شاه فقید پیش از انقلاب گفت هر کس دوست ندارد به حزب رستاخیز بپیوندد می تواند گذرنامه اش را بگیرد و خارج شود در آن زمان این سخن بر گروها ی سیاسی علنی و غیر علنی و مردم ایران خیلی بر خورد و پیراهن عثمانش کردند .ولی حالا یک اخوند بنام رهبر همه را مورد توهین قرار میدهد که هیچ کس هیچ علتی نمی تواند بکند و ما غارت می‌کنیم و به به عراق و سوریه و به فلسطین و حوثیهای یمنی کمک می‌کنیم ولی ملت حقی ندارد و هیچکس غلتی هم نم تواند بکند یعنی توهین علنی به همه روشنفکر های دینی و غیر دینی و اصلاح طلب و احزاب داخلی و فعالان و وابستگان رژیم در خارج برای منافع و جیره خوار بودن رژیم سکوت کرده اند وهیچی نمی گویند یعنی دیکتاتوری عریان را پذیرفته اند و متاسفانه گواه این است که تمام مبارزات دو قرن پیش ایران را برای آزادی و دمکراسی بخاطر منافع شخصی و گروهی و حزبی بفراموشی سپرده اند و توهین را هم پذیرفتن
آقای عزیز شما از رادیو فردا، از میزان، از بی بی سی مطلب میگذاری روی سایت بعد هم اسم خودت را می گذاری بالای آن؟ کمبود اسم و رسم داری و از قبل کار و سایتهای دیگر می خواهی به شهرت برسی؟ ما چرا باید چوب عقده های شما را بخوریم. در دیزی بازه حیای کاربر کجا رفته؟
در پاسخ به کامنت کوتاه طنز آمیز آقای تبریزی در رابطه با مقاله " زبان فارسی ژبان تحمیلی برای ملت های غیر فارس ایران، لازم میدانم ، نکات زیر را متذکر گردم. در ایران کنونی و سرزمین های دیگر خاورمیانه، طی صد ها سال در اغلب موارد، سلاطین و امیران ترک تبار حکومت میکردند. در تمام این مدت طولانی تا حنگ های ایران و روس بر سر قفقاز که منجر به دو قرار داد گلستان و ترکمن چای گردید، روابط فئودالی در قلمرو وسیع شاهان ترک تبار، حاکم بود. با گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی کشورهای سلطه جوی اروپا در مشرق زمین، سرمایه داری مدرن، وارد ایران گردید. در دوران ماقبل سرمایه داری مدرن، از مقوله ملت و ملت ها و طبیعته از ستم ملی نشانه ای نبود. بهمین جهت نیز، در اعصار و قرونی که شاهان ترک تبار بر ایران فرمانروائی میکردند، از زمان سلطان محمود غزنوی تا اواسط سلطنت قاجارها
یعنی در دوران تسلط فئودالیسم که هنوز ملت ها از ترکیب و بهم پیوستن اقوام و طوایف مختلف زائیده نشده بودند، ستم ملی نیز نمی توانست وجود داشته باشد. سلاطین ترک و مغول و احیانا ایرانی در آن دوران،بر همه ساکنین سرزمین های تحت قلمرو خود یکسان ستم روا میداشتند و از طریق مکیدن خون رعایا زندگی انگلی خود را روبراه میکردند. حکمرانان ستمگر در استثمار توده های زخمتکش شهر و ده، به هیچوجه فرقی میان فارس و ترک و کرد و بلوچ نمیگذاشتند . با ظهور سرمایه داری مدرن، در کشور های چند ملیتی نظیر ایران کنونی، ستم ملی نیز بر ستم های دیگر افزوده شد. در دربار سلطان محمود غزنوی، نخستین شاعران فارسی گو، از قبیل عنصری ، فرخی سیستانی و عسجدی در مدح وی، فصاید بلند بالا سروده و از کاهی کوهی می ساختند. سلاطین سلجوقی نیز مشوقین شعر و نثر فارسی بودند و خواجه نظام الملک وزیر معروف آلب ارسلان و ملک شاه، خود از فارسی نویسان زبردست بود و گواه آن، اثر مشهور وی به نام سیاست نامه می باشد . در آن روزگاران، زبان فارسی در بلاد مشرق زمین، زبان شعر و تاریخ نویسی بود و بسیاری از شعرای ترک زبان نیز به ناچار بدین زبان شعر میسرودند. کسانی که به واهی اصرار میورزند که سلاطین ترک تبار حاکم در ایران به فارس ها ستم ملی روا میداشتند ، یا خبری از تاریخ سیاسی و ادبی ایران در ادوار گذشته ندارند و یا به مثابه شوونیست های قسم خورده میکوشند تاریخ ایران و مشرق زمین را وارونه نشان دهند.
تقریبا همه میدانیم اگر حکومت اینده بر مبنای فدرالیسم ( خودمختاری کردستان..خودمختاری اذربایجان..خودمختاری لرستان..خودمختاری عربستان..خودمختاری بلوچستان..خودمختاری قشقایستان خودمختاری فارسستان...خودمختاری ترکمنستان ..خودمختاری گیلان .خودمختاری طبرستان ......نباشه... جنگ داخلی حتمی است وهمه پرچم تجزیه را بر میدارند ..پس بهتره قبل از هر گونه کاری حرفی همه فدرالیسم را قبول کرده تا اتحاد حفظ وازادی عدالت برابری واستقلال حفظ شود ومانع جنگ وتجزیه ومانع ظهور دیکتاتوری بشویم..
کار تحقیق وکنکاش ویا باز خوانی گذشته در نزد با سوادهای ما زیاد دارای ارزش نیست. شاید دو عامل دلیل این تنبلی فکری باشد .استبداد سیاسی در ایران و دیگری پذیرش بدو ن چون چرای سلطه دین وایدولوژی.
عشق به عدالت اجتماعی در درون هر انسانی وجود دارد ولی با پذیرش دین و نظریه سیاسی تبدیل به خشونت انقلابی میشود .
آقای جداری به عنوان شاعری توانا و نویسنده ای چیره دست متاسفانه قربانی نظریه سیاسی ویا ایده لوژی وارداتی شده است.
هزاران انسان فرهیخته أین مرزوبوم برای دستیابی به عدالت اجتماعی وخدمت به زادگاه خود بی آنکه بدانند قدم در چه راهی میگذارند قربانی بی نام نشان وعده های فریبنده عدالت عهد علی ویا سوسیالیسم شدند.
آقای جداری یکی از هزاران انسانهای شریف وانسان دوستی است که سرنوشت خود را با یک اندیشه غلط وخطا وغیر عملی گره زده است.
اگر قراره الترناتیو گروههایی مانند کومونیستهای ایدولوژیست. یا مجاهدین خلق تک عقیدای تند رو انقلابی باشند .این جمهوری اسلامی ملاها بهتر از انها هستند .مردم دوست مردم دوست دارند ازادی بیان ازادی احزاب دستگاه قضایی مستقل مجلس واقعا مردمی دادگاه حفاظت از قانون اساسی وتمام مدیران از طریق رای مستقیم ویا از طریق مجلس انتخاب شوند وهیچ مقامی همیشگی نباشد از همه مهمتر قدرت بصورت عمودی تقسیم وهیچ دیکتاتوری وبت مقدس پرورده نشود .مردم میخواهند ایران متکثر از زبان مذهب فرهنگ تاریخ اقتصاد ...میباشد همه محترم ورسمیت داشته باشد .وهمه امورات اقتصاد فرهنگ خودشان را داشته باشند وخلاصه ازادی عدالت برابری امنیت ودر عین حال اتحاد بزرگی دوستی ویکپارچگی داشته باشند ...ودر چنین جوامعی تظمین کننده اتحاد ودوستی بزرگی ودر عین حال استقلال ازادی وتضمین کننده عدم رشد دیکتاتوری فقط وفقط حکومت وقانون اساسی فدرالیستی
سالام ـ جناب کاشی واقعن زنده باشی. همان سفارشی راکه به جمال کردی،تابروزباشد.به جناب رهپو،تبریزی یالانچی، وحکومتی، ودیگرخوابیده دردوران دایناسورهابکن،که ازمرغ یک پا گویی دست بردارنیستند.این افرادحتی در ملی گرایی پان فارسی صادق نیستند،پان فارس ها ونژادپرستان عریان باعرب،باتورک علنا وصادقانه دشمنی میکنند.ولی این ماموران معزول حرفا ضدعرب بوده ولی عملن ازالفبای عربی دفاع وازتفکرداشن ملایی الفبای قرانی حمایت میکنند.عزیزان درست است که تورکان الفبای لاتین رابهترین الفبابرای زبان تورکی دانسته وآنراانتخاب کرده اند،این عمل براثرتحقیق وانتخاب عصرجدید برای تطبیق با استانداردهای پیشرفت وترقی خواهی است،شما درگذشته خوابیده اید،این تقصیرخودتان است.که نمی توانید خودرابازمان همسان کنید، زبان مگرآیه قران است که نتوان بدان نزدیک شد.بهرحال درحال حاضر،بازمیگویم درحال حاضر راه برون رفت ازاین جهنم پان فارسی و
پان ایرانیستی ،شاه وشاهقلی شیخی،نعلین پرستی سیستم فدرال دموکراتیک باقوانین غیرمتمرکز،وزبان انگلیسی رسمی سرتاسری برای همه ودرکنارآن زبان هرملت برای آن ملت میباشد.چه بخواهید،ونخواهید،این خواهدشد،یاشا آقای کاشی عزیز..
برای حسن آقا جداری کف بزنید! حسن آقا جداری صد درصد درست می گوید! زبان فارسی زبان تحمیلی برای ملت های غیر فارس ایران است! چون صدها سال است که حکومت های فارس و پادشاهان فارس زبان فارسی را به دیگران تحمیل کرده اند! مانند پادشاهان فارس غزنوی و پادشاهان فارس سلجوقی و پادشاهان فارس خوارزمشاهی که همگی از نوادگان کورش بودند و کورش هم که پادشاه فارس ها بود! و پادشاهان فارس ایلخانی که از نوادگان داریوش بودند و داریوش هم که پادشاه فارس ها بود! و پادشاهان فارس آق قویونلو و پادشاهان فارس قراقویونلو که از نوادگان خشایارشاه بودند و خشایارشاه هم که پادشاه فارس ها بود! و پادشاهان فارس صفوی و پادشاهان فارس افشاری و پادشاهان فارس قاجاری! آری، زبان فارسی زبان تحمیلی برای ملت های غیر فارس ایران از سوی حکومت های فارس و پادشاهان فارس است!!! پس لعنت بر فارس و زنده باد ترک و پان ترکیسم! (ببخشید، تورکیسم!)
ایرانیان دارای الفبای عربی هستند.
ترکها الفبا ندارند . با از روسی یا از لاتین استفاده میکنند.
الفبای فارسی با دین مردم رابطه دارد.
الفبای ترکی، با دین اروپا و دین روسیه رابطه دارد.
دین هم بخشی از فرهنگ چند هزار ساله مردم است
این مغولزادگان خارج نشین بازهم از کیسه مردم می بخشند.
اینها ناخواسته یا عمدا ، مهرههای استعمار غرب در خاورمیانه میباشند.
ترک به ترکستان !
زبان و فرهنک مردم ایران پارسی است.
آقای دکتر هوشنگ امیر احمدی، شما که با سران رژیم روابط حسنه ائی دارید، در صورت امکان نظریات اینجانبان را هم به سمع حضرات برسانید، تا شاید حداوند تبارک و تعالی باعث گشایش مشکبات شود،
این ترامپ بخاطر امریکا و سرمایه هر کاری ممکن است بکند.
مبارزه با او گویا بی فایده است.
مگر اینکه یکجوری آخوندها سعی کنند، با وعدهُ و وعید فربیش بدهند و او را به حوزه علمیه بکشانند.
با شروع درس مقدماتِ صرف و نحو و مبطلات روزه و نماز سطح یک را تمام نکرده، آمریکا که سهل است ننه اش را هم خواهد فروخت.
و چون ایمانش قوی خواهد شد، داوطلبانه به دروس قرائت و تلمذ هم خواهد رفت.
ما چه مردم سرافراز و خوشبختی هستیم که ۴۰ سال است که در زیر عبای آخوندها لذت را تا خر خره می جویم.
جمال جان می بینی که فعلا کامنت هایت منتشر میشود دیگر برای خودت لازم نیست گریه کنی. شروع کن کامنت گذاشتن. هر چه هم بوده در گذشته دیگه نیست. توی گذشته نمون. تمام. بنویس ببینم چی میخوای بنویسی
الفبای فارسی چون عربی و اسلامی می باشد و هیچ همخوانی با زبان ترکی ندارد، مثلا اوزوم به معنای خودم و اوزوم بمعنای شنا بکنم هر دو با الفبای عربی به یک شکل نوشته می شود، عدم تطابقت زبان ترکی با الفبای عربی، بر خلاف زبان فارسی و در رابطه با پیوند اسلام با الفبای فارسی در زیر سیطره اسلام زبانفارسی به آزربایجان تحمیل شده، زبانفارسی زبان و الفبای عربی و قرآن را با خود به یدک می کشد در واقع این اسلام است که زبان فارسی را با الفبای قرآنی به آزربایجان تحمیل کرده و حتی تا استانبول هم رفته ولی از زمانی که الفبای لاتین در ترکیه و آزربایجان شمالی مرسوم شده بخاطر تشابهت الفبای قدیمی ملت ترک با لاتین باعث انکشاف این زبان شده، ولی زبانفارسی بخاطر نداشتن الفبا رسمی قبل از اسلام مجبور است که با الفبای قرآنی مدارا کند،
و بخاطر عدم امکان تکامل این زبان در جایگزینی لغات فارسی بجای لغات عربی و اروپائی، انقراض این زبان و نوشتار آن در زمینه علمی طبیعتا امری است مسلم!!!! البته در حد یک زبان محلی و محاوره ائی برای شعر و شاعری زبان مناسبی است، ولی دنیای مدرن دیکر از احساسات دوران عشیرتی عبور کرده،
و این مسائل در دنیای فانتزی دوران فئودالی مفهوم و ارزش داشت، مثلا شعر : سه چیز در عاشقی رسوائی آرد، سگ و همسایه و مه چون در آید، سگو نانش دهم، همسایه را خواب، خدا کاری بکن مه در نیاید، در دنیای فیس بوکی دیگر کسی خریدار عشق های دزدکی و پشت بامی نیست در دنیای مجازی دختران و پسران با هم ارتباط برقرار می کنند، و دور از دید و تیر رس پاسداران معاشقه می کنند،
تو به هر حرف وحرکت به حق من یک مارک چسباندای.من ملتی تقریبا ۳۰ میلیونی هستم به من میگویی قوم .واین کلمه همه ما را عصبانی کرده ما رامتحد وفاصله ما زیاد میشود وتو که ۲۵ میلیونی تو میشی قومچه...زبان من از ازل بوده ومنشا زبان سومری دارد تو زبان مرا وارداتی میگویی واین باعث خنده وعصبانیت ملت من وپی به اصالت عظمت وتکامل زبان خود میبرم ..به گفتنت ادامه بده..من از فرهنگ از رسومات واز عادات فردی واجتمایی خودم میگویم تو انرا تحقیر وخرده فرهنگ میگویی .ملت من خنیده عصبانی شده متحد شده پی به عظمت واصالت خود میبرد ..پس به کارت ادامه بده ..تو مرا سوسک مینامی .چه هدیه بزرگ را به من میدهی که رمز راز اتحاد وخیزش وعصبانیت ویکپارچگی ملت من میشود .پس به کارات ادامه بده....تو در برنامه فتیله مرا مسخره میکنی باعث اتحاد وخیزش من میشود پس ادامه بده...من هرحرف اجتمایی سیاسی ...بزنم تو مرا پانترک مینامی ومن تازه
با این کلمه اشنا واحساس غرور میکنم ...وتو به هر بهانه ای به من تجزیه طلب میگویی ومن تازه متوجه میشوم تنها راه راحت شدن وتنها راه اتحاد ویکپارچگی من وتنها را پیشرفت وبزرگی من است پس به کارهات ادامه بده . اگر به کارات ادامه بدی تجزیه حتمی وبازنده حتمی تویی پس به کارات ادامه بده .تمامیت خواه ..استعمارگر..جاعل بزرگ..مهاجر افغانیوااصل..کویر نشین بی اب علف وصد درصد وابسته اب خوراک ..اگه به ازادی عدالت زیر نظر حکومت ومدیریت فدرالیستی قانع نباشی رفتنی وفنا شدنی هستی ...مگه نه..پاینده اتحاد وازادی عدالت زیر سایه فدرالیستی
این جملات از وزیر لایق امیر کبیر است :
من فکر می کردم مملکت وزیر لایق می خواهد
بعد فکر دیدم نه ممکلت شاه لایق می خواهد
بعداً فکرکردم دیدم نه مملکت مردم لایق می خواهد
معنی این حرف اینکه امیر کبیر دولت وقت را به لجن کشید تا جای وزیر اعظم را گرفت بجای چاره جوی و همفکری برای راه حل مقدرات کشور به فکرتصاحب اختیارات شاه افتاده و گرفت باز ناتوان ازانجام امورات شد .
شروع کردند به بد رفتاری بامردم نمونش کشتار درتبریز ویا کشتار رهبران بهائیان رهبر بهائیان و به همراه یاران او را به بدار آویخت
درنهایت خود او کشته شد
امیر کبیر پسر آبدارچی ناصرالدین شاه بود ناصرالدین او را امیر کبیر کرد و سپس خواهرش به او داد
درنهایت دید
وای به روزی که گدا معتبر شود
همه ما کم و زیاد میدانیم وتاریخ هزاران ساله وقرن مستند اخیر نشان میدهد بت سازی مقدس سازی ودیکتاتور پروری در خون فکر ودر تک تک سلولهای ایرانیان بصورت سر طانی ریشه دانده .وکل مردم ایران با یک شعار دموکراسی ازادی احزاب ازادی عقاید ازادی بیان وعدالت ...به میدان بیاییند وپیروز شوند چند ماه دیگر بالخره یکی بت مقدس ورهبر ودیکتاتور خواهد شد .بیایید خودمان را فریب ندهیم .برای جلو گیری از دیکتاطوری برای جلو گیری از بت پروری وبرای جلو گیری از اختلاف وتجزیه وبرای تضمین ازادی وعدالت وبرای تضمین اتحاد واقعی با اجرای قوانین فدرالیستس مانع هر گونه بت ودیکتاتور پروری وضامن ازادی وعدالت وضامن تقسیم قدرت ورهبری ومدیریت باشیم زنده واجراایی باد حکومت فدرالیستی ضد دیکتاتوری وتضمین کننده اتحاد ازادی وعدالت
برای کسانیکه نوشته آقای جداری را میخوانند.
زبان پارسی هرگز تحمیلی نبوده بلکه زبان تاریخی این مرزوبوم است وزبان وارداتی مانند عربی نیست.در زمان قاجار ودر دورانی که احمد شاه در
پاریس در هتل زندگی میکرد به همین زبان پارسی گفتگو میکرد و در خانه نیز زبان پارسی زبان گفتگو بود.این مطلب را بزرگ خاندان قاجار در مصاحبه خود اعتراف میکند و بنابراین گناه رضا شاه نیست..بزرگ خاندان میگوید تا سن هفت سالگی در خانه با او به زبان پارسی سخن می گفتند ونه ترکی.
