Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Seeb من که این جا به فارسی می نویسم ولی میدانید که فارس نیستم

نوشته شده توسط: Anonymous

مدت های مدیدی است که امریکائی ها متوجه شده اند که دولتمردان و صنعت مداران اروپائیان محترم با آخوندها و چینی ها و روس ها بر علیه امریکا جبهه مشنرکی گرفته اند..از طرفی حکومت گران اروپائی خودشان راحافظ اسرلئیل نشان میدهند و از طرفی دیگر مواد شیمیائی و دستگاه آلات لازمه برای ساختن بمب های شیمیائی و تکنیک ساخت موشک برعلیه اسرلئیل به سوریه و لیبی و حتی به آخوندها می فروشند و همین دولتمردان اروپائی تا آنجا که امکان داشته در کشورهای جهان سوم باعث و بانی اصلی ترویچ تبلیغات ضد امریکائی ها شده و میشوند و

در نقاط مختلف کره زمین بخصوص برعلیه امریکا و اسرائیل مشغول فتنه گری بوده و هستند...چاق و چله کردن آخوندها و آموزش سپاه پاسداران و شریک کردن آنها حتی در کارخانه پورشه و بنز و بی ام و..و دادن تکنیک صنایع اتمی برای ساخت بمب اتمی آنهم فقط و فقط بر علیه امریکا و اسرائیل و نصب دستگاه شنود وجاسوسی مخالفان آخوندها چه در ایران و چه در اروپا و امریکا همگی کار اروپائی های محترم است ...برای کشوری مانند آلمان که آتش زیر خاکسترهیتلرپرستان " دولت مردان و صنعت گران و نظامی ها" بعد از چند ده سال از اتمام جنگ جهانی دوم هنوز که هنوز است می سوزد و خواهان ضربه زدن و بیرون راندن امریکائی ها از مناطق نفت خیز و معادن قلزات کشورهای جهان سوم هستند به هر فتنه گری پشت پرده مشغولند و حتی بدون اجازه امریکا در لیبی و مصر فتنه کرده که باعث سقوط قذافی و مبارک شدند!!
امریکا مدت هاست متوجه دو دوزه بازی کردن اروپائی ها + چینی ها + روس ها + ژاپنی ها شده است و نمی خواهد که بازنده گان و لاش خوران جنگ جهانی دوم با بمب اتمی تروریست های تربیت شده در اروپا در کشورش مواجه شود واگر امریکائی ها اینقدربه دو رو بودن دوست نماهای نامرد و کاک زن اروپائی واقف نبودن ..نیازی نداشتن که گفت شنودهای خانم مرگل و دیگرحکومت گردانان اروپائی گوش کنند!! فقط نمایش لاس زدن و خندیدن خانم اشتون با اوباشان آخوند و آخوند زاده ها در مذاکرات اتمی فقط جنبه مسخره کردن و خندیدن به امریکائی هاست !!
نوشته شده توسط: Anonymous

حضرت آقای «یوسف آذربایجان»؛ اجازه بدهید من هم سوالی از شما بپرسم.. شما فرموده اید که زبان فارسی «چند صد سال پیش...» از افغانستان به ایران وارد شده..امکان دارد برای من روشن کنید که به چه دلیل «مولوی» و «نظامی» اشعارشان را به زبان فارسی سروده اند؟ احتمالا شما هم این دو را ترک می دانید... از هر کس از دوستان شما سوال می کنم پاسخ من را نمی دهند امیدوارم شما دیگر مرا نومید نکنید....

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای کاوه بنائی:
ایران ما
از ارومیه تا زاهدان...
یک کورد و 16 بلوچ در یک روز اعدام می شوند.
هنوز بسیاری نگران سرخی دست, ضرب و شتم یک دعوای خانوادگی هستند!
پیام پشت پیام و اظهار تاسف ,
کسی نمی پرسد جبیب گل پریان چرا اعدام شد؟چون کورد است؟
کسی نمی پرسد 16 بلوچ زندانی چرا اعدام شدند؟ چون بلوچ هستند؟
ایران فقط تهران نیست. خبر فقط یک سیلی نیست!
این حکومت چهره اش را درسرتاسر میهن به نمایش می گذارد.
ایران را همه جانبه بنگریم.

بر گرفته از فیس بوک اقای مهرداد هدایتی

نوشته شده توسط: Anonymous

تحريمها در چه صورت کاهش می يابند؟لغو يا کاهش تحريم يا اعمال تحريمهای بيشتر عليه رژيم ايران؟

اين سؤالی است که در رسانه ها پاسخهای مختلفی در مورد آن هست. اين که آيا در مدت کمتر از دو هفته يی که به دور بعدی مذاکرات مانده، به عنوان مشوق تحريمها کاهش می يابند يا خير؟ آيا بلافاصله پس از اين دور از مذاکرات شاهد کاهش خواهيم بود و اساساً چشم انداز لغو يا کاهش تحريمها چگونه است؟ اينها مطرح ترين سؤالات هستند.اين روزها دولت اوباما به شدت در تلاش است تا سنای آمريکا را متقاعد سازد قبل از دور بعدی مذاکرات لايحه جديد تحريم عليه رژيم ايران را تصويب نکند؛ در همين رابطه روز پنجشنبه کاخ سفيد ميزبان نشستی با حضور مشاوران سنا بود تا قانون گذاران را متقاعد سازد، فعلاً تصويب تحريمهای جديد را به عقب بيندازند.اما در همين حال معاون مشاور امنيت ملی اوباما روز پنجشنبه تأکيد کرد که اين کشور قبل از مذاکرات، در پی کاهش تحريمها نيست.بن رودز، گفت: «قبل از اين که بتوانيم کاهش تحريمها را دنبال کنيم، بايد اقدامات قاطعی را توسط (رژيم) ايران مشاهده کنيم تا به وضعيت برنامه اتمی آنها اشراف پيدا کنيم».روز چهارشنبه هم وندی شرمن مقام سوم وزارت خارجه آمريکا در يک جلسه محرمانه با اعضای کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان موضوع رژيم ايران را مورد بحث قرار داد.دانيل هارشا يک سخنگوی دموکراتهای اين کميته، گفت: «(رژيم) تهران بايد بداند، کنگره به برداشتن تحريمها رضايت نمی دهد مگر اين که آنها به طور کامل و قابل تأييدی برنامه اتمی خود را از بين ببرند».در همين حال اليوت آبرامز مشاور امور خاورميانهٴ جرج دبليو بوش رئيس جمهور سابق آمريکا و تحليلگر شورای روابط خارجی، تأکيد کرد: «اکنون زمان به تأخير انداختن تحريمهای جديد نيست... تحريمها باعث شد (رژيم) ايران پای ميز مذاکره بيايد».هم زمان ارائهٴ ارزيابی جديد انستيتوی علوم و امنيت بين المللی نگرانی های جامعه جهانی را نسبت به نزديک شدن رژيم آخوندی به بمب افزايش داده و ضرورت استمرار تحريمها را برجسته تر کرده است. اين انستيتوی مستقر در واشينگتن طی گزارشی اعلام کرد، رژيم ايران می تواند در کمتر از يک ماه، به اندازه کافی اورانيوم غنی شده برای ساخت يک بمب اتمی توليد کند.در همين رابطه، مارک کرک عضو کميته بانکی سنا که در حال بررسی لايحة تشديد تحريمها عليه رژيم است گفت، گزارش اين انستيتو نشان می دهد رژيم ايران تحت پوش مذاکرات قابليتهای اتمی خود را گسترش می دهد. او گفت: «سنای آمريکا بايد بلافاصله در مورد دور جديدی از تحريمها (عليه) رژيم ايران اقدام کند تا مانع دستيابی آن به قابليت کسب سلاح اتمی شود».ملاحظه می کنيد که به رغم حدس و گمانه زنی ها درباره اقداماتی که آمريکا برای کاهش فشار روی رژيم مورد بررسی قرار داده، در صحنهٴ عمل هيچ اقدام جدی در اين راستا به چشم نمی خورد؛ به خصوص که مقامهای ارشد آمريکا هم علامتی از کاهش تحريم از خود بروز نمی دهند.وزير خارجه آمريکا روز چهارشنبه در رم گفت، هنوز بسيار زود است که درباره کاهش تحريمها عليه رژيم ايران صحبت شود.در اروپا هم به رغم دود و دم بسيار برخی محافل سياسی و رسانه يی و ابراز اميدواريها نسبت به تغيير رفتار رژيم با رياست جمهوری آخوند روحانی، تحريمها ادامه دارد.به گزارش رويتر، کشورهای عضو اتحاديه اروپا گامهای اوليه را برای اعمال مجدد تحريمها عليه خطوط کشتيرانی رژيم ايران برداشته اند. اين اقدام به رغم رأی دادگاه عمومی اروپا مبنی بر لغو تحريمهای مذکور صورت گرفت.طی مدت اخير، رژيم چندين شکايت برای لغو تحريم عليه ارگانهای مختلفش در اروپا به جريان انداخته است.وضعيت کنونی تحريمها و استمرار آن نشان می دهد که پيام همهٴ طرف حساب های رژيم و حتی اصحاب سياست استمالت اين است: اگر رژيم خواهان کاهش جدی و يا لغو تحريمهاست، يک راه بيشتر وجود ندارد: دست برداشتن قابل تأييد از توليد سلاح اتمی و يا به عبارتی ديگر سرکشيدن جام
زهر هسته يی
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، ماهانی، در هیچ کجای آذربایجان کسی نمی گوید من آذری هستم و همه می گویند من ترک هستم و آذری واژه ای نادرست و بی ریشه برای نامیدن مردم آذربایجان است که بدبختانه بسیاری از کسانی که آذربایجان را نمی شناسند آن را به کار می برند، از سوی دیگر چنگیزخان مغول ترک نبود و هنگام تاختن به ایران نود در صد کسانی را که کشت ترک بودند! و زبان چنگیزخان مغول نیز ترکی نبود و مغولی بود! اگر شما کتاب: (چنگیزخان) نوشته: (واسیلی یان) ترجمه: (محمد پورهرمزان) را بخوانید خواهید فهمید که سخن از چیست؟ البته زنده یاد محمد پورهرمزان در کشتار تابستان ۶۷ و در شصت و هفت سالگی برای ترجمه چند کتاب اعدام شد! همچنین در هیچ کجای ایران چیزی به نام نژاد و تبار یکدست و ناب یافت نمی شود و شما بهتر است در لینک زیر به نوشتاری در این باره نگاه کنید http://iranglobal.info/node/19054

