Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب ایرانخواه، شما مختارید که از من انتقاد کنید و من با کمال میل انتقاد شما را می خوانم. مسلما اعضای مدیریت سایت هم انتقادات شما را می خوانند. من و دوستان مدیریت، اگر انتقادی وارد باشد با امتنان آنرا پذیرا هستیم. ولی متاسفانه کامنتهای شما نه انتقاد از من بلکه همانطور که نوشتم، شانتاژ علیه دو نفر از اعضای مدیریت است و به همین دلیل از انتشار آنها معذوریم.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب رازی، شما به فرد مشخصی توهین کرده بودید و به همین دلیل کامنت شما منتشر نشد. عدم ارائه سند می تواند دلایل مختلفی داشته باشد و لزوما به معنی دروغگویی و عوامفریبی نیست. لطفا کامنتهایتان را بدون توهین بنویسید تا منتشر شوند. اینجا محل بحثی منطقی و دوستانه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

چه دلخراش و دردناک است.
متاسفانه شاگردان چنین معلم اگربه احتمال زیاد جانی از آب درنیایند حتما روانی دائم العمر میشوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سچاس و درود فراوان به روح پاک شهیدان راه احقاق حقوق حقه کردستان و زرین قلمان کورد همانند کاک صدیق بابایی
با نهایت تاسف و تأثر باید به عرض برسانم جمهوری اسلامی صرفا یک نام اسلامی را یدک می کشد و گرنه با اهداف دراز مدت خود نقشه محو کردن اولا کورد و در ثانی مذهب تسنن را در ایران را طراحی نموده است که لازم است با آگاهی و دانایی و همچنین شناسایی راههای نفوذ به خطه تفکرات و اصالت کورد ها ، ملت کورد در بر همزدن نقشه های آنها تلاش و جدیت به خرج داده و حداقل با پیروی نکردن از القای تفکرات آخوندی و حفظ اصالت خویش آنها را در این راستا ناکام و سرخورده نمایند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسؤول کامنت ها، خیلی جالب است که این بار یک عنوان اتهامی دیگر علیه من کشف کردید: "شانتاژ علیه همکاران"! لطفاً بفرمایید این شانتاژ چه بوده؟ کامنت های حذف شده دقیقاً چه توهینی و چه شانتاژی در بر داشته اند؟ همینطور بدون دلیل که نمی شود متهم کرد و حکم داد و اجرا هم کرد! آخر مگر شما قدیس هستید و دیگران هم پیروان شما که هیچکس جرأت انتقاد از شما را ندارد؟ و اگر کرد باید حذف شود؟ در شیوه نامه سایت ایران گلوبال نوشته شده: " سایت، مدافع یک جمهوری سکولار و دمکرات در ایران فرداست و بنا بر خصلت گفتگو و دیالوگ خود، مخالف سیاست حذف نظرات سایر دگراندیشان حقیقی و حقوقی است و در این خصوص سانسور را کار نادرستی می داند!" به راستی این هدف ادعایی با این شیوه عمل شما، مسؤول کامنت ها، کمترین سازگاری را نشان می دهد؟ آیا آن جمهوری سکولار و دموکرات آرزو شده در بند مذکور نیز باید با چنین شیوه ای عمل نماید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی عزیز، از کامنتهای آقای ایرانخواه خبر ندارم، ولی یک پیام من در باره آقای شاملی به تیغ تیز سانسور دچار شد، که در آن هیچ توهینی وجود نداشت. مشکل اینجاست که گردانندگان سایت شما با کلمه "توهین" یک برخورد گزینشی دارند، که همین باعث بوجود آمدن این شائبه می شود، که در سایت شما که داعیه "آزادی بیان"ش گوش فلک مجازی را کر کرده است، بعضی ها (و ظاهرا نژادپرستان و تجزیه طلبان) "برابر"ترند. من معتقدم کسی که در فضای مجازی ادعاهای مسخره می کند و حاضر به ارائه سند نیست، یک دروغگو و عوامفریب است. آیا شما با ایت تعریف مشکلی دارید؟ اگر ندارید آیا ارائه مثال برای این ادعا را مصداق آزادی بیان می دانید یا نمی دانید؟ چرا درج عبارت "ملت وحشی" از نظر گردانندگان سایت شما توهین آمیز نیست، و لی افشای عوامفریبی نژادپرستان پانترکیست از نظر شما "توهین" است؟ بین "ادعا"ی آزادی بیان و "عمل" به آن تفاوتها است ...

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

کیانوش عزیز، من اصلاحش کردم.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ایرانخواه گرامی، کامنتهای حذف شده شما، کامنت و اظهار نظر نبودند، شانتاژ علیه همکاران ما و توهین آشکار به یکی از کاربران سایت بودند. لطفا کامنت های خود را بدون شانتاژ و توهین بنویسید تا منتشر شوند. تمامی کامنتهای منتشر شده و حذف شده در اختیار مدیریت سایت است و اگر مسؤل کامنتها نمونه ای را بدون دلیل قانع کننده و خارج از قوانین سایت حذف یا منتشر کرده باشد، توسط مدیریت تصحیح می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ سازش و همزیستی بین فرهنگ روستایی و شهری نخواهد بود فرهنگ روستایی باید به روستاها برود همه نوعش .تضاد شهریت و شریعت تا خروج اخرین شریعتمداراز شهرها ادامه خواهد داشت.شهریگران خاورمیانه متحد شوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

با عرض معذرت اصولا تیتر ذاتا غلط است. یایک انسان با ناموس است یا بی ناموس. انسان بی ناموس اصولا قادر نیست امور را ناموسی کند و بالعکس. ناموس جزيی از هویت٬شخصیت و تربیت انسان است. اگر بود٬هست -اگر نبود نیست. ناموس یا به قول غربیها؛ پرنسیب اصولا اساس هستی و زندگی است و نه حتی هدف زندگی. مشکل ما ایرانیها اتفاقا عدم اعتقاداکثریتمان به پرنسیب هاست. اقلیت با پرنسیبمان هم که بعضی از این مذهبیها و بسیجی ها باشند متاسفانه ازروی بد فهمی و جهل موجود در تمدن و فرهنگ ایرانی به جای اعتقاد به حقیقت وارزشهای انسانی به عنوان اصول و پرنسیب گرفتاردروغ و وضد ارزشها گشته اند. ولی به هر حال اگر همینها هم بی ناموس بودند معلوم نبود چه کسی از وطن وفامیل و خواهر و مادر امثال آقای نوری علاء که وطنشان(که ناموس بعضیهاست) در چمدانها و حسابهای بانکیشان جا میشود در برابر دشمن متجاوز حراست میکرد. نتیجه اینکه مشکل ما با

بی ناموس شدن حل نمیشود با اعتقاد به ارزشهای انسانی به عنوان ناموس و پرنسیب حل میشود.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب آراز سلیمانی گرامی / در این بخش تنها فایل صوتی و تصویری مجاز است بهتر است دنبال یوتوب این فیلم باشید و ان را بجای فیس بوک بگذارید....

