Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون از بابت توجهات خوانندگان. آنچه که در این ماقله گفته شد، حرکات مهره های شطرنج سیاسی برای یک دوره نیست، بلکه تنها آخرین حرکات برحسب شرایط این لحظه بازی است و

حرکات سایرین در توصیه های قبلی ام آوردم و همان گونه که در شطرنج، همه مهره ها ناگهان تغییر نمی کنند و مهره های قبلی در نقش و جایگاه شان باقی می مانند و تنها برای شرایط آتی بعضی از مهره های ضروری که باید تغییر کنند، تحلیل می شوند، در صفحه سوریه نیز آن صادق است. ما در منطقه اینک ترک های عثمانی نداریم، بلکه در یک قرن پیش داشتیم و اینک ترک های مدرن و تحصیلکرده داریم. وقتی می گویم که سیاسیون و تحلیلگران خاورمیانه دنیا را با عینک قرن های گذشته می بینند، یعنی این!
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

با پوزش از خوانندگان عزیز، می خواستم کامنت خود در پاسخ به آقای شاملی را در همین جا بگذارم که اشتباها در زیر مقاله آقای شاملی نوشتم البته موضوع هر دو، یعنی کامنت آقای شاملی و مقاله ایشان یکی است. کامنت من: آقای یونس شاملی گرامی، ممنون از شما. هم برای کامنتی که زیر نوشته من گذاشتید و هم برای اینکه این کامنت را به صورت مقاله در سایت منتشر کردید تا بیشتر مورد توجه واقع شود. کار بسیار نیکویی است و ای کاش دیگران هم به جای انیکه فقط کامنت نویسی کنند، به مقاله نویسی هم روی بیاورند. اگرچه این مقاله را سالها پیش نوشته ام ولی در اساس بر همان اعتقادات هستم. من در این مقاله از این واقعیت موجود حرکت کرده ام که من مانند شما هویت خودم را به آذربایجانی بودن و "ترک" بودن خلاصه نمی کنم. من در عین حال که یک آذربایجانی هستم، یک ایرانی هم هستم و با دیگر ملیت های ایرانی از فارس بگیرید تا کرد و عرب و بلوچ و...

در یک چهاچوب تاریخی و فرهنگی می دانم و این را هیچ وقت پنهان نکرده و نمی کنم. این کاملا درست است که زبان مادری من ترکی آذربایجانی است ولی فارسی را هم زبان خودمان می دانم، همچنان که کردی و بلوچی و گیلکی و... را و از این زاویه زبان فارسی را، زبان ما می نامم و برای آن دل می سوزانم. من در باره هر زبان دیگری که در ایران رایج است، همین دید را دارم. می دانم که این مورد خوشایند شما نیست و به همین دلیل هم اتهام خائن به ملت ترک و مانقورد و... را همواره بر بالای سرم حس کرده ام و می کنم. کافی است به دشنام هایی که به من می دهند توجه کنید. در مورد اینکه می فرمایید من برای زبان مادری خودم دل نمی سوزانم، از بی اطلاعی شما ناشی می شود. البته من یک فعال ادبی-فرهنگی نیستم ولی تا آنجایی که در توان داشته ام (و این توان فرهنگی من بسیار ناچیز است) در این راه کوشیده ام، چه در راه اندازی صفحات ترکی آذربایجانی در نشریات، چه در همکاری با نشریات و سایت های ترکی و چه در زمینه های دیگر. ضمنا برای اطلاع شما در نظر دارم کاری را که چند ماه پیش به پایان رسانده ام، به مناسبت روز جهانی زبان مادری در اینترنت منتشر کنم. در پایان می خواهم به اطلاع شما برسانم که من ترکی آذربایجانی را زبان مادری خودم می دانم، به این دلیل ساده که زبان پدر و پدربزرگ من بوده و من در آن محیط آذربایجان پرورش یافته ام، گرچه زبان مادر و مادربزرگ من، برخلاف آنچه که شما نوشته اید، ترکی نبوده بلکه گرجی بوده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

این اختلافات اساسا از تعارض ساختاری در دیدگاه ها نسبت به مسئله ملی زبانی نشات می گیرد. برای بعضی ها آسیمیلاسیون ملت تورک آذربایجان در فرهنگ و زبان فارسی اهمیتی ندارد اما آشکارا از ابراز آن خودداری می نمایند چون از تبعات منفی آن چه به لحاظ ضدیت با حقوق انسانی و عدم سنخیت با جو سیاسی اجتماعی حاکم بر آذربایجان آگاهند. لذا به انحاء مختلف سعی در لوس نمودن مسئله با خلط مبخث و حاشیه سازی دارند. در دراز مدت نیز هدفشان محو شدن زبان های تورکی و غیر فارسی در ایران و سیطره کامل زبان و فرهنگ فارسی است. لذا از این منظر فارسی زبان آنها می تواند باشد و در چنین شرایطی چیزی نیز به لحاظ هویت ملی از دست نداده اند. دقیقا فرق روشنفکر فارس آگاه به منافع و حقوق ملی اش با به اصطلاح روشنفکر مآبان تورک که در اینترنشنالیسم بازی قوی سبقت را از همه ربوده اند در همین است که هیچ روشنفکر فارس؛ تورکی را زبان خود نمی داند

که هیچ؛ برعکس آن را زبانی مهاجم و تازی می داند. اما رویکرد دیگر به مسئله ملی زبانی در آذربایجان می گوید که هر ملتی زبانی دارد و در جای خود قابل احترام. ما نیز ملتی با ریشه و تاریخ خود هستیم و زبان مان به لحاظ مزایای گراماتیک و دایره لغت و فراگیر بودن آن به لحاظ جمعیتی و ... شایستگی رسمیت یافتن دارد و تنها در این صورت است که می تواند از خطر آسیمیلاسیون رهایی یابد. این زبان بایستی از زبان محاوره ای خانگی که کاربرد آن بیشتر در سطح نیاز های روز مره خوردن و خوابیدن و ... است در آمده و کاربردی حقوقی؛ قضائی؛ دولتی؛ سیاسی؛ علمی و ادبی یابد تا با خلق آثار و ضرورت بکارگیری توسط عموم بتواند سالیان سال به حیات خود دامه دهد چرا که در غیر اینصورت با مرور زمان افراد کمتر به آن احساس نیاز خواهند نمود و با سم پاشی هایی که عده ای بی هویت یا بیگانه پرست می نمایند این روند تسریع نیز خواهد یافت.
لذا درد آنقدر واضح و مبرهن است که نیازی به قصه سرایی نمی ماند. ملت تورک آذربایجان اگر می خواهد به عنوان تورک آذربایجانی به حقوق ملی دموکراتیک و به جامعه مدرن دست یابد راهی جز دستیابی به قدرت سیاسی و تثبیت المنت های ملی متعلق به خود از جمله زبان تورکی در ساختار سیاسی و حقوقی سیستم حکومتی ندارد! در غیر اینصورت بالفرض اگر هم بتواند به پاره ای از خواست های دموکراتیک برسد اما قطع یقین با توجه به آنچه در این مقال در مورد تفکر شووینیستی فارس محور حاکم بر جغرافیای ایران گفته شد از هویت تورکی آذربایجانی این ملت چیزی نخواهد ماند....
نوشته شده توسط: Anonymous

دنیز جان ببخشید تندی کردم در مورد اومانیسم در نگرشت که مدتی فکر کنی شاید نیاز به تجدید نظر داشته باشی میخواستم یکم خطر این نوع نگاه به زندگیت را گوشزد کنم چون میدانم ادم لطیف و عدالتخواهی هستی تندی من برای کندن تیزی عقاید اومانیستی ات بود من خیلی دوست دارم شما وائلیار که بااو هم خیلی تندی کرده ام وهمیشه باهم کل کل داریم از فیلسوفان بومی چپ کشورمان شوید وخودتان فکر بومی چپ غیر ترجمانی تولید کنید ماهم بخوانیم بهره بریم چپ در ترک های خاورمیانه ریشه دار است فقط باید روی پای خود بایستد واز حالت ترجمانی خارج شود متدولوژی را بیاموزیم ولی جامعه خودمان وزمان خودمان را ببنیم وتحلیل بومی وشخصی خودرا بدهیم حیف که شماها در میهن نیستید درین روزها که کوچه وخیابان مردم همه کتاب تئوریک است وادمی فکور میخواهد بیاید تحلیل بروز بدهد

با مردم داخل خیلی درتماس باشید تا چشم وگوشتان باشند خودتان فکر کنید وبنویسید وازتسلط فکر ترجمانی رهاشوید شهید مصطفی شعاعیان خیلی تاکید داشت چپ ما فکر بومی تولید کند وتحلیل خودش را ارائه دهد واسیر ایات وروایات خارجیان نباشد امیدوارم

هردویتان بزودی به اجتهاد و استقلال رای برسید ما منتظر نوشته های بومی شما هستیم پیوندتان را با ملیون ترک وغیر ترک هم از دست ندهید سعی کنید با ملیون تعامل داشته باشید امپریالیسم همیشه میخواهد بین ملیون و چپ ها در خاورمیانه جنگ راه بیاندازد.

