Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: سازاخ

یک شب ملا نصرالدین در کتابی می خواند که اگر کسی بلندتر از دو قبضه ریش داشته باشد سفیه است، ( هر قبضه معادل عرض دست مشت کرده در قدیم بود )، ملا بلافاصله با اندازه کردن ریش خود متوجه می شود که طول ریشش بیش از دو قبضه است، دست و پاچه دنبال چیزی می گردد که سریع ریشش را کوتاه کند ، چون تصور می کند که حالا همه می دانند که ملا سفیه است، چیزی پیدا نمی کند و سراسیمه ریشش را به شعله شمع نزدیک می کند، تمام ریشش آتش می گیرد و صورتش می سوزد، بعد قلمی برداشته در زیر آن کتاب می نویسد، نظریه شما در عمل امتحان شد!! حق با شماست، کسانی که طول ریششان بیش از دو قبضه باشد عقل سلیم ندارند.

نوشته شده توسط: peerooz

آیا واقعا در ایران اینقدر آزادی بیان وجود دارد که جناب سید محمدحسن حسینی سالها آنچه را که خواسته اند بگویند, گفته اند و هنوز هم میگویند؟ و هنوز آزادند؟ و دیگران با یک صدم این حرفها سالهاست که زیر خاک خفته اند؟ نمیدانم.

از « کنفرانس جنبش ها و خلق های ایران»، تا «پلاتفرم جنبش دموکراتیک خلق ها در ایران»
نوشته شده توسط: Anonymous

من نوشته خانم احمدی را به تازه‌گی دیدم و فکر می کنم ایشان به جند نکته توجه نکرده‌اند
خانم احمدی از روشنفکران به نام هستند و تعجب می کنم چرا در این دام افتاده اند
این سیمنار از سوی پژاک و بنیاد دمکراسی برای ایران دست ساز سازمان سیا راه‌اندازی شده بود
خانم احمدی اما گویا به سخنرای آغاز این برنامه دقت نکرده‌اند!
کینت ایمرمان مشخص تیتر سخنرانی اش این بود از پژاک حمایت کنیم وی مشخص گفت "لازم است نام پژاک از لیست سازمان خزانه‌داری آمریکا خارج شود و از این حزب حمایت به عمل آید."
ابراهیم باقی که سازمانده این سیمنار بود فردی شناخته شده است. ایشان از کادرهای پژاک و از ماموران شناخته شده نزدیک به امریکایی ها و اسراییلی‌ها به R. James Woolsey و مناشه امیر که عضو دیگر بورد بنیاد دمکراسی برای ایران هستند. خانم احمدی عزیز باید از کوردهای شناخته شده کمک می‌گرفتند

نوشته شده توسط: تبریزی

این هرزنامه نویس همان کسی است که پیش از این هرزنامه دیگری را نیز در لینک زیر نوشته است

http://iranglobal.info/node/62988

نوشته شده توسط: تبریزی

این هم از یک هرزنامه تازه پانستانی ها در ایران گلوبال! دوست گرامی، رضا وضعی، مگر شما دچار کمبود سوژه هستید که چنین پان نامه هائی را که باید آنها را چرندنامه بنامیم در ایران گلوبال جای می دهید؟ هذیان ها و پرت و پلاهائی را که نویسنده راستگرا و ناسیونالیست این پان نامه نوشته است حتی ارزش خواندن نیز ندارند چه رسد به انتشار! اگر می گوئید که این پان نامه با ایمیل فرستاده شده است پرسش من از شما این است که اگر هر کس هر گونه هرزنامه ای را با ایمیل بفرستد باید آن را در ایران گلوبال جای دهید تا ایران گلوبال از ارزش بیفتد و همه از ایران گلوبال رم کرده و بگریزند؟ نویسندگان این هرزنامه ها را برای آن که همگان به خوبی بشناسند بهتر است به نوشتاری در لینک زیر نگاه کنند

http://iranglobal.info/node/57922

نوشته شده توسط: تبریزی

(ا د ا) چیست؟ (ا د ا) کوتاه شده سه چیز است، یک - آژ قالماماخ، دو - دده دن موفته پول آلماخ، سه - ادا ورماخ (گرسنه نماندن - از پدر پول مفت گرفتن - ادا درآوردن) هسته مرکزی (ا د ا) نیز همانا دال است که از پدر پول مفت گرفتن است! چون کسی که از پدر میلیاردرش پول مفت بگیرد بیل و کلنگ و داس و چکش هم به دست نمی گیرد و کار هم نمی کند و گرسنه هم نمی ماند و سپس ادا درمی آورد! چگونه ادا درمی آورد؟ این گونه که در باغ های گل آرائی شده با یک فنجان قهوه در یک دست و با یک کیک خامه ای در دست دیگر و با جیب های پر از پول درباره: (از رنجی که می بریم) داد سخن می دهد بی آن که رنجی برده باشد و ادای فیلسوفان و اندیشمندان را درمی آورد! که برای فهم بیشتر درباره (ا د ا) نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است

http://iranglobal.info/node/27006

نوشته شده توسط: Anonymous

علاقه این نام شخص و این نام بیگانه و "مغولی" به علامات فاشیسم در آرشیو این سایت ، قابل توجه است. این شخص مدام این نشانه ممنوعه در غرب را ، در این سایت "به روز "میکند تا هم قومی هایش آنرا فراموش نکنند ؛ مخصوصا در رابطه با جنوساید ارامنه . چرا او تصاویر خلخالی و چنگیز ریش کوسه ای را فراموش میکند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خب
خدا را شکر
حقوق 2 میلیون و 600 هزار تومان
هر ماه میگیری
و با همه ظلمی که از آن صحبت می کنی
هم مدرک داری
و هم معلم رسمی هستی .

من و بقیه همین حقوق را هم نداریم

روزی که هیات. مرگ را دیدم
نوشته شده توسط: Anonymous

این توانایی قلم نویسنده و آنچه بر زندانیان رفته است رنج فکری را برای هر خواننده دوچندان میکند. ایه قرآن که می گوید (در دین اکراهی نیست )چقدر حقیر وبی ارزش می نماید.
به زمانی باز گردیم که عرب با دین بربریت خود به کشور ما هجوم آورد .آیا مهاجمان عرب با پدران و مادران ما همین رفتار زشت و توهین آمیز را نداشتند؟
حقیقت دین اسلام وقران را همین اخوندها وپاسدارها بما نشان دادند .اسلام دین رحمت انسانیت و عدالت نیست .ما. در دوران نظام اسلامی یاد گرفتیم که دین اسلام دین بی وطنی دین غارت دین دزدی دین تجاوز دین تحقیر و دین سالوسی و ووو است.
شکی نیست که اگر پیغمبر اسلام در سال ۵۷ به ایران وارد میشد همین جنایات اخوندها را انجام میداد .
پرسیدنی است یهودان و عیسویان وبت پرستان مکه چه سرنوشتی داشتند؟
کسانیکه از نظام دفاع میکنند مانند فداییان خلق اکثریت بمراتب بدتر از خود اخوندها هستند.

بیانیه جبهه ملی ایران درباره کنوانسیون جدید رژیم حقوقی دریای کاسپین
نوشته شده توسط: Anonymous

شخصی با اسم عجیب Tahir Edebili کامنت پر از توهینی از فیسبوک نوشته که هم سواد کم و هم شخصیت بی ادب اورا عیان میکند. این بی ادب مینویسد ایراندوستان افکار دایناسوری دارند و عقیده آنان را شرم آور میخواند. سواد این اقا در حدیست که قزاقستان را "قازقستان" نوشته و بیانیه را "بیانه" و حتی اسم خودش را بجای ardebili بصورت Edebili نوشته. درعوض خودش را برای ترکمنستان و آذربایجان و قزاقستان بزمین و اسمان کوبیده و یقه جر داده. من مانده ام که چطور این کامنت کریه ضد ایرانی در این سایتی که اسم ایران دارد چاپ شده. مدیر سایت یا غافل است و نگاه به کامنتها نمیکند یا اینکه سبیلش را چرب کرده اند که فحشهای این پانترکهای فحاش را چاپ کند.

چرخه شاه وشیخ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

هر عقل سالمی میپذیرد که شاه وشیخ یکی نیستند. شاه نماینده فرهنگ وتمدن بود وشیخ نماینده خرافات توحش وبی وطنی.
یادمان نرود که شاه وشیخ را یکی کردن از بازیهای حزب توده است.
فرض شاه بد شیخ هم بدتر اما مجاهدین بهتر تشریف دارند ؟ آیا حزب توده از بقیه بهتر است ؟ پاسخ با خود شما .
بقول چپها خلق و خلقهای آیران آنچنان درزیر فشار هستند که شاه حکم همان امام زمان را دارد.
٬٬بقول امام خمینی که لعنت جاویدان بر اوباد مخالفان نظام تا کنون برای براندازی چه غلطی کرده اند ٬٬
یک خط اعلامیه مشترک تا کنون مخالفان شاه وشیخ بیرون نداده اند .