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا آمار جالبی است.آقای ایرانی ماموران سرشماری استخدام و این کشتاه هارا از یکصد سال تا هزاران سال قبل میشمرده اند.لطفا روش علمی سرشماریشونرو اعلام بکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا انشاالله عامل فقر و فلاکت کشور را نابود کند.
خدا انشاالله دیکتاتور خونریزی که همه ما را فقیر و گشنه نگه داشته را به درک واصل کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی گرامی، مهر نموده واژه های توهین آمیز مورد ادعا را ذکر فرمایید. چنانکه پیشتر نوشتم این کامنت های حذف شده تنها شامل انتقاد هایی از شیوه عمل مسؤول کامنت ها بودند نه توهین.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

ایرانی گرامی، با تشکر از شما مقاله آقای جلال متینی را خواندم. ایشان در مقاله طولانی خود تنها در بخش کوچکی به موضوع خط پرداخته اند که مربوط به بحث ماست و باقی مقاله مربوط است به زبان فارسی که موضوع بحث ما نیست. • • • • • همانطور که نوشتید با خواندن آن دیگر جای بحثی نمی ماند زیرا متاسفانه ایشان در بخش مربوط به تغییر خط متوجه مساله نشده اند. اینکه خط انگلیسی و فرانسه و آلمانی و... اشکال دارند، مثل روز روشن است. منظور ما این است که خطی باید جایگزین خط فعلی فارسی شود که این اشکالات را هم نداشته باشد. این درست است که در خط انگلیسی "ش" را چند نوع می توان نوشت و برخی حروف خوانده نمی شوند و.... ولی بحث ما اصلا بر سر خط انگلیسی نیست. بحث ما بر سر خط فارسی است.

مثلا من می گویم که بجای ش، یک حرف مشخص باید گذاشت و نه ترکیبی از حروف. بجای خ که بسیاری الان در خط به اصطلاح فینگلیشی دو حرف kh را به کار می برند، بیایید فقط از یک حرف استفاده کنیم. به نظر من حروف لاتین می توانند جایگزین خوبی برای حروف فعلی باشند. جناب متینی به این واقعیت توجه نمی کنند که اگر ما برای هر آوا فقط یک حرف داشته باشیم، آنوقت دیگر نه می توانیم یک کلمه را به صورت های مختلف بنویسیم و نه می توانیم یک کلمه نوشته شده را به صورت های مختلف بخوانیم. مثلا وقتی در تاجیکستان همین فارسی را با حروف لاتین می نویسند، دیگر کسی نمی تواند یک کلمه پنج حرفی مانند "مختلف" را 128 جور بخواند (با به کارگیری فتح و ضمه و کسره) بلکه فقط می تواند آن را یک جور بخواند. یا اگر کسی بخواهد بنویسد "اصطرلاب"، دیگر گیج نمی شود که آنرا به چه شکلی باید نوشت زیرا این کلمه را فقط به یک شکل می تواند بنویسد. اشکال کار اینجاست که برخی فکر می کنند موضوع بر سر جایگزینی خط فارسی با خط انگلیسی است. حالا اگر ما خطی با حروف لاتین را بکار گیریم و برای هر آوایی فقط یک حرف را در نظر بگیریم، کل دستور خط فارسی (با حروف لاتین) را می توان در یک پاراگراف کوتاه نوشت. در صورتیکه فرهنگستان فارسی جزوه ای 46 صفحه ای برای دستور خط فارسی فعلی نوشته است که اگر آن را بخوانید متوجه پیچیدگی کار می شوید. برای خواندن و بکار گرفتن دستورات این جزوه، انسان باید اول زبان فارسی و دستور زبان آنرا بطور کامل یاد بگیرد، هزاران کلمه را باید حفظ کند، بداند که مصاف چیست و مضاف الیه چیست، بداند که کدام کلمه مفعول باوسطه و کدام کلمه در جمله مفعول بیواسطه است و... تا بتواند این دستورات را بکار بگیرد. آیا عقل سلیم حکم نمی کند که بجای یادگیری یک جزوه 46 صفحه ای با پیش شرط یادگیری کامل هزاران کلمه و دستور زبان کامل و... تنها یک پاراگراف را یاد بگیریم تا بتوانیم فارسی را بنویسیم و بخوانیم؟ در نظر داشته باشید که در صورت تغییر خط و استفاده از یک نشانه برای هر آوا، هر انسانی که این حروف را یاد بگیرد، می تواند فارسی را بنویسد و بخواند حتا اگر معنی آن را نفهمد. • • • • • در مرود اینکه کسی به فکر اصلاح خط انگلیسی و یا فرانسه و یا آلمانی نبوده است باید بگویم که این ادعای آقای متینی بر اساس بی اطلاعی ایشان بوده است. مساله اصلاح این خطها موضع بحث و جدلهای هر روزه محافل ادبی و فرهنگستانهای زبانهای مربوطه است. به عنوان نمونه اقدامات چند سال پیش فرهنگستان آلمان را در نظر بگیرید. • • • • • در مورد پیشرفت هم باید بگویم که به نظر من در دنیای امروزی، هر مساله ای می تواند در امر پیشرفت و یا عقب ماندگی نقش بازی کند، از جمله خط. ژاپن و چین در دهه های اخیر پیشرفت های شایانی کرده اند ولی باز به نظر من، اگر خط آنها آسان می بود، پیشرفت آنها سریعتر و بیشتر می شد. شما از گوگل و برنامه های مشابه صحبت کرده اید. لطفا در باره همین موضوع فکر کنید. چرا گوگل، شرکتی با این عظمت، خط لاتین آذربایجان و یا ترکیه را همان سال اول وارد محتویات خود کرد ولی برای آوردن خط فارسی و عربی اینهمه سال تاخیر داشت؟ و تازه چرا پس از اینهمه تاخیر و تلاش و سرمایه گذاری، باز هم متون با اشکالات اساسی مشاهده می شوند؟ پاسخ کاملا روشن است. این خط اشکالات اساسی دارد و بیچاره برنامه کامپیوتری نمی تواند تشخیص دهد که خواهر را چگونه باید بنویسد. •••• برنامه ای وجود دارد که متون اسکن شده را به خط تبدیل می کند. این برنامه برای خط های بسیاری به راحتی در دسترس است. ولی همین برنامه، پس از سپری شدن بیش از دو دهه، هنوز نمی تواند خط فارسی و عربی و ژاپنی و چینی را به راحتی تشخیص دهد و نتیجه کار فاجعه بار است. چرا؟
نوشته شده توسط: Anonymous

باید دید چه کسانی برای شاه سابق و نیز فرزندش هورا می کشند: ساواکی ها و جنایتکارانی که در خیابان با شلیک تیر جنگی مستقیم به جوانان در سال 57 ، با ثروت مردم به خارج گریختند و یا اگر در ایران ماندند هیچگاه دادگاهی/محاکمه و مجازات نشدند. و این خود، الگویی شد برای جنایتکاران جدید، به گون ای که یکی از آنها صراحتا" می گفت وقتی رژیم عوض شود من هم عوض می شوم و باز تو زندانی هستی و من زندانبان!