واقعیت این است که جریان تجزیه طلب اساسن به تاریخ اجتماعی سلسله قاجار نمی‌پردازد وسخنی از دوجنگ که بخش بزرگی از کشور ما از دست رفت نمی کند.اوضاع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران قاجار مردم را از سلسله قجر بیزار کرده بود و قتل ناصر دین شاه و انقلاب مشروطه نمونه روشن نارضایتی مردم ایران بود.قتل امیر کبیر و وزیرلایق محمد شاه کارنامه سیاه
آن سلسله است .جنگ دوم واشغال ایران فضایی برای جریان چپ برای اغتشاش و برهم زدن نظم قانونی کشور و نفوذ دولت شوروی بوجود آورد.اشغال آذربایجان از سوی ارتش سرخ و ایجاد فرقه هدفی جز جدایی آذربایجان از ایران نداشت.از آغاز جنگ دوم تا کنون جریان چپ هدفی جز تخریب هرج مرج وتجزیه ایران و اندیشه دیکتاتوری نداشته است.ایران متاسفانه با کمک چپ ابزار سیاست خارجی دولت روس شده است.همه گروهای چپ وتجزیه طلب در خدمت سیاست دولت روسیه عمل میکنند وسخنی از ایران ومیهن پرستی و پیشرفت نیست. نظام کنونی عامل دولت روسیه است و جریانی مانند مجاهدین بلشویک های مسلمان هستند.با این کارنامه سخن از ستم ملی کردن راه به بیراه است.
امیدوارم ھیچ کسی بە ا الیار گلوبال کمک نکند سایتی کە توسط ا الیار ادارە میشود و بنا بە دستور و پیشنھاد ا الیار سانسور و حذف مراجعه كنندگان و کامنت گزاران انجام میگیرد و اشاعە فرھنگ و خط بە غایت فاشیستی پان اتراک پیش بردە می شود
خدمت فارس زبانان عزیز شما تقریبا۱۰۰ ساله اینهمه انرژی مصرف میکنی زبانت را بر بقیه ملل ترک کرد لر عرب بلوچ ترکمن تحمیل کنی ایا موفق شده ای؟!نشده ای هیچ بلکه باعث انزجار ۵۵ میلیون دیگر شدای .اگر مردم یاد گرفته اند برای گزران امور صحبت میکنند بلکه در باطن تحت فشار ومنزجرند وباعث کنجکاوی وتحقیق وتعصب بیشترشون میشود ...یک قرن است تمدن پارسی میکنی خدایش یک نفر از ملت غیر فارس این جعلیات را قبول دارد یا باعث تمسخر شدای..یک قرن است تحمیل فرهنگ میکنی واین همه مصرف انرژی خدایش در مقابل فرهنگ بسیار اصیل ترکی کردی عربی بلوچی ترکمنی ودر مقابل تنوع واصالتشون حرفی برای گفتن داری چرا مصرف این همه انرژی وبطالت زمان وهر نوع هزینه!؟؟ ..ودر نهایت باعث شدای همه ترا استعمارگر واشغالگر بدانند ..واگر حکومت فدرالیستی بر قرار شود ما همه همسایه ابدی وازلی هستیم همه به چشم همسایگی نگاه خواهند کرد ومراودات دوستان
شده درنهایت مراودات دوستانه داوطلبانه بسیار کم هزینه وباعث شگوفایی ورشد ومقبولیت تو خواهد شد واز همه مهمتر باعث اتحاد واقعی داوطلبانه وبدون هزینه وبزرگی خواهد بود .وروسها با توجه به این نتایج ملتها وسرزمینهای اقماری را ول وپیشرفت وقدرتشون بیشتر وخود را از این همه مصرف انرژی ازاد ومقبولیت هم پیدا ونفوذ واقعیشون هم دوباره شروع شده ..وبه هزار یک دلیل دیگر به نع تو هم هست..یاشاسین اتحاد وبزرگی فدرالیستی ودر عین حال ازادی وعدالت فدرالیستی ودور باد تجزیه ودور باد هر گونه استعمارگری
سالام ـ باورکنید،این آقا نه کمونیست است،نه دغدغه کاردارد، نه درکی ازدرد ومشکلات مردم را می شناسد،نه بفکرایران است ونه دغدغه ایی برای انسانهادارد. ایشان بنظرمن یک مغلطه کار بوده وهدفی جز گل آلودکردن و پیچیده کردن گفتگوهاندارد. شماهرچه دوست دارید ،برآن نام نهید.مامور...بنظرایشان اگرقاره آسیا همگی یک کشوربود،واین آقاشهروند آن کشوربودهندو، اسلاو،اردو،تاجیک،گرجی،تورک،مغول،عرب،همه باید لال میشدند،چون سره نویسی ایشان امکان خطرافتادن داشت.این رفیق خوابیده درفرانسه،مسافر تمام کشورهای قاره اروپا،ماموریت دارد،تنها ازمرزپرگهربخاطر زبان باشندگان سره نویس جوی باریک مارا گل آلودکند.عزیزان،کاربران میدانم که شمابهترازمن این آقارامیشناسید،ببینید،درمقاله چهل من کاغذبر چه چیزهایی نوشته است.ازکشتار۶۵ میلیون
نفری جنگ اول ودوم نوشته ولی یک کلمه ازناسیونالیسم انگلیس آفرین ایرانی فراماسیونی فارسی ننوشته،ازناسیونالیسم ایرانی عقب مانده فارسی زوری یک جمله ایی نمی نویسد.مگراینکه بخواهد مقدمه چینی رابرای مغلطه بیان کند.خودش با کارت شینگن باپری رویان غیرمسلمان فرنگ را باپول ،،،،کارگری ،،، گشته وویسکی اسکاتلندی نوش کرده، مارا به سرزمین موعود بهشتی کمونیستی حواله میدهد.اگرازتاریخ بگوییم،میشویم،پان، اگراززبان مادری بگوییم،میشودزبان عمه ایی،خاله ایی،ووو . اگرازمدرسه بگوییم میشوم کور،که بربری راندیده ایم،ازیک طرف ناسیونالیسم راتقبیح میکند،ولی خودش سره نویسی میکند.ملتی که صدساله هویت اش را همفکرانش هدف قرارداده رانمی بیند، ازمهرهای همیشه درجیب پان ایرانیست هادرکوبیدن برگردن هرکس استفاده میکند.عزیزان این دغلکاران رابشناسید،من قبلن گفته بودم که بدرد آقای حدادعادل میخوری،خودت رابه قسمت فرهنگی سفارت معرفی تا بتوانی بربری گیرآورده تاگشنه نمانی،ولی این شوخی بود.چون برایم روشن است که این افراداکثراحقوق بگیرند.
دوستان... اگر در جمهوری جهل و جهالت اسلامی بحث عقیدتی و موضوع مهم فکری , رفتن به توالت ( با پای راست و یا با پای چپ ) است, در انقلاب بعدی پرولتاریائی بر علیه بورژوازی , موضوع مهم فکری (( کله پاچه )) خواهد شد. لنین آسوده بخواب که بعضی ها فکر میکنند بیدارند.
تازه گی ها هم خیلی مد شده است که گفتار از ( فقر در بیافرا ) انسان را انقلابی تر می کند. خواهشمند است که اسم آن بچه بورژوای بی اطلاعی قبلا گفته بود اگر مردم "بیافرا " در افریقا ، آب و نان ندارند، چرا بیسکویت و آب میوه میل نمی کنند , را در اینجا درج کنند. . البته خیلی ها از این جمله غیــــر حقیقیــــی ( ماری آنتوانت ) که اگر مردم نان ندارند, کیک بخورند , استفاده می کنند . ماری آنتوانت هیچ وقت این جمله را بر زبان نیاورده است .انقلابیون فرانسه این جمله را درست کرده اند . همانطوری قبل از انقلاب بهمن
شایع شده بود که که یکی از نزدیکان شاه برای حل مسائل ترافیک تهران گفته بود که برای کم کردن ترافیک تهران , مردم با هواپیما های شخصی خودشان مسافرت بکنند. یک موضوع دیگری که در قرن 21 دنیا شاهد آن است , این است که هرچند کشور های فقیر بوده و مردمان گرسنه دارند ولی اگر در گذشته روی هم و کلآ (( گرسنگی )) باعث مرگ و میر شد, الان ( پر خوری ) باعث این مرگ و میر است....یعنی تعداد مرگ پر خورها بیشتر از مرگ گرسنگان بر روی زمین است..... باری, امیدوارم هر چه زودتر از این (( رمانتیسم فقر زده گی )) بیرون آمده و در دنیای ( رمانتیسم بورژوازی ) زندگی بکنم تا چه باشد که دوستان چه دعائی بکنند.
ادامه,
البته نتیجه گیری کامنت قبلی مربوط به فرمایشات خمینی در روزهای روشن بعد از انقلاب ۵۷ بود که افرادی چون جناب کدیور را نیز همراه میلیون ها نفر دیگر گمراه نمود. عکس این قضییه نیز احتمالا صادق است. یعنی اگر آن الدنگ مگالومانیاک (خدا بیامرز) تحصیل کرده سویس, اجازه داده بود که رساله مملو از کثافت خمینی به صورت پاورقی در روزنامه های اطلاعات و کیهان منتشر شود, این آگاهی, تاثیر انتشارات زیرزمینی خمینی را خنثی کرده و احتمالا به این روز نمی افتادیم. به هر حال هر دو صورت قضییه بستگی به زمان و مکان و شرایط موجود و قضاوت اشخاص دارد.
امیر عزیز، جامعه ایران به زنده باد مرده باد گفتن عادت کرده، یا ضد انقلابی یا انقلابی، یا وطن پرستی و یا وطن فروش، یا تجزیه طلبی یا پانیرانیست و یا پانفارسبستی و گرنه پانترکیستی، همه اش یا این یا آن،،،، من با مسائل برخورد ترانسپارانت دارم نه به لنین و نه به صمد و نه یه ساعدی بچشم انسانهائی ماورا الطبیعه نگاه نمی کنم، آنها محصول شرایط خود بودند، و در شرایط و محدوده خود چیزهائی را دیده و چیزهائی را ندیده اند، می نگرم، یعنی مثل ارشمیدوس نابغه نبودند که قبل از اختراع ترازو، فرضیه هر جسمی که در مایعی فرو رود به اندازه وزن مایع هم حجمش از وزن آن کاسته می شود. را ارائه دهند.
جناب دکتر آیت الله محسن کدیور (متولد ۱۸ خرداد ۱۳۳۸، فسا)مجتهد، روحانی، نویسنده، اندیشمند دینی، و استاد پژوهشی دانشگاه دوک در آمریکاست که مطابق مرجع ویکیپدیای فارسی, مراحل تحصیل تا سطح دکترا و آیت الهی را طی نموده اند.
کتاب مقاله مانند مکرر در مکرر در مکرر ایشان را چند خط در میان مرور کرده و معلومم شد که "...راقم این سطور که در اوج جوانی در زمره آنان‌بوده که به جمهوری اسلامی گفتند آری، ده سال بعد شروع به تفکر انتقادی درباره جمهوری اسلامی و روش آقای خمینی کرد و ده سال (بیست سال) بعدتر بتدریج در نحوه حضور دین در عرصه عمومی تجدید نظر نمود.", که "ظاهرا" عیبی ندارد, !Better Late Than Never.
بنده نیز از این مقاله کامنت مانند خود عذر میخواهم. اخیرا در امریکا سایت هایی مانند فیس بوک و یوتیوب و غیره مقالات و ویدئو های Alex Jones ناشر InfoWars را از سایت خود حذف کردند. سایت اینفووار سایتی
سایتی است که مطالب دروغ و مربوط به توطئه های باور نکردنی را منتشر کرده ضمنا چیز هائی مانند "حب دکتر رس" را به یک میلیون مراجعین ماهیانه به سایت را میفروشد. (https://en.wikipedia.org/wiki/InfoWars).
مقاله زیر سایت های فیس بوک و یوتیوب را بخاطر این اقدام سرزنش کرده و ظاهرا مانند سایت ایران گلوبال معتقد است که نباید از انتشار این مطالب جلوگیری کرد زیرا این افراد برای انتشار افکار خود به زیر زمین پناه برده و افکار آنها به کثافت ها و میکربها آلوده شده و پخش میشوند. پس بهتر است که آنها این افکار را در روز روشن و در زیر اشعه آفتاب منتشر کرده و اجازه داد تا خود را رسوا کنند.
نظریه فوق یک اشکال دارد و آن اینکه شنونده نیز باید عاقل باشد که بد و خوب را از هم تشخیص دهد و گرنه چنین روشی احتمالا نتایج اسف آوری خواهد داشت. نمونه آن انقلاب ۵۷ و فرمایشات خمینی در جامعه ای بود که حتی افراد فرهیخته ای مانند جناب کدیور نیز در این دام افتادند و به قول معروف "وقتی دریغ گفت که تیر از کمان گذشت". مقاله جالبی ست.
مانقورد کسی است که برخورد شخصی به مخالفان سیاسی خود کند و مانقورد تویی که در ورای اقیانوس نشسته ای و بجای برخورد با علی خامنه ای و سایر ترکهای در راس قدرت جمهوری اسلامی، به یگ روشنفکر مخالف جدایی آذربایجان تهمت میزنی.
برای عمومی تر شدن جنبش ، پذیرش و اعلام روشن « اداره امور محلی توسط مردم محل»، و سیستم فدرالیسم برای کشور، از سوی جریانها و شخصیت های سیاسی، اصلی الزامی به نظر میرسد. با اعلام پذیرش این اصل، شرکت آذربایجان، کردستان، سیستان و بلوچستان و نقاط دیگر در جنبش ، تسریع میشود. و احتمال عدم شرکت آنها منتفی میگردد. حکومت خواهان سکوت این مناطق است. و لشگریان خود را نیز جهت حفظ سکوت در این مناطق متمرکز کرده است. مناطق مذکور وقتی به حرکت در میایند که حداقل خواست سیاسی آنها پذیرفته شده باشد.
جا دارد در این رابطه نیز از نامه تاریخی زنده یاد آقای باستانی پاریزی به خمینی گجستک یاد کنیم. آقای باستانی پاریزی نیز خطر قدرت بدست گرفتن روحانیون را به خمینی یادآور میشود ومهمتر اینکه ایشان مینویسند همه مردم ایران شیعه نیستند.
این نامه ها که به شاهان و رجال کشور نوشته اند در حقیقت زنگ خطر برای قدرت پرستان و آدمکشانی است که که کشور را به بیراهه برده اند.
کافی است به نامه های مخالفان سازمان مجاهدین به رجوی نگاه نکنیم..همه هشدار وپند واندرز که مواظب باشید خمینی نشوید.
اسلام بر خلاف آنچه ادعا میشود نه دین عدالت است ونه دینی انسانی با دین قدرت.اسلام مظهر جباریت توحش وبی وطنی است .
تا کنون هیچ اخوندی از همان منبر در باره تاریخ ایران اقتصاد و فرهنگ و ادبیات چیزی نگفته اند .آخوند ها ارواح مسخ شده ای هستند که هنوز در زمان محمد زندگی میکنند ولی از مواهب زندگی قرن ۲۰ بهره مند هستند.
اقای زیبا کلام و اصلاح طلبان چرا فکر اساسی نمی کنید یک مثل ایرانی میگه هرچه کثافت را بیشتر بهم بزنی بوی گندش بیشتر بلند میشود چرا با مردم رک حرف نمیزنید که این حکومت بر اساس راندخواری غارت و فساد سازماندهی شده اداره میشود .ودولت و مجلس و قوه قضاییه و بطور کلی کشور بطور مافیای بوسیله رهبر و سپاه که نیروی نظامی و سرکوب است اداره میشود یعنی دیکتاتوری و خودکامگی کامل اذاره میشود..دولت روحانی و هر دولت دیگری چگونه میتواند با خودکامگی و فساد ریشه دار و غارت و چپاول تورم را ازبین ببرد این یک جوک است و عملی نیست .این رژیم اصلاح پذیر نبست و تنها راه رهایی ملت از این فلاکت سرنگونی این اژدهای فساد و تباهی است که خوشبختانه بطور فعال در جریان است و شما و امثال شما مثل خاتمی قادر نخواهید بود از سرعت سقوط رژیم جلوگیری کنید.
ضمن ارزوی موفقیت.... اول روی نوشتن قانون اساسی موقت فدرالی با الهام از قوانین سویس .وکانادا روسیه وقوانین ایالتی ولایتی مشروطیت ...کار کنید ودر مناطق مشترک وگاها مورد اختلاف انتخابات زیر نظر سازمانهای بین المللی بر گزار میشود . یاشاسین اتحاد وعدالت برابری ودور باد اختلاف وتجزیه
سلام وعرض ادب.فارس زبان هم وطن حباب فکریت را بترکان واقع بین باش .بر اثر جعلیات دوران پهلوی مثل اینکه باورت شده تاریخ داری .در مقابل تاریخ ترک ..در مقابل اولین تمدن بشری سومری.درمقبل دهها هزار سال تمدن اوراتور ی کاسی خزری هونی ماد سلجوقی ....قطره هم نیستی.مثل اینکه باورت شده روشنفکری در مقبل مدرنیته وازاد منش بودن ودر مقابل بروز بودن وسازگار بودن ترکها در قبال دیگر ملل وافکار تو چی هستی اصلا اندکی برای عرضه کردن داری!؟؟؟! تو فکر کردی قدرت زندگی داری نقشه را بردار ببین تماما در مناطق کویری بی اب علف وسوزان جهنمی هستی وتمام خوراکت ابت نفت گازت اب نونت از ملتهای ترک کرد لر عرب تامین میشود ببین وابستتر از تو ملتی در کره زمین هست؟؟! تو فکر کردی زبان داری ببین در مقابل زبان کامل ترکی عربی ایا زبانک وزبانچه محسوب میشوی؟؟! فکر میکنی بلدی تمام شکستهای این منطقه مواقعی بوده تو سرکار افتاده
شکست در مقابل اعراب شکست در مقبل مقدونی شکست در مقابل مغول با خیانت تاجیکان...فکر میکنی اصالت داری برو تحقیق کن تو مال افغانستان ووتاجیکستان هستی وبه کویرهای ایران مهاجرت کردای..تو فکر میکنی نژاد داری در منطقه نژاد روس ترک هندو ومغولی وجود دارد وتو در بین این نژادها هستی وحاصل مخلوط اینها جنوبتان بیشتر هندی مشهدتان مغولی غربتان ترکی ....تو فکر میکنی به دریاها راه داری هاشیه خزر ترک گیلک وترکمن جنوب تماما عری وبلوچ تو فکر میکنی زبان رسمی فارسیه حکومت میکنی ..این باعث شده صد سال ترک کرد عرب ترکمن لر ....از زبان تو نفرت داشته باشد وتو را استعمارگر واشغالگر ببیند وجعل بشریت بشناسد که الحق در این صد سال به صلاحدید غربیها بودی وخود بزرگ پنداری زبان تحمیلی تو باعث اتحاد ویکپارچگی وعصبانیت وخود اگاهی بیشتر ملل ترک کرد عرب لر بلوچ ترکمن گیلک میشود ..پس فارس زبان حباب فکریت را بترکون وبرابری را با مدیریت فدرالیستی بپذیر تا اتحاد وعدالت واستقلال وبزرگی برای همه تضمین شود والا تجزیه جنگ داخل راه افتاده از همه بازنده تر تو هستی
نیمی از مردم ایران ، از حمله ایلات ممالک محرومه ، که ساکن مناطق کوهستانی هستند در عمرشان یک بار هم چلو"ماهی با برنج" نخورده اند و گاهی دچار بیماری گواتر و کمبود ید شده اند.
