Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شکفته گرامی، گزارش بسیار آگاه کننده ایی از کردهای خراسان داده اید وبدون قلمبه گویی کوشش داشته ناگواریهای این قوم کهن ایرانی را که از بخت بد درآن سوی دیکر کشور پرتاب شده، نگارش کنید. فراموش نکنیم که زبان کردی دارای واژه ها وروشنگاری بسیار نزدیک به زبان کهن پارسییست. از این کان فرهنگ گویش، ما ایرانیها میتوانیم برای بهینه سازی زبان خود بهره ببریم. ناگفته نماند که زبان وگویش دیگر مردم ایران نیز بهمین اندازه در بهینه سازی زبان پارسی میتواند نقش آفرین باشد. با درود

نوشته شده توسط: Anonymous

ملت اسکاتلند دیر یا زود، به استقلال خود دست خواهد یافت. هنوز با تمام فشار بانکها، و موسسات مالی گردن کلفت و شرکتهای بیمه انگلیسی مستقر در اسکاتلند که مثل اژدهای هزار سر، در آمد سرشار چاههای نفت و منابع زغال سنگ و دیگر در آمد های اقتصادی اسکاتلند را می مکند، مردم اسکاتلند در این رفراندم با رای خود نشان دادند که 45 درصدشان یعنی تقریبا نیمی از جمعیت اسکاتلند، خواهان استقلال از کشور انگلیس هستند. و آن 5 یا 6 در صدر باقی، نسل باز نشسته، و یا از کار افتاده ای است، که تحت تاثیر تبلیغات و فشار بانکها و موسسات مالی انگلیس قرار گرفتند، که تهدید کردند، در صورت استقلال از انگلیس، از پرداخت مستمری ماهانه آنها را سر باز خواهند زد. اما مردم اسکاتلند به جهانیان نشان دادند، که تقریبا نیمی از مردم آن کشور، خواهان استقلال از انگلیس و بدست گرفتن اختیارات خود بدست خویش هستند. و اگراین میزان به (% 51) برسد،

منطقه اسکاتلند استقلال خود را باز خواهد یافت. اما باید یاد آورشد که جامعه دمکراتیک کشورانگلیس که با معیار و قوانین دموکراتیک اداره میشود، و بمردم اسکاتلند حق رای گیری ماندن، و یا جدا شدن را قائل است، هرگز قابل قیاس با جهنم جامعه ایران و قوانین عصر پارینه سنگی آن نیست. در ایران راسیسم و شوونیسم عشیره پرست فارس در شکل و شمایل شاه و شیخ قرنیست، که ملل غیر فارس را به سلاخی کشیده است. و زبان و فرهنگ و تمام حقوق ملی ـ مدنی، آزادیهای سیاسی، و حق تعیین سرنوشت آنان را سرکوب کرده است، که در صورت کوچکترین منفذی، جامعه.... جغرافیای ایران از هم خواهد پاشید. و کسی جلو دار آن نخواهد بود. مگر اینکه از همین الان دست اندر کاران و سیاست کاران جامعه فارس راه آشتی، و استرداد حقوق غارت شده ملل غیر فارس را قبول بکنند، و از گذشته اجحاف آمیز خود نسبت به ملل غیر فارس عذر خواهی و اظهار ندامت بکنند. و دست از تحقیر و جوک سازی علیه ملل غیر فارس بر دارند. و تنها در چنین صورتی است، که جامعه دیکتاتور زده ایران، میتواند راه همزیستی مسالمت آمیز ملل ایران را در کنار هم ممکن سازد. و گر نه، طوفان بنیاد کنی در راه است که.....ا در خیابانهای شیک و عریض تهران وحشت بر اندام دیکتاتورها وچپاولگران خواهد انداخت. و کاخهای ستم آناان را بر باد خواهد داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام بە دکتر شکفتە گرامی و سپاس از نوشتە بسیار آموزندە و پر از معلومات. حقیقتا تنها روی سفید رژیم ایران در سطح بین المللی بلحاظ حرمت دیگر ملل، ادای حق ارمنیهاست. انهم بدلیل اینکە اولین ارمنیهای ایران اقلیتی بسیار شکنندە و در آنسوی مرز یعنی کشور ارمنستان، بخاطر محاصرەای کە از طرف آذربایجان و تورکیە و حتی گرجستان قراردارند تنها امکانشان یک مرز ٢٤ کیلومتری با ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار! فرض بگیریم که حرفهایتان همه صحیح و تمام و کمال درست باشد. آیا این آقایان باصطلاح تمامیت خواه، و پان ایرانیستهای گستاخ و از خود راضی!، که مدام حلقومشان را برای تمامیت ارضی، و نژاد واحد آریا، و زبان واحد فارس، پاره میکنند، آیا اینان موجودیت سیاسی خلقهای غیر فارس را اصلا بحساب میآورند، و قبول دارند، و در مورد حقوق ملی ـ مدنی، زبانی ـ فرهنگی، و آزادیهای سیاسی، و حق تعیین سرنوشت آنان، حاضر به بحث و گفتگو هستند، که این همکاری سیاسی صورت نمیگیرد؟ اگر جواب مثبت است! کی؟ و در کجا؟ در این مورد اقدام کرده اند؟ و در کجا اعلامیه و یا اطلاعیه ای در مورد گرد همائی و آگاهی جمعی شکل گرفته است؟ از کدام گروه ها و سازمانها، و نمایندگان ملل مختلف برای بحث و گفتگو، و تبادل نظر دعوت شده است؟ و چه توافق سیاسی برای اهداف مشترک، و کار عملی، بین شان صورت گرفه است؟ آیا کلی گوئی انتزاعی

برای کار سیاست کافیست؟ آیا فکر نمیکنید که عامل اصلی تشتت گروههای سیاسی، و عدم همکاری آنان، با یکدیگر، همان زیاده خواهی های محافل پان ایرانیست، و عوامل تمامیت خواه و انحصار طلب آنهاست. آنانیکه جغرافیای ایران را ملک شخصی خود میدانند؟ و هیچ حق وحقوقی برای ملل دیگر قائل نیستند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نوری علا هنوز هم ملیتهای میلیونی جغرافیای چند ملیتی ایران قوم خطاب میکند. گوش کنید: " 3. من امیدوار به تساوی حقوقی همهء هموطنانم، زن و مرد، مذهبی و غير مذهبی، با هر( قوميت و نژاد) و زبان و فرهنگی هستم." پایان نقل قول. آیا از یک فردی با تمام ادعایش میتواند دمکرات باشد؟

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

"جبهه متحد کرد" از "اصلاح نارسائی ها، تناقضات و ابهامات موجود در قانون اساسی" سخن گفته است.
قانون اساسی که بر بنیاد ترکتازی شیعه (حکومت دینی) تدوین شده را چگونه می توان اصلاح کرد؟!!!
شاهرگ قانون اساسی تلفیق دین و حکومت، سیطره بلامنازع اسلام و اسلامگرایان شیعه می باشد که اگر قطع نگردد؛ راه رهائی، آزادی، دادگری ناممکن است و همچنان در مدار استبداد و بربریت اسلامگرایان رکاب زده خواهد شد.
همه سخنان زیبا با گذر از نظام اسلامی میسر است و نه در چارچوب آن!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

@ منوچهر
اینکه تا قبل از دخالت نظامی آمریکا وجود نداشت، چندان ربطی به موضوعی که من مطرح کرده بودم، پیدا نمیکند. سوال اینجاست که چگونه یک نیروی تا این حد وحشی و افراطی می تواند در یک جامعه نیرویی چنین عظیم به دنبال خود بکشاند و این همه "پیکارجو"ی خونخوار داشته باشد؟ با یک حمله ی نظامی یا با حضور چند ساله ی یک نیروی خارجی در یک کشور که چنین چیزی ممکن نمیشود.
در همین رابطه میتوان به این اشاره کرد که نیروهایی مانند "جندالله" از کجا سر بر آورده اند؟ این هم ناشی از نفوذ آمریکایی ها در جمهوری اسلامی ست؟ یعنی آمریکا واقعا اینقدر ابرقدرت است که میتواند حتی در بسته ترین نظامهایی چون جمهوری اسلامی تا این حد رخنه کند؟ حتی خدا هم چنین قدرتی ندارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

شونیزم فارس بزرگترین دشمن دمکراسی در ایران و وحدت ملی خلقهای ایران است.و متاسفانه اکثریت فارسها چه مرتجع یا مترقی همواره از این سیاست نژاد پرستانه دفاع می کنند و بدون دفاع از چنین سیاست ایران متحد و دمکراتیک می تواند بشود. بزرگترین تهدید به فارسیسم دمکراسی و ازادی و لیبرالیسم مترقی است .

