Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

در خصوص ..... آقای ناظر لازم است در اینجا به چند مورد اشاره شود:

یک ـ ایشان که اغلب کلمه پان فارس را مثل آدامس می جود و لحظه ای از دهنش نمی افتد درد او در واقع درد مردم ترک نیست! دردش درد جانکاه درماندگی است! ایشان که گوئی به بن بست سیاسی رسیده است به خوبی می داند تشکیلات پان ترکیسم در جنبش کارگران و رنجبران به اندازه پشه ای تأثیر ندارد! ایشان حالا جیغ و داد راه می اندازد که چه بشود؟

دو ـ البته مشکل او قابل فهم است، وی هنوز این ترس روانی را در خود حمل می کند، شب و روز خواب ندارد مبادا تشکیلات پان ترکشان به شکم چاقش و جیب های پر از اسکناسش ایراد بگیرد! او برای ثبوت وفاداری خود به پان ترکیسم هر روز جری تر و دریده تر از پیش روی کمونیست ها خیز برمی دارد، تمام اینها البته در حافظه اینترنت باقی است! .....

سه ـ او گوئی هنوز به این درک سیاسی نرسیده که اعتصاب کارگران تنها یک اعتصاب معمولی نیست بلکه نماد اعتراض و فریاد خشم کارگران و رنجبران برای استرداد دستمزدهای عقب افتاده، حق بیمه پرداخت نشده، مزد اضافه کاری، تورم تازنده، گرانی های جهشی و آزادی های سیاسی و مخصوصا حق برپائی حکومت کارگری است! کارگرانی که یک قرن تمام در مقابل رژیم های سفاک شاه و شیخ سینه سپر کرده اند، او لازم است بداند نماد این جنبش فقط چند اعتصاب و تظاهرات الکی نیست، کارگران و رنجبران در پروسه مبارزات خویش علیه سرمایه داری و بورژوازی متدهای گوناگونی از آن جمله اعتصابات کارگری، تظاهرات علیه حقوق عقب افتاده، همراهی با کارگران اخراجی، پخش اعلامیه های شبانه، کنسرت های موسیقی، صحنه های تئاتر، شب های شعرخوانی، تظاهرات خیابانی ..... و امثالهم را نماد مبارزه خویش می دانند.

چهار ـ او که به دروغ ادعای هواداری از ترک ها را می کند و مدام کمونیست ها را پان فارس می نامد زمانی که کارگران ترک مانند افشین اسانلوی ترک، شاهرخ زمانی ترک، محمد جراحی ترک برای استرداد حقوق کارگران در زندان های تبریز و اردبیل و تهران ..... و سایر شهرها با شکنجه های نمایندگان سرمایه داری و بورژوازی له می شدند و دسته دسته به دست جلادان رژیم سفاک سرمایه داری به زنجیر کشیده می شدند و کشته می شدند کجا بود؟ چرا سکوت کرده بود؟!

پنج ـ در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم سرمایه داری ده ها و صدها نفر از ترک ها جان باختند، افراد بسیاری به زندان های طویل مدت گرفتار آمدند، چرا صدای آقای ناظر درنیامد؟ آیا آنها ترک نبودند؟ این چه جور هواداری از ترک هاست؟

شش ـ هنگامی که مردم ایران از ترک و فارس و کرد و عرب در شهرهای ایران به خیابان ها می ریزند و فریاد دادخواهی سر می دهند پان ترک ها با صدای بلند می گویند: "ترک ها خر نشوید! خر نشوید!" یعنی ای جامعه ترک مبادا از جنبش ستمدیدگان گرسنه علیه رژیم سرمایه داری حمایت کنید!

هفت ـ پان ترک هائی که با گستاخی تمام هستی میلیون ها تن از کارگران و رنجبران گرسنه و بی پول ترک را انکار می کنند و ذره ای به حقوق کارگران و رنجبران ترک ارزش قائل نیستند اکنون که در مقابل رژیم درمانده اند انتظار دارند کارگران ترک گوشت دم توپ شوند تا با قربانی کردن آنان بر اریکه قدرت تکیه داده دو مرتبه همان سیاست سرمایه داری را این بار با نام پان ترکیسم و با آویختن کراوات عملی سازند! و اگر کسی به سیاست شوونیستی و پان ترکیستیشان اعتراض کند مثل همیشه مهر پان فارس بر پیشانیش بکوبند!

آقای ناظر لازم است این را نیز بداند گذشت دیگر آن زمان! که کسی بتواند از کارگران و رنجبران سوء استفاده سیاسی کرده و آنها را گوشت دم توپ کند! کارگر اگر به خیابان می رود برای احقاق حقوق کارگری، آزادی های سیاسی و مخصوصا برای برپائی حکومت کارگری به میدان می رود نه برای سواری دادن به پان ترکیسم و سرمایه داری تمامیت خواه! لطفا این گفتار را آویزه گوشتان کنید! از کارگران انتظار بردگی نداشته باشید! کارگر در صدد است غل و زنجیر بردگی را از دست و پای خود باز کند نه این که حلقوم خود را برای بسته شدن به گاوآهن و خیش به دست پان ترکیسم و سرمایه داری بسپارد!
گلادیاتور
نوشته شده توسط: Anonymous

خاهش میکنم برای روشنفکران شرقی گریه کنید .فرقی نمی کند که این گروه چه مرامی دارند ویا با چه زبانی سخن میگویند ویا از کدامین سرزمین میآیند. فرقی نمی کند رجوی باشد یا کیانوری خمینی باشد یا صمد بهرنگی فرخ نگهدار باشد یا پیشه وری آقای براهنی باشد یا علی شریعتی همه این قوم در بی وطنی و بی درایتی و حفظ منافع بیگانه آیمانی مشترک دارند.
نویسنده انگلیسی هندی تبار ی میگوید استعمار انگلیس بدون چند روشنفکر هندی هر گز بر هند غالب نمیشد وسالها پیش از هجوم توحش اسلامی زنی شاعر فریاد می زد ..مردان پوشالی را به دار اویزید. ) اما آن مردان پوشالی ملتی را دار زدند .
شکست کنونی ایران را باید نه مدیون کشاورز آذری ویا کرد وبلوچ خوزی دانست بلکه مدعیان رهبری این مردم بی گناه یعنی کسانیکه خود را ناجی میدانند.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب سند برگ ۵۸ ساله, وزیر ماهیگیری نروژ که با دوست دختر ۲۵ ساله خود به ایران سفر کرده و لابد به علل شخصی آنرا از مقامات مسئول پنهان داشته بود از شغل خود استعفا داد. گرچه سرانه پیری و معرکه گیری چنین عواقبی هم دارد ولی دولت نروژ باید به چنین ماهیگیر زبردستی جایزه هم میداد.

http://www.bbc.com/persian/world-45169741

https://www.sabzpendar.com/bahare-letnes-vazir-shilat-norvezh/

یک پرسش
نوشته شده توسط: Anonymous

ایا در طول این صد سال شما یک مورد سراغ دارید که یک نفر فارس زبان در طول این صد سال حکومت یک بار در دولت مجلس دانشگاه مطبوعات ....به نع ملل ترک کرد لر عرب بلوچ ترکمن ...حرف بزند ؟!!؟؟ استعمار گری استثمارگری تمامیتخواه قومپرستی اسمیله کننده پس یعنی چی ..ای کاش .....؟؟؟

راهی که باید..
نوشته شده توسط: Anonymous

در خصوص ... آقای تبریزی لازم است در اینجا به چند موردی اشاره شود.
1ـ ایشان که اغلب کلمه پان تورک را مثل آدامس میجود و لحظه ای از دهنش نمی افتد، درد او در واقع درد مردم نیست! دردش درد جانکاه درماندگی است. ایشان گوئی به بن بست سیاسی رسیده است. بخوبی میداند تشکیلات سه نفری شان در جنبش مردم آزربایجان به اندازه پشه ای تاثیر ندارد! ایشان حالا جیغ و داد راه میندازد که چه بشود؟
2 ـ البته مشکل او قابل فهم است. وی هنوز این ترس روانی را در خود حمل میکند، شب و روز خواب ندارد، مبادا تشکیلات پانفارسشان به لهجه ترکیش ایراد بگیرد! او برای ثبوت وفاداری خود به پانفارسیسم هر روز جری تر و دریده تر از پیش، روی مردم آزربایجان خیز بر میدارد. تمام اینها البته در حافظه اینترنت باقیست!
...

