Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: محسن کردی

اصلا فرض بگیریم که از مشاورت ثابتی همین امروز هم استفاده میکند و هفته ای دوبار هم باهم ناهار میخورند. مثلا چه نتیجه ای میخواهید بگیرید؟ میدانم، نظیر این گونه «نتیجه گیری ها و تفاسیر» را قبلا بارها و بارها از شما مخالفان رضاپهلوی دیده ام: این تماسها نشان میدهد که رضاپهلوی در آینده بازهم با همین افراد خود را به راس کار خواهند رساند و باز بساط شکنجه و بگیر و ببند و دهان بستن ها برقرار خواهد شد. من فکر نمیکنم که آدم عاقل عقل خود را اسیر این گونه تفاسیر ساده انگارانه کند. برای برقراری دیکتاتوری و شکنجه هیچ نیازی به پرویز ثابتی نیست. چنانچه شرایط جامعه و وضعیتی سیاسی از کنترل اهل سیاست خارج شود بساط شکنجه برقرار خواهد شد چه بنیصدریون سرکار باشند، چه آنها که ندای دمکراسی طلبی و سکولاریزم شان گوشها را کرده و چه خود جنابعالی! لذا بیجهت .. ادامه..

بی جهت وقت خود را هدر ندهید. مشکل شما این است که بیشتر به دنبال جلب توجه هستید تا پرداختن به سیاست. اگر کسی هم انتقادی از شما میکند آنچنان سرو صدایی راه میاندازید که بیشترش برای جلب توجه است تا پرداختن به سیاست.
اگر نگاه سیاسی داشته باشیم واقعیت این است که تخصص پرویز ثابتی در شکنجه و سرکوب هروقت که به کار رضاپهلوی بیاید فعلا که نمی آید! بلاهت میخواهد که آدم بخواهد از امروز وقت بگذارد برای این کارهای شیک مثل شکنجه و سرکوب و این کارها. لذا استفاده دیگری که رضاپهلوی میتواند از ثابتی ببرد تخصص او در مبارزه با رژیم اسلامی میتواند باشد و نیز راهنمایی های احتمالی اش برای کنار زدن دیگر رقبا. از این بدتر که نداریم؟ پاسخ این است که مگر دیگر «رقبا» رقیب نیستند؟ مگر در این سالها که جنابعالی پنبه رضاپهلوی را زده اید و ایضا جناب بنیصدر که این روزها شدیدا حرفه پنبه زنی را پیشه کرده خود رقیب نیستید و به دنبال زدن دیگران نیستید؟ لابد میگویید خیر و رد میکنید. جناب قندچی.. یک نمونه.. فقط شما یک نمونه نشان بدهید که در این سی سال از یک حرکت و یا فعالیت بر علیه رژیم در خارج ایران حمایت کرده باشید. من یکی که هربار از شما چیزی خواندم مثل چند نفری همانند خودتان بجز سنگ اندازی و زیر سوال بردن و خراب کردن آنها نبوده. شما نمیتونی بجای این کار بری توی یک بار بنشینی چند تا آبجوی خنک بخوری؟ والله اینجوری بیشتر به نفع مردم ایران فعالیت میکنی تا سنگ اندازی در راه آزادیخواهان... آخه پرویز ثابتی چه مشاوره ای دارد که بکند؟ اصلا کدام مشاوره؟ همچی از مشاوره حرف میزنید که انگار یک جمله مشاوره آقا یک ضرب خامنه ای را از آن بالا به پایین میکشد. آقا دهها از این مشاورها را بگذاری کنار هم دوتا کار ساده ازشان بر نمیاد. ما که 33 ساله که شاهدیم که کاری بر نمیاد. و همین مشکل جنابعالی و بسیاری دیگر است. کاری برای تان نمانده از بیکاری به دیگران میپرید. آبجوی تان بزنید قربان. ما هم یکی قوطی آوردیم به سلامتی شما میریم بالا.... بهتر از سنگ انداختن است. یک جمله هم بالاغیرتا در حمایت از یک حرکت بنویسید ما یه چیز مثبتی هم از شما ببینیم. و من الله التوفیق.. الاحقر المحسن الکردی التهرانی، بچه فی ال مجیدیه..
نوشته شده توسط: Anonymous

علل عقب ماندگی ایرانیان اعراب و اسلام نیستند. این نوشته ها به منظور تسکین درد عقده های حقارت ناشی از مقایسه وضعیت فعلی ایران با دیگر کشورهای نسبتا مرفه تر نوشته شده اند.

واقعا در دنیایی که علم و تکنولوژی ثانیه ای تغییر میکند، یافتن علل عقب ماندگی ایرانیان در 1400 سال پیش نوبر است! علل عقب ماندگی ایرانیان در همین نزدیکی و زمان حال حاضر است. حمله به اسلام و عرب و تورک یک ترفند کهنه و قدیمی نژاد پرستان برای توهین به ملل دیگر است. عقب ماندگی ایرانیان را در عواملی فرهنگی و اجتماعی مانند تن پروری، شعر درمانی، غرور و تکبر، دو رویی، عدم و جود سرمایه اجتماعی، رواج دزدی و فساد در هیات حاکمه و سرایت آن به عوام و دلایل مشابه می توان یافت. اینها دلایلی داخلی هستند و نمی توان رابطه ی اینها با اسلام و اعراب را اثبات کرد.اسلام هیچگاه مردم را به دروغ و تن پرری و غرور تشویق نکرده است.
دوران ساسانی یا هخامنشی بر خلاف تصور عموم دوران تمدن طلایی نبوده است مگر این که وسعت کشور و یا نیروی نظامی قوی و یک حکومت سرکوبگر را نشانه تمدن طلایی بنامیم که در این صورت روسیه و پاکستان و کره شمالی هم باید متمدن باشند!

نوشته شده توسط: Anonymous

بعد ۶ میلیون بدنبالش!

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ترک زبان کە اکنون در مناطق کردستان زندگی می کنند بدانند کە میهن اصلیشان نواحی ماوراء شمال شرق ایران و سرزمینهای ترکستان و مغولستان و... می باشد. این نام آذری را کە بر خود نهادەاید بە نسبت اصل و نسبتان نام دیگریست. شما در سرزمین آترپاتگان یعنی سرزمین کەسانیکە آتش مقدس را پاس داشتەاند وارد شدەاید و برای بقای خود بە زیر سلطەء زمامداران درآمدید و بعدها کە کمی قدرت گرفتید، آذربایجانی و آذری شدید. بە تاریخ قبل از قرن ٩ میلادی برگردید و اصلیت خود را و سرزمین مادریتان را بازیابید تا حس میهن پرستیتان بیشتر گل کند. قبایل ترک وامدار دین اسلام می باشند، چونکە با پذیرفتن اسلام قبایل کوچندە ترک دیگر فرهنگدار شدند. حکام مسلمان این جنگجویان ترک زبان را بە خدمت گرفتند و تمدن هزاران سالەء اقوام بومی را آرام آرام ازبین بردند. عجب روویی و روزگاری، اکنون ترکها صاحبخانە و کردها میهمانند.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آیدین ب گرامی! تشکر از تذکر شما. هیچ قصد و عمدی در کار نبوده است. در بررسی انبوهی از کامنتها، گاهی از این اشتباهات پیش می آید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سايت محترم ايران گلوبال، باز هم يك بام دو هوا، اگر ما يك پيام را در دو مطلب مي‌گذاشتيم، يكي را حذف مي‌كرديد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
از آقایان اقبالی و کرمی می خواهم با قلم توانای خود در خصوص حقوق کوردها، در این خصوص مطلب بنویسند.