نوشته شده توسط: Anonymous

agaye fuzul bashi yek bare digar matne nevisande va sad albatte matlabe khodetun ro be deggat! bekhunid.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبالی میشه توضیح بدید چرا فرزندان مارکس خودکشی کردند با اینکه اونهمه چپ بودند چرا به ناامیدی رسیدند چرا مایاکوفسکی خودکشی کرد آیا امید بستن به افراد بیسواد و غریزی و کم فرهنگ جامعه و گذاشتن انها جای خدا خودش جنون نیست و این امید اخر به ناامیدی نمیرسد ایا اوردن دهقانان و دامداران به شهرها با حیله های مختلف و زنجیر کردن انها به کارخانه ها و امید بستن به مشتی کارخانه و افراد اسیر و مسخ شده در انها انسان هارا به رهایی میرساند ایا انسان ها نمی توانند با کشاورزی و دامداری وزندگی در طبیعت ازاد و رها باشند وحتما باید برای پرولتر شدن به شهرها بیایند واگر جای پرولتر شدن نبود شوفر وکارمند اخوند وفاحشه و بسیجی و سپاهی ارتشی و ساواکی و قاچاقچی و روشنفکر دینی شوند و خود و جامعه شان را به فنا دهند چرا باید کشاورزان و دامداران بخاطر شادی

روح مارکس و لنین و استالین روستاهارا ترک کنند و به شهرها بیایند پرولتر شوند ولی وقتی کارخانه به اندازه کافی نبود امت شهوت پرورو شهید پرور و خامنه ای واحمدی نزاد شوند . در اندیشه چپ چه کسی باید ودر کجا گوشت وغلات و میوه سبزی تولید کند

ایا باید مردم سر سفره اهن بخورند یا کتاب کاپیتال گاز بزنند ومثل مارکس و خانواده اش دچار سوئ تغذیه و خودکشی شوند.شما چه نفعی میبری همه روستاها خالی شود و همه در کارخانه ها زنجیر شوند و بعد برای پاره کردن زنجیر ها مارکسیست شوند

واین دور بیهوده تکرار شود فقط بخاطر 4 تا مهندس کارخانه دار مارکسیست که دنبال کارگر ارزان و ساده لوح بین روستانیشنان میگردند تا انهارا بیکار کرده و به شهر بیاورند ودر کارخانه ها پرولتر کنند .تا هم به سود شخصی برسند هم غرایز و هیجانات کمونیستی شان ارضا شود .
نوشته شده توسط: Anonymous

ولایت نکبت زده تا بحال نون همین بلوف هاش میخوره و این غربیها هم یک مسخره گیر اوردند این ولایت نکبت زده جه میکنه وای اگر یک بمب اتم داشت جه میکرد

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اگر امیدی در جامعه دمیده میشه (که میشه)، و شوری برای تغییر در جهان وجود داره، مدیون چپ هاست کیاجان!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ابن ترانه آهنگ هر چند در چارچوب افکار چپی تنظیم شده است ولی حقایقی را بیان می کند و شوری از امید و مبارزه را سر می دهد...تا نظر شما چه باشد

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آقایان ایرانی و ایرانخواه گرامی / لطفا در نوشتن کامنت ها دقت کنید که هیج کلمه توهین آمیزی ننویسید و مطمئن باشید که نوشته های شما درج خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
از آقایان اقبال اقبالی و ناصر کرمی می خواهم که با قلم توانای خود، دلایل این گونه برخوردها رابا کوردها در یاران برای خوانندگان تحلیل کنند.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

من خودم این نزاع قومی را دوست ندارم، و 99% را ترکان آغاز میکنند. ولی تکرار میکمن. حتی آذربایجان زبانش ترکی نبود و با کشتار پارسیان (ایرانیان) و هجومهای ترکان امروز زبانش ترکی شده است. بنابراین ما به پانترکیستها طلبکار نیستیم و نخواهیم بود. آذربایجان متعلق به تمدن ایران از لحاظ تاریخی بوده و بزرگترین سندش همان نام آذربایجان است که در پنج گنج نظامی و شاهنامه فردوسی به صورت آذرآبادگان آمده است و در زبان پهلوی (مانند ارمنی امروز) آترپاتکان/آتورپاتکان است. نامهای دیگر مانند تبریز و اردبیل و زنگان همه پارسی هستند. این نشان میدهد که ساکنین این منطقه در اصل ایرانی بودند وگرنه هیچ نام کهن ترکی پیش از سلجوقیان در این منطقه وجود ندارد. من این بحث را بیش از این ادامه نمیدهم ولی این واقعیت تاریخی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

حق با جناب ایرانخواه است. برخی از مدیران توهین مکرر کاربران پانترکیست را آزاد میگذارند ولی زمانیکه ایرانیان بخواهند از خود دفاع کنند، پیامشان را پاک میکنند. در تاریخ ایرانیان هرگز نسلکشی دیده نمیشود..بهترین سندش هم اینست که همین حامد تنها میتواند مجازات 9 سردار شورشی بیستون را نام بیاورد! منابع پورپیراری را هم کسی قبول نمیکند. اما شما یک نگاهی به تاریخ ترکان کنید از چنگیر و تیمور و آتیلا و ممدخان قجر تا پنج نسلکشی ارمنی/اسوری/یونانی/زازا/کرد در ترکیه الان در فایسبوک و همینجا (ایرانگلوبال) و صدها وبلاگ، پان ترکهای ارمنی-ستیز/ایرانی-ستیز/دگر-ستیز فراوان هستند. در همین ایرانگلوبال، 95% حرفهای نژادپرستانه از جانب پانترکها است. در کدام کشور بچگان شعار میدهند "خوشا کسی که بگه ترک هستم"؟ واقعاً اگر میزان ناتیونالیسم و تعصب قومی بررشی شیود، ترکیه و آران/آذربایجان صدمرتبه شدیدتر از سایر..

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حامد
داریوش کبیر 9 سردار شورشی را بر طبق مجازات آن زمان مجازات کرد. ترکان ولی یک و نیم ملیون ارمنی، پانصد هزار یونانی، هفتصد پنجاه هزار آسوری را در عرض پنج سال نابود کردند و کل تمدن آنها را از قاره انوتولی کندند. از فاشیست بودن تورکیه همین بس که روزانه میگویند "خوشا کسانی که ترک بدنیا امدند.." چیزی که در هیچ کشور دیگری دیده نمیشود. خامنه-ای هم "سید" هست مانند خمینی.. خلخالی هم که اعدام میکرد ترک بود. ایران هم در زمان شاه از ترکیه جلوتر بود. خلاصه هرکاری کنید ترکیه (پنج نسلکشی) کرد. در ضمن بهتر است کتیبه بیستون را بخوانید زیرا چیزی در مود معقد نیست..
(http://www.avesta.org/op/op.htm)
منظورم ترجمه من در آوردی پورپیراری نیست.اصلش بالاست بدون کم و کاست..خلاصه مجازات 9 سردار شورشی در زمان داریوش چیزی نیست قابل مقایسه با حمالات ترکان غز و تیموری و چنگیزی به ایران و کشتار ملیونی..

