Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ما مردم ایران در یک جغرافیا به نام ایران زندگی میکنیم و از جنگهای فرقه ای و قومی و زبانی بیزاریم. تمام اقوام ایران با هم متحد هستند. تجزیه طلبی محکوم است. به امید روز آزادی ایران

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

-« در تماس با دولتهای غربی و شرقی و دول دوست منطقه در ارتباط ارگانیک با ...مردم آزربایجان برنامه استقلال آزربايجان را به راه انداخت.»
«سرنوشت آزربايجان چه ربطی به دفاع از حقوق بشر در ونزوئلا دارد؟»
---
- دولتها برای هیچ مردمی استقلال نمیدهند و نداده اند. دولتها همیشه منافع خود را دنبال میکنند.
در اصل «دوست داشتن آذربایجان» حفظ استقلال وجود دارد. دولتها ناقض استقلال هستند.
جنبشهای دموکراتیک که از حقوق انسانی ما در عرصه ی « حقوق بشر» دفاع میکنند مدافع استقلال ماهستند. و متقابلا ما هم از حقوق انسانی آنها دفاع میکنیم. و مدافع استقلال آنها هستیم.
--
نه باکو و نه آنکارا و نه هیچ دولت دیگری برای ما استقلال هدیه نمیکند. کسی که دنبال دولتها موس-موس کند استقلال خلق خود را میفروشد.

لابیگری مترقی -نه ارتجاعی- کار مرکزیت یک جبهه ی مستقل و دموکرات است. و بر آن است که « دولتهایی که خود حقوق بشر را رعایت میکنند از حقوق ما هم در روابط جهانی دفاع کنند.» دولتهایی که خود ناقض حقوق بشر هستند تنها میتوانند از « دیگران برای خود نوکر و گماشته» بتراشند.

لابیگری مترقی کار « هر یئریندن دوران و اؤز باشینا آدامین ایشی دییل» ، کار هر از راه رسیده ای و هر خودسری نیست.
کار جبهه ایست که حداقل مورد قبول اکثریت فعالان داخل و خارج باشد.
هر از راه رسیده ای که به « مکه و مدینه» بدود،( به باکو و آنکارا ) بدود، با این خیال خام که لابیگری میکند، در بهترین حالت ، اگر گماشتگی نکند، سخت خطاکار است. او هیچ اجازه ای ندارد که به نام آذربایجان به اینجا و آنجا مراجعه کند. وقتی میتواند که از سوی « جبهه» وظیفه داشته باشد و تمام کارهایش علنی منتشر شود.

اصل آذربایجان دوستی ، برای رد این گماشته گریهاست.
« دوست داشتن» خلق و وطن فلسفه ی خود را دارد ، بازی کودکانه نیست. بفرمایید تحقیق کنید.

انسان دوست کسی ست که از حقوق انسان دیگر دفاع کند و خود نیز حقوق اورا نقض نکند. بر این اساس حقوق خواه و کسی که مدافع حقوق خود و دیگری ست ، بر اساس فلسفه « خود دوستی و انسان دوستی» ، وظیفه ی انسانی خویش میداند که از « حقوق کودک» نیز دفاع کند. در هرجا که حقوق کودک نقض بشود. حقوق کودک جهان شمول است و آذربایجان و غیر آذربایجان ندارد.
شما مدافع حقوق انسان هستید یا نیستید، اگر هستید وظیفه ی انسانی دارید در آن سر جهان نیز از انسان دفاع حقوق بشری داشته باشید. در اصول، صحبت از « انسان» شده نه انسان آذربایجانی. پنج اصل « دقیقا ضد خودی و غیر خودی کردن» است و این ایده را رد میکند.
---
متاسفانه 5 اصل در « دموکرات یا دموکراتیسم» خلاصه نمیشود. دموکراتیسم « آزادی و برابری» ست و در سیستم حکومتی «حکومت خود مردم به خودشان است». اصول دیگر به چندین فلسفه پای بند اند. که تنها یکی دموکراتیسم میباشد. و خلاصه شدنی نیستند. شما هنوز نمی توانید « موضوع حقوق کودک» را درک کنید، میخواهید اصول دیگر را حذف کنید؟
«حقوق خواهی» را درک نمیکنید، خودی و غیر خودی راه میانذازید و دامن خارجی را می چسبید.
5 اصل دقیقا برای زدودن چنین حرکات نوشته شده اند.
نوشته شده توسط: فانون

دوست عزیز، من از جواب شما طفره نرفتم. خیلی شفاف گفتم که آن جهانبینی ها ضد انسانی نیستند و نمیتوانند هم باشند. شما هیچ حرفی از استالین نزده بودید، استالین داستان دیگری است. دیگر اینکه، عبدالناصر و پان عربیسمش مرده و تمام شده. مبارزه مردم فلسطین در جلو چشممان جاری است. به نظر میرسد نوستالژی به گذشته در شما بیشتر از من است! دوست دیگری با زبان کنایه می گوید: « تمام گروهای فاشیستی عنوانهای سنتیمنتال دارند.» کاملا درست می گویید. ولی چرا این را به افندیهایی گوشزد نمیکنید که زوزه گرگ کشیدن را افتخار می دانند و اسم مرامشان را ترکپرستی گذاشته اند؟ آیا آنان نیز نباید از آن گروههایی که نام بردید چیزی یاد بگیرند و حداقل ظاهر قضیه را حفظ کنند؟! پس مسئولیت روشنفکرانه شما کجاست؟ ما که غیر از دمکراتیزه کردن زبان و ادبیات افندیها چیز دیگری نگفتیم! همین دوستمان از ما میخواهد که یک گروه و یا کشور

همین دوستمان از ما میخواهد که یک گروه و یا کشور مارکسیستی دمکرات نام ببریم. دوست عزیز، امپریالیسم حاکم به کدام جریان و دولت طرفدار مارکسیسم اجازه نفس کشیدن داده تا آنها تمرین دمکراسی بکنند؟ مهمتری متفکر زنده جهان آقای نوام چامسکی است. لطفا به آثار ایشان مراجعه کنید تا رد پنجه خونین امپریالیسم را در دهکوره های آمریکای لاتین و دیگر جاها نشانتان بدهند. دیگر اینکه، دمکراسی با عوض کردن یک شبه دولت حاصل نمیشود. دمکراسی پروسه ای است که آرام و سنگین گام برمیدارد و در گذر زمان جا می افتد. اگر کاپیتالیسم حامل دمکراسی میبود، روسیه آقای پوتین باید الان مهد دمکراسی میشد! مارکسیسم آزمونهای سختی را پشت سر گذاشته. از اشتباهات گذشته یاد میگیرد، خودش را اصلاح میکند و پیش میرود. نهایت اینکه، اینجا کسی نخواسته به آذربایجان مارکسیسم بیاورد. صحبت از دمکراسی و ادبیات دمکراتیک است. اگر هفتاد درصد ادبیات دمکراتیک پیشه وری در بین فعالان آذربایجانی جا بیفتد، خیلی از مسائل حل خواهند شد. ولی تا زمانیکه ایداولوژی افندیسم بر این افراد سایه افکنده، همین هم میسر نخواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
آزربایجان از طریق روده درازی به جایی نخواهد رسید. سرنوشت آزربايجان چه ربطی به دفاع از حقوق بشر در ونزوئلا دارد؟
پنج اصل ائلیار را میتوان در یک اصل خلاصه کرد.
1- دمكرات باشید
بقیه اصول از این مشتق میشوند.
دمكرات یعنی اینکه به دمکراسی پایبند هستید. یعنی مردم بر خود حكومت میکنند و چون همه برابرند پس عدالت برقرار است. نمیشود دمكرات بود و سر مردم کلاه گذاشت!
دمکراسی برای انسانهاست نه کلاغها پس انساندوست میشوید. گرچه کلاغ ها هم از انسانيت بهره میبرند،.
یک دمكرات از حق تعیین سرنوشت ملل در همه دنیا دفاع میکند.
لازم به اينهمه کاغذ دیجیتال سیاه کردن نبود.
بارها گفته ام از کلی گویی و فلسفه بافی های بی انتها باید دست بر داشت و تمركز بر ایجاد یک سازمان یا جبهه فعال عملگرا نمود تا در تماس با دولتهای غربی و شرقی و دول دوست منطقه در ارتباط ارگانیک با ...

مردم آزربایجان برنامه استقلال آزربايجان را به راه انداخت.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
چرا متوجه نیستید دفاع کردن با مدافعین فرق دارد و هر یک اصل جداگانه است اگر منظورتان این است که هر چه شما گفتید آن شود خوب با استالین آزادی خواه چه فرقی دارید؟؟
5- دفاع میکنیم
6- مدافعینی داریم
لطفا ما و همگی را از مدافعینمان محروم نکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

سازاخ گرامی
من یا ما بر علیه ملت تورک بسیج نشدیم. ما هم در باره ستم ملی به آذربایجان، تبعیضات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نسبت به ترکها، اگر بیشتر از شما ندانیم حداقل کمتر از شما نمی دانیم. ما وقتی وارد بحث با شما میشویم اینها را پذیرفته شده و بقولی فرض میگیریم. حد به این عمیقا اعتقاد داریم که آذربایجان مستعمره و سرزمینی اشغال شده است. ما باور داریم که ما مردم استعمار زده آذربایجان باید مبارزه کنیم و مثل هر ملت دیگری کشور و دولت مستقل خود را داشته باشیم. بنا براین لطفا در هر کامنتی به ما آموزش ابتدایی ندهید. بحث از اینجا شروع میشود که در این مبارزه یعنی مبارزه رهایی بخش و دمکراتیک جریانات ناسیونالیست افراطی، بورژوا، سود پرست، ریاکار، دورو، قدرت طلب، دیکتاتور و فاشیست مبارزه را به انحراف و شکست می برند. دوست عزیز، ما صادق ترین، فداکارترین و سر سخت ترین مدافعان