چرا ایران را دوست دارم؟
نوشته شده توسط: lachin

آقای کاوه جویا..
1- بنده نه ایران ستیز هستم و نه باکسی دشمنی دارم. من و خانواده ام برای این مرز و بوم کلآ 53 سال خدمت کرده ایم. تفاوت من با دیگران این است که متاسفانه من دیگر تاب و تحمل (( دروغ های شاخدار و ساختگی )) را نمی توانم تحمل بکنم. از همان روزی که آقای زهسازیان در کلاس اول دبستان در تبریز و موقعی که (( بابا آب داد )) را روی تخته سیاه نوشت برایم دروغ گفته اند تا روزی که در پادگان عجب شیر و در دوره آموزشی ارتش , برایم اسلحه ژ 3 را دادند و گفتند این (( ناموس )) توست. امپراطوری ها را با خون و جنگ و کشت و کشتار بنا می کنند نه با (( حقوق بشر)). در تاریخ , هیچ امپراطوری با (( انقلاب سفید )) به پا نشده است و نه خواهد شد. چنگیز, کورش, نادرشاه و هیتلر و.....سایر سران و رهبران این امپراطوری ها ,با جنگ و کشت و کشتار کشور گشائی کردند. ولی انچه که مرا به تعجب واداشت به طفره رفتن شما از جواب

دادن به سوال من بود. من از وحشیگری های چنگیز از شما سوال نکرده بودم. این وحشیگری ها را خیلی شنیدیم.. سوال من این بود و حالا هم هست که (( چه عاملی باعث شد که چنگیز خان به ایران حمله بکند)) ؟. اگر شما و سایر کاربران جواب سوال مرا بطور دقیق دادند , آنوقت معنی واقعی (( وحشیگری )) خواهیم فهمید. منتظر پاسخ از شما و از سایر کاربران گرامی هستم.
نوشته شده توسط: محسن کردی

چه بوی مجاهدی از این مطلب به مشام میرسد. بقول آن مرحوم واسه مردم ایران حرفای خارجکی میزنید؟ حالا تا من این حرفا رو بنویسم باز میگن به مردم ایران توهین نکن. اگر این تو هین هست که این مردم متوسط روزی سه دقیقه روزنامه میخوانند پس توهین ها رو بشنوید. بخواهید و نخواهید این مردم، حتا درس خوانده های شان میخواهند بین شیخ و شاه انتخاب کنند. از آن ماهیگیر بوشهری بگیر تا کارگران چیت سازی و ذوب آهن که چیزی در مورد سندیکای کارگری نمیدانند تا آن دهقانی که چشمش با صدور فتوای مرجع تقلیدش است. کسی شماها را نمی شناسند و حرفهای تان را نمی فهمند و به گوش کسی نمیرسد. این ناله های تان در این سایتها فقط دلتان را میخاراند که خنک شود. همین.. اینها رو نوشتم که روزی که به کشور شاهنشاهی عزیزتان باز میگردید یه وقت ناغافل سکته نزنید. (راستی.. نگران ساواک نباشید، نیازی به ساواک نیست. مردم شما را بشناسند...!!)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاوه جویا خاکستر زیرخاکی هیچ موقع از بین نمیرود , نه رنگش عوض میشود و نه جنسش , اگر میدانید هیچ اما اگر نمیدانید بروید مطالعه کنید. چطور می شود بنای به بزرگی تخت جمشید و بانام اصلی اش ,چهل منار, بسوزد و یک مثقال خاکستر باقی نگذارد؟ تازه تمامی نوشته ها و نگاره ها و فیگورها کپی از ملل مزوپوتن است. حتی فورم لباس و موی سر و اسلحه سربازها مو به مو شبیه آنچه که از آشوریها و بابیلونیها ... باقی مانده است, چگونه توجیه میکنید؟ صنعت معماری خود هخامنشیان کجا رفته بوده؟ اگر نمی دانید مطالعه کنید. این دروغها مصرف داخلی برای فارس ها است.

چرا ایران را دوست دارم
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان،
شاید شما هم داستان شیر و خر را که نویسنده روس نوشته خوانده باشید. فشرده این داستان را که مترجم گرامی جناب سروش حبیبی در کتاب ابله از داستایوسکی آوردهه برایتان بازگو میکنم.
شیر سلطان جنگل پیر و رنجور شد چنان که جانوران جنگل ظلم های گذشته او را تلافی می کردند و هر یک به فراخور توانایی، یکی با شاخ و یکی با چنگال یا با دندان به جانش می افتند. خر نیز سینه پیش داد و پیدا بود که می خواهد از دیگران عقب نماند و در فکر بود که دردناک ترین موضع شیر را پیدا کند. شیر روی به خدا می آورد که خدایا این زاری را به من مپسند که از خر هم لگد بخورم و خودت هر چه زودتر جانم را بگیر.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه:
جامعه بعنوان یک موجود و پدیده زنده، بخواهیم-نخواهیم همیشه در «حرکت»است. با افتد و خیزِ یا زیگزاکی حرکت میکند. نه با خط راست و مستقیم به جلو.
نیروی محرکه اش « تضادها و همزیستیها»ی درونی آن است. «خودسازمان یابی و خودسازمان دهی» اش، بر اساس « همه تجارب فرهنگی،سیاسی،اقتصادی،تاریخی ...» قرار دارد. یغنی بر پایه « فن و دانش اجتماعی و فردی».
جامعه را نمی توان مهندسی کرد. توسط فردی، افرادی، مکتبی، دینی، حزبی. اما جامعه بر اساس « فن و دانش فردی- اجتماعی خود، میتواند خودش را در پروسه « خودسازمان یابی و خود سازمان دهی » ، بطور نسبی و تا حدوی « آگاهانه» ، قرار بدهد ، و بر مشکلات « بهزیستی اجتماعی» گام به گام، حداقل ، نسبی، فائق آید.

« خود گردانی کار» و « جامعه خودگردان» ، نیاز دارد نخست « جامعه ی دموکراتیک» عملاً موجود باشد. در داخل این اجتماع ست که میتوان « آگاهانه و جمعی، با مشورتگری اجتماعی» بنیاد های لازم را پی ریخت. وگرنه از راه « دیکتاتوری این و آن حزب یا احزاب، این و آن طبقه اجتماعی، یا این و آن طریقت» آب در هاون کوبیدن است. پس گام اول از دید این نوشته « جامعه دموکراتیک با معیارهای حداقل استاندارد جهانی»ست، در گام دوم جامعه میتواند به تدریج خود را به سوی « جامعه خودگردان» بکشد.
ولی قبل از این دو گام ما در گام صفر0 قرار داریم. یعنی در « جامعه دیکتاتوری».
اکنون اجتماع ما در « تضاد جامعه و حاکمیت» گیرکرده است. حاکمیت لیاقت حل نسبی مشکلات را ندارد.
«قدرت تغییر جامعه» نیز هنوز ضعیف است. گرچه احتمال نیرومند شدن آن وجود دارد.
-------

در شرایطی که هستیم حاکمیت میخواهد چکار کند؟
حاکمیت نمی خواهد، و با احتمال قریب به یقین نخواهد خواست، در برابر « اجبار جامعه ، برای تحویل حاکمیت» تسلیم شود.چون از ابزار « قدرت» برخوردار است.
حاکمیت میخواهد « اصلاح طلب، اعتدال گرا، اصول گرا یا به عبارت دقیق «همه قوای» خود را «تحت سلطه رهبر»جمع کند. شعار قلبی حاکمیت « تمرکز همه قوا به دور رهبر»است. برای چه؟
برای « تشکیل دولت جدید، به خصوص از راه علنی شدن بخشی از دولت سایه ، و در صورت نیاز تعیین رهبر جدید، برای ادامه حیات حاکمیت اسلامی ». یعنی برای ادامه حاکمیت، به « اعمال قدرت، قدرت سازی جدید ، حفظ رهبر ی» فکر میکند.
این هم راه حل مشکل جامعه نیست. اما حکومت میخواهد طول عمر کسب کند. استعداد حل مشکل ندارد. وجود خودش بزرگترین مشکل شده است.
اینکه آیا خواسته اش عملی خواهد شد یا نه، باید منتظر ماند.
ضعف مهم جامعه دو چیز است:
1- حرکت تغییر خواهی اش ضعیف است
2- طبق تاریخ خود، «خصلت ائتلافی موقت، در دقیقه 90 » دارد .
---
این است که هیچ وقت مردم جامعه ما نتوانسته اند « خودشان در مورد سرنوشت جامعه یشان تصمیم بگیرند».
و معمولاً « خارجی ها» فرم زندگی اجتماعی ما را تعیین کرده اند. آخرین آنها « گووادالوپی ها» بودند، و اکنون نیز میخواهند « ترامپ ایستها»باشند. بدون در نظر گرفتن اینکه « سیاست ترامپ برای جامعه ما منفی یا مثبت» است.

