Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نسل کشی ایرانیان در کوران جنگ اول جهانی
نوشته شده توسط: lachin

http://iranglobal.info/node/25888
آقای Peerooz...
خوشبختانه در ایران گلوبال مقاله ای در باره همین موضوع درج شده بود. ولی متاسفانه یک مفسر پان فارسیست و ضد ترک, این مقاله را بدون اینکه کتاب را مطالعه کرده باشد,مقصر این قحطی بزرگ را (( احمد شاه )) قاجار میدانست. این کتاب خیلی با ارزش بنام The Great Famine and Genocide in Persia 1917-1919 با ISBN: 0-7618-2633-5 که بوسیله دانشگاه امریکا انتشار یافته است بوسیله محقق ارجمند دکتر محمد قلی مجد نشر گردیده است. همانطور که آقای حمید محوی نوشته اند مقصر اصلی این جنایت بشری بریتانیای کبیر است.. لطفآ به لینک بالائی رجوع کنید.

نوشته شده توسط: تبریزی

سخنان خاطره معینی درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷

https://www.youtube.com/watch?v=_IEKn7l1fTM

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، مر شما را گفتم پیش از این که در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ ستمدیدگان با دو گروه جنگیده اند، یک گروه که به آنها گفته می شود دشمن و گروه دیگر که به آنها گفته می شود خائن! و گفتم شما را که بدون جارو کردن این خائن ها دردمندان و درماندگان و گرسنگان و ستمدیدگان ایرانی نخواهند توانست خانه ای به نام ایران را بازسازی و آباد کنند! اما آن چه باید نگرانش بود چیست؟ آن چه باید نگرانش بود این است که ستمدیدگان در سایه نا آگاهی و نشناختن این خائن ها به این خائن ها امید ببندند که آنها را از چنگال ستم و ستمگران برهانند! که امید بستن ستمدیدگان به این خائن ها مانند درآمدن از چاله و افتادن به چاه است! که در این باره نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است

http://iranglobal.info/node/42737

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بحث انحرافي اين روز ها در شبكه هاي بي درب و پيكر اجتماعي زياد شنيده مي شود .موضوع أساسي و اصلي سياست اپوزيسيون سكولار -دمكرات سرنگوني رهبر جمهوري اسلامي است نه افشاگري عليه اقا زاده ها ،موضوع خود خامنه اي است و نه دولت بي اختيار حسن روحاني كه سپاه داره زمينه چيني مي كند براي يك "كودتاي دمكراتيك ".اري موضوع سياست اپوزيسيون سكولار بر اندازي حكومت اخوندي است .موضوع تغيير نظام اخونديست،نه دو تابعتيتي بودن حسن روحاني كه مطلقا دروغ است .ارتش سايبري ،گوگوش خوانده مردمي و منتقد حكومت را مزدور رژيم معرفي مي كنند!!!! و مصاحبه ٩ سال پيش او را وسيعا در شبكه هاي اجتماعي مي پخش مي كنند. مسيح علينژاد كه امان رژيم اخوندي رابريده و جنبش و كارزار مقابله با حجاب اجباري را سازمان داده است را مزدور رژيم مي نامند اري اين گون نه اقدامات را سپاه سايبري توي شبكه هاي اجتماعي شر مي كنند تا احمق ها ان را ش

بحث انحرافي اين روز ها در شبكه هاي بي درب و پيكر اجتماعي زياد شنيده مي شود .موضوع أساسي و اصلي سياست اپوزيسيون سكولار -دمكرات سرنگوني رهبر جمهوري اسلامي است نه افشاگري عليه اقا زاده ها ،موضوع خود خامنه اي است و نه دولت بي اختيار حسن روحاني كه سپاه داره زمينه چيني مي كند براي يك "كودتاي دمكراتيك ".اري موضوع سياست اپوزيسيون سكولار بر اندازي حكومت اخوندي است .موضوع تغيير نظام اخونديست،نه دو تابعتيتي بودن حسن روحاني كه مطلقا دروغ است .ارتش سايبري ،گوگوش خوانده مردمي و منتقد حكومت را مزدور رژيم معرفي مي كنند!!!! و مصاحبه ٩ سال پيش او را وسيعا در شبكه هاي اجتماعي مي پخش مي كنند. مسيح علينژاد كه امان رژيم اخوندي رابريده و جنبش و كارزار مقابله با حجاب اجباري را سازمان داده است را مزدور رژيم مي نامند اري اين گون نه اقدامات را سپاه سايبري توي شبكه هاي اجتماعي شر مي كنند تا احمق ها ان را شر كنند ،بحث عقب مانده قرن بيستمي جمهوري و با سلطنت و حمله لمپن هاي فالانژ سلطنت عليه جمهوريخواهان كارارتش سايبري است انان شبكه هاي اجتماعي را سر كار مي گذارند تا خامنه اي بتواند از اين بحران عظيم سياسي نجات پيدا كند،خانم ناهيد حسيني در باره ضوابط تابعيت انگليس درست مي گويد ،اخه احمق ها ،انگليس يك كشور دمكراتيك است مگر امكان دارد كه رئيس جمهوري يك كشور اخوندي شهروند انگليس باشه ؟!!!
نوشته شده توسط: peerooz

جناب بی نام نمیدانم شماره چند,
بی نامی شما با بی اطلاعی شما همخوان است. جناب آ. ائلیار (نه ا.الیار) تا آنجا که من میدانم از آذربایجان و ترک میباشند. من از کردستان و کرد هستم و هیچ نسبت و رابطه ای با ایشان ندارم. محض اطلاع عرض شد.

معاهده بحر خزر و اشغال ایران توسط شوروی نیز هیچ رابطه ای با یکدیگر ندارند جز آنکه در مقطع زمانی مشخصی صورت گرفته اند که برای من جالب بود. چیزی که این اتفاقات روشن میکند اینست که "سیاست پدر مادر ندارد" و در هر لحظه جای دوست و دشمن می تواند عوض گردد. بنا بر این ما در دنیا با واقعیت روبرو بوده و سر و کار داریم نه با حقیقت. اثبات اینکه حق با کیست در صورت امکان, روندی بسیار پر هزینه و طولانی ست که معلوم نیست نتیجه آن به نفع کی تمام خواهد شد. به عبارت دیگر ما اکثرا نمی دانیم حق و حقیقت با کیست و باید با " واقعیت " زندگی کنیم. میشود تا زمان ظهور حضرت غایب

به این گونه بحث ها ادامه داد ولی ارزش عملی نداشته و جز وسیله تبلیغاتی کاربرد دیگری ندارد.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب حمید محوی,
ممکن است لطفا بیشتر در باره ".. پس از نزدیک به یک قرن سکوت توطئه آمیز استعمار و ستون پنجم استعمار (…) که همواره در تبانی با قدرتها و رسانه های امپریالیسم غربی و دروغ رسانه های آتلانتیست عمل کرده اند..." توضیح بفرمائید که مثلا چگونه کسانی مانند من برای اولین بار بعد از سالها, این خبر را در ایران گلوبال میخوانیم؟ یعنی آیا ایران گلوبال هم جزئی از "ستون پنجم استعمار" است که بر این حقایق سرپوش می گذارده است و یا اینکه این کیفیت, نتیجه لاقیدی و سهل انگاری و تقصیر را به گردن دیگران انداختن بوده و جزو خصیصه های ملی ما میباشد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اریخ مطلب:
دوشنبه, اوت 20, 2018 - 08:55
نام:
Anonymous
نظر:
آقای کاوه جویا چرا وقت خود را برای قانع کردن افرادی که هدفشان گل الود کردن آب است میگذارید. نمونه همین پیروز که عمدا انحرافی عمل میکند و بزودی خواهد گفت اصلا روسها بعد اشغال ایران نصف ایران را داشتند و ما حق اعتراض نداریم.در واقع نسخه رقیق شده و به اقتضای زمان تقیه کرده بعضی از دوستان در سایت است . ز تبریزی و استالین و لنین فشار آمده بر شما اینچنین
نوشته شده در:
پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاوه جویا در کامنت قبل اشاره کردم که آقای پیروز همان ا.الیار خودمان است. نجات آذربایجان و کردستان را با سیاست و ذکاوت دولت وقت و عدم رای مجلس شورای ملی و شکست روسها را با امتیاز فعلی دریای خزر این به ان در میگوید و جشن گرفته . نمیدانم چقدر شما تجربه در مورد تجزیه طلبان ان هم از نوع تبریزی و کمونیست دارید ولی وقت نگذارید برای پاسخ کامنتهای تکراری و زهرالود به هدف اشغال تمام سیستم فکری و فلج کردن میهن پرستانی که سعی در اطلاع رسانی دارند.