متاسفانه در ایرانگلوبال پیامهای ایراندوستان را پاک میکنند و پیامهای پانترکیستها باز است.
نوشته شده توسط: Anonymous

پسران برادرزاده هيتلر
http://www.ghandchi.com/373-hitler.htm

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در مسئله زن دو موضوع هست که ضروریست بدیده گرفته شود: 1- زن به عنوان انسان- که تحت ستم عمومی نظام اقتصادی- اجتماعی ؛ سیاسی-فرهنگی جامعه قرار دارد؛ مثل دیگر انسانها. 2- زن به عنوان انسانی از جنس دیگر- که تحت تبعضیات گوناگون مخصوص بخود در تاریخ و جامعه کنونی قرار گرفته- و قرار دارد. یعنی زن بعنوان انسان و بعنوان زن- تحت ستم بوده و هست. برابر خواهی وقتی میتواند مشکل را رفع کند که حقوق انسانی اورا تأمین کند و هم رفع تبعضیات موجود در رابطه با زن بودنش را. کوتاه- تأمین حقوق بعنوان انسان و بعنوان زن، یا جنس دیگر. اما وقتی این خواسته ها تحت عنوان فمنیسم - زن گرایی- مطرح میشوند - قالب و محتوای ایده لوژی - مجموعه از نظریات،مفاهیم و تصورات جنس دیگر- یعنی به سیستمی از تئوریهای اقتصادی-فلسفی- و اجتماعی و جنسی - تبدیل میشوند، که « حقیقت» است؛ و یا حتی، حقیقت مطلق- و تنها « زن گرایی» برایش مهم میگردد

و در پی «دشمن» جویی برمیاید. که آنهم موجودی ست به نام «مرد» که تسلط خود را طی تاریخ حامعه انسانی بر انسان مقدس دیگری بنام زن چیره نموده است ووو. بدینصورت برابرخواهی با صدها تئوری دیگر به ایده لوژی مبدل میشود. و هدف « حوشبخت»کردن زن را دنبال میکند. انسان فراموش میشود. تنها زن است که باید از تسلط جامعه مردسالار رها شود. «جنبش های خوشبختی آفرین » در طی تاریخ نه تنها نتوانستند خوشبختی بیافرینند بل بجای آن « جهنم » آفریدند. « اسلام سیاسی»- ناسیونالیسم - مارکسیسم- فاشیسم- مائویسم ووو همگی در آغاز از جنبش های اجتماعی زاده شدند و به ایده لوژی مبدل گردیدند. فمنیسم - زن گرایی- بجای انسان گرایی- جهان بینی ست که از جنبش اجتماعی برابرخواهی زنان پدید آمده است. و باورمندان به آن - آنرا حقیقت - و پاسخ آماده مسایل میدانند. و بدینترتیب برابرخواهی و انسان گرایی را به ضد خود تبدیل میکنند. همانطور که مارکسیسم به ضد مارکس تبدیل شد. فمنیسم نمیتواند درپی برابرخواهی باشد-چرا که بدنبال تسلط است. این خصلت جهان بینی ست که درپی تسلط باشد. و ربطی به آرزوهای نیکخواهانه ندارد. اینها برخی ملاحظاتی ست در مورد فمنیسم که میتواند جای اما و اگرهای زیادی باشد و از سوی دیگران تکمیل یا رد شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای قندچی

۳۴ سال است که شبانه روز و با تمام امکانات و بودجه های میلیاردی
در تلاشند خدمات شایان پهلوی را از ذهن ایرانیان پاک کنند. اما نتوانسته اند.

تنها نقطه منفی شاه استبدادش بود نه ان که او می خواست زیرا
برداشت مخالفانش از دمکراسی یک جاده یک طرفه بود.و شاه اینرا میدانست.
او برای حفظ ایران و ازادیهای مدنی و اقتصادی و احترام ایران
مجبور به استبداد شد.

در استبداد او مخالفان دیکتاتورش از خود او بیشتر سهیم بودند.
متجدد ترین احزابش با ازادی زن مخالف بودند!

اقای قندچی! تلاشتان بیهوده است.
دهه فجر مبارک

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسؤول کامنت ها! هیچ توهینی در کامنت های حذف شده من نبود. اگر راست می گویید بفرمایید چه توهینی شده بود. فقط حقیقت گویی بود و انتقاد که شما تاب آن را ندارید!

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا شاه میگفت تفنگ سرباز ناموس اش است . سعید حدادی مداح میگفت مشائی ناموس احمدی نژاد است و چون فتنه اش آشکار شده احمدی نژاد باید او را بپوشاند یعنی اخراج کند !

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

بله آقای ایرانخواه درست است، دو کامنت شما حذف شدند ولی این کار بر اساس مقررات سایت است. تمامی کامنتهایی که دارای توهین به کاربران سایت و مدیریت سایت باشد حذف می شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسؤول کامنت ها! باز دو کامنت مرا حذف کردید. این کار شما مخالف آزادی و مغایر با مقررات خود سایت ایران گلوبال است. دست از این کار بردارید!

نوشته شده توسط: Anonymous

دهه فجر مبارک
از نوشتن مقا لا ت تا ن در دهه فجر از شما تشکر میکنم.
شما هم سعی در ماله کشی عملیات ترور تان دارید

در سیاه کل هم از تفنگ ابپاش استفاده می کردید!
پاسبانها را با تفنگ ابپاش در دل شب می کشتید!

گاهی با سنگ سر یک پیاز فروش را خرد میکردید بدون سلاح

سینما رکس ابادان را بدون سلاح اتش زدید با شما موافقم.
امریکاعی ها را بدار زدید مسلح نبودید

۴ زن بدبخت را در شهر نو زنده زنده در جریان شورش مسالمت امیز ۵۷
سوزاندید. مسلح نبودید

حتی نقشه ربودن ولیعد را با قلم نوشتید بدون سلاح

شما هم سعی در ماله کشی عملیات ترور تان دارید


در سیاه کل هم از تفنگ ابپاش استفاده می کردید!
پاسبانها را با تفنگ ابپاش در دل شب می کشتید!