بله ، سیب قدرت روی هوا نمی ماند. از قانون نیوتون پیروی میکند. اگر « لیاقت زمین بودن را ندانشته باشی، باید منتظر باشی که زمینی، سیب ات را بگیرد».
özü yıxılan ağlamaz خود افتاده را، گریه، نه شایاست.
---
اما با تمام اینها، امکان و احتمال پیروزی دموکراسی بر دیکتاتوری زیاد است. میتوان امیدوار بود.
چرا ایران را دوست دارم؟
نوشته شده توسط: کاوه جویا

جناب لاچین گرامی،
از آنجا که مطالب بی پایه ای درباره ی تاریخ ایران و جهان نوشته اید،بی آنکه منبعی برای آنها بیاورید، یادآوری می کنم:
1 ـ انکار شکوهمندی بنای تخت جمشید و به آتش کشیدن آن به فرمان اسکندر مقدونی، انکار واقعیتی تاریخی است که بسیاری از تاریخ نویسان نامدار ایرانی و غربی، از جمله ابوریحان بیرونی، پلوتارک، ژرژ راده،... از آن به تفصیل نوشته اند و کاوش های باستان شناسی این واقعیت ها را به روشنی گواهی کرده اند.
2 ـ از آنجا که از «آیین چنگیز خان» سخن گفته و خواسته اید این جنایت‍‍کار بزرگ تاریخ و نابودگر تمدن را «الگو»ی سیاسی معرفی کنید، تنها به ذکر یکی از بندهای "یاسا"ی چنگیزی بسنده می کنم تا بدانید چه جانور وحشی ای را به عنوان "الگو" برگزیده اید:
بند 32 یاسا "مجموعه مقررات فرمان داده شده"ی چنگیز خان:
در آغاز هر سال همه ی مردم باید دختران خود را به خان تقدیم کنند تا خان

از میان آنان کسانی را برای خود و فرزندانش برگزیند!
در دیگر بندهای یاسا و بیشتر از آن در رفتار چنگیز و لشکر وحشی او نیز نشانه های رذالت و ددمنشی به فراوانی موج می زند.
رفتار و مقررات وحشیانه ی چنگیز خان و لشکر او در همان زمان (سده ی 13 میلادی) نیز از عرف سرزمین های گرفته شده به دست او بسیار عقب مانده تر و ددمنشانه تر بود.
آیا بازهم مایلید به "الگو"ی خود افتخار کرده، دروغ ببافید؟!
اینکه کسی برای فرونشاندن کینه ی ایرانستیزانه ی خود به هر نادرستی و گزافه گویی ای دست اندازد، تنها خود آن گوینده را بی اعتبارتر می سازد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پیرامون اندیشه مقاله « شاعر شاه اسماعیل خطایی»
-------
نگارش "این نوشته " مدتی وقت مرا به خود اختصاص داد.
تنها توانستم به « گره های مسئله خطایی» اشاره کرده و بر « تاریکی» آنها « کمی روشنایی» افکنم. البته به دیده خود.
«خطایی» زوایای زیادی داشت:
1- کودک پاک، صاحب طریقت، کوتاه حیات،شاه، مملکت ساز، مقاوم در برابر خارج، ترکی نویس، شاعر، مهدی عملاً موجود، ستایش شده، با نفوذ در منطقه، جاودانه، بخش جدایی ناپذیر علوی گری.
2- بسیار منفی قضاوت شده، امید انگیز و دارای نفوذ مثبت در میان توده های حسرت گرا.
3- طریقت او، قدرت طلب؛ بهشت ساز، نوعی صوفی ایسم سیاسی شده، معتقد به « مقولات عام اسلام مانند کافر و مؤمن، و... در عین حال با تفسیر اخلاقی خاص خود از مقولات دینی، اخلاقی و سیاسی و زندگی اجتماعی».
4- اسماعیل به عنوان یک شخص شاعر با عقاید خاص، در شعرهای خود و منسوب به او، و مکاتبات سیاسی اش.

5- ارتباط زندگی جامعه ما با جامعه خطایی، ارتباط آرزوهای اجتماعی ما با خطایی
6- راههای طی شده به مقصد آرزوها یا در حال طی
7- مشکل اساسی خطایی و ما
8- راه حل یا راه حلهای احتمالی مشکل و مشکلات.
---
9- ارائه ی چیزهای مستند برای گذشته و حال خطایی
10- حل مشکل دو یا سه زبانی بودن نوشته، توسط « یک زبان زورکی قالب شده ، و زبان مقتول»، کم بضاعتی نگارنده در هردو یا سه مورد.
**
اینها و مانند اینها مسایل من هنگام نگارش بود. علاقمندان میتوانند تلاش این نوشته را با کارهایی که تاکنون در مورد اسماعیل خطایی انجام گرفته مقایسه کنند و پاسخ « پرسشها» را بجویند. و خود بسنجند.
---
نوشته به سئوالات اساسی ترانه ی راهها،که پرسشهای بینش خطایی ،و دیدگاههای نظری رایج در جامعه ماست،در واقع سئوالات مشترک اند،جواب مثبت داد و پیشنهاد خود را طرح کرد:
سئوالات چنین اند:
آیا حسرت پاسخ میدهد؟
آیا راهها پایانی دارند؟
آیا عمرم قد میدهد، عمرم؟
-بله عمر بشریت قد میدهد. اما «عمر فردی» بعضی نسلها، «تحقق» پایان راههای « حسرت» را تجربه کند ، قد نمی دهد.
آیا راهها پایانی دارند؟ بله دارند. آیا حسرت پاسخ میدهد؟ حسرت جواب میدهد، «جوابی ندارم».
جواب حسرت «نه»ست.و با این کلمه«حسرت»خود را«نفی«میکند.پس چه میماند؟خود«انسان».

انسان با نفی حسرت متوجه میشود که« راههای حسرت» جواب ده نیستند. و حسرت به ناچار لازم است که خود را پایان دهد. با پایان یافتن حسرت تنها خود انسان میماند.
انسان مجبور است«کار خودش را خودش» انجام دهد. هیچ موجودی ، هیچ پدیده ای نمی تواند«کار» انسان را برای او انجام دهد. یعنی انسان را اداره کند.( اداره ی زندگی فردی و اجتماعی انسان مد نظر است)
انسان نوکری ندارد. او نوکر خودش است.و مجبور است کار خودش را خودش انجام دهد.و چون کار انسان«فردی و اجتماعی»ست، چون«جسمی و روحی و تفریحی»ست، مجبور است مسئله کار را « خودش» اداره کند، و بنیاد های«جامعه خود اداره کننده کارها» را پی بریزد. اجتماعی، داوطلبانه، در آزادی،با مشورت گری متقابل یعنی در شرایط«آزادی و برابری و دموکراسی،تأمین حقوق همه، در عدم تبعیض و...»فراهم کند.
انسان وقتی نوکر میگیرد،خود عمله ی نوکر خویش میشود.مسئله« نوکر گیری»جواب نداده. تنها در حالت مجبوری میتوان به آن متوسل شد.اینجا نوکر یعنی نماینده.
در نهایت نوکر یعنی«دولت،سلطه دولت،خود گستری این سلطه، برخویشتن».

براین اساس:

iş, çordur, çorlulundur
çorlunun təbibi-çorlu özüdür
işi tapşır, iş sahaba- bir küpə yağ da, artıq ver
کار، درد است، از آن دردمند است
طبیب درد، خود دردمند است
کار را به صاحب اش بسپار،یک کوزه روغن هم رویش بگذار!

به زبان سیاسی این اندیشه در دو مقوله خلاصه میشود:
« خود گردانی کار»،«جامعه خود گردان».
özgör iş ; özgör toplum
بر این مبنا قرار دارند:
öz, görmək, özü görən , özü görər
--
özgör با özgür اشتباه نشود دو واژه متفاوت اند.در özgür تأکید روی gürبه معنی güc( قدرت)است ولی در
özgör تأکید بر görmək عمل(کار و انجام دادن) طرح شده. هر دو کلمه وجوه مختلف و مکمل یکدیگر را نشانه اند.
کلمه öz نیز روشن است که معنی«خود» میدهد.
özgör iş ; özgör toplum
özgür iş ; özgür toplum
گفتیم مکمل هم اند.
--
از سوی دیگر قید شد:دین و«گرایشات عرفانی جدید»،« نواندیشی دینی تراشی»،«خط سازی سازمانهای سیاسی»،«ناسیونالیسم بازیها» و«تفسیر مد روز از فلان و بهمان فلسفه کلاسیک سیاسی و اجتماعی»و مانند اینها،که تجربه میکنیم.بر بنیادی کهن قرار دارند. و تنها جلد عوض کرده اند. ماهیت و جوهر یکی ست.یعنی اینها«ورزشهای فکری و رفتاری اند،آزاد و از جوانبی لازم ». اما پایان راهها«کار،انسان و جامعه» است.یعنی«خود سازمان یابی و خود سازمان دهی جامعه».
مجاهدین خلق بدون مک کین چه خواهد کرد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر می آید که نویسنده مطلب چندان در باغ دنیای واقعیات بسر نمی برند. اینکه ایشان دل خوشی از مجاهدین ندارند , از سطر سطر نوشته اشان پیداست , اما دادن کد های « اطلاعات رژیم» مبنی براینکه مجاهدین پایگاهی در داخل و خارج ندارند , خود بهترین ادله بر خالی بودن چنته است.
سخن خدای ناکرده از زدن برچسب و اتهام به ایشان نیست , بلکه بیان واقعیتی است که از بام تا شام دستگاه تبلیغاتی حکومت با صرف میلیاردها دلار در داخل و خارج از کشور علیه مجاهدین براه انداخته است. براین منطق یا ایشان از نوشتجات رژیم آخوندی کپی برداری نموده و یا برای مثال دست به تفحیص و تفحص در داخل و خارج کشور , نمونتا گرفتن آمار و یا احاله به یک همه پرسی نموده اند!! و النهایه به این کشفیات نائل گردیده اند.
جل الخالق!
جهت اطلاع باید گفت که مجاهدین با بیش از 53 سال سابقه مبارزاتی نه در واشنگتن و نه در مسکو و بغداد و ریاض