همه چیزراباعینک خودنگاه نکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام.
۱ـ اولا نام دریای خزررابدلخواه خودعوض نکنید،مازندران همه اش صدکیلومترساحل ندارد،درضمن مازنداران کلاصدسال سابقه
تاریخی ندارد،رضاپالانی این نام راازطبرستان به مازندران برگرداند.
۲ ـ جواب بدهید،اگرهمین طبرستان باپنجاه درصد تورک تهرانی وتورکمن فردایی غیرتی شدند،استقلال گرفتند.این کنواسیون های ۱۹۲۱ ارزشی خواهدداشت؟
اگرگیلانی های ۶۵ درصدتورک وتالش استقلال گرفتند،این قراردادها ارزشی درمجامع بین المللی خواهندداشت؟
۳ ـ دنبال مسایل درست وحسابی باشید،که فایده ایی برای مردم داشته باشد.
ماهم مخالف کارهای رژیم اسلامی بالفافه اسلامی کلی پان فارسی ونژادپرستی هستیم،دلیل نیست که ازمسایلی صحبت کنیم که انحرافی وغیرقانونی وبی منطقی رادامن بزنیم ،تا رژیم را با حرفهای بی منطق خود محق درسرکوب خواسته اساسی کنیم.

نوشته شده توسط: peerooz

پیمان "بازرگانی و بحرپیمایی" ایران و شوروی 15 فروردین 1319 خورشیدی, ۱۹۴۰ میلادی.

".....در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران حرکت کردند..........پس از اتمام جنگ، ارتش بریتانیا طبق توافق با دولت ایران کشور را ترک کرد ولی نیروهای نظامی ارتش سرخ شوروی، همچنان در ایران باقی‌ماندند و از اجرای توافق امتناع کردند، که به تشکیل دو حکومت خودمختار و کوتاه‌ مدت جمهوری مهاباد در کردستان و حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان انجامید. هر دو حکومت با حمایت شوروی پایه‌گذاری شدند و هدفی جز تجزیه ایران نداشتند.". اشغال ایران در جنگ جهانی دوم, ویکیپدیای فارسی.

یعنی هنوز مرکب قرار داد بحر خزر با جماهیر شوروی خشک نشده بود که شوروی به ایران حمله و اگر فشار امریکا نبود چیزی از ایران

به صورت کنونی باقی نمانده بود و پیمان "بازرگانی و بحرپیمایی" ایران و شوروی 15 فروردین 1319 خورشیدی هنوز همچنان به قوت قانونی خود باقی بود. خب معقول هم نیست که حسن نیت اتحاد جماهیر شوروی در باره بحر خزر را به آذربایجان و کردستان هم تعمیم داد, "حساب حساب است, کاکا برادر" .
ظریف : وضعیت حقوقی دریای خزر کاملا ویژه و منحصر به فرد در جهان
نوشته شده توسط: Anonymous

یک مسئله دیگر که عموم باید توجه کنند این است که حکومت بلشویکی در قرارداد 1921 قرارداد 90 سال قبل از انقلاب بلشویکی در غرب خزر یعنی گلستان و ترکمان را را لغو کرد ولی قرارداد آخال در شرق خزر را که مربوط به 36 سال قبل از انقلاب بلشویکی بود لغو نکرد و روی خطوط مرزی آن قرارداد تجاوزکارانه تزارها صحه گذاشت و نمایندگان ایران هم قبول فرمودند و مانند "بز اخفش " به نمایندگان روس می نگریستند و امضا میکردند و من الله توفیق سر میدادند . قرارداد آخال پایه و اساس متزلزل شدن حاکمیت ایران بر بخش بزرگی از خزر بود . علت لغو نکردن قرارداد آخال ضعف حلقه محاصره شوروی در ترکستان بود . این حلقه بعدها در اشغال افغانستان موثر واقع شد . برو قوی شو اگر راحت جان طلبی .

ظریف : وضعیت حقوقی دریای خزر کاملا ویژه و منحصر به فرد در جهان
نوشته شده توسط: Anonymous

اشکال اساسی این است که ایران در فصل سوم قرارداد1921مرز خشکی را طبق قرارداد 1881 معروف به قرارداد آخال قبول کرده است.در واقع سرزمینهای به غارت رفته توسط تزارها در شرق مازندران تا سرخس را رسما از دست دادند.در غرب دریای خزر نیزکه با قرارداد ترکمان چای ماوراء قفقاز به روسیه واگذار شده بود بعداز انقلاب1917 قرارداد ترکمن چای لغو گردیدولی کسی نبود که سرزمینهای به غارت رفته را به ایران برگرداند ضمن اینکه خود مردم ساکن در محدوده قرارداد ترکمان چای حالت فرار از دولتهای ایران و روس داشتند و بیشتر میخواستند خودشان باشند.البته تلاشهایی برای بازگردندن شد ولی پیگیر نشدند.به این طریق دو نقطه ای که میشد با اتصال آنها از غزب دریای خزر در شمال باکو در خشکی به شرق خزر در مرز فعلی ترکمنستان و قزاقستان 50 درصد حاکمیت را تامین کند از دست رفت.الان بهترین قرار داد همین است که ظریف دنبال میکند مشروط به اینکه

بتوانند قراردادهای دو جانبه بعد از 1990 را لغو و زیر بستر را مشاع کنند .
نوشته شده توسط: تبریزی

چگونگی آتش زدن سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷

http://iranglobal.info/node/23343

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوائی عزیز!
همه چیز تمام شده است. هر کس به راه خود خواهد رفت. برای ملت قهرمان و بزرگ آزربایجان دیگر تهران کسی نیست! دیگر خامنه ای ها، رفسنجانی های معدوم، ملا حسن ها، جلادی مثل قاسم سلیمانی ها، جنایتکاری مثل محسن رضائی ها،.. پانفارس مکاری مثل صادق زیبا کلامها، مانقوردی مثل سید جواد طباطبائی ها...، شخصیتی نیستند برای آزربایجان تصمیم بگیرند! روزی خواهد رسید که همین فرماندهان سپاه که در آزربایجان قتل عام میکنند، شهرهای آزرباجان را به بازداشتگاه عمومی بدل کرده اند، جرئت نخواند کرد پا به آزربایجان بگذارند. همانطور که گفته ام، کار پانفارسیم نژاد پرست و پان ایرانیسم مرکز گرا به پایان خود نزدیک میشود. فرهنگ مسلط ایرانیت دیگر کار ساز نیست! سیاست فارس محور، فارس سالار و فارسمدار شیخ و شاه در اذهان ملل ایران از هم پاشیده است. مردم دیگر از هر چه ایران و ایرانیت و سیاست برده داری

سیر شده اند، ارزشهای فرهنگی و هستی خود را باخته اند! از نظر فیزیکی جهنم ایران دارد به پان خود نزدیک میشود. جغرافیای موسوم به ایران منتظر جرقه است که بکلی از هم به پاشد! همانطور که ذکر شد، سیاست فارس محور، فارس سالار، و فارسمدار مرکز گرای پان ایرانیسم فکری باید بحال خود کند! بفرض محال اگر دمکراسی نیز در جهنم ایران پیاده شود، سهم پانفارسیسم همان مناطق کویری یزد و اصفهان است. گستاخی اینان به آن حد رسیده به چهل میلیون مردم آزربایجان که تقریبا نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، قوم مینامند. به میلونها مردم غیر فارس تورک، عرب ، بلوچ، ترکمن، قشقائی، کورد، لر.. و غیره، لقب حاشیه نشین، قوم، و خرده فرهنگ میدهند! گوئی علم و تمدن خودشان دنیا را فرا گرفته است!این امر سالهاست برای ملل غیر فارس محرز است، با راسیسم عظمت طلب پانفارسسیم، و پان ایرانیسم مرکز گرا و تمامیت خواه که هیچ حقوق زبانی، ملی مدنی، برای ملل غیر فارس قائل نیست، امکان همزیستی مقدور نخواهد بود. نارسیسم و خود شیفگی مریض گونه پانفارسیسم به حدی رسیده است که جز خودشان، ملل غیر فارس را اصلا پشه نیز حساب نمیکنند! نسل بالنده آزربایجان خیلی وقت است بار تحمیلی پان ایرانیسم تمامیت خواه را بر زمین گذاشته است. اینان ضعیفتر از آنند در آینده اراده خود را بر نسل مدرن آزربایجان دیکته کنند! برای مقاصد استماری خود، مردم آزربایجان را دسته جمعی به گاری ببندند! دسته دسته مردم تورک را گوشت دم توپ و رگبار مسلسلها کنند! اگر هم اعتراض کنند، برایشان جوک بسازند، و مهر پانتورک بر پیشانیشان بکوبند! پانفارسیسم و پان ایرانیسم تمامیت خواه و عظمت طلب لازم است این را نیز بداند، همه چیز تمام شده است. راه معشوق از شما جدا افتاده است. این را هم پوتین میداند، هم آنگلا مرکل، هم ترامپ میداند، هم تئره زا مئی! و تمام سازمانهای جاسوسی غربی! دیگر آن صبو بشکست و آن پیمانه ریخت. آزبایجان دیگر مال کسی نیست! دیگر شعار ما تورک و فارس نداریم، همه ایرانی هستیم تاثیری بر اراده مردم ندارد. دلیل روشنش نیز انحلال ارتش، و خالی کردن انبارهای اسلحه در پادگانهای آزربایجان است. رژیم اسلامی با اینکار میخواهد ملت آزربایجان را در قبال حملات مسلحانه کسانیکه بخاک آزربایجان چشم طمع دارند، دست خالی نگهدارد! مردم آزربایجان از اینکار بخوبی آگاه است! آزربایجان اکنون سر خودش است! آزربایجان خیلی وقت است با شما وداع کرده است!به قول تورگئنیف: "پنجره ها را رنگ سفید زده اند. معشوقه رفته است!"


پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: Anonymous

منظور نسبت به سهم از حقوق مساوی برخوردار هستند موضوع ساده است نیازی به پیچاندن ندارد ما نگفتیم از سود برابر برخوردار هستند گفتیم از حقوق مساوی برخوردار هستند همانگونه که گفته می شود همه در برابر قانون از حقوق مساوی برخوردار هستند و این به معنای تساوی مال و سواد و برخوداری و ... نیست ضمنا شما که قرارداد 1921 را معتبر می دانید براساس اصل جانشینی حق روسیه و سه کشور ساحلی را در پیاده کردن نیرو در ایران باید بپذیرید

نوشته شده توسط: کاوه جویا

جناب تیمور گرامی،
نوشته اید: "حقوق مساوی به معنای سهم پنجاه پنجاه نیست و این تفسیر غلط شماست دو نفر ممکن است در شرکتی سهمهای متفاوتی داشته باشند مثلا 70 - 30 ولی از حقوق مساوی برخوردار هستند".
از شما می پرسم: این ادعا را که در شرکت سهامی، سهامداران دارای حقوق مساوی هستند، از کجا آورده اید؟! در شرکت سهامی، چه سهامی عام و چه سهامی خاص، حقوق سهامداران، از جمله حق سود سهام و حق رأی دادن در مجامع شرکت هرگز مساوی نیست، بلکه به نسبت و اندازه ی سهامی است که در شرکت دارند. حتی در شرکت تعاونی، که سهامداران به طور استثنائی از حق رأی برابر برخوردارند، باز حق سود بردن از سهام به نسبت میزان سهامی است که در شرکت دارند. پس برخلاف ادعای شما، در شرکت سهامی دارنده ی 30 درصد سهام با دارنده ی 70 درصد سهام حقوق مساوی ندارد. گذشته از این، اصولاً یکسان پنداشتن وضعیت سرزمین با شرکت سهامی، به علت تفاوت ماهوی

این دو پدیده، از نظر منطقی و حقوقی درست نیست.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ترانه گاو آهن
به روایت عاشیق «یوسف اوهانس»
Azərbaycanlı Assyrı Ashiq Yusuf
از معرفترین استادان ساز در آذربایجان غربی
https://youtu.be/ZOv97T4AQ_U
--
برای آشنایی با عاشیق یوسف:
https://youtu.be/Kb1MHiU15i4

ترانه ی «مازان کل لر» یا یئل-یئل روایت های مختلف دارد که روستاییان آذربایجان غربی به خصوص اورمیه
هنگام شخم زنی آنرا برای گاو یا گاوها میخوانند. در ترانه مخاطب گاومیش های نر اند.
در روایت عاشیق یوسف گاو میش نر تنهاست .
روایت به صورت شفاهی ست، و این شکل نیز حفظ شده است.
Yel-yel mazan kəllərim yel-yel
De-de mazan kəllərim de-de
---
در روایت عاشیق یوسف گاومیش نر مفرد ذکر شده و مصرع De-de mazan kəllərim de-de
نیامده است .
Mazan Kəllər یا Yel-yel
Nəğməsı
ترانه yel-yel ( معنی لغوی: باد-باد) یا Mazan kəllər گاو (های) زیبا و نازنین ( آسمانی).

CÜT NƏĞMƏSİ
ترانه گاو آهن
-----
?Əzizim belə dağda nə var
Yel-yel mazanım yel-yel
[ !De-de! Mazan kəlim ,de-de]
عزیزم، چی دارند این کوهها؟
باد-باد ، گاو میش نر نازنینم، باد-باد
[ به پیش! گاو میش نر زیبایم، به پیش!]

?El köşdi dağda nə var
Özüm qurbanın çora kəlim
...Yel-yel yel-yel
ایل کوچید، چی در کوه مانده است؟
خودم قربانت شوم، گاو بلایم
باد-باد باد- باد...هی...

Belə məcnun xıyallı göylümdə
?Belə neynirsiz dağda nə var
از دل دیوانه ام
چه میخواهید که در کوه چی مانده است؟

Mən aşıq vələhy dağlarda
Duman vardı dağlarda
...çora kəlim yel-yel
[ !De-de! Mazan kəlim ,de-de]
من خنیاگر،
سرگردان کوهها هستم
مه آلود اند کوهها
گاو بلایم ، باد-باد ، هی باد...
[ به پیش! گاو زیبایم، به پیش!]

Yarı burda itirdim
...Belə dönəsiz daşa dağlar...hey
یارم را اینجا گم کردم
سنگ بشوید( بمیرید) ای کوهها...هی...
Belə bu xəbər nə xəbərdi
Dustun bağrı qabar-qabardı
این خبر چه خبری ست که
قلب دوست از آن زخمی ست

Yel-yel maralım yel-yel
Mazan kəlim yel-yel
باد-باد، گاو نازنینم، باد-باد...
[ به پیش! گاو زیبایم، به پیش!]

Nə gələn var nə gedən
Özüm qurbanın
Vallah xəlvət yollar bağlandı
Ay yel-yel maralım yel-yel
Çora kəlim yel-yel
هیچ آمد و شدی نیست
خودم قربانت شوم،
بخدا، راههای خلوت بسته شده
ای... باد-باد، غزال ام ، باد-باد...
گاو بلایم ، باد-باد...

?Azizim deyin belə dağda nə var
?El köşdü dağda nə var
Məcnun xıyallı göylümdə
عزیزم، بگو یید، کوه چه دارد؟
ایل کوچید، چه مانده است
در دل دیوانه ام ؟

Çor`maz ağım yel-yel
Yel-yel mazanım yel-yel
Çora kəlim yel-yel
سپید تندرستم، باد-باد...
باد-باد، نازنینم، باد-باد...
گاو بلایم، باد-باد...

?Neynersiz dağda nə var
Maralım ay cananım qaş
Get maralım gəlim yel-yel
چه میخواهید که کوه چی دارد؟
آی... غزال من، جانانم، فرار کن
برو غزالم ، میایم ، باد-باد...
امضای کنوانسیون جدید دریای خزر
نوشته شده توسط: Anonymous

منهم با این دوستان موافقم لطفا اسم من را هم در اعتراض نامه بنویسید.

پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: Anonymous

تایید اعتبار قرارداد 1921 به معنای تایید این است که براساس اصل جانشینی هر 4 کشور ساحلی و قدر متیقن روسیه حق دارد در صورت لزوم در ایران نیرو پیاده کند چرا که این حق برای روسیه در قرارداد مذکور بسیار شفاف مورد تاکید قرار گرفته تا موضوعات خزر

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

gub-ba!:Sumerian
معنی:
!gub-ba! : stand! dür, durun
اینجا g را q نیز میتوان تلفظ کرد.
--
«Göyün qübbəsi tavanım» : گنبد آسمان سقف من( مصرع از شاعر آذربایجانی خطایی)

در آذربایجانی کلمه qüb-bə یا qub-ba اسمی ست برای چیزی که « با اجزای اش یا یکپارچه شکمش برآمده و "ایستاده"» است. اگر بدون شکل در نظر گرفته شود معنی duran یا ایستا دارد. کوتاهش dura .
در جمله ی qopub durmur یا qopub durmayır در اصلqop و dur هم معنی هستند qop واژه ای قدیمی و dur جدید است. هر چند اکنون ما qop را به معنی بریده یا کننده شو ، و dur را به مفهوم ایست یا وایستا، از durmaq استعمال میکنیم.

qubba به معنی uca و yuxarı نیز است. dura در ترکی معنی قله میدهد.
با توجه به مفهوم dur ایست که در qub-ba وجود دارد کلمه سومری!gub-ba
( به مفهوم چیزی که مثل شاخ شمشاد ایستاده، یعنی از زمینه اش بلند است) در اصل هم به معنی !stand یا ایستادن است ، به صورت فعل مانند qubba در ترکی آذربایجان، استعمال میشود.