"کله پاچه "هم شایدحداکثر 2 بار در سال . ولی بجای آن سیرابی،دمبه، پاچه ، شش یا جگرسفید .
این" اسامی مغولی ضد سرنگونی آخوندیسم" در این سایت ، بار دیگر نشان دادند که بدلیل وابستگی طبقاتی به بورژوایی، فئودالیسم ، کلان آخوندیسم و تجار ، از شناخت جامعه ایران واقعا بی خبراند و نقشی ضد انقلابی در میان اپوزیسیون بعهده گرفته اند.
نماینندگان این مردم محروم ایرانزمین، اکنون در تبعید دچار "رمانتیسم فقر زده گی "شده اند.
یک یچه بورژوای بی اطلاعی قبلا گفته بود اگر مردم "بیافرا " در افریقا ، آب و نان ندارند، چرا بیسکویت و آب میوه میل نمی کنند ؟ !
حالا جکایت این مغول تباران بیگانه با ایران شده است.
ایران گلوبال شده پاتق
دوستان... همانطور که متوجه هستیم « انشاء » طولانی آقای تبریزی , نمونه بهتری از ( عقاید چپ نما های ) جامعه استبدادی مثل ما را نشان میدهد. ما درد و بیماری های جامعه را تا اندازه ای لمس کردیم و می شناسیم. آقای تبریزی شما چه (( نسخه و راه حلی )) را برای این بیماری های جامعه دارذید؟ شما هم همان مشکل (( کارل مارکس )) را دارید. مشکل مارکس در اینجاست که بیماری های جامعه را خوب (( تشخیص )) میدهد ولی « نسخه ای » که برای این بیماری ها میدهد کاملآ (( بی اثر )) است. کسی که حتی خوردن (( کله پاچه و یا برنج با ماهی )) را غذای (( بورژوازی )) بداند , نمی تواند هیچ راه حلی را برای یک جامعه بیمار پیاده بکند.
(دنباله) ..... رنجدیدگان و ستمدیدگان جا می زنند؟ به پان نامه های پان ترک ها نگاه کنید، چنین کسانی به جای آن که بگویند و بنویسند: (ما پان ترک ها) همواره می گویند و می نویسند: (ما ترک ها !) اما روشن نمی کنند که این (ما ترک ها) را از کجا می آورند؟ کی و کجا میلیون ها ترک به چنین کسانی نمایندگی داده و آنها را سخنگوی خودشان کرده اند که چنین کسانی در گفته ها و نوشته هایشان (ما ترک ها) را به کار می برند؟ پان ترک هائی که با به کارگیری واژه (ما) خود را نماینده مادرزاد ترک های ایران و سخنگوی آنها جا می زنند به نمایندگی از ترک ها می گویند که مردم ترک ایران نه نان می خواهند، نه کار می خواهند، نه دچار بی پولی هستند، نه دچار بیکاری هستند، نه گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی هستند، نه زنانشان گرفتار حجاب سیاهی و تباهی هستند، نه گردانندگان رژیم دژخیمان و شکنجه گران آنها را به زنجیر .....
..... کشیده اند و نه دچار هزاران بیداد و ستم دیگر هستند و تنها چیزی که ترک ها از آن رنج می برند نبودن دبستان به زبان مادری است!
انگل های سیاسی پان ترک از تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود کالا و کمبود دارو و هزاران بدبختی و تیره روزی دیگری که ترک های ایرانی گرفتار آنها هستند نه چیزی می گویند و نه چیزی می نویسند! همچنان که از زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی در شهرهای ترک نشین که گردانندگان آنها نیز ترک های هوادار رژیم بوده و آن زندان ها کشتارگاه هزاران تن از ترک ها به دست دژخیمان ترک هستند، از ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت، از خفه شدن و له شدن و سرکوب زنان ترک با حجاب سیاهی و تباهی، از تجاوز جنسی به دختران ترک در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی و هزاران بیداد و ستم دیگر نه چیزی می گویند و نه چیزی می نویسند اما همواره با به کارگیری (ما) و (ما ترک ها) در گفته ها و نوشته هایشان خود را نماینده مادرزاد ترک ها جا می زنند!
هرگاه هم که ترک های ایرانی در برابر هزاران بیداد و ستم آخوندیسم به پا می خیزند پان ترک هائی که خود را نماینده مادرزاد ترک های ایرانی دانسته و واژه های (ما) و (ما ترک ها) را به کار می برند به میان پریده و می گویند تنها چیزی که ترک های ایران باید از آن گلایه کرده و درباره آن نق بزنند نبودن دبستان به زبان مادری است!
دوستان گرامی، امید بستن ستمدیدگان ایران به انگل های سیاسی پان آریا و پان ترک و پان کرد و پان عرب و ..... برای رهائی از رنج ها و ستم هائی که گرفتارشان هستند بیهوده بوده و مانند بردن آب در آبکش است! و کسانی هم اگر راه سازش و نرمش را در برابر انگل های سیاسی ناسیونالیست در پیش گرفته اند دچار خودفریبی هستند چرا که در آوردگاه نبرد با ستم و ستمگران، رژیم آخوندی دشمن است اما انگل های سیاسی ناسیونالیست خائن هائی هستند که از پشت خنجر می زنند!
(دنباله) ..... مردم ستمدیده ای را که برای رهائی از فرمانروائی ستم و ستمگران به پا خواسته اند اوزگه (بیگانه) می نامند چگونه می توانند دموکرات و آزادیخواه و دادخواه باشند؟ و چگونه ستمدیگان می توانند به این خائن ها امید ببندند؟ فردا هم اگر رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نابود شود و لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ پرتاب شود این خائن ها پیشینه های درخشان مبارزاتی برای خودشان خواهند تراشید و سهم خواهی خواهند کرد و به جز سهم خواهی در راه برپائی رژیمی بر پایه دموکراسی و دادگری و خردورزی سنگ اندازی خواهند کرد!
دوستان گرامی، این پندار نادرست که: "ما پیروزیم چون حق با ماست!" گونه ای خودفریبی است! و اگر ما بر آن باشیم که مردم سالاری و آزادی و برابری حقوقی زن و مرد و ..... از سوی دژخیمان و شکنجه گران و زرسالاران و سرمایه داران دودستی و پیچیده در پارچه ابریشمی گلدوزی شده به ما .....
..... پیشکش خواهند شد باز هم دچار خودفریبی هستیم! در هیچ کجای جهان ستمدیدگان بدون دادن هزینه و بدون پیکار برای داد و حق پیروز نشده اند! با بهترین سخنرانی ها و بهترین نوشتارها و بهترین وندآوردها آیا آخوندهای مفت خور وابسته به رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه دست از مفت خوری و زورگوئی برخواهند داشت؟
دوستان گرامی، مواد مخدری مانند مرفین و هروئین اعتیادآور هستند اما اگر بتوان اعتیاد به مرفین و هروئین را درمان کرد اعتیاد به خوردن پول مفت و بادآورده درمان پذیر نیست و گردانندگان رژیم دژخیمان و شکنجه گران که از سرزمینی به نام ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته اند دزدان سرگردنه ای هستند که هست و نیست یک کشور را تاراج می کنند و تنها زبانی را که می فهمند یک زبان است و آن هم زبان زور است!
از سوی دیگر اگر ما دچار این پندار باشیم که با رژیم دژخیمان و شکنجه گران می جنگیم و می کشیم و کشته می شویم و مانند فیلم های سینمائی پیروز می شویم و ایران سرزمین گل و بلبل می شود باز هم دچار خودفریبی هستیم! چرا؟ چون در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ هنگامی که ستمدیدگان خواسته اند خود را از فرمانروائی ستمگران برهانند کسانی پیدا شده اند که نه تنها ستمدیدگان را یاری نکرده اند بلکه در راه نابودی ستمگران سنگ اندازی نیز کرده اند و چنین کسانی خائن هائی هستند که از پشت خنجر می زنند! چنان که هنگام انقلاب مشروطیت آخوندی به نام شیخ فضل الله نوری و هوادارانش می گفتند که مشروطه خلاف شرع انور و اطهر دین مبین اسلام است و در راه انقلاب مشروطه سنگ اندازی می کردند! بدون ریشه کن کردن خائن هائی که از پشت خنجر می زنند ستمدیدگان نمی توانند از بیداد بیدادگران خود را برهانند و تنها نبرد ستمدیدگان با دشمنان ستمگر کارساز نیست و نابودی خائن ها نیز باید در برنامه کار ستمدیدگان باشد!
دوستان گرامی، هم اکنون خائن هائی که در راه نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه سنگ اندازی می کنند ناسیونالیست ها هستند! پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی که گاه از نژاد اهورائی آریائی و عطسه کردن خشایارشاه در دوهزار و پانصد سال پیش و سرفه کردن فردوسی در هزار سال پیش و گاه از دبستان به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای می گویند و می نویسند کسانی هستند که در راه نابودی رژیم گدایان مفت خور آخوندی سنگ اندازی می کنند! آریاپرستانی که در کنار آرامگاه کورش عربده کشی کرده و می گویند: "کورش پدر ماست، عرب دشمن ماست!" سخنشان این است که رژیم آخوندی دشمنشان نیست! و پان ترک هائی هم که رونوشت برابر اصل پان آریاها بوده و می گویند که فارس ها آذربایجان را اشغال کرده اند روشن نمی کنند که هزاران آخوند ترک و دژخیم ترک و شکنجه گر ترک و سرمایه دار ترک و زرسالار ترک از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟
دوستان گرامی، ناسیونالیست های ایرانی همواره خودشان را سخنگوی مادرزاد ترک و فارس و کرد و عرب می دانند و همواره واژه (ما) را به کار می برند اما روشن نمی کنند که این (ما) را از کجا می آورند؟ ناسیونالیست هائی که می گویند (ما) مردم آریائی تبار سرزمین اهورائی ایران، (ما) ترک های آذربایجان، (ما) عرب های الاحواز، (ما) کردهای ایران و ..... روشن نمی کنند که کی و کجا میلیون ها ایرانی آنها را نماینده خودشان کرده اند که چنین کسانی از سوی آنها واژه (ما) را به کار برده و خودشان را سخنگو و نماینده آنها جا می زنند؟ آیا میلیون ها تن از مردم فارس زبان ندار و گرسنه و تشنه و دردمند و درمانده و کباب شده در آفتاب سوزان یزد و کرمان و اصفهان و فارس و سمنان و خراسان و ..... به آریاپرستان وابسته به سرمایه داری نمایندگی داده اند که چنین کسانی با به کارگیری واژه (ما) خود را نماینده مادرزاد این .....
دوستان گرامی، در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ ناسیونالیست ها درخشانترین کارنامه ها را در زمینه گندکاری ها و ددمنشی ها و تبهکاری های گوناگون داشته اند که جنگ افروزی یکی از آنهاست! چنان که هم جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته و هم جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته ریشه در ناسیونالیسم داشتند!
سیاهترین رژیم های دیکتاتوری در همه جهان و همه تاریخ نیز رژیم های ناسیونالیست بوده اند! همچون رژیم هائی که سردمداران آنها ناسیونالیست هائی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، محمدرضا پهلوی پان آریا، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب بوده اند!
نژادپرستی و انسان ها را برابر با جانورانی از نژادهای گوناگون دانستن نیز از ویژگی های ناسیونالیسم و ناسیونالیست هاست و همه ناسیونالیست ها نژادپرست هستند و ناسیونالیسم .....
..... بدون نژادپرستی چیزی است که در هیچ جا یافت نمی شود و در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توان یافت که نژادپرست نباشد و نژادپرستی از اندام های جدا نشدنی پنداری پلید و پلشت و دوزخی و اهریمنی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم است!
دیوارکشی و مرزبندی میان انسان ها و پیدایش صدها کشور در سرتاسر کره زمین بر پایه نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه نیز کار ناسیونالیست هاست و اگر در جهان به جای کشورهای گوناگون یک کشور می بود جنگ های خانمانسوزی مانند جنگ جهانی یکم و دوم رخ نمی دادند و میلیون ها انسان کشته و زخمی و آواره نمی شدند!
دروغ بافی و داستان سازی و تاریخ تراشی نیز کار ناسیونالیست هاست و هنگامی که یک ناسیونالیست می خواهد سخن بگوید باید آماده شنیدن دروغ بود! داستان پردازی های دروغین درباره رویدادهای تاریخی و دروغ هائی که ناسیونالیست ها درباره تاریخ یک سرزمین می گویند و می نویسند هیچ ارزشی برای یک پژوهشگر تاریخ ندارند و اگر کسی بخواهد درباره تاریخ یک سرزمین بپژوهد نخستین کاری که باید انجام دهد دور ریختن نوشته هائی است که ناسیونالیست ها درباره آن سرزمین نوشته اند!
روشن است که همه این کردارهای نیک از ناسیونالیست ها فرشته هائی نازنین می سازند!!! اما در کنار این کردارهای نیک که درباره آنها سخن گفته شد کردار نیک دیگری نیز هست که فرشته های نازنین ناسیونالیست از انجام آن رویگردان نیستند و آن هم خیانت است! ناسیونالیست ها خائن هائی هستند که از پشت خنجر می زنند و در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ هنگامی که ناسیونالیست ها دیده اند که با خیانت و خنجر زدن از پشت می توانند به خواسته هایشان برسند از هیچ خیانتی فروگزار نکرده اند چون خیانت با خون ناسیونالیست ها درآمیخته است و یک ناسیونالیست یک خائن است!
دوستان گرامی، چندی است که گروهی از مردم به جان آمده از بیداد و ستم در ایران به خیابان ها آمده و فریاد دادخواهی سر داده اند اما شما اگر به گفته ها و نوشته های ناسیونالیست ها نگاه کنید چه می بینید؟ همراهی؟ همدردی؟ همبستگی؟ پیوستگی؟ همیاری؟ نه! ناسیونالیست ها با دادخواهان همراه و همدرد و همبسته و پیوسته و همیار نیستند و کارشان خیانت است و از پشت خنجر می زنند! برای نمونه در همین تارنمای ایران گلوبال پان ترک هائی که رونوشت برابر اصل ناسیونالیست های آریاپرست هستند با فلسفه بافی های فراوان ناسیونالیستی و با نوشتن هیتلرنامه های رنگارنگ از هیچ گونه سنگ اندازی و کارشکنی در راه جنبش مردم ستمدیده فروگزار نکردند! آن هم پان ترک هائی که برابر گفته ها و نوشته های خودشان ده ها سال در اروپا و آمریکا مانده و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند!
آیا مردم دردمند و درمانده و گرسنه باید به این انگل های سیاسی خائن که از پشت خنجر می زنند امید ببندند؟ به نوشته های انگل های سیاسی خائن پان ترک که از پشت خنجر می زنند نگاه کنید: ( ..... ملت تورک آزربایجان جنوبی کاری به کار ملت بیگانه فارس ندارد! ..... ) ، ( ..... این هیاهو هم چیزی مانند جنبش سبز فارس هاست! ..... ) ، ( ..... ملت تورک آزربایجان جنوبی برای فارس ها سینه نخواهد زد! ..... ) ، ( ..... آزربایجان دیگر سر ایران نیست! ..... ) ، ( ..... آزربایجان از ایرانیت عبور کرده است! ..... ) ، ( ..... حرکت ملی آزربایجان جنوبی باید مستقل از جنبش فارس ها باشد! ..... ) ، ( ..... ملت های دربند ایران برای رهائی از سلطه فارس ها باید مبارزه کنند! ..... ) ، ( اوزگه چیراغنا یاغ اولماخ بسدی! ..... ) و ..... و ..... و ..... گذشته از آن که بسیاری از کسانی که در جنبش نوین مردم ایران به پا خواسته اند فارس نبودند و ترک و کرد و عرب و ..... بودند اما کسانی که .....
"" همزمان با آغاز تحریم ها، منابع عظیم نفت در پاکستان کشف شد "" پاکستان ۲۰۰ دویست میلیونی، در بحرانی‌‌ترین شرایط، تبدیل به رقیب ایران شهر فارسی شد، با کشف میادین عظیم نفت در نزدیکی مرز ایران با پاکستان، اینک پاکستان برای جلب سرمایه، ساخت زیربنا ها، و بازار برای صادرات، با ایران شهر فارسی، به رقابت خواهد پرداخت، انگار بندر گوادر، بزرگترین تهدید بندر چابهار، کافی نبود، نفت هم به آن اضافه شد، پاکستان دویست میلیونی، کلمه " ترکی " اوردو " را به عنوان زبان ملی انتخاب کرد و در برخلاف ایران شهر فارسی، در جنگ جمهوری آزربایجان با ارمنستان، همیشه در کنار آزربایجان بوده است. فارس‌ها در ایران، با نفت به قدرت رسیدند و پایان دوران نفت در ایران، به معنی برگشت تورکان به قدرت است.
جریان تجزیه طلب که فرزند خلف چپ بی وطن است باید بداند تجزیه ایران بدون قربانی شدن آنها در راه هدفهای استعماری غیر ممکن نیست.پاسخ تاریخی به تجزیه طلب را میتوان در روز ملی۱ ۲ آذر و فراری شدن رهبر فرقه جستجو کرد.از سرنوشت دیگر تجزیه طلبان و سرنوشت هولناک آنها و چپ تجزیه طلب وضد ملی باید درس عبرت بگیرند وهرگز فکر تجزیه نکنند .در این راه مقدس از روح همه میهن پرستان از آغا محمد خان قاجار تانادرشاه از ستارخان تا باقر خان ویپرم خان ارمنی ورضا شاه کمک خواهیم گرفت.
جناب مغولی
هیچ می دانید درزمان حمله مغولان به ایران حاکمیت ایران دردست تورکان خوارزمشاهیان بود وقبل از خوارزمشاهیان ، سلجوقیان و غزنویان درایران حاکمیت داشتند.
همدست مغولان درحمله به ایران قوم فارس بود و اطرافیان چنگیز خان عموما ازقوم فارس بودند وکلیه مکاتبان چنگیزخان بفارسی بود واکنون جزوء گنجینه ادبیان فارسی می باشند.
به تاریخ نگاه کنید شرم خواهید کرد از اینکه تورک ها را به مغولان نسبت می دهید .
Anonymous گرامی،
1- فارسگرایان( پارسیسم) 1000 کتاب تاریخ شوونیستی (مانند«زرین کوب»)نوشته اند، ترکها هم یک کتاب توسط ذهتابی نوشته اند. «این به آن در». 999 کتاب بدهکارید.میتوانید در انتظارش باشید. گویند «چیزی که عوض دارد گله ندارد».