و یا آنکارا و پاریس متولد شده و نه قرار است تا در این پایتخت ها موضوع سرنگونی دیکتاتوری مذهبی ولایت را تعین و تکلیف نمایند. مجاهدین زاده ایران و به یقین سیاست های آنان در تهران و شهرهای ایران تعین و وتکلیف خواهد شد.
این همان نکته اساسی است که به دلیل حجم پمپاژ اطلاعات از سوی وزارت اطلاعات و یا اطلاعات سپاه پاسدارن ذهن بسیاری را اساسا بخود مشغول نمی کند و باز بر منطق طبیعی خود , هرنویسنده بی اطلاعی را برآن میدارد تا ضمن کپی برداری , دست به بازنشر چنین خزعبلات آخوندی بزنند. معلوم نیست که این چه سازمان بدون پایگاه اجتماعی است که آخوند ها را برآن داشته , از بام تا شام روضه « مرگ بر منافق» بخوانند.
همچنین براستی اگر آنان از داری کمترین پایگاه برخوردار و یا اساسا « موضوعی» در جامعه ایران نیستند , چه دلیلی برای اینمه نوشتار و آوردن دلیل و برهان و قسم حضرت عباس است؟
اینها تناقضاتی است که صد البته هر کپی برداری عاجز از درک و تحلیل اصولی از آن می باشد.
شاید در تصور ایشان این واقعیت که مجاهدین به مانند « دولتی سایه» عمل میکنند , خیلی بعید و بدور از واقعیت باشد , اما خوشبختانه حقیقت دارد. یقین بدارید که بدون مجاهدین در ایران آب از آب تکان خواهد خورد. این را چه خوشمان بیاید و چه بدمان. در هر تحولی, هرچرخشی و یا تغییری این مجاهدین سازمان داده شده و آماده و یراق هستند که تحولات را خواهند چرخاند و سرانجام این دیکتاتوری خون ریز را با تمامی باند های و دستجات آن را سرنگون خواهند ساخت.
اینکه چرا دیگران به مجاهدین و نمی پیوندند را باید از دیگران پرسید و نه از مجاهدین . فراخوان به جبهه همبستگی تنها با 3 شرط , اتفاقا و دست بر قضا برای پاسخ به چنین ابهاماتی می باشد.
هچنین اینکه دیگران میل دارند همچنان به دنبال سراب « اصلاح طلبان » قلابی باشند و یا هنوز امیدی به « مذاکره » با دیکتاتوری خون ریز آخوندی بسته اند , اصلا و ابدا به مجاهدین مربوط نیست, این وضعیت تلخ و دردناک را باید « آنان » پاسخگو باشند. به همین سادگی!
كمك مالي بوسيله وسترن يونيون
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توكلي پول إرسالي ازطريق وسترن يونيون،يك كدهفت هشت رقمي بدنبال داردكه دريافت كننده بايد داشته باشد.اين كد را چكونه در اختيار آقاي لوائي ميگذاريد تا پول إرسالي را دريافت كند؟لطفاراهنمائي بفرمائيد.باتشكر

نوشته شده توسط: Anonymous

یه مشت شایعه از اپوزیسیون که نه دلسوز و نه به درد بخور

چرخه ی ویرانگر "شاه و شیخ"؛ یک نگاه روانشناختی
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

درود به شما جناب خوشحالی گرامی؛
از خواندن نوشته شما و نقد شاه و شیخ از منظر روانشناختی، لذت بردم. ای کاش دو نیروی بازتولید فرهنگ، منش و سیاست های تبعیض آمیز و آمرانه در میهن مان از منظر تاریخی، اقتصادی و فرهنگی هم توسط کارشناسان نقد می شد و نقد شاه و شیخ در حوزه سیاسی محدود نمی گشت.
پاینده باشید.

چرا ایران را دوست دارم؟
نوشته شده توسط: lachin

آقای فاضل غیبی و آقای کاوه جویا ....احساسات نوستالژیکی باستان گرائی که تا اندازه ای هم با واقعیّات هم مغایرت دارد , هیچ دردی را دوا نمی کند. آن تخت جمشیدی که شما از آن یاد میکنید, هیچ وقت به پایان نرسیده بود و نه آتش گرفته بود که باشکوه ترین بنای «جهان» باشد . نوسته بودید که ...
شمار جنگجویان عرب را هنگام تسخیر پایتخت سی هزار و حداکثر 60هزار نوشته اند. آنان شهری را تسخیر کردند که در آن هنگام نیم میلیون جمعیت داشت و در مقایسه با رُم (یک میلیون) و کنستانتینوپل (400هزار) دومین شهر بزرگ نیم کرۀ غربی به شمار می رفت.
پرسشی که میتوان در برابر شما باستانگرایان می توان گذاشت این است که چه عواملی باعث شد که سی هزار « بیابانگر-صحرا نورد - پا برهنه و بی فرهنگ » توانست آن امپراطوری بزرگ ساسانیان با فرهنگ را ازبین ببرد؟ تا زمانی که ما دلیل این شکست را بطور علمی تحقیق نکردیم و هیچ تجربه ای

نیاموختیم , عمق چاه های چمکران به همان اندازه عمیق تر خواهد بود و برای رفع تحقیر از این صحرا نوردان و بیابانگردان و قبایل پا برهنه ها , دست به غلو سازی تاریخ باستان و تحریف تاریخ خواهیم زد که نه با عقل جور در خواهد آمد و نه با شعور. مصری ها با این همه آثار باستانی به غلوی ایرانیان , از تاریخشان یاد نمی کنند....
آقای کاوه جویا و فاضل غیبی... چرا این صحرا نوردان و بیابانگردان و قبایل پا برهنه های عرب که در اسپانیا بمدت 700 سال ماندگار بودند , بوسیله اسپانیایها ها مجبور به ترک این کشور شدند و لی این قبایل در ایران برای همیشه ماندند؟
از دوستان عرب بخاطر استفاده از چند کلمه که ( پان ایرانیست ها ) استفاده میکنند معذرت میخواهم ولی مچبور بودم که استفاده بکنم. (( کللّ حیات طعب ))...
دوستان.. همانطور که شاهد هستیم استفاده از کلمه (( مغول )) که قاقالی بعضی از کاربران شده است با یک صفتی که احساسات ( نفرت بر انگیز ) را می رساند, استفاده میکنند. از این کاربران خواهش میکنیم که قبل از استفاه از این کلمه « نفرت انگیز » (( دلیل حمله مغول ها )) به ایران بنویسند. و یا اگر خواستند با فرهنگ مغول ها و تا اندازه ای با آئین چنگیز خان آشنا باشند, لطفآ سری به موزه و کتابخانه ( رونالد ریگان ) در « سیمی ولی» کالیفرنیا بزنند. و اگر هم مشاهده کردید که ( توماس جفرسون ) جدائی دین و دولت و آزادی ادیان را هم از چنگیز خان الگو گرفته و در قانون اساسی امریکا گنجانده است , هیچ وقت تعجب نکنید....
https://www.youtube.com/watch?v=fFhMewPYK4A
این هم یک قطعه موسیقی مغول ها.......
چرا ایران را دوست دارم؟فاضل غیبی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" خودت را گول نزن، تو ایران را دوست نداری، تو گفتمانی را دوست داری که با عایدات مفت نفت، زبان فارسی‌ با فقط ۳۰۰ فعل ساده را، و تاریخ دروغین فارس را، بر ایران تحمیل کند "" پیش از نفت، قاجار‌ها ایران را، بدون پول مفت نفت، اداره کردند، وقتی‌ رضا خان قدرت را به دست گرفت، بیشتر از ۷ هزار خرده ملاک، پوستشان از تنشان کنده شد و رضا خان زمین آنان را، تصاحب کرد، مافیای امروز سپاه پاسداران، آخوند شیعه فارسی‌، با رضا خان زاده شد. امروز به جائی رسیده ایم که ونزولا کمنیستی، کره شمالی‌ کمنیستی و ایران مافیای شیعه فارسی‌، سرنوشتی مشابه خواهند داشت.

چپ سکوت میکند
نوشته شده توسط: Anonymous

در باره حق ایران در باره دریای خزر مردم ایران و بسیاری از سازمانها به نظام حاکم اعتراض کردند.در أین اعتراضات دوجریان فدایی وتوده ای در این باره سکوت مطلق کرده اند . آین گونه بنظر میرسد که این سکوت فدایی توده ای در همکاری نزدیک با نظام اسلامی و سرسپرده گی از روسیه باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چه عجب ! یاد شعور افتادی .
چرا تاکنون بجای برخورد با "حکومت آخوندی" به "مردم ایران " و "زبان پارسی " توهین نمودید شما تجزیه طلبان بازمانده مغول و ازبک و سلجوق ؟ !
جدن موضوع" شعور " را یاید از شما ترکهای آسیای میانه ؛آواره در غرب و شرق پرسید ؟
نوشدارو بعد از مرگ سهراب ! - جاودان فردوسی میگفت.

نوشته شده توسط: سازاخ

خانم میهن جزنی همین که شما کلمه ملت ایران را بکار بردید نماینگر این است که ملتهای دیگر در زبان فارسی استحاله شده اند و ملت فارس مثل اسید دیگرملیتها را در خود حل کرده و این مملکت کثیر المله ایران دیگر ملت ترک ندارد، ملت کرد ندارد، ملت عرب ندارد، ملت بلوچ ندارد، ملت ترکمن ندارد، و همه باد شدند و رفتن هوا و آنچیزی که مانده فقط و فقط ملت فارس هست و ایران وسلام شد تمام، هر کسی هم شک کند گوشش را می بریم خون میاد!!!