نوشته شده توسط: Anonymous

توضیحی مختصر پیرامون افاضات کاربری بنام """ هومن """"، تا آخر این قرن، روستا به کلی‌ از روی زمین محو خواهد شد، شرایط اقلیمی، خشکی، قحطی، وجود امکانات بیشتر در دسترس در "" کلان شهر‌ها ""، امنیت و و روستائیان را مجبور خواهد کرد تا راهی‌ شهرها شوند، در چنین آشفته بازاری، جوامعی موفق خواهند شد که در """ مراکز تولید دانش "" در کلان شهر‌ها """ قابلیت سازماندهی، ایجاد نظم و اسکان تازه واردین ""را در برنامه "" توسعه "" خود گنجانده اند. از آنجائی که "" بحران در بافت تئوریک، به نابسامانی یک جامعه می‌‌انجامد """ انبار‌های فکر "" یک جامعه با ارائه "" تئوری رشد "" از غلتیدن یک جامعه به "" بی‌ ثباتی "" جلوگیری میکنند. جامعه عقب مانده فارسستانی نه تنها از "" ضعف تئوریک "" رنج میبرد بلکه با "" بحران تئوریک "" سر به گریبان است. انبار‌های فکر این جامعه """ فارسستان "" و در راس آن دانشگاه قادر به

تولید یک "" نظریه پرداز "" نشدند و عملا "" کارکرد دانشگاه "" در این جامعه به شکست انجامید. بنابراین افاضات جناب "" هومن "" در مورد در روستا ماندن روستائیان چیزی شبیه """ اعدام تلویزیون، بشقاب‌های ماهواره "" توسط طالبان است که درک سطحی از تحولات دنیا ئی دارند که "" علم در آن هر ۷ هفت سال، دو ۲ برابر "" می‌‌شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

خدا پدرش رو بیامرذه, ما نتونستیم خفت زیر یوق آخوند ها بودن رو تحمل کنیم اومدیم بیرون . با کلی عوارض , برا تمدید گذرنامه هم برای یکخانواده 4 نفری تقریبا 1000 دلار ازمون گرفتن.

بازم تو این مورد شاه خیلی عادل تر بوده , ضمن اینکه شما از ترستون نمینویسین اون سه اصلی رو که گفته چی بوده , میترسین همون ....هایی هم که هنوز به امام راهل تخم طلاشون اعتقاد دارن برگردن

نوشته شده توسط: Anonymous

برای اینکه با دیدن وضعیت رقت بار امروز دچار فراموشی نشویم و گذشته را مطهر نپنداریم یادآوری وضعیت و جو گذشته بسیار مفید است.

نوشته شده توسط: Anonymous

dorost gofte
todeieha vataneshon shoravai bod

نوشته شده توسط: Anonymous

همین ......را کرد که عاقبت مملکت همین شد که ما تجربه کردیم.خودکامه خودکامه است و شاه و آخوند ندارد . اینکار به نظرم از بزرگترین اشتباهات ایشان بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

و بعد خودش فرار کرد - روانش کمی شاد و یادش فراموش باد

نوشته شده توسط: Anonymous

agar ham az iran merafti baz hagh bazgasht dashtim

نوشته شده توسط: Anonymous

گذرنامه مجانی میداد
پاسپورتش برای ورود به اروپا ویزا نمی خواست
اما باز هیچ کس ایران را ترک نمی کرد!

روانش شاد و یادش گرامی

گذرنامه مجانی میداد
پاسپورتش برای ورود به اروپا ویزا نمی خواست
اما باز هیچ کس ایران را ترک نمی کرد!

روانش شاد و یادش گرامی

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام آقای حامد ایرانی، بنظر می آید که مواضع من برای شما روشن و شفاف نبوده است، بنابرین سعی می کنم مختصر و مفید به آنچه که باور راسخ دارم و تاکنون هم در نوشته هایم با صراحت به آنها پرداخته و از تک تک دفاع کرده ام بازگردم؛ با این امید که ما همدیگر را بهتر بفهمیم!
جای هیگونه تردبدی ندارد که در کشور ما ضرورت دیگرگونی های زیادی بی پاسخ مانده اند. لااقل از دوران مظفرالدین شاه تا دوره محمد علی شاه قاجار، در راه مبارزات مشروطه خواهی، تلاش برای عبور از استبداد و ایجاد مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی کشور، برای کسب قدرت پائینی ها بر علیه نظام های خود رای عملن شکست خورد و تاکنون نتیجه ای نداده و استبداد های شیخی و شاهی گواه آنند! در فاصله های حکومت پدر و پسر پهلوی هر دو آنها، نه تنها به خلاء قدرت ملت پاسخ ندانند، بلکه بر آن بسی افزودند.

پس آن کشور و ملت های ساکن ما، بدنبال آمدن نظام بمراتب تمامیتگراتر دینی ولائی، این بار دچار استبدادی شدیدتراز گذشته شد. حالا ما مانده ایم و کوهی مشکلات عقب مانده از این جابران معروف! چاره چیست؟ برای من ابتداء همیشه این مهم بوده است که این تبعیضات، نا برابری ها، برتری طلبی ها، محرومیت های متنوع مذهبی، ملی، فرهنگی و زبانی، جنسی و جنسیتی و...را که عملن بصورت غیر قابل تحملی وجود دلخراشی در سطح کشور با تفاوت های اندک و بسیار دارند را بپذیرم و بعد: راه حل ها را به همت همه بررسی و به اهداف مشترک و متحد برسانیم. خوب، حالا اگر چنین به این تناقضات واقعی بلند تاریخی نگاه شود؟! در آنصورت، یافتن راه حل ساده و ممکن می نماید. زیرا ( تمامی این معضلات) دچاراکثریت قریب به اتفاق مردم و یا ملت های ماست و اغلب را شامل می شود و باید در این راستا راه حل عام برایشان یافت! راه حل را من در تسطیح قدرت سیاسی، در راه حل فدرالیستی می دانم؛ برای اینکه زیاده گوئی نشود در صورت تمایل به مقاله های من در مورد فدرالیسم و ... مراجعه کنید. اما یک نکته را دوباره در اینجا تکرار می کنم که: دیریست مردمان کار و زحمت ما در این کشور، مانند همه مردمان کار و مزدبگیر در هر ناکجای خرابِ این زمین سوخته از «استبداد سرمایه» پیش از اینکه مشکل محرومیت و تبعیضات ملی، فرهنگی و زبانی داشته باشند، از نابرابری های حق ابتدائی زنده ماندن و حداقل داشتن نان است که بیشتر رنج می برند! بنابرین در کنار مبارزات ملی حق طلبانه، باید همزمان و ای بسا پیشتر استثمار مناطق محلی از ملیت ها را جدی گرفت و با خوشبینی آن را فراموش نکرد. پس به باور من، ملت های ایران و جهان ابتدائن یک دشمن منطقه ای، ملی، کشوری، قاره ای و جهانی دارند. تا ساختار سرمایه و برتری طلبی ذاتی او بر جان عاطفه و عقل و شعور انسان حکم براند، رهائی از اغلب نابرابری ها، تضادها، تبعیضات، حق خوری ها و... ادامه خواهد داشت. مشکل امروز ملت ها از طریق پاسخ یافتن به نابرابری اقتصادی ست که به مرور درعرصه های سیاسی، فرهنگی، ملی و زبانی ... تسری می یابد. من چنین فکر می کنم و نه جور دیگر! نتدرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حامد ایرانی ................. از توصیه تان سپاسگذارم و من هم به شما توصیه می کنم زیاد بدبین نباشید. زبان رسای پارسی در اندیشه بزرگانی چون فردوسی، سعدی، ابن سینا، کسروی، مصدق و بسیاری دیگر وجود داشته و هم امروز هم ده ها میلیون تن به آن می گویند و می نویسند. ضمناً گفته سعدی بزرگ را خراب کرده ای. آخر" هر نفس فرو کنی..." چیست که نوشته ای؟!

" هر نفسی که فرو می رود ..." درست است. اول نگاهی به منبع بینداز، بعد اظهار فضل کن! غلط های دیگر هم داری که فرصت ذکرشان را ندارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

حامد ایرانی عزیز دوست عربم بارها درین سایت و دیگر سایتها مواضع ام را گفته ام شهریگری یا فرهنگ شهری از دیدگاه من وجوه مختلفی دارد یعنی تفکر فلسفی و عقلانی و خرد ورز غیر دینی بخصوص غیر اسلامی یهودی صلیبی یا غیر ابراهیمی فرهنگ روستایی درایران برای شهروندان غیر عرب یکیش عرب زدگی غیر عربان است یعنی مثلا یک فرد غیر عرب تحت تاثیر بخش غیر شهری فرهنگ عربی باشد به اجبار یا اختیار ولی عرب نباشد الان منظور من از فرهنگ روستایی شیعه اثنی عشری امامیه است که حاکم است و بزور خودرا تحمیل میکند و بین روستا نشینان و روستایفکران ساکن در شهرها طرفدار بسیار دارد ما فرهنگ شهری عربی هم داریم بعدها برایت معرفی میکنم من دوست دارم عرب ها عرب باشند و خلوص فرهنگی داشته باشند ولی فرهنگ خودرا به دیگر قوم های غیر عرب تحمیل نکنند عرب زدگی مردم غیر عرب ایران یکی از نشانه های روستایی فکری انان است