ملیون ترک چیزهای زیادی برای اموختن دارند من متون هردورا میخوانم واستفاده میکنم.در مورد اومانیسم وپیشینه ان در یونان باستان بازهم خواهم نوشت هردوسلامت و پایدار باشید.ائلیارعزیزبازهم عذر میخواهم میدانم به سختی مرا تحمل میکنی

ولی مطمئن باش هردو روی هم تاثیر خواهیم گذاشت ولی تو با تحمل من هروز دموکرات تر میشوی . ومن هم با ادب ترمیدانم همیشه توبا همان چوب خودم بر سرم میزنی برای همین است حرفی ندارم به هرحال زندگی سخت و خشن وزیر فشار بودن مرا اینگونه کرده ولی خوشحالم تودر ارامش هستی ودر شرایط انسانی تری زندگی میکنی به هرحال شرایط جنگی است ومن وشما هردو در سنگریم وزیر اتش واینها تندی های زمان جنگ است .
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای یونس شاملی گرامی، ممنون از شما. هم برای کامنتی که زیر نوشته من گذاشتید و هم برای اینکه این کامنت را به صورت مقاله در سایت منتشر کردید تا بیشتر مورد توجه واقع شود. کار بسیار نیکویی است و ای کاش دیگران هم به جای انیکه فقط کامنت نویسی کنند، به مقاله نویسی هم روی بیاورند.
اگرچه این مقاله را سالها پیش نوشته ام ولی در اساس بر همان اعتقادات هستم. من در این مقاله از این واقعیت موجود حرکت کرده ام که من مانند شما هویت خودم را به آذربایجانی بودن و "ترک" بودن خلاصه نمی کنم. من در عین حال که یک آذربایجانی هستم، یک ایرانی هم هستم و با دیگر ملیت های ایرانی از فارس بگیرید تا کرد و عرب و بلوچ و... در یک چهاچوب تاریخی و فرهنگی می دانم و این را هیچ وقت پنهان نکرده و نمی کنم.
این کاملا درست است که زبان مادری من ترکی آذربایجانی است ولی فارسی را هم زبان خودمان می دانم، همچنان که کردی و

بلوچی و گیلکی و... را و از این زاویه زبان فارسی را، زبان ما می نامم و برای آن دل می سوزانم. من در باره هر زبان دیگری که در ایران رایج است، همین دید را دارم. می دانم که این مورد خوشایند شما نیست و به همین دلیل هم اتهام خائن به ملت ترک و مانقورد و... را همواره بر بالای سرم حس کرده ام و می کنم. کافی است به دشنام هایی که به من می دهند توجه کنید.
در مورد اینکه می فرمایید من برای زبان مادری خودم دل نمی سوزانم، از بی اطلاعی شما ناشی می شود. البته من یک فعال ادبی-فرهنگی نیستم ولی تا آنجایی که در توان داشته ام (و این توان فرهنگی من بسیار ناچیز است) در این راه کوشیده ام، چه در راه اندازی صفحات ترکی آذربایجانی در نشریات، چه در همکاری با نشریات و سایت های ترکی و چه در زمینه های دیگر. ضمنا برای اطلاع شما در نظر دارم کاری را که چند ماه پیش به پایان رسانده ام، به مناسبت روز جهانی زبان مادری در اینترنت منتشر کنم.
در پایان می خواهم به اطلاع شما برسانم که من ترکی آذربایجانی را زبان مادری خودم می دانم، به این دلیل ساده که زبان پدر و پدربزرگ من بوده و من در آن محیط آذربایجان پرورش یافته ام، گرچه زبان مادر و مادربزرگ من، برخلاف آنچه که شما نوشته اید، ترکی نبوده بلکه گرجی بوده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

خداییش آقای فروزنده هم علم و دانش کافی رو واسه این جور بحث ها نداره

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله خوبی بود کسروی هم مواضعش باید نقد شوند ولی اینکه تمام زبان ها رابراندازد یعنی یک کشور را از تمام وجوه فرهنگی متشکلش تجزیه کند و متلاشی کند اینکارکوبیدن تمامیت فرهنگ ایرانی وخرد کردن ان به اجزایش است وقتی مردم یک قوم را حتی اگر جمعیتی چند هزار نفره داشته باشند دهانشان را ببندی وقلمشان را بشکنی یعنی انهارا دستگیر کرده ای چون وقتی انسان را دستگیر میکنند تا اورا اعدام کنند اول دهانش را میبندند تا سخنی نگوید چشمانش را هم میبندند بعد اورا سینه دیوار میگذارند وقتی به یک قومی بگی خفه شو خفقان بگیر وبه زبانت نگو و ننویس ان قوم را اعدام کرده ای وترور کرده ای حذف فرهنگ های متکثردر یک کشور جنوساید و تروریسم فرهنگی است

وجنایت جنگی مخصوصا وقتی سلاح و قدرت دست ان باشد که دهان قومی مظلوم را میدوزد تا خودش نباشد مبارزات کسروی با خرافه های دینی اخوندان وتاریخ نگاری هایش ستودنی است ولی این بخش از حرف ها ونگرش هایش باید فراموش شود

اینها تنها مشتی حرف های یک بوروکرات حکومتی است که ارزش خواندن و شنیدن ندارد.افشاریزدی هم ازین ترهات دارد که نشان پیر فکری و بیسوادی وحسادتش به فرهنگ های اقوام دیگر بود اینها همه

نشانه خودکم بینی فرد است نسبت به فرهنگ های دیگر نتیجه اش حکومت های بی فرهنگی مانند پهلوی ها و خمینی ها میشود که هیچ هویتی ندارند و اخر اریا مهری پیشه میکنند که همان اروپا مهری و امریکا مهری است و انسانی که تولید میکنند میشود

کلاه مخملی های تهران و اصفهان ورقاص های کاباره های لاله زاراز دلش هم خمینی ها واحمدی نزاد ها بیرون میایند که بی وطن بی قوم وتمدن هستند وهر گاه ازشان میپرسی که هستند تنها می گویند کلب علی و حسین هستیم.وقتی ترک بودن را ازیک ترک بگیری و بخواهی اورا سرباز لال بی فرهنگ وبی تمدن حکومت مرکزی کنی نتیجه اش موجودادتی مثل آخوند خلخالی و اخوند حسنی ارومیه میشوند موجوداتی بی هویت.وقتی عیلامی بودن را از یک دزفولی بگیری نتیجه اش نوحه فارسی خوانی مجنون چون حاج صادق اهنگران میشود که ندای مرگ ونیستی جنگ پوچ سر میدهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

در هر دستگیری از فعالین عرب یا ترک ما هیچ وقت شاهد نبودیم که روشنفکران و فعالین فارس حقوق بشری نامه حمایت حتی کامنت حمایتی از دستگیر شدگان بنویسند. راستی اگر فعالین ترک حرکت ملی آذربایجان ایرانی هستند پس چرا همه سکوت کرده اند. خانم ها و آقایان آمریکا نشین و اروپانشین برای یک گربه اظهار هم دردی می کنند اما گویا میلتهای ایرانی ارزش یک گربه را هم ندارند. بعدا می گویند چرا شما هویت طلبان ترک در جریان جنبش سبز و یا سایر جریانات با ملت ایران نیستید و سکوت کردید؟! تجزیه طلب کیست ؟!

نوشته شده توسط: یونس شاملی

زبان ما یا زبان آنها؟

زبان ما یا زبان آنها؟

آقای اژدر بهنام، شما در مقاله "تغییر خط و گسست پیوند با میراث فرهنگی گذشته" بارها و بارها زبان فارسی را به عنوان "زبان ما" به قلم کشیده اید که من تنها به دو نمونه آن اشاره میکنم. در جایی نوشته اید:

"خط فارسی به خوبی نشان داده است که ... قابلیت نمایاندن آواهای زبان ما را ندارد"

و باز در جایی نوشته اید که:

"اگر خط ما با کامپیوترها و با برنامه‌های موجود سازگار نیست"

تا آنجا که من میدانم و شما خودتان آن را در مقالاتتان منعکس کرده اید، زبان شما "ترکی " است. زبان فارسی زبان متعلق به خلق فارس ایران است. شما چگونه زبان فارسی را به عنوان "زبان ما" به قلم میکشید؟ زبان فارسی زبان تحصیل و تدریس در هشتاد سال گذشته بوده است و صدها، و شایدهزاران متخصص دارد که به درد این زبان رسیدگی کنند و از دولت حاکم ایران، یعنی دولت فارسی حاکم بخواهند که تغییرات لازم و یا رفرم های کافی در خط و زبان فارسی عملی کنند.