4ـ او گوئی هنوز به این درک سیاسی نرسیده که تیم تراحتور آزربایجان تنها یک تیم فوتبال معمولی نیست، بلکه نماد اعتراض و فریاد خشم مردم آزربایجان برای استرداد حقوق زبانی ـ فرهنگی، ملی مدنی، و آزادیهای سیاسی، و مخصوصا حق تعیین سرنوشت است! مردمی که یکقرن تمام در مقابل رژیمهای سفاک شاه و شیخ سینه سپر کرده اند. او لازم است بداند، نماد این جنبش فقط تیم فوتبال تراختور نیست. مردم آزربایجان در پروسه مبارزات خویش علیه استعمار داخلی متد های گوناگونی از آن جمله صعود به قلعه بابک، تظاهرات علیه خشکاندن دریاچه اورمو، همراهی با تیم والیبال اورمو، پخش اعلامیه های شبانه، کنسترتهای موسیقی، صحنه های تئاتر، شبهای شعر خوانی، تظاهرات خیابانی ... و امثالهم را نماد مبارزه خویش میداند.
5ـ او که بدروغ ادعای خلقی میکند و مدام رهبران ملی مردم آزربایجان را پانتورک مینامد، زمانیکه در سال 1385 مردم مبارز و جوانان قهرمان آزربایجان برای استرداد حقوق خویش در خیابانهای تبریز، اردبیل... و سایر شهر های آزربایجان تظاهرات میکردند، دسته دسته بدست جلادان رژیم سفاک تهران بگلوله بسته میشدند و کشته میشدند، کجا بود؟ چرا سکوت کرده بود؟!
6ـ در آن تظاهرات دهها و صدها نفر از مردم قهرمان آزربایجان جان باختند، افراد بسیاری به زندانهای طویل مدت گرفتار آمدند، چرا صدای آقای تبریزی در نیامد؟ آیا آنها انسان نبودند؟
7ـ در همان واقعه که مردم آزربایجان منتظر واکنش جامعه فارس بود، که سکوتش را بشکند، و تماشاگر اوضاع نباشد، یکی از نمایندگان پان ایرانیست بنام آقای "حشمت رئیسی" که هنوز هم ویدئوی آن در اینترنت موجود است، قیام مردم آذریایجان را پانتورک قلمداد میکرد، با صدای بلند میگفت: "مردم خر نشوید! خر نشوید!" یعنی ای جامعه فارس مبادا از جنبش مردم آزربایجان علیه رژیم حمایت کنید!
8ـ پانفارسها که با گستاخی تمام هستی میلیونها تورک را انکار میکنند، و ذره ای به حقوق ملی مدنی، زبانی فرهنگی آنان ارزش قائل نیستند، اکنون که در مقابل رژیم درمانده اند، انتظار دارند مردم قهرمان آزربایجان گوشت دم توپ شوند. تا با قربانی کردن آنان بر اریکه قدرت تکیه داده دو مرتبه همان سیاست شوونیستی ـ پان ایرانیستی خود را این بار با آویخنن کراوات عملی سازند. اگر کسی به سیاست شوونیستی و پانفارسیستی شان اعتراض کند، مثل همیشه مهر پانتورک بر پیشانیش بکوبند!
آقای تبریزی لازم است این را نیز بداند، گذشت دیگر آن زمان! کسی بتواند از مردم قهرمان آزربایجان سو استفاده سیاسی کند. آزربایجان اگر به خیابان میرود برای احقاق حقوق زبان مادری، آزادیهای سیاسی، مخصوصا برای احقاق حق تعیین سرنوشت خویش بمیدان میرود. نه برای سواری دادن به پانفارسیسم و پان ایرانیسم تمامیت خواه! لطفا این گفتار را آویزه گوشتان کنید! از مردم آزربایجان انتظار بردگی نداشته باشید. ملت آزربایجان در صدد است غل و زنجیر بردگی را از دست و پای خود باز کند. نه اینکه حلقوم خود را برای بسته شدن به گاو آهن و خیش بدست پانفارسیسم بسپارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

از شارلاتانبسم شونیسم و فاشیسم این است که حقیقت و روشنگری را هم به گند میکشد.
در این سایت تجریه طلبان مغول تبار حتی معنی واژهها را به نفع حود تغیر میدهند چون هیچ مسئولیتی در مورد حقیقت و وجدان و اصول و اخلاق و خدا و خلق ندارند.
مثلا.در تمام ممالک دنیا واضح و آشکار است که فقط جوانان ناسیونالیست متعصب شبه فاشیست یا رودیگن به انسان ستیزی و شونیسم و پرخاش و توهین به تیم مقابل و حریف خود میپردازند.
حالا شبه فاشیستهای فعال در این سایت، آنر امعیار اخلاق و رفتار تمام مردم ؛ خصوصا فارس زبانها قرار میدهند.
آن دیگری . مدام مجیزه گوی ترکیه و اردعان در این سایت است ولی نمی گوید که اکنون اقتصاد این کشور دچار بجران و گرانیست یا مثلا اردعان تمام مخالفان خود را ترویست مینامد و هر کرد و علوی و چپ و سوسیال دمکرات و ترک غیر سنی و غیره را به این اتهام دستگیر و اخراج میکند و یا فراری میدهد.
نتیجه ....

آیا سهم ایران از دریای خزر پیش از انقلاب ۵۰درصد بود؟
نوشته شده توسط: Anonymous

بعد مصاحبه بی بی سی و بیان حقیقت از طرف رجب صفروف برای سهم ۵۰ درصدی ایران باز پان چپ ها و روس ها پان اسلامی ها و .. شروع به انتشار .. شعر کردند که وزیر خارجه وقت ایران به روسها التماس میکرد. گیریم که دروغ شما راست باشد باز یک التماس کردن بهتر از تمام عمر دستمال ابریشمی برای رو سها و اخوندها بدست گرفتن است.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، چند چیز در ایران ابزار رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه برای مردم فریبی هستند که یکی از آنها هم فوتبال است و رژیم دژخیمان و شکنجه گران برای سرپوش گذاشتن بر روی هزاران گندکاریش که تورم تازنده و گرانی های جهشی نمونه هائی از آنها هستند با فوتبال مردم فریبی می کند و کوشش فراوانی که رژیم آخوندی برای گرم کردن تنور کشاکش های فوتبال انجام می دهد درباره هیچ یک از رشته های ورزشی انجام نمی دهد! رژیم آخوندی با هنرهای رزمی مانند تکواندو و کاراته و کونگ فو و رشته های ورزشی دیگر مانند ژیمناستیک و بدنسازی نمی تواند مردم فریبی کند چون فوتبال برای رژیم ابزار بهتری برای مردم فریبی است!

از همه خنده دارتر (و شاید گریه دارتر!) چسبیدن پان ترک های آذربایجانی از تیم های فوتبال آذربایجانی به ویژه تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز است که آن را نمادی برای پان ترکیسم می دانند! نخست آن که هیچ .....

..... یک از فوتبالیست ها و گردانندگان تیم تراکتورسازی تبریز پان ترک نیستند و سر و کاری با پان های رنگارنگ ناسیونالیستی ندارند! گردانندگان تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز و تیم های فوتبال دیگر نیز فرماندهان سپاه پاسداران و یا دژخیمان و شکنجه گران دانه درشت رژیم آخوندی هستند! از سوی دیگر فلسفه بافی های خنده دار پان ترک ها درباره تیم های فوتبال آذربایجان مانند تیم تراکتورسازی و تیم ماشین سازی و ..... تنها یک سودبر دارند و آن هم رژیم ولایت فقیه است! از یک سو رژیم آخوندی با فوتبال مردم را سرگرم می کند تا دزدی های گردانندگان این رژیم دوزخی با ارقامی نجومی و باور نکردنی از یادها بروند و از سوی دیگر پانستانی هائی که پیرو پان های رنگارنگ ناسیونالیستی هستند با فلسفه بافی هائی که درباره فوتبال در پان نامه هایشان می نویسند آب به آسیاب رژیم دوزخی ولایت فقیه می ریزند!

هنگامی که پان ترک ها فلسفه بافی هایشان را درباره فوتبال می گویند و می نویسند خامنه ای ترک که دیکتاتور سرزمینی به نام ایران است با آسودگی فرمانروائی ننگینش را دنبال می کند و محمدرضا زنوزی ترک، سرمایه داری با دوازده میلیارد دلار دارائی تاراج هایش را دنبال می کند و دژخیمی مانند محمدعلی نصرتی ترک که هزاران تن را در زندان ها و شکنجه گاه های آذربایجان کشته و به زنجیر کشیده است از دیده ها پنهان می ماند!

دوستان گرامی، از دیرباز گفته اند که مشت نمونه خروار است، در تارنمای ایران گلوبال پان ترک ها هر تاخت و تازی را می کنند و هر پان نامه ای را می نویسند! از نوشتن پان نامه درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای گرفته تا نوشتن پان نامه درباره اشغال و استعمار آذربایجان به دست فارس ها و سومرنامه و تومریس نامه و گرگ نامه و دریاچه نامه و تراکتورنامه و فوتبال نامه و پرت و پلاهای دیگر! اما آیا تا کنون کسی دیده است که یک پان ترک پان نامه نویس درباره افشین اسانلوی ترک، الناز بابازاده ترک، بهناز شرقی ترک، روح انگیز دهقانی ترک، مهدی برادران ترک، جلیل شهبازی ترک، شاهرخ زمانی ترک، یوسف آلیاری ترک، اکبر آقباشلوی ترک، محمد جراحی ترک، مجتبی مطلع سراب ترک و ..... نوشته ای به ایران گلوبال بفرستد؟ من که ندیده ام! شما اگر دیده اید مرا نیز آگاه کنید!

امروز بیست و سوم مردادماه سال ۱۳۹۷ است، آیا هیچ یک از پانستانی های ایران گلوبال به یاد می آورد که در این روز چه رخ داده است و بیست و سوم مردادماه سالگرد کدام رویداد است؟ (به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/56193

هم اکنون ما در تابستان هستیم، به جز من که نوشته هائی را درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ به ایران گلوبال فرستادم هیچ یک از پانستانی ها هیچ نوشته ای را در این باره به ایران گلوبال نفرستادند و مانند یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی در داستان: "ماهی سیاه کوچولو" نوشته: "صمد بهرنگی" همه پانستانی ها پس از خوردن و نوشیدن و سیر شدن سرشان را گذاشتند روی بالش و خوابیدند!

آیا پرداختن به کشتار هزاران تن به اندازه پرداختن به تیم فوتبال تراکتورسازی ارزش نداشت؟ آیا یک پانستانی که آن همه درباره تیم فوتبال تراکتورسازی در ایران گلوبال بالا و پائین می پرد یک بار چنین نوشته ای را که درباره کشتار ترک های آذربایجان است به ایران گلوبال فرستاده است؟ (به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/62157
تضاد حاکمیت با جامعه، و جایگاه فعال آذربایجانی
نوشته شده توسط: Anonymous

مثل همیشه تحلیل جامع به روز و تیزبینی نویسنده در بررسی جنبش ها تحسین برانگیز است.