واقعی ستمکشان و مبارزه دمکراتیک و رهایی بخش ملی آذربایجانیها هستیم. ما رهروان و فدائیان پیشه وری کمونیست هستیم. بر خلاف ما، پانترکیستها مبارزه را به شکست میبرند. اهداف و سیاست آنها بر ضد منافع ملی آذربایجان است. آنها منافع آذربایجان را فدای منافع ترکیه، امپراطوری خیالی عثمانی میکنند. ایدئولوژی پانترکیستی بر ضد کارگران آذربایجان، بر ضد جنبش زنان، بر ضد آزادیهای دمکراتیک است. ما میخواهیم مانع چنین جریان که با داعش و طالبان فرق چندانی ندارد باشیم. شما یا پانترکیستها نمی توانید بنام ملت، بنام آذربایجان، بنام هویت طلبی ماهیت ضد آذربایجانی خود را پنهان کنید. پانترکیسم ایدئولوژی فاشیستی، اسلامی، نژاد پرستی و ملی گرایی افراطی است. جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان باید از شر این غده سرطانی خلاص شود درغیر اینصورت مبارزه مردم آذربایجان با شکست و نابودی روبرو خواهد شد. اما شما دانسته یا ندانسته جبهه ضد دمکراتیک را تقویت می کنید. متاسفانه بخشی از نسل جوان، رزمنده و عدالتخواه آذربایجان در تجربه مبارزاتی کمی دارند و از ماهیت پانترکیسم اطلاع کافی ندارند. عیب و اشکال از آنها نیست، علت در جوان بودن جنبش رهایی بخش ملی و نبود نیروهای دمکراتیک مترقی در آن است. با گذشت زمان، با توده ای شدن مبارزه و شدیدتر و عمیق تر شدن مبارزه ماهیت جریانات ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی تورانچی های اسلامی و نژاد پرست تورک افراطی بیشتر آشکار خواهد شد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

-دوستان مسایل مختلفی در خارج از آذربایجان مطرح میکنند توجه ندارند که بر اساس اصل 5 حقوق بشر ما میتوانیم از حقوق دیگر انسانها در همه جای کره ی زمین دفاع حقوق بشری داشته باشیم و دیگران هم متقابلا حق دارند از حقوق انسانی ما دفاع کنند.
- در عین حال از نقض حقوق، توسط « سازمانها و دولتها»، در تاریخ ، که رخداده صحبت میکنند، باز فراموش میکنند، 5 اصل نقض حقوق را از طرف هر فرد و جمع و سازمان و دولتی غیر انسانی میداند. و از حقوق هر انسانی میخواهد دفاع کند.
- در ضمن دوستان توجه ندارند که اصول یاد شده مهمترین مسایل داخلی و خارجی را پاسخ میگویند و چیز مهمی را کنار نگذاشته اند.
به مقاله جداگانه که منتشر شده رجوع شود.

در ضمن به مسایل تاریخی آذربایجان غربی میتوان دراین مقالات توجه کرد:
1- رخداده های تلخ آذربایجان غربی
http://www.iranglobal.info/node/18937

2- جیلوها
http://www.iranglobal.info/node/46202

----
دیگر اینکه 5 اصل بدون توجه به دین و مذهب و زبان و غیره، فلسفه اش دفاع از حقوق همه ی انسانها با هر دین و زبان است.
لازم است علاقمندان عمیق و عمیق تر پیرامون این اصول حقوق خواهی بیاندیشند. آنچه ما لازم داریم در کل آنجا گنجانده شده است.
------
کامنتها را در کل به دو بخش میکنم:
1- نویسندگان یک بخش جرئت نشان میدهند و علاقه دارند روی « ایده های طرح شده فکر کنند».
2- نویسندگان بخش دوم نمیخواهند روی ایده های طرح شده فکرکنند، وقتی خلاف نظر خود چیزی می بینند می ترسند.
از تفکر فرار می کنند و جرئت اندیشه را از دست میدهند. برای اینکه خود را از تفکر خلاص کنند به مطرح کنندگان فکر جدید و نقادانه « نصیحت» میدهند که افکار « تغییر ناپذیر» خود را حفظ کنند. این برخورد درست نیست و شایسته ی شخص سیاسی نمیباشد.
--
کسانی مسایل تاریخی مطرح میکنند یا به مارکس و سوسیالیسم می پرند.
برخورد درست آن است که هر مسئله در «موضوع و جا و زمان» خودش مورد بحث قرارگیرد. البته بعد از مطالعه و فاکت و تحقیق.
اگر شخص واقعا علاقمند است که « چیزی روشن» شود و بدون پیشداوری به بررسی مسایل پردازد.
--
کسانی که از « افکار جدید و تحقیق و نقد» ناراحت میشوند - یا با طرح مسایل حاشیه ای میخواهند خود را « راضی با افکار خود» نشان دهند ، و اینجا اذیت میشوند، میتوانند به این « بحثها نگاه نکنند و آنها را ندیده گیرند» و خود را بیخودی ناراحت نکنند.
به جای اینکه « اندرز گویی» و « آغ ساققال» بازی نشان دهند.
علاقمندان به بحث در مورد مسایل مورد علاقه ادامه خواهند داد. بدون توجه به اندرزگویی های آغ ساققال گونه.
نوشته شده توسط: Anonymous

آنها بیشتر به کمکهای لشکریان عثمانی و فرشتگان      نجات بخش بوزقوردهای عثمانی برای نجات تورکهای آذربایجانی از کشتار ارمنیها انگشت میگذارند که در این مورد هم بی اطلاعی و عوام فریبی شان آشکار میشود.  واقعیت این است که:
اولا باعث و عامل مهاجرت ارمنی ها از ترکیه عثمانی به اراضی آذربایجان دولت پانتورکیست عثمانی بود. یعنی اگر پانتورکیستها به کشتار و قتل عام ارمنی ها در ترکیه نمیپرداختند، ارمنیها مجبور نمی شدند به آذربایجان روی آورده و در آنجا به قتل عام آذربایجانیها و تشکیل دولت ارمنی بپردازند.
تبریزلی - ترکیه هرگز به سود و منافع کار خیری انجام نداده است. ترکیه در قتل عام آذربایجانیها همکار و پشتیبان اسماعیل سمیتکو بود. ترکیه دشمن پیشه وری بود و در نوشته ای خواندم که " عثمانیها به هیچ وجه بخاطر منافع آذربایجانیها و نجات تورکهای آذربایجان از ظلم و زور ارامنه،به ارومیه لشکرکشی نکردند،

بلکه عثمانیها بخاطر اشغال و الحاق آذربایجان به امپراطوری عثمانی و ریشه کن کردن ارمنیها که قصد تشکیل دولت و ایجاد مزاحمت در همسایگی اراضی عثمانی داشتند، به ارومیه لشکر کشی کردند. عثمانیها تشکیل یک کشور ارمنی در همسایگی و جوار مرزهای شرقی را در تضاد با منافع خود میدیدند به همین جهت لشکریان خود را برای سرکوب ارمنی ها به آذربایجان گسیل داشتند.  شکی نیست که آذربایجانیها از شکست ارمنی ها در جنگ با عثمانیها سود بردند ولی برخلاف تصور بوزقوردها، خلاصی مردم ارومیه از شر نیروهای مسلح ارامنه، در نتیجه ابراز همدردی و کمکهای دلسوزانه و انسانی عثمانیها نسبت به آذربایجانیها نبود.  چون اگر عثمانیها دلسوز و متحد آذربایجانیها می شدند بعد از سرکوب ارمنیها، هرگز اسماعیل سمیتکو را بر علیه آذربایجانیها کمک و مسلح نمیکردند.

لشکریان عثمانی با همکاریهای همه جانبه کوردها به جنگ با ارمنی ها پرداختند. عثمانیها و کوردها بعد از سرکوبی ارمنی ها در ارومیه مستقر شدند و به غارت مردم ارومیه و حوالی پرداختند.  حسن انزلی در کتاب “اورمیه در گذر زمان” در صفحه 384 – 385 مینویسد:  “با آمدن قشون عثمانی نه تنها غارت و چپاول و ستم کمتر نشد بلکه غارت شده ها همان غارت شده های قبلی بودند، منتها غارتگران تغییر یافته بودند.  بعد از ورود عساکر عثمانی به ارومیه و اقدامات قشون نظامی و عشایری آن دولت در شهر و مزاحمتهای غیر منتظره که از آنها به اهالی وارد شد، مردمان سیه روزگار ارومی را دچار حیرت کرد و حال آن که کسی نمی توانست حدس بزند که نظامیان عثمانی در حق اهل یک ولایت غارت شده و سوخته این طور معاملات خواهند کرد.  آن بود که اهالی جرئت بیرون شدن از خانه را نداشتند و در خانه را به رویشان بسته، قایم شده بودند.  با وجود این عساکر عثمانی به حکم زور داخل خانه ها شدند"
این دشمنی هنوز ادامه دارد. ترکیه با ایران دوستی دارد و یک بار هم بصورت کتبی یا شفاهی ایران را بخاطر اعمال ستم ملی به آذربایجانیها محکوم نکرده است اما نزدیکترین دوست داعش در عراق و سوریه هست و از گروههای اسلامی و فاشیست در لبنان، فلسطین آشکارا دفاع میکند. این است منافع مشترک؟؟ این است برادری تورکها؟
نوشته شده توسط: Anonymous

فانون عزیز، البته یادم رفت که شما چرا یاسر عرفات را مثال میرنید البته به غلط. چراجمال عبدال ناصر را مثال نمیزنید که بانی پان عربیسم بود وبه قول الیانفسکی رهبر جنبش رهائی بخش خاق عرب بود ودر پروسه ای راه رشد غیر سرمایه داری را طی کرده به سوسیالیسم مدینه فاظله خواهد رسید.فقط خواهشی که از شما واز همفکران شمادارم ازاین تعصب ونوستالژی غلط گذشته دست بر دارید وبا واقعیت های امروز آشنا بشوید وخودتان را با امروز امرورز آبدیت بکنید.آنموقع شما پا گیر جنبش ملی ومدنی مردم آذربایجان نخواهید شد.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