نوشته شده توسط: Anonymous

خبر بسیارمهمی است که یکی از فعاالین سابق (از فدائیان خلق) اینک پس از گذشت این همه سالها ... به قتل می رسد .باید این خبر را از طریق کانون های حقوق بشر پی گرفت

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ماهانی اين زبان رايج در مناطق فارس زبان که در اصل زبان دری ميباشد از کی وارد اين منطقه که امروز ايران ناميده ميشود شده؟ يعنی اين زبان دری چند صد سال پيش به منطقه جغرافيائی ايران از آسيای ميانه « طرف غرب افغانستان» تشريف فرما شده. اگر جواب اين سوال را بدهيد مشکل شما حل ميشود و در ضمن پيشنهاد ميکنم دنبال نژاد نرو چرا که کار بسيار منفی است ما همه انسانيم با هويت و زبان مختلف . و در ضمن حدود صد سال است که رژيم فاشيست شاه- خمينی با استفاده از تمامی امکانات از جمله مدارس و راديو - تلويزيون سعی در آسيمله کردن ملل غير فارس دارن ولی نتوانستند موفق شوند حال چطور شده مغول ها که آمدند بدون امکانات کنونی زبان ملت آذربايجان را تغير دادند آنهم نه به زبان خودشان که مغولی بود بلکه به زبان ترکی . از ياد نبريد در آذربايجان همين الان روستاهای فراوانی داريم که بعد از بارش اولين برف راهايشان تا بهار

بسته ميشود يعنی هيچ تماسی با دنيای خارج ندارند حالا اين مغول ها چه عجوبه هايی بودند که با اسب و قاطر رفتند کلاسهای در س ترکی گذاشته اند و زبان ملت آريائی را تغير داده اند آنهم نه به مغولی بلکه به ترکی. ولی رژيم شاه-خمينی با هليکوپتر و ماشين نتوانسته.!!!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای یوسفی وقتی میبینم شهر اورمیه را به عنوان یکی از شهرهای کردستان مطرح میکنید یا استان آذربایجان غربی را استان اورمیه مینامید به بیسوادی شما پی میبرم و زمانی که ما ترک ها را متهم به سکوت در برابر خشکاندن تعامدی دریاچه اورمیه میکنید به شخصیت خیالباف و رویاپرداز جنابعالی پی میبرم (بر کسی پوشیده نیست که مردم اورمیه در شهریور ماه 90 با اعتراضات گسترده خیابانی نقشه های چندین و چندساله دشمنان آذربایجان را نقش بر آب کردند ) پس بنابراین علاقه ای به بحث مفصل با جنابعالی ندارم . فقط به تذکری دوستانه از روی دلسوزی اکتفا میکنم :
اورمیه دومین شهر بزرگ آذربایجان جنوبی لقمه ای بسیار بزرگتر از آنیست که فکرش را میکنید! از تاریخ عبرت بگیرید ...

نوشته شده توسط: Anonymous

انشاالله آزربایجان جنوبی از ایران جدا خواهد شد.
از این که شما نیز از این خواست بر حق ملت آزربایجان جنوبی حمایت میکنید سپاسگذاریم!

نوشته شده توسط: Anonymous

متأسفانە جمهوری اسلامی ایران و حکومت و کشور اشغالگر ایران بر سرزمین کوردستان حبیب اللە گلپری را صبح امروز در زندان اورمیە اعدام کردند ننگ بر بربریت و وحسی گری اشغالگران کوردستان

نوشته شده توسط: Anonymous

طبق دستور عمل ها و نظر رسمی یو نسکو هر شخصی کە نتواند زبان مادری را بخواند و بنویسد ، بیسواد بە حساب می آید

نوشته شده توسط: Anonymous

بحثی که اقای مجید صادقی طرح می کند ؛ یک بحث کلان و استراتزیک است. کاری که فعالان و تحلیل گران سیاسی زیاد علاقه به ان ندارد و بیشتر دوست دارند که شعاری تحلیل کنند و در واقع اخبار روز را تکرار نمایند . اما مجید صادقی نتوانست در پایان یک جمع بندی را فرموله کند که قابل درک باشد . مباحث زیادی را طرح کردند بدون اینکه در پایان یک جمع بندی قابل فهمی را ارائه نماید.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، من پاسخ آقای یونس شاملی را در لینک زیر داده ام و برای آن که کار به چندباره نویسی نکشد پاسخ را در آنجا ببینید http://www.iranglobal.info/node/26340 همچنین دوست گرامی، برزویه طبیب به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/22496 و پاسخ گسترده سخنانتان را در آنجا ببینید. با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی ما، یونس شاملی که مرا پریشانگو می نامند در یک یادداشت می گویند: ( .......... من نه ناسیونالیست هستم و نه ناسیونالیست بوده ام، من پیرو اندیشه سوسیالیسم دموکراتیک یا برابری طلبی دموکراتیک (نه کمونیسم) هستم .......... ) در این لینک همه نوشته های آقای یونس شاملی را همگان می توانند ببینند http://www.iranglobal.info/taxonomy/term/37 هر خواننده بی سوئی که نوشته های آقای یونس شاملی را بخواند خواهد دید که ایشان یک ناسیونالیست هستند و نوشته های ایشان هیچ پیوندی با سوسیالیسم و یا دموکراسی ندارند! در نوشته های آقای یونس شاملی زبان مادری بتی است که باید در برابر آن سجده کرد! فدرالیسم دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی در یک سرزمین است نه ابزاری برای مردم سالاری! ..........

.......... حق تعیین سرنوشت ابزاری برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک کشور بر پایه نژاد و تبار و اتنیک و قوم و .......... است نه ابزاری برای پیاده کردن خواست مردم یک سرزمین! در نوشته های دوست بزرگوار ما جناب آقای یونس شاملی اگر از رژیمی که گرداننده آن ترکی به نام خامنه ای است و ایشان وی را بی هیچ دلیل روشنی فارس دانسته و زبان مادریش را فارسی می دانند، یاد شود این رژیم یا رژیم راسیست فارس است! یا رژیم قوم آریا است! یا رژیم پان فارس است! یا رژیم پان آریا است! یا رژیم فاشیست فارس است! یا رژیم نژادپرست فارس است! یا رژیم شوونیست فارس است! یا رژیم آریاپرست است! و .......... ********** من از آقای یونس شاملی که می گویند: ( .......... نه ناسیونالیست هستم و نه ناسیونالیست بوده ام! .......... ) پرسیدم: ( .......... دوست گرامی، اگر شما ناسیونالیست نیستید برای من و دیگران روشن کنید که ناسیونالیست چه کسی است و چه ویژگی هائی را باید داشته باشد؟ .......... ) پاسخ من چه شد؟ پاسخ من از سوی دوست گرامی، جناب آقای یونس شاملی این شد که: ( .......... با این نوشته تان که به پریشانگوئی شبیه است این احساس را به من دادید که وقتی برای گفتگو با شما صرف نکنم! .......... ) اکنون همه بینندگان و خوانندگان می توانند هم نوشته ها من و هم نوشته های آقای یونس شاملی را در این صفحه بخوانند و داوری کنند که آیا ایشان ناسیونالیست هستند و یا سوسیالیست و دموکرات؟ و آیا سخنان من که ایشان را با استناد به نوشته های خودشان ناسیونالیست می دانم پریشانگوئی هستند یا نه؟
نوشته شده توسط: Anonymous

شما چرا اصرار داريد كه آذربايجانيها را فارس نژاد بناميد؟ مگر آزادي حق مردم نيست؟اگر شما خانه قديمي از نياكان تان به ارث رسيده حق داريد آنرا حفظ كنيد،تعمير و نو سأزي كنيد و يا بفروشيد حال اگر اين خانه پنجاه سال يا صد سال و يا بيشتر عمر داشته باشد و اگر شما اين خانه را فروختيد نسل بعد شما نميتوانند به آن ادعائي داشته باشند حال ارزش آن هرچه ميخواهد باشد.به گفته و پندار شما و همفكرانتان حداقل ١١٠٠ سال يعني از دوره سلجوقي زبان ملت آذربايجان تركي است و پيش از آن هرچه بوده در كوچه هاي تاريك تاريخ پنهان است.اگر پنهان نباشد هم چيزي عوض نميشود.ما اين موارد را در مصر هم ميبينيم.نام كشور مصر جمهوري عربي مصر است يعني از حدود ١٣٠٠ سال پيش كه اعراب به آن نفوذ كرده اند و چهره شده اند زبان عربي مرسوم بوده و حالا مردم آن خود را عرب ميدانند ،حال بايد با تفكر شما آنان را محاكمه كرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کجا چنین چیزی بوده ! در همه شبه حکومت های قبیله ای شورای ریش سفیدان وجود داشته . اینرا ابتکار مسلمانان و محمد دانستن خنده دار است . سرخ پوستان و یهودیان به همین وسیله هزار سال قبل از اسلام عمل می کردند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دکتر مظفری، من نظر خود را بصورت مقاله توضیحی نوشته و در سایت بلاگ خودم چاپ کرده ام. لطفاً لینک پایین را کلیک کنید.

http://clerical-state-and-democracy-kaz.blogspot.dk/

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا قبل از پیشرفتهای الکترونیک، آمریکا و کشورهای اروپایی وسایر ممالک از یکدیگر جاسوسی نمیکردند؟ نه تنها همه بی سیم های یکدیگر را شنود میکردند، بلکه بسیاری جاسوس از طرفین کشته شده و هنوز در زندانهای یکدیگر دارند. من در عجبم حال که آمریکا یک قدم از سایر کشورها در فناوری الکترونیک پیش تر است، چرا نباید شنود نکند؟ به نظر من امروزه مردم عادی هم از ایده ها و اسرار خود در موبایل فون، ایمیل و غیره استفاده نمیکنند. لذا من معنی این زر زدنهای فرانسوی ها، آلمانیها و اسپانیایی ها را نمیدانم. لطفا کسی که میداند این مسئله را برای من بشکافد. ممنون.

