Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

چطور اجازه میدهید چنین نوشته توهین آمیزی به ترکهای ایران در این وبسایت چاپ شود؟ این نوشته که بر اساس یک توهم نوشته هیچ فرقی با توین به پدران و مادرانمان ندارد. پان ایرانیسم چه بلایی بر سر یک عده آورده است.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اقبال اقبالی، آیا شما خودتان برای خودتان به نام یک دشمن رژیم آخوندی ارج می نهید یا نه؟ آیا شما خودتان را یک آدم رگدار و باغیرت می دانید یا نه؟ اگر شما خودتان را دشمن رژیم آخوندی و یک آدم رگدار و با غیرت می دانید برای من بگوئید اگر شما یک نوشتار ضد رژیم را که نمونه های فراوانی از آن را خودتان به ایران گلوبال فرستاده اید به یک تارنمای هوادار رژیم مانند azariha.org بفرستید در آن تارنما به نمایش درخواهد آمد یا نه؟ روشن است که نه! پس آیا برای من و شما مایه خواری و سرشکستگی نیست که نوشته های یک تارنمای هوادار رژیم را که هرگز نوشته های من و شما را به نمایش در نمی آورد به تارنمای ایران گلوبال بفرستیم؟ و تازه آن تارنما را "وزین" هم بنامیم؟ آیا آن تارنمای هوادار رژیم تارنمای ایران گلوبال و یا تارنماهای ضد رژیم دیگری مانند روزنه، زمانه، پژواک ایران، روزآنلاین، اخبار روز، جرس و .....

را "وزین" نامیده است که ما نیز آن را وزین بنامیم؟ دوست گرامی، اقبال اقبالی شما که با "وزین" نامیدن آن تارنمای هوادار رژیم یکی دو بار از لینک ها و نوشته های آن تارنما یاد کرده اید و نوشته های آن را به ایران گلوبال فرستاده اید اکنون هم یک نوشته رژیم پسند و رژیم شادکن دیگر را به تارنمای ایران گلوبال فرستاده اید! سخنان سید جواد طباطبایی نه با تیتر "تسویه حساب با آخوندها" بلکه با تیتر "تسویه حساب با چریک ها" برای نخستین بار در "مهرنامه" گنجانده شده بود، سپس چند تارنمای هوادار رژیم مانند تارنمای "مرکز دایرة المعارف اسلامی" که یکی از کانون های رژیم آخوندی است آن را در خود گنجاندند http://www.cgie.org.ir/fa/news/3521 و اکنون هم شما آن را به ایران گلوبال فرستاده اید! دوست گرامی، اقبال اقبالی، جناب آقای سید جواد طباطبایی می گوید پیشه وری آدم بدی است، فرقه دموکرات پیشه وری هم بد است، پان ترک ها هم آدم های بدی هستند، مسعود احمدزاده هم آدم بدی است، امیرپرویز پویان هم آدم بدی است، سازمان چریک های فدائی خلق ایران در زمان رژیم پادشاهی هم سازمان بدی است، حزب توده هم حزب بدی است، کمونیست ها هم آدم های بدی هستند، چپ گراها هم آدم های بدی هستند و ..... اما آیا شما در سرتاسر نوشته ها و گفته های چنین کسی یک سطر بدگوئی از رژیم ولایت فقیه را دیده اید یا نه؟ آیا کسی تا کنون دیده است که جناب آقای سید جواد طباطبایی از ابردژخیم و ابردیکتاتوری به نام روح الله خمینی هم بدگوئی کند یا نه؟ و آیا کسی تا کنون دیده است که جناب آقای سید جواد طباطبایی از دیکتاتور کله پوک و نفهمی مانند علی خامنه ای که دوزخبان دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران است نیز بدگوئی کند یا نه؟ آیا کسی تا کنون دیده است که این آقا از کشتار و شکنجه هزاران تن از دشمنان رژیم آخوندی در زندان ها و شکنجه گاه ها یاد کند یا نه؟ دوست گرامی، اقبال اقبالی، دکتر عبدالکریم سروش را که حتما می شناسید، دکتر سروش هم مانند سید جواد طباطبایی فلسفه خوانده بود و با رژیم آخوندی همکاری هائی هم کرده بود اما چون آدم با وجدانی بود سرانجام به دشمنی با رژیم آخوندی برخاست و دچار دردسرهای فراوانی هم شد اما از دشمنی آقای سید جواد طباطبایی با رژیم آخوندی تا کنون کسی چیزی ندیده است! این آقا که کمابیش هفتاد سال دارد حتی هفت سطر هم برای دشمنی با رژیم آخوندی ننوشته است! دوست گرامی، اقبال اقبالی، آقای سید جواد طباطبایی که از وابستگان به زرسالاری است و تا کنون بیل و کلنگ و داس و چکش به دست نگرفته و کار نکرده است و خودش با زبان خودش می گوید: ( ..... اجداد من همه اهل تجارت بودند ..... ) روشن است که ناتوان از فهم ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت برای مردم بی نان مانده ایران است! دوست گرامی، اقبال اقبالی، من نه پان ترک هستم و نه پان فارس هستم و نه پیرو پان های رنگارنگ دیگر هستم و باورداشت من تک میهنی یا اینترناسیونالیسم است و هرگز من و شما زمان و نیروئی را که برای کوبیدن رژیم آخوندی می توانیم به کار ببریم نباید برای کارهائی به کار ببریم که هیچ گزندی برای رژیم گدایان مفت خور آخوندی ندارند!
نوشته شده توسط: Anonymous

khob ke chi masalan?

نوشته شده توسط: Anonymous

دو نکته در مورد اطلاعاتی که در مورد گروه های موسس سچفخا داده شده قابل ذکر است.رفیق اشرف دهقانی می نویسد: "درواقعیت امر چریکهای فدائی خلق از دو گروه که هر دو "جوان تر" از گروه یاد شده بودند تشکیل شد. یکی گروهی بود که در سال 1346 از پیوستن گروهی از انقلابیون مبارز در تبریز، مشهد، ساری وتهران به وجود آمد و رفیق حمید اشرف نام آن را گروه احمدزاده گذاشت. گروه دیگر گروهی است که به گروه جنگل معروف است که با زحمات بی دریغ رفیق غفور حسن پور به عنوان بر پا کننده اصلی این گروه، درسال 47 شکل گرفت. این دو گروه به طور مستقل بدون اطلاع از وجود یکدیگر مخفیانه فعالیت می کردند تا این که در اوایل سال 49 بین آنها ارتباط برقرار شد و طی یک دوره بحث و تبادل نظر، آن دو گروه در هم ادغام شده و تشکیلات چریکهای فدائی خلق را به وجود آوردند که در فروردین سال 50 با صدور 13 اعلامیه موجودیت خود را به جامعه اعلام نمود."

1- در واقع رفقای دسته جنگل، به فرماندهی رفیق علی اکبر صفایی فرهانی و هسته شهری آنها به رهبری رفیق حمید اشرف از بقایای گروه جزنی - ضیاءظریفی بودند. که اولی پیش از ضربه به فلسطین اعزام شده بود و دومی( حمید اشرف ) به همراه رفیق غفور حسن پور بیشترین سهم را در احیای گروه پس از ضربات سال1346 داشت. 2 - مجموعه مباحثی که رفیق اشرف دهقانی از آن یاد میکند، پیرامون شروع مبارزه و تمرکز آن در شهر یا کوه ( جنگل) نیز جزو تفاوت های نظری دیدگاه رفقا اجمد زاده و جزنی می باشد. که نهایتا به مصالحه رسیده و قرار میشود مبارزه همزمان در هر دو نقطع آغاز شده و ادامه یابد.
اگر چه به لحاظ کمی وکیفی چریکهای فدایی خلق در آغاز تحت تاثیر نظرات رفیق احمد زاده قرار داشتند، اما وجود رفقایی با داشتن نطرات جزنی در رهبری چریکها را نمی توان انکار نمود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر سروش جز خودشان بقیه رو به تیغ جفا می رانندو جز مغلق صحبت کردن کار دیگری انجام نمی دهند
به حساب ایشان , خودشان حتما خائن به وطن هستند حال یا به خاطر همکاری با انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به ویژه در تعطیلی دانشگاه و .... یا به خاطر پست کردن به انقلاب اسلامی و همکاری با دول متخاصم (امریکا)
به هر حال و به هر جهت ایشان خود خائن به وطن است و نمی تواند در مورد شخصیت برجسته نظامی چون دکتر ناخدا افضلی قضاوتی داشته باشد !