چرا فرهنگ روستایی چون خاستگاه و یخچالش وانبارش روستاهای ایران هستند و از روستا به شهر می اید خیلی از کشاورزان و دامداران هستند در ایران که شهریگرند وفرهنگ روستایی ندارند حتی در روستاهای عرب نشین عیلام.شهریگری ترجمه لغت تمدن عربی است فرهنگ شهری هم فکر کنم به عربی ثقافه المدنیه میشود شهرنشینی با شهریگری فرق دارد من طرفدار شهرنشینی همه مردم برای مدرنیسم نیستم ولی فرهنگ روستاها میتواند شهری شود ولی شهر نشین شدن روستاییان انهارا شهریگر نمیکند ضمنا من کلا ادیان ابراهیمی را فرهنگ روستایی می خوانم و در فرهنگ لغاتم دین یعنی فرهنگ روستایی ایدئولوزی های مدرن هم جزو فرهنگ شهری هستند فرهنگ باستانی خاورمیانه هم فرهنگ شهری است همان تمدن ماقبل محمدی را میگویم .بجز یهودیت دینی .ورود فرهنگ روستایی به فلات ایران با مهاجرت یهودیان درزمان کورش بوده و پخش شدن جمعیت های مهاجر یهودی بسیار که تا افغانستان هم کوچ کردند .اولین امامزاده ها هم مال یهودیان بود که شوش دانیال را میتوانید مشاهده کنید .اسلام هم ترجمه عربی فرهنگ روستایی یهودی است که فرهنگ روستایی حجاز هم به ان امیخته شده از نظر من شهرنشینی که پایبند و معتقد و متظاهر به ادیان ابراهیمی است روستایی ساکن در شهر است .که من بیشتر با این طبقه درگیر هستم وکاری به روستا نیشنان غیر مهاجر یکجا نشین ندارم حال هر فرهنگی دارند شهری یا روستایی.شما خودت هم الودگی فارسی را به عربی پوزخند میکنی یعنی برایت زشت است که زبانی غیر عربی متکی به عربی باشد و استقلال زبان فارسی را خواهانی من هم همین را می گویم به نظر من عرب باید عرب باشد غیر عرب هم غیر عرب ونخواهیم بزور هویت را به کسی تزریق کنیم من به عنوان یک غیر عرب عیلامی دوست ندارم عربیت انهم نوع روستایی ان با زور و تفنگ به مردم غیر عرب ایران تحمیل شود از طرف دیگر نمیخواهم بزور عرب ها را بخواهند غیر عرب کنند بخاطر حفظ مرزها .ولی در کل سیاست حکومت مرکزی روستایی کردن همه مردم است وتمام قوم ها در ان چرخ گوشت چرخ خواهندشد.من وشما هردو برای استقلال و تفکیک هویتی مبارزه میکنیم .نتیجه مبارزه ما و شما در دراز مدت روشنی هویت اقوام متکثر فلات خواهد بود واین خودش فرهنگ روستایی تحمیلی را به عقب خواهد راند بیاییم خودمان باشیم ولی فرهنگ شهریمان را در اختیار هم بگذاریم.نه شمای عرب اسلاو زده باشی نه من عیلامی عرب زده یا اسلاو زده.گفتم اسلاو چون ایل پاسارگاد اسلاو تبارند ولی به غلط خودرا اریا میخوانند.البته زبان فارسی یک زبان سیاسی التقاطی است که از اکثر زبان های اقوام فلات تشکیل شده و مال قوم خاصی نیست یک زبانی برای ادراه امپراطوری بزرگ که بازبان اسلاو های مهاجر ایل پاسارگاد هم فرق دارد یک زبان حکومتی است و زبان مردمی نیست.اسمش هم معرب شده و حدود 60 درصدش هم عربی است و اوزان عروضی اشعارش هم همه عربی است.ولی طرح تفکیک هویتی که شما دنبالش هستید خوب است هرچند رزیم روستایی جواب انرا با سرب داغ میدهد.فعلا که 2500 سال است با هجوم مهاجمین شمالی به فلات همه اقوام در چرخ گوشت این قوم مهاجم چرخ میشوند وبی هویت.هرچند چرخ گوشت عربی اسلامی هم 1300 سال است در کنار ان کار میکند.و چرخ گوشت شعیان مهاجم صفوی که 500 سال است مشغول به کاراست و رعیت روستایی شیعه تولید میکند.وظیفه امثال من وشما از کار انداختن این چرخ گوشت هاست.تا موجودی بی هویت و ناقص الخلقه مانند خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و احمدی نزاد و قشقاوی تولید نکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

مسول عزیز سایت در زیریک کامنت توهین به کاربر گرامی پاپک خرمدین را می اورم :


نام:


Anonymous


دوشنبه, ژانویه 28, 2013 - 20:44

نظر:


اين پاپاك واقعا پرته،حسابي كيف كردم!!!/////
در کامنت دیگری که مال روزهای پیش بود و امکن سرچش برایم نیست بارها اورا بیسواد نامیدند و حتی هویت واقعیش را هم افشا کردند من امکان سرچ صفخات روزهای پیش را ندارم ازین به بعد کنترل کنید ممنون حالا یک نفر فارسی نمیداند یا سواد دانشگاهی ندارد ولی نگاهی متفاوت دارد ضمنا ایشان هم حرف بیربطی در مورد لغت فرهنگ در تورکی زده بودند که بحثی را در پی داشته ظاهرا ایشان اطلاع چندانی از تاریخ و فرهنگ تورکی در سراسر جهان ندارند و تنها با افراد کم سواد تورک در زندگی برخورد داشته اند من خودم خیلی از فرهنگم را از افراد تورک باسواد یاد گرفته ام چیزهایی که پدر مادر فارس زبانم نمیدانستند و یادم ندادند افسوس میخورم چرا زبان تورکی تدریس نمیشود تا بتوانم در باره فرهنگ وتاریخ تورک ها بخوانم .
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام آقای دیانتی، این هم یکی از نظرهای مسئول سابق پرسنلی فرقه ماجراجو و... مریم و مشعود رجوی! البته و در ضمن ندانستم که آیا شما در فاکت پیشین موافق و یا مخالف ازادواج ایدئولوژیک آندو بودید یانه؟

مسئول سابق پرسنلی فرقه رجوی که از این گروهک جداشده گفت: اعضای مجاهدین نه تنها در کمپ لیبرتی بلکه در اروپا هم در اوج فلاکت بدبختی زندگی می‌کنند...
مریم سنجابی عضو جداشده مجاهدین در گفتگو با خبرنگار مؤسسه راهبردی دیده بان در عراق با اشاره به مناسبات درون فرقه‌ای گروهک رجوی گفت: وضعیت زندگی اعضای سازمان نه تنها در عراق بلکه در اروپا نیز تاسف برانگیز است.
وی ادامه داد: هرچند که سرکردگان منافقین در حال حاضر سعی دارند وضعیت زندگی اعضای این گروهک در کمپ لیبرتی را سخت و غیر انسانی نشان دهند تا از این طریق مظلوم نمایی کرده و دولت عراق و نماینده سازمان ملل را محکوم کنند، اما وضعیت اعضای این گروهک در اروپا نیز نشان می‌دهد که زندگی فلاکت بار اعضای این فرقه خواست سرکرده منافقین است.
وی با اشاره به وضعیت سخت زندگی گذشته خود در پادگان اشرف گفت: در آن زمان نیز رجوی به بهانه اینکه سازمان در حال مبارزه است، شرایط غیر انسانی زندگی در اشرف را توجیه می‌کرد.
این موضوع در حالی است که مریم رجوی در اروپا و در کشور فرانسه بابت مراسماتش صدها هزار دلار ریخت و پاش می‌کند.
وضعیت زندگی سخت در کمپ موقت لیبرتی هیچ ارتباطی به سازمان ملل و دولت عراق ندارد و به عنوان مثال یخچال‌هایی که کمیساریا در درون کانکس‌های استراحت نفرات در لیبرتی گذاشته بود به دستور رجوی و به عنوان مظهر بورژوازی جمع آوری شد و حتی اتاق‌های دو نفره به اتاق‌های ده یا دوازده نفره تبدیل شد.

وی ادامه داد: اعضای مجاهدین (منافقین) در اروپا که عموماً در کشور فرانسه و در منطقه اوورسورواز در حومه پاریس مستقر هستند نیز وضعیت زندگی مشابه با وضعیت زندگی در اشرف و لیبرتی دارند.