نوشته شده توسط: Anonymous

آنچيزي كه در مقاله فوق و ساير مطالبي همچنيني كه به كرات توسط برخي در اين سايت درج ميشود رو ! شده و ميشود! برنامه هاي سازمان يافته برخي افراد و گروههاي مشخصي است كه از بوي كباب به ذوق آمده و قدرت تفكر و واقع بيني را از آنان گرفته است.كيهان يوسفي بايد بداند كه آذربايجاني هيچوقت پوتين به پا نكرده و به كردستان نرفته بلكه اگر پوتيني هم به پا كرده و لباس رزم برتن براي دفاع از خاك و وطن تاريخي خود بوده است.همانطور كه فرزندان رشيد كردستان هم اكنون هم لباس رزم و دفاع از ايران و كردستان را برتن داشته و خاك و وطن خود را از كرد نماياني كه غير از نا أمني و غارت چيز ديگري به ارمغان نياورده اند حفاظت ميكنند.در ضمن آمار رسمي دولتي در خصوص جمعيت كرد مهاجر اروميه منتشر شده كه كمتر از٥٪ را شامل ميشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای یوسف اذربایجان : اینکه زبان هم وطنان اذری قبل از حمله چنگیز خان مغول و ترک ها چه بوده کار مشکلی نیست ؛ نیاز به کمی مطالعه تاریخ دارد . من نمی دانم چرا شما اصرار دارید که خود را ترک بدانید ؟ شاید بدان دلیل است که اکنون زبانتان ترکی است . اما بودند ملت ها و اقوامی در تاریخ که در نتیجه تهاجم اقوام دیگر زبان اصلی خود را از دست دادند . مردم مصر عرب نبودند و لی در حمله اعراب زبان خود را از دست دادند ؛ زبان فارسی نیز در نتیجه همین حمله با عربی امیخته شد . شاید دلیل این اصرار مسایل دیگری باشد که پاره ای مطرح می کنند و من به دلیل ضعف اسناد و مدارک از ان می گذرم . ضمنا شوونیست نیستم و به حقوق کامل اقوام باور دارم و از شما می خواهم این قدر راحت به دیگران تهمت نزنید . نژاد یک مفهوم عینی است و نمی توان گفت که نژاد سیاه ؛ سفید ؛زرد و .. وجود ندارند . انچه غیر علمی است اذعان به وجود نژاد نیست ؛

نژاد پرستی است که فکر می کنم شما این تفکیک را نتوانستی درست قایل شوی . نژاد پرستی بی شک مذموم است .
هویت نیز این جور معنی نمی دهد که شما گفتید . ؛ هویت را نمی توان به اراده و میل شخصی ایجاد کرد و یا به اراده تغییر داد . یک ایرانی مثلا نمی تواند ادعا کند که از این ببعد هویت اش روسی شده است . وی می تواند تابعیت ان کشور را بپذیرد ولی در این صورت وی را روسی ایرانی تبار می گویند .در ایران ما فقط ترکمن ها را می توانیم ترک بدانیم . میدانید چرا ؟ چون هم زبانشان ترکی است وهم هویت نژادی و یا قومی شان . اذری ها اما ایرانیانی هستند که فقط زبانشان تغییر یافت و در بافت چهره و صفاتی از این قبیل با سایر مردم ایران یکسان هستند . من اذری ها را دوست دارم به عنوان هم وطن و هم نژاد در هرحالتی که بخواهند باشند ؛ باز چون ایرانی اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

مسؤول محترم کامنت ها، از شما برای توجهتان سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای تبریزی، انگار شما مینویسید که شهد واکنش و پاسخ دادن را در کامتان بریزید. گویا من بایستی در مورد تمامی موضوعات جهان بنویسم تا به شما چیزی را ثابت کنم. با این نوشته تان که به پریشانگویی شبیه است، این احساس را به من دادید که وقتی برای گفتگو با شما صرف نکنم. حداقل از این بابت متشکرم

نوشته شده توسط: Anonymous

سرمایه داری که دولت سرمایه داری را نه تنها برای سرکوب ، بلکه درعین حال برای تسهیل گردش بی مانع سرمایه ، نیز بکار میگیرد ، با حضور زبان ها ی متعدد سازگار نیست

. چند گانگی زبان ، رسوم و فرهنگ و غیره مانعی در برابر ، همگون سازی بازار است . بناراین دولت سرمایه حداکثر تلاش را دارد که زبانهای متعدد را از میان بردارد و فقط یکی را عمومی کند . مبارزه برای حفظ و اعتلای تعدد زبان ها ، گرچه ازنظر شکل مبارزه ای دموکراتیک است ، ولی چون مبارزه ای ضد سرمایه داری است ، محتوای سوسیالیستی نیز دارد (مشروط براینکه در جهت اعتلای تنوع زبانی باشد نه در جهت جایگزینی این زبان مسلط با زبان مسلط دیگری)
بنابراین سرمایه داری نه تنها نان ما را از شکم بچه هایمان می دزدد ، بلکه زبان مادری مارا نیزاز زبان انها میگیرد . مسئله مبارزه برای نان ، محدود به مبارزه برای خوراک نیست که اقای تبریزی انرا در تقابل با مبارزه برای حفظ و اعتلای زبان مادری قرار میدهد و مثلا اولویت، با مبارزه برای خوراک و پوشاک و سرپناه به یغما رفته باشد و نه فرهنگ و زبان تاراج شده . نان ما همانقدر مال ماست که زبان مادری ما و دزد نان ما ، هما نقدر شقی است که غارتگر فرهنگ و زبان ما . هممانطور که این نان محصول کار دست ماست ، این زبان نیز محصول کار مغز ما ست ، ولی به هرحال از آن ماست .برزویه طبیب
نوشته شده توسط: Anonymous

روزی(۱۹۸۷) مرحوم خ. کندهاری رئیس مافیای پشتونستان، هوشنگ خان(الس پهره ای نوه حاکم نیمروز) و مرحوم حاجی بلوچ خان را در گردیجنگل که بازار مواد مخدر و اسلحه بود دعوت به ناهار کرد. من از محافظان هوشنگ خان بودم و در جلسات خصوصی هم میتوانستم در کنارش باشم. پس از ناهار حاجی بلوچ خان از خ.قندهاری پرسید، این ماه سهمیه (مواد) من کم بوده و بیش از صد نفر بیکار نشسته اند؟ قندهاری روی بطرف ( آ ) کرد و گفت از ایشان بپرسید. ((آ) همان شخصی بود که دو دستگاه استـینگر ضد هوایی را به جمهوری اسلامی فروخته بود و در صدد بود تا یکدستگاه را هم به هوشنگ خان بفروشد.) ( آ ) پاسخ داد من از شما بلوچها عذر ميخواهم و بیست لک روپیه نقد هم آورده ام تا بجای زیان از من قبول کنید. وی ادامه داد، کلیه مال این ماه را من با دو برابر قیمت از فرودگاه کویته به تهران فروخته ام. انشالله ماه آینده سهم شما را جبران میکنم.

موضوع دیگری در سال ۱۹۸۶ رخ داد، بهمراهی هوشنگ خان از منطقه ای به اصطلاح ایرانیها و پاکستانیها (مرز دو بلوچستان) عبور میکردیم. در یک دره ناگهان دو لندکروزر پیکاپ در دام ما افتادند. در هر ماشین سه پاسدار بودند و پشت هر ماشین دو دیگ مکعب مستطیل شکل بزرگ قرار داشت. هوشنگ خان از آنها پرسید، تعدادتان کم است، شک دارم بارتان باید سنگین باشد! سپس به ما گفت توی دیگها نگاه کنید تا بدانیم چه دارند. من سر دیگ را که باز کردم بوی بسیار تند تریاک و هروئین زد توی صورتم و مرا به عقب راند. چهار دیگ قریب سیصد کیلو مواد مخدر. هوشنگ خان سن انها را سوال کرد همه از ۱۷ تا ۲۴ ـ ۲۵ ساله بودند. سپس پرسید مال را به چه کسی تحویل می دهید؟ آنها گفتند مال امام جمعه بیرجند است. هوشنگ خان دستور آتش زدن دیگها و ماشینها را داد و آن پاسداران را که کودک و نوجوان بودند آزاد کرد تا بروند.
نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ اشکالی ندارد کامنتهای سانسور شدەی من بە بهانەهای بنی اسرائیلی ارزانی، در زیر نوشتەی بهزاد خوشحالی بخش اول را بخوانید کە جواب تمام پان تورکها را در خود دارد