یک مسلمان هم می تواند لائیک و سکولار باشد،لائیسیته و سکولاریسم به معنای بی دینی و بی خدایی نیست.
تمامی برنامه ها و اساسنامه های سازمان مجاهدین خلق ایران بر اساس جدایی دین از دولت است. یک مصوبۀ کامل و جامع در این باره وجود دارد. دین رسمی در برنامۀ مجاهدین نیست. در حالیکه هم در قانون اساسی پایان زمان سلطنت قاجار و هم سلطنت پهلوی، دین رسمی کشور، شیعۀ اثنی عشری بود. و همچنین در قانون اساسی بسیاری از کشورهای دمکراتیک دین رسمی آمده است.
باری ، برای تحقق لائیسیته در ایران پس از سرنگونی رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی، بیش از هرکس دیگر نیاز به سازمانی مثل سازمان مجاهدین خلق ایران است. اینجانب به عنوان یک سوسیالیست میهن پرست و به عنوان یک ماتریالیست و کسی که کوچکترین اعتقادی به دین و مذهب و خدایِ نادیده ندارم با قاطعیت می گویم که لائیسیته در ایران فقط با مجاهدین محقق خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز جناب فانون،من از اول میدانستم که از سئوال بنده به طفره خواهی رفت وبه جای سئوال من مغالطه در پیش خواهی گرفت واز همین روی این سئوالات را مطرح کردم . فکر نمی کنید که این مغلطه بازی عوض جواب سئوال چیزی جز غرض ورزی وعناد نیست.آیا شما خبر ندارید که استالین صدها هزار نفر منجمله بهترین کمونیست ها را به چوخه اعدام سپرد.کوبا،کره شمالی وهم اکنون ونزئولا در جلو چشمان شما نیست.چرا این همه تعصب به خرج میدهید تمامی اینها محصول ایدئولوژی مارکسیسم وللینیسم نیست ؟ وضد انسانی نیستند؟ .لطفا شما که این همه اگاهی دارید؛برآورد کنید که پانترکیسم در دنیا چه قدر بیشتر باعث کشتار شده یا ایدئولوژ مارکسیم وللینیسم.البته باید خاطر نشان بشوم که زمانی من خود مارکسیست از نوع آرمانگرا به قول خامنه ای بودم وعضوی از سازمان فداییان خلق بودم ولی با مشاهده عینی ،نه آرمانی از این ایدئولوژی ایدئولوژیک شده مکتبی رها شدم.

نوشته شده توسط: Anonymous

این دانشمند مجازی جدید ما(فانون) به موارد جالبی اشاره می کند:
1."عنوانی است دمکراتیک و گروهها و جریانات مترقی هم حمایتش میکنند". دانشمند عزیز تمام گروهای فاشیستی عنوانهای سنتیمنتال دارند. مثلا ناسونال سوسیالیست ها(نازی ها) . حزب ولادیمیر ژیرینوفسکی (لیبرال-دموکرات)- حزب راست افراطی گرت ویلدرز(حزب آزادی) یا همین حزب نهضت آزادی خودمان که بر پایه پان ایرانیسم شیعی بنا شده. پس می بیند تئوری این حزب ها بر اساس اصل عقل مردم در چشمشان است بنا شده.
2. الان در بسیاری از کشورهای اروپایی احزاب دموکرات عناوین ملی و ناسیونالیستی دارند
3. استاد می فرمایند"بسیار طبیعی است که افراد و یا گروههایی اینجا و آنجا پیدا بشوند و زیر نام مارکسیسم دست به اعمالی ضد انسانی بزنند". شما یک گروهی را با تفکر مارکسیستی نام ببر که اینکاره نباشد همه تروریست و دیکتاتور تشریف دارند . شما حتی یک مثال هم نمی توانی بیاوری.

اگر بتوانی یک کشور مارکسیستی دموکرات نام ببری ما هم تئوری افندی(جفنگی) شما را قبول می کنیم.
4. شما هنوز نتوانستی پان تورکیسم را برای ما معنی کنی و منشا و منباء ایجاد این کلمه را برایمان بیان کنی و چون کم آوردی یک اصطلاح بلشویکی جدید اختراع کرده و به میدان انداختی.
امیدوارم به جای اختراع کلمه برای کوبیدن ملت تورک و آزربایجان یک قدم در راه رفع تبعیض بردارید که البته از مغز یک کمونیست بجز تخریب چیز دیگری تراوش نمی کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز،حالا رسیدیم به اصل مطلب، اصلی هم هست به نام هم منافع بودن."ژئو استراتژی"امید وارم مرا با تکفیر"پانترکیسیم" ملحد نکنید و محدورالدم نفرمایید.در آذربایجان جنوبی که تحط سلطه هستیم ما به غیر از ترکیه وآذربایجان شمالی آن هم " با لفعل نه بالقوه هم منافع دیگری نداریم{البته در باب جنبش ملی}نه چیز های دیگر مانند......حتما می دانید که در ماجرای جیلو لوق که اولین بار در زمان کودکیم ازمادر بزرکم در تبریز روایت های از شنیده های خود برایم نقل کرده بود آشنا شدم.همیشه به دنبال دانستن حقیقت این ماجرای تاریخی بودم حتا دهه ها پیش این موضوع را از دوست محقق وتاریخ شناسمان آقای رئیس نیا هم پرسیدم.البته در آن زمان ایشان اظهار بی اطلائی کردند.بعد ها بعد از جستجو وتحقیقات فراوان علی الخصوص با دادن اطلاعات کتاب آقای دئلمقانی از ماجرائی جیلولوق آشنائی بیشتری یافتیم.حالا منظورم بیشتر شکافتن این ماجرائی

تاریخی نیست.همینطور که میدانم خود شما هم اهل اورمی هستید شاید اطلاعات بیشتری از این واقعه داشته باشید. بعد از کشتار صد ها هزار نفری مردم بی پناه غرب آذربایجان توسط اتحاد صلیبیون مصیحی آشوری وداشناک های ارمنی با کمک وهمیاری دنیای مسیحی مانند"انگلیس،فرانسه،روسیه وحتا آمریکا،که عامل این جنایات بودند، بعد از شش ماه کشتار مسلمانا ترک غرب آذربایجان،این تنها وتنها اوردو ویا ارتش ترکییه عثمانی بود که به کمک هم دینان وهم زبانان خود آمدند و غرب آذربایجان ومردم این دیار را ازآن جرسومه جنایت وکشتار رهائی دادند.عین این ماجراع در شمال آذربایجان هم به وقوع پیوسته است وتوسط"اردوی اسلام وقافقاز اوردوسی" داشناک های ارمنی را از شمال آذربایجان علی الخصوص باکوی آن زمان پاک سازی کرده اند.این یعنی هم منافع بودن ویا در اصطلاح معمول هم استراتژی بودن.همانطور که دنیائی مسیحی به بهانه واهی نسل کشی ارامنه در زمان عثمانی ، ترکیه را زیر فشار قرار داده است ما هم وظیفه داریم به خاطر هم منافع وهم استزاتژی بودن با ترکیه وهم با آذربایجان شمالی از نسل کشی ارامنه داشناک{البته نه از ملت ارمنی} در قره باغ آذربایجان این سوی قیریم را تقبیح بکنیم.وآنان را زیر فشار قرار بدهیم.این نه ترکیه پرستی است ونه آذربایجان شمالی.این عین دفاع از منافع آذربایجان جنوبی است.این موضوع البته در جهار چوب "جنبش ملی آذربایجان است"شما اگر ایده خاص ویا خواهان انقلاب سوسیالیستی هستید موضوع دیگری است که بنظرم نه در آذربایجان ونه در هیچ کجای دنیا هم اکنون ،آماده گی جنین انقلابی را ندارند.باید مراحل انقلاب اجتماعی مرحله به مرحله آنجام بگیرد،که بنظرم شما کمی به خاطر نوستالژی های گذشته عجله میکنید ومرحله "انقلاب ملی ودمکراتیک" با انقلاب" سوسیالیستی" را با هم قاطی میکنید.واز همین روی است که همگام با"ایذای"گرامیتان ونو رسیده ای بانام"فانون"در مقابل فعالین جنبش ملی ومدنی آذربایجان به بهانه پانترکیسم وتورکچولوق سنگ اندازی وتشتت آفرینی میکنید.ماشالله وماشالله خود را فیلسوف زبانشناس ومخترع واژه گان جدید از نوع"افندیسم" به قول َشهریار"یاشاسین شاعیر افندی" می دانید که درباب توصیف"بولوت قره چولی ب ق سهند" این شاعر نام آورآذربایجان که چنین ابیاتی را سروده بود"
کره وییتنام آلمان بولونوب آما
دونیا بیلیر بئله بولون مه لر وار
سوز گلیب چاتاندا آدربایجانا
فارسدا بیر مثل وا ر انگا ر نه انگار
دوستان عزیز،ائلیارگرامی وایذای انارشیست وفانون فیلسوف زبان و واژه گان،اگر عشق ملت خود ووطنتان آذربایجان را بخاطر حقوق تضییع شده مردمتان را دارید دست از این سنگ اندازی وتشتت وتفرقه در بین حرکت ملی به بهانه نقد مرده گان اما در اصل تضعیف جنبش ملی ومدنی آذربایجان بر دارید وصادقانه نه به بهانه های واهی با جدیت تمام در تصحیح حرکت ملی کوشا باشید. شما ساغ وما یه سلامت تا ببینیم جه پیش می آید.
نوشته شده توسط: سازاخ