گاهی با سنگ سر یک پیاز فروش را خرد میکردید بدون سلاح

سینما رکس ابادان را بدون سلاح اتش زدید با شما موافقم.
امریکاعی ها را بدار زدید مسلح نبودید

۴ زن بدبخت را در شهر نو زنده زنده در جریان شورش مسالمت امیز ۵۷
سوزاندید. مسلح نبودید

حتی نقشه ربودن ولیعد را با قلم نوشتید بدون سلاح
نوشته شده توسط: Anonymous

تنها راه رهائی مردم ایران یک حکومت سکولار و دموکرات است

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز جناب اژدر
در نقد شما و همفکران شما، دکتر جلال متینی یک مقاله مفصلی چندین سال پیش نوشتند:
http://azargoshnasp.net/languages/Persian/zabankhatt.pdf
به صفحه 245+ به بعد نیز توجه فرمایید. در صفحه 246 آوای "ش" در انگلیسی را 16/17 گونه مختلف مینویسند.
اگر آن را بخوانید دیگر جایی برای بحث نمیگذارد. خط پارسی/عربی یکی از آسانترین خطهای جهان است. خط ژاپنلی از بالا به پایین است. خط آمریکا جنوبی و میانه هم لاتین است. حالا ژاپن پیشرفت کرده است یا آمریکای مرکزی/جنوبی؟ برای هر خارجی، یادگرفتن زبان پارسی و خط پارسی صدمرتبه از خط ژاپنی آسانتر است. خط اصلا ربطی به پیشرفت ندارد.
مشکل در ایران چیزهای دیگر است (ادامه را بخوانید)

دوست عزیز جناب اژدر
در نقد شما و همفکران شما، دکتر جلال متینی یک مقاله مفصلی چندین سال پیش نوشتند:
http://azargoshnasp.net/languages/Persian/zabankhatt.pdf
به صفحه 245+ به بعد نیز توجه فرمایید. در صفحه 246 آوای "ش" در انگلیسی را 16/17 گونه مختلف مینویسند.
اگر آن را بخوانید دیگر جایی برای بحث نمیگذارد. خط پارسی/عربی یکی از آسانترین خطهای جهان است. خط ژاپنلی از بالا به پایین است. خط آمریکا جنوبی و میانه هم لاتین است. حالا ژاپن پیشرفت کرده است یا آمریکای مرکزی/جنوبی؟ چین که ابرقدرت آینده است. برای هر خارجی، یادگرفتن زبان پارسی و خط پارسی صدمرتبه از خط ژاپنی آسانتر است. خط اصلا ربطی به پیشرفت ندارد.
مشکل در ایران چیزهای دیگر است. کره شمالی و کره جنوبی هردو یک خط دارند ولی اولی فرسنگها از دومی جلوتر است. من پیشنهاد خیلی آسانتر و کاراتر از شما دارم. اگر ما یک برنامه خوب رایانیک (کامپیوتری) داشته باشیم، به آسانی میتواند تمامی دیکته ها را درست کند. همین الان در chrome واژگان نادرست را فرمز میکند و تحصیح میکند.

با چنین برنامه نیز میتوان واژگان علمی که پیشنهاد شده است را نیز زود از طریق یک سایت مرکزی پیدا کرد و با واژگان بیگانه جایگزین کرد.

http://dictionary.obspm.fr/index.php?showAll=1&&search=A

در ضمن شما دوستان گویا هیچ اهمیتی به هنر خوشنویسی نمیدهید؟


زمانیکه در اروپا هیچ خبری نبود، ذخیر خوارزمشاهی و دانشنامه علائی و رساله رگشناسی ابن سینا و گشایش و رهایش ناصرخسرو به همین خط نوشته شد.


شما میگویید: " این نارسایی‌ها از قرن‌ها پیش شناخته شده".. نه این تظرها تنها از یک و نیم قرن پیش پیدا شده است. اول کسی که چنین نظری داشت آخوندزاده بود که تعصب ضداسلامش شدید بود. سپس در کشور ترکیه هم بخاطر جو ضدعربی و ضداسلامی، و خواستار اروپایی شدن، نه تنها خط بلکه کل زبان را از هم ریختند.

شما میتوانید مقاله زیر را در مورد ساخت زبان جدید در ترکیه بخوانید (چند وقت پیش در رابطه با واژه فرهنگ بود که این بخش نیز جالب است):
http://azargoshnasp.net/recent_history/pan_turkist_philosophy/turkish_lang_reform.htm
"واژه‌ی قدیمی برای تمدن در ترکی عثمانی medeniyet (مدنیت) بود. این واژه از عربی مشتق شده است؛ البته فرد ترکی در سده‌ی نوزدهم م/سیزدهم خ آن را مشتق کرد و عربان نیز آن را از ترکان قرض گرفتند. جایگزینی که برای مدنیت پیدا کردند uygarlık [اویگرلیک] بود که ساخته‌ای دیمی بر پایه‌ی نام «اویغور» بود، یعنی نام قومی که در سده‌های دهم تا دوازدهم م/چهارم تا ششم خ در ترکستان شرقی تمدن پیشرفته‌ای بنا کردند. بنابراین، ادعای ترکی ناب بودن آن کمتر از medeniyet است که هنوز میان مردم پابرجا مانده است."


مشکل اصلی در ایران اینست که آخوند تمامی ثروت نفت و گاز و معدنهای طبیعی را به باد داده است و یک کشور فقیر بوجود آمده است. و علت اصلی هم اینست که برای آخوند، ایرانی بودن ارزشی ندارد (فلسطین دارد) همانطور که برای نیروهای چپ هم نداشته است. هر دوی این گروها که پرورده بیگانگان هستند (البته آخوند پانصدسال بومی است ولی چپ بومی نیست و پرورده شوروی)، دنبال نابودی تمدن و فرهنگ ایران هستند. اخیراً هم گروه سوم یعنی پانترکیستها و پانعربیستها نیز ظهور کردند.

خلاصه بجای این پیشنهادها، بهتر است سوراخ دعا را گم نکنیم. اگر ایران یک حکومت مطلوب و مردمی داشته باشد، تمام مسائل دیگر (من جمله بیسوادی) جل میشود. در مورد بیسوادی هم اگر نگاه کنیم، در دوران قاجار شاید یک درصد جمعیت باسواد بودند و تا انقلاب به حدود 75% رسید. چند نسل دیگر حتماً صد در صد میشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاش این تعصب ناموسی که به مرز ها داریم وهر ایالت نشین غیر مرکزی را که دفاع از حق میکند تجزیه طلب میخوانیم وتنها حفظ مرز و نقشه برایمان مهم است نسبت به سرمایه های مادی و انسانی میهن هم داشتیم سرمایه های مادی و طبیعی که توسط همان افراد تمامیت خواه مرکز پرست تماما غارت و جاروکش میشود ویا اتلاف میشود یا به خارج میرود و نسبت به سرمایه های انسانی همه مردم میهن که یا در فقر و مرگ و بیکاری و اعتیاد و بیماری تلف میشوند یا به خارج میگریزند کاش ناموس سیاسیمان فقط نقشه نبود و مردم بود و طبیعت و سرمایه های شان .طبیعی است وقتی در زندگی شخصی ناموسمان فقط شورت لطیفان نزدیکمان میشود ناموس سیاسیمان هم فقط نقشه روی دیوار میشود .