شکست امریک
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای سبز علی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ ایران و عراق بعلت نداشتن دانش نظامی باعث کشته شدن هزاران جوان در جبهه های جنگ هشت ساله شده است بدون اینکه از طرف رژیم اخوندی مورد باز خواست و محکمه شود ترفیع هم گرفته و زندگی اشرافی هم دارد .هر از گاهی آفتابی میشود و شروع می‌کند به چرند گویی و چاپلوسی که مبادا عیش و عشرتش ازدست بدهد .واقعا اگر امریکا را شکست می‌دهند چرا آنقدر به آب و آتش میزنید به اروپا وعده اجاره چاههای نفت و گاز میدهید و دریای خزر را به ارباب روسی خود پیش کش میکنید و خلیج فارس را ب چین و چاه بهار را به هندوستان و خدا میداند شاید سه جزیره را به عربها و خوزستان را هم به هموطان عرقی رهبر و لاریجانی ها تقدیم کنید و عملا ایران ملک شخصی پدر رهبر سران رژیم و سپاه ضد ایرانی میدانید .مثل اینکه شعورتان را از دست دادید پس شعار استقلال آزادی و ج ا چه میشه همش دروغ بود ؟

شما با بیشرمی تمام از ترس سرنگونی دست بهر کاری میزنید حتی از قراردادی که رژیم سابق با امریکا داشته با اینکه رژیم را سرنگون کردید بکمک اربابان فعلی خودتان با وقاعت دارید از انهم بهره میگیرید حتی از دادگاه لاهه که پرونده رژیم در آن بعلت جنایت علیه بشریت در کشتارهای دسته جمعی سال‌های ۶۰و ۶۷ جوانان بخون خفته این سرزمین و مفتوح است ولی دادگاه لاهه ناتوان بود در محکمه کردن رژیم اخوندی حالا همین دادگاه با توصیه اروپا دنبال بهانه است تا شاید راه نجاتی برای رژیم باز کند ولی موفق نخواهند شد جلو سرنگونی شما جنایتکاران بگیرد و خون پاک شهیدان وطن پایمال شود روز دادخواهی نزدیک است .
بیانیه جبهه ملی ایران درباره کنوانسیون جدید رژیم حقوقی دریای کاسپین
نوشته شده توسط: Anonymous

چون قرارداد ترکمانچای (بخش غربی دریای خزر ) در 1917 لغو شده و قرارداد آخال (بخش شرقی دریای خزر ) بعد از فروپاشی و عقب نشینی روسیه از سرزمینهای موسوم به ترکستان در 1991خودبخود لغو شده میبایست کشورهای آذربایجان و ترکمنستان که بدون هیچ رفراندومی از کل مردم ایران در 1991 مستقل شده اند به ایران بازگردانده شوند (مانند برگشت هونگ کونگ به چین ) و بدین ترتیب مشکل دریای خزر هم بین ایران و روسیه مورد مذاکره قرار خواهد گرفت .

مرگ امیر انتظام
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتار ارزشمند آقای شاکری کارنامه حقیقی وروشن جریان چپ است .دربار و چپ آنچنان تخم اندیشه ورزی وازادی را در ایران از بین بردند که مردم به وعده های دروغین وخرافی اخوندها روی آوردند.ورود خمینی به ایران را باید فتح ایران از سوی محمد وشمشیرکشان او دانست. پیشاپیش لشکر سیاه محمد با شعار مرگ بر آزادی و دشمنی با امپریالیسم برزپاشی هفتاد ساله چپها در ایران و وعده جامعه توحیدی بی طبقه نمایان است.
نگاهی به روزنامه مردم ارگان حزب توده در سال های ۵۷ به بعد نشان میدهد أین حزب چگونه هر آنچه را نام آزادی ولیبرال داشت به جهنم فرستاد .آقای آمیر انتظام در روزنامه مردم آنچنان تخریب شد که گویی او دشمن شماره یک وبرعکس خلخالی نامزد حزب توده برای ریاست جمهوری دوست شماره یک مردم ایران هستند. پاداش أین دشمنی با لیبرالیسم را خلخالی ودیگر اخوندها با اعدام های بسیار از چپها به حزب توده هدیه دادند.

نوشته شده توسط: تبریزی

متن این نوشتار درست اما تیتر این نوشتار نادرست است! نویسنده به درستی درباره گندکاری های رژیم آخوندی در آموزش و پرورش این رژیم دوزخی سخنانی را نوشته است اما تیتر این نوشتار این گندکاری ها را مغول وار دانسته است! و این تیتر برابر با آن است که مغول بودن نشانه آدم بد بودن است و مغول نبودن نشانه آدم خوب بودن است! و با این روال مردم جمهوری های مغولستان و ازبکستان و قزاقستان و قرقیزستان که بیشترشان مغول تبار هستند آدم های بدی باید باشند! و ازبک های افغانستان که مغول تبارهای فارس زبان هستند هم حتما باید آدم های بدی باشند و بسیاری از مغول تباران فارس زبان یا ترک زبان ایرانی که در خراسان و آذربایجان و بخش های دیگر ایران زندگی می کنند نیز باید آدم های بدی باشند! و هر کس که کار بدی کرد می توان کار او را مغول وار دانست! باری، تیتر این نوشتار اگر چنین بود بهتر می شد: ( وزیر نفهم آموزش و پرورش آخوندی!)

وزیر مونگول آموزش و پرورش مغول ها!
نوشته شده توسط: سید محمدحسن حسینی

اینکه امثال ایشان در عین بی کفایتی چنین مسیولیتی را پذیرفته اند گیر دادن که نه منهدم کردن تبار مردم این سرزمین و داشته هایشان نیست؟!

یادآوری اینکه امسال هم – بعنوان معلم رسمی آموزش و پرورش – برای 18 مین سال متوالی درخواست انتقال از مدرسه کار و دانش محمودیه قاسم آباد (در حومه مشهد) را نه که به دانشگاه فرهنگیان یا به یک پژوهشسرا بلکه به یک مدرسه در حوالی محل سکونت خودم در مشهد (فرامرز عباسی) را به گماشتگان همین وزیر دادم که باز هم موافقت نکردند!!!!! این در حالی است که در سن 46 سالگی و با وجود داشتن دکترای روش تدریس من را در شرایطی نگه داشته اند که "هنوز" توان خرید حتی یک خودروی پراید دست دوم مناسب را هم ندارم! قبل از اینکه به مشهد هم بیایم هم 8 سال در روستاهای بجنورد تدریس داشتم! آری؛ این ها تاوانی است که من باید برای خلق و خو و مقالات انتقادیم بر علیه این جرثومه های ظلم و ستم و فساد و ... بپردازم – این حاکمان مداح و سرسپرده می خواهند من اما دل سپرده ام.... همانطور که در مقاله اولم در منابع این مقاله تشریح کرده ام این مدرسه کار و دانش محمودیه در واقع "شکنجه گاه" من است.
رقابت استراتژیک آمریکا و چین در دوران ترامپ, جایگاه کانادا کجاست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

""" نفتا و ۳ کشور آمریکا، کانادا و مکزیک """ حتی به مخ کسی‌ در مکزیک و کانادا خطور نکرد چرا "" مکزیک و آمریکا "" بدون کانادا در گفتگوهای نفتا شرکت کنند، آیا مکزیک نمیتوانست بگوید پس کانادا کجاست؟ آیا کانادا نمیتوانست بگوید نفتا "" یک توافق سه جانبه است، چرا کانادا به گفتگو‌ها دعوت نشده؟ آیا شگرد ترامپ را می‌بینید؟ ترامپ قادر است با ایجاد چند دستگی، با تکیه بر توان اقتصادی آمریکا، وارد چانه زنی‌ تجاری شود، در این شکی نیست که مکزیک و کانادا، به بازار بزرگ آمریکا نیاز دارند، ولی‌ رویکرد جدید به تجارت، آغاز دوران جدیدی است، البته دبیر تشخیص مصلحت نظام، محسن رضائی، در جامعه بختیاری‌ها گفته امپریالیسم شکست خواهد خورد، همانطور که دریای خزر شکست خورد و برکه مازندران پیروز شد، در دوران مشروطه نیز، افکار مشروطه، نه در کشور‌های ترکیه و آزربایجان، بلکه در همین برکه مازندران، و اوقیانوس لرستان، تولید

تولید شد، تازه ما محرمانه، شیلات جنوب را، به چینی‌‌ها فروخته ایم و آمریکا اصلا روحش نیز، خبر ندارد.
رقابت استراتژیک آمریکا و چین در دوران ترامپ, جایگاه ایران کجاست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

"" آدرس عوضی‌ حزب توده و سایت پیک نت و ارتباط آن با جایگاه ژئوپلتیکی چین "" در حالیکه "" بدهی خارجی‌ کشور تاجیکستان، تا اول ماه جولای امسال، به مبلغ کمی‌ کمتر از ۳ بیلیون دلار، رسیده، توده ای‌ها و سایت پیک نت، هشدار میدهند که تورکمنستان، در حال باختن به تروریست‌های داعش است ، بدهی مستقیم خارجی‌ ۳ بیلیون دلاری تاجیکستان، چیزی در حد "" نصف کل جی دی پی‌ یا GDP آن است ""، این در حالیست که تورکمنستان، نه تنها قادر به سرمایگزاری در پرژهٔ خط لوله گاز " تاپی " است، با شرایط جدید ژئوپلتیک دریای خزر، تورکمنستان قادر خواهد بود به پرژهٔ خط گاز "" ترانس کاسپین "" به پیوندد. یکی‌ از دوستهای من، این مقاله را پیرامون تصمیم قاطع اتحادیه اوروپا پشت پرژهٔ لوله‌های گاز، فقط 2 ساعت پیش چاپ کرده، در همان زمان، حزب توده بهتر است دریای خزر را، برکه یا استخر مازندران بنامد، چرا به دریاچه اکتفا می‌کنید وقتیکه