در فرانسه همه عبور مرورها چند نفره انجام می‌شود و مناسبات دورن فرقه‌ای از قبیل غسل هفتگی نیز با شدت بیشتری پیگیری می‌شود زیرا به گفته مسعود رجوی زرق و برق اروپا زیاد است و این مسئله ممکن است باعث ریزش نیرو شود.
به عنوان مثال ساکنین کمپ اوورسورواز در فرانسه برای خرید یک کفش ورزشی باید حداقل یک ماه نامه‌نگاری کنند و حتی ممکن است در نهایت با خرید آن موافقت نشود!
وی در پایان اضافه کرد که کمپ اعضای منافقین در اروپا نماد نقض حقوق بشر در یک کشور به اصطلاح پیشرفته غربی است و این مسئله باید از سوی سازمان‌های حقوق بشری پیگیری شود. و... فاکت های تلخ جنون، خیانت، سرکوب و زندان مخالفان در درون سازمان، تا همکاری و همبستگی این فرقه با سازمان های جهانخوار غرب و طیف وحشی های با صدام در گذشته مشابه عربستان سعودی بسیار بسیارندو اگر خواستید بی انتها نه از زبان من که از زبان جداشدگان و پاکباختگان در راس سازمان... این سازمان زمانی برای من هم هویت و عنصر التقاطی مجاهد را داشت ، ولی با آن وجود در آن دوران انقلابی بودند و حالا درست مقابل آن دوران! تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای چنگائی سایتهای زیر هم حرفهایی مانند شاهسوندی به مجاهدین زده اند وحرفهای شاهسوندی را چاپ کرده اند
انجمن نجات....فریاد آزادی.......تابناک......صدای شیعه.....ایران دیده بان.....
متشکرم بقیه را بعدا مینویسم

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد می کنم ـ در همه برنامه های زنده تلویزونی ـ از تلفن کنندگان ـ با تأکید ـ بخواهید که سلام و علیک و احوالپرسی را بکلی حذف کنند و صحبتشان را مستیقیما با چنین عبارتی آغاز کنند: "پرسش من این است که..." یا "نظر من این است که...". به بینندگان اطمینان بدهید که مجریان و میهمانان برنامه، نیز دیگر بینندگان، از بابت حذف سلام و احوالپرسی و سپاسگزاری آزرده خاطر نخواهند شد که هیچ، بسیار خوشحال هم خواهند شد. این احوالپرسی نفر به نفر هم وقت برنامه را می گیرد، هم حال همگان را!
شاد باشید و سرفراز
نسرین

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نوری علا ! درود بر شما که مدام مچ بیسوادی تجزیه طلبان را میگیرید و نشان میدهدید چقدر حرفهای اینها بی منطق و تحریفی است . همانطور که تجزیه طلبان ترک حاضرند زیر بار هر حکومتی بروند چه ترکیه و چه علی اف . ما ایرانیان نیز باید از هر حکومتی که یک پارچگی ایران را حفظ میکند دفاع کنیم حتی آخوند و شاه گرا . چون در حال حاضر هیچ کدام از خلقهای ساکن ایران دارای فرهنگ بحث و جدل و دمکراسی نیستند ، مسیر نهایی با تجزیه طلبان به جنگ خواهد کشید . من دیده ام که تمام خواسته های تجرزیه طلبان فقط بهانه است . به نظر من با اینها حتی بحث بی فایده است چون منطق شان بر اساس جعل و دروغ و تحریف همه چیز است . کسیکه آثار باستانی و فرهنگ ایران را انکار میکند چنان نابینا شده که مثل پسربچه ای لجوج فقط جدایی و تجزیه فریاد میزند .مردم ایران باید خودشان را برای این نبرد نهایی آماده کنند چون کسیکه حرف قبول نکند باد با وی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای چنگائی یک نمونه از وحشت رژیم از مجاهدین را که مال امروز است اینجا برای آگاهیتان میآورم...موفق باشید اگر سوالی داشتید در خدمتم

«قرارگاه جنگ نرم» در ستاد کل نيروهای مسلح و وحشت رژيم از «بدنه پادگان اشرف در تهران»
سپاه پاسداران رژيم آخوندی، در وحشت از نارضايتی گسترده اجتماعی و نفوذ روزافزون مقاومت ايران در ميان اقشار مختلف جامعه به ويژه جوانان، به دستور خامنه ای به تأسيس ارگان جديدی به نام «قرارگاه جنگ نرم» در ستاد کل نيروهای مسلح مبادرت کرده است. سرتيپ پاسدار مسعود جزايری، معاون امور بسيج ستاد کل نيروهای مسلح رژيم، ضمن اعلام اين خبر گفت اين قرارگاه «در شرايط حساس جنگ نرم و حتی جنگ سخت به ما کمک می کند تا مدل رفتار رسانه يی و تبليغاتی خود را مشخص کنيم».
يکی از وظايف اين ستاد اعمال خفقان مطلق در پهنه اينترنتی به ويژه در ماههای قبل از نمايش انتخابات است. پيش از اين رژيم آخوندی در رسانه های حکومتی از گسترش فعاليتهای مجاهدين در اينترنت در آستانه انتخابات ابراز نگرانی کرده بود.

جوان آنلاين سپاه پاسداران روز 18 دی نوشت: ”در چند ماه اخير به دليل نزديکی انتخابات رياست جمهوری فعاليتهای مجاهدين در شبکه های مجازی خصوصاً فيس بوک به شدت افزايش يافته است و در خصوص مشکلات اقتصادی، تجمعات اعتراضی، حضور فيزيکی نيروهای انتظامی و نظامی در خيابان ها، مجازات و برخورد با مجرمين (مانند اعدام در ملاء عام) تقاضای خبر و عکس و فيلم می کنند“.
پاسدار رضايی سرکرده پيشين سپاه پاسداران در سايت تابناک روز 16 دی تحت عنوان ”کمين مجاهدين در فيس بوک برای کاربران ايرانی“ از اين که جوانان ايرانی به دام فعاليتهای اينترنتی مجاهدين گرفتار می شوند ابراز نگرانی کرد و يک ارگان ديگر رژيم آخوندی به نام ”مؤسسه راهبردی ديدبان“ در همين روز نوشت چندی است مجاهدين از طريق ارتباط گيری با کاربران اينترنتی در داخل کشور سعی می کنند تا ضمن جذب افراد، به جاسوسی و تخليه اطلاعاتی و دريافت اخبار و تصاويری برای رسانه های معاند نظام بپردازند.
کمی قبل تر پاسدار شريف، گرداننده روابط عمومی سپاه پاسداران گفت: «امروز حوزه جنگ از سخت به نرم انتقال يافته و نبردی بدتر از جنگ ايران و عراق شروع شده است» (روزنامه حکومتی رسالت-14مهر91) و پاسدار احمدی مقدم سرکرده نيروی انتظامی گفت: «ماهواره ها و رسانه های ضدفرهنگی با قدرت، تهاجم عليه کشور را آغاز کرده اند و به دنبال ايجاد يأس، تزلزل و نااميدی در کشور هستند و برخيها حجم تهديدها را متوجه نيستند و وسعت مسأله را درک نمی کنند». (خبرگزاری وزارت اطلاعات موسم به مهر -14مهر91).
در يک تحول ديگر در روز 8بهمن سپاه پاسداران با اشاره به بحرانهای لاعلاج رژيم، «بدنه نظامی پادگان اشرف در تهران» را از مشکلات گريبانگير رژيم توصيف کرد.

دبيرخانه شوای ملی مقاومت ايران
9بهمن1391 (28ژانويه2013)
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز از این گفتارها از سوی بریدگان وخودفروختگان سازمان مجاهدین هنوز هم ادامه دارد شما را ارجاع میدهم به سایتهای این ..... .«این تبلیقات مشترک شاه و شیخست »آنچیزی که حتی پنتاگون هم در گزارش اخیرش گفته است.....
کلاهتانرا قاضی کنید سازمانی با نیم قرن مبارزه ونه حرف وبا کهکشانی از شهدا وبا اینهمه توطیه از سوی شاه و شیخ واستعمار ولی هنوز هم پا برجا واستوار طوریکه باعتراف خود رژیم اصلیترین دشمن رژیم میباشد مگر میشود چنین سارمانی روابطی از نوعیکه مزدوران و شاه و شیخ میگویند در آن حاکم باشد اگر چنین بود آنها مانند گروههای دیگر یا جزب ولایت شده بودند ویا هفت کفن پوسانده بوده ویا هفت ویا هفتاد بار منشعب شده بودند

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

هومن عزیز، در کدام کامنت به پاپک خرمدین توهین شده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه مسول سانسور سایت برخورد های بعضی کاربران نسبت به پاپک خرمدین بسیار توهین امیز واز کلمات زشت استفاده میکنند و ایشان را تحقیر میکنند من خودم خجالت میکشم این هارا میبینم چطور اجازه میدهید بعضی افراد یک کاربر را اینگونه تخریب کنند چون پاپک از شهریگری ایرانی دفاع میکند راحت اجازه توهین به اورا میدهید.من واقعا ازین برخورد های غیر شهری این کاربران متاسف و شرمگینم.

