Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر نوری علا که نشان داد تجزیه طلبان ترک ........... هایی هستند که اساس منطق شان روی دروغ و جعل و تحریف و تهمت و خیالپردازی و کینه دوزی و رضد ایرانی است وضد فارس است و زبان فارسی را بهانه کرده اند. مردم ایران جواب این چند نفر را در موقع مناسب خواهند داد .آذربایجانی ها ایرانی هتند و برادر فارسها . ترکها میتوانند به ترکیه و مغولستان بروند .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ناصر جان/ وقتی نام خود را در لیست نویسندگان سایت انتخاب نکرده باشید ، نوشته شما ارشیو نخواهد شد. حالا درستش کردم ، لطفا دفعه بعد رعایت کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب iskender امدی ابرو رو درست کنی‌ زدی چشم رو هم کور کردی که برادرجان .با این استدلالت که البته متعلق به خودت نیست و من قبلا این فرضیه رو از سایت بی‌ بی‌ سی‌ خونده بودم پس ما آذری‌ها خاک فارس‌ها رو اشغال کردیم نه!!!.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار جان امید وارم بسند ه باشد جوابه همه سوا ل ها در این متن هاست .
با درود به همه ایران دوستان از نظرمنه آذربایجانی آذربا یجان هم مثله بلوچستان ،کردستان ،لرستان ،خو ز ستان ،و و و و مهم است من همان قدر که آذر با یجان را دوست میدارم بلوچستان ،کردستان ،لرستان ،خو ز ستان ،و و و و را دوست میدارم . اما بعلاته نداشتنه اتحاد و ناد ا نسته های تاریخی که مجبور به تکراره ان هستیم ،از ظلمه موبدانه زرتشتی تا تر کا نه اسیا مرکزی البته با پیش روی و جهان گیری مسیحیت که تازهه شوی میترایسم بود و تا ارمنستان فریب دادن و آمدند اتحاد دینی اینها قا بله توجیه است . اما جنایات های این ترک های اسیا مرکزی قا بله چشم پوشی نیست که با قاجار پایان گرفت .

به علته ضعف دولت مرکزی جلو گیری از نفوذ همسا یه گان مثله ترکان "گرگ ها ی خاکستری " خرسه شمالی ، عربستان با پولهای عظیمه نفتی . اینها اصلی ها هستند چین ،اینگلیس ، اروپا جای خود دارد . در قدیم در قردادها بزرگ همیشه ما مما لکه محصوره ثبت میشد که تر جمه ا ون در این قر داد ها ثبت است. United Kingdom
همه اقوامه ساکن در ایران که اولین دولته مدون در جهان از زما نه کورو ش کبیر است تا امروز. این جنا با ن هر روز مرا به نو عی فریب میدان یک روز عدالت حکومته اسلامی ، یک روز فدرالیسم ،پان تر کیسم . ما یک موش کل داریم ون هم حکومته اسلامی است که خونه همه را کرده تو شیشه .

همه ما در بی عدالتی حکومته اسلامی و دولت های آ ن هستیم .این همه ظلم و ستم بی عدالتی این همه دروغ .روزگاری اسلام میخواست راهه نجات باشه اما ببینید کی ها میخوان خوده اسلام رو نجات بدان تاریخ تکرار میشود همان ظلمی که شاه اسمعیل صفوی کرد که تر کمن بود، و شیعه سازی کرد برای واتیکان که پشته جبهه عثمانی رو ظعیف کنه چون خودش ازطرفه مادر مسیحی بود چه جنایات ها که این خاندان نکردند پدر اسمعیل شیخ حیدر با مارتا ا ازمادر به نام کاترینا تاربز ون بود ازدواج کرد و ٣ پسر دا شت به نامه علی ، ابراهیم ، ا سما عیل . همه در تاریخ ثبت است. این تا تا ر ها چه جنایات که نکردند همین جنایت ها را هم حکومته اسلامی داره میکنه .
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

زمان عزیز/ مرسی ، برات در اسکاپ پیغام می گذارم

نوشته شده توسط: Anonymous

نتیجه اینکه کهلیلی و ذاکری از عمال نفوذی رژیمند و یا بازی خوردند.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام دوباره و تشکر از صبح بخیر دل انگیز و نشاط بخش تان؛ بسیار از این مهر و محبت دلنشین مسرور و ممنون شدم! دوست گرامی، نکته تاکیدی من در ارتباط با جایگیری کلمات در جمله را شما مورد توجه و لطف قرار نداده بودید! در آنجا گفتم: که همیشه و بیشتر در چنین مواردی معانی کلمات در جمله است که پیشتر از همه صریح و برجسته می شوند و بهمین خاطر عمومن: هرگز، کمتر و یا بسیار ضعیف عمو ـ من خوانده و برداشت می شود و ...! اما باید اقرار کنم: که دارد یواش یواش این سبک نوشتن من بخشی از توانم را می خورد و صرف بی هوده در ابراز چگونگی درک، شناخت و خواندن آن می کند و تا حدودی، مزاحم تفاهم و تبادل دید میان من و خوانندگان گرانقدر مقالاتم می شود؛ امری که برایم چندان مناسب نیست؛ اگر چنین پیش رود چاره ای جز ترک آن ندارم. ولی آقای ایرانی شما در مورد مقاله، که اهم محور بحث است، ابراز نظر نکرده اید! و چرا/ تندرست باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

در صداقت ایران گلوبال تردیدی ندارم
اشتباهی شده و مهم نیست
با تشکر

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب بدون نام، ما چیزی را تغییر نداده ایم. احتمالا شما خودتان اشتباهی نوشته اید.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام آقای عارف کارگر، دوست گرامی متشکرم که شما لطف کرده و مقاله مرا خوانده اید. اما بدانید که من همفکر و یا جزو سازمان مجاهدین خلق آقای (مسعود رجوی) نیستم که زنان را در درون دستگاه شان بدلایل ایدئولوژی اسلامی خود، ناگزیر به پوشش اسلامی می کنند. من در اینجا با شما هم عقیده می باشم و باور کامل به برابری حقوقی زن و مرد داشته و مخالف هرگونه تبعیض میان انسان ها هستم؛ و همچنین مدافع سرسخت پوشش آزاد زنان! همزمان یقین دارم چنانچه قرار باشد روزی جامعه جهانی و بویژه ایران بلازده استبداد دینی، از عقب ماندگی و خشونت و نابرابری ها تهی شود! این ایده آل بسیار درست و ضروری تنها در آن زمانی میسر و ممکن خواهد بود که در آن جوامع و بویژه درایران (نیمه همیشه خسته، ُپرکار، مفید و مهربان آن، یعنی زنان) نه تنها در تعین حق پوشش خود، بلکه، در تعین سرنوشت کشورهای شان 50 ـ 50 توان اعِمال اراده قانونی و اجرائی بیابند