نوشته شده توسط: Anonymous

غرب سعادت را نه در اتحاد و نه در کثرت می بیند، غرب سعادت را در احترام به حق تعیین سرنوشت ملتها می داند و یقین دارد که هر ملتی هر سرنوشتی که خود برای خود انتخاب کند محترم است و درنهایت منجر به خوشبختی همه طرفها می شود
مردم متمدن به درجه ای از فهم رسیده اند که امکان تعیین آزادانه سرنوشت برای هر ملتی فراهم است و به جای تقدس خاک خون به دوستی ملتها(چه در یک کشور، جه در دو کشور جداگانه) می اندیشند ولی کوتوله های به اصطلاح روشنفکر ما از همه این اتفاقاتنتیجه می گیرند که غرب اتحاد را برگزید و ما هم باید اتحادمان را حفظ بکنیم
اگر کسانی ملیتهای ایران را به رسمیت نمی شناسند و برای آنها حق تغیین سرنوشت قاعل نیستند با چه کسانی می خواهند متحد شوند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Peerooz...آنچه که در ایران در حال جریان است « فرهنگ مالیخولیائی» است که با (( اخلاق و تربیت)) مغایرت دارد. این جوک های قومی از شروع سلطنت پهلویان آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. در کشوری که یک بچه مدرسه هنگام گرفتن میکروفن شروع به گفتن جوک ترکی میکند, این اخلاق یک پسر 7 ساله را نشان نمی دهد بلکه (( فرهنگ بیمار)) ایرانی را نشان میدهد. اگر شاعری در این مورد اظهار میکند (( خر توئی یا من)) این عکس العمل همان فرهنگ بیماری است. در جامعی که یک قشراقلیّت همچون , قشر جامعه فارس خود را بالاتر از ملل دیگر احساس بکند اون جامعه بیمار است. این بیماری در فرهنگ پیشرفته غربیها هم هست. جوک های که فرانسوی ها به بلژیکی ها میگویند و یا انگلیسی ها به ایرلندی ها و لهستانی ها میگویند نشان این بیماری است. در صورتی که در امریکا کسی و یا هیچ رسانه ای کلمه (( نیگر)) که به سیاه پوستان اطلاق میشد استفاده

نمی کنند چون استفاده از این اسم پیگرد قانونی دارد. در ولی در ایران , رئیس جمهور سابق در نشستی با یک آخوند گردن کلفت موقعی که ترک ها و رشتی ها را مورد مسخره قرار میدهند , هیچ کسی مسئولیّت اخلاقی را به گردن نمیگیرد بخاطر اینکه این بیماری در جامعه ایرانی نهادینه است..جهاد اخلاقی موقعی امکان پذیر است که فرهنگ یک جامعه عوض بشود که تقریبآ صد و پنجاه تا دویست سال طول میکشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

غرب باز هم نشان داد که 3 قرن از شرق و روشنفکران قبیله گرای روستایی اش جلوتر است و سعادت را در وحدت می بیند و نه در کثرت و تکرویی و سکتاریسم و جدایی و روشنفکر بازی .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بنی طرف نوشته اید" .... ودیدیم که در مورد اجرای اصل پانزده قانون اساسی هم روشنفکران و فرهنگمداران ریش و سبیل دار فرهنگستان ج اا با تدریس به زبان های غیر فارسی در مدارس ابتدایی مخالفت کردند و هم سرهنگان سپاه." از شما میپرسم در کجای اصل پانزدهم قانون اساسی لزوم تدریس به زبانهای غیر فارسی آمده است؟ خواهشا پاسخ دهید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه کامنت: در مبارزه جهت تعیین استراتژی و تاکتیک لازم است به چند پارامتر توجه جدی و عملی نمود: سازمان. که آذربایجان فاقد سازمان جبهه ی متحد است. استراتژی و تاکتیک که تعیین آن بدون سازمان ممکن نیست. حمایت و دخالت در محاسبات اقشار اجتماعی جامعه ی محلی و کشوری.که سیاست انزوا حساب آن را نکرده. نیروهای متحد. که مطرح نشده اند. بنابراین ادعای این تز که «آذربایجان باید فقط با تکیه بخودش مستقل شود، یعنی به تنهایی؛ سنگ بزرگ است و علامت «نزدن». یعنی سیاست انزوا. سکوت و بی عملی. یعنی ادامه ی اسارت. چکار میتوان انجام داد؟ سازمان جبهه لازم است. استراتژی و تاکتیک لازم است مدون شود. انتخاب نیروهای متحد ضروری ست. بدون این کارها فعالیت آب در هاون کوبیدن است. به جای یاری به رفع تبعیض کمک به ادامه اسارت تحقق می پذیرد. بدون این قدمها تلاش آذربایجان مورد سوء استفادی «داخلی و خارجی» قرار خواهد گرفت و «شکی» در آن نیست.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، پرویز، شما می گوئید: ( ..... ترک ها و یا آذری ها همراه با باکو هدفی جز اتحاد دو بخش جدا شده در ۱۸۲۱ ندارند! ..... ) دوست گرامی، شما کی و کجا با میلیون ها ترک ایرانی گفتگو کردید و به این هوده رسیدید که میلیون ها ترک ایرانی هیچ خواسته ای جز پیوستن دو بخش آذربایجان ندارند؟ و آیا همه ترک های ایران تنها در آذربایجان هستند و به جز آذربایجان در هیچ کجای ایران هیچ ترکی زندگی نمی کند؟ به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/37218

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناظر گرامی، با نظریات نویسنده ی مقاله کاری ندارم که آیا درست و عملی ست یا نه. اما مسایلی که شما در کامنت خود مطرح کرده اید را در دو مقاله ی «انزوا گرایی 1و2 و دیگر مقالاتم مورد تحلیل قرار داده ام. چیزی که شما مطرح میکنید «سیاست انزواگرایی در مبارزه ی رفع تبعیض در رابطه با ستم مضاعف»است. من این سیاست را در خدمت ادامه اسارت تبعیض دیدگان ارزیابی کرده ام. دلیل اش ساده است: هیچ ملت بدون دولت در ایران، هیچ خلق تحت ستم مضاعف در ایران، هیچ قشر اجتماعی ، نمی تواند به تنهایی ، خود را از «ستم و تبعیض و دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی» خلاص کند. شما چه مایل به «اداره ی امور محلی» در قالب فدرالیسم با شید یا در قالب «جدایی» نمی توانید «به تنهایی» حکومت را شکست دهید. حتی گروهی بنام «تشکل ملیتهای ایران فدرال» یا «جدایی خواهان» نیز نمی توانند حکومت را شکست دهند.