نوشته شده توسط: Anonymous

در دفاع از یک انسان پاک پاخته.من صد در صد میدانم ان در یاسالار با هر مرام سیاسی و حزبی بدون تشکیل دادگاهی اعدام شد.او دزد و غارت گر.... نبود.این سخن ملعون و جنایت پیشه ای چو خمینی در گوش من است که از او پرسیدند چه احسساسی به ایران دارد و او گفت هیچ.
انچه اسلام و اسلامیان در 35 سال گذشته با ایران و ایرانی کردند هیچ یهودی و یا ارمنی و اتش پرستی و هیچ چپی و استعمار گری نکرده است.
ایا دزدی های ملیاردی خیانت نیست؟ پول نفت به کجا میرود ؟ مگر نباید خرج مدرسه و روستا و بهداری و به زیستی مردم کورد بلوچ و یزد و اصفهان شود ؟ چرا این پولها سراز ترکیه و کاناداو امریکا در میاورد؟
دین اسلام دین توحش و خیانت و قساوت نابرابری وحشتناکی است که تا کنون مردم ایران از عملی شدن ان در کشور هیچ اطلاعی نداشتند.در این دین هیچ رگه ای هر چند ناچیز از عدالت

اقتصادی و حقوقی وجود ندارد.دین باوران شیاد همچو گراز در مزرعه ایران را شخم زده اند و در هر وجب ان تخمی جز نفرت و انزجار نگاشته اند.دین اسلام با هر نگرش جز تسلیم طلبی و حقارت و انکار اندیشه پیامی نداشته است و دینی سر تا پا خیانت و فساد ظلم و جور است .در این دستگاه کذائی دینی سخن از کدام وطن است که بیگناهان را به خیانت به ان متهم میکنند؟
ایا این افراد میهن پرست هستند.خمینی/ خامنه ای /رفسنجانی /و صد ها ایت الله مفت خور چه میدانند وطن چیست.
وطن این دسته از موجودات دوپا همان محراب و ان خانه سنگی و مقداری اب و علوف است ونه بیشتر .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی به این آدرس مراجعه کنید: http://iranglobal.info/node/95 شما آنجا نوشته اید که همواره نویسنده و منتشر کننده مسئول و پاسخگو می‌باشد. شما این مقاله را منتشر کرده اید. نویسنده که خدا بیامردش مرده و نیست که پاسخگو باشد، پس شما باید پاسخگوی نوشته ایشان باشید. وقتی شما مقاله زنده یاد شاملو و مقاله همین آقای دکتر ذکا را از آرشیو سالها قبل بیرون میکشید و منتشر می کنید که هر دو مرده اند پس معلوم میشود که شما با آنها همنظرید و مطابق قوانین سایت خودتان هم باید پاسخگو باشید. همینطور وقتی مصاحبه آقای طباطبایی را منتشر می کنید که روحش هم خبردار نیست که آن را منتشر کرده اید و بنابراین پاسخگوی خوانندگان ایرانگلوبال نخواهد بود پس شما باید پاسخگو باشید. شما که اینقدر دمکرات هستید چرا حتی یکبار مقاله ای مخالف این نظرات منتشر نمیکنید؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب پرسش فیلم که کامنت نیست. من مسؤل کامنتها هستم و نه فیلمها. لطفا توسط ایمیل با آقای توکلی تماس بگیرید. من هم پیغام شما را به ایشان می رسانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا مسول کمنت ها نباید این فیلم را سانسور کند ؟ بی دلیل نیست که آخوندها اینگونه افراد را بخارج فرستادند . این جناب نمیداند که فردا بچه هایش در مدارس اروپا باید اینگونه کلاسها را را پشت سر بگذرانند . هیجان گوینده نشان میدهد که خودش چقدر دچار حل این جور حرفهاست . ضد کمونیستها یک روز سر از سنگر دشمن مردم در خواهند آورد .از طرفداران شاه و شاهزاده چیز دیگری انتظار نمیرود .

نوشته شده توسط: Anonymous

" تسویه حساب با چریک ها"؟؟؟!!!!
پرت و پلا هم حدی دارد... در 35 سال گذشته گوئی چریک ها در ایران حکمروائی میکردن؟؟؟... این سید دکتر مثل جد بزرگوارش محمد و علی خمینی خامنه ای رفسنجانی خاتمی احمدی نژاد روحانی ... آره تو هم با هواریون سئوال و چواب کن...
" تسویه حساب با چریک ها... کن همه اراذل طویله اوژیاس آمده اند... چ.ا بدون ماسک ...

نوشته شده توسط: Anonymous

موشی که در اینه تصویر خود را شیر می دید !

موشی که در اینه تصویر خود را شیر می دید ! تیمسار مبصر همیشه می گفت از این ترقه بازیها نباید ترسید و خطر اسلامیه هستند . اطلاعات شهربانی هم همیشه همین نظر را داشت. تیمسار ابدوله وثیق که در پانزده خرداد ریس پلیس تهران بود و با شجاعت در برابر ارتجاع سیاه ایستاد هم همین نظر را داشت و به همین دلیل بازنشسته شد . این فرضیه که خطر از طرف چریک های چپ است فردوست که روشن شد عامل دولت فخیمه است به شاه القا می کرد و نظر غالب شد واگر نه چریک های فدایی هیچ خطری برای رژیم نداشتند و این که دهقانان سیاهکل در دستگیری آنان به رژیم کمک کردند نشان دهنده عدم وجود پایگاه اجتماعی آنان است .
از روضه خوانی و ذکر مصیبت گلسرخی تا روزی که چرکی فدایی با سر نیزه در کنار سالیوان گفت من به عنوان یک کمونیست آیت الله خمینی را به عنوان بهترین رهبرم قبول دارم ,کلیت چپ ایران آنچه در توان داشتند برای به قدرت رسیدن اسلامیها انجام دادند .
اگر چپ ایران حد اقل می دانست دیالکتیک چیست با مسلسل جلوی کاخ شاه نگهبانی می داد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی ..خیلی جالب و عجیب است که به ما ترک ها درس وطن پروری داده مبشود... ما ترک ها خیلی خوشوقت میشدیم که در روزنامه ها و رسانه های ملی , حماسه آفرینی لشگر 110 اردبیل که در جنگ ایران و عراق که بیش از نصفی , از آنها کشته شدند تا خرمشهر را آزاد کنند می شنیدیم و یا می خواندیم....ولی همان طور که قبلآ اشاره کردم ما, ترک ها تاریخ ساز هستیم ولی تاریخ ساز نبودیم. دوره تاریخ نویسی ملل غیر فارس در ایران شروع شده است. روح این جوانان لشکر 110 اردبیل شاد باد. آیا شما و اکثر ( شماها ) آگاه هستیدید که , این لشگر 110 اردبیل بود که بعد از کشته دادن نیمی از پرسنل , این گوشه وطن را ازاد کردند ؟ چه خوش گقت شاعر شیرین سخن پارس اهورائی ایرانی آریائی..
(( روز سختی خاک آزربایجان سر می شود.... وقت آسایش , همان سر, خاک بر سر میشود ))

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی
به خودتان بیش از این زحمت ندهید
نور و گرما را می توانید از خورشید بگیرید اما تورک بودن را نمی توانید از آذربایجان بگیرید. همان طور که خورشید بدون نور و انرژی معنا ندارد ، اذربایجان بدون تورک معنا ندارد .
آذربایجان تورک بوده و تورک خواهد بود پس لطفا دست از کاری عبث و بی نتیجه بردارید .
راستش وقتی به پدر بزرگم گفتم که یک عده سرباز گمنام امانم زمان با همراهی سربازان کوروش کبیر می گویند شما تورک نیستید به خدا خیلی خندش گرفت .گفت اینها چه کسانی هستند که پدران ما را از ما بهتر می شاسند .
با تشکر از ایران گلوبال خصوصا از کیانوش توکلی

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا ترک بودن شعور بعضیها را اینقدر پریشان میکند. اینهایی که اقای یحی میگویند چیزهای بی ارجی هستند که سالها گفته میشوند. در تبریز میگویند: زیرنانی ترسه سینه چالیر.

نوشته شده توسط: Anonymous

براي تقابل با تفكرات ارتجاعي قوم گراها, لزومي به استفاده از افكار فسيل شده و دست راستي افرادي همچون اين جناب دكتر نيست.

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر نویسنده روشن بین مقاله اقای طباطبائی . نه تنها با چریک ها باید تصفیه حساب کرد بلکه با مادر انها حزب توده و اساسن اندیشه چپی باید تصفیه حساب کرد. چپ در ایران تا کنون چیزی جز فاجعه فرهنگی و اختناق و برده گی و گشتن و ترور مخالف و دفاع از ارتجاع سیاه و و دفاع از دولت شوروی و روسیه کنونی و و دشمنی با منافع ملی مردم ایران هدفی دیگر را تعقیب نکرده است. هدف چپ هدفی استعماری در خدمت دولت روس است . کودتای 28 مرداد هر گز عملی نبود اگر حزب توده ای وجود نداشت.در حقیقت سرنگونی دولت مصدق بیشتر بخاطر وجود حزب توده بود و به همین گونه دفاع چپ از چریک و توده ای و اقلیت و اگثریت و خط های مختلف از ارتجاع سیاه به عنوان ضد امپریالیست راه را برای تسلط اخوند مرتجع ضد ایرانی فراهم ساخت.چپ در ایران هدفی جز تخریب و جدائی و جنگ داخلی ندارد و اسان چپ ایرانی خود را میهن پرست

نمی داند و میهن دوستی را جریانی ارتجاعی قلمداد میکند. در مقابل چپ همیشه از دولت روس دفاع کرده است و نمونه تازه ان اعلامیه حزب توده در باره رویدا های اوکراین است که بدستور کرملین با عجله بسیار نوشته شده است.
شما فکر کننید که این چپ در مجلس شورای ملی گذشته چه چیزی برای گفتن داشت.
تصور کنید افرادی مانند فرخ نگهدار /خمینی رفیق کیا ببخشید پدر کیا/ مسعو.د رجوی / شهبانو مریم رجوی و فداکار تاریخ
اقای ابریشم چی و سران سرشناس چپ در مجلس چه میخواستند بگویند؟
مرگ برشاه
مر گ بر سرمایه دار ( که همین چریکها یک سر مایه دار را ترور کردند)