بنابرین خلاء قدرت نفوذ زنان مشکل اصلی ست. باید از قوانین مردسالار دوری گرفت. و تنها در آن صورت است که روزی جامعه بشری و از جمله در ایران و دیگر کشورهای اسلامی، زنان و کل جامعه زیر ستم این فرهنگ، کمتر از این بلا آسیب می خورند. مشکلی بلند و تاریخی و جدی جوامع مردسالاری، که زنان و خود ما مردها هم از آن رنج می بریم. منشأ این ظلم و تعدی به حقوق زنان و دختران غیور ما، تفکر وامانده دینی و عشیرتی مردهای خودخواه و قوانین حامی این عقب ماندگی می باشد، که در ساختار سرمایه داری نابرابری حقوقی در برابر کار مساوی تقویت شده و می شود. طبیعی ست که تا سرمایه، سالار ارزش در جامعه انسانی باشد، نجات از تبعیض ها و نابرابری های متنوع چندان ساده پیدا نخواهد شد. اگر ما قوانین سیاسی و اقتصادی نوعدوستانه و برابری طلبانه داشته باشیم، دیگر زمینه زور و اجحاف بخودی خود آرام آرام تضعیف شده و بمرور اصلاح قوانین فرسوده و مزاحم فراهم می شود و در آنصورت متصور است که دیگر کسی برای زنان تصمیم نگیرد و زنان در آزادی کامل، از حق انتخاب پوشش و جایگاه بحق رفیع آنسانی خود برخوردار باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما . آری جناب توکلی

نوشته شده توسط: Anonymous

بازداشت شدگان تظاهرات در باکو به جریمه و حبس محکوم شدند/ بهار تورک در راه است


دادگاهی در باکو ۱۳ نفر از بازداشت شدگان تظاهرات روز شنبه، هفتم بهمن ماه، مخالفان را ۵۰۰ تا سه هزار دلار جريمه کرد و سه تن ديگر از بازداشت شدگان نيز به تحمل ۱۳ تا ۱۵ روز حبس محکوم شدند.

اين افراد در پی فراخوان تظاهرات که در شبکه اجتماعی فيس بوک برای حمايت از تظاهرات اعتراضی چند روز پيش در شهرستان «اسماعيلی» آذربايجان ترتيب داده شده بود، در مرکز شهر تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند.

بر اساس گزارش‌ها، دهها تن از فعالين مدنی، سياسی و مدافع حقوق بشر در تجمع اعتراضی روز شنبه شرکت کرده بودند که با برخورد پليس مواجه شدند.

بخش آذربايجانی راديو اروپای آزاد، آزادليق، طی گزارشی از بازداشت ۱۰۰ تن از تجمع کنندگان در باکو خبر داده بود که برخی از آنها بعد از چند ساعت آزاد شده و بقيه تحويل دادگاه شدند.

بر اساس قانون کيفری آذربايجان، هرگونه تجمع اعتراضی بدون اجازه رسمی مشمول جريمه مالی می شود.

ماجرا از زمانی شروع شد که صاحب هتلی در شهر اسماعيلی آذربايجان هنگام رانندگی در حال مستی با ماشين يکی از اهالی اين شهر تصادف کرد و بنابر گزارش ها، بعد از پياده شدن از ماشين شروع به «فحاشی به مردم» کرد. اين اقدام به سرعت واکنش مردم را در پی داشت.

ظرف چند ساعت هزاران تن از اهالی شهر با هجوم به هتل وی، چند ماشين را به همراه هتل به آتش کشيدند. بعد از اين اقدام هزاران نفر با حرکت به سوی خانه فرماندار، سعی در به آتش کشيدن خانه وی کردند.

پليس اسماعيلی صاحب هتل و يکی از دوستان وی را بازداشت کرده است.
بر اساس گزارش راديو آزادليق، مردم خشمگين با شعار «استعفا برای فرماندار» خواستار پايان دادن به بيکاری، فساد اداری و تحقير مردم شدند.

اين تجمعات برای چند روز متوالی ادامه داشت و گزارش ها حاکی است که دهها تن از معترضان بازداشت و تحويل دادگاه شده اند.

در پی اين حادثه، بيش از صد نفر در حمايت از تجمعات اعتراضی شهروندان اسماعيلی روز شنبه در باکو دست به تظاهرات زدند که با واکنش سخت پليس مواجه شد.

چند تن از نمايندگان حزب حاکم يا احزاب نزيک به حزب حاکم آذربايجان طی مصاحبه هايی با مطبوعات اين کشور، احزاب مخالف را به «تحريک مردم برای اغتشاش و بهره برداری سياسی از حادثه اسماعيلی» متهم کرده‌اند.

فضائيل آغاملی، ریيس حزب «وطن مادر» احزاب مخالف را به «سوء استفاده کثيف» از حوادث اسماعيلی متهم کرده است. به گفته وی، برخی افراد در صدد قراردادن «مردم در مقابل مردم هستند».

با اين حال، روزنامه آزادليق، ارگان رسمی حزب اوپوزيسيون «جبهه خلق آذربايجان» طی گزارشی نوشته است که «اگر دولت تن به اصلاحات ندهد، بايد منتظر عصيان مردم باشد».

اين چندمين تجمع اعتراضی در جمهوری آذربايجان طی يک ماه گذشته است. اخيرا دهها تن از مغازه داران يک بازار تجاری در باکو به خاطر آنچه که «اعمال زور و دريافت مبالغ غيرقانونی از مغازه داران» عنوان کردند، دست به تظاهرات زدند که با واکنش پليس و بازداشت عده ای از آنها مواجه شد.

همچنين اوايل ماه جاری صدها تن در واکنش به مرگ يک سرباز که خانواده وی مدعی «شکنجه و علائم کبودی در بدن فرزندشان» بودند، دست به تجمع اعتراضی زدند. اين تجمع اگرچه مورد حمايت دولت نبود، اما مجوز آن صادر شد و کسی در اين رابطه بازداشت نشد.

دولت باکو طی دو سال گذشته مدعی است که مبارزه با فساد اداری را افزايش داده است. در اين مدت دهها قاضی، ماموران ميان پايه و نسبتا بلند پايه به اتهام فساد مالی از کار برکنار شده اند. مخالفين می گويند که اين اقدامات کافی نيست و دولت عزمی برای مبارزه نهادينه با فساد مالی ندارد.

مخالفين همچنين خواستار آزادی‌های سياسی و شفافيت در انتخابات هستند.

انتخابات رياست جمهوری آذربايجان قرار است اکتبر سال جاری برگزار شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

من نظرم را
(چرا زنان در سازمانتان به حجاب اجباری محکوم شدهاند؟ از نقش اسلام در سازمانتان بگوییید از خفقان و استبداد در سازمانتان بگویید چیزی برای گفتن دارید؟)
بدون نام فرستادم.