یعنی هیچ گروه و تشکل و جمعی چه بنام همه ملیت ها و چه بنام خاص « جدایی خواهان یا استقلال طلبان» و غیره... نمی توانند حکومت را شکست دهند. این سیاستی که شما فکر میکنید در شرایط ایران «عملی و پیروزی آفرین»نیست. چرا که «خودش بازتاب بی عملی موجود در جامعه» است. این سیاست نیست. سکوت موجود است. مبارزه نیست، انفعال موجود است. به سوریه توجه کنید: مردمان مختلف سوریه از دست «دیکتاتوری و تبعیض و بی عدالتی حکومت» به خیابان ها ریختند. هدف رفع این سه مشکل بود. که در کل یک مشکل عمومی بود. نیروهای سیاسی «فدرالیست-استقلال طلب- اسلامیست-چپ و دموکرات» همه مسلحانه و غیر مسلحانه در مقابل حکومت اسد قرار گرفتند. کشورهای قدرتمند این نیروها را برای رسیدن به منافع خود « از همه لحاظ حمایت» کردند. «اهداف متضاد نیروها» آنها را در برابر یکدیگر قرار داد. جنگ داخلی آغاز شد. مردم به خانه های خود رفتند و 3 خواست اصلی آنها نیز در خیابانها ماند و فراموش شد. «تنها جنگ گروهها- تقویت شده از سوی نیروهای خارجی» صحنه کشور را فرا گرفت. و خون و کشتار موج زد که تا کنون هم ادامه دارد. چیزی که در این میان «نابود شده، مردم، و سه خواست اصلی» آنها بود. این نابودی همچنان ادامه دارد.آزمایش نشان میدهد که 1- در کسب حقوق نمی توان به کشورهای قدرتمند امیدوار شد و استقلال خود را کنار گذاست. 2-سیاست انحراف از «سه خواست عمومی» موجب شکست است.3- ضرورت دارد نیرو ها برای خواسته های عمومی متحد عمل کنند. چه بخواهند و چه نخواهند. ضرورت پیروزی، چنین است و غیر از آن نیز نیست.4- هیچ نیرویی نمیتواند به تنهایی بر حکومت پیروز شود.5- برای پیروزی ضرورت دارد اهداف اصلی را مشترک دانست و از تضاد اهداف اجتناب نمود. و در صف مستقل برای اهداف عمومی مبارزه را پیش برد و جنگ داخلی شکستی ست برای همه مردمان.6- هیچکس برای حفظ خواست دیگری در مبارزه کاغد و ضمانت نمیدهد و اگر هم بدهد فاقد اعتبار است. ضمانت خواست هر نیرو توسط خود آن نیرو و از طریق قدرت مردمی اش میتواند بطور نسبی حفظ شود.7- بدون سازمان قابل توجه، بدون نیروی مردمی، بدون سیاست درست در کسب خواسته های عمومی و خصوصی کسی شما را به حساب نمیاورد.
برگردیم به جامعه ایران . در ایران هم مثل سوریه 3 خواست عمومی در جامعه مطرح است. پایگاه این خواسته ها اقشار اجتماعی هستند. و گروههای سیاسی نسبت به این اقشار و خواسته ها خود را سازماندهی میکنند و سیاستی را پیش می برند. برای پیروزی در مبارزه، بدون توجه به گروههای سیاسی، انقلابیون، «اقشار اجتماعی و خواسته های آنها» را، و« کسب حمایت شان» را ، مورد توجه و هدف قرار میدهند. چرا که لازم است برای پیروزی مردم خود، همه ی مردمان جامعه را متقاعد کرد که از مبارزه و اهداف حمایت کنند. فکر کنید آیا آن سیاست انزواگرایی که شما نوشته اید در جهت «کسب حمایت همه مردمان جامعه ایران » است؟ آیا همه 50 ملیون آمار شما برای «استقلال هستند؟برای فدرالیسم هستند؟ یا به فرم دیگری هم فکر میکنند؟». واقعیت این است که یک خط را نمی توان به 50 ملیون شامل کرد. مبارزه با این حساب کتاب ابتدایی جور در نمی آید. خلاصه کنم سیاستی که شما در کامنت خود نوشته اید خیلی ابتدایی ،غیر عملی، شکست آفرین، و انحرافی ست. با این روش نه مردمی متحد میشود و نه مشکلی حل. کلاً روشی ست در خدمت طول عمرحکومت و اسارت ستمکشان.
نوشته شده توسط: Anonymous

تنها راه حل ایران این است که همه احزاب و سازمانهای سیاسی و نظام عربی اسلامی حاکم بر ایران به ازادی انتخابات و همه پرسی و حکومت برامده از ان باور داشته باشند.
اما غیر از مردم ایران هیچ سازمان و حزبی و نماینده اقلیتی باور به حکومت قانون و همه پرسی ندارند.
1) سازمان رجوی سرنگونی میخواهد و شعا ران یا همه چیز و یا هیچ چیز.
2) هم اکنون کوردان ساکن ایران علیه نیروهای نظامی ایران میجنگند.
3) ترکها و یا اذریها همراه با باکو هفی جز اتحاد دو بخش جدا شده در 1821 را ندارند.
4)دولتهای غربی و دولت دینی یهود در راستای جنگ داخلی در ایران و بوجود اوردن چند کشور دوست اسرائیل تخریب میکنند.
5) دولتهای عرب با وجود کمکهای تاریخی ایرانیان به انها ( مردم فلستین ) همراه با دولت یهود و غرب در صدد انقراض ایران هستند.
با این اوضاع و احوال راه حل شما چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بنی طرف ضمن تشکر از نوشته تان خدمتتان عرض کنم که چند سالی است که جوانان معترض به خشک شدن درياچه اورميه را تحت عنوان فعاليتهای پان ترکيزم به زندان مياندازند تا اينکه نماينده مجلس رژيم آخوندی ايران به اين مسئله اعتراف کرد که هر صدائی را زير اتهام پانترکيزم خفه کرديد و حالا مردم با چنين مصيبتی روبرو است . امروز هم رژيم و هم به اصطلاح اپوزيسيون گوش شنوا به اعتراض های ملل غير فارس در رابطه با خواستهای و حقوق شان ندارند و فردا وقتی با يک مصيبت بزرگ روبرو شدند بيدار خواهند شد که چه فرصتهای خوبی را از دست داده اند. و تر و خشک باهم خواهد سوخت .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب خادمی! کدام نیرو های سیاسی؟ چرا کلی گوئی میفرمائید؟ آیا منظورتان نیرو های سیاسی جامعه فارس است؟ نیرو های سیاسی که بحقوق زبانی، و ملی ـ مدنی و فرهنگی بیش از پنجاه میلیون ملل غیر فارس ایران به اندازه نوک سوزن ارزش قائل نیستند، و خود را مالک بلامنازع جغرافیای ایران میدانند، آیا منظورتان همین نیرو های سیاسی هستند؟ فرض بگیریم که نیرو های سیاسی ملل غیر فارس آمدند، و با اینان همکاری کردند، و رژیم داعش اسلامی تهران سرنگون شد. نیروهای سیاسی مد نظر جنابعالی، که همین امروز به اندازه پشیزی به حقوق انسانی، ملی ـ مدنی، آزادیهای سیاسی، و حق تعیین سرنوشت ملل غیر فارس ارزش قائل نیستند، و اصلا آنان را غبار هم بحساب نمی آورند، فردا چه سوغاتی نصیب مردم غیر فارس میشود؟ آیا همان آب و همان کاسه نخوهد شد؟ آیا با شعار! و کلی گوئی، مشکل ملل جغرافیای ایران حل میشود. آخوند خمینی هم میگفت؛

هَمَه باهم! نتیجه چی شد؟! اگر از همان قدم اول همکاری، حق و حقوق ملی ـ مدنی، و زبانی ـ فرهنگی، و حق تعیین سرنوشت ملل غیر فارس معین و مشخص نشود، چنین همکاری هیچگاه جامعه عمل بخود نخواهد پوشید. نیروهای سیاسی جامعه فارس عددی نیستند که بتوانند رژیم را سرنگون بکنند. هر کس که میخواهد چنین همکاری شکل بگیرد، اول باید، با صداقت تمام، استرداد حقوق ملی ـ مدنی و حقوق زبانی ـ فرهنگی، و آزادیهای سیاسی، و حق تعیین سرنوشت ملل غیر فارس را، بصورت پیش نویس مکتوب، و آنرا به عنوان مانیفست، در دسترس همگان قرار دهد، و آنرا به خلقها اعلان بکند. تا همه بدانند که برای چی انقلاب میکنند. تا در فردای پیروزی انقلاب، بدانند چه چیزی نصیب شان میشود. و الا با شعار" هَمَه باهم" خمینی، و کلی گوئی های بی اساس! چنین همکاری هیچگاه صورت نمیگیرد. زیرا دیگر نمیتوان مردم را سر کار گذاشت، و وعده های سر خرمن داد؛ که فعلا بیائید، انقلاب بکنیم، بعدا به همه آزادی داده میشود. این همان شعار پوچ، و حرفهای توخالی قبل از انقلاب بهمن 57 بود. که شاه دیکتاتوررفت، وخمینی دیکتاتوربرجایش نشست. هم اکنون دیکتاتورهای تازه نفسی که با ولع تمام در کمین قبضه قدرت هستند، خطرشان کمتر از شاه و خمینی نیست. نتیجه اینکه؛ هر ملتی باید خود، زمام امور خود را بدست بگیرد. و خود آنرا اداره بکند. هر ملتی باید خود آقای خود باشد. افراد غیر خودی، نمی توانند، دلسوز آن ملت باشند. و ملل غیر فارس ایران، این معضل سیاسی را نزدیک یک قرن است که به تلخی تجربه میکنند. و طبق معروف ؛ تجربه را تجربه کردن خطاست!!
نوشته شده توسط: Anonymous

کشور‌های غربی که در بوجود آمدن داعش و دیگر گرههای جهادی و کشور‌های اسلامی دخیل هستند هیچگاه علاقه ایی به‌‌‌ کمک کرد‌ها و نیروهای نسبتا دموکرات ندارند. همانطور که دیدیم داعش که در حال پیش روی به سوی بغداد بود سرش را به طرف منطقه کرد‌ها کج کرد !! این مسائل اتفاقی‌ نیست !