زبان مادری شما و در عین حال زبان بیش از سی ملیون انسان در همان ایران "ترکی" آذربایجانی است. زبانی که نه حق تحصیل برای آن وجود دارد و نه این زبان امکان بهربرداری از امکانات دولتی را برای ترویج خود دارد. در عین حال هم خود زبان ترکی در ایران و هم متکلمین آن در هشتاد سال گذشته به بیرحمانه ترین وجه مورد اهانت، تحقیر و تبعیش واقع شده اند. اما شما انسانی که خود را در مقابل ناهنجاریهای جامعه مسئول میداند، کوچکترین قدمی در راه ترویج و یا تبلیغ و یا تعمیق زبان ترکی آذربایجانی که واقعا زبان خود شماست انجام نداده و نمیدهید، اما برای اصلاح زبان فارسی قلم فرسایی می کنید و بدتر از اینکه آن زبان را "زبان ما" یعنی زبان خودتان میخوانید! به نظر شما این عیب بزرگی برای یک فعالی فرهنگی و یا اجتماعی نیست که زبان در حال مرگ خود را به فراموشی می سپارد و خلق در جفای و جور خود (خلق ترک) را نادیده میگیرد و برای یک زبان فارسی قلم فرسایی میکند؟ ایا واقعا زبان فارسی که امروز در ایران هزاران متخصص دارد، نیاز به کمک شما دارد یا زبان ترکی اذربایجانی که توسط همین دولت فارسی در حال احتضار است؟

لطفا کمی انصاف داشته باشید و کمی هم به فکر خلق خودتان و زبان آن یعنی زبان ترکی آذربایجانی باشید
نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

هومن و ائلیار عزیز، از نظرات انتقادی شما سپاسگزارم. هومن عزیز، با اقرار به اینکه از زاویه نگرشی شما به مسائل استفاده کردم و به آن زاویه نگرش در نوشته من کمتر پرداخته شده، باید اضافه بکنم، مسائلی به زاویه نگرش به قول شما "اومانیستی" من نسبت داده اید، یک مقدار ناانصافی است. در مجموع با سپاس فراوان، از صحبتهای شما خیلی استفاده کردم.
ائلیار عزیز، جوهر صحبتهای شما را من در این جمله که "مناسبات یا ارزشهای اجتماعی را نابود نمی کنند، بلکه آنها میمیرند" میخواهم خلاصه بکنم. به نظر من از نظر مفهوم و در جوهر امر تفاوتی نمیکند اگر آنها "نابود" بشوند، یا اینکه "بمیرند". اینجا دیگر ما داریم فقط با کلمات بازی می کنیم. هدف من برجسته کردن نفش عنصر پیشاهنگ درسرعت بخشیدن به تحولات اجتماعی می باشد. در زمینه مسائل سیاسی روز مواضع من مشخص است. من سعی می کنم در مقالات دیگر با جزئیات بیشتر به این مسائل بپردازم.

ا سپاس مجدد فراوان از شما عزیزان. دنیز
نوشته شده توسط: Anonymous

فرا رسیدن سالگرد رستاخیز سیاهکل را به آقای توکلی گرامی ودیگر دوستان شهریگر سایت وهمه زحمتکشان خواننده سایت تبریک میگویم جنبش رهایی بخش ملی و ضد استعماری وسوسیالیستی ایران هیچگاه رزمندگان چریک فدایی خلق را وپاکبازی هایشان را در 40 سال گذشته فراموش نمیکند جنبش سوسیالیستی وبرابری طلب ایران با 1500 سال سابقه مبارزه اجتماعی فرهنگی مسلحانه از قیام غرور افرین مزدکی همچنان قدرتمند و پابرجا برای یک سامان شهری مبتنی بر عدالت برابری و تفکر بومی عقلانی میرزمد خون عزیزان سر افراز چریک فدایی در خط سرخ خونین مبارزان مزدکی این راه این مسیر 1500 ساله مبارزه را رنگین کرده همواره چریک باشیم وسازشکاربااشرافیت ارتجاع و استعمار نباشیم .

از میراث فرهنگی مبارزاتی چریک ها پاسداری کنیم و نگذاریم ارتجاع شیعه گری این سرمایه گرانقدر معنوی تمدنی مارا از ما بگیرند جنبش رهایی بخش ملی وضد استعماری هنوز به مقصد نرسیده تا رسیدن به اهدافمان از پای ننشینیم .هروز 19 بهمن و همه جای ایران سیاهکل است.
نوشته شده توسط: Anonymous

شهریگران ترک و عرب رو دستگیر میکنند سرمایه های انسانی فرهنگی ایران رو شکنجه وکشتار میکنند تا ایالات رو بدون فکر وبدون سرکنند نمیتونید فرهنگ رو با اعدام و زندان بکشید فرهنگ باز تولید میشه هرچی خون بیشتری بریزید درخت شهریگری تنومند تر میشه وقتی این سرامدان فرهنگی ایالات رومیگیرید که نتیجه سال ها تمدن ایالات هستند فقط ضعف و خودکم بینی خودتون رو نشون میدید شما کم اوردید اقایان ده اندیش حکومتی با کشتن این شهریگران شما بافرهنگ و باسواد نمیشید هر چقدر کشتار بیشتری از شهریگران ایالات بکنید مردم بیشتر به فرهنگ این بزرگان روی می اروند وفرهنگ غیر شهری حکومت مرکزی رو پس میزنن

از حسادت و خود کم بینی بمیرید ما بیشترراد مهر ولطیف حسنی به جامعه میدهیم فرهنگ رو نمی تونید اعدام کنید.فکر میکنید می تونید بازور وتفنگ همه مردم اذربایجان مثل حسنی امام جمعه ارومیه کنید نه دوران حسنی امام جمعه دیگه تموم شده پسرای اعدام شدش اینو با شهادتشون ثابت کردند مهم نیست جمعیت ترکا چقدره ولی ما همه شهریگر ترکیم هممونو بگیرید اعدام کنید مرگ هست و بازگشت نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلچین حاتمی اولا منهم این دستگیری را محکوم می کنم ولی شما در این دعوا نرخ تعیین می کنید نام شهر را به دلخواه عوض می کنید و معلوم نیست بر طبق کدام مرکز امار جمعیت اذریها را 40 در صد ارزیابی می کنید و شاید هم بعدا ادعا کنید که این چهل در صد هم طرفدار تفکر شما و خواهان این تجزیه ایران هستند به این می گویند تقلب در تهیه و تنظیم یک خبر حقوق بشری!!!!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب مسعود فروزش راد گرامی / حقیقتا متوجه منظورتان نشده ام که چرا شما احمدی نژاد را با اپوزیسیون برابر می دانید ...این چه برخوردی است که خود را بر تر از همه می دانید ... همگی را سانسور چی نامید ....بحث سفر رئیس جمهوری ایران به مصر چه ربطی به بخشی از نوشته شما دارد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب داریوش برادری """ کسی‌ که احساس پوچی می‌کند میرود و خود کشی می‌کند """ دنیای شما، مثل دنیای یک چکش میماند، "" در دنیای چکش، همه چیز میخ به نظر میرسند که باید به در و دیوار کوبیده شوند "" در دنیای شمای روانکاو، "" همه از انسان سنتی گرفته تا انسان مدرن به نوعی دچار روان پریشی هستند ""، اینکه فیگور اصلی‌ فیلم با این بغرنج فکری کلنجار میرود که آیا "" هدف وسیله را توجیه می‌کند "" به هیچوجه سطح فیلم را پایین نمی‌اورد، آیا میدانید که یکی‌ از سرشناسان انتخاب فیلم اسکار این فیلم را بدلیل "" تبلیغ شکنجه و توجیه آن ""از اسکار بایکوت کرده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی میگی که خود حسنی عقل نداشت که این مصاحبه را بکند؟ این درست است که خارج کشوری ها بدنبال سوژه میگردند ولی اشکال را باید در جای دیگری جستجو کرد و نه در علیرضا اردبیلی.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسنی را جمهوری جنایتکار اسلامی دستگیر کرد. ننگ بر این رژیم. ولی از تقصیر علیرضا اردبیلی نباید گذشت که مصاحبه ای با او انجام داد و جمهوری اسلامی را تحریک کرد تا لطیف حسنی را دستگیر کند. علیرضا اردبیلی به کی خدمت کرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای ذاکری فکر کنم شما باید یه عذر خواهی از مردم و نیز این سایت بکنید و بگویید اشتباه شده خیلی سادست سایت ایران گلوبال خبر شمارا زده بعد شما اطلاعات تکمیلی و سندی هم نفرستاید مردم فردو هم چیزی احساس نکردند از کارکنان پایگاه فردو هم کسی گزارشی نفرستاده خوب قبول کنید اطلاعات غلط به شما داده اند شما منظوری نداشته اید جز اطلاع رسانی چرا از سایت طلبکارید وبه انها توهین میکنید سعی کنید برخلاف زندگی دوران دینداریتان غرور غیر شهری خودرا کنار بگذارید وبا مردم فروتن وپاسخگو باشید تا شمارا بپذیرند هنوز هم از موضع قدرت وبا برخوردهای قلدری با مردم برخورد میکنید پشت این همه غرور چه صلاحیتی هست مدرک بالای دانشگاهی دارید

سابقه علمی درخشان سابقه شغلی درخشان خانواده و اصل نسب و پدر مادر شهری و لاییک وتحصیلکرده اخر فردی اینهمه غرورو افاده دارد که چیزی داشته باشد نه کسی که از ابتدای جوانی درامد نفتی بی زحمت داشته ودینفروشی کرده و مردم فروشی پیاده شوید باهم برویم .