نوشته شده توسط: peerooz

Mark Twain popularized the saying
"There are three kinds of lies: lies, damned lies, and statistics."
معلوم نیست این گفته مربوط به کیست که سه نوع دروغ داریم, دروغ, دروغ لعنتی حقیقی و آمار, به ترتیب بد بودن.
دو اقتصاد دان سوئدی برای آنکه بفهمند آیا آزادی اقتصادی, مردم را بیشتر یا کمتر نژاد پرست میکند تصمیم گرفتند که از تعدای از اهالی ۸۰ کشور دنیا بپرسند مایلند همساله آنها هم نژاد و یا از نژاد دیگری باشد؟ و بر اساس آن به میزان تحمل نژاد پرستی مردم کشور های مختلف پی ببرند. پس نتیجه گرفتند که هند بدترین و ایران دومین بد دنیا در نژاد پرستی ست. به زبان عامه یعنی رابطه گوز با شقیقه را اندازه گرفتند. هند از سه طرف با اقیانوس و از شمال توسط هیمالیا از چین جداست و اکثر هندی ها هندو و هم نژاد می باشند. البته در ایران نژاد زنجانی با نژاد قزوینی و نژاد تهرانی و نژاد مشهدی و غیر تفاوت کلی

دارد!!! و خلق " به هوای نفسی جمله نمایند قعود - به طنین مگسی جمله نمایند قیام - داد از دست عوام" برای این تبعیض نژادی جشن گرفته اند. آه از این قوم عنود. بهار.
عنوان مقاله: محققان سوئدی اعلام کردند، ایران دومین کشور نژاد پرست از نظر نژادی و مذهبی است
نوشته شده توسط: lachin

https://www.washingtonpost.com/news/worldviews/wp/2013/05/15/a-fascinat…
آقای و یا خانم ایرانی..... چون شما خوشبختانه انگلیسی بلد هستید, لطفآ به لینک بالای روجوع بکنید و رنگ کشورها را که بوسیله محققین کشور سوئد انتشار داده شده است روجوع بکنید . رنگ کشور ایران , یک درجه کمتر از رنگ قرمز %39.9-30 است...در ضمن به اشخاصی مثل شما در تبریز ( مانقورت ) گفته میشود....

yaradiciliq پیغمبر ژئوپولیتیک
نوشته شده توسط: Anonymous

نه! نه! واقعا که همه تئوریهای ژئوپولیتیک این استاد که از چند سال پیش در صدد فروش سهام ترکیه است به واقعیت پیوست. خط های ترانزیتی گاز و نفتی که از ترکیه میگذرد و تعداشان از خط های متروی پاریس نیز بیشتر است. ساخت روباتهای ترکیه ای برای بزیر آوردن خاورمینه. تولید قطار، هلیکوپترهای یک بارمصرف، ماشین آلات کشاورزی، تانک وای ددم، تانک وای ددم. جانشینی لیر ترکیه بجای دلار در همه خاورمیانه. وای ددم. تولید و فروش دستگاهای دونا کباب برای همه جهان. ثبت تولید دونا کباب بعنوان اثر تاریخی. ثبت منقل و قاشق و آچمز و قرمه واژگان جهانی. وای ددم!

نوشته شده توسط: peerooz

آقای ف.م. سخن, شما سر تا پا اشتباهی!,
جناب سخن چون بسیاری دیگر از ما "نکشیده چند من" به اظهار فضل پرداخته و اصل قضییه را درک نکرده اند. منظور اصلی از این "کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر" دادن چراغ سبز به کشورهای ذینفع در بهره برداری عادلانه از منابع طبیعی دریای خزر یعنی جستجو و اکتشاف و بهره برداری از منابع نفت و گاز و دیگر مواد معدنی و آلودگی شدید آب های خزر من جمله منابع زیستی آن میباشد. این تخریب محیط زیست برای جنا ب ایشان اهمیتی ندارد. آنچه برای ایشان مهم است اینست که:

"...تمام تصمیم گیری های مهم و سرنوشت ساز کشور، بر عهده ی این شخص "سید علی خامنه ای, یعنی حکومت اسلامی! یعنی سلطان!" است، و دولت و مجلس و وزارت خانه ها و امثال این ها، باید مانند نوکران حلقه به گوش، در مقابل فرامین او، تنها به اطاعت سر خم کنند". ایشان فراموش کرده اند که ما همیشه همین بوده ایم. مضحک نیست؟

"اگر عهدنامه ی ترکمانچای امضا شد، در زمان بی خبری عموم مردم از تصمیم گیری های حکومت وقت بود. در جایی که وسیله ی اطلاع رسانی وجود نداشت، و مردم، رعیت سلطان به شمار می آمدند، حکومت می توانست هر بلایی می خواست بر سر کشور بیاورد .......". پزهای توخالی. امروزش که این باشد, دویست سیصد سال پیش در دوران حکومت "شاه بابا" از کدام مردم صحبت می فرمایند؟ "اگر ننه مان را ندیده بودیم از غصه بابا دق می کردیم"!!

"....چهار گرگ درنده ی شمالی....تکه گوشت لخمی پیدا کرده اند تا در بهترین شرایط جهانی،....سهم بزرگ تری از دریای خزر را برای خود بر دارند.".کاش ایشان سواد آن را داشتند که متن کامل این کنوانسیون حقوقی را بخوانند و بفهمند. ظاهرا ایشان هنوز بر این باورند که دریای خزر ملک مشاع بین ایران و روسیه است و سایر کشورها جزو روسیه کنونی و ایران سابق بوده اند. این شکر خوردن های پان ایرانیستی حال آدم را به هم میزند. سالها پیش ایشان در سایتی فرمودند "ما روشنفکران"!! ".....خود پیداست از زانوی تو".

راهی که باید برویم
نوشته شده توسط: Anonymous

دانشمند گرامی جناب لوائی عزیز!
با این مطلب، سرپوش یک جعبه عفونی را پس زده اید، همه چیز برملا شده است. دیگر ماهیت استعمار گر پانفارسیسم، پان ایرانیسم مرگز گرا، و اپوزیسیون پانفارس اعم از چپ و راست، گوئی مثل غده عفونی بیرون بریزد، اینک در معرض تماشای مردم قرار دارد.
به جرات میتوان گفت که تحلیل شما که از دلی دردمند بر خاسته، با حذاقت تمام، چراغ راه آینده میلیونها آزربایجانی و سایر ملل استعمار زده جهنم ایران است.
تحلیل دقیق و مو شکافانه تان مثل شمشیر دمکلوس بر فرق پان ایرانیسم تمامیت خواه و عظمت طلب، و پانفارسیسم نژاد پرست که هیچ حقوقی نسبت به ملل ایران قائل نیستند، با بررائی تمام سنگینی میکند.
همین امر سبب شده است که ماهیت برده داری اینان از غلاف شعار ایرانییت "همه باهم" بیرون کشیده شود، تا چاخانهای شیعه اثناالعشری شعوبیه، و افتخار کاذب به

باد کنک مهمل باستانگرائی در برخورد با تیغ اندیشه ترکیده شود!
در چنین صورتی نه یاوه گوئیهای خرافات عرفانی بر مردم آزربایجان تاثیر دارد و نه گنده گوئیهای نژاد پرستانه فردوسی!
جناب لوائی عزیز! آزربایجان از داشتن فرزندانی مثل شما بر خود می بالد! بقول شاعر گرانقدر آزربایجان میرزا علی اکبر صابر: ( اونداکی اولاد وطن خام ایدی/ گؤر نئجه کئف چکمه لی ایام ایدی!)،
گذشت دیگر آن زمان بتوان به بهانه شیعه گری، ایرانییت "همه باهم"، به بهانه سازمانهای واهی چپ و راست (پانفارس).. و امثالهم، مردم آزربایجان را به گاو آهن و خیش بست! زبانش را قدغن کرد، و با انگ پانتورک سرکوبش کرد!
قبل از هر چیز آزربایجان باید خود را از چنگ استعمار داخلی رها کند. زبانش رسمی، بر سرنوشت خود حاکم شود!

محققان سوئدی اعلام کردند، ایران دومین کشور نژاد پرست از نظر نژادی و مذهبی است
نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا وقتی از یک تحقیق صحبت می کنید منبع را هم ذکر کنید. کدوم محققان سوئدی و در کدوم مقاله (نام مقاله، تاریخ و ژورنال) خوشبختانه انگلیسی بلدیم و خودمان می توانیم بخوانیم. مقاله شما کاملن بی سر و ته و بی اساس است و حتی ارزش نقد رو ندارد. من خودم تبریزی و آذری هستم ولی اولویت همیشگی من ایران بوده و خواهد بود با همه اقوام و فرهنگ های زیبای ایرانی. ملت یه کشور برای پیشرفت باید مقداری احساسات ناسیونالیستی داشته باشند و گرنه همین همسایگان خود ایران به ایران رحم نمی کنند و درصدد جدایی بخش های از ایران عزیز هستند که البته آرزویشان را به گور خواهند برد. زنده باد ایران پاینده باد ایرانی

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا طی 1000 سال حکومت استعمارکران سلسله های ترک در ایران، زبان و فرهنگ پارسی توانست آنها را مثل تیزاب در خود حل کند ، و نگذارد زبان و فرهنگ اشغالگرانه شان بر ایزانزمین مستولی گردد؟ ؛ ولی متاسفانه مذهب شیعه صفویشان توانست نیمی از مردم ایران را نفله نماید ؟
طبق قوانین علمی داروین، مارکس، و اسپنگلر، زبان و فرهنگ قوی تر در طول تاریخ پیروز و مسلط شده است و نه زبان و فرهنگ قومی چادر نشین و دامپرور مغول تبار؛ که حدود 4 -6 قرن پیش بدلایل پناهندگی اقتصادی ، یا چنکهای استعماری، وارد فلات ایران و خاورمیانه و قفقاز و آسیای صغیر شدند و آسیب های جبران ناپذیری به فرهنگهای بومی کرد و ارمنی و فارس و ایرانی و یونانی و سامی و غیره وارد نمودند. این قوم هنوز در کشورهای آسیای میانه و آسیای صغیر فاقد زبان و الفبا و کتاب لعت و خط است و از الفبای لاتین یا سریل و کریل و غیره استفاده میکند. و به مردم ایران

استفاده از الفبای انگلیسی را توصیه می نماید.! کسی نیست بپرسد اینهمه کتاب و شعر نوجه خوانی در آذربایجان شمالی و جنوبی را چگونه میشود به انگلیسی ترجمه نمود و حسین حسین ، گریه و زاری نمود ؟-- امشب شب شام غریبان است.....اندر بیابان است..... یا مهدی .. یا ابولفضل
نوشته شده توسط: peerooz

وحی منزل شمرند آنچه شنیدند از مام. بهار.
در دانش کامپیوتر گفته ایست که Garbage in, garbage out, یعنی اگر اطلاعات غلط به کامپیوتر بدهی اطلاعات غلط پس میگیری. این بسیار شبیه است به کیفیت روحی انسان که بر اساس سیستم Reflex یا بازتاب و واکنش و عکس العمل رفتار میکند. تفاوت در این است که در انسان, عکس العمل, معمولا پس از عبور از رفلکس های پیچیده و متعدد که ماحصل تجربیات و خاطره ها و آموخته هاست نتیجتا به صورت کردار و گفتار بروز میکند. یعنی افکار و عقاید و گفتار ما تابع این روند است.

