد که حزب توده چه فریبی داد و چه فریبی خورد.............

1) بر اساس اسنادی که در سفارت سابق امریکا بدست امد.. عباس امیر انتظام جاسوس امریکا بود.
مردم شماره 122 اذر 1358.
2)چرا جاسوس امریکا معاون نخست وزیر شد؟
مردم شماره 123 سال 58
3) عباس امیر انتظام ...هم اکنون به عنوان خیانت به انقلاب در بند است /انتظام که در خدمت سازمان جاسوسی جهنمی سیا قرار داشت.....
مردم شماره 124
4)بازرگان با دفاع از امیر انتظام از خط خودش دفاع کرد.....در ادامه (خطر گام به گام که همان خط بورژوائی لیبرال سازشگا ر است خارج از خط امام و بر ضد امام است و با منافع و مصالح انقلاب ایران مغایرت دارد.
مردم شماره 126 سال 1358.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقوام ایرانی این دوران به نظر من بسیار از هم دور شده اند و از اتحاد تنها فقط نام پوشالی مانده است. متاستفانه ما هنوز به درک این مسئله نرسیده ایم که فقط با اتحاد می توانیم خود و کشورمان را نجات دهیم ، بله در حرفها زیاد کلمه اتحاد به کار میرود ولی فقط در حد حرف است و عملی پشت آن نیست در نتیجه واژه ای توخالی می شود. کشور ایران متشکل از اقوام متععدی است ولی تمام اقوام برابر هستند و کسی از کسی بالاتر نیست. کشور ایران اگر قرار است نجات یابد تنها از یک راه می تواند نجات یابد و آن اتحاد در فکر و عمل اقوام است. اگر قرار بود به وسیله یکی از اقواام ایران نجات یابد تا الان نجات می یافت پس چرا نجات نیافت ؟ ترکان و یا فارسها و حتی کردها و یا بلوچها و ... شاید هرکدام در طول تاریخ بر علیه رژیم آدم کش قیام هایی کرده باشند پس چرا موفق نشد. علت آن بود که در یک نقطه آرامش و در یک نقطه در گیری بود در نتیجه

مشکل در اتحاد است. در اوایل انقلاب در کردستان نبرد مسلحانه جریان داشت و در نتیجه چون مناطق آذزی نشین یا پایتخت آرام بود از آنجا نیرو به منطقه اعزام شد و در نتیجه تمام طیفها که در کردستان تا آن زمان فعال بودند سرکوب شدند سیاست این افراد طوری است که اقوام رابه جان هم می اندازند و این برای ایران سم است. کرد را به دست آذری می کشند ،آذری را به دست کرد می کشند ، فارسها رابه دست لرها می کشند و ... تمام این مسائل فقط به این دلیل است که ما در تفکر و عمل اتفاق نظر نداریم باید این موضوع حل شود . تاریخ ایران نشان داده است که اگر مصیبت و بلا بر سر ایران نازل شده دامان همه اعم از بلوچ و ترک و کرد و ... را گرفته است در نتیجه راه رهایی نیز باز به وسیله اتحاد دراندیشه و عمل ، کنار گذاشتن منافع فردی و از جان و دل برای ایران تلاش کردن است تا فردایی بهتر و کشوری زیباتر به وجود آوریم
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز، مراد. با برخاست عیسی بعنوان پیامبر، اختلافات مذهبی آن دوران اوج گرفت. عیسی خود یک یهودی فلسطینی بود که بجرم آشوب علیه امپراتوری رم به صلیب کشیده شد. گفته میشود " راست یا دروغ " که دسیسه ای از طرف یهودیان بوده، تا شاید بدین سان بتوانند یهودیت را نجات دهند؛ واین آغاز کوچ و جابجایی یهودیان است. با آمدن اسلام، و کشتن آنها، کوج یهودیان به سمت اروپا آغاز میگردد. یهودان اروپا رسیده، نمیتوانستند گواهی ورود برای کارهای فنی واداری را دریافت کنند. تنها راه گذراندن زندگی آنها قرض دادن پول و دریافت سود آن بود. پس از مدتی، یهودیان توانستند آموزشهای حقوق، اقتصاد و علوم تجربی را نیز انجام بدهند. نتیجه این شد که یهودیان در این رشته ها متخصصین کارآموزیده ایی شوند. اما در مورد پرسش شما که اگر یهودیان در جنگ دوم جهانی کشته نمیشدند، چه نقشی آنها میتوانستند در جنگ عرب واسرائیل بازی کنند،