Behzad Khoshhali
خط سوّم (بخش نخست)
آن خط سوم سرانجام از راه رسيد از پس ديرزماني انتظار، آن خط سوم "من" نيستم، "تو" نيستي، "او" نيست، هيچ ضمير مفردي را جرات گفتنش نخواهد بود ديگر از امروز تا پايان، "ما" هستيم، به گستره ي يک تاريخ، به عظمت يک ملت، به مقام بالا مقام "انسان"
اگرچه او را لاغير خواند و آن يکي را هم او مي خواند و هم غير اما خطاط هستي اين گونه نگاشت که خط سوم، از اکنون تا جاودانه، "ما" باشيم، به پهناکرد روياهاي مان، از
"باکوور ولات" تا "حه مرين"، از "روژئاواي کوردستان" تا "خورهه لات نيشتمان"، تا به فرّخ جاودانه ي نخستين اشعه هاي هستي، خورشيد را روشنا چراغ صبوري پيشه گان اما اميدواران ديگر هرگز مباد شبانشان سازد.
خط سوم ما از امروز، جنبش رهايي بخش ملت کرد، و مبارزه ي مشروع قدمي و قلمي براي رهايي سرزمين مان در "روژهه لات نيشتمان" است...
آن خط سوم سرانجام رسيد تا "سلماس" و "خوي" و "ماکو" و "اروميه" و "قاسملو درّه اش"، نشاني "قنديل" را به پيک رسانان چهارگوشه ي هستي، اشارت کنند و بياگاهانندشان که اينجا در اين سرزمين، هر روز، "قنديل شاه" مغرور از هرگز زانو نزدن، زانو مي زند در برابر همان دره اي که بزرگا فرزندش، پرده ي شب شکافت و کرد بودن را خدايي-پله به جهان بخشيد و شدن يک ملت را هم به قلم خون سرانجام بنگاشت.
خط سوميان از "سردشت" زردشت-شهر شهيدان نفس بريده به خشم دژخيمان- تا "پيرانه شهر" و "نقده" و "قارنا" و "مهاباد" و "شنو شنه اش"، بانگ آزادي به سه سوار "چوارچرا"، رسانند که ديري پاييد غربت نشيني تان، اما رنگينه سرخ و سپيد و سبزه اش را با خورشيدي باز به پيشگاهتان آورد که تا هميشه غروب نخواهد کرد و دست به دست، از "نقده" و "قارنا"ي تا هماره شهيد و مظلوم، "دژ-شاهينيان" را روانه ي "افشارتکاب" و "سليمان تخت" و ديگر نه "ده ئيوان رود
" که اهوراشهر خواهد کرد تا نويد پيروزي دهند و عروس شهر يگانه سرا را به ميهماني نيکروزنشينان نيک انديش روانه کرد خواهد به پاس 11 سوار و از پس پنج ده سال انتظار، سرخي گونه ي "زرافشان" را از داغ شيرسالارانش خواهد سترد....
خط سوم سرانجام از راه خواهد آمد تا از "ئاربابا"، بر "شاظهور دشت" بانگ دهد به دهل فتح که "بابان شهر" و "هه وليرقه لا"، بزرگي و ميهمان نوازيتان را در سال هاي وبا، دليل يکي بودن مان مي دانيم و زردي غربت نشيني ها مان را با سور سرخ اين بار اما از انگور شراب هاي باغ بهشتي مان، پاس خواهيم داشت. پيمان بسته ايم هم ببخشيم هم فراموش اما مديونيد اگر هر از گاهي، به ديدار غريبه قهرمانانمان، قدمي رنجه نکنيد که بسياريشان در همان وبا روزها براي لقمه ناني آمدند صبح اما هرگز باز نيامدند و سرمست از عاشقانه ي آزادي، هرگز به دشنه هايي که از پشت بر تنهاي رنجورشان فرود خواهد آمد نيانديشيده بودند.
خط سوم رنجور اما پر اميد با روياهايش اندکي ديگر همين روزها، به پابوس "دايه به هيه" خواهد آمد که مادر جان! اکنون برخيز و جامه ي نو بپوش و بي هراس، سفره ي شب ساز کن که پسرانت، همين شب ها ميزبان شاه داماد سرخه قباي کردستان خواهند بود و "ئه لمانه"، تا آزادي هست و آزادگي نيز، قبله گاه آزادگان خواهد بود.
خط سوم از راه خواهد رسيد همين نزديکي ها از "هزارپيچ"جاده ي عشق و با طوافي هفت درهفت از "نگل" تا "ئاريز شهيدان، عهد بسته است بي پاي افزار، نمازخوانان و سجده کنان، به سوي شهر هفت دروازگان ندا دردهد:
ای تو همیـشـه همه جـا اکنون به تو رسـیده ام
اسـارت را به لعنت زنجير کردم. مي پذيري ام؟ نشاني خدا را مي خواهم از تو بازپرسم؟ از آبيدر مي پرسي به کدام سو بايد رفتن؟..
نوشته شده توسط: Anonymous

صالحی عزیز، بسیار بسیار زیبا گفته اید. با اندیشه و سخنــتان همنوا میگویم، آزادشان کنيد!
پرستويی که امروز قفس‌نشين شماست
فردا عقاب قفل‌شکنی خواهد شد
که به قله‌ی مِه‌گرفته‌ی قاف هم قناعت نخواهد کرد. ....

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ایرانخواه گرامی ممنون از تذکر مشخص شما. نه من و نه هیچ کس دیگری در میان همکاران سایت نمی تواند ادعا کند و تا به حال هم ادعا نکرده است که کار ما بی نقص است و اشتباهی در آن راه نیافته است. در میان انبوهی از کامنتهای کوتاه و طولانی، این امکان وجود دارد که جملات و کلماتی توهین آمیز هم وجود داشته باشند که از دید ما به دور مانده باشند. ما تنها با همکاری دوستان و خوانندگان گرامی می توانیم کار خودمان را تکمیل تر کنیم. انتشار این کامنت به این صورت تنها بی توجهی بوده و عمدی نبوده است. مسلما اگر من متوجه می شدم به هیچوجه امکان نداشت که آن را منتشر کنم. با تذکر شما من آن بخش را نقطه چین کردم و اگر در همان زمان متوجه می شدم، کل کامنت را منتشر نمی کردم.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، یونس شاملی، شما بارها و بارها در یادداشت ها و نوشتارهای گوناگونتان پیاپی واژه های: (ملت – ملل - ملی – ملیت – ملی گرا - حقوق ملی - دولت ملی - جنبش های رهائی بخش ملی - مسأله ملی – ملت های ساکن در ایران - مبارزه ملت های غیر فارس - مبارزه رهائی بخش ملی - جنبش های ملی دموکراتیک - مبارزات ملی دموکراتیک و ........ ) را به کار برده اید، خواهشمندم با نگاه به نوشتار زیر روشن کنید که این واژگان را در کدام چم به کار می برید؟ و خواسته شما از به کارگیری پی در پی این واژگان چند پهلو چیست http://iranglobal.info/node/17981 ********** دوست گرامی، یونس شاملی، شما می گوئید: ( .......... من نه ناسیونالیست هستم و نه ناسیونالیست بوده ام، من پیرو اندیشه سوسیالیسم دموکراتیک یا برابری طلبی دموکراتیک (نه کمونیسم) هستم .......... ) دوست گرامی، اگر شما ناسیونالیست نیستیدخواهشمندم برای ..........

.......... من و دیگران روشن کنید که ناسیونالیست بودن چه ویژگی هائی را دارد که شما ندارید؟ همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ نخستین کاری که می کنند دیوارکشی میان خود و دیگرانی است که آنها را خودی نمی دانند! آن هم با بهانه تراشی های گوناگون و دستاویزهائی مانند هویت طلبی و زبان مادری و فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت و .......... از دیگر ویژگی های ناسیونالیست ها در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ نژادپرستی، زبان پرستی، بت ساختن از زبان مادری، کهنه پرستی، مرده پرستی، خاک پرستی، مرزپرستی، نیاکان پرستی، گذشته پرستی و .......... است! دوست گرامی، یونس شاملی، در سرتاسر نوشته های شما هم در تارنمای ایران گلوبال و هم در تارنماها و تارنگارهای دیگر تنها چیزی که دیده می شود اندیشه های ناسیونالیستی است! پس چگونه شما می گوئید که: ( .......... من نه ناسیونالیست هستم و نه ناسیونالیست بوده ام .......... ) دوست گرامی، اگر شما ناسیونالیست نیستید برای من و دیگران روشن کنید که ناسیونالیست چه کسی است و چه ویژگی هائی را باید داشته باشد؟ ********** دوست گرامی، یونس شاملی، شما می گوئید باورمند به سوسیالیسم و دموکراسی هستید اما تا کنون در هیچ یک از نوشته های گوناگونی که از شما در تارنمای ایران گلوبال و تارنماها و تارنگارهای دیگر دیده شده اند نه درباره سوسیالیسم چیزی نوشته اید و نه درباره دموکراسی! و همه نوشته های شما انباشته از اندیشه های ناسیونالیستی هستند نه چیز دیگر! ********** دوست گرامی، یونس شاملی، یاد دادن و یاد گرفتن زبان کار بدی نیست بلکه بت ساختن از زبان و همه چیز را رها کردن و سفت و سخت از زبان چسبیدن است که کرداری نکوهیده است، یاد گرفتن زبان آلمانی برابر با هواداری از آدولف هیتلر نیست، یاد گرفتن زبان ایتالیائی برابر با هواداری از بنیتو موسولینی نیست، یاد گرفتن زبان فرانسوی برابر با هواداری از ناپلئون بناپارت نیست، یاد گرفتن زبان عربی برابر با هواداری از صدام حسین نیست، یادگیری زبان ماندارین برابر با هواداری از چیان کای چک نیست، یاد گرفتن زبان ترکی برابر با پان ترکیسم نیست، ویرایش زبان پارسی و سره نویسی برابر با پان آریا بودن و پان فارس بودن نیست و .......... دوست گرامی، این که ما هزاران بدبختی و تیره روزی را که ترکان ایرانی گرفتار آن هستند رها کنیم و بیست و چهار ساعته از زبان بچسبیم و در این میان رژیم آخوندی هم از فرصت سود برده و همه کاسه کوزه ها را بر سر زبان فارسی بشکند بد است، دوست گرامی، یونس شاملی، چرا شما و کسانی مانند شما از تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود کالا و کمبود دارو و بازار سیاه و هزاران بدبختی دیگر که ترکان ایرانی گرفتار آنها هستند چیزی نمی گوئید و نمی نویسید؟ چرا از زندان ها و شکنجه گاه های رژیم در شهرهای ترک نشین که گردانندگان آنها نیز ترک های هوادار رژیم هستند چیزی نمی نویسید؟ چرا از کشتار هزاران تن از ترک ها در دهه شصت در زندان های رژیم به دست دژخیمان ترک که برای رژیم آخوندی کار می کردند چیزی نمی نویسید؟ چرا از ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت چیزی نمی نویسید؟ چرا از خفه شدن و له شدن و سرکوب زنان ترک با حجاب سیاهی و تباهی رژیم آخوندی چیزی نمی نویسید؟ چرا از تجاوز جنسی به دختران ترک در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی چیزی نمی نویسید؟ آن پدری که دژخیمان رژیم به دخترش تجاوز می کنند و سپس تیربارانش می کنند به چه دردش می خورد که به زبان مادری سخن بگوید یا نگوید؟ چرا سفت و سخت از زبان مادری چسبیده اید و همه تیره روزی ها را رها کرده اید؟ با کردارهای کسانی مانند شما در این میان به جز رژیم آخوندی مگر سودبر دیگری نیز در کار خواهد بود؟ سخن کوتاه، ترسم نرسی به کعبه ای یونس خان – این ره که تو می روی به پانستان است!
نوشته شده توسط: Anonymous