2- اما 900 سال تاریخ ترکها نه ربطی به زرین کوب دارد و نه ذهتابی.نه ربطی به بد دارد و نه خوب:
ayrandı budi -yarısı sudi-içsəndə budi-içməsəndə budi
بخواهی-نخواهی-همینه.
3- اما اگر کمی لطف می فرمودید روشن بود که تاریخ 900 ساله و « ایران، آذربایجان!»، در جواب « آذربایجان ایران نیست»، ذکر شده است.
4- از کاینات پنهان نیست از شما چه پنهان. در مورد آذربایجان چهار آیه آمده:
1-« آذزبایجان ایران است».آیه پهلوی و ایران ایست ها. مصدق چی ها.و حزب پان ایرانیست،مجاهد... و چپ های آلوده به ایرانیسم، لاجرم شوونیسم.
2- « آذربایجان ایران نیست» آیه ی ترکیستهای جدایی خواه.
3- « آذربایجان واحد فدرال»، آیه فدرال ایست ها.
4- « ایران، آذربایجان است»؛ ( دلیل تاریخ 900 ساله).
آیه ایست به زر نگاشته شده ( به قول معتقدان) یا به روایتی، بر گل نوشته شده، توسط فیلسوفی( معروف به افلاتون آذربایجان) . به اسم« نامتار NAMTAR». که اینجانب اشاره کرده بود. جهت آگاهی، از این دیدگاه. البته این جویای حقیقت، که راقم این سطور باشد، تنها پژوهنده ی این موضوع ست، و هیچ ارتباط جسمی و روحی، با پیروان این فیلسوف معروف، و به عمد گم نام نگاهداشته شده ، ندارد.
جا دارد به دو اصل مهم از فلسفه پیروان این عالم اشاره شود:
1- همانطور که نوشته ام معتقد اند: « ایران آذربایجان است»
2- اصل دوم: معتقد اند: « چیزی که عوض دارد گله ندارد».
3- اصل سوم، پیروان فیلسوف معروف به نامتار NAMTAR معتقد اند : « صحبت کنندگان به زبان دری فارسی ، حق ندارند تا یک قرن، این زبان را "کتباً" در مملکت استعمال کنند.» . تا جایی که پژوهش به من اجازه میداد گویا دلیل این سخن هم به احتمال قریب به یقین، همان اصل دوم است. که گوید: این به آن در. چیزی که عوض دارد، گله ندارد».
-------
وقتی برای اولین بار نام این فیلسوف را از زبان پیروانش شنیدم شروع کردم به تحقیق در مورد او. و نتایجی هم بدست آمد، که امیدوارم در ادامه تحقیقات روشن تر شوند، تا بتوانم چیزی در این مورد بنویسم.
بهر صورت ایده ها و اصول اش ( که به او نسبت میدهند) در میان پیروانش جاری ست. و مزین به برهانها.
اصول دیگری هم به او نسبت میدهند از جمله:
4- اصل چهارم: « نام گذاری یک سرزمین انتخابی "ست، از سوی ائل. و این امر باید توسط عموم انجام گیرد ».
( به زبان امروزی، انتخاب نام برای یک کشور انتخابی ست، که توسط خلقها یا ملتها صورت میگیرد، نه توسط یک دسته و گروه از اشخاص ).
---ریشه عقاید:
طبق معتقدات پیروان فیلسوف نامدار NAMTAR ، ریشه این اندیشه ها به 7هزار سال پیش ، به "پیتوس-میتوس" یعنی اساطیر مردمان منطقه برمیگردد. نامتار نه تنها به عنوان فیلسوف و اندیشه پرداز مطرح بود بل او « مجری» اندیشه های خود نیز بشمار میرفت. مقولات « انتخاب» و « عوض»، از اجزاء مهم فلسفه اوست که به « دنیای مردگان-زندگان» مربوط میشود و از آنجا منشاء گرفته است. نامتار که در دو جهان (دنیای مردگان و زندگان) میزیست، به ساکنین دنیای مردگان قانون « انتخاب و عوض» وضع کرده بود. آنها میتوانستند سکونت در جهان مردگان یا زندگان را برگزینند . اگر کسی دنیای زندگان را « انتخاب» میکرد می بایست « عوض» پیدا میکرد. کسی را وارد دنیای مردگان مینمود و خود خارج میشد.
از سوی دیگر لازم بود« انتخاب و عوض» مورد تأیید همه ساکنین دنیای مردگان-زندگان قرار میگرفت. اینجا دخالت ایل تحقق مییافت.
---
به نظر میرسد طبق عقاید پیروان او، با این حساب، فاتحه ی اسم« ایران» خوانده شده است!
انگار نامتار با عقاید خود، بمانند « عزراییل»، میخواهد « جان ایده لوژی فارسیسم-ایرانیسم» را بگیرد!
شاید.چه میدانم.
---
اشاره کنم، گرچه اهل فلسفه نامتار ریشه عقاید خود را در اساطیر جویایند اما اهل خرافه نیستند. معتقداند نامتار فیلسوفی بوده که به صورت میتوس در آمده است باید برای شناخت او به اصطلاح «Hermeneutics یا علم تأویل» را به کار گرفت. تا سره از ناسره جدا شود.
------
آخ ، « اره ش کیگال Ereschkigal»!
اوزوم-اوزونه
گؤزوم دوشدو گؤزونه
آلدی جانیمی
جان آلان گؤزلر.
گل یئتیش، نامتار!
قایتار منه
حیاتیمی یئنه!
----
-هر کس چشم درچشم Ereschkigal(الهه دنیای مردگان) میدوخت،جانش گرفته میشد!
- نامتار فرزنذ او، از راه« انتخاب و عوض» می توانست زندگی را به مرده بازگرداند. یا در غیر این صورت
جان شخص را بگیرد.
"" جامعه شناسی تحولات اخیر ایران شهر فارسی "" روح ملی ایران شهر فارسی توان بازتاب آثار حماسی شاهنامه را ندارد. تجلی روح ملی ایران شهر فارسی، و اوج آن، در شاهنامه گرد آمده، در این "" برههٔ تاریخی "" غیر فارس‌های ایرانی، شاهد افول ستارهٔ دو پدیده هستند، فقدان روح ملی در جامعه فارسی برای از میان برداشتن مافیای سپاه، مافیای خامنه‌ای متولد عراق، "" افق جدیدی را در اذهان غیر فارس‌ها "" باز خواهد کرد. ما وارد دوران "" تلاقی فانتزی با واقعیت "" شده ایم. بزودی همه باور خواهیم کرد که "" ایران شهر فارسی، بر پایه یک سری فرضیات پوچ بنا شده است "" و این باور، با دستان توانای جامعه فارسی، به ثبت تاریخی خواهد رسید.
رضا پهلوی دارد به فدرالیستها همان ملتهای ترک کرد لر عرب بلوچ ترگمن ...نزدیک میشود وبا انها جلسه ومشاوره میکند .وحتما در قبال حمایت ملتهای غیر فارس وعده وعیدهای میدهد .هوشیار باشید هپشیار باشید پدر بزرگش وپدرش چه بلایای سر ملتهای غیر فارس اورداند وچه استعمارگری شدیدی راه انداختند . اذربایجان تجربه چهار انقلاب فدرالیستی داشته همیشه خنجر از پشت خورده .رضا پهلوی دارد از همه ابزاری برای برقراری استعمارگری شدید ارزوهای خودش استفاده میکند .مگر ومگر اینکه قانون اساسی فدرالیستی نوشته شده وضمانتهای اساسی قابل اجرا گرفته شود .من با چشهای خودم هم ببینم باور نمیکنم روشنفکرترین فارس وابر روشنفکر وسوپر ازادی وحقوق بشر خواه هم از شنیدن فدرال اذربایجان فدرال کردستان فدرال عربستان فدرال لرستان فدرال بلوچستان فدرال ترکننستان فدرال قشقایستان فدرال گیلان ...رعشه بر تنش نیافتد .یاشاسین اتحاد وازادی فدرالیستی
حقیقت تاریخی در کشور ما ایران این است که نه مردم ایران بلکه گروه ها و احزاب سیاسی هستند که چرخه خونین استبداد را همواره می چرخانند وزنده نگاه میدارند
یادآوری چند نمونه کافیست .آیا مردم ایران خواهان کودتا در ۲۸ مردادبودند؟
آیا مردم ایران خواهان وضع کنونی بودند ؟ایا مردم ایران خواهان تجزیه کشور هستند؟
آیا مردم ایران مخالف رابطه با غرب بودند وهستند؟ جواب منفی است.
بنابراین جریانات سیاسی یعنی دین گرایان و چپگرایان وتجزیه طلبان دشمن دمکراسی و حکومت قانون هستند.
متاسفانه در سازمان های چپ ودینی اساسن دمکراسی درونی نیز عملی نیست.سازمان دینی مجاهدین رهبر ی چهل ساله دارد وتا کنون کنگره ای که از آن انتخابات آزاد و رهبری جوان انتخاب شود یک خیال است.
چه در زمان شاه وچه اکنون ما در ایران انتخابات آزاد نداشتیم. بدون شک یک انتخابات آزاد در ایران صد در صد میتوانست از فاجعه انقلاب
اسلامی جلوگیری کند.امروزهم یک انتخابات آزاد میتواند ایران را از بحران تاریخی خود نجات دهد .بنابراین چه نظام سابق وچه نظام تبهکار اسلامی و چه مخالفان دینی وچپی هر دو نظام دشمن انتخابات آزاد و حکومت قانون هستند.
پافشاری برای انتخابات آزاد در ایران سنگ زیربنای حکومت قانون در آینده است و اصرار برای انقلابی دیگر اغازی برای خونریزی های آینده
خودسری های دین وحزبی و دیکتاتوری میباشد.
تا کنون مدعیان قدرت در ایران وبرون مرز یک جلسه مشترک یک خط اعلامیه ویا یک عکس یادگاری باهم نگرفته اند.این افراد با أین دیگاه چگونه میخواهند ایران و مردمانش به آزادی ودمکراسی و حکومت قانون دست یابند؟
سالام ـ لطفا بیراهه نروید،دردوران گذشته ودرعصر فئودالی وعدم وجود امکانات رسانه وسازمانهای مختلف حقوق بشری اگرایران آزربایجان بود،یااگرآزربایجان،گرجستان،قزاقستان،وو روسیه بود،ازاین دوران باید با چشمان بازنگاه کردن ودیدن واقعیت هالازم است.متاسفانه هتوزافرادی که ادعای سواد سطح بالادارند،عاجزند.اکنون ملت ها باهویت خودبوجودآمده است.روزبروزهم هویت ها پررنگترمیشود،هرملتی درجغرافیای خودادعای سرپا بودن خودمیکنند.باید قبول کرد،که کورد،عرب،تورک،بلوچ وو،،،هرکدام باهویت خودمحکم ایستاده وخودبودن رامیخواهد.عصرپدرسالاری تورک برعرب،یافارس ویابرعکس گذشته است،متاسفانه هنوزتعدادی باتکبرکمونیستی به دنیانگاه میکنند.رفتن خامنه ایی به این راحتی نیزنیست، سعی کنید،مسایل راازپشت تمیزوپاک کرده عینک نگاه کنید.مردم دیگرانقلاب نمی خواهند،اصلاح اساسی وتغیرات ریشه ایی ونگاه اصولی برهمه چیزرامیخواهند.همین حکومت براحتی
میتواندخواسته مردم وملل راداده وسیستم فدرالی دموکراتیک رابرآوردکند.جوانان مردم راسعی نکنید گوشت قربانی برای شاهقلی ودیگاه های چپولی پان ایرانیستی خودکنید. درکل انقلابات بحران اقتصادی،باید بابحران سیاسی پارلمانی درهم آمیزد،این بحران مشهودنیست.جوگیرشده ازخودتئز صادرنکنید.
کمنت نام هایی مانند سازاخ و لاچین و .. .. در زیر نشان میدهد که این تازه سیاسی شدههای مرفه فرنگ نشین ، تا چه حد ، جامعه ،مردم، درد ، اقتصاد و سیاست ایرانیان را می شناسند.
اینها واقعن فکر میکنند مردم کرمان و اصفهان و خراسان و...... خوشبخت تر از مردم آذری ترک زبان هستند !
این نشان آنست که این ناسیونالیستی ضد ایرانی و ضد فارس از دهکده و کورشهرک های خودمشتقبما به امریکا و اروپا آمده اند بدون اینکه یکبار با یا ایرانی و فارس در عمرشان برخرد داشته باشند. مارکس میگفت بیگانگی با واقعیات اجتماعی، موحب بیگانگی شخصی و روانی یا خود میشود.
و شونیسم روستایی قومگرا، باعث راسیسم و تنفر از دیگر انسانها و بیچارگان میگردد.
وای به حال آنهایی که اینگونه افراد سنگشان را به سینه میزنند.
ترک به ترکستان !
ایران فقط وطن اقوام اصیل ایرانی با اتوریته زبان و فرهنگ پارسی است .
هروقت توانستی با مدرک معتبر و نه با مدارک رضامیرپنجی و یهودی ثابت کنی نژاد پارسی و کوروش و امپراتوری هخامنشی قطعا وجود داشته! هروقت توانستی ثابت کنی جد تو کوروش است و نه سربازان اسکندر که سرزمین اجدادیت تاجیکستان را فتح کردند که بعدا در قرن هفتم با حمله مغول پا به ایران گذاشتید بیا نظر بده.
نه اسمی از کوروش و ماد و هخامنش در شعرهای شما هست نه نام و نشانی از زبان جعلی پارسی! فقط سرزمینی به اسم پارس داریم بی ارتباط به شما! ولی نام اسکندر در اشعارتان هماره به نیکی یاد شده! آنجاست که ریشه زبان دری و نژاد شما به سربازان اشغالگر سلوکی باز میگردد. بعدها هم در کنار مغولها به اشغالگری ادامه دادید!
شما و همفکرانتان در جعل تاریخ و دزدی فرهنگها ید طولایی داشته و دارید!
اگر توانستی ثابت کنی قبل از مغول، فرد بومی در ایران به زبان دری (به غلط مصطلح زبان فارسی) صحبت میکرده بعدا بیا ادعاهای واهی بکن!
کاملا واضح و مبرهن است تاجیکها مغولها را بر ضد محمد خوارزمشاه تورک تحریک کردند تا بواسطه آنها وارد سرزمین تورکان شوند (ایران کنونی)! حالا دست پیش را میگیرند تا پس نیفتند! خود را مالک این سرزمین میدانند! هیهات!
با دزدیهای تاریخی و فرهنگی! و با جعل اسناد پان آریایی با کمک یهودیان و اوانجلیستها، با امحاء و آتش زدن اسناد واقعی در دوره میرپنج و کسروی و ملک الشعرای بهار در صدد جاکردن خود در تاریخ بوده اند! عقده های فردوسی وارشان روز بروز بیشتر میشود! یک نگاه به کشورهای اطراف بکن با خودت مقایسه کن بعد منم منم کن بی عرضه نالایق وصله ناجور که با افکار فاشیستی و ضد بشریتان ایران را به ویرانه تبدیل کرده اید! کاش کمی سواد داشتی و تاریخ ادبیات زبان دری خودت را میدانستی و اول میرفتی تاریخ ادبیات خودتان را میخواندی که قبل از حمله مغول با همکاری تاجیکها به تورکان ایران، اجدادتان در تاجیکستان و افغانستان بسر میبرده اند و فقط شاعرانتان با لطف دربار غزنوی و سلجوقی به دربارشان در خراسان دعوت میشده اند.
آقای ائلیار تاریخ مورد علاقه و آرزوی شما را بخوانیم یا تاریخ واقعی؟ اگر منظورت جعلیات تقی زهتابی است .ایران هم سایت گلوبال نیست که به حرف شما فدرال شود.تبریز که بهترین و تمیزترین شهر بدون خارجی است با فرودگاه بین المللی و پولدارهایی مثل محمد رضا ذنوزی مطلق و رضا ضراب که امثالشان کم نیست و بودجه کل آذربایجان را میتوانند تامین کنند. زمان شاه هم میگفتید در وان شیر یا شراب حمام میکنند و ... اگر هدفتان ازادی بود چرا سال ۸۸ همراه مردم نشدید تا سقوط رژیم؟ چون باید انقدر وضع کشور خراب میشد تا هر حرفی زدید مردم چشم بسته قبول کنند. ما نمونه آذربایجان را در شمال داریم که هزاران پناهنده تقدیم خارج کرده اند و جز پرچم چیزی دیده نمیشود.طوری از ۹۰۰ سال حکومت ترکان حرف میزنید انگار مردم در سایه انها در بهشت زندگی میکردند و الان فار سها تبدیل به جهنم کردند. با دسته کور ها طرف نیستید.
زمانی که در جبهه بودیم پدر رضا ضراب حسین ضراب در کارخروج شمش طلا بود و ارز و ذنوذی طلق هم که رفیق احمدی نژاد و امام جمعه ها ترک ها عادت دارند همیشه طلبکار باشند در حالی که هم پولدار هم همکار ر ژیم هستند. حالا ما را از فدرالیسم میترسانند .
این اقای امیر احمدی جز نایاک است و در زمان ریاست جهموری اوباما همراه تریتا فارسی جز لابی فعال جهموری اسلامی و در راه بقا این رژیم نامشروع رابط بوده است و کاندیدای ریاست جمهوری رژیم هم بوده . ایشان مثل اینکه متوجه نیست که عامل تمام نا بسامانیهای اقتصادی و راندخواری و فسادی که تمام ایران راگرفته از فحشا و اعتیاد و
بیکاری و فقر و نابودی محیط زیست و بحران بی آبی همه حاصل همکاری بین اخوندهای مفتخور و سپاه است . و سپاه هم مثل اخوندها مورد نفرت و منفور ملت ایران است .و این سپاهیان و اخوندها بایستی بعنوان جنایت علیه بشریت بایستی بجرم جنایت و خیانت به ملت و مملکت در یک دادگاها ملی محکمه شوند و به سزای اعمال کثیف و ضد آسانی خود برسند ..راه چاره ایران عبور از تمامیت این رژیم نا مشروع و ضد ایرانی است.لطفا برای ملت نسخه پیچی نکنید مردم تصمیم خودشان را گرفته آند.
احتمالا قیمت دلار در آزربایجان در همان ۴ هزارتومان ثابت مانده، و در نتیجه مردم فشارهای اقتصادی را زیاد حس نمی کنند،
برای کسی که در زیر آب دارد خفه می شود چه فرقی به حالش می کند که عمق آب سه متر است و یا ده متر.
جامعه فارس برای دسر بعد از غذا و بستنی مبارزه می کند، ولی آزربایجانی برای نان شب می جنگد، البته زبانی هم برایش نگذاشته اند بماند تا از حقش دفاع کند، حداقل پولی هم ندارند که آرایش بکنند و لچکشان را بر سر چوبی آویزان کرده و یک سلفی از خودشان گرفته و برای اینسگرام به خانم مسیح جون بفرستند،
بقول مثل معروف: ما نان نداریم بخوریم، شما پیاز می خوریدتا اشتهایتان باز شود.