این پرسش را بدنبال خود دارد، آیا در صورت نبود جنگ دوم جهانی، یهودیان باز هم به فلسطین برمیگشتند؟ آیا در نبود جنگ دوم جهانی دولت اسرائیل میتوانست پا بگیرد؟ در اروپا، یهودیان توانسته بودند بخوبی خود را ادغام کنند وحتا از زبان آلمانی وعبره، زبانی بنام یِدیش بوجود آوردند. وفراموش نکنیم که یهودیان اروپایی نقش بزرگی در فرهنگ، موسیقی، ادبیات وعلوم تجربی داشتند. آنچه مربوط به روابط ایران واسرائیل میشود، باید گفت که این روابط تا سال 1979 بسیار خوب بود ولی پس از تجدید نظر در مورد شناسائی اسرائیل بعنوان کشور از طرف آقای خمینی، روابط این دو تیره شد. با درود فراوان
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کمک مؤثری به کوبانی نکردند. ائتلاف ، اسد،ترکیه، ایران ، همه، عملاً نشسته اند که کوبانی قتل عام بشود! دنیا نشسته فقط نگاه میکند که جلادان چگونه مردم را سلاخی میکنند! اینان که می توانند کاری بکنند و نمی کنند شریک جرم جنایت علیه بشریت اند...

نوشته شده توسط: Anonymous

پیرامون تغییر زبان باید گفت که راه حل های ملانصرالدینی پان ترکها خنده آور است از جمله انگلیسی کردن زبانهای کشورها مانند دوران استغمار قرون گذشته . اینها چرا زبان آدربایجان شمالی را درست نمی کنند که حتی الفبای بومی و ملی و قومی خود را ندارد . یک ساعت پیش کانال آرته گزارشی از باکو میداد و میگفت در پسوند اسمهای ترکی اسلامی مغولی فارسی مردم هنوز پسوند روسی اووف و آوا قرار دارد . این حکومت اصیل ملی هنوز نتوانسته اسمهای حسن و حسین و زینب و سکینه را از روسی بیرون نموده و به اسمهای معمولی ترکی فارسی عربی تبدیل کند . بعد اینگونه افراد در این سایت میخواهند برای کشورهای منطقه و ایران دولت تعیین کنند . کسانی که حتی الفبای سیاست و فرهنک و تاریخ و اجتماع را هم نمی دانند .

نوشته شده توسط: Anonymous

صالح مسلم رهبر کردهای سوريه پ ی د بعد از يک سال يعنی از زمانی که بشکل آشکار در کنار رژيم بشار اسد قرار گرفته بود امروز وارد ترکیه شد ترکیه شرط مذاکره با صالح مسلم را فاصله گرفتن از رژيم سوریه گذاشته .

نوشته شده توسط: Anonymous

اینا که همشون لباس کردی تنشونه من آخرش نفهمیدم این سرزمین کردها کجاس یه تیکه تو سوریس.یه تیکه مشخص نیست کی به ترکیه کوچ داده شدن.یه تعداد باز هم مشخص نیست از کجا کوچ داده شدن به غرب ایران الان هم که یه تعدادشون سر از شهر پارساواش در اوردن...آقا هیوا شما میتونین جواب این سوال رو بدین؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جسد کو؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

همه ی انسانها تابعیت دارند و میهن با مرزهای مشخص. «بی وطنی تحت نام جهان وطنی» خود فریبی و دگر فریبی ست. و خواب و خیالات. که با واقعیت متضاد است. انسان در روئا آزاد است اما بیداری از او پذیرش واقعیت موجود را طالب است.کسی که به واقعت پشت کند و به رؤیا پناه ببرد سرش به سنگ میخورد و وقتی هم بیدار میشود برایش دیر است. زندگی او را از خود حذف میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یا خانم همنیشین بهار ! سال ۱۳۵۸ خود شما چگونه فکر میکردی? این‌همه صغرا و کبرا چیدن برای چیست ؟ که ثابت کنید محمد صلح طلب بوده ؟ به قول خود محمد که بشری مثل همزماننش بوده میتونسته این جنایت را مرتکب بشه. بر عکس شما من معتقد نیستم که دیکتاتور‌ها دورشان خالی‌ بوده اگر چنین بود هیتلر و استالین ، خمینی نمیتونستند این همه انسان را بکشند. این‌همه تلاش کرده‌اید که ثابت کنید مجاهدین هم مثل خمینی فکر می‌کنند!! مسئول روزنامه مجاهد سعید شاه سوند دوست شما بود. وقت مردم را می‌گیرید که بگویید ابن اسحاق مزخرف گفته. آیا علی‌ که از دید مسلمانان معصوم است عاقلانه است که در نحجلبلاقه این رویداد را بنویسد ؟ آقای غروی که معتقد است یهودی‌‌ها مسلمانان را گول زده اند !! مقایسه کشتار این قبیله با جان فشانان دهه ۶۰ بی‌ انصافی است و تطهیر کردن این جنایت است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نوشته ام باز می نویسیم « تا دیکتاتوری حاکم هست سیاست درست آن است که مسایل ارضی در منطقه مطرح نشود. و اسامی و حدود مناطق آن چنان که بوده بماند و در «نوشته و عمل» رعایت شود. تا بعد از دیکتاتوری موجود بتوان در یک «فضای دموکراتیک و آزاد» روی همه ی مسایل فکر کرد. طرح اختلاف ارضی بین مردمان به زیان مبارزه ی مشترک و دوستی و همبستگی مردمان تحت ستم مضاعف است. و باعث درگیری و دشمنی. و سیاست غلطی ست ». 2- کردهای عراق که تابعیت ایران را ندارند ایرانی به حساب نمی آیند. 3- اما کردهایی که تابعیت ایرانی دارند ایرانی هستند و نمی توان آنها را غیر ایرانی یا مهمان حساب کرد.4- تقسیمات جغرافیایی «قدیمی و پیشنهادات جدید در این مورد» تنها پس از حکومت حاکم در پارلمان جدید ایران بر اساس قانون اساسی نوین میتواند مطرح شود. دور زدن این روند ، اکنون، سیاست غلطی ست. 5- چه رفراندومی در بعد از انقلاب آینده باشد یا نباشد