ستم ملی و جدائی بخش هائی از ایران
حکومت کار گری
و باز کردن پای دولت روس به ایران.
خرابکاری چپ ادامه داردو کا رنامه ان هنوز بسته نشده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبال اقبالی, پس تحدید به کشت و کشتار هم مکنید.!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

دانشجوی آزربایجانی خانم “سایا علی نژاد” پایان نامه خود را تحت عنوان “حق بر زبان مادری در حقوق بین الملل” به زبان تورکی آزربایجانی در دانشگاه اصفهان دفاع نموده است.
این اقدام خانم “علی نژاد” سبب خوشحالی بسیاری از کاربران رسانه های ارتباطی اینترنتی گشته و کاربران به انحاء گوناگون حمایت خود از این اقدام فرهنگی و جسورانه ی خانم “علی نژاد” را بیان نموده اند.
http://oyrenci-sesi.info/yeni/9116

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

وطن حفظ می شود؛ در این تردیدی نیست!!! چه بهتر با کمترین هزینه ها ...
چه زیبا سرود بانوی شعر ایران که:
دوباره می‌سازمت وطن!
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم،
اگر چه با استخوان خویش
...
دوباره ، یک روز آشنا،
سیاهی از خانه میرود
به شعر خود رنگ می زنم،
ز آبی آسمان خویش
اگر چه صد ساله مرده ام،
به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن،
ز نعره ی آنچنان خویش

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی برای حفظ وطن باید از همه عناوین در سنگر اینترنت بهره جست. (:

نوشته شده توسط: Anonymous

سئوالي از نويسنده مقاله دارم چطور دين اسلام با پشتوانه قران بزبان عربي نتوانست زبان بقول ايشان اذري را تغيير دهد و لي تركان اغوز بقول ايشان وحشي بدون داشتن كتابي و وحشي باز بقول ايشا ن توانستند زبان اذري را به تركي تبديل كنند لطفا جواب بدهيد

نوشته شده توسط: Anonymous

ای کاش این اقای شاملی نه در اذربایجان جنوبی بلکه در بخش شمالی ان یعنی تجزیه شده از ایران مانند باکو متولد میشد تا با تمام توان میتوانست علیه حاکمیت دولت تزار و استالین و زبان روسی داد سخن میداد. اگر اقای شمالی همین بیانات را به روسی وعلیه زبان و ملت روس میگفت انوقت سر از سیبری و اردوگاهای کار در میاورد تا مواظب باشد علیه روس حرفی نزند.اقای شاملی خبر ندارد که در 200 سال گذشته بر همزبانان ترک خود در انسوی مرز ارس چه گذشته است. اقای شاملی نمیداند که هزار تن از هم نژادان ایشان را استالین چگونه زنده بگور کرد و شخص لنین باکو را اتش زد.واقعیت این است که افرادی ماننداقای شاملی متاسفانه بازیچه شعا رهای چپها شده است و برای خود هویتی دروغین درست کرده است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

سيد !!!!! دكتر كافي نبود......سيد هم أضافه شد

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اینها ادعاها تنها "خرده فرمایشات" اند که "آقای اقبالی اين مصاحبه را قبلا پخش فرموده بوديد و اينبار با عوض کردن تيتر و اضافه کردن خاطرات و کمی مطالب ديگر دوباره منتشر فرموده ايد". این عین مطلبی ست که از فیس بوک آقای دکتر ایجادی برداشته شده است؛ اگر سواد خواندن نیست از کسی کمک بگیرید! اقبالی نیاز به تحریف و تعویض مقالات برای اثبات ماهیت ارتجاعی فاشیستی پان ترکیسم ندارد؛ کافی ست خوانندگان همین نظرات و قضاوت های دروغ و غیرمستند را مورد قضاوت قرار دهند.
در پاسخ به آقا یا خانم Lachin ؛
سرکوب، نفی حقوق اقوام و دیکتاتوری محکوم و مردود است؛ مهم نیست از طرف چه کسی باشد. همه اقشار، طبقات و اقوام ایرانی از شاه و شیخ آسیب دیدند و تازه چاله فاشیسم قومی (پان ترکیسم) هم پیشاروی مان دهان گشوده است!

نوشته شده توسط: Anonymous

ىا درود ،
ایکاش تیترمقاله را این گونه می نوشتید :
اموزش به زبان مادری یک مسئله عمیقا سیاسی و راسیستی ست.
چون در بین فارس زبانان به ازای هر ده میلیون تنها یک نفر نژاد پرست نیست تازه اگر ادم خیلی با انصاف باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک پرسش ؟
این تجربیات و حوادث تلخ تاریخی نشان از نکو بودن بهار فدرالیسم قومی برای مردم ایران دارد و این خط و نشان کشیدنهای قومی- ارضی ازنتایج همان آشی که با یک وجب روغن تجزیه طلبی برای تمامیت ارضی ایران پختند .فدرالیسم یک پروسه و فرایند تاریخی است که در بستر مناسب خودش شکل میگیرد و اگر ذهنیت مردم ایران برای این پدیده سیاسی- اجتماعی مدرن آماده نباشد ،نتیجه ای جز جنگهای قومی- ارضی برای جامعه ایران به بار نخواهد آورد .

آیا با این چنین الگوهاى رفتارى و فکرى که متاثراز اندیشه‌ شوئینیسم قومی ونژاد پرستانه است و با ادعای داشتن مالکیت مطلق بر آذربایجان و کردستان و اینکه وظیفه ترکها است که از ورود كردها به منطقه جلوگیری کنند و وظیفه كردها است که از ورود ترکها به کردستان جلوگیری کنند تا تغييری در تركيب جميعيتی- نژادی =پاک= ترک و کرد بوجود نیاورند ، میشود به مصاف چالشهای فدرالیسم که مقوله ای است در ارتباط با کنترل و توازن و تقسیم قدرت رفت ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه بحث...حزب حیات آزاد کردستان -پژاک
نظرات سیاستهاى رادیکال فعالین سیاسى آذری در قبال کردها برخاسته‌ از دل عقاید و نظریات پان ترکیسم است .این گرایشها برای لاپوشانى حس حقارت ناشى از تجاوزگرى شوئینیسم فارس است که با بکارگیرى ادبیات پان ترکیسم علیه‌ جنبش کرد قصد جبران دارند که مطمئنا هیچ نتیجه مشخصى را در بر نداشته‌ و در اینده‌ى پیش رو فضایى نامناسب را در راستاى ضدیت با ناسیونالیسم کردى ایجاد خواهد کرد. فعالین سیاسى آذری بجای تهدید کردها با چنگ و دندان برای‌ حفظ مناطق مورد ادعاى طرفین باید بپزیرند که‌ نخستین گام در جهت حل مسائل ارضی تعیین مرزهاى مناطق کردنشین وآذری نشین است . جریان پان عربيسم هم بیکار ننشسته حتی بلوچستان راجزئی از سرزمين های عربي می داند .رياض نجيب الريس پژوهشگر عرب ساكن پاريس، مدعی شده که اعراب برای رهاسازی بلوچستان از خاك ايران باید تلاش کنند است تا ....

تا دوباره هويت عربی بلوچستان به جای خودش برگردانده بشود.خواست سیستم فدرالی که چپ پوپولیست وجریانات تجزیه طلب براساس تجمع قومی و تنوع زبانی برای ايران نسخه پیچ می کنند چنين نظامی قبلا" در ايران وجود داشته و به آن نظام ملوک الطوايفی ميگفتند و «خودمختاری» به کمال بود و خان ها و والیه سلطان منطقه خود بودند. پاسکال فیلسوف فرانسوی گفته بود,اگر چند گانگی که به یگانگی نیانجامد آشفتگی است و یگانگی که حاصل چند گونگی نباشد ستمگری است .آقای .... از تمرین دمکراسی به حقوق بشر می شود رسید اما ازتجزیه ایران به حقوق بشر؟ محافل پان ترک و پان عرب تجزیه طلب نمیدانند چگونگی شکل گیری الگوهای موجود فدرالیسم در جهان ، موضوع پيوند دادن عدم تمركز نظام سياسی با بينشها و گرايشات اجتماعی متضاد در ارتباط با نهادی متمركز به نام دولت فدرال بوده است که بر خلاف نظر محافل قومگرای تجزیه طلب ،سیستم فدرال از تصمیم چند کشور مستقل و ایالت های خود مختار جدای از هم برای وحدت سیاسی شکل گرفته و نه طرحی برای تجزیه بخش های یک کشور یکپارچه .چپ پوپولیست و محافل تجزیه طلب اگر پیشنهاد مدل هایی چون کانادا یا سوئیس و بلژیک را برای کشور ایران تجویز میکند،مقایسه این کشورها با ایران بیشتر یک ژست است تا برنامه ی سیاسی واقع گرایانه و صرفاً تلاش دارند تجزیه طلبی قومی را تئوریزه و تقویت کنند.برخلاف نظرروشنفکر چپ ـ قومی کشورهای دموکرات اجازه تجزیه کشور خود را نمی دهند، اصولا یکی از منابع قدرت کشورها خاک و وسعت سرزمینشان است و دلیلی ندارد کشوری اجازه چنین کاری بدهد. برای روشنائی ذهن اشاره داشته باشم به یک نمونه یعنی حکم دادگاه عالی کانادا در ارتباط با موضوع تصمیم مردم کبک به جدا شدن از کانادا که بازتاب دهنده ساختار سیاسی و حقوقی این کشور است. دادگاه عالی کانادا در سال ۱۹۹٨ حول این موضوع چنین نظر داد: اگر چه بسیاری از جمعیت کبک قطعا ویژگی های مشترک یک ملت را دارد ولی اصل فدرالیسم مندرج در قانون اساسی کانادا به این معنا است که تصمیم جدا شدن حتی اگر توسط اکثریت سکنه و رای دهنده این استان باشد بدون موافقت سایر استان ها نمی تواند قانوناً نافذ باشد.حق جدا شدن زمانی به موجب اصل خودمختاری مردم مطرح می شود که آن مردم به عنوان قسمتی از یک امپراتوری استعمارگر تحت حاکمیت باشند، یا آن مردم تحت انقیاد یا تسلط یا استعمار بیگانه باشند و احتمالا آن مردم از هر گونه فعالیت واقعی در داخل کشوری که بخشی از آن را تشکیل می دهند محروم باشند .
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای سعید تبریزلی نوشته اند: "اما آقای اقبالی هوچی گری و شانتاژ و ترور شخصیت را با کار سیاسی عوضی گرفته است. " ولی هیچ سندی نیاورده اند!!! تنها سند ایشان و همفکرانشان مقالاتی است که در سایت درج می شود و اتفاقن نویسندگان انها آذربایجانی بوده ولی به مذاق ارتجاع قومپرست خوش نمی آید. شانتاژ من اینست که کمنتار ایشان را که خطاب به ایرانگلوبال فرستاده بود از تاریکخانه بیرون کشیدم و نظر گهربارشان را ("فارس ها اگر از شرق تا غرب عالم مجسمه دروغ و فریب و خیانت اند") در معرض افکار عمومی قرار دادم ولاغیر!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