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام به دوستان گرامی سایت و خوانندگان من روزهای پیش نبودم آقای حامد ایرنی گرامی ببخشید من در کامنتم شمارا عرب خطاب کردم با دوست عرب حامد نام دیگری اشتباه گرفتم من هم دست همه دوستان از همه قوم هارا میفشارم که می ایند برای ارتقای فرهنگ من و دیگران مطلب میگذارند و یا نقد میکنند امیدوارم همه ما در فرهنگ سازی برای مردم کوشا باشیم و انچه میدانیم در اختیار بگذاریم واز نقد بی تعارف همدیگر هم نگذریم مطالب همه دوستان را میخوانم و منتظرنقد هایتان بر یادداشتهایم هستم .امیدوارم همه دوستان از تمام قوم ها بیایند و مارا از داشته های تمدنی قومشان برخوردارکنند .اگر تندی و صراحت در نوشته هایم هست چه دوستان سایت چه دیگران ببخشند دوران تعارف و نوازش کژی هایمان گذشته خود ومردم را بیرحمانه نقد کنیم.از سایت هم ممنونم باتوجه به ملاک های سختش در رعایت ادب و محبت باز مرا پذیرا شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دراین مقاله نویسنده فراموش کرده بنویسد که کسی بنام آقای اسماعیل نوری علاهست که وقتی ازسکولاریسم صحبت میشود، خونش بجوش می آید و رگهای گردنش به اندازه یک لوله ده اینچ بیرون میزند. واگرنزدیک اش باشی، و زورش بهت برسد دمار از روزگارت درمی اورد واگرهم زورش نرسد و کنارش نباشی، ازطریق قلم اقدام میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاملا مشخص این بابا داره فیلم بازی میکنه .... نکنید این کارا رو

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز،
آیا می دانید که ایران رآکتوری اعلام نشده در خوزستان دارد؟ آیا می دانید سایتی معرفی نشده در کرمان دارد؟ آیا می دانید که مرکزی سری در کوه های شاهرود دارد که با کارشناسان روس در آنجا سلاح های شیمیایی سوار بر کلاهک موشک ها می کند؟ آیا عجیب است که در ایران اطلاعات رسمی با واقعی منافات دارد؟ و آیا اولین بار است که کسی از مسائلی در ایران اطلاع دارد که همگان دارند؟!

آمریکا به سبب مدیریت غیرمتمرکز اطلاعات اش را مستقیم از منطقه تهیه نمی کند و آن را از طریق متحدان اش می گیرد. به همین خاطر است که اطلاعات آمریکا از ایران برخلاف انگلیس و اسرائیل بسیار ضعیف است. همین گزارش اخیر پنتاگون که می گوید ایران در منطقه دارای 30 هزار نیروی امنیتی است، بسیار ابتدایی است و ایران تنها در سال اول سقوط صدام در عراق 60 هزار نیرو داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

ولت آنلاین :اولین گزارش ها از محافل اطلاعاتی آمریکا بود: ظاهراٌ در تأسیسات اتمی فردو انفجاری اتفاق افتاده است. اگرچنین چیزی باشد مؤفقیت بزرگی محسوب می شود.

فردو نام تأسیساتی در ایران است که اورانیوم را تا حدی که بتوان از آن در سلاح استفاده کرد غنی سازی می کند – مطلبی که نقض تمامیِ توافق های بین المللی ایران است و همه را از ریاض و تل آویو گرفته تا مسکو و واشنگتن نگران می کند. وجود این تأسیسات غنی سازی چهار سال پیش از سوی «مقاومت ایران» به اطلاعِ غرب و اسرائیل و آزانس بین المللی انرژی اتمی رسید. فردو را در عمق صد متری زمین و آسیب ناپذیر ساخته اند – در هر صورت گردانندگان چنین فکر می کردند تا اینکه به گونه ای دیگر شد.

فردو نام تأسیساتی در ایران است که اورانیوم را تا حدی که بتوان از آن در سلاح استفاده کرد غنی سازی می کند – مطلبی که نقض تمامیِ توافق های بین المللی ایران است و همه را از ریاض و تل آویو گرفته تا مسکو و واشنگتن نگران می کند. وجود این تأسیسات غنی سازی چهار سال پیش از سوی «مقاومت ایران» به اطلاعِ غرب و اسرائیل و آزانس بین المللی انرژی اتمی رسید. فردو را در عمق صد متری زمین و آسیب ناپذیر ساخته اند – در هر صورت گردانندگان چنین فکر می کردند تا اینکه به گونه ای دیگر شد.


نقطه ضعف همیشه، دسترسی به تأسیسات بود: درها و آسانسورها و خطوط تأمین مایحتاج. این خطوط اکنون مورد حمله قرار گرفته اند. مسئولان در تهران فریاد «خرابکاری» سردادند تا اینکه متوجه شدند عاقلانه نیست اذعان کنند دشمن تا عمق برنامه هسته ای نفوذ کرده است. «حادثه» توضیحی بود که کمتر گرفتار می کرد. باید انفجار مهیبی رخ داده باشد. محوطه را به شعاع وسیعی بستند.


اولین گزارش ها از سازمان های اطلاعاتی آمریکا آمد. بعد رسانه های اسرائیلی مفصل تر توضیح دادند. زیرا در هیچ کجای دنیا مانند اسرائیل رخدادهای مربوط به برنامه هسته ای ایران اینگونه با نگرانی و آمادگی برای مقابله تعقیب نمی شود. از یک اسرائیلی بلندپایه جمله ای نقل شد: «ما هنوز می کوشیم بفهمیم دقیقاٌ چه اتفاقی افتاده است ... نمی دانیم آیا حادثه بوده یا خرابکاری.» کاخ سفید خویشتن داری می کند.


اقدام مشترکِ نیروهای ویژه و مقاومت؟


حال اهرچه می خواهد باشد. در جنگ اعلام نشده علیه تجهیزِ اتمی ایران که در آن سعودی ها و اسرائیلی ها و آمریکایی ها متحدان غیرقابل باوری شده اند آنچه در فردو اتفاق افتاده مؤفقیت است. حمله، اگر حمله ای بوده، آن راهبردی را ادامه می دهد که در سال های گذشته با حمله های موردی به متخصصان ایرانی و بعد از طریق جنگ سایبری ( «استاکس نت» و «شعله» ) پی گرفته شده بود – تأخیر تا مدت زمان نامشخص.


فردو، اگر گزارش های مربوط به وقوع این حادثه افزایش یابد، مهمتر هم هست. منطقی ترین توضیح در اینصورت ترکیبی از نیروهای ویژه از خارج و نیروهای مقاومت در داخل بوده است. در تابستان سال گذشته تمام دنیا بیشتر دربارۀ زمانِ اقدام نظامی آمریکا و اسرائیل در پاییز گمانه زنی می کرد نه اینکه آیا حمله انجام می شود یا نه.


رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما و وزیردفاع این کشور پانِتا اسرائیلی ها را برحذر داشتند. در این فاصله اسرائیلی ها با پرواز دادن یک اسکادران از هواپیماهای جنگنده خود از صحرای نِگف تا ساردنی نشان دادند که نیروی هوایی آنها به چه کاری قادر است. کسی چه می داند؟ شاید همۀ اینها کوچه غلط دادن بوده در حالیکه داشتند در فردو یک غافل گیری را آماده می کردند.