شاه فقید پیش از انقلاب گفت هر کس دوست ندارد به حزب رستاخیز بپیوندد می تواند گذرنامه اش را بگیرد و خارج شود در آن زمان این سخن بر گروها ی سیاسی علنی و غیر علنی و مردم ایران خیلی بر خورد و پیراهن عثمانش کردند .ولی حالا یک اخوند بنام رهبر همه را مورد توهین قرار میدهد که هیچ کس هیچ علتی نمی تواند بکند و ما غارت می‌کنیم و به به عراق و سوریه و به فلسطین و حوثیهای یمنی کمک می‌کنیم ولی ملت حقی ندارد و هیچکس غلتی هم نم تواند بکند یعنی توهین علنی به همه روشنفکر های دینی و غیر دینی و اصلاح طلب و احزاب داخلی و فعالان و وابستگان رژیم در خارج برای منافع و جیره خوار بودن رژیم سکوت کرده اند وهیچی نمی گویند یعنی دیکتاتوری عریان را پذیرفته اند و متاسفانه گواه این است که تمام مبارزات دو قرن پیش ایران را برای آزادی و دمکراسی بخاطر منافع شخصی و گروهی و حزبی بفراموشی سپرده اند و توهین را هم پذیرفتن
آقای عزیز شما از رادیو فردا، از میزان، از بی بی سی مطلب میگذاری روی سایت بعد هم اسم خودت را می گذاری بالای آن؟ کمبود اسم و رسم داری و از قبل کار و سایتهای دیگر می خواهی به شهرت برسی؟ ما چرا باید چوب عقده های شما را بخوریم. در دیزی بازه حیای کاربر کجا رفته؟
در پاسخ به کامنت کوتاه طنز آمیز آقای تبریزی در رابطه با مقاله " زبان فارسی ژبان تحمیلی برای ملت های غیر فارس ایران، لازم میدانم ، نکات زیر را متذکر گردم. در ایران کنونی و سرزمین های دیگر خاورمیانه، طی صد ها سال در اغلب موارد، سلاطین و امیران ترک تبار حکومت میکردند. در تمام این مدت طولانی تا حنگ های ایران و روس بر سر قفقاز که منجر به دو قرار داد گلستان و ترکمن چای گردید، روابط فئودالی در قلمرو وسیع شاهان ترک تبار، حاکم بود. با گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی کشورهای سلطه جوی اروپا در مشرق زمین، سرمایه داری مدرن، وارد ایران گردید. در دوران ماقبل سرمایه داری مدرن، از مقوله ملت و ملت ها و طبیعته از ستم ملی نشانه ای نبود. بهمین جهت نیز، در اعصار و قرونی که شاهان ترک تبار بر ایران فرمانروائی میکردند، از زمان سلطان محمود غزنوی تا اواسط سلطنت قاجارها
یعنی در دوران تسلط فئودالیسم که هنوز ملت ها از ترکیب و بهم پیوستن اقوام و طوایف مختلف زائیده نشده بودند، ستم ملی نیز نمی توانست وجود داشته باشد. سلاطین ترک و مغول و احیانا ایرانی در آن دوران،بر همه ساکنین سرزمین های تحت قلمرو خود یکسان ستم روا میداشتند و از طریق مکیدن خون رعایا زندگی انگلی خود را روبراه میکردند. حکمرانان ستمگر در استثمار توده های زخمتکش شهر و ده، به هیچوجه فرقی میان فارس و ترک و کرد و بلوچ نمیگذاشتند . با ظهور سرمایه داری مدرن، در کشور های چند ملیتی نظیر ایران کنونی، ستم ملی نیز بر ستم های دیگر افزوده شد. در دربار سلطان محمود غزنوی، نخستین شاعران فارسی گو، از قبیل عنصری ، فرخی سیستانی و عسجدی در مدح وی، فصاید بلند بالا سروده و از کاهی کوهی می ساختند. سلاطین سلجوقی نیز مشوقین شعر و نثر فارسی بودند و خواجه نظام الملک وزیر معروف آلب ارسلان و ملک شاه، خود از فارسی نویسان زبردست بود و گواه آن، اثر مشهور وی به نام سیاست نامه می باشد . در آن روزگاران، زبان فارسی در بلاد مشرق زمین، زبان شعر و تاریخ نویسی بود و بسیاری از شعرای ترک زبان نیز به ناچار بدین زبان شعر میسرودند. کسانی که به واهی اصرار میورزند که سلاطین ترک تبار حاکم در ایران به فارس ها ستم ملی روا میداشتند ، یا خبری از تاریخ سیاسی و ادبی ایران در ادوار گذشته ندارند و یا به مثابه شوونیست های قسم خورده میکوشند تاریخ ایران و مشرق زمین را وارونه نشان دهند.تقریبا همه میدانیم اگر حکومت اینده بر مبنای فدرالیسم ( خودمختاری کردستان..خودمختاری اذربایجان..خودمختاری لرستان..خودمختاری عربستان..خودمختاری بلوچستان..خودمختاری قشقایستان خودمختاری فارسستان...خودمختاری ترکمنستان ..خودمختاری گیلان .خودمختاری طبرستان ......نباشه... جنگ داخلی حتمی است وهمه پرچم تجزیه را بر میدارند ..پس بهتره قبل از هر گونه کاری حرفی همه فدرالیسم را قبول کرده تا اتحاد حفظ وازادی عدالت برابری واستقلال حفظ شود ومانع جنگ وتجزیه ومانع ظهور دیکتاتوری بشویم..
کار تحقیق وکنکاش ویا باز خوانی گذشته در نزد با سوادهای ما زیاد دارای ارزش نیست. شاید دو عامل دلیل این تنبلی فکری باشد .استبداد سیاسی در ایران و دیگری پذیرش بدو ن چون چرای سلطه دین وایدولوژی.
عشق به عدالت اجتماعی در درون هر انسانی وجود دارد ولی با پذیرش دین و نظریه سیاسی تبدیل به خشونت انقلابی میشود .
آقای جداری به عنوان شاعری توانا و نویسنده ای چیره دست متاسفانه قربانی نظریه سیاسی ویا ایده لوژی وارداتی شده است.
هزاران انسان فرهیخته أین مرزوبوم برای دستیابی به عدالت اجتماعی وخدمت به زادگاه خود بی آنکه بدانند قدم در چه راهی میگذارند قربانی بی نام نشان وعده های فریبنده عدالت عهد علی ویا سوسیالیسم شدند.
آقای جداری یکی از هزاران انسانهای شریف وانسان دوستی است که سرنوشت خود را با یک اندیشه غلط وخطا وغیر عملی گره زده است.
اگر قراره الترناتیو گروههایی مانند کومونیستهای ایدولوژیست. یا مجاهدین خلق تک عقیدای تند رو انقلابی باشند .این جمهوری اسلامی ملاها بهتر از انها هستند .مردم دوست مردم دوست دارند ازادی بیان ازادی احزاب دستگاه قضایی مستقل مجلس واقعا مردمی دادگاه حفاظت از قانون اساسی وتمام مدیران از طریق رای مستقیم ویا از طریق مجلس انتخاب شوند وهیچ مقامی همیشگی نباشد از همه مهمتر قدرت بصورت عمودی تقسیم وهیچ دیکتاتوری وبت مقدس پرورده نشود .مردم میخواهند ایران متکثر از زبان مذهب فرهنگ تاریخ اقتصاد ...میباشد همه محترم ورسمیت داشته باشد .وهمه امورات اقتصاد فرهنگ خودشان را داشته باشند وخلاصه ازادی عدالت برابری امنیت ودر عین حال اتحاد بزرگی دوستی ویکپارچگی داشته باشند ...ودر چنین جوامعی تظمین کننده اتحاد ودوستی بزرگی ودر عین حال استقلال ازادی وتضمین کننده عدم رشد دیکتاتوری فقط وفقط حکومت وقانون اساسی فدرالیستی
سالام ـ جناب کاشی واقعن زنده باشی. همان سفارشی راکه به جمال کردی،تابروزباشد.به جناب رهپو،تبریزی یالانچی، وحکومتی، ودیگرخوابیده دردوران دایناسورهابکن،که ازمرغ یک پا گویی دست بردارنیستند.این افرادحتی در ملی گرایی پان فارسی صادق نیستند،پان فارس ها ونژادپرستان عریان باعرب،باتورک علنا وصادقانه دشمنی میکنند.ولی این ماموران معزول حرفا ضدعرب بوده ولی عملن ازالفبای عربی دفاع وازتفکرداشن ملایی الفبای قرانی حمایت میکنند.عزیزان درست است که تورکان الفبای لاتین رابهترین الفبابرای زبان تورکی دانسته وآنراانتخاب کرده اند،این عمل براثرتحقیق وانتخاب عصرجدید برای تطبیق با استانداردهای پیشرفت وترقی خواهی است،شما درگذشته خوابیده اید،این تقصیرخودتان است.که نمی توانید خودرابازمان همسان کنید، زبان مگرآیه قران است که نتوان بدان نزدیک شد.بهرحال درحال حاضر،بازمیگویم درحال حاضر راه برون رفت ازاین جهنم پان فارسی و
پان ایرانیستی ،شاه وشاهقلی شیخی،نعلین پرستی سیستم فدرال دموکراتیک باقوانین غیرمتمرکز،وزبان انگلیسی رسمی سرتاسری برای همه ودرکنارآن زبان هرملت برای آن ملت میباشد.چه بخواهید،ونخواهید،این خواهدشد،یاشا آقای کاشی عزیز..برای حسن آقا جداری کف بزنید! حسن آقا جداری صد درصد درست می گوید! زبان فارسی زبان تحمیلی برای ملت های غیر فارس ایران است! چون صدها سال است که حکومت های فارس و پادشاهان فارس زبان فارسی را به دیگران تحمیل کرده اند! مانند پادشاهان فارس غزنوی و پادشاهان فارس سلجوقی و پادشاهان فارس خوارزمشاهی که همگی از نوادگان کورش بودند و کورش هم که پادشاه فارس ها بود! و پادشاهان فارس ایلخانی که از نوادگان داریوش بودند و داریوش هم که پادشاه فارس ها بود! و پادشاهان فارس آق قویونلو و پادشاهان فارس قراقویونلو که از نوادگان خشایارشاه بودند و خشایارشاه هم که پادشاه فارس ها بود! و پادشاهان فارس صفوی و پادشاهان فارس افشاری و پادشاهان فارس قاجاری! آری، زبان فارسی زبان تحمیلی برای ملت های غیر فارس ایران از سوی حکومت های فارس و پادشاهان فارس است!!! پس لعنت بر فارس و زنده باد ترک و پان ترکیسم! (ببخشید، تورکیسم!)
ایرانیان دارای الفبای عربی هستند.
ترکها الفبا ندارند . با از روسی یا از لاتین استفاده میکنند.
الفبای فارسی با دین مردم رابطه دارد.
الفبای ترکی، با دین اروپا و دین روسیه رابطه دارد.
دین هم بخشی از فرهنگ چند هزار ساله مردم است
این مغولزادگان خارج نشین بازهم از کیسه مردم می بخشند.
اینها ناخواسته یا عمدا ، مهرههای استعمار غرب در خاورمیانه میباشند.
ترک به ترکستان !
زبان و فرهنک مردم ایران پارسی است.
آقای دکتر هوشنگ امیر احمدی، شما که با سران رژیم روابط حسنه ائی دارید، در صورت امکان نظریات اینجانبان را هم به سمع حضرات برسانید، تا شاید حداوند تبارک و تعالی باعث گشایش مشکبات شود،
این ترامپ بخاطر امریکا و سرمایه هر کاری ممکن است بکند.
مبارزه با او گویا بی فایده است.
مگر اینکه یکجوری آخوندها سعی کنند، با وعدهُ و وعید فربیش بدهند و او را به حوزه علمیه بکشانند.
با شروع درس مقدماتِ صرف و نحو و مبطلات روزه و نماز سطح یک را تمام نکرده، آمریکا که سهل است ننه اش را هم خواهد فروخت.
و چون ایمانش قوی خواهد شد، داوطلبانه به دروس قرائت و تلمذ هم خواهد رفت.
ما چه مردم سرافراز و خوشبختی هستیم که ۴۰ سال است که در زیر عبای آخوندها لذت را تا خر خره می جویم.
جمال جان می بینی که فعلا کامنت هایت منتشر میشود دیگر برای خودت لازم نیست گریه کنی. شروع کن کامنت گذاشتن. هر چه هم بوده در گذشته دیگه نیست. توی گذشته نمون. تمام. بنویس ببینم چی میخوای بنویسی
الفبای فارسی چون عربی و اسلامی می باشد و هیچ همخوانی با زبان ترکی ندارد، مثلا اوزوم به معنای خودم و اوزوم بمعنای شنا بکنم هر دو با الفبای عربی به یک شکل نوشته می شود، عدم تطابقت زبان ترکی با الفبای عربی، بر خلاف زبان فارسی و در رابطه با پیوند اسلام با الفبای فارسی در زیر سیطره اسلام زبانفارسی به آزربایجان تحمیل شده، زبانفارسی زبان و الفبای عربی و قرآن را با خود به یدک می کشد در واقع این اسلام است که زبان فارسی را با الفبای قرآنی به آزربایجان تحمیل کرده و حتی تا استانبول هم رفته ولی از زمانی که الفبای لاتین در ترکیه و آزربایجان شمالی مرسوم شده بخاطر تشابهت الفبای قدیمی ملت ترک با لاتین باعث انکشاف این زبان شده، ولی زبانفارسی بخاطر نداشتن الفبا رسمی قبل از اسلام مجبور است که با الفبای قرآنی مدارا کند،
و بخاطر عدم امکان تکامل این زبان در جایگزینی لغات فارسی بجای لغات عربی و اروپائی، انقراض این زبان و نوشتار آن در زمینه علمی طبیعتا امری است مسلم!!!! البته در حد یک زبان محلی و محاوره ائی برای شعر و شاعری زبان مناسبی است، ولی دنیای مدرن دیکر از احساسات دوران عشیرتی عبور کرده،و این مسائل در دنیای فانتزی دوران فئودالی مفهوم و ارزش داشت، مثلا شعر : سه چیز در عاشقی رسوائی آرد، سگ و همسایه و مه چون در آید، سگو نانش دهم، همسایه را خواب، خدا کاری بکن مه در نیاید، در دنیای فیس بوکی دیگر کسی خریدار عشق های دزدکی و پشت بامی نیست در دنیای مجازی دختران و پسران با هم ارتباط برقرار می کنند، و دور از دید و تیر رس پاسداران معاشقه می کنند،
تو به هر حرف وحرکت به حق من یک مارک چسباندای.من ملتی تقریبا ۳۰ میلیونی هستم به من میگویی قوم .واین کلمه همه ما را عصبانی کرده ما رامتحد وفاصله ما زیاد میشود وتو که ۲۵ میلیونی تو میشی قومچه...زبان من از ازل بوده ومنشا زبان سومری دارد تو زبان مرا وارداتی میگویی واین باعث خنده وعصبانیت ملت من وپی به اصالت عظمت وتکامل زبان خود میبرم ..به گفتنت ادامه بده..من از فرهنگ از رسومات واز عادات فردی واجتمایی خودم میگویم تو انرا تحقیر وخرده فرهنگ میگویی .ملت من خنیده عصبانی شده متحد شده پی به عظمت واصالت خود میبرد ..پس به کارت ادامه بده ..تو مرا سوسک مینامی .چه هدیه بزرگ را به من میدهی که رمز راز اتحاد وخیزش وعصبانیت ویکپارچگی ملت من میشود .پس به کارات ادامه بده....تو در برنامه فتیله مرا مسخره میکنی باعث اتحاد وخیزش من میشود پس ادامه بده...من هرحرف اجتمایی سیاسی ...بزنم تو مرا پانترک مینامی ومن تازه
با این کلمه اشنا واحساس غرور میکنم ...وتو به هر بهانه ای به من تجزیه طلب میگویی ومن تازه متوجه میشوم تنها راه راحت شدن وتنها راه اتحاد ویکپارچگی من وتنها را پیشرفت وبزرگی من است پس به کارهات ادامه بده . اگر به کارات ادامه بدی تجزیه حتمی وبازنده حتمی تویی پس به کارات ادامه بده .تمامیت خواه ..استعمارگر..جاعل بزرگ..مهاجر افغانیوااصل..کویر نشین بی اب علف وصد درصد وابسته اب خوراک ..اگه به ازادی عدالت زیر نظر حکومت ومدیریت فدرالیستی قانع نباشی رفتنی وفنا شدنی هستی ...مگه نه..پاینده اتحاد وازادی عدالت زیر سایه فدرالیستیاین جملات از وزیر لایق امیر کبیر است :
من فکر می کردم مملکت وزیر لایق می خواهد
بعد فکر دیدم نه ممکلت شاه لایق می خواهد
بعداً فکرکردم دیدم نه مملکت مردم لایق می خواهد
معنی این حرف اینکه امیر کبیر دولت وقت را به لجن کشید تا جای وزیر اعظم را گرفت بجای چاره جوی و همفکری برای راه حل مقدرات کشور به فکرتصاحب اختیارات شاه افتاده و گرفت باز ناتوان ازانجام امورات شد .
شروع کردند به بد رفتاری بامردم نمونش کشتار درتبریز ویا کشتار رهبران بهائیان رهبر بهائیان و به همراه یاران او را به بدار آویخت
درنهایت خود او کشته شد
امیر کبیر پسر آبدارچی ناصرالدین شاه بود ناصرالدین او را امیر کبیر کرد و سپس خواهرش به او داد
درنهایت دید
وای به روزی که گدا معتبر شود
همه ما کم و زیاد میدانیم وتاریخ هزاران ساله وقرن مستند اخیر نشان میدهد بت سازی مقدس سازی ودیکتاتور پروری در خون فکر ودر تک تک سلولهای ایرانیان بصورت سر طانی ریشه دانده .وکل مردم ایران با یک شعار دموکراسی ازادی احزاب ازادی عقاید ازادی بیان وعدالت ...به میدان بیاییند وپیروز شوند چند ماه دیگر بالخره یکی بت مقدس ورهبر ودیکتاتور خواهد شد .بیایید خودمان را فریب ندهیم .برای جلو گیری از دیکتاطوری برای جلو گیری از بت پروری وبرای جلو گیری از اختلاف وتجزیه وبرای تضمین ازادی وعدالت وبرای تضمین اتحاد واقعی با اجرای قوانین فدرالیستس مانع هر گونه بت ودیکتاتور پروری وضامن ازادی وعدالت وضامن تقسیم قدرت ورهبری ومدیریت باشیم زنده واجراایی باد حکومت فدرالیستی ضد دیکتاتوری وتضمین کننده اتحاد ازادی وعدالت
برای کسانیکه نوشته آقای جداری را میخوانند.