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پرچی زاده يک لحظه فکر کنيد که من شما را دری بنامم و بگويم درود بر شما دری های عزيز چون شما در اصل بزبان دری صحبت ميکنيد و زبان شيرين شما که پارسی بود بعداز حمله افغانها به منطقه عوض شد و شما ها زبان دری را جا گزين پارسی کرديد و زبان پارسی زبان مرده است . ما آذربايجانی ها به زبان ترکی صحبت ميکنيم و ترک هستيم. شما به زبان دری صحبت ميکنيد و دری هستيد

نوشته شده توسط: Anonymous

یک پاسخ تاریخی به یک افتضاح/غده سرطانی و ننگ تاریخی .کوشش کنیم که رجوی و افراد پا منبری او د رهمین دیار فرنگ
مانده و پا ی رجوی همچو خمینی به ایران باز نشود. اسلام همین است و رجوی برده و شمشیر کش واقعی محمد است. تیمور لنگ شاه اسماعیل خمینی و خامنه ای و رجوی از پیروان خود محمد هستند و فرقی هم ندارند.


ای مسلمین بدانید اسلامتان همین است
ای مسلمین بدانید اسلامتان همین است
آیین جور و جهل است دین نفاق و کین است
اسلام دین زور است آیین مرگ و گور است
از لطف و مهر دور است با قهر و کین عجین است
کابوس خوف و خون است افسانه اش فسون است
عفوش فسانه گون است ذاتش دروغگین است
از راه راست گوید راهش ولی به گور است
پیوسته علم جوید علمش ولی به چین است
وقتی خداست قهار آرد پیمبرش قهر
وقتی خدا چنان است پیغمبرش چنین است
گوید فغان فغان از آنکش مجیب خوانید
جوید امان امان از آنی که تان امین است
دعوت به رستگاری وان با زبان شمشیر
این دین منجیان نیست این دین غاصبین است
در اقتدار شمشیر هنگام ضعف تزویر
راز بقای دین تان این بوده است و این است
شاد است زندگانی در ذات خویش و مذهب
تان ضد زندگانی است زیرا که غم گزین است
اسلام راستین تان خودکامه پرور آمد
در رد دین تان این برهان راستین است
با پیر عقل گفتم کان اصل فتنه چبود
بنمود منبری را کان بیگمان همین است
اسلام بی ولایت قولی خلاف عقل است
چون بی نگین توان داشت نقشی که بر نگین است
پس گونه ای از اخوند باید به جای ماند
این مقتضای الشرع _ الانورالمبین است
آخوند کیست یا چیست بسیار از او ندانم
دانم که ذات خدعه ست دانم که عین کین است
افعی بود ندانم یا عنکبوت اما
دانم که زهرناک است دانم که دام کین است
خلقی نشسته دیدم بر گرد منبر او
گفتم ببین سلیمان با دیو همنشین است
پردازد او رسالات وان جمله در نجاسات
آنکش به دیده ناید نسرین و یاسمین است
رندان شادخو را گوید هزار نفرین
خامان مرگجو را از او صد آفرین است
با مرد و زن در اندم از همدلی زند دم
تیغش به زیر جامه ست سنگش در آستین است
با وعده های شیرین جان ها کشد به آتش
زنبور دوزخ است او زهرش در انگبین است
لعنت کند بر ابلیس حال آنکه خود به تلبیس
فربه تر ز شیطان ملعون تر از لعین است
مهرش جواز غارت سجاده نطع کشتار
داغ سیاه کاریست انش که بر جبین است
از کشته پشته سازد کین شیوه الهی ست
صد گونه خدعه یازد کین اقتضای دین است
هر جای کش گذاریست گویا که مرگزاری ست
زنهار از ان مکانی کو اندر ان مکین است
تا گرم باشدش نان سازد تنوری از جنگ
خار و خس تنورش جان های نازنین است
چشم شما گواه است کاخوند فتنه خواه است
بر چشم شک نشاید این چشمه یقین است
باری امان مجویید زین دام خوف و خون تا
اسلام در زمان است اخوند در زمین است
آری امان مجویید ای کاروانیان تا
اسلام در زمان است آخوند در زمین است
آری امان مجویید ای کاروانیان تا
این تیر در کمان است وین دزد در کمین است
یا علم کافتاب است یا دین که عین خواب است
حکمت اگر شناسید این حکم واپسین است
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم فرزانه اسدی اقای مهدی حاتمی باجناق اقای امرالله ابراهیمی است که در گروه اذرخش بر علیه ایران ها در هلند جاسوسی و خبر چینی می کند اقای مهدی حاتمی مازندرانی است و دو تا دختر هم دارد که در هلند زندگی می کند . ان حسن حاتمی که شما دران مقاله اشاره کردید که با کریم حقی در تماس بود ان یک فرد دیگر است من اقای مهدی حاتمی باجناق امرالله را خوب می شناسم و همین طور خود امرالله را من وارد دعوای انها نمی شوم فقط خواستم به اطلاع ایرانیان هلند برسانم که گروه اذرخش کی ها هستند و دارند خبر چینی می کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

هموطنان عزیز همان طور که شما هم مانند من نوشته ها و نظرات را پی گیری می کنید شاهد هستید که اقای امرالله ابراهیمی علیرغم تهدید ها دیگران حاضر نشده است که عکس جدید خودش را در کنار نوشته هایش قرار بدهد از این می ترسد که توسط هموطنان شناسائی شود و دیگر این نتواند خبر چینی و جاسوسی کند وی اگر راست می گوید چرا عکس بروز خودش را در کنار نوشته هایش نمی گذارد از چی می ترسد بجر اینکه بخواهد لو برود و تف سر بالا باش....

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله جالب آموزنده بود جزیره دورافتاده آنگلستان و اینهمه جنگ و جدال در حالی که سرزمین ایران عز یز من دشت باز برای دشمنان مدنیت برانداز بوده . با یک نگا ه سطحی به کشور های اروپایی شرح حال وطن دوستی اشان از تلاش کنندگان ورزشکاران تا کارگران در خط تولید همه و همه برای وطن خودشان افتخار آفرینی میکنند .اینان ثرمایه های اجتمای است برای پیشرفت و رفاه اجتماعی . حال در کشور ما با فداییان چپ و فداییان راست وطن فروش که در فکر تجزیه درحالی که هر دو طیف مهاجر به سر زمین ایران هستند . حقیقت را هم خمینی گجستک گفت که چه احساسی به ایران دا رد او که نماینده فداییان راست را داشت. چپ ترک ما هم همین احساس را دارد و به صر احت هم می گو یند.کوتاه سخن .

ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد و عباسيان و پيش از آنان حتي امويان به استفاده از مردان ترک اين طوايف در ارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند و از اين طريق قدرت يافتند.قدرت گرفتن سبكتكين هم از همين راه بود. مخالفت ساسانيان با ورود آلتائيک ها به قلمرو ايران، نژادي نبود و فرهنگي و رفتار بود. رفتار آلتائيک هاي تهاجمي بود و به علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني. سلطان محمود غزنوي مهمترين حكمران غزنويان (منسوب به شهر غزنه، مقّر حکومت آنان) بود. محمود چندبار به هند شرقي حمله نظامي برد و مردم اين ديار را به مسلمان شدن ترغيب كرد كه نتيجه اش (9 قرن بعد) ايجاد كشور پاكستان بوده است. سلجوقیان دومین آنها و حکومت تُرک و مغول (آلتائیک ها) بر ایران تا دوران صفویان که آنان هم تُرک بودند ادامه یافت و پس از زندیه، یک ایل دیگر آلتائيک (مغول تبار ترکمن) به نام قجَر (قاجار و از نسل قاجار نویان امیرزاده مغول) حکومت ایران را به دست گرفت تا زمان پهلوی ها. بد بختیی ما ایرانیان بعد از برداشتن موانع برای جلو گیری از ورود ترکان به سرزمین ایران شروع شد نیاکان ما از قدیم تا پدر و مادرمان همیشه متذکر شده اند . متأسفانه متأسفانه ما آذربایجانیان هم آسیب فراوان دیده ایم همینکه ما را که آذری و صاحب سر زمین آذربایجان هستیم را ترک میخوانند باعث رنجیدگی ما آذ رییان میشود به این میمانند که به ایرانی عرب خطاب کنند.روسو فیلها و انگلو فیلها که منفعت اشان دراین است که در این بی هو ویتی ترک دنبال هو ویت و هویت سازی کنند و خودرا به ما آذریها بجسبانند .غافل از اینکه ما نه عرب میشیم نه ترک .از غزنویان تا قا جار هم که ترک و ترکمن بودند ایرانی و شد ند . وقتی از عرب و یا ترک میپرسید احساس شما به ایران چیست میگن هیچ و هیچی خوب ما چه باید چگونه آز سرزمین آبا اجدادی خود دفاع کنیم. پاپک خرمدین ایرانی آذری
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