میتواند با نامیدن "" برکه مازندران یا استخر مازندران "" زود دور آن، دیوار بکشید. حزب توده آیا میداند چندین حمله ترریستی داعش فقط در ۲ ماه گذشته، در تاجیکستان رخ داده؟ آیا تاجیکستان، سکوی "" بی‌ ثباتی پرژهٔ ابریشم چین "" از طریق آسیای مرکزی است؟
http://www.oilandgasrepublic.com/2018/08/25/germany-eyes-azerbaijan-energy-sector-merkel-calls-for-stronger-economic-ties/
Germany eyes Azerbaijan energy sector, Merkel calls for stronger economic ties


وزیر مونگول آموزش و پرورش مغول ها! , سید محمدحسن حسینی
نوشته شده توسط: Anonymous

""" استفاده از کلمهٔ تحقیر آمیز و خفت آور ( مونگول ) دهه هاست ممنوع شده """ امروز، در محافل پزشکی‌ ، از اصطلاح "" Down's syndrome "" استفاده میکنند، در زبان قدرتمند فارسی‌ - دری اصطلاح " سندروم داون" را به کار میبرند، حتی بعضی‌ دکتر ها، "" اختلال کروموزونی "" را به کار میبرند، استفاده از " مونگول " از سال ۱۸۶۰ توسط "" جان لنگدن دون "" شروع شد، در سال ۱۹۶۱، تعدادی از اساتید به همراه نمایندگان کشور مغولستان، از سازمان بهداشت جهانی‌، خواستند استفاده از این اصطلاح، ممنوع شود. "" در حالیکه دهه هاست استفاده از ترم خفت آور ( منگول ) به کتاب‌های تاریخ سپرده شده، دکتر ما، با استناد به تاریخ ، دوباره منگول را زنده میکنند "" کسانی‌ که در غرب زندگی‌ میکنند میدانند که برای یک فرد نوعی، تاریخ پشیزی نمی‌‌ارزد و یک فرد غربی، با تاریخ زندگی‌ نمیکند، در کشور ٔگل و بلبل ما، روزی

نیست که این تاریخ کزائی و مردگان را تکرار نکنند.
بیانیه جبهه ملی ایران درباره کنوانسیون جدید رژیم حقوقی دریای کاسپین
نوشته شده توسط: کاوه جویا

این بیانیه، هرچند اطلاعات سودمندی درباره ی دریاچه ی مازندران و پیشینه ی رژیم حقوقی آن در بر دارد، در بردارنده ی لغزش ها و نادرستی هایی است که در زیر یادآوری می شود:
1 ــ واحد اندازه گیری "میل دریایی" برابر با 1852 متر است، نه آنگونه که در این بیانیه بارها ذکر و بر آن پایه محاسباتی انجام شده است، 1600 متر.
2 ــ در جایی از بیانیه آمده است:"۴- آبهای فرای ۲۶ کیلومتر دریای سرزمینی و ۱۶ کیلومتر انحصاری ماهیگیری که منطقه مشاع و مشترک میباشد، تمامی منابع آن اعم از منابع سطحی چون ماهیگیری و غیره و منابع بستر و زیر بستر مانند نفت و گاز می بایست به عنوان منابع مشاع تلقی گردد...". صرف نظر از خطای محاسباتی، که پیشتر ذکر شد، بخشی به عنوان "دریای سرزمینی" در دریاچه ی مازندران در پیمان های 1921 و 1940 پیش بینی نشده و پذیرش چنین منطقه ای بر خلاف منافع ملی ایران است. در پیمان 1940، تنها بخشی به عنوان

منطقه ی اختصاصی ماهیگیری به پهنای 10 میل دریایی(تقریباً 18/5 کیلومتر) پیش بینی شده است. مقرر شدن دریای سرزمینی به پهنای 15 مایل دریایی(تقریباً 27 کیلومتر) در پیمان آکتائو، قاعده ی تازه ای است که رژیم جمهوری اسلامی به آن تن داده است و در صورت تصویب این پیمان ننگین در پارلمان های کشورهای طرف پیمان، رسمیت خواهد یافت. محدوده ی دریای سرزمینی ویژگی رژیم های حقوقی دریاهای باز است، که در پیمان 1982 حقوق دریاها مقرر شده است، نه ویژگی دریاچه ها، که دریاچه ی مازندران هم یکی از آنهاست.
پهنه ای به نام "دریای سرزمینی" یا هر پهنه ی دیگری به جز منطقه ی ماهیگیری مندرج در پیمان 1940، تصرف در سهم 50 درصدی قانونی ایران در دریاچه ی مازندران است و هیچ ملت و دولت متعارفی به دست کشیدن داوطلبانه از سهم قانونی خود و واگذاری رایگان آن به کشورهای بیگانه تن در نمی دهد.

3 ــ در جای دیگری از بیانیه آمده است: "۷- ایران درباره عبور کشتی های بازرگانی و نظامی و زیردریایی ها از دریای سرزمینی و تعریف موضع عبور بی ضرر دایر بر عدم مغایرت با آرامش، نظم عمومی کشور ساحل، و امنیت کشور ساحل، یا تهدیدی علیه تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و استقلال سیاسی و عدم مغایرت با مقررات گمرکی، مهاجرتی، ناظر بر تفسیر و اجرای قراردادها که عینا” از مندرجات کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها اقتباس و پیروی شده است را تایید می نماید."
در اینجا نیز وجود دریای سرزمینی و حاکمیت کنوانسیون 1982 حقوق دریاها پذیرفته شده، که چنانکه در بند 2 این کامنت آمد، بر خلاف منافع ملی ایران و به منزله ی پذیرش تصرف سهم ایران از سوی دیگر کشورهای ساحلی دریاچه ی مازندران است.
وزیر مونگول آموزش و پرورش مغول ها!
نوشته شده توسط: Anonymous

به هر حال همه چیز ما به همه چیزمان باید بیاید تو که معلم این جامعه باشی وزیرش هم می شود همان مغولها کجای این کارند الله اعلم

وزیر مونگول آموزش و پرورش مغول ها! , سید محمدحسن حسینی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" ساختار‌های علم در ایران شهر فارسی‌، به جای تولید علم، جهل تولید میکنند، نمونه اش همین دکتر ما "" از تعریف و تشویق پروفسور‌های عزیز هندی از ایشون در سایت این دکتر ما، حدس می‌‌زنم که ایشون مقیم هند باشند، "" در همان هند، نزدیک به ۴۰ درصد کل سرمایگزاری خارجی‌، متعلق به چینی‌ هاست "" ، آیا چهرهٔ چینی‌‌ها مانند چهره مغول‌ها نیست، من چهره شناس نیستم ولی‌ هم مغول‌ها و هم چینی‌ ها، دارای ضریب هوشی‌ بسیار بالا هستند، این دکتر ما، فقط از مونگول و مغول‌ها دلشون پر نیست، می‌‌نویسند " دهاتی هائی که باید در دهشان غاز بچرانند " با این شهری هائی مثل ایشون، نباید یکجا بشینند، آیا " سیستم کاستی هندی " زیادی رو ایشون اثر گذاشته، خدمونیم هند بدترین کشور دنیا، در حق و حقوق زنان است و در هند، با زنان، هنوز مثل قرن ۱۸ رفتار میکنند. این مزخرفات بزرگترین دمکراسی دنیا هم در مورد هند، به هیچ وجه شامل حال زنان

نشده
وزیر مونگول آموزش و پرورش مغول ها!
نوشته شده توسط: آشچی

جناب آقای راسیست! با توجه به اینکه حماقت یک شخص را به تبار او ربط داده ای، همه آنچه و بدتر از آنچه در رابطه با وزیر مربوطه نوشته ای شامل حال خودت نیز می شود. بدبخت آن ملتی که روشنگرش تو باشی! آن وزیر هرچقدر هم که احمق باشد، آن قدری احمق نبوده که به تبار و ملیت مردم گیر بده که تو دادی. آن قدر که بگوید فلانی چون ابله است، پس متعلق به فلان تبار و ملیت است. به عنوان یک انسان متنفر از راسیستهایی مثل تو، همه آن بی تربیتیهایی که به مغولها کرده ای را حواله خودت میکنم.
از مسئولین سایت هم درخواست دارم این دشنام نامه چندش آور و بی ارزش را به سبب راسیستی بودن و نفرت پراکنی بین ملتها حذف بکنند.

رقابت استراتژیک آمریکا و چین در دوران ترامپ, جایگاه ایران کجاست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

"" فرق دوران انتقال در قرن ۲۱ با دوران انتقال در قرن بیستم "" انقلاب صنعتی با جایگزین کردن کار یدی و قدرت بازو به ماشین، "" به افزایش تولید در کارخانجات تولید ی دامن زد ""، نتیجهٔ آن، رشد در آمد ها، و تشکیل طبقه متوسط بود. "" با هوش مصنوعی - انقلاب قرن ۲۱ "" این روند معکوس خواهد شد. طبقه متوسط از بین خواهد رفت، و روبات ها، تمام کارها را به عهده خواهند گرفت. "" فرق بسیار مهم انقلاب صنعتی با انقلاب هوش مصنوعی ""، انقلاب صنعتی، با جنگ تجاری و فروپاشی نظام بین الملل توام نبود. این بحران هم اکنون از آمریکای لاتین و کشور ونزولا شروع شده، آیا در خاورمیانه، کشور ایران، در نوبت بعدی است؟ به همین دلیل، قدرت پرداخت مقرری ماهیانه به بیکاران، عامل تعیین کننده، در "" بقا جوامع "" خواهد بود.