آن سلسله است .جنگ دوم واشغال ایران فضایی برای جریان چپ برای اغتشاش و برهم زدن نظم قانونی کشور و نفوذ دولت شوروی بوجود آورد.اشغال آذربایجان از سوی ارتش سرخ و ایجاد فرقه هدفی جز جدایی آذربایجان از ایران نداشت.از آغاز جنگ دوم تا کنون جریان چپ هدفی جز تخریب هرج مرج وتجزیه ایران و اندیشه دیکتاتوری نداشته است.ایران متاسفانه با کمک چپ ابزار سیاست خارجی دولت روس شده است.همه گروهای چپ وتجزیه طلب در خدمت سیاست دولت روسیه عمل میکنند وسخنی از ایران ومیهن پرستی و پیشرفت نیست. نظام کنونی عامل دولت روسیه است و جریانی مانند مجاهدین بلشویک های مسلمان هستند.با این کارنامه سخن از ستم ملی کردن راه به بیراه است.زبان پارسی هرگز تحمیلی نبوده بلکه زبان تاریخی این مرزوبوم است وزبان وارداتی مانند عربی نیست.در زمان قاجار ودر دورانی که احمد شاه در
پاریس در هتل زندگی میکرد به همین زبان پارسی گفتگو میکرد و در خانه نیز زبان پارسی زبان گفتگو بود.این مطلب را بزرگ خاندان قاجار در مصاحبه خود اعتراف میکند و بنابراین گناه رضا شاه نیست..بزرگ خاندان میگوید تا سن هفت سالگی در خانه با او به زبان پارسی سخن می گفتند ونه ترکی.
واقعیت این است که جریان تجزیه طلب اساسن به تاریخ اجتماعی سلسله قاجار نمی‌پردازد وسخنی از دوجنگ که بخش بزرگی از کشور ما از دست رفت نمی کند.اوضاع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران قاجار مردم را از سلسله قجر بیزار کرده بود و قتل ناصر دین شاه و انقلاب مشروطه نمونه روشن نارضایتی مردم ایران بود.قتل امیر کبیر و وزیرلایق محمد شاه کارنامه سیاه
امیدوارم ھیچ کسی بە ا الیار گلوبال کمک نکند سایتی کە توسط ا الیار ادارە میشود و بنا بە دستور و پیشنھاد ا الیار سانسور و حذف مراجعه كنندگان و کامنت گزاران انجام میگیرد و اشاعە فرھنگ و خط بە غایت فاشیستی پان اتراک پیش بردە می شود
خدمت فارس زبانان عزیز شما تقریبا۱۰۰ ساله اینهمه انرژی مصرف میکنی زبانت را بر بقیه ملل ترک کرد لر عرب بلوچ ترکمن تحمیل کنی ایا موفق شده ای؟!نشده ای هیچ بلکه باعث انزجار ۵۵ میلیون دیگر شدای .اگر مردم یاد گرفته اند برای گزران امور صحبت میکنند بلکه در باطن تحت فشار ومنزجرند وباعث کنجکاوی وتحقیق وتعصب بیشترشون میشود ...یک قرن است تمدن پارسی میکنی خدایش یک نفر از ملت غیر فارس این جعلیات را قبول دارد یا باعث تمسخر شدای..یک قرن است تحمیل فرهنگ میکنی واین همه مصرف انرژی خدایش در مقابل فرهنگ بسیار اصیل ترکی کردی عربی بلوچی ترکمنی ودر مقابل تنوع واصالتشون حرفی برای گفتن داری چرا مصرف این همه انرژی وبطالت زمان وهر نوع هزینه!؟؟ ..ودر نهایت باعث شدای همه ترا استعمارگر واشغالگر بدانند ..واگر حکومت فدرالیستی بر قرار شود ما همه همسایه ابدی وازلی هستیم همه به چشم همسایگی نگاه خواهند کرد ومراودات دوستان
شده درنهایت مراودات دوستانه داوطلبانه بسیار کم هزینه وباعث شگوفایی ورشد ومقبولیت تو خواهد شد واز همه مهمتر باعث اتحاد واقعی داوطلبانه وبدون هزینه وبزرگی خواهد بود .وروسها با توجه به این نتایج ملتها وسرزمینهای اقماری را ول وپیشرفت وقدرتشون بیشتر وخود را از این همه مصرف انرژی ازاد ومقبولیت هم پیدا ونفوذ واقعیشون هم دوباره شروع شده ..وبه هزار یک دلیل دیگر به نع تو هم هست..یاشاسین اتحاد وبزرگی فدرالیستی ودر عین حال ازادی وعدالت فدرالیستی ودور باد تجزیه ودور باد هر گونه استعمارگریسالام ـ باورکنید،این آقا نه کمونیست است،نه دغدغه کاردارد، نه درکی ازدرد ومشکلات مردم را می شناسد،نه بفکرایران است ونه دغدغه ایی برای انسانهادارد. ایشان بنظرمن یک مغلطه کار بوده وهدفی جز گل آلودکردن و پیچیده کردن گفتگوهاندارد. شماهرچه دوست دارید ،برآن نام نهید.مامور...بنظرایشان اگرقاره آسیا همگی یک کشوربود،واین آقاشهروند آن کشوربودهندو، اسلاو،اردو،تاجیک،گرجی،تورک،مغول،عرب،همه باید لال میشدند،چون سره نویسی ایشان امکان خطرافتادن داشت.این رفیق خوابیده درفرانسه،مسافر تمام کشورهای قاره اروپا،ماموریت دارد،تنها ازمرزپرگهربخاطر زبان باشندگان سره نویس جوی باریک مارا گل آلودکند.عزیزان،کاربران میدانم که شمابهترازمن این آقارامیشناسید،ببینید،درمقاله چهل من کاغذبر چه چیزهایی نوشته است.ازکشتار۶۵ میلیون
نفری جنگ اول ودوم نوشته ولی یک کلمه ازناسیونالیسم انگلیس آفرین ایرانی فراماسیونی فارسی ننوشته،ازناسیونالیسم ایرانی عقب مانده فارسی زوری یک جمله ایی نمی نویسد.مگراینکه بخواهد مقدمه چینی رابرای مغلطه بیان کند.خودش با کارت شینگن باپری رویان غیرمسلمان فرنگ را باپول ،،،،کارگری ،،، گشته وویسکی اسکاتلندی نوش کرده، مارا به سرزمین موعود بهشتی کمونیستی حواله میدهد.اگرازتاریخ بگوییم،میشویم،پان، اگراززبان مادری بگوییم،میشودزبان عمه ایی،خاله ایی،ووو . اگرازمدرسه بگوییم میشوم کور،که بربری راندیده ایم،ازیک طرف ناسیونالیسم راتقبیح میکند،ولی خودش سره نویسی میکند.ملتی که صدساله هویت اش را همفکرانش هدف قرارداده رانمی بیند، ازمهرهای همیشه درجیب پان ایرانیست هادرکوبیدن برگردن هرکس استفاده میکند.عزیزان این دغلکاران رابشناسید،من قبلن گفته بودم که بدرد آقای حدادعادل میخوری،خودت رابه قسمت فرهنگی سفارت معرفی تا بتوانی بربری گیرآورده تاگشنه نمانی،ولی این شوخی بود.چون برایم روشن است که این افراداکثراحقوق بگیرند.دوستان... اگر در جمهوری جهل و جهالت اسلامی بحث عقیدتی و موضوع مهم فکری , رفتن به توالت ( با پای راست و یا با پای چپ ) است, در انقلاب بعدی پرولتاریائی بر علیه بورژوازی , موضوع مهم فکری (( کله پاچه )) خواهد شد. لنین آسوده بخواب که بعضی ها فکر میکنند بیدارند.
شایع شده بود که که یکی از نزدیکان شاه برای حل مسائل ترافیک تهران گفته بود که برای کم کردن ترافیک تهران , مردم با هواپیما های شخصی خودشان مسافرت بکنند. یک موضوع دیگری که در قرن 21 دنیا شاهد آن است , این است که هرچند کشور های فقیر بوده و مردمان گرسنه دارند ولی اگر در گذشته روی هم و کلآ (( گرسنگی )) باعث مرگ و میر شد, الان ( پر خوری ) باعث این مرگ و میر است....یعنی تعداد مرگ پر خورها بیشتر از مرگ گرسنگان بر روی زمین است..... باری, امیدوارم هر چه زودتر از این (( رمانتیسم فقر زده گی )) بیرون آمده و در دنیای ( رمانتیسم بورژوازی ) زندگی بکنم تا چه باشد که دوستان چه دعائی بکنند.تازه گی ها هم خیلی مد شده است که گفتار از ( فقر در بیافرا ) انسان را انقلابی تر می کند. خواهشمند است که اسم آن بچه بورژوای بی اطلاعی قبلا گفته بود اگر مردم "بیافرا " در افریقا ، آب و نان ندارند، چرا بیسکویت و آب میوه میل نمی کنند , را در اینجا درج کنند. . البته خیلی ها از این جمله غیــــر حقیقیــــی ( ماری آنتوانت ) که اگر مردم نان ندارند, کیک بخورند , استفاده می کنند . ماری آنتوانت هیچ وقت این جمله را بر زبان نیاورده است .انقلابیون فرانسه این جمله را درست کرده اند . همانطوری قبل از انقلاب بهمن
ادامه,
البته نتیجه گیری کامنت قبلی مربوط به فرمایشات خمینی در روزهای روشن بعد از انقلاب ۵۷ بود که افرادی چون جناب کدیور را نیز همراه میلیون ها نفر دیگر گمراه نمود. عکس این قضییه نیز احتمالا صادق است. یعنی اگر آن الدنگ مگالومانیاک (خدا بیامرز) تحصیل کرده سویس, اجازه داده بود که رساله مملو از کثافت خمینی به صورت پاورقی در روزنامه های اطلاعات و کیهان منتشر شود, این آگاهی, تاثیر انتشارات زیرزمینی خمینی را خنثی کرده و احتمالا به این روز نمی افتادیم. به هر حال هر دو صورت قضییه بستگی به زمان و مکان و شرایط موجود و قضاوت اشخاص دارد.
امیر عزیز، جامعه ایران به زنده باد مرده باد گفتن عادت کرده، یا ضد انقلابی یا انقلابی، یا وطن پرستی و یا وطن فروش، یا تجزیه طلبی یا پانیرانیست و یا پانفارسبستی و گرنه پانترکیستی، همه اش یا این یا آن،،،، من با مسائل برخورد ترانسپارانت دارم نه به لنین و نه به صمد و نه یه ساعدی بچشم انسانهائی ماورا الطبیعه نگاه نمی کنم، آنها محصول شرایط خود بودند، و در شرایط و محدوده خود چیزهائی را دیده و چیزهائی را ندیده اند، می نگرم، یعنی مثل ارشمیدوس نابغه نبودند که قبل از اختراع ترازو، فرضیه هر جسمی که در مایعی فرو رود به اندازه وزن مایع هم حجمش از وزن آن کاسته می شود. را ارائه دهند.
جناب دکتر آیت الله محسن کدیور (متولد ۱۸ خرداد ۱۳۳۸، فسا)مجتهد، روحانی، نویسنده، اندیشمند دینی، و استاد پژوهشی دانشگاه دوک در آمریکاست که مطابق مرجع ویکیپدیای فارسی, مراحل تحصیل تا سطح دکترا و آیت الهی را طی نموده اند.
کتاب مقاله مانند مکرر در مکرر در مکرر ایشان را چند خط در میان مرور کرده و معلومم شد که "...راقم این سطور که در اوج جوانی در زمره آنان‌بوده که به جمهوری اسلامی گفتند آری، ده سال بعد شروع به تفکر انتقادی درباره جمهوری اسلامی و روش آقای خمینی کرد و ده سال (بیست سال) بعدتر بتدریج در نحوه حضور دین در عرصه عمومی تجدید نظر نمود.", که "ظاهرا" عیبی ندارد, !Better Late Than Never.
بنده نیز از این مقاله کامنت مانند خود عذر میخواهم. اخیرا در امریکا سایت هایی مانند فیس بوک و یوتیوب و غیره مقالات و ویدئو های Alex Jones ناشر InfoWars را از سایت خود حذف کردند. سایت اینفووار سایتی
سایتی است که مطالب دروغ و مربوط به توطئه های باور نکردنی را منتشر کرده ضمنا چیز هائی مانند "حب دکتر رس" را به یک میلیون مراجعین ماهیانه به سایت را میفروشد. (https://en.wikipedia.org/wiki/InfoWars).مقاله زیر سایت های فیس بوک و یوتیوب را بخاطر این اقدام سرزنش کرده و ظاهرا مانند سایت ایران گلوبال معتقد است که نباید از انتشار این مطالب جلوگیری کرد زیرا این افراد برای انتشار افکار خود به زیر زمین پناه برده و افکار آنها به کثافت ها و میکربها آلوده شده و پخش میشوند. پس بهتر است که آنها این افکار را در روز روشن و در زیر اشعه آفتاب منتشر کرده و اجازه داد تا خود را رسوا کنند.
نظریه فوق یک اشکال دارد و آن اینکه شنونده نیز باید عاقل باشد که بد و خوب را از هم تشخیص دهد و گرنه چنین روشی احتمالا نتایج اسف آوری خواهد داشت. نمونه آن انقلاب ۵۷ و فرمایشات خمینی در جامعه ای بود که حتی افراد فرهیخته ای مانند جناب کدیور نیز در این دام افتادند و به قول معروف "وقتی دریغ گفت که تیر از کمان گذشت". مقاله جالبی ست.
https://www.counterpunch.org/2018/08/07/why-the-infowars-purge-is-nothing-to-celebrate/
مانقورد کسی است که برخورد شخصی به مخالفان سیاسی خود کند و مانقورد تویی که در ورای اقیانوس نشسته ای و بجای برخورد با علی خامنه ای و سایر ترکهای در راس قدرت جمهوری اسلامی، به یگ روشنفکر مخالف جدایی آذربایجان تهمت میزنی.
برای عمومی تر شدن جنبش ، پذیرش و اعلام روشن « اداره امور محلی توسط مردم محل»، و سیستم فدرالیسم برای کشور، از سوی جریانها و شخصیت های سیاسی، اصلی الزامی به نظر میرسد. با اعلام پذیرش این اصل، شرکت آذربایجان، کردستان، سیستان و بلوچستان و نقاط دیگر در جنبش ، تسریع میشود. و احتمال عدم شرکت آنها منتفی میگردد. حکومت خواهان سکوت این مناطق است. و لشگریان خود را نیز جهت حفظ سکوت در این مناطق متمرکز کرده است. مناطق مذکور وقتی به حرکت در میایند که حداقل خواست سیاسی آنها پذیرفته شده باشد.
جا دارد در این رابطه نیز از نامه تاریخی زنده یاد آقای باستانی پاریزی به خمینی گجستک یاد کنیم. آقای باستانی پاریزی نیز خطر قدرت بدست گرفتن روحانیون را به خمینی یادآور میشود ومهمتر اینکه ایشان مینویسند همه مردم ایران شیعه نیستند.
این نامه ها که به شاهان و رجال کشور نوشته اند در حقیقت زنگ خطر برای قدرت پرستان و آدمکشانی است که که کشور را به بیراهه برده اند.
کافی است به نامه های مخالفان سازمان مجاهدین به رجوی نگاه نکنیم..همه هشدار وپند واندرز که مواظب باشید خمینی نشوید.
اسلام بر خلاف آنچه ادعا میشود نه دین عدالت است ونه دینی انسانی با دین قدرت.اسلام مظهر جباریت توحش وبی وطنی است .
تا کنون هیچ اخوندی از همان منبر در باره تاریخ ایران اقتصاد و فرهنگ و ادبیات چیزی نگفته اند .آخوند ها ارواح مسخ شده ای هستند که هنوز در زمان محمد زندگی میکنند ولی از مواهب زندگی قرن ۲۰ بهره مند هستند.
دوستان عزیز ، برای پرداخت از طریق کارت اعتباری و یا paypal ، مشکلی وجود داشت که اینک بر طرف شد
اقای زیبا کلام و اصلاح طلبان چرا فکر اساسی نمی کنید یک مثل ایرانی میگه هرچه کثافت را بیشتر بهم بزنی بوی گندش بیشتر بلند میشود چرا با مردم رک حرف نمیزنید که این حکومت بر اساس راندخواری غارت و فساد سازماندهی شده اداره میشود .ودولت و مجلس و قوه قضاییه و بطور کلی کشور بطور مافیای بوسیله رهبر و سپاه که نیروی نظامی و سرکوب است اداره میشود یعنی دیکتاتوری و خودکامگی کامل اذاره میشود..دولت روحانی و هر دولت دیگری چگونه میتواند با خودکامگی و فساد ریشه دار و غارت و چپاول تورم را ازبین ببرد این یک جوک است و عملی نیست .این رژیم اصلاح پذیر نبست و تنها راه رهایی ملت از این فلاکت سرنگونی این اژدهای فساد و تباهی است که خوشبختانه بطور فعال در جریان است و شما و امثال شما مثل خاتمی قادر نخواهید بود از سرعت سقوط رژیم جلوگیری کنید.
ضمن ارزوی موفقیت.... اول روی نوشتن قانون اساسی موقت فدرالی با الهام از قوانین سویس .وکانادا روسیه وقوانین ایالتی ولایتی مشروطیت ...کار کنید ودر مناطق مشترک وگاها مورد اختلاف انتخابات زیر نظر سازمانهای بین المللی بر گزار میشود . یاشاسین اتحاد وعدالت برابری ودور باد اختلاف وتجزیه
سلام وعرض ادب.فارس زبان هم وطن حباب فکریت را بترکان واقع بین باش .بر اثر جعلیات دوران پهلوی مثل اینکه باورت شده تاریخ داری .در مقابل تاریخ ترک ..در مقابل اولین تمدن بشری سومری.درمقبل دهها هزار سال تمدن اوراتور ی کاسی خزری هونی ماد سلجوقی ....قطره هم نیستی.مثل اینکه باورت شده روشنفکری در مقبل مدرنیته وازاد منش بودن ودر مقابل بروز بودن وسازگار بودن ترکها در قبال دیگر ملل وافکار تو چی هستی اصلا اندکی برای عرضه کردن داری!؟؟؟! تو فکر کردی قدرت زندگی داری نقشه را بردار ببین تماما در مناطق کویری بی اب علف وسوزان جهنمی هستی وتمام خوراکت ابت نفت گازت اب نونت از ملتهای ترک کرد لر عرب تامین میشود ببین وابستتر از تو ملتی در کره زمین هست؟؟! تو فکر کردی زبان داری ببین در مقابل زبان کامل ترکی عربی ایا زبانک وزبانچه محسوب میشوی؟؟! فکر میکنی بلدی تمام شکستهای این منطقه مواقعی بوده تو سرکار افتاده
شکست در مقابل اعراب شکست در مقبل مقدونی شکست در مقابل مغول با خیانت تاجیکان...فکر میکنی اصالت داری برو تحقیق کن تو مال افغانستان ووتاجیکستان هستی وبه کویرهای ایران مهاجرت کردای..تو فکر میکنی نژاد داری در منطقه نژاد روس ترک هندو ومغولی وجود دارد وتو در بین این نژادها هستی وحاصل مخلوط اینها جنوبتان بیشتر هندی مشهدتان مغولی غربتان ترکی ....تو فکر میکنی به دریاها راه داری هاشیه خزر ترک گیلک وترکمن جنوب تماما عری وبلوچ تو فکر میکنی زبان رسمی فارسیه حکومت میکنی ..این باعث شده صد سال ترک کرد عرب ترکمن لر ....از زبان تو نفرت داشته باشد وتو را استعمارگر واشغالگر ببیند وجعل بشریت بشناسد که الحق در این صد سال به صلاحدید غربیها بودی وخود بزرگ پنداری زبان تحمیلی تو باعث اتحاد ویکپارچگی وعصبانیت وخود اگاهی بیشتر ملل ترک کرد عرب لر بلوچ ترکمن گیلک میشود ..پس فارس زبان حباب فکریت را بترکون وبرابری را با مدیریت فدرالیستی بپذیر تا اتحاد وعدالت واستقلال وبزرگی برای همه تضمین شود والا تجزیه جنگ داخل راه افتاده از همه بازنده تر تو هستینیمی از مردم ایران ، از حمله ایلات ممالک محرومه ، که ساکن مناطق کوهستانی هستند در عمرشان یک بار هم چلو"ماهی با برنج" نخورده اند و گاهی دچار بیماری گواتر و کمبود ید شده اند.