سایت حرکت بيداری ملی آذربايجان با مسئولیت محمودعلی چهرگانی مینویسد
فاشیسم فارس با بدست گرفتن حاکمیت در اراضی تاریخی ملت ترک آذربایجان از طرفی با غارت و چپاول معادن آذربایجان و از طرفی هم با محو زبان و فرهنگ ملت آذربایجان نزدیک به یک قرن است که سعی در نابودی کامل ملتی بنام ملت ترک آذربایجان دارد ، ولی کُردیزاسیون آذربایجان را نباید کمرنگ جلوه داد. اشغال آرام آذربایجان بیشتردرشهرهای جنوبی این استان قوشاچای(میاندوآب)و سولدوز(نقده)بیشتر مشاهده می شود. با نگاهی به نقشه قومی و نه تاریخی آذربایجان جنوبی اثرات این مهاجرتها را خواهیم دید وآذربایجان جنوبی به لحاظ ترکیب قومی شهرهای جنوب غربی خود را تا حدودی از دست داده و این روند همچنان از جنوب غرب به طرف شمال غرب(اورمو، سلماس، خوی و ماکی)در حال سرایت است.

اگر موضوع اشغال آرام اراضی تاریخی آذربایجان جنوبی از سوی ملت تاریخ ساز آذربایجان جدی گرفته نشود در آینده‌ای نه چندان دور به بحرانی حتی خطرناکتر از قره باغ و کرکوک تبدیل خواهد شد .
دکترین چهرگانی از تئوریسینهای قوم گرای تجزیه طلب -خواسته فدرالیسم سیاسی- در مرحله بعد: خواسته فدرالیسم قومی-تغییر فدرالیسم به کنفدراسیون-جدایی از ایران-الحاق به جمهوری آذربایجان .پلاتفرم جنبش فدرال- دموکرات آذربايجان : دولت محلى ترکها در سرزمينهاى تاريخى آذربايجان ايجاد مى شود و ترکان خراسان، ترکان جنوب ايران و ترکان قشقايى دراستان فارس حق برپائى حاکميتهاى محلى خود را دارا مى باشند ؟
در ارتباط با نقشه خاورمیانه جدید ,کردها نقشه ای تهیه کرده اند که بسیاری از مناطق غرب ایران را ضمیمه خاک کردستان کردند که حزب استقلال آذربایجان جنوبی -۲۰۰۶ بیانیه ای بسیار تند و تحدید آمیز صادر میکند با این محتوا:۱- حزب استقلال آذربایجان جنوبی, اراضی آذربایجان را با هیچ شخص یا گروه مذاکره نخواهد کرد 2- اسم این منطقه برروی خودش هست آذربایجان غربی 3- اگر می خواهید در صلح و آرامش همسایه باشیم باید از این ادعاهای مالیخولیائی دست بر دارید. در غیر این صورت به آذربایجان اعلان جنگ می کنید که آنهم به نفع شما نخواهد بود ۴- از اراضی آذربایجان حتی یک سانتیمتر هم که باشد به احدی واگذار نخواهد شد ۵- حزب استقلال آذربایجان جنوبی بعنوان حق طبیعی , ملی و بین المللی خود تا آخرین قطره خون از تمامی خاک آذربایجان دفاع خواهد کرد .
نوشته شده توسط: Anonymous

در بحث فدرالیسم واقعیتهای زبانی ومذهبی وترکیب جمعیتی شهرهای ایران نشان میده که اگر بخواهیم ایران را بر اساس زبان و زبانچه وگویش وبنا بر قوم وایل وعشیره تقسیم کنیم حداقل می باید به ۷۰ پاره تقسیم بشود.این برداشت ارتجاعی و کج و ناراست از دموکراسی و پارلمانتاریسم همان خواسته ایست که محفل تجزیه طلب برای ایران آرزو می کنند.در ضمن اگر بنا است در ایران موضوع نژاد و مذهب را مواجه کنیم با موضوع تعيين مرزها و توزيع قدرت قطعا اقلیتهای قومی در فدراسيون آتی ایران در ارتباط با تصميم سازی های سياسی و قانون گزاری درسطح كلان بنا به توزيع دموگرافيك جمعيت[جمعیت شناختی]در بلند مدت بزرگترين بازندگان سيستم فدرالی خواهند بود ....

و بدلیل پراکندگی اقوام ایرانی در جغرافيای مشخص از خاك هم دیگر نمی شود به تعريف روشنی از فدراليسم برای گروههای قومی ساکن ایران دست پیدا کرد.چون یکی ازنهادی قدرت در يك فدراسيون كابينه است که تمام تصميم سازی های كلان كشورمانند بخش عمومی تخصيص منابع سياستهای پولی سياست خارجی و دفاع در سطح آن صورت می گيرد که فاکتورمهم گستره جغرافيايی و جمعيتی پارا متر تعیین کننده ای در مساله چگونگی حوزه‌ی اختيارات دولت فدرال و دولت متحد وسهم هريك ازحكومتهای فدرالی ومنطقه ای درتوزيع قدرت سیاسی است.در ایران اقليت‌های مذهبی ‏ارمنی‌ها آسوری‌ها و يهودی‌ها و واحدهای کوچک ملی هست که در درون مناطق اقوام دیگر زندگی میکنند مثلا اقلیت قومی کرد،تات‌ و طالش‌ درآذربايجان، اقلیت ترک در کردستان و اقوام غیرعرب خوزستان که درصد جمعیتی بیشتری از اعراب را تشکیل میدهند .با فدراتیو و یا خود مختار کردن منطقه آذربایجان ،کردستان و خوزستان تکلیف اقلیت کرد ، تات‌ها و طالشی در آذربایجان و در کردستان تکلیف اقلیت آذری و در خوزستان تکلیف ‏واحدهای قومی - مذهبی که خواهان حق تعيين سرنوشت و داشتن فرهنگ خودشان هستند غیرعرب چه می شود؟ در مطابقت با همان اصول موجهی که گروهای جدائی طلب به آنها استناد می‌کنند در جامعه جدید باید حق جدایی طلبی را برای این ‏همین واحدهای ملی - مذهبی مجاز بدانند. آیا دیگر اقليت در این مناطق هم حق ايجاد دولت محلى دارند ؟با توجه به يك ‌پارچه نبودن بافت قومی مناطق ایران و وجود واحدهای کوچک قومی در درون مناطق اقوام چالشهای جدی تاثیرات تخریبگر جدایی‌سازی قومی بروی این مناطق به اندازه قد قواره تجزیه ایرا ن سنگینی میکند.در این مورد به چند نمونه ازچالشهای جدی که به شکل مسأله قومی -ارضی بر سر هژمونی قدرت درکردستان و آذربایجان ایران خودش را نشان داده اشاره میکنم که اجرای سیستم فدرال را بر پایه مرز بندیهای قومی نا ممکن میسازد . جمع شدن دفاتر قاضی محمد در سال ۱٣۲۵ از مناطق تحت نفوظ پیشه وری
فرقه پیشه وری با دایر شدن شعبه های حزب دمکرات کردستان درآذربایجان غربی درسال ۱۳۲۵مخالفت خیلی شدیدی میکند بطوری که این مخالفت جزدرسطح رهبری دوحزب نمیتوانست حل بشود.بنابراین قاضی محمد به دعوت پیشه وری به تبریزمیاد که بعد ازمذاکره با رهبران فرقه آذربایجان،قاضی محمد مجبورمیشود که دفاترش را در شهرهای آذربایجان غربی ببندد و به حوزه قومی خود ش برگردد.اما درس اخلاقی-سیاسی که ازاین واقعه میشود گرفت این که رفتارسیاسی پیشه وری که مخالف با دایرشدن فاترحزب دمکرات کردستان درآذربایجان غربی بود نشان داد که فرقه دمکرات آذربایجان حاضرنیست حتی درشرایطی که به اصطلاح حکومتی سوسیالیستی در آذربایجان بنا کرده بود حقوق سیاسی کردها را به رسمیٌت بشناسد و حاضر نیست هژمونی قدرت درآذربایجان ایران را با کردها به رهبری قاضی محمد تقسیم کند، آنهم ازطرف فرقه ای که ادعای دمکرات بودن را داشت مگرنه اینکه آن بخش از ایران متعلق به همه ملت است بویژه خلق کرد.جنگ قومی درسال 58 در منطقه نقده دراساس در رابطه با کنترل ارضی بعضی مناطق مورد اختلاف بین کرد و ترک بود که که در جریان این جنگ قومی – ارضی تعداد زیادی کشته شدند.جنگ بین کومه له وحزب دمکرات کردستان ایران در سال 1363 که بعد ازسه سال با تحمیل خسارتهای زیاد و غیر قابل جبران به جنبش کردستان تمام میشود. حمله حزب دمکرات به مقرسازمان پیکار در سال 60 در شهربوکان که تواین درگیری 3 نفر از پیشمرگه های پیکارکشته میشوند. این چند نمونه از درگیریها نتیجه سیاست هژمونی طلبی در کردستان ایران بود .........ادامه دارد در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