نمیدانم چرا عارف کارگر نوشته شده!.(البته نام من نیست)

با تشکر و احترام

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نويسنده خبر شما هستيد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

چگونه دکتر زهرا بنی یعقوب آبکناری را خودکشی کردند؟!

http://jahanezan.wordpress.com/2010/05/10/tanin-219
نوشته شده توسط: Anonymous

ماجرای مرگ قهرمان جوان ووشوی کشور

http://jahanezan.wordpress.com/2011/10/20/14667
نوشته شده توسط: Anonymous

یادآوری یک جنایت: تجاوز به ترانۀ موسوی سمبل همۀ آنهائی که مورد تجاوز جنسی واقع شدند

http://jahanezan.wordpress.com/2010/04/13/tanin-184
نوشته شده توسط: Anonymous

بازخوانی یک جنایت: پروندۀ قتل فاطمه قائم مقامی و نقش علی فلاحیان در آن

http://jahanezan.wordpress.com/2010/04/20/tanin-188
نوشته شده توسط: Anonymous

اين است نمونه‌اي از هزاران نمونه‌ي ادبيات نفرت تجزيه طلبان پانترك؛ به نقل از رسانه‌هاي پانتركيستي «بنا به خبرهای رسیده به کمیته دفاع از غرب آذربایجان شهرداری اورمیه درطی چند سال گذشته پروژه های عمرانی خود را تحت عنوان سرمایه گذاری خارجی به شرکت های کردستان شمال عراق واگذار کرده است که یکی از این سرمایه گزاران شرکت حیران میباشد که شرکت هیران در سال 1984 میلادی با شماره ثبت 30 با سرمایه اولیه دویست میلیون دینار در کشور عراق با اهداف پیمانکاری عمومی مثل ساخت و توسعه انواع ساختمانها و راه ها و پل ها و سدها و انبارها و کلیه پروژه های آبیاری و لوله کشی و پروژه های عمرانی و شهرسازی

( خیابان سازی ، احداث پارک ، مترو ) و ... با مسئولیت محدود تأسیسی گردیده است یکی از پروژه های در حال ساخت شرکت هیران پروژه مجتمع مسکونی تجاری عمار ، نوسازان یک می باشد که با مشارکت شهرداری ارومیه در حال ساخت است. و طبق خبرهای موثق رسیده به ما شهرداری اورمیه در این پروژه فقط 20٪ سهام از کل سهام را دارا می باشد که این خود جای بسی سوال را در ذهن ما به خود مشغول کرده است .و 80٪ را سهام دار اصلی یکی از اکراد اورمیه دارا می باشد . با توجه به ادعاهای اکراد به اراضی غرب آذربایجان اقدام شهرداری اورمیه جای بسی تامل و تاسف دارد... »
منبع خبر : www.bati-az.org
http://www.sananews.biz/arapca/%D9%88%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D8%AA-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C-hoku-1186.html
نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوال؟ بخصوص در زبان ادبی، آیا ما مجاز هستیم برای "آمدن به کلاس"، "گیریبدی" از مصدر "گیرماخ" را بجای "گلیبدی" از مصدر "گلماخ" بگذاریم؟ آیا "کلاسا" گیرالر یا گللر؟ با توجه به معنی بیشتر مشهور و متداول "فروشدن" برای "گیرماخ"!

نوشته شده توسط: Anonymous

"نمایان بودن دوگانگی در سخنان فریبنده نویسندگان"
نویسندگان بالااز یک طرف ایران را شامل اقوام گوناگون می دانند که منظور اعراب و تورکها و .. هستند. از طرف دیگر بیان می دارند که ایران در طول تاریخمورد هجوم اقوام مهاجر و مهاجم همسایه قرار داشته اند که با توجه به نقشه جغرافیایی مشخص می شود باز منظور آنهااز این اقوام مهاجر و مهاجم تورکها و اعراب و.. هستند.

این دوگانگی بسیار هوشمندانه توسط این افراد طراحی شده است. یعنی اقوام غیر فارس در ایران مهاجم و مهاجر اند و حقی در این ممکلت ندارند.
بیان حقیقت جسارت می خواهد. ملل ایرانی تفاوت های فراوانی از لحاظ زبان و فرهنگ دارند که همین تفاوتها آن را زیبا می کند. اما در غیاب یک نظام تضمین کننده حقوق همه ملیتهای ایرانی عمر این زیبایی بسان عمر گل خواهد بود.
در مورد بی بی سی هم با توجه به تسلط افرادی که در باطن اعتقادی به حقوق ملیت های ایرانی ندارند، پخش این گونه برنامه ها مایه شادی ملل غیر فارس نخواهد شد. چه بسا که در آخرین برنامه با حضور اندیشمند گرامی عرب در برنامه پرگار، دیدیم که مهمانان و مجری چگونه بر او تاختند و سپس حتی مجرب برنامه پرگار هم از طرف خود بی بی سی مورد مواخذه قرار گرفت که چرا از این اندیشمند بزرگ معاصر عرب دعوت شده و به نوعی راه را برای ادامه پخش چنین برنامه هایی بستند.
اما چه بهتر که رسانه های دست پرورده مانند بی بی سی اصلا به موضوع ملیت های ایرانس نپردازند. حقوق ملیت های ایرانی در داخل خود ایران و توسط خود ملل ایرانی باید مورد بحث قرار گیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا « پنجره دن داش گلیر! » به معنای سنگ از جلوی پنجره می آید است؟ که « پنجره دن قوش کئچدی! » به معنای "از جلوی پنجره پرنده گذشت" باشد؟ این « پنجره دن قوش کئچدی! » مگر همان "قوش پنجره دن گدچدی" نمیشود؟ در معنای "پرنده از پنجره گذشت".
"پنجره دن" در معنای "از پنجره" است و نه در معنای "از جلوی پنجره". همچنان که وقتی میگوییم:"پنجره دن باخ اشیئه" معنی اش میشود:" از پنجره به بیرون (یا: بیرون را) نگاه کن"