مسؤول محترم کامنت ها، به نظر من گفته آقای جمال گرامی بیراه نیست. مثلاً در کامنت آقای یوسف آذربایجان خطاب به آقای ماهانی آمده که "خودتان را بیش از این بی آبرو نکنید" که این یک توهین زشت است. زیرا معنی آن این است که : " شما پیش از این خود را بی آبرو کرده اید، حالا خود را بی آبرو تر نکنید" و این جمله توهین آمیز عیناً منتشر شده است و این با ادعای برخورد برابر با همه کامنت ها سازگار نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

پشیمانم با این خبرنگار روزنامه شرق مصاحبه کرده ام
آقای صدرا محقق خبرنگار روزنامه شرق بدانید دیگر اصلا برای من مهم نیست شما تائید کنید یا تکذیب کنید این مصاحبه تان را با من . چون از اینکه با شما این مصاحبه را انجام داده ام پشیمان هستم من که مهناز هدایتی باشم یا شما که صدرا محقق باشید نامه نوشته اید که با مهناز هدایتی مصاحبه نکرده اید اگر مصاحبه نکرده بودید هرگز حاضر به تکذیب نمی شدید چون برایتان مهم نبود پاسخ گویی و تکذیب کردن و از خود تکذیب نامه …..تان پیداست که تا چه حد شتاب زده ….. علیه من دست زده اید درست به همان اندازه که دست به تکذیب نامه نوشتن زده اید واصلا چرا از اول مصاحبه کردید که حالا مجبور به تکذیب نامه نوشتن ...... بشوید ؟

به هر حال آقای صدرا محقق اگر راهی بود که می شد این مصاحبه را پاره کرد و از بین برد تا نامی از شما بر این مصاحبه نماند این کار را انجام می دادم اما

به هر حال آقای صدرا محقق اگر راهی بود که می شد این مصاحبه را پاره کرد و از بین برد تا نامی از شما بر این مصاحبه نماند این کار را انجام می دادم اما کوتاه و مختصرمی نویسم که شما آقای صدرا محقق بعد از 2 بار درخواست مصاحبه با من اصل مصاحبه را از من با ایمیل تحویل گرفتید و با نام مستعار نسرین تبریزی در سایت روز آنلاین منتشرشد و فقط شما آقای صدرا محقق با من مصاحبه کرده بودید و شما آقای صدرا محقق از نویسندگان سایت ... هستید و برای این سایت شناخته شده اید و با توجه به صحت اصل هویت شما اینکه صدرا محقق خبرنگارروزنامه شرق بودید و به اعتبار روزنامه شرق این مصاحبه را قبول کردم . .

و اما باز کوتاه و مختصر در مورد .... شما به چند مورد اشاره کنم و این بحث را تمام کنم که بیش از این حاضر نیستم درمورد شما واین تکذیب نامه شما صحبت کنم چرا که ما به این تکذیب نامه ها و اعتراف نامه ها و توبه نامه ها .... از روی اجبار یا غیر اجبار 34 سال است آشنا هستیم و عادت کرده ایم پس من فقط در انتهای یادداشتم بر تکذبیه شما این جوابیه کوتاه را ذکرمی کنم که فکر می کنم پاسخ مناسبی برای شما باشد :
دوست عزیز صدرا محقق در پاسخ به شما باید بگویم اولا روزنامه شرق مصاحبه خبرنگارش با مهناز هدایتی را تکذیب نکرده است سکوت علامته رضایت می تواند باشد پس روزنامه شرق می توانست همان روز اول چنین مصاحبه ای را تکذیب کند بعد از این هم غیر موجه هست . دوما شما اجازه ندارید به خانم هدایتی توهین کنید تخریب و ترور شخصیت از اصول حرفه ای خبرنگاری نیست کار خوبی هم نیست . سوما شما نوشته اید روزنامه شرق مهناز هدایتی را نمی شناسد ؟ که بهتر است از زبان روزنامه شرق حرف نزنید چون اعتبار روزنامه شرق را زیر سئوال می برید. وقتی خبرگزاری فارس نیوز جام نیوز بولتن نیوز باشگاه خبرنگاران کیهان شریعتمداری خبرگزاری ایسنا رویداد اعتماد و دیگر خبرگزاری ها و روزنامه های داخل ایران از مهناز هدایتی شاعره مقیم لندن بارها مطلب نوشته اند و اسم برده اند کافی هست در گوگل جستجو کنید پس دیگر جای سخنی با شما باقی نمی ماند .

مهناز هدایتی

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جمال گرامی چند مساله را باید برایتان روشن کنم:
1- 6 جفت چشم در مدیریت بر کار من در اینجا نظارت و کوچکترین اشتباه مرا اصلاح می کنند.
2- شما از کجا می دانید که من تمامی کامنتهای <تورکها> را منتشر می کنم؟ شما به پشت صفحه سایت دسترسی دارید؟ تمامی کامنتهایی که دارای توهین و یا اتهام و یا مواردی باشند که ضوابط سایت را نقض کنند، منتشر نمی شوند و برای من هیچ فرقی ندارد که ملیت کامنت نویس و یا موقعیت اجتمای وی چیست.
3- دو کامنت شما حذف شدند برای اینکه در یکی از کامنتها شما یک ملت را تروریست نامیدید و در کامنت دیگر هم کشتارهایی را به ملتی نسبت دادید و در نهایت نیز مردم را تهدید کردید که در نواحی اورمیه و خوی و سلماس امنیت مردم را به هم خواهید زد و.... جناب جمال، چه شما و چه شخص دیگری، چه ترک و چه فارس و چه کرد و یا.... اگر صدتا از این کامنتها هم بنویسید یکی از آنها منتشر نخواهند شد.
4- جنابان

آ. ائلیار و اژدر بهنام دخالتی در انتشار و یا حذف کامنتها ندارند و فقط مانند دیگر اعضای مدیریت بر آن نظارت می کنند و اگر ایرادی داشتند مانند دیگران مطرح می کنند و بررسی و تصمیم گیری می شود.
5- من هم زبان ترکی را می دانم و این معنی را که شما از کلمه کاکا کرده اید، تا به حال نه از کسی شنیده ام و نه در هیچ فرهنگ لغت ترکی آذربایجانی پیدا کرده ام. لطفا بنویسید که این معنی را از کجا آورده اید تا بتوانم تحقیق دقیقتری بکنم.
7- از شما و دیگر دوستان خواهش می کنم که به جای کشاندن من به جوابگویی به شما دوستان، هنگام نوشتن کامنت، نوشته خودتان را کنترل کنید. با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ماهانی اين زبان آذری چه مقوله ای است که هيچ زبان شناس دنيا بجز شونيست های فارس از آن خبر ندارند لطف کن به مرگز علمی يونسکو و سايتش مراجعه بکن ببين در تاريخ دنيا اصلا چنين زبانی وجود داشته آخر خيلی بی ادبی است که شما بما ترکها ميگوئید تو اين نيستی و آن هستی. اگر به حقوق فردی و اجتماعی ما احترام بگذاريد و خودتان را...... بی آبرو نکنيد بهتر است اجازه بفرمائيد ما خودمان در مورد هويتمان تصميم بگيريم باور کنيد ما از ترک بودن خودمان راضی هستيم و دنبال نژاد هم نيستيم و مثل اينکه تو از دنيا و مسائل علمی بی خبری هستی چرا که در نوشته ات چند بار از کلمه نژاد استفاده کرده ای . پيشنهاد ميکنم در باره« DNA « deoxyribonucleic acid مطالعه بکن و ببين که تئوری نژاد و نژادپرستی به زباله دان انداخته شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

پان تورک خوب برای خود میدوزد و میپوشد اگر توجە کنید مسئولین پان تورک سایت تمام کامنتهای تورکها را پخش میکنند و حتی آن را بصورت مقلە نیز در می آورند و این در حالی است کە کامنت های کوردها در این مورد سانسور و حذف شد از جملە 2 کامنت من در این رابطە حذف شد آن هم حتمأ بە دلایلی کە پان تورک تشخص دادە در این سایت پان تورکها آزادند بە ملت کورد بە فارس توهین کنند بە رهبران کوردها بد و بیراه بگویند ادعای مالکیت سرزمین دیگران را بکنند ولی ،،،،،،، جناب آ ائیار و اژدر بهنام شما کە تورکید و بە هر بهانەای نوشتەهای ما کوردها را حذف میکنید آیا نمیدانید در تورکی بە کاکا چە میگویند ؟ کامنت گذار تورک خطاب بە کیهان یوسفی کاکا ،، همان کاک کوردی نبودی و شماها خوب میدانیستد منظورش همان ... تورکی بود ولی دریغ از یک ذرە .... اخلاق سیاسی

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، صائب، من نگفتم که جهان هم اکنون کشوری یکپارچه به نام کره زمین شده است و نگفتم که هم اکنون جهانیان به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) رسیده اند بلکه من برای شما نوشتم: ( .......... همه مرزهای ناسیونالیستی در سرتاسر جهان رو به نابودی هستند .......... ) و این برابر با آن نیست که هم اکنون مرزهای ناسیونالیستی به همراه پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی نابود شده اند، این سخن شما هم که می گوئید هر کس در هر کجای جهان نمی تواند زندگی کند درست است چون مرزبندی های ناسیونالیستی از میان نرفته اند و این سخن شما هم که می گوئید پناهندگان از فلان کشور رانده می شوند هم درست است چون در جهان کنونی هر کشوری دستمایه های محدودی دارد که آنها را برای مردم خودش به کار می گیرد و هیچ کشوری نمی تواند برای هزاران پناهنده از دستمایه های مردم خودش خوراک و پوشاک و خانه و پول و دارو و درمان و .......... فراهم کند .....