در مصدر های qübbə-ləmək یا qubba-lamaq ، بن فعل را مانند gub-ba در سومری میتوان صرف کرد. با توجه به اینکه معنی بن ها یکی و مفهوم « ایستادن» دارد. qübbə چیزی ست که شکم داده « ایستاده» است. « حالت شکم دادن» مفهوم امروزی ست ولی در اصل چیزی ست که « ایستاده» است. و بلند است یا dura . صرف کلمه gub-ba در سومری و qub-ba در ترکی نزدیکی و حتی یگانگی دارد:
!gub-ba : stand
!gub-bi2-ib2 : make someone(bi2) set it(b) up
امروزه: اگر بگوییم:
qobuyub , qobıyıb به معنی:
qov-zu-yub , qov-za-yıb, qov-zı-yıb( استاندارد :qov-za-yıb)
را میرساند. ولی در معنی سومری : منظور
qoy onu yuxarıya

--------------------

!gub-an-da : wait with him! or: wait on him
امروزه:
yuba-nan-da
yubanan adam
o adam ki yubanıbdır
gecə qalıbdır
در معنی سومری : منتظر او باش ( gözləmək) را میرساند
gözlə onu
---------------------

!gub-an-ni-ib2 : make him(ni) set it(b) up
امروزه:
quba-nıb
ucada, yuxarıda
یعنی
(qav-zanıb) یا استاندارد: qov-zanıb
بلند شده
-----
معنی سومری، قدیمی :
qoy onu yuxarıya

-----------
منبع :“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar
Peter J. Huber (Altendorf, Switzerland)
پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران , کاوه جویا
نوشته شده توسط: Anonymous

"" بزرگترین برنده در ژئوپلتیک نوین دریای خزر "" کشور قزاقستان با ژئوپلتیک نوین دریای خزر، به جایگاه "" قدرت دریائی "" ترفیع خواهد یافت و از موقعیت "" اقلیمی "" که به آن گرفتار شده بود خارج خواهد شد، "" کشور روسیه "" در ژئوپلتیک نوین دریای خزر، "" امنیت دریای آزو ح "" بین اکراین و روسیه را تضمین می‌کند، شهروندان و باشندگان جامعه فارسی‌، در خواهند یافت که "" وقتی‌ جامعه فارسی‌، آخوند خمینی فارسی‌ / دری زبان را، به ماه فرستادند، کسی‌ خطاب به جامعه فارسی‌ نگفت "" مگر کرهٔ ماه، خانهٔ عمه تونه، یا خالتونه "" که این آخوند را بی‌ اجازه به ماه فرستادید. وقتیکه دیگران به کار شما کاری ندارند، شما چه کار به کار دیگران دارید؟

پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای تیمور بنظر میرسد علاقه شما به منافع جمهوری باکو و جهوری ترکمنستان چنان در شما موجب "تغییر بنیادین اوضاع و احوال" شده که دریاچه مازندران را با شرکت سهامی یکی پنداشته و بعد نتیجه گیری کرده اید که 30 با 70 مساوی است! همچنین باوجود اینکه هم در مقاله و هم کامنتها چندین بار تذکرداده اند که تجزیه یک کشور به چند کشور مشمول "تغییر بنیادین اوضاع و احوال" نمیشود و اصل جانشینی کشورها هم همین را میگوید بازهم فرموده اید چون شوروی تجزیه شده پس سهم ها باطل شده! توصیه میکنم بیدرنگ به سواحل باکو عزیمت کرده در دریاچه مازندران به آبتنی مشغول شوید تا "اوضاع و احوال" شما به وضعیت مناسبی تغییر بنیادین پیدا نماید!

نوشته شده توسط: peerooz

رسم بر این بود که پس از انتشار کامنت در پای مقاله, رونوشت آن در صفحه شما درج میشد. در یکی دو روز گذشته بعضی از کامنت های من در پای مقاله, در صفحه شما منعکس نشده است. کامنت شماره هشت من در پای این مقاله که قبلا منتشر شده و در صفحه شما با شروع "جناب کاوه جویا, با پوزش از توجه دیر رس به کامنت شما و گرچه آنچه باید گفته شود......" موجود است نیزدر پای مقاله از بین رفته است. نمیدانم این تغییرات تصادفی است و یا اختلالی در درج مطالب صورت گرفته است؟

بیرون رفتن توتال جایگزین شدن با شرکت چینی
نوشته شده توسط: Anonymous

آِا ما از همان زمان ساه کم متخصص و مهندس در زمینه های نفتی داشته ایم؟ چرا باید ذخائیمان را بدهیم خارجی ها اداره کنند وقتی خودمان بخوبی قادر به اداره ان هستیم> تحریم با اینهمه ایراد و ضرر کاش اقلا مملکت را بدهد کارشناسان جوان خودی که بیکار می گردند، اداره کنند و از تخصص انها استفاده شود.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، برای فهم جستار رژیم حقوقی دریای مازندران پرسشی دارم و آن این است که شوروی پیشین اگر پس از فروپاشی به صد کشور تجزیه می شد و هشتاد کشور در پیرامون دریای مازندران می بودند سهم ایران از دریای مازندران چه اندازه باید می شد؟ آیا یک هشتاد و یکم؟

شوروی از به هم پیوستن پانزده کشور برپا شده بود، پس از فروپاشی شوروی سه جمهوری صد درصد از این گروه جدا شدند (لیتوانی، لتونی، استونی) و سیزده جمهوری دیگر گروهی را به نام کشورهای همسود برپا کردند و روسستان به نمایندگی از جمهوری های دیگر در سازمان ملل دارای حق وتو شد و همه پیمان های پیشین با کشورهای دیگر را که شوروی بسته بود روسستان به گردن گرفت و این برابر بود با هماهنگی با قانون هائی که در حقوق بین المللی همگان آنها را پذیرفته اند و گرنه جهان دچار آشفتگی می شد!

چگونه جهان دچار آشفتگی می شد؟ ساده ترین نمونه این .....

..... است که جنگ افزارهای هسته ای و نیروگاه های هسته ای شوروی پیشین در جمهوری های گوناگون پراکنده شده بودند و اگر روسستان به نمایندگی از جمهوری های پیشین نگهداری از جنگ افزارهای هسته ای و نیروگاه های هسته ای را نمی پذیرفت آن گاه از هر جمهوری باید یک ابرقدرت هسته ای درست می شد!

از این روی چون در زمان شوروی پیمانی با ایران برای بهره برداری پنجاه درصدی از دریای مازندران بسته شده بود و روسستان به نمایندگی از جمهوری های دیگر به کار بستن آن را پذیرفته است بهره برداری از پنجاه درصد از دریای مازندران برای ایران و پنجاه درصد دیگر برای جمهوری های دیگر چیزی است که اما و اگر ندارد! و با این روال اگر شوروی به صد کشور هم تجزیه می شد که هشتاد تای آن کشورها پیرامون دریای مازندران می بودند باز هم سهم ایران پنجاه درصد می بود و سهم کشورهای دیگر برابر بود با تقسیم شدن پنجاه درصد از دریای مازندران به هشتاد بخش!

اما چون هم اکنون رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه بر سرزمین ایران چیره است در سایه فرمانروائی دیکتاتورهای کله پوک و نفهمی مانند خمینی و خامنه ای این سخنان به گوش می رسند که بخش بزرگی از سهم ایران میان جمهوری های به جای مانده از شوروی دارد تقسیم می شود و این بخشبندی آن چنان که گفته شد با حقوق بین الملل صد درصد ناسازگار است! (جستار = مطلب، موضوع)
پسر سفیر ایران در ونزوئلا
نوشته شده توسط: Anonymous

پسر سفیر ایران در ونزوئلا گفته هرکس نمیتونه مثل او پول دربیاورد برود بمیرد.