ترکان دیاسپرای مدافع ج.ا."کله پاچه "هم شایدحداکثر 2 بار در سال . ولی بجای آن سیرابی،دمبه، پاچه ، شش یا جگرسفید .
این" اسامی مغولی ضد سرنگونی آخوندیسم" در این سایت ، بار دیگر نشان دادند که بدلیل وابستگی طبقاتی به بورژوایی، فئودالیسم ، کلان آخوندیسم و تجار ، از شناخت جامعه ایران واقعا بی خبراند و نقشی ضد انقلابی در میان اپوزیسیون بعهده گرفته اند.
نماینندگان این مردم محروم ایرانزمین، اکنون در تبعید دچار "رمانتیسم فقر زده گی "شده اند.
یک یچه بورژوای بی اطلاعی قبلا گفته بود اگر مردم "بیافرا " در افریقا ، آب و نان ندارند، چرا بیسکویت و آب میوه میل نمی کنند ؟ !
حالا جکایت این مغول تباران بیگانه با ایران شده است.
ایران گلوبال شده پاتق
دوستان... همانطور که متوجه هستیم « انشاء » طولانی آقای تبریزی , نمونه بهتری از ( عقاید چپ نما های ) جامعه استبدادی مثل ما را نشان میدهد. ما درد و بیماری های جامعه را تا اندازه ای لمس کردیم و می شناسیم. آقای تبریزی شما چه (( نسخه و راه حلی )) را برای این بیماری های جامعه دارذید؟ شما هم همان مشکل (( کارل مارکس )) را دارید. مشکل مارکس در اینجاست که بیماری های جامعه را خوب (( تشخیص )) میدهد ولی « نسخه ای » که برای این بیماری ها میدهد کاملآ (( بی اثر )) است. کسی که حتی خوردن (( کله پاچه و یا برنج با ماهی )) را غذای (( بورژوازی )) بداند , نمی تواند هیچ راه حلی را برای یک جامعه بیمار پیاده بکند.
(دنباله) ..... رنجدیدگان و ستمدیدگان جا می زنند؟ به پان نامه های پان ترک ها نگاه کنید، چنین کسانی به جای آن که بگویند و بنویسند: (ما پان ترک ها) همواره می گویند و می نویسند: (ما ترک ها !) اما روشن نمی کنند که این (ما ترک ها) را از کجا می آورند؟ کی و کجا میلیون ها ترک به چنین کسانی نمایندگی داده و آنها را سخنگوی خودشان کرده اند که چنین کسانی در گفته ها و نوشته هایشان (ما ترک ها) را به کار می برند؟ پان ترک هائی که با به کارگیری واژه (ما) خود را نماینده مادرزاد ترک های ایران و سخنگوی آنها جا می زنند به نمایندگی از ترک ها می گویند که مردم ترک ایران نه نان می خواهند، نه کار می خواهند، نه دچار بی پولی هستند، نه دچار بیکاری هستند، نه گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی هستند، نه زنانشان گرفتار حجاب سیاهی و تباهی هستند، نه گردانندگان رژیم دژخیمان و شکنجه گران آنها را به زنجیر .....
..... کشیده اند و نه دچار هزاران بیداد و ستم دیگر هستند و تنها چیزی که ترک ها از آن رنج می برند نبودن دبستان به زبان مادری است!انگل های سیاسی پان ترک از تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود کالا و کمبود دارو و هزاران بدبختی و تیره روزی دیگری که ترک های ایرانی گرفتار آنها هستند نه چیزی می گویند و نه چیزی می نویسند! همچنان که از زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی در شهرهای ترک نشین که گردانندگان آنها نیز ترک های هوادار رژیم بوده و آن زندان ها کشتارگاه هزاران تن از ترک ها به دست دژخیمان ترک هستند، از ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت، از خفه شدن و له شدن و سرکوب زنان ترک با حجاب سیاهی و تباهی، از تجاوز جنسی به دختران ترک در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی و هزاران بیداد و ستم دیگر نه چیزی می گویند و نه چیزی می نویسند اما همواره با به کارگیری (ما) و (ما ترک ها) در گفته ها و نوشته هایشان خود را نماینده مادرزاد ترک ها جا می زنند!
هرگاه هم که ترک های ایرانی در برابر هزاران بیداد و ستم آخوندیسم به پا می خیزند پان ترک هائی که خود را نماینده مادرزاد ترک های ایرانی دانسته و واژه های (ما) و (ما ترک ها) را به کار می برند به میان پریده و می گویند تنها چیزی که ترک های ایران باید از آن گلایه کرده و درباره آن نق بزنند نبودن دبستان به زبان مادری است!
دوستان گرامی، امید بستن ستمدیدگان ایران به انگل های سیاسی پان آریا و پان ترک و پان کرد و پان عرب و ..... برای رهائی از رنج ها و ستم هائی که گرفتارشان هستند بیهوده بوده و مانند بردن آب در آبکش است! و کسانی هم اگر راه سازش و نرمش را در برابر انگل های سیاسی ناسیونالیست در پیش گرفته اند دچار خودفریبی هستند چرا که در آوردگاه نبرد با ستم و ستمگران، رژیم آخوندی دشمن است اما انگل های سیاسی ناسیونالیست خائن هائی هستند که از پشت خنجر می زنند!
(دنباله) ..... مردم ستمدیده ای را که برای رهائی از فرمانروائی ستم و ستمگران به پا خواسته اند اوزگه (بیگانه) می نامند چگونه می توانند دموکرات و آزادیخواه و دادخواه باشند؟ و چگونه ستمدیگان می توانند به این خائن ها امید ببندند؟ فردا هم اگر رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نابود شود و لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ پرتاب شود این خائن ها پیشینه های درخشان مبارزاتی برای خودشان خواهند تراشید و سهم خواهی خواهند کرد و به جز سهم خواهی در راه برپائی رژیمی بر پایه دموکراسی و دادگری و خردورزی سنگ اندازی خواهند کرد!
دوستان گرامی، این پندار نادرست که: "ما پیروزیم چون حق با ماست!" گونه ای خودفریبی است! و اگر ما بر آن باشیم که مردم سالاری و آزادی و برابری حقوقی زن و مرد و ..... از سوی دژخیمان و شکنجه گران و زرسالاران و سرمایه داران دودستی و پیچیده در پارچه ابریشمی گلدوزی شده به ما .....
..... پیشکش خواهند شد باز هم دچار خودفریبی هستیم! در هیچ کجای جهان ستمدیدگان بدون دادن هزینه و بدون پیکار برای داد و حق پیروز نشده اند! با بهترین سخنرانی ها و بهترین نوشتارها و بهترین وندآوردها آیا آخوندهای مفت خور وابسته به رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه دست از مفت خوری و زورگوئی برخواهند داشت؟دوستان گرامی، مواد مخدری مانند مرفین و هروئین اعتیادآور هستند اما اگر بتوان اعتیاد به مرفین و هروئین را درمان کرد اعتیاد به خوردن پول مفت و بادآورده درمان پذیر نیست و گردانندگان رژیم دژخیمان و شکنجه گران که از سرزمینی به نام ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته اند دزدان سرگردنه ای هستند که هست و نیست یک کشور را تاراج می کنند و تنها زبانی را که می فهمند یک زبان است و آن هم زبان زور است!
از سوی دیگر اگر ما دچار این پندار باشیم که با رژیم دژخیمان و شکنجه گران می جنگیم و می کشیم و کشته می شویم و مانند فیلم های سینمائی پیروز می شویم و ایران سرزمین گل و بلبل می شود باز هم دچار خودفریبی هستیم! چرا؟ چون در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ هنگامی که ستمدیدگان خواسته اند خود را از فرمانروائی ستمگران برهانند کسانی پیدا شده اند که نه تنها ستمدیدگان را یاری نکرده اند بلکه در راه نابودی ستمگران سنگ اندازی نیز کرده اند و چنین کسانی خائن هائی هستند که از پشت خنجر می زنند! چنان که هنگام انقلاب مشروطیت آخوندی به نام شیخ فضل الله نوری و هوادارانش می گفتند که مشروطه خلاف شرع انور و اطهر دین مبین اسلام است و در راه انقلاب مشروطه سنگ اندازی می کردند! بدون ریشه کن کردن خائن هائی که از پشت خنجر می زنند ستمدیدگان نمی توانند از بیداد بیدادگران خود را برهانند و تنها نبرد ستمدیدگان با دشمنان ستمگر کارساز نیست و نابودی خائن ها نیز باید در برنامه کار ستمدیدگان باشد!
دوستان گرامی، هم اکنون خائن هائی که در راه نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه سنگ اندازی می کنند ناسیونالیست ها هستند! پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی که گاه از نژاد اهورائی آریائی و عطسه کردن خشایارشاه در دوهزار و پانصد سال پیش و سرفه کردن فردوسی در هزار سال پیش و گاه از دبستان به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای می گویند و می نویسند کسانی هستند که در راه نابودی رژیم گدایان مفت خور آخوندی سنگ اندازی می کنند! آریاپرستانی که در کنار آرامگاه کورش عربده کشی کرده و می گویند: "کورش پدر ماست، عرب دشمن ماست!" سخنشان این است که رژیم آخوندی دشمنشان نیست! و پان ترک هائی هم که رونوشت برابر اصل پان آریاها بوده و می گویند که فارس ها آذربایجان را اشغال کرده اند روشن نمی کنند که هزاران آخوند ترک و دژخیم ترک و شکنجه گر ترک و سرمایه دار ترک و زرسالار ترک از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟
دوستان گرامی، ناسیونالیست های ایرانی همواره خودشان را سخنگوی مادرزاد ترک و فارس و کرد و عرب می دانند و همواره واژه (ما) را به کار می برند اما روشن نمی کنند که این (ما) را از کجا می آورند؟ ناسیونالیست هائی که می گویند (ما) مردم آریائی تبار سرزمین اهورائی ایران، (ما) ترک های آذربایجان، (ما) عرب های الاحواز، (ما) کردهای ایران و ..... روشن نمی کنند که کی و کجا میلیون ها ایرانی آنها را نماینده خودشان کرده اند که چنین کسانی از سوی آنها واژه (ما) را به کار برده و خودشان را سخنگو و نماینده آنها جا می زنند؟ آیا میلیون ها تن از مردم فارس زبان ندار و گرسنه و تشنه و دردمند و درمانده و کباب شده در آفتاب سوزان یزد و کرمان و اصفهان و فارس و سمنان و خراسان و ..... به آریاپرستان وابسته به سرمایه داری نمایندگی داده اند که چنین کسانی با به کارگیری واژه (ما) خود را نماینده مادرزاد این .....
دوستان گرامی، در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ ناسیونالیست ها درخشانترین کارنامه ها را در زمینه گندکاری ها و ددمنشی ها و تبهکاری های گوناگون داشته اند که جنگ افروزی یکی از آنهاست! چنان که هم جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته و هم جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته ریشه در ناسیونالیسم داشتند!
سیاهترین رژیم های دیکتاتوری در همه جهان و همه تاریخ نیز رژیم های ناسیونالیست بوده اند! همچون رژیم هائی که سردمداران آنها ناسیونالیست هائی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، محمدرضا پهلوی پان آریا، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب بوده اند!
نژادپرستی و انسان ها را برابر با جانورانی از نژادهای گوناگون دانستن نیز از ویژگی های ناسیونالیسم و ناسیونالیست هاست و همه ناسیونالیست ها نژادپرست هستند و ناسیونالیسم .....
..... بدون نژادپرستی چیزی است که در هیچ جا یافت نمی شود و در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توان یافت که نژادپرست نباشد و نژادپرستی از اندام های جدا نشدنی پنداری پلید و پلشت و دوزخی و اهریمنی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم است!دیوارکشی و مرزبندی میان انسان ها و پیدایش صدها کشور در سرتاسر کره زمین بر پایه نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه نیز کار ناسیونالیست هاست و اگر در جهان به جای کشورهای گوناگون یک کشور می بود جنگ های خانمانسوزی مانند جنگ جهانی یکم و دوم رخ نمی دادند و میلیون ها انسان کشته و زخمی و آواره نمی شدند!
دروغ بافی و داستان سازی و تاریخ تراشی نیز کار ناسیونالیست هاست و هنگامی که یک ناسیونالیست می خواهد سخن بگوید باید آماده شنیدن دروغ بود! داستان پردازی های دروغین درباره رویدادهای تاریخی و دروغ هائی که ناسیونالیست ها درباره تاریخ یک سرزمین می گویند و می نویسند هیچ ارزشی برای یک پژوهشگر تاریخ ندارند و اگر کسی بخواهد درباره تاریخ یک سرزمین بپژوهد نخستین کاری که باید انجام دهد دور ریختن نوشته هائی است که ناسیونالیست ها درباره آن سرزمین نوشته اند!
روشن است که همه این کردارهای نیک از ناسیونالیست ها فرشته هائی نازنین می سازند!!! اما در کنار این کردارهای نیک که درباره آنها سخن گفته شد کردار نیک دیگری نیز هست که فرشته های نازنین ناسیونالیست از انجام آن رویگردان نیستند و آن هم خیانت است! ناسیونالیست ها خائن هائی هستند که از پشت خنجر می زنند و در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ هنگامی که ناسیونالیست ها دیده اند که با خیانت و خنجر زدن از پشت می توانند به خواسته هایشان برسند از هیچ خیانتی فروگزار نکرده اند چون خیانت با خون ناسیونالیست ها درآمیخته است و یک ناسیونالیست یک خائن است!
دوستان گرامی، چندی است که گروهی از مردم به جان آمده از بیداد و ستم در ایران به خیابان ها آمده و فریاد دادخواهی سر داده اند اما شما اگر به گفته ها و نوشته های ناسیونالیست ها نگاه کنید چه می بینید؟ همراهی؟ همدردی؟ همبستگی؟ پیوستگی؟ همیاری؟ نه! ناسیونالیست ها با دادخواهان همراه و همدرد و همبسته و پیوسته و همیار نیستند و کارشان خیانت است و از پشت خنجر می زنند! برای نمونه در همین تارنمای ایران گلوبال پان ترک هائی که رونوشت برابر اصل ناسیونالیست های آریاپرست هستند با فلسفه بافی های فراوان ناسیونالیستی و با نوشتن هیتلرنامه های رنگارنگ از هیچ گونه سنگ اندازی و کارشکنی در راه جنبش مردم ستمدیده فروگزار نکردند! آن هم پان ترک هائی که برابر گفته ها و نوشته های خودشان ده ها سال در اروپا و آمریکا مانده و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند!
آیا مردم دردمند و درمانده و گرسنه باید به این انگل های سیاسی خائن که از پشت خنجر می زنند امید ببندند؟ به نوشته های انگل های سیاسی خائن پان ترک که از پشت خنجر می زنند نگاه کنید: ( ..... ملت تورک آزربایجان جنوبی کاری به کار ملت بیگانه فارس ندارد! ..... ) ، ( ..... این هیاهو هم چیزی مانند جنبش سبز فارس هاست! ..... ) ، ( ..... ملت تورک آزربایجان جنوبی برای فارس ها سینه نخواهد زد! ..... ) ، ( ..... آزربایجان دیگر سر ایران نیست! ..... ) ، ( ..... آزربایجان از ایرانیت عبور کرده است! ..... ) ، ( ..... حرکت ملی آزربایجان جنوبی باید مستقل از جنبش فارس ها باشد! ..... ) ، ( ..... ملت های دربند ایران برای رهائی از سلطه فارس ها باید مبارزه کنند! ..... ) ، ( اوزگه چیراغنا یاغ اولماخ بسدی! ..... ) و ..... و ..... و ..... گذشته از آن که بسیاری از کسانی که در جنبش نوین مردم ایران به پا خواسته اند فارس نبودند و ترک و کرد و عرب و ..... بودند اما کسانی که .....
"" همزمان با آغاز تحریم ها، منابع عظیم نفت در پاکستان کشف شد "" پاکستان ۲۰۰ دویست میلیونی، در بحرانی‌‌ترین شرایط، تبدیل به رقیب ایران شهر فارسی شد، با کشف میادین عظیم نفت در نزدیکی مرز ایران با پاکستان، اینک پاکستان برای جلب سرمایه، ساخت زیربنا ها، و بازار برای صادرات، با ایران شهر فارسی، به رقابت خواهد پرداخت، انگار بندر گوادر، بزرگترین تهدید بندر چابهار، کافی نبود، نفت هم به آن اضافه شد، پاکستان دویست میلیونی، کلمه " ترکی " اوردو " را به عنوان زبان ملی انتخاب کرد و در برخلاف ایران شهر فارسی، در جنگ جمهوری آزربایجان با ارمنستان، همیشه در کنار آزربایجان بوده است. فارس‌ها در ایران، با نفت به قدرت رسیدند و پایان دوران نفت در ایران، به معنی برگشت تورکان به قدرت است.
جریان تجزیه طلب که فرزند خلف چپ بی وطن است باید بداند تجزیه ایران بدون قربانی شدن آنها در راه هدفهای استعماری غیر ممکن نیست.پاسخ تاریخی به تجزیه طلب را میتوان در روز ملی۱ ۲ آذر و فراری شدن رهبر فرقه جستجو کرد.از سرنوشت دیگر تجزیه طلبان و سرنوشت هولناک آنها و چپ تجزیه طلب وضد ملی باید درس عبرت بگیرند وهرگز فکر تجزیه نکنند .در این راه مقدس از روح همه میهن پرستان از آغا محمد خان قاجار تانادرشاه از ستارخان تا باقر خان ویپرم خان ارمنی ورضا شاه کمک خواهیم گرفت.
دوستان هول نکنید هنوز خبری نشده بگذارید رضا پهلوی کارش را انجام دهد او از ما هست خون تبریزی دارد.
جناب مغولی
هیچ می دانید درزمان حمله مغولان به ایران حاکمیت ایران دردست تورکان خوارزمشاهیان بود وقبل از خوارزمشاهیان ، سلجوقیان و غزنویان درایران حاکمیت داشتند.
همدست مغولان درحمله به ایران قوم فارس بود و اطرافیان چنگیز خان عموما ازقوم فارس بودند وکلیه مکاتبان چنگیزخان بفارسی بود واکنون جزوء گنجینه ادبیان فارسی می باشند.
به تاریخ نگاه کنید شرم خواهید کرد از اینکه تورک ها را به مغولان نسبت می دهید .
فلسفه NAMTAR و اسم « ایران»
----------
Anonymous گرامی،
2- « آذربایجان ایران نیست» آیه ی ترکیستهای جدایی خواه.1- فارسگرایان( پارسیسم) 1000 کتاب تاریخ شوونیستی (مانند«زرین کوب»)نوشته اند، ترکها هم یک کتاب توسط ذهتابی نوشته اند. «این به آن در». 999 کتاب بدهکارید.میتوانید در انتظارش باشید. گویند «چیزی که عوض دارد گله ندارد».