موضوع سوم مسئله فدرالیسم قومی -نژادی را برای دوری از یوگسلاویزه شدن ایران طرح کردید ! این نوع از فدرالیسم به گفتهء مولوی : از برون بر ظاھرش نقش و نگار / از درون انديشه ھای زار زار.طرح فدراليسم مورد توافق پانهای جدائی طلب که برای نقاط مختلف ايران براساس قوميت و نژاد در نظرگرفته اند ناشی از درک غلط شان از فدراليسم است که پایه تئوریک ندارد.اصولا فدراليسم حکومت قومی نيست ، بحث بر سر کنترل و توازن قدرت بر مبنای حاکمیت مشترک است و اين ربطی به نژاد ، زبان و غيره ندارد و اگر قوميت مبنای شکل گيری دولت قرار بگيرد بيشتر تقويت کننده نژادپرستی است.

دولت مدرن بایستی بر مبنای حقوق دمکراتيک شهروندی شکل بگيرد و نه قوميت و نژاد. به اجرا گذاشتن طرح انجمنهای ايالتی و ولايتی برای تقسيم کردن قدرت مرکزی بین همه ايالتهای مختلف ايران در دوران انقلاب مشروطه، نشان داد که ملت ايران از جامعه عشيرتی گذر کرده است. در ضمن مگرهرکدام از23 کانتون سوئیس به یک قومیت،زبان یا مذهب خاصی تعلق دارد؟ و یا بیش از 50 ایالت آمریکا به 50 قوم و نژاد و مذهب خاص متعلق اند؟ در هیچ کدام از کشورهای دمکراتیک چه فدرال مثل استراليای و آلمان و غیر فدرال مثل فرانسه وانگلیس، سوئد نه حاكميت ملی و نه سياستهای فرهنگی و آموزشی براساس تفاوتهای اتنيكی، فرهنگی، نژادی، زبانی و مذهبی معين تعريف و بنا نشده است.و درمقابل مجلس شورای عراق،نمونه عینی نوع نگاه قومی-نژادی به مبحث فدرالیسم است، که قبیله گرایی، بدویت وعقب ماندگی مردم آن خطه را به گونه ای مشمئزکننده نشان می دهد. مجلس عراق نه پارلمان که شورای سران قبایل است.رپیس جمهور را از کردها،نخست وزیر را از شیعیان و رپیس مجلس را از سنی ها انتساب کردند تا به واقع به صورت یک ملت شناسایی نشوند تا که مجلس شورای ملی داشته باشند . فدرالیسم هم شبیه هر پدیده انسانی و اجتماعی نیازمند بستر ، باید دید آن جامعه زمینه و پیش نیازهایی در سطح اجرائی و در سطح تئوری دارد یا نه که بدون توجه به آنها سیستم سیاسی فدرالی شکل نمی گیرد و در ضمن طرف های ذینفع از مردم گرفته تا همه جریان های سیاسی اثرگذار، باید تعریف مشخص و مورد توافق از فدرالیسم داشته باشند ، البته نظام فدرالیسم ، بهترین راه حل برای مسائل اجتماعی و مدیریتی نیست ، یعنی که تمام سیستم های دموکراتیک ساختار فدرالی ندارند ، نمونه فرانسه و انگلیس، و تمام سیستم های فدرال هم دموکراتیک نیستند نمونه بارز آن جمهوری های شوروی سابق است ، بنابراین هر چند که دموکراسی پیش نیاز فدرالیسم است اما این نمونه ها نشان میدهد که بین دموکراسی و فدرالیسم رابطه معناداری وجود ندارد ..............
ادامه دارد در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت......وقتی تاریخ چگونگی زایش اندیشه حق ملل در تعیین سرنوشت را و همینطورنگاه بنیانگزاران مارکسیسم -لنینیسم را دراین رابطه میخوانیم ، می بینیم که در حوزه اندیشه و رویکرد عملی مارکسیسم موضوع مسئله ملی نه از زاویه و نگاه حق عام شهروندی که تحت‌الشعاع مبارزه طبقاتی قرار می ‌گیرد یعنی با ستم طبقاتی و استقرار عدالت اجتماعی گره می‌خورد ، مثلأ اتحاد آلمان که در سال ۱۸۴۸با جنگ شکل میگیرد اما مارکس و انگلس از موضع منافع طبقه کارگر آلمان از این جنگ که تمامیت ارضی آلمان را تأمین میکرد حمایت کردند ........

و تاریخ انقلاب شوروی به خوبی این را نشان میدهد که لنین هم از زاویه حق عام شهروندی به این مقوله نگاه نکرد و بعد از انقلاب اکتبر هم در"زندان ملل" گشوده نشد تا خلقی از زندان امپراطوری روسیه آزاد بشود نمونه پس گرفتن منطقه قفقاز توسط ارتش سرخ از دست حکومت پان‌ ترکیستها که در سال ۱۹۲«جمهوری آذربایجان» را تشکیل داده بودند و محمد امین رسول‌ زاده را که جمهوری جدید را «ترکیۀ کوچک» اسم گذاشته بود با خفت از روسیه کمونیستی بیرون انداخت و در سال ۱۳۲۰ هم میخواست با زورارتش سرخ در راستای همان روند استعماری هویت ‌یابی ملی از طرف روسیه تزاری اما این بار با توجیح حق تعیین سرنوشت برای خلق های کارگر آذربایجان و کردستان را به جرگه اتحاد جماهیر شوروی ملحق بکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

موضوع دوم نگاه شما به مسئله ، "حق تعیین سرنوشت ملیتهای غیرفارس " در قالب " جنبش های ملی و سیاسی " است....... در اینجا شما هم مثل بقیه تجزیه طلبان دست به تحریف زدید و «حقّ ملل درتعیین سرنوشت خویش»را تبدیل کردید به "حق تعیین سرنوشت ملیتها.اما داوری ومفهوم شناسی نسبت به مسله به اصطلاح ملی ومقوله اصل«حقّ ملل درتعیین سرنوشت خویش» درایران ازطرف جریان‌های سیاسی چپ و محافل تجزیه طلب چشم ‌بسته وبه تقلید و شباهت‌سازی با روسیه‌ تزاری صورت گرفته است