انسان آزاد است. انسان حق انتخاب دارد. کسی که آزادی و حق انتخاب انسان را- بهربهانه ای سلب میکند، مرتجع و عقب مانده ی دنیای آغاز قرن 21 -ام است. افکار نویسنده در مقاله بازتاب «سیاست ناسیونالیسم فارسی» ست که هنوز نتوانسته «اتحاد و جدایی» را امری داوطلبانه درک کند و بر «زور» توجه دارد. ناسیونالیسم فارسی با نقض «آزادی انسان و حق انتخاب» سیاست «جنگ و دشمنی و نفرت» را در میان مردمان گوناگون ایران پیش می برد و مسئول عواقب این سیاست است.

نوشته شده توسط: Anonymous

هر کس که با الفبای این کار آشنایی داشته باشد می داند که برای شکایت کردن نه عکس نیاز است و نه آدرس. آقای امرالله ابراهیمی هم اینقدر گاگول نیست که به دام بیفتد. وی می فهمد که وزارت اطلاعات دنبال عکس و آدرس اوست. همین چند وقت پیش بود که وزارت اطلاعات عکس امیر ابراهیمی را با نام امرالله ابراهیمی در شبکه های اجتماعی منتشر کرد. امیر ابراهیمی از عراق به ایران رفت و هشت سال در ایران بود و از آنجا به هلند رفت با این حساب وزارت اطلاعات می خواست به خلق الله بفهماند که امیر ابراهیمی را نمی شناسد ولی خلق الله متوجه شدند که اوضاع از چه قرار است. وزارت اطلاعات با این ترفند جدید هم خودش را خراب می کند

نوشته شده توسط: peerooz

جناب Anonymous , شما چنین باور دارید که در این اقیانوس آشفته دنیا و به ویژه در دریای توفانی خاورمیانه, در کافه مصفایی نشسته و گارسون از شما میپرسد که قهوه میل دارید یا چائی؟ امروز, زور و زر سرنوشت ها را تعیین میکند. از ما بهتران, کشورهای خاورمیانه را با زور اشغال میکنند و در اوکراین با صرف پنج میلیارد دلار رژیم را تغییر داده و خانم نمایند آن, اتحادیه اروپا را که نظر موافق نداشته ...... اخیرا دیوان عالی دادگستری " آزاد ترین " کشور دنیا مقرر داشته است که پول انتخاب را انجام میدهد و هرکه پول داشت آش میخورد. بقیه هم سماق میمکند اگر گیرشان بیاید.

.

عزیز من برای یک لحظه هم باور مدار که از ما بهتران از انگولک کردن در امور دیگران منصرف شده و ما را به حال خود گذارده اند که چای یا قهوه سفارش دهیم. اسکاتلند از سه طرف به دریا محدود است و در ماورای آن اتحادیه اروپاست که امیدوار است روزی به آن بپیوندد. اطراف ما را کسانی احاطه کرده اند که قرنهاست با ما دشمن خونی اند و آرزویی جز مذلت ما ندارند. اکنون زمان سفارش چای و یا قهوه نیست. وحشت " دنیای آزاد " آن بود که اسکاتلند به استقلال رای مثبت داده و قدرت " بریتانیای کبیر " و اتحادیه اروپا را درهم شکند. بی میل هم نبودم که چنین شود. قدرت ما در اتحاد ماست.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب آذربایجان, فرمودید "... بیش از 9 دهه سیاست های نژادپرستانه از سوی حاکمیت های پهلوی و اسلامی سبب گردیده است....". ممنون که اقلا در این گفتار " حاکمیت های " اخیر ایران را مسئول این " نژاد پرستی "! میدانید. من نمیدانم " نژاد " حاکمیت پهلوی و اسلامی چه تفاوتی با نژاد آذربایجانی " شمالی " و " جنوبی " دارد؛ شنیده ام که پدران رضا شاه از آذربایجان " شمالی" و خامنه ای از آذربایجان " جنوبی " بوده اند و لابد در سیر تکامل نژاد خود را گم کرده اند.

من چون شخصا سودی در این معامله ندارم, قصد مجادله هم ندارم ولی اگر کمی عقب تر برگردیم این عرب ها و ترک ها بودند که به زور شمشیر, فارس ها را یکبار مسلمان سنی و بار دیگر مسلمان شیعه نمودند و این بینوایان اکنون از خود عرب ها و ترک ها هم " شیعه تر " شده و شکایتی هم ندارند. زبان آنها هم قرن ها عربی شده بود و فارسی درباری را با لهجه ترکی صحبت میکردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای امرالله ابراهیمی شما یک حرفی زده اید پای حرفتان باشید به قول قدیمی ها حرف از دهن خاج می شود .... من شخصا به خاطر تهدید کردن های شما می خواهم از شخص شما شکایت کنم وبا وکیل خودم صحبت کردم اسم ، ادرس ، عکس می خواهد لطفا در نوشته های که نوشته اید عکس خودتان را هم کنار ان بگذارید که کپی کنم به وکیل بدهم و ادرس خودتان را بیان کنید شما که ادعا دارید از هیچ چیز واهمه ندارید و پوزه مخالفین را که ازتو شکایت کنند به زمین می مالید باشد شما درست می فرمائید پس لطفا عکس را کنار مقاله بگذار که کپی بگیرم وادرس بده .هموطنان عزیز در صورتی که اقای ابراهیمی ادرس و عکس خودش را کنار نوشته های خودش قرار ندهد وی دارد بلف می زند و از یک طرف دروغ می گوید از طرفی هم از ترس اینکه هموطنان وی را شناسائی نکنند که وی در کجا ها مشغول جاسوسی و خبر چینی است عکس خودش را نمایان نمی کند .

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی تلویزیون بی بی سی از زبان خود سامی یوسف میشنود که من آذری هستم باز تن به قواعد بازی نمیدهد و با آنکه میداند که آهنگ های ترکی آذری ایشان بعد از عربی و انگلیسی در جایگاه سوم میباشد میگوید هر چند آهنگ های فارسی ایشان کم هست. یکی نیست به اینها بگوید اگر ترک آذری جزئی از ایران هست درد زایمان میگیری اگراینو به زبان بیاوری. بعد آقایان میگند انگلیس مرکز تحریک تجزیه طلبان میباشد! نه آغا انگلیس مرکز تفویت پان فارس ها میباشد. ش؛إ2

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پرچی زاده، راه همبستگی و صلح خلقها و ملتها و ملیتها همین راهی است که اسکاتلندیها رفته اند و یا ملتها / ملیتهای دیگر در اروپا و کشورهائی که دمکراسی در آنها (با همه ی موانع و تناقضات) حاکم است، رفته اند. آقای محترم مسئله ی حق تعیین سرنوشت ملل و خلقها تازه پس از جنگ جهانی دوم برای تقسیم جهان با 60 میلیون قربانی مطرح و قانونی شد. مردم جهان یا دست کم بخشی از جهان به این نتیجه رسید که اعمال زور و جنگ برای سرکوب اراده ی خلقها و ملتها راه به جائی نمی برد. بنابراین گزینش را واگذار کردند به خود مردم هر منطقه و ناحیه ای. این صغرا کبرا چیدنهای شما که بله ...اسکاتلندیها حق تاریخی دارند اما کردها و ترکها و... در ایران حقی برای همه پرسی ندارند، هیچ عقل سلیمی را در مناطق ملی زیر ستم در ایران قانع نمی کند، برعکس به ضرورت سیاست جدائی مصر هم می کند.