خوب بود پدر مادر محترم بجای نماز خواندن عزاداری کردن کمی فروتنی و ادب شهری یادتان میدادند.با این غرور ... هیچ جا شمارا تحویل نمیگیرند هنوز خودتان را با حضرت محمد اشتباه گرفته اید و فکر میکنید ازاهل بیت انها هستید وبا مردم با قلدری برخورد میکنید .هنوز از گذشته دینی.... خود عذرخواهی نکردید در پیشگاه شهریگران ایران.اقای توکلی می خواهید فرهنگ .... حکومتیان را اشنا شوید نمونه خوبی است .این کربلایی ها وده گریز ها و محب حسین ها 34 سال است مشاغل دولتی وکارمندی دارند و با مردم هم در ادارات اینگونه برخورد میکنند با غروری بی پشتوانه غرور پول نفت جنوب رو به مردم تحویل میدن .اصلا تو عمرت کشاورزی و کارگری کردی آقای ذاکری محب حسین یا همیشه از محبت حسین جیبت پر پول میشده .میخوای امار فامیلتو دربیارم مشخص بشه یهودی پنهان هستی و تازه مسلمون و شیعه غالی هستی مثل اکثر همکارات .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ذاکری شما هنوز بی نزاکتی ماموران وزارت اطلاعات رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی را با خود دارید و تا آخر عمر هم با خو حمل خواهید کرد. شما حتا آنقدر نزاکت یاد نگرفته اید که در سایت ایرانگوبال به ایرانگلوبالیان توهین نکنید. شما فکر میکنید با ایران گول بال خواندن این سایت خیلی شاهکار میکنید؟ مثلا اگر کسی سایت شما را که <سایت سیاست ایران> نام دارد <سایت وزارت اطلاعاتی سیّاس> بنامد یا شما را بجای حمید رضا احمقرضا بنویسد کار خوبی میکند؟ لااقل ایرانگلوبالیان اگر اشکالی هم در کارشان باشد وجایی اشتباهی هم بکنند، آنرا میگویند و معذرتخواهی میکنند و هم شما و هم دیگران را با ادب و نزاکت مورد خطاب قرار میدهند. ولی شما چی؟ فقط همین مانده که آن فحشهای رکیکی را که هنگام بازجویی میدادید، همینجا ردیف کنید. شاید هم تا حالا اینکار را کرده اید و مسول کامنتها آنها را حذف کرده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مثلا حمید نقوی

این جواب شما را با گزارش کالبد شکافی شده آقای هاشم عزیزان رئیس مرکز اطلاعات غرب ایران جواب خواهم داد تا ثابت شود گزارشات از چه کانالی به درون ایران گول بال و از ایران گول بال به سایت وزارت اطلاعات باشگاه خبرنگاران در ایران و بلعکس انتقال پیدا کرد .....در ادامه


من رادیو فردا و رویترز را جاسوس ایران نکردم ولی گفتم این دو منبع خبری طبق نظر کاخ سفید اخبار را مزدورانه انتشار میدهند . مزدور کسی است که در برابر دریافت حق الزحمه کاری انجام میدهد حالا چه رادیو فردا باشد چه رویترز چه مزدوران جمهوری اسلامی ..این معنی مزدوریست جنابان ...ذاکری
نوشته شده توسط: Anonymous

من شخصا با شورای ملی پیشنهاد پرنس پهلوی مشکلی ندارم شورا نهاد خوبی است همین شورا اگر فراگیر شود وهمه گروه های شهری به ان بپیوندند وافراد و هوادارانشان خودش مشروعیت پیدا میکند همین شورا میتواند سامان سیاسی فردای ایران شود وقتی از پایین در همه ایالات شاخه هایش تشکیل شوند در همه شهرها وروستا ها همه قوم ها و مکتب ها شورا چکیده وسقف سیاسی خواسته همه گروه ها از چپ و راست وا سلامی است پدیده ای است که همه نگرش ها انرا قبول دارند به شرطی که فراقومی فرانژادی فرا دینی و فرا مکتبی باشد شورا خیلی بیشتر از جمهوری و سلطنت خواستنی و قابل اعتماد است جمهوری و سلطنت پوچی و ناکارامدی خودرا در ایران ودیگر کشورها نشان داده اند شورا

نهاد خیری است که رضا پهلوی انرا بنا نهاده ایشان خودش هیچ ادعایی دیگر ندارد خودرا تنها مبدع و محافظ ان میداند ولی کاش خود پرنس و مادرش بابت حرکات فجیع رزیم قبل مثل کودتا یا فروپاشی کشاورزی و نیز کشتار شهریگران و شیعه پروری عذر خواهی میکردند وقتی

امریکا بایت کودتا عذر خواست چرا اینان عذر نمیخواهند ونیز باید از خانواده کشته شده های شهریگر در طول حکومتشان عذر خواهی کنند وفردا که به ایران امدند اعاده حیثیت از کشته ها بکنند وتوانستند غرامت به خانواده ها بدهند و دلجویی کنند بابت روابط تمکینانه ای که رزیم سابق با قدرتهای جهانی داشت عذر بخواهند

چرا مسولیت همه خطاهای رزیم گذشته را هنوز به عهده دارندو اعلام برائت نمیکنند تا گروه های شهری اسیب دیده از حرکات رزیم قبل به شورا بپیوندند و موازی سازی نکنند واتحاد ملی به هم نخورد عذر خواهی خوب است و نشانه فروتنی وشخصیت شهریگری است چرا با غرور غیر شهری هنوز از فجایع رزیم قبلی دفاع میکنند وهوادارانشان هنوز به شهریگران حمله میکنند .

وقتی رضا پهلوی از اعدام ها وشکنجه های جنون وارساواک عذر نخواهد طبعا شریک جرم است ونمیتواند فردی بیطرف باشد.او فقط باید بگوید من پسرشاه سابق هستم ورزیم قبلی فجایعش را قبول دارم واعلان برائت میکنم.اینکه او پسر شاه است جرمی نیست ولی اینکه خودش را با رزیم سابق یکی کند طبعا جرمی نابخشودنی است امیدوارم خودش زودتر به این مسله برسد واینده سیاسی اش را فدای یک رزیم منحرف اسقاطی شیعه استعماری نکند .
نوشته شده توسط: Anonymous

این خبر در دوم بهمن بوسیله سایت بنده اعلان گردیده است
http://www.persian.se/article720.html

نوشته شده توسط: محسن کردی

مه فشاند نور و...........
مه فشاند نور... و .. جغد کور شود...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایشچی عزیز، 1- مناسبات اجتماعی میان انسانها سفید مطلق - یا سیاه مطلق نیست. بل خاکستری ست. هم بخیر انسان هستند و هم به زیان او. هم ارتجاعی هستند، و هم بالنده. و الخ. اینجا چگونگی برخورد با یک سنتز مطرح است. متد« سیاه یا سفید» نادرستی تاریخی خود را نشان داده است. 2- « از بین بردن "ضد ارزشها" » - اگر قرار باشد هر کس و حزب و نیرویی ارزشهایی را « ضد ارزش» بنامند و در پی نابودی آنها برآید- گیرم بر اساس تفسیری از حقوق بشر- براستی ما با پل پوتیسم مواجه خواهیم شد. و این از « اقدام به نابودی» بر میخیزد. 3- پدیده های اجتماعی را « نابود» نمیکنند. « آنها میمیرند». برای خود حیات دارند. با تغییرات صنعتی-اقتصادی، سیاسی- فرهنگی ، بصورت طبیعی جای خود را به پدیده های نوین میدهند.4- راهش تغییرات ساختاری طبیعی ست و نه مکانیکی.تجربه منفی تغییرات مکانیکی نیز دردست هست.

5- عمدتا ازرشهای نوین با مناسبات ساختاری نوین جایگزین پدیده های کهنه میشوند. اما توجه روشنگر به آنها ضروریست. و اینکه چه چیزی بالنده است و چه چیزی کهنه. جامعه ایران در آستانه انقلاب دموکراتیک قرار دارد. مثل بسیاری از جوامع خاورمیانه . در صورت پیروزی، نظام « اقتصادی-اجتماعی» آن « سرمایه داری » ست. اما هرچه نیروی زحمتکشان در آن قویتر باشد - هرچه حقوق آنها بهتر نمایندگی شود - این سیستم میتواند به سوی جامعه « رفاه» - رفاه نسبی - میل کند. پدیده های نو و کهنه ی اجتماعی ضروریست که در چنین شرایط رئالی بررسی شوند. نه در سوسیالیسم - که مرحله گذار جامعه ما نیست. روند بهار عربی به دلیل ضعف تشکلهای زحمتکشان - و دموکراتیک و مدنی- درجهت برآوردن خواسته های مردم - عقیم ماند. اگر این اینگونه مشکلات در ایران رفع نشوند بدیهی ست که انقلاب آینده ایران هم سرانجامی بهتر از بهار عربی نخواهد داشت. غرب با تمایل به آلترناتیوسازی- روی رضا پهلوی و جبهه ملی ها- مسعود رجوی- اصلاح طلبان- حساب میکند و میکوشد با ایجاد سازش بین آنها و ناسیونالیسم موجود ملیتها - سرنوشت انقلاب آینده را به نفع خود رقم بزند. چپ ایران بعلت تشتت سازمانی و تئوریک - زمینه را به نیروهای دیگر واگذاشته است. ساغ اولون
نوشته شده توسط: Anonymous