مثال بسیار ساده در این مورد تقدس گاو در هندوستان است یعنی به یک هندو از زمان کودکی تلقین میشود که گاو - و نه هیچ حیوان دیگر - مقدس است و کودک با این آموخته بزرگ میشود و بر اساس آن در مواردی قتل مثلا مسلمانان واجب میگردد. تعداد کسانی که در هندوستان تغییر مذهب میدهند ناچیز است. این نمونه ساده ای از کیفیتی ست که

ناسیونالیسم بر پایه آن بنا می شود و ما حاضریم که بر سر آن خود و یا دیگران را به کشتن دهیم و معتقدیم که این نه ناشی از شست شوی مغزی بلکه نتیجه تفکر و تحقیقات ماست. یعنی چون طفل نی سوار به میدان روزگار - در چشم خود سوار ولیکن پیاده ایم. صائب.
راهی که باید برویم محمدرضا لوایی
نوشته شده توسط: Anonymous

جایی میخواندم که اگر فارسهای استثمارگر نبودند الآن مردم آذربایجان برهبری کسانی مثل شما داشتند در سیاره مریخ کشاورزی میکردند و قرنها بود از دست این فارسهای ذلیل مرده راحت شده بودند. مرد حسابی جعل تاریخ حدی دارد. هزار سال اقوام ترک زبان بر ایران حکمرانی کردند مگر صدایی از بقول تو فارسها در آمد؟ اصلا این فارسها کی هستند که اینهمه بلا سر آذربایجان درآورده باشند؟ حالا دیگه چون قافیه تنگ آمده فارسها مبتکر و بوجودآورنده شیعه هم شدند؟ اصلا شاه اسماعیل صفوی جاسوس فارسها توی آذریها بود ای لعنت بر این فارسها. نکنه فارسها با صهیونیستها همدست هستند؟ میشود از این ببعد کمی از پرت و پلاهای اینچنینی کم و بر استدلال بیفزایید؟

این هم از یک تئوریسین کمونیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـدوستان نگاه کنید،ببینید یک تئوریسین کمونیست چه تحلیل جالبی دارد.سره نویسی راغاطی سنگگ وزبان مادری وخاله ایی کرده تاشکم کارگران راسیرکند. این نوشته وتحلیل ها ازخودش نیست،این راهکارهاکلا درکتاب کاپیتال نوشته شده وراهکاری برای ستاره داران جعلی درپیشبرداهداف پرولترمیباشد. ناسیونالیسم تورک های ایران رامنحرف کرده است تا نتوانند پشتیبان سره نویسان راسیسم تبریزی شوند.فرهیختگان مغلطه کار وچاله میدانی درجای خودازآن فرهنگ استفاده میکنند. به این مبارزنستوه این ادبیات مارکسیستی راتبریک میگویم.

مخاطرات امنیتی حوزه خزر
نوشته شده توسط: Anonymous

"" ژئوپلوتیک نوین دریای خزر بعد از توافق تقسیم دریا بین ۵ کشور ساحلی "" واقعیت بر توهم گرائی باستانی پیروز شد "". در حالیکه حزب توده به همراه جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج، با آویزان شدن از "" پان تورکیسم و پان ترک کزائی "" دست در دست کشور ارمنستان و کوه‌های قندیل، قصد توهم آفرینی در مطبوعات روسیه را کرده بودند و سهم ایران شهر فارسی‌ در دریای خزر را، خط فرضی‌ " آستارا - حسينقلي " تعریف میکردند، قدرت استدلال جمهوری‌های آزربایجان، تورکمنستان، قزاقستان بر "" فرضیات پوچ جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج، توده ای‌ها "" مغلوب شد، اینک ترکیه - آزربایجان باید روی خط لوله گاز ترانس کاسپین متمرکز شوند.

توجه توجه
نوشته شده توسط: Anonymous

تمام باندها گروهها احزاب چه چپی چه راستی چه مخلوط همه وهمه که در خارج تشریف دارند وهمیشه در غرب خورده خوابیده واز موضع برتر وخود بزرگ بینی وخودشان را علامه وخود را طراح واستاد ومنجی تمام مشکلات ایران میدانند ....همه وهمه غیر از شورای دموکراسی خواهان که متشکل از مللیتهای ایران است ..همه ذاتا دیکتاتور تمامیت خواه استعمارگر استثمارگر اسمیله کننده ....میباشند ..پس همه هوشیار باشیم دیکتاتور مابان که همه به دروغ وبه دروغ وفقط برای شیک صحبت کردن دم از قوانین حقوق بشری ودم از ازادی عدالت ..میزنند واگر حق حقوق وحق تعیین سرنوشت را حداقل تحت عنوان جمهوری خودمختاری یا جمهوری فدرالیسم نپذیرند وضمانت قطعی اجرای زیر نظر شورای امنیت نداشته باشد .هیچ ارزشی ندارد واز چاله به چاه واز عقرب به مار کبری پناه بردن است..

نوشته شده توسط: سازاخ

در پشت هر حرفی و هر حرکتی منافعی خوابیده است، در پشت ممنوعیت زبان مادری و استعمار فرهنگی منافع اقتصادی ملت حاکم خوابیده، ضمن اینکه تمام جناحهای حاکمیت، استعمار فرهنگی و متعاقب آن استعمار اقتصادی را امری عادی می دانند، دیدگاههای اپوزسیونهای سراسری هم در این مورد فرق چندانی با طرز برخورد رژیم ندارد، البته بعضا بعضی از گروهها با قولهای شیک و شکلاتی سعی می کنند وعده سر خرمن بدهند، آزربایجان هر موقع اعتماد کرده متضرر شده، این عدم اعتماد را صحنه های تاریخی در مغز آزربایجانی ها حک کرده، هیچ تضمینی برای عملی شدن خواست آزربایجانی ها وجود ندارد، استعمار فرهنگی و ممنوعیت زبان مادری برای جامعه فارس قابل درک نیست، تازه اگر قابل درک هم باشد، منافع اقتصادی مانع ابراز نظر در این مورد می گردد، اتحاد با استعمارگران فرهنگی مدل جدید بر علیه استعمارگران سنتی چه چیزی را عاید آزربایجانی ها خواهد کرد؟

مقاله فاقد رفرنس می باشد
نوشته شده توسط: Anonymous

محتوای مقاله فاقد رفرنس می باشد و به همین دلیل به لحاظ علمی بی ارزش است .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

"چه باید کرد؟"
جوابی که نویسنده مقاله ،«در متن حاضر»، به سئوال خود میدهد، شسته و رفته اش این است که:
«سکوت باید کرد»!
این نه سخن حکومت، بل سخن و چاره یابی یک زندانی سیاسی ست.
بر چه پایه ؟
براین اساس که چگونگی« گام های حرکت ملی آذربایجان» را تشخیص داده اند.
فکر میکند «چه برای مذاکره و چه برای مقابله، پیش شرط هایی برای ائتلاف و همراهی لازم است»
چون هنوز این «پیش شرط ها» فراهم نشده« اجتناب از هرگونه فضای هیجانی چند وقت اخیر ایران، لازم است»
چرا که «برای اخذ بهترین تصمیمات، دوری گزینی از خیزشهای اخیر ایران، ضروری است.»
پس « خواسته های اقشار مختلف آذربایجان» چه میشود؟
البته اینها « اولویت جنبش» اند، اما نباید با تکیه به« اولویتها و خواسته های اقشار مختلف آذربایجان»، راه ائتلاف با اوپوزیسیون مرکزگرا را در پیش گرفت.

«چون اتکاء به نیروهای اپوزیسیون مرکزگرا به شکل شتابزده، بدون چهارچوب های مذاکراتی، می تواند آینده سیاسی آذربایجان را دچار تهدیدهای جدی سازد. » صحیح نیست که آذربایجان دچار تهدیدهای جدی شود. بنابرین سئوال چه باید کرد؟
مطرح میشود...
اینجاست که نویسنده، « سکوت باید کرد» را شعار خواننده میکند!
شعاری که، حرف دل «پادگان سازان» و اشغالگران آذربایجان است!

آیا مطمئن هستید که اینها گزاره های یک روشنگر است و نه حکومت؟
چه فرق میکند، روشنگر یا حکومت؟ «سکوت» «جان» اشغالگر است
و حفظ میشود!
ماهیت سیاستِ « باید و نباید» چنین است. سیاستی که چهل سال است « امر و نهی»
میکند. با تجاوز به جسم و روح انسانها.
حرف اش که خریدار ندارد، در کلبد ما حلول میکند و زبان ما را به خدمت میگیرد.
« گزاره سازی» سکوت. و سکوت «گزاره ها»!
استعمار گری داخلی وخارجی
نوشته شده توسط: Anonymous

استعمارگر خارجی دیگه نداریم واگه داریم کمرنگ شده ...ولی استعمارگری داخلی هنوز خیلی موارد داریم ودهها برابر بدتر از استعمارگری خارجی است .در استعمارگری خارجی اولویت بر تاراج منابع اقتصادی واستفاده از نیروی کار بود وبقیه موارد کمرنگ بود .وبا کمی مبارزه استعمار گران دست بردار ودر میرفتند..ولی در استعمار گری داخلی استعمار .استثمار ..‌..از هرنوعش در حد اشدش بدون وقفه ...در جریان است .استعمار از نوع اقتصادی نیروی کار وفکر .فرهنگی سیاسی رفتاری افکاری تاریخی ورزشی اسامی .....واز هر زاویه واز هر زاویه در حد اشدش ودر حد اشدش واشغالگری واسمیله در حد اشدش بر قراره .واستعمارگر تا اخرین نفسش هم مقاومت میکنه .تا مللیتهای دیگر استقلال پیدا نکنند ...واز طرفی هم تجزیه وجنگ داخلی بشدت مخرب میباشد ولی استعمارگری بدتر از ان .ودر این را ه حکومت فدرالیستی که همزمان ضامن استقلال واتحاد است ومانع ظهور دیکتاتور