ایران در جهان* از: میشائل اشتورمِر / در: ولت آنلاین


تصویر از آرشیو

12 بهمن 1391
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر با استناد به منابع آمریکا درستی یا سقم اطلاعات محرمانه از ایران را بخواهیم ارزیابی کنیم، آمریکا در زمان استفاده صدام از سلاح شیمیایی گفت ما سندی برای تأیید آن نداریم و تا سلاح ها آن را تأیید نمی کرد تا همین اواخر زمان جنگ دوم خلیج فارس تأیید نمود. اگر منبع ما اظهارات رسمی ایران است که اصلاً ایران شکنجه وجود ندارد و زندان اش نیز هتل است. دوستانی که در خارج از کشور هستند و منابعی در ایران ندارند، بهتر است برای اظهارنظر در این موارد، کمی بیشتر دقت کنند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

ایرانی عزیز، بهتر نیست که مطلبی منطقی در رد این نوشته بنویسید و به نقد و بررسی مسائل مطرح شده در این نوشته بپردازید؟ در آن صورت می توانیم بحثی سازنده را در این مورد پیش ببریم. مسلما خط تنها عامل پیشرفت و ترقی نیست و می تواند یکی از این عوامل باشد. ولی اگر خطی آسان برای خودمان برگزینیم و سطح سواد و دانش را بالا ببریم، آیا فکر نمی کنید که پیشرفت ما سریعتر خواهد بود؟ ///// شما در کامنت خود مثال جالبی زده اید. در برخی مناطق ایران هنوز تلفظ "و" پس از خ وجود دارد که با خط فعلی ما نمی دانیم که در آن مناطق این "و" تلفظ می شود و آن را تلفظ نمی کنیم. در صورتی که اگر خط تغییر یابد و با لهجه همین مناطق نوشته شود، دیگر کسی این "و" را نادیده نخواهد گرفت. آنوقت خواهیم دانست که مثلا در مشهد، خاهر نمی گویند و خواهر می گویند. یعنی دقیقا آنگونه خواهیم نوشت که بیان می کنیم. امیدوارم به نقد این نوشته

بپردازید تا بتوانیم بحثی سازنده را پیش ببریم.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ابرانی گرامی، شما کامنتی در این مورد نگذاشته اید که حذف شده باشد. در ضمن شما این کامنت را با نام ایرانی نستعلیق دوست نوشته بودید که با توجه به آدرس آی پی شما، سیستم بطور اتوماتیک آنرا به ایرانی تغییر داده بود و ما هم آنرا تغییر نمی دهیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا پیام دیگران را حذف میکنید! من گفتم که زبان پارسی یک زبان نوین و جعلی مانند ترکی استانبولی نیست و خط نستعلیق هم ابداع ایرانیان است. این خط همان خطیست که ابن سینا دانشنامه علائی و بیرونی کتاب التفهیم و ناصرخسرو و ناصرالدین طوسی مطالب علمی به آن نوشتند. خط کره-ای ها و ژاپنیها و چینیها صدمررتبه از خط پارسی (ریشه آن برمیگردد به آرامی) سخت-تر و پیچیده-تر است ولی آن کشورها پیشرفت کردند و میکنند. چین امروز دارد از همه با آن خط سختش جلو میزند. اما بجایش ده ها کشور هستند (در قاره آمریکا و حتی اروپا و آفریقا) که خط رومان دارند ولی از ژاپن و چین و کره عقب-ترند. کره شمالی خطش با کره جنوبی یکیست ولی صدها مرتبه عقبتر است در حالیکه کره جنوبی از تمامی کشورهای اسلامی و حتی بیشتر کشورهای اروپایی پیشرفته-تر است. پس این حرفهای شما ربطی به واقعیت ندارد. ما نیازی نیست مانند ترکان هویت خود (ادامه)

در ضمن تغییر خط ترکی استانبولی بخاطر این بود که هم زبان ترکی استانبولی یک زبان جعلی است و هم اینکه اتاترک میخواست به اروپا نزدیک شود.

در هر حال، خود پارسی زبانان میدانند که کسانی که دنبال تغییر خط پارسی هستند دشمن زبان پارسی هم هست. بیخود نیست دو سه تا پانترکیست که کشورشان ترکیه پنج نسلکشی در تاریخ اخیر کرده است برای این مقاله کف میزنند.

در ضمن به آن کسی که در مورد KHwah پرسیده است. در زبان پارسی بخشی از خراسان و بخشی از بوشهر و در زبانهای لری و کردی هنوز khwah هست. اما در زبان پارسی تهران آوای W حذف شده است. همانطور که ترکیه استانبولی براساس تاثیر زبانهای یونانی، آوای ق را ندارد اما گویشهای دیگری در ترکیه و زبانهای ترکی دیگر آن را دارند.

خوشبختانه با حملات مختلف ترکان به ایران، ایران مانده است و........ این افراد به فرهنگ و تمدن و خط مملکت ایران تنها در همین چند صفحه ایرانگلوبال میماند.

ما که بیش از این وقت در این مورد تلف نمیکنیم.
نوشته شده توسط: آزاده سپهری

متاسفم که دوست عزیزمون خانم سیمین کاظمی (نویسنده مطلب) اصلا معنی فمینیسم رو نمی دونند. فمینیسم یک جنبش اجتماعی ست با نیروهایی از طیف های بسیار گوناگون. تنها وجه مشترک فمینیستها با همدیگه اینه که همگی از حقوق زن دفاع میکنند. فمینیسم یک حزب سیاسی نیست که خط و مشی مشخص داشته باشه. این جزو بدیهیاتی ست که کسی که در مورد فمینیسم قلم میزنه، باید قاعدتا بدونه.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

کامنت من بر این نوشته در اخبار روز:
من هرگز به جوکهای رشتی نمی‌خندم
خانم وحدتی گرامی!
در مقاله‌ای که نوشته‌اید، به درستی به برخی مسائل پرداخته‌اید. من با بخشی از نظرات شما در این مورد موافقم. ولی اجازه بدهید که با بخشی از نظراتتان و نیز با آرزویتان توافق نداشته باشم.
نوشته‌اید: "آنچه لطیفه رشتی را برای ما خنده دار می سازد معمولا دو حالت دارد. حالت یک اینست که مرد رشتی هالو است و متوجه نمی شود که مرد دیگری با زنش خوابیده است، و ما به حماقت او می خندیم. در این حالت به حماقت کاراکتر لطیفه می خندیم."
من فکر نمی‌کنم که مردان رشتی هالو باشند. اگر مقصود فرد رشتی مشخصی باشد، حرفی در آن نیست. ولی وقتی که این "هالو"یی عمومیت داده می‌شود، توهین بزرگی است به تمامی رشتی‌ها.
نوشته‌اید: "حالت دو اینست که مرد رشتی متوجه این رابطه جنسی می شود، اما واکنشی از خود نشان نمی دهد و به سادگی از کنار آن