چه کسی در مورد رابطه رضا پهلوی و پرويز ثابتی دروغ می گويد؟

http://www.ghandchi.com/740-reza-pahlavi-parviz-sabeti.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزيز من با بخشي إز نوشته شما مخصوصا در مورد سعدي موافق نيستم،به هر روي شعري كه اشاره كرده ايد * بني آدم اعضاي يكديگرند* حاصل تراوشات ذهني سعدي شيراز و معناي واقعي انسان بودن است، أي بسا ممكن است در ميان ملل و مذاهب ديگر نيز به تناسب زمان به نوعي ديگر وجود داشته باشد. أما روي سخن من با معنا و مفهوم اين اشعار است كه گويي در جهان ما و كشور ما به فراموشي سپرده شده است.در طول سالهاي سال به رغم وجود چنين آثار و فرهنگي در زبان و ادبيات فارسي و ايراني متاسفانه در فضاي زندگي مسالمت آميز ملل ايراني و بعد از ورود ايرانيان به رسميت زبان فارسي در كشور فرهنگي حاكم شده كه كسي را كه فارسي نميدانسته بيسوادش ميخواندند و متعاقب آن مهاجران بيكار كه إز اقصي نقاط كشور إز آذربايجان و گيلان و عربستان و بلوجستان و ... به تهران و براي كسب تكه ناني براي خوردن و كسب و كار

ميامدند به دليل تفاوتهاي فرهنگي مورد تحقير قرار ميگرفتند تا جاييكه براي مسخره كنندگان باسواد (كه بايستي به دليل بهره مندي إز نعمت سواد و فرهنگي بالأتر آداب احترام به ديگران را بيشتر مراعات ميكردند) فرهنگ بسيار ناميموني بنام برتري نژادي و زباني شكل گرفت كه به دنبال خود تصور مالكيت بر جان و مال و خاك ديگران را هم به دنبال داشت.اين فرهنگ ناميمون به تدريج به تفكر تبديل و به دست عمل باسوادان دارلفنون رفته و فرنگ ديده كه إز وزارت معارف و خارجه و ... تا مدارس و ... به كار و اشاعه تفكرات غلط و سلطه جويانه شان مشغول و كم كم به مرحله احرا درامد و متاسفانه اكنون چنين فرهنگي بر همه چيز سيطره پيدا كرده است.بحث برتري و احساس مالكيت بر همه ملل ايراني كه شايد نميخواهند فارس باشند واقعا مقوله زيانباريست كه بايد تابوي آن شكسته شود.اگر ما به شعر ياد شده إز سعدي افتخار ميكنيم و نوشته شدن إن بر سازمان ملل را پيروزي ميدانيم بايد به محتواي آن هم عمل كنيم و در عمل برادري خود را ثابت كنيم نه با تهديد و تهمت و توپ و تانك.وقتي كه يك كرد،يك ترك،يك بلوچ ،يك عرب و ... در كشور و وطن خودش امكان تحصيل به زبان مادري أش را ندارد چگونه ميتواند خود را متعلق به آن كشور و خود را با سايرين برابر بداند؟و خود را مقيد به حفظ تماميت ارضي آن نمايد؟ در حالي كه به كوچكترين حقوق بشري اش احترام گذاشته نميشود و زمانيكه براي درخواست اين حقوق ابتدايي و پيش پا افتاده زبان باز ميكند با اتهاماتي چون پان ... و تجزيه طلب و توطئه گر و نوكر علي يف و آتا تورك و ... مواجه ميشود ،دلش ميشكند و ناخودآگاه راههاي ديگري ميجويد و به آن سوق داده ميشود كه شايد به مصلحت اين جمعيت نباشد.
نوشته شده توسط: داریوش برادری

بهرحال در هر فیلم خوبی می توان چشم اندازی متفاوت دید و یا هر کس در حد توان خویش از آن بهره بگیرد. فقط من فکر می کنم تقلیل این فیلم و بویژه صحنه ی پایانیش که در پیوند تنگاتنگ با کل فیلم است به یک درگیری فکری و اینکه آیا این پیروزی به بهای زیر پا گذاشتن موازین ارزش داشت یا نداشت، در نهایت از قدرت و بحث اصلی فیلم می کاهد. زیرا به احتمال زیاد مایا باز هم در چنین موقعیتی قرار بگیرد همینکارها را می کند. اشکهای او و غم نهفته در صورت او مثل حالت کسی است که عمری زندگیش را روی چیزی گذاشته است و حال با پایان کار با «هیچی و تهی بودن دوباره زندگی و زندگی فردی» روبرو شده است. همانطور که پی برده است که باز همه چیز ناامن است و با مرگ بن لادن آن امنیت خیالی بازنمی گردد. یعنی با کمبود در زندگی و در مفاهیم مدرن و دموکراسی روبرو می شود. به این بخش متن چیزهایی برای درک بهتر متن اضافه کردم.

نوشته شده توسط: Anonymous

پرایدی تازه به دورا ن رسیده حتما زنگ موبایلشم ازین نوحه ها بوده این شوفرهای ماشین باز و ماشین گرد کشوروبه اتیش کشیدن کاش برمیگشتن ولایتشون قاطر میروندن بهشون احترام میذاشتیم.حالا بری تحقیق کنی میبنی طرف مدرکش فوق سیکلمه غیر حضوری ایثارگرانه سابقه شهراومدنشم خیلی تازس .حتما اسمشم مراد علی یا کوچیکعلیه اینم عدالت علوی-توده ای-مائویی-پهلوی برای مستضعفین فکری-روانی-اخلاقی-فرهنگی ایران ماشین موبایل بدون زحمت وکار فقط بخاطر چند تا گزارش وچند رکعت نمازوبیسوادی پدر ومادر هی بگین این کشور راست افراطیه اینهمه چپول گرایی واهول گرایی رو نمیبینید (اهول یا قیچ کسانی که بخاطربی اطلاعی و بی توجهی مادر دردوران کورکی بد می خوابند و چمشمشان دچار انحراف میشود... )

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

جناب ایرانی، با تشکر از ادامه بحث می خواستم چند نکته را متذکر شوم. تا آنجایی که من متوجه شدم، شما معتقدید که تا 15 سال دیگر حتی دانش آموزان کلاس اول دبستان هم با کامپیوتر خواهند نوشت. خوشحالم که اینقدر خوشبین هستید. من نشنیده ام که امروزه در اروپا در مدارس ابتدایی با کامپیوتر درس بدهند و یا بنویسند. حتی برای دوره های بالاتر نیز چنین چیزی را نشنیده ام. البته از کامپیوتر استفاده می کنند ولی نه اینکه همه درسها را "کامپیوتریزه" کرده باشند. ولی اگر فرض بگیریم که چنین چیزی در اروپا وجود داشته باشد و یا در آینده نزدیک عملی شود، آیا واقعا فکر می کنید که تا یک قرن دیگر در ایران چنین چیزی تحقق یابد؟ ما در ایران هنوز در بسیاری جاها مدرسه نداریم. هنوز کودکان ما در بسیاری از جاهای ایران در کانتینر درس می خوانند، هنوز کودکان ما در بسیاری نقاط برای رسیدن به مدرسه باید از پل صراط بگذرند. آنوقت

آیا می توان اینقدر خوشبین بود که تا چند سال دیگر به دروازه های تمدن بزرگ برسیم؟ ////// شما نوشته اید که برنامه ویراسباز ربطی به دستور زبان ندارد و مختص فاصله ها و نیم فاصله هاست. دوست عزیز باید بگویم که دیگر چه بدتر از این! ما هنوز پس از دو دهه تنها توانسته ایم برنامه ای بسازیم که فقط فاصله ها را تنظیم می کند و آنهم در نمونه چند خطی که من آزمایش کردم، نتیجه خوبی نداشت. امروزه در هر برنامه تکست نویسی ساده، یک غلط گیر املایی و انشایی وجود دارد و ما هنوز در گام اولیم و لاک پشت وار داریم پیش می رویم. از سوی دیگر، شما نگاهی به جزوه «دستور خط فارسی» بکنید. آنوقت می بینید که نوشتن فارسی با این خط، بدون دانستن کامل دستور زبان فارسی و بدون ازبر کردن هزاران لغت و به قول خود شما بدون داشتن دوره کامل فرهنگ لغتی معتبر در دم دست، مقدور نیست. جزوه دستور خط فارسی را می توانید از آدرس زیر تهیه کنید: http://www.persianacademy.ir/UserFiles/File/D_Final.zip
////////// دوست عزیز، شما با قسم و آیه می خواهید ثابت کنید که یادگیری این 46 صفحه (که آخرین چاپ آن به 47 صفحه رسیده است و همراه با روی جلد و مقدمه و غیره 58 صفحه شده است) چیزی نیست. بیایید روراست باشید. برای خودتان یک فرصت یک ساله در نظر بگیرید و تلاش کنید که این جزوه را یاد بگیرید و بعد هم با استفاده از فراگرفته های خود چند صفحه ای را بدون غلط بنویسید. اگر توانستید این کار را بکنید، بیایید و به ما هم بگویید. این جزوه واقعا پیچیده است. لطفا نگاهی به یادداشت من در این مورد بکنید تا متوجه پیچیدگی آن بشوید: http://www.iranglobal.info/node/15534 //// موضوع دیگری که می خواستم تکرار کنم این است که ما بحثی بر سر خط انگلیسی و یا خط های دیگر ندارم. بحث ما مشخصا بر سر خط فارسی است. با آوردن اشکالات خط های دیگر نمی توان بر اشکالات خط خودمان سرپوش گذاشت و از آن ها گذشت. از صبر و بردباری شما در این بحث تشکر می کنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