لوایی دشمن تراش ذهنی
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر میرسد این آقای لوایی نخست دشمن خود وسپس دشمن مردم آذری زبان ارمنی کرد ..است .
آنچه ایشان مینویسد ذره ای حقیقت ندارد و نشان از یک خیال پردازی است که نامی جز توهم و شورش های کور احساسات درونی سرکوب شده ندارد.ا نچه مردم ایران به آن نیاز دارند افراد مصلح است ونه انقلابی.
آقای لوایی توان شما نه از چپ بالاتر است ونه از جریانات دینی.شاهد هستیم که چگونه جریانات سیاسی با تمام توان مالی و توان سازمانی خود را بی آبرو کردند.شما فقط یک تخریب گر واشوب طلب هستید که برنامه ای واقع بینانه برای رهایی مردم از شر حکومت دینی ندارد.
دشمنی استعمارگری در ایران بنام قوم پارس وجود ندارد واین یک شعار کومومنیستی برای نابودی کشور است که شما طوطی آور آنرا تکرار میکنید.
یادمان نرود که پیشه وری قاضی محمد وقاسملو وحزب توده وهمه چپها قربانی همین شعار بیگانه شدند .لنگان لنگان کجا میروی؟

نوشته شده توسط: تبریزی

مبارزه با استعمارگری و اشغالگری اولویت ماست! آذربایجان مستعمره است! آری، آذربایجان صدها سال است که تحت اشغال و استعمار فارس ها و حکومت های فارس است! مانند حکومت فارس غزنوی و حکومت فارس سلجوقی و حکومت فارس خوارزمشاهی و حکومت فارس ایلخانی و حکومت فارس آق قویونلو و حکومت فارس قره قویونلو و حکومت فارس صفوی و حکومت فارس افشاری و حکومت فارس قاجاری! و برای رهائی از اشغال و استعمار صدها ساله فارس ها آذربایجانی ها باید چهار کار انجام دهند: نخستین کار ساختن دبستان به زبان مادری است، دومین کار ساختن دبستان به زبان پدری است، سومین کار ساختن دبستان به زبان عمه ای است و چهارمین کار هم که ساختن دبستان به زبان خاله ای است! پس از آن در آذربایجان کباب هائی به پهنای یک وجب و درازای سه وجب به همراه نان سنگک برشته کنجدی از آسمان خواهند بارید و در همه جای آذربایجان جوی های شیر و عسل روان خواهند شد!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

راه تو راه قبرستان است.
آذری یا ترک است یا ایرانی.
اگر ترک است، وطن اش ترکستان است.
اگر ایرانیست، زبان و فرهنگش پارسی است.
اگر چهره ازبکی سلجوقی دارد، باید آزمایش ژن شود و سپس به مغولستان و اویغورستان دیپرت گردد.
اگر ساکن امریکاست ،باید برگردد استانبول و اوران باتون و قره باغ ، تا در در غربت نمیرد.
دو دوتا میشود چارتا.

یاشار تورک اوغلو نوع حکومت اینده ایران
نوشته شده توسط: Anonymous

hala fekr mikoni jang dakheli beshe che mishe , pishevari ba hemayet rosha yek sal ham davam neyavardand khob bego shoma chand vaght davam miarid?

مرگ بر.....
نوشته شده توسط: Anonymous

جوانان فارس زبان در جریان مسابقه در ورزشگاه ازادی فریاد میزدنند مرگ بر ترک ودهها فحش دیگر ودر دنیای مجازی هم همینطور ...به عربها هم بدتر از این ...وانواع توهینهای دیگر بر بلوچها بر ترکمنها بر کردها بر گیلکها ....وفارس عزیز به کارات ادامه بده ...چه خدمت بزرگی به اتحاد تک تک مردم ترک اذربایجان ودیگر ملل میکنی که بیشتر متحد وبه یگدیگر نزدیک میشوند .واز طرفی چه خوب فرهنگتو وذات خودتو نشون میدی ....لطفا به کارات ادمه بده که کارات حرفات رمز اتحاد ما ....ورمز فنا بودن خودت در کویرهای بی اب علف میباشد ..وحرف استقلال طلبان رامبنی بر محال بودن جمهوری فدرال بودن بافازسها را جا میاندازی .ای کاش باحترام متقابل وقبول برابری وعدالت وبا قبول تقسیم قدرت با جمهوری فدرالیستی مانع تجزیه ومانع ظهور دیگتاتوری بشویم ..

صولت شیخ نیا
نوشته شده توسط: Anonymous

بدون آن انقلاب فریبکارانه مردم ایران هر گز اینگونه خاطرات تلخ و ناباورکردنی نمی داشتند. اکنون میدانیم که سرشت هر انقلاب و پایان آن خشونت وبربریت است. انقلابی دیگر همین سرنوشت کنونی را خواهد داشت
اما نویسنده خاطرات خود به آنچه گذشته وروی داده است چگونه نگاه میکند؟
آنچه بر سر این گروه بر هم وطنهای ما آمده یک سویه نبوده وسوی دیگر ان سازمان مجاهدین است که نویسنده در باره نقش‌ ویرانگر سازمان اگاهانه چیزی نمی نویسد..یکبار سازمان مجاهدین برای دستیابی به قدرت از این افراد استفاده ابزاری کرده و اکنون با نشرخاطرات هدفی جز مظلوم نمایی کاسبکارانه وارتجاعی هدفی ندارد.ا یا مردم ایران بدون مجاهد وفداییان و آخوندهای انقلابی خوشبخت نبودند ؟

؟

مقابسه بعضی کلمات و اصطلاحات ترکی و سومری
نوشته شده توسط: Anonymous

و شیطان به حوا گفت gel elma ye (بیا سیب بخور) و حوا به آدم نگاهی کرد و به شیطان گفت yemicegim diyorum ama Canım istiyor (میگم نمیخورم اما هوس کردم) و بدینسان بشر پا به زمین گذاشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از تلاش بی وقفه برای ترجمه الواح و مقایسه زبان سومری

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه:
!gen-am3! : come *
--
gəl
gəl-ginən
gi-nən=gen-am3
gi در gi-nən نیز باستانی ست.برگشتن معنی میدهد که( gəl نیز به همین معنی ست).
gi در سومری به معنی ge-ri در ترکی ست.

gi [TURN] wr. gi4; gi "to turn, return; to go around; to change status; to return (with claims in a legal case); to go back (on an agreement)" Akk. lamû; târu

gəl با ginən هم-معنی ست. ginən در اصل gen-am3 است.تنها e به i و am به an تبدیل شده است.
در تبدیل ama ی سومری به ana ی ترکی نیز این تغییر صوتی وجود دارد.
تغییرات صداها:
;gen-am3: ginam ; ginən
--
* منبع: Peter J. Huber
“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar”
ص.8

ga-am3-gen : may I come
g :اینجا با صدای گ مورد توجه باشد.
gen - در ترکی gin گفته میشود. همان gin است که در it-gin داریم.برابر miş هم می باشد.gin ترکی یا gen سومری به معنی olan در ترکی ست. هم-معنی.
ga-am3-gen به معنی gəl(ən) olam یعنی may I come
--
پیوند بخشهای قدیم و جدید کلمات، در دو زبان ( سومری و ترکی)
---
1- بخشی از کلمات یا کلمات مرکب، از دو قسمت قدیم و جدید درست شده اند.
2- واژه ی قدیم یا جدید ممکن است در اول کلمه مرکب یا در قسمت دوم آن قرار داشته باشد.
3- کلمات قدیم با کلمات سومری یکی هستند یا خیلی نزدیک اند. در معنی، تلفظ، املاء، گرامر.
4- کلمات جدید متعلق به زبان ترکی ست.
5- پیوند کلمات قدیم و جدید نشان دهنده پیوند عمیق دو زبان یاد شده ا ست.
6- پیوند کلمات قدیم و جدید در افعال، صفتها، اسامی و دیگر اجزاء گرامری وجود دارند. یک اصل بنیادی ست. و بر بخش قابل توجهی از زبان سومری تسلط دارد.
7-برای یافتن پیوند دو زبان مذکور وجود « پیوند بخش قدیم و جدید کلمات» مشکل گشاست.
8-بخشهای قدیم و جدید کلمات معمولاً هم-معنی هستند . اما نه همیشه.
9- تقریبا بخش اعظم زبان سومری از زوایای مختلف قابل تطبیق با زبان ترکی ست.

--توضیح maz-an

واژه maz-an در ترانه فولکلوریک وجود دارد ، در گل-نوشته ای هم نیامده. از این رو تشخیص اصل آن مشکل است. اما میتواند:
1- maz-an تقریباً و کوتاه به معنی زیبای آسمانی
2- maz-An زیبای خدای An
3- an- وند ترکی به معنی olan
باشد.
احتمال وجود هر سه حالت ممکن است .
--
!de-de, maz-An-0 kəllərim, de-de
مصرع ایست از ترانه ی زیبای « مازان کل لر» که دهقانان هنگام شخم زنی، در آذربایجان غربی میخوانند.
ترجمه این جمله ترکی که به صورت ترانه از سوی روستاییان هنگام شخم زنی با آواز دلنشینی خوانده میشود، چه میتواند باشد؟
de-de یا de در سومری و ترکی به پیش یا برو معنی میدهد. maz در سومری معنی زیبا و نازنین و مانند اینها را دارد. an یا An احتمالاً اشاره به آسمان یا خدای آسمان در فرهنگ سومی دارد. یا همانan وند ترکی ست به معنی olan ؛ و kəl گاومیش نر واژه ای ست که امروزه در ترکی استعمال میکنیم.

*an- در maz-an با تلفظ کنونی ma-zan میتواند به معنی و منظور An خدای آسمان یا خود آسمان باشد. در این صورت « زیبای An»، زیبای آسمانی، معنی میدهد. از آنجا که در یک جمله کوتاه سه کلمه باستانی(سومری) آمده، به احتمال قریب به یقین وند an- در اصل آسمان an، یا همان خدای An است. اما امروزه معنی و منظور olan را میرساند .
متاسفانه تا حال به ma-zan برخورد نکرده ام . ولی این ترکیب میتواند به معنی باستانی An یا an آسمان نیز باشد . و علامت ak- مضاف الیه، از آخر An هم طی زمان حذف شود.
در این صورت جمله ما چنین نوشته و ترجمه میشود:
!de-de, maz-An-0 kəllərim, de-de
«به پیش! گاومیش های نر م ، که زیبا و نازنین An هستید ! به پیش!)
(به پیش!گاومیش های نر م ، زیبا و نازنینان آسمانی، به پیش!)
(به پیش! گاومیش های نر سرحال و زیبا و قوی هیکلم، به پیش!)
-
زبان سومری بسیار جذاب و زیبا و شیرین است. چون ماشین زمان علاقمند را به گذشته های بسیار دور می برد و پیوند حال و گذشته را تحقق می بخشد. احساس و بینش و نگاه انسان را چندین هزاره وسعت میدهد. دنیا و زندگی را از ابتدای تمدن تاکنون ریز به ریز نشان داده و جان می بخشد.
در این زبان و فرهنگ میتوان ابتدا و سیر همه پدیده های زندگی را لمس کرد و دنبال نمود.
تا گذشته و سیر پدیده ها، در زمان، مشاهده و روشن نشود نمی توان فنومنهای امروزی را نسبتاً به درستی، دریافت. زبان و فرهنگ سومری ابزار شناخت تمدن منطقه ماست. بخصوص برای آذربایجان.