گفتارهای دیکتاتوری امثال شما جنگ افروزانه است، اگر ذره ای صداقت داشتید، و دغدغه تان مسئله ی صلح و همبستگی و انسانیت بود، به این گفتارهای قیم مآبانه و خط و نشان کشیدنها خاتمه می دادید. شما با چه درکی به خود اجازه می دهید که تعیین کنید که مثلا ملت سی میلیونی کرد حق همه پرسی برای استقلال سرزمینهای خویش را دارد یا نه؟ اسکاتلندیها حق دارند اما کردها نه؟ عجب استدلالی! کردها به کدام کشور حمله کردند و در چه زمانی در ایران در حاکمیت بودند؟ بلوچها چه؟ و مگر پارسها و دیگر قومیتهای ایرانی کم به این و آن قوم و سرزمین حمله ور شدند؟ و مگر تصرف نکردند؟ اگر چه مسئله این نیست که چون یک ملتی، یک زمانی حکومتی داشته که جائی را تصرف کرده، پس دیگر باید دهانش را ببندد و علیه ستم و تبعیضی که از طرف حاکمان فعلی اعمال می شود، اعتراضی نکند. مسئله اصلا این نیست. مسئله این است که مردم سرزمینها اگر اراده کنند، حق همه پرسی دارند. این قانون پس از جنگ جهانی دوم در سراسر اروپا و در آمریکا و... حاکم شده است، اگر چه دولتهائی توانسته اند بنا به منافعشان موانع بیافرینند و یا جنبشهای خودجوش مردم را به انحراف کشانند. مسئله اما گزینش آزاد مردم است آقای محترم. اتحاد داوطلبانه یا جدائی و استقلال. این حق هر جمعیت انسانی با زبان و فرهنگ و تاریخ مشترک یا مشخصات ویژه ی خود است. با همین اصل، فارسی زبانهای ازبکستان هم حق اعتراض علیه تبعیض و ستم ملی دولت حاکم در ازبکستان را دارند. این به این معنی نیست که پس ازبکها و ترکمنهای ایران را باید به زیر ستم کشید و حقوق ملی شان را از آنان سلب کرد. همین الان کشوری در اتحادیه اروپا با پانصدهزار جمعیت دارای دولت مستقل خود که زبان و فرهنگ و تاریخ خاص خود را داشته است. بنابراین هیچ خجالت و تعارفی در کار نیست. اگر مردمی اراده کنند، حق استقلال دارند. چه فدرال باشند و چه نباشند. مسئله اراده مردم و حق همه پرسی است. در یک همه پرسی دمکراتیک، همه باید به نتیجه ی آن، هر چه باشد، احترام بگذارند. اسکاتلند و فنلاند و ... نمونه هائی است آموزنده و واقعی.
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر آذربایجان شرقی و همه‌ی هم‌میهنانِ آذری‌ام، از جمله شما! پیروز باشید گرامی.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستِ گرامی که از دانستنِ نامِ شریف‌تان محرومم، به شما حق می‌دهم که دلگیر باشید. ایران گلستان نیست. بنده هم مثلِ شما به گونه‌ای دیگر رنج کشیده‌ام و می‌کشم. با این وجود راهِ رهایی را نابودیِ ایران نمی‌دانم. دست در دستِ هم نهیم به مهر....

نوشته شده توسط: Anonymous

باز هم حق با شماست. فدرالیسم به نفسه تضمینِ دموکراسی نیست. در درجه اول ساختارِ دموکراتیکِ کلی و فرهنگِ دموکراسی لازم است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اسم صبا و شوکت هم اسم مونث است و هم مذکر. خیلی از اسامی را می شود برای مونث و مذکر بکار برد. مثل آذرخش - محرم- فرّخ و .......
من اسم مهدی حاتمی را در اینترنت سرچ کردم چیزی پیدا نکردم. احتمالا حسن حاتمی باجناق امرالله ابراهیمی است که شما اشتباها مهدی نوشته شد. یک نوشته از دهه نود امرالله ابراهیمی را در اینترنت پیدا کردم که قسمت آخرش از حسن حاتمی نوشت. برای باز کردن لینک رو ادامه کلیک کنید

http://www.ofogh.de/index.php/en/%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/item/3018-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%90-%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%86%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
نوشته شده توسط: تبریزی

گزارش نقص فنی در تارنمای ایران گلوبال – دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، پیش از این هنگام گنجاندن نوشته هائی که نویسندگان تارنمای ایران گلوبال نوشته اند از منوی کرکره ای که نام نویسندگان در آن دیده می شد با کلیک بر روی نام نویسندگان ایران گلوبال نوشته ای به نام آن نویسنده در تارنمای ایران گلوبال گنجانده می شد و هر نویسنده ای دارای term ویژه ای بود که همه نوشته هائی را که نوشته بود در آن term دیده می شدند اما امروز که من خواستم نوشتاری را از خانم مینا انتظاری به ایران گلوبال بفرستم منوی کرکره ای دیده نمی شد و نام هیچ نویسنده ای نیز در آن دیده نمی شد و من به ناچار واژه (مینا انتظاری) در بخش نویسنده دستی نوشتم اما به جای آن که نوشتار: (جهان خبردار نشد که در این ۳۵ سال سیاه بر مردم و میهن ما چه رفت!) در termشماره 231 که term خانم مینا انتظاری است دیده شود به term شماره 3156 رفت! ..

..... روشن است که اگر این نقص فنی از میان نرود نوشته های نویسندگان به جای آن که در یک term دیده شوند در چندین term پخش خواهند شد و آشفتگی بزرگی پیش خواهد آمد! از این روی بایسته است این نقص فنی را از میان بردارید و همچنین term شماره 3156 باید از میان برود و همه نوشته های آن term به ترم term شماره 231 فرستاده شوند، نشانی دو term این چنین است: term نخست که همان term اصلی است http://iranglobal.info/taxonomy/term/231 و term دوم که باید نوشته های آن به term نخست فرستاده شوند http://iranglobal.info/taxonomy/term/3156
نوشته شده توسط: Anonymous

به تمامی آنها که می خواهند از امرالله ابراهیمی شکایت کنند و دنبال عکس و آدرس هستند.
شما در واقع نه به عکس احتیاج دارید و نه به آدرس. کافی است به یک وکیل دادگستری در کشور هلند مراجعه کنید و از طریق او از امرالله ابراهیمی شکایت کنید. این وکیل می تواند آدرس و مشخصات او را از پلیس هلند بگیرد.
احتمالا بعضی ها آدرس و عکس امرالله را برای مقاصد دیگری لازم دارند و شکایت را بهانه می کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ننگ و نفرت بر پدر خونده داعش در ایران روان جان فشانان دهه ۶۰ شاد با د !

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا، یا خانم Anonymous که با بی ادبی به ما "تو" خطاب کرده ای؟ از لحن کوچه بازاری ات، مشخصه که آدم متشخصی هستی! جناب خوش بو! جان مادرت بخاطر اینجور چیزها خونت را کثیف نکن. چند کلام دیگه همراه اسمت پشت سرت افاده کن تا خوانندگان نیز ازمحاسنت لذت ببرند، و بدونند با کی سر و کار دارند. دست امداد های غیبی بهمراهت.

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به اقای تهرانلی.انچه به عنوان خاطره از دروان زندان در باره رجوی نقل کردید بسیار اموزنده بود .این خاطره نشان میدهد که چگونه بچه مسلمان های انزمان د ر نبود حکومت قانون میتوانند د رمنجلاب استبداد رشد و نمو پیدا کنند. من از همه دلسوزان این کشور خاهش دارم زندگی نامه این فرد یعنی رجوی را مکتوب کنند.در این کلبد شکافی و دیکتاتور شناسی به همین خاطرات با اهمیت اقای تهرانلی نیازمند هستیم.هنوز بسیاری از یک دیگر میپرسند چرا کتابهای خمینی را نخوانند و علنی نکردند.جنایاتی که در سازمان رجوی روی داد و یا میدهد نباید در سایه انقلابیگری و اسلام نوین مخفی بماند.