آقای فانون و EZA آ. ....برخلاف ژستهای عدالتخواهی انتزاعی ، من در تعجبم که شما چرا بجای عالیجنابیسم فارسی که با ط دسته دارش هر روز در مدراس ایران به هویت کودکان ترکزبان تجاوز می کند بر علیه ملت ترک متمرکز شده اید؟ مالیاتی که ملتهای غیر فارس پرداخت می کنند بیش از مالیات ملت فارس و ارمنی می باشد ، بودجه ائی که برای آموزش بزبان مادری دریافت می کنند ،صفر درصد است، در مورد ملت فارس و ارمنی، ضمن دریافت 100% بودجه آموزشی بزبان مادری، بودجه مسروقه از زبان دیگر ملل را هم دریافت می کنند، در مورد بودجه های اقتصادی و عمرانی و همچنن بودجه های فرهنگی و دینی و ساخت آنها صفر در صد بودجه به آنها اختصاص می یابد در صورتیکه برای ملت فارس ارمنی 100% به همراه بودجه مسروقه دیگر ملل غیر فارس اختصاص داده می شود،
آنوقت شما بجای انگشت گذاشتن بر روی درد آسیملاسیون

ملت ترک آزربایجان ، ترکیه و افندیسم و پانترکیزیم را بصورت بی ربط، به پیش می کشید و زیر زره بین می برید. و هر روز یک لغت و اصطلاح جدید برای منکوب کردن هویت خواهی ملت مظلوم ترک آزربایجان اختراع می کنید. البته ضعیف کشی خیلی راحت است. شما براحتی می توانید بشمارید تعداد مدارس فارس و ارمنی زبان را و مقایسه کنید با مدارس ترک زبان، مقایسه کنید با تعداد مساجد شیعه و کلیسای ارمنی را با تعداد مساجد سنی مذهب و بهائی و دیگر مذاهب را. و بعدا از ضعیف کشی مستفیض شوید.
این افدیسم بیشتر مکمل مثال SH2 چه ربطی به شقیقه دارد را به ما تفهیم می کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام. اقای بهنام چنگائی سوسیالیسم مورد نظر شما هرگز راه گشای اداره کشورایران و اساسن جهان نیست .عدالت جریانی داوطلبانه و مسیری سخت است . درسوسیالیسم انچه از بین میرود انگیزه و رقابت است وجهان مدرن امروز بدون انگیزه و رقابت همان سوسیالیسم مورد نظر شما خواهد شد . سوسیالیسم مورد نظر شما به بن بست خواهد رسید و سرانجامی جز استالینسم نخواهد داشت .این استالین نبود که ان فاجعه را افرید این مکانیسم درونی بلشویک ها وخود سوسیالیسم بود که ملیونها انسان را به گام مرگ برد . در دمکراسی همه حق زندگی دارند و این را به چشم میبینیم ولی در سوسیالیسم
همه در جا خواهند زد و رقابت جای خود رابه وظیفه اجباری خواهد داد . اگر چپها و حزب توده از ازادی و دمکراسی در ایران دفاع میکردند هر گز این گشتار ها و اعدام در این وسعت به وجود نمی امد .و شاید هم اخوندی در مسند قدرت نبود؟

نوشته شده توسط: فانون

دوست گرامی Anonymous ، ایداولوژیهای پانگرا و نژادگرا/قومگرا نگرشهایی هستند راسیستی بخاطر آنکه بر اساس نژاد و قوم بنا نهاده شده اند. و چون ذاتا نژادپرست هستند، پس ضدانسانی هم هستند. برای مثال، آقای یاسر عرفات می آید و اسم حرکتش را سازمان آزادیبخش فلسطین نام مینهد. این عنوانی است دمکراتیک و گروهها و جریانات مترقی هم حمایتش میکنند. حالا تصورش را بکنید اگر او می آمد و میگفت من عربچی/عربیست هستم و اسم مرام و ایداولوژی ام هم عربچی لیک/عربیسم است. طفل دبستان هم میداند که عربیسم در همچو کانتکستی یعنی نژادپرستی بر اساس عربیت، یعنی راسیسم عربی. تورکیسم و تورکچولوک هم دقیقا همینطور است. یعنی راسیست بودن و ضدانسانی بودن همچو مرامهایی از همان عنوانشان داد میزند! حالا بعضیها

حالا بعضیها داد میزنند که نه ما دمکرات هستیم و ائله و بئله. خوب اگر دمکرات هستند اول باید بروند از زبان و ترمینولوژی دمکراتیک استفاده کنند و بعد وارد بحث دمکراسی بشوند. کسی که عنوان مرام و حرکتش داد میزند که من راسیست هستم، چه انتظاری دارد از طرف دیگران جدی گرفته شود؟
مارکسیسم و مشتقات آن مانند لنینیسم و غیره، درست نقطه مقابل مرامهای نژاد محور هستند. هدف مارکسیسم رهایی انسان (همه انسانها و نه قوم و گروهی خاص) از قید سرمایه و پایان دادن به الیناسیون انسان است: پس نمیتواند ضد انسانی باشد. بسیار طبیعی است که افراد و یا گروههایی اینجا و آنجا پیدا بشوند و زیر نام مارکسیسم دست به اعمالی ضد انسانی بزنند. در آن صورت ما باید آن موردهای ویژه را مطالعه بکنیم و بعد تصمیم بگیریم، همان کاری که آقای ژیژک در آن کتاب قطور انجام میدهد. پس جواب روشن سوال شما این است: مارکسیسم و مشتقات آن از ایداولوژیهای راسیستی حمایت نمیکنند و نمیتوانند ضد انسانی باشند.
Lenin 2017: Remembering, Repeating, and Working Through

by V. I. Lenin and Slavoj Žižek
https://www.versobooks.com/books/2469-lenin-2017
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
5- دفاع میکنیم
6- مدافعینی داریم
لطفا ما و همگی را از مدافعینمان محروم نکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ آقابهنام عزیز۰فرمایشات شمامتین وخواسته های شما انسانگرایانه واحساسات شما پاک است۰من ازصمیم قلب دراین مدتی که بانوشجات شما وباتفکرشماآشناشده وافتخارخواندن مطالب شماراداشته ام باورکن به شرافتم قسم دوستت داشته ودوستت خواهم داشت۰من این پاکی وسلامت وصادقت شمارا بخاطروجدان شمامیستاییم ودلیل این راست نگری وصداقت شمارابیشتربخاطردواتینیکی بودن شمامیدانم۰شمابهترازچپ های متوهم غرق شده درناسیونالیسم ایرانی میتوانید درک کنید۰شماحتی ازتورکان متوهم ایرانیت نگرووو۰۰مسایل ونوشته های مارادرک میکنید۰بهنام جان کمونیسم یک آرمان دست نیافتنی برای ملت های جهان سوم رشدنیافته است۰باورکن شما بارمانتیک نگری نمیتوانید کمی به دردهای ماتورکان ایران کنید۰البته شماهدف یاری به همه دارید۰ولی این کارشدنی نیست۰ببخشیدیک رویای بچگانه است۰وقتی من کوچک بودم به توهمات بزرگی دچارمیشدم ۰این رویاهای بچگانه به همه درسنین کودکی

دست میدهد۰مخصوصن اگربخواهی خودرابا بالاها حس کنی بیشتراین احساس به انسان دست میدهد۰دردماراباید حتمن ازماباشی درک کنی البته شناخت بالاوانسان دوستی هم میتواندبشماکمک کند۰شماچون انسان صادقی هستی میتوانی وباید ازکلی چیزهادست بکشی۰مثل تمامیت خواهی۰مثل سوسیال انترناسیونالیستی۰ تابتوانی مثل مافکرکنی۰مثل خانمی که تمام هم وغم خودراگذاشت تاثابت کند که کلیسای مسیحییت درکشتارسرخ پوستان بامهاجمان غربی به قاره آمریکا هدستی کرده واین خانم دیروزدرحضومن حقیردردانشگاه آلبرتای کانادا دکترای افتخاری حقوق گرفت ودرحضورصدهافارغ التحصیل این پست رادریافت کرد۰شماتایک سیاه پوست نباشی دردسیاه پوست رادردنخواهی کرد۰ماتورکان درایران بدترازسیاه پوستان وسرخ پوستان ظلم دیده وبرملت ماستم شده ولی ازدیددیگران مخفی میباشد۰چون آنها دشمن خودرادرمقابل خودمی دیدند وبرعلیه آن مبارزه میکردندومیکنند۰ولی دشمن مادیده نمیشود۰وبالاترین نسل کشی رابرعلیه ملت تورک ایران کرده اند۰بچه انسان راازآغوش مادران باهرترفندی گرفتن وبرمغزکوچک آ ن یک زبان ویک فرهنگ راتحمیل کردن سرخ پوست وسیاه پوست چه فرقی بابچه یک تورک دارد؟ درآخرهم ازمسئول کامنت بخاطر چاپ اعتراض به جاعل کامنت تشکردارم۰
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر آقای کرمی. من متولد شیراز در محله ی چهاراه باغ تخت هستم. اما در سال 57 در تهران بودم.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

کاربر... گرامی... شیرازی.....در ایران به طبقهء آموزش پرورش تعلق داشتم و تا آخر زندگی هم خودم را متعلق به این طبقه میدانم. گرایش من به مسائل سیاسی و کنجکاو شدن در روابط اجتماعی و تضادهای طبقاتی و شناخت از جامعه شناسی مدیون همین دوران است. بنا بر این اگر شما فقط در زمان انقلاب به خیابان آمدید ما قبل از انقلاب در آن زمان که همه خواب بودند به خیابان آمده بودیم و زمینهء به خیابان آمدنها را حداقل در بخشی از جامعه تدارک دیدیم.