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخواه
آنچه که مضحک نمایان شده اظهارات شماست. اگر قصد شمردن این چند تا که از نظر شما یکی هستند، را دارید پس همگی با یک رفراندوم در خصوص حق تعیین سرنوشت شرکت کنیم.
جنابعالی اگر خواهان جایگزینی حقیقت و علم به جای تعصب و راسیسم در خود هستید می توانیم بحثی را با همت مسئولین ایران گلوبال در خصوص ریشه کلمات باز کنیم و این ادعا که kصف بیشتر کلمات فارسی ریشه تورکی و یا عربی دارند ثابت خواهند شد. البته بنده به هیچ وجه مخالف رشد و پیشرفت زبان فارسی نیستم و تا جایی که به فرهنگ خودم احترام گذاشته شود بیشتر از آن را به ادبیات فارسی احترام خواهم گذاشت. بهترین کتاب های مورد علاقه بنده از بین کتاب های فارسی است. مثنوی معنوی، منطق الطیر، گلستان سعدی و ده ها کتب دیگر که به شما هم پیشنهاد می کنم اندکی از وقت خود را در عوض توهین به فرهنگ های دیگر به خواندن آنها اختصاص دهید. بسسیار خوشحال می شوم که افراد عقب مانده فکری و دارای عقاید نژادپرستانه در عوض توهین و تهمت و دروغ بستن به فرهنگ های دیگر سرو سامانی به ادبیات فارسی فعلی خود بدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در شاهنامه، ایران و پارس کشورهای جداگانه ای هستند که در جاهای مختلف در مقابل هم ذکر شده اند. در بخش ساسانیان داستان هم باز فردوسی در بیشتر مواقع ایران و فارس را جدا می داند و در برخی مواقع پارس را به عنوان بخشی از ایران ذکر کرده است دلیل آن هم در خود داستان شاهنامه است. طبق افسانه شاهنامه اردشیر پسر حاکم پارس است که حاکمِ ایرانِ داستان از پدر اردشیر می خواهد که اردشیر را به کاخ وی بفرستد در آنجا اردشیر پس از حکایتهای زیاد به همراه دختر اردوان می گریزد و به پارس بر می گردد حاکم ایران به جنگ پارس می رود و در آن جنگ شکست می خورد و بدین ترتیب اردشیر که حاکم پارس بود حکومت ایران را هم به دست می گیرد و از این به بعد در برخی جاها پارس بخشی از ایران ذکر شده یا برعکس. پس در داستان شاهنامه هم ایران و فارس جدا از هم هستند و اشغال یکی توسط دیگری دلیل بر یکسان بودن آنها نمی شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.arashazad.blogfa.com/post-106.aspx صفحه‌ي 821 نوشته است كه «چو دارا از ايران به كرمان رسيد».

http://www.tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=295:…- زپنجاه بـاز آفـریدند سی زایرانی و رومی و پارسی

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا" اطلاع رسانی کنید شب ولادت پیامبر اسلام یعنی دوشنبه ساعت 10 شب همه مردم در اعتراض به گرانی و تورم الله اکبر بگند.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

آقای حامد ایرانی سلام، از اینکه من شما و افکارتان را بخاطر سبک نگارشم ملتهب و ناراضی کرده و هنوز ناگزیر و متقاعد به ادامه این روش بی مهری نوشتاری هستم، متاسفم.همین جا بگویم که من تنها در چند مورد به این روش، که برایم معقول تر از سبک گذشته ی نوشتاری است، علاقه مند گشته و ادامه می دهم و نه بیشتر! مانند:(حتا بجای حتی) همه علامات تنوین، از قبیل: مثلن بجای مثلا، فعلن بجای فعلا و ...اما در مورد توضیح درست شما: دومن را ممکن است با دو ـ من مقدار کمی و وزنی اشتباه خوانده شود، و این خود یک تناقض آشکار است، که باید مورد توجه این شیوه نوشتن بیشتر از این باشد! اگرچه در متن و نوشته و بویژه در جمله تصور نمی کنم که چنین اشتباه برجسته ای رخ دهد که مفهوم را زیر بگیرد! با اینوجود امکانش میسر است.

اما پرسشی دارم! آیا آقای ایرانی براستی برای شما: نوشتن حتا معقوتر از حتی نیست؟ آنهم در شرایطی که حتی نوشته و حتا خوانده می شود! یا همچنانکه عموما نوشته و عمومن خوانده می شود! بی مبالغه، من روش اولی را ترجیح می دهم! یعنی آنچنان بنویسیم که می خوانیم و یا خوانده می شود. چیزی شبیه شیوه ی زبان آلمانی! اما با صراحت بگویم که اگر روزی متوجه شوم که این شیوه نوشتن آسیب به کار روزنامه نگاریم می زند، تردید ندارد که کنار گذاشته خواهد شد. چرا که تلاش من در این راه پرسنگلاخ و سخت، تنها روشنگری و افشاگری در مورد مضمون مقوله های مهم و حیاتی اجتماعی ـ طبقاتی ست و نه صِرف نوشتن، و آن نیز: پرتو اندک روشنائی ست بر نکاتی که در سایه و یا در تاریکی عمدی و سهوی قرار می گیرند. من این وظیفه را با رغبت برکول می کشم و زبان فارسی همکار و اهرم من در این راستاست! یادم است روزگاری من ادبیات چپ را بدین شکل نقد می کردم که: زبان و ادبیات چپ سنگین و پیچیده است و بهمین خاطر، قبل از فهمیده شدن، خیلی ها آنرا رد می کنند، یعنی نخوانده آنرا پس می زنند! و بهمین خاطر همیشه سعی می کنم آموخته هایم را خودم با زبانی نرم و گیراتر بازگو کنم؛ اگر چه در بعضی موارد چندان هم که تصورش و امیدش می رود، آن ساده نیست. اما من سعی کرده و بیش از پیش خواهم کرد. تندرست باشید آقای ایرانی
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا زنان در سازمانتان به حجاب اجباری محکوم شدهاند؟

از نقش اسلام در سازمانتان بگوییید

از خفقان و استبداد در سازمانتان بگویید

چیزی برای گفتن دارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای رازی
اصولا شاهنامه افسانه و داستانهای بی سروته برای سرگرمی درباریان ان زمان وقهوه خانه نشینان این دوره جالب ووسیله وقت کشی بوده و هست. اگر از قران نفرت دارید ومفرح ومسخره میدانید میتوانید به کتیبه های هخامنشی ویا اثار باستانی یونانیان مراجعه کنید وسعی در استتخراج لفظ ایران بکنید که موفق نخواهید شد.
http://arashazad.blogfa.com/post-109.aspx http://www.arashazad.blogfa.com/post-105.aspx

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دیانتی

ما خواستار حکومت سکولار هستیم
سازمان شما اگر توانست به حاکمیت صندوق رای و حکومت سکولار
معتقد باشد یک سازمان سیاسی است که به ایران می اندیشد

از سازمان مجاهدین خلق بگویید بجای انکه پهلوی را بکوبید

با احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

دون شک رضا پهلوی که این روزها بسیار فعال گشته و با سرانِ دولت های غربی نشست و برخاست نموده و کاتبان دربارِش نیز از هر فُرصتی برای نگاشتن یک بیانیه به نام وی استفاده کرده تا بلکه بتوانند مردمان ایران زمین، از هر قشر و با هر زبان و باوری را به زیر پرچمِ خود گِرد آوردند، از صداقت کاری برخوردار نبوده و نیست.