نوشته شده توسط: Anonymous

کتب دوران ابتدایی بنده به زبان فارسی نبوده است. کتب هم تا جایی که می دانم کلمه ای عربی است و اما شما یک قائده ادبیات فارسی را بیان کردید! بنده هم به بر طبق قائده تورکچه خودم نوشتم. بهتر است به قائده عربی آن مراجعه کنیم. ایراد به املای جزئی کلمات توسط شما نشان دهنده عدم توجه شما به مایه بحث و همت شما به مچ گیری است.

بنده برای خوشنودی شما و فارس ها کتب فارسی را نخوانده ام. بلکه معنای داخلی این کتب و نظم قشنگ آنها برای من مهم بوده است. در مورد ریشه کلمات هم چون بحث علمی است جایش در فضای کامنت نیست .چون امثال شما علاقه زیادی به توهین در ضمن بحث دارید. و بنده از آن دوری میکنم.و فقط در اینجا از شما یک دلیل ساده مبنی بر فارسی بودن چنگال و قاشق می خواهم!!!!!
شما گفتید افرادی مانند جوشقون، عدنان و... در اینجا یک نفر هستند و سعی در القای این ذهنیت به خواننده هستید که نظرات مطرح شده در مورد فرهنگ و حقوق ملی تورکها در ایران نظر همه تورکها نیست. بنده نیز خودم و شما و همه ادعا کنندگان را به رفراندوم دعوت می کنم که درآن مشخص شود چند درصد مردم تورک ایران نظراتی مشابه من جوشقون و... دارند.
حرف بنده چه ربطی به صحرای کربلا و قضیه حسین(رضی الله) دارد؟ آیا این هم یکی از همان کنایه های کوچه بازاری است که می گویند در فرهنگ زبان فارسی رایج است؟!

(این " نظریه پردازان" مضحک ، زبان باز کردن بی مایگان نژادپرست ). شاید در فرهنگ شما این گونه کلمات توهین نباشدو شما به راحتی آن را نصیب هر ایرانی غیر فارس نمایید، اما یک کودک دبستانی هم معنای مضحک و بی مایه و نژاد پرست را به هر زبانی می داند!! من همچنان به خواندن کتب فارسی ادامه خواهم داد و شما را نیز دعوت می کنم که سری به یک کتابخانه و یا مرکز فرهنگی تورکی مثلا بنیاد زبان تورکی(Turk Dil Kuromusu )در آنکارا روبه روی سفارت آمریکا بزنید و آثار قابل اطمینان را در مورد فرهنگ و زبان ملل تورک بخوانید.
نوشته شده توسط: Anonymous

نمونه بارزی از کلی گویی و عوام فریبی. آقای نوری علا ، تا کی می خواهید مردم را فریب دهید. آیا فکر می کنید که شما قدرت پنهان کردن عقیده و اندیشه واقعی خودتان را تا کی خواهید داشت؟ شما هیچ اعتقادی به حقوق غیر فارسها ندارید. سیستم نا متمرکز شما همان سیستم مرکز گرایی است و بس. لطفأ به شعور مردمش توهین نکنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاپاک خرمدین عزیز، گذشته هرچه بوده از بد و خوب گذشته. جمهوری اسلامی هم خواهد گذشت. شما بگویید بعد از این حکومت چکار کنیم که همه بهتر زندگی کنیم؟ گرامی پاسخ شما جواب پرششهای بالا نبود. متنی که نوشته اید پاسخ این سئوال است:«چرا مردمان ایران بدبخت هستد؟» جواب شما: « دیگران از خارج ایران با جنگ داخل شدند و مارا همواره کشتند و بدبخت کردند» . ولی جانم من این سئوال را نپرسیده ام. هر وقت در مورد چرا بدبخت هستیم؟ مطلبی به ص. اول منتقل کردیم . نظر شما را هم داخل میکنیم.شاد و خرم باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

میشه بپرسم حالا که گفتید اون ۲ نفر از خلق کرد هستند این ۵ نفر چی‌ هستند؟ چون خوزستانی ملیت نیست. میخوام بدونم اینها برای هویت شوشتری یآا دزفولی اعدام می‌شند تا چیز دیگه؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهرام جان،« پنجره دن داش گلیر! »: در ترجمه اکثر مواقع جمله را مستقیم برنمی گردانند بل «برابر»آنرا در زبان دیگر مینویسند. که ممکن است با برگردان واژه به واژه خیلی فرق داشته باشد. یا اصلاً هیچ نخواند. ترجمه کلمه به کلمه نادرست است. درضمن خود ترجمه یک هنر است مثل هنر نویسندگی یا دیگر هنر ها. لازم است شخص آنرا از راه مطالعه اصول و تجربه بیاموزد. از نظر من کار بسیار سختی ست. اما معنی جمله شما: « پنجره دن داش گلیر! »« آی بری باخ بری باخ ! » هی، این سو( یا آن سو) را نگاه کن - از پنجره سنگ پرتاب میکنند. جمله شما درست نیست. معنی تحت الفظی « از پنجره سنگ میاید» هم درست نیست. این جمله را در فارسی به کار نمی برند. و « سنگ... آمدن» معنای دیگری دارد. به معنای پشیمان شدن- و مانع ایجاد شدن است. اشکال در ترجمه ی واژه به واژه است. نباید این کار را کرد. برابریابی درست و بهتر است.

درضمن معنی جمله را موقعیت آن تعیین میکند. باید دید درچه شرایطی ادا شده.منظوراز پنجره دن قوش گئچدی چیست؟ آیا گوینده میگوید پرنده داخل -اتاق- شد - واژه « ایچری»-داخل- و فعل گیرمک یا گلمک - نیامده است. «گئچمک» اینجا به معنی گذشتن یعنی ردشدن- است. ایچری گیرمک= تو رفتن : یعنی وارد شدن و داخل شدن. ایچری گلمک = تو آمدن باز یعنی داخل شدن - وارد شدن . ایچرییه گیر مک و ایچرییه گلمک هر دو درست است. بله میتوان به جای همدیگر بکار برد. ولی باز باید به موقعیت توجه کرد. در مورد کلاس هر دو درست است. مصدر فعل در زبان شفاهی گیرماخ است ولی در زبان کتبی گیرمک. گیر مک به معنای فرورفتن هم هست ولی با کلمات مناسب خود میاید. در ضمن به ترجمه این شعر هم نگاه کنید:http://www.iranglobal.info/node/15002
زرد میاید sarı gəlir. و توضیحی که داده ام. برای ترجمه- تسلط و تجربه کافی به هر دو زبان الزامی ست. در ترجمه ی شعر گاها مترجم شاعر است و متن را خود به شعر می سراید. و نمیتوان با اصل مقایسه کرد.قانون نسبیت در ترجمه هم عمل میکند. نباید چیزی را مطلق گرفت.گاهاً متن اصلی-مثلاً مصرع در شعر گنگ است ضروریست این گنگی در ترجمه حفظ شود. مثل شعر زرد میاید. در ترکی از جزئیات به کلیات میرسند ولی در فارسی برعکس است. در ترجمه فارسی بعضی وقتها لازم است آخر متن اصلی در اول قرار گیرد. مگر اینکه بخواهند گنگی یا اوج و فرود را برای خواننده حفظ کنند.و...
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام آقای علی دیانتی، در این بخش بجای حرف های خودم و نقد نظر شما در مورد ارزش زن در دستگاه مجاهدین، توجه شما را به بخش کوچکی از اظهارات آقای سعید شاهسوندی: در مورد مریم عضدانلو و یا(ازدواج ایدئولوژیک مریم رجوی)، به نقل از سایت ما هستیم، جلب می کنم!
قرار سازمانی معمولاً در آن ایام این بود که همسران و زنان و مردانی که ازدواج کردند، برای این که اطلاعات بخش ها به همدیگر کمتر منتقل بشود و سهولتی در کارها صورت بگیرد، کسانی که همسر بودند اگر مشکل جدی نداشت، مثلاً همسرش وضعیتی نداشت که نتواند در آن بخش کار کند، علی القاعده رسم بود که در بخش های واحد کار می کردند. برای ایاب و ذهاب راحت تر بود، برای جلوگیری از انتقالات اطلاعاتی بخش ها به همدیگر مناسب تر بود و به همین دلیل هم خانم مریم عضدانلو انتخاب شد برای کار در دفتر آقای مسعود رجوی، جایی که همسرش مهدی ابریشمچی مسئول محافظین رجوی بود.