اگر شما براستی شیرازی هستید، میتوانم آدرس و چگونگی راهپیمایی و تظاهراتی که در استان فارس و شیراز انجام گرفته را برای شما شرح دهم، چرا که در سامان دهی تئوریک و عملی آن مشارکت فعال داشته ام. در یکی از همان تظاهرات زخمی شدم که اثر آن هنوز هم هست.
با این مقدمهء بالا خواستم خدمت شما عرض کنم، که اگر من امروز می نویسم که انقلاب اسلامی را غرب تدارک دید، و خمینی فقط یک ابزار بود که او را بر نا آگاهی مردم سوار کردند، بر اساس اصول و تجربیّات و بر مبنای مستند داده های امروز است. انقلاب اسلامی 57 اصلأ بر اساس نقطه نظرات و شاخص ها و تضادهایی که در جامعهء آنزمان ایران بود استوار نبود و نیست،
قبل از انقلاب در همان زمان انقلاب دست چپ و راست خود را می شناخیتم (و بقولآ توی باغ بودیم و انقلابی بویم)، امّا وقتی این جنبش دینی و اسلامی از آسمان پایین آمد، مات و شوکه شده بودیم که این دیگر چه داستانی است و از کجا آمده است، نیاز جامعهء ما چیز دیگری است >
استان فارس و شیراز در زمان انقلاب به منظور پشتیبانی از روح الله خمینی مانند سایر استانهای دیگر تظاهرات گستردهء آنچنانی نداشت، تظاهرات اصلی برای مقاومت و جلوگیری از جایگزینی سیستم دینی بود، به عبارتی دیگر استان فارس دیر وقت به انقلاب پیوست، ولی آخرین سنگر مقاومت در مقابل حاکمیّت نظام اسلامی بود، بویژه مقاومت در مقابل انقلاب فرهنگی با جنبش دانشجویی.
شما تنها نیستید که بقول خودتان اشتباه کردید و به خیابان آمدید، همه اشتباه کردند، از شخص اوّل مملکت شاه گرفته تا پایین همه اشتباه کردیم و هنوز هم میکینم، امّا به خیابان آمدن شما و دیگران به منظور حاکمیّت آخوند و خمینی نبود، که اکنون احساس پشیمانی میکیند، بلکه بخاطر دمکراسی و آزادی بود، که باید به آن افتخار کنید، و همچنان پیگیر آن باشید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز زونوزلو، شما میتوانید طبق اصل پنجم و دیگر اصول از حقوق انسانها ( همزبان یا غیر هم زبان) در ترکیه ، کرکوک و هرجای دیگر در خارج و ایران دفاع کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ من خودازتورکان طالش هستم۰ماتورکان طالش شایدبه چندین دسته طایفه ایی تقسیم می شویم۰ وهمگی بالا استثنا دوزبانه تورک وزبان دری مثل زبان ازبک هامیباشیم که زبان دری ما مخلوطی ازتورکی وفارسی است بخاطراین مارا وارد این درگیری واختلاف اندازی نکنید که درجگ قره باغ علی اکرم خاین عامل روس وفارس این کارراکرد۱ـدری لی ها این دسته ازطالش هاشایدهمه به ده هزارنفرنرسند۰ودری لی ها۹۹درصدشعیه وتا۳۵ سال پیش زندگی مالداری داشتد۰ ۲ـ تالش های یک جانشبن که ۶۰ درصدمردم منطقه راتشکیل داده وزمین های دشت وکشاورزی گیلان درآستارا وهشتپرمتعلق به آنهاست این گروه تورک بوده واصلن زبان تالشی رابلدنیستند۰ ۳ـتالش های اهل سنت که این گروه ازتالش هادراطراف نمین وکوته کومه آستارا زندگی میکنند وریشه این هامهاجربوده وخودشان میگویند ازمهاجران تورکیه میباشند۰محل اصلی ستقراراین هاعنبران نمین میباشد۰وهرجابرونداسم آنجاراعنبران محله

مینامند۰بهمین خاطرچون باتورکان درآمیخته اند وباتورکان ازاول زندگی داشته اند همگی تورکی رانیزشایدبیشترازتالشی میدانند۰یک خصوصیات بهترازتورکان کنونی دارند که اسم خودراتورکی میگدارند وبابچه های خودتورکی حرف می زنند۰ازناسیونالیست های این اتینیک بخاطرداده های غلط آموزشی دولت فارس محورایران درتفرقه واختلافات سوئ استفاده میکنند۰
نوشته شده توسط: Anonymous

حقیقت این است که با شکست نظام شوروی گروهی از چپها دچار بحران هویت شدند .دشمن واقعی اندیشه باطل بود و زبان مقصر نیست.این افراد توان نقد گذشته خود را ندارند و دشمنی خیالی در ذهن خود پدید اورده اند.پرسیدنی است که از سال ۳۲ تا ۵۷ چرا علیه ستم ملی سکوت بود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
پیشنهاد ششمی را هم اضافه کنید
6- هم پیمانانی داریم و نیز مدافعانی داریم که در منطقه خودمان هستند و از آنها شروع میکنیم در درجه اول همزبانانمان هستند اوتای و تورکیه و کرکوک و بعد روشنفکران ملتهائی که ما را درک میکنند و در مقابل ما نایستاده اند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه
پنج اصل « حقوق چولوق»:
1- حقوق ، میخواهیم
2- دموکراتیم-چون به دموکراسی باور داریم و مسالمت جو هستیم
3- لاجرم و بر این اساس که دموکراتیم انسان دوست نیز هستیم
4- آذربایجان را دوست داریم .
5- مدافع (معنوی و سیاسی مسالمت جویانه) حقوق بشر در سراسر جهان هستیم

این اصول بر اساس چند فلسفه قرار دارند که در سطح جهانی شناخته شده مترقی و با اهمیت اند، و میتوان با سربلندی از آنها دفاع نمود و به زبانهای مختلف جهانی ترجمه و پیام داد:
1- فلسفه حقوق گرایی
2- فلسفه ی دموکراتیسم
3- هومانیسم
4- « فلسفه وطن دوستی و انسانگرایی»:دوست داشتن وطن و مردم و فرهنگ و استقلال و سعادت آنها
5- فلسفه حقوق بشر
---
این پنج اصل فعالان و « تلاش همگانی رفع تبعیض در آذربایجان» را از اتهامات حکومت، اتهامات گرایشات جدید
خلاص کرده و فعال را حداقل در موضع حمله به تبعیض و نقض حقوق قرار میدهد.
هرکس از « ترکیسم، پان ترکیسم، بوزقوردیسم، تورانیسم، واحدگرایی و غیره» صحبت کرد میتوان این پنج اصل را روی
میز گذاشت و در موضع حمله قرار گرفت.
---
لازم است یک فعال حقوق خواه معلومات و تربیت پایه یی فلسفه های مذکور را بخوبی وارد باشد تا بتواند تلاشش را پیش ببرد و از خود و آرمانهای انسانیش دفاع نماید.
--
بئش اصل: چقوق چولوق:
1- اؤز حقوقون قوروماق
2- دموکرات
3- انسانی سئومک
4- وطنی خالقی سئومک
5- بشرین حقوقون قوروماق
---
اصل پنجم شامل همه جای کره ی زمین است. که میتوان از « هم فرهنگی ها و غیر هم فرهنگیها-از هردو» دفاع کرد.
کلا این اصول شامل سیاست داخلی وخارجی ست. داخلی در حد مسایل وطنی و خارجی در حد مسایل انسانی.

رفع تبعیض، رفع دیکتاتوری، رفع بی عدالتی اجتماعی در این اصول جای محکمی دارند.
همه ی اینها در داخل حقوق قرار دارند.
اصل 6 ششم « حق انتخاب» است . چون در داخل « دموکراتیسم و حقوق» قرار دارد به صورت
جداگانه نیاوردم.
----
با این اصول هر چیز را که فرهنگی ست و مترقی، هر چیز را که به انسان آذربایجانی و حتی در بعد عمومی به انسان از زاویه حقوق بشر مربوط است میتوان مورد دفاع قرارداد.
--
مثلا گروگان گیری دختران مدارس توسط بوکوحرام ناقض حقوق بشر و انسان است و میتوان از کودکان دفاع نمود.
یا هر جا که یکی از حقوق انسان چه هم فرهنگ و چه غیر هم فرهنگ نقض بشود میتوان علیه آن اعتراض کرد.
و غیره. این پنج اصل دست فعال را در همه ی عرصه ها برای دفاع از « خود و انسان» باز میگذارد. یا کرده است.
--
پنج اصل
علیه نقض حقوق است. بر اساس «فلسفه ی خود دوستی و دگر دوستی» یا « خود دوستی و انسان گرایی».
برپایه ی این اصول فعال میتواند از عدم نقض حقوق مثلا قشقایی ها دفاع کند - و در عین حال حق ندارد در مقابل نقض حقوق
« فارسها» توسط حکومت سکوت کند. چرا که پنج اصل لازم میداند از حقوق هر انسانی دفاع شود.
تبعیض را قبول ندارد. یا روشن تر، از حقوق زندانی اوین دفاع میکند در عین حال از حقوق خامنه یی هم به عنوان بشری که صاحب حقوق است دفاع میکند.
پنج اصل مخالف نقض حقوق شخص است حتی این شخص مجرم باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
مینویسید که :
1- حقوق ، میخواهیم
2- دموکراتیم-چون به دموکراسی باور داریم و مسالمت جو هستیم
3- لاجرم و بر این اساس که دموکراتیم انسان دوست نیز هستیم
4- آذربایجان را دوست داریم .
5- مدافع (معنوی و سیاسی مسالمت جویانه) حقوق بشر در سراسر جهان هستیم
----
اضافه میکنم :
6- هم پیمانانی داریم که در منطقه خودمان هستند و از آنها شروع میکنیم در درجه اول همزبانانمان هستند اوتای و تورکیه و کرکوک و بعد روشنفکران ملتهائی که ما را درک میکنند و در مقابل ما نایستاده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

فانون گرامی، من از مارکس ویا لنین سئوال نکردم.من از ایسم ها سئوال کردم، بطور واضح از ایدئولوژِی مصطلح در ادبیات کمونیستی،یعنی از مارکسیسم ولنینیسم سئوال کردم،آیا این ایدئولوژی وطرفذارانشان را مثل ایدئولوژِی پانیست ها ضد انسانی می دانید یا نه؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهمن موحدی مثل این که شما از روی معده صحبت میفرمایید! اگر فرقه ی رجوی سازمانی لائیک است و به جدایی دین از سیاست و زندگی مردم معتقد است، پس چرا اعضای این سازمان همگی حجاب اجباری دارند؟! چرا مریم رجوی روسری خود را از سرش بیرون نمیاورد تا ما مردم نادان ادعای شما را قبول کنیم! فرقه ی رجوی همان روی دیگر سکه ی جمهوری اسلامی است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