-
منابع:
- espd
- Peter J. Huber
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مقابسه بعضی کلمات و اصطلاحات ترکی و سومری
----------
!gen! ĝen ! go
ere :go
ĝen [GO] wr. ĝen; ma "to go; to flow" Akk. alāku
ere [GO] wr. re; er; e-ra; erx(|DU.DU|); re6; re7; er-re; i-ri "perfect plural stem of ĝen[to go]"
ترکی ye-ri ( افزایشy شدن و تبدیل e به i
مقایسه شود ere با yeri یا gen با get
و ge(d)en مفرد و محترمانه ترکی به معنی go
(ĝe26-nu-um-zé-en : Come here! (pl
----
en za-e-me-en
en)ağa sənsən)

lugal za-e-me-en
hakim)lugal sənsən)

در گذشته نوشته ام:یک سری از کلمات ترکی دو قسمت «کهن و جدید» دارند.گاهاً هر دو قسمت هم-معنی اند. و گاهاً نیز معانی مختلف دارند. اما صرف نظر از معانی آنها «مهم»تشخیص دو قسمت "کهن و جدید" است که پیوند دو زبان را خوب نشان میدهد:

قسمت کهن مارا به" ریشه زبان" نزدیک میکند و قسمت جدید پیوند ترکی با بخش باستانی(سومری) را می نمایاند. اینجا توجه را به قسمت نو و کهن و معانی، گرامر و تغییرات واژه ها جلب میکنم:

نخست به کلمات سومری زیر توجه کنیم : udun در سومری به معنی اوجاق است.
udun
udun [KILN] wr. udun "kiln" Akk. utūnu
udunmah
udunmah [OVEN] wr. udun-mah "oven, brick-kiln" Akk. udunmāhu

یا این کلمه: tir- salma; de-de ; tur-almaq
و کلمات زیاد دیگر.
-توضیح:
odun-ocaq
--
udun سومری را در ترکی به شکل odun با odun-ocaq میاوریم. اینجا odun کهن ، و ocaq جدید است. odun همان کلمه udun سومری به معنی ocaq است. odun-ocaq را در "کلیت خود" به معنی" اوجاق" نیز میاوریم:
! odun-ocağın sönsün اوجاق ات خاموش باد!
ولی اکنون ما odun را جدا از ocaq هم استعمال می کنیم ، نه به معنی اوجاق، بل به مفهوم « هیزم».

tur-alma ; tur-a ; tur olma
--

بخشهای اول کلمات زیر، کهن و بخشهای دوم جدید اند. tur-almaq و tur-a:
جمله: uşaqları turalmamış öldü کودکانش کوچک بودند که مرد.
uşaqlar hələ turalmamışdı کودکان هنوز « خیلی» کوچک بودند. ( کمی بزرگ نشده بودند)
tur در جملات بالا یعنی « کوچک» و همینطور tura کوچک. اما tur-almaq به معنی « اندکی بزرگ شدن»
و tura olmaq کوچک بودن، معنی میدهد.
متأسفانه tur و tura را در لغت نامه هایی که نگاه کردم، به معانی یاد شده نیاورده اند. این کلمات در آذربایجان غربی بیشتر در رابطه با کودک به معانی یاد شده استعمال میشوند. tur بخش کهن کلمه است. در سومری به همین معنی « کوچک» استعمال شده:
tur [SMALL] wr. tur; tu "(to be) small; to reduce, diminish; to subtract; (to be) young" Akk. şehērum
tur [CHILD] wr. tur "(young) child" Akk. šerru
در سومری برای کودک معمولا کلمه dumu به کار می برند:
dumu
dumu [CHILD] wr. dumu; du5-mu "child, son, daughter" Akk. māru

(de-de ( di-di
--
de که در اصل di است کهن می باشد. به معنی«go» در ترکی و سومری :
de-get یا di-get در ترکی به معنی «برو !» در حالت امری گفته میشود. کلمه کهن و واژه جدید با هم آمده اند و معنی مشترک دارند .

di
di [GO] wr. di "go"
de-de در ترانه فولکلوریک« گاو آهن»:« mazan kəllərim»در این جمله آمده است:
!de-de(di-di!), mazan kəllərim de-de
معنی واژه به واژه:(!de-de(di-di برو برو!( منظور به پیش!)
maz-an نیز کلمه کهنی ست در سومری به شکل :ma-az یا maz به معنی «شاد و زیبا و چاق»:
وند an-* امروزه همان وندی ست که در dur-an یا qal- an داریم و معنی« باشنده» میدهد.( توضیح بیشتر در آخر).
maz-an: gözəl , şən və kök olan
maz-an kəllərim :gözəl , şən və kök kəllərim

mazسومری
maz [SWELL] wr. ma-az "to swell, rejoice" Akk. eleşu

جمله ترانه فولکلوریک mazan kəllərim»:ترانه را هنگامی میخوانند که مشغول کار با گاو آهن هستند و گاوها نیاز به محبت و مهربانی دارند.ترانه بسیار زیبایی ست.
!de-de(di-di!), mazan kəllərim de-de
برید، برید!( به پیش! به پیش!) گاومیش های نر سرحال و (زیبا و قوی هیکلم) .
یا به صورت کوتاه و شسته و رفته:

«به پیش! گاومیش های نر زیبا و نازنینم! به پیش!).
!de-de, mazan kəllərim, de-de

(tir salma( dama tir salmaq
--
tir کهن است و salma جدید.

سومری: tir به معنی کمان . و چوب. جنگل . tir-tir جمع

tir [BOW] wr. tir; ĝeštir "bow"
tir [FOREST] wr. tir; ĝeštir "mud; forest, wood" Akk. luhummû; qištu
--

gen-ba! go away
در ترکی ! get-ba
همان جمله سومری ست تنها n به t تبدیل شده است. یا به صورت !get-baba میاورند.

ادامه
نوشته شده توسط: Anonymous

ظاهرا ازاین به بعدورزشگاهها محل دادن شعارخواهدبود

ملاحظات یک مورخ کرد زبان در مورد اظهاراتِ دانشمند کوچر بیرکار
نوشته شده توسط: سازاخ

آقای کوچر، بهتر است که شما به ایران برگردید و تمام بارهائی را که بر دوشتان بعنوان کول بر به آنطرف مرز حمل کرده اید بر سرجایشان برگردانید و دستمزدی که برای این کار تاقت فرسا گرفته اید به صاحبان کالا برگردانید، چون شما سرمایه ملی ایران را تغذیه کرده و درس خواندید. و در ضمن چون مدرک تحصیلاتی شما بر اساس سوبسید یک سوم بوده و مثل بچه پولدارها نتوانستید به کلاس کنکور بروید و روزی ده بار نحوه امتحان چرندیات تست کنکور را یاد بگیرید دوجهت باید مدرک تحصیلی خود را بدانشگاه تهران عودت دهید، پانیرانیستهای پانفارسیست فکر می کنند از اینکه تو تعلق ملیت خود را به مادرت و ملیتت و این موفقیت را تقدیم ملتت می کنی مرتکب گناه کبیره شدی، من بعنوان دوستدار جامعه ریاضی این موفقیت را برایت تبریک می گویم ، به یک شرط که شما هم مثل دیگر گروههای کردی چشم طمع به خاک آزربایجان نداشته باشید!!! و گر نه، او سوز،

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

"بحث گزاره های مقاله بالا" مفید است.

خلاصه ومحور مطالبات فعالین ملی ومردم اذربایجان
نوشته شده توسط: Anonymous

حداقل مطالبات هر فرد ترک اذربایجانی خودمختاری یا همان فدرال بودن اذربایجان است .ولی باتوجه به تجربه چهار انقلاب وجنبش اذربایجان یکی جنبش مشروطیت دومی جنبش خیابانی سومی نبش پیشه وری چهارمی جنبش شریعتمداری ..همه برای فدرال یا خودمختاری اذربایجان وفدرالیستسی شدن ایران بوده ...ولی هر چهار مورد باشکست مواجه شده وباز قدرت مرکز گرا وقدرت استعمارگری شدید داخلی برقرار واسمیله کردن هر دفعه باشدت بیشتری بر قرار شده ..وبا توجه به تجربیات چهار انقلاب وپر داختن تاوان وعدم نتیجه بخش بودن ان..اکنون ده دوازده گروه یا احزاب یا جنبشهای اذربایجانی همه شعار ومطالبه محوریشون فقط استقلال اذربایجان است...وبقیه ملتهای ایران هم کردها عربها بلوچها ترکمنها و حتی گیلکها طبرستان قشقایستان وافشار یورد وکردان کرمانجی شمال شرق هم خواستار حداقل فدرالیستی یا استقلالند ...حال اگر اپوزیسون فدرال بودن ایران را نپذیرند تجزیه