. از دروران مدرسه ودبیرستان و دانشگاه تازندان ودوران سیاه انقلاب ا زپاریس تا بغداد و اشرف و لیبرتی و زندگی کنونی در زیرزمین های پاریس هر کس خاطره و برخوردی با رجوی داشته و دارد باید همه باز گفته شود.
نسل پس از ما بدون داشتن میراث فکر ی و نوشتاری بدون داشتن نقد کنونی از اوضاع به سادگی فریب هر سرتراش قلندر مابی را خواهند خورد.بنظر من نوشتن کتابی در باره جوی و اقدامات او در همه زمینه ها چراغی روشن در راه مبارزه با دیکتاتوری خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

عجبا كه دشمني با چپ ميتواند روز روشن را به شب سياه تبديل نمايد. به اعتراف خود امريكائيها تا قبل از لشگر كشي شان به عراق القاعده اي در عراق وجود نداشت و به همين سياق سوريه نيز فاقد داعش بود. ليبي نيز به همچنين .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پرچی زاده فکر ميکنم اين خبر که همين امروز انتشار يافته جواب خوبی برای شما و هم کيشانتان باشد
آذربایجان شرقی رتبه 23 را در نرخ باسوادی دارد!
Cümə, 18.09.2014 08:12
بیش از 9 دهه سیاست های نژادپرستانه از سوی حاکمیت های پهلوی و اسلامی سبب گردیده است تا آذربایجان جنوبی که زمانی پیشتاز آموزش و پرورش مدرن بود، اکنون پیشتاز در نرخ بیسوادی باشد. بر اساس آماری که مقامات محلی اعلام کرده اند، آذربایجان شرقی به عنوان توسعه یافته ترین استان آذربایجان جنوبی رتبه 23 را در بین استان های مختلف جغرافیای موسوم به ایران به خود اختصاص داده است. این امر که بدون شک پایه گذار عقب ماندگی هر چه بیشتر آذربایجان جنوبی طی سال های آتی خواهد بود، تنها در سایه رویکرد نژادپرستانه فارس محوری روی داده که حق تحصیل به زبان مادری را از ملل غیر فارس سلب نموده است.

در بسیاری از اسناد حقوق بشری که به زبان مادری اشاره رفته است، حق آموزش به زبان مادری و یادگیری آن به عنوان یک حق اولیه، اساسی و انسانی مورد تاکید قرار گرفته است. این حق ابتدایی در اعلاميه ي جهاني حقوق بشر، ميثاق‌ بين‌المللي‌ حقوق‌ مدني‌ و سياسي‌، کنوانسيون عدم تبعيض در آموزش و پرورش، كنوانسيون‌ حقوق‌ كودك‌، كنوانسيون‌ بين‌المللي‌ رفع‌ هر نوع‌ تبعيض‌ نژادي‌، اعلامیۀ حقوق افراد متعلق به اقلیت‌های ملی یا قومی، مذهبی و زبانی، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، منشور زبان مادری، و ... به عنوان یکی از اصول اساسی بیان گشته است. این در حالی است که رژیم اسلامی ایران علی رغم قبول و امضای بسیاری از کنوانسیون های فوق، از عمل به آنها سر باز می زند.

اما رژیم اسلامی ایران با نقض این حق ابتدایی میزان بالای نژادپرستی افراطی خود را به جهانیان نشان داده است. نتیجه اقدامات راسیستی رژیم اسلامی ایران، میزان بالای نرخ بیوادی در آذربایجان جنوبی بوده است.

بر این اساس مدیرکل آموزش وپرورش آذربایجان شرقی گفته که این استان در حوزه باسوادی دارای رتبه بیست و سوم کشور بوده که این زنگ هشداری برای مسئولان نظام آموزشی استان است.

جعفر پاشایی در گردهمایی مدیران منطقه شبستر اظهار داشت: باسوادی مبنای توسعه بوده و سواد بیشتر برابر با فقر کمتر و توسعه بهتر است و در این میان رتبه استان در بین 30 استان در حوزه باسوادی، 23 بوده که این امر زنگ هشداری برای این استان به شمار می رود تا مسئولان آموزشی جدی تر از گذشته در این خصوص گام بردارند.

وی ادامه داد: مدیران مناطق باید توجه به هنر را سرلوحه برنامه های خود قرار دهند و ما باید از نهضت کمیت به سوی نهضت کیفیت حرکت کنیم، مدیران باید مدارس را آرایش آموزشی بدهند تا دانش آموزان علاوه بر یادگیری از معلملن، از محیط آموزشی خود نیز یاد بگیرند.

پیشتر و در روز دوشنبه 8 اردیبهشت ماه نیز مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی، با تاکید بر لزوم توجه به امر ریشه کنی بی‌سوادی با ارائه آماری تاسف بار در این باره گفته بود: " 185 هزار بی سواد مطلق 10 تا 49 ساله در استان وجود دارد که ریشه کنی این موضوع همکاری ملی را می‌طلبد."

جعفر پاشایی در جمع خبرنگاران ادامه داده بود: "در زمینه ریشه کنی بی سوادی از تراز کشوری عقب هستیم که برای رسیدن به نقطه مطلوب باید بی‌سوادی در کودکان زیر 10 سال ریشه کن شود."
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای امرالله ابراهیمی یک سوال و یک دخواست از شما دارم اگر شما به گفته خودت پایبند باشید
سوال این است که این چه اصراری است که شما دارید و می خواهید ثابت کنید که مجاهدین در دستگیری و بازجوئی های هلند نقشی نداد ؟ در خواست این است که اگر شما واقعا به این معتقد هستید و روی حرف خودتان هستید لطفا ادرس و عکس الان خودتان را بدهید برای شکایت من شخصا نیاز دارم اگر شما عکس خودتان را انتشار ندهید و ادرس خودتان را در اینجا ننویسید این را ثابت می کند حرف پوشال می زنید روی حرفی که زده اید نیستید من می خواهم شخصا از دست شما شکایت کنم خودتان هم می دانید برای شکایت کردن ادرس نیاز است که به پلیس مراجعه شود و بیان شود که این فرد این کار ها را کرده و تهدید می کند وشکایت دارم مجدد تکرار می کنم اگر عکس و ادر خودتان را ننویسید تمامی هموطنان می دانند که داری دروغ می گوئی و از قانون فراری هستی .

نوشته شده توسط: Anonymous

من از بنیاد مخالف این گونه تحریکات از سوی سازمانهای چپ / دینی و تجزیه طلب هستم. این افراد مانند اعضا مجاهد در حقیقت گوشت دم توپ هستند و از روی اجساد این بی خبران عده ای از نرد بان قدرت بالا میروند.البته یادمان نرود این خانم از ایران به جنگ داعش رفته امیدوارم این گونه بانوان به جنگ مردم و ترک و عرب زبان نروند که باز هم مخالفم.ترک و عرب داعش نیستند ولی مسئله ارضی دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای حمید قلیپور لطفا به کسی توهین نکنید و این نکته رعایت کنید. اینکه شما سواد ندارید و فارسی بلد نستید که نمی توانید تشخیص بدهید اسم صبا مذکر است یا مونث پس وارد این مقولات نشوید دوست عزیز بهتر است اول بروید فارسی یاد بگیرید که بتوانید تشخیص بدهید کلمات چه معنائی دارند و بعد خودتان را وارد سیاست کنید . در ثانی شما اگر مهدی حاتمی که باجناق امرالله ابراهیمی است را باز نمی شناسید این مشگل شخص شما است اقای حاتمی مازندرانی هستند و.... که خیلی از ایرانیان وی را می شناسند که شغل شریف خبرچینی را دارد در ثانی الان که شما زبان و سخنگوی اقای امرالله ابراهیمی شده اید لطفا ادرس و اقای ابراهیمی را بدهید که برای ثبت شکایت نیاز است و یک خواهش کوچک هم دارم که به سفارش کنید این اقای ابراهیمی عکس الان خودش را هم در کنار نوشته هایش انتشار بدهد از چی می ترسد ؟؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«لورlor» واژه ی آذربایجانی به معنی «شیر دلمه یا بسته شده » و «شورşor نیز = دوغ بریده و آبکش شده» است. و هر دو ظاهراً کمی به هم شبیه اند. در زبان ترکی آذربایجان، کسی که تفاوت پدیده ها را درنمی یابد میگویند« او هنوز فرق "لورlor " و "شورşor" را نمیداند. حال وضع فکری این نویسنده ی فمنیست هم چنین است. فرق نگار پیشمرگه را با زن داعش نمیداند. و نه تفاوت سلاح شان را درک میکند و نه شرایط شان را و نه آمال شان را. هر دو را با یک دستکش آب میکشد. «هر ایکی سینده بیر الجکه نن یویور!» آدم چنان وا میماند که کم میماند به احوالات اینان «زار-زار» بگرید! ساغ الینن سول الینی تانیمیر. ایکی آتین آرپا سین بؤله بیلمیر=دست راست و چپ اش را تشخیص نمیدهد،جو دو اسب را نمیتواند تقسیم کند به «زنان خاورمیانه تئوری صادر میکند»!