آیا ما انسجام فکری داریم ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

پاسخ به پرسش بالا بسیار ساده است .ما ان انسجام فکری که مدافع منافع ملی ما باشد را با انقلاب اسلامی از دست داده ایم. تداوم تاریخ پیشرفت ایران در همه رشته ها با ورود خمینی به ایران دچار شکست شد وگروهی مسلمان بی فرهنگ و اساسن ضد ایرانی وتمدن ناگهان در صدر قدرت خریدند.این گروه که قرنها سر در قرآن و خرافات داشتند روشن بود توان اداره اجتماع و خواسته ای اجتماعی مردم ایران را نمیتوانستند درک کنند.
در طول همین ۵۰۰ سال عمر شیعه رهبران دینی نه جهان را شناختند ونه توانستند فقهی بوجود بیاورند که با آرمانهای ملی مردم آیران همراهی کند. دین اسلام و فرقه شیعه بنا بر طینت خود هرگونه انسجام و یکپارچگی و وحدت ولی را از بین میبرد .سرنوشت کشور ومردمان آن و حتا جهان در گرو توافق و خوانایی آن با شرع است.مردم ایران راهی جز گذر از اسلام و أنواع آن ندارند.اسلام و مروجان آن جریانی پوسیده

قدرت طلب وفاسد وضد ایرانی هستند که اگر اگاهانه آنرا نتوان از اداره اجتماع کنار گذاشت بشریت را به گندابی بزرگتر از ایران اسلامی تبدیل خواهند کرد .
اسلام دین انسانی وملی ویا اخلاقی نیست بلکه دینی مانند سرطان است که سلول های سالم هر اجتماع را نابود میکند .
بدون شک با دفع این سرطان اسلامی ارامش وسعادت واخلاق و انسجام دوباره فکر سالم آغاز خواهد شد.
اسلام از آغاز خود چنین بوده است .معاویه خود گفته بود نه وحی در کار بود ونه آخرتی بلکه تخریب وگشتار وقدرت هدف محمد ودین او بود .
رکوردهای جدید بحران اقتصادی پس از تحریم‌های مرداد کدام هستند
نوشته شده توسط: Anonymous

"" با ابر بحران ها، نیاز به تشکیل یک ستاد کنترل بحران در مقیاس منطقه ای، یک نیاز فوری است "" نباید گذاشت تجربه‌های "" اشغال کرکوک توسط پ ک ک ، رژاوا، و اشغال عفرین توسط پ ک ک و رژاوا "" تکرار شوند، هر گونه "" گرایشات پوچ اشغال خاک دیگران توسط پ ک ک و رژاوا "" و ایجاد جو ناا امنی‌، ترور، گرانی، قحطی توسط پ ک ک و رژاوا محکوم است. کشور‌های ترکیه، آزربایجان، تورکمنستان باید خود را برای پزیرائی از سیل ایرانیان فراری آماده کنند، مردم نیز، تا فرصت کافی‌ است باید تلاش کنند کمی‌ زبان ترکی یاد بگیرند تا در کشور‌های پذیرفته شده، مشکل زبان نداشته باشند. نقشه‌های رنگارنگ کوردستان بزرگ، الحاق گرائی خاک و چشم داشت به خاک آذربایجان جنوبی توسط پ ک ک و رژاوا محکوم است "" و خطری عظیم را برای فراریان از ایران از هر ملت و زبانی‌ "" در آزربایجان جنوبی، سرزمین تورکان "" ایجاد خواهد کرد. فکر کنم مقامات ترک

مقامات ترکیه، در ۷ سپتامبر، سفری به ایران خواهند داشت و "" بحث تشکیل فوری یک ستاد بحران "" باید در این دیدار، مطرح شود.
وضعیت مردم
نوشته شده توسط: Anonymous

مردم ایران دیر زمانی است که ماهیت رژیم را شناخته ‌میداند که تا زمانیکه این رژیم آدمخوار و فاسد و ضد ایرانی برسر کار است هیچ بهبودی در اوضاع مملکت بوجود نخواهد آمد بیکاری فقر فحشا اعتیاد ادامه خواهد داشت.از طرف دیگر اعتراضا و اعتصاباتی که از دیماه ۹۶ شروع شد و همچنان ادامه دارد نیز بعلت اینکه همگانی نشده نتوانسته ضربه کاری را به این رژیم اجنبی و ضد ایرانی که متاسفانه با نا آگاهی نسل ۵۷ که همه اقشار را چه تحصیل کرده وروشنفکر را در بر داشت یکی از سفاک ترین و جنایتکارترین رژیم‌های تاریخ بشر شکل گرفت که چهل ساله مثل بختک بجان مردم ایران افتاده

است .مردم تحت ستم ایران سال‌های متمادی که به مخالفت با این رژیم مافیایی و الیگارشی در حال مبارزه است ولی چون بعضی اقشار جامعه منافع شخصی را بر منافع ملی و میهنی ترجیح داده اند و دقدقه شان درد وطن و هم وطنان خویش نیست و شرف و غیرت خود را متاسفانه به رژیم فاسد برای پول و قدرت فروخته اند اعتراضات. مردم قادر نبوده که رژیم تا مغز استخوان مسلح را سرنگون کند .متاسفانه با اینکه اعتراضات ظاهرا سرکوب شده ولی کماکان ادامه داردو آتش زیر خاکستر است بنظر من برای اینکه برای ترس مردم بریزد و مردم دلسرد نشوند بایستی اپوزیسیون ها ی میهن پرست با تشکیل هسته های نظامی در ایران دست زده و سرکوبگریهای آنها را با گلوله پاسخ داده و هزینه سرکوب را برای رژیم بالا ببرند..
نوشته شده توسط: سازاخ

ادامه ...
و بدین خاطر هست که امروزه میلیونها جوان نامید و سرخورده در فکر و جویای راهی هستند که به هر طریق ممکن از ایران مهاجرت کنند و خود را به کشورهای آزاد برسانند، در مدت کوتاهی تمام کشورهای همسایه ایران پذیرای میلیونها ایرانی پناهنده خواهد شد، کشورهائی مثل ترکیه، آزربایجان گرجستان ترکمنستان و تاجیکستان و حتی ارمنستان و افغانستان و پاکستان و عراق و کشورهای عمارات عربی شاهد حضور هزاران هزار ایرانی حواهند بود،

نوشته شده توسط: سازاخ

سران حکومت و اپوزسیون در هیچ مقطعی هیچگونه راه حلی مردم پسند برای مدیریت جامعه نداشتند و ندارند و نخواهند داشت، علتش بر می گردد به بدعهدی تمام رهبران، بعد از قتل عام سالهای ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۷ اکثر رهبران از ایران خارج شدند، و خانواده اعدامیان و زندانیان مورد حمایت هیچ بنی بشری واقع نشدند که هیچ بلکه زیز فشار مضاعف جامعه عنوان خانواده ضد انقلاب را از مردم هدیه گرفتند، و همانند جذامی ها با آنها برخورد کردند، و حتی با برخورد دوگانه با نادمین، هم ضد انقلاب و هم خائن، خانواده سیاسیون آسیب دیده در زیر فشار مضاعف واقع شدند، و اکثرا به ضد خود تبدیل شدند، رهبران و مردم، شهادت را به همدیگر تعارف می کنند نه تورو خدا شما اول بفرمائید جلو، لقمه اول( گلوله اول) را شما نوش جان کنید٫ و اگر هم به قدرت می رسند لقمه اول را به نزدیکان خود می دهند و تمام قولهائی که به مردم و گروههای دیگر داده بودند فراموش

می کنند و هر کسی هم که جیکش در بیاید بعنوان ضد انقلاب و یا خائن به تمامیت ارضی و یا تجزیه طلب سرش را می برنند.
به فیلمها و سریالهای آمریکائی را که در این اوخر ساخته شده اند نگاه می کردم، یک چیزی که بیشتر توجهم را جلب کرد این بود که وقتی سربازان آمریکائی در منطفه ائی دست به عملیات می زنند، چه نظامی و یا یک گروه خاص، وقتی همکارانشان گلوله می خورد و یا در مخمصه گیر می کند، تک تک گروه تلاش می کنند تا همکارشان را از مخمصه نجات دهند، ولی آیا رهبران گروههای سیاسی اصلا خبر دارند چه بر سر خانواده اعدامی و زندانی آمده، و یا تا حالا شده که یک دلار از هزینه زندگیشان بزنند و برای آنها بفرستند تا بیشتر آسیب نبینند، هرگز همچو اتفاقی نیافتاده، فقط بلدند دستور آتش از راه دور صادر کنند، مردم امروز دیگر هالوهای سال ۱۳۵۷ نیستند که با یک شعار زنده باد مرده باد همه با هم خمینی جانشان را بخطر بیندازند، چون آنها تجربیات سالهای ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۰ را بخوبی بیاد دارند. و خوب منافع خود را می شناسند، و همه معامله گر شده اند، ولی آیا شما رهبری در اپوزسیون می شناسید که اهل معامله سیاسی با خواست مردم و دیگر گروهها باشد؟ من که نمی شناسم، البته وعده های سر خرمن، برو جلو کارت نباشه ما هواتو داریم دیکر تاریخ مصرفش گذشته
رقابت استراتژیک آمریکا و چین در دوران ترامپ, جایگاه ایران کجاست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