2- اما 900 سال تاریخ ترکها نه ربطی به زرین کوب دارد و نه ذهتابی.نه ربطی به بد دارد و نه خوب:
ayrandı budi -yarısı sudi-içsəndə budi-içməsəndə budi
بخواهی-نخواهی-همینه.
3- اما اگر کمی لطف می فرمودید روشن بود که تاریخ 900 ساله و « ایران، آذربایجان!»، در جواب « آذربایجان ایران نیست»، ذکر شده است.
4- از کاینات پنهان نیست از شما چه پنهان. در مورد آذربایجان چهار آیه آمده:
1-« آذزبایجان ایران است».آیه پهلوی و ایران ایست ها. مصدق چی ها.و حزب پان ایرانیست،مجاهد... و چپ های آلوده به ایرانیسم، لاجرم شوونیسم.
3- « آذربایجان واحد فدرال»، آیه فدرال ایست ها.
4- « ایران، آذربایجان است»؛ ( دلیل تاریخ 900 ساله).
آیه ایست به زر نگاشته شده ( به قول معتقدان) یا به روایتی، بر گل نوشته شده، توسط فیلسوفی( معروف به افلاتون آذربایجان) . به اسم« نامتار NAMTAR». که اینجانب اشاره کرده بود. جهت آگاهی، از این دیدگاه. البته این جویای حقیقت، که راقم این سطور باشد، تنها پژوهنده ی این موضوع ست، و هیچ ارتباط جسمی و روحی، با پیروان این فیلسوف معروف، و به عمد گم نام نگاهداشته شده ، ندارد.
جا دارد به دو اصل مهم از فلسفه پیروان این عالم اشاره شود:
1- همانطور که نوشته ام معتقد اند: « ایران آذربایجان است»
2- اصل دوم: معتقد اند: « چیزی که عوض دارد گله ندارد».
3- اصل سوم، پیروان فیلسوف معروف به نامتار NAMTAR معتقد اند : « صحبت کنندگان به زبان دری فارسی ، حق ندارند تا یک قرن، این زبان را "کتباً" در مملکت استعمال کنند.» . تا جایی که پژوهش به من اجازه میداد گویا دلیل این سخن هم به احتمال قریب به یقین، همان اصل دوم است. که گوید: این به آن در. چیزی که عوض دارد، گله ندارد».
-------
وقتی برای اولین بار نام این فیلسوف را از زبان پیروانش شنیدم شروع کردم به تحقیق در مورد او. و نتایجی هم بدست آمد، که امیدوارم در ادامه تحقیقات روشن تر شوند، تا بتوانم چیزی در این مورد بنویسم.
بهر صورت ایده ها و اصول اش ( که به او نسبت میدهند) در میان پیروانش جاری ست. و مزین به برهانها.
اصول دیگری هم به او نسبت میدهند از جمله:
4- اصل چهارم: « نام گذاری یک سرزمین انتخابی "ست، از سوی ائل. و این امر باید توسط عموم انجام گیرد ».
( به زبان امروزی، انتخاب نام برای یک کشور انتخابی ست، که توسط خلقها یا ملتها صورت میگیرد، نه توسط یک دسته و گروه از اشخاص ).
---ریشه عقاید:
طبق معتقدات پیروان فیلسوف نامدار NAMTAR ، ریشه این اندیشه ها به 7هزار سال پیش ، به "پیتوس-میتوس" یعنی اساطیر مردمان منطقه برمیگردد. نامتار نه تنها به عنوان فیلسوف و اندیشه پرداز مطرح بود بل او « مجری» اندیشه های خود نیز بشمار میرفت. مقولات « انتخاب» و « عوض»، از اجزاء مهم فلسفه اوست که به « دنیای مردگان-زندگان» مربوط میشود و از آنجا منشاء گرفته است. نامتار که در دو جهان (دنیای مردگان و زندگان) میزیست، به ساکنین دنیای مردگان قانون « انتخاب و عوض» وضع کرده بود. آنها میتوانستند سکونت در جهان مردگان یا زندگان را برگزینند . اگر کسی دنیای زندگان را « انتخاب» میکرد می بایست « عوض» پیدا میکرد. کسی را وارد دنیای مردگان مینمود و خود خارج میشد.
از سوی دیگر لازم بود« انتخاب و عوض» مورد تأیید همه ساکنین دنیای مردگان-زندگان قرار میگرفت. اینجا دخالت ایل تحقق مییافت.
---
به نظر میرسد طبق عقاید پیروان او، با این حساب، فاتحه ی اسم« ایران» خوانده شده است!
انگار نامتار با عقاید خود، بمانند « عزراییل»، میخواهد « جان ایده لوژی فارسیسم-ایرانیسم» را بگیرد!
شاید.چه میدانم.
---
اشاره کنم، گرچه اهل فلسفه نامتار ریشه عقاید خود را در اساطیر جویایند اما اهل خرافه نیستند. معتقداند نامتار فیلسوفی بوده که به صورت میتوس در آمده است باید برای شناخت او به اصطلاح «Hermeneutics یا علم تأویل» را به کار گرفت. تا سره از ناسره جدا شود.
------
آخ ، « اره ش کیگال Ereschkigal»!
اوزوم-اوزونه
گؤزوم دوشدو گؤزونه
آلدی جانیمی
جان آلان گؤزلر.
گل یئتیش، نامتار!
قایتار منه
حیاتیمی یئنه!
----
-هر کس چشم درچشم Ereschkigal(الهه دنیای مردگان) میدوخت،جانش گرفته میشد!
- نامتار فرزنذ او، از راه« انتخاب و عوض» می توانست زندگی را به مرده بازگرداند. یا در غیر این صورت
جان شخص را بگیرد.
"" جامعه شناسی تحولات اخیر ایران شهر فارسی "" روح ملی ایران شهر فارسی توان بازتاب آثار حماسی شاهنامه را ندارد. تجلی روح ملی ایران شهر فارسی، و اوج آن، در شاهنامه گرد آمده، در این "" برههٔ تاریخی "" غیر فارس‌های ایرانی، شاهد افول ستارهٔ دو پدیده هستند، فقدان روح ملی در جامعه فارسی برای از میان برداشتن مافیای سپاه، مافیای خامنه‌ای متولد عراق، "" افق جدیدی را در اذهان غیر فارس‌ها "" باز خواهد کرد. ما وارد دوران "" تلاقی فانتزی با واقعیت "" شده ایم. بزودی همه باور خواهیم کرد که "" ایران شهر فارسی، بر پایه یک سری فرضیات پوچ بنا شده است "" و این باور، با دستان توانای جامعه فارسی، به ثبت تاریخی خواهد رسید.
رضا پهلوی دارد به فدرالیستها همان ملتهای ترک کرد لر عرب بلوچ ترگمن ...نزدیک میشود وبا انها جلسه ومشاوره میکند .وحتما در قبال حمایت ملتهای غیر فارس وعده وعیدهای میدهد .هوشیار باشید هپشیار باشید پدر بزرگش وپدرش چه بلایای سر ملتهای غیر فارس اورداند وچه استعمارگری شدیدی راه انداختند . اذربایجان تجربه چهار انقلاب فدرالیستی داشته همیشه خنجر از پشت خورده .رضا پهلوی دارد از همه ابزاری برای برقراری استعمارگری شدید ارزوهای خودش استفاده میکند .مگر ومگر اینکه قانون اساسی فدرالیستی نوشته شده وضمانتهای اساسی قابل اجرا گرفته شود .من با چشهای خودم هم ببینم باور نمیکنم روشنفکرترین فارس وابر روشنفکر وسوپر ازادی وحقوق بشر خواه هم از شنیدن فدرال اذربایجان فدرال کردستان فدرال عربستان فدرال لرستان فدرال بلوچستان فدرال ترکننستان فدرال قشقایستان فدرال گیلان ...رعشه بر تنش نیافتد .یاشاسین اتحاد وازادی فدرالیستی
حقیقت تاریخی در کشور ما ایران این است که نه مردم ایران بلکه گروه ها و احزاب سیاسی هستند که چرخه خونین استبداد را همواره می چرخانند وزنده نگاه میدارند
اسلامی جلوگیری کند.امروزهم یک انتخابات آزاد میتواند ایران را از بحران تاریخی خود نجات دهد .بنابراین چه نظام سابق وچه نظام تبهکار اسلامی و چه مخالفان دینی وچپی هر دو نظام دشمن انتخابات آزاد و حکومت قانون هستند.یادآوری چند نمونه کافیست .آیا مردم ایران خواهان کودتا در ۲۸ مردادبودند؟
آیا مردم ایران خواهان وضع کنونی بودند ؟ایا مردم ایران خواهان تجزیه کشور هستند؟
آیا مردم ایران مخالف رابطه با غرب بودند وهستند؟ جواب منفی است.
بنابراین جریانات سیاسی یعنی دین گرایان و چپگرایان وتجزیه طلبان دشمن دمکراسی و حکومت قانون هستند.
متاسفانه در سازمان های چپ ودینی اساسن دمکراسی درونی نیز عملی نیست.سازمان دینی مجاهدین رهبر ی چهل ساله دارد وتا کنون کنگره ای که از آن انتخابات آزاد و رهبری جوان انتخاب شود یک خیال است.
چه در زمان شاه وچه اکنون ما در ایران انتخابات آزاد نداشتیم. بدون شک یک انتخابات آزاد در ایران صد در صد میتوانست از فاجعه انقلاب
پافشاری برای انتخابات آزاد در ایران سنگ زیربنای حکومت قانون در آینده است و اصرار برای انقلابی دیگر اغازی برای خونریزی های آینده
خودسری های دین وحزبی و دیکتاتوری میباشد.
تا کنون مدعیان قدرت در ایران وبرون مرز یک جلسه مشترک یک خط اعلامیه ویا یک عکس یادگاری باهم نگرفته اند.این افراد با أین دیگاه چگونه میخواهند ایران و مردمانش به آزادی ودمکراسی و حکومت قانون دست یابند؟
سالام ـ لطفا بیراهه نروید،دردوران گذشته ودرعصر فئودالی وعدم وجود امکانات رسانه وسازمانهای مختلف حقوق بشری اگرایران آزربایجان بود،یااگرآزربایجان،گرجستان،قزاقستان،وو روسیه بود،ازاین دوران باید با چشمان بازنگاه کردن ودیدن واقعیت هالازم است.متاسفانه هتوزافرادی که ادعای سواد سطح بالادارند،عاجزند.اکنون ملت ها باهویت خودبوجودآمده است.روزبروزهم هویت ها پررنگترمیشود،هرملتی درجغرافیای خودادعای سرپا بودن خودمیکنند.باید قبول کرد،که کورد،عرب،تورک،بلوچ وو،،،هرکدام باهویت خودمحکم ایستاده وخودبودن رامیخواهد.عصرپدرسالاری تورک برعرب،یافارس ویابرعکس گذشته است،متاسفانه هنوزتعدادی باتکبرکمونیستی به دنیانگاه میکنند.رفتن خامنه ایی به این راحتی نیزنیست، سعی کنید،مسایل راازپشت تمیزوپاک کرده عینک نگاه کنید.مردم دیگرانقلاب نمی خواهند،اصلاح اساسی وتغیرات ریشه ایی ونگاه اصولی برهمه چیزرامیخواهند.همین حکومت براحتی
میتواندخواسته مردم وملل راداده وسیستم فدرالی دموکراتیک رابرآوردکند.جوانان مردم راسعی نکنید گوشت قربانی برای شاهقلی ودیگاه های چپولی پان ایرانیستی خودکنید. درکل انقلابات بحران اقتصادی،باید بابحران سیاسی پارلمانی درهم آمیزد،این بحران مشهودنیست.جوگیرشده ازخودتئز صادرنکنید.کمنت نام هایی مانند سازاخ و لاچین و .. .. در زیر نشان میدهد که این تازه سیاسی شدههای مرفه فرنگ نشین ، تا چه حد ، جامعه ،مردم، درد ، اقتصاد و سیاست ایرانیان را می شناسند.
اینها واقعن فکر میکنند مردم کرمان و اصفهان و خراسان و...... خوشبخت تر از مردم آذری ترک زبان هستند !
این نشان آنست که این ناسیونالیستی ضد ایرانی و ضد فارس از دهکده و کورشهرک های خودمشتقبما به امریکا و اروپا آمده اند بدون اینکه یکبار با یا ایرانی و فارس در عمرشان برخرد داشته باشند. مارکس میگفت بیگانگی با واقعیات اجتماعی، موحب بیگانگی شخصی و روانی یا خود میشود.
و شونیسم روستایی قومگرا، باعث راسیسم و تنفر از دیگر انسانها و بیچارگان میگردد.
وای به حال آنهایی که اینگونه افراد سنگشان را به سینه میزنند.
ترک به ترکستان !
ایران فقط وطن اقوام اصیل ایرانی با اتوریته زبان و فرهنگ پارسی است .
هروقت توانستی با مدرک معتبر و نه با مدارک رضامیرپنجی و یهودی ثابت کنی نژاد پارسی و کوروش و امپراتوری هخامنشی قطعا وجود داشته! هروقت توانستی ثابت کنی جد تو کوروش است و نه سربازان اسکندر که سرزمین اجدادیت تاجیکستان را فتح کردند که بعدا در قرن هفتم با حمله مغول پا به ایران گذاشتید بیا نظر بده.
نه اسمی از کوروش و ماد و هخامنش در شعرهای شما هست نه نام و نشانی از زبان جعلی پارسی! فقط سرزمینی به اسم پارس داریم بی ارتباط به شما! ولی نام اسکندر در اشعارتان هماره به نیکی یاد شده! آنجاست که ریشه زبان دری و نژاد شما به سربازان اشغالگر سلوکی باز میگردد. بعدها هم در کنار مغولها به اشغالگری ادامه دادید!
کاملا واضح و مبرهن است تاجیکها مغولها را بر ضد محمد خوارزمشاه تورک تحریک کردند تا بواسطه آنها وارد سرزمین تورکان شوند (ایران کنونی)! حالا دست پیش را میگیرند تا پس نیفتند! خود را مالک این سرزمین میدانند! هیهات!شما و همفکرانتان در جعل تاریخ و دزدی فرهنگها ید طولایی داشته و دارید!
اگر توانستی ثابت کنی قبل از مغول، فرد بومی در ایران به زبان دری (به غلط مصطلح زبان فارسی) صحبت میکرده بعدا بیا ادعاهای واهی بکن!
با دزدیهای تاریخی و فرهنگی! و با جعل اسناد پان آریایی با کمک یهودیان و اوانجلیستها، با امحاء و آتش زدن اسناد واقعی در دوره میرپنج و کسروی و ملک الشعرای بهار در صدد جاکردن خود در تاریخ بوده اند! عقده های فردوسی وارشان روز بروز بیشتر میشود! یک نگاه به کشورهای اطراف بکن با خودت مقایسه کن بعد منم منم کن بی عرضه نالایق وصله ناجور که با افکار فاشیستی و ضد بشریتان ایران را به ویرانه تبدیل کرده اید! کاش کمی سواد داشتی و تاریخ ادبیات زبان دری خودت را میدانستی و اول میرفتی تاریخ ادبیات خودتان را میخواندی که قبل از حمله مغول با همکاری تاجیکها به تورکان ایران، اجدادتان در تاجیکستان و افغانستان بسر میبرده اند و فقط شاعرانتان با لطف دربار غزنوی و سلجوقی به دربارشان در خراسان دعوت میشده اند.
آقای ائلیار تاریخ مورد علاقه و آرزوی شما را بخوانیم یا تاریخ واقعی؟ اگر منظورت جعلیات تقی زهتابی است .ایران هم سایت گلوبال نیست که به حرف شما فدرال شود.تبریز که بهترین و تمیزترین شهر بدون خارجی است با فرودگاه بین المللی و پولدارهایی مثل محمد رضا ذنوزی مطلق و رضا ضراب که امثالشان کم نیست و بودجه کل آذربایجان را میتوانند تامین کنند. زمان شاه هم میگفتید در وان شیر یا شراب حمام میکنند و ... اگر هدفتان ازادی بود چرا سال ۸۸ همراه مردم نشدید تا سقوط رژیم؟ چون باید انقدر وضع کشور خراب میشد تا هر حرفی زدید مردم چشم بسته قبول کنند. ما نمونه آذربایجان را در شمال داریم که هزاران پناهنده تقدیم خارج کرده اند و جز پرچم چیزی دیده نمیشود.طوری از ۹۰۰ سال حکومت ترکان حرف میزنید انگار مردم در سایه انها در بهشت زندگی میکردند و الان فار سها تبدیل به جهنم کردند. با دسته کور ها طرف نیستید.
زمانی که در جبهه بودیم پدر رضا ضراب حسین ضراب در کارخروج شمش طلا بود و ارز و ذنوذی طلق هم که رفیق احمدی نژاد و امام جمعه ها ترک ها عادت دارند همیشه طلبکار باشند در حالی که هم پولدار هم همکار ر ژیم هستند. حالا ما را از فدرالیسم میترسانند .این اقای امیر احمدی جز نایاک است و در زمان ریاست جهموری اوباما همراه تریتا فارسی جز لابی فعال جهموری اسلامی و در راه بقا این رژیم نامشروع رابط بوده است و کاندیدای ریاست جمهوری رژیم هم بوده . ایشان مثل اینکه متوجه نیست که عامل تمام نا بسامانیهای اقتصادی و راندخواری و فسادی که تمام ایران راگرفته از فحشا و اعتیاد و
بیکاری و فقر و نابودی محیط زیست و بحران بی آبی همه حاصل همکاری بین اخوندهای مفتخور و سپاه است . و سپاه هم مثل اخوندها مورد نفرت و منفور ملت ایران است .و این سپاهیان و اخوندها بایستی بعنوان جنایت علیه بشریت بایستی بجرم جنایت و خیانت به ملت و مملکت در یک دادگاها ملی محکمه شوند و به سزای اعمال کثیف و ضد آسانی خود برسند ..راه چاره ایران عبور از تمامیت این رژیم نا مشروع و ضد ایرانی است.لطفا برای ملت نسخه پیچی نکنید مردم تصمیم خودشان را گرفته آند.
شب یک شنبه و ما خسته دلان. حتی این کامنت ارزش یک تنظ را هم ندارد.
احتمالا قیمت دلار در آزربایجان در همان ۴ هزارتومان ثابت مانده، و در نتیجه مردم فشارهای اقتصادی را زیاد حس نمی کنند،
برای کسی که در زیر آب دارد خفه می شود چه فرقی به حالش می کند که عمق آب سه متر است و یا ده متر.
جامعه فارس برای دسر بعد از غذا و بستنی مبارزه می کند، ولی آزربایجانی برای نان شب می جنگد، البته زبانی هم برایش نگذاشته اند بماند تا از حقش دفاع کند، حداقل پولی هم ندارند که آرایش بکنند و لچکشان را بر سر چوبی آویزان کرده و یک سلفی از خودشان گرفته و برای اینسگرام به خانم مسیح جون بفرستند،
بقول مثل معروف: ما نان نداریم بخوریم، شما پیاز می خوریدتا اشتهایتان باز شود.