وجنگ داخلی حتمی است .واگر نپذیرند جنابان استعمارگر دهها سال برخیزند وهر دفعه هزاران کشته بدهند به تنهای نمیتوانند .. فقط سکوت اذربایجان ودیگر ملل باعث شکستشون میشود ..پس اگر یکپارچگی واتحاد بزرگی ودر عین حال استقلال ازادی ونبود دیکتاتوری میخواهید چارهای جز قبول فدرالیسم را ندارید واین به نف فارسستان هم هست وتمام انرژیش را برای شکوفایی خودش مصرف میکند ..وفارسستانیا هم همیشه ملکه ذهنشون باشه در مناطق کویری وبی اب علف وبدون منابع زندگی میکنید واگر اب خوراک نفت گاز دیگر ملل نباشد یک هفته ای هلاک میشوید ..پس با قبولجمهوری فدرالی یا جمهوری خودمختاری ایران از جنگ وتجزیه که بازنده اصلی تو هستی جلو گیری کنید .یاشاسین اتحاد واستقلال وعدالت در سایه حکومت فدرالیستی
لایه های سرکوب در جهموری اسلامی
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیارمقاله خوب و روشنگری بود برای مردم بجان آمده ایران که بدست خود در بهمن ۵۷ چه حکومت مافیای و غارتگری تحت نام ج ا روی کار اوردنند که چهل ساله مثل بختک بجان ملت افتاده و میکشد و میبرد و جوابگو هم نیست و هر صدای اعتراضی را با گلوله جواب می‌دهد و متاسفانه گروه های از ایرانیان تحصیل کرده که شاخص ترین آن اصلاح طلبان یا استمرا. طلب های داخل و آنهایی که در خارج هستند بی توجه به خواسته مردم که خواهان سرنگونی تمامیت این رژیم منحوس هستند بعنوان سوپاپ اطمینان مانع سرنگونی هستند .با توجه به وجود نیروهای سرکوبگر که شرح آن گذشت مردمی که جان برکف راه دیگری را برای آزادی کشور از وجود کثیف این اجانب و فاسدان و برای آنکه زودتر این سرزمین ازد ست اشغالگران آزاد شود برنامه ریزی دیگری کرد و آن هم شعار قدیمی تنها راه رهایی قیام مسلحانه است کاری که پدران ما برای نجات کشور با خون خود کردنند

بسوی دولت شهری
نوشته شده توسط: Anonymous

اکنون که خلقهای تحت ستم جهان بپا خاسته اندوخاهان استقلال ملی هستند باید که دولتشهری را جایگزین جریانات فدرال وخود مختار کرد.
هیچ دلیلی ندارد که مردم ارومیه ویا مراغه از تبریز ویا باکو دستور بگیرند.ارومیه باید دولتشهر خود شود ومالیات ارومیه وهر شهری در آذربایجان کردستان فقط در خود ان شهر خرج شود. باید کوشش کرد که آز بوجود آمدن چند شهر به عنوان یک کشور جلوگیری کرد و استقلال دولتشهری را محترم شمرد واین استقلال دولتشهری رانباید قربانی کشور شدن کرد که همواره این کشور شدن عامل جنگ است.
در یونان باستان دولتشهری یکی از عوامل پیشرفت هنر و فلسفه و تاریخ نگاری واقتصاد وپزشگی بود.
با دولتشهر شدن جنگی بین کرد وترک ویاعرب بوجود نخواهد آمد وتضادهای طبقاتی آرام آرام ازبین میرود وخطری برونی این دولتشهرهارا تهدید نخواهد کرد.

حساس نباشید،جنبه داشته باشید،
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ اگرکسی ازکورد،تورک،عرب،تورکمن،بلوچ خودراایرانی نمیداند،شماهاچه اصراری دارید،که اورابخودبچسبانید؟ اگراین افرادسواد دارند.یاندارند،بخودشان مربوط است،چرا این فراردادن هارادرخود ،ودرتفکر ستمگرانه دیدگاه خودجویا نیستید؟اگرنمیتوانید وتحملش راندارید،چسب دوقلو،یاچسب آهن خریده بزوربخودبچسبانید.ملت ها،افراد،آزادند خودباشند،درسایه دیگران نباشند،پدرسالارنداشته باشند،برادربزرگ دزد ودغلکار نداشته باشند.این چه ادبیاتی است،که بخواهید،هرکاری وهرستمی به دیگران کرده وبازهم درسایه شماهاباشند.اگر شماهادیر آمده اید،بگذارید ،یک بارهم تعریف کنم.میگویند،یک زنی میرود پیش قاضی درخواست طلاق میکند،قاضی آدم دلرحمی بوده است.میبیند زن جوان حیف است زندگی اش خراب شود،پس ازصحبت ونصیحت به شوهروزن آنهاراراهی خانه شان میکند،برای دومین بارزن به قاضی مراجعه بازهم درخواست طلاق میکند،باهم قاضی طفره میرود،برای سومین بار زن

مراجعه واصراربرطلاق میکند،قاضی اصل ماجرا رااز زن میپرسد.زن بیچاره پس ازجمع وجورکردن خود درددلش رابازمیکند،میگوید،آقای قاضی شوهرم نه زبان خوش دارد،نه غذایی خوش میخرد،نه لباس میخردوتفریج میبرد.همیشه کتک ام میزند،ازمن همبستری هم میخواهد، چطوربا این آقازندگی کنم؟ حال شده جریان فارس و دیگرملل،به چه چیزشما ملل خوش باشند،بخواهند درزیریک سقف بافارس زندگی کرده وبشماها ببالد؟ منطق وفلسفه وجنبه داشته باشید.
درخدمت بیگانه درامدن دانشوران سرزمینهای ایرانی
نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه چگونه میشود فردی پس از رسیدن به مقامی ویا گرفتن جایزه ای ویا با فریب وعده ای در خدمت بیگانه در میاید و گذشته خود را نفی میکند ،در حقیقت باید موضوع یک تحقیق گسترده دانشگاهی شود.
بنظر میرسد علم از هر رشته آن در نزد بسیاری نه پدیده ای مستقل برای خود دانش بلکه وابسته به قوم وتبار وبیزاری از غیر خودی وفخر فروشی های ابلهانه است.
باور من أین است که ما زحمت فکر کردن سازمان دهی کردن را به گردن بیگانه میگذاریم وخود به ساده گی در خدمت اندیشه آفرینان بیگانه در میایم.
هزاران دکتر و دانشمند و کارشناس ایرانی در هر رشته در حقیقت در خدمت غرب هستند واز کمک به کشور ومردمان خود یا محروم هستند ویا طفره می روند.م ن نمیدانم پزشگان و دانشمندان و شرکتهای ایرانی برون مرز در زلزله کرمانشاه چه کمکی کردند؟

شاید علت این باشد که ما بیشتر مردمانی وحشتزده وترس خورده از دین اسلام و قدرت دولتی هستیم.
اینکه هر ساله گروهی بنا بر باور خود به خانه کعبه میروند وپولهای خود را به اعراب میدهند در حقیقت یک ترس به ارث برده شده از یک سو و حجه فروشی برای دیگران است در حالیکه در پیرامون این افراد نیازمند فراوان است. آیا رفتن به حج کمک به فقر در آیران نمی کند ؟
اگر همه پول های سنگ پرستی را در ایران سرمایه گذاری کنند به نفع اقتصاد ملی نخواهد بود ؟ پس چرا نمیکنند؟
آنچه ما به آن نیازمند هستیم فقط استقلال فکر ملی است.
هویدا چگونه کشته شد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

کی بود کی بود من نبودم شده؟
اشکالی نداره ما هم در روز موعود ایشان را اعدام میکنیم و به سبک خودشان اگر بی گناه بود میره بهشت واگه گناه کار بود پس عدالت اجرا شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از دانشمند گرامی برای تحقیقات در زبان سومری. یاشا

نوشته شده توسط: Anonymous

اخیرا یک ایرانی بنام دکتر حسن عباسی از دانشگاه اسلامی مرودشت ثابت نموده که سومری ها همان ترکهای قشقایی کوچ نشین هستند که میان آباده و ممسنی در حال گله داری و ییلاق و قشلاق هستند و بچه های سران فئودال آنها در مدارس شبانه روری بهمن بیگی شیراز به تحصیل مشغولند.
مشک دوع و سوپ کاچی برای زنان باردار و پوست گردو برای رنگ حنا و ترشی دانه انار خشک برای غذای قارچ و جگر گوسبند از جمله کشفیات و اختراعات این قوم باقیمانده 3 هزار نفره آنتیک است.
سازمان ملل چین و اویغورستان و اسکیموشناسی شمال روسیه فدرال از دکتر عباسی برای یک کنگره دعوت نموده ولی او چون مشغول طراح استراتژیک دفاع از جمهوری آخوندی در مقابا حمله ترامپ نتایاهو است این دعوت را موکول به پاییز نموده. ولی وی یک زن مسلمان قشقایی را برای این ادعای علمی توصیه نمود که از طرف مجلس خیرگان و شورای دفاع ملی تحت تحقیق است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

وندهای سومری و ترکی
Söz bölükləri
Azərbaycan və Ki-enĝir dillərində
----
1
ta : from; -dən-
---
e2: ev خانه ( e دو، در سومری خانه معنی میدهد که کوتاه ev ترکی ست. به معنی خانه.
--
ta- وند سومری به معنی from یا dən در ترکی ست.
ev-dən یعنی از خانه، در ترکی.
ببینیم اینta وند یا پیوند سومری چگونه به dən ترکی تبدیل شده و یا ریشه dən ترکی،در سومری چرا ta- است؟ برای یافتن پاسخ، به اشکال مختلف dənدر زیر توجه میکنیم: پنج مرحله از تغییرات تلفظ
ev-dən در زیر نشان میدهد که چگونه تغییر d به t و افتادن v مارا به ریشه ی
"قریب به یقینِ" ev-dən که e-ta باشد میرساند:

( ;ev-dən( ev-tən; ev-tan; ev-ta; e-ta
قضیه عین یافتن ایکس ،مجهول، در ریاضیات است.
---
2
ra: to; for; -ra; -la;-ha; -a; -ya; -ə-
وند ra-در سومری به معنی to; for در انگلیسی،و برابر ra;-la;-ha; -a; -ya; -ə-در ترکی ست.

اینجا نیز همان قضیه بالا مطرح است.میخواهیم ببینیم چطور ra سومری به ra;-la;-ha; -a; -ya; -ə- در ترکی تبدیل شده است یا برعکس. در هر دو جهت مجهول یافتن چگونگی تغییرات است:
مثال وندها در ترکی:
ot علف.در ترکی، ot-a به علف، برای علف
al سرخ.al-la به سرخی؛ برای سرخی
ev خانه ev-ə به خانه ، برای خانه
ana مادر ،ana-ya به مادر ،برای مادر . ata پدر، ata-ya به پدر و برای پدر.
vah واه vah-ha به واه، برای واه
geçər گذرا geçə-rə برای گذرا، به طرف گذرا
qaçar فرّار،فرار کننده ،qaçar-ra به یا برای فرار کننده.açar باز کننده، açar-ra به یا برای باز کننده.
topal لنگ، topal-la به ( به طرف) یا برای لنگ.