"" آمریکا، چین و برندگان در صحنه ژئوپلتیک دنیا "" >> حتما بخوانید >> پیشتر اشاره کردم که "" توسعه به معنی‌ ثروتمند شدن پیش از پیر شدن بود و نمونه ژاپن را مثال زدم "" ولی‌ چرا این مهم است؟ پاسخ آن را از جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج نپرسید. "" کشور هائی بر ژئوپلتیک دنیا در آیندهٔ نزدیک حکم خواهند رند که در "" هوش مصنوعی A.I. Artificial Intelligence و علم ساخت چیپ‌های نیمه رسانا "" پیشگام و اولین باشند، فقط کشور‌های ثروتمند، قادر خواهند بود با " تعیین مقرری ماهیانه برای سیل بیکران به دلیل ورود حجم عظیم روبات‌ها به محیط کارها ، از آشوب‌های اجتماعی بکاهند و آن را کنترل کنند "" ، آمریکا با جنگ تجاری، در حال برداشتن اقدامات لازم، برای پیشگیری از " ظهور چین در میدان هوش مصنوعی " است. "" تکنلوژی و تکنیک فرکینگ، با تبدیل آمریکا به یک قدرت نفتی‌، قدم اول بود. این کامنت‌ها را

ادامه خواهم داد، خاورمیانه هم باید با پ ک ک و رژاوا و چرندیات " پ ک ک ، رژاوا همان جامعه است و جامعه همان پ ک ک ، رژاوا است "" در نکبت نظارهگر باشد.
گلزار خاوران
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جداری درود بر شما با أین چکامه بیادماندنی. أین شعر در حقیقت بیانگر مظلومیت هزاران انسانی است که در راه آرمانهای خود بدست جلادان مسلمان قتل عام شدند.این شعر به هر قربانی نظام بربریت اسلامی زندگی جاویدان میبخشد وهر بار که أین شعر خوانده میشود تاریخ نکبت بار اسلامی بیش از بیش مورد تنفر نسل های آتی قرار میگیرد.نسل های پس از ما با خواندن أین شعر به رنج بی پایان نسل گذشته پی خواهند برد وبر نویسنده آن درودها خواهند فرستاد.در برابر آن آیات ضد انسانی قرآن و فتوای ضد بشری خمینی این شعر نماد انسانیت و مقاومت علیه بربریت اسلامی است پایدار باشید

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

?Neylərəm оl cənnəti, içində dildar оlmasa
Qоy anı viranə qalsın – bağçada bar оlmasa

جنت بهر چه خواهم، گر در آن یار نباشد
بگذار ویرانه بماند باغ، گر در آن بار نباشد
----

?Qızıl gül, bağü bustanım, nə dersən
?Fəda оlsun sənə canım, nə dersən
Qərarü səbrü aramım tükəndi
?Kəsildi külli-fərmanım, nə dersən
گل سرخ، باغ و بوستانم، چه گویی؟
جانم فدایت، چه گویی؟
آخر صبر و قرار است و، آرام جان
برید امر و فرمانم، چه گویی؟

Əridi iliyim, qaldı sümüyüm
?Bu təni tərk edər canım, nə dersən
...Əgər yatsam min il tоpraq içində
?Dürüstdür əhdü peymanım, nə dersən
Xətayi can ilə çün səni sevdi
?Sevən ölsünmü, sultanım, nə dersən
ذوب شد مغز استخوانم،استخوان ماند
ترک گوید این جان، تنم را، چه گویی؟
گر هزار سال بخوابم بر خاک
برقرار است عهد و پیمانم، چه گویی؟
خطایی چون از دل و جان عاشقت شد
عاشقم سلطانم شود، چه گویی؟
-----
Cahan əksinə döndü, ey bəradər
Dilər div оla insana bərabər
?Xaçan dürüst оla bu xam xəyallar
.Yaxışmaz yоl içində uş bu hallar
جهان برعکس شد، ای برادر
گویند دیو شود، انسان، برادر
کی تواند تصحیح شود، این خام خیالات؟
لایق راه نیست، چنین احوالات

---
Budur sözüm sənə məndən əmanət
Könül yıxma, vəli eylə imarət

Dəxi yоldaş ilə qоnşunu gözlə
Ki, xalqın eybini sən açma, gizlə
این سخن، بهر تو، از من امانت
ویران مکن قلبی، بنا کن عمارت
هوای دوست داشته باش و ، همسایه
اسرار نگهدار، عیان مکن، عیب جماعت


Xamu əməldən əfzəldir bir insaf
Həqin öz evidir, оlsa könül saf
اوج اعمال است، انصاف
دل است ، خانه حق ، گر بباشد صاف
---
Qış getdi, yenə bahar gəldi
Gül bitdivü laləzar gəldi

Quşlar qamusu fəğanə düşdü
Eşq оdu yenə bu canə düşd

زمستان رفت، بهار باز آمد
گل رویید و، لاله زار آمد

پرندگان همه به فغان افتادند
باز آتش عشق بر جان افتاد

Sərvin yenə dutdu damənin su
Su üstə оxudu faxtə gu-gu

Qönçə dəhəni çəməndə xəndan
Gülməkdən ənar açıldı dəndan
دامن سرو باز آب گرفت
کو-کو ی فاخته، روی آب گرفت

دهان غنچه، در چمن، خندان شد
از خنده ، انار صاحب دندان شد
Durna uçuban həvayə düşdü
Laçın aluban оvayə düşdü
درنا پرید و به هوا شد
شاهین زد و به لانه شد
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Hər gələn dünya mənim der, sən qədim bünyadsən
?Cümlənin könlün alıbsan, nə əcəb səyyadsən
Hər kəsə bir yüz ilə verdin muradın dünyada
Xızr оlan buldu həyatı, bildi kim zülmatsən

بهر من همه جهان، تو کهن بنیادی
بردی دل جمله جهان، عجب صیادی
دادی به طریقی، مراد هرکسی
خضران دانند، که جهان ظلمتی
---

Hər kiminlən оynadın, çəkdin, çevirdin çərxini
Hiç arif nəqşini duymaz, əcəb nərradsən

Dünyanın malıvü mülkü gəncinə aldanma kim
Əvvəli zərqü nişatdır, axiri şəhmatsən

Ey Xətayi, sən cahanın cövrünə şad оl müdam
Çünki sevgin dust iləndür, eşq ilə ustadsən

با هرکه بازی کردی، چرخ واژگون کردی
نقش خود ننمود عارف ، عجب نرد بازی، دنیا

مخور فریب مال و ملک و ، گنج دنیا، ای دوست
اولش برق نشاط است،آخرش شاه-مات، دنیا
ای خطایی، با وجود جور ، شاد باش مدام
چونکه عاشق دوست، استاد عشقی، بر دنیا

-----
Sufi isən, alıb-satma
Halalına haram qatma
Yоlun əyrisinə getmə
Dоğru yоla nəzər eylə
صوفی هستی، خرید و فروش مکن
بر حلال ات، حرام افزون مکن
مرو ، به راه ناراست
نظری افکن، به راه راست.
------

Yüzün gördüm sənin, ey yari-məhru
Könüllər afəti, ya yüzmüdür bu?
Dоdağın həsrətindən xəstə haləm
Axıtdı gözlərim yaşı bəhər su
Həbəşdir kim, müsafir Rumə düşmüş
Yüzün səfhindəki оl xali-hindu
Gözündən ahu tək dağlara düşdüm
Nə sehr etdi mənə оl iki cadu?
Xətayi dər yüzün xurşidə nisbət
Sözü rövşən dedim yüzünə qarşu
------
Növcavan оl pir ikən dövran ki, canan dövridir
Şad оl, ey xəstə könül, kim, dərdə dərman dövridir
Zülməti-hicranə söylən hökmini tərk eyləsin
Bir günəş dоğdu arayə, mahi-taban dövridir
Lal оturma, söylə, ey can mürği, gəldi növbahar
Getdi qış vəqti aradan, uş gülüstan dövridir
Aşiqə mehr etdi dilbər, qalmadı cövri-rəqib
Küfr aralıqdan arındı, şimdi iman dövridir
Naümid оlma cahanda, ey gədayi-binəva
Dərgəhi-sultanə gəl kim, lütfü ehsan dövridir
Möhnəti-dünyadən, ey dil, fariğ оl, sürgil murad
Xürrəm оl, qəm çəkməgil kim, zilli-sübhan dövridir

-----
Bahar оldu ki, aləm gülşən оldu
Gözün aç, gör cahan nə rövşən оldu
Bəzəndi hər bir ağac bir gül ilə
Ağaclar cümlə gül pirahən оldu
Açıldı yazlar, bitdi çiçəklər
Gül ilə şоl bənövşə susən оldu
İrişdi və’dəsi badi-baharın
Behər su gül hezaran-xərmən оldu

---
منبع:
1- تاریخ اجتماعی ایران -مرتضی راوندی
2- ویکی پدیا
3-ŞAH İSMAYIL XƏTAYİ
ƏSƏRLƏRİ- BAKI-2005