او یک روز خود را شهروندِ معمولی ایران می داند و روزی نیز در جریان یک مصاحبه با یک مجله آلمانی، خود را پادشاه قانونی ایران خطاب کرده و خاندانش را هنوز صاحب تاج و تخت می خواند؛ یک روز یک نهادِ فرا مسلکی و فرا مذهبی است که هرگز به مردم پُشت نکرده و در صورت خواست مردم حاضر است از جان گذشتگی نموده و خود را شاهِ کشور بخواند و روزی دیگر یک فعالِ سیاسی و حقوق بشری ساده می باشد. به راستی رضا پهلوی کیست؟

فضول محله http://www.fozoolemahal

پهلوی هر روز یک نقش و رُل تازه را بازی کرده و بر عهده می گیرد؛ گویی که گودِ سیاست ایران و زندگی اسفبار مردمان در بند و درمانده اش، صحنه تئاترِ لاله زار و یکایک شهروندان ایران زمین اسباب بازی ها و وسایل سرگرم کننده والا حضرت هستند که هر زمان ایشان به دنبال تفریحی تازه می باشند، نقشِ شوالیه سوار بر اسبِ مردم بینوا را بازی کرده و بدان ها امید رهایی و آزادی دهند.

رضا پهلوی که در طولِ تمام زندگانی پُر بارش! حتی یک روز نیز شغلی نداشته و دست به سیاه و سپید نزده و همواره تحتِ حمایت مادرِ و یا همسرش بوده و از جانب آنان (و به احتمالِ زیاد عمه اشرف جان شان) پشتیبانی مالی می شده و تخصص خاصی در هیچ زمینه ای (به غیر از خلبانی که شغل خانوادگی شان است) ندارد، یکه و تنها برخاسته و پرچم دارِ جنبش آزادی خواهی ایران گشته و مُشتی چاپلوسِ بی سواد و چماق دار را نیز به دور خود جمع نموده تا منتقدانش را از سرِ راه بر دارند.

به راستی فردی که در تمامِ طول عمرش حتی یک روز نیز کار نکرده و شغل مشخصی ندارد، از احساس مسئولیت و وظایف رهبری و مصیبت های جامعه ای را به دوش کشیدن، چه می داند؟ به راستی رضا پهلوی در خود چه دیده که با کمالِ.........خویش را گاندیِ ایران زمین می خواند؟ آیا رضا پهلوی متوهم است و در دنیایی خیالی زندگی می کند؟!


http://www.fozoolemahaleh.com/2012/09/13/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C
نوشته شده توسط: Anonymous

یک تقاضا از رضا پهلوی................

ایشان حتما به خاطر دارند که در همان اوان جنگ ایران و عراق در نامه‌ای، از مسئولان جمهوری اسلامی درخواست کرده بودند که اجازه دهند به عنوان یک خلبان برای دفاع از میهن به جبهه های جنگ بروند ( مضمون نامه ایشان همین بود) . رژیم آخوندی به این درخواست جوابی نداد. حتی وصول آن را هم اعلام نکرد. آقای رضا پهلوی بعدها و بارها از آن نامه به عنوان نشانه میهن پرستی و آمادگی خود برای فداکاری در راه ایران یاد کرده‌اند. من هم بار ها به هواداران ایشان گفته‌ام من از مکنونات قلبی و حد و اندازه‌ی میهن پرستی آقای رضا پهلوی خبر ندارم، امّانوشتن این نامه را بدون اثبات ادعا، نمی‌توان به حساب وطن پرستی و گذشت از جان در راه میهن گذاشت. زیرا صرفا ادعائی است که از حدّ ادعا فراتر نرفته است. هواداران ایشان در پاسخ گفته‌اند چون سردمداران رژیم به خواست ایشان پاسخ مثبت نداده‌اند نباید ایشان را مقصر دانست. من هم گفته‌ام گیرم که سردمداران رژیم آخوندی به ایشان جوابی نداده‌اند. ایشان که قصدشان دفاع از قلمرو هوائی میهن، آن هم از طریق خلبانی هواپیمای جنگی بوده است، حتما این احتمال را هم در نظر گرفته بودند که ممکن است در این راه شهید شوند. بنابراین چرا با فرض این که ممکن است رژیم جمهوری اسلامی در بدو ورود به کشور ایشان را دستگیر کند و حتی بکشد، بی‌دستور رژیم به ایران برنگشتند؟ آیا برای این کارشان از رژیم تضمین جانی و به زندان نیفتادن و شکنجه نشدن و به گروگان گرفته نشدن می‌خواستند؟ بنا براین من کار ایشان را یک کار صرفا تبلیغی میدانم که در همان حوزه تبلیغات هم برد چندانی ندارد. اکنون و پس از گذشت سال‌های بسیار از آن زمان بد نیست که آقای رضا پهلوی به گونه‌ای واقعی و ملموس و قابل دفاع منطقی، میهن پرستی خود را به اثبات برسانند و برای این کار اگر امکان سازمان‌دهی و کاریسمای رهبری و پرچمداری ندارند از توانمندی‌های مالی خود، که اندک هم نیست، بهره گیرند و در کار مبارزه با رژیم آخوندی گشایشی کنند. این کار هم صوابش بیشتر است و هم ثوابش.
نوشته شده توسط: Anonymous

پهلوی را از موضعگیریهایش بشناسید............

میر حسین موسوی که نتوانست بر احمدی‌نژاد فائق شود و جبّه‌ی ریاست جمهوری آخوندی را بر دوش بیفکند، از نارضایتی ملت جان به لب رسیده از ستم نظام پلید آخوندی، سوءاستفاده کرد و با به راه انداختن علم و کتل سبز، صراحتا و بدون هیچگونه پرده پوشی و ابهامی خواستار بازگشت به دوران خمینی شد که خودش آن را دوران طلائی امام نامیده بود و خودش یکی از معمارانش به حساب می‌آید. اینجا بود که باز هم عده‌ای فکر کردند واقعا خبری شده است و همین الان است که موسوی منجی ایران میشود و آزادی و دموکراسی و سکولاریسم را به آنها هدیه می‌کند. من نمی‌دانم این جماعت بازی خورده بودند یا حقیقتا باور داشتند که موسوی پیام آور آزادی و دموکراسی است. آیا در این میانه بوئی از دوران طلائی امام خمینی به مشامشان نخورده بود یا به بیماری فراموشی، آن هم از نوع پیشرفته‌اش، دچار شده بودند؟ من در همین جا و با قاطعیت و مبتنی بر اسناد و مدارک متقن اعلام میکنم که آخوند خامنه‌ای با همه‌ی جنایت‌هائی که مرتکب شده است و با همه مصائبی که بر ایران و مردم ایران وارد کرده است، هنوز برای رسیدن به رکوردهای خمینی در این زمینه‌ها فاصله زیادی دارد. باری،چ نین بود که به تبعیت از میرحسین موسوی و علیا مخدره او، سربند و دستبند و گردن بند سبز بر سر و دست و گردن‌ها بسته شد. آقای رضا پهلوی و بانو فرح پهلوی هم از این قافله عقب نماندند و تا مدت‌ها (و شاید تا همین حالا) مچ خود را به نشانه پشتیبانی از خط و ربط میرحسین موسوی به دستبند سبز مزین کردند. مشخصا میگویم به نشانه پشتیبانی از خط و ربط میرحسین موسوی. زیرا دستِ کم آقای رضا پهلوی از تکیه و تاکید بر این امر سر باز نمی‌زنند و همین حالا هم به این امر مفتخرند. یعنی جناب ایشان از تجربه همدلی با آخوند خاتمی پند نگرفتند و باز هم برای مبارزه با رژیم آخوندی دست همکاری به سوی یکی از موثرترین مهره‌های رژیم دراز کرده اند و در این معامله، میرحسین موسوی هنوز که هنوز است یک کلمه در مذمت نظام آخوندی بر زبان نرانده و یک گام در ضدیت با قانون اساسی نظام که بنیادش بر حق‌کشی و نابرابری و تبعیض نهاده شده، برنداشته است. راستی آقای رضا پهلوی و امثال ایشان می‌اندیشند که از طریق همراهی و هم آوائی با امثال میرحسین موسوی‌ها و کروبی‌ها به آزادی و دموکراسی می‌رسند؟
نتیجه: با کسی یا کسانی که مبارزه با نظام جمهوری اسلامی را می‌خواهند از مسیر همسوئی و هماهنگی با این نظام به پیش ببرند چه باید گفت؟ باید گفت در حرف و عملشان صداقت دارند؟ یعنی واقعا دنبال مبارزه (به شکل و شمایلش کاری نداریم) برای تغییر رژیم و استقرار یک نظام لائیک و دموکراتیک هستند؟ مشخصا به آقای رضا پهلوی، با این فرض که ایشان می خواهد با این رژیم مبارزه کند، می‌گویم که مومن اگر قصد دیدار کعبه کرده‌ای چرا راه ترکستان در پیش گرفته‌ای!
نوشته شده توسط: Anonymous