بعد از حکومت حاکم می تواند مطرح شود. اکنون شعارها و ایده های زود رس مشکلی را حل نمی کند و بر مشکلات هم میافزاید.6- عینیت گرایی، زمان شناسی، روش عملی، دور زدن "جنگ و درگیری و کینه و دشمنی" و ایجاد «همبستگی تحت ستمان»، از اصول اساسی سیاست درست کنونی در شرایط حاضر است.7- فکر نمی کنم درک اینها نیاز به نبوغ داشته باشد. هر آدم عامی در شهر و خیابان بدون اینکه به این اصول اشاره کند آنها را عمل میکند. برخی از اهل قلم و سیاست متاسفانه از این انسانهای ساده نیز عقب مانده اند و این جای تأسف است.8- این «عقب ماندگی» می تواند یک انقلاب دموکراتیک را به «جنگ داخلی» تبدیل کند و پای خارجی را به معرکه باز نماید، و «خیزش عمومی» را به شکست کشاند. همچنان که در سوریه به وقوع پیوست. درس بزرگ «خیزش مردم سوریه» است. آیا درک این موضوع سخت است؟ اگر نیست پس چرا در «سیاست و عمل خود» اندیشه نمی کنید؟9- مردمانی شایسته ی صلح و دموکراسی و آزادی هستند که قبل از هر چیز به این «عقب ماندگیها» در خود فائق آیند. و گرنه حال و روزگارشان بهتر از احوالات مردم سوریه نمی تواند باشد.پیشنهاد من آن است که به «آینده ی صلح آمیز» اندیشه کنید. راه حل اش را بیابید و به دیالوگ بگذارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یاشار پورعلی - ---آیا شما بعد از نوشتن کامنت, مروری بر آنچه که نوشتید میکنید یا نه؟ در جائی نوشتید که (( پس بنابراین در آذربایجان هم هیچ ملتی حق رفراندوم نخواهد داشت)) ودر جائی دیگر می نویسید که (( مردم آذربایجان جنوبی در هزار سال گذشته بیش ازنه صد سال در ایران حاکم بودند)).. آولآ ترک های ایران مثل چینی های کانادائی مهاجر نیستند چون همانطور که اشاره کردید ما ترک ها چندین هزار سال در « سرزمین مادریمان» زندگی کرده ایم و بخاطر آن خون داده ایم. ( خرمشهر به وسیله لشکر 110 اردبیل آزاد شد)... ثانیآ ما ترک ها قیّمی به مثل شما ها احتیاج نداریم که به ما (( حقوق)) ملی تعین بکنید. خوشبختانه رشد و آگاهی سیاسی ترک ها و سایر ملل غیر فارس ایرانی ها به آن حدّ رسیده است که بدانند منافع ملی آنان در کجاست. هیچ وقت فراموش نکنید که درازدواجهای سیاسی همیشه طلاق بوده و خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

احزاب کارگری همیشه بوسیله روشن اندیشان بوجود آمده وهدف آن بوده که کارگران را بفرمانروایی رسانده وپس از آن کارگران را به دیکتاتوری طبقه خود سوق دهند. بطور واقعی دیده شد که روشن اندیشان پروپرلتاریایی بودند که در همه کشورهای کمونیستی، سکان احزاب کمونیستی و دولت کمونیستی را در دست داشتند. کارگران آموزش آکادمیک یا دانشگاهی « حقوقی، سیاسی، واقتصادی» نداشتند ودرنتیجه فرمان را بدست کادر کارآموزیدگان واگذار میکردند. کارگران تنها با فرستادن نمایندگانی به حزب پسنده میکردند. این نمایندگان تنها چشم بدست کادر رهبری میدوختند. اعضای حزب وکارگران، کادر رهبری را تشویق و ستایش کرده و برایشان دقایقی کف میزدند. ازاین راه، بیشتر وبیشتر کیش شخصیت وقدرت را درانحصارشان میگذاشتند. نادانست نیست که قدرت فساد میآورد. و در اینجا باز این کارگران اند که باید با کارشان زندگی ساده خود را ادامه دهند. اندیشه برنشتاین مبنی