فانون عزیز زحمت کشیدند نظرات خود را نوشتند. و پیشنهادی هم دادند. در این مورد که «مقوله» -به عبارت ساده تر "نام"- باید دقیق باشد که واقعیت موجود را واضح بیان کند. در این اندیشه با ایشان موافقم.
فانون « افندیسم» را به جای « پان ترکیسم یا ترکیسم و شاخه هایش» ارائه داده اند.
سخن ایشان درست است که اصطلاح « افندی» را اولین باز پیشه وری در رابطه با « مواضع ترکیستهای ترکیه» استعمال کرده است. و منظورش این بود که مواضع جنبش دموکراتیک آذربایجان غیر از آن است که ترکیستها در ترکیه فکر میکنند.
--

از نظر من افندی را به افندیسم تبدیل کنیم اشکالی ندارد. و شکل دیگر آن مدتهاست تحت عناوین « ترکیه پرستی، ترکیه گرایی» ، رایج است.
اما اصطلاحات « افندیسم، ترکیه گرایی، ترکیه پرستی» بخشی از واقعیت را بیان میکنند ، چون عنصر جغرافیایی دارند . از این زاویه بنا به آن عنصر نام و مقوله ای « خاص» است.
افندی واژه ای ست که به جغرافیای ترکیه تعلق دارد و همینطور معادلهای آن که ذکر شد.
-هرگاه توضیح گرایشی به جغرافیا ی ترکیه مربوط باشد استفاده از « افندیسم، ترکیه پرستی یا گرایی» فکر نمیکنم اشکالی داشته باشد. منهم این کلمات را به کار برده ام وقتی که به « پدیده ی خاص» اشاره نموده ام.
---
اما روشن است که « ترکیسم» نسبت به افندیسم «عام» است. و به گرایشی اشاره میکند که تاریخچه ای فراتر از ترکیه دارد و حتی فراتر از عثمانیزم.
--
منهم جستن واژه و نامی که بتواند واقعیت موجود را دقیق بیان کند کار درستی میدانم . سئوال این است که آن چه نامی میتواند باشد؟
در مقالاتم از اصطلاحات « ناسیونالیسم موجود، ترکیسم موجود، ترگرایی موجود» استفاده کرده ام. یا
یا از « ترکیسم و شاخه هایش- ترکیزم و بوداقلاری» .
---
واژه های سیاسی در علم سیاست تاریخچه دارند. و گرایش های جدید برپایه ی گرایش های قدیمی شکل میگیرند. مثلا
ترکیزم نو -ینی ترکیزم» بر اساس « اسکی ترکیزم- ترکیزم قدیم» شکل میگیزد. و اگر کاملا قطع رابطه کند دیگر ترکیسم نمی شود و چیز نوی پدید میاید و نام جدیدی هم غیر از ترکیسم می طلبد.

«ترکیسم موجود» در آذربایجان، در جمهوری آذربایجان، در ترکیه، در کشورهای دیگر ، گرایشهایی بر اساس ترکیسم قدیم اند و شاید بتوان این گرایشها را در کل تحت نام « ترکیسم نو، امروزی» یا وقتی به آذربایجان-ایران اشاره میکنیم « ترکیزم نو - آذربایجان» بنویسیم. بهر حال کلمه ترکیسم همراه آن هست.
---
از نظر من افندیسم، ترکیه کرایی، ترکیسم و پان ترکیسم در جای خود میتوانند استعمال شوند و درست اند:
1- در حالت خاص: ترکیه پرستی، افندیسم
2- در حالت اشاره به تاریخچه و زمان گذشته ، ترکیسم و پان ترکیسم و تورانیسم و غیره
3- در حالت جدید « ترکیسم امروزی، ترکیسم موجود»
---
اما برای اینکه « تلاش عمومی موجود در آذربایجان» کلا با گرایشات مختلف قدیم و امروزی کاملا مشخص شود اصطلاح
« حقوق خواه-حقوق چو» را در پیوند با « دموکرات» که اشاره به فلسفه ی دموکراتیسم دارد استعمال کرده ام.
« دموکرات حقوق چو» « حق طلب و حقوق خواه دموکرات». همینطور مقوله ی « سئوگی فلسفه سین- هومانیسم» را نیز به این مقولات افزوده ام . و آذربایجان سئوگی سی- دوست داشتن آذربایجان » را به جای « آذربایجان چیلیق» ( -چلیق=ایسم : علامت ایده لوژی) نوشته ام.
---
فکر میکنم برای اینکه فرق خود را با گرایشات مختلف قدیم و جدید که ریشه در گذشته دارند دقیق مشخص کنیم و ابزار تبلیغاتی سوء را از « تلاش عمومی رفع تبعیض در آذربایجان» دور کنیم لازم است در «اصول کلی و عمومی» :بگوییم چه میخواهیم و کیستیم؟
ما:
1- حقوق ، میخواهیم
2- دموکراتیم-چون به دموکراسی باور داریم و مسالمت جو هستیم
3- لاجرم و بر این اساس که دموکراتیم انسان دوست نیز هستیم
4- آذربایجان را دوست داریم .
5- مدافع (معنوی و سیاسی مسالمت جویانه) حقوق بشر در سراسر جهان هستیم
----
بند یک شامل حقوق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و غیره است. یعنی همه چیز در این یک کلمه جای دارد. ( و شامل همه مردم بدون استثنا)
زبان و تاریخ و سنت و غیره .

---
ما این پنج عنصر کلی هستیم . البته با داشتن این عناصر هر کس میتواند برنامه سیاسی مختلف خود را داشته باشد. استقلال-فدرال- یا شکل سوم و غیره.
اما چیزی که در این عناصر دیده میشود آن است که ما نیازی به
« ناسیونالیسم و ترکیسم و شاخه هایش» نداریم.


نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
با تشکر از آقای fanon
تورکیسم یا تورکچی لیک که بنده میشناسم و در داخل حرکت ملی آزربایجان جنوبی با نام کلی آزربایجانچی لیق مشهور است یک اعتقاد طرفدار حقوق مدنی و انسانیت وانسانی است و روش مبارزه اش مدنی بوده و با راست ( انواع پان .. فاشیست )و چپ (کمونیست فاشیست ) مخالف است اما با مذهبیون آزربایجانچی وکمونیستهای آزربایجانچی موافق و در یک جهت میباشد

نوشته شده توسط: فانون

جناب زنوزلی،
من الان دسترسی به منابع ندارم، متاسفانه. به احتمال زیاد پیشه وری این جمله را در سخنرانی سالون تئاتر شیر و خورشید تبریز، 25 شهریور، 1945 بر زبان آورده است. در هر حال، جمله معروفی است از پیشه وری و مطمئنا خیلی از دوستان هم شنیده اند...
دوست عزیز که از مارکسیسم لنینیسم پرسیدید: به نظر من باید مارکس را از لنین جدا کرد... تحلیلهای مارکسی انسانی ترین تحلیلها و نگرشها هستند در مورد انسان و جهان. در مورد لنین نظرات متفاوت و مختلفی وجود دارد. من بیشتر با نظرات جامعه شناس اسلونویایی، اسلاووی ژیژک موافق هستم. کتاب جدید ژیژک در مورد لنین اخیرا چاپ شده است:
Lenin 2017: Remembering, Repeating, and Working Through
by V. I. Lenin and Slavoj Žižek
https://www.versobooks.com/books/2469-lenin-2017

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
دوستان عزیز فاجعه راببینید یک مثال :
حوادث تروریستی تهران را ببینید تحلیلهای روشنفکرانه و سردمداران نادان کاری میکنند که انسانهای مبارز سر از مردم کشی و داعش بازی و تروریستی در میاورند خوب وقتی روشنفکران و بزرگان وجلو داران ملتی(به هویت داعشیهای حوادث تهران نظر بیاندازید) در پی مبارزه مسلحانه و سلاح بازی باشند مردان و زنان مبارزش میشوند آدمکش و جانی یا بازیچه دست حکومت یا عربستان .
با آنکه انتخابات شورای شهر اورمیه دیر تر از سایر نقاط با دستکاری و چپاندن نام 4 نفر که دایشان مهندسی شده بود اعلام شد و دوباره در شمارش آرا تجدید نظر کردند و نام نفر چهارم همان گروه با اسم فردی از گروه جانشین تعویض شد این همه حمایت از داعشیها وقایع تهران را با همکاری یا بدون همکاری رقم زد

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
آقای توکلی عزیز به درخواست آقای ع.ب.تورک اوغلی عزیز ترتیب اثر دهید که اعتبار سایت در خطر است و لطفا نظرتان را بعد از بررسی( چون دسترسی به مدارک نزد شماست) اعلام فرمائید تا همگان بدانیم قضیه چیست ؟؟
منظور پیام مشکوک زیر است :