پهلوی را از موضعگیریهایش بشناسید .............

وقتی که سید محمد خاتمی برای اولین بار از صندوق شامورتی انتخابات رژیم بیرون آمد، کم نبودند کسانی که دل و دین از کف دادند و در دام این بازی پلید رژیم اخوندی افتادند. بسیاری افراد و گروه‌های مخالف و اپوزیسیون رژیم، ظهور خاتمی را نقطه عطف در روند مبارزه با رژیم آخوندی دیدند و بسیاری بر طبل همنوائی و همرنگی با این آخوند ...... کوبیدند و عملا بازیگر نقش‌هائی شدند که رژیم جمهوری اسلام طراحی کرده بود. خوب به خاطر دارم که آقای رضا پهلوی در مصاحبه‌ای که نمیدانم مستقیما با کیهان چاپ لندن کرده بودند یا کیهان آن را باز تابانده بود، پس از پرداختن به اوضاع و احوال پس از انتخاب آخوند خاتمی، برای او آرزوی موفقیت در پیشبرد برنامه‌هایش را کرده بودند. مگر آخوند محمد خاتمی همه‌ی همّ و غمش این نبود که قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی را از نخستین واژه‌ی مقدمه تا آخرین کلمه از آخرین اصل آن اجرا کند؟ مگر محمد خاتمی نمی‌خواست با آنجام آن چه نامش را اصلاحات گذاشته بود از تضعیف و سقوط رژیم جلوگیری کند؟ مگر آخوند خاتمی نمی‌خواست چهره زشت و پلید رژیم جنایتکار حاکم بر ایران را در صحنه‌ی بین‌المللی بزک کند و آن را اندکی از زیر ضرب فشارها و محکومیت‌های جهانی برهاند؟ این‌ها و صدهای دیگر نظیر این‌ها کلِ خواست آخوند خاتمی و برنامه اصلاحات او را تشکیل میدادند. این‌ها همه‌ی برنامه‌ای بودند که با تاکید شخص خاتمی چه هنگام جدال انتخاباتیش و چه هنگام شرفیابی به حضور ولی فقیه‌، جملگی متکی بودند به ستون خیمه نظام یعنی ولی فقیه یا همان آخوند خامنه‌ای. با این حساب آرزوی توفیق برای آخوند خاتمی آن هم از جانب کسی که سوگند پادشاهی یاد کرده است و باید حافظ و پشتیبان قانون اساسی مشروطه باشد، چه معنائی دارد؟ من همانوقت در نشریه ایران زمین ضمن اشاره به این موضوع به طنز نوشته بودم که گویا شاهزاده می‌خواهند از طریق عمامه خاتمی به تاج پادشاهی مشروطه و میراث پدرشان برسند (مطلبی با این مضمون). چندی بعد شهبانو فرح نیز در یک مصاحبه ضمن تعریف و تمجید از طرح پیشنهادی گفتگوی تمدن‌های آخوند خاتمی گفتند که ایشان یا نظام پیشین مبدع اصلی این طرح بوده‌اند ... و در نهایت برای پیش برندگان این طرح آرزوی موفقیت کرده بودند. آیا این نان به رژیم جمهوری اسلامی قرض دادن ها‌، مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی است؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایرانخواه گرامی، من به همین کامنت که اشاره کرده اید و همینطور به کامنتی که اینجا درج شده به طور کلی جواب داده ام و تاکید شده که «جدی بودن در مسئله از سوی مخاطب و من مطرح» است. کامنتها از سوی مسئول اش کنترول میشود. هم مال من و هم شما. و چیزی در آن نیست به جز جدی گرفتن موضوع. لطف کنید واژه توهین آمیز را نشان دهید که اصلاح شود. کدام کلمه است؟ ما مخاطب را سالهاست میشناسیم . او هم همینطور ما را. درضمن در مورد ترک بودن آذربایجان هم بگویم که اگر با موضوع موافق هستید که قضیه حل است. اگر درست نمیدانید- من توضیحاتم را داده ام. و به نظر شما هم احترام میگذارم. میتوانید آنرا داشته باشید. شما فکر کنید مردم آذربایجان ترک نیستند آذری هستند. خوانندگان میتوانند انتخاب کنند.نظرتان مورد احترام است. برای شما سلامتی و خرمی آرزو میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوشبختانه این انفجار هیچ اسیب جدی به تاسیسات صنعتی موجود نزده است و صرفا باعث قطع موقت سیستم های آبشارهای سانتریفیوژ شده و موج الکترومغناطیس ناشی از موتورهای فوق سریع سانتریفیوژ ها، باعث کباب شدن سیستم های برقی شده است
اسانسور ها به محض وصل برق فعال خواهند شد
در ساللن سانتریفیوژ ها، نیروی انسانی زیادی وجود نداشته که بخواهد اسیب ببیند

نوشته شده توسط: Anonymous

آنچه مصداقی نوشته است :
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-49031.html