«حالا ببینید این سازمان برای زن و شوهرش و جدائی اجباری آنها» یعنی(مریم عضدانلو و مهدی ابریشمچی) چه ترفند و حرمتی بخاطر ازدواج ایدئولوزیک (مریم و مسعود) ترتیب داد و همزمان بشکل غیر قابل تصوری مردی را از زنش جدا کرده و مرد دیگری مثل کالا می بخشند! آیا باورش ممکن است که به این سادگی صورت بگیرد؟ آری بهمین سادگیِ ساده!
و ما در این میان متوجه ارزش زن و کیان خانواده در این سازمان...می شویم!
ادامه ی توضیات آقای شاهسوندی: بعد از ماجرای فیروزه بنی صدر هم در واقع مریم خانم عضدانلو به عنوان ندیمه ایشان انجام وظیفه می کرد تا این که ما به انقلاب ایدئولوژیک رسیدیم. برای کار در دفتر آقای مسعود رجوی، جایی که همسرش مهدی ابریشمچی مسئول محافظین مسعود(در پایان گفتنی است مریم قجر عضدانلو به دستور مسعود رجوی از مهدی ابریشمچی جدا و بلافاصله و بدون رعایت فاصله شرعی میان ازدواج و طلاق به عقد مسعود رجوی درآمد!) آقای علی دیانتی اجازه بدهید من بیشتر از این خودم در این مورد چیزی تا لازم نیافتاده نگویم!
اما: خانم سینگلتون هم در همان سایت، فاکت کوتاهی از او:
خانم آن سینگلتون که بخشی از کتاب معروف خود به نام ارتش خصوصی صدام را به بررسی ارتقاء نمایشی مریم رجوی اختصاص داده ضمن اشاره به پاره ای اقدامات جاه طلبانه که می توانست به القاء محبوبیت او در میان ایرانیان مقیم اروپا و همچنین هواداران مجاهدین منتهی شود، فرآیند و نتیجه نهایی این اقدامات را جز سردرگمی و بهت نمی داند و النهایه بازتاب های این گونه اقدامات را که به شکل راه اندازی کنسرت ها و همچنین جلسات توجیه و تفسیر زنان در جنبش اجتماعی ایران و در نهایت همسو نشان دادن خود با جنبش فمینیستی غربی ها متمرکز شده، را این گونه ارزیابی می کند:

"نتیجه همه این ها محبوب شدن مریم در میان ایرانیان نبود، بلکه باعث شد همراهان او به خصوص اعضایی که از عراق آورده بود بیش از هر وقت دیگری گیج شوند. بیاد داشته باشید که آن ها هم اکنون هم با هواداران معمولی مجاهدین که نمی توانستند دستورات آنها را بپذیرند دچار سردرگمی شده بودند."
دستگیری اعضا منافقین در خارج از کشور

او به ناتوانایی ها و فقدان کارایی سیاسی و تشکیلاتی مریم عضدانلو اذعان دارد و تاکید می کند که مریم چیزی جز یک امکان برای پیشبردن سناریوهای رجوی در غرب و همچنین مناسبات داخلی نبوده است. در این رابطه می خوانیم:


"مریم یک شخص سیاسی نبود و تجربه جهانی هم نداشت. او سال ها آموزش دیده بود تا کاری را که برای رجوی انجام می داد انجام دهد و هیچ ایده دیگری فراتر از این نداشت."
این ها حرف های من نیستند و تنها نقل کردم. تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

در درستی این ادعای شما که « ....خودارضایی از علائم بارز فقدان آزادی جنسی افراد در رابطه با غیر همجنس خود می باشد. » یه خورده حرف هست. اولا افراد متاهل هم خودارضایی می کنند ثانیآ همه آن محرومیتها و اثرات منفی آنان که بدرستی اشاره کرده اید شامل همجنسگرایان هم میشود.
مرسی که به این موضوع پرداخته اید. موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Anonymous ویا عارف کارگرشما نظراتی که من در مورد خاندان پهلوی نوشتم را نقد کنید اینکه مجاهدین خلق چنین وچنانند کاری یه بحث ما ندارد مگر اینکه بخواهید از موضوع طفره بروید
ولی بدانید بقول آقای چگایی آب رفته بجوی برنمیگردد شاه و سلطنت در سال پنجاه وهفت بدست مردم به گور سپرده شد
و توصیه ام اینست که به جلو نگاه کنید حتی اگر پدرتان هم چنین وچنان گفته واز غارتگران و خانواده اش یعنی پهلوی دفاع کند لطفا یادداشتهایم را در مورد سلطنت دوباره خوانده وسلامم را به پدرتان هم رسانده و او را هم در مورد جنایات سلطنت آگاه کنید
اگر سوالی هم دراین رابطه داشتید در خدمتتان هستم. سلامت باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عدنان، به جای زدن به این در و آن در بگویید با چه استدلالی واژه هایی چون چالش، چنگال، نردبان، جوراب و شلوار را ترکی دانسته اید که به پارسی وارد شده اند! شما برای گریز از پاسخ به ادعا های میان تهی خود در باره ریشه غیر پارسی واژه های مذکور به صحرای کربلا زده و بحث حق تعیین سرنوشت و رفراندوم و توهین به فرهنگ ها را پیش کشیده اید! ولی در چاله بزرگتری افتادید! زیرا اکنون باید بگویید من کجا به فرهنگی توهین کرده ام و کجا با حق تعیین سرنوشت مخالفت شده؟ ادعا های شما هوچیگری و اتهام های بی پایه است برای گریز از پاسخگویی. زیرا برای اثبات مدعای خود چیزی در چنته ندارید. گلستان سعدی و منطق الطیر عطار پیشکش، همان کتاب های دوره دبستان را مرور کنید تا به جای "ده ها کتاب" ننویسید " ده ها کتب"! زیرا کودکان دبستانی می آموزند که موصوف عدد همیشه مفرد است. اما آنچه در مورد علاقه به ادبیات پارسی گفتید موجب

خوشوقتی است. من هم بر خلاف تصور شما به زبان و ادب ترکی آذربایجانی علاقه دارم و تلاش داشته ام آثار آن را تا جایی که می فهمم بطور مستقیم و در غیر این صورت با خواندن ترجمه های این آثار مطالعه کنم. فرهنگ همه اقوام و ملت ها زیبا و ارزشمند است و هیچ سلسله مراتب ارزشی میان فرهنگ ها و زبان های انسان ها پذیرفتنی نمی باشد. آنچه زشت و نشانه پس ماندگی فکری است خوار شمردن فرهنگ ها و زبان های دیگران و تلاش برای کوچک نمایی آنها از راه مصادره اجزای یک فرهنگ به سود دیگری است.
نوشته شده توسط: Anonymous

این رژیم «زن ستیز» است، آنرا در قوانین خود نهادینه کرده و اصلا با همین ویژگی شناخته میشود. اما در مقابل این سبعیت و وحشیگری, یک واقعیت درخشان هم هست, اینکه زن ایرانی هرگز در مقابل استبداد دینی سرخم نکرده است. این حقیقتی است که مثل خورشید میدرخشد و برق و درخشندگی آن پس از سی سال ایستادگی بی نظیر زنان در تمام میادین مقاومت, در شکنجه‌گاه‌ها و میدانهای اعدام، و حضور آنان در مدار رهبری کننده در مقاومت سازمان‌یافته امروز چشم جهانیان را گرفته است. -من همیشه وقتی این ترس و وحشت سران رژیم از زنان را میبینم برایم این فراز از سخنرانی سال ۷۵ خانم رجوی در تجمع ایرانیان در ارلزکورت لندن تداعی میشود که:«شما هر چه از تحقیر، ستم، سرکوب، شکنجه و کشتار در چنته داشتید علیه زن ایرانی بکار گرفتید اما مطمئن باشید … که به دستِ همین زنانِ آگاه، آزاد و رها، بساطِ ستمِ شما در همه جا برچیده خواهد شد