بر اینکه کارگران میباید سندیکاهای خود را سامان دهند و بدین روش از خواستهای خود دفاع کنند. ـ روشی طبیعی و روان به سوی بدست آوردن زندگی مرفه ـ دوم اینکه از نگاه برنشتاین، دموکراسی و آزادی فرد مقدم بر سوسیالیسم است. اما آنچه رژیم کمونیستی را از درون مانند خوره ویران میکند، نادیده گرفتن اندیشه های شخصی و نادیده گرفتن شخص بعنوان محور جامعه است. در نتیجه، شایسته سالاری جای خود را به باورسالاری میدهد. دیگر آنکه در کمونیسم، جای رقابت سالم اقتصادی خالیست. رقابتی که سرچشمه گسترش اقتصاد در هر جامعه است. عملاً، کارگران در سیستم کمونیستی وجدان کار را، بر خلاف آنچه قبلاً خیال میشد، از دست میدهند. کار سرسری شده و بازدهی کار پائین میآید. در نتیجه کیفیت کالا نیز پائین است. *** چند مشاهده عینی: در آلمان شرقی برای خرید یک دستگاه فتوگرافی ساخت خودشان در یک فروشگاه، بدون آشنا، نمتوانستی آنرا بدست بیاوری. کارگران را میدیدی که از دیوار کارخانه پائین مجهیدند تا کارهای دیگر خود را سروسامان دهند. ملاقات پزشگ ودندانپزشگ بدون بردن کادو امکان نداشت. دیوارها و سقف همه خانه ها وکارخانه ها خراب شده بود. برای خرید وبدست آوردن یک اتوموبیل "ترابانت"، تا ده سال میباید انتظار کشید. *** درکشور رمانی فروشگاهایی موجود بود بنام شاپ که فقط با ارز خارجی وتنها اشخاص خارجی میتوانستند در آنها خرید کنند. بطوری که شهروندان رمانی مجبور بودند بواسته یک شهروند خارجی، تولیداتی چون کافه، ویسکی، سیگار، اودکلن وشکلات را بدست بیاورند. برای خرید یک بلیط قطار ویا هواپیما، بدون دادن "چپوق" کار پیش نمیرفت. دانشجویان رمانی میبایست در حین آموزش، یک ترم آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم میگرفتند و پس از آن میتوانستند در حزب جوانان کمونیست وارد شوند وآینده اشانرا تضمین کنند.*** رژیم کمونیستی بسان یک ساختمان چند طبقه است با آپارتمانهایی مجزا. و در این آپارتمانها، هیچگونه کنتر آب، برق و شوفاژ وجود ندارد. در این صورت، ساکنین آن هیچ توجهی به مصرف عقلانی این فراوردها ندارد. مصرف بدون کنترل آنها به کمبود انرژی میانجامد. خلاصه اینکه در جامعه کمونیستی تقریباً همه فقیرند و از همه فقیرتر باز همان کارگرنند. واز همه ثروتمندتر همان کادرهای حزبی‌ اند*** اما آنچه اندیشه انگیز است، پس از این همه شکست در حوضه کمونیسم وپس از اینهمه هزینه جوانان راستین ووفادار چپ در ایران وجهان، چگونه ممکن است که باز هم کسانی ایده کمونیسم را بازگویی کنند و امید داشته باشند که کمونیسم بتواند راه جاره ایی باشد؟ آیا گذشته نمیتواند دروازه آموزشی باشد؟ آیا ما میتوانم کمونیسم را بهتر از لنین، استالین و مائو پیاده کنیم؟ دوستان گرامی مسئله کارگران را باید به کارگران بسپاریم. آنها نیازی به دایه ندارند. کارگران خود با تشکیل سندیکاهایشان، کاردان، زیرک و پخته میشوند. واز این سو میتوانند بخوبی حقوق اقتصادی ـ سیاسی خود را فراهم کنند. با درود فراوان
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اسماعیل، شما از یک سو می گوئید: ( ..... من یکی از دو آتشه ترین سوسیالیست های آذربایجان جنوبی هستم و با ناسیونالیسم و پانترکیسم میانه خوبی ندارم ..... ) و از سوی دیگر می گوئید: ( ..... ناسیونالیسم آذربایجانی را به نیروهای دموکراتیک فارس و ایرانی که وجود ندارد ترجیح می دهم! ..... ) دوست گرامی، این که کسی هم خود را (سوسیالیست دو آتشه) بنامد و هم کسی که (با ناسیونالیسم و پانترکیسم میانه خوبی ندارد) بداند و هم خود را (ترجیح دهنده ناسیونالیسم آذربایجانی به نیروهای دموکراتیک فارس و ایرانی) بداند برابر با چیست؟ چنین سخنانی برابر با یک بام و دو هوا هستند! شما می گوئید بر روی پشت بام هوا هم بسیار، بسیار گرم و سوزان است و هم بسیار، بسیار سرد و یخی است! (قربان برم خدا را – یک بام و دو هوا را !) ********** .....