ژن خوب فرماندار ... مال ......کند آقازاده اش را پادشا
برو پنج نوبت در بیت رهبری با ریا.....چو بیت المال دهد در برت با خیار

همه روز اگر مال مردم خوری درنهان....ژن خوب نمادش بود در نما
کسی برگرفت از جهان کام دل...که داشت ژنی خوب ...مال پارسا

نوشته شده توسط: Anonymous

روشنفکر بی هویت و بیسواد که فاقد اعتماد به نفس انقلابیست، از تغییر نام یک ارتش سرکوبگر که خوزستان و کردستان را به خاک و خون کشید، شکایت میکند. شونیسم قومکرا چنان عقل این عناصر ضد ایرانی را فلج نموده که به زودی اعتراض خواهند کرد، اگر آخوندها اسم خلخالی را به ملاحسنی تغییر دهند!چون برای این ازبکهای بیگانه در ایران ، اسامی آذری مهمتر از جنایتهای این افتخارات ترک است.
چقدر مایه تاسف است که این شخص خود را یکی از افراد اطاق فکر تجزیه طلبان میداند و مدام تئوری های آسمان ریسمانی در این سایت فارسی زبان ایرانی درج میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

لیبرالهای ایرانی 300 سال از لیبرالهای غربی عقب افتاده تر از آن هستند که پیرامون اوتوپی های بشری نظر دهند.
انسان بخشی از پیروزیهای خود بر طبیعت، دین، برده داری، فئودالیسم، سلطنت بورژوایی، جنگ ، خرافات فرون وسطایی، تسخیر کهکشتانها و اقیانوسها..... را مدیون بلندپروازی نبوغ آمیز خود است.
این عقب افتادههای دکتر و استاد قلابی خارج نشین، که مزد بگیر سرمایه داری و فرهنگ و سیاست های بورژوایی هستند، فاقد صلاحیت قضاوت پیرامون آرمانهای انسانی را دارند.
زنده باد سوسیالیسم !
برافراشته باد پرچم ایرانی یکپارچه و متحد، دمکرات سکولار سوسیال و منوگام !

گناه ماست نه کلاشان شیخی و شاهی
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام جناب سعید امیر؛
از شما بخاطر این سبک گفتمان دوستانه تان قدردانی می کنم.

نوشته اید: مگر نه اینکه از.شاه سخن درمیان است.خوب.بنده هم ازهمین شاه دارم میگویم ضمن اینکه اینبار داستان متفاوت است.اینبارهمین شاه در میان مخالفین رژیم قرار دارد .اینبارشاه وشیخ کنارهم نیستند.

ببینید دوست گرامی!
همانگونه که در پانویس پیشین نوشتم هدف این مقاله پافشاری بر نشان دادن اراده خودمحور و تاکید بر منافع فرد در برابر خاستگاه اراده، خرد و منافع جمعی طبقاتی و همچنین الزام زدودن خلاء موجود فرهنگی سنتی آن و رهبر پروری ست که پیوسته در طول تاریخ مورد بهره برداری زیرکانه و بی شرمانه قاجاری ها، پهلوی ها و ملاها و مکلاهای آخوندصفت قرارگرفته است.

بنابرین تناقض موجود ما با نظام ها در ایران بیشتر گره اش با ساختارهای جدا از پایگاه و خاستگاه طبقاتی کارگری زحمتکشی مردمی ست و نه افراد بد و خوب این یا آنگونه!

جامعه طبقاتی، بجان آمده و آشفته ی ما بشدت ناهمگون بوده و مانده، و تاکنون حق و سهم زندگی اکثریت قریب به اتفاق آنها که نیروهای مفید تولیدگر و خدماتی و زحمتکشی هستند (( کارمردان یدی و فکری)) هیچگاه با بخش ناچیزی مفتخور و بیکار و بی عاری از قلدران شاهی شیخی و باجگیران و کاسه لیسان آنها بسیار نا همخوان که نه اصلا، وجودخارجی نداشته است؛ نا چه رسد به برابر!؟ اینجا تفاوت زندگی همچون (( کاه مردم کار با کوه انگل های شاهی و شیخی و سرمایه سالاران است )) و همین نابرابری هولناک به تضادِ توامان سازش ناپذیر می انجامد، همچنان از شاه به شیخ به ارث رسید؛ و جنگ دادخواهی و حقخوری و غارتگر ستیزی ما ادامه دارد. پس فراموش نباید کرد که آن جنگ کار علیه سرمایه در اعماق فقر و بیکاری و ستم ها برمارفته جز ضایعه های فرهنگ شاهی و شیخی و ساختار بهره کشی سرمایه سالارانه نیست که در این دهه ها بمراتب پابرجا و بشدت ستیزبرانگیز تر شده و می باشد.

در نتیجه در راس این دستگاه های جدا از مردمی و منافع کارگری هرکسی بنشیند، حالا هرکه می خواهدباشد تفاوتی ندارد، از آن سیستم فردی در برابر منافع جمعی همان بیرون خواهدزد که ما بارهای بار از نظام های شاهی و شیخی انگل و الدنگ با پوست و استخوان خردشده ی خویش تجربه کرده ایم.
ظرف چند روزه گذشته کارگران نیشکر در هفت تپه دست به ابتکار تشکل شورائی زده اند و این آغاز بسیار امیدبخشی می باشد. باسپاس
نوشته شده توسط: peerooz

جناب کاوه جویا,
با پوزش از توجه دیر رس به کامنت شما و گرچه آنچه باید گفته شود در پای مقاله "پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران" گفته شده است, یاد آور میشود که ذکر مقاله جناب سهمی - که من ارادتی نسبت به ایشان ندارم - جهت طرح نظری دیگری بر این واقعه در دادگاه نظر عمومی بود که از جنبه هایی قابل توجه است.

گذشته از همه این گفتگو ها, ظاهرا منظور از این همه سروصدا در باره کنوانسیون, جهت سرزنش و مقصر دانستن رژیم روضه خوان هاست که مثلا اگر کس دیگری بجای روحانی در این کنوانسیون شرکت میکرد نتیجه کاملا متفاوت می بود. به نظر بنده اگر بجای روحانی, رستم دستان و کورش کبیر و شاه عباس کبیر و نادر شاه افشار و غیره شرکت می کردند در برابر چهار کشور مستقل که سالهاست از " بستر، زیر بستر و بالای بستر دریا" سود برده اند و حتی در زمان پهلوی ها هم - تا آنجا که من میدانم -

هیچگونه اعتراضی صورت نگرفته است, عملا نتیجه همین می بود که هست. ولی خب این جار و جنجال ظاهرا به حق, حربه ای بدست مخالفان روضه خوان ها می دهد, با علم به اینکه خانه مملکت از پای بست ویران است و ما در فکر نقش ایوان بحر خزر یم.
درياچه - درياي خزريابقول فارس سازان وپارس بازان"درياچه مازندران"!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب كاوه جويا،هرچه رژيم فارسي-اسلامي گندميزنه،شمافارس بازان گندترش ميكنيد.اين اسم ساختگي "درياچه مازندران "عمق تفكربرتري جويانه وتماميت خواهانه پان فارس حاكم ومحكوم باصطلاح اپوزيسيونرانشان ميدهد.همانطوريكه گذشتگان نميتوانستندونميتوانندبراي امروزماتصميم بگيرندهمانطورهم قراردادهاي گذشتگان برأي امروزفاقداعتباراست

اپوزیسیونی که رنگ همکاری نخواهد دید
نوشته شده توسط: Anonymous

یک ) معرفی یک کتاب .از دکتر حمید احمدی.قومیت وقوم گرایی در ایران از افسانه تا واقعیت. .نشر نی .در این کتاب ما با ریشه های تجزیه طلبی که از سوی دولت شوروی برای هدفهای سیاسی با کمک جریان چپ صورت گرفت آشنا میشویم.هر ایرانی میهن پرست باید بداند جریان چپ ابزار دولت خارجی است .
دوم) نه تنها نظام حاکم اسلامی تفرقه انداز است بلکه خود مخالفان نظام اسلامی بنا بر باورهای دینی ویا چپی به پایداری حکومت دینی کمک میکنند و آگاهانه علیه نظام اسلامی متحد نمیشوند.جریان تجزیه طلب هم از سوی دولت باکو ترکیه و اسراییل بر طبل جدایی میکوبند.
مخالفان نظام فقط قدرت سیاسی را در نظر دارند و استقلال اقتصادی کشور ورفاه مردم را قربانی اهداف واهی میکنند.
در حقیقت مردم ایران از دو سو زیر فشار نظام مخالفان نظام و قدرتهای جهانی قرار دارند.

پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: Anonymous

به عبارتی بر فرض محال که محال نیست اگر آنچه شما گفتی صحیح بوده باشد باید در زمان شوروی سواحل باکو و ترکنستان مال ایران بوده باشد!

پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمنا برخلاف تصور شما حقوق مساوی به معنای سهم پنجاه پنجاه نیست و این تفسیر غلط شماست دو نفر ممکن است در شرکتی سهمهای متفاوتی داشته باشند مثلا 70 - 30 ولی از حقوق مساوی برخوردار هستند

پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جویا گویا در زمان شوروی هم ایران حق 50 درصدی نداشته و حتی اگر داشته قراردادهای مذکور برخلاف تصور شما اکنون بی اعتبار هستند چرا که یکی از علل مهم بی اعتبار شدن قراردادهای بین المللی در حقوق بین الملل ناشی از «تغییر بنیادین اوضاع و احوال» است و فروپاشی شوروی و تشکیل چهار کشور جدید و شناسایی آنها از سوی جامعه بین المللی تغییر بنیادین اوضاع و احوال و ای بسا مهمترین تغییر بنیادین اوضع و احوال در قرن بیستم باشد فلذا سهم هر کشور از خزر باید براساس تغییر صورت گرفته مجددا براساس حقوق بین الملل تعیین گردد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاوه جویا چرا وقت خود را برای قانع کردن افرادی که هدفشان گل الود کردن آب است میگذارید. نمونه همین پیروز که عمدا انحرافی عمل میکند و بزودی خواهد گفت اصلا روسها بعد اشغال ایران نصف ایران را داشتند و ما حق اعتراض نداریم.در واقع نسخه رقیق شده و به اقتضای زمان تقیه کرده بعضی از دوستان در سایت است . ز تبریزی و استالین و لنین فشار آمده بر شما اینچنین

پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
نوشته شده توسط: lachin

دوستان... در جواب آقای حکیم ابوالقاسم تبریزی .
ز تــــبریــزی و استـــــــالین و لنیـــــــن....
پـــدیـــد آمـــده اســـت قشـــری بـــر روی زمیـــــن....
بگـــــوینــــد جهــــان تـــک میهنـــــی شـــود....
درفشـــــش همه ســـرخ و قـــــرمــــز شـــود....
ستـــــاره باشـــــدش در میــــان.....
بباشد به غیــــر, زنــــد صد زیــــان.....
دم از برزگــــر , کارگــــر دهقــــــان زنـنــد.....
داس و پـــــتک را همیشه سنـــــدان زنـنـــد.....
بگــــویند از کمونیســـــم بــــــزرگ....
ببافــنـــد ایـــــن دروغ ستــــــــــرک....
ز کمونیســــــم مردم مســــــاوی شود...
زهی چنـــد نـــفر از همه مســـاوی تــــر شود..
بگفتــــا این حقیقت « جرج » عزیـــــــز (1).....
زلال اســـــت مثل آب تمیــــــــز.....
1- منظور از گفته (( جرج اورول در کتاب مزرعه حیوانات است ))
ادامه....

کننــــد التــــماس ناباوران از خـــــــدا...............
هدایت کنــــد راه چپ را همیشه جــــدا................
اگــــر راه چپ با خـــــدا باشدش.................
دیالکتیـــــک مــــارکس در کجا باشـــدش؟..............
بزارند ســـجده در راه مارکـــــس و لنیــــن...............
بخسبنـــــد در این قـــــرن ایـــن چنیــــن............
نوشتند شـــکم خالی از زحمتـــکشان.................
هم از درد و رنـــج و هم از کیششــــان...............
نیـــافتند چــــاره ای به این گشــــنه گـــان...............
ندادنــــد جرعــــه ای به این تشنــــگان.................
بگفتنــــد (( وای – وای )) به این گشنه گان..............
ندادند هیــــچ لقمـــه ای, هیــــج نـــــان. (2)................
نـــوای چپ همیشه خــــالــــی بُوَد.......................
خیـــالـــش به زودی به فـــانی بُوَد.............
چه خوش گفـــت آن ضرب المثــــــل...................
بـــه کردار نیـــاز دارد هـــــر عمـــــل...............
صدای دهـــــل ز دور خــــوش بُوَد...................
نـــواهای طبــــل به (( تبـــریـــزی )) خـــوش بُوَد.............
(2)... دوستان ... در ترکی ضرب المثلی هست که میگوید (( یـــتیــمه «وای وای» دئین چـــوخ اولار, ولـــی چــورَه ک وِرَن اولـــماز..... خیلی ها با یتیمی وای وای و درد و ناله میکنند , ولی کسی به او ( نان ) نمی دهد....

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کاوه جویا,
شاید آنچه زا ذکر فرمودید بر روی کاغذ درست باشد ولی حتی روضه خوان بزرگ هم این اصل را قبول داشت که پدران ما چه حقی داشتند که برای ما تکلیف معین کنند؟ و این کاریست که هر روز در سراسر دنیا انجام میشود و سازمان ملل و شورای امنیت و دادگاه های لاهه و غیره تا کنون نتوانسته اند حتی یکی از این مسائل را حل کنند.چهل سال است که ما فریاد میزنیم روضه خوان ها چه حقی داشتند که برای ما قانون اساسی بنویسند؟ با این اتحاد به کجا رسیده ایم؟

در مورد بحر خزر به قول رودکی میشود تا قیامت زاری کرد اما کی رفته را به زاری میتوان باز آورد؟ به فرض محال کوشش ما به نتیجه رسیده و دادگاه صاحب قدرتی پیدا شد که نیمی از بحر خزر را برای ما بگیرد و به دست روضه خوان ها بدهد. خب که چی؟ ملاحظه میفرمائید که عیب در کجاست و انرژی ما که میتواند در راه بهتری صرف شود چگونه به هدر میرود؟

نوشته شده توسط: کاوه جویا

جناب پیروز گرامی،
برخلاف تصورات شما، گذشت زمان هرگز علت بی اعتبار شدن یک پیمان بین المللی نیست. پیمان بین المللی اصولاً قراری همیشگی است، مگر آنکه در خود پیمان مدت محدودی برای آن قید شده باشد. چنین قیدی در پیمان دوستی 1921 ایران و شوروی وجود ندارد. از سویی پیدایش یا سرنگونی حکومت ها و امپراتوری ها هم، که شما از آن یاد کرده اید، سبب بی اعتباری پیمان بین المللی نمی شوند. کنوانسیون 1969 وین درباره ی حقوق معاهدات با تأکید بر لزوم پایبندی کشورهای طرف یک پیمان بین المللی به تعهدات ناشی از آن پیمان(ماده 26 کنوانسیون 1969) ، تنها رویدادهایی را موجب پایان یک پیمان دانسته است که اجرای پیمان را ناممکن سازند یا به تغییری بنیادین انجامیده باشند، به گونه ای که علت عقد پیمان را از میان برده یا اندازه ی تعهدات را به گونه ای بنیادین دگرگون کرده باشند(مواد 61 و 62 کنوانسیون 1969). فروپاشی شوروی پیشین و

برآمدن کشورهای تازه ای از آن هرگز جزو موارد پایان پیمان و موجب بی اعتباری پیمان های شوروی پیشین با دیگر کشورها نیست. اصل جانشینی کشورها (succession of states)، که اصلی مسلم در حقوق بین الملل امروز می باشد، چنانکه در نوشتار بالا هم آمده است، "به روشنی مقرر کرده است که کشورهای نوبنیاد حاصل از تجزیه ی یک کشور به تمامی تکالیف و تعهدات کشور تجزیه شده پایبند می باشند و از جمله ملزم هستند مرزهای سرزمینی کشور تجزیه شده با کشورهای همسایه ی آن را رعایت کنند". خود کشورهای روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان نیز در اعلامیه ی 1991 "آلما آتا" پایبندی خود را به تعهدات بین المللی ناشی از پیمان های کشور شوروی به صراحت اعلام نموده اند. از این رو آنچه که شما "زیر و رو شدن دنیا" نامیده اید، کمترین اثری در اعتبار پیمان دوستی 1921 ایران و شوروی و سهم 50 درصدی ایران از دریاچه ی مازندران ندارد.
کنوانسیون 1969 وین درباره ی حقوق معاهدات: https://treaties.un.org/doc/publication/unts/volume%201155/volume-1155-i-18232-english.pdf

کنوانسیون 1978 وین درباره ی جانشینی کشورها:
http://legal.un.org/ilc/texts/instruments/english/conventions/3_2_1978.pdf
نوشته شده توسط: peerooz