-اجازه بدهید اول سابقه ای را یادآور شوم: حتما یادتان هست که بحث «حجاب اجباری» از همان اولین ماه به حاکمیت رسیدن خمینی با شعار «یاروسری یا توسری» مطرح شد. در مقابل, مجاهدین به عنوان یک نیروی مسلمان, از همان ابتدا و در شرایطی که خمینی از بالاترین محبوبیت و مقبولیت برخوردار بود, و هرگونه مخالفت کردن با او, بهایی سنگین را میطلبید, علنا و صراحتا مخالفت خودشان را با این پدیده سرکوبگرانه ارتجاعی اعلام کردند. -در تظاهرات روز زن در آن سال هم زنان مجاهد که خودشان روسری به سر داشتند پیشاپیش صفوف زنان معترض بودند. اتفاقا آنچه برای خمینی بسیار سنگین و غیرقابل تحمل بود, همین امر بود یعنی مخالفت یک نیروی مسلمان انقلابی با عملکردهای ارتجاعی او که حربه اسلام را از دستش میگرفت در همان دهه ۶۰ هم موضع مجاهدین و مقاومت ایران به طور رسمی در مصوبات شورا بیان شده و خانم رجوی در سخنرانیهای متعدد در این رابطه صحبت کرده اند. ما مخالف هرنوع تحمیل و اجباری در این زمینه هستیم, هرگونه تحمیل به هرشکلی به زنان در این رابطه را اهانت به هویت و شخصیت زن ایرانی میدانیم. بگذارید در پایان به این واقعیت اشاره کنم که موضع هر نیرو در مورد زنان شاخص دموکراتیسم و ملاک بسیار واقعی و روشنی از ماهیت آن نیرو یا جریان است. در این رابطه خانم رجوی در اجلاسی به مناسبت روز جهانی زن در پارلمان اروپا با عنوان « زنان، پیشتاز تغییر دمکراتیک در ایران» با اشاره به همین مساله و با اشاره به خواست زنان ایرانی و ضرورت موضعگیری در این رابطه از سوی هرکس که مدعی آزادی است گفتند که «...خواستِ زنانِ ایران، البته سرنگونی رژیم ولایت فقیه است. اما من حتی ملاک ساده‌یی را پیش می‌کشم و آن لغو حجاب اجباری است که مصوبه شورای ملی مقاومت ایران در سال ۱۳۶۶ است. تا آنجا که به رژیم برمی‌گردد به دلیل اصلاح‌ناپذیری هرگز نمی‌تواند به آن تن بدهد. اما اگر کسی حقیقتاً خواهان آزادی جامعه ایران است ، باید از حداقل آزادیها از جمله از آزادی پوشش زنان دفاع کند. ۳۱ سال پیش ملاها، دیکتاتوری خود را با تحمیل حجاب اجباری به بهانه اسلام آغاز کردند. ما با الهام از اسلام حقیقی، بر آزادی و از جمله آزادی زنان در انتخاب پوشش و نفی هرگونه اجبار و تحمیل در این زمینه تأکید می‌کنیم. این است معنای پیامِ قرآنیِ لا اکراه فی‌الدین. بگذارید هر زنی آزادانه خودش انتخاب کند که چه بپوشد، چه نپوشد.این حداقلِ آزادی‌ِ انسانیِ زن ایرانی است.».مسئول کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت،
نوشته شده توسط: Anonymous

پی نوشت:
در خبرهای امروز و در مورد بازداشت خبرنگاران موضوع به کلی گویی گذشت و بنظر می رسد هیچ کدام از نهاد های رسمی حاضر به قبول مسئولیت در این خصوص نیستند. این موضوع در کنار اخبار حاشیه ای در خصوص اینکه تصمیم در مورد حمله به دفاتر و بازداشت روزنامه نگاران در قرارگاه "عمار" گرفته شده است را قابل توجه تر می کند. قرارگاه عمار حواریون مصباح یزدی و محل اجتماعی کادرهای مجتبی خامنه ای است و عمل مستقیم این قرارگاه بیانگر این واقعیت است که تیم «مجتبی، طائب و اژه ای» در واقع برکناری خامنه ای را رسمیت داده اند!
درواقع یک گروه مخفی مافیایی دارد "نقش" حاکمیت ساقط شده را "بازی" می کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ترکها هم با همین استدلال شما میتونن ازتون بخوان که برین افقانستان!!! ولی بنظر من بهتره ما و شما سه طلاقه از هم جدا شیم و ایران مشاع رو تقسیمش کنیم تا هر کسی کشور خودش رو داشته باشه. در غیر اینصورت اگر تهدیدتون رو عملی کنین چون خلاف قوانین بین المللی هستش پای ناتو رو برای کم کردن روی شماها به ایران باز خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

طبق اسناد بدست آمده از منابع قدیمی چینی در 3 هزار سال قبل در بین ترک‌های اوغور اشخاصی بودند که به آنها «دی‌چی» گفته می شد این اشخاص قادر بودند به هفت زبان ترجمه کنند. این موارد نشان از فرهنگ والا و پیشرفت علم زبان‌نشاسی و توسعه زبان در بین ترک‌ها دارد. بنده قادرم خیلی آسان غنا و برتری زبان ترکی را نسبت به زبان فارسی اثبات کرده و جواب این فرد ... را بدهم ولی افسوس این فرد مثل کودکان دبستانی حرف می زندد... مقوله زبان آن گونه که این فرد و امثال او می اندیشند به این سادگی نیست. زبان انگلیسی 75٪ از کلمات بیگانه اسفاده می کند. زبان فارسی بدون کلمات بیگانه زبانی الکن و گنگ است. ولی زبان ترکی فادر است کلمات زیادی را ایجاد کند ولی همین کلمات بیگانه (کلمات دخیل ضروری) موجود در زبان ترکی بدان قدرت بیشتری در قلم فرسایی داده است و این مورد با دستور زبان مدون آن بدین زبان قدرتی افزون داده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا این برای من آذزبایجانی ننگ نیست که با مدرک لیسانس نتوانم به زبان مادری خود بنویسم وبخوانم .پس برای اینکه فرزندانم هم از این ننگ رهایی یابند ما باید استقلال خود را بدست آوریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اين پاپاك واقعا پرته،حسابي كيف كردم!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام.
از شاهنامه که بگذریم به نظامی:همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل ... خاقانی:چون غلام توست خاقانی تو نیز جز غلام خسرو ایران مشو فخرالدین اسعد گرگانی:اگر چه فخر ایران اصفهان است فزون زان قدر آن فخر جهان است عبید زاکانی:زبامداد ازل تا به انقراض ابد زمام ملک به فرمان شاه ایران است قاآنی(دوره قاجار) :چون من پس از وصال نیابی کس صدبار اگر بکاوی ایران را قطران تبریزی: او به تخت ملک ایران برنشیند در ستخر کهترین فرزند خود را مهتر اران کند ناصر خسرو:برون کرده است از ایران دیو دین را زبی دینی چنین ویران شد ایران جامی:خاک ایران زمین از او گلشن جان یونانیان از او روشن فروغی بسطامی:تا سخنی گفته ام زان لب شیرین سخن خسرو ایران نمود گوش به گفتار من فرخی سیستانی: بر شه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند سالها بودند مسکین از غم در خون جگر ./سعدی: بگفت ای خداوند ایران و تور که چشم بد از روزگار تو دور صائب تبریزی:کی خیالات غریب من به غربت می فتاد؟ از سخن سنجان نمی گردید اگر ایران تهی ابیات بالا نمونه کوچکی از برقراری نام ایران در قرون مختلف و در نواحی مختلف ایران می باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی نسیم استقلال آزربایجان رو میشه واقعا حس کرد.
حقه و حیله های پان ایرانیست هاای بی ...هم اثری در استقلال آذرباجان جنوبی نخواهد داشت مطمئن باشید ملت آذربایجان آگاه تر از این حرفها هستن

نوشته شده توسط: Anonymous

در همینجا از دکتر دلخواسته در لندن و آقای بنی صدر در پاریس بابت یک مسئله تاریخی و یک مقاله نوشته شده از جانب خودم ـ پوزش بخواهم.
آیا ادعاهای بنی صدر علیه شاپوربختیار پایان می یابد؟ http://iranglobal.info/node/12163
آری در همینجا باید اقرار نمایم که آقای بختیار در تابستان 1356 نامه ای به خمینی نوشته است و هویت آن نامه تائید شده است!

در ۰۹ بهمن ۱۳۹۱
0
پاسخ دهید
ناصر مستشار ـ برلین به تاریخ 28 .01 .2013

بااگرها نتوان زیست !
اما چون سخن از اگر ها آمده است ، پس بگذارید یک اگر رانیز من بدان اگرها اضافه کنم!