..... دوست گرامی، اسماعیل، شما می گوئید: ( ..... شما نگران مرزهای ملل تحت ستم نباشید! مرزهای آذربایجان، کردستان، ایران یا فارسستان، الاحواز یا عربستان، بلوچستان و ترکمن صحرا مشخص هستند! ..... ) دوست گرامی، آن (مرزهای مشخص) که شما از آن سخن می گوئید در کجا هستند که هیچکس جز شما آنها را نمی شناسد؟! نخست آن که ترکمن ها ترک هستند و اگر شما آذربایجانی ها را برای ترک بودن از (تحت ستم ها) می دانید ترکمن ها را نمی توانید جدا از آذربایجانی ها بدانید و آنها را نیز (ملت مرزبندی شده) ای جدا از آذربایجانی ها بدانید! دیگر آن که آن فارسستانی که شما از آن نام می برید در کجاست؟ اگر استان فارس را شما از بخش های فارسستان می دانید پس روشن کنید ترک های شیراز و قشقائی های استان فارس که صد در صد ترک هستند و روستاها و شهرهائی که در استان فارس صد در صد ترک هستند با بخشبندی شما فارس به شمار می روند یا ترک؟! دوست گرامی، اسماعیل، اگر شما قم و اراک و همدان و تهران و تفرش و آشتیان را از بخش های فارسستان می دانید آیا به جز ترک های خلج میلیون ها ترک دیگری که در آنجاها زندگی می کنند را شما فارس می دانید یا ترک؟! همچنین اگر شما خراسان را از بخش های فارسستان می دانید ترک های خراسان، کردهای خراسان، بلوچ های خراسان، عرب های خراسان را نیز شما فارس می دانید و یا ترک و کرد و بلوچ و عرب؟ البته اینها چند نمونه هستند و گر نه نمونه ها فراوانند! ********** دوست گرامی، اسماعیل، شما می گوئید: ( ..... در ایران حداقل شش - هفت ملت وجود دارند و ایران باید به شش و هفت کشور جدید و تازه تقسیم شود! ..... ) دوست گرامی، به جز آن که مرزبندی میان (شش و هفت ملت) و (شش و هفت کشور) آن چنان که گفته شد ناشدنی است پرسش من از شما این است که سودی که به مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران با بخشبندی ایران به (شش و هفت) کشور خواهد رسید چیست؟ و مردم گرسنه ایران برای چه انگیزه ای باید با چنین برنامه هائی هماواز باشند؟ برای آن که کسانی در یک کشور پیدا شوند تا بخشی از آن را جدا کنند باید انگیزه ای پرتوان در کار باشد تا جدائی بخشی از یک سرزمین شدنی باشد، آن انگیزه پرتوان و سودآور که مردم ایران را وادارد که ایران را به (شش و هفت) کشور بخشبندی کنند چیست؟ ********** دوستان گرامی، از هر سو که نگاه کنیم راهکارهای ناسیونالیستی برای کشورداری در ایران جز بن بست فرجامی ندارند و نمونه ای از این سخنان را دوست گرامی ما، اسماعیل نوشته است که آن چنان که دیدید جز گره کور هیچ نیست! چاره کار نیز دور ریختن همه پندارهای ناسیونالیستی و گام گذاشتن در راهی است که همه جهانیان در آن گام گذاشته اند و آن راه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است! یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان http://iranglobal.info/node/28638
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اسماعیل عزیز، هیچ عجله ای در کار نیست. راحت سرفرصت با مطالعات و تحقیقات کافی و اگر شد حتی چند نفره، مطلب تهیه شود بهتر است. می توان آنرا مطالعه کرد و به بحث گذاشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

بیش از 6 میلیون آلمانی در آمریکا ساکن هستند. چینیها یکی از پر جمعیت ترین ملتهای ساکن کانادا هستند. میلیونها ترک در آلمان زندگی می کنند و ....
آیا آلمانی می توانند در آمریکا رای گیری بکنند که این شهر متعلقن به آلمانی ها است ؟
چینیها در کانادا و یا ترکها در آلمان می توانند رفراندوم انجام بدهند؟
هرکز تمی توانند و این کار شدنی نیست پس بنابراین در آذربایجان هم هیچ ملتی حق رفراندوم نخواهد داشت. و تبلیغ و به بحث گذاشتن چنین تفکراتی از یک رسانه نه تنها دمکرات بودن آن رسانه را نشان نمی دهند بلکه بصورت غیر مستقیم حمایت قاطع آن رسانه را از این تفکرات نشان می دهد.
دوم اینکه آقای شریفی و دوستان ایشان با توجه به موقعیت ترکمنهای عراق فکر می کنند که در ایران نیز می توانند اورمیه را مثل کرکوک تبدیل به یک شهر کرد نشین بکنند و باید توجه داشته باشند که مردم آذربایجان جنوبی در هزار سال گذشته بیش از