جناب کاوه جویا,
به فرض در قرارداد های 1921 و 1940 بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رسما و بدون شک تصریح شده باشد که منابع ابی و زمینی و هوایی دریای خزر بین ایران و شوروی به طور مساوی تقسیم شده باشد. این قراردادها مربوط به تقریبا ۸۰ -۷۰ بلکه نزدیک به ۱۰۰ سال پیش اند. درین مدت دنیا زیر و رو شد و امپراتوری های عثمانی و بریتانیایی کبیر و آلمان هیتلری و شوروی از بین رفتند و چین مستعمره, به دومین نیروی جهانی تبدیل شد و جماهیر شوروی "اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی". امروز پنج کشور مستقل "صاحب" دریای خزر می باشند و "تقویم پارینه ناید بکار". یعنی هیچ دادگاهی نمیتواند از حق قانونی آنها به دریایی که جزو سرزمین آنهاست جلوگیری کند. پس این اصرار به امری که نه وجهه قانونی و نه کاربرد عملی دارد برای برای چیست؟

در روش‌شناسی مبانی آزادی , علی رها
نوشته شده توسط: Anonymous

"" پست انکار گرائی Post-denialism و جایگاه مبانی آزادی "" اگر Uber اوبر و Airbnb ایر بی‌ ان بی‌ " مظاهر دوران پست نئو لیبرال و ترامپ نماد آن است، پست انکار گرائی آن چاشنی است برای ویران کردن سیستم‌های " لیبرال، نئو لیبرال و پست نئو لیبرال "، با این طرفند است که ترامپ، خواهان افزایش بودجهٔ ناتو است و کار را به جائی رسانده که کشور ترکیه که "" ۱۰ درصد پرسنل و کادر ناتو، بیشتر از انگلستان و فرانسه "" را تامین می‌کند در حال ارزیابی جایگاه خود است، در اینجا با مزخرفاتی مثل پسا ساختار گرائی و پست مدرنیسم کاری ندارم که یک مشت جامعه شناس ساده لوح، برای جلب دانش جو به کلاس‌های بی‌ فایده جامعه شناسی‌، تبلیغ و ترویج میکنند، صندوق بین المللی پول، سازمان ملل، معاهدهٔ برتون وود و نظم جهانی‌ در حالی‌ با دو پدیدهٔ " پست نئو لیبرال، پست انکار گرائی " به چالش کشیده شده ا‌ند که هیچ آلترنتیوی بشر پسندی در

کار نیست، در بیخ گوش شما، همین چین، در حال پاک کردن هر چه ماهی‌ و جاندار در کف خلیج عربی‌ است می‌‌باشد، باشندگان جامعه فارسی‌، از این وضع راضی‌ نباشند. بحران آب را نیز به آن اضافه کنید، باشد که باشندگان جامعه فارسی‌، ٔگل و پروانه و شم را، باشندگی به بخشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر تجزیه طلبان آذری ، همه مسائل و حوادث و اخبار و مراسم را راسیتسی و نژادگرایانه کنند در این سایت، آیا حودشان نماد این بیماری شونیستی نیستند ؟
ترک به ترکستان !
ایران فقط سرزمین اقوام ایرانی با هژمونی و اتوریته زبان و فرهنگ 3 هزارساله پارسی ایرانشهریست .

ما کارگران و زحمتکشان و نیروهای روشنفکری مردمگرا از گذشته بیاموزیم و راه فردا را مستقلا هموارکنیم.
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب سعید امیر سلام؛
فراموش نکرده و دقت کنید که من هم می توانم با شیوه ی شما انگ زده و بنویسم! ولی ترجیح داده و همچنان می دهم روش مرسوم خود را در یک گفتمان سالم و سازنده پی گیرم.

انوشته اید: این حرفهای شما کجا را میخواهد اباد کند.هنوز بسیاری میگویند امثال شما اخوندها را اوردند..نسل جوان امروز به شدت طرفدار شاه بوده و..
بسیار خوب دوست گرامی! من فرض را بر این می گیرم که شما درست می گویید و فردای ما را ناآگاهی، نادانی و یا شاید فراموشکاری تاریخی تهدید می کند و جوانان بی خبر از جنایت های پهلوی ها در کمین این فرصتطلبان شاهسوار قراردارند و این گرایش فردگرا می تواند همچنان آینده ما را به ویرانی دوباره بکشد و بنابرین، نوشته کوتاه من چنین هشدار و هدفی دارد.

شما نوشته اید من بجای شعار راه حل بدهم! و این در حالی ست که من و مای چپ خود پی یافتن ابزارهای کمکی برای تراکم اراده اجتماعی طبقاتی ـ

بسوی سرنگونی کلیت حکومت مذهبی و بویژه توسط اراده مستقل کارگران در کارخانه ها، و فریاددادخواهی برای، نان، آب و آزادی مردمی در خیابان های سراسر کشور می باشم.

این هدف آغازین نیز جز از طریق همراهی و یاری رساندن به همبستگی و یکپارچگی نیروهای کار و زحمت و تنگدست متصور نیست. و البته به پیش بردن مبارزه رزمنده، پیشرو، مستقل و موفق آنهم با این ضرورت و الزام تاریخی، طبقاتی و اجتماعی، و برای ساختن فردای سیاست کلان اجتماعی طبقاتی نیز، پیش از همه نیاز به باور به خرد جمعی و رد هرگونه از شیوه های اراده گرایانه فردی مذهبی و یا خودکامگی های شاهی و شیخی مرسوم در ایران است که آن روش های فرسوده و ضدبشری دیگر در ایران ما جائی ندارند. زیرا پیشاروی خواست جمعی و در برابر توان مشترک اجتماعی طبقاتی قراردارند که راهبرد و راهکار زنده و عملی ما آن آنرا در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، اتنیکی، سیاسی و اقتصادی بیش از این برنمی تابد و ایستادگی ما را در برابر استبدادمذهبی و شاهی می طلبد.

و اما، اوج و فرودهای مبارزه سراسری ما و بویژه پس از دیماه حکایت از پراکندگی نیروی رزمنده ، شکنندگی روش ها و آسیب پذیر رزمندگی ما در برابر نیروی ضدمردمی پنهان و آشکار بسیج، لباس شخصی ها، امنیتی و نظامی پاسداری دارد و ناگزیر شایسته است برایش گذر از این ناهماهنگی ها راه حل هائی بیابیم!

در جبهه نیروی کار علیه سرمایه اعتصاب عمومی و سراسری می تواند بهترین اهرم پیشروی ما در اعماق اراده ی چنددست و شکننده اقتصاد ویران و چپاولزده ولائی باشد و هست. و همزمان پشتیبانی توده ای از این مبارزه و همگام شدن خروشان و سراسری آن با ریختن به خیابان ها و گسیل اش بسان دریای پرتلاطم در شهرها و به تصرف درآوردن خیابان های و میدان های کشور تنها اسلحه مقتدر و بی هزینه ای ست که بسادگی کمر رژیم را می شکند و خواهدشکست.

به باور من، نیروهای کمونیست، چپ، مترقی و دمکرات تنها همآوائی، گستردگی و هماهنگی شروع همزمان اعتصاب های سراسری کارگران و هماهنگ با آن پشتیبانی اعتراض های خیزش توده ای، و سپس توانستن تسخیر کارخانه ها و خیابان ها توسط آنان است که تنها و تنها سازنده ی فردای ماست و بیاری خود مردم و استقلال آنها از دخالت خارجی های دور و نزدیک می شود گفت که انقلاب آتی ما می تواند بسرعت کار سران استبدادمذهبی را کارستان کرده، و در چنان شرایطی چندان هم بدرازا نخواهدکشید که سران بی پشتوانه مردمی با شتاب بدنبال سوراخ های موش خواهندجست.