حالا بر گردیم به اگرها!!!
جبهه ملی ایران از ماه شهریور 1357 به پشتیبانی از خمینی برخاست !
خمینی در همان روزها به پاریس آمد!
رهبران جبهه ملی یکی پس از دیگری به پاریس سفر نمودند و از خمینی حمایت کردند! برای مثال داریوش همایون در پاریس به مدت دو ماه در کنار خمینی ماند!
جبهه ملی و بخصوص حزب ایران به رهبری شاپور بختیار از جدائی دین از حکومت دفاع می کردند اما آنروزها در ضدیت با شاه همه میثاق های سابق را فراموش کرده بودند!
اگر شاپور بختیار از ماهها قبل یعنی روزهائی که جبهه ملی به پشت رهبری خمینی رفته بود ، در ضدت با اسلام گرائی دست به انشعاب زده بود ـ در آنروزها می توانست پایه یک جنبش بزرگ سوسیال دمکراسی را بنیاد نهد !اگر شاپور بختیار در دورانی که هنوز نخست وزیر نشده بود دست به یک انشعاب بزرگ می زد ، مطمئنا بخش و سیعی از نیروهای سیاسی به ندای او پاسخ مثبت می داند! اما در دوران کسب مقام نخست وزیری کسی به به حرکت او اعتنائی نکرد چون در پناه قدرت نا استواربود
نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار جان من کمی ا سترس داشدم و چند مورد غلط داشتم تو راه که دا شتم دخترم را میا وردم متوجهه شدم و ادیت کردم . شما لطف بکن و این رو بجای ون اولی چاپ کن. ممون از لطفت شما .
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
با درود به همه ایران دوستان از نظرمنه آذربایجانی آذربا یجان هم مثله بلوچستان ،کردستان ،لرستان ،خو ز ستان ،و و و و مهم است من همان قدر که آذر با یجان را دوست میدارم بلوچستان ،کردستان ،لرستان ،خو ز ستان ،و و و و را دوست میدارم .

اما بعلاته نداشتنه اتحاد و ناد ا نسته های تاریخی که مجبور به تکراره ان هستیم ،از ظلمه موبدانه زرتشتی تا تر کا نه اسیا مرکزی البته با پیش روی و جهان گیری مسیحیت که تازهه شوی میترایسم بود و تا ارمنستان فریب دادن و آمدند اتحاد دینی اینها قا بله توجیه است . اما جنایات های این ترک های اسیا مرکزی قا بله چشم پوشی نیست که با قاجار پایان گرفت . به علته ضعف دولت مرکزی جلو گیری از نفوذ همسا یه گان مثله ترکان "گرگ ها ی خاکستری " خرسه شمالی ، عربستان با پولهای عظیمه نفتی . اینها اصلی ها هستند چین ،اینگلیس ، اروپا جای خود دارد .
در قدیم در قردادها بزرگ همیشه به ما مما لکه محصوره ثبت میشد که تر جمه ا ون در این قر داد ها ثبت است. United Kingdom
ما همه اقوامه ساکن در ایران که دا را ی اولین دولته مدون در جهان از زما نه کورو ش کبیراست تا امروزهستیم .این جنا با ن هر روز ما را به نو عی فریب میدان یک روز عدالت حکومته اسلامی ، یک روز فدرالیسم ،پان تر کیسم .ما یک موشکل داریم ون هم حکومته اسلامی است که خونه همه را کرده تو شیشه . پس ما ملته ایران داریم اما ملته ترک ووو نداریم. همه ما در بی عدالتی و ظم حکومته اسلامی و دولت های آ ن هستیم .این همه ظلم و ستم بی عدالتی این همه دروغ فریب حالا شدن یک طبقه اجتمایی نو کیسه های روحانییته درباری که شدند اشراف یته نوکیسه دغدغه ما بیچاره ها را هم ندارند منه بلوچ منه کرد منه آذری منه خوزستانی و و و و .
من فرق میزارم بین ترک و آذری این مثله مسلمانی ماست مسلمان هستیم اما عرب نیستیم. شا ه سلطان سلیم هم وقتی به تبریز حمله کرد و مقا و مت تبریز رو دید تعجب کرد فکر کرد با ون همه ظم که شاه اسما عیل تر کمن ک را و داشته بود تبریزی ها شد شهر در بست میدان به ا ون اما چه خیاله باطل عکسه ا ونو دید . آ.ائلیار جان ما هم از ملک ما د ری و از سر زمینه پدری دفاع میکنیم. یاشا سین ایران .
روزگاری اسلام میخواست راهه نجات باشه اما ببینید کی ها میخوان خوده اسلام رو نجات بدان تاریخ تکرار میشود همان ظلمی که شاه اسما عیل صفوی کرد که تر کمن بود، و شیعه سازی کرد برای واتیکان که پشته جبهه عثمانی رو ظعیف کنه چون خودش ازطرفه مادر مسیحی بود چه جنایات ها که این خاندان نکردند پدر اسماعیل شیخ حیدر با مارتا که ازمادر به نام کاترینا
ترابزون بود ازدواج کرد و ٣ پسر دا شت به نام علی ، ابراهیم ، ا سما عیل . همه در تاریخ ثبت است بسیار بسیار تلخ و شیرین . این تا تا ر ها چه جنایات ها که نکردند همین جنایت ها را هم حکومته اسلامی داره میکنه .



نوشته شده توسط: Anonymous

در ضمن این آقای شاملی هنوز هم سند مورد درخواست ما را ارئه نکرد، البته آن کشوری که حرف مفت در آن مالیات ندارد، همان اینترنت است که هر لاطائلی را می توانی بخورد مردم بدهی و اگر کسی از تو تقاضای سند کرد، خودت را به کری وکوری و لالی بزنی!

نوشته شده توسط: Anonymous

با این همه من هنوز بر سر سؤالم هستم. اگر در پادشاهی یزدگرد که پایتختش تیسفون یا مدائن بود، ایران بنا بر گفته شاهنامه از اعراب شکست خورد، و اگر جنگ سرنوشت ساز در قادسیه اتفاق افتاد، شما که شاهنامه شناس شهیری هستید، بفرمائید نقش خراسان در این وسط چه بوده است.؟ آیا رستم فرخزاد از خراسان به قادسیه لشگر کشیده بود؟ آیا قادسیه در خراسان بود؟ یا اینکه رستم در خراسان بود و قادسیه هم در همین جای فعلی اش در شرق عراق بود و اعراب مسلمان و ایرانیان توسط موشکهای قاره پیما با هم می جنگیدند؟ چرا حرفی می زنید که برای ماستمالی کردنش مجبور بشوید خود را بدر و دیوار بکوبید و کله معلق بزنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوما بله! فردوسی نه تنها پارس را، بلکه سیستان و کرمان و مازندران و آذرآبادگان را هم در کنار ایران (ونه در برابر آن) آورده است، پس معنی این حرف این است که ساسانیان پادشاهان خراسان بودند؟ ساختار کتابی مثل شاهنامه خیلی پیچیده تر از آنست که انسان مبتلا به ویروس نژادپرستی، بخصوص از نوع پانترکیستی اش، و باللخص اگر که مدافع "قرآن" هم باشد، بتواند از آن سر دربیاورد.
جهت اطلاع شما نام ایران در کتیبه شاپور ساسانی به شکل "اِرانشهر" آمده که ایران مخفف آن است. بنابر بر عکس بیشتر از 90% کشورهای دنیا از جمله تک تک همسایه های ایران امروزی که سابقه تاریخی اسمشان به 100 سال هم نمی رسد، اسم ایران به عنوان یک واحد جغرافیایی حداقل 1800 سال سابقه دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایسکندر، اصلا برای اینکه دل شما خنک بشود، فرض می گیریم شاهنامه مزخرفترین کتاب دنیا است (البته معلوم نیست که چرا پادشاهان و شاهزادگان ترکتباری مثل بایسنقرو شاه اسماعیل از بین اینهمه کتابهای ارزشمندی مثل "قرآن" شما و نهج البلاغه و حلیه المتقین و ... تنها دست به تذهیب شاهنامه مزخرف می زدند، که تازه خود این تذهیبها از آثار بی بدیل جهانی بشمار می روند و هر ورقشان چندین ده‌هزار دلار بفروش می رود) ولی مگر بحث ما بر سر کتیبه‌های هخامنشی و یونانی است؟ شما بر اساس منطق پانترکیستی یک ادعایی کردید و حالا زیرش مانده اید. اولا آن فارسی که اردشیر از آنجا برخاسته یک "کشور" نیست، بلکه یکی از مناطق خودمختار (بقول فردوسی ملوک الطوایف) حکومت اشکانیان است که بر آنها قیام کرده است. مثل این است که بگوییم چون ارتش ایران در انقلاب مشروطه به آذربایجان لشگر کشید، پس آذربایجان جزو ایران نبوده است؟!