می گذرد..." و "مگر نه اینکه انتظار داریم که هر مردی وقتی که مرد دیگری را با زنش می بیند، عصبانی شده، غیرتش به جوش بیاید و بزند یکی از آن دو یا هر دو را بکشد؟ و واکنش خونسرد و عاری از خشونت مرد رشتی ما را به خنده می اندازد!" و ادامه داده‌اید: "آخرین جوک رشتی را که شنیده اید به خاطر بیاورید و به جای "مرد رشتی" یک "مرد سوئدی" را در آن قرار دهید. آیا بازهم بانمک و خنده دار است؟ طبیعی است که از مرد سوئدی انتظار نمی رود که دست به چاقو بزند و زن خود یا مرد دیگر را بکشد!..."
به تصور من شما با اینکه در اروپا زندگی می‌کنید، ولی با فرهنگ اروپایی آشنایی کافی ندارید. درست است که اگر در ایران همچو اتفاقی بیافتد، چاقو و انواع سلاح‌های سرد و گرم به کار می‌افتند، ولی این درست نیست که مرد اروپایی هم "واکنشی" از خود نشان ندهد و "بی‌تفاوت از کنارش" بگذرد. اینجا تنها نوعِ واکنش بین مرد ایرانی و اروپایی است که متفاوت است.
اروپاییان، ازدواج را (حالا با و یا بی کاغذ و قباله) به عنوان یک قرارداد و یک تعهد می‌بینند. وقتی این تعهد زیر پا گذاشته می‌شود، مرد اروپایی هم واکنش نشان می‌دهد. ابتدا عصبانی می‌شود و عصبانیت‌اش را در قالب کلمات بیرون می‌ریزد و سپس اولین کاری که می‌کند این است که می‌رود سراغ وکیلش و تقاضای طلاق می کند و به سلاح متوسل نمی‌شود. البته مواردی هم وجود دارد که مرد اروپایی هم به سلاح دست می‌برد ولی عمومیت ندارد و استثنایی بیش نیست.
نوشته‌اید: "یک دلیل خنده دار بدون جوک رشتی اینست که زن را هنوز ابزار جنسی برای استفاده مرد می دانیم. هر مردی که دستش برسد، به زن مرد رشتی تجاوز می کند و کنار او می خوابد. زن اعتراضی نمی کند، چیزی نمی گوید، و اصولا در همه جوک های رشتی کاراکتری ندارد، و هنگامی که مردی به سراغ او نمی آید هیچ اعتراضی نمی کند. زن رشتی انتخابی ندارد، اعتراضی ندارد، صدایی ندارد، فقط یا لخت روی تخت خوابیده، یا مورد تجاوز مرد همسایه و بقال و حسن آقا قرار می گیرد. زن رشتی در همه ی این لطیفه ها فقط "ناموس" مرد رشتی است! مرد رشتی هم که به ناموس اهمیتی نمی دهد، پس هر مردی می تواند به زنش دست درازی کند."
برخلاف نظر شما، زن رشتی در همه این جوکها کاراکتر دارد. در این جوکها زن رشتی با هر مردی که از راه رسید، از بقال سر کوچه‌شان تا رهگذر ناشناسی، می‌خوابد و در یک کلام هرزه است. و این توهین به زنان رشتی هم برای من خنده‌دار نیست.
درست است که زن رشتی هم انسان است و صاحب اختیار تن خویش، ولی من زنان رشتی را هرزه نمی‌دانم. اصولا صاحب اختیار تن خویش بودن به این معنی نیست که ما (مرد یا زن) با هر کس که از راه رسید بخوابیم. مخصوصا زمانی که تعهداتی هم در قبال کس دیگری (همسربا کاغذ و یا بی کاغذ و قباله‌مان) داریم.
نکته دیگری که شما به آن نپرداخته‌اید این است که چرا چنین جوکهایی برای رشتی‌ها، آذربایجانی‌ها، لرها و... درست می‌شود. آیا واقعا به نظر شما "ترک خر" نامیدن آذربایجانی‌ها و "هالو" نامیدن لرها و... نیز خنده‌دار است؟ آیا فکر نمی‌کنید که برخی‌ها از این توهین‌ها و تحقیرها هدف دیگری هم دارند؟ آیا شما تا به حال یک جوک توهین‌آمیز درباره تهرانی‌ها شنیده‌اید؟
نوشته‌اید: "آیا بهتر نیست آرزو کنیم که تناقض میان فرهنگ آشنا و پذیرفته شده ما و واکنش "مرد رشتی" به نفع "مرد رشتی" از میان برود و همه مردهای ایرانی همانند "مرد رشتی" خونسرد و بی"غیرت" باشند تا هیچ زن و دختری قربانی خشونت ناموسی نشود؟"
نه خانم وحدتی! آرزوی من این نیست. بهتر است بگویم که آرزوی من "دقیقا" این نیست. من آرزو ندارم که هیچ مرد و هیچ زنی در ایران همانند مرد رشتی "خونسرد" و بی غیرت باشد. بلکه آرزوی من این است که ما ایرانیان هم بتوانیم این را بفهمیم که هر کسی صاحب اختیار تن خویش است. مادر ما هم همینطور و خواهر ما هم همینطور. آنها هم می‌توانند با هر کسی که خواستند، البته آزادانه و بدون اجبار، بخوابند. این را بفهمیم که اگر خواهرمان با یکی خوابید، مساله شخصی خود اوست و اگر همسرمان با دیگری خوابید، مساله ما دو نفر است. آرزوی من این است که در چنین مواردی با عقل سلیم با مساله برخود کنیم. مساله را نه به این شکل که "ناموس"مان لکه‌دار شده و باید این لکه را با خون بشوییم، بلکه به این شکل بنگریم که در مورد مادر و خواهرمان مساله به ما مربوط نمی‌شود و در مورد همسرمان مساله این است که قرارداد بین دو طرف زیر پا گذاشته شده و ما می‌توانیم این قرارداد را با وجود این تعهدشکنی، ادامه بدهیم یا که آنرا فسخ کنیم و با عواقب عاطفی آن به نوعی کنار بیاییم.
در این صورت هیچ زن و دختری قربانی خشونت ناموسی نمی‌شود.
با پوزش از اینکه کامنت طولانی شد.
٣۲۷۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣٨۹
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای شریفی گرامی، شما نام نویسنده را ننوشته اید. این نوشته، مقاله ای است قدیمی از خانم سهیلا وحدتی با عنوان: «درباره نقش ما در ترویج خشونت ناموسی:
چرا به جوک رشتی می خندیم؟» که شما در اینجا آنرا با تغییراتی منتشر کرده اید. از آنجایی که این مقاله مدتها پیش در اینترنت منتشر شده است، بهتر این بود که اصل مقاله را در مشورت با مدیریت سایت منتشر می کردید. من مقاله اصلی را جایگزین متن منتشر شده می کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون.خیلی جالبه از پان ترکها خبری نیست .البته طبیعیه دیگه حرفی برای گفتن نمیمونه مگر اینکه بگن استاد ایلبر اورتایلی هم آریا محور و شوونیسمه.