این تئوری بافیها- در این مقاله- از یک سو بازتاب دوری از شرایط عینی ست که زنان کرد در آن گیرکرده اند، و از سوی دیگرانعکاس دغدغه ی «تعیین سرنوشت کرد ها بدست خودشان »است. یعنی «ترس از جدایی»! دو عامل «ترس و دوری از شرایط» افکار مقاله را بهم بافته است. نویسنده با دستمالی محکم جلو چشمان خود را بسته است! مسایل را چنان بهم در آمیخته که انگارمواد غذایی هستند و باید در قابلمه بهم زده شوند. تا مثلاً آشی چیزی درست شود.چون هیتلر از اسلحه استفاده میکرد پس جنبش مقاومت در آلمان نباید دستش را به اسلحه آلوده میکرد. لازم بود شعار جنگ کثیف است ، میداد. شرایطی هست که کثافت جنگ را با جنگ رفع میکنند. مثل جنگ اسپارتاکوس در مقابل جنگ برده داران. یا جنک کردها در برابر جنگ داعش. یا جنگ جنبش مقاومت در برابر جنگ هیتلر.و... کی میگوید جنگ عادلانه وجود ندارد؟ جنگ کوبانی در برابر داعش یا آمرلی در برابر آن یا ویتنام در برابر آمریکا عادلانه به معنای «دفاع از خود» نبود؟ مگر آزادی شهر آمرلی از محاصره ی داعش از لوله تفنگ برنخواست؟یا آزادی استالینگراد از دست هیتلر؟ زمان و مکانی هست که آزادی از لوله تفنگ بر میخیزد و شرایطی هست که بر نمی خیزد. «حبه نی دوببه اوخوما»! «"هر" را " بر" نخوانید». نویسنده به تفکر ایده لوژیک دیگران ایراد میگرد بدون اینکه به اندیشه «ایده لوژیک خود -فمنیسم- بیندیشد». نهایتها را حساب کنیم نهایت ایده لوژی فمنیسم نه «جنبش و آزادی زن و برابری» ست که این مسایل با فمنیسم ارتباطی ندارد، بل نهایت فمنیسم فمونازیسم و فموفاشیسم است! هیچ به پرتگاه خود اندیشیده اید؟ اشتباه نگار پیشمرگه و زنانی مثل او در این است که نمی توانند «حقوق را از ناسیونالیسم جدا ببینند».همان طور که شما نمی توانید «حقوق را از ایده لوژی فمنیسم جدا بیابید». زنان و دختران کرد بیشتر جوان اند و کم تجربه در «اندیشه و تفکر» ولی شما چرا نمی توانید تفاوت مذکور را بیابید؟و به ورطه ی فموفاشیسم می غلتید؟ آیا شما هم کم تجربه در اندیشیدن هستید؟ یا مشکل دیگری دارید؟ اکنون زنان کرد سمبل مقاوت در برایر استبداد و جنایت علیه بشریت اند.با تمام اشکالاتی که دارند. چرا نباید سمبل های مقاومت نشان داده شوند؟ بزدلی و تسلیم و بردگی و فروخته شدن در بازار «برده فروشان» خوب و شایسته است؟ بفرمایید به دختران کوبانی بگویید اسلحه کثیف است آنها را از خود دور کنید. میدانید برایتان چه جوابی میدهد؟ و کی برایتان دست میزند؟ داعش برایتان خیرمقدم میگوید. چون راهش را هموار کرده اید. اکنون که در برابر «مادر داعش» حکومت ایران «سیاست مبارزه ی مسالمت آمیز و خشونت گریز» صحیح است به علت آن است که شرایط «مبارزه ی مسلحانه» وجود ندارد. هرگاه چنین شرایطی پیش آید «بدون تردید مردم» به آن متوصل خواهند شد. و مسئله خود را در صورت عدم حل از راه مسالمت با اسلحه حل خواهند کرد و هیچ نیرو و نظریه ای نخواهد توانست جلو این کار را بگیرد. دو انقلاب ایران و جنبشهای مختلف این تجربه را اثبات کرده اند. مشکل 36 سال حکومت داعشی-جنایت و خون- اعدامهای هرروزه- آزار و شکنجه ی مردم ایران - خاورانها- در صورت عدم فونکسیون روش مسالمت تنها مسلحانه حل خواهد شد. کسی نخواهد خواست که مثل گوسفند قربانی شود. اینکه دموکراسی-رفع تبعیض- آزادی وعدالت اجتماعی با اسلحه به چنگ نمیاید مانع آن نیست که مردم خود را از چنگ «مادر داعش» با اسلحه رها نکنند.هر گاه شرایط لازم بداند آزادی از چنگ این هیولا از لوله تفنگ بیرون خواهد آمد.جنگ عادلانه جنگ خلق برای دفاع از حق حیات خود است.در زمان و مکانی که هیولایی میخواهد جنایت علیه بشریت راه بیندازد. مسئله شما تبعیض زنان نیست،ترس از «مبارزه ی ملیتها» علیه تبعیض مضاعف است.این ترس را زیر چتر «انتشار عکسهای زنان مسلح کرد» مخفی نکنید. ادامه در کامنت دیگر.
نوشته شده توسط: Anonymous

دو کلام دیگه بشنو از تهران لی. عجب دست به قلم قَویی داری تو. خوب از ویرگول و دو نقطه و خط تیره و علامت ها استفاده می کنی. خودمانیم ها. داری یه کم بو میدی. بوی ادبیات روزنامه کیهان رو میدی. گفتم-گفت. حالا خاطره سوم هم صفحه رو مهمون کن. از هر چی که دلت می خاد تعریف کن. راجع به، راجع به. راجع به چی بود. ها یادم اومد. راجع به "دختر قهرمان آذربایجان"، "خاک پای قهرمان آزادی" ، "اسطوره مبارزه". آره. جان مادرت یه چند کلام دیگه صفحه رو مهمان کن. تو افاده کن مام عقبِ سرت استفاده.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صرف نظر از اینکه نگار از کدام قشر اجتماعی برخاسته و به کدام حزب پیوسته آنچه مهم است در این سن و سال درک میکند که
مردم کردستان باید سرنوشت خود را خودشان بدست گیرند و با نباید به نیروهایی مثل داغش گوسفند وار تسلیم شوند. و در برابر آنکه برای کشتن آمده باید از حیات خود دفاع نمایند. این درسی ست که این جوان کرد با زندگی خود به تبعیض دیدگان میدهد.و اهمیت نگار و نگارها نیز به این درسهاست. دختران و پسران نازنین جنبش فدایی نیز به نوعی همین درسها را با زندگی خود برای نسلهای جوانتر آموختند. فمنیستی که نگار را با یک زن داعش برابر می نهد نه نگارها را می شناسد و نه داعش را. و نه از مسئله سلاح و شرایط آن درکی دارد. مثل نویسنده این مقاله :«گفتمان «اسلحه محوری» و آینده تاریک زنان خاورمیانه» در بخش زنان سایت.

نوشته شده توسط: Anonymous

از دست و چهره اش معلوم است یا در اروپا بزرگ شده و یا بچه پولدار بوده . دختران روستایی که در 13 سالگی ازدواج میکنند در این سن با چند کودک چنان چهرههای رنجدیده و شکسته دارند که ادم فکر میکند 60 ساله هستند .

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

خطاب به سرکردگان وزارت اطلاعات! در " مجاهدین خلق در دستگیری و بازجویی‌های پلیس هلند از عوامل وزارت اطلاعات نقشی ندارند" نوشتم و باز هم در اینجا تأکید می کنم که از تمامی مزدوران افشا شده و افشا نشده می خواهم که بر علیه بنده (امرالله ابراهیمی) شکایت کنند تا با مدارک محکمه پسند پوزه مزدوران وزارت اطلاعات را در دادگاه به خاک بمالم و به دنیا ثابت کنم که چه جانورانی در اروپای آزاد و "پرچمدار مبارزه با تروریسم" جا خوش کرده‌اند.
جناب حمید قلی‌پور گرامی و عزیز شما را به ناموس‌تان قسم داد و بنده شما را به روح امام جنایتکار و جانِ رهبر منفور و مفلوک‌تان قسم می دهم بروید از دست بنده ( امـــــرالله ابــــراهــیمــــی) شکایت شکایت کنید. بزودی خواهیم دید که آنکه به ایرانیان آزاده "خبر خوش" می دهد شما هستید یا گروه آذرخش