نه صد سال در ایران حاکم بودند و در جنگ عراق هم نشان دادند که چطور می توانند از خاک خود دفاع کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ايلماز. بنده مورخ ايران دوره ساسانى هستم. تاريخ هم فارس و ترك نداره. خدا روزيتون رو جاى ديگه حواله كنه.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیارعزیز تلاش میکنم فردا پس فردا در مورد خواست شما یعنی "چرا در ایران راه حل جدایی ملیتها عملی ست، و به سود همگان است؟ بفرستم.
تبریزی گرامی، سه نکته را روشن کنم 1 - من در کامنت اشاره کردم که سوسیالیست هستم. من یکی از دو آتشه ترین سوسیالیستهای آذربایجان جنوبی هستم و با ناسیونالیسم و پانترکیسم میانه خوبی ندارم اما ناسیونالیسم آذربایجانی را به نیروهای دمکراتیک فارس و ایرانی که وجود ندارد ترجیج میدهم. چرا که ناسیونالیسم آذربایجانی در خدمت رفع ستم ملی مبارزه میکند اما نیروهای دمکرات ایرانی اگر هم باشد که نیست بر علیه ملل تحت ستم میباشد.

2- شما نگران مرزهای ملل تحت ستم نباشید . مرزهای آذربایجان، کردستان، ایران یا فارسستان، ال احواز یا عربستان، بلوچستان و ترکمن صحرا مشخص هستند. هر بچه محصلی میتواند چند شهر و استان ترک، کرد، بلوچ و ترکمن و عرب را بگوید و در روی نقشه ایران محل سکونت آنها را نشان دهد. اگر افراطیون ملتها ی تحت ستم هم ادعای ارضی و زیاده خواهی داشته باشند مسئله خودشان است این اختلافات ممکن است به شیوه سیاسی حل شود یا کارشان به جنگ بکشد. حل مسئله ارضی کرد و تورک به احزاب و دولت ملت بالا دست فارس ربطی ندارد. اگر اختلاف ارضی با ایران داشتند شما حق دخالت دارید.
3 - دقیقا همانطور است هر ملتی حق دارد سرنوشت خودش را تعیین کند. هر ملتی حق دارد دولت مستقل، کشور مستقل و حاکمیت مستقل داشته باشد. در ایران حداقل شش - هفت ملت وجود دارد و ایران باید به شش و هفت کشور جدید و تازه تقسیم شود. قرار نیست تمام ترکها یا کردها از شهرهای فارس نشین یا اروپا به کشور خود باز گردند. شما حتما تعریف ملت را میدانید. ارمنیها و آسوری ها ملت نیستند. آنها بیشتر بطور پراکنده در ارومیه و چند روستای ارومیه و سلماس زندگی میکنند. اگر جمعیت آنها زیاد میشد و سرزمین مشخصی داشتند چه بهتر میشد آنها هم از آذربایجان جدا میشدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

قدرت گروه داعش برایم بصورت یک معما درآمده است ،چند نکته را درباره داعش باید مد نظرداشت۱_تعداد افراد این گروه بسیاربیشترازآنکه اعلام میشود هست۲_یک ملیارد وچهارصدملیون مسلمان وجودا دارد اگراز این جمعیت ۵درصد تندرو باشند،تعداد تندرو ها وجهادی ها از مرز ۳۰ملیون نفر تجاوز خواهد کرد۳_داعش به۶۰کیلومتری بغداد رسیدامابناگاه موضع خود را بسوی کرد ها

تغییرداد که این دست پنهان کشورهای خارجی را درتاثیرگزاری درکادررهبری این گروه هویدا میکند۳_ضمن موافقت با نظرات جناب آ.ائلیار،حملات ائتلاف نه تنها داعش را ازبین نبرده،بلکه دیروز دراخبارشنیدم که داعش منطقه وسیعی را دراالانبارتصرف کرده وشاید بزودی کوبانی را هم متصرف شود۴_موقعی که آمریکا درعراق ۱۳۵۰۰۰نیرو داشت القاعده استان الانباررا تصرف کردوآمریکا جز با کمک اعراب سنی وتشکیل صحوه نتوانست کاری ازپیش ببرد،الان که نیروی زمینی وجود ندارد حملاپ هوایی به تنهایی کاری ازپیش نخواهد برد.
نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