سخن کوتاه پیش بسوی شروع و برگزاری اعتصاب ها و تداوم اعتراض های همزمان و همصدا!
باسپاس
نوشته شده توسط: کاوه جویا

جناب Ma Ammari گرامی،
نوشته اید: " در قرارداد های 1921 و 1940 هیچگونه اشاره ای به 50/50 نشده". پاسخ این ایراد در نوشتار بالا به روشنی داده شده و آن این است که: "قائل شدن "حقوق مساوی" میان دو کشور نیز چیزی جز نصف به نصف، یا همان 50 درصد برای هریک از دو کشور نیست". در شیوه ی نگارش صد سال پیش به کار بردن اصطلاح "50/50" معمول نبود و در پیمان 1921 از واژگان "حقوق مساوی" سود برده شده و حقوق مساوی میان دو طرف(ایران و شوروی) به معنای نصف یا همان 50 درصد است. لطفاً یک بار دیگر جمله ی آورده شده در نوشتار، به نقل از پیمان 1921 را، که می گوید: " طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانه‌ها و آب‌های سرحدی بهره‌مند خواهند شد" بررسی کنید تا دریابید معنایی که شما به "50/50" تعبیر می کنید در این جمله به روشنی وجود دارد. همین معنا در سندهای دیگری، از جمله پیمان 1940 نیز، به شرحی

که در نوشتار بالا آمده، تأیید شده است و تردیدی در سهم نیمه یا 50 درصدی ایران از دریاچه ی مازندران بر جای نمی گذارد.
نوشته شده توسط: تبریزی

لاچین و لاروس بل اول انگلیس ثم آمریکا ! ***** طرف آن چنان غرق در پول است که حتی خوراکی های سرمایه داران و زرسالاران معمولی را هم نمی پسندد و خوراکش خوراک میلیاردرهای دانه درشت است! که هم خوشمزه و گران هستند و هم چاق نمی کنند (مانند خاویار طلائی!) تا خورنده آنها مانند (پی روز) آن چنان چاق نشود که حتی نتواند خود را تکان دهد! طرف پس از خوردن و نوشیدن خوردنی ها و نوشیدنی های ابرمیلیاردرها به ایران گلوبال هم می آید و کامنت و شعار هم می نویسد! وای بر گرسنگان و پابرهنگانی که به چنین کسانی امید ببندند! چنان که سراینده ای سروده است: ز جوجه کباب خوردن و خاویار / طرف را به جائی رسیدست کار / پیاپی نویسد کامنت و شعار / بدا بر تو ای روز و ای روزگار! (سروده حکیم ابوالقاسم تبریزی) ***** خدایا همه را به راه چپ هدایت بفرما ! آمین، یا رب العالمین!

در استکهلم مراسم بزرگداشت حسن دمیرچی برگزار شد
نوشته شده توسط: lachin

عزیز بابک... اللروز آغیرماسین... چوخ ساغ اول....

خوراکی های خوشمزه
نوشته شده توسط: lachin

دوستان...طبق تحقیقات پزشکی و بهداشتی اکثر کشورهای جهان , رابطه ( چاقی ) را به عوامل ژنتیکی, محیط زیستی , طبقاتی اجتماعی , فعالیّت های فیزیکی و یا مجموعه ای از این عوامل ربط میدهند. چاقی بودن با بعضی از این عوامل رابطه مستقیمی دارد و در بعضی از این موارد رابطه (نسبت معکوس ) را دارد. کاربر ستاره سرخ که همیشه ناله از غذای خوب و شراب میکند, چاقی و فربه بودن را به ( میلیاردر زاده ها و زرسالان) ربط میدهد. طبق تحقیقات بهداشتی امریکای , درست برعکس, کسانی که به طبقات پائین جامعه متعلق هستند و درآمد نسبتآ کمی دارند , غذا های پروسس شده و ارزان را مصرف میکنند که از لحاظ داشتن پرو تئن و ویتامین کم ولی از لحاظ داشتن مواد چربی خیلی زیاد است.
کاربر ستاره سرخ... اگر گفته های شما را قبول بکنیم (( بیل گئیت )) و یا اکثر مدیران شرکت های بزرگ دنیا با آن همه ثروت , می بایستی شکمشان چاق و برآمده و هرکدام هم

لااقل 300 کیلو وزن داشته باشند. ولی این اشخاص نه تنها چاق نیستند بلکه احتمال زیاد دارد که از شما هم لاغتر باشند. دلیلش هم خیلی ساده است. اشخاصی که با دارای استعداد بالا , مدیرّیت, خلاقیّت , تشنه به کار شبانه روزی توانسته اند ثروتمند بشوند که حق مسلم آنهاست , اینقدر احمق نیستند خودشان را ( زودتر از همه ) زنده بگور بکنند. ربط دادن غذاهای خوشمزه به زرسالان , چاق و شکم گنده ها و کارگران و رنجبران و دهقانان و تهیدستان و کارتن خواب ها , نشانگر یک ( فقر فرهنگی ) یک جامعه استبدای است. اگر نوشته های شما را قبول بکنیم.....
نتیجه گیری......دوستان کسی که بعصی وقتها در جلو یک رستوران خوب ایستاده که پرز از مشتریان زرسالان است و غذاهای خیلی حوشمزه سرو میکند و ایشان نمی توانند به این رستوران بروند دچار (( تب لرزی )) میشود.. اما اگر این شخص هر روز به سایت ایران گلوبال مراجعت بکند و باز هم از عذای های خوش مزه و زرسالان و با لینک سودمند تکراری کامنت گذاری بکنند , به او میگویند (( تــــــبریـــزی )).
خودنمایی ...
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ دوستان ،،هیچ توجه کرده اید،که این روزها جناب جعلی ستاره دارطرفدارکارگران،ازتفکرسوسیالیستی ،کمونیستی،عدول کرده و
باتمام قوا تفکرراسیستی خودرادرمورد دریای خزرنشان میدهد.
تاحالا بفکرنان کارگران بود،حالا طرفدار آب شور دریای خزرگشته
است.
سره نویسی اش کم بود،این یکی هم اضافه شد.

در روش‌شناسی مبانی آزادی , علی رها
نوشته شده توسط: Anonymous

"" آزادی در دوران ابرتورم، هیچ ابرمردی وجود ندارد "" پیشتر توضیح دادم " رشد اقتصادی ناچیز " هیچ ارتباطی‌ با لیبرالیسم، نئو لیبرالیسم و پست نئو لیبرالیسم که نماد این آخری ترامپ است نداشت و ندارد، پدیدهٔ جدیدی که وحشت به جان این سیستم‌های " لیبرال، نئو لیبرال و پست نئو لیبرال " انداخت رشد اقتصادی بالای کشور‌های چین، ترکیه و در کل اقتصاد‌های نو ظهور بود، اینک " توان صنعتی ترکیه، حریفی برای اتحادیه اوروپا مفلوک بود " و " توان صنعتی چین، حریفی برای آمریکا "، آنان تصور کردند با کودتای آخوند گولن، پ ک ک و براه انداختن جنگ تجاری، قادر به از میان برداشتن ترکیه و چین خواهند شد، "" با سرایت ناا ثباتی اقتصادی ترکیه به اوروپا، آلمان زود در کنار ترکیه قرار گرفت، آمریکا باید یک کشور نفتی‌ را از بازار حذف کند تا جای آن را پر کند، و بدین وسیله، کسری تجاری با چین را کاهش دهد، ساکنان کشوری، در حالی‌ شعار " م

" می‌‌جنگیم، می‌‌میریم، خزر را پس میگیریم " را می‌‌دهند که بزودی خود را سرگردان همان کشور هائی خواهند یافت که میخواستند خزر را از آنان بگیرند، همین دیشب، مردم برزیل، خسته و درمانده از دست فراریان ونزوئلا ئی، پناهگاه آنان را آتش زدند. این در حالیست مردم ونزولا، در مکتب شاهنامه پرورش نیافته ا‌ند و ادعای حاکمیت باستانی، بر خاک کسی‌ را ندارند. و جامعه شناسانی ندارند که چشم بسته، مردم جامعه خود را، با آویزان شدن از پان تورکیسم و پان ترک کذا ئی و حمایت از رژاوا و پ ک ک ، به ته دره حول دهند.
نوشته شده توسط: peerooz

از نظر سایت تجربی ایران گلوبال, کامنت گذاران سایت به دو دسته خواص, شهروند درجه یک و یا طبقه اول و دسته عوام, شهروند درجه دو و یا طبقه دوم تقسیم میشوند. خواص, ثبت نام کرده و می توانند در پای مقاله کامنت بگذارند. عوام که به قول معروف از "زن بابا " یند فقط در صفحه شما می توانند اظهار نظر نمایند و اگر کسی به این صفحه رجوع نکند نمیداند که این عوام چه میگویند.

سرکار و یا جناب بی نام که به قول رستم نامه "نامت را بگو که بی نام بدست من کشته نشوی" کامنتی گذارده اند در تائید نظرات سرکار و یا جناب تبریزی و حمله به "ناسیونالیست های ترک دراکولایی" که صلیب تبریزی, سحر آنها را باطل میکند.

باید به جناب ایشان متذکر شد که دشمن حقیقی ما نه ترک است و نه فارس. دشمن درجه اول ما رژیم منحوس روضه خوان هاست که به آتش تفرقه افکنی افراطی های ترک و فارس میدمد و ما را از اتحاد برای سرنگونی خود ناتوان می سازد.

و کسی مانند جناب تبریزی با رستم نامه نویسی خود بی شک برای من مشمول گفته اینشتن میشود که ذکر شد. پرسیدند دیوانه کیست؟ گفت موتور سیکلت سوار. پرسیدند دیوانه تر کیست؟ گفت آنکه بر ترک او می نشیند. والله اعلم.