.......... اما این پیشگیری از کوچ مردم کشورهای دیگر برابر با نژادپرستی و زبان پرستی و دیوارکشی های هیتلری میان خود و دیگران نیست، پیشگیری دولت آمریکا از کوچ مردم کشورهای دیگر به آن سرزمین برای آن است که دستمایه های سرزمین آمریکا مانند خوراک و پوشاک و خانه و زمین و دارو و درمان و .......... بی پایان نیستند اما این پیشگیری از کوچ مردم سرزمین های دیگر برابر با نژادپرستی هیتلری نیست و هم اکنون سیاه پوستی به نام باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شده است و یا پیشگیری کشورهای اروپائی از کوچ مردم سرزمین های دیگر به آن کشورها برای نژادپرستی و زبان پرستی و دیوارکشی های ناسیونالیستی میان خود و دیگران نیست و برای زیان های اقتصادی است، برای نمونه شما اگر به یکی از شهرهای آمریکا به نام لوس آنجلس در استان کالیفرنیا بروید خواهید دید که صدها هزار ایرانی در آنجا زندگی می کنند چون تهیدست نبوده اند و برای آمریکا کوچ این ایرانی ها گرفتاری اقتصادی در پی نداشت، پس همچنان که می بینید هم اکنون هر کس می تواند به بخش های گوناگون جهان کوچ کرده و در آنجا زندگی کند البته اگر این کوچ زیان اقتصادی برای کشوری که کوچ کننده به آن می رود در پی نداشته باشد، سخن بر سر سود و زیان اقتصادی کوچ کوچندگان است نه برای نژاد و تبار و زبان و اندیشه های هیتلری و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی!
نوشته شده توسط: Anonymous

این رفتار بیشرمانه هر بار که خانواده ها برای ملاقات زندانیان سیاسی اشان می روند رخ می دهد .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

لطفا اصل مقاله لينك داده شود

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Anonymous, از ایرانی بودن جه قدر نصیب فارس میشود و چقدر به غیر فارسها؟ اول باید همه مساوی بشوند.
اگر شما به حرفهای من آزربایجانی گوش شنوائی ندارید, حرفهای شما هم برای من بی مفهوم و بی معنی است. حقوق شهروندی و این نوع حرفهای فریبکارانه را بیندازید دور.

نوشته شده توسط: Anonymous

وحشت از روز ازادی خلقهای تحت ستم.البته هنوز نه به دار است و نه به بار .اما این جنگ و جبهه گیر ی که ساکنان ارومیه چه کسانی هستند و چه کسانی مالک هستندو چه کسانی مهاجر ذهن ادمی را متوجه یک جنگ تمام عیار ترک و کرد میکند مانندانچه در افریقا و یوگسلاوی گذشت.در واقع اتش زیر خاکستر است دوستی خلقهای تحت ستم و در صورت ضعف قدرت مرکزی و یا سرنگونی نظام انقلابی اسلامی کورد و ترک راهی جز انچه برارامنه رفت و یا در عراق کنونی ادامه دارد نخواهند داشت.
ما هنوز نمیدانیم که اگر نظام اسلامی انشاالله تعالی سرنگون شود قدرت مرکزی از ان چه نیروئی خواهد شد و سرنوشت این همه
مطالبات بکجا خواهد رسید.. فقط باید ارزو کرد سرنگونی نظام تبهکار اسلامی و حق تعئین سرنوشت خلقها بدون خونریزی های مهلک و وحشتنتاک پایان یابد.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

زندانی کردن آقای موسوی و ... و نیز رفتار سربازان امام زمان با فرزندان شان محکوم است و این اقدامات تکرار بلاهائی ست که بیش از سه دهه بر سر فرزندان ایران آمد و موسوی های مدافع نظام خفه خون گرفته بودند و دم نزدند. اکنون که شتر جلو خانه خودش خوابیده است؛ حداقل علنی و شفاف به گذشته خود و این نظام ننگین و نکبتبار تف کنند!

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای تبریزی – بخش دو:
ادامه بررسی.

چهار: مینویسید: " آن چه که مردم یک سرزمین را خوشبخت یا بدبخت می کند رژیم است نه زبان" (پایان نقل قول).

اولا؛ چه کسی در کجای عالم "زبان" را با یک "رژیم سیاسی" مقایسه کرده است که شما این دو را در تقابل هم قرار داده اید؟ پارامترهای تشکیل دهنده و یا توضیح دهنده یک دولت چگونه میتواند با پارامترهای توضیح دهنده زبان مورد مقایسه قرار داد. اما ارتباط دولت و زبان و یا سیاست زبانی دولت را میتوان به بررسی گذاشت. سیاست زبانی دولت فارسی ایران، سیاستی استعماری با تکیه بر ایدئولوژی شونیستی است. در این نکته یکی از پارامترهای شناخت دولت، زبان و سیاست آن در قبال زبان است. در این رابطه میتوان به سیاست رسوای آسیمیلاسیون و تحقیر و تبعیض علیه زبانهای غیرفارسی در ایران مثال آورد.

شما با مطرح

کردن مقایسه "رژیم" و "زبان" از یکسو سطح نازل نگاه به مسئله را به نمایش میگذارید و از سوی دیگر به دلیل نفرتی که از زبانهای دیگر دارید، قیاس مع الفارقی را با خوانندگانتان در میان میگذارید که برای آگاهان خنده دار و برای ناسیونالیستهای افراطی فارس خوشحال کننده است. این سخن شما حتی دولت ایران را نیز بسیار خرسند میکند. خرسندی دولت ایران در قبال این سخن شما از آنجا نشات میگیرد که شما "سیاست زبانی" دولت ایران را که سیاستی استعماریست میخواهید با این تفاسیر از تیررس آگاهی مردم دور نگه دارید. به بیان دیگر مقایسه شما (میان رژیم و زبان) عملا خاک پاشیدن به چشم مردمی ایستکه علیه ناعدالتهای زبانی مبارزه میکنند.


پنچ: " چرا من و یا دیگران نیرو و زمانی را که می توانیم برای کوبیدن رژیم آخوندهای مفت خور به کار ببریم باید برای پرداختن به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای به کار گیریم؟" (پایان نقل قول).

باز هم تمسخر "زبان مادری" در جمله طنز تحقیرآمیز شما مبنی بر "زبان مادری، زبان پدری، زبان عمه ایی و ..." خودنمایی آشکاری از نفرت شما نسبت به زبانهای غیرفارسی در ایران را نشان میدهد. در این بخش نیز باز قیاس مع الفارق را برای فریب خوانندگانتان بکار برده اید. دو پدیده مبارزه سیاسی علیه استبداد و استعمار دولتی ایران را با مبارزه برای حقوق فرهنگی یعنی "پرداختن به زبان مادری" مقایسه کرده اید!! این مقایسه هم مثل قیاسهای قبلی شما و از نوع پوپولیسم چپ نمایانه شماست. مبارزه ملتهای غیرفارس برای اعاده حقوق ملی خود اسمش "پرداختن به زبان مادری و زبان عمه ایی و یا زبان خاله ایی" نیست، اسم آن "مبارزه رهایبخش ملی است" و اسم جنبش های آن خلقها نیز جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به ملتهای ساکن در ایران است. با سفسطه نمیتوان مبارزات ملی دمکراتیک خلقهای غیرفارس را آنهم با نام چپ و ستاره قرمز قلابی به زیر سایه برد.

شش: " سخن کوتاه، مردم گرسنه ایران در جستجوی نان هستند نه پان!" (پایان نقل قول).


باز هم پوپولیسم و عوامفریبی در این جمله شما موج میزند. در این بیان فرض نادرست شما از مبارزات ملی دمکراتیک خلقها این استکه آنها با هدف تحقق "پان ایسم" فعالیت میکنند و نه برای جاری شدن عدالت و با این تصور نادرست شما به اصطلاح کشف بزرگتان را با مردم در میان میگذارید که مردم "پان" نمیخواهند بلکه "نان" میخواهند!!

شما در هیچ موردی در این نوشته تان به حقوق اساسی خلقهای غیرفارس در ایران اشاره نکرده اید و تنها و تنها به تمسخر فعالین سیاسی ملتهای غیرفارس اکتفا کرده اید. اسمتان را هم تبریزی گذاشته اید که مثلا برای خودتان در بین ترکها اعتباری هم کسب کنید. اما خیانت به خلق خویش چیزی نیست که با شما عینیت بیابد. پیشترها نیز عناصری همواره در خدمت دشمن خلق ما بوده است.

مردم و در واقع وجدان بیدار آنها به دنبال جاری شدن عدالت در جامعه است. صرف داشتن نان کافی برای زیستن سعادتمندانه نیست. اغلب انسانها در طبقات مادون با تقلا هم که شده نان روزشان را درمی آورند. از نظر شما چون نان در میآورند، کافی ایست، چون نوشته اید که "مردم در جستجوی نان هستند"، اما فلاکت زندگی اجتماعی فشارهای روانی بسیار سنگینی را بر آنان تحمیل میکند. بنابراین بایستی این شعار را از این بررسی بدست داد که مردم بدنبال عدالت هستند که معاش و عدالت اقتصادی اصلی ترین عنصر آن عدالت است.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای تبریزی – بخش یک:
اشکالات اساسی و گاه ترمینولوژیک نوشته شما را از منظر فکری در بندهای زیر و بصورت خلاصه بررسی کرده ام.

یک: مینویسد: " ناهمسانی بزرگ دیدگاه من و شما در این است که شما ناسیونالیست هستید و من ناسیونالیست نیستم" (پایان نقل قول).

دفاع از حقوق ملی خلق ترک، هیچ ربطی به ناسیونالیست بودن یا نبودن ندارد. جعفر پیشه وری و اغلب یارانش کمونیست و سوسیالیست بودند، اما مبارزه مردم برای تشکیل دولت ملی آذربایجان را در بخش جنوبی آن رهبری کردند. این اتفاق فقط در آذربایجان رخ نداده است، جنبش های رهایبخش ملی در موارد زیادی توسط سوسیالیستها رهبری شده است. بنابراین ناهمسانی بزرگ من و شما آن چیزی نیست که شما عنوان کرده اید، چون من نه ناسیونالیست هستم و نه ناسیونالیست بوده ام. من پیرو اندیشه "سوسیالیسم دمکراتیک" یا "برابری طلبی دمکراتیک" (نه کمونیسم) هستم. تفاوت نگاه من و شما

(برای نمونه) در فهم از چپ خود را نشان میدهد. فهم شما از چپ و در برخورد با مسئله ملی در ایران، فرار از مسئولیت و سطحی نگری و تکیه بر شعارهای دهان پرکن است. اما چپ مورد نظر من در تلاش برای ارائه یک راه حل دمکراتیک برای حل مسایل جدی در جامعه و از آن جمله مسئله ملی در ایران است. شما با تمسخر دیدگاه فعالین مدنی خلق ترک (برای نمونه در کامئنت اول تان) میخواهید پز بدهید و ناسیونالسیتهای افراطی فارس را به حمایت خود جلب کنید، اما من در صدد یافتن راه حلی هستم که خلق فارس (نه ناسیونالیستهای افراطی در آن) نیز بتواند سعادتمندانه و بدور است نظامهای استبدادی و استعماری در کنار ملتهای دیگر ساکن در ایران زندگی کند. شما ادبیات دولتی ایران را تبلیغ میکنید و من آن را نقد میکنم. تفاوتهای دیگر فکر من و شما را میتوانید در ادامه این نوشته بخوانید.