جمال گرامی، کامنتهای شما سانسور نشده اند. متاسفانه من نمی توانستم و نمی توانم تمام وقت پشت کامپیوتر بنشینم و باید به امور دیگر زندگی هم برسم. به همین دلیل بررسی کامنتهای شما و دیگران چند ساعتی به تاخیر افتاده است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جمال عزیز من مسئول کامنتهای مطلب خود هستم. شما در زیر مطالب من کامنت ننوشته اید که پخش بشود یا نشود. این موضوع را قبلا هم به شما یاداوری کرده ام و باز مطرح میکنید و به من اتهام بیجا میزنید. شما می توانید سئوال خود را از من بپرسید که کامنت هایتان چه شدند و یا مسئول کامنتها میتواند جواب بدهد یانه؟ ولی درست نیست به من یا دیگری اتهام بزنید که کامنت هایتان را پخش نمی کنم. من مسئول کامنتها نیستم. آقای نعمت پور مسئول کامنت هاست. اگر زیر مطلب من کامنت نوشتید خودم رسیدگی میکنم. امیدوارم این توضیح کافی باشد که شما باز چنین چیزی را تکرار نکنید.2- کامنتهای شما هست رسیده ولی مسئول کامنت باید ببیند بعد منتشرشوند .

3- از سوی دیگر مسئولین سایت وظیفه دارند به خوانندگان مطالب خود در صورت امکان پاسخ بدهند. اگر من چیز می نویسم بخاطر انجام وظیفه است. و مجبورم از هزارو یک کارم ببرم و به یکی یا موضوعی که لازم میدانم جواب بدهم.4- «احساس میکنید کامنت شما را پخش نمیکنم». احساس شماست که نوشته اید. باید بگویم احساس شما اشتباه است. چون گفتم که من مسئول رسیدگی به کامنتها نیستم. و به کسی هم حق ندارم بگویم چنین و چنان بکند. همه مستقل کار میکنند. اما اگر کامنت خود را زیر مطلب من نوشتید خودم رسیدگی میکنم و اگر اشکال داشته باشد میگویم که رفع کنید تا دوباره پخش کنم. از این زاویه نگران نباشید.5- نوشتن همه و شما را دوست دارم. همینطور به نظر شما هم احترام میگذارم. پس از این زاویه هم دلواپس نباشید. امیدوارم با این توضیح «احساس» اشتباهی شما نیز برطرف شود. 5- آن کامنت را که خطاب به من نوشته اید و اعتراض کرده اید پخش میکنم که جوابش را نوشتم . ولی دو کامنت باقی را مسئول باید نگاه کند . حق دخالت در آنها ندارم.
موفق و سلامت باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از اقای بهار .من نمیدانم جمعیت انزمان مکه و مدینه چه تعداد بوده که بطور دقیق 600 . یا 900 یهودی کردن زده شدند. .انچه برای من پرسش انگیزاست اینکه جنگ در دوران زندگی بشر هیمشه وجود داشته و خواهد داشت ولی چرا حساسیت بیشتر روی جنگها ی مذهبی است.چرا هنوز گشتار یهودان مانند جنگ رومیان علیه ایرانیان به فراموشی سپرده نمیشود؟
هم گشتار یهودان در مکه و هم گشتار یهودان در المان این پرسش را در ذهن بوجود میاورند چرا این افراد گشته شدند؟ یهودان چه کردند؟ایا این دین یهود نبود که پیروان خود را در گذشته و اکنون به گشتارگاه میبرد؟
اگر یهودان زمان جنگ دوم زنده میبودند اکنون چه نقشی در جنگ اعراب و اسرائیل میداشتند؟اساسن در دین یهود حقی هم برای ادیان دیگر وجود دارد و ایا انچه اکنون دولت اسرائیل با مردم عرب و دشمنی با ایران میکند ناشی از اموزشهای دین یهود نیست؟

.و میدانیم که مارتین لوتر از قوم یهود به عنوان تخم شیطان نام میرد و همین طور در داستانی از مولانا وزیر یهودی مرموز وجنگ ساز است.الله و اعلم .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آئلیار انگار باز شما کامنتهای من را سانسور میکنید این در حالی است کە خودتان هر 10 دقیقە 1 بار کامنت میگزارید در این چند ساعت 2 کامنت من سانسور شدە بدون این کە دلیل آن را بدانم نمیدانم چرا فکر میکنم کە شما آئلیار هستید از کامنتهای من جلو گیەی میکنید

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یوسف عزیز، از وقتی که کشورهای قدرتمند وارد «دخالت در انقلاب سوریه» شدند دیگر انقلاب را باید «شکست خورده» به حساب آورد. اکنون مسئله پاک سازی «گروه های ضد دموکراتیک و به ویژه اسلامی ،امثال داعش» از صحنه است. تا بتوان دو باره توسط مردم حق و حقی را در برابر «حکومت سوریه» مطرح کرد. در این بلبشو هیچ کش نمی تواند «مشکل دموکراسی و حقوق» را پی بگیرد. لازم است صحنه از «علفهای هرز» پاک شود. که گروهای اسلامی «داعش و النصر و القاعده» از آن جمله اند. در رابطه با حکومت اسد «آتش بس» درست است. حتی حرکت حکومت سوریه علیه داعش نیز «مثبت» است. آمریکا هم با اطلاع دادن به اسد و ایران به نوعی با اسد علیه داعش همکاری میکند. «اختلاف با دیکتاتوری اسد» سرجای خود هست. لازم است نخست از دست «داعش و امثال آن» خلاص شد. متاسفانه نیروهای «دموکراسی و حق طلب و مردم» در کل شکست خورده اند.