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب iskender من معذب نیستم و بلکه مفرح هستم از خواندن مطالب گهربار شما به عنوان یک شاهنامه شناس شدیدا مسلمان. اصولا با شما چه بحثی می شود کرد وقتی که مرجع مستندتان در باره نامهای جغرافیایی "قرآن" باشد؟ حالا می بینید چرا می گویم مطالب نژادپرستان را باید به بخش فکاهی منتقل کرد؟ خدمت شما عرض می شود که شاهنامه کتاب سراسر تاریخی نیست و در بخش اساطیری آن ایران جایی بین افغانستان و تاجیکستان و ترکمنستان امروز قرار دارد. ولی در بخشهای تاریخی آن مثلا در بخش ساسانیان، ایران جغرافیای کلی کشور فتح شده بدست شما مسلمانان قرآن‌دوست است. شما بالاخره نگفتید این قادسیه که در آن سپاه ایران (بگفته شاهنامه) از اعراب شکست می خورند در کجای خراسان است؟
بر ایرانیان زار و گریان شدم /// ز ساسانیان نیز بریان شدم **** دریغ این سر و تاج و این داد و تخت /// دریغ این بزرگی و این فر و بخت ***

کزین پس شکست آید از تازیان /// ستاره نگردد مگر بر زیان *** که از قادسی تا لب جویبار /// زمین را ببخشیم با شهریار *** رهایی نیابم سرانجام ازین /// خوشا باد نوشین ایران زمین *** تو را ای برادر تن آباد باد /// دل شاه ایران به تو شاد باد *** که این قادسی گورگاه منست /// کفن جوشن و خون کلاه منست *******
بنا بر منطق شاهنامه شناسی که شما باشید، چون مراد از ایران در شاهنامه همان خراسان است، و قادسیه هم که در عراق امروزی قرار دارد، قاعدتا رستم فرخزاد از ترس موشکهای بالستیک و قاره پیمای اعراب بود که این ابیات را به برادرش می نوشت، زیرا خودش در ایران (بزعم شما خراسان) بود و می ترسید که موشکهای شلیک شده در قادسیه (عراق امروز) مسافت 2000 کیلومتر را از روی آسمان آن کشوری که نمی دانیم اسمش چه بوده و لی شهرهایش اصفهان و شیراز و یزد و کرمان و ... بوده اند پرواز کنند و یک جایی در ایران (یعنی خراسان) به فرق او اصابت بنمایند و او را بکشند! من از شدت خنده است که آرامشم را از دست داده ام، واگرنه این منطق پانترکیستی شما که دل عالم و آدم را برده و آرامش گورستانی را بر مغز بعضیها حاکم کرده است!!!
مشکل اینجاست که نه شما و نه بقیه کسانی که مثل شما فکر می کنند، شاهنامه را حتی ندیده اند، چه برسد به آنکه آنرا خوانده باشند، همه این سخنان مشعشع را ما در این چند ساله در سایتهای نژادپرستان به کرات دیده ایم و می دانیم که شما و امثال شما آنها را فقط کپی-پیست می کنید. باور کنید مطالعه و تفکر مستقل اصلا درد ندارد! امتحان کنید، اگر ضرر کردید خسارتش با من!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار گرامی، کامنتی که در اینجا از من گذاشته اید در پاسخ به کامنت دیگری از شما بود که در نوشتار بالا نیامده است. در واقع شما کامنت ها را پس و پیش درج کرده اید، طوری که به نظر بیاید که من بی جهت به شما ایراد گرفته ام. کامنت شما که مورد ایراد من بود اینچنین آغاز می شود: " جناب pappak khoramdin که اسمت به معنای «کلاه» است. البته با یک p .امیدوارم قصد کلاه گذاری نداشته باشی و براستی بخواهی چیزی یاد بگیری. در همین صفحه بارها برابر واژه «فرهنگ» برای آنان که به عنوان توهین ادعا میکنند ملت ترکی زبان « فرهنگ ندارد» و یا واقعاً میخواهند به آگاهی خود بیفزایند توضیح داده شده است. باز برای شما توضیح داده شده و میدهم که ..." نشانی آن هم: http://www.iranglobal.info/node/14869
می باشد. ملاحظه می کنید که لحن توهین آمیز این کامنت با لحن ملایم کامنتی که در بالا گذاشته اید بسیار متفاوت است! تازه اگر

کسی حوصله کند و کامنت مذکور شما را که در اینجا پنهان نموده اید تا پایان بخواند آثار دیگری از خشم و ستیزه جویی هم در آن خواهد یافت بگونه ای که شاید اصلاً باورش نشود که هر دو کامنت از یک نفر است! یکی پر از تحکم ، زور گویی و تعصب و آن دیگری سرشار از مهر، بردباری و انساندوستی! البته در همین کامنت دوم هم پس از ابراز چهره ای پر مهر در آغاز، آرام آرام به سفسطه و نادرست گویی می گرایید چنانکه در پایان مرا نا منصفانه به انکار هویت ترکی متهم می کنید. بگویید من در کجا هویت ترکی را انکار کردم. بر عکس، من از شما پرسیده بودم که چرا هویت ترکی دلخواه خود را به میلیون ها نفر هم میهن آذربایجانی نسبت می دهید، بدون آنکه نمایندگی آنها را داشته باشید. مسلم است که هر کس خودش حق تعیین هویت خود را دارد نه اینکه دیگری برای او هویت تعیین کند.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

از همه خوانندگان عزیز به دلیل اینکه کامنتهایشان در انتظار بررسی ماند، پوزش می خواهم و از صبر و بردباری همگی ممنونم.. الان تمامی کامنتها بررسی شده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

رازی گرامی، چنانکه گفتید برخی از "نظریه " های پان ترکیست ها به طنز همانند است. چند تایشان (که به گمان من همه در واقع یکی هستند) شروع به مصادره واژه ها کرده اند، از جمله واژه هایی چون چنگال، چالش، شلوار و جوراب را اصلاً ترکی شمرده اند که وارد زبان پارسی شده اند! این " نظریه پردازان" مضحک حتی زحمت نگاه کردن به یک واژه نامه هم به خود نداده اند، یا اینکه اصلاً از وجود چیزی به نام واژه نامه یا فرهنگ لغات خبری ندارند! به دید من زبان باز کردن بی مایگان نژادپرست خود سبب رسوا شدن اندیشه آنان است و چه خوب که هاله رمز و راز را از گرد نام ها و شعار های پر طمطراق ولی تو خالی آنان کنار می زند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خرمدین عزیز، ممنون از پاسخ شما. باید صبر کرد دوستان کامنت شما را منتشر کنند. راحت باشید. به طرز نوشتن شما توجه میکنیم. شما هر طور باشید برای من محترم هستید. همینطور هر انسانی. خوشحالم که مطالعه میکنید. در خیلی چیز ها منهم با شما هم نظر هستم. در ضمن در مورد موضوعاتی که مطالعه میکنید از نظر من برای آگاهی از چگونگی هر چیزی نباید به یکی دو جا بسنده کرد لازم است از کتابها و نویسندگان و ار رسانه های معتبر که میشود دید بهره جست. خودم به دانشنامه ها مراجعه میکنم. ومحققین معروف. و کتابخانه ها در شهر. به انترنت بسنده نمیکنم . در ضمن به نوشته های محققین بیطرف علاقمند هستم. سلا مت و خوش و خرم باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

مطالب اگر توهین آمیز نباشند ، قابل انتشار هستند.مطالب اگر قابل کنکاش و تفحص باشند و باعث بحث های علمی شوند نیز قابل انشارهستند.تنها مطالب بی موضع و تبلیغاتی و ضد انسانی قابل انتشار نیستند!