وبه عمد الگوی پراتیک لنینی درسال ۱۹۲۲را درچگونگی حل این مسئله را به طورکل فراموش کرده است . مسأله‏ ملی، تنها مسأله‏ فرهنگی و زبانی ‏اقوام نیست ، بیشتر روابط اقتصادی، ارضی، سياسی، دولتی، حقوقی ملتها مد نظراست. مسأله‏ ملی در دو سطح بررسی می‌شود، يکی از جهت مبارزه ملت‌های ‏مستعمره و وابسته برای کسب استقلال سياسی و اقتصادی در قبال امپرياليسم که به اين مسأله‏ «مسأله‏ ملی و مستعمراتی» می گویند و دوم از جهت مبارزه ملت‌ها و اقوام محروم ‏عليه ستم ملی در داخل کشورهای کثيرالملله عليه بورژوازی ملت‌های حاکم. و جنبش‌های ملی‌ بطور اساسی‌ در دو دورهٔ متمایز از هم هستند یکی در دوره اضمحلال فئودالیسم و بوجود آمدن جامعه بورژوا دموکراتیک صفت مشخصه اش بیداری جنبشهای ملی‌ در راه استقلال سیاسی است مثل اروپای قرن نوزده .. و دوره دوم که دولتهای سرمایه داری کاملا شکل گرفته اند و تضاد عمده جامعه تضاد کار و سرمایه در مقياس جهانی‌ است بنابراین منافع جنبش بين المللی کارگری را در درجهٔ اول قرار میگیرد. بنابراین درارتباط با با شرایط ایران کنونی اساسا در ايران رابطه "ملّت سلطه‌گر" و "ملل زيرسلطه" وجود ندارد. ایران کی و کجا به زور و جنگ‌های استعماری مناطق خوزستان و آذربایجان و ..... را به محدوده ارضی خودش ملحق کرده است که حالا این مناطق با وضعيت مستعمره‌ و روابط استعماری روبرو باشند.اصل «حقّ ملل در تعيين سرنوشت خويش» در قلمرو عمل و قانونمندی‌هايش و تضادهايش با شرایط جامعه ایران هم خوانی ندارد.محورمبارزه سياسی ملت‌ درايران مسئله آزادی و دموکراسی و سرنگونی استبداد دينی است ومسئله زبانی - قومی تابع آن قرار میگیرد و خودش را مستقل وقطعی نشان نمیدهد.در کشورهای ترکيه ،سوريه و جمهوری جعلی آذربایجان ساختار قدرت ساختار نژادی دارد بنابراین مبارزه ملت‌ ‏عليه ستم ملی در داخل کشور،عليه بورژوازی گروه قومی حاکم است و جنبشهای ملی‌ این کشورها صفت مشخصه اشان کسب استقلال سیاسی و ايجاد دولتهای ملی است اما در ایران بدلیل اینکه شالوده‌ی اصالت ماهوی از بین رفته [ وجود گروه‌های قومی با ويژگی‌های مشخص و ثابت نژادی يا فرهنگی پیش ازهرچیز حاصل ذهنيت پردازی ايدئولوژيست های جریانات جدائی طلب است تا يك واقعيت تاريخی که جریانات قومی از درک آن عاجز هستند ] در ایران دولتی تحت عنوان شوینیسم فارس وجود خارجي ندارد تا که سیاست دولتی وساختار قدرت نژادی باشد،و ستم و تبعیض در ایران نتیجه سیاست ناسیونال شوئینستی دولتی نیست محصول سیاست تمرکز گرائی ضد ملی و ضد دمکراتیک بورژوازی است که بورژوازی بزرگ آذربایجان بخش نیرومندی از بورژوازی ایران را تشکیل میدهد.[ برای رد این نظریه بنجل شوینیسم فارس که طرح کنندگان این نظریه تنها فریب کارران سیاسی هستند ، کافی که بدانيم کدام یک از اقوام ایرانی‌ از نقطه نظر تناسب قوای عینی طبقاتی سرکردگی بوژوزی را در دست دارد.] بنابراین محتوا و فرم مطالبه زبانی - قومی را باید در ارتباط جدا نشدنی باموقعيتی که ايران ميگذراند دید.القاء این ایده که رابطهء ملت فارس با بخش ھای ديگر از ملت ایران رابطهء استعماری است بنابراین اقوام غیر فارس مستعمره و اسیربورژوازی ملت فارس هستند[ نمونه اينکه آذربايجان را مستعمرهء تھران ميدانند آنهم تھرانی که حدود 500 سال پيش روستای ييلاقی شاه سلطان حسين ترک نژاد بود و از حدود 200 سال پيش پايتخت قاجارھای ترک شده است] .............ادامه دارد در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه مسئولين سايت من سعی کردم با دادن آدرس فيلم مسابقه و بعد از مسابقه نشان دهم که مزخرفات تهيه شده توسط وزارت اطلاعات ايران و پخش آن توسط آقای اقبالی با اصل فيلم فرق دارد و شعارهای داده شده فقط در جهت خواسته های ملت آذربايجان بوده.

نوشته شده توسط: Anonymous

باز هم خیلی ممنون از آقای اقبالی که یک دانشمند ترک دیگر را برای ما معرفی کردند.. البته این دانشمند محترم کسی نیست جز آنکس که فرهنگ و ادبیّات ترک را در دو ترم می تواند تدریس کند. این دانشمند تمام کار های بنیادی و ایجاد دانشگاه, رادیو..... در دوره زنده یاد پیشه وری را یک افسانه می خواند. آقای اقبالی نمی داند که یکی از نزدیکان از طرف مادریم در اطراف زنگان بخاطر دفاع از دست آورده این آفسانه ها را از دست دادیم . البته این فامیل تنها یکی از 25 هزار نفری بودند که بخاطر این افسانه ها جانشان را از دست دادند. دروغ گوئی این دانشمند از آنجا شروع میشود که هیچ وقت رادیو ایران مخصوصآ برنامه گلها پارازیت نداشت . تنها رادیو های که پارازیت داشتند یکی رادیو (( پیک ایران )) بود و یکی هم رادیو ( باکو)...آقای اقبالی منتظر معرفی دانشمندان مانقورت های دیگر از شما هستیم..موّفق باشید..چوغ ساغ اول.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی اين مصاحبه را قبلا پخش فرموده بوديد و اينبار با عوض کردن تيتر و اضافه کردن خاطرات و کمی مطالب ديگر دوباره منتشر فرموده ايد و حتما صحبتهای آقا سيد طباطبائی جزو مبرمترين مسئله جامعه است که جنابعالی لزوم چندين بار پخش را ديده ايد آقا سيد طباطبائی در جايی ميفرمايند « منصور هاشمی: شما گفتید که برایتان فرق نمی‌کند چه کسی حکومت را در دست داشته باشد، بلکه مهم برایتان ایران است. این باور می‌تواند به این تصور منجر شود که یک دیکتاتور خوب که بتواند یک ایران خوب را بسازد نیز مطلوب حضرتعالی است. آیا مشروطه بودن قدرت برای شما اهمیت ندارد؟

برخی از فیلسوفان سیاسی غرب بر این باور هستند که حکومت یا حکومت قانون است یا اصلا حکومت نیست. بنابراین حکومت واقعی باید قانونی باشد. این وجه تئوریک قضیه است؛ اما من می‌خواهم به عنوان یک شهروند عادی نیز پاسخ شما را بدهم. به نظر من انسجام اجتماعی این کشور

کشور به‌طور جدی در خطر است و مصالح بسیاری فوت شده است، فعلا توضیح زیادی نمی‌دهم، اما اعتقاد دارم که باید در انتخاب‌های اساسی دقت به خرج داد. تأمین مصالح عالی کشور اصل است، و باید محور هر انتخابی نیز باشد.» . آقای اقبالی شما ناشر چنين تفکر هستيد . عقبت بخير !!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی ، هر دو مطلب شما را که مرا ارجاع داده بودید خواندم. کلید واژه های بحث تعریف ملت ، "حق تعیین سرنوشت " ، "ملیتهای غیرفارس " در قالب " جنبش های ملی و سیاسی " است. پیشا پیش از مسئولین سایت سپاس گذاری می کنم که این امکان را در اختیار من گذاشتند و سعه صدر بخرج دادند برای درج مطالب طولانی من....... از موضع اول یعنی نوع نگاه شما به ملت نگاه می کنم. در کامنت قبلی توضیح دادم نگاه های متفاوتی که در مورد مفهوم ملت که با چه مولفه‌ای در تبادل است برآمده از خواستگاه طبقاتی آنها است .‏در تعریف ملت در دیدگاه بورژوازی عوامل ذهنی مانند مذهب ،نژاد، زبان، سنت‌ ،ارزش‌های اجتماعی- اخلاقی و به طور کلی فرهنگ را معيار تشخيص ملت‌ قرار ميدهد .............

..............و به عوامل تاريخی و اقتصادی و حتی شرایط ژئوفیزیکی که در طی قرنها یا حتی هزاران سال تاثیر گذار روی راه و رسم زندگی مردم بودند و همان فرهنگ را پدید آوردند کم اهميت ميدهد ،که البته اگر این تعابیردر ارتباط با مفهوم ملت به عوامل تاريخی و اقتصادی توجه نشده بیشتردر راستای اهداف استعماری است. فريدريش ماينكه : میگوید ،ملتها را می ‌توان به ملتهای فرهنگی و ملتهای دولتی تقسيم نمود. دسته‌ی اول در درجه‌ نخست براساس تملك و پيشينه‌ فرهنگی مشتركاً تجربه ‌شده بنا شده است، دسته‌ دوم به ويژه بر اساس نيروی متحدكننده‌ تاريخ سياسی مشترك و قانون اساسی تعریف میشوند . ملت در نگاه شووينيسم: که به‌ نگاه‌ و کارکرد هژمونيستی جنسی و قومی گفته می‌شود .مفهوم ملت درپوسته فكری فاشيسم : که درمبانی تئوريك فاشيسم وجریانات قوم گرا در رویکرد تبارشناسانه خودشان برای تبیین مسئله چیستی هویت خودشان عامل خون و نژاد را در تشکیل یک ملت و دولت، اساسی می‌دانند. ضیاء گوک آلپ ـ از نظریه پردازان پان ترکیسم که در کتاب خودش با نام اصول ترک ‌گرایی، چنگیزخان و تیمور را ابر قهرمان و مغولان را «اشرافیت نژادی » معرفی میکند و ترکها را بسیار برتر از اعراب و ایرانیان میداند و اینکه اعراب با آیین شان ذهن ترکها را مسموم میکنند و مانع تشکیل امپراتوری عظیم جهانی ترک هستند و معتقد بود که استحاله و حتیٰ بیرون راندن اقوام غیرترک از سرزمین ترکان شرایط عمده برای ایجاد فرهنگ ترکی است و پیامد عملی نظرات فاشیستی و نژاد پرستانه ضیاءگوک آلپ پیرامون استحاله و بیرون راندن اقوم غیرترک از محدودۀ امپراتوری عثمانی منجر به نسل‌کشی و قتل‌عام ارامنه و یونانیان در سالهای1915-1916م و بیرون راندن اقوام غیرترک از آسیای صغیر منجر شد. ملت از نگاه مارکسيسم : از اين زاويه ملت جنبه نژادی و قبيله ای ندارد و در اثر عوامل تاريخی به وجود آمده است .
نوشته شده توسط: Anonymous