من از شما پرسش میکنم شما باز لینک میدهید که رضا پهلوی آلترناتيو دموکراتيک ايران را نمايندگی نمی کند.سوال من چیز دیگری است .ترفه رفتن شما کمکی به شما نمیکند

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا پهلوی آلترناتيو دموکراتيک ايران را نمايندگی نمی کند
http://www.ghandchi.com/741-reza-pahlavi-not-democratic-alternative.htm

Reza Pahlavi Does not Represent Iran's Democratic Alternative
http://www.ghandchi.com/741-reza-pahlavi-not-democratic-alternative-eng…

نوشته شده توسط: Anonymous

نگهداری مصنوعی افرادی که دچار اسیب های جدی بدنی بخصوص در کهنسالی شده اند باصرف هزینه بسیار درمانی وزحمات بسیاری که بردوش نزدیکان افتاده میشود و هزینه های بسیار ملی که در بر دارد ونیز رنجی که خود فرد می کشد کاری اشتباه است نیازی نیست به کشتن افراد فکر کنیم داروها و مراقبت های پزشکی خاص و پر هزینه را به مدت طولانی قطع کنیم فردی که دیگر نمیتواند خودرا اداره کند لذتی از زندگی ندارد اتفاقا هرگاه بیمار ورنجور میشویم روحمان بسیار در قفس بدن تنگ میشود ومیل به رهایی دارد و زندگی در پیش چشممان تار میشود ودوست داریم به خواب و ارامش ابدی برویم چرا باید با داروها و مراقبت هایی که قبلا نبود فردی را بصورت مصنوعی زنده نگه داریم که توان هیچ کاری را ندارد و فقط رنج میکشد

چرا اینهمه هزینه صرف کنیم در شرایطی که خیلی از جوان ها بخاطر نبود امکانات پزشکی با عوارضی ساده جان میپسارند ولی برای یک فرد بالای 60 سال هزاران دلار هزنیه میشود تا در تخت بخوابد

وخودرا هروز کثیف کند وشرمنده نزدیکانش شود چه لذتی برای یک ادم تخت خواب بدون توان بیشتر ازینکه روحش را و جسمش را ازار ندهیم وبگذاریم بصورت طبیعی عمرش به پایان برسد واورا دوپینگ نکنیم نیازی به کشتن نیست مراقبت ویژه و داروهای دوپینگی برای زنده نگه داشتن گیاهی بیمار باید متوقف شود.تا طبیعت خود انچه را میداند بکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دنیز ایشچی گرامی متاسفانه هنوز هم شما وطیف وسیعی از روشنفکران لاییک به اومانیسم وبرتری و تسلط انسان بردیگرموجودات باور دارید وباید جایگزینی برای این تفکرتان بیابید سال هاست اومانیسم خطرناکی وشومی خودرا نشان داده تفکری رایج دو قرن گذشته که نتیجه اش ویرانی والودگی بیحد زمین عزیز ما شد بهتر است به ناتورالیسم وبرابری انسان با دیگر خلق روی اورید تا واقعا و اصالتا روشنفکری چپ و طرفدار مظلومان باشید نتیجه اومانیسم تخریب طبیعت در شرق و غرب بود چرنوبیل بود هزاران کلاهک هسته ای انبار شده شوروی بود که امروزه بیکار مانده اند تخریب بی محابای طبیعت چین است انرزی هسته ای ویرانگر ایرانیان است انسان باید نسبت به دیگر موجودات فروتن باشد واحساس برتری نکند ماهم مثل بقیه موجودات در کنار انها وهم عرض

انها نه مسلط بر انها در همبود با طبیعت باید زندگی ساده و فروتنانه ای داشته باشیم به حدنیاز تولید کنیم و مصرف و خیلی بیشتر طبیعت را باز تولید کنیم واگر توانی داریم در پاسداری برطبیعت انرا مصروف کنیم فکر نکیند با شعار های اومانیستی ادم مترقی هستیم این اومانیسم در اسلام ویهود هم هست واینکه انها هم انسان را اشرف مخلوقات می دانند وحق سلطه وبرتری بر دیگر موجودات را برای ان قایلند دوران اومانیسم تمام شده مفهوم خلق نیز تغییر کرده خلق فقط انسان مظلوم نیست حیوانات گیاهان جانوران و تمام مظاهر زیبای طبیعت خلق هستند وبرماست از حقوق و کیان انها ومظلومیتشان دفاع کنیم همانطورکه از دریاچه ارومیه یا تالاب انزلی وجنگل های شمال و... به عنوان خلق دفاع کردیم ما طبیعیتم حیوانیم خودرا ااز طبیعت و حیونات تفکیک نکنیم در کنار انها به وحدت برسیم کجابرتری داشتیم وقتی اینهمه گازهای مسموم تولید کردیم وقتی اینهمه ویروس و باکتری جدید ساختیم وقتی بر هیروشیما بمب اتم ریختیم وقتی ماده نارنجی بر مزارع ویتنام پاشیدیم ایا فکر نمیکنید انسان امروز حتی به مقام یک ویروس مخرب در طبیعت رسیده با این هممه ابزار الات مهیب که ساخته خنده اور ست هنوز ازبرتری انسان حرف میزنید کاش پیام اخلاقی و فلسفی یافته های داروین را هم شما هم دیگران بخوبی فهمیده بودند وبا فروتنی در کنار دیگر حیوانات زیسته بودیم حالا زمین خیلی سبزتر و قابل تحمل تر بود .چرا برتریم چون پژو سوار میشویم وهروز هزاران تن گاز سمی به هوا میفرستیم وگربه های نازنین را در کوچه زیر میگیریم در ماه های گذشته اومانیست های حکومتی نمازخوان هزاران سگ نازنین را بخاطر چند تلفن چند شهروند اومانیست خود برتر بین کشتار کردند و به هر قاتل سگ برای هر سگ 30 هزار تومان پول دادند انها هم مثل شما دچار غرور برتری انسان بودند ان شکارچی مزدور که سگ هارا با خیال راحت کشتار کرد چقدر افکارش به شما نزدیک بود لطفا فکر کنید .اومانیسم همان فکری است که روزهای عید قربان و محرم صدها گوسفند بیگناه را کشتار میکند وخونشان را در جوی ها جاری میکند .
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای قند چی متاسفانه از پاسخ طرفه میروید ..به اعتقاد من کسی که قلم در دست میگیرد نباید یک طرفه قضاوت نماید ..شما پاسخ سوالات را بدهید اگر دموکرات هستید اگر هم هدفتان تخریب فعالیت های اپوزیسیون هست ان بحث دیگری است ....چرا در مورد لابی های جمهوری اسلامی مطلبی نمینویسید یا همان صدای امریکا که تحت نفوذ اصلاح طلبان هست...اگر رضا پهلوی هم حرکتی میکند شما سریع حمله میکنید ..جمهوری اسلامی را رها کرده اید و به مسایل شخصی میبردازید ....

نوشته شده توسط: Anonymous

شما که ملت مصر را گرسنه می نامی، پس مردم ایران در وضعیت کنونی را چه نامی؟ انگار جناب اقبالی بیشتراز همه طرفدار احمدی نژاد هستند که این گونه از ایشان طرفداری میکنند.