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای رازی
متوانید نگاهی به شاهنامه بیاندازید و ببینید که چه گونه از ایران به فارس و مازندران و کرمان میروند.
نه درقران ونه در کتیبه های ما قبل اسلام نظیر بیستون وتخت جمشید و ویا اثار اوراتوری واسوری وغیره اشاره ای به نام ایران نشده است.
اصولا ترم های گوناگون در زمان های متفاوت معانی متفاوت وحتی متضادی داشته اند.مثلا مزخرف ومکافات در ایران ودیگر کشور ها.
(درضمن بخاطر اشتباه تایپی بجای مخلوق مخلوع نوشته بودم که بدین وسیله به اطلاع میرسانم.)
خودتان را بیش از این معذب نکنید. سعی کنید ارامشتان را حفظ بکنید ومسایل را منطقی و بدور از احساسات درک کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار جان اگه اشکالی میبینی با بزرگ گوا ری خودت ببخش .
با درود به همه ایران دوستان . من با برنا مه googel فارسی مینویسم . این برنامه کمبود هایی هم دارد.

این زبانه دری که بهش فارسی میگیم اصلان عربی نیست . تحقیق میکردم در مو رد اصا لت قرآن که زمینی است یا آسمانی و بیش از ٩٠ مو ر د غلط آ ن . با سیر تکامل زبان نوشته شده که از آرامی شروع شده بعد خط کوفی و و و تا یکسان سازی کردند تا شده این که امروز داریم. به این نیتیجه رسیدم که هر چی بوده از ما به ا ون ور بوده نه ازا ون ور به این طرف . نوشتار ما ایرانیان اصلان عربی نیست. من خودم رو ایرانی میدونم و عرب نه میدونم. و با همان فاصله خودم رو آذری میدونم. نه ترک. این رو مادرم که عشق ابادی است و پدرم که باکو یی یادم داده . اما بین خودمان خیلی به ما گفتن امپریالیسم ، امپریالیسم اما امپریالیسم اصلی همین ادیانه سامی هستن . البته هر کدام به نوعی ، هستی و نیستی ملت ها رو به اسمه خودشان درمیارن. من خودم حدوده ٣٠ سال است که در مو رده ایران باستان تحقیق میکنم و با صراحت میگم که ما در قر ن بیست یک کاملا بدوی فکرو رفتار میکنیم . روابط میان این کشور ها بیانگر این مؤ ضو ع است .
گذشتگان ما خیلی سکولار میاندیشیدند . حتا همین لغته خدا در زبانه خودمان کاملا سکولاراست . با آمدنه میترا یسم که بنیان گزاره قر با نی خونی است سیره تمدنه هم عو ض میشه .همین قر نه گذشته به اندازه تمامه تاریخ جا ن همدیگر را گرفتیم . خواستم کمی در مو رده خودم گفته باشم که جای ابهام نباشد. به امیده ایرانی آ باد و آزاد و دانا .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

حامد عزیز پیامها منتظر مسئول هستند نگران نباشید. پیام شما را خواندم حتما منتشر خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

نژادپرستان ترک که علاقه فراوانی به ناصر پورپیرار دارند و ایشان را "استاد" می نامند، لطفا این نوشته ایشان را هم بدقت بخوانند و آنرا ترویج کنند و آقای مستشار هم هر وقت از درج نوشته های دیگران بدون ذکر منبع اصلی فارغ شد، این نوشته ها را به صفحه اول منتقل بفرماید.
http://w3.naria.ir/view/1.aspx?id=593
http://w3.naria.ir/view/1.aspx?id=595
http://w3.naria.ir/view/1.aspx?id=596
http://w3.naria.ir/view/1.aspx?id=597

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Arslanعزیز،
uygar اویگار دز زبان اویغوری که ملتی ترک زبان هستند به معنی مدنی mədəni یعنی با فرهنگ- اسم دختر و پسر- آمده است. در زبان ما اویغور نام همان ملت است. به هر صورت برای فرهنگ در زبانهای مختلف ترکی واژه های گوناگونی وجود دارد. این نام هم از uygarlıq یاuyğarlıq پدید آمده که میتواند به معنای فرهنگ و تمدن باشد. کامنت شما منتظر مسئول کامنتهاست. ممنون از زحمت شما.
,

نوشته شده توسط: Anonymous

حمایت نهضت آزادی از روحانیون و مخالفت جبهه ملی با حق رای

هنگامی که روحانیت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و خصوصا حق رای زنان به مخالفت پرداخت، نهضت آزادی اطلاعیه‌‌ای در حمایت از مخالفت روحانیون با لایحه انتخاباتی انتشار داد. نهضت آزادی در اطلاعیه خود تلاش کرد موضع روحانیون در مخالفت با حق رای را توضیح دهد. در این اطلاعیه آمد: «علما مخالف نیات پنهان دولت هستند. علما نگران‌اند هدف دولت شکستن قلمرو اسلام و مشروطیت از طریق کشاندن زنان به هرج‌و‌مرج سیاست و بی‌شرمی و افترازنی باشد».

حمایت نهضت آزادی از روحانیون و مخالفت جبهه ملی با حق رای

هنگامی که روحانیت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و خصوصا حق رای زنان به مخالفت پرداخت، نهضت آزادی اطلاعیه‌‌ای در حمایت از مخالفت روحانیون با لایحه انتخاباتی انتشار داد. نهضت آزادی در اطلاعیه خود تلاش کرد موضع روحانیون در مخالفت با حق رای را توضیح دهد. در این اطلاعیه آمد: «علما مخالف نیات پنهان دولت هستند. علما نگران‌اند هدف دولت شکستن قلمرو اسلام و مشروطیت از طریق کشاندن زنان به هرج‌و‌مرج سیاست و بی‌شرمی و افترازنی باشد».

مخالفت روحانیون از سوی جبهه ملی دوم هم مورد حمایت قرار گرفت. این تنها مورد از همراهی جبهه ملی در مخالفت با حق رای زنان نیست. وقتی به رغم فشارهای موجود مصدق در ۹ اردیبهشت ۱۳۳۰ به نخست‌وزیری رسید و پیش‌نویس لایحه انتخابات را تنظیم کرد که در آن حق رای برای زنان به رسمیت شناخته شده بود، شاخه مذهبی جبهه ملی با شرکت زنان در انتخابات مخالف کرد. البته حزب ایران به‌عنوان بخشی از جبهه ملی با حق رای زنان موافق بود