سالام. هرکس که به زبان پارسی، برای خواسته های اتنیکی قوم خود ، تهدید به جدایی کند ، در فرهنگ اپوزسیون ایرانی ، یک تجزیه طلب بشمار می آید و باید ایزوله گردد .
هر کس که در هر 3 جمله خود ؛ حتی یکبار اسم فارس و ایرانی را بیاورد ، و برخورد به دولت و آخوندها را ماست مالی کند، نیز تجزیه طلب و راسیست به حساب آمده و فوری باید از جلسه و بحث اخراج گردد .
هر کس که بجای مبارزه با رژیم آخوندی و مبارزه طبقاتی با نظام سرمایه داری آن ، آدرس غلط داده و با مردم فارسی زبان ایرانی مبارزه راسیستی نژاد گرایانه کند ، نیز یک تجزیه طلب است و باید اسمش در لیست محاکمات آینده قرار گیرد.
جهت ثبت در اسناد تاریخی مبارزات رهایی بخش مردم ایران !
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ اگرتوجه کنید۰درزیرمقاله آقای جداری متنی گذاشته شده ۰۰تکرار۰۰وزیرآن نوشته شده مانیفست آقای استخانلو۰۰همین متن بنام من درزیرمقاله آقای بهنام چنگالی نیزنوشته شده است۰این جاعل که من فکرمیکنم برای آقای توکلی ومسئول کامنت قابل شناسایی است۰به چه دلیل ومنظورحذف نمیشود۰برایم نامفهوم است۰ آقای بهمن موحدی۰استخانلو۰اسامه۰ائلیار۰فانون۰وآقای عزا ازآزادی کامل دراین سایت برخوداربوده تاهرچه دلشان خواست بنویسند۰ولی اکثرجواب های من به این افرادیاحذف شده یااینکه بعدازدوروزچاپ شده است۰شماقضاوت کنید وبمن راهنماباشید۰

نوشته شده توسط: Anonymous

نکته ی مهمی که ناصر کرمی عزیز فرمایش کردند، این بود که شورش 57 توسط آمریکا و غرب صورت گرفت و مردم و خمینی هیچ نقشی در این شورش نداشتند. من به عنوان یکی از افرادی که در آن سالها در خیابان بودم و در تظاهرات بر ضد شاه شعار دادم، اکنون اعتراف میکنم که فریب خوردم و اشتباه کردم. کاش این شورش در سال 57 به وقوع نمیپیوست تا ما الآن راحت میبودیم. وقتی شاه از ایران خارج شد گفت که : من دارم میروم. با رفتن من ایران میرود و با رفتن ایران خاورمیانه میرود و وحشت بزرگ بر جهان حاکم خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ این نوشته ۸ـ۲۵ ازمن نبوده وفکرمیکنم ازخود آقای کیانوش توکلی یاازمئسول کامنت است۰والاخیلی راحت میتوانستند.جلوی این جاعل رابگیرند۰من دیروز ازساعت ۸ صبح تاساعت حدود۲۰ عصر دردانشکاه آلبرتا ی ادمنتون کشور کانادا بوده واینترنت نداشتم۰ این جاعل بی معرفت وفاشیست فارس محور بجای من کامنت میگذارد۰فکرمیکند۰میتواند من را ازمیدان بدرکند۰خایینین طرفدارنسل کشی ودرایران ازهرعمل موازی کاری وکثیف برای پیشبرداهداف نژادپرستی سوء استفاده میکنند تابرابری خواهان واقعی راازمیدان بدرکنند۰ولی مطمئن باشند که حتی اگرهمه مارامثل صدسال گذشته بکشند بازهم افرادی درجهان همچون مدافعان سرخ پوستان ویاسیاه پوستان این جنایتکاران فاشیست فارس را ساکت خواهندکرد۰یاشاسون تورکون غیرتلی اوغول قیزلاری۰

نوشته شده توسط: Anonymous

بنده به عنوان یکی از موسسان این حزب که بعد از یک مدت کوتاه از استبداد اقای.... و رهبری به چون و چرای ایشان به تنگ امده و استعفا دادم اعلام میکنم که این بیانیه واقعیت را بیان نمیکند. در این حزب یک شورایی وجود دارد که در خدمت اقای نوری علاست. بنده هم عضو این شورا بودم. این شورای مرکزی و شورای رهبری این حزب را تشکیل میدهد. اقای اژنگ هم عضو این شورای رهبری بود. علت مخالفت بنده با اقای .... این بود که ایشان ضد تمام جریانت سیاسی از رضا پهلوی گرفته تا مارکسیستها و کردها و مجاهدین بود. ......ن طرفدار سرسخت اقای ترامپ بود. اقای .... متاسفانه اعتقادی به دیالوگ سالم و درون حزبی در این موارد نداشت. هر انتقاد را طوری شخصی میکرد که عضو شورا میبایست جای یک بحث و گفتگوی سالم از خود به لحاظ شخصی دفاع کند. ایشان هر وقت که دلش میخواست کنگره فوق الاده میگذاشت. بنده به خاطر استبداد استعفا دادم.

یکی از انتقاداتی که اقای نوری علا به استعفای بنده داشت این بود که شما قول دادید که عضو این شورا بمانید تا کنگره عادی بعدی که هر سال یک بار تشکیل میشود. حالا نمیدانم که چرا خودش در اینشورا نمیگوید که اقای اژنگ تا کنگره بعدی عضو این شوراست. اخراج چرا باید بشود؟ ایا جلسه ای با حضور ایشان تشکیل شده و بعد از دفاعیات ایشان حکم اخراج صادر شده باشد؟ اینها سوالاتیست که اقای نوری علا پاسخی به انها نمیدهد.
نوشته شده توسط: اسامه

در ضمن ان درس ها را هم یک کم یا بگیر که ضایع نشوی و خیط نشوی فقط من تورکم من تورکم ات گوش فلک را کر کرده

نوشته شده توسط: اسامه

جناب سهند :
بگذار کرد ماق با دقت حساب و کتاب بکن کرد ماق :
شما بنویس کرد ماق 60 درصد مک ملت ها غیر فارس ماق
امار سال 95 کشور مک بگفت کرد ماق :جمعيت و خانوار ماق به ترتيب استان، شهرستان مک :

https://www.amar.org.ir/portals/0/census/1395/results/Census95_Khanevar…

https://www.amar.org.ir/%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%…

نوشته شده توسط: جمال

بە بهمن موئد بامدادان ،،،، ایشان خطاب بە اقبالی چنینن مینویسد ........ هموطن گرامی آقای اقبال اقبالی ؛ سازمان مجاهدین خلق ایران ، به هیچ وجه یک سازمان اسلامی نمی باشد. مجاهدین، یک سازمان لائیک و انقلابی و ملی است،،،،،،،، بە بهمن موحد بامدادان لطفأ اگر سازمان مجاهدین یک سازمان اسلامی نمیباشد و لائیک هستند بە مریم نور و تابان و خانمهای عضو مجاهدین خلق بفرمائید کە روسری ها را از سرشان بردارند شرط میبندم هنوز یک تار موی مریم نور تابان را ندید کە ایشان طاس هستند ؟ یا مو دارند موهایش سفید است یا سیاه یا قرمز این موحد بامدادان انگار میخواهند بچە فریب بدهند مجاهدین خلق شدیدأ بە حسین ابن علی اعتقاد دارند و کربلا و محرم تاسوعا و عاشورا هویت آنهاست

نوشته شده توسط: اسامه

جناب yaradiciliq:
میخواستم به حضرت عالی بنویسم از نان در ایران یاد عکس های زیر افتادم :

https://tanuor.ir/blog/wp-content/uploads/2017/05/Bread-waste-1.jpg

http://ofogh-kavir.com/documents/28037/471794/24-14.jpg?t=1433061943067

http://www.rahnama.com/pub/img/Advert/423710447_40013.jpg

خب بگذریم که گاو و گوسفند های ایران هم نان و کلوچه گیرشان میاید اما ظاهرا در کشورک جمهوری اذربایجان پس از کاهش بهای نفت دزدی از چاه های نفت جمهوری تالش مغان اشغالی مردم ان سامان ظاهرا به نان نخوری افتادن چون در هیچ چیز کشاورزی هم خودکفا که چه عرض شود نیمه کفا هم نیستند

مقایسه ترکیه با ایران از بیخ اشتباله است ترکیه همین الان 800 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد با ذخایر ارزی 120 میلیارد به زودی هم سر رسید بازپرداخت ان فرا میرسد ایران لااقل دیگه یک دلار هم بدهی خارجی ندارد


این مقالات مال کشور من نیست مال کشوری است که حضرت عالی پس از دبی و استانبول"قطب های اینده اقتصاد منطقه"" میدانی:

http://peopleus.blogspot.com/2011/06/hedge-funds-accused-of-gambling-with.html

https://kivafellows.wordpress.com/category/countries/eastern-europe-central-asia-eeca/azerbaijan/page/6/



https://www.theguardian.com/world/2015/may/20/azerbaijan-european-games-shadow-poverty

https://www.azernews.az/analysis/69254.html

ظاهرا چیزی از پول نفت هم گیر این بیچاره ها نیامده همش رفته چند تا برج شده

http://russianambience.com/azerbaijan-brilliance-and-poverty-on-streets-of-night-baku/

https://books.google.com/books?id=rK0ND0yoirsC&pg=PA17&lpg=PA17&dq=Poverty++Baku+azerbaijan&source=bl&ots=bD4c4RJ9_K&sig=O5VuCmTDI4N1lWypkdVA4gPCvTU&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwiB6Lm55qvUAhXCzz4KHeHPCFYQ6AEISzAM#v=onepage&q=Poverty%20%20Baku%20azerbaijan&f=false

و اما درباره تورکیه عزیز تر از جان پانترکان:

نوشته شده توسط: Anonymous

کرمی جان! اگر کسی فکر میکند در صورت از هم پاشیدن رژیم اسلامی، زیر پوشش کلمه ایران سلطه سیاسی فرهنگی ـ زبانی اقتصادی پانفارسیسم بر جهنم ایران دوام خواهد یافت، لازم است محضرش عرض شود کاملا در اشتباه است. کسانیکه هنوز بعد از چهل سال زندگی در اروپا، با دیدگاه راسیستی، ملل ایران را قوم خطاب میکنند، حقوق ملی مدنی آنان را انکار میکنند، ضروریست به این نکته توجه داشته باشند، انکار حقوق مسلم زبانی، فرهنگی، سیاسی اقتصادی و حق تعیین شرنوشت ملل ایران، سبب فروپاشی جغرافیای موسوم خواهد بود.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