دشمنی امثال اقبالی با سنی ها و اعراب و تورکها هزار برابرییشتر از رژیم ایران است. جناب اقبالی همان کوردهایی که شما سنگشان را به سینه میزنی به علت عقاید مذهبی تسنن در ایران تحت فشارند! شما سطح بحث اختلاف عمیق ایران یا کشورهای سنی را .... در حد گرسنه و گدا نامیدن ملت مصر پایین آوردی. تشخیص نیت واقعی امثال شماها در پس آن چهره روشنفکری گونه شما کار بسیار راحتی است.
جناب اقبالی روشنفکر شما لطف کن یکبار هم که شده بدون این که کشورهای تورکیه و مصر و اعراب و اذربایجان و.. را قاطی بحث کنی، وضعیت بد سنی های ایران و ملل غیر فارس را بگو چگونه است و اگر ظلمی هست چرا؟
نوشته شده توسط: Anonymous

این موسیقی را چه کسی روی فیلم گذاشته ؟ این توهین و فریب بیننده است . چون صدای جغد و بوفل گاومیش و شیر شنیده میشود . مسئول سایت باید به همکاران اخطار دهد که برای فریب مراجعیت دست به هر کاری نزنند چون بزودی همیشود فرق یین واقعیت و مونتاژ را تشخیص د اد . اینکار توهین به بینندگان است و حتی ممکن است کینه نسبت به ایران و ایرانی داشته باشد

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

أره رسيده است

نوشته شده توسط: Anonymous

فشار بر اهل سنت ایران هر روز پیچیده تر و بیشتر میشود. اصولا دولت ایران مشکل ایدئولوژیک با اهل تسنن دارد و در حالی در کنفرانس های بین المللی دم از وحدت می زند

که به عنوان یک سنی مذهب عرض کنم که آنچه از از حقوق مذهبی سنی هاو تمام مذاهب غیر شیعه در ایران بیان میشود فقط ظاهر است. سنی ها حق انتخاب به عنوان کاندید ریاست جمهوری ندارند(این واقعا منحصر به فرد در دنیا است) در دادگاهها شهادت سنی ها علیه شیعه پذیرفته نمیشود و بر عکس هر گونه شهادت یک شیعه بر علی یک سنی اهمیت زیادی داده می شود(این مورد واقعا وجود دارد و یک وکیل و یا حقوقدان بیطرف در ایران میتواند این را اثبات کند و چندین مورد را خودم دیده و شنیده ام).این فقط دو نمونه است و هزاران مشکل ریز و درشت دیگر هم وجود دارد. و جالب اینجاست که دم از وحدت هم میزنند!
مورددیگر و واقعا رفتار متناقض دولت ایران، نحوه برخورد با مردم عرب زبان شیعه مذهب ایران است. دولت ایران اعراب ایران را سرکوب میکند و از طرفی از مردم عرب شیعه بحرین حمایت میکند. یا این که از مردم عرب علوی سوریه حمایت میکند.همچنین به تازگی فشار بر مردم شیعه آذری ایران هم افزایش یافته است.
وقتی که این واقعیت ها را کنار هم می گذارید فقط به یک نتیجه می توان رسید: در حکومت ایران مذهب شیعه فقط یکی از ابزار بقای حکومت غیر مشروع است و واقعا اعتقادی به این مذهب هم ندارد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي كيانوش توكلي، با درود- پيامي براي شما نوشتم، آيا به دستتان رسيد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ثانی
من برای بار آخر مینویسم. که گفت سی؟ سی سال نه..اگر همین روند پیش برود، تا ده سال دیگر اکثریت مطلق متنها در ایران به وسیله رایانه نوشته میشود. الان که در این چند سال اخیر من هیچ مقاله روی ورق به زبان انگلیسی ننوشتم. تمامی دوستانمان هم همینطور. در ضمن همینکه متن قال درک باشد، کافی است. اگر بحث املاء یک لغت باشد که هر آدم باسوادی میتواند به لغتنامه رجوع کند تا مانند طرفداران پورپیرار در مورد فرق "دختر" و "دخطر"! اشتباه نکند. بحث نیم فاصله هم در آینده با همین برنامه ها حل میشود. همزه هم چه "ی" باشد چه همزه، باز مفهموم روشن است. هزینه این کار هم خیلی کمتر است تا اینکه مانند ترکان استانبولی بیفرهنگ بشویم. همانطور که در زبان انگلیسی شانزده گونه "ش" را به یک حرف تبدیل نمیکنند ما هم نیازی نداریم "ز" "ظ" "ض" و "ذ" را "ز" کنیم.

در ایران 12 سال مدرسه وجود دارد که مردم فرق دختر و "دخطر" و "خط" و "خت" را یاد بگیرند. اگر کسی در 12 سال نتوانست فرق این را یاد بگیرید، بایستی او را طرفدار پورپیرار قلمداد کرد.

همین الان من در ویراسباز این را وارد کردم:
http://virasbaz.persianlanguage.ir/

من این متنها را درستتر مینویسم.
و این آمد:
من این متن‌ها را درست‌تر می‌نویسم.

اما شما مفهموم هر دو جمله را میفهمید (یا بقول ویراسباز: می‌فهمید).

پس کسانی که دنبال تغییر خط هستند هیچ دلیلی خوبی نیاوردند و من یکبار دیگر مرور میکنم:
1) نیم فاصله ها اکنون در پارسی به چند شیوه نوشته میشود. اما شیوه معمول و درست را میتوان با ویراسباز نوشت:
http://virasbaz.persianlanguage.ir/
اما مهمتر اینست که مفهموم جمله دریافت میشود(می‌شود).
2)
بحث این بود که لاتین علمی هست! در حالیکه ژاپن (با خط بسیار سختتر(سخت‌تر) از خط پارسی)، هم آمار بیسوادیش از تمامی قاره آمریکا که خط لاتین استفاده میکنند (و به نظرم حتی کل اروپا بجز شاید یک دو کشور) کمتر است و هم از تمامی کشورهای اروپا پیشرفته است. تازه خط آنها از بالا به پایین است (نه راست به چپ یا چپ به راست). در عین حال، کشورهایی هستند بسیار فقیر که خطشان لاتین و سریلیک هست (مانند برخی از کشورهای سابق شوروی و قاره آمریکا).
پس ربطی به علمی بودن ندارد!.

3)
بحث سوم این بود که برخیها شاید ندانند که "دختر" درست است یا "دخطر"! من هم میگویم که خوب اگر مطمئن نیستید یا طرفدار پورپیرار هستید.. بروید به یک لغتنامه رجوع کنید. چه ضرورتی دارد که بخواهید حدود ملیون کتاب/نسخ پارسی را تبدیل به لاتین کنید و فرهنگ ما را نابود کنید؟ اگر مطمئن نیستید که "دختر" هست یا "دخطر"، بروید به یک لغتنامه رجوع کنید.همانطور که در انگلیسی شانزده حروف برای تلفظ "ش" هست، اما این باعث نشده است که انگلیسیها خط را عوض کنند.
4) موضوع دیگر دستور زبان بود که ربطی به حروف لاتین و سریلیک و پارسی (نستعلیق) ندارد.
5)
بحث دیگر این بود که "خواه" را چگونه توجیه کنیم! نیازی به توجیه نیست، اینطوری در تاریخ روزگاری "خواه" درست خوانده میشد و هنوز هم در مناطقی از ایران درست خوانده میشود. اما همین اگر باز مطمئن نیستد، بروید از لغتنامه یادبگیرید.
چنانکه در زبان انگلیسی هم bought thought و غیره هست و کسی امروز gh را تلفظ نمیکند ولی روزگاری gh تلفظ میشد.
6)
در کل اینها وسعت مغز انسان را کم میگیرند تا حدی که فکر میکنند انسان نمیتواند فرق "دختر" یا "دخطر" را یاد بگیرد! کار ترکیه هم نژادپرستانه بود. زبان ترکی عثمانی با پانصد سال ادبیات فاخر بخاطر نژادپرستی به دور ریخته شد. اما ما ایرانیان نه دنبال پارسی سره هستیم و نه دنبال تغییر خط. با همین ادبیات پارسی از رودکی تا حافظ تا فردوسی تا نظامی تا مولانا کیف میکنیم و همچنین با متون فلسفی سهروردی و ناصرخسرو و خیام خرمیم.
7) البته کیف بیشتری میکنیم زمانیکه میرویم ترکیه و میتوانیم دیوارهای مساجد و مدارس قدیم را بخوانیم و ترکان نمیتوانند آن را بخوانند!
8) و باز هم کیف بیشتری میکنیم زمانیکه خط زیبای نستعلیق که ابداع ایرانیان است و زیباترین خط جهان است را در هنز خوشنویسی مشاهده میکنیم!.
9) خیلی از ترکهای ترکیه به اتاترک فحش میدهند که خط و تاریخشان را از بین برد. یکیشان از دوستان نزدیکم هست. نظر تغییر خط در واقع ایرانستیزی است و میخواهند یک تمدن عظیم را نابود کنند.
10) تاجیکها هم میگویند که خط سریلیک فاجعه فرهنگی بود. دیگر یعنی خط غیرپارسی برای زبان پارسی آزماییده شده است و پاسخ نداده است. و دانشمندان و ادیبان تاجیک در این مورد که خطشان را از دست دادند بسیار ناراحت هستند! پس این هم تجربه تاریخی برای ایران.خداحافظ همیشه.
نوشته شده توسط: Anonymous

"نيروهای اپوزيسيون دموکراتيک ايران وقت آن است که روشن در مورد ادعای آقای پهلوی اعلام موضع کنند وگرنه وقتی امروز سکوت می کنند فردا نمی توانند بگويند مخالف بودند."

http://www.ghandchi.com/742-warning.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

بازهم درباره سلطنت دموکراتیک خيالی رضا پهلوی

http://www.iranglobal.info/node/15457

نوشته شده توسط: Anonymous

سلطنت پرده دوم-رسمی در برابر غیر رسمی

http://www.ghandchi.com/331-MonarchyAct2.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