--کلمات سومری با وند ra و برابر آن در ترکی:
ama درسومری مادر،ana مادر در ترکی .
ama-ra به (طرف) یا برای مادر(سومری)،
ana-ya به یا برای مادر در ترکی
baba بابا، baba-ya بابا سومری
ترکی qaçar فرّار، فرار کننده ، qaçar-ra به یا برای فرار کننده.

lu-gal سومری :حاکم، شاه،( böyük-adam(şəxs;kişi
lu-gal-ra به یا برای لوگال -سومری
اگر اسم خاص سومری شاه، با وند ترکی استعمال کنیم میشود: lu-gal-la
مانند topal-la به شخص لنگ
یعنی lu-gal-ra تبدیل به lu-gal-la میشود.
با توجه به مثالها( برای همه موارد مثالها فراوان اند ) نشان میدهد :
ra سومری به la و ya و غیره تبدیل شده است یعنی به :
ra-la;-ha; -a; -ya; -ə-
اینجا صدای a یا (ə) ثابت مانده، در هردو زبان، و r به L یا y ... تغییر یافته است.
ama-ra : ana-ya ; ata-ya : adda-ra ; babaya: babaya-ra تبدیل شده اند. در عین حال
معنی، صدها ی کلمات، وند ها ( با تغییرات صدایی اندکی) ثابت مانده اند.
--
3
با متد بالا می توان سرگذشت وند های دیگر سومری مانند:
še ; -da- و غیره را به درستی و با دقت مسخص کرد.
da: with
lu-da با شخص ( مرد، زن، یک انسان)، lugal-da با شاه
وند da در ترکی عیناً به همین معنی، صدا، املا، به کار می رود: uşaq-da ( به معنی با بچه) :
!gedin-
?uşaq da-
həyə, uşaq da gəlsin-
در حقیقتda به معنی ، با، هم، استعمال میشود مانند همین وند در سومری.
--
še -
وند یا پیوند
to ; toward : -še :به،به طرف
eden-še به طرف عقب .سومری.
این وند še -با احتمال قریب به یقین، تبدیل به şə-شده و در کلمات( یا ریشه هایی) که با iş اسم میسازند به شکل ə- امروزه دیده میشود:
gəl; gəl-iş; gəli-şə بیا، آیش، به طرف آیش
geri, عقب،geri-yə به طرف عقب که اینجا še -به yə مبدل شده.
gir;giriş;giri- şə در همه اینگونه کلمات še -سومری به معنی بسوی، اصل خود را به صورت şə ترکی حفظ کرده است.
--
ak-
اکنون به شکل ki در آمده. مثال در پایین:
ak- وند یست به معنی«کسره»درحالت«مضاف و مضاف الیه»(افزوده و افزوده شده):
کتاب ِ حسن
(an(-ak) ; za(-k) ; na(-k
مال من مال تو مال او
onun sənin mənim
onunki səninki mənimki

-- در مورد نام پدر
adda: ata
--
babaya
babaya [OLD MAN] wr. ba-ba-ya10 "old man" Akk. paršumu

abba
abba [FATHER] wr. ab; ab-ba; abba2 "old (person); witness; father; elder; an official" Akk. abu;
adda [FATHER] wr. ad-da; ad "father" Akk. abu

adda'abba
adda'abba [GRANDFATHER] wr. ad-da-ab-ba "grandfather"
baba به معنی پدر بزرگ در ترکی استعمال میشود که کوتاه شده adda'abba است.
adda'abba به شکل ata-baba امروزه به معنی اجداد ، نیاکان، به کار میرود.
اینها ریشه و پیوند کلمات و صدا ها و معنای مشترک فنومن ها را در دو زبان به روشنی اثبات میکنند.
abba پدر، سومری، به شکل aba امروزه در ترکی برای مادر استعمال میشود.

نوشته شده توسط: peerooz

توضیح,
در کامنت قبلی گفته ام که جناب کوچر ".....رشته ریاضی را در دانشگاه تهران به پایان رسانده...". این مطلب را من در سایتی دیدم که متاسفانه نمیتوانم آنرا پیدا کنم ولی سایت rfI میگوید "کوچر بیرکار در سال ٢٠٠٠ در رشته ریاضیات از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی گرفت....".
مقاله ای در سایت بالاترین میگوید "جناب کوچر از منطقه سه کشوری موفق شده است وارد دانشگاه تهران شود. یعنی امتیاز کنکور وی با هر رتبه ضربدر سه میشد به عبارتی رتبه تقسیم بر سه میگردید. رتبه ششصد منطقه 3= رتبه 200 منطقه 1........اگر تبعیض مثبت نبود و همه مساوی تلقی می شدند، پای کوچر به دانشگاه سنندج هم باز نمیشد چه رسد دانشگاه تهران و با پول این مردم به المپیادی ریاضی فرستاده نمیشد تا ضمن بردن آبروی کشور این بار از انگلستانی ها آویزان شود.".
سایت ویکیپدیای فارسی می گوید "... او دانشجوی سال آخر کارشناسی دانشگاه تهران بود که به

انگلستان سفر کرد و در المپیاد ریاضی بین‌المللی دانشجویی در سال ۲۰۰۰ که در «یونیورسیتی کالجِ» لندن برگزار شد، موفق به دریافت جایزه سوم شد.[۸] او در آنجا در پاسخ به مشکلات سیاسی به خاطر اقلیت کُرد بودن، درخواست پناهندگی سیاسی کرد. دولت بریتانیا او را در ناتینگهام جا داد. در یک سالی که طول کشید تا پروندهٔ بیرکار از سوی دولت بررسی شود، او با اعضای هیئت علمی دانشگاه ناتینگهام ملاقات کرد و پس از پذیرشِ درخواست پناهندگی‌اش در آنجا ثبت‌نام کرد.".
گرچه من هنوز مطمئن نیستم که ایشان در ایران فارغ التحصل شده و یا نشده ولی ظاهرا تبعیضی هم در مورد او وجود نداشته و ظاهرا از تمام امکانات موجود در ایران استفاده نموده و یک " کرد ایرانی" و یا "ایرانی کرد" است . میشود تصور کرد که ایشان "نمک را خورده و نمکدان را شکسته است" و این کیفیت در بین ناسیونالیست ها تازگی ندارد.
کوچر بیرکار نامی برازنده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

من نیز به این انسان ریاضی دان از دوجهت تبریک گفتم .ایشان را ایرانی میدانم وخود متاسفانه با ریاضیات مشکل دارم. اما اگر ایشان خود را ایرانی نمی داند قابل تاسف است .اما علم ریاضی که ایشان دیگر خود را ایرانی نمی داند همین چهار عمل اصلی است ویا اینکه أین علم ریاضی بالاتر از دریافتهای سیاسی ویا حقوقی ویا باورهای ما آدم ها میباشد؟
من نمیدانم انیشتن یهودی پس از آن همه گشتار از یهود و نصارا تا چه اندازه خود را از ملت آلمان و فرهنگ المانی منزجر نشان داد؟ نمیدانم چرا یاد صحنه ای از فیلم داستین هوفن افتادم آنجا کسی از این نابغه ریاضی میپرسد اگر تو یک دلار داشته باشی و پنجاه سنت آنرا بمن بدهی چقدر باقی میماند؟ریاضی دان نمی دانست. امیدوارم ریاضی دان ما بتواند خوشبختی را برای همه آدمها تقسیم کند.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب معروف کعبی با وجود درستی بسیاری از گفتارشان میفرمایند" پیام پروفسور بیرکار بە چهل میلیون کرد را، نە اصولا یک اشتباە، بلکە نتیجە‌ی یک بی‌دقتی دیدم. فکر می‌کنم منظور ایشان حذف غیرکردها از این شادی نبود بلکە بیان توجهی بە وضعیت سیاسی و آموزشی مردم کرد در منطقە بود.". میگویند آدم زنده وصی و وکیل نمیخواهد. نمیدانم چرا جناب کعبی بدون وکالت (؟) از جانب جناب کوچر سخن میگویند.

از قراری که از اخبار بر میآید جناب کوچر بیرکار ۴۰, ساله رشته ریاضی را در دانشگاه تهران به پایان رسانده و من چیزی در باره فعالیت های سیاسی او در این مدت ندیده ام, یعنی به نظر نم یرسد که ایشان زندانی شده و یا از تحصیلات ایشان در دانشگاه تهران جلوگیری شده باشد. ولی ایشان پس از خاتمه تحصیل بدون مقدمه به انگلستان رفته و تقاضای پناهندگی سیاسی می نمایند و این تقاضا پذیرفته میشود ( بر چه پایه ای؟ نمیدانم). ظاهرا

ظاهرا از آنچه بر میآید جناب ایشان از همان ابتدا معتقد به ناسیونالیسم کردی بوده و اظهارات اخیر ایشان چیز تازه و قابل دفاعی نیست.

برای آنهایی که در درک معنی ناسیونالیسم اشکال دارند اینگونه باورها و کردار ها سنگ اول بنائی است که پایان آن آلمان هیتلری و اسرائیل ناتنیآهوئی و بیشمار حکومت های کم و بیش ناسیونالیست است. و مولانای ترک - فارس بدرستی بیان فرموده اند که :


جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست

جمع گفتم جانهاشان من به اسم
کان یکی جان صد بود نسبت به جسم

هم‌چو آن یک نور خورشید سما
صد بود نسبت بصحن خانه‌ها

لیک یک باشد همه انوارشان
چونک برگیری تو دیوار از میان

چون نماند خانه‌ها را قاعده
مؤمنان مانند نفس واحده

شب بهر خانه چراغی می‌نهند
تا به نور آن ز ظلمت می‌رهند

آن چراغ این تن بود نورش چو جان
هست محتاج فتیل و این و آن

آن چراغ شش فتیلهٔ این حواس
جملگی بر خواب و خور دارد اساس

بی‌خور و بی‌خواب نزید نیم دم
با خور و با خواب نزید نیز هم

بی‌فتیل و روغنش نبود بقا
با فتیل و روغن او هم بی‌وفا

زانک نور علتی‌اش, مرگ‌جوست
چون زید, که روز روشن, مرگ اوست