دو: مینویسید: "دیدگاه من درباره زبان ها دیدگاهی بی طرفانه است"، زبان جز ابزاری برای پیوند میان انسان ها هیچ نیست" (پایان نقل قول).
اولا؛ دیدگاه بیطرفانه در مورد زبانها دیدگاهی غیرمسئولانه است. چون اگر تمامی زبانها موجود در جهان به مثابه میراث فرهنگی و تاریخی بشریت به دست ما رسیده است، ما هم در قبال حفظ و حراست از آن میراث مسئولیت داریم و بی طرفی در این رابطه یعنی بی مسئولیتی در قبال میراث تاریخی و فرهنگ بشریت.

دوما؛ هیچ انسانی نسبت به زبان مادری خود نمیتواند بیطرف باشد. زبان مادری جوهره رشد انسان را از بطن مادر و حتی در اشکال آوایی در گوش کودک زمزمه میکند. اعلامیه جهانی زبان مادری نیز اهمیت زبان مادری و مسئولیت دولتها و البته انسانها را در قبال آن مورد تاکید قرار میدهد. اما شما در اینجا برای خواننده گانتان موعظه میکنید که نسبت به زبان و زبان مادری "بی طرف" هستید!!

سوما؛ شما در کامنت مملو از تمسخر و طنز تحقیر تان (دلیل بیکاری زبان فارسی است، دلیل گرانی زبان فارسی است، دلیل تورم زبان فارسی است، دلیل کمبود خانه زبان فارسی است، دلیل رشوه خواری زبان فارسی است، دلیل کمبود کالا زبان فارسی است، دلیل بیماری زبان فارسی است، دلیل زمین لرزه زبان فارسی است...) غیر از دفاع از زبان فارسی چه معنی دیگری دارد. جناب آقای تبریزی ظاهرا ترک؟؟! البته دفاع از زبان فارسی ایرادی ندارد، اگر با تحقیر و تبعیض علیه دیگر زبانهای غیرفارسی در ایران همراه نباشد.

چهار؛ کاربرد زبان ابدا آن چیزی نیست که شما اسم ان را "ابزار پیوند انسانها" نام گذاشته اید. این تنها یکی از کاربردهای زبان است. زبان ابزار شناخت، ابزار بیان احساسات و تلطیف هنری آن، براینده هویت اتنیکی و دیگر مسائل بسیار مهم در زندگی انسانی است. فکر میکنید تاکید علوم تربیتی به آموزش زبان مادری چیست؟ به نظرمیرسد که بی اهمیت بودن زبان مادری پیش شما، اهمیت و جایگاه کل زبان را برای شما تا حدی کاهش داده استکه آن را جز ابزاری ارتباطی نمیدانید. البته تصور دیگر اینست که شما برای فرار از واقعیت و بی اهمیت جلوه دادن زبان مادری (آگاهانه و ناخودآگاه) به تحکیم موقعیت زبان فارسی در ایران تاکید میکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

امیدوارم این اختلافات و نفرت ها راه به جایی نبرد و کشور گرفتار کشت و کشتار و ویرانی نشود . ادم از این همه کینه و نفرت دجار وحشت می شود و ارزو می کند به مصیبت سوریه دچار نگردیم . کردها ایرانی اصیل هستند و زبانشان از شاخه زبان های باستانی ایرانی است . اذری ها هم ایرانی اصیل هستند که در حمله مغول ها و ترک ها زبانشان ترکی شد ولی از همان نژادی هستند که سایر مردم مناطق ایران هستند . اذریها قبل از حمله فوق زبانشان از ریشه زبان های ایرانی بود شبیه تاتی یا تالشی فعلی که هنوز در مناطقی از اذر بایجان بدان تکلم می کنند . اذری ها ترک نیستند چون چشم بادامی نیستند و پوستشان هم زرد نیست . همه مشکلات از جمله اموزش به زبان مادری در چارچوب ایران امکان حل دارد . تلاش مشترک امکان دسترسی به دموکراسی و پیشرفت برای ایران را بیشتر و سریع تر فراهم می کند .

نوشته شده توسط: Anonymous

ملت هایی که به بلوغ سیاسی و اجتمایی و فرهنگی و تاریخی رسیده اند. تلاش انها برای خدمت به ملت و اجتما و کشورشان است و از هرگونه نژاد پرستی و تنش زدایی دوری میکنند و در صدد تقسیم بندی کشورشان نیستند. تاریخ وارونه ایران که با اجنوی ها دیکته شده و بدخواهان و دشمنان ایران با تمام قدرت برای اختلاف و نژادپرستی و دشمنی مابین ایرانیان تلاش کرده و میکنند. اگر امروز من و شما به ان حد بلوغ نرسیده باشیم تاریخ وارونه اجنوی ها موفق خواهد شد. ما همه اول ایرانی هستیم بعد کرد و یا اذری و یا اشوری و یا ارمنی و یا فارس و عرب و بلوچ و گیلانی و لر و بلوچ و یا غیره. اگر شعور ما به ان حد برسد که همه ما مالک این سرزمین مقدس ایران هستیم و تمام تلاش خود را برای ابادی و پیشرفت و رفاه ملت ایران بکنیم و ازادی و دموکراسی و برابری و عدالت را برای کشورمان و ملتمان نخواهیم. اولین دشمن ما که رژیم اسلامی حاکم است و

ان را باعث تمام مشکلات خود ندانیم و تلاش و همبستگی نداشته باشیم٬ این رژیم پدیده های جدیدی را برای ما ملت ایران خواهد ساخت. من اشوری متولد و بزرگ شده ارومیه افتخار میکنم ایرانی هستم و افتخار میکنم که اذربیجانی و بعد اشوری هستم. برای شخص من هر نوع نژادپرستی علیه هر ایرانی دیگر غیر قابل قبول است٬ چون همه ما بایستی شریک تمام دردهای جامعه و کشور و ملتمان باشیم. زنده باد ایران و ملت زیبای رنگارنگ ایران. و امید به روزی که ما همه یک صدا متحد باشیم برای ازادی کشورمان از دست این جانیان اسلامی که دشمن ایران و ملت ایران هستند. فرزند ایران سرزمین همه ما.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یوسف عزیز، لطفاً لینک اسناد - در رابطه با «کردستان آذربایجان» - را درسایت درج کنید. ممنون از زحمتهای شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

در نظر سنجی علمی موسسه آمريكايي گالوپ و بنياد زاگبي که مابین ایرانیان داخل و خارج از کشور انجام شده مردم ایران تصاویر زیر را از عوامل اصلی عقب افتادگی کشورشان می دانند . اینها اعتقاد دارند باید با هر وسیله ای ایران را چپاول کرد و با دسیسه های مختلف به جنگ با دنیا رفت تا بتوانند حکومت کنند .ما برانیم تا چهره این اشخاص که با دستور خامنه ای هر کاری را انجام میدهند به ملت ایران معرفی کنیم . قابل ذکر است موسسه گالوپ يكي از معتبرترين موسسات نظرسنجي در جهان است كه توسط "جرج هاوس گالوپ " يكي از متخصصين استفاده از روش هاي آماري در مطالعه افكار و عقايد عمومي، در 27 دسامبر 1935م بنياد نهاده شد و به نام خود وي "گالوپ " خوانده

مي شود و نیز موسسه زاگبي از طرف دولت آمريكا، مسئول امور نظرسنجي هاي انتخاباتي كشورهاي مختلف جهان مي باشد . جان زاگبي، مدير اين موسسه، از اعضاي هيئت مشاورين موسسه گالوپ و عضو مركز مطالعات بين المللي استراتژيك كنگره آمريكا مي باشد


http://s6.uplod.ir:182/d/2k25tvgk4hvhuf6tdwpyn3t2x7no4c3eouteugocrfjoks5vtmwneafo/Untitled-1تتت%20copy%20copy%20copy.jpg
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تنها در فضای دموکراتیک است که مردمان گوناگون میتوانند آگاهانه در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند. در این فضاست که هرکس میتواند برای آرزوی خود به دنبال کسب رأی باشد. در این شرایط است که روشن میشود کدام شهر میخواهد به کجا متعلق باشد یا نباشد.
علت جنگها در منطقه عمدتاٌ امنیت جانی، رقابت، و قدرت طلبی بوده است . منهای مبارزه پیشه وری و قاضی محمد که مسئله یشان « کسب حقوق» بود. اینان با ایجاد فضای دموکراتیک- حفظ صلح و برادری- و دیالوک به مبارزه مشترک پرداختند. در شرایط حاضر نیز نیاز هست همه نیروهای سیاسی و مدنی از هر دو ملیت در این مسیر بکوشند.
«اختلاف ارضی» مسئله ای ست که از سوی «ناسیونالیسم افراطی» - بعلاوه آتش افروزی « عوامل حکومت» عمده نشان داده میشود.