هموطن گرامی آقای اقبال اقبالی ؛ سازمان مجاهدین خلق ایران ، به هیچ وجه یک سازمان اسلامی نمی باشد. مجاهدین، یک سازمان لائیک و انقلابی و ملی است و مدافع یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران می باشد. مجاهدین به جدایی دین از دولت اعتقاد و التزام دارند.
اقبالی عزیز, ما باید واقعیت ها را بپذیریم هرچند که تلخ باشند، متاسفانه هنوز که هنوز است علایق مذهبی در جامعۀ اسلامزدۀ ما فراگیر است و درصد قابل توجهی از ایرانیان مذهبی هستند. و مجاهدین با توجه به مذهبی بودن جامعۀ ایران ، از مذهب به عنوان یک تاکتیک برای بسیج مردم استفاده می کنند ، 52 سال است که مجاهدین در مبارزه با رژیم های شاه و شیخ در عین لائیک بودن ، از تاکتیک مذهب برای پیشبرد مبارزه و بسیج مردم استفاده کرده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام. هرکس که به زبان پارسی، برای خواسته های اتنیکی قوم خود ، تهدید به جدایی کند ، در فرهنگ اپوزسیون ایرانی ، یک تجزیه طلب بشمار می آید و باید ایزوله گردد .
هر کس که در هر 3 جمله خود ؛ حتی یکبار اسم فارس و ایرانی را بیاورد ، و برخورد به دولت و آخوندها را ماست مالی کند، نیز تجزیه طلب و راسیست به حساب آمده و فوری باید از جلسه و بحث اخراج گردد .
هر کس که بجای مبارزه با رژیم آخوندی و مبارزه طبقاتی با نظام سرمایه داری آن ، آدرس غلط داده و با مردم فارسی زبان ایرانی مبارزه راسیستی نژاد گرایانه کند ، نیز یک تجزیه طلب است و باید اسمش در لیست محاکمات آینده قرار گیرد.
جهت ثبت در اسناد تاریخی مبارزات رهایی بخش مردم ایران !

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام. هرکس که به زبان پارسی، برای خواسته های اتنیکی قوم خود ، تهدید به جدایی کند ، در فرهنگ اپوزسیون ایرانی ، یک تجزیه طلب بشمار می آید و باید ایزوله گردد .
هر کس که در هر 3 جمله خود ؛ حتی یکبار اسم فارس و ایرانی را بیاورد ، و برخورد به دولت و آخوندها را ماست مالی کند، نیز تجزیه طلب و راسیست به حساب آمده و فوری باید از جلسه و بحث اخراج گردد .
هر کس که بجای مبارزه با رژیم آخوندی و مبارزه طبقاتی با نظام سرمایه داری آن ، آدرس غلط داده و با مردم فارسی زبان ایرانی مبارزه راسیستی نژاد گرایانه کند ، نیز یک تجزیه طلب است و باید اسمش در لیست محاکمات آینده قرار گیرد.
جهت ثبت در اسناد تاریخی مبارزات رهایی بخش مردم ایران !

نوشته شده توسط: Anonymous

فانون عزیز،نوشته اید:دوستان گرامی من هم با نظرات کلی دوستانمان"ائیار وایذا"موافقم که پانترکیسم مثل همه پان های دیگر یک ایدئولوژی ضد انسانی وراسیستی می باشدآیا شما مثل این ایدئولوژی های ضد انسانی ایدئولوژ ی مارکسیسیم للینیسیم را هم ایدئولوژی ضد انسانی میدانید یا نه؟

ژی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب qochaq zonozli شما چندین بار از عزا و ایلیار خواهش کردید منبا و منشا کلمه پان تورکیسم و تعریف ان را توضیح دهند. جوابی نیامد و نخواهد امد چون خودشان هم نمی دانند پان تورکیسم یعنی چه؟ پان تورکیسم یک کلمه است که جمع اضدا است. پانیونانی با تورک تورکی و ایسم لاتین با هم جمع شده اند تا ابزاری باشد در دست عزا و ایلیار و این دانشمند جدیدمان فانون.
پان تورکیسم یک انگ بلشویکی است که با آن 3 میلیون مسلمان را با این انگ تیرباران کردند.به انگهای بلشویکی توجه کنید :
1. پان تورکیست
2. ضد انقلاب
3. بورژوا
هیچ کدام از این انگها نه تعریفی دارد نه نمود خارجی. فقط ابزاری است برای کوبیدن مخالفین.دو مورد اول را فارسها بعد از انقلاب از رفقای روس خود اقتباس کردند و ملت آزربایجان را کوبیدند. عزا می گوید در جواب ما کمونیسم روسی را می کوبند ولی نمی گوید که خودش برای کوبیدن ملت آزربایجان و تورکچولوق

از انگ بلشویکهای روس استفاده می کند. جناب qochaq zonozli ایلیار و عزا هیچوقت به سوالات شما پاسخ نخواهند داد چون پاسخی در کار نیست. هر وقت یک حزب اللهی تعریف ضد انقلاب را گفت یک توده ای مثل ایلیار هم معنی پان تورکیسم را خواهد گفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

جریان چپ با تبلیغ ضد ایرانی و عوامفریبانه صد ساله خود مردم ایران را به برده گی اخوند کشاند. جریان چپ در سرتاسر جهان پیامی جز تخریب خیانت و استبداد نداشته و نخواهد داشت. جریان چپ با دروغ ازنظام سابق غولی بی شاخ و دم ساخت و پلید ترین نیروی تاریخ را حمایت کرد. دشمن اصلی مردم ایران نه غرب نه یهود بلکه فلسفه چپ است .هیچ تضمینی نیست که این نظام هم برود ایران مانند لیبی و عراق نشود . هنوز خبری نیست ترک و کرد سایه یک دیگر را میزنند و در فردای نبودن قدرت مرکزی بدون شک حمام خون در کردستان و اذربایجان براه خواهد افتاد .
حقوق مردم ایران فقط در سایه حکومت قانون و انتخابات ازاد ممکن و میسر است. بسیار ساده لوحانه است کسی فکر کند
دولت اینده مانند دولت رجوی گردن به تجزیه ایران و یا خود مختاری بدهد .اکنون با هزاران سند روشن است که دولت یهود از تجزیه ایران

حمایت میکند .
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای بهمن موحدی ، نماینده تام الاختیار همه شوونیست های راست و " چپ" در سایت " ایران گلوبال " است. تاکسی مقاله ای در زمینه وجود ملت های مختلف در ایران می نویسد و ستم و تبعیضاتی را که در طول بیش از نود سال گذشته در حق ملت های غیر فارس ایران روا داشته شده است، مطرح می سازد ، ایشان قلم در کف گرفته و با خشمی زاید الوصف نویسنده مقاله را مورد حمله قرار میدهد. ایشان از کامنت نویس های در نوع خود " بی همتا" در " ایران گلوبال " می باشد. موحدی هم کمونیست دو آتشه است و هم مدافع سرسخت سازمان مجاهدین خلق. معلوم نیست این ناسیونالیست تمام عیار مدافع بقای ستم ملی در ایران، چگونه می تواند در یک زمان، معجز آسا هم کمونیست دو آتشه باشد و هم مبلغ و مدافع سازمان مجاهدین خلق که سازمانی دارای مرام مذهبی میباشد؟ چگونه و با توسل به چه معجزه ای ایشان می تواند ماتریالیسم

را با ایده آلیسم مذهبی توام سازد؟ ایشان با بضاعت اندکی که در زمینه مساله ملی در ایران دارد، در همه یولمیک های بسیار سطحی خود ، منکر وجود ملت های تحت ستم در ایران شده و ایران را کشوری میداند که در آن تنها یک ملت به نام ملت ایران زندگی می کند و این کشور به هیچ وجه سرزمینی چند ملیتی نمی باشد. موحدی در همه کامنت های گستاخانه خود که در آن ها معتقدین به کثیر المله بودن ایران را به نا روا فاشیست و مرتجع می نامد، هیچوقت برای اثبات نظریات شوونیستی و ارتجاعی خود در زمینه مساله ملی در ایران ، دلیل و برهانی ارائه نمی دارد. چنین به نظر می آید که اگر موحدی و شوونیست هائی نظیر ایشان به یاوه مدعی شوند که در ایران تنها یک ملت زندگی می کند، همه باید نظرات کاملا نا درست و غیر علمی این تهمت زنان دروغ پرداز را قبول کرده و کوچک ترین مخالفتی ابراز نکنند . چون در غیر این صورت، متهم به فاشیسم و تجزیه طلبی و خیانت گردیده و مورد تعرض و حمله قرار خواهند گرفت . اما آقای موحدی ناسیونالیست در لبلس چپ باید بداند در حمله و تهمت زنی به مدافعین حقوق حقه پایمال شده ملت های غیر فارس ایران، دون کیشوت وار به آسیاب بادی حمله میکند! ین تهمت زنی ها و سرکوبگریهای قلمی شوونیست هائی از قماش موحدی مجاهد - کمونیست، هرگز مانع آن نخواهد شد که مبارزین و پیکار گران علیه رژیم خودکامه جمهوری اسلامی، این دشمن بی امان رهائی توده های محروم و زحمتکش ایران، فریاد خود را علیه انواع ستم هائی که این رژیم ضد مردمی آزادیکش اعمال میدارد، - از آنجمله، ستم ملی در حق ملت های غیر فارس - بلند نکنند. به قول معروف، آقای موحدی، شوونیست قسم خورده،عرض خود می برد و زحمت ما میدارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
با تشکر از آقای فانون
لطفا منبع کتبی منظور از منبع کتبی یعنی روزنامه مجله کتاب باذکر سال انتشار و صفحه یعنی کامل تا ما هم بتوانیم مراجعه کنیم و جمله را بخوانیم و نظر خود را بنویسیم اگر مایل باشید که مستند پیش برویم والی ملا صفتانه و شاه صفتانه و استالین صفتانه و هیتلر صفتانه بخواهیم پیش رویم که هر چه من گفتم صحیح است و تو باید بپذیری که در این عصر قابل قبول و دفاع نیست