و کوبانی آخرین تلاش است. در کوبانی اول حق حیات انسانها مهم است تا بعد مسایل سیاسی. کوبانی نباید قتل عام بشود. این شکست «خود زندگی» ست. حالا مسایل سیاسی بکنار. میدانم رهبر کوبانی در اروپاست. ولی مهم آن است که شهر سقوط نکند. و انسانها کشتار نشوند.** وقتی یک نیرو «متحد استراتژیک» نباشد مسئله « تاکتیک» در مبارره علیه هم و یا همکاری با هم علیه دشمن مشترک پیش میاید. که در رابطه با اسد و کردها در سوریه نیز مطرح شده است. جنگ خصلت اش چنین است. ولی این برای ما در ایران آموزنده است که « با جنگ داخلی که پای دولتهای خارجی را باز خواهد کرد، باید دانست " نه استقلال نه جدایی، نه دموکراسی و نه چیز دیگر" هیچکدام قابل پیگیری نیست. نخست مردم به پا خاسته به خانه های خود بر میگردند و بخشی هم در جنگ داخلی بیگناه نابود میشوند- و هیچ خواسته ای نیز قابل پی گیری نمیشود. بنابرین نصیب مردم دوباره اسارت و فقر و بدبختی ست. ما در ایران به هر وسیله ای شده لازم است جلو جنگ داخلی را در آینده بگیریم و بجای آن دوستی و اتحاد ایجاد کنیم. تا بتوان به خواسته رسیدگی کرد و آنها را پی گیری نمود. بدون حضور مردم کاری صورت نمیگیرد. جنگ داخلی یعنی شکست خیزش مردم و شکست انقلاب و رهایی.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار متاسفانه رهبر کردهای سوريه صالح مسلم که چند روزی بود خبری از ايشان نبود ديروز از دانمارک سر در آورد و در مقابل سوال خبرنگار الجزيره که علارغم مخالفت اکثريت مردم سوريه شما در کنار رژيم بشار اسد ایستادید و با رژيم بشار اسد همکاری کرديد .صالح مسلم که جوابی نداشت گفت ما از سال ٢٠٠٤ مخالف رژيم بعث سوریه بودیم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب امیر انگار شما برایتان تحلیل مسائل مشکل هست در در کوردستان سوریە اکنون سالهاست نیروی منسجم مسلح و مردمی در موازات با جریانهای تمام سوریە در کوردستان رشد کردە و اکنون 3 کانتون خودمختار کوردها بە نام کانتون جزیرە ، کانتون کوبانی و کانتون عفرین عمل میکند این 3 کانتون کاملأ در مورد بهداشت و نظام آموزشی و اداری خودمختار و تمام مردم این 3 کانتون کە جمعیتی چند میلونی اعم از کورد، عرب، ارمنی، آسوری. ترکم، و و را شامل میشود

جناب امیر حتمأ نیز باید مطلع باشید کە در کوردستان تورکیە سالهاست مردم کورد با رژیم تورکیە در رابطە با حقوق مردم کورد درگیرند و گرەی اصلی کە شما یا قادر بە درک آن نیستی یا دارید در مورد جواب کامنت کیانوش توکلی خاک بە چشم دیگران میپاشید همین است کە پ ک ک و این نیروی کە 3 کانتون کوردستان سوریە را ادارە و محافظت میکند از نظر نظامی نیز

بە پ ک ک خلی نزدیک است و مشکل تورکیە همین است است عزیز تورکیە با ناتو نیز هیمین صحبت را داشتە یا کانتونهای کوردی سوریە را توسط داعش از بین ببرد یا توسط خود ارتش تورکیە ،،، و درست همین موضع جناب توکلی نیز بود تورکیە میخواهد بعد از اینکە داعش کوبانی را جنوساید و کوشتار و اشغال کرد بعد بە عنوان قهرمان ارتش تورکیە وارد کوبانی شود درست مثل همان سناریوی ازادی 46 گروگان تورکیە توسط داعش کە با کوت شلواراتو کردە آنها را با هوپیما بە تورکیە متقل کرد ،،

حرف آخر جناب امیر این آورگانی کە شما میفرمائید از کوردستان سوریە بە کوردستان تورکیە رفتن بە وطن خودشان پس منتی نیست اگر تورکیە از حضور آورگان کورد ناراحت است میتواند بە حضور اشغالگری خود در کوردستان تورکیە پایان دهد کە زحمت این همە آورە را متحمل نشود