سعید شاکری بهترین مدافع شوونسیم آریایی است و اصالتا هیچ اعتقادی به اصول اولیه حقوق بشر ندارد چه رسد متوجه نوشته های پربار آقای شاملی شود . رضا شاه هزاران سعید شاکری را در طول نود سال تربیت کرد و تاریخ جعلی تخت جمشید را اما ملت غیور کرد و ترک و عرب و بلوچ با بیداری ملی بساط شاه و شیخ را بر هم ریخته اند اکنون مانده که سعید شاکری دست بدامان فرهنگستان زبان فارسی شود. بنده فایده ای بین بحث بین شما نمیدانم . هر ملت در سرزمین خود بایستی سراپا مسلح شود و بعد در صورت توافق جمعی ملیتها که اتحادیه براساس حقوق بشر بر روابط اینها نوشته شود و اگر این هم نشد هر کس براه حق تعیین سرنوشت . اما ضروری ترین موضوع شروع خونریزی از یک طرف است که شروع داستان است که احدی جلودار این نمی تواند باشد معمولا هم در طول تاریخ هم مکررا تجربه شده که حاکمیت فاشیست همیشه در برابر ملیت محکوم بی صبری کرده و شروع کننده

جنگ و نسل کشی بوده .
نوشته شده توسط: Anonymous

آخوندهاي مرتجع در تصورات ذهني خود, مردم ايران را طرفدار خود پنداشته و خود را سخنگو و صاحب اختيار ملت ميدانند. تني چند از پان ترك ها ي مرتجع نيز همين پندار واهي را در مورد مردم آذربايجان دارند. زباله دان تاريخ در انتظار هر دو تفكر ارتجاعي هست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ طهرانى افندی! عزیز ، ایران جای ترکان نیست ، جای آذربایجانی هاست، لطفا به ترکستانها ! بروید.
همانقدر که مصریان و سودانیان و لیبی یان! عرب هستند آذریان هم ترک هستند .
همانقدر که پرو یان و اکوادور یان و ونزوئلا یان! اسپانیایی هستند آذریان هم ترک هستند .
همانقدر که بورکینافاسو یان و جیبوتی یان و ونزوئلا یان! فرانسوی هستند آذریان هم ترک هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

ايران: ۱۲ اعدام شامل سه اعدام در ملأعام در ۶روز

رژيم ضدبشری آخوندی طی روزهای 6 تا 11اسفند دست کم 12 زندانی را در شهرهای مختلف بدار آويخت. شش تن از آنها مخفيانه و سه تن از آنان در ملأعام اعدام شدند. به اين ترتيب از ابتدای سال 2014 حدود 150تن اعدام شده اند.
در روز 11اسفند هفت زندانی در زندانهای زاهدان، بندرعباس و رشت اعدام شدند. حسن ذوالفقاری، 23ساله، به طور مخفيانه در زندان مرکزی زاهدان بدار آويخته شد. او که اهل زابل، از استان محروم سيستان و بلوچستان بود، در 17سالگی بازداشت شده و 6سال حبس در زندانهای قرون وسطايی آخوندها را متحمل شده بود. در همان روز چهار زندانی ديگر به طور مخفيانه در زندان بندرعباس اعدام شدند.
همزمان رسانه های حکومتی از اعدام دو زندانی 28 و 30ساله در زندان رشت خبر دادند و با وقاحت اعلام کردند علت اعدام آنها اقدامات ”خلاف شرع“ بوده است. بنا بر گزارشها طی دو هفته اخير 10 زندانی در زندان لاکان رشت اعدام شده اند.
در روز 8اسفند نيز حسين محمدی، 31ساله، از زندانيان کرد، در زندان مرکزی سنندج بدار آويخته شد. تلويزيون رژيم نيز در همان روز از اعدام يک زندانی در سلماس خبر داد.
در روز 6اسفند دو زندانی در سمنان و سه زندانی که هر سه 26ساله بودند، در سه نقطه از استان البرز در ملأعام اعدام شدند. کارگزاران دستگاه قضاييه رژيم گفتند که اين اعدامها برای «عبرت سايرين» صورت گرفته است. انتشار يک ويدئو تکاندهنده از صحنه های اعدام يکی از اين سه زندانی در اينترنت، انزجار شديدی را عليه رژيم آخوندی بر انگيخت.
مقاومت ايران جامعه جهانی را به محکوميت قاطع اعدامهای خودسرانه و جمعی که در دوران رياست جمهوری روحانی ابعاد گسترده تری يافته است فرا می خواند و خواستار آن است که پرونده نقض وحشيانه و سيستماتيک حقوق بشر توسط رژيم ملايان به شورای امنيت ملل متحد ارجاع داده شود.

دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
12اسفند 1392 (3مارس 2014)
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یونس شاملی، اشاره به پارامترهای مشترک تشکیل دهنده "ملت فارس" کردید. در ایران ملتی بنام فارس وجود ندارد. مفهوم ملت بر خلاف مبانی نظری گروهای تجزیه طلب که همچون مبانی تئوريك نازیسم برای تبیین مسئله چیستی هویت یک ملت مولفه نژاد و خون پیش شرط اصلی‌ و بنیادین هستند، صرفا محدود به مولفه نژادی نمیشود چون نژاد يک مقوله بيولوژيک است و ربطی به مقولۀ تاریخی، اجتماعی ملت ندارد و همینطور ملت یک مقوله فرهنگی نیست که آنرا با مولفه زبان تعریف کنیم به قول استاد شهریار ، اختلاف لهجه مليّت نزايد بهر کس / ملّتی با يک زبان کمتر به ياد آرد زمان / گر بدين منطق تو را گفتند ايرانی نه‌ای / صبح را خوانند شام و آسمان را ريسمان. در ضمن نگاه های متفاوتی که در مورد مفهوم ملت وجود دارد برآمده از خواستگاه طبقاتی آنها است .

نوشته شده توسط: Anonymous

من به عنوان یک ترک آزربایجانی از تمامی فارس هایی که نه دروغ می گویند و نه اهل فریب و نیرنگ هستند معضرت می خواهم. ولی به خاطر سانسور نظراتم شدیدا معترضم و از آقای اقبالی به خاطر نشر آن کمال تشکر را دارم. اما آقای اقبالی هوچی گری و شانتاژ و ترور شخصیت را با کار سیاسی عوضی گرفته است. ببینید آقای اقبالی اگر امروز سیاستمدارجمهوری اسلامی با چند صدهزار نیروی مسلح و موشک بالستیک و تانک و مسلسل مصاحبه ای می کند و در آن می گوید زبان ترکی حق شماست ، این یعنی شما آقای اقبالی و چند پان ایرانیست پروازی مقیم تبریز "نمی توانید" برای آزربیاجان از وسط اروپا تعیین تکلیف کنید. این یعنی آزربایجان راه خودش را میرود.

اظهارات این مقام اجرایی یعنی آزربایجان بعد از قتل عام 21 آذر 1325 بار دیگر نسلی ملی گرا پرورش داده که به مراتب رادیکالتر از نسل پیشه وری هست همان طور که نسل پبشه وری رادیکالتر از نسل خیابانی بود نیز او رادیکالتر ازنسل ستارخان . آقای اقبالی فاشیسم قومی 90 سال است که در ایران شکل دولتی به خود گرفته و میلیون ها انسان را به چشم الاغ نگاه میکند. جناب این ما ترک ها نیستیم که برای تامین حاکمیت عنصری خاص دست به تهجیر انسان ها و تغییر ترکیب جمعیتی یک منطقه می زنیم یا برنامه آسیمیلاسبون سیستماتیک پی ریزی می کنیم. ما داشته های فرهنگی دیگران را به اسم خودمان به جهانیان قالب نمی کنیم. بنابراین آنچه که شما از کامنت من برداشت کردید ما 90 سال است که با آن زندگی می کنیم. واقعیت تلخ برای شما ایران گرایان این است که هر کدام از این آرگومان ها را در هر پلتفورمی که ارائه کنید به طرز شدیدی محکوم می شوید. مقاله آقای ذکاء سندی بر انکار وجود یک ملت در یک جغرافیا است و می تواند در هر دادگاهی به عنوان مدرک جرم مورد استفاده قرار گیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مستطاب اهبر میرزا، با عرض تهیات. اولا خدمت آن وجود ذیجود عارضم، کسی که باب این قسم مکاتبه را با این حقیر کمترین مفتوح نمود، شخص شخیص جناب نواب شما بود و حقیر من باب مطایبه جوابیه را در همان سیاق تقدیم حضور مبارکتان کردم. به نظر می رسد حالا که کفگیر مزه پرانی حضرتتان به ته دیگ خورده و ملتفت شده اید که در این میدان حریف این رازی یک لاقبا نمی شوید، دبه درآورده و از دست این کمترین به ملک الحیات عارض شده اید. دوم آنکه سیاق مراسلات اینچنینی این است که خاطب مخاطب را یا "تو" خطاب می کند، یا "شما"، اخلاط این ضمایر اگر نشان از بی ادبی نباشد، قدر مسلم علامت ابتلائات دِماغی است! سوم هم اینکه این کمترین بارها معترف شده و بوده ام که هدف از قامنت نویسی جز ریشخند و تمسخر عشیره پرستان نیست. این هم ربطی به آن "ملل غیر فارس" مدعای شما ندارد، مگر آنکه شما ادعا کنید به تنهایی "ملل غیر فارس" هستید و تمسخر

شما علی ایحال برابر است با تمسخر کلیه نفوس ممالک محروسه، البته قست غیر فارس!!! آن!
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای سعید، پاسخ مطالبتان را میتوانید در دو لینک و دو مطلب زیر بخوانید؛
استراتژی ما : تفاوت در شیوه مبارزاتی مرکز و پیرامون
http://iranglobal.info/node/4362

پارامترهای مشترک تشکیل دهنده "ملت فارس" کدامند؟
http://iranglobal.info/node/20884

همین مشخصات و مختصاتی را که برای ملت فارس نوشته ام را میتوانید در مورد دیگر ملتهای برشمرده در این نوشته ها نیز به حساب آورید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان این هم یک مقاله از گوناز تی وی......
تلاش وزارت اطلاعات برای خدشه دار کردن چهره هواداران تراختور......
گوناز تی وی : وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در تلاش است تا با تزریق هواداران وابسته به ورزشگاه و اشاعه ....