برای اینکه مشکل عمده فراموش بشود. مسایل عمده در منطقه برای هر دو ملیت رفع دیکتاتوری حکومت - مبارزه ی مشترک- حفظ زندگی مسالمت آمیز و دوستی و برادری- ایجاد فضای دموکراتیک است.تا این اهداف تحقق نیافته تعیین تکلیف مسئله ارضی - دانسته یا ندانسته- حرکت در جهت اهداف حکومت است.
از سوی دیگر مسئله ارضی وقتی قابل حل است که تکلیف حکومت متمرکز کنونی تعیین شود- و نوع نظام غیر متمرکز جانشین مشخص شود، بدانهنگام میتوان در فضای دموکراتیک صحبت کرد.
در « مسئله آذربایجان غربی» ما با 3 مشکل روبرو هستیم : 1- ناسیونالیسم افراطی کورد که در فکر کردستان بزرگ است. 2- ناسیونالیسم افراطی ترک که در فکر آذربایجان بزرگ و دنیای ترک است. 3- حکومت ایران که اختلاف بین دو ناسیونالیسم را در منطقه شدت می دهد.
مردم کرد برای استفاده از امکانات هرچه بیشتر شهرنشینی به شهرهای منطقه روی میاورند. که این در نتیجه پیشرفت تمدن رخ میدهد. از قدیم پناهندگان عراقی هم در منطقه و شهرها هستند که اکنون دیگر ایرانی به شمار میروند. حکومت هم به خاطر اهداف خود میکوشد « ترکیب ملیتی» شهرها را برهم زند و میزند.و همینطور تلاشهای ناسیونالیسم افراطی کرد در این مسیر که میکوشد این ترکیب را به نفع خود برگرداند.
اختلاف بین دوناسیونالیسم افراطی سر مسئله ارضی - و بنزن پاشی حکومت به آن، از طریق بهم زدن عمدی ترکیب ملیتی شهرها - و شدت بخشیدن به تبلیغات تحریک آمیز بین طرفداران دو ناسیونالیسم از طریق عوامل خود- در داخل و خارج ، ، آن صحنه ایست که ما در اخبار و سایتها مشاهده میکنیم.

فعالان ملیتها در منطقه لازم است: راه " مبارزه سیاسی-مدنی» خود را از سیاستهای ماجراجویانه و اتوپیایی هر دو ناسیونالیسم افراطی- و عوامل آتش افروز حکومتی جدا کنند تا شریک عواقب ضد انسانی آنها نباشند.
راه دموکراسی در ایران از راه رفع ستم ملی میگذرد
راه رفع ستم ملی از راه برقراری دموکراسی در ایران میگذرد.
حفظ زندگی مسالمت آمیز و برادرانه - مبارزه مشترک حق طلبانه
راه پیروزی مردمان ما در منطقه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده این نوشتار خواست حقی را به شیوه بدی مطرح کرده است. خواست قوم های ایرانی برای آموزش به زبان مادری و بکارگیری این زبان در کارهای اداری خواست حقی است. اما لحن ستیزه جویانه ضد فارس ایشان و آمار های نادرست و بی پایه ای که ارائه می دهد، نوشته ایشان را به صورت یک متن سطحی تبلیغاتی در آورده است. در بی توجهی رژیم های مستبد به خواست های مردم، از جمله خواست های قومی، شکی نیست. اما نویسنده بارها با لفظ هایی چون " شوونیستهای قسم خورده"، اپوزیسیون عنادجو که " منکر وجود ملت های مختلف در ایران می باشند" و " آریا پرستان متعصب"، فارس ها را مورد تهاجم قرار داده، کوشیده دشمن خیالی "شوونیسم فارس" را علم نماید. از سویی آمار های نادرستی چون "سی میلیون" ترک زبان در ایران ! یا اینکه "دو سوم اهالی" ایران را ملت های غیر فارس تشکیل می دهند !، غلو گویی و بی ملاحظگی علمی نویسنده را روشن تر

می سازند. با "حساب" نویسنده، فارس زبانان ایران 75 میلیونی تنها 25 میلیون نفرند، در حالی که ترک زبانان 30 میلیون تن. یعنی بزرگترین جمعیت زبانی ایران بنا به آمار نویسنده پردرد و پرمدعای این نوشتار ترک زبانان هستند! با این " آمار" نویسنده محترم معلوم نیست برای گویندگان به دیگر زبان های قومی ایران، که نویسنده ظاهراً سنگ آنان را هم به سینه می زند، از مجموع 20 میلیون باقیمانده چه اندازه باقی خواهد ماند! تنها اثر چنین "دفاعیه" هایی آسیب زدن به خواست های برحق قوم های ایرانی از طریق نامعقول جلوه دادن این خواست ها و انداختن بیهوده آنها در سنگلاخ رویارویی قومی است.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، بالا بئی، گذشته از آن که شما ناسیونالیست هستید و من هیچ گونه باورمندی به ناسیونالیسم و اندام های گوناگون آن مانند زبان پرستی و نژادپرستی و .......... ندارم ناهمسانی دیگر دیدگاه من و شما یکی هم این است که شما رژیم ولایت فقیه را رژیمی ناسیونالیستی می دانید اما من این رژیم را رژیمی ایدئولوژیک می دانم که ایدئولوژی آن تشیع است، شما می گوئید: ( .......... ماهیت اتنیکی، زبان و فرهنگ دولتمرادان دیکتاتور جمهوری اسلامی، فارسی است و در خدمت فرهنگ فارس است! .......... ) دوست گرامی، اتنیک Ethnic واژه ای انگلیسی است که در زبان عربی به آن (قوم) و در زبان پارسی به آن (تبار) گفته می شود، من در نوشتاری که در لینک زیر آمده است روشن کرده ام که در هیچ کجای ایران چیزی به نام نژاد یا تبار یا قوم یا اتنیک Ethnic یکدست و ناب یافت نمی شود http://iranglobal.info/node/19054

.......... پس شما از کدام اتنیک Ethnic وجود نداشته فارس سخن می گوئید؟ علی خامنه ای در تاریخ پنج مرداد ۱۳۷۲ به تبریز آمد و به زبان ترکی سخنرانی کرد و بارها و بارها روشن شده است که نامبرده ترکی است زاده شده در خامنه در هشتاد کیلومتری تبریز و پدر علی خامنه ای یا شیخ جواد خامنه ای هم سال ها پیشنماز مسجد جامع تبریز بود و علی خامنه ای از سوی مادر با شیخ محمد خیابانی ترک خویشاوند است! گذشته از علی خامنه ای گردانندگان دانه درشت رژیم ولایت فقیه که همگی ترک آذربایجانی هستند را چه کنیم؟ مانند: مهندس مهدی بازرگان ترک که نخستین نخست وزیر رژیم ولایت فقیه بود، میرحسین موسوی ترک که سال ها نخست وزیر رژیم جمهوری اسلامی بود، علی مشکینی ترک که سال ها رئیس مجلس خبرگان بود، عبدالکریم موسوی اردبیلی ترک که سال ها رئیس قوه قضائیه رژیم ولایت فقیه بود، صادق خلخالی ترک ، سیدحسین موسوی تبریزی ترک ، یحیی رحیم صفوی ترک ، صادق محصولی ترک ، محمدرضا میرتاج الدینی ترک و ..... و ..... و ..... آیا این است ماهیت اتنیکی فارس دولتمردان جمهوری اسلامی؟ ****** بپردازیم به زبان فارسی، پیش از به روی کار آمدن رژیم آخوندی اندیشمندان و دانشمندان فراوانی مانند احمد کسروی تبریزی، حسین گل گلاب، عیسی صدیق، بدیع الزمان فروزانفر، جلال الدین همائی، سعید نفیسی، محمد معین، حسن عمید، داریوش آشوری، پرویز داریوش، محمود حسابی، منوچهر آریان پورکاشانی، میرجلال الدین کزازی، ضیاء الدین هاجری، احمد تفضلی، جلال دانشیار، ابوالحسن نجفی، احسان یارشاطر، پرویز ناتل خانلری، مهرداد اوستا، ابراهیم پورداود، فریدون جنیدی، ژاله آموزگار، فریده رازی و .......... به فراوانی کوشیدند که این زبان را که هفتاد تا نود در صد واژه های آن عربی است بازسازی کرده و ویرایش کنند اما پس از به روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه که واژه های فرهنگ آخوندی را با زبان فارسی درآمیخت همه این کوشش ها نافرجام ماندند و پس از درآمیختن واژه های کاربردی آخوندها و روضه خوان ها و نوحه خوان ها و مرثیه خوان ها و گردانندگان رژیم گدایان مفت خور، زبان فارسی که زبان حضرات آیات عظام و حجج اسلام شده بود آن چنان آشغالی از آب در آمد که حتی فارس زبان ها نیز از آن بیزار شدند! به این لینک نگاه کنید و بگوئید کجاست آن تحمیل زبان فارسی با زور سرنیزه به خلق های غیر فارس که شما و کسانی مانند شما از آن سخن می گویند http://www.iranglobal.info/node/10385 و رژیم ولایت فقیه به جز نابودی زبان فارسی و از ریخت انداختن آن مگر کار دیگری هم کرده است؟ ********** درباره پناهجویان سخن بسیار بیش از آن است که در یادداشتی کوتاه بگنجد اما من از شما می پرسم تا کنون هزاران تن از فارس زبان ها با کدام انگیزه به کشور ترکیه گریخته اند؟ چنین کسانی که فارس زبان هستند چگونه است که از رژیمی که شما آن را آریاپرست و فارس پرست می نامید به ترکیه ترک زبان گریخته اند؟ هیچ کدام از سخنانی که شما و کسانی مانند شما می گویند با آنچه که همگان می بینند یکی نیستند و این مایه بسی اندوه و بسی رنج است! ***** این که شما می گوئید پاره ای از چپگراها سخنان پان آریاها و یا ناسیونالیست های دیگر را بازتاب می دهند درست است و در این لینک درباره این ناهنجاری بررسی شده است http://iranglobal.info/node/22496
نوشته شده توسط: Anonymous

دکتر خدا فرازمینی: انگیزه ی اصلی برای نوشتن کتاب "توهم در توهم" این بود که چند ماهی در جنوب فرانسه زندگی کردم و از نزدیک شاهد فرهنگ شراب محور و خوشگذران ایرانیان آنجا بودم و یک آن تکان خوردم چرا که هویت خود را که اسلام گرای اصلاح طلب سوسول مآب بود را از آنها جدا دیدم و وقتی به دیار خود بازگشتم تصمیم گرفتم که به خاطر نداشتن کارت اقامت فرانسه و بهره وری از آن خطه حتما در مورد بحران هویت ایرانی ها و ریشه های فرهنگی ائمه ی اطهار که قدمتشان بیش از ایران باستان است کتابی بنویسم و رویش هم درج کنم دکترا از آکسفورد. ایرانیان نژاد پرستی که در وقوع "ورود اسلام" به سرزمینشان مورد تجاوز و قتل و قلع و قمع بودند را باید به راه راست هدایت کنم. کل این کتاب بر اساس مطالعات دانشمندان زبده ای چون حاج حسین دباغ و عطالله مهاجرانی در این عرصه مرقوم شده ست. والسلام.