درود
با اینکه شما در رابطه با نقش روسها و نیازهای مبرم آنها در شرایط کنونی و اینکه ائتلاف چگونه میتواند با روسها بازی کند اشارهٔ خوبی داشتید؛ اما در ادامه از بسیاری از مسائلی که مربوط به بازیگران منطقه ای و بازیگران غربی است به سادگی گذشته اید. به عنوان مثال شما میگویید که برای آمریکا اهمیتی ندارد که ائتلاف چقدر به روسها امتیاز بدهد؟!! این از نظر من اصلاً درست نیست چون معامله گر خوب با حاتم بخشی وارد معاملات کلان نمیشود و اگر اینجا و آنجا بدون بررسی نقش امتیازهای داده شده در بازیهای بعدی کار عاقلانه ای نیست و به قول خودتان آمریکاییها و روسها در این امور خبرهٔ کار هستند. مسائل دیگری نیز هستند که اساساً به آنها حتی اشاره ای هم نکرده اید!! مانند دلیل مذاکره با اعضای هیئت حاکمهٔ بشار اسد که طبعاً دلایلش فراتر از جذب آنها برای خالی نمودن پشت اسد است. به هر حال مسائلی از قبیل نقش ترکهای عثمانی

و نقش عربستان سعودی و قطر در این بازی و همچنین نقشی که مصر میتواند داشته باشد و دیدن آنچه که میگذرد در یک تصویر بسیار بزرگتر؛ در نوشتهٔ شما غایب هستند.
با سپاس
کژدم
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

تصویر واضح نیست ...چه کسی لنگه کفش پرتاب می کنه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سام قند چی منهم سئوال سوگل را دارم ....این همه مسایل در ایران و خارچ ازکشور طرح می شود ولی شما مدام به سلطنت بند کرده اید .... !!!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حامد
بیت "زن و اژدها در خاک به"..در نسخه-های کهن شاهنامه نیستند و برای همین در چاپ مسکو و خالقی مطلق وجود ندارد. دهخدا به نسخه-های و چاپ انتقادی شاهنامه دسترسی نداشت و همچنین پاسخ کامل به شما در این مورد را پروفسور خطیبی دادند:
http://azargoshnasp.net/famous/ferdowsi/shahnamehabyaatghairraastin.htm
که واکنش شما همان فاشیست خواندن و پان فارسیست خواندن دکتر خطیبی خواهد بود. اما خوانندگان میخوانند و میبینند که با چه جاهلانی سر و کار دارند که نمیداند نسخه چیست و چاپ انتقادی چیست و الزاما ابیات شاهنامه نظر فردوسی نیست (هرچند این بیت اصلاً در هیچ نسخه کهن وجود ندارد). در مورد "ز" "ظ" و غیره هم کودکان آن را در دبستان یاد میگیرند همانطور که کودکان انگلیسی زبان 16 نوع حداقل "ش" را یاد میگیرند. زیرا ما کلاس دیکته و املاء داریم. اگر هم کسی مطمئن نیست میرود سراغ لغتنامه های گوناگون.


تازه حرف ما منطقی-تر نیز هست. "روزه" با "روضه" فرق دارد و "اسرار" با "اصرار" که هر کدام در محتوای خود معنی آن روشن است در حالیکه اگر "ص" را بزداییم، حتی در نوشتار اهرج و مرج میشود. یا آن خراسانی که "خواه" میگوید میتواند با آن تهرانی که "خواه" را درست تلفظ نمیکند، ارتباط برقراری کند از طریق نوشتن.


شاملو هم فردوسی-شناس نیست زیرا حتی نمیتواند بیت "زن و اژدها" الحاقی است (و در هیچ چاپ انتقادی نیست) و در اینجا هم فردوسی را ستاییده است:.

http://shamlu.com/app2.htm
In the poetry of Ferdowsi (the poet of the Iranian national epic, c.940-1020) there is music and th


. In the poetry of Ferdowsi (the poet of the Iranian national epic, c.940-1020) there is music and there is rhythm or meter. But it's not just rhythm, it's music. It gives the feeling or sensation of music, that which music can express. Let me give you an example. In Persian, when the wood of a bow is bent, we say the sound is CHAKH, CHAKH, CHAKH. When Ferdowsi wants to say that Rustam took his bow and drew it:

SOTUN KARD CHAPRÂ O KHAM KARD RÂST

KHORUSH AZ KHAME CHARKHE CHACHI BEKHÂST

(He made a pillar of his left arm and bent his right. A cry arose from the bending of the bow of Chachi)

In the first line it's as though Ferdowsi, in getting the sounds right, and then presenting them to us, is tuning his instrument, which is his poetry. We hear the two sounds in the first line, and then they are repeated in the second line: che o che o che (Shamlu breaks off here to describe the meter of this passage, which is È-- È-- È-- È-). Then you have, in the second line, the sound of the bow as he is drawing it. The meter here gives rhythm to the poetry, but the music is in the sound.

http://shamlu.com/app2.htm

ببینید همین شاملو (که فردوسی شناس نیست و اصولاً حتی دکترای ادبیات ندارد) در اینجا فردوسی را ستاییده است اما شما اصولاً از آن میگذرید. البته نظر شاملو چندان ارزش ندارد زیرا وی نه پروفسور دانشگاه است و نه فردوسی-شناس.
.فردوسی و خط پارسی و دهخدا را بگذارید ایراندوستان تصمیم بگیرند. اگر یک نفر مطمئن نیست که "ز" هست یا "ذ" یا "ظ"..حتماً با رجوع به لغتنامه مطمئن میشود و برای همیشه یاد میگیرد. اگر هم نمیتواند یادبگیرد، تنها و تنها از طرفداران پورپیرار است که سلول مغزیشان را بخاطر کینه و نفرت از بین بردند. طهران و تهران هر دوتا درست هستند چنانکه fantisize و fantisice در دو گونه انگلیسی نوشته میشود. اما تهران امروز رایجتر است و کسی هم گم نمیشود اگر بگویید طهران. به هر حال برای همین لغتنامه ساختند برای کسانی که املاء یک لغت را نمیدانند، آن را نگاه کنند. مشکل شما اینست که میبینید ایرانیان فریب ناتیونالیسم قومی را نخوردند و خط نیاکان خود را دور نریختند. اما پانترکیستها در ترکیه کردند و حالا بی هویت شدند. تجربه تاریخ هم نشان میدهد خط ربطی به پیشرفت و تمدن ندارد زیرا ژاپن کجا و آمریکای لاتین کجا. در ژاپن هم 99% باسواد هستند و در چین هم دارد به همین حد میرسد. در کشور آمریکا اتفاقاً آمار بیسوادان نسبت به درصد بیشتر از چین هست. تازه اگر آنها "ش" را که 16 گونه نوشته میشود یاد میگیرند ایرانیان هم میتوانند چهار نوع "ز-ظ-ذ-ض" را یادبگیرند. در ضمن "ط" در زبان سغدی گویا استفاده میشود و "ث" در برخی از گویشهای پارسی هنوز وجود دارد. بیخود نیست که کیومرث مینویسند. شما به نظرم خوب است در مورد زبان ترکی نظر دهید زیرا دیدگاه شما به ایران/فردوسی/فارسی فاشیستیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای قند چی چی شده است که اینقدر به اقای رضا پهلوی انتقاد میکنی..از زمانی که مقالات شما را دنبال می کنم همین هدف را دارید وان هم تخریب ایشان ...من مخالف انتقاد نیستم اما شما دقیقا دنبال تخریب هستید...مثلا اخراج شما از صدای امریکا را به برخی از طرفداران ایشان انتساب مینمایید ...اخراج اقای چالنگی و کامبیز حسینی هم حتما با سفارش این افراد بوده و ما نمیدانستیم...ارزش قلم والا تر از این حرف هاست ..8 سال در صدای امریکا کار میکردید و هیچ انتقادی از این رسانه نکردی ...چرا از نقش لابی های جمهوری اسلامی در صدای امریکا در زمان اقای سجادی چیزی نمی نویسید ..چرا در این روزها انتقادی از جمهوری اسلامی توتالیتر نمی نویسید ....چرا فقط یک هدف را دنبال میکنید ....دنبال چه چیزی هستید ..کمی روراست باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رضا پهلوی شما از بسیاری از زندانیان سیاسی حمایت کرده اید که جای تقدیر بسیار دارد. اما درمورد افکارتان نکته هایست که همچنان برای من و امثال من مبهم است. یکی از آنها کودتای 28 مرداد است. شما این کودتای را یک افسانه خواندید. و معتقدید مردم در آنروز به نفع پدر شما رستاخیز کردند. با وجود انتشار اسناد حمایت آمریکا و روحانیون از کودتا بر ضد دکتر مصدق، ماهیت این رخداد 100% روشن شده است. به همین دلیل از شما میخواهم از ملت بابت این ادعایتان عذرخواهی کنی

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر آن مبارز برلینی شاعر دروغینی است . شما نویسنده و ژورنالیستی دروغین هستید چون هنوز بلد نیستید املای در.غین را درست بنویسید . برو اول کلاس اکابر فارسی نویسی یاد بگیر بعد بیا اینجا چغلی بین اپوزیسیون بکن .