و اشاعه شعارهای نژادپرستانه با استفاده از این هواداران ،چهره میلیون ها هوادار آذربایجانی را مخدوش کند .

به گزارش گوناز تی وی،سایت "آذری ها" وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با انتشار خبری با تیتر "شوونیزم قومی سخن می گوید" به تخریب چهره هواداران تیم تراختور آذربایجان جنوبی پرداخته است.

در این خبر فیلمی از چندین نفر از حاضرین در ورزشگاه سهند منتشر شده است که شعارهای نژادپرستانه بر علیه ملت عرب سر می دهند. این هواداران که توسط برخی از نفوذی های وابسته به وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران تحریک شده بودند با الفاظی رکیک ملت عزیز عرب را مورد خطاب قرار داده اند که برنامه از قبل پیش بینی شده سپاه پاسداران محقق شده و فیلم این شعارهای چندین نفر از حاضرین در ورزشگاه از طرف ماموران وزارت اطلاعات رسانه ای شده است.

وب سایت آذری ها این چند نفر از حاضرین در ورزشگاه را با هدف تخریب چهره هواداران تراختور "چندین هزار" نفر خوانده است،در حالی که هواداران تراختور آذربایجان همواره با شعارهایی چون "خلیج عربی " پشتیبان ملت عرب به خصوص ملت عرب الاحواز بوده اند و هرگز توهین به ملت عرب در فرهنگ و رفتار هواداران تراختور وجود نداشته است .

در حالی که نژادپرستان فارس و نیروهای وزارت اطلاعات خود همواره از تحقیر و توهین اعراب حمایت کرده اند و هواداران تراختور در این مسئله در جبهه مقابل آنان قرار داشته و در بسیاری از بازی ها برادری خود را با ملت عرب با شعارهای "خلیج عربی" نشان داده اند.

وب سایت آذری ها همچنین در سال های اخیر حرکات ملی گرایانه عرب های الاحواز را حرکاتی تروریستی خوانده و مطالبات به حق ملت عرب احواز را "تروریسم و تجزیه طلبی" خوانده است و انتشار همچین گزارش هایی مبنی بر تخریب چهره هواداران تراختور و به اصطلاح حمایت از اعراب،نه در مکتب و نه در اعمال سایت آذری ها می گنجد و هدف فقط تخریب رابطه برادرانه تورکان آذربایجانی و برادران عرب می باشد.

وب سایت آذری ها وابسته به وزارت اطلاعات ایران که با تفکرات شوونیستی و تمامیت خواه اداره میشود،تورک های آذربایجان و اعراب الاحواز را در جبهه های غیر مشترک تخریب کرده و همچنین در مواقع خاص با سو استفاده از برخی جریانات از قبل هماهنگ شده با هدف تخریب دیدگاه مثبت تورکان آذربایجانی نسبت به اعراب و بلعکس، سعی در ایجاد خلل در حرکت هماهنگ این دو ملت به سمت استقلال می کند .

لازم به ذکر است اتحاد ملل غیرفارس بر علیه شوونیزم فارس و جریان های مرکزگرا عصبانیت این نژادپرستان را در پی داشته و آنان از هیچ فرصتی برای تخریب این اتحاد و همدلی دریغ نخواهند کرد و این مسئله ضرورت هوشیاری ملل غیر فارس در ایران را می طلبد

گفتنی است سایت آذری ها در موضوع تحصیل به زبان مادری نیز مواضع عجیب و غریبی را اتخاذ کرده و با نفرت پراکنی و خضعبل بافی غیر قابل تصور، مسئله تحصیل به زبان مادری را مخاطره ای برای امنیت ملی خوانده است که این مسئله تمامیت خواهی و تفکرات نژادپرستانه این وب سایت را آشکار می کند .
نوشته شده توسط: Anonymous

در اين سيستم فاشيستى يک مشت مفت خور، بى سوادوجود دارند ، که اينها در جعل تاريخ دست دارند.و به عنوان استادانه دانشگا ه در خدمت اين سيستم فارسگرا مى باشند ، اين چيز تعجب برانگيزى نمى با شد ،جالب اينجا ست
. که، تمام حملات اينسربازان امام زمان فقط بر عليه ما تورکها مى باشد .ما بايد اين سوال از خودمان بپرسيم چرا ؟
جواب اين سوال کاملآ ساده مى باشد .چون اينها به خوبى مى دانند، تنها تورکها قادر به پايئن کشيدن که اين فاشيستهاى فارس ا ز قدرت مى باشند . به اميد ازادى ملتهاى در بند . ׳

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای شاکری و من خواندم اما در خودم این احساس را ایجاد نکردید که نیازی به بررسی آن مطالب دارید. اگر از محتوی بحث خوشتان آمده بود ادامه میدادم. اما چنین نبود..

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

از مسئولین سایت ایران گلوبال -آ. ائلیار- اشکالات حل نشدنی مقاله ی شما را محترمانه ذکر کرده؛
و پاسخی هم نخواسته است . شما به جای اینکه به ایرادات مطلب خود پردازید، به عکس و اسم مسئول سایت « ایراد» میگیرید. و نوشته ی " آشفتۀ" خود را به مسئولیت ما منتشر میکنید. وظیفه ی من در برابر خوانندگان دادن نظرم در مورد نوشته ی شماست. حال شما توجه نمیکنید مسئله خودتان است. شما پاراگرافهایی از یک متن فرانسوی ترجمه کرده اید بدون اینکه آنها را با گذاشتن در داخل « گیومه» - guillement - مشخص کنید. بعد از این نوشته های شما به مسئولیت اینجانب منتشر نخواهد شد. مسئولین دیگر خود دانند.

شما در تنظیم مقاله نه تنها اصول آکادمیک را رعایت نکرده اید، حتی اصول " ابتدایی" تنظیم یک نوشته را هم بدیده نگرفته اید. توجه کنید این کار شما به " کیفیت سایت" لطمه میزند. و من شخصاً نمیتوانم موافق آن باشم.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرج، شما از تاریخ برای زبان فارسی حقانیت آوردید و من خواستم بگویم که این استدلال شما و تکیه بر تاریخ نادرست و غیر حقوقی است. تاریخ نمیتواند برای سیطره ملتی بر ملت دیگر دلیل و برهانی باشد. این نوع تاریخ بهانه های سیطره جویی علیه جمعیت های دیگر است. این بدان معنی استکه اگر حرف شما کاملا درست هم باشد، با حقی برای زبان فارسی کسب نمیکند. در عین حال. اگر شما محق هستید از دولت حاکم بخواهید تحصیل به زبانها را آزاد بگذارند و کودکان با زبان خودشان بر اساس قوانین مترقی امروزی تحصیل کنند. چرا نمیگذارند؟ اگر آنچنان

استکه شما میگویید و فارسی را همه مردم با جان و دل پذیرفته اند پس ترس و وحشت از تحصیل کودکان به زبان مادریشان از کجا ناشی میشود؟؟

لطفا خوب دقت کنید، رضا شاه نظام چند زبانه قبل از خود را به یک نظام تک زبانه و اجبار تبدیل کرد و از زبان فارسی برای کشتن زبانهای دیگر سود جست. مسئله اینست. بحث زبان فارسی نیست. زبان فارسی هم مثل هر زبان دیگر ارزش و جایگاهش روشن است. اما سیاست استفاده از زبان به مثابه ابزار نیز چیز دیگریست.

آقای ایرج، شما دنبال بهانه هستید که سیاست انکار زبانهای غیرفارسی توسط دولتهای ایران را توجیه کنید. "زمزمه های جدایی خواهی بعداز انقلاب مشروطیت" این را دیگر از کجا آورده اید؟ اگر زمزمه های جدایی آنقدر تعیین کنند هستند، پس جایگاه این زبانی که قرنها به قول شما این مردم را به هم وصل میکرد کجا رفت؟؟ یک شبه دود شد و رفت هوا!!؟؟ من نمیدانم این مملکت چه مشکلی دارد که هر کودکی هم بخواهد به زبان مادریش تحصیل کند این مملکت تجزیه میشود. به نظرت این هم عجیب